یکی از بحثهای داغی که این روزها نقل بعضی از محافل شده و نسبت به آن اظهارنظرهای متفاوتی میشود، محدوده سنی ازدواج جوانان است. این سن برای دخترها 16 تا 18 سال و برای پسرها 19 تا 21 سال ذکر میشود...
در حالی که از دیدگاه روانشناسی، ازدواج کردن در سنین یاد شده قابلتامل است. برای بررسی این موضوع و نقد اینکه آیا نوجوانان در این سنین قادر به اداره یک زنگی مستقل هستند یا خیر نظرات دکتر سیدعلی احمدی ابهری، روانپزشک و استاد دانشگاه علوم پزشکی تهران را جویا شدهایم که میخوانید.
سوال: آقای دکتر! آیا تنها با رسیدن به بلوغ جسمانی، میتوان از عوامل دیگری که در شروع یک زندگی مشترک نقش دارند چشمپوشی کرد؟
از نظر ما سن ازدواج باید مبتنی بر سه اصل بلوغ جسمانی، بلوغ روانی و بلوغ اجتماعی باشد. منظور از بلوغ جسمانی دوران توانمندی فرد از نظر تولید مثل است که برای دختران از حدود سنین 12 تا 14 سالگی و در پسران از حدود 14 تا 16 سالگی شروع میشود. بلوغ روانی، عنوانی است که روانپزشکان از آن تحت عنوان رشد شخصیت نام میبرند. از لحاظ حقوقی نیز بلوغ روانی با عنوان رشد شناخته میشود. اما اختلافی که ما با حقوقدانان در این زمینه داریم این است که حقوقدانها به حداقل کفایت میکنند و معتقدند فقط کافی است فرد توان تشخیص مصالح خود را داشته باشد ولی عقیده روانپزشکان و اصولا مکاتب روانشناختی بر این است که فرد باید از لحاظ شخصیتی، توانمندی، پختگی و رشد به مرحلهای برسد که نه تنها نسبت به خود شناخت کافی پیدا کند و بتواند مصالح خود را تشخیص بدهد بلکه نسبت به فردی که در نظر دارد با او ازدواج کند نیز شناخت کافی بهدست آورد.
سوال: و منظور از بلوغ اجتماعی چیست؟
بلوغ اجتماعی به معنی توانمندی لازم برای اداره امور خانواده، همسر و فرزندان است. این امر، مستلزم برآوردهشدن نیازهای اقتصادی، بهداشتی، علمی، آموزشی و... برای گذراندن زندگی است تا فرد بتواند با آن، مسکن و حداقل نیازهای خانواده را تامین کند.
سوال: خصوصیاتی که ذکر کردید معمولا در چه سنی بهدست میآید؟
بستگی به فرد دارد. یک فرد ممکن است در سن 20 سالگی زمینههای فوق را یکجا و کامل پیدا کند. در حالی که فردی دیگر در سنین بالاتر هم نتواند به آنها دست یابد. در مورد خانمها هم به همین شکل است. یک دختر جوان ممکن است در سن 14 تا 15 سالگی به رشد کامل جسمانی رسیده باشد اما رشد روانی و شخصیتی او کامل نشده و توانایی ایجاد یک رابطه درست با همسر، فرزند، اطرافیان خود و از جمله خانواده جدیدی که با او پیوند میخورد یعنی خانواده شوهر را نداشته باشد. در این صورت تبعات آن نه تنها به فرد و خانواده بلکه به جامعه هم کشیده میشود. جامعهای که نیازمند افراد فعال، آگاه، پخته و توانمند است. بنابراین ما فقط سن را ملاک اولیه و اصلی برای تشکیل خانواده یا ازدواج قرار نمیدهیم.
البته به این نکته هم باید اشاره کنم که خردهگیری و سختگیری و اینکه افراد فکر کنند ابتدا باید همه امکانات را فراهم و تمام دورههای تحصیل را طی کنند، شغل پردرآمدی داشته باشند و بعد ازدواج کنند را تایید نمیکنیم. صحبت ما در مورد حداقلهاست. اگر فرد بتواند به توانمندیهای شخصیتی، اجتماعی، اقتصادی و... برسد، میتواند ازدواج کند که این اتفاق میتواند در شروع دهه سوم زندگی باشد که بسیار هم مطلوب است. البته گاهی ممکن است افراد در همان زمان هم آمادگی لازم برای ازدواج را پیدا نکنند و انجام این کار مهم به سنین و سالهای بعدی موکول شود.
سوال: آیا جوانان کشور ما این قابلیت را دارند که در سنین ذکر شده به این حد از بلوغ روانی و اجتماعی برسند؟
ممکن است برای تعداد کمی از افراد این اتفاق بیفتد اما طبیعتا این امر برای اکثریت افراد جامعه محقق نمیشود. البته این تعداد کم نیز وابسته به خانوادهشان هستند. خانواده این افراد، معمولا خانوادهای تحصیلکرده و هوشمند هستند، خانوادههایی که ازدواجوالدین بر پایه اصول و ازدواج و انتخابشان برنامهریزی شده است و مسیر رشد درستی را برای فرزندانشان فراهم کردهاند.
سوال: پس با توجه به گفتههای شما، رسیدن به این حد از بلوغ در شهر و روستا و با توجه به سطح تحصیلات، فرهنگ و سایر شرایط محیطی در افراد متفاوت است؟
بله دقیقا. برای هر فرد، هر خانواده و هر اجتماع کوچک و بزرگ این مساله متفاوت است. اما به هر حال ما یک حداقلهایی را نیاز داریم. علت تاکید بر انجام مشاوره قبل از ازدواج نیز همین است که ما ببینیم دو نفری که میخواهند ازدواج کنند به بلوغ روانی و اجتماعی رسیدهاند یا خیر.
سوال: بهتر است تفاوت سنی زوجین چقدر باشد؟
ما اختلاف سنی 5 سال را مطلوب میدانیم. در این صورت میتوانیم بگوییم که زمینهها به عنوان قدم اول یعنی حداقل اختلاف سن شروع میشود. اگر مبنا را فقط سن در نظر بگیریم، میتوانیم بگوییم حداقل سن ازدواج در دختران 18 سال و در پسران 5 سال بیشتر یعنی 23 سال است البته با حداقل توانمندیها، مهارتها، حرفه و تحصیلات.
اگر خانمی از همسرش بزرگتر بود چطور؟
این مساله هم اگر بهصورت موردی در جامعه وجود داشته باشد و همراه با مشاورههای لازم، شناخت فردی و شناخت نسبت به فرد مقابل باشد، مشکلی نیست و میتوان آن را پذیرفت اما به عنوان یک قانون عام مورد تایید نیست.
سوال: همیشه بحث بر سر فاصله سنی زوجین است و کمتر در مورد فاصله سنی والدین با فرزندانشان اظهارنظر میشود. نظر شما در این رابطه چیست؟
ازدواج کردن به مفهوم این نیست که بلافاصله زوجین بچهدار شوند. البته اگر زوج سن بالاتری داشته و پختگی و تجربه داشته باشند، چنانچه بلافاصله بعد از ازدواج بچهدار شوند، مشکل چندانی نخواهند داشت. اما جوانانی که با حداقل سنینی که صحبت کردیم ازدواج میکنند نباید برای بچهدار شدن عجله کنند. شروع زندگی به معنای افزایش تعداد افراد خانواده نیست. شروع زندگی مستلزم زمانهایی است که زندگی مشترک برای یک زوج بسیار جوان معنادار شود و اصطلاحا جا بیفتد. بنابراین پاسخ به این سوال که یک دامنه وسیعی را شامل میشود، خیلی آسان نیست. اگر ازدواج در دهه سوم زندگی که مطلوبترین زمان برای ازدواج است صورت بگیرد و در این سنین زوج صاحب فرزند شوند فاصله مناسبی بین آنها و فرزندانشان ایجاد میشود. به عنوان نمونه برای یک مرد 30 ساله و یک زن 25 ساله بچهدار شدن بسیار مناسب است. اما برای زوجی که در 23 سالگی و 18 سالگی هستند زود است و باید ابتدا تجربه کسب کنند و بعد صاحب فرزند شوند.
منبع: salamat.ir
چند سالی است که به نظر می رسد متقاضیان ازدواجهایی با اختلاف سنی معکوس(بزرگتر بودن دختر از پسر) افزایش یافته است و از طرف دیگر هستند دخترانی که به خاطر موقعیت مالی و کاری مردان، تمایل به ازدواج با مردانی دارند که اختلاف سنی شان از آنها بیشتر است مثلا اختلاف سنی در حدود یک دهه و یا...........
در زندگی زناشویی عوامل زیادی تاثیر گذار است. تعدادی از این عوامل تسهیل کننده سازگاری و رضایت از ازدواج و برخی نیز زندگی زناشویی را دچار مشکلاتی می سازند. این عوامل بر حسب ویژگی های افراد و موقعیتها، مختلف است. وقتی عنوان می کنیم که این عوامل تحت تاثیر ویژگی های افراد و موقعیتهاست یعنی این که این مولفه ها جز اصول اساسی نیستند که حتما و ضرورتا در زندگی همه افراد تاثیر منفی بگذارد بلکه از موردی به مورد دیگرمتفاوت است و یا گاه از شدت و ضعف برخوردار است. یکی از این مصادیق مساله سن و اختلاف سنی در رابطه میان زوجین است.
چند سالی است که به نظر می رسد متقاضیان ازدواجهایی با اختلاف سنی معکوس(بزرگتر بودن دختر از پسر) افزایش یافته است و از طرف دیگر هستند دخترانی که به خاطر موقعیت مالی و کاری مردان، تمایل به ازدواج با مردانی دارند که اختلاف سنی شان از آنها بیشتر است مثلا اختلاف سنی در حدود یک دهه و یا حتی بیشتر و یا مردانی که تمایل دارند با دخترانی بسیار جوان تر از خود پیمان زناشویی ببندند.
در این مقاله صحبت ما بر سر این نیست که آیا ذاتا این ازدواجها درست است یا خیر بلکه روی سخن ما به سوی کسانی است که در هر حال این شکل ازدواج را برگزیده و حال مشغول تجربه زندگی زناشویی هستند؛ یعنی مردانی که در حال زندگی با زنان بزرگتر از خود هستند یا مردانی که همسرشان اختلاف سنی زیادی از آنها داشته و خیلی جوان تر است و یا دخترانی که همسرشان از آنها بیش از عرف جامعه بزرگتر است.
لذا برای این دست زوجین و برای به حداقل رساندن تنشها و مشکلات و به منظور بالاتر بردن کیفیت رابطه زن و وشوهری این پیشنهادات را داریم:
**با همسر خود تعامل داشته باشید زیرا یکی از مهمترین مشکلات در ارتباطات زوجین با هم، فقدان تعامل است و مسلما داشتن اختلاف سنی زیاد می تواند نقص و کاستی در تعامل میان زوجین را غامضتر کند. لذا سعی کنید برای به حداقل رساندن این شکاف ارتباطی، در این زمینه که این تفاوت سنی چه تغییراتی در درک و احساسات شما به وجود آورده به راحتی حرف بزنید. به راحتی درباره موضوعاتی چون بچهها و اهداف آتیتان صحبت کنید. آگاهیتان را به مشارکت بگذارید و درک و فهمتان از نقطه نظرات یکدیگر را تا حد امکان افزایش دهید، زیرا با این کار میتوانید علاوه بر ایجاد و حفظ تعامل مورد نیاز، به خواستهها و نیازهای طرف مقابل تان نیز پی ببرید و شما را در رسیدن به یک ارتباط سالم و بادوام یاری میکند.
وقتی که یک رابطه بر اساس احترام و دوستی باشد اختلافات و تفاوت ها نمی تواند به اندازه یک دوستی دو طرفه نمایانگر شود و تاثیر چندانی بر ارتباط شما نخواهد داشت
**از انجام فعالیتهایی که مشترکا از آن لذت میبرید در تقویت رابطهتان استفاده کنید. به فعالیتهایی که هردویتان به آنها علاقه دارید مانند سینما رفتن، تئاتر،ورزش کردن و ... روی بیاورید. زیرا اشتغال به کارهایی که برای هردویتان جالب است، پیوندتان را محکمتر میکند و تمرکزتان را از روی مساله اختلاف سن بر هم میزند. هرچه بیشتر در علاقمندیها و سرگرمیهای هم غرق شوید از بودن با هم لذت بیشتری خواهید برد. همچنین سراغ فعالیتهایی بروید که سالها از آنها دور بودهاید و یا هیچ وقت فرصت پرداختن به آنها را نداشته اید شاید این موضوعات جدید برای طرف مقابل تان هم جالب باشد.
**اگر فکر می کنید که این شکل ازدواج شما هنوز هم از طرف اطرافیان و به خصوص خانواده تان آشکار یا پنهان، مورد نکوهش قرار می گیرد، سعی کنید درباره انتخاب و ازدواجتان، با خانواده خود صحبت کنید. اطلاع آنها از رابطه شما و اینکه چقدر به همسرتان علاقه دارید برای دوستان و خانواده مفید است.داشتن یک گفتگوی واضح وصحیح درباره اختلاف سنیتان با خانواده و دوستان نزدیک، باعث میشود که آنها پی به اعتماد شما به تصمیم تان برده و از اظهار نظرهای منفی گرایانه و یا تصورات منفی که از اینگونه ازدواجها دارند دست بردارند.
همچنین، به آنها نشان می دهد که چقدر حمایت شان برای شما اهمیت دارد و نیز سبب میشود از این به بعد با احترام و تعامل درستتری در سایر مجالس با شما و همسرتان برخورد کنند.
**بهترین دوست همدیگر باشید. وقتی که یک رابطه بر اساس احترام و دوستی باشد اختلافات و تفاوت ها نمی تواند به اندازه یک دوستی دو طرفه نمایانگر شود و تاثیر چندانی بر ارتباط شما نخواهد داشت.
و در نهایت اینکه فراموش نکنید که در هر ازدواجی (حتی ایده آل ترین انتخابها) مسلما اختلافات و ناهماهنگی هایی وجود دارد که کاملا طبیعی و قابل انتظار است لذا یاد بگیرید که واقعیات زندگی فعلی تان را بپذیرید یعنی آنچه قابل تغییر است را با تلاش و همکاری با یکدیگر، تغییر دهید و آنچه را که قابل تغییر نیست بپذیرید و با آن کنار بیایید. اختلاف سنی شما با همسرتان، قابل تغییر نیست اما مسلما تناسبات و هماهنگی هایی با همسرتان در گذشته احساس کرده اید که حال در کنار وی هستید و با وی پیمان زناشویی بسته اید پس تمرکز تان بر این تناسبها و تقارنها باشد و با تقویت این نقاط تفاهم، سعی در تضعیف ضعفهای ارتباطی تان داشته باشید.
دیابت را چگونه درمان کنیم؟
چگونه می توان از سرطان سینه جلوگیری کرد؟
کافئین بر بدن چه اثراتی خوب و بد دارد؟
حقایق بیماری ایدز چیست؟
چرا پزشکان از بیماران زیر میزی می گیرند?
چگونه می شود با فعالیت فیزیکی جلوی بیماریها را گرفت؟
ویژگی های ظروف آشپزی و اثر آن در پخت غذا
چگونه عملکرد فیزیولوژیکی و روانی میانسالان افزایش می یابد؟
مطالب پیشنهادی:
فست فود زیر ذره بین کارشناسان حوزه سلامت
ویژگی های ظروف آشپزی و اثر آن در پخت غذا
ظروف یک بار مصرف ومشکلات آن بر سلامت
کنترل آلاینده ها از طریق فن اوری نانو تکنولوژی
دسترسی به تمامی این مطالب در سایت
یکی از بحث های داغی که این روزها نقل بعضی از محافل شده و نسبت به آن اظهارنظرهای متفاوتی می شود، محدوده سنی ازدواج جوانان است. این سن برای دخترها ۱۶ تا ۱۸ سال و برای پسرها ۱۹ تا ۲۱ سال ذکر می شود...
در حالی که از دیدگاه روان شناسی، ازدواج کردن در سنین یاد شده قابل تامل است. برای بررسی این موضوع و نقد اینکه آیا نوجوانان در این سنین قادر به اداره یک زنگی مستقل هستند یا خیر نظرات دکتر سیدعلی احمدی ابهری، روان پزشک و استاد دانشگاه علوم پزشکی تهران را جویا شده ایم که می خوانید.
ـ از نظر ما سن ازدواج باید مبتنی بر سه اصل بلوغ جسمانی، بلوغ روانی و بلوغ اجتماعی باشد. منظور از بلوغ جسمانی دوران توانمندی فرد از نظر تولید مثل است که برای دختران از حدود سنین ۱۲ تا ۱۴ سالگی و در پسران از حدود ۱۴ تا ۱۶ سالگی شروع می شود. بلوغ روانی، عنوانی است که روان پزشکان از آن تحت عنوان رشد شخصیت نام می برند. از لحاظ حقوقی نیز بلوغ روانی با عنوان رشد شناخته می شود. اما اختلافی که ما با حقوقدانان در این زمینه داریم این است که حقوقدان ها به حداقل کفایت می کنند و معتقدند فقط کافی است فرد توان تشخیص مصالح خود را داشته باشد ولی عقیده روان پزشکان و اصولا مکاتب روان شناختی بر این است که فرد باید از لحاظ شخصیتی، توانمندی، پختگی و رشد به مرحله ای برسد که نه تنها نسبت به خود شناخت کافی پیدا کند و بتواند مصالح خود را تشخیص بدهد بلکه نسبت به فردی که در نظر دارد با او ازدواج کند نیز شناخت کافی به دست آورد.
ـ بلوغ اجتماعی به معنی توانمندی لازم برای اداره امور خانواده، همسر و فرزندان است. این امر، مستلزم برآورده شدن نیازهای اقتصادی، بهداشتی، علمی، آموزشی و... برای گذراندن زندگی است تا فرد بتواند با آن، مسکن و حداقل نیازهای خانواده را تامین کند.
ـ بستگی به فرد دارد. یک فرد ممکن است در سن ۲۰ سالگی زمینه های فوق را یکجا و کامل پیدا کند. در حالی که فردی دیگر در سنین بالاتر هم نتواند به آنها دست یابد. در مورد خانم ها هم به همین شکل است. یک دختر جوان ممکن است در سن ۱۴ تا ۱۵ سالگی به رشد کامل جسمانی رسیده باشد اما رشد روانی و شخصیتی او کامل نشده و توانایی ایجاد یک رابطه درست با همسر، فرزند، اطرافیان خود و از جمله خانواده جدیدی که با او پیوند می خورد یعنی خانواده شوهر را نداشته باشد. در این صورت تبعات آن نه تنها به فرد و خانواده بلکه به جامعه هم کشیده می شود. جامعه ای که نیازمند افراد فعال، آگاه، پخته و توانمند است. بنابراین ما فقط سن را ملاک اولیه و اصلی برای تشکیل خانواده یا ازدواج قرار نمی دهیم.
البته به این نکته هم باید اشاره کنم که خرده گیری و سخت گیری و اینکه افراد فکر کنند ابتدا باید همه امکانات را فراهم و تمام دوره های تحصیل را طی کنند، شغل پردرآمدی داشته باشند و بعد ازدواج کنند را تایید نمی کنیم. صحبت ما در مورد حداقل هاست. اگر فرد بتواند به توانمندی های شخصیتی، اجتماعی، اقتصادی و... برسد، می تواند ازدواج کند که این اتفاق می تواند در شروع دهه سوم زندگی باشد که بسیار هم مطلوب است. البته گاهی ممکن است افراد در همان زمان هم آمادگی لازم برای ازدواج را پیدا نکنند و انجام این کار مهم به سنین و سال های بعدی موکول شود.
ـ ممکن است برای تعداد کمی از افراد این اتفاق بیفتد اما طبیعتا این امر برای اکثریت افراد جامعه محقق نمی شود. البته این تعداد کم نیز وابسته به خانواده شان هستند. خانواده این افراد، معمولا خانواده ای تحصیلکرده و هوشمند هستند، خانواده هایی که ازدواج والدین بر پایه اصول و ازدواج و انتخاب شان برنامه ریزی شده است و مسیر رشد درستی را برای فرزندان شان فراهم کرده اند.
ـ بله دقیقا. برای هر فرد، هر خانواده و هر اجتماع کوچک و بزرگ این مساله متفاوت است. اما به هر حال ما یک حداقل هایی را نیاز داریم. علت تاکید بر انجام مشاوره قبل از ازدواج نیز همین است که ما ببینیم دو نفری که می خواهند ازدواج کنند به بلوغ روانی و اجتماعی رسیده اند یا خیر.
ـ ما اختلاف سنی ۵ سال را مطلوب می دانیم. در این صورت می توانیم بگوییم که زمینه ها به عنوان قدم اول یعنی حداقل اختلاف سن شروع می شود. اگر مبنا را فقط سن در نظر بگیریم، می توانیم بگوییم حداقل سن ازدواج در دختران ۱۸ سال و در پسران ۵ سال بیشتر یعنی ۲۳ سال است البته با حداقل توانمندی ها، مهارت ها، حرفه و تحصیلات.
ـ این مساله هم اگر به صورت موردی در جامعه وجود داشته باشد و همراه با مشاوره های لازم، شناخت فردی و شناخت نسبت به فرد مقابل باشد، مشکلی نیست و می توان آن را پذیرفت اما به عنوان یک قانون عام مورد تایید نیست.
ـ ازدواج کردن به مفهوم این نیست که بلافاصله زوجین بچه دار شوند. البته اگر زوج سن بالاتری داشته و پختگی و تجربه داشته باشند، چنانچه بلافاصله بعد از ازدواج بچه دار شوند، مشکل چندانی نخواهند داشت. اما جوانانی که با حداقل سنینی که صحبت کردیم ازدواج می کنند نباید برای بچه دار شدن عجله کنند. شروع زندگی به معنای افزایش تعداد افراد خانواده نیست. شروع زندگی مستلزم زمان هایی است که زندگی مشترک برای یک زوج بسیار جوان معنادار شود و اصطلاحا جا بیفتد. بنابراین پاسخ به این سوال که یک دامنه وسیعی را شامل می شود، خیلی آسان نیست. اگر ازدواج در دهه سوم زندگی که مطلوب ترین زمان برای ازدواج است صورت بگیرد و در این سنین زوج صاحب فرزند شوند فاصله مناسبی بین آنها و فرزندان شان ایجاد می شود. به عنوان نمونه برای یک مرد ۳۰ ساله و یک زن ۲۵ ساله بچه دار شدن بسیار مناسب است. اما برای زوجی که در ۲۳ سالگی و ۱۸ سالگی هستند زود است و باید ابتدا تجربه کسب کنند و بعد صاحب فرزند شوند.
مریم منصوری
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
۱۱ عامل که باعث از هم پاشیدن زندگی زناشویی میشود توصیه به زوج های جوان این است که زیاد سخت نگیرید. هیچ گاه به خود اجازه ندهید که طلاق به ذهنتان خطور کند. حتی در بحرانی ترین لحظات زندگی و در اوج کشمکش ها و اختلاف های زناشویی، طلاق تنها راه حل نیست. مطمئن باشید که پس از طلاق مشکلات و سختی های زیادی انتظارتان را می کشد. هر یک از نکات زیر می تواند زندگی زناشویی را به بن بست بکشاند: ۱) تعهد بیش از اندازه و خستگی جسمی وروحی :این مشکل در زوج های جوانی که در مدرسه یا دانشگاه تحصیل می کنند و یا تازه در جایی استخدام شده اند بیشتر به چشم می خورد . حتی الامکان سعی نکنید اوایل ازدواج به دانشگاه بروید ، کار تمام وقت داشته باشید، صاحب فرزندی شوید، خانه بسازید و یا کارو کاسبی جدیدی راه بیندازید. این کارها مشکلات و سختی های زیادی به همراه دارد و بسیاری از زوج ها ی جوانی که با این مشکلات روبه رو می شوند، پس از آن که ازدواجشان باشکست مواجه می شود با تعجب ازخود می پرسند : (( چرا چنین اتفاقی افتاد؟)) مسئولیت و مشغله های زیاد باعث می شود که زن و شوهر فرصت کمی برای همدیگر داشته باشند وبنابراین فاصله ی آن ها روز به روز افزایش می یابد و زمانی میر سد که برای هم مثل دو غریبه هستند، پس سعی کنید دراوایل ازدواج ، برای خود ، کار و دردسرنتراشید و وقت بیشتری را با هم بگذرانید تا همدیگر را بیشتر بشناسید. ۲) صورت حساب های بالا و بحث برسر نحوه ی خرج کردن پول :اجناس مصرفی خود را با پول نقد خریداری کنید، در غیر این صورت آن ها را به صورت قسطی نخرید . تمام پولتان را برای خرید خانه یا اتومبیل که استطاعت خرید آن را ندارید خرج نکیند. همیشه مقداری از پولتان را برای روز مبادا پس انداز کنید وبا ان به سفرهای کوتاه بروید و یا اگر صاحب فرزندی هستید، آن را برای مواقع ضروری کنار بگذارید. سعی کنید درآمدتان را عاقلانه و درست خرج کنید. ۳) خودپسندی :درجهان دوگروه از مردم وجود دارند، افراد بخشنده و افراد گیرنده . ازدواج دونفر بخشنده می تواند یک مسئله ی رضایت بخش و خوشایند برای هر دو طرف باشد، بین دونفر بخشنده و گیرنده همیشه اصطکاک وجود دارد ، اما دو نفر گیرنده در عرض شش هفته زندگی مشترک ، به جان هم می افتند و دمار از زندگی هم در می آورند. خودپسندی و خودخواهی ، ازدواج را به ورطه نابودی می کشاند. ۴) دخالت والدین :اگر زن یا شوهر به طور کامل از والدینشان جدا نشوند، احتمال بروز مشکل در زندگی زناشویی آن ها وجود خواهد داشت . ب عضی از والدین دوست ندارند فرزندشان پس از ازدواج دور شود و ترجیح می دهند که در کنارشان زندگی کند. آن ها به این مسئله توجه ندارند که دراین صورت ممکن است باعث به وجود آوردن مشکل در زندگی مشترک فرزندشان شوند. ۵) توقعات زیاد و بی جا :بسیاری از زوجین انتظار دارند که پس از ازدواج وارد یک سرزمین پر از شادی و خوشبختی شوند. آن ها همیشه رویای قصر پریان را در سر می پرورانند، غافل از این که گاهی اوقات درزندگی زناشویی مشکلاتی پیش می آید که عرصه زندگی آن ها را تنگ می کند. ۶- بحث و جدل :سخن ما با کسانی است که فضای خانه را با بحث و دعواهای خود مسموم کرده و باعث رنجش و نگرانی طرف مقابل خود می شوند و او را از ادامه ی زندگی مشترک دلسرد می کنند. بدبینی و حسادت ، یکی از علل ایجاد جروبحث زوجین است و خودبینی عامل دیگری است که باعث آزار رساندن به طرف مقابل می شود. ۷ ) اعتیاد :اعتیاد نه تنها باعث از هم پاشیدن زندگی مشترک می شود بلکه فرد را نیز از بین می برد. همیشه از مواد مخدر و مشروبات الکلی دوری کنید. ۸ ) خیانت و بی وفایی نسبت به همسر :ازدواج ، پیمان و تعهد بین دو نفر است و آن ها را متعهد می سازد که تا آخر عمر به هم وفادر بمانند و در غم و شادی های زندگی ، شریک یکدیگر ب اشند. متاسفانه بعضی از همسران به این تعهد پایدار نمی مانند و پس از مدتی از جاده درستی منحرف می شوند و به همسرشان خیانت می کنند و با این کار کتاب زندگی مشترکشان را برای همیشه می بندند. ۹ ) شکست در کارو تجارت :این مسئله به خصوص در مردان بسیار به چشم می خورد. اضطراب و نگرانی که به دنبال این شکست ایجاد می شود ، باعث آشفته کردن کانون خانواده می شود. ۱۰) موفقیت در تجارت و کسب و کار :شاید خطر موفق شدن در تجارت یا به اصطلاح یک شبه پولدار شدن بیشتر از شکست در تجارت باشد . گاهی اوقات ، ثروت یک باره ای که به طرف خانواده ها سرازیر می شود باعث دورشدن آن ها از یکدیگر و منجر به مرگ زندگی مشترک می شود. ۱۱) ازدواج درسنین پایین :آمار طلاق در بین دخترانی که در سنین ۱۷ - ۱۴ سالگی ازدواج می کنند دوبرابر بیشتر از دخترانی است که در سنین ۱۹ - ۱۸ سالگی ازدواج می کنند و نیز کسانی که در سنین ۱۹ -۱۸سالگی ازدواج می کنند ، ۷۵ برابر بیشتر از کسانی که در سنین ۲۰ سالگی پیمان زناشویی می بندند به دادگاه های طلاق قدم می گذارند . این آمارنشان می دهد که فشار ناشی از اضطراب و هیجان های دوران نوجوانی با مشکلات زندگی مشترک در هم می آمیزد و خیلی زود زن و شوهر را به پای میز طلاق می کشاند |
منبع : بیا تو جوانمطالب پیشنهادی:ارتباط بین فعالیت فیزیکی و کاهش بیماریها |
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
از نظر روان شناسی زن ها زودتر از مردها نسبت به مسائل زندگی عاقل تر می شوند و درکشان از مسائل درون خانواده و زندگی عمیق تر است؛ بنابراین مسئولیت پذیرند و یا بیشتر در این زمینه ها فکر می کنند.
چرا در ازدواج سن زنان باید کمتر باشد؟
فرهنگ سنتی ایران می گوید بزرگتر بودن مرد در ازدواج یک ارزش است و حتی در محافل و مناطق روستایی هم، شعرهایی در این خصوص سروده اند، بنابراین این گونه به نظر می رسد که اگر این ازدواج ها محکم نباشد، در مدت کوتاهی با شکست مواجه می شود.
جامعه شناسان دلایل گوناگونی را در این خصوص برمی شمارند. آنان معتقدند رشد علمی و فرهنگی زنان و به دست گرفتن بازار کار و کسب و دیگر موفقیت های اجتماعی در رشد آنان نقش داشته است؛ اما از سوی دیگر، افزایش سن ازدواج و بعد اقتصادی، از مهمترین عوامل چنین پیوندهای زناشویی است.
ازدواج زن با مردی که از خودش کوچکتر است، از دید جامعه شناسان غیر از بُعد اقتصادی، به مسائل عاطفی و احساسی منوط است. برخی جوانان با توجه به بالا بودن درایتی که زن در برخی موارد دارد، ممکن است تحت تأثیر قرار بگیرند و ترجیح بدهند با زنی ازدواج کنند که حتی تا 10 سال از خودشان بزرگتر است. بخصوص که در یک سن خاص زن خیلی بهتر می تواند مرد را رام کند. اگر آن زن از موقعیت اجتماعی و اقتصادی خوبی هم برخوردار باشد که این کار آسان تر انجام می گیرد، زیرا پسرانی که حداقل لوازم زندگی را دارند برای فرار از به دست آوردن این امکانات، ترجیح می دهند چنین ازدواج هایی داشته باشند.
در ازدواجی که مرد بر پایه عشق و یا ثروت خود را راضی کرده است که با زنی بزرگتر از خود ازدواج کند دو حالت پیش می آید: یا زن حاکم خانواده می شود و یا این مرد است که از قدرت برخوردار است. زیرا مردی که با توجه به شرایط اقتصادی زن ازدواج کرده است، برنامه ریزی می کند که چگونه از آن استفاده کند. در چنین شرایطی معمولاً جوان بودن خود را بهانه ای برای اخاذی قرار می دهد و زن نیز کوتاه می آید.
دردسرهای ازدواج با فاصله سنی معکوس
از نظر روان شناسی زن ها زودتر از مردها نسبت به مسائل زندگی عاقل تر می شوند و درکشان از مسائل درون خانواده و زندگی عمیق تر است؛ بنابراین مسئولیت پذیرند و یا بیشتر در این زمینه ها فکر می کنند.
حال اگر زنی چند سالی بزرگتر باشد، به طور ناخودآگاه انتظار دارد که مرد هم همانند او فکر کند و مسائل را بسنجد، برای همین زمانی که انتظارش برآورده نمی شود، این تصور تداعی می شود که مرد نسبت به خانه و خانواده بی مسئولیت است و در نهایت تنش فضای خانواده را پر می کند.
از سوی دیگر، مردی که با زن بزرگتر از خودش ازدواج می کند، ممکن است پس از چند سال زندگی، با فرسوده شدن جسم زن، احساس ضرر کند. به همه این موارد سال های محدود فرزند آوری در زنان و نامحدود مردان را از نظر نباید دور داشت. در مواردی که زن اختلاف سنی زیادی با شوهرش دارد، ممکن است باروری اش به دلایل مختلف به تاخیر افتد و برای همیشه امکان مادر شدن را از دست بدهد.
در شرایطی که شوهرش همچنان نخواهد و یا نتواند امکان پدر شدن خود را از دست بدهد و این موضوع خود عامل تنش های همیشگی این دسته از همسران خواهد شد. نکته دیگری که در ازدواجهای با بیشتر بودن سن دختر از پسر مطرح است، عدم تقاضا در روابط عاطفی و هیجانی بویژه روابط جنسی در بین زوجین خواهد بود چرا که اصولا مردان در میانسالی از انرژی بالایی به ویژه در مسائل جنسی برخوردارند و زنان در سنین بالاتر پاسخگوی تمام نیاز مردان نخواهند بود و این تعارضات زناشویی و سرخوردگی در روابط اتفاق می افتد که نتایج آن می تواند باعث شکست در ازدواج، طلاق، ازدواج مجدد یا بدتر از آن باعث روابط خارج از محیط زناشویی شود. از دیگر مشکلات این گونه ازدواجها عدم پذیرش اقتدار و مدیریت مرد است. در این ازدواج ها به نوعی جابجایی نقش ها اتفاق می افتد. معمولا زنان در این ازدواجها خواسته و یا ناخواسته به دلایل سن بالاتر و داشتن تحصیلات بالاتر نقش مادرانه، توصیه گرانه و نصیحت گرانه پیدا می کنند و این از نظر روانشناختی مخل یک زندگی خوب و خوشبخت خواهد بود.
بهترین و معمولی ترین وضعیت ازدواج این است که سن پسر کمی از سن دختر بیشتر باشد، یا حداقل مساوی باشند به عنوان مثال اختلاف سنی یک تا پنج سال باشد و این موضوع دلایل مهمی دارد. این در حالی است که ظاهراً در سالهای اخیر الگوی اختلاف سنی میان زوج و زوجه تغییر کرده است و به تدریج شاهد ازدواجهایی هستیم که زن بزرگ تر از مرد است و این اختلاف سنی به یک تا 3 سال و در مواردی به بیش از این و حتی تا 10 سال هم میرسد. البته یک نکته مهم این است که اگر ازدواج سنجیده و آگاهانه باشد و مولفههای دیگری مانند تحصیلات بالا، شغل خوب، خانواده اصیل و معتبر، زیبایی وو.. وجود داشته باشد که بتواند بالاتر بودن سن دختر را بپوشاند، تا دو سال بزرگتر بودن دختر نسبت به پسر مشکل چندانی پیش نمیآورد.
شرایط فیزیکی و فیزیولوژی مرد و زن باید در نظر گرفته شود که در افراد مختلف، متفاوت است. همچنین شرایط خانوادهها، میزان نفوذ و احاطه خانواده بر فرزند نیز می تواند در این موضوع تاثیر داشته باشد. در پایان به یاد داشته باشید ازدواج زن با فرد سن پایین تر به معنای بدبخت شدن نیست چرا که در مواردی خانوادههای خوشبخت نیز در میانشان دیده می شود و در مجموع تاکید می شود سن آقا از خانم بیشتر باشد اما اگر نهایتا سایر شاخصهها خوب باشد همسان بودن سن در مواردی اشکال ندارد و در موارد کمتر معمولی که سن خانم بالاتر باشد توصیه میشود حتماً از این نوع ازدواج پرهیز شود.
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
رییس مرکز افکار سنجی دانشجویان ایران (ایسپا) با استناد به نظر سنجی انجام شده توسط این مرکز در خصوص ازدواج جوانان درباره میزان ضرورت ازدواج از دیدگاه جوانان اظهار کرد: در این نظرسنجی از جوانان در خصوص ضرورت ازدواج سوال پرسیده شده است.
آقاسی در ادامه تشریح کرد: دادههای به دست آمده گویای این مطلب است که علیرغم تغییر و تحولات در سبک انتخاب همسر، کماکان اهمیت نظر والدین در انتخاب همسر از سوی جوانان مورد توجه بوده است.
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
به منظور تحقق اصل دهم قانون اساسی که به موجب آن خانواده واحد بنیادی جامعه اسلامی است و در اجرای ماده 157 قانون برنامه سوم توسعه و ماده 112 قانون برنامه چهارم توسعه و مطابق اصل چهارم سیاست های کلی چشم انداز بیست ساله کشور که در آن به برخورداری از سلامت، رفاه، نهاد مستحکم خانواده، به دور از فقر، فساد و تبعیض تاکید شده و همچنین در راستای اصول 39، 40، 41 و 42 منشور تربیتی نسل جوان مبنی بر ضرورت ترغیب نسبت به امر ازدواج و تشکیل خانواده، توجه به حقوق خانواده، الگوی خانواده سالم و تلاش برای حفظ و صیانت بنیان خانواده و مصوبه مورخ 12/9/1382 کمیسیون اجتماعی دولت، برنامه ساماندهی ازدواج جوانان ارائه می شود.
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
وجود10 میلیون جوان ازدواج نکرده در کشور،هشدار در مورد بروز پدیده پیردختری و پیرپسری /سن ازدواج در کتاب اجتماعی سوم دبستانی ها + عکس
مجید ابهری در آستانه آغاز هفته ازدواج در گفتگو با خبرنگار مهر با بیان این مطلب افزود: افزایش سن ازدواج تهدیدی برای آینده کشور است و از سوی دیگر بنیانهای خانواده را متزلزل می کند و پدیده پیردختری و پیرپسری را در کشور رواج می دهد.
وی ادامه داد: در حال حاضر بیش از 10 میلیون جوان در سن ازدواج وجود دارد که هنوز تشکیل خانواده نداده اند. از دیگر سو فاصله بین بلوغ و ازدواج به شدت در حال افزایش است و پسران که باید در سن 22 سالگی ازدواج کند، در سنین 29 تا 35 سالگی تشکیل خانواده می دهند که با این وضعیت به تعداد جوانان آماده ازدواج افزوده می شود.
ابهری با بیان اینکه در سال آینده تعداد پسران آماده ازدواج افزایش پیدا می کند، دلایل بالا رفتن سن ازدواج و کمم شدن تمایل جوانان به ازدواج را اینگونه بیان کرد: براساس نتایج تحقیقات بنیاد خانواده، عوامل مختلفی منجر به کاهش ازدواج در کشور می شود که شامل عوامل اقتصادی، رفتاری و روانی است.
وی ادامه داد: بیکاری، گران شدن مسکن، مهریه های نامتعارف، تورم، هزینه های سنگین ازدواج، خرید جهیزیه های نامعقول از جمله عوامل اقتصادی است. همچنین عدم مسوولیت پذیری پسران و ترس آنها از اداره زندگی و خانواده از جمله عوامل روانی و رفتاری برای کاهش ازدواج در کشور است.
به گفته این آسیب شناس، کاهش ازدواج و بالا رفتن سن ازدواج پیامدهایی را شامل می شود که رواج زندگی های مجردی، افزایش آمار فساد در جامعه، بروز پدیده پیردختری و پیرپسری از جمله پیامدهای این اقدام است که دولت می تواند با حمایت مادی و معنوی مانع از بروز این خطرات در جامعه شود.
وی با اشاره به آمار ازدواج جوانان گفت: براساس سازمان ثبت احوال آمار ازدواج نسبت به سال گذشته دو و نیم درصد کاهش داشته است و آمار طلاق افزایش. در تهران به ازای هر سه ازدواج یک طلاق و در شهرستان ها به ازای هر پنج ازدواج یک طلاق انجام می شود.
ابهری نقش وزارت جوانان را در حمایت از ازدواج جوانان موثر ندانست و گفت: سازمان ملی جوانان باید دوباره احیا و اتاق فکری برای شناسایی و آسیب شناسی مشکلات حوزه جوان تشکیل شود. در حال حاضر مدیریت امور ورزش و جوانان با یکدیگر ادغام شده و عملاً هیچ اتفاق و برنامه ای برای حل مشکلات اجتماعی جوانان در این وزارتخانه انجام نمی شود.
به گفته این آسیب شناس، اگرچه ورزش بخشی از فعالیتهای جوانان را تشکیل می دهد، اما همه مشکلات آنها به ورزش ختم نمی شود و باید برای حل بحران ازدواج تصمیمات ملی گرفته شود. اما در حال حاضر می بینیم که در این وزارتخانه هیچ برنامه ای مختص جوانان انجام نمی شود.
وی با انتقاد از عملکرد دولت نهم و دهم درباره جوانان گفت: در دولت گذشته تنها شاهد رفتارهای شعارگونه در حوزه جوانان بودیم و امیدواریم در این دولت، با احیای دوباره سازمان ملی جوانان، شاهد تدوین تصمیمات قابل اجرا برای جوانان باشیم. در حال حاضر جوانان نیازمند کمک دولت در بحث ازدواج، تشکیل مراکز ازدواج، ایجاد مراکز مشاوره و ... هستند.
در این درس روند رشد افراد نشان داده شده و سن ۲۴ سالگی نیز برای ازدواج در نظر گرفته شده است.
به گزارش فارس، کتاب قبلی تعلیمات اجتماعی درباره یک مأمور اداره پست به نام آقای هاشمی بود که به همراه خانوادهاش از کازرون به نیشابور سفر میکند و در خلال این سفر، نکات آموزشی به دانشآموزان ارائه میشود.
کتاب جدیدالتألیف مطالعات اجتماعی سوم ابتدایی دارای موضوع جدیدی است که با توجه به نیازهای عمومی تألیف شده است؛ به عنوان مثال درباره هویت شخصی، هویت خانوادگی و هویت اجتماعی در این کتاب به دانشآموزان مطالبی ارائه میشود.
در این اینفوگرافیک میبینید که در سالهای اخیر دختران چه سنی با پسران چه سنی بیشتر ازدواج کردهاند.
به گزارش خبرآنلاین، این که آمار ازدواج کم شده یا زیاد، این که آمار طلاق کاهش داشته یا افزایش، ازدواج در کدام سالها کمتر بوده و در کدام سالها بیشتر و مسائلی از این دست نه تنها برای کارشناسان و تحلیلگران بلکه برای سایر افراد جامعه هم موضوعات مهم و قابل توجهی هستند. یکی دیگر از این آمار مقایسهای، بررسی گروههای سنی ازدواج دختران و پسران در سالهای مختلف است و این که دختران و پسران در کدام گروههای سنی بیشتر با یکدیگر ازدواج میکنند.
در اینفوگرافیک زیر میتوانید نگاهی داشته باشید به ازدواجهای صورت گرفته بین دختران و پسران کمتر از 20 تا بیشتر از 70 سال در سالهای 1383 تا پایان نیمه اول سال 1392 در کل کشور، بر اساس آمارهای ارائه شده سازمان ثبت احوال.