(marriage ideal ) ازدواج ایده آل

(معیارهای انتخاب همسر- مراسم عروسی-روابط زناشویی موفق- مهارتهای زندگی و....)

(marriage ideal ) ازدواج ایده آل

(معیارهای انتخاب همسر- مراسم عروسی-روابط زناشویی موفق- مهارتهای زندگی و....)

زنگ خطر بالا رفتن سن ازدواج

زنگ خطر بالا رفتن سن ازدواج
در حال حاضر، سن ازدواج در کشور افزایش پیدا کرده است و حدود ۲۳ میلیون جوان در کل کشور در سن ازدواج قرار دارند. رهبر معظم انقلاب به این نکته‌ی مهم توجه کرده‌اند که امر ازدواج باید در سن مناسب صورت گیرد که اگر چنین نشود، آسیب‌هایی آن جامعه را تحت ‌تأثیر قرار می‌دهد. به‌راستی دلیل بالا رفتن سن ازدواج چیست؟
در یک نگاه
·        مدل سبک زندگی ما اسلامی نیست و در این شرایط نمی‌توان انتظار داشت که از سبک زندگی غیراسلامی، نتایج اسلامی به دست آید.
 
·        در حال حاضر، فردگرایی در جامعه‌ی ما تقویت می‌شود و این اتفاق بسیار بدی است که موجب می‌شود افراد نتوانند ازدواج موفقی داشته باشند و صبورانه با مشکلات خود برخورد کنند.
 
·        در بعضی‌ از خانواده‌ها، وابستگی به والدین یک آسیب جدی است و جوانان نمی‌توانند از خانواده‌‌های خود راحت جدا شوند و مستقل زندگی کنند.
 
·        مسئولین ما باید درباره‌ی هویت‌بخشی به لایه‌های فرهنگی تلاش بیشتری انجام دهند.
 
·        متأسفانه مدل صحیحی از ازدواج دانشجویی تعریف نکرده‌ایم. اگر می‌خواهیم در محیط‌های دانشگاهی ازدواج را به‌صورت صحیح مبنا قرار دهیم، باید آن را درست تعریف کنیم و شورای عالی انقلاب فرهنگی هم باید درباره‌ی آن مصوبه بدهد.
 
گروه فرهنگی و اجتماعی برهان؛ رهبر معظم انقلاب در سخنرانی‌ها و مناسبت‌های مختلف، به آسیب‌شناسی مشکلات فراروی جوانان برای ازدواج پرداخته‌اند. ایشان معتقدند موانع «فرهنگی»، بخش قابل توجهی از این مشکل اجتماعی را به خود اختصاص داده است و جوانان، خانواده‌ها و مسئولان مربوطه باید در جهت رفع این موانع تلاش کنند. ایشان در یکی از سخنرانی‌های اخیر خود فرمودند: «بعضى از تصورات و سنت‌هاى غلط در مورد ازدواج وجود دارد که این‌ها دست‌‌وپاگیر است، مانع از رواج ازدواج جوان‌هاست. این سنت‌ها را باید عملاً نقض کرد. شما که جوانید، مطالبه‌‌گرید، پرنشاطید، پیشنهادکننده‌‌ى نقض خیلى از عادت‌ها و سنت‌ها هستید، به نظر من، این سنت‌هاى غلطى را هم که در زمینه‌‌ى ازدواج وجود دارد، بایستى شماها نقض کنید.»[1]
 
در این خصوص، گفت‌وگویی ترتیب داده‌ایم با خانم دکتر فرشته روح‌افزا، مدیر طرح، برنامه و تدوین سیاست شورای فرهنگی اجتماعی زنان و خانواده، که در ادامه می‌خوانید.
 
چندی پیش که رهبر معظم انقلاب با دانشجویان دیدار داشتند‌ و درباره‌ی موضوع ازدواج با آنان صحبت کردند، سه گروه جوانان، خانواده‌ها و مسئولین را مخاطب خود قرار دادند. به نظر شما، هرکدام از این سه گروه، چه نقشی در تسهیل امر ازدواج دارند؟
 
می‌دانید که در حال حاضر، سن ازدواج در کشور افزایش پیدا کرده است و حدود 23 میلیون جوان در کل کشور در سن ازدواج قرار دارند. رهبر معظم انقلاب هم به این نکته‌ی مهم توجه کرده‌اند که امر ازدواج باید در سن ازدواج صورت گیرد که اگر چنین نشود، آسیب‌های آن، جامعه را نیز تحت‌ تأثیر قرار می‌دهد.
بنابراین مسئولین باید به این مسئله بپردازند و از بروز این اتفاق پیشگیری کنند، زیرا در غیر این صورت، بعدها جامعه با مشکلات متعددی در حوزه‌ی فرهنگ، اقتصاد و جمعیت مواجه خواهد شد.
 
آنچه مسئولین باید به آن پردازند و رهبر هم در صحبت‌های خود خواستار توجه مسئولین به آن بودند، موانعی است که بر سر راه ازدواج جوانان وجود دارد. یکی از مهم‌ترین موانع درون‌زا که بیشتر به خانواده مربوط می‌شود، اما مسئولین هم در آن نقش دارند، همان تمکن مالی و داشتن امکانات اولیه‌ی زندگی برای جوانان است که مسئولین باید این امکانات را تا حدی تأمین کنند. البته منظور من این نیست که هرکس که بخواهد ازدواج ‌کند، باید همه‌ی امکانات زندگی او تأمین باشد، بلکه منظور من فراهم ‌کردن امکانات اولیه‌ی زندگی مثل مسکن است. اگر قرار باشد قیمت مسکن رشد تصاعدی خود را طی کند و مسئولین هم به این موضوع نپردازند، هرچه پیش برویم، شرایط ازدواج سخت‌تر خواهد شد. البته این موضوع عمومی نیست، زیرا در حال حاضر، میزان افراد ازدواج‌نکرده‌ در قشر مرفه بیشتر است که نشان می‌دهد مسئله‌ی ازدواج نکردن فقط یک ریشه ندارد که آن هم فقط مسکن باشد. بنابراین در حقیقت، معضل تأخیر در امر ازدواج یا رد ازدواج، ریشه‌های مختلفی دارد.
 
اگر بخواهیم در محیط‌های دانشگاهی ازدواج را به‌صورت صحیح خود مبنا قرار دهیم، باید آن را درست تعریف کنیم و شورای عالی انقلاب فرهنگی هم باید درباره‌ی آن مصوبه بدهد که یک دختر دانشجو بعد از ازدواج بتواند در مواقع لزوم، از مرخصی تحصیلی استفاده کند. البته درباره‌ی پسران هم باید تمهیداتی اندیشید.
 
البته اینکه در خانواده‌های مرفه جوانان کمتر ازدواج می‌کنند، تقصیرها فقط به خانواده بازنمی‌گردد و به نظر من، آسیب‌های اجتماعی و مشکلات فرهنگی هم که در کشور شکل می‌گیرد، در این زمینه بسیار مؤثر است. بنابراین ما نمی‌توانیم بگوییم که نشریات، صداوسیما، وزارت ارشاد، تئاتر و حتی رمان‌هایی که نوشته می‌شود، در زمینه‌ی فرهنگ ازدواج و در حقیقت نهادینه کردن آن هیچ نقشی ندارند.
 
در حال حاضر، مدلی که رهبر بسیار خوب و ریشه‌ای به آن پرداخته‌اند، مدل سبک زندگی است. ایشان در این رابطه به آسیب‌ها و آفت‌های سبک زندگی غیراسلامی اشاره کرده‌اند. مدل سبک زندگی ما اسلامی نیست و در این شرایط، نمی‌توان انتظار داشت که از سبک زندگی غیراسلامی نتایج اسلامی به دست آید. وقتی که تئاتر، سینما، رمان، کتاب مدرسه‌ی بچه‌ها، آموزش‌وپرورش و دانشگاه‌های ما به این مقوله نمی‌پردازد، هویت غلط به جوانان داده می‌شود.
 
 بنابراین بحث کلان فرهنگی مطرح است و ما نمی‌توانیم بگوییم که درباره‌ی این موضوع فقط خانواده‌ها مقصر هستند. مسئولین ما هم در عرصه‌ی فرهنگی به‌درستی به این موضوع نپرداخته‌اند و ما در این زمینه مشکل داریم. مثلاً در نحوه‌ی تربیتی یا سبک زندگی ما، لازمه‌ی ورود به زندگی، چه برای دختر و چه برای پسر، قبولی در دانشگاه است. من مخالف درس خواندن نیستم، ولی باید راجع‌به این موضوع بحث شود، زیرا این ذهنیت یا تعریف غلط در ذهن جوانان وجود دارد که لازمه‌ی موفق شدن در اجتماع فقط مهندس یا دکتر شدن است و در غیر این صورت، جوان گمان می‌کند که هویتی در جامعه نخواهد داشت.
 
بنابراین از نظر او، یک نویسنده‌ی بسیار قوی رمان یا کتاب یا یک شاعر که هنوز مشهور نشده است، جایگاهی در اجتماع ندارد. این‌گونه مسائل آفت‌هایی است که در کشور ما وجود دارد. ما نباید فکر کنیم که فقط استادان دانشگاه یا اعضای هیئت‌علمی دانشگاه‌ها بهترین‌ها هستند، زیرا ما این‌گونه الگوی هویتی غلطی را برای جوانان تعریف می‌کنیم. همچنین اگر به فیلم‌نامه‌ها توجه کنیم، می‌بینیم که اگر بخواهند یک فرد فرهیخته یا یک شخصیت برجسته‌ را نشان دهند، باز هم در قالب همین قشر، یعنی استاد دانشگاه او را نشان می‌دهند، در صورتی که شاید یک خانم خانه‌دار باتقوا و مؤمن، معلومات بالاتری از یک استاد دانشگاه داشته باشد، اما یک استاد به علت مدرکی که گرفته است، دارای هویت و شخصیت بارزی در جامعه است.
 
این مسئله بسیار مهم است و به نظر من، مسئولین ما باید درباره‌ی هویت‌بخشی به لایه‌های فرهنگی، تلاش بیشتری انجام دهند، همچنین مشخص است که سهم مسئولین کشور برای تأمین معاش، اشتغال جوانان و همچنین تأمین مسکن آنان، که مانع ازدواج به‌موقع جوانان می‌شود، کم نیست و دولت باید از نظر اجتماعی بیشتر به این‌گونه مسائل توجه کند.
 
به نظر شما، دست‌اندرکاران مؤثر در محیط‌های دانشجویی و دانشگاهی برای تحقق ازدواج آسان چه نقشی می‌توانند داشته باشند؟
 
متأسفانه ما مدل صحیحی از ازدواج دانشجویی تعریف نکرده‌ایم، اما اگر بخواهیم دانشجویان در دانشگاه به فکر ازدواج باشند، به نظر من، ابتدا باید کاری کنیم که دانشجویان جایگاه خود را در دانشگاه پیدا کنند. سپس مدل درست ازدواج، ملاک‌های همسرگزینی، موفقیت‌های اجتماع دانشجویان و همچنین طولانی بودن مدت زمان تحصیل زنان را در نظر بگیریم. اشتغال دانشجویان و طولانی بودن مدت زمان تحصیلی در دانشگاه، به‌خصوص در رشته‌های پیوسته‌ی دانشگاهی، بسیار مهم است و باید برای این دانشجویان، مخصوصاً دختران، برنامه‌ریزی درستی صورت گیرد و سیاست‌های صحیحی در نظر گرفته شود.
 
قبول شدن یک دختر در کارشناسی‌ارشد پیوسته نشان‌ می‌دهد که او دانش‌آموز بسیار خوب، نخبه و درس‌خوانی است که این یک امتیاز برای او محسوب می‌شود، اما نباید این‌گونه باشد که بخواهد به دلیل امتیازی که در جامعه به دست آورده است، نقش مادری، همسری و همه‌ی نقش‌های دیگر زندگی خود را فدا کند. اگر در حال حاضر، شرایط جامعه‌ی ما این‌گونه شده، به این دلیل است که ما در برنامه‌ریزی‌های دانشگاهی، روش صحیحی نداشته‌ایم و برای چنین مواردی برنامه‌ی خاصی پیش‌بینی نکرده‌ایم. مثلاً باید میزان واحدهای درسی دانشجویان متأهل، متفاوت از دانشجویان مجرد باشد. همچنین اگر چنین دانشجویانی بخواهند بچه‌دار شوند، باید برای آنان مرخصی تحصیلی خوبی در نظر گرفته شود.
 
در حال حاضر، چنین شرایطی دز جامعه‌ی ما وجود ندارد و به همین دلیل، دانشجویان احساس می‌کنند موفقیتی را که با سختی‌های فراوان و کنکور دشوار به دست آورده‌اند، هرگز نباید رها کنند. همان‌طور که می‌بینید، در رفتارهای ما تناقض در تعریف وجود دارد. به دانش‌آموز می‌گوییم درس بخوان و نخبه شو و همواره او را تشویق می‌کنیم، اما وقتی می‌خواهد وارد مرحله‌ای از زندگی خود شود، به او می‌گوییم دست نگه دار تا درس خود را تمام کنی. هیچ مکتبی دست نگه داشتن برای ازدواج را تأیید نمی‌کند و در هیچ‌جای دنیا، کسی این کار را انجام نمی‌دهد.
 
اگر می‌خواهیم در محیط‌های دانشگاهی ازدواج را به‌صورت صحیح خود مبنا قرار دهیم، باید آن را درست تعریف کنیم و شورای عالی انقلاب فرهنگی هم باید درباره‌ی آن مصوبه دهد که یک دختر دانشجو بعد از ازدواج بتواند در مواقع لزوم از مرخصی تحصیلی استفاده کند. البته درباره‌ی پسران هم باید تمهیداتی اندیشید. پسران هم موانع مخصوص به خود را دارند. من با تعطیلی سربازی مخالف هستم و رهبر معظم انقلاب هم در صحبت‌های خود به این موضوع پرداخته‌اند. در هر صورت، پسران جوان ما باید این دوران را بگذرانند، اما به هر حال، برای پسران هم این موضوع دقیقاً مانعی برای ازدواج است. در صورتی که می‌‌توانیم طوری برنامه‌ریزی کنیم که پسران جوان ما هم دوره‌ی سربازی خود را بگذرانند و هم دانشجو باشند. حتی باید تسهیلاتی برای این قشر قائل ‌شویم که آنان در این شرایط اگر بخواهند، بتوانند ازدواج کنند. بنابراین این کار برای دختران و پسران برنامه‌ریزی خاص خود را دارد.
 
شما سال‌هاست در حوزه‌ی خانواده فعالیت دارید و با خانواده‌های بسیاری در ارتباط بوده‌اید. به نظر شما، چه سنت‌های غلطی در خانواده‌های ایرانی درباره‌ی ازدواج وجود دارد و شما چه راهی را برای اصلاح این سنت‌ها پیشنهاد می‌کنید؟
 
قبل از پاسخ به این سؤال شما، می‌خواهم بگویم که من برطبق میزان تقصیر این سه قشر به این موضوع پرداخته‌ام که خوشبختانه با روند سؤالات شما هم همخوانی دارد. به نظر من، درباره‌ی این موضوع اول مسئولین مقصر هستند، بعد خانواده‌ها و در انتها، خود جوانان که البته من اصلاً جوانان را مقصر نمی‌دانم، زیرا جوان برای برآورده‌ کردن نیاز طبیعی خود، از خانواده و مسئولین کمک می‌خواهد و پاسخی هم دریافت نمی‌کند. به هر حال، از بحث‌های اساسی‌ مربوط به خانواده، بحث فرهنگی این موضوع است، مثل تجمل‌گرایی در ازدواج و قرار دادن شرایط کاملاً خاص و سخت که باید بگویم در این قضیه، مسئولین ما هم تقصیرهای ابتدایی دارند؛ مثلاً کسی که به خواستگاری می‌رود، اول از او سؤال می‌کنند که شغل دارد یا خیر. مجلس در حال حاضر، سیاست‌های تشویقی جمعیتی مصوب کرده که به نظر من، در حقیقت مانع بزرگی برای ازدواج است. مشخص است که یک جوان بدون داشتن شغل نمی‌تواند ازدواج کند و مجلس هم تصویب کرده است که یک فرد تا زمانی که ازدواج نکرده باشد، سیاست‌های تشکیل ازدواج به او تعلق نمی‌گیرد. طبق این قانون، یک جوان باید ازدواج کند و بچه‌دار هم بشود تا دارای شغل خوبی شود، اما از سوی دیگر، هیچ‌کس بدون داشتن شغل خوب، نمی‌تواند ازدواج کند.
 
موقعیت اجتماعی یک جوان برای خانواده‌ها بسیار مهم و مطرح است. همان‌طور که در پاسخ به سؤال قبلی شما اشاره کردم، مثلاً یک جوان با داشتن یک شغل معمولی، مثل کتاب‌فروشی، جایگاه اجتماعی خوبی ندارد. همچنین خانواده‌ها فکر می‌کنند که قبل از ازدواج دختر و پسر باید تمام آنچه را که لازم دارند، مثل درآمد، امکانات رفاهی، شغل و موقعیت اجتماعی به دست آورده باشند و به همین دلیل، جای هیچ رشدی در مراحل ازدواج و بعد از آن برای آن‌ها باقی نمی‌گذارند.
اگر فردی بخواهد مقطع دکتری خود را هم تمام کند و سپس ازدواج کند، دیگر از سن ازدواج او گذشته است و در آینده هم با وجود اختلاف سنی زیاد، شاید نتواند پدر خوبی برای فرزند خود باشد. این تجمل‌گرایی و ظاهری دیدن ازدواج، فقط در نحوه‌ی مراسم، میزان مهریه و جهیزیه خلاصه نمی‌شود و به اندیشه و فرهنگ خانواده‌ها و جامعه نیز مربوط می‌شود. مگر چند درصد از جامعه‌ی ما نخبه، نفرات اول‌ کنکور یا اعضای هیئت‌علمی دانشگاه‌ها هستند که فقط آن‌ها را افراد مطرح جامعه یا قشر فرهیخته بدانیم و به بقیه‌ی افراد جامعه اصلاً کاری نداشته باشیم. بسیاری از اختلافات خانوادگی به همین موضوعات مربوط می‌شود.
 
به نظر شما، علت اصلی کاهش ازدواج چیست؟
 
علت اصلی کاهش ازدواج در قشرهای مختلف متفاوت است. گرایش پسرها، دخترها و خانواده‌ها به ازدواج، تفاوت دارد. یکی از علل مهم گرایش نداشتن جوانان به ازدواج، بالا رفتن آمار طلاق و عدم اطمینان جوانان به ازدواج و علت دیگر آن دوستی‌های قبل از ازدواج است، زیرا در این دوستی‌ها به هر حال، هم پسران و هم دختران مقداری پاسخ روحی و روانی دریافت می‌کنند که این موضوع می‌تواند احساس نیاز به ازدواج را به تأخیر اندازد. یکی از علت‌های مهم دیگر در رابطه با پسران، نداشتن شغل و امکانات لازم برای زندگی است. در واقع برخی از پسران هم بدون این امکانات اقدام به ازدواج می‌کنند، اما به دلیل اینکه نمی‌توانند به‌خوبی از عهده‌ی آن برآیند، سرخورده می‌شوند. به نظر من، ما باید ‌جوانان را ترغیب کنیم که در سن ازدواج برای آن اقدام کنند، زیرا این مسئله بسیار مهم است. اجرای برنامه‌های طرح تنظیم خانواده باعث بالا رفتن سن ازدواج در کشور شده که باید بیشتر به آن پرداخته شود. در برخی موارد، گرایش جوانان به تجرد به دلیل کمال‌گرایی و داشتن ترس و واهمه از نرسیدن به یک زندگی موفق است، زیرا برای جوانان امروز حد متوسط یا شرایط خاکستری تعریف نشده است و برای آن‌ها بین صفر تا صد معنی ندارد؛ یعنی معتقدند که یا نیست یا اگر هست، حتماً باید بهترین باشد.
 
فرهنگ راحت‌طلبی و علاقه‌مندی به زندگی مرفه و از سوی دیگر، طولانی ‌بودن مدت تحصیل و موفق ‌نبودن جوانان در به دست‌ آوردن کار شایسته با درآمد مکفی بلافاصله بعد از تحصیل، از دیگر دلایل بالا رفتن سن ازدواج است. همچنین در خانواده‌های مدرن، تغییر سبک زندگی به‌شکل زندگی غربی، از دیگر دلایل این موضوع و مانع زندگی صحیح و موفق جوانان است.
 
از مهم‌ترین‌ بحث‌هایی که باید به آن پرداخت، عدم مسئولیت‌پذیری جوانان در خانواده‌هاست و دلیل آن این است که خانواده‌ها بیشترِ بار زندگی و مسئولیت جوانان خود را، چه پسر و چه دختر، تا زمانی که آن‌ها ازدواج نکرده‌اند، می‌پذیرند. مثلاً یک پسری 25ساله خود را موظف نمی‌داند که در خانه به پدر و مادرش کمک کند یا در خرج خانواده سهیم باشد. مشخص است که این جوان انگیزه‌ای برای ازدواج ندارد و نمی‌خواهد مسئولیت زندگی خود را بپذیرد و خرج یک زندگی و اجاره‌ی منزل خود را بپردازد.
 
فرهنگ راحت‌طلبی و علاقه‌مندی به زندگی مرفه و از سوی دیگر، طولانی ‌بودن مدت تحصیل و موفق‌ نبودن جوانان در به دست‌ آوردن کار شایسته با درآمد مکفی بلافاصله بعد از تحصیل، از دیگر دلایل بالا رفتن سن ازدواج است. همچنین در خانواده‌های مدرن، تغییر سبک زندگی به‌شکل زندگی غربی، از دیگر دلایل این موضوع و مانع زندگی صحیح و موفق جوانان است. در بعضی از مواقع هم عدم تمکن مالی و نداشتن هیچ‌گونه امکانات اولیه برای زندگی، از عوامل دیگر تأخیر در ازدواج است. در بحث‌های عوامل برون‌زا هم باید به عواملی مثل تأثیرپذیری از فضاهای سایبری و ماهواره، وجود نگاه‌های غلط فمینیستی، تشویق به تساوی جنسیتی و برابری و تشویق به اشتغال زنان و استقلال مالی آنان پرداخته شود. این عوامل هم در رابطه با موضوع ازدواج بسیار مهم است که باید مورد بحث و بررسی بیشتر قرار گیرد.
 
واقعیت این است که فردگرایی دارد در جامعه‌ی ما تقویت می‌شود و این اتفاق بسیار بدی است که موجب می‌شود افراد نتوانند ازدواج موفقی داشته باشند و صبورانه با مشکلات خود برخورد کنند. البته این موضوع چندان در کشور ما عمومیت ندارد، ولی به هر حال، یکی از آسیب‌های موجود در جامعه است.
 
در بعضی‌ از خانواده‌ها هم وابستگی به والدین یک آسیب جدی است و جوانان نمی‌توانند از خانواده‌‌های خود راحت جدا شوند و مستقل زندگی کنند. این خانواده‌ها به فرزندان خود الگوی صحیح استقلال را یاد نداده‌اند و بچه‌ها هم در دوران بعد از بلوغ خود، استقلال فردی را تجربه نکرده‌اند. البته آمار چنین مشکلی در کشور بسیار پایین است، اما به هر حال وجود دارد و ما تا به حال نتوانسته‌ایم الگویی را برای بهبود این شرایط معرفی کنیم.
 
یکی از موضوعاتی که در بحث ازدواج مطرح می‌شود، موضوع واسطه و واسطه‌گری است. در حال حاضر، ایده‌هایی برای استفاده‌ی جوانان از فضای مجازی، سایت‌های ازدواج‌یابی و همسریابی وجود دارد. نظر شما در مورد واسطه‌گری چیست و چقدر می‌تواند در ازدواج جوانان مفید و مؤثر باشد؟ نوع مؤثر آن چگونه انجام می‌شود و افراد مختلف مثل نهادها، شخصیت‌ها و کنشگرهای فرهنگی چگونه می‌توانند نقش واسطه‌گری مفیدی در ازدواج داشته باشند؟
 
من با بحث واسطه‌گری کاملاً موافق هستم، زیرا از صدر اسلام هم این موضوع به‌عنوان یک الگو مطرح بوده است. معمولاً ازدواج‌هایی هم که با این مدل انجام شده، پایدارتر از ازدواج‌های مدل‌های دیگر بوده است. اما با واسطه‌گری در فضای مجازی به‌هیچ‌وجه موافق نیستم، زیرا فضای مجازی اصلاً قابل‌ اطمینان نیست و افراد به‌راحتی می‌توانند در آن دروغ بگویند و شخصیتی غیرواقعی از خود ارائه دهند. البته افراد سوءاستفاده‌گر هم در چنین فضاهایی بیشتر توان فعالیت و مانور دارند. بنابراین آسیب‌های واسطه‌گری در فضای مجازی بیشتر از منفعت آن است.
 
چندی پیش آقای حدادعادل پیشنهاد تأسیس بنیاد ازدواج را مطرح و آن را خدمت مقام معظم رهبری ارائه کردند و ایشان هم دستور تأسیس آن بنیاد را صادر نمودند. به هر حال، واسطه‌گری فقط به معنی معرفی جوانان به هم نیست و غیر از این موضوع، تسهیل ازدواج هم مطرح است. در این بنیان، افراد خَیّر نیز حضور دارند، مثل کسانی که خیّرین مدرسه‌ساز هستند و در حال حاضر که در کشور مدرسه‌ی مازاد وجود دارد، آن‌ها می‌توانند برای جوانان که می‌خواهند ازدواج کنند، مسکن بسازند و با تسهیل ازدواج در این کار واسطه‌گری کنند. به نظر من، به وجود آمدن چنین شرایطی بسیار کارساز و مفید خواهد بود. البته باید دقت کنیم که چنین گروه‌هایی که می‌خواهند واسطه شوند، بسیار دقیق باشند. متأسفانه در این‌گونه کارها مشکلات متعددی وجود دارد. مثلاً ممکن است افراد وقتی بخواهند این بنیاد‌ها را معرفی کنند و واسطه قرار بگیرند، از شرایط آن سوءاستفاده کنند. بنابراین گروه‌هایی که مبادرت به انجام چنین کارهایی می‌کنند، باید پیش‌بینی‌های بسیار قوی داشته باشند و گروه‌های تحقیقاتی قوی پشتیبانی برای کار خود انتخاب کنند تا بتوانند این کار را درست شروع کنند و آن را ادامه دهند. باید دقت کنیم که اگر این کار درست آغاز نشود، قطعاً آسیب آن بسیار بیشتر از نفع آن خواهد بود. اما به نظر من، این مسئله بسیار مهم است و ما واقعاً به وجود چنین مراکزی برای معرفی جوانان به هم نیاز داریم.
 
مهم‌ترین اقدام عملی که گروه‌ها، سازمان‌ها یا افراد مختلف می‌توانند برای تحقق ازدواج انجام دهند، چیست؟
 
به نظر من، حتماً باید موانع اشتغال جوانان در نظر گرفته و برطرف شود و اشتغال آسان نیز تعریف گردد. معنی اشتغال آسان این است که شغل‌های موقت به جوانان داده شود. وزارت کار باید مثلاً برای جوانانی که در حال حاضر دانشجوی مهندسی هستند و در آینده می‌خواهند مهندس شوند، زمینه‌ی اشتغال آسان را فراهم کند. مهم‌ترین نکته در خانواده‌ها هم این است که خانواده‌ها باید تفکر تجمل‌گرایی و آرمان‌گرایی در انتخاب همسر را از بین ببرند و خود را درباره‌ی انتخاب همسر، موظف به پاسخ‌گویی به جامعه، همسایگان و فامیل ندانند. در حال حاضر متأسفانه همه‌ی ما آبرو، شخصیت و هویت خود را در پاسخ‌گویی به مردم، آن هم با یک نوع مدل خاص، می‌دانیم که این یک مشکل فرهنگی بزرگ در خانواده‌هاست و باید حل شود. همچنین رفاه‌‌زدگی، تنبلی، نداشتن دید صحیح به خانواده و تمتع جستن در دوستی‌ها، مشکلاتی است که باید در قشر جوان ما حل شود. بنابراین ما درباره‌ی موضوع ازدواج در کشور، علاوه بر اقدامات اقتصادی، حقیقتاً به کار فرهنگی گسترده هم نیاز داریم.

چرا برخی دختران ازدواج نمی کنند



http://maktoobshop.com/



مادر که نمازش را تمام کرده، دستانش را به طرف آسمان بالا می برد و برای فرزندانش دعای خیر می کند; برای پسرانش روزی فراوان می خواهد و آرزو می کند بتواند دختر ۲۵ سالهاش را که با وجود داشتن مدرک و شغل مناسب هنوز نتوانسته راهی خانه بخت شود، در لباس عروسی ببیند. نگرانی درباره نیافتن همسر دلخواه یکی از دغدغه های جوانان و خانواده های آنهاست، اگر این جوان دختر باشد نگرانی خود و والدینش بیشتر خواهد بود زیرا با اضافه شدن به سال های زندگیاش باید هر لحظه منتظر باشد تا جامعه آن "لفظ معروف دختران ازدواج نکرده" را در موردش به کار ببرد.

سن مناسب ازدواج برای دختران و پسران در جوامع و فرهنگ های مختلف، متفاوت است. با توجه به تغییراتی که جامعه ایرانی در یکصد سال اخیر داشته، شاهد تغییر در بسیاری از وجوه زندگی ایرانی هستیم که از آن جمله آداب و رسوم ازدواج و تشکیل خانواده است. بالاتر رفتن سن ازدواج، کم شدن فاصله سنی زوجین، اهمیت یافتن علایق و نظرات شخصی جوان ها در انتخاب همسر و ... گوشه هایی از این تغییرات هستند. برخی از این تغییرات مثبت انگاشته می شود و به برخی دیگر به چشم معضل نگریسته می شود. بالا رفتن سن ازدواج در دختران یکی از تغییراتی است که یک مساله اجتماعی فرض می شود و بیم آن می رود که بر آمار تجرد قطعی زنان در ایران بیفزاید، این مساله زمانی پررنگتر خواهد شد که بدانیم فرهنگ ایرانی با زنان مجرد نامهربانتر از مردان مجرد است.

آمار درباره تجرد دختران چه می گوید

بر اساس گزارشی که معاونت مطالعات و تحقیقات سازمان ملی جوانان منتشر کرده است کل جمعیت هرگز ازدواج نکرده از ۱۰ سال به بالا ۲۳ میلیون و ۵۰۰ هزار و ۸۶۳ نفر به تفکیک مرد و زن هستند. از این تعداد ۱۳ میلیون و۱۳۰ هزار و ۹۷۰ نفر را مردان و ۱۰ میلیون و ۳۶۵ هزار و ۸۹۳ نفر را زنان ازدواج نکرده تشکیل می دهند. همچنین در ادامه این گزارش آمده است که تعداد جمعیت افراد هرگز ازدواج نکرده بین سنین ۱۵ تا ۴۴ سال ۱۶ میلیون و ۸۲۴ هزار و ۸۸۳ نفر است که ۹ میلیون و ۷۴۰ هزار و ۵۸۶ نفر آنها مرد و ۷ میلیون و ۱۰۲ هزار و ۲۹۷ نفر آنها زن هستند. جمعیت تجرد قطعی نیز که سنین ۳۰ تا ۶۵ سال را شامل می شود بر اساس سرشماری سال ۸۵، یک میلیون و ۲۲۰ هزار و ۲۸۷ نفر می باشد. این گزارش تعداد افراد دارای همسر در کل کشور را ۳۳ میلیون و ۱۱۳ هزار و ۱۵۸ نفر اعلام کرده است.

با نگاهی به این آمار می توان بسادگی فهمید که برخلاف تصور موجود در تمام سنین تعداد مردان هرگز ازدواج نکرده از زنان هرگز ازدواج نکرده بیشتر است. اما آنچه در دهه های گذشته نظر کارشناسان را به خود جلب کرده است، افزایش متوسط سن ازدواج در دختران است. با رجوع به گزارشهای مرکز آمار ایران این افزایش سن قابل مشاهده است; بر اساس سرشماری های صورت گرفته متوسط سن ازدواج دختران در آبان ۱۳۵۵، ۱۹/۷، در مهر ۱۳۶۵، ۱۹/۸، در آبان ۱۳۷۵، ۲۲/۴ و در سال ۸۵ نزدیک ۲۴ سال بوده است که در هر دهه بویژه در دو دهه گذشته بر این عدد افزوده شده است. این در حالی است که متوسط سن ازدواج برای پسران همواره پیرامون یک عدد بوده و تغییرات جزئی داشته است.

برای تبیین این افزایش سن می توان علل اجتماعی متفاوتی را برشمرد. یکی از دلایلی که در سال های اخیر به عنوان علت تاخیر در ازدواج دختران بر آن تاکید می شود بالا رفتن تحصیلات دختران و به وجود آمدن عدم تعادل بین دختران و پسران تحصیلکرده و بنابراین افزایش سن ازدواج و به تبع آن افزایش نرخ تجرد در ایران است. بنابر گزارش خبرگزاری مهر، ناهید رامپناهی معاون مرکز اطلاعات و آمار شورای فرهنگی اجتماعی زنان گفت: بررسی آمار میزان تجرد دختران دارای تحصیلات عالی بین یک دهه گذشته نشان می دهد که تعداد دختران هرگز ازدواج نکرده دارای تحصیلات عالی از حدود ۵ درصد به ۱۶ درصد رسیده است. رامپناهی با بیان این مطلب افزود: بررسی آمار مرکز آمار ایران حاکی از این است که میزان دختران هرگز ازدواج نکرده دارای تحصیلات متوسطه از ۲۶ درصد در سال ۷۵ به ۴۲ درصد در سال ۸۵ رسیده است. وی تصریح کرد: نگاهی به این آمار نشان می دهد که بالا رفتن سطح تحصیلات باعث تجرد در زنان کشور شده است و موجب شده تا دختران کمتر به ازدواج تن دهند.

رامپناهی همچنین در مورد آمار زنان و مردان مجرد کشور گفت: اگر تعداد زنان و مردان هرگز ازدواج نکرده را در رده سنی بین ۱۵ تا ۳۴ سال در نظر بگیریم، می بینیم تعداد مردان مجرد در این دوره سنی دو میلیون و ۶۰۰ هزار نفر بیشتر از تعداد دختران مجرد است. وی افزود: اما در صورتی که بین رده سنی دختران و پسران مجرد پنج سال اختلاف قایل شویم نشان می دهد که تعداد دختران ۱۵ تا ۲۹ ساله هرگز ازدواج نکرده از تعداد پسران ۲۰ تا ۳۴ ساله مجرد، یک میلیون و ۳۰۰ هزار نفر بیشتر است. وی تاکید کرد: مقایسه این آمار نشان می دهد که اگر اختلاف سن زوج و زوجه در ازدواجها کمتر شود قدری به حل این بحران کمک می شود، ولی در صورتی که روند انتخاب همسر از سوی پسران که تمایل به ازدواج به دخترانی به چند سال اختلاف سنی هستند ادامه پیدا کند، تعداد تجرد قطعی در دختران افزایش می یابد.

http://maktoobshop.com/

آیا تحصیلات عالی مقصر است؟

آنچه در یکصد سال اخیر تحت عنوان توسعه در ایران اتفاق افتاده زلزله ای است که هم سطوح کلان و هم خرد زندگی ایرانی را لرزانده است. اگر در تاریخ معاصر ایران عرصه سیاست انقلاب های مشروطه و بهمن ۵۷ را تجربه کرده، در عرصه اجتماع و فرهنگ نیز انقلاب هایی به وجود آمده که اگرچه کمتر از آنها سخن گفته شده اما تاثیر آنها کمتر از انقلاب های سیاسی نیست و به همان اندازه زندگی ایرانی را دستخوش تغییر و تحول کرده است. گسترش شهرنشینی، حرکت از اقتصاد مبتنی بر کشاورزی و دامداری بسوی اقتصاد صنعتی، سوادآموزی و .... از جمله این تحولات اجتماعی هستند.

در نتیجه قدم گذاشتن ایران در مسیر توسعه و تغییرات ناشی از آن خانواده ایرانی نیز تغییر یافته است. خانواده ایرانی که در روستا با پدربزرگ و مادربزرگ زندگی می کرد و فرزندان زیادی داشت اکنون در شهر و بشکل خانوادهایی شامل پدر و مادر و تعداد کمی فرزند زندگی می کنند. در خانواده سنتی ایرانی فرزندان والدین خود را در کشاورزی و دامپروری یاری می دادند و بنابراین تعداد زیاد آنها هزینه ای بر دوش خانواده بار نمی کرد، این فرزندان اندکی پس از بلوغ ازدواج می کردند و مسوولیت والدین خود را هم بر عهده می گرفتند اما امروزه فرزندان تا زمان ازدواج و گاهی بعد از آن هم از نظر مالی به خانواده خود وابسته هستند و خانواده باید هزینه تحصیل و زندگی آنها تا هر مقطعی که بخواهند را تامین کند. "جان برناردز" در کتاب "درآمدی بر مطالعات خانواده" تغییرات خانواده در اروپا را مورد بررسی قرار می دهد و ویژگی های خانواده جدید را برمی شمرد. کاهش نرخ موالید، تاخیر در ازدواج، بالاتر رفتن سن والدین در هنگام تولد اولین نوزاد، وجود فرزندان کمتر در یک واحد خانوادگی و رشد میزان طلاق از جمله مهمترین ویژگی های خانواده های کنونی است.

بسیاری از این ویژگی های درباره خانواده ایرانی نیز صادق است. بنابراین می توان نتیجه گرفت در اثر تحولاتی که رخ داده، نهاد خانواده که از اهمیت فراوانی در هر جامعه برخوردار است تغییر کرده است به علاوه باید در نظر داشت که این تغییرات با روند رو به رشد استفاده از رسانه های نوین که فرهنگ های مختلف را در معرض یکدیگر قرار می دهد، تشدید خواهد شد. بنابر آنچه گفته شد بالاتر رفتن تحصیلات در ایران و بویژه در میان دختران خود معلول شرایط اجتماعی است و نمی توان بسادگی آن را علت بالا رفتن متوسط سن ازدواج دانست بعلاوه بالا رفتن سن ازدواج هم از جمله ویژگی های خانواده های جدید است و ناشی از پشت سر گذاشتن دوران گذشته می باشد.

از طرف دیگر آمار نشان می دهد که بیشترین تعداد طلاق در میان زنان با تحصیلات پایین اتفاق افتاده است و تحصیلات تاثیر معناداری بر افزایش سازگاری بین زوجین و کاهش طلاق دارد. ناهید دامن پاک مقدم، پژوهشگر مسائل اجتماعی در همایش تحکیم خانواده گفت: هر چه سطح تحصیلات زوجین بالاتر باشد واکنش آنها به موقعیت های زندگی با احساسات مناسبتری همراه است و از توانایی حل مشکلات خانوادگی به میزان بالاتری برخوردار هستند.

وی تصریح کرد: تحصیلات نقش بیشتری در بقا و حفظ خانواده دارد و به نظر می رسد سواد همانند یک عامل آگاهی بخش عمل می کند و بی سوادی و مرزهای نزدیک به آن بالاترین نسبت طلاق را فراهم می کند. این پژوهشگر ادامه داد: شغل زنان در افزایش یا کاهش طلاق بسیار موثر است، بطوری که کمترین آمار طلاق در میان معلمان با چهار الی پنج درصد است و بعد از آنان زنان کارمند با ۱۰ درصد در جایگاه بعدی قرار دارند. وی افزود: بیش از ۷۲ درصد تقاضای طلاق در زنان خانه دار در مقایسه با زنان شاغل مشاهده می شود که این امر شاید موید نظر جامعه شناسان باشد که احساس استقلال در خانم ها سبب افزایش رضامندی زناشویی می شود.

در همین زمینه با چند دختر جوان و مجرد صحبت کردیم، که خلاصه نظراتشان در پی میآید. نیلوفر ۲۸ ساله و فوق دیپلم گرافیک است. او فکر می کند دلیل اصلی مجرد بودنش این است که تاکنون نتوانسته فرد ایدهآلش را برای ازدواج پیدا کند. نیلوفر می گوید: به نظر من بی پولی یکی از دلایل عمده پسران و دختران برای ازدواج نکردن است، بسیاری از پسرها شغل و درآمد مناسبی ندارند و نمی توانند برای ازدواج برنامه ریزی کنند زیرا خانواده دختر دوست دارد از آینده دخترش مطمئن باشند. حتی این روزها در میان اطرافیان و آشنایان می بینم که پسرها هم شغل و درآمد دختر برایشان اهمیت پیدا کرده است. وی مخالف است که بالا رفتن تحصیلات علت تجرد دختران است و اضافه می کند: اتفاقا زنانی که تحصیلات بیشتری دارند می توانند زندگی بهتری داشته باشند و در تربیت فرزندان هم موفقتر باشند به علاوه این روزها آمار طلاق خیلی بالا رفته و زنی که تحصیلات و شغل مستقل داشته باشد می تواند بعد از طلاق روی پای خودش بایستد.

اما زینب ۲۳ ساله و لیسانس جامعه شناسی می گوید: من خواهری دارم که از من بزرگتر است و به تازگی ازدواج کرده تا قبل از این من به ازدواج جدی فکر نکرده بودم اما حالا که خواهر بزرگم رفته است باید درباره خواستگارهایم فکر کنم. او هم فکر می کند درس خواندن و ازدواج کردن منافاتی با هم ندارد و می افزاید: خیلی از دوستان من در دوران دانشجویی ازدواج کردند و به نظر من آدم باید فضای دانشگاه را تجربه کند چون با دیدگاه ها و افراد مختلفی آشنا می شود که در زندگیاش خیلی موثر است.

زینب همچنین می گوید: جامعه ما یک جامعه سنتی است و بنظر من دختران واقعا حق انتخاب ندارند آنها باید از بین خواستگارانشان دست به انتخاب بزنند اگر دختران می توانستند در انتخاب مثل پسران عمل کنند شاید خیلی از این مشکلات نبود حتی پسرها هم در جامعه ما اگر در انتخابشان اشتباه کنند از طرف خانواده ها حمایت نمی شوند خانواده ها باید بگذارند فرزندانشان چه دختر و چه پسر خودشان انتخاب کنند و بعد آنها از بچه ها حمایت کنند و نه اینکه فقط چون خود دختر و پسر همدیگر را انتخاب کرده اند با انتخابشان مخالفت کنند.

کوثر ۲۹ ساله و دانشجوی فوق لیسانس مطالعات زنان است، او می گوید: من تاکنون نتوانسته ام فرد ایده آلم را برای زندگی پیدا کنم و تجربه ازدواج اطرافیانم که ازدواجی اجباری داشته اند و بخاطر ترس از تنها ماندن از ایدهآلشان صرفنظر کرده اند، تجربه خوبی نبوده است. وی ادامه می دهد: شرایط جهانی و همچنین شرایط اجتماعی ایران باعث شده است تا دیدگاه مردم نسبت به ازدواج تغییر کند و بسیاری از جوان ها تمایل به تنها ماندن داشته باشند و بنظر من مسوولین نهادهای فرهنگی در این زمینه مسوول هستند تا دیدگاه منفی که هم اکنون در میان جوانان رواج دارد را تغییر دهند به علاوه نباید فراموش کرد که یکی از دلایل مهم کاهش تمایل جوانان به ازدواج مسائل مالی و اقتصادی است و حتما دولت باید در این زمینه اقدام کند زیرا بدون پشتوانه اقتصادی، فرهنگسازی هم بی نتیجه است.

مژده ۲۹ سال دارد و لیسانس شیمی است. مژده شرح می دهد که در دوران دانشجویی اش چند خواستگار داشته اما اینکه نتوانسته تاکنون ازدواج کند به خاطر سختگیری خانواده در مورد خواستگارها بوده است. او از مشکلاتی می گوید که فکر می کند در صورت ازدواج نکردن خواهد داشت: من فکر نمی کنم که برای ازدواج کردن سنم زیاد است و حتی فشاری هم از سوی خانواده یا فامیل برای اینکه ازدواج کنم وجود ندارد اما می دانم اگر ازدواج نکنم در آینده دچار مشکل می شوم و فشار خیلی زیادی بر من وارد خواهد شد که البته فکر می کنم این فشار بیشتر از سوی جامعه و فامیل باشد تا پدر و مادر خودم. او می افزاید: اگر تا مثلا سی سالگی نتوانم ازدواج کنم مطمئن هستم که همسایه ها و خاله و عموها این قدر زخم زبان می زنند که علاوه بر من، پدر و مادرم هم اذیت می شوند و باید بگویم که دید خیلی منفی در جامعه نسبت به دختران ازدواج نکرده هست و همه فکر می کنند این دختر حتما مشکلی داشته اند که تا حالا کسی سراغشان نیامده است.

بر اساس نظرسنجی سازمان ملی جوانان که از جوانان ۱۵ تا ۲۹ ساله شهر تهران بعمل آمده است مهمترین مانع ازدواج از نظر پاسخگویان بیکاری یا نداشتن شغل با ۲۹/۲ درصد بوده است، مشکلات اقتصادی و مالی با ۲۰/۴ درصد دومین مانع ازدواج و بترتیب مشکل مسکن با ۲۰/۳ درصد، توقعات بالای دختران و پسران با ۷/۸ درصد و نیافتن فرد مناسب برای ازدواج یا نداشتن خواستگار مناسب با ۴/۸ درصد در رده های بعدی قرار داشته اند.

همین نظرسنجی می گوید که ۵۵/۵ درصد از جوانان بهترین سن ازدواج برای دختران را ۲۰ تا ۲۵ سال می دانند، ۳۳/۵ درصد از آنها سن مناسب ازدواج برای دختران را ۲۵ تا ۲۹ سال می دانند، ۸/۵ درصد از آنها این سن را بین ۱۵ تا ۱۹ سال دانسته اند و ۲ درصد هم سن مناسب ازدواج را ۳۰ تا ۳۵ اعلام کرده اند. درباره بهترین سن ازدواج برای پسران ۶۰ درصد از پاسخگویان این سن را بین ۲۵ تا ۲۹ سال دانسته اند و ۲۳ درصد از آنها گفته اند که سن مناسب برای ازدواج پسران ۳۰ تا ۳۵ است. این اعداد نشان می دهد که آنچه در واقعیت اتفاق می افتد با انتظار خود جوانان از سن مطلوب برای ازدواج مطابق است یعنی همانطور که آمار می گوید بیش از نیمی از جوانان سن مناسب ازدواج برای دختران را بین ۲۰ تا ۲۵ سال معرفی کرده اند که این عدد به متوسط سن ازدواج دختران در دو دهه اخیر که به ترتیب ۲۲ و ۲۴ سال بوده نزدیک است.

چرا دختران تنها می مانند؟

با بررسی و مقایسه متوسط نرخ رشد سالانه جمعیت ایران مشاهده می شود که ایران در دوره ۶۵ ۱۳۵۵ یکی از بالاترین نرخ های رشد جمعیت را در میان کشورهای جهان تجربه کرده است. بر اساس گزارش مرکز آمار ایران در این دهه نرخ رشد ۳/۹ بوده که عدد بی سابقه ایی محسوب می شود. جمعیت ۳۴ میلیون نفری ایران در آغاز این دهه به بیش از ۴۹ میلیون نفر در پایان سال ۶۵ رسیده است. این افزایش جمعیت پیامدهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی متعددی را به دنبال داشته است. با افزایش موالید در سال های ۵۷ به بعد ابتدا هزینه های مربوط به خدمات پزشکی، بهداشتی و تغذیه نوزادان و کودکان افزایش یافت. با بزرگ شدن کودکان متولد این سالها و رسیدن آنها به هفت سالگی و شروع آموزش موضوع کمبود فضای آموزشی و امکانات تحصیلی مطرح گردید. اکنون که این کودکان سال های بلوغ خود را پشت سر گذاشته اند مساله ازدواج و اشتغال آنها مهمترین معضل اجتماعی است.

جمعیت شناسان معتقدند که به ازای هر ۱۰۰ نوزاد دختر ۱۰۵ نوزاد پسر متولد می شود. پس بنظر میرسد که نباید نگران مساله ازدواج دختران بود اما واقعیت این است که بر اساس عرف بین زوجین باید اختلاف سنی وجود داشته باشد و معمولا پسرها با دختران کوچکتر از خود ازدواج می کنند. شهلا کاظمی پور، معاون پژوهشی مرکز مطالعات جمعیتی آسیا و اقیانوسیه در این زمینه گفت: در تمامی رده های سنی تعداد دختران مجرد همان رنج سنی از میزان پسران مجرد کمتر است، بر همین اساس در حال حاضر، تعداد دختران مجرد ۱۵ تا ۱۹ ساله در ایران از میزان پسرهای مجرد ۱۵ تا ۱۹ ساله کمتر است.

اما به گفته وی به خاطر وجود ۵ سال فاصله بین سن ازدواج دختران و پسران به طور متوسط، در مقایسه تعداد دخترهای مجرد ۱۵ تا ۳۵ ساله با پسرهای مجرد ۲۰ تا ۴۰ ساله، تعداد دختران حدود یک میلیون نفر بیشتر است. کاظمی پور افزود: به دلیل افزایش تعداد موالید در دهه اول انقلاب، کشور ما دارای یک هرم سنی با قاعده وسیع بوده و تعداد جمعیت ۱۵ تا ۱۹ ساله کشور از جمعیت ۲۰ تا ۲۴ ساله بیشتر بود و زمانی که تعداد دختران را یک رنج سنی پایین تر می گیریم، این قاعده سنی متورمتر است و دخترهای بیشتری در این رده قرار دارد. وی با بیان اینکه با کاهش تعداد موالید قاعده هرم سنی در ایران در حال کوچک شدن است، گفت: با جمع شدن این قاعده هرم سنی، تعداد جمعیت ۱۵ تا ۱۹ ساله از ۲۰ تا ۲۴ ساله کمتر شده و تعداد دخترهای مجرد ۱۵ تا ۳۵ ساله از پسرهای ۲۰ تا ۴۰ ساله کمتر می شود و در یک دهه آینده پسرهای در معرض ازدواج از دخترهای در معرض ازدواج بیشتر می شوند. به اعتقاد معاون پژوهشی مرکز مطالعات جمعیتی آسیا و اقیانوسیه راه حل جلوگیری از تجرد قطعی یک میلیون دختر، همسن گزینی پسران در ازدواج است.

رسیدن این یک میلیون دختر به سن تجرد قطعی خود یک آسیب اجتماعی است که آسیب های دیگری را نیز در پی خواهد داشت. از سازمان ملی جوانان و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و همچنین صدا و سیمای جمهوری اسلامی که مهمترین همراهان این سازمان در امر فرهنگسازی و اطلاع رسانی هستند انتظار می رود تا در این زمینه آگاهی های لازم را در اختیار جوانان قرار دهند و برای راهکار همسن گزینی فرهنگ درست را رواج دهند. بررسی معضل ازدواج بدون در نظر گرفتن ساختار جمعیتی نامتعادلی که ایران در چند دهه گذشته تجربه کرده است نظرات غیرکارشناسانه ای را به دنبال خواهد داشت که جوانان و خانواده های آنها اولین قربانیانش خواهند بود.


بیشتر بدانیم...

ارتباط بین فعالیت فیزیکی و کاهش بیماریها
ورزش های ضد استرس برای بهتر شدن وضعیت روانی و احساسی افراد
ورزش های مخصوص افراد مبتلا به بیماران قلبی و دیابت
ورزش های مفید برای بیماران مبتلا به آلزایمر
ورزش و بیماری های قلبی و استخوانی
چطور میزان فعالیت فیزیکی خود را ارتقاء دهیم؟
چه ورزش هایی سلامت کودکان را تامین می کند؟
ورزش چگونه در درمان و پیشگیری از سرطان سینه زنان کمک می کند؟

چگونه عملکرد فیزیولوژیکی و روانی میانسالان افزایش می یابد؟
تکنیک های توان بخشی ورزشی در بیماران مبتلا به آسم

ژن درمانی از درمان بیماری ها تا بهسازی نژادی و استفاده بعنوان یک سلاح

دیابت از شناخت علائم تا درمان و راههای پیشگیری

حقایقی در باره ایدز و لزوم آموش جنسی

ایجاد تعادل در بیماران مبتلا به ام اس

سرطان سینه و تمامی گفتنی های آن

نقش نانو تکنولوژی در پزشکی وسلامت عمومی

نقش مردان در زمینه بهداشت باروری همسران
تمرینات ورزشی در دوران حاملگی و قبل از زایمان
کاهش مرگ و میر زنان باردار با برنامه مادری ایمن
مادران شاغل و نگهداری کودکان
بررسی اثرات کافئین بر بدن
عوارض شیرین کنندههای بدون کالری
فست فود زیر ذره بین کارشناسان حوزه سلامت
ویژگی های ظروف آشپزی و اثر آن در پخت غذا

ظروف یک ‌بار مصرف ومشکلات آن بر سلامت
اثرات امواج تلفن همراه بر سلامت افراد
کنترل آلاینده ها از طریق فن اوری نانو تکنولوژی
اثر شن‌های روان یا غبار غلیظ بر سلامت انسان

آثار جانبی تشعشع لامپ های کم مصرف بر چشم و پوست

پیامدها و راهکارهای جلوگیری از تخلفات موتورسواران

آمادگی سازمانهای غیر دولتی در حوادث و بلایا

آمادگی ملی و سازمانی در مقابله با زلزله و مدیریت بحران

آمادگی ملی در مقابله با زلزله

راهکارهای پیشگیری از پیامد های سیل

سلامت روان کودکان در بلایا طبیعی

ابزارهای مورد نیاز بیمه سلامت

اثرات هدفمندسازی یارانه ها در حوزه سلامت

ارتقای کیفیت خدمات سلامت از منابع مالی یارانه ها

اصلاح ساختار نظام جامع مدیریتی اقتصادی بیمارستان

اقدامات اساسی در تخصیص منابع در نظام سلامت

بررسی مشکلات برنامه پزشک خانواده

بیمه سلامت و نقش بیمه های مکمل بر آن

تاثیر بیمه های مکمل بر قشرهای آسیب پذیر

توزیع عادلانه خدمات بهداشتی در ﺳﻴـﺴﺘﻢ ﻧﻈـﺎم ﺳـﻼﻣﺖ ﻛﺸﻮر

دریافت پول از بیمار بصورت مستقیم (یک خطای پزشکی(

راهکارهای اجرایی جهت اصلاح الگوی مصرف در بیمارستانها

راهکارهای قانونی و فرهنگی در مدیریت مصرف انرژی در سازمانها ، ادارات و مراکز پزشکی

رسانه ها در الگوی مصرف جامعه چه نقشی دارند؟

عوامل مؤثر بر قاچاق کالا

مدیریت انرژی در مراکز بیمارستانی