(marriage ideal ) ازدواج ایده آل

(معیارهای انتخاب همسر- مراسم عروسی-روابط زناشویی موفق- مهارتهای زندگی و....)

(marriage ideal ) ازدواج ایده آل

(معیارهای انتخاب همسر- مراسم عروسی-روابط زناشویی موفق- مهارتهای زندگی و....)

ملاک های ازدواج از دیدگاه دکتر فرهنگ هلاکویی

Image result for ‫تفاهم در ازدواج‬‎


در دنیای امروز ملاک های انتخاب همسر مشخص است:

1.      برابری است. دنبال ازدواج نا برابر نروید که دورانش به سر آمده. اشاره فرمودن که نهاد خانواده و از نظر جامعه شناسی ازدواج و خانواده یک نهاد Institution است. واقعیت مساله این است که در حالی که نهاد بوده روابط داخلی بر اساس Organization و سازمان بوده و مفهوم آن این است که مساله برتری یا مساله رهبری فرماندهی و فرمانبرداری بوده. مساله بالا و پایین بوده. به همین جهت است که ما در طول تاریخ  در حالی که به یک اعتبار نهاد خانواده داشتیم از نظر من سازمان خانواده داشتیم و در آن کاملا سیستم سلسله مراتب وجود داشته. کاملا طبقه بندی شده بوده بر اساس سن و جنس و بقیه جنبه ها و به همین دلیل است که ما  در دنیای امروز دنبال ازدواج برابر هستیم. معنی ازدواج برابر این هست که نسبتا همه چیزتون باید با هم برابر باشد. از سنتان گرفته که بین بیست تا چهل سالگی بیشتر از پنج یا هفت سال فاصله را اصلا توصیه نمیکنم تا حتی زیباییتون. بیخودی نروید دنبال یک زن بسیار زیبا وقتی که خودتون زشتید مثل بنده. اشکال کارتون در این است که بعد از سه چهار ماه میگویند که هرچه سیب سرخ است مال دست چلاغ است. به همسرتون توجه می شود و او گرفتاری هایی پیدا می کند شما حرص می خورید و بدبختی پیدا می کنید. در هیچ زمینه ای دنبال آدم متفاوت در این موترد نروید. ازدواج ازدواج برابر است امروز دوتا بال برابر یک پرنده است یا دوتا پرنده هستند که بتوانند بال در بال هم در آسمان ها پرواز کنند. دنبال ازدواج نابرابر نروید که از پا در می آیید. یعنی اینجا اصلا جایش نیست. تمام شده دورانش. سیستم بر اساس نابرابری کا نمی کند. مانند دو چرخ اتوموبیلی که اگر برابر نباشد گرفتاریست. و یادتان باشد که بیخودی فکر نکنید مانند گذشتگان که در ازدواج آدم باید کم بدهد و زیاد بخرد. در گذشته ها سن را کم می کردند و اوضاع رو عوض میکردند تا بتوانند کسی را به دست بیاورند. و فرض این بود که بعد از اینکه ازدواج کردند دیگه تمام شده ا قسمت بوده و همین. اما متاسفانه در دنیای امروز پشت ازدواج نوشته شده بعد از فروش پس گرفته می شود حتی اگر کاملا مصرف شده باشد.

 حتی من پیشنهادم این است که عیب و اشکالاتتان را ده بیست درصد هم بیشتر نشان دهید که دیگر راحت باشید همین است. یادتان باشد آدم خوشبخت کسی است که مردم او را بدتر از چیزی می دانند که هست. آدم بدبخت و گرفتار کسی است که مردم او را بهتر از چیزی می دانند که هست. بنابراین انقدر کوشش نکنید که بگید من از این بهترم. بعدا میخواهید چه خاکی تو سرتون (ببخشید) بکنید.

Image result for ‫تفاهم در ازدواج‬‎


2.      به دنبال شباهت ها و تناسب ها یا همگن بودن ها بروید.در اصول کلی و اساسی باید شبیه و مانند باشید. در گذشته ازدواج را اقتران میگفتند. یعنی قرین و قرینه. نزدیک شبیه و مانند. یک دفعه کار عجیب و غریب نکنید. یک مرتبه نروید یک کسی را درست عکس خودتون انتخاب کنید و فکر کنید که حالا ترکیب ما درست شد. ترکیبتون درست شده ولی یک حرف دیگری راجع به این ترکیب می زنند. و به همین جهت است که مواظب تناسب ها باشید. از زمینه های مختلف و جنبه های مختلف.


3.      زیبایی و ظاهر. مطمئن باشید کشی را که می خواهید با او ازدواج کنید phisically and Sexualy you are attractive اصلا هم گوش به حرف بزرگسالان ندهید که قیافه عادی می شود راست میگویند قیافه زیبا بعد از یک مدتی عادی میشود تا حدی اما قیافه زشت هیچ وقت عادی نمیشود. بنابراین فریب یک چنین بازی ای را نخورید. زشتی از نظر شماست اگر یک کسی را از نظر فیزیکی بهش جذب نیستید کشش ندارید زور بیخودی نزنید دعا نخوانید مواد استفاده نکنید. انشالله بعدا میشه نه اوضاع در این موارد معمولا بدتر میشه که بهتر نمیشه. بنابراین مطمئن باشید که در ظاهر این آدم را می پذیرید.


4.      خانواده ها.درست است که شما دونفر ازدواج می کنید اما هم ریشه در خانواده دارید هم بسیاریتون ساقه و شاخه و برگ در خانواده دارید. نگاه کنید که ترکیب خانواده ها بخورد. برخی از خانواده ها به هم نمی خورند با وجودیکه میتوانند ایرانی باشند و با وجودیکه می توانند در بسیاری از زمینه ها مانند هم باشند. مهم این است که این دو خانواده در یک اصولی شباهت هایی با هم دارند.


5.      لایه و طبقه اجتماعی یاSocial Status . یا آن پایگاه اجتماعی است که معمولا به ثروت شما مقام شما و به درآمد شما و ترکیب آنها مرتبط است. این مساله مهم است. مطالعات در امریکا نشان می دهد که یکی از چهار عامل ازدواج و طلاق مساله لایه و طبقه اجتماعی است که قرار است در آن دونفر شبیه و مانند باشند.


6.      جهان بینی. Philosophy ,Outlook . برخی از اوقات شما با یک کسی بیرون می روید شما آدم مهربونی هستید مردم را خوب می دونید. آدم صاف و صادقی هستید. او یک آدمی است که معتقد است دنیا یک دزد بازار است. یک فریب و دروغ بزرگ است. شما کارتان تمام است. اصلا دنبال این بحث ها نروید که حالا کی میخواد راجع به مسایل فلسفی بحث کنه. نه! مسایل فلسفی آخر کار شما را از پا در می آورد. بنابر این بسیار مهم است که جهان بینی شما یکی باشد. نگاهی که به دنیا می کنید شبیه و مانند باشد. مردم را طبیعت را ارتباط با آن را. حیوان را گیاه را غذا را به نوعی در دیدگاه فلسفی خودش در نگاه خودش و جهان بینی خودش در آن بینش خودش مانند شما باشد. این تفاوتها بعدا میتواند کار دستتان دهد و احساس بدی را برایتان به وجود بیاورد که با دشمن و مخالفتان. مخصوصا بسیاری از ما که زمینه های ایدئولوزیک داریم و قصد من از ایدئولوزیک یک مجموعه از باورهایی است که معمولا از یک سیستمی می آید که در آن پر از تضاد و تناقض و راست و دروغ با هم است ولی ما همه را می بلعیم برای اینکه چاره ای جز این نداریم و فرصت انتخاب و تقسیم را نداریم بعدا آنجا گرفتارتان می کند.

Image result for ‫تفاهم در ازدواج‬‎

7.      نظام باورها و اعتقادات. و این بر میگردد به مسایل مذهبی و ترکیب این دو به نظر من مساله مذهب و فرهنگ را مطرح می کند. درست است که آدم ها با مذاهب و فرهنگ های مختلف می توانند ازدواج کنند و بنده هم نه میگویم نمیتوانند و نه حرفم این است که بد و غلط است ولی روزی که شما با کسی که خارج از مذهب و فرهنگتون باشد ازدواج می کنید خودتان را به زحمت و خطر بسیار انداخته اید. یعنی درست مانند کسی می مانید که به مجرد اینکه سوار اتوموبیل می شوید سرعت اتوموبیل شما شصت-هشتاد مایل است احتمال دارد در برخی مواقع کمتر باشد اما اینکه جریمه بگیرید و تصادف های سنگین بکنید فراوان است. به همین جهت است که من فکر می کنم در حالی که این مسایل جنبه استثنای خودش را دارد ولی اصولا وقتی که به آمار و ارقام نگاه می کنید و به روابط علت و معلولی نگاه میکنید که بالاتر از مفهوم آماری است شما کاملا می توانید ببینید که روزی که آمدید با کسی ازدواج کردید که مذهب و فرهنگش با شما متفاوت است اشکالات و گرفتاری های بسیار دارید مگر اینکه شما نمیخواهید با آن آدم واقعا در بیامیزید چون بنده این نکته را عرض کنم که شما به نظر من می توانید پنج جور ازدواج کنید. یکی اینکه فقط ده بیست درصدتون با آن آدم شریک است, یکی چهل درصد/ یکی شصت درصد / و یکی هشتاد درصد و یکی صد درصد. ازدواج سالمی که پایدار می ماند این ازدواج است ولی اگر شما آمدید با کسانی که تفاوتهای زیاد دارند ازدواج کردید شما در حقیقت قبول کردید که در این زمینه ها چهل درصد ما کاری به کار هم نداریم و اینجاست که یک خطر جدی در این خلا و فضا وجود دارد که همیشه می تواند به وجود بیاید. به همین جهت است که بنده یک توصیه ای دارم که کاری را که نمی خواهید تمام کنید/ نمی توانید تمام کنید / نباید تمام کنید شروع نکنید. بنابراین روزی که شما فرضتان بر این است که تفاوت مذهبی برای من با ویژگی های مذهبیم میتواند مساله بیاورد/ خانواده من را خوشحال نمی کند /درگیری به وجود می آورد/حمایت آنها را ندارم مخالفتشان را خواهد داشت وقتی با کسی آشنا می شوید که مذهبش متفاوت است نزدیک نشوید چون اگر نزدیک شوید برخی از اوقات دقیقا به خاطر اشکالاتی که با خانواده و فرهنگ یا مذهبتان دارید به سمت آن آدم کشیده می شوید و در  آغاز گرچه این ارتباط شما با آن آدم است ولی بعدا چاقوی گرفتار کننده شما با او خواهد بود مخصوصا در فرهنگ ها و مذاهبی که با هم در حال تضاد هستند و تناقض یا به عنوان فرهنگ متقابل می شناسیم یا مذاهبی که با هم در طول تاریخ یا هم اکنون در جنگند. شما وقتی که تلویزیون را روشن می کنید و اخبار می آید مساله خواهید داشت در حالی که در یک خانه نشسته اید و همدیگر را دوست دارید زیرا حوادث و اتفاقات کاملا می تواند زندگی شما را به هم بزند در حالیکه اصلا موضوع آن طرف دنیا ای بسا به شما ارتباطی پیدا نمی کرد اگر مذهب و فرهنگتون متفاوت نبود. بنابراین مهم است که مواظب ایت شباهت ها باشیم.


8.      هدف ها. شما باید مطمئن باشید که با او می خواهید به یک جا بروید و نه تنها وحدت در هدف ها است بلکه وحدت در راه است. یعنی شما هر دو می خواهید به ساندیگو بروید و هر دو احتمالا میخواهید از طریق هواپیما بروید اگر قرار باشد حتی هدفتان مشترک باشد راهتان جدا باشد سخت می توانید گیر و گرفتار باشید.


9.       مورد بعد که بسیار مهم است مساله احتیاجات است. چه فیزیکی چه روانی و چه اجتماعی ولی طریقه ارضا آنها مهمتر است. یعنی شما باید مطئن باشید که توان این را دارید که نیازهای یکدیگر را به بهترین صورت ممکن برآورده کنید و همینطور که عرض کردم این عامل بعدا نشان می دهد که در زندگی زناشویی نقش بسیار مهمی دارد. گرچه در وقت آشنایی و ازدواج اهمیت کمتری دارد عملا در وقت زندگی زناشویی زن و شوهری که بتوانند نیازهای فیزیکی روانی اجتماعی همدیگر را حل کنند و جوابگو باشند احتمالا امکان دوام و بقای بیشتری دارند.


10. ارتباط و communication .که خانم دکتر یاوری در مورد آن صحبت خواهند کرد.

بسیاری از ما اصلا گفتگو بلد نیستیم و چون نمی خواهم وارد بحث ایشان بشوم همینقدر اشاره می کنم که مساله Communication اصل و اساس رابطه یا Relationship است.یعنی رابطه یا Relationship با مفهوم ارتباط یا Communication در حقیقت کاملمی شود. و بسیاری ازمردم هستند که در این زمینه مشکل دارند. هم باید مسایل را حل کرد هم باید شما مطمون باشید می توانید با یک آدم ارتباط برقرار کنید و بنده ملاکم همیشه به دوستان این هست که اگر با یک کسی چندین ده جلسه دارید مروید بیرون و از صبح ساعت هشت می توانید بروید بیرون و تا شب ساعت دوازده همچنان حرف برای گفتن و شنیدن دارید و و قتی احتمالا به خانه می رسید تلفن را بر میدارید و همچنان با هم حرف می زنید کار ارتباط شما درست است حتی اگر پرت و پلا می گویید ولی اگر شما کسی هستید که مینشینید با هم صحبت کنید که خوب حال تو چطوره تو چطوری خوبی . خوب چه خبر. راستی دیدی امروز هم در خاور میانه بمب گذاشتن آره بعد حالا راجع به بمب میگید. تو نظرت راجع به سناتور گری چیه . خوب خدایا موضوع دیگه چی؟دیگه مساله الان چه هست. حالا نظرت راجع به فرماندار کالیفرنیا چیه؟

 اگر یک همچین بد بخت و بیچاره ای هستید ول کنید قربونتون برم. اینجا جای شما نیست. شما دوتا دنبال موضوع برای حرف زدن می گردید. بدون Communication اوضاع خراب است. برخی از اوقات هم Communication حرصتون را در می آورد. یعنی آن آدم جوری حرف می زند که شما می خواهید خفه اش کنید. نکنید. ولش کنید بره دنبال کارش. او به درد شما و شما هم به درد او نمی خورید.

 

11. سطح دانش شما. دانش را به مفهوم کلی اش میگیرم یعنی علم هنر و فلسفه Knowledge . به معنی عام کلمه هم میگیرم نه به معنی Science اش.

 

12. و بعد هم هوش شماست. مطالعات نشان می دهد که مساله رهبری بیشتر از سی واحد نمی تواند فاصله بین هوش رهبر و پیروانش باشد. وگرنه گرفتاری پیدا می شود. در ازدواج پانزده درصد است. بنابراین اگر شما خیلی باهوشید که هستید چون اینجا تشریف دارید و او خیلی بیهوش است که نیامده اینجا به درد هم نمی خورید. بنابراین بهره های هوش اگر می بینید حرص میخورید که این خیلی خره! کاری به کارش نداشته باشید. حالا پول دارد قصه دیگری است و مواظب باشید

 

13. و بعد هم مساله عقل است میدانید باور بنده این است که شصت درصد مردم دنیا عقل ندارند. به همین جهت است که ایرانی ها باهوشهای کم عقل اند. به همین جهت که مساله عقل مطرح است مطمئن باشید که آن آدم حداقل از آن چیزی که Rational Mind and Thinking /یک سیستم Reasoning استدلال در گفتگوهایش هست وگرنه گرفتار خواهید شد و شما راه خودتان میروید و او راه خودش رو و هیچ وقت هم نمیدانید چگونه می توانید مسایل خودتون را طرح کنید و حل کنید.

 

14. پول. نه تنها پولتون بلکه پول در آوردنتون و خرج کردنتون. بگذارید راحتتون کنم بنده باورم این هست که دو عاملی که هم اکنون در لوس آنجلس زندگی های زناشویی را بر هم می زند یکی دخالت اطرافیان است و دیگری پول. اصلا هم حرف های عجیب و غریب ایرانی را نزنید که پول خوشبختی نمی آورد. بنده همیشه عرض کردم پول خوشبختی نمی آورد علم هم خوشبختی نمی آورد. نصف دانشمندان بدبختند. پول خوشبختب نمی آورد قدرت هم خوشبختی نمی آورد. نود درصد بزرگان سیاست بدبختند. بنابراین بازی در نیاورید. پول هنوز از هر عاملی بیشتر خوشبختی می آورد. قبولش کنید. مطالعات نشان می دهد هر که پول بیشتری دارد خوشبخت تر است. پول به هر که می دهید اوضاعش بهتر می شود. با پول می شود بدبختی ها را فروخت. با پول همه کارهای خوب را بهتر می شود انجام داد. خیلی پول فایده دارد. به علاوه شما اگر نظرتان این است پولهایتون را به من بدهید شما خوش بخت باشید بگذارید من بدبخت باشم. بنابراین بازی در نیاورید و مسایل مالی را جدی بگیرید. همینقدر که تو مرا دوست داشته باشی من می توانم زیر همین آسمان هم با تو زندگی کنم و فقط ... قربونتون برم من حالا یکی را پیدا کنید اینجوری باشه یه خانه اکی هم داشته باشد. این را به این دلیل عرض می کنم که بنده فراوان از این پرت و پلا ها در کار روان درمانی شنیده ام و می دانم که کار نمی کند و بعد هم کاملا میشود آشکار و پنهان دید. چون پنهان است که چگونه آدم ها زندگی را بر هم می زنند به خاطر پول. مساله پول مساله مهمی است دست کم نگیریدش. بعد هم یادتان باشد همه از صبح که بلند می شوند (بهتون بر نخورد) دنبال پول می روند. و بعد هم همه جا هم دارند از شما پول می گیرند. معلمتان پول میگیرد. بنزین پول میگیرد. پزشکتان پول میگیرد... اما تنها مساله این نیست که پول دارد بیا ندارد و شما پول دارید یا ندارید. مساله این است که نگاه تان به پول یکی باشد. خرج کردنتان یکی باشد. وگرنه دمار از روزگار هم در می آورید. بسیاری از خانواده ها هستند که من وقتی بهشون میگم شما مشکل اقتصادی دارید قصدم این نیست که مشکل مالی دارید. نه پول دارند. در خصوص نگه داشتنش خرج کردنش با هم دعوا دارند تا آنجا می تواند مساله باشد که جان همدیگر را بالا می آورند. شما می دانید یکی از چیزهایی به نظر من تنفر در خانم ها به وجود می آورد این است. یک درصد بالایی از ما مردم از اینکه نیازمند باشیم بسیار رنج می بریم و احساس بد میکنیم.

 

15. اولویت ها یا Priority . شما با کسی که می خواهید ازدواج کنید باید مطمئن باشید که جدول ترجیهاتش مانند شماست. مطالعاتی انجام دادند روی مردمان موفق و ناموفق در امریکا و گفتند پنجاه چیز مهمتان را بنویسید. دیدند آدم های موفق و نا موفق چهل و پنج تاشون مانند هم است اما تفاوتش این بود که در آدم های موفق تحصیل کار کردن ورزش روابط تفریح جز ده تای اولشان بود برای آدم های نا موفق این جز سی و پنج و چهل و چهل و دو بود و چون آدم ها روزی پانزده کار بیشتر انجام نمی دهند گروه اول هر روز کتابش را خوانده هر روز کارش را کرده گروه دوم پانزده سال است یک کتاب نخوانده پانزده سال هم هست کار نکرده اما باورش این است که انسان باید کتاب بخواند کار بکند و ورزش بکند. برای اینکه جدول ترجیهات مهم است. معلوم است شما با هر کس حرف بزنید باهاش موافقید مهم این است که روز اول کار اولش است یا کار دومش. First thing First اگر با هم متفاوتید گرفتاریست. شما بگویید که تو اهل ورزشی؟ بله. ولی کجاست ورزش در زندگی تو. هرروز است. هر وقت انشالله بیکار شدی است وقتی رفتیم سفر است یعد از اینکه بچه ها بزرگ شدن رفتن است. خوب اینها مطالبش با هم متفاوت است. بنابراین جدول اولویت ها و ترجیهات بسیار اهمیت دارد.

 

16. راست گویی و صداقت. اگر در زندگیتون نمی توانید راست بگویید و راست بشنوید کارتون تمام است. عشق بدترین راست ها میگیرد هضم میکند جذب میکند و دفع میکند. یادتان باشد ما به دو دلیل اصلی دروغ می گوییم. یکی اینکه آسیب کودکی خوردیم و به این نتیجه رسیدیم هر وقت از ما چیزی میپرسند باید فکر کنیم که چه باید بگوییم نه اینکه چه هست و دوم اینکه وحشت از تنبیه است یعنی علتش ترس است. هر کسی که بترسد می تواند دروغ بگوید. و بنابراین اگر مشکل راستگویی دارید و فکر می کنید باید پنهان کنید و سیاست داشته باشید تو زندگیتون از پا در می آیید. نتیجتا مواظب مساله راست گویی باشید.

 

17. فرآیند تصمیم گیری. خیلی از اوقات شما در خانواده هایی هستید که کاملا متفاوت عمل می کنید. یکی تصمیم میگرد و بعد به شما اعلام میکند. یکی اصلا جرات تصمیم گرفتن ندارد. یکی با شما مشورت می کند برای تصمیم گرفتن. شما تصمیم می گیرید پنهانی عمی می کنید و اصلا می گویید کی بود کی بود من نبودم. نمی دونم چی شد. نمی دونم کی خریده آورده کی برده؟! مواظب باشید که اگر در اینجا با هم متفاوتید می توانید گرفتاری پیدا کنید. اگر مانند هم به یک صورت و مسیر حرکت نمی کنید و تصمیم نمیگیرید.

 

18. گذشته هم را بدانید. در حالی که کلیاتش مهم است اما جزییاتش را نخواهید بدانید. مبادا بنشینید حالا قصه های قبلی ات را بگو. چون هر کدام از این ها شما را گیر می اندازد و گرفتار  می کند. بنابراین مطلبی که اهمیت دارد این هست که در حالی که از گذشته باخبریم و به نوعی گذشته می تواند آیینه ی آینده باشد در زمینه هایی اما درگیر جزییات نشوید و ضمنا بدانید بیشتر مردم دنیا کاری را کع در گذشته کرده اند اگر نغییر نکنند می توانند تکرار کنند.

 

19. کودکان. در خصوص اینکه چند تا فرزند می خواهید. چه زمانی میخواهید چگونه می خواهید تربیت کنید و اصول تربیتی کجاست. یکیتون بلافاصله میخواهید بچه دار بشوید یکی پنج سال دیگر میخواهد. یکی یک بچه می خواهد یکی شش تا بچه می خواهد. یکی دلش می خواهد که بچه ها با دیسیپلین ایرانی در امریکا بزرگ بشوند یکی دیگه می خواهد بچه اش را یک جور دیگر بزرگ کند. مطمئن باشید که توافق هایی در جهت کلی موضوع کودکانتان دارید.

 

20. کار تحصیل و به نوعی محل زندگی. بعضی ها تون دلتون می خواهد در امریکا باشید یکی دلش می خواهد برود ایران یک می خواهد کار بکند و او دنبال کار کردن نیست شما دلتان می خواهد همسرتان حتما کار بکند. همسرانی هستند که دلشان می خواهد زنشان اصلا کار نکند. مطمئن باشید در اینگونه موارد که موضع های مهمی است صد در صد با هم توافق دارید و نسبتا این توافق را می توانید نگه دارید.

 

21. چگونگی رابطه با دوستان و خانواده. یعنی مطمئن شوید که آن آدم در ارتباطش با عزیزانش یا عزیزان شما دوستانش و دوستان شما یا دوستان مشترکتان نگاهی ثابت و واحد دارد. در غیر این صورت شما می توانید مساله و مشکل پیدا کنید و کوتاه کنم صحبت را از آنجایی که باور من این است که این شناخت و آگاهی کمتر از شش ماه اصلا دست نمی دهد و تا با یک آدم اقلا پانصد ساعت Face to Face چهره به چهره که فقط یک سومش می تواند از طریق تلفن باشد که اتفاقا آن هم لازم است روبرو نشوید به همه اینها نمی توانید دسترسی پیدا کنید بنده با کسی که قبل از شش ماه تصمیم به ازدواج می گیرد و کسی که قبل از پانصد ساعت عدد می دهم برای اینکه می خواهید این عدد را نه اینکه درست است اینها غلط مفید است به جای درست بی فایده. پانصد ساعت وقت احتیاج است تا من و شما به این نتایج برسیم. بنابراین بین شش ماه تا هجده ماه باید تکلیف این کارها روشن بشود و اگر هم مشکلات و مسایلی هست باید حل کرد و اگر شک و تردیدی هم دارید بهتر است که از دیگران کمک بگیرید و یادتان باشد در اینگونه موارد برخی از اوقات دو ساعت یا چهار ساعت کار روان درمانی و یک تجزیه و تحلیلی که آیا واقعا مسایل و مشکلاتی دارید یا ندارید و این مسایل و مشکلات می توانند مساله باشند یا نباشند از نظر یک متخصص می تواند به یکباره چراغ سبز یا قرمزی را برای شما روشن کند که خاطرتان آسوده باشد. اما با شک و تردید و دو دلی این کار را نکنید و یادتان باشد اگر شب عروسی تان هم متوجه شدید که اشتباه کردید یک تاکسی بگیرید و بروید. مبادا بمانید. علتش هم این است که بسیاری از شما همینقدر که با یک مرد و زنی رفتید بیرون و در یک رستورانی شما را دیدند خیلی هاتون فکر می کنید که دیگر اسمتون روی هم خورده و دیگر چاره ای نیست و آبروی فامیل محترمتان می رود. قربونتون برم اگر دیدید اشتبار شده برگردید. علتش هم این است که اگر در آغاز متوجه اشتباهتان شدید و ادامه دادید آنوقت با بچه و گرفتاری های دیگر می توانید از پا در بیایید. بنابراین در زندگی اصلا گوش به این حرف ندهید که با گذشت زمان اوضاع درست می شود. اوضاع باید درست بشود و شما آن را همچنان درست نگه دارید. اوضاع درست نمی شود اگر از آغاز اشکالاتی دارد. بنابراین مطمئن باشید که آمادگی را برای ازدواج دارید و یادتان باشد که برای انسان سالم به نظر می رسد که همچنان داشتن زندگی زناشویی و ازدواج احتمالا بهترین است.

مطالب پیشنهادی:

۵ دلیل درست و غلط برای ازدواج کردن

انتظارات رفتاری و اخلاقی یک مرد از همسر خود

انتخاب همسر زیبا 

انتخاب همسر

روابط قبل از ازدواج

رابطه های قبل از ازدواج و حدو مرز آن


دستور تهیه شیشلیک مخصوص شاندیز مشهد

Image result for ‫دستور پخت شیشلیک مخصوص شاندیز مشهد‬‎


 شیشلیک نوعی کباب است که از شش تکه گوشت، از راسته گوسفند تهیه می شود که روش پخت مخصوصی داشته و طعمی بسیار لذیذ دارد. شیشلیک در شهرهای دیگر به صورت گوشت های تکه شده است اما در مشهد به همراه دنده به سیخ کشیده شده و بر روی زغال آن را کباب می کنند.

مواد لازم:

گوشت دنده گوساله یا گوسفند ۱ کیلوگرم

ماست ۱ لیوان

زعفران دم شده ۲ قاشق غذاخوری

گوجه فرنگی ۱۰ عدد

آبلیمو  ۳ قاشق غذاخوری

روغن ۱۰ قاشق غذاخوری

فلفل  به میزان لازم

طرز تهیه شیشلیک در خانه:

۱-برای تهیه شیشلیک باید از گوشت دنده گوساله یا گوسفند استفاده کنید، نکته مهم برای کباب خوب انتخاب گوشتی است که تازه و ترد باشد؛ بهتر است گوشت را با آب پیاز و مقداری فلفل مخلوط کنید و ۲۴ ساعت پیش از آماده کردن کباب، بگذارید بماند تا گوشت نرم شود.

۲-گوشت را به اندازه های یکسان ببرید، داخل کاسه ای پیاز رنده شده، ماست، زعفران دم شده، آبلیمو  روغن و مقداری فلفل بریزید و مخلوط کنید سپس گوشت را در این مایه بخوابانید و بگذارید حداقل یک شب بماند.

۳-پس از استراحت، گوشت ها را به سیخ بکشید و بین هر دو  قطعه یک تکه کوچک دنبه قرار دهید، موقع کباب کردن بهتر است از ذغال استفاده کنید اما در صورت عدم دسترسی میتوانید درون فر یا روی اجاق با حرارت متوسط شیشلیک ها را اماده کنید.

۴-شیشلیک ها را پس از آماده شدن با برنج زعفرانی، کره، گوجه کبابی، فلفل سبز کبابی و برش های لیموی تازه سرو نمائید همچنین بهترین و سالم ترین نوشیدنی برای این کباب دوغ میباشد.

Image result for ‫دستور پخت شیشلیک مخصوص شاندیز مشهد‬‎


نحوه پخت شیشلیک در فر:

پس از مدت زمان لازم دنده ها را از یخچال خارج کنید سپس سس باربیکیو یا سس گوجه فرنگی را روی دنده ها بریزید (در صورت تمایل) و خوب مخلوط کنید تا دنده ها خوب به سس آغشته شوند، سینی فر را چرب کنید و دنده ها را داخل سینی قرار دهید و داخل فر با حرارت ۱۸۰ درجه سانتیگراد به مدت ۴۰ – ۵۰ دقیقه قرار دهید تا خوب برشته و طلایی شوند (دمای فرها متفاوت است و شاید زمان بیشتری برای کباب شدن لازم باشد).

نحوه پخت شیشلیک در باربیکیو و منقل:

دنده ها را یکی یکی به سیخ می زنید (سیخش مثل کباب هست ولی سرش تیزه! و بلند تر هم هست) بعد هم باربیکیو را روشن کنید و کباب را بگذارید روی شعله ملایم بپزد و اگر از زغال استفاده کنید بهتر هم می شود.

نکاتی برای پخت شیشلیک:

۱- انواع کباب باید در عین پختن زیاد خشک نشود، اگر فرصت کافی برای آماده سازی کباب ها ندارید می توانید بجای ۲۴ ساعت مدت ۱ ساعت درون ظرفی که مقداری کیوی له شده ریخته اید قرار دهید (کیوی به دلیل اسیدی که دارد گوشت را نرم می کند) البته دقت کنید که گوشت زیاد نماند چون گوشت له می شود و بافت خود را از دست خواهد داد و همچنین باعث فساد سریع گوشت می شود.

۲- توجه کنید که دنده ها را قبل از سیخ کشیدن نجوشانید! چون خیلی سفت می شود! همان  روی آش سریعتر نرم می شود و داخل آن هم می پزد.

مطالب مشابه:

فوت‌و‌فن ‌های کباب کوبیده 

آموزش و طرز تهیه کباب کوبیده به صورت حرفه ایی

باورهای اشتباه در مورد پروتئین غذا

کباب تابه ای مرغ 

صرف غذا در رستوران 


سلامت پوست و غذا


۱. چرا آب برای پوست مفید است؟
 کم پیدا می‌شوند چیزهایی که به‌خوبی آب برای حفظ پوست مفید باشند. آب علاوه بر این‌که باعث می‌شود پوست هیدراته (آبدار) شود و بنابراین خطوط و چین و چروک آن کاهش یابد، به سلول‌ها در جذب مواد غذایی و دفع سموم نیز کمک می‌کند. آب همچنین جریان گردش خون را بهبود می‌بخشد و در نتیجه پوست را درخشان می‌سازد. هر بار که تشنه‌اید آب بنوشید یا برای نوشیدن ۸ لیوان آب در روز برنامه‌ریزی کنید.

۲٫ سلنیوم برای پوست شما
سلنیوم یک ریزماده‌ی معدنی است که به حفظ پوست از آسیب‌‌های ناشی از رادیکال‌های آزاد کمک می‌کند و همچنین ممکن است در محافظت از سرطان پوست نقش داشته باشد. منابع عالی سلنیوم شامل آجیل برزیلی، قارچ دلمه‌ای، میگو، گوشت بره و ماهی‌ها (مانند قاشقک ماهی روغن‌دار، ‌هالیبوت، ماهی تن و ماهی آزاد) است. سلنیوم همچنین در گوشت گاو پخته، بوقلمون سفید، صدف خوراکی، ساردین، خرچنگ و پاستای تهیه شده از گندم یافت می‌شود.

۳٫ کوآنزیم Q10کوآنزیم Q10 یا CoQ10 یک آنتی‌اکسیدان قوی است که‌ به‌طور طبیعی در بدن تولید می‌شود و پوست و سایر سلول‌های بدن را از آسیب ناشی از رادیکال‌های آزاد محافظت می‌کند. CoQ10 همچنین در تولید انرژی و عملکرد سیستم ایمنی بدن دخالت دارد. منابع غذایی اصلی CoQ10 شامل ماهی‌های روغنی (مثل ماهی آزاد و ماهی تن)، احشای داخلی بدن (مثل جگر) و غلات سبوس‌دار است.

۴٫ آنتی‌اکسیدان‌‌ها: عاملی برای داشتن سلول‌‌های سالمآنتی‌اکسیدان‌ها آسیب سلولی ناشی از رادیکال‌های آزاد را کاهش می‌دهند یا از آن جلوگیری می‌کنند. این آسیب‌‌ها منجر به علایم پیری مانند چین و چروک و خشکی پوست می‌شود. آنتی‌اکسیدان‌ها در همه‌ی انواع مواد غذایی یافت می‌شوند به‌ویژه در میوه‌های رنگی مثل توت فرنگی، گوجه فرنگی، زردآلو، چغندر، کدو، اسفناج، سیب زمینی شیرین، نارنگی، فلفل و لوبیا.

۵٫ ویتامین A برای ترمیم پوست
می‌خواهید از پوست خشک و پوسته پوسته رهایی یابید؟ یک پرتقال یا هویج یا یک قاچ طالبی بردارید. این میوه‌ها و سبزیجات سرشار از ویتامین A هستند و به هیدراته شدن لایه‌‌های زیرین پوست کمک می‌کنند. سایر منابع ویتامین A شامل سبزیجات برگدار، تخم مرغ و لبنیات کم‌چرب مثل شیر و پنیر است.

۶٫ ویتامین C: محافظت در برابر آفتاب 
ویتامین C از پوست در برابر خورشید محافظت می‌کند و همچنین به خنثی‌سازی رادیکال‌های آزاد که باعث تخریب فیبر‌های استحکام دهنده‌ی پوست مانند کلاژن و الاستین می‌شود، کمک می‌کند. منابع عالی ویتامین C عبارت است از فلفل قرمز دلمه‌ای، مرکبات، کیوی، گل کلم، کلم سبز و کلم بروکسل.

۷٫ ویتامین E: تقویت سلامت پوستویتامین E یک آنتی‌اکسیدان دیگر است که می‌تواند جلوی آسیب پوست ناشی از نور آفتاب را بگیرد و همچنین به‌عنوان یک ضدالتهاب و تقویت کننده‌ی سیستم ایمنی عمل ‌کند.
ویتامین E در روغن‌‌های گیاهی، آجیل، دانه‌‌ها، زیتون، اسفناج، مارچوبه و به‌مقدار کم در سبزی‌های برگدار یافت می‌شود.

۸٫ اثر اسید‌‌های چرب ضروری بر پوست
اسید‌های چرب ضروری از جمله امگا- ۳ و امگا- ۶ به تولید چربی‌های طبیعی پوست کمک می‌کند و مانند یک سد از خشکی و لکه‌های قرمز پوست جلوگیری می‌کند و بنابراین باعث می‌شود پوست نرم شود و جوان‌تر به‌نظر برسد. منابع خوب اسیدهای چرب ضروری عبارت است از گردو، ماهی‌های آب سرد (مانند ماهی آزاد، ساردین و ماهی خال‌مخالی) و روغن‌های زیتون، کانولا و کتان.

۹٫ روغن‌های سالم برای پوست سالمبرخی از روغن‌ها حاوی موادی بیش از اسیدهای چرب ضروری هستند. روغن‌های با کیفیت خوب مانند روغن زیتون خالص یا منجمد و روغن‌هایی که از روغن‌کشی به‌دست می‌آیند، نسبت به روغن‌های تجاری ساده‌تر فرآوری می‌شوند بنابراین ممکن است به جذب بیشتر مواد تقویت کننده‌ی پوست کمک کنند.
این روغن‌ها همچنین به چربی و نرمی پوست کمک می‌کنند و می‌توانند آن را طوری نگه دارند که سالم به‌نظر آید.

۱۰٫ چای سبز: یک آنتی‌اکسیدان قویچای سبز احتمالاً نزدیک‌ترین ماده به اکسیر جادویی است که طبیعت می‌تواند به پوست ارایه دهد. این ماده می‌تواند به توقف التهاب وکاهش تخریب DNA کمک کند و از سوختن پوست در مقابل نور خورشید جلوگیری کند.
شما می‌توانید چای سبز را در وسایل آرایش پیدا کنید، پس چرا آن را به‌طور مستقیم در قوری چای خود نداشته باشید؟


Ref: http://www.webmd.com/skin-beauty/winter-skin-care-9/slideshow-skin-foods

http://pezeshkangil.com/

مطالب پیشنهادی:

طرز تهیه پانزده اسموتی مقوی و مفید برای پوست

تاتو و سلامت پوست

مخلوط آب لیمو و آب گرم؛ ضامن سلامت بدن

با حفظ زیبایی و جذابیت دست ها، گذر زمان را فراموش کنید!

نشانه درد زایمان طبیعی


 

اگر در انتهای دوره بارداری قرار گرفته اید و قصد دارید فرزند خود را طبیعی بدنیا بیاورید بایستی ازعلایم و مراحل زایمان طبیعی آگاهی پیدا کرده تا بتوانید دردهای واقعی زایمان را ازدردهای کاذب تشخیص دهید.

 

۱. اولین علامتی که در هفته های پایانی و یا نزدیک به زایمان اتفاق می افتد پایین آمدن شکم و قرار گرفتن سر جنین در کانال زایمان است.

 

۲. بازشدن دهانه رحم که ممکن است حتی قبل ازوقوع دردهای زایمانی اتفاق بیفتد.

 

۳. مشاهده لکه خون یا ترشحات قهوه ای رنگ.

 

۴. مشاهده هر گونه مایع آب مانند و گرم که ممکن است بخاطر پارگی کیسه آب اطراف جنین باشدکه بمحض دیدن این علامت بایستی به بیمارستان مراجعه شود. ولی ممکن است این رطوبت مربوط به تغییرات هورمونی روزهای پایانی بارداری باشدکه کانل زایمانی را خیس و مرطوب می کند.

 

۵. اسهال و تهوع: دربرخی مواردبه دلیل افزایش هورمونهای زایمان ممکن است فرد دچار اسهال یا تهوع گردد.

 

۶. اضطراب و بیقراری قبل از زایمان: دربرخی موارد ممکن است خانم های باردار درروزهای پایانی دچار اضطراب و بیقراری شوند.

 

۷. کمر درد: کمردردی که با درازکشیدن بدتر شود ممکن است نشانه زایمان باشد.

 

۸. و در نهایت دردهای شکمی تکرار شونده که مرتبا زمان وقوع آن بهم نزدیک و شدت آن بیشتر میشود. ممکن است شبیه دردهای قاعدگی باشد.

 Image result for ‫زایمان طبیعی‬‎

مادران باردار درروزهای پایانی بارداری در خانه تنها نباشید و درصورت مشاهده هر یک از علایم بالا با پزشک خود تماس بگیرید.

 

در صورت بروز موارد زیر با پزشک خود صحبت کنید:

– اگر جنین بی تحرک یا کم تحرک شده حتما حرکات جنین را زیر نظر داشته باشید.

– اگر خونریزی واژینال دارید و بجز مواردیکه مخاط خونی دیده باشید.

– چنانچه  تب، سردردهای شدید، تغییر بینایی یا درد شکمی دارید.

اگر مورد دیگری هم هست که شما را نگران می‌کند می توانید با ماما یا پزشک خود در میان بگذارید.

راه رفتن و مابین آن نشستن و استراحت می تواند به درد زایمان کمک کند.

 

 

بهنگام آغاز علایم زایمان باید کارهایی انجام دهید:

اگر  شخص متوجه انقباض و درد زایمان  گردید باید شروع به یادداشت کردن فواصل  و مدت زمان درد نماید و اگر آنها با فاصله مشخصی تکرار شدند و بهمراه علایم دیگر نیز بودند اقدامات زیر را انجام دهد:

– کمی استراحت کنید.

– دوش آب گرم بگیرید. باعث ایجاد آرامش میشود و به روند زایمان کمک میکند.

– خونسرد باشید و بدانید که زایمان در چندین مرحله صورت می پذیرد یعنی از شروع اولین دردهای زایمان و تولد کودک ممکن است ساعتها فاصله داشته باشید مخصوصا در کسانیکه که اولین بار زایمان می کنند.

– آب و مایعات نوشیدنی زیاد بنوشید. برخلاف سزارین که شکم بایستی خالی باشد بدلیل داشتن انرژی برای زایمان می توانید یک سیخ کباب هم درست کرده و بخورید.

– راه رفتن و مابین آن نشستن و استراحت می تواند کمک کننده باشد و بطور متناوب این کار را انجام دهید.

– چنانچه  کیسه آب شما پاره شد یا اگر شک دارید که مایع آمنیوتیک از شما خارج می گردد با پزشک یا مامای خود صحبت کنید. او همچنین از شما خواهد پرسید که این اتفاق چه زمانی افتاده است و مایع یا ترشحاتی که دارید چگونه است.

– با پزشک یا مامای خود تماس بگیرید و درباره اینکه چه زمانی به بیمارستان مراجعه کنید با او مشورت کنید. شاید شما علایم یک زایمان فوری را  داشته باشید. درباره تمامی علایم خود با پزشک خود صحبت کنید.

http://www.nazweb.ir/

مطالب مشابه:

رابطه زناشویی پس از زایمان

زایمان در آب، مزایا و معایب

مقاله علمی زایمان بدون درد 

زایمان ‌طبیعی،‌ ولی بدون درد 

درد در زایمان

زایمان بدون درد

درباره کرم مرطوب کننده بیشتر بدانید



مرطوب کننده ها به اشکال مختلف امولسیون مایع، پماد و کرم دیده می شوند که محتوای چربی و آب در این اشکال فرق می کند. مهم ترین نکته در انتخاب یک مرطوب کننده، توجه به نوع پوست است که می تواند خشک، چرب، معمولی و مختلط باشد. باید همیشه نوع پوست را از روی پوست تمیز تشخیص داد. - برای پوست های خشک باید از مرطوب کننده های حاوی چربی استفاده کرد. در مورد پوست های چرب نیازی به استفاده از مرطوب کننده نیست، مگر در برخورد با آب و هوای گرم یا سرد. - در مورد پوست نرمال باید از مرطوب کننده ای که میزان چربی کمتری داشته باشد، استفاده کرد.


مشخصات یک کرم مرطوب کننده ی ایده آل :

1- رنگ و بوی مناسب، شفافیت و جلای خوب و ظاهر کاملا یکنواخت

2- عدم ایجاد حساسیت و آلودگی میکروبی و قارچی هنگام مصرف

3- قوام و ویسکوزیته ی مناسب

4- قابلیت پاک شدن سریع پس از شست و شو و عدم ایجاد ظاهر چرب در پوست پس از مصرف

5- قابلیت جذب پوستی سریع پس از مصرف و ماساژ در پوست


اگر به دلیل تنوع محصولات، هنگام خرید نرم کننده با مشکل مواجه می شوید نکته های زیر در انتخاب درست کمک تان می کند.  اگر پوست تان خیلی خشک و پوسته پوسته شده است، احتمالا به نرم کننده ای غلیظ مانند وازلین احتیاج دارید اما کرم ها برای بیشتر پوست های معمولی، بهترین گزینه هستند زیرا نسبت به وازلین، لایه نازک تری روی پوست ایجاد می کنند.

توصیه های طلایی برای مرطوب کردن پوست


۱. زمان مناسب استفاده

برای داشتن پوستی مرطوب و نرم سه دقیقه بعد از حمام کرم های مرطوب کننده بزنید.


۲. گرانی، نشانگر کیفیت نیست

 بهتر است فریب قیمت محصول ها را نخورید و کارایی آنها را در نظر بگیرید.


۳. درست انتخاب کنید

اگر پوست نازک و حساسی دارید بدانید که کرم های مرطوب کننده خشکی را از پوست تان دور کرده و آسیب های وارده به آن را کاهش می دهند. 


۴. کرم دور چشم بخرید

پوست نازک و حساس دور چشم چربی محافظ کمی تولید می کند؛ به همین دلیل حساس تر است و زودتر چروک می شود. 


۵. اول مرطوب کننده، بعد خواب

اگر می خواهید صبح ها با صورتی با طراوت از خواب بیدار شوید، قبل از خواب کمی کرم مرطوب کننده بزنید. 


۶. روغن زیتون را دریابید

هر شب چند قطره روغن زیتون به صورت، آرنج ها، زانوها و پشت بازوها بزنید. روغن زیتون حاوی موادی است که پوست را مرطوب می کند.


۷. آقایان از قافله عقب نمانید

چه کسی گفته که مراقبت از پوست، استفاده از پاک کننده و مرطوب کننده ها در انحصار خانم هاست؟ آقایان عزیز شما هم باید به اندازه خواهرها و همسرانتان مراقب پوست تان باشید


۸. پوست را از درون تغذیه کنید

استفاده از کرم های مختلف برای جوانی و شادابی پوست خوب است اما کافی نیست. برای داشتن پوستی سالم باید به تغذیه تان اهمیت دهید.


نکته  های مهم کرم مرطوب کننده صورت   نکته مهم

قبل از استفاده از مرطوب کننده اول صورتتان را بشویید

مرطوب کنده را روی صورت نمناک کرم بمالید

از مقدار کمی کرم مرطوب کننده استفاده کنید

با ملایمت کرم  مرطوب کننده بمالید

گردآوری:بخش آرایش وزیبایی بیتوته

مطالب پیشنهادی:

خصوصیات بهترین کرم مرطوب کننده

آموزش آرایش صورت و زیبایی در 10 مرحله + عکس

کرم مرطوب کننده ختمی

اصول محافظت از پوست 

کرم مرطوب کننده ختمی

Image result for ‫کرم مرطوب کننده ختمی‬‎


مواد لازم :


ریشه ختمی...............................................30 گرم


آب مقطر............................................80 میلی لیتر


عسل..........................................................20 گرم


اوسرین....................................................100 گرم


طرز تهیه: ریشه ی خرد شده ختمی را به مدت دو ساعت در یک ظرف کوچک لعابی حاوی آب مقطر بخیسانید. سپس آن را به مدت پنج دقیقه روی حرارت ملایم قرار دهید به طوری که داغ شده ولی نجوشد.


پس از سرد شدن از صافی ریزی عبور داده و گیاهان باقی مانده را به خوبی فشار دهید تا عصاره ی آن ها خارج شود.عسل را به آن افزده، خوب مخلوط کرده و سپس آن ها را به اوسرین اضافه کنید.


مواد موجود در گل ختمی که شامل آسپاراژِین، بتائین، تانن و سایر مواد لزج می باشد به پوست های بیش از حد خشک، طراوت بخشیده ، حساسیت آن ها را از بین برده و به آن ها قوت می بخشد. ترکیب این گل با عسل، خواص پاک کنندگی ایجاد می کند که کوچکترین آلودگی ها را در پوست از بین می برد.

مطالب پیشنهادی:

نگران تیرگی زیربغل و آرنج تان هستید؟ 

اصول محافظت از پوست

ماندگاری آرایش روی پوستهای خشک 

چطور زیبا تر شویم؟

تغذیه و پیشگیری و درمان سنگ های کلیه


Image result for ‫مواد مغذی در بیماران مبتلا به سنگ های کلیوی‬‎


مواد معدنی و اگزالات در لوله های ادراری موجود در کلیه ها ته نشین شده و با گذر زمان سفت و کریستالیزه می شود و این توده های تولید شده تحت عنوان سنگ های کلیوی نامیده می شوند.سنگ های کلیه در مجاری ادراری گیر کرده و سبب بسته شدن راه طبیعی ادرار و در نهایت احتباس ادراری می شوند. علائم سنگ های کلیوی شامل درد پهلوها، درد کمر و نواحی لگن و همچنین ظاهر شدن خون در ادرار است. این بیماری علل مختلفی دارد که از جمله آنها می توان به عفونت، داروها و عوامل ژنتیکی اشاره کرد. آزمایش بر روی سنگ دفع شده مشخص می کند که بیمار از چه غذاهایی بایستی پرهیز کند بسیاری از سنگ های کلیوی از کلسیم و اگزالات تشکیل شده اند.


اختلالات غدد پاراتیروئید و یا مصرف بیش از حد پروتئین در رژیم غذایی باعث ترشح زیاد کلسیم در ادرار شده و توصیه می شود مصرف روزانه پروتئین هایی مثل گوشت قرمز، مرغ و ماهی بیش از ۲۰۰ الی ۲۵۰ گرم در روز نباشد.اگزالات در بسیاری از موادغذایی یافت می شود.غیر از پروتئین موادغذایی چون اسفناج، ریواس، چغندر، شکلات، چای، سبوس، آجیل، بادام و توت فرنگی حاوی اگزالات فراوان هستند و مصرف آنها باعث تشدید بیماری می شود.


کلسیم را نبایستی در رژیم غذایی محدود کرد چرا که کاهش کلسیم در غذاهای مصرف شده ممکن است سبب افزایش تولید سنگ های کلیوی شود. کلسیم در روده با اگزالات ترکیب شده و باعث جلوگیری از جذب آن در خون می شود و بدین وسیله میزان ورود اگزالات به سیستم ادراری کم می شود. سدیم موجود در نمک طعام و موادغذایی شور باعث افزایش ترشح کلسیم در ادرار شده و مصرف آن بایستی محدود شود.قهوه نیز از جمله موادی است که باعث افزایش ترشح کلسیم در لوله های ادراری شده و زمینه را برای ایجاد سنگ مستعد می کند. ذکر این نکته لازم است که شربت های شیرین و مرکبات باعث افزایش احتمال تشکیل سنگ های کلیوی می شوند.


مصرف آب در طول روز حداقل به میزان یک لیتر (چهار لیوان) در هر چهار ساعت باعث رقیق شدن املاح در ادرار و دفع سریع و راحت آنها شده و در این بیماران بسیار مفید است.مصرف سبزیجات و سایر موادغذایی پر فیبر باعث کاهش ترشح کلسیم در ادرار شده و غیر از مواردی که در بالا به عنوان سبزیجات حاوی اگزالات بالا عنوان شد در افراد مبتلا به این بیماری بسیار مفید است.


مواد مغذی در بیماران مبتلا به سنگ های کلیوی

منیزی م: به شکل سیتراته در آرد گندم باعث کاهش تشکیل سنگ های کلیوی می شود.ویتامین B6، گلوکوزامین سولفات و کوندروتین سولفات نیز باعث کاهش سطح اگزالات در ادرار می شود.

Image result for ‫مواد مغذی در بیماران مبتلا به سنگ های کلیوی‬‎

پیشگیری و درمان سنگ های کلیوی

مصرف میوه های تازه،آووکادو، موز،کیوی،گیلاس سیاه، سبزیجات تازه، سیب زمینی، مارچوبه،تربچه، حبوبات، برنج قهوه ای، جو، ذرت، کنجد، زیره، گشنیز، رازیانه، آب هویج، آب کیوی، خیار، هندوانه


درمان سنگ های کلیوی با داروهای گیاهی

گزنه خاردار، چای جاوا نوعی نعناع که در هندوستان می روید و در دمان این بیماری شکل دم کرده آن موثر است که ادرارآور است و باعث افزایش حجم ادرار و دفع سنگ می شود، ریشه گیاهی به نام «خلا» که شل کننده مجاری ادراری بوده و سنگ های بزرگ را راحت تر دفع می کند.

Image result for ‫درمان سنگ های کلیوی با داروهای گیاهی‬‎

درمان سنگ های کلیوی با استفاده از هوموپاتی

تجویز نوعی بوته از خانواده زرشک به نام «بربریس»، تجویز جنسی از گیاهان به نام «لیکوپودیوم» شامل گیاه کبریت یا دم اسب، «سارسا پاریلا» از گیاهان بیابانی، برگ توتون خشک شده یا «تاباکوم».


درمان سنگ های کلیوی با استفاده از علم «بو درمانی» یا آروماتراپی

بوی درخت اردج که یک نوع سرو کوهی است به نام «جونیپر» ، بوی رازیانه، بوی برگ گل شمعدانی، عطر لیمو که به هنگام خواب بایستی بر بالش بیمار ریخته شود.

Image result for ‫درمان سنگ های کلیوی با استفاده از علم «بو درمانی» یا آروماتراپی‬‎

درمان سنگ های کلیوی با استفاده از طب چینی

استفاده از درخت جنسه یا جنسان از خانواده «آرالیا» یا «پاناکس» که در چین شمالی یافت می شود، آب بارهنگ، آب اسفرزه، برگ دارچین، «پوریا» که نوعی قارچ است، افدرا، طب سوزنی .

دکتر آمری نیا مشاور تغذیه و رژیم درمانی

مطالب مشابه:

پیشگیری از سنگ کلیه

خواص دمنوش ها

بیماری های دستگاه تناسلی آقایان

دیابتی‌ها و مبتلایان به سنگ کلیه از آب کرفس غافل نشوند 

مضر بودن سوسیس برای کلیه های سنگ ساز



چاقی با بالا رفتن سن


Image result for ‫افزایش چاقی با بالا رفتن سن‬‎


آیا با افزایش سن ما محکوم به چاقی می شویم ؟

می توان آنرا نوعی بحران میان سالی نامید. زمانی که به میان سالی نزدیک می شویم، شلوارهای استرچ به سایز ما نمی خورند و به دلیل پیدا کردن بازوهای پهن و شل باید تمام لباس های آستین حلقه ای را از کمد لباس هایمان دور بریزیم. آیا ما با افزایش سن محکوم به چاقی می شویم و یا نه کاری برای جلوگیری می توان انجام داد؟


وزن و فرایند افزایش سن

بر اساس تحقیقات انجمن یائسگی آمریکای شمالی بیشتر خانم ها پس از یائسگی از حالت گلابی (ران های کشیده و کمرباریک) به شکل سیب (شکم های بزرگ) تغییر حالت می دهند. بخش اعظمی از این مشکل به دلیل کاهش قابل توجه هورمون استروژن در بدن می باشد، اما تنها با استفاده از میزان بالایی از این هورمون نمی توان وزن بدن را به حالت عادی باز گرداند.خانم ها پس از یائسگی به طور معمول در حدود 6 تا 7.5 کیلو وزن اضافه می کنند که این افزایش وزن با تعرق در شب و شکایت از گرما همراه می باشد. به علاوه متابولیسم بدن کالری را فقط برای زنده بودن می سوزاند. هر ده سال که از زندگی یک فرد می گذرد میزان سوزانده شدن کالری در بدن او 5 درصد کاهش پیدا می کند. این بدان معنا است که اگر ما همان میزان کالری که قبلا استفاده می کردیم را به بدن برسانیم متاسفانه دچار اضافه وزن می شویم. کی بود می گفت زندگی زیباست؟


متابولیسم، استروژن - - آیا می توان چیز دیگری را سرزنش کرد؟ تقریبا 10 درصد از خانم ها به کم کاری غده تیروئید مبتلا هستند. کم کاری و یا از کار افتادن غده تیروئید دلیل دیگر برای کاهش سوخت و ساز (متابولیک) بدن می باشد. در این حال استفاده از داروهای تیروئید کمک خوبی می کند و مصرف آنها اکیدا پیشنهاد می شود.

Image result for ‫افزایش چاقی با بالا رفتن سن‬‎

3 راه برای کنترل وزن

مرحله 1: ما نباید نسبت به اضافه وزن خود در سنین میان سالی بی توجهی کنیم. هر چه تحرک ما بیشتر باشد کمتر چاق می شویم. خانم هایی که بیش از سایرین ورزش می کنند، به ویژه ورزش هایی که نیاز به تحرک و نیروی بیشتری داشته و قلب را به تندتر تپیدن وا می دارند، شکم های کوچک تری دارند و چربی بدن آنها از سایرین کمتر است. اگر در حال حاضر ورزش و نرمش انجام می دهید باید شدت و مدت زمان آنرا به طور متوالی افزایش دهید. مسیر پیاده روی روزانه خود را تغییر دهید و از تپه ها بالا روید و تا آنجا که می توانید تند تند راه بروید. تردمیل را بر روی بالاترین سرعت قرار دهید. کوهپیمایی را هم به پیاده روی خود اضافه کنید و دویدن را نیز به آن اضافه کنید.


اگر در حال حاضر ورزش نمی کنید، سعی کنید این کار را رفته رفته شروع کنید. از روزی 10 دقیقه شروع کنید. بعد از یک یا دو هفته انرا به روزی 15 دقیقه افزایش دهید. این کار را ادامه دهید تا مدت زمان ورزش روزانه تان به 60 دقیقه در هر روز ارتقا پیدا کند. نکته خوب این است که باز هم می توانید مدت زمان آنرا تا آنجا که دوست دارید افزایش دهید و از مزایای کاهش وزن برخوردار شوید. چطور است ماشین خود را 10 دقیقه دورتر از محل کارتان پارک کنید.(این یعنی 20 دقیقه پیاده روی با نشاط) به علاوه 40 دقیقه تمرین تحت نظر مربی ورزش در بعد از ظهرها را نیز به آن اضافه نمایید؟

Image result for ‫افزایش چاقی با بالا رفتن سن‬‎

مرحله 2 : مصرف الکل را متوقف نمایید. در مهمانی دوستان و همسایه ها دور هم جمع می شوند و وقت شام خوردن فرا می رسد، که ممکن است به مصرف الکل ختم شود. الکل یک منبع لایزال کالری است که به نظر می رسد به صورت وزن اضافه در بدن افراد میان سال جمع می شود. مصرف الکل را متوقف کنید تا ببینید تا چه حد وزن شما پایین می آید. فقط باید مراقب باشید که یک نوشیدنی بدون کالری را جایگزین آن نمایید: به عنوان مثال آب معدنی یک جانشین بی نظیر است.


مرحله 3: به میوه ها و سبزیجات پاسخ مثبت دهید. یکی از آشنایان من که سن او حدود 50 سال بود با اضافه کردن این دو مورد در طی چند سال اخیر در حدود 15 کیلو وزن کم کرد. اگر شما میوه و سبزی بیشتری بخورید، دیگر شکم شما برای هله هوله جایی نخواهد داشت! به علاوه مواد فیبردار، ویتامین ها و فیتوکمیکال ها سلامت بدن شما در حین فرایند کاهش وزن تضمین می کنند.برای چند روز مصرف میوه و سبزی خود را محاسبه کنید تا دقیقا متوجه شوید چه میزان از آنها در رژیم غذایی شما جای دارند. سپس میزان مصرف روزانه آنها را افزایش دهید. سعی کنید هر هفته میزان مصرف میوه و سبزی خود را بیشتر از هفته گذشته کنید. این کار را آنقدر ادامه دهید تا در طول روز 9 مرتبه از میوه و سبزی استفاده کنید. در این قسمت نمونه ای از یک رزیم غذایی که در آن 9 وعده میوه و سبزی وجود دارد آمده است:

صبحانه : ½ فنجان گرانولا همراه با ½ فنجان توت خشک (در یک وعده) و ½ فنجان ماست کم چرب

میان وعده صبح : ½ فنجان سبزیجات نیم پز، می توانید کمی فلفل و هویج نیز به آن اضافه کنید به همراه 2 قاشق سوپخوری سرکه خانگی

نهار : 2 فنجان سالاد (2 وعده) به همراه 90 گرم جوجه سوخاری؛ یک فنجان میوه مخلوط

میان وعده عصر : یک میوه تازه (یک وعده)

شام : 90 گرم ماهی قزل آلا به همراه ½ فنجان لوبیا سبز (یک وعده)، ½ فنجان گل کلم (یک وعده) و ½ فنجان برنج


مطالب مشابه:

روغنی که باعث کاهش وزن می شود

7 نوشیدنی که به مقابله با دیابت کمک می‌کند

باید و نیایدهای گیاهخوار ی

رژیم ۵ روزه برای کاهش وزن

برنامه 14 روزه از رژیم غذایی

Image result for ‫برنامه 14 روزه از رژیم غذایی‬‎


در این فصل یک برنامه 14 روزه از رژیمهای غذایی سلامتی و تناسب اندام برای کاهش وزن ارائه شده است. همانگونه که قبلا ذکر شد این برنامه آسان و قابل اجرا برای کل خانواده است.شما میتوانید با توجه به مقدار غذای روزانه خود، برنامه مناسب را انتخاب و اجرا کرده و تاثیر آشکار آن را در کاهش وزن و سایز و افزایش سلامتی خود ببینید .


قبل از اجرای برنامه ، حتما به موارد زیر توجه فرمایید :

1- رژیمهای زیر برای افراد چاق عادی طراحی شده است .

2- نوع غذاهای رژیمهای زیر یکسان است . تفاوت تنها در مقدار کالری آنهاست .

3- رژیمها با توجه به میزان دریافت غذای روزانه تعیین شده است لذا در انتخاب رژیم مناسب دقت نمایید .

4- این رژیمها برای رژیم گیرندگانی با فعالیت بدنی متوسط است . بنابراین چنانچه فعالیت بدنی شما از حد متوسط کمتر است از حجم غذای خود کم کنید و چنانچه فعالیت بدنی بیشتری دارید به حجم غذای خود قدری بیافزایید .پ


نکته : اگر با رژیم انتخابی خود کاهش وزن کافی نداشته باشید انتخاب شما اشتباه بوده و باید رژیم کم کالری تری را اجرا کنید.

رژیم متناسب با وضعیت شما آن است که در هفته اول کاهش وزنی معادل یک تا سه کیلوگرم ( و نه بیشتر ! ) بدهد .

نکته : کاهش وزن سریع، وسوسه کننده اما خطرناک است .

نکته : میزان کاهش وزن در افراد مختلف متفاوت است . این تفاوت ناشی از موارد زیر است :

الف- کسانی که قبلا رژیم داشته یا در حال حاضر از رژیم دیگری پیروی میکنند کاهش وزن کمتری خواهند داشت .

ب- افرادی که اضافه وزن چندانی ندارند ،کم تحرک و یا کم خوراک هستند کاهش وزن آنها کمتر است .

ج- افراد پرخوراک، پرتحرک و کسانی که برای اولین بار رژیم میگیرند کاهش وزن بیشتری دارند .

د- مبتلایان به کم کاری تیروئید و بعضی بیماریهای هورمونی و کسانی که از داروهای مستعد کننده چاقی نظیر داروهای کورتونی، بعضی داروهای هورمونی و اعصاب و مسکنها استفاده می کنند معمولاآهسته تر وزن کم میکنند .


5- کسانی که وزن خود را کاهش می دهند لازم است بطور همزمان مکملهای ویتامین دار هم مصرف کنند . اگرچه این رژیمها غنی از مواد مغذی است اما در مجموع توصیه می شود رژیم گیرندگان از داروهای حاوی ویتامین و املاح معدنی هم استفاده نمایند .

نکته : مصرف مولتی ویتامین- مینرال و ب- کمپلکس به کاهش وزن کمک کرده و از ضعف احتمالی در دوران رژیم جلوگیری می کند .

نکته : مصرف مولتی ویتامین های خارجی اغلب اوقات اشتها را زیاد کرده و کاهش وزن را کند می کند.

6- بروز احتمالی گرسنگی ( 20 درصد موارد ) در آغاز رژیم طبیعی است که بتدریج از بین میرود .

7- میوه روزانه را حتما در دو میان وعده صبح و عصر تقسیم کرده و میل کنید .

نکته : جدول واحد میوه برای میوه جات مختلف و جدول معادل های غذایی در پیوست های پایان کتاب آورده شده است .

8- لبنیات مصرفی ( شیر، ماست، پنیر و ... ) ترجیحا کم چرب باشد .

9- رژیم غذایی خود را بدون تغییر انجام دهید و از جدول معادلهای غذایی فقط در مواقع ضروری استفاده کنید .


نکته : یک کفگیر برنج معادل شش قاشق غذاخوری معمولی برنج پخته آبکش است .کالری برنج دم پخت بیشتر است و بنابراین باید مقدار آن یکی دو قاشق کمتر از برنج آبکش باشد .

نکته : یک کف دست نان تقریبا معادل یک مربع به ابعاد 10×10 سانتی متر است. یک چهارم نان تقریبا معادل 2 الی 5/2 کف دست نان و نصف نان معادل 4 الی 5 کف دست نان میباشد .

نکته : منظور از نان در رژیم شما، نان های نازک مانند نان لواش است.

چنانچه بخواهید از نان های ضخیم مانند نان سنگک یا نان سبوس دار استفاده کنید، بسته به ضخامت نان باید نصف یا یک سوم مقدار تعیین شده میل کنید .


10- توصیه میکنم همه روزه نیم ساعت قبل از ناهار و شام یک الی سه قاشق غذاخوری پودر سبوس گندم با آب یا به همراه سالاد میل کنید و در طول روز آب زیادی بنوشید . ( مگر آنکه منع پزشکی داشته باشید. ) این کار به کاهش وزن کمک میکند .

11- غذاها را حتی الامکان کم چرب و کم شیرین درست کنید و چربی غذاها را بگیرید .

نکته : دستور تهیه غذاها به صورت کم کالری و لاغر کننده در کتاب دیگر اینجانب به نام " آشپزی ایده آل برای کاهش وزن " آورده شده است.

نکته : از تکرار رژیم خودداری کنید. تکرار رژیم غیر اصولی و خسته کننده است و موجب ایست وزن می شود. برای ادامه رژیم از کتاب های بعدی این مجموعه استفاده نمایید.


رژیم غذایی ویژه خانمهای کم خوراک

توصیه های روزانه در دوران

مولتی ویتامین- مینرال یک عدد و ب- کمپلکس دو عدد بعد از ناهار و شا

قرص آهن ( یا ترجیحا فرفولیک یا فولیکوفر ) یک عدد قبل از خواب

ورزش و تحرک کافی داشته باشید.

از خرده خواری پرهیز کنید.

ویتامین هایی را که برایتان تجویز شده است، به طور منظم میل کنید.

روزانه حداکثر 3 عدد خرما یا سه حبه قند یا یک قاشق غذاخوری شکر میل کنید.

در فاصله بین وعده های غذا به حد کافی آب بنوشید.

یک ربع الی نیم ساعت قبل از غذا، یک و نیم قاشق غذاخوری آب لیمو یا اب گریپ فروت یا سرکه سیب را در یک لیوان آب ریخته و میل کنید.

غذا را در محیط آرام و به آرامی میل کنید.

ابتدا سالاد را میل کنید و سپس غذا را شروع کنید.


شنبه

صبحانه : شیر و بیسکویت

یک لیوان شیر و یک عدد بیسکویت

میان وعده صبح : یک واحد میوه

ناهار : پلو نخود فرنگی

یک و یک چهارم کفگیر پلو و یک و نیم لیوان سالاد شیرازی و یک کاسه متوسط ماست خوری ماست

میان وعده عصر : دو واحد میوه

شام : آش سبزی

سه چهارم بشقاب متوسط سوپخوری آش و یک چهارم نان لواش

وعده قبل از خواب : یک لیوان شیر یا ماست


یکشنبه

صبحانه : نان و پنیر

یک چهارم نان لواش و یک قوطی کبریت پنیر

تذکر : یک قوطی کبریت پنیر برابر با سی گرم پنیر می باشد.

میان وعده صبح : یک واحد میوه

ناهار : زرشک پلو با مرغ

یک کفگیر پلو و یک چهارم یک ران کامل یا یک ششم سینه کامل مرغ متوسط و سه چهارم کاسه متوسط ماست خوری ماست و یک بشقاب سالاد

میان وعده عصر : دو واحد میوه

شام : سالاد فصل

یک بشقاب متوسط سالاد فصل

وعده قبل از خواب : سه چهارم لیوان شیر یا ماست


دوشنبه

صبحانه : شیر و خرما

سه چهارم لیوان شیر و یک عدد خرما

میان وعده صبح : یک واحد میوه

ناهار : میرزا قاسمی

یک چهارم بشقاب متوسط سوپخوری میرزا قاسمی و نصف نان لواش و یک لیوان دوغ و سبزی خوردن به میزان دلخواه و یک بشقاب سالاد

میان وعده عصر : دو واحد میوه

شام : املت گوجه فرنگی

یک قطعه املت و یک چهارم نان لواش و نصف بشقاب سالاد

تذکر : یک قطعه املت به ابعاد هشت در پنج سانتی متر می باشد.

وعده قبل از خواب : نصف لیوان شیر یا ماست


سه شنبه

صبحانه : شیر و موز

یک لیوان شیر و یک سوم موز بزرگ

میان وعده صبح : یک واحد میوه

ناهار : شوید پلو با ماهی

سه چهارم کفگیر پلو و نیم قطعه ماهی و نصف کاسه متوسط ماست خوری ماست موسیر و نصف بشقاب سالاد

تذکر : یک قطعه ماهی به ابعاد هشت در پنج سانتی متر می باشد.

میان وعده عصر : دو واحد میوه

شام : خوراک لوبیا چیتی

یک چهارم بشقاب متوسط سوپخوری خوراک لوبیا چیتی و یک کف دست نان لواش و نصف بشقاب سالاد

وعده قبل از خواب : نصف لیوان شیر یا ماست


چهارشنبه

صبحانه : نان و پنیر و گردو

یک کف دست نان لواش و نصف قوطی کبریت پنیر و یک عدد گردو

تذکر : یک قوطی کبریت پنیر برابر با سی گرم پنیر می باشد.

میان وعده صبح : یک واحد میوه

ناهار : استامبولی پلو با گوشت چرخ کرده

سه چهارم کفگیر پلو و نصف بشقاب متوسط سالاد فصل و یک کاسه متوسط ماست خوری ماست

میان وعده عصر : دو واحد میوه

شام : ساندویچ همبرگر

یک چهارم ساندویچ همبرگر متوسط و یک بشقاب سالاد

وعده قبل از خواب : نصف لیوان شیر یا ماست


پنجشنبه

صبحانه : نان و پنیر

یک چهارم نان لواش و یک قوطی کبریت پنیر

تذکر : یک قوطی کبریت پنیر برابر با سی گرم پنیر می باشد.

میان وعده صبح : یک واحد میوه

ناهار : کوفته برنجی

نصف کوفته برنجی و نصف نان لواش و سه چهارم کاسه متوسط ماست خوری ماست و یک بشقاب سالاد

تذکر : یک عدد کوفته برنجی به اندازه یک سیب بزرگ می باشد.

میان وعده عصر : دو واحد میوه

شام : برنج و خورش دلخواه

نصف کفگیر برنج و دو قاشق غذاخوری خورش دلخواه و یک بشقاب سالاد

وعده قبل از خواب : نصف لیوان شیر یا ماست


جمعه

صبحانه : شیر و بیسکویت

یک لیوان شیر و دو عدد بیسکویت

میان وعده صبح : یک واحد میوه

ناهار : چلو خورش قورمه سبزی

شامل : یک کفگیر برنج و پنج قاشق غذاخوری خورش + یک قوطی کبریت گوشت و یک کاسه متوسط ماست خوری ماست و یک بشقاب سالاد

میان وعده عصر : دو واحد میوه

شام : نان و پنیر و سبزی

یک قوطی کبریت پنیر و نصف نان لواش و سبزی خوردن به میزان دلخواه

وعده قبل از خواب : یک لیوان شیر یا ماست

مطالب مشابه:

رژیم های غذایی نادرست

چگونه سریع لاغر شویم؟

رژیم غذایی دارندگان گروه خون AB

تغذیه مناسب دارندگان گروه خون B 

9 توصیه برای کاهش چربی خون

هیپنوتیزم و هیپنوتراپی

Image result for ‫هیپنوتیزم و هیپنوتراپی‬‎



هیپنوتیزم یک حالت خواب‌گونه است. در این حالت ذهن هوشیار شخص آرام یا غیرفعال می‌شود و هیپنوتیزم‌کننده تلقیناتی را به ضمیر ناخودآگاه شخص القا می‌کند.

هیپنوز که زمانی تصور می‌شد چیزی جز تصورات پرورده‌شده نیست، در واقع ابزار قدرتمندی برای هدایت تجسم، تصور و تمرکز است.

هیپنوز که از صدها سال پیش معلوم شده بود در کمک به بیماران دردمند و مضطرب مؤثر است، هنوز به‌عنوان ابزار مؤثر و مقبولی در مدیریت استرس حین اقدامات طبی، پس از سوانح، درد مزمن، مسایل عادتی، علایم انفکاکی و وضعیت‌های روان- تنی قابل استفاده است.

هیپنوز قدیمی‌ترین تکنیک روان‌درمانی است و در خط مقدم جبهه‌ی دانش تعامل «روان، مغز، بدن» قرار دارد.

هیپنوز شامل یک توانایی اختصاصی برای توجه، تمرکز و تجسم، حین کاهش و به حداقل رساندن آگاهی از محیط است.

این پدیده به‌صورت خودبه‌خود و بدون القای رسمی نیز رخ می‌دهد. علاوه بر آن، ظرفیت تجربه‌ی هیپنوز به‌صورت قابل توجهی بین افراد مختلف فرق دارد و یک صفت ثابت است.

کلمه‌ی هیپنوز از ریشه‌ی لاتین «هیپنو»ـ که به معنی «خواب» است- اتخاذ شده و این یک غلط مشهور است، چون هیپنوز به‌عنوان یک پدیده‌ی مستقل، نوعی از خواب نیست بلکه روند پیچیده‌ای است شامل تمرکز توأم با توجه دقیق و گیرندگی فعال.

گرچه آگاهی از محیط هم در خواب و هم در هیپنوز کاهش می‌یابد، اما توجه متمرکز که در حالت خواب به‌صورت یکنواخت منتشر شده است، حین خلسه‌ی هیپنوتیزمی افزایش می‌یابد.

Image result for ‫هیپنوتیزم و هیپنوتراپی‬‎

تاریخچه

فلسفه‌، ادبیات و مذاهب شرقی و غربی، آکنده از توضیح وضعیت‌های مختلف خلسه، حالات جذبه و انفکاک خودبه‌خود در میان درمانگران و درمانجویان است.

اولین بار که این پدیده‌ها به‌صورت رسمی به‌عنوان ابزارهای درمان توصیف شدند مربوط به قرن هجدهم و تئوری جنجال‌برانگیز «مسمر» در مورد انرژی «مغناطیس» بود که به‌نظر مسمر می‌توانست از درمانگر یا شیئی دیگر جریان پیدا کند و با تصحیح عدم تعادل‌ در بیمار، سلامتی را به او بازگرداند.

«جیمز برید»، که در دهه‌ی ۱۸۴۰ به طبابت و جراحی در انگلستان مشغول بود، با پدیده‌ای مشابه آن‌چه مسمر گزارش کرده بود مواجه شد. او دریافت که می‌تواند حالت خلسه را با تثبیت چشم و بستن چشم ایجاد کند.

نورولوژیست بزرگ فرانسوی، «ژان مارتین شارکو»، حالت هیپنوز را به‌عنوان یک پدیده‌ی فیزیولوژیک- عصبی (اصطلاحاً خواب عصبی) در نظر گرفت و آن را علامتی از بیماری روانپزشکی دانست.

Image result for ‫هیپنوتیزم و هیپنوتراپی‬‎


«پیر ژانه» از این موضع در مورد هیپنوز حمایت کرد اما «هیپولیت برنهایم» که معتقد بود هیپنوز عملکردی از مغز نرمال است، با هر دوی آن‌ها به مخالفت برخاست.

«فروید» هیپنوز را به اتفاق شارکو مطالعه کرد و این کار هسته‌ی مرکزی کار کلاسیک او در مورد «هیستری» به اتفاق «ژوزف بروئر» شد. هر چند فروید تصمیم گرفت که استفاده از القاهای هیپنوتیزمی را متوقف کند، ولی استفاده از تخت روانکاوی را ادامه داد و توجه خود را به‌جای خلسه‌ی هیپنوتیزمی، به روند «تداعی آزاد» به‌عنوان یک تکنیک درمانی متمرکز ساخت.

در سال ۱۹۵۵ انجمن پزشکی انگلستان هیپنوز را به رسمیت شناخت و توصیه کرد که در دانشکده‌های پزشکی تدریس شود.

در سال ۱۹۵۸ انجمن پزشکی آمریکا و انجمن روانپزشکی آمریکا هیپنوز را به‌عنوان یک روش درمانی موثر و بی‌ضرر به رسمیت شناختند.


تعریف و تئوری

می‌توان هیپنوز را حالتی از تمرکز دقیق توأم با توجه، گیرندگی فعال و کاهش آگاهی از محیط در نظر گرفت. همچنین در هیپنوز حس اتوماتیک و غیرارادی بودن- به این صورت که حرکات بدن گویی خودکار هستند- وجود دارد و ادراکات تلقین‌شده می‌توانند ادراکات معمولی را تغییر دهند و جایگزین آن‌ها شوند.

طی چند ثانیه می‌توان وارد حالت هیپنوز شد و از آن خارج گشت. همه‌ی هیپنوزها در اصل «خود- هیپنوتیزم» هستند، ولی شخص خود اجازه می‌دهد که این شکل از تمرکز توسط شخص دیگری ساماندهی شود.


خصلت هیپنوتیزم‌پذیری

هیپنوتیزم‌پذیری یک خصلت ثابت و قابل اندازه‌گیری است. گرچه هیپنوتیزم‌‌پذیری در چرخه‌ی زندگی قدری تغییر می‌کند، در سال‌های انتهای کودکی به حداکثر می‌رسد و طی نوجوانی قدری تنزل می‌کند، اما به‌صورت نسبی در کل دوران بزرگسالی ثابت می‌ماند و در دوران کهولت کاهش می‌یابد.


اجزای هیپنوتیزم‌پذیری

تجربه‌ی هیپنوتیزمی نیاز به همگرایی سه جزء اساسی دارد که وجود همه‌ی آن‌ها به درجاتی ضرورت دارد:

۱-    جذب: عبارت است از توانایی کاهش دادن آگاهی محیطی برای تسهیل «توجه متمرکز»؛ مثل نگاه کردن از ورای یک لنز دوربین عکاسی که موضوع مورد توجه با جزئیات بیشتر دیده می‌شود اما به‌طور نسبی ارتباط آن با محیط پیرامونش نادیده گرفته می‌شود.

۲-     انفکاک: عبارت است از جدا شدن و تجربه‌ی ذهنی اجزای هویت، خاطرات، ادراک، هوشیاری یا پاسخ‌های حرکتی نسبت به آگاهی هوشیارانه‌ی معمول.

۳-     تلقین‌پذیری: عبارت است از تمایل به دریافت و قبول سیگنال‌ها و اطلاعات، توأم با تعلیق نسبی قضاوت معمول نقادانه.


خلسه‌ی هیپنوتیزمی

«خلسه» یا «ترانس» یک شرایط گذرای عصبی تعدیل‌یافته است که به کمک تحریک سیستم عصبی سمپاتیک یا پاراسمپاتیک به‌وجود می‌آید. حالت خلسه با حالاتی مانند خواب، اغما، بی‌هوشی و هوشیاری کاملاً متفاوت است و در واقع یک حالت «ورای هوشیاری» است که در این حالت قدرت و قابلیت تلقین‌پذیری بسیار زیاد می‌شود.

خلسه در حقیقت با تشدید احساسات، چه در جهت اختلال و چه در راستای آرامش، حاصل می‌شود. اگر حالت خلسه با تحریک تشدید سیستم عصبی سمپاتیک به‌وجود آید، به آن «خلسه‌ی منفی» یا «ترانس ارگوتروپیک» گفته می‌شود. این حالت توسط هیپنوتیزورهای نمایشی و نیز در جریان رقص‌های قبیله‌ای و برخی مراسم درمانی مثل «زار درمانی» به‌وجود می‌آید.

Image result for ‫هیپنوتیزم و هیپنوتراپی‬‎

اگر خلسه با سیستم پاراسمپاتیک افراد یا تقویت و تشدید عواطف آرامش‌دهنده به‌وجود آید، به آن خلسه‌ی مثبت یا «ترانس تروفوتروپیک» اطلاق می‌شود.

افزایش حرارت بدن، افزایش جریان اشک، افزایش ترشح بزاق، به بالا چرخیدن کره‌ی چشم، وجود حرکات غیرهماهنگ در چشم‌ها (در حالی که پلک‌ها بسته‌اند)، ایجاد قرمزی در سفیدی کره‌ی چشم و بالاخره فقدان رفلکس حفاظت‌کننده‌ی چشم در مقابل حرکات آسیب‌زننده یا محتمل‌الخطر از نشانه‌های وجود خلسه هستند.

خلسه‌ی مثبت یا ترانس تروفوتروپیک- که از طریق احساسات آرامش‌بخش ایجاد می‌شود- ارزش درمانی دارد. از فواید و ویژگی‌های خلسه‌ی هیپنوتیزمی رسیدن به یک حالت تلقین‌پذیری همراه با افزایش آگاهی انتخابی است و از این حالت می‌توان برای تلقینات امیدبخش یا مددبخش در ضمیر ناخودآگاه استفاده کرد.

خلسه‌ی مثبت در حقیقت کانالی است که مستقیماً به ضمیر ناخودآگاه مرتبط می‌‌گردد و از این طریق کاشتن تخم امید از راه ارایه‌ی تلقینات مثبت و سازنده در اعماق ضمیر مقدور می‌شود.


هیپنوتراپی

«هیپنوتراپی» کاربرد هیپنوتیزم در محدوده‌ی وسیعی از اختلالات پزشکی و روانشناختی است. هیپنوز فی‌نفسه درمان نیست و لازمه‌ی درمان با هیپنوز، دادن تلقینات مستقیم درمانی است.

«دکتر کوریدون هاموند» مؤلف کتاب ارزشمند «تلقینات و استعارات هیپنوتیزمی» (Hypnotic Suggestions and Metaphors) معتقد است که هیپنوز اغلب وقتی مؤثر است که با سایر روش‌های درمانی (غیرهیپنوتیزمی) تلفیق شود.

هیپنوتیزم مانند همه‌ی روش‌های پزشکی و روانپزشکی دیگر است و به‌صورت یکسان برای همه‌ی مشکلات همه‌ی بیماران مؤثر نیست. اخلاق حرفه‌ای حکم می‌کند هیپنوز را فقط برای درمان مسایلی به‌کار بریم که برای درمان غیرهیپنوتیزمی آن‌ها صاحب صلاحیت باشیم.

صرف یاد گرفتن چند تلقین هیپنوتیزمی و سپس به‌کار بردن این تلقینات صحیح نیست و آموزش تخصصی و قرار گرفتن تحت نظارت در مورد هیپنوز لازم به‌نظر می‌رسد.

Image result for ‫هیپنوتیزم و هیپنوتراپی‬‎

کاربردهای هیپنوتیزم

بهره‌های مختلفی که از هیپنوز در شاخه‌های مختلف طب بالینی می‌توان گرفت شامل موارد زیر است:

طب داخلی: کنترل دردهای مزمن، تهوع و استفراغ‌های ناشی از شیمی‌درمانی، کنترل وزن، ترک سیگار و عادت ناخوشایند، کنترل سندرم روده‌ی تحریک‌پذیر (IBS)

طب جراحی: آمادگی پیش از جراحی از نظر روانی، کنترل درد پس از عمل، القای بیهوشی بدون استفاده از داروهای وریدی و استنشاقی، القای بی‌حسی موضعی بدون استفاده از داروها، کنترل نسبی خونریزی حین عمل، کنترل درد ناشی از سوختگی

طب زنان و زایمان: کنترل علایم سندرم پیش از قاعدگی، کنترل دردهای همراه قاعدگی (دیس‌منوره)، زایمان بدون درد

طب ورزشی: افزایش اعتماد به‌نفس، افزایش بهره‌وری ورزشی، بهبود رکوردها

طب دهان و دندان: کنترل دندان‌سایی، سندرم مفصل فکی- گیجگاهی، القای بی‌حسی برای اعمال دندانپزشکی، کنترل عق زدن و تهوع حین کار دندانپزشکی، کنترل هراس از اعمال دندانپزشکی

طب روانپزشکی: روان‌درمانی هیپنوتیزمی، اختلالات اضطرابی، اختلالات روان‌تنی، تقویت ایگو، اختلالات جنسی، اختلالات تجزیه‌ای، افزایش امید به زندگی و افزایش بهره‌وری تحصیلی.

http://pezeshkangil.com/

مطالب مشابه:

طب سوزنی

Image result for ‫طب سوزنی‬‎


مقدمه

acupuncture1«طب سوزنی» یا Acupunture شاخه‌ای از «طب کل‌نگر» است؛ طبی که طی سالیان اخیر با نقبی دوباره به پیشرفت‌های طبی بشر در طول تاریخ، آن‌چه را در گذشته‌های دور و نزدیک پیدا شده با دلیل و منطق امتحان کرده و تأثیرات ویژه‌اش را به ثبوت رسانده است.

نتیجه‌ی این پژوهش‌ها «طب سوزنی»، «طب فشاری»، «هومیوپاتی»، «انرژی‌درمانی»، «رایحه‌درمانی»، «رنگ‌درمانی»، «حجامت»، «آیورودا» (Ayurveda)یا «علم زندگی»، «یوگادرمانی»، «مدیتیشن» و «هیپنوتیزم» را در کنار طب مدرن به بیماران و علاقه‌مندان عرضه کرده است.

طب فشاری و طب سوزنی سال‌های زیادی نیست که در کشور ما شناخته شده است. هنوز هم عده‌ای از هموطنان و حتی همکاران پزشک، طب سوزنی و طب فشاری را چیزی در حد چشم‌بندی، تلقین‌درمانی یا اعمالی از این ردیف کارها می‌نگرند.

حتی همکار ارجمند و دانشمند خودمان، دکتر دوگونچی، در مقاله‌ای زیبا تحت عنوان «تاملی بر اخلاق پزشکی» در شماره‌ی دوم مجله‌ی «پزشکان گیل» این‌گونه درمان‌ها را راه‌های غیرمتعارف شفا و ناشی از اشکال در کار درمان معمول پزشکی توصیف کرده‌اند و طب فشاری را با به‌کار بردن اصطلاح «فشاردرمانی» در زمره‌ی دعانویسی، انرژی‌درمانی، آب‌درمانی، باددرمانی و… از پرتگاه‌ها و انحرافات درمانی خوانده‌اند.

امروزه در اکثر کشورهای پیشرفته و نیمه‌پیشرفته، طب فشاری و طب سوزنی به‌عنوان یک درس اصلی در دانشکده‌های پزشکی تدریس می‌شود. هومیوپاتی (مشابه‌درمانی) علی‌رغم مشقات زیاد و مخالف‌های فراوان، تبدیل به روشی نوین، مطمئن و کل‌نگر در درمان بیماری‌های بشری شده است. یوگا و مدیتیشن طرفداران بسیار زیادی از همه‌ی سنین و در تمامی جهان پیدا کرده‌اند و هیپنوتیزم علمی، کمک‌های شایانی در درمان بسیاری از بیماری‌های روحی و جسمی کرده است و می‌کند.

ضمن آن‌که «انرژی‌درمانی»، «کریستال‌درمانی»، «رایحه‌درمانی»، «رنگ‌درمانی»، «ریکی» (Reiki)، «فنگ‌شوین» و… نیز از علومی هستند که به‌دلیل برخی اثرات درمانی انکارناپذیر تحت بررسی‌های دقیق علمی قرار دارند.

به هر تقدیر ضمن اعتقاد و احترام به طب مدرن و متداول که نتیجه‌ی هزاران سال تجربه و زحمت طاقت‌فرسای علم پزشکی در گذشته و حال است، طب مکمل نیز با تاثیرات بعضاً شگرفی که در درمان بسیاری از بیماری‌ها داشته است، راه پیشرفت خود را طی می‌کند و بی‌شک آشنایی با آن خالی از لطف و فایده نخواهد بود.


طب سوزنی

پانصد سال پیش از میلاد مسیح، یک پزشک چینی به ‌نام «لائوتس» (Laotes) «قدرت خلاق» (Tao) را معرفی کرد. به عقیده‌ی این پزشک، Tao نیرویی است لایزال که به‌صورت مداوم و خستگی‌ناپذیر تمام تغییر و تبدیلات دینامیکی را به‌عهده دارد. «نیروی زندگی» یا Qi (چی) نیز با قدرت و اراده‌ی ‎Tao در جریانی دایمی، کل حیات را به‌وجود می‌آورد.

Image result for ‫طب سوزنی‬‎

بنا بر باور فیلسوفان چین باستان، این نیرو در همه‌جای طبیعت وجود دارد و تمام محتوای طبیعت و هر تغییری که در آن به‌وجود می‌آید درون میدانی است که در یک سوی فاکتور Yin و در سوی دیگر فاکتور Yang مقابل هم قرار دارند.

این نظرات در حقیقت عقایدی سنتی بر اساس دیدگاه‌های فلسفی نسبت به طبیعت هستند. بر پایه‌ی این نظرات، آدمی جزیی از طبیعت است که همواره با محیط پیرامون خود در جدل است و در این رهگذر انسان در طبیعت به‌طور مداوم تغییر و تکامل می‌یابد.

چینی‌ها این روند تکامل را به‌عنوان جلوه‌ای از قوانین درونی و انطباقی ذاتی و بر اساس قوانین طبیعی (Tao) می‌دانند. تائو نیرویی است انتزاعی که قابلیت پدید آوردن هر چیزی را داراست. تائو قطبیت موجود میان Yin و Yang را از وضعیت ابتدایی و ساختارنیافته خارج می‌کند.

تمامی پدیده‌های طبیعت، در حوزه‌ی تقابل میان Yin و Yang ایجاد می‌شوند و در این میان Tao نیروی پدیدآورنده‌ی تمامی پدیده‌ها و تغییر و تحولات دینامیک است.

تئوری Yin و Yang پراهمیت‌ترین تئوری طب چینی است. شاید قدیمی‌ترین نوشته درباره‌ی Yin و Yang در کتاب تغییرات (Yi-ying) مربوط به ۷۰۰ سال پیش از میلاد مسیح باشد. در این کتاب Yin توسط یک خط بریده (–) و Yang توسط یک خط ممتد (ـــ) نشان داده شده است.

ترکیب خط شکسته و ممتد چهار جفت نمودار نماینده‌ی بیشترین Yin، بیشترین Yang، Yin داخل Yang، و Yang داخل Yin است. با اضافه کردن یک خط دیگر به این دوخطی و ترکیب سه‌خطی‌ها با هم می‌توان ۶۴ نمودار به‌دست آورد که شامل تمام حوادثی است که در طبیعت و عالم موجودیت پیدا می‌کند و با این ۶۴ نمودار که در کتاب Iching آمده، این حوادث قابل تفسیر است.

Image result for ‫طب سوزنی‬‎


در طب چینی، تئوری Yin و Yang و عوامل پنج‌گانه شامل آب، چوب یا جنگل، آتش، خاک و فلز برای تغییر طبیعت از جمله بدن انسان، سلامت و بیماری به‌کار گرفته می‌شود؛ چیزی مشابه طب سنتی خودمان که چهار عنصر آب، باد، خاک و آتش را منشاء وجود دانسته و بروز بیماری‌ها در انسان را نیز ناشی از عدم تعادل در اخلاط چهارگانه‌ی سودا، بلغم، صفرا و خون می‌داند.

در طب سنتی چین، ریشه‌ی بیشتر بیماری‌ها در جریان Qi (چی) و اختلالات آن جستجو می‌شود و غالباً یک کمبود و فزونی انرژی حیاتی در ارگان‌ها و کانال‌ها و یا رکود و ایستایی این انرژی در کانال‌ها مدنظر قرار می‌گیرد.

وضعیت‌هایی که همراه با کاهش انرژی حیاتی در ارگان‌ها و کانال‌هاست، «وضعیت‌های کمبود» و به زبان چینی، وضعیت‌های Xu یا Yin نامیده می‌شوند که با علایمی همچون بی‌رنگی مخاط‌ها، سردی دست‌ها و پاها، احساس سرمای غیر معمول، فشار خون پایین، کاهش تمایلات، کاهش انرژی و کاهش فعالیت همراه است.

وضعیت‌هایی که همراه با افزایش انرژی حیاتی در ارگان‌ها و کانال‌هاست، «وضعیت‌های افزایش» و به زبان چینی، وضعیت‌های Shi یا Yang نامیده می‌شوند که با علایمی همچون افزایش غلظت خون، برافروختگی، دردهای تیرکشنده‌ی حاد یا کرامپی، تحریک‌پذیری عصبی و هیجان‌پذیری بیش از حد همراه است.

هنگامی که انرژی حیاتی مهار یا دچار رکود می‌شود، جریان Qi بیش از هر جا در نواحی پیرامونی بدن مختل می‌شود. معمولاً نتیجه‌ی این مهار یا رکود انرژی حیاتی وضعیتی است که Qi zhi zheng نامیده می‌شود. این وضعیت در عین‌حال معمولاً همراه با انباشتگی بیش از حد Qi در محل است. علایم این وضعیت شامل تون عضلاتی بالا و نامناسب، دردهای عضلانی و سفتی عضلانی است.

تقسیم‌بندی دیگری هم در رابطه با منشاء بیماری‌ها وجود دارد. بیماری‌های با منشاء خارجی که در آن‌ها انرژی طبیعت پیرامون فرد (مثلاً به شکل تاثیرات آب و هوایی) بر روی جسم ضعیف‌شده‌ی او تأثیر می‌گذارد و منجر به اختلالات Qi در کانال‌ها و ارگان‌ها می‌شود، و نیز بیماری‌های با منشاء درونی که مربوط به اختلالات اولیه‌‌ی انرژی حیاتی بدن، تغذیه‌ی غلط یا فشارهای روانی است.


علاوه بر سیستم Yin و Yang، سیستم پنج‌عنصری یا به زبان چینی Wu xing نیز در توجیه بروز بیماری‌ها و روش درمانی آن‌ها نقش دارد که- چنان‌که پیش‌تر گفتیم- پنج عنصر سیستم عبارت‌اند از: چوب، آتش، زمین، فلز و آب.

این عناصر به‌شدت به یکدیگر وابسته‌اند، به‌گونه‌ای که همچنان ‌که یکدیگر را تحریک می‌کنند، باعث مهار یا کنترل یکدیگر نیز می‌شوند.


سیستم کانال‌ها و ارگان‌ها 

Image result for ‫طب سوزنی‬‎


بنا بر نظریات سنتی، انرژی حیاتی (Qi) از طریق سیستمی از کانال‌ها که «مریدین» (Meridian) یا «مدار» نامیده می‌شود، جریان می‌یابد و اعمال بدن را کنترل می‌کند.

این امکان وجود دارد که با قرار دادن سوزن در نقاط انتخابی طب سوزنی، اثر درمانی مستقیمی روی کانال‌ها و ارگان‌ها و در نتیجه روی اعمال بدن بر جای گذاشت.

در طب چینی ۱۱ ارگان توصیف شده‌اند که ارتباط نزدیکی با کانال‌ها دارند. این ۱۱ ارگان به ۶ ارگان Yang و ۵ ارگان Yin تقسیم می‌شوند. ۶ ارگان Yang (ارگان‌های Fu) شامل ارگان‌های حفره‌دار هستند یعنی روده‌ی بزرگ، روده‌ی کوچک، معده، مثانه، کیسه‌ی صفرا و Sanjiao. (Sanjiao به‌صورت گرم‌کننده‌ی سه‌گانه ترجمه شده است که بعضاً به‌عنوان کانال نخاع نیز از آن نام می‌برند؛ مثلاً در طب Sujok که طی مقالات بعدی به تفصیل راجع به آن صحبت خواهد شد.)

۵ ارگان Yin (ارگان‌های Zang) شامل ریه، قلب، طحال، کلیه و کبد است.

به‌علاوه پری‌کارد نیز دارای کانال ویژه‌ای است؛ گرچه به‌عنوان یک ارگان در نظر گرفته نمی‌شود.

یک ارگان Yin و یک ارگان Yang با هم یک واحد عملی را تشکیل می‌دهند که خود بافت‌های به‌خصوص و کانال‌های مربوطه را در برمی‌گیرد. یک جفت کانال متشکل از کانال‌های Yin و Yang است که به موازات یکدیگر در اندام‌ها امتداد یافته است (نظیر کانال‌های ریه و روده‌ی بزرگ).


Image result for ‫طب سوزنی‬‎


کانال‌های Yang به‌طرف خارج یا روی قسمت پشتی بدن و کانال‌های Yin بر روی قسمت جلویی بدن امتداد یافته‌اند که مجموعاً ۱۲ کانال اصلی را ایجاد می‌کنند.

علاوه بر این ۱۲ کانال اصلی، ۸ کانال دیگر نیز وجود دارند که تحت عناوین کانال‌های غیرعادی، نامنظم و یا شگفت‌انگیز- و در زبان چینی تحت عنوان Qi jing bamai- نامیده شده‌اند. از این میان، دو کانال که یکی در امتداد خط وسط شکم و دیگری در امتداد خط وسط پشت قرار گرفته‌اند، از اهمیت ویژه‌ای برخوردارند. کانال جلویی کانال Ren mai نامیده می‌شود که به‌عنوان «رگ باروری» در نظر گرفته می‌شود و کانال دیگر در قسمت خط وسط پشت Dumai یا «رگ کنترل‌کننده» نامیده می‌شود. این دو کانال با نام‌های Conception و Governer نیز نامیده می‌شوند و به‌همراه ۱۲ کانال اصلی با یکدیگر سیستم ۱۴ کانالی (مریدین) را تشکیل می‌دهند که ۳۶۱ نقطه‌ی کلاسیک طب سوزنی روی آن‌ها قرار گرفته‌اند.

نقاط طب سوزنی به چندین دسته تقسیم می‌شوند که شامل «نقاط انتقالی» (Shu points)، «نقاط اخطار» (Mu points)، «نقاط تاثیری» (Hui Xue Points)، «نقاط شکاف» (Xi-cleft points)، «نقاط ایجادکننده‌ی تون» (Tonification points)، «نقاط تسکین»، «نقاط چاه» (Jing points)، «نقطه‌ی Ying»، «نقطه‌ی Yuan»، «نقطه‌ی Jing»، «دریای He»، «نقطه‌ی متصل‌کننده» (Ivo point) و «نقاط متلاقی» هستند.


اساس علمی طب سوزنی

بر اثر سوزن زدن، دسته‌های عصبی کوچک میلین‌دار- که در عضلات قرار گرفته‌اند- فعال می‌شوند و تحریکات را به نخاع می‌فرستند. از این طریق سه مرکز عصبی (نخاع، مغز میانی، محور هیپوفیز- هیپوتالاموس) فعال می‌شوند و اثرات ضد دردی خود را بروز می‌دهند.

این تحریکات در نخاع از طریق آزاد کردن انکفالین (Enkephalin) و داینورفین (Dynorphin) از انتقال تحریک درد جلوگیری می‌کند؛ در مغز میانی از طریق آزادسازی انکفالین، سیستم رافه (Raphe)ی نزولی فعال می‌شود که توسط مونوآمین‌ها (مانند سروتونین و نوراپی‌نفرین) از صعود پیام درد جلوگیری می‌کند و مرکز سوم یعنی محور هیپوفیز- هیپوتالاموس با ترشح بتااندورفین در خون و مایع مغزی- نخاعی در محل‌های دورتر ایجاد بی‌دردی می‌کند.

امروزه به‌جای روش قدیمی تحریک سوزن‌ها با دست، از تحریکات کم‌فرکانس (۲-۴ Hz) الکتریکی استفاده می‌کنند که به این روش Electro acupuncture می‌گویند.

بیشتر پزشکان در اوایل دهه‌ی ۱۹۷۰ مکانیسم اثرات طب سوزنی را همانند دارونما (Placebo) فرض می‌کردند و بیشتر اثرات سایکولوژیک (روانی) را دخیل می‌دانستند ولی نکات غیرقابل توضیحی نیز وجود داشت. مثلاً اثرات مفید طب سوزنی در دامپزشکی و یا کودکان بسیار کم‌سن و سالی که به طب سوزنی جواب می‌دهند. همچنین آزمایش‌های تلقین‌پذیری متعددی از بیماران به‌عمل آمده که ارتباط معنی‌داری بین اثر ضد درد طب سوزنی و القاپذیری بیماران نشان نداده است.

طی دو مطالعه نیز اثر هیپنوتیزم و طب سوزنی بررسی ‌شده که نتیجه‌ی آن‌ها رد وجود ارتباط معنی‌دار بین آن دو است، به‌طوری که اثر آن‌ها در مقابل نالوکسان متفاوت است، یعنی نالوکسان- که آنتاگونیست اندروفین است- از اثرات طب سوزنی جلوگیری می‌کند ولی هیچ اثری روی هیپنوتیزم ندارد.

به‌طور خلاصه طب سوزنی رشته‌های عصبی را در عضلات فعال می‌کند و پیام ایجادشده به نخاع می‌رسد و در سه مرکز نخاع، مغز میانی و محور هیپوفیز- هیپوتالاموس باعث تسکین درد می‌شود.

در نخاع اگر تحریک کم‌فرکانس باشد، توسط انکفالین و داینورفین از انتقال احساس درد جلوگیری می‌کند و اگر تحریک پرفرکانس باشد، توسط واسطه‌های دیگری (احتمالاً GABA) از انتقال درد جلوگیری می‌شود.

Image result for ‫طب سوزنی‬‎

در مغز میانی به‌وسیله‌ی انکفالین سیستم رافه‌ی نزولی فعال و به‌وسیله‌ی مونوآمین‌ها و سروتونین و نوراپی‌نفرین از انتقال درد نخاع جلوگیری می‌شود. همچنین در مغز میانی نیز به‌وسیله‌ی تحریکات پرفرکانس، مسیرهای فرعی اندورفینی فعال می‌شوند.

نهایتاً سومین مرکز هیپوتالاموس- هیپوفیز است. هیپوفیز به داخل خون و CSF بتااندورفین آزاد می‌کند که باعث تسکین درد در جاهای دورتر می‌شود (همانند مغز میانی).

سوزن زدن به‌طور موضعی معمولاً خاصیت ضد دردی قوی‌تری نسبت به تحریکات جاهای دورتر دارد چون به این روش هر سه مرکز عصبی تحریک می‌شود.

امواج کم‌فرکانس در آغاز خاصیت ضد دردی کمی دارد ولی به‌طور طولانی‌تری اثر می‌کند و به‌طور منتشر نیز باعث تسکین می‌شود. حدود ۲۰ تا ۳۰ دقیقه تحریک، ساعت‌های طولانی بی‌دردی می‌دهد و اثر آن پس از چند بار تکرار شدن بیشتر می‌شود. در مقایسه، تحریک پرفرکانس در ابتدا خیلی سریع درد را تسکین می‌دهد اما دوام آن خیلی کوتاه است و به‌طور منتشر هم عمل نمی‌کند.

طب سوزنی با جریان کم‌فرکانس به‌طور روزانه (حداقل دو بار در هفته) در بلندمدت اثر درمانی فزاینده دارد، اما اگر به‌طور پیوسته مثلاً به‌مدت ۶ ساعت دایماً استفاده شود، باعث تحمل (تولرانس) خواهد شد و خاصیت ضد دردی آن کاهش می‌یابد و حتی ناپدید می‌شود.

بعضی بیماران هرگز به طب سوزنی پاسخ درمانی نمی‌دهند زیرا ممکن است به‌طور ژنتیکی گیرنده‌های مخدر در آن‌ها اشکال داشته باشد. یک راه تشخیص بیماران مقاوم، بررسی بیمار بعد از ۵ جلسه است؛ اگر هیچ‌گونه اثر درمانی نداشت، درمان را قطع می‌کنند ولی اگر به‌طور کم یا متوسط جواب درمانی ظاهر شود باید ۱۰ تا ۱۵ جلسه ادامه یابد.


طب سوزنی در درمان چه بیماری‌هایی مؤثر است؟

طبق گزارش سازمان جهانی بهداشت (WHO) طب سوزنی در درمان یا رفع علایم بیماری‌های زیر موثر است:

–    آسم، آلرژی

–    بیماری‌های روحی (افسردگی، اضطراب، استرس، بی‌خوابی، خستگی مزمن)

–    سرگیجه، سردرد، میگرن

–    درد گردن، شانه، پشت، کمر

–    دردهای سیاتیکی

–    درد مفاصل

–    مشکلات گوارشی (اسهال، یبوست، تهوع، استفراغ، ویار حاملگی)

–    مشکلات کلیه و مثانه

–    بیماری‌های تنفسی و ریوی (سرفه، برونشیت، تنگی نفس)

–    بیماری‌های زنان و زایمان

–    ناتوانی‌های جنسی

–    فشار خون بالا

–    مشکلات چشمی و بینایی

–    سینوزیت

–    رفع اعتیاد به سیگار و مواد مخدر

–    چاقی.

Image result for ‫طب سوزنی‬‎


http://pezeshkangil.com/

مطالب مشابه:

توصیه متخصصان تغذیه برای کاهش اشتها 

رفع بی خوابی با طب سنتی

طب سوزنی و تاثیرش بر کاهش وزن

درمان بی خوابی با طب سوزنی

تغذیه مناسب دارندگان گروه خون B

Image result for ‫تغذیه مناسب دارندگان گروه خون B‬‎


 جو دو سر با برند A-برند A-تغذیه مناسب دارندگان گروه خون B- تغذیه مناسب دارندگان گروه خون B


گروه خون B در نتیجه مهاجرت انسان از مناطق گرم به مناطق سردسیر و مرتفع بین سالهای 1000 تا 1500 قبل از میلاد بوجود آمد. در این دوران مردمان چادرنشین بوده و به گله داری مشغول بودند و غذای اصلی آنان گوشت و لبنیات بود.


رژیم غذایی گروه خون B کامل و متعادل است. سیستم بدن این گروه از افراد برای پذیرفتن انواع بیماری های مزمن و عجیب مستعد تر است ولی با پیروی از رژیم غذایی مخصوص این گروه خون، این افراد می توانند از سلامتی کامل برخوردار باشند.


بزرگترین عامل اضافه وزن در افراد دارنده گروه خون B مصرف ذرَت ، گندم سیاه ، انواع عدس ، بادام زمینی و کنجد است.این مواد باعث اختلال در کار انسولین شده و یا عمل گوارش و متابولیسم را مختل می سازند.


مصرف لبنیات برای این افراد ضروری بوده و باعث ایجاد تعادل در سوخت و ساز بدنشان می شود. همچنین مصرف سبزیجات سبز، جگر، گوشت قرمز، تخم مرغ و لبنیات کم چرب و شیرین بیان برای این افراد بسیار سودمند می باشد.


واکنش افراد دارای گروه خون B نسبت به تنش های عصبی، تعادلی از فعالیت های روانی گروه خون A و عکس العمل بدنی گروه خون O است. انجام انواع ورزش ها مانند پیاده روی، دوچرخه سواری و ورزش های ملایم رزمی برای این دسته از افراد بسیار مناسب است. همچنین این گروه نیاز به تمرین های مدیتیشن دارند.

http://www.oabab.net/
مطالب مشابه:

رژیم غذایی دارندگان گروه خون AB

Image result for ‫رژیم غذایی دارندگان گروه خون AB‬‎


 گره خون AB- آلرژی-دیابت- نگاه کلی به رژیم غذایی دارندگان گروه خون AB


پروتئین مصرفی خود را به جای گوشت قرمز از دیگر منابع پروتئینی دریافت کنید.


مرغ و ذرت را از برنامه غذایی خود حذف کنید.زیرا شامل لکتین های آلرژی زا برای دارندگان گروه خون AB هستند.


فراورده های سویا و غذاهای دریایی را منبع اصلی پروتئین خود قرار دهید.


مقادیر منظمی از ماهیهای روغنی در رژیم غذایی خود بگنجانید. 


از مقداری لبنیات تخمیر شده مانند کفیر استفاده کنید. اما استفاده از محصولات لبنی تازه را محدود کنید زیرا باعث اضافه شدن ماده مخاطی شده و می تواند باعث شروع التهاب شود.


از غلات کمتر استفاده کنید. مخصوصاً از مصرف فراورده های گندم و آرد ذرت اجتناب کنید.


به وفور از مصرف سبزیجات و میوه هایی سودمند بهره ببرید. به ویژه گروهی که دارای آنتی اکسیدان و فیبر بالا هستند.

از نوشیدن قهوه اجتناب کنید و به جای آن روزانه چای سبز میل نمایید. زیرا برای مقابله با آلرژی سودمند است.

مطالب مشابه:

پوکی استخوان (۲)


Image result for ‫پوکی استخوان (۱)‬‎


در شماره‌ی پیش نخستین بخش از گفت‌وگوی «پزشکان گیل» با دکتر حبیب زینی، فوق‌تخصص روماتولوژی و استادیار دانشگاه علوم پزشکی گیلان را خواندید. در آن بخش پس از مختصری درباره‌ی تعریف و اپیدمیولوژی بیماری استئوپروز (پوکی استخوان)، راه‌های پیشگیری آن بررسی شد و پس از آن بحث تشخیص (و به‌ویژه دانسیتومتری به‌عنوان تنها روش تشخیص قطعی این بیماری) به میانه‌ی راه رسیده بود که مابقی ماند برای این شماره. با سپاس از دکتر زینی، منتظر پیشنهادها، نظرات و انتقادهای شما (درباره‌ی انتخاب میهمان هر شماره، موضوع گفت‌وگو، پرسش‌های قابل طرح، کیفیت هر یک از گفت‌وگوهای منتشر شده و…) هستیم.


پیش از ادامه‌ی گفت‌وگو، آیا بیمه‌ها درخواست دانسیتومتری توسط همکاران پزشک عمومی را پوشش می‌دهند؟

اطلاعی ندارم، ولی مهم است چون پزشکان عمومی در خط مقدم رویارویی با این بیماری همه‌گیر هستند و برای نخستین بار آن‌ها باید این آزمایش را درخواست کنند.

در چه افرادی باید دانسیتومتری درخواست کنیم؟

سازمان جهانی بهداشت (WHO) و سازمان ملی استئوپروز امریکا (NOF) برای انتخاب افرادی که حتماً باید دانسیتومتری شوند دستورالعملی تعیین کرده‌اند:

۱٫ هر خانم بالای ۶۵ سال و هر آقای بالای ۷۰ سال

۲٫ خانم‌های کمتر از ۶۵ سال که تازه یائسه (منوپوز) شده‌اند و آقایان بالای ۵۰ سال در صورتی که حداقل یک عامل خطر (معمولاً بالینی) داشته باشند

۳٫ افرادی که یک شکستگی پس از ۵۰ سالگی به‌صورت «شکستگی به‌دلیل شکننده بودن استخوان» (Fragile fracture) داشته باشند؛ البته از آن‌جایی که معمولاً افتراق ترومای خفیف (Low trauma) از ترومای شدید (High trauma) مشکل است، در این سنین شکستگی‌های مشکوک هم Fragile fracture به‌حساب می‌آید.

۴٫ افراد دچار بیماری‌های التهابی مثل آرتریت روماتوئید یا بدخیمی

۵٫ هر فردی که قرار است به هر دلیل بیش از ۳ ماه کورتون مصرف ‌کند (حتی در حد روزانه ۵ میلی‌گرم پردنیزولون)

۶٫ هر فردی که قرار است تحت درمان پوکی استخوان قرار گیرد (برای پیگیری روند پاسخ به درمان)

۷٫ هر بیماری که به‌مدت طولانی داروی سایتوتوکسیک مانند سیکلوسپورین (مثلاً برای پیوند کلیه) مصرف می‌کند.

آیا لازم است برای مصرف سایر داروهای عامل پوکی استخوان مثل لیتیوم و هپارین نیز اول دانسیتومتری درخواست کنیم؟

در سنین پیش از یائسگی چنان‌چه ریسک فاکتور دیگری نداشته باشیم، نیاز نیست؛ اما بالای ۵۰ سال لازم است. داروهای مهم در این زمینه همان کورتیکواستروئیدها و سایتوتوکسیک‌ها هستند و در درجات بعدی لووتیروکسین، لیتیوم و هپارین قرار می‌گیرند..

در مورد ریسک شکستگی هم فرمودید که با استفاده از دانسیتومتری می‌توان آن را تعیین کرد. 

بله، البته این ریسک نسبی است. یعنی با توجه به آن می‌فهمیم در یک فرد نسبت به یک فرد سالم با همین سن و جنس چقدر احتمال شکستگی وجود دارد. اما یک ریسک مطلق (Absolute risk) شکستگی هم داریم که نشان می‌دهد یک فرد در ۱۰ سال آینده چقدر احتمال دارد که استخوانش بشکند؛ این به‌ویژه برای مطالعات اپیدمیولوژیک مهم است که با دانسیتومتری هم سنجیده نمی‌شود.

در یک مطالعه دیدند دو فرد ۵۰ و ۸۰ ساله اگر هر دو T score برابر با ۲/۵- داشته باشند، ریسک نسبی شکستگی‌شان برحسب دانسیتومتری برابر است با ۲/۶ به توان ۲/۵٫ در حالی‌ که ریسک واقعی و مطلق شکستگی در این دو نفر خیلی با هم متفاوت است. احتمال شکستگی واقعی فرد ۵۰ ساله در ۱۰ سال آینده ۱/۷ درصد و در فرد ۷۰ ساله ۱۱ درصد است. بنابراین از سال ۲۰۰۸ از روش  Fracture risk assessment tool یا FRAX برای تعیین ریسک مطلق استفاده کرده‌اند. در این روش از ۱۱ عامل خطر موثر در شکستگی مثل سن، وزن، قد، سابقه‌ی شکستگی قبلی در خود فرد یا والدین، کشیدن سیگار، نوشیدن الکل، وجود بیماری التهابی مثل آرتریت روماتوئید، مصرف کورتیکواستروئید و استئوپروز ثانویه (هایپوگونادیسم، منوپوز زودرس، سوءجذب، هایپرپاراتیروئیدیسم، بیماری‌های التهابی روده و…) پرسش می‌شود. سپس پاسخ دانسیتومتری گردن فمور هم در جدول گذاشته می‌شود و با محاسبه‌ی کامپیوتری دو عدد به‌دست می‌آید که یکی Major osteoporotic fracture است که احتمال شکستگی در کلیه‌ی استخوان‌های بدن به‌جز مفصل ران و دیگری Hip fracture است که احتمال شکستگی در مفصل ران را نشان می‌دهد. بر این اساس، اگر احتمال شکستگی مفصل ران ۳ درصد یا بیشتر و در سایر نواحی بدن ۲۰ درصد یا بیشتر بود، فرد احتیاج به درمان دارد.

حسن FRAX این است که براساس آن می‌توان درمان یا پیشگیری را انجام داد ولی مشکل آن در این است که ابتدا FRAX برای آمریکا و سپس برای انگلستان، ترکیه و بسیاری دیگر از کشورهای اروپایی تعیین شده است. در کشور ما چون میزان حداکثر توده‌ی استخوانی حدود ۲/۵ درصد پایین‌تر از استاندارد آن کشورهاست، بنابراین اعداد ما در جدول به‌طور کاذب درصد بالاتری می‌دهد. در حال حاضر FRAX در اینترنت در دسترس است ولی قرار است به‌زودی در کشور ما هم استاندارد شود.

پس با توجه به این‌که FRAX در کشور ما فعلاً کاربرد ندارد، درمان براساس همان دانسیتومتری است؟

بله، همه‌ی افراد با T score کمتر یا مساوی ۵/۲- باید درمان شوند. اما اعداد بین ۱- تا ۲/۵- نشان می‌دهد فرد استئوپنیک است. پیش از این گفتیم که به‌دلیل زیاد بودن تعداد افراد استئوپنیک، بیشتر شکستگی‌ها در این افراد رخ می‌دهد و ما نباید اجازه دهیم بیماری پیشرفت کند و فرد مبتلا به پوکی استخوان شود. در این گروه بسته به سن فرد تصمیم می‌گیریم:

۱٫ در سنین پس از یائسگی، اگر ریسک فاکتور دیگری علاوه بر یائسگی وجود داشته باشد نیاز به درمان دارد.

۲٫ در مردان کمتر از ۵۰ سال و زنان پیش از دوران یائسگی از Z score استفاده می‌کنیم و در صورت Z score کمتر یا مساوی ۲- باید درمان را شروع کنیم. ورزش نکردن، کشیدن سیگار، اعتیاد به الکل یا مصرف کورتون هر کدام یک ریسک فاکتور است. در مورد کورتون حتی نوجوان ۱۰ ساله هم چنان‌چه قرار است روزانه ۵ میلی‌گرم یا بیشتر پردنیزولون به‌مدت ۳ ماه بخورد اگر Z score پایین دارد باید درمان شود.

چه حدی از مصرف الکل ریسک فاکتور محسوب می‌شود؟

مصرف متوسط تا زیاد. البته چون اکثر استئوپروزی‌ها خانم‌ها هستند و مصرف الکل در کشور ما در خانم‌ها خیلی پایین است، خیلی مشکل به‌حساب نمی‌آید ولی در آقایان باید حتماً سوال شود.

در خانم‌های سنین زیر یائسگی چه موقع نیاز به درخواست دانسیتومتری است تا T score بین ۱- تا ۲/۵- آنان مشخص شود؟

خانم‌های جوان در صورت وجود سابقه‌ی خانوادگی یا زمینه‌ی ابتلا به استئوپروز ثانویه (مثل مصرف کورتون) باید حتماً دانسیتومتری شوند. در این دانسیتومتری و همین‌طور در مردان زیر ۵۰ سال دیگر Z score مهم است نه T score. یعنی Z score کمتر از ۲- اندیکاسیون درمان دارد.

البته گاهی در خانم‌ها علایمی مثل درد مبهم، کوفتگی، احساس ضعف و خستگی که در فیبرومیالژی یا خیلی از بیماری‌های دیگر مثل هایپوتیروئیدی دیده می‌شود، ممکن است با پوکی استخوان اشتباه شود. این علایم نباید به حساب پوکی استخوان گذاشته شود اما ممکن است شما را مشکوک کند که درخواست دانسیتومتری کنید.

خوب اگر موافق هستید، درباره‌ی درمان صحبت کنیم. هدف کلی از درمان پوکی استخوان چیست؟

فقط جلوگیری از شکستگی. تمام داستان استئوپروز این است که شکستگی رخ ندهد. معمولاً در ایده‌آل‌ترین درمان‌های استئوپروز در سال حداکثر ۴-۳ درصد می‌توان توده‌ی استخوانی را بالا برد و بعد از مدتی هم این میزان به یک کفه (Plateau) می‌رسد. اما با همه‌ی این‌ها، آمار نشان می‌دهد که درمان در جلوگیری از شکستگی خیلی مهم است. احتمالاً اتفاقات دیگری در استخوان می‌افتد که ما نمی‌دانیم، چون درمان علی‌رغم این‌که T score را در یک دوره‌ی دو ساله فقط ۰/۵ تا ۱ واحد بالا می‌برد، اما عملاً ریسک شکستگی خیلی خوب پایین می‌آید.

Image result for ‫پوکی استخوان (۱)‬‎


از چه داروهایی استفاده می‌کنیم؟

درمان به دو بخش دارویی و غیردارویی تقسیم می‌شود. درمان غیردارویی شامل تغذیه‌ی مناسب، ورزش سه بار در هفته هر بار حداقل نیم ساعت (آن هم ورزشی غیر از شنا که وزن را درگیر کند) و پرهیز از ریسک فاکتور‌ها مثل قطع سیگار است. به‌علاوه افراد مبتلا در صورت امکان باید از مصرف داروهایی مثل کورتون خودداری کنند.

در تغذیه، مصرف ویتامین D خیلی مهم است. نیاز روزانه‌ی ویتامین D ما ۱۲۰۰-۸۰۰ واحد در روز است. مواد غذایی حاوی ویتامین D شامل تخم‌مرغ، لبنیات و غذاهای دریایی است. همه‌ی ماهی‌ها میزان کافی ویتامین D ندارند. ماهی شمال کمتر ویتامین D دارد و این ویتامین در میگو یا ماهی جنوب بیشتر است. بنابراین در شمال کشور اگر شک به کمبود ویتامین D داریم باید حتماً سطح آن را بسنجیم و اگر پایین بود مکمل تجویز کنیم.

نور آفتاب چقدر نقش دارد؟

اگر بخواهیم نیاز ویتامین D را از طریق نور آفتاب تامین کنیم، فرد باید حداقل یک ساعت در روز و سه روز در هفته تمام بدن را در معرض نور آفتاب (آن هم مستقیم، نه از پشت شیشه) قرار دهد که البته امکان‌پذیر نیست؛ بنابراین بهتر است مکمل ویتامین بگیرد. از طرفی در فرد ۳۰ ساله زیر پوست چربی وجود دارد که کلسترول آن پیش‌ساز ویتامین ‌D است و در اثر آفتاب ویتامین D می‌سازد. اما در سن بالا و پس از یائسگی به‌علت نبود چربی چنین اتفاقی نمی‌افتد. همچنین در سن بالا دستگاه گوارش قابلیت جذب را از دست می‌دهد و کبد و کلیه ممکن است خوب عمل نکند.

Image result for ‫پوکی استخوان (۱)‬‎


در چه سنی باید مصرف مکمل‌ها را برای پیشگیری شروع کنیم؟

در هر سنی، حتی در نوزادی و شیرخواری، اگر سطح ویتامین D پایین بود، می‌توان مکمل تجویز کرد.

مکمل ویتامین D به چه اشکالی وجود دارد؟

این مکمل که خوشبختانه ارزان هم هست، به‌صورت Pearl حاوی ۵۰ هزار واحد ویتامین است که اگر بخواهیم نیاز روزانه ۱۲۰۰-۸۰۰ واحد را تامین کنیم، می‌توانیم هر ۴۵ روز یک‌بار تجویز کنیم. اما معمولاً میزان دارو استاندارد نیست و کمتر است، بنابراین برای این‌که بیمار اشتباه نکند ماهانه می‌دهیم. البته مسمومیت با ویتامین D زود رخ نمی‌دهد و بیمار باید ۱۰ برابر دوز عادی در یک روز مصرف کند تا مسموم شود. علایم مسمومیت هم تهوع و استفراغ است و درمان آن برخلاف مسمومیت با کلسیم ساده است.

همچنین قرص روکالترول (Rocaltrol) یا کلسیتریول (Calcitriol) فرم فعال ویتامین D (یعنی ۱ و ۲۵ هیدروکسی کوله‌کلسیفرول) است که در افراد مبتلا مبتلا به سوءجذب‌ها، بیماری‌های کبدی (مثل سیروز) یا نارسایی کلیه (GFR کمتر از ۳۰) که نمی‌توانند فرم فعال ویتامین D را بسازند تجویز می‌شود. دوز آن ۰/۲۵ میکروگرم در روز است که یک تا دو عدد در روز تجویز می‌شود.

Image result for ‫پوکی استخوان (۱)‬‎


آمپول ویتامین D در چه مواردی تجویز می‌شود؟

بهتر است تجویز نشود چون طولانی‌اثر است و پیک سرمی آن هم مشخص نیست و ممکن است مسمومیت ایجاد کند.

درباره‌ی کلسیم چطور؟

اگر احساس می‌کنیم تغذیه‌ی فرد حاوی میزان کافی کلسیم نیست، باید قرص کلسیم بدهیم. خوشبختانه قرص‌های کلسیم موجود حاوی ویتامین D هم هست. همان‌طور که گفتیم نیاز روزانه ۱۲۰۰-۱۰۰۰ میلی‌گرم کلسیم است ولی در سنین رشد و بلوغ (از ۹ سالگی به بعد)، دوران بارداری خانم‌ها و بعد از دوران یائسگی خانم‌ها و بالای ۶۵ سالگی در آقایان این نیاز به ۱۵۰۰ میلی‌گرم می‌رسد.

Image result for ‫پوکی استخوان (۱)‬‎


آیا ترکیبات مختلف کلسیم موجود در بازار، مثلاً گلوکونات و کربنات، نسبت به هم ارجحیتی برای تجویز دارند؟

نه؛ تنها فرقی که با هم دارند درصد کلسیمی است که آزاد می‌کنند. بیشترین جذب را کلسیم کربنات دارد که حداقل ۴۰ درصد آن جذب می‌شود یعنی در قرص ۵۰۰ میلی‌گرمی ۲۰۰ میلی‌گرم جذب می‌شود. کلسیم سیترات ۱۰ درصد و کلسیم لاکتات ۳۰ درصد جذب می‌شوند. البته برخلاف کلسیم که حداکثر جذب آن از دستگاه گوارش ۴۰ درصد است، جذب ویتامین D بالاست.

Image result for ‫پوکی استخوان و هورمون‬‎

اخیراً بحثی مطرح شده که تجویز کلسیم عامل خطری برای بیماری قلبی است…

بله، در مطالعه‌ای کلسیم را بدون ویتامین D تجویز کرده بودند که ریسک بیماری قلبی را بالا برد، ولی در مطالعه‌ی دیگری کلسیم و ویتامین D با هم تجویز شد و این اثر را ندیدند، بنابراین تجویز این دو با هم نگرانی ندارد.

تجویز مکمل کلسیم هیچ عارضه‌ی دیگری ندارد؟

به‌علت مشکل هایپرکلسیوری باید در تجویز کلسیم محتاط باشیم. بهتر است بعد از تجویز کلسیم یک بار کلسیم ادرار ۲۴ ساعته را چک کنیم. اگر دفع کلسیم بیشتر از ۳ میلی‌گرم به‌ازای هر کیلوگرم از وزن بدن باشد، مثلاً فرد ۷۰ کیلویی ۲۳۰ میلی‌گرم کلسیم دفع کند، هایپرکلسیوری دارد. اگر می‌توانیم، باید اول کلسیم دریافتی‌اش را محدود کنیم. اگر نمی‌توانیم، باید از داروهایی استفاده کنیم که جلوی دفع آن را بگیرد. مثلاً ترکیبات کلروتیازید اگر ممنوعیتی نداشته باشد، می‌تواند جلوی هایپرکلسیوری را بگیرد.

مشکل دیگر سنگ کلیه است که بعضی همکاران اورولوژیست توصیه می‌کنند کلسیم ندهیم. در افراد دچار سنگ کلیه باید میزان اگزالات، سیترات، کربنات و کلسیم ادرار ۲۴ ساعته را چک کنیم. اگر همه نرمال بود، سنگ ایدیوپاتیک است و علت آن مصرف کلسیم نیست. اگر هایپراگزالوری دیده ‌شود باید کلسیم کربنات را با غذا مصرف کرد تا اگزالات غذا را با خود پیوند (باند) ‌کند. در این حالت ریسک سنگ کم می‌شود و حتی اثر پیشگیری دارد. فقط در افراد با سنگ‌های متعدد باید احتیاط کرد.

وقتی صحبت از تغذیه می‌شود آیا فقط صحبت از کلسیم و ویتامین D است؟

خیر؛ پروتئین کافی هم لازم است. رژیم غذایی کم‌پروتئین فرد را مستعد پوکی استخوان می‌کند. به نقش سایر عادات بد مثل غذاهای آماده و الکل هم اشاره کردیم.

فرمودید که تشخیص پوکی استخوان فقط با دانسیتومتری است. پس اهمیت سنجش سطح کلسیم، فسفر یا ویتامین D در چیست؟

اندازه‌گیری سطح کلسیم، فسفر یا ویتامین D برای تشخیص استئومالاسی اهمیت دارد که اگر هر کدام‌شان پایین بود فرد درمان شود تا زمینه‌ساز پوکی استخوان نشود. اگر هم سطح کلسیم سرم بالا باشد، ممکن است فرد دچار پرکاری پاراتیروئید باشد که جزو بیماری‌های مستعدکننده‌ی پوکی استخوان است.

Image result for ‫پوکی استخوان (۱)‬‎


سومین بخش از درمان غیردارویی هم که ورزش است…

بله؛ اگر فردی ورزش کند احتمال افتادن و آسیب او از افرادی که ورزش نمی‌کنند کمتر می‌شود. به‌ویژه در سن بالای ۶۵ خیلی از افراد دچار آلزایمر، نوروپاتی یا کاتاراکت هستند که حتی بدون پوکی استخوان شدید در خطر افتادن و شکستگی‌اند. در صورت ورزش مستمر، وضعیت توان عضلانی فرد بهتر می‌شود و خطر افتادن به حداقل می‌رسد.

می‌رسیم به درمان دارویی…

درمان‌ دارویی دو بخش است:

۱٫ داروهای ضد جذب (Antiresorptive) که با جلوگیری از اثر استئوکلاست‌ها باعث افزایش معدنی شدن (مینرالیزاسیون) ماتریکس استخوان می‌شوند. در حال حاضر بهترین داروهای این گروه بی‌فسفونات‌ها هستند. البته درمانی که بخواهد استئوکلاست‌ها را به‌طور کامل مهار کند درمان خوبی نیست چرا که پدیده‌ی نوسازی (Remodeling) را از بین می‌برد. نوسازی زمانی رخ می‌دهد که استئوبلاست استخوان تازه بسازد و استئوکلاست استخوان فرسوده را حذف کند. اگر درمانی دانسیته را بالا ببرد اما جلوی استخوان‌خواری را کاملاً بگیرد، خیلی خوب نیست. همین پدیده درباره‌ی فلوراید سدیم که تا ۱۰ سال قبل درمان خوبی به‌حساب می‌آمد، صادق است. این دارو علی‌رغم این‌که توده‌ی استخوانی را افزایش می‌داد، به‌علت مهار نوسازی استخوان احتمال شکستگی را کم نمی‌کرد.

Image result for ‫پوکی استخوان و هورمون‬‎

۲٫ ترکیبات آنابولیک که استئوبلاست‌ها را تحریک می‌کند. از این دسته می‌توان به هورمون‌های جنسی مثل استروژن و آندروژن و هورمون پاراتورمون اشاره کرد.

اما اکثر درمان‌ها مثل بی‌فسفونات‌ها، کلسی‌تونین و رالوکسیفن روی مهار استئوکلاست اثر می‌کند.

در حال حاضر هورمون درمانی انجام می‌شود؟

هورمون درمانی (Hormone replacement therapy: HRT) با اثر روی استئوبلاست و استئوکلاست در جلوگیری از پوکی استخوان موثر است ولی متاسفانه در سال‌های اخیر خیلی محدود شده است. موسسه‌ی ملی سلامت زنان امریکا (Women heath Institue: WHI) در سال‌های ۱۹۹۸ تا ۲۰۰۳ مطالعاتی روی خانم‌های سنین پس از یائسگی انجام داد که در گروهی از بیماران که هورمون درمانی شدند احتمال شکستگی بسیار کم شد اما خطر سرطان پستان و سرطان دهانه‌ی رحم به‌حدی بالا رفت که مطالعه را متوقف کردند. این نتیجه حاصل شد که هورمون درمانی (Hormone replacement therapy: HRT) در خانم‌های بعد از یائسگی فقط در ۵-۴ سال اول توصیه می‌شود؛ آن هم در فردی که ریسک فاکتور خانوادگی سرطان نداشته باشد. ماموگرافی سالانه برای بررسی سرطان پستان و یک تا دو بار پاپ اسمیر در سال و D&C سالانه برای بررسی سرطان رحم ضروری است. علاوه بر این، اگر خانمی یائسگی زودرس داشته باشد یا در سن پایین تخمدان‌برداری شده باشد، باید حتماً هورمون بگیرد.

تجویز قرص‌های ضد حاملگی (OCP) اثری در پیشگیری از پوکی استخوان ندارد؟

OCP دانستیته‌ی استخوانی را بالا می‌برد و خطر سرطان هم ندارد، اما در سنین پس از یائسگی اثر مثبتی ندارد.

و رالوکسیفن؟

رالوکسیفن نوعی هورمون و جزو دسته‌ی Selective strogen receptor modulators است، یعنی روی گیرنده‌ی استروژن تاثیر می‌کند. تجویز این دارو زیر سن یائسگی ممنوع است. رالوکسیفن بیشتر دانسیته را در ستون فقرات افزایش می‌دهد و ریسک شکستگی را در همین منطقه کم می‌کند. این دارو اثری بر کاهش خطر شکستگی مفصل ران ندارد و در سنین پس از یائسگی تنها در افرادی که محدودیت مصرف بی‌فسفونات‌ها دارند، مصرف می‌شود.

فرمودید که داروی خط اول بی‌فسفونات‌ها هستند.

بله؛ ۹۵-۹۰ درصد درمان در کشور ما همین است. بی‌فسفونات‌‌ها بر هر سه ناحیه‌ی مفصل ران، ستون فقرات و رادیوس اثر دارد یعنی دانسیته را افزایش می‌دهد و احتمال شکستگی را کم می‌کند. این داروها جزو موثرترین داروها و ارزان‌ترین آن‌ها هستند و سردسته‌ی آن‌ها آلندرونات است.

بی‌فسفونات‌ها سه نسل دارویی دارند: داروهای نسل اول شامل اتیدرانات و کلودرونات است؛ نسل دوم آلندرونات است که بیشتر از همه به‌کار می‌رود؛ داروهای نسل سوم شامل ایباندرونات، ریزدرونات و زولندرونات هستند که این آخری آمپول ۵ میلی‌گرمی است و چند سالی است FDA آن را برای افرادی که نمی‌توانند داروی خوراکی را تحمل کنند تایید کرده است و یک بار در سال به‌صورت وریدی تزریق می‌شود. به‌طور کلی داروهای ارجح از خانواده‌های بی‌فسفونات‌ها شامل آلندرونات و ریزدرونات است.

Image result for ‫پوکی استخوان و هورمون‬‎


جالب این‌که در مطالعه‌ی سال ۲۰۰۵ دیده شده بعد از یک تا دو سال استفاده از بی‌فسفونات‌ها توده‌ی استخوانی تا ۸ درصد افزایش و ریسک شکستگی تا ۵۰ درصد کاهش می‌یابد که قابل توجه است.

مصرف آلندرونات هم گویا ملاحظات خاصی دارد…

قرص آلندرونات ۷۰ میلی‌گرمی هفته‌ای یک بار تجویز می‌شود. بیمار باید صبح نیم ساعت پیش از صبحانه دارو را همراه با یک لیوان آب بخورد و به‌دلیل اثر بر مری بهتر است تا یک ساعت بعد دراز نکشد. برخی بیماران با مصرف این قرص‌ دچار ریفلاکس یا سوءهاضمه می‌شوند که بهتر است از همان خانواده داروی دیگری مصرف کنند و انتخاب دوم رزیندرونات است.

آیا مصرف بی‌فسفونات‌ها به ترمیم شکستگی‌ها هم کمک می‌کند؟

خیر، در ترمیم تاثیر ندارد. ولی اگر T score خیلی پایین نباشد، بدن خودش ترمیم می‌کند.

داروهای موثر بر استئوبلاست‌ها هم روی ترمیم اثر ندارند؟

از داروهایی که اثر آنابولیک دارند و روی استئوبلاست‌ها موثرند، دو دارو بیشتر استفاده می‌شوند: یکی پاراتورمون (تری‌پاراتاید) و دیگری Strontium که در اروپا تایید شده و یک ماده‌ی کانی است. این‌ دسته چرا؛ هم ریسک شکستگی را کم می‌کنند، هم توده‌ی استخوانی را افزایش می‌دهند و هم در ترمیم موثرند اما بیشتر روی ستون فقرات اثر دارند. اگر فردی که به‌دلیل پوکی استخوان درمان استاندارد بی‌فسفونات می‌گیرد دچار شکستگی شود، باید بی‌فسفونات را قطع کرد و مدتی از سایر داروها مثل پاراتورمون استفاده کرد. البته پاراتورمون داروی گرانی است و به‌صورت تزریقی مصرف می‌شود.

چه مدت مریض را درمان می‌کنیم؟

حداقل درمان ۲ سال است. هر درمانی در بیمار زودتر از ۲ سال نباید قطع شود. مگر این‌که بیمار ظرف ۶ ماه تا یک سال دچار شکستگی مجدد شود یا در دانسیتومتری مجدد بعد از دو سال، دانستیه به‌جای افزایش، کاهش یافته باشد که در این صورت باید از همان خانواده داروی دیگری بدهیم. معمولاً گفته می‌شود در یک سال اول تصمیمی نگیریم چون در سال اول در دانسیتومتری پدیده‌ای به ‌نام «برگشت به حالت میانی» (Regression to mean) داریم که اصطلاحی آماری است، یعنی ممکن است دانسیتومتری به‌‌طور کاذب کاهش پیدا کند. بنابراین گفته می‌شود بعد از دو سال تصمیم بگیرید. بعد از دو سال انتظار داریم در ستون فقرات حداقل ۳-۲ درصد و در مفصل ران تا ۵ درصد دانستیه افزایش پیدا کند. اگر برگشت در این حد نبود، می‌توانیم درمان را عوض کنیم.

بهترین زمان برای پیگیری این‌که درمان خوب جواب داده چه زمانی است؟

بهترین زمان بعد از سال اول است، اما اگر بخواهیم صرفه‌جویی کنیم هر دو سال یک‌بار. برای پیگیری، دانسیتومتری ستون فقرات کافی است، اما اگر منع مالی نداریم بهتر است مفصل ران و ستون فقرات هر دو کنترل شوند.

بی‌فسفونات‌ها در چنین مصرف طولانی‌مدتی عارضه‌ ندارند؟

مطالعه شده که ترکیبات بی‌فسفونات را به‌طور امن تا ۵ سال می‌توانیم ادامه دهیم. تنها عارضه ریفلاکس و بروز اپی‌تلیوم بارت در انتهای مری است که قبلاً گفته می‌شد سرطان‌زا نیست ولی الان دیده شده که هست. بنابراین چنان‌چه فرد مبتلا به ریفلاکس مقاوم به درمان شود، باید دارو را عوض کرد.

عارضه‌ی دوم ایجاد نکروز غیرعروقی (آواسکولار) است که بیشتر در ناحیه‌ی فک بالایی (ماگزیلا) و گاه پایینی (مندیبل) دیده می‌شود. افراد با دندان فاسد و ریشه‌ی خراب بیشتر مستعد هستند. متاسفانه گاه ماگزیلا چنان تخریب می‌شود که دیگر نمی‌توان دندان و آرواره را ترمیم کرد و حتی گذاشتن ایمپلنت هم خیلی مشکل می‌شود. ولی این عارضه بسیار نادر است.

نکته‌ی دیگری که برایم جای سوال دارد این است که اگر فردی دانستیتومتری نرمال داشت، چه زمانی نیاز است دوباره تکرارکنیم؟

دستورالعملی در این مورد نداریم. معمولاً در خانم‌ها اگر دانسیتومتری نرمال و ریسک شکستگی پایین بود و بیمار فقط یک ریسک فاکتور داشت (یائسگی خودش یک ریسک فاکتور است) هر دو سال یک بار باید تکرار شود. در آقایان بالای ۶۵ سال نرمال هم هر دو سال تکرار می‌کنیم. البته عدد دانسیتومتری هم مهم است. اگر T score خیلی خوب باشد، ممکن است تا ۵ سال بعد هم تقاضا نکنیم. در مجموع باید با توجه به ریسک فاکتورها تصمیم گرفت. ریسک فاکتورهای مهم یا وجود بیش از یک ریسک فاکتور را سالانه چک می‌کنیم. مثلاً با وجود دانسیته‌ی خوب، در فردی که پدر یا مادرش سابقه‌ی شکستگی در سن بالا دارند، سابقه‌ی پوکی استخوان را یک ریسک فاکتور مهم در نظر می‌گیریم و سالانه چک می‌کنیم. همین‌طور بیماری که قرار است با کورتون یا سایتوتوکسیک درمان شود اگر دانسیته‌اش خوب هم باشد، باید سالانه دانسیتومتری شود.

Image result for ‫پوکی استخوان و هورمون‬‎

با سپاس از ارایه‌ی این مطالب مفید و کاربردی، در پایان اگر نکته‌ی خاصی مدنظر است، بفرمایید.

اگرچه امروزه داروهای بسیاری در دسترس است و حتی داروهای منوکلونال آنتی‌بادی به بازار آمده، اما باز بهترین انتخاب همین بی‌فسفونات‌ها هستند که باید با خود دارو و عوارض آن آشنا باشیم. بقیه‌ی داروها گران است و در موارد خاص مصرف می‌شود. مطالعه‌ی ۱۰ ساله برای امن بودن بی‌فسفونات‌ها انجام شده است. البته نکته‌ی جالب این است که در مطالعات جدید آمده اگر فردی ۵ سال بی‌فسفونات مصرف کرد و در دانسیتومتری هم پاسخ خوبی دیدیم، بهتر است به‌علت بروز پدیده‌ی ایستایی استخوان دارو موقتاً قطع شود. یعنی وقتی شما استئوبلاست‌ها را مدام تحریک می‌کنید و استخوان می‌سازد اما از آن طرف استئوکلاست‌ها مهار شده و استخوان‌خواری نداریم، گرچه دانسیته‌ی استخوان بالا می‌رود اما این استخوان کهنه است. بنابراین یک تا دو سال به بیمار استراحت می‌دهیم تا فقط کلسیم و ویتامین D مصرف کند. یعنی دانسیتومتری چه نرمال باشد (که بعید است)، چه استئوپنیک هم باشد، باید این یکی دو سال را استراحت بدهیم و پس از آن چنان‌چه فرد دچار افت توده‌ی استخوانی شد، مجدداً درمان از سر گرفته شود.

http://pezeshkangil.com/

مطالب مشابه:

انواع آرتریت و ورزش آن‌ها 

تشخیص و درمان آرتریت روماتوئید

رماتیسم مفصلی یا آرتریت روماتوئید چگونه درمان میشود - قسمت دوم

رماتیسم مفصلی یا آرتریت روماتوئید چگونه تشخیص داده می شود

غذاهایی برای محکم کردن استخوان‌ها

11عامل ایجاد کننده پوکی استخوان

دو خوراکی خوشمزه علیه پوکی استخوان

پوکی استخوان (۱)

Image result for ‫پوکی استخوان (۱)‬‎


پیشگیری و درمان استئوپروز (پوکی استخوان) در چند سال گذشته از چالش‌برانگیزترین مباحث پزشکی بوده و در این مدت بسیاری از آموزه‌ها و روش‌های درمانی مرسوم آن زیر سوال رفته است. در این شماره از گفت‌وگوهای پزشکی، دکتر حبیب زینی، فوق‌تخصص روماتولوژی و استادیار دانشگاه علوم پزشکی گیلان از تازه‌ترین استانداردهای پیشگیری، تشخیص و درمان این بیماری همه‌گیر می‌گویند؛ گفت‌وگویی که به‌دلیل حجم مطالب مورد بحث در دو شماره‌ی پی‌درپی تقدیم می‌شود. با سپاس از دکتر زینی، منتظر پیشنهادها، نظرات و انتقادهای شما (درباره‌ی انتخاب میهمان هر شماره، موضوع گفت‌وگو، پرسش‌های قابل طرح، کیفیت هر یک از گفت‌وگوهای منتشر شده و…) هستیم.


لطفاً در ابتدا تعریفی از استئوپروز ارایه فرمایید.

براساس تعریفی که «مرکز بیماری‌های متابولیک استخوان» وابسته به WHO برای اولین بار در سال ۱۹۹۴ در Journal Bone Miner Res منتشر کرد، استئوپروز به هر گونه کاهش در توده‌ی استخوانی گفته می‌شود که منجر به تغییرات پاتولوژیک در بافت میکروسکوپی استخوان شود و آن را مستعد شکستگی کند. از سوی دیگر، WHO در سال ۱۹۹۰ از استئوپروز تعریفی کمّی هم براساس دانسیتومتری (چگالی‌‌سنجی) ارایه کرده بود بدین مضمون که اگر فردی دارای T score برابر با ۲/۵- یا کمتر در ستون فقرات، مفصل ران یا ساعد باشد، مبتلا به پوکی استخوان است. مهم‌ترین مشکل ما در رابطه با استئوپروز، شناسایی افراد در معرض این بیماری و به‌دنبال آن پیشگیری از بیماری و سپس درمان آن است.

چرا این بیماری این‌قدر اهمیت دارد؟

پوکی استخوان برخلاف آن‌چه تصور می‌شود، بیماری بسیار شایعی است و از آن‌جا که باعث شکستگی استخوان می‌شود، هم مرگ‌ومیر (Mortality) و هم ناتوانی (Morbidity) در پی دارد. به‌عنوان مثال دیده شده امید به زندگی در فرد دچار شکستگی مفصل ران برابر با مبتلایان به سرطان کولون و سکته‌ی مغزی است و به‌جز ۲۰-۱۰ درصد که بهبود می‌یابند، بقیه دچار درجات مختلفی از ناتوانی می‌شوند. از سوی دیگر، هزینه‌هایی که در کشورهای مختلف برای درمان بیماری صرف می‌شود بسیار بالاست.

باز هم برای تاکید بر اهمیت بیماری گفته می‌شود ۲۵-۱۰ درصد افراد مبتلا به شکستگی مفصل ران ظرف یک سال فوت می‌کنند، ۳۰-۲۵ درصد دیگر هرگز به‌تنهایی قادر به ادامه‌ی زندگی نیستند و نیاز به یک پرستار و کمک در منزل پیدا می‌کنند، ۱۵ درصد دچار درجاتی از محدودیت در فعالیت می‌شوند و فقط ۴۰-۲۰ درصد می‌توانند به زندگی عادی ادامه دهند؛ آن هم اگر حمایت خانواده خوب باشد. ضمناً شرایط در آقایان نسبت به خانم‌ها بدتر است.

شیوع بیماری چقدر است؟

در ایران بررسی جامع نشده اما در سال ۲۰۰۲ مطالعه‌ای که توسط National Osteoporosis Foundation (NOF) در امریکا انجام شد، نشان داد در این سال ۷/۸ میلیون خانم امریکایی در این کشور ۲۵۰ میلیون نفری مبتلا به پوکی استخوان بودند. در سال ۲۰۱۰ این عدد به ۹ میلیون رسید و احتمال می‌دهند در سال ۲۰۲۰ به ۱۰/۵ میلیون نفر برسد. البته مشکل فقط مبتلایان به پوکی استخوان نیست؛ ما با افراد استئوپنیک نیز روبه‌رو هستیم، یعنی افرادی که توده‌ی استخوانی آن‌ها کم شده است (که در ادامه آن را تعریف خواهیم کرد). در سال ۲۰۰۲، ۲۱/۸ میلیون خانم در امریکا استئوپنی داشتند که در سال ۲۰۱۰ به ۲۶ میلیون رسیدند و احتمال می‌رود تا ۱۰ سال آینده به ۳۰/۴ میلیون نفر هم برسند. با این حساب احتمال دارد با گذشت چند سال اگر این افراد درمان نشوند مبتلا به استئوپروز هم بشوند.

آمار پوکی استخوان در آقایان چقدر است؟

در امریکا شمار مردان مبتلا به این بیماری از ۲/۳ میلیون در سال ۲۰۰۲ به ۲/۸ میلیون در سال ۲۰۱۰ رسید. در مجموع در این کشور سالانه ۱/۵ میلیون شکستگی ناشی از پوکی استخوان در هر دو جنس گزارش می‌شود.

Image result for ‫پوکی استخوان (۱)‬‎

چگونه می‌توانیم افتراق بدهیم که شکستگی واقعاً ناشی از پوکی استخوان است یا ناشی از تروما؟

اگر فردی از ارتفاعی همقد خودش یا کمتر به زمین بخورد، یا خودبه‌خود و بدون تروما دچار شکستگی شود، این شکستگی را به‌عنوان «شکستگی به‌دنبال آسیب ناچیز» (Low trauma fracture) یا «شکستگی به‌دنبال شکننده بودن استخوان» (Fragile fracture) می‌شناسند، ولی اگر در اثر تروماهایی مثل تصادفات رانندگی یا افتادن از ارتفاع چند متری دچار شکستگی شود ناشی از پوکی استخوان نیست، مگر این‌که با توجه به ضربه‌، شکستگی خیلی وسیع‌تر از انتظار باشد. تقریباً ۹۰ درصد کل شکستگی‌های مفصل ران و ستون فقرات مرتبط با پوکی استخوان است.

اما درباره‌ی هزینه؟

در سال ۲۰۰۵ در امریکا ۱۸ میلیارد دلار صرف درمان افراد دچار پوکی استخوان یا عوارض آن شد و احتمال می‌رود این هزینه در سال ۲۰۴۰ دوبرابر شود. در سال ۱۹۹۱ یک مطالعه نشان داد در بین ۴ بیماری خطرناک (سکته‌ی مغزی، سکته‌ی قلبی، سرطان پستان و شکستگی ناشی از استئوپروز) میزان عوارض و ناتوانی‌های استئوپروز از بقیه‌ی موارد بیشتر است. از طرفی اگر فردی یک بار دچار شکستگی ناشی از پوکی استخوان در ستون فقرات شود احتمال این‌که سال بعد هم دچار شکستگی شود ۲۰ درصد است، یعنی طی ۵ سال آینده ۱۰۰ درصد احتمال دارد که دچار شکستگی مجدد شود و از آن‌جایی که شکستگی‌های ستون فقرات در دوسوم موارد بی‌علامت است، ممکن است در تشخیص دچار مشکل شویم.

چه عواملی در شکستگی استخوان موثر است؟

هرچه توده‌ی استخوانی فردی کمتر باشد، بیشتر مستعد پوکی استخوان و شکستگی است.

Image result for ‫پوکی استخوان (۱)‬‎

توده‌ی استخوانی چگونه به حداکثر می‌رسد؟

از بدو دوره‌ی جنینی تا ۳۰ سالگی توده‌ی استخوانی در حال افزایش است و اوج توده‌ی استخوانی (Pick bone mass) در هر دو جنس در سن ۳۰ سالگی اتفاق می‌افتد. مهم‌ترین عاملی که بر این قضیه تاثیر می‌گذارد ژنتیک است که تاثیر آن ۸۰-۵۰ درصد است. از نظر جنسیت، در مردها به‌علت اثر هورمون آندروژن، استخوان‌ها قوی‌تر است. همچنین ورزش‌هایی که با فشار روی عضلات همراه باشد و وزن را درگیر کند بر توده‌ی استخوانی اثر مثبت دارد. مثلاً شنا کردن خیلی توده‌ی استخوانی را افزایش نمی‌دهد اما دویدن، قدم زدن سریع، والیبال و ورزش‌های ایروبیک توده‌ی استخوانی را بالا می‌برد.

تغذیه؟

در دوران رشد مصرف مناسب کلسیم، ویتامین D و ویتامین C در افزایش توده‌ی استخوانی موثر است. رژیم‌های مختلفی را پیشنهاد کرده‌اند. رژیم مدیترانه‌ای که شامل مصرف پروتئین‌های دریایی (ماهی، میگو و صدف) و روغن‌های حاوی کلسترول غیراشباع و با وزن ملکولی بالاست، لبنیات فراوان و سبزیجات تازه را مناسب می‌دانند.

درباره‌ی میزان لبنیات روزانه بفرمایید.

باید روزانه ۱۲۰۰-۱۰۰۰ میلی‌گرم کلسیم به بدن برسد. بنابراین نیاز به ۳ واحد لبنیات در روز است که هر یک لیوان (۲۵۰ میلی‌لیتر) شیر یا ماست یا هر ۶۰ -۵۰ گرم پنیر یک واحد محسوب می‌شود. در سنین رشد، دوران بارداری خانم‌ها و بعد از دوران یائسگی نیاز روزانه به کلسیم ۱۵۰۰ میلی‌گرم است.

عوامل دیگر؟

از بین نژادها، نژاد سفید مستعد توده‌ی استخوانی کمتر است. عوامل هورمونی مثل یائسگی زودرس در خانم‌ها یا کمبود هورمون آندروژن در آقایان هم موثر است. لاغری و ماهیچه‌ی ظریف (یعنی کسانی که توده‌ی ماهیچه‌ای کمتری دارند) هم باعث افزایش احتمال شکستگی می‌شود.

پس در این‌جا می‌توان گفت چاقی مفید است!؟

اثر چاقی در استئوپروز فقط نقش حفاظتی بافت چربی در ضربات ناشی از شکستگی است، ولی وزن چربی در بدن هیچ اثری بر افزایش توده‌ی استخوانی ندارد. البته در افراد با حجم عضلانی بیشتر، چگالی ‌(دانسیته) استخوانی بیشتر است.

عدم وجود هر کدام از عوامل فوق باعث می‌شود توده‌ی استخوانی به حداکثر نرسد. افزایش سن پس از ۳۰ سالگی یکی از عوامل فیزیولوژیک مرتبط با کاهش توده‌ی استخوانی است. معمولاً بین ۴۰-۳۰ سالگی کاهش توده‌ی استخوانی کمتر از ۰/۵ درصد در سال است اما پس از ۴۵ سالگی این سرعت افزایش می‌یابد. مخصوصاً در خانم‌ها پس از یائسگی یک شیب تند کاهش داریم و به‌دلیل افت هورمون، سرعت کاهش به ۲-۱ یا حتی ۳ درصد در سال هم می‌رسد. در آقایان افت واضح از ۶۵ سالگی به بعد به‌دلیل کاهش هورمون آندروژن است.

جز این پدیده‌ی فیزیولوژیک که نمی‌شود در برابرش مقاومت کرد، عوامل تغذیه‌ای مثل کاهش مصرف پروتئین‌ها، کلسیم و ویتامین‌ها (به‌ویژه D و C)، ورزش نکردن و عادات بد مثل مصرف سیگار یا الکل هم نقش دارد.

چای و کافئین؟

چای کمتر؛ بیشتر قهوه موثر است. همچنین مصرف غذاهای آماده (Fast food) که به‌علت کیفیت پایین تغذیه‌ای، فرد را سیر می‌کند ولی حاوی مواد تغذیه‌ای خوبی نیست.

جز عوامل تغذیه‌ای، بیماری‌ها (مثل بیماری‌های التهابی از جمله آرتریت روماتوئید یا لوپوس یا بیماری‌های گوارشی که سوءجذب می‌دهند) و مصرف برخی داروها هم زمینه‌ساز پوکی استخوان است ولی نقش عوامل ژنتیکی از بقیه مهم‌تر است. در برخی خانواده‌ها علی‌رغم تغذیه‌ی خوب و وزن مناسب، باز هم پوکی استخوان می‌بینم که به‌علت زمینه‌ی ژنتیکی است.

ژنتیک از چه طریقی اثر دارد؟

در بررسی‌ها دیده شده در بعضی افراد مستعد به استئوپروز، گیرنده‌ی ویتامین D که در سطح سلول باعث فعال شدن ویتامین D می‌شود، اشکال دارد. دیگر این که کلاژن تیپ I در این افراد به‌طور مناسب ساخته نمی‌شود. البته ممکن است موارد دیگری هم باشد که هنوز شناخته نشده است.

از عوامل هورمونی موثر در توده‌ی استخوانی، چه هورمون‌هایی موثر است؟

در راس آن هورمون‌های استروژن، آندروژن، هورمون رشد، تیروئید، پاراتیروئید، ۱ و ۲۵ دی‌هیدروکسی ‌کوله‌کلسیفرول (که نوع فعال ویتامین D است و به‌عنوان یک هورمون شناخته می‌شود) و انسولین هستند. فاکتور رشد انسولین نقش آنابولیزان دارد و اگر خوب عمل کند توده‌ی استخوانی را بالا می‌برد. افرادی که مبتلا به دیابت نوع I هستند چون انسولین‌شان کم است مستعد پوکی استخوان هستند.

مصرف چه داروهایی زمینه‌ساز پوکی استخوان است؟

کورتیکوستروئیدها با چند مکانیسم فرد را مستعد پوکی استخوان می‌کند. گفته شده اگر فردی بیش از ۳ ماه حتی ۵ میلی‌گرم در روز پردنیزولون بگیرد مستعد پوکی استخوان می‌شود. یکی از مشکلات کورتون این است که در همان ماه‌ها و سال‌های اول اثر می‌کند و اگر قرار است درمان شروع شود از همان ابتدا باید درمان‌های کمکی پیشگیری مثل کلسیم و ویتامین D شروع شود و نیاز است که حتماً وضعیت توده‌ی استخوانی فرد را پیش از شروع درمان سه ماهه (حتی با دوز کم) بدانیم.

از سایر داروها می‌توان لووتیروکسین (حتی دوز فیزیولوژیک آن در درمان گواتر ساده یا کم‌کاری تیروئید)، داروهای ضد تشنج (مثل فنوباربیتال و فنی‌توئین)، هپارین (در مصرف طولانی‌مدت)، لیتیم، ضد سایکوزهایی مثل تری‌فلوپرازین (حتی در دوزهای معمولی) و متوترکسات (که در درمان آرتریت روماتوئید هم مصرف می‌شود) را نام ‌برد.

علایم بالینی پوکی استخوان چیست؟

متاسفانه علایم بالینی پوکی استخوان زمانی بروز می‌کند که فرد دچار شکستگی استخوان شود. برای همین به این بیماری «مرگ خاموش» گفته می‌شود. خیلی وقت‌ها بیمار با علایمی مراجعه می‌کند که به بیماری پوکی استخوان نسبت داده می‌شود ولی مربوط به آن نیست، مثلاً دردهای عضلانی- اسکلتی ناشی از آرتروز یا دیسکوپاتی یا پری‌آرتریت‌ها.

پس درد نداریم، مگر این‌که شکستگی رخ دهد. ممکن است شکستگی بدون درد هم داشته باشیم؟

بله، گاهی شکستگی بدون درد است؛ به‌عنوان مثال دوسوم شکستگی‌های ستون فقرات بدون علامت است. گاهی هم درد دارد ولی با تشخیص افتراقی‌های دیگر اشتباه می‌شود و آن را به بیماری‌های دیگر نسبت می‌دهند.

Image result for ‫پوکی استخوان (۱)‬‎

علت بروز علایم بالینی و شکستگی در پوکی استخوان چیست؟

تغییرات میکروسکوپی و ماکروسکپی در استخوان؛ یعنی هم توده‌ی استخوانی کاهش می‌یابد و هم سازمان‌بندی استخوان به‌هم می‌خورد و بافت تغییر ماهیت می‌دهد و استخوان مستعد شکستگی می‌شود. درباره‌ی ستون فقرات معمولاً شکستگی بدون علامت است و اتفاقی تشخیص داده می‌شود (مثلاً عکس قفسه‌ی سینه به سایر علل درخواست شده که در عکس شکستگی مهره‌ها دیده می‌شود) ولی ممکن است از یک درد ساده‌ی خفیف تا درد خیلی شدید هم داشته باشیم.

شایع‌ترین مکان‌های شکستگی در کدام استخوان‌هاست؟

در ابتدا ستون فقرات، سپس مفصل ران و بعد از آن رادیوس. در ستون فقرات، شکستگی مهره‌های پشتی نسبت به کمری شایع‌تر است. گاهی درد در ناحیه‌ی کمری ممکن است به ناحیه‌ی نشیمن و ران هم تیر بکشد ولی هرگز از زانو پایین‌تر نمی‌آید. در معاینه هم مهره‌ی شکسته در دق حساسیت (تندرنس) دارد. معمولاً حتی اگر درمان نشود ظرف ۶-۴ هفته درد خودبه‌خود برطرف می‌شود.

Image result for ‫پوکی استخوان (۱)‬‎

شکستگی مهره‌های پشتی شایع‌تر ولی نسبت به مهره‌های کمری بی‌علامت‌تر است. گاهی فرد دچار شکستگی‌های متعدد می‌شود و خانواده هم توجه نمی‌کند و در نهایت مثلاً با خانم ۸۰ ساله‌ای مواجه می‌شویم که دچار سندروم «کوهان بیوه‌زنان» (Dowager’s hump) شده است یعنی کوتاهی قد، گوژپشتی و بزرگ شدن شکم که دلیل آن شکستگی‌های متعدد در ستون فقرات است. از دیگر نکات قابل توجه در افرادی که سال‌هاست پوکی استخوان دارند علاوه بر کوتاه شدن قد (۲-۱/۵ سانتی‌متر کاهش قد سالانه) و چاقی کاذب (برجسته شدن شکم به جلو به‌دلیل تغییرات ستون فقرات) می‌توان به تنگی نفس (به‌علت تغییر شکل قفسه‌ی سینه در پی شکستگی و تحت فشار بودن دیافراگم و ریه) اشاره کرد.

دومین ناحیه‌ی در معرض شکستگی مفصل ران شامل سر و گردن استخوان ران (فمور) است. (اگر شکستگی در ناحیه‌ی تنه‌ی فمور باشد، جزو شکستگی‌های فمور طبقه‌بندی می‌شود.) این نوع شکستگی بیشتر در خانم‌های مسن با ترومای کم یا زیاد (مثل افتادن از پله یا حتی سطح صاف اتاق) اتفاق می‌افتد و معمولاً پرسروصدا است، یعنی شدت درد زیاد است. البته فرد گاهی می‌تواند راه برود اما می‌لنگد و این لنگش ممکن است با آرتروز اشتباه شود و تشخیص را به‌تاخیر بیاندازد.

شکستگی بعدی شکستگی استخوان رادیوس (Colles’ fracture) است که آن هم خیلی شایع است و به‌دنبال سقوط، وقتی دست حایل می‌شود، رخ می‌دهد. معمولاً درد و تورم دارد و نسبت به دو مورد قبلی کمتر دردسرساز است. چون اغلب جوش می‌خورد و اگر هم نخورد مشکلات چندانی ایجاد نمی‌کند. شکستگی رادیوس معمولاً در سال‌های اول پس از یائسگی و شکستگی ران دیرتر (پس از ۶۵ سالگی) بروز می‌کند، زیرا در سنین بالاتر هنگام افتادن با لگن به زمین می‌خورند ولی در سال‌های اول پس از یائسگی دست را حایل قرار می‌دهند.

Image result for ‫پوکی استخوان (۱)‬‎

آیا در تشخیص پوکی استخوان یافته‌ی آزمایشگاهی داریم؟

در تشخیص اولیه نه، اما وقتی بیماری را تشخیص دادیم، یافته‌های آزمایشگاهی بیشتر برای افتراق استئوپروز اولیه و ثانویه از هم است و در تشخیص نقشی ندارد. مثلاً در فرد جوانی که پوکی استخوان دارد، باید دنبال عامل ایجادگر مثل هایپرپاراتیروئیدی، کمبود هورمون‌های حنسی، هایپرتیروئیدی یا سوء‌جذب بگردیم.

پس در هر کسی تشخیص پوکی استخوان داده شد، درخواست آزمایش لازم است؟

بله، مثلاً شمارش گلبول‌های خون (CBC) و ESR که در تشخیص زودرس سرطان‌هایی مانند لوکمی‌ها یا بیماری‌های التهابی کمک می‌کند. همین‌طور بررسی میزان هموگلوبین، پلاکت و تست‌های کبدی (برای بررسی بیماری‌های کلستاتیک و سیروز کبدی) و کلیوی (برای بررسی اسیدوز توبولار کلیوی و نارسایی کلیه) مهم است.

کلسیم و فسفر لازم است بررسی شود؟

بله و حتماً به‌همراه آلکالن فسفاتاز (ALP) چون ممکن است بیمار استئومالاسی، کم‌کاری یا پرکاری پاراتیروئید داشته باشد. یکی از عوامل پوکی استخوان دفع کلسیم (هایپرکلسیوری) است که در استان گیلان خیلی شایع است. برخی هستند که پیش از یائسگی دچار پوکی استخوان شده‌اند و کلسیم ادرار ۲۴ ساعته‌ی آن‌ها بالاست. این افراد هایپرکلسیوری با علت ناشناخته (ایدیوپاتیک) دارند. در این‌ها کلسیم، فسفر، ALP و PTH سرم طبیعی است و به ‌نام «ایدیوپاتیک ‌هایپرکلسیوری نورموکلسیمیک» شناخته می‌شوند ولی با این‌حال در معرض پوکی استخوان هستند. بنابراین در مناطق آندمیک بهتر است کلسیم ادرار ۲۴ ساعته را کنترل کنیم و برای پیگیری درمان هم خوب است. یعنی وقتی به بیمار ویتامین D و کلسیم می‌دهیم، ببینیم درمان کافی است یا نه و اضافه کلسیم ندهیم چون خطر هایپرکلسیوری و بروز سنگ را اضافه می‌کند.

سطح ویتامین D هم باید اندازه‌گیری شود، چون برخی افراد مستعد استئوپروز ممکن است همزمان استئومالاسی هم داشته باشند که به ‌نام استئوپورومالاسی معروف است. استئومالاسی تحت‌بالینی فرد را مستعد استئوپروز می‌کند. پس اگر سطح کلسیم و فسفر و ALP طبیعی بود، باید سطح ۱ و ۲۵ دی‌هیدروکسی ویتامین D را بسنجیم.

پس همین‌جا لطفاً استئومالاسی را هم تعریف کنید.

استئومالاسی یک بیماری متابولیک است که به‌دلیل اختلال در معدنی شدن (مینرالیزاسیون) ماتریکس استخوان ایجاد می‌شود.

چگونه افتراق دهیم ALP بالا کبدی است یا استخوانی؟

باید میزان Gamma-glytamyl transpeptidase (GGT) را درخواست کنیم که اگر بالا بود حتماً کبدی است. همچنین می‌توان نمونه را حرارت داد که اگر میزان ALP پایین بیاید منشا استخوانی دارد. ALP باید ۵۰ درصد افزایش داشته باشد تا اهمیت پیدا کند. شایع‌ترین علت ALP بالا در منطقه‌ی ما استئومالاسی است، حتی در افراد مسن نه فقط در بچه‌ها.

آزمایش‌های دیگری هم لازم است؟

سطح آلبومین سرم هم لازم است کنترل شود زیرا در سوء‌تغذیه، سوء‌جذب و نارسایی کبدی میزان آلبومین پایین می‌آید. هورمون تیروئید را هم باید بسنجیم. البته اگر مطمئن هستیم که استئوپروز ثانویه نیست، نیاز به کنترل تمام موارد نداریم. اما برای پیدا کردن علت، پزشک می‌تواند به انتخاب خودش هر کدام را درخواست کند. مثلاً اگر بیمار اختلال رشد دارد و در خانواده هم پوکی استخوان شایع است، ممکن است به اسیدوز توبولار کلیوی مشکوک شویم که لازم است گازهای خون شریانی (ABG) را بخواهیم؛ یا اگر فردی کاشکتیک و آنمیک است و ESR بالاست، شک به بدخیمی‌هایی مثل میلوم مولتیپل می‌رود و الکتروفورز پروتئین‌ها را درخواست می‌کنیم؛ یا اگر فرد چاقی دچار پوکی استخوان شد، از آن‌جایی که در چاق‌ها پوکی استخوان کمتر است، باید به کوشینگ شک کنیم و کورتیزول ادرار ۲۴ ساعته و صبح را کنترل کنیم. پس این‌ آزمایش‌ها فقط در موارد شک بالینی لازم است.

کنترل سطح هورمون آندروژن در مردان هم اهمیت دارد؟

بله زیرا گاهی در مردان سطح این هورمون پایین است ولی فرد نه اختلال در صفات ثانویه‌ی جنسی دارد و نه مشکل باروری؛ در واقع علایم بالینی ندارد ولی دچار پوکی استخوان شده است.

در مورد تشخیص عوامل ایجاد استئوپروز ثانویه فرمودید؛ بفرمایید اصلاً چگونه بروز استئوپروز را تشخیص بدهیم؟

قبل از استفاده از دانسیتومتری، پوکی استخوان را تنها با عوارضش تشخیص می‌دادند یا به‌طور اتفاقی در رادیوگرافی.

پس رادیوگرافی کمک تشخیصی هست؟

زمانی که ترابکولا‌های استخوانی به‌طور قابل توجهی کم شوند (حداقل ۴۰-۳۰ درصد توده‌ی استخوانی کم شود) در رادیوگرافی قابل تشخیص خواهد بود. ولی وقتی در فردی ۴۰ درصد توده‌ی استخوانی کم شود دیگر تشخیص در این مرحله خیلی کمک نمی‌کند، چون بهترین درمان‌های موجود استئوپروز می‌تواند در یک سال حدود ۴-۳ درصد توده‌ی استخوانی را برگرداند و با این حساب فردی که ۴۰-۳۰ درصد کاهش توده‌ دارد باید ۱۰ سال درمان بگیرد. ضمناً ما در درمان استئوپروز پدیده‌ی پلاتو داریم، یعنی پس از مدتی از درمان دیگر توده‌ی استخوانی افزایش قابل توجهی پیدا نمی‌کند. پس اگر قرار باشد با رادیوگرافی تشخیص دهیم، دیر است و ضمناً اشعه‌ی رادیوگرافی هم زیاد است.

Image result for ‫پوکی استخوان (۱)‬‎


پس درخواست رادیوگرافی در تشخیص پوکی استخوان جایی ندارد؟

چرا، در مواردی باید از رادیوگرافی استفاده کنیم. مثلاً در موارد شک به شکستگی در ستون فقرات، با یک رادیوگرافی ساده می‌توان محل آن را تشخیص و از سایر موارد مشابه مثل استئومیلیت یا دیسکوپاتی افتراق داد.

پس اقدام تشخیصی اصلی چیست؟

تشخیص پوکی استخوان فقط براساس دانسیتومتری مواد معدنی استخوان (Bone Mineral Densitometry: BMD) است. قبلاً از دستگاه‌های Single Photon Absorptiometry (SPA) و CT به روش کمّی (Quantitative CT) و هم‌اکنون روش Dual Energy XR Absorptiometry (DEXA) استفاده می‌شود که میزان هزینه و اشعه‌اش خیلی کم است. مساله‌ی مهم درباره‌ی دانسیتومتری این است که این روش میزان تراکم استخوان را براساس گرم بر سانتی‌متر مربع می‌سنجد (یعنی در سطح) در حالی ‌که در استخوان حجم مهم است. دانسیتومتری نمی‌تواند وضعیت هندسی یا میزان مقاومت استخوان در برابر ضربه را تعیین کند. با این روش Turn over و روند بازسازی و توانایی ترمیم استخوان را هم که خیلی مهم است نمی‌توانیم اندازه بگیریم. دانسیتومتری فقط چگالی معدنی آن را نشان می‌دهد در حالی که بخشی از استخوان معدنی و بخشی غیرمعدنی است ولی با تمام نقصان، روش بسیار حساسی برای پیشگیری و غربالگری است. مشخصه‌ی قدرت یک استخوان، چه در استخوان‌های دراز و چه در ستون فقرات، وضع ترابکولا‌هاست که دانسیتومتری تا اندازه‌ای این اطلاعات را به ما می‌دهد زیرا وقتی استخوان رو به شکنندگی می‌رود قطر و تعداد ترابکولا‌ها کم می‌شود.

Image result for ‫پوکی استخوان (۱)‬‎


اشعه‌ی دانسیتومتری یک‌صدم اشعه‌ی رادیوگرافی است و میزان اشعه‌ی آن معادل یک ساعت قرار گرفتن در معرض اشعه‌ی ماورای بنفش نور آفتاب است. این روش بسیار حساس و به‌نسبت ارزان است و بنابراین در مطالعات طولانی‌مدت هم کاربرد دارد.

چگالی را در چه استخوان‌هایی می‌سنجیم؟

ستون فقرات و مفصل ران. البته از ساعد دست و پاشنه‌ی پا هم استفاده می‌شود اما تاکید WHO بر ستون فقرات و مفصل ران است. در امریکا حداکثر توده‌ی معدنی استخوانی ۱۱۲۴ گرم بر سانتی‌متر ‌مربع در خانم‌هاست که معمولاً در سن ۳۰ سالگی حاصل می‌شود و پس از آن به‌تدریج کاهش توده داریم. در خانم‌های ۳۰ ساله‌ی ایرانی این عدد در مطالعات صورت ‌گرفته ۱۰۹۷ است. یعنی در زمان اوج ۲/۵ درصد از امریکا کمتر است.

Image result for ‫پوکی استخوان (۱)‬‎


ممکن است عوامل تغذیه‌ای هم موثر باشد؟

بیشتر نژاد و ژنتیک اهمیت دارد ولی تغذیه و سبک زندگی و ورزش هم موثر است.

پس براساس دانسیتومتری پوکی استخوان را چطور تعریف می‌کنیم؟

براساس تعریف WHO در دانسیتومتری اگر چگالی بین درجه‌ی انحراف (Standard deviation: SD) 1- تا ۱ باشد طبیعی است، ۱- تا ۲/۴- استئوپنی است و ۲/۵ – و کمتر از آن استئوپروز است.

بیشتر توضیح می‌دهید؟

توده‌ی استخوانی را براساس لگاریتم نشان می‌دهند. انحراف SD 1- یعنی توده‌ی استخوانی حدود ۱۰ درصد پایین‌تر از میانگین جمعیت نرمال است. دو نوع نمره (Score) برای ارزیابی کمّی چگالی معدنی استخوان داریم: T score چگالی استخوانی فرد را نسبت به زمان ۳۰ سالگی خودش (که اوج توده‌ی استخوانی است) می‌سنجد که هر چه منفی‌تر باشد پایین‌تر است؛ Z score هم چگالی استخوانی فرد را با فرد استاندارد سالم از سن و جنس خودش می‌سنجد، یعنی اگر مثلاً فرد یک خانم ۶۰ ساله است با یک خانم ۶۰ ساله‌ی سالم و استاندارد سنجیده می‌شود. این دو عدد نباید خیلی فاصله داشته باشند. افت شدید Z score (در حالی که T score طبیعی باشد) بیشتر خطای دستگاه است، اما اگر هر دو افت کردند و Z score بیشتر افت داشت یا از ۲- پایین‌تر بود، باید به علل ثانویه فکر کنیم. پس Z score بیشتر برای افتراق علل اولیه و ثانویه از هم مفید است اما T score هر چقدر هم پایین باشد، پیامی جز وجود استئوپروز نمی‌دهد و در صورتی که حداقل یک شکستگی در فرد مبتلا به استئوپروز اتفاق بیافتد به آن استئوپروز شدید می‌گویند.

در ستون فقرات، استاندارد WHO مربوط به مهره‌های L1 تا L4 است و T12 و L5 را معمولاً در نظر نمی‌گیریم. در ارزیابی مهره‌ها باید به ‌وجود استئوفیت‌ها هم دقت کنیم چون به‌طور کاذب چگالی را بالا نشان می‌دهد. در مفصل ران هم آرتروز این مفصل باعث بالاتر نشان دادن عدد دانسیتومتری خواهد شد.

Image result for ‫پوکی استخوان (۱)‬‎


تشخیص استئوپنی اهمیت دارد؟

بله، چون در سال‌های بعد ممکن است به استئوپروز تبدیل شود. موارد استئوپنی از نظر عددی تعداد زیادی را به خود اختصاص می‌دهند و اگرچه احتمال شکستگی‌ کمتر است، بیشترین تعداد شکستگی از نظر کمّی در افراد مبتلا به استئوپنی اتفاق می‌افتد.

دانسیتومتری نشان می‌دهد که ریسک شکستگی چقدر است؟

ریسک شکستگی یعنی احتمال این‌که فرد نسبت به فرد طبیعی همسن خود چند درصد احتمال شکستگی دارد. فرمول محاسبه‌ی ریسک شکستگی به این شکل است: عدد ۲/۶ به‌توان عدد T score. مثلاً اگر T score بیماری ۳- است، ریسک شکستگی او می‌شود ۲/۶ به‌توان ۳ که برابر است با ۱۷/۵۷٫ یعنی احتمال شکستگی فرد نسبت به افراد طبیعی همسن و همجنس سالم خودش تقریباً ۱۸ درصد بیشتر است. هر چه T score منفی‌تر شود ریسک بالاتر است و دستورالعمل درمانی هم براساس T score تعیین می‌شود.

در کدام استخوان؟

WHO گفته اگر قرار است صرفه‌جویی کنیم و یک نقطه را برای دانسیتومتری تعیین کنیم، بهترین جا مفصل ران است. اما اگر دانسیتومتری کردیم و تشخیص داده شد، برای پیگیری پاسخ به درمان از دانسیتومتری ستون فقرات استفاده می‌کنیم. در خانم‌هایی که تازه مبتلا به پوکی استخوان شده‌اند بهتر است بررسی اولیه کامل باشد، یعنی هر دو را درخواست کنیم؛ اما در پیگیری، ستون فقرات کافی است.

با توجه به توضیحات شما، دانسیتومتری استاندارد ستون فقرات و مفصل ران است. در چه مواردی دانسیتومتری رادیوس را درخواست می‌کنیم؟

اگر فرد دچار شکستگی کالیس شده یا در مواردی که بیمار خیلی چاق باشد (از آن‌جا که چاقی به‌طور کاذب دانسیته‌ی ستون فقرات را پایین‌تر نشان می‌دهد) باید از دانسیتومتری رادیوس استفاده کنیم. در فردی که آرتروز مفصل ران یا آرتروز پیشرفته در ستون فقرات دارد و در افراد مبتلا به هایپرپاراتیروئیدی نیز دانسیته در لگن و ستون فقرات به‌طور کاذب بالاست و باید علاوه بر دو ناحیه‌ی فوق، دانسیته‌ی رادیوس را هم بسنجیم.

http://pezeshkangil.com/

مطالب مشابه:

افزایش فشار خون ورژیم غذایی پرپروتئین و پوکی استخوان در سالمندان

نقش تغذیه دربیماریهای استخوان ومفاصل ( ارتوپدی)

فواید شگفت انگیز پودر سنجد

توصیه های غذایی برای افرادی که پوکی استخوان دارند

انواع آرتریت و ورزش آن‌ها


9 توصیه برای کاهش چربی خون


t.me/valentinocake

سفارش انواع شیرینی ،کیک و دسردر اصفهان

https://www.instagram.com/valentino.cake/




برخی تغییرات ساده در شیوه زندگی می‌توانند به بهبود وضعیت تری‌گلیسرید خون شما کمک کنند. در این مطلب به 9 مورد از آن‌ها اشاره می‌کنیم...

چربی خون

اختلالات چربی اغلب در افراد چاق و با سابقه بیماری دیابت در خانواده همراه است اما در برخی افراد لاغر نیز به دلیل سابقه خانوادگی اختلالات چربی دیده می‌شود. افزایش چربی‌های خون (کلسترول و تری‌گلیسیرید) می‌تواند منجر به کبد چرب شود. تغییر در شیوه زندگی می‌تواند به کاهش تری‌گلیسرید خون شما کمک کند.

تری‌گلیسیریدها برای سلامتی مهم هستند. این ترکیبات فرمی از چربی‌ها می‌باشند که در سراسر بدن یافت شده و در سلول‌های چربی ذخیره می‌شوند. در زمانی که بدن نیاز به انرژی داشته باشد، این ترکیبات آزاد شده و صرف تأمین نیازهای بدن می‌شوند. افزایش تری‌گلیسیرید خون که هیپرتری‌گلیسیدمی نامیده می‌شود، با افزایش خطر بیماری‌های قلبی- عروقی به ویژه در زنان همراه است. مقدار مطلوب تری‌گلیسیرید خون باید کمتر از 150 میلی‌گرم در دسی‌لیتر باشد.

 

علل افزایش تری‌گلیسرید

افزایش تری‌گلیسرید ممکن است علت اولیه و یا ثانویه داشته باشد. از علت‌های اولیه افزایش تری‌گلیسرید می‌توان به اضافه وزن و چاقی، بی‌تحرکی، سیگار کشیدن، مصرف الکل و مصرف زیاد کربوهیدرات اشاره کرد. برخی بیماری‌ها نیز باعث افزایش تری‌گلیسرید خون می‌شوند، از جمله: دیابت، بیماری‌های غده تیروئید، بیماری‌های مزمن کلیه، عوامل ژنتیکی و بیماری کبد. مصرف برخی داروها مانند بتابلوکرها، دیورتیک‌های تیازیدی، داروهای ضدبارداری و کورتیکواستروئیدها هم می‌توانند باعث افزایش تری‌گلیسرید خون شود.

 

اقدامات اولیه

اقدامات اولیه برای کنترل تری‌گلیسرید بالا شامل مشاوره برای تغییر در شیوه زندگی و غربالگری برای سندرم متابولیک است. بیماران باید غربالگری شوند تا علت‌های اولیه و ثانویه مشکل مشخص شود. اگر بیمار مبتلا به دیابت است، کنترل قند خون می‌تواند به کاهش تری‌گلیسرید کمک زیادی کند، بدون اینکه نیاز به درمان اضافی باشد.

 

برخی تغییرات ساده در شیوه زندگی می‌توانند به بهبود وضعیت تری‌گلیسرید خون شما کمک کنند. در ادامه به 9 مورد از آن‌ها اشاره می‌کنیم:

 

1- مصرف چربی‌ها را کمتر کنید

اگر تری‌گلیسرید خونتان بالاست مصرف روزانه چربی شما نباید بیشتر از 30 تا 35 درصد کل انرژی دریافتی باشد. چربی‌های اشباع و چربی‌های ترانس مانند کره، مارگارین و چربی‌های جامد باید محدود شوند و به جای آن‌ها از روغن کانولا و زیتون استفاده گردد.

 

2- زدودن کالری‌های اضافی

یکی از علت‌های مهم افزایش تری‌گلیسرید افزایش وزن است. کاهش وزن تدریجی می‌تواند کمک زیادی به بهبود چربی‌های خون از جمله تری‌گلیسرید نماید. چاقی منجر به افزایش چربی‌های مضر در کبد می‌شود. کاهش وزن باعث مهار آن می‌شود. راه‌حل‌های عملی کاهش کالری عبارتند از: به نصف رساندن میزان غذای سرو شده در رستوران، حذف کردن نان، چیپس و سایر مخلفات همراه وعده غذایی، حذف وعده‌های به اصطلاح ته‌بندی

 

3- افزایش مصرف فیبرهای غذایی

مصرف فیبرهای غذایی مانند سبوس گندم، آب گریپ‌فروت و پسیلیوم و سبزیجات می‌تواند چربی‌های خون را کاهش دهد و مصرف آن‌ها همراه با غذا مفید است.

 

4- حذف کامل مصرف الکل

 

از شیرینی‌ها و قندهای ساده کمتر استفاده کنید. قندهای ساده به ویژه فروکتوز

به سرعت تبدیل به تری‌گلیسرید می‌شوند

5- قطع استعمال دخانیات

مصرف سیگار علاوه بر افزایش چربی‌های مضر (LDL) به کاهش چربی‌های مفید (HDL) منجر شده و خطر سکته قلبی و کبد چرب را افزایش می‌دهد.

 

6- وجود برنامه منظم ورزشی

یک برنامه ورزشی منظم موجب افزایش جذب چربی‌ها توسط عضلات فعال شده و منجر به کاهش آن‌ها در خون می‌شود. سعی کنید حداقل 30 دقیقه در روز ورزش نمایید. پیاده روی، دویدن آهسته، شنا و ورزش‌های هوازی برای شما مناسب هستند. در کل بهترین توصیه برای شما کاهش دریافت انرژی و کاهش وزن است. تعداد وعده‌های غذایی خود را زیاد کنید و حجم هر وعده را کاهش دهید.

 

7- مصرف بیشتر ماهی

افزایش اسیدهای چرب امگا 3 می‌تواند اثرات مفید خود را در کاهش چربی‌های خون اعمال کند.

 

8- مصرف قندهای ساده را کاهش دهید

از شیرینی‌ها و قندهای ساده کمتر استفاده کنید. قندهای ساده به ویژه فروکتوز به سرعت تبدیل به تری‌گلیسرید می‌شوند. مصرف نوشیدنی‌های حاوی قند مانند نوشابه‌ها و آب‌میوه‌های صنعتی را محدود کنید. از دانه‌های سبوس‌دار، میوه و سبزیجات بیشتر استفاده نمایید. کربوهیدرات‌هایی انتخاب کنید که حداقل در هر واحد 3 گرم فیبر داشته باشند، مانند گندم سبوس‌دار، آرد کامل، جو و چاودار. حبوباتی مانند عدس نیز از منابع خوب پروتئین و فیبر هستند. سعی کنید حداقل دو بار در هفته از حبوبات استفاده کنید.

 

9- دریافت کافی ویتامین‌ها و مواد مغذی

ویتامین‌ها و مواد مغذی خاصی می‌توانند به کاهش تری‌گلیسرید کمک کنند. ویتامین C و اسیدهای چرب امگا-3 از این دسته هستند. برای تأمین ویتامین C از سبزیجات و میوه‌ها بیشتر استفاده کنید. نیاسین نیز می‌تواند سنتز کبدی تری‌گلیسرید را کاهش دهد. سعی کنید غذاهای حاوی امگا-3 مانند سالمون، سویا و گردو را در رژیم غذایی خود قرار دهید. روغن ماهی می‌تواند به کاهش فشارخون و کاهش تشکیل لخته‌های خونی در عروق نیز کمک کند. البته توجه به این نکته نیز لازم است که روغن ماهی ممکن است با داروهای دیگری که شما استفاده می‌کنید تداخل داشته باشد و حتماً باید با پزشک یا مشاور تغذیه مشورت کنید.



مطالب مشابه:

چربی خون

چه قسمت‌هایی از مرغ مضر است و نباید بخوریم؟

15 توصیه برای اجتناب از بیماری‌های قلبی

20 اشتباه بزرگ که مانع کاهش وزن تان می شود



چربی خون



گفت‌وگو با دکتر بیژن شاد

اول از همه تشکر می‌کنم از جناب‌عالی که دعوت ما را برای حضور در نخستین گفت‌وگو از سری جدید گفت‌وگوهای علمی «پزشکان گیل» پذیرفتید. موضوع این ماه اهمیت هیپرلیپیدمی در بیماری‌های قلبی و کلاً سلامت انسان‌ها، و نیز چگونگی تشخیص و درمان آن است.

من هم متشکرم که مرا به‌عنوان اولین مصاحبه‌‌شونده انتخاب کرده‌اید. البته الان واژه‌ی هیپرلیپیدمی تقریباً منسوخ شده و به‌جای آن از واژه‌ی دیس‌لیپیدمی استفاده می‌کنند زیرا خیلی وقت‌ها مثلاً بیمار HDL کافی هم دارد ولی باز به بیماری‌های آترواسکلروتیک دچار می‌شود. بنابراین نتیجه گرفته‌اند که صرف بالا بودن لیپید اهمیت ندارد بلکه اختلالی که در متابولیسم آن وجود دارد مهم است. اهمیت لیپید هم عمدتاً در نقشی است که در آترواسکلروز ایفا می‌کند. آغاز روند آترواسکلروز با تشکیل یک هسته‌ی اولیه است که اصطلاحاً به آن «سلول کف‌آلود» (Foam cell) می‌گویند. این سلول کف‌آلود هم هسته‌ی اولیه‌اش یکی از ذرات چربی خون است که چگالی کمی دارد و اصطلاحاً به آن LDL گفته می‌شود و این مجموعه آغازگر آن پدیده‌ای است که جامعه‌ی بشری دست‌کم در ۱۲-۱۰ سال گذاشته به‌شدت درگیر آن بوده است. الان به گواهی آمار علاوه بر کشورهای صنعتی، کشورهای در حال رشد هم به‌دلیل بیماری‌های ناشی از آترواسکلروز هزینه‌ی زیادی را تحمل می‌کنند. آترواسکلروز هم یک مجموعه بیماری است از بیماری عروق قلب گرفته تا عروق محیطی و مغزی و درگیری‌های متعاقب آن در کلیه و… که این‌ها به‌صورت یک زنجیره به هم متصل است و شما پدیده‌ی آترواسکلروز را از پدیده‌ی فشار خون یا پدیده‌ی دیابت نمی‌توانید جدا کنید. وقتی هم که دیابت را مطرح می‌کنید مقوله‌ی چربی خون اهمیت جدی‌تری پیدا می‌کند.
بنابراین شما موظف هستید چربی خون هر فرد را، حتی بدون توجه به عواملی که به‌وجودش می‌آورد، بررسی کنید. بنابراین الان آن‌چه سازمان بهداشت جهانی به‌درستی تاکید می‌کند روشن شدن وضع چربی خون در همه‌ی افراد بیش از ۳۰ سال است، زیرا شما می‌توانید اختلالات چربی خون را بشناسید، درمان کنید و با درمان آن جلوی پیشرفت پدیده‌های زیان‌بار بعدی بگیرید یا حتی در بعضی موارد آن را به عقب برگردانید. البته عوامل دیگری مثل دیابت، کشیدن سیگار، فشار خون، سابقه‌ی خانوادگی و… هم جزو عوامل خطرزای آترواسکلروز هستند که نقش توامان و مجزای‌شان را باید در بحث‌های دیگر بیشتر مطرح کرد.
بررسی تشخیصی دیس‌لیپیدمی را باید از کجا شروع کرد؟ 
چند عامل دیس‌لیپیدمی باید شناخته شود. یکی وضعیت همان ذرات LDL است، زیرا LDL در جداره‌ی عروق توسط موادی که داخل این جداره هستند اکسیده می‌شود و این LDL اکسیده شده بافت جداره‌ی عروق را تخریب می‌کند. در واقع شروع بیماری‌های آترواسکلروز به‌صورت اختلال عملکرد عروق (Endothelial dysfunction) است که در نتیجه رگ خاصیت ارتجاعی‌اش را از دست می‌دهد و آماده‌ی پذیرش آسیب‌های جداری می‌شود یعنی همین آسیب‌های معمولی که در جریان فعالیت‌های روزمره پیش می‌آید. در اثر این آسیب‌ها لخته تشکیل می‌شود و بزرگ می‌شود و پدیده‌ی بیماری‌زای آترواسکلروز یعنی همان آسیب حاد عروقی را ایجاد می‌کند که ممکن است در رگ کرونر قلب باشد یا کاروتید مغز یا شریان کلیه یا هر جای دیگر. بنابراین شکل اکسیده شده‌ی LDL موثرترین نقش را دارد.
اما HDL یعنی ذرات کلسترولی که چگالی بالایی دارد برعکس کار می‌کند، یعنی چربی‌ها را به خودش متصل می‌کند و داخل کبد می‌برد و تجزیه و تخلیه می‌کند. اما این کار نیازمند این است که کبد هم دارای آنزیم‌هایی باشد که این توانایی را داشته باشند که چربی‌ها را بسوزانند. اگر مقوله‌ی کاهش فیزیولوژیک چربی خون به کمک آنزیم‌های کبدی نقصی داشته باشد، بیماری‌های ژنتیک اختلال چربی خون ایجاد می‌شود که از بحث ما خارج است و من فکر می‌کنم آن‌چه الان برای همه‌ی ما مهم است روش برخورد با بیماران مبتلا به دیس‌لیپیدمی است.
یعنی تشخیص و بحث عدد و رقم…
براساس آخرین قطعنامه‌ی سازمان جهانی بهداشت که برگرفته از نشست مشترک انجمن قلب آمریکا و کالج اروپایی کاردیولوژیست‌ها و سازمان جهانی بهداشت است به‌طور قاطع به این نکته رسیده‌اند که همان‌طور که شما گفتید، اعدادی را باید مشخص کنیم که براساس آن اعداد بگوییم از این رقم به بالا مورد توجه است و از آن به پایین مورد توجه نیست. آن‌چه الان مورد توافق همه است عدد ۲۰۰ است برای کلسترول، عدد ۲۰۰ برای تری‌گلیسرید و عدد ۳۵ برای HDL. در مورد LDL یک مقدار بحث بیشتر است. اگر کسی سابقه‌ی بیماری عروق کرونر و فاکتورهای خطر دیگر آترواسکلروز نداشته باشد، اگر LDL او ۱۶۰ هم باشد، فقط باید سالیانه ارزیابی شود و احتیاج به کار دیگری ندارد. در آن‌هایی که دست‌کم ۲ فاکتور خطرزا (دیابت، فشار خون، سیگار و…) دارند اما بیماری عروق کرونر ندارند، LDL از ۱۳۰ به بالا مورد توجه است، و در آن‌هایی که بیماری عروق کرونر ثابت‌شده دارند از رقم ۱۰۰ به بالا مورد توجه است و باید وارد عمل شد.

LDL مطلوب:
در افراد بدون سابقه‌ی بیماری عروق کرونر و فاکتورهای خطر آترواسکلروز: زیر ۱۶۰
در افرادی که دست‌کم ۲ فاکتور خطر آترواسکلروز دارند اما بیماری عروق کرونر ندارند: زیر ۱۳۰
در افرادی که بیماری عروق کرونر ثابت‌شده دارند: زیر ۱۰۰

پس در هر ۳ گروه، کسانی که در حد مطلوب هستند باید سالیانه ارزیابی شوند؟
بله، چون ممکن است طی یک سال مثلاً قند خون‌شان بالا برود که روش برخورد فرق می‌کند. البته پیش از این مرحله باید در هر فرد بالای ۴۰ سال که مراجعه می‌کند و هیچ سابقه‌ی قبلی ندارد یک چربی خون غیرناشتا بگیریم که اگر کلسترول و تری‌گلیسرید زیر ۲۰۰ و LDL زیر ۱۶۰ و HDL بالای ۳۵ داشت، ارزیابی هر ۵ سال یک بار کافی است. اما اگر ارقام هر کدام از این‌ها بالاتر از حد مورد نظر بود، باید یک ارزیابی کامل‌تری انجام شود، یعنی چربی خون ناشتای ۱۴-۱۲ ساعته را اندازه‌گیری می‌کنیم که اگر باز هم بالا بود اقدامات درمانی را شروع می‌کنیم ولی اگر در حد ارقام مطلوب بالا بود باید این‌بار سالانه ارزیابی‌شان کنیم چون خربی خون غیرناشتای مختل داشته‌اند.
در گروهی که چربی خون ناشتا مختل است ابتدا موظف هستیم عوامل خطرزای دیگر مثل کشیدن سیگار، سابقه‌ی خانوادگی، زندگی بدون فعالیت، دیابت و فشار خون را به‌طور جزء به جزء و جداگانه ارزیابی کنیم. چرا؟ برای این‌که یک اصطلاحی که اپیدمیولوژیست‌ها، متخصصین قلب و غدد و اکثر متخصصین داخلی و پزشکان عمومی و خانواده خیلی با آن‌ روبه‌رو هستند «سندرم متابولیک» است که در واقع مجموعه‌ای است از ۵ ویژ‌گی: ۱- چاقی دور کمر، ۲- تری‌گلیسرید بالای ۲۰۰ (که تازگی‌ها شده بالای ۱۵۰)، ۳- فشار خون بالای ۱۳۵ روی ۸۵، ۴- LDL بالای ۱۳۰، و ۵- اختلال تحمل گلوکز (قند خون ناشتای بین ۱۰۰ تا ۱۲۵). این گروه براساس آمار (که حتی در ایران هم بررسی شده است یعنی دکتر عزیزی و گروهش در تهران بررسی کردند و در رشت هم خود ما در بیمارستان دکتر حشمت بررسی کردیم) در ۳۰٪ موارد بیماری‌های عروق کرونر ثابت‌شده پیدا می‌کنند. یا مثلاً براساس همان بررسی‌ در جامعه‌ی شهری تهران ۱۵ تا ۲۰٪ بیماری‌های عروق محیطی پیدا می‌کنند. بنابراین شناسایی افراد مبتلا به سندرم متابولیک خیلی مهم است چون می‌توان راهنمایی‌شان کرد که با اقدامات پیشگیرانه دچار بیماری‌های آترواسکلروتیک نشوند. از سوی دیگر، شکل درمان در این افراد متفاوت است چون مثلاً در دیابتی‌ها LDL مطلوب دیگر ۱۰۰ نیست، ۷۰ است. بنابراین پیش از شروع درمان، مهم‌ترین قضیه همین شناسایی افراد مبتلا به سندرم متابولیک است.
در مورد تری‌گلیسرید…
این هم خیلی نکته‌ی مهمی است. تری‌گلیسرید بیشتر از منبع خارجی وارد سیستم بدن می‌شود مثلاً مواد چربی که از طریق سلول‌های روده‌ای وارد گردش خون می‌شوند تغییراتی پیدا می‌کنند و در نهایت کیلومیکرون‌ها تشکیل می‌شوند. آن بخش از کیلومیکرون‌ها که ذرات کوچک‌تری هستند، شناسایی‌شان توسط سیستم ضد چربی در کبد مشکل‌تر است و این بقایای کوچک می‌توانند آتروژنیک باشند و تری‌گلیسرید یکی از عواملی است که روی همین‌ها متصل می‌شود. پس تری‌گلیسرید در دیدگاه‌های جدید کاردیولوژی یک عامل ریسک است ولی نه به اهمیت عامل ریسک LDL. ولی وقتی سطحش بالای ۳۰۰ باشد قطعاً اهمیتش کمتر از LDL بالای ۱۶۰ نیست. خوشبختانه این بی‌توجهی که در بخشی از جامعه‌‌ی پزشکی به‌خصوص در مملکت ما نسبت به سطح بالای تری‌گلیسرید دیده می‌شد، الان در حال اصلاح است و اکثر پزشکان به آن توجه می‌کنند به‌خصوص وقتی که همراه با فاکتور دیگری مثل دیابت باشد چون در این‌صورت اهمیت بسیار زیادی پیدا می‌کند و پدیده‌ای کاملاً آتروژنیک می‌شود. مثلاً در سندرم متابولیک سطح تری‌گلیسرید مطلوب را زیر ۱۵۰ اعلام کرده‌اند که حالا ما تا ۲۰۰ را نرمال فرض می‌کنیم.
در گروه اروپایی انجمن قلب در تری‌گلیسرید بین ۲۰۰ تا ۳۰۰، درمان دارویی را توصیه نمی‌کنند اما کالج آمریکایی می‌گوید تری‌گلیسرید بالای ۲۵۰ را اگر بیمار فشار خون دارد یا دیابتی است یا داروی بتابلوکر می‌خورد موظف‌ایم درمان کنیم. اما نکته‌ای که در مورد تری‌گلیسرید خیلی مهم است رد علل ثانویه‌ی هیپرتری‌گلیسریدمی مثل هیپوتیروئیدی، سندرم نفروتیک و مصرف داروهایی چون تیازیدها و بتابلوکرهاست.
تری‌گلیسرید نسبت به LDL بالا به درمان‌های غیردارویی بهتر جواب می‌دهد بنابراین می‌شود برای شروع توصیه به رژیم‌های غذایی و ورزشی کرد ولی بالای ۳۰۰ قطعاً باید درمان‌های دارویی را مورد توجه قرار داد.

چربی خون مطلوب:
کلسترول: زیر ۲۰۰
تری‌گلیسرید: زیر ۲۰۰
HDL: بالای ۳۵



پس می‌رسیم به درمان‌های دارویی… 
مهم‌ترین داروهای مورد استفاده در این بیماری گروه استاتین‌هاست که دهه‌ی ۸۰ وارد بازار شد و با مهار آنزیم HMGCoA reductase باعث می‌شود LDL در کبد اکسیده نشود و تخریب شود. از اول که این دارو معرفی شد، کسی درباره‌ی نقش پررنگش در درمان بیماری‌های آترواسکلروتیک به این وضوح حرف نمی‌زد. نسل اولش لووستاتین بود که به‌عنوان یک داروی پایین‌آورنده‌ی چربی خون خیلی با احتیاط داده می‌شد چون آنزیم‌های کبدی را مقداری بالا می‌برد. منتها به‌مرور که نسل‌های جدیدتر از این دارو استفاده شد و نقش‌های دیگرش هم از نظر بیوشیمیایی مورد توجه قرار گرفت، متوجه شدند که استاتین‌ها نه‌تنها به‌طور موثر در پایین آوردن چربی خون دخالت می‌کنند بلکه در پسرفت پلاک آترواسکلروتیک داخل رگ هم نقش بارزی دارند یعنی به‌قول عوام می‌توانند چربی را آب هم بکنند.
یکی از پدیده‌هایی که در آترواسکلروز خیلی اهمیت دارد، مقوله‌ی پلاک‌های گرم (Hot) است، یعنی پلاکی که اگرچه مثلاً سطح زیادی از رگ کرونر را نبسته است ولی این ویژ‌گی را دارد که یک فرآیند حاد را در داخل رگ ایجاد کند مثلاً در قلب به‌صورت سندرم حاد کرونری یا در مغز به‌صورت استروک حاد. این پلاک‌های گرم در ایجاد انفارکتوس مغزی و انفارکتوس قلبی نقش اصلی را بازی می‌کنند. دیده‌اند که استاتین‌ها در این پلاک‌ها نقش ضد التهابی دارند، بنابراین الان نه‌تنها استاتین‌ها را برای درمان چربی خون به‌کار می‌برند بلکه به‌عنوان یکی از بازوهای درمان وقایع حاد عروقی هم استفاده می‌کنند.
حتی در آن‌ها که چربی خون‌شان بالا نیست…
بله، حالا ما با این چالش جدید روبه‌رو هستیم که وقتی نسخه‌ی یک پزشک متخصص قلب یا مغز و اعصاب به دست یک همکار از گروه دیگر می‌رسد و می‌بیند که این مریض LDL در حد ۸۰-۷۰ دارد ولی قرص استاتین با دوز بالا می‌گیرد، ممکن است این سوال پیش بیاید که وقتی چربی پایین است چرا این دارو را داده‌اند. ولی همان‌طور که برای مریض کرونری نیترات می‌دهند یا درمان‌های Regeneration مغزی را توصیه می‌کنند، استاتین هم به‌عنوان یکی از اجزای درمان مورد توجه است.

استاتین‌ها در پلاک‌های گرم (که در ایجاد انفارکتوس مغزی و انفارکتوس قلبی نقش اصلی را بازی می‌کنند) اثر ضد التهابی دارند، بنابراین به‌عنوان یکی از بازوهای درمان وقایع حاد عروقی استفاده می‌شوند

نقش hsCRP در این میان چیست؟
البته hsCRP در وقایع حاد عروقی بالا می‌رود ولی این‌که در افراد سالم به مجرد بالا بودن hsCRP درمان با استاتین‌ها را شروع کنیم هنوز کاملاً پذیرفته نیست و فعلاً در حد ژورنال‌ها مطرح است. در حال حاضر استاتین‌ها را در صورت بروز وقایع حاد عروقی شروع می‌کنیم تا از پیشرفت و تکرار این وقایع پیشگیری کنیم.
علاوه بر این‌که در خود مقوله‌ی LDL بالا هم خط اول درمان است…
بله، الان در LDL خط اول درمان استاتین‌ است و استاتین جز عارضه‌ی مهمش که میوپاتی (میالژی و دردهای عضلانی و بعضی وقت‌ها متاسفانه حتی میوزیت) و افزایش سطح آنزیم‌های کبد است، عارضه‌ی خیلی بارز دیگری ندارد. عوارض غیراختصاصی گوارشی آن برای‌ اکثر مریض‌ها قابل تحمل است ولی در حدود ۱۰ تا ۱۵٪ بیماران این عوارض جدی‌تر است که سبب می‌شود از مصرف آن محروم ‌شوند. منتها جالب است که بسیاری از بیماران به داروهای مختلف این گروه پاسخ‌های متفاوتی می‌دهند مثلاً ممکن است کسی به لووستاتین جواب خوبی ندهد ولی سیمواستاتین را بهتر تحمل کند.

استاتین‌ها نه‌تنها به‌طور موثر در پایین آوردن چربی خون دخالت می‌کنند بلکه در پسرفت پلاک آترواسکلروتیک داخل رگ هم نقش بارزی دارند

شما خودتان بین همین داروها چطور انتخاب می‌کنید؟
داروی نسل‌های جدیدتر این گروه به نام آتورواستاتین علاوه بر این‌که روی LDL اثرات بهتری دارد، هم می‌تواند سطح HDL را حدود ۱۵ تا ۳۵٪ بالا ببرد و هم سطح تری‌گلیسرید را حدود ۱۵ تا ۳۰٪ پایین می‌آورد بنابراین یک داروی انتخابی است. در دنیا قرص‌هایش از ۸۰ میلی‌گرم به پایین هست و در مملکت ما هم خوشبختانه قرص‌های ۴۰ و ۲۰ و ۱۰ میلی‌گرمی‌اش پیدا می‌شود. در این دارو میوپاتی و دردهای عضلانی‌ خیلی بیشتر است ولی عوارض کبدی آن خوشبختانه به‌اندازه‌ی نسل‌های قبلی نیست. حتی در آخرین مطالعه‌ای که حدود ۳ تا ۴ ماه پیش در اروپا انجام دادند بخشی از این بیماران را که آنزیم‌های کبدی بالا داشتند بیوپسی کبد کردند و دیدند تغییرات قابل توجهی ندارد. بنابراین الان توصیه نمی‌کنیم وقتی آنزیم‌های کبد مثلاً ۲ تا ۳ برابر شد، دارو را قطع کنیم؛ فقط پیگیری دقیق‌تر و نزدیک‌تر را توصیه می‌کنیم. ولی اگر سطح آنزیم‌ها باز هم بالا برود باید آتورواستاتین را قطع کنیم و البته همان‌طور که گفتیم، ممکن است در خیلی از همین بیماران مثلاً سیمواستاتین بدهیم و آنزیم‌ها بالا نرود.

آتورواستاتین علاوه بر این‌که روی LDL اثرات بهتری دارد، هم می‌تواند سطح HDL را حدود ۱۵ تا ۳۵٪ بالا ببرد و هم سطح تری‌گلیسرید را حدود ۱۵ تا ۳۰٪ پایین می‌آورد بنابراین داروی انتخابی است

حالا درمان را تا کی ادامه می‌دهیم؟ 
۴۵ روز تا ۳ ماه. بعد آزمایش جدید می‌دهیم. اگر میزان چربی‌ها به سطح ایده‌آل و مورد نظر ما رسیده باشد، درمان را تا ۳ ماه متوقف و درمان‌های غیردارویی مثل رژیم غذایی و ورزش را توصیه می‌کنیم. بعد از ۳ یا ۴ ماه دوباره سطح چربی‌شان را اندازه می‌گیریم و البته در هر آزمایش آنزیم‌های کبد را هم بررسی می‌کنیم.
اگر بعد از ۳ ماه سطح چربی بالا بود؟
الان توصیه‌ی سازمان جهانی بهداشت این است که این بار ۶ ماه درمان می‌کنیم و بعد از ۶ ماه سطح چربی را اندازه می‌گیریم و اگر مطلوب بود باز هم درمان را تا حد امکان به‌طور دایمی قطع نمی‌کنیم یعنی درمان را با دوزهای پایین‌تر و حتی یک روز در میان یا دو روز در میان ادامه می‌دهیم تا بتوانیم برای از بین بردن LDL در سطح آنزیماتیک نقش موثری ایفا کنیم. اما این مال کسانی است که هیچ مشکل دیگری جز چربی ندارند. ولی بیمارانی که بیماری عروق کرونر یا دیابت یا فشار خون دارند یا سیگار می‌کشند، در این‌ها درمان هیچ‌وقت قطع نمی‌شود بلکه تعدیل می‌شود. یعنی شما در ابتدا ممکن است با ۸۰ میلی‌گرم دارو شروع کنید ولی بعد روزانه ۱۰ میلی‌گرم دارو بدهید یا یک روز در میان بدهید. در این بیماران فقط به شرطی حق دارید دارو را قطع کنید که مثلاً LDL زیر ۸۰ یا ۷۰ برسد و در همین سطح هم ثابت بماند.
در درمان مداوم چند وقت به چند وقت چربی را چک می‌کنیم؟
اصولاً آزمایش چربی باید بین ۳ تا ۴ ماه یک بار تکرار شود. البته در ‌آن‌هایی که دارو می‌خورند تا ۶ ماه هم می‌شود طولش داد ولی آن‌ها را معمولاً همین ۳ تا ۴ ماه را تاکید می‌کنند. از این‌ها که بگذریم، همان‌طور که گفتیم، یک گروه هم هستند که اصلاً استاتین جزو فهرست دارویی‌شان است مثل بیماران ثابت‌شده‌ی عروق کرونر قلب یا عروق مغز.

در یک مطالعه‌ی بزرگ، ترکیب سیمواستاتین با دوز ۸۰ میلی‌گرم با ازتیمایب، سطح کلسترول و LDL را تا حدود ۱۵ تا ۳۰٪ بیشتر از حد مورد نظر هر یک به‌تنهایی پایین ‌آورد

و گروه‌های دارویی دیگر..
اگر به هر دلیلی نتوانیم استاتین بدهیم، می‌توانیم از رزین‌های جاذب کلسترول در بدن مثل کلستیرامین استفاده کنیم که از اولین درمان‌های پایین آورنده‌ی چربی خون بود.




تا دوره‌ی دانشجویی ما هم زیاد تجویز می‌شد. 
هنوز هم در کسانی که حساسیت به استاتین دارند استفاده می‌شود.
گروه بعد فیبرات‌ها هستند که بیشتر تاثیرشان روی تری‌گلیسرید و VLDL است و روی LDL حدود ۱۰ تا ۳۰٪ تاثیر دارند ولی می‌توانند به‌صورت ترکیب با کلستیرامین استفاده شوند. در مملکت ما از این گروه جم‌فیبروزیل و کلوفیبرات وجود دارد. منتها این‌ها یک عارضه‌ی بزرگ‌شان عوارض کبدی و صفراوی است که حتی در مورد کلوفیبرات به اثر آن در ایجاد بعضی از سرطان‌های کیسه‌ی صفرا اشاره شده است. عوارض گوارشی بسیار شدیدی هم دارند که خیلی وقت‌ها تحمل این دارو را در بیمار به صفر می‌رساند و بیمار خودش دارو را قطع می‌کند.
داروی دیگر اسید نیکوتینیک است که تا پیش از دهه‌ی ۸۰ مورد توجه بود منتها دوزی که برای پایین آوردن چربی خون نیاز است دوز خیلی بالایی است حتی تا ۱۰۰۰ میلی‌گرم یعنی ۱۰ قرص‌ ۱۰۰ میلی‌گرمی. عارضه‌ی بارزش ناراحتی گوارشی حتی خونریزی گوارشی و گرگرفتگی خیلی شدید است که البته می‌شود به کمک بعضی از داروهای دیگر این را کنترل کرد. به‌هرحال داروی انتخابی نیست ولی در گروه‌هایی که به هر دلیلی نمی‌توانند از داروهای دیگر استفاده کنند تجویز می‌شود و در خارج الان دوزهای ۱ ‌گرمی‌اش هم آمده است.
در مواردی که فقط تری‌گلیسرید بالا باشد داروی انتخابی چیست؟
فیبرات‌ها با دوز جم‌فیبروزیل حداقل ۱۰۰۰ میلی‌گرم تا حدود ۱۲۰۰ تا ۱۸۰۰٫ البته گیلانی‌ها معمولاً با ۶۰۰ تا ۹۰۰ میلی‌گرم تری‌گلیسریدشان کنترل می‌شود منتها تحمل گوارشی آن خیلی مشکل است. دارویی که در دنیا الان مورد توجه است و هنوز در ایران نیامده فنوفیبرات است که به‌طور اختصاصی روی تری‌گلیسرید اثرات قابل توجهی دارد و عوارضش هم کمتر است چون دوز کمتری از آن مورد نیاز است. در مطالعات جدید دیدند روی میزان بقا (Survival) بیماران هم چه به‌تنهایی و چه در ترکیب با استاتین‌ها اثرات خوبی دارد.
تازگی‌ها درمان‌های ترکیبی جدیدی هم وارد بازار شده است…
داروی جدیدی که خوشبختانه در ایران هم یکی دو سالی است آمده قرص ازتیمایب است که از آن گروه رزینی است که جذب چربی را در سیستم گوارش مختل می‌کند. عوارض زیادی هم ندارد. البته در نارسایی کبد و بیماران کلیوی استفاده از آن ممنوع است، ولی به‌عنوان یک درمان ترکیبی با استاتین‌ها برای پایین آوردن چربی در بیمارانی که به استاتین‌ها به‌تنهایی جواب نمی‌دهند و داروهای گروه‌های دیگر را هم تحمل نمی‌کنند خیلی موثر است. چندین مطالعه حدود ۶-۵ سال گذشته انجام شده و دیده‌اند که درمان ترکیبی این دو از درمان هر کدام به‌تنهایی موثرتر بوده است. به‌ویژه مطالعه‌ی خیلی بزرگی در فنلاند کردند که دیدند ترکیب سیمواستاتین با دوز ۸۰ میلی‌گرم با ازتیمایب، سطح کلسترول و LDL را تا حدود ۱۵ تا ۳۰٪ بیشتر از حد مورد نظر هر یک به‌تنهایی پایین می‌آورد.
پس در ابتدای درمان این ترکیب را شروع نمی‌کنیم؟
هنوز چنین توصیه‌ای نشده است. باید یکی از این درمان‌ها را شروع کنیم و اگر جواب نداد سراغ درمان ترکیبی برویم.
و می‌رسیم به درمان‌های غیردارویی…
اهمیت درمان‌های غیردارویی به‌ویژه در کسانی که فقط چربی خون بالا دارند به‌اندازه‌ی همین درمان‌های دارویی است. در این مورد باید به شرایط بیمار نگاه کرد. چون خیلی از بیمارانی که دچار سندرم متابولیک‌اند آدم‌های چاق هستند، توصیه به کاهش وزن خیلی مهم است. چاقی یکی از علل بروز مقاومت به انسولین است و مقاومت به انسولین یکی از مکانیزم‌های پاتوفیزیولوژی بالا رفتن سطح چربی خون است. بنابراین کسانی که به‌خصوص چاقی کمری دارند قطعاً باید وزن‌شان را کم کنند و در خیلی از مطالعات در سندرم متابولیک کاهش وزن هم در پایین آوردن سطح چربی خون و هم در پایین آوردن سطح قند خون موثر است. خوشبختانه الان در گیلان کلینیک‌های تغذیه رواج پیدا کرده و بازارشان هم خیلی خوب است و به شرطی که درمان‌های مناسب و توصیه‌های منطقی داشته باشند و وزن بیمار را براساس استاندارد متناسب با سن کاهش بدهند می‌توانند خیلی مفید باشند.
نکته‌ی بعدی جدا از قضیه‌ی کاهش وزن، مساله‌ی خود رژیم غذایی (Diet) است چون بخش عمده‌ای از رژیم غذایی افراد را همین چربی‌ها تشکیل می‌دهد. کسی که هیپر‌لیپیدمی دارد باید میزان چربی در سبد خانواده‌اش کمتر شود به‌ویژه چربی اشباع‌شده. ما به کمک متخصص تغذیه می‌توانیم غذاهایی را تجویز کنیم که میزان چربی کمتری دارد یا چربی آن بیشتر منشاء گیاهی دارد و به‌ویژه در آن شکل مضر «ترانس» که عامل اصلی ایجاد پدیده‌ی آترواسکلروز است، حذف شده باشد. الان بیشتر مصرف چربی‌های گیاهی به‌صورت دانه‌های گیاهی و روغن‌هایی که از این دانه‌ها گرفته می‌شود مورد توجه است و همین‌طور عدم مصرف غذاهای پرچرب یا غذاهایی که برای نگهداری‌شان مجبوریم مواد چربی‌دار به آن‌ها اضافه کنیم مثل فست‌فودها. علاوه بر این، افزایش میزان پروتئین و سبزیجات در سبد خانواده و مصرف میوه‌ها خیلی توصیه می‌شود. به‌خصوص نقش برخی از مرکبات به‌دلیل سطح بالای ویتامین C و آنتی‌اکسیدان‌شان خیلی مهم است چون همان‌طور که در ابتدا اشاره شد، اکسیده شدن LDL در عملکرد تخریبی آن در سطح عروق نقش کلیدی دارد و به‌همین دلیل شاید در آینده آنتی‌اکسیدان‌ها عامل اصلی درمان باشند. بنابراین رژیم‌های غنی از میوه و سبزی‌های تازه را به این خاطر به‌شدت توصیه می‌کنند.

نقش مرکبات به‌دلیل سطح بالای ویتامین C و آنتی‌اکسیدان‌شان خیلی مهم است چون اکسیده شدن LDL در عملکرد تخریبی آن در سطح عروق نقش کلیدی دارد و به‌همین دلیل شاید در آینده آنتی‌اکسیدان‌ها عامل اصلی درمان آترواسکلروز باشند



ویتامین C خوراکی چطور؟
مشخص نیست که چقدر تاثیر دارد، ولی اصولاً آنتی‌اکسیدان‌هایی که در میوه‌هاست سوای ‌خود ویتامین C است. البته ویتامین C هم جزو آنتی‌اکسیدان‌‌هاست و مطرح است، مثل فولیک اسید که می‌گویند بخشی از تاثیرات هموسیستئین روی آترواسکلروز را می‌تواند متوقف کند و برگرداند.
اما در بخش پروتئین در مورد تخم‌مرغ ما دو تا مشکل داریم و آن این‌که در زردی آن هموسیستئین هم به فراوانی چربی وجود دارد و هنوز هموسیستئین را در پاتوفیزیولوژی آترواسکلروز دخیل می‌دانند، هر چند نه به آن شدت قدیم. بنابراین در بیماران با چربی خون بالا که در سنین زیر ۲۰ سال هستند تجویز دو عدد تخم‌مرغ در هفته موردی ندارد، ولی در آن‌هایی که به‌طور جدی بیماری‌های عروق کرونری دارند مصرف زرده‌ی تخم‌مرغ را فقط در غذا توصیه می‌کنیم نه به‌صورت مصرف تخم‌مرغ کامل. ولی مصرف سفیده‌ی تخم‌مرغ به‌دلیل منابع سرشار پروتئینی که دارد کاملاً توصیه می‌شود.
در یک‌سری از مقالات جدید تخم‌مرغ را آن‌قدر هم مضر نمی‌دانند.
هنوز هم این بحث هست. منتها آن‌چه به‌خصوص تخم‌مرغ را پیش ما متخصصین قلب و در نتیجه بین عوام هم بدنام کرده آن بخش آتروژنیسیتی مستقیم آن است که آن هم به‌خاطر هموسیستئن موجود در آن است مثل گوشت قرمز. البته شما در هیچ‌کدام از این‌ها حق ندارید بیمار را از مصرف‌شان محروم کنید. می‌دانید که در دیابت هم اگر کسی از کربوهیدرات محروم شود، وضعیتش بدتر می‌شود. بنابراین من خودم شخصاً اعتقاد دارم که بخش تغذیه را باید بسپاریم به دست متخصص آن و معمولاً به بیمارانم توصیه‌ی خیلی کلی می‌کنم و جزییاتش را توصیه می‌کنم مریض‌ها بروند دنبال مشاوره‌ی تغذیه، چون واقعاً یک مشاوره‌ی منطقی تغذیه خیلی به بیمار کمک می‌کند. نه‌تنها در بیماران چاق، بلکه در افراد لاغری هم که چربی‌شان بالاست. این‌ها باید رژیم‌های غذایی منطقی داشته باشند که خسته‌شان نکند. چون معمولاً تداوم رژیم غذایی به مشکل برمی‌خورد.
به‌خصوص در گیلان…
بله، به‌خصوص در گیلان با این تنوع غذاهایی که ما داریم. انتظار این‌که یک مریضی دو سال بتواند روی رژیم غذایی ثابت باشد فقط با تنوع ممکن است و این تنوع را باید متخصص تغذیه ابتکار کند.
نکته‌ی سوم که اهمیتش هر روز زیادتر می‌شود مساله‌ی ورزش است. شاید تاکید بر آن کمی تکراری باشد، ولی ورزش به‌عنوان یک عادت باید در جامعه جا بیافتد به‌خصوص در گروهی که مشکل چربی خون دارند، افزایش وزن دارند یا دیابت دارند، یعنی یک عاملی دارند که آن‌ها را به‌سمت بیماری‌های خطرناک در آینده سوق می‌دهد. الان گفته می‌شود که در هفته باید دست‌کم ۱۵۰ دقیقه ورزش کرد. البته در یک مطالعه در انگلستان که روی خانم‌های بعد از سن یائسگی انجام شد، دیدند آن‌هایی که حتی یک روز در هفته ورزش می‌کنند احتمال بیماری‌های عروق کرونرشان نسبت به آن‌هایی که ورزش نمی‌کنند خیلی کمتر می‌شود. منتها آن چیزی که توصیه می‌شود ۵-۳ روز در هفته به‌مدت ۴۵-۳۰ دقیقه است که ۱۰ دقیقه از آن به گرم کردن و سرد کردن می‌گذرد و جزو ورزش حساب نمی‌شود و حدود ۳۰ دقیقه مفید است. ورزشی هم که توصیه می‌شود، ورزش‌های هوازی مثل پیاده‌روی است. پیاده‌روی هم قبلاً توصیه می‌کردند آن‌قدر تند باشد که در بخشی از آن تپش قلب به حداکثر خود برسد ولی الان می‌گویند باید آن‌قدر تند باشد که بتوانیم با همراه بغل دستی صحبت کنیم. یعنی سرعت به‌اندازه‌ی زمان و مسافت اهمیت ندارد و ارزش دویدن به‌اندازه‌ی همان پیاده‌روی است. البته مرتب مقاله‌هایی درباره‌ی اهمیت ورزش‌هایی مثل دو، شنا، دوچرخه‌سواری و… در بیمارانی که چربی خون دارند منتشر می‌شود ولی هیچ‌جا توصیه به ورزش حرفه‌ای نشده است. البته کسی که ورزشکار بود توصیه می‌شود به ورزش متناسب با سنش ادامه دهد. نکته‌ی مهم این است که چون بسیاری از این بیماری‌های به‌خصوص بیماری‌های قلبی- عروقی، ممکن است یک سیر مخفی داشته باشد، اگر کسی بالای ۴۰ سال تصمیم می‌گیرد رویه‌ی زندگی‌اش را عوض کند و به ورزش رو بیاورد، حتماً باید برای اولین‌بار قلبش را از نظر تحمل ورزش آزمایش کند، چون ممکن است همان ورزش اولین و آخرین بارش باشد.


http://pezeshkangil.com/

مطالب مشابه:

روغنی که باعث کاهش وزن می شود 

سندرم متابولیک جیست؟

کرفس کوهی؛ ضد فشار و چربی خون 

کاهش چربی خون با گیاهان دارویی

عواملی که کودک را ناشنوا می‌کند.


نتایج یک پژوهش حاکیست: عواملی چون سابقه فامیلی ناشنوایی، نسبت فامیلی والدین، مصرف داروهای اتوتوکسیک، تشنج، زردی نوزادی منجر به تعویض خون، ضربه به سر، تروما به مادر در دوران بارداری و ... خطر ناشنوایی حسی عصبی در کودکان را افزایش می‌دهد.


به گزارش سرویس پژوهشی ایسنا، براساس تحقیقات انجام شده، به نظر می‌رسد که بیش از تمام ناتوانی‌های دوران کودکی، مساله «ناشنوایی» مورد بحث قرار گرفته باشد. این امر احتمالا به سبب آن است که قدرت تکلم، ارتباط نزدیکی با قدرت شنوایی دارد؛ بنابراین برای بسیاری از کودکانی که از آغاز زندگی، شنوایی خود را از دست داده‌اند، مشکل اساسی صرفا فقدان حس شنوایی نیست، بلکه عدم امکان پیشرفت و دستیابی به سیستم ارتباطی مناسب نیز هست.


بنابر خصوصیات ناشنوایی (شدت، یک طرفه یا دو طرفه بودن، زمان شروع، سن تشخیص و ...) و عواملی مانند حمایت خانوادگی، اثرات متفاوتی بر زندگی کودک تحمیل می‌شود. اگر کودکی در 2-3 سال اول زندگی خود که زمان بحرانی برای رشد تکلم است، از نظر شنوایی تحریک نشود، این عملکرد بیولوژیک (تکلم) رشد نخواهد کرد و مسایل اجتماعی، رفتاری و آموزشی ناشی از عدم توانایی ایجاد ارتباط با دیگران را به وجود می‌آورد.


سازمان جهانی بهداشت هم اعلام کرده است: حدود 120 میلیون نفر در دنیا مبتلا به نوعی از ناشنوایی هستند که در ارتباط آنها با دیگران تاثیر می‌گذارد. درحالیکه بیش از نیمی از ناشنوایی‌ها قابل پیشگیری است، آگاهی عمومی نسبت به عواقب ناشنوایی و روش‌های پیشگیری موثر و درمان آن در سطح پایینی قرار دارد.


شیوع ناشنوایی حسی عصبی دو طرفه، متوسط تا شدید و دائمی در نوزادان 1- 0.5 در هزار تولد زنده است، و از آن جایی که شروع کاهش شنوایی به دلایل مختلف در هر سنی محتمل است، شیوع در کودکان زیر 6 سال به 2- 1.5 در هزار می‌رسد.


تحقیقات نشان داده است: عوامل ژنتیکی، علت 50 درصد ناشنوایی‌های شدید دوران کودکی است. شیوع ناشنوایی در کودکانی که از بیماری مننژیت زنده می‌مانند، 2.4 تا 29 درصد گزارش شده است. میزان وقوع ناشنوایی ارثی بین یک در 2000 تا یک در 6000 تولد زنده است. ناسازگاری خونی نوزادان عامل 3 درصد از ناشنوایی‌های عمیق کودکان است.


همچنین ناشنوایی حسی عصبی یکی از عوارض شایع (50درصد) در سرخجه مادرزادی است و طبق یک بررسی دیگر، به عنوان شایع‌ترین عارضه با شروع دیررس (87 درصد) محسوب می‌شود. در اغلب مناطق دنیا از هر یک هزار تا 1200 تولد زنده، یک نوزاد با ناشنوایی متولد می‌شود و در گروه پر خطر این رقم به یک در 50 نوزاد می‌رسد. از هر 50 نوزادی که در بخش مراقبت‌های ویژه بستری می‌شود، یک کودک به کاهش شنوایی مبتلا می‌شود.


طبق یک تحقیق که در ایران انجام شده، میانگین سن تشخیص کمبود شنوایی، 3.5 سالگی است، در حالی که میانگین سن تردید والدین نسبت به وجود شنوایی طبیعی در کودک، حدود 22 ماهگی (یک سال و 10 ماه) بوده و میانگین سن آغاز آموزش‌های ویژه ناشنوایان، حدود 5 سال و 2 ماهگی (62 ماهگی) برآورد شده است.


تشخیص ناشنوایی قبل از 2 سالگی، کلید موفقیت در درمان و ناتوانی این کودکان است. بنابراین برنامه غربالگری برای ناشنوایی در کودکان مورد تاکید است. بعضی از مراکز، همه نوزادان را غربالگری کرده و بعضی مراکز فقط گروه پرخطر ناشنوایی را مورد بررسی قرار می‌دهند. اما از آن جایی که بعضی از موارد ناشنوایی به صورت دیررس ظاهر می‌شود، پزشکان باید در تشخیص به موقع آن دقت داشته باشند.


نتایج یک پژوهش مورد- شاهد که توسط پژوهشگران کشور انجام شده، ارتباط بعضی از عوامل خطر با ناشنوایی حسی عصبی در 396 کودک زیر 6 سال را بررسی کرده است.


گروه مورد در این پژوهش، شامل 200 کودک با تشخیص ناشنوایی حسی عصبی مستقر در مراکز آموزشی ناشنوایان بودند که با گروه شاهد شامل 196 کودک انتخاب شده از مهدکودک‌ها مورد مقایسه قرار گرفتند.


نتایج این بررسی نشان داد عواملی چون سابقه فامیلی ناشنوایی، نسبت فامیلی والدین، مصرف داروهای اتوتوکسیک، تشنج، زردی نوزادی منجر به تعویض خون، ضربه به سر، تروما به مادر در دوران بارداری، بیماری بثوری مادر در دوران بارداری و زایمان دشوار مادر، به‌طور مستقل خطر ناشنوایی حسی عصبی در کودکان را افزایش می‌دهند.


از آن جایی که 30-20 درصد مشکلات شنوایی کودکان در دوران کودکی بروز می‌کنند، بنابراین غربالگری ناشنوایی باید با فواصل مناسب در دوران خردسالی ادامه یابد. تمام کودکانی که در معرض خطر تشخیص داده می‌شوند، اگر در بررسی‌های ابتدایی از نظر شنوایی سالم تشخیص داده شدند، باید به علت احتمال شروع تاخیری ناشنوایی، حداقل تا دو سالگی، از نظر سنجش شنوایی پیگیری شوند.


مهمترین عوامل موثر بر بروز خطر ناشنوایی کودکان


نتایج تجزیه و تحلیل عوامل مربوط به سوابق کودک در دو گروه مورد و شاهد (کودکان پیش دبستانی مراکز آموزشی ناشنوایان شهر تهران که واجد شرایط ورود به مطالعه بودند ) نشان داد: سابقه (مثبت) فامیلی ناشنوایی، نسبت فامیلی والدین، تشنج، مصرف داروهای اتوتوکسیک ، ضربه به سر، زردی منجر به تعویض خون نوزادان، مننژیت، وزن بدو تولد کمتر از 2500 گرم، با ناشنوایی کودکان از نظر آماری دارای ارتباط معنی‌دار هستند اما سابقه تولد نارس و آسفیکسی ارتباط معنی‌داری با ناشنوایی کودکان نشان ندادند.


کدام بیماری‌های مادر در بروز ناشنوایی موثر است؟


همچنین نتایج بررسی عوامل مربوط به سوابق دوران بارداری و زایمان مادر نیز حاکی از آن است که ابتلای مادر به بیماری بثوری (به خصوص سرخجه) در دوران بارداری، تماس مادر با اشعه ایکس در دوران باردای، تروما به مادر در دوران بارداری مانند تصادف اتومبیل، پرت شدن از بلندی، ضربه‌های منجر به بستری و مشکلات حین زایمان مادر با ناشنوایی کودک دارای ارتباط آماری معنی‌دار هستند.


طبق این تحقیق، سایر سوابق دوران بارداری مادر مانند مصرف داروهای اتوتوکسیک، ابتلا به بیماری قلبی، افزایش فشار خون، پره اکلامپسی، تشنج، خونریزی واژینال، گواتر، دیابت، آسم و نوع زایمان مادر از نظر آماری با ناشنوایی کودکان ارتباط معنی‌دار نداشتند.


نتایج این مطالعه نشان می‌دهد که بررسی درباره علل و راهکارهای پیشگیری از وقوع معلولیت در کودکان باید جایگاهی عمیق‌تر در طب کودکان ایران بیابد.


افزایش 4 برابری خطر ناشنوایی با مصرف داروهای اتوتوکسیک در کودکان


طبق این پژوهش، سابقه مصرف داروهای اتوتوکسیک در کودکان، خطر ناشنوایی را تا حدود 4 برابر افزایش داده است. ارزیابی اثر این داروها بر شنوایی کودکان دشوار است، زیرا این داروها ممکن است به علت بیماری‌های خطرناکی مصرف شده باشند که خود عامل خطر ناشنوایی محسوب می‌شوند (مانند کم وزنی و زردی) . به هر حال تجویز این داروها برای بیماران سرپایی باید با احتیاط کامل انجام شود. برای کودکان بستری در بیمارستان با توجه به این که افت شنوایی ناشی از داروهای اتوتوکسیک ابتدا در فرکانس‌های بالاتر از حد شنوایی واقع شده و بعد با افزایش شدت سمیت دارو، فرکانس‌های پایین‌تر در دامنه شنوایی نیز درگیر می‌شود، بنابراین می‌توان قبل از شروع درمان با داروهای اتوتوکسیک کودکان را از نظر شنوایی ارزیابی کرده و سپس طی درمان نیز با فواصل مناسب شنوایی سنجی را انجام داده و به محض درگیری فرکانس‌ها بالاتر از حد شنوایی، داروهای پر خطر را تعویض کرد.


میزان قابل توجه خطر عامل ارثی بر بروز ناشنوایی


به گزارش ایسنا، تحقیق فوق حاکی از آن است که وجود سابقه فامیلی ناشنوایی، خطر ناشنوایی در کودکان را حدود 11 برابر افزایش داده است. عوامل ارثی در مجموع از شایع‌ترین علل ناشنوایی مادرزادی بوده و برخی از فرم‌های ارثی ناشنوایی شروع تاخیری دارند؛ بنابراین کودکانی که دارای سابقه مثبت ناشنوایی در افراد خانواده و فامیل هستند، حتی در صورت سا لم بودن شنوایی در ابتدای زندگی، از نظر سنجش شنوایی باید مورد پیگیری قرار گیرند. مشاوره ژنتیکی نیز در این خانواده‌ها به‌خصوص هنگام ازدواج فامیلی، در کاهش متولدین ناشنوا نقش بسزایی خواهد داشت. در این مطالعه نیز ازدواج فامیلی والدین خطر ناشنوایی کودکان را حدود 4 برابر افزایش داده است.


سرخجه مادرزادی خطرناک‌ترین بیماری در ایجاد ناشنوایی کودکان


سابقه ابتلای مادر به بیماری‌های بثوری در دوران بارداری، خطر ناشنوایی در کودکان را حدود 13 برابر افزایش داده است. در این گروه از بیماری‌ها، سرخجه مادرزادی خطرناک‌ترین بیماری در ایجاد ناشنوایی کودکان است. واکسیناسیون سرخجه در کشورهای غربی بروز این بیماری و در نتیجه عوارض آن را کاهش داده است. بیماری سرخجه در حدود 50 درصد موارد بدون علامت است. بنابراین تعداد زیادی از مادران مبتلا به این بیماری به علت عدم اطلاع از بیماری خود سابقه‌ای را ذکر نمی‌کنند. طبق یک مطالعه انجام شده، ابتلای مادران به سرخجه در دوران بارداری خطر ناشنوایی در کودکان را حدود 2.5 برابر افزایش می‌دهد.

زردی نوزادی منجر به تعویض خون و افزایش 3 برابری احتمال ناشنوایی


ناشنوایی ناشی از عفونت‌های TROCH ممکن است پیش رونده باشد، بنابراین کودکان در معرض این خطر باید با فواصل کوتاه (هر 6 ماه در سال اول) از نظر شنوایی آزمون شوند. زردی نوزادی منجر به تعویض خون، میزن خطر ابتلای به ناشنوایی را حدود 3 برابر افزایش داده است.

ناشنوایی بر اثر ناسازگاری خونی


طبق این تحقیق، ناسازگاری خونی علت 3 درصد ناشنوایی عمیق در کودکان است. تمامی نوزادانی که پس از تعویض خون از بیمارستان ترخیص می‌شوند، از نظر شنوایی باید مورد آزمون قرار گیرند.


افزایش 13 برابری خطر ناشنوایی بر اثر بیماری مننژیت


بیماری مننژیت نیز در تجزیه و تحلیل ابتدایی پس از تطبیق برای متغیر سن کودک و تحصیلات مادر حدود 13 برابر خطر ناشنوایی را در کودکان افزایش داده است. در گروه «مورد» این تحقیق 9 کودک (4.6 درصد)‌ و در گروه شاهد یک کودک (0.5 درصد) سابقه ابتلا به مننژیت داشتند. البته این نتایج در حالی به دست آمده که امروزه باید مشخص شود که عوارض دارویی چه سهمی از ناشنوایی مننژیتی را برعهده دارد؛ زیرا عمده داروهایی که برای درمان مننژیت مصرف می‌شوند، می‌توانند بر سیستم شنوایی نیز تاثیر بگذارند. نهایتا سنجش شنوایی یک ماه پس از ترخیص کودکان مبتلا به مننژیت ضروری است.


تاثیر کم آسفیکسی بر ناشنوایی کودکان


در این پژوهش، آسفیکسی، خطر قابل توجهی برای ناشنوایی کودکان محسوب نشده است. البته اثبات آسفیکسی به عنوان یک عامل واحد برای ایجاد ناشنوایی دشوار است؛ زیرا معمولا سابقه آسفیکسی در کودکان با عوامل خطرآفرین دیگری مانند تولد با وزن پایین یا سابقه کما یا تشنج نیز همراه است. «وزن پایین در بدو تولد» نیز در این مطالعه از نظر آماری ارتباط معنی‌دار با ناشنوایی نشان نداد. البته باید توجه کرد که در نوزادان کم وزن، احتمال افزایش بیلی‌روبین خون، تشنج و آسفیکسی بیشتر بوده و دشوار است که بتوان علت ناشنوایی را به دقت تعیین کرد. احتمال عفونت نیز در این گروه بیشتر بوده و درمان مشکلاتی مانند سپتی سمی نوزادی نیز خطر داروهای اتوتوکسیک را افزایش می‌دهد.


برای پیشگیری از مصیبت ناشنوایی کودکان چه باید کرد؟


به گزارش ایسنا، نتایج این پژوهش تاکید دارد که با شناخت میزان خطر بالایی که برای بعضی از عوامل موثر در ناشنوایی کودکان مطرح شده و با اطلاع از این که عوامل بی‌شماری وجود دارد که نقش آنها در معلولیت کودکان کشورمان ناشناخته مانده است و کودکان ما ارزش رهایی از این معلولیت‌های مصیبت‌بار را دارند، تشکیل کمیته پیشگیری از معلولیت‌های کودکان در کشور ضروری است. این کمیته در زمینه ناشنوایی کودکان نیاز به همکاری متخصصان کودکان، متخصصان گوش و حلق و بینی و به خصوص کارشناسان شنوایی سنجی دارد تا بتوان مسایل مربوط به روش‌های غربالگری مناسب، تشخیص و ارجاع به موقع برای توان بخشی، تعیین مراکز شنوایی سنجی معتبر به خصوص برای کودکان زیر یک سال، استفاده تست‌های مناسب برای شنوایی سنجی و اقدامات درمانی را برنامه‌ریزی کرده و هماهنگی بخشیده و نهایتا توسط انجام مطالعات تحقیقی و ارایه برنامه‌های آموزشی برای والدین و پزشکان از میزان بروز ناشنوایی در کودکان کاسته و بار اقتصادی تحمیل شده بر جامعه را نیز کاهش داد.


نتایج این مطالعه که موید میزان خطر بالای عوامل مورد بررسی در ناشنوایی کودکان است، همچنین ضرورت ابقای یک سیستم غربالگری مناسب برای کودکان ناشنوا را مطرح می‌کند و در راستای آن باید برنامه پیشگیری اولیه از ابتلای کودکان به ناشنوایی نیز مدنظر قرار گیرد.

مطالب مشابه:

ناشنوایی و اختلال در شنوایی

حرکات ساده‌ای که منجر به ناشنوایی شما می‌شوند 

بررسی عوارض پارازیت های ماهواره بر روی سلامتی انسان 

درباره ازدواج فامیلی 

چرا برخی از کودکان دیر زبان باز می کنند ؟ 

اختلال در شنوایی


ناشنوایی‌ و اختلال‌ در شنوایی‌ عبارت‌ است‌ از کاهش‌ توانایی‌ یا ناتوانی‌ کامل‌ در شنیدن‌. ناشنوایی‌ می‌تواند به‌ علت‌ مشکل‌ در استخوان‌های‌ کوچک‌ موجود در گوش‌ میانی‌ که‌ صدا را انتقال‌ می‌دهند یا مشکل‌ در شاخه‌های‌ عصب‌هشتم‌ مغزی‌ که‌ صدا را به‌ مغز انتقال‌ می‌دهند باشد. بنابراین‌ دو نوع‌ ناشنوایی‌ وجود دارد: 

ناشنوایی‌ انتقالی‌ ، که‌ در آن‌ استخوان‌های‌ کوچک‌ موجود در گوش‌ میانی‌ تخریب‌ می‌شوند و صدا را انتقال‌ نمی‌دهند «اتواسکلروز).

ناشنوایی‌ حسی‌ ـ عصبی ‌، که‌ در آن‌ عصب‌ هشتم‌ مغزی‌ «عصب‌ شنوایی‌) اغلب‌ به‌ دلایل‌ ناشناخته‌ آسیب‌ می‌بینید.ناشنوایی‌ مختلط‌، شامل‌ هر دو نوع‌ ناشنوایی‌ انتقالی‌ و حسی‌ ـ عصبی‌ میباشد.


علایم‌ شایع‌

در شیرخوار:پاسخ‌ ندادن‌ به‌ صداهای‌ محیط‌، خصوصاً صداهایی‌ که‌ قاعدتاً باید شیرخوار را از جا بپرانند.

در افراد مسن‌: مشکل‌ داشتن‌ در افتراق‌ (گوش‌ دادن‌ انتخابی‌ به‌) صداهای‌ محیط‌ اطراف‌

وزوز گوش‌، سرگیجه‌، درد

بلند کردن‌ صدای‌ رادیو یا تلویزیون‌


علل‌

مادرزادی‌ در اثر توارث‌ ژنتیکی‌ غالب‌ یا مغلوب‌

عفونت‌های‌ مزمن‌ گوش‌ میانی‌ یا گسترش‌ عفونت‌ به‌ گوش‌ داخلی‌

تولید موم‌ گوش‌ به‌ مقدار زیاد

اختلالات‌ رگ‌های‌ خونی‌ ، از جمله‌ بالا بودن‌ فشارخون‌

صدمه‌ به‌ سر

تومور

لخته‌های‌ خونی‌ که‌ به‌ رگ‌های‌ کوچک‌ تغذیه‌کننده‌ عصب‌ شنوایی‌ می‌روند.

مولتیپل‌ اسکلروز (ام‌.اس‌)

سیفلیس‌

اختلالات‌ انعقاد خون‌

عفونت‌ ویروسی‌ مثل‌ اوریون‌

قرار گرفتن‌ طولانی‌ مدت‌ در معرض‌ صداهای‌ 85 دسی‌بل‌ یا قوی‌تر

بالا رفتن‌ سن‌. اکثر افراد بالای‌ 65 سال‌ در شنیدن‌ صداهای‌ زیر (با فرکانس‌ بالا) مشکل‌ دارند.


عوامل‌ افزایش‌ دهنده‌ خطر

سابقه‌ خانوادگی‌ ناشنوایی‌ مادرزادی‌ یا اکتسابی‌

مصرف‌ داروهایی‌ مثل‌ ضد التهاب‌های‌ غیراستروییدی‌، سیس‌ پلاتین‌ ، اریترومایسین‌ها، جنتامایسین ‌، استرپتومایسین ‌، توبرامایسین‌ ، کینین ‌، فوروسماید ، اسید اتاکرینیک‌ ، یا دوزهای‌ بالای‌ آسپیرین‌، و سایر داروها

افرادی‌ که‌ در مشاغلی‌ مشغول‌ به‌ کار هستند یا تفریحاتی‌ دارند که‌ سطح‌ صدا در آنها بالا است‌، مثل‌ نواختن‌ موسیقی‌های‌ سنگین‌ یا کارگرانی‌ که‌ با مته‌های‌ بادی‌ قوی‌ آسفالت‌ خیابان‌ را می‌کنند.


پیشگیری‌

از مصرف‌ طولانی‌مدت‌ یا مصرف‌ مقادیر بالاتر از دوزهای‌ طبیعی‌ داروهایی‌ که‌ باعث‌ ناشنوایی‌ می‌شوند خودداری‌ کنید.

در صورت‌ وجود بیماری‌های‌ زمینه‌ساز ناشنوایی‌، خصوصاً عفونت‌های‌ گوش‌ و مشکلات‌ آلرژیک‌ و تنفسی‌، به‌ پزشک‌ مراجعه‌ کنید.

از قرار گرفتن‌ طولانی‌مدت‌ در معرض‌ صدای‌ بلند خودداری‌ کنید. اگر چاره‌ای‌ نیست‌، از محافظ‌های‌ مناسب‌ گوش‌ استفاده‌ نمایید.


عواقب‌ مورد انتظار

بعضی‌ از موارد ناشنوایی‌ انتقالی‌ را می‌توان‌ با جراحی‌ درمان‌ کرد. ناشنوایی‌ ناشی‌ از قرار گرفتن‌ طولانی‌مدت‌ در معرض‌ صدای‌ بلند نیز گاهی‌ با حذف‌ صدا برطرف‌ می‌شود. اما سایر انواع‌ ناشنوایی‌ معمولاً دایمی‌ هستند.


عوارض‌ احتمالی‌

ناشنوایی‌ دایمی‌

تأخیر در کسب‌ توانایی‌ها و مهارت‌های‌ زبانی‌ در کودکان‌

تأثیرات‌ عاطفی‌ ناشنوایی‌


درمان‌


اصول‌ کلی‌ 

شنوایی‌ سنجی‌ و آزمون‌های‌ شنوایی‌ با یک‌ دیاپازون‌ (آزمون‌ رینه‌) برای‌ تشخیص‌ اختلالات‌ شنوایی‌. با کمک‌ این‌ بررسی‌ها می‌توان‌ شدت‌ و الگوی‌ هرگونه‌ مشکل‌ شنوایی‌ و نوع‌ ناشنوایی‌ (انتقالی‌ یا حسی‌ ـ عصبی‌) را تعیین‌ کرد.

با انجام‌ کارهای‌ نسبتاً ساده‌ مثل‌ در آوردن‌ موم‌ گوش‌ یا ترمیم‌ پارگی‌ پرده‌ گوش‌ ممکن‌ است‌ مشکل‌ شنوایی‌ برطرف‌ شود.

اگر ناشنوایی‌ به‌ داروها مربوط‌ باشد، تغییر در دوزاژ با قطع‌ مصرف‌ دارو ممکن‌ است‌ کمک‌کننده‌ باشد.

گاهی‌ جراحی‌ برای‌ ناشنوایی‌ از نوع‌ انتقالی‌ اگر ناشنوایی‌ دایمی‌ یا ناتوان‌کننده‌ باشد:

زبان‌ علامتی‌ با دست‌ و مهارت‌های‌ لب‌ خوانی‌ را فرا بگیرید.

در صورت‌ توصیه‌، از سمعک‌ استفاده‌ کنید و کار با آن‌ را یاد بگیرید.

در صورت‌ لزوم‌، گفتار درمانی‌ و بازتوانی‌ گفتاری‌

در صورت‌ امکان‌، از وسایل‌ مخصوص‌ برای‌ تلفن‌ خود استفاده‌ کنید.

وسوسه‌ گوشه‌گیری‌ اجتماعی‌ به‌ خاطر مشکل‌ شنوایی‌ را از خود دور کنید. انزوا باعث‌ بیشتر شدن‌ مشکلات‌ ارتباطی‌ و سَرخوردگی‌ می‌شود، و سازگاری‌ را نیز مشکل‌تر می‌کند.

داروها 

آنتی‌بیوتیک‌ها، اگر عفونت‌ وجود داشته‌ باشد.

داروهای‌ دکونژستان‌ برای‌ سایر عفونت‌های‌ گوش‌

درمان‌ استرویید برای‌ ناشنوایی‌ حسی‌ ـ عصبی‌ ناگهانی‌ و بدون‌ علت‌ مشخص‌


فعالیت در زمان ابتلا به این بیماری

محدودیتی‌ برای‌ آن‌ وجود ندارد. 


رژیم‌ غذایی‌

رژیم‌ خاصی‌ توصیه‌ نمی‌شود.


درچه شرایطی باید به پزشک مراجعه نمود؟

اگر احتمال‌ می‌دهید که‌ دچار مشکل‌ در شنوایی‌ شده‌اید، خصوصاً اگر تازگی‌ها مجبور شده‌اید مرتباً از دیگران‌ بخواهید که‌ گفته‌های‌ خود را تکرار کنند یا اعضای‌ خانواده‌تان‌ مرتباً از شما می‌پرسند که‌ آیا خوب‌ می‌شوید یا خیر.

اگر یکی‌ از اعضای‌ خانواده‌تان‌ علایم‌ ناشنوایی‌ را پیدا کرده‌ باشد.

مطالب دیگر:

ازدواج فامیلی( هم خون) و علت پر خطر بودن آن

چرا برخی از کودکان دیر زبان باز می کنند ؟

حرکات ساده‌ای که منجر به ناشنوایی شما می‌شوند

بررسی عوارض پارازیت های ماهواره بر روی سلامتی انسان

حرکات ساده‌ای که منجر به ناشنوایی شما می‌شوند

Image result for ‫حرکات ساده‌ای که منجر به ناشنوایی شما می‌شوند‬‎


پاک کردن گوش با وسایل عادی مانند گوش پاک کن و شیرجه زدن در آب می تواند به طور قطع حوادث جبران ناپذیری را برای گوش داشته باشد.

دکتر مهدی اکبری شنوایی سنج در خصوص آسیب های وارده به پرده گوش در گفت‌و گو با باشگاه خبرنگاران جوان، گفت: آسیب دیدگی یا پارگی پرده گوش علل متعددی دارد که از جمله آنها می توان به ترشحات مایعات داخل گوش، شنیدن صداهای انفجاری، شیرجه زدن در آب و وارد شدن اشیاء خارجی به داخل گوش اشاره کرد.


وی ادامه داد: بسیاری افراد برای پاک کردن گوش خود از گوش پاک کن یا حتی مواد استفاده می‌کنند همچنین شنیدن صداهای انفجاری که در نزدیکی فرد رخ می‌دهد می‌تواند موج شدیدی را وارد گوش کرده و به پارگی پرده گوش بیانجامد.


وی تصریح کرد: تغییرات ناگهانی فشار بین گوش داخلی و گوش خارجی نیز از دیگر عوامل پارگی پرده گوش هستند.


همچنین هنگامی که گوش دچار عفونت می‌شود، عفونتها تجمع یافته و به پرده گوش آسیب جدی وارد می‌کند( با توجه به اینکه مقدار عفونت اهمیت زیادی ندارد چرا که ممکن است عفونت کم باشد اما مدت زمان حضور آن در کنار پرده گوش طولانی باشد).


اکبری درباره روشهای تشخیص پارگی پرده گوش خاطرنشان کرد: تشخیص این عارضه برعهده پزشک است اما گاهی وجود ترشحات چرکی مانع از دید درست پزشک جهت تشخیص پارگی پرده گوش می‌شود.

مطالب دیگر:

بررسی عوارض پارازیت های ماهواره بر روی سلامتی انسان

چرا برخی از کودکان دیر زبان باز می کنند ؟ 

ازدواج فامیلی( هم خون) و علت پر خطر بودن آن


ازدواج مجدد پس از جدایی


Image result for ‫ازدواج دوباره‬‎


اکثر کسانی که ازدواج اولشان به دلیل طلاق یا فوت همسرشان نتیجه ای نداشته است، ماه های اول یا حتی چند سال اول قاطعانه می گویند حرف از ازدواج نزن. مخصوصا افرادی که طلاق می گیرند به واسطه سختی هایی که کشیده اند، نسبت به ازدواج مجدد اظهار بی تمایلی می کنند.


آرزو هم از آن دسته است. زن بیست و نه ساله ای که از زندگی اولش مثل یک کابوس یاد می کند و به راحتی حاضر نیست دوباره تن به زندگی مشترک دهد. هر چند شروط ازدواجش همچنان نشان از احساس دارد و نه عقل.


اکثر این افراد مدتی بعد دوباره تصمیم به ازدواج می گیرند، اما به دلیل یک تجربه ناموفق طبیعتا برای ازدواج دوم با محدودیت های ویژه ای روبه رو هستند.


متاسفانه برخی افراد وقتی می خواهند دوباره ازدواج کنند، بیشتر به دلیل فشارهای خانوادگی و اجتماعی، فرار از تنهایی یا حتی برای رو کم کنی همسر سابق و خانواده اش یا رفع نیازهای عاطفی، جنسی و مالی و بدون در نظر گرفتن معیار مناسب و فقط برای فرار از شرایط موجود تن به ازدواج مجدد می دهند. در حالی که کسی در ازدواج مجدد موفق تر است که بتواند فارغ از ازدواج اول با انگیزه های سالم و بهتری دست به انتخاب بزند.


خصوصیات مشترک در همه ازدواج های دوم


دکتر علیرضا ناصری، رئیس گروه سلامت روانی اجتماعی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی می گوید: کسانی که دو بار ازدواج می کنند، معمولا دارای خصوصیات مشترکی هستند. از جمله این که خودشان را بی تقصیر می دانند در حالی که در هر طلاقی طرف بی تقصیر وجود ندارد.


شیرین زن سی و پنج ساله ای است که ازدواج اولش به دلیل نداشتن تفاهم با همسرش به بن بست رسید. خیلی مایل به صحبت نیست. چند کلمه ای هم که می گوید از زمین و زمان و نداشتن بخت و اقبال شکایت می کند.

او دو سال پس از جدایی با مردی ازدواج کرد که به نظر خودش ابتدا کاملا بی عیب و نقص به نظر می رسید. اما با گذشت زمان و ورود به زندگی مشترک، تمام ایرادهایی که در همسر سابقش وجود داشت، این بار در زندگی جدیدش جستجو می کرد. در حالی که اصلا متوجه احساس وسواس گونه خود نسبت به مسائل کوچک نبود.


هر فردی پس از طلاق به ایراد و اشکال طرف مقابل بیشتر تاکید و تکیه می کند. ناصری می گوید: تجربه نشان داده بیشتر افراد بعد از ازدواج مجدد به دنبال عیب و ایرادهای طرف مقابل هستند و به نقش و سهم خود و کم و کاستی هایی که در انتخاب همسر و زندگی مشترک داشته اند، توجه چندانی نمی کنند. رفتار و رویه زندگی گذشته نیز به طور معمول در زندگی مشترک آینده تکرار می شود. رفتار و عملکرد همسران در زندگی مشترک اول و دوم از ثبات و پایداری نسبی برخوردار است.


مشکلات حل نشده با همسر سابق


یکی از مهم ترین نکته ها در ارتباط با ازدواج دوم که می تواند تاثیرگذار باشد، موضوع مشکلات حل نشده با همسر سابق است.


البته این امر در همه ازدواج های مجدد اتفاق نمی افتد. ناصری در این مورد می گوید: به هر حال زندگی هایی که منجر به طلاق شده دارای مجموعه ای از تعارض ها، مشکلات و درگیری هایی بوده که کار را به طلاق کشانده است. مقداری از این مشکلات پس از جدایی و به دلیل نبود همسر به مرور زمان فراموش می شود، اما برخی مسائل همچنان پابرجا می ماند. درصد قابل توجهی از این مشکلات به دلیل فرزندان ازدواج سابق است. بعضی از این مشکلات از طریق فرزندان به دلیل حل نشدن مشکلات بین والدین و فرزندان به زندگی جدید سرایت می کند.


همچنین مقدار قابل ملاحظه ای از رفتار و عملکرد همسران در زندگی مشترک از طریق برخورد با همسر سابق آشکار می شود.

به عبارتی پنهانی ترین رفتار فرد در برخورد با همسر سابق خود را نشان می دهد. مثلا ممکن است فرد پنهان کاری هایی در ازدواج دوم داشته باشد که با پرس و جو می توان تا حدودی به شناخت دست یافت.


نه تنها در ازدواج دوم بلکه در اولین ازدواج نیز نامزدی ها و عقدهایی که به هم خورده است باید مورد بررسی قرار گیرد.


عشق و ازدواج دوم


هر زن و مردی به ارتباطی لطیف و عاشقانه با همسر نیاز دارد. حتی همسرانی که به عشق نیازمندند به طور نسبی مشکلات و اختلافاتی با یکدیگر دارند، اما این اختلافات کمرنگ تر از عشق میان آنهاست.


برخورداری از ارتباطی عاشقانه با همسر، احساسی بسیار ارزشمند است. این اتفاق می تواند در ازدواج دوم نیز رخ دهد.


یکی از معیارهای سنجش موفقیت در ازداوج دوم، ارتباط عاشقانه و موفقی است که بین زن و شوهر به وجود می آید. این افراد عبارت «گل بی عیب خداست» را کاملا درک کرده اند.


همه ازدواج های دوم اگر با بررسی های لازم انجام شده باشد به اندازه ازدواج اول شانس موفقیت دارند. بسیاری از کسانی که تجربه زندگی مشترک را دارند، قدر زندگی را بهتر می دانند. افراد معمولا پس از طلاق در حد و اندازه هایی نسبت به مشکلات خود در زندگی گذشته شان آگاهی پیدا می کنند که البته کافی نیست.


ناصری علاوه بر وجود علاقه میان همسران، دیگر شرط موفقیت این دسته از افراد را بسته به این می داند که فرد یک بازه زمانی قابل قبولی را سپری کرده باشد. در حالی که یکی از دلایل شکست در ازدواج دوم همین بازه زمانی است، چرا که هنوز مشکلات روحی و روانی فرد پابرجاست در حالی که زندگی مشترک قبلی بسته شده است.


همچنین کسانی که به ازدواج مجدد اقدام می کنند، اگر دارای فرزند باشند، شرایطشان کمی متفاوت است. این افراد به دلیل داشتن فرزند، دیرتر ازدواج می کنند. برخی از آنها نیز بعد از بزرگ شدن فرزندانشان به ازدواج مجدد اقدام می کنند.


با فرزندان همسرمان چگونه رفتار کنیم؟


معمولا فرزندان اگر در سنین حساس کودکی یا نوجوانی باشند نسبت به ازدواج پدر یا مادرشان واکنش منفی نشان می دهند، اما نحوه رفتار فرزند در مقابل ناپدری یا نامادری بستگی زیادی به برخورد طرف مقابل دارد.


نکته بسیار مهم در این زمینه خودجوشی و طبیعی بودن عواطف و احساسات است. تجربه نشان داده است فرد اگر به معنای واقعی همسرش را دوست داشته باشد به طور عادی فرزندان او را که حاصل ازدواج و زندگی گذشته اش هستند نیز دوست خواهد داشت.


ناصری، روان شناس معتقد است: چنانچه فرد ملاحظه کند فرزندش نیز مورد علاقه و احترام همسرش است، چنین امری روی نگرش و علاقه مندی او نسبت به همسر دوم اثر مثبت و سازنده ای دارد.


حتی در بعضی موارد فرد با مشاهده بی مهری های بی دلیل همسرش نسبت به فرزندش احساسی ناخوشایند نسبت به شریک زندگی خویش در ازدواج دوم پیدا می کند.


ناصری اشتباه دیگر افراد را در این مورد مجبور کردن فرزند به ویژه در سنین کم به گفتن «مامان» یا «بابا» به شخص تازه وارد در خانواده می داند.

وی بیان می کند: گاهی در برخی خانواده ها می بینیم که کودک را به گفتن بابا یا مامان مجبور می کنند. در حالی که کودک اگر خودش نخواهد طرف مقابل را مادر یا پدر خطاب کند، این اجبار اثر سوء خواهد داشت.


شهین، دختر بیست و چهار ساله ای است که پدرش پس از جدایی اقدام به ازدواج مجدد کرد در حالی که او هشت سال و برادرش 12 سال داشتند. او در مورد رابطه خود و برادرش با همسر پدرش می گوید همیشه تلفظ واژه مامان برایمان سخت بوده است و هیچ گاه نتوانستم نامادری ام را مامان صدا کنم. اما رابطه ما همیشه مسالمت آمیز بوده و سعی کرده ایم با هم کنار بیاییم، اما برادرم هرگز نتوانست با این مسئله کنار بیاید. شهین دلیل عکس العمل برادرش را وابستگی شدید به مادرشان می داند.


کودکانی که پدر و مادرشان به علت جدایی اقدام به ازدواج مجدد می کنند، شرایط سخت تری را می گذرانند. زیرا کمتر حاضر به پذیرش عضو جدید خانواده می شوند.


بهتر است در این مورد تصمیم را به عهده خود کودک بگذاریم و به او زمان بدهیم تا بتواند با این مسئله کنار بیاید.

مطالب دیگر:

ازدواج مجدد پس از جدایی 

مشکلات ازدواج دوم

عقد نامه را بخوانید

برقراری ارتباط و حل مشکلات زناشویی

ازدواج مجدد موفق در گرو توصیه های زیر 

راهکارهای ازدواج دوباره با همسر سابق

Image result for ‫ازدواج دوباره‬‎


 زن و مردی که روزی با عشق و علاقه پای سفره عقد نشسته اند، حالا با اصرار بر جدایی در جلسات دادگاه بی محابا همدیگر را به همه بدی ها متهم می کنند و از این که طرف مقابل را تسلیم کرده اند، احساس غرور و پیروزی می کنند. اما این احساس عمر زیادی ندارد. همین که جوهر مهر طلاق خشک شد، تمام حجم مغز زن و مرد پر می شود از افکار پریشان و قلبی که بلاتکلیف است. دنیای بیشتر افراد مطلقه، دنیایی پر از تضادها و دوگانگی ها و افسردگی هاست.


فرصت های از دست رفته

آنها یک حس عجیب هم دارند یعنی در همان حالی که از همسر سابقشان دلخوشی ندارند،  همزمان نسبت به او احساس مثبتی هم دارند و پیش وجدان خود اعتراف می کنند که جنبه  هایی از وجود او را که در گذشته دوست داشته  اند، هنوز هم می پسندند. اما این احساسات راه به جایی نمی برد، چون میان آن ها و همسرانشان فاصله  ای افتاده که به این راحتی ها مرمت نمی شود. برای همین، بیشتر این آدم ها حسرت گذشته را می خورند، چون فکر می کنند می توانسته اند بهتر رفتار کنند اما نکرده اند.


انتخاب بدترین گزینه

برای همین زیادند کسانی که پس از طلاق در محکمه وجدان خود به قضاوت می نشینند و چنین نتیجه می گیرند که شریک سابق زندگی شان آن قدرها هم غیرقابل تحمل نبوده است.  آن ها تصمیم می گیرند برای یک بار هم که شده به اشتباهشان اعتراف کنند و همسر سابق شان را رو در رو بنشانند و سوگند بخورند که روزهای جدایی از او به آنان ثابت کرده که طلاق بدترین راهی بوده است که برای حل مشکلاتشان انتخاب کرده اند.


انگیزه هایی برای شروع دوباره

جواد بهادرخان، روانشناس و مشاور خانواده معتقد است، عوامل مختلفی وجود دارد که می تواند جوشش و میل دوباره برای بازگشت به زندگی مشترک به وجود آورد؛ عواملی مثل وجود دلبستگی و مهر میان زوجین و وجود خاطرات گذشته، یا وجود افراد دیگری که با دخالت های شان باعث جدایی این افراد شده اند و زوجین پس از جدایی متوجه این موضوع می شوند و گاهی هم وجود رابطه ای خارج از چارچوب خانواده است که فرد پس از فروپاشی زندگی مشترک به تاثیر منفی آن پی می برد.


این کارشناس در ادامه به علت های دیگری پرداخت: گاهی نقش مشاور و کمک او در ارزیابی علل جدایی و کمک به افراد برای بازسازی شخصیت شان به شکل گیری دوباره زندگی کمک می کند.


بهادرخان آموختن مهارت های حل مسئله و مهارت های ارتباطی را عامل دیگری برای پیوند دوباره زوج ها دانست و به مواردی اشاره کرد که زوجین به دلیل مستقل نبودن در زندگی و این که به اطرافیان اجازه می دهند در زندگی شان دخالت کنند، زمینه طلاق خود را فراهم می سازند.وی از وجود فرزند یا فرزندانی که محصول ازدواج دو نفر بوده اند نیز به عنوان عامل مهمی در بازگشت به زندگی با همسر سابق یاد کرد.


این مشاور خانواده افزود: تجربه تلخ زندگی پس از طلاق فرصت ارزشمندی را ایجاد می کند تا افراد به مرور زندگی قبلی خود بپردازند و علل جدایی و اختلافاتشان را کشف کنند.


این روان شناس طی کردن دوره های آموزشی را برای زوجینی که قصد ازدواج دوباره با همسر سابق خود دارند، بسیار ضروری دانست و گفت: بازگشت به زندگی با همسر سابق امری کاملا ممکن است و تنها در موارد معدودی که پس از تلاش های لازم و بررسی های حرفه ای و کارشناسانه لازم، مشخص می شود دو نفر واقعا برای زندگی مشترک با یکدیگر مناسب نیستند و از ابتدا انتخاب نادرستی انجام داده اند، بهتر است افراد، به زندگی مشترکشان بازنگردند.وی از زوجینی یاد کرد که با کسب ویژگی هایی که در ادامه، به آن اشاره می شود توانستند دوباره خیمه زندگی مشترکشان را برپا کنند ، کسانی که توانستند استقلال خود را دوباره به دست بیاورند، در دوره پس از جدایی به نقش خود در رابطه با همسر سابق شان اندیشیدند و سهم تقصیر و مشکلات خود را پیدا کردند و دانستند همه عوامل و تقصیرها مربوط به همسرشان نبوده است بلکه خود آنان نیز سهم قابل تأملی در این ماجرا داشته اند و در ازدواج دوباره با همسر سابق مشکلات رفتاری خود را حل کردند.


بهادرخان از عامل بسیار مهم دیگری هم یاد کرد و آن معنویت و ایمان به خدا در وجود افراد است که به آن ها کمک می کند اصول اخلاقی بیشتری را رعایت کنند و زندگی آرام تری را ادامه دهند. افراد باایمان، قدرت سازگاری بیشتری دارند و در بازسازی دوباره زندگی موفق تر عمل می کنند.


وی پیشنهاد جدی تری نیز به افراد مطلقه داشت: زوج ها پس از جدایی خیلی سریع به ازدواج مجدد روی نیاورند و به خود فرصت بررسی و ارزیابی بدهند. 


بهادرخان با توصیه به ترک مقایسه های مردود همسر سابق با دیگران، زوجین را به تقویت ویژگی های مذهبی فراخواند و افزود: ما برخلاف زوج هایی که گمان می کنند و اصرار دارند که به درد هم نمی خورند و باید جدا بشوند، معتقدیم که آن ها می توانند کنار هم زندگی کنند فقط راه درست را بلد نیستند، پس آن ها را به آموختن راه درست زندگی کردن و مهارت های مورد نیاز دعوت می کنیم.


راهی برای اصلاح اشتباهات

همچنین دکتر ناصر صبحی روان شناس و عضو هیئت علمی دانشگاه در گفت وگو با جام جم آن لاین آغاز زندگی دوباره را راهی برای شروع خوشبختی می داند، البته اگر شروطی که او بیان می کند، محقق شود.


او توضیح می دهد: زن و مردی که پس از طلاق تصمیم می گیرند دوباره با هم زندگی کنند، در صورتی کامیاب خواهند شد که به اشتباهات گذشته خود پی برده و به قصد جبران آمده باشند. البته این روحیه باید در دو طرف وجود داشته باشد، چرا که اگر فقط یک نفر قصد جبران اشتباهات را داشته باشد، دوباره وضع به همان شکل قبلی ادامه خواهد یافت.


او شرح می دهد که اگر زن و مردی واقعا از پدیده طلاق لطمه دیده اند و مطمئن هستند که می خواهند زندگی گذشته خود را بازسازی کنند باید با جدیت برای اصلاح رفتار خود تلاش کنند و بدانند که بیان جملاتی مانند «می دانستم بدون من نمی توانی زندگی کنی، دیدی جز من کسی تو را تحویل نمی گیرد، می دانستم که می روی و خودت برمی گردی و...» شرایطی را به وجود می آورد که در آن، فقط دوباره باید سوخت و ساخت.


مطالب دیگر:

ازدواج: پیمان زناشویى

ازدواج دوم

برقراری ارتباط و حل مشکلات زناشویی 

ازدواج مجدد موفق در گرو توصیه های زیر 

غوغای تنوع طلبی جنسی در جامعه ایرانی

موفقیت در ازدواج دوم 

ومن تنهای تنهایم (روانشناسی و روابط اجتماعی)

Image result for ‫یاس اجتماعی‬‎


احساس تنهایی لزوما یک تجربه منفی نیست؛ روان‌شناسان معتقدند می‌شود از تنهایی بهره‌های فراوان برد.

سال 1961، یک کتاب با یک نام عجیب و غریب در آمریکا به چاپ رسید؛ «جمعیت تنها». نویسندگان این کتاب، رایزمن و همکارانش، حدود 46 سال پیش می‌خواستند با این کتاب مخاطبانشان را متقاعد کنند که ارزش‌های جامعه آمریکایی یعنی رقابت، استقلال و فردیت، فقط یک نتیجه دارد؛ احساس تنهایی.

حالا بعد از نزدیک به نیم قرن، انگار جامعه شهری خودمان هم دارد کم‌کم با پذیرفتن برخی از همان ارزش‌ها تبدیل می‌شود به یک جمعیت تنها؛ منتها از نوع ایرانی! آیا ما برای ایستادگی در مقابل این موج تنهایی آماده‌ایم؟


خیلی از مردم معتقدند تنهایی، تجربه بدی است. حس تنهایی بعد از بلوغ را همه‌مان تجربه کرده‌ایم. وارد شدن به دنیایی که ارزش‌هایش متفاوت است و جور دیگری با آدم رفتار می‌کنند، یک همراه همیشگی دارد؛ تنهایی. جوان تازه‌ بالغ، نظیر این حرف‌ها را زیاد می‌شنود که دیگر باید بتوانی در خیلی از کارها روی پای خودت بایستی.


این احساس استقلال که احساس بدی هم نیست، در لایه‌های زیرین خودش، یک احساس نه‌چندان مثبت دارد که همان تنهایی است. برای همین است که در همه دنیا نوجوانان نسبت به سنین دیگر، بیشتر احساس تنهایی می‌کنند. اما احساس تنهایی هم انواع و اقسام دارد. اجازه بدهید بحث را از همین نقطه شروع کنیم.


تنهایی عاطفی؛ شب یلدا

شب یلدای سال82 بود که کیومرث پوراحمد (کارگردان) زندگی شخصی خودش را ریخت روی پرده سینما. فیلم «شب یلدا» حکایت تنهایی سال‌ها پیش پوراحمد بود که محمدرضا فروتن می‌بایست یک ساعت و نیم در لوکیشنی محدود- به اندازه یک خانه کوچک- آن را بازی می‌‌‌کرد.


در آن فیلم، همسر و فرزندان هنرپیشه نقش اول (فروتن)، از پیشش رفته بودند و به همین سادگی و بی‌رحمی- با قول ویزا- او را تنهای تنها در خانه‌ای رها کرده بودند که پر از خاطره بود. او در تمام فیلم نشان می‌داد که دارد حسی را تجربه می‌کند که روان‌شناسان به آن می‌گویند «تنهایی عاطفی».


در تنهایی عاطفی، ما حس می‌کنیم که به عنوان یک انسان به درستی درک نشده‌ایم. حس می‌کنیم به دیگران نزدیک نیستیم و با کسی ارتباط نداریم. در تنهایی عاطفی، ما از دلبستگی‌های فعلی‌مان ناراضی هستیم و دوست داریم یک نفر باشد که بتوانیم به او تکیه کنیم.


نیاز عمده ما هم وقتی که دچار تنهایی عاطفی می‌شویم، همین است؛ یک نفر که به او دل ببندیم؛ دقیقا همان کاری که محمدرضا فروتن در آخرین سکانس‌های فیلم «شب یلدا» انجام می‌دهد.


تنهایی اجتماعی؛ مردی از عصر خود فراتر

در فرهنگ پیشینیان ما، خیلی روی این قضیه مانور می‌دادند که ممکن است فردی در زمانه خودش مورد توجه قرار نگیرد یا اثر ادبی‌اش چندان شهرتی بین مردم پیدا نکند. می‌گفتند او مرد آینده است و باید «عذاب تنهایی»‌اش را بچشد.


تنهایی اجتماعی از یک زاویه، ناشی از همین‌جور انگاره‌‌ها است: «من با دیگران فرق می‌کنم، نقطه مشترکی با دیگران ندارم، ارزش‌های من با ارزش‌های جامعه یکی نیست، نمی‌توانم عضو گروهی در یک جامعه‌ای باشم که اصلا قبولش ندارم و...»


اما آنچه این وسط ممکن است اتفاق بیفتد و مشکل‌ساز ‌شود، این حس است که: «نکند چون من با دیگران ناهماهنگم، بی‌ارزشم؟». درواقع مهم‌ترین نیازی که یک تنهای اجتماعی یا تنهای میان جمع دارد، این است که مطمئن شود وجودش لااقل برای خودش ارزشمند است.


چه می‌کند این تنهایی؟

تنهایی بیشتر از آنکه یک تجربه فیزیکی باشد، یک تجربه ذهنی است. ما ممکن است در یک جمع هزار نفره هم احساس تنهایی کنیم، یا برعکس ممکن است 3 روز در جایی باشیم که هیچ آدمی جز خودمان وجود نداشته باشد اما آن‌قدر احساس پیوند با افراد محیط بیرون داشته باشیم که حس تنهایی نکنیم. اینکه تنهایی را منفی تلقی کنیم، به کلماتی بستگی دارد که توی سرمان می‌چرخند و تکرار می‌شوند. روان‌شناسان به این کلمات می‌گویند: «خودگویی» یا همان «مونولوگ».


تصور کنید که شما بازیگر یک تئاتر یک‌نفره‌اید. کارگردان به شما می‌گوید مرتب این چند مونولوگ را تکرار کنید: «من تنهای تنهایم، هیچ‌کس به من اهمیت نمی‌دهد، حتی یک دوست صمیمی هم ندارم، زندگی‌ام بی‌ارزش است و...».


اگر شما بارها و بارها این جمله‌ها را تکرار کنید و به قول تئاتری‌ها حسش را بگیرید، شک نکنید که خیلی زود غمگین می‌شوید. افرادی که به خاطر احساس تنهایی‌شان افسرده می‌شوند، در واقع همین‌جور جمله‌ها را مرتب در ذهنشان تکرار می‌کنند.


حالا اگر به جای این‌جور جمله‌ها مرتب بگویید: «دیگر نمی‌توانم این تنهایی را تحمل کنم» و حس دلشوره‌اش را هم بگیرید، دلشوره‌تان کم‌کم بیشتر و بیشتر می‌شود و می‌روید به سمت بیماری‌های اضطرابی.


خروج از بحران تنهایی

اینکه آیا ما از تنهایی بیرون می‌آییم یا نه، به برداشتی بستگی دارد که خودمان از علت تنهایی‌مان داریم. اگر علت تنهایی‌مان را این بدانیم که «من جذاب نیستم، شخصیت اجتماعی ندارم، دوست‌داشتنی نیستم و...»، به سختی می‌توانیم از تنهایی عبور کنیم چون این صفت‌هایی که به خودمان نسبت می‌دهیم، خیلی تغییرناپذیرند. اما اگر علت را این بدانیم که «من تنهایم چون کمرو هستم ولی می‌توانم آن را برطرف کنم» یا «به اندازه کافی برای روابط اجتماعی‌ام وقت نگذاشته‌ام» و این قبیل انگاره‌ها، آن‌وقت می‌توانیم امیدوار باشیم که از تنهایی بیرون بیاییم.


در مقابل این علت‌ها که علت‌های درونی تنهایی محسوب می‌شوند، بعضی‌ها معتقدند مشکل از دیگران است. در این گروه هم اگر ما تنهایی‌مان را به علت‌هایی نسبت بدهیم که به سختی تغییر می‌کنند، تنهایی‌مان غیرقابل ‌حل به نظر می‌رسد؛ مثلا اینکه «مردم اساسا نمی‌خواهند با من آشنا شوند، سر اطرافیانم خیلی شلوغ است و...».


اما اگر علت‌های بیرونی تنهایی‌مان را انعطاف‌پذیرتر بدانیم، راحت‌تر می‌توانیم از تنهایی بیرون بیاییم؛ مثلا اینکه «من تنها هستم چون عضو هیچ گروهی نشده‌ام، من تنها هستم چون هرگز از دیگران نخواسته‌ام کاری را با هم انجام بدهیم و...».


اولین قدم برای خروج از تنهایی، این است که علت‌هایی را که در ذهنمان برای تنهایی قائلیم، بشناسیم و تا جایی که ممکن است آنها را به علل انعطاف‌پذیرتری تغییر بدهیم.

قدم دوم، یادگیری مهارت‌های اجتماعی است. خیلی از افرادی که احساس تنهایی می‌کنند، در واقع بلد نیستند با دیگران رابطه برقرار کنند.


یاد گرفتن مهارت‌هایی مثل ابراز وجود (که قبلا در همین صفحه درباره‌اش نوشته‌ایم)، مهارت ارتباط با جنس مخالف و  مهارت خوب گوش دادن و امثالهم می‌تواند به ما کمک کند از تنهایی خودمان بیرون بیاییم.


راجرز، یکی از مشهورترین روان‌شناسان انسان‌گرا، معتقد است که ما اغلب خوب به دیگران گوش نمی‌دهیم. ما اغلب وقتی دیگران حرف می‌زنند، در این فکر هستیم که چه جوابی به‌شان بدهیم و چگونه نظر خودمان را درباره  صحبتشان ابراز کنیم. مثلا اگر کسی یک فیلم را بد می‌داند، ما معمولا بد یا خوب بودن فیلم را از نظر خودمان می‌گوییم. اما کسی که خوب گوش می‌دهد- در مقابل- احساسات و افکار دوستش را در مورد آن فیلم می‌پرسد. در واقع یک شنونده خوب 4 ویژگی دارد:


1 ـ انگیزه گوش دادن دارد؛ یعنی مایل است حرف‌های دیگران را خوب گوش کند.


2 ـ به حرف‌های دیگران توجه می‌کند و با تمام وجود به آنها گوش می‌دهد. مثلا به موقع تماس چشمی برقرار می‌کند.


3 ـ همدلی می‌کند؛ یعنی دوست دارد دقیقا بداند طرف مقابل چه احساسی دارد تا در احساسش شریک شود.


4 ـ مهارت دارد؛ یعنی می‌داند با افراد متفاوت و در موقعیت‌های مختلف چطور برخورد کند.

به هر حال، خیلی از مشکلات افرادی که احساس تنهایی می‌کنند، در ضعف این مهارت‌های اجتماعی نهفته است.


اما اگر واقعا تنهایی را ترجیح می‌دهید یا می‌خواهید با تنهایی‌تان حال کنید، بخش بعد را بخوانید.


بهره‌برداری از تنهایی 

راجرز، روان‌شناس، می‌گوید ما نسبت به احساس تنهایی خودمان آگاهیم اما برای مقابله با آن، راه‌های غلطی به کار می‌گیریم. او پیشنهاد می‌کند به جای اینکه از هیچ و پوچ بودن بترسیم، جرات کنیم و بگوییم که «ما اساسا تنهاییم» و از این تنهایی استفاده کنیم.


برای استفاده از این تنهایی، 2 راه اصلی پیش روی ماست: خلاقیت و خودشناسی.


تنهایی و خلاقیت

بسیاری از کشفیات و اختراعات، بسیاری از آفرینش‌های خلاقانه ادبی و هنری و حتی بسیاری از طراحی‌‌های اولیه برای جنبش‌های فرهنگی و سیاسی، در تنهایی افراد صورت گرفته است.


متاسفانه ما معمولا تحمل تنهایی را نداریم. همیشه یک کتاب یا کنترل تلویزیون یا چیز دیگری دم‌دستمان است تا ما به اختیار، تنهایی‌مان را بشکنیم و در جمله‌های کتاب یا تصاویر تلویزیون غرق شویم.


حتما فیلم پر سر و صدای «دیگران» را با بازی نیکول کیدمن دیده‌اید. کارگردان این فیلم یک ساخته کم سر و صداتر هم دارد. آلخاندور در فیلم «دریای درون»- که اتفاقا آن هم براساس یک زندگی واقعی ساخته شده است- یک عمر تنهایی یک نویسنده اسپانیایی‌زبان را به تصویر می‌کشد.


او که از جوانی در اثر حادثه‌ای کاملا فلج شده است، دستگاهی اختراع می‌کند که با آن می‌تواند مداد را در دهانش بگذارد و تایپ کند. او چندین اثر پر سر و صدای ادبی می‌آفریند و در کشورش مشهور می‌شود.


خلاقیت مختص به افراد خاص نیست. همه ما بالذات خلاقیم و فقط کافی است شیوه‌های ارتقای خلاقیت را در زندگی ‌روزمره‌مان تمرین کنیم و به کار ببندیم. برای این منظور توصیه می‌شود به مطالبی که در مورد خلاقیت در شماره‌های پیشین مجله نوشته شده است، مراجعه کنید.


تنهایی و خودشناسی

علاوه بر خلاقیت، ما در تنهایی‌مان می‌توانیم با خودمان خلوت کنیم و با واقعیت وجودی‌مان روبه‌رو شویم. حتما می‌دانید که در فرهنگ عرفانی خودمان هم روی این قبیل تنهایی‌های خودخواسته تاکید شده است. در فیلم «پری» داریوش مهرجویی، یکی از این تنهایی‌های خودخواسته نمایش داده شده است.


در آن فیلم، نیکی کریمی در یکی از توهم‌هایش مردی را می‌بیند  که خودش را در چاهی آویزان کرده و ذکر می‌گوید. خیلی از شخصیت‌های جی.‌دی. سالینجر هم تنهایی تحسین‌برانگیزی دارند.


در یکی از دیالوگ‌های زیبای رمان «هیس»، محمد رضا کاتب می‌گوید: «ما در جمع عاقل می‌شویم اما همه‌مان در تنهایی دیوانه‌ایم».


کشف این خود دیوانه لذتی دارد که تنها در تنهایی به دست می‌آید. به قول کلارک موستاکاس، در تنهایی محض است که فرد می‌تواند جواب‌هایی برای زندگی پیدا کند و ارزش‌های جدیدی برای آن دریابد و در تنهایی محض است که فرد می‌تواند راه و جهت جدیدی برای زندگی کشف کند.


آزمون  تنهایی

از عبارات دوتایی زیر یکی را انتخاب کنید و بعدش مراجعه کنید به بخش تفسیر آزمون:


1)

 الف ـ  از بودن در کنار دیگران لذت می‌برم.

ب ـ از خلوت کردن با خودم لذت می‌برم.


2)

 الف ـ سعی می‌کنم روزم را جوری تنظیم کنم که همیشه مدتی با خودم باشم.

ب ـ سعی می‌کنم روزم را جوری تنظیم کنم که همیشه با دیگران باشم.


3)

 الف ـ یکی از ویژگی‌هایی که برای هر شغلی در نظر می‌گیرم، فراهم آوردن فرصتی برای تعامل با دیگران است.

ب ـ یکی از ویژگی‌هایی که برای هر شغلی در نظر می‌گیرم، فراهم آوردن فرصتی برای خلوت با خودم است.


4)

  الف ـ بعد از گذراندن چند ساعت با دیگران، معمولا خودم را سرحال‌تر حس می‌کنم.

ب ـ بعد از گذراندن چند ساعت با دیگران، میل دارم با خودم خلوت کنم.


5)

 الف ـ اوقات تنهایی اغلب برای من بارور هستند.

ب ـ اوقات تنهایی برای من وقت تلف‌شده محسوب می‌شوند.


6)

 الف ـ غالبا میل شدیدی برای فرار از خودم و تنهایی‌ام دارم.

ب ـ به ندرت از خودم و تنهایی‌ام فرار می‌کنم.


7) 

الف ـ به بودن با دیگران نیاز شدیدی دارم.

ب ـ به بودن با دیگران نیاز چندانی ندارم.


تفسیر آزمون

اگر شما در موارد 2 و 5 و 6، گزینه «الف» و در موارد 1 و 3 و 4 و 7، گزینه «ب» را انتخاب کرده‌اید، معنایش این است که برای تنهایی اولویت قائلید. اگر این ترجیح به این خاطر است که در جمع راحت نیستید، توصیه می‌شود برای یادگیری مهارت‌های ارتباطی هر چه زودتر اقدام کنید و در غیر این‌صورت هم، توصیه می‌شود با یادگیری و تمرین شیوه‌های خلاقیت، تنهایی خلاقی داشته باشید.

http://man-psychology.blogfa.com/

مطالب دیگر:

علایم و دلایل افسردگی

خشم و عصبانیت در ارتباط با همسر

با همسرتان خوب صحبت کنید

گفتگو با زوجی که به سبک ازدواج سفید زندگی می‌کنن

علل یاس اجتماعی در جوانان ایران

Image result for ‫یاس اجتماعی‬‎


یاس اجتماع را می توان از پیامدهای طرد اجتماعی دانست. طرد اجتماعی از نظر گیدنز حاکی از راه و روش هایی است که طی آنها افراد از مشارکت کامل در جامعه بزرگتر محروم می شوند. مفهوم طرد اجتماعی توجه ما را به طیف وسیع عواملی جلب می کند که افراد و گروه ها را از داشتن فرصت هایی که پیش روی اکثریت جمعیت است باز می دارد.(گیدنز، 1386 : 466) 

گروه هایی نظیر سالخوردگان، معلولان ، مجرمان ، بیکاران، فقیران ، کودکان خیابانی و شاید مهم ترین اینها ، گروه های جوانان باشد، اغلب جزء مطرودین جامعه محسوب می شوند چرا که فعالیت های آنها نیز در میدان های اجتماعی منوط به پذیرش دیگر گروه ها و افراد جامعه است ولی از سوی جامعه مورد تأیید قرار نگرفته اند. فرصت های اجتماعی آنها در برابر افراد عادی جامعه بسیار محدود است و همین امر به کنار گذاشته شدن آنان از عرصه های مختلف اجتماعی ، سیاسی ، اقتصادی و فرهنگی ختم می شود. اما طرد را همیشه نمی توان ناشی از طرد کردن از سوی مردم دانست ، شاید گروهی خود تصمیم به کناره گیری از عرصه های مختلف حیات اجتماعی نمایند .اما در این مورد مقصود رانده شدن اجباری است نه داوطلبانه. نسل جوان امروز ایران در 3 حوزه آموزش ، اشتغال و تشکیل خانواده به حاشیه رانده شده است.دکتر صالحی اصفهانی در تحقیقی با عنوان 

"The youth social exclusion in Iran" به بررسی عوامل ایجاد کننده طرد اجتماعی در بین جوانان ایرانی از دیدگاه اقتصادی پرداخته است. وی در تحقیق خود بیان می کند که " وضعیت کلان اقتصادی ، انفجار جمعیتی ناشی از نرخ های باروری در اواخر دهه 1970 و اواسط 1980 ، انتخاب ها و چالش های جدیدی را برای جوانان به ارمغان آورد. " و در نتیجه " گروه فوق العاده بزرگی از جوانان امروز به ازدحام درمدارس ، عدم توازن جنسی در ازدواج و افزایش فشار برای ورورد به بازرا کار رسمی دچار شدند ."




دکتر صالحی بر این اعتقاد است که گنجایش جوانان و عبور موفقیت آمیز آنها به بزرگسالی در 3 بعد تحلیل می شود: 

کسب مهارت برای اشتغال فعال : 

"در 20 سال گذشته رشد چشم گیری در دستاوردهای تحصیل جوانان ایرانی در سرتاسر کشور وجود داشته است که از طریق افزایش نرخ های ثبت نام معلوم می گردد. به هر حال همانند بسیاری از کشورهای خاورمیانه و آفریقای شمالی ، بازار کار رسمی ایران به طور نامتناسبی به کسانی که دارای مدرک دانشگاهی بالاتر هستند ، پاداش های بالایی می دهد که بنابراین منجر به ایجاد نظام آموزشی مبتنی بر تمرکز بر تولید مدرک به جای افراد آموزش دیده می شود. " 

یافتن یک شغل 

" بعد از اتمام مدرسه ، جوانان ایرانی با چندین مانع در انتقال به اشتغال روبرو می شوند و تحصیل کردگان با نرخ بالای بیکاری و زمان طولانی مدت بیکار ماندن مواجه می شوند.قوانین سخت اشتغال در ایران در کمک به تعداد زیادی از جوانان جویای کار برای یافتن شغل مناسب ناتوان است." 

ازدواج و تشکیل خانواده 

"در دو دهه ی اخیر زندگی خانوادگی در ایران تغییرات اساسی کرده است. با کاهش نرخ باروری ، هم مردان و هم زنان بیشتر برای ازدواج صبر کرده اند. درصد مردان و زنان ازدواج نکرده ی بین 25 تا 29 سال به سرعت در حال افزایش است. به طوری که از 8 درصد به 25 درصد در زنان و در مردان از 20 درصد به 40 درصد افزایش یافته است.تخیر در خروج از خانه والدین در بین جوانان ایرانی نیز افزایش یافته است زیرا انها زمان بیشتری در مدرسه می مانند و نمی توانند به مکانی متعلق به خود نقل مکان کنند. 

نسبت مردان 20 تا 29 ساله ای که با والدینشان زندگی می کنند از حدود 50 درصد در 1984 به حدود 75 درصد در 2005 و برای زنان از 20 درصد به 48 درصد افزایش یافته است. 

این افزایش سن شاید یک پدیده مثبت باشد . شاید تأخیر در سن ازدواج و تشکیل خانواده و داشتن فرزنداز نتایج سرمایه گذاری در آموزش باشد ؛ اما مجرد ماندن مشکل تازه ای در انتقال به بزرگسالی به وجود می آورد. 

شاید تأخیر در تشکیل خانواده واکنشی در برابر آداب و رسوم ازدواج باشد زیرا خرید مسکن و هزینه های خانواده رو به افزایش است." 

دکتر اصفهانی به عوامل پدید آورنده حاشیه نشینی جوانان ایرانی بیشتر از منظر اقتصادی پرداخته است و با توجه به ساختار جمعیتی ایران مطالعات خود را انجام داده است. 

در بسیاری از موارد بیشتر توجه به عواقب و پیامد های یأس به چشم می خورد و یأس و سرخوردگی جوانان به عنوان عاملی مهم در لایه های پنهان اجتماعی نادیده گرفته می شود و عموماٌ توجه به پدیده هایی مثل جرم ، انحراف ، حاشیه نشینی و . . . معطوف است. 


Image result for ‫یاس اجتماعی‬‎

روند بروز یأس اجتماعی و پیامدهای آن 

از نظر مانهایم ، ارزش ها فرآورده های ساختگی (Manufactured) نیستند بلکه هنگامی ارزش ها تولید می شوند که " واقعیت اجتماعی در حال رشد ، مسائل غیر قابل محاسبه و جدیدی را به جریان های فکر عرضه می کنند" ، در حالی که این جریان ها تدریجی و تکاملی باشند. در بین نسل جوان با اشاره با گسترش ارتباطات در سطح جهانی ، بسیاری از ارزش های دوره های قبل رنگ باخته و یا تغییراتی در آنها به وجود آمده و یا حتی ارزش های جدیدی پا به عرصه گذاشته اند و در کنار همه اینها ناتوانی در دستیابی به منابع و امکانات نیز بیشتر شده است و از تقابل نیاز و محرومیت ، یأس اجتماعی شکل می گیرد. 

به حاشیه رانده شدن جوانان که سرمایه های اجتماعی بالقوه جامعه به حساب می آیند عواقب بسیاری دارد. تلاش جوانان برای کسب موقعیت های اجتماعی بالا تر و احراز منزلت اجتماعی عموماً محتوم به شکست است چرا که پاسخ های کانالیزه شده و مشخص جامعه و نهادهای اجتماعی راه را برای آنان تنگ می کند و پتانسیل بالایی در جامعه به هرز می رود. جامعه سرمایه های نمادینی را از طریق آموزش همگانی به نسل جوان می دهد وجوانان مجالی برای رفع توقعی که برایشان به وجود آمده در جامعه نمی یابند و در راستای همین عنوان دهی ( مهندس ، دکتر ، کارشناس و. . . ) فرصت ها و امکانات مطلوبی را نمی تواند برای آنان فراهم می آورد .( توکل و قاضی نژاد ، 1385 : 108) 

می توان یأس را در عرصه های مختلف جامعه مورد بررسی قرار داد: 

یأس اقتصادی: 

عدم مشارکت اقتصادی ، بی ثباتی بازار کار ، نبود فرصت های شغلی مناسب با تخصص، تعدد مشاغل کاذب، وابستگی به والدین و... از عوامل ایجاد کننده ی یأس اجتماعی جوانان در عرصه اقتصادی هستند. نبود شغل و در نتیجه درآمد ، مشکلاتی مانند عدم تأمین نیاز های رفاهی ، ناتوانی در پرداخت هزینه های زندگی و بهای مسکن و بروز فقر را موجب می شود. 

یأس اجتماعی: 

سکونت در حاشیه شهرها ، نبود فرصت های مدنی و نبود تسهیلات رفاهی مناسب از سوی دولت ، جوانان را دچار سرخوردگی کرده است. در نظام دموکراتیک آموزش ، گروه های هم سن اغلب در مدارس ، دبیرستان ها و دانشگاه ها با هم آموزش می بینند و دوره ی زندگی مشترکی را با هم تجربه می کنند و در هنگام اتمام تحصیلات و ورود به جامعه و بازار کار مسیر شغلی جوانان فقیر و غنی از هم جدا می شود و این امر باعث می شود که آنان آموزش و پرورش را عاملی در محرومیت خود بدانند چرا که نتوانسته اند زودتر به بازار کار وارد شود و درآمدی داشته باشند. اغلب سطوح مشارکت مدنی در بین این جوانان پایین است و فرصت های کمی برای گذارن اوقات فراغت دارند. البته در این میان باید متذکر شد که کمبود وقت در زندگی بسیاری از کسانی که به حاشیه رانده شده اند وجود دارد؛ زمان عامل مهمی در فعالیت های مدنی محسوب می شود ولی نیاز های مالی و تکاپو برای برطرف کردن مایحتاج اغلب زمانی برای این گونه مشارکت های مدنی باقی نمی گذارد. 



یأس سیاسی : 

عدم مشارکت در انتخابات ،عدم شرکت در تظاهرات ، نبود انگیزه در فعالیت های حزبی و.. از پیامدهای یأس سیاسی جوانان به شمار می رود. جوانان به حاشیه رانده شده خود را ناتوان در تصمیم گیری های کلان جامعه دانسته و خود و حق رأی خودرا ناچیز دانسته و از فعالیت های سیاسی کناره گیری می کنند.البته ممکن است برخی از مطرودین علاقمند به فعالیت های سیاسی باشند ولی امکانات و فرصت های لازم را در اختیار نداشته باشند. 

همین طور یأس را می توان در سه سطح خرد ، میانه وکلان مورد مطالعه قرار داد. 

یاس در سطح کلان به ایجاد گروه هایی منفعل در جامعه می انجامد.گروه هایی که در تصمیم های کلان دخالتی نمی کنند عموماً، خود را نادیده انگاشته ، می پندارند و حضور خود را چنان ضعیف تلقی کرده که هر گونه مشارکتی در سطح کلان را بی تأثیر می دانند. در سطح میانه عدم مشارکت در گروه های اجتماعی، تماس نداشتن با افراد محل سکونت یا اشتغال از پیامد های یأس است. زندگی شهرنشینی و عدم مالکیت مسکن ، فرد را نسبت به کسانی که دارای محل سکونت دائمی در یک مکان هستند بی قدرت تر می کند و در نتیجه مشارکت فرد را در سطح محله و رفع مشکلات پایین می آورد . 

در سطح فردی نیز به ضعف شبکه ارتباطی فرد ،انزوا ، افسردگی ،خودکشی، بروز انحرافات و غیره می توان اشاره کرد. نبود شغل ، عدم کسب فرصت های مناسب برای ازدواج و تشکیل خانواده زمینه را برای بروز انحراف و کجروی در بین جوانان فراهم می کند. 


یأس اجتماعی در سه سطح خرد ، میانه و کلان 

طبق نظریه ناهمنوایی مرتن ، نوآوران گروه هایی هستند که اهداف را قبول دارند اما راه های رسین به اهداف مورد پذیرش آنان نیست. ( تنهایی ، 1374 :209 ) بسیاری از جوانانی که برای امرار معاش و تأمین زندگی دست به قاچاق ، سرقت ، اختلاس و. . . می زنند از طریق راه های نا مشروع و نا مقبول در صدد رسیدن به اهداف مقبول در جامعه هستند. 

هم چنین منزویان نیز کسانی هستند که نه اهداف و نه راه های رسیدن به اهداف را قبول ندارند و از جماعه کنار کشیده و منزوی شده اند.اصلاً هیچ چیزی را قبول ندارند و ظاهراً هیچ اخلاق ، ارزشی و اسلوبی را نمی پسندند. ( همان ) 

از رویکرد تضادی و با بررسی علل زیربنایی بسیاری از طرد شدن ها و حاشیه نشین کردن های اجتماعی را می توان نتیجه روابط نابرابر قدرت و منزلت در جامعه لحاظ کرد و عدم دستیابی جوانان به منابع مادی جامعه را حاصل تلاش نسل قبل در حفظ موقعیت خود دانست . نسل پیر که در موقعیت های تثبیت شده ای قرار دارند ، خواهان حفظ امکانات و فرصت ها برای خود هستند و بنابراین نسل جوان را از دستیابی به این منابع محروم می کنند و جوانان را به حاشیه میدان های اجتماعی می رانند

http://man-psychology.blogfa.com/

مطالب دیگر:

نشانه های خطرناک افسردگی مزمن

۱۰ چیزی که نباید از کسی توقع داشته باشید

افسردگی چیست؟

علایم و دلایل افسردگی

تاثیر رسانه در آسیبهای اجتماعی

Image result for ‫تاثیر رسانه در آسیبهای اجتماعی‬‎


 آسیبهای اجتماعی یکی از مباحث مهم در روانشناسی اجتماعی هستند. از آنجایی که خواستگاه این آسیبها جامعه است، بسیاری از خصوصیات و صفات جامعه را هم دربردارند. از مهمترین این ویژگی‌ها پویایی آنهاست، به این معنی که آسیبهای اجتماعی نیز همانند خود جامعه پویا بوده و بصورت درون زاد و برون زاد تغییر پیدا میکنند. از جمله صفات مهم دیگر، می‌بایست به انواع فراگیر یا بومی این آسیبها اشاره کرد. آسیب اجتماعی فراگیر، آسیبی است که در هر جامعه (یا اکثر جوامع) مشکل آفرین بوده و بعنوان یک معضل به آن توجه می‌شود اما آسیب بومی، نوعی رفتار اجتماعی است که در یک جامعه خاص، بنا بر روابط و ساختار آن جامعه ممکن است آسیب به شمار بیاید ولی در جوامع دیگری آسیب نباشد. مثلا استفاده از تلفن همراه یا بکارگیری سیستم sms میتواند در جامعه نوجوانان ایرانی موجب آسیب شود ولی در یک جامعه اروپایی چنین نباشذ.


 نکته بسیار مهم دیگری که در ارتباط با آسیب های اجتماعی باید به آن توجه کرد، چگونگی تولید و ظهور یک آسیب است. آنها عمدتا با تغییرات ساختاری جامعه بطور خودبخود بوجود میآیند و در واقع زمینه ساز آنها تغییرات ساختاری در روابط اجتماعی است. تغییراتی که بطور پویا در جامعه عارض شده و جامعه بنابر ساختارها و هنجارهای خود به مقابله با این تغییرات میپردازد. در یک رویارویی ناموفق و ناکارآمد اجتماعی، آسیب اجتماعی ظهور مییابد. بعبارت دیگر هر چقدر که جامعه برای تغییرات بوجود آمده از آمادگی و توان پاسخگویی بیشتری برخوردار باشد و خود را به ابزارهای بیشتری مجهز کرده باشد، امکان تولید یا فراگیری یک آسیب اجتماعی کاهش می‌یابد و حتی در مواردی مسئله فقط در حد یک مشکل محدود و موردی باقی مانده و به یک آسیب تبدیل نمی‌شود.


یکی از کارآمدترین و مهمترین ابزارهای مقابله یا حتی تهاجم در این مقوله، ابزارهای فرهنگی است و توجه به این نکته ضروری مینماید که بسترهای فرهنگی در حقیقت شرط لازم برای تغییرات اجتماعی هستند. هر تغییر مثبت یا منفی اجتماعی ابتدا با زمینه‌سازی فرهنگی قدم برمیدارد و تنها وقتی که بصورت فرهنگی فراگیر شد، تغییر آغاز می‌گردد. مجددا یادآوری میگردد که فراگیری فرهنگی و نه لزوما پذیرش فرهنگی. آشنایی فرهنگی با یک مقوله جدید، زمینه ظهور تغییر را فراهم مینماید. آسیبهای اجتماعی نیز با تبعیت از همین اصل، قبل از آنکه بصورتی فراگیر تاثیرات منفی خود را آشکار سازند باید جامعه را با خود آشنا کنند و آمادگی فرهنگی برای پذیرش خود را کسب نمایند. در این حیطه رسانه‌ها به حق بیشترین تاثیر و توان را دارا هستند و تلویزیون یکه تاز این میدان. تعداد زیاد مخاطب، گستردگی طیف مخاطبین، زمان طولانی تاثیر گذاری، استفاده از ابزارهای شنیداری ودیداری، عضویت بلامنازع در خانواده‌ها، ... همگی نشان دهنده قدرتمندی این شکل از رسانه در فرهنگ سازی مخرب یا مثبت است. در یک مثال موفق اخیر برای آنکه در رفتارهای ترافیکی مردم تغییرات مثبتی بوجود آید، پخش برنامه‌های کوتاه ولی جالب و پرمخاطبی مثل انیمیشنهای ترافیکی از سیما، ابتدا آشنایی با فرهنگ ترافیک و آمادگی پذیرش اجتماعی را بوجود آورد و سبب شد تا اجرای قوانین ترافیکی مثل اجباری شدن بستن کمربند ایمنی یا اجرای قوانین ترافیک جاده‌ای ممکن گردند.

Image result for ‫تاثیر رسانه در آسیبهای اجتماعی‬‎

 متاسفانه این امر در موارد منفی نیز به همین اندازه و شاید کمی بیشتر توان اثرگذاری دارد. اینکه رسانه ملی و بطور خاص تلویزیون چقدر به این رسالت خود واقف هستند موضوع مهمی است که گاهی به نظر می‌رسد مورد غفلت قرار می‌گیرد. چند سالی است که سیما در ایام خاص مثل ماه رمضان یا دهه محرم اقدام به پخش سریالهای خاص این ایام نموده که از یک طرف سرگرم کننده بوده و از طرف دیگر متناسب با این ایام پیام اخلاقی یا عرفانی نیز به بیننده منتقل کند و در این تجربه شاهد نمونه‌های موفقی چون سریال شب دهم یا سریال صاحب دلان نیز بوده‌ایم. اما امسال بیننده روزه دار ایرانی با یک شوک رسانه‌ای روبرو شده است. این اتفاق به واقع یک شوک است چون به نظر می‌رسد تمام شبکه‌ها در تلاش بوده‌اند تا گویی نه برای ماه مبارک رمضان که برای ماه بزرگداشت معتادان و مواد مخدر برنامه سازی کنند. در تمام سریالهای امسال مواد مخدر و اعتیاد یا موضوع اصلی است یا حوادث حول آن رقم می‌خورند و این سوال در ذهن بیننده بوجود می‌آید که در این ایام خاص، در ساعات خاص و ویژه بعد از افطار که همه خانواده بیننده هستند، پرداختن به این موضوع چقدر درست است؟ اگرچه به نظر میرسد برنامه سازان با عنایت به آسیب زایی اعتیاد و در جهت رد یا مذمت این پدیده، مقوله اعتیاد را وارد سناریو خود نموده‌اند، اما باید توجه نمود که این ورود چه تاثیری در پی خواهد داشت. همانطور که در مقدمه بحث نیز ذکر شد، هر پدیده اجتماعی بطور عام و آسیبهای اجتماعی بطور خاص، ابتدا از طریق آشنا کردن فرهنگ خود با جامعه وارد عمل می‌شوند. مهم نیست که این آشنایی چه پیام ضمنی را دربر داشته باشد. مهم نیست که تلویزیون با چه پیامی اقدام به آشناسازی یا متاسفانه گاها فرهنگ سازی اعتیاد بپردازد، مهم تاثیری است که این برنامه در فرهنگ عامه مردم بالاخص کودکان و نوجوانان برجای می‌گذارد. بطور مثال در سریالهای امسال، نام مواد مخدر بصورتهای گوناگون و با اصطلاحات تخصصی، قضایی، عامیانه و حتی با استفاده از اصطلاحات ویژه فروشندگان نامیده می‌شوند. شیوه‌های مختلف استفاده و مصرف مواد ( حتی با شیوه خاص حل کردن در چای) نشان داده می‌شود. نحوه تقسیم بندی و جزء کردن مواد مخدر توسط مصرف کننده، نمایش که در واقع آموزش داده می‌شود. نمونه‌هایی از خرید و فروش مواد مخدر، صحنه‌هایی از این سریالها است. عمده دیالوگهای طنز بطور مستقیم مربوط به اعتیاد است!!!


  هدف از طرح این موارد در ساعاتی که همه خانواده بیننده تلویزیون هستند، چیست؟ این صحنه‌ها تا چه اندازه هشدار دهنده یا منزجر کننده هستند؟ آیا طبق اصول بدیهی روانشناختی، طنز و هیجان مثبت همراه با این صحنه‌ها موجب هیجان و به تبع آن تفکر مثبت نسبت به مسئله اعتیاد نمی‌گردد؟ اعتیاد شخصیت محبوب یا مورد توجه فیلمنامه، همراه با حس همزاد پنداری و الگوگیری بیننده، بخصوص بیننده نوجوان، چه نتیجه‌ی اخلاقی بر جای خواهد گذاشت؟


  همواره در طراحی برنامه‌های تلویزیون و حتی پخش برنامه‌های خارجی شاهد توجه به چنین نکاتی در زمینه‌های دیگر هستیم. مثلا نامهای مختلف مشروبات الکلی، شیوه یا آداب نوشیدن آنها در مراسم مختلف، بکارگیری اصطلاحات رایج همراه با مصرف مشروبات الکلی و حتی نمایش ظروف خاص آنها از جمله مواردی است که مسئولین به درستی و با دقت مناسب، از پخش و اشاعه آن امتناع می‌کنند. اما مشخص نیست چرا در مورد مواد مخدر چنین حساسیت و دقتی کمرنگ‌تر است، درحالیکه آسیب‌زایی مواد مخدر در جامعه امروز ما به مراتب بیش از آسیبهایی مانند مصرف الکل می‌باشد. 


 به نظر ضروری است تا بار دیگر بر اهمیت رسالت و نقش رسانه بخصوص تلویزیون در فرهنگ سازی جامعه توجه گردد و این نکته مدنظر قرار گیرد که شیوه انتقال و بار هیجانی همراه با یک پیام نسبت به ارائه مستقیم و کلامی آن، تاثیر بیشتری بر مخاطب دارد.

http://man-psychology.blogfa.com/

مطالب دیگر:

رایانه به کودک شما حرف زدن می آموزد

ضرر استفاده از تلفن همراه و راهکارهای مناسب

دلایل و انواع خیانت بین همسران ایرانی

مدهای ناهنجار و تاثیر آن بر جوانان


آرایش در هوای گرم

Image result for ‫آرایش در هوای گرم‬‎


1. روال معمول آرایشتان را سبک‌تر کنید

یک آرایش صورت کامل، در زیر یک آفتاب سوزان، می‌تواند رقیق شده و روی صورتتان پخش شود، بنابراین با برنامه ریزی از وسایل آرایش استفاده کنید. در صورت امکان از یک فرمول پودری استفاده کنید: این کار به جذب هر نوع روغن کمک خواهد کرد. برای پوشاندن یک لکه یا جوش، در تمام صورتتان از فونداسیون استفاده نکنید، بجای آن، در همان محل از کانسیلر استفاده کنید.


2. لوازم آرایش چند منظوره را انتخاب کنید

ساده‌ترین راه برای مرطوب کردن و یکنواخت کردن رنگ پوست در مواقع ضروری، استفاده از یک لوسیون رنگی است. حتی بهتر است به دنبال لوسیونی باشید که حاوی ضد آفتاب هم هست. از آنجا که یک لوسیون رنگی شفاف است، مجبور نیستید آن را دقیقا با پوستتان هماهنگ کنید، اما مجبورید این کار را برای فونداسیون انجام دهید. شما می‌توانید رنگ چهره‌تان را کمی گرم‌تر کنید. از این لوسیون رنگی مانند یک مرطوب کننده‌ی معمولی استفاده کنید.


3. از رژ گونه‌ی کمتری استفاده کنید

گرما باعث می‌شود که خون به سمت گونه‌های شما برود، بنابراین لازم نیست که رنگ زیادی به پوستتان اضافه کنید. اگر فقط مقدار بسیار کمی رنگ می‌خواهید، از یک رژ گونه‌ی مایع یا ژلی استفاده کنید که پخش نمی‌شود و ایجاد لکه نمی‌کند.


4. آرایش مات انجام دهید

آرایش مات، بهتر از آرایش‌های براق یا کرمی دوام دارد، و از آنجا که در فرمول آن از روغن‌های معدنی یا وازلین استفاده نشده، چین، و ترک نخواهد خورد. بعلاوه، این مسئله برای افرادی که پوست چرب دارند نیز یک مزیت است، چون آرایش مات چربی را جذب می‌کند.


اگر می‌خواهید درخشش پوستتان را متعادل کنید، اما به آرایش مات علاقه ندارید، سعی کنید به برنامه‌ی صبحگاهی مراقبت از پوستتان تونر اسید سالیسیلیک اضافه کنید، درست بعد از اینکه پوستتان را تمیز کردید. این تونر، سلول‌های مرده‌ای که روی پوست قرار دارند و چربی را حفظ می‌کنند را از بین می‌برد. برای جلوگیری از خراش پوست، به دنبال تونری بگردید که حاوی ۰.۵ درصد اسید سالیسیلیک، یا حاوی اسید سالیسیلیکی است که بطور طبیعی بدست آمده باشد.


5. چشم‌ها

از آنجایی که سایه چشم می‌تواند در گرما چین بخورد یا پخش شود، شاید بخواهید از آن صرفنظر کنید و بجای آن از سرمه‌ی چشم استفاده کنید. اگر بدون سایه احساس خوبی ندارید، قبل از کشیدن خط چشم از یک پرایمر استفاده کنید. پرایمر باعث افزایش ماندگاری خط چشم می‌شود و به جلوگیری از لغزش کمک می‌کند.


6. چطور از ریمل چشم استفاده کنید

هیچ چیز عجیبی در اینجا وجود ندارد. برای جلوگیری از پخش شدن ریمل از یک فرمول مقاوم در برابر آب یا ضد آب استفاده کنید، چون هر نوع رطوبت، رطوبت هوا، اشک یا حتی عرق، باعث جدا شدن ریمل‌های معمولی از چشم‌ها خواهند شد.


برس ریمل را با ملایمت به مژه‌هایتان بمالید و قبل از اینکه فرمول ریمل شروع به خشک شدن کند، به سرعت چند لایه ریمل بزنید. ریمل زدن بعد از اینکه لایه قبلی خشک شد، می‌تواند باعث انباشته شدن ریمل روی مژه و پوسته پوسته شدنش شود.


7. سخنی درباره رژ لب

هوای گرم و شرجی، رژ لب را آب می‌کند و باعث می‌شود که پخش شده و ایجاد لکه کند. اول ۳۰ ثانیه برای کشیدن خط لب وقت بگذارید تا رژ لب در سر جایش ثابت بماند (همچنین مداد لب می‌تواند جلوی حرکت رژ لب به سمت خطوط اطراف دهانتان را بگیرد).


خط لبتان را مطابق با رژ لب یا رنگ طبیعی لبتان (بهترین کاری که می‌توانید در زمان استفاده از رژ لب شفاف یا برق لب انجام دهید) انتخاب کنید تا بیش از حد جلب توجه نکند.


8. برق لب بزنید

هنگام استفاده از برق لب، اول با استفاده از یک بالم نرم کننده لبتان را آماده کنید. شاید برق لب‌ها نرم و لطیف بنظر برسند، اما رطوبت مورد نیاز لب‌های شما را فراهم نمی‌کنند. لب‌های شما بر خلاف پوستتان، غدد چربی کمی دارند، و می‌توانند ترک بخورند، حتی در تابستان.


لب‌های بسیار حساس در معرض آسیب UV نیز قرار دارند، بنابراین بالم لبی که بالاترین SPF را دارد انتخاب کنید. یک مزیت دیگر: یک بالم کمک خواهد کرد که رژ لب، نرم‌تر روی لب حرکت کند.


9. یک ترفند دیگر برای لب‌ها

کیت لی آرایشگر، پیشنهاد می‌کند که بعد از استفاده از رژ لب یا مداد لب، با کاغذ خشک کن روی لب‌ها به آرامی ضربه بزنید. کاغذ خشک کن برخلاف دستمال کاغذی، برای جذب روغن طراحی شده و فقط رنگ رژ لب روی لب‌هایتان باقی می‌ماند.

Image result for ‫آرایش در هوای گرم‬‎

10. از عطرهای سنگین استفاده نکنید

بجای آن، به موهایتان عطر بزنید تا بوی ملایم‌تری داشته باشد. عطر را روی کش مو اسپری کنید و قبل از آماده شدن در صبح، آن را به موهایتان ببندید. هنگام بیرون رفتن از خانه، کش مو را جدا کنید و سپس دست‌ها را درون موهایتان برده و کمی آنها را تکان دهید.


11. از لاک‌های جیغ استفاده کنید

تابستان، زمان خوبی برای امتحان کردن رنگ‌های جسورانه است که در کنار پوست‌های برنزه فوق العاده بنظر می‌رسد. آیا تابحال لاکی خریده‌اید که در بطری جیغ بنظر بیاید، اما هنگام استفاده متوجه شوید که اینگونه نیست؟ لازم نیست آن را دور بیندازید. فقط کافی است قبل از لاک زدن، یک لاک سفید مات ارزان قیمت روی ناخن‌هایتان بزنید. رنگ سفید، لاکتان را جذاب و با طراوت می‌کند.


12. زمان برنزه

برای درخشندگی طبیعی پوستتان در تابستان، هیچ چیز بهتر از یک برنزه کننده‌ی خوب نیست. استفاده از یک پودر برنزه کننده، آسان‌تر از نوع کرمی یا مایع آن است. برنزه کننده‌ای انتخاب کنید که بیش از دو درجه، تیره‌تر از پوستتان نباشد.


بعد از زدن لوسیون رنگی‌تان، چند دقیقه صبر کنید و سپس از برنزه کننده استفاده کنید. اگر پوست شما هنوز مرطوب باشد، رنگ پوستتان تکه تکه یا رگه‌دار خواهد شد. قلم‌مو را روی پودر فشرده بچرخانید و آن را به پشت دستتان بزنید تا پودر اضافی خارج شود. با حرکات رفت و برگشتی، قلم‌مو را روی شقیقه بمالید، به سمت یکی از گونه‌ها وسپس خط فکتان بروید.


مورد شماره ۳ را هم در نظر داشته باشید. این کار را برای سمت دیگر صورتتان نیز تکرار کنید. کارتان را با پودر زدن روی بینی و گردن (و حتی پشتتان، در صورتیکه که موهایتان را در بالای سر جمع کرده اید) به پایان ببرید. حتما پودر را در قسمت یقه‌تان، کاملا ترکیب کنید.


13. و البته، کرم ضدآفتاب را فراموش نکنید

کرم ضد آفتاب، باید جزو اصلی برنامه‌ی روزانه‌ی شما باشد، اما وقتی برای مدت طولانی در بیرون از منزل هستید، باید مطمئن شوید که از ضد آفتاب با طیف گسترده استفاده می‌کنید. به دنبال ضد آفتابی باشید که دارای پوشش محافظ در برابر اشعه UV باشد که می‌تواند روی بدن نیز استفاده شود.


اما مراقب باشید که آن را کجا قرار می‌دهید. هرگز کرم ضد آفتاب (و همچنین بالم لب حاوی SPF) را در داشبورد ماشین نگذارید. هنگامیکه ماشین در زیر خورشید گرم می‌شود، درجه‌ی حرارت بالا می‌تواند باعث شود مواد تشکیل دهنده‌ی فعال ضد آفتاب فاسد شوند.


این یعنی شما SPF‌ ای که روی بطری نوشته شده را دریافت نمی‌کنید. در واقع ممکن است مانند این باشد که فقط یک مرطوب کننده‌ی غلیظ زده‌اید (علاوه بر این، بالم لب نیز می‌تواند آب شود).

تمرینات کیگل برای تقویت عضلات لگن

Image result for ‫ورزش عضلات لگن‬‎


وظایف عضلات کف لگن:


۱-به عنوان پشتیبان و تکیه گاه اندامهای لگن (مثانه، راست روده، رحم، مهبل، پیشابراه و پروستات). عضلات کف لگن این اندامها را احاطه کرده اند.


۲-کنترل جریان ادرار.


۳-هنگام ارگاسم (اوج لذت جنسی) این عضلات کف لگن هستند که بطور ریتمیک منقبض میشوند.


۴-کمک به روند زایمان.


۵-حفظ و کنترل اختیار ادرار و مدفوع به عنوان بخشی از اسفنکترهای ادراری و مقعدی.

Image result for ‫ورزش عضلات لگن‬‎

علایم ضعیف بودن عضلات کف لگن:


۱-بی اختیاری ادرار به هنگام سرفه، عطسه، خنده، بلند کردن اشیاء سنگین، تغییر ناگهانی وضعیت بدن و فعالیت های شدید جسمی.


۲-نیاز مبرم و اضطراری برای تخلیه مثانه و یا مدفوع.


۳-کنترل ضعیف گاز روده هنگام خم شدن و یا بلند کردن اجسام سنگین.


۴-دشواری در باقی ماندن تامپون در مهبل.


۵-پرولاپس (افتادگی)(prolapse) مثانه، راست روده، رحم، پیشابراه و مهبل.


۶-کاهش حس مهبل.


۷-ایجاد صدا از مهبل حین مراقبت.


۸-انزال زودرس.


۹-ارگاسم ضعیف.


دلایل ضعیف شدن عضلات کف لگن در زنان:


۱-بارداری و زایمان.


۲-زور زدن های مداوم حین دفع ادرار و اجابت مزاج.


۳-یبوست مزمن.


۴-بلند کردن اشیاء سنگین.


۵-سرفه های مزمن.


۶-چاقی و اضافه وزن.


۷-تغییر در سطوح هورمونی پس از یائسگی.


۸-فقدان تناسب اندام عمومی.


۹-افزایش سن و بی تحرکی.

Image result for ‫ورزش عضلات لگن‬‎

دلایل ضعیف شدن عضلات کف لگن در مردان:


۱-جراحی های غده پروستات.


۲–زور زدن های مداوم حین دفع ادرار و اجابت مزاج.


۳-یبوست مزمن.


۴-بلند کردن اشیاء سنگین.


۵-سرفه های مزمن.


۶-چاقی و اضافه وزن.


۷-فقدان تناسب اندام عمومی.


۹-افزایش سن و بی تحرکی.


منافع تقویت عضلات کف لگن:


۱-ارگاسم قوی تر و لذت بخش تر در هر دو جنس.


۲-بهبود جریان خون نواحی تناسلی و افزایش لذت جنسی در هر دو جنس.


۳-درمان بی اختیاری ادرار.


۴-جلوگیری و کمک به درمان  پرولاپس مهبل.


۵-بهبود جریان خون به مقعد و مهبل.


۶-یکی از اصلی ترین راه درمان انزال زودرس در مردان.


۷-کمک به درمان اختلال نعوظ در مردان.


۸-جلوگیری از پرولاپس رحمی.


۹-تقویت عضلات (cremaster) (عضله ای که روی کیسه بیضه را پوشانده و وظیفه بالا و پایین بردن کیسه بیضه برای تنظیم درجه حرارت بیضه را بعهده دارد) و اسفنکتر مقعد.


تمرینات کِیگل(kegel):


یک سری تمرینات  که برای تقویت و کنترل ارادی عضلات کف لگن ابداع گردیده اند.


شناسایی عضلات کف لگن و یا همان pc:


۱-بنشینید و عضلات ران، باسن و شکم خود را شل کنید.


۲-حلقه دور مقعد خود را سفت و منقبض کنید بطوری که انگار دارید مدفوع و یا گاز روده خود را کنترل می کنید. سپس آن را شل کنید. این کار را چندین بار تکرار کنید. سعی کنید عضلات باسن را منقبض نسازید.


۳-هنگامی که در حال ادرار کردن میباشید بطور کامل جلوی جریان ادرار را بگیرید و سپس جریان ادرار را مجددا برقرار سازید تا عضلات درگیر را شناسایی کنید. عضلاتی که شما برای قطع جریان ادرار از آنها استفاده میکنید همان عضلات pc میباشند.


نکته: پس از شناسایی عضلات کف لگن مثانه خود را کاملا از ادرار تخلیه کنید تا دچار عفونتهای مجاری ادراری نگردید. همچنین این روش شناسایی را بیش از یکبار در هفته انجام ندهید.


نحوه انجام تمرینات کِیگل:


-انقباضات کند:


۱-عضلات مقعد و پیشابراه (همان عضلات pc) را همزمان با یکدیگر منقبض کرده و بسمت داخل و بالا آورید. این انقباضات را به مدت ۵ ثانیه حفظ کرده و سپس عضلات را شل کنید. پس از اینکه موفق شدید انقباضات را تا ۵ ثانیه حفظ کنید این مدت را به ۱۰ ثانیه افزایش دهید.


۲-این انقباضات و شل کردن ها تکرار کنید. در ضمن بایستی بین هر انقباض ۱۰ ثانیه به عضلات کف لگن استراحت دهید.


۳-تا ۱۰ مرتبه این سیکل را تکرار کنید.


-انقباضات سریع:


۱-اکنون ۵ تا ۱۰ بار عضلات کف لگن را بطور سریع، قوی و کوتاه منقبض سازید.


۲-۱۰ ثانیه استراحت کرده و مجددا این انقباضات را تکرار کنید.


۳-این روال را (انقباضات کند و سریع) را ۴ تا ۵ مرتبه در روز تمرین کنید.


حین انجام تمرینات نکات زیر را رعایت کنید:


۱-نفس خود را حبس نکنید.


۲-عوض انقباض و بالا آوردن، عضلات را بسمت پایین فشار ندهید (گویی در حال دفع ادرار و مدفوع میباشید)


۳-عضلات باسن، ران و شکم را سفت و منقبض نکنید.


۴- پاها را به یکدیگر نفشارید.

Image result for ‫ورزش عضلات لگن‬‎

نکته: تمرینات کِیگل را هنگام ادرار کردن انجام ندهید چراکه دچار عفونتهای مجاری ادراری خواهید شد.


مزایای تمرینات کِیگل:


۱-ساده و آسان است.


۲-بدون هزینه است.


۳-موثر بوده و نیازی به وسیله خاصی ندارد.


۴-دیگران متوجه آن نمیشوند و میتوان آن را در هر مکان و در حالات نشسته، ایستاده و درازکش تمرین کرد.


اثر بخشی تمرینات کِیگل:


۱-حداقل باید ۱۵ هفته تمرینات را بطور مستمر انجام داد تا بتوان تغییرات ایجاد شده را مشاهده کرد.


۲-به خاطر داشته باشید پس از تقویت عضلات کف لگن نبایستی تمرینات را قطع کنید بلکه این تمرینات را بایستی بطور منظم تا مادام العمرانجام دهید.


تست قدرت عضلات pc در زنان:


۱-یک یا دو انگشت تمیز خود را در داخل مهبل قرار دهید.


۲-سپس عضلات pc خود را منقبض سازید. شما هنگام انقباض این عضلات بایستی یک احساس فشردگی را بدور انگشتان خود حس کنید. هر قدر این فشردگی قوی تر باشد عضلات pc شما نیز قوی تر میباشند.


تست قدرت عضلات pc در مردان:


۱-با یک انگشت دست، آلت و کیسه بیضه را بالا بیاورید.


۲-یک انگشت دست دیگر را مابین مقعد و کیسه بیضه قرار دهید. هنگامی که عضلات pc را منقبض میسازید، شما باید به بالا حرکت کردن این ناحیه را احساس کنید. چنانچه عضلات قوی نباشند این ناحیه زیاد بالا نیامده و یا بالا آمده و در بالا چند ثانیه باقی می ماند.


راهکارهای دیگر برای حفظ سلامتی عضلات کف لگن:


۱-از بلند کردن اشیاء سنگین خودداری ورزید.


۲-از زور زدن هنگام دفع ادرار و اجابت مزاج بپرهیزید.


۳-وزن خود را کنترل کنید.


۴-بیماریهای مزمنی که باعث سرفه کردن شما میشوند را درمان کنید.


۵-از بی تحرکی اجتناب ورزیده و بطور منظم ورزش کنید.


مطالب دیگر:

گرفتگی عضلات پا در شب و را ههای پیشگیری و درمان آن

بهترین شل کننده های عضلانی طبیعی

حرکات ورزشی از پیلاتز و یوگا..عکس

چطور شکم خود را کوچک کنیم؟

۴ حرکت ضروری برای تقویت عضلات کفِ لگن

Image result for ‫ورزش عضلات لگن‬‎

 تمریناتی برای تقویت کفِ لگن(Pelvic Floor)

هنگامی که پای تمرینات ورزشی روزمره در باشگاه در میان باشد، به طور قطع تمریناتِ تقویت عضلات کف لگن در صدر لیست قرار ندارد. اما باید باشد. امی استین، موسسِ مرکز فیزیوتوراپی در نیویورک سیتی و مولف کتاب التیام دردهای لگن می‌گوید: " کف لگنِ قوی به کاهش خطر ابتلا به بی‌اختیاری ادرار، بهبود کیفیت روابط جنسی و تقویت و استقامت عضلات شکم کمک شایانی می‌کند.

اما کف لگن دقیقا چیست؟ کف لگن اساسا شاملِ عضلات، رباط، بافت‌ها و رشته‌های عصبی می‌باشد که هیچگاه به آن فکر هم نمی‌کنید اما حقیقتا به آن نیاز دارید. استین معتقد است: "عملکرد کف لگن مانند ننو می‌باشد که از مثانه، رحم، واژن و مقعد محافظت می‌کند." بنابراین در صورت ضعف کف لگن، عملکرد تمام اندام‌ها تحت الشعاع قرار گرفته و نمی‌توانند آنچنان که باید درست عمل کنند.

استین می‌گوید: یکی از کلیدهای تقویت کف لگن این است که یاد بگیریم که چطور توجه ویژه‌ای به آن داشته باشیم و تمرینات ویژه‌ای برای تقویت آن انجام دهیم. این توجه و تقویت با انجام تمرینات کیگل یا کف لگنی میسر می‌باشد. ممکن است پیش از این درباره تمرینات کیگل چیزهایی شنیده باشید یا اینکه این حرکات را انجام می دهید، در این تمرین عضلات مجاری ادرار را منقبض و رها می کنید. در حین انجام تمرینات کیگل، نباید حرکتی در دیگر اندام‌ها از قبیل سرینی و داخل ران‌ها انجام یا احساس شود.

به یاد داشته باشید برخی تمرینات رهاسازی در کیگل ضروری‌اند، تمرینات کیگل از منقبض کردن و سپس رها کردن عضلات تشکیل شده. " منقبض کردن بیش از حد عضلات نیز می‌تواند عضلات کف لگنی را کوتاه نماید و موجب کشش مثانه و مجاری ادرار گردد." این امر خطر ابتلا به تراوش ادرار را افزایش داده و عملاْ در حین رابطه‌ی جنسی ارگاسم را به تعویق می‌اندازد. ۳ ست ۱۰ تایی از تمرینات کیگل را در روز انجام دهید، می‌توانید آنها را در هر زمان، مکانی انجام دهید و هیچکس هم متوجه نمی‌شود شما در حال انقباض و رها کردن عضلاتتان هستید.حتی برای تاثیرات بیشتر در تقویت کف لگن، تمرینات کیگل را با تمریناتی که شکم را نشانه گرفته‌اند، تلفیق نمائید.

استین می‌گوید: "عضلات کف لگن و عضلات عرضی شکم از دو طرف نقش محافظ را ایفا می‌کنند." در صورتی که عضلات کف لگن قوی باشند موجب تقویت عضلات شکم می‌گردد و بالعکسِ این امر نیز صادق است. و از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است که عضلات کف لگن را برای انقباضات کوتاه مدت و بلند مدت فعال نگه دارید. استین می‌گوید: " رشته‌های عضلانی کف لگن شما تقریباْ ۷۰٪ متحمل کشش‌های آهسته و ۳۰٪ کشش‌های ناگهانی سریع می‌گردد."

انقباضات کوتاه مدت و بلند مدت، از عهده‌ی کشش‌های آهسته و سریع بر خواهد آمد. اهمیت آن در کجاست؟ کشش آهسته رشته‌ها نقش محافظت و تقویت اندام‌های کف لگن را بر عهده دارد در حالی که کشش سریع رشته‌ها به باز و بسته شدن مثانه و روده (ضروری برای جلوگیری از بی‌اختیاری) و همچنین برای رسیدن به ارگاسم و لذت جنسی ضروریست.
با در نظر داشتن این نکات در ذهن، در اینجا به ۴ حرکت حرفه‌ای از توصیه‌های وی برای تقویت کف لگن اشاره می‌کنیم.

Bridge

pelvic-1

به پشت بخوابید، زانوها را خم کرده و کف پاها را روی زمین قرار دهید، مفاصل ران در یک راستا قرار داده و از هم جدا کنید. بازوها را در طرفین بدن روی زمین بگذارید. نفسی به داخل بکشید، کف لگن را منقبض نمائید و ران‌ها را از زمین جدا کنید، بدین ترتیب مسیری در راستای زانوها تا ران‌ها به شانه خلق نموده‌اید. به مدت ۱۰ ثانیه در این حالت بمانید( نفس بکشید!). ران‌ها را زمین گذاشته و عضلات کف لگن را رها سازید. این حرکت را ۱۰ ست انجام دهید.

 

Wall Squat

pelvic-2

سرپا بایستید، پشت خود را به دیوار تکیه دهید و پاهای خود را دو گام از دیوار فاصله دهید. پاها را باز نمائید در حالی که ران‌ها از هم جدا شوند، انگشتان پا را به سمت جلو قرار دهید. هوا را به داخل ریه‌ها بفرستید، کف لگن را منقبض نمائید و خود را به سمت پایین بکشید و در حالت اسکوات با زانوهای ۹۰ درجه، شبیه به حالت نشستن بر روی صندلی قرار بگیرید. زانوهای خود را قائم بر قوزک پا نگه دارید. در حالت اسکوات بمانید و تا ۱۰ ثانیه به انقباض کف لگن ادامه دهید. در حالی که پشت خود را صاف می‌کنید، کف لگن را رها سازید. ۱۰ ثانیه مکث کنید. این یک حرکت را باید تا ۱۰ ست انجام دهید.

 

Jumping jacks

pelvic-3

انقباض لگن را با پاها هم زمان آغاز نمائید. کف لگن را منقبض کرده، در حین بالا پریدن پاها را از هم جدا کنید و دست‌ها را بالای سر ببرید. در حالی که پاها را به هم نزدیک می‌کنید، عضلات کف لگن را رها سازید. بین ۳۰ تا ۶۰ ثانیه حرکت را تکرار کنید، در حینی که پاها را از هم جدا و به هم نزدیک می‌نمائید، به ترتیب عضلات کف لگن را منقبض و رها کنید.

 

Dead Bug Crunch

pelvic-4

به پشت دراز بکشید، زانوها را در حالت ۹۰ درجه قرار دهید در حالتی که گویی یک میز زیر پای شما قرار دارد، بنابراین زانوها در بالای ران‌ها قرار دارند. بازوها را به سمت سقف ببرید. نفسی به درون بکشید، عضلات کف لگن را منقبض نمائید و بازوی راست و پای راست خود را در جهت مخالف بکشید. در حالی که بازو و پای خود را به جایگاه اولیه برمی‌گردانید، عضلات کف لگن را رها سازید. حرکت را در جهت مخالف انجام دهید، انقباض عضلات کف لگن، در حالی که این بار بازو و پای چپ خود را می‌کشید. هر حرکت را ۱۰ مرتبه در هر جهت انجام دهید.

 منبع : prevention

مطالب دیگر:

حرکاتی برای بزرگ کردن باسن

چگونه سینه های زیبایی داشته باشم ؟ 

رژیم فیتنس و کاهش وزن

شکمی تخت با خوردن 12 ماده غذایی

نوشیدنی های ورزشی

چگونه عضلات لگن ضعیف می گردد؟

,kegel٬ kegelعضلات لگن٬ عضلات٬ لگن٬ ورزش٬ چگونه عضلات لگن ضعیف می گردد؟,kegel,kegelعضلات لگن,[categoriy]

 عضلات لگن به جریان ادرار کمک می نمایند. حاملگی، زایمان و اضافه وزن می تواند باعث شلی عضلات فوق گردد. خوشبختانه عضلات لگن مانند سایر عضلات هستند. بدین ترتیب که می توانند با تمرین قوی تر شوند. خانم هایی کــه دچـار دفع ناگهانی بدون کنتــرل ادرار می شوند با تمرینات خاص به نام Kegel (بخوانید کی- گل) می توانند عضلات مربوطه را تقویت و از دفع ناگهانی ادرار پیش گیری نماید.

کدام عضلات راه خروجی مثانه را کنترل می نمایند؟

در کف لگن عضلات مختلفی بین ران ها قرار گرفته اند. این عضلات به قسمت های کناری و جلو و عقب لگن اتصال دارند. اما دو عضله از میان آنها بیشترین کار را انجام می دهند. بزرگترین آن دو بصورت ننو کشیده شده است و دیگری شکل مثلث دارد. اینها همان عضلاتی هستند که شخص برای متوقف کردن یا براه انداختن جریان ادرار از آن استفاده می کند. یعنی عضلاتی که می باید با تمرین قوی گردند.

چگونه می توان این عضلات را تقویت کرد؟

شخص هر جا و هر زمان می تواند این کار را انجام دهد. مثلاً رانندگی، تماشای تلویزیون یا هنگام کار در منزل یا اداره. نحوه انجام آن ساده است، کشیدن یا جمع کردن عضلات لگن درست مشابه اینکه شخص بطور ناگهانی می خواهد جریان ادرار را قطع نماید. ده ثانیه انقباض و ده ثانیه استراحت، این کار بهتر است حداقل ده دفعه و سه یا چهار بار در روز انجام شود. درست همان طور که در تمرینات عضلانی، برای قدرتمند شدن آنها تامل می کنید، در مورد این کار نیز می باید صبر داشته به تمرینات ادامه دهید.

نتایج آن گاهی کمتر از ۶ تا ۱۲ هفته مشهود نخواهد شد.

Image result for ‫ورزش عضلات لگن‬‎

چند نکته را به خاطر بسپارید:

۱- ضعف عضلات کف لگن منجر به دفع ناگهانی و خودبخودی ادرار از مثانه می گردد.

۲- تمرین روزانه عضلات را تقویت می کند.

۳- این تمرینات کنترل بر روی مثانه را افزایش می دهد.

۴- در مورد صحت انجام آن با پزشک یا پرستار مربوطه مشورت نمایید.

۵- قبل از عطسه، پریدن یا بلند کردن اشیاء عضلات لگن خود را سفت نمایید. این عمل از ضعف عضلات و دفع غیر ارادی و ناگهانی ادرار جلوگیری می کند.

۶- همچون سایر تمرینات ورزشی به این کار تداوم ببخشید

مطالب دیگر:

تاثیر ورزش بر رابطه جنسی

بهترین حرکات برای تناسب اندام

خوابی خوش با یوگا(How to sleep with yoga) 

ورزش یوگا چیست؟

تناسب اندام با سوزاندن کالری