(marriage ideal ) ازدواج ایده آل

(معیارهای انتخاب همسر- مراسم عروسی-روابط زناشویی موفق- مهارتهای زندگی و....)

(marriage ideal ) ازدواج ایده آل

(معیارهای انتخاب همسر- مراسم عروسی-روابط زناشویی موفق- مهارتهای زندگی و....)

همسان همسری یعنی چه؟



وقتی از انتخاب همسر حرف می زنیم، دو نظریه مطرح می شود. نظریه همسان همسری و نظریه ناهمسان همسری. این دو نام شاید به تازگی به گوش شما خورده باشند اما از قدیمی ترین نظریه های آشنایی و ارتباط هستند که اینجا برایتان توضیح می دهیم.

عروس و داماد

به عقیده برگس و والین، دو روانشناسی که در این حوزه کار کرده اند، در بررسی‌های مربوط به انتخاب همسر پنج عامل به‌عنوان عواملی که اصولاً تعیین کننده هستند به چشم می‌آیند:

 همجواری

 تصور از همسر ایده‌آل

 تصویری از والدین و زناشویی آنها

 همسان همسری

 نیازهای شخصیت.

 

همسان همسری

نظریه همسان همسری استوار بر این فرض است که هر چه شباهت ها و همانندی بیشتر باشد دو طرف بیشتر مایل به آشنایی با یکدیگر هستند.

همانندی های قومی، فرهنگی، طبقه اجتماعی، مذهب مشترک، ارزش های مشترک، سن و سال نزدیک به هم و سطح تحصیلاتی مشابه و علایق مشترک بنیان و پایه استواری برای ایجاد زندگی مشترک است. در مورد علاقه مشترک منظور این نیست که دو نفر به همراه هم یک علاقه را دنبال کنند. بلکه ممکن است به طور فردی به آن بپردازند اما هر دو نفر به آن حوزه علاقمند باشند. مثلا علاقه مشترک به موسیقی، هنر، صنایع دستی، طبیعت... و البته همه آنچه که گفته شد به این معنی نیست که اگر در برخی حوزه ها با هم تفاوت داشتند الزاما روابط آنها پایدار و موفق نخواهد بود. اما هر چه مشترکات بیشتر باشد زندگی و ارتباط راحت تر و آسان تر خواهد بود. به همین دلیل متخصصان اکثرا معتقدند که اگر می خواهید ازدواج موفق با ثبات و شادمانی داشته باشید باید به جستجوی فردی باشید با خصوصیات و کیفیاتی که در انتخاب بهترین دوست به دنبال آن هستید. یا به عبارت دیگر با کسی ازدواج کنید که مانند صمیمی ترین دوست شما باشد.

همسانی میان دو فرد نه‌تنها آنان را به‌سوی یکدیگر جذب می‌کند، بلکه پیوند و وصلت ایشان را استوارتر می‌سازد. همه نظام‌های همسرگزینی به ازدواج همسان تمایل دارند و این خود نتیجه تمایل به معامله‌گریست. یعنی معمولاً باتوجه به انواع مشخصات، افراد همسان با یکدیگر ازدواج می‌کنند.

 

ناهمسان همسری

نظریه ناهمسان همسری بیان می کند که ما بیشتر به افرادی علاقمند می شویم که ما را کامل می کنند. مثلا فرد خجالتی از فرد جسور خوشش می آید یا یک فرد اجتماعی و اهل رفت و آمد یک فرد منزوی و اهل مطالعه را جذاب می داند.

فرض اصلی این نظریه این است که ما تمایل داریم کسی را جستجو کنیم که دارای آن چیزی است که ما نداریم و مایل به داشتن آن هستیم. بعضی از مردم این نظریه را می پذیرند. چرا که به نظر می رسد منبعی برای شهود و احساس در آن نهفته است. اما اگر آشنایی را از انتخاب همسر جدا کنیم واقعیت آشکار می شود. تحقیقات نشان می دهد که در اکثر ازدواج های موفق دو طرف معمولا از بسیاری جهات به هم شبیه هستند. هر چند که شاید در دوره آشنایی، تفاوت ها به نظرشان جذاب بیاید. در واقع تفاوت ها باعث جذب آدم ها به یکدیگر می شوند اما باعث ماندگاری رابطه نه. آن چیزی که رابطه را ماندگار می کند، همسانی و تشابه و تناسب است.

همسانی میان دو فرد نه‌تنها آنان را به‌سوی یکدیگر جذب می‌کند، بلکه پیوند و وصلت ایشان را استوارتر می‌سازد

نظریه صافی

نظریه دیگری که برای توضیح فرایند آشنایی تا انتخاب همسر مفید است. نظریه صافی است. این نظریه بیان می کند که مردم برای آشنایی و نهایتا انتخاب همسر از صافی های پیچیده ای عبور می کنند که به تدریج دامنه مخروطی آن تنگ تر می شود و انتخاب محدودتر می شود تا این که نهایتا به یک انتخاب می رسند.

اولین صافی یا اولین عامل تاثیر گذار آشنایان هستند. منظور از آشنایان اقوام خویشان، دوستان، همسایگان، همکاران هم کلاس ها و... هستند که با آنها مواجه می شویم. مکان جغرافیایی و زمان آشنایی عوامل موثری هستند که در این مرحله تاثیر گذارند. البته رسانه های جدید از قبیل اینترنت، فضا و زمان مجازی برای ارتباط ایجاد کرده اند که آنها را نیز می توان در این صافی موثر دانست.

منظور از صافی پیشینه اجتماعی گروه قومی و نژادی، طبقه اجتماعی – اقتصادی و سن است که در این مرحله افراد به طور هشیار یا ناهشیار آن را لحاظ می کنند.

جذابیت در مرحله بعد به صورت یک صافی عمل می کند و در تصمیم گیری افراد موثر است. همسانی و هماهنگی بیشتر معطوف به شخصیت علایق باورها و ارزش هاست. هر چه افراد به لحاظ این چند عامل با هم هماهنگی بیشتری داشته باشند احتمال این که با هم ازدواج کنند بیشتر است.

 

صافی ها معمولا این ها هستند:

صافی آشنایان: افراد مناسبی که می شناسید. یعنی شما در مرحله اول به دور و بری های خود توجه می کنید و سعی می کنید فرد مورد نظرتان را از میان آنها پیدا کنید. خانواده، گروه های اجتماعی، همکاران و دوستان و... را بررسی کرده و آنها را از فیلتر خود می گذرانید.

 

صافی پیشینه اجتماعی: افراد با پیشینه اجتماعی همانند بیشتر جذب یکدیگر می شوند. همسانی فرهنگی هم در همین جا مطرح می شود. تصور و برداشت مردم از صفات شخصی مطلوب در یک همسر ایده‌آل بخشی از فرهنگ یک گروه است که توسط اعضای جدیدتر آن گروه مورد تقلید واقع می‌شود. این تصورات اگرچه در مدت زمان معینی ثابت باقی می‌مانند اما تحت شرایط و مقتضیات جدید تاحدودی متحول می‌گردند. هر فرهنگی تصوری از همسر مطلوب را در اذهان اعضای یک جامعه می‌پروراند. این تصورسازی برحسب اینکه در آن فرهنگ چه چیزی مهم است و بسته به اینکه ازدواج در آن جامعه چه کارکردهایی را به انجام می‌رساند متفاوت است.

 

صافی جذابیت: خیلی ساده است! افراد جذاب توجه شما را جلب می کنند و به همان اندازه اگر فردی برای شما جذاب نباشد پشت صافی شما گیر خواهد کرد.

 

صافی همسانی و هماهنگی: شخصیت های هماهنگ با شما شما را بیشتر جلب می کنند. در واقع در مهم ترین بخش انتخاب و سخت ترین بخش آن، فرد دنبال این می گردد که چقدر با طرف مقابلش هماهنگی و تشابه شخصیتی دارد. اگر طرف مقابل شما در این مرحله مردود شود، شما او را انتخاب نخواهید کرد.

 

صافی سنجش: ارزیابی ما از ارتباط. در این مرحله ما ارزیابی می کنیم که در ارتباط چه می دهیم و چه بدست می آوریم. اگر در ارزیابی ما آنچه که می دهیم با انچه بدست می آوریم متناسب بود اغلب به سوی ارتباط متقابل متعهدانه یا ازدواج پیش خواهیم رفت.


همسرگزینی و باورها و اعتقادات 

مطالب پیشنهادی:

سرطان سینه و تمامی گفتنی های آن

 کافئین بر بدن چه اثراتی دارد؟

اثرات امواج تلفن همراه بر سلامت افراد چیست؟

بررسی مشکلات برنامه پزشک خانواده

http://maktoobshop.com

 

ازدواج و معیارهای انتخاب همسر ( بخش سوم)

3 - عقاید مذهبی

شباهت در عقاید مذهبی به قدری در سعادت کانون زناشویی اهمیت دارد که روان شناسان ،‌ ازدواج دو نفر از مذاهب مختلف را معمولا غیر عاقلانه می دانند . دلایل این نظریه بسیار است.

در وهله اول ،‌اگر تنها یکی از دو همسر به عقاید مذهبی خود با ایمان کامل پایبند باشد ، امکان اختلاف نظر در این مورد زیاد خواهد بود. به علاوه آنچه که در این زمینه اهمیت دارد ، تربیت کودکان بر حسب عقاید مذهبی به خصوص است.

یکی دیگر ا زمشکلات ازدواج افرادی که دارای مذاهب مختلفند ، مخالفت اولیاء آنهاست ، زیرا این مسئله اغلب باعث جدایی جوان از پدر و مادر خود می شود و بعدها ممکن است هر یک از طرفین تقصیر این جدایی را به گردن همسر خود بیندازد. ولی اگر یکی از طرفین مسئله مذهب را جدی نگیرد ،‌احتمالا مشکل حادی پیش نخواهد آمد.

نکته بسیار مهم در مورد نقش مذهب و ازدواج :

بسیار پیش آمده است که دو نفر قبل از ازدواج از مفاهیم کلی در مورد مذهب استفاده می کنند و هر دو توافق پیدا می کنند ولی بعد از ازدواج ، در نمودها و مصادیق آن موارد کلی ، دچار اختلاف می شوند.

مثلا ، هر دو می گویند مسلمانیم ، هر دو از صداقت ،‌ ایمان ،‌ حجاب و .... حمایت می کنند .

ولی در برخورد با مسائل و جزئیات زندگی ، برداشتها و اختلافهای جدی پیدا می کنند.

یکی حجاب را چادر می داند ، دیگری هیچ اعتقادی به چادر یا حتی به مانتو هم اعتقاد ندارد.

یکی هرگونه موسیقی را حرام می شمارد ، دیگری موسیقی را آرامش روح می داند.

یکی زندگی مرفه را در تعارض با مذهب نمی داند ،‌ دیگری رفاه گرایی را در تضاد با مذهب خود می داند.

یکی پذیرائی مهمان زیاد را در منزل ، مهمان نوازی دانسته و می گوید : در خانه من، به روی همه باز است و من مهمان نواز هستم ،‌ دیگری میگوید مگر خانه ما ،‌ کاروانسراست که درش بروی هر کسی باز باشد. و دیگری را ولخرج می شمارد.

یکی برای مسافرت ، مشهد و زیارت را در نظر می گیرد ، دیگری دوست دارد به شمال و لب دریا برود . و هزاران مسئله ریز و درشت دیگر در زندگی مشترکشان پیش می آید ،‌ که با تولد فرزندان حادتر می شود ،‌ چون تفاوت در سبک تربیتی فرزندان را نیز شامل می گردد. و هر کدام سعی دارد با زیر و بمهای ارزشی خود ، فرزندان را تربیت کند.

لذا توصیه می شود ، که قبل از ازدواج ، فقط روی مفاهیم کلی بحث نشود ، و به نمودها ، مصادیق و مثالهای عینی آن توجه شود . سعی شود با مثالهایی ، طرف مقابل را در موقعیت های عینی و واقعی قرار داد.


مطالب پیشنهادی:

فست فود زیر ذره بین کارشناسان حوزه سلامت
ویژگی های ظروف آشپزی و اثر آن در پخت غذا

ظروف یک ‌بار مصرف ومشکلات آن بر سلامت
کنترل آلاینده ها از طریق فن اوری نانو تکنولوژی

 

 

 

دسترسی به تمامی این مطالب در سایت

http://maktoobshop.com

 

ازدواج و معیارهای انتخاب همسر ( بخش دوم)


2 - توافق و طرز فکر

مسئله مهمی که قبل از ازدواج وجود دارد ‍ ، این است که جوانان قبل از وارد شدن به زندگی زناشویی ‍ ، د رموضوع های مهم زندگی توافق نظر داشته باشند و این توافق معمولا روی علایق و طرز فکر قرار می گیرد.

طرز تفکر ‍، موضوع بسیار مهمی است ؛ زیرا بر اساس آن ‹‹ فلسفه زندگی ›› هر فردی ریخته می شود. برای روشن شدن مطلب چند مثال ذکر می گردد: آیا زن و مردی که خیال ازدواج دارند به یک اندازه جاه طلب هستند یا اینکه یکی از آنها خیلی جاده طلب و دیگری معتقد به داشتن زندگی آرام و آهسته و بی دردسری است . اگر در این مورد ، مرد ،‌ شخص جاه طلبی است ‍ ، شاید مضار آن زیاد نباشد ، اگر چه ممکن است زن او از اینکه شوهرش ساعات طولانی مشغول به کار است آزرده گردد. ولی اگر زن بی اندازه جاه طلب باشد ‍، سعی خواهد کرد تا شوهر راحت طلب و تنبل خود را به اصرار و پافشاری به کار بکشد و او را مجبور به پذیرفتن مشاغلی کند که از عهده استعداد و علاقه اش خارج است ،‌ و این وضع با موفقیت و خوشبختی زناشویی تباین دارد.

نظریات سیاسی ، می تواند عوامل اختلافات زناشویی شود ، زیرا با افراطی بودن یکی و محافظه کار بودن دیگری ، امکان تصادم افکار زیاد است. البته حتما نباید نظریات سیاسی دو همسر شباهت کامل به هم داشته باشد ولی صلاح در این است که از لحاظ عقاید سیاسی در دو قطب مخالف قرار نگیرند.

مسئله مهم دیگر در زناشویی ، توافقی است که زن و شوهر در مورد قضاوت درباره مسائل زندگی دارند. مثلا اگر شوهر ،‌ فردی تخیلی و ایده آلیست ، ولی زن شخص واقع بین و به اصطلاح رئالیست باشد ، شوهر ممکن است از رویه خشک و زیاده از حد مادی زن خود خسته شود و احساس کند که زنش قدرت درک معنویات و ظرایف زندگی را ندارد. زن واقع بین نیز ممکن است از دست شوهر تخیلی و فلسفه باف خود به ستوه آید و او را آدمی خیالباف ،‌ تنبل و دور از حقیقت زندگی بداند و مکرر آرزو کند که ای کاش شوهرش قدری به خود بیاید و واقعیات زندگی را آن طور که هست مشاهده کند. در چنین موقعی امکان وجود یک کانون خوشبختی کم است.

البته علایق رابطه نزدیکی با طرز تفکر دارد و شامل فعالیتهای متعدد روزانه از قبیل رفتن به سینما ، تئاتر ،‌کنسرت ، گوش دادن به رادیو و تماشای تلویزیون ، خواندن کتاب ‍ ،‌ رفتن به مهمانی ،‌ سخنرانی ها و امثال آن می گردد. البته نباید انتظار داشت که زن و شوهر در همه این علایق با یکدیگر توافق داشته باشند ، ولی برای سعادت خانواده توافق کلی در قسمت عمده ای از علایق ضرورت دارد.

ادامه دارد.


مطالب پیشنهادی:

فست فود زیر ذره بین کارشناسان حوزه سلامت
ویژگی های ظروف آشپزی و اثر آن در پخت غذا

ظروف یک ‌بار مصرف ومشکلات آن بر سلامت
کنترل آلاینده ها از طریق فن اوری نانو تکنولوژی

 

 

 

دسترسی به تمامی این مطالب در سایت

http://maktoobshop.com

 

باورهای منطقی در مورد انتخاب همسر

           

فرآیند انتخاب همسر برای هر فرد بالغ و مجرد، مرحله ای بسیار مهم و اغلب دشوار محسوب می‌شود. شاید کمتر انتخاب دیگری ممکن است تا این اندازه در طول زندگی زوج‌ها مرکز توجه و بسیار با اهمیت تلقی گردد.
اما متأسفانه، در بحبوحه‌ی دروان معاشقه (نامزدی) افراد جوان اغلب بی ملاحظه می‌شوند و مشکلات اساسی را در ازدواج نادیده می‌گیرند و یا این که آنها را بررسی نمی‌کنند. علاوه بر این نگرش‌ها و عقاید خاصی در جامعه‌ی ما رواج یافته است که موجب نا امیدی و نارضایتی در فرآیند انتخاب همسر می‌گردند. در این میان برخی از عقاید و باورها در فرآیند ازدواج و انتخاب همسر غیرمنطقی و محدود کننده به نظر می‌رسند.
باورها و یا عقاید غیرمنطقی (محدود کننده) درباره انتخاب همسر که به عنوان باورهای شخصی تعریف شده‌اند:
الف- زمان ازدواج و امتخاب فرد مورد نظر برای ازدواج را محدود می‌کنند.
ب - تلاش برای پیدا کردن فرد مناسب برای ازدواج را دچار افراط و یا تفریط می‌کنند.
ج - از بررسی اندیشمندانه‌ی توانایی‌ها و ضعف‌های بین فردی و شناختن فاکتورهای قبل از ازدواج که در موفقیت ازدواج مؤثر هستند، جلوگیری می‌کنند.
د- مشکلات و موانع انتخاب همسر را تداوم می‌بخشند و گزینه‌های بعدی برای حل مشکلات را به حداقل می‌رسانند.
به عنوان مثال یکی از این عقاید محدود کننده می‌تواند اینگونه باشد که زوج‌ها با این اعتقاد وارد زندگی شوند که تنها عشقشان نسبت به یکدیگر برای غلبه کردن بر تمام مشکلات کافی است.
نگرش‌ها و طرز تفکر منطقی و غیرمنطقی افراد درباره فرایند انتخاب همسر به هنگام ازدواج یکی از فاکتورهای بسیار مهمی‌ است که می‌تواند ازدواج را با موفقیت یا شکست مواجه نمایند.
آگاه بودن افراد درباره‌ی نگرش‌ها و طرز تفکر و عقیده‌ی خودشان درباره‌ی انتخاب همسر و در پیش گرفتن نگرشی منطقی و واقع‌بینانه می‌تواند در داشتن ازدواجی موفق آنها نقش بسزایی داشته باشد.
برداشت ما از نگرش مجموعه ای از شناخت‌ها ، باورها، عقاید و واقعیت‌ها (دانسته‌ها) است که حاوی ارزشیابی‌های مثبت و منفی (احساسات) باشد.
 
نُه باور غیر منطقی (محدود کننده) درباره انتخاب همسر
موضوعی که به طور وسیع در پیشینه‌ی تجربی که در زمینه‌ی انتخاب همسر نادیده گرفته شده است مربوط به نقش و تأثیر باورهای شخصی در فرایند انتخاب همسر می‌باشد. از بررسی  سوابق موجود در زمینه‌ی نقش باورها در انتخاب همسر: لارسن(1992) نُه باور غیر منطقی که افراد اغلب درباره انتخاب همسر دارند را بیان کرده است.
 
1 -   اعتقاد به اینکه من فقط می‌توانم عاشق یک نفر باشم.
 شخصی که دارای این عقیده است گمان می‌کند که تنها یک نفر در دنیا برای ازدواج با او مناسب است. این تفکر بسیار شبیه این عقیده است که ما جایی در دنیا همزاد و یا نیمه‌ی دومی ‌داریم که با ازدواج با او همه چیز به تکامل می‌رسد.
این افکار غالباً غیرمنطقی هستند، چرا که باید به هنگام روبرو شدن با تنها فرد به خصوص، او را شناخت. البته چگونه این دیدگاه به سرانجام می‌رسد روشن نیست. همچنین شاید این عقیده دعوت به انتظار غیر فعالی باشد برای رسیدن به دقیقه اعجاز برانگیزی که چشم‌انداز یک ازدواج خوب را نوید می‌دهد.
 
2 - همسر کامل
اعتقاد به تفکر که «تا زمانی که فردی کامل برای زندگی پیدا نکنم، نباید ازدواج کنم». کسی که این اعتقاد را داشته باشد شاید برای تصمیم گرفتن برای ازدواج دچار محدودیت شود چرا که هیچ فردی کامل نیست و شاید برای پیدا کردن چنین فردی باید زمانی طولانی صرف شود.
 
3 - تکامل خود
کسی که اینگونه فکر می‌کند و می‌گوید:«تا زمانی که نتوانم به خودم به عنوان یک همسر اعتماد کنم، نباید ازدواج کنم».
این اعتقاد نیز محدود کننده و غیر منطقی است از آن جهت که هیچ کس کامل نیست و احساس کامل بودن به عنوان یک همسر را نخواهد داشت. احساس آمادگی برای ازدواج ضروریست، اما شاید اشخاصی را برای تصمیم گیری درباره ازدواج دچار اضطراب کند.
 
4 - ارتباط کامل
 صاحب این عقیده این چنین می‌اندیشد:«ما باید قبل از ازدواج ثابت کنیم که ارتباط مؤثری خواهیم داشت».
توجه به فاکتورهای پیش بینی کننده‌ی پیش از ازدواج بسیار عاقلانه است.
مانند ارتباط خوب و مهارت‌های حل مشکل و تشابه و همانندی ارزش‌ها و عقاید. جستجوی چنین ارتباطی و چنین همسری که این مهارت‌ها و قابلیت‌ها را داشته باشد عاقلانه است.
با این وجود ، از آنجا که موفقیت در ازدواج را نمی‌توان تضمین کرد، برای کم کردن محدودیت این تفکر می‌توان اینگونه اندیشید که هیچ راهی برای تضمین خوشبختی پیش از ازدواج میسر نمی‌باشد.
 
5 - تلاش بیشتر
این اعتقاد با این تفکر شکل می‌گیرد که من با هرکسی که برای ازدواج انتخاب کنم خوشبخت خواهم شد به شرط آن که به قدر کافی تلاش کنم.
لارسن (1992) تأکید می‌کند که تلاش دو همسر برای حل مشکلات و مؤثر ساختن یک ازدواج ، دو فرد بالغ و متفکر را می‌طلبد. از آنجا که هر کسی آنقدر متمایل به حل مشکلات نخواهد بود. بنابراین کمی‌دقت در انتخاب همسر در ابتدای ضروری به نظر می‌رسد.
 
6 - عشق کافی است
فرد دارای این عقیده شاید چنین بگوید:«عاشق کسی شدن برای من دلیل کافی برای ازدواج است». جامعه‌ی غربی عشق رمانتیک را به عنوان شرطی لازم برای ازدواج ارزشمند می‌شمارد.
در واقع، اشخاص کمی‌هستند که ازدواج را بدون عشق تصور کنند. اگر عشق به عنوان تنها معیار در نظر گرفته شود، سایر توانایی‌های اساسی فردی و بین فردی از نظر دور خواهد ماند.
 
7 - همزیستی
این عقیده چنین است: «اگر من و همسر آینده ام قبل از ازدواج با هم زندگی کنیم، شانس وخوشبختی مان را افزایش خواهیم داد».
مرور سوابق همزیستی و موفقیت‌های بعدی در ازدواج نشان داده است که افرادی که قبل از ازدواج با هم زندگی می‌کنند آمادگی بیشتری را برای نارضایتی از زندگی وجدایی دارا می‌باشند در مقایسه با کسانی که با هم همزیستی نکرده اند.
این ارتباط معمولاً با خصوصیات کسانی که همزیستی می‌کنند به نسبت کسانی که همزیستی نمی‌کنند مشکلات بیشتری در رابطه با تعهد دارند و تمایل کمتری برای ارزشمند شمردن ازدواج ونگرش مثبت تری نسبت به طلاق دارند.
 
8 - فرد مکمل و تضاد
در این نگرش شخص اینگونه می‌اندیشد: «من باید با کسی ازدواج کنم که خصوصیات شخصیتی او متضاد با خصوصیات من باشد».
 اگر چه تفکر رایج مبنی بر آنکه افراد با خصوصیات کاملاً متفاوت می‌توانند کامل کننده‌ی ضعف‌ها و قوت‌های یکدیگر باشند، اما فاکتورهای پیش‌بینی کننده‌ی موفقیت در ازدواج نشان می‌دهند که قویترین عامل خوشبختی ، همانندی در ارزش‌ها، نگرش‌ها و خصوصیات شخصی است.
 
9 - انتخاب باید آسان باشد
این عقیده که انتخاب یک همسر باید ساده باشد و این انتخاب حامل یک شانس و یا اتفاق است. بنابراین فرد شاید تصور کند که برای انتخاب همسر به جای عمل کردن باید در انتظار یک اتفاق بماند.
چنین فردی در انتظار شانسی برای دیدار و عشق در اولین نگاه است بدون آنکه از تفکر محتاطانه آمادگی لازم، یا انجام عملی برای نزدیک تر شدن به هدف ازدواج کمک گرفته شود.
مواردی که عنوان شدند فقط تعدادی از نگرش‌ها و باورهای غیر منطقی افراد نسبت به انتخاب همسر می‌باشند.
نحوه‌ی نگرش افراد نسبت به فرایند انتخاب همسر امری بسیار حیاتی است و همچنین با درک شیوع باورهای غیرمنطقی و محدود کننده درباره انتخاب همسر در میان افراد مجرد زن و مرد، در صورتی که این نگرش‌ها و عقاید نادرست و غیر منطقی افراد تغییر یابند و در جهت صحیح هدایت شوند، شاهد افزایش ازدواج‌های مؤفق در جامعه خواهیم بود.
و همچنین با توجه به مشکل ساز بودن نگرش‌های نادرست، می‌توان درمانگران ، مشاوران قبل از ازدواج و تعلیم دهندگان ازدواج را یاری کرد تا به افراد کمک کنند تا برای ازدواج بهتر آماده شوند.
 
 
منبع:
دکتر اسماعیل اسد پور -  مشاوره خانواده
http://www.shamisapsy.com/psy_ezdevaj2.htm

40 موضوع موثر در پیدا کردن شوهر ؟!

مقدمه:
یکم : 
هر ‌پسری بر اساس سلیقه، طرز نگرش،‌اعتقادات،‌وضعیت اقتصادی، احساسات،‌ و تفکر خود به دنبال همسر می گردد.

دوم : 
در بین پسرها هم مثل دختران پراکندگی و تفاوت گسترده ای وجود دارد، یعنی هر پسری بر اساس مواردی که در بند یک برشمردیم ، دیدگاههای مختلفی برای انتخاب همسر دارد.

سوم: 
البته دخترها هم متفاوتند و ایده آلهایشان در زندگی و توقعاتشان از همسرشان متفاوت هست.

چهارم : 
با توجه به موارد بالا هر دختری نمی تواند برای هر پسری ایده آل باشد و به عکس
مثلا: برای یک پسر مذهبی ، دختری که آرایش می کند و بیرون از منزل می آید مطلوب نیست. و برای دختر مذهبی نیز پسری که با دختران بگو و بخند دارد مطلوب نیست.

حالا بر اساس این مقدمه من در ذیل با طرح سئوالاتی، مشخصات دخترانی که به راحتی می توانند خواستگار پیدا کنند را قید می کنم. البته این مشخصات متفاوت و گاه متضاد هم هستند، لیکن چون آقایون هم متفاوت و گاه متضاد یکدیگر فکر می کنند. هر کسی بنا به نگرش و معیارهای خودش همسر انتخاب می کند.

نکته مهم و بدیهی اینست : آقایونی هم که می خواهند مورد توجه خانم ها باشند نیاز هست مشخصات مورد نظر خانمها را داشته باشند که در بعضی موارد مشابه همین فهرست ذیل است.

قبلا گفته بودم که دختر خانم ها نباید در قضیه ازدواج منفعل باشند، بلکه باید فعال و اکتیو باشند، و به جای اینکه آنها دنبال مرد ایده آل بگردند، این آقایون باشند که آرزومند ازدواج با آنها باشند.


برای دیدن تصویر در اندازه واقعی بر روی آن کلیک کنید. اندازه واقعی: 450 * 589
[تصویر: 1258311497_28_1b104d6793.JPG]


دختر خانم ها بر اساس پاسخی که به سئوالات ذیل می دهند، مورد توجه گروه های خاصی از آقایون جهت ازدواج قرار گیرند. (من برای سهولت، در اینجا پارامتر تاثیر گذار زیبایی را ثابت فرض می گیرم) 

1 – آیا دختر خانم تحصیلات دانشگاهی دارد؟

2 – آیا دختر خانم علاوه بر تحصیلات دانشگاهی تخصص و مهارت کاربردی هم در زمینه رشته تحصیلی خود دارد؟

3 - آیا دختر خانم شوخ طبع ، طناز و پرتحرک و پرانرژی است؟

4 – آیا دختر خانم از نظر اقتصادی، شغلی یا در آمدی یا هنری دارد، تا بتواند به اقتصاد خانواده کمک کند؟

5 – آیا خانواده دختر التزام های لازم جهت حمایت های اقتصادی در موارد خاص به داماد می دهند؟

6 – آیا دختر خانم تقیدات مذهبی بالایی دارد، و آنچه که یک پسر مذهبی در نظر دارد رعایت می کند؟

7 – آیا دختر خانم افکار روشنفکری ، بیانها و استدلالهای جالب دارد؟

8 – آیا دختر خانم اجتماعی هست؟ به میهمانی ها می رود؟ به اجتماعات خاص فرهنگی ، فرهنگسراها تشریف می برند؟

9 – آیا دختر مذهبی در محیط های مذهبی ، مجالس سخنرانی، ادعیه ، زیارتگاهها، عزاها ، عروسی ها تشریف می برند؟

10 - آیا دختران در ارتباط با آقا پسرها مهارتهای متناسب را دارند؟ ( نه تسلیم ، نه طرد، نه بی تفاوتی، نه احساسی و ....، بلکه رویکرد عقلانی مناسب نسبت به درخواست ارتباط آقایان= توضیحش مقاله دیگری می طلبد)

11 - آیا دختران فعالیتهایی چون کلاسهای آموزشی زبان، کامپیوتر و ... دارند؟ آیا دختران به ورزش و باشگاه علاقه مند هستند و فعالیت می کنند؟

12 – فعالیت های فوق برنامه دختران در انجمن ها ، جلسات، گروهها و .... حساب شده است؟

13 – آیا دختران نسبت به کاهش ناامیدی،‌افسردگی، خشم، بدبینی ، احساساتی انفجاری و ... اقدام موثری انجام داده اند؟

14 – آیا دختران فعالیت های هنری دارند؟ فعالیت گلدوزی ، خیاطی، نقاشی، موسیقی، آرایشگری و ...؟

15 – آیا دختران وبلاگ فعال و معتدلی دارند؟ آیا به وبلاگ دیگران به طور متعادل سر می زنند و نظرات منطقی و غیر احساسی می دهند؟

[تصویر: 1258311843_28_7909b0c32d.JPG]


16 – آیا دختران دل و دماغ برای گردش ،‌سنیما، پارک،‌ تفریح ، موزه و سایر محیطهای عمومی دارند؟

17 – آیا وجهه دختران در محیط فامیل، همسایگان، محله ، دانشگاه متعادل و قوی هست؟

18 – آیا دختران از طریق دوستانشان ، فامیلشان سعی می کنند پسران مناسب را بررسی کنند و تمایلات خود را در خصوص موارد مناسب به مرتبطین پسر بگویند؟

19 - آیا دختران وضعیت ظاهری خود را اعم از لباس ،‌کفش ، کیف و پوشش خود را تمیز و مرتب حفظ می کنند؟ تا چه اندازه سلیقه به خرج می دهند؟ آیا به سادگی بیشتر اهمیت می دهند یا به تجمل؟

20 - میزان آموخته های دختران در زمینه های مذهبی ، روانشناسی، سیاسی ، اجتماعی ، اقتصادی ، جامعه شناسی و تجربه های فردی آنها در هر مورد چقدر است؟ و آیا سعی می کنند در زمینه های مختلف به روز باشند؟

21 - آیا دختران توجه دارند هر پسری ، ‌مادر دارد،‌خواهر دارد و وابستگانی که می توانند بالقوه پلی برای همسرگزینی باشند؟

22 – آیا دختران در فعالیت های مدرسه و دانشگاه سهم رهبری و لیدری دارند؟ آیا ‌اجتماعی هستند؟ آیا داوطلبانه وظایفی را در کلاسها به عهده می گیرند؟ کنفرانس می دهند؟

23 – دختران در محیط منزل تا چه میزان در فعالیتها خانه کمک می کنند؟ به هنگام میهمانی ها چقدر پرجنب وجوش هستند؟ آیا برای کمک به دیگران پیشقدم هستند؟ آیا پختگی لازم در انجام وظایف را می توان در حرکات آنها دید؟

24 – دختران چقدر شعر حفظند؟ چقدر متن ادبی بلد هستند؟ چقدر ارائه نظر می کنند؟ و چه میزان اعتماد به نفس خود را به دیگران دیکته می کنند؟

25 – متانت ، افتادگی ،‌ صبوری و نجابت دختران در ارتباط با دیگران چگونه تبلور می کند؟

26 – نوع راه رفتن دختران در محیط های عمومی چگونه است؟ آیا آرام و متین حرکت می کنند؟ آیا تند و با انرژی حرکت می کنند؟ آیا بی هدف و با تانی حرکت می کنند؟ آیا با حالتی قوز کرده و و گامهای خسته حرکت می کنند؟ آیا هنگام حرکت نگاهشان همه جا در حرکت هست؟ آیا عمق و صلابت نگاهشان ثابت و نا مشخص هست؟

27 - رابطه دختران با مادران ، پدران ،‌برادران و خواهران و دوستانشان چگونه است؟ آیا همواره بستگان دختران از آنها به خاطر خوب بودنشان تعریف می کنند؟ آیا هر وقت یاد دختر یا خواهرشان می افتند،‌ برای او آرزوی بهترین ها را می کنند و در جمع و خلوت خدا را به این خاطر شکر می کنند؟

28 – دختران تا چه اندازه ذاتا اصیل هستند و رفتارهایشان خالص هست و در خلوت و خانواده هم همان کارهایی را می کنند که در جمع و گروه انجام می دهند؟

29 – دختران چقدر در کنترل خشم، پرخاشگری ، غم، نگرانی، اضطراب و ... موفق بوده اند و شخصیت با ثباتی از خود را به نمایش گذاشته اند؟

30 – دختران تا چه میزان در کارهای عام المنفعه شرکت می کنند؟ به عیادت بیماران می روند؟ به خانه سالمندان سر می زنند؟ به ایتام کمک می کنند؟ یا .....


[تصویر: 1258311211_28_650af5da2f.jpg]


31 – دختران تا چه اندازه خود را از دسترسی غیر مجاز پسران حفظ کرده اند؟ و نگران فاش شدن ارتباطات قبلی خود نیستند؟ و تا چه اندازه می توانند پاک بودن خود را به عنوان یک قدرت و اعتماد به نفس با خود همراه داشته باشند؟

32 – دختران تا چه اندازه در کسب مهارتهای ارتباطی، مهارتهای زندگی و شناخت ابعاد خانواده تلاش کرده اند؟

33 – دختران تا چه اندازه صبور و امیدوار بوده و جهت انتخاب همسر خویشتندار بوده اند و عجله نکرده اند؟

34 – دختران تا چه اندازه برای یافتن همسر مناسب با متخصصین روانشناس و مشاوران خانواه صبحت کرده اند و برنامه ریخته اند؟

35 – دختران تا چه میزان در جلسات خواستگاری به این موضوع اشاره کرده اند که از نظر اقتصادی کم توقع اند، و از نظر مالی می توانند کمک کنند؟ یا نگرانی های احتمالی همسر آینده اشان را در زمینه های مختلف کم کنند(بر اساس توانمندی های فردی که دارند)؟

36 – دختران چقدر مهارت دارند تا ازدواج را به سنین بالا حواله نکنند؟ آیا دختران تحصیلات، شغل و ... را بر انتخاب همسر ترجیح می دهند؟

37 – آیا دختران توقعاتشان از همسر آینده واقعی هست و به راحتی می توانند دست به انتخاب بزنند؟ آیا دختران با کمال گرایی ، پسران را به هر بهانه ای رد نمی کنند؟

38 – آیا دختران تحت تاثیر محیط و مقایسه هایی که با سایر دختران دارند،‌ برای شوهر احتمالی خود هر روز یک خصوصیت جدید در نظر نمی گیرند؟

39 – آیا دختران خود را « حتی بدون داشتن همسر» می توانند به عنوان یک انسان کامل بپذیرند و از زندگی لذت ببرند،‌ یا همه زندگی خود را خلاصه کرده اند در شخص دیگری به نام همسر؟

40 - آیا دختران در انتخاب همسر به مبدا آفرینش اعتقاد دارند و با توکل به او به راحتی اقدام می کنند، یا بار اضطراب همه انتخاب را به صورت مضاعف بر دوش خود حس می کنند؟



منبع: http://www.hamdardi.com


دسترسی به مطالب علمی  در سایت

http://maktoobshop.com


باورهای منطقی در مورد انتخاب همسر

           
فرآیند انتخاب همسر برای هر فرد بالغ و مجرد، مرحله ای بسیار مهم و اغلب دشوار محسوب می‌شود. شاید کمتر انتخاب دیگری ممکن است تا این اندازه در طول زندگی زوج‌ها مرکز توجه و بسیار با اهمیت تلقی گردد.
اما متأسفانه، در بحبوحه‌ی دروان معاشقه (نامزدی) افراد جوان اغلب بی ملاحظه می‌شوند و مشکلات اساسی را در ازدواج نادیده می‌گیرند و یا این که آنها را بررسی نمی‌کنند. علاوه بر این نگرش‌ها و عقاید خاصی در جامعه‌ی ما رواج یافته است که موجب نا امیدی و نارضایتی در فرآیند انتخاب همسر می‌گردند. در این میان برخی از عقاید و باورها در فرآیند ازدواج و انتخاب همسر غیرمنطقی و محدود کننده به نظر می‌رسند.
باورها و یا عقاید غیرمنطقی (محدود کننده) درباره انتخاب همسر که به عنوان باورهای شخصی تعریف شده‌اند:
الف- زمان ازدواج و امتخاب فرد مورد نظر برای ازدواج را محدود می‌کنند.
ب - تلاش برای پیدا کردن فرد مناسب برای ازدواج را دچار افراط و یا تفریط می‌کنند.
ج - از بررسی اندیشمندانه‌ی توانایی‌ها و ضعف‌های بین فردی و شناختن فاکتورهای قبل از ازدواج که در موفقیت ازدواج مؤثر هستند، جلوگیری می‌کنند.
د- مشکلات و موانع انتخاب همسر را تداوم می‌بخشند و گزینه‌های بعدی برای حل مشکلات را به حداقل می‌رسانند.
به عنوان مثال یکی از این عقاید محدود کننده می‌تواند اینگونه باشد که زوج‌ها با این اعتقاد وارد زندگی شوند که تنها عشقشان نسبت به یکدیگر برای غلبه کردن بر تمام مشکلات کافی است.
نگرش‌ها و طرز تفکر منطقی و غیرمنطقی افراد درباره فرایند انتخاب همسر به هنگام ازدواج یکی از فاکتورهای بسیار مهمی‌ است که می‌تواند ازدواج را با موفقیت یا شکست مواجه نمایند.
آگاه بودن افراد درباره‌ی نگرش‌ها و طرز تفکر و عقیده‌ی خودشان درباره‌ی انتخاب همسر و در پیش گرفتن نگرشی منطقی و واقع‌بینانه می‌تواند در داشتن ازدواجی موفق آنها نقش بسزایی داشته باشد.
برداشت ما از نگرش مجموعه ای از شناخت‌ها ، باورها، عقاید و واقعیت‌ها (دانسته‌ها) است که حاوی ارزشیابی‌های مثبت و منفی (احساسات) باشد.
 
نُه باور غیر منطقی (محدود کننده) درباره انتخاب همسر
موضوعی که به طور وسیع در پیشینه‌ی تجربی که در زمینه‌ی انتخاب همسر نادیده گرفته شده است مربوط به نقش و تأثیر باورهای شخصی در فرایند انتخاب همسر می‌باشد. از بررسی  سوابق موجود در زمینه‌ی نقش باورها در انتخاب همسر: لارسن(1992) نُه باور غیر منطقی که افراد اغلب درباره انتخاب همسر دارند را بیان کرده است.
 
1 -   اعتقاد به اینکه من فقط می‌توانم عاشق یک نفر باشم.
 شخصی که دارای این عقیده است گمان می‌کند که تنها یک نفر در دنیا برای ازدواج با او مناسب است. این تفکر بسیار شبیه این عقیده است که ما جایی در دنیا همزاد و یا نیمه‌ی دومی ‌داریم که با ازدواج با او همه چیز به تکامل می‌رسد.
این افکار غالباً غیرمنطقی هستند، چرا که باید به هنگام روبرو شدن با تنها فرد به خصوص، او را شناخت. البته چگونه این دیدگاه به سرانجام می‌رسد روشن نیست. همچنین شاید این عقیده دعوت به انتظار غیر فعالی باشد برای رسیدن به دقیقه اعجاز برانگیزی که چشم‌انداز یک ازدواج خوب را نوید می‌دهد.
 
2 - همسر کامل
اعتقاد به تفکر که «تا زمانی که فردی کامل برای زندگی پیدا نکنم، نباید ازدواج کنم». کسی که این اعتقاد را داشته باشد شاید برای تصمیم گرفتن برای ازدواج دچار محدودیت شود چرا که هیچ فردی کامل نیست و شاید برای پیدا کردن چنین فردی باید زمانی طولانی صرف شود.
 
3 - تکامل خود
کسی که اینگونه فکر می‌کند و می‌گوید:«تا زمانی که نتوانم به خودم به عنوان یک همسر اعتماد کنم، نباید ازدواج کنم».
این اعتقاد نیز محدود کننده و غیر منطقی است از آن جهت که هیچ کس کامل نیست و احساس کامل بودن به عنوان یک همسر را نخواهد داشت. احساس آمادگی برای ازدواج ضروریست، اما شاید اشخاصی را برای تصمیم گیری درباره ازدواج دچار اضطراب کند.
 
4 - ارتباط کامل
 صاحب این عقیده این چنین می‌اندیشد:«ما باید قبل از ازدواج ثابت کنیم که ارتباط مؤثری خواهیم داشت».
توجه به فاکتورهای پیش بینی کننده‌ی پیش از ازدواج بسیار عاقلانه است.
مانند ارتباط خوب و مهارت‌های حل مشکل و تشابه و همانندی ارزش‌ها و عقاید. جستجوی چنین ارتباطی و چنین همسری که این مهارت‌ها و قابلیت‌ها را داشته باشد عاقلانه است.
با این وجود ، از آنجا که موفقیت در ازدواج را نمی‌توان تضمین کرد، برای کم کردن محدودیت این تفکر می‌توان اینگونه اندیشید که هیچ راهی برای تضمین خوشبختی پیش از ازدواج میسر نمی‌باشد.
 
5 - تلاش بیشتر
این اعتقاد با این تفکر شکل می‌گیرد که من با هرکسی که برای ازدواج انتخاب کنم خوشبخت خواهم شد به شرط آن که به قدر کافی تلاش کنم.
لارسن (1992) تأکید می‌کند که تلاش دو همسر برای حل مشکلات و مؤثر ساختن یک ازدواج ، دو فرد بالغ و متفکر را می‌طلبد. از آنجا که هر کسی آنقدر متمایل به حل مشکلات نخواهد بود. بنابراین کمی‌دقت در انتخاب همسر در ابتدای ضروری به نظر می‌رسد.
 
6 - عشق کافی است
فرد دارای این عقیده شاید چنین بگوید:«عاشق کسی شدن برای من دلیل کافی برای ازدواج است». جامعه‌ی غربی عشق رمانتیک را به عنوان شرطی لازم برای ازدواج ارزشمند می‌شمارد.
در واقع، اشخاص کمی‌هستند که ازدواج را بدون عشق تصور کنند. اگر عشق به عنوان تنها معیار در نظر گرفته شود، سایر توانایی‌های اساسی فردی و بین فردی از نظر دور خواهد ماند.
 
7 - همزیستی
این عقیده چنین است: «اگر من و همسر آینده ام قبل از ازدواج با هم زندگی کنیم، شانس وخوشبختی مان را افزایش خواهیم داد».
مرور سوابق همزیستی و موفقیت‌های بعدی در ازدواج نشان داده است که افرادی که قبل از ازدواج با هم زندگی می‌کنند آمادگی بیشتری را برای نارضایتی از زندگی وجدایی دارا می‌باشند در مقایسه با کسانی که با هم همزیستی نکرده اند.
این ارتباط معمولاً با خصوصیات کسانی که همزیستی می‌کنند به نسبت کسانی که همزیستی نمی‌کنند مشکلات بیشتری در رابطه با تعهد دارند و تمایل کمتری برای ارزشمند شمردن ازدواج ونگرش مثبت تری نسبت به طلاق دارند.
 
8 - فرد مکمل و تضاد
در این نگرش شخص اینگونه می‌اندیشد: «من باید با کسی ازدواج کنم که خصوصیات شخصیتی او متضاد با خصوصیات من باشد».
 اگر چه تفکر رایج مبنی بر آنکه افراد با خصوصیات کاملاً متفاوت می‌توانند کامل کننده‌ی ضعف‌ها و قوت‌های یکدیگر باشند، اما فاکتورهای پیش‌بینی کننده‌ی موفقیت در ازدواج نشان می‌دهند که قویترین عامل خوشبختی ، همانندی در ارزش‌ها، نگرش‌ها و خصوصیات شخصی است.
 
9 - انتخاب باید آسان باشد
این عقیده که انتخاب یک همسر باید ساده باشد و این انتخاب حامل یک شانس و یا اتفاق است. بنابراین فرد شاید تصور کند که برای انتخاب همسر به جای عمل کردن باید در انتظار یک اتفاق بماند.
چنین فردی در انتظار شانسی برای دیدار و عشق در اولین نگاه است بدون آنکه از تفکر محتاطانه آمادگی لازم، یا انجام عملی برای نزدیک تر شدن به هدف ازدواج کمک گرفته شود.
مواردی که عنوان شدند فقط تعدادی از نگرش‌ها و باورهای غیر منطقی افراد نسبت به انتخاب همسر می‌باشند.
نحوه‌ی نگرش افراد نسبت به فرایند انتخاب همسر امری بسیار حیاتی است و همچنین با درک شیوع باورهای غیرمنطقی و محدود کننده درباره انتخاب همسر در میان افراد مجرد زن و مرد، در صورتی که این نگرش‌ها و عقاید نادرست و غیر منطقی افراد تغییر یابند و در جهت صحیح هدایت شوند، شاهد افزایش ازدواج‌های مؤفق در جامعه خواهیم بود.
و همچنین با توجه به مشکل ساز بودن نگرش‌های نادرست، می‌توان درمانگران ، مشاوران قبل از ازدواج و تعلیم دهندگان ازدواج را یاری کرد تا به افراد کمک کنند تا برای ازدواج بهتر آماده شوند.
 
 
منبع:
دکتر اسماعیل اسد پور -  مشاوره خانواده

دسترسی به مطالب علمی  در سایت

 
                                                                                     

اصول گزینش همسر و نقش آن در تحکیم بنیان خانواده :قسمت اول


وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


http://maktoobshop.com



نحوه پیوند و ارتباط زن و مرد به عنوان دو همسر از دیرباز مورد توجه صاحب نظران مسایل تربیتی بوده و هر یک بر اساس دیدگاه و بینش خود این ارتباط را به گونه ای ترسیم کرده اند، خداوند متعال به عنوان آفریننده زن و مرد، هر یک از همسران را «لباس» و پوشش طرف دیگر معرفی و در آیه 187 سوره بقره فرموده است:

«هُنَّ لِباسَ لَکُمْ وَ أنْتُمْ لِباس لَهُنَّ»

«آنها (زنان) برای شما [همچون] لباس اند و شما برای آنها [همچون] لباس».

در این تشبیه و با این بیان موجز خداوند رابطه زن و شوهر را رابطه فرد با پوشش و لباس خود دانسته و به این ترتیب تشبیهی بدیع و متفاوت با آنچه دیگران ارائه کرده اند، مطرح ساخته است.

اصول انتخاب همسر

از آنجا که قرآن کریم همسران را لباس یکدیگر دانسته است، گزینش همسر را نیز به انتخاب لباس تشبیه کرده است و داوطلبان ازدواج را به این نکته رهنمون می سازد که اصولی را که در خرید لباس مورد توجه قرار می دهند، در انتخاب همسر نیز با دقت بیش تری در نظر بگیرند. این اصول عبارت است از:

1. نیاز طبیعی انسان

نخستین موضوعی که از این تشبیه استفاده می شود، اصل نیاز طبیعی انسان به همسر است. همان طور که آدمی برای محفوظ ماندن از برودت و حرارت هوا نیازمند ساتری به عنوان لباس است و این نیاز طبیعی و برخاسته از ویژگیهای جسمانی او می باشد، برای در امان ماندن از بسیاری از آسیبهای روحی و جسمی نیز نیازمند پوششی به نام همسر بوده و این احتیاج نیز از مشخّصات واقعی انسان است که از سوی آفریننده حکیم در او به ودیعت نهاده شد و همچون لباس که آرامش بخش است، هر یک از زن و مرد نیز مایه آرامش دیگری به شمار آمده است.

(وَ مِنْ آیاتِهِ اَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ اَنْفُسِکُمْ اَزْواجَا لِتَسْکُنُوا اِلَیْها وَ جَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً)

«و از نشانه های او این که همسرانی از جنس خود شما برای شما آفرید، تا در کنار آنها آرامش یابید و در میانتان مودّت و رحمت قرار داد.»

وجود همسر علاوه بر آرامش بخشی، حفاظت از همسر را نیز از ابعاد گوناگون تأمین می کند. در اینجا به برخی از این ابعاد اشاره می شود:

الف) حفاظت جسمی

هر فرد خود را در مورد سلامت جسمانی همسر خود مسئول دانسته و بیش ترین تلاش خود را در مراقبت از بهداشت و سلامت جسمانی او به کار می گیرد.

ب) حفاظت دینی

مراقبت از آسیبهای دینی همسر وظیفه دیگری است که قرآن کریم بر عهده افراد قرار داده است:

«یا اَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا قُوا اَنْفُسَکُم وَ اَهْلَیْکُم نارا وَ قُودُها النّاسُ وَ الْحِجارَةُ

«ای کسانی که ایمان آورده اید خود و خانواده خویش را از آتشی که هیزم آن انسانها و سنگها است، نگاه دارید».

ج) حفاظت اخلاقی

قال علی (علیه السلام):

«اِذا رَایَ اَحَدُکُمْ اَمْرَأةً تُعْجِبُهُ فَلْیَأتِ اَهْلَهُ فَانَّ عِنْدَ اَهْلِهِ مِثْلَ ما رای فَلا یَجْعَلَنَّ لِلشَّیْطانِ عَلی قَلْبِهِ سَبیلاً لِیَصْرِفَ بَصَرَهُ عَنْها»

«هرگاه فردی از شما زنی [زیبا] را دید که او را به شگفتی وا داشت به نزد همسر خود برود چرا که همسر او نیز مثل همین خصوصیات را داراست، و اجازه نفوذ شیطان را به قلب خویش ندهد تا چشم خود را از آن زن برگرداند.»

روشن است که وجود همسر شایسته همچون لباس فرد از ابتلا به آسیبهای گوناگون اخلاقی محافظت می کند.

د) حفاظت مالی

از ویژگیهای مهم همسر مطلوب آن است که از اموال همسر خود به نحو شایسته ای مراقبت می کند. امام رضا (علیه السلام) در این خصوص فرموده است:

(ما اَفادَ عَبْدٌ فائِدَةً خیرا مِنْ زَوْجَةٍ صالِحَةٍ اِذا رَأها سَرَّتْهُ و اِذا غابَ عَنْها حَفِظَتْهُ فی نَفْسِها وَ مالِهِ»

«برای بنده فایده ای بهتر از این نیست که دارای همسری باشد که هرگاه او را می بیند، مسرورش سازد و در غیاب او از خود و مال همسرش حفاظت کند».

بر اساس موارد فوق، خداوند متعال نیاز به همسر را مانند نیاز به لباس، طبیعی و سرشار از برکات مادی و معنوی دانسته و پیشوایان دین با تأکید بر اصل همسر گزینی، مردان و زنان را از عزوبت بر حذر داشته اند.

قال رسول اللّه (صلی الله علیه و آله):

«رَذالُ مَوْتاکُمْ الْعُزّابُ»

«پست ترین مردگان شما افراد بی همسرند».

2. اصل اختیار

اختیار هر یک از دو طرف ازدواج، در گزینش همسر، اصل دیگری است که دوام و استحکام پیوند زناشویی به آن وابسته بوده و از تشبیه همسران به لباس نیز استفاده می شود. بدیهی است که فرد در انتخاب نوع لباس برای خویش آزاد است و می تواند در چارچوب قوانین و مقررات اجتماعی و با در نظر داشتن مصالح خود و جامعه، لباس مطلوب و دلخواه خود را انتخاب کند. بر همین اساس، اختیار و آزادی افراد در انتخاب همسر با رعایت مصالح فردی و اجتماعی و ملاحظه مقررات دینی و حکومتی امری روشن و پذیرفته شده است. اگر این باور را بپذیریم که انتخاب همسر همانند انتخاب لباس برای رسیدن به آرامش است، باید قبول کنیم که فرد در انتخاب خویش آزاد باشد و ازدواج تحمیلی نمی تواند آرامش مورد نظر را برای او فراهم سازد.

نکته جالب آن که در این آیه خداوند تنها زن را لباس مرد نخواند، چرا که اگر به همین حد اکتفا می کرد، مرد حکم بدن و زن تنها حکم لباسی را داشت که تنها ویژگی اش حفاظت، زینت و... مرد بود و خود وجودی تبعی و طفیلی پیدا می کرد. امّا خدای متعال همان طور که زن را لباس مرد نامید، مرد را نیز لباس و پوشش زن دانست و با این بیان علاوه بر آن که بر مساوات زن و مرد صحّه گذاشت، حق اختیار و انتخاب را نیز برای هر دو قایل شد و به زن نیز همچون مرد اجازه داد که همسر خود را با توجّه به علایق و رغبتهای خویش انتخاب کند و از پذیرش همسری تحمیلی که نه تنها موجب آرامش او نیست، بلکه سلب آرامش او را به همراه دارد، اجتناب کند.

امام صادق (علیه السلام) در روایتی بر موضوع اختیار در انتخاب همسر تصریح کرده و در پاسخ به ابن ابی یعفور که از آن حضرت پرسیده بود: می خواهم با زنی ازدواج کنم ولی پدر و مادرم فرد دیگری را در نظر گرفته اند فرمود:

«تَزَوَّجِ الَّتی هَوَیْتَ وَدَعْ الَّتی یَهْوی اَبَواکَ»

«با زنی ازدواج کن که خود می خواهی و زنی را که پدر و مادرت می خواهند رها کن».

البته این توصیه به معنی نادیده گرفتن دیدگاه والدین و بی اعتنایی به آنان نیست، بلکه فرزند لازم است نظرات آنان را به عنوان شفیق ترین افراد نسبت به خود ملاحظه کند، امّا با این وجود نباید در صورت بی رغبتی، تحت فشار والدین یا به منظور تکریم آنان، با فردی که مطلوب او نیست ازدواج کند، این گونه ازدواجهای تحمیلی یا شبه تحمیلی علاوه بر آن که برای خود فرد مخاطره آمیز است، نتیجه مطلوبی برای طرف مقابل نیز به همراه نخواهد داشت و به سلب آرامش از والدین فرد نیز منجر خواهد شد.

«ساعتها مشاوره با کسانی که قصد ازدواج دارند و شنیدن صحبتهای آنها، به من درسی ارزشمند داده است: نقش و نفوذ پدر و مادر بی آن که حتی کلمه ای به زبان بیاورند بسیار قدرتمند است. هر اندازه کسی دقیق و مراقب باشد به شکلی تحت تأثیر نظرات پدر و مادر خود قرار دارد؛ اگر پدر و مادر باهوش و مدبّر باشند هنگام انتخاب به همه اینها توجه می کنند. با فرزندانشان مشورت می کنند و مطالب مهم را در اختیار آنها قرار می دهند. امّا انتخاب به هر صورت بر عهده کسی است که قصد ازدواج دارد، در غیر این صورت مشکلاتی پیش می آید.»

سرانجام اگر فرد به این نتیجه رسید که همسر مورد نظر را به درستی انتخاب کرده ولی والدین و اطرافیان با این نظر مخالف باشند، باید:

- باز و پذیرا باقی بماند و خود را مسئول تصمیم گیری بداند؛

- عجله را کنار گذاشته، بی جهت شتاب نکند؛

- در زمانی مناسب از والدین و اطرافیان بخواهد که تمامی دیدگاههایشان را در میان بگذارند؛

- به دقت نظرات آنها را با نظرات خود مقایسه کند و ببیند که آیا زمینه ای هست که حق با آنها باشد؟ و اگر چنین است آیا تصمیم او را تغییر می دهد؟

- از مشورت با مشاوران متخصص در امور زناشویی ابایی نداشته باشد؛ چند جلسه مشاوره ممکن است سببی باشد تا از اتخاذ یک تصمیم مخرّب خودداری کند و یا سببی باشد تا با اطمینان خاطر به تصمیمی که گرفته است، عمل کند.

3. اصل تناسب

هماهنگی و وجود تناسب بین زن و مرد اصل مهمّ دیگری در تشکیل خانواده مطلوب است که از تشبیه زن و شوهر به لباس در آیه شریفه استفاده می شود. روشن است که لازم است بین فرد و لباس او تناسب و هماهنگی وجود داشته باشد و افراد تناسب را به عنوان یکی از مهم ترین ملاکهای گزینش لباس در نظر گیرند. این تناسب از ابعاد گوناگونی برخوردار است که به برخی از آنها اشاره می شود:

الف) تناسب جسمی

نخستین وجه تناسب که در انتخاب پوشش لحاظ می شود، تناسب اندازه فرد و لباس مورد نظر است. لباسی که به طور قابل ملاحظه ای تنگ یا گشاد باشد، به جای تأمین آرامش، به تشویش و نگرانی دامن می زند. بر این اساس، در انتخاب همسر نیز تناسب جسمی لحاظ می شود تا هم آرامش همسران تأمین شده و هم خانواده جدید از گزند تحقیر و تمسخر اجتماعی که خود از عوامل تزلزل خانواده محسوب می شود، در امان بماند.

البته همان طور که گاهی ممکن است فرد لباس تنگ یا گشاد را ترجیح داده و با آن احساس راحتی کند، می تواند اصلاً تناسب جسمی را در مورد همسر آینده لحاظ نکرده یا با وجود مدّنظر قرار دادن آن، به خاطر سایر ویژگیهای مثبت فرد، از این نوع هماهنگی چشم پوشی کند. در این شرایط، از اهمیّت تناسب جسمی تا حدّ زیادی کاسته شده و به رغم عدم این تناسب، فرد می تواند از زندگی موفقی برخوردار شود.

ب) تناسب سنّی

هر فردی مایل است که لباس خود را با توجه به اقتضائات زمانی انتخاب کند. به طور معمول، افراد لباسی را که متعلق به روزگار گذشته است، انتخاب نمی کنند و آن را با شرایط فعلی خود ناهماهنگ می دانند.

یک نوجوان با ویژگیهای روانی یک فرد سالخورده در اکثر زمینه ها قابل مقایسه نیست. بنابراین ازدواج یک مرد سالخورده با دختر نوجوان به دلیل تفاوت فاز روانی به سعادت و خوشبختی نمی انجامد. عروس جوان به علت عدم ارضای نیازهای روانی یا اقدام به طلاق می کند یا با دل مردگی در انتظار مرگ شوهر کهنسال خود روزشماری می کند.

مرد کهنسال نیز برای ارضای نیازهای همسر جوان خود، تظاهر به جوانی کرده و رفتارهای نامناسب با سنّ خود را به منصه ظهور می رساند.

از جنبه فیزیولوژیکی نیز خصوصیات نوجوان با فرد کهنسال کاملاً متفاوت است. مرد کهنسال به دلیل ضعف مفرط جسمی قادر به تأمین نیازهای جنسی همسر جوان خود نبوده و به این دلیل احساس حقارت می کند. به همسر جوان نیز احساس سرخوردگی و ملال دست می دهد.

بنابراین، لازم است موضوع تناسب سنّی، مورد توجه فرد داوطلب ازدواج قرار گیرد تا بدین وسیله زمینه آرامش همسران که هدف اصلی ازدواج است، فراهم گردد.

امّا این که تناسب سنّی تا چه میزان اختلاف سِنّی دختر و پسر را در بر می گیرد، بسته به شرایط گوناگون از جمله موقعیتهای جغرافیایی و عوامل فرهنگی متفاوت است؛ ولی در این موضوع یک نکته قابل ملاحظه است و آن این که در همه مناطق جهان و با در نظر گرفتن تمام شرایط طبیعی و اجتماعی، دختران زودتر به بلوغ طبیعی می رسند و فعالیت غدد جنسی در آنان قبل از پسران آغاز می گردد.

اتوکلاین برگ می گوید: دختران زودتر از پسران به بلوغ می رسند و ممکن است از پسران هم سن خود، از لحاظ قد و وزن، تا دوره بلوغ آنان پیش بیفتند.

بر این اساس، با توجه به این که منابع فقهی حداکثر فاصله بلوغ دختر و پسر را شش سال دانسته اند، به نظر می رسد تا فاصله سنّی شش سال نیز تناسب سنّی زوجین را تأمین می کند و بهتر است حداکثر فاصله سنی دختر و پسر بیش از شش سال نباشد؛ مگر آن که دو طرف آنقدر از جهات مختلف هماهنگ باشند، که این ناهماهنگی تأثیر عمده ای در تناسب کلّی آنان نداشته باشد.

ج) تناسب اعتقادی و اخلاقی

هر فرد برای تهیه لباس، تناسب لباس مورد نظر با اعتقادات و ارزشهای اخلاقی خویش را مدّ نظر قرار می دهد به طوری که لباس هر فرد نمایان گر نوع بینش، طرز تفکر و خصوصیات اخلاقی او محسوب می شود. از سوی دیگر نوع پوشش هر فرد تأثیرات متفاوت دینی و اخلاقی را در او رقم می زند. به عنوان مثال امیر المؤمنین (علیه السلام) می فرمایند:

«عَلَیْکُم بِالصَّفیقِ مِنَ الثِّیابِ، فَانَّ مَنْ رَقَّ ثَوْبُهُ رَقَّ دینُهُ».

«لباس ضخیم بپوشید، چرا که هر کس لباس نازک (بدن نما) بپوشد، دین او نیز ضعیف می گردد.»

همین نسبت که ناهماهنگی بین مرد و لباس از لحاظ دینی و ارزشی، به ایجاد احساس روانی نامطلوب در او دامن می زند، عدم تناسب بین فرد و همسر او که لباسی دائمی است، مشکلات روانی وی را به دنبال می آورد و یا زمینه انحراف وی از عقاید و ارزشهای مورد نظر را فراهم می سازد.

بنابراین، تناسب اعتقادی مهم ترین تناسبی است که باید برای تشکیل خانواده مدّنظر قرار گیرد و اصولاً پیشوایان دینی آنجا که بحث تناسب و کفویت همسران را مطرح کرده اند، هم شأنی و هماهنگی دینی را مد نظر قرار داده اند.

متأسفانه در جامعه کنونی، واژه «کُفْو» که از تعابیر دینی و از بیانات پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) بوده و به معنی هم شأن در ایمان و دین است، معنی اصلی خود را از دست داده و بر خلاف دیدگاه نبیّ اکرم بر هر گونه تناسب به غیر از تناسب دینی اطلاق می شود! رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در حدیث بسیار ارزشمندی جویبر را که فرد تازه مسلمان و به لحاظ دینی بسیار متدین ولی از لحاظ پایگاه اجتماعی اقتصادی ضعیف بود، به خواستگاری دختر زیاد بن لبید که شریف ترین مرد قبیله بنی بیاضه بود فرستاد. زیاد که از این پیشنهاد متعجب شده بود، به حضور رسول خدا (صلی الله علیه و آله) رسید و عذر خود را در عدم قبول این درخواست این گونه بیان کرد: ما تنها با افراد هم شأن خود از انصار ازدواج می کنیم. آنگاه رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود:

«یا زِیادُ! جُوَیْبِرُ مُؤمِنٌ وَ الْمُؤمِنُ کُفْوُ الْمُؤمِنَةِ وَ الْمُسْلِمُ کُفْوٌ لِلْمُسْلِمَةِ فَزَوِّجْهُ یا زِیادُ وَ لا تَرْغَبْ عَنْهُ»

«ای زیاد! جویبر مؤمن است و مرد مؤمن همتای زن مؤمنه و مرد مسلمان همتای زن مسلمان است. پس دخترت را به ازدواج او درآور و از او رو برمگردان.»

در این روایت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) ملاک تناسب را امور دینی و اعتقادی دانسته است. آن حضرت ایمان را که اعتقاد قلبی همراه با اعتراف زبانی و عمل جوارحی است ملاک هم شأنی دو فرد مؤمن و اسلام را که اقرار زبانی است ملاک هماهنگی مرد و زن مسلمان دانسته است. به همین دلیل است که از امام صادق (علیه السلام) نقل شده که:

«لَوْلا اَنَّ اللّهَ خَلَقَ اَمیرَالْمُؤمِنینَ لِفاطِمَةَ (سلام الله علیها) ما کانَ لَها کُفْؤ عَلَی الارْضِ»

«اگر خداوند امیرالمؤمنین را برای فاطمه (سلام الله علیها) نیافریده بود، برای فاطمه هم شأنی در روی زمین وجود نداشت».

روشن است که کفو در اینجا تناسب اقتصادی و اجتماعی و... نیست چون در همان زمان افرادی بودند که از این لحاظ با حضرت فاطمه (سلام الله علیها) تناسب داشتند ولی به لحاظ اعتقادی، ایمانی و اخلاقی تنها امیرالمؤمنین از این تناسب برخوردار بود و به جهت اختلاف سطح ایمانی، حتی سایر مؤمنین نیز حایز این هماهنگی نبودند.

تاکنون به این نتیجه رسیدیم که مهم ترین مصداق تناسب در ازدواج، تناسب دینی و اعتقادی است. امّا با این وجود جوانانی هستند که ضمن درک اهمیت هم شأنی دینی، به منظور هدایت و رشد و ارتقای سطح دینی طرف مقابل، می خواهند با فردی ازدواج کنند که از این نظر از آنان به مراتب پائین تر است. آیا چنین ازدواجی توصیه می شود؟

پاسخ این سؤال را با تشبیه همسر به لباس می توان داد. ممکن است فردی لباس نامتناسب خریداری و هدف خود را ایجاد تغییر در آن لباس قلمداد کند. ایجاد تغییر در لباس دوخته شده هر چند ممکن باشد ولی بسیار دشوار و طاقت فرساست. پارچه ندوخته را می توان طبق مدل دلخواه طراحی کرد، ولی لباس دوخته شده به سختی تغییرپذیر است، ضمن آن که ایجاد تغییرات اساسی در آن، گاه غیر ممکن به نظر می رسد.

البته در صورتی که لباس مورد نظر انعطاف پذیر بوده و قابلیت پذیرش تغییر را داشته باشد و فرد خریدار نیز از تبحّر و مهارت لازم جهت طراحی و اجرا برخوردار بوده و حوصله لازم را به این منظور به کار برد، می توان امیدوار بود که تغییر مطلوب در آن لباس صورت پذیرد.

همچنین در موضوع ازدواج، در صورتی که فردی از سطح ایمانی پایین تری برخوردار است، امّا انعطاف پذیر بوده و حاضر شود تلاش خود را برای ارتقای سطح دینی خود به کار برد و نیز طرف مقابل از توانایی لازم جهت حفظ سطح ایمانی خود و افزودن در میزان تعهّد فرد دیگر برخوردار باشد و با سعه صدر در جهت نیل به این هدف بکوشد، می توان نتیجه مطلوب را برای این ازدواج پیش بینی کرد.

البته چون احراز این شرایط عملاً بسیار دشوار است، به جز در موارد خاص چنین ازدواجهایی توصیه نمی شود.

پی نوشتها:

1. سید جواد مصطفوی، بهشت خانواده، قم، دارالفکر، ص 334.

2. زن لباس است و هوش ثروت، همان، ص 333.

3. سوره روم (30) آیه 21.

4. سوره تحریم (66) آیه 6.

5. محمد بن الحسن الحر العاملی، وسائل الشیعه، قم، مؤسسة آل البیت، 1412، ج 20، ص 105.

6. همان، ص 39.

7. همان، ص 19.

8. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1365، ج 5، ص 401.

9. وارن نیل کلارک، در جستجوی عشق زندگی، برگردان مهدی قراچه داغی، تهران، نشر اوحدی، 1377، ص 23.

10. همان، ص 184.

11. سید مهدی حسینی، مشاوره در آستانه ازدواج، تهران، مؤسسه انتشارات آوای نور، 1375، ص 71.

12. محمد تقی فلسفی، بزرگسال و جوان از نظر افکار و تمایلات، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1378، ج 2، ص 124.

13. اتوکلاین برگ، روان شناسی اجتماعی، ترجمه دکتر علیمحمد کاردان، تهران، نشر اندیشه، 1370، ج 1، ص 314.

14. روح اللّه الموسوی الخمینی، توضیح المسائل، قم، انتشارات جامعه مدرسین، مسئله 2252.

15. وسائل الشیعه، ج 4، ص 389.

16. الکافی، ج 5، ص 339.

17. همان، ج 2، ص 27.

18. مجمع البحرین، ج 6، ص 83، (ماده سلم)

19. محمد بن الحسن بن علی الطوسی، الامالی، قم، انتشارات دار الثقافة، 1414، ص 43.

http://www.hawzah.net/


مطالب پیشنهادی
چه ورزش هایی سلامت کودکان را تامین می کند؟
ورزش چگونه در درمان و پیشگیری از سرطان سینه زنان کمک می کند؟

چگونه عملکرد فیزیولوژیکی و روانی میانسالان افزایش می یابد؟
تکنیک های توان بخشی ورزشی در بیماران مبتلا به آسم