(marriage ideal ) ازدواج ایده آل

(معیارهای انتخاب همسر- مراسم عروسی-روابط زناشویی موفق- مهارتهای زندگی و....)

(marriage ideal ) ازدواج ایده آل

(معیارهای انتخاب همسر- مراسم عروسی-روابط زناشویی موفق- مهارتهای زندگی و....)

انتخاب همسر زیبا



مهم ترین مساله در سنجش ویژگی های ظاهری یک فرد، این است که قبل از هر چیز سلیقه فیزیکی خود را بدانید و دقیقا مطلع باشید که از چه جور ظاهری خوشتان می آید. چه چیزی در ظاهر طرف مقابل برایتان مهم است که نبودنش باعث می شود به دلتان ننشیند و چه تیپ و قیافه ای مطلوب شما است.

مطلوبیت فیزیکی به سلیقه شخصی شما مربوط می شود اما بنا نیست در آن وسواسی بشوید یا فقط روی یک آیتم دقت کنید

همیشه مقدار اولیه ای از مطلوبیت فیزیکی  لازم است. بدون وجود این مطلوبیت و بدون این که طرف مقابل از نظر شما خوشایند و دلنشین باشد، ادامه راه کار سختی است. در مواقعی که با فردی برای ازدواج آشنا می شوید، با دیدار او می توانید تشخیص بدهید که این فرد به لحاظ ظاهری به دل شما نشسته است؟ یعنی طرف مقابل می تواند شما را به هیجان بیاورد یا خیر. در صورتی که ظاهر او در شما حالت ناخوشایند ایجاد نکرد می توانید سایر جذابیت ها را برای خودتان بررسی کنید و به یک جمع بندی درباره او برسید. 

اما اگر ظاهر او آنقدر برایتان ناخوشایند است که دیده شدن در کنار او و حتی قدم زدن با او برای شما اذیت کننده است، مطمئن باشید با گذر زمان هم این مساله حل نمی شود و در آینده نیز به همین منوال خواهد بود. زیبایی شاید برای شما عادی شود اما چیزی که زشت می پندارید، هیچ وقت برایتان عادی نمی شود و بی توجهی به سلیقه فیزیکی و نداشتن هیچ گونه کششی به طرف مقابل در آینده و در زندگی زناشویی تاثیر بدی می گذارد.

زیبایی و جذابیت جنسی

باید بدانید که رضایت جنسی تنها به بحث مطلوبیت فیزیکی مربوط نمی شود و به عوامل دیگری مانند سواد و آگاهی جنسی دو نفر، آراستگی (لباس مناسب پوشیدن، تمیز بودن، استفاده از عطر و...)، نظافت شخصی، مهارت های قابل یادگیری و گفت و گو درباره سلیقه و خواسته های دو نفر نیز مربوط می شود .

همیشه مقدار اولیه ای از مطلوبیت فیزیکی لازم است. بدون وجود این مطلوبیت و بدون این که طرف مقابل از نظر شما خوشایند و دلنشین باشد، ادامه راه کار سختی است

در صورتی که این جذابیت با تغییراتی در پوشش ظاهری، استفاده از ادکلن، ورزش کردن و... ایجاد می شود، شاید بتوانید به شکل محترمانه به طرف مقابلتان خواسته ها و تمایلاتتان را اعلام کنید. اما با این فکر که «ازدواج می کنیم، بعد تیپش را تغییر می دهم» یا «ازدواج می کنیم بعد از او می خواهم لاغر/چاق شود» و... جلو نروید. بلکه بعد از اعلام خواسته هایتان، در یک بازه زمانی او را زیر نظر داشته باشید تا ببینید که آیا واقعا انگیزه و تلاش برای تغییر دارد یا نه (یعنی برای خودش تغییر کردن و مطلوب تر شدن مهم است یا نه) و آیا در کشش شما نسبت به او تغییری ایجاد شده است یا خیر؟

سوزنتان روی ظاهر گیر نکند

مطلوبیت فیزیکی به سلیقه شخصی شما مربوط می شود اما بنا نیست در آن وسواسی بشوید یا فقط روی یک آیتم دقت کنید (مثلا بگویید قدش فلان قدر باشد، رنگ چشمش خاص باشد و...). جذابیت یک ویژگی ترکیبی است که تیپ و اندام و چهره و البته رفتار و سکنات و شیوه صحبت کردن در آن دخیل است. 

دقت کنید که تمرکز بر روی یک مسئله در انتخاب همسر، سبب نادیده گرفتن برخی آیتم های اساسی می شود و ضریب خطا را بالا می برد.

برای یک انتخاب خوب، نباید انتظار داشت که تمام ایده آل های ما در فردی وجود داشته باشد. اگر حداقل های خود را در فردی یافتید، با مدتی معاشرت و بررسی تناس بها، می توانید تصمیم گیری کنید.

بعد از ازدواج با یک فرد، باید همیشه یادتان باشد که ممکن است در زندگی با اشخاصی زیباتر از او رو به رو شوید. اما تعهد و مسئولیت پذیری یعنی چشم بستن بر هوا و هوس های بعدی و احترام گذاشتن به انتخابی که قبلا داشته اید. بعد از ازدواج، ما دیگر حق داشتن رابطه های موازی نداریم و این بهایی است برای داشتن یک فرد دائم که به ما آرامش و امنیت می دهد و با او می توانیم یک زندگی را بسازیم و فرزند داشته باشیم، می پردازیم.

http://ezdevaj.tebyan.net/

مطالب پیشنهادی:

چرا آمار طلاق در کشور ما بالاست؟

زنگ خطر بالا رفتن سن ازدواج

مهم ترین ملاک های ازدواج موفق

ازدواج موفق

هدف از ازدواج چیست

ازدواج دانشجویی انتخابی مناسب 

انتخاب همسر


.

زندگی مشترک اگر سالم باشد موجب رشد، پیشرفت و شادابی زن و شوهر می شود در غیر این صورت، موجب بروز آسیب های مخرب روانی، اقتصادی و عاطفی برای آن ها می شود. زندگی مشترک سالم دارای 3 اصل مهم «انتخاب سالم»، «ایجاد پی و شالوده مستحکم» و «حفاظت و تلاش برای حفظ زندگی مشترک» و 10 شرط مربوط به این اصول است.

سالم و آگاهانه انتخاب کنید

انتخاب باید آگاهانه، آزادانه و خودخواسته باشد. انتخاب آگاهانه بدین معنی است که از روی آگاهی و سلامت روانی باشد. ممکن است ما به دلیل اختلالات روان شناختی نتوانیم انتخابی بکنیم که نیازهای واقعی ما را برآورده کند. اختلالات روان شناختی می تواند آگاهی ما را مختل کند و مانع از انتخاب های سالم شود. از طرفی فقدان آگاهی می تواند زمینه ساز آسیب های روانی و انتخاب های نادرست برای ما باشد. در نتیجه، آگاهی به معنای داشتن شناخت و دانش و اطلاعات صحیح است. 

انتخاب آزادانه و خودخواسته یعنی این که ما کاملا آزادانه خودمان برای خود انتخاب کنیم و در این انتخاب کاملا آزاد باشیم. آزادی در دو بعد است: «آزادی درونی» و «آزادی بیرونی».

روزهای ابتدایی زندگی مشترک زمانی است که زن و شوهر، نهال رابطه زناشویی را کاشته اند و باید برای نگهداری از این نهال کوچک تمام تلاش خود را بکنند

«آزادی بیرونی» به معنی آزاد بودن از تحمیل افکار و عقاید و انتخاب دیگران برای ما و «آزادی درونی» به معنی آزادی از افکاری است که ما را به اسارت خویش در آورده است. ممکن است پس از چندین جلسه مشاوره به این نتیجه برسید که در زندگی افکاری داشته اید که این افکار آزادی شما را برای انتخاب های سالم گرفته بوده است. در سنت ازدواج پس از شناخت خویش و نیازها و خواسته های طبیعی و به حق خود به خصوص با کمک گرفتن از روان شناس و مشاور ازدواج، می توانید آزادانه تر برای انتخاب همسر خویش تصمیم بگیرید.

دو قدم تا انتخاب مناسب

اولین گام برای یافتن همسر مناسب، توجه به فرد یا افرادی است که بتوانید به آن ها به عنوان همسر آینده خود آگاهانه و آزادانه فکر کنید. شما این افراد را با توجه به معیارهای ذهنی خود انتخاب کرده اید و با فردی ازدواج خواهید کرد که بیشتر از دیگران به ملاک ها و خواسته های شما نزدیک باشد. البته باید بدانید که همسر خوب کسى نیست که تمام شرایط ایده آل را داشته باشد، ولى دارا بودن اکثر شرایط چیزی است که باید به دنبالش باشید. در مقابل خودتان هم به عنوان یک همسر خوب باید بیشتر این شرایط را دارا باشید. هرکس در بررسى و انتخاب همسر، موارد خاصى را که به نظرش مهم تر است برمى گزیند. این شرایط براى همه یکسان نیست و بر اساس خواسته هاى فردى تنظیم و بر آن ها تأکید مى شود. مثلاً دخترى بیشتر به صداقت فرد مقابل توجه مى کند و دختر دیگرى به خانواده او یا فردى به ظاهر توجه ویژه مى کند و دیگرى به دست و دل بازى.

پس معیارهای سالم خود را حفظ و با کمک مشاور پیش از ازدواج، معیارهای ناسالم را شناسایی و آن ها را حذف کنید.

دومین گام، شناخت است و برای به دست آوردن این شناخت به زمان نیاز دارید. در گذشته شناخت خواستگار بیشتر با تحقیقات محلی و پرس و جو کردن از همسایگان و همکاران فرد مورد نظر بود. هرچند معمولا این تحقیقات لازم هستند؛ اما 100درصد قطعی نیست زیرا همسایگان و آشنایان ممکن است ایرادات فرد را نادیده بگیرند یا ممکن است در ایراد گرفتن زیاده روی کنند. بهترین شناخت و بهترین تحقیق و پژوهش درباره فرد مطرح شده، مشخص کردن زمان و گرفتن مهلت و مدتی از او و خانواده اش برای آشنایی بیشتر در جلسات خواستگاری است تا بتوانید درباره بسیاری از نیازها و خواسته ها و افکار و ایده های خود سخن بگویید و وی را بسنجید و بررسی کنید. باید اعلام کنید که ممکن است پس از این زمان مشخص شده و صحبت در جلسات خواستگاری، یکدیگر را مناسب نیابید و از این بابت از شما دچار کدورت یا ناراحتی نشوند. در این مدت تلاش کنید تا هیجانات و احساسات خود را کنترل کنید و با دید باز به بررسی و تفکر درباره شناخت او بپردازید. همچنین تلاش کنید خود را نیز صادقانه به طرف مقابل معرفی کنید و با حذف واقعیت های زندگی تان وی را گمراه نکنید.

خشت ها را درست بچینید

 انتخاب آزادانه و خودخواسته یعنی این که ما کاملا آزادانه خودمان برای خود انتخاب کنیم و در این انتخاب کاملا آزاد باشیم

بنای هر ساختمانی ابتدا با پی ریزی شروع می شود. ساختمان مستحکم، پی و بتن مستحکم و مقاومی دارد. ساختمان زندگی مشترک نیز نیاز شدید به پی ریزی و فنداسیون دارد و در صورتی که این فنداسیون مناسب نباشد، احتمال ریزش آن بنا فراوان است. پی ریزی زندگی مشترک پیش از ازدواج انجام می شود. فرصتی که زن و مرد برای شناخت احساسات و درک خود و یکدیگر دارند و در این زمان به توافق هایی می رسند و متوجه می شوند از خودشان و از طرف مقابل و از ازدواج چه انتظارهایی دارند، خواسته ها و تمایلات خود و دیگری را درک می کنند و خود را برای یک رابطه جدی و بزرگ ترین واقعه زندگی شان آماده می کنند که این نوعی فنداسیون و بتن ریزی در یک رابطه زناشویی است.

تلاش، پایان ندارد

این تصور که با یک انتخاب مناسب همه مراحل داشتن یک زندگی مشترک موفق را پیموده اید، باطل است چراکه پس از ازدواج تغییرات فراوانی در رابطه زن و شوهرها اتفاق می افتد. ممکن است توقعات از یکدیگر افزایش یابد و اگر رابطه آنان فنداسیون مناسبی نداشته باشد، متوجه می شوند آن چه از همسرشان دیده اند با واقعیت متفاوت است. بسیاری از زوج ها پس از ازدواج به کنترل کردن های شدید می پردازند که خود آسیب بسیار زیادی به رابطه آنان می زند و از عشق آنان می کاهد. 

رابطه مانند یک گیاه است. روز اول سرحال و سبز است ولی اگر از آن مراقبت نکنید، آسیب می بیند، قیافه گیاه تغییر می کند و هرگز قیافه مثل روز اول را ندارد. روزهای ابتدایی زندگی مشترک زمانی است که زن و شوهر، نهال رابطه زناشویی را کاشته اند و باید برای نگهداری از این نهال کوچک تمام تلاش خود را بکنند.

بعد از ازدواج، باید دقت کنید، سر مسائل کوچک با هم نزاع نکنید تا حریم ها شکسته و پرده ها دریده نشود زیرا در صورت به وجود آمدن این مشکل، دیگر احساسات مثل روز اول نیست. باید مراقب باشد و توجه داشته باشد، درست مانند اولین ملاقاتتان، تمامی سعی و تلاش خود را به بهترین وضعیت ممکن در جهت برقراری روابط صحیح و مناسب به کار برید. اما وقتی روابط بد شد، باید به طرف مقابل مان فرصت بدهیم، در غیر این صورت وی فرصت اصلاح کردن را پیدا نمی کند، در صورتی که رفتار گذشته وی را مانند تابلویی مقابل وی قرار دهیم، در واقع انگیزه تغییر رفتار را از وی گرفته ایم. پس توصیه می کنم، کیلومترشمار را صفر کنیم و صراحتا به همسرمان بگوییم، به تو فرصت جدیدی می دهم و منتظرم تا تو را به بهترین شکل ممکن ببینم. همسر مغرور و خودخواهی دارم، دهن بین است و به حرف مادرش توجه می کند، با او چگونه برخورد  کنم؟ این مشکل مستلزم یک پروسه زمانی است. افرادی که مغرور و خودخواه هستند و مایلند در زندگی فقط نظرات خودشان پیاده شود، بهتر است بدانند که هر فردی یک آستانه تحملی دارد، در صورتی که آستانه تحمل وی به حداکثر برسد، دیگر تحمل شرایط نامناسب نیز از توان وی خارج است. توصیه من در این مورد این است که وی باید به مشاور مراجعه کند.

مطالب پیشنهادی:

رابطه های قبل از ازدواج و حدو مرز آن 

مهمترین دلایل سرد شدن روابط بین زوجین چیست؟

ازدواج قسمت است یا انتخاب؟

نقش قسمت در ازدواج

چگونه همسر خود را علاقمند نگه دارید؟ 

دلایل رواج ازدواج سفید چیست؟

علل رواج ازدواج سفید در ایران چیست؟ 

آداب و معاشرت در زندگی


Image result for ‫آداب و معاشرت در زندگی‬‎

آپارتمان نشینی

 از ایجاد سر و صدای زیاد در ساعاتی که اغلب افراد مشغول استراحت می باشند، خودداری کنیم. صدای تلویزیون و دستگاه های پخش موسیقی خود را به گونه ای تنظیم کنیم که باعث رنجش همسایگان نشویم. از اعضای خانواده خود بخواهیم قوانین آپارتمان نشینی را رعایت کنند.

 


 


ثابت کنید بی نزاکت هستید

آب دهان نیاندازید اغلب مـردها ایـن کـار را بطور ناآگاهانه انجام می دهند. آب دهـان انداختن بسیار زننده بوده و بی شخصیتی فرد را میرساند. هیچگاه آب دهان نیندازید مگر آنکه بخواهید ثابت کنید انسان بی نزاکتی هستید..



 


به دیگران خیره نشوید زل زدن به دیگران و چـشـم چـرانـی نوعی تعرض به دیگران محسوب می گردد. شما که نمی خواهید دیگران فکر کنند شما ادم بی مبالاتی هستید

 

 


سوالات و درخواست های  روزمره و اداب صحیح پاسخگویی

 

آداب معاشرت: نه گفتن یا دادن جواب منفی مودبانه



Image result for ‫نه گفتن‬‎


عبارت ساده ی' نه متشکرم' را از کودکی به فرزندان خود بیاموزید ، در فرهنگ ما دادن جواب منفیِ توام با ادب یکی از معضلات و مشکلات بسیاری از افراد است .

اکثر مردم وقتی میخواهند جواب منفی بدهند با حالتی بی ثبات و مردد اینکار را میکنند.

در ذیل به راهکارهایی اشاره میکنم که در عین بانزاکت بودن بتوانید جواب منفی موثری بدهید


راهکار١

تا ده بشمارید_از طرف مقابل بخواهید چند دقیقه به شما فرصت فکر کردن و مشورت کردن بدهد ،با این کار چند هدف را دنبال میکنید هم فرصت سنجیدن موضوع را پیدا میکنید و هم به طرف مقابل میفهمانید که جواب شما ممکن است منفی باشد و وی را برای پذیرش جواب منفی احتمالی آماده میکند

 



راهکار٢

نه گفتن را با اظهار نظر مثبت همراه کنید_ نه ولی ازینکه چنین پیشنهادی دادید متشکرم.چنین جمله ای نشان دهنده ی قدردانی از ملاحظات فرد مقابل است.

 



راهکار٣

دوپهلو حرف نزنید_فکر نکنید اگر جواب منفی میدهید مقصر هستید ،پس مِن ومِن نکنید مثلا نگویید فکر نمیکنم بتوانم یا احتمالا نمیتوانم، این جور پاسخ دادن نشان میدهد که هنوز تصمیم نگرفته اید و باعث میشود طرف مقابل به متقاعد کردنتان ادامه بدهد و باعث طولانی شدن بحث و احتمالا ناراحتی طرفین شود.




راهکار٤

در رابه روی درخواست های آینده باز نکنید_یا از پیشنهادی استقبال کنید یا جواب قاطع نه بدهید


مطالب پیشنهادی:

ده رفتار آزاردهنده آقایان و خانمها

آداب همسرداری 

آموزش آداب معاشرت به فرزندان

آداب آسانسور سواری! 

آداب و اصول آسانسور سواری

 

در مهمانی باکلاس رفتار کنید


Image result for ‫آداب مهمانی رفتن‬‎


برای  میزبانی بهتر لباس رسمی باشد هر چقدر لباس استین بلند تر رسمی تر است.


قصد ترک مجلس با اقا است و خانم ها تنها با اشاره برای جلب موافقت اقا قصد ترک مجلس را می دهند.


به هنگام ورود این خانم است که محل  نشستن دسته جمعی را مشخص می کند  مگر انکه محل و یا نحوه ی نشستن مهمانها این اجازه را ندهد.

Image result for ‫آداب مهمانی رفتن‬‎

محل نشستن خانم بهتر است نزدیک خانم دیگر باشد این حرکت فوق العاده متانت نما است.


ازبچه های دوقلو نپرسید شما دو قلو هستید کدامتان بزرگتر است و ...


حرف ها و جوک های بی ادبی شدیدا از متانت شما میکاهد


.مثل بمب گذار ها از وقت نشستن به ساعت نگاه نکنید.


طوری بنشینید که ساعت گویا برای شما مهم نیست و وطوری رفتار کنید که قصد زیاد ماندن ندارید.


سر ظهر صبح زود و شب دیر هنگام به مهمانی  نروید.


با کلاس تمام باشید ولی افاده و غرور را فراموش کنید.


ندانسته حرف نزنید میوه را نیاورده مثلا نگویید من فقط سیب می خورم.شاید میزبان سیب نداشته باشد!


در جایی که مهمان هستید خانه گردی نکنید


مطالب پیشنهادی:

فرهنگ آپارتمان نشینی و مشکلات آن

زندگی در یک محیط آپارتمانی

ده رفتار آزاردهنده آقایان و خانمها

آداب همسرداری 

آموزش آداب معاشرت به فرزندان

آداب آسانسور سواری! 

آداب و اصول آسانسور سواری

مهارت های حل مساله در زندگی مشترک

ازدواج و معیارهای انتخاب همسر ( بخش دوم)


2 - توافق و طرز فکر

مسئله مهمی که قبل از ازدواج وجود دارد ‍ ، این است که جوانان قبل از وارد شدن به زندگی زناشویی ‍ ، د رموضوع های مهم زندگی توافق نظر داشته باشند و این توافق معمولا روی علایق و طرز فکر قرار می گیرد.

طرز تفکر ‍، موضوع بسیار مهمی است ؛ زیرا بر اساس آن ‹‹ فلسفه زندگی ›› هر فردی ریخته می شود. برای روشن شدن مطلب چند مثال ذکر می گردد: آیا زن و مردی که خیال ازدواج دارند به یک اندازه جاه طلب هستند یا اینکه یکی از آنها خیلی جاده طلب و دیگری معتقد به داشتن زندگی آرام و آهسته و بی دردسری است . اگر در این مورد ، مرد ،‌ شخص جاه طلبی است ‍ ، شاید مضار آن زیاد نباشد ، اگر چه ممکن است زن او از اینکه شوهرش ساعات طولانی مشغول به کار است آزرده گردد. ولی اگر زن بی اندازه جاه طلب باشد ‍، سعی خواهد کرد تا شوهر راحت طلب و تنبل خود را به اصرار و پافشاری به کار بکشد و او را مجبور به پذیرفتن مشاغلی کند که از عهده استعداد و علاقه اش خارج است ،‌ و این وضع با موفقیت و خوشبختی زناشویی تباین دارد.

نظریات سیاسی ، می تواند عوامل اختلافات زناشویی شود ، زیرا با افراطی بودن یکی و محافظه کار بودن دیگری ، امکان تصادم افکار زیاد است. البته حتما نباید نظریات سیاسی دو همسر شباهت کامل به هم داشته باشد ولی صلاح در این است که از لحاظ عقاید سیاسی در دو قطب مخالف قرار نگیرند.

مسئله مهم دیگر در زناشویی ، توافقی است که زن و شوهر در مورد قضاوت درباره مسائل زندگی دارند. مثلا اگر شوهر ،‌ فردی تخیلی و ایده آلیست ، ولی زن شخص واقع بین و به اصطلاح رئالیست باشد ، شوهر ممکن است از رویه خشک و زیاده از حد مادی زن خود خسته شود و احساس کند که زنش قدرت درک معنویات و ظرایف زندگی را ندارد. زن واقع بین نیز ممکن است از دست شوهر تخیلی و فلسفه باف خود به ستوه آید و او را آدمی خیالباف ،‌ تنبل و دور از حقیقت زندگی بداند و مکرر آرزو کند که ای کاش شوهرش قدری به خود بیاید و واقعیات زندگی را آن طور که هست مشاهده کند. در چنین موقعی امکان وجود یک کانون خوشبختی کم است.

البته علایق رابطه نزدیکی با طرز تفکر دارد و شامل فعالیتهای متعدد روزانه از قبیل رفتن به سینما ، تئاتر ،‌کنسرت ، گوش دادن به رادیو و تماشای تلویزیون ، خواندن کتاب ‍ ،‌ رفتن به مهمانی ،‌ سخنرانی ها و امثال آن می گردد. البته نباید انتظار داشت که زن و شوهر در همه این علایق با یکدیگر توافق داشته باشند ، ولی برای سعادت خانواده توافق کلی در قسمت عمده ای از علایق ضرورت دارد.

ادامه دارد.


مطالب پیشنهادی:

فست فود زیر ذره بین کارشناسان حوزه سلامت
ویژگی های ظروف آشپزی و اثر آن در پخت غذا

ظروف یک ‌بار مصرف ومشکلات آن بر سلامت
کنترل آلاینده ها از طریق فن اوری نانو تکنولوژی

 

 

 

دسترسی به تمامی این مطالب در سایت

http://maktoobshop.com

 

باورهای منطقی در مورد انتخاب همسر

           

فرآیند انتخاب همسر برای هر فرد بالغ و مجرد، مرحله ای بسیار مهم و اغلب دشوار محسوب می‌شود. شاید کمتر انتخاب دیگری ممکن است تا این اندازه در طول زندگی زوج‌ها مرکز توجه و بسیار با اهمیت تلقی گردد.
اما متأسفانه، در بحبوحه‌ی دروان معاشقه (نامزدی) افراد جوان اغلب بی ملاحظه می‌شوند و مشکلات اساسی را در ازدواج نادیده می‌گیرند و یا این که آنها را بررسی نمی‌کنند. علاوه بر این نگرش‌ها و عقاید خاصی در جامعه‌ی ما رواج یافته است که موجب نا امیدی و نارضایتی در فرآیند انتخاب همسر می‌گردند. در این میان برخی از عقاید و باورها در فرآیند ازدواج و انتخاب همسر غیرمنطقی و محدود کننده به نظر می‌رسند.
باورها و یا عقاید غیرمنطقی (محدود کننده) درباره انتخاب همسر که به عنوان باورهای شخصی تعریف شده‌اند:
الف- زمان ازدواج و امتخاب فرد مورد نظر برای ازدواج را محدود می‌کنند.
ب - تلاش برای پیدا کردن فرد مناسب برای ازدواج را دچار افراط و یا تفریط می‌کنند.
ج - از بررسی اندیشمندانه‌ی توانایی‌ها و ضعف‌های بین فردی و شناختن فاکتورهای قبل از ازدواج که در موفقیت ازدواج مؤثر هستند، جلوگیری می‌کنند.
د- مشکلات و موانع انتخاب همسر را تداوم می‌بخشند و گزینه‌های بعدی برای حل مشکلات را به حداقل می‌رسانند.
به عنوان مثال یکی از این عقاید محدود کننده می‌تواند اینگونه باشد که زوج‌ها با این اعتقاد وارد زندگی شوند که تنها عشقشان نسبت به یکدیگر برای غلبه کردن بر تمام مشکلات کافی است.
نگرش‌ها و طرز تفکر منطقی و غیرمنطقی افراد درباره فرایند انتخاب همسر به هنگام ازدواج یکی از فاکتورهای بسیار مهمی‌ است که می‌تواند ازدواج را با موفقیت یا شکست مواجه نمایند.
آگاه بودن افراد درباره‌ی نگرش‌ها و طرز تفکر و عقیده‌ی خودشان درباره‌ی انتخاب همسر و در پیش گرفتن نگرشی منطقی و واقع‌بینانه می‌تواند در داشتن ازدواجی موفق آنها نقش بسزایی داشته باشد.
برداشت ما از نگرش مجموعه ای از شناخت‌ها ، باورها، عقاید و واقعیت‌ها (دانسته‌ها) است که حاوی ارزشیابی‌های مثبت و منفی (احساسات) باشد.
 
نُه باور غیر منطقی (محدود کننده) درباره انتخاب همسر
موضوعی که به طور وسیع در پیشینه‌ی تجربی که در زمینه‌ی انتخاب همسر نادیده گرفته شده است مربوط به نقش و تأثیر باورهای شخصی در فرایند انتخاب همسر می‌باشد. از بررسی  سوابق موجود در زمینه‌ی نقش باورها در انتخاب همسر: لارسن(1992) نُه باور غیر منطقی که افراد اغلب درباره انتخاب همسر دارند را بیان کرده است.
 
1 -   اعتقاد به اینکه من فقط می‌توانم عاشق یک نفر باشم.
 شخصی که دارای این عقیده است گمان می‌کند که تنها یک نفر در دنیا برای ازدواج با او مناسب است. این تفکر بسیار شبیه این عقیده است که ما جایی در دنیا همزاد و یا نیمه‌ی دومی ‌داریم که با ازدواج با او همه چیز به تکامل می‌رسد.
این افکار غالباً غیرمنطقی هستند، چرا که باید به هنگام روبرو شدن با تنها فرد به خصوص، او را شناخت. البته چگونه این دیدگاه به سرانجام می‌رسد روشن نیست. همچنین شاید این عقیده دعوت به انتظار غیر فعالی باشد برای رسیدن به دقیقه اعجاز برانگیزی که چشم‌انداز یک ازدواج خوب را نوید می‌دهد.
 
2 - همسر کامل
اعتقاد به تفکر که «تا زمانی که فردی کامل برای زندگی پیدا نکنم، نباید ازدواج کنم». کسی که این اعتقاد را داشته باشد شاید برای تصمیم گرفتن برای ازدواج دچار محدودیت شود چرا که هیچ فردی کامل نیست و شاید برای پیدا کردن چنین فردی باید زمانی طولانی صرف شود.
 
3 - تکامل خود
کسی که اینگونه فکر می‌کند و می‌گوید:«تا زمانی که نتوانم به خودم به عنوان یک همسر اعتماد کنم، نباید ازدواج کنم».
این اعتقاد نیز محدود کننده و غیر منطقی است از آن جهت که هیچ کس کامل نیست و احساس کامل بودن به عنوان یک همسر را نخواهد داشت. احساس آمادگی برای ازدواج ضروریست، اما شاید اشخاصی را برای تصمیم گیری درباره ازدواج دچار اضطراب کند.
 
4 - ارتباط کامل
 صاحب این عقیده این چنین می‌اندیشد:«ما باید قبل از ازدواج ثابت کنیم که ارتباط مؤثری خواهیم داشت».
توجه به فاکتورهای پیش بینی کننده‌ی پیش از ازدواج بسیار عاقلانه است.
مانند ارتباط خوب و مهارت‌های حل مشکل و تشابه و همانندی ارزش‌ها و عقاید. جستجوی چنین ارتباطی و چنین همسری که این مهارت‌ها و قابلیت‌ها را داشته باشد عاقلانه است.
با این وجود ، از آنجا که موفقیت در ازدواج را نمی‌توان تضمین کرد، برای کم کردن محدودیت این تفکر می‌توان اینگونه اندیشید که هیچ راهی برای تضمین خوشبختی پیش از ازدواج میسر نمی‌باشد.
 
5 - تلاش بیشتر
این اعتقاد با این تفکر شکل می‌گیرد که من با هرکسی که برای ازدواج انتخاب کنم خوشبخت خواهم شد به شرط آن که به قدر کافی تلاش کنم.
لارسن (1992) تأکید می‌کند که تلاش دو همسر برای حل مشکلات و مؤثر ساختن یک ازدواج ، دو فرد بالغ و متفکر را می‌طلبد. از آنجا که هر کسی آنقدر متمایل به حل مشکلات نخواهد بود. بنابراین کمی‌دقت در انتخاب همسر در ابتدای ضروری به نظر می‌رسد.
 
6 - عشق کافی است
فرد دارای این عقیده شاید چنین بگوید:«عاشق کسی شدن برای من دلیل کافی برای ازدواج است». جامعه‌ی غربی عشق رمانتیک را به عنوان شرطی لازم برای ازدواج ارزشمند می‌شمارد.
در واقع، اشخاص کمی‌هستند که ازدواج را بدون عشق تصور کنند. اگر عشق به عنوان تنها معیار در نظر گرفته شود، سایر توانایی‌های اساسی فردی و بین فردی از نظر دور خواهد ماند.
 
7 - همزیستی
این عقیده چنین است: «اگر من و همسر آینده ام قبل از ازدواج با هم زندگی کنیم، شانس وخوشبختی مان را افزایش خواهیم داد».
مرور سوابق همزیستی و موفقیت‌های بعدی در ازدواج نشان داده است که افرادی که قبل از ازدواج با هم زندگی می‌کنند آمادگی بیشتری را برای نارضایتی از زندگی وجدایی دارا می‌باشند در مقایسه با کسانی که با هم همزیستی نکرده اند.
این ارتباط معمولاً با خصوصیات کسانی که همزیستی می‌کنند به نسبت کسانی که همزیستی نمی‌کنند مشکلات بیشتری در رابطه با تعهد دارند و تمایل کمتری برای ارزشمند شمردن ازدواج ونگرش مثبت تری نسبت به طلاق دارند.
 
8 - فرد مکمل و تضاد
در این نگرش شخص اینگونه می‌اندیشد: «من باید با کسی ازدواج کنم که خصوصیات شخصیتی او متضاد با خصوصیات من باشد».
 اگر چه تفکر رایج مبنی بر آنکه افراد با خصوصیات کاملاً متفاوت می‌توانند کامل کننده‌ی ضعف‌ها و قوت‌های یکدیگر باشند، اما فاکتورهای پیش‌بینی کننده‌ی موفقیت در ازدواج نشان می‌دهند که قویترین عامل خوشبختی ، همانندی در ارزش‌ها، نگرش‌ها و خصوصیات شخصی است.
 
9 - انتخاب باید آسان باشد
این عقیده که انتخاب یک همسر باید ساده باشد و این انتخاب حامل یک شانس و یا اتفاق است. بنابراین فرد شاید تصور کند که برای انتخاب همسر به جای عمل کردن باید در انتظار یک اتفاق بماند.
چنین فردی در انتظار شانسی برای دیدار و عشق در اولین نگاه است بدون آنکه از تفکر محتاطانه آمادگی لازم، یا انجام عملی برای نزدیک تر شدن به هدف ازدواج کمک گرفته شود.
مواردی که عنوان شدند فقط تعدادی از نگرش‌ها و باورهای غیر منطقی افراد نسبت به انتخاب همسر می‌باشند.
نحوه‌ی نگرش افراد نسبت به فرایند انتخاب همسر امری بسیار حیاتی است و همچنین با درک شیوع باورهای غیرمنطقی و محدود کننده درباره انتخاب همسر در میان افراد مجرد زن و مرد، در صورتی که این نگرش‌ها و عقاید نادرست و غیر منطقی افراد تغییر یابند و در جهت صحیح هدایت شوند، شاهد افزایش ازدواج‌های مؤفق در جامعه خواهیم بود.
و همچنین با توجه به مشکل ساز بودن نگرش‌های نادرست، می‌توان درمانگران ، مشاوران قبل از ازدواج و تعلیم دهندگان ازدواج را یاری کرد تا به افراد کمک کنند تا برای ازدواج بهتر آماده شوند.
 
 
منبع:
دکتر اسماعیل اسد پور -  مشاوره خانواده
http://www.shamisapsy.com/psy_ezdevaj2.htm

باورهای منطقی در مورد انتخاب همسر

           
فرآیند انتخاب همسر برای هر فرد بالغ و مجرد، مرحله ای بسیار مهم و اغلب دشوار محسوب می‌شود. شاید کمتر انتخاب دیگری ممکن است تا این اندازه در طول زندگی زوج‌ها مرکز توجه و بسیار با اهمیت تلقی گردد.
اما متأسفانه، در بحبوحه‌ی دروان معاشقه (نامزدی) افراد جوان اغلب بی ملاحظه می‌شوند و مشکلات اساسی را در ازدواج نادیده می‌گیرند و یا این که آنها را بررسی نمی‌کنند. علاوه بر این نگرش‌ها و عقاید خاصی در جامعه‌ی ما رواج یافته است که موجب نا امیدی و نارضایتی در فرآیند انتخاب همسر می‌گردند. در این میان برخی از عقاید و باورها در فرآیند ازدواج و انتخاب همسر غیرمنطقی و محدود کننده به نظر می‌رسند.
باورها و یا عقاید غیرمنطقی (محدود کننده) درباره انتخاب همسر که به عنوان باورهای شخصی تعریف شده‌اند:
الف- زمان ازدواج و امتخاب فرد مورد نظر برای ازدواج را محدود می‌کنند.
ب - تلاش برای پیدا کردن فرد مناسب برای ازدواج را دچار افراط و یا تفریط می‌کنند.
ج - از بررسی اندیشمندانه‌ی توانایی‌ها و ضعف‌های بین فردی و شناختن فاکتورهای قبل از ازدواج که در موفقیت ازدواج مؤثر هستند، جلوگیری می‌کنند.
د- مشکلات و موانع انتخاب همسر را تداوم می‌بخشند و گزینه‌های بعدی برای حل مشکلات را به حداقل می‌رسانند.
به عنوان مثال یکی از این عقاید محدود کننده می‌تواند اینگونه باشد که زوج‌ها با این اعتقاد وارد زندگی شوند که تنها عشقشان نسبت به یکدیگر برای غلبه کردن بر تمام مشکلات کافی است.
نگرش‌ها و طرز تفکر منطقی و غیرمنطقی افراد درباره فرایند انتخاب همسر به هنگام ازدواج یکی از فاکتورهای بسیار مهمی‌ است که می‌تواند ازدواج را با موفقیت یا شکست مواجه نمایند.
آگاه بودن افراد درباره‌ی نگرش‌ها و طرز تفکر و عقیده‌ی خودشان درباره‌ی انتخاب همسر و در پیش گرفتن نگرشی منطقی و واقع‌بینانه می‌تواند در داشتن ازدواجی موفق آنها نقش بسزایی داشته باشد.
برداشت ما از نگرش مجموعه ای از شناخت‌ها ، باورها، عقاید و واقعیت‌ها (دانسته‌ها) است که حاوی ارزشیابی‌های مثبت و منفی (احساسات) باشد.
 
نُه باور غیر منطقی (محدود کننده) درباره انتخاب همسر
موضوعی که به طور وسیع در پیشینه‌ی تجربی که در زمینه‌ی انتخاب همسر نادیده گرفته شده است مربوط به نقش و تأثیر باورهای شخصی در فرایند انتخاب همسر می‌باشد. از بررسی  سوابق موجود در زمینه‌ی نقش باورها در انتخاب همسر: لارسن(1992) نُه باور غیر منطقی که افراد اغلب درباره انتخاب همسر دارند را بیان کرده است.
 
1 -   اعتقاد به اینکه من فقط می‌توانم عاشق یک نفر باشم.
 شخصی که دارای این عقیده است گمان می‌کند که تنها یک نفر در دنیا برای ازدواج با او مناسب است. این تفکر بسیار شبیه این عقیده است که ما جایی در دنیا همزاد و یا نیمه‌ی دومی ‌داریم که با ازدواج با او همه چیز به تکامل می‌رسد.
این افکار غالباً غیرمنطقی هستند، چرا که باید به هنگام روبرو شدن با تنها فرد به خصوص، او را شناخت. البته چگونه این دیدگاه به سرانجام می‌رسد روشن نیست. همچنین شاید این عقیده دعوت به انتظار غیر فعالی باشد برای رسیدن به دقیقه اعجاز برانگیزی که چشم‌انداز یک ازدواج خوب را نوید می‌دهد.
 
2 - همسر کامل
اعتقاد به تفکر که «تا زمانی که فردی کامل برای زندگی پیدا نکنم، نباید ازدواج کنم». کسی که این اعتقاد را داشته باشد شاید برای تصمیم گرفتن برای ازدواج دچار محدودیت شود چرا که هیچ فردی کامل نیست و شاید برای پیدا کردن چنین فردی باید زمانی طولانی صرف شود.
 
3 - تکامل خود
کسی که اینگونه فکر می‌کند و می‌گوید:«تا زمانی که نتوانم به خودم به عنوان یک همسر اعتماد کنم، نباید ازدواج کنم».
این اعتقاد نیز محدود کننده و غیر منطقی است از آن جهت که هیچ کس کامل نیست و احساس کامل بودن به عنوان یک همسر را نخواهد داشت. احساس آمادگی برای ازدواج ضروریست، اما شاید اشخاصی را برای تصمیم گیری درباره ازدواج دچار اضطراب کند.
 
4 - ارتباط کامل
 صاحب این عقیده این چنین می‌اندیشد:«ما باید قبل از ازدواج ثابت کنیم که ارتباط مؤثری خواهیم داشت».
توجه به فاکتورهای پیش بینی کننده‌ی پیش از ازدواج بسیار عاقلانه است.
مانند ارتباط خوب و مهارت‌های حل مشکل و تشابه و همانندی ارزش‌ها و عقاید. جستجوی چنین ارتباطی و چنین همسری که این مهارت‌ها و قابلیت‌ها را داشته باشد عاقلانه است.
با این وجود ، از آنجا که موفقیت در ازدواج را نمی‌توان تضمین کرد، برای کم کردن محدودیت این تفکر می‌توان اینگونه اندیشید که هیچ راهی برای تضمین خوشبختی پیش از ازدواج میسر نمی‌باشد.
 
5 - تلاش بیشتر
این اعتقاد با این تفکر شکل می‌گیرد که من با هرکسی که برای ازدواج انتخاب کنم خوشبخت خواهم شد به شرط آن که به قدر کافی تلاش کنم.
لارسن (1992) تأکید می‌کند که تلاش دو همسر برای حل مشکلات و مؤثر ساختن یک ازدواج ، دو فرد بالغ و متفکر را می‌طلبد. از آنجا که هر کسی آنقدر متمایل به حل مشکلات نخواهد بود. بنابراین کمی‌دقت در انتخاب همسر در ابتدای ضروری به نظر می‌رسد.
 
6 - عشق کافی است
فرد دارای این عقیده شاید چنین بگوید:«عاشق کسی شدن برای من دلیل کافی برای ازدواج است». جامعه‌ی غربی عشق رمانتیک را به عنوان شرطی لازم برای ازدواج ارزشمند می‌شمارد.
در واقع، اشخاص کمی‌هستند که ازدواج را بدون عشق تصور کنند. اگر عشق به عنوان تنها معیار در نظر گرفته شود، سایر توانایی‌های اساسی فردی و بین فردی از نظر دور خواهد ماند.
 
7 - همزیستی
این عقیده چنین است: «اگر من و همسر آینده ام قبل از ازدواج با هم زندگی کنیم، شانس وخوشبختی مان را افزایش خواهیم داد».
مرور سوابق همزیستی و موفقیت‌های بعدی در ازدواج نشان داده است که افرادی که قبل از ازدواج با هم زندگی می‌کنند آمادگی بیشتری را برای نارضایتی از زندگی وجدایی دارا می‌باشند در مقایسه با کسانی که با هم همزیستی نکرده اند.
این ارتباط معمولاً با خصوصیات کسانی که همزیستی می‌کنند به نسبت کسانی که همزیستی نمی‌کنند مشکلات بیشتری در رابطه با تعهد دارند و تمایل کمتری برای ارزشمند شمردن ازدواج ونگرش مثبت تری نسبت به طلاق دارند.
 
8 - فرد مکمل و تضاد
در این نگرش شخص اینگونه می‌اندیشد: «من باید با کسی ازدواج کنم که خصوصیات شخصیتی او متضاد با خصوصیات من باشد».
 اگر چه تفکر رایج مبنی بر آنکه افراد با خصوصیات کاملاً متفاوت می‌توانند کامل کننده‌ی ضعف‌ها و قوت‌های یکدیگر باشند، اما فاکتورهای پیش‌بینی کننده‌ی موفقیت در ازدواج نشان می‌دهند که قویترین عامل خوشبختی ، همانندی در ارزش‌ها، نگرش‌ها و خصوصیات شخصی است.
 
9 - انتخاب باید آسان باشد
این عقیده که انتخاب یک همسر باید ساده باشد و این انتخاب حامل یک شانس و یا اتفاق است. بنابراین فرد شاید تصور کند که برای انتخاب همسر به جای عمل کردن باید در انتظار یک اتفاق بماند.
چنین فردی در انتظار شانسی برای دیدار و عشق در اولین نگاه است بدون آنکه از تفکر محتاطانه آمادگی لازم، یا انجام عملی برای نزدیک تر شدن به هدف ازدواج کمک گرفته شود.
مواردی که عنوان شدند فقط تعدادی از نگرش‌ها و باورهای غیر منطقی افراد نسبت به انتخاب همسر می‌باشند.
نحوه‌ی نگرش افراد نسبت به فرایند انتخاب همسر امری بسیار حیاتی است و همچنین با درک شیوع باورهای غیرمنطقی و محدود کننده درباره انتخاب همسر در میان افراد مجرد زن و مرد، در صورتی که این نگرش‌ها و عقاید نادرست و غیر منطقی افراد تغییر یابند و در جهت صحیح هدایت شوند، شاهد افزایش ازدواج‌های مؤفق در جامعه خواهیم بود.
و همچنین با توجه به مشکل ساز بودن نگرش‌های نادرست، می‌توان درمانگران ، مشاوران قبل از ازدواج و تعلیم دهندگان ازدواج را یاری کرد تا به افراد کمک کنند تا برای ازدواج بهتر آماده شوند.
 
 
منبع:
دکتر اسماعیل اسد پور -  مشاوره خانواده

دسترسی به مطالب علمی  در سایت

 
                                                                                     

انتخاب همسر

وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


http://maktoobshop.com/




اگر عاقل هستید با یک دیوانه ازدواج کنید!


برای نوشتن سناریو باید پرانرژی باشی و از ترس ها و سختی های گذشته درس بگیری. راهنمایی های پروفسور باهر به شما کمک می کند بهتر و دقیق تر، دوباره تصمیم بگیرید.


● توالی و تعالی، نتیجه انتخاب شماست


انتخاب همسری درست شبیه خودتان نه تنها باعث آرامش و آسایش شما می شود بلکه این آرامش به تمام ابعاد زندگی تان سایه می افکند.زوج هایی که سال ها در کنار هم زندگی می کنند بدون آن که کسی حتی یک بار ناراحتی یا گلایه آن ها را دیده یا شنیده باشد و همیشه زبانزد همه هستند، نمونه بارز شیوه همسان گزینی هستند. ۲ نفر با تمام علائق و دیدگاه های یکسان و شبیه به هم، آنچنان خوش و خرم هستند که هر روزشان مثل روز اول آشنایی شان است. به عبارتی دیگر می توان گفت زندگی شان توالی آرامش است.


برعکس این موضوع هم هست، زوج هایی که از همان روزهای اول ازدواج با هم درگیرند و بر سر مسائل کوچک و بزرگ کارشان به بگو مگو و کشمکش می کشد و هر کدام به دنبال اثبات خود به دیگری است؛ این زندگی ها با عشق ۲ طرف شروع شده و منطق نقش کمی در تشکیل آن داشته است ولی آنچه باعث بقا و تداوم زندگی مشترک می شود، همین است. نمونه این زوج ها را در اطراف خود بارها و بارها دیده ایم. این افراد برای رسیدن به مراتب بالاتر تلاش زیادی می کنند و همین باعث «تعالی» زندگی شان می شود. می توان گفت تفاوت شان به تعالی شان کمک کرده است.


● همسان یا غیرهمسان، مسئله این است


تصمیم گیری در مورد ازدواج ۲ راهبرد و الگوی مهم داشته که هرکدام ویژگی ها و امتیازاتی دارد و البته عواقب و نتایجی متفاوت. این ۲ عبارتند از، همسان گزینی و غیرهمسان گزینی. روش همسان گزینی یعنی تشابه همه جانبه ۲ طرف از هر نظر. مثلا از ۲۰ فاکتور مهم برای ازدواج که دختر و پسر آن را درنظر می گیرند مثل سن و سال، تحصیلات، موقعیت اجتماعی و... اگر هر ۲۰ مورد مثل هم و کاملا مطابق هم باشند، می شود شیوه همسان گزینی. اگر بین موارد مهم و تاثیر گذار در انتخاب، بین دختر و پسر کمترین تشابهی وجود داشته باشد ولی به دلیل عشق یا علاقه ای که ۲ طرف دارند به هیچ عنوان نتوانند از هم چشم پوشی کنند و ازدواج صورت گیرد، می شود گفت شیوه غیرهمسان گزینی را انتخاب کرده اند.


● زندگی با کم خرد، عاقل تان می کند


ازدواج های غیرهمسان یا ازدواج هایی که اختلاف فازهای زیادی دارند در همه موارد بد نیست؛ برای مثال خانمی که هوش و درک بیشتری نسبت به همسرش دارد، برای زندگی یا باید کوتاه بیاید و ادامه ندهد و به تعبیری دیگر، طلاق بگیرد یا این که به دنبال راه چاره ای باشد تا بتواند در کنار این آقا زندگی کند. همین تلاش ها برای پیدا کردن راه چاره و تداوم زندگی باعث می شود خانم مطالعه و تحقیق و پرس و جوی بیشتری داشته باشد و همه این ها کمک می کند تا خانم عاقل تر و پخته تر شود. پس به تعبیری می توان گفت ازدواج با یک دیوانه، عاقل تان می کند.


● هم تنی یا همسری


ازدواج هایی که تنها براساس منطق و عقل باشد، ازدواج هایی است که تداوم دارد و با یک شیب آرام از خوشبختی و آرامش ادامه پیدا می کند که این مدل از زندگی را می توان هم تنی نامید. ازدواج هایی که عقل کمترین میزان تاثیر گذاری در انتخاب را داشته و عشق و علاقه محور اصلی تشکیل خانواده بوده است به همسری ختم می شود. اگر بخواهیم در هر چیز میانه رو و معتدل باشیم باید میانه را بگیریم یعنی ۵۰ درصد عقل و ۵۰ درصد عشق را در این ماجرا دخیل کنیم. این ازدواج ها تداوم و تعالی را در کنار هم دارند و با ثبات ترین هستند. با این اوصاف در جامعه امروز ایران ۳ شیوه ازدواج داریم؛ ازدواج های همسان، غیر همسان و میانه. در توضیح ازدواج به شیوه میانه باید گفت در این مورد هم ۲ شیوه متفاوت دیده می شود. یکی این که زوج ها با این موضوع کنار می آیند که درصدی از عشق دارند و درصدی از منطق؛ در خیلی از موارد عشق و شور آنچنانی وجود ندارد ولی منطق و عقل حضور پررنگی دارد. در مواجهه با این موضوع افراد تصمیم های متفاوتی می گیرند یا ادامه می دهند و با پیدا کردن مسیری از با هم بودن لذت می برند یا این که در میانه راه خسته شده و از هم جدا می شوند. سقراط جمله معروفی دارد که می گوید: « ازدواج کن یا خوب از آب در می آید یا این که فیلسوف می شوی.»


● بدانید از زندگی چه می خواهید


افراد باید بدانند از زندگی چه چیزی می خواهند، هرچه اختلاف فاز کمتر باشد میزان درگیری و کشمکش کمتر و آرامش و هماهنگی بیشتر است و به تعبیری زندگی شان توالی می یابد و هرچه فازها و نظرات متفاوت تر باشد، آرامش کمتر است در عوض تعالی و شکوفایی هر ۲ نفر بیشتر است. عموم عرفا و فلاسفه محصول این نوع زندگی مشترک هستند. این افراد به دلیل آن که در زندگی خانوادگی شان همسان یا حتی شبیه هم نبودند برای رسیدن به مراتبی از آرامش به دنبال علائق شان می رفتند که همان علم و عرفان و فلسفه و... بوده است.


● ۵۰ درصد را نادیده نگیرید


توصیه من به کسانی که می خواهند دوباره برای ازدواج تصمیم بگیرند این است که شیوه میانه را انتخاب کنند. در این شیوه ۵۰درصد عقل و ۵۰درصد احساس در تصمیم گیری تاثیرگذار است. توصیه من به جوانان این است که ۵۰ درصد عقل را جدی تر و مهم تر تلقی کنند و به آن اهمیت بیشتری بدهند یعنی همان شیوه سنتی در ازدواج یا همگنی را بیشتر مد نظر قرار بدهند بعد عشق و عاشقی را چون به محض حضور عشق در ماجرا عقل کور می شود.


● ازدواج شروع طلاق است


ازدواج مقدمه طلاق است این جمله معروف نباید نگرانی ایجاد کند بلکه باید ما را نسبت به موضوع حساس تر کرده و تشویق مان کند بیشتر و دقیق تر بررسی کنیم.به تعبیری می توان گفت طلاق بدون ازدواج ممکن نیست ولی ازدواج بدون طلاق ممکن است. این که افراد تصمیمی بگیرند بر پایه احساس و بدون توجه به عقل و فاکتورهای مهم همسانی و همگنی، باعث می شود بعد از مدتی به راحتی به طلاق فکر کنند؛ به همین دلیل تلاش همه ما بر این است ازدواجی بر پایه عقل و شناخت صورت بگیرد تا مقدمه ای بر جدایی و طلاق نباشد. مطمئن باشید اگر در ازدواج دقت نظر نباشد به طلاق منتهی خواهد شد.


● فرمول ریاضی برای محاسبه عشق


در محاسبه ریاضی زمانی که بخواهید مساحت یک شکل هندسی را محاسبه کنید از این فرمول استفاده می کنید، طول ضرب درعرض. شما تصور کنید یک مستطیل به عرض ۴۰ و طول ۶۰، حاصل ضرب این ۲ عدد می شود ۲۴۰۰. در این حال، عرض و طول با هم اختلاف دارند و این اختلاف هرچه بیشتر شود تغییری در حاصل ضرب ایجاد نمی شود. حالا شما این مستطیل را مربعی با ابعاد کاملا مساوی ۵۰ درنظر بگیرید؛ حاصل ضرب این ۲ عدد می شود ۲۵۰۰. یعنی بیشتر از زمانی که بین عرض و طول اختلاف وجود داشته باشد. همین موضوع را در مورد انتخاب همسر نیز درنظر بگیرید؛ اگر مجموع عقل و عشق را عدد ۱۰۰درنظر بگیریم و درصدی را به عقل و بخشی را به عشق اختصاص دهیم حاصل چه چیزی می شود؟هرچه میزان عقل یا عشق بیشتر باشد و تناسبی بین این ۲ وجود نداشته باشد، حاصل یا برآیند هرکدام از این ها در زندگی کمتر و بی رنگ تر می شود. هرچه این ۲ موضوع به هم نزدیک تر و اختلاف کمتر باشد برآیند آن ها که آرامش و تداوم زندگی عاشقانه همراه با تعالی است، بیشتر می شود.


● مخالف تو بزرگ ترین معلم توست


زمانی در رابطه شاگرد و معلمی، به دلیل اختلاف سنی و اختلاف معلوماتی که وجود دارد، همه چیز را می پذیری و می آموزی ولی در تعامل با فردی که هم سطح توست و در واقع همسر یا دوست توست اگر کاملا یکسان یا هماهنگ باشی چیزی نمی آموزی یا تعامل سازنده ای نداری. زمانی برنده و پیروز هستی که در تعامل با فردی زندگی کنی که کاملا یا تا حدی مخالف تو باشد چون در این حالت به شدت دنبال پیدا کردن عیب ها و ایرادات توست و تو باید دائم دنبال آن باشی که این نقص ها را برطرف کنی یا بپوشانی؛ همین باعث می شود تعالی پیدا کنی و در رابطه ات پیشرفت کنی. حالا اگر این ارتباط فراتر از دوستی و در واقع در قالب زندگی مشترک باشد به شدت تو را جلو برده و پرورش می دهد.


● انتخاب های قدیمی پردوام بودند


در گذشته پدر، دامادش را در محل کار یا مسجد می دید و انتخاب می کرد و مادر هم عروسش را در مجالس زنانه یا محیط های خاصی می دید و انتخاب می کرد. آن ها فرد مورد نظرشان را از نظر شکل، شمایل، عقل و خانواده بررسی می کردند و وقتی به تشابه های خانوادگی یا عقلانی می رسیدند به پسرشان این دختر یا خانواده اش را معرفی می کردند تا آشنایی بیشتری صورت بگیرد یا این که درصورت خواستگاری از دخترشان به آن خانواده جواب مثبت یا منفی می دادند. پدر و مادر کاری به موضوع عشق نداشتند فقط کار عقل با آن ها بود به همین دلیل افرادی که از نظر عقلی خوب بودند یا ارزش فکر کردن داشتند را مدنظر قرار می دادند.در زمان حال، قضیه برعکس شده. پسر یا دختر یکدیگر را در محیط دانشگاه، محل کار یا... می بینند و یک دل نه، صد دل عاشق می شوند، دل می بندند و همه حرف های شان را می زنند؛ بعد از این ماجرا ها خانواده های شان را در جریان می گذارند و می خواهند و اصرار دارند که خانواده شان هم طرف را قبول کنند درحالی که کمترین سنخیت و هماهنگی را با هم دارند و نتیجه اش این می شود که می بینیم.


● تیپولوژی ازدواج


یکی از موارد مهم در انتخاب همسر شناخت تیپ ازدواجی خود و طرف تان است. براساس دسته بندی تیپ شخصیتی زنان و مردان در طبیعت ۴ دسته معرفی می شوند.تیپ اول در بین زنان، مادر است، عده ای از زنان همیشه مادر هستند. مادر بچه شان، مادر همسرشان، مادر همکاران شان و... این ها عادت دارند مثل مادر همه را زیر بال و پر خود بگیرند و مواظب شان باشند. مثالی که در طبیعت می بینیم مثل کبوتر که همیشه دنبال دانه دادن به بچه هایش است. این افراد ذاتا علاقه مندند مادر بشوند حتی عده ای دوست دارند مادر بشوند حتی به قیمت آن که همسرشان برود.تیپ دوم همیشه محبوب است؛ شخصیتی است که دوست دارد همیشه محبوب باشد. محبوب پدر و مادر، محبوب همسر و... مهم نیست که ازدواج کرده باشند یا نه، دوست دارند همیشه مورد تمجید و تعریف باشند.تیپ سوم تیپ خانم فاخر است؛ به این معنی که دوست دارند در جامعه کار کنند و فعال باشند، در خانواده یک مادر خوب و یک همسر ایده آل باشند و همچنان که خودشان و موجودیت شان را حفظ می کنند محبوب و درنظر باشند.تیپ چهارم تیپ غوغاسالار است؛ به این معنی است، که همیشه دوست دارند با هیاهو و قیل و قال به اهداف شان برسند. از ابتدای تولد با گریه وزاری و نق زدن به اهداف شان می رسند و تا پایان زندگی شان هم به همین شیوه به خواسته های شان می رسند.


درست متناظر این ۴ تیپ زنانه، ۴ تیپ مردانه هم وجود دارد. تیپ پدر که دوست دارند همیشه پدر یک خانواده باشند؛ کار کنند، پول در بیاورند و همراه خانواده تفریح و پیک نیک بروند. تیپ دون ژوان مردان تنوع طلبی هستند و دوست دارند همیشه محبوب باشند. تیپ مرد جذاب، یک مدیر موفق در کار یک همسر فوق العاده و یک پدر مهربان. تیپ شارلاتان و غوغاسالار مردانه که دست به هر کاری می زند. ظاهری کاملا موجه و نرمال دارد و در باطن بسیار درگیر و نامتعادل است. در مشاوره ها ما راهنمایی می کنیم که تیپ های شخصیتی ۲ طرف با هم هماهنگ باشند مثلا اگر تیپ شخصیتی پدر با تیپ شخصیتی مادر ازدواج کند بسیار عالی و موفق خواهد بود ولی اگر تیپ مادر با مرد دون ژوان ازدواج کند دائم درگیری و گرفتاری خواهند داشت چون او زندگی می خواهد و دیگری تنوع های زندگی را. این تیپ ها، تیپ های پایه است و به صورت ترکیبی هم دیده می شود. ما معمولا قطب ها را درنظر می گیریم و در درجه بندی ها بین کمترین تا بیشترین درصد آن را تعیین می کنیم. برای مثال بین سیاه و سفید، بی نهایت رنگ خاکستری وجود دارد و درست عین این حالت وجود دارد که یک فرد می تواند در آن واحد چند حالت روحی مختلف و متفاوت داشته باشد.


● کار دل با شما، کار عقل با مشاور


متاسفانه جامعه ما هنوز فرهنگ مشاوره را نمی فهمد و قبول ندارد. هنوز افراد فکر می کنند یا باید دیوانه باشند یا کارشان گیر پیدا کند تا پیش مشاور بروند. افرادی که برای مشاوره مراجعه می کنند، کسانی هستند که به آخر خط رسیده اند ولی یکی از ۲ نفر می خواهد زندگی کند و یکی دیگر می خواهد جدا شود. طرفی که می خواهد به زندگی ادامه دهد به هر دری می زند تا طرفش را راضی کند به همین دلیل با بروز مشکل و گرفتاری سراغ مشاور می روند وگرنه با نخستین اختلاف به صورت توافقی طلاق را بر زندگی ترجیح داده و تمامش می کنند. درحالی که مشاور به دلیل تجربه و دانشی که در این زمینه دارد، می تواند به هر ۲ طرف کمک کند تا تصمیم عاقلانه ای بگیرند و برای دوام و بقا تلاش کنند نه فنا و قطع ارتباط. ما برای عده ای که می خواهند ازدواجی با ثبات داشته باشند و دل نگران عاقبت ازدواج شان هستند، تست هایی را طراحی کرده ایم که براساس آن میزان تفاهم و همگنی های شان را می سنجیم و بر همین اساس به آن ها توصیه می کنیم روی تصمیم شان پافشاری کنند یا این که از ازدواج با فرد مورد نظرشان منصرف شوند.

مطالب پیشنهادی

بررسی مشکلات برنامه پزشک خانواده

بیمه سلامت و نقش بیمه های مکمل بر آن

تاثیر بیمه های مکمل بر قشرهای آسیب پذیر

توزیع عادلانه خدمات بهداشتی در ﺳﻴـﺴﺘﻢ ﻧﻈـﺎم ﺳـﻼﻣﺖ ﻛﺸﻮر

دریافت پول از بیمار بصورت مستقیم (خطای پزشکی)

دانستنی های ازدواج



http://maktoobshop.com/




از جمله سنت های حاکم بر زندگی انسانها که عامل دوام و بقای نسل بوده و از سوی کلیه قوانین بشری نیز پذیرفته شده، ازدواج و تشکیل خانواده است.

اهمیت خانواده از بعد فردی و اجتماعی و تأثیرگذاری آن بر جامعه به حدی است که قانونگذار در اصل ۱۰ قانون اساسی آن را واحد بنیادی جامعه اسلامی دانسته است زیرا چنانچه خانواده را اجتماعی مرکب از پدر، مادر و فرزندان بدانیم که با رشته های عاطفی به یکدیگر پیوسته اند، هر اندازه که استحکام این رشته ها قوی تر باشد، ارتباط افراد خانواده با یکدیگر و رابطه این گروه با جامعه عمیق تر خواهد بود و بالعکس.

هر قدر میزان این رابطه عاطفی متزلزل تر و ضعیف تر شود، پیوند اعضای خانواده از یکدیگر و از جامعه گسسته تر خواهد شد.

چنانچه افراد خانواده با حقوقشان آشنا باشند و خود را ملزم به رعایت آن بدانند، قوانین اجتماعی را نیز محترم خواهند شمرد. در مقابل خانواده ای که در آن تنش و ناسازگاری وجود داشته باشد و اعضای آن حقوق یکدیگر را نادیده انگارند، در جامعه نیز نسبت به قوانین بی توجه خواهند بود.

به عبارت دیگر جامعه در حکم آیینه ای است که کنش، رفتار و منش خانواده به خوبی در آن منعکس می شود.

انتخاب همسر

پر واضح است که اولین قدم در تشکیل خانواده انتخاب همسر مناسب است. این امر در نقاط مختلف کشور بر حسب آداب، رسوم و عرف محل متفاوت بوده و نحوه برگزاری آن متغیر است.

در انتخاب همسر رعایت تناسب هایی که ضریب اطمینان را برای رسیدن به یک زناشویی سالم و بدون تنش بالا می برد، ضروری است. صرف نظر از اینکه در بسیاری از نقاط کشور هنوز دختران در انتخاب همسر خویش نقشی ندارند، در نظر گرفتن تناسب بین دو طرف از نظرموقعیت اجتماعی، میزان تحصیلات، وضع خانوادگی و برخی موارد دیگر از سوی والدین لازم به نظر می رسد. یکی از مسائل مهم در زمان انتخاب همسر در نظر گرفتن سن او است.

متاسفانه هنوز در بعضی از شهرها و مناطق کشور، دختران کم سن و سال بر حسب عرف و عادت یا به دلیل مشکلات مالی خانواده راهی خانه شوهران نادیده خود می شوند. حتی به ندرت پیش آمده است که سرپرست خانواده به دلیل بدهکاری، دختر خود را در قبال پرداخت بدهی یا دریافت وجه نقد به عقد ازدواج فردی مسن در می آورد. وجود اختلاف در نوع نگرش، خواست ها و برداشت ها در مقاطع سنی مختلف انکار ناپذیر است. بنابراین بدیهی است فردی که ایام جوانی را پشت سر گذاشته، میل به تفریح و گردش و آنچه را که اقتضای سنین جوانی است از دست داده است. همین عامل می تواند مانع از ادامه یک زندگی سالم شود و چنانچه به دلایلی منتهی به جدایی نشود، باعث افسردگی، خودسوزی و امثال آن خواهد شد.

نکته دیگری که بیانش لازم به نظر می رسد، لزوم تناسب بین سطح تحصیلات طرفین است. نمی توان انکار کرد که سپری کردن مقاطع تحصیلی مختلف بر میزان دانش و اندوخته های فرد خواهد افزود و تأثیر این امر بر نوع نگرش، رفتار و کردار، موجب تکامل شخصیت انسان خواهد شد. در این ارتباط خانمی که با وجود داشتن مدرک دکترا علی رغم مخالفت های شدید خانواده حدود پنج سال قبل با مردی که تحصیلات متوسطه داشت ازدواج کرده بود، اکنون پس از گذشت مدتی، اختلاف در دیدگاه ها و سلیقه ها آن ها را به جایی رسانده است که قادر به تحمل یکدیگر نیستند تا جایی که هر دو طرف حتی از رفت و آمد با خانواده های یکدیگر نیز خودداری می کنند.

به هر حال تناسب تحصیلی یکی از عامل های مؤثر در دوام و بقای زندگی زناشویی است که لازم است در هنگام انتخاب همسر به آن توجه شود. البته عواملی که از آن ها یاد شد هر چند در موفقیت نسبی زناشویی مؤثر هستند اما مسائل دیگری مانند تناسب سطح اقتصاد و فرهنگ خانواده را نیز نمی توان نادیده انگاشت.

خواستگاری

خواستگاری «بیان رسمی تقاضای ازدواج» است زیرا گرچه ممکن است تقاضا به طور خصوصی بین دو طرف مطرح شده باشد اما با توجه به عرف و عادت معمول اجتماعی تا زمانی که خانواده ها در این امر مداخله نکرده باشند، رسمیت پیدا نمی کند. مطابق عرف حاکم بر جامعه ما، پس از انتخاب فرد مناسب، خانواده پسر به خواستگاری دختر می روند ولی چنین رسمی مانع از این نیست که دختر نسبت به تقاضای ازدواج اقدام کند. هر چند قانون انجام این عمل را منع نکرده است اما با توجه به فرهنگ جامعه امری غیر متعارف به شمار می رود. به همین لحاظ دختران این آداب را به منظور پیشگیری از عواقب بعدی رعایت می کنند. طبیعی است با توجه به اقوام مختلفی که در سرزمین پهناور ایران بسر می برند، آداب خواستگاری نیز متفاوت و متغیر باشد ولی آنچه بدیهی به نظر می رسد، عدم تعهد دختر و پسر یا خانواده آنها در این مرحله است، بدین معنا که به راحتی می توانند از ادامه رفت و آمد یا اقدامات بعدی خودداری کنند.

دیدگاه قانون بر امر خواستگاری

در مورد خواستگاری، قانون در زمینه شکل انجام آن، ویژگی های خواستگار و / / / دخالتی نکرده و آن را به توافق طرفین و عرف حاکم بر جامعه واگذار کرده است. اما در خصوص زنی که از او خواستگاری می شود شرایطی معین کرده است که در بحثی تحت عنوان «موانع نکاح» مطرح می شود.

به موجب قانون هر زنی را که فاقد موانع نکاح باشد می توان خواستگاری کرد. حال باید دید که موانع نکاح کدام است البته عرف مسئله را به گونه ای حل کرده است مثلاً زنان محرم از جمله این افراد به شمار می روند. به عنوان مثال کسی به خواستگاری خواهر یا خاله یا عمه خود نمی رود. سوای منسوبین نزدیک که خود جامعه به آن آگاهی کامل دارد، یکی از مواردی که مانع نکاح است ازدواج با زنی است که در قید زوجیت دیگری است. همچنین زنی که در عده دیگری است. یعنی زنی که با همسر خود متارکه کرده و صیغه طلاق جاری شده است، تا سه ماه و ۱۰ روز نمی تواند با مرد دیگری ازدواج کند یا زنی که همسرش فوت کرده، تا چهار ماه و ۱۰ روز از نکاح خودداری می کند. ازدواج همزمان با دو خواهر حتی اگر به صورت موقت باشد نیز تابع همین شرایط است.

ازدواج با دختر خواهر زن (خواهر زاده زن) و دختر برادرزن(برادر زاده زن ) نیز منوط به اجازه زن است.

نامزدی

نامزدی دورانی است برای آشنایی هر چه بیشتر دختر و پسری که در صدد ازدواج و آغاز زندگی جدید مستقل هستند. این دوران در عین شیرینی، زمان پایه ریزی برای یک زندگی دادم و همیشگی در کنار یکدیگر است. در این عمل مرد و زن مقید به نام یکدیگر می شوند تا شخص ثالث را مجال خواستگاری نباشد. از سوی دیگر خانواده دختر نیازمند زمانی است تا وسایلی را تهیه کند که خود را مقید کرده تا به عنوان جهیزیه به همراه فرزند خویش روانه کند.

البته در قانون اشاره ای به جهیزیه و تکلیف خانواده ها به فراهم کردن آن نشده است و تنها اشاره شده که مطابق عرف و به منظور رفع حاجت زوجین در آغاز زندگی تهیه می شود اما متأسفانه این مسئله این روزها به دستاویزی برای خودنمایی بدل شده و مانعی برای ازدواج دختران شده است به طوری که سرمایه و پس انداز زیادی از خانواده ها را صرف خود می کند و بسیار مشاهده می شود که برخی خانواده ها تنها ملکی را که خود در آن سکونت دارند برای مهیا کردن جهیزیه به فروش می رسانند.

به هر حال به موجب ماده ۱۰۳۵ قانون مدنی، نامزدی ایجاد علقه زوجیت نمی کند. هر چند تمام یا قسمتی از مهریه که بین طرفین برای موقع ازدواج مقرر شده، پرداخته شده باشد. چنانچه تمام یا قسمتی از مهریه به دختر پرداخت شده باشد، در صورت بهم خوردن وصلت قابل استرداد است زیرا مهر به منظور ازدواج مقرر شده و می توان آن را باز پس گرفت.

در مواردی هم که به دلیل رعایت جنبه شرعی و به لحاظ محرمیت دختر و پسر صیغه عقد جاری شده باشد نیمی از مهر قابل استرداد است. چنانچه صیغه عقد برای مدت محدود و معینی جاری شده باشد، تابع مقررات جداگانه ای است که در مبحث عقد منقطع یا موقت به آن پرداخته می شود. در ماده مذکور قید شده است که هر یک از زن و مرد مادامی که عقد نکاح جاری نشده می تواند از وصلت امتناع کند و طرف دیگر به هیچ وجه نمی تواند او را مجبور به این ازدواج کند یا از جهت امتناع از وصلت درخواست خسارت کند. چنانچه ملاحظه می شود این ماده قانونی، نامزدی را موجب تعهد طرفین نمی داند.

منطق نیز حکم می کند با توجه به اینکه دوره نامزدی مقدمه ای برای ازدواج است و در واقع دوران آشنایی طرفین با خلقیات و روحیه یکدیگر برای برنامه ریزی یک زندگی دایمی است، چنانچه به این نتیجه برسند که امکان شروع زندگی با یکدیگر را ندارند از آن منصرف شوند. به عبارت دیگر تا زمانی که فرزندی به وجود نیامده یا پایبندی های دیگر مانع از جدایی نشوند و از متارکه به شخص سومی آسیب وارد نمی شود، این اقدام صورت گیرد. ذکر این نکته ضروری است در مورد افرادی که با اجرای صیغه عقد حتی برای مدتی کوتاه جنبه شرعی موضوع را رعایت کرده اند، شرایط دیگری برای بر هم زدن این وصلت وجود دارد. طبق قانون زن و مرد از جهت مخارجی که متحمل شده اند نمی توانند درخواست خسارت کنند.

بدیهی است تا زمانی که ازدواج صورت نگرفته است زن مالک مهر نیست بنابراین اگر مهریه دریافت شده باید باز پس داده شود.

با این وجود حتی اگر مخارجی که جهت برگزاری جشن نامزدی، مراسم خواستگاری و امثال آن بر خانواده ها تحمیل می شود به عنوان خسارت پرداخت شود، آسیب های روحی و روانی و صدماتی که بر اثر نامزدی و نزدیکی قلب ها و اطلاع اقوام و خویشان از این نامزدی بر زن و مرد وارد می شود را نمی توان نادیده گرفت.

پر واضح است با توجه به عرف جامعه، دختری که در یک نامزدی با شکست مواجه شده است شانس خواستگاری های بعدی و در نهایت ازدواج او کمتر خواهد شد.

در ماده ۱۰۳۶ قانون مدنی که در سال ۱۳۶۱ حذف شد پیش بینی شده بود که اگر یکی از نامزدها، ازدواج را بدون علت موجه به هم بزند در حالی که طرف مقابل یا والدین او یا اشخاص دیگر با اطمینان از وقوع ازدواج مخارجی متحمل شده باشند، طرفی که وصلت را به هم زده است باید خسارات وارد شده را پرداخت کند. این ماده می توانست به نوعی خسارت های مادی وارد شده بر دختر، پسر یا خانواده های آنان را جبران کند به خصوص در مورد افرادی که به منظور سوءاستفاده اقدام به نامزدی های متعدد کرده و به دلایل واهی آن را بر هم می زدند، از تکرار موضوع پیشگیری می کند. با این وجود ماده قانونی مذکور در تاریخ ۱۳۶۱ /۱۰ /۸ حذف شد. البته این ماده تنها خسارت های مادی ناشی از مخارج وصلت را دربرمی گرفت در حالی که زیان های معنوی حاصل از بر هم خوردن نامزدی بیش از ضرر و زیان مادی آن موجب تألم خاطر می شود.

خسارت های مادی به هر حال و از هر طریق قابل جبران است و آنچه همواره در خاطر انسان باقی می ماند، رنج، تألم و دردی است که بر هم زدن نامزدی به وجود می آورد.

توجه خوانندگان را به این نکته جلب می کند که مطابق اصل ۴۰ قانون اساسی هیچ کس نمی تواند اعمال حق خویش را وسیله ضرر زدن به دیگران قرار دهد. ماده یک قانون مدنی نیز مقرر می دارد هر کس بدون مجوز قانونی عمداً یا در نتیجه بی احتیاطی به جان، سلامتی، مال، آزادی، حیثیت، حسن شهرت یا به هر حق دیگری که به موجب قانون برای افراد ایجاد شده لطمه ای وارد کند که موجب ضرر مادی یا معنوی فرد دیگری شود، مسئول جبران خسارت ناشی از عمل خود است. چنانچه ملاحظه می شود، قانون مسئولیت مدنی پرداخت کلیه خسارت ها اعم از مادی یا معنوی، به عمد یا غیر عمد را شامل می شود.

بنابراین طرفی که از بر هم خوردن نامزدی دچار آسیب روحی شده می تواند با استناد به قانون مزبور، درخواست خسارت معنوی کند.

باز پس دادن هدایای نامزدی

چنانچه معمول و متداول است در مدت نامزدی و به منظور شیرین تر کردن این ایام، دختر و پسر یا خانواده های آنها به تهیه و رد و بدل کردن هدایایی اقدام می کنند از جمله در دیدارها با اهدای گل و شیرینی یا در مناسبت های مختلف مانند اعیاد مذهبی با تولد طرفین، هدایایی مثل لباس، طلا و امثال آن رد و بدل می شود که در صورت به هم خوردن نامزدی قانونگذار تکلیف هدایا را به این صورت روشن کرده است:

بر طبق ماده ۱۰۳۷ قانون مدنی هر یک از نامزدها می تواند در صورت به هم خوردن وصلت، هدایایی را که برای ازدواج به طرف دیگر یا والدین او داده است مطالبه کند. اگر عین آن هدایا موجود نباشد هدیه دهنده مستحق دریافت قیمت هدیه هایی خواهد بود که از روی عادت نگه داشته می شوند مگر این که آن هدایا بدون تقصیر طرف دیگر از بین رفته باشند.

آنچه از این ماده برداشت می شود این است که به طور کلی از هدایای نامزدی چیزی که ماندگار و از روی عادت قابل نگهداری را می توان باز پس گرفت، بنابراین هدایای نامزدی را می توان به دو نوع تقسیم کرد:

الف: وسایل مصرف شدنی و غیر قابل نگهداری مانند: گل و شیرینی که قابل باز پس گیری نیستند.

ب: آنچه ماندگار است مانند لباس، پارچه، جواهرات یا ظروفی که به عنوان پیشکش اهدا شده است. در مورد این گونه هدایا آنچه موجود است عیناً باز پس داده می شود مثلاً اگر هدیه عبارت از یک دستبند بوده که موجود است، به همان صورت به اهدا کننده باز می گردد و چنانچه تلف شده باشد و عین آن موجود نباشد، مبلغ آن به اهدا کننده داده می شود. در بعضی موارد فقدان هدیه تقصیر مصرف کننده نیست که در این صورت ضامن پرداخت قیمت نیز نیست.

مثلاً اگر اهدایی ظرفی باشد و بدون تقصیر استفاده کننده یا طلایی باشد که مفقود شده یا به سرقت رفته باشد. ذکر این نکته ضروری است که منظور قانونگذار در تقصیر غیر عمدی هدیه، آن است که هدیه گیرنده به طور عمدی آن را تلف نکرده باشد.

استرداد هدایا در صورت فوت یکی از نامزدها:

ماده ۱۰۳۸ قانون مدنی یادآور شده است در مورد پرداخت قیمت هدایایی که عیناً موجود نیست چنانچه در اثر فوت یکی از نامزدها وصلت به هم بخورد، طرف مقابل وظیفه ای از بابت برگرداندن بهای هدایا به خانواده متوفی نخواهد داشت.

در این ماده با توجه به فوت یکی از طرفین خاطرات وی محترم شمرده شده و در مورد اموالی که عیناً موجود نباشد قیمت آن را قابل دریافت نمی داند. بنابراین چنانچه خود مال موجود باشد و طرف مقابل نیز مایل به باز پس گیری آن باشد، می تواند همان مال اهدایی را دریافت کند در غیر این صورت نمی تواند بهای آن را درخواست کند.

اداره آموزش های مردمی معاونت آموزش قوه قضائیه

شرایط ازدواج موفق



وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


http://maktoobshop.com



چرا بعضی از ازدواج ها برای همیشه دوام می آورند اما بعضی دیگر در کشمکش غرق می شوند و در نهایت هم محکوم به شکست هستند. آخرین تحقیقات روانشناسان اگر توسط زوج ها جدی گرفته شود قطعا می تواند کمک شایانی در حفظ ازدواج باشد. کافی است سرنخ های کوچک را کمی جدی بگیرید. سرنخ هایی که می تواند در یک عکس قدیمی دوران دبیرستان شما وجود داشته باشد و یا حتی در یک مبل راحتی اتاق نشیمنتان خودنمایی کند. ۱۰راه برای داشتن یک ازدواج ضدضربه.

برای آشتی پیش قدم شوید

آیا شما کسی هستید که بعد از جروبحث قدم اول را برای عذرخواهی کردن برمی دارد؟ جدیدترین تحقیقات نشان می دهد که اگر یکی از شما دو نفر بلافاصله بعد از جروبحث برای آشتی قدم برمی دارید و اخم کردن را کنار می گذارید پس ازدواج محکمتری نسبت به دیگر زوج هایی دارید که هیچکدام حاضر نیستند برای پایان دادن به یک دعوا پیشقدم شوند و از دل دیگری در بیاورند.

گذشت هم اندازه دارد

گذشت اتفاق بسیار جالب توجهی است. خیلی از زنان از آنچه که می خواهند به راحتی چشم پوشی می کنند تا همسرانشان را خوشحال کنند اما تحقیقات اخیر نشان داده گذشت بیش از حد گاهی اوقات دردسرسازی می شود. با این وصف زنانی که کمتر از حقوق طبیعی و منطقی خود چشم پوشی می کنند ازدواج های موفق تری نسبت به بقیه دارند.

با هم بخندید

این یک نشانه خوب است. خندیدن استرس را کم می کند. این را بدانید که اگر کمتر بخندید استرس بیشتری خواهید داشت و همین مسأله می تواند تأثیر مستقیمی روی زندگی زناشویی شما داشته باشد. بنابراین سعی کنید این استرس را از بین ببرید. برای این کار دم دست ترین راه را انتخاب کنید. مثلا هفته ای یکبار یک فیلم کمدی اجاره کنید و هر دو با هم تماشا کنید تا در واقع به لحاظ روحی هر چند روز یکبار ریکاوری کرده باشید. این ریکاوری همان خندیدن با یکدیگر است.

جملات مثبت را از هم دریغ نکنید

معمولا هر چند وقت یکبار به همسرتان «بله» می گویید؟ یا یک واژه مثبت دیگر. روانشناسان بر این باورند که تعداد جمله های مثبت و منفی که در یک محاوره معمول بین شما و همسرتان رد و بدل می شود تأثیر بسزایی در دوام زندگی زناشویی شما دارد. اگر در مقابل هر یک جمله نه چندان خوشایندی که هر از گاهی بین شما و همسرتان رد و بدل می شود ۵جمله زیبا و دوست داشتنی به یکدیگر بگویید شک نکنید که زندگی مشترک شما با دوام تر خواهد شد.

شما شروع کنید، او تمام

جمله هایی که از شما و همسرتان شنیده می شود به خوبی نشان می دهد که چقدر شبیه هم هستید. شما جمله ای را شروع می کنید و همسرتان ناخودآگاه آن را همانطور تمام می کند که شما انتظارش را داشتید. این یعنی اوج شباهت. اگر این اتفاق برای شما می افتد بدانید که بسی خوشبخت هستید.

لبخند بزنید

تحقیقات اخیری در هندوستان روی ۶۵۰نفر از مردمان میانسال نشان داده آن عده که در عکس های دوران نوجوانی شان بیش از بقیه لبخند به لب دارند در زندگی زناشویی خود موفق تر بوده اند و البته خبر بد برای آن دسته از افرادی که در دوران نوجوانی همواره روی مودهای بی حوصلگی بوده اند و کمتر لبخند به لب داشته اند اینکه زندگی زناشویی آن در خطر است!

خوب بخوابید

خواب شبانه بد می تواند روز شما را خراب کند. چطور؟ کاملا طبیعی است وقتی خوب نمی خوابید روز بعد اعصاب و روان تان به هم ریخته است و در نتیجه هیچ بعید نیست در آن روز خاص روابط خانوادگی تان را هم درست به خاطر بی حوصلگی به تنش بکشانید. اگر این بدخوابی ها تکرار شود آنوقت تنش هم به جز لاینفک زندگی شما تبدیل خواهد شد. پس سعی کنید شب ها کامل و منظم بخوانید.

جملات رومانتیک فراموش نشود

«من آشغال ها را بیرون گذاشتم»، «من ظرف ها را شستم» گاهی اوقات این جملات می توانند بسیار رمانتیک باشند به خصوص وقتی مخاطب شما همسرتان باشد. بهتر است در کارهای خانه مشارکت وجود داشته باشد چون اگر همه امورخانه تأکید می کنیم همه امور فقط به عهده یکی از شما دونفر باشد آن فرد به مرور زمان احساس بی ارزش بودن می کند این موضوع برای زندگی شما خطرناک خواهد بود.

از تو متشکرم

خوشبختی گاهی فقط در سه کلمه خلاصه می شود.«از تو متشکرم» همسرانی که در قبال کارهی کوچکی که برای هم انجام می دهند از این سه کلمه استفاده می کنند و به زبان ساده قدردان زحمات ریز و درشت یکدیگر هستند زندگی محکم تری خواهند داشت. اگر بابت کاری از شما قدردانی شود طبیعی است که مایل به تکرار آن هستید. خوب دقت کنید. این اتفاق به یک مکانیزم چرخشی در زندگی شما تبدیل می شود. این هم درست همان چیزی خواهد بود که لازمه خوشبختی شماست.

شبیه هم باشید

زوج هایی که عادت های مشابهی دارند زندگی بادوام تری خواهند داشت و در واقع ازدواج آنها موفق تر خواهد بود. اگر بین یک زن و شوهر فقط یکی از آنها سیگاری باشد احتمال جدایی بین آنها خیلی بیشتر از زوج هایی است که یا هر دو سیگاری هستند یا هر دو کلا سمت سیگار نمی روند. عادت های مشابه حتی به شکل منفی زندگی زناشویی را بادوام تر می کند.

تلفن ها را کوتاه کنید

وقتی در طول روز همسرتان سرکار است بدنیست یکی، دوباری با یک تلفن کوتاه احوال او را بپرسید. البته تأکید بر تلفن کوتاه است آن هم حداکثر دوبار در روز چه اینکه بیشتر از این ممکن است اوضاع را خراب کند. زنگ بزنید و برای یک دقیقه فقط حالش را بپرسید و یک خسته نباشید به او بگویید. حرف های بیشتر را بگذارید برای وقتی که او به خانه بازمی گردد. اگر پای تلفن مکالمه را طولانی کنید آن هم بدون توجه به اینکه همسرتان سرکار است و از هر موضوعی حرف بزنید هم او را کلافه کرده اید هم دیگر حرفی برای شب هنگام که به خانه برمی گردد و باقی نگذاشته اید.

اختصاصی مجله اینترنتی برترین ها Bartarinha.ir

مطالب پیشنهادی

سرطان سینه و تمامی گفتنی های آن

نقش مردان در زمینه بهداشت باروری همسران
کاهش مرگ و میر زنان باردار با برنامه مادری ایمن
مادران شاغل و نگهداری کودکان

تمرینات ورزشی در دوران حاملگی و قبل از زایمان

معیارهای ازدواج موفق




وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


http://maktoobshop.com

یکی از دلایل شکست در زندگی زناشویی این است که افراد پیش از ازدواج مکالمه طولانی و جدی با یکدیگر ندارند. در اینجا سوالاتی را مطرح کرده ایم که به شما در شناخت بهتر همسر آینده تان کمک می کند. حقیقتا این سوالات، کلیدهایی طلایی هستند و اگر شما و همسرتان این نکات را از یکدیگر بدانید امکان شکست در ازدواج تان کمتر خواهد بود.

چه عادت هایی دارد؟

آیا شما سحرخیز هستید؟ همسر آینده تان چطور؟ چند ساعت در شبانه روز تلویزیون تماشا می کنید؟ آیا طرف مقابلتان آدم ولخرج، مقتصد یا خسیسی است؟ چقدر کار می کند؟ بهتر است بدانید همسر آینده تان چقدر زمان صرف حمام رفتن، خوابیدن یا کارهای شخصی اش می کند؟ آیا این زمان ها با ساعت طبیعی زندگی شما در تداخل است یا نه؟

زبان ابراز عشق طرف مقابلتان چیست؟

وقتی از صمیم قلب به کسی که دوستش دارید، حرف های دلتان را می زنید در او احساس عشق را بیدار می کنید. برخی افراد زمانی که یک هدیه دور از انتظار از طرف مقابل دریافت می کنند به اوج عشق می رسند. روشی که به وسیله آن افراد به عشق می رسند «زبان عشق» آنهاست. این زبان می تواند تماس فیزیکی، سپری کردن اوقات فراغت با یکدیگر یا کلمات عاشقانه و هدیه باشد. مطمئن شوید که زبان عشق یکدیگر را پیدا کرده اید.

نظر طرف مقابل در مورد فرزند چیست؟

آیا شما فرزند می خواهید؟ چند تا؟ آیا شما و همسر آینده تان بر سر تعداد فرزندان موافق هستید؟ بسیار مهم است که هر دو موافق یک نوع روش تربیتی خاص باشید.

روابط خانوادگی او چگونه است؟

خانواده او چگونه هستند؟ افراد خانواده چگونه با یکدیگر رفتار می کنند؟ دانستن این مطالب به این معنا نیست که شما حتما در آینده خانواده ای شبیه خانواده همسرتان خواهید داشت، اما به شما در شناخت بهتر و بیشتر او کمک می کند. بیشتر شخصیت او در همان خانواده شکل گرفته است. همه خانواده ها مشکلاتی دارند، از ابتدا موضع خود را مشخص کنید، آیا دوست دارید با آنها بیش از حد صمیمی شوید یا می خواهید فاصله را با آنها نگه دارید؟

طرف مقابل چگونه از پس لحظات سخت برمی آید؟

ازدواج همیشه آسان نیست، اختلاف نظر همیشه وجود دارد. گاهی اوقات شما و همسرتان هر دو خسته اید و به کمی تنهایی نیاز دارید. در کنار مشکلات کوچک مشکلات بزرگ هم به وجود می آید.

از دست دادن شغل، بارداری بدون برنامه ریزی، سقط بی دلیل جنین، فوت یکی از اعضای خانواده، تصادف ماشین، بیماری های جدی و... مشکلات غیرقابل پیش بینی هستند. آیا شما و همسرتان در مواجهه با این مشکلات دلسرد می شوید؟ آیا شما یا همسرتان برای کنترل امور به یکدیگر کمک می کنید؟ آیا یکدیگر را در شرایط سخت تنها نمی گذارید، حتی اگر زندگی آن طور که تصور می کردید پیش نرفته باشد؟

آیا هر دو اعتقادات مذهبی یکسانی دارید؟

همسر آینده شما ممکن است یا بسیار مذهبی باشد یا اصلا مذهبی نباشد، اما به هر حال بیشتر افراد حد معقولی از مذهب را در زندگی شان دخالت می دهند. اگر شما و همسرتان اعتقادات مذهبی متفاوتی دارید، چگونه می خواهید فرزندانتان را تربیت کنید؟ حتما لازم نیست که بر سر کوچک ترین مسائل دینی با هم موافق باشید، اما باید در اصل پیرو یک اعتقاد باشید.

انتظار او از ازدواج چیست؟

از کار خانه گرفته تا حساب های پس انداز، همسرتان از شما انتظار دارد در زندگی زناشویی چه مسوولیتی داشته باشید؟ شما از او چه انتظاری دارید؟ آیا انتظار دارید یک زندگی زناشویی عاشقانه داشته باشید یا فکر می کنید این کارها مربوط به پیش از ازدواج است؟

هر دو طرف باید منظور و انتظار واقعی خود از ازدواج را بدانند و برای درک انتظارات طرف مقابل کوشش کنند.

اهداف زندگی طرف مقابلتان چیست؟

در لحظاتی که بسیار عاشق هستید و مطمئنید این دختر یا پسر همان است که می خواهید، فراموش نکنید هدف های زندگی طرف مقابل را بشناسید. یک سوال قدیمی وجود دارد که همه باید از همسر آینده خود بپرسند: «تو ۱۰ سال آینده خود را کجا می بینی؟» یا «می خواهی ۲۰ سال آینده چه زندگی ای داشته باشی؟»

اهداف شغلی طرف مقابلتان چیست؟ کجا می خواهد زندگی کند؟ دوست دارد در جایی ثابت باشد یا هر جا باد می وزد برود؟

هر کس یک طرح یا آرزوی اصلی دارد. دریابید. آیا شما می خواهید همسفر رویاهای همسر آینده تان باشید یا نه؟!

البته نمی توانید همه چیز را در مورد همسرتان بفهمید. گذر زمان شما را پخته تر خواهد کرد و مطالب بیشتری در مورد هم می فهمید. اگر مسائل اصلی و اولیه را از ابتدا درست کنار هم قرار دهید تا آخر عمر یک زندگی شاد خواهید داشت.

از: پایگاه فرهنگی هنری ایران ناز

مطالب پیشنهادی

سرطان سینه و تمامی گفتنی های آن

نقش مردان در زمینه بهداشت باروری همسران
کاهش مرگ و میر زنان باردار با برنامه مادری ایمن
مادران شاغل و نگهداری کودکان

تمرینات ورزشی در دوران حاملگی و قبل از زایمان

معیارهای ازدواج


http://maktoobshop.com/


یکی از مسائل بسیار مهم و اساسی قبل از ازدواج در نظر گرفتن معیارهایی برای انتخاب همسر است . به جرئت می توان گفت بیشترین مشکلاتی که در زندگی مشترک به وجود می آید به خاطر این است که دختر و پسر ، همسر مناسب خود را انتخاب نکرده اند و پس از چند سال زندگی متوجه می شوند این دو مناسب یکدیگر نبوده اند. پس جا دارد برای این انتخاب وقت بگذاریم و مطالعه کنیم.

معیارها و ملاک هایی که در انتخاب همسر باید در نظر گرفته شود دو نوع است:

الف) آنهایی که رکن و اساس اند و برای یک زندگی سعادتمندانه حتماً لازم اند.

ب) آنهایی که شرط کمال هستند و برای بهتر و کاملتر شدن زندگی لازم اند و بیشتر به سلیقه افراد و موقعیت آنها بستگی دارند.

اگر گذشته فردی که می خواهید با وی ازدواج کنید خیلی شیک بوده، اصلاً بالاتر از گل به او نگفته اند، و گذشته شما همه اش درد و رنج و زحمت بوده، و دائم خون دل خورده اید؛ رهایش کنید این فرد مناسب زندگی شما نیست.

یکی از معیارهایی که باید حتماً در ازدواج در نظر گرفته شود،عامل مذهب و نگرش فرد مقابل نسبت به مذهب است. اگر شما فردی هستید که به اصول و فرامین مذهبی معتقدید، ولی شخص مورد نظرتان ، نسبت به مذهب بی اعتماد یا بی تفاوت باشد، شما با هم زندگی خوبی نخواهید داشت.انسان متدین، همسری متدین می خواهد، اگر یکی متدین و دیگری بی دین و بی قید باشد، خوشبخت نخواهند شد. بنابراین از این لحاظ باید فردی را انتخاب کنید که همانند شما فکر کند.

یکی دیگر ازمسائل تناسب خانوادگی است. ازدواج با یک فرد مساوی است با پیوند با یک خانواده، فامیل و یک نسل؛ خانواده دختر و پسر باید با یکدیگر سنخیت و تناسب داشته باشند. در انتخاب همسر معقول نیست شما بگویید «من می خواهم با این فرد زندگی کنم و کاری با خانواده اش ندارم» چرا که این فرد جزیی از همان خانواده و فامیل و شاخه ای از همان درخت است.

این شاخه، از ریشه همان درخت تغذیه کرده؛ مسلم است که بسیاری از صفات اخلاقی، روحی، عقلی و جسمی آن خانواده و فامیل از راه وراثت و تربیت و محیط به این فرد منتقل شده است، این فرد در دامن همان خانواده بزرگ شده است. باید موقع ازدواج ارزش های درون خانواده فرد را بررسی کنید و با ارزش های درون خانواده خودتان مقایسه نمایید. اگر این ارزش ها با یکدیگر تناسب داشته باشند، شما زندگی آرامی خواهید داشت. در مقایسه ارزش ها دقت داشته باشید. برای مثال اگر در خانواده شما تحصیل یک ارزش است، در خانواده فرد مقابل نیز تحصیل یک ارزش باشد، اگر در خانواده شما حجاب یک ارزش است، در خانواده طرف مقابل حجاب ضد ارزش نباشد.

آنچه در تناسب اجتماعی باید در نظر داشت،ارتباطات و رفت و آمدهای خانوادگیاست. این که خانواده با چه افرادی رفت و آمد می کنند و دارای چه جایگاهی هستند، آیا شهرت اجتماعی دارند یا خیر، مهم است. همه اینها در جایی جمع می شود که به آن تناسب اجتماعی می گوییم. در حقیقت مردم دوست دارند با افرادی رفت و آمد کنند که از جایگاه اجتماعی خوبی برخوردار باشند. دو خانواده باید از این حیث با یکدیگر تناسب داشته باشند. مسئله دومتناسب رفتار اجتماعی دختر و پسر است. مثلاً اگر یک دختر لوس و جلف با مرد متین و موقری ازدواج کند، تحمل رفتار اجتماعی زن برای مرد مشکل است.

بنابراین از مسائل مهم انتخاب همسردر نظر گرفتن تناسب اجتماعی دو خانواده است و چقدر خوب است که پسر و دختر در یک ردیف اجتماعی با هم ازدواج کنند.یکی دیگر از مواردی که باید در ازدواج در نظر گرفت مسائل مالی و اقتصادی است، هر چقدر دو خانواده از لحاظ مالی در یک سطح باشند ازدواج، ازدواج خوبی است. صلاح نیست دختر و پسر و خانواده هایشان از لحاظ مالی و ثروت تفاوت زیادی با هم داشته باشند، ازدواج دو طبقه متضاد اجتماعی همیشه مشکلاتی به همراه خواهد داشت. شما نمی توانید با فردی زندگی کنید که از نظر اقتصادی در ردیف شما نیست، هرگز این کار را نکنید.

برای مثال کسی که از نظر اقتصادی در یک طبقه بالای اجتماعی است در ناز و نعمت بزرگ شده، همه چیز برایش مهیا بوده، هیچوقت مشکلات و تنگنای مالی نداشته است، حالا با فردی از خانواده بسیار پایین از نظر اقتصادی ازدواج می کند که سبک زندگیش با این فرد متفاوت بوده است.

فرهنگ خانوادگیش متفاوت، نیازهایش متفاوت. فرضاً قرار می شود این دو با یکدیگر به مهمانی بروند، شخص اول هر لباسی می پوشد خجالت می کشد، احساس می کند نازیباست ، مورد تأییدش نیست، در عوض همسرش زمانی که به خانه آنها می رود احساس کدخدایی می کند. خانه سطحش پایین است.

این احساسات در وی ایجاد تعارض می کند. عصبانی می شوند، با هم دعوا می کنند، دعوا بر سر یک قضیه بسیار ساده زندگی است ولی ریشه اش در عدم همخوانی و تناسب طبقه اقتصادی است، اکثر دعواهای چنین زن و شوهرهایی بعد از میهمانی ها شروع می شود.

یکی دیگر از معیارهایی که باید در ازدواج در نظر گرفته شود، تناسب تحصیلی است. بسیار خوب است که زن و شوهر از نظر معلومات و تحصیلات علمی، خیلی با هم فاصله نداشته باشند و در ردیف یکدیگر باشند تا تفاهم بیشتر در زندگی شان به وجود آید. مهم است که زن و شوهر سطح دانششان به هم نزدیک باشد، زنی که تحصیل کرده و دانشگاهی است نمی تواند همسر یک مرد بی سواد یا کم سواد باشد. اگر هم توانست مدت کوتاهی می تواند ولی در درازمدت خیر. ممکن است یک آدم بی سواد بسیار فرهیخته باشد، مهربان و سطح آگاهیش هم بالا، کلاً شخصیت خوبی داشته باشد ولی در اینجا تشابهاتی وجود ندارد. بالاخص این که تفاوت یک زن تحصیل کرده با یک مرد تحصیل کرده بسیار زیاد است.

غالباً خانم تحصیل کرده از تحصیلاتش در طول زندگی استفاده می کند ولی مرد تحصیل کرده کمتر. برای مثال خانمی که در رشته هنر تحصیلات دانشگاهی دارد، می توانید آثار هنری را در تمامی خانه ملاحظه کنید اما ممکن است آقای مهندس برق در سیستم برق خانه اش کلی اشکال داشته باشد! به نظر می رسد زندگی با زن تحصیل کرده راحت تر است. او خیلی زودتر مسائل را می فهمد و نیاز نیست که خیلی تکرار کنید. متقابلاً مردی که دارای تحصیلات عالی است نمی تواند با زنی که دارای تحصیلات پایینی است ازدواج کند. حتی بهتر است مردان یا زنان پزشک با هم ردیفان خود ازدواج بکنند. یکی از چیزهایی که باید در ازدواج رعایت شود

فاکتورهای حرفه ای است. بنابراین سطح تحصیلات و سطح حرفه در زندگی زناشویی بسیار مهم است.

حالا که به مسئله تحصیل اشاره کردیم خوب است که به مسئله تفکر نیز اشاره کنیم. متأسفانه مردان ما بسیار مقیدند که همسر زیبا داشته باشند، در صورتی که زیبایی در آمار جهانی بهداشت فقط ۲۵ نمره دارد در حالی که به تفکر ۳۰۰ نمره داده اند. در مورد عروس خانم همیشه می پرسند آیا زیبا هست یا نیست. زیبایی دوره محدودی دارد، ولی ما نمی توانیم تفکر و تعلیم و تربیت را انکار کنیم. بعضی از مردم ما در ازدواج جایی برای تفکر باز نگذاشته اند.

اولین چیزی که در تفکر جلوه گر می شود،عامل هوش است. زندگی با یک آدم کم هوش بسیار مشکل است. ممکن است بپرسید چگونه می شود هوش یک نفر را قبل از ازدواج تشخیص داد؟ پاسخ بسیار آسان است. افرادی که درجه هوشی خیلی پائین دارند کاملاً در رفتار و کردارشان مشخص است، پختگی لازم را ندارند، قدرت تشخیصشان ضعیف است. عامل دیگر تشخیص هوش، تفکر انتزاعی است. انتزاع کردن یعنی بیرون کشیدن، و تفکر انتزاعی یعنیتوانایی استنباط و درک مفاهیم از موقعیت های کلی. این نوع تفکر ابعادش بسیار گسترده است، افرادی که تفکر انتزاعی دارند خیلی زود شما را می فهمند. لازم نیست که دائم برایشان تکرار کنید. بعد دیگرش، تفکر حل مسئله ای است، تفکری که در آن انسان می تواند مسائل خودش را حل کند. کسانی که این نوع تفکر را ندارند دائم دور خودشان می چرخند، گیج اند، دائم می پرسند چه گفتی، یعنی چه، منظورت چه بود…. کسی که این نوع تفکر را ندارد به همسری برنگزینید. گاهی اوقات افراد از روی ترحم با فردی ازدواج می کنند که از نظر هوشی در سطح پایینی است، می خواهند ایثار کنند ولی سخت در اشتباهند.

زندگی با افراد کم هوش بسیار مشکل است.کسی که تفکر و هوش خوبی دارد کیفیت فراوان در مدیریت دارد. یکی از ارکان اصلی مدیریت ، تفکر خوب است. یکی دیگر از معیارهایی که باید در ازدواج در نظر گرفت گذشته افراد است. یعنی، باید تشابهاتی بین گذشته شما با گذشته فردی که می خواهید با وی ازدواج کنید باشد. اگر این تشابهات بود، آن وقت شما به درک متقابل خواهید رسید. بسیاری از مردم می گویند همسرم مرا درک نمی کند. درک چه موقع صورت می گیرد، زمانی که ما سرنوشت مشابهی داریم، شما کسی را درک می کنید که در زندگی تان باشد، یک غریبه را نمی شود درک کرد. اگر گذشته فردی که می خواهید با وی ازدواج کنید خیلی شیک بوده، اصلاً بالاتر از گل به او نگفته اند، و گذشته شما همه اش درد و رنج و زحمت بوده، و دائم خون دل خورده اید؛ رهایش کنید این فرد مناسب زندگی شما نیست. گذشته بسیار مهم است. این فرد نمی تواند شما را درک کند. نمی تواند بفهمد موقعیت فعلی را به چه قیمتی به دست آورده اید؛ برایش اهمیتی ندارد.

تمام آنچه با زحمت به دست آورده اید را جزء بدیهیات و لوازمات زندگی می داند، حتی گاهی اوقات اصرار می کند موقعیت فعلی را نیز از دست بدهید در حالی که موقعیت فعلی حاصل یک عمر تلاش شماست. در ازدواج به سراغ فردی بروید که گذشته ای مشابه شما داشته باشد و شما را درک کند.

یکی از مسائلی که در گذشته ماست، عشق و عاطفه در زندگی است. بعضی ها در گذشته ، بسیار دوست داشته شده اند، مثل این که هیچکس به اندازه اینها مهم نبوده است، مانند عروسک در دست این و آن مورد نوازش و محبت قرار گرفته اند. عده ای دیگر اصلاً مورد توجه نبوده اند و کسی به اینها اهمیتی نداده است مثل این که اصلاً شناسنامه ای ندارند . حالا اگر این دو نفر با هم ازدواج کنند ، نمی دانند چه اتفاقی می افتد . گاهی می گویند این شخصیت خلاء عاطفی مرا پر خواهد کرد. در صورتی که چنین نیست. کسی که هیچوقت مورد محبت قرار نگرفته، تشنه محبت است، هرچه محبت کنید سیراب نمی شود. همیشه می پرسد مرا دوست داری، می گویید بله، باز می پرسد، قسم می خورید، ولی باور نمی کند. برعکس، شخصی که برایش همه چیز مهیا بوده سیراب است هیچ چیز چشمش را نمی گیرد، به زحمت هدیه ای را برایش فراهم می کنید اما جلب توجهش را نمی کند. گاهی اصلاً شما را تحویل نمی گیرد، آنها آدم های سردی اند، هر کاری کنید فایده ای ندارد، در مقابل آنها وضعیت شما مثل فردی است که می گوید نمی دانم چرا دستم نمک ندارد. می گوییم دست شما نمک دارد اما این شخص سیراب است.

پس بهترین حالت، تعادل است. باید دنبال کسی بگردید که گذشته معتدل داشته استگذشته ما سرنوشت ما را تعیین می کند. خب حالا چطور می توانید به این مسئله پی ببرید؟ کافی است از او سؤال کنید شما را چقدر دوست داشته اند. اگر گفت «تا حالا هیچکس را به اندازه من دوست نداشته اند و از ابتدای امر هر چه خواسته ام برایم فراهم بوده است.» قدری دست نگه دارید. یا مثلاً چنانچه مادر دختر خانم می گوید «اگر قسمت شد و داماد ما شدید این را بدانید که ما تا حالا بالاتر از گل به این دختر نگفته ایم.» بگویید «خداحافظ!» این دختر خیلی به درد شما نمی خورد. پدر و مادرها در محبت کردن به بچه ها، باید حد تعادل را رعایت کنند.

از دیدگاه دکتر مجد، یکی از مسائل بسیار مهم که باید در ازدواج مورد توجه قرار گیرد ردیف فرزندان خانه است. فرزند چندم خانواده باشد خوب است و یا چرا خوب نیست. به اعتقاد ایشان بچه های ردیف اول غالباً دارای وضعیتی هستند که عمدتاً معاون اند، دختر معاون مادر، پسر معاون پدر، بچه های ارشد خانواده غالباً مسئولیت های زیادی را قبول می کنند و مثلاً از دیگر فرزندان مراقبت می کنند، تکالیف اقتصادی و خرید به آنها واگذار می شود بسیاری از کارهای خانه را انجام می دهند. بچه های اول سنگ های زیرین آسیاب هستند. علاوه بر کارهای منزل و خرید و مواظبت از بچه های دیگر باید به عنوان قاضی، مجادلات بین پدر و مادر را نیز حل کنند. بچه های اول عمدتاً زندگی سختی دارند. این زندگی سخت ، مزایا و معایبی دارد.

از این جهت خوب است؛ افرادی که زندگی سختی تجربه کرده اند مسئولیت پذیرند، اتفاقاتی را تجربه می کنند که سبب می شود برای زندگی بعدی پخته شوند، غالباً نظرشان شرط است. اینها رأی شان نافذ است اگر پدر و مادر بخواهند با کسی مشورت کنند معمولاً با فرزندان ارشد است. روی دیگر فرزندان نفوذ دارند، اصلاً گاهی به جای پدر و مادر مهار زندگی را اینها به دست می گیرند. از بعضی جهات هم خوب نیست. اینها معمولاً مظلوم واقع می شوند، حقشان خورده می شود. همیشه زمانی که دو بچه با یکدیگر دعوا می کنند به بچه بزرگتر می گویند تو بزرگتری تو ببخش، و غافل از این که اینها هر دو کودک اند و هر دو احساسات کودکانه دارند.

بچه های آخری چه وضعیتی دارند؟ بچه آخر معمولاً ً هیچ مسئولیتی ندارد. ریلکس است خیلی راحت است. بعد از او دیگر بچه ای به دنیا نیامده و تاج پادشاهی همچنان بر سرش باقی مانده است. اگر در خانه مشکلاتی به وجود بیاید این قدر افراد هستند که مشکلات را حل بکنند بنابراین کاری به این فرد ندارند. به اینها سرویس زیاد داده شده و خیلی به آنها خوش گذشته است به کسی هم که زیاد خوش بگذرد خیلی بد عاقبت خواهد بود. تمام افرادی که به این ترتیب بزرگ می شوند تحمل اتفاقات عادی زندگی را ندارند. هیچ استرسی را نمی توانند تحمل بکنند.

حالا اگر بچه اول خانواده ( پسر) با دختری ازدواج کند که فرزند آخر خانواده است چه اتفاقی می افتد؟ بیچاره پسر، عمری حقش ضایع شده بود و در خانه بچه داری کرده بود حالا هم بایستی از خانمش به عنوان یک بچه نگهداری کند! این دختر خانم هم به کوچکترین مطلبی قهر می کند. اینها همان افرادی هستند که دو ماه بعد از ازدواج چمدانهایشان را بسته اند و راهی خانه پدرشان می شوند.

اگر دختر فرزند اول باشد و پسر فرزند آخر، چه خواهد شد؟ خانم ها معمولاً تحملشان خیلی زیاد است معمولاً دندان روی جگر می گذارند، گاهی نقش مادر را برای همسر بازی می کنند و بعضی مردها نیز از این حالت استقبال می کنند. بچه های اول عادت کرده اند بگویند خب حالا مهم نیست و بعد می بینند که به دردهای روان تنی دچار شده اند.

مسلم است که تربیت خانوادگی بر شخصیت و نحوه رشد افراد اثر می گذارد. به نظر می رسد آنچه بیشتر از ردیف و جایگاه فرزندان خانه اهمیت دارد نحوه تربیت آنهاست. اگر در خانواده راه و رسم زندگی مشترک به افراد آموخته شود و آنها را برای پذیرش یک سری از مسائل و واقعیات زندگی آماده نمایند آخر یا اول بودن آنها چندان اهمیتی ندارند. نکته دیگر این که همیشه برای فرزندان آخر همه چیز مهیا نبوده است. گاهی فرزندان آخر بیشتر از دیگر فرزندان دچار استرس می شوند برای این که پدر و مادر در جوانی بیمار نبوده اند و حالا بیمار شده اند و این در حالی است که دیگر فرزندان خانواده ازدواج کرده اند و مسئولیت پدر و مادر بیمار بر عهده فرزند آخر است. گاهی نیز فرزند آخر خانواده نقش مربی مهدکودک را بازی می کند و خواهران و برادران جهت نگهداری فرزندانشان از بچه آخر کمک می گیرند. از همه اینها گذشته اگر در یک خانواده دو فرزند بیشتر وجود نداشت، یکی اولی بود و دیگری آخری، تکلیف چیست؟ در اینجاست که می گوییم نوع تربیت، نحوه برخورد و گذشته افراد مهمتر از جایگاه آنها در خانواده است.

تناسب سنی

در انتخاب همسر توجه به همتایی و تناسب در سن نیز لازم است. تفاوت سن بلوغ جنسی در دختر و پسر، یک امر طبیعی است، پسر حدود چهار سال دیرتر از دختر به بلوغ جنسی می رسد. پس خوب است که تفاوت سن آنها در امر ازدواج نیز به همین مقدار باشد ( پسر بزرگتر باشد)بهتر است چنین باشد ولی الزامی نیست. اگر در بقیه موارد گفته شده یعنی زمینه های اقتصادی، خانوادگی، اجتماعی، عاطفی، تناسب وجود داشته باشد ولی تناسب سنی وجود نداشته باشد مثلاً زن و شوهر هم سن باشند و یا حتی زن یک سال نیز بزرگتر باشد به شرط این که مرد وقوف و آگاهی کامل به این موضوع داشته باشد مشکل خاصی ایجاد نمی شود. اما ازدواج هایی که اختلاف سنی زیاد وجود دارد مثلاً یک نفر بیست سال از دیگری بزرگتر است اصلاً صلاح نیست.

اخلاق نیک

یکی از ویژگی های اساسی و لازم برای زندگی شاد، اخلاق نیک است. منظور از اخلاق نیک تنها خنده رویی وخوش خلقی اصطلاحی نیست، زیرا خندیدن و … در بعضی مواقع، نه تنها مطابق اخلاق نیست بلکه ضداخلاق نیز هست. منظور از اخلاق نیک ، داشتن صفات و خلق و خوهای پسندیده از نظر عقل و شرع است.

سلامت جسمانی و روانی

سلامت جسمانی و روانی در موفقیت و سعادت زندگی مشترک، نقش مهمی بر عهده دارد. بعضی از بیماریهای جسمانی و روانی اهمیت چندانی ندارند و مانع زندگی نیستند و لطمه ای به آن وارد نمی کنند و با معالجه و مراقبت، درمان می شوند. آنچه باید در زمینه انتخاب همسر مورد توجه قرار گیرد بیماری ها و نقص ها و معلولیت های جسمی و روحی عمیق و غیرقابل درمان است که در طول عمر همراه انسان است و تحملش برای همسر سخت است. توجه نکردن به این امر و برخورد «احساساتی و غیرمنطقی» با آن ممکن است لطمه های سنگینی به زندگی بزند.

همتایی و هماهنگی فرهنگی و فکری

تفاهم و توافق فکری و فرهنگی میان دو همسر در زندگی مشترک، نقش اساسی دارد. برای ایجاد یک زندگی پربار و سعادتمند، باید معماران این کانون بتوانند یکدیگر را درک کنند و مکنونات و محتویات درونی خود را به هم تفهیم کنند و در بسیاری از مسائل، تصمیم مشترک و یکسان بگیرند و بر مبنای آن عمل کنند و در نشیب و فرازهای زندگی، یاور هم باشند و فرزندانشان را براساس یک طرح هماهنگ تربیت کنند.

تناسب سیاسی

دختر و پسر باید از لحاظ گرایش نسبت به مسائل سیاسی شبیه به هم باشند. اگر یک نفر علاقه شدیدی به مسائل سیاسی و شرکت در آن دارد و برای دیگری سیاست هیچ جایی در زندگیش ندارد، در زندگی مشترک دچار مشکلاتی خواهند شد و آرامش لازم را از دست می دهند.

تناسب شخصیتی

دختر و پسری که می خواهند با یکدیگر ازدواج کنند، بهتر است تناسب شخصیتی داشته باشند و از نظر صفات شخصیتی با یکدیگر همسان باشند.

همسرتان را در کـدام روز از مـاه انتخاب کنید؟!

همسرتان را در کـدام روز از مـاه انتخاب کنید؟!




http://maktoobshop.com/



اگر خانم ها می دانستند عادت ماهانه شان چه تاثیری بر انتخاب و آینده آنها می گذارد قطعا زمان خواستگاری شان را با سیکل عادت ماهانه خود تنظیم می کردند! قبل از اینکه در مورد زمان مناسب برای خواستگاری صحبت کنیم باید یادآور شویم که این مقاله بیشتر مناسب خانم هایی است که قرار است برای اولین بار خواستگار محترم را ببینند. حال این دیدار می خواهد در یک جلسه رسمی خواستگاری باشد یا در یک جلسه خانوادگی، در رستوران یا قرار معرفی و ... . مهم این است که شما می خواهید برای برقراری یک رابطه بلند مدت، شریک زندگی خود را انتخاب کنید.





خانم هایی که در اواسط چرخه قاعدگی (مرحله دوم) هستند بیشتر دست به انتخاب هایی می زنند که به روابط کوتاه مدت و گذرا منجر می شوند. در نتیجه بهتر است زمان این انتخاب را به اواخر یا اوایل چرخه (مرحله اول یا آخر چرخه) بیندازند و تا حد امکان در دوران تخمک گذاری (بین روزهای ۱۰ تا ۱۴ یا ۱۶ چرخه) کسی را انتخاب نکنند. در این دوره تمایلات خانم ها بیشتر از روی ظاهر و هوس است و کمتر به خصایص مطلوب یک شریک دراز مدت می اندیشند. این درحالی است که وقتی در اوایل و اواخر چرخه قاعدگی به سر می برند بیشتر به دنبال مردانی می گردند که مناسب روابط سالم و طولانی مدت هستند یعنی بیشتر به شخصیت، حس همدلی و همراهی او اهمیت می دهند. با این حال تمامی این نتایج به صورت احتمال مطرح می شوند و هیچ کدام صد درصد نیستند. شرایط فرهنگی، گزینه های در دسترس، سن، چهره و اندام زنان نیز در نوع انتخاب شان تاثیرگذار است.




دوره ماهانه از لحاظ هورمون شناسی



در مرحله تخمک گذاری میزان هورمون استروژن به اوج خود می رسد. در ادامه نیز اوج گیری ناگهانی پروژسترون روی می دهد که نشانه پاره شدن فولیکول و آزاد شدن تخمک از آن است. از آنجایی که اواسط چرخه قاعدگی بهترین زمان برای بارور شدن تخمک و باردار شدن یک زن است به آن دوره باروری یا پنجره باروری گفته می شود. به مرحله سوم چرخه قاعدگی یعنی روز ۱۴ یا ۱۶ تا پایان چرخه (روز ۲۸) مرحله زرده ای (لوتئال) گفته می شود. در این مرحله تخمک رسیده که در مرحله قبل آماده لقاح بود در صورت بارور نشدن تبدیل به جسمی زرد رنگ می شود. بنابراین ترشح استروژن کم اما میزان پروژسترون همچنان بالا باقی می ماند.



یک روز عاشقش هستید و یک روز متنفر؟!



از نظر خانم ها، مردی برای زندگی ایده آل ارزیابی می شود که یکسری ویژگی های ظاهری، جسمانی، رفتاری و تشخیصی خاص داشته باشد. جالب اینکه ویژگی مرد ایده آل از نظر زنان ثبات نداشته و معمولا مطابق با مراحل مختلف چرخه قاعدگی تغییر می کند. از جمله تغییرات مربوط به تمایل زنان در مورد شریک زندگی می توان به تغییر در تمایلات نسبت به چهره، اندام، تن صدا، شخصیت و خصایص رفتاری مرد اشاره کرد.



خلاصه موضوع از این قرار است!



مرحله اول = روزهای ۱ تا ۷ قاعدگی (زمان مناسب برای انتخاب همسر)



مرحله دوم = روزهای ۱۰ تا ۱۴ یا ۱۶ قاعدگی (زمان نامناسب برای انتخاب همسر).



مرحله سوم = روزهای ۱۴ یا ۱۶ تا ۲۸ قاعدگی (زمان مناسب برای انتخاب همسر)



۶ سال در قاعدگی می گذرد!



اگر ۵ روز را به عنوان متوسط تعداد روزهای مرحله اول قاعدگی در نظر گرفته و آن را در تعداد چرخه های قاعدگی یک زن در هر سال (یعنی در دوازده) ضرب کنیم و سپس عدد به دست آمده را در عدد ۳۸ یعنی متوسط سال هایی که یک خانم دوره ماهانه دارد، ضرب کنیم و این مقدار را تقسیم بر ۳۶۵ روز (یک سال) کنیم به عدد ۲/۶ سال می رسیم. به عبارت دیگر هر زن به طور میانگین بیشتر از ۶ سال از عمر خود را در این دوره به سر می برد!



چرخه معمول دوره ماهانه چیست؟!



در ابتدا جا دارد توضیحی در مورد چرخه قاعدگی زنان بدهیم. چرخه قاعدگی به یک دوره تقریبا ماهانه گفته می شود که در طول آن تغییرات منظمی در وضعیت هورمونی و تناسلی زنان روی می دهد. کل طول چرخه قاعدگی بین ۲۵ تا ۳۵ روز یا به طور میانگین ۲۸ روز است. مرحله اول هر چرخه با خونریزی قاعدگی شروع می شود که تقریبا ۵ تا ۷ روز طول می کشد. در واقع اولین مرحله از هر چرخه جدید، علامت پایان یافتن چرخه قاعدگی قبلی است.



روزهای قاعدگی بر انتخاب خانم ها موثرند



تغییرات یا نوسانات چرخه قاعدگی با ترجیحات و انتخاب های زنان مرتبط هستند. این نوسانات چند ویژگی دارند؛ یکی از ویژگی های شان این است که تغییرات در یک قالب ناهوشیار زیستی روی می دهند یعنی خود فرد هم ممکن است از آن آگاه نشود. از دیگر ویژگی های آن تکراری بودنش است. به عبارت دیگر، این تغییرات از شروع قاعدگی بعدی دوباره با حالتی نوسانی تکرار خواهند شد. ویژگی بعدی منظم و قابل پیش بینی بودن آنهاست. لازم به ذکر است که این نوسانات در اکثریت زنان رخ می دهند.



۵ سالی هم در تخمک گذاری هستید!



در صورتی که طول دوره چرخه را ۲۸روز فرض کنیم، در ادامه نیمه اول چرخه یعنی روزهای ۷ تا ۱۴ یا ۱۶ ترشح هورمون استروژن به دلیل وجود فولیکول یا تخمک نارسیده در تخمدان رو به افزایش می گذارد. در این صورت روزهای ۱۰ تا ۱۴ یا ۱۶ چرخه، مرحله دوم چرخه یا همان مرحله تخمک گذاری یا فولیکولار نامیده می شود. با فرمول پاراگراف بالا و با تغییر تعداد روز ها از ۵ به ۴ روز به عدد ۵ سال می رسیم، یعنی مدت زمانی که یک زن در طول عمر خود دوره تخمک گذاری را تجربه می کند.


 چاپ   دانلود مقاله 

مطالب پیشنهادی
چه ورزش هایی سلامت کودکان را تامین می کند؟
ورزش چگونه در درمان و پیشگیری از سرطان سینه زنان کمک می کند؟

چگونه عملکرد فیزیولوژیکی و روانی میانسالان افزایش می یابد؟
تکنیک های توان بخشی ورزشی در بیماران مبتلا به آسم

خانم ها همسرتان را خودتان انتخاب کنید

ما با دسترسی ویژه به همه منابع علمی می توانیم مقاله شما را تهیه نماییم

 . 

برای ارائه مقالات (پزشکی-بهداشتیاجتماعی و زیست محیطیبه مجله، روزنامه ،همایش ، کنگره ، دانشگاه  و سازمان مربوطه می توانید به سایت زیر  مراجعه کرده و با پرداخت مبلغ جزیی ، مقاله درخواستی را دانلود نمایید

وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


http://maktoobshop.com/






خانم ها همسرتان را خودتان انتخاب کنید●افلاطون
بدبختی آدمی از جهل نیست، از تنبلی است.
تمام جوامع هنگام گذار از اوضاع پیشین خود به وضعیت های جدیدتر ، با مشکلات پیچیده اجتماعی مواجه بوده اند که از آن جمله موضوع انتخاب همسر و ازدواج است. در این وضعیت معمولاً شناخت انسان ها از یکدیگر کم و انتخاب مشکل تر می شود. از طرفی چون در همه جای دنیا و به خصوص در کشور ما بیشتر مردان انتخاب کننده هستند و پیشقدم می شوند، بنابراین خانم ها کمتر قادرند دست به انتخاب بزنند؛ و حتی وقتی با مردی روبرو می شوند که شرایط مورد نظر آنها را دارد بسیار منفعلانه رفتار می کنند.
شاید شما هم دخترانی را سراغ داشته باشید که با وجود این که به مراتب بالایی از رشد اجتماعی رسیده اند اما نتوانسته اند یک خواستگار مناسب داشته باشند. یکی از مسائل دیگری که برخی از دخترها با آن درگیرند، این است که خواستگاران بسیاری دارند اما هیچ کدام از خواستگارها در مورد ازدواج، مصمم نمی شوند. به این گروه از دخترها، باید اشکال کار را گفت و آموزش لازم را باید داد. از طرف دیگر خانم هایی را در جامعه می بینیم که روز به روز سنشان بیشتر می شود در حالی که فرصتی برای ازدواج نمی یابند. در این مقاله ضمن آموزش برخی از موضوعات مذکور، به خانم ها تلاش می کنیم به شما یادآوری کنیم که نباید نقش اراده را ناچیز شمرد و در این مورد خاص هم فعالانه و با اراده و خواست خود عمل کنید. ما انسان ها عادت کرده ایم وقتی مشکلی پیدا می کنیم همه چیز را به گردن این و آن می اندازیم، اما باید علت مشکلات مان را در وجود خود جستجو کنیم.
●بزرگمهر
روزی به تقدیر است، اما تو در تدبیر کوتاهی مکن.
۱- نخستین معیار ازدواج برای یک مرد، وضعیت ظاهری و به ویژه چهره زن است، چهره ای شاداب و سرزنده و مهربان با تبسمی همیشگی؛ اما شاید همه ما با یک سؤال مواجه شده باشیم که: &#۰۳۹;&#۰۳۹;چرا کسی با ظاهری ضعیف تر از من و یا شرایطی ( شغلی ، تحصیلی ، اجتماعی و ...) پائین تر از من، موفق شده ازدواج مناسبی داشته باشد، اما من ... ؟&#۰۳۹;&#۰۳۹; در این خصوص باید متذکر شویم چهره معیار توجه است اما معیار انتخاب نیست، پس چهره معیاری برای توجه لحظه ای است اما معیاری برای توقف نیست و باید علاوه بر آن به مهارت های ارتباطی جذب کننده دیگری نیز مجهز بود. در عین حال که باز هم روی شاد بودن به عنوان یک معیار کلیدی تأکید می شود اما علاوه بر چهره، کلاً وضعیت ظاهری فرد مثل تیپ او، تنوع در لباس پوشیدن، تمیز و مرتب بودن و ... همگی مهم است.
۲- اگر به مرد خاصی علاقه پیدا کرده اید به او نشان دهید که می توانید او را درک کنید و به نظراتش – حتی اگر مخالف نظر شما باشد – احترام می گذارید. اگر حرفی مخالف نظر شما را بیان کرد ، یکباره آن را رد نکنید و مخالفت نشان ندهید بلکه بگذارید تا حرفش تمام شود بعد در کمال آرامش و صمیمیت، نظر خود را مطرح کنید و بگوئید در برخی موارد با او موافقید. اظهار نظر شما در مورد صحبت مرد مورد نظرتان برای زندگی ، باید این حس را در او ایجاد کند که &#۰۳۹;&#۰۳۹;من به شما نزدیکتر از خودتان هستم و شما را بهتر از خودتان درک می کنم.&#۰۳۹;&#۰۳۹; از طرفی رفتار کلامی شما، همیشه باید با رفتار احساسی شما همخوانی داشته باشد. وقتی احساس مثبت خود را در کلام بیان می کنید، نگاه چهره ای شما هم باید احساس مثبت و خوبتان را نشان دهد. وقتی با محبت، حرفی می زنید نباید چهره ای خنثی داشته باشید بلکه تمام محبت تان باید در نگاه و صدایتان مشهود باشد. یا وقتی انتقاد می کنید لحن صدایتان باید نشان دهد که فقط با آن ویژگی خاص مخالفید اما کل شخصیت او را زیر سؤال نبرده اید.
۳- مهمترین عامل در انتخاب شریک زندگی، اعتماد به نفس است، هر چه درباره این مسئله بگوئیم کم گفته ایم. اعتماد به نفس یعنی تمام زندگی شما و تمام آنچه که دارید. اعتماد به نفس یعنی فرد تصورش از خودش به اندازه واقعی باشد. برخی از دخترها اصلاً اعتماد به نفس ندارند که ابراز وجود کنند و زندگی خود را به رسمیت بشناسند، در حالی که باید به آنها این آگاهی داده شود که تا درست صحبت کردن را تمرین نکنند و نتوانند از خود به دیگران، اطلاعات مناسب بدهند، امکان انتخاب شدنشان طبیعتاً خیلی کم خواهد بود.
شاید بگوئید چگونه می توانم اعتماد به نفس داشته باشم در حالی که همیشه آن را در من سرکوب کرده اند، در دوران بحرانی که شخصیت ما در حال شکل گرفتن بود والدین یا نزدیکان بارها کلماتی مثل بی خاصیت، عقده ای و ... نثار ما کرده اند، یا مدام کسی را به رُخمان کشیدند و هیچ وقت به اعتماد به نفس ما اجازه شکوفایی داده نشد. بخش مهمی از زندگی ما پند و اندرز، سرکوفت زدن و سرزنش شنیدن به خاطر مسائل خیلی پیش پا افتاده بوده، به طوری که از کوچکترین اشتباهات، کوهی ساختند و به سرمان کوبیدند. شاید هم بگویید ما همیشه تحت کنترل دیگران بودیم طوری که اعتماد به نفس مان رشد نکرد و قدرت خلاقیت ما نابود شد.
اما این را بدانید که بزرگترین اندیشمندان، محققان و حتی تمام افرادی که شما در اطراف خود می بینید که اعتماد به نفس دارند، روزی به این درد گرفتار بوده اند اما بر آن غلبه کردند پس شما هم می توانید. در مرحله اول سعی کنید از قضاوت کردن در مورد خودتان، خودداری کنید، همه ما اشکالاتی داریم که به تدریج باید آنها را رفع کنیم. وقتی اعتماد به نفس پیدا کردید تازه متوجه می شوید که چه احساسی دارید، چه آرزوهایی دارید و در دنیا به دنبال چه می گردید؟
از خود بپرسید من در کدام مورد خود را پایین تر از دیگران می بینم؟ ظاهری، مالی، روابط اجتماعی یا تحصیلی؟ و بعد سعی در رفع آن کنید، شاید شما هیچ نقصی ندارید و فقط تصویر منفی از خود دارید. اگر جهان را مملو از انسان هایی بالاتر و برتر و زیباتر از خود ببینید، طبیعتاً دچار احساس حقارت می شوید و همیشه خود را دست کم می گیرید ؛ اما اگر نیروهای درونی بیکران خود را بشناسید و گسترش دهید حتماً اعتماد به نفس بیشتری خواهید یافت و هیچگاه محو شخصیت و جذابیت دیگران نخواهید شد.
اگر کمی به اطراف خود نگاه کنید، افرادی را خواهید دید که نه چندان زیبا هستند و نه تحصیلات بالایی دارند اما کوهی از اعتماد به نفس هستند و این باعث پیشرفت های بسیار زیادی در زندگی و از جمله در ازدواجشان شده است.
●جان. دی. راکفلر
آینده تو بستگی به این روزهایی دارد که پشت سر می گذاری، به تلاشت ادامه بده.
۴- داشتن اعتماد به نفس اولین تأثیر خود را روی طرز صحبت کردن شما نشان می دهد. با خوب صحبت کردن می توانید شخصیت زیبای خود را به دیگران بشناسانید. برخی افراد به دلیل ترسی که از اشتباه کردن دارند کمتر صحبت می کنند، در حالی که باید اشتباه کردن را به عنوان پیش آمدن فرصتی برای یادگیری بیشتر دانست. کسانی که از اشتباه کردن در جلسات آشنایی یا به اصطلاح خواستگاری- و کلاً در تمام مجامع دیگر – واهمه دارند، کمتر اظهار نظر می کنند، در نتیجه آدمی بسته و نفوذ ناپذیر و یا خجالتی جلوه می کنند و باعث می شوند دیگران از آنها دوری کنند. پس در جلسات سؤال کنید، حتی اگر اشتباه سؤال کنید. انسان ها و از جمله مردها، از شخصیت بسته خوششان نمی آید. شخصیت بسته به کسی می گوئیم که در اظهار نظر تردید می کند. می توانید طرز صحبت کردن بهتر را با خواندن کتاب های مناسب تمرین کنید. ما باید از خودمان به دیگران، اطلاعات بدهیم. اگر از خودمان به کسی اطلاعات خوب بدهیم، خواه ناخواه او جذب ما می شود، حالا چه زن باشد و چه مرد. پس در جلسات اظهار نظر کنید؛ شما خود را دوست داشته باشید، دیگران هم شما را دوست خواهند داشت.
در ضمن این که خوب صحبت می کنید، شنونده خوبی هم باشید و با پر حرفی های خود طرف مقابل را خسته نکنید. سعی کنید با یک مرد در مورد مطالبی سخن بگویید که مورد علاقه اوست و با او هم حسی داشته باشید، اما به او راه حلی ارائه ندهید و خود را زیاد عاقل تر از او جلوه ندهید. گاهی به خانم ها – حتی آنها که متأهل هستند- توصیه می کنیم که خیلی خود را با تجربه و باهوش تر از شوهرشان نشان ندهند. حتی گاهی به طور عمد اشتباهاً حرفی را بزنند تا شوهر آن را اصلاح کند و سوء برداشت او را رفع کند. خانم ها با جنبه احساسی یک مرد، سر و کار دارند نه جنبه عقلانی او. بگذارید گاهی مرد شما را از سوء برداشت تان آگاه کند و به اصطلاح چیزی را به شما یاد بدهد، آن وقت بگویید: &#۰۳۹;&#۰۳۹;ای وای، من این را نمی دانستم!&#۰۳۹;&#۰۳۹;
البته منظور این نیست که شما زن ها همیشه باید کم هوش تر از مردها باشید. در فرهنگ ما معمولاً زن، مشاور مرد است. مشاور باید عاقل تر از خود فرد باشد، اما نباید به عاقل تر بودن خود تظاهر کند. مثل پادشاهان که در قدیم، مشاوری برای خود داشتند و مشاور همیشه عاقل تر از پادشاه بود، اما در عمل سعی می کرد پادشاه را بالاتر از خود جلوه دهد.
۵- با خودتان صادق باشید و احساسات درونی خود را بشناسید. شاید شما هم از آن دسته خانم هایی باشید که همیشه کسی بالای سرتان بوده که مدام به شما گفته باید فداکاری و از خود گذشتگی داشته باشید و همیشه باید به فکر شوهر و بچه هایتان باشید و از حق خود بگذارید، طوری که هر وقت می خواهید حق خود را بگیرید، احساس گناه می کنید.●ناتانیل براندون
به اغلب ما از دوران کودکی آموخته اند که به علایم داده شده از جانب دیگران بیشتر توجه کنیم تا علائمی که از درون خودمان است. ما را تشویق کرده اند که نیازها و خواسته های خود را نادیده بگیریم و زندگی مان را براساس توقعات دیگران بنا کنیم.
اگر بخواهید جذاب باشید باید خود را واقعی جلوه دهید، بپذیرید که من بدون اشتباه نیستم آدم طبیعی دوست داشتنی است. حتی ممکن است در حین صحبت کردن از خجالت سرخ شوید، اما هیچ اشکالی ندارد ، بگذارید تا سرخ بشوید. این ابراز طبیعی یک احساس است که در همه ما وجود دارد. کسی که راحت احساسش را بروز می دهد در نظر دیگران انسانی طبیعی و دوست داشتنی جلوه می کند. حتی باعث می شود دیگران هم با شما راحت باشند.
●دوروتی بریگز
وقتی احساسات خود را مخفی می کنیم، از خود و از دیگران بیگانه می شویم. تنهایی ما یک امر نسبی است. 
باید بپذیرید که شما هم مثل تمام انسان های دیگر، حق دارید از چیزی خوشتان بیاید و یا از چیزی اجتناب کنید. شما هم گاهی احساس تنهایی می کنید، گاهی نسبت به کسی خشمگین و عصبانی می شوید، گاهی دلخور می شوید و گاهی هم احساس گناه می کنید. اینها همه احساساتی طبیعی هستند که باید آنها را به بهترین وجه ابراز کنید. باید راه را برای بروز تمام این احساسات باز کنید، اکثر بیماری های جسمی و روحی از انباشته شدن همین احساسات مختلف بر روی هم و تخلیه نشدن آن ناشی می شود، برای همین است که امروزه شاهد افزایش افسردگی و اضطراب در بین زن ها هستیم. اکثر خانم ها، وقتی احساس دلتنگی و یا افسردگی می کنند جلوی گریه کردن خود را می گیرند و سعی می کنند تا خود را نزد دیگران شاد و خوشحال جلوه دهند.
●یک نویسنده
کسانی که بلد نیستند از ته دل گریه کنند، از ته دل خندیدن را نیز بلد نیستند. 
جلوی خشم خود را می گیرید و این خشم را به سوی خودتان سوق می دهید، در مورد نگرانی و اضطرابتان با کسی صحبت نمی کنید و خلاصه تمام احساسات قشنگ انسانی خود را نابود می کنید. در حالی که بروز دادن تمام این احساسات در جای خود و با روشی مناسب، باعث می شود تا با حالات انسانی خود بیشتر آشنا شویم و بتوانیم در ضمن کمک گرفتن از دیگران ، ارتباطات خود را نیز وسعت بخشیم.
۶- با دیگران نیز صادقانه رفتار کنید. به این مهم توجه داشته باشید که درست است همیشه، باید صادقانه حرف بزنید، اما صداقت همیشه باید با درایت همراه باشد، ما عادت داریم صداقت را با صراحت یکی بدانیم. صداقت در مراسم معارفه – یا اصطلاح خواستگاری – به معنی دروغ و راست نیست، بلکه به این معنی است که چه چیزی را باید بگویید و چه چیزی را نگویید. ما حق داریم بعضی چیزها را نگوییم اما اگر چیزی را گفتیم حق نداریم دروغ بگوییم. لازم نیست همه چیز در همان جلسه اول گفته شود. شما اگر یک عیب واضح و مهم دارید آن را نپوشانید بلکه زیرکانه بیان کنید، اما عیب های جزیی خود را- که شاید اصلاً عیب نباشد- لازم نیست در همان جلسه اول خواستگاری بیان کنید. خواستگاری نباید به یک جلسه محدود شود. وقتی مردی بهتر و بیشتر شما را شناخت و با خصایص شما آشنا شد بهتر هم می تواند پذیرای عیب شما باشد.
۷- لازم نیست به اصطلاح زیاد از خود مایه بگذارید و حقوق خود را نادیده بگیرید. اگر طرف مقابل رفتاری داشت که دور از شأن شما بود، حق دارید با متانت و وقار حرف خود را بزنید و خود را دست کم نگیرید. هیچ گاه خود را دیوانه او نشان ندهید، در غیر این صورت احتمال این که او خود را از شما دور کند، زیاد خواهد شد. هیچ وقت از این که ممکن است او را از دست بدهید، نترسید. این ترس می تواند آن چنان شما را مسحور او کند و دیده عقلتان را کور کند که اثر بدی روی رفتار ظاهری شما داشته باشد و همه چیز را به هم بریزد. کلاً در تمام لحظات- و از جمله در هنگام خداحافظی - باید طوری رفتار و صحبت کنید که نشان دهید از طرفی برای شخصیت او به عنوان یک انسان احترام قائلید و از طرفی هم دارای اعتماد به نفس هستید و برای رفتار خود حد و حدودی قائل می باشید. رفتار شما باید در کنترل خودتان باشد. باید هر وقت تصمیم گرفتید خداحافظی کنید ، نه این که آنقدر صحبت را طول بدهید که طرف خسته شود و یا اگر ضعفی در شماست، به آن پی برد.
۸- در مورد راه های انتخاب درست و روش های شناختن طرف مقابل ، بیشتر بررسی کنید تا اگر بعد از تمام این تلاش ها به او رسیدید، روزی از انتخاب خود پشیمان نشوید. برای این که انتخاب درستی انجام دهید باید احساسات خود را کنترل کنید.
●آناتول فرانس
هرگز به احساساتی که در اولین برخورد از کسی پیدا می شود، نسنجیده اعتماد نکنید.
اگر به احساسات خود بیش از اندازه فرصت بروز بدهید باعث می شود نتوانید طرف مقابل را به خوبی بشناسید و ندانسته از او قهرمانی افسانه ای برای خود می سازید که احساسات شما را جریحه دار می کند.
نکته مهمی که لازم است همه ی دخترها به آن توجه کنند این است که تا وقتی سر سفره عقد نشسته اید، به کسی دل نبندید. این دلبستگی می تواند در روحیه و زندگی شما تأثیر بسیار مخربی داشته باشد. کم نیستند دخترانی که به خاطر این وابستگی شدید، حتی سر از بیمارستان در آورده اند. احساس شما همیشه باید در کنترل شما باشد. 
●بیلی هالیدی
گاهی اوقات برنده شدن از باختن، بدتراست. 
وابستگی داشتن، قدرت تفکر شما را محدود می کند، طوری که با هر بار ناکام شدن، تمام دنیا روی سرتان خراب می شود ؛ اما اگر وابسته نباشید می توانید علت رفتار طرف مقابل را بهتر درک کنید و در رفتارتان، آرامش بیشتری داشته باشید. به جهان بدبین نباشید، شما خودتان را تغییر دهید، مطمئن باشید جهان هم خودش را برای شما تغییر خواهد داد و باید در این تغییر یافتن خودتان آنقدر مصمم باشید که موانع را از سر راه موفقیت خود بردارید. 
●روزولت
تا هنگامی که در قلب خود احساس می کنی حق با توست، هرگز از حرف دیگران دلتنگ مباش.
پس در مورد ازدواج هم فعالانه برخورد کنید، نه منفعلانه. شما می توانید انسان بسیار جالب تری باشید طوری که دیگران به شما غبطه بخورند.

اثرات امواج تلفن همراه بر سلامت افراد

چگونه عملکرد فیزیولوژیکی و روانی میانسالان افزایش می یابد؟

ارتباط بین فعالیت فیزیکی و کاهش بیماریها

ورزش های ضد استرس برای بهتر شدن وضعیت روانی و احساسی افراد

ورزش های مخصوص افراد مبتلا به بیماران قلبی و دیابت

ورزش های مفید برای بیماران مبتلا به آلزایمر

ورزش و بیماری های قلبی و استخوانی

چطور میزان فعالیت فیزیکی خود را ارتقاء دهیم؟

همسران در آزمون دشوار تغییر

ما با دسترسی ویژه به همه منابع علمی می توانیم مقاله شما را تهیه نماییم

 . 

برای ارائه مقالات (پزشکی-بهداشتیاجتماعی و زیست محیطیبه مجله، روزنامه ،همایش ، کنگره ، دانشگاه  و سازمان مربوطه می توانید به سایت زیر  مراجعه کرده و با پرداخت مبلغ جزیی ، مقاله درخواستی را دانلود نمایید

وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


http://maktoobshop.com/






همسران در آزمون دشوار تغییربا آن که ارائه اطلاعات رسانه ای و علمی تحقیقی، در باب انتخاب همسر و ازدواج به شدت افزایش پیدا کرده، اما هنوز هم کمتر مفهومی به اندازه ازدواج قربانی عقاید غلط و هنجارهای نادرست اجتماعی شده است. 
تغییر رایج اما از روی اجبار همسر باوری که در میان نسل های قدیمی تر به وضوح رواج داشت و خوشبختانه تقریبا از تمام بوته های آزمون، ناکام و بیرون آمد و با این وجود، امتداد آن، به اشکال جدید و فرم های دیگر در میان نسل حاضر هم خود را نشان می دهد! اما این باور غلط چیست؟ باور به این که همسر خود را بعد از ازدواج تغییر می دهیم و او را با توجه به سلیقه و عقاید خود، به شکل جدیدی که می خواهیم در می آوریم. به نظر می رسد طرفداران این عقیده، انسان را موجودی مانند مجسمه تصور می کنند که از جنس سنگ است و می توان آن را به هر شکلی تراش داد! یا به شکل یک عروسک مومی می بینند که می توانند به راحتی تغییر شکلش بدهند! و حواس شان نیست که این مجسمه یا عروسک، برخلاف نمونه های دیگر، روح و روان هم دارد و خود، موجودی انتخاب گر است که در شرایط فرهنگی اجتماعی خاصی رشد کرده و از خود، عقیده و رای دارد و قبل از ازدواج با آنها، عمری را با سلیقه و باورهای خود زندگی کرده و شخصیتش تا حدود زیادی شکل گرفته است. 
جالب است که در کمتر تعامل یا حتی معامله ای، چنین دیدگاهی اعمال می شود. در بیشتر معاملات حتی در آنها که سر و کار با اشیای بی جان است، کالای مورد نظر عرضه شده و خریدار آن را مشاهده یا امتحان می کند و اگر مطابق میل و سلیقه اش بود آن را خریداری می نماید و اگر نبود منصرف می شود و نهایت تغییری هم که افراد در هنگام معامله برای کالای مورد نظر قائل می شوند، صرفا محدود به تغییرات ظاهری است، اما در ازدواج، با وجود آن که سر و کار با باطن و روح و روان فرد است، طرفین اصرار می کنند که باطن و شخصیت طرف مقابل خود را تغییر دهند و بدیهی است که در برآوردن این خواسته، شکست خواهند خورد. دلایل تمایل به تغییر همسر بعد از ازدواج یکی از اصلی ترین دلایل میل به تغییر دادن همسر، ایده آل گرایی است؛ بدین معنی که وقتی به دنبال ویژگی های ایده آل و مافوق تصور هستیم و این ویژگی ها را در عالم واقعیت در کسی پیدا نمی کنیم ، تصمیم می گیریم با کسی که صرفا ظاهرش را پسندیده ایم ازدواج کرده و بعد از ازدواج، او را تغییر داده و آن ویژگی های آرمانی را در او ایجاد کنیم! 
کاری که البته غیر ممکن است. گاهی هم نوعی ناهوشیاری و داشتن تصورات غلط و موهوم باعث می شود تصور کنیم بعد از ازدواج همه چیز به خوبی و خوشی سپری می شود و خصوصیات نامطلوب همسرمان تغییر می کند و خود به خود مطلوب ما می شود. در حالی که تجربه نشان می دهد کلا تغییر کار سختی است و حتی در شرایطی که افراد با میل و رضایت خود برای تغییر کردن به یک روانشناس متخصص مراجعه می کنند، تا زمانی که خود نخواهند و تلاش نکنند هیچ تغییری در آنها رخ نخواهد داد. 
داشتن اعتماد به نفس پایین نیز باعث می شود که خود را لایق داشتن همسر مناسب نبینیم و از خواسته های خود کوتاه آمده و راضی به ازدواج با کسی که همتا و مناسب ما نیست شویم، به این امید واهی که بعدا او را تغییر خواهیم داد، که البته عکس این حالت هم صادق است، یعنی بعضی اوقات هم اعتماد به نفس کاذب و زیاد از حد سبب می شود برای خود قدرت و توانمندی زیادی قائل باشیم و تصور کنیم با این قدرتی که داریم خواهیم توانست همسر خود را تغییر داده و به فرد مورد علاقه خود تبدیل کنیم که البته در هر دو حالت وقتی زیر یک سقف رفتیم، می بینیم که به رغم اعتماد به نفس کم یا زیاد ما، حقیقت وجودی طرفین، قویا بروز کرده و مانع تغییر خواهد شد. 
بدیهی است دلایل تمایل به تغییر دادن همسر، به این موارد محدود نمی شود، اما مهم این جاست که این دلایل هر چه باشد، نتیجه یکی است: ازدواج نه تنها تغییر دهنده یک طرف، به نفع طرف دوم نیست، بلکه حتی فرآیند تغییر را هم آسان تر نمی کند و برعکس، خصوصیات و ویژگی های نامطلوب را بزرگ تر و برجسته تر نیز می نماید و صفات نهفته را شاخص تر، یا حداقل آشکارتر می کند. 
بسیاری از ویژگی های نامطلوب قابل تغییرند، ولی نه توسط همسر یا دیگران، بلکه این، خود فرد است که می بایست اقدام به تغییر آنها نماید. 
به همین دلیل تعدادی از روانشناسان، برخی ویژگی هایی را که اغلب قابل تغییر نیستند فهرست کرده اند و توصیه شان این است که به دلیل حاد بودن اثر این ویژگی ها بر خود فرد و طرف مقابل، بهتر است از وارد شدن به چنین روابطی کلا خودداری کنیم، این ویژگی ها مختصرا عبارتند از: 
- اعتیاد، بدین علت که مصرف مواد مخدر و اعتیادآور، شخص را به صورت یک برده در می آورد و قابلیت او را برای درک و احساس کردن به شدت مختل می کند. 
- خشم شدید و غیر معمول، که باعث می شود دیگران تا آخر عمر از شخص، وحشت داشته و توسط خشم او کنترل شوند.
- کنترل کنندگی و سخت گیری زیاد، که باعث می شود هرگز احساس آزادی عمل و رفتار و امکان شکوفایی استعدادها و خلاقیت هایمان را نداشته باشیم. 
- شکل نگرفتن شخصیت بالغ در فرد، که اغلب منجر به عدم مسوولیت پذیری مالی و اقتصادی، غیر قابل اعتماد بودن و عدم هدفمندی و بی انگیزگی در طول زندگی می شود و البته به این موارد، می توان اختلالات جنسی، داشتن دوران کودکی پرآسیب، دارا بودن روابط التیام نیافته (با همسر یا نامزد قبلی) و. . . را هم اضافه کرد. 
آیا بعد از ازدواج، زن و شوهر هیچ گونه تغییری نخواهند کرد؟ بی تردید پاسخ منفی است.
تغییر، در اثر ممزوج شدن روح و روان آنها است. بنابراین همسری را انتخاب کنید که قبل از ازدواج، بتوانید او را با تمامیت وجود رفتارها و عقایدش بپذیرید و هرگز به فکر تغییر دادن او نباشید. بسیار دور از ذهن به نظر می رسد که محل آ رامش و زندگی زناشویی خود را به میدان مبارزه تبدیل کنید.
سبحان نورالهی 

اثرات امواج تلفن همراه بر سلامت افراد

چگونه عملکرد فیزیولوژیکی و روانی میانسالان افزایش می یابد؟

ارتباط بین فعالیت فیزیکی و کاهش بیماریها

ورزش های ضد استرس برای بهتر شدن وضعیت روانی و احساسی افراد

ورزش های مخصوص افراد مبتلا به بیماران قلبی و دیابت

ورزش های مفید برای بیماران مبتلا به آلزایمر

ورزش و بیماری های قلبی و استخوانی

چطور میزان فعالیت فیزیکی خود را ارتقاء دهیم؟

آداب مراسم عروسی در خوزستان


وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


http://maktoobshop.com/



آداب مراسم عروسی در خوزستان



در جامعه های انسانی، تنوع بسیار گوناگونی در ساخت و نحوه شکل گیری خانواده ها از فرهنگی به فرهنگ دیگر وجود دارد، یکی از مقدمات این شکل گیریها مراسم ازدواج است. کشور ایران از دیرباز بستر همزیستی اقوام متنوعی بوده است.همزیستی که لازمه ی تداوم آن آشنایی بیش از پیش فرهنگ ها با یکدیگر است.

مراسم ازدواج یا در زبان عامیانه "عروسی" مراسمی سنتی یا آیینی است که طی آن آغاز یک ازدواج و زندگی مشترک یک زوج جشن گرفته می شود، این مراسم در کشورها، فرهنگ ها، ادیان و مذاهب، گروهای قومی و حتی طبقات اجتماعی گوناگون به اشکال مختلفی برگزار می گردد. جشن عروسی از مبحث کارکردی ازدواج جدا بوده و بخش قانونی و کارکردی ازدواج در کشورهای گوناگون معمولا در دفاتر قانونی انجام می شود، اما در بین عرب های خوزستان بخش کارکردی آن نیز با آداب و رسومی همراه است.
چکیده :
در مبحث حاضر سعی بر آن است که مراسم آیینی ازدواج در میان عرب های خوزستان به گونه برجسته و با توجه به جزئیات به توصیف در آید. در مطلب پیش رو مراسم ازدواج از مقدمات آن که شامل خواستگاری، معارفه، تعیین مهریه و تبادل هدایاست تا آخرین مرحله‌ی آن که به اصطلاح خودمانی پاگشا می گویند را شامل می شود. شیوه ی نگارش در این پژوهش مردم نگاری است که به تمام جزئیات پرداخته تا کارکردها و اهداف از شکل گیری این ساخت در جامعه ی عرب خوزستان مشخص شود.

میدان پژوهش :
در کشور ایران علیرغم شهر تهران که عرب های مقیم آن بنا به دلایل مختلفی از کشورهای عربی در آن زندگی می کنند، قوم عرب بومی ایران در مکان های متعددی همچون بوشهر، فارس، بندرعباس، ایلام،  مشهد و کرمان ساکن است، اما جامعه ی مورد بررسی در این پژوهش عرب های خوزستان است که در این پژوهش به دو دسته تقسیم می شوند، یکی عرب هایی که از حوزه ی اهواز به سمت شمال استان هستند و دیگری عرب هایی که از اهواز به سمت جنوب استان ساکنند، به این لحاظ که این دو مجموعه در ارتباط با آداب و رسوم، اندک تفاوتی در کنش اجتماعی آنان دیده می شود.

روش تحقیق :
در تحقیق پیش روی روش پرسشنامه و مصاحبه با ساختار انعطاف پذیر استفاده شده، به این صورت که از مصاحبه شونده خواسته شده خود به شرح کامل مراسم ازدواج بپردازد نه اینکه به سوالات مشخصی پاسخ دهد، در پرسش نامه نیز که سوالات به صورت باز (بدون گزینه) بوده نیز همچون مصاحبه ،پاسخ دهنده دارای مجال فراوانی در پاسخ به سوالات دارد و آرایش سوالات طوری طراحی شده که پاسخ دهنده بتواند علیرغم سوالات خواسته شده مواردی که می داند در سوالات به آنها اشاره نشده را نیز ذکر کند. در هر دو روش جمع آوری اطلاعات، پاسخ دهنده محدودیتی در ارائه مطالب ندارد.



مراسم خواستگاری:
    پسر عرب زمانی به خواستگاری دختر مورد انتخاب خود می رود که اطلاع دقیق در مورد عدم وجود "ناهی" یا معترض در بین خویشاوندان درجه اول خانواده‌ی دختر داشته باشد این امر در حقیقت نوعی احترام از سوی خانواده پسر تلقی میشود. در صورتی که ناهی یا همان معترضی نسبت به این خواستگاری نباشد جوان عرب مرحله ی اول را شروع می کند که در اصطلاح این مرحله را المشیة یا "المشایة" (خواستگاری) گویند. البته رفتن مادر پسر به خانه ی دختر قبل از مشایه و دیدن دختر و گفتگوهایی که بین زنان رد و بدل می شود تقریبا درکشور بین همه‌ی اقوام متداول و مرسوم است.

مثلا زنان عرب برای نشان دادن رضایت خود برای خواستگاری آمدن خانواده‌ی پسر معمولاً می گویند: "مکانکم مفروشه" یعنی جای شما فرش شده است که این امر در فرهنگ عرب نشان دهنده‌ی رضایت برای آمدن به خواستگاری است، قبل از نشست رسمی، خانواده‌ی داماد برای دختر انگشتر و عبایه (چادر‌عربی) و قواره یا لباس به منظور نشان می آورند که به آن "نیشان" می گویند. نیشان در واقع نوعی نامزدی محسوب میشود که از آن روز به بعد زوجین وارد دوره نامزدی میشوند.
     عرب ها جلسه‌ی خواستگاری را "خطبه" نیز می گویند که خطبه دارای آداب خاص خود است. پدر دختر بعد از مشورت با برادران خود و دادن جواب مثبت به خانواده‌ی پسر، آماده‌ی برگزاری مراسم بعدی که یکی از مهمترین مراسم خواستگاری در بین عرب ها است می شود. در این مراسم مهریه که معادل آن در عربی صداق (sədagh)(عبدالنبی قیم، فرهنگ معاصر میانه، 1385، 514) 1 ترجمه شده و خرید وسایل زندگی زوجین نیز تعیین می شود. این مراسم را دربین مناطق مختلف خوزستان با نام های متفاوتی می شناسیم، مثلاً در قسمت های دزفول، شوش، شهر حر، مناطق مرزی صرخه و کعب، سوسنگرد، بستان، هویزه، منطقه ی مرزی رفیع، ملاثانی، ویس و چند مکان دیگر آن را" َگَی" (geiy) (با فتحه بر روی گاف) می نامند، مراسم َگی نام های دیگری دارد، برای مثال مردم عرب آبادان، شادگان، خرمشهر و اطراف آن این مراسم را “قطع حق” ((ghætæ alhagh می گویند. در میان مردم عرب خوزستان به دلیل اینکه در برخی مواقع، قاف، گاف تلفظ می شود لذا به زبان محلی به آن "گطع الحگ" و خطبه می گویند، در اهواز نیز این مراسم به نام های دیگری همچون  گی، صداق و عده (اتعدی) و صیاگ خوانده می شود. مردم امیدیه و خلف آباد و آن نواحی بیشتر صداق یا صیاگ می خوانند.

    اصولا مراسم َگی در خانه ی دختر و یا اقوام نزدیک آن اجرا می شود و حتی الامکان سعی می شود در یک مضیف بزرگ (مکان پذیرایی) یا حسینه ای این کًعدة برگذار شود، به این صورت که خانواده‌ی پسر یک روحانی و تعدادی از ریش سفیدان قوم و خویش و آشنای خود را به همراه می آورند و سعی می کنند از اشخاص موقری دعوت بعمل آورد که نزد خانواده‌ی عروس دارای منزلت و احترام باشند.

در این مراسم، در برخی مناطق حتما یک سید نیز به دعوت خانواده ی پسر شرکت می کند، حضور سید در این مراسم به این دلیل است که عرب های خوزستان برای سادات مقام و ارج  خاصی قائلند، در این مراسم تنها آقایان حضور دارند و خانم ها غالبا در خانه ای دیگر منتظر نتیجه ی مراسم هستند. هدف از برگزاری این جلسه، توافق بر سر میزان صداق یا مهریه‌ی عروس است، در صورتی که ازدواج فامیلی باشد، مبلغ مهریه، سطح مخارج عروسی و تهیه جهیزیه بسیار کمتر از ازدواج با دختر غریبه است.

مبلغی نیز خانواده ی پسر به عنوان حق زن به خانواده ی دختر داده تا با آن وسایل و جهیزیه خریداری شود، بعد از وفاق بر مقدار مهریه ختم مراسم با صلوات به پایان می رسد. شایان ذکر است که در برخی مناطق استان در پایان این مراسم فاتحه ای برای حضرت عباس (ع) خوانده می شود. دلیل خواندن این فاتحه به این منظور است که تعهدی بین خانواده‌ی دختر و پسر به شمار می رود که بر حرف های خود پایبند باشند، خواندن فاتحه در بین عرب های شوش، دزفول، سوسنگرد، هویزه، ملاثانی و برخی مناطق اهواز نسبت به سایر نقاط استان بیشتر به چشم می خورد، در پایان مراسم َگی نیز پذیرایی مفصل به همراه نوشیدن قهوه و چای از میهمانان صورت می گیرد.

بعد از اتمام این مراسم نوبت به مراسم عروسی می رسد. قبل از رسیدن موعد عروسی، یکی از رسوماتی که داماد باید به جا بیاورد خریدن پارچه ی لباس برای مادر عروس، خواهران عروس و زن برادرهای عروس است که در گذشته برای تعداد افراد بیشتری پارچه خریداری می شد اما اکنون به دلیل مشکلات اقتصادی این امر ساده تر و کم هزینه تر اجرا می شود.

مراسم ازدواج:
 روز عروسی نیز آداب ویژه ای دارد، لباس عروس همواره در طول تاریخ اهمیت فراوانی داشته‌است. همه عروس‌ها، مایل بودند زیباتر به نظر برسند، در مورد لباس عروس در دانشنامه های انگلیسی همچون ویکی پدیای انگلیسی این چنین آمده است: رسم پوشیدن لباس عروس به رنگ سفید، به انگلستان در دوره ملکه ویکتوریا باز می‌گردد2. با وجود فراگیر شدن رنگ سفید در برخی از کشورها، عروس‌های هندی، چینی، ویتنامی و ژاپنی همچنان از رنگ‌های ملی خود برای لباس عروس استفاده می‌کنند نوع و کیفیت مراسم ازدواج و پوشش عروس و داماد  به فرهنگ و آداب جامعه بستگی دارد. امروزه لباس توری و سفید رنگ در بسیاری از کشورها و اقوام مرسوم است. البته گاها در اهواز و مناطق و شهرهای جنوبی استان دیده شده که داماد با لباس عربی که همان دشداشه و کوفیه و عگال و بشتbәsht) (است مراسم عروسی را حاضر می شود، اما بیشتر کت و شلوار در بین دامادها متداول است ولی در بین دختران همان لباس عروس سفید استفاده می شود.

     روز ازدواج را عرب ها "عُرس" می گویند3 (عبدالنبی قیم، فرهنگ معاصر میانه، 1385، 566)که همچون واژه ی عروس هر دو عربی هستند و به داماد نیز "عریس" (әri:s)گویند در زبان فارسی عروس همچنین به عنوان نوعی نسبت خویشاوندی سببی هم به کار می‌رود به این معنا که همسرِ پسر شخص عروس است اما عرب ها به آن "چَنَه"می گویند (در عربی فصیح کنه تلفظ می شود) و به داماد یا همان شوهر دختر "نسیب" گویند. برخی خانواده ها نیز چند روز قبل از مراسم عروسی را جشن می  گیرند که به آن "حفله" می گویند.
    همان گونه که در قوانین ازدواج زوجین بعد از آزمایش خون به کلاس توجیه مسائل جنسی فرستاده می شوند از گذشته تا به حال در آداب و رسوم مورد توجه  قرار گرفته بود، که در روز جشن ازدواج شخصی در کنار داماد ایستاده و اصولا این شخص باید جوان و تیز هوش باشد تا مسائل زناشویی را به او گوشزد کند البته رسالت این شخص بیشتر همیاری داماد به هنگام ادای رسوم و احترام به میهمانان است، چرا که اغلب جوانان در روز ازدواج استرس بر آنان قالب شده و ممکن است بعضی از کارهای اولیه را فراموش بکنند که توسط این شخص یادآوری می شود،

این شخص در بین عرب های خوزستان 2 نام دارد که در مناطق جنوبی همچون خرمشهر، ماهشهر، شادگان، آبادان و .. به آن" َوزیر" (væzir) می گویند و تقریبا می شود گفت در باقی مناطق به آن "هَراب" (hærΛb)می گویند که در برخی قسمت ها نیز این رسم کمرنگ شده است. درعربی فصیح هراب یا وزیر را "وصیف"(عبدالنبی قیم، فرهنگ معاصر میانه، 1385، 944)4 گویند.
مرسوم است که مادر و زنان و دختران خویشاوند داماد از شوق و خوشحالی به هنگام دیدن داماد و آوردن عروس به منزلِ داماد که به اصطلاح زفه گفته می شود با کِل به استقبال آنان می روند کِل در اصطلاح عربی هلهله یا هلهوله(hælholΛ) است که با گذاشتن دست بر بالای دهان و حرکت زبان، صدایی جیغ مانند مسلسل واری طنین انداز می کند. هلهله پیامی  بدون کلام است که نشان از شادی دارد.
 به هنگام ورود عروس و داماد در منزل نیز گوسفندی قربانی می شود که عرب های نواحی  شادگان به آن "فدیه" می گویند و به این علت انجام می شود  که  عروس و داماد را از گزند و آسیب مصون دارد، همچنین به منظور دفع چشم زخم نیز می باشد، از دیگر عادات این مردم تیراندازی به هنگام زفه است که در بدو ورود عروس و داماد به منزل دیده می شود که این رسم بیشتر در روستاها اجرا می شود. مرسوم است که در هنگام "زفه" (zæfæ) عروس با پدر و برادرهای خود خداحافظی می کند.
یکی از عادات خاص مردم عرب رقص محلی چوبیه است، رقص محلی یا رقص فولکلوریک قدیمی‌ترین فرم رقص است که نشان‌گر حالات، عادات و فرهنگ یک قوم و یا ساکنان یک منطقه جغرافیائی خاص بوده و در قالب مجموعه‌ای از حرکات موزون اجرا می‌شود. باستان شناسان و مورخین می گویند که رقص بخشی مهم از فرهنگ انسانهای اولیه بود بطوریکه آنان از طریق رقص و با استفاده از حرکات و ریتم احساسات خود را به دیگران بیان می نمودند، رقص چوبیه یکی از همین رقص های فولکلوریک این مردم است که به نظر می رسد از قدمت زیادی برخوردار است.
 از دیگر رسم هایی که در بین سایر اقوام وجود دارد ولیمه یا همان شام عروسی است. یکی از رسم‌ها و سنت‌های اسلامی در مراسم عروسی "ولیمه دادن" است. ولیمه دادن یعنی دعوت عده‌ای از مؤمنین و ارحام و همسایگان و فقرا به میهمانی صرف غذا.

این رسم بقدری مورد توجه پیامبراسلام بود که در مراسم عروسی علی بن ابیطالب (ع) و فاطمه زهرا(س) برآن تاکید کرد و روایتهای بسیاری در مورد تهیه آن ولیمه وجود دارد که همگی بر ساده بودن آن صحه می‌گذارند. ولیمه ی عروسی در بین خانواده هایی که توان مالی خوبی دارند پرهزینه تر تهیه می شود مثلا "اِمفتح"(әmfætæh) یا مفتح که غذای معروف و مرسوم عربی است را برای میهمانان تهیه می کنند. بعد از ولیمه و پایان مراسم عروسی میهمانان نزدیک داماد، عروس و داماد را با هوسه "پایکوبی ای که با شعر و آرزوی موفقیت برای زوجین همراه است" تا درب حجله همراهی می کنند.

همانطور که گفته شد هوسه را مردان و زنان خویشاوند نزدیک داماد اجرا می کنند حال در صورتی که هوسه کننده زن باشد دیگر به آن هوسه نمی گویند بلکه هوسه‌ی زن را گوله می نامند، یکی از هوسه هایی که در اکثر مراسم عروسی خوانده می شود این است که می گویند " مَحروس اِب الله و قرآنه" یعنی انشاءلله خداوند و قرآن زوجین را حراست و حفاظت کند. شب ازدواج را شب زفاف نیز می گویند، شب زَِفاف اصطلاحی است که به شب اول ازدواج و یا به اولین شب پس از ازدواج به ویژه در صورتی که آن شب، عروس و داماد با یکدیگر هم‌بستر شوند می گویند، اصطلاحاً شب زفاف به شبی می‌گویند که عروس را به خانهٔ شوهر می‌برند. لغتنامهٔ دهخدا در سرواژهٔ  "زفاف" چنین آورده‌است5: عروس به خانه شوهر فرستادن و در عربی آن را "لیلةالزفاف" می‌خوانند.

مراسم آیینی پس ازداوج:
بعد از پایان مراسم ازدواج  نیز آداب و رسومی  در بین مردم عرب وجود دارد، از جمله‌ی این آداب و رسوم این است که اقوام عروس و داماد آغاز به دادن هدیه به زوجین می کنند. این هدیه نیز دارای اسمی خاص است و این نام نیز در مناطق مختلف متفاوت است، برای نمونه مردم عرب سمت شمال غرب و مرکز خوزستان منجمله شوشتر، شوش، دزفول، مناطق چعب، الحایی، عبدالخان، شهر حر، ملاثانی، شیبان و شعیبیه اکثرا به کادوی عروسی "هَربَ"(hærbæ) می‌گویند.

اما مردم اهواز، رامهرمز،سوسنگرد مناطق رفیع و هویزه و .."اریوگ"  (әriog)و "نگوط"( nәgu:t) می خوانند، گمان می رود وجه تسمیه ی کلمه ی اریوگ اقتباس از همان صبحانه ای باشد که عرب ها به آن اریوگ می گویند زیرا در گذشته خویشاوندان نزدیک داماد صبحانه‌ی روز اول زندگی زوجین را نیز مهیا می کردند که به دلیل منسوخ و کمرنگ شدن این رسم همان کلمه ی اریوگ برای کادو بکار برده شد البته عده ای کادو را اریوگ و پول نقد را نگوط می گویند حال آنکه مردم جنوب و جنوب غرب خوزستان هدیه ی زوجین را تنها نگوط می گویند، در گذشته عروس مقداری شیرینی از خانواده ی خود برای پذیرایی از مهمانان می آورد به این منوال که شیرینی ای که از خانه‌ی پدری آورده را در ظرفی جلوی میهمان می گذاشت و میهمان بعد از میل کردن شیرینی، هدیه خود که همان" َهربَ"، "نگوط" یا "اریوگ" است را در ظرف می گذاشتند.

 از باورهای مردم عرب خوزستان این است که تازه عروس از سه الی یک هفته به خانه ی کسی نمی رود که اعتقادات مختلفی در این باب وجود دارد  که عده ای نیز مخالف این مورد هستند اما در کل بر این باورند که به لحاظ آسیب شناسی این اعتقاد از جمله باورهایی است که آسیبی به شخص یا اجتماعی نمی زند و کاملا شخصی است هر چند که این باور در حال حاضر کمرنگ شده است در ارتباط با این موضوع در گذشته مردم ویس می گفتند: "العروس لازم ایهل الاهلال علیها".
از جمله وظایفی که بر عهده‌ی خانواده ی داماد است دعوت کردن خانواده‌ی عروس و بعضی بستگان نزدیک آنها در یک هفته بعد از ازدواج است و عروس برای اولین بار بعد از مراسم ازدواج خانواده ی خود را می بیند و بعد از آن دوستان و آشنایان عروس و داماد، زوجین را به خانه‌ی خود دعوت می کنند و این رسم در جنوب خوزستان به شدتی است که زوجین با گفتن کلمه‌ی "وصول" از دعوت کننده به دلیل کمبود وقت پوزش می خواهند.
تقریبا می توان گفت آداب و رسوم ازدواج در این مواردی که ذکر شد خلاصه می شود البته رسم دیگری در بین برخی از سادات عرب وجود دارد و آن ندادن زن به عوام و غیر سید است. البته این رسم نیز تنها در بین عشایر و روستاها آن هم به شکل کمرنگ باقی مانده است
 شهر العسل یا ماه عسل نیز در بین آداب و رسوم ازدواج وجود دارد، در حال حاضر برخی جوانان بنا به سلایق و یا دلایل اقتصادی توان برگذاری مراسم ازدواج را ندارند و تصمیم رفتن به ماه عسل می گیرند. در دایرة المعارف های عربی این چنین آمده که : گمان می رود این فرهنگ متعلق به بیش از 4000 سال پیش باشد که نزد بابلیان بود، طبق آن فرهنگ، پدر عروس می بایست شرابی تهیه شده از عسل را که گمان میرفت می تواند باعث افزایش توانایی شود، به مدت یک ماه به داماد می دهد.

نتیجه گیری :
در کل آداب و رسوم جزئی لا ینفک از شیوه ی زندگی مردم عرب می باشد و به دلیل نوستالوژی و تعهد خاصی که به آداب خود دارند حضور خانواده ها در سبک و سیاق و نوع شکل گیری ازدواج پر رنگ تر دیده می شود، جالب آنکه آدابی همچون شیربها و .. را که به لحاظ اسلامی و اخلاقی مردود بوده را در بین رسوماتشان نمی بینیم. سوالی که در انتهای این پژوهش پیش می آید این است که آیا ازدواج در بین این قوم ساده تر از اقوام مجاور آنان خصوصا در شهرهای بزرگ است؟

منابع :
1 _ عبدالنبی، 1386، (1388)، فرهنگ معاصر میانه عربی – فارسی، تهران، انتشارات فرهنگ معاصر،
2 – دانشنامه ی ویکی پدیا
3 - عبدالنبی، 1386، (1388)، فرهنگ معاصر میانه عربی – فارسی، تهران، انتشارات فرهنگ معاصر،
4 - عبدالنبی، 1386، (1388)، فرهنگ معاصر میانه عربی – فارسی، تهران، انتشارات فرهنگ معاصر،
5 - لغتنامهٔ دهخدا، سرواژهٔ «لیله الزفاف«

 

بیشتر بدانیم....



ارتباط بین فعالیت فیزیکی و کاهش بیماریها
ورزش های ضد استرس برای بهتر شدن وضعیت روانی و احساسی افراد
ورزش های مخصوص افراد مبتلا به بیماران قلبی و دیابت
ورزش های مفید برای بیماران مبتلا به آلزایمر
ورزش و بیماری های قلبی و استخوانی
چطور میزان فعالیت فیزیکی خود را ارتقاء دهیم؟
چه ورزش هایی سلامت کودکان را تامین می کند؟
ورزش چگونه در درمان و پیشگیری از سرطان سینه زنان کمک می کند؟

چگونه عملکرد فیزیولوژیکی و روانی میانسالان افزایش می یابد؟
تکنیک های توان بخشی ورزشی در بیماران مبتلا به آسم

ژن درمانی از درمان بیماری ها تا بهسازی نژادی و استفاده بعنوان یک سلاح

دیابت از شناخت علائم تا درمان و راههای پیشگیری

حقایقی در باره ایدز و لزوم آموش جنسی

ایجاد تعادل در بیماران مبتلا به ام اس

سرطان سینه و تمامی گفتنی های آن

نقش نانو تکنولوژی در پزشکی وسلامت عمومی

نقش مردان در زمینه بهداشت باروری همسران
تمرینات ورزشی در دوران حاملگی و قبل از زایمان
کاهش مرگ و میر زنان باردار با برنامه مادری ایمن
مادران شاغل و نگهداری کودکان
بررسی اثرات کافئین بر بدن
عوارض شیرین کنندههای بدون کالری
فست فود زیر ذره بین کارشناسان حوزه سلامت
ویژگی های ظروف آشپزی و اثر آن در پخت غذا

ظروف یک ‌بار مصرف ومشکلات آن بر سلامت
اثرات امواج تلفن همراه بر سلامت افراد
کنترل آلاینده ها از طریق فن اوری نانو تکنولوژی
اثر شن‌های روان یا غبار غلیظ بر سلامت انسان

آثار جانبی تشعشع لامپ های کم مصرف بر چشم و پوست

پیامدها و راهکارهای جلوگیری از تخلفات موتورسواران

آمادگی سازمانهای غیر دولتی در حوادث و بلایا

آمادگی ملی و سازمانی در مقابله با زلزله و مدیریت بحران

آمادگی ملی در مقابله با زلزله

راهکارهای پیشگیری از پیامد های سیل

سلامت روان کودکان در بلایا طبیعی


http://maktoobshop.com/

رضایت خانواده ها در ازدواج



وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


http://maktoobshop.com/


 اول در انتخاب زوج، رضایت خانواده ها است

یعنی اعضای مهم و اصلی خانواده (پدر،مادر،خواهر و برادر) از ان انتخاب رضایت داشته باشند.در خانواده های ایرانی یک سنت است که اگر بزرگان خانواده ،فردی را بپذیرند و مثلاً بگویند که این داماد خوبی است ؛قبول داریم و مبارک است ان شاء الله … ، بدین ترتیب مرحله اول به خوبی پشت سر گذاشته شده است.


حالا این نوع انتخاب را مقایسه کنید با انتخاب یک دختر و پسری که بدون توافق خانواده هایشان میخواهند به محضر بروند و عقد کنند .خانواده ها با احترام به خواستگاری دختر می روند ، در روز خوبی مثلاً روز عید غدیر می روند،همگی توافق می کنند ،وبعد قرار نامزدی را میگذارند و … می بینید که ر ضایت خانواده های طرفین ازدواج اولین عامل سرنوشت ساز در زندگی زوج ایرانی است.در کشوری که مردم به صورت دسته جمعی زندگی می کنند ،وقتی شما با یک مرد زندگی می کنید انگار با یک قبیله زندگی می کنید.


فقط یک مرد به تنهایی نیست .در مورد خانمها هم همینطور است .وقتی با یک دختر زندگی می کنید با یک قبیله زندگی می کنید.چطور ما باید خودمان رادر این قبیله جا کنیم و مورد پذیرش فامیل همسرمان قرار بگیریم ؟ فقط با کمال،یعنی یک قدری سازگار باشیم ،یک سلام و علیک درست و حسابی بکنیم ،احترام به بزرگترها را بلد باشیم ،همه این رفتارها را کمال می گویند.


مگر یک خانم محترم ایرانی که اهل نماز و سجاده است ،از عروسش جز احترام متقابل و کلمات قشنگ و دلنشین چه میخواهد .ما اگر این کمالات را داشته باشیم به سرعت در خانواده همسرمان مورد پذیرش قرار میگیریم و جا می افتیم.


● بنابراین عامل دوم یا شرط دوم این است که خانواده های طرفین ،عروس و داماد را بپذیرند.


● عامل سوم این است که این دو نفر که میخواهند با هم ازدواج کنند ،از نظر عاطفی قدری به هم شبیه باشند .


مثلاً یکی داغ داغ و دیگری سرد سرد،این دو نمیتوانند زوج مناسبی باشند .حداقل یک کمی از نظر عاطفی و احساسی به هم نزدیک باشند.قبلاً به کرات گفته ام مثلاً شما به یک آدم سرد از لحاظ عاطفی ،هر چه محبت کنید هیچ متوجه نمی شود.حتی گاهی خیال می کند که این وظیفه شماست.در حالی که این وظیفه ما نیست .گاهی با یک آدم داغ داغ مواجه می شوید که دائماً می گوید فدایت بشوم،چه چیزی می خواهی ؟می گوییم هیچی آقا،خیلی ممنون.یعنی آنقدر شعله عواطف او بالاست که ما می سوزیم ! به این لحاظ است که می گوییم اگر عاطفه دو نفر قدری نزدیک و شبیه به هم باشد برای سازگاری ،بهتر است.


عامل چهارم ،شباهت و نزدیکی میزان هوش و حواس زوجین است.

مثلاً یک خانمی با ضریب هوشی ۱۲۰ چگونه میتواند با آقایی با ضریب هوشی ۸۵ زندگی کند و به سازگاری و توافق هم برسند ؟زن و شوهر ها باید از لحاظ هوشی نزدیک به هم باشند.

مثلاً هر دو نزدیک به ۱۲۰ باشند .در مورد افراد کم هوش خیلی خوب بود اگر قانون مانع ازدواج آنان می شد. مثلاً فردی با ضریب هوشی ۵۲ نمی تواند خودش را اداره کند چه رسد به زن و بچه یا به شوهر و بچه .باید برای آنها برنامه های دیگری مانند ازدواجهای موقتی گذاشت.واقعاً بعضی افراد نباید ازدواج کنند چون مشکلات بیشتری به وجود می آورند.چنین زوجی قادر نیستند بچه های خود را تر و خشک و نگهداری کنند .

ممکن است هوش والدین روی هوش بچه ها اثر بگذارد ؟بله ممکن است اثر بگذارد.ما برای افراد کم هوش چندین برنامه درمانی داریم.به اینها نکات راوانی یاد میدهیم.ممکن است طی ۱۰ سال بتوانند ۵ کلاس درس بخوانند ،بعضی کارهای ضروری را به اینها یاد می دهیم.باور کنیدازدواج یک پدیده فوق العاده مقدس و مهمی است،همینطوری نمی شود ازدواج کرد.


عامل پنجم ،نزدیکی جغرافیایی ،این دو نفر است.


نمیدانم شما چقدر روی عامل جغرافیا تاکید می کنید ولی خصوصیت جغرافیایی پاره ای خصوصیات روانشناسی و شخصیتی به ما میدهد .مثلاًمردم مناطق جغرافیایی سردسیر را با مردم مناطق جغرافیای کویری یا جغرافیای مدیترانه ای و … مقایسه کنید،حتماً تفاوت دارند.معمولاً مردمی که در کنار دریا زندگی میکنند آرامترند.برای اینکه طبیعت به نفع آنهاست.یک چوب خشک را در این مناطق در زمین بکاری ،سبز میشود.


▪ تیر قیراندود چراغ برق شهر من ،شاخه میدهد،باور می کنید ؟!


مثلاً اگر خیلی تنبل هم باشید فقط کافی است که کنار دریا بنشینید و قلاب ماهیگیری را داخل دریا بیندازید و ماهی بگیرید.ناهار شما آماده است ! حالا این را با یک مرد کویری که آب ندارد ، زندگی ندارد ،اصلاً کلافه است ،مقایسه کنید .لذا این آدم شمالی با آن آدم کویری صفات رفتاری و شخصیتی اش فرق میکند.این یکی ملایمتر است و آن یکی قدری تندتر.

ما میگوییم وقتی میخواهید ازدواج کنید ،بهتر است طول و عرض جغرافیایی تان به هم بخورد و نزدیک باشد.خوب است اینجا به تفاوت سنی مطلوب میان زن و شوهر هم اشاره ای بکنیم :

مطلوب است که آقایان در حدود چهار تا هفت سال بزرگتر از خانمها باشند.هرگز یک خانم نباید با یک مرد کم سن و سال تر از خودش ازدواج کند .شاید در ابتدا این انتخاب برایش جالب باشد ولی براستی او برایش شوهر نیست.مردی که مثلاً هفت یا هشت سال از همسرش کوچکتر است ،نمی تواند شوهر مناسبی باشد.


● عامل ششم ،شباهت تحصیلی است .


ما خیلی اصرار می کنیم که سطح تحصیلات زن و شوهر در میزان توافق و سازگاری آنان مؤثر است.زندگی یک آدم باسواد با یک آدم بی سواد خیلی سخت است.مثلاً نمیشود که یکی دکترا داشته باشد و دیگری فقط شش کلاس درس خوانده باشد.البته در زمان قدیم رسم بود که مردان، زنان بی سواد یا کم سواد می گرفتند که اگر هر بلایی سرش آوردند ، متوجه نشود.اما الان شرایط جامعه تغییر کرده است.

غالباً آقایان دوست دارند با زنان باهوش و تحصیل کرده ازدواج کنند .زیرا معتقدند وقتی که ما مردیم چراغ خانه ما را روشن نگه میدارند.ولی یک زن کم عقل و کم هوش نمی تواند چراغ خانه را روشن نگه دارد.اصلاً چه لزومی دارد که زنی بگیریم که زنی بگیریم که هوشش کم باشد.مگر ما می خواهیم چه کار کنیم ؟ما می خواهیم زندگی کنیم .این زندگی ماست .این میزان درآمد ماست .هر جا مشکلی دارد بفرمائید.چرا ما با کسی ازدواج کنیم که ما را درک نکند.

اتفاقاً اگر ما را درک کند و بفهمد خیلی خوب است.من فکر میکنم در گذشته ،مردها از زنهای تیز و باهوش وحشت داشتند برای اینکه ما مردها عیب و ایرادهایی داریم که یک خانم فهمیده و نازنین این ایرادها را رفع میکند ولی اذیت هم نمیکند .

الان مردهای ما بسیار علاقمندند که با زنان تحصیل کرده ازدواج کنند .مثلاً مردهایی که تحصیلاتشان در حد زیر دیپلم ،یا زیر کلاس پنجم ابتدایی یا زیر لیسانس است،تمایل دارند که زنهای باسوادتر از خودشان بگیرند .یک مورد مشاوره داشتم که به آقا گفتم :” این خانم لیسانسه هستند ولی شما فقط شش کلاس درس خوانده اید .“ آقا گفت :”عیبی ندارد من از ایشان خیلی چیزها یاد می گیرم.“ گفتم :” نه،صلاح نیست.“


● عامل هفتم ،وجود اساس دلبستگی بین طرفین ازدواج است.


وقتی قصد داریم با کسی ازدواج کنیم لازم است که قدری دلمان با او باشد .شما میدانید مردمی که با عشق زیاد نسبت به همدیگر ازدواج می کنند خیلی زود سرد می شوندو حتی کار به جدایی و طلاق هم می کشد.ولی برای یک ازدواج مطلوب و معقول دوست داشتن عادی و مختصر لازم است.مثلاً کسی که به خواستگاری دختر خانمی آمده و حالا نامزد شده اند باید دو ،سه ماهی با همدیگر رفت و آمد کنند تا قدری نسبت به هم احساس دلبستگی پیدا نمایند .به طوری که اگر دوروز همدیگر را ندیدند دلشان تنگ بشود.این احساس ،عالی است.


یک احساس دلتنگی نه کمتر و نه بیشتر.بعضیها که به شدت عاشق می شوند،می گویند یا این یا مرگ.من به شاگردانم یاد داده ام که در چنین شرایطی ،مرگ را ترجیح بدهند.این چنین ازدواجی فایده ندارد .خاطر خواهی یا افراط دوست داشتن همان چیزی است که مثلاً نوجوان یا جوانی از آپارتمان بیرون می آید و دم آسانسور دختری را می بیند و یک دل نه صد دل عاشقش می شود،تنها به یک نگاه .چنین ازدواجی به درد نمی خورد ،ما می خواهیم یک کسی را داشته باشیم که مثلاً او را چهار ماه ببینیم ،بعد دوستش بداریم.بگوییم که حداقل چهار ماه او را می شناختیم و بعد به او علاقمند شدیم.


عامل هشتم ،تشابهات مذهبی است .


من اعتقاد راسخ دارم که شیعه فقط باید با شیعه زندگی و ازدواج کند ،مسیحی با مسیحی ،کلیمی با کلیمی و … چون ما هر اندازه بینش زندگی با فردی از یک مذهب دیگر را داشته باشیم ولی بالاخره یک مادربزرگی داریم که طبق اعتقادات و سنتها و باورهای خودش عمل میکند.


ممکن است متوجه نشود که اینها کتاب دارند . ممکن است در کلام خود گاهی بد و بیراههایی بگوییم که مثلاً داماد یا عروس خانه ما که از یک دین و مذهب دیگری است بدش بیاید . تفاوت زبان چندان مهم نیست ،اغلب زن و شوهر ها زبان یکدیگر را یاد می گیرند ولی مذهب را نمی توانند .


● عامل نهم ،از نظر ظاهری تقریباًُ شبیه هم باشند .


دو نفر که می خواهند ازدواج کنند باید ظاهری داشته باشند که بتوانند پنجاه سال همدیگر را تماشا و تحمل کنند .اغلب ما انسانها آینه های خود را گم کرده ایم.مثلاً آقا دنبال زیباترین زن است ،در حالی که خودش یک چیز بد ترکیب و زشتی است.باید به او بگوییم تو خجالت نمی کشی زیباترین خانم که نمی آید با تو ازدواج کند.اگر ما آینه هایمان را پیدا کنیم ،یک کسی را که شبیه خودمان باشد پیدا می کنیم .عیب و ایرادهای چهره و ظاهر اندام در طولانی مدت معنی دار و مساله ساز می شود.اما در کوتاه مدت کسی متوجه نمی شود.

به هر حال یک ظاهر متعادل مورد درخواست است.درمورد هیچ یک از عواملی که تاکنون درباره اش صحبت شد ،ما دیدگاه ایده آلیستی نداریم .ما دنبال ایده آل نیستیم ،ما همین زندگی معمولی را بچرخانیم هنر کرده ایم .ما برای ازدواج یک آدم معقول و متدین می خواهیم که سواد و سن او هم معمولی باشد ،خانواده معقولی هم داشته باشد.اصلاً ایده آل گرا نیستیم .

با کمال جسارت بگویم بسیاری از آقایان و خانمهایی که ازدواج نکرده اند یا اینکه دیر ازدواج می کنند علتش این است که ایده آلیستی فکر می کنند.

مثلاً دختر خانم بدنبال آقایی است که هنوز در تاریخ نیامده و باید بسازیم و برعکس.من به عنوان مشاور خانواده ها اعتقاد دارم که با همان چیزهایی که داریم باید قناعت کنیم .این همه خانم و آقای خوب و اهل زندگی در این مملکت وجود دارند که شایسته ازدواج هستند .حالا چه فایده ای دارد که ما بخواهیم یک فردی را با فلان شرایط بدهیم برایمان طراحی کنند !ما با چشم و ابروی دیگری که زندگی نمی کنیم ،ما با شخصیت یک آدم زندگی می کنیم .


در مورد تشابهات ،شناخت بعدی ما در مورد چیزی به نام شخصیت است.شخصیت مجموعه خصوصیات سرشتی و اکتسابی ما است.مثلاً یک فردی را می بینید که خیلی منزوی و درون گراست.بعد فرد دیگری را می بینید که خیلی شاد و برون گراست .این دو نفر نمی توانند با هم ازدواج کنند .چون هر کدام ساز خودش را میزند .یک کسی که از نظر ویژگیهای شخصیتی ،حد وسط باشد بسیار مناسب است .آیا درون گرایان می توانند با هم ازدواج کنند ؟شاید بد نباشد چون هر دو ساکت یک گوشه ای می نشینند و ممکن است خودشان راضی باشند .ولی آدم احساس می کند که چه خانه ساکت و سردی .برون گرایان چطورند ؟اینقدر حرف دارند که هیچکدام حاضر به ساکت شدن نیستند .ولی مردم متعادل و عادی چه کانی اند ؟آدمهایی که حد وسط این دوتا ویژگی هستند :درون گرایی و برون گرایی .

دکتر مجد 


مطالب پیشنهادی:


ارتباط بین فعالیت فیزیکی و کاهش بیماریها
ورزش های ضد استرس برای بهتر شدن وضعیت روانی و احساسی افراد
ورزش های مخصوص افراد مبتلا به بیماران قلبی و دیابت
ورزش های مفید برای بیماران مبتلا به آلزایمر
ورزش و بیماری های قلبی و استخوانی
چطور میزان فعالیت فیزیکی خود را ارتقاء دهیم؟
چه ورزش هایی سلامت کودکان را تامین می کند؟
ورزش چگونه در درمان و پیشگیری از سرطان سینه زنان کمک می کند؟

چگونه عملکرد فیزیولوژیکی و روانی میانسالان افزایش می یابد؟
تکنیک های توان بخشی ورزشی در بیماران مبتلا به آسم

ژن درمانی از درمان بیماری ها تا بهسازی نژادی و استفاده بعنوان یک سلاح

دیابت از شناخت علائم تا درمان و راههای پیشگیری

حقایقی در باره ایدز و لزوم آموش جنسی

ایجاد تعادل در بیماران مبتلا به ام اس

سرطان سینه و تمامی گفتنی های آن

نقش نانو تکنولوژی در پزشکی وسلامت عمومی

نقش مردان در زمینه بهداشت باروری همسران
تمرینات ورزشی در دوران حاملگی و قبل از زایمان
کاهش مرگ و میر زنان باردار با برنامه مادری ایمن
مادران شاغل و نگهداری کودکان

آداب و رسوم انتخاب همسر

وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


http://maktoobshop.com/

در کشور ما فرهنگ و آداب و رسوم انتخاب همسر، شکل ازدواج وزندگی مشترک (مانند بسیاری از مقولات دیگر)به طرز غریبی یکدست نیست. رفتار برخی پدر و مادرها و خانواده ها عاقلانه، آزاداندیشانه و فراتر از باورهای ناکارآمد سنتی است. 



خانواده هایی که به فرزندان شان سفارش می کنند در انتخاب همسر عجله نکرده، نهایت دقت را به کار گیرند و به آنان فرصت کافی برای شناخت فرد منتخب شان را می دهند و از آنها می خواهند پیش از اطمینان یافتن بر درستی انتخاب همسر وارد زندگی مشترک نشوند، پس از ازدواج نیز اختلاف نظر بین زن و شوهر را کاملاً طبیعی دانسته و هنگام مشاهده مشکلات راه حل های منطقی و عاقلانه همچون مراجعه به مشاور را پیشنهاد می کنند. سفارش بچه دار نشدن در نخستین سال های زندگی را آویزه گوش زوج جوان کرده و اگر تشخیص دادند که زندگی زن و مرد جوان به جایی رسیده است که کفه رنج و عذاب و تحمل و مدارا از کفه آرامش و شادی و لذت سنگین تر است، جدایی دوستانه و انسانی را پذیرفته و مادام العمر نشدن یک انتخاب یا یک ازدواج را امری طبیعی می دانند و نه یک فاجعه. حتی خانواده هایی هستند که پس از انتخاب همسر و اطمینان یافتن به آن انتخاب به زوج جوان اجازه می دهند با انجام یک عقد مختصر و بدون سروصدا و خبر کردن فامیل، مدتی عملاً زندگی مشترک با فرد مورد نظر را تجربه کنند و نظر دختر و پسر را برای ادامه آن زندگی پس از گذراندن چنین دوره یی است که معتبر می دانند. اما در مقابل می شنویم که در یکی از شهرهای مرزی، زن و شوهری که دارای فرزند نیز هستند و چند سال از زندگی مشترکشان گذشته، هنگامی که برای آشتی و تقاضای بخشش از خانواده هایشان - به دلیل ازدواج کردن بر خلاف نظر آنها- به شهر خود باز می گردند توسط اقوام وبا اجازه والدین سرهایشان بریده می شود. در این میان شاهد آمار روبه رشد طلاق و زندگی های فرسایشی و پر از تنش و درگیری و ناکامی هستیم. آداب و رسوم و قواعد برای خدمت به انسان و کمک به ارضای نیازهای اساسی و فطری اوست ولی گاهی آن آداب و رسوم در گذر زمان از شرایط موجود عقب می ماند، کهنه می شود و گرچه روزگاری برای خدمت به انسان بود اکنون وبال او شده و الزام به آن فقط قربانی می گیرد و دیگر انسان است که در خدمت آن آداب و قواعد است. 


برخی از آداب و رسوم ازدواج در کشور ما این گونه است.



۱) ندادن فرصت آشنایی به زوج های جوان؛ هنوز هم فراوان است شیوه ازدواجی که در آن، به محض انتخاب همسر توسط فرد، خانواده بر انتخاب او مهر دائم زده و مشغول تدارکات عروسی می شوند. در واقع دوره هایی مانند نامزدی یا دوران عقد کارکرد حقیقی خودش را ندارد. در دوره نامزدی خانواده ها بیشتر درگیر تدارکات جشن و تهیه جهیزیه و...هستند تا در انتظار شنیدن نظر نهایی فرزند. برپا کردن مراسم با هزینه های سنگین و تجملات و... گاهی حتی زوج جوان را به گونه یی در رودربایستی قرار می دهد که جرأت نمی کنند پشیمانی خود را ابراز دارند. یکی از عادات رایج دیگر نیز این است که با مشاهده تفاوت ها یا مشکلات ارتباطی نامزدها، که می تواند هشداری جدی باشد، گفته می شود؛ «خوب می شه، بعد از ازدواج درست می شه» اما حل مشکل به همین سادگی نیست.



۲) دعوت به مدارا؛ ضرب المثل هایی چون سوختن و ساختن، با لباس سفید رفتی باید با لباس سفید برگردی،گربه را دم حجله بکش و.. که دستورالعمل بسیاری از زندگی هاست بر لزوم ماندن در یک رابطه مشکل دار تاکید می کند. بدون توجه به دوراهی منطقی و معقول تلاش قاطعانه برای حل اساسی مشکل یا پایان دادن یک رابطه. به این ترتیب مدارا، شیوه یی که راه برخورد وزندگی با دشمن ذکر می شود الگوی رفتار با همسر کسی که باید صمیمی ترین و عمیق ترین رابطه همراه با مهربانی را با او داشت. در این میان هدف از ازدواج که لذت بردن و آرامش یافتن از نقاط مشترک یکدیگر است گم می شود و ازدواج به قربانی کردن نقاط غیرمشترک تبدیل می شود.



۳) تلاش برای تغییر خود یا طرف مقابل؛ تبدیل کردن نخستین انتخاب به آخرین آن، با وجود تفاوت های اساسی زن و شوهر و گران بودن تحمل تفاوت ها، رسم دیگری را به دنبال می آورد و آن تلاش برای تراش دادن، تغییر یا حذف شخصیت، باورها و علائق همسر یا خویشتن است و این تلاش مغایر با عقل و منطق و آزادی و ارزش انسان است. تغییر دادن ماهیت انسان به منظور قرار دادن او در شرایطی که از آن او نیست همانقدر غیر منطقی است که بال های پرنده یی را بریده و دو پای مصنوعی اضافه برایش بگذارند تا پرواز کردن را فراموش و راه رفتن پیشه کند. 



۴) گستره رابطه با فامیل همسر؛ گرچه برخی آزاداندیشی ها، نه گفتن ها و شکوفایی های فکری، قدری این قاعده را لرزان کرده اما هنوز هم ازدواج در کشور ما لزوم رابطه با اقوام همسر را به دنبال می آورد. خوبی هایش بماند گاهی هم به این بیندیشیم که به راستی ما چقدر زندگی می کنیم و در این عمر محدود که تمام سرمایه و فرصت ما برای ساختن و بهره بردن از دنیا و آخرت است به چه میزان در انتخاب شرایط زندگی خویش نقش داریم؟ چقدر انتخاب می کنیم و چقدر برایمان انتخاب می کنند؟ و در میان این انتخاب ها، انتخاب معاشران که می تواند سازنده ترین، آرامش دهنده ترین و لذت بخش ترین قسمت زندگی ما باشد چه جایگاهی دارد؟ آیا جز این است که لزوم ارتباط با عمه، عمو، خاله، پسردایی و...وظیفه کادو بردن برای ازدواج و بچه دار شدن و خانه خریدن آنها منشاء اختلاف و جروبحث و کدورت های بسیار نیز می شود؟