(marriage ideal ) ازدواج ایده آل

(معیارهای انتخاب همسر- مراسم عروسی-روابط زناشویی موفق- مهارتهای زندگی و....)

(marriage ideal ) ازدواج ایده آل

(معیارهای انتخاب همسر- مراسم عروسی-روابط زناشویی موفق- مهارتهای زندگی و....)

پاسخ های دو مرجع تقلید به پرسش هایی درباره «ازدواج سفید»


 آیت الله شبیری زنجانی و آیت الله جعفر سبحانی به استفتائی درباره «ازدواج سفید» پاسخ دادند.

آیت الله شبیری زنجانی و آیت الله جعفر سبحانی به پرسش هایی درباره ازدواج موسوم به سفید در استفتاء شفقنا پاسخ داده اند.

*متن پرسش های و پاسخ های آیت الله شبیری زنجانی:

نظر به اینکه اخیرا عده ای از دختران و پسران تحت عنوان ازدواج سفید به همباشی پرداخته و عده ای از آنان این باور را دارند که چون طرفین رضایت دارند لذا همین رضایت قلبی کفایت از خطبه ازدواج دائم یا موقت دارد، خواهشمند است دیدگاه شرع مقدس را در این گونه موارد بیان فرمایید.

الف- آیا صرف رضایت دختر و پسر برای بودن با یکدیگر به مفهوم جاری شدن محرمیت و زوجیت است و یا خواندن خطبه عقد دائم یا موقت ضروری است؟

ب-در صورتی که جاری شدن خطبه عقد ضرورت دارد آیا این ضرورت برای زوجیت دائم است یا برای زوجیت موقت نیز خواندن خطبه ضرورت دارد و رضایت قلبی مکفی نیست؟

پاسخ الف و ب- فارغ از سایر شرایط، در ازدواج دائم و موقت، خواندن صیغه لازم است.

ج-در صورتی که خواندن خطبه به زبان عربی فصیح مقدور نباشد و زوج و زوجه بنا به دلایلی نظیر حفظ آبرو نتوانند موضوع را با دیگری در میان بگذارند آیا می توانند به زبان مادری خطبه را جاری کنند؟

پاسخ ج- جایز است.

د-در صورتی که در صورت معذور بودن، جاری کردن خطبه به زبان مادری جایز باشد آیا باید عین ترجمه بیان شود یا ترجمه مضمونی کفایت دارد؟

ه-اگر حضرتعالی جواز به جاری کردن خطبه با ترجمه به مضمون می دهید مثلا به زبان فارسی خطبه عقد دائم و موقت چه گونه است و چه بگویند کفایت است؟

پاسخ د، ه: به هر زبانی که بخوانند و معنای «زوجتک» و «قبلت» را برساند صحیح است. مثلا برای ازدواج دائم به فارسی به زن بگوید: به عقد دائمی در آوردم خودم را برای شما در مقابل مهریه ای که توافق کردیم و سپس مرد بگوید: قبول نمودم این عقد دائم را براساس مهریه ای که توافق کردیم.

و-اگر دختری با پسری بدون رضایت پدر و یا بدون اطلاع پدر همبستر شده باشد و اطلاعی از اینکه باید خطبه عقد خوانده شود نداشته و یا نمی دانسته رضایت پدر واجب است آیا هم اکنون می توانند با خواندن خطبه بدون اطلاع پدر محرم شوند؟

پاسخ و: خیر، بدون اجازه پدر یا جد پدری عقدشان صحیح نیست.

ز-اگر شرایط این دختر و پسر به گونه ای باشد که جدا شدن عوارض جدی برای شرایط فعلی و آینده طرفین یا یکی از طرفین داشته باشد و هر دو یا یکی از طرفین در عسر و حرج بیفتند و در این حال اطلاع به پدر نیز عوارض خطرناک داشته باشد راه حل این دو برای خروج از مهلکه حرام چیست و آیا می توانند بدون جدا شدن، با جاری کردن خطبه به هم محرم شوند؟

پاسخ ز: محرمیت ایجاد نشده است بنابراین باید جدا شوند البته اگر در چنین شرایطی پدر و جد پدری مصلحت دختر را در ازدواج مراعات نکنند اذن ایشان برای ازدواج جدید ساقط است.

ح-اگر از این همبستری دختر حامله شده باشد و یا فرزندی بدنیا آورده باشد و تصورش این بوده که رضایت طرفین کافی است، حکم فرزند چیست؟ آیا می توانند در این شرایط بدون اذن پدر محرم شوند؟ اگر اذن پدر ضروری است و بتوانند اذن بگیرند و محرم شوند آیا تاثیری در وضعیت قبل و کودک متولد شده دارد؟

پاسخ ح:

اگر مرد و زن ندانند که چنین ازدواجی باطل است و با یکدیگر ازدواج کنند بچه ای که از آنان به دنیا آمده، حلال زاده است و تمام احکام اولاد را دارا می باشد و اگر یکی از مرد و زن نداند که ازدواج باطل است، بین او و بچه ای که به دنیا می آید تمام احکام اولاد جاری است، ولی دیگری که می دانسته ازدواج باطل است از بچه ارث نمی برد و بچه هم از وی ارث نمی برد ولی این دو به هم محرمند و احکام محرمیت را دارا می باشند، لذا می توانند همچون دیگر محرم ها به همدیگر نگاه کنند و ازدواج آنها با یکدیگر جایز نیست و همانند دیگر فرزندان حق نهفته دارد. در هر صورت اذن پدر یا جد پدری در خود ازدواج دختر شرط است مگر پدر و جد پدری مصلحت دختر را در امر ازدواج رعایت نکنند.

*****


الف- آیا صرف رضایت دختر و پسر برای بودن با یکدیگر به مفهوم جاری شدن محرمیت و زوجیت است و یا خواندن خطبه عقد دائم یا موقت ضروری است؟

پاسخ: ازدواج سفید همان ازدواج معاطاتی است و شرعا کافی نیست و باید اگر باکره است با اذن پدر عقد خوانده شود و مهریه معین شود متاسفانه موضوعی که شبیه زنا رایگان است نام ازدواج به خود گرفته است.

ب-در صورتی که جاری شدن خطبه عقد ضرورت دارد آیا این ضرورت برای زوجیت دائم است یا برای زوجیت موقت نیز خواندن خطبه ضرورت دارد و رضایت قلبی مکفی نیست؟

پاسخ: در هردو باید عقدخوانده شود وحد وحدود روشن شود.

ج-در صورتی که خواندن خطبه به زبان عربی فصیح مقدور نباشد و زوج و زوجه بنا به دلایلی نظیر حفظ آبرو نتوانند موضوع را با دیگری در میان بگذارند آیا می توانند به زبان مادری خطبه را جاری کنند؟

پاسخ: در عقد موقت در صورت اجتماع شرایط عقد فارسی کافی است؛ اگر زوج و زوجه نتوانند صیغه را به عربی صحیح بخوانند باید کسی را که می تواند وکیل کنند و اگر چنین شخصی نبود باید خودشان به غیر عربی بخوانند و باید لفظی بگویند که معنی«زوجت وقبلت» را بفهماند.

د-در صورتی که در صورت معذور بودن، جاری کردن خطبه به زبان مادری جایز باشد آیا باید عین ترجمه بیان شود یا ترجمه مضمونی کفایت دارد؟

پاسخ: باید انشاء زوجیت شود و آنچه در رساله ها آمده است به فارسی خوانده شود.

ه-اگر حضرتعالی جواز به جاری کردن خطبه با ترجمه به مضمون می دهید مثلا به زبان فارسی خطبه عقد دائم و موقت چه گونه است و چه بگویند کفایت است؟

پاسخ: به رساله عملیه صفحه ۴۴۶ مراجعه شود.

و-اگر دختری با پسری بدون رضایت پدر و یا بدون اطلاع پدر همبستر شده باشد و اطلاعی از اینکه باید خطبه عقد خوانده شود نداشته و یا نمی دانسته رضایت پدر واجب است آیا هم اکنون می توانند با خواندن خطبه بدون اطلاع پدر محرم شوند؟

پاسخ: احتیاطا با اذن پدر باشد.

ز-اگر شرایط این دختر و پسر به گونه ای باشد که جدا شدن عوارض جدی برای شرایط فعلی و آینده طرفین یا یکی از طرفین داشته باشد و هر دو یا یکی از طرفین در عسر و حرج بیفتند و در این حال اطلاع به پدر نیز عوارض خطرناک داشته باشد راه حل این دو برای خروج از مهلکه حرام چیست و آیا می توانند بدون جدا شدن، با جاری کردن خطبه به هم محرم شوند؟

پاسخ: بالاخره ازدواج این دو تا آخر نمی تواند برای پدر پنهان بماند و خواندن صیغه عقد مشکل را حل نخواهد کرد.

ح-اگر از این همبستری دختر حامله شده باشد و یا فرزندی بدنیا آورده باشد و تصورش این بوده که رضایت طرفین کافی است، حکم فرزند چیست؟ آیا می توانند در این شرایط بدون اذن پدر محرم شوند؟ اگر اذن پدر ضروری است و بتوانند اذن بگیرند و محرم شوند آیا تاثیری در وضعیت قبل و کودک متولد شده دارد؟

پاسخ: حکم فرزند وطی به شبه بوده وحلال زاده است. احتیاطا از پدر اذن بگیرد.
http://alef.ir/

علل رواج ازدواج سفید در ایران چیست؟


مدتی است که برخی از دست‌اندرکاران جامعه، نسبت به افزایش ازدواج‌های سفید در جامعه ابراز نگرانی می‌کنند. منظور ازدواج‌هایی است که طرفین در هیچ محضری نسبت و نوع رابطه خود را با یکدیگر به صورت رسمی ثبت و تعریف نکرده‌اند و زن و شوهر محسوب نمی‌شوند، ولی عملاً در یک خانه با یکدیگر زندگی می‌کنند.
دختر و پسر

این نوع زندگی مشترک را شاید بتوان شکلی از ازدواج موقت دانست، که میان برخی از جوانان رایج شده است، ولی فقط محدود به جوانان نیست، بلکه افراد میانسال هم درحال تجربه این شیوه از زندگی هستند. شیوه‌ای که در مورد جوانان ممکن است منجر به ازدواج شود ولی در مورد افراد میانسال و حتی نزدیک به سالمند حالت متفاوتی دارد، آنان طلاق می‌گیرند، سپس به این روش با یکدیگر زندگی می‌کنند و در مواردی هم اطرافیان متوجه ماجرا نمی‌شوند!

دلیل نگرانی نسبت به این نوع هم‌خانه شدن یا ازدواج موقت یا هر اسم دیگری که بخواهیم روی آن بگذاریم هرچه باشد، باید نسبت به اصل ماجرا تحلیل و درک درستی داشت.  این یادداشت در پی آن است که به برخی از دلایل رواج این نوع ازدواج بپردازد، ولی پیشاپیش باید اذعان کرد که به دلایل گوناگون، هنوز مطالعات کافی در این زمینه انجام نشده است و هرگونه اظهارنظر و تحلیل بر شواهد معدودی متکی است، و باید با احتیاط تلقی شود. بنابراین پیش از ورود به بحث بر ضرورت مطالعه این پدیده تأکید می‌شود. این مطالعه نباید متاثر از ارزش‌گذاری پیش از مطالعه باشد زیرا این امر موجب بد یا کج‌فهمی پدیده خواهد شد.

در این زمینه باید متذکر شد که همه افرادی که این نوع رابطه را انتخاب کرده‌اند از یک سنخ نیستند و نمی‌توان برای همه آنان داوری مشترکی داشت.  این نوع ازدواج ناشی از علل و زمینه‌هایی است؛ یکی از این زمینه‌ها افزایش استقلال نسبی جوانان اعم از دختر و پسر از خانواده و بالارفتن سن ازدواج آنان است که موجب می‌شود دختران و پسران، راحت‌تر بتوانند چنین روابطی را برقرار کنند.

البته فراموش نشود که از منظر شرعی و قانونی، این نوع زندگی مشترک برحسب این‌که چگونه توافق کرده باشند حالت‌های گوناگونی می‌تواند داشته باشد، و شاید در قالب ازدواج موقت قابل درک باشد، که در این صورت حقوق طرفین نیز در این نوع ازدواج معلوم است، ولی مشکلی که وجود دارد، ضعف ساختار حقیقی ایران در استیفای حقوق مربوط به زنان در این نوع روابط است، موضوعی که در کشورهای توسعه‌یافته حل شده است، چراکه در برخی از این کشورها بیش از ٢۵‌درصد از زندگی مشترک زن و مرد در این قالب است، و مقررات آن تدوین و تنظیم شده و ضمانت اجرای لازم را هم دارد ولی در ایران استیفای این حقوق به سادگی امکان‌پذیر نیست.

نکته دیگر این‌که برخی افراد برای مخالفت با این نوع زندگی مشترک کوشیده‌اند که با متصف کردن آن به صفات ناپسند و بررسی آن از منظر ارزش‌های شخصی خود آن را به‌شدت رد و محکوم کنند درحالی‌که اگر این پدیده مبتنی بر واقعیت‌هایی اجتماعی باشد با زدن چنین برچسب‌هایی نمی‌توان مانع از بروز آن شد و حتی ممکن است مسأله را پیچیده‌تر کنند.  ولی فارغ از این زمینه مقدمتاً چند علت را می‌توان برای رواج این نوع ازدواج‌ها برشمرد.

-گریز از مراسم سنتی ازدواج و تعهدات مادی و غیرمادی بسیاری که این نوع ازدواج‌ها بر جوانان بار می‌کند، از عوامل موثر بر گرایش به این شیوه از زندگی در کنار یکدیگر است.  یکی از این تعهدات، رفت‌وآمدهای خانوادگی و فامیلی است که از هر نظر برای زوج‌های جوان سخت است. هم‌چنین تبعات اقتصادی مراسم ازدواج و زندگی بعد از آن است که جوانان را به گریز از ازدواج‌های سنتی و روی آوردن به این نوع روابط تشویق می‌کند.

-عامل دیگر، ترس از طلاق و ناهمخوانی اخلاقی و رفتاری دختر و پسر است.  به‌ویژه در شرایطی که آمار طلاق بالا رفته، برخی از جوانان ترجیح می‌دهند که به معرفی نزدیکان یا دوستان از فرد مورد نظر برای ازدواج کفایت نکنند. این مسأله حتی برای دختران اهمیت بیشتری دارد، زیرا آنان بیش از پسران بر اثر طلاق لطمه می‌بینند. شاید گفته شود حتی با پذیرش این استدلال انتخاب این شیوه که از چاله درآمدن و به چاه افتادن است.  در پاسخ باید گفت که از منظر دختر و پسر این طور نیست.  با پذیرش ازدواج، شرایطی پیش می‌آید که هزینه جدایی را بسیار سنگین می‌کند، در حالی که مسأله در ازدواج سفید قدری فرق می‌کند.  نکته مهم این است که چرا دختران چنین نوع از زندگی مشترک را انتخاب می‌کنند درحالی‌که به‌ظاهر هزینه وارد شدن در این رفتار برای آنان بیشتر است؟

-یک عامل مهم دیگر که ممکن است کمتر مورد توجه قرار گرفته باشد، این است که با این شیوه قانون خانواده و شرایط حاکم بر آن دور زده می‌شود! این مسأله برای افرادی که ازدواج کرده‌اند و سپس طلاق می‌گیرند اهمیت بیشتری دارد. در ساختار اغلب خانواده‌ها و براساس حقوق موجود، مرد رئیس خانواده است، هرچند از این جمله می‌توان برداشت‌های گوناگون کرد، ولی برخی از مردان با وضعیتی که در خانه ایجاد می‌کنند، به نوعی شیوه سلطه بر زن را برمی‌گزینند، و برخی از خانم‌ها هم که نمی‌خواهند چنین سلطه‌ای را پذیرا شوند، اقدام به طلاق می‌کنند، و پس از طلاق حاضر می‌شوند بدون رابطه حقوقی رسمی دائمی و فقط در قالب صیغه با یکدیگر و در زیر یک سقف زندگی کنند و تسلط مرد را نپذیرند طبیعی است که در این شرایط مرد قدرت ناشی از ریاست خانواده را در اختیار ندارد.

بنابراین اگر گمان می‌کنیم که این نوع ازدواج برای جامعه مفید نیست، و عوارضی دارد، بیش از هر اعتراضی باید نسبت به رفع موانع ازدواج رسمی و دوام آن پرداخت. تعهدات دست‌وپا گیر ازدواج‌های سنتی، ناکارآمدی شیوه‌های انتخاب همسر و از همه مهم‌تر نامتوازن بودن حقوق خانواده با شرایط اجتماعی زنان، در گرایش به این نوع زندگی مشترک تأثیر دارند.

جریان خاموش «ازدواج سفید» در کشور

Image result for ‫ازدواج سفید چیست‬‎

ازدواج پدیده ای است که از دیرباز و از زمان پیدایش انسان بوده و تا امروز نیز ادامه داشته است. حالا بماند که در این دوره زمان از یک طرف دیگر تمایلی برای ازدواج وجود ندارد و سن ازدواج در حال افزایش است و از طرف دیگر انواع و اقسام ازدواج‌ها به وجود آمده مثل «ازدواج موقت»، «ازدواج صوری»، «ازدواج صیغه ای» و... و از طرفی میزان طلاق هم چه به صورت رسمی چه عاطفی افزایش پیدا کرده.

ابتکار در گزارشی به سراغ یکی از پدیده‌های ازدواج به نام «ازدواج سفید» رفته که در سال‌های اخیر به شکل چشمگیری افزایش پیدا کرده است. حتی کار به جایی رسیده که رسانه‌ها و کارشناس‌ها نیز به آن می‌پردازند.

 منظور از «ازدواج سفید» زندگی مشترک زن و مرد بدون ازداوج رسمی است. یعنی به گونه ای که زن و مرد بدون اینکه خطبه عقد یا صیغه بینشان جاری شود برای زندگی زیر یک سقف می‌روند. البته معمولا این اتفاق با آگاهی پدر و مادرها و خانواده هر دو طرف صورت می‌گیرد و آن دو مانند یک زن و شوهر با هم زندگی می‌کنند نه همخانه، دوستانه و... به علت اینکه جامعه ایران یک جامعه ایرانی-اسلامی است و چنین پدیده‌هایی در آن به هیچ عنوان تعریف نشده به صورت مخفیانه انجام می‌شود. به همین منظور نیز آماری درخصوص تعداد این نوع ازدواج‌ها در دست نیست.

رعنا و حامد 4 سال می‌شود که به صورت ازدواج سفید با هم در یک خانه زندگی می‌کنند و می‌گویند علاقه ای برای ثبت ازدواجشان ندارد. آنها مانند هر زن و شوهری حلقه به دست دارند و در تمام محافل و جمع‌ها خود را به عنوان زن و شوهر نه همخانه معرفی می‌کنند. مژگان می‌گوید: «حامد را 8 سال است که می‌شناسم بعد از یک سال که از آشناییمان می‌گذشت متوجه شدیم که خیلی از علایق و سلایقمان مانند یکدیگر است برای همین به هم نزدیک تر شدیم و 6 سال پیش حتی خانواده هایمان در جریان آشنایی ما دو نفر بودند.» او به زمانی اشاره می‌کند که تصمیم می‌گیرند با هم زندگی کنند: «بعد از چند سال دیدیم که می‌توانیم با هم زندگی کنیم و از هرنظر با هم توافق نظر داریم. حتی هر دو اعتقادی به ازدواج نداشتیم به همین خاطر زمانی که با خانواده هایمان مطرح کردیم در ابتدا چندان راضی نبودند اما وقتی دیدند که ما تصمیم جدی گرفته ایم پذیرفتند.» حامد می‌گوید همخانه بودن با نوع زندگی آنها فرق می‌کند: «ما نوع زندگی مان به گونه ای نیست که هرکس وارد آن شود احساس کند همخانه هستیم بلکه تمام رفتارهای یک زن و شوهر معمولی را داریم. صبح با هم به سر کار می‌رویم و بعد از ظهر به خانه می‌آیم و شام می‌خوریم. نه از رفیق بازی خبری است و نه دوران مجردی. خرج خانه را به صورتی درمی آوریم که مانند همخانه‌ها به اصطلاح به صورت «دنگی» نباشد بلکه هرکس هرآنقدر که در توان داشته باشد می‌گذارد و حتی یک حساب مشترک پس انداز داریم.» او در ادامه صحبت هایش به دعواهایشان هم اشاره می‌کند: «در هر خانه ای دعوا وجود دارد و ما هم مانند بقیه دعوا و بعد از چند ساعت آشتی می‌کنیم. مدل دعواها یمان هم شبیه زن و شوهرهایی است که اسمشان در شناسنامه ثبت شده است.»

«ازدواج سفید» به ضرر دخترهاست

همزیستی بدون ثبت یا همان «ازدواج سفید» اکنون در جوامع غربی به یک پدیده عادی بدل شده است. حتی در آمریکا که از نظر روابط زن و مرد محافظه کارتر است و پیش از 1970 این مساله غیرقانونی بود، اکنون به یک پدیده نسبتا عادی بدل شده است. از دهه 70 میلادی تا کنون تصویر زن در جوامع غربی تغییر فاحشی کرده است. جنبش آزادی زن که به انقلاب جنسی معروف شد، تغییرات عینی اجتماعی، اقتصادی و سیاسی، موقعیت زن را در این جوامع متحول کرد. در متن این تحول مناسبات زن و مرد نیز متحول شد. یکی از این تحولات در رشد همزیستی مرد و زن بدون ازدواج رسمی است که البته در ایران به گفته دکتر مصطفی اقلیما، رئیس انجمن علمی مددکاران اجتماعی ایران این پدیده برخلاف جوامع غربی کاملا به ضرر دختران ایرانی است: «بیشتر از 90 درصد رابطه دختر و پسرها به ازدواج نمی‌رسد؛ چون معمولا خود پسر یا خانواده او حاضر نمی‌شوند چنین دختری که با پسرش در ارتباط است را برای پسر خود بگیرند. آن درصد باقیمانده نیز اگر به ازدواج ختم شود به این خاطر بوده دختر از نظر سطح خانوادگی و مالی بالاتر از خانواده پسر است و پسر به این دلیل ازدواج می‌کند تا از امکانات دختر و خانواده اش به نفع خود بهره ببرد.» او توضیح می‌دهد: «دخترها در جامعه ما ضرر می‌کنند چون فرهنگ جامعه ما اینچنین است که وقتی دختری با یک پسر در رابطه باشد بعد از پایان یافتن آن رابطه کسی به سراغش نخواهد رفت و این اتفاق ضربه سنگینی خواهدبود که بر دختران جامعه وارد می‌شود.» اقلیما درباره پدیده «ازدواج سفید» می‌گوید: «این نوع ازدواج‌ها همان نامزدی قدیم است که دیگر در جامعه در حال فراموشی است.» او ادامه می‌دهد: «خانواده‌ها به دلیل اینکه گرفتار و درگیر مشکلات هستند دیگر فرصت سر و کله زدن با فرزندان خود را ندارند و وقتی ببینند تصمیمی گرفته که شاید با شرایط آنها همخوانی نداشته باشد اما چون قدرت، حوصله و وقت چانه زنی با فرزند خود را ندارند می‌گذارند هرکار که دلش می‌خواهد انجام بدهند.»

«ازدواج سفید» راهی برای فرار از مسئولیت

این مددکار اجتماعی یکی از بزرگترین علت‌هایی که خانواده‌ها به «ازدواج سفید» تن در می‌دهند به این خاطر است که از بار مسئولیت خود کم کنند: «در «ازدواج سفید» به خاطر اینکه هیچ کجا سندی مبنی بر زن و شوهری ثبت نشده است به همین خاطر خیلی راحت این دختر و پسر می‌توانند رابطه خود را پایان بدهند بدون اینکه اتفاقی افتاده و کسی از کسی انتظار و توقعی داشته باشد به همین خاطر در این دوره و زمانه چه چیزی بهتر از این اتفاق؟» او این پدیده را یک پدیده غربی می‌داند که در خانواده‌های امروزی بدون اینکه بدانند چنین فرهنگی در جامعه وجود ندارد رخنه کرده است: «در فرانسه این نوع ازدواج‌ها صورت می‌گیرد تنها به خاطر منفعتشان و بعد از اینکه نیازشان برطرف شد از هم جدا می‌شوند اما در ایران جایی برای چنین رفتارهایی نیست. در این نوع کشورها این نوع ازدواج نوعی قدرت به زن داده می‌شود اما در ایران اینطور نیست؛ چون فرهنگ‌ها با هم فرق می‌کند.» اقلیما با بیان این نکته که چنین اتفاقی موجب فرو ریختگی فرهنگی خواهدشد بیان می‌کند: «محققان و جامعه شناسان وجود چنین پدیده‌هایی را مخرب می‌دانند و ازدواج سفید و انتخاب تجرد به جای ازدواج را مجموعه ای از عوارض این فروریختگی می‌نامند که یکی از مهمترین آنها به خاطر مشکلات اقتصادی است چون در این زمانه مردهای 34-35 ساله هم نمی‌توانند از پس یک زندگی بربیایند به همین خاطر یا ترجیح می‌دهند ازدواج نکنند یا روابط پنهانی داشته باشد.»

«ازدواج سفید» در کشورهای دیگر

آمارها نشان می‌دهد امروزه، زندگی بدون ازدواج یکی از شیوه‌های رایج زندگی در غرب است. بیش از دوسوم زوج‌های آمریکایی پیش از ازدواج رسمی، مدتی را بدون ازدواج با یکدیگر زیر یک سقف می‌گذرانند. در سال 1994، حدود 3/7 میلیون زوج آمریکایی بدون ازدواج با یکدیگر زندگی می‌کردند و نزدیک به اواخر دهه 1990، حداقل 50 تا 60 درصد زوج‌ها حداقل پیش از ازدواج رسمی، مدتی را بدون ازدواج با یکدیگر می‌گذراندند. این در حالی است که تا پیش از 1970، زندگی بدون ازدواج در ایالات متحده غیرقانونی بود. طبق آمار آمریکا، تعداد زوج‌های ازدواج‌نکرده‌ای که با یکدیگر زندگی کرده‌اند، از 1960 تا 2000 ده برابر شده و اکنون، زندگی بدون ازدواج، به مرحله‌ای عادی در روند آشنایی دو فرد تبدیل شده‌است.

دیگر کسی حاضر به امضای عقدنامه نیست؟

اینطور که به نظر می‌رسد از جمله عواملی که می‌تواند جوان‌ها را به سمت این دست از ازدواج‌ها بکشاند مشکلات مالی، محک زدن رابطه، آشنایی بیشتر و نداشتن اعتقاد به ازدواج می‌توانند دلایل زندگی مشترک بدون ازدواج باشند. همچنین هزینه بالای اجاره یا خرید مسکن و نبود تناسب دخل و خرج که در این دوره و زمانه بسیار برجسته‌است، می‌تواند دلایل دیگری باشد که موجب می‌شود کسی حاضر به امضای عقدنامه نباشد و زندگی بدون ازدواج یا ازدواج از نوع سفیدش را ترجیح بدهند. 


گفتگو با زوجی که به سبک ازدواج سفید زندگی می‌کنند


سیاه و سفیدِ یک زندگی مشترک در گفت‌وگو با زوجی که چند سال است زندگی مشترک بدون ازدواج رسمی و ثبت شده را انتخاب کرده‌اند. 
 
به گزارش خبرآنلاین، ازدواج سفید، تهدید جدید نهاد خانواده در ایران. شاید از تهدید هم باید پا را فراتر گذاشت؛ کابوس هولناک نهاد خانواده. اگر تا یکی دو سال پیش از جامعه‌شناسان خانواده و از مسوولان حقوقی می‌پرسیدید مهمترین آسیبی که خانواده ایرانی را تهدید می‌کند، به اتفاق از طلاق نام می‌بردند. موضوعی که با هر کیفیتی و به هر دلیلی، به هرحال در بطن خانواده اتفاق می‌افتد. هرچند که افزایش سن ازدواج و بی رغبتی جوانان به ازدواج هم در مراحل بعدی قرار می گرفت. اما دغدغه حفظ خانواده های تشکیل شده،‌ از همه مهمتر بود. 
 
اما در سال ۹۳، زنگ هشدار برای ازدواج سفید، به صدا درآمد؛ شیوه ای از زندگی که با عرف، شرع، سنت و سبک زندگی جامعه ایرانی در همه این سال ها و دهه ها و حتی قرن های گذشته همخوانی ندارد. هرچند که بسیاری بگویند که این موضوع آنقدر فراگیر نیست که برایش نگران بود، اما به نظر آنقدر جدی هست که معاون ساماندهی امور جوانان وزارت ورزش و جوانان که یکی از نخستین افرادی باشد که دراین‌باره هشدار می‌دهد.  
 
ازدواج سفید درحالی در جامعه ایران رواج پیدا کرده که در شرع، قانون ازدواج موقت وجود دارد. قانون مترقی که به دلیل استفاده نامناسب از آن و رواج ازدواج موقت در برخی مردان متاهل از چنین چیزی، با واکنش های منفی بسیاری همراه شده و ظاهرا عرف آن را نمی پذیرد. این درحالی است که ازدواج موقت می تواند جایگزینی برای ازدواج سفید باشد. 
 
در یک سال گذشته درباره ازدواج سفید، گفتگوهای بسیاری از کارشناسان و مسوولان مختلف منتشر شده است. اما تاکنون از خودتان پرسیده‌اید آنهایی که تن به ازدواج سفید می‌دهند، حرفشان چیست؟ البته مشاورها و آسیب‌شناسان خانواده نقل‌قول‌هایی از دلایل این افراد برای ازدواج سفید ارائه داده‌اند. اما سراغ زن و مردی رفتیم که به سبک ازدواج سفید، با هم زندگی می کنند. نگفتنی است که اسمی در این گفتگو-گزارش از این دو نفر برده نمی شود.  

 
در این گزارش فقط حرف های این دو نفر را روایت می کند و هیچ قضاوتی درباره آن نمی شود. 
  

قرار ملاقات را در خانه‌‌شان می‌گذاریم. دورادور می‌شناسمشان. مرد و زنی هستند سی‌ و چندساله، فرهنگی، تحصیل‌کرده و از طبقه متوسط. می‌دانند قرار است درباره نوع زندگی‌شان، درباره آنچه این روزها به آن "ازدواج سفید" گفته می‌شود یا خیلی‌ها از آن تعبیر همزیستی دارند و زندگی مشترک زن و مرد بدون مراحل قانونی و شرعی است، گزارش بنویسم. قرار است بنشینیم و یکی دوساعت حرف بزنیم تا به سوال‌هایی که توی ذهنم دارم جواب بدهند. یکی‌شان چای می‌آورد و دیگری شیرینی. تا می‌نشینند، به انگشتشان نگاه می‌کنم. زن که متوجه می‌شود دلیل نگاهم چیست، با خنده می‌گوید "نه، ما حلقه نداریم". و ادامه می‌دهد: "این سبک زندگی با آنچه همیشه همه جا دیده‌اید تفاوت دارد دیگر، قرار نیست کارهایی را بکنیم که بقیه انجام می‌دهند. در زندگی ما از رسم و رسوم و خریدها و خرج‌های اضافه خبری نیست. ضمن این که تا جایی که می‌شود، باید نشانه‌های ظاهری را حذف کنیم، چون جامعه ما این زندگی را نمی‌پسندد، می‌دانید که؟" می‌دانم. سرم را تکان می‌دهم که یعنی می‌دانم "برای همین الان اینجا هستم، که بدانم چرا با این که جامعه این سبک زندگی را نمی‌پسندد، آن را انتخاب کرده‌اید و حتی مجبور می‌شوید به جای دفاع از آن، پنهانش کنید و این همه سختی را تحمل کنید؟" 
 
لیوان چایش را برمی‌دارد و می‌گوید: "تمام زندگی‌ها همینطور است. هر کدام سختی‌ها و مزیت‌های خودش را دارد. این شیوه زندگی هم همینطور. از نظر ما اتفاق عجیب و غریبی نیست ولی از نظر دیگران هست، پس مجبوریم پنهانش کنیم. راستش، این سخت‌ترین بخش قضیه است. اگر به شیوه دیگران ازدواج کرده بودیم و بعد زیر یک سقف زندگی می‌کردیم، نیازی به این همه پنهانکاری و ترس از برملا شدن قضیه نداشتیم، اما حالا بعضی از دوستان و آشنایانمان وضعیت زندگی ما را می‌دانند، بعضی نمی‌دانند، گاهی باید مراقب باشیم که بقیه نفهمند و گاهی خیالمان راحت است. همکارها نباید سر در بیاورند، دوست‌ها اشکالی ندارد، بعضی از اعضای فامیل می‌توانند بدانند و بعضی دیگر نه، به همکلاسی‌ها و همسایه‌ها چه بگوییم که هزار جور فکر به سرشان نزند. چطور بگویم چه حسی است ..." 
 
می‌گویم: "سردرگمی؟ دوگانگی؟..." با سر تایید می‌کند: "دقیقا همین، دوگانگی. فکر کنید یک فرم به شما می‌دهند که پر کنید، تا به قسمت متاهل یا مجرد می‌رسید، می‌دانید تکلیفتان چیست. یا متاهل هستید و با همسرتان زندگی می‌کنید یا مجردید. اما من بارها در این شرایط قرار گرفته‌ام و از خودم پرسیده‌ام خب، تو کدامی؟ و به نتیجه نرسیده‌ام. شاید به نظر شما ساده بیاید اما این بدترین حسی بوده که داشته‌ام. این که ندانید چه هستید و که هستید." 
 
نگاه متعجبم را می‌فهمد که پس چرا؟! مرد جواب می‌دهد: "اما چیزهای مهمتر از این هست که مجابمان می‌کند اینطور زندگی کنیم." 
 
منتظر دلایل مهمی هستم که مجابشان کرده است. ادامه می‌دهد: "همین آمار طلاق را نگاه کنید که روز به روز بیشتر می‌شود. ما نمی‌خواهیم یکی از اینها باشیم. می‌خواهیم اول به شناخت از همدیگر برسیم و بعد اگر دیدیدم همدیگر را برای تمام عمرمان می‌خواهیم آنوقت به این موضوع رسمیت بدهیم، نه این که مثل خیلی‌ها ندیده و نشناخته وارد یک رابطه دائمی شویم که در ادامه آن مثل خیلی‌های دیگر یا از هم جدا شویم یا دلزده شویم اما از سر اجبار به زندگیمان ادامه دهیم. قرارمان بین خودمان این است که تا زمانی که "عشق" هست، ادامه بدهیم." 
 
می‌پرسم در این چند سال به شناخت نرسیده‌اید؟ و اصلا مگر شناخت فقط با زندگی‌ کردن به دست می‌آید؟ که می‌گوید: "به شناخت رسیده‌ایم اما ازدواجمان را ثبت کنیم که چه بشود؟ قوانین دست و پاگیر برای خودمان جور کنیم؟ هزار جور رفت و آمد و خواستگاری و انواع مخالفت‌ها و موافقت‌ها و تشریفات مختلف برای چه؟ همدیگر را انتخاب کردیم و حالا زندگی می‌کنیم دیگر. هروقت هم دیدیم مناسب نیستیم از هم جدا می‌شویم." 
 
می‌پرسم: "تعهد چطور؟" زن چهره جدی به خودش می‌گیرد و می‌گوید: "به نظر ما خیلی مهم است که تعریف مشترکی از "تعهد" داشته باشیم. برای ما تعهد یعنی احساس یگانه‌ای که نسبت به یکدیگر داریم و نوع و میزان رابطه‌مان را با هم مشخص می‌کند. به این تعریف پایبندیم و هروقت هرکدام احساس کردیم از این احساس چیزی کم شده یا یکی از ما مایل است رابطه احساسی یا فیزیکی که مخصوص ما دو نفر است را با دیگری تجربه کند، دیگر زندگی مشترکی در کار نخواهد بود. بدون دردسر و دادگاه و طلاق از هم جدا می‌شویم. می‌بینید؟ بنابراین خیانتی هم در کار نیست." 
 
می‌پرسم یعنی مهمترین دلیلتان برای انتخاب این نوع زندگی همین است؟ نگرانید که مبادا مناسب همدیگر نباشید و می‌توانید به راحتی از همدیگر جدا شوید؟ مشکلات دیگری مثلا مشکل اقتصادی برای ازدواج و شروع زندگی مشترک نداشتید؟ مرد دستی به موهایش می‌کشد و به صندلی تکیه می‌دهد: "دوستانی داریم که به خاطر مشکلات اقتصادی، بدون این که با هم ازدواج کنند تصمیم گرفته‌اند به صورت مشترک با هم زندگی می‌کنند؛ هردوی دختر و پسر در تهران دانشجو هستند یا تصمیم گرفته‌اند جدا از خانواده‌شان زندگی کنند و برای این که در مخارج مسکن و انواع قبض و خریدهای روزانه صرفه‌جویی شود با هم زندگی می‌کنند." 
 
و تاکید می‌کند که: "اما ما دلیلمان اینها نیست. می‌توانستیم با یک مراسم ساده و بدون تشریفات هم به عقد همدیگر دربیاییم. ضمن این که این نوع زندگی در کشورهای دیگر هم جواب خودش را پس داده؛ آدمها اول با هم زندگی می‌کنند، بعد اگر خواستند ازدواج می‌کنند." 
 
اشاره‌ام به تفاوت‌ فرهنگ‌ها را می‌پذیرند. قبول می‌کنند که برای تجربه کردن آنچه در فیلمها دیده یا از آن سوی آبها به گوششان خورده، باید تبعات زیادی را بپذیرند. می‌پذیرند که مردم هر جامعه‌ای بایدها و نبایدهای خودشان را دارند و اصلا برای همین است که در موارد زیادی شرایطشان را از دیگران پنهان می‌کنند؛ اما در نهایت به اینجا می‌رسیم که: "اما فعلا که درباره این زندگی توافق کرده‌ایم." 
 
می‌رسم به این که تکلیفتان با بچه‌دار شدن چیست؟ "مسلما هرگز، اصلا. مگر دیوانه‌ایم؟ هم دلمان بچه‌ نمی‌خواهد و هم در این شرایط بلاتکلیف؟ ما حتی هنوز مسافرت نمی‌توانیم برویم، در هتل نمی‌توانیم با هم بمانیم چون اسممان در شناسنامه همدیگر ثبت نشده، در مناسبت‌ها و مراسم خانوادگی نمی‌توانیم با هم باشیم، از تسهیلاتی که به متاهل‌ها داده می‌شود بی‌بهره‌ایم، برای اجاره کردن خانه مشکل داریم، آنوقت بچه‌دار هم بشویم؟ استرس و نگرانی پنهان زندگی کردن دو نفره کافی نیست؟" 
 
بعد از حرف‌های دیگرمان درباره مسائل مختلف، می‌پرسم: فکر می‌کنید بتوانید به بقیه هم پیشنهاد بدهید اینطور زندگی کنند؟ بعد از چند دقیقه، زن سکوت را می‌شکند: "راستش این است که نمی‌دانم! یک جور شنا کردن خلاف جریان آب است دیگر. سختی‌های خودش را دارد. این تصمیم‌ها به شرایط آدمها بستگی دارد. تنها چیزی که می‌دانم این است که من استقلال مالی و شخصیتی دارم و به علاقه شریک زندگی‌ام نسبت به خودم اطمینان دارم در غیر این صورت قطعا آسیب می‌دیدم. می‌دانید؟ این زندگی برای زن‌ها خطرناک‌تر است. دوستان دختری داشتم که با تصور این که زندگیشان زیر یک سقف با پسر مورد علاقه‌شان به ازدواج می‌انجامد یا این که فکر می‌کردند این زندگی دوام دارد وارد رابطه‌ای شدند اما درنهایت از اینجا مانده و از آنجا رانده شدند. دیگر خانواده‌‌شان آنها را نپذیرفت و رابطه‌شان به یک رابطه دائمی هم منجر نشد. در این میان هم آنقدر از لحاظ عاطفی و اقتصادی وابسته شدند که بعد از جدایی از شریک‌ زندگی‌شان به افسردگی‌های شدید یا حتی اعتیاد دچار شدند." 
 
به لیوان خالی چایش نگاه می‌کند و ادامه می‌دهد: "نه این که پسرها آسیب نبینند، اما تربیت خانوادگی و اجتماعی ما طوری است که به دخترها اعتماد به نفس کمتری داده می‌شود بنابراین اگر این زندگی‌ را انتخاب کنند و بعد آنچه در ذهنشان ساخته‌اند از بین برود، چیزی برایشان باقی نمی‌ماند. دست‌کم در زندگی‌های متعارف، بعد از جدایی از همسرشان یا هنگام اختلاف، حمایت خانواده و اطرافیانشان را دارند، از بعضی حمایت‌های مادی و قانونی بهره‌مند می‌شوند، اما اگر در این زندگی حواسشان به خودشان نباشد، بازنده اصلی آنها هستند. از نظر فیزیکی هم که خودتان می‌دانید زنان چقدر ممکن است آسیب ببینند. سقط جنین‌های مکرر دوستانم را دیده‌ام. می‌دانم یک رابطه نامطمئن و ناپایدار چطور می‌تواند از نظر روحی و جسمی زنان را تهدید کند و به آنها ضربه بزند. اینها فقط توی فیلم‌ها نیست. این اتفاق‌ها را با چشم خودم دیده‌ام..." 
 
در را که می‌بندم و از خانه‌شان بیرون می‌آیم، به سوال‌های بسیار دیگری فکر می‌کنم که توی ذهنم دارم. بیشتر از همه به این فکر می‌کنم که با همه این حرف‌ها که گفتند، توی دلشان، توی فکرشان، با خودشان چند چندند؟ چقدر به آینده‌ای که قرار است بیاید خوش‌بینند؟ چقدر می‌توانند آجر‌های رابطه‌‌شان را اینطور روی هم بچینند و نترسند که هر باد و طوفانی ممکن است آن را از هم متلاشی کند؟ اصلا دلشان می‌آید بدون نقشه، آجر روی آجر بگذارند؟

دلایل رواج ازدواج سفید چیست؟


همه افرادی که این نوع رابطه را انتخاب کرده‌اند از یک سنخ نیستند و نمی‌توان برای همه آنان داوری مشترکی داشت. این نوع ازدواج ناشی از علل و زمینه‌هایی است؛ یکی از این زمینه‌ها افزایش استقلال نسبی جوانان اعم از دختر و پسر از خانواده و بالارفتن سن ازدواج آنان است.
صراط: مدتی است که برخی از دست‌اندرکاران جامعه، نسبت به افزایش ازدواج‌های سفید در جامعه ابراز نگرانی می‌کنند. منظور ازدواج‌هایی است که طرفین در هیچ محضری نسبت و نوع رابطه خود را با یکدیگر به صورت رسمی ثبت و تعریف نکرده‌اند و زن و شوهر محسوب نمی‌شوند، ولی عملاً در یک خانه با یکدیگر زندگی می‌کنند.  این نوع زندگی مشترک را شاید بتوان شکلی از ازدواج موقت دانست، که میان برخی از جوانان رایج شده است، ولی فقط محدود به جوانان نیست، بلکه افراد میانسال هم درحال تجربه این شیوه از زندگی هستند. شیوه‌ای که در مورد جوانان ممکن است منجر به ازدواج شود ولی در مورد افراد میانسال و حتی نزدیک به سالمند حالت متفاوتی دارد، آنان طلاق می‌گیرند، سپس به این روش با یکدیگر زندگی می‌کنند و در مواردی هم اطرافیان متوجه ماجرا نمی‌شوند! 
 
دلیل نگرانی نسبت به این نوع هم‌خانه شدن یا ازدواج موقت یا هر اسم دیگری که بخواهیم روی آن بگذاریم هرچه باشد، باید نسبت به اصل ماجرا تحلیل و درک درستی داشت.  این یادداشت در پی آن است که به برخی از دلایل رواج این نوع ازدواج بپردازد، ولی پیشاپیش باید اذعان کرد که به دلایل گوناگون، هنوز مطالعات کافی در این زمینه انجام نشده است و هرگونه اظهارنظر و تحلیل بر شواهد معدودی متکی است، و باید با احتیاط تلقی شود. بنابراین پیش از ورود به بحث بر ضرورت مطالعه این پدیده تأکید می‌شود. این مطالعه نباید متاثر از ارزش‌گذاری پیش از مطالعه باشد زیرا این امر موجب بد یا کج‌فهمی پدیده خواهد شد. 
 
در این زمینه باید متذکر شد که همه افرادی که این نوع رابطه را انتخاب کرده‌اند از یک سنخ نیستند و نمی‌توان برای همه آنان داوری مشترکی داشت.  این نوع ازدواج ناشی از علل و زمینه‌هایی است؛ یکی از این زمینه‌ها افزایش استقلال نسبی جوانان اعم از دختر و پسر از خانواده و بالارفتن سن ازدواج آنان است که موجب می‌شود دختران و پسران، راحت‌تر بتوانند چنین روابطی را برقرار کنند. البته فراموش نشود که از منظر شرعی و قانونی، این نوع زندگی مشترک برحسب این‌که چگونه توافق کرده باشند حالت‌های گوناگونی می‌تواند داشته باشد، و شاید در قالب ازدواج موقت قابل درک باشد، که در این صورت حقوق طرفین نیز در این نوع ازدواج معلوم است، ولی مشکلی که وجود دارد، ضعف ساختار حقیقی ایران در استیفای حقوق مربوط به زنان در این نوع روابط است، موضوعی که در کشورهای توسعه‌یافته حل شده است، چراکه در برخی از این کشورها بیش از ٢٥‌درصد از زندگی مشترک زن و مرد در این قالب است، و مقررات آن تدوین و تنظیم شده و ضمانت اجرای لازم را هم دارد ولی در ایران استیفای این حقوق به سادگی امکان‌پذیر نیست.  نکته دیگر این‌که برخی افراد برای مخالفت با این نوع زندگی مشترک کوشیده‌اند که با متصف کردن آن به صفات ناپسند و بررسی آن از منظر ارزش‌های شخصی خود آن را به‌شدت رد و محکوم کنند درحالی‌که اگر این پدیده مبتنی بر واقعیت‌هایی اجتماعی باشد با زدن چنین برچسب‌هایی نمی‌توان مانع از بروز آن شد و حتی ممکن است مسأله را پیچیده‌تر کنند.  ولی فارغ از این زمینه مقدمتاً چند علت را می‌توان برای رواج این نوع ازدواج‌ها برشمرد. 
 
-گریز از مراسم سنتی ازدواج و تعهدات مادی و غیرمادی بسیاری که این نوع ازدواج‌ها بر جوانان بار می‌کند، از عوامل موثر بر گرایش به این شیوه از زندگی در کنار یکدیگر است.  یکی از این تعهدات، رفت‌وآمدهای خانوادگی و فامیلی است که از هر نظر برای زوج‌های جوان سخت است. هم‌چنین تبعات اقتصادی مراسم ازدواج و زندگی بعد از آن است که جوانان را به گریز از ازدواج‌های سنتی و روی آوردن به این نوع روابط تشویق می‌کند. 
 
-عامل دیگر، ترس از طلاق و ناهمخوانی اخلاقی و رفتاری دختر و پسر است.  به‌ویژه در شرایطی که آمار طلاق بالا رفته، برخی از جوانان ترجیح می‌دهند که به معرفی نزدیکان یا دوستان از فرد مورد نظر برای ازدواج کفایت نکنند. این مسأله حتی برای دختران اهمیت بیشتری دارد، زیرا آنان بیش از پسران بر اثر طلاق لطمه می‌بینند. شاید گفته شود حتی با پذیرش این استدلال انتخاب این شیوه که از چاله درآمدن و به چاه افتادن است.  در پاسخ باید گفت که از منظر دختر و پسر این طور نیست.  با پذیرش ازدواج، شرایطی پیش می‌آید که هزینه جدایی را بسیار سنگین می‌کند، در حالی که مسأله در ازدواج سفید قدری فرق می‌کند.  نکته مهم این است که چرا دختران چنین نوع از زندگی مشترک را انتخاب می‌کنند درحالی‌که به‌ظاهر هزینه وارد شدن در این رفتار برای آنان بیشتر است؟ 
 
-یک عامل مهم دیگر که ممکن است کمتر مورد توجه قرار گرفته باشد، این است که با این شیوه قانون خانواده و شرایط حاکم بر آن دور زده می‌شود! این مسأله برای افرادی که ازدواج کرده‌اند و سپس طلاق می‌گیرند اهمیت بیشتری دارد. در ساختار اغلب خانواده‌ها و براساس حقوق موجود، مرد رئیس خانواده است، هرچند از این جمله می‌توان برداشت‌های گوناگون کرد، ولی برخی از مردان با وضعیتی که در خانه ایجاد می‌کنند، به نوعی شیوه سلطه بر زن را برمی‌گزینند، و برخی از خانم‌ها هم که نمی‌خواهند چنین سلطه‌ای را پذیرا شوند، اقدام به طلاق می‌کنند، و پس از طلاق حاضر می‌شوند بدون رابطه حقوقی رسمی دائمی و فقط در قالب صیغه با یکدیگر و در زیر یک سقف زندگی کنند و تسلط مرد را نپذیرند طبیعی است که در این شرایط مرد قدرت ناشی از ریاست خانواده را در اختیار ندارد. 
 
بنابراین اگر گمان می‌کنیم که این نوع ازدواج برای جامعه مفید نیست، و عوارضی دارد، بیش از هر اعتراضی باید نسبت به رفع موانع ازدواج رسمی و دوام آن پرداخت. تعهدات دست‌وپا گیر ازدواج‌های سنتی، ناکارآمدی شیوه‌های انتخاب همسر و از همه مهم‌تر نامتوازن بودن حقوق خانواده با شرایط اجتماعی زنان، در گرایش به این نوع زندگی مشترک تأثیر دارند.

منبع: شهروند

اخلاق، حلقه ای مفقوده در سفیدی ازدواج


Image result for ‫ازدواج سفید چیست‬‎


جهت بررسی نگرش ذهنی مؤثر بر ساختار ازدواج و‌ خانواده در ایران، مؤلفه‌هایی همچون نقش‌‌های جنسیتی و ساختار قدرت در خانواده بسیار مهم هستند. جهت انجام این مهم، پس از ارائه تعریفی دانش نامه ای و حداقلی(به اقتضای این یادداشت) و بررسی وسعت و گستردگی آن در جامعه ایرانی، به فرایند همزیستی مشترک بدون ازدواج رسمی و "ازدواج سفید" به عنوان معضل اجتماعی خواهیم پرداخت.


بنابر اولین تعریف های دانشنامه ای برای این سبک زندگی، ازدواج سفید سبکی از زندگی مشترک است که در آن دو نفر بدون ازدواج رسمی که در مدارک تشخیص هویت قید شود، با یکدیگر زندگی مشترک تشکیل می‌دهند و طبیعتاً همچون همسران رسمی و عقدی با یکدیگر رابطه عاطفی و جنسی برقرار می کنند.


با این حال منابع درخوری برای یافتن پاسخ سوال دوم در دسترس نیست. شاید یکی از معدود گزارش ها و مستندات موجود، گفت و گوی خبرگزاری ایلنا با سردار مرتضی طلایی باشد که در دی ماه سال91 منتشر شد و طی آن رئیس کمیسیون فرهنگی و اجتماعی شورای شهر وقت تهران از افزایش زندگی مجردی دانشجویی در شهر تهران و آن هم صرفاً در محلات شمال شهر خبرداد و گفت: ‌"این پدیده جدیدی ازنوع آسیب‌های اجتماعی است که پیامدهای خطرناکی دارد." سردار طلایی در آن گفت و گو با اشاره به این که هنوز آمار رسمی در این خصوص در دست نیست، افزود: ‌"متاسفانه‌ گزارش‌هایی مبنی بر تشکیل زندگی‌های مجردی در شمال شهر تهران داریم که در آن دختر و پسر دانشجو بدون ازدواج رسمی زیر یک سقف زندگی می‌کنند."


با این حال ضمن آن که ما به هیچ وجه قصد دست کم گرفتن این معضل اجتماعی را نداریم، باید اذعان کنیم که خوشبختانه این پدیده، معضلی است نادر که صرفاً در محدوده خاصی از پایتخت قابل رویت بوده و به این معنا،‌ معضل و مشکلی است مربوط به خرده فرهنگی خاص و نه لزوماً بحرانی سراسری که به عنوان مثال در فلان شهرستان دورافتاده جنوبی، شرقی یا شمالی با آن مواجه باشیم و نیاز به اطلاع رسانی آن ازسوی روزنامه های سراسری باشد!


با این حال آن چنان که در پاراگرف پایانی و نتیجه گیری گزارش ابتکار که با میان تیتر"دیگرکسی حاضر به امضای عقدنامه نیست؟" مشخص شده، می خوانیم، گویا معضلات اساسی اجتماعی همچون مشکل بیکاری، گرانی مسکن و هزینه های بالای زندگی منجر به بروز چنین معلی در میان خرده فرهنگی خاص گردیده است و می نویسد:"اینطور که به نظر می‌رسد از جمله عواملی که می‌تواند جوان‌ها را به سمت این دست از ازدواج‌ها بکشاند مشکلات مالی، محک زدن رابطه، آشنایی بیشتر و نداشتن اعتقاد به ازدواج می‌توانند دلایل زندگی مشترک بدون ازدواج باشند. همچنین هزینه بالای اجاره یا خرید مسکن و نبود تناسب دخل و خرج که در این دوره و زمانه بسیار برجسته‌است، می‌تواند دلایل دیگری باشد که موجب می‌شود کسی حاضر به امضای عقدنامه نباشد و زندگی بدون ازدواج یا ازدواج از نوع سفیدش را ترجیح بدهند."


فارغ از این که ابتکار این راه حل را معتبر و راهگشا می داند یا خیر، تناقضی عجیب در ادعای گزارش و نتیجه گیری آن به چشم می آید. به بیان دیگر درحالی این گزارش "ازدواج سفید" را نتیجه منطقی و واکنش طبیعی جامعه به مشکلات اقتصادی و اجتماعی قلمداد می کند که در ابتدای گزارش گویا برای تطهیر این معضل اجتماعی، سعی در تلقین این موضوع دارد که این شیوه زندگی مشترک، بیش از هر شیوه دیگری به ازدواج رسمی شبیه است و تفاوتی اساسی میان آن و همخانگی و دوستی پیش از ازدواج دخترها و پسرها وجود دارد!


نگاهی آماری به ازدواج و طلاق در ایران


آمار نرخ ازدواج نشان می‌دهد که متوسط سن ازدواج از سال ۱۳۴۵ به بعد روندی افزایشی داشته است. به طوری که متوسط سن ازدواج دختران، خصوصاً روستائیان در طول چهاردهه اخیر همواره سیر صعودی داشته است. مطابق آمار سرشماری سال۱۳۷۵ میانگین سن ازدواج در ایران برای پسران تقریباً ۲۶ سال و برای دختران تقریباً ۲۳ سال بوده است. اما آن چه در اینجا حائزاهمیت است درواقع حداقل 10 سال فاصله بین بلوغ و سن ازدواج در دختران و پسران و کاهش ازدواج زیر 20 سال است که در طی 40 سال گذشته برای دختران از ۴۱ درصد به ۱۸ درصد رسیده است. آمارها همچنین نشان می دهند که درصد زنان مجرد در سال های اخیر با افزایش همراه بوده است. در سال ۱۳۸۱ کمتر از ۳ درصد از مردان ۱۹-۱۵ ساله ازدواج کرده بودند، درحالی که این رقم برای زنان 2 درصد است.


بر اساس آمارها میانگین اختلاف سن زوجین در سال ۱۳۴۵ از ۴.۴ به۷، ۲ در سال ۱۳۸۱ رسیده است و دلیل کاهش آن افزایش سن ازدواج زنان است. در نتیجه اختلاف سن زوجین کاهش یافته است. در بررسی‌های انجام شده بر تعداد مردان و زنان ازدواج نکرده کشور نشان می دهد که تعداد زنان مجرد ۱۵- ۳۴ ساله، 4 میلیون و 348هزار نفر و تعداد مردان مجرد ۳۹- 20 سال 2 میلیون 361 نفر است. که این مساله نشان فزونی 1 میلیون و 900 دختر مجرد در مقایسه با پسران مجرد است. آمارها نشان‌دهنده تاثیر افزایش سن ازدواج بر کاهش میزان همسرداری است. در میان اقوام، لر و بلوچ زنان کمترین سن ازدواج را دارند، ولی در عوض گیلک‌ها دارای بالاترین سن ازدواج برای مردان و زنان هستند و از آنجا که میان سن ازدواج زنان و توسعه یافتگی ارتباط تنگاتنگی وجود دارد. بنابراین تغییرات فوق، نشان‌ دهنده سیر پیشرونده تأخیر در ازدواج و افزایش فاصله بلوغ و ازدواج است.


آمارهای طلاق در شهرها نشان می‌دهند که طی 10 سال گذشته همراه با افزایش میزان شهرنشینی میزان طلاق نیز افزایش یافته است. به طوری که در شهرهای بزرگ از هر 3 ازدواج، یکی به طلاق منجر می‌شود. رئیس سازمان ثبت اسناد کشور با بیان بخشی از آمار و ارقام ثبت شده در سال90 گفت: در سال گذشته طلاق رشدی ۷ درصدی داشته و همواره شاخص مذکور در مناطق شهری کشور به مراتب بیش از مناطق روستایی بوده است. پژوهشگران در ایران هچنین نوعی همگرایی را میان شهر و روستا از نظر میزان طلاق ‌متذکر می شوند. ‌آنان‌همچنان عواملی را که در افزایش میزان طلاق دخالت‌ دارند را توسعه ‌شهرنشینیـی ‌و هنجارهای ‌‌جدید ‌زندگی، آموزش عالی‌‌‌ و استقلال مالی زنان توصیف می‌کند.


اخلاق، حلقه ای مفقوده در سفیدی ازدواج


و اما اخلاق ...


این ها بخشی است آمار نگران کننده ازدواج و طلاق در جامعه امروز. آماری نگران کننده که بی شک تغییر آن علاوه بر اقدامی موثر و سریع را ازسوی مسئولان، نوعی عزم ملّی و احساس مسئولیت ازسوی تک تک افراد جامعه را می طلبد. به راستی تا به کی می توان با بی اخلاقی از کنار مسائلی این چنینی عبور کرد. ما این جا به هیچ عنوان قصد تکفیر ابتکار و ابتکارهای ساده لوحانه ای از این دست را نداریم. ما با مشکلی اساسی روبروییم و آن بحران جمعیتی است. کسی منکر مشکلات اقتصادی مهلک این روزها نیست و اساساً نمی شود این فشار شدید اقتصادی که مستقیماً کمر اقشار ضعیف را نشانه رفته، نادیده گرفت و نادیده انگاشتن آن تنها می تواند از سر کم خردی باشد و حماقت.


با این حال آیا اگر راه حل مقاومت در برابر فشار اقتصادی را عدم تشکیل خانواده، بچه دار نشدن و مسائلی از این دست بدانیم، صرفاً‌ صورت مسئله را پاک نکرده ایم. آیا می توان به دلیل وجود مشکلات اقتصادی، مشکل بزرگی همچون رشد جمعیتی منفی را نادیده گرفت؟!! آیا جایگزین نمودن هنجارهای غیرایرانی و غیراسلامی همچون ازدواج سفید و راه حل هایی از این دست، قادر به مرتفع نمودن اصل قضیه هست؟!! 


به راستی امروز کدام یک از ما پیش از انجام هر کاری آن اساسی ترین سوال را از خود می پرسیم که آیا کاری که می کنیم اخلاقی هست یا خیر؟!!

ازدواج سفید و سیاه بختی دختران


Image result for ‫ازدواج سفید چیست‬‎

 اخیرا در شبکه های اجتماعی به تبعیت از فرهنگ منحط غربی برای خدشه دار ساختن عفت دختران و خانواده ها بحثی تحت عنوان ازدواج سفید به عنوان الگوی زندگی مدرن و تغییر سبک زندگی مطرح شده است.

به گزارش عصرامروز، متاسفانه شیوع این بحث در برخی از رسانه ها با روزنامه ابتکار که طی مقاله ای این نوع زندگی را تلویحا تطهیر و تایید نموده است آغاز شد که هدف این روزنامه از سست شدن پایه های خانواده در کشور معلوم نیست از کجا نشات گرفته است.

منظور از ازدواج سفید زندگی مشترک زن و مرد بدون ازدواج رسمی است! یعنی به گونه ای که زن و مرد بدون اینکه خطبه عقد یا صیغه ی محرمیت بینشان جاری شود، برای زندگی زیر یک سقف می‌روند و از آنجایی که جامعه ما یک جامعه اسلامی است و چنین پدیده‌هایی در آن کاملا مخالف با شرع، عرف و قوانین کشور محسوب می شود، لذا این عمل به صورت مخفیانه انجام می‌شود.

اسلام ازدواج و انتخاب همسر را تحت عنوان تکامـل و سنت حسنه، تقدس بخشیده و با تعیین حقوق و حدود و جایگاه شایسته برای زنان در خانواده، آنها را از سوء استفاده مردان هوسران نجات بخشیده است. و این همان چیزی است که اخیرا متاسفانه توسط دگرانــــدیشان و روشنفکران غرب زده باشیوه های مختلف و باژست حق بجانب و شعار طرفداری از حقوق زنان، بدنبال القاء شک و شبهه در آن با طرح فمینیسم و امثال بدعتهایی همانند ازدواج سفید و ...برای ریشه کنی امر مقدس ازدواج و ایجاد سستی در رکـــــن رکین خانواده در حال استفاده از آن می باشند.

خداوند متعال در کتاب وحی الهی ازدواج را یکی از آیات کمال و عظمت و قدرت الهی دانسته است و می فرماید؛ " وَمِنْ آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُم مِّنْ أَنفُسِکُمْ أَزْوَاجًا لِّتَسْکُنُوا إِلَیْهَا وَجَعَلَ بَیْنَکُم مَّوَدَّةً وَرَحْمَةً إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ لِّقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ " (1) و از نشانه های قدرت الهی این است کـــــه برای شما از جنس خودتان، جفتی بیافرید تا در برابر او آرامش یابید و با هم انس گیرید و میان شما رافت و مهربانی برقرار فرمود همانا در این امر برای مردم با خرد، علم و حکمت حق آشکاراست.

اسلام ازدواج را پیوند طبیعی و سنتی از سنتهای اجتماعی می داند. پیوند زن و مرد از اهمیت ویژه ای در نزد اسلام برخوردار است و اسلام فقط ازدواج را مشروع قرار داده و از رهبانیت و هر نوع پیمانی دیگر خارج از آن ممانعت کرده «وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلًا مِنْ قَبْلِکَ وَجَعَلْنَا لَهُمْ أَزْوَاجًاوَذُرِّیَّةً...»(2) ای پیامبر ما قبل از شما پیامبرانی فرستاده ایم که دارای همسران و زنانی بوده اند. 

لذا معرفی این سبک زندگی (ازدواج سفید) به عنوان تشویق جوانان به سمت ابتذال و بی بندوباری و بی مسئولیتی زن و شوهر نسبت به هم، ارمغان دیگری به همراه ندارد لذا دشمن برای از هم پاشیدن بنیاد خانواده و عفت و پاکی دختران ما از این راه وارد شده است که دقت و مسئولیت دوچندان والدین و همچنین برخورد مسئولین با مروجین این پدیده را می طلبد.

ازدواج سفید چیست؟

منظور از «ازدواج سفید» زندگی مشترک زن و مرد بدون ازداوج رسمی است. یعنی به گونه ای که زن و مرد بدون اینکه خطبه عقد یا صیغه بینشان جاری شود برای زندگی زیر یک سقف می‌روند.
Image result for ‫ازدواج سفید چیست‬‎
به گزارش باشگاه خبرنگاران؛ این روزها هشدارهایی در خصوص رواج مخفیانه ازدواج سفید در کشورمان می شنویم. اتفاقی که نه از نظر سنت و نه از نظر شرع برای خانواده های اصیل ایرانی پذیرفتنی نیست.

هم‌خانگی بدون ازدواج یا ازدواج سفید، پدیده‌ای است که دختر و پسر به عنوان هم‌خانه با یکدیگر زندگی می‌کنند، بی آنکه میان آن‌ها پیوند رسمی ازدواج و رابطه زن و شوهری باشد. رواج چنین پدیده ای در جامعه صدای هشدار کارشناسان را به دلیل مخاطرات گسترده حقوقی، روانی و اجتماعی آن بلند کرده است.

در این پدیده، دختر و پسر و یا زن و مرد مجرد به عنوان هم خانه با یکدیگر زندگی می کنند، بی آنکه میان آن ها پیوند زن و شوهری باشد. در دنیای غرب، با توجه به تغییر سبک زندگی و در کنار آن، افزایش فشارهای اقتصادی، به طور کلی میل به ازدواج شرعی و رسمی کاهش یافته و روابط، بیشتر بر پایه ارضای غرایز و آزمایش گونه شکل می گیرد.

علل گرایش به ازدواج سپید

علی اصغر نژادفرید- روانشناس- دلیل اصلی ظهور پدیده ازدواج سپید را نبود مسئولیت‌پذیری حداقل در یک طرف از رابطه می‌داند و می‌گوید: نبود مسئولیت‌پذیری، ریسک‌ فاکتوری اساسی برای زندگی محسوب می‌شود؛ چرا که در چنین روابطی افراد مسئولیت عملکرد خود را برعهده نمی‌گیرند.

بیاتی نیز با تاکید بر ضرورت مسئولیت‌پذیری زن و مرد در یک رابطه می‌گوید: چنین عاملی می‌تواند در تداوم زندگی مشترک تاثیر بسیار زیادی داشته باشد این در حالیست که اکنون فضای ازدواج مناسب نیست و افراد به علت مشکلاتی مانند مسائل اقتصادی تمایل به ازدواج و رفتن زیر یک سقف را ندارند.

پیامدهای حقوقی ازدواج سفید:

علی احمدی، وکیل و مشاور حقوقی خانواده در مورد این نوع ازدواج و پیامدهای حقوقی آن می گوید: «چنین رابطه ای زنا تلقی می شود و فرزند ناشی از آن فاقد مشروعیت قانونی است، چون نسبت فرزندی او با پدر قابل اثبات نیست.»

در چنین مواردی اغلب زن به خاطر پرهیز از بی آبرویی به دنبال اثبات رابطه ابویت فرزند و والد نمی رود و حتی اگر ادعا کند که صیغه بوده است، در صورت انکار مرد، ادعای زن، به خاطر ثبت نبودن، قابل اثبات نیست.

در این میان فرزندان بی پدر و بی خانواده ای باقی می مانند که نه آن ها از والدین ارث می برند و نه والدین از آن ها. گرچه سایر حقوق این کودکان چون بقیه کودکان است، اما معمولاً کسی حضانت آنان را بر عهده نمی گیرد، مگر اینکه یک پروسه پیچیده قانونی طی شود. در این موارد سپردن حضانت به مادر محتمل تر است و زن چه از نظر روانی و چه از نظر حقوقی شکست خورده و بلاتکلیف باقی می ماند.

این افراد خانواده را نمی شناسند:

سهیلا معروفی روانشناس نیز با انتقاد از رواج سبک جدید زندگی مشترک در جامعه می گوید: «چنین افرادی برداشت درستی از خانواده و کارکردهای آن ندارند، خیلی دیر به بلوغ فکری لازم برای تعهد و مسئولیت پذیری ازدواج می رسند و از آن می گریزند زیرا یک الگوی موفق در مورد ازدواج و خانواده تجربه نکرده اند.»

وی می افزاید: تحقیقات نشان داده است زنان در چنین رابطه هایی بیش از انواع دیگر ازدواج دچار خشونت خانگی می شوند و چنین روابطی زودتر از ازدواج های رسمی و شرعی از هم می پاشد.

این روانشناس معتقد است کسانی که چنین سبکی از زندگی هم خانگی فاقد پیوند را انتخاب می کنند کارکردهای خانواده را باور ندارند زیرا نزد نزدیکان خود آن را تجربه نکرده اند.

http://www.yjc.ir/

تبعات ازدواج سفید چیست؟

Image result for ‫ازدواج سفید چیست‬‎


همه ما با عبارت‌های «ازدواج دائم» و «ازدواج موقت» آشنا و کم و بیش از احکام شرعی آن‌ها اطلاع داریم، اما کمتر پدیده «ازدواج سپید» به گوشمان خورده است. این پیوند بر خلاف ازدواج دائم و موقت نه در شرع و نه در عرف ما ایرانیان جایی ندارد، چون دختر و پسر بدون برگزاری مراسم عقد و به خاطر منافع اقتصادی و عاطفی بدون، زیر یک سقف می‌روند.

به گزارش ایسنا، دکتر امیدعلی احمدی - جامعه‌شناس- درباره تعریف «ازدواج سفید» می‌گوید: در این ازدواج که در غرب رایج است و به معنای «هم‌باشی» نیز شناخته می‌شود ، پیوندی به مدت زمان نامعلوم بین دو فرد برقرار می‌شود که فاقد مشروعیت اجتماعی و حقوقی است.

مهدی بیاتی روانشناس و استاد دانشگاه نیز ازرابطه‌ ایجاد شده در «ازدواج سپید» انتقاد کرده و معتقد است: ازدواج واژه مقدسی است، بنابراین زندگی دختر و پسر زیر یک سقف را بدون عقد شرعی نمی‌توان ازدواج نامید؛ بلکه چنین رابطه‌ای با اهدافی مانند برآوردن نیازهای جنسی و روانی برقرار می شود و اگرچه ممکن است از زاویه‌ای برای مرد مثبت باشد، ولی اثر ویران‌کننده‌ای بر زن می‌گذارد، چراکه زنان دارای زیبایی‌های خدادادی هستند که باید آن را در جای خود هزینه کنند. زمانی که شادابی و نشاط زن به مرور زمان کاهش یابد، ممکن است علاقه مرد به ادامه زندگی با او کم شود و او به زن دیگری گرایش پیدا کند.

علل گرایش به ازدواج سپید

علی اصغر نژادفرید- روانشناس- دلیل اصلی ظهور پدیده ازدواج سپید را نبود مسئولیت‌پذیری حداقل در یک طرف از رابطه می‌داند و می‌گوید: نبود مسئولیت‌پذیری، ریسک‌ فاکتوری اساسی برای زندگی محسوب می‌شود؛ چرا که در چنین روابطی افراد مسئولیت عملکرد خود را برعهده نمی‌گیرند.

بیاتی نیز با تاکید بر ضرورت مسئولیت‌پذیری زن و مرد در یک رابطه می‌گوید: چنین عاملی می‌تواند در تداوم زندگی مشترک تاثیر بسیار زیادی داشته باشد این در حالیست که اکنون فضای ازدواج مناسب نیست و افراد به علت مشکلاتی مانند مسائل اقتصادی تمایل به ازدواج و رفتن زیر یک سقف را ندارند.

تبعات ازدواج سپید

دکتر علی‌اصغر نژادفرید- روانشناس- می‌گوید: فرزندان حاصل از چنین ازدواجی بیشترین لطمه را متحمل می‌شود، چراکه چنین ازدواجی ثبت نمی‌شود و سرنوشت آنان پس از تولد مشخص نیست. بارداری‌های ناخواسته و عوارض بهداشتی ناشی از سقط جنین غیرقانونی از تبعات دیگر ازدواج سپبد است.

بیاتی هم معتقد است: چنین رابطه‌ای موجب کاهش فرزندآوری می‌شود، علاوه بر آن سطح زندگی افراد تغییر می‌کند و خلاء روانی برای دختر را در پی دارد و ممکن است حتی شانس مادر شدن او را کاهش دهد و حتی به آسیب‌هایی مانند اعتیاد سوق پیدا کنند، این در حالیست که مردان در صورت ترک چنین رابطه‌ای کمتر آسیب می‌بینند.

نژاد فرید درباره تبعات دیگر ازدواج سپید می‌گوید: در چنین ازدواج‌هایی امکان دارد که یکی از طرفین هر لحظه نسبت به ادامه این رابطه اظهار بی‌میلی کند و این امر موجب وارد شدن صدمات روحی قابل توجهی به طرف مقابل به ویژه زنان می‌شود چراکه آنان بر حسب طبیعت خود دوست دارند روی فردی سرمایه‌گذاری عاطفی کنند که این فرد از ارزش لازم برخوردار باشد.

او به جنبه حقوقی ازدواج سپید اشاره و اظهارمی‌کند: این ازدواج از نظر قانونی جرم است. از نظر شرعی نیز گناه محسوب می‌شود و همواره فرد با نوعی ترس و نگرانی از عواقب چنین رابطه‌ای دست و پنجه نرم می‌کند. این در حالیست که اگر این روابط ثبت شود، امکان اثبات متعلق بودن فرزند به پدر وجود دارد.

علی احمدی هم با بیان اینکه رابطه «هم‌باشی» در ایران پذیرفتنی نیست، تاکید می‌کند: این رابطه نه از سوی خانواده و نه نهادهای اجتماعی پذیرفته نمی‌شود. بنابراین می‌تواند آسیب‌های زیادی را به همراه داشته باشد.هرچند که ممکن است ارضای عاطفی و جنسی و سرنوشت یکسان اقتصادی به دنبال داشته باشد،‌ اما به محض آشکار شدن، مردم با آن مخالفت می‌کنند و حمایت‌های اجتماعی از زوجین برداشته می‌شود. چرا که این پیوند از نظر حقوقی و قانونی هیچ جایگاهی ندارد.

وی افزود: در این شرایط به نظر می‌آید لازم است از سویی با فراهم کردن زیرساخت‌های اجتماعی و اقتصادی و از سوی دیگر با فرهنگ‌سازی و تشویق جوانان به ازدواج دائم از میزان تمایل آنان به روابطی مانند ازدواج سپید کاست و جامعه را از عوارض چنین پیوندهایی مصون نگه داشت.

http://www.asriran.com/

همه دلایل افزایش و رواج ازدواج سفید در ایران


فرشته مرادی
آمارها نشان می‌دهد نرخ بیکاری فارغ‌التحصیلان دانشگاهی ۲ برابرنرخ عمومی بیکاری در کشور است. درگروه تحصیلکرده‌های دانشگاهی، نرخ بیکاری زنان تا ۵۰ درصد افزایش یافته و عموما بنگاه‌ها و کارفرمایان اقبال چندانی به پذیرش کارجویان فارغ‌التحصیل دانشگاهی ندارند. از سوی دیگرقیمت خرید هر متر مربع خانه در تهران از 3 میلیون تومان شروع می‌شود تا قیمت‌های نجومی. قیمتی که برای جوانان تازه فارغ‌التحصیل رویایی بیش نیست.
قیمت اجاره مسکن نیز دست کمی از این قیمت ندارد؛ حداقل ۳۰ میلیون تومان پول پیش و ۱ میلیون تومان درآمد ماهانه برای اجاره نیاز است. همه این عوامل دست به دست هم می‌دهند تا جوانان هر چه بیشتر از ازدواج دائم دور شوند و به سبک‌های زندگی مانند ازدواج سفید روی بیاورند. تفاوت این ازدواج در آن است که هر زمان هر کدام از طرفین مایل باشند، می‌توانند آن بر هم بزنند که همین امر این ازدواج را با مشکلات حقوقی و شرعی بسیاری در فضای زندگی در ایران روبه‌رو خواهد ساخت. به هر حال در دهه اخیر موضوع ازدواج سفید یا به معنایی دیگر همخانگی دختران و پسران مجرد بدون هیچ سند و قباله‌ای در میان بسیاری از جامعه شناسان و خانواده‌ها موجب نگرانی شده است؛ زیرا جامعه ایرانی_ اسلامی در مقابل چنین پدیده‌هایی واکنش جدی نشان می‌دهد؛ چراکه با عرف جامعه این موضوعات در تناقض است. از این رو برای بررسی و آسیب‌شناسی این پدیده با دکتر مصطفی اقلیما؛ رئیس انجمن علمی مددکاران ایران به گفت‌وگو نشسته‌ایم که در پی می‌آید.

ازدواج سفید در ایران در دهه اخیر تبدیل به دغدغه‌ای اجتماعی شده است؛ زیرا در کشورهایی که در مرحله گذار به مدرنیته هستند هنوز سنت‌ها بر روابط اجتماعی حاکم است و در کشوری چون ایران که مذهب یکی از ارکان خانواده‌ها به شمار می‌رود این موضوع پسندیده وقابل قبول نیست، به نظر شما این پدیده چیست و چرا در حال گسترش است؟محققان و جامعه‌شناسان وجود چنین پدیده‌هایی را مخرب می‌دانند و ازدواج سفید و انتخاب تجرد به جای ازدواج را مجموعه‌ای از عوارض این فروریختگی می‌نامند که یکی از مهم‌ترین آنها به‌خاطر مشکلات اقتصادی است؛ چون در این زمانه مردهای 34-35 ساله هم نمی‌توانند از پس یک زندگی بربیایند؛ به همین خاطر یا ترجیح می‌دهند ازدواج نکنند یا روابط پنهانی داشته باشند. پدیده ازدواج سفید چیز جدیدی نیست. در گذشته و حال هم چنین ازدواج‌هایی در کشور وجود داشته است که طبق قانون حق و حقوق اندک و تعیین شده‌ای از سوی طرفین مشخص می‌شد که پس از پایان جدایی پرداخت می‌شود، ولی در این‌گونه ازدواج‌ها که به ازدواج سفید مشهور شدند، هیچ حق و حقوقی برای زنان وجود ندارد. 
 چنین پدیده‌ای در کشور ما مرسوم نبوده و نیست آیا در کشورهای دیگر هم چنین ازدواج‌هایی مرسوم است و به چه صورت؟
 در کشورهای خارجی «ازدواج سفید» با تفاوت بسیاری از ایران وجود دارد. در این کشورها افرادی که می‌خواهند با یکدیگر در زیر یک سقف زندگی کنند با مراجعه به شهرداری‌ها، همخانه بودن خود را اعلام و ثبت می‌کنند سپس از مزایایی هم برخوردار می‌شوند. تمامی مزایایی که یک زن و شوهر دارند شامل این دسته از افراد هم می‌شود و در پایان اگر نخواهند با هم زندگی کنند، همه مزایا فسخ می‌شود.
مثلا در فرانسه این نوع ازدواج‌ها صورت می‌گیرد تنها به‌خاطر منفعتشان و بعد از اینکه نیازشان برطرف شد از هم جدا می‌شوند؛ اما در ایران جایی برای چنین رفتارهایی نیست. در این نوع کشورها این نوع ازدواج نوعی قدرت به زن می دهد؛ اما در ایران این‌طور نیست؛ چون فرهنگ‌ها با هم فرق می‌کند.
چرا این ازدواج در کشور ما با مخالفان بسیاری مواجه است. به نظر شما مخالفان این پدیده به چه چیزی اعتراض دارند؟
 اتفاق دیگری که در کشور ما افتاده این است که دختران بی‌اذن خانواده با پسران زیر یک سقف زندگی می‌کنند و خانواده‌ها از چنین روابطی آگاهی ندارند و نکته حائز اهمیت این است که این افراد با هم رابطه کامل جنسی دارند.
ازدواج سفید در چه شهرهایی بیشتر دیده می‌شود؟
 در شهرهای کوچک نسبت به شهرهای بزرگ کمتر این موضوعات دیده می‌شود. در شهرهایی چون تهران، اصفهان و تبریز این پدیده به شدت رواج یافته است.
چرا افرادی که حاضرند با فردی همخانه شوند به دنبال ازدواج نیستند؛ یعنی چه دلایل و عواملی سبب می‌شود که حاضر به همخانگی شوند ولی ازدواج نه ؟
 بخشی از این موضوع به دلیل وضعیت مالی و اقتصاد نامشخص افراد است؛ زیرا به تنهایی از پس یک زندگی متاهلی بر نمی‌آیند و حاضر نیستند که تنها با داشتن یک حقوق ازدواج کنند. بنابراین تصمیم می‌گیرند تا با جنس مخالف خود که اوهم از نظر مالی می‌تواند خودش را ساپورت کند، زندگی کرده و همخانه شوند؛ ولی زیر بار تعهدی نمی‌روند.
بسیاری معتقدند در این‌گونه ازدواج‌ها افراد متضرر خواهند شدنظر شما چیست؟
 دخترها در جامعه ما با تن دادن به این ازدواج ضرر می‌کنند؛ چون فرهنگ جامعه ما این چنین است که وقتی دختری با یک پسر در رابطه باشد بعد از پایان یافتن آن رابطه کسی به سراغش نخواهد رفت و این اتفاق ضربه سنگینی خواهد بود که بر دختران جامعه وارد می‌شود.
آیا می‌توان امیدوار بود که دختران و پسرانی که در یک خانه با هم زندگی می‌کنند، روزی با هم ازدواج رسمی کنند؟
این‌گونه ازدواج‌ها به ازدواج عقدی و واقعی منجر نمی‌شود؛ زیرا پسران حاضر نیستند با دخترانی که با آنها همخانه شده‌اند، ازدواج عقدی کنند و آنها را فرد مناسبی برای ازدواج و زندگی متاهلی نمی‌دانند. همچنین دخترها نیز چنین پسرهایی را برای ازدواج قبول ندارند و تنها همدیگر را برای دوستی و یک زندگی بدون تعهد می‌پذیرند.
به‌طور معمول و طبق آمارها 80درصد پسرهایی که دوست دختر می‌گیرند با آنها ازدواج نمی‌کنند، تنها 20 درصد با دخترانی که پیش از ازدواج با آنها رابطه دوستی برقرار کرده‌اند ازدواج می‌کنند آن هم به دلایلی چون تمکن مالی و خانوادگی... 
چگونه این افراد می‌تواند خانه اجاره کنند آیا در این موردمنع قانونی وجود ندارد؟
 بسیار دیده شده که در تهران و بسیاری از کلان‌شهرها دختران و پسران برای اجاره خانه مدارک جعلی درست کرده یا با عنوان جعلی خواهر و برادر با هم زندگی می‌کنند.
آیا قانون با چنین موضوعی برخورد نمی‌کند؟
 از نظر دولت و قانون این موضوعات رسمیت ندارد، ولی واقعا این موضوع قابل انکار نیست؛ گرچه مراکز رسمی به دنبال اعلام آمار آن نیستند.
 به نظر شما راهکاری برای رفع این پدیده در کشور وجود دارد،راهکار موجود چیست ؟
 به هر حال دختران از حدود 15 سالگی به بلوغ جنسی می‌رسند. وقتی شرایط ازدواج فراهم نباشد و بسترهای فرهنگی و مذهبی در میان این افراد کمرنگ باشد، موضوعاتی چون ازدواج سفید اتفاق می‌افتد. مشکلات اقتصادی، بیکاری، مشکل مسکن و عرف‌های دست و پاگیر از رقم‌های بالای مهریه گرفته تا بساط‌های سنگین و انتظارات عجیب و غریب عروسی که پیش روی جوانان قرار می‌گیرد، راهی نمی‌ماند، جز فرار از ازدواج رسمی. به هر حال ساختار فرهنگی و اجتماعی کشور ما نیز در مواجهه با چنین مشکلاتی نیاز به چاره‌جویی دارد. یکسری راهکارهای جدید باید نوشته شوند که جامعه ایرانی اسلامی بتواند در این شرایط با کمترین آسیب به حل و فصل مشکلات اجتماعی و خصوصا جوانان بپردازد.


چرا آمار طلاق در کشور ما بالاست؟

بررسی علل افزایش طلاق در گفت‌‌و‌‌گو با دکتر «مریم معین‌الاسلام»؛ 
چرا آمار طلاق در کشور ما بالاست؟
ازدواج‌هایی که با سبک‌های جدید مانند دوستی‌های خیابانی، اینترنتی و...صورت می‌گیرد؛ همه بر مبنای ارتباط‌هایی است که در اسلام، حرام شمرده شده است و همین ارتباط‌ها سبب به وجود آمدن یک عشق کور در دل فرد می‌شود که فوق‌العاده سطحی و زودگذر است و غالباً هم به طلاق منجر می‌شود.
گروه فرهنگی - اجتماعی برهان؛ طلاق مانند هر پدیده‌ی دیگر اجتماعى داراى ریشه‏هاى مختلفى است که بدون بررسى دقیق آن جلوگیرى از بروز چنین حادثه‏اى امکان‌پذیر نمی‌باشد. لذا قبل از هر چیز باید به سراغ عوامل طلاق برویم تا بتوانیم ریشه‏هاى آن را در جامعه بخشکانیم. در این خصوص گفت‌و‌گویی ترتیب داده‌ایم با خانم «دکتر مریم معین‌الاسلام»، کارشناس امور تربیتی و مباحث زنان که در ادامه می‌خوانید.
 
از نگاه شما اصلی‌ترین عواملی که سبب بروز طلاق در جامعه‌ی ما می‌شود چیست؟
 
طلاق یکی از مسائلی است که علت‌های متعددی می‌توان برای آن در نظر گرفت. کارشناسان تا به حال تقریباً حدود 20 علت را برای طلاق مطرح کرده‌اند که بخشی‌ از آن‌ها به مسائل اقتصادی، روانی، اخلاقی و خانوادگی مربوط می‌شوند، اما از بین این 20 عامل 5 عامل مهم‌تر از بقیه است و وقتی پرونده‌های طلاق را بررسی می‌کنیم، درمی‌یابیم که بیشتر طلاق‌ها به این 5 عامل برمی‌گردند.
 
مهم‌ترین دلایل طلاق:
 
1. ضعف مهارت‌های ارتباطی؛
 
 متأسفانه در این زمینه مردم کشور ما بسیار مشکل دارند و در واقع با مهارت‌های زندگی آشنا نیستند.
 
2. ناهمسانی در انتخاب همسر یا همان کفّیتی که در اسلام مورد تأکید قرار گرفته است؛
 
متأسفانه در زمان انتخاب همسر به بحث کفّیت، که بسیار جدی در اسلام بر آن تأکید شده است، توجه نمی‌شود.
 
3. خشونت؛
 
دلیل دیگر عسر و حرج ناشی از رفتارهای خشن است که البته این مسئله چندان فراگیر نیست، ولی برخی به خاطر رفتارهای خشن همسرشان ناچار به طلاق می‌شوند.
 
4. اعتیاد؛
 
5. بدرفتاری‌های عاطفی.
 
در بررسی عوامل مختلف در افزایش طلاق، این موارد مهم‌ترین عوامل هستند. حال اگر بخواهیم این دلایل را ریزتر کنیم، به عوامل زیادی برمی‌خوریم از جمله:
 
- توقعات نامحدود زن و مرد
 
در حال حاضر جوان‌های ما بسیار ایده‌آل‌نگر و بلندپرواز هستند. آن‌ها احساس می‌کنند با ازدواج می‌توانند به تمام آرمان‌ها و آرزوهایشان برسند و مدینه‌ی فاضله‌ای از ازدواج در ذهن خود ترسیم می‌کنند، اما وقتی ازدواج می‌کنند، می‌بینند واقعیت موجودی که با آن مواجه شده‌اند کاملاً با آن چیزی که در ذهنشان تصور می‌کردند تفاوت دارد. در واقع تصوری که جوانان ما از ازدواج دارند با واقعیت ازدواج تفاوت زیادی دارد. لذا این مسئله باعث می‌شود که توقعات نامحدودی پیدا ‌کنند، اما وقتی وارد زندگی می‌شوند و می‌بینند که هیچ کدام از توقعات‌ و رؤیاهایشان تحقق پیدا نمی‌کند، تصور می‌کنند که باید طلاق بگیرند.
 
- تجمل‌گرایی
 
تجمل‌پرستی یکی دیگر از عواملی است که سبب ایجاد اختلاف بین زن و شوهر و در نتیجه طلاق می‌شود. اسراف و تبذیر و نبودن قناعت در بین خانواده‌ها عامل بسیاری از مشکلات است. بحث اخلاقی قناعت در خانواده‌ها خصوصاً در نظر جوان‌ها فراموش شده و به جای قناعت، اسراف و تبذیر رواج یافته است. نیازهای کاذب و درخواست‌های غیرواقعی از همسران به بحث طلاق دامن می‌زند.
 
- دخالت‌های برخی از خانواده‌ها
 
پدران و مادران برخی عروس‌ها و دامادها متأسفانه از تدبیر لازم برای مواجهه‌ با مشکلات میان فرزندشان و همسرش برخوردار نیستند و نمی‌دانند وقتی دخترشان با همسرش دچار مشکل می‌شود، با دامادشان چگونه برخورد کنند یا وقتی پسرشان با همسرش دچار مشکل می‌شود با عروس‌شان باید چگونه برخورد کنند.
 
گذشتگان ما در مواجهه‌ با مشکلاتی که فرزندانشان با همسرانشان پیدا می‌کردند، تدابیر بسیار خردمندانه و عاقلانه‌ای داشتند، اما امروزه در بین پدر و مادرها این تدابیر اصلاً وجود ندارد. لذا به محض اینکه کوچک‌ترین اختلافی بین فرزندانشان با همسرانشان ایجاد شود، به جای اینکه راه‌حلی مدبرانه روی این مسائل داشته باشند، برعکس به مشکلات دامن می‌زنند و نمی‌توانند آن‌ها را حل کنند.
 
در واقع وجود مشکلات طبیعی است. این بزرگ‌ترها هستند که باید مدبرانه با این مشکل برخورد کنند و بنابراین پدر و مادرها باید به صورت جداگانه در این زمینه آموزش ببینند. این مسئله‌ای است که ما از آن غافل شده‌ایم، اما در حقیقت بخش زیادی از طلاق‌ها به همین موضوع برمی‌گردد.
 
- بی‌اعتنایی زن و مرد نسبت به خواسته‌های یکدیگر
 
بی‌اعتنایی به مسائل عاطفی و جنسی یکی دیگر از مسائل مهم و دلیل بسیاری از طلاق‌هاست. به هر حال، مرد از همسرش انتظارات خاصی دارد و متقابلاً زن نیز از شوهرش انتظاراتی دارد. متأسفانه مهارت پاسخ‌گویی به انتظارات جنسی و عاطفی در زنان و مردان ما وجود ندارد. از یک سو، محرک‌های موجود در جامعه به نیازهای جنسی دامن می‌زند و از سویی دیگر، همسر پاسخ‌گوی این نیازهای جنسی نیست. همین مسئله سبب می‌شود که اختلاف و درگیری به وجود بیاید و نهایتاً هم به طلاق منجر شود.
 
- عدم تناسب فرهنگ خانواده‌ها
 
عدم تناسب فرهنگ خانواده و روحیات زن و مرد به ویژه در ازدواج‌های دانشجویی دیده می‌شود. دانشجویان بعضاً کمترین توجهی به تناسب فرهنگی ندارند و دختر و پسر با فرهنگ‌های کاملاً متفاوت فقط به ازدواج می‌اندیشند، ولی بعداً متوجه عدم تناسب روحیات و مسائل فرهنگی‌شان می‌شوند و این موضوع می‌تواند مشکل‌زا باشد و منجر به طلاق شود.
 
بحث اخلاقی قناعت در خانواده‌ها خصوصاً در نظر جوان‌ها فراموش شده است. و به جای قناعت اسراف و تبذیر قرار گرفته است. در واقع نیازهای کاذب، درخواست‌های غیرواقعی از همسران، به بحث طلاق دامن می زند.
 
این‌ها بخشی از عواملی است که به نظر می‌رسد که اگر بخواهیم همه‌ی آن را در یک عامل خلاصه کنیم، به این حقیقت می‌رسیم که متأسفانه ازدواج‌ها بسیار سطحی شده است و انتخاب‌ها بر اساس ظاهر فرد صورت می‌گیرد و بر اساس یک عشق زودگذر و عواطف هیجانی ازواج صورت می‌گیرد. در روایات داریم که این هیجان‌ها فرد را کور و کر می‌کند. آن لحظه اصلاً فرد به این مسئله فکر نمی‌کند که آیا عیب‌های فرد مقابل بعداً برای او مشکل ایجاد می‌کند یا نه؟ در واقع شناخت‌ 2 طرف نسبت به یکدیگر اصلاً عمیق نیست. این مسئله باعث می‌شود به همان میزان که شناخت‌ها سطحی و انتخاب‌ها بی‌پایه و ‌اساس است، زندگی‌ها هم بی‌پایه و ‌اساس شود.
 
خانم دکتر، شما به یک سری از علل و عوامل اشاره فرمودید که برخی از آن‌ها واقعاً نیاز به آموزش دارد و در واقع کمبود آموزش مهارت‌های خانواده در مراکز آموزشی و به خصوص در دانشگاه‌ها سبب بروز مشکلات بسیاری برای زن و مرد می‌شود، اما عامل دیگری هم وجود دارد و آن کم‌رنگ شدن اعتقادات و به دنبال آن اخلاقیات در جامعه است. به نظر شما، این مسئله چه تأثیری می‌تواند در ناپایداری نهاد خانواده داشته باشد؟
 
این موضوع یکی از عوامل جدی است که من فراموش کردم به آن اشاره کنم. متأسفانه در جامعه‌ی ما‌ سبک زندگی غربی جایگزین سبک زندگی دینی شده است. در سبک زندگی غربی طلاق به راحتی اتفاق می‌افتد و اگر می‌بینید قبح طلاق از بین رفته به خاطر این است که سبک زندگی اسلامی ما تبدیل به سبک زندگی غربی شده است.
 
در زندگی غربی طلاق امری کاملاً عادی و معمولی و بدون قباحت است و چون سبک زندگی ما غربی شده است،‌ ذهنیت‌ و سلایق‌ و به دنبال آن، خواسته‌های ما نیز متناسب با این سبک شکل گرفته است. این در حالی است که وقتی زوجین وارد زندگی مشترک می‌شوند، هنوز تا حدودی آن فرهنگ بومی و دینی خودشان را حفظ کرده‌اند و در حالی که بسیاری از مردان همان تصور سنتی و بومی از یک زن در ذهنشان وجود دارد، اکثر دختران سبک زندگی غربی را در پیش گرفته‌اند و لذا یک تعارض جدی بین آن‌ها به وجود می‌آید.
 
زن طور دیگری فکر می‌کند و متناسب با آن سلایق دیگری دارد، در حالی که مرد ذهنیت و تصویر دیگری از زن در زندگی دارد. سبک زندگی غربی انسان را به سمت فردگرایی، لذت‌گرایی و این رویکرد می‌کشاند که فقط خودت را ببین و با هر چیزی که خواسته‌های تو را محدود می‌کند مقابله کن.
 
این در حالی است که وقتی زن و مرد وارد زندگی زناشویی می‌شوند، باید فردیت و خیلی از خواسته‌های خود را فدای مصالح زندگی کنند، نه اینکه خواسته‌های فردی خود را جایگزین مصالح زندگی نمایند. متأسفانه این مسئله در بین خانم‌ها بیشتر وجود دارد، زیرا تفکرات فمنیستی واقعاً بر زنان جامعه‌ی ما تأثیرگذار بوده است و آن‌ها با همان ذهنیت وارد زندگی مشترک می‌شوند، در حالی که توقع و انتظار مردان چیزی متفاوت با آن تفکرات است و این تعارض جدی زندگی را از هم می‌پاشد.
 
عده‌ای نگاه منفی به این قضیه ندارند و یکی از علل افزایش آمار طلاق را بالا رفتن آگاهی‌های زنان از حقوق خودشان می‌دانند و این امر را تا حدودی مثبت تلقی می‌کنند. نظر شما در این زمینه چیست؟
 
اگر آشنایی به حقوق بدون توجه به اخلاق باشد، به مشکلات موجود دامن می‌زند. اگر ما صرفاً از حقوق حرف بزنیم، ولی مسائل اخلاقی یا موازنه‌ی بین حقوق و تکالیف را که در اسلام مطرح شده است مد نظر نداشته باشیم، بر مشکلاتمان افزوده می‌شود.
 
در سال‌های نه چندان دور، ازدواج‌ها با دخالت مستقیم خانواده و انجام مراسم خواستگاری صورت می‌گرفت؛ اما امروزه میبینیم که این مسئله نسبت به گذشته کم‌رنگ شده و جای خود را به آشنایی و خواستگاری‌های اینترنتی، خیابانی، دانشجویی و... می‌دهد. آیا از نگاه شما ازدواج هایی که با این سبک‌های مدرن شکل می‌گیرند قابل اطمینان هستند؟
 
این یک تهدید جدی است، زیرا ازدواج‌هایی که بر اساس روابط اینترنتی و راه‌هایی از این قبیل شکل می‌گیرند بر پایه‌ی شناختی سطحی هستند. بنده چندین پرونده‌ی طلاق را بررسی کرده‌ام که غالباً ازدواج آن‌ها بر مبنای شناخت و احساسات زودگذر و بر مبنای دوستی‌های خیابانی یا اینترنتی و... شکل گرفته بود. در واقع ازدواج آن‌ها بر مبنای ارتباط‌هایی بود که در اسلام هم حلال شمرده نشده است و همین ارتباط‌های حرام سبب شده بود یک عشق کور در دل فرد ایجاد شود که فوق‌العاده سطحی و گذراست.
 
متاسفانه جوانان کمترین توجهی به تناسب فرهنگی نمیکنند. دختر از یک جای دیگر و پسر از جای دیگر، با فرهنگ های کاملاً متفاوت تنها فقط به ازدواج می‌اندیشند، اما بعد از ازدواج می‌بینند از لحاظ فرهنگی با یکدیگر تناسب ندارند و این می‌تواند مشکل‌زا باشد و منجر به طلاق بشود.
 
این عشق کور باعث می‌شود که فرد دیگر حقایق را نبیند و شرایطی را ایجاد کند که حتی پدر و مادر نتوانند در مورد این ازدواج نظر بدهند. لذا چون انتخاب‌ها از سبک سنتی به سبک مدرن رفته‌اند، انتخاب‌ها کاملاً‌ سطحی شده‌اند و هر چه انتخاب سطحی‌تر و روبنایی‌تر باشد، زندگی‌ هم به همان میزان متزلزل می‌‌شود.
 
در دهه‌ی 70 اکثر کارشناسان ریشه‌ی اصلی طلاق در جامعه را دوستی‌های خیابانی می‌دانستند و در مقابل برای درمان، ازدواج به سبک سنتی و ازدواج‌های دانشجویی را توصیه می‌کردند، ولی در سال‌های اخیر می‌بینیم که ازدواج‌های سنتی و دانشجویی هم از دوام مطمئنی برخوردار نیست. ریشه‌ی این مسئله را در چه چیزی ارزیابی می‌کنید؟ چرا آمار طلاق در ازدواج‌های سنتی و دانشجویی هم بالا رفته است؟
 
همان طور که اشاره کردم عوامل مختلفی بر افزایش آمار طلاق تأثیر می‌گذارد. نمی‌توانیم بگوییم که قبلاً مهم‌ترین دلیل دوستی‌های خیابانی بوده است، چون امروز هم این مسئله وجود دارد، اما مسلماً این امر دلایل دیگری هم داشته و دارد.
دلیل اینکه امروز ازدواج‌های سنتی و دانشجویی هم به طلاق منجر می‌شوند این است که در انتخاب سنتی هم شناخت عمیق وجود ندارد. در ازدواج‌های سنتی هم گاهی تنها به صرف اینکه پدر یا مادر فرد را می‌پسندند، جوانان به خواستگاری می‌روند و همسرشان را انتخاب می‌کنند. این انتخاب هم درست نیست، زیرا عمیق و کامل نیست.
 
در زندگی غربی طلاق یک امر بسیار راحت، بدون قباحت، بدون سختی و خلاصه یک امر کاملاً عادی و معمولی شده است. لذا چون سبک زندگی ما غربی شده است،‌ ذهنیت‌ و سلائق‌ و به دنبال آن خواسته های ما نیز متناسب با این سبک شکل گرفته است .
 
لذا اگر واقعاً می‌خواهیم درصد آمار طلاق پایین بیاید، باید جوانان را به این مسئله دعوت کنیم که قبل از ازدواجشان به شناخت عمیق از یکدیگر برسند؛ یعنی این تفکر را در ذهن جوان‌ها جا بیندازیم که شناخت‌های سطحی و زودگذر زندگی‌های ناپایدار را به دنبال دارد. باید شناخت‌ افراد عمیق باشد، کانال‌های شناختشان متعدد باشد و حتماً مسائل را قبل از ازدواج با مشاور در میان بگذارند تا بتوانند به شناخت عمیقی برسند.
 
چه راهکارهایی را برای کاهش طلاق در جامعه پیشنهاد می‌کنید؟
 
راهکارهایی که به نظرم می‌رسد، تیتروار بدین شرح است:
 
 - شناخت عمیق و همه‌جانبه از یکدیگر قبل از ازدواج.
 
استفاده از مشاوره‌ی قبل از ازدواج: به نظرم مشاوره در انتخاب صحیح فوق‌العاده تأثیر دارد. وقتی 2 نفر که قصد ازدواج دارند به مشاوره می‌روند و تمام مسائل خود را مطرح می‌کنند خیلی بهتر و راحت‌تر متوجه می‌شوند که آیا می‌توانند با هم زندگی کنند یا خیر.
 
آموزش مهارت‌های زندگی به جوانان: نکته‌ی مهم دیگر این است که نسل جوان ما بسیار بد تربیت شده‌اند؛ یعنی ما فقط آن‌ها را وادار به درس خواندن و دانشگاه رفتن کرده‌ایم و تمام امکانات را برایشان فراهم کرده‌ایم، ولی در عوض هیچ یک از مهارت‌های زندگی را به آن‌ها آموزش نداده‌ایم. جوانی که به این شکل تربیت یافته است به هیچ عنوان قدرت تصمیم‌گیری و حل مسائل و مشکلات را ندارد و نمی‌داند زمانی که در زندگی با مشکل مواجه شد، چگونه باید با آن برخورد کند و در بحران‌ها چگونه باید تصمیم بگیرد.
 
در واقع این نسل برای زندگی آینده تربیت نشده‌اند. ما در واقع دخترانمان را برای همسری و مادری و پسرانمان را برای پذیرش مسئولیت‌های زندگی تربیت نکرده‌ایم و بدون تربیت کافی، آن‌ها را در جریان ازدواج قرار داده‌ایم و آن‌ها هم در این شرایط احساس غرق شدن و ناکامی و شکست می‌کنند و زندگی‌شان به طلاق کشیده می‌شود.
 
ما واقعاً باید از سال‌ها قبل از ازدواج به این مسئله فکر کنیم که باید فرزندانمان را برای زندگی و پذیرش مسئولیت‌های آینده مثل مسئولیت مادری و همسری پرورش دهیم، اما متأسفانه این مسئله اصلاً در زندگی‌های امروز وجود ندارد. علاوه بر این، امروز پدر و مادر هم در جایگاه خودشان قرار ندارند که از تعامل میان آن‌ها دختران و پسران بتوانند همسرداری را بیاموزند. در واقع الگوی مشخصی در این رابطه وجود ندارد.
 
اگر ما می‌خواهیم آمار طلاق کم شود، باید از سال‌ها قبل فرزندانمان را برای زندگی مشترک آماده کنیم. پدر و مادر باید الگوهای خوبی برای فرزندانشان باشند و مکرراً فرزندان خود را به خوش‌رفتاری، گذشت از تخلفات همسر و تسلط بر نفس و خشم‌‌های آنی توصیه کنند تا در مواقع بروز مشکل تصمیم عجولانه نگیرند. همچنین در مواقع بروز مشکلات، به جای طلاق باید به پیشنهاد قرآن عمل کنند و محکمه‌هایی در درون خانواده تشکیل دهند. این‌ها همه مسائلی است که دقیقاً برگشت مجدد به اسلام و دستورات و آیین‌های زندگی اسلامی است. به میزانی که ما از دستورات اسلامی فاصله می‌گیریم آمار طلاق در کشورمان بیشتر می‌شود.
  
ما در مؤسسه‌مان در این رابطه تحقیقات و پژوهش‌های زیادی انجام داده‌ایم و نهایتاً به این نتیجه رسیده‌ایم که جز از طریق آشنا کردن دختران با وظایف یک زن در زندگی مشترک و آشنا کردن مرد با وظایفش در زندگی و در واقع جز ارائه‌ی اطلاعات و مهارت‌های لازم و پرورش اعتقادی نسل جوان، راهی برای نجات خانواده وجود ندارد. آموزش این مسائل را باید از سال‌ها قبل شروع کرد تا نسلی آماده برای ورود به زندگی مشترک تربیت شود. اگر این کار صورت نگیرد، همچنان با مشکل طلاق مواجه خواهیم بود.

زنگ خطر بالا رفتن سن ازدواج

زنگ خطر بالا رفتن سن ازدواج
در حال حاضر، سن ازدواج در کشور افزایش پیدا کرده است و حدود ۲۳ میلیون جوان در کل کشور در سن ازدواج قرار دارند. رهبر معظم انقلاب به این نکته‌ی مهم توجه کرده‌اند که امر ازدواج باید در سن مناسب صورت گیرد که اگر چنین نشود، آسیب‌هایی آن جامعه را تحت ‌تأثیر قرار می‌دهد. به‌راستی دلیل بالا رفتن سن ازدواج چیست؟
در یک نگاه
·        مدل سبک زندگی ما اسلامی نیست و در این شرایط نمی‌توان انتظار داشت که از سبک زندگی غیراسلامی، نتایج اسلامی به دست آید.
 
·        در حال حاضر، فردگرایی در جامعه‌ی ما تقویت می‌شود و این اتفاق بسیار بدی است که موجب می‌شود افراد نتوانند ازدواج موفقی داشته باشند و صبورانه با مشکلات خود برخورد کنند.
 
·        در بعضی‌ از خانواده‌ها، وابستگی به والدین یک آسیب جدی است و جوانان نمی‌توانند از خانواده‌‌های خود راحت جدا شوند و مستقل زندگی کنند.
 
·        مسئولین ما باید درباره‌ی هویت‌بخشی به لایه‌های فرهنگی تلاش بیشتری انجام دهند.
 
·        متأسفانه مدل صحیحی از ازدواج دانشجویی تعریف نکرده‌ایم. اگر می‌خواهیم در محیط‌های دانشگاهی ازدواج را به‌صورت صحیح مبنا قرار دهیم، باید آن را درست تعریف کنیم و شورای عالی انقلاب فرهنگی هم باید درباره‌ی آن مصوبه بدهد.
 
گروه فرهنگی و اجتماعی برهان؛ رهبر معظم انقلاب در سخنرانی‌ها و مناسبت‌های مختلف، به آسیب‌شناسی مشکلات فراروی جوانان برای ازدواج پرداخته‌اند. ایشان معتقدند موانع «فرهنگی»، بخش قابل توجهی از این مشکل اجتماعی را به خود اختصاص داده است و جوانان، خانواده‌ها و مسئولان مربوطه باید در جهت رفع این موانع تلاش کنند. ایشان در یکی از سخنرانی‌های اخیر خود فرمودند: «بعضى از تصورات و سنت‌هاى غلط در مورد ازدواج وجود دارد که این‌ها دست‌‌وپاگیر است، مانع از رواج ازدواج جوان‌هاست. این سنت‌ها را باید عملاً نقض کرد. شما که جوانید، مطالبه‌‌گرید، پرنشاطید، پیشنهادکننده‌‌ى نقض خیلى از عادت‌ها و سنت‌ها هستید، به نظر من، این سنت‌هاى غلطى را هم که در زمینه‌‌ى ازدواج وجود دارد، بایستى شماها نقض کنید.»[1]
 
در این خصوص، گفت‌وگویی ترتیب داده‌ایم با خانم دکتر فرشته روح‌افزا، مدیر طرح، برنامه و تدوین سیاست شورای فرهنگی اجتماعی زنان و خانواده، که در ادامه می‌خوانید.
 
چندی پیش که رهبر معظم انقلاب با دانشجویان دیدار داشتند‌ و درباره‌ی موضوع ازدواج با آنان صحبت کردند، سه گروه جوانان، خانواده‌ها و مسئولین را مخاطب خود قرار دادند. به نظر شما، هرکدام از این سه گروه، چه نقشی در تسهیل امر ازدواج دارند؟
 
می‌دانید که در حال حاضر، سن ازدواج در کشور افزایش پیدا کرده است و حدود 23 میلیون جوان در کل کشور در سن ازدواج قرار دارند. رهبر معظم انقلاب هم به این نکته‌ی مهم توجه کرده‌اند که امر ازدواج باید در سن ازدواج صورت گیرد که اگر چنین نشود، آسیب‌های آن، جامعه را نیز تحت‌ تأثیر قرار می‌دهد.
بنابراین مسئولین باید به این مسئله بپردازند و از بروز این اتفاق پیشگیری کنند، زیرا در غیر این صورت، بعدها جامعه با مشکلات متعددی در حوزه‌ی فرهنگ، اقتصاد و جمعیت مواجه خواهد شد.
 
آنچه مسئولین باید به آن پردازند و رهبر هم در صحبت‌های خود خواستار توجه مسئولین به آن بودند، موانعی است که بر سر راه ازدواج جوانان وجود دارد. یکی از مهم‌ترین موانع درون‌زا که بیشتر به خانواده مربوط می‌شود، اما مسئولین هم در آن نقش دارند، همان تمکن مالی و داشتن امکانات اولیه‌ی زندگی برای جوانان است که مسئولین باید این امکانات را تا حدی تأمین کنند. البته منظور من این نیست که هرکس که بخواهد ازدواج ‌کند، باید همه‌ی امکانات زندگی او تأمین باشد، بلکه منظور من فراهم ‌کردن امکانات اولیه‌ی زندگی مثل مسکن است. اگر قرار باشد قیمت مسکن رشد تصاعدی خود را طی کند و مسئولین هم به این موضوع نپردازند، هرچه پیش برویم، شرایط ازدواج سخت‌تر خواهد شد. البته این موضوع عمومی نیست، زیرا در حال حاضر، میزان افراد ازدواج‌نکرده‌ در قشر مرفه بیشتر است که نشان می‌دهد مسئله‌ی ازدواج نکردن فقط یک ریشه ندارد که آن هم فقط مسکن باشد. بنابراین در حقیقت، معضل تأخیر در امر ازدواج یا رد ازدواج، ریشه‌های مختلفی دارد.
 
اگر بخواهیم در محیط‌های دانشگاهی ازدواج را به‌صورت صحیح خود مبنا قرار دهیم، باید آن را درست تعریف کنیم و شورای عالی انقلاب فرهنگی هم باید درباره‌ی آن مصوبه بدهد که یک دختر دانشجو بعد از ازدواج بتواند در مواقع لزوم، از مرخصی تحصیلی استفاده کند. البته درباره‌ی پسران هم باید تمهیداتی اندیشید.
 
البته اینکه در خانواده‌های مرفه جوانان کمتر ازدواج می‌کنند، تقصیرها فقط به خانواده بازنمی‌گردد و به نظر من، آسیب‌های اجتماعی و مشکلات فرهنگی هم که در کشور شکل می‌گیرد، در این زمینه بسیار مؤثر است. بنابراین ما نمی‌توانیم بگوییم که نشریات، صداوسیما، وزارت ارشاد، تئاتر و حتی رمان‌هایی که نوشته می‌شود، در زمینه‌ی فرهنگ ازدواج و در حقیقت نهادینه کردن آن هیچ نقشی ندارند.
 
در حال حاضر، مدلی که رهبر بسیار خوب و ریشه‌ای به آن پرداخته‌اند، مدل سبک زندگی است. ایشان در این رابطه به آسیب‌ها و آفت‌های سبک زندگی غیراسلامی اشاره کرده‌اند. مدل سبک زندگی ما اسلامی نیست و در این شرایط، نمی‌توان انتظار داشت که از سبک زندگی غیراسلامی نتایج اسلامی به دست آید. وقتی که تئاتر، سینما، رمان، کتاب مدرسه‌ی بچه‌ها، آموزش‌وپرورش و دانشگاه‌های ما به این مقوله نمی‌پردازد، هویت غلط به جوانان داده می‌شود.
 
 بنابراین بحث کلان فرهنگی مطرح است و ما نمی‌توانیم بگوییم که درباره‌ی این موضوع فقط خانواده‌ها مقصر هستند. مسئولین ما هم در عرصه‌ی فرهنگی به‌درستی به این موضوع نپرداخته‌اند و ما در این زمینه مشکل داریم. مثلاً در نحوه‌ی تربیتی یا سبک زندگی ما، لازمه‌ی ورود به زندگی، چه برای دختر و چه برای پسر، قبولی در دانشگاه است. من مخالف درس خواندن نیستم، ولی باید راجع‌به این موضوع بحث شود، زیرا این ذهنیت یا تعریف غلط در ذهن جوانان وجود دارد که لازمه‌ی موفق شدن در اجتماع فقط مهندس یا دکتر شدن است و در غیر این صورت، جوان گمان می‌کند که هویتی در جامعه نخواهد داشت.
 
بنابراین از نظر او، یک نویسنده‌ی بسیار قوی رمان یا کتاب یا یک شاعر که هنوز مشهور نشده است، جایگاهی در اجتماع ندارد. این‌گونه مسائل آفت‌هایی است که در کشور ما وجود دارد. ما نباید فکر کنیم که فقط استادان دانشگاه یا اعضای هیئت‌علمی دانشگاه‌ها بهترین‌ها هستند، زیرا ما این‌گونه الگوی هویتی غلطی را برای جوانان تعریف می‌کنیم. همچنین اگر به فیلم‌نامه‌ها توجه کنیم، می‌بینیم که اگر بخواهند یک فرد فرهیخته یا یک شخصیت برجسته‌ را نشان دهند، باز هم در قالب همین قشر، یعنی استاد دانشگاه او را نشان می‌دهند، در صورتی که شاید یک خانم خانه‌دار باتقوا و مؤمن، معلومات بالاتری از یک استاد دانشگاه داشته باشد، اما یک استاد به علت مدرکی که گرفته است، دارای هویت و شخصیت بارزی در جامعه است.
 
این مسئله بسیار مهم است و به نظر من، مسئولین ما باید درباره‌ی هویت‌بخشی به لایه‌های فرهنگی، تلاش بیشتری انجام دهند، همچنین مشخص است که سهم مسئولین کشور برای تأمین معاش، اشتغال جوانان و همچنین تأمین مسکن آنان، که مانع ازدواج به‌موقع جوانان می‌شود، کم نیست و دولت باید از نظر اجتماعی بیشتر به این‌گونه مسائل توجه کند.
 
به نظر شما، دست‌اندرکاران مؤثر در محیط‌های دانشجویی و دانشگاهی برای تحقق ازدواج آسان چه نقشی می‌توانند داشته باشند؟
 
متأسفانه ما مدل صحیحی از ازدواج دانشجویی تعریف نکرده‌ایم، اما اگر بخواهیم دانشجویان در دانشگاه به فکر ازدواج باشند، به نظر من، ابتدا باید کاری کنیم که دانشجویان جایگاه خود را در دانشگاه پیدا کنند. سپس مدل درست ازدواج، ملاک‌های همسرگزینی، موفقیت‌های اجتماع دانشجویان و همچنین طولانی بودن مدت زمان تحصیل زنان را در نظر بگیریم. اشتغال دانشجویان و طولانی بودن مدت زمان تحصیلی در دانشگاه، به‌خصوص در رشته‌های پیوسته‌ی دانشگاهی، بسیار مهم است و باید برای این دانشجویان، مخصوصاً دختران، برنامه‌ریزی درستی صورت گیرد و سیاست‌های صحیحی در نظر گرفته شود.
 
قبول شدن یک دختر در کارشناسی‌ارشد پیوسته نشان‌ می‌دهد که او دانش‌آموز بسیار خوب، نخبه و درس‌خوانی است که این یک امتیاز برای او محسوب می‌شود، اما نباید این‌گونه باشد که بخواهد به دلیل امتیازی که در جامعه به دست آورده است، نقش مادری، همسری و همه‌ی نقش‌های دیگر زندگی خود را فدا کند. اگر در حال حاضر، شرایط جامعه‌ی ما این‌گونه شده، به این دلیل است که ما در برنامه‌ریزی‌های دانشگاهی، روش صحیحی نداشته‌ایم و برای چنین مواردی برنامه‌ی خاصی پیش‌بینی نکرده‌ایم. مثلاً باید میزان واحدهای درسی دانشجویان متأهل، متفاوت از دانشجویان مجرد باشد. همچنین اگر چنین دانشجویانی بخواهند بچه‌دار شوند، باید برای آنان مرخصی تحصیلی خوبی در نظر گرفته شود.
 
در حال حاضر، چنین شرایطی دز جامعه‌ی ما وجود ندارد و به همین دلیل، دانشجویان احساس می‌کنند موفقیتی را که با سختی‌های فراوان و کنکور دشوار به دست آورده‌اند، هرگز نباید رها کنند. همان‌طور که می‌بینید، در رفتارهای ما تناقض در تعریف وجود دارد. به دانش‌آموز می‌گوییم درس بخوان و نخبه شو و همواره او را تشویق می‌کنیم، اما وقتی می‌خواهد وارد مرحله‌ای از زندگی خود شود، به او می‌گوییم دست نگه دار تا درس خود را تمام کنی. هیچ مکتبی دست نگه داشتن برای ازدواج را تأیید نمی‌کند و در هیچ‌جای دنیا، کسی این کار را انجام نمی‌دهد.
 
اگر می‌خواهیم در محیط‌های دانشگاهی ازدواج را به‌صورت صحیح خود مبنا قرار دهیم، باید آن را درست تعریف کنیم و شورای عالی انقلاب فرهنگی هم باید درباره‌ی آن مصوبه دهد که یک دختر دانشجو بعد از ازدواج بتواند در مواقع لزوم از مرخصی تحصیلی استفاده کند. البته درباره‌ی پسران هم باید تمهیداتی اندیشید. پسران هم موانع مخصوص به خود را دارند. من با تعطیلی سربازی مخالف هستم و رهبر معظم انقلاب هم در صحبت‌های خود به این موضوع پرداخته‌اند. در هر صورت، پسران جوان ما باید این دوران را بگذرانند، اما به هر حال، برای پسران هم این موضوع دقیقاً مانعی برای ازدواج است. در صورتی که می‌‌توانیم طوری برنامه‌ریزی کنیم که پسران جوان ما هم دوره‌ی سربازی خود را بگذرانند و هم دانشجو باشند. حتی باید تسهیلاتی برای این قشر قائل ‌شویم که آنان در این شرایط اگر بخواهند، بتوانند ازدواج کنند. بنابراین این کار برای دختران و پسران برنامه‌ریزی خاص خود را دارد.
 
شما سال‌هاست در حوزه‌ی خانواده فعالیت دارید و با خانواده‌های بسیاری در ارتباط بوده‌اید. به نظر شما، چه سنت‌های غلطی در خانواده‌های ایرانی درباره‌ی ازدواج وجود دارد و شما چه راهی را برای اصلاح این سنت‌ها پیشنهاد می‌کنید؟
 
قبل از پاسخ به این سؤال شما، می‌خواهم بگویم که من برطبق میزان تقصیر این سه قشر به این موضوع پرداخته‌ام که خوشبختانه با روند سؤالات شما هم همخوانی دارد. به نظر من، درباره‌ی این موضوع اول مسئولین مقصر هستند، بعد خانواده‌ها و در انتها، خود جوانان که البته من اصلاً جوانان را مقصر نمی‌دانم، زیرا جوان برای برآورده‌ کردن نیاز طبیعی خود، از خانواده و مسئولین کمک می‌خواهد و پاسخی هم دریافت نمی‌کند. به هر حال، از بحث‌های اساسی‌ مربوط به خانواده، بحث فرهنگی این موضوع است، مثل تجمل‌گرایی در ازدواج و قرار دادن شرایط کاملاً خاص و سخت که باید بگویم در این قضیه، مسئولین ما هم تقصیرهای ابتدایی دارند؛ مثلاً کسی که به خواستگاری می‌رود، اول از او سؤال می‌کنند که شغل دارد یا خیر. مجلس در حال حاضر، سیاست‌های تشویقی جمعیتی مصوب کرده که به نظر من، در حقیقت مانع بزرگی برای ازدواج است. مشخص است که یک جوان بدون داشتن شغل نمی‌تواند ازدواج کند و مجلس هم تصویب کرده است که یک فرد تا زمانی که ازدواج نکرده باشد، سیاست‌های تشکیل ازدواج به او تعلق نمی‌گیرد. طبق این قانون، یک جوان باید ازدواج کند و بچه‌دار هم بشود تا دارای شغل خوبی شود، اما از سوی دیگر، هیچ‌کس بدون داشتن شغل خوب، نمی‌تواند ازدواج کند.
 
موقعیت اجتماعی یک جوان برای خانواده‌ها بسیار مهم و مطرح است. همان‌طور که در پاسخ به سؤال قبلی شما اشاره کردم، مثلاً یک جوان با داشتن یک شغل معمولی، مثل کتاب‌فروشی، جایگاه اجتماعی خوبی ندارد. همچنین خانواده‌ها فکر می‌کنند که قبل از ازدواج دختر و پسر باید تمام آنچه را که لازم دارند، مثل درآمد، امکانات رفاهی، شغل و موقعیت اجتماعی به دست آورده باشند و به همین دلیل، جای هیچ رشدی در مراحل ازدواج و بعد از آن برای آن‌ها باقی نمی‌گذارند.
اگر فردی بخواهد مقطع دکتری خود را هم تمام کند و سپس ازدواج کند، دیگر از سن ازدواج او گذشته است و در آینده هم با وجود اختلاف سنی زیاد، شاید نتواند پدر خوبی برای فرزند خود باشد. این تجمل‌گرایی و ظاهری دیدن ازدواج، فقط در نحوه‌ی مراسم، میزان مهریه و جهیزیه خلاصه نمی‌شود و به اندیشه و فرهنگ خانواده‌ها و جامعه نیز مربوط می‌شود. مگر چند درصد از جامعه‌ی ما نخبه، نفرات اول‌ کنکور یا اعضای هیئت‌علمی دانشگاه‌ها هستند که فقط آن‌ها را افراد مطرح جامعه یا قشر فرهیخته بدانیم و به بقیه‌ی افراد جامعه اصلاً کاری نداشته باشیم. بسیاری از اختلافات خانوادگی به همین موضوعات مربوط می‌شود.
 
به نظر شما، علت اصلی کاهش ازدواج چیست؟
 
علت اصلی کاهش ازدواج در قشرهای مختلف متفاوت است. گرایش پسرها، دخترها و خانواده‌ها به ازدواج، تفاوت دارد. یکی از علل مهم گرایش نداشتن جوانان به ازدواج، بالا رفتن آمار طلاق و عدم اطمینان جوانان به ازدواج و علت دیگر آن دوستی‌های قبل از ازدواج است، زیرا در این دوستی‌ها به هر حال، هم پسران و هم دختران مقداری پاسخ روحی و روانی دریافت می‌کنند که این موضوع می‌تواند احساس نیاز به ازدواج را به تأخیر اندازد. یکی از علت‌های مهم دیگر در رابطه با پسران، نداشتن شغل و امکانات لازم برای زندگی است. در واقع برخی از پسران هم بدون این امکانات اقدام به ازدواج می‌کنند، اما به دلیل اینکه نمی‌توانند به‌خوبی از عهده‌ی آن برآیند، سرخورده می‌شوند. به نظر من، ما باید ‌جوانان را ترغیب کنیم که در سن ازدواج برای آن اقدام کنند، زیرا این مسئله بسیار مهم است. اجرای برنامه‌های طرح تنظیم خانواده باعث بالا رفتن سن ازدواج در کشور شده که باید بیشتر به آن پرداخته شود. در برخی موارد، گرایش جوانان به تجرد به دلیل کمال‌گرایی و داشتن ترس و واهمه از نرسیدن به یک زندگی موفق است، زیرا برای جوانان امروز حد متوسط یا شرایط خاکستری تعریف نشده است و برای آن‌ها بین صفر تا صد معنی ندارد؛ یعنی معتقدند که یا نیست یا اگر هست، حتماً باید بهترین باشد.
 
فرهنگ راحت‌طلبی و علاقه‌مندی به زندگی مرفه و از سوی دیگر، طولانی ‌بودن مدت تحصیل و موفق ‌نبودن جوانان در به دست‌ آوردن کار شایسته با درآمد مکفی بلافاصله بعد از تحصیل، از دیگر دلایل بالا رفتن سن ازدواج است. همچنین در خانواده‌های مدرن، تغییر سبک زندگی به‌شکل زندگی غربی، از دیگر دلایل این موضوع و مانع زندگی صحیح و موفق جوانان است.
 
از مهم‌ترین‌ بحث‌هایی که باید به آن پرداخت، عدم مسئولیت‌پذیری جوانان در خانواده‌هاست و دلیل آن این است که خانواده‌ها بیشترِ بار زندگی و مسئولیت جوانان خود را، چه پسر و چه دختر، تا زمانی که آن‌ها ازدواج نکرده‌اند، می‌پذیرند. مثلاً یک پسری 25ساله خود را موظف نمی‌داند که در خانه به پدر و مادرش کمک کند یا در خرج خانواده سهیم باشد. مشخص است که این جوان انگیزه‌ای برای ازدواج ندارد و نمی‌خواهد مسئولیت زندگی خود را بپذیرد و خرج یک زندگی و اجاره‌ی منزل خود را بپردازد.
 
فرهنگ راحت‌طلبی و علاقه‌مندی به زندگی مرفه و از سوی دیگر، طولانی ‌بودن مدت تحصیل و موفق‌ نبودن جوانان در به دست‌ آوردن کار شایسته با درآمد مکفی بلافاصله بعد از تحصیل، از دیگر دلایل بالا رفتن سن ازدواج است. همچنین در خانواده‌های مدرن، تغییر سبک زندگی به‌شکل زندگی غربی، از دیگر دلایل این موضوع و مانع زندگی صحیح و موفق جوانان است. در بعضی از مواقع هم عدم تمکن مالی و نداشتن هیچ‌گونه امکانات اولیه برای زندگی، از عوامل دیگر تأخیر در ازدواج است. در بحث‌های عوامل برون‌زا هم باید به عواملی مثل تأثیرپذیری از فضاهای سایبری و ماهواره، وجود نگاه‌های غلط فمینیستی، تشویق به تساوی جنسیتی و برابری و تشویق به اشتغال زنان و استقلال مالی آنان پرداخته شود. این عوامل هم در رابطه با موضوع ازدواج بسیار مهم است که باید مورد بحث و بررسی بیشتر قرار گیرد.
 
واقعیت این است که فردگرایی دارد در جامعه‌ی ما تقویت می‌شود و این اتفاق بسیار بدی است که موجب می‌شود افراد نتوانند ازدواج موفقی داشته باشند و صبورانه با مشکلات خود برخورد کنند. البته این موضوع چندان در کشور ما عمومیت ندارد، ولی به هر حال، یکی از آسیب‌های موجود در جامعه است.
 
در بعضی‌ از خانواده‌ها هم وابستگی به والدین یک آسیب جدی است و جوانان نمی‌توانند از خانواده‌‌های خود راحت جدا شوند و مستقل زندگی کنند. این خانواده‌ها به فرزندان خود الگوی صحیح استقلال را یاد نداده‌اند و بچه‌ها هم در دوران بعد از بلوغ خود، استقلال فردی را تجربه نکرده‌اند. البته آمار چنین مشکلی در کشور بسیار پایین است، اما به هر حال وجود دارد و ما تا به حال نتوانسته‌ایم الگویی را برای بهبود این شرایط معرفی کنیم.
 
یکی از موضوعاتی که در بحث ازدواج مطرح می‌شود، موضوع واسطه و واسطه‌گری است. در حال حاضر، ایده‌هایی برای استفاده‌ی جوانان از فضای مجازی، سایت‌های ازدواج‌یابی و همسریابی وجود دارد. نظر شما در مورد واسطه‌گری چیست و چقدر می‌تواند در ازدواج جوانان مفید و مؤثر باشد؟ نوع مؤثر آن چگونه انجام می‌شود و افراد مختلف مثل نهادها، شخصیت‌ها و کنشگرهای فرهنگی چگونه می‌توانند نقش واسطه‌گری مفیدی در ازدواج داشته باشند؟
 
من با بحث واسطه‌گری کاملاً موافق هستم، زیرا از صدر اسلام هم این موضوع به‌عنوان یک الگو مطرح بوده است. معمولاً ازدواج‌هایی هم که با این مدل انجام شده، پایدارتر از ازدواج‌های مدل‌های دیگر بوده است. اما با واسطه‌گری در فضای مجازی به‌هیچ‌وجه موافق نیستم، زیرا فضای مجازی اصلاً قابل‌ اطمینان نیست و افراد به‌راحتی می‌توانند در آن دروغ بگویند و شخصیتی غیرواقعی از خود ارائه دهند. البته افراد سوءاستفاده‌گر هم در چنین فضاهایی بیشتر توان فعالیت و مانور دارند. بنابراین آسیب‌های واسطه‌گری در فضای مجازی بیشتر از منفعت آن است.
 
چندی پیش آقای حدادعادل پیشنهاد تأسیس بنیاد ازدواج را مطرح و آن را خدمت مقام معظم رهبری ارائه کردند و ایشان هم دستور تأسیس آن بنیاد را صادر نمودند. به هر حال، واسطه‌گری فقط به معنی معرفی جوانان به هم نیست و غیر از این موضوع، تسهیل ازدواج هم مطرح است. در این بنیان، افراد خَیّر نیز حضور دارند، مثل کسانی که خیّرین مدرسه‌ساز هستند و در حال حاضر که در کشور مدرسه‌ی مازاد وجود دارد، آن‌ها می‌توانند برای جوانان که می‌خواهند ازدواج کنند، مسکن بسازند و با تسهیل ازدواج در این کار واسطه‌گری کنند. به نظر من، به وجود آمدن چنین شرایطی بسیار کارساز و مفید خواهد بود. البته باید دقت کنیم که چنین گروه‌هایی که می‌خواهند واسطه شوند، بسیار دقیق باشند. متأسفانه در این‌گونه کارها مشکلات متعددی وجود دارد. مثلاً ممکن است افراد وقتی بخواهند این بنیاد‌ها را معرفی کنند و واسطه قرار بگیرند، از شرایط آن سوءاستفاده کنند. بنابراین گروه‌هایی که مبادرت به انجام چنین کارهایی می‌کنند، باید پیش‌بینی‌های بسیار قوی داشته باشند و گروه‌های تحقیقاتی قوی پشتیبانی برای کار خود انتخاب کنند تا بتوانند این کار را درست شروع کنند و آن را ادامه دهند. باید دقت کنیم که اگر این کار درست آغاز نشود، قطعاً آسیب آن بسیار بیشتر از نفع آن خواهد بود. اما به نظر من، این مسئله بسیار مهم است و ما واقعاً به وجود چنین مراکزی برای معرفی جوانان به هم نیاز داریم.
 
مهم‌ترین اقدام عملی که گروه‌ها، سازمان‌ها یا افراد مختلف می‌توانند برای تحقق ازدواج انجام دهند، چیست؟
 
به نظر من، حتماً باید موانع اشتغال جوانان در نظر گرفته و برطرف شود و اشتغال آسان نیز تعریف گردد. معنی اشتغال آسان این است که شغل‌های موقت به جوانان داده شود. وزارت کار باید مثلاً برای جوانانی که در حال حاضر دانشجوی مهندسی هستند و در آینده می‌خواهند مهندس شوند، زمینه‌ی اشتغال آسان را فراهم کند. مهم‌ترین نکته در خانواده‌ها هم این است که خانواده‌ها باید تفکر تجمل‌گرایی و آرمان‌گرایی در انتخاب همسر را از بین ببرند و خود را درباره‌ی انتخاب همسر، موظف به پاسخ‌گویی به جامعه، همسایگان و فامیل ندانند. در حال حاضر متأسفانه همه‌ی ما آبرو، شخصیت و هویت خود را در پاسخ‌گویی به مردم، آن هم با یک نوع مدل خاص، می‌دانیم که این یک مشکل فرهنگی بزرگ در خانواده‌هاست و باید حل شود. همچنین رفاه‌‌زدگی، تنبلی، نداشتن دید صحیح به خانواده و تمتع جستن در دوستی‌ها، مشکلاتی است که باید در قشر جوان ما حل شود. بنابراین ما درباره‌ی موضوع ازدواج در کشور، علاوه بر اقدامات اقتصادی، حقیقتاً به کار فرهنگی گسترده هم نیاز داریم.

ملاک های ازدواج از دیدگاه دکتر فرهنگ هلاکویی:

1. برابری

A. در سن (اختلاف سن حداکثر 5 تا 7 سال).

B. در زیبایی.

C. عیب ها را 10 تا 20 درصد بیشتر در نظر بگیرید.

D. خوش بخت کسی است که مردم او را بدتر از آن که هست بدانند.

E. بد بخت کسی است که مردم اورا بهتر از آن که هست بدانند.

2. شباهت ها و تناسب ها.

3. برای همدیگر جذاب باشند ( زیبایی عادی میشود ولی زشتی هرگز عادی نمیشود ).

4. شباهت خانواده ها ( ترکیب خانواده ها به هم بیایند ).

5. پایگاه اجتماعی شبیه داشته باشید.

6. جهان بینی ها شبیه باشد Philosophy outlook.

7. باورها و اعتقاد های مشابه ( مذهب و فرهنگ ).

8. وحدت در هدف و مسیر.

9. توانایی ارضای احتیاجات جسمی و روانی یکدیگر را داشته باشید.

10. می توانید با هم ارتباط برقرار کنید ( دنبال موضوع برای صحبت نمی گردید ).

11. دانش نزدیک Knowledge.

A. بین رهبر و رهرو حداکثر 30 واحد تفاوت در هوش وجود دارد.

B. در ازدواج حداکثر 15 واحد تفاوت.

12. عاقل باشید ( دارای سیستم استدلال در مورد مسائل مختلف باشید ).

13. وحدت نظر در روش پول در آوردن و خرج کردن.

A. مسائل مالی را جدی بگیرید.

B. نگاه مشابه به پول.

14. اولویت بندی در زندگی مشابه داشته باشید.

A. مثلا اول تحصیل بعد ورزش .... .

15. راستگویی و صداقت.

A. عشق بدترین راست ها را بازگو می کند.

16. شباهت در فرایند تصمیم گیری ( در خانواده چه کسی و چطور باید تصمیم بگیرد ).

17. گذشته همدیگر را بدانید ( کلیات نه جزئیات).

A. انسانها اگر عوض نشوند کارهای گذشته خود را تکرار میکنند.

18. اتحاد نظر در مورد کودکان ( تعداد بچه ها و نحوه بزرگ کردن آنها ).

19. اتفاق نظر در مورد محل زندگی.

20. چگونگی ارتباط با دوستان و خانواده.

به یاد داشته باشید ...

- موارد فوق در فاصله زمانی حداقل 500 ساعت در 6 تا 18 ماه و فقط یک سوم آن می تواند تلفنی باشد.

- با شک و دودلی ازدواج نکنید.

- اگر شب عروسی هم متوجه اشتباه شدید برگردید.

- بعضی مواقع با 2 تا 4 ساعت روان درمانی می توان چراغ سبز یا قرمزی را مشخص کند که خیلی کمک میکند.

50 روش برای خلاص شدن از دست معشوقه ها


نلیست زیر بر اساس تجربیات آن لاین جمع آوری شده و برخی از آنها دقیقاً نقل قول ها و پیشنهادات حقیقی هستند. یک خانم برای من نوشته بود که "من خودم هیچ علاقه ای ندارم، اما اتمام رابطه با چیزهایی از قبیل: بیا با هم دوست معمولی باشیم، تو خیلی آدم پستی هستی، و یا تو مشکل روانی داری به پایان خواهد رسید." خانم دیگری می گفت: "من در رابطه خود بسیار صادق بودم، اما یکروز او از راه رسید؛ دهانش را باز کرد و کلمات نامطبوعی را به زبان آورد که مرا واقعا رنجاند. از آن لحظه به بعد بود که تصمیم گرفتم او را برای همیشه فراموش کنم." آ یا جناب آقای delete و آقای Blockو Filter را یادتان می آید؟ در حقیقت هیچ گونه راه درست و یا نادرستی برای خلاص شدن از مزاحمت های آن لاین وجود ندارد. اما اگر به جایی رسیدید که واکنش های افراد بر خلاف ارزشها، معیارها و اهداف اخلاقیتان بود یکی از روش های زیر را انتخاب کنید:


1- پاسخ ندهید.

 

2- کمتر آن لاین شوید تا آنها علاقه خود را به تدریج از دست بدهند.

 

3- بی علاقگی خود را اظهار کرده و به آنها بی توجهی کنید.

 

4- به سرعت و با سیاست کامل و خیلی واضح به او بگویید که هیچ علاقه ای وجود ندارد.

 

5- در پروفایل شخصیشان چیزی پیدا کنید که موافق آن نیستید "من با کسانی که صاحب فرزند هستند، قرار ملاقات نمی گذارم"، " یا طلاق گرفته اند یا مسافتشان با من زیاد است."

 

6- حقیقت را بگویید.

 

7- "فقط دوست معمولی باشیم."

 

8- " از یادداشت هات ممنونم، اما در حال حاضر امکان پاسخگویی ندارم، امیدوارم به زودی بتوانی همسر واقعی خود را پیدا کنی."

 

9- "نه ممنون، من در حال حاضر با افراد بسیاری ارتباط دارم."

 

10- "ممنون، علاقه ای ندارم"

 

11- "تو اون آدمی که من می خوام نیستی"

 

12- "شرمنده ولی فکر می کنم ارتباطم با نامزد قبلیم به طور کامل تمام نشده و فکر می کنم در حال حاضر آمادگی شروع یک رابطه جدید را ندارم."

 

13- " فکر نمی کنم که ارتباط با تو بتونه نیازهای منو برآورده کنه."

 

14- " از آشنایی با تو خوشحال شدم اما هیچ علاقه ای به ادامه رابطه ندارم."

 

15- " از دیدنت خوشحال شدم اما فکر نمی کنم من و تو مشابهت هایی با هم داشته باشیم، امیدوارم کسی رو پیدا کنی که تفاهم بیشتری باهاش داشته باشید."

 

16- " برات آرزوی موفقیت می کنم، من و تو برای هم ساخته نشدیم."

 

17- " متاسفم اما من سرم برای یک مدت طولانی خیلی شلوغه."

 

18- " تو آدم خلی خوبی هستی، اما فکر نکنم بتونم باهات کنار بیام، برات آرزوی خوشبختی می کنم."

 

19- از آنها تعریف کنید، اما بعد بگویید " من با فرد دیگری که قبل از تو آشنا شدم، ارتباط برقرار کردم... متاسفم."

 

20- " از ابراز علاقه ای که به من می کنی ممنونم اما در حال حاضر کس دیگه ای نظر منو به خودش جلب کرده، من از صمیم قلب برات آرزو می کنم کسی رو که باهاش هم طراز باشی پیدا کنی."

 

21- " مرسی از نوشته هات، اما من الان با چند نفر دیگه مکاتبه دارم و وقتی برای یک نفر دیگر ندارم."

 

22- " یک دنیا تفاوت. نه مرسی."

 

23- " من در حال حاضر کس دیگری رو پیدا کردم."

 

24- " من رابطم با جنس مخالف خوب نیست."

 

25- " تو کسی نیستی که من دنبالش می گردم."

 

26- " من برای یک مدتی باید از شهر خارج بشم."

 

27- " مرسی ولی نمی خواهم توی اینترنت دنبال عشقم بگردم."

 

28- " من متاهل هستم."

 

29- " تو تو استرالیا زندگی می کنی و من تو آلاسکا، فکر نکنم اینطوری بشه"

 

30- " دوست ندارم رابطه جدی برقرار کنم، بذار قبل از اینکه بخواهد پیچیده تر از این بشه تمومش کنیم."

 

31- " من دنبال کسی می گردم که کمی جوانتر باشد."

 

32- " دنبال کسی که می گردم که کمی سنش بیشتر باشه."

 

33- " نه، مرسی، موفق باشی."

 

34- به خاطر اینکه آنها را از دست خود نرنجانید در مورد خود چیزهایی بگویید که آنها دوست ندارند" من به ازدواج اعتقاد ندارم، و فکر می کنم مصرف مواد مخدر باید قانونی بشه."

 

35- "شکلکهای خشن برایشان بفرستید."

 

36- آنها را از لیست مسنجر خود پاک کنید.

 

37- نام ID خود را تغییر دهید.

 

38- یکمرتبه ناپدید شوید.

 

39- با آنها قرار ملاقات نگذارید.

 

40- یکدفعه بگویید: " باید همین الان برم" و بعد مسنجر خود را ببندید.

 

41- به آنها بگویید کامپیوترتان دچار مشکل شده.

 

42- " من خیلی از آشنایی شما خوشحال شدم، اما دنبال کس دیگری هستم که کمی با تو متفاوت است."

 

43- " شرمنده ولی فکر نمی کنم من و تو هم تیپ باشیم؛ خوش باشی."

 

44- با او در مورد مسائل جنسی و یا رمانتیک صحبت نکنید.

 

45- " تو آدم خوبی هستی اما من جذب تو نشدم."

 

46- " شرمنده ولی فکر نکنم رابطه من با تو جواب بده، من نمی خواهم سر کارت بگذارم و به احساساتت آسیب برسونم، برات آرزوی خوش شانسی می کنم و امیدوارم همسر دلخواهت رو پیدا کنی."

 

47- " نه، مرسی، لطفا دیگه در این مورد حرفی نزن."

 

48- " نه، اگه باز هم اصرار کنی مجبور می شم از دستت شکایت کنم."

 

49- " متاسفم، من فقط با افرادی ارتباط برقرار می کنم که دیدگاه های مثبت داشته باشند."

 

50- " من کوتوله ، چاق و بی ریختم و دائما عرق می کنم و بوی بدی می دم."

 

حالا که یاد گرفتید چگونه می توانید از شر " معشوقه" خود خلاص شوید، بد نیست برای یک لحظه تصور کنید که اگر کسی این حرف ها را به خودتان بزند چه احساسی پیدا می کنید. روش هایی را انتخاب کنید که با سیستم ارزش ها و معیارهای ذهنیتان هم خوانی داشته باشد. آیا این امکان وجود دارد که اگر مستقیما در چشم هایش نگاه کنید، احساستان تغییر کند؟!


مطالب پیشنهادی:

دیابت را چگونه درمان کنیم؟

چگونه می توان از سرطان سینه جلوگیری کرد؟

کافئین بر بدن چه اثراتی خوب و بد دارد؟

حقایق بیماری ایدز چیست؟

چرا پزشکان از بیماران زیر میزی می گیرند?

چگونه می شود با فعالیت فیزیکی جلوی بیماریها را گرفت؟

ویژگی های ظروف آشپزی و اثر آن در پخت غذا

چگونه عملکرد فیزیولوژیکی و روانی میانسالان افزایش می یابد؟

 

http://maktoobshop.com

 

 

12 انگیزه غلط برای ازدواج (قسمت دوم)

1- فشار اطرافیان

تاثیراتی است که دوستان،خانواده، جامعه و حتی عقاید شما بر شما تحمیل می کنند. پیامی که مضمون آن اینچنین است: "تو باید در یک رابطه با جنس مخالف خود باشی و یا حتما ازدواج کنی، اگر رابطه نداشته باشی و یا ازدواج نکرده باشی حتما عیبی در تو وجود دارد." در جامعه فشار زیادی به افراد مجرد تحمیل میگردد اما دیگر زمان آن فرا رسیده است که آنها را به حال خود رها کنیم و بیاموزیم که تجرد آنها را درک کرده و ارج نهیم. هر فردی مختار است مجرد بماند و یا ازدواج کند.

 

2- رهایی از تنهایی و افسردگی

بسیاری از افراد تنها به این خاطر که تنها هستند( و یا از تنها ماندن هراس دارند) و یا مایوس میباشند تن به ازدواج میدهند. آنها تصور میکنند که ازدواج مشکل آنها را مرتفع میکند. اما در این شرایط معمولا فرد قادر به یک گزینش صحیح نمیباشد و احتمال آنکه فرد با شخص نامناسبی ازدواج کند زیاد است. یک انسان ناامید و تنها پس از ازدواج نیز تنها خواهد ماند. برخی افراد تا آن حد از لحاظ عاطفی تهی میباشند که امیدی به یک ازدواج موفق با هیچ فردی را احتمال نمیدهند. در نهایت نیز اینگونه افراد گرفتار روابط محنت زا و غم انگیزی میشوند.

 

3- عطش جنسی

برخی افراد آنقدر غرق در غرایض جنسی خود میبانشد که جز روابط جنسی به چیزی دیگری نمی اندیشند. آنها رابطه جنسی را به یک رابطه صمیمانه و دراز مدت ترجیح میدهند. این گونه افراد تنها بدنبال یک همخوابه میباشند تا یک همسر خوب. اینگونه ازدواجها نیز پس از مدتی به سردی گراییده و از هم میپاشد. این انگیزه معمولا در مردان مشاهده میشود و تعداد آنها هم کم نیست.

 

4- گریختن از واقعیات زندگی خود

بسیاری از افراد ازدواج میکنند نه به این خاطر که شخص مناسبی را برای ازدواج یافته اند، بلکه به جهت آنکه عذری برای دوری گزیدن از مشکلات و واقعیات زندگی خود تراشیده باشند. زندگی اینگونه افراد عاری از شور و اشتیاق و هدف مشخص میباشد. اما جای آنکه راه حل را درون خودشان بیابند ازدواج کرده و تصور میکنند با ورود فرد دیگری در زندگیشان، زندگی آنها نیز از سکون و کسالت آوری بیرون خواهد آمد.

 

5- گریختن از رشد و بالندگی

اینگونه افراد تنها به این منظور ازدواج میکنند که فرد دیگری مسئولیت مراقبت از انها را به عهده گیرد. اینگونه افراد معمولا از لحاظ عاطفی به شریک خود وابسته میشوند. اینگوه ازدواجها در موارد زیر نمود بیشتری دارند:

 

 ازدواجهایی که اختلاف سنی فاحشی میان دو فرد وجود دارد.

در ازدواجهایی که اختلاف فاحشی در قدرت مالی و یا موفقیت شغلی دو فرد وجود دارد.

ازدواجهایی که مغایرت محسوسی در سبک زندگی دو فرد وجود دارد.

 

6- احساس گناه

برخی افراد که پیش از ازدواج با فردی رابطه دراز مدت داشته اند تن به ازدواج با فرد میدهند به این خاطر که از ترک کردن شریک خود هراس دارند که پس از رفتن آنها چه بر سر شریکشان خواهد آمد. همچنین احساس گناه میکنند زیرا که تصور میکنند آنطور که باید و شاید رفتار پسندیده ای نسبت به شریک خود نداشته اند و یا متقابلا لطفهایی که شریکشان در حق آنها روا داشته را جبران نکرده اند. هنگامی که فرد از روی احساس گناه و عذاب وجدان و نه از روی عشق واقعی تن به ازدواج با فردی دیگر میدهد ثمری جز ناکامی و نابودی هر دو فرد در پی نخواهد داشت.

 

7- پر کردن خلاء احساسی و معنوی

اینگونه افراد دارای حس پوچی و بی ارزشی میباشند و میخواهند توسط فرد دیگری خلاء وجودی خود را به گونه ای پر کنند اما باید آگاه باشند که هر میزان هم که فرد مقابلشان آنها را دوشت داشته باشد قادر به پر کردن خلاء های زندگی آنها نمیباشد.

 

8- پذیرش اجتماعی

جامعه به افراد مجرد به چشم یک انسان متهم مینگرد. این جمله را در درب ورودی بسیاری از رستورانها و یا مراکز دیگر زیاد دیده اید: "ورود افراد مجرد ممنوع" و یا بسیار از موسسات و ادارات افراد مجرد را به استخدام خود در نمیاورند. بنابراین ازدواج انگیزه ای میگردد برای جوانان تا در جامعه مورد پذیرش قرار گیریند.

 

9- تامین مخارج زندگی

اینگونه ازدواجها در زنان بیشتر به چشم میخورد که به منظور تامین نیازهایشان با مرد ثروتمندی تن به ازدواج میدهند.

 

10- اعتماد بنفس پایین

برخی افراد با نخستین فردی که به آنان پیشنهاد ازدواج میدهد میپذیرند و ازدواج میکنند. اینگونه افراد به لحاظ اعتماد بنفس پایینشان میپندارند قابل دوست داشتن نبوده و یا ارزش، زیبایی، محاسن و هنر کافی در خود سراغ ندارند که فردی شیفته آنان گردد. آنان از ترس آنکه نکند فرد دیگری آنان را نپسندد و شاید این آخرین فرصتی باشد که در زندگی برایشان ایجاد گشته، شتابزده تن به ازدواج میدهند.(مانند دخترانی که خیلی زود ازدواج میکنند)

 

11- اخذ تابعیت کشور دیگر

اینگونه افراد برای اخذ تابعیت کشور خاصی تن به ازدواج میدهند که یک ازدواج مصلحتی محسوب میگردد.

 

12- بی ارزش شمردن ارزش خود

اینگونه طرز تفکر در زنان به چشم میخورد. اینگونه زنان و یا دختران چنین میپندارند که وظیفه یک فرد تامین مخارج معیشتی و وظیفه یک زن تنها برآورده ساختن نیازهای جنسی مرد میباشد. آنها ارزش زن را در سطح یک همخوابه صرف میدانند. یکی از عللی که دختران جوان با مردان مسن ازدواج میکنند همین مسئله میباشد.

 

به خاطر داشته باشید که بهترین سن ازدواج بر اساس مطالعات 32 سال میباشد. بنابراین عجله نکنید و با دید گشوده شریک زندگی خود را برگزینید. همچنین سعی کنید پیش از بچه دار شدن حداقل 2 سال از ازدواج شما گذشته باشد تا رابطه شما با فرد مقابل به ثبات مطمئنی رسیده باشد.


مطالب پیشنهادی:

دیابت را چگونه درمان کنیم؟

چگونه می توان از سرطان سینه جلوگیری کرد؟

کافئین بر بدن چه اثراتی خوب و بد دارد؟

حقایق بیماری ایدز چیست؟

چرا پزشکان از بیماران زیر میزی می گیرند?

چگونه می شود با فعالیت فیزیکی جلوی بیماریها را گرفت؟

ویژگی های ظروف آشپزی و اثر آن در پخت غذا

چگونه عملکرد فیزیولوژیکی و روانی میانسالان افزایش می یابد؟

 

http://maktoobshop.com

 

 

30 نکته برای پیروزی در قرارهای ملاقات عاشقانه


به هر حال هر یک از ما در زندگی به نوعی گرفتار این قرار های ملاقات هستیم. سوال اینجاست که چگونه می توانیم پیروز میدان باشیم؟ آیا باید خوبی هایمان را در حد مبالغه بالا ببریم و یا صرفا حقیقت را باز گو کنیم؟ چه چیزهایی برنده و بازنده را مشخص می کنند؟ در این قسمت "قانون هایی" را برای پیروزی در دنیای قرار و ملاقات به شما آموزش می دهیم. هر کدام از آنها را که تصور می کنید برای شما کارساز واقع خواهند شد را انتخاب کنید:

 

1- در آنها شک ایجاد کنید و هیچ گاه به طور قطعی نظر مثبت خود را به زبان نیاورید. مردها عاشق بازی های تعقیب و گریز هستند پس این امتیاز را به آنها بدهید.

 

2- هر طوری شده ببینید که آیا او با خانم های دیگر به عنوان یک دوست ساده ارتباط برقرا می کند یا خیر. با این کار شما متوجه می شوید که به زنها به عنوان شیئی برای برقراری رابطه جنسی نگاه می کنند یا نه.

 

3- هیچگاه از مشروبات الکلی استفاده نکنید. یکی از دوستان من در قرار ملاقاتش بسیار عصبی شده بود و بی رویه مشغول نوشیدن بود. هنگام برگشت آقا با ماشین مدل جدید خود او را به خانه می رساند که ناگهان حال خانم بد شد، اما او جرات نکرد به آقا بگوید تا ماشینش را نگه دارد و اصلا هم دلش نمی خواست که ماشین جدید او را کثیف کند به همین دلیل مجبور شد داخل کیف دستی اش...! لازم به گفتن نیست که آنها دیگر هیچ گاه دوباره با هم قرار نگذاشتند.

 

4- اگر به هر شکلی شما را به یاد پدرتان می انداختند، بهتر است هر طور شده از دستشان فرار کنید.

 

5- اگر معیارهایتان را پایین بیاورید می توانید همین فردا ازدواج کنید. اما ما به شما پیشنهاد می کنیم که این کار را انجام ندهید. به جای اینکه وقت خودتان را بر روی ارتباطی که دوامی ندارد صرف کنید، بهتر است برای پیدا کردن مرد ایده آل خود منتظر بمانید.

 

6- اگر با مردی برخوردید که می خواست از شما مراقبت کنید، خیلی زود از او فرار کنید! چون آخر کار شما مجبور می شوید که از او مراقبت کنید.

 

7- انتقاد پذیر نباشید به ویژه در مورد مسائل مربوط به غذا. یک خانم حق دارد هر زمان هر غذایی که دوست داشت بخورد.

 

8- ظاهر بین نباشید. من خانم هایی را می شناسم که به این دلیل که ظاهر آقا خوب نیست ( سرش خیلی بزرگ است) بوی خوبی نمی دهند (به تازگی حمام نکرده) و یا حتی درست نفس نمی کشند ( صدای تنفسشان بلند است) آنها را رد می کنند و اصلا اجازه آشنایی بیشتر را به آنها نمی دهند.

 

9- از خودتان بازی در نیاورید. ( دروغ گفتن و کلک زدن) در روز ملاقات به اندازه کافی مشکل وجود دارد و دیگر جایی برای انجام چنین کارهایی باقی نمی ماند.

 

10- برقراری ارتباط جنسی را فقط به بعد از ازدواج محول کنید.

 

11- لازم نیست در همان اولین ملاقات سفره دلتان را باز کنید و در مورد تمام مسائل صحبت کنید. به هر حال در قرارهای ملاقات بعدی نیز باید چیزی برای گفتن داشته باشید.

 

12- خودتان را از مردهایی که تصور می کنند شخصیت های کارتونی زن دارای جاذبه جنسی می باشند دور نگه دارید.

 

13- به جای اینکه قیافه او را تحلیل و بررسی کنید، ببینید که آیا او مرد خوبی است و با شما رفتار خوبی دارد یا خیر.

 

14- در یک زمان با بیش از یک مرد قرار ملاقات نگذارید، هر چند هر دوی آنها از موضوع با خبر باشند. این کار خسته کننده و اغتشاش آور است. شاید زمانی فرا رسد که بخواهید از شر دیگران خلاص شوید و فقط با یکی از آنها ارتباط داشته باشید.

 

15- شما در صورتی می توانید مرد ایده آل خود را پیدا کنید که که بدانید به دنبال چه هستید و سپس در خودتان جسارت جستجو پیرامون این امر را ایجاد کنید.

 

16- اگر یک مرد را تنها بر اساس جاذبه های جنسی اش ارزیابی می کنید، متاسفانه هنوز به مرحله ای نرسیده اید که بتوانید ارتباط خود را پیچیده تر کنید.

 

17- اگر بخواهید منتظر فردی بمانید که دوستش دارید، صرفا در حال تلف کردن وقت خود هستید و خودتان را خسته می کنید. اگر واقعا از کسی خوشتان آمده خیلی راحت موضوع را با او در میان بگذارید.

 

18- ببینید که ایا لباس هایش را خودش می شوید یا مادرش برای او این کار را انجام می دهد. یک مرد باید متکی به خودش باشد.

 

19- اگر جذب او نشده اید ( حالا او هر چقدر هم که می خواهد زیبا باشد) رابطه شما موفق نخواهد بود.

 

20- زمانی مرد ایده آل خود را پیدا می کنید که خودتان نیز خانم ایده آلی باشید ( به این معنا که اعتماد به نفس داشته و از خودتان راضی باشید)

 

21- نقش بازی نکنید. من زمانی عاشق نامزد فعلی ام شدم که خیلی راحت جلو آمد و گفت : "سلام، چطوری؟" به همین سادگی و بدون هیچ آلایشی.

 

22- به دنبال مردهایی که تنها از پول صحبت می کنند نروید. این عمل معمولا نشانه ای از نا امنی است.

 

23- در اولین قرار ملاقات به هیچ وجه در مورد ازدواج صحبت نکنید.

 

24- زمانی که کنار یکدیگر نشستید به مردهای دیگر توجه نکنید و مطمئن شوید که او نیز خانم های دیگر را زیرنظر نگرفته است!

 

25- چیزی را حدس نزنید. با این کار فقط ضربه می خورید. یکی دوبار بیرون رفتن به این معنا نیست که با کسی مچ شده اید و در یک رابطه قرار دارید.

 

26- واقع گرا باشید. مادرم همیشه به من می گفت باید با مردی ازدواج کنم که قد بلند، خوش تیپ و موفق باشد. اما حقیقت این است که خود من قیافه بدی ندارم، قدم کوتاه است و جزء قشر متوسط جامعه هستم. من باید واقع گرا باشم. زمانی که اینطور شد توانستم عشق حقیقیم را در زندگی پیدا کنم.

 

27- عشق بورزید. زمانیکه از طرف مقابل خوشتان آمد می توانید با او شوخی کنید، ارتباط مکرر چشمی برقرار کنید و بازوانش را بگیرید. البته این کار را باید زیرکانه انجام دهید ( همه چیز را یکدفعه آشکار نکنید) تا او تصور نکند که شما دچار عقده های پنهان روانی هستید.

 

28- وقتی نمی خواستید در کنار او باقی بمانید شروع کنید به صحبت کردن در مورد مسائل خسته کننده مثل کامپیوتر. این کار تاثیر خاصی دارد.

 

29- قبل از اینکه بر سر قرار حاضر شوید دندانهایتان را مسواک کنید. هیچ چیز انزجار آور تر از این نیست که هنگام خندیدن سبزی اسفناج لای دندان هایتان گیر کرده باشد.

 

30- قرار نگذاشتن خیلی بهتر از باختن در قرارهای ملاقات است.


مطالب پیشنهادی:

دیابت را چگونه درمان کنیم؟

چگونه می توان از سرطان سینه جلوگیری کرد؟

کافئین بر بدن چه اثراتی خوب و بد دارد؟

حقایق بیماری ایدز چیست؟

چرا پزشکان از بیماران زیر میزی می گیرند?

چگونه می شود با فعالیت فیزیکی جلوی بیماریها را گرفت؟

ویژگی های ظروف آشپزی و اثر آن در پخت غذا

چگونه عملکرد فیزیولوژیکی و روانی میانسالان افزایش می یابد؟

 

http://maktoobshop.com

 

 

15 نکته ای که پیش از ازدواج باید بدانید

مقدمه:

 

"ازدواج یک نهاد فوق العاده است، اما آیا کسی دوست دارد که در یک نهاد قرار بگیرد؟" ازدواج یکی از مهمترین تصمیماتی است که شما در زندگی خود می گیرید. من و همسرم 28 سال پیش با هم ازدواج کردیم. در آن زمان خیلی از چیزهایی را که الآن می دانیم را نمی دانستیم و مطمئن هستم که تعداد زیادی از افراد نیز هستند که از همان موارد مشابه اطلاع کافی ندارند. خداوند به من کمک کرد تا بتوانم 12 نمونه از بینش هایی را که قبل از ازدواج طرفین رابطه باید نسبت به آن آگاهی داشته باشند را در این قسمت برای شما تشریح می کنم.

 

 

1- ازدواج از سوی خدا برنامه ریزی و طراحی می شود. به همین دلیل در این امر خیر باید به دنبال رهنمود های خداوند باشیم. اغلب اوقات ما کاری را انجام می دهیم که دیده ایم دیگران انجام می دهند. افراد مختلف ایده های متفاوتی نسبت به ازدواج دارند، اما نمی توانیم نظر همه افراد را در مورد ازدواج بدانیم و در عین حال باید به خاطر داشته باشیم که چیزی که در مورد یک زندگی مشترک کار می کند، ممکن است در مورد سایر زندگی های مشترک درست از آب در نیاید. بنابراین به حرف چه کسی باید گوش کنید؟ خوشحالم که این سؤال برای شما پیش آمد. به عقیده من باید مطالعه خود را زیاد کرده و در برخی مواقع به کتب مذهبی نیز مراجعه کنید. از جمله کتاب های مفید در این زمینه می توان به موارد زیر اشاره کرد: "پیش از اینکه بله بگویید" نویسنده  نورمن رایت، "خیلی زود، خیلی صمیمی" نویسنده جیم تالی.

 

 

2- به نظر من بهتر است پیش از ازدواج چند جلسه مشاوره خانوادگی را طی کنید. مراکز مشاوره ای وجود دارند که می توانند به شما کمک کنند تا در وهله اول خودتان را بهتر بشناسید و سپس ببینید چه کسی می تواند شریک مناسبی برای زندگی با شما باشد. سوابق خانوادگی، خصوصیات اخلاقی، و سایر جنبه های زندگی توسط مشاور تحلیل و بررسی می شود. یک سری سؤال های از پیش تعیین شده در داخل یک پرسشنامه تهیه و تدوین شده اند و پر کردن آن می تواند کار جالب و سرگرم کننده ای باشد.

 

 

3- زمانی که تازه وارد زندگی زناشویی می شوید، شور و هیجان بسیار زیادی از قبل از عروسی تا ماه عسل وجود دارد. به مرور زمان همه شور و هیجان ها آرام می گیرد و شما آهنگ زندگی جدید خود را احساس می کنید. در این زمان ناگهان نگاهی به شریک زندگی خود می اندازید و از خودتان سؤال می پرسید که: "چرا من اینکار را کردم؟" برخی از افراد به این مرحله که می رسند قدری می ترسند و احساس می کنند که کار اشتباهی انجام داده اند. باور کنید که این مسئله یک امر کاملاً عادی است. اولین دعوای شما شکل می گیرد و بر سر این مطلب که کاغذ توالت باید از کدام سمت قرار بگیرد، با هم جر و بحث می کنید. به مرور زمان یاد می گیرید که باید مصالحه و سازش بیشتری با هم داشته باشید. به هر حال در همه مراحل زندگی انسان ها با شک و تردید های مختلفی روبرو می شوند. آگاهی از این مطلب می تواند شما را آرام کند. شما یک فرد کاملاً نرمال هستید.

 

 

4- برای تفریح وقت بگذارید. یک زندگی موفق نیازمند کار و تلاش است. اما شما باید برای تفریح نیز وقت بگذارید. یاد گرفتن طریقه زندگی با یک فرد جدید در یک رابطه دو جانبه صمیمی، نیازمند تلاش هر دو نفر است. باید یاد بگیرید چگونه می توانید با هم ارتباط برقرار کرده و یکدیگر را درک کنید، در سمینارهای مربوط به ازدواج، و زندگی مشترک شرکت کنید، هم فال است و هم تماشا. تفریح و خوشحالی را تبدیل به خاطره ای نامحسوس از زمان مجردی نکنید. با هم خاطرات جدید را خلق کنید. به هم توجه کنید و از بودن با هم لذت ببرید.

 

 

5- این روزها به دلیل وجود فشارهای اجتماعی و اعتقادات غیر مذهبی تاکید چندانی به عدم برقراری رابطه جنسی پیش از ازدواج نمی شود. عدم رابطه جنسی پیش از ازدواج تبیین کننده بنیان اعتماد طرفین نسبت به یکدیگر است. بسیاری از افراد هستند که به دلیل عدم اطمینان به یکدیگر ساعت های طولانی در پی تعقیب هم هستند، یکدیگر را متهم به خیانت می کنند و هیچ ارزشی برای هم قائل نمی شوند. شاید قدری بی معنی باشد، اما به هر حال اینچنین است. ما به بسیاری از زوج هایی که به هم در مورد مسائل جنسی بدبین هستند پیشنهاد می کنیم که ازدواج نکنند. منظور از عدم برقراری رابطه جنسی کلیه رفتارهای جنسی است و فقط به نزدیکی محدود نمی شود. به عنوان مثال اورال سکس و یا حتی معاشقه نیز می تواند به عنوان نوعی رابطه جنسی در نظر گرفته شود. خداوند تعیین کرده که رضایت جنسی فقط باید در زندگی مشترک وجود داشته باشد. زمانیکه با هم نامزد می کنید به هیچ وجه دلیلی وجود ندارد که رابطه جنسی برقرار کنید. طبق روایات، بستر مکان مقدسی است و خداوند خود سزای افراد هرزه را می دهد. سکس نوعی ورزش نیست که هر زمان که اراده کردید آنرا انجام دهید بلکه یکی شدن فیزیکی، عشقی، و روحی است. سکس مسئله ای است که ازدواج را ازدواج می کند. شما با شریک زندگی خود یکی میشوید. همه ما نزد خداوند جایگاه ویژه ای داریم و او می خواهد ما از هر گونه گناه، شرمساری، بیماری، حقارت و ناپاکی به دور باشیم.  او هم دوست دارد که ما صمیمانه ترین رابطه محبت آمیز را تجربه کنیم. اگر شما و نامزدتان در حال حاضر نمی توانید شهوت خود را کنترل کنید چه تضمینی وجود دارد که پس از ازدواج بتوانید این کار را انجام دهید؟

 

باید بدانید که ارزش های شریک زندگیتان چه چیزهایی هستند. همچنین باید از ارزش های فردی خود نیز آگاهی داشته باشید. چه چیزی برایتان اهمیت دارد؟ آیا ارزش های شما دو نفر با هم سازگار هستند. در طول مدتی که صرف قرارهای ملاقات می کنید، باید در مورد یک چنین مسائلی با هم صحبت کنید. آیا بچه می خواهید؟ اگرجوابتان مثبت است، چند تا؟ عقاید مذهبی یکسانی دارید؟ آیا از نظر مذهبی عقاید یکسانی دارید؟ این مقوله از اهمیت خاصی برخوردار می باشد, شاید وقتی که فقط با هم قرار ملاقات می گذارید و حتی در ابتدای زندگی مشترک درگیری های چندانی در مورد مسائل دینی با هم پیدا نکنید، اما زمانیکه پای بچه ها به زندگی مشترک باز میشود، معمولاً مسائل مذهبی اهمیت بیشتری پیدا می کنند، چراکه هر یک از والدین تصمیم می گیرد به فرزندش اعتقادات و ارزش های مذهبی شخصی خود را منتقل کند.

 

 

7- در مورد کلیه روابط عاشقانه گذشته با هم صحبت کنید. مسائل عاطفی گذشته را برای شریک زندگی خود باز کنید، چراکه درمیان گذاشتن یک چنین مسائل خصوصی و شخصی می تواند شما را به سطوح عمق تری از صمیمت برساند. هر کدام از طرفین حق دارند که از جزئی ترین مسائل زندگی شما آگاهی داشته باشند. زمانیکه با هم ازدواج کردید نباید هیچ نقطه مبهمی وجود داشته باشد که طرف مقابل را سورپریز کند. اگر با هم توافق می کنید که گذشته مربوط به گذشته است و بهتر است حرفی در این مورد نزنید، من به شما قول می دهم که یک روز وقتی اصلاً انتظارش را ندارید یک نفر از گذشته می آید و برای شما مشکل درست می کند. زمانیکه این اتفاق بیفتد احساس ناامنی ایجاد شده و درد و رنج بیشتری وارد رابطه می شود. اگر احساس میکنید که نمی توانید به طور کامل به طرف خود اعتماد کنید شاید هنوز به مرحله ای نرسیده باشید که آماده ازدواج باشید. این یک امتحان صداقت و آسیب پذیری است.

 

 

8- هیچ گاه سازش نکنید. درست است که هیچ انسان کاملی وجود ندارد، اما شما استحقاق بهترین همسر را دارید. برخی از افراد پیشنهاد ازدواج را فقط به دلایل زیر قبول می کنند: فکر می کنند شاید دیگر یک چنین اتفاقی در زندگی برایشان رخ ندهد، بچه دارند و شاید کسی حاضر به زندگی کردن با آنها نباشد، فکر می کنند که: "من آدم خاصی نیستم به همین دلیل حق انتخاب ندارم"، و یا "دوستش ندارم ولی این فرد با ثبات است و می تواند حامی خوبی برای من باشد. هیچ کدام از این موارد نمی توانند دلیل خوبی برای "بله" گفتن به شمار روند. از آنجایی که ازدواج را خداوند پایه ریزی کرده می تواند مکان امنی برای اجتماع دو انسان که پایبند ارزش های الهی هستند، باشد. هدف اصلی ازدواج این است که انسان ها ابتدا بتوانند عشق را در روی زمین احساس کنند تا بعدها به جمع خانوادگی بزرگ خود در بهشت بپیوندند. از خداوند بخواهید که شریک مناسب زندگیتان را پیش رویتان قرار بدهد. منتظر نشانه خداوند باشید و جان فشانی نکنید.

 

 

9- از یکدیگر سؤال های مهم بپرسید. زمانی که با هم قرار ملاقات می گذارید زمان مناسبی است که سؤال های مهم و کلیدی را مطرح کنید: در چه نوع خانواده ای بزرگ شدی؟ پدر و مادر در کنار هم زندگی می کردند یا از هم جدا شده بودند؟ با توجه به خانواده اصلی خود از زندگی مشترک خود چه انتظاراتی دارید؟ چه تصمیماتی در ابتدای زندگی برای تعلیم و پرورش بچه خواهید گرفت؟ این جمله را کامل کند: "زمانیکه ازدواج کنم و بچه دار شوم هیچ وقت...."

 

در مورد رابطه خود با والدین جنس مخالف خود صحبت کنید به عنوان مثال پسر و مادر، دختر و پدر. ارتباط با والدین جنس مخالف می تواند اثر مهمی بر روی نحوه رفتار ما با همسرمان داشته باشد. اگر پدر او با مادرش بدرفتاری کند به احتمال زیاد او نیز با خانمش بدرفتاری خواهد کرد. در این زمینه می توانیم یک کتاب به شما معرفی کنیم با نام "1000 سؤال برای زوج ها"

 

 

10- قبول نامزد به عنوان همسر آینده مسئله مهمی است که در همان ابتدا شما باید بر روی آن فکر کنید. برای پذیرش یک فرد دیگر شما باید ابتدا خودتان را بپذیرید. شاید در خیلی از کارها خوب ظاهر شوید اما در عین حال اموری نیز وجود دارند که شما نیاز به تمرین و ممارست بیشتری در آنها دارید. تمام این نقاط ضعف و قوت در کنار هم جمع می شوند و شما را می سازند. پذیرش سبب می شود که افراد خودشان باشند و بی قید و شرط به هم عشق بورزند، همانطور که خداوند به بنده هایش عشق می ورزد. اگر فرد احساس کند که پذیرفته نمی شود و از عزت نفس پایینی برخوردار باشد، آنوقت پذیرش خود را برای دیگران نیز سخت می کند و هیچ کس نمی تواند او را واقعاً از صمیم قلب دوست بدارد. در اینجا به اهمیت مشاوره های قبل از ازدواج پی می بریم.  زمانیکه ما دانه ای را می کاریم، بالای سر آن نمی ایستیم و نمی گوییم: "زود باش، زود باش، رشد کن، تو سریع رشد نمی کنی، خیلی کندی!" مانند گیاهان انسان ها نیز برای رشد و تعالی، نیازمند زمان هستند و برای این امر نیازمند مراقبت، اهمیت و عشق هستند، درست مانند یک گیاه که نیاز به آب و نور خورشید دارد. هر چقدر خودتان را بهتر بشناسید، آنوقت خیلی راحت تر می توانید شریک زندگیتان را بشناسید. هیچ وقت تلاش نکنید که طرف مقابل را عوض کنید.

 

 

11- نسبت به انجام هر گونه آزار و اذیتی هشیار باشید. آیا شریکتان تا کنون سعی کرده با بی حرمتی، توهین و حقارت حرف خودش را به کرسی بنشاند؟ آیا شما را با برخوردهای فیزیکی تهدید کرده؟ آیا احساس می کنید تهدید می شوید؟ آیا تا کنون مورد اصابت قرار گرفته اید؟ شما را هل داده؟ اشیاء را پرتاب می کند؟ هر زمان به هر دلیلی سیلی میزند؟ هیچ یک از رفتارهای ذکر شده قابل قبول نیستند. کسی حق ندارد شما را مورد اصابت قرار دهد و تقصیر شما هم نسیت که مورد آزار و اذیت قرار گرفته اید. آیا همسرتان قصد دارد تا شما را از دوستان و کسانیکه دوستشان می دارید، دور کند؟ با مشاهده هر یک از این موارد باید یا رابطه را تمام کنید و یا به آنها بگویید تا زمانیکه به روانپزشک مراجعه نکنند، قادر به ادامه رابطه نخواهید بود. خودتان را گول نزنید، هر رفتار بد قبل از ازدواج، پس از ازدواج چند برابر بدتر خواهد شد. همه روزه افراد بسیار زیادی قربانی خشونت کسانی می شوند که آنها را می شناسند. لطفاً این مسئله را جدی بگیرید.

 

 

12- زمانی را نیز به عبادت دو نفری اختصاص دهید. ارزش این کار آن است که وقتی یک زندگی روحانی را پایه ریزی می کنید، در مسیری قرار می گیرید که خداوند در تمام مراحل زندگی حامی و پشتیبانتان خواهد بود. در یک ازدواج روحانی 3 طرف وجود دارد: شما، خدا، همسرتان. در زمان بروز مشکلات پیروی از رهنمون های الهی می تواند بزرگترین کمک را به شما کند.

 

 

13- نکته اضافی: افراد مجردی که بچه دارند؛

 

زمانی که پای بچه ها به میان می آید، لطفاً از آنها سؤال کنید که احساسات خودشان را با شما در میان بگذارند. اگر احساسات منفی داشتند، روی این مسئله دقیقتر بشوید و به دنبال علت ها بگردید. من به شدت توصیه می کنم که تمام افرادیکه در ازدواج دخیل هستند تحت مشاره قرار بگیرند. باید برنامه هایی پیرامون تسهیل ارتباط میان همه افراد طراحی و تنظیم شود. اگر هر دو طرف بچه داشته باشند همه باید در مشاوره های خانوادگی پیش از ازدواج شرکت کنند. کتاب پیشنهادی "قبل از ازدواج مجدد"

 

 

14- نکته اضافی: ازدواج با کسی که بچه دارد؛

 

از خود این سؤالات را بپرسید: آیا من با احساسات کودکان می توانم هماهنگ شوم؟ آیا می توانم به حرف های آنها گوش دهم؟ ایا آنقدر انعطاف پذیری دارم که بتوانم با آنها سازش کنم؟ آیا می توانم کلاس ها، کتب و مشاوره های لازم در این زمینه را پشت سر بگذارم؟ و برای آقایون: آیا می توانم مردانگی خود را وقف کنم و نکات منفی بچه ها را تحمل نمایم؟ آیا تصور می کنید که همسرتان بتواند از پس بچه ها بربیاید؟

 

 

15- تست های پزشکی

پیش از ازدواج توصیه می شود آزمایشات زیر را انجام دهید:

تست HIV ، هپاتیت  C، هپاتیت B و آزمایش خون


مطالب پیشنهادی:

دیابت را چگونه درمان کنیم؟

چگونه می توان از سرطان سینه جلوگیری کرد؟

کافئین بر بدن چه اثراتی خوب و بد دارد؟

حقایق بیماری ایدز چیست؟

چرا پزشکان از بیماران زیر میزی می گیرند?

چگونه می شود با فعالیت فیزیکی جلوی بیماریها را گرفت؟

ویژگی های ظروف آشپزی و اثر آن در پخت غذا

چگونه عملکرد فیزیولوژیکی و روانی میانسالان افزایش می یابد؟

 

http://maktoobshop.com

 

 

9 انگیزه غلط برای ازدواج( قسمت اول)


برخی اوقات افراد گوناگون به دلایل عجیب و غریبی ازدواج میکنند. گاهی نیز دلایل خوب و موجهی برای انتخاب فرد بخصوصی در سر دارند. آیا شما تحت فشار هستید که هرچه زودتر ازدواج کنید؟ آیا در این مرحله از رابطه تان باید ازدواج کنید؟ بهتر است که خوتان را ارزان نفروشید. به این دلایل بد برای ازدواج نگاهی بیاندازید:

 

1- ازدواج کردن فقط برای پول

فرض میکنیم فردی که شما شیفته و عاشقش شده اید شخص ثروتمندی باشد که خوش به سعادتان. البته عاقلانه هم نیست که با فردی که کاملا بی پول است و هیچ قصدی هم ندارد که در آینده در تامین هزینه های زندگی سهمی داشته باشد، ازدواج کرد. مگر آن که حاضر باشید 18 ساعت از روز را با کمال رضایت کار کنید تا قادر باشید مخارج سنگین زندگی را تامین کنید. اما ازدواج کردن با فردی تنها به خاطر پول، صرفنظر از احساس شما نسبت به آن فرد، تقریبا همواره اشتباه میباشد.

 

2- ازدواج اجباری

50 سال پیش شما چاره ای جز ازدواج در این شرایط نداشتید ( با فردی که رابطه جنسی داشته اید و منجر به بارداری شما گردیده) اما امروزه خیر. مگر آنکه حقیقتا به فرد مورد نظر علاقمند باشید و حاظر باشید تا 40 سال با وی زیر یک سقف زندگی کنید. تحت فشار تصمیمی نگیرید که یک عمر پشیمانی و اندوه برایتان به بار بیاورد. اگر مردد و دو دل می باشید صبر کنید تا کودک بدنیا بیاید سپس یک تصمیم عاقلانه و هوشیارانه اتخاذ کنید.

 

3- ازدواچ به خاطر ترک و فرار از خانه والدین

وقتی وضعیت در خانه شوم و اندوه بار باشد، ازدواج یک راه گریز محسوب می شود. و تعجبی ندارد که بسیاری از افراد این راه گریز را انتخاب میکنند. اما معمولا این مسیری است که شما را از چاله در آورده و درون چاه می اندازد. دوام آوردن در خانه پدر و مادر یکی دو سال طولانیتر، کمتر رنج آورتر میباشد تا آنکه با نخستین پیشنهاد ازدواجی که از سوی فردی به شما داده شد ،آن را پذیرفته و تن به ازدواج دهید زیرا آن وقت ممکن است آن فرد تا آخر عمر سبب رنجش و آزار شما گردد.

 

4- والدین شما به آن فرد علاقه دارند

البته جای تعجب دارد که والدین شما واقعا همسر آینده شما را دوست بدارند! اما دوست داشتن این فرد از سوی آنها دلیل کافی برای مد نظر قرار دادن ازدواج با آن فرد نمی باشد. سالهای آینده زمانی که آنها درگذشتند و از میان شما رفتند شما کماکان باید اسیر فرد رویاهای آنان باشید. فردی که شاید مرد و یا زن رویاهای شما نباشد.

 

5- عادت به رابطه دراز مدت

هنگامی که دو فرد برای مدتی با یکدیگر ارتباط داشته و سپس تصمیم ازدواج با یکدیگر را می گیرند، اشکالی ندارد. اما چه وقت اجبار بدلیل عادت محض خطرناک میشود؟ زمانیکه دو فرد با یکدیگر ازدواج کرده اند و یا از یکدیگر طلاق گرفته اند تصمیم بگیرند که شانس خودشان را مجددا امتحان کنند. مطمئن باشید هرگاه بار نخست کارساز نبوده باشد بار دوم نیز کارساز نخواهد بود.

 

6- خواهان فرزند بودن

بله. صاحب فرزند شدن قویترین نیروی محرک برای بسیاری از افراد برای ازدواج میباشد-اما آیا شما حاضرید که فرزندان خود را در شرایط نه چندان ایده آل پرورش دهید؟ موضوع اینجاست که زمانی که فرزندان بزرگ میشوند و از کنار شما می روند شما مجددا با آن فرد خواهید بود. هیچ فردی کامل نیست. اما حداقل پدر و یا مادری برای فرزندان خود برگزینید که بتواند برای آنان یک پدر و یا مادر خوبی بوده و همچنین شما به وی علاقه داشته و برایش احترام قائل باشید. درغیر این صورت گزینه دیگری را مدنظر قرار دهید مانند تک سرپرستی و یا کودکی را به فرزند خواندگی بپذیرید.

 

7- با فردی که رابطه جنسی داشته اید ازدواج کنید

مواردی وجود دارد که اینگونه ازدواجها ثمر بخش بوده اند. اما معمولا این گونه ازدواجها زیاد دوام نخواهد آورد و پایه ای برای یک رابطه دراز مدت نخواهد بود. موضوع رابطه جنسی با ازدواج متفاوت می باشد. این سناریو را در نظر بگیرید: فردی که شخصی را می یابد که حاظر است به همسر و یا نامزد خود خیانت کند و خود آن شخص نیز تردید نمیکند که با فرد دیگری رابطه جنسی برقرار کند، مسلما رابطه آنها رابطه مستحکمی نخواهد داشت. زیرا فردی که توسط شما به فرد دیگری خیانت کرده، روزی نیز به خود شما خیانت خواهد کرد.

 

8- برای فرزند خود پدر و یا مادر میخواهید

اگر توانستید فرد مناسبی را بیابید که به شما تبریک میگوییم. اما اگر تردید دارید دست نگاه دارید. این برای فرزند شما به مراتب سختتر و ناگوارتر است که یک نامادری و یا ناپدری بی رحم داشته باشد تا آنکه یک پدر و یا مادر تک اما دلسوز و مهربان.

 

9- فشار اجتماعی

تمام دوستان شما ازدواج کرده اند. اما شما هنوز مجرد هستید...اما مطمئن باشید که یکی دوتای آنها هم اکنون طلاق گرفته اند. پس خودتان باشید. هنگامی که خاله شما در مورد آنکه آیا تصمیم به ازدواج داری یا خیر از شما سوال می کند به وی اعتنا نکنید. بهتر است تنها باشید تا آنکه با شخصی ازدواج کنید که سبب بد بختی شما گردد. هیچگاه تنها بخاطر آنکه متاهل هستید معیارهای خود را پایین نیاورید.

مطالب پیشنهادی:

چگونه می توان جلوی آثار جانبی تشعشع لامپ های کم مصرف بر چشم و پوست را گرفت؟

ورزش های ضد استرس برای بهتر شدن وضعیت روانی و احساسی افراد کدامند؟

چطور میزان فعالیت فیزیکی خود را ارتقاء دهیم؟

ورزش های مخصوص افراد مبتلا به بیماران قلبی و دیابت

ورزش و بیماری های قلبی و استخوانی

مردان در زمینه بهداشت باروری همسران چه نقشی دارند؟

 

http://maktoobshop.com

 

5 مرحله تکامل عشق

Image result for ‫عشق‬‎

عشق میان دو فرد طی چندین مرحله متفاوت تکامل می یابد که به منظور بقای عشق هر کدام ازاین مراحل اهمیت خاص خود را دارا میباشد این مراحل شامل:
 
مجذوب شدن، دلربایی، هوس (اشتیاق مفرط)، صمیمیت و تعهد است:
 
1- مرحله مجذوب شدن
 
واکنش مثبت نسبت به یک شخص است که خود به دو مرحله تقسیم بندی میگردد:
 
* مجذوب شدن فیزیکی: هنگامی روی می دهد که جسم شما نسبت به یک شخص از خود واکنش نشان میدهد. واکنشهایی همچون: افزایش ضربان قلب، افزایش درجه حرارت بدن، تعریق کف دستها و دلهرگی. این مرحله سطحی ترین و ابتدایی ترین مرحله عشق میباشد اما در عین حال یکی از قدرتمند ترین عوامل است.
 
* مجذوب شدن عاطفی: هنگامی که اوضاع و احوال مساعد و مطلوب باشد شکل میگیرد. پس از آنکه شما از لحاظ فیزیکی مجذوب شخصی گردید سپس باب گفتگو را با وی خواهید گشود و اگر متوجه شدید که اشتراکاتی با یکدیگر دارا میباشید از قبیل سرگرمیها، طرز تفکر، ایدئولوژی، شغل، تحصیلات، علایق و دیگر زمینه های مشترک سپس از لحاظ احساسی مجذوب یکدیگر خواهید گشت.
 
همچنین مجذوب شدن از لحاظ عاطفی حتی میتواند در فقدان مجذوب شدن از لحاظ فیزیکی نیز به وقوع بپیوندد. در این صورت پیوند و رابطه مستحکم تری ممکن است میان دو فرد ملاقات کننده پدید آید. زیرا پیشداوریها و پیش فرضهای مبتنی بر ظاهر فیزیکی دیگر وجود نخواهند داشت.
 
 
2- دلربایی
در اصل به عمل تلاش برای تاثیرگذاری و جلب توجه و نظر فردی دیگر توسط توجه متقابل و اهدای هدایا و غیره اطلاق میگردد. دلربایی نیز دو قسم است:
 
 
دلربایی خودخواهانه و دلربایی غیر خودخواهانه و با خلوص نیت.
 
دلربایی خود خواهانه: هنگامی روی میدهد که شما اقدام به اعمال رمانتیک میزنید صرفا بمنظور منفعت شخصیی خودتان. مانند هدیه دادن برای تحت تاثیر قرار دادن شریک خود. در واقع شما دلربایی را بعنوان یک آلت و به عنوان معامله بکار میبرید.
 
دلربایی خالصانه:هنگامی روی میدهد که شما تنها برای دلخوشی و لذت شریکتان دست به اعمال رمانتیک میزنید. شما نیز تنها از خوشحالی و لذت شریک خود ابراز خوشنودی میکنید.
 
دلربایی (و یا عشق) خودخواهانه خیلی زود به سردی گراییده و زایل میگردد. اما دلربایی ( و یا عشق) عاری از هر گونه خودخواهی تداوم خواهد یافت. از آنجایی که دلربایی و رمانتیک بودن یک عمل میباشد بسیاری از افراد که مدت زیادی را با یکدیگر گذرانده اند آن را به دست فراموشی میسپارند اما با تلاش آگاهانه قادر خواهند بود شعله های آن را مجددا افروخته سازند.
 
 
3- مرحله هوس(اشتیاق مفرط)
آرزوی داشتن فردی، تا آن حد که جدایی از آن فرد غیر ممکن میگردد. این هنگامی است که رابطه احساسی مبدل به رابطه فیزیکی میگردد. این مرحله بسیار حائز اهمیت است. این مرحله لحظه ای است که رابطه به یک دو راهی منشعب میگردد که دو فرد میباید یکی از آن دو راه را برای ادامه مسیر برگزینند: یک راه که به تباهی می انجامد و مسیر دیگر که به مرحله والاتر منتهی میگردد.
 
 
4- مرحله صمیمیت
به یک ارتباط تنگاتنگ و بسیار نزدیک اطلاق میگردد. دو فرد افکار، عقاید، احساسات و رویاهایشان را با یکدیگر قسمت میکنند. در یک صمیمت حقیقی چیزی برای پنهان ساختن از یکدیگر وجود نخواهد داشت. صمیمیت یک پدیده ناگهانی نبوده بلکه یک روند تدریجی و پیشرونده میباشد که هیچگاه متوقف نمیگردد. هرگاه صمیمیت در یک رابطه وجود نداشته باشد ممکن است آن رابطه برای مدتی دوام بیاورد اما همیشگی نخواهد بود.
 
 
5- مرحله تعهد
به التزام برای صادق و وفادار ماندن به همسر خود در سراسر سختیها و خوشیهای زندگی اطلاق میگردد. اگر شما قادر بوده اید تا این مرحله از عشق پیشروی کنید پس چرا میخواهید به همه چیز پشت پا بزنید؟ به یکدیگر گوش دهید، با یکدیگر سازش کنید و به خاطر داشته باشید که برای دستیابی به این مرحله و موفقیت مسیر دشواری را پیموده اید. بنابراین قدر جایگاه خود را بدانید.


مهم ترین ملاک های ازدواج موفق



افراد باید مجموعه عوامل گوناگون موثر بر انتخاب خود را اولویت بندی کنند و با این اعتقاد که هیچ کسی کامل نیست به نوعی مصالحه دست بزنند.

هر اندازه دختر و پسر از نظر ویژگی های گوناگون نزدیکتر باشند ترکیب آن دو در زندگی زناشویی استوارتر و عمیق تر خواهد بود. این مجموعه ویژگی ها در منابع اسلامی با عنوان کفویت عنوان شده است که در ابعاد گوناگونی چون: سن، وضعیت روانی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی و تحصیلی قابل بررسی است.

به طور خلاصه ملاک های ازدواج که باید در نظر گرفته شوند عبارتند از :

1 - ایمان و دینداری پایبندی به ارزش های دینی بدون شک یکی از عوامل خوشبختی در زندگی زناشوییاست.

2 - اصالت خانوادگی:شناخت خصوصیات و وضعیت تربیتی فرهنگی خانواده همسر آینده، در ایجاد تفاهم بین دختر و پسر در زندگی زناشویی نقش اساسی ایفا می کند. این مساله باعث می شود بتوانید سازگاری بهتری با همدیگر پیدا کنید.3 - سنتناسب سنی بین زن و مرد، تشابه نیازها و علایق، توقعات و انتظارات را تا حدودی به دنبال دارد. کارشناسان خانواده، حدود 2 تا 6 سال اختلاف سن بین زن و مرد را توصیه می نمایند.

4 - تحصیلاتتشابه تحصیلی نیز در ایجاد تفاهم بین زن و مرد عامل مهمی است. و کسب علم و دانش به خودی خود یک مزیت و ارزش است و در رشد و تعالی فکری افراد نقش بسزایی دارد.

5 - وضعیت اجتماعی- اقتصادی خانواده تشابه های خانواده های دختر و پسر از نظر وضعیت اجتماعی و اقتصادی یک اصل مهم در ایجاد تفاهم های بعدی بین زن و مرد است. به این ترتیب هیچ کس نسبت به دیگری احساس برتری نمی کند و پذیرش بهتری نسبت به همدیگر خواهند داشت.

6- زمینه های فرهنگی ارزش های فردی و اجتماعی، آداب و رسوم، رفتار و سلوک، حتی آداب لباس پوشیدن و غذا خوردن زن و مرد می تواند زمینه های همدلی بیشتر را بین آن دو پدید آورد. به همین جهت شناخت زن و مرد از فرهنگ و واقعیت های ارزش فرهنگی همسر آینده، از اهمیت بسیاری برخوردار است.

نکته ای که یادآوری آن در این قسمت ضروری به نظر می رسد اینکه ملاک های فوق هیچ یک به تنهایی نمی تواند عامل موفقیت در زندگی زناشویی باشد. افراد باید مجموعه عوامل گوناگون موثر بر انتخاب خود را اولویت بندی کنند و با این اعتقاد که هیچ کسی کامل نیست به نوعی مصالحه دست بزنند.

 

رمز ازدواج موفق

ازدواج یک پدیده اجتماعی است. بدون تردید انتخاب همسر یکی از مهمترین تصمیم ها در طول زندگی ماست و در حقیقت همه هیجانات، تولید مثل، تربیت نسل آینده، درآمد، مسئولیت، تامین نیازها و چالش های آینده زندگی ما به آن بستگی دارد.

زن و مرد به عنوان مکمل یکدیگر بسیاری از نیازهای روانی- اجتماعی هم را برآورده می کنند. و سه دلیل عشق، مصاحبت و دستیابی به انتظارات و توقعات برای ازدواج مطرح است و توجه به این نکته که هر اندازه انتظارات و توقعات دختر و پسر قبل از ازدواج و در زندگی زناشویی واقع بینانه تر باشد، زندگی زناشویی موفقیت آمیزتر خواهد بود.

ملاک های ازدواج های موفق یا خوشبخت را می توان چنین خلاصه کرد :

1 - برخورداری از علاقه های مشترک

2 - داشتن فعالیت های مشترک یا سرگرمی های مشترک

3 - اظهار محبت نسبت به همدیگر

4 - اعتماد داشتن به یکدیگر

5 - رد نکردن یا کمتر رد کردن انتخاب همدیگر

6 - موفقیت در روابط جنسی

7 - داشتن زمینه های خانوادگی همسان

8 - احترام به عقاید و دوستان و آشنایان همدیگر

 

 

یک نکته مهم :

هرکس طبیعتا مایل است همسری برگزیند که بیشتر همسان او باشد تا ناهمسان با او. همسانی دو فرد نه تنها آنها را به سوی یکدیگر جلب و جذب می کند، بلکه پیوند و وصلت ایشان را استوارتر می سازد. هر اندازه فرد با همسر خود وجود اشتراک فرهنگی بیشتری داشته باشد، برای سازگاری با او آماده تر است و با اختلافات کمتری مواجه می شود.

هر چقدر در انتخاب همسری با مشابهات بیشتر ذاتی و اکتسابی تلاش کنیم ولی بازهم زن و مرد تفاوت های بسیار چشمگیری با یکدیگر خواهند داشت که باید یاد بگیرند با این تفاوت ها زندگی کنند و ثمره این زندگی یک ازدواج شاد و رضایت بخش باشد.

همچنین پژوهش ها نشان می دهد که تا حدود زیادی خوشبختی و بدبختی زن و مرد را از ابتدای زندگی می توان پیشگویی کرد و به بیان دیگر بسیاری از مشکلات آن ها قابل پیشگیری خواهد بود. به همین جهت امروز، آموزش پیش از ازدواج زوجهای جوان یک ضرورت مسلم تلقی می شود. هر اندازه دختر و پسر اطلاعات بیشتری در جهت شناخت خود و همسر آینده شان داشته باشند و ملاک های عقول تری را برای انتخاب همسر در نظر بگیرند، در زندگی زناشویی خود با مشکلات و ناسازگاری های کمتری مواجه خواهند بود.انتخاب همسر با چشمان باز - asriran.com


مطالب پیشنهادی:

پیامد های هدفمند کردن یارانه ها در حوزه سلامت

مدیریت انرژی در مراکز بیمارستانی

آمادگی ملی و سازمانی در مقابله با زلزله و مدیریت بحران

ارتقای کیفیت خدمات سلامت از منابع مالی یارانه ها

بیمه سلامت و نقش بیمه های مکمل بر آن

http://maktoobshop.com

 

خواستگاری که خودتان انتخابش کرده‌اید


به فردی که برای ازدواج انتخاب کرده‌اید اطمینان دارید و از نظرتان تنها کسی است که می‌تواند آینده‌ای موفق برای شما به همراه بیاورد. اما موضوعی که این اطمینان را با نگرانی همراه می‌کند، نظر خانواده شما در مورد خواستگارتان است. خواستگاری که خودتان انتخابش کرده‌اید و بیشتر از خانواده‌تان نسبت به او شناخت دارید. مطرح کردن چنین موضوعی شاید چندان آسان به‌نظر نرسد. شاید هم طرح آن بدون پیش‌بینی عواقبش بتواند رابطه خانواده‌تان را با همسر آینده‌تان را تا ابد تحت‌تأثیر قرار دهد. شاید نکات زیر از نظر شما ساده و گاهی بی‌اهمیت به‌نظر برسد اما با پیروی از آنها تنش کمتری به‌خود، خانواده و فرد مورد علاقه‌تان تحمیل خواهید کرد. 



لطفا گریه نکنید

هنگام مطرح کردن موضوع با خانواده‌تان، آرامش خود را از دست ندهید. متوسل‌شدن به خشونت یا ابزار ضعف از طریق گریه کردن می‌تواند مشکل شما را صد چندان کند. هنگام صحبت کردن با والدین‌تان در این مورد با آرامش، صحبت‌های‌شان را گوش کنید و حتی اگر می‌بینید کمی خشونت وارد حرف‌های‌شان می‌شود، با صبوری به آن حرف‌ها پاسخ دهید. نشان دهید کاملا در این مورد جدی و مصمم هستید و آن‌قدر بالغ شده‌اید که بتوانید حرف‌تان را با آرامش و متانت به کرسی بنشانید. 



,قدر خواستگاری را که خود یافته اید بدانید ! ازدواج,مشکلات بعد از ازدواج,مشاوره ازدواج,روابط دختر و پسر

قدر خواستگاری را که خود یافته اید بدانید ! ازدواج,مشکلات بعد از ازدواج,مشاوره ازدواج,خواستگار,خواستگاری

دلیل بخواهید
ممکن است خانواده شما مخالفت‌شان را تنها با یک جواب «نه» و بدون توضیحات بیشتر ابراز کنند. در این مورد باید مقاومت کنید و از آنها دلایل دقیق مخالفت‌شان را بپرسید. اگر شما مورد قبل را انجام داده باشید می‌توانید پاسخ تمام صحبت‌های‌شان را بدهید. یادتان نرود این پاسخ‌ها باید در دایره احترام و آرامش ابراز شوند.
وکیل مدافع نباشید
نقش مدافع خواستگارتان را ایفا نکنید و سعی کنید منطقی باشید. اگر احساس می‌کنید خانواده‌تان روی مواردی تاکید کرده‌اند که شما جوابی برای‌شان ندارید به خشونت کلامی و یا سو‌استفاده از احساسات‌شان متصل نشوید. به آنها بگویید روی این موارد فکر خواهید کرد و نتیجه افکارتان را به آنها انتقال خواهید داد.
شاید بد نباشد قدرتمندترین و بانفوذترین فرد خانواده را انتخاب کنید و ابتدا با او وارد مذاکره شوید

اجازه دهید او را ببینند
با هماهنگی خانواده‌تان یک قرار ملاقات تنظیم کنید تا با خواستگارتان آشنا شوند. این قرار نباید به قیمت وجود تنش تمام شود. پس، قبل از آن باید اوضاع را کمی آرام کنید. چند روز به خانواده‌تان زمان دهید تا در این مورد فکر کنند و بگویید این تنها فرصتی برای آشنایی آنها با یکدیگر است و از آنها بخواهید بدون پیش داوری پس از دیدن او، نظرشان را ابراز کنند.
دلایل انتخاب‌تان را توضیح دهید
سعی نکنید کلام‌تان را با قهر و لجبازی به کرسی بنشانید. قبل از صحبت کردن با خانواده‌تان در مورد دلایل این انتخاب خوب فکر کنید. می‌توانید قلم و کاغذ بردارید و این دلایل را بنویسید. ذهن‌تان را پیش از وارد شدن به این میدان سر و سامان دهید. آماده باشید درصورت ابراز مخالفت یا پرسیدن سؤال از شما جواب‌های منطقی و درستی داشته باشید.
پاسخ‌گو باشید
آماده پاسخ دادن به سؤالات‌شان باشید. ممکن است آنها در بعضی موارد دچار سو‌تفاهم شده باشند و نیاز باشد نظرات‌شان را اصلاح کنید و آنچه را که حقیقت ندارد جایگزین آن نظرات کنید. شاید هم آنها برای تکمیل اطلاعات و اعلام نظرات‌شان سؤالاتی را مطرح کنند. سعی کنید صادقانه به آن سؤالات جواب دهید و در کلام‌تان تردید و دودلی نشان ندهید. مثل یک فرد بالغ با آنها وارد مذاکره شوید و سعی کنید با دست پر، سر میز مذاکره بنشینید.
اگر خانواده‌تان با ازدواج شما مخالفند و پاسخی برای انتقادات آنها ندارید کمی درنگ کنید. شاید آنها مواردی را به یاد شما بیاورند که از آنها غافل بوده‌‌اید

مثل پل باشید
او را وارد این نزاع نکنید. او را در جریان این وقایع بگذارید اما مراقب باشید نگاه همسر آینده‌تان را نسبت به خانواده خود منفی نکنید. از طرف دیگر سعی کنید مثل یک پل ارتباطی میان خانواده و خواستگارتان عمل کنید. نه خود را وارد مناسبات او با خانواده‌اش بکنید و نه او را به کشمکش خانوادگی‌تان بکشانید.
مراقب خواستگارتان باشید
به خواستگارتان توضیح دهید که به او اهمیت می‌دهید و و تنها با دیدن واکنش خانواده‌تان کنار نمی‌کشید. اگر کمی تردید کرده‌اید او را در جریان دلایل این تردید بگذارید و بپرسید تا چه حد می‌تواند نگرانی‌های شما و خانواده‌تان را برطرف کند. قدرت خود را به او نشان دهید و به او اطمینان دهید برای پشتیبانی از همسر آینده‌تان به اندازه کافی قوی هستید.
سوالات همیشگی
اغلب خانواده‌ها هنگام ملاقات با خواستگار فرزندشان سؤالات تکراری می‌پرسند. از هدف این علاقه گرفته تا شرایطی که برای زندگی و آینده درنظر گرفته‌اند و... . خود و او را برای پاسخ دادن به این سؤالات آماده کنید و سعی کنید با دست پر برای ملاقات اول آماده شوید. این سؤالات تکراری در روز اولی که موضوع را با خانواده‌تان مطرح می‌کنید هم به سراغ‌تان می‌آید پس جوابی آماده برای این سؤالات همیشگی داشته باشید.
,قدر خواستگاری را که خود یافته اید بدانید ! ازدواج,مشکلات بعد از ازدواج,مشاوره ازدواج,روابط دختر و پسر
سعی نکنید کلام‌تان را با قهر و لجبازی به کرسی بنشانید. قبل از صحبت کردن با خانواده‌تان در مورد دلایل این انتخاب خوب فکر کنید

من محترم هستم
شما به دلایلی که از نظر خودتان منطقی به‌نظر می‌رسد برای آینده‌تان تصمیم گرفته‌اید. اگر می‌بینید خانواده‌تان پاسخ روشنی برای درخواست شما ندارند از آنها بخواهید به‌نظر و احساسات‌تان احترام بگذارند. اگر شما ارتباط خوبی با خانواده خود ایجاد کرده باشید اطرافیان‌تان نسبت به رفتارها و تصمیم‌های شما اعتماد داشته باشند مطمئنا این مسیر را با موفقیت پشت سر خواهید گذاشت.
یک حامی پیدا کنید
به کدام یک از اعضای خانواده خود نزدیک‌ترید؟ سعی کنید از میان افراد خانواده یک حامی برای نظر خود پیدا کنید. شاید بد نباشد قدرتمندترین و بانفوذترین فرد خانواده را انتخاب کنید و ابتدا با او وارد مذاکره شوید. صحبت‌کردن با منطقی‌ترین عضو خانواده دو حسن دارد، یا او با منطق خود نگاه شما به این ماجرا را عوض می‌کند یا صحبت‌های منطقی شما را می‌پذیرد و تا پایان راه شما را پشتیبانی می‌کند. همراه شدن فرد بانفوذ خانواده می‌تواند شما را به یک حاشیه امن و نیمی از نگرانی‌های‌تان را از بین ببرد. از این طریق دیگر بار سنگین راضی کردن خانواده بر دوش شما نخواهد بود. شما حتی می‌توانید از این حامی برای حضور در نخستین قرار ملاقات خانوادگی با خواستگار جدیدتان کمک بگیرید.
از مشاور کمک بگیرید
درصورتی که خانواده شما به هیچ شکلی راضی به این ازدواج نمی‌شوند و خودتان هم نسبت به تصمیمی که گرفته‌اید کاملا مطمئن هستید، می‌توانید از یک مشاور کمک بگیرید. شاید بد نباشید چند جلسه‌ای به تنهایی همچنین چند جلسه‌ای با خواستگارتان مراجعه کنید و پس از آن درصورتی که تصمیم‌تان تغییری نکرده باشد خانواده‌تان را با مشاور خود آشنا کنید. اگر مشاور شما این ازدواج را در گروه ازدواج‌های موفق دسته‌بندی می‌کند پس می‌تواند خانواده‌تان را هم در این مورد قانع کند.



مطالب پیشنهادی:

سرطان سینه و تمامی گفتنی های آن

 کافئین بر بدن چه اثراتی دارد؟

اثرات امواج تلفن همراه بر سلامت افراد چیست؟

بررسی مشکلات برنامه پزشک خانواده

http://maktoobshop.com

شش اشتباه رایج در دوران نامزدی


دوران نامزدی، بهترین فرصت برای محک زدن روابط آینده است. اگرچه که این دوران در مقایسه با زندگی زیر یک سقف خیلی سطحی است اما به هر حال مشت نمونه خروار است و اگر در دوران نامزدی تان با مشکلاتی رو به رو بودید، به احتمال قریب به یقین همین مشکلات به صورت تشدید یافته ای به زندگی مشترکتان هم راه پیدا می کنند، مگر این که از همین حالا به فکر اصلاح خود و رابطه دو نفره تان باشید...

دوران نامزدی,دوران نامزدی چگونه باشیم؟,دوران نامزدی موفق,[categoriy]

دوران نامزدی,دوران نامزدی چگونه باشیم؟,دوران نامزدی موفق,دوران نامزدی ما,دوران نامزدی از نظر اسلام,دوران نامزدی چگونه رفتار کنیم,دوران نامزدی در اسلام,دوران نامزدی چیست,دوران نامزدی اس ام اس,ازدواج با

در این جا 6اشتباه مهمی را که روابط شما را بر هم می زنند می خوانید که با دوری کردن از آنها می توانید تا حد قابل توجهی زندگی عاشقانه حال و آینده تان را تضمین کنید.

1) انتقاد کردن

حتما شنیده اید که انتقاد کم و سازنده مفید است. این مسأله در مورد تمام افراد صادق است بجز نامزدتان! نامزد شما همکارتان نیست که اشتباهات کاری اش را با صراحت و جدیت یادآوری کنید. درباره نامزد و همسر، تنها پیشنهاد وجود دارد، حتی جایی که می خواهید انتقاد کنید! 
مثلا اگر از پوشش نامزدتان ناراضی هستید، بگویید: لباس جدیدت قشنگ است اما در لباس قبلی ات باوقار تر به نظر می رسیدی. این نوع انتقاد کردن چیزی از جدیت و تأثیرگذاری شما کم نمی کند و در عوض تأثیر حرفتان را احتمالا بیشتر خواهد کرد.
 یاد بگیرید که همین شیوه انتقاد را در تمام زندگی تان ادامه دهید. با این حال یادتان باشد که صحبت کردن درباره کلیات خیلی بهتر از صحبت کردن درباره جزئیات است. 
بنابراین سعی نکنید که در مورد تک تک حرکات نامزدتان نظر بدهید. بلکه مثلا به جای این که بگویید: «روز مادر باید خانه مادربزرگ های من هم بیایی. تازه هفته گذشته که تولد برادرزاده ام را هم فراموش کردی هیچ، یادت هم نمانده که امروز سالگرد عقد خواهرم است.» این طور بگویید: «مناسبت ها در خانواده من خیلی مهم هستند.
لطفا برنامه هایت را طوری تنظیم کن که بتوانیم در آنها حضور داشته باشیم.» در حالت اول نامزد شما حس می کند مرتب در حال بازخواست شدن و تحقیر شدن است. اما در حالت دوم حس می کند شما از او مطالبه ای داشته اید که لازمه ورود به یک خانواده جدید است و رعایت کردنش کار سختی نیست.
اگر از پوشش نامزدتان ناراضی هستید، بگویید: لباس جدیدت قشنگ است اما در لباس قبلی ات باوقار تر به نظر می رسیدی. این نوع انتقاد کردن چیزی از جدیت و تأثیرگذاری شما کم نمی کند و در عوض تأثیر حرفتان را احتمالا بیشتر خواهد کرد
 
2) کار، کار، کار

همسر آینده شما انتظار دارد که وقت بیشتری برای با هم بودنتان بگذارید و برای شناخت همدیگر، واکندن سنگ های هم و آشنا شدن با اخلاق یکدیگر اهمیت قائل شوید. اگر قرار باشد بیشتر وقتتان را با کار، دوستان یا درگیری های شخصی تان بگذرانید، هیچ قدم مثبتی برای شناخت همدیگر و آمادگی برای زندگی بر نداشته اید. 
 
3) خاکی و ساده

خاکی بودن و ساده لباس پوشیدن، به معنی ژولیدگی نیست. نامزد شما دوست دارد شما را آراسته و زیبا ببیند. باور کنید نامرتب بودن شما چیزی به ارزش های وجودی تان اضافه نمی کند. البته این به معنای از آن ور بام افتادن نیست. 
لازم نیست قبل از هر ملاقات یک روز تمام را جلوی آینه بگذرانید اما به نامزدتان حق بدهید که دوست داشته باشد همسر آینده اش را زیبا و مرتب ببیند. این اصلی است که نه تنها در دوران نامزدی، که بعد از آن هم باید رعایت کنید. 
بنابراین در این مورد هیچ وقت خودمانی نشوید و به خیال این که همسر شما با شما این حرف ها را ندارد، نظافت و مرتب بودن را کنار نگذارید. این مورد آنقدر مهم است که می تواند نارضایتی های ناخودآگاه در زندگی شما به وجود آورد و ذره ذره شما را از یکدیگر دور کند.

4) کارآگاه بازی

قرارها، تلفن ها، رفت و آمد و جیک و پیک همسرتان را زیر نظر نگیرید. روی مکالمات او با خانواده اش، دوستان یا همکارانش ریز نشوید و مرتب سؤال و جواب نکنید. مگر آنکه بخواهید در همان لحظه نامزدی تان را مختومه اعلام کنید و زندگی آینده تان را از دست بدهید. 
نامزد شما، مثل خود شما آدم بالغی است که می داند چطور روابطش را تنظیم کند. بنابراین سعی نکنید که چیزی را به او یاد بدهید یا از او درباره روابطش چه با خانواده و چه با دوستان پرس و جو کنید. ازدواج به معنی از دست دادن حیطه های فردی نیست و شما نمی توانید همسرتان را در تمام چهارچوب های شخصی تان جا کنید یا او را از زندگی اجتماعی اش ببُرید.
خاکی بودن و ساده لباس پوشیدن، به معنی ژولیدگی نیست. نامزد شما دوست دارد شما را آراسته و زیبا ببیند. باور کنید نامرتب بودن شما چیزی به ارزش های وجودی تان اضافه نمی کند. البته این به معنای از آن ور بام افتادن نیست
 
5) خانواده های جدید

ممکن است در روزهای اول، شما سوگلی خانواده همسرتان باشید که در هر مهمانی باید حضور پیدا کرده و زیر ذره بین عمه و عمو و خاله و دائی نامزدتان قرار بگیرید. این حساسیت خانواده های جدید، کاملا طبیعی است. 
همسرتان را به خاطر این که مجبورید در جمع خانواده او حاضر شوید سرزنش نکنید و اگر کلافه شدید، سعی نکنید این کلافگی را به نامزدتان نشان دهید یا بیان کنید. نامزد شما باید حس کند که خانواده او از نظر شما پذیرفته شده هستند و شما مایلید با خانواده او رابطه داشته باشید. 
علاوه بر این یادتان باشد که هر خانواده ای اصول و آداب و رسوم خودش را دارد و بنابراین شما نمی توانید این اصول را نادیده بگیرید چون در غیراین صورت نامزدتان یا شرمنده می شود، یا پریشان. چند ساعت در هفته قوانین جدیدی را تحمل کردن سخت به نظر نمی رسد. اینطور نیست

6) جلب حسادت

مردها معمولا تصور می کنند که یکی از راه های جذب نامزدشان، حسود کردن اوست. دور کردن، غیر قابل دسترس بودن و البته پیچیده بودنشان. این رفتار شاید در نگاه اول چنین تأثیری داشته باشد اما مطمئن باشید که خیلی زود تیرتان به سنگ می خورد و نامزدتان از شما خسته می شود. 
رابطه شما و نامزدتان باید یک رابطه پویا و پیش رونده باشد. قرار نیست یکی دنبال دیگری بیفتد و مدام سعی در جلب نظر او داشته باشد که حتی اگر این طور باشد، این وظیفه بیشتر از یک مرد انتظار می رود. بنابراین سعی نکنید حسادت همسرتان را جلب کنید که نتیجه آن دیر یا زود شکست خواهد بود. در عوض با تحسین و تمجید از او سعی کنید او را به خودتان امیدوار کنید.
تبیان


رفتارهای نادرست دوران نامزدی 


مطالب پیشنهادی:

دریافت پول از بیمار بصورت مستقیم (خطای پزشکی)

رسانه ها در الگوی مصرف جامعه چه نقشی دارند؟

آثار جانبی تشعشع لامپ های کم مصرف بر چشم و پوست چیست؟

ژن درمانی چیست؟

http://maktoobshop.com

 

 

 

دوران نامزدی و رابطه جنسی

بسیاری از زوجهای جوان به دلیل عدم آشنایی و در پاره ای از موارد نبود آگاهی کافی درباره نحوه برخورد با روابط عاطفی و زناشویی بین همسران ، با مشکلاتی مواجه هستند، که متاسفانه این مشکلات در برخی از موارد تبدیل به بحران های خانوادگی می گرد که آثار آن در معضلاتی همچون افزایش آمار طلاق در جامعه ، تنوع طلبی جنسی و.... قابل مشاهده می باشد .  
بسیاری از خانواده ها و همچنین برخی از مشاوران، زوج های جوان را از برقراری روابط کامل جنسی در دوران عقد، منع می کنند. ترس و نگرانی آنها از مسایلی مثل: احتمال به هم خوردن ازدواج، امکان باردار شدن ناخواسته عروس، کمتر شدن اشتیاق دو طرف و خصوصا پسر برای برگزاری هرچه سریع تر عروسی و... است.
اما از طرف دیگر محدود کردن غریزه جنسی و خودداری از برقراری رابطه کامل زناشویی می تواند عواقب زیادی نیز داشته باشد. سرپوش گذاشتن بر میل سرکش شهوت آنهم زمانی که دوطرف احساس می کنند این حق قانونی و شرعی آنهاست که از یکدیگر بهره ببرند، می تواند باعث برخی اختلافات و کج خلقی ها در زمان قبل از عروسی شود. از طرفی زمینه ایجاد انحراف را نیز فراهم نماید.
 
تصمیم با شماست، اما درست تصمیم بگیرید!
برقراری رابطه جنسی بین شما و نامزدتان در دوران عقد یک تصمیم کاملا شخصی است و به حریم خصوصی شما مربوط می شود. از نظر شرعی و قانونی روابط جنسی بین پسر و دختری که صیغه عقد بین آنها جاری شده است هیچ اشکالی ندارد. روابط زناشویی بین زن و شوهر بسیار مورد تاکید و سفارش اسلام قرار گرفته است و در بسیاری روایات از آن بعنوان شکلی از عبادت یاد شده است. بنابراین تنها کسی که می تواند در خصوص رابطه جنسی شما و نامزدتان در دوران عقد، تصمیم گیری کند خود شما هستید. اما گرفتن این تصمیم کار ساده ای نیست و نباید از کنار آن به سادگی عبور کنید.
 
در اینجا 5 نکته که به شما کمک می کند تا تصمیم درست را بگیرید، ذکر می کنیم :
1 - آیا همه ریسک ها را می دانید؟
بارداری ناخواسته در دوران نامزدی یکی از ریسک هایی است که باید از آن آگاه باشید و درباره آن فکر کنید. احتمال به هم خوردن ازدواج شما به هر دلیلی نیز یکی دیگر از ریسک هایی است که باید به آن فکر کنید. باید بدانید که اختلافات در دوران نامزدی بسیار متداول هستند، اما کم نیستند شمار کسانی که در همان ابتدای راه زندگی و در دوران عقد، از یکدیگر جدا شده اند. بنابراین قبل از برقراری روابط کامل جنسی با نامزدتان، به این موضوعات خوب فکر کنید.
2 - آیا اطمینان دارید که باهم می مانید؟
البته آخر و عاقبت هیچ ازدواجی از قبل معلوم نیست. به سختی می توان اطمینان داشت که شما تا آخر عمر با هم زندگی خواهید کرد یا خیر. زندگی مشترک از همان ابتدا با فراز و نشیب های زیادی مواجه است. اما اگر قصد دارید با نامزدتان همبستر شوید، بهتر است یک شناخت و اطمینان نسبی بین شما وجود داشته باشد. هرچقدر این شناخت و اطمینان بیشتر باشد، ریسک مواجه شدن با اتفاقات احتمالی مثل طلاق و جدایی در دوران عقد کمتر خواهد شد. فراموش نکنید که در صورت به هم خوردن ازدواج شما، چنانچه رابطه زناشویی به طور کامل بین شما برقرار شده باشد، هردوی شما آسیب خواهید دید. شاید در نگاه اول به نظر برسد در چنین موقعیتی فقط دختر آسیب می بیند، اما مسئولیت های قانونی پسر نیز در صورت برداشته شدن بکارت نامزدش، بیشتر خواهد شد. پس اگر هنوز مطمئن نیستید که ازدواج شما دوام خواهد داشت یا خیر، بهتر است همبستر شدن با نامزد خود را به تاخیر بیندازید.
3 - احتمال بارداری ناخواسته را جدی بگیرید
آیا می دانید که هیچ یک از راههای پیشگیری از بارداری 100% تضمین شده نیستند؟ بعنوان مثال استفاده ازکاندوم، می تواند احتمال بارداری تا حدود 85% کاهش دهد و هنوز 15% احتمال حاملگی وجود دارد. بنابراین اگر آمادگی بچه دار شدن در دوران عقد را ندارید، بهتر است روابط کامل زناشویی را تا بعد از عروسی به تعویق بیندازید.
4 – موقعیت مکانی و زمانی خود را بسنجید
بهتر است بدانید که اولین رابطه کامل جنسی با نامزدتان، لزوما یک تجربه رمانتیک و لذت بخش نخواهد بود! در اغلب مواقع این رابطه با درد و خونریزی شدید همراه است. بنابراین مطمئن شوید که در مکان و زمانی اقدام به این کار می کنید که امکان مقابله با هرنوع اتفاق ناخوشایندی را دارید. بعنوان مثال دسترسی به جعبه کمک های اولیه، دسترسی به درمانگاه و... از نکاتی است باید به آن توجه کنید.
5 - هرگز " فقط به خاطر نامزدتان " اقدام به این کار نکنید
پس از در نظر گرفتن تمام موارد فوق، شما باید زمانی اقدام به برقراری رابطه جنسی کنید که خودتان نیز به آن تمایل کامل داشته باشید. هرگز به خاطر نامزدتان کاری را که آمادگی آن را ندارید انجام ندهید. اینکه "او می خواهد" و یا دوست صمیمی شما نیز در دوران نامزدی اش با همسر خود همبستر شده است و یا دلایلی از این قبیل هرگز دلیل کافی برای این که با نامزد خود همبستر شوید، نیست.



دانلود کتاب ازدواج موفق


ازدواج موفق



توضیحات : آیا جزو افرادی هستید که تصمیم به ازدواج دارید یا اینکه در حال حاضر متاهلید و از دنیای تجرد خداحافظی کرده‌اید؟ هیچ فرقی نمی‌کند چرا که داشتن یک ازدواج موفق برای مجردها و تبدیل آن به یک زندگی موفق برای متاهل‌ها از اهمیت زیادی برخوردار است و آینده افراد را رقم می‌زند… حتما شما هم شنیده‌اید که می‌گویند ازدواج مانند یک هندوانه سربسته است. هر چقدر هم در خرید یک هندوانه تخصص داشته باشید باز هم درصدی امکان دارد اشتباه کنید و به جای یک هندوانه قرمز و سالم و شیرین، هندوانه‌ای سفید و بی‌مزه نصیب‌تان شود. به عبارت دیگر، هر چقدر هم قبل از ازدواج، محتاط باشید و همه جوانب را بسنجید باز هم معلوم نیست نتیجه آن ازدواج موفقی باشد.


دانلود کتاب ازدواج موفق

ازدواج موفق

نام کتاب :  ازدواج موفق

نویسنده :  فاطمه شعیبی

زبان کتاب :  پارسی

تعداد صفحه :  118

قالب کتاب : PDF

حجم فایل :  1,280  کیلوبایت





دانلود سمینار ازدواج موفق دکتر شاهین فرهنگ(6)

دکتر شاهین فرهنگ

 تا حالا فکر کردید جلسه خواستگاری چی باید بپرسیم؟

سمینار ازدواج موفق، خصوصا قسمت سوالاتی که در جلسه خواستگاری باید پرسیده شود تا بتوان به شخصیت واقعی طرف مقابل پی برد، بسیار عالی است. ما که پیش از این برای یافتن چنین سوالاتی بسیار جستجو نموده ایم ولی آنچه در اینجا توسط دکتر فرهنگ ارائه شده، حقیقتا بی نظیر است.برای دانلود این سمینار به ادامه مطلب رجوع کنید

ShahinFarhang.ir فرمت : MP3

ShahinFarhang.ir لینک دانلود 

دانلود سمینار ازدواج موفق دکتر شاهین فرهنگ(5)

دکتر شاهین فرهنگ

 تا حالا فکر کردید جلسه خواستگاری چی باید بپرسیم؟

سمینار ازدواج موفق، خصوصا قسمت سوالاتی که در جلسه خواستگاری باید پرسیده شود تا بتوان به شخصیت واقعی طرف مقابل پی برد، بسیار عالی است. ما که پیش از این برای یافتن چنین سوالاتی بسیار جستجو نموده ایم ولی آنچه در اینجا توسط دکتر فرهنگ ارائه شده، حقیقتا بی نظیر است.برای دانلود این سمینار به ادامه مطلب رجوع کنید

ShahinFarhang.ir فرمت : MP3

ShahinFarhang.ir لینک دانلود 

دانلود سمینار ازدواج موفق دکتر شاهین فرهنگ(4)

دکتر شاهین فرهنگ

 تا حالا فکر کردید جلسه خواستگاری چی باید بپرسیم؟

سمینار ازدواج موفق، خصوصا قسمت سوالاتی که در جلسه خواستگاری باید پرسیده شود تا بتوان به شخصیت واقعی طرف مقابل پی برد، بسیار عالی است. ما که پیش از این برای یافتن چنین سوالاتی بسیار جستجو نموده ایم ولی آنچه در اینجا توسط دکتر فرهنگ ارائه شده، حقیقتا بی نظیر است.برای دانلود این سمینار به ادامه مطلب رجوع کنید

ShahinFarhang.ir فرمت : MP3

ShahinFarhang.ir لینک دانلود

دانلود سمینار ازدواج موفق دکتر شاهین فرهنگ(3)

دکتر شاهین فرهنگ

 تا حالا فکر کردید جلسه خواستگاری چی باید بپرسیم؟

سمینار ازدواج موفق، خصوصا قسمت سوالاتی که در جلسه خواستگاری باید پرسیده شود تا بتوان به شخصیت واقعی طرف مقابل پی برد، بسیار عالی است. ما که پیش از این برای یافتن چنین سوالاتی بسیار جستجو نموده ایم ولی آنچه در اینجا توسط دکتر فرهنگ ارائه شده، حقیقتا بی نظیر است.برای دانلود این سمینار به ادامه مطلب رجوع کنید

ShahinFarhang.ir فرمت : MP3


لینک دانلود

دانلود سمینار ازدواج موفق دکتر شاهین فرهنگ(2)

دکتر شاهین فرهنگ

 تا حالا فکر کردید جلسه خواستگاری چی باید بپرسیم؟

سمینار ازدواج موفق، خصوصا قسمت سوالاتی که در جلسه خواستگاری باید پرسیده شود تا بتوان به شخصیت واقعی طرف مقابل پی برد، بسیار عالی است. ما که پیش از این برای یافتن چنین سوالاتی بسیار جستجو نموده ایم ولی آنچه در اینجا توسط دکتر فرهنگ ارائه شده، حقیقتا بی نظیر است.برای دانلود این سمینار به ادامه مطلب رجوع کنید

ShahinFarhang.ir فرمت : MP3



لینک دانلود

دانلود سمینار ازدواج موفق دکتر شاهین فرهنگ(1)




دکتر شاهین فرهنگ

تا حالا فکر کردید جلسه خواستگاری چی باید بپرسیم؟

سمینار ازدواج موفق، خصوصا قسمت سوالاتی که در جلسه خواستگاری باید پرسیده شود تا بتوان به شخصیت واقعی طرف مقابل پی برد، بسیار عالی است. ما که پیش از این برای یافتن چنین سوالاتی بسیار جستجو نموده ایم ولی آنچه در اینجا توسط دکتر فرهنگ ارائه شده، حقیقتا بی نظیر است.برای دانلود این سمینار به ادامه مطلب رجوع کنید


ShahinFarhang.ir فرمت : MP3



برای داشتن یک ازدواج موفق، دختران و پسران نیازمند یادگیری مهارت هایی هستند


برای داشتن یک ازدواج موفق، دختران و پسران نیازمند مهارت هایی هستند

 


آقا پسرهایی که می خواهید به خواستگاری بروید و دختر خانم هایی که تصمیم دارید به خواستگارتان بله بگویید، آیا می دانید که یادگیری بعضی مهارت ها مانند مهارت های ارتباطی، تصمیم گیری، خودشناسی و ... پیش از ازدواج ضروری است؟ هرچند ازدواج بعد از بلوغ فکری و اجتماعی افراد اتفاق می افتد اما برای داشتن یک ازدواج موفق، دختران و پسران نیازمند یادگیری مهارت هایی هستند که با هم بودن شان را ساده تر، عاشقانه تر و سازگارانه تر می کند. عبدالحسین ترابیان، کارشناس و مشاور خانواده در زمینه یادگیری این مهارت ها نکاتی را مطرح می کند. این مهارت ها اگرچه جزو مهارت هایی است که افراد در همه مراحل زندگی به آن ها احتیاج دارند اما در ازدواج نقش پر رنگ تری خواهد داشت و دختر و پسرهای جوان باید بیش از دیگران به یادگیری این مهارت ها اهمیت بدهند.


خودشناسی

اولین و ضروری ترین مهارتی که دختر و پسرها قبل از ازدواج باید کسب کنند، مهارت خودشناسی است. هر فردی قبل از ازدواج باید تیپ شخصیتی، اخلاق ها و انتظارات خودش را از زندگی مشخص کرده باشد. خود آگاهی به معنای شناخت احساسات، اهداف و برنامه های زندگی، تفریحات و سرگرمی ها، توانایی ها، ضعف ها، ارزش ها، مسئولیت ها، فرهنگ و مذهب، علایق، آرزوها و استعدادهاست. خودآگاهی به این دلیل مهم است که هر دختر و پسری قبل از ازدواج باید بداند چه هدفی دارد و بر همان اساس در زندگی برنامه ریزی کند. اگر فردی خودش را به میزان مورد نیاز نشناسد، در انتخاب شریک زندگی اش نمی تواند موفق عمل کند. به طور مثال، اگر پسر یا دختری برای خودش جایگاه مسائل مالی را در زندگی مشخص نکرده باشد، نمی داند که همسری می خواهد که مسائل مالی برایش از اهمیت ویژه ای برخوردار است یا مسائل دیگری برای او اهمیت دارد؛ بنابراین رسیدن نسبی به خودشناسی در مرحله انتخاب شریک زندگی باعث می شود که فرد همسری انتخاب کند که با خودش تناسب و نقاط مشترک بیشتری داشته باشد.


تصمیم گیری

داشتن مهارت تصمیم گیری یکی دیگر از مهارت های مهم قبل از ازدواج است ؛چون انتخاب شریک زندگی، یکی از مهم ترین تصمیم های هر فردی است. تصمیم گیری و به دنبال آن داشتن اراده ای مصمم، به مهارت نیاز دارد. اگر فردی مهارت تصمیم گیری داشته باشد، تصمیم های خردمندانه تری خواهد گرفت و به طور طبیعی موفق تر خواهد بود. هر فردی برای تصمیم گیری خردمندانه باید ۳ گام بردارد. در گام اول، فرد باید به نظر خودش اهمیت بدهد و به یک جمع بندی اصولی برسد. به این گام، گام خودخواهانه هم گفته می شود. در گام دوم، فرد باید با عزت نفس بالا، نظر دیگران به خصوص پدر و مادرش را درباره تصمیمش بپرسد. در گام سوم هم، فرد باید با بررسی نظر خودش و دیگران به یک تصمیم درست و منطقی برسد و با اراده جدی، تصمیم هایش را عملی کند.


ابراز صمیمیت

توانایی ابراز محبت و صمیمی بودن که از نشانه های رشد و بلوغ عاطفی جوان است، باید قبل از ازدواج حاصل شده باشد و جوان آماده ازدواج، باید اهمیت این موضوع را بداند که یکی از مهم ترین سرمایه های او برای زندگی موفق، رسیدن به رشد و توانمندی در زندگی است. چه بسا دختر و پسرهایی که از امکانات مالی و مادی فراوانی برخوردار هستند اما از آن جا که مهارت محبت کردن و عشق ورزیدن را نیاموخته اند، بعد از مدت کوتاهی چون قادر به تحمل طرف مقابل شان نیستند و نمی توانند پاسخگوی نیازهای عاطفی او باشند، به راحتی زندگی مشترک شان با مشکلی به نام طلاق عاطفی و حتی شکست منتهی می شود.


ارتباط موثر

آموختن مهارت های ارتباطی جدید و موثر در رسیدن به هماهنگی، رضایت و آرامش نقش قابل توجهی دارد.ماهنامه سپیده دانایی در این باره می نویسد: در واقع بخشی ازمهارت های ارتباطی در خوب گوش دادن، خوب حرف زدن و خوب تجزیه و تحلیل کردن صحبت های دیگران نهفته است. دختر و پسر باید با ویژگی های رفتاری جنس مقابل آشنا باشند تا واکنش های مناسب تری داشته باشند؛ به طور مثال، پسری که می داند، دخترها احتیاج به همسری دارند که به صحبت های شان گوش دهد از گفت و گو با همسرشان خسته نمی شوند و این موضوع را به بهترین شیوه ممکن مدیریت می کنند.


حل اختلاف

بروز اختلاف و تفاوت بین افراد، اتفاقی عادی و طبیعی است، اما مهم تر از آن، این است که افراد باید مهارت حل این اختلافات را داشته باشند و بتوانند اختلاف یا سوءتفاهمات خود با دیگران را به گونه ای منطقی و مسالمت آمیزحل کنند. گوش دادن فعال به صحبت های همسر، سعی در درک و پذیرش احساسات او و استفاده از راهکارهای کاهش ناراحتی مانند شوخی و مزاح به موقع، عوض کردن موضوع بحث، قدم زدن، تفریح و ... می تواند در حل اختلاف موثر باشد و باید دختر و پسر آماده ازدواج در به کار بردن این روش ها توانمند باشند.


همدلی و همراهی

همدلی به معنی تایید رفتارهای فرد مقابل نیست بلکه فقط به این معنی است که همسرمان و شرایط اش را درک می کنیم. ناتوانی در بیان همدلی یعنی شما در مواجهه با فرد مقابل شروع به نصیحت، راهنمایی و ارائه راه حل، سرزنش، به رخ کشیدن و مقایسه، بی اهمیت و کوچک کردن مشکل، اغراق آمیز یا بزرگ کردن مشکل، تعریف و تحسین کنید. برای آن که همدلی به بهترین شکل انجام گیرد، باید بتوانید به احساسات و هیجانات همسرتان توجه کنید. از دید او به صحبت هایش خوب گوش دهید. در حالی که به صورتش نگاه می کنید، احساسات تان را به او انعکاس دهید و سعی کنید با احساس طرف مقابل تان همراه و همرنگ شوید.




ازدواج مهارت می خواهد! 


نکات ضروری برای آغاز یک روابط زناشویی سالم



مطالب پیشنهادی:

عوامل مؤثر بر قاچاق کالا

مصرف کالاهای خارجی و قاچاق و تاثیر آن بر اشتغال و تولید

راهکارهای اجرایی جهت اصلاح الگوی مصرف در بیمارستانها

راهکارهای پیشگیری از پیامد های سیل

http://maktoobshop.com

 

ازدواج موفق


جوان امروزی اهل اندیشیدنه!
ازخودش می پرسه، من در این جهان چه جایگاهی دارم؟
چه استعدادهایی دارم؟حد توانایی هام چقدره؟ چه اهدافی دارم؟
به احتیاجات و وظائفش می اندیشه، الویت بندی وزمان برآورده شدنشان!
ویکی ازنیازهاش، ازدواج!
از خودش می پرسه، ازدواج در مسیر تکامل من چه جایگاهی داره؟چه تأثیری روی زندگی وآینده ام می گذاره؟ برای کسی با شرایط من، کی انجام بشه بهتره؟ و...
من در رشد و تکامل همسرم چه نقشی می تونم داشته باشم؟
برای فرزندانم چه کارهایی باید بکنم؟
آخه ازدواج یک شراکت تمام عیاره!
اینجاست که می هراسه! شراکت؟! شریک؟!! اگر بد دراومد چی؟!!! 
با خودش فکر می کنه مگه نه اینکه  همیشه 1+1 می شه 2 و1=1- 2 ؟!
اما  سرگذشت کسایی که قبلاً ازدواج کردن، بهش می گیه که همسر :

         اگردرست انتخاب بشه:شادکامی، شکوفایی، تکامل،آرامش،...             
         اگر بد انتخاب بشه:تلخکامی، اختلافات، هدر رفتن زندگی،...                  

اونوقته که از خودش می پرسه، برای اینکه انتخاب درستی داشته باشم، چه چیزای باید بدونم ؟؟ !
   برای پیدا کردن جواب، به سراغ کتب و جزوات کارشناسای مرتبط، اینترنت،... می ره و در میون همه آنها به تعاریف نسبتاّ مشابهی می رسه : 
   ازدواج رابطه ی نزدیکیه بین مرد وزن، که برای مدت طولانی برقرار می شه و فقط برای ارضائ نیازهای آنی نیست، بلکه زندگی آینده وخوشبختی اونا و بچه هاشون رو تحت تأثیر قرار می ده.
   اما تقریباّ همگی از دقت وهوشیاری (در عین بی طرفی) در انتخاب همسر می گن چراکه : می شه گفت درهمه کتابا توصیه شده که در انتخاب همسر، بی طرفانه و با دقت وهوشیاری بررسی کنین.  

          کسیکه  به   دیده  انکار  نگاه   کند           نشان صورت یوسف دهد به ناخوبی
          و اگربه چشم ارادت نگه کنی در"دیو"         فرشته ات  نماید   به  چشم‏‏‏؛  کرّوبی

                                                                         
  یعنی کسی که عاشق می شه، همه چیز عشقشو، حتی عیب و ایرادهاشو، خوبی تصور می کنه. پس به همین دلیل قبل از بررسی های لازم :

نباید بستن اندر چیز و کس دل            که دل برداشتن کاریست مشکل

                                                                                              
   خوب پس یه زندگی زناشویی موفق به چه چیزای بستگی داره؟ می بینه که انگار به  عوامل مختلفی بستگی داره که وجود هم خانی وتناسب هرچه بیشترطرفین، توان ابراز محبت و از خود گذشتگی و سازش دائمی در شادکامی ها وسختی ها ا ز  مهمترین اون عوامل به حساب میان .
  اما بررسی اینکه چقدر دو نفر برای هم مناسبن و تا چه حد ممکنه در زندگی مشترک روی هم تأثیر مثبت یا منفی بذارن، کار یه متخصصه.
   با یه جستجوی کوتاه با "عنوان مشاوره قبل از ازدواج" لیست بلند بالایی از مراکز مشاوره رو پیدا میکنه که دارای متخصصین روانپزشکی، روانشناسی، مشاوره و... هستن وکلی هم کلاس های آموزشی وکارگاه های آمادگی قبل از ازدواج رو برگزار می کنن.
 همین طور، عناوین کتاب ها، پژوهش ها ومقالات زیادی هم به دستش میاد که می تونه مطالب مفیدی در مورد مسائل اولیه انتخاب، نامزدی، دوران بعد از عقد وخلاصه مستقل شدن، تشکیل خانواده دادن و مدیریت زندگی زناشویی رو یادش بده!      
محورهایی که متخصصین برای ازدواج موفق، تو کتابای مختلف توصیه کردن خیلی زیاده وگاهی شبیه به هم.
   بعدش سعی می کنه یه خلاصه ای در مورد هرعنوان برای خودش تهیه کنه تا بنا به موقعیت در انتخاب فرد مناسب بتونه از اونا یه استفاده مقدماتی بکنه .
  
    
و اما لیست محورهای مورد لزوم در هم خانی برای ازدواج از این قراره:

•    تشابه میزان رشد عاطفی، فکری، جسمانی، قوای عقلانی وهوش
•    تشابه علائق وطرز فکر و ایده آل ها وقضاوت
•    تشابه مذهبی
•    تشابه تحصیلی وطبقاتی
•    تشابه طرز فکر نسبت به امور جنسی
•    تشابه علاقه مندی به زندگی
•    تشابه سرعت انتقال وسرعت عمل در کارها
•    تشابه دیدگاه درمورد رابطه با خانواده زن و شوهر
•    تشابه فرهنگی وآداب و سنن اجتماعی
•    
            تشابه رشد عاطفی وفکری

  میزان رشد عاطفی وثبات فکری فقط بستگی به سن شناسنامه ای نداره وعلاوه برآن، رشد روانی، اجتماعی، هیجانی، عاطفی وسن جسمانی همه از عوامل مؤثر در رشد عاطفی وثبات فکرین.
   اگه یه فرد عادی به اندازه کافی رشد کرده باشه، ثبات فکری و عاطفی داره ، امکان تغییر ناگهانی در رفتار او کمه، اما در عین حالی که توی این مرحله زندگی عادات مختلف در فرد به صورت ثابتی دراومده، هنوز قابلیت تطبیق وسازش دروجود او هست .
   با توجه به اینکه سیر طبیعی پیری وشکسته شدن ظاهری، به دلایل متعددی( منجمله زایمان) زودتر وبیشتر به سراغ خانم ها میاد، به نظرمی رسه که رعایت کردن تفاوت سنی حدود سه سال برای انتخاب همسر عاقلانه باشه. 
   البته این اختلاف سنی رو فقط از لحاظ کلی می شه در نظر گرفت، یعنی اینکه تشخیص درست تناسب سنی درباره هرزوج و تفاوت سنی آنها که بیشتر یا کمتر وحتی معکوس باشه یا نه، از عهده متخصصین مراکز مشاوره برمیاد.
   رشد جسمانی هم عامل مهمی در آمادگی برای ازدواجه. هر چند امروزه، ازدواج مدتها بعد از بلوغ صورت می گیره، روانشناسان زناشویی جوانان تازه بالغ رو که آمادگی واردشدن به زندگی پر مسئولیت را ندارن، صلاح نمی بینن.
   مسئله قابل ملاحظه دیگه اینه که آیا اختلاف هوشی  سبب بروز اختلافات زناشوئی می شه یانه؟.
   از منظر خوشبختی زناشوئی این که مرد ازلحاظ هوش کمی برتر از زن باشه، خیلی درد سر ساز نیست ولی فرق زیادی ازاین نظر نباید وجود داشته باشه، زیرا درغیر این صورت نحوه برخورد با مسائل و طرز فکر اونا با هم، هم خوانی لازمو پیدا نمی کنه. در این زمینه رسالتی که هر فرد با توجه به قوانین وراثت درمورد فرزندانش داره روباید جدی بگیره ونه تنها با انتخاب بد فرزندانی کودن وکم هوش پیدانکنه، بلکه با رعایت تناسب هوشی، زندگی مشترک رضایت بخش و فرزندانی فرازمند داشته باشه.
   کسی که از لحاظ اجتماعی رشد کرده، روابط اجتماعی رو بهتردرک می کنه ومی دونه چطوری با دیگران بخصوص خانواده و همکاراش سازش کنه. او درک می کنه که انتظارات اجتماع ازش چیه و تا اندازه زیادی می تونه خود شو با این توقعات تطبیق بده. همچنین آماده قبول مسئولیت بوده، به محدودیتهای خودش واقفه وبرای تکامل ورفع نواقص احتمالی پیوسته آمادگی داره تا تغییرات لازمه را درخود ومحیط اطرافش بده.
   یکی دیگه از عوامل رشد، مقدار و چگونگی رشد عاطفیه، مثلاً ممکنه یه نفر سی یا چهل سال عمر کرده باشه، ولی از لحاظ رشد عاطفی، عقب مانده محسوب بشه، چنین شخصی قدرت کنترل احساسات وعواطف خودش رو نداره ودر نتیجه زندگی زناشویی او مختل می شه.

  
 فردی که از نظرعقلی به رشد رسیده درمورد همسر، فرزند، خانواده، جامعه، مشکلات، توانمندی ها  و نیازها  نگاهی واقع  بینانه داره. فلسفه زندگی او مشخصه و به همین دلیل  می تونه از به وجود اومدن بحران های دائمی در طول زندگی وحتی پس از مرگش  جلوگیری کنه.
   او به پیشرفت های فعلی خودش متکیه و زیاد به گذشته هر چند هم با شکوه باشه اتکا نداره در ضمن با دیدی باز به موضوعاتی مثل شغل، ارتباطات خانوادگی، امور جنسی، عشق، ازدواج، ادامه رشد وتکامل خودش، همسرش وتربیت فرزندان نگاه می کنه.

توافق علائق وطرز فکر

    مسئله مهمی که قبل از ازدواج خیلی باید بهش توجه داشت، بررسی میزان توافق نظر دوطرفه، توافق روی هدف ها و برنامه های زندگی. اما هم خوانی ومطابقت از نظر طرز فکر و فلسفه زندگی از همه مهمتره.
   مثلاً آیا زن ومردی که خیال ازدواج دارن به یک اندازه جاه طلبند یا اینکه یکیشون خیلی جاه طلب و دیگری معتقد به داشتن زندگی آروم و بی دردسره ویا یکی اهل ریسک فراوونه و اونیکی از ریسک وهیجان متنفره؟
   اگه در این مورد مرد، شخص جاه طلبیه شاید چالش زیادی پیش نیاد گو اینکه ممکنه  زن او ازاینکه شوهرش، مثلاً ساعات طولانی مشغول کاره آزرده بشه.
   ولی اگه زن جاه طلب باشه سعی می کنه که شوهر راحت طلب و تنبل(از نظر)  خودشو با اصرار و پا فشاری به کار بکشه و مجبور به قبول کردن مشاغلی بکنه که ممکنه ازعهده، استعداد و علاقه اش بر نیاد ودائم اعتماد به نفسشو زیر سوال ببره، این وضع با موفقیت و خوشبختی در تضاده.
   نظریات سیاسی می تونن عامل اختلافات زناشویی بشن، زیرا درافراطی بودن یکی و محافظه کار بودن دیگری امکان تصادم افکار زیاده. البته انتظار نمیره که همه مواضع سیاسی یک زوج کاملاً شبیه هم باشه ولی اگر از لحاظ عقاید سیاسی در دو قطب مخالف قرار نگیرن زندگی شیرین تر خواهد بود.
   دیگه اینکه مثلاً اگرشوهر فردی تخیلی وایده آلیست ولی زن، شخصی واقع بین ودر اصطلاح رئالیست باشه، شوهر ممکنه از رویه خشک زنش خسته بشه واحساس کنه که زنش قدرت درک معنویات و ظرایف زندگی رو نداره.
   زن واقع بین هم ممکنه از دست شوهر تخیلی و زندگی بناله ودائم آرزو کنه که ای کاش شوهرش یه کم به خودش بیاد و واقعیت زندگی را آن طور که هست ببینه. پس اگر در این مورد هم دقت کافی  صورت بگیره، می شه انتظار دیدن یه کانون خوشبختی رو داشت. 



هم خوانی ومطابقت علائق

   علائق البته رابطه نزدیکی با طرز تفکرو ظرفیت های آدمی داره و شامل فعالیت های  روزانه از جمله رفتن به سینما، تأتر، گوش دادن به رادیو، تماشای تلویزیون، خواندن کتاب، رفتن به میهمانی وامثال آن باشه.
   اوقات فراغت وچگونگی سپری کردن اون وموضوع استراحت ومقدار وچگونگیش،  نکات مهم دیگه ای هستن که امروزه ثابت شده که آدما تفاوت های زیادی از نظر مقدار نیاز به خواب واستراحت وهمچنین شرایط اون دارن که در حقیقت توسط ساعت "زیستی" بدن هرکس تنظیم می شه.
   باید توجه داشت که خواب ودگرگونی های ساعت زیستی بدن ، دارای اثرقابل توجهی برروی شرایط جسمانی و خلقی بوده و به طور دوجانبه با یکدیگر در تعاملن.
   آدما برای داشتن بیشترین برآیند در زندگی شغلی وفعالیت های روزانشون وحتی جهت تجدید قوای روانی، مرتباً نیاز به استراحت، تفریح وتمدد اعصاب دارن، اونم با روش هایی که معمولاً هرکسی در طول بیست سال اول زندگیش بعد از آزما یش راه های مختلف پیدا کرده وبه تأ ثیر زیاد و مثبت اونا در مورد خودش پی برده . 
   در ازدواجی که تشابه علائق و ظرفیت ها وجود نداشته باشه  همیشه اون کسی که مجبور به ترک علائق وعادت های سرچشمه گرفته از خصوصیات درونیش باشه، شخصی کسل، آزرده و کم برآیند خواهد بود.
    در چنین شرایطی درون نا خودآگاه  فرد دائماً همسر ش رو که با ورودش باعث این مشکلات شده، سرزنش می کنه وحتی می تونه باعث تنفر از او بشه، از طرف دیگه کسی که تونسته بعد از ازدواج، عادت ها وعلائق خودش رو حفظ کنه، از زندگیش احساس رضایت داره و مثل سابق موفق، شاد و با انرژی زندگی می کنه اما همسرش رو به سستی، بی حالی، ناکارآمدی ویا بی علاقه گی به زندگی مشترکشان متهم می کنه و اصلاً متوجه این موضوع نیست کسی که علائق وخواسته هاشو زیر پا گذاشته، چقدر ممکنه بی انگیزه شده باشه.        
  البته نباید انتظار داشت که زن وشوهر در همه علائق با همدیگه توافق داشته باشن ولی برای سعادت خانواده توافق کلی در قسمت عمده ای از علائق ضرورت داره تا مهر همسران به هم پایدار بمونه. 

تشابه درعقاید مذهبی

   شباهت در عقاید مذهبی به قدری در سعادت زندگی زناشویی اهمیت داره که متخصصین ازدواج دونفر از مذاهب مختلف رو معمولاً غیر عاقلانه می دونن. دلایلشونم زیاده و قابل قبول؛ اولاً اگه حتی فقط یکی از زوجین به عقاید مذهبی خود با ایمان کامل پای بند باشه احتمال اختلاف نظر زیادی بین 


اونا وجود داره، هم در امور روزمره زندگی خودشون دوتا و هم در شیوه فرزند پروری و مسائل تربیتی بچه هاشون، مخصوصاً اگه هرکدوم بخواد بچه هاشو مطابق عقاید مذهبی خودش تربیت کنه و این سبب بروز اختلافات خانوادگی می شه.
   یکی دیگه از مشکلات ازدواج کسانی که دین یا مذهب مختلف دارن، مخالفت والدین اوناس، و در صورتی که این ازدواج انجام بشه؛ باعث طرد وجدائی جوان ازطرف پدر ومادر خودش می شه .
  نداشتن حمایت خانواده ها در مقاطع خاص زندگی مثل دوره بارداری وزایمان، اشتقال به کار جدید و کنار آمدن با مشکلات و مسائل زندگی بچه ها هم از تبعات این طرد ودور افتادن از خانواده اس.
   در چنین شرایطی هم بچه ها، هم زن و شوهر وهم کل زندگی زناشویی آسیب می بینه وبعدها ممکنه هر یک ازطرفین تقصیر این جدایی رابه گردن همسرش بندازه.
   موضوع دیگه ای که نباید فراموش بشه اینه  که در بسیاری از باورهای دینی، ازدواج با کسی که اهل اون مذهب نباشه، نه تنها ممنوعه  بلکه معنی این کار رو مرتد وکافر شدن، میدونن و در صورتی که کسی چنین ازدواجی بکنه، از طرف جامعه اش هم طرد می شه و به این ترتیب زمینه یه افسردگی جدی و طولانی فراهم می شه.
   البته اگه مرد یا زنی اصلاً عقاید مذهبی نداشته باشه و خانواده اش هم همینطور باشه ومخالفتی هم با مذهبی که بچه های آینده این زن و شوهر باون روش تربیت می شن نداشته باشن، معمولاً این مشکل پیش نمیاد که البته خیلی خیلی نادره.
در ضمن نباید فراموش کرد که هر مذهبی آداب و رسوم و فرهنگ خاص خودش رو داره و در حقیقت، در چنین شرایطی با دو فرهنگ مختلف روبه رو خواهند شد. حال با توجه به کثرت جمعیت وعدم محدودیت در انتخاب همسردر دنیا، با رعایت تشابه مذهبی می توان ازدواج موفق تری داشت. 

   تشابه تحصیلی وطبقاتی

    شباهت درجه هوش زن ومرد در سعادت زناشوئی مهمتر ازشباهت سطح مقطع تحصیله، اما تحقیقات نشون داده که مدارج تحصیلی هم درخوشبختی خانوادگی خیلی مؤثرن، چون معمولاً میزان تحصیل به مقام اجتماعی شخص و میزان رضایت اجتماعی اش مربوطه اگه یه عضو خانواده، فارغ التحصیل سطوح بالای دانشگاهی باشه ولی دیگری تحصیلات متوسطه داشته باشه ممکنه باعث ایجاد احساس حقارت وآزردگی بشه. 
   این موضوع در مورد زنی که از شوهرش تحصیلات عالی تری داره بیشتر صدق می کنه، زیرا در این صورت شوهر ممکنه زن خودش رو برتر احساس کنه و زن هم در کنار هم ردیف های خودش که همسرانی با تحصیلات عالی دارن احساس سرخوردگی پیدا کنه.


   گاهی اوقات عادات کوچک و به نظر ناچیز شخص، ممکنه  باعث عصبانیت وآزردگی همسرش بشه. این رفتارها بخصوص موقعی جلب توجه می کنه که زن ومرد از لحاظ تحصیل ومحیط با همدیگه تفاوت کلی داشته باشن.
    مثلاً دختری که تحصیل کرده است و در خانواده متمکن ومؤدبی پرورش پیدا کرده، ممکنه نسبت به شوهر خودش که دارای آداب ومعاشرت خاص طبقه پائین اجتماعه، احساس شرم وعصبانیت کنه. 
   اگه شوهر این خانوم در مهمونی ها با دست غذا بخوره و یا با ظاهر اصلاح نکرده ونامرتب به مهمونی بره ویا اینکه در گفتگو با افراد از جملات وکلمات عامیانه وغلط استفاده کنه، همسرش احساس حقارت وشرمندگی می کنه و حتی ممکنه کم کم نسبت به اون احساس خشم و عصبانیت پیدا کنه.از طرف دیگه شوهر از اینکه زنش دائماً سعی داره کارهای اون رو تصحیح کنه وبهش تذکر می ده، احساس کنه که زنش به اون فخر فروشی می کنه.البته با بالا رفتن سطح عمومی تحصیلات مردم (مخصوصاً در دو ده گذشته) میزان تشابه زوج ها دراین مورد بالاتر رفته واحتمال یافتن همسر با سطح تحصیلی متشابه و مصون ماندن از آسیب هایی که مورد اشاره قرار گرفت، تقویت شده. 
   
تشابه طرز فکر راجع به امور جنسی
 
  تحقیقاتی که در مورد ازدواج شده نشون می ده که مسئله جنسی از لحاظ اهمیت، در ردیف مسائل درجه اول قرار داره. اگرچه در زندگی زناشوئی رضایت مندانه، داشتن روابط لذت بخش جنسیه یکی از علل احساس خوشبختی یا عدم خوشبختی به حساب میاد، اگر این روابط قانع کننده  نباشن،  باعث احساس محرومیت، ناکامی و عدم  احساس ایمنی می شن.
   در روابط زناشوئی سه عامل اصلی وجود داره که سبب ارضاء لذت جنسی می شه: یکی از این عوامل، داشتن اطلاعات کافی در مورد امور جنسیه، یکی دیگه آزاد بودن از ترس ها، تعصبات وانحرافات مربوط به موضوعات جنسیه و سومی توازن میان مقدار نیاز جنسی مرد و زنه.
   اطلاعات صحیح درباره امور جنسی باید به وسیله مراکز علمی، مسولین بهداشت عمومی، مؤسسات صالح اجتماع و رسانه های گروهی معتبر و مجاز در اختیار نوجوانان وجوانان به (تناسب سنشان) قراربگیره.
   جامعه از جوانان انتظار داره که  بتونن تمایلات جنسی خودشون رو تا  موقع ازدواج کنترل کنن، برعکس بعداز ازدواج انتظارمی ره که تمایلات جنسیشون رو که تا اون موقع کنترل می کردن، به خوبی ابراز کنن . ولی اکثر آدما نمی تونن در این زمینه بدون اینکه آموزش های لازم رو ببینن، تغییرات سریعی ایجاد کنن. طرز تفکری که نسبت به امور جنسی تا رسیدن به سن ازدواج در هر فرد پرورش پیدا کرده، در طی سال ها شکل گرفته وعمل برخلاف این تفکر، به آسونی و در کوتاه مدت (مخصوصاً در مورد خانوما) اتفاق نمی افته و با آموزش های لازم وسعه صدر امکان پذیره.

 
  دو گروه از جونا که از لحاظ تعداد زیاد نیستن در این بین بیشترین مشکل رو دارن .یه گروه جونایی که در خانواده خود یاد گرفتن که عمل جنسی شرم آور و کثیفه، که طبیعتاً بعد از ازدواج نمی تونن با آسودگی خیال و آزادانه، رابطه جنسی معتدلی با همسرشون بر قرارکنن ویه گروه دیگه کسایی که قبل از ازدواج دچار افراط وعدم تعادل جنسی و انحرافات اون بودن، که معمولاً این افراد هم در برقراری رابطه سالم جنسی در زندگی زناشوئیشون مشکل دارن .
   تناسب وتعادل در تعداد و طول مدت رابطه جنسی در زن ومرد هم از عوامل مهم موفقیت زناشوییه. 
  ودیگر سخن اینکه آدم ها در طول ساعات مختلف شبانه روز توانایی بهتر وبیشتری برای انجام یه دسته از کارها دارن یعنی در مورد هر آدم، علاوه بر نوع کار که به استعداد ها و توانایی هاش ربط داره، ساعت انجام هرکاری، در طول شبانه روز هم مهمه.
   توان و ظرفیت و وضعیت بدنی فرد در ساعات مختلف متفاوته وجالب اینه که این موضوع در مورد افراد مختلف با هم فرق می کنه. در حقیقت“ ساعت زیستی“ بدن انسان که هویتی ذاتی  و درونی داره، همه فعالیت های زیستی  آهنگین هرکسی رو از درون کنترل می کنه، فرآیندهایی مثل  تنفس، درجه حرارت بدن، فشار خون، تولید وترشح هورمون ها و....
   درواقع ساعت زیستی که موجودی ذاتی و”خودبقا” محسوب می شه، یه دستگاه کنترل درونیه که مشخص می کنه، فرد در چه ساعتی خواب آلود، کم انرژی، بی اشتها وسست باشه وچه زمانی هوشیار، فعال، سرزنده وآماده برای تحرک وفعالیت باشه، این تنظیمات به وسیله میزان وزمان ترشح هورمون ها اتفاق می افتن.
    آدم ها  رو بر اساس نوع عملکرد ساعت زیست شون می شه به دودسته چکاوکهای بامداد و پرندگان شب تقسیم کرد. گروه اول صبح های زود، موقع طلوع آفتاب بیدار می شن ودر ساعات صبح خیلی با نشاط و پر انرژی به کارو فعالیت هاشون می پردازن وشب ها انرژی خیلی کمی دارن ودر ساعات اولیه شب به خواب میرن.
   درست برعکس اینا گروه دوم شب بیدار بوده، از هوشیاری وانرژی زیادی در ساعات شب برای انجام کارهاشون، برخوردارن وبیشترین فعالیت ها شون رو در اواخر شب انجام می دن درعوض صبح ها، زود بیدار نمی شن واستراحت می کنن. در ساعات اولیه صبح کم انرژی هستن واگه صبح خیلی زود بیدارشون کنی، در فعالیت هاشون دچار اشکال می شن.
   در خیلی از موارد نارضایتی زناشویی این جمله شنیده می شه:“معمولاًوقتی من احساس نیاز جنسی می کنم وآمادگی دارم اون خوابه، اگر بیدارش کنم هم نتیجه چندانی حاصل نمی شه!” درواقع 
 ساعت زیستی چنین زوج ها یی با هم هماهنگ نیست، یکی صبح بیداره و اون یکی شب بیدار.


  به این ترتیب معلوم می شه که تا چه اندازه اهمیت داره که در زمان انتخاب همسردقت بشه، از لحاظ عملکرد ساعت زیستی، زن ومرد از یک گروه باشن تا زندگی مشترک خوبی داشته باشن.
  در زندگی زناشویی که یکی از طرفین احتیاج شدید به رابطه جنسی داشته باشه ولی طرف مقابل میل کمتری را حس کنه، هم اشکالاتی ایجاد می شه ولی اگه این اختلاف کم باشه، باکمی صبر وحوصله و رعایت حال همدیگه می شه رابطه جنسی لذت بخش و آرامش دهنده ای رو تجربه کرد.

  تشابه علاقه مندی به زندگی 

   میزان علاقه مندی هر فرد به زندگی وحیات جزء آن دسته صفاتی است که معمولاً در انسانها با وضوح بیشتری بروز می کنه و با کمی تعمق در عادات، رفتارها و گفتارهای افراد می توان مقدار اون رو نیز شناسایی کرد.
     شادابی، سر زندگی، نشاط، خوشبینی، اعتماد به نفس، مسئولیت پذیری، دوست داشتن خود، اطرافیان وجهان هستی وداشتن روابط سالم اجتماعی گسترده همگی علائم علاقه مندی به زندگین. 
     در مقابل گروهی از افراد، داری بخشی یا هیچیک از صفات فوق نبوده و میزان علاقه مندی اونا به زندگی از کم تا صفره و بدیهیه که افراد گروه دوم در صورت ازدواج با گروه اول به زندگی زناشویی موفقی نمی رسن اما اگه هردو از یک گروه باشن بدون ناراحتی ونارضایتی، زندگی خواهند کرد.  

تشابه سرعت انتقال و سرعت عمل در کارها

   سرعت انتقال هم که تا حدود زیادی ریشه در عوامل وراثتی، قدرت پردازش ذهنی، سطح هوش و... داره و می تونه با نوع وسطح تحصیلات واکتساب برخی مهارت ها تقویت هم بشه، نقش مهمی در روابط بین فردی واجتماعی آدما داره و به همین دلیل نباید اختلاف زیاد در سرعت انتقال همسران وجود داشته باشه، چرا که دائماً مسئله ساز می شه.
  سرعت عمل در کارها و عکس العمل نشان دادن، غیر از موارد خاصی که شدت وزیادی آن، شتابزدگی نام داره و کمبود واضح آن که به پائین بودن سطح هوش و قوای پردازش گری و تصمیم گیری مغزی انسان ویا نقص عضلانی او بر می گرده، میتونه در بر افروخته شدن احساسات زوجهایی که دارای سرعت های بسیار متفاوتن نقش منفی ایفا کنه چرا که بتدریج باعث ایجاد احساس حقارت در کسی که کند تره، می شه زیرا نباید فراموش کنیم که آدمی درضمیر نا خودآگاه خود دائماً در حال مقایسه کردنه واز مشاهده همیشگی کندیش درانجام حرکات فیزیکی و خصوصاَ اگر با کمیِ سرعت انتقال ودرک مطلب همراه باشد آزرده می شه. این تألمات باگذشت زمان  به صورت عقده های روانی بروز می کنه که مشکلات بعدی به همراه داره. ازطرف دیگه همان مقایسه گری درونی در مراحل مختلف زندگی باعث ایجاد عصبانیت در فرد سریع تر می شه. در این زمینه هم باز کثرت فعلی جمعیت این امکان رومی ده که هرکسی با انتخاب فرد مشابه خود، زندگی خوشی داشته باشه.

 
تشابه دیدگاه در رابطه با خانواده زن وشوهر

   یکی از علائم بارز رشد عاطفی و اجتماعی، داشتن استقلال در نگرش ها و تصمیم گیری های فرده، البته داشتن استقلال، منافاتی با احترام گذاردن به دیگران نداره، انسان می تونه در کنار ابراز احترام به دیگران به خصوص والدینش، افکار، عقاید و تصمیمات خودش رو بیان کنه و در عمل به کار بگیره و همه این ها می تونه بدون رنجوندن دیگران و در نهایت بیان محبت و احترام به اونا باشه.
   شخصی که به رشد واقعی رسیده باشه، در موقع ازدواج قدرت این رو داره که دایره عواطف خودش رو گسترده تر کنه و علاوه بر والدین و خانواده اش، محبت و احترامش را به همسرش و خانواده او هم اختصاص بده.
    در حقیقت او مجبور نمی شه که همون مقدار محبت را بین همه تقسیم کنه،‌ چون با رشد و گسترش دایره علائق و احساساتش و با مدیریت صحیح وقتش، به هر کدوم اونا سهم خودشون رو اختصاص می ده.
  در حقیقت چنین فرد بالغی در کارهای مختلف زندگی (شخصی یا اجتماعی) وابسته به دیگران به خصوص (پدر و مادرش) نیست اما از حضور اونا به عنوان مشاورین دلسوز و با تجربه و خیرخواه استفاده می کنه. والدینش رو دوست داره و در موارد مورد لزوم با اونا مشاوره می کنه ودر عین حال با رعایت ادب واحترام، اجازه مداخله وکنترل زندگی زناشوییش رو به اونا و هیچ کس دیگه (هر چقدر هم عزیز باشن) نمی ده.
     در چنین شرایطی حتی اگه او در مجموعه شغلی واقتصادی والدینش شاغل باشه اولا ً به خودش اجازه سوء استفاده از امکانات موجود و یا بی نظمی و سهل انگاری رو نمی ده، ثانیاً  استقلال زندگی شخصی خودش رو حفظ می کنه.
     بنابراین جوونایی که خیال ازدواج دارن باید دراینگونه روابط همسر آیندشون با والدینش، دقت زیادی بکنن چرا که دختری که به شدت به پدر ومادر خود علاقه داره و اصرار می کنه که باید بعد از ازدواج هم با اونا زندگی کنه، نمی تونه آدم مستقلی باشه.
    پسری هم که هنوز پسر کوچولوی مامانشه! و باید از مادرش دستورای زندگی روزمره رو بگیره، شوهر مستقل، متکی به نفس ومفیدی نخواهد شد.
   اصولاً آدمی که از لحاظ شخصیتی به مهارت های لازم در زمینه تصمیم گیری ومدیریت کردن زندگی شخصی نرسیده، پیوسته تحت تأثیر نظرها وگفته های دیگران قرار می گیره، و این هشداریه برای این که بدونین نه تنها مادر و پدر بلکه بقیه اطرافیان هم می تونن در زندگی شغلی و خانوادگیش نقش مخربی ایفا کنن و البته با دور کردن او از اطرافیانش هم چیزی عوض نمی شه!. چون علت اصلی درونیه، نه بیرونی. با دقت در این زمینه نیز هر کسی میتونه یه انتخاب خوب داشته باشه.

  

تشابه فرهنگی وآداب و سنن اجتماعی
  
    وجود شباهت در فرهنگ، موجب شباهت در رفتارها، عادات و نوع به کارگیری کلمات و جملات، حرکات، علائم و نحوه استفاده و همچنین تعابیر اونهاست این شباهت باعث ایجاد سعادت در زندگی مشترک می شه.
     چرا که:“ آدمی در فرهنگ خود آنچنان زندگی می کنه که ماهی درآب.“ 
   و به این ترتیب بسیاری از ظرافت ها و تفاوت های فرهنگی اش را با سایر فرهنگ ها به دلیل عجین شدن با اونا لمس نمی کنه اما فقط کافیه که با آدمای دیگه ای از فرهنگ دیگه، هم خونه بشه، ‌اون وقته که متوجه تفاوت های فرهنگی می شه و بیشتر از همه، این تفاوت ها در ازدواج های از دو فرهنگ متفاوت خودنمایی می کنه چنین خانواده هایی پیوسته در معرض ایجاد رنجش های غیر ارادی از طرف مقابل بوده وپیوسته ممکنه که ناخواسته کاری بکنن که برای طرف مقابل قابل هضم نباشه.
   بچه های اونا هم در صورت معاشرت با هر دو طایفه در بسیاری از موارد دچار تعارض می شن و بسیار پیش میاد که متهم به بی تربیتی ویا آداب دان نبودن بشن.
  این مشکلات وگرفتاری ها به ازدواج های واقع شده از بین دوشهر از یک کشور منحصر نمی شن و در مورد ازدواجهای انجام شده در محلات متفاوت شهرهای بزرگ نیز وجود دارن ولی شدتشون کمتره.
   البته گاهی دیده می شه که در ازدواج های بین دو کشور کاملاً متفاوت به دلیل پذیرفتن این تفاوت ها و قبول کردن ضررهای احتمالی از قبل و بی تفاوتی والدین اونا زندگی شان چندان دچار اشکال نشده اما عملاً ارتباط ها قطع می شه و یا دائم در حال حل مسائل به سر می برن.
   نباید فراموش کرد که این گونه زندگی ها پیوسته در حال پرداخت بهای این انتخاب غیر متعارفن و باید پذیرفت که به قول ناپلئون بناپارت "در جنگ برنده هم بازنده ست" ، چون هزینه کرده و انواع دارایی از دست داده .
    پس خوبه که با کمک خواستن از پروردگار و بررسی کارشناسانه متخصصین در همه کارها، در پرتو انتخاب صحیحِ همسر، یک کانون صلح و آشتی بسازیم  که دارائی ها و توانمندی های طرفین  در آن کانون، بجای مصرف شدن در خاموش کردن یا خاموش نگاه داشتن آتش جنگ اختلاف ها و تفاوت ها، صرف رشد و تعالی خانواده بشه، و زندگی در چنین کانونی چقدر لذت بخشه.
گردآوری و تدوین: مرکز مشاوره ارتقاء سلامت زنان



مطالب پیشنهادی:

پیامد های هدفمند کردن یارانه ها در حوزه سلامت

مدیریت انرژی در مراکز بیمارستانی

آمادگی ملی و سازمانی در مقابله با زلزله و مدیریت بحران

ارتقای کیفیت خدمات سلامت از منابع مالی یارانه ها

بیمه سلامت و نقش بیمه های مکمل بر آن

http://maktoobshop.com

خداحافظی با عشق قدیمی



جدا شدن در هر مرحله ای از رابطه می تواند اتفاق بیفتد و در هر مرحله ای هم درد زیادی دارد. هر قدر رابطه ای را با امید بیشتری شروع کنید، پایان دادن به آن دشوارتر می شود و درباره یک رابطه رسمی، نامزدی یا حتی قول و قرار خواستگاری، این وضعیت تلخ و گزنده است.


اگر به هر دلیلی رابطه شما و کسی که قرار بوده همسر آینده شما باشد از هم پاشیده، این مطلب به درد شما می خورد. شما امروز فرد رنج کشیده ای هستید که مثل یک انبار باروت می توانید منفجر شوید و به خود و دیگران آسیب برسانید. می توانید افسرده شوید یا حتی خطر کارهای عجیب و لجبازانه در شما وجود دارد. بنابراین، باید یاد بگیرید که چطور با اندوه این جدایی کنار بیایید و خود را برای یک زندگی شاد و فرصت ازدواج با فردی که واقعا مناسب شما است آماده کنید.

 

واکنش افراد نسبت به جدایی و دلیل سختی آن در افراد فرق دارد. دلایلی دارد که از ریشه های قدیمی که تجربه انحصاری آن شخص است، آب می خورد. اما در یک دسته بندی کلی چرا جدایی برای عده ای سخت می شود؟ از جایی که رابطه به سمت یک عشق شورانگیز پیش می رود، الگویی شبیه وسواس پیدا می کند. فرد از جایی به بعد دیگر قادر نیست از فکر آن رابطه و آن شخص خودش را خلاص کند. این تفکر دائمی صرفا غریزی و جنسی یا صرفا عاطفی نیست.

یکی از ریشه های دردناک جدایی در واکنش کودکانه انسان به طردشدگی است. اینکه از رابطه کنار گذاشته شده، تعبیر به دوست داشتنی نبودن می شود. گسستن از رابطه ای که روی آن سرمایه گذاری هنگفت عاطفی شده است، بسیار سخت و دردناک است.

 

روزهای بعد از خداحافظی

به طور معمول هفته اول و دوم حال فرد بسیار بد است و تا دو ماه بعد، به یک حال بد می رسد و در این مدت زندگی روزمره فرد کاملاتحت تاثیر حال او مختل می شود.تا شش ماه بعد از جدایی به مرور بازگشت به زندگی روزمره صورت می گیرد، حتی با دلی غمگین. تا یک سال بعد بازگشت اتفاق می افتد. ممکن است برای عده ای این اتفاق در زمان کوتاه تری رخ دهد و موفق شوند سریع تر آن سرمایه عاطفی را آزاد کنند. احساسی که این افراد در این مدت بیان می کنند، غم و اندوه، میل به گریه، عدم تمایل به ایجاد رابطه جدید، تمایل به قطع ارتباط یا عدم توانایی برقراری علاقه و ارتباط به جهان پیرامون است.

تا جای ممکن خود را از هرگونه تماسی دور نگه دارید و بعد این راجع به رابطه و ایرادات آن فکر کنید. رابطه ای که عاشقانه شروع شد، بدون این خشم و دلخوری ها در نهایت به این نقطه بن بست رسید. خب حالابا این حجم از دلخوری قرار است به کجا برسد؟ این سوالی است که باید از خود پرسید.

 

چطور باور کنید تمام شد؟

می شود پذیرفت که بله این رابطه تا جایی زیبا بود اما حالا نیست و تمام شده است. ممکن است این نگاه شما را به سمت مطالعه بیشتر یا مشاوره هم بکشاند. چه بهتر، اگر هم نبود دست کم این دوره هجران را تا این حد دردناک یا طولانی نمی کند. تفکری که در شرایطی که فرد به یک بن بست رسیده، دست او را به آرزو بلند می کند و منتظر معجزه می ماند. قطعا نمی تواند نویدبخش گذر طبیعی دوران ماتم و حتی ایجاد رابطه یی سالم در آینده باشد.

 

برگشت فایده ای دارد؟

درد جدایی یا حتی ندامت، حس انتقام، ترس از آبرو و تلاش برای نشان دادن توانایی تان ممکن است شما را وادارد که دوباره رابطه را از سر بگیرید. اما این اشتباه بزرگی است. به ویژه اگر در 6ماه اول جدایی اتفاق بیفتد. از این گذشته به هیچ وجه نباید یک رابطه مشکل دار را که یک بار آزمون خود را پس داده، بدون همراهی درمانگر دوباره شروع کنید. توجیه هایی مثل بی تجربه بودیم و این بار بهتر عمل می کنیم، یا این که شاید این بار سرش به سنگ خورده باشد و غیره هیچ وقت کارساز نخواهد بود. شاید واقعا رابطه ایرادی داشته باشد که قابل حل نیست. روان درمانگر باید این ایراد را پیدا کند و به هر دو طرف نشان بدهد و آنها را قانع کند که شروع دوباره آنها محتوم به شکستی دوباره خواهد بود یا می تواند موفقیت آمیز باشد.

کسانی می توانند شروع دوباره داشته باشند که هم به رابطه قبل، هم به دوره جدایی فکر کرده باشند و حالا بخواهند مشکلاتی را که دیده‎ یا موفق به دیدن آن نشده اند، به واسطه یک روان درمانگر حل کنند.

می شود پذیرفت که بله این رابطه تا جایی زیبا بود اما حالا نیست و تمام شده است. ممکن است این نگاه شما را به سمت مطالعه بیشتر یا مشاوره هم بکشاند. چه بهتر، اگر هم نبود دست کم این دوره هجران را تا این حد دردناک یا طولانی نمی کند

اینطور از خشمتان بگذرید

پایان دادن یک رابطه خواه ناخواه شما را دچار خشم می کند. دلتان می خواهد طرف مقابل را مجازات کنید یا عامل این پایان را از پا در آورید. برای گذر از این خشم خطرناک، می توانید شروع به نوشتن نامه کنید. باید 3نامه بنویسید. نامه احساسی، نامه پاسخ، نامه تکمیلی. هر نامه به ما فرصت می‌دهد احساساتمان را در مورد این جدایی بیان کنیم، اطلاعاتی که شایستگی آن را داریم، بپرسیم و پاسخ بگیریم و روند پایان‌دهی به این فصل مهم زندگی را شروع کنیم.

 

مرحله اول

یک نامه احساسی بنویسید که 4 احساس در آن بیان شود. این 4 احساس مهم شامل عصبانیت، غم، ترس و اندوه است. شما باید هر کدام از این موارد را در یک پاراگراف مجزا بیان کنید. جملات خود را با این عبارات شروع کنید: «من عصبانی هستم چون...»، «وقتی... را به یاد می‌آورم غمگین می‌شوم»، «من از بروز... احساس وحشت دارم» و «من از بروز... بسیار متاسفم».

به این ترتیب ترس و نگرانی‌های خود را از کل ماجراهای قبل، حین و بعد از این رابطه را بیان می‌کنید و از ذهنتان بیرون می‌ریزید.

 

مرحله دوم

حالا در همان نامه نیازها، خواسته‌ها و آرزوهایتان را بنویسید. هدف از نوشتن «نامه بخشش» گذر از ورای دردی است که فعلا تمام وجود ما را فرا گرفته است. وقتی در مورد امیدها و آرزوهایتان می‌نویسید آنچه را که امروز در زندگی‌تان قرار است به آن برسید به تصویر می‌کشید. این پاراگراف را با عبارت «من می‌خواهم...» شروع کنید و بعد در ادامه با عبارت «من امیدوارم...» ادامه دهید.

 

مرحله سوم

در این مرحله نامه‌ای به‌عنوان «نامه پاسخ» بنویسید و در آن جوابی دوستانه، عاشقانه و حاکی از درک واقعیت را که دوست دارید از طرف نامزد سابقتان دریافت کنید، برای خودتان بنویسید. توجه کنید هیچ‌کدام از این نامه‌ها قرار نیست برای او یا هیچ فرد دیگری پست شود اما هدف خوب شدن حال شماست.

در این نامه هر آنچه را که احساس می‌کنید دوست دارید بشنوید و با شما رفتار شود، بنویسید. مثلا بنویسید: «برای... متشکرم»، «برای... متاسفم»، «لطفا برای.... من را ببخش» و «تو شایستگی.... را داری». در اصل در این نامه شما پاسخ‌هایی را که در طول رابطه در جستجوی آن بودید و هیچ‌وقت آنها را نشنیده‌اید، دریافت می‌کنید.

 

مرحله چهارم

در نهایت بخشش، درک، احترام و اعتماد را در نامه تکمیلی بیان کنید. هدف از این نامه سوم و نهایی خداحافظی همراه عشق و احساسات پاک است و نباید در آن اثری از سرزنش دیده شود. در همان اول نامه از او برای نوشتن نامه پاسخ در مرحله قبلی تشکر کنید، بعد درکتان را از موضوع به این صورت بیان کنید که دیگر زمان فراموش کردن تمام اتفاقات است و باید از همه این حرف‌ها گذشت. حالا وقت آن است که از اتفاقات و خاطرات قابل‌احترام یاد کنید و در نهایت بنویسید: «من برای.... تو را می‌بخشم». با این کار به خودتان فرصت می‌دهید بدون تنفر و سرزنش از نامزد سابقتان خداحافظی کنید و سراغ زندگی تازه‌ای بروید.

 

مطالب پیشنهادی:

دریافت پول از بیمار بصورت مستقیم (خطای پزشکی)

رسانه ها در الگوی مصرف جامعه چه نقشی دارند؟

آثار جانبی تشعشع لامپ های کم مصرف بر چشم و پوست چیست؟

ژن درمانی چیست؟

http://maktoobshop.com

همسرگزینی با همسان‌گزینی



در ترکیبات شیمیایی دو عنصری که با یکدیگر ترکیب می‌شوند، هر قدر از نظر هویت وجودی به یکدیگر نزدیکتر باشند، ترکیب استوارتر و عمیق‌تری خواهند داشت و اگر بین دو عنصر تقارن و پیوندی وجود نداشته باشد، ترکیب سست و لرزان است و پس از زمان کوتاهی از بین خواهد رفت.

همسرگزینی با همسان‌گزینی

ازدواج هم یک نوع ترکیب است و هر قدر حیات دختر و پسر به یکدیگر نزدیک باشد، پیوند ازدواج آن دو از استحکام بیشتری برخوردار خواهد بود. بنابراین برای این که پسر و دختر به ازدواج استواری دست یابند هر دو باید اصول کفایت و همانندی را در ابعاد سنی، جسمی، روحی و روانی، علمی، فرهنگی، خانوادگی، اجتماعی و... رعایت کنند.

 

پیش به سوی اصل همانندی

انسان دانسته یا ندانسته در پی گزینش همسری است که صفاتی همگون با او داشته باشد. همسانی میان دو فرد نه تنها آنان را به سوی یکدیگر جذب می‌کند، بلکه هر قدر درجه همگونی همسران بیشتر باشد، پیوند زناشویی و وصلتشان استوارتر و پایدارتر است.

اصل همانندی مسیری موازی با گذشت، انعطاف‌پذیری و تطبیق پذیری دارد. شباهت در علائق، ارزش‌ها، توقعات و انتظارات و بسیاری دیگر می‌تواند زمینه تفاهم و سعادت زندگی زناشویی را فراهم نماید. البته باید در نظر داشت که ما هر چه تلاش کنیم باز هم با همسرمان تفاوت خواهیم داشت، لذا در این زمینه باید تا حد امکان گذشت، انعطاف‌پذیری و تطبیق‌پذیری را به عنوان رموز نگهداری و حفظ زندگی زناشویی در نظر داشته باشیم.

 

نقطه‌ای به نام اختلاف فرهنگی

مجموعه‌ای از آداب و رسوم و عادات و رفتارهای خاص، فرهنگ مشخصی ایجاد می‌کند که مختص شما یا خانواده و یا حتی همشهری‌ها و هموطنان شماست، از وقتی متولد شده‌اید تا همین حالا، این رفتارها را آموخته و در زندگی خودتان نیز پیاده کرده‌اید، خیلی‌هایشان آن‌چنان در شما نهادینه شده‌اند که امکان تغییر دادن‌شان به صفر نزدیک است. حالا تمام این ویژگی‌ها را یک‌جا بردارید و در خانه‌ای قرار بدهید که آدم دیگری با ویژگی‌هایی مخصوص به خودش نیز در آن زندگی می‌کند، چه اتفاقی می‌افتد؟ احتمالاً شبیه کسی که به کشف بزرگی دست یافته باشد، درک کردید که اهمیت معیاری همچون فرهنگ در انتخاب همسر چه اندازه مهم است! شما نمی‌توانید بسیاری از عقاید را در همسر آینده‌تان تغییر بدهید همان‌طور که خودتان هم نمی‌توانید از بعضی از باورهایتان دست بکشید. و این نقطه‌ای است که «اختلاف فرهنگی» نام دارد.

حتماً لازم نیست، شما و طرف مقابل‌تان متعلق به دو منطقه دور باشید و یا هرکدام از کشور خاصی آمده باشید، تفاوت فرهنگی ممکن است میان شما و همسایه‌ی دیوار به دیوارتان نیز وجود داشته باشد. پس اگر پسر همسایه به خواستگاری‌تان آمد، نفس راحتی نکشید و با خودتان نگویید: «ما که از نظر فرهنگی تفاهم داریم!» به جای این واکنش، چندین سوال دقیق بپرسید و از باورهای خاصش سوال کنید.

سازش یکی از مسایلی است که در بحث ازدواج و انتخاب مطرح می شود اما باید بدانیم که این سازش و کنار آمدن و پذیرفتن همدیگر تحت چه شرایط است. اینکه الان استرس زیادی را برای تغییر دادن خودتان تحمل می کنید و نگران هستید مسلما بعد ازدواج تان هم همیشه نگران این مساله خواهید بود

حالت دیگری هم وجود دارد که مربوط به عشاق سینه‌چاکی است که حاضرند هر معیار و ملاکی را فدای عشق آتشین‌شان کنند و عقیده‌شان همان شعار قدیمی است که می‌گوید: «عشق کافی‌ست». چنین افرادی باید منتظر اتفاقات زیادی بعد از ازدواج‌شان باشند، که اگر بدبین نباشیم، می‌تواند خطرساز باشد اما به جدایی و شکست نینجامد. ولی بعد از مدتی تفاوت‌ها، اختلافات و حتی تضادها خودشان را نشان می‌دهند.

اگر به خواستگاری رفته‌اید یا برایتان خواستگاری آمده که از نظر فرهنگی شباهت چندان با یکدیگر ندارید، راه‌های دیگر را برای رسیدن به تفاهم امتحان کنید، آیا سایر ملاک‌ها برای تشکیل زندگی کافی‌ست؟ جواب این سوال همان راهی است که سرنوشت شما را تحت تاثیر قرار می‌دهد.

سازش یکی از مسایلی است که در بحث ازدواج و انتخاب مطرح می شود اما باید بدانیم که این سازش و کنار آمدن و پذیرفتن همدیگر تحت چه شرایط است. اینکه الان استرس زیادی را برای تغییر دادن خودتان تحمل می کنید و نگران هستید مسلما بعد ازدواج تان هم همیشه نگران این مساله خواهید بود. ما زمانی می توانیم تغییر را در خودمان ایجاد کنیم که واقعا به آن اعتقاد رسیده باشیم. تنها در این صورت است که احساس فشار و تحمیل شدن نمی کنیم. آیا شما به این اعتقاد رسیده اید؟ اگر بعد ازدواج بخواهند بر مواضع خود پافشاری کرده و نظر خود را به شما تحمیل کنند، عواطف منفی تان نسبت به یکدیگر برانگیخته می شود و از محبت و صمیمیت نیز خبری نخواهد بود و در مجموع زندگی خوشی نخواهید داشت.

همسرگزینی با همسان‌گزینی

دردسرهای اختلاف فرهنگی

اختلاف فرهنگی در ادامه زندگی شما کم کم خودش را نشان خواهد داد و در مسائل اساسی زندگی مشکل ساز خواهد شد. در این باره می توان به موارد زیر اشاره کرد:

اختلاف در تربیت فرزندان: زن و شوهری که دارای فرهنگ و آداب و رسوم و اصول خانوادگی متفاوت هستند، مسلماً در چگونگی تربیت و آموزش فرزندان خود و نیز انجام مراسم خانوادگی با مشکلات و مسائلی مواجه خواهند شد.

توزیع قدرت: در مناطقی از کشورمان مرد خیلی اقتدار دارد. یعنی از حد اقتدار متعارف آقایان خیلی بیشتر است. در برخی مناطق کشور اما زن اقتدار دارد و محور اصلی خانواده است. در همین فرایند اولیه زوج هایی که از نظر فرهنگی با هم تفاوت دارند، دچار مشکل می شوند.

اختلاف در رفتار اجتماعی: دختر و پسری که با اعتقادات دینی و اختلاف در نوع اعتقادات ازدواج می‌کنند، حتی اگر قبل از ازدواج به این توافق رسیده باشند که به مسائل مربوط به مذهب کاری نداشته باشند و خلاصه عیسی به دین خود و موسی به دین خود، پس از احساسات پرشور جوانی، در زمینه‌های مختلف اختلاف نظر و احتمالا ناسازگاری خواهند داشت. برای مثال، عدم هماهنگی در انجام فرایض و مراسم دینی می‌تواند زمینه‌ای برای ناسازگاری باشد. نوع تفریحات و سرگرمی‌ها، نحوه حضور در میهمانی‌ها، مسائل مربوط به طهارت و سایر احکام از مسائلی است که زندگی زوج جوان ما را دچار چالش می‌کند. تصور کنید در چنین خانواده‌ای، پای یک کودک نیز به میان آید. تربیت و پرورش کودک یکی از زمینه‌های مهم برای ناسازگاری‌های دایمی زن و شوهر خواهد بود.

 معیارهای انتخاب همسر


مطالب پیشنهادی:

سرطان سینه و تمامی گفتنی های آن

 کافئین بر بدن چه اثراتی دارد؟

اثرات امواج تلفن همراه بر سلامت افراد چیست؟

بررسی مشکلات برنامه پزشک خانواده

http://maktoobshop.com

همسان همسری یعنی چه؟



وقتی از انتخاب همسر حرف می زنیم، دو نظریه مطرح می شود. نظریه همسان همسری و نظریه ناهمسان همسری. این دو نام شاید به تازگی به گوش شما خورده باشند اما از قدیمی ترین نظریه های آشنایی و ارتباط هستند که اینجا برایتان توضیح می دهیم.

عروس و داماد

به عقیده برگس و والین، دو روانشناسی که در این حوزه کار کرده اند، در بررسی‌های مربوط به انتخاب همسر پنج عامل به‌عنوان عواملی که اصولاً تعیین کننده هستند به چشم می‌آیند:

 همجواری

 تصور از همسر ایده‌آل

 تصویری از والدین و زناشویی آنها

 همسان همسری

 نیازهای شخصیت.

 

همسان همسری

نظریه همسان همسری استوار بر این فرض است که هر چه شباهت ها و همانندی بیشتر باشد دو طرف بیشتر مایل به آشنایی با یکدیگر هستند.

همانندی های قومی، فرهنگی، طبقه اجتماعی، مذهب مشترک، ارزش های مشترک، سن و سال نزدیک به هم و سطح تحصیلاتی مشابه و علایق مشترک بنیان و پایه استواری برای ایجاد زندگی مشترک است. در مورد علاقه مشترک منظور این نیست که دو نفر به همراه هم یک علاقه را دنبال کنند. بلکه ممکن است به طور فردی به آن بپردازند اما هر دو نفر به آن حوزه علاقمند باشند. مثلا علاقه مشترک به موسیقی، هنر، صنایع دستی، طبیعت... و البته همه آنچه که گفته شد به این معنی نیست که اگر در برخی حوزه ها با هم تفاوت داشتند الزاما روابط آنها پایدار و موفق نخواهد بود. اما هر چه مشترکات بیشتر باشد زندگی و ارتباط راحت تر و آسان تر خواهد بود. به همین دلیل متخصصان اکثرا معتقدند که اگر می خواهید ازدواج موفق با ثبات و شادمانی داشته باشید باید به جستجوی فردی باشید با خصوصیات و کیفیاتی که در انتخاب بهترین دوست به دنبال آن هستید. یا به عبارت دیگر با کسی ازدواج کنید که مانند صمیمی ترین دوست شما باشد.

همسانی میان دو فرد نه‌تنها آنان را به‌سوی یکدیگر جذب می‌کند، بلکه پیوند و وصلت ایشان را استوارتر می‌سازد. همه نظام‌های همسرگزینی به ازدواج همسان تمایل دارند و این خود نتیجه تمایل به معامله‌گریست. یعنی معمولاً باتوجه به انواع مشخصات، افراد همسان با یکدیگر ازدواج می‌کنند.

 

ناهمسان همسری

نظریه ناهمسان همسری بیان می کند که ما بیشتر به افرادی علاقمند می شویم که ما را کامل می کنند. مثلا فرد خجالتی از فرد جسور خوشش می آید یا یک فرد اجتماعی و اهل رفت و آمد یک فرد منزوی و اهل مطالعه را جذاب می داند.

فرض اصلی این نظریه این است که ما تمایل داریم کسی را جستجو کنیم که دارای آن چیزی است که ما نداریم و مایل به داشتن آن هستیم. بعضی از مردم این نظریه را می پذیرند. چرا که به نظر می رسد منبعی برای شهود و احساس در آن نهفته است. اما اگر آشنایی را از انتخاب همسر جدا کنیم واقعیت آشکار می شود. تحقیقات نشان می دهد که در اکثر ازدواج های موفق دو طرف معمولا از بسیاری جهات به هم شبیه هستند. هر چند که شاید در دوره آشنایی، تفاوت ها به نظرشان جذاب بیاید. در واقع تفاوت ها باعث جذب آدم ها به یکدیگر می شوند اما باعث ماندگاری رابطه نه. آن چیزی که رابطه را ماندگار می کند، همسانی و تشابه و تناسب است.

همسانی میان دو فرد نه‌تنها آنان را به‌سوی یکدیگر جذب می‌کند، بلکه پیوند و وصلت ایشان را استوارتر می‌سازد

نظریه صافی

نظریه دیگری که برای توضیح فرایند آشنایی تا انتخاب همسر مفید است. نظریه صافی است. این نظریه بیان می کند که مردم برای آشنایی و نهایتا انتخاب همسر از صافی های پیچیده ای عبور می کنند که به تدریج دامنه مخروطی آن تنگ تر می شود و انتخاب محدودتر می شود تا این که نهایتا به یک انتخاب می رسند.

اولین صافی یا اولین عامل تاثیر گذار آشنایان هستند. منظور از آشنایان اقوام خویشان، دوستان، همسایگان، همکاران هم کلاس ها و... هستند که با آنها مواجه می شویم. مکان جغرافیایی و زمان آشنایی عوامل موثری هستند که در این مرحله تاثیر گذارند. البته رسانه های جدید از قبیل اینترنت، فضا و زمان مجازی برای ارتباط ایجاد کرده اند که آنها را نیز می توان در این صافی موثر دانست.

منظور از صافی پیشینه اجتماعی گروه قومی و نژادی، طبقه اجتماعی – اقتصادی و سن است که در این مرحله افراد به طور هشیار یا ناهشیار آن را لحاظ می کنند.

جذابیت در مرحله بعد به صورت یک صافی عمل می کند و در تصمیم گیری افراد موثر است. همسانی و هماهنگی بیشتر معطوف به شخصیت علایق باورها و ارزش هاست. هر چه افراد به لحاظ این چند عامل با هم هماهنگی بیشتری داشته باشند احتمال این که با هم ازدواج کنند بیشتر است.

 

صافی ها معمولا این ها هستند:

صافی آشنایان: افراد مناسبی که می شناسید. یعنی شما در مرحله اول به دور و بری های خود توجه می کنید و سعی می کنید فرد مورد نظرتان را از میان آنها پیدا کنید. خانواده، گروه های اجتماعی، همکاران و دوستان و... را بررسی کرده و آنها را از فیلتر خود می گذرانید.

 

صافی پیشینه اجتماعی: افراد با پیشینه اجتماعی همانند بیشتر جذب یکدیگر می شوند. همسانی فرهنگی هم در همین جا مطرح می شود. تصور و برداشت مردم از صفات شخصی مطلوب در یک همسر ایده‌آل بخشی از فرهنگ یک گروه است که توسط اعضای جدیدتر آن گروه مورد تقلید واقع می‌شود. این تصورات اگرچه در مدت زمان معینی ثابت باقی می‌مانند اما تحت شرایط و مقتضیات جدید تاحدودی متحول می‌گردند. هر فرهنگی تصوری از همسر مطلوب را در اذهان اعضای یک جامعه می‌پروراند. این تصورسازی برحسب اینکه در آن فرهنگ چه چیزی مهم است و بسته به اینکه ازدواج در آن جامعه چه کارکردهایی را به انجام می‌رساند متفاوت است.

 

صافی جذابیت: خیلی ساده است! افراد جذاب توجه شما را جلب می کنند و به همان اندازه اگر فردی برای شما جذاب نباشد پشت صافی شما گیر خواهد کرد.

 

صافی همسانی و هماهنگی: شخصیت های هماهنگ با شما شما را بیشتر جلب می کنند. در واقع در مهم ترین بخش انتخاب و سخت ترین بخش آن، فرد دنبال این می گردد که چقدر با طرف مقابلش هماهنگی و تشابه شخصیتی دارد. اگر طرف مقابل شما در این مرحله مردود شود، شما او را انتخاب نخواهید کرد.

 

صافی سنجش: ارزیابی ما از ارتباط. در این مرحله ما ارزیابی می کنیم که در ارتباط چه می دهیم و چه بدست می آوریم. اگر در ارزیابی ما آنچه که می دهیم با انچه بدست می آوریم متناسب بود اغلب به سوی ارتباط متقابل متعهدانه یا ازدواج پیش خواهیم رفت.


همسرگزینی و باورها و اعتقادات 

مطالب پیشنهادی:

سرطان سینه و تمامی گفتنی های آن

 کافئین بر بدن چه اثراتی دارد؟

اثرات امواج تلفن همراه بر سلامت افراد چیست؟

بررسی مشکلات برنامه پزشک خانواده

http://maktoobshop.com

 

هدف از ازدواج چیست




هدف از تشکیل خانواده، تأمین نیازهای مادی و معنوی انسان از جمله دست‌یابی به سکون و آرامش است. دست‌یابی به این اهداف والا، نیازمند توجه جدی به خانواده می‌باشد. در حقیقت خانواده یعنی گروهی، متشکل از افرادی که از طریق...


هدف از تشکیل خانواده، تأمین نیازهای مادی و معنوی انسان از جمله دست‌یابی به سکون و آرامش است. دست‌یابی به این اهداف والا، نیازمند توجه جدی به خانواده می‌باشد. در حقیقت خانواده یعنی گروهی، متشکل از افرادی که از طریق نسب یا سبب و رضاع با یکدیگر به عنوان شوهر، زن، فرزندان، مادر، پدر، برادر و خواهر در ارتباط متقابلند و فرهنگ مشترکی پدید آورده و در واحد خاصی به نام خانه زندگی می‌کنند.


خانواده به عنوان اوّلین کانونی که فرد در آن قرار می‌‌گیرد دارای اهمیت شایان توجهی است. اوّلین تأثیرات محیطی که فرد دریافت می‌کند از محیط خانواده است و حتی تأثیرپذیری فرد از سایر محیط‌ها می‌تواند نشأت گرفته از همین محیط خانواده باشد. خانواده پایه گذار بخش مهمی از سرنوشت انسان است و در تعیین سبک و خط مشی زندگی آینده ، اخلاق ، سلامت و عملکرد فرد در آینده نقش بزرگی بر عهده دارد. عواملی چون شخصیت والدین ، سلامت روانی و جسمانی آن‌ها ، شیوه‌های تربیتی اعمال شده در داخل خانواده، شغل و تحصیلات والدین و وضعیت اقتصادی و فرهنگی خانواده، محل سکونت خانواده، حجم و جمعیت خانواده، روابط اجتماعی خانواده و بی‌نهایت متغیر دیگر در خانواده وجود دارند که شخصیت فرزند، سلامت روانی و جسمانی او، آینده شغلی، تحصیلی، اقتصادی، سازگاری اجتماعی و فرهنگی، تشکیل خانواده او و غیره را تحت تأثیر قرار می‌دهند.



انحرافات خانواده، عدم سلامت روانی خانواده، مشکلات اقتصادی و اجتماعی خانواده از لحاظ تأثیری که روی اعضاء خود دارد جامعه را نیزتحت تأثیر قرار می‌دهد.

افراد، پیوند میان خانواده و اجتماع هستند. افراد پرورش یافته در خانواده وارد اجتماع می‌شوند و ویژگی‌های سالم یا ناسالم خود را که در خانواده دریافت کرده وارد اجتماع می‌کنند. از این لحاظ سلامت یک جامعه به سلامت خانواده‌های آن وابسته است.



● اهمیت ازدواج


تـردیـدی نـیست که ازدواج ومیل به زناشویی زن ومرد از غرایز اولیه نوع بشر است وهر انسانی به صـورت طبیعی علاقه مند به ازدواج وتولیدمثل می باشد, به تعبیر دیگر, هر انسانی در صدد است کـه از طـریق تولید مثل، حیات موقت وپایان پذیر خویش را از طریق بقای فرزند دایمی سازد, در عـیـن حال، چگونگی بقای نسل نیز برای وی از اهمیت ویژه ای برخوردار است، چه این که هر فرد بـشـر هـمـان گـونـه کـه به سلامت خویش می اندیشد, به سلامت فرزند خویش نیز اهتمام دارد وهمان گونه که به دنبال سعادت خویش است، سعادت فرزند خود را نیز می خواهد, زیرا در حقیقت فرزند خود را تداوم وجود خویش دانسته وسعادت وی را از سعادت خویش جدا نمی داند.



علی (ع) در نامه معروفش به امام حسن مجتبی (ع) می فرماید: و وجدتک بعضی بل وجدتک کلی، حتی کان شیئا لو اصابک اصابنی وکان الموت لواتاک اتانی فعنانی من امرک ما یعنینی من امر نفسی . آنـچـه در سـخن علی (ع) آمده، همان ندای فطرت است که هر فرد انسان فرزندش را جزء خویش، بـلـکه تمام هستی خویش می داند که از طریق او بقا وتداوم می یابد, بنابراین، مرگ فرزند را مرگ خـویـش تـلـقـی مـی کـند وهمان گونه به سرنوشت فرزندش می اندیشد که به سرنوشت خویش می اندیشد, واز طرفی از دیرباز انسانها متوجه تاثیر سلامت پدر ومادر در سلامت فرزند بوده اند. از این جهت در طول تاریخ، همه ملل در انتخاب همسر, امور زیادی را مراعات نموده وامر ازدواج را بـا ملاحظه شرایط زیادی انجام می داده اند که همه این شرایط لااقل به تصور آنان برای سلامت جسمی ویا سعادت معنوی فرزندانشان اهمیت داشته است .



در ایـن زمینه توصیه های فراوانی از حکیمان جوامع ملل مختلف نقل شده ومردمان به آن پای بند بـوده ودر امـر مـقـدس ازدواج، آنها را مراعات می نموده اند, چنان که از پیامبر اکرم(ص)ودیگر امامان مـعـصوم نیز چنین توصیه های ارزنده ای را در کتب مختلف مشاهده می کنیم . به عنوان نمونه، پیامبر اکرم(ص)می فرماید: انظر فی ای نصاب تضع ولدک فان العرق دساس, بنگر که فرزندت را از چـه فـامـیلی به دست می آوری، چه این که اخلاق وخصایص هر فامیلی در نسل آنها باقی می ماند (وانـحـرافـهای اخلاقی آنان تاثیر سوء خود را در فرزندان آنها نیز به جا خواهد گذاشت). بنابراین، همگان باید در انتخاب همسر دقت کافی کنند واز بهترین افراد برای خویش همسر برگزینند



● انگیزه‌های ازدواج


انگیزه های غلط برای ازدواج هنگام ازدواج بیشتر با گوشهایت مشورت کن تا با چشم هایت (آلوفن بیسمارک) بـعضی اوقات افراد دم بخت به دلایل عجیب و غریبی ازدواج می کنند. گاهی نـیز دلایل خوب و موجهی برای انتخاب فرد به خصوصی در سر دارند. آیا شما هم تحت فشار هسـتـیـد کـه هرچه زودتر ازدواج کنید؟ پس بهتر است نگاهی هم به این «دلایل بد» برای ازدواج بیندازید:



▪ ازدواج کردن فقط به خاطر پول


فــرض می کنیم فردی که شما شیفته و عاشقش شده اید شـخـص ثـروتـمـندی بـاشـد؛ کـه خـوش بـه سعادتان. البته عـاقـلانـه هم نیست که با آدمی که کاملاً بی پول اسـت وهـیچ قــصدی هم ندارد که در آیـنـده در تأمین هزینه های زندگی سهمی داشته باشد، ازدواج کنید، مگر آن کـه حـاضـر باشید روزی ۱۸ ساعت با کمال رضایت کار کنید تا قادر باشـید مخارج سنگین زندگی را تـأمین کنید. اما ازدواج کردن با یک نفر تنها به خاطر پول، صـرفنـظـر از احـسـاس شـمـا نسبت به آن فرد، تقریباً همواره اشتباه است.



▪ ازدواج به خاطر دور شدن از خانه والدین


وقـتـی وضـعیت در خانه پدری، شوم و اندوه بار باشد، ازدواج یک راه گریز محسوب می شـود. تعجبی ندارد که خیلی ها این راه گریز را انتخاب می کـنـند. اما معمولاً این مسیری است که شما را از چاله در آورده و به چاه مـی انـدازد! یکی دو سال دیگر در خـانه پـدر و مادر ماندن، بهتر از آن است که با نخستین پیشنـهاد ازدواج ، تن به تأهل دهید، چون آن وقـت مـمـکـن است شریک زندگی تان تا آخر عمر سبب رنجش و آزار شما گردد.



▪ علاقه والدین شما به فرد مورد نظر


البـتـه جـای تـعــجب دارد که والـدین شـمــا واقعاً همسر آینده شما را دوست بدارند! اما دوست داشتن ایـن فـرد از سـوی آنها دلـیل کافی برای مد نظر قرار دادن ازدواج با آن فرد نیست. سال های آینده، زمانی که آنها درگذشتـند و از میان شما رفتند شما کماکان باید اسیر فرد رؤیاهای آنان باشید. فردی که شاید مرد یا زن رؤیاهای شما نباشد.



▪ خواهان فرزند بودن


بله. «بچه دار شدن» قوی ترین محرک برای بسیاری از افراد در ازدواج است – اما آیا شما حاضرید فرزندان خود را در شرایط نه چندان ایده آل پرورش دهید؟ موضوع اینجاست: زمانی که بچه ها بزرگ می شوند و دنبال زندگی خودشان بروند شـما مجدداً با آن فرد خواهید بود. هیچ کس کامل نیست، امـا حـداقل کسی را برگزینید که بتواند برای فرزندانتان پدر یا مادر خوبی باشد؛ همـچـنـین خود شـما به وی علاقه داشته باشید و برایش احترام قائل باشید. در غـیر این صـورت گـزیـنه دیـگری را مد نظر قرار دهید مثلاً کودکی را به فرزندخواندگی بپذیرید.



▪ کسی که به خاطر شما همسرش را کنار گذاشته


معمولاً این گـونـه ازدواج ها زیـاد دوام نخـواهـد آورد و پـــایه ای برای یک رابطه درازمدت نخواهد بود. ایـن سناریو را در نظر بگیرید: فردی که شخصی را می یابد که حاضر است به همسر یا نامزد خـود خیانت کند، مسـلـماً رابطه آنها استحکامی نخواهد داشت. زیـرا کسی کـه تـوسـط شـما بـه فـرد دیگری خیانت کرده، روزی نـیـز به خود شما خیانت خواهد کرد.



▪ یافتن یک ناپدری یا نامادری برای فرزندتان


اگر توانستید فرد مناسبی را بیابید به شما تبریک می گوییم. اما اگر تردید دارید دست نـگـه داریـد. داشتن یـک نـامـادری یـا ناپدری بی رحم، برای فرزند شما به مراتب سخت تر و ناگوارتر است از این که فقط یک پدر یا مادر دلسوز و مهربان بالای سرش باشد.



▪ فشار اجتماعی


تمام دوستان شما ازدواج کرده اند، اما شما هنوز مجرد هستید…امـا مطمئن باشید که تا الان یکی دوتای آنها طلاق گرفته اند! پس، خودتان باشید. هنگــامی که مثلاً خاله شما در مورد این که آیا تصمیم به ازدواج دارید یا نه از شما سؤال می کند، توجهی نکنید. بهتر است تنها باشید تا این که با کسی ازدواج کنید که سبب بـدبـخـتـی شـمـا گــردد. هیچگاه تنها به خاطر آنکه متأهل شوید معیارهای خود را پایین نیاورید. هر کس با عشق الهی متحد شود اندکی از بهشت را در زمین می آفریند (کاترین پاندر)



● عملکردهای خانواده هسته‌ای


ابتدا نیاز است تا تعریفی از خانواده هسته‌ای داشته باشیم:


▪ خانواده هسته ای: خانواده ای است کوچک ، متشکل از زن و شوهر و احتمالاً فرزند یا فرزندان. از ویژگیهای آن می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:


محدودیت ابعاد خانواده از لحاظ اسلاف: خانواده‌ها معمولا جدا از والدین یا اقوام زوجین حیات می‌گذرانند.


محدودیت خانواده از نظر تعداد فرزندان: خانواده‌ها به حسبü معمول با تعداد اندکی از کودکان تشکیل می‌شود. چنانکه در مواردی جایگزینی نسل(به جهت کمی زادوولد) دچار اشکال می‌گردد.



▪ افقی بودن هرم قدرت : در خانوادهü هسته‌ای به طور معمول، تصمیمات اساسی خانه از طریق گفت‌وگو و تبادل نظر اتخاذ می‌شود.



▪ نومکانی: خانواده هسته‌ای به حسب معمول در محلی جدا از والدین یاü اقوام زوجین تشکیل می‌شود و همین امر در افقی شدن هرم قدرت موثر است.


بعضی چون پارسنز بر این عقیده‌اند که چنین خانواده‌ای بسیار عقلانی است. زیرا عقل و منطق همواره بر آن حاکم است و در اتخاذ تصمیمات اساسی، هر یکاز ساکنان خانه که دارای منطق قویتری است، حق تصمیم‌گیری می‌یابد. جامعه هسته‌ای با جامعه جدید صنعتی سازگار است و بالاترین امکان تحرک جغرافیایی را فراهم می‌آورد.



اگبرن در چند دهه پیش هفت کارکرد برای خانواده در نظر گرفت:


۱) تولید کالای اقتصادی و خدماتی

۲) تعیین پایگاه اجتماعی برای فرزندان

۳) آموزش فرزندان

۴) آموزش مذهب به کودکان و نوجوانان

۵) تولید نسل

۶) حمایت

۷) عطوفت و محبت و روابط اجتماعی خانواده بسیاری از جامعه‌شناسان کارکرد جامعه‌پذیری را در مقایسه با کارکرد آموزشی، دارای مفهومی عمیق‌تر یافتند. زیراکه شامل کلیه یادگیریهای غیررسمی نیز می‌شود.


باتامور برای نظام خانواده هسته‌ای، چهار کارکرد عمده را مطرح می‌کند:


۱) کارکرد جنسی

۲) کارکرد اقتصادی

۳) کارکرد تولید مثل

۴) کارکرد تعلیم و تربیت کینکزلی دیویس پس از تشریح روابط متقابل اعضای خانواده، چهار کارکرد اساسی زیر را برای خانواده عنوان می‌کند:


۱) کارکرد تولید مثل

۲) کارکرد نگهداری کودکان نابالغ

۳) کارکرد کاریابی و ایجاد پایگاه اجتماعی برای فرزندان

۴) کارکرد جامعه‌پذیری علاوه بر این مرداک نیز با توجه به تاکیدش بر جهانی بودن خانواده، چهار کارکرد فوق را مورد تایید قرار می‌دهد.


تی‌بیتز در سال ۱۹۳۴ شش کارکرد اساسی خانواده را به صورت زیر مطرح کردند:


۱) تولید مثل

۲) محافظت

۳) اجتماعی کردن

۴) تنظیم روابط جنسی

۵) عاطفه و همراهی

۶) پایگاه اجتماعی جامعه‌شناسان نیز با اندک تفاوتهایی همین کارکردها را درنظر گرفتند. مثلا ناید هارت علاوه بر کارکردهای تولید مثل، اجتماعی کردن و تعیین پایگاه اجتماعی به کارکردهای محافظت روانی از اعضای خانواده، کاهش و از میان برن تنشها و همچنین خانه‌داری و گذران اوقات فراغت نیز تاکید کرده است.


پارسونز نیز دو کارکرد اساسی زیر را برای خانواده هسته‌ای منزوی زمان خود قائل است:


۱) کارکرد اجتماعی کردن کودکان

۲) کارکرد شکوفایی و ثبات شخصیت بزرگسالان این دو کارکرد تنها در روابط صمیمی و محبت‌آمیز خانواده امکا‌ن‌پذیر است. خانواده که گروهی منزوی و جدا از خویشاوندان است و بر اساس انتخاب آزاد و عشق و علاقه زن وشوهر به یکدیگر تشکیل می‌شود، کارکرد اجتماعی کردن کودکان را که دارای ابعاد عاطفی نیز هست به عهده دارد.


جامعه‌شناسانی که خانواده را به صورت یک سیستم، یک گروه و یا یک نهاد خاصی در نظر می‌گیرند، خانواده را در برابر جامعه خشن با روابط رسمی نگاه می‌کنند و از آنجا که خانواده را گروهی کوچک می‌دانند که صمیمیت و محبت ویژگی اساسی و غیرقابل تفکیک آن است، خانواده را بهترین مکان برای یکی از مهم‌ترین کارکردها یعنی اجتماعی کردن نسل جوان در نظر می‌گیرند. کونیک معتقد است به سبب تبدیل امروزین خانواده به یک محیط خصوصی، جدایی آن با جامعه بزرگ و کاهش وابستگیش به محیط خارج، روابط انسانی دورن خانواده عمیق‌تر شده است. به گونه‌ای که کونیک از محیط کوچک خانواده به عنوان مهم‌ترین گروه صمیمی نام می‌برد.


از این رو کونیک کارکردهای خانواده را تولید و امتداد نسل، جامعه‌پذیری و انتقال فرهنگ بیان داشته است.

کونیک مهم‌ترین کارکرد خانواده را تولید شخصیت اجتماعی-فرهنگی می‌داند. خانواده، نوزاد یعنی موجودی بیولوژیکی را به شکل فردی فردی با شخصیت اجتماعی-فرهنگی با عناصر فرهنگی جامعه خود و با رفتارهای اجتماعی و قابلیتهای اجتماعی به جامعه تحویل می‌دهد. وظیفه تربیتی جدید به عهده خانواده گذاشته شده است. خانواده در چارجوب درونی خود که به صورت عمده از نظارت و دخالتهای اجتماعی آزاد است، کودکان را تربیت می‌کند. دیگر محور تربیت‌های کودکان ارزشهای شغلی و یا اقتصادی نیست. بلکه بر تربیت انسانی که قادر به غلبه بر شرایط زندگی زمان است تاکید می‌شود. خانواده در جهان دگرگون شونده فعلی، انسانی مستقل و آزاداندیش تربیت می‌کند.


ارنست برجس مهمترین کارکرد خانواده امروزی را پرورش و حفظ شخصیت اعضای آن می‌داند. یه عقیده وی خانواده به منزله یک واحد شخصیتهای متعامل است که مهمترین وظیفه آن تشدید محبت بین زن و شوهر و پرورش شخصیت فرزندان است. در صورت فقدان فرزند، ایجاد محبت بین زن و شوهر و تقویت مبانی آن مهمترین وظایف است. بنابراین هرگاه محبت بین زن و شوهر رو به ضعف رود و عطوفت نیز ناپدید گردد، انتظارات از نقشهای متقابل از بین می‌رود و خانواده دیگر دارای نظام نخواهد بود.


دکتر آقابخشی سه کارکرد زیر را به عنوان مهم‌ترین کارکردهای خانواده برگزیده است:


۱/)جامعه‌پذیری فرزندان

۲) نقش اقتصادی و حمایتی پدر

۳) روابط اجتماعی اعضای خانواده

ناید هارت دو کارکرد زیر را در خانواده هسته‌ای مهم می‌داند:

۱)گذران اوقات فراغت جمعی خانواده با یکدیگر

۲) اجتماعی کردن و تربیت کودکان

بطور کلی وظایف و کارکردهای خانواده را می‌توان به صورت زیر برشمرد.

۱) کانون مهر و الفت

۲) تنظیم روابط جنسی و جواب نیازهای‌ جنسی زن و مرد

۳) تولیدمثل

۴) پرورش شخصیت کودکان خانواده

۵) انتقال مواریث مذهب و فرهنگی به نسل بعدی

۶) جامعه‌پذیری(فرهنگ‌پذیری) یا اجتماعی کردن کودکان خانواده

۷) ایجاد احساس امنیت برای اعضاء خانواده و حمایت از آنها

۸) کارکرد عاطفی، یعنی توسعه رفتارهای عاطفی خود و فرزندان خانواده

۹) تعیین پایگاه اجتماعی(جواب به نیازهای عضویتهای اعضاء خانواده)

۱۰) کسب احترام برای اعضای خودی

۱۱) کارکرد(حمایت) اقتصادی(کار، تولید، مصرف و پس‌انداز)



همه کارکردهای خانواده بخصوص ایجاد احساس امنیت برای اعضاء خانواده و حمایت از آنهادر صورتی می‌تواند در خانواده جاری باشد که خانواده از آسیب‌های اجتماعی دور بماند. در این شرایط است که خانواده با استفاده از مجموعه کارکردهای خود و به ویژه کارکردهایی که مجموعه کارکرد عاطفی خانواده را تشکیل می‌دهد می‌تواند امور تربیتی کل خانواده را در دست بگیرد و به پرورش شخصیت متعادل کودکان و نوجوانان خود بپردازد.


بدیهی است اگر در هر کدام از کارکردهای خانواده خللی ایجاد شود، خود موجب بروز نوعی رفتار در خانواده می‌گردد که ممکن است کل خانواده یا برخی اعضای آن را به سمت آسیبهای اجتماعی بکشاند و یا در مورد کودکان و نوجوانان آنها را دچار فقر عاطفی بنماید. پس رابطه آسیب‌های اجتماعی با کارکردهای خانواده نوعی رابطه متقابل است و در صورت عدم انجام کارکردها، می‌تواند موجب تخریب خانواده شود و تنها راه حفظ سلامت خانواده، دور نگه داشتن آن در آسیب‌های اجتماعی یعنی اجرای متناسب کارکردهای اجتماعی خانواده است. 

parsianforum.com


مطالب پیشنهادی:


آمادگی ملی و سازمانی در مقابله با زلزله و مدیریت بحران

ارتقای کیفیت خدمات سلامت از منابع مالی یارانه ها

 بیمه سلامت و نقش بیمه های مکمل بر آن


*هدفمند کردن ازدواج ها            *سه اصل مهم زیر چتر زندگی 

ازدواج مهارت می خواهد!

 


 زندگی مشترک  افقی است روشن و جلوه گاهی زیبا برای تولدی دوباره؛ مشروط بر آن که وجوه ضروری این اشتراک، یعنی توانایی ها و مهارت های خاص و سازنده، در تفکر، بینش و عملکرد انسان رؤیت و ملاحظه شود. زیرا این مهارت ها و توانایی های انسان است که در وقت لزوم، به یاری او می آید تا مشکلات ، اختلافات و نقاط ضعف و کاستی های زندگی مشترکش را برطرف نماید. حال چنانچه زندگی مشترکی که براساس پیوندی مقدس از سوی زن و مرد، صورت پذیرفته، با عدم توانایی ها و مهارت های هر دو نفر و یا حتی یکی از آنها روبه رو شود، به طور مسلم، ادامه این زندگی با تلخکامی، ناراحتی و تنش و رنجش همراه خواهد شد. بنابراین باید در نظر داشته باشیم بقا و تداوم و شیرینی یک زندگی مشترک، همیشه در گرو توانایی ها و مهارت های خاصی است که در حقیقت تضمین کننده ای قابل اطمینان برای خوشبختی  زوجین به حساب می آیند.

به همین لحاظ در نوشتاری که پیش رو دارید سعی شده است تا به صورت اجمال به راهکارهای مهم و اساسی، پیرامون برخی از توانایی ها و مهارت های لازم برای ایجاد و برقراری یک زندگی مشترک ایده آل پرداخته شود.

 

مهارت در خودآگاهی

آگاهی از خود و خصوصیات مختلف خود، به انسان کمک می کند با توانایی ها و ضعف ها و سایر خصوصیات خود آشنا شود. همچنین در صورت برخورد با طرف مقابل و تشکیل زندگی مشترک  بهتر و عمیق تر با مسائل روبه رو شود. این خودآگاهی به شخص نشان می دهد که چگونه می تواند احساسات خود را بشناسد، از وجود آنها آگاه شده و به وقت لزوم کنترلشان نماید تا منجر به هیچگونه ناراحتی نگردد.

خودآگاهی، موجب شناخت نیاز افراد و یافتن راه مناسب برای مواجهه با آنها می شود. همچنین اهداف زندگی را مشخص تر و واقع بینانه تر نشان می دهد و ارزش واقعی افراد و مسائل پیرامونشان را نمایان می سازد. خودآگاهی فرآیند سالم هویت یابی را برای انسان سهل تر می نماید، به زندگی او آرامش می دهد و احساس رضایت مندی اش را رونق می بخشد.

«خودآگاهی» تضمین کننده استحکام وجود فرد در هنگام بزرگسالی است و باعث پرورش روابط زن و شوهر در رویارویی با مشکلات و حل مناسب آنها می شود.

خودآگاهی تضمین کننده استحکام وجود فرد در هنگام بزرگسالی است و باعث پرورش روابط زن و شوهر در رویارویی با مشکلات و حل مناسب آنها می شود.

به جز موارد فوق، «خودآگاهی» شناخت و تنظیم احساسات، اهداف و برنامه زندگی، تفریحات و سرگرمی ها، توانایی ها، ضعف ها، ارزش ها، مسئولیت ها، شناخت فرهنگ، مذهب، علائق، آرزوها و استعدادها را به دنبال دارد.

کشف و درک و شناخت مهارت ها و توانایی های خود، به این دلیل مهم است که فرد قبل از ازدواجش بداند چه هدفی دارد تا برای ازدواج خود براساس هدف اصلی زندگی اش، برنامه ریزی نماید. مثلاً فردی که هدفش رسیدن به درجات عالیه کمال و معنویات است، اگر با کسی ازدواج کند که هدفش رسیدن به یک زندگی تجملی و سراسر مادیات است، به طور قطع پس از ازدواج، دچار مشکلات فراوانی در زندگی مشترک خواهد شد. امتیاز دیگری که می توان برای خودآگاهی منظور نمود آن است که موجبی قدرتمند برای شناخت و تشخیص تفاوت های بین خود و دیگران است. در این میان باید گفت شناخت تفاوت های میان زن و مرد، یکی از مهم ترین بخش های مربوط به مهارت خودآگاهی است.


 

شناخت تفاوت های میان زنان و مردان

در یک بعد کلی می توان گفت انسان ها، تفاوت های بسیاری با یکدیگر دارند که دلایل شان نیز متنوع و متعدد است. اما تفاوت های بین زن و مرد ، تفاوت های عمده ای است. برخی از این تفاوت ها، ریشه در عوامل فیزیولوژیکی و زیستی دارند و بعضی، نشأت گرفته از عوامل فرهنگی و اجتماعی هستند.


بیشترین این تفاوت ها را که معمولاً شدید و قابل تعمق است، می توان در ازدواج و زندگی مشترک به وضوح احساس کرد، از جمله این که:

 

1 - دیدگاه زنان و مردان نسبت به ارتباط و مسائل جنسی کاملاً متفاوت است

این تفاوت که در واقع ریشه زیستی دارد، مهمترین اختلاف آنان در ارتباط با رابطه جنسی است. این رابطه در زنان با عواطف مثبت و احساسات گره خورده است در حالی که ارتباط جنسی در مردها، بیشتر جنبه های فیزیولوژیک دارد و بیشتر ارضای یک غریزه به حساب می آِید. دیگر آن که جنبه های عاطفی این احساس در مردها، بسیار کمتر از آن احساسی است که در زن ها وجود دارد. این تفاوت ها و یا عدم آگاهی از آنها، گاهی موجب سوء تفاهم و بر هم خوردن روابط میان مرد و همسرش می شود.

 

2 - استقلال برای مردان اهمیت بسیاری دارد

استقلال مردها از موارد قابل توجه در زندگی مشترک است. چون آنها مایلند و می خواهند در مورد مسائل مالی و معاملات و سایر موارد مشابه، مستقل عمل کنند. مخالفت همسر یا عدم توجه وی به این نکته، می تواند مشکلات و موانعی در زندگی مشترک ایجاد کند زیرا مرد تصور می کند که به احساس استقلالش، لطمه خورده است.

 

3 - زنان می خواهند مورد حمایت باشند و به این حمایت اهمیت می دهند

چنانچه زن حس کند از طرف همسرش مورد بی توجهی و بی مسئولیتی قرار گرفته، به شدت آزرده می شود و واکنش های عاطفی شدید نشان می دهد. زیرا آنچه برای زن ها اهمیت دارد، آن است که حس کنند همسرشان به آنان احترام می گذارد و به سلامت وعقیده و ... آنان اهمیت می دهد.

 

4 - مدیریت خانه برای مردها بسیار مهم است

با مراجعه به فرهنگ های مختلف موجود در جوامع گوناگون، خواهیم دید که «مرد» به عنوان قدرت اول خانواده، شناخته شده است که البته این مسئله را باید جدای از تبعیض های جنسی میان زن و مرد، به حساب آورد. در خانواده هایی که زن بدون نظرخواهی و مشورت همسرش درباره مسائل خانوادگی تصمیمی اتخاذ می نماید، یا این که قدرت اول خانواده است، معمولاً مشکلات گوناگون زیادی مشاهده می شود که آسیب دیدگی احساس مرد از خود را می توان یکی از این ناراحتی ها دانست. البته این که مرد، قدرت اول خانواده باشد بدان معنا نیست که مرد، در یک نقش دیکتاتوری ظاهر شود بلکه منظور از این مسئله، مدیریتی است که باید بر عهده مرد قرار بگیرد.

 

5 - صحبت کردن و ارتباطات اجتماعی برای زنان مهم است

زن ها با دور هم جمع شدن و صحبت کردن، بسیاری از نگرانی ها، استرس ها و ناراحتی های خود را تعدیل وتخلیه می نمایند. تمایل به ارتباطات اجتماعی و حرف زدن در زنان بیشتر از مردان است. به همین دلیل چنانچه درک و آگاهی زن و مرد، نسبت به این خصوصیت ضعیف باشد، مطمئناً آنان را دچار سوء تفاهمات جدی در زندگی مشترک خواهد نمود.


 

6 - نگاه مردان به مسائل، کلی تر است

مردها معمولاً وارد جزئیات و نکات ظریف نمی شوند، در حالی که زن ها به عمق مسائل و اجزاء ریز در ارتباطات و دیگر موارد، توجه زیادی دارند. معمولاً این خصوصیات زن و مرد، موجب می شود زن تصور کند مرد در باره بسیاری از مسائل بی دقت و بدون توجه است و مرد نیز همسرش را فردی حساس و ریزبین بداند که همیشه ذهن خود را برای موارد و مسائل پیش پا افتاده و کم اهمیت، درگیر و مشغول می سازد.

 

7 - جذابیت های جسمی و آراستگی برای مردها بسیار اهمیت دارد

مردها بیش از زن ها تحت تأثیر جذابیت های جسمی و آراستگی زن قرار می گیرند که این نیز یکی دیگر از تفاوت های مهم آنهاست.

 

8 زن ها عاطفی تر از مردها هستند

یکی دیگر از تفاوت های عمده بین زن و مرد، عاطفی تر بودن زنان است و این انتظاری است که زن ها، از مردها نیز دارند! مثلاً زنی که همواره تاریخ دقیق روز ازدواج ، تاریخ تولد همسر، مکان آشنایی و ... را به یاد دارد و چه بسا به مناسبت آنها، برای همسر خود، هدیه هایی هم تهیه کند، وقتی با شوهری روبه رو می شود که نسبت به این مسائل بی اعتنا یا فراموشکار است، نخستین احساسش آن است که همسرش نسبت به او بی علاقه و بی اهمیت است. باید دانست ادامه چنین تفکرات منفی و برخوردهای احساسی در مدت زمانی اندک، موجب بروز سوء تفاهم و دلسردی از زندگی مشترک می شود. لذا آگاهی از این نکات ضمن آن که از ناراحتی های بسیاری جلوگیری می کند، احساس مهارت در زندگی مشترک را در شخص رشد می دهد و او را به موفقیت می رساند.

 

مهارت در همدلی با افراد

همدلی با افراد مهارت خاصی می خواهد. همدلی به برقراری ارتباط عمیق و صمیمی به انسان ها کمک بسیاری می کند. گاهی اوقات افراد به اشتباه، تصور می کنند تفاهم به این معناست که ما با فرد مقابل، کاملاً همفکر و هم عقیده باشیم، در حالی که باید گفت چنین تصوری از پایه و اساس اشتباه است، زیرا هیچ گاه نمی توان دو انسان را یافت که به طور کامل شبیه یکدیگر باشند. اختلاف و تفاوت در دیدگاه ها، سلیقه ها، آرزوها، عقاید و علایق، همه و همه، امری طبیعی و کاملاً عادی است. اما آنچه این اختلاف و تفاوت را می تواند برای ما، قابل درک و فهم سازد، همان «همدلی» است که به واسطه آن، می توانیم بسیاری از مشکلات ارتباطی خود با دیگران، خاصه شریک زندگی مان، را برطرف سازیم.


 

اصول مهارت همدلی

 

1 به صحبت های دیگران خوب گوش کنید.

هنگامی که کسی صحبت می کند، کار دیگری انجام ندهید. خوب گوش کردن یا به عبارت دیگر، گوش کردن فعال، پایه و اساس هر نوع ارتباط سالمی است. نمی توان هم کتاب خواند و هم به صحبت های طرف مقابل گوش داد. چون بین شنیدن و گوش دادن، تفاوت زیادی وجود دارد. همچنین توجه کنید که هنگام صحبت کردن طرف مقابل، به صورت او نگاه کنید تا مطمئن باشد نسبت به صحبت هایش، هر چند معمولی و عادی، دقت، حرمت و حساسیت لازم را قائلید. حتی گاه با اظهار کلماتی چون بله! عجب! خوب! فهمیدم! پس این طور! به او نشان دهید که کاملاً به صحبت هایش و آنچه که می گوید، توجه دارید و برای این توجه تمرکز کافی داشته باشید.

 

2 - با احساس و عواطف طرف مقابل تان همراه و هماهنگ شوید.

هنگام همدلی، سعی کنید طرف مقابل خود را درک کنید. آن هم به طور حقیقی و دور از هرگونه تظاهر و تصنعی ریاکارانه یا از روی اجبار! بلکه از روی عاطفه و احساس هماهنگ با طرف مقابل. مثلاً هیچ وقت نمی توان با فردی که با صدا و حالتی حزن آلود، درباره مسئله یا موضوع ناراحت کننده ای سخن می گوید، با لحنی شاد و سرشار از سرخوشی سخن گفت. البته عکس این مثال نیز صادق است.

 

3 - به احساسات و هیجان های طرف مقابل تان توجه داشته باشید.

بیشتر اوقات، فردی که از شرایط و مسایل خود، سخن می گوید و به شرح مشکلات یا درد دل هایش می پردازد، قبل از آن که به دنبال راه چاره یا پند و اندرز و یا راهنمایی باشد، نیاز دارد تا مخاطب او، متوجه احساس و حالت و هیجان او شود و موقعیت های احساسی او را درک کند. شما باید با توجهی که نسبت به احساس و هیجان او می کنید، این خواسته را برای وی به اثبات برسانید.

 

4 - خود را به جای طرف مقابل بگذارید.

تنها در این صورت است که می توانید از دریچه چشم وی، به مشکلات نگاه کنید و احساسات و موقعیتش را دریابید تا بتوانید همدلی لازم را درباره اش داشته باشید.

 

5 - در همدلی با طرف مقابل، از جمله های قاطع استفاده نکنید.

معمولاً شدت ناراحتی و هیجان در فرد نیازمند به همدلی، به حدی است که موجبات آزردگی و آسیب پذیری را در او، مستعد می سازد. بنابراین باید مراقب بود تا با چنین فردی، با کلمه ها و جمله های قاطع و بُرنده، صحبت نکنیم. چه بسا که در تشخیص احساس و معانی سخنان وی اشتباه کرده باشیم آن وقت به دلیل قطعیت نظر و صحبتی که داشته ایم، نه تنها همراه و همدل او نبوده ایم، بلکه به نوعی وی را آزرده خاطر و منزجر نیز کرده ایم.

 

مهارت حل اختلاف

این مهارت نیز، همانند بقیه مهارت ها، برای  ازدواج و تشکیل زندگی مشترک  و اصولاً برقراری ارتباط درست با دیگران ضروری و واجب است. آنچه مسلم است، بروز اختلاف و تفاوت بین افراد، امری کاملاً عادی و طبیعی است. منتها مهمتر و طبیعی تر آن است که نسبت به حل این اختلافات، اشراف داشته باشیم و بتوانیم اختلاف یا سوء تفاهمات خود یا دیگران را به گونه ای حل کنیم که رضایت همه فراهم آید؛ و این رضایت حاصل نخواهد شد مگر با کسب مهارت در حل اختلافات.


 

اصول مهارت حل اختلاف

 

- صحبت کنید، اما بدون پرخاش و توهین و تندی.

حل اختلاف، در زمان عصبانیت، حاصلی جز تخریب بیشتر نخواهد داشت. پس بهتر آن است که همیشه بعد از آرام شدن محیط و افراد، اقدام شود.

 

- منفی سخن نگویید.

اگر برای وصل کردن، قدم جلو می گذاریم، باید دقت کنیم از به کار بردن سخنان نومید کننده و تحریک کننده و در مجموع منفی، خودداری نمائیم.

 

- در اولین قدم اختلاف، آن را حل کنید.

به محض احساس اختلاف یا سوء تفاهم، درصدد حل آن برآیید. چون اگر شامل مرور زمان شود، تبدیل به کینه و رنجش می شود. به خاطر داشته باشید صحبت و بازگو کردن ناراحتی ها و سوءتفاهمات، کمک مؤثری برای رهایی از غم و اندوه است و حل اختلافات را نیز سهل تر می نماید.

 

- از طرف مقابل خود، یا طرفین اختلاف، درخواست کنید تا خیلی سریع، وقت مناسبی را با هماهنگی یکدیگر، برای حل اختلاف، اختصاص دهند.

 

- احساس شرم و گناه و خجالت را برای طرف مقابل به وجود نیاورید.

چنانچه ما با طرف مقابل خود، دچار مشکلی شده اید یا برای حل اختلاف دیگران، می خواهید اقدام نمائید، هرگز نباید به گونه ای صحبت کنید که دیگری یا دیگران را دچار احساس خجالت، گناه یا شرمندگی کنید. طعنه و کنایه را نیز باید از لحن و کلامتان حذف نمایید.

 

- نظر و عقیده خود را بیان کنید.

ناراحتی خود را عنوان کنید و درباره اش سخن بگویید بدون آن که قضاوت یا سرزنش کنید و حکمی صادر نمایید.

 

- دیگری یا دیگران نیز حق دارند.

به طرف مقابل خود یا دیگرانی که با یکدیگر دچار اختلاف شده اند، اجازه کافی بدهید تا از ناراحتی ها و مشکلاتشان صحبت کنند. تخلیه روانی، فرد را برای طرح یا پذیرش مسائل متفاوت و سپس حل مشکلات، آماده تر می نماید.

 

- عذرخواهی مشکل نیست.

در زمان حل اختلاف، چنانچه فرد متوجه اشتباه خود بشود، بهتر است فوری با یک جمله که حاکی از ندامت و عذرخواهی اوست مسئله را ختم به خیر کند. «عذرخواهی» نه تنها فرد را کوچک نمی کند، بلکه دیگران را متوجه انعطاف و دقت نظر او نیز می سازد. حال چنانچه لزومی به عذرخواهی هیچ کسی مشاهده نشد، توافق و به قول معروف، کنار آمدن با هم، مسیری تازه برای رفع سوء تفاهمات و برقراری ارتباطات جدید خواهد بود.

 

- هربار، فقط یک موضوع را مطرح کنید.

برای هر مشکل، یک جلسه مشخص را اختصاص دهید. چرا که در صورت صحبت و طرح همه ناراحتی ها و مشکلات در یک جلسه، نه تنها راه حلی حاصل نخواهد شد، بلکه به لحاظ یادآوری و تداعی یا درهم پیچیدگی ناراحتی ها، دامنه اختلافات وسعت بیشتری خواهد گرفت.

لازم به یادآوری است که مهارت حل اختلاف، در روابط خانوادگی، خاصه ارتباط میان زن ها و شوهرها، اهمیت بسیاری دارد. ضمناً باید در نظر داشت که در این روابط، حفظ احترام ادب و حرمت و همکاری و تعادل، برای همگان امری لازم و واجب است.

 

مهارت تصمیم گیری

تصمیم گیری نیاز به مهارت دارد. انسان ها به صورت های مختلفی تصمیم گیری می کنند، خواه این تصمیم درباره معامله ای باشد یا اشتغال به کاری یا انجام عملی یا ازدواجی.

 

انواع تصمیم گیری


1 - تصمیم گیری احساسی؛

که تصمیم براساس یک احساس خاصعشق ، خشم، کینه، حسادت و کمک و...) گرفته می شود.


2 - تصمیم گیری اجتنابی؛

تصمیمی که فرد به دلیل ترس و نگرانی که دارد، سعی می کند تا آنجا که می تواند آن را به تعویق اندازد. این گونه اتخاذ تصمیم، امکان آن را به وجود می آورد که فرد، فرصت های مناسب زندگی خویش را از دست بدهد.


3 - تصمیم گیری اخلاقی؛

تصمیمی است که فرد، برای انجام آن به دلایل اخلاقی تکیه می کند. مثلاً ادامه دادن به یک زندگی مشترک مملو از تنش و پر تشنج، به دلیل وجود فرزند.


4 - تصمیم گیری تکانشی؛

این نوع تصمیم گیری، بسیار سریع و بدون توجه به عاقبت کار، یا ارزیابی و توجه به موقعیت ها و شرایط صورت می گیرد. مثلاً فردی، فرد مقابل خود را برای کاری که در نظر دارد ترغیب به عجله می کند و قدرت تفکر در مورد یک عمل درست را از او می گیرد.


5 - تصمیم گیری مطیعانه؛

سبک تصمیم گیری مطیعانه، می تواند صدمه زیادی به موضوع تصمیم و یا به عنوان مثال، به ازدواج فرد، وارد کند. در تصمیم گیری مطیعانه، دیگران برای یک یا دو نفر یا موضوعی، تصمیم می گیرند بدون آن که فرد یا افراد یا موضوعی که تصمیم بر روی آن اجرا می شود، نقشی در این تصمیم گیری داشته باشند. نمونه این تصمیم گیری را می توان در ازدواج های سنتی مشاهده کرد.


6 - تصمیم گیری عقلانی؛

سالم ترین تصمیم ها، تصمیمی است که براساس تفکر، بررسی و مطالعه، ارزیابی و تحقیق صورت بگیرد. تصمیم گیری عقلانی، براساس واقعیات است و معمولاً خطا و اشتباه در آن به ندرت دیده می شود.

 

اصول تصمیم گیری عقلانی

 

تصمیم گیری عقلانی نیز مانند بقیه مهارت ها، دارای اصول مهارتی است که به ترتیب ذیل است:


- مواجه شدن با یک تصمیم:

زمانی است که فرد متوجه می شود باید تصمیم بگیرد. بنابراین روی آن تمرکز کرده و ضمن روشن کردن موضوع تصمیم، اطلاعات مورد نیاز را جمع آوری می نماید.


- حق انتخاب و بررسی مورد تصمیم بر اساس اطلاعات:

با راه حل ها و اطلاعاتی که فرد به دست آورده، این حق را می یابد تا تصمیمی درست برای انتخاب، ازدواج یا انجام کار مورد نظرش بگیرد.


- ارزیابی پیامدهای پیش بینی شده حق انتخاب:

فرد پیامدهای متفاوت از انتخاب ها را مورد بررسی و ارزیابی قرار می دهد تا معقول ترین آنها را انتخاب کند.


- تعهد به تصمیم:

نسبت به تصمیمی که گرفته می شود باید پایبند بود و به آن اعتقاد داشت.


- برنامه ریزی برای انجام تصمیم:

حتی تصمیم عقلانی نیز نیاز به برنامه ریزی دقیق دارد.


- اجرا یا انجام تصمیم:

در این مرحله، فرد به صورت عملی وارد مراحل برنامه ریزی شده می شود. مثلاً تصمیم به ازدواج که مراحلی همچون خواستگاری ، نامزدی ، خرید و غیره دارد.


- ارزیابی پیامدهای واقعی اجرا یا انجام تصمیم:

فرد به بررسی و ارزیابی تصمیمی می پردازد که یا ناموفق بوده یا آن موفقیت لازمی را که فکر می کرده نداشته است. در اینجا فرد مراحلی را که از سر گذرانده، مورد بررسی قرار می دهد تا برای برنامه آینده اش، شروع به برنامه ریزی کند



مطالب پیشنهادی:

راهکارهای قانونی و فرهنگی در مدیریت مصرف انرژی در سازمانها و مراکز پزشکی

اصلاح ساختار نظام جامع مدیریتی اقتصادی بیمارستان

سلامت روان کودکان در بلایا طبیعی

وظایف دولت در بهبود شاخصهای سلامتی و نابرابری های اجتماعی چیست؟

دسترسی به تمامی این مطالب در سایت:   http://maktoobshop.com


10توصیه برای ازدواج موفق دختران و پسران 


عمق بخشیدن به عشق و علاقه


مهارت هایی که لازمه ازدواج موفق هستند 

  

ازدواج آگاهانه، بهنگام و آسان

 

دکتر علیرضا عصارنیا معاون فرهنگی ـ اجتماعی سازمان ملی جوانان در باره ی تاخیر سنی در ازدواج مشکلات فرهنگی را مهمترین علت افزایش سن ازدواج و حتی عدم ازدواج معرفی می کند و می افزاید : ما به همین دلیل همیشه باید به اصل مساله ازدواج تاکید کنیم و اگرازدواج آگاهانه به هنگام و ساده باشد 50 درصد از مشکلاتی که در نهایت می تواند منجر به پدیده شوم طلاق هم شود کاهش می یابد .

 

وی می گوید : ما به هیچ وجه اعتقاد نداریم جوان ها به این دلیل که ازدواج موضوعی ترسناک برای آنها شده پس به سمت ازدواج نمی روند جوان ها علاقمندترین طبقه برای ازدواج هستند اما شرایط برای آنها مهیا نیست که اگر ما شرایط فکری و فرهنگی را فراهم کنیم ازدواج ها رخ می دهد و مشکلات اقتصادی هم فقط مربوط به امروز و دیروز و کشور ما و... نیست هر نقطه ای در جهان جوانان دلایلی برای مشکلات زندگی دارند اما صرفا به دلایل اقتصادی ازدواج را به تاخیر نمی اندازند یا از آن فاصله نمی گیرند.

 

دکتر عصار نیا با اشاره به اینکه هم اکنون حدود 14 میلیون جوان مجرد در آستانه ازدواج در کشور داریم ادامه می دهد : یکی از عوامل تاخیر در ازدواج جوانان گسترش باورهای غلط است که تقویت مراکز مردمی و گسترش فعالیت مراکز مشاوره و همکاری رسانه های گروهی به ویژه صداوسیما می تواند تا حدود بسیار زیادی با فراهم کردن زمینه ازدواج آگاهانه ساده و پایدار جوانان مجرد را به سمت تاهل تشویق کرد.

 

 متاسفانه در کشور ما بحث وساطت برای همسریابی ضعیف شده است در حالیکه در گذشته بزرگترهای فامیل هم این کار را نه دخالت در امور جوانان بلکه همراهی آنها برای گذر از یک مرحله حساس در زندگی تلقی می کردند که به نظر می رسد این بعد از مسائل اجتماعی هم نیازمند رویکرد دوباره است .

 

وی می افزاید : مساله ازدواج دارای دو بخش فردی و اجتماعی است و جوانان هم نباید پیشنهاد ازدواج از سوی فامیل و آشنا را دخالت به شمار آورند زیرا براساس سفارش های شرعی و دینی جنبه های اجتماعی ازدواج بر عهده همه افراد و حتی دست اندرکاران دولتی است .

 

جوانان چه دختر و چه پسر اگر به موقع ازدواج نکنند دچار اختلالات روحی و روانی می شوند که نیازهای جنسی تنها بخشی از این نیازها محسوب می شود زیرا این همدلی و همدمی زوج های جوان است که سنگ بنای زندگی با دوام و شیرین را فراهم می آورد و زندگی سالم سبب آرامش روانی در جامعه هم می شود که با خود پیشرفت و توسعه فرهنگی اجتماعی اقتصادی و... جامعه را هم بر همراه دارد.

 

 یکی از بخش های مربوط به تربیت را ازدواج می دانستند و تاکید می کردند که تاثیری که ازدواج بر رشد و تکامل آدمی دارد آنقدر منحصر به فرد است که هیچ چیز دیگری جایگزین آن نمی شود .

عدم درک صحیح از ازدواج سبب شده که خواسته های غریزی و جنسی از سوی عده ای ملاک ازدواج مطرح شود که خدای نکرده با انحرافات اخلاقی یا تامین این نیاز به دلیل مشکلاتی که در ازدواج هست هیچگاه به سمت ازدواج نروند .

اگر نیاز نباشد آدمی تلاش نخواهد کرد و تجربه نشان داده که اگر جوانان احساس بی نیازی کنند به سمت انحرافات می روند و خوشی و تجملات بی انتها آن ها را به بی راهه خواهد کشاند که یکی از عیش و نوش های بی ریشه و اساس اعتیاد به مواد مخدر و مشروبات الکلی است که بشر قرن معاصر گرفتار آن شده است .

وی یکی دیگر از موانع ازدواج را ادامه تحصیل معرفی می کند و می افزاید : این در حالیست که تحقیقات انجام شده نشان می دهد دانشجویان متاهل در تحصیل و تحقیقات علمی موفق تر هستند.

 

 محدود کردن شرط ازدواج با داشتن مسکن و ماشین با آموزه های دینی هماهنگ نیست زیرا در روایت هست که جوانی خدمت پیامبر(ص ) رسید و از فقر و نداری گله و شکایت کرد پیامبر(ص ) فرمود برو ازدواج کن ! آن جوان تعجب کرد و گفت که من ندارم که خودم را اداره کنم اما پیامبر دوباره می فرمایند برو ازدواج کن ! بعد آن جوان به خودش نهیب زد که پیامبر حکیمانه سخن می گوید و به توصیه پیامبر عمل کرد و اتفاقا موفق هم شد و خدمت رسول اکرم (ص ) رفت و پس از شکر خدا اعلام کرد به سفارش شما عمل کردم و هم زن خوبی نصیب من شد و هم از فقر و نداری نجات پیدا کردم !

 

متاسفانه مدت هاست در کشور ما ملاک های واقعی ازدواج از مسیر اصلی خود منحرف شده است . برای مقابله با این انحراف عزم مردمی ـ دولتی می خواهد که آب رفته را به جوی بازگردانیم در غیر اینصورت شرایط ازدواج روز به روز سخت تر خواهد شد.

ستار هدایت خواه مخبر کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی : محدود کردن شرایط ازدواج به مسایل مادی و جنسی دوری از فضل پروردگار است زیرا خداوند ازدواج را امری مقدس دانسته است و کسی را که به دلیل فقر و نداری از ازدواج سر باز زند از فضل و رحمت خدا بی بهره خواهد شد.

 

هم اکنون خودخواهی ها به جای خداخواهی. تجمل گرایی به جای زندگی آسان ساده و صمیمی فرزند سالاری به جای حق سالاری و شایسته سالاری فاصله گرفتن اعضای خانواده با هم به دلیل استفاده غیر صحیح از کامپیوتر تلویزیون ماهواره و... نداشتن مسکن و شغل مناسب رسوخ فرهنگ غربی و برخی روابط خارج از چارچوب خانواده بین دختران و پسران از عوامل اصلی کاهش ازدواج و افزایش طلاق است .

دکتر علیرضا عصارنیا معاون فرهنگی ـ اجتماعی سازمان ملی جوانان : اگر ازدواج آگاهانه به هنگام و ساده باشد 50 درصد از مشکلاتی که ممکن است در زندگی منجر به بروز پدیده شوم طلاق شود کاهش می یابد.


مطالب پیشنهادی:

مشکلات نظام سلامت در کشور ایران

مشکلات موجود در سیستم واردات وصادرات

نحوه ارائه خدمات بهداشتی درمانی در برخی کشورهای دنیا

نقش سازمانهای بیمه گر اجتماعی و خصوصی در اقتصاد سلامت

دسترسی به تمامی این مطالب در سایت

http://maktoobshop.com



 همسر ایده ال من:ازدواج هوشیارانه 


همسانی که به راحتی پیدا نمی شود


ازدواج هوشیارانه؛ زندگی عاشقانه ! 

روابط نا موفق

آرزوهایی مثل سراب

روابط نا موفق


 

1- رابطه‌ای که در آن عاشق توانایی‌های بلقوه همسرتان می‌باشید.

«می‌دانم که مرا دوست دارد. موضوع فقط همین است که او از اینکه احساسات خود را ابراز کند، مشکل دارد، به اندکی وقت نیاز دارد، دیگران او را درک نمی‌کنند... »اگر این جملات برایتان آشنا است ، پس احتمالا شما بر خلاف آنچه که ادعا می‌کنید براستی عاشق او نیستید، بلکه عاشق فردی که امیدوارید همسرتان به آن بدل شود هستید. این نوع روابط به‌طرز نسبتا شدیدی «اعتیاد‌آور» هستند. چرا که شما خود را در دام کسی اسیر کرده اید که قرار است همسرتان به آن بدل شود، و دل کندن از این امید بسیار مشکل خواهد بود.

اگر جملات زیر را در ذهن خود تکرار می‌کنید در این رابطه غرق شدید و به همسرتان بیش از آنچه که او خود را باور دارد، ایمان دارید.

هیچ‌کس تا به حال او را آن‌گونه که باید دوست نداشته و اگر شما به حد کافی به او عشق بورزید قادر خواهید بود، تا او را تغییر دهید این فقط شمایید که ماهیت واقعی او را می‌شناسید و هیچ‌کس او را درک نمی‌کند.

 داشتن یک رابطه سالم با همسرتان به معنی عشق ورزیدن به او به خاطر کسی که هست، می‌باشد. نه عشق ورزیدن با امید به کسی که خواهد شد.

راه حل: اشکالی ندارد اگر مایل باشید تا در برخی جهات شاهد رشد شخصی او باشید، اما می‌بایست به همان گونه‌ای که هست، از او رضایت داشته باشید.

 

2- رابطه‌ای که در آن به همسر خود به‌عنوان یک الگو و آموزگار چشم دوخته‌اید.

تمامی افراد فوق مرتکب یک اشتباه واحد شده‌اند. به این معنی که به طرزی نامتعادل جایگاهی بسیار بلند و ارج و منزلتی بیهوده برای همسر خود قائل هستند. وقتی عاشق کسی می‌شوید که به صورت افراطی او را الگوی خود   می دانید، مشکل است رابطه‌ای طبیعی داشته باشید. ممکن است رفتار یا گفته‌های شما به گونه‌ای باشد که گویی برابرید. اما در ذهنتان برای او مرتبه و مقام افزوده‌ای قائل هستید که هر گونه احساس اختیار و قدرت را از شما سلب خواهد کرد.

آیا فکر می‌کنید که همسرتان از شما باهوش‌تر است؟

احساس می‌کنید غیرممکن است بتوانید به موفقیت‌هایی که او کسب کرده نائل شوید؟

حاضرید هر کاری بکنید تا بیشتر به او شبیه شوید؟

فراموش نکنید که روابط ناسالم صرفا از تفاوت جایگاه‌های دو طرف ناشی نمی‌شود بلکه از نگرش و طرز برخورد آن دو است.

راه حل: اگر گمان می‌کنید جایگاه او را بیش از آنچه باید بالا برده‌اید، انتظار نداشته باشید که او خود از مسند قدرتی که خود شما  او را نشانده‌اید پایین بیاید. بلکه این شمایید که با احترام نگذاشتن به عقاید شخصی خود و مطالبه نکردن خواسته‌هایتان او را بر صدر نشانده‌اید. خود را دوست داشته باشید و آنچه را که هستید  قبول کنید، به همان میزان که او را تحسین می‌کنید.  او نیز باید مایل باشد تا نقش خود را از الگو به حامی و مشاور تعدیل کند.

 

3- رابطه‌‌ای که در آن به دلایل بیرونی شیفته همسر خود شده‌اید.

آن چشمان آبی روحم را تسخیر کرد.

بسیاری از ما تنها به خاطر یک ویژگی که هیچ رابطه‌ای با شخصیت حقیقی همسرتان نداشته و به ویژگی‌های بیرونی او مربوط می‌شود، عاشق می‌شویم. این روابط معمولا دوام چندانی ندارد. مگر شما چند ساعت می‌توانید به موهای او خیره شوید و یا ... .

«من عاشق او نبودم، بلکه عاشق تردستی و نحوه اجرای او در هنرش بودم. من تنها به یک ویژگی او چسبیده بودم و تمامی ویژگی‌های مطلوب دیگر را که می‌پنداشتم شخصی نظیر او می‌بایست داشته باشد روی او فرافکن کرده بودم. من مجذوب «خودساخته‌های» خود بودم.

هرگاه شیفته یک ویژگی شخصیتی کسی شدید، از خود بپرسید: اگر این فرد چشمان آبی، صدای زیبا، موهای فوق‌العاده نداشت و یا ... آیا همچنان نیز برایم جذاب بود و می‌خواستم که باز با او ازدواج کنم. صداقت می‌تواند شما را از دل‌شکستگی‌ها محفوظ نگه دارد.

 

منبع: بر گرفته از کتاب « آیا تو آن گمشده ام هستی»، نوشته باربارا آنجلیس

 

مطالب پیشنهادی:

مشکلات نظام سلامت در کشور ایران

مشکلات موجود در سیستم واردات وصادرات

نحوه ارائه خدمات بهداشتی درمانی در برخی کشورهای دنیا

نقش سازمانهای بیمه گر اجتماعی و خصوصی در اقتصاد سلامت


دسترسی به تمامی این مطالب در سایت          http://maktoobshop.com 


تفاوت عشق و هوس{ در ارتباط دختر و پسر یا در ازدواج}


عواقب رابطه دختر و پسر قبل ازدواج


آشنایی قبل ازدواج؛ چرا و به چه مدت؟ 


ارتباط دختر و پسر به قصد ازدواج


وعده ازدواج و بهانه شناخت خصوصیات رفتاری از مهمترین عواملی است که ارتباط بین دخترها و پسرها را در جامعه ما توجیه می کند. بخصوص دخترها که معمولاً با وعده ازدواج تن به دوستی می دهند.

اما جوان امروز در ارتباط با جنس مخالف خود به دنبال چیست؟ ازدواج، عاطفه، محبت، وقت کشی، عشق یا ...؟

روان شناسان معتقدند، میل و کشش به جنس مخالف از نظر فیزیولوژی یک نیاز طبیعی، فطری و روانی است. آنان می گویند در تمام فرهنگها و کشورها ، پسران و دختران در سن بلوغ اولین نگاه و گرایش را به سوی جنس مخالف ابراز می کنند. اما مرز این کشش در هر فرهنگی تعریف شده است، برای مثال در جوامع غربی و سایر جوامع غیر مسلمان ارتباط میان دو جنس مخالف به خود فرد سپرده شده و هر شکلی از این ارتباط مورد پذیرش جامعه و فرهنگ آن است. اما در کشورهای مسلمان و برخی فرهنگها این ارتباط محدود است و در مواردی به فضای سیاسی و اجتماعی جامعه بستگی دارد اما

رابطه دخترها و پسرها در جامعه ی ما چگونه است؟

در گذشته های نه چندان دور ارتباط بین پسرها و دخترها مانند امروز مورد توجه نبود. سن ازدواج پایین بود ارتباطات به شکل وسیع نبود، از این رو کنترل بیشتری بر جوانان صورت می گرفت، اما واقعیت این است که بسیاری از جوانان امروز در ارتباط های خود به ازدواج فکر نمی کنند، به اعتقاد جامعه شناسان در جامعه امروز وجود مسایل اقتصادی، نگاه دوگانه جامعه مدرن و سنتی، فراگیری اطلاعات و دانش و پدیده جهانی شدن که مبتنی بر ارزشهای دینی نیست،  احساس دو گانه ای را در این نسل پدیدار کرده است.

یک صاحبنظر در این باره می گوید: غرایز احساسی عاطفی و اخلاقی جوان برگرفته از فضیلت های نهفته در ذات اوست که با نکات متعالی و دستورات حیات بخش اسلامی می تواند مورد سنجش عمیق قرار گیرد. آنچه که جوان متهور و متحول امروز ایران طلب می کند، مسلماً آشفتگی ها و نابسامانی های غربی نیست. وظیفه ی والدین ، مربیان و مسئولان است که  در زمینه مسائل جوانان به خصوص ارتباط دختر و پسر، روح، فکر و اخلاق اجتماعی آنان را مدنظر قرار دهند و بر این محور که بسیار حساس و پیچیده است، برایشان تعیین تکلیف کنند. اگر فرهنگ ازدواج صحیح را به جوان آموزش ندهیم، غرایز جوانی او ممکن است رشته اخلاق را گسسته و او را به بیراهه بکشد.

اما آیا ارتباط بین دو جنس همیشه به پیوندهای عاطفی و صمیمانه منجر می شود؟ آیا این نوع ارتباط نمی تواند به زمینه های علمی، فرهنگی  و ... محدود باشد؟ یک صاحبنظر در این باره می گوید:

«از آنجا که در جامعه ما نگاه دوگانه ای نسبت به این مسئله وجود دارد، نتوانسته ایم به تعریف قابل قبولی در این باره برسیم به همین دلیل نوع نگاه به دو جنس مخالفی که کنار یکدیگر قرار می گیرند، عمدتاً با سوء ظن و سوء نیت همراه است و به معنای ناخوشایند موضوع یعنی دوست دختر و پسر تعبیر می شود. در حالی که می توان به جوانها آموزش داد که مباحثه و مکالمه با یک غیر همجنس در صورتی که بر محوری صحیح انجام گیرد، شاید حتی مزیت اخلاقی و اجتماعی و شخصیتی برای او و جامعه در برداشته باشد.»

ارتباط دختر و پسر به قصد شناخت یکدیگر و به نیت ازدواج یا ...

چرا ارتباط ناسالم

برخی کارشناسان تربیتی تحلیل اینگونه رفتارها و تفکرات را به اِعمال محدودیت های غیر منطقی به جوانان نسبت می دهند و می گویند که وقتی جوان عرصه را بر خود تنگ ببیند و نتواند خود را از نظر عاطفی و اخلاقی با محیط تطبیق دهد و مربیان، معلمان و برنامه ریزان نهادهای آموزشی و تربیتی نیز نتوانند به احساسات و تمایلات منطقی و احساسی او پاسخ دهند، جوان سرخورده به اجتماع پناه می برد و سعی می کند چیزهایی را که طی سالهای زندگی از او دریغ شده است به هر ترتیب ممکن حتی با هنجارشکنی به دست آورد.

عده ای نیز تنگناهای اقتصادی ، گسترش ارتباطات، فردگرایی و بی تفاوتی به ارزش ها را دلیل این گونه رفتارهای اجتماعی می دانند و معتقدند این دلایل موجب شده بسیاری از جوانان امروزی نسبت به ازدواج دید مثبتی نداشته باشند و به نوعی از زیر مسئولیت تشکیل خانواده شانه خالی کنند. یک روان شناس در این باره می گوید:

«متأسفانه مشکلات مالی و تصویب قوانینی که به نوعی حقوق زنان را در جامعه تضمین می کند از عواملی است که موجب شده پسران زیر بار ازدواج نروند. از سوی دیگر بسیاری از جوانان در این زمانه ترجیح می دهند خوش باشند. از این رو به ازدواج با نگاه منفی می نگرند اما از آنجا که زن و مرد هر دو به هم نیازمندند و رفع نیازهای عاطفی و احساسی آنان در حال حاضر از طریق ازدواج به سختی امکان پذیر است، متأسفانه شاهد گسترش ارتباطات از نوع ناسالم هستیم.»

این روان شناس دلیل این گونه نگرش نسل جدید به ارزشها را بی توجهی مسئولان به نیازهای جوانان می داند و می گوید:

«از آنجا که در موقع بحران نتوانستیم مسائل روز را به موقع هنجاریابی کنیم اغلب جوانان امروزی این حق را برای خود قائل شده اند که به سوی رفتارهای فرد گرایانه گرایش یابند و هنجارهای اجتماعی را نادیده بگیرند.»

وی سوء رفتارها، اضمحلال اخلاقی، رواج بی بندوباری، پریشانی و بی ثباتی احساس و عواطف را از عواقب بی حد و حصر ارتباط جنس ها نام می برد و می گوید:

«اگر اینگونه ارتباطات به عادت تبدیل شود دیگر چیزی به نام هسته یا کانون خانواده شکل نخواهد گرفت. سن ازدواج بالا می رود، جنس ها نسبت به هم بی اعتماد و بی تفاوت می شوند و در نهایت خانواده ای شکل نمی گیرد و به این ترتیب شاهد گسترش بسیاری از مسایل رفتاری، ناهنجاری های اخلاقی و حتی بهداشتی در جامعه خواهیم بود. اینجاست که نقش کارشناسان علوم دینی و تربیتی در هنجاریابی و جایگزینی هنجارهای متعادل و مرام تربیتی صحیح و متعالی که مورد پذیرش خانواده، فرد و نهادهای اجتماعی باشد روز به روز آشکارتر می شود.

ارتباط دختر و پسر به قصد شناخت یکدیگر و به نیت ازدواج یا ...

دیدگاه اسلام

به طور طبیعی زن و مرد به عنوان دو پیکره جامعه انسانی به زندگی مشترک با یکدیگر نیازمندند . در شرع نیز به پیوند میان این دو سفارش بسیار شده است، از این رو اخلاقی ترین، معنوی ترین و انسانی ترین جلوه پیوند زن و مرد در ازدواج تجلی پیدا می کند و هر نوع رابطه (جنسی) که خارج از قانون ازدواج باشد، مشکلات متعددی را از لحاظ اخلاقی، اجتماعی و فرهنگی به بار می آورد.

در جوامع غربی که پایه های اخلاق دینی و مذهبی سست و ضعیف است، رابطه زن و مرد از چارچوب قوانین و هنجارهای موجود تجاوز می کند . به طوری که ارتباط آزاد دختران و پسران به شکل طبیعی و غریزی جریان دارد و از اینجاست که ریشه های فساد اخلاقی شکل می گیرد و بنیاد اجتماعات بشری را متزلزل می کند.

اسلام چه حد و مرزی برای ارتباط بین زن و مرد قائل است؟

خداوند در قرآن می فرماید: زنان پلید برای مردان پلیدند و مردان پلید برای زنان پلید و زنان پاک برای مردان پاک هستند و مردان پاک برای زنان پاک . اینان از آنچه درباره ی ایشان می گویند برکنارند ، برای آنان آمرزش و روزی نیکو خواهد بود. ( نور / 26)

از دیدگاه اسلام ارتباط دوستانه و صمیمی میان دو جنس مخالف فقط در چارچوب ازدواج معنا دارد. البته حضور در اجتماع با رعایت موازین اسلامی و حفظ حجاب ظاهری و درونی در عرصه های علمی و مشارکت های اجتماعی قابل قبول است. اما خارج از این چارچوب برای ایجاد ارتباط ، اسلام ازدواج موقت یا دائم را توصیه می کند. از این رو در اسلام رابطه دوستی بین دختر و پسر معنا ندارد. اما به شرط رعایت ضوابط اسلامی منعی برای این ارتباط نیست و چه بسا اینگونه ارتباطات زمینه ساز دوستی های فکری ، معنوی و عقلی هم بشود.

اما وقتی جوانان تن به ازدواج دائم نمی دهند و جامعه قدرت پذیرش ازدواج موقت ، بخصوص در مورد دختران را ندارد، برای پاسخ به نیاز جوانان و سر و سامان دادن به رابطه دختر و پسران چه باید کرد؟

خداوند در این باره می فرماید : به مردان با ایمان بگو دیده فرو نهند و پاکدامنی ورزند که این برای آنها پاکیزه تر است ، زیرا خدا به آنچه می کنند آگاه است و به زنان با ایمان بگو که دیدگان خود را از هر نامحرمی فرو بندند و پاکدامنی ورزند و زیورهای خود را آشکار نگردانند مگر آنچه که از آن پیداست.... ( نور / 30 و 31 )

و در ادامه می فرماید : کسانی که وسیله ی زناشویی نمی یابند باید عفت ورزند تا خدا آنان را از فضل خویش بی نیاز گرداند... ( نور 33 )

اساس هر نظمی در جهان به نظم در رابطه دو جنس مخالف بر می گردد. اگر این نظم برقرار نشود جامعه به سوی انحطاط می رود. مشکل این است که ما در بسیاری از موارد بخصوص در مورد مسائل اقتصادی از غرب الگو گرفته ایم که این مورد موجب بسیاری از ناکامی های اقتصادی و فاصله طبقاتی و فقر در جامعه شده است، در حالی که اگر موازین الهی و اسلامی در جامعه پیاده شود، شاهد این بحرانها نیستیم. یک جوان وقتی عدالت اسلام را ببیند، خودش می خواهد روابط آزاد نداشته باشد و این قید را با طیب خاطر می پسندد. این یک اصل رهایی بخش است که نباید با جنس مخالف ، ناسالم برخورد کنیم. در عین حال جامعه نیز باید بسترسازی کند تا شرایط ازدواج دائم فراهم شود. اما در یک کلام برای حل بحران های اجتماعی ، راهی جز بازگشت به مبانی سنتی و سنت های اصیل دینی نداریم.


مطالب پیشنهادی:

مشکلات نظام سلامت در کشور ایران

مشکلات موجود در سیستم واردات وصادرات

نحوه ارائه خدمات بهداشتی درمانی در برخی کشورهای دنیا

نقش سازمانهای بیمه گر اجتماعی و خصوصی در اقتصاد سلامت

دسترسی به تمامی این مطالب در سایت

http://maktoobshop.com

 

10توصیه برای ازدواج موفق دختران و پسران

به دخترخانم‌ها و آقاپسرهایی که در سن ازدواج قرار دارند، پیشنهاد می‌کنیم برای موفقیت در زندگی مشترک آینده‌شان، توصیه‌هایی را که در پی ذکر شده نادیده نگیرند.


1. قرار نیست زندگی بعد از ازدواج، مدینه فاضله‌ای باشد که تمام نیازهایتان را برآورده کند و شما را صددرصد خرسند و خوشحال کند. نه، این‌طور نیست. داشتن یک زندگی متاهلی خوب و موفق، مستلزم از خودگذشتگی، فداکاری، صبر، درک متقابل و بخشندگی است. عده‌ای می‌گویند: آن جوانی که نمی‌خواهد از غرور و خودخواهی و صفات بد خود عقب‌نشینی کند، همان بهتر که برای همیشه مجرد بماند.

 

2. ازدواج، بهترین فرصت برای رشد روحی و رسیدن به کمال است. لازم است که در این زندگی، هر روز به فکر پیشرفت اخلاقی باشید .

 

3. اشکالی ندارد اگر در ماه‌های اول زندگی ناخواسته، اشتباهاتی از شما سربزند. اما سعی کنید هرچه زودتر از این شرایط بیرون بیایید و از اشتباهاتتان درس بگیرید و هرگز آنها را تکرار نکنید. عملکرد شما در سال پنجم و دهم ازدواج، باید متفاوت از سال اول باشد.

 

4. یک مرد واقعی می‌تواند عاشق یک زن شود، با او ازدواج کند و تا آخر عمر پایبند او باقی بماند. یک زن واقعی هم می‌تواند به عشق چنین مردی احترام بگذارد و در سایه علاقه‌ای که در دل به آن مرد حس می‌کند، دلسوزانه به ساختن یک زندگی خوب و شیرین با او بپردازد.

 

5. عشق تنها یک حس نیست. عشق به معنای تعهد و دل‌سپردگی است. چشمانتان را باز کنید تا با چاشنی عشق و معیارهایی که برایتان اهمیت دارد، به سمت زندگی جدید بروید؛ اما وقتی رفتید، برای هر مشکلی، حتی بدترین‌ها، به‌دنبال راه‌حل باشید و از طلاق دوری کنید. همواره به فکر استحکام بخشیدن به نهال نوپای زندگی دونفره‌تان باشید، نه شکسته شدن آن.

 

6 . اگر در گذشته با افراد دیگری روابط عاطفی داشته‌اید، برای همیشه آنها را فراموش کنید. داشتن روابط حتی در فضای مجازی هم می‌تواند براحتی عواطف و احساسات را تحریک کند و این خیانت به همسر است. بشدت از آن حذرکنید.

عشق تنها یک حس نیست. عشق به معنای تعهد و دل‌سپردگی است. چشمانتان را باز کنید تا با چاشنی عشق و معیارهایی که برایتان اهمیت دارد، به سمت زندگی جدید بروید

7. زنان روابط عاشقانه را در واژگان عاشقانه می‌دانند و مردان در رابطه جنسی. زبان یکدیگر را یاد بگیرید.

 

8 . ما جذب افرادی می‌شویم که از ما متفاوتند و در عین حال، با آنها احساس نزدیکی می‌کنیم. پس بعد از ازدواج، سعی نکنید تفاوت‌هایی را که همسرتان با شما دارد از بین ببرید و او را شبیه خود کنید. این کار، او را به شخصیتی تبدیل می کند که برای شما جذاب نیست.

 

9. پیش و پس از ازدواج درباره زندگی متاهلی‌تان با پروردگار متعال راز و نیاز کنید و از او خواهش کنید راه درست را نشان‌تان دهد. آن کس که در روزهای شادی و غم همواره یار شما باقی می‌ماند، تنها اوست.

 

10. خوشبختی را فدای مادیات نکنید. در هر مرحله از زندگی که به گذشته نگاه کنید، خاطرات خوش به امور معنوی مربوط می‌شوند و نه پولی که خرج کرده‌اید.

 

مطالب پیشنهادی

اثرات امواج تلفن همراه بر سلامت افراد

اقدامات اساسی در تخصیص منابع در نظام سلامت

عوارض شیرین کننده های بدون کالری چیست؟

ورزش چگونه در درمان و پیشگیری از سرطان سینه زنان کمک می کند؟

دسترسی به تمامی این مطالب در سایت

http://maktoobshop.com

5 دلیل درست و غلط برای ازدواج کردن



ازدواج هایی که به شکست منجر می شوند معمولا دلایل متفاوتی دارند اما وجه اشتراک بیشتر آنها انتخاب نادرست بوده است. اگر می خواهید در انتخابتان موفق تر باشید، این اشتباهات رایج را بخوانید:


دلیل غلط 1: جذابیت جنسی

افراد بسیاری جذابیت جنسی را با عشق اشتباه می‌گیرند و این می‌تواند منجر به ازدواج‌های کوتاه‌مدت شود. بودن با یک فرد جدید برای همه جذاب است. اما وقتی این جذابیت جنسی محو می‌شود، اگر اعتماد متقابل و برنامه‌های مشترک برای آینده وجود نداشته باشد، ازدواج نیز برهم خواهد خورد. جذابیت جنسی بین دو فرد بسیار خوب است و به ازدواج انرژی می‌دهد اما اگر پایه ازدواجی بر مبنای ارتباط قوی دو طرف و ارزش‌های مشترک نباشد، احتمال موفقیت آن ازدواج بسیار کم خواهد بود.

 

دلیل درست 1: خیلی خوب می‌توانید با تفاوت‌های هم کنار بیایید

تحقیقات نشان می‌دهد که یک وجه اشتراک مهم در ازدواج‌های موفق، توانایی حل اختلافات بوده است. در همه روابط مشکل و اختلاف وجود دارد. اما زوج‌هایی که می‌توانند درمورد تفاوت‌های خود حرف بزنند، مشکلشان را ریشه‌یابی کرده و با هم به مصالحه برسند، موفق خواهند بود.زوج‌هایی که فقط دچار خشم و ناراحتی می‌شوند و نمی‌توانند درمورد این اختلافات با هم حرف بزنند، ازدواج بادوامی نخواهند داشت.

 

دلیل غلط 2: فرار از خانواده

برای خیلی از افراد مجرد زندگی در کنار خانواده طاقت فرسا می‌شود. وقتی فردی برای ازدواج پیش می‌آید، برای فرار از پدر و مادر و رسیدن به آزادی بیشتر با او ازدواج می‌کنند. در این مواقع معمولاً این مسئله که طرف‌مقابل می‌تواند همسر خوبی برای آنها باشد یا نه مطرح نیست زیرا فقط نیاز دارند که از والدینشان جدا شوند. باید بدانید که راه‌های زیادی برای جدا شدن از والدین وجود دارد و نیازی نیست که برای آن وارد تعهدی شوید که اصلاً برای ازدواج با شما مناسب نیست.

 

دلیل درست 2: شریک شدن در علایق مشترک

اگر زوج‌ها علایق مشترکی داشته باشند، موجب نزدیکی بیشتر و تجربیات مشترک بین آنها خواهد شد. متخصصین می‌گویند زوج‌هایی که علایق مشترک ندارند، اما با این وجود می‌توانند در کنار هم وقت بگذرانند، باز می‌توانند در ازدواج خود موفق باشند. علایق مشترک می‌تواند چیزهای مختلفی مثل وقت گذراندن با بچه‌ها، علاقه به سفر، ورزش و امثال‌ آن باشد.

خیلی از زوج‌ها درمورد اینکه می‌خواهند بچه‌دار شوند، کجا دوست دارند زندگی کنند و امثال آن صحبت نمی‌کنند. خیلی‌ها فکر می‌کنند بعد از ازدواج همه چیز به طور جادویی حل خواهد شد اما این اتفاق نمی‌افتد. هرقدر بیشتر درمورد ایده‌هایتان درمورد آینده بیشتر با هم حرف بزنید، احتمال موفق بودن ازدواجتان بیشتر خواهد بود

دلیل غلط 3: سندرم شیفتگی

خیلی‌ها شیفتگی را با عشق اشتباه می‌گیرند. شیفتگی احساسی زودگذر  نسبت به یک فرد است درحالیکه عشق طولانی مدت و بادوام است و براساس اعتماد و تعهد شکل می‌گیرد. شیفتگی ناگهانی است و خیلی از متخصصین عقیده دارند که می‌تواند هورمونی باشد. عشق همراه با صبر و تحمل است درحالیکه در شیفتگی حس اضطرار وجود دارد. وقتی ازدواجی براساس شیفتگی اتفاق بیفتد، به محض از بین رفتن این شیفتگی و شور اولیه، فرد تصور خواهد کرد که با فرد مناسبی ازدواج نکرده است و به دنبال افراد دیگری خواهد رفت.

 

دلیل درست 3: طرفتان نیازهایتان را پر می‌کند نه خواسته‌هایتان را

خیلی از افراد برای چیزهایی که می‌خواهند ازدواج می‌کنند نه چیزهایی که نیاز دارند. بعنوان مثال، زنی کتاب‌های داستان زیادی می‌خواند و خیلی دوست دارد که درمورد آنها با شوهرش حرف بزند اما این ژانر مورد علاقه شوهرش نیست. بااینحال ازدواجی محکم خواهند داشت زیرا آن زن به کسی نیاز دارد که قابل اعتماد و سختکوش باشد. ازدواج با کسی که با نیازهایش همخوانی دارد باعث دوام ازدواجشان شده است.

 

دلیل غلط 4: تصور می‌کنید ازدواج کردن مشکلاتتان را حل خواهد کرد

اگر شوهرتان خیلی زود از دست شما عصبانی می‌شود و کنترل خود را از دست می‌دهد، می‌تواند نشان دهنده این باشد که مشکلاتی در ازدواجتان وجود دارد خیلی از افراد این علائم را نادیده می‌گیرند. آنها نشانه‌های رفتارهای مشکل‌دار را می‌بینند اما تصور می‌کنند که اگر ازدواج کنند درست می‌شود. اگر این رفتارهای مشکل‌دار در طول دوران نامزدی اتفاق بیفتد، بعد از ازدواج مطمئناً بدتر خواهد شد مگراینکه به دنبال مشاوره و درمان بروید. بعضی‌ها تصور می‌کنند بعد از ازدواج همه چیز را درست خواهند کرد. باید بدانید که هر چیز کو چکی که کمی اذیتتان می‌کند، بعد از «بله» گفتن بسیار زیاد آزاردهنده خواهد شد.

دلیل درست 4: اهداف و برنامه‌های آینده‌تان هماهنگی دارند

صحبت کردن درمورد انتظارات یک زوج از آینده یکی از راه‌های مطمئنی است که کمکتان می‌کند بفهمید مسیرتان یکی هست یا خیر. خیلی از زوج‌ها درمورد اینکه می‌خواهند بچه‌دار شوند، کجا دوست دارند زندگی کنند و امثال آن صحبت نمی‌کنند. خیلی‌ها فکر می‌کنند بعد از ازدواج همه چیز به طور جادویی حل خواهد شد اما این اتفاق نمی‌افتد. هرقدر بیشتر درمورد ایده‌هایتان درمورد آینده بیشتر با هم حرف بزنید، احتمال موفق بودن ازدواجتان بیشتر خواهد بود.

 

دلیل غلط 5: از سر تا پا عاشق شده‌اید

بعضی افراد وقتی عاشق می‌شوند کور می‌شوند و واقعاً تلاشی برای شناختن طرف‌مقابل خود نمی‌کنند. آنچه که افراد را واقعاً کنار همدیگر نگه می‌دارد، دوستی، صمیمیت و حمایت آنهاست. اگر از خودتان بپرسید که «اگر کارم را از دست بدهم یا دچار یک بیماری شوم، برای حمایت و پشتیبانی پیش چه کسی می‌روم.» پاسخ به این سوال عشق واقعی‌ زندگی‌تان را مشخص خواهد کرد.

دلیل درست 5: هر دو شما به همدیگر حس خاص بودن می‌دهید

یکی از عوامل ازدواج‌های موفق این است که به طرفتان حس خاص و مهم بودن بدهید، مخصوصاً برای مردها. ازآنجا که دوستی که مردها ایجاد می‌کنند معمولاً به اندازه عمق روابط خانم‌ها نیست، مردها برای دریافت حس خاص بودن، معمولاً به همسرانشان نیاز دارند. وقتی زنی می‌گوید «دوستت دارم، تو زندگی من رو هیجان‌انگیز کرده‌ای» یا برای طرف‌مقابل خود دسر محبوبش را درست می‌کند، بهترین حس دنیا را به طرف خود منتقل خواهد کرد و همین مسئله موجب دوام ازدواجشان خواهد شد.

 

 

مطالب پیشنهادی

اثرات امواج تلفن همراه بر سلامت افراد

اقدامات اساسی در تخصیص منابع در نظام سلامت

عوارض شیرین کننده های بدون کالری چیست؟

ورزش چگونه در درمان و پیشگیری از سرطان سینه زنان کمک می کند؟

دسترسی به تمامی این مطالب در سایت

http://maktoobshop.com

انواع الگوهای ارتباطی در بین زوج ها :



 


هفت نوع الگوی ارتباطی که در بین زوجین مشخص شده است و می تواند بیانگر خشنودی و یا عدم رضایت زوجین باشد به شرح زیر است :

زوج های مرده :


که حدود چهل درصد از زوج ها راتشکیل می دهند. این زوج ها اصولاً زوج های ناشادمانند. شاید در ابتدای ازدواج، زندگی خوبی داشته اند ولی در اثر مرور زمان رضایت آنها کاهش یافته است. هر چند آنها فرزندانی دارند، فعالیت های اجتماعی دارند و کار می کنند که لذت ببرند و مشغول باشند ولی ارتباط زناشویی آنها هیجان و جذابیت لازم را ندارند .

 

زوج های مادی :


این گروه حدود یازده در صد از زوج ها را تشکیل می دهند. این افراد نارضایتی کلی از ازدواج شان دارند و تنها در یک زمینه سازگارند وآن حل و فصل امور مادی است. این افراد خودشان را وقف کارشان کرده اند تا روابطشان .

 

زوج های سنتی :


که حدود ده در صد از زوج ها را تشکیل می دهند. در این زوج ها ارتباطات درونی در مورد مسائلی مثل ارتباط، حل و فصل تعارض و مسائل جنسی، نامطلوب است، ولی مسائل بیرونی مثل ارتباط با خانواده های اصلی، خوب است و در کل به نظر میرسد این ازدواج ها پایدار باشند .

 

زوج های متعارض :


که چهارده در صد زوج ها را تشکیل می دهند زوح هایی که تقریباً همیشه در جنگ و گریزند، در واقع تعارض در این زوجین به صورت عادت در آمده است .

 

زوج های متعادل :


که هشت در صد از زوج ها را تشکیل می دهند، افرادی هستند که هم نسبت به مسائل بیرونی و هم درونی رضایت دارند. اگر چه ممکن است در برخی زمینه ها ناراضی باشند ولی روی هم رفته ارتباط آنها مثبت و قوی است .

 

زوج های همساز :


که حدود هشت در صد از زوج ها را تشکیل می دهند. این افراد در مورد جنبه های بیرونی مثلاً مسائل مادی نارضایتی دارند ولی ارتباط آنها مثبت وقوی است .

 

زوج های سرزنده :


که حدود نه در صد از زوج ها را تشکیل می دهند. این زوج ها در همه جنبه ها ی زندگی رضایت زیادی دارند با هم خوبند و مشکلات در زندگی آنها به خوبی حل می‌شود . ارتباط بین آنها رضایت بخش است. نکته مهم در ارتباط آنها این است که در موضوعات مهم زندگی با هم توافق دارند.زوج های مرده، مادی و متعارض نقاط قوت کمی دارند و ناراحتیشان زیاد است. زوج های سنتی اگر چه نقاط قوتی دارند ولی فاقد مهارت های ارتباطی و حل تعارض اند. زوج های متعادل، همساز، سرزنده به ندرت مشکل مهمی دارند، مگر اینکه استرسی خانواده را تهدید کند. اگر زوج های متعادل، همساز و سرزنده را بعنوان نمونه زوجهای سالم تلقی کنیم لزوم آموزشهای شناختی، رفتاری و حل تعارض اهمیت پیدا می کند .


مطالب پیشنهادی:

 

دریافت پول از بیمار بصورت مستقیم (خطای پزشکی)

رسانه ها در الگوی مصرف جامعه چه نقشی دارند؟

آثار جانبی تشعشع لامپ های کم مصرف بر چشم و پوست چیست؟

ژن درمانی چیست؟

دسترسی به تمامی این مطالب در سایت

http://maktoobshop.com

همسرگزینی آگاهانه

برای بسیاری از متقاضیانی که در بخش همسان گزینی تبیان ثبت نام کرده اند؛ این سوال پیش می آید که معرفی کفو و همسان بر اساس چه روشی انجام می گیرد. این مطلب به توضیح روش علمی و اصولی که در بخش همسان گزینی تبیان اجرا خواهد شد می پردازد .     

حتما بارها با کلمه "کفو" مواجه شده اید؛ کفویت زوجین یکی از مهمترین معیارهای انتخاب درست است.

معنای لغوی کفو، شبیه و مانند است؛ اما کفویت زوجین به معنای شباهت نیست بلکه منظور متناسب بودن آنها با یکدیگر است. کلمه "همسان" معادل فارسی "کفو" می باشد و  همسانی دو نفر برای ازدواج از راه سنجش تناسب زوجین در مباحث زیر به دست می آید:

1) دینداری و ایمان

2) ارزش های اخلاقی

3) خصوصیات جسمی

4) صلاحیت خانوادگی

5) خصوصیات اقتصادی

6) ویژگی های اجتماعی

7) ویژگی های روانشناختی

بخش همسان گزینی تبیان برای سنجش همسانی دو نفر و معرفی ایشان به خانواده ها بر اساس فلوچارتی که در تصویر ملاحظه می کنید؛ اقدام می نماید:

 

فلوچارت طرح ملی همسان گزینی
 

همانطور که در تصویر ملاحظه می کنید؛ بخش همسان گزینی تبیان از زمان ثبت نام تا یک سال پس از ازدواج متقاضی همراه وی می باشد. در طول این مسیر شبکه ای از واسطین ازدواج، راستی آزمایان و مشاورین

متقاضیان را همراهی خواهند کرد. این همراهی از زمان ثبت نام با اجرای آزمون های سنجش سلامت و دریافت فرم اطلاعات کاملی از متقاضی آغاز می شود.

پنج بسته آموزشی که محتوای آن با همکاری معاونت ساماندهی وزارت ورزش و جوانان تهیه می شود؛ در زمان خود به متقاضی ارائه می گردد تا آموزش های لازم پیش از ازدواج؛ زمان عقد و پس از ازدواج به متقاضیان ارائه گردد.

پنج بسته آموزشی که محتوای آن با همکاری معاونت ساماندهی وزارت ورزش و جوانان تهیه می شود؛ در زمان خود به متقاضی ارائه می گردد تا آموزش های لازم پیش از ازدواج؛ زمان عقد و پس از ازدواج به متقاضیان ارائه گردد.

آزمون های مورد تایید مشاوران خبره و متخصص نیز در جای خود در اختیار متقاضیان قرار خواهد گرفت و نرم افزار هوشمند همسان گزینی با استفاده از نتایج آزمون ها، اطلاعات ثبت شده توسط متقاضی و اطلاعات اخذ شده هنگام مصاحبه؛ نزدیکترین فرد را به متقاضی از میان بانک جامع اطلاعات واسطین تبیان، پیشنهاد می دهد. به بیان بهتر همسان وی را مشخص کرده و به واسطین معرفی می نماید تا واسطین بتوانند پس از بررسی، نزدیکترین فرد را به متقاضی ازدواج معرفی نمایند.

بخش همسان گزینی تبیان امیدوار است با اجرای کامل مراحل فلوچارت فوق و با بهره گیری از همکاری

شبکه واسطین ازدواج*، شبکه مشاورین*، شبکه راستی آزمایان* 

 و همراهی معاونت ساماندهی امور جوانان وزارت ورزش و جوانان؛ روشنی بخش مسیر مناسب برای شکل گیری ازدواجی آگاهانه و پایدار باشد.   

 


*شبکه واسطین ازدواج: این شبکه از واسطین و معرفین ازدواج تشکیل شده است. واسطین ازدواج افراد معتمد، خیر و دلسوزی هستند که دختران و پسران همسان را به خانواده ها معرفی می کنند.

*شبکه مشاورین: این شبکه از روانشناسان خبره و متخصصی تشکیل شده است که وظیفه ارائه مشاوره و راهنمایی به واسطین،جوانان و خانواده هایشان را به عهده دارند.

*شبکه راستی آزمایان: این شبکه از کارشناسانی تشکیل شده است؛ که با متقاضیان ازدواج مصاحبه کرده و فرم های اطلاعاتی ایشان را تکمیل می کنند.

 


مطالب پیشنهادی:

راهکارهای قانونی و فرهنگی در مدیریت مصرف انرژی در سازمانها و مراکز پزشکی

اصلاح ساختار نظام جامع مدیریتی اقتصادی بیمارستان

سلامت روان کودکان در بلایا طبیعی

وظایف دولت در بهبود شاخصهای سلامتی و نابرابری های اجتماعی چیست؟

دسترسی به تمامی این مطالب در سایت

http://maktoobshop.com

 

سوالات بسیار مهمی که باید قبل از ازدواج پرسیده شود

 

1- مسائل اخلاقی و شخصیتی ، روحی و روانی :

2-  مسائل فرهنگی و خانواده :

3- مسائل اقتصادی و مالی :

4- مسائل مذهبی :

5- تحصیلات ( ادامه و ایجاد شغل ) :

6- علایق و انتظارات :

7- فیزیک و اندام :

8- مسائل جنسی :



١- مسائل اخلاقی و شخصیتی ، روحی و روانی :

 

- آیا از نظر سنی و فکر تا حدی رسیده اید که بتوانید مستقل برای زندگی آینده خودتان تصمیم بگیرید ؟

- آیا به اندازه کافی  از خصوصیات فردی و شخصیتی خود آگاه هستید ؟

- آیا انتظاراتتان را از همسر آینده می دانید ؟

- چند درصد این احتمال می رود که در آینده خصوصیات فردی و یا انتظاراتتان از همسر آینده تغییر یابد و در صورت تغییر چه انتظاری از همسرتان  دارید ؟ آیا تغییرات را به شریک زندگی تحمیل می کنید یا خیر ؟

- آیا فرد خوش اخلاقی هستید یا بد اخلاق ؟

- به نظر خودتان و دیگران شما فرد عصبانی هستید یا آرام ؟

- چه مسائلی بیشتر شما را ناراحت و عصبانی می کند ؟

- چه مسائلی باعث خوشحالی بیش از حد شما می شود ؟

- آیا در زمان عصبانیت می توانید خودتان رو کنترل کنید ؟

- در زمان عصبانیت شدید چه رفتاری از خودتان نشان می دهید ؟

- آیا فرد شوخ طبعی هستید یا جدی ؟

- در چه حدی شوخی کردن را دوست دارید ؟

- در اکثر اوقات شاد هستید یا افسرده و غمگین ؟

- وقتی استرس دارید یا از موضوعی ناراحت هستید یا درگیری ذهنی شدیدی دارید

  بهترین راه کمک کردن به شما چیست ؟

- بعد از ازدواج چقدر مایل به انجام کارهای قبل از ازدواج هستید ؟(ارتباط با دوستان

  سابق ، مسافرت و تفریح با خانواده و دوستان و ..)

- آیا فرد انتقاد پذیری هستید ؟ در مقابل انتقادات دیگران چه عکس العملی نشان

 می دهید ؟

- به چه نحوی دوست دارید از شما انتقاد شود ؟

- چگونه از دیگران انتقاد می کنید ؟

- آیا فرد خجالتی و کم روی هستید یا بلعکس ؟

- آیا شما سربسته صحبت می کنید یا روک حرفهایتان را می زنید ؟ 

- در چه مسائلی سختگیر هستید ؟

- آرزوهای بزرگ شما چیست ؟

- در زمان برخورد با مشکلات چگونه با آنها برخورد می کنید و تا چه حدی آنها را می توانید  تحمل کنید؟

- آیا شما آمادگی انجام وظایف تان را به عنوان همسر دارید ؟

- آیا مسئله ای در ذهنتان وجود دارد که اگر در زندگی مشترک آینده رخ دهد از طرف

شما غیر قابل بخشش باشد ؟

- دلایل اصلی شما از ازدواج چیست ؟

- از چه نوع افرادی نفرت دارید و چرا ؟

- از نوع افرادی خوشتان می آید و چرا ؟

- اجتماعی بود از نظر شما یعنی چه و چقدر خودتان را اجتماعی می دانید ؟

- آیا فرد واقع بینی هستید یا خیال پرداز و رویائی ؟

- بیشتر در زندگی تاثیر گذار هستید یا تاثیر پذیر ؟

- آیا در زندگی آینده شما چیزی وجود دارد که مانع تعهدات شما در زندگی مشترک شود؟

- چه سرگرمیهای را بیشتر دوست دارید ؟

- چه نوع آرایشی را دوست دارید و آرایشتان در محیط داخل و خارج از خانه چگونه است؟

- آیا فرد شکاکی هستید ؟

- چقدر به دیگران اعتماد می کنید ؟

- به مسائل زندگی خوش بینانه نگاه می کنید یا بدبینانه ؟

- نظر شخصی شما در مورد فریب و چاپلوسی و موزیانه رفتار کردن چیست ؟

- نظرتان در مورد زن سالاری و مرد سالاری چیست ؟

- چقدر روی حرفهایتان پافشاری می کنید ؟

- زمانیکه دیگران به حرفهای شما اهمیت نمی دهند عکس العمل شما چگونه می باشد؟

- آیا شما اهل قهر کردن هستید ؟ اگه بله به چه مدتی ؟

- اگر از دست کسی ناراحت شوید آیا او را می بخشید ؟ چقدر زمان برای بخشیدن

  او نیاز دارید ؟

- در زمان مشاجره با دیگران چه می کنید؟ ( آیا سریع آن محل را ترک می کنید و به مشاجره ادامه نمی دهید یا اینکه یا باید حرف شما را قبول کند و ...  )

- آیا شما احساسی تصمیم می گیرید یا بیشتر تصمیمات شما بر پایه عقل است ؟ 

- آیا فرد ترسوی هستید یا شجاع ؟ ( در چه مسائلی شجاع و در چه مسائلی ترسو هستید؟

- آیا فرد منطقی هستید یا غیر منطقی ( در زمان برخورد با مشکلات و حرفهای

  دیگران و ... )

- آیا فرد راز داری هستید یا اینکه نمی توانید حرفی پیش خودتان نگه دارید ؟

- آیا فرد کینه ای هستید ؟

- آیا فردی هستید که در مواقع هیجانی شدن احساساتتان را بروز می دهید یا خیر ؟

- نظر شما در مورد تعهد به خانواده و همسر چیست ؟

- نظر شما در مورد بچه دار شدن چیست ؟ ( اصلا بچه دوست دارید ، زمان تولدش کی باشد ، چند تا بچه دوست دارید داشته باشید ، پسر دوست دارید یا دختر و ... )

- در کل مادر شدن یا ( پدر) شدن را دوست دارید ؟

- آیا تجملات و مدگرایی را دوست دارید ( خرید وسائل منزل – لباس و ... )

- آیا فرد قانع ای هستید یا اینکه افسوس چیزهائیکه ندارید می خورید ؟

- کدام زمانها برای شما در زندگی مهمتر می باشد ( گذشته ، حال ، آینده )

- آیا فرد خسیسی هستید یا دستو دلباز ؟

- چه نوع زندگی را بیشتر دوست دارید ؟ (مدرن و پیشرفته یا  قدیمی و سنتی )

- آیا گردش و تفریح را دوست دارید ؟ و بیشتر از چه نقاط تفریحی لذت می برید ؟

- قدرت و تصمیم گیری شما در چه حد می باشد ؟ آیا می توانید مستقل برای زندگی خودتان تصمیم بگیرید؟

- آیا در تصمیم گیری اهل مشورت کردن هستید ؟ یا اینکه فقط تصمیم خودتان را ملاک قرار می دهید؟

- آیا خانواده به تصمیمات و خواسته های شما برای مسائل زندگیتان اهمیتی قائل است یا اینکه همیشه باید تصمیمات خانواده را گوش دهید ؟

- حرف مردم چقدر در زندگی شما تاثیر دارد  ؟

- آیا شما به خرافات اعتقاد دارید ؟( فال گرفتن ، استخاره کردن ، دعا نوشتن ، خواب دیدن و .. )

- رفتارتان اصولا با دیگران چگونه است ؟

- چقدر رفتار دیگران برای شما اهمیت دارد ؟

- چه چیزهای را در زندگی دوست دارید ؟

- چه نوع فیلم های را دوست دارید ؟

- چه نوع موسیقی های بیشتر دوست دارید ؟

- چه نوع زندگی را بیشتر دوست دارید ؟

- آیا فرد حرف گوش کنی هستید یا خیر ؟

- چقدر خواسته های دیگران برای شما اهمیت دارد ؟

-  آیا حسادت در شما زیاد می باشد ؟ و بیشتر به چه کسانی و در چه زمینه های به دیگران حسادت می کنید ؟

- آیا وسواس یه چیز خاصی دارید ؟ ( ظرف شستن ، حمام کردن ، خانه تکونی و... )

- چقدر حساس به مسائل و اتفاقات دورور خود هستید ؟ ( آن پشت سر من حرف زد،

 من رو به جشن دعوت نکرد – آن فرد منظورش از این فرد این بود ، نگاهش یه طوری

بود و ... )

- آیا انسان بدبینی هستید یا خوش بین ؟

- چشمو هم چشمی در خصوصیات فردی شما چقدر می باشد ؟ و بیشتر روی چه مسائلی چشمو هم چشمی دارید ؟

- صبر و حوصله شما چقدر است ؟ ( شلوغ کردن بچه ها و ... )

- وجه شخصیتی خود را چگونه می بینید ؟ ( شاد ، غمگین ، تو خود بودن و گوشه گیر ،  شیطون، سرو سنگین ، خشک و ...)

- رفتارتان با دیگر اعضای خانواده چگونه است و بالعگس ؟

- دوستان شما اصولا چه نوع افرادی هستند و برای انتخاب دوست چه فاکتورهای مد نظر شماست ؟ و دوست خوب از دیدگاه شما چه دوستی است ؟

- آیا شما فرد خونسرد و آرومی هستید یا حول و عجول ؟

- چه نوع لحن صحبتی را دوست دارید ؟

- آیا فرد بخشنده ای هستید ؟ و بیشتر از چه راههای  به دیگران کمک می کنید ؟

- آیا شما اعتیاد به سیگار یا مواد مخدر دارید ؟ نظرتان در این رابطه چیست ؟

- آیا شما مشروبات الکلی هم مصرف می کنید ؟ نظرتان در این رابطه چیست ؟

- آیا دوستان نزدیک شما رفتار پرخطری از این قبیل کارها می کنند ؟

- نظر شما در مورد وفادار ماندن زن و مرد به یکدیگر چیست ؟

- چه عواملی می تواند این مشکل را به وجود آورد ؟

- نوع مدیریت شما در خانه یا محل کار چگونه است ؟

- آیا باید همه در خانه یا محل کار طبق قوانین شما رفتار کنند و اگر کسی نسب به این

   قوانین بی اهمیت بود شما چه برخوردی با آن می کنید  ؟



٢- مسائل فرهنگی و خانواده :

 

- خانواده شما از نظر فرهنگی چگونه است ؟ (سطح تحصیلات ، نحوه صحبت ،

 نوع برخورد و ...)

- رابطه شما با فامیلها چگونه است ؟

- بیشتر با چه فامیلهای رفت آمد دارید؟ بیشتر از کدام فامیلها خوشتان می آید و چرا؟

- آیا با خانواده به مسافرت می روی ؟ بیشتر به کجاها سفر می کنید ؟

- آیا با دوستان خودبه مسافرت می روی ؟

- آزادیت در خانواده چقدراست ؟ ( پوشش ظاهری ، بیرون رفتن ،

  فیلم و موسیقی دیدن و ... )

- آیا پدر و مادر شما در نوع پوشش شما نظر می دهند ؟

- اخلاق پدر و مادرت چگونه است ؟ برخورد آنها با دیگر اعضای خانواده چگونه است؟

- آیا خانواده شما در زندگی مشترک آینده شما دخالت خواهد کرد و عکس العمل

   شما نسبت دخالت آنها چیست ؟

- دلبستگی شما به پدر و مادرتان چقدر می باشد ؟

- آیا شما تحمل دوری از آنها را دارید ؟ مثل زندگی کردن در شهر یا کشور دیگر؟

- چقدر در خانواده و فامیل محبوبیت دارید و دلیل این محبوبیت چیست ؟

- عکس العمل والدین شما در مقابل شکستهای و اشتباهات شما چگونه است؟

 ( درس و کنکور و ... )

- آیا خانواده ای شادی دارید یا غمگین ؟

- خانواده شما مرد سالاریست یا زن سالاری ؟

- چند درصد مسائل حاشیه ای و تشنج و نا آرامی در خانواده شما وجود دارد؟

  برخورد شما و پدر و مادر تان با اینگونه مسائل چگونه است ؟ ( دعوای فامیلی و

  بحث و مشاجره کردن در خانواده و ....  )

- وضع مالی خانواده شما و دیگر فامیلها چگونه است ؟ 

- چه اندازه نیازهای مادی و عاطفی شما در خانواده فراهم شده است ؟


٣- مسائل اقتصادی و مالی :

 

- آیا فرد خسیسی هستید یا دستو دل باز ؟ بیشتر دوست دارید پولهایتان رو چگونه و در چه راههای خرج کنید ؟

- آیا علاقمند به صرفه جویی و پس انداز هستید ؟

- نظرتان در مورد محل زندگی چیست ؟ ( کنار خانواده زندگی کردن مشکلی ندارد؟

 ، منطقه سکونت ؟ ، در شرایط بحران مالی تغییر محل سکونت به مناطق پائینتر مانعی ندارد؟ ، اندازه واحد آپارتمان ، دوست دارید دکوراسیون خانه چه شکلی و دارای چه وسائلی زندگی باشد؟)

- نظر شما در مورد نحوه برگزاری عقد و عروسی چیه ؟

- نظر شما در مورد شیربها و مهریه ؟

- نظر شما در مورد خرید وسائل عقد و عروسی چیه ؟ ( لباس ، طلا و جواهرات ،

جهیزیه ، و... )

- از نظر مالی چقدر شریک زندگی را درک می کنید ؟

- آیا تحمل کمبودها و مشکلات زندگی مشترک را دارید ؟

- آیا برای شما مهم است که پولهای که وارد زندگی می شود از چه راهی کسب شده باشد ؟



 

۴- مسائل مذهبی:

 

- از نظر برخورد و صحبت با پسرهای قریبه یا (دخترهای قریبه) چطور هستید ؟ 

 با آنها گرم و آزادنه صحبت می کنید یا بسته ؟

- پوشش ظاهری شما در داخل خانه و بیرون از خانه چگونه است ؟

- نظرتان در مورد رفاقت دخترها و پسرها چیست ؟

- در جشن های عروسی دوست دارید چه نوع پوششی داشته باشید ؟

- موسیقی دوست دارید ؟ چه نوع آهنگ و خواننده های را دوست دارید ؟

- نظرتان در مورد ماهواره چیست ؟

- حجاب خوب از نظر شما باید چگونه باشه ؟حجاب خودتان را چگونه می بینید ؟

- شما پوشش چادر را دوست دارید یا مانتو ؟

- آیا با فامیلهای درجه یک خود آزاد هستید ؟ مثل باز کردن موی سر و گشتن با لباس آزاد

 در خانه در زمان حضور آنها ؟ و نحوه برخورد شما با آنها چگونه است ؟

- آیا مکانهای زیارتی را دوست دارید ؟ بیشتر کدام محل زیارتی را دوست دارید ؟

- آیا شما پایبند به مسائل مذهبی و دینی هستید ؟ اعتقادتان به خدا چگونه است ؟

- آیا شما نماز می خوانید ؟ روزه می گیرد ؟ هیئت می روید ؟ و ....

 

ازدواج دانشجویی انتخابی مناسب

ازدواج دانشجویی انتخابی مناسب

ازدواج دانشجویی انتخابی مناسب
ازدواج دانشجویی انتخابی مناسبReviewed byدکتر رومیانیonOct 9Rating:3.0ازدواج دانشجویی انتخابی مناسبازدواج دانشجویی به دلیل اینکه دختر و پسر مدت زمان طولانی در تعامل با هم بوده با هم درس خوانده و برای کسب موفقیت های تحصیلی تلاش کرده اند شناخت کافی و خوبی نسبت به هم دارند و این می تواند عامل اصلی خوشبختی در زندگی و یک ازدواج موفق باشد

دوران دانشجویی شاید بهترین دوران زندگی یک فرد است ، در این دوران فرد از نظر شادابی و نشاط در زندگی و همچنین نیروی جوانی در بهترین شرایط زندگی قرار دارد. کمی که از شروع دوران دانشجویی زندگی فرد می گذرد وی با تجارببسیار کسب کرده و با  ورود به جامعه ای بزرگتر و برقراری ارتباط با تمامی سطوح جامعه و ورود به دنیای کار، پخته تر می شود و از دوران خامی جوانی فاصله می گیرد و به نوعی به آن بلوغ فکری برای ازدواج می رسد. بنابراین چون با طیف گسترده ای از جنس مخالف ارتباط دارد می تواند بهترین زمان برای انتخاب همسر در دانشگاه و ازدواج می باشد.

اما اصلاً ازدواج دانشجویی خوب است؟!

ازدواج دانشجویی به دلیل اینکه دختر و پسر مدت زمان طولانی در تعامل با هم بوده با هم درس خوانده و برای کسب موفقیت های تحصیلی تلاش کرده اند شناخت کافی و خوبی نسبت به هم دارند و این می تواند عامل اصلی خوشبختی در زندگی و یکازدواج موفق باشد. همچنین ازدواج های دانشجویی همواره ساده بوده و از کمک های ارگان ها و سازمان هایی نیز بهره می برد. در زندگی مشترک دانشجویی انتظارات کم شده و همچنین فاصله سنی دختر و پسر کم شده و این کاهش فاصله نسل ها را به همراه دارد. همچنین می تواند باعث افزایش انگیزه تلاش و کوشش در دانشجو شود.

اما در کنار تمامی مزایای ازدواج دانشجویی، معایبی نیز وجود دارد

 

در بحث معایب ازدواج دانشجویی میتوان به برخی از دانشجو با انگیزه های ازدواج غیر از موارد متداول شناخته شده و مهم برای ازدواج اقدام می کنند اشاره کرد ،انگیزه هایی همچون رفع تنهایی و یا فرار از خانواده که می تواند بسیار خطرناک باشد. همچنین به علت آنکه دانشجویان با سطوح مختلفی از جنس مخالف در ارتباط هستند و در کلاس ها و یا کارگاه ها با آنها همکاری می کنند ممکن است مقایسه هایی بین آنان و همسر خود انجام داده و بنا به هر دلیلی همکلاسی خود را بالاتر ببینند! این موضوع بسیار خطرناک است زیرا باعث سردی روابط و کم شدن عشق بین آنان می شود. البته این کاملاً بستگی به شخصیت خود فرد دارد.

مطالب پیشنهادی:

عوامل مؤثر بر قاچاق کالا

مصرف کالاهای خارجی و قاچاق و تاثیر آن بر اشتغال و تولید

راهکارهای اجرایی جهت اصلاح الگوی مصرف در بیمارستانها

راهکارهای پیشگیری از پیامد های سیل

دسترسی به تمامی این مطالب در سایت

                                                http://maktoobshop.com

لباس عروس

 

دسترسی به مطالب علمی  در سایت

http://maktoobshop.com

 

اختلاف سنی دختر و پسر در ازدواج ( دختر بزرگتر از پسر باشد)


سئوالات زیادی در موردبالاتر بودن سن دختر نسبت به سن پسر در ازدواج مطرح شده است که ملاحظاتی راجع به  تفاوت سنی  دختر و پسر در ازدواج ، اشاره می کنیم:

1 – بهترین و معمولی ترین وضعیت ازدواج اینست که سن پسر کمی از سن دختر بیشتر باشد، یا حداقل مساوی باشند( مثلا 1 الی 5 سال). این به خاطر اینست که مدت باروری در خانمها محدود بوده و در آقایان نامحدود است. و اینکه قدرت باروی خانمها زودتر از آقایان شروع می شود، همچنین نیاز است که  آقایان قبل از ازدواج، علاوه بر  بلوغ جسمی و فکری، به استقلال اقتصادی نیز برسند، که این به زمان بیشتری نیاز دارد. به هر حال این نسخه غیر قابل نقض نیست که در بندهای بعدی توضیح داده می شود.

2 – انتخاب همسر یک مسئله چند بعدی است و معیارها و شرایط انتخاب همسر متعدد است. وقتی شما اقدام به انتخاب همسر می کنید باید 2 مسئله کلی و اساسی را در نظر بگیرید:

الف) همسر انتخابی شما می بایست تمام معیارهای اساسی و مهم مورد نظر شما را که لازمه یک زندگی توام با خوشبختی هست را دارا باشد ( در این زمینه مقالاتی در بخش مشاوره ازدواج سایت همدردی قرار داده ایم). این بدان معنا نیست که در تمام این پارامترها و معیارها صد درصد و کامل باشد ، بلکه به این معناست که حداقل نمره قبولی را داشته باشد. ( مانند اینکه شما در رشته تحصیلی باید همه دروس را پاس کنید)

ب) فرد مورد نظر شما در کل ، باید معدل قابل قبولی در معیارهای مورد نظر شما کسب کند. یعنی اینکه وقتی نمره هر یک از معیارهای ازدواج را که با هم جمع کردید، او میانگین مطلوب را از نظر شما داشته باشد. ( مانند اینست که در رشته تحصیلی خود علاوه بر قبولی همه دروس ،  نباید مشروط شوید)

خلاصه: در تک تک معیارها حداقل نمره را داشته باشد و در جمع کلی همه معیارها، میانگین مطلوب شما را کسب کند.
اگرچه ممکن است فرد در یک معیار نمره عالی نداشته باشد و نقطه ضعف وی باشد. مثلا دختری که 2 سال از پسری بزرگتر است ، اما در سایر معیارهای اساسی قوی است، در نتیجه معدل خوبی جهت ازدواج دارد. در ضمن وی در معیار سن هم حداقل نمره قبولی را دارد. لیکن اگر این دختر با همه معیارهای اساسی و خوبی که دارد، 15 سال از پسر بزرگتر باشد ، با وجود اینکه معدل بالایی دارد، لیکن در یک معیار اساسی رد می شود و چنین ازدواجی با ریسک بالایی از طلاق یا نارضایتی در زندگی زناشویی همراه می شود. ( توجه کنید در اینگونه مسائل انسانی با قطعیت صد در صد سخن نمی گویئم).

3 – اختلاف سنی دختر و پسر نباید آنقدر زیاد باشد که دوره رشدی آنها متفاوت شود و در علاقه ها، سرگرمی ها ، طرز نگرش و بینش و انرژیهای روانی با هم متفاوت و یا احتمالا درگیر شوند. مثلا ازدواج دختر 16 ساله ای را با پسر 30 ساله در نظر بگیرید. در حالیکه دختر در آغاز راه هیجانات ، علاقمند به شطینت های نوجوانی، کوهنوری و جست و خیز و مهمانی و .... هست ، آن آقا کار و تفکر و  مطالعه ، فلیم و موسیقی و گوشه ساکت خانه جهت استراحت را بیشتر می پسندد. همچنین دیدگاه آقا توام با تجربه و احتیاط است و دیدگاه دختر نوجوان ریسک و فعالیتهای نو و بدیع است.

4 – نکته مهم بعدی اینست که علاوه بر سن شناسنامه ای باید به سن و بلوغ عقلی، اجتماعی، فرهنگی و ظاهر وی  نیز توجه کرد. بعضی وقتها دختری ممکن است 3 سال از پسری بزرگتر باشد، اما با نشاط  و انرژی است. و علاقمندیها و تمایلات مشترکی با پسر دارد. لذا علاوه بر سن تقویمی، لازمست که به ظاهر ، طرز فکر و نگرش هم توجه عمیق شود.

5 – نحوه تفکر پسر  و دختر ، نسبت به اختلاف سنی در ازدواج ( بزرگتر بودن دختر از پسر)، بسیار مهم است. اگر پسری از همان اول با تردید به بزرگتر بودن خانمش بیندیشد. او آمادگی دارد که بعدا با کنایه اطرافیان به هم بریزد و این مسئله را مرتب به رخ خانمش بکشد. اما در برابر پسری که درگیر این گونه مسائل نیست به سادگی از کنار این مسئله می گذرد. همچنین دختری که به این مسئله (سن زیاد) حساس هست. بعدا هر مسئله را در رابطه اشان به خودش و سن بالایش نسبت می دهد. که این از آسیب پذیریهای چنین ازدواجهایی هست.

6 – نظر پدر و مادر عروس و داماد هم در این زمینه از آنجا مهم است که ممکن است با سخت گیریهای خودشون منجر شون

ازدواج و معیارهای انتخاب همسر ( بخش سوم)

3 - عقاید مذهبی

شباهت در عقاید مذهبی به قدری در سعادت کانون زناشویی اهمیت دارد که روان شناسان ،‌ ازدواج دو نفر از مذاهب مختلف را معمولا غیر عاقلانه می دانند . دلایل این نظریه بسیار است.

در وهله اول ،‌اگر تنها یکی از دو همسر به عقاید مذهبی خود با ایمان کامل پایبند باشد ، امکان اختلاف نظر در این مورد زیاد خواهد بود. به علاوه آنچه که در این زمینه اهمیت دارد ، تربیت کودکان بر حسب عقاید مذهبی به خصوص است.

یکی دیگر ا زمشکلات ازدواج افرادی که دارای مذاهب مختلفند ، مخالفت اولیاء آنهاست ، زیرا این مسئله اغلب باعث جدایی جوان از پدر و مادر خود می شود و بعدها ممکن است هر یک از طرفین تقصیر این جدایی را به گردن همسر خود بیندازد. ولی اگر یکی از طرفین مسئله مذهب را جدی نگیرد ،‌احتمالا مشکل حادی پیش نخواهد آمد.

نکته بسیار مهم در مورد نقش مذهب و ازدواج :

بسیار پیش آمده است که دو نفر قبل از ازدواج از مفاهیم کلی در مورد مذهب استفاده می کنند و هر دو توافق پیدا می کنند ولی بعد از ازدواج ، در نمودها و مصادیق آن موارد کلی ، دچار اختلاف می شوند.

مثلا ، هر دو می گویند مسلمانیم ، هر دو از صداقت ،‌ ایمان ،‌ حجاب و .... حمایت می کنند .

ولی در برخورد با مسائل و جزئیات زندگی ، برداشتها و اختلافهای جدی پیدا می کنند.

یکی حجاب را چادر می داند ، دیگری هیچ اعتقادی به چادر یا حتی به مانتو هم اعتقاد ندارد.

یکی هرگونه موسیقی را حرام می شمارد ، دیگری موسیقی را آرامش روح می داند.

یکی زندگی مرفه را در تعارض با مذهب نمی داند ،‌ دیگری رفاه گرایی را در تضاد با مذهب خود می داند.

یکی پذیرائی مهمان زیاد را در منزل ، مهمان نوازی دانسته و می گوید : در خانه من، به روی همه باز است و من مهمان نواز هستم ،‌ دیگری میگوید مگر خانه ما ،‌ کاروانسراست که درش بروی هر کسی باز باشد. و دیگری را ولخرج می شمارد.

یکی برای مسافرت ، مشهد و زیارت را در نظر می گیرد ، دیگری دوست دارد به شمال و لب دریا برود . و هزاران مسئله ریز و درشت دیگر در زندگی مشترکشان پیش می آید ،‌ که با تولد فرزندان حادتر می شود ،‌ چون تفاوت در سبک تربیتی فرزندان را نیز شامل می گردد. و هر کدام سعی دارد با زیر و بمهای ارزشی خود ، فرزندان را تربیت کند.

لذا توصیه می شود ، که قبل از ازدواج ، فقط روی مفاهیم کلی بحث نشود ، و به نمودها ، مصادیق و مثالهای عینی آن توجه شود . سعی شود با مثالهایی ، طرف مقابل را در موقعیت های عینی و واقعی قرار داد.


مطالب پیشنهادی:

فست فود زیر ذره بین کارشناسان حوزه سلامت
ویژگی های ظروف آشپزی و اثر آن در پخت غذا

ظروف یک ‌بار مصرف ومشکلات آن بر سلامت
کنترل آلاینده ها از طریق فن اوری نانو تکنولوژی

 

 

 

دسترسی به تمامی این مطالب در سایت

http://maktoobshop.com

 

ازدواج و معیارهای انتخاب همسر ( بخش دوم)


2 - توافق و طرز فکر

مسئله مهمی که قبل از ازدواج وجود دارد ‍ ، این است که جوانان قبل از وارد شدن به زندگی زناشویی ‍ ، د رموضوع های مهم زندگی توافق نظر داشته باشند و این توافق معمولا روی علایق و طرز فکر قرار می گیرد.

طرز تفکر ‍، موضوع بسیار مهمی است ؛ زیرا بر اساس آن ‹‹ فلسفه زندگی ›› هر فردی ریخته می شود. برای روشن شدن مطلب چند مثال ذکر می گردد: آیا زن و مردی که خیال ازدواج دارند به یک اندازه جاه طلب هستند یا اینکه یکی از آنها خیلی جاده طلب و دیگری معتقد به داشتن زندگی آرام و آهسته و بی دردسری است . اگر در این مورد ، مرد ،‌ شخص جاه طلبی است ‍ ، شاید مضار آن زیاد نباشد ، اگر چه ممکن است زن او از اینکه شوهرش ساعات طولانی مشغول به کار است آزرده گردد. ولی اگر زن بی اندازه جاه طلب باشد ‍، سعی خواهد کرد تا شوهر راحت طلب و تنبل خود را به اصرار و پافشاری به کار بکشد و او را مجبور به پذیرفتن مشاغلی کند که از عهده استعداد و علاقه اش خارج است ،‌ و این وضع با موفقیت و خوشبختی زناشویی تباین دارد.

نظریات سیاسی ، می تواند عوامل اختلافات زناشویی شود ، زیرا با افراطی بودن یکی و محافظه کار بودن دیگری ، امکان تصادم افکار زیاد است. البته حتما نباید نظریات سیاسی دو همسر شباهت کامل به هم داشته باشد ولی صلاح در این است که از لحاظ عقاید سیاسی در دو قطب مخالف قرار نگیرند.

مسئله مهم دیگر در زناشویی ، توافقی است که زن و شوهر در مورد قضاوت درباره مسائل زندگی دارند. مثلا اگر شوهر ،‌ فردی تخیلی و ایده آلیست ، ولی زن شخص واقع بین و به اصطلاح رئالیست باشد ، شوهر ممکن است از رویه خشک و زیاده از حد مادی زن خود خسته شود و احساس کند که زنش قدرت درک معنویات و ظرایف زندگی را ندارد. زن واقع بین نیز ممکن است از دست شوهر تخیلی و فلسفه باف خود به ستوه آید و او را آدمی خیالباف ،‌ تنبل و دور از حقیقت زندگی بداند و مکرر آرزو کند که ای کاش شوهرش قدری به خود بیاید و واقعیات زندگی را آن طور که هست مشاهده کند. در چنین موقعی امکان وجود یک کانون خوشبختی کم است.

البته علایق رابطه نزدیکی با طرز تفکر دارد و شامل فعالیتهای متعدد روزانه از قبیل رفتن به سینما ، تئاتر ،‌کنسرت ، گوش دادن به رادیو و تماشای تلویزیون ، خواندن کتاب ‍ ،‌ رفتن به مهمانی ،‌ سخنرانی ها و امثال آن می گردد. البته نباید انتظار داشت که زن و شوهر در همه این علایق با یکدیگر توافق داشته باشند ، ولی برای سعادت خانواده توافق کلی در قسمت عمده ای از علایق ضرورت دارد.

ادامه دارد.


مطالب پیشنهادی:

فست فود زیر ذره بین کارشناسان حوزه سلامت
ویژگی های ظروف آشپزی و اثر آن در پخت غذا

ظروف یک ‌بار مصرف ومشکلات آن بر سلامت
کنترل آلاینده ها از طریق فن اوری نانو تکنولوژی

 

 

 

دسترسی به تمامی این مطالب در سایت

http://maktoobshop.com