(marriage ideal ) ازدواج ایده آل

(معیارهای انتخاب همسر- مراسم عروسی-روابط زناشویی موفق- مهارتهای زندگی و....)

(marriage ideal ) ازدواج ایده آل

(معیارهای انتخاب همسر- مراسم عروسی-روابط زناشویی موفق- مهارتهای زندگی و....)

ازدواج موفق


جوان امروزی اهل اندیشیدنه!
ازخودش می پرسه، من در این جهان چه جایگاهی دارم؟
چه استعدادهایی دارم؟حد توانایی هام چقدره؟ چه اهدافی دارم؟
به احتیاجات و وظائفش می اندیشه، الویت بندی وزمان برآورده شدنشان!
ویکی ازنیازهاش، ازدواج!
از خودش می پرسه، ازدواج در مسیر تکامل من چه جایگاهی داره؟چه تأثیری روی زندگی وآینده ام می گذاره؟ برای کسی با شرایط من، کی انجام بشه بهتره؟ و...
من در رشد و تکامل همسرم چه نقشی می تونم داشته باشم؟
برای فرزندانم چه کارهایی باید بکنم؟
آخه ازدواج یک شراکت تمام عیاره!
اینجاست که می هراسه! شراکت؟! شریک؟!! اگر بد دراومد چی؟!!! 
با خودش فکر می کنه مگه نه اینکه  همیشه 1+1 می شه 2 و1=1- 2 ؟!
اما  سرگذشت کسایی که قبلاً ازدواج کردن، بهش می گیه که همسر :

         اگردرست انتخاب بشه:شادکامی، شکوفایی، تکامل،آرامش،...             
         اگر بد انتخاب بشه:تلخکامی، اختلافات، هدر رفتن زندگی،...                  

اونوقته که از خودش می پرسه، برای اینکه انتخاب درستی داشته باشم، چه چیزای باید بدونم ؟؟ !
   برای پیدا کردن جواب، به سراغ کتب و جزوات کارشناسای مرتبط، اینترنت،... می ره و در میون همه آنها به تعاریف نسبتاّ مشابهی می رسه : 
   ازدواج رابطه ی نزدیکیه بین مرد وزن، که برای مدت طولانی برقرار می شه و فقط برای ارضائ نیازهای آنی نیست، بلکه زندگی آینده وخوشبختی اونا و بچه هاشون رو تحت تأثیر قرار می ده.
   اما تقریباّ همگی از دقت وهوشیاری (در عین بی طرفی) در انتخاب همسر می گن چراکه : می شه گفت درهمه کتابا توصیه شده که در انتخاب همسر، بی طرفانه و با دقت وهوشیاری بررسی کنین.  

          کسیکه  به   دیده  انکار  نگاه   کند           نشان صورت یوسف دهد به ناخوبی
          و اگربه چشم ارادت نگه کنی در"دیو"         فرشته ات  نماید   به  چشم‏‏‏؛  کرّوبی

                                                                         
  یعنی کسی که عاشق می شه، همه چیز عشقشو، حتی عیب و ایرادهاشو، خوبی تصور می کنه. پس به همین دلیل قبل از بررسی های لازم :

نباید بستن اندر چیز و کس دل            که دل برداشتن کاریست مشکل

                                                                                              
   خوب پس یه زندگی زناشویی موفق به چه چیزای بستگی داره؟ می بینه که انگار به  عوامل مختلفی بستگی داره که وجود هم خانی وتناسب هرچه بیشترطرفین، توان ابراز محبت و از خود گذشتگی و سازش دائمی در شادکامی ها وسختی ها ا ز  مهمترین اون عوامل به حساب میان .
  اما بررسی اینکه چقدر دو نفر برای هم مناسبن و تا چه حد ممکنه در زندگی مشترک روی هم تأثیر مثبت یا منفی بذارن، کار یه متخصصه.
   با یه جستجوی کوتاه با "عنوان مشاوره قبل از ازدواج" لیست بلند بالایی از مراکز مشاوره رو پیدا میکنه که دارای متخصصین روانپزشکی، روانشناسی، مشاوره و... هستن وکلی هم کلاس های آموزشی وکارگاه های آمادگی قبل از ازدواج رو برگزار می کنن.
 همین طور، عناوین کتاب ها، پژوهش ها ومقالات زیادی هم به دستش میاد که می تونه مطالب مفیدی در مورد مسائل اولیه انتخاب، نامزدی، دوران بعد از عقد وخلاصه مستقل شدن، تشکیل خانواده دادن و مدیریت زندگی زناشویی رو یادش بده!      
محورهایی که متخصصین برای ازدواج موفق، تو کتابای مختلف توصیه کردن خیلی زیاده وگاهی شبیه به هم.
   بعدش سعی می کنه یه خلاصه ای در مورد هرعنوان برای خودش تهیه کنه تا بنا به موقعیت در انتخاب فرد مناسب بتونه از اونا یه استفاده مقدماتی بکنه .
  
    
و اما لیست محورهای مورد لزوم در هم خانی برای ازدواج از این قراره:

•    تشابه میزان رشد عاطفی، فکری، جسمانی، قوای عقلانی وهوش
•    تشابه علائق وطرز فکر و ایده آل ها وقضاوت
•    تشابه مذهبی
•    تشابه تحصیلی وطبقاتی
•    تشابه طرز فکر نسبت به امور جنسی
•    تشابه علاقه مندی به زندگی
•    تشابه سرعت انتقال وسرعت عمل در کارها
•    تشابه دیدگاه درمورد رابطه با خانواده زن و شوهر
•    تشابه فرهنگی وآداب و سنن اجتماعی
•    
            تشابه رشد عاطفی وفکری

  میزان رشد عاطفی وثبات فکری فقط بستگی به سن شناسنامه ای نداره وعلاوه برآن، رشد روانی، اجتماعی، هیجانی، عاطفی وسن جسمانی همه از عوامل مؤثر در رشد عاطفی وثبات فکرین.
   اگه یه فرد عادی به اندازه کافی رشد کرده باشه، ثبات فکری و عاطفی داره ، امکان تغییر ناگهانی در رفتار او کمه، اما در عین حالی که توی این مرحله زندگی عادات مختلف در فرد به صورت ثابتی دراومده، هنوز قابلیت تطبیق وسازش دروجود او هست .
   با توجه به اینکه سیر طبیعی پیری وشکسته شدن ظاهری، به دلایل متعددی( منجمله زایمان) زودتر وبیشتر به سراغ خانم ها میاد، به نظرمی رسه که رعایت کردن تفاوت سنی حدود سه سال برای انتخاب همسر عاقلانه باشه. 
   البته این اختلاف سنی رو فقط از لحاظ کلی می شه در نظر گرفت، یعنی اینکه تشخیص درست تناسب سنی درباره هرزوج و تفاوت سنی آنها که بیشتر یا کمتر وحتی معکوس باشه یا نه، از عهده متخصصین مراکز مشاوره برمیاد.
   رشد جسمانی هم عامل مهمی در آمادگی برای ازدواجه. هر چند امروزه، ازدواج مدتها بعد از بلوغ صورت می گیره، روانشناسان زناشویی جوانان تازه بالغ رو که آمادگی واردشدن به زندگی پر مسئولیت را ندارن، صلاح نمی بینن.
   مسئله قابل ملاحظه دیگه اینه که آیا اختلاف هوشی  سبب بروز اختلافات زناشوئی می شه یانه؟.
   از منظر خوشبختی زناشوئی این که مرد ازلحاظ هوش کمی برتر از زن باشه، خیلی درد سر ساز نیست ولی فرق زیادی ازاین نظر نباید وجود داشته باشه، زیرا درغیر این صورت نحوه برخورد با مسائل و طرز فکر اونا با هم، هم خوانی لازمو پیدا نمی کنه. در این زمینه رسالتی که هر فرد با توجه به قوانین وراثت درمورد فرزندانش داره روباید جدی بگیره ونه تنها با انتخاب بد فرزندانی کودن وکم هوش پیدانکنه، بلکه با رعایت تناسب هوشی، زندگی مشترک رضایت بخش و فرزندانی فرازمند داشته باشه.
   کسی که از لحاظ اجتماعی رشد کرده، روابط اجتماعی رو بهتردرک می کنه ومی دونه چطوری با دیگران بخصوص خانواده و همکاراش سازش کنه. او درک می کنه که انتظارات اجتماع ازش چیه و تا اندازه زیادی می تونه خود شو با این توقعات تطبیق بده. همچنین آماده قبول مسئولیت بوده، به محدودیتهای خودش واقفه وبرای تکامل ورفع نواقص احتمالی پیوسته آمادگی داره تا تغییرات لازمه را درخود ومحیط اطرافش بده.
   یکی دیگه از عوامل رشد، مقدار و چگونگی رشد عاطفیه، مثلاً ممکنه یه نفر سی یا چهل سال عمر کرده باشه، ولی از لحاظ رشد عاطفی، عقب مانده محسوب بشه، چنین شخصی قدرت کنترل احساسات وعواطف خودش رو نداره ودر نتیجه زندگی زناشویی او مختل می شه.

  
 فردی که از نظرعقلی به رشد رسیده درمورد همسر، فرزند، خانواده، جامعه، مشکلات، توانمندی ها  و نیازها  نگاهی واقع  بینانه داره. فلسفه زندگی او مشخصه و به همین دلیل  می تونه از به وجود اومدن بحران های دائمی در طول زندگی وحتی پس از مرگش  جلوگیری کنه.
   او به پیشرفت های فعلی خودش متکیه و زیاد به گذشته هر چند هم با شکوه باشه اتکا نداره در ضمن با دیدی باز به موضوعاتی مثل شغل، ارتباطات خانوادگی، امور جنسی، عشق، ازدواج، ادامه رشد وتکامل خودش، همسرش وتربیت فرزندان نگاه می کنه.

توافق علائق وطرز فکر

    مسئله مهمی که قبل از ازدواج خیلی باید بهش توجه داشت، بررسی میزان توافق نظر دوطرفه، توافق روی هدف ها و برنامه های زندگی. اما هم خوانی ومطابقت از نظر طرز فکر و فلسفه زندگی از همه مهمتره.
   مثلاً آیا زن ومردی که خیال ازدواج دارن به یک اندازه جاه طلبند یا اینکه یکیشون خیلی جاه طلب و دیگری معتقد به داشتن زندگی آروم و بی دردسره ویا یکی اهل ریسک فراوونه و اونیکی از ریسک وهیجان متنفره؟
   اگه در این مورد مرد، شخص جاه طلبیه شاید چالش زیادی پیش نیاد گو اینکه ممکنه  زن او ازاینکه شوهرش، مثلاً ساعات طولانی مشغول کاره آزرده بشه.
   ولی اگه زن جاه طلب باشه سعی می کنه که شوهر راحت طلب و تنبل(از نظر)  خودشو با اصرار و پا فشاری به کار بکشه و مجبور به قبول کردن مشاغلی بکنه که ممکنه ازعهده، استعداد و علاقه اش بر نیاد ودائم اعتماد به نفسشو زیر سوال ببره، این وضع با موفقیت و خوشبختی در تضاده.
   نظریات سیاسی می تونن عامل اختلافات زناشویی بشن، زیرا درافراطی بودن یکی و محافظه کار بودن دیگری امکان تصادم افکار زیاده. البته انتظار نمیره که همه مواضع سیاسی یک زوج کاملاً شبیه هم باشه ولی اگر از لحاظ عقاید سیاسی در دو قطب مخالف قرار نگیرن زندگی شیرین تر خواهد بود.
   دیگه اینکه مثلاً اگرشوهر فردی تخیلی وایده آلیست ولی زن، شخصی واقع بین ودر اصطلاح رئالیست باشه، شوهر ممکنه از رویه خشک زنش خسته بشه واحساس کنه که زنش قدرت درک معنویات و ظرایف زندگی رو نداره.
   زن واقع بین هم ممکنه از دست شوهر تخیلی و زندگی بناله ودائم آرزو کنه که ای کاش شوهرش یه کم به خودش بیاد و واقعیت زندگی را آن طور که هست ببینه. پس اگر در این مورد هم دقت کافی  صورت بگیره، می شه انتظار دیدن یه کانون خوشبختی رو داشت. 



هم خوانی ومطابقت علائق

   علائق البته رابطه نزدیکی با طرز تفکرو ظرفیت های آدمی داره و شامل فعالیت های  روزانه از جمله رفتن به سینما، تأتر، گوش دادن به رادیو، تماشای تلویزیون، خواندن کتاب، رفتن به میهمانی وامثال آن باشه.
   اوقات فراغت وچگونگی سپری کردن اون وموضوع استراحت ومقدار وچگونگیش،  نکات مهم دیگه ای هستن که امروزه ثابت شده که آدما تفاوت های زیادی از نظر مقدار نیاز به خواب واستراحت وهمچنین شرایط اون دارن که در حقیقت توسط ساعت "زیستی" بدن هرکس تنظیم می شه.
   باید توجه داشت که خواب ودگرگونی های ساعت زیستی بدن ، دارای اثرقابل توجهی برروی شرایط جسمانی و خلقی بوده و به طور دوجانبه با یکدیگر در تعاملن.
   آدما برای داشتن بیشترین برآیند در زندگی شغلی وفعالیت های روزانشون وحتی جهت تجدید قوای روانی، مرتباً نیاز به استراحت، تفریح وتمدد اعصاب دارن، اونم با روش هایی که معمولاً هرکسی در طول بیست سال اول زندگیش بعد از آزما یش راه های مختلف پیدا کرده وبه تأ ثیر زیاد و مثبت اونا در مورد خودش پی برده . 
   در ازدواجی که تشابه علائق و ظرفیت ها وجود نداشته باشه  همیشه اون کسی که مجبور به ترک علائق وعادت های سرچشمه گرفته از خصوصیات درونیش باشه، شخصی کسل، آزرده و کم برآیند خواهد بود.
    در چنین شرایطی درون نا خودآگاه  فرد دائماً همسر ش رو که با ورودش باعث این مشکلات شده، سرزنش می کنه وحتی می تونه باعث تنفر از او بشه، از طرف دیگه کسی که تونسته بعد از ازدواج، عادت ها وعلائق خودش رو حفظ کنه، از زندگیش احساس رضایت داره و مثل سابق موفق، شاد و با انرژی زندگی می کنه اما همسرش رو به سستی، بی حالی، ناکارآمدی ویا بی علاقه گی به زندگی مشترکشان متهم می کنه و اصلاً متوجه این موضوع نیست کسی که علائق وخواسته هاشو زیر پا گذاشته، چقدر ممکنه بی انگیزه شده باشه.        
  البته نباید انتظار داشت که زن وشوهر در همه علائق با همدیگه توافق داشته باشن ولی برای سعادت خانواده توافق کلی در قسمت عمده ای از علائق ضرورت داره تا مهر همسران به هم پایدار بمونه. 

تشابه درعقاید مذهبی

   شباهت در عقاید مذهبی به قدری در سعادت زندگی زناشویی اهمیت داره که متخصصین ازدواج دونفر از مذاهب مختلف رو معمولاً غیر عاقلانه می دونن. دلایلشونم زیاده و قابل قبول؛ اولاً اگه حتی فقط یکی از زوجین به عقاید مذهبی خود با ایمان کامل پای بند باشه احتمال اختلاف نظر زیادی بین 


اونا وجود داره، هم در امور روزمره زندگی خودشون دوتا و هم در شیوه فرزند پروری و مسائل تربیتی بچه هاشون، مخصوصاً اگه هرکدوم بخواد بچه هاشو مطابق عقاید مذهبی خودش تربیت کنه و این سبب بروز اختلافات خانوادگی می شه.
   یکی دیگه از مشکلات ازدواج کسانی که دین یا مذهب مختلف دارن، مخالفت والدین اوناس، و در صورتی که این ازدواج انجام بشه؛ باعث طرد وجدائی جوان ازطرف پدر ومادر خودش می شه .
  نداشتن حمایت خانواده ها در مقاطع خاص زندگی مثل دوره بارداری وزایمان، اشتقال به کار جدید و کنار آمدن با مشکلات و مسائل زندگی بچه ها هم از تبعات این طرد ودور افتادن از خانواده اس.
   در چنین شرایطی هم بچه ها، هم زن و شوهر وهم کل زندگی زناشویی آسیب می بینه وبعدها ممکنه هر یک ازطرفین تقصیر این جدایی رابه گردن همسرش بندازه.
   موضوع دیگه ای که نباید فراموش بشه اینه  که در بسیاری از باورهای دینی، ازدواج با کسی که اهل اون مذهب نباشه، نه تنها ممنوعه  بلکه معنی این کار رو مرتد وکافر شدن، میدونن و در صورتی که کسی چنین ازدواجی بکنه، از طرف جامعه اش هم طرد می شه و به این ترتیب زمینه یه افسردگی جدی و طولانی فراهم می شه.
   البته اگه مرد یا زنی اصلاً عقاید مذهبی نداشته باشه و خانواده اش هم همینطور باشه ومخالفتی هم با مذهبی که بچه های آینده این زن و شوهر باون روش تربیت می شن نداشته باشن، معمولاً این مشکل پیش نمیاد که البته خیلی خیلی نادره.
در ضمن نباید فراموش کرد که هر مذهبی آداب و رسوم و فرهنگ خاص خودش رو داره و در حقیقت، در چنین شرایطی با دو فرهنگ مختلف روبه رو خواهند شد. حال با توجه به کثرت جمعیت وعدم محدودیت در انتخاب همسردر دنیا، با رعایت تشابه مذهبی می توان ازدواج موفق تری داشت. 

   تشابه تحصیلی وطبقاتی

    شباهت درجه هوش زن ومرد در سعادت زناشوئی مهمتر ازشباهت سطح مقطع تحصیله، اما تحقیقات نشون داده که مدارج تحصیلی هم درخوشبختی خانوادگی خیلی مؤثرن، چون معمولاً میزان تحصیل به مقام اجتماعی شخص و میزان رضایت اجتماعی اش مربوطه اگه یه عضو خانواده، فارغ التحصیل سطوح بالای دانشگاهی باشه ولی دیگری تحصیلات متوسطه داشته باشه ممکنه باعث ایجاد احساس حقارت وآزردگی بشه. 
   این موضوع در مورد زنی که از شوهرش تحصیلات عالی تری داره بیشتر صدق می کنه، زیرا در این صورت شوهر ممکنه زن خودش رو برتر احساس کنه و زن هم در کنار هم ردیف های خودش که همسرانی با تحصیلات عالی دارن احساس سرخوردگی پیدا کنه.


   گاهی اوقات عادات کوچک و به نظر ناچیز شخص، ممکنه  باعث عصبانیت وآزردگی همسرش بشه. این رفتارها بخصوص موقعی جلب توجه می کنه که زن ومرد از لحاظ تحصیل ومحیط با همدیگه تفاوت کلی داشته باشن.
    مثلاً دختری که تحصیل کرده است و در خانواده متمکن ومؤدبی پرورش پیدا کرده، ممکنه نسبت به شوهر خودش که دارای آداب ومعاشرت خاص طبقه پائین اجتماعه، احساس شرم وعصبانیت کنه. 
   اگه شوهر این خانوم در مهمونی ها با دست غذا بخوره و یا با ظاهر اصلاح نکرده ونامرتب به مهمونی بره ویا اینکه در گفتگو با افراد از جملات وکلمات عامیانه وغلط استفاده کنه، همسرش احساس حقارت وشرمندگی می کنه و حتی ممکنه کم کم نسبت به اون احساس خشم و عصبانیت پیدا کنه.از طرف دیگه شوهر از اینکه زنش دائماً سعی داره کارهای اون رو تصحیح کنه وبهش تذکر می ده، احساس کنه که زنش به اون فخر فروشی می کنه.البته با بالا رفتن سطح عمومی تحصیلات مردم (مخصوصاً در دو ده گذشته) میزان تشابه زوج ها دراین مورد بالاتر رفته واحتمال یافتن همسر با سطح تحصیلی متشابه و مصون ماندن از آسیب هایی که مورد اشاره قرار گرفت، تقویت شده. 
   
تشابه طرز فکر راجع به امور جنسی
 
  تحقیقاتی که در مورد ازدواج شده نشون می ده که مسئله جنسی از لحاظ اهمیت، در ردیف مسائل درجه اول قرار داره. اگرچه در زندگی زناشوئی رضایت مندانه، داشتن روابط لذت بخش جنسیه یکی از علل احساس خوشبختی یا عدم خوشبختی به حساب میاد، اگر این روابط قانع کننده  نباشن،  باعث احساس محرومیت، ناکامی و عدم  احساس ایمنی می شن.
   در روابط زناشوئی سه عامل اصلی وجود داره که سبب ارضاء لذت جنسی می شه: یکی از این عوامل، داشتن اطلاعات کافی در مورد امور جنسیه، یکی دیگه آزاد بودن از ترس ها، تعصبات وانحرافات مربوط به موضوعات جنسیه و سومی توازن میان مقدار نیاز جنسی مرد و زنه.
   اطلاعات صحیح درباره امور جنسی باید به وسیله مراکز علمی، مسولین بهداشت عمومی، مؤسسات صالح اجتماع و رسانه های گروهی معتبر و مجاز در اختیار نوجوانان وجوانان به (تناسب سنشان) قراربگیره.
   جامعه از جوانان انتظار داره که  بتونن تمایلات جنسی خودشون رو تا  موقع ازدواج کنترل کنن، برعکس بعداز ازدواج انتظارمی ره که تمایلات جنسیشون رو که تا اون موقع کنترل می کردن، به خوبی ابراز کنن . ولی اکثر آدما نمی تونن در این زمینه بدون اینکه آموزش های لازم رو ببینن، تغییرات سریعی ایجاد کنن. طرز تفکری که نسبت به امور جنسی تا رسیدن به سن ازدواج در هر فرد پرورش پیدا کرده، در طی سال ها شکل گرفته وعمل برخلاف این تفکر، به آسونی و در کوتاه مدت (مخصوصاً در مورد خانوما) اتفاق نمی افته و با آموزش های لازم وسعه صدر امکان پذیره.

 
  دو گروه از جونا که از لحاظ تعداد زیاد نیستن در این بین بیشترین مشکل رو دارن .یه گروه جونایی که در خانواده خود یاد گرفتن که عمل جنسی شرم آور و کثیفه، که طبیعتاً بعد از ازدواج نمی تونن با آسودگی خیال و آزادانه، رابطه جنسی معتدلی با همسرشون بر قرارکنن ویه گروه دیگه کسایی که قبل از ازدواج دچار افراط وعدم تعادل جنسی و انحرافات اون بودن، که معمولاً این افراد هم در برقراری رابطه سالم جنسی در زندگی زناشوئیشون مشکل دارن .
   تناسب وتعادل در تعداد و طول مدت رابطه جنسی در زن ومرد هم از عوامل مهم موفقیت زناشوییه. 
  ودیگر سخن اینکه آدم ها در طول ساعات مختلف شبانه روز توانایی بهتر وبیشتری برای انجام یه دسته از کارها دارن یعنی در مورد هر آدم، علاوه بر نوع کار که به استعداد ها و توانایی هاش ربط داره، ساعت انجام هرکاری، در طول شبانه روز هم مهمه.
   توان و ظرفیت و وضعیت بدنی فرد در ساعات مختلف متفاوته وجالب اینه که این موضوع در مورد افراد مختلف با هم فرق می کنه. در حقیقت“ ساعت زیستی“ بدن انسان که هویتی ذاتی  و درونی داره، همه فعالیت های زیستی  آهنگین هرکسی رو از درون کنترل می کنه، فرآیندهایی مثل  تنفس، درجه حرارت بدن، فشار خون، تولید وترشح هورمون ها و....
   درواقع ساعت زیستی که موجودی ذاتی و”خودبقا” محسوب می شه، یه دستگاه کنترل درونیه که مشخص می کنه، فرد در چه ساعتی خواب آلود، کم انرژی، بی اشتها وسست باشه وچه زمانی هوشیار، فعال، سرزنده وآماده برای تحرک وفعالیت باشه، این تنظیمات به وسیله میزان وزمان ترشح هورمون ها اتفاق می افتن.
    آدم ها  رو بر اساس نوع عملکرد ساعت زیست شون می شه به دودسته چکاوکهای بامداد و پرندگان شب تقسیم کرد. گروه اول صبح های زود، موقع طلوع آفتاب بیدار می شن ودر ساعات صبح خیلی با نشاط و پر انرژی به کارو فعالیت هاشون می پردازن وشب ها انرژی خیلی کمی دارن ودر ساعات اولیه شب به خواب میرن.
   درست برعکس اینا گروه دوم شب بیدار بوده، از هوشیاری وانرژی زیادی در ساعات شب برای انجام کارهاشون، برخوردارن وبیشترین فعالیت ها شون رو در اواخر شب انجام می دن درعوض صبح ها، زود بیدار نمی شن واستراحت می کنن. در ساعات اولیه صبح کم انرژی هستن واگه صبح خیلی زود بیدارشون کنی، در فعالیت هاشون دچار اشکال می شن.
   در خیلی از موارد نارضایتی زناشویی این جمله شنیده می شه:“معمولاًوقتی من احساس نیاز جنسی می کنم وآمادگی دارم اون خوابه، اگر بیدارش کنم هم نتیجه چندانی حاصل نمی شه!” درواقع 
 ساعت زیستی چنین زوج ها یی با هم هماهنگ نیست، یکی صبح بیداره و اون یکی شب بیدار.


  به این ترتیب معلوم می شه که تا چه اندازه اهمیت داره که در زمان انتخاب همسردقت بشه، از لحاظ عملکرد ساعت زیستی، زن ومرد از یک گروه باشن تا زندگی مشترک خوبی داشته باشن.
  در زندگی زناشویی که یکی از طرفین احتیاج شدید به رابطه جنسی داشته باشه ولی طرف مقابل میل کمتری را حس کنه، هم اشکالاتی ایجاد می شه ولی اگه این اختلاف کم باشه، باکمی صبر وحوصله و رعایت حال همدیگه می شه رابطه جنسی لذت بخش و آرامش دهنده ای رو تجربه کرد.

  تشابه علاقه مندی به زندگی 

   میزان علاقه مندی هر فرد به زندگی وحیات جزء آن دسته صفاتی است که معمولاً در انسانها با وضوح بیشتری بروز می کنه و با کمی تعمق در عادات، رفتارها و گفتارهای افراد می توان مقدار اون رو نیز شناسایی کرد.
     شادابی، سر زندگی، نشاط، خوشبینی، اعتماد به نفس، مسئولیت پذیری، دوست داشتن خود، اطرافیان وجهان هستی وداشتن روابط سالم اجتماعی گسترده همگی علائم علاقه مندی به زندگین. 
     در مقابل گروهی از افراد، داری بخشی یا هیچیک از صفات فوق نبوده و میزان علاقه مندی اونا به زندگی از کم تا صفره و بدیهیه که افراد گروه دوم در صورت ازدواج با گروه اول به زندگی زناشویی موفقی نمی رسن اما اگه هردو از یک گروه باشن بدون ناراحتی ونارضایتی، زندگی خواهند کرد.  

تشابه سرعت انتقال و سرعت عمل در کارها

   سرعت انتقال هم که تا حدود زیادی ریشه در عوامل وراثتی، قدرت پردازش ذهنی، سطح هوش و... داره و می تونه با نوع وسطح تحصیلات واکتساب برخی مهارت ها تقویت هم بشه، نقش مهمی در روابط بین فردی واجتماعی آدما داره و به همین دلیل نباید اختلاف زیاد در سرعت انتقال همسران وجود داشته باشه، چرا که دائماً مسئله ساز می شه.
  سرعت عمل در کارها و عکس العمل نشان دادن، غیر از موارد خاصی که شدت وزیادی آن، شتابزدگی نام داره و کمبود واضح آن که به پائین بودن سطح هوش و قوای پردازش گری و تصمیم گیری مغزی انسان ویا نقص عضلانی او بر می گرده، میتونه در بر افروخته شدن احساسات زوجهایی که دارای سرعت های بسیار متفاوتن نقش منفی ایفا کنه چرا که بتدریج باعث ایجاد احساس حقارت در کسی که کند تره، می شه زیرا نباید فراموش کنیم که آدمی درضمیر نا خودآگاه خود دائماً در حال مقایسه کردنه واز مشاهده همیشگی کندیش درانجام حرکات فیزیکی و خصوصاَ اگر با کمیِ سرعت انتقال ودرک مطلب همراه باشد آزرده می شه. این تألمات باگذشت زمان  به صورت عقده های روانی بروز می کنه که مشکلات بعدی به همراه داره. ازطرف دیگه همان مقایسه گری درونی در مراحل مختلف زندگی باعث ایجاد عصبانیت در فرد سریع تر می شه. در این زمینه هم باز کثرت فعلی جمعیت این امکان رومی ده که هرکسی با انتخاب فرد مشابه خود، زندگی خوشی داشته باشه.

 
تشابه دیدگاه در رابطه با خانواده زن وشوهر

   یکی از علائم بارز رشد عاطفی و اجتماعی، داشتن استقلال در نگرش ها و تصمیم گیری های فرده، البته داشتن استقلال، منافاتی با احترام گذاردن به دیگران نداره، انسان می تونه در کنار ابراز احترام به دیگران به خصوص والدینش، افکار، عقاید و تصمیمات خودش رو بیان کنه و در عمل به کار بگیره و همه این ها می تونه بدون رنجوندن دیگران و در نهایت بیان محبت و احترام به اونا باشه.
   شخصی که به رشد واقعی رسیده باشه، در موقع ازدواج قدرت این رو داره که دایره عواطف خودش رو گسترده تر کنه و علاوه بر والدین و خانواده اش، محبت و احترامش را به همسرش و خانواده او هم اختصاص بده.
    در حقیقت او مجبور نمی شه که همون مقدار محبت را بین همه تقسیم کنه،‌ چون با رشد و گسترش دایره علائق و احساساتش و با مدیریت صحیح وقتش، به هر کدوم اونا سهم خودشون رو اختصاص می ده.
  در حقیقت چنین فرد بالغی در کارهای مختلف زندگی (شخصی یا اجتماعی) وابسته به دیگران به خصوص (پدر و مادرش) نیست اما از حضور اونا به عنوان مشاورین دلسوز و با تجربه و خیرخواه استفاده می کنه. والدینش رو دوست داره و در موارد مورد لزوم با اونا مشاوره می کنه ودر عین حال با رعایت ادب واحترام، اجازه مداخله وکنترل زندگی زناشوییش رو به اونا و هیچ کس دیگه (هر چقدر هم عزیز باشن) نمی ده.
     در چنین شرایطی حتی اگه او در مجموعه شغلی واقتصادی والدینش شاغل باشه اولا ً به خودش اجازه سوء استفاده از امکانات موجود و یا بی نظمی و سهل انگاری رو نمی ده، ثانیاً  استقلال زندگی شخصی خودش رو حفظ می کنه.
     بنابراین جوونایی که خیال ازدواج دارن باید دراینگونه روابط همسر آیندشون با والدینش، دقت زیادی بکنن چرا که دختری که به شدت به پدر ومادر خود علاقه داره و اصرار می کنه که باید بعد از ازدواج هم با اونا زندگی کنه، نمی تونه آدم مستقلی باشه.
    پسری هم که هنوز پسر کوچولوی مامانشه! و باید از مادرش دستورای زندگی روزمره رو بگیره، شوهر مستقل، متکی به نفس ومفیدی نخواهد شد.
   اصولاً آدمی که از لحاظ شخصیتی به مهارت های لازم در زمینه تصمیم گیری ومدیریت کردن زندگی شخصی نرسیده، پیوسته تحت تأثیر نظرها وگفته های دیگران قرار می گیره، و این هشداریه برای این که بدونین نه تنها مادر و پدر بلکه بقیه اطرافیان هم می تونن در زندگی شغلی و خانوادگیش نقش مخربی ایفا کنن و البته با دور کردن او از اطرافیانش هم چیزی عوض نمی شه!. چون علت اصلی درونیه، نه بیرونی. با دقت در این زمینه نیز هر کسی میتونه یه انتخاب خوب داشته باشه.

  

تشابه فرهنگی وآداب و سنن اجتماعی
  
    وجود شباهت در فرهنگ، موجب شباهت در رفتارها، عادات و نوع به کارگیری کلمات و جملات، حرکات، علائم و نحوه استفاده و همچنین تعابیر اونهاست این شباهت باعث ایجاد سعادت در زندگی مشترک می شه.
     چرا که:“ آدمی در فرهنگ خود آنچنان زندگی می کنه که ماهی درآب.“ 
   و به این ترتیب بسیاری از ظرافت ها و تفاوت های فرهنگی اش را با سایر فرهنگ ها به دلیل عجین شدن با اونا لمس نمی کنه اما فقط کافیه که با آدمای دیگه ای از فرهنگ دیگه، هم خونه بشه، ‌اون وقته که متوجه تفاوت های فرهنگی می شه و بیشتر از همه، این تفاوت ها در ازدواج های از دو فرهنگ متفاوت خودنمایی می کنه چنین خانواده هایی پیوسته در معرض ایجاد رنجش های غیر ارادی از طرف مقابل بوده وپیوسته ممکنه که ناخواسته کاری بکنن که برای طرف مقابل قابل هضم نباشه.
   بچه های اونا هم در صورت معاشرت با هر دو طایفه در بسیاری از موارد دچار تعارض می شن و بسیار پیش میاد که متهم به بی تربیتی ویا آداب دان نبودن بشن.
  این مشکلات وگرفتاری ها به ازدواج های واقع شده از بین دوشهر از یک کشور منحصر نمی شن و در مورد ازدواجهای انجام شده در محلات متفاوت شهرهای بزرگ نیز وجود دارن ولی شدتشون کمتره.
   البته گاهی دیده می شه که در ازدواج های بین دو کشور کاملاً متفاوت به دلیل پذیرفتن این تفاوت ها و قبول کردن ضررهای احتمالی از قبل و بی تفاوتی والدین اونا زندگی شان چندان دچار اشکال نشده اما عملاً ارتباط ها قطع می شه و یا دائم در حال حل مسائل به سر می برن.
   نباید فراموش کرد که این گونه زندگی ها پیوسته در حال پرداخت بهای این انتخاب غیر متعارفن و باید پذیرفت که به قول ناپلئون بناپارت "در جنگ برنده هم بازنده ست" ، چون هزینه کرده و انواع دارایی از دست داده .
    پس خوبه که با کمک خواستن از پروردگار و بررسی کارشناسانه متخصصین در همه کارها، در پرتو انتخاب صحیحِ همسر، یک کانون صلح و آشتی بسازیم  که دارائی ها و توانمندی های طرفین  در آن کانون، بجای مصرف شدن در خاموش کردن یا خاموش نگاه داشتن آتش جنگ اختلاف ها و تفاوت ها، صرف رشد و تعالی خانواده بشه، و زندگی در چنین کانونی چقدر لذت بخشه.
گردآوری و تدوین: مرکز مشاوره ارتقاء سلامت زنان



مطالب پیشنهادی:

پیامد های هدفمند کردن یارانه ها در حوزه سلامت

مدیریت انرژی در مراکز بیمارستانی

آمادگی ملی و سازمانی در مقابله با زلزله و مدیریت بحران

ارتقای کیفیت خدمات سلامت از منابع مالی یارانه ها

بیمه سلامت و نقش بیمه های مکمل بر آن

http://maktoobshop.com

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.