(marriage ideal ) ازدواج ایده آل

(معیارهای انتخاب همسر- مراسم عروسی-روابط زناشویی موفق- مهارتهای زندگی و....)

(marriage ideal ) ازدواج ایده آل

(معیارهای انتخاب همسر- مراسم عروسی-روابط زناشویی موفق- مهارتهای زندگی و....)

ویژگیهای لازم برای ازدواج

وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


http://maktoobshop.com

خانواده مهمترین نهاد اجتماعی و کوچکترین هسته جامعه است که از یک زن و مرد و فرزندان آنان تشکیل می شود . اساس و رکن اصلی خانواده به عنوان زیربنای جامعه ، ازدواج است . بدون تردید ازدواج بزرگترین و مهمترین حادثه زندگی هر انسان است ، به طوری که موفقیت و یا شکست هر یک از زوجین می تواند سرنوشت ساز باشد . به همین جهت ازدواج باید بر پایه اصولی صحیح صورت گیرد تا موجبات رشد و شکوفایی افراد و در نتیجه جامعه را فراهم آورد . پس بر هر دختر و پسر ،لازم است که قبل از ازدواج در مورد انتخاب همسر آینده خود اطلاعات کافی کسب کنند و سپس اقدام به ازدواج نمایند.

ما در جوامع مختلف و در جامعه خود ، شاهد بسیاری از ناسازگاریهای خانوادگی و از هم پاشیدگیِ خانواده ها هستیم که مهمترین عوامل آن ، عدم شناخت و درک صحیح زن و مرد از یکدیگر و در نتیجه داشتن انتظارات و توقعات مبهم و غیر واقع بینانه از یکدیگر است.

اهمیت و ضرورت ازدواج

ازدواج یک پیمان مقدس است که در میان تمام اقوام و ملل و در تمام زمانها و مکانها وجود داشته است . سنت دیرینه ای که در آن زن و مرد زندگی مشترکی را آغاز می کنند و پیمان می بندند که مُصاحب ، یار و غمخوار یکدیگر را خوشبخت کنند ، خود و همدیگر را بهتر بشاسند .

به یکدیگر عشق بورزند و با ازدواج خود بر تنهایی خویش پایان دهند. ازدواج یک نیاز و خواست طبیعی زن و مرد است و همه مکاتب سالم در جوامع بشری به ویژه مکاتب آسمانی و خاصه دین مُبین اسلام بر آن صحه نهاده و پیروان خود را به ازدواج دعوت و ترغیب کرده است. پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله می فرماید: هیچ بنایی در اسلام بنیانگذاری نشده است که نزد خداوند محبوبتر از ازدواج باشد.بنابراین فواید بسیاری بر ازدواج مترتّب است ، زیرا ازدواج از فطرت و آفرینش ویژه انسانها مایه می گیرد و از ضروریات زندگی انسان به شمار می آید.

هدف از ازدواج

ازدواج از ضروریات زندگی انسان به شمار می آید و هدفها و نیازهای بی شماری را تأمین می کند. از جمله مهمترین هدف های ازدواج می توان نیل به آرامش و سکون ، بقای نسل ، تکمیل و تکامل، سلامت و امنیت اجتماعی و سرانجام تأمین نیازهای روانی اجتماعی در فرد را نام برد.

۱) نیل به آرامش و سکون

مهمترین نیازی که بر اثر ازدواج تأمین می شود ، نیاز به آرامش، امنیت و آسودگی است . این نیاز که در سرشت آدمی ریشه دارد، به حدی حائز اهمیت است که خداوند متعال در بیان فلسفه ازدواج در سوره روم، آیه ۲۱ چنین می فرماید : <یکی از آیات الهی این است که برای شما از جنس خودتان جفتی را بیافرید تا با او انس بگیرید و آرامش بیابید و در بین شما دوستی و مهربانی قرار داد، و در این امر برای افرادی که اهل تفکر باشند، آیات و نشانه هایی وجود دارد. <بنابراین قرار دادن زوج (همسر) برای هر فرد،موجب آرامش و امنیت خاطر است و ایجاد محبت و الفت بین زن و مرد در زندگی خانوادگی نیز از نشانه های حکمت و رحمت پروردگار است، در واقع محیط خانه وسیله آرامش روحی زن و مرد قرار داده شده است.

۲) تکمیل و تکامل

هیچ انسانی به تنهایی کامل نیست ، به همین جهت پیوسته در جهت جبران نقص و کمبود خویش تلاش می کند. دختران و پسران جوان پس از دوران بلوغ و جوانی ضمن آنکه در صدد رسیدن به استقلال فکری هستند برای جبران نواقص خود و تأمین نیازهای بی شمار خویش به سوی ازدواج سوق داده می شوند، و با گزینش همسری شایسته موجبات رشد و تکامل خویش را فراهم می کنند .

هنگامی که فرد در کانون یک زندگی مشترک قرار می گیرد، در سایه انس و الفت و محبت و روابط نزدیک و صمیمانه، بیشتر احساس مسئولیت می کند ، استقلال می یابد ، زندگی خویش را هدفدار می کند و از ثمرات کسب و کار و تلاش خود در واحد خانواده نوبنیاد خویش بهره می گیرد.

در زندگی زناشویی زن و مرد از تشویقها، حمایتها، رهنمودها و کمکهای یکدیگر بهره مند می گردند در برخورد با مسائل و مشکلات زندگی از تعاون و همکاریهای همسر خویش استمداد می جویند. به همین دلیل برخورداری از همسری مؤمن و شایسته یکی از بزرگترین نعمت های الهی است که برای دنیا و آخرت انسان سودمند خواهد بود.

۳) سلامت و امنیت اجتماعی

ازدواج و بنای خانواده، یکی از ارزشمندترین و مقدس ترین اقدامات برای هر انسان تلقی می شود ، به گونه ای که هیچ اقدام اجتماعی دیگری را نمی توان از جهت ارزش با آن مقایسه کرد . خانواده یک گروه و واحد اجتماعی است که در برگیرنده بیشترین، عمیقترین و اساسی ترین مناسبات انسانی است. ازدواج و تأسیس کانون خانوادگی،برای سلامت، امنیت و سعادت اجتماع، سودمند و ضروری است. هر گاه جوان ها به موقع ازدواج کنند، به کانون گرم خانواده دل ببندد و بنیاد خانواده مستحکم باشد ، به گونه ای قابل ملاحظه از فسادها ، پلیدیها ، انحرافها، بی بندو باریها ،قتل ها و جنایت ها کاسته خواهد شد

۴) تأمین نیازهای روانی اجتماعی

ازدواج از نظر طبیعی برای انسان نوعی کمال محسوب می شود و انسان بر اساس قانون آفرینش و حکم فطرت، برای تأمین نیازهای مختلف روانی اجتماعی خود و نیز برای بقای نسل ، آرامش جسم و روان و حل مشکلات گوناگون زندگی به ازدواج نیازمند است.

ویژگیهای لازم برای ازدواج

مشاوره های خانوادگی و مطالعات و تحقیقات نشان می دهد که بسیاری از مشکلات زن و شوهرها قابل پیش بینی و در نتیجه قابل جلوگیری خواهد بود . اگر زن و مرد، دختر و پسر قبل از ازدواج آگاهی های لازم را درباره خود و همسری که انتخاب می کنند ، داشته باشند بنابراین آموزش پیش از ازدواج یک ضرورت مسلم است که دختر و پسر را برای مهمترین تصمیم گیری و انتخاب در زندگی شان و نیز فرایند دشوار و پیچیده و درعین حال مطلوب و دلنشین ازدواج آماده می کند تا با آگاهی ، دانش و بینش کافی درباره خود و همسر آینده شان اقدام به ازدواج کنند و از عهده نقش های خویش به عنوان زن و شوهر به خوبی برآیند.

مطالب پیشنهادی

ظروف یک ‌بار مصرف ومشکلات آن بر سلامت
اثرات امواج تلفن همراه بر سلامت افراد
کنترل آلاینده ها از طریق فن اوری نانو تکنولوژی

علت شکست در برخی ازدواج ها



وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


http://maktoobshop.com



اگر زوجین فاقد مهارتهای ارتباطی ضروری برای حل مشکلاتشان باشند، حتی کوچکترین مشکل نیز حل ناشدنی خواهد شدامروزه بسیاری از ازدواجها قبل از تشکیل و یا مدت کوتاهی بعد از آن متلاشی می شوند. درک اینکه چرا این ازدواج ها شکست می خورند می تواند راه حلی باشد که مراقب باشید ازدواج خودتان شکست نخورد.

بعضی از عواملی که در شکست ازدواجها مشارکت دارند شامل مسائل مالی و دیگر شرایط ازدواج است. همه ی این مسائل می تواند در یک ازدواج سالم و پایدار هم وجود داشته باشد اما اگر آنها به طور صحیح و درست مورد رسیدگی قرار نگیرند، می توانند منجر به شکست ازدواج شوند.

ارتباط ، نقش اساسی در موفقیت ازدواج دارد. بدون ارتباط صحیح، حل تعارض و کشمکش ها مشکل ساز می شوند اگر زوجین فاقد مهارتهای ارتباطی ضروری برای حل مشکلات شان باشند، حتی کوچکترین مشکل نیز حل ناشدنی خواهد شد.

ارتباطات به واسطه ی فرصت دادن به همسران برای مشارکت در نگرانی ها و علایق، امیدها و آرزوهای یکدیگر، موجب رشد و شکوفا شدن روابط زوجین می شود.

بدون سهیم شدن در این موارد زوجین رشد نخواهند کرد و تا حد امکان به یکدیگر نزدیک نخواهند شد. اگر یک یا هر دو همسر فاقد مهارتهای ارتباطی مؤثر باشند، این برای حل و فصل بحث هایشان مشکل ساز می شود چرا که زوجین قادر نیستند تا نقطه نظرات یکدیگر را درک کنند.

در ازدواج هایی که تاکنون دچار مشکل بوده اند، هر یک از زوجین باید تلاش کنند تا برای بهبود و نجات زندگی شان متعهد شوند که روی مهارتهای ارتباطی شان کار کنند.نبود تکنیک های مؤثر ارتباطی می تواند به شکست در ازدواج منجر شود.

عشق ممکن است همواره پیروز شود اما زمانی که نگرانیهای مهمی وجود دارد حتی عشق نیز نمی تواند به تنهایی برای حفظ ازدواج کافی باشد. نگرانی های مالی ممکن است خودشان علت شکست ازدواج نباشند اما تنش ها و تعارضاتی که این نگرانی ها ایجاد می کنند، اغلب در شکست ازدواج مقصر هستند. نگرانی های مالی می تواند بار سنگینی را تحمیل کند و زمانی که یک زوج تلاش زیادی را برای برآوردن تعهدات مالی شان می کند، می تواند فشار بسیار زیادی را احساس کند. این فشارها ممکن است برای تخریب ازدواج سالم به طرق دیگر کافی باشد.

اگر یک همسر در زندگی به مسائل مالی مشغول شود، ممکن است شروع به کوتاهی کردن از دیگر جنبه های زندگی کند. این رفتارهای مسامحه آمیز بر همسر تأثیر گذاشته و موجب می شود که وی احساس تنهایی و بی مهری نماید.

این امر می تواند برای ازدواج آسیب زا شود. اغلب یکی از زوجین به واسطه ی مسایل مالی تحلیل خواهد رفت و این نیز می تواند برای ازدواج مخرب باشد.شرایط حول ازدواج نیز می تواند منجر به شکست شود یک ازدواج راحت (بدون فکر) نمی تواند یک ازدواج سالم باشد.

هنگامی که تصمیم گرفتن به ازدواج به غیر از عشق حقیقی بر امور دیگری نیز قرار گیرد، این احتمال وجود دارد که آن ازدواج، ازدواج مناسب و خوبی باشد (عشق تنها کافی نیست) اما این به معنای گذاشتن شرایط بسیار سختی که برای نمونه در جامعه ی ما حاکم است، نیست.

برای مثال شرایط ازدواجی که اغلب منجر به شکست می شود عبارتند از: ازدواج کردن به خاطر داشتن بچه یا به خاطر فشاری که از جانب اعضای خانواده و دوستان احساس می شود.هیچ کدام از این دلایل در واقع دلایل معتبر و قابل قبولی برای ازدواج نبوده و اغلب منجر به شکست در ازدواج و طلاق می شوند. ازدواج کردن در سنین پایین، دلیل دیگری برای شکست ازدواجها می باشد.

اگر چه سن مناسب برای ازدواج متغیر بوده و به طور زیادی بستگی به خود فرد دارد، افراد زیادی عقیده دارند که برای نوجوانان و سنین پایین تر از ۲۰سال، ازدواج کردن خیلی زود است. ازدواج کردن قبل از اینکه فرصت لذت بردن از تجارب زندگی را داشته باشید می تواند باعث تنفر از ازدواج شده و در نهایت شکست ازدواج را در پی داشته باشد.

مطالب پیشنهادی


بررسی اثرات کافئین بر بدن
عوارض شیرین کنندههای بدون کالری
فست فود زیر ذره بین کارشناسان حوزه سلامت
ویژگی های ظروف آشپزی و اثر آن در پخت غذا

ازدواج، آرامش در کنار دیگری


وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


http://maktoobshop.com


زمانی صرفاً از پدر خانواده انتظار می رفت تا مخارج خانه را تأمین کند و مادر نیز به خانه داری بپردازد اما اکنون اوضاع فرق کرده است. ما فردی را به عنوان شریک زندگی می خواهیم که به نظرات و سلایق ما نیز توجه کند. مارا همان گونه که هستیم ببیند، به ما عشق بورزد و به ما کمک کند تا آن چیزی که می خواهیم بشویم.

همه ما خواهان ازدواج با یک فرد کامل و عالی هستیم و در ذهن خود می گوییم: «آیا همه چیز در او جمع شده است؟ آیا من به اندازه کافی خوشحالم؟ آیا برای من بهتر از او کسی نیست؟» با این فرض که اصولاً پاسخ بسیاری از افراد به آخرین پرسش، مثبت است! با چنین تفکراتی فرد خود را قربانی انتظارات و آرزوهای خود می کند. به طور حتم فردی که در ذهن خود مجسم می کند، همسری است که نقاط ضعف او را پوشانده، سبب تقویت نقاط قوتش می شود و دایماً به او احترام می گذارد و حمایتش می کند.

اما واقعیت این است که همیشه و همه ازدواج ها این گونه نیستند. پس چنان چه ما چنین طرز فکری داشته باشیم به احتمال زیاد آن چه نصیبمان می شود این است که نسبت به زندگی مشترک احساس تعهد می کنیم اما گوشه ای از قلبمان را برای خود نگاه داشته ایم. بنابراین پی درپی اوضاع را با عینک بدبینی بررسی می کنیم: آیا من اگر با فرد دیگری ازدواج می کردم، خوشحال تر و شاداب تر و موفق تر نبودم؟ و به تدریج احساس ملال و اندوه بر ما چیره می شود.

به یک نمونه توجه کنید: مردی که کارمند بود در ۲۲ سالگی با خانمی شاغل ازدواج کرد. او در ۲۷ سالگی با خانم دیگری آشنا شد و این آشنایی به ازدواج ختم شد و همسر اولش طلاق گرفت. مرد کارمند پس از ۳ سال از همسر دومش نیز جدا شد.

او اکنون می داند که با همسر اولش زندگی خوبی داشته اما ۸ سال پیش این موضوع را نه می دید و نه درک می کرد. او می گوید: «اگر انسان بخواهد به این موضوع فکر کند که همواره فرد بهتری برایش وجود دارد امنیت و سلامت ازدواج به مخاطره می افتد، بنابراین باید بر وسوسه های درونی غلبه کرد. حالا من ۳۸ ساله ام و هنوز هم تنها، هم خودم را آزردم و هم دیگری را.»

کم نیستند افرادی که تصمیم می گیرند وارد رابطه ای شوند و احساس تعهد می کنند اما ممکن است به موارد دیگر نیز فکر کنند. متخصصان از این وضعیت با عنوان «ابهام در تثبیت» یاد می کنند. بدین معنا که شما لب مرز رابطه می ایستید یعنی درآن هستید اما به بیرون نیز می نگرید.

برای این کار هم میلیون ها راه وجود دارد: شما می توانید در یک رابطه یعنی ازدواج باشید اما مطمئن نباشید که انتخاب خوبی کرده اید و در ذهن خود فرد دیگری با تمام ویژگی های ایده آل و عالی بپرورانید و در پی او باشید.

تحقیقات نشان داده اند اصولاً همسران متعهد، دوران مجردی را به طور کامل پشت سر گذاشته اند و از نظر مالی ثبات بیشتری دارند، افرادی خوشحال تر، سالم تر و با بازده بیشتری هستند. آن ها به طور متوسط از موهبت های بیشتری برخوردارند و دوران مجردی و متاهلی شان با هم تفاوت زیادی دارد. افراد متأهل، به خصوص مردان طول عمر بیشتری دارند. اینان از تجربه های دیگران در زمینه هایی مانند مدیریت هزینه ها، گفتار و رفتار و حتی آشپزی بهتر استفاده می کنند. به طور کلی زنان به سلامت شوهرشان بسیار اهمیت داده و می کوشند غذای خوب و سالم تری برایشان تدارک ببینند زیرا بسیاری از مردان در دوران مجردی تمایل بیشتری به خوردن هله هوله و غذاهای غیرمغذی دارند. به یاد داشته باشیم که لازم نیست زندگی عالی باشد تا برای بهتر شدنش تلاش کنیم.

تفکر ازدواج به عنوان وسیله ای برای تحقق بخشیدن به خوشبختی های فردی تا حدی جدید است. تحقیقاتی که بر روی دانش آموزان دبیرستانی و دانشجویان ۵۰ تا ۶۰ سال گذشته انجام شده نشان می دهد که بیشترین انگیزه برای ازدواج به خاطر داشتن فرزند و منزلی مستقل بوده است. اما در حال حاضر بیشتر افراد برای عشق و محبت و مهرورزی ازدواج می کنند و این موضوع اهمیت زوجین را نسبت به تحقق خواسته های عاطفی نشان داده و به همین دلیل بسیاری از افراد هنگامی که وارد زندگی مشترک می شوند و با واقعیت ها روبه رو می گردند، دچار مشکلات روحی و عاطفی می شوند. زیرا ابتدایی ترین مرحله در ازدواج هیجان و ایده آل نگری است اما مسأله مهم دوام زندگی مشترک و روابط سالم است و این نیز نیازمند سعی و صرف انرژی است.

محبت همیشگی را از هم دریغ نکنیم:

افراد ممکن است پس از مدتی دچار تردید شوند که آیا مناسب یکدیگر بوده اند یا خیر. شما با همسرتان راحتید اما ارتباطتان مثل سابق نیست. برخی افراد در چنین مواردی تصور می کنند که زندگی مشترکشان نتیجه ای نخواهد داشت و ماندن در این رابطه درست نیست و بهتر است هرچه زودتر از آن خلاصی یابند. یکی از متخصصان معتقد است: اخیراً افراد از همسرشان توقع زیاد دارند و این موضوع فشار زیادی بر دو طرف وارد می کند. گرچه مسایل و مشکلات همواره وجود دارند اما چنان چه روزهای نخست پس از ازدواج را به خاطر بیاورند و در ابراز محبت و علاقه کوتاهی نورزند، تحمل وضعیت چندان دشوار نخواهد بود.

گاهی جدل طبیعی است:

ازدواج اصلاً یک ماشین شیک و قشنگ نیست که در همه موارد موجب موافقت طرفین با یکدیگر شود. تمام همسران در برخی موارد گاه نظرات متضادی دارند اما مسأله این است که ما فکر می کنیم چنان چه با شخص مناسبی ازدواج کرده بودیم هرگز بحث و مجادله در کار نبود. اما جالب است که بدانیم همسران خوشبخت نیز بر سر مسایلی مانند احساسات، پول و یا فرزندان با هم بحث می کنند اما آن را عادی و در برخی موارد لازمه برطرف شدن سوءتفاهم ها می دانند. جوانان باید بدانند هر ازدواجی شرایط مخصوص به خود را دارد و با دیگری فرق می کند. هنر به شمار می رود اگر بتوان جهان را از چشم همسر دید!

توقع زیاد، آفت خوشبختی است:

بی تردید باید درک کنیم که نمی توانیم هر آن چه می خواهیم از همسرمان دریافت کنیم. اشتباهی که درباره مفهوم صمیمیت وجود دارد این است که ما مدام در کنار همسرمان بنشینیم و استعدادهای خود را نشناسیم و پرورش ندهیم. آن چه ما به عنوان افراد بالغ به آن نیاز داریم این است که عشق و علاقه میان همسران به معنای آزادی آنهاست نه زندانی کردن آنها. بیشتر ما بر آن باوریم که استحقاق بهترین ها را داریم و همسرمان باید این بهترین ها را برایمان فراهم کند و به دشواری می پذیریم که اگر در جایی دچار ناکامی شدیم به دلیل اشتباه خودمان بوده است.

در کنار دیگری مهم تر است:

ما اصولاً یاد گرفته ایم که به خود بها دهیم و آن چه در یک رابطه موفق نیاز است «خود» در کنار دیگری است.

به عبارت دیگر در جهان رقابتی امروز ما به خاطر دستاوردهای فردی پاداش می گیریم نه به خاطر کمک به دیگران و این درست نیست زیرا سبب شده که ما مستقل بودن را به همکاری ترجیح دهیم و مفاهیمی مانند وفاداری، گذشت و کنار آمدن با دیگری را زیاد جدی نگیریم. بنابراین با چنین تفکری افزایش میزان طلاق عادی است! بیشتر افراد تصور می کنند همسرشان باید خوبی هایشان را به شدت برجسته ببیند و با بدی هایشان کنار بیاید و حتی خود را به خاطر آن ها تغییر دهد. مثلاً به همسرشان می گویند: «من از چاقی بدم می آید، خودت را لاغر کن.» به جای این که بگویند: «وزنت را پایین بیاور تا در معرض ابتلا به دیابت قرار نگیری.»

متخصصان بر این باورند که ازدواج به خودی خود قرار نیست شما را خوشبخت و شاداب کند بلکه قرار است با بستن پیمان زناشویی، فعالیت های مثبت بیشتری را در جهت بهتر بودن و برطرف کردن نقاط ضعف خود انجام دهید. زیرا می دانید که مورد محبت فرد دیگری واقع می شوید. به بیان دیگر سبک برخورد زوجین است که کیفیت زندگی مشترک را تأمین می کند. محبت به همسر برای ارتقاء جوامع انسانی کافی نیست اما همواره لازمه انسان و زندگی او بوده است.

خدیجه جبلی / دانشجو دکترای جامعه شناسی مسایل خانواده

مطالب پیشنهادی


بررسی اثرات کافئین بر بدن
عوارض شیرین کنندههای بدون کالری
فست فود زیر ذره بین کارشناسان حوزه سلامت
ویژگی های ظروف آشپزی و اثر آن در پخت غذا

ازدواج مجدد


وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


http://maktoobshop.com


برای دفاع و حمایت از کیان خانواده و کرامت زن باید حرکتی عمیق و فراگیر صورت پذیرد تا با وضع قانون مناسب اولا قانون با اخلاق تلطیف شود و ثانیا اخلاق با قانون تحکیم گردد.

این سزاوار نیست که زن با توصیه های اخلاقی زندگیش آغاز شود و با تعرفه های قانونی پایان پذیرد.در طول تاریخ و در ظلم های که به جمعیت زنان روا شده است قصور قانون, گلچین کردن مسائل شرعی جهت کامروایی هر چه بیشتر مردان و کم توجهی مجامع زنان اثر گذار ترین دلایل به شمار می رود.

همین عوامل باعث شده شخصیت, ماهیت فردی, جایگاه اجتماعی و حقوق حقه ی آنان همیشه زیر سوال باشد.

در بحث ازدواج مجدد این عوامل نمود فراوانی پیدا می کنند به نحوی که اگر کسی اقدام به ازدواج مجدد در زمان تاهل نماید به آسانی می تواند عمل خود را توجیه قانونی و شرعی کند. مثلا مسئله ای را که شرع ,حلال و قانون, روا داشته چرا بر خود حرام بدانند.

شاید در طول زمان مسائلی از این دست می توانسته است که دوباره حلاجی و بازبینی شود ولی کوتاهی قانونگذاران, در تبیین حدود و حقوق زنان راه بازبینی قوانین اینچنین را همیشه بسته نگه داشته است و گویی در مسائلی مثل ازدواج مجدد در حین تاهل به تبانی آرام شرع و قانون بر می خوریم.

در این مقال بحث ما فقط پیرامون مردانی ست که خود را به رعایت دستورات چهارچوبی مانند دین مکلف می دانند.

که اگر معتقد نیستند بدون شک میزان تنوع خواهی آنان بیشتر است و همین طور عموما این دسته به دلیل بی قیدی فکری ردپایی هم در نظام آماری ندارند و از حیطه ازدواج موقت و مجدد خارجند. لذا باید به میزان حضور زنها در چرخه کنکوبیناژ و روابط آزاد از تعداد چندین برابر مردانی سخن به میان آورد که در این چرخه آن هم بدون رد پا فعالند.

و اما مردانی که معتقد و متعهد به دین و وجدانند که به دلیل پایبندی اخلاقی !!!!!!!!!!!!!! به روی روابط آزاد خط قرمز می کشند و با خیال راحت با پا گذاشتن به روی خط حلال با ازدواج مجدد مرتکب دهها ظلم و حرام دیگر می شوند.

ناگفته پیداست که در وادی دین, رفتاری پذیرفته است که حق و عدالت و صداقت در آن رعایت شود و هر حلالی قبل از صورت ظاهری الزاماتی را به وجود می آورد. و حال آنکه بسیاری از خطاها و سقوط ها و ظلم ها در محدوده حلال ,که انسان به خیال خودش آسوده و راحت در آن گام بر می دارد؛ صورت می پذیرد.

جمله کلاه شرعی نیز که از دیر هنگام در میان مذهبیون رایج است دلالت بر همین اصل می کند که شاید بتوان با سفسطه مسائل دینی را وارونه جلوه داد اما وجدان آگاه و مسئول همیشه بر باطن نیات ما ناظر است.

مانور بر روی بدیهیات انسانی به حربه شرع گاهی زندگی را آنچنان آزار دهنده می کند که هیچ کس نمی تواند برای دوام آن کاری کند.

عده ای از مردان نیز با عنوان کمک به ضعفا و دستگیری از زنان نیازمند تجدید فراش خود را توجیه می کنند که خیر کار ما, خدایی است. در جواب این خیر خواهی فرصت طلبانه می توان گفت که راهکار دیگر این خیرخواهی کمک به جوانی ست که هزینه های تشکیل یک زندگی ساده را هم ندارد. به همین ترتیب دوجوان به سامان خواهند رسید و جلوی از هم پاشیدگی بنیان یک خانواده گرفته خواهد شد.

برای دفاع و حمایت از کیان خانواده و کرامت زن باید حرکتی عمیق و فراگیر صورت پذیرد تا با وضع قانون مناسب اولا قانون با اخلاق تلطیف شود و ثانیا اخلاق با قانون تحکیم گردد. این سزاوار نیست که زن با توصیه های اخلاقی زندگیش آغاز شود و با تعرفه های قانونی پایان پذیرد.

دینداران اگر نهیب عدالت خدا را شنیده باشند که می فرماید: اگر خوف عدم رعایت عدالت ,دارید موظف به توحید در عشق و همسر هستید*؛ آنگاه دیگر به دنبال بهانه هایی برای حلال جلوه دادن اشتباهاتشان نمی گردند.

* آیه سوم سوره نساء

مطالب پیشنهادی


بررسی اثرات کافئین بر بدن
عوارض شیرین کنندههای بدون کالری
فست فود زیر ذره بین کارشناسان حوزه سلامت
ویژگی های ظروف آشپزی و اثر آن در پخت غذا

مردم از ازدواج موقت می گویند


http://maktoobshop.com/



«جوان ها از صیغه استفاده نمی کنند چرا که راه های خودشان را دارند و برای ارتباط با هم دنبال ازدواج موقت نمی روند.»اینها حرف های زنی ۴۶ ساله است. زهرا حق دوست که کارشناس ارشد روان شناسی است، می گوید با چند پسر جوان صحبت کرده و دیده که چطور نشر خبر مربوط به ترویج ازدواج موقت بازخورد منفی در میان آنها داشته است.

او می گوید؛ «دخترها به خاطر مسائلی که تا قبل از این هم با آن مواجه بوده اند تن به چنین کاری نمی دهند و پسران هم همین طور.» به عقیده این روان شناس شاید آنقدر رابطه میان دختران و پسران غیرجنسی و کم رنگ شده است که آنها دلیلی نمی بینند برای آشنا شدن با یکدیگر از چنین ابزاری استفاده کنند.

به گفته این روان شناس با ترویج ازدواج موقت خانواده ها تا مرز فاجعه جلو می روند. برای اینکه بیشترین مشتری های ازدواج موقت مردان متاهل هستند. او با اشاره به مبنای تاریخی ازدواج موقت یا همان صیغه به ضرورت آن در دوران جنگ اشاره می کند و با توجه به بی شوهر ماندن زنان در آن دوران این موضوع را ضرورتی مقتضی آن زمان تعریف می کند.

به عقیده وی باید دید چقدر جوان های جامعه آمادگی پذیرش این موضوع را دارند و شاید این موضوع اصلاً برای آنها جالب هم نباشد. اما زنی ۷۴ ساله و خانه دار می گوید که این مساله را حتی امثال من هم که سن بالایی دارند قبول ندارند. او معتقد است که این کار نوعی بی بند و باری است.

به نظر وی در این کار از زنان سوء استفاده می شود و بعد از مدتی وقتی کار به جدایی کشید این زنان هستند که آسیب بیشتری به آنها وارد می شود و سرخورده می شوند.» اما عقیده این مادربزرگ ۷۴ ساله ، بر خلاف نظر رهام است؛ «ازدواج موقت پیشنهاد خوبی است چون قبل از ازدواج دائم فرد یک تجربه خوب خواهد داشت و این تجربه با یک دوستی معمولی، فرق می کند.» البته رهام نمی خواهد با همان دختری که صیغه می کند، ازدواج دائم کند. ولی در ازدواج موقت هم تعهد برایش مهم است؛ «در دوستی ساده میان دختر و پسر یک تعهد قانونی وجود ندارد اما ازدواج موقت کمی کنترل شده و رسمی تر است.»

احمد آقای ۵۸ ساله که صاحب یک سوپرمارکت است، با صیغه موافق است اما نه برای دختران جوان؛ «ازدواج موقت برای زن هایی است که یک بار ازدواج کرده اند و شوهرشان را به هر دلیلی از دست داده اند و سرپرست و منبع درآمدی هم ندارند.

این زن ها برای اینکه مجبور به تن دادن به هر کاری نشوند می توانند ازدواج موقت بکنند. اما اگر این نظر در جامعه انتشار پیدا کند و قانونی شود ممکن است از برخی از دخترهای جوان و مجرد در این میان سوء استفاده شود.»

زن ۵۰ ساله یی که خانه دار است اما ازدواج موقت را کاملا رد می کند و آن را بی بند و باری رسمی می نامد. او با اشاره به مطلبی که همان روز در یکی از روزنامه های صبح در صفحه ویژه ازدواج موقت* خوانده است، می گوید؛ « امروز در یکی از روزنامه ها خواندم که در دفترخانه یی افراد برای صیغه به هم معرفی می شوند و در این میان زنان یائسه به گفته دفتردار آن دفترخانه به پسران جوان و بی پول معرفی می شوند. این نگاه یک نگاه کاملاً جنسی و کالایی به زنان است که عامل باروری را در آنها حتی ملاکی برای صیغه در نظر می گیرند.

این نگاه، نگاه خیرخواهانه یی نیست و نه تنها حرمت زن را می شکند و پایه های خانواده را سست می کند بلکه بی بند و باری را هم زیاد خواهد کرد.» نگار ۱۹ ساله هم مخالف ازدواج موقت است؛ «مردانی هستند که با وجود داشتن خانواده باز هم به دنبال صیغه هستند و در صورت قانونی شدن این نوع ازدواج آنها نیز به کارشان وجهه قانونی می دهند و به این ترتیب زندگی خانواده های بسیاری از هم می پاشد.»

به عقیده او برای جوانان نیز این طرح چندان نمی تواند کارآمد باشد و البته انتخاب انجام ازدواج موقت در میان جوانان بیشتر به عقیده خود آنها بستگی دارد اما به هر حال در این طرح با زنان مانند یک کالا برخورد می شود و به آنان آسیب وارد می شود و حتی اگر رابطه سالمی هم میان دو نفر وجود داشته باشد نگاه جنسی وارد رابطه شده و تنها کام گرفتن در یک رابطه نمود پیدا می کند.» این نگاه را می توان در روشنک ۲۲ ساله هم دید.

او که با عصبانیت می گوید شدیداً با این کار مخالف است به شدت از مطرح کردن عمومی چنین طرحی گلایه دارد؛ «با قانونی شدن این مساله قبح خیانت به همسر از میان می رود و اگر تاکنون این کار برای عده یی قباحت داشته است از حالا به بعد دیگر مردان متاهل بسیاری نیز جسارت این کار را پیدا می کنند و با خیال راحت دست به ازدواج موقت می زنند.»

مادر ۵۱ ساله روشنک هم معتقد است که ازدواج موقت به هیچ وجه طرح جالبی نیست چرا که فرهنگ ما را ندیده گرفته است. او ادامه می دهد؛ «تاکنون شنیده ایم که قانون باید یک قدم از فرهنگ جامعه جلوتر باشد نه اینکه هنوز اصلاً فرهنگ رابطه دختر و پسر چندان جانیفتاده ما بیاییم و یک دفعه دو پله هم بالاتر برویم و کار را به ازدواج موقت بکشانیم. این چه قانونی است که فرهنگ ما را می خواهد نادیده بگیرد؟»

نگرانی برای سرنوشت کودکان حاصل از ازدواج موقت، مساله دیگری است که یک دانشجوی مددکاری به آن اشاره می کند؛ «ترویج بی بندوباری توسط ازدواج موقت که سر جای خود، اما در این میان با کودکان بی هویتی که احتمالاً حاصل این ازدواج ها خواهند بود چه باید کرد؟ آیا سرنوشت این کودکان مهم نیست؟ چرا تنها به صورت مساله می اندیشیم؟ به فرض هم که مساله نیاز جنسی مرتفع شد برای مساله بعدی که احتمالاً متولد شدن کودکانی است که از هیچ حقی برخوردار نیستند چه راهکاری می اندیشیم ؟» حرف های افرادی که تن به ازدواج موقت داده اند هم شنیدنی است.

گلناز، ۱۸ ساله بود که ازدواج دائم کرد و ۳ سال پیش با داشتن یک فرزند از همسر خود جدا شد. او که حالا ۳۵ سال دارد پس از جدایی از همسر خود به ازدواج موقت یک مرد متاهل درآمده است. گلناز می گوید؛ «همسر اول من هیچ محبتی به من نشان نمی داد. از پول خرج کردن می ترسید. هیچ وقت قدر کارها و زحمت های من را نمی دانست. اما از وقتی که با این آقا صیغه کرده ام، می فهمم که طعم کلام محبت آمیز و عاشقانه چقدر شیرین است.»

او که برای فرار از محیط نامطلوب خانه در سن ۱۸ سالگی تن به ازدواج داده است، اضافه می کند؛ «تنها مساله عشق و محبت نبود که مرا به این کار واداشت، بعد از جدایی از همسر اولم، پدر و مادرم مرا طرد کردند. مگر من چقدر می توانستم در منزل دوستانم زندگی کنم؟ به هر حال باید سر پناهی برای خود می ساختم.»

حسین هم یک مرد ۵۶ ساله با دو همسر دائم و موقت است، مردی که به گفته خودش همسر اولش را دوست دارد اما از لحاظ جنسی با او ارضا نمی شود و برای همین با یک زن دیگر ازدواج موقت کرده، یک ازدواج موقت ۹۹ ساله. او در پاسخ به اینکه چرا به جای عقد دائم، صیغه کرده یی، می گوید؛ «برای اینکه دوست دارم از لحاظ اخلاقی به همسری متعهد باشم که عاشقانه با او ازدواج کردم و نه به کس دیگری.

هر چند که برای همسر موقت خودم هم احترام قائلم اما عشق چیز دیگری است،» و وقتی از او سوال می شود این چه عشقی است که مرز قانونی ندارد؟ می گوید؛ «عشق به سبک خودم،» این روزها، ازدواج موقت بحث داغ همه جمع های بیشتر از دو نفره است. اما آنچه کمتر شنیده شده و منعکس شده سخنان این زنان و مردانی است که ترویج ازدواج موقت در جامعه تاثیر مستقیمی بر زندگی آنها خواهد داشت. چه مجرد باشند و چه متاهل.

http://maktoobshop.com/


پا نوشت

اشاره این خانم به صفحه ویژه ازدواج موقت در روزنامه هم میهن، مورخ یکشنبه ۲۰ خرداد ۸۶ مطلبی با «عنوان ازدواج موقت کسب و کار ما است» است.

نیلوفر انسان

مطالب پیشنهادی


بررسی اثرات کافئین بر بدن
عوارض شیرین کنندههای بدون کالری
فست فود زیر ذره بین کارشناسان حوزه سلامت
ویژگی های ظروف آشپزی و اثر آن در پخت غذا

آمادگی برای ازدواج

http://maktoobshop.com/


سؤال، سؤال، سؤال. نخستین مرحله از ازدواج هر دختر و پسری طرح سؤال است زیرا آنها در ابتدا یا شناختی از یکدیگر ندارند و یا شناختشان اندک و سطحی است.

طرح سؤال دریچه ای است که به سوی شناخت از یکدیگر گشوده می شود، البته مهم این است که به سؤال ها چگونه پاسخ داده شود. نحوه پاسخ دادن به سئوال ها، تصویری از طرف مقابل در ذهن دیگری می سازد، هر چه پاسخ ها واقعی تر و صادقانه تر باشند تصویری هم که ساخته می شود صحیح تر خواهد بود. این امر کمک می کند تا زن و مرد راه بهتری را در زندگی پیدا کنند، این راه می تواند به ازدواج و یا قطع رابطه و عدم ازدواج ختم شود. رسیدن به هر یک از این راهها در صورتی که عاقلانه و درست باشد به نفع زن و مرد است.

البته باید در نظر داشت که هیچ پاسخی درست یا اشتباه نیست.

هدف از طرح پرسش ، این است که متوجه شوید در شرایط خاص مورد نظر، چه رفتاری دارید و درباره گذشته و آینده چگونه فکر می کنید. برای خشنود کردن نامزدتان پاسخ هایتان را تغییرندهید و از پاسخ های زیرکانه ای که بیانگر حقیقت نیستند خودداری کنید. پاسخ های غیرواقعی به منظور پیشگیری از جر و بحث، به نفع هیچ کس نیست.

بهتر است به جای نامزدتان هم پاسخ ندهید و عقیده خاص خود را بیان کنید مثلاً اگر از شما می پرسند آیا بچه می خواهی یا نه؟ پاسخ ندهید که نامزدم بچه نمی خواهد.

سعی کنید خصوصیات و خواسته های خود را کشف کنید. وقتی درباره خودتان به این شناخت دست یافتید، می توانید تصمیم بگیرید که آیا نامزدتان می تواند در رسیدن به خواسته هایتان شریک زندگیتان باشد یا نه.

پاسخ هایتان باید روشن کند که شما در زندگی مشترک چه انتظاراتی از همدیگر دارید، در ضمن با این پاسخ ها می توانید اولویت ها و رفتارهایی را که حاضر به ترک آن نیستید، نشان دهید. اگر در خانه شلخته هستید و نمی توانید خود را تغییر دهید، بهتر است تا نامزدتان از این خصوصیت شما آگاهی داشته باشد.

به پاسخ های یکدیگر گوش کنید، اما دخالت نکنید، این تمرین ها برای آن هستند که درباره همدیگر بیشتر بدانید نه این که همدیگر را تغییر دهید. بهتر است فکر کنید آیا می توانید بانامزدتان همین گونه که هست و بی آن که توقع داشته باشید که تغییر کند، زندگی مشترک تشکیل بدهید؟

یکسان بودن پاسخ ها و پرسش های مطرح شده، کلید خوشبختی در زندگی زناشویی نیست، بلکه برخورد شما با تفاوت ها تعیین کننده است. وقتی شما و نامزدتان در پاسخ به یک پرسش اختلاف عقیده دارید، راهنمایی های پیشنهادی «در شیوه گفت وگو درباره تفاوت ها» را به کار بگیرید، زیرا به شما کمک می کند تا اختلاف هایتان را به تدریج حل کنید، وقتی دستتان را برای نامزدتان رو می کنید، آسوده می شود. به او می گویید: «ظاهر و باطن، من این هستم.» خودتان را صادقانه آشکار می کنید، باری از روی دوش خود برمی دارید و به اصطلاح توپ را در زمین بازی نامزدتان می اندازید و به او این امکان را می دهید که بدون هیچ فرض نادرستی تصمیم بگیرد و شما را بپذیرد.

اما وقتی نظر او برای شما قابل قبول نیست چه باید بکنید؟ اگر با پاسخ های نامزدتان موافق نباشید، چه خواهد شد؟ پی بردن به تفاوت ها به معنای اعلام ختم رابطه نیست، هرگز عدم اختلاف نظر، راز موفقیت زندگی مشترک به حساب نمی آید، اختلاف نظر با نامزدتان، فرصتی است تا مهارتهای «مدیریت تفاوت ها» را بیاموزید. توجه داشته باشید: مدیریت تفاوت ها و نه مدیریت حل اختلاف، زیرا لزومی ندارد که گفت وگو درباره تفاوت ها به اختلاف منجر شود.

طبیعی است که از دست نامزدتان عصبانی و دچار سردرگمی و سرخوردگی بشوید، احتمالاً از دست دوستتان، رئیس و حتی همسایه تان هم دچار همین حالات می شوید. اما با کمی تلاش می توان دیدگاههای متفاوت را بدون این که به مشاجره ختم شود به هم نزدیک کرد، مگر آن که به شدت ستیزه جو باشید.

گذشته شما

توجه به گذشته خود و تأثیر آن بر شکل گیری شخصیت شما و خواسته هایتان در زندگی،نخستین گام های آمادگی برای ازدواج است. معمولاً زندگی پدر و مادرها سرمشق زندگی ما می شود و اگر از این سرمشق خوشمان بیاید، کم و بیش می دانیم که شریک زندگیمان باید چه خصوصیاتی داشته باشد، اما اگر همان طور که بزرگتر می شویم، از رابطه پدر و مادرمان خوشمان نیاید، می توانیم آن را با الگوی خوب عوض کنیم.

به دقت به روابط افرادی که شما و نامزدتان در کنار آنها بزرگ شده اید، توجه کنید. ویژگی هایی را که موجب ایجاد روابطی استوار و شاد شده و آنها که سبب تلخی زندگی شده اند به یاد بیاورید، مشخص کنید چه نگرش ها و رفتاری روابط این افراد را تیره و تار می کند. از اشتباهات و موفقیت های دیگران بیاموزید. اما توجه داشته باشید که خودتان را با آنها مقایسه و یا تشبیه نکنید.تصمیم بگیرید تجربیات مثبت را به کار ببندید و از رفتارهای منفی دوری کنید.اگر از موهبت داشتن پدر و مادری خوشبخت برخوردار هستید، این شانس را دارید که بفهمید ازدواج موفق به چه عواملی نیاز دارد. تک تک پرسش ها را با صدای بلند برای نامزدتان بخوانید و هریک جداگانه بی آنکه حرف یکدیگر را قطع کنید به آنها پاسخ دهید، سپس در این باره صحبت کنید که آیا پاسخ هایتان بر زندگی مشترکتان تأثیر خواهند گذاشت یا نه و تأثیرش چگونه است.

۱ به عقیده شما چه عاملی پدر و مادرتان را در کنار هم نگه داشته است؟

۲ دوست دارید چه ویژگی هایی از زندگی پدر و مادرتان در زندگی شما هم وجود داشته باشد؟

۳ از چه ویژگی های زندگی پدر و مادرتان خوشتان نمی آید؟

۴ پدرتان چه رفتاری با مادرتان داشت؟ مادرتان چه رفتاری با پدرتان داشت؟

۵ آیا شما و نامزدتان می خواهید که همان رفتار پدر و مادرهایتان را نسبت به همدیگر داشته باشید؟و ...

تأثیر طلاق بر آینده فرزندان

پژوهش ها نشان داده است کودکانی که پدر و مادرشان از هم جدا شده اند و بیشتر سال های رشد را فقط با پدر یا فقط با مادر گذرانده اند، به احتمال زیاد در زندگی زناشویی خود نیز مشکل داشته باشند، اما این به آن معنی نیست که نمی توان تغییری در این تقدیر ایجاد کرد.می توانید علل عدم موفقیت زندگی مشترک پدر و مادرتان را بررسی کنید و با اجتناب از آن رفتارها، شانس موفقیت خود را در زندگی زناشویی افزایش دهید.

در جست وجوی همسر

نه تنها به دنبال شخصی می گردیم که آینده مان را با او سهیم شویم، بلکه فردی را می خواهیم که بخشی از گذشته مان نیز با او مشترک باشد. اگر پدر و مادر یا قوم و خویشی را تحسین می کردیم که مرفه بود، به احتمال زیاد در پی همسری هستیم که از نظر مالی تأمین باشد و احیاناً کمبودهایی را که در دوران کودکی و نوجوانی، احساس می کردیم پر کند. اگر احساس می کنید که دوران کودکی و نوجوانی تان بیش از حد جدی بوده است و خواهان شوخی و خنده بوده اید، احتمالاً خواهان همسری هستید که شما را سرگرم کند و بخنداند.

پاسخ های شما به پرسش های مربوط به گذشته مهم هستند، زیرا موجب می شوند تا بتوانید وضعیت های نشاط آور و دردآور زندگی تان را تشخیص دهید. با گفت وگو درباره این رویدادها می توانید تصمیم بگیرید که برای ایجاد یک زندگی خانوادگی شادمان، چه اقداماتی باید انجام دهید.به هنگام مرور پاسخ هایتان نکات زیر را به یاد داشته باشید:

اگر بیشتر پاسخ هایتان مثبت و شاد است، با گذشته تان در صلح هستید و احتمالاً خواستار زندگی مشترکی هستید شبیه به فضایی که در آن بزرگ شدید، چنانچه کل پاسخ هایتان منفی باشد، احتمالاً ناراحتی یا خشمی را از گذشته با خود حمل می کنید. در باره شیوه های رفع این خشم، گفت وگو کنید و ببینید به عقیده شما این آزردگی چه تأثیری بر انتظارات شما از زندگی زناشویی می تواند داشته باشد.

وقتی از شما پرسیده شد که دوست دارید زندگیتان شبیه به زندگی چه افرادی باشد آیا شما و نامزدتان یک زوج واقعی را مثال زدید یا شخصیت های یک فیلم را؟ آیا مدت ها با این زوج معاشرت کرده بودید یا فقط داستان آنها را بر صفحه تلویزیون دیده بودید؟ الزامی ندارد که همه الگوهای خوب روابط در یک زوج وجود داشته باشند. شما می توانید امیدوار باشید که ویژگی های گوناگون زوج های مختلف را سرمشق قرار دهید. برای نمونه می توانید مهر و محبت یک زوج و صرفه جویی زوج دیگر را آرمان خود قرار دهید.

نقش پدر و مادر در ازدواج

تعداد کسانی که رها از پدر و مادر، زندگی زناشویی را آغاز می کنند، اندک است . چه پدر و مادرتان را دوست داشته باشید، چه از آنها دوری کنید و حتی اگر هیچ گاه آنها را نشناخته باشید، به هرحال بخشی از زندگی مشترک شما هستند و میزان دخالت آنها در زندگی شما یکی از موضوع های معمول اختلاف و بگو مگوی شما و همسرتان خواهد بود.

هر کدام جداگانه پاسخ هایتان را به پرسش های زیر بنویسید، پرسش ها در رابطه با پدر و مادر هریک از شماست نه پدر و مادر همسرتان، سپس درباره پاسخ، گفت وگو کنید و ببینید به عقیده شما چه تأثیری (مثبت یا منفی) بر زندگیتان خواهند داشت.

۱ آیا والدینتان نامزدتان را می پسندند؟

۲ آیا مهم است که پدر و مادرتان، نامزدتان را دوست داشته باشند؟

۳ چنانچه نامزدتان مورد تأیید پدر و مادرتان نباشد، چه تأثیری بر زندگی مشترکتان خواهد داشت؟

۴ اگر پدر و مادر و نامزدتان با هم اختلاف داشته باشند، احتمالاً از کدام طرف جانبداری می کنید؟

و ...

قابل درک است که هریک از شما با پدر و مادر خودتان راحت تر باشید تا پدر و مادر آن یکی، هر چه باشد، شما به مدت یک عمر پدر و مادرتان را می شناسید. در حالی که احتمالاً تازه با پدر و مادر نامزدتان آشنا شده اید، اما همیشه به یاد داشته باشید که پدر و مادر همسرتان، پدر و مادر همسرتان هستند، تحقیر یا بی احترامی به آنها هیچ تفاوتی با توهین به پدر و مادر خودتان ندارد.

مطالبی را که مطالعه کردید از کتابی با عنوان «هزار و یک پرسش پیش از ازدواج» گرفته شده است.

این کتاب نوشته «مونیکا مندزلیهی» و ترجمه فرناز فرود است در چهار هزار نسخه به چاپ رسیده . در این کتاب که سیزده بخش دارد مطالبی در خصوص ازدواج و مسائلی که به آن مربوط می شود نگاشته شده است. در پایان هریک از موضوعات هم سؤالهایی مطرح شده که افرادی که قصد ازدواج با یکدیگر را دارند می توانند با پاسخ دادن به این پرسش با میزان مشترکات فکری، فرهنگی و اجتماعی یکدیگر را مورد ارزیابی قرارداده و راه حل اختلافات را نیز به کار بندند.

بخش یک کتاب در مورد گذشته افراد است که تحت عناوین رشد کردن در خانواده متعارف، بزرگ شدن فقط با پدر یا فقط با مادر، تأثیر سایر روابط و مدرسه و بازی سؤالاتی را مطرح کرده است.

بخش دوم در خصوص پدر و مادر، نقش آنها در زندگی فرزندان، شباهت فرزندان با پدر و مادر و تأثیر این شباهت ها در زندگی مشترک آینده و... است.

خویشاوندان، دوستان، حیوانات خانگی، همسران و روابط قبلی و ارتباط با افراد دیگر بخش سوم کتاب است که به تأثیر پارامترهای مورد نظر در زندگی افراد می پردازد.بخش چهارم به نظر زوج راجع به داشتن فرزند، تأمین مخارج و نحوه پرورش آن در زندگی اختصاص دارد.

دین و معنویت، نژاد و فرهنگ، سیاست، شغل، هفت سال بعد آینده شما عناوین بخش پنجم تحت عنوان دیدگاه ها هستند که نقش موارد مطرح شده را در زندگی برشمرده و پرسشهایی را که زوج های جوان می توانند با پاسخ دادن به آنها مشترکات خود را مورد ارزیابی قرار دهند مطرح کرده است.

مسائلی که به زندگی روزمره خانوادگی مربوط می شود مانند امور روزانه، تغییرات، اوقات فراغت، برنامه ریزی برای سفر، شیوه های خرج و پس انداز، مدیریت مالی، وضعیت ظاهری و جسمانی، وجود عادات غیرمتعارف در هریک از زوجین، در بخش های بعدی مورد توجه قرار گرفته اند.بخش یازدهم کتاب در مورد خصوصیات ازدواج با یک نظامی، خارجی، مجرم، چهره سرشناس و یا فردی با تفاوت سنی زیاد است.

بخش دوازدهم به نحوه گفت وگو و حل مشکلات راجع به مراسم ازدواج، ازدواج مجدد، ماه عسل و... اختصاص دارد و آخرین بخش کتاب نیز به عوامل مساعد و نامساعد ازدواج شامل گفت وگو، دوستی، دلایل تجدید نظر در باره ازدواج، انواع شخصیت ها و عادت هایی که زوج ها را از هم دور می کند پرداخته است.

مطالعه تمرین برای طرح پرسش های مطرح در ابتدای ازدواج و تلاش جهت پاسخ صادقانه به هریک از آنها، دختران و پسران جوان را یاری می کند تا زمینه یک ازدواج و زندگی خانوادگی موفق را پی ریزی کنند و یا با شناخت خود و درک صحیح از فردی که قصد ازدواج با او را دارند از پایه ریزی یک ازدواج ناموفق جلوگیری نمایند.

مطالب پیشنهادی


بررسی اثرات کافئین بر بدن
عوارض شیرین کنندههای بدون کالری
فست فود زیر ذره بین کارشناسان حوزه سلامت
ویژگی های ظروف آشپزی و اثر آن در پخت غذا

هدفمند کردن ازدواج ها


http://maktoobshop.com/


ازدواج، مطلوب ترین زمان برای تبادل زیبا ترین کلام ها، پر جاذبه ترین نگاه ها، تبادل اندیشه های همسو، پر رمز و راز ترین روابط عاشقانه و محرمانه، آغاز لطیف ترین و گرمابخش ترین روابط، تضمین کننده سلامت روح و روان و البته جسم است. ازدواج، معنا بخشیدن به حیات، گذشت، ایثار، سخاوت، صداقت و درستی است. آری، ازدواج پاسخ به عالی ترین نیاز فطری انسان در راه رسیدن به کمال است.

اگر بهتر و عمیق تر نسبت به اطراف خود بنگریم، متوجه می شویم که همه مخلوقات الهی به صورت زوج آفریده شده اند و به نیکی درمی یابیم که جز ذات اقدس خداوند که یکتاست و همتایی ندارد همه هستی برپایه زوجیت بنا نهاده شده است. «سبحان الذی خلق الازواج کلها مما تنبت الارض و من انفسهم و مما لا تعلمون». منزه است خدایی که همه پدیده های هستی را جفت آفریده است، چه از نباتات و حیوانات و چه از نفوس بشر و دیگر مخلوقات و پدیده هایی که شما از آن آگاه نیستید.

اگر به هرچه در زمین و آسمان و آن چه در بین آن است بنگریم درمی یابیم که خداوند باری تعالی همه موجودات را چه در دل کوه ها، در اعماق دریاها و در جای جای این خلقت با زوجیت آفریده است که از این کار خود هدفی داشته است.

در یک مصاحبه ای که ترتیب داده بودم از تعدادی از افراد هدف از ازدواج را جویا شدم که جواب های جالبی شنیدم که بد نیست شما هم که خواننده این مطلب هستید از آن بی بهره نمانید. آقایی که میان سال بود در جواب سوال من این طور جواب داد که هدف از ازدواج تشکیل خانواده مستقل است. از خانم مسنی سوال کردم و او در جواب گفت که ازدواج می کنی پس از ازدواج بچه دار می شوی بچه ها سروسامان می گیرند و زندگی پایان می پذیرد. از فرد دیگری که فرد تحصیل کرده ای بود سوال کردم و او هدف ازدواج را ارضای غریزه جنسی عنوان کرد. آیا به راستی هدف از ازدواج مواردی بود که در بالا ذکر شد و یا ازدواج یک امر مقدس است که خداوند از این امر پسندیده و مقدس هدف دیگری داشته است؟؟

مسائلی هم چون تشکیل خانواده مستقل، ارضای غرایز طبیعی، فرزند آوری و از تنهایی در آمدن از نتایج ازدواج است ولی هدف اصلی ازدواج نیست. در مبانی دینی و ارزش های اسلامی هدف نهایی و غایی ازدواج رسیدن به آرامش است.

مسائلی هم چون تشکیل خانواده مستقل، ارضای غرایز طبیعی، فرزند آوری و از تنهایی در آمدن از نتایج ازدواج است ولی هدف اصلی ازدواج نیست. در مبانی دینی و ارزش های اسلامی هدف نهایی و غایی ازدواج رسیدن به آرامش است

در انتخاب همسر معیارهایی را که در نظر می گیریم باید به گونه ای باشد که ما را برای رسیدن به هدف نهایی ازدواج نزدیک تر کند که همانا آرامش درون است. آرامش درون گرانقدر ترین موهبت الهی است. از جمله دعاهایی که بزرگ ترها و خانواده در حق عروس و داماد می کنند، آرزوی خوشبختی برای عروس و داماد است و از اصطلاحاتی مانند نیکبخت شوی، عاقبت بخیر شوی، خوشبخت شوی. این ها به این معنی است که امیدواریم خانه بخت تضمین گر خوشبختی شما باشد.

این خوشبختی تنها در سایه یک چیز به وجود می آید و آن هم آرامش روح و روان است. چرا راه دور برویم چه بسیار افرادی را می شناسیم که حتی ممکن است در همسایگی ما و یا یکی از نزدیکان ما باشد و از شرایط مالی بسیار خوبی برخوردار باشد ولی در زندگیش روی آرامش را نبیند. هرگز داشتن کلید خزانه طلا، تکیه بر صندلی قدرت، پیروی از خواهش های نفسانی، نمی تواند تضمین کننده سعادت و خوشبختی افراد باشد.

ازدواج مهم ترین انتخاب در طول زندگی انسان است. انسان ها معمولاً طولانی ترین زمان عمر خود را با همسر خود می گذرانند. پدر و مادر و فرزندان چند صباحی بیش در کنار افراد نیستند و این همسر است که بیشترین زمان ممکن را در کنار همسر خویش می گذراند. و این جمله این جا معنا پیدا می کند که انتخاب همسر مهم ترین انتخاب در زندگی بشر است، که این انتخاب می تواند بهترین انتخاب یا بدترین انتخاب باشد و با این انتخاب، دنیا و آخرت افراد به نوعی دیگر رقم می خورد چرا که همسر خوب انسان را به بهشت واررد می کند و خدای ناکرده همسر بد انسان را در اعماق دوزخ گرفتار می کند.

در پایان این که ، هدف از ازدواج رسیدن به آرامش است و بهترین انتخاب می تواند ما را به این مطلوب نزدیک کند. از این رو در معیارهایی که در انتخاب همسر مدنظر داریم باید به این امر به عنوان اصلی مهم توجه و عنایت ویژه داشته باشیم.

کی با کی ازدواج کنه؟



http://maktoobshop.com/


کدام شخصیت ها به درد هم می خورند؟

ازدواج از مهم ترین انتخاب ها در زندگی هر فرد است . انتخابی که نیاز به شناخت و آشنایی طرفین در آن ضرورت دارد و هر یک از دختر و پسر باید در دامنه ای از زیر بناهای اعتقادی ، اخلاقی، خانوادگی ، فکری و شخصیتی دارای همسانی و هماهنگی با یکدیگر باشند . درست است که وجود برخی از تفاوت ها هم می تواند به رشد افراد و جذابیت ارتباطی بیافزاید اما روان شناسان امروزه معتقدند که شباهت ها خیلی بیش از تفاوت ها در موفقیت آمیز بودن یک ازدواج موثر است . لذا لازم است تا وجوه مشترک خود را در حیطه های بالا بررسی نمایید. چه اینکه اگر افراد در بعد اعتقادی از فاصله و اختلاف زیادی برخوردار باشند می تواند این ازدواج را با خطر مواجه سازد . یکی از حیطه های مهم مورد بررسی در ازدواج پس از زیر بنای اعتقادی ، می تواند شخصیت افراد باشد . می گویند اگر دنبال همسر ایده آل تان می گردید، راهش این است که اول، شخصیت خودتان را بشناسید و بعد براساس شخصیت خودتان، دنبال شخصیتی بگردید که با شما سازگار باشد. اگر شما هم این تئوری را قبول دارید، با ما همراه شوید...

ماجراجویان با ماجراجویان ازدواج کنند

افراد ماجراجو عاشق ریسک کردن هستند. اگر چنین شخصیتی داشته باشید، احتمالا بسیار کنجکاو، خلاق و پرانرژی هستید و معمولا فرد خودانگیخته ای هستید. علایق فراوانی دارید؛ از کوهنوردی و ماهی گیری گرفته تا رفتن به سینما و تئاتر.

گزینه ازدواج:

شما با افراد ماجراجویی که درست مانند خودتان باشند، به خوبی رابطه برقرار می کنید. اگر دنبال همسر ایده آل خودتان هستید، عجله نکنید؛ چون ماجراجویی شما باعث می شود خیلی سریع در عشق گرفتار شوید و عاقلانه عمل نکنید. اگر به کسی واقعا علاقه دارید، به خودتان فرصت دهید تا بهتر او را بشناسید. در عین حال گاهی ماجراجویی بیش از اندازه ممکن است شما را وسوسه کند که به دنبال گزینه های بهتر بوده و در یک ایده آل گرایی و تنوع طلبی گرفتار شوید ولی باید با این خصوصیت نادرست مبارزه کنید.

روان شناسی شخصیت:

افراد ماجراجو شخصیت خود را بیش از همه مدیون میزان ترشح زیاد هورمون دوپامین در مغزشان هستند. این هورمون، همان هورمونی است که به شما احساس شادی و شادابی و سرزندگی می بخشد.

اگر دنبال همسر ایده آل تان می گردید، راهش این است که اول، شخصیت خودتان را بشناسید و بعد براساس شخصیت خودتان، دنبال شخصیتی بگردید که با شما سازگار باشد.

خلاق ها با خلاق ها ازدواج کنند

اگر آدم خلاقی باشید، احتمالا خصلت باوفایی دارید و وظیفه شناسی و آبروداری از خصوصیات عالی شخصیت شماست. آرامش، اجتماعی بودن و مدیریت عالی منابع انسانی از خصوصیات عالی شخصیت شماست. شما دوست دارید از قوانین پیروی کنید و می توانید به راحتی برای زندگی خودتان برنامه ریزی داشته باشید و طبق آن برنامه قدم به قدم به هدف تان برسید. دیگران از شما بسیار راضی و خشنود هستند و شما را به عنوان آدمی قابل اعتماد می شناسند.

گزینه ازدواج:

افراد خلاق و سازنده درست مانند خودتان، زوج مناسبی برای شما هستند. طرف مقابل تان ممکن است قدرت حمایت گری شما را بپرستد ولی مواظب باشید این حمایت همه جانبه، این احساس را در همسرتان ایجاد نکند که دارید مرتب او را کنترل می کنید. شما و همسرتان احتمالا سال ها با هم زندگی خواهید کرد چون افرادی مثل شما برای حفظ و تداوم زندگی شان هر کاری می کنند و وفاداری به طرف مقابل رکن نخست زندگی شان است.

روان شناسی شخصیت:

شخصیت آرام و موقر خود را باید مدیون هورمون سروتونین باشید. این ماده شیمیایی می تواند اخلاق شما را تعدیل کرده و عصبانیت و حالت تهاجمی شما را کنترل کند.

افرادی می توانند برای مدیران بهترین زوج باشند که خصوصیت اصلی شخصیت شان کنار آمدن و سازش با طرف مقابل باشد و طبیعت انعطاف پذیری داشته باشند

مدیرها با سازگارها ازدواج کنند

اگر مدیریت بخش غالب از شخصیت شما است، حتما می دانید که بسیار رک و راست هستید و بدون پرده نظرتان را می دهید. از سوی دیگر با مسایل بسیار منطقی و واقع بینانه برخورد می کنید. قاطعیت و استواری از شما جدانشدنی است. شما به آسانی می توانید در روابط و کار خودتان تمرکز کنید و در ریاضیات، مکانیک و موزیک می توانید زبردست باشید. رقابت جویی و جاه طلبی عشق همیشگی زندگی شماست.

گزینه ازدواج:

افرادی می توانند برای شما بهترین زوج باشند که خصوصیت اصلی شخصیت شان کنار آمدن و سازش با طرف مقابل باشد و طبیعت انعطاف پذیری داشته باشند و گرنه کار شما با یک مدیر به دعوا و جنگ قدرت می کشد. اگر شما در روابط خانوادگی و عاشقانه خود دست از کنترل و امر و نهی بردارید، عشق آرام آرام وارد زندگی شما خواهد شد و از درگیر شدن در رابطه عاشقانه که نمی توانید آن را کاملا کنترل کنید، نمی هراسید. شما شخصیت محکمی دارید که مشکلات خود را نشان نمی دهید ولی این خصوصیت شما ممکن است باعث شود همسرتان فکر کند شما پنهان کار، مرموز، سرد و بی روح هستید. اجازه دهید دست کم در روابط خانوادگی احساسات شما بر قدرت مدیریت مطلق و محکم و دست نیافتنی شما غلبه کند.

روان شناسی شخصیت:

هورمون مردانه تستوسترون که در بدن مردان بیشتر و در بدن بانوان کمتر ترشح می شود این خصوصیت شخصیتی شما را پررنگ تر می کند.

انعطاف پذیرها با مبادی آداب ها ازدواج کنند

اگر شما شخصیت انعطاف پذیری داشته باشید، دیگران از با شما بودن لذت خواهند برد چون شما توانایی زیادی در روابط اجتماعی دارید و در صحبت کردن عالی هستید. احساسات قوی و روشن و واضح از خصوصیات برجسته شماست.

گزینه ازدواج:

شما بیش از همه با افرادی که مبادی آداب و مؤدب هستند کنار خواهید آمد. این افرد که سیاست بالایی در روابط خود دارند، رفتار شما را می پذیرند. فقط مراقب باشید با زبان بازی و صحبت های بی توقف خودتان آنها را دل زده نکنید. در روابط با طرف مقابل تان رقابت نکنید. توصیه ما به همسر شما این است که در صحبت کردن کم نیاورید. گرچه طرف مقابل شما بسیار خوش صحبت است ولی شما هم با اعتماد به نفس از خصوصیات خودتان بگویید. افرادی مثل همسر شما دوست دارند که شما نظرتان را درباره شخصیت و رفتارشان بی پرده بگویید.

روان شناسی شخصیت:

استروژن که یک هورمون زنانه است و در بدن بانوان بیش از آقایان ترشح می شود نقش اصلی را در بروز این خصوصیات شخصیت شما ایفا می کند. شاید بتوان گفت که این نوع ازدواج می تواند موفق باشد اما ضرورتی ندارد که همیشه این دو نوع شخصیت با هم ازدواج کنند.

مطالب پیشنهادی


بررسی اثرات کافئین بر بدن
عوارض شیرین کنندههای بدون کالری
فست فود زیر ذره بین کارشناسان حوزه سلامت
ویژگی های ظروف آشپزی و اثر آن در پخت غذا

ازدواج ها و اشتباه ها


http://maktoobshop.com/



شانس فقط یک بار در خانه را می زند! اعتقاد به این باور نادرست باعث می شود فرد در فرایند تصمیم گیری، تحت فشار الزام درونی «شانس» قرار گیرد زیرا داشتن چنین باوری همواره این احساس را در فرد ایجاد می کند که مبادا با رد کردن پیشنهاد ازدواج فرد موردنظر، شانس ازدواج را برای همیشه از دست بدهد...

ترس و اجتناب حاصل از اعتقاد به این باور، باعث می شود فرد عجولانه به کسی که شناخت کافی از وی ندارد، پاسخ مثبت بدهد زیرا نگران است این موقعیت را از دست بدهد و مورد مناسبی هم سر راهش قرار نگیرد.

باورهای نادرست درباره ازدواج، یکی دوتا نیستند و معدودی که به آن اشاره شد، تنها مشتی نمونه خروار است. در «ازدواج و سلامت جنسی» این هفته، نگاهی می اندازیم به برخی از رایج ترین باورهای نادرست درباره ازدواج.

ازدواج کند، خوب می شود!

یکی از باورهای نادرست درباره ازدواج این است که ازدواج می تواند به بهبود بیماران روان پزشکی کمک کند. منشاء شکل گیری این باور، این تصور نادرست است که مشکلات جنسی، علت بروز بیماری های روان پزشکی هستند بنابراین اگر فرد از نظر جنسی ارضا و خلاء ناشی از نیاز جنسی او پر شود، شفا خواهد یافت! معمولا خانواده هایی که چنین باور نادرستی دارند، فرزندان بیمار خود را به ازدواج تشویق می کنند و اگر در این کار موفق نشوند، به زور و اجبار متوسل خواهند شد درحالی که بروز بیماری های روان پزشکی علل متعددی دارند؛ عوامل ژنتیکی، تجربه های زندگی، یادگیری و عوامل اجتماعی می توانند دست به دست هم دهند و باعث بروز بیماری شوند. دارودرمانی و روان درمانی بهترین گزینه های درمانی هستند، نه ازدواج. ازدواج نوعی تغییر است و هر تغییری چه مثبت و چه منفی، استرس زاست. ازدواج به عنوان تغییری مثبت و مهم، فشار روانی زیادی به بار می آورد. اگر والدین با این دید به ازدواج نگاه کنند، متوجه خواهند شد ازدواج نه تنها به درمان بیماری های روانی کمکی نمی کند بلکه به عنوان یک عامل استرس زا می تواند این بیماری ها را تشدید کند بنابراین اگر قرار است ازدواجی انجام شود، بهتر است زمانی باشد که بیماری روانی فرد درمان شده باشد. در این گونه موارد برای ازدواج فرد بهتر است نظر نهایی درمورد بهبود بیمار را پزشک اعلام کند، نه خانواده .

قیافه عادی می شود!

خیلی ها به دختر و پسری که در شرف ازدواج هستند، می گویند: «قیافه را جدی نگیر»، «قیافه اصلا مهم نیست چون پس از گذشت زمان برایت عادی می شود». البته این درست است که معیارهای زیبایی نسبی هستند و هرکس بنا به سلیقه شخصی خود معیارهای متفاوتی دارد. این هم درست است که اگر زیبایی و جذابیت جسمانی به عنوان مهم ترین ملاک یا تنها ملاک مدنظر قرار گیرد، انتخاب همسر مشکل خواهد بود. اما نباید منکر این حقیقت شد که زوج ها باید تا اندازه ای برای هم جذابیت داشته باشند و به اصطلاح ظاهر همدیگر را بپسندند تا به ازدواج با هم رغبت پیدا کنند. گرچه این باور که با گذشت زمان، قیافه و زیبایی طرف مقابل عادی می شود، تا اندازه ای درست است؛ اما نکته ای که باید به آن توجه داشت، این است که چهره زیبا و جذاب به مرور عادی می شود درحالی که چنین چیزی در مورد قیافه زشت صدق نمی کند.

با چادر سفید برو با کفن بیا

بسیاری از والدین در شهرها و روستاهای کشورمان هنوز هم به این باور پایبندند که اگر دختری را با چادر سفید به خانه بخت فرستادند، باید به هر روشی با هر موقعیت دشواری کنار آید و فقط مرگ باید او و همسرش را جدا کند. این اعتقاد نادرست در بسیاری از مواقع باعث می شود عروس در یک وضعیت نابسامان و آزاردهنده، تنها راه نجات خود را خودکشی، خودسوزی، فرار از خانه یا تسلیم و پذیرفتن این نوع زندگی بداند.

تا عاشق نشدی، ازدواج نکن!

ابتدا لازم است بین عشق و علاقه تفاوت قائل شد. عشق، به معنای علاقه شدید و خواستن بی اندازه ، توام با شیفتگی نسبت به طرف مقابل است. چنین چیزی می تواند به احساسات خوشایندی مانند تعلق، لذت، شعف و سرخوشی منتهی شود. توجه بیش ازحد به عشق، مانع دیدن واقعیت ها می شود. افراد عاشق اغلب تحت تاثیر عواطف مثبت و شدید و خطاهای شناختی، دچار تحریف اطلاعات می شوند. در چنین وضعیتی برخی اطلاعات مربوط به معشوق رنگ می بازند، برخی پررنگ تر و برخی کمرنگ می شوند. درنتیجه می توان گفت عشق قبل از ازدواج می تواند تا اندازه زیادی مشکل آفرین باشد درحالی که علاقه مندی قبل از ازدواج مانعی ایجاد نمی کند. چه بسا افرادی که به دیگری علاقه مند هستند اما با وجود علاقه از توانایی قضاوت درست برخوردارند یعنی طرف مقابل را با امتیازها و ضعف هایش در نظر می گیرند. این گروه می توانند انتخاب مناسبی داشته باشند.

دکتر شهربانو قهاری

روان‌شناس بالینی و عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی

مطالب پیشنهادی

سرطان سینه و تمامی گفتنی های آن

نقش مردان در زمینه بهداشت باروری همسران
کاهش مرگ و میر زنان باردار با برنامه مادری ایمن
مادران شاغل و نگهداری کودکان

تمرینات ورزشی در دوران حاملگی و قبل از زایمان

حقایقی در باره ایدز و لزوم آموش جنسی

همسر ایده ال من: ازدواج الکتروسنتی

ازدواج الکتروسنتی


http://maktoobshop.com/



وزارت ورزش و امور جوانان در هفته ای که گذشت اعلام کرد مراکز همسریابی که تا حالا با مجوز و بی مجوز کار می کردند به زودی رسما وارد حوزه ازدواج جوانان می شوند.

بالاخره طلسم شکست و وزارت ورزش و امور جوانان آن روی جوانانه خودش را هم نشان داد و با دست گذاشتن روی یکی از بزرگترین مشکلات جوانان ورود خودش به حوزه های جوانانه را خاطره انگیز کرد. در همین هفته ای که گذشت، معاون امور فرهنگی و تربیتی وزارت ورزش و جوانان در ادامه این اسم بلند بالا اعلام کرد: «آیین نامه ایجاد مراکز رسمی و تخصصی ازدواج را نهایی و برای تصویب مسوولان مثل دانش آموزهایی که یاد مشق های ننوشته شان می افتند، هر وقت یاد این آیین نامه نصفه و نیمه می افتادند، خاطرشان مکدر می شد.

به دلیل همین کدورت خاطر هم طی یک اقدام برق آسا، اواسط آذرماه آیین نامه تدوین شد و طبق اصل ۴۳ قانون برنامه پنجم توسعه که می گوید برای صدور هر مجوزی درباره مراکز تسهیل ازدواج، باید همه وزیران موافق باشند، رفت به هیات وزیران تا با یک تیر دو نشان جانانه زده شود. نشان اول که همان افزایش آمار ازدواج است و نشان دوم که گرفتن قانونی حال مراکز بی مجوزی است که سالهاست به صورت قاچاقی و دیمی به امر تسهیل ازدواج جوانان مشغولند.

حالا در این پرونده رفتیم سراغ آمار فعلی مراکز همسریابی الکتروسنتی و بدون داشتن قصد ازدواج، عضو چندتا از این مراکز شدیم تا بفهمیم توی این مراکز چه خبر است و بعدها که این مراکز رسمی تر و قانونی تر شدند و آمار ازدواج هم به شکل فزاینده ای بالا رفت، تغییرات به چشممان بیایند و درود بفرستیم به روان تدوین کنندگان و تصویب کنندگان آیین نامه.

با اینکه آیین نامه ایجاد مراکز رسمی ازدواج هنوز در راه هیات وزیران است، در حال حاضر ده ها سایت در این زمینه مشغول خدمت رسانی به جوانان هستند

جای خالی عمه جان!

اسم مرکز تخصصی تسهیل ازدواج که می آید، آدم یاد یک ساختمان چندطبقه شیک و مدرن می افتد که در همه اتاق های همه طبقاتش چند تا روان شناس زبده در امر ازدواج در حال مشاوره دادن به جوانان بدون نیمه هستند اما واقعیت این است که وقتی از مراکز تخصصی همسریابی اینترنتی نیمه گمشده شان را پیدا کنند، یعنی واسطه هایی در دنیای مجازی که تمام خدمات تخصصی ای که ارائه می دهند، اختصاص دادن یک پروفایل به کاربران است و دیگر هیچ. البته در همه این سایت ها پنجره ای برای چغلی کردن از اعضای بی اخلاق و گزارش خلافی وجود دارد که تنها مورد خدمات پس از فروش سایت هاست.

«اگه خوشبخت بشن، می گن ما کلا بختمون بلند بود، اگه بدبخت بشن، می گن خدا فلانی رو لعنت کنه که باعث و بانی ازدواج ما شد.» درست از همان وقتی که واسطه های ازدواج (شما یادتان نمی آید، یک وقتی توی همه فامیل ها یک واسطه باری جوش دادن وصلت دختر و پسرهای جوان حضور فعال داشت) عطای ثواب «ما برای وصل کردن آمدیم» را به لقایش بخشیدند، آمار ازدواج به بهانه بالارفتن قیمت طلا و نرخ مهریه و کمبود مسکن و کار و این مشکلات پیش پا افتاده پایین آمد. از همان وقت ها بود که واسطه های مجازی احساس کردند باید جای خالی واسطه های سنتی را پر کنند و به این ترتیب سایت های ازدواج با اسم های خوش رنگ و لعاب «در جستجوی نیمه گمشده» و «ازدواج آسان» و «دو همسان» و «چند مرغ عشق» و «همونی که دنبالش می گردی» متولد شدند.

البته تولد سایت ها با هجوم کاربرها همزمان نبود. از اوایل دهه ۸۰ که اینترنت همه گیر شد، آمار اعضای این سایت ها هم روز به روز بیشتر شدند و حالا که دیگر دهه ۸۰ تمام شده (در همین دو – سه سال گذشته) تعداد اعضای سایت های همسریابی با اسم های متفاوت به شکل قابل توجهی افزایش پیدا کردند. سایت هایی که قدمت بعضی از اعضایشان و گزارش های ازدواج اعضا که راست و دروغش پای خودشان باشد، نشان می دهد که حسابی مورد اقبال قرار گرفته اند.

به سرعت چند کلیک

ثبت نام آسان مهم ترین دلیل استقبال بالا از سایت های همسریابی است. فرقی نمی کند گذرتان از دور افتاده ترین استان به این سایت ها افتاده باشد یا از وسط تهران فرقی نمی کند ۱۵ ساله باشید یا ۹۰ ساله. اصلا فرقی نمی کند که زن باشید یا مرد. فقط کافی است روی قسمت عضویت کلیک کنید. بعد هم باتوجه به وجدانتان و قصدتان از عضویت مشخصات مورد علاقه تان را در قسمت «مشخصات من» و مشخصات رویایی طرف مقابلتان را هم در قسمت «مشخصات همسان من» بنویسید و تمام. از اینجا به بعد شما عضو یک مرکز تخصصی ازدواج شده اید و باتوجه به مهارت هایتان در رد و بدل کردن پیام در سایت می توانید نمیه گمشده خودتان را پیدا کنید.

البته اکثر سایت ها اعضای جدید را ۲۴ ساعت از بعد از ثبت نام تایید می کنند. دلیلش هم این است که مدیریت سایت در این زمان مشخصات عضو جدید را بررسی می کند که یک وقت خدای نکرده با قوانین سایت مغایرت داشته باشد. ثبت نام رایگان و فوق آسان و گمنام ماندن و البته کنجکاوی برای سرک کشیدن به دنیای داخل سایت های همسریابی از مهم ترین دلایل افزایش آمار کاربران این سایت هاست. البته کاربرانی که بخواهند شرایط ویژه داشته باشند، باید مبالغی را به حساب سایت واریز کنند. شرایط ویژه هم یعنی امکان ارسال پیام قصه اش هم این جوری است که اگر یک کاربر به صورت رایگان عضو شده باشد، فقط می تواند منتظر دریافت پیام باشد و به پیام های رسیده جواب بدهد اما کاربران ویژه می توانند به جای انتخاب شدن، از حق انتخاب کردن برخوردار باشند و با واریز مبلغی بین ۶ تا ۱۰ هزار تومان در ماه عضو ویژه سایت باشند.

رنگ چشم آبی، رنگ مو طلایی طلایی

اکثر این سایت ها امکان جست و جو دارند. آن هم جست و جو از نوع پیشرفته. باتوجه به آیتم های پروفایل ها کاربران می توانند همسان موردنظرشان را با توجه به سن و تحصیلات و شهر محل سکونت و درآمد و حتی رنگ چشم و قد و وزن طرف جست و جو کنند. اتفاقا همین جست و جوی پیشرفته باعث می شود آمار دقیق کاربران سایت معلوم شود. البته خود سایت ها برای جذب اعضای جدید تعداد کاربرانشان را به صورت لحظه ای اعلام می کنند. بالاخره ۵۰ هزار عضو آماری است که هر مدیر سایتی می تواند به آن بنازد. آماری که اتفاقا واقعی است و می شود با روش ساده انتخاب همه اعضا برای نمایش همزمان به درستی آن و درستکاری مدیر سایت پی برد. در همه سایت هایی بروبرگرد تعداد آقایان دو تا سه برابر خانم هاست. درمورد اعضای ویژه هم همین طور است.

یعنی تقریبا همه آقایان عضو ویژه هستند و فقط تعداد کمی از خانم ها با پرداخت مبلغ عضویت از امکانات اعضای ویژه استفاده می کنند. نکته جالب در مشخصات هم این است که آیتم ها از مشخصات فردی مثل سن و شرایط تاهل شروع می شوند و به مشخصات ظاهری مثل قد و وزن و رنگ چشم می رسند. بعد هم نوبت شرایط مالی ظریف مثل نوع مسکن و اتومبیل و شغل و درآمد ماهیانه و حتی درآمد خانواده ها و شغل پدر و خواهر و برادرها می رسد. بعد از سیر تا پیاز خانواده ها هم مشخصات عمومی تر مثل اعتیاد به سیگار و داشتن و نداشتن اختلالات رفتاری و ابتلا به بیماری های خاص و میزان هوش و استعداد و بی بروبرگرد همه راستش را می نویسند ولاغیر!

اعضای خیلی ویژه

همه مراکز تخصصی همسریابی اینترنتی روی سردرشان نوشته اند این سایت به هیچ وجه در زمینه دوستیابی و کارهای خلاف اخلاق و کلاهبرداری و اینها فعالیت نمی کند، حتی به صورت دوره ای بعضی از سایت ها برای هشدار به کاربرانشان اطلاعیه هایی صادر می کنند که در نوع خودشان جالب است. مثلا اطلاعیه هایی با این مضمون که «سایت هیچ گونه مسوولیتی در قبال رد و بدل شدن پول یا شارژ تلفن! بین کاربران ندارد.» به بیان ساده تر مدیران سایت هر چند وقت یکبار اعلام می کنند که کلاه خودتان را محکم بچسبید که باد آن را نبرد، اگر هم برد ما هیچ مسوولیتی نداریم چون قبلا هشدار داده بودیم اما نکته جالب تر این است که مدیران هیچ کدام از این سایت ها در آن ۲۴ ساعتی که به موشکافی اعضا می پردازند، هیچ گونه توجهی به جواب های کاربران به سوال ها نمی دهند.

وضعیت تاهل کاربر موردنظر یکی از موارد مجرد، مطلقه، فوت همسر یا سایر موارد(!) است. نگفته پیداست که این سایر موارد که تعدادش هم در میان آقایان خیلی زیاد است، می تواند یکی از آن بادهایی باشد که کلاه بقیه کاربران را برمی دارد. البته از آنجایی که هیچ سندی برای اثبات مشخصات درج شده نیست، کاربران می توانند به صورت کاملا عشقی مشخصاتشان را پر کنند.

خواندن پروفایل ها شاید بهترین راه برای قضاوت در مورد انگیزه کاربران باشد

همسر گرمی

اعضای سایت های همسریابی اگر یک ذره استعداد آدم شناسی داشته باشند، می توانند در عرض مدت کوتاهی به یک پیشگو در امور آدم شناسی تبدیل شوند. ابزار کار هم پروفایل های اعضاست، به اضافه پیام هایی که به صندوق پیام می رسند. از روی همین ها می شود فهمید که کاربران سایت از چند دسته خاص خارج نیستند که کاربران سایت از چند دسته خاص خارج نیستند و خداییش با وجود این همه پروفایل تابلو فقط افراد دارای آی کیوی پایین ۲۰ باید گول بخورند.

دسته اول:

آنها که می خواهند ازدواج کنند

از آنجایی که همه جا خوب و بد دارد، در سایت های همسریابی هم آدم هایی که واقعا قصد ازدواج دارند پیدا می شوند. این آدم ها گرچه اسم مستعار دارند، اما اسم هایشان معمولی است. بیشترشان عکس خودشان را گذاشته اند و اگر هم عکس نداشته باشند در اولین پیام آدرس ای میل می خواهند که عکسشان را بفرستند. مشخصات این دسته معمولا عجیب و غریب نیست و در کنار خصوصیات خوب حتما خصوصیات منفی شان را هم نوشته اند. توی پیام هایشان در مورد جزئیات حرف می زنند و از جزئیات می پرسند. جزو قدیمی های سایت محسوب نمی شوند و تازه عضو شده اند. خیلی زود بحث را به خانواده ها می کشند.

دسته دوم؛ آنها که نمی خواهند ازدواج کنند

اولین نشانه اضعای این دسته خالی بودن پروفایل هایشان است. حالا اگر نمی خواهند ازدواج کنند دلیل ندارد که دروغ بگویند. این دسته تا جایی که بتوانند از خودشان چیزی نمی نویسند. در همان پیام اول هم معلوم می کنند که به جای همسر دنبال همدم می گردند. در مشخصات خودشان هم به نکته هایی مثل آزاد، رها، به دور از هر قید و بند و اینها اشاره می کنند.

دسته سوم؛ کلاهبردارها

اگر برای شناخت دسته اول و دوم به چند روز وقت و مطالعه پروفایل ها نیاز است، برای شناخت دسته سومی ها یک نگاه سرسری کافی است. اولین نکته هم اسم های عجیب غریبشان است. اسم های نیست در جهانی که به سرعت توی چشم می آیند، مثلا ریچارد شیردل یا زیبای خفته. شما بخواهید ازدواجکنید، خودتان را این طوری معرفی می کنید؟ همه شان هم بالای ۶ میلیون تومان درآمد دارند و احیانا تبعه یکی از کشورهای اروپایی یا آمریکایی هستند. قدشان بالای ۱۸۰ و وزنشان دقیقا مطابق با معیارهای روز است. در اولین پیام شجره نامه طرف مقابل را می پرسند و در دومین پیام منتظر آلبوم عکس های خانوادگی اش هستند و کلا موجودات تابلویی به حساب می آیند.

دسته چهارم؛ مسخره ها

مسخره ها از کلاهبردارها هم تابلوترند. کسانی که از روی فضولی آمده اند ببینن چه خبر است و چون مجبور بوده اند پروفایلشان را پر کنند، هرچه به ذهنشان متبادر شده را نوشته اند. مثلا مشخصاتی مثل سن: ۹۹ سال، وزن: ۳۰ کیلو، شغل: بیکار، تعداد فرزندان: بالای ۱۰ و محل زندگی: جزایر قناری بدون شک مربوط به آدم شادمانی است که از سایت همسریابی به عنوان سایت سرگرمی استفاده می کند.

برای اینکه بدانیم پشت این سایت ها چه خبر است، عضو آنها شدیم و خودمان را خریدار جا زدیم

گزارش یک نفوذی!

بدترین کاری که می توانستیم بکنیم، این بود که چندتا پروفایل اکازیون زنانه و مردانه بسازیم و عضو به روزترین سایت های همسریابی شویم. پروفایل هایی که مشخصاتشان به مشخصات سیندرلا و پسر پادشاه توی قصه ها طعنه می زند و شاید همین مشخصات بود که باعث شد هرکدام از پروفایل های مذکور در مدت یک هفته بیشتر از پانصد بازدید داشته باشند. اما واقعیت این است که هدف از ساخت این پروفایل ها به هیچ وجه شوخی و خنده نبود و ما می خواستیم بدانیم توی دل کاربران سایت چه خبر است و اصلا اینجا چکار می کنند؟

باید یک بار امتحان کنید. آن وقت است که می فهمید کلاهبردارها چه موجودات عجیبی هستند که می توانند در نهایت آرامش پشت چشمشان را نازک کنند و سوت بزنند و کلاهتان را بدون آنکه بفهمید از سرتان بردازند. اتفاقا همین وقت هم هست که می فهمید خوش خیالی زیادی چقدر می تواند در محیط های مجازی احمقانه باشد.

چون ممکن است آقای محترمی که در حال مطالعه پروفایلش هستید دقیقا شرایطی مثل خود شما داشته باشد، یعنی خانم کنجکاوی باشد درست هم سن و سال و هم قد و قواره خودتان. البته ساختن پروفایل های تقلبی اولین و آخرین تقلبمان بود، آن هم از روی اجبار. چون احتمالا هیچ خانمی برای آقایی با مشخصات معمولی تره هم خرد نمی کرد و آقایان هم برای پروفایل معموی یک خانم سر و دست نمی شکستند. اما بعد از این تقلب فقط چندتا سوال طراحی کردیم و در جواب پیام های درخواست آشنایی فرستادیم. اولین سوال این بود که «به نظرتان دنیای مجازی جای مناسبی برای پیداکردن هسر آینده است؟» سوال بعدی هم اینکه «در دنیای واقعی کسی نبود که دلتان را ببرد؟» و سوال سوم هم اینکه «تا حالا گشت و گذارتان موفقیت آمیز بوده و به مورد مشکوکی برخورد نکرده اید؟» سوال هایی که به تعداد زیادی برای کاربران ارسال کردیم و از آنالیز جواب هایشان هم به نتایج جالبی رسیدیم.

خانم ها صادق ترند

اکثر دخترها در جواب دادن به سوال ها دقیقا همان طوری بودند که در دنیای واقعی به سوال های خواستگارهایشان جواب می دهند. کمی دست و پا شکسته و با احتیاط زیاد. البته تعداد کمی از دخترها هم از جواب دادن طفره رفته بودند یا خواسته بودند بدانند خودمان اینجا کار می کنیم؟ اما در میان جواب ها چند مورد مشابه هم وجود داشت. اکثر دخترها می گفتند بیشتر آقایان خالی بند هستند و فقط تعداد کمی از اعضای مرد قصد ازدواج دائم دارند. در کل نظر خامن ها زیاد مثبت نبود و شاید همین نگاه منفی باعث شده بود که تعداد دخترها خیلیک متر از پسرها باشد. درمورد سوال دوم هم جواب های پرت و پلای زیادی وجود داشت. اما در چندین مورد مشابه خانم ها می گفتند دلشان می خواهد همسر آینده شان را خودشان انتخاب کنند و از اینکه انتخاب بشوند دل خوشی ندارند. یک جور دلیل نیمه فمینیستی – نیمه مدرن که البته با عقل جور درمی آمد.

تعدادی هم که خیلی صادق تر بودند یا می خواستند صادق تر به نظر بیایند، دلیل مراجعه شان به سایت های همسریابی را خجالتی بودن در دنیای واقعی می دانستند. دخترهایی که اغلب در شهرهای کوچک تر زنگدی می کردند و تنها راهشان برای تجربه ازدواج نیمه مدرن و دخالت مستقیم در انتخاب نیمه گشمده راه اینترنتی بود. درمورد سوال سوم هم نتیجه نظرسنجی بینخانم ها چندان رضایت بخش نبود. اکثرشان تجربه چندین تماس تلفنی یا دیدار حضوری را داشتند که بی نتیجه مانده بود. اما در کل می شود نتیجه گرفت که ۹۰ درصد خانم هایی که عضو سایت های همسریابی می شوند، قصد ازدواج دائم دارند. برعکس تصور عمومی این خانم ها اصلا هم جزو پرتوقع ها نبودند. خانم های شهرستانی مهمترین ملاکشان شغل دولتی و وفاداری بود و خانم هایی که از شهرهای بزرگتر عضو سایت شده بودند ملاک هایی مثل وضع مالی مناسب و شخصیت اجتماعی و خوش برخوردی هم به ملاک هایشان اضافه می شد.

مردهای وسواسی

تکلیف آن دسته از آقایانی که پی حشمت و جاه آمده بودند که معلوم بود. از همان پروفایل ها و پیام های اولشان می شد فهمید که قصد اینها هرچه که باشد، انتخاب همسر آینده نیست. اکثر آقایان با شک و تردید به سوال ها جواب می دادند. تعداد زیادی هم می گفتند ما خودمان روانشناسیم و این کارها که برای شما تجربه است، برای مخاطره ای بیش نیست. نکته جالب هم این بود که آقایان هم مثل خانم ها به پروفایل ها اعتماد نداشتند.

البته بیشتر شک آقایان مربوط به چهره و خصوصیات فیزیکی بود. شک و تردیدی که به خاطر تجربه مندی شان بود. اینطور که آقایان می گفتند، در دیدارهای حضوری مشخص می شد که خانم ها اصلا از چهره خودشان درک درستی ندارند و اکثرا خودشان را زیباتر از آن چیزی که هستند می دانند. البته ضعف آیتم های معرفی چهره دلیل مناسب تری برای این تفاوت به نظر می رسد. به هر حال اقایان که ۹۰ درصدشان به دنبال پیداکردن سیندرلا بودند از دیدارهایی که تا به حال داشتند راضی به نظر نمی رسیدند و مهم ترین مشکل را در جای خالی عکس در پروفایل خانم ها می دانستند. اما در میان آقایان هم تعداد زیادی به سوال ها جواب دادند.

البته این تعداد در میان کاربران بالای ۳۰ سال بودند که بیشتر از زیر ۳۰ ساله ها قصد ازدواج داشتند. یا اگر هم قصد مشخصی برای ازدواج نداشتند، آمده بودند که ببینند چطور می شود. یعنی اگر مورد مناسبی پیدا شد که چه بهتر و اگر پیدا نشد هم که بالاخره تلاششان را کرده بودند.

آقایان برخلاف خانم ها فضای مجازی را استارت خوبی برای مساله ازدواج می دانستند کمتر از خانم ها ترس از گول خوردن داشتند و با اعتماد به نفس بیشتری دنبال نیمه گمشده شان می گشتند. درباره روش های دیگر هم عکس خانم ها ادعای مدرنیته و اینها نداشتند و فقط می خواستند دایره انتخابشان وسیع تر باشد؛ یعنی به جای دخترهای فامیل و دوست و آشنا و در و همسایه بتوانند موردهای بیشتری را بررسی کنند. درمورد سوال سوم هم مثل خانم ها نتیجه زیاد مسرت بخش نبود. با این تفاوت که آقایان اعتراف می کردند اکثر خانم هایی که با آنها ملاقات داشته اند، واقعا قصد ازدواج داشتند، منتها شرایطشان زیاد مقبول نبوده. هیچ کدام از آقایان هم مثل خانم ها به مورد مشکوکی اشاره نکردند.

آنها که درست آمده بودند

بین همه مدل کاربرانی که توی سایت ها بودند، یک عده هم کاملا درست آمده بودند. کسانی که به نحوی با بقیه آدم ها تفاوت داشتن دو به خطار همین تفاوت پیداکردن نیمه گمشده در دنیای واقعی برایشان سخت تر از بقیه بود. کسانی که مشکلات فیزیکی یا بیماری های خاص داشتند؛ مثلا برای کسی که مشکل حرکتی خاص دارد و برای ازدواج دنبال کسی مثل خودش می گردد، سایت های همسریابی می تواند جای مناسبی باشد. تعداد کمی از کاربرها در پروفایل هایشان اشاره کرده بودند که فلان بیماری خاص را دارند، یا کسانی که به خطار بچه دارنشدن از همسرانشان جدا شده بودند و دنبال کسانی می گشتند که نخواهند بچه دار شوند.

البته در میان خاص های صدق کسانی هم بودند که مشکلاتشان فیزیکی و جسمی نبود. مثلا آقایی که مدام در سفر بود و دنبال همسری می گشت که بتواند با یک مارکوپولوی معاصر زندگی کند و یا آقایانی که کاملا صادقانه دنبال همسری می گشتند که شرایط مالی مناسبی داشته باشد. در میان خانم ها هم موردهای خاص کسانی بودند که دنبال همسرهایی می گشتند که حکم وزیرا داشته باشند؛ یعنی آقایانی که خیلی سریع قصد مهاجرت داشته باشند.

همسر نه، دوست!

بررسی ها نشان می دهد شناختی که از این طریق شکل می گیرد چندان کامل نیست، چون ازدواج باید با آگاهی و درک عمیق صورت بگیرد. متاسفانه سوءاستفاده هم در این سایت ها بسیار زیاد است، به گونه ای که معمولا بیش از ۹۰ درصد رابطه هایی که به شکلی در این سایت ها ایجاد می شود، با اهداف جنسی است و اخلاق در بسیاری از موارد زیر پا گذاشته می شود. شکل این سایت ها در خارج از کشور به صورت دوست یابی است، نه همسریابی که هیچ سنخیتی با فرهنگ ما ندارد و باتوجه به پشتیبانی کارهای پژوهشی صورت گرفته، به طور قطع می توانیم اعلام کنیم اکثر کاربارن این ساتی ها صرفا اهدافی برای رابطه های جنسی دارند و نه ازدواج. از طرفی، این سایت ها یکی از مهم ترین مروجان ازدواج موقت هستند فراموش نکنیم که ازدواج در دین اسلام پدیده پسندیده ای است و به عنوان اقدامی نیک و انسان ساز از آن یاد شده، اما باتوجه به خلاءهای اجتماعی موجود در جامعه، بحث های متناقضی در رابطه با ازدواج موقت عنوان شده و سایت های همسریابی به یکی از بزرگ ترین مروجان ازدواج موقت تبدیل شده و اکثرا با اشاعه تصویری نادرست از این مساله به شکل نامتعارفی جوانان را به یکدیگر برای این اقدام معرفی می کنند.

مصطفی اقلیما رئیس انجمن مددکاری ایران

یک مرکز همسریابی هم رصد کردیم که با بقیه مراکز فرق دارد

مفت باشه، کوفت می شه!

توی همه جست و جوهایمان برای پیداکردن سایت های همسریابی فقط یک مورد پیدا شد که از دور کمی شبیه مراکز تخصصی همسریابی بود. مرکزی که ما فکر کردیم احتمالا از این به بعد قانونمند شده ها باید یک جاهایی باشند شبیه اینجا.

شکل و شمایل سایتشان مثل همه سایت های همسریابی است. منتها صفحه اصلی شان برخلاف سایت های دیگر که عکس یک گلدان گل و دوتا حلقه طلایی گذاشته اند پر از اخبار و مطالب روان شناسی با موضوع ازدواج است. تفاوت اینها هم با بقیه مراکز همسریابی اینترنتی از همین جا شروع می شود.

سنگ مفت نداریم

غیر از نگاه روان شناختی، مساله رایگان نبودن خدمات یکی دیگر از تفاوت های بارز این سایت است. آن هم نه یک تفاوت قیمت کوچک. تفاوت قیمتی که حسابی هم به چشم می آمد. قصه عضویت هم این طوری است که این مرکز در برابر خدمات واقعی که ارائه می داد، پول خوبی هم می گیرد. هزینه اول عضویت ۵۰ هزار تومان و هزینه های دیگر هم متعاقبا به مشتری اعلام می شود. حالا اگر عضویت معمولی ۵۰ هزار تومان تمام بشود، حتما هزینه های دیدن مشاور و اینها باید خیلی بیشتر باشد. اتفاقا مشتری هایشان هم کم نیست. انگار که جوان ها معتقد باشند همسری که مفت و رایگان به دست بیاید، مفت و رایگان هم از دست می رود.

روش کار

مشتری باید بعد از اینکه اینترنت ثبت نام کرد با در دست داشتن کارت ملی و شناسنامه و یک عکس تمام قد بدون روتوش برود مرکز و مشاوره بشود. بعد هم منتر بماند تا موردی که می خواسته را برایش پیدا کنند. وقتی هم که موردهای مناسب جفت شدند و هردو برای آشنایی اعلام آمادگی کردند، جلسه اول و دوم مشاوره با حضور نماینده مرکز در همانجا برگزار می شود و هزینه هایش را هم احتمالا عروس و داماد دنگی حساب می کنند. بعد مشاوره ها به ولی مشتری ها اعلام می کنند که ماجرا در فلان مرحله قرار دارد. آنها بعد از سه جلسه می توانند بیرون قرار بگذارند و خودشان کار را تمام کنند.

معرف بداخلاق

نکته دیگری که توی این سایت خیلی به چشم می آید، قانون های سفت و سختشان است. اول اینکه به مشتری اعلام می کنند اگر او خیلی عجله دارد اصلا به مسوولان مرکز ربطی ندارد. بعد هم می گویند درصورتی که کسی پیدا نشد، هزینه ای مسترد نمی شود. البته در کنار این تهدیدها گزارش ازدواج هایشان آن قدر زیاد است که دل مشتری ها را گرم می کند.

مطالب پیشنهادی

سرطان سینه و تمامی گفتنی های آن

نقش مردان در زمینه بهداشت باروری همسران
کاهش مرگ و میر زنان باردار با برنامه مادری ایمن
مادران شاغل و نگهداری کودکان

تمرینات ورزشی در دوران حاملگی و قبل از زایمان

حقایقی در باره ایدز و لزوم آموش جنسی

همسر ایده ال من:رمز موفقیت ازدواج چیست؟

وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


http://maktoobshop.com


یک زندگی موفق در سایه یک انتخاب موفق شکل می‌گیرد.

شناخت اولیه، تحقیقات محلی و مشاوره پیش از ازدواج از جمله مراحلی است

 

که هنگام انتخاب همسر باید به آن توجه داشت. اما در مرحله شناخت همسر چه معیارها و ملاک‌هایی را باید مدنظر داشت؟

برای خیلی ها، ملاک اصلی و اولیه برای یک انتخاب موفق بر اساس ظواهر است.


در حالی که داشتن سلامت روانی، رفتاری، جسمی و دینی از مهم‌ترین ملاک‌هایی است که باید در اولویت قرار گیرد. ملاک بعدی شغل مناسب، وسع مال، تحصیلات و همچنین سلایق و ویژگی‌های فردی همچون داشتن تناسب اندام، چاقی یا لاغری، رنگ سفید یا سبزه، چشم رنگی یا مشکی و... از معیارهای اختصاصی‌تر هستند. این ملاک‌ها مکمل یکدیگر بوده و در صورت نبود تناسب میان آنها زندگی مشترک در هاله‌ای از ابهام قرار خواهد گرفت.

اختلال های دردسرساز

 اختلالات روانی یکی از عوامل ناکامی در زندگی مشترک است. مشکلات اضطرابی، افسردگی و وسواس در گروه اختلالات نوروتیک قرار دارد و اگر در حد حاد نباشد و طرفین متعهد به ادامه درمان تا بهبودی کامل شوند، مشکلی در زندگی آینده پیش نخواهد آورد. اما اختلال سایکوتیک همچون اسکیزوفرنی یا اختلال شخصیتی پارانویید (سوءظن) از جمله اختلالاتی است که فرد کمتر حاضر به درمان شده و ازدواج با چنین افرادی توصیه نمی‌شود.

بزرگترین دردسری که زندگی شما را تهدید می کند، اختلال های شخصیتی هستند. این اختلال ها به سادگی قابل تشخیص نیستند و تنها یک متخصص می تواند درباره وجود آنها با قطعیت نظر دهد. افراد مبتلا به اختلال های شخصیتی آدم های باهوشی هستند که گاهی از نظر اجتماعی موقعیت های خوب و چشمگیری هم دارند اما یکی از ویژگی های رفتاری آنها آزار دهنده است. مثلا زیادی خودشان را قبول دارند و اگر به آنها کم توجهی کنید، شاکی می شوند (خودشیفته ها)، به همه بدبین هستند و فکر می کنند دیگران می خواهند برای آنها دردسر درست کنند (پارانوییدها)، گوشه گیر هستند و به شکلی افراطی تک گرایی دارند، خودمحورند،میگناirاز جمع فاصله می گیرند و دیگران را از زندگی شان حذف می کنند (اسکیزوییدها)، اهل شلوغ بازی و هیاهو هستند، خیلی اجتماعی به نظر می رسند اما بیش از آن هوچی و شلوغ کارند. (هیستریک ها)... تشخیص این اختلال های شخصیت کار ساده ای نیست بنابراین حتما قبل از ازدواج به مشاور مراجعه کنید تا از شما و طرف مقابل تان تست شخصیتی بگیرد.

تفاوت‌های شخصیتی خانمان سوز است

امروزه برخی دختر و پسرها تصور می‌کنند برای داشتن یک زندگی موفق باید طرف مقابل آنها خصوصیات و شخصیت متفاوتی داشته باشد تا خلقیاتشان کامل‌کننده یکدیگر باشد. به عنوان مثال فرد گوشه‌گیر دوست دارد با فردی اجتماعی ازدواج کند یا فردی بی‌خیال با فردی متعهد و پایبند.

در واقع افراد به دنبال کسی می‌گردند که با او کامل شوند، بدون آن‌که کوچکترین تغییری در خود ایجاد کنند. این طرز فکر کاملا اشتباه و خانمان سوز است. اگر بحث کفویت و همتایی در دختر و پسر وجود نداشته باشد، مثلا زوجین همتای اقتصادی، فرهنگی، خانوادگی، دینی و... یکدیگر نباشند و در واقع پسر در یک سر طیف و دختر در سر دیگر آن قرار گیرد، تعارضات زناشویی افزایش می‌یابد. اگر چه تعارضات به طور نسبی در هر زندگی وجود دارد، اما هم سطح بودن تا حدود زیادی از شدت آن می‌کاهد.

خطرناک‌ترین ازدواج‌ها وصلت افراد درونگرا با برونگرا، منظم با نامنظم و افرادی که ثبات هیجانی بالایی دارند با افرادی که زود برانگیخته می‌شوند است. البته اگر فردی درجه درونگرایی 4 و دیگری 6 داشته باشد یا یکی منظم و دیگری منظم‌تر باشد یا اعتقادات مذهبی یکی 60 و دیگری 70 باشد به دلیل آن‌که پایه اصلی این ویژگی‌ها در آنها وجود دارد تقریبا در وسط طیف قرار داشته و ازدواج خوبی خواهند داشت.

شباهت های خیالی

 برخی افراد در دوران آشنایی با جنس مخالف متوجه شباهت‌هایی در شخصیت، خلقیات و فرهنگ یکدیگر شده و این اصل را ملاکی برای داشتن یک ازدواج موفق می‌دانند، اما با ورود به زندگی مشترک ایــــن تفاهمات کم رنگ و گاهی محو می‌شود. بروز عشق یا علاقه افراطی پیش از ازدواج از جمله عواملی است که می‌تواند مانند یک فیلتر عمل کرده و مکانیسم شناختی دو طرف را تحریف کند.

امکان دارد قبل از ازدواج پسری به دختری بگوید با شروع زندگی مشترک به تو اجازه معاشرت یا دیدار با خانواده را نمی‌دهم. در چنین جوی اگر عواطف حکمفرما باشد دختر با این فرض که پسر به دلیل علاقه زیاد موقتا این حرف را زده است مساله را جدی نگرفته و به پای دوست داشتن زیاد و تفاهم در علاقه به یکدیگر می‌گذارد. در حالی که این طور نیست و این موضوع به صورت یک مشکل حاد در زندگی مشترک نمود پیدا خواهد کرد.

به امید اصلاح یکدیگر نباشید

 تغییر دادن رفتار و روش همسر یکی از باورهای نادرستی است که بسیاری از دختر و پسرها درگیر آن هستند. کسانی که چنین طرز فکری دارند متوجه نیستند که انسان موجودی انتخابگر است و در شرایط فرهنگی و اجتماعی خاصی رشد کرده و قبل از ازدواج عمری را با سلیقه و باورهای خود زندگی کرده و شخصیتش تا حدود زیادی این‌گونه شکل گرفته است. اما چرا بیشتر افراد گمان می‌کنند می‌توانند روش همسر را تغییر داده و به شکل مورد نظر خود در آورند؟

انتخاب در ازدواج اینک و اکنون است. یعنی قبل از ازدواج آنچه را که از شخصیت، اخلاق، رفتار، مذهب، خانواده و فرهنگ طرف مقابل می‌بینیم باید به همان میزانی که هست بپذیریم و بدانیم که باید با همین شرایط ادامه زندگی دهیم و در این مقوله نباید به امید یک هوای تازه‌تر بود.

این‌که بگوییم طرف پس از ازدواج چادری می‌شود، رفتار بدش را کنار می‌گذارد، نمازخوان می‌شود، سیگارش را ترک می‌کند، مسئولیت پذیر می شود، منظم و خوش برخورد می شود، پرخاشگری اش را کنار می گذارد و... یک خیال باطل است. حتی اگر کسی از روی عشق و محبت چند صباحی به خاطر طرف مقابل گذشت کند و برخی رفتارها و عقایدش را تغییر دهد، این کار را به میل و اراده خود انجام داده نه به زور و اجبار ما. عابدینی ادامه می‌دهد، البته بعد از ازدواج تغییراتی در زن و شوهر به وجود می‌آید، اما این تغییرات در اثر آمیختگی روح، روان و جسم آنها و گاهی در اثر همنشینی و یادگیری‌های خود آگاه و ناخودآگاه است نه در اثر اعمال قدرت و فشار ظاهری یک طرف به طرف دیگر.

بنابراین همسری را انتخاب کنید که قبل از ازدواج بتوانید او را با تمامیت و با همه رفتارها و عقایدش بپذیرید و هرگز به فکر تغییر او نباشید چرا که در صورت فشار به طرف مقابل امکان دارد زندگی مشترکتان به جدایی بینجامد.

همه ملاک‌ها با هم زندگی را می‌سازد

 عده‌ای ملاک موفقیت در زندگی را بچه‌دار شدن، بعضی اشباع نیازهای عاطفی و احساسی و گروهی تامین نیازهای جنسی می‌دانند. آیا این ملاک‌ها هر کدام به تنهایی برای داشتن یک زندگی موفق قابل قبول است؟ تولید نسل می‌تواند یکی از ملاک‌های موفقیت در زندگی باشد. اما گاهی فشار ناشی از مشکلات زندگی به حدی است که لذت داشتن فرزند را کمرنگ می‌کند.

از طرفی تولد فرزندانی بیش فعال، ناسازگار و حتی بیمار ممکن است رویای داشتن یک زندگی موفق را به شکست تبدیل کند. اما اشباع نیازهای عاطفی در مقایسه با فرزند داشتن معقول‌تر و اولی‌تر است.

چرا که بسیار دیده می‌شود زوجینی که از نظر روانی و عاطفی یکدیگر را تیمار کرده و به معنای واقعی به یکدیگر محبت دارند،میگناirبه طرز چشمگیری در زندگی مشترک خود موفق بوده‌اند. تامین نیازهای جنسی هم یکی از عوامل موفقیت در زندگی است. دختر و پسر قبل از ازدواج باید تا حدودی از میزان امیال جنسی یکدیگر به منظور جلوگیری از نارضایتی جنسی پس از ازدواج باخبر باشند و این امر باید از طریق مراجعه به مشاوران خبره و کارآمد ازدواج شناسایی شود. مشاوران با طرح تست شخصیتی «کتل» می‌توانند بی‌طرفانه تا حدود زیادی به خصوصیات و ویژگی‌های شخصیتی و جنسی هر دو نفر واقف و شباهت‌ها و تفاوت‌ها را شناسایی کنند.


مطالب پیشنهادی

سرطان سینه و تمامی گفتنی های آن

نقش مردان در زمینه بهداشت باروری همسران
کاهش مرگ و میر زنان باردار با برنامه مادری ایمن
مادران شاغل و نگهداری کودکان

تمرینات ورزشی در دوران حاملگی و قبل از زایمان

حقایقی در باره ایدز و لزوم آموش جنسی

همسر ایده ال من:رمز موفقیت ازدواج چیست؟

وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


http://maktoobshop.com


یک زندگی موفق در سایه یک انتخاب موفق شکل می‌گیرد.

شناخت اولیه، تحقیقات محلی و مشاوره پیش از ازدواج از جمله مراحلی است

 

که هنگام انتخاب همسر باید به آن توجه داشت. اما در مرحله شناخت همسر چه معیارها و ملاک‌هایی را باید مدنظر داشت؟

برای خیلی ها، ملاک اصلی و اولیه برای یک انتخاب موفق بر اساس ظواهر است.


در حالی که داشتن سلامت روانی، رفتاری، جسمی و دینی از مهم‌ترین ملاک‌هایی است که باید در اولویت قرار گیرد. ملاک بعدی شغل مناسب، وسع مال، تحصیلات و همچنین سلایق و ویژگی‌های فردی همچون داشتن تناسب اندام، چاقی یا لاغری، رنگ سفید یا سبزه، چشم رنگی یا مشکی و... از معیارهای اختصاصی‌تر هستند. این ملاک‌ها مکمل یکدیگر بوده و در صورت نبود تناسب میان آنها زندگی مشترک در هاله‌ای از ابهام قرار خواهد گرفت.

اختلال های دردسرساز

 اختلالات روانی یکی از عوامل ناکامی در زندگی مشترک است. مشکلات اضطرابی، افسردگی و وسواس در گروه اختلالات نوروتیک قرار دارد و اگر در حد حاد نباشد و طرفین متعهد به ادامه درمان تا بهبودی کامل شوند، مشکلی در زندگی آینده پیش نخواهد آورد. اما اختلال سایکوتیک همچون اسکیزوفرنی یا اختلال شخصیتی پارانویید (سوءظن) از جمله اختلالاتی است که فرد کمتر حاضر به درمان شده و ازدواج با چنین افرادی توصیه نمی‌شود.

بزرگترین دردسری که زندگی شما را تهدید می کند، اختلال های شخصیتی هستند. این اختلال ها به سادگی قابل تشخیص نیستند و تنها یک متخصص می تواند درباره وجود آنها با قطعیت نظر دهد. افراد مبتلا به اختلال های شخصیتی آدم های باهوشی هستند که گاهی از نظر اجتماعی موقعیت های خوب و چشمگیری هم دارند اما یکی از ویژگی های رفتاری آنها آزار دهنده است. مثلا زیادی خودشان را قبول دارند و اگر به آنها کم توجهی کنید، شاکی می شوند (خودشیفته ها)، به همه بدبین هستند و فکر می کنند دیگران می خواهند برای آنها دردسر درست کنند (پارانوییدها)، گوشه گیر هستند و به شکلی افراطی تک گرایی دارند، خودمحورند،میگناirاز جمع فاصله می گیرند و دیگران را از زندگی شان حذف می کنند (اسکیزوییدها)، اهل شلوغ بازی و هیاهو هستند، خیلی اجتماعی به نظر می رسند اما بیش از آن هوچی و شلوغ کارند. (هیستریک ها)... تشخیص این اختلال های شخصیت کار ساده ای نیست بنابراین حتما قبل از ازدواج به مشاور مراجعه کنید تا از شما و طرف مقابل تان تست شخصیتی بگیرد.

تفاوت‌های شخصیتی خانمان سوز است

امروزه برخی دختر و پسرها تصور می‌کنند برای داشتن یک زندگی موفق باید طرف مقابل آنها خصوصیات و شخصیت متفاوتی داشته باشد تا خلقیاتشان کامل‌کننده یکدیگر باشد. به عنوان مثال فرد گوشه‌گیر دوست دارد با فردی اجتماعی ازدواج کند یا فردی بی‌خیال با فردی متعهد و پایبند.

در واقع افراد به دنبال کسی می‌گردند که با او کامل شوند، بدون آن‌که کوچکترین تغییری در خود ایجاد کنند. این طرز فکر کاملا اشتباه و خانمان سوز است. اگر بحث کفویت و همتایی در دختر و پسر وجود نداشته باشد، مثلا زوجین همتای اقتصادی، فرهنگی، خانوادگی، دینی و... یکدیگر نباشند و در واقع پسر در یک سر طیف و دختر در سر دیگر آن قرار گیرد، تعارضات زناشویی افزایش می‌یابد. اگر چه تعارضات به طور نسبی در هر زندگی وجود دارد، اما هم سطح بودن تا حدود زیادی از شدت آن می‌کاهد.

خطرناک‌ترین ازدواج‌ها وصلت افراد درونگرا با برونگرا، منظم با نامنظم و افرادی که ثبات هیجانی بالایی دارند با افرادی که زود برانگیخته می‌شوند است. البته اگر فردی درجه درونگرایی 4 و دیگری 6 داشته باشد یا یکی منظم و دیگری منظم‌تر باشد یا اعتقادات مذهبی یکی 60 و دیگری 70 باشد به دلیل آن‌که پایه اصلی این ویژگی‌ها در آنها وجود دارد تقریبا در وسط طیف قرار داشته و ازدواج خوبی خواهند داشت.

شباهت های خیالی

 برخی افراد در دوران آشنایی با جنس مخالف متوجه شباهت‌هایی در شخصیت، خلقیات و فرهنگ یکدیگر شده و این اصل را ملاکی برای داشتن یک ازدواج موفق می‌دانند، اما با ورود به زندگی مشترک ایــــن تفاهمات کم رنگ و گاهی محو می‌شود. بروز عشق یا علاقه افراطی پیش از ازدواج از جمله عواملی است که می‌تواند مانند یک فیلتر عمل کرده و مکانیسم شناختی دو طرف را تحریف کند.

امکان دارد قبل از ازدواج پسری به دختری بگوید با شروع زندگی مشترک به تو اجازه معاشرت یا دیدار با خانواده را نمی‌دهم. در چنین جوی اگر عواطف حکمفرما باشد دختر با این فرض که پسر به دلیل علاقه زیاد موقتا این حرف را زده است مساله را جدی نگرفته و به پای دوست داشتن زیاد و تفاهم در علاقه به یکدیگر می‌گذارد. در حالی که این طور نیست و این موضوع به صورت یک مشکل حاد در زندگی مشترک نمود پیدا خواهد کرد.

به امید اصلاح یکدیگر نباشید

 تغییر دادن رفتار و روش همسر یکی از باورهای نادرستی است که بسیاری از دختر و پسرها درگیر آن هستند. کسانی که چنین طرز فکری دارند متوجه نیستند که انسان موجودی انتخابگر است و در شرایط فرهنگی و اجتماعی خاصی رشد کرده و قبل از ازدواج عمری را با سلیقه و باورهای خود زندگی کرده و شخصیتش تا حدود زیادی این‌گونه شکل گرفته است. اما چرا بیشتر افراد گمان می‌کنند می‌توانند روش همسر را تغییر داده و به شکل مورد نظر خود در آورند؟

انتخاب در ازدواج اینک و اکنون است. یعنی قبل از ازدواج آنچه را که از شخصیت، اخلاق، رفتار، مذهب، خانواده و فرهنگ طرف مقابل می‌بینیم باید به همان میزانی که هست بپذیریم و بدانیم که باید با همین شرایط ادامه زندگی دهیم و در این مقوله نباید به امید یک هوای تازه‌تر بود.

این‌که بگوییم طرف پس از ازدواج چادری می‌شود، رفتار بدش را کنار می‌گذارد، نمازخوان می‌شود، سیگارش را ترک می‌کند، مسئولیت پذیر می شود، منظم و خوش برخورد می شود، پرخاشگری اش را کنار می گذارد و... یک خیال باطل است. حتی اگر کسی از روی عشق و محبت چند صباحی به خاطر طرف مقابل گذشت کند و برخی رفتارها و عقایدش را تغییر دهد، این کار را به میل و اراده خود انجام داده نه به زور و اجبار ما. عابدینی ادامه می‌دهد، البته بعد از ازدواج تغییراتی در زن و شوهر به وجود می‌آید، اما این تغییرات در اثر آمیختگی روح، روان و جسم آنها و گاهی در اثر همنشینی و یادگیری‌های خود آگاه و ناخودآگاه است نه در اثر اعمال قدرت و فشار ظاهری یک طرف به طرف دیگر.

بنابراین همسری را انتخاب کنید که قبل از ازدواج بتوانید او را با تمامیت و با همه رفتارها و عقایدش بپذیرید و هرگز به فکر تغییر او نباشید چرا که در صورت فشار به طرف مقابل امکان دارد زندگی مشترکتان به جدایی بینجامد.

همه ملاک‌ها با هم زندگی را می‌سازد

 عده‌ای ملاک موفقیت در زندگی را بچه‌دار شدن، بعضی اشباع نیازهای عاطفی و احساسی و گروهی تامین نیازهای جنسی می‌دانند. آیا این ملاک‌ها هر کدام به تنهایی برای داشتن یک زندگی موفق قابل قبول است؟ تولید نسل می‌تواند یکی از ملاک‌های موفقیت در زندگی باشد. اما گاهی فشار ناشی از مشکلات زندگی به حدی است که لذت داشتن فرزند را کمرنگ می‌کند.

از طرفی تولد فرزندانی بیش فعال، ناسازگار و حتی بیمار ممکن است رویای داشتن یک زندگی موفق را به شکست تبدیل کند. اما اشباع نیازهای عاطفی در مقایسه با فرزند داشتن معقول‌تر و اولی‌تر است.

چرا که بسیار دیده می‌شود زوجینی که از نظر روانی و عاطفی یکدیگر را تیمار کرده و به معنای واقعی به یکدیگر محبت دارند،میگناirبه طرز چشمگیری در زندگی مشترک خود موفق بوده‌اند. تامین نیازهای جنسی هم یکی از عوامل موفقیت در زندگی است. دختر و پسر قبل از ازدواج باید تا حدودی از میزان امیال جنسی یکدیگر به منظور جلوگیری از نارضایتی جنسی پس از ازدواج باخبر باشند و این امر باید از طریق مراجعه به مشاوران خبره و کارآمد ازدواج شناسایی شود. مشاوران با طرح تست شخصیتی «کتل» می‌توانند بی‌طرفانه تا حدود زیادی به خصوصیات و ویژگی‌های شخصیتی و جنسی هر دو نفر واقف و شباهت‌ها و تفاوت‌ها را شناسایی کنند.

مطالب پیشنهادی

سرطان سینه و تمامی گفتنی های آن

نقش مردان در زمینه بهداشت باروری همسران
کاهش مرگ و میر زنان باردار با برنامه مادری ایمن
مادران شاغل و نگهداری کودکان

تمرینات ورزشی در دوران حاملگی و قبل از زایمان

حقایقی در باره ایدز و لزوم آموش جنسی



همسر ایده ال من:آیا شما زوجی ایده آل هستید؟


آیا شما زوجی ایده آل هستید؟

می‌توانید با یک نگاه عاشق شوید و با تکیه بر آن، تا پایان عمر با عشق قدیمی‌تان زندگی کنید. ممکن است گاهی احساس کنید رابطه‌تان از تب و تاب افتاده اما به احترام‌‌‌ همان نگاه به آن ادامه دهید و به جای بازسازی‌اش، بار رابطه‌ای که هر روز فرسوده‌تر می‌‌شود را به دوش بکشید.

گرچه بسیاری از زن و شوهر‌ها با چنین پیش‌فرضی به با هم بودن ادامه می‌دهند و این جمله تکراری که «عشق همین است.

بعد از چند سال فقط خاطره‌اش باقی می‌ماند!» را با خود تکرار می‌کنند، اما متخصصان ارتباط می‌گویند اگر آداب ارتباط موثر را بدانید و به آنها پایبند باشید، دلیلی ندارد که به جای عشق با خاطره آن زندگی کنید.

اگر هنوز حرف‌مان را جدی نگرفته‌اید، این مطلب را بخوانید و بعد در مورد خودتان و رابطه‌ای که در آن قرار گرفته‌اید قضاوت کنید.

به او اعتماد دارید؟
هر کدام از ما اعتماد را به یک شیوه تعریف می‌کنیم. بعضی‌های‌مان چشم و گوش بسته خود را به دست دیگری می‌سپاریم و اجازه می‌دهیم او جریان زندگی‌مان را نه به شیوه‌ای که دوست داریم، بلکه به شکلی که خودش می‌خواهد هدایت کند.

بعضی‌های‌مان هم فقط می‌توانیم اعتماد را به قیمت زیر نظر گرفتن تمام وقت شریک زندگی به دست بیاوریم و یک عمر با این سؤال سنگین که امروز چه اشتباهی کرده خود را شکنجه دهیم. اگر احساس خوشایند اطمینان به رابطه شما پا گذاشته، بهتر است شرط‌های دیگری که در ادامه آورده‌ایم را هم بررسی کنید. به شما پیشنهاد می‌کنیم برای سنجیدن میزان اعتمادی که در رابطه شما وجود دارد، این سؤال‌های اولیه را از خود بپرسید:

- در لحظه‌های سخت زندگی‌تان می‌تواند به او تکیه کنید و از اینکه همراه‌تان است آرامش می‌گیرید؟
- وقتی کاری به او می‌سپرید یا وعده‌ای از او می‌گیرید، روی قولش می‌ماند و حرفش را عملی می‌کند؟
- احساس می‌کنید او مثل یک کوه پشت‌تان ایستاده است؟ نامزدتان چطور؟ او هم همینطور روی شما حساب می‌کند؟

اگر می‌خواهید بودن یا فقدان این احساس به قیمت از دست رفتن عشق‌تان تمام نشود از خود بپرسید که دلیل اعتماد کردن‌تان به او چیست؟ چه ویژگی‌هایی از نامزدتان خیال شما را راحت کرده و در چه مواردی باید بیشتر مراقب باشید؟ اگر هم به او اعتماد ندارید، یک بار دیگر باورهای خودتان را زیر ذره‌بین بگذارید. ببینید که این بی‌اعتمادی حاصل تربیت و تجربیات زندگی گذشته‌تان است یا به‌خاطر رفتار‌ها و ویژگی‌های نامزدتان ایجاد شده است؟ اگر بی‌اعتمادی در درون شما ریشه دارد، چاره‌ای جز درمان فردی با کمک یک روان‌شناس ندارید، اما اگر او تنها کسی است که این احساس را در شما ایجاد می‌کند، باید با احتیاط بیشتری در این مسیر قدم بردارید.

چالش‌های اقتصادی را  چطور حل می‌کنید؟کم نیستند زندگی‌هایی که به‌خاطر مشکلات اقتصادی یا اختلاف‌هایی که به‌خاطر آن ایجاد می‌شوند از هم می‌پاشند. اینکه هر دوی شما بار مالی را با هم به دوش بکشید، اینکه سبک مشابهی برای هزینه کردن درآمد‌های‌تان داشته باشید و اینکه چقدر به آینده مالی یک رابطه امیدوار باشید و واقعیت‌های پیش روی‌تان را بپذیرید، همه در سرنوشت خوشبختی شما تاثیری غیرقابل انکار می‌گذارند. تفاوت در چنین ارزش‌هایی خیلی زود خودش را در رابطه نشان می‌دهد. از‌‌ همان قرار اول، تعیین اینکه وظیفه پرداخت صورت‌حساب رستوران با چه کسی است گرفته تا انتخاب خانه مشترک و این سؤال که باید با منابع موجود ساخت یا اینکه نباید از ایده‌آل‌های همیشگی کوتاه آمد. اگر می‌خواهید بدانید پول و موضوعات مربوط به آن در رابطه شما چقدر تاثیر می‌گذارد، این سؤال‌ها را از خود بپرسید:

- شما و همسرتان در مورد موضوعات مالی دعوا هم می‌کنید یا اینکه وقتی سر و کله یک مشکل اقتصادی پیدا می‌شود، مثل یک تیم و با هم‌فکری آن را حل می‌کنید؟
- آیا فکر می‌کنید تامین مخارج زندگی وظیفه اوست و از زیر سنگ هم که شده، باید نیازهای زندگی را تامین کند؟
- آیا یکی از شما تصور می‌کنید دیگری در مورد موضوعات مالی کوتاهی می‌کند و با تلاش کم یا هدر دادن پول به زندگی‌تان صدمه می‌زند؟
- مرزهای مالکیت در زندگی مشترک‌تان تا چه اندازه پر رنگ است و چقدر بین شما حساب و کتاب وجود دارد؟

به این سوال‌ها صادقانه پاسخ دهید و خودتان در مورد شیوه‌ای که در پیش گرفته‌اید قضاوت کنید. بعد هم از خود بپرسید اگر همسرتان با همه ویژگی‌هایی که امروز دارد -اما بدون مشکلات مالی- دوباره از شما خواستگاری می‌کرد، چه پاسخی به او می‌دادید؟ شاید بهتر باشد حساب پول را از احساس و رفتارهای او جدا کنید تا نگاهی واقع‌بینانه‌تر به این زندگی داشته باشید.

با هم بودن‌کیف‌تان را کوک می‌کند؟
دکتر جان گاتمن، استاد دانشگاه واشینگتون می‌گوید اگر می‌خواهید بعد از گذشت سال‌ها از زندگی مشترک‌تان، بفهمید که طلاق تا چه اندازه رابطه شما را تهدید می‌کند، نگاهی به رفتارهای خودتان بیندازید. او می‌گوید زمانی که «تحقیر» که دقیقا نقطه مقابل احترام است پا به رابطه زناشویی می‌گذارد، خیلی چیز‌ها از بین می‌رود. به عبارت دیگر، وقتی قضاوت‌های منفی، انتقادهای بی‌وقفه و نیش و کنایه زدن از طرف یکی از زوج‌ها یا هر دوی آنها به عادت‌های رفتاری تبدیل می‌شود، دیگر جایی برای خوشبختی باقی نمی‌ماند. اگر می‌خواهید حال واقعی‌تان را در این رابطه بدانید، این سؤال‌ها را از خود بپرسید:

- آیا وقت گذراندن با شریک زندگی‌تان، حال شما را خوب می‌کند یا اینکه انرژی‌تان را می‌گیرد؟
- همسرتان برای اینکه چند جمله بیشتر با شما حرف بزند و یک ساعت زود‌تر به خانه برسد لحظه‌شماری می‌کند؟
- آیا هنگام بحث کردن، در مورد یک موضوع با دل و جان با هم حرف می‌زنید یا اینکه شخصیت یکدیگر را زیر سؤال می‌برید و انگشت اتهام را به سمت او نشانه می‌گیرید؟
- آیا دوست دارید احساساتی که در دل‌تان چرخ می‌زند را با او به اشتراک بگذارید یا اینکه این کار را بی‌فایده یا بهانه‌ای برای بحث و جدل می‌دانید؟

ارتباط موثر، مهارتی است که گرچه با شما به دنیا نمی‌آید اما می‌توانید در جریان تجربه‌های اجتماعی آن را یاد بگیرید. پس اگر بعد از پاسخ دادن به این سوال‌ها احساس کردید رابطه‌تان در موقعیت مناسبی قرار ندارد، به جای نا‌امید شدن و تن دادن به شرایط، با کمک مشاور خانواده و خواندن کتاب‌های روان‌شناسی معتبر، جریان زندگی‌تان را عوض کنید. شما هنوز هم می‌توانید تا ۵۰ درصد و حتی بیشتر این رابطه را مدیریت کنید، پس تصور نکنید که به پایان راه رسیده‌اید و هیچ ابزاری برای تغییر شرایط ندارید.

آیا شما زوجی ایده آل هستید؟

وقتی با او هستید که هستید؟
شخصیت هر کدام از ما چندین بعد دارد که می‌تواند در مقابل هر فردی یا در هر موقعیتی از ما انسانی متفاوت بسازد. ممکن است در محیط کار محکم و قاطع و در خانه آرام و انعطاف‌پذیر باشید. ممکن است در خانه پدری‌تان زودرنج و در خانه مشترک‌تان صبور و سازگار باشید اما هر چه باشید، باید باور کنید که همه این آدم‌ها خودتان هستید. حالا چشم‌های‌تان را ببندید و خودتان را در کنار شریک زندگی‌تان تصور کنید. کنار او هستید کدام یک از ابعاد شخصیت‌تان را بیش از دیگر ابعاد بروز می‌دهید؟

- آیا بهترین خود شما، زمانی که با او هستید جلوه‌گر می‌شود؟
- آیا بد‌ترین بعد شخصیت‌تان در لحظاتی که با او هستید خودش را نشان می‌دهد و وقتی در کنارش حاضر می‌شوید، دل‌تان می‌خواهد منفی‌ترین احساسات درون‌تان را ابراز کنید؟
- هم خود خوب و هم خود بدتان را در کنار او می‌بینید؟ وقتی در کنار او هستید خودتان را دوست دارید؟

در کنار آدم‌های مثبت‌اندیشی که احساس خوشایندی به شما می‌دهند، قطعا شما آدم بهتری خواهید بود. پس اگر بعد از شروع این رابطه اسب سرکش شخصیت‌تان رام شده تعجب نکنید، یا اینکه اگر در اوج آرامش پا به این زندگی گذاشته‌اید اما در حضور او تمام جلوه‌های خشم در وجود شما خود را نشان می‌دهند، بپذیرید که یک پای این رابطه می‌لنگد. شاید بهتر باشد قبل از بله گفتن خود را در جریان این رابطه زیر ذره‌بین بگذارید و سپس قضاوت کنید که بودن در کنار او چه تاثیری بر شما و سبک زندگی‌تان می‌گذارد.

چطور در برابر مشکلات می‌ایستید؟
بیماری، ورشکستگی، بحران‌های کاری یا سختی‌هایی که به‌خاطر بالا رفتن یکی از دو طرف از پله‌های ترقی ایجاد می‌شود می‌تواند سرنوشت یک رابطه را زیر و رو کند. چنین چالش‌هایی می‌توانند با حمایت فرد دیگر رابطه، با کمترین ویرانی سپری شوند یا اینکه می‌توانند به جدی‌ترین مشکل زندگی مشترک‌تان تبدیل شوند و شما را از پا در آورند. اگر می‌خواهید بدانید رابطه‌تان در برابر حمله‌های بیرونی چقدر مقاوم است، این سؤال‌ها را از خود بپرسید:

- آیا مشکلات بیرونی، باعث نزدیکی و همدلی بیشتر شما دو نفر می‌شود و با هم به دنبال راهی برای حل کردن‌شان می‌گردید؟
- شما و همسرتان لحظات بد زندگی‌تان را هم با یکدیگر به اشتراک می‌گذارید، یا اینکه تنها در شادی‌های هم شریک می‌شوید؟
- آیا تا به حال از آرامش خود برای رسیدن همسرتان به هدفش گذشته‌اید؟ او به این تلاش شما چه واکنشی نشان داده‌ است؟ آیا او هم در زندگی شما چنین نقشی را بازی کرده ‌است؟

شما می‌توانید هنگام بیماری مادر همسرتان، احساس کنید که فردی از خانواده خودتان با این مشکل دست و پنجه نرم می‌کند یا اینکه می‌توانید درهای خانه‌تان را به روی او و مشکلاتش ببندید و در آرامش خیالی‌تان زندگی کنید. می‌توانید زمینه را برای پیشرفت تحصیلی همسرتان فراهم کنید، یا اینکه تلاشش را وقت تلف کردن و کم گذاشتن برای زندگی مشترک‌تان بدانید و او را در میانه راه منصرف کنید. اما یادتان نرود که خودتان می‌توانید مسیری که رابطه شما از آن عبور می‌کند را تعیین کنید و باید مسئولیتش را به عهده بگیرید.


منبع :مجله سیب سبز

مطالب پیشنهادی

سرطان سینه و تمامی گفتنی های آن

نقش مردان در زمینه بهداشت باروری همسران
کاهش مرگ و میر زنان باردار با برنامه مادری ایمن
مادران شاغل و نگهداری کودکان

تمرینات ورزشی در دوران حاملگی و قبل از زایمان

حقایقی در باره ایدز و لزوم آموش جنسی


همسر ایده ال من:اینطوری از پسر مورد علاقه تان خواستگاری کنید !




همانگونه که میدانید از قدیم مرسوم بوده که آقا پسرها به خواستگاری دختر خانم‌ها بروند و این رسم نسل به نسل ادامه داشته و به ما رسیده است، پسر‌ها عادت کرده‌اند که گل و شیرینی بخرند و با خانواده و اقوام نزدیک به منزل دختر مورد نظر خود بروند و در این راه ممکن است به هدف خود برسند و با شخص مورد علاقه خود ازدواج کنند یا حتی ممکن است درخواست‌شان مورد قبول نباشد و دختر خانم‌ها هم طبق این رسم در خانه می‌نشینند و منتظر می‌مانند تا انتخاب شوند و کسی از آنها خواستگاری کنند و از بین خواستگارانی که دارند فرد مورد نظر و ایده آل خود رابرای ازدواج انتخاب کنند که معمولا این ازدواج‌ها با انواع شروط و مهریه همراه خواهد بود، حالا اگر این روند برعکس شود چه اتفاقی خواهد افتاد ؟



اگر دختر خانم‌ها به خواستگاری پسرها بروند آیا این شروط همچنان باقی خواهد ماند ؟

برای دختری که از پسری جواب نه بشنود چه اتفاقی خواهد افتاد ؟ بد نیست بدانیم چند تن از کارشناسان در مورد خواستگاری دختر خانم‌ها موافقت خود را اعلام کرده‌اند و برای جا افتادن و فرهنگ شدن این رسم تلاش می‌کنند. یکی از این افراد دکتر ابهری (متخصص در روانشناسی و رفتارشناسی) است.

ایشان یکی از سر سخت‌ترین موافقان این طرح است. او چندوقت پیش در گفت و گو با یکی از خبرگزاری‌ها گفته بود: «در حال حاضر فاصله سن بلوغ تا ازدواج ۱۵ الی ۱۷ سال شده است و با توجه به تغییرات جامعه و حرکت به سوی مدرنیته برای کم کردن این فاصله سنی، دختران نیز در صورت لزوم باید بتوانند از پسران خواستگاری کنند و این مسئله باید در جامعه فرهنگ‌سازی شود.»به بهانه همین موضوع با دکتر ابهری گفت وگوی مفصلی داشتیم که به جزئیات این طرح و نتایج کاربردی برای خواستگاری دختران از پسران برسیم.

چرا باید ازدواج کنیم؟
 ازدواج پیوند دو انسان با یکدیگر است و با ازدواج است که از نظر روحی و عاطفی یک فرد کامل می‌شود و نیمه دیگر خودش را پیدا می‌کند. وقتی کسی ازدواج نمی‌کند در روند تکاملی زندگی اجتماعی قرار نمی‌گیردو همواره خلأیی در زندگی خود احساس می‌کند و همین خلأ شخص را به انواع آسیب‌های اجتماعی و رفتاری سوق می‌دهد.

ازدواج در طول تاریخ مراحل و بحران‌های زیادی را پشت سر گذاشته است؛ در قدیم ممکن بود یک مرد در آن واحد با چند زن ازدواج کند یا مثلا در هندوستان ازدواج یک زن با چند مرد- که هنوز هم این رسم در آنجا وجود دارد- مرسوم بود اما با گذشت زمان انسان به این نتیجه رسید که بهترین و منطقی‌ترین نوع ازدواج، همان ازدواج یک مرد با یک زن است که تمام ادیان آسمانی آن را تایید می‌کند.

ماجرای دو عدد قوی وحشی
 در این سال‌ها شاید بیشترین فعالیت من در زمینه امضای طلاق بوده که بیشتر آنها مهریه‌های سنگین و عجیبی داشتند؛ مهریه هایی که بیشتر به لطیفه شبیه هستند تا دلیلی برای شروع یک زندگی مثل : یک کیلو بال مگس، یک تن پوست پیاز، یک خرمن گل سرخ، به ارتفاع کوه دماوند سکه بهار آزادی، دو عدد قوی وحشی یا دو تا آهو. همین شروط کافی است تا آقایان در همان شروع راه وحشتی از ازدواج کردن داشته باشند. با تمام این داستان‌ها بعد از گذراندن مرحله مهریه و توافق دو طرف می‌رسیم به مراسم ازدواج که بزرگترین مانع ازدواج در بین جوان‌هاست که لازمه آن هزینه‌های بسیاری در این رقابت‌های ناسالم اجتماعی است؛ شروطی برای مراسم مثل کالسکه سفید با شش اسب سفید، مشعل دارهای پیاده تا سالن و هتل‌های مجلل . در حال حاضر کمترین و معمولی‌ترین مراسم ازدواج در تهران ۳۵ میلیون تومان هزینه دارد.

رسوم دست و پا گیر
 برای تحقق یک ازدواج مقدماتی لازم است و متاسفانه در دو دهه اخیر در کشور ما این مقدمات متن اصلی ازدواج را تحت تاثیر قرار داده‌اند. به عنوان مثال مراسم خواستگاری تبدیل شده به مجلس زورآزمایی و قدرت و ثروت نمایی و اصل قضیه که همان دیدن دختر و پسر و به تفاهم رسیدن است، در این بین گم شده است. بعد از مراسم خواستگاری صحبت‌هایی پیش می‌آید که همین مسائل باعث کم شدن آمار ازدواج و بالا رفتن سن ازدواج شده است، مسائلی مانند شیربها، جهیزیه‌های آنچنانی و مهریه‌های غیر منطقی. اگر ما در شهر زندگی می‌کنیم باید بدانیم این رسوم فقط در اقوام دورافتاده از زندگی مدرن هنوز پابرجاست و اگر می‌خواهیم با این رسوم زندگی کنیم باید شهر را رها کنیم و در روستاها ساکن شویم زیرا این رسوم در هیچ کجای دنیا در زندگی‌های شهری اتفاق نمی‌افتد. من فکر می‌کنم خواستگاری دختران از پسران، بتواند تا حدود زیادی این رسم و رسوم مشکل‌ساز را از بین ببرد و در آسان سازی ازدواج موثر باشد.

اینطوری از پسر مورد علاقه تان خواستگاری کنید !

 

چرا می‌گویم دختران به خواستگاری پسران بروند؟
 شاید از این حرف هم شگفت زده شوید اما خواستگاری دختر از پسر اتفاق جدیدی در ایران نیست و به نوعی از گذشته‌ها مرسوم بوده! در قدیم پدر و مادرها با هم می‌نشستند و برای پسر و دختر‌های خود مورد ازدواج انتخاب می‌کردند. آشنایان دختر و پسرهایی را که می‌شناختند به هم معرفی می‌کردند و معمولا ازدواج‌های با دوام تری نسبت به حالا داشتند که دوام ازدواج‌ها خیلی کمتر از قبل است، به همین دلیل من طرح خواستگاری دختران از پسران را مطرح کردم زیرا این موضوع قبلا هم در فرهنگ ما ایرانی‌ها بوده است و من حرف تازه‌ای نزده‌ام. اغلب علمای بزرگ خودشان دخترشان را به عقد بهترین شاگردشان در آورده‌اند و پیشنهاد دهنده خودشان بوده‌اند. مثل میرداماد، شیخ بهایی. همین‌طور تجار بزرگ که وقتی می‌دیدند شاگردشان دست پاک و چشم پاک است به پیشنهاد خودشان شاگرد را به دامادی می‌گرفتند.

چه کنیم که از پسر موردنظر پاسخ منفی نشنویم؟
 اگر دختر‌ها از این مسئله ناراحتند که ممکن است از طرف آن پسر جواب منفی بشنوند، باید کمی صبور باشند تا این فرهنگ جا بیفتد. همان‌طور که این مسئله الان برای پسرها جا افتاده است و شنیدن جواب منفی شاید خیلی هم برای‌شان سخت نباشد، این فرهنگ هم می‌تواند برای دختر خانم‌ها جا بیفتد. باید از خودمان شروع کنیم نباید منتظر باشیم تا دیگری این کار را انجام دهد و اگر خوب بود ما انجام دهیم، باید هر کدام برای ساخته شدن این فرهنگ تلاش کنیم. این مسئله کاملا جدی است؛ منظور ما این نیست که برای دوستی‌های کوتاه مدت و مسائل غیر جدی دختر پیشنهاد دهنده باشد، منظور ما بر سر اصل زندگی است. شاید در دید اول این ماجرا خیلی قشنگ نباشد و این توهم به وجود بیاید که حتما این دختر روی دست پدر و مادرش مانده است اما اگر این فرهنگ به طور درست و دقیق جا بیفتد، به مرور پسرها هم متوجه می‌شوند آن دختر خانم واقعا قصد زندگی دارد و طبق معیارها و ایده‌آل‌هایش آن شخص را انتخاب کرده است.

چگونه مرد مناسب را تشخیص بدهیم؟
 دختر خانم‌ها نباید این مسئله و بحث را به شوخی بگیرند و اگر از ظاهر هر پسری خوش‌شان آمد به او پیشنهاد ازدواج بدهند، زیرا آمار نشان داده است ۷۹ درصد ازدواج‌هایی که بر اساس معیار‌های ظاهری بوده در کمتر از ۳ سال به طلاق انجامیده است . اما اگر بر اساس معیار‌های درست و منطقی انتخاب صورت گیرد بهتر است مدتی او را زیر نظر گرفت تا بیشتر با او آشنا شد. خانم‌ها استاد تشخیص مرد خوب و بد هستند. اینطور هم نیست که هر کسی را در خیابان دیدند بدون شناخت از او خواستگاری کنند، باید یک شناخت اولیه وجود داشته باشد مثل شخصی که در محل کار می‌شناسیم یا در مهمانی‌های خانوادگی یا در دانشگاه. به هر حال باید ۲ نفر یک جایی همدیگر را ببینند. پس در ابتدا دیدن، بعد ارزیابی و مشورت با بزرگ‌ترها و بعد اقدام کردن.

اگر پسری مناسب است، از او خواستگاری کنید
 این روزها سبک زندگی به کلی تغییر کرده است اما می‌توان به راحتی این رسم را جا انداخت. وقتی خانواده دختری پسری را می‌بیند که متدین و سلامت است و معتاد نیست و خودشان دختری دارند که وقت ازدواجش است چرا نباید پیشنهاد دهنده باشند؟ چه اشکالی دارد اگر پسر خوبی را می‌شناسیم و می‌دانیم که استانداردهای یک همسر خوب را می‌تواند برای خود ما یا فرزندمان داشته باشد، خودمان به او پیشنهاد ازدواج بدهیم. بحث خواستگاری دخترها از پسرها بحثی است که باید برای فرهنگ سازی آن تلاش کرد.

چه کسانی باید این فرهنگ را جابیندازند؟
 باید در این مسئله مسئولان، فرهیختگان، اساتید دانشگاه، تجار و افراد فرهنگی جامعه پیشتاز باشند  تا مردم عادی بتوانند راحت‌تر این مسئله را بپذیرند و باید بدانیم آمار نشان می‌دهد در تهران بیش از ۱۴ هزار ازدواج داریم که در آنها دختر خانم‌ها پیشنهاد دهنده بودند. اگر پیشنهاددهنده دختر باشد به مرور زمان این مراسم‌های مجلل و اضافی و مهریه‌های عجیب از بین می‌روند و این سنت‌های اشرافی و مصرف‌گرایانه که اصلا برای فرهنگ ما ایرانیان نیست از بین می‌رود.

روز اول پدرت را دوست نداشتم
 شاید بگویید پدران و مادران ما به همین روش ازدواج می‌کردند و خیلی هم خوب تا آخر عمر عاشق هم بودند و هستند یا  این جمله برای شما آشنا نیست روز اول پدرت را دوست نداشتم، ازدواج که کردیم مهرش به دلم افتاد و در آن سو شاید این جمله برای شما آشنا باشد «من به خاطر شما بچه‌ها با  باباتون زندگی کردم وگرنه یک لحظه هم تحملش نمی‌کردم.» شاید به جرات  بتوان گفت که حتی ازدواج‌های سنتی دیروز هم امروزه رنگ و بوی تازه‌ای به خود گرفته چراکه خانواده‌ها فهمیده‌اند دوران والدین‌سالاری به سر آمده و بیشتر از سابق به انتخاب فرزندان احترام می‌گذارند،  دختران فهمیده‌اند که می‌توانند ادامه تحصیل بدهند و شغل مناسب انتخاب کنند و در این بین اگر مرد ایده‌آل خود را یافتند با او ارتباط‌شان را بیشتر و در صورت امکان ازدواج کنند و دیگر لازم نیست نگران بالا رفتن سن‌شان باشند، در خانه محصور باشند و منتظر بمانند که هر چه سریع‌تر ازدواج کنند مبادا  برچسب پیردختر به آنها بخورد.

زنان با سبک ازدواج مدرن در ایفای نقش  در زندگی دارای توانایی بیشتری هستند


 در تعریف ازدواج‌های امروزی که به ازدواج مدرن باب شده انتخاب همسر بر مبنای عشق، دوست داشتن  و با اختیار و انتخاب خود فرد است. نتایج پژوهش‌ها در ایران  نشان داده زنان با ازدواج مدرن توانایی بیشتری در زمینه ارتباطی دارند در نتیجه  آشنایی زوجین قبل از ازدواج می‌تواند در چگونگی ارتباط زوجین در ادامه زندگی تاثیر عمیقی گذاشته  و موجب بهتر شدن این بعد‌ا ز کارکرد خانواده شود.

همچنین  نتایج به‌دست آمده نشان می‌دهد از لحاظ ایفای نقش بین زنان دارای ازدواج مدرن و زنان دارای ازدواج سنتی، زنان با سبک ازدواج مدرن در ایفای نقش  در زندگی زناشویی دارای توانایی بیشتری هستند. از دیگر مواردی که زنان با سبک ازدواج مدرن را  نسبت به زنان با سبک ازدواج سنتی متفاوت کرده ابراز مهر و محبت به یکدیگر و در نظر داشتن هیجانات عاطفی و احساسی به طرف مقابل است که باز هم تحقیقات نشان داده زنان با سبک ازدواج مدرن بهتر و بیشتر  ابراز هیجان می‌کنند.

منبع : niksalehi.com

همسر ایده ال من:چطور مانع طلاق شوم؟

وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


http://maktoobshop.com


آیا کنترل زندگی زناشویی خود را از دست داده‌اید؟ آیا درباره این مسئله با خود فکر کرده‌اید که برای حفظ زندگی‌ام چه کاری می‌توانم انجام دهم؟


به شما مژده می‌دهم که برای ممانعت از طلاق راه‌حل‌هایی وجود دارد که برای حفظ زندگی‌تان به شما کمک می‌کند.
اولین کاری که باید انجام دهید این است که خونسرد باشید و شرایط خود را ارزیابی کنید. درباره راه‌حل‌هایی فکر کنید که ممکن است در مشکلات رایج زندگی زناشویی شما تأثیر داشته باشند. این مثل معروف که می‌گوید «در و تخته با هم جورند» مثلی درست و بجاست. زمانی که همسرتان اشتباهی مرتکب می‌شود، شما هم به همان اندازه مقصر هستید. با اینکه عقیده دارید همسرتان مسبب ایجاد مشکلات است، عکس‌العمل شما نیز عامل دیگری برای به‌وجود آمدن آن مسئله است.


رفتارها و گفتارهای منفی تنها به ضرر شما خواهد بود. به‌منظور جلوگیری از طلاق و حفظ زندگی‌تان، باید از واکنش نشان دادن به رفتارهای همسرتان بپرهیزید و دست به انجام اقدامات ضروری که زندگی شما را به حالت اول بازمی‌گرداند، بزنید. با وجود این دلایل، انتقاد از روی عصبانیت هم فقط اوضاع را بدتر می‌کند.



تغییر برخورد و رفتار کمک زیادی در مانع شدن از پایان یافتن زندگی زناشویی به شما می‌کند. عواطف و احساسات شما در برابر همسرتان مطابق با رفتار شما با اوست و احساسات همسرتان در برابر شما براساس رفتاری است که او با شما دارد. آیا تا به حال با دیگران با عشق، مهربانی و روش‌های متعهدانه برخورد کرده‌اید؟ شما نمی‌توانید چگونگی تفکرات و احساسات همسرتان را کنترل کنید، اما می‌توانید واکنش‌های خود را نسبت به همسرتان تغییر دهید. یادتان باشد تنها کسی که می‌توانید بر او کنترل داشته باشید، فقط خودتان هستید.


اغلب، زندگی زناشویی به‌دلیل گرفتاری‌های زن، نظیر کار، فرزندان و مسئولیت‌های روزانه در نگهداری خانواده، تازگی خود را از دست می‌دهد و باعث بی‌توجهی به روابط زناشویی می‌شود. وقتی رابطه‌ای به این نقطه می‌رسد،به‌ راحتی از همسر خود دلسرد می‌شوید و اجازه می‌دهید تا هر چیز پراهمیت دیگری در زندگی جای همسر و زندگی زناشویی‌تان را بگیرد. همچنین، در زندگی‌هایی که به این مرحله رسیده باشند، احتمال جدایی زوج‌ها بیشتر است.

برای همسر خود وقت بگذارید. بنشینید و درباره مسائلی که اتفاق افتاده به‌طور طبیعی صحبت کنید. درباره آنچه از زندگی مشترکتان می‌خواهید و به آن نیاز دارید و آنچه عقیده دارید باعث مشکلات می‌شوند، گفت‌وگو کنید. گفت‌وگو کردن، مشاجره کردن و متهم کردن نیست.


به همان اندازه که انسان‌ها دستخوش تغییر می‌شوند، زندگی زناشویی نیز دائما تغییر می‌کند. به‌منظور حفظ زندگی مشترکتان باید دلایلی که باعث رسیدن به مرحله جدایی شده است را به درستی مورد ارزیابی قرار دهید؛ مشکل هر چه باشد، امیدی برای حفظ زندگی وجود دارد.


این رهنمودها در صورتی قادر خواهند بود در آغاز مسیری برای حفظ زندگی زناشویی به شما کمک کنند که خود شما هم برای ممانعت از طلاق مصمم باشید و شما در این راه، نیاز به طرحی قابل اطمینان خواهید داشت.


«آیا برای نجات زندگی زناشویی امیدی هست؟» با بازدید از هر محکمه‌ای که مربوط به طلاق یا ازدواج است، سؤال بالا برای شما پیش می‌آید. وقتی در بحبوحه پریشانی و ناراحتی قرار می‌گیرید، گاهی یافتن یک راه‌حل، دشوار خواهد بود. اما پاسخ این سؤال این است که «بله، در بیشتر موارد برای نجات زندگی امیدی هست».


بیشتر مشکلات ریشه در روابط بد یا عدم‌ارتباط دارند، به همین دلیل، بیشتر اوقات در زندگی مشترک وقتی یکی حرف طلاق را به میان می‌آورد، طرف مقابل کاملا غافلگیر می‌شود.


اجازه دهید تا مثالی را عنوان کنم. زنی، که ما او را لورا می‌نامیم، به زمان بیشتری برای گفت‌وگو با شوهرش نیاز دارد. شوهر او، که او را مایک می‌نامیم، ممکن است شغلی داشته باشد که احتیاج به اضافه‌کاری زیادی داشته باشد، همچنین او سرگرمی‌هایی دارد که در اوقات بیکاری‌اش به آنها می‌پردازد، اما لورا در آنها شرکت نمی‌کند.


لورا به جای صحبت کردن با مایک و به جای اینکه به او بگوید که دوست دارد زمان بیشتری را با هم بگذرانند، انتظار دارد مایک نیاز او را درک کند و وقتی مایک متوجه این موضوع نمی‌شود، بسیار عصبانی و رنجیده خاطر می‌شود.


لورا بالاخره به مایک موضوع را گفت در حالی که از او عصبانی بود ولی مایک حتی دلیل آن را هم نمی‌دانست. چه اتفاقی افتاده بود که یک مسئله کوچک تبدیل به بحثی بزرگ شده بود؟ مایک حتی نمی‌دانست مسئله‌ای که برای لورا مشکلی بزرگ است، به‌وجود آمده. مشکل لورا و مایک چیزی است که بیشتر زوج‌ها در زندگی مشترک خود با آن دست به گریبان هستند و آن فقدان یک ارتباط ساده است که به طرز غیرقابل کنترلی اختلافات را تشدید می‌کند.


این یک سناریوی ساختگی بود، اما به شما قول می‌دهم‌چنین رویدادهایی همیشه و در همه خانواده‌ها پیش می‌آید. وقتی مشکلی کوچک مورد توجه قرار نگیرد، بدون اینکه متوجه شوید تبدیل به مشکلی بزرگ، پیش رویتان می‌شود.
آیا تا به حال به مشکلی جزئی اجازه داده‌اید که آن‌قدر بزرگ شود که شما در برابر آن عکس‌العملی جدی نشان دهید؟ حتی اگر مشکلات زندگی بیش از حد بزرگ شده باشند هم هنوز امیدی برای نجات زندگی مشترک وجود دارد، به شرط آنکه برای حل‌ مشکلات از دیگران کمک بگیرید.

کمک کنید تا زندگی‌ام را حفظ کنم

اگر دریابید که زندگی زناشویی‌تان در حال از دست رفتن است و آخرین چیزی که شما می‌خواهید طلاق است، چه کاری می‌توانید انجام دهید؟ از شما می‌خواهم بدانید که امیدی هست. بسیاری از زندگی‌های زناشویی، فقط به خاطر اینکه زوجین می‌خواهند خود را مصمم‌تر از دیگری نشان دهند، به طرز وخیمی به شکست می‌انجامد و پایان می‌پذیرد.

این پرسش‌ها را از خود بپرسید:
آیا رابطه‌ای درست برقرار می‌کنید؟
تنها تصمیمی که در میان مسائلی که زندگی مشترک شما را تهدید می‌کند، هرگز نمی‌توانید آن را عملی کنید، فارغ شدن از برقراری ارتباطی تأثیرگذار است؛ ارتباطی نه با مجادله و تهدید، بلکه با درست گفت‌وگو کردن. یک ارتباط حقیقی تقریبا همیشه در زندگی‌های مشترکی که آشفته هستند، از بین می‌رود.


آیا به همسر خود احترام می‌گذارید؟
همیشه بین زوج‌های موفق احترام متقابل وجود دارد. رفتارهای پر از نفرت و تعبیرات کوته نظرانه پر شور، باعث اهانت به همسر و ویران کردن عشق می‌شود. شما نمی‌توانید بی‌احترامی‌کردن‌های خود را مخفی کنید زیرا این مسئله از سخنان و رفتارهایتان آشکار می‌شود.در این زمان همسرتان نسبت به شما احساس یأس می‌کند و هیچ کاری درست پیش نمی‌رود؛ بدون احترام متقابل زندگی زناشویی سالمی نخواهید داشت.

به چه میزان متعهد هستید؟
کار، دوستان، سرگرمی‌ها، کارهای خانه، خانواده گسترده، همه و همه لیستی از مواردی است که برای افراد متعهد اهمیت دارد. در رأس این لیست باید زندگی زناشویی شما قرار بگیرد. دقت کنید که اجازه ندهید کسی یا چیز دیگری قبل از زندگی زناشویی‌تان بیاید.

از مشکلات دوری نکنید

هر چه بیشتر از مشکلات دوری کنید، زندگی زناشویی‌تان بیش از پیش آسیب خواهد دید. زندگی‌های مشترکی که در نقطه شکست قرار دارند، همین حالا به یک طرح عملیاتی نیاز دارند. به‌منظور حفظ زندگی، شما به طرحی نیاز دارید که اجازه درک مشکلات و تمرکز بر بازیابی عشق و تعهد را که سابق بر این جزئی از زندگی مشترک شما بوده، بدهد.

بیاموزید چگونه طرحی اثبات‌شده را به فعل دربیاورید و برای نجات زندگی مشترک خود بار دیگر به همسرتان بپیوندید؛ شما، همسرتان و زندگی مشترکتان شایستگی آن را دارید.


طبق آمارها، نیمی از ازدواج‌ها در ۷سال اول زندگی مشترک پایان می‌پذیرد؛ این بدین معناست که نیمی از آنها به زندگی ادامه می‌دهند. آیا زندگی شما هم تداوم خواهد داشت؟


او طلاق می‌خواهد، اما من نه


همسرتان به شما گفته که می‌خواهد از شما جدا شود و شما را دچار سردرگمی کرده است.


شما خواهان طلاق نیستید ولی نمی‌دانید چه اقدامی کنید.


در دل احساس درد و رنج زیادی دارید، نه می‌توانید چیزی بخورید و نه می‌توانید بخوابید؛ حقیقت این است که شما آشکارا از انجام هر کاری ناتوان می‌شوید.

در درجه اول، سعی کنید خونسردی خود را حفظ کنید و شرایط عادی را به زندگی خود بازگردانید؛ شما به قرار گرفتن در یک وضعیت فکری مناسب، به‌منظور نجات زندگی‌تان از طلاق، نیازمندید.در درجه دوم، نباید تسلیم شوید.

اگر تا به حال عشقی در زندگی مشترکتان وجود داشته، این ارزش جنگیدن را دارد.برای پیدا کردن راهی برای حفظ زندگی، مسیر همواری در پیش رو نداریم، اما هر تلاش با نفوذی در درازمدت مطمئنا شایسته زندگی زناشویی است

گردآوری : پایگاه اینترنتی تکناز

مطالب پیشنهادی

سرطان سینه و تمامی گفتنی های آن

نقش مردان در زمینه بهداشت باروری همسران
کاهش مرگ و میر زنان باردار با برنامه مادری ایمن
مادران شاغل و نگهداری کودکان

تمرینات ورزشی در دوران حاملگی و قبل از زایمان

حقایقی در باره ایدز و لزوم آموش جنسی

همسر ایده ال من:آیا بنظر شما ازدواج پایان آزادی ست ؟

وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


http://maktoobshop.com


چند وقت پیش که فرزندانم در تعطیلات تابستانی مدارس بودند، به سفری رفتیم که از قبل برنامه ای برای آن نداشتیم. این سفر اتفاقی باعث شد به آزادی و روابط بیشتر فکر کنم چون خیلی ها فکر می کنند که ازدواج به معنای اتمام همه آزادی ها و لذت هاست. به نظر من و شوهرم چنین سفر بدون برنامه ای برای کل خانواده در مقایسه با زمانیکه بچه هایمان شیرخواره بودند خیلی غیرمنتظره و ناگهانی آمد.


واقعاً اینکه ازدواج کرده باشید یا نه، چقدر بر میزان آزادی شما اثر می گذارد؟ بعد از بررسی وضعیت یکسری از دوستان مجردم به این نتیجه رسیدم که واقعاً آنها آزادی چندان بیشتری ندارند. درواقع در دوستی های پیش از ازدواج که نسبت به رابطه زناشویی بسیار نامطمئن ترند، انسانها از آزادی کمتری برخوردارند. در این مقاله واقعیت هایی را بیان می کنم که نشان می دهد این تئوری به هیچ وجه صحت ندارد که با ازدواج آزادی افراد از بین می رود.


با بالا رفتن سن، مسئولیت ایجاد می شود—چه مجرد باشید و چه متاهل، هر چه سنتان بالاتر می رود، مسئولیت بیشتری روی دوشتان می آید. من کسانی را می شناسم که ادعا می کنند آزادی کامل دارند چون می توانند هر لحظه که بخواهند ساکشان را برداشته و راهی مسافرت شوند چون کسی در خانه نیست که بخواهد جلوی آنها را بگیرد. البته همین آدم ها هم کار و تعهدات دیگری دارند که اجازه نمی دهد اینقدر راحت هر وقت دلشان خواست سوار ماشین شده و مسافرت بروند اما هیچوقت درمورد آن آزادی اضافی به خاطر مجرد بودنشان حرفی نمی زنند.


همه چیز به این بستگی دارد که طرفتان چه کسی باشد – وقتی شوهرم می خواهد با دوستانش بیرون برود، مکالمه ای که بینمان اتفاق می افتد خیلی کوتاه است. او نگاه می کند که برنامه ای نداشته باشیم یا مجبور نباشد که دنبال بچه ها برود و اگر برنامه ای نبود خیلی راحت می رود. من هیچوقت از او نمی پرسم که چرا می خواهد برود چون درک می کنم که لازم است گاهی با دوستانش هم بیرون برود و می دانم که اگر اتفاق ضروری افتاد خیلی راحت در دسترس من است. البته اگر من هم بخواهم با دوستانم بیرون بروم وضع همینطور است یک تلفن به او  می کنم و بعد می روم.


ولی زوج هایی را می شناسم، چه ازدواج کرده و چه آنهایی که دوست پسر/دوست دختر هستند که چنین مکالمه ای برایشان تبدیل به یک جنگ و مشاجره اساسی می شود. سوالاتی مثل با کی می روی، چرا می روی و اینکه چرا اصلاً می خواهی وقتت را به جای من با دوستانت بگذرانی پرسیده می شود. حتی بدتر از اینها، خیلی ها قانون گذاشته اند که برای بیرون رفتنشان باید از همدیگر "اجازه" بگیرند و مدام با هم در تماس باشند!


مطمئناً این اصلاً آزادی نیست ولی متاسفانه خیلی از زوج ها گرفتار چنین مشکلاتی هستند. البته خیلی زوج های ازدواج کرده هم قبل از بیرون رفتن همدیگر از هم 20 سوالی می پرسند. پس وقتی صحبت از آزادی به میان می آید، باید بگویم که اگر همسرتان اعتماد ندارد و می خواهد کنترلتان کند، این یعنی هیچ آزادی ندارید چه مجرد باشید و چه متاهل.


برای اعتماد باید اعتماد جلب کنید—در دفاع از آندسته افرادیکه سعی می کنند همسرشان را کنترل کنند باید بگویم که بعضی از آنها واقعاً نگرانیشان به جا است. بعضی مردها و زن ها با دیر آمدن به خانه، مست کردن و حتی خیانت های گاه و بیگاه به همسرشان ثابت کرده اند که قابل اعتماد نیستند. به همین خاطر است که همسر خود را مجبور می بیند مدام طرف مقابل خود را چک کند. آنهایی که قابل اعتماد هستند، چه ازدواج کرده باشند و چه دوست، نسبت به آنهایی که در گذشته علائمی از بی اعتمادی و بی صداقتی نشان داده اند، آزادی خیلی بیشتری دارند.


شاید در ظاهر به نظر برسد که آنهایی که مجرد هستند آزادی بیشتری نسبت به افراد متاهل دارند اما من متوجه شده ام که معمولاً آنهایی که کمترین آزادی را دارند عادت دارند درمورد آزادی بی حد و حصر خود غلو کنند. ازدواج فقط در صورتی پایان آزادی هاست که اجازه بدهید شما جزء این افراد شوید. البته درست است که وقتی بچه دار می شوید دیگر آنقدر برای برنامه ریختن راحت نیستید اما با کمی برنامه ریزی درست باز هم آزادی کامل برای لذت بردن از مسافرت یا هر برنامه دیگری که در زندگی از آن لذت می برید را پیدا خواهید کرد و البته یک امتیاز دیگر هم هست که می توانید این آزادی ها را با کسانیکه بیش از هر چیز در دنیا دوستشان دارید قسمت کنید.

 

همسر ایده ال من:هفت خان ازدواج


وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


http://maktoobshop.com


بلوغ شخصیتی ابعاد مختلفی دارد. قبل از ازدواج حتما باید یک سری اختلالات شخصیتی را در خودتان و طرف مقابل بررسی کنید.

هرکسی می خواهد ازدواج کند، باید به یک حداقل هایی در زمینه های مختلف شخصیتی رسیده باشد. ازدواج بچه بازی نیست و اگر به اندازه کافی در این زمینه ها به بلوغ نرسیده باشیم، حتما یک جای کارمان می لنگد. رسیدن به این بلوغ های شش گانه همان درست بزرگ شدن است. با توجه به شرایط اجتماعی و خانوادگی، پسرهای ایرانی معمولا تا ۲۸،۲۷ سالگی به این بلوغ های شش گانه نمی رسند، پس خانم ها باید حواسشان به سن و سال همسر آینده هم باشد.

بلوغ جنسی :

آمار بالای طلاق به دلیل مشکلات جنسی، میزان اهمیت این بلوغ را نشان می دهد اما هرطور شده باید رودربایستی را با خودتان بگذارید کنار و رک و رو راست نیازهای جسمی تان را بشناسید. سلیقه های خودتان را پیدا کنید و موقع انتخاب همسر حواستان به این چیزها هم باشد. قبل از ازدواج باید تکلیفتان را با نیازهای روحی و جسمی تان مشخص کرده باشید.سواد و کفایت مدیریت روابط جنسی از قبل ازدواج شروع می شود.

بلوغ شخصیتی :

بلوغ شخصیتی ابعاد مختلفی دارد. قبل از ازدواج حتما باید یک سری اختلالات شخصیتی را در خودتان و طرف مقابل بررسی کنید. اختلالاتی مثل خود کم بینی، تاییدطلبی، کمال گرایی، شکاکیت (پارانویا)، توجه طلبی، مهرطلبی، بیماری دوقطبی، اعتیاد ها و وسواس. افرادی که به این اختلالات مبتلا هستند تا وقتی که درمان نشده اند، به درد ازدواج نمی خورند.

بلوغ عاطفی :

بعضی ها با اینکه ازدواج هم کرده اند، هنوز درست نمی دانند که از چه تیپ و شخصیتی خوششان می آید. اینها هنوز به بلوغ عاطفی نرسیده اند و با احساسات و عواطف خودشان آشنا نیستند. باید سهم رابطه های قبلی تان را در دوست داشتن فعلی مشخص کنید و همین طور اینکه تا چه میزان هنوز تحت تاثیر آنها هستید. متوجه باشید که چقدر آگاهانه دوست دارید و چقدر نا آگاهانه. باید این واقعیت را قبول کنیم که بعد از ازدواج هم ممکن است از کسی خوشمان بیاید اما اگر به بلوغ عاطفی رسیده باشیم می توانیم از این مساله بگذریم و تمام زندگی مان را خراب نکنیم.

بلوغ اجتماعی :

سوال « شما مشغول چه کاری هستید؟ »، یکی از اولین سوال هایی است که در هر مراسم خواستگاری تکرار می شود. شغل و موقعیت اجتماعی هر کس، تقریبا میزان بلوغ اجتماعی او را مشخص می کند؛ مثلا خانم ها باید بدانند که خواستگار حول و حوش آینده کاری خودش را در کجا می بیند و چقدر می تواند با شرایط تطابق پیدا کند. قطعا کسی که هنوز سربازی نرفته و مرتب شغل عوض کرده، هنوز به بلوغ اجتماعی نرسیده. البته شغل عوض کردن اگر همراه با پیشرفت باشد، مطمئنا خوب است. مثلا اگر پسری اول جایی شاگرد بوده و بعد رفته یک جای دیگر صاحب کار شده و ترقی کرده، موقعیتش فرق می کند. پسر ها هم باید برنامه همسر آینده شان را بپرسند. باید ببینند که زن زندگی شان چقدر بلوغ اجتماعی دارد.

بلوغ مالی :

کسی که هنوز حساب دخل و خرجش را ندارد، نمی تواند همسر قابل اعتمادی هم باشد. قبل از ازدواج باید توقعات و خواسته های مالی طرفین معلوم باشد. یکی به فکر زندگی در کاخ نباشد و دیگری به یک زندگی متوسط قانع. برآوردی از هزینه هایتان داشته باشید، راجع به چیزهایی که برایشان پول خرج می کنید با هم حرف بزنید.

ممکن است طرف مقابلتان اهل خرید مجله و کتاب باشد و شما این خریدها را پول هدر دادن بدانید. در مورد سطح رفاه زندگی آینده تان هم باید به تفاهم برسید تا بعدا سر برنامه های بلند مدت زندگی به مشکل برنخورید.

بلوغ معنوی :

سوال های کلی موقع خواستگاری و ملاقات های اولیه همیشه می تواند دردسرساز باشد. در خصوص مسائل اعتقادی و دینی هم این ابهامات بیشتر می شود. مثلا یک نفر دینداری را فقط در اعتقاد به خدا می داند و همین قدر برایش کفایت می کند. دیگری اما برایش مهم است که همسرش به تمام احکام دین مومن و معتقد باشد. در یک کلام باید جنس دین داریتان با هم یکی باشد و هر دو قرائت مشابهی از دین داشته باشید.

افرادی که شدیدا تحت تاثیر نوسانات فلسفی و عرفانی هستند برای ازدواج مناسب نیستند. چون هر آن ممکن است همسرتان برای پیدا کردن خودش سر به کوه و بیابان بگذارد! به طور کلی فردی به بلوغ معنوی رسیده که تا حدی جایگاه خود را در هستی پیدا کرده باشد و درگیر مسائل فلسفی پیچیده نباشد.

ازدواج های ممنوع به درد نمی خورند!

اگر این نشانه ها را در رفتار طرف مقابل تان دیدید،به ازدواج با او فکر نکنید چون بعدا دچار مشکل می شوید.

خودکم بینی :

آدم های خود کم بین و تایید طلب به درد زندگی نمی خورند، دائم نیاز به تایید و توجه دیگران دارند و شما هم باید مدام در حال تعریف و تمجید باشید. این افراد معمولا زود رنجند و اعتماد به نفس ندارند.

کمال گرایی :

اما کمال طلب ها با کمال گرایی افراطی شان می خواهند در هر زمینه ای بهترین باشند و همین مساله نهایتا به بی عملی منجر می شود.چون این افراد فقط سراغ کاری می روند که مطمئن باشند در آن موفقند.

مهرطلبی :

زود خودشان را لو می دهند. همیشه در زندگی شان به دنبال راضی کردن همه هستند و همین کار آزارشان می دهد.هر تغییر برای این افراد یک تهدید است و مدام باید بهشان سرویس عاطفی بدهید.

پارانویا (شکاکیت) :

شکاک ها با لحن بازجویانه با شما صحبت می کنند و همیشه در حال چک کردنتان هستند. شکاک ها به صورت پیش فرض شما را مجرم می دانند، منتها مجرمی که هنوز جرمش ثابت نشده.

توجه طلبی :

توجه طلب ها معمولا دخترند و در آن واحد چند ارتباط دارند. اینها در دوران کودکی از طرف پدر و مادر توجه نداشتند و برای همین از شما توجه زیادی می خواهند.

خودشیفته :

خود شیفته ها از یک چیزی در وجود خودشان خیلی راضی هستند؛ مثلا اگر صدای خوبی داشته باشند، آن قدر صدای خودشان در ذهنشان بلند است که صدای بقیه را اصلا نمی شنوند.

اعتیاد :

غیر از اعتیاد به مواد مخدر، اعتیاد اینترنتی و هیجانی هم دو موردی است که باید حواستان بهشان باشد.

دو قطبی :

تغییرات شدید خلقی دارند. مثلا یک دوره دو هفته ای خیلی پرحرف، ولخرج و اهل برنامه ریزی های دور و دراز هستند و در دو هفته بعدی ناگهان افسرده و منزوی می شوند.

وسواس :

اختلال وسواس یک زمینه شخصیتی است که فرد در آن بیش از حد دقیق است. زندگی با وسواسی ها بعد از چند وقت خیلی سخت می شود.

مطالب پیشنهادی

سرطان سینه و تمامی گفتنی های آن

نقش مردان در زمینه بهداشت باروری همسران
کاهش مرگ و میر زنان باردار با برنامه مادری ایمن
مادران شاغل و نگهداری کودکان

تمرینات ورزشی در دوران حاملگی و قبل از زایمان

حقایقی در باره ایدز و لزوم آموش جنسی

آیـا تصمیم به ازدواج دارید؟


http://maktoobshop.com/


آیـا تصمیم به ازدواج دارید؟ و یا آنکه در حـال حـاضـر متاهل مـی باشـیـد؟ شـمـا قادر به بـنیان نـهادن یک ازدواج موفق و پایدار خواهید بود. من بر اساس تجربیات پیشـیـن خـود می دانـم کـه پـایدار نگاه داشتن یک ازدواج موفق مستلزم تـلاش و کـوشـش مسـتمـر است. باید متوجه باشـیـد کـه مفهوم ازدواج چیزی فراتـر از یـک پـیـمان قـانـونی و مشروع میباشد که به واسطه آن به زن و مرد اجازه میدهد بعنوان زن وشوهر در کنار یکدیگر زندگی کنند.

اهمیت مشاوره پیش از ازدواج

مـشاوره پیش از ازدواج را شدیدا به شما توصیه میکـنـم. شــانس ایجاد یک ازدواج موفق هنگامی که زن وشوهر قادر باشند با یکدیگر در رابطه با مـسائـل ذیـل گـفـتـگو کـرده و بـه یـک تـفـاهـم رضایت بخش و دو سویه در عرصه زندگی مشترک دست یابند، افزایش می یابد:

۱) عقاید و رسوم مذهبی و معنوی.

۲) روابط جنسی ( نگرشها و علایق جنسی )

۳) مادیات ( اهمیت آن، نحوه خرید و تدابیر سرمایه گزاری)

۴) بهداشت فردی و انتظارات و نگرشها نسبت به تناسب اندام.

۵) مدیریت خانواده ( وظایف ومسئولیت ها )

۶) پرورش و تربیت فرزندان و تعداد آنها.

۷) ورزش ها، سرگرمی ها، فعالیت های تفریحی و نحوه گذراندن تعطیلات.

۸) دید و بازدید از خوشاوندان خود و همسرتان.

۹) تعهدات اجتماعی.

۱۰) اهداف و آرزوهای فردی.

اینکه از پیشینه خانواده هـمسـرتـان آگـاهـی یـابـیـد بـسیـار ضـروری مـی بـاشـد. چـون شـخـصـیـت کنونی شما تا حد زیادی برگرفته شده و حاصل همان تجاربی است کـه در شرایط و محیط یک خانواده خاص کسب کرده اید. خـانـواده پـیـونـد دهنده فرد بـا گـذشته مـی باشد. مـا شـدیـدا مـتـاثر نگرشها، رفتار و کنشهای خانواده ای هسـتـیـم کـه در آن پرورش یافته ایم. بله درست است شما تنها با یک فرد نیست که وصلت میـکنید بلکه با طرز تربیت خانوادگی وی نیز تا آخر عمرتان سر و کار خواهید داشت.

مفهوم تعهد در ازدواج

ازدواج خوب و مـوفـقـیـت آمـیـز وجـود دارد امـا ازدواج بـی عیب و نقص و تمام عیار میسر نمیباشد. هر ازدواج موفق و پایدار شامل متعهد گشتن بی قید و شـرط نـسـبـت بـه یک فرد نا کامل است. این انتظار که همسرتان کامـل و فـاقـد هـر گـونه عیبی باشد واهی و نا معقولانه می باشد. امروزه که جدایی ها و طلاق های شـتابـزده در کوچکترین نشانه اختلاف و مشکلات زندگی اتفاق می افتند مهم است که از خودتان سوال کنید که تعهد شما نسبت به ازدواج چیست؟ تـعـهد بـه ازدواج بـه مـفهـوم آن اسـت که زن و شوهر به یکدیگر چنین گفته باشند: مـا نسبت به زنـدگی مـشـتـرکـمان بـی اعتنا و بی اهمیت نیستیم. ما ازدواجمان را بر پایه عشق، احترام، شرافت و عـلاقـه دو سـویه و خالصانه با یکدیگر آغاز کرده ایم. ما اعتقاد داشتیم و داریم که به یکدیگر وفادار بمانیم، صـادق بـوده و دروغ نـگویـیـم و بـه یکدیگر اعتماد داشته باشیم. چـه در حـضـور یـکدیـگر چـه در غیاب یکدیگر . رعایت نکات زیر سبب تحکیم تعهد به زندگی مشترک میگردد:

ـ سازگاری معنوی

ـ سازگاری شخصیتی

ـ خود شناسی آگاهانه

توانایی در ارتباط برقرار کردن با یکدیگر (بیاموزیم که چگونه بحـرفهای همسرمان گوش دهیم و پرسشهای وی را واضح، مشخص، بـدون پـیش داوری و بدون کینه ورزی و انتقام جویی پاسخ گوییم.)

علاقه دو سویه بیکدیگر

خصایص اثر بخش

۱) افرادی که در ازدواجشـان یـک نـظام ارزشـی مـقـتـدر را بکار می بندند، بسیار زیاد در مـحقق گشتن یک ازدواج و ارتباط موفق و صحیح به آنها کمک خواهد کرد. نـظـام ارزشی که دربـرگیـرنـده صـفـات و خـصـوصـیات: صـداقت، راستی، همـبستگی، اعتماد، احترام، عشق، گذشت، تفاهم و وفاداری به یکدیگر مـی باشد. ازدواجی که در آن زن و شـوهـر دارای انـتـظارات متـضاد و خـواسـته هـای غیر قابل انعطاف می باشند، شـانـسـی برای موفقیت وجود نخواهد داشت.

۲) مشـاجـرات و اخـتـلافـات را بـه شیوه سازنده و ثمر بخش حل و فصل کنید. که شامل تمرکز بـر دغدغه های هر دو فرد و یافتن گزینه ها و راههایی می باشـد کـه هـر دو طـرف منتفع گشته و به خواسته هایش دست یابد. تـقـریـبـا در هـر اخـتـلاف یـک نفر احساس می کند که مورد بی مهری، بی احترامی و بی توجهی قرار گرفته است. در ازدواج نباید ایـن چـنـین باشد که همواره یک فرد برنده و فرد دیگر بازنده گردد. چـون آن دیـگر مـذاکـره نبوده بلکه تحکم و سلطه گری می باشد.

۳)دوام ارتـباط زناشویی هنگامی که زن و شـوهر زمـان و مـیـدان بـیـشتـری در اخـتـیـار یکدیگر قرار میدهند تا اندکی آزاد باشند، افزایش می یابد.

۴) فراتر از هر چیز آنکه ایمان داشته باشید. ازدواج میتواند تجربه ای سودمند برای شما باشد. با کمی همت و تلاش ازدواج شما موفقیت آمیز خواهد بود.

  

ازدواج های ناهمسان


http://maktoobshop.com/



نگاهی به آمار طلاق هایی که به فاصله نه چندان زیادی پس از ازدواج رخ می دهد، بیش از هرچیز بر این نکته گواهی دارد که پایه ازدواجی که با وزش اولین نسیم مخالف به لرزش درمی آید

و به همین سادگی فرومی ریزد، از بنیان اشتباه بوده است چراکه در غیر این صورت دختر و پسری که پیمان ازدواج را برای یک عمر بسته اند به این سادگی راضی به ابطال آن و خرابی آشیانه ای که با هزاران امید و آرزو ساخته اند نمی شوند.

در سال ۱۳۶۵ در برابر هر ۳۴۰ هزار و ۳۴۲ ازدواج، ۳۵ هزار و ۲۱۱ طلاق در کشور ثبت شده است. این آمار در سال۱۳۷۵ به ۴۷۹ هزار و ۲۶۳ ازدواج در برابر ۳۷ هزار و ۸۱۷ طلاق و در سال ۱۳۸۱ به ۶۵۰ هزار و۹۶۰ ازدواج در برابر ۶۷ هزار و ۲۵۶ طلاق می رسد.

در سال ۱۳۸۵ این روند با رشد بیشتری ادامه می یابد به طوری که ازدواج ۲۲ درصد کاهش و طلاق ۱۲ درصد رشد می یابد. بنابر آمارهای رسمی در این سال ۷۸۸ هزار و ۲۳ مورد ازدواج و ۹۴ هزار و۴۰ طلاق ثبت شده است.

بررسی این آمار و محاسبه شاخص هایی چون نسبت طلاق به ازدواج و یا نسبت طلاق به کل جمعیت نشان دهنده آن است که این آمار طی سال های مختلف با نوساناتی روبه رو بوده است.

بررسی رقم مطلق طلاق طی سال های ۱۳۶۵ تا ۱۳۸۱ نشان دهنده افزایش آمار طلاق طی سال های مورد بررسی است، اما محاسبه شاخص های آماری نشان می دهد در سال ۱۳۶۵ شاخص طلاق با افزایش روبه رو بوده.سپس طی سال های۱۳۷۰ تا ۱۳۷۷ به تدریج کاهش می یابد و از سال ۱۳۷۹ تا ۱۳۸۵ این آمار مجدداً افزایش می یابد. همچنین آمار به دست آمده نشان می دهد که ۴۰ درصد طلاق ها بین سنین ۱۹ ۲۶ سال و ۸۰ درصد آن تا سن ۴۵ سالگی رخ می دهد.

از دید جامعه شناسان، طلاق پدیده ای است اجتماعی که تنها با یک عامل پدید نمی آید و با یک عامل نیز از بین نمی رود. از جمله عواملی که می توانند در بروز طلاق نقش داشته باشند می توان به علل متعددی از جمله فرهنگی، اجتماعی و تفاوت های تربیتی،مذهبی، اقتصادی، سیاسی و علل زیستی اشاره کرد. گرچه افزایش طلاق با افزایش ازدواج رابطه ای مستقیم دارد، ولی به صورت غیر مستقیم نوسانات شاخص های طلاق تحت تأثیر عوامل اقتصادی و اجتماعی و همچنین مسائل حقوقی است.

بسیاری از زوج هایی که در عمل، زندگی زناشویی آنان به بن بست رسیده است و به دلیل مسائل حقوقی قادر به جدایی نیستند، در حقیقت دچار طلاق پنهان شده اند. در چنین خانواده هایی با وجود اینکه پدیده طلاق رخ نداده است، ولی در عمل این اتفاق افتاده است.

به طوری که زن و مرد فقط به صورت ظاهری زیر یک سقف زندگی می کنند و در بعضی موارد حتی این عالم ظاهری نیز وجود ندارد و زن و مرد با وجودی که از همدیگر طلاق نگرفته اند ولی هر کدام برای خود زندگی می کنند و اطلاق زندگی مشترک برای آنان مفهومی ندارد که اگر بخواهیم این آمار را نیز به آمار فوق اضافه کنیم، به حتم بیشتر از میزانی است که در حال حاضر وجود دارد.

سؤالی که اینجا مطرح می شود، این است که چطور می توان در یک جامعه سنتی، مدرن ازدواج کرد؟ حقیقت این است که به طور صددرصد این امر از جهت روی دادن و دوام داشتن منتفی است، اما شاید تغییر نگرش خانواده ها و جوانان نسبت به این مسئله بتواند به هر دو طرف در حل آن کمک کند.

نکته ای که جوانان باید به آن توجه بیشتری داشته باشند، عامل معرفی درست همسر آینده به خانواده است پیش از آنکه به صورت سنتی به مراسم خواستگاری بروند. در شب خواستگاری فقط خصوصیات ظاهری و تا حدی وضعیت مادی افراد برای هم معلوم می شود، در صورتی که بسیاری از کمالات و یا نواقص طرفین در چنین مجالس رسمی کاملاً پوشیده می ماند.

در این میان برخورد درست و منطقی با خانواده همسر آینده را نیز نباید فراموش کرد. بسیاری از جوانان از توجه به این نکته اساسی غافل اند و فکر می کنند همین که آنها همدیگر را دوست دارند، دلیل قاطعی است که می توانند برای همدیگر ایده آل باشند و با هم به خوشبختی برسند و بر همین اساس خانواده خود را تحت فشار قرار می دهند که با خواست آنها موافقت کند و حتی تهدید می کنند که اگر موافقت نکنند این کار را می کنم که متاسفانه گاهی اوقات پاره ای از این تهدیدات جامه عمل به خود می پوشد و حوادث ناخوشایندی نیز روی می دهد.

البته زبان تهدید هیچ گاه مورد تایید نبوده و نیست و کاری که بر اساس تهدید انجام شود هیچ گاه عاقبت خوشی نخواهد داشت. ضرب المثلی است که می گوید: «سالی که نکوست از بهارش پیداست» زندگی مشترکی که با تهدید شروع شود، نمی توان به ادامه و استحکام آن زیاد خوشبین بود.

احترام به نظر و صلاحدید خانواده ها امری است اجتناب ناپذیر که هرگز به مفهوم تسلیم شدن بی چون و چرا در برابر آنان نیست. وقتی رفتاری از روی ادب، محبت و صداقت باشد حتی اگر مخالف نظر شما باشد، آن را می پذیرید و این امری است که جوانان باید در هنگام اختلاف سلیقه با والدین آن را فراموش نکنند. نظر چند تن از جوانان و کارشناسان مسایل اجتماعی را در این زمینه جویا شده ایم.

رویا یاراحمدی کارشناس مسائل اجتماعی می گوید: با توجه به این که ارائه اطلاعات از سوی خانواده ها به فرزندان بسیار حایز اهمیت است و به عبارتی دیگر مهم ترین بستر در نهادینه شدن سنت ها، آداب و رسوم فرهنگی به حساب می آید بهترین جایگاه برای رشد و تربیت انسان و شناخت زمینه های مختلف برای ازدواج جوانان به خصوص دختران است، اما باید گفت که متاسفانه خانواده ها در این باره بسیار کم کاری کرده اند و به کندی پیش رفته اند. اولین مشکل و بزرگترین مسأله در ازدواج نداشتن شناخت ابعاد شخصیت زن و مرد از بعد انسانی است.

در حالی که ازدواج به عنوان مهم ترین و اساسی ترین تعبیر از زندگی همیشه بوده و خواهد بود، اما در جامعه کنونی با توجه به شرایط ویژه اقتصادی و اجتماعی شکل دیگری به خود گرفته است. با مطالعاتی که در بین ۷۵۰ دانش آموز دوره متوسطه دختر در مرکز مشارکت زنان به انجام رسیده است حتی میزان فاصله سنی بین زن و مرد ارتباط نزدیکی با موقعیت اقتصادی اجتماعی خانواده ها دارد.

دکتر غلام عباس توسلی جامعه شناس و استاد دانشگاه تهران با تاکید بر تغییر ایده آل ها برای انتخاب همسر می گوید: ما در جامعه ای زندگی می کنیم که ساختار فرهنگی پایه ای در فرهنگ اسلامی دارد، اما در سالیان اخیر تغییرات چنان چشمگیر است که به سختی می توان آنها را توجیه کرد.

با توجه به دگرگونی هایی که در سطح کلی کشور به انجام رسیده به طور حتم آرمان های تعیین ازدواج، هم از سوی مردان و هم از جانب زنان شکل تازه ای به خود گرفته و مسایل اقتصادی در این باره به شدت مطرح است، به طوری که این عامل نقش بسیار تعیین کننده ای در ازدواج دارد و بیشتر فروپاشی ها با در نظر گرفتن وجود کسری در رکن مهم زندگی یعنی اقتصاد خانواده صورت می گیرد.

دکتر امان الله مقدم، آسیب شناس در این رابطه می گوید: تغییر الگوهای همسرگزینی خاص ایران نیست، بلکه در سراسر دنیا اتفاق افتاده است. اما آنچه به نظر می رسد این است که ارزش ها و هنجارهای اجتماعی در ایران به شدت در حال دگرگونی است.

«یاسمین م» ۱۹ ساله می گوید: بخش عظیمی از ناخرسندی و نارضایتی و اضطراب پس از ازدواج ناشی از ناآگاهی در مسایل مربوط به اقتصاد خانواده است و این در حالی است که اگر زن و مرد به اندازه کافی اطلاعات و آگاهی درباره زندگی زناشویی داشته باشند کمتر با مشکل مواجه خواهند شد.

«سولماز ک» می گوید: معمولاً دختران زودباورتر از پسران هستند. من خودم عاشق پسری شده بودم به نام رامین که خود را عاشق سینه چاک من نشان می داد ولی با مخالفت خانواده ام مواجه شدم و چون خانواده ام به هیچ عنوان به این ازدواج رضایت نمی داد سرانجام تصمیم گرفتم بدون اجازه خانواده با او ازدواج کنم ولی خانواده ام نیز مرا طرد کرده و خانه ای را که قرار بود به عنوان جهیزیه به من بدهند از من پس گرفتند.

وقتی رامین این موضوع را فهمید که من دیگر خانه ای ندارم که او در آن زندگی کند، رفت و دیگر پیدایش نشد. البته من شانس آوردم که این موضوع قبل از ازدواج برایم روشن شد.

به هر حال ازدواج به عنوان مهم ترین تصمیم در زندگی هر انسان، همیشه اضطراب های خاص خود را به همراه دارد. یک تصمیم عجولانه می تواند سرنوشت زندگی جوانی را تباه و یا او را خوشبخت کند. جوانان باید بدانند که خانواده در هر صورت خوشبختی آنها را می خواهد و اگر با تصمیم آنها مخالفت می کند دلایلی دارد که آنها اکنون قادر به درک آن نیستند.

در این شرایط بهترین کار آن است که اتخاذ تصمیم برای مدتی به تعویق بیفتد. بعضی مواقع گذشت زمان بهتر از هر چیزی ممکن است حقایق را روشن سازد و یادآوری این نکته ضروری است که تصمیم غیرعاقلانه و عجولانه معمولاً دردسرساز می شود و چه بسا ممکن است یک عمر پشیمانی به دنبال داشته باشد.

زاهد‌الدین سلگی

http://maktoobshop.com/


معیارهای ازدواج موفق


وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


http://maktoobshop.com



در دهه های اخیر توجه بسیاری از پژوهشگران و متخصصان بالینی و خانواده به کیفیت روابط زناشویی ، رضایت زوجین و تأثیر آن در سلامت خانواده جلب شده است. بطور کلی آنچه در مباحث روانشناسی ازدواج مورد توجه است بررسی عوامل مؤثر بر ازدواج و عوامل ارتقاء دهنده شرایط کیفی ازدواج است که مباحثی چون نقش عوامل مادی ، فرهنگی ، روانی ، شخصیتی را بر تصمیم گیری ازدواج و رضایت ازدواج را در بر می گیرد.

تاریخچه روانشناسی ازدواج

ازدواج به عنوان یکی از رویدادهای مهم مرحله انتقال به بزرگسالی مقوله ای بسیار پیچیده است. شروع مطالعه علمی و دقیق در این مورد به سال ۱۹۳۰ بر می گردد، که بطور گسترده تر در سال ۱۹۵۰ تغییراتی عمیق در پروژهشهای مربوط به آن صورت گرفت. اولین تحقیق منتشر شده در مورد روانشناسی ازدواج اثر ترمن و همکارانش بود. آنها تلاش کردند به این سؤال پاسخ دهند که چه تفاوتهایی می تواند بین ازدواج موفق و نا موفق داشته باشد.

مباحث روانشناسی ازدواج

بطور کلی می توان گفت در روانشناسی ازدواج دو دسته مبحث کلی مورد توجه است. یک دسته مباحثی است که به شرایط قبل از ازدواج و در واقع به مرحله تصمیم گیری برای ازدواج می شود، در دسته دیگر مطالبی را شامل می شود که به مراحل حین ازدواج و بعد از ازدواج مربوط هستند. در زیر به برخی از آنها می پردازیم.

تصمیم گیری برای ازدواج

در این مرحله تلاش می شود سؤالاتی از این قبیل پاسخ داده شود که یک فرد چگونه می تواند زوج مناسبی برای خود انتخاب کند؟ در انتخاب زوج چه اولویتهایی را مد نظر قرار دهد؟ آیا شرایط مادی مهمتر هستند یا شرایط خانوادگی و فرهنگی؟ عوامل شخصیتی تا چه اندازه می تواند ازدواج موفقی را پیش بینی کند؟ آیا تناسب و همانندی در صفات شخصیتی مهمتر است یا مکمل بودن این خصوصیات؟ چگونه می توان فهمید دو نفر از لحاظ شخصیتی چقدر با یکدیگر تناسب دارند و غیره. روانشناسی ازدواج تلاش کرده با انجام تحقیقاتی به سؤالات فوق پاسخهای مناسب ارائه داده و نتایج یافته های خود را در فرآیند مشاوره ازدواج در اختیار افراد قرار دهد.

آنچه در فرآیند مشاوره ازدواج در این مرحله مورد توجه است، رعایت اصل تناسب و اصل اولویت بندی است. بر اساس اصل تناسب گفته می شود هر اندازه افراد از لحاظ شرایط مادی ، فرهنگی و شخصتی ، تحصیلی متناسب با یکدیگر باشند ازدواج موفقتری خواهند داشت. به همان اندازه که ازدواج یک فرد از طبقه اقتصادی بسیار بالا با فردی از طبقه اقتصادی پایین عدم هماهنگی و در نتیجه احتمال عدم موفقیت را به همراه خواهد داشت، عدم تناسب ویژگیهای شخصیتی نیز (حتی بیشتر) مشکلات عمیق را بروز خواهد داد.

تصور کنید ازدواج یک فرد با ویژگی شخصیتی برونگرایی با فردی با ویژگی شخصیتی درونگرایی را. با توجه به اینکه افراد برونگرا تمایلات شدید به شرایط بیرونی مثل برقراری روابط اجتماعی ، حضور در جمع و غیره دارند و افراد درونگرا برعکس تنهایی را بیشتر می پسندند، به نظر شما ازدواج موفقی خواهند داشت. بر اساس اصل الویت بندی گفته می شود چون در عمل ، امکان ازدواج با فردی که از تمام جنبه ها مطابق با شرایط و مدارکهای فرد باشد پایین است، بنابراین توصیه می شود با اولویت بندی و امتیاز دهی به هر یک از جنبه های مورد ملاک ، تصمیم گیری را آسانتر انجام دهند. این نوع اولویت بندی در کلیه تصمیم گیریها مورد نظر است.

شروع و تداوم ازدواج

در این مرحله مسائلی مورد بررسی قرار می گیرند که آغاز یک ازدواج موفق و تداوم آنرا تحت تأثیر قرار می دهند. با توجه به اینکه دو فردی که با امر ازدواج تصمیم می گیرند زندگی مشترکی را زیر یک سقف آغاز کنند، تفاوتهای عمیقی دارند که بخشی از آن به تفاوتهای زن و مرد و بخش دیگر به تفاوتهای اقتصادی ، فرهنگی ، تربیتی و خانوادگی و ... باز می گردد. رسیدن به یک خط تعادلی مشترک به نظر ، کلی مشکل می رسد. البته در اوایل زندگی با توجه به ویژگی آرمانگرایی که هر دو طرفین دارند، این مشکلات هر چند وجود دارند اما شاید کمتر به چشم بخورند.

در هر حال لازم است افراد در شرف ازدواج و زوجهای جوان مطالبی را که معمولا به عنوان عوامل آسیب رسان به رابطه همسران شناخته می شوند بشناسند و در مواردی که به استحکام روابط آنها کمک می کنند آموزش بینند. روان شناسی ازدواج در این مرحله آشنایی با تفاوتهای زن و مرد ، روند حل مسأله ، مواجهه با تغییرات اساسی ، شیوه تعاملات مناسب را آموزش می دهد.

چه عواملی تأثیر منفی بر ازدواج می گذارند؟

عوامل زیر در عدم موفق ازدواج تأثیرات اساسی دارند:

عدم تناسب فرهنگی ، اجتماعی ، شخصیتی و اقتصادی

ـ عدم آشنایی زوجها با برقراری ارتباط مناسب و تعاملات سازنده: زوجهایی که روابط متعادلتری برقرار می کنند، معمولا موفقتر هستند. زوجهای ناموفق افرادی بوده اند که یک یا هر دو آنها توان برقراری رابطه مثبت را نداشته اند یا بیش از حد به این روابط بها داده اند، بطوری که به نوعی وابستگی کشانده شده اند. به عبارتی به همان اندازه که سردی در روابط عمدتا مشکل آفرین است، علاقمندی مفرط و خارج از حد که به صورت وابستگی و چسبندگی ظاهر می شود مشکل آفرین خواهد بود.

ـ عدم آشنایی زوجها با فرآیندهای حل مسأله و مواجهه با تغییرات اساسی زندگی: با توجه به اینکه هر فردی در طول زندگی خود با مسائل و مشکلاتی مواجه می شود، برای حل این مسائل فنونی را بکار می برد. برخی از این فنون منفی و برخی دیگر مثبت هستند. هر چه زوجها توان حل مشکلات را به شیوه مثبت داشته باشند و مثلا بجای قهر ، داد و بیداد و غیره که شیوه های منفی هستند، به شیوه مؤثرتری مثل بحث و گفتگوی آرام و ... مسائل ما بین خود را حل و فصل کنند، موفقتر خواهند بود.

اـ زدواج قبل از ۲۰ سالگی و یا پس از ۳۰ سالگی

ـ زوجین بعد از یک اتفاق یا حادثه ناراحت کننده ازدواج کرده باشند.

ـ یک یا هر دو شریک زندگی در صدد فاصله گرفتن از خانواده اصلی خود باشند، یا یکی یا هر دو آنها به خانواده خود وابسته باشند.

ـ زوجین دارای منظومه ای از برادران و خواهران ناسازگار باشند.

ـ زوجین در محلی بسیار نزدیک یا بسیار دور از هر یک از خانواده های اصلی خود سکونت داشته باشند.

ـ زوجین از نظر مالی ، فیزیکی و یا عاطفی به خانواده خود وابسته باشند.

ـ زوجین قبل از یک دوره آشنایی ۶ ماهه و یا پس از دوره نامزدی سه ساله ازدواج کرده باشند.

ـ جشن ازدواج بدون حضور اعضاء خانواده یا دوستان برگزار شده باشد.

ـ زن پیش از ، یا در طول اولین سال ازدواج باردار شده باشد.

ـ هر یک از زوجین با برادران ، خواهران و یا والدین خود رابطه ضعیفی داشته باشد.

ـ هر یک از زوجین دوران کودکی یا نوجوانی خود را دوران ناخوشایند تلقی می کنند.

ـ الگوها در هر یک از خانواده های زوجین بی ثبات باشد.

مطالب پیشنهادی

سرطان سینه و تمامی گفتنی های آن

نقش مردان در زمینه بهداشت باروری همسران
کاهش مرگ و میر زنان باردار با برنامه مادری ایمن
مادران شاغل و نگهداری کودکان

تمرینات ورزشی در دوران حاملگی و قبل از زایمان

معیارهای اصلی ازدواج

وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


http://maktoobshop.com

چرا ازدواج می کنید؟

چرا ازدواج می کنید؟

در خواستگاری بهتر است بحث را دو بخش کنیم: مسائل فردی و مسائل عمومی مثل موقعیت خانوادگی، پول، محل سکونت و...؛ البته نباید فراموش کرد که نکات عمومی با همه ی اهمیتی که دارند، به اندازه مسائل فردی اهمیت ندارند.







تو واجد شرایط نیستی!

من به عنوان پسر باید دختر را ببینم، با او صحبت کنم. در مورد افکار، اعتقادات و مسائل این چنینی با هم صحبت کنیم. پسر باید خودش را معرفی کند؛ این معرفی هم یک معرفی شغلی برای استخدام نیست. باید توانایی این را داشته باشد که در یک محیط صمیمی و در عین حال نه خیلی خودمانی، خودش را به دختر و خانواده او معرفی کند؛ در این حد که من کی هستم، تحصیلاتم این است، اعتقادم این است و ... و به این ترتیب خودش را به خانواده دختر معرفی کند. دختر هم همین طوری باید عمل کند.

البته دختر معمولاً مورد سؤال قرار می گیرد و خیلی لازم نیست خودش صحبت کند. اما پسر خوب نیست که در جلسه خواستگاری صحبت نکند. این معنی اش این است که موضوعی برای صحبت از خودش ندارد. به همین دلیل من به عنوان یک مشاور می¬گویم خواستگاری نرو، اگر هنوز تکلیفت با درس و سربازی ات معلوم نیست و کارت هنوز مشخص نیست؛ یک روز خیاطی، یک روز نقاشی و ... هستی. چون با این تنوع رفتاری و کاری در شرایطی که هنوز به ثبات کاری و فکری نرسیده ای، اصلی واجد شرایط ازدواج نیستی. یکی از وظایف خانواده دختر هم همین است. تشخیص مشخص بودن وضعیت یا بلاتکلیفی خواستگاری که در خانه شان را زده.

چرا الآن اینجایی؟

مهم ترین سؤالی که باید از پسر پرسیده شود، دلیلش برای ازدواج است و این که چرا این دختر را انتخاب کرده. خیلی از آدم ها تعاریف و معانی مختلفی از ازدواج دارند. ممکن است دختر خانم، نقشی را از همسرش انتظار داشته باشد که پدرش آن جور بوده؛ یعنی در خانه شان همیشه یک کسی بوده که این ها را خوشحال کند و حالا در زندگی خانوادگی این انتظار را از همسرش دارد و اگر همسرش این طوری نباشد، شرایط خیلی سخت می شود. به نظر من گفت و گو در این مورد که توقع تو از نقش همسری چیست، گفت و گوی خیلی مفیدی است.

بعضی از زندگی ها حتی بعد ۲۴ سال می روند روی هوا؛ داستان بعضی ها عشق است، داستان بعضی ها علم است و داستان بعضی ها هم معنویت؛ بعضی ها ازدواج می کنند که به آرامش معنوی برسند، در حالی که همسری که انتخاب کرده اند خیلی مادی گراست. این توقعات و لینک کردن و سنجاق کردن همه چیز به هم باعث می شود که آخر سر نه دین بماند نه زندگی. آسیب شناسی این داستان ها را می توانید در کتاب «عشق داستان است» نوشته رابرت استرنبرگ بخوانید.

مسأله دیگر در خواستگاری روابط قبلی و پرسش از آن هاست؛ این که چقدر بپرسیم و اگر از ما پرسیده شود، چقدر جواب بدهیم خیلی مهم است. بهتر است خیلی در این مورد وارد جزئیات نشویم. همین که معلوم شود طرف نامزدی داشته یا نه، عقد کرده بوده یا نه و این که در کل شکست عاطفی ـ عشقی داشته یا نه کافی است

سؤال ها و درخواست جواب ها

بعضی ها که فقط کتاب خوانده اند، می آیند و زیاد هم حرف می زنند اما خسته کننده و همه را گیج می کنند: «هدف من از زندگی این است که ...» در حالی که خیلی راحت باید هدفت را برای طرف مشخص کنی: «آقا من PHD گرفتم و انتظارم از همسرم این است که به پیشرفت من کمک کند».

درست است که در نگاه اول این طور به نظر می آید که طرف می خواهد از همسرش استفاده ابزاری کند اما هر چه باشد، تکلیف طرف مقابل را مشخص می کند؛ یعنی انتظار ندارد که همسرش رفتارهای عجیب و غریب برای او انجام دهد. فقط از با او بودن، به دست آوردن شأن اجتماعی بیشتر می خواهد. این ها البته یکی دو تا نیست، طرف مجموعه ای از رفتار را از تو می خواهد. اما همین که یک نفر می آید در مورد دلیلش برای ازدواج این طور حرف می زند؛ یعنی فکر کرده به موضوع. قبول که اگر کسی بیاید مستقیم بگوید من برای رابطه زناشویی ازدواج می کنم، قشنگ نیست و در عمل هم هیچ کس نیست که بیاید این را بگوید و قصدش صرفاً همین باشد.

اما بیان همین مسأله نشان می دهد که طرف روی زمین دارد زندگی می کند و خودش را روی مریخ تصور نکرده. این آدم با خودش روراست است. این که من به عنوان خواستگار چهار تا جواب این طوری برای خودم داشته باشم و خانواده دختر هم چهار تا سوال این طوری داشته باشند، خیلی مهم است. ضمن این که خانواده پسر هم باید سؤال کنند که شما تصمیمت در مقابل این حرف ها چیست؟ حاضری با این شرایط ازدواج کنی؟

قبلاً کجاها بودی؟

مسأله دیگر، روابط قبلی و پرسش از آن هاست؛ این که چقدر بپرسیم و اگر از ما پرسیده شود، چقدر جواب بدهیم خیلی مهم است. بهتر است خیلی در این مورد وارد جزئیات نشویم. همین که معلوم شود طرف نامزدی داشته یا نه، عقد کرده بوده یا نه و این که در کل شکست عاطفی ـ عشقی داشته یا نه کافی است. اگر کسی باشد که طی چند ماه گذشته یک شکست داشته، توصیه این است که خودمان را بکشیم کنار چون او فعلاً در دوران نقاهت به سر می برد و هنوز کاملاً خوب نشده. ممکن است مدام شما را با نفر قبلی مقایسه کند و این مشکل ایجاد می کند. البته یادتان باشد که جواب این سؤال ها فقط با حرف زدن به دست نمی آید. باید بیشتر با هم هم نشینی کنند و بعد، همه ی داشته هایشان را کنار هم بگذارند برای تصمیم گیری و حتی از مشاور کمک بگیرند.

http://www.aftabir.com/


مطالب پیشنهادی
چه ورزش هایی سلامت کودکان را تامین می کند؟
ورزش چگونه در درمان و پیشگیری از سرطان سینه زنان کمک می کند؟

چگونه عملکرد فیزیولوژیکی و روانی میانسالان افزایش می یابد؟
تکنیک های توان بخشی ورزشی در بیماران مبتلا به آسم

راههای ازدواج موفق

وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


http://maktoobshop.com


ازدواج شما می تواند بهترین باشد

ازدواج شما می تواند بهترین باشد

به اعتقاد یک روانپزشک خانواده ، ازدواج به دوصورت است . ازدواجهایی که موفق نیستند وازدواجهایی که بامشکلات وسختی دست به گریبان می باشند . درباره این موضوع فکرکنید . ازدواج زنان ومردانی باتفکرات واندیشه های گوناگون ، سرشتهای متفاوت وبعضی اوقات با خلق وخوهای مغایر هم را به یکدیگر نزدیک می کند وآنها را درکنارهم قرارمی دهد .

اما نتیجه : اغلب نا سازگاری ، عصبانیت ، ناامیدی ودرنهایت درد ورنج است . نمی توانیم انکار کنیم که ازدواج سخت است ویا اینکه بگوییم هیچ ازدواجی ناموفق نیست . اما می توانیم این را بگوییم که ازدواجهای بد وناموفق می توانند بهتر شوند واین امر فقط مستلزم تلاش بسیارزیاد است .

ازدواج وزندگی مشترک آن طوری که ما می شناختیم .

یک زوج جوان می گویند : ما به تجربه آموختیم که زندگی مشترک چقدرسریع می تواند تلخ وناگوار شود . درست سه ماه بعد از ازدواجمان وارد مدرسه پزشکی شدم . زمانهایی که می توانستیم با هم سپری کنیم بخاطربرنامه درسی من ، مطالعه مستمر وفشرده وشیفتهای کاری من دربیمارستان محدود شده بود . زندگی مشترک ما که هنوزعمری از آن نگذشته بود دچار سختی وناهنجاری فراوان شد . فشارهای کاری من با آمدن فرزندمان دوچندان شده بود . همان موقع بود که فهمیدم زندگی ما می توانست راحت تر وزیباتر باشد اگر با یک گروه ازدواج درمانی مشورت می کردم .

بهرحال دوجا کارکردن ودوتا بجه – بله دراین فاصله ما صاحب فرزند دیگری شده بودیم – چیزی بود که خودمان خواسته بودیم . درمدت ۱۰ سال ۳تا از والدینمان ا زدنیا رفتند وحسابی سرگرم مراسم عزاداری ومسافرتهای کوتا ه مدت شده بودیم . هم زندگی شخصی وهم زندگی مشترکمان حسابی خسته کننده ورنج آور شده بود . ارتباط ما دونفر روزبروز کمرنگتر می شد . چرا که برای هر چیزی ، فقط جزمناسباتمان ، وقت وتوجه زیادی صرف می شد . چندکتاب برجسته که توسط نویسندگان خبره ومذهبی درباره ازدواج نوشته شده بود را مطالعه کریم . درهرکدام از این کتابها کاملا توضیح داده شده بود که چه نکاتی اشتباه هستند وچطور می شود آنها رادفع کرد . اما هروقت که خواستیم یکی از این دستورالعملها را عملی کنیم متوجه می شدیم که چقدرفاصله گرفته ایم وهم چنان غرق درروشهای قدیمی خودمان هستیم . هربار امتحان می کردیم ، ناکامی وشکست دراین راه مانع از این می شد دوباره بتوانیم براحتی شروع کنیم .دیگر نمی توانستیم براحتی با هم ارتباط برقرارکنیم ومن وهمسرم هردوگناه وتقصیر را برگردن دیگری می انداختیم وفکر می کردیم دیگری است که نه می تواند طرف مقابلش را درک کند ونه می تواند آن را بفهمد .

باوجود ناسازگاریهای آشکاری که بین ما ایجاد شده بود اما یک صمیمت اندکی هم حس می شد . مسائل ومشکلات حل نشده باضافه عصبانیت وخشمگین شدنمان باعث آزردگی مان از دست دیگری می شد . با اینکه هر دوی ما درزندگی مشترکمان بی تقصیر نبودیم ولی بی میل هم نبودیم که این عشق وعلاقه را که حالاداشت کم کم از دست می رفت دوباره زنده کنیم .

اما چه طور؟

زندگی مشترک آنطور که ما آرزو داشتیم باشد :

وقتی به نزدیک پزشک خانواده رفتیم توانستیم راه حلی برای مشکلمان پیدا کنیم .

این پزشک درباره انواع مشکلاتی که پزشکان متأهل با آن روبرو هستند صحبت کرد وآنها را شرح داد . اوبه ما توصیه کرد برای اینکه روح تازه ای به زندگی مشترکمان دمیده شود باید که به گوشه ای خلوت دردامنه طبیعت پناه ببریم. چیزی که او بعنوان مشاوره درمانی یا حیاتی نو به زندگی مشترک بخشیدن یاد می کرد و گویا همان چیزی بود که ما احتیاج داشتیم . پس پذیرفتم که با همسرم همراه شوم .

اصول و قوانینی که ما در خلوتمان رعایت کردیم ، عبارت بود از :

مراوده دوستانه ، متعهد بودن نسبت به هم ومشکلات را از پیش پابرداشتن . این پزشک مشاورما را تشویق کرد که زندگی مشترک وخانواده خود را برهر چیز دیگر مقدم دانسته واجازه ندهیم که کار وگرفتاریها جانشین اهداف ما بشوند .

او توضبح داد که زندگی مشترک و زناشویی نیازمند هر دو احساس عاطفی و جنسی است و شریک زندگی ما نمی تواند اهمال و غفلت در هیچکدام از این موارد را بپذیرد و نفاق و جدایی از آنجایی بوجود می آید که هر کدام از زوجین برای جبران این کمبود به سمت و سویی دیگر کشیده می شوند . و حفظ و سلامتی این زندگی که به این دو احساس وابسته است تنها با برنامه ریزی امکان پذیر است .

این دکتر تاکید کرد: اگر بنا به دلایلی کاری و گرفتاری برایتان پیش آمد برای جبرانش دنبال فرصتی باشید تا زمانی را با همسرتان سپری کنید و شانس با هم بودن را از دست ندهید.›

در طی این جلسات مشاوره ای خصوصی (انفرادی ) من و همسرم شرایط خانوادگی ای که در آن رشد کرده و بزرگ شده بودیم را مرور کردیم . خانه ای که پدرهای ما حس صمیمانه ای نداشتند و برای ما افرادی ناآشنا و ناملموس بودند هیچکدام از ما دو نفر عواطف صمیمانه و دوستانه ای را در زندگی زناشویی والدینمان ندیده بودیم . آنجا بود که فهمیدم من از همسرم می خواستم و در واقع انتظار داشتم محبتی که پدر و مادرم از من دریغ کرده بودند را برایم جبران کند. در عوض همسرم هم با احساسات ناخوشایند و خشونت باری که در حین خدمت سربازی در جنگ روبرو شده بود دست به گریبان بود. بویژه اینکه چرا در آن جنگ او باید زنده بماند و خیلی های دیگر همچون بهترین دوستش از بین بروند. با حضور در این جلسات ،تمامی عواملی که باعث کدورت و تیرگی روابط صمیمانه ما شده بود را یادداشت کردیم . هر دوی ما با کنترل کردن عصبانیت و خودداری از احساساتی شدن سعی کردیم تا از کشمکش و بحث دوری کنیم . به این ترتیب عشق و علاقه بین ما افزایش پیدا کرد و دیگر با مسائلی که باعث تیرگی روابط ما شده بود روبرو نشدیم.

بعضی از مسائل تا چندین سال باعث ناراحتی ما بود و اثرات نامطلوبی بر زندگی ما گذاشته بود چرا که نتوانسته بودیم آنها را برای خودمان حل و فصل کنیم . همسرم قبول داشت که هنوز هم از من دلخور و رنجیده بود. آنهم به علت غیبتهای مداوم من از منزل در طول دوره رزیدنتی من و اینکه مجبور بوده از پسر کوچکمان به تنهایی مراقبت کند. کم ظرفیت شدن و بی تفاوت بودن همسرم بخصوص زمانی که مادرم بیمار و در آسایشگاه بستری شد باعث گردید تا بعد از آن حس نفرت و کینه ای از همسرم در من بوجود بیابد.

با شرکت در جلسات مشاوره توانستیم این مشکلات را بشناسیم.شروع کنیم به ترسیم لایه های صدمه دیده و آسیب دیده زندگیمان و قبل از اینکه همدیگر را فراموش کنیم یک زندگی جدید و زیبایی را بسازیم .

این مسافرت و خلوت دو نفره به ما فرصتی داد تا با هم باشیم. بدون هیچ مزاحمی در اتاق ما حتی یک تلویزیون هم نبود. حالا بدون هیچ مزاحم و یا نگرانی و دلواپسی از زندگی روزمره فرصت بسیار زیادی داشتیم تا با هم صحبت کنیم و خوش باشیم و آنچه را که این مدت آموخته بودیم عملی کنیم . خیلی راحت و ساده از اینکه با هم بودیم لذت می بردیم و می شود گفت که تقریبا مانند یک ماه عسل بود.من وهمسرم بعد از بازگشت به خانه تصمیم گرفتیم تغییراتی دراخلاق ورفتار خود بدهیم وبه این منظور حق وحقوقی که هرکدام از ما بر دیگری داشت را روی کاغذی یادداشت کردیم تا هرچند وقت یکبار با مرورشان از فراموش شدن آنها جلوگیری کنیم وهم چنین برای دستیابی به اهدافمان که نیازمندشان بودیم سعی کردیم برنامه وروش مشخصی را پیاده کنیم ومطمئنا برای این کار به زمان بیشتری احتیاج داشتیم . بطورمثال فهرستی از اوقات یک هفته راتهیه کردیم مانند ظهر سه شنبه ویاعصر پنج شنبه تا بتوانیم به طورمرتب فرصتی برای باهم بودن را داشته باشیم .

زندگی مشترک را آنطورکه باید باشد ساختیم .

بله ، ازدواج سخت است ، گاهی اوقات هم درگیر آن الگوهای قدیمی خودمان می شویم . سریعا اصول سه گانه زندگی رابخاطر می آوریم . مراوده دوستانه ، متعهد بودن نسبت به هم ومشکلات رااز پیش پا برداشتن ودوباره از نوشروع می کنیم ، یکدیگر را عفو می کنیم وبیشتر از همیشه به یکدیگر می رسیم وتوجه داریم .


اخیرا درسمینار ‹‹ ازدواج ›› با پسرمان ونامزدش حضوریافتیم ازدواج آنها درآینده نزدیک برای ما انگیزه ای بود تا مناسبات خودمان را – که حالا۲۶ سال از آن گذشته بود هم چنان دوستانه ومطلوب نگهداریم .

درست است . زندگی مشترک ما هیچ وقت عالی بدون نقص نبود . اما به کمک خدا دیگر هرگز بدنخواهد شد وامیدوارم که برای همه همین گونه باشد .

http://www.aftabir.com/

مطالب پیشنهادی
چه ورزش هایی سلامت کودکان را تامین می کند؟
ورزش چگونه در درمان و پیشگیری از سرطان سینه زنان کمک می کند؟

چگونه عملکرد فیزیولوژیکی و روانی میانسالان افزایش می یابد؟
تکنیک های توان بخشی ورزشی در بیماران مبتلا به آسم

ازدواج

ازدواج

ازدواج

حدود ۹۵ درصد از آدمیان در برهه ای از زمان ازدواج می کنند و دلیل خوبی نیز برای این کار وجود دارد. داده ها حاکی از آن است که افراد متاهل از لحاظ روانی و جسمانی نسبت به افراد مجرد کارکرد بهتری دارند. همچنین ازدواج با شادکامی بیشتر رابطه دارد. درمان گران معتقدند که یک ازدواج خوب از لحاظ روانی نیز خاصیت درمانی داشته و می تواند به شخص در غلبه بر عوارض ناخوشایند دوران کودکی کمک کند.

بر طبق تحقیقات میان نا آرامی های ناشویی و اختلال جسمانی و عاطفی یک رابطه صریح و روشن وجود دارد. از آنجایی که ازدواج موفق و سالم با کارکرد عمومی سالم و ازدواج ضعیف و ناموفق با کارکرد کلی ضعیف رابطه دارد، درک عواملی که این دو حالت را از یکدیگر مجزا می سازند، نکته با ارزشی خواهد بود.

عوامل مربوط به شرایط زندگی

□ درآمد و اشتغال

درآمد کم و ناامنی شغلی با رضایت مندی زناشویی پایین همراه است. هنگامی که زوجین دائما درباره پول نگرانی داشته باشند، رضایت مندی زناشویی پایین خواهد بود. بویژه برای شوهرها ، رضایت مندی شغلی با خشنودی زناشویی رابطه دارد. اما موفقیت شغل نیز ممکن است مسائل و مشکلات خاص خود را داشته باشد. معلوم شده است که اگر شوهران پر درآمد مجبور باشند قسمت عمده ای از زمان را بیرون از خانه به سر ببرند، رضایت مندی زناشویی کاهش می یابد. بررسی ها درباره اثرات زمان مصرف شده برای کار به جای بودن در خانه ظاهرا می تواند حاکی از آن باشد که اگر زنان در خارج از خانه کار بکنند، ازدواج ها به خطر می افتد.

□ فرزندان

هوفمان و می نیس گزارش کردند که بسیاری از والدین معتقدند داشتن فرزند باعث نزدیکی زن و شوهر به یکدیگر می شود. و برخی از زوجها به این امید بچه دار می شوند که این کار رابطه آنها را تقویت کند. گزارش ها حاکی از آن است که بسیاری از زن و شوهرهایی که پس از تولد فرزندان در خطر تباهی زناشویی قرار دارند آنهایی هستند که سازگاری زناشویی شان قبل از ورود فرزندان در نازلترین درجه بوده است. زوجهایی که قبل از تولد کودکان کارکرد سالمی داشته اند، با تجربه پدر و مادر بودن کنار می آیند. ظاهرا فرزند داشتن به امید بهبود یک ازدواج متزلزل کاری اشتباه است.

بهترین کار این است که ابتدا ازدواج را بهبود بخشید. والدین بالقوه می توانند با بحث راجع به معایب و محاسن احتمالی پدر و مادر شدن ، خود را برای بچه دار شدن آماده سازند. ممکن است آنها به بحث راجع به موضوعهایی از قبیل تنظیم مسئولیتهای مربوط به فرزند پروری و فنون آن بپردازند. عشق به کودک بطور خود به خود در زمان تولد به جوش نمی آید. در اینجا نیز به مانند سایر صورتهای کشش و جاذبه بین فردی ، هنگامی که تجربه های زندگی به قدر کافی به دست آمد، این علاقه بوجود می آید.

□ بیماری

بیماری همسر می تواند در حکم بحران باشد. این همان زمانی است که رابطه تضعیف یا تقویت می شود. دوثرمن دریافت که به دنبال حمله قلبی شوهر ، عده قلیلی از ازدواجها به تباهی می گرایند، قسمت عمده ای از ازدواجها تغییر نمی کنند و مابقی نیز بهبود می یابد. تعجبی ندارد بدانیم که کارکرد زناشویی قبل از وقوع بیماری ، عامل مهمی در تعیین نحوه مقاومت خانواده در برابر فشار روانی ناشی از بیماری به شمار می آید.

ایثار همسر سالم در هنگام بیماری صرفا زمانی می تواند به تحکیم ازدواج کمک کند که فرد بیمار معتقد باشد انگیزه این ایثار عشق بوده است. اما اگر در حکم وظیفه تلقی شود، چنین تحکیمی صورت نخواهد گرفت. اگر ازدواج مذبور پیش از بیماری به عنوان رابطه ای عاشقانه محسوب گردد، احتمالا ساده تر آن است که انگیزه این ایثار را عشق بدانیم.

□ حسادت

با این که عده ای حسادت را مدرک غیر مستقیمی برای عشق نیرومند تلقی می کنند، اما اگر قرار باشد که این وضعیت سالها به طول بینجامد آن گاه می تواند امری ناراحت کننده و ناخوشایند باشد. میزان حسادت در ازدواج با رضایت مندی زناشویی رابطه معکوس دارد؛ هر چه حسادت بیشتر باشد کیفیت رابطه پایین تر است

http://www.aftabir.com/


http://maktoobshop.com/

راههای ازدواج موفق

چگونه ازدواج کنیم؟

ازدواج، تاریخچه ای به قدمت پیدایش انسان ها در کره زمین دارد و در تمام مکاتب و ادیان مطرح است اما هیچ مکتبی به اندازه اسلام برای این موضوع اهمیت قایل نبوده است. اسلام اساس ترقی و رشد و تکامل در تمامی شؤون زندگی را در چگونگی تشکیل خانواده ها می داند و برای این مهم اهدافی در نظر گرفته است; قرآن مجید خلقت همسران و ایجاد رشته مودت و دوستی بین زن و مرد را از نشانه های شناخت خداوند شمرده و به برخی از فواید ازدواج مانند آرامش روحی و جسمی، ارضای غریزه جنسی، ایجاد دوستی و علاقه، بقای نسل و تکامل فرد، اشاره می کند: «از جمله نشانه های وجود خداوند این است که برایتان از جنس خودتان همسرانی آفریده تا بدان ها آرام گیرید و میان شما و آنها دوستی و مهربانی قرار داد. در این (دوستی و محبت) برای کسانی که تفکر می کنند، نشانه هایی وجود دارد.» (روم: ۲۱)

معیارهای انتخاب همسر از دیدگاه اسلام

۱) داشتن ایمان، تقوا و حسن خلق

ایمان و تقوا ملاک اصلی انتخاب همسر است. در سایه ایمان و تقواست که روابط عمیق عاطفی بین زوجین ایجاد می شود. نزد چنین همسرانی، زمینه تا حدود زیادی برای پرورش صحیح فرزندان فراهم است و زن و شوهر می توانند بر همه مشکلات زندگی، اعم از اقتصادی و روانی، فایق آیند و فرزندان خود را مطابق موازین و برنامه های دینی تربیت کنند. در این زمینه، رسول اکرم صلی الله علیه و آله می فرمایند: «زن را برای زیبایی اش به همسری مگیر; چون ممکن است جمال زن باعث پستی و سقوط اخلاقی اش بشود. همچنین به انگیزه مالش، با او پیوند زناشویی برقرار مکن; زیرا مال می تواند موجب طغیان او گردد، بلکه به سرمایه دینی اش متوجه باش و با زن با ایمان ازدواج کن.» (۱) دو اصل دین و اخلاق نیک، ملاک های اصلی برای شایستگی زن و شوهر است و این اصل چه در دوران جنینی و شیرخوارگی، و چه در سایر مراحل زندگی کودک و تربیت او نقش به سزایی دارد. پیامبر گرامی اسلام (ص) می فرمایند: «بهترین زنان شما زنی است که وقتی همسرش به او می نگرد، شاد و مسرورش گرداند.» (۲)

۲) خوب و شایسته بودن

جابر بن عبدالله انصاری می گوید، در محضر رسول خدا صلی الله علیه و آله بودم. آن حضرت درباره همسر شایسته چنین فرمود: «بهترین همسران شما کسانی هستند که دارای ده خصلت باشند:

۱) برای آمدن فرزندان متعدد آمادگی داشته باشند.

۲) مهربان باشند.

۳) عفت و پاکدامنی خود را رعایت کنند

۴) در میان بستگان خود عزیز و سربلند باشند.

۵) نزد شوهر فروتن باشند.

۶) خود را برای شوهر بیارایند و خود را به او بنمایانند.

۷) نسبت به نامحرمان خود نگه دار باشند و پوشش خود را حفظ کنند.

۸) از شوهر حرف شنوی و اطاعت داشته باشند.

۹) در مسائل جنسی، میل شوهر را جلب کنند.

۱۰) در عشق و علاقه به شوهر، افراط نکنند و حد اعتدال را حفظ نمایند.» (۳)

در جایی دیگر، رسول اکرم صلی الله علیه و آله می فرمایند: «من سعادة المرء الزوجة الصالحة »; (۴) از سعادت مرد این است که دارای همسری شایسته و خوب باشد.

درصد بالایی از اختلافات بین زن و شوهرها در نتیجه نبودن طرفین در یک شان و طبقه است.

۳) اصالت خانوادگی

اسلام تاکید دارد که درباره سابقه خانوادگی همسر، تحقیق لازم صورت گیرد و به خصوص، مراتب ایمانی و اخلاقی او در نظر گرفته شود و نیز تا حد امکان، همسر از خانواده ای پاک و عفیف انتخاب گردد. این اصالت خانوادگی در نحوه زندگی جدید و در نسل بعد تاثیر دارد. اگر نطفه، که متاثر از خصایص وراثتی والدین است، ناسالم باشد، دیگر امیدی به اصلاح فرزند نیست. به همین دلیل امام صادق علیه السلام می فرمایند: «با خانواده شایسته ازدواج کنید; زیرا خصایص والدین و اجداد به نسل بعدی سرایت می کند.» (۵) پیامبر گرامی اسلام (ص) در این مورد به مردم آگاهی می دهند و می فرمایند: «ای مردم بپرهیزید از گیاهان سبز و خرمی که در مزبله دان ها پرورش یافته است.» (۶) "زنان زیبا و خوب رویی در خانواده بد".

۴) توجه به کفویت

ازدواج با افراد هم کفو و هم شان باعث توافق بیشتر در زندگی می شود; کفویت در جنبه های ایمانی، فکری، اقتصادی و... مطرح است، اما تکیه اساسی اسلام در کفویت، بیشتر بر مساله ایمان و اعتقاد است. علت اینکه پیامبر (ص)، حضرت علی علیه السلام را برای همسری دختر خود انتخاب نمودند، همین مساله بوده است. امام صادق علیه السلام می فرمایند: «کفو (هم ردیف در ازدواج) کسی است که عفیف باشد و مالی هم داشته باشد». (۷)

پیامبر فرمودند: «هر مؤمنی کفو زن مؤمنه و هر مرد مسلمانی کفو زن مسلمان است.» (۸)

۵) سلامت جسم و روان

عدم سلامت، مانع از ازدواج نیست، ولی در تداوم زندگی مشترک اثر منفی دارد. بر همین اساس، علمای اخلاق با استفاده از روایات اسلامی، گفته اند: با شش گروه از زنان ازدواج نکنید; یک گروه از اینها زنان انانه هستند; یعنی بسیار ناله می کنند، مریض احوالند و خود را به بیماری می زنند. (۹) پیامبر اسلام (ص) فرمود: «پیش از ازدواج، درباره مزایای جسمی دختر مورد نظرت تحقیق کن; زیرا این بررسی در ایجاد الفت و محبت و توافق های بیشتر بین تو و همسرت پس از ازدواج، تاثیر زیادی دارد.» (۱۰) سلامت فکر و اندیشه نیز بر سلامت رفتار و اعتدال در برخوردها، اثر بسزایی دارد; زیرا روابط انسانی زوجین، تابع شرایط نفسانی و روانی آنهاست و با عدم وجود سلامت روان، نمی توانند روابط مستحکم خانوادگی را بنیان گذارند.

پی ‏نوشت‏ها

۱. ملامحسن فیض کاشانی، محجة‏البیضاء، ج ۳، ص ۸۵

۲. جمال‏الدین‏محمدالابشیهی،المستطرف، ج ‏۲، ص ‏۲۱۸

۳. محمد بن یعقوب کلینی، فروع کافی، ج ۵، ص ۳۲۴ محمد بن حسن حر عاملی، وسائل الشیعه، ج ۱۴، ص ۱۴

۴. محمد بن یعقوب کلینی، اصول کافی، ج ۵، ص ۳۲۷

۵. حسن بن فضل طبرسی، پیشین

۶. محمد بن یعقوب کلینی، پیشین، ج ۵، ص ۳۳۲

۷. وافی، ج ۳، ص ۱۸

۸. محمد بن یعقوب کلینی، پیشین، ج ۵، ص ۳۴

۹. همو، فروع کافی، ج ۵، ص ۳۲۵

۱۰. محمد بن حسن حر عاملی، باب ۳۵

http://www.aftabir.com/


مطالب پیشنهادی
چه ورزش هایی سلامت کودکان را تامین می کند؟
ورزش چگونه در درمان و پیشگیری از سرطان سینه زنان کمک می کند؟

چگونه عملکرد فیزیولوژیکی و روانی میانسالان افزایش می یابد؟
تکنیک های توان بخشی ورزشی در بیماران مبتلا به آسم

راههای ازدواج موفق


ازدواج

ایدئولوژی ازدواج از حوزه های اصلی پژوهش فمینیستی است، زیرا این ایدئولوژی شالوده ی عملکرد سایر نهاد ها از قبیل دولت است. ازدواج نهادی است که به طور سنتی هویتی اجتماعی به زنان می بخشد و نظریه فمینیستی از منظر های گوناگون آن را مورد توجه قرار داده است. نظریه ی فمینیستی ازدواج را محملی برای شکل گیری گروه بندی های جنسیتی، جایگاه تقسیم جنسی کار و انقیاد زنان و الگوی یک «هنجار» جنسی برای سایر نهادهای اجتماعی می داند.

فمینیست های مارکسیست به تقسیم جنسی کار در ازدواج توجه ویژه دارند . از نگاه آنها ازدواج قراردادی کاری است که در آن شوهر ، صاحب کار بدون مزد زن است و این امر به شیوه ی تولید خانگی و نحوه ای از استثمار مرد سالارانه شکل می بخشد. این امر باعث میشود در نهادهای دولتی مربوط به رفاه و تامین اجتماعی اساس و معیار بر این قرار بگیرد که زنان از لحاظ اقتصادی به مردان متکی هستند.

قبول اتکای اقتصادی زنان به مردان که در فرهنگ خود ما هم اغلب مسلم انگاشته می شود، آفات بسیار زیادی به همراه دارد. این امر چنانکه ادعا می شود به هیچ وجه نشانگر ارزش و کرامت زن در فرهنگ ما نیست و در ازاء آن بسیاری از آزادی ها و حتی مسئولیت های انسانی زن از او سلب میشود. شاید بزرگترین و مهم ترین آنها «اختیار و اراده ی آزاد» او در عمل و به تبع آن در اندیشه باشد…

وجود اختیار و اراده در انسانها دلیل الزام آنها برای انجام هرعمل اخلاقی است و این در حالی است که به موجب قرارداد ازدواج دست کم در کشور ما و با این توجیه که مرد کفالت اقتصادی زن را به عهده دارد اختیار و اراده ی آزاد زن از او سلب می شود فیلسوفی میگوید «فردی که قراردادی را بپذیرد که به موجب آن بخشی از اختیار و آزادی خود را واگذار کند، انسانیت خود را واگذار کرده است!»

با خواندن چنین جملاتی عمق حضور « به مثابه بیگانه» زنان در بازخوانی فمینیست ها از تاریخ، فلسفه، اخلاق، سیاست و… حس میشود.

این سکه البته روی دیگری هم دارد که همان خانه نشینی،عافیت طلبی،کم سوادی، بی تخصصی و تنبلی زنان است. تنبلی در تجربه ی فرصت های جدید، تخصص بالا، مشاغل جدید و فاجعه ای همچون تنبلی در بجای خود اندیشیدن و بجای خود تصمیم گرفتن و بجای خود رشد کردن ! زنان زیادی را می شناسم که خیال میکنند رشد اقتصادی یا فکری شوهر و فرزندانشان پس رفت یا درجا زدن آنها را جبران میکند. غافل از اینکه…

با خانه نشینی و در نتیجه حاشیه نشینی زنان اصولا بلند پروازی و اندیشه های عمیق مجال رشد پیدا نمی کنند و اینگونه است که اکنون در بهترین حالت در میان عامه ی زنان با افراد متوقعی مواجه هستیم که از مطالبات فمینیستی هم ، تنها به دنبال آن بخشی هستند که منافعشان را تامین کند و به هیچ وجه حاضر به پذیرش لوازم و نتایج مطالبات برابری خواهانه نیستند.

فمینیست های رادیکال ازدواج را شکلی از ناهم جنس خواهی اجباری تعریف می کنند که هدف اصلی آن کنترل احساسات جنسی زنان از طریق مقید کردن آن ها به شوهرانشان است. این امر، همراه با کنترل مردان برکار زنان در خانه، ازدواج را در جامعه ی مردسالار به منبع اصلی سرکوب زنان تبدیل کرده است. آنها خانواده را نهادی سر منشا نابرابری می دانند که در آن مردان از زنان هم توقع خدمات خانگی دارند و هم توقع خدمات جنسی و این در حالی است که عنوان حریم خصوصی برای خانواده امکان خشونت بدون مجازات علیه زنان را به مردان می دهد.

در میان فمینیست ها موضع گیریهای بسیار متفاوت در قبال ازدواج، تشکیل خانواده و ارزش و اهمیت آن وجود دارد. فمینیسم تنها جنبش سیاسی رادیکالی است که توجه خود را به دگرگونی مناسبات خانوادگی معطوف کرده است . فمینیسم نوین دیگر همچون گذشته به ازدواج و خانواده به عنوان جایگاه عمده ی سرکوب زنان نگاه نمیکند.

با این حال تمامی فمینیست ها می پذیرند که خانواده به رغم داشتن پیچیدگی ها و تفاوت های بنیادینی که بسته به جامعه ای که در آن شکل گرفته، دارد تعریف های جدیدی لازم دارد؛ چراکه تعاریف موجود برخاسته از فرضیاتی درباره ی نقش مسلط مردان است؛ برای نمونه چنان که به آن اشاره شد تباین بین قلمرو عمومی و خصوصی بخشی از طرح نظام اجتماعی مردانه است.

فمینیست ها با طرح شعار هرچیز شخصی، سیاسی است. طرح های زیادی را در حمایت از زنان در خانواده به مرحله ی اجرا درآورده اند. به ویژه این موفقیتها در کشور آمریکا بسیار چشمگیر بوده است و مورد توجه فعالان فمینیستی خود ما هم هست که البته با موانع خاص خود روبرو است.

فمینیست ها تلاشهای فراوانی برای از میان بردن این باور عمومی که شخصیت اجتماعی زنان را وضعیت تاهل آنها نشان می دهد انجام داده اند. باوری که در سطوح مختلف زندگی مردم کشور ما هم عمیقا ریشه دوانده است و به نوعی مشخص کننده نوع نگاه و حتی طرز برخورد با زنان است.

در موج دوم فمینیست تلاش شد تا تمایز میان القاب دوشیزه و خانم از میان برداشته شود تا اهمیت تاهل و تجرد در زندگی اجتماعی زنان ولو در کلام کمتر شود.

همچنین اکنون انسان شناسان فمینیست بر این اصل «که ازدواج یک انتخاب است نه یک وظیفه تکیه می کنند» و سعی در از میان بردن بدبینی و باورهای غلط اجتماعی در باره ی زنانی که ازدواج نمیکنند دارند.

http://www.aftabir.com/

مطالب پیشنهادی
چه ورزش هایی سلامت کودکان را تامین می کند؟
ورزش چگونه در درمان و پیشگیری از سرطان سینه زنان کمک می کند؟

چگونه عملکرد فیزیولوژیکی و روانی میانسالان افزایش می یابد؟
تکنیک های توان بخشی ورزشی در بیماران مبتلا به آسم

درباره ازدواج


درباره ازدواج

از میان ضرب المثل های ملل مختلف و همین طور سخنان شخصیت های بزرگ جهان پیرامون ازدواج شصت مورد را انتخاب کرده ایم. بسیاری از این حرف ها جنبه شوخی و مزاح دارد اما تعداد دیگری از آنها شاید وصف حال من و شما باشد! همین طور قسمت دیگری از این گفته ها می تواند برای عده ای حکم کلید راهنما را داشته باشد.

۱ هنگام ازدواج بیشتر با گوش هایت مشورت کن تا با چشم هایت.(ضرب المثل آلمانی)

۲ مردی که به خاطر پول زن می گیرد، به نوکری می رود. (ضرب المثل فرانسوی)

۳ لیاقت داماد، به قدرت بازوی اوست. (ضرب المثل چینی)

۴ زنی سعادتمند است که مطیع باشد. (ضرب المثل یونانی)

۵ زن عاقل با داماد بی پول خوب می سازد. (ضرب المثل انگلیسی)

۶ زن مطیع فرمانروای قلب شوهر است. (ضرب المثل انگلیسی)

۷ زن و شوهر اگر یکدیگر را بخواهند در کلبه ی خرابه هم زندگی می کنند. (ضرب المثل آلمانی)

۸ داماد زشت و با شخصیت به از داماد خوش صورت و بی لیاقت. (ضرب المثل لهستانی)

۹ دختر عاقل، جوان فقیر را به پیرمرد ثروتمند ترجیح می دهد. (ضرب المثل ایتالیایی)

۱۰ داماد که نشدی از یک شب شادمانی و عمری بداخلاقی محروم گشته ای. (ضرب المثل فرانسوی)

۱۱ دو نوع زن وجود دارد؛ با یکی ثروتمند می شوی و با دیگری فقیر. (ضرب المثل ایتالیایی)

۱۲ در موقع خرید پارچه حاشیه آن را خوب نگاه کن و در موقع ازدواج درباره مادر عروس تحقیق کن. (ضرب المثل آذربایجانی)

۱۳ برا ی یافتن زن می ارزد که یک کفش بیشتر پاره کنی. (ضرب المثل چینی)

۱۴ تاک را از خاک خوب و دختر را از مادر خوب و اصیل انتخاب کن. (ضرب المثل چینی)

۱۵ اگر خواستی اختیار شوهرت را در دست بگیری اختیار شکمش را در دست بگیر. (ضرب المثل اسپانیایی)

۱۶ اگر زنی خواست که تو به خاطر پول همسرش شوی با او ازدواج کن اما پولت را از او دور نگه دار. (ضرب المثل ترکی)

۱۷ ازدواج مقدس ترین قراردادها محسوب می شود. (ماری آمپر)

۱۸ ازدواج مثل یک هندوانه است که گاهی خوب می شود و گاهی هم بسیار بد. (ضرب المثل اسپانیایی)

۱۹ ازدواج، زودش اشتباهی بزرگ و دیرش اشتباه بزرگتری است. (ضرب المثل فرانسوی)

۲۰ ازدواج کردن وازدواج نکردن هر دو موجب پشیمانی است. (سقراط )

۲۱ ازدواج مثل اجرای یک نقشه جنگی است که اگر در آن فقط یک اشتباه صورت بگیرد جبرانش غیر ممکن خواهد بود. (بورنز)

۲۲ ازدواجی که به خاطر پول صورت گیرد، برای پول هم از بین می رود. (رولاند)

۲۳ ازدواج همیشه به عشق پایان داده است. (ناپلئون)

۲۴ اگر کسی در انتخاب همسرش دقت نکند، دو نفر را بدبخت کرده است. (محمد حجازی)

http://maktoobshop.com/

۲۵ انتخاب پدر و مادر دست خود انسان نیست، ولی می توانیم مادر شوهر و مادر زنمان را خودمان انتخاب کنیم. (خانم پرل باک)

۲۶ با زنی ازدواج کنید که اگر بود، بهترین دوست شما می شد. (بردون)

۲۷ با همسر خود مثل یک کتاب رفتار کنید و فصل های خسته کننده او را اصلاً نخوانید. (سونی اسمارت)

۲۸ برای یک زندگی سعادتمندانه، مرد باید باشد و زن (سروانتس)

۲۹ ازدواج بیشتر از رفتن به جنگ شجاعت می خواهد. (کریستین)

۳۰ تا یک سال بعد از ازدواج، مرد و زن زشتی های یکدیگر را نمی بینند. (اسمایلز)

۳۱ پیش از ازدواج چشم هایتان را باز کنید و بعد از ازدواج آنها را روی هم بگذارید. (فرانکلین)

۳۲ خانه بدون زن ، گورستان است. (بالزاک)

۳۳ تنها علاج عشق، ازدواج است. (آرت بوخوالد)

۳۴ ازدواج پیوندی است که از درختی به درخت دیگر بزنند، اگر خوب گرفت هر دو زنده می شوند و اگر بد شد هر دو می میرند. (سعید نفیسی)

۳۵ ازدواج عبارتست از سه هفته آشنایی، سه ماه عاشقی ، سه سال جنگ و سی سال تحمل! (تن)

۳۶ شوهر خانه است و زن قلب آن. (سیریوس)

۳۷ عشق ، سپیده دم ازدواج است و ازدواج شامگاه عشق. (بالزاک)

۳۸ قبل از ازدواج درباره تربیت اطفال شش نظریه داشتم، اما حالا شش فرزند دارم و دارای هیچ نظریه ای نیستم. (لرد لوچستر)

۳۹ مردانی که می کوشند زن ها را درک کنند، فقط موفق می شوند با آنها ازدواج کنند. (بن بیکر)

۴۰ با ازدواج، مرد روی گذشته اش خط می کشد و زن روی آینده اش. (سینکالویس)

۴۱ خوشحالی های واقعی بعد از ازدواج به دست می آید. (پاستور)

۴۲ ازدواج کنید، به هر وسیله ای که می توانید. زیرا اگر زن خوبی گیرتان آمد بسیار خوشبخت خواهید شد و اگر گرفتار یک همسر بد شوید فیلسوف بزرگی می شوید. (سقراط)

۴۳ قبل از رفتن به جنگ یکی دو بار و پیش از رفتن به خواستگاری سه بار برای خودت دعا کن. (یکی از دانشمندان لهستانی)

۴۴ مطیع مرد باشید تا او شما را بپرستد. (کارول بیکر)

۴۵ من تنها با مردی ازدواج می کنم که عتیقه شناس باشد تا هر چه پیرتر شدم، برای او عزیزتر باشم . (آگاتا کریستی)

۴۶ هر چه متأهلان بیشتر شوند، جنایت ها کمتر خواهد شد. (ولتر)

۴۷ هیچ چیز غرور مرد را به اندازه ی شادی همسرش بالا نمی برد، چون همیشه آن را مربوط به خودش می داند. (جانسون)

۴۸ زن ترجیح می دهد با مردی ازدواج کند که زندگی خوبی نداشته باشد، اما نمی تواند مردی را که شنونده خوبی نیست، تحمل کند. (کینهابارد)

۴۹ اصل و نسب مرد وقتی مشخص می شود که آنها بر سر مسائل کوچک با هم مشکل پیدا می کنند. ( شاو)

۵۰ وقتی برای عروسی ات خیلی هزینه کنی ، مهمان هایت را یک شب خوشحال می کنی و خودت را عمری ناراحت! (روزنامه نگار ایرلندی)

۵۱ – هیچ زنی در راه رضای خدا با مرد ازدواج نمی کند. (ضرب المثل اسکاتلندی)

۵۲ – با قرض اگر داماد شدی با خنده خداحافظی کن. (ضرب المثل آلمانی)

۵۳ – تا ازدواج نکرده ای نمی توانی درباره ی آن اظهار نظر کنی. (شارل بودلر)

۵۴ – دوام ازدواج یک قسمت روی محبت است و نه قسمتش روی گذشت از خطا. (ضرب المثل اسکاتلندی)

۵۵ – ازدواج پدیده ای است برای تکامل مرد. (مثل سانسکریت)

۵۶ – زناشویی غصه های خیالی و موهوم را به غصه نقد و موجود تبدیل می کند. (ضرب المثل آلمانی)

۵۷ – ازدواج قرارداد دو نفره ای است که در همه دنیا اعتبار دارد. (مارک تواین)

۵۸ – ازدواج مجموعه ای ازمزه هاست هم تلخی و شوری دارد.هم تندی و ترشی و شیرینی و بی مزگی.(ولتر)

http://www.aftabir.com/


http://maktoobshop.com/

راههای ازدواج موفق

http://maktoobshop.com/

ازدواج چرا ؟!

ازدواج جوانان یکی از مسائل اصلی جامعه ایرانی است. وقتی از ازدواج سخن می گوییم در واقع به پاسخ گویی به نیازهای عاطفی و روحی و روانی در کنار نیاز جنسی، شکل گیری روابط اجتماعی گسترده تر و تبادلات فرهنگی در لایه های مختلف اجتماعی اشاره می کنیم. درباره موانع ازدواج و ارائه راهکارهایی برای ازدواج آسان، بارها مطالبی خوانده یا شنیده اید. به این دلیل قصد داریم درباره انگیزه ازدواج و چرایی ازدواج سخن بگوییم. این که چگونه می توان جوان امروز را که به بلوغ فکری، اقتصادی، روانی و اجتماعی رسیده است، تشویق به ازدواج کرد؟ اصلا چرا باید ازدواج کرد؟ آیا صرف این که همه ازدواج می کنند پس دیگران گریزی از این امر ندارند، برای شکل گیری یک زندگی تازه کافی است؟ آیا ضعف انگیزه و یا نداشتن انگیزه برای ازدواج، افزایش آمار طلاق را در پی نخواهد داشت؟ چگونه می توان انگیزه صحیح ازدواج را در بین جوانان اشاعه داد؟ در این باره با ۲ تن از کارشناسان به گفت و گو نشسته ایم که مباحث مطرح شده می تواند بخشی از این پرسش ها را پاسخ دهد.دکتر علیرضا شریفی یزدی، عضو پژوهشگاه تعلیم و تربیت و دارنده دکترای جامعه شناسی خانواده، این بحث را شامل ابعاد متفاوتی می شمارد و تاکید می کند: فلسفه ای که درباره ازدواج در دین اسلام مطرح شده، کاملا واضح است و اسلام ازدواج را راهی برای رسیدن فرد به تکامل می داند.از آن گذشته ازدواج یک سنت نبوی است و مسلمانان آن را ادامه این سنت می دانند و ارج می نهند.

از منظر روان شناسی باید گفت که انسان از نظر روانی نیاز دارد در یک ارتباط متعارف و سالم قرار بگیرد تا نیازهای روحی و روانی اش برطرف شود. بسیاری از اختلالات روحی و روانی ناشی از نبود «همراه کامل» است که معمولا در هم جنس یافت نمی شود. در فرهنگ هایی مثل ما که ارزش ها و اعتقادات مذهبی نقش پررنگی در زندگی دارد، نیازهای عاطفی و روانی فرد هم زمان با تشکیل یک زندگی مشترک و ازدواج برآورده می شود.از طرف دیگر انسان یک موجود اجتماعی است که به ارتباط نیاز دارد و شبکه ارتباط اجتماعی عاطفی به او کمک می کند با دیگران کنش داشته باشد، یکی از جامع ترین و کامل ترین کنش ها، کنش در بستر خانواده است.زن و مرد در بستر خانواده به شبکه اجتماعی بزرگ تری وصل می شوند و می توانند کارکردهای اصلی خود را اجرا کنند. رشد توانمندی های بالقوه در انسان مانند خلاقیت، آزادی اندیشه، تفکر و اخلاق در بسترهای ارتباطی رخ می دهد.

نکته دیگری که در روان شناسی اجتماعی اهمیت چشمگیری دارد این است که انسان در ۳ سطح با محیط اطرافش در تعامل است سطح اول بخشی از مغز را درگیر می کند که برای دستیابی به نیازهای غریزی انسان فرمان می دهد. مثل خوردن یا حفظ امنیت در مقابل سرما، گرما و خطرات ، در سطح دوم مغز انسان از عقلانیت ابزاری برای برآورده کردن نیازهایش استفاده می کند.در این مرحله انسان به منافع خود می اندیشد و تلاش می کند از تمامی امکانات و منابع موجود در محیط پیرامونش به نفع خود بهره برداری کند. در سطح سوم که قسمتی دیگر از مغز عهده دار آن است ارتباطات متعالی انسان شکل می گیرد.مهرورزی به دیگران،لذت ایثار و بخشش، احساس عذاب وجدان همگی در این سطح رخ می دهد.تشکیل خانواده به طور مستقیم با سطح سوم در ارتباط است، هرچند در تمامی سطوح درگیر مغز، زندگی فرد را تحت تاثیر قرار می دهد. ازدواج را هرگز نمی توان فقط به منظور برآورده کردن نیاز غریزی انسان درنظر گرفت؛ چرا که ازدواج با رسیدن انسان به کمال در ارتباط تنگاتنگ است.ازدواج بدون شک به رشد متعادل انسان کمک می کند. در گام اول نیاز غریزی فرد را پاسخ می دهد و سپس او را برای ادامه زندگی به تحرک وا می دارد و در نهایت زوج که محور خانواده هستند، از خودگذشتگی، ایثار ، بخشش، صبوری و... را تجربه می کنند و از سر می گذرانند.

دکتر شریفی یزدی می گوید: ازدواج در فرهنگ ما سنتی حسنه و بسیار پسندیده است و تمامی ابعاد زندگی فرد را تحت تاثیر قرار می دهد. در برخی فرهنگ ها ازدواج یک امر شخصی و فردی مطلق است و می تواند رخ ندهد اما در کشور ما کارکرد خانواده فراتر از کارکرد خانواده در دیگر فرهنگ هاست و نمی تواند وقفه ای در آن ایجاد شود زیرا ما معتقدیم هدف از ازدواج تعالی روح و روان و اندیشه و خلاقیت است.هم چنین دکتر مصطفی اقلیما رئیس انجمن علمی مددکاری اجتماعی ایران با اشاره به این که ازدواج از سر منفعت طلبی، رسیدن به جایگاه اجتماعی یا اقتصادی، پول، شهرت و غیره با فلسفه آن ناسازگار است، به خراسان تاکید می کند: واقعیت این است که متاسفانه برخی مواقع ازدواج جوانان تحت تاثیر عقاید فرسوده قرار می گیرد در صورتی که بسیاری از خانواده ها و جوانان به رسم و رسوم دست و پاگیر، مخارج کلان جشن های عروسی، مهریه های سنگین و جهیزیه گران تمایلی ندارند و آن را صرفا پای بندی به رسومی می دانند که به هر حال جامعه آن را پذیرفته است. ازدواج البته پس از انتخاب همسر مناسب راحت ترین کار است به شرطی که شرایط آن را فراهم کرده باشیم، مقدمات آن را چیده باشیم، مهارت های اساسی زندگی را به فرزندمان آموخته باشیم و او را برای پذیرش مسئولیت و تعهد آماده کرده باشیم.

وقتی می توانیم انگیزه ازدواج را در فرزندمان تقویت کنیم که خود الگوی مناسبی برای او باشیم. از آن چه هستیم و خانواده ای که تشکیل دادیم، راضی باشیم و سپس بخواهیم بهتر از آن را برای جوانمان فراهم کنیم. انگیزه ازدواج را در جوانی می توان تقویت کرد که به استقلال مالی رسیده و می تواند روی پای خود بایستد. اما جوانی را که تازه از دانشگاه دانش آموخته شده و هنوز برای تمامی مخارج و تصمیم گیری هایش وابسته به خانواده است، نمی توان تشویق به ازدواج کرد. چون او هنوز نمی داند که تصمیم به چه کاری دارد.بنابراین باید با فراهم کردن زمینه استقلال شغل و درآمد انگیزه ازدواج را در او تقویت کرد.وی ادامه می دهد: متاسفانه در بسیاری از خانواده ها والدین می گویند «باید» ازدواج کنید. تاکید من روی کلمه «باید »است.باید یعنی زور و جوان حرف زور را بر نمی تابد. به جای این والدین زمینه ازدواج را فراهم و تلاش کنند به او در انتخاب همسر مناسب کمک کنند. متاسفانه بسیاری از جوانان تصویر مبهمی از ازدواج دارند و صرف داشتن یک رابطه احساسی و بدون کسب استقلال ازدواج می کنند.در بسیاری از موارد دخترانی که با سن ایده آل ازدواج کمی فاصله گرفته اند به تصور این که فرصت ازدواج را از دست می دهند، بدون توجه به هم کفو بودن به خواستگار خود جواب مثبت می دهند و انگیزه ای در این زمینه ندارند.

مسائلی از این دست بسیار فراوان است و ما تا زمانی که انگیزه صحیح ازدواج را اشاعه ندهیم، نمی توانیم از آمار طلاق کم کنیم.زمانی که فرد تصمیم به ازدواج می گیرد باید از نظر روحی، روانی، خانوادگی، مالی و اجتماعی به سطح مناسبی رسیده باشد تا بتواند نیازهای یک نفر دیگر را هم برآورده کند.ازدواج برای کسب آرامش و آسایش است و داشتن یک همدم و همزبان که در موقعیت های مختلف در کنارش باشد. ازدواج وقتی با انگیزه صحیحی انجام شود، خانه به پناهگاه امنی برای زوج تبدیل می شود. اما گاه می بینیم که خانه محل فرار اعضا از همدیگر است.چنین خانواده ای نمی تواند انگیزه صحیحی از ازدواج را به فرزندان منتقل کند.وی ادامه می دهد: من به عنوان یک مددکار همواره به جوانان توصیه می کنم که ازدواج نکنید مگر با بینش و نگرش صحیح و با انگیزه کافی. ازدواجی که پس از اولین تعارض دو طرف به طلاق و جدایی فکر کنند، نمی تواند موفق باشد زیرا حتی اندیشه طلاق می تواند کیان خانواده را از هم بپاشد. بنابراین باید به حرمت خانواده، ازدواج را جدی گرفت و آن را از بلایا و آفت هایی که ممکن است در پی داشته باشد، دور کرد.

زندگی مشترک موفق، به تسکین دردهای مفصلی کمک می کند

درباره زندگی مشترک، انتخاب همسر و نقش و تاثیر آن بر سلامت و تثبیت شخصیت، وسعت یافتن روزی، ادامه نسل، یافتن انگیزه کار و تلاش و ...نکات بسیاری از زبان معصومین (ع) شنیده ایم و همه ما توصیه این بزرگواران را به یاد داریم.امروزه کارشناسان با تحقیق و بررسی بر این توصیه ها صحه می گذارند و شاهد مثال آن هم خبری است به نقل از ایسنا مبنی بر این که متخصصان ارتوپدی می گوید: ازدواج و زندگی زناشویی شاد و رضایت بخش در تسکین دردهای ناشی از التهاب مفاصل موثر است.این متخصصان تاکید دارند: زنان و مردانی که از حمایت عاطفی همسران خود بهره مند هستند، کمتر دچار دردهای مفصلی می شوند و نسبت به دیگر همسالان خود که مجرد هستند و یا ازدواج ناموفقی دارند، از توان حرکتی بهتری برخوردار هستند.بیماری آرتریت روماتوئید یا روماتیسم مفصلی زمانی بروز می کند که سیستم ایمنی بدن شخص به مفاصل او حمله می کند و حاصل آن سفت شدن مفاصل، درد و تورم آن هاست.به گزارش روزنامه ساندی تایمز، در این بیماری مچ دست ها، انگشتان دست و پا، زانوها و قوزک پا بیشتر مستعد ابتلا به آرتریت و التهاب است.در موارد بسیار حاد بیماری، فرد مبتلا در نهایت تقریبا فلج می شود و قادر به انجام کارهای روزانه و عادی خود نخواهد بود. متخصصان علوم پزشکی معتقدند: ثبات و دوام احساسی حاصل از یک ازدواج موفق و شاد، تاثیر قدرتمندی روی احساسات جسمی مثل حس درد دارد.

http://www.aftabir.com/


بیشتر بدانیم...

ارتباط بین فعالیت فیزیکی و کاهش بیماریها
ورزش های ضد استرس برای بهتر شدن وضعیت روانی و احساسی افراد
ورزش های مخصوص افراد مبتلا به بیماران قلبی و دیابت
ورزش های مفید برای بیماران مبتلا به آلزایمر
ورزش و بیماری های قلبی و استخوانی
چطور میزان فعالیت فیزیکی خود را ارتقاء دهیم؟
چه ورزش هایی سلامت کودکان را تامین می کند؟
ورزش چگونه در درمان و پیشگیری از سرطان سینه زنان کمک می کند؟

چگونه عملکرد فیزیولوژیکی و روانی میانسالان افزایش می یابد؟
تکنیک های توان بخشی ورزشی در بیماران مبتلا به آسم

ژن درمانی از درمان بیماری ها تا بهسازی نژادی و استفاده بعنوان یک سلاح

دیابت از شناخت علائم تا درمان و راههای پیشگیری

حقایقی در باره ایدز و لزوم آموش جنسی

ایجاد تعادل در بیماران مبتلا به ام اس

سرطان سینه و تمامی گفتنی های آن

نقش نانو تکنولوژی در پزشکی وسلامت عمومی

نقش مردان در زمینه بهداشت باروری همسران
تمرینات ورزشی در دوران حاملگی و قبل از زایمان
کاهش مرگ و میر زنان باردار با برنامه مادری ایمن
مادران شاغل و نگهداری کودکان
بررسی اثرات کافئین بر بدن
عوارض شیرین کنندههای بدون کالری
فست فود زیر ذره بین کارشناسان حوزه سلامت
ویژگی های ظروف آشپزی و اثر آن در پخت غذا

ظروف یک ‌بار مصرف ومشکلات آن بر سلامت
اثرات امواج تلفن همراه بر سلامت افراد
کنترل آلاینده ها از طریق فن اوری نانو تکنولوژی
اثر شن‌های روان یا غبار غلیظ بر سلامت انسان

آثار جانبی تشعشع لامپ های کم مصرف بر چشم و پوست

پیامدها و راهکارهای جلوگیری از تخلفات موتورسواران

آمادگی سازمانهای غیر دولتی در حوادث و بلایا

آمادگی ملی و سازمانی در مقابله با زلزله و مدیریت بحران

آمادگی ملی در مقابله با زلزله

راهکارهای پیشگیری از پیامد های سیل

سلامت روان کودکان در بلایا طبیعی

ابزارهای مورد نیاز بیمه سلامت

اثرات هدفمندسازی یارانه ها در حوزه سلامت

ارتقای کیفیت خدمات سلامت از منابع مالی یارانه ها

اصلاح ساختار نظام جامع مدیریتی اقتصادی بیمارستان

اقدامات اساسی در تخصیص منابع در نظام سلامت

بررسی مشکلات برنامه پزشک خانواده

بیمه سلامت و نقش بیمه های مکمل بر آن

تاثیر بیمه های مکمل بر قشرهای آسیب پذیر

توزیع عادلانه خدمات بهداشتی در ﺳﻴـﺴﺘﻢ ﻧﻈـﺎم ﺳـﻼﻣﺖ ﻛﺸﻮر

دریافت پول از بیمار بصورت مستقیم (یک خطای پزشکی(

راهکارهای اجرایی جهت اصلاح الگوی مصرف در بیمارستانها

راهکارهای قانونی و فرهنگی در مدیریت مصرف انرژی در سازمانها ، ادارات و مراکز پزشکی

رسانه ها در الگوی مصرف جامعه چه نقشی دارند؟

عوامل مؤثر بر قاچاق کالا

مدیریت انرژی در مراکز بیمارستانی

راههای ازدواج موفق


http://maktoobshop.com/



بله! واقعاً باید این کار رو بکنید! خیلی زود! به قول آلمانی ها: «ازدواج زود، عشق پایدار»! اما قبل از اینکه به «چرا باید ازدواج کنیم» بپردازیم، اول باید به «آیا باید ازدواج کنیم» بپردازیم!

بعضی «باید»ها، صرفاً یک حکمِ بی چون و چرای تخطی ناپذیر آمرانه اند؛ اما هستند «باید»های دیگری هم که یک ضرورت را به یاد می آورند. تو باید غذا بخوری! تو باید نفس بکشی! تو باید وقتی به یک میهمانی سرشناس دعوت شده ای، کفشهای یک سال واکس نزده ات را بالاخره واکس بزنی! این سه «باید»، هیچ کدام، آمرانه نیستند؛ دقیقاً به یک ضرورت اشاره می کنند؛ و تو کاملاً اختیار داری علی رغم «باید»ی که نویسنده نوشته یا گوینده گفته، غذا نخوری و نفس نکشی و کماکان به صرافتِ واکس زدنِ آن کفش پوسته پوسته شده ی یک سال واکس نخورده ات نیفتی!

اما… واقعاً بعدش چه می شود؟ کی ضرر می کند؟ گوینده یا نویسنده ای که «باید» را گفته و نوشته، یا تو؟!

تو باید ازدواج کنی. این «باید»، یک باید آمرانه نیست!

چرا باید ازدواج کرد؟

۱) تا دوستِ خدا بشوی! خدا تو را دوست خواهد داشت اگر برای خاطر او ازدواج کنی یا برای خاطر او، ازدواج یکی را با یکی دیگر جور کنی. تو می توانی و کاملاً مختاری که ازدواج نکنی و غریزه ات را رها کنی هر کار می خواهد بکند؛ اما تو برای خاطر خدا ازدواج می کنی، چون او از تو خواسته و گفته تنها راه درست برای زن و مردهای عالم، همین یک راه است.

۲) تا دوست داشتنی ترین چیزی را بسازی که تا حالا کسی ساخته!! خدا که خداست و این همه چیز خلق کرده و ساخته از میان همه ی ساخته هاش، ازدواج را بیشتر از بقیه دوست دارد و پیش خودش عزیز می دارد. این، یعنی که به فکر ساختن چیز دیگری نباش! اگر چیز خوب دیگری وجود داشت، خدا حتماً آن را برایت خواسته بود و به زن و مردهای عالم می گفت که من آن چیز را عزت داده ام!

۳) تا همین طور مجرد نباشی و ببینی که خدا متأهل ها را بیشتر دوست دارد! این، یک واقعیت است که خدا متأهل ها را بیشتر دوست دارد و بیشتر تحویلشان می گیرد؛ حالا می خواهد توی کَتَت برود یا نرود! و باز چه بخواهی قبول کنی چه نه، این قانون عالم است که آدم های عزب بیشتر در معرض بدی و شرّند تا آنها که زن و شوهر هم اند. کار به آنجا کشیده که حتی خدا آدم متأهلی را که خوابیده، بیشتر دوست دارد تا مجردِ شب زنده داری که همین حالا روزه هم هست! اینها همه به علتِ پرتگاه های عمیقی است که مجردها خودشان نمی دانند و دارند هر روز و هر ساعت و هر آن، بر لبه اش راه می روند. خدا متأهل ها را بیشتر دوست دارد؛ چون تاب دیدنِ مجردها را که در پرتگاه ها می افتند، ندارد..

۴) تا مطمئن شوی دینت تا نصف شارژ شده! کسی که ازدواج می کند، نصفِ دینش را کامل می کند. گفته اند نصفِ عبادتی را هم که باید می کرده، با ازدواجش کرده. حالا مانده نصفه ی دیگر دینش و نیمه ی دوم عبادت و اطاعتی که باید بکند. او برای این نصفه و نیمه ی اول، ازدواج پیشه کرده بود؛ حالا برای نصفه و نیمه ی دیگر باید تقوا پیشه کند!

۵) تا داد و فریاد و «وای! وایِ!» شیطان را در آوری!!

۶) تا برادر شیطان نباشی! البته مهم است که مجردها شیطان را دوست نداشته باشند؛ اما از آن مهم تر این است که شیطان مجردها را خیلی دوست دارد! تا حدی که با آنها در یک جا بخوابد و دست در گردنِ نفسشان بیاندازد و بخواند: ما دوتّا داداشیم…! عزبی که رختِ دامادی/عروسی تن می کند، شیطان را از اینکه برادرش باشد، ناامید می کند. (و به همین علت، چند خط بالاتر نوشتیم که کارت دعوتِ عروسی/ دامادی شان، داد شیطان را درمی آورد!)

۷) تا اخلاقت درست شود! کسی که در فشار باشد، خلقش که تنگ است هیچ؛ اعصاب و روانش هم شدیداً به هم ریخته است. البته کم و زیاد دارد. بعضی ها چنان اعصابشان قاطی است، که مدام بهانه می گیرند و قال می کنند و بی حوصله و تحمل اند؛ بعضی ها هم چنان اعصابشان قاطی است که گوشه گیرند و بی قید و اعتنا و از سنگ صدا در می آید، از اینها نه! ازدواج فشار را از آدم برمی دارد و برای گروه اول، مقوّم و برای گروه دوم، ملیّن است!

۸) تا مهربانی ببینی و آرامش بیابی!

۹) تا جسمت…! بله! بالاخره جسمت! خواست های منطقی جسمت را باید جواب بدهی! به همین واضحی! منطقی هم باید جواب بدهی؛ نه اینکه جوری جواب بدهی که دست و پا و اندامت را بغلطانی توی فساد و کثیفی، و نه تنها نیازش را جواب نگویی که پریشانش هم بکنی! امام رضا به دختران جوان فرمود که زود شوهر کنند و دنبال هیچ قرص و دوایی هم نیفتند برای به تأخیر انداختن خواست های غریزی شان.

۱۰) تا روزی ات زیاد شود! این، تضمینی است که هم خدا و هم پیغمبرش داده! این را آنها که خیلی از خرج و برج زندگی مشترک می ترسند، دوباره بخوانند!

۱۱) تا گوشه گیر و منزوی نشوی! خدا نمی خواهد تو از جامعه ات و آدم های دیگر دور باشی. بنابراین خیال نکن زاهدها و مرتاض هایی که در دیرهای قدیمی و روی رختخواب های پر میخ، روز را شب و شب را روز می کنند و قید زن و فرزند را کلاً زده اند، مقرّبان درگاه خدایند! باید میان مردم بود؛ همین مردمی که زشت اند و زیبایند و زن اند و مردند. پس فرقی نمی کند! چه منزوی شده ای چون ازدواج نکرده ای؛ و چه منزوی شده ای چون نمی خواهی ازدواج کنی و از دیر تنهایی ات بیرون بزنی، سخت در اشتباهی! آقای راهب! برو خواستگاری! راهبه خانم! در را به روی خواستگارهات باز کن!

مطالب پیشنهادی
چه ورزش هایی سلامت کودکان را تامین می کند؟
ورزش چگونه در درمان و پیشگیری از سرطان سینه زنان کمک می کند؟

چگونه عملکرد فیزیولوژیکی و روانی میانسالان افزایش می یابد؟
تکنیک های توان بخشی ورزشی در بیماران مبتلا به آسم

چگونه دیگران را شیفته خود کنیم ؟


وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


http://maktoobshop.com

چگونه دیگران را شیفته خود کنیم ؟


بیشتر از 85 درصد موفقیت های شما در کار و زندگی شخصی تان وابسته به توانایی های شما در برقرار ی ارتباط موثر با دیگران است . شعور اجتماعی یا توانایی در ارتباط دوطرفه ، گفتگو ، شرکت در بحث و تحریک دیگران بیشترین و مهمترین استعدادی است که شما می توانید داشته باشید . که البته این استعداد را می توانید پرورش دهید . با تمرین بعضی از روش ها و تکنیک های برقرار ی ارتباط که به وسیله بیشتر افراد تاثیر گذار و مفید در دنیای امروز مورد استفاده قرار می گیرد ، می توانید بیاموزید که چگونه گرم ، دوست داشتنی ، محبوب و افسونگر باشید . راز این بزرگان چیز پوشیده ای نیست . آنها به راحتی از روش هایی استفاده می کنند که دیگران را به گونه ای تحت تاثیر قرار می دهند که به راحتی شما را قبول کنند و برای حرف های شما ارزش قائل شوند ، در نتیجه دیگران علاقمند می شوند که تحت تاثیر شما قرار بگیرند ، از شما چیزی بخرند ، با شما وارد یک تجارت شوند و رابطه برقرار کنند . 

توانایی شما در شیفته کردن دیگران که شما را تبدیل به یک آدم دوست داشتنی ممی کند بیشتر از هر توانایی دیگر می تواند درهای بسته را به روی شما باز کند . هر چه دیگران در ذهنشان شما را بیشتر دوست داشته باشند و هر چه دوستانه تر در مورد شما فکر کنند ، بیشتر دوست دارند که شما را ببینند ، به شما گوش کنند ، در مهمانی هایتان حاضر شوند و شما را به مهمانی هایشان دعوت کنند .بسیاری از افراد عقیده دارند که با ارزش ترین سرمایه دنیا طلا و الماس نیست ، بلکه توانایی شیفته کردن دیگران است . چیزی که مردم در مورد شما فکر می کنند یا وقتی در جایی نیستید در غیاب شما می گویند ، با ارزش ترین چیزی است که در زندگی اجتماعی و شغلی تان وجود دارد . این سرمایه نتیجه همه تلاشی است که شما برا ی تاثیر بر دیگران وقتی در کنار آنها هستید به دست آورده اید . با یادگیری حقایق ساده ای در مورد شیفته کردن دیگران و تمرین تکنیک هایی که به دنبال آن می آید می توانید به طرز غیر قابل باوری تاثیر و لذت را که در تعامل با دیگران به دست می آورید بهبود ببخشید . این کار را از داخل خانه شروع کنید و بعد به دیگران تسری دهید . شما در آیند موفق تر خواهید شد ، پول بیشتری به دست می آورید ، سریع تر ارتقا می یابید ، بیشتر می فروشید ، در بحث های بیشتری برنده می شوید و بهتر می توانید دیگران را تحت تاثیر قرار دهید و آنها را به آینده امیدوار کنید .



شیفته کردن به چه معناست ؟ 



توصیف شیفته کردن را از زبان کسی بشنوید که قدرت آن را به حساب نمی آورد و تا هنگامی که تاثیر آن را ندیده بود ، در مقابل آن مقاومت می کرد . 

او کاملا در یک لحظه بر روی شخصی که او را می دید ، تاثیر می گذاشت . حرارت و جنب و جوش خاصی را به اطراف پراکنده می کرد . در دوست داشتن کاملا بی ریا بود و اهمیتی برای این که شما دوستش داشته باشید یا نه قائل نبود . فقط می توانستم به این فکر کنم که چقدر از این توانایی ، ذاتی و چه میزانش اکتسابی است و تنها چیزی که من می فهمیدم این بود که در اولین برخورد کاملا شیفته فردی شده بودم که نه هیچ تفاهمی با هم داشتیم و نه می توانستم انتظار داشته باشم که شباهتی به هم داشته باشیم . 

منظور ما از شیفته کردن ، صحبت در مورد یک برنامه رفتاری ، چهره زیبا ، و پوشیدن لباس های گران قیمت نیست . صحبت در مورد چیزی بسیار ژرف تر است . شیفته و جذب کردن واقعی ، چیزی فراتر از جلوه های ظاهری است . در واقع همان توانایی است که بعضی از افراد در ملاقات های معمولی خود را در چشم دیگران تبدیل به یک استثنا می کنند . شیفته کردن یک خاصیت در برقراری ارتباط دارد که ما اغلب به طور ناخودآگاه با احساسی بسیار قوی به آن جواب می دهیم .مطمئن باشید که شیفته کردن ذاتی نیست ؛ بلکه اکتسابی است .بنابراین، می توانید شیفته کردن دیگران را بیاموزید.




شیفته کردن یعنی چه ؟ 



شیفته کردن ، کیفیتی است که نیروی خوشایند و تاثیر گذار و غیر قابل مقاومت را اعمال می کند




فایدة شیفته کردن دیگران چیست ؟ 



شیفته کردن دیگران ، اسیر کردن آنهاست. درست مثل گلبرگ های گل که فقط در گرما و نور خورشید باز می شود . بنابر این ، ما دل های دیگران را با جادوی شیفته کردن باز می کنیم . شیفته کردن به عنوان یک جاذبة قوی ما را به سمت منبع مولدش می کشاند . 

آنان که هنر شیفته کردن دیگران را دارند ، به طور معمول پیشنهادات بیشتر یا شناس بیشتری دارند . آنها به موقعیت هایی دسترسی دارند که دیگران هیچگاه به آن دسترسی ندارند . آنها در بیشتر موارد پس از انجام اشتباهاتی که می تواند برای دیگران بیشترین توبیخ ها را در بر داشته باشد ، بخشوده می شوند . در بیشتر موارد مردم از آنها دلجویی می کنند ، راه را برایشان باز می کنند و همیشه در مواقع دودلی بهترین چیز را به آنها می دهند . اگر با خودمان صادق باشیم احتمالا همة ما کسانی را می شناسیم که به گونه ای اعجاب آور خود را به ما تحمیل کرده اند و ما در براب قدرت شیفتةگری آنها کاملا تسلیم شده ایم .



احساس شور و شعف داشتن 



در بسیاری از موارد به کسانی برمی خوریم که با تیزهوشی ، شما را به شیفتگان خود اضافه می کنند . به نظر می رسد که شما را عمیقا دوست دارند و برای افکارتان ارزش قائلند . همة حواسشان را بر شما متمرکز و به کس دیگری توجه نمی کنند . هنگامی که با شما هستند کسی غیر از شما برایشان وجود ندارد و اهمیتی نمی دهند که چه کس دیگری در این اطراف هست و در شما این احساس بوجود می آورند که گویی جالب ترین و مهمترین انسانی هستید که او تا به حال دیده است و شما سرانجام از کلیه قضاوت های انتقادی به خاطر رضایت آنها چشم پوشی می کنید . آیا به خاطر می آورید که چه احساس خوبی داشتید ؟ 

بیندیشید که در اینجا چه نیرویی وجود دارد که می تواند در یک نفر چنین احساس لذت بخشی در مورد خودش ایجاد کند . این نیرو محدود به اشخاص خاصی نیست . به طور تقریبی همة کسانی که با مردم سروکار دارند می توانند از مزایای شیفته کردن دیگران بهره مند شوند و هر کس که می خواهد از نردبان ترقی بالا برود باید این توانایی را د ر خود تقویت کند .




هر زمان هر مکان 



چه اتفاقی می افتاد اگر شما می توانستید در هر زمان و در هر مکان آن احساس ویژه را در دیگران بوجود آورید ؟ فکر می کنید این موهبت می توانست چه تاثیری بر زندگی شخصی یا موقعیت شغلی تان داشته باشد ؟ باور کنید قابل ارزش گذاری نیست . چون هنگامی که شما بتوانید این احساس را در کسی بوجود آورید ، پادش آن بلافاصله به دنبالش خواهد آمد .




آنچه شما برای جذب و شیفته کردن دیگران نیاز دارید ! 



همین امروز تصمیم بگیرید تا توانایی شیفته کردن دیگران را در وجود خود تقویت کنید و آن را در برخوردهایتان با دیگران به کار گیرد . 

این تصمیم راهی را به روی شما باز می کند که می توانید به وسیلة آۀ« در دیگران احساس خوبی نسبت به خودشان ایجاد کنید . 

توانایی خود را در شیفته کردن دیگران اندازه بگیرید . به میزان توانایی خود نمره ای بین 1 تا 10 بدهید . حالا از یکی از دوستانتان بخواهید به شما نمره بدهد . نمره ای که او به شما می دهد میزان توانایی واقعی شماست . 

حالا شما آماده اید که خود را به انسانی تبدیل کنید که توانایی شیفته کردن دیگران را دارد .




چگونه هر کسی را مجذوب و شیفتة خود کنیم ؟ 



انسان ها به میزان زیادی تحت تاثیر احساسات هستند. آنها تصمیماتشان را احساسی می گیرند و خودشان را انسان هایی منطقی می نامند. مردم به میزان زیادی تحت تاثیر احساسات محیطی خود به ویژه رفتاری که دیگران با آنها انجام می دهند هستند. شما از دوران کودکی از نظر احساسی به مقدار زیادی نسبت به رفتارها و عکس العمل های والدینتان شرطی شده اید. اغلب فرایند این تبادلات زود هنگام رفتار شما را برای برقراری ارتباط با دیگران در طول زندگی تان شکل می دهد. 

تقریبا بیشترین رفتاری که شما در ارتباط با دیگران انجام می دهید با تکیه بر ارزشی است که شما برای خود قائل می شوید یا برای حفاظت از این ارزش در مقابل افراد یا شرایطی است که آن را تهدید می کنند.



راز جذب کردن و شیفته کردن 



عمیق ترین آرزوی طبیعی هر شخصی نیاز به ارزش داشتن و ارزشمند بودن است. بنابر این راز شیفته کردن دیگران بسیار ساده است : کاری کنید که دیگران احساس کنند مهم هستند.




پنج راه برای شیفته کردن دیگران 



مهمترین نکته این است که شما چگونه در حضورتان با استفاده از شیفته کردن دیگران، بهترین احساسی را که آنها در حضور شما انتظار دارند ایجاد کنید. خوشبختانه ما می دانیم چگونه در مردم احساس خوبی نسبت به خودشان ایجاد کنیم . این پنج روش کلیدی را می توان بدین صورت نام برد: پذیرش، قدردانی، تایید، تحسین و توجه.


پذیرش 



بزرگترین هدیه ای که شما می توانید به اشخاص دیگر بدهید ، جایگاه توجه بدون قید و شرط است ؛ یعنی شما آنها را کاملا همانگونه که هستند بدون هیچ محدودیتی بپذیرید. هیچ گاه از آنها انتقاد نکنید یا ایرادهای آنها را نگیرید. هر چیزی که مربوط به آنها باشد را کاملا به عنوان یک چیز شگفت انگیز بپذیرید. این اولین مرحلة شیفته کردن خواهد بود.حال چه جوری این پذیرش کامل را نشان دهید ، بسیار ساده است: 

لبخند بزنید! هنگامی که شما در لحظه دیدار دیگران لبخند می زنید ، ارزشی که آنها برای خودشان قائل هستند به طور خودکار به بالا می جهد. آنها نسبت به خودشان احساس خوشحالی می کنند . احساس می کنند که مهم و ارزشمند هستند و کسی را که این احساس را در آنها بوجود آورده است ، دوست خواهند داشت و قبل از آن که کلامی بگویید شیفته شما خواهند شد.




قدردانی 



هر کجا که هستید از دیگران برای کارهایی که انجام داده اند ، چه بزرگ و چه کوچک، قدرانی کنید. ارزش خودانگاره آنها بالا خواهد رفت. آنها احساس اهمیت و ارزشمندی بیشتری می کنند و خود را تواناتر و شایسته تر می یابند. ذهنیت و احترامشان نسبت به خودشان بهبود یافته و بالا می رود. 

اینکه شما چگونه این احساس عالی را به دیگران القا کنید، بسیار ساده است. برای هر دلیل کوچک یا بزرگی در هر موقعیتی فقط بگویید:متشکرم. رفتار تشکرآمیز در مقابل هر کس و در ازا هر کاری که برایتان انجام می دهند را در خود بوجود آورید.این کار دو نتیجه به دنبال خواهد داشت. هر گاه که به دیگری لبخند بزنید و از او تشکر کنید نه تنها ارزش خودانگاره و احساس مهم بودن را در او به مقدار زیادی بالا می برید، بلکه همین کار را برای خودتان نیز انجام می دهید. دقیقا هنگامی که کاری می کنید یا حرفی می زنید که دیگران خودشان را بیشتر دوست داشته باشند شما نیز خودتان را بیشتر دوست خواهید داشت. و هنگامی که خودتان را بیشتر دوست داشته باشید ، خالصانه تر دیگران را دوست دارید و به آنها اهمیت می دهید و در ادامه به اینکه چگونه بر دیگران تاثیر خوبی بگذارید ، فکر خواهید کرد و در نتیجه طبیعی تر دیگران را شیفته خود خواهید کرد.



تایید 


تایید آن چیزی است که کودکان برایش گریه می کنند و مردان برایش می میرند. همه انسانها در طول حیاتشان به طور ناخودآگاه نیاز عمیقی به تایید اعمالشان دارند. هیچ مقداری از تایید، شما را برای مدتی طولانی راضی نخواهد کرد. نیاز به تایید مثل نیاز به غذا و آرامش همیشگی است . آنهایی که به طور مداوم به دنبال فرصتی برای تایید دیگران هستند هر جا که بروند مورد استقبال قرار می گیرند. 

شاید بهترین تعریف برای تایید، ستودن باشد. این مطلب بسیار مهمی است . هرگاه که شما کسی را به خاطر آنچه که انجام داده است ، ستایش می کنید ارزش خودانگاره اش را بالا می رود و احساسی عالی نسبت به خودش پیدا می کند و در نظرش شما فردی فوق العاده جالب، قابل اعتماد و دوست داشتنی می شویدو کاملا شیفته شما می شود 



تحسین 


هنگامی که شما شخصی را خالصانه و بی ریا به خاطر اموالش ، ویژگی های خاصش یا انجام کارهایش مورد تحسین قرار می دهید ، به طور خودکار احساس بهتری نسبت به خودش پیدا خواهد کرد . احساس مورد تایید بودن ، شناخته شده بودن ، ارزشمند بودن و مهم بودن پیدا می کند . در نتیجه ابتدا خودش و سپس شما را بیشتر دوست خواهد داشت . 

تحسین ویژگی های شخصی یک نفر مثل وقت شناسی یا پشتکار در انجام کارها، موفقیت در گرفتن یک جایزه یا رسیدن به یک هدف ، تحسین برای چیزهای کوچک به اندازه چیزهای بزرگ ، راهنمای شما خواهد بود . همیشه به دنبال چیزی باشید تا دیگران را تحسین کنید . پس از انجام آن دیگران شما را بیشتر دوست خواهند داشت و شیفته شما خواهند شد.



توجه 


شاید این مهمترین رفتار مورد نظر ما باشد . این قوی ترین رفتار برای ساختن ارزش خودانگار و کلید شیفته کردن فوری دیگران است و هنگامی که شما توجه کاملی به یک نفر می کنید ، آنها احساس ارزش و اهمیت بیشتری می کنند و بیشتر شما را دوست خواهند داشت .



آنچه شما برای جذب و شیفته کردن دیگران لازم دارید! 



فرض کنید در گذشته دوستی داشتید که مهمترین لحظات عمرتان را با او می گذراندید و خوشی ها و احساساتتان را قسمت می کردید، مدت ها قبل بر اثر حادثه ای از او جدا شده اید و هیچ اطلاعی از این که او کجاست ندارید. حالا یک روز در حالی که در خیابان قدم می زنید یا در یک فعالیت اجتماعی شرکت دارید ناگهان او را می بینید، هیجان زده ، خوشحال و تا حدودی گیج شده ، خاطرات گذشته شما را در خود غرق می کند . چهره شما کاملاً برافروخته می شود و تنها چیزی که می توانید بگویید این است که آه ! تویی ؟ 

شما از دیدن او بسیار خوشحال هستید . احساس خوشحالی، شعف و هیجان همه در یک لحظه به وجود می آید . 

حالا دفعه بعد که شخص یا اشخاصی که برای شما اهمیت دارند به ویژه آن کسی که دوستش دارید یا یکی از دوستان نزدیکتان را می بینید، احساسی را دز خود بوجود بیاورید که انگار آنها را بعد از مدتی بسیار طولانی دوباره پیدا کرده اید و دقیقا همان حالت آه ! تویی ؟ را نشان دهید . با آنها به گونه ای برخورد کنید که گویی دیدنشان در شما خوشحالی غیر قابل وصفی پدید آورده است . با آنها به گونه ای برخورد کنید که انگار در آن لحظه مهمترین فرد در زندگی شما هستند . مهم نیست که آنها چه کسانی هستند . آنها فکر می کنند که شما به طرز غیر قابل باوری شیفته کننده هستید.



جادوی گوش کردن 



توانایی شما در درست گوش کردن در یک گفتگوی کاری یا اجتماعی به اندازه دیگر مهارت هایی که تاکنون در خود تقویت کرده اید به شما کمک خواهد کرد. یکی ازمهمترین مشخصات یک رهبر ، توانایی او در جمع آوری اطلاعات از طریق سوال کردن و گوش دادن دقیق به آن چیزی است که دیگران می گویند. 

احساس همدردی و همدلی یعنی توانایی در درک و حساسیت نسبت به آنچه که مردم می گویند و منظور واقعی آنهاست . این ویژگی همان هوش اجتماعی است یعنی پر کاربردترین و مورد احترام ترین نوع هوش در جامعه می باشد که خوشبختانه می توان آن را با تبدیل شدن به یک شنونده خوب آموخت.



چهار کلید برای گوش دادن موثر 



چهار کلید موثر برای خب گوش دادن وجود دارد که اگر شما در آنها مهارت پیدا کنید ، ضریب شیفته گری شما با سرعت بالا خواهد رفت . این کلید ها عبارتند از 1) با توجه گوش کنید،2) قبل از جواب دادن کمی مکث کنید ، 3) برای روشن شدن مطلب ، سوال کنید ،4)نتیجه را نشان دهید .



با توجه گوش دادن 


حرف گوینده را قطع نکنید . با سکوت کامل طوری به حرف های گوینده گوش کنید که انگار در این لحظه در دنیا هیچ برای شما مهمتر از آنچه گفته می شود ، وجود ندارد . 

اگر کسی می خواهد با شما حرف بزند مخصوصا در منزل ، بلافاصله هر کاری را در دست دارید زمین بگذاریید و تمام توجهتان را متوجه آن شخص کنید . 

تلویزیون را خاموش کنید . کتاب یا روزنامه تان را ببندید و تماما بر آنچه که شخص دیگر به شما می گوید ، متمرکز شوید . این رفتار به طور واضح به چشم می آید و مورد قبول قرار می گیرد و به شما یک نیروی احساسی عظیم در این گفتگو می دهد . به گونه ای گوش دهید که گویی از شنیدن آنچه دیگران می گویند میخکوب شده اید . هنگامی که حرف های یک نفر عمیقا توسط یک نفر شنیده می شود از لحاظ بیوشیمیایی تحت تاثیر قرار می گیرد و مغزش اندورفین که داروی شادی آور طبیعی است را ترشح می کند که باعث می شود احساس خوبی نسبت به خودش پیدا کند . ارزش شخصیتش افزایش می یابد و خودش را بیشتر دوست خواهد داشت و همه این ها سبب می شود تا او شما را به خاطر گوش کردن با دقت ، بیشتر دوست بدارد و به شما اطمینان کند . مسلما مزایای این اتفاق غیر قابل باور است .



قبل از جواب دادن کمی مکث کنید 


به جای آنکه بلافاصله پس از قطع شدن صحبت های طرف مقابل شروع به حرف زدن کنید ، سه تا پنج ثانیه منتظر بمانید و آرام باشید و اجازه دهید سکوت برقرار شود. هنگامی که که مکث می کنید سه اتفاق می افتد که همگی به نفع شماست . اول آنکه شما حرف شخصی را که برای جمع کردن افکارش قبل از ادامه دادن کمی مکث کرده قطع نکرده اید . دوم اینکه شما با مکث خود به او فهمانده اید که آنچه که او گفته چقدر مهم بوده و شما با دقت به آن توجه کرده اید . این کار باعث می شود تا ارزش گوینده بالا رفته و به شما به عنوان یک شخص با جذابیت و با هوش نگاه کند . سوم این که شما دقیقا آنچه او می گوید را می شنوید و نه تنها به کلمات او بلکه به منظور او نیز در سطح عمیقتری توجه می کنید .



برای روشن شدن مطلب سوال کنید 


هیچ وقت مطمئن نباشید که منظور اصلی گوینده را از حرف هایی که گفته است می دانید . در عوض با سوال هایی مثل منظور دقیق شما چه بوده یا چطور این حرف را می زنید ، به او اجازه دهید تا آنچه را که در ذهن دارد کاملا برای شما بیان کند و در اینجا یکی از مهمترین قوانین برقراری ارتباط وجود دارد : کسی که سوال می کند ، کنترل گفتگو را در اختیار دارد . 

کسی که به سوال ها جواب می دهد توسط پرسشگر کنترل می شود . زیرا هنگامی که در مورد جواب یک سوال صحبت می کند صد در صد حواسش بر روی آنچه می گوید متمرکز می شود و نمی تواند به چیز دیگری فکر کند . در نتیجه کاملا در کنترل پرسش گر قرار می گیرد . 

نکته شیفته کردن دیگران با این روش در سوال های اندیشمندانه شماست و این کاری است که انسان های موفق در ارتباطاتشان به طور منظم از آن استفاده می کنند .



نتیجه را نشان دهید 


حتی اگر با استفاده از کلمات خودتان باشد . این کار نمایشگر میزان گوش کردن موثر است و موید این نکته است که شما به جای گوش دادن تلفنی ( بدون توجه ) که امروزه بسیار متداول است عمیقا گوش کرده و توجه می کنید . هنگامی که حرف های طرف مقابل تمام شد ، بعد از چند ثانیه مکث با عبارتی مثل این حرفتان را شروع کنید : پس شما دقیق این کار را انجام دادید و این اتفاق افتاد و شما تصمیم گرفتید که آن کار را انجام دهید ، درست است / 

هنگامی که گوینده آنچه را که گفته بود تایید کرد شما می توانید با سوالی دیگر یا با توضیح مطلب دیگری از او حرفتان را ادامه دهید .



گوش دادن موثر 


گوش دادن موثر یعنی گوش دادن متفاوت . این به معنای گوش کن تا یک قصه برایت بگویم ، نیست . گوش دادن موثر درباره متقاعد کردن برای توجه کامل به آنچه گفته شده است می باشد.در این ارتباط به رهنمود های زیر توجه کنید : 

- تکنیک های گوش دادن موثر یعنی گوش دادن ، مکث کردن ، پرسیدن سوالا های سنجیده و بازگویی جملات را به کار ببرید . 

- گوش دادن با دقت را ابتدا در خانه و محل کار تمرین کنید. 

- سعی کنید حرف کسی را قطع نکنید و روی هر کلمه از حرف هایشان تمرکز کنید . 

- کنترل و جهت دادن به مکالمات را با روش های مختلف تمرین کنید . 

از این طریق می توانید ارتباط عمیق تری را در مدت زمان کوتاهی با پرسیدن چند سوال و گوش دادن دقیق به جواب ها به جای چند هفته وقت صرف کردن و حرف زدن ایجاد کنید.


مهم ترین قانون 


مهمترین قانون ، مهم نیست که شما چه کسی هستید، مهم این است که دیگران در مورد شما چه فکر می کنند



توجه کامل و یکپارچه 


شیفته کردن نیاز به توجه یکپارچه به ویژه هنگام گوش کردن دارد و به غیر از وقتی که در یک سخنرانی شرکت می کنید به یاد آوردن آنچه که گفته شده فقط قسمتی از گوش کردن است . اگر حالت رفتار شما نشان می دهد که من اهمیت زیادی به ناراحتی یا عکس العمل شما نمی دهم ، و یا اگر رفتاری که نشاندهنده توجه شما به طرف مقابل باشد از خود نشان ندهید، به عنوان یک شنونده همه چیز را از دست داده اید. اگر شما هیچ نشانه ای از توجه به طرف مقابل نشان ندهید ... شما گوش نمی کنید ! 

ارتباطات خوب چه شغلی و چه اجتماعی بر اساس خصوصیات مختلفی بنا می شود ، اما هیچ چیز مهم تر از قانع کردن طرف مقابل به عنوان یک شنونده همدل نیست . هر چه شنونده بهتری باشید ارتباطات با ارزش تری را با دیگران برقرار می کنید . اما چطور می فهمیم که یک نفر با توجه کامل به شما گوش می دهد؟ 

شما همان کاری را می کنید که شنوندگان خوب انجام می دهند . یعنی نشان می دهید که دارید گوش می کنید ، رفتار شما و حرکات بدنتان نشان می دهد که من کاملا بر روی آنچه تو می گویی متمرکزم و هر کلمه برای من از نهایت اهمیت برخوردار است . آنهایی که این پیام را می فرستند ، شنوندگان دقیق هستند و در مقابل آنهایی که چنین نیستند به شنوندگان بی دقت معروفند .



حرف ها را تایید کنید و اطمینان دهید 



ما به این پیام ها تایید و اطمینان یابی دوباره می گوییم . شنوندگان دقیق از این پیام ها برای تایید آنچه که اشخاص دیگر می گویند استفاده می کنند ؛ همچنین آنها را مطمئن می کنند که کاملا درگیر گوش دادن به آنها هستند . برنامه شنوندگان دقیق یعنی در همین لحظه . به دیگران احساس خاصی از اهمیت می دهند . هر چه بیشتر این پیام ها را برای دیگران بفرستید، بیشتر آنها را شیفته خودتان می کنید .



آنچه شما برای جذب و شیفته کردن دیگران نیاز دارید ! 


دفعه بعد که با یک نفر حرف می زنید برای تایید حرف های او و ایجاد ایت اطمینان که شما کاملا درگیر مکالمه اید و به آنچه او می گوید توجه می کنید، تلاش ویژه ای بکنید. کاملا در مقابل او قرار بگیرید و بر روی کلمات او متمرکز شوید؛ به طوری که انگار این آخرین باری است که او را خواهید دید. تلاش کنید یاد بگیرید چگونه به دیگران بفهمانید که به آنها توجه دارید.


پیام اول: نگاه در چشمان طرف مقابل 



چطور متوجه می شوید که یک نفر به شما گوش می کند. اولین نشانه ی ساده و روشن، نگاه کردن در چشمهای یکدیگر است. اگر کسی به شما نگاه نمی کند، یعنی به شما گوش نمی دهد. 

چند بار تا امروز شنیده اید یا خودتان تکرار کرده اید` وقتی دارم باهات حرف می زنم به من نگاه کن` . می دانید چقدر آزار دهنده است وقتی اشخاصی که با آنها صحبت می کنید به شما نگاه نکنند و در عوض چقدر آرامش بخش خواهد بود هنگامی که آنها به شما نگاه می کنند.



آزمایش کنید 



می توانید آزمایش کوچکی برای درک اهمیت نگاه کردن در چشمان طرف مقابل در هنگام ارتباط با شخص دیگر انجام دهید. ابتدا دقیقا و به طور مستقیم به کسی که با او حرف می زنید یا با شما صحبت می کند ، نگاه کنید . بعد به آرامی جهت نگاهتان را به جای دیگری تغییر دهید. لازم نیست زمان زیادی را صرف آن کنید . 

عکس العمل ، غالبا بسیار سریع خواهد بود؛ به طوری که طرف مقابل خیلی زود توجه اش را نسبت به شما از دست می دهد یا با برگشتن نگاه شما، او خیلی سریع حرفش را قطع خواهد کرد. این همیشه اتفاق می افتد.



آنچه شما برای جذب و شیفته کردن دیگران لازم دارید! 


در گفتگوی بعدی تان تلاش کنید بر همان لحظه متمرکز شوید. اگر می خواهید کسی را شیفته کنید باید از نظر ذهنی در آنجا حضور داشته باشید؛ چه یک دقیقه و چه یک ساعت.اگر با کسی صحبت می کنید این توانایی را در خود به وجود بیاورید تا بتوانید بر همان لحظات متمرکز شوید. اگر از نظر ذهنی آنجا نباشید نمی توانید کسی را شیفته خود کنید.



پیام دوم: چرخش نگاه 



هنگامی که شما در حال گوش کردن هستید، نگاه ماهرانه به چشمان طرف مقابل نیاز به یک مهارت کمکی نیز دارد تا این نگاه را طبیعی تر نشان بدهد و احتمال سنگینی نگاه شما به طرف مقابل را کاهش دهد و عمق درگیری شما را در آنچه گقته می شود به طرف مقابل نشان دهد. این مهارت کمکی چرخش نگاه شماست. 

چرخش نگاه به حرکت آرام میدان دید، تنها از یک چشم به چشم دیگر را گویند( به هنگام گوش کردن به حرف گوینده). چرخش نگاه به طرف مقابل می فهماند که چقدر فکر و احساس او درگیر سخنان او شده است.




شنیدن هوشمندانه در مقابل شنیدن تلفنی 



حتما تا به حال این را تجربه کرده اید که یک نفر به شما نگاه می کند و شاید 100 درصد در چشمان شما خیره شود اما شما می دانید که حواسش جای دیگری است. در حقیقت او تلفنی گوش می کند ؛ یعنی اصلا گوش نمی دهد، نگاهش بی حالت و خالی از دقت است و خیلی زود شک شما را تبدیل به یقین می کند که آنچه گفته اید یا می گویید اصلا برای او جالب نیست. آنچه این نگاه سرد را به وجود می آورد بی حرکتی چشمان است ؛ یعنی به نظر می رسد چشمان طرف در جایی قفل شده باشد و یا فقط به شما خیره شده باشد و هر چه بیشتر او در این حالت بماند احساس بد و حتی عصبانیت در شما بیشتر خواهد شد.




چشمانتان را حرکت بدهید 



اگر می خواهید دیگران بفهمند که شما به حرفشان گوش می دهید، چشمانتان باید حرکت کند درست مثل وقتی که تلویزیون نگاه می کنید. هر چه حرکت چشمانتان بیشتر باشد به نظر می رسد بیشتر توجه دارید و بر عکس با حرکت کم، توجه کم و بدون حرکات چشم بی توجهی کامل را به طرف مقابلتان نشان می دهید.


پیام سوم:تکان دادن سر به چپ و راست 



حرکاتی که شما به وسیله سر و بدنتان انجام می دهید ، تاثیر بسزایی را بر دیگران باقی می گذارد.اگر وقتی یک نفر با شما در مورد چیزی حرف می زند به آرامی و گاه گاه سرتان را تکان دهید تاثیر بیشتری به نگاه شما می دهد . به طوری که شما همه حواستان را به طور کامل متوجه گوینده کرده اید، اگر این کار را هنگامی که یک نفر برای شما حرف می زند انجام دهید او احساس خاص بودن خواهد کرد و شما بسیار باهوش و با توجه به نظر می رسید و این حرکت کوچک بدن، شما را بسیار شیفته کننده نشان می دهد. 

می توانید برای بهتر شنیدن ، سرتان را به طرف گوینده نیز بچرخانید. به این صورت کسی که با شما حرف می زند مستقیم به چشمانش نگاه کنید و نگاهتان را از یک چشم به یک چشم دیگر عوض کنید و سرتان را به پایین و بالا تکان دهید . در واقع از این طریق به گوینده این پیام را منتقل می کنید که من کاملا بر آنچه تو می گویی متمرکزم.


پیام چهارم: تکان دادن سر به نشانه تایید 



تکان دادن سر به نشانه تایید یکی از تکنیک های قدرتمند در گوش دادن و شیفته کردن دیگران است. بعضی از افراد به طور غریزی سرشان را برای تایید تکان می دهند و بعضی اصلا این کار را نمی توانند انجام بدهند. وقتی شما عکس العمل افرادی را که به کسی گوش می دهند ببینید، می توانید به ارزش تایید با سر پی ببرید. در حقیقت وقتی این کار وجود ندارد، انرژی و توانایی شنونده در شیفته کردن طرف مقابل به طور ناامید کننده ای از بین می رود. 

حرکات تاییدی سر کاملا نشان دهنده میزان توجه شما در هنگام گوش کردن و طرز فکر و احساس شما در مورد آنچه گفته می شود، می باشد. در کل سه نوع تایید با سر وجود دارد: 

تایید با حرکات آرام سر؛ به معنای این که من حرف شما را دنبال می کنم و در مورد آن فکر می کنم 

تایید با حرکات تند سر؛ شما راست می گویید و من موافقم 

تایید با حرکات خیلی تند سر؛ من با شما موافقم و آنچه می شنوم برایم جالب است

مطالب پیشنهادی

سرطان سینه و تمامی گفتنی های آن

نقش مردان در زمینه بهداشت باروری همسران
کاهش مرگ و میر زنان باردار با برنامه مادری ایمن
مادران شاغل و نگهداری کودکان

تمرینات ورزشی در دوران حاملگی و قبل از زایمان

حقایقی در باره ایدز و لزوم آموش جنسی

ایجاد رابطه بهتر زنان با همسر خود

وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


http://maktoobshop.com/



همه ما دوست داریم که زندگی زناشویی با گذشت زمان رونق خود را حفظ کند و هر روز بیشتر از روز قبل صمیمت و محبت همسر خود را شاهد و ناظر باشیم . اما این به شرط آن است که کمی در مورد روابط خود تجدید نظر کنیم و به کیفیت آن بیاندیشیم . بهتر است این حقیقت را فراموش نکنید از آنجا که این موضوع نقش حیاتی و پایه در کیفیت و بقای زندگی زناشویی شما دارد ، پس بهتر است قبل از رسیدن به نقطه بحرانی و ناامید کننده ، با دیدی باز به این مسئله نگاه کنید و صادق باشید . در ادامه بعضی از اشتباهات رایج بانوان در ارتباط زناشویی و نزدیکی با همسرانشان پرداخته می شود و راه حل و پیشنهاد مناسب ارائه می شود . امید است که بعد از خواندن مقاله و با کمی تأمل و همت شاهد تغییر و رضایت بزرگ در زندگی خود باشید.


 


1. چرا شما پیشگام نمی شوید :


چرا تصور می کنید که شما در ارتباط و نزدیکی با همسرانتان تنها نقش دوم و تابع را باید بازی کنید ؟


چرا تصور می کنید که اگر میلی وجود دارد تنها باید از طرف آنها بروز پیدا کند و شما پاسخ دهید ؟


بسیاری از مردان تصور می کنند که این پیشگامی همیشگی از طرف آنها به این معناست که همیشه شما میل کمتری در این زمینه دارید . همین امر به مرور زمان تردید آنها را برای نزدیک شدن به شما بیشتر می کند و متعاقب آن از دریافت بزرگترین هدیه عشق محروم خواهید شد. بهتر است این مرتبه شما نیز محبت و اشتیاق خود را با پیشگام شدن در این زمینه نشان دهید. هیچ گاه تصور نکنید که ممکن است طرد شوید و یا تقاضای شما رد شود. مطمئن باشید که همسر شما به قدر کافی غافلگیر و هیجان زده خواهد شد و بعلاوه خود شما تجربه ای جدید از این رابطه را لمس خواهید کرد که بی تردید جالب خواهد بود.


 


2. در مورد ظاهر خود نگران نباشید :


فکر کردن در مورد اینکه در طول فرآیند آمیزش و نزدیکی ممکن است چگونه به نظر برسید سبب می شود که از درک و دریافت لذت آن محروم شوید. به شما توصیه می کنم که هیچ گاه در این لحظه های ناب و غیر قابل بازگشت ، به چربی بد فرم شکم خود فکر نکنید و یا بابت آرایش صورت خود نگرانی به دل راه ندهید . فقط روی فعالیت خود متمرکز شوید و سعی کنید لذت باید و شاید را با تمام وجود دریافت کنید. همسران شما دوست دارند که در حین نزدیکی ، شما خود را کاملاً رها کنید. داشتن اشتیاق ، انرژی و علاقه و تفکر منعطف در این رابطه برای مردان از هر چیز دیگری ارزشمندتر است.


 


3. تصور نکنید که آمیزش و نزدیکی برای مردان امری ساده و سطحی و بی ثبات است :


برعکس برای بسیاری از مردان آمیزش و نزدیکی فعالیت بسیار مهمی به حساب می آید، پس ارزش آن را از نظر مردان کم تصور نکنید. در حقیقت بیش از 50 % زنان و 52% از مردان بعد از یک مرتبه نزدیکی و تجربه کردن آن به فکر دوام و بقای ارتباط خود خواهند بود. پس مطمئن باشید که مردان نیز افرادی رمانتیک خواهند بود. بهتر است تا اینجا دو اشتباه بسیار رایج را مرور کنیم. اینکه مردان اصلاً رمانتیک نیستند و این که زنان هیچ علاقه ای به آمیزش و نزدیکی ندارند.


 


4. تصور نکنید که همیشه مردان آماده و مشتاق آمیزش هستند :


مطمئناً بسیاری از پسران نوجوان در هر زمان آماده و مشتاق آمیزش هستند ولی مردان نه . فشار ناشی از مسائل زندگی نظیر کار ، خانواده و هزینه ها سبب می شود که میل و اشتیاق آنها در کل کاهش یابد. شاید این موضوع از نظر زنان باور نکردنی باشد و این عدم علاقه گه گاه به آمیزش را امری مختص خود می دانند و این اشتباه است. مشکل بزرگ در این رابطه زمانی اهمیت می یابد که زنان تصور می کنند عدم حوصله از جانب آنها برای آمیزش موقتی است و ربطی به علاقه آنها به مردانشان ندارد و آنها همچنان مردان خود را دوست دارند ولی اگر مردی در این رابطه اظهار بی حوصلگی کند سریعاً تعبیر به عدم علاقه وی می کنیم ، اینکه دیگر ما را دوست ندارد . در حالیکه او فقط در حال حاضر علاقه و حوصله ای برای آمیزش و نزدیکی ندارد .


 


5. چرا همسرانتان را راهنمایی نمی کنید :


بهتر است بدون رودربایستی و کاملاً صریح در مورد آنچه که در این رابطه دوست دارید و یا نه ، صحبت کنید. این بهترین راهی است که می توانیم به لذت و رضایت شاید و باید دست یابیم . هیچ مردی نمی تواند بدون راهنمایی همسر خود رضایت او را در این رابطه جلب کند . اجازه دهید که او بداند شما به چه چیز علاقه دارید . مردان خیلی دوست دارند که رضایت شما را شاهد باشند.


 


6. اگر به شما پیشنهاد تازه ای می دهند ناراحت نشوید :


بعد از مدتی که از ارتباط زن و مرد می گذرد این امری طبیعی است که برای ایجاد تنوع امری تازه پیشنهاد شود. این که مردان مایل به انجام کاری جدید هستند و یا تجربه ای تازه به این معنا نیست که آنها از شما و زندگی خود دیگر راضی نیستند. هرگز این پیشنهاد جدید را به خود ربط ندهید. در ثانی شما مجبور نیستید که هر آنچه که همسرتان پیشنهاد می کند ، بپذیرید. اگر این پیشنهاد تازه برای شما غیر معقول و غیر جالب و ناراحت کننده به نظر رسید خیلی راحت و صریح بگویید و او را متقاعد کنید . البته بهتر است کاملاً صمیمانه و از روی محبت احساس خود را بیان کنید و اگر این امر تازه تنها به دلیل تازگی برای شما چندان سهل نیست بیش از اندازه خود را درگیر آن نکنید. اجازه دهید بداند که شما به زمان بیشتری نیاز دارید.

مطالب پیشنهادی

سرطان سینه و تمامی گفتنی های آن

نقش مردان در زمینه بهداشت باروری همسران
کاهش مرگ و میر زنان باردار با برنامه مادری ایمن
مادران شاغل و نگهداری کودکان

تمرینات ورزشی در دوران حاملگی و قبل از زایمان

حقایقی در باره ایدز و لزوم آموش جنسی

چگونه شوهرمان را مجذوب کنیم ؟

وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


http://maktoobshop.com


همه ی خانم ها دوست دارند که بدانند چگونه می توانند همسرشان را تحت تاثیر قرار دهند ، محبت او را جلب کنند اما گاهی اوقات هرچه تلاش می کند نتیجه نمی گیرد یا برعکس رابطه شان را خراب تر می کند .


چگونه شوهرمان را مجذوب کنیم ؟

گاهی یک خانم با آن که با زحمات ها و گذشت و ایثار های فراوان در زندگی مشترک داشته اما، نه آن که همسرش به او نزدیک نشده بلکه نسبت به او سردتر شده است. در این حالت ضمن گیج شدن، از او ناامید شده و از همسرش طلاق عاطفی می گیرد! چرا این گونه شده است؟ چرا قلب همسرش را جذب نکرده، بلکه از دست داده است؟

پاسخ این پرسش ها یک کلمه است؛ به همسرش "احترام" نگذاشته است.

احترام گذاشتن قواعدی دارد که در این نوشتار به آن اشاره خواهیم کرد.

 

پذیرش بدون شرط شوهر

یک مرد نیاز دارد همان گونه که هست پذیرفته شود ، دقیقاً همان طوری که هست .این نوع پذیرش کامل ،او را متقاعد می کند که شما براستی اورا دوست دارید (زن کامل ، ص 50).

اگر می خواهید که ازدواج شما با کامیابی همراه باشد ، شما باید تصمیم بگیرید که شوهر تان را همان گونه که هست بپذیرید ، وبدانید که ارتباط بین شما بدون پذیرش ، بهبود نخواهد یافت. حق انتخاب وتصمیم گیری با شماست ، شما می توانید انتخاب کنید که با خشم وعصابنیت زندگی کنید ویا این که شوهرتان را بدان گونه هست پذیرا شوید (زن کامل ،ص 55).

پذیرش با تحمل همسر فرق دارد ، بردباری وتحمل به معنای پذیرش نیست ، تحمل شما فقط شوهرتان را وادار می کند که احساس نقص و ناشایستگی بکند . اومی تواند احساس کند که مورد قبول همسرش قرار نگرفته و قادر نیست که شما را کاملاً دوست بدارد.

پیامبر گرامی اسلام می فرمایند : هیچ مردى بعد از اسلام نفعى بالاتر از همسر مسلمان عایدش نشد که چون به او بنگرد مسرور گردد، و چون به او فرمانى دهد اطاعت نماید، و در نبود شوهر مال او و ناموس خود را حفظ نماید. ( من‏لایحضره‏الفقیه ج : 3 ص : 390)

 

خط قرمز هادر گفتار

اولین نکته ای که در گفتار  تأثیر فراوانی در روان شوهرتان دارد و  موجب افزایش علاقه شوهرتان به شما خواهد شد ، «تحسین کردن شوهر» است ، این تحسین مهم ترین نیاز روحی یک مرد است.

واژه « احترام» بنابر تعریف فرهنگ لغت ، به معنای : حرمت ، تکریم ، ارج نهادن ، ستایش و تمجید است . به عنوان یک زن ، شما آرزو دارید که مورد عشق وعلاقه همسرتان باشید ، درست می گویم ؟ اما شوهر شما هم به عنوان یک مرد ، آرزو دارد که شما وی را تحسین کنید زیرا نخستین نیاز اوست(زن کامل ،ص 61) . هر زنی می تواند نکات مثبت همسرش را بیابد ، آن را تمجید کند ، نقاط ضعف اورا از زاویه مثبت به آن نگاه کند وشوهرش را تمجید نماید .

زن می تواند با جملات تمجید آور که در نهایت لطف ومحبت تنظیم شده باشد ،شخصیت واحساس شوهرش را کاملاًعوض کند و واقعاً از او مردی با لیاقت و با کفایت بسازد

احترام در رفتار

یکی از نمادهای احترام و توجه رفتاری ، استقبال ،بدرقه از شوهر است و نشانه ی دیگر عذر خواهی کردن و قبول عذر است هنگامی که مشکلی بین آنها ایجاد می شود.

 

 رفع عیب و اشتباهات

بزرگی می گوید : با دیگران طوری رفتار کنید که انگار در همان حدی که باید باشند ،هستند .به آن ها کمک کنید تا به آنچه می توانند ولیاقتش را دارند تبدیل شوند (اسماعیل بیگی ،ص،282).

خانم مارگارت کالکین چه زیبا این حقیقت را بیان کرده است :

زن می تواند با جملات تمجید آور که در نهایت لطف ومحبت تنظیم شده باشد ،شخصیت واحساس شوهرش را کاملاًعوض کند و واقعاً از او مردی با لیاقت وبا کفایت بسازد (کارنگی ،ص59).

بسیاری از زنان مشتاقند که همسران خود را تغییر دهند و آنها را جذب کنند ،ولی عموماًبه گونه ای رفتار می کنند که نتیجه معکوس می دهد ،وگاهی منجر به جدایی وطلاق می شود ؛علت عمده آن این است که آنها روشی درست اعمال نمی کنند ،بلکه از روش های نق زدن وایراد گرفتن ودستور دادن و...... که تمامی این روش هاموجب دوری از همسرانشان می شود ؛پس چه باید کرد ؟

چگونه شوهرمان را مجذوب کنیم ؟

لطفاً برای سه ماه با شوهر خود رفتارهای زیر را انجام دهید  واگر مثبت و سازنده بود (که حتماً خواهد بود ) به دیگران هم سفارش کنید که تجربه شما را عمل کنند تا انشا الله شاهد زندگانی شاد وخرم خود ودیگران باشیم:

* شوهرخود را هرآنگونه که هست ، بپذیرید .

* از او به هیچ عنوان ایراد نگیرید (حتی زمانی که کارش ایراد دارد ).

* با جملات وکلماتی محبت آمیز او را تشویق کنید .

همواره او را تأیید کنید به گونه ای که او تصور کنند بهترین شوهر دنیا است !!

* قبل از آمدن از سر کار آماده استقبال از او باشید وبا روی باز وخندان به اسقبالش بروید وبا جملات عاطفی ورود اورا به خانه خوش آمد بگویید .

* موقع سر کار رفتن با کلماتی مثبت وعاطفی اورا بدرقه کنید .(در صورت امکان با آغوشی گرم اورا بدرقه نمایید )

پیش دیگران از او تعریف کنید وشایستگی های اورا به رخ دیگران بکشید .

* در کارهای اداری ویا بازار او را تشویق کنید ،ودر مشکلات او را روحیه بدهید .

* از همه مهمتر همیشه تصمیم گیری نهایی را به او واگذار کنید ،واگر نظری دارید به صورت پیشنهاد مطرح نمایید ولی بگذارید او تصمیم بگیرد ،واگر غیر از نظر شما تصمیم گرفت ،تسلیم نظر او باشید.

 

این جمله را در ذهن خود تابلو کنید

شوهرم مدیر و رئیس و مورد تکریم و احترام همه اعضای خانه است.

مطالب پیشنهادی

سرطان سینه و تمامی گفتنی های آن

نقش مردان در زمینه بهداشت باروری همسران
کاهش مرگ و میر زنان باردار با برنامه مادری ایمن
مادران شاغل و نگهداری کودکان

تمرینات ورزشی در دوران حاملگی و قبل از زایمان

حقایقی در باره ایدز و لزوم آموش جنسی

چگونه به شوهرم محبت کنم؟

وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


http://maktoobshop.com

محبت به شوهر

 

محبت به شوهر

همان‌طور که گفتیم، زن نیز باید علاقه خود را به شوهرش ابراز کند. اولین راه ابراز محبت با زبان و گفتار است. خانم محترم، چه مانع دارد گاه گاه به شوهرت بگویی: «عزیزم واقعاً تو را دوست دارم». اگر در بیرون خانه است به او تلفن بزن و حالش را بپرس؛ اگر از موقع معمول دیرتر به خانه آمد، اظهار کن: «خیلی منتظرت بودم تا بیای، از دیرآمدنت دلتنگ شدم؛» اگر از سفر آمده به او بگو: «خوب شد آمدی دلم برایت تنگ شده بود.» در ادامه، چند راه دیگر ابراز علاقه زن به شوهرش را ذکر می‌کنیم.

 


1. با شوهرتان سازگار باشید
برخورد بین دو انسان ـ‌زن و شوهر‌ـ که دارای دیدگاه‌های متفاوت هستند باعث پیدایش بیشتر مشکلات زندگی می‌شود. این دیدگاه‌ها اگر به‌طور اتفاقی با یکدیگر همسو باشند، موجب بروز مشکلات خیلی اندک و گذرا خواهد بود در غیر این صورت، این اتفاق دیدگاه‌ها باعث ایجاد برخورد می‌شود.
برای مثال، شما مایلید به دانشگاه بروید و به تحصیل ادامه دهید، اما شوهرتان می‌خواهد شما در خانه بنشینید و به خانه‌داری و رسیدگی به همسر و فرزندان بپردازید. یا در مورد دیگر، شوهر شما پس از کار روزانه، عصر هنگام به خانه می‌آید تا شبی آرام را در خانه بگذراند، اما شما که تمام روز را در خانه به سر برده‌اید مایلید برای گردش یا مهمانی از خانه خارج شوید. در اینجاست که یک برخورد بین زن و شوهر پدید می‌آید و هر یک با دلایلی که برای خودش قانع کننده است، خواسته خود را فریاد می‌زند.

 


تمام زوج‌ها این مسائل را دارند. برای رفع اختلافاتی که میان زن و شوهر پیش می‌آید چه باید کرد؟


ناگزیر باید یکی از آن ‌دو از خواسته خود بگذرد. به نظر بسیاری از روان‌شناسان و مشاوران خانواده، در این‌گونه موارد لازم است زن کوتاه بیاید و از شوهر خود اطاعت کند. زن باید خود را با زندگی شوهرش سازگار کند. اسلام نیز این نظر را مورد تأیید قرار می‌دهد. پیامبر اکرم(ص) فرمودند: «یا معاشر النساء... و أطعن أزواجکنَ؛[1] ای بانوان... از شوهرانتان اطاعت کنید.»
مرد و زن هر چند از لحاظ انسان بودن یکسان هستند، اما از حیث وظیفه و کارکرد با یکدیگر تفاوت دارند. خداوند بر اساس ویژگی‌های جسمی و روحی مرد و زن، مقرر داشت که مرد، رئیس خانواده و زنش معاون او باشد. هر سازمانی یک رئیس دارد و واحد خانواده نیز از این قائده مستثنی نیست.
وقتی به شوهرتان این امکان را می‌دهید که رئیس خانواده باشد، کار درستی انجام می‌دهید که به صلاح خود شما خواهد بود. ممکن است بپرسید آیا این روش، یعنی اطاعت از شوهر و وفق دادن خود با او، یک زن را بردة شوهرش نمی‌کند؟!


یک زن شایسته، یک برده نیست؛ او بزرگوارانه تصمیم می‌گیرد که خود را با زندگی شوهرش سازگار کند، هر چند گاهی اوقات ممکن است این کار بسیار سخت باشد. مرد نیز باید برای سپاس‌گزاری از همسرش، فداکاری او را جبران و خواسته‌هایش را برآورده ‌کند.
مرد هنگامی عاشق همسرش می‌شود که زن، تمام زندگی‌اش را وقف شوهرش کند و به او احترام بگذارد و دوستش بدارد و خود را آمادة خدمت‌گزاری او کند. در این وضعیت است که زن به راستی در چشم شوهرش زیبا می‌شود و به صورت گوهری گران‌بها در می‌آید که شوهرش حاضر نیست او را با هیچ ثروتی عوض کند.

 

محبت به شوهر


2. به شوهرتان احترام بگذارید
هر انسانی به شخصیت خویش علاقه‌مند است و از خدشه‌دار شدن آن می‌رنجد. رعایت نکردن این امر مهم، باعث بریدن رشته محبت و ایجاد فاصله میان افراد می‌شود. حفظ حرمت و شخصیت دیگران در گرو احترامی است که در برخوردها از انسان نمایان می‌شود. رعایت این مسأله به‌ ویژه از سوی کسانی که با هم انس و الفتی دارند، باعث استحکام دوستی و گرمی روابط آنان خواهد شد. زن و شوهر به دلیل ارتباط بسیار نزدیکی که با هم دارند، بیش از همه موظف به رعایت احترام متقابل و حراست از شأن و منزلت یکدیگر هستند.


در این راستا، احترام گذاشتن به مرد یکی از مهم‌ترین راه‌های ابراز محبت به او از سوی همسرش است. وقتی زن، هنگام ورود شوهر به منزل، با لبی خندان و چهره‌ای گشاده به استقبال همسرش می‌رود، به او سلام می‌کند، به او خوش آمد می‌گوید، از او پذیرایی می‌کند، مؤدبانه کنار او می‌نشیند، به صحبت‌هایش گوش می‌دهد، مهم‌ترین کارها را در جلب محبت و رضایت شوهرش انجام داده است.


پیامبر اکرم(ص) فرمودند: «حق الرجل علی المراة إنارة ‌السراج و إصلاح الطعام و أن تستقبله عند باب بیتها فترحب؛[2] حق مرد بر زن آن است که چراغ خانه را روشن کند، غذا را آماده کند و هنگام ورود مرد به خانه، تا جلوی در، به استقبال او برود و به او خوش‌آمد بگوید.»

 

محبت به شوهر

 

 

3. به شوهرتان توجه کنید
مردها نیازمند آنند که از سوی همسرشان مورد توجه قرار گیرند. می‌خواهند همسرشان آنان را در مقایسه با دیگران، به‌خصوص فرزندان، در اولویت قرار دهند و آن‌ها را مهم‌ترین شخص زندگی خود بدانند. مردها می‌خواهند همسرشان به خواسته‌ها و نیازهای آنان توجه کنند؛ اگر خسته‌اند اسباب استراحت آنان را فراهم کنند، اگر گرسنه یا تشنه‌اند نیازشان را برطرف کنند و اگر بیمارند و نیاز به مراقبت دارند، از آنان مراقبت و پرستاری کنند.
یکی از مهم‌ترین کارهایی که زن می‌تواند برای شوهرش انجام دهد این است که به او فرصت دهد با او درد دل کند و مسائلی را که قادر نیست با کسی در میان بگذارد، به او بگوید. زن‌هایی که به این وظیفه عمل می‌کنند باعث موازنه و تقویت احساس تعادل روحی در مرد و خوشبختی و کامیابی در ازدواج هستند. گوش دادن به درد دل و حرف‌های شوهر، بدون آنکه اظهار نظر یا اندرزی به او داده شود، روشی است برای محبت کردن به مرد؛ که موجبات محبوبیت زن را نیز فراهم می‌آورد.

 

محبت به شوهر

 

4. شوهرتان را همان‌گونه که هست بپذیرید
یک مرد نیاز دارد همان‌گونه که هست، پذیرفته شود؛ دقیقاً همان‌طوری که هست (با همة عادات خوب یا بدی که دارد). این نوع پذیرش کامل و همه جانبه، وی را متقاعد می‌کند که شما به راستی او را دوست دارید. همسر شما نیاز دارد که احساس کند از اهمیت برخوردار است، دوستش می‌دارند و وی را می‌پذیرند. اگر شما ویژگی‌های فردی او را نپذیرید پس چه کسی باید پذیرای آن‌ها شود؟


یک زن شایسته، به علائق خاص شوهرش توجه می‌کند؛ خواه این علاقه‌ها یک غذای خاص، روابط جنسی، یا کوهنوردی با دوستان باشد. یک زن کامل، به شوهرش امکان می‌دهد که از پذیرشی بی‌قید و شرط برخوردار شود. بنابراین:
الف. هیچ‌گاه غر نزنید. مرتب اشکال گرفتن از کارهای شوهر و غر زدن برای چیزهای بی‌اهمیت فقط او را از محیط خانه بیزار می‌کند. تأثیر غر زدن، درست برعکس پذیرش وضعیت شوهر است.


ب. هرگز او را با مرد دیگری مقایسه نکنید. مردهای دیگر را به رخ شوهرتان نکشید. این کار به او احساس ناشایستگی می‌دهد و اعتماد به نفس را از او می‌گیرد. هر مردی دوست دارد بابت توانایی‌ها و محاسنش از سوی همسر مورد تحسین قرار گیرد. به او اجازه دهید همان مرد شایسته‌ای باشد که هست. بدانید اگر به هر کسی آزادی بدهید که خودش باشد، او بهترین فرد خواهد شد.

 

محبت به شوهر

 

5. شوهرتان را تحسین کنید
به عنوان یک زن، شما آرزو دارید که مورد عشق و علاقه همسرتان باشید. در مقابل، شوهر شما هم به عنوان یک مرد آرزو دارد که شما وی را تحسین کنید. این نخستین نیاز او در خانه است. شما همان شخصی هستید که شوهرتان نیاز داردکه احساس کند در نظر شما فرد خاصی است و جایگاه ویژه‌ای دارد. او با شما ازدواج کرد زیرا فکر می‌کرد که شما بهترین همسر دنیا هستید. در مقابل، او به حمایت و تحسین شما نیاز دارد. او برای آنکه همیشه با شور و نشاط باشد به تحسین‌تان نیاز دارد وگرنه به خانواده‌اش بی‌رغبت می‌شود.


از همین حالا تصمیم بگیرید که وجود شوهر خود را در منزل جدی بگیرید و محبت به شوهر را در برنامه رفتاری قرار دهید.. هنگامی که صحبت می‌کند تحسینش کنید. به چیزی که می‌گوید توجه کنید. اجازه دهید که احساس کند شما خیلی به او اهمیت می‌دهید. به صفات تحسین برانگیز او توجه کنید. همة مردها صفات قابل‌تحسینی دارند. از شوهرتان که عادت دارد با کلمات شیرین خود، دل شما را شاد کرده، به وجدتان آورد، تعریف و تمجید کنید. ممکن است شوهر شما اندام خود را دوست داشته باشد. او از شما می‌خواهد که جسمش را دوست بدارید و تحسین کنید. تنها راهی که برای این کار وجود دارد این است که به او بگویید اندام هیکلش را دوست دارید. همچنین می‌توانید از هوش و عقل و درایتش، از اخلاق خوبش، از وقت‌شناس بودنش و... تعریف و تمجید کنید.


منظور از این سخنان این نیست که شما برای اینکه در شوهرتان یک احساس غرور و شخصیت پدید آورید، به دروغ و نیرنگ متوسل شوید. همة افراد، تفاوت میان تحسین و تملّق را درک می‌کنند. بلکه منظور این است که شوهرتان نیاز عمیقی به تحسین واقعی دارد. درصدد یافتن تحسین‌های تازه برآیید. نقاط قوتی را که شوهرتان دارد و شاید خودش هم به دارا بودن آن صفات توجه ندارد، پیدا کنید و او را به خاطر داشتن آن‌ها تحسین کنید.

 

محبت به شوهر

 

6. خود را برای شوهرتان بیارایید
یکی از نیازهای اساسی شوهر شما این است که از نظر جسمانی برای او جذاب باشید. او عاشق اندام شماست. سر و وضع آراسته، همان چیزی است که شوهرتان از شما می‌خواهد. او می‌خواهد وقتی به خانه می‌آید همسرش با تمام لطافت‌های زنانگی منتظر او باشد


منبع : دلگرم

مطالب پیشنهادی

سرطان سینه و تمامی گفتنی های آن

نقش مردان در زمینه بهداشت باروری همسران
کاهش مرگ و میر زنان باردار با برنامه مادری ایمن
مادران شاغل و نگهداری کودکان

تمرینات ورزشی در دوران حاملگی و قبل از زایمان

حقایقی در باره ایدز و لزوم آموش جنسی

چگونه قلب همسرم را از عشق سیراب کنم؟


وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


http://maktoobshop.com

توصیه ای به آقایان !اینکه چگونه قلب همسرخود را از عشق سیراب سازند.



رژیمی ابداع کرده ام به نام «رژیم عشق»!و آن را بدین منظور طراحی کرده ام تا روش ساده ای باشد برای اینکه قلب نامزد/همسر خود را از عشق و محبت سیراب کنید و بتوانید بیرون از اتاق خواب نیز معشوقی مطلوب باشید. این روش ساده، عملی و لذت بخش می تواند تفاوتهای بزرگی را در ازدواج شما ایجاد کند.



هنگامی که دانش تغذیه را مطالعه می کنید درمی یابید که غذاها شامل چند گروه اصلی هستند:سبزیجات، غلات، پروتئین ها و لبنیات. در ضمن حایز کمال اهمیت است که هر روز حتماً یک عضو متعلق به هریک از این گروه های اصلی را در برنامه ی غذایی خود داشته باشید. خب، نیازهای احساسی و عاطفی انسان نیز دقیقاً به همین صورت هستند.تغذیه ی قلب نامزد/همسرتان و سیراب ساختن او به این معناست که حتماً هر روز مقادیری از هریک از نیازهای پایه و اساسی او را تأمین کنید. این نیازهای پایه شامل سه گروه اند: توجه، محبت و قدردانی.این سه جزء اصلی و حیاتی، فرمول اصلی اکسیرعشق را تشکیل می دهند که در واقع سیراب کننده دل و جان نامزد/همسر شما یا به عبارتی غذای روح اوست. بدین ترتیب باید به معشوق خود توجه کنید، به او محبت نشان دهید و مراتب تشکر و قدردانی خود را از او اعلام کنید.


 


سه عنصر سازنده ی اکسیر عشق

01 توجه

02 محبت

03 تشکر و قدردانی



چنانچه از شما بپرسند که به چند وعده غذا در روز نیاز دارید احتمالاً پاسخ خواهید داد:سه وعده اصلی به انضمام چندین میان وعده ی کوچک و سبک. در اینجا از شما می خواهم که برای غذا دادن به روح زن زندگی خود، همین تعداد وعده ها و میان وعده ها را با رعایت فرمول های ارائه شده در زیر تکرار کنید:



وعده های اصلی: نامزد/همسر شما به سه وعده ی اصلی از اکسیر عشق در طول روز نیازمند است. اما اکسیر عشق چیست؟ اکسیر عشق تشکیل شده است از سه مورد لیست غذایی صفحه ی پیش باید روزی سه بار، هر بار به میزان سه دقیقه یک، دو یا سه عنصر سازنده ی اکسیر عشق را به نامزد/همسر خود بخورانید!توجه، محبت، قدردانی. من این فرمول را به 3×3 می نامم. بدین معنا که روزی سه بار هر بار به مدت سه دقیقه. می توانید آن را سه دقیقه ی صمیمیت و نزدیکی نیز بنامید.زمان وعده ها را نیز می توانید صبح پیش از آنکه از بستر خارج شوید، ظهر، و سرانجام شب پس از آنکه بچه ها به خواب رفتند، در نظر بگیرید: سه دقیقه صبح هنگامی که با هم بیدار می شوید، سه دقیقه ظهر تلفنی هنگامی که در محل کار خود هستید و سه دقیقه شب پیش از خواب.اینها وعده های اصلی هستند. درست مانند صبحانه، ناهار و شام.



میان وعده ها: حتی با اینکه سه وعده در روز غذا می خورید، اما با این حال، گهگاهی نیز نیاز دارید تنقلات یا خوراکی های سبک دیگری را نیز مصرف کنید. اینطور نیست؟ به هر طرز مشابهی نظیر همین فرمول را باید در رژیم عشق نیز رعایت کنید. بدین معنا که علاوه بر فرمول 3×3 باید چند میان وعده ی کوچک و سبک را نیز به دل و جان همسر خود بخورانید.


 


 


اما میان وعده چیست؟

*بوسه ای کوچک از گونه های همسرتان هنگامی که از کنار او عبور می کنید.

*یک تلفن کوتاه که فقط بگویید:«دوستت دارم»

*تعریف، تمجید یا تحسینی کوچک.برای نمونه: «خیلی خوشگل شدی.»امروز چقدر زیبا به نظر می رسی»

*نگاه یا لبخندی محبت آمیز که حاوی تمام عشق تان باشد.

*یک پیغام یا یادداشت کوتاه و مختصر که بر روی تلفن همراه یا کیف پول او می گذارید.

حال که اصول کلی و اصلی رژیم عشق را آموختید، وقت آن رسیده است تا در باره ی سه عنصر سازنده ی اکسیرعشق، توجه، محبت و قدردانی، اندکی صحبت کنیم.


 


01 توجه

یکی از رایج ترین اشتباهاتی که در تشنه نگه داشتن نامزد/همسرمان مرتکب می شویم آن است که به او توجه کافی نشان نمی دهیم.توجه کردن به نامزد/همسرتان یکی از مؤثرترین روش های سیراب سازی قلب زن زندگی شما و تولید احساس محبوبیت در اوست و همانگونه که دیدید نیز اولین عنصر اصلی سازنده ی اکسیر عشق است.



توجه کردن به معنای 100 درصد حضور داشتن شماست در لحظه ی اکنون، آن هم در کنارنامزد/همسرتان. ممکن است بگویید:«خب، من که همیشه این کار را می کنم.ما اوقات زیادی را با هم می گذرانیم، اما حقیقت آن است که با هم بودن و در کنار همسرتان بودن لزوماً به این معنا نیست که توجه خود را تمام و کمال به او داده اید. ممکن است سرگرم صحبت با او باشید اما در عین حال با گربه تان بازی کنید. ممکن است کنار او نشسته باشید اما مشغول تماشای برنامه ی مورد علاقه تان از تلویزیون باشید. این ها توجه کردن نیستند.مطمئناً نامزد/همسرتان نیز آن را احساس خواهد کرد. شاید بتوان این قبیل توجهات را یک میان وعده در نظر گرفت اما مطمئناً وعده ی اصلی نخواهد بود.



توجه کردن به نامزد/همسرتان به این معناست که تمام کمال و با تمامی وجود خود در کنارش و با او باشید، مشغول هیچ کار دیگری نباشید.تلویزیون تماشا نکنید، مشغول باز کردن صندوق پستی کامپیوتری خود نباشید. مشغول ور رفتن با کامپیوتر خود نباشید، و تمامی توجه خودتان را فقط صرف او کنید.چگونه؟ به چشمان او نگاه کنید. حالش را از او بپرسید. شنونده ی خوبی باشید و او را به خود نزدیک کنید. این توجهات قلب او را چنان سیراب خواهند کرد که تصور آن را هم نمی توانید بکنید. توجه شما آن هم به این طریق به نامزد/همسرتان، به اومی گوید که برای شما مهم است و شما برای او ارزش قائل اید. گویی برای مدت سه دقیقه آن هم سه بار در روز. او تنها چیزی است که در کل این دنیا برایتان مهم است. هرگاه دربست و تمام و کمال توجه می کنید، لحظات گرانقدر و ارزشمند صمیمیت می توانند ایجاد شوند. اینگونه توجه کردن از بهترین اشکال «پیش نوازش» محسوب می شود.


 


02 محبت

در مطالعات و تحقیقاتی که ظرف پنج سال گذشته از هزاران هزار زن به عمل آمده است از آنها پرسیده شده که آیا دوست دارند تماس جنسی و «دخول» را با شوهرشان تجربه کنند یا اینکه صرفاً فقط او را در آغوش بگیرند.حدود 80 درصد از زنان پاسخ داده بودند که دوست دارند فقط ناز و نوازش شده و درآغوش گرفته شوند بدون اینکه دخول جنسی ای در کار باشد. این در حالی است که مردها همگی از این آمار و ارقام متعجب و حیران مانده بودند.اما این نتایج برای زن ها چندان هم تعجب آور نبود. به طوری که همگی آن را خوب درک می کردند.به زبان ساده: اغلب زن ها، بیشتر تشنه ی محبت جسمانی، اما غیر جنسی از جانب شوهرشان هستند.



محبت دومین عنصر اصلی سازنده ی اکسیر عشق است. محبت یعنی که روزی سه بار، هر بار به مدت سه دقیقه به لحاظ جسمانی با همسر خود ارتباط برقرار کنید.دستش را بگیرید، او را به خود نزدیک کنید، او را ببوسید، موهایش را نوازش کنید، و از نظر جسمانی و فیزیکی با او صمیمی بشوید. هرگاه به همسرتان محبت جسمانی می کنید، انرژی های خود را در بعدی فیزیکی و جمسانی به یکدیگر مرتبط کرده جریان واحدی را بین قلب های خود برقرار می سازید.تحقیقات انجام شده در پرورشگاه ها و یافته های آنان در رابطه با قدرت التیام بخش محبت و نوازش جسمانی را به یاد دارید؟ هرگاه به همسر خود محبت جسمانی می کنید قلب او را عمیقاً سیراب می سازید.



چرا برخی از مردها با محبت کردن مشکل دارند؟ این قبیل مردها که به سختی می توانند به لحاظ جسمانی و فیزیکی به همسرشان محبت نشان دهند چیزی در خود دارند که من آن را سندرم «یا هیچ یا همه چیز» می نامم.این باوری است که می گوید:«چنانچه امکان آن را نداشته باشم که تمام و کمال انجامش دهم پس اصلاً انجامش نمی دهم!» و در ضمن برخواسته از این باور غلط و سوءتفاهم است که تمامی احساسات جنسی باید به «ارگاسم یا همان اوج لذت جنسی یا به عبارتی به انزال ختم شوند. ذهنیت بسیاری از مردها این است که چنانچه به لحاظ جنسی تحریک شوند، باید فوراً دست به کار شده ارتباط جنسی «دخول» برقرار کنند. لذا چنانچه امکان کافی برای به اتمام بردن آن را نداشته باشند اجازه نمی دهند حتی تحریک شوند.زیرا احساس می کنند این کار تلف کردن یا به هدر دادن انرژی شان است.

برای نمونه،زن و شوهری در کنار هم خوابیده اند. صبح که زن بیدار می شود نزدیک می آید تا شوهرش را در آغوش بگیرد. مرد احساس می کند که می خواهد تحریک شود ناگهان به یاد می آورد که تا پنج دقیقه ی دیگر باید برای رفتن به سر کار حاضر شود و گرنه دیرش خواهد شد. از این رو همسرش را پس می زند و می گوید: «الآن نه عزیزم. باید بلند شوم.» زن احساس طردشدگی و عدم محبوبیت می کند و می رنجد و نمی تواند بفهمد که چرا شوهرش تا این حد نسبت به او سرد و بی محبت است. اما مرد احساس نمی کند که مرتکب اشتباهی شده باشد.بعداً همان شب که مرد حال و حوصله و نیز وقت ارتباط جنسی را دارد، زن سرد، بی علاقه و بی تفاوت است و این بار این مرد است که نمی تواند بفهمد چرا.



آنچه در اینجا اتفاق می افتد سندرم «یا هیچ یا همه چیز» است. مرد احساس می کند وقت آن را ندارد که همه چیز را خوب اجرا کند و سنگ تمام بگذارد.از این رو هیچ کاری نمی کند و حتی از یک بوسه یا نزدیک شدن ساده نیز سر باز می زند. چرا که احساس می کند منجر به همه چیز [دخول] نخواهد شد. اما مردان عزیز، توجه داشته باشید که محبت جسمانی همیشه نباید به مقصد خاصی بیانجامد. بلکه به خودی خود تجربه ای است از صمیمیت. به علاوه این وعده و میان وعده های عشق تأثیرات مثبت و بسزایی بر روی زندگی جنسی شما نیز خواهد گذاشت. چنانچه به یاد داشته باشید، همان گونه که در مبحث مربوط به حساب جنسی و عاطفی نیز گفتیم هر بار که به لحاظ جسمانی نسبت به همسرتان از خود محبتی نشان می دهید در واقع مقادیری را به حساب مشترک خود با همسرتان واریز کرده اید. این کار چه تأثیری بر روابط جنسی شما خواهد گذاشت؟ همانگونه که بعداً نیز خواهیم دید هرچه موجودی حساب عشق و صمیمیت زنی بالاتر باشد، بیشتر به لحاظ جنسی تحریک می شود و تمایل بیشتری به همبسترشدن با شما خواهد داشت.


 


03 تشکر و قدردانی

«می دانم دوستم دارد اما هیچوقت از من تشکر و قدردانی نمی کند.» این گله و شکایتی است که زن ها همیشه از نامزد/شوهرشان دارند و علت آن نیز این است که بیشتر زن ها تشنه ی تشکر و قدردانی از مرد زندگی شان هستند. هنگامی که مردها این شکایت زن ها را می شنوند گیج می شوند:«چگونه می تواند بگوید که من از او قدردانی نمی کنم؟ من سخت مشغول کار هستم تا زندگی او و بچه ها را تأمین کنم؛ نسبت به او وفادارم. برای او زیرزمین خانه را مجدداً بازسازی و تعمیر کردم.من همه کار می کنم تا قدردانی خود را نسبت به او نشان دهم.»



مردان عزیز:آنچه شما از آن صحبت می کنید تشکر و قدردانی از زن ها به وسیله ی کارهایی است که انجام می دهید. اما آنچه قلب زن ها به راستی به آن نیاز دارد، شنیدن تشکر و قدردانی شما در قالب الفاظ و عبارات است.



بیشتر زن ها به مراتب حراف تر و خوش صحبت تر از مردها هستند. بیشتر اوقات چیزها برای ما زن ها خیلی واقعی نیستند مگر اینکه به زبان آورده شوند.دانستن اینکه شما از ما قدردانی می کنید، همیشه کافی نیست.ما نیاز داریم آن را از زبان شما بشنویم.ما به کلمات و گفتار شما احتیاج داریم. ابراز کلمات عاشقانه و نیز تعریف و تحسین کلامی و گفتاری شما همانند جواهرات برای ما ارزشمند و گرانقدر هستند.ما آنها را جمع می کنیم و گرامی می داریم. آنها موجب می شوند احساس ارزشمند بودن و غنی بودن کنیم.آنها به ما احساس خوشبختی و رضایت می دهند.


 


چگونه باید تشکر و قدردانی خود را ابراز کنیم؟



*به ما بگویید از چه چیز ما خوش تان می آید.

*به ما بگویید کدامیک از کارهایی را که برای شما و خانواده مان انجام می دهیم دوست دارید و برای آن از ما متشکر هستید.

*برای ما بگویید که چه چیزی از ما را تحسین می کنید و به آن افتخار می کنید.

*به ما بگویید برای نقشی که در زندگی شما ایفا می کنیم از ما قدردانی می کنید.

*به ما بگویید که به واسطه چه چیز ما احساس غرور می کنید.



بیشتر مردها احساس می کنند که از نامزدشان تشکر و قدردانی لازم را به عمل آورده اند (حتی تشکر و قدردانی کلامی)اما آنچه متوجه آن نیستند این است که ممکن است از چیزهایی که به راستی برای نامزد/همسرشان مهم است قدردانی نکرده باشند.در مصاحبه ها و تحقیقاتی که پیش از نگارش این مقاله انجام دادم تمامی زن ها به ویژه نیاز داشتند که مرد زندگی شان برای نگهداری و بزرگ کردن بچه ها و انجام دادن کارهای خانه از آنها تشکر و قدردانی کنند. بسیاری از زن ها گفته بودند که نیاز دارند شوهرشان صرفاً برای آنکه مادرهای بسیار خوبی هستند یا از خانه به خوبی مراقبت و نگهداری می کنند یا پیراهن های شوهرشان را همیشه شسته شده و اتو شده نگه می دارند یا غذاهای مورد علاقه ی او را تهیه می کنند از آنها متشکر و ممنون باشند.مادران شاغل به ویژه نیاز داشتند که شوهرانشان از آنها برای مراقبت از بچه ها و انجام کارهای خانه و درعین حال داشتن یک شغل نیمه وقت یا تمام وقت تشکر و قدردانی کنند.به یاد دارم زنی یکبار برای من نوشت:«نیاز دارم شوهرم به من بگوید که مادری خوب و زنی فوق العاده هستم . دوست دارم به این دلیل که پس از روزی نه یا ده ساعت کار باز هم در خانه آشپزی می کنم و غذای مورد علاقه ی او را برای شام درست می کنم از من قدردانی کند. دوست دارم به این دلیل که در کنار این همه مشغله به امور جزئی خانه مثل کوتاه کردن چمن ها، بردن ماشین به مکانیکی و دخترمان به دکتر نیز توجه و رسیدگی می کنم از من تشکر کند.»



به تجربه دریافته ام که واقعیت این نیست که مردها برای انجام این کارها از نامزد/همسرشان متشکر و ممنون نیستند.بلکه داستان از این قرار است که زن ها چنان در انجام امور متفرقه و جانبی بویژه انجام چند کار به طور همزمان مهارت دارند که این کارها برایشان بسیار ساده و به طور خودکار صورت می گیرد. لذا مردها نیز این حالت ما را مشاهده می کنند و آن را بسیار ساده و بدیهی می پندارند و تصور می کنند که اصلاً برای انجام این همه کار تلاشی صرف نکرده یا متحمل زحمتی نیز نشده ایم.مردان عزیز: ممکن است که ظاهراً ساده به نظر برسد اما در واقع چنین نیست.نمی توانید تصور کنید شنیدن عبارات یا جملاتی نظیر:عزیزم، برای شما متشکرم» یا: «امروز صبح برای شرکت در مراسم مذهبی چه لباس های زیبایی بر تن بچه ها پوشاندی»واقعاً از تو متشکرم. چقدر ما را خوشحال کرده قلب مان را از عشق و محبت سیراب می کند.


 


تنقلات پیش از خواب: تشکر و قدردانی

وعده های اصلی و میان وعده های رژیم عشق را به یاد دارید؟ حال وعده ی آخری را نیز پیش از خواب به آن اضافه می کنیم و آن را:«تنقلات پیش از خواب»می نامیم:روشی ساده و در عین حال بسیار نیرومند که قلب همسرتان را با تشکر و قدردانی تغذیه کنید.نحوه ی انجام آن نیز بدین صورت است که تشکر و قدردانی خود را از کاری که همسرتان در همان روز انجام داده است پیش از خواب هنگامی که به بستر می روید به او اعلام می کنید:

«متشکرم که بچه ها را نگه داشتی تا من بتوانم به سالن ورزش بروم.»

«متشکرم که شام مورد علاقه ی من را درست کردی.»

«متشکرم که شانه هایم را امشب پس از کار ماساژ دادی واقعاً بهش احتیاج داشتم.»

«متشکرم که امروز صبح خیلی با من صبور بودی. از اینکه من خیلی غرغر کردم معذرت می خوام.»

بسیار عالی و فوق العاده است چنانچه چنین تنقلاتی را پیش از خواب نثار هم کنید. از این که چه تعداد چیزهایی وجود دارند که می توانید برای آنها از همسرتان متشکر و ممنون باشید.تعجب خواهید کرد؛ تنها چنانجه توجه کافی مبذول دارید. به علاوه چنانچه این آخرین وعده به میان وعده ی فیزیکی و جسمانی دیگری نیز انجامید، تعجب نکنید.چرا که عشق و محبت بهترین پیش نوازشی است که وجود دارد... .


 


سیراب سازی قلب فرزندانتان با اکسیر عشق



درست به همان میزان که نامزد/همسرتان به توجه، محبت و قدردانی نیاز دارد فرزندانتان نیز به این سه عنصراکسیر عشق برای سیراب سازی دل و جان شان نیاز دارند.اکسیر عشق فرمولی است بسیار ساده برای سیراب سازی قلب کودکانتان از عشقی که بدان نیاز دارند. سعی کنید حتماً هر روز چند دقیقه از هر سه عنصر توجه، محبت و قدردانی به فرزندان خود بدهید. بدین معنا که چند دقیقه تمام و کمال منحصراً فقط به آنان توجه کنید به طوری که واقعاً حضور شما را احساس کنند.آنان را در آغوش بگیرید و ببوسید (آن هم نه فقط صبح یا شب که به آنها صبح به خیر یا شب به خیر می گویید) بلکه این کارها را در بین روز نیز بارها تکرار کنید و تشکر و قدردانی خود را از آنها نیز اعلام دارید. به این معنا که بگویید به آنها افتخار می کنید، بگویید از چه چیز آنها خوشتان می آید و هر بار که شما را خوشحال می کنند از آنها تشکر کنید.



یکی از روش هایی که به ویژه مؤثر واقع می شود این است که درست پیش از خواب این کارها را با آنها بکنید.درست همانگونه که توصیه کردم این کار را با همسرتان بکنید:«از اینکه امروز اتاقت را مرتب کردی متشکرم.«از اینکه در شستن ظرفها به مامان کمک کردی از تو متشکرم» با این روش فرزندان با قلب و دلی آکنده از شادی، عشق و احساس محبوبیت به خواب خواهند رفت.



آنچه عشق را پژمرده می سازد و آنچه در مقابل آن را بالنده و شکوفا می کند

هیچ یک از اعمال شما خنثی نیستند.یک یک تمامی رفتارها و حرکات شما یا نامزد/همسرتان را سیراب می سازد و یا آن را محروم نگاه می دارد.تمامی افعال شما یا میان شما صمیمیت ایجاد می کند یا آن را پژمرده می سازد. یا شمارا به یکدیگر نزدیک تر می کند یا از هم دور می سازد. اما بارها این مهم را فراموش می کنیم که آنچه می گوییم یا نمی گوییم، می کنیم یا نمی کنیم تأثیرات عمیق و بسزایی را بر فردی که دوستش داریم به جا می گذارد.



در سمینارهایم معمولاً از حضار کمک می گیرم تا به همراه یکدیگر بر روی تخته سیاه فهرستی از مواردی را که عشق را شکوفا و بالنده می کند و نیز مواردی که آن را پژمرده و محروم می سازند، تهیه کنیم.این راه مؤثری است، برای درک تأثیراتی که گفته ها یا کرده های ما بر روی روابط مان می گذارند.در زیر نمونه ای از این لیست نوشته شده است:


 


آنچه موجب پژمردگی و مردن عشق می گردد:

نگه داشن و بیرون نریختن احساسات

انتقاد و نکوهش

گرم گرفتن و زیاد از حد تحویل گرفتن و چشم چرانی با دیگران

بدیهی پنداشتن نامزد/همسرتان

تنهایی طلبی ـ تک روی

جمع شدن انزجار و عصبانیت

پس کشیدن، دور گرفتن

زیاد کارکردن

سرزنش کردن و دیگران را مسئول دانستن


آنچه موجب شکوفای و بالندگی عشق می گردد:

ابراز و بیان افکار و احساسات

تعریف، تحسین و تمجید

پای بندی و وفاداری به همسر

تشکر و قدردانی

مهرطلبی، با هم یک تیم بودن

حل و فصل کردن مسائل و مشکلات

نزدیکی، صمیمیت

با هم بودن

پذیرفتن مسئولیت اعمال و رفتار



طبیعتاً موارد زیاد دیگری نیز وجود دارند که می توان به فهرست فوق افزود. بسیار مفید است این فهرست را به همراه نامزد/همسرتان مطالعه کنید. سپس درباره ی موارد ذکر شده در آن با یکدیگر مذاکره کنید و ببینید که با کدامیک موافق یا مخالفید.در واقع، توصیه ی من این است که شما فهرست جداگانه و شخصی خودتان را حال به تنهایی و یا ترجیحاً به کمک نامزد/همسرتان ترتیب دهید و ببینید که چه مواردی موجب شکوفایی عشق و روابط شما شده و چه مواردی آن را سرد و خاموش می کنند.افزودن این موارد به فهرست نوشته شده، پیاده کردن آنها را به مراتب ساده تر خواهد کرد. زوجی را می شناسم که فهرست خود را بر روی یخچال آشپزخانه شان زده بودند یعنی درست جایی که بتوانند هر روز آن را ببینند. بعدها برای من نوشتند که روابط شان به طرز فوق العاده ای دگرگون شده و بهبود یافته بود تنها به این دلیل که نسبت به مواردی که موجب شکوفایی یا پژمرده شدن روابط و ازدواج شان می شده آگاهی یافته و خودآگاه تر شده بودند.من فرمول اکسیر عشق را به این دلیل ابداع کردم که مردها اغلب به من می گفتند:«می خواهم شوهر بهتری باشم اما نمی دانم چه کار کنم.» یا «می دانم نامزدم به توجه بیشتری از جانب من احتیاج دارد، اما درست نمی دانم چگونه این خواسته اش را به او بدهم.» اکسیر عشق پاسخ به این پرسش هار ا بسیار ساده کرده است: یکی را انتخاب کنید: توجه، محبت یا قدردانی، و مطمئن باشید که حتماً درست عمل کرده اید.(به عبارت دیگرمحال است اشتباه کنید!)با وجود این اگر می خواهید خیلی مطمئن شوید هر سه را با هم ترکیب کنید تا اکسیر


 


عشق 3×3 را به همسر خود خورانده باشید!

سیراب ساختن قلب نامزد/همسرتان با اکسیرعشق مانند آن است که ازدواج خود را بیمه کرده باشید.آیا می دانید در تحقیقاتی که به عمل آمده است چنین اثبات شده که علت اکثریت روابط نامشروع خارج از ازدواج نه به دلیل گرسنگی جنسی، بلکه به دلیل محرومیت از توجه، محبت و قدردانی است؟ در تحقیقات انجام شده از زن هایی که به شوهر خود خیانت کرده بودند در ارتباط با دلایل روابط نامشروع شان سؤال شده بود و در کمال تعجب تنها عده ی بسیار معدودی از آنها گرسنگی یا نیاز جنسی را به عنوان دلیل این نوع روابط ذکر کرده بودند. هرگز زنی پاسخ نداده بود که:«زیرا مردی را با اندام و هیکلی زیبا دیدم.» یا:«به این دلیل، با مربی یوگای خود همبستر شدم که بدنی ورزیده و در عین حال نرم و انعطاف پذیر داشت.»

بیشتر این زن ها دلیل خیانت خود را کمبود و محرومیت از توجه، محبت و قدردانی ذکر کرده بودند.به همین دلیل در جای دیگری به جست و جوی آن رفته بودند.



این گفته ادعایی سطحی یا بی پایه و اساس نیست، بلکه حقیقتی محض است که چنانچه نامزد/همسر خود را به دفعات کافی با وعده ها و میان وعده ها سیر کنید، دیگر از گرسنگی به این سو وآن سو سرک نخواهد کشید تا خود را سیر کند.



چنانچه با کسی رابطه دارید امیدوارم رژیم عشق را از همین امروز به کار ببندید.خود را متعهد سازید که تنها به مدت یک هفته سه بار در روز هر بار به مدت سه دقیقه اکسیر عشق (توجه، محبت و قدردانی)را در سه وعده ی اصلی و نیز میان وعده های نامزد/همسر خود بگنجانید و نتایج حیرت انگیز آن را مشاهده کنید. نامزد/همسرتان از عشق خواهد درخشید و شما نیز عشق بیشتری به او در خود احساس خواهید کرد.

منبع:رازهایی درباره زنان

نویسنده: باربارادی آنجلیس


 

مطالب پیشنهادی

سرطان سینه و تمامی گفتنی های آن

نقش مردان در زمینه بهداشت باروری همسران
کاهش مرگ و میر زنان باردار با برنامه مادری ایمن
مادران شاغل و نگهداری کودکان

تمرینات ورزشی در دوران حاملگی و قبل از زایمان

حقایقی در باره ایدز و لزوم آموش جنسی


روش های برخورد با 9 مدل شوهر

مردها وقتی راجع به زن‌ها و به خصوص همسران خود صحبت می‌کنند، مدعی هستند که هیچگاه این موجود ظریف و لطیف را نشناخته‌اند. حتی اگر زنان در افکار و رفتار و عادت‌هایشان ساده، صریح و بی‌غل و غش باشند.


 مردها وقتی راجع به زن‌ها و به خصوص همسران خود صحبت می‌کنند، مدعی هستند که هیچگاه این موجود ظریف و لطیف را نشناخته‌اند. حتی اگر زنان در افکار و رفتار و عادت‌هایشان ساده، صریح و بی‌غل و غش باشند باز هم مردها دوست دارند دختران حوا را متهم به مرموز بودن و تودار بودن کنند. حتما شما هم این جمله را از بسیاری از مردها شنیده‌اید که می‌گویند: «فقط خدا زن را می‌شناسد و بس!» در حالی که زن‌ها اطلاق صف مرموز بودن را به خودشان بی‌انصافی می‌پندارند و عقیده دارند که در حقیقت این آقایان هستند که گاه در پشت ماسک‌های متفاوت پنهان می‌شوند و باطن خودشان را از خانم‌ها مخفی نگه می‌‌دارند. برای اینکه خانم‌ها بتوانند شوهران خود را بهتر بشناسند باید در رفتار و کردار آنها دقیق شوند. این دقت باعث می‌شود که بتوانند آنها را بیشتر بشناسند و با واقع‌بینی بیشتر به موارد استثنایی اخلاق‌شان پی ببرند.

روش های برخورد با 9 مدل شوهر
با این 9 راه مچ همسرتان را بگیرید

حتما می‌‌خواهید بدانید که چگونه می‌توانید به اخلاق شوهرتان پی ببرید و در چه مواردی باید دقت خود را در اخلاق شوهرتان بیشتر کنید. جواب بسیار ساده است هر آدمی در یک موقعیت استثنایی مچش باز می‌شود و خلق و خوی اصلی‌اش از پرده ظاهرسازی بیرون می‌افتد. مردها هم همین‌طور هستند در لحظات و مواقع خاص چهره اصلی و طبیعی خود را نمایان می‌سازند و در حقیقت باطن خودشان را آفتابی می‌کنند. این موقعیت‌های استثنایی در 9 شرایط به وجود می‌آید. شاید در نظر اول این موقعیت‌ها کمتر به چشم بیاید اما مطمئن باشید که موفق شدن در شناسایی همین 9 موقعیت استثنایی نیز می‌تواند خیلی به شما کمک کند تا بتوانید شوهر خود را بشناسید و پایه‌ها و اساس سعادت زندگی مشترک خود را محکم‌ کنید و به ثبات خوشبختی خود اطمینان بیشتری داشته باشید.



1. کی به تو گواهینامه داد؟

فرض کنید در حال رانندگی هستید و شوهرتان در کنار دست شما نشسته است و گاه و بیگاه دستوراتی می‌دهد که چه بکنید و چه نکنید و تمام این بایدها و نبایدها به این دلیل است که به نظر شوهرتان شما راننده خوبی نیستید و نمی‌دانید چگونه باید در خیابان‌ها حرکت کنید. او از کوچک‌ترین حرکت شما ایراد می‌گیرد و سعی می‌کند به شما نحوه صحیح رانندگی را بیاموزد. از آنجا که نحوه رانندگی خانم‌ها با آقایان متفاوت است در نتیجه رانندگی شما لحظه به لحظه او را عصبانی‌تر می‌کند و لحن حرف‌هایش تندتر می‌شود. این عصبانیت تا جایی ادامه پیدا می‌کند که تصمیم می‌گیرد از این لحظه به بعد سکوت کند اما پس از مدتی سکوت، باز از کوره در می‌رود و فریاد می‌زند که «تو هرگز راننده خوبی نمی‌شوی.» اگر این فرضیات روی رابطه بین شما و همسرتان صدق می‌کند این موضوع را بدانید که به طور کلی هنگامی که شما رانندگی می‌کنید شوهرتان سعی می‌کند اعتمادبه‌نفس‌تان را بگیرد و خودش هم البته از این قضیه ناراحت می‌شود.

روش های برخورد با 9 مدل شوهر
   شوهر شماره یک چگونه مردی است؟

در مورد شخصیت و روحیات چنین مردی که در اتومبیل بی‌طاقت و عصبانی می‌شود باید بگوییم که مردی است انعطاف‌ناپذیر، بی‌گذشت و کاملا متکی به خود. برای او فقط شخص خودش مهم است. او بسیار پرمدعاست و اصولا مرد صبوری نیست و در هیچ موردی از خود انعطاف نشان نمی‌دهد. بسیار زودرنج است و به‌راحتی عصبی می‌شود. البته ویژگی‌های مثبتی هم دارد و نمی‌توان او را کسی دانست که هیچ ویژگی مثبتی ندارد. این مرد دوست دارد که شما بدون عیب و کامل باشید و به همین دلیل است که وقتی احساس می‌کند مرتکب اشتباه شده‌اید عصبانی می‌شود و چون روش زندگی خودش را قبول دارد از شما هم انتظار دارد که مطابق روش او زندگی کنید. همین که روش زندگی خودش را قبول دارد نشان می‌دهد که از زندگی‌اش با شما راضی است. یادتان باشد که این فریادهای او تنها به این دلیل است که شما برایش اهمیت دارید و اگر علاقه‌ای به شما نداشته باشد کاری هم به کارهای شما ندارد.

   روش برخورد با شوهر شماره یک


شما در مقابل چنین همسری 3 راهکار دارید که انجام دادن آنها رابطه‌تان را شیرین‌تر خواهد کرد:


 در مقابل رفتار و لحن تند همسرتان از خودتان گذشت نشان دهید نه اینکه حرف‌های او را نشنیده بگیرید چون این کار او را عصبانی‌تر خواهد کرد. بالعکس باید سعی کنید حرف‌های او را گوش دهید و در مقابل عصبانیتش، عصبانی نشوید. این کار باعث می‌شود اعتمادبه‌نفس شوهرتان بیشتر شود و اگر اعتمادبه‌نفس او افزایش یابد مطمئن باشید که در مقابل شما هم کاری می‌کند که بیشتر از او راضی باشید و بالطبع اعتمادبه‌نفس‌تان هم بیشتر خواهد شد.

 سعی کنید شوهرتان را متقاعد کنید که همان قدر که وجودش برای خودش اهمیت دارد برای شما نیز مهم است. بهترین روش برای این کار این است که به او خوب گوش کنید و اگر به نظرتان حرف‌هایش درست و منطقی است آنها را بپذیرید و اگر متوجه شدید که سخنی غیرمنطقی می‌گوید طوری وانمود کنید که حرف‌های او را پذیرفته‌اید تا در یک فرصت مناسب که او عصبانی نیست با او در این مورد صحبت کنید.

 اگر رانندگی کردن شما او را عصبانی می‌کند به‌راحتی می‌توانید در حضور او رانندگی نکنید و مواقعی که با هم سوار اتومبیل می‌شوید رانندگی را به او محول کنید. شاید به نظرتان این کار پاک کردن صورت مسئله باشد اما اگر با رعایت موارد فوق به نتیجه مطلوب نرسیدید این تنها راه‌حل شما در مقابل عصبانیت اوست.



2. بچه رو اینقدر لوس نکن!

اگر شما از آن دسته خانم‌هایی هستید که حامی سفت و سخت بچه‌‌ها هستند و سعی می‌کنند که خطاها و گناهان کوچک بچه‌ها را ببخشند و با آنها به طور ملایم رفتار می‌کنند اما در مقابل، شوهرتان معتقد است باید با کودک واقع‌بین و جدی رفتار کرد و دوست ندارد که بچه شما لوس و ننر بار بیاید و فکر می‌کند که پدر و مادر باید در مقابل بچه باجذبه و نظامند رفتار کنند تا آنها بی‌تربیت و لوس بار نیایند، این یعنی شوهر  شما از نوع شماره 2 است.

روش های برخورد با 9 مدل شوهر
   شوهر شماره 2 چگونه مردی است؟

مردی است که می‌خواهد در رفتارش درستکار باشد و پدری است که به فرزندانش  علاقه‌‌مند است. به آینده آنها با وسواس و دقت می‌اندیشد و مایل است که کودک در موقع لزوم تنبیه شود و هنگامی که کار درست و خوبی انجام می‌دهد مورد تشویق قرار گیرد. این مردها پررنگ‌ترین ویژگی‌شان پدر بودن‌شان است و به دلیل اینکه اصولا خودشان مردهای بسیار منظم و مرتبی هستند در مقابل فرزندان‌شان هم دوست دارند با نظم برخورد کنند. این نکته را به یاد داشته باشید که هدف آنها مخالفت با شما نیست اما چون آینده فرزندان‌شان برایشان مهم است سعی می‌کنند با نظارت‌هایشان آینده آنها را بیمه کنند و این سختگیری‌هایشان را به نفع آنها می‌دانند.

   روش برخورد با شوهر شماره 2


 در این مواقع به هیچ عنوان نباید طرف فرزندتان را بگیرید چون با این کارتان باعث می‌‌شوید که اولا مخالفت همسرتان با شما بیشتر شود و در ثانی فرزندتان از پدرش به علت سختگیری‌هایش فراری شود و از همه مهم‌تر اینکه به کارهای اشتباهش ادامه می‌دهد چون دیگر ترسی از پدر خود ندارد و مطمئن است که شما از او طرفداری خواهید کرد. سعی کنید همیشه طرف همسرتان را بگیرید و با این کار به او نشان ‌دهید که مرد قابل اعتمادی است و نظریات او را قبول دارید.

 در چنین شرایطی خودتان را جای همسرتان بگذارید و تصور کنید که اگر عکس این قضیه رخ داده بود شما چه انتظاری از همسرتان داشتید. بنابراین سعی کنید روحیات شوهرتان را بهتر درک کنید. مطمئن باشید که این روش برخورد به نفع سعادت خودتان و فرزندان‌تان خواهد بود. اگر در این مواقع کودکتان ناراحت شد سعی کنید او را متقاعد کنید که پدرش صلاح او را می‌خواهد و به او گوشزد کنید که پدرش چقدر او را دوست دارد.



3. اینکه من می گم را بپوش

همه آراستگی را دوست دارند و سعی می‌کنند که جزو افراد آراسته باشند و مطمئنا هم دوست دارند همسرشان نیز خوش‌لباس باشد. اما این ویژگی از نظر مردها با تبعیت از مد، خیلی متفاوت است. آنها دوست ندارند همسرشان از مد تبعیت کند بلکه دوست دارند همسرشان مطابق میل آنها لباس بپوشد. اما در این بین بعضی‌ از مردان هستند که این علایق‌شان را در نوع لباس پوشیدن به همسرشان تحمیل می‌کنند و اجازه نمی‌دهند  که او مطابق میل خودش  لباس بپوشد. هنگام خرید لباس با همسرشان همراه می‌شوند و در خرید کردن او هم دخالت می‌کنند اینطور مردها را شوهر شماره 3 نامگذاری کردیم.

روش های برخورد با 9 مدل شوهر
   شوهر شماره 3 چگونه مردی است؟
بدون برو برگرد مردی خودخواه است و تمایل زیادی دارد که افکار و سلیقه‌اش را به دیگران و به خصوص شما تحمیل کند. بی‌اعتمادی و کمی بدبینی از صفات بارز اوست. او دوست ندارد که همسرش مرکز توجه دیگران باشد و این موضوع برایش با مرتب بودن تفاوت دارد. البته در شرایطی هم ممکن است او مردی باشد که سلیقه شما در خرید لباس را قبول ندارد. این اظهارنظرهای او دلیلی محکم بر این است که شما را دوست دارد و نمی‌خواهد که شما را از دست بدهد. در چنین مواقعی ممکن است او نام خودش را غیرتی بگذارد. 

روش برخورد با شوهر شماره 3:

  
 همسرتان دشمن شما نیست


 یادتان باشد که هیچ‌وقت از مد تبعیت نکنید. چه همسر شما این کار را دوست داشته باشد چه نه. اولین قدم برای مرتب بودن تبعیت نکردن از مد است در صورتی که خیلی‌‌ها گمان می‌کنند که داشتن این ویژگی پیروی کردن از مدهای روز است اما اصل قضیه چیز دیگری است. شاید بارها شده که پوشش شخصی از نظر شما از مد افتاده باشد. در این مواقع پیش خودتان اولین جمله‌ای که می‌‌گویید این است که «چقدر خزه؟» و این حقیقت را هم حتما قبول دارید که مد روز به روز عوض می‌شود بنابراین آنچه دیروز مد بود امروز دمده است. 

 از آنجا که یکی از دلایل بروز چنین مشکلاتی بی‌اعتمادی و کمی هم بدبینی است این وظیفه شماست که سعی کنید بیش از پیش حس اعتماد او را به خود جلب و او را متقاعد کنید که افکارش درست نیست و شما برای جلب توجه لباسی را انتخاب نمی‌کنید.

 شما باید سعی کنید که مطابق میل همسرتان لباس بپوشید. اگر او از مدل خاصی خوشش می‌آید باید شما برای رضایت او سلیقه‌اش را در نظر بگیرید، همان‌طور که انتظار دارید شوهرتان طوری لباس بپوشد که شما دوست دارید پس او نیز می‌تواند چنین توقعی از شما داشته باشد. بنابراین او را به دلیل داشتن این توقع سرزنش نکنید.



4. آروم‌تر باش

این دسته از مردان دوست ندارند که در اماکن  عمومی با صدای بلند صحبت کنید یا طوری حرف بزنید و بخندید که دیگران صدای شما را بشنوند. اینها از بگومگو و بحث کردن در اماکن عمومی مثل رستوران خوش‌شان نمی‌آید و عصبانی می‌شوند. و اگر شما باز هم ناخواسته با صدای بلند جواب همین سؤال او را بدهید به‌سرعت عصبانی می‌شوند. اینها شوهرهای شماره 4 هستند.

روش های برخورد با 9 مدل شوهر
   شوهر شماره 4 چگونه مردی است؟

از ویژگی‌ها و صفات بارز او این است که به آرامش و سکوت علاقه‌مند است و از شایعه‌پردازی، فاش کردن اسرار به‌شدت گریزان. به آزادی و آرامش دیگران هم علاقه‌مند است و نمی‌خواهد به هیچ وجه باعث ناراحتی کسی بشود. احترام گذاشتن او به قواعد، آداب و سنت‌های اجتماعی قابل توجه است و روی هم رفته می‌توان او را مردی اجتماعی و مردمدار دانست. او از آن دسته از آدم‌هایی است که مدام به این قضیه می‌اندیشد که دیگران در مورد او چگونه فکر می‌کنند و نگران این است که مبادا آبروریزی شود. به طور کلی حرف مردم برایش خیلی اهمیت دارد.

   روش برخورد با شوهر شماره 4


با چنین شوهری خیلی راحت می‌شود مدارا کرد و کنار آمد. تنها کافی است که به اعتقادات و علایق او احترام بگذارید. اگر دوست ندارد که شما در اماکن عمومی با صدای بلند صحبت کنید سعی کنید این عادت را در خود از بین ببرید. شما به‌راحتی می‌توانید با کمی تمرین یاد بگیرید که آهسته صحبت کنید. رعایت این قبیل موارد می‌تواند کمک بزرگی به شما و رابطه‌تان با شوهرتان کند. اولین تمرین برای فائق آمدن بر این قبیل مشکلات این است که وقتی تلویزیون تماشا می‌کنید یا به یک آهنگ گوش می‌دهید صدای آن را کم کنید تا بتوانید به این صدای پایین عادت کنید. قدم دوم هم این است که از دوستان و سایر اعضای خانواده بخواهید که هر وقت متوجه شدند با صدای بلند حرف می‌زنید گوشزد کنند که صدایتان را پایین بیاورید. یادتان باشد که وقتی با صدای بلند صحبت می‌کنید جو گفت‌وگو تنش‌زا می‌شود و کسانی که از دور شما را نگاه می‌کنند ممکن است تصور کنند که در حال دعوا کردن هستید.



5.  چرا اینقدر با تلفن صحبت می‌کنی؟

اینها همسرانی هستند که هنگامی که شما را در حال تلفن زدن و مشغول درددل کردن و حرف زدن می‌بینند ناراحت می‌شوند به خصوص وقتی احساس می کنند که حرف‌های بی‌اهمیت می‌زنید و برای وقت‌گذرانی مشغول حرف زدن با تلفن هستید یا در مواقعی که گمان می‌کنند صحبت‌های تلفنی‌تان منحصربه‌ بدگویی و شایعه‌پردازی یا غیبت کردن است،نمی‌توانند تحمل کنند که همسر‌شان به این ترتیب وقت‌گذرانی کند. به همین دلیل خیلی زود نظر خود را بیان کرده  و مخالفت خود را با انتقاد نشان می‌دهند.

روش های برخورد با 9 مدل شوهر
  شوهر شماره 5 چگونه مردی است؟

می‌‌توان او را مردی دقیق و دلسوز دانست که قدر تک‌تک ساعات عمر خود را می‌داند. کسی که برای زندگی‌اش و تک‌تک لحظه‌های آن برنامه‌ریزی دارد و دوست ندارد از برنامه‌ خود عقب باشد؛ او مردی است که از هر لحظه زندگی خود لذت می‌برد. او مثبت بودن و موثر بودن را دوست دارد. از همه مهم‌تر اینکه همان‌قدر که به زندگی خودش فکر می‌کند و برای آن برنامه‌‌ریزی دارد بالطبع برای شما هم نگران است و دوست ندارد وقت خود را با مسائل بی‌ارزش تلف کنید.

  روش برخورد با شوهر شماره 5:


شما باید طوری رفتار کنید که نشان دهید که با او هم‌فکر هستید. باید برای ارضای حس مسئولیت او خودتان را زنی زرنگ و کاردان معرفی کنید و به او این اطمینان را بدهید که شما هم مثل او برای زندگی‌تان برنامه‌ریزی دارید و وقت خود را با کارهای بیهوده هدر نمی‌‌دهید. حتی‌المقدور سعی کنید در حضور شوهرتان پای تلویزیون و تلفن ننشینید و اوقات بیکاری‌تان را هم اگر پیش شوهرتان هستید با یک برنامه مفرح و شاد بگذرانید. به طور خلاصه باید طوری رفتار کنید که به او نشان دهید که زندگی مشترک‌تان برای شما اهمیت زیادی دارد و اصلا نسبت به خواسته‌های او بی‌تفاوت نباشید این بی‌تفاوتی باعث می‌شود او نسبت به شما و کارهایی که انجام می‌دهید  حساس‌تر شود.



6. در جمع خودت رو کنترل کن

شوهری که دوست ندارد شما در مقابل دیگران به او ابراز علاقه کنید و از اینکه مقابل دیگران رفتار خیلی صمیمی و خودمانی با او داشته باشید ناراحت می‌شود و ترجیح می‌دهد در جمع رفتاری متعادل داشته باشید.

روش های برخورد با 9 مدل شوهر
  شوهر شماره 6 چگونه مردی است؟

مردی خجالتی و تا حد زیادی پایبند به اصول اخلاقی است و از همسرش توقع وقار و سنگینی زیادی دارد. اساسا دوست ندارد که دیگران را در محیط صمیمی زندگی خودش راه بدهد. ابراز علاقه او تنها به هنگام تنهایی است چون عشق بین زن و شوهر را یک موضوع کاملا خصوصی به حساب می‌آورد و از شما هم همین انتظار را دارد و توقع دارد با مراعات حال او و حفظ حریم خصوصی‌تان رفتار کنید.

 روش برخورد با شوهر شماره 6:


به طور کلی این نکته را به یاد داشته باشید که هرچند ابراز علاقه به همسر از مسائلی است که باید صد‌درصد به آن توجه کرد اما اصولا این کار در جمع و در حضور افراد خارج از خانواده‌تان کار اشتباهی است. آنچه شما باید در خارج از محیط خانه رعایت کنید توجه کردن به شوهرتان و احترام گذاشتن به اوست. شما نباید اینها را با صمیمیت و ابراز علاقه‌ اشتباه بگیرید. اصول اخلاقی حکم می‌کند که روابط داخل منزل‌تان با روابط خارج از منزل‌تان تفاوت داشته باشد. البته این نکته را هم به یاد  داشته باشید که محترمانه رفتار کردن و احترام گذاشتن به یکدیگر هرگز به این معنی نیست که برخوردتان با شوهرتان خشک و رسمی باشد.



7. بهم بگو چقدر خرج کردی

شوهری که مدام از شما صورت خرج‌های روزانه‌تان را می‌خواهد البته نه به این دلیل که به شما اعتماد ندارد بلکه به این علت که به دقت و نظم علاقه‌مند بوده و دوست دارد هرچیزی با حساب و کتاب پیش برود. او می‌خواهد هر پولی در راه درست و صحیح خرج شود و این کنترل کردن خرج خانه شما را ناراحت کرده و عذاب می‌دهد.

روش های برخورد با 9 مدل شوهر
 شوهر شماره 7 چگونه مردی است؟

این رفتار با وجودی که ممکن است به غلط به خست تعبیر شود اما به هیچ وجه ربطی به خسیس بودن شوهرتان ندارد بلکه نشان‌دهنده شخصیت دقیق اوست. او به لزوم تنظیم یک بودجه دقیق واقف است و از اینکه زندگی‌اش حساب و کتاب داشته باشد لذت می‌برد. البته ممکن است در بعضی موارد این روحیه باعث ناراحتی شما شود ولی دقت کنید که دقیق بودن در امور اقتصادی منزل یک حسن است نه یک عیب. اگر شوهر شما مرد خسیسی بود تمام خرج و مخارج را خودش در دست می‌گرفت و به شما اجازه خرید نمی‌داد. در صورتی که شوهر شما اینگونه نیست.
 روش برخورد با شوهر شماره 7:

بهتر است با دقت بیشتری به کارهای او و حرف‌هایش توجه کنید چون در این صورت متوجه می‌شوید که حق با اوست. بهتر است با دقتی که از خود نشان می‌دهید به او این اطمینان را بدهید که همه چیز در زندگی روزانه شما حساب و کتاب دارد و بدون این حساب و کتاب‌ها خرج نمی‌کنید و خودتان مواظب همه چیز هستید. به طور کلی بهتر است با او همراه شوید تا زندگی بهتری را برای خودتان و همسرتان فراهم کنید. فراموش نکنید شما با کمی اقتصادی فکر کردن می‌توانید هم کمک خرج خانه باشید و هم پس‌انداز خوبی را برای زندگی مشترک‌تان فراهم کنید.



8. بریم سینما؟

شوهری که همیشه آماده است که نظر خود را درباره کتاب‌ یا مجله‌ای که می‌خو‌اهید بخرید ابراز کند و در ضمن شما را تشویق به دیدن یک فیلم سینمایی یا تئاتر می‌کند و اگر به خواسته او اهمیت ندهید عصبانی می‌شود و قهر می‌کند. او طوری رفتار می‌کند که شما متوجه این رفتار او بشوید و برای جبران دلخوری کاری را که به شما پیشنهاد داده انجام دهید. خلاصه اینکه به هر روشی سعی می‌کند شما را راضی کند که پیشنهاد او را بپذیرید و البته بعد از انجام دادن کار پیشنهادی او باید از این انتخاب هم راضی باشید و از او تشکر و قدردانی کنید.

روش های برخورد با 9 مدل شوهر
 شوهر شماره 8 چگونه مردی است؟

همسرتان مردی است که در مقابل شما احساس برتری زیادی می‌کند و به نحوی سعی دارد به اصطلاح شما را با خود هم‌سطح کند. عقاید او هرچند هم قابل قبول باشد می‌تواند مورد پسند شما واقع نشود و چون شوهرتان در ابراز عقاید خود مصر است این برخورد می‌تواند زمینه یک بگومگو و عدم رضایت شود. اما این نکته را در نظر داشته باشید که او مرد لجوجی است و تا حد بسیار زیادی سماجت دارد و تا به اهدافش نرسد آن را رها نمی‌کند و به قول معروف اگر در بسته باشد از پنجره وارد می‌شود.
 روش برخورد با شوهر شماره 8:
کنار آمدن با چنین اشخاصی سخت‌ترین کار است چون نه می‌توانید او را قانع کنید و نه می‌‌توانید به او بی‌‌اهمیت باشید. از طرفی هم دوست ندارید پیشنهادهای او را بپذیرید. بنابراین راهی وجود ندارد جز اینکه در مقابل چنین افرادی بسوزید و بسازید. فکر اینکه بتوانید او را از این اخلاق بد آگاه کنید را از سرتان بیرون کنید. بهتر است با پذیرفتن انتخاب‌های او زندگی را برای خودتان و شوهرتان شیرین کنید.



9. وقت‌شناس باش دیگه!

اگر با هم در محلی قرار ملاقات گذاشته‌اید و شما کمی دیر برسید او عصبانی و ناراحت می‌شود و به هیچ عنوان حاضر نیست دلایل عذرخواهی شما را بپذیرد و صد درصد شما را مقصر می‌داند همیشه به جان شما نق می‌زند که وقت‌شناس نیستید و برای وقت او ارزشی قائل نیستید و... و هر مسئله‌ای که پیش می‌آید این قضایا را یادآوری می‌کند.

روش های برخورد با 9 مدل شوهر
 شوهر شماره 9 چگونه مردی است؟

روی هم رفته او مرد خوش‌‌اخلاقی نیست؛ لجوج، یکدنده و بی‌منطق است. البته این یک مورد کوچک است اما اگر این عدم تفاهم در موارد مهم‌تری بروز کرد می‌تواند زندگی شما را تلخ کند. او  عادت دارد که کوچک‌ترین و کم‌اهمیت‌ترین مسائل را بزرگ کند و در تمام مشکلات پیش‌آمده شما را مقصر بداند و بدون گوش دادن به دلایل و حرف‌های شما در موردتان قضاوت می‌کند و از همه بدتر اینکه هیچ وقت اینها را فراموش نمی‌کند و به قول معروف کینه شتری است.

 روش برخورد با شوهر شماره 9:


بهتر است با بحث و گفت‌وگوهای دوستانه او را متقاعد کنید که همیشه برای مشکل یا اتفاقی دلیل منطقی و قابل قبول وجود دارد و اگر شما دیر به قرار ملاقات‌تان رسیده‌اید حتما دلیل قانع‌کننده‌ای داشته‌اید. به او یادآوری کنید که دوست نداشته‌اید که دیر برسید و او را منتظر بگذارید. در ضمن به او بفهمانید که شما هیچ دشمنی به خصوصی با او ندارید بلکه کاملا بالعکس مایل هستید که در کنار او احساس خوشبختی، امنیت و آرامش کنید. یادتان باشد در چنین شرایطی نباید به این دعواهای به اصطلاح زرگری دامن بزنید بلکه در این شرایط باید او را آرام کنید.

متقاعد کردن افراد یک دنده

وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


http://maktoobshop.com/


افراد لجوج و یک دنده سخت ترین افراد هستند زیرا متقاعد کردن آنها واقعاً دشوار است. این فرد یک دنده چه یکی از دوستانتان باشد، چه والدین تان، چه همسر یا چه رئیستان، ما به شما آموزش می دهیم چطور او را متقاعد کنید.

افراد لجوج و یک دنده سخت ترین افراد هستند زیرا متقاعد کردن آنها واقعاً دشوار است. این فرد یک دنده چه یکی از دوستانتان باشد، چه والدین تان، چه همسر یا چه رئیستان، ما به شما آموزش می دهیم چطور او را متقاعد کنید.


1 - افراد یک دنده فکر می کنند همیشه حق با آنهاست


اگر می خواهید آنها را درمورد چیزی متقاعد کنید، بگذارید شان خود را حفظ کنند و باز هم فکر کنند که همیشه حق با آنهاست، حتی اگر نظرشان را تغییر دادند. بحث با آنها را طوری شروع کنید که انگار شما هم با آنها هم عقیده هستید و وانمود کنید که کاملاً درک می کنید که چرا مثلاً فلان کار را انجام داده اند. اینکار باعث می شود خونسردیشان را حفظ کنند و برای بحث کردن با شما آماده شوند. مثلاً می توانید بگویید، «بهترین تصمیم رو گرفتی که گفتی نه. اعتبار اون شرکت روزبه روز کمتر میشه و کار کردن با آنها می تونه ریسک داشته باشه.»


 


 


2 - افراد یک دنده زود می رنجند


هیچوقت به هیچ طریقی از استدلال های آنها انتقاد نکنید، حتی با ملایمت زیرا احساس خواهند کرد که می خواهید با آنها مخالفت کنید. هر چه که می گویید باید عادی و روزمره به نظر برسد زیرا اگر بخواهید با آنها رسمی و قاطع حرف بزنید، خواهند فهمید که آینده بحث به کجا خواهد کشید. بعنوان مثال، می توانید بگویید، «تازه فهمیدم که اون تعداد خوب نیست. نمیدونم چرا ولی شاید ۵۰۰ تا بهتر باشه. نظر تو چیه؟ به نظرت بهتر نیست؟»


3 - افراد یک دنده می خواهند به خودشان سود برسانند


خیلی عادی برایشان توضیح دهید که اگر تصمیم شان درمورد چیزی را تغییر داده اند به نفعشان خواهد بود. اجازه بدهید فکر کنند که دلیل اینکه می خواهید طرز فکرشان را عوض کنند این است که به دنبال منفعت آنها هستید و اینکار در آینده به نفعشان خواهد بود. بعنوان مثال، می توانید بگویید، «اگه سه میلیون تومان در این خیریه اهدا کنی، مالیاتت کمتر خواهد بود و تصویر اجتماعی بهتری هم پیدا می کنی.»


4 - افراد یک دنده نمی خواهند اشتباه کنند


این با مورد یک متفاوت است زیرا اکثر افراد یک دنده وقتی می فهمند اشتباه کرده اند، فوراً سعی می کنند راهی پیدا کنند که فکر اصلی شان دوباره درست باشد. هیچوقت نمی توانند تحمل کنند که اشتباه کرده باشند و همه تلاششان را می کنند که از خودشان دفاع کنند. این همان جایی است که باید خیلی راحت رهایشان کنید، بااینکه خیلی راحت می توانید بخاطر اشتباهشان حس افتضاحی به آنها بدهید، اما وانمود کنید که تغییر نظرشان از طرف خودشان بوده است. بعنوان مثال، می توانید بگویید، «وای آره، اینطوری این قرارداد درست میشه. این برنامه خیلی بهتر به نظر میرسه.» لحن مثبت شما به آنها اعتبار می دهد و بااینکه قلباً می دانند شکست خورده اند اما احساس رضایت می کنند.


نکات:


_ هیچوقت برای کاری که می خواهید تمام شود احساس ناامیدی نکنید


این گارد دفاعی آنها را پایین می کشد و احتمال بردن شما را بیشتر می کند.


_ اعتمادبه نفس داشته باشید


به جای خجالتی و کسل بودن، بااعتمادبه نفس و بشاش باشید. خجالتی یا کسل بودن باعث می شود فرد یک دنده حس بهتری به خود پیدا کند و با این روش متقاعد نخواهد شد.


_ همیشه با همان رویکردی که وارد بحث شدید، از بحث خارج شوید


اینکار باعث می شود فرد یک دنده احساس باخت نکند.


 


منبع : سیمرغ

مطالب پیشنهادی

سرطان سینه و تمامی گفتنی های آن

نقش مردان در زمینه بهداشت باروری همسران
کاهش مرگ و میر زنان باردار با برنامه مادری ایمن
مادران شاغل و نگهداری کودکان

تمرینات ورزشی در دوران حاملگی و قبل از زایمان

حقایقی در باره ایدز و لزوم آموش جنسی

چگونه همسرتان را متقاعد به انجام کاری که می خواهید،کنید؟


وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


http://maktoobshop.com/

- بهترین روش،برخورد و حرف زدن است:


اگر شما نیز درگیر این مسائل هستید و بی انضباطی ها و مسئولیت پذیر نبودن همسرتان شما را آزرده می کند بهتر است بدانید که با تمرین،صبر و البته بیان درخواست تان نه با دعوا و داد و قال بلکه با حالتی نجواگونه می توانید در او تغییراتی ایجاد کنید.نتایج توصیه های مشاوران خانواده و روانشناسان در این زمینه به این شرح است:




- همیشه به او بگوئید”لطفا” و “متشکرم!” و وقتی که از این کلمات استفاده می کنید،او را به آرامی نوازش کنید:


هیچکس دوست ندارد رئیسی در خانه داشته باشد که مرتبا نکاتی را به او گوشزد می کند؛به خصوص اگر آن یک نفر همسرش باشد.آنها می گویند مردان واقعی هیچ وقت زن ذلیل نمی شوند و از همان روزهای اول زندگی به همسرشان توصیه می کنند که اصلا به آنها امر و نهی نکند؛در غیر این صورت خلاف خواسته هایشان رفتار خواهد شد.با حالتی آرام و ملایم و البته با احترام می توانید رابطه دوستانه تری داشته باشید و مدام مثل بچه ها با هم دعوا و مشاجره نکنید.


- تحریک حس همدردی و دلسوزی:


یک راه خوب دیگر برای متقاعد کردن همسرتان به انجام کاری که می خواهید این است که حس همدردی و دلسوزی او را نسبت به موقعیتی که دارید تحریک کنید.بهتر است بگویید تا زمانی که ظرف ها شسته نشوند نمی توانید در کنار او و کودکتان احساس راحتی کنید،چرا با شستن ظرف ها به من کمک نمی کنی؟ این کلمات نرم و ملایم همسرتان را تشویق می کند تا به چشم های منتظر شما نگاه و برای نجات شما کاری کند؛چیزی که آقایان با انجام آن برای خانمشان احساس غرور می کنند.


- با برخی مثال ها به او سرنخ بدهید(او را راهنمایی کنید):


معمولا بعد از این که همسرتان تنقلات می خورد بهخودش زحمت نمی دهد که ظرق و ظروف و آشغالها را بردارد و اگر خیلی لطف کند آنها را روی پیشخوان آشپزخانه می گذارد و شما باید بعد از او همه چیز را دوباره مرتب کنید و گاهی اوقات بعد از جمع و جور کردن ها و تمیز کردن ها به ناگاه از شما می پرسد:”اوت تیکه بیسکویت که اینجا بود چی شد؟” و شما می گویید:”فکر کردم که نمی خوریش” و از همین جا جر و بحث ها نیز شروع می شود.


برخی از آقایان با تمیز کردن و نظافت خانه هیچ میانه خوبی ندارند.خانم ها کثیفی ها و آلودگی ها را می بینند و آنها را احساس می کنند؛به همین دلیل نیاز به نظافت را درک می کنند؛ولی اغلب آقایان آلودگی ها و کثیفی ها را نمی بینندو درهم و بهم بودن خانه و وسایلش آنها را ناراحت نمی کند.


برخی از آقایان ملاحظه گر می گویند:”ما در شستن ظروف به همسرمان کمک می کنیم ولی آنها بعد از هر بار ظرف شستن مجددا سینک را می شویند چون فکر می کنند به اندازه کافی تمیز نشده  است.در حالی که وضعیت سینک اصلا نابسامان نیست.


در چنین مواقعی بهتر است به او بگویید:”من می دانم خسته ای ولی من اینجور کار کردن را قبول دارم”.اسفنج آشپزخانه را در دست بگیرید و به او نشان دهید که چگونه باید سینک را در پایان کار تمیز کند.


او هر بار با شیوه ها و محصولاتی که شما به کار می گیرید بیشتر آشنا می شود و سعی می کند نظافت را آنگونه که شما می خواهید انجام دهد.


- به او با رفتار خوبتان پاداش بدهید:


با انجام کاری که هردو از آن لذت می برید به همسرتان به خاطر کاری که به طور کامل برای شما انجام داده است پاداش بدهید.


***


منبع: ماهنامه دنیای زنان،شماره ۷۹

مطالب پیشنهادی

سرطان سینه و تمامی گفتنی های آن

نقش مردان در زمینه بهداشت باروری همسران
کاهش مرگ و میر زنان باردار با برنامه مادری ایمن
مادران شاغل و نگهداری کودکان

تمرینات ورزشی در دوران حاملگی و قبل از زایمان

حقایقی در باره ایدز و لزوم آموش جنسی

چطور خودمون رو تو دل همه جا کنیم؟

وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


http://maktoobshop.com/


مهارت جذب افراد در دنیای امروز یکیاز توانایی های مهم است فکرش را بکنید که نیرو و انرژی ای داشتید 

 که می توانستید هر کسی را که میخواستید متقاعد به انجام کارهایدلخواهتان می کردید . غیرممکن به نظر می آید ؟ باید بگویم آنقدر ها همکه فکر می کنید سخت نیست برایانجام این کار راههای زیادی وجود دارد که بتوانید به وسیلۀ آنها افراد را واداربه کاری کنید .


آیا تا به حال دربارۀ این راهها فکرکرده اید ؟


  در این مقاله می خواهیم راههاییرا به شما معرفی کنیم که با استفاده ازآنها می توانید نظر دیگران را تغییر دهید .


1- مهربان و صمیمی باشید :برای اینکه روز خوبی داشته باشید لبخند بزنید .



2-  علاقۀ صمیمانه به مردم نشان دهید : اگردلمان می خواهد دوستپیدا کنیم باید با اشتیاق وشور به

 مردم خوشآمد بگوئیم .



3- نام افراد را حفظ کنید :  آدمها به قدری از نام خود احساس غرور می کنند که دلشان می خواهد به هر قیمتیکه شده است اسم خود را بعد از خود باقی بگذارند . یادمان نرود که درنام افراد معجزه ای نهفته است و همۀ افراد دقیقاً و کاملاً نسبت بهاین امرحساس هستند . 



4- از چیزهایی صحبت بکنید که دیگران دوست دارند : صحبت خود را با دیگران با بحث دربارۀ چیزهایی که در مورد آنها اختلاف نظر داریدشروع نکنید .


  5- سؤالاتی بپرسیدکه آدمها دوست دارندجوابش را بدهند .افراد را تشویقشان کنید که دربارۀخودشان و کارهایشان برایتان حرف بزنند .



6- مردم را سرزنش نکنید :یادتان باشد احتمال دارد دیگران به کلی اشتباه کنند ولی خودشاناین طور فکر نمی کنند .



7- گـفته های دیگران را رد نکـنید : از اعـتراض کردن و جر و بحـثهـای بی مورد که به هر رابـطه ای پایان

 می دهد پرهیز کنید .



8- به صحبتهای دیگران به دقتگوش کنید : اگر می خواهید خودتان را در دل دیگران جا کنید با علاقه و باتمام وجود به صحبتهایشان گوش دهید و مرتباً سرتان را تکان دهید و بپرسید :  « خوب بعداً چی شد ؟ » خواهید دید که گل ازگلشان شکفته می شود .  


 9- به وضعیت ظاهری خودتان توجه کنید : اولین خاطره ای که درذهن دیگرانباقی می گذارید مربوط به آراسته و تمیز بودن خودتان می باشد .



10- وقت خودتان را با دیگران تقسیم کنید اگر کارهای خود را زمان بندی کنید می توانید زمانی را برای افرادی کهدوست دارید صرف نمایید .شوخ طبع باشید : شوخ طبعی باعث می شود دیگران از گوش سپردن به شما لذّت بیشتری ببرند  .



11- از دیگران ازصمیم دل قدر دانی کنید : در ازای محبت و خوبی دیگران باید تشکر و قدردانی کرد چون اگر کسی تشکر نکند یعنی محبت دیگران را درک نمی کند .



12- همیشه کاری کنید که دیگراناحساس کنند آدمهای مهمی هستند :همه دوست دارند دیگران ازآنها تعریف کنند اگر چنین کاری را کنید می توانیدآدمها را در کف دست خود بگیرید .جان دیوئی می گوید عمیق ترین اشتیاق درطبیعت بشر آرزوی مهم بودن است


 

مطالب پیشنهادی

سرطان سینه و تمامی گفتنی های آن

نقش مردان در زمینه بهداشت باروری همسران
کاهش مرگ و میر زنان باردار با برنامه مادری ایمن
مادران شاغل و نگهداری کودکان

تمرینات ورزشی در دوران حاملگی و قبل از زایمان

حقایقی در باره ایدز و لزوم آموش جنسی

 

چگونه دیگران را متقاعد کنیم وبر آنها تاثیر بگذاریم

 فکرش را بکنید که نیرویی داشتید که می توانستید هر کسی را که میـخواستید متقاعد به انجام کارهای دلـخواهتان می کردید. غیرممکن به نظر می آید؟ باید بگویم آنقدرها هم که فکـر مـی کنـیـد سخت نیسـت. افـراد زیـــادی مثل رهبران یا فروشندگان با همین نیرو امـوراتـشان را مــی گذرانند. .
 
وقتی قدرت این را ندارید که به دیگران حکم کنید و دستور بدهید، می توانید برای انجام این کار از راه های روانشناختی زیرکانه ای استفاده کنید. البته نیاز به یک برنامه ریزی دقیق و کمی سیاست دارید. در این مقاله می خواهیم راه هایی را به شما معرفی کنیم که با استفاده از آنها می توانید نظر دیگران را تغییر دهید.


1-  اعتماد آنها را جلب کنید

مردم خود به خود در مقابل افرادی که می خواهند نظراتشان را تغییر دهند هشیارانه رفتار می کنند. به همین دلیل است که جلب اعتماد آنها یکی از مهمترین قدم ها میشود. باید به آنها ثابت کنید که فردی بی ریا و صادق هستید و نظرات مفیدی دارید. باید تسلط کامل روی صحبت های خود داشته باشید.

 

2-  نقطه ی مشترک پیدا کند

افراد زیادی در مورد مسائل و موضوعات مختلف نقطه نظرات مشابهی دارند. به مخاطبین خود نشان دهید که افکار و ایده های شما با مال آنها سازگار است. باید خودتان را جای آنها بگذارید، نگرانی های آنها را بفهمید و نسبت به احساساتشان همدردی نشان دهید.


3-  خوب ساختار بندی کنید

هر بحث متقاعد کننده ای، چه یک سخنرانی باشد، چه یک مقاله باید ساختاری روشن داشته باشد. منظور از ساختار مناسب، تکرارها و جا گذاری ها است. وقتی دلایل اینکه چرا مردم باید به شما گوش بدهند را لیست کنید، مهمترین دلایل را برای آخر لیست بگذارید تا در مغز شنوندگانتان باقی بماند. مطالب مهم را چند بار تکرار کنید.


4-  هر دو جنبه را به آنها نشان دهید

هر دو جنبه ی مثبت و منفی نظراتتان معرفی کنید. این کاری بسیار معقول است. حقه ای که اینجا باید بزنید این است که روی جنبه های مثبت را بیشتر تاکید کنید. توضیح دهید که چطور جنبه های بد نظراتتان آنقدرها هم بد نیستند و مزیت ها و فواید آنها بر جوانب منفی اش غلبه دارد. هیچوقت در مورد نقاط منفی آن دروغ نگویید چون اگر مخاطبین این مسئله را متوجه شوند که آنها را فریب داده اید از شما خشمگین خواهند شد. و هیچوقت دوباره به شما اعتماد نمی کنند.


5-  منافع شخصیشان را به آنها یادآور شوید

وقتی منافع شخصی افراد را از یک ایده به آنها توضیح دهید، شانس بیشتری برای متقاعد کردن آنها دارید. چون آنچه از این نظر گیرِ آنها می آید آن چیزی است که همه به آن فکر می کنند. برای انجام این مسئله ابتدا باید نیازهای مخاطبینتان را دریابید. توجه آنها را با گفتن نیازهایشان جلب کرده و به آنها بگویید که چور می توانید آنها را راضی کنید.


6-  به نفس آنها بپردازید

به این کار چاپلوسی و تملق استراتژیک هم می گویند. تحسین کردن کار دیگران--اگر درست انجام شده باشد. چیزهایی را پیدا کنید که مخاطبینتان به آن افتخار می کنند، چه مربوط به استعدادهایشان باشد و چه مشغولیاتشان. وقتی شما افراد را تحسین می کنید، نشان می دهید که توانایی های آنها را شناخته اید. با این کار آنها میل بیشتری به شنیدن حرفهایتان خواهند داشت.


7- از مراجع استفاده کنید

همه افراد متخصص را دوست دارند. اگر کارشناسی چیزی در مورد موضوعی بگوید، حتماً حرف درستی زده است. حرف های خود را با حرف های متخصصین و کارشناسان مربوطه تطبیق دهید.


8-  رضایت و موافقت عمومی را کسب کنید

اکثر افراد تحت تاثیر کارهای دیگران هستند. کاریکه باید بکنید این است که نشان دهید افراد بسیاری حرفتان را قبول دارند. مثال هایی بزنید که چطور ایده ها و نظراتتان جاهای دیگر کاربرد خوبی داشته است.

9-  زمانبندی خوبی داشته باشید

برای خوب زمانبندی کردن نیاز به حس ششم دارید. هیچوقت موقعی که افراد زیر استرس و فشارهای روحی هستند سراغشان نروید. وقتی سراغ آنها بروید که راحت بتوانند به حرفهایتان گوش دهند.


10- منحصر به فرد باشید

این یک قانون است، هر چیزی که تک تر و منحصر به فرد تر است، قیمت بالاتری هم دارد. خودتان و ایده ها و نظراتتان را منحصر به فرد و تک نشان دهید. با این کار شنونده هایتان بیشتر خواهند شد. این کار را می توانید با نشان دادن اینکه اطلاعات و معلومات زیادی در مورد مسئله دارید انجام دهید.

11-  بی پروا باشید و اعتماد به نفس داشته باشید

ممکن است همه جا برای انجام هر کاری این توصیه را شنیده باشید. بله، چون واقعاً مسئله ی مهمی است. شما خود باید به عقاید و نظراتتان ایمان داشته باشید تا بتوانید دیگران را هم متقاعد به قبول آنها کنید.

12-  جالب و دلچسب باشید

وقتی با یکنواختی صحبت کنید، کم کم شنونده هایتان را از دست خواهید داد. باید با انرژی و جالب صحبت کنید، نشان دهید که خودتان هم از نظراتتان به هیجان آمده اید.

13-  معقول باشید

مردم دوست دارند معقول جلوه کنند، پس روی منطقشان کار کنید. منطق در کار بسیار مهم است. سخنرانیتان باید قالبی معقول داشته باشد.


14-  سیاست به خرج دهید

با شنوندگانتان همان طوری باید رفتار کنید که دوست دارید با شما رفتار شود. با تُن مناسب صحبت کنید و سر آنها داد نکشید و صدایتان را هرگز بالا نبرید. مهمتر اینکه، کاری نکنید که احساس نادان بودن به آنها دست دهد. به یاد داشته باشید که شما می خواهید با آنها گفتگو کنید نه مشاجره. احترام گذاشتن به مخاطبینتان نباید فراموش شود.

15-  فروتن باشید

کسی افراد خودخواه و مغرور را دوست ندارد. حتی اگر بدانید و مطمئن باشید که نظر شما بهترین است، اگر خودبین و خودخواه باشید دیگر کسی به حرفهایتان گوش نخواهد داد. هیچ وقت هم فکر نکنید که خیلی زود موفق به متقاعد کردن آنها خواهید شد، واقع بین باشید و همیشه این احتمال را بدهید که شکست بخورید.

پس انداز کنید...

یکی از موفق ترین سیاست مداران، اندرو یانگ، می گوید: "تاثیر گذاری مثل یک حساب پس انداز است. هرچه کمتر از آن بردارید، سود بیشتری رویش می آید." بدانید که قدرت خود را کجا و چطور استفاده کنید. با کمی تمرین خواهید توانست که خیلی خوب تصمیم گیریهای افراد تاثیر گذاشته و آنها را متقاعد کنید

مشکلات ازدواج دوم


وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


http://maktoobshop.com/


در شرایط امروزی جامعه ما تصمیم به ازدواج با زنی که به تنهایی سرپرستی کودک یا کودکانی  را بر عهده دارد چیز عجیبی نیست. هر چند این قضیه هنوز هم برای تعدادی از مردان ( حتی آنهایی که خودشان تجربه یک شکست در زندگی زناشویی را داشته و حتی صاحب فرزند هم هستند ) دشوار است و در مورد پذیرش آن با مشکلات و چالشهای جدی مواجهند اما حقیقت امر این است که متاسفانه با سیر صعودی تعداد طلاقها در جامعه، مسلما تعداد زنان یا مردانی که به تنهایی مشغول  بزرگ کردن فرزندشان هستند رو به افزایش است.


تقریبا 75 درصد والدینی که طلاق می گیرند دوباره ازدواج می کنند و این یعنی برخی از کودکان جامعه ما بخشی از زندگی شان را با پدر خوانده و یا مادر خوانده سپری می کنند که البته در این یاداشت بیشتر سعی داریم در مورد ناپدری ها صحبت کنیم.


لازم است مطمئن شوید که در زندگی با این زن، هنگامی که او مجبور است علی رغم قولی که به شما داده، به فرزندش رسیدگی کند و یا یک موقعیت غیر‌مترقبه به وجود می‌آید او را ملامت و سرزنش نمی‌کنید.

غالب کودکان بعد از طلاق والدین با یک مرحله سازگاری جدید یعنی زندگی تک والدی باید سازش پیدا کنند و این در حالی است که ازدواج مادر نیز دوباره یک سازش جدید را در زندگی فرزند ایجاد می نماید.

با وجود داستانهایی که در مورد ظالم بودن ناپدری ها خوانده یا شنیده ایم ولی تحقیقات نشان داده که این چنین نیست. برای پسرها غالبا وجود ناپدری مفید است. پسر بچه هایی که بین شش تا یازده سال با ناپدری زندگی کرده اند در مقایسه با آنهایی که تنها با مادرشان زندگی کرده اند رفتار بالغانه تری داشته و سازگار تر هستند و از لحاظ اجتماعی کفایت بیشتری دارند.


علاوه براین ناپدری ها می توانند با کفایت باشند و در ضمن زنانی که مجددا ازدواج می کنند خیلی شادتر از زنانی هستند که تنها و بدون همسر مانده اند و احساس ایمنی بیشتر کرده و از لحاظ مالی هم مشکلات کمتری دارند. لذا با این اوصاف برنامه ریزی برای ازدواجی مجدد ( بعد از طلاق ) که همراه با بررسی و شناخت کافی باشد می تواند سطح کیفی زندگی مردان  و زنانی که زندگی اول شان را از دست داده اند و حتی در سلامت روان فرزندان طلاق، موثر واقع شود.

 

در ادامه توصیه هایی به مردانی ارایه می شود که قصد ازدواج با زنی را دارند که صاحب فرزند یا فرزندانی هست :


1 - ارتباط و رابطه‌تان را بشناسید و کشف کنید 

اگر واقعا خواهان ازدواج با زنی هستید که صاحب فرزند یا فرزندانی است، ارتباط ‌تان را با او خوب شناسایی و کشف کنید لذا این زمان بهترین وقت برای ملاقات فرزند یا فرزندان آن زن خواهد بود. این اولین قدم در شناخت بهتر آن زن و شناخت چگونگی آغاز اعتماد بین شما دو نفر است. باید بتوانید به این واقعیت که او یک مادر است توجه کنید و کمی در این باره احساس نگرانی کنید.


2 - پذیرفتن نیازهای بچه‌ها 

شما باید به تدریج درک کنید و بپذیرید که نیازهای کودکان و فرزندان در هر مرحله‌ای در اولویت هستند. به عنوان یک مرد، بایستی به این درک برسید که برای یک زن فرزندان وی بسیار مهم بوده و احتمالا در اولویت اول هستند و آنها مهمترین بخش زندگی او هستند. شما باید در زندگی با این زن، آمادگی هرگونه بهم‌ خوردن برنامه‌ریزی‌ها در لحظه آخر باشید زیرا او به عنوان یک مادر الزامات و تعهدات دیگری هم دارد و بهترین کار منعطف بودن و درک کردن او در زمان وقوع این حوادث است. لازم است مطمئن شوید که در زندگی با این زن، هنگامی که او مجبور است علی رغم قولی که به شما داده، به فرزندش رسیدگی کند و یا یک موقعیت غیر‌مترقبه به وجود می‌آید او را ملامت و سرزنش نمی‌کنید. لازم است مطمئن شوید که به او شانس توضیح دادن را می‌دهید و بقیه جر و بحث‌ها را به آینده موکول می‌کنید.


3 - ملاقات کردن بچه‌ها 

وقتی که زمان مناسب برای دیدن فرزند یا فرزندان او فرا رسید باید اینکار را بر اساس برنامه‌ریزی و اجازه او انجام دهید. لازم است یک لحظه خود را جای این بچه بگذارید چرا که ممکن است به‌ دلیل جدایی والدین خود اوقات بدی را سپری کرده باشد. از طرفی معمولا مشاهده حضور مردی جدید در زندگی مادرش که قرار است نقش پدر را برای وی هم ایفا کند، بسیار سخت است. لازم است صبور و فهمیده باشید. سعی کنید بدون تحت فشار گذاشتن او با او رفیق شوید. شما باید قادر باشید آنها را به هر شکلی که هستند و یا هر طوری که احساس می‌‌کنند بپذیرید. به او زمان بدهید خواهید دید که کارها خودش درست خواهد شد.

 

4 - هرگز زیاده خواه نباشید 

نباید انتظار داشته باشید که درست در ابتدای آشنایی، توسط بچه‌ها یا اقوام و خانواده این زن مورد استقبال و خودش آمدگویی قرار بگیرید. شما باید صبور باشید و قدرت درک و فهم آنچه که در حال وقوع است را داشته باشید. بهترین کار در این لحظات، داشتن یک روش خوب برای درک کردن هرکسی است ( داشتن حس همدلی ). 

شما نمی‌توانید کسی را مجبور کنید که شما را دوست داشته باشد و هرگز و در هیچ شرایطی از روی خودخواهی و تکبر کاری نکنید.


5 - داشتن حس مشترک 

فکر کنید که اگر شما در چنین شرایطی قرار داشتید چه احساسی می‌کردید؟ اطمینان حاصل کنید که به تمام افراد زمان و مکان مناسب داده شده است. هرگز زنی را مجبور نکنید که در زندگی با شما میان شما و فرزندش یکی را انتخاب کند چون در نهایت و به مرور زمان این شما هستید که شکست می خورید و رابطه صمیمانه با همسرتان را از دست می دهید. در واقع شما باید این اطمینان را از خود داشته باشید که، می توانید نقش یک حامی را برای این زن و فرزندش ایفا کنید. او حتما به خاطر اینکه شما حامی او بوده‌اید و شرایط او و فرزندش را درک کرده‌اید از شما قدردانی و تشکر خواهد کرد. ایفای یک نقش حمایتگر برای این زن و فرزند، مسلما باعث ایجاد حس صمیمت و خوشبختی بیشتر در زندگی زناشویی شما می گردد.

 


مطالب بیشتر:


ارتباط بین فعالیت فیزیکی و کاهش بیماریها
ورزش های ضد استرس برای بهتر شدن وضعیت روانی و احساسی افراد
ورزش های مخصوص افراد مبتلا به بیماران قلبی و دیابت
ورزش های مفید برای بیماران مبتلا به آلزایمر
ورزش و بیماری های قلبی و استخوانی
چطور میزان فعالیت فیزیکی خود را ارتقاء دهیم؟
چه ورزش هایی سلامت کودکان را تامین می کند؟
ورزش چگونه در درمان و پیشگیری از سرطان سینه زنان کمک می کند؟

چگونه عملکرد فیزیولوژیکی و روانی میانسالان افزایش می یابد؟
تکنیک های توان بخشی ورزشی در بیماران مبتلا به آسم

ژن درمانی از درمان بیماری ها تا بهسازی نژادی و استفاده بعنوان یک سلاح

دیابت از شناخت علائم تا درمان و راههای پیشگیری

حقایقی در باره ایدز و لزوم آموش جنسی

ایجاد تعادل در بیماران مبتلا به ام اس

سرطان سینه و تمامی گفتنی های آن

نقش نانو تکنولوژی در پزشکی وسلامت عمومی

نقش مردان در زمینه بهداشت باروری همسران
تمرینات ورزشی در دوران حاملگی و قبل از زایمان
کاهش مرگ و میر زنان باردار با برنامه مادری ایمن
مادران شاغل و نگهداری کودکان
بررسی اثرات کافئین بر بدن
عوارض شیرین کنندههای بدون کالری
فست فود زیر ذره بین کارشناسان حوزه سلامت
ویژگی های ظروف آشپزی و اثر آن در پخت غذا

ظروف یک ‌بار مصرف ومشکلات آن بر سلامت
اثرات امواج تلفن همراه بر سلامت افراد
کنترل آلاینده ها از طریق فن اوری نانو تکنولوژی
اثر شن‌های روان یا غبار غلیظ بر سلامت انسان

آثار جانبی تشعشع لامپ های کم مصرف بر چشم و پوست

پیامدها و راهکارهای جلوگیری از تخلفات موتورسواران

آمادگی سازمانهای غیر دولتی در حوادث و بلایا

آمادگی ملی و سازمانی در مقابله با زلزله و مدیریت بحران

آمادگی ملی در مقابله با زلزله

راهکارهای پیشگیری از پیامد های سیل

سلامت روان کودکان در بلایا طبیعی


                                http://maktoobshop.com/

جلسات خواستگاری و شناسایی افراد


وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است



در جلسات خواستگاری، ارزیابی شما سۆال‌محور باشد نه جواب‌محور. روش‌های کلاسیک و قدیمی آموزش و ارزیابی‌ها، جواب‌محور است. هنوز در نظام آموزشی مدارس و دانشگاه‌ها برای ارزیابی، یک سری سۆال می‌دهند، اگر توانایی پاسخگویی را داشت، این دانشجو یا دانش‌آموز، درس‌خوان و اهل مطالعه به شمار می‌آید.
این سۆالات و ارزیابی‌های جواب‌محور فقط میزان حافظه‌ی دانشجو را نشان می‌دهد؛ نه میزان فهم او را. از این رو، در مدارس و دانشگاه‌ها اگر مطرح شود که امتحان گرفته شده در ماه پیش مورد قبول نیست و باید مجدّداً امتحان دهند، با مخالفت شدید دانش‌آموزان و دانشجویان مواجه می‌‌شوند؛ زیرا آنان دروس را فقط برای امتحان خوانده‌اند و حالا دیگر یادشان نیست؛ این ارزیابی مطرود است.

در استخدام‌ها و گزینش‌های بورس از مصاحبه‌گران خواسته می‌شود فهم و درک فرد را ارزیابی کنند نه محفوظاتش را؛ مثلاً اگر بخواهند دانشجوی رشته‌ی فیزیک را بورس کنند، بهتر است از او بپرسند: مهم‌ترین سۆال فیزیکی که برای شما مطرح است، چیست؟ چه گره‌ای در فیزیک دارید؟ سۆالات این دانشجو مشخص می‌کند که سطح علمی و فهم علمی این دانشجو در چه حدّی است.

در جلسات خواستگاری، بیش و پیش از آنکه سۆال مهم باشد، نوع پاسخگویی مطرح است؛ زیرا چه بسا پاسخ به سۆالات را حفظ کرده باشد. سۆالات بیش‌تر معرّف افراد است تا جواب‌ها؛ به عنوان مثال اگر در مصاحبه‌های صدا و سیما دیده باشید، وقتی خبرنگار از مصاحبه شونده‌ی دختر بپرسد، الگوی شما کیست؟ معلوم است که بطور کلیشه‌ای پاسخ می‌دهد: حضرت زهرا&. این پاسخ معلوم نیست بیانگر رفتار او باشد و نمی‌توان اطمینان کرد که واقعاً هم چنین باشد.

از طرفی فرد ممکن است در جلسه‌ی خواستگاری هول شود و پاسخی را که خود به آن معتقد است را نگوید. نباید بر اساس پاسخ او تصمیم قطعی بگیریم. امّا نوع سۆال‌ها و موضوع سۆال‌ها بیش‌تر تعیین کننده است و نشان می‌دهد او چه دیدگاه و دغدغه‌هایی دارد. حتّی ترتیب سۆالات و تأکید روی بعضی از آن‌ها می‌تواند نشان‌دهنده‌ی ایده‌ها و تفکّرات او باشد.

به عنوان مثال اگر شما از خانواده‌ی دختر یا خود دختر بپرسید: شما در قید و بند مادیات هستید یا نه؟ جوابی که تقریباً همگان می‌دهند، این است: ما به نجابت داماد بیش‌تر نظر داریم نه مادیات! پس نمی‌توان این سۆال و جواب را ملاک قرار داد.

اما اگر به نوع سۆالاتی که دختر یا مادرش می‌پرسند توجّه کردید، مثلاً این ماشین را تازه خریده‌اید؟ مدلش چیست؟ این سۆالات برای ما مشخّص می‌کند که همّ و غمّ این دختر چیست و چه چیز برایش جلوه دارد. قطعاً دغدغه‌های مادّی برایش مهم است که در این زمان مهم، سۆالاتی در زمینه‌ی ماشین از او می‌پرسد.

اگر دختر از پسر بپرسد: نظرتان راجع به ادامه‌ی تحصیل دخترها چیست؟ عموم پسرها پاسخ می‌دهند: من افتخار می‌کنم همسرم تحصیل کرده باشد! این جواب کلیشه‌ای است که همه‌ی پسرها یاد گرفته‌اند اینگونه پاسخ دهند. به این جواب نباید اعتماد کرد. امّا اگر این آقاپسر از رشته‌ی تحصیلی دخترخانم بپرسد و وضعیت درسی او را جویا شود و با شور و حالی به آن بپردازد، نشان می‌دهد او به ادامه‌ی تحصیل همسرش علاقمند است تا آنکه فقط بپرسد: «درس شما کِی تمام می‌شود؟!»

شیوه‌ی سۆال کردن

در جلسه‌ی خواستگاری این نکته را به عنوان یک قاعده در نظر داشته باشید که هر کس بیش‌تر حرف بزند، کم‌تر شناخت حاصل می‌کند و مخاطب بیش‌تر از او کسب اطّلاعات می‌کند. بنابراین اگر کسی بگوید من در جلسه‌ی خواستگاری با زرنگی تمام مثل صحبت می‌کردم، کاملاً در اشتباه است. زرنگی از طرف مقابل بوده است که بیش‌تر شنونده بوده است!

بدیهی است اگر سۆالات کلیدی و خوب مطرح شود، پاسخ‌ها هم تا حدودی می‌تواند نکات و اطّلاعاتی را به ما بدهد که بر اساس آن، تصمیم‌گیری صحیح‌تری داشته باشیم.


در بعضی سۆالات که احتمال می‌دهید طرف مقابلتان طبق میل شما جواب بدهد، بصورت دیگر بپرسید، به نحوی که جهتگیری و نظر شما در سۆال معلوم نشود؛ مثلاً به جای اینکه بپرسید: وقتی از دست همسرتان عصبانی می‌شوید، چه می‌کنید؟ بپرسید وقتی خواهر یا برادرتان شما را عصبانی می‌کنند، چه می‌کنید؟ 


اما چند نکته: 

ـ اگر طرف مقابلتان از جواب سۆال شما طفره رفت، سۆالتان را به همان شکل در جلسات دیگر و به طرز دیگری در همان جلسه بپرسید.

ـ اگر از جواب او به سۆالی قانع نشدی، از او بیش‌تر توضیح بخواه تا به نتیجه‌ی دلخواه دست یابی.

ـ سۆالاتی که دغدغه‌ی فکری تو نیست، یا غیر از آن چیزی که هستی تو را نشان می‌دهد، نپرس.

ـ سۆالات شما به طور غیرمستقیم نشان‌دهنده‌ی ایده‌ها و تفکّرات شماست که معرّف شما خواهد بود، دقّت در سۆالاتی که می‌خواهید از او داشته باشید و سۆالاتی که او از شما می‌پرسد شما را در شناخت بهتر کمک می‌کند.

ـ از آنچه برای شما یا خانواده‌تان اهمیت دارد، سۆال کن؛ نه مطالبی که به آن اعتقاد نداری زیرا نه تنها به تو کمکی نمی‌کند بلکه باعث سردرگمی می‌شود.

ـ‌‌ در مورد مسائلی که در زندگی مشترک برای شما پیش می آید از قبیل روابط شما با خانواده ی او یا برعکس سۆال کنید.

ـ‌‌ از سۆالاتی که در بطن آن جواب نهفته است و طرف با بله و خیر می تواند از آن بگذرد پرهیز کنید.

ـ‌‌  سۆالات کلی نپرسید؛ مثلاً ایمانتان در چه حدی است؟ این سۆال باید به چند سۆال تقسیم بندی شود.

ـ‌ سۆال‌هایی که جواب آن نیاز به توضیح دارد، تشریحی بپرسید؛ نه به صورت بله و خیر. مثلاً به جای اینکه بپرسید آیا شما عصبانی می‌شوید؟ سۆال کنید چه موقع عصبانی می‌شوید و موقع عصبانیت چه می‌کنید؟ چون به هر حال همه عصبانی می‌شوند.

ـ‌‌ نسبت به جواب‌هایی که می‌دهد، سۆالی طرح کنید تا عمیقاً به نظر او پی ببرید.

ـ‌ در بعضی سۆالات که احتمال می‌دهید طرف مقابلتان طبق میل شما جواب بدهد، بصورت دیگر بپرسید، به نحوی که جهتگیری و نظر شما در سۆال معلوم نشود؛ مثلاً به جای اینکه بپرسید: وقتی از دست همسرتان عصبانی می‌شوید، چه می‌کنید؟ بپرسید وقتی خواهر یا برادرتان شما را عصبانی می‌کنند، چه می‌کنید؟


تشخیص صداقت

یکی از سۆالات مهمی که معمولاً پیرامون جلسات خواستگاری می‌شود، این است که ما از کجا بفهمیم طرف مقابل سۆالات را با صداقت پاسخ داده است یا نه؟


برای اطمینان از جواب‌های او، باید مقدّمه‌ای را درباره‌ی صداقت بیان کنید. به مخاطب خود بگویید: «صداقت در خواستگاری یک امر حیاتی است. من خود آدمی نیستم که همیشه در زندگی راستگو باشم و انتظار ندارم همسرم نیز همیشه در زندگی راست گفته باشد. امّا اینکه انسان در جلسه‌ی خواستگاری به راستگویی دقّت داشته باشد، بحث بسیار مهمّی است؛ زیرا عدم صداقت در جلسه‌ی خواستگاری را خیانت به طرف مقابل می‌دانم و من هر نقطه ضعفی را از خواستگارم می‌پذیرم مگر این نقطه ضعف را».میگناirباید بکوشید بگونه‌ای با بیانی جدّی این مطلب را یادآور شوید؛ مثلاً اینکه بگویید: «من اگر متوجّه شوم در جلسه‌ی خواستگاری مطلبی خلاف واقع بیان شده است؛ اگر نقاط مثبت فراوان هم داشته باشد، نمی‌توانم از او بپذیرم؛ زیرا ازدواجی موفّق است که انسان هم خوب انتخاب کند و هم خوب انتخاب شود.»

البته جمله‌ی آخر پیام مهمی است برای خود شما. اگر شما بخواهید با کسی مسافرت بروید و او تمایلی به مسافرت با شما نداشته باشد و شما اصرار کنید و طرف را متقاعد کنید و راهی مسافرت شوید، مسافرت به هر دوی شما تلخ خواهد شد. ازدواج بالتر از این است. اگر یکی خوب انتخاب کند ولی خوب انتخاب نشود، خود این فرد هم از زندگی لذّت نمی‌برد. بنابراین باید صداقت داشته باشیم.

پس از اینکه این مطالب را مطرح کردید، یکی از نقاط ضعف خود را هم بیان کنید و بگویید: من برای اینکه صداقت خود را نشان دهم این نکته را می‌گویم، و از او بخواهید که این مسأله را حتّی با پدر و مادرش در میان نگذارد. و در مقابل شما نیز از او بخواهید اگر او هم نکته‌ای و نقطه‌ی ضعفی دارد که لازم به گفتن است، برای شما بازگو کند.

بدیهی است شما قبل از جلسه‌ی خواستگاری تحقیقاتی انجام می‌دهید و قطعاً ممکن است از نقاط ضعفی آگاهی پیدا کنید. اگر در جلسه‌ی خواستگاری در قالب سۆالی به آن نکته اشاره نمودید و طرف مقابل به آن نقطه ضعف اشاره کرد، می‌توانید نتیجه بگیرید که در سخنان او نیز صداقت وجود دارد و آدم دروغ‌گویی نیست. ولی چنانچه برداشت صحیحی از خود نداشت، معلوم نیست دیگر سخنان او نیز واقعیت داشته باشد.

اما چند نکته:

ـ  برای اینکه راحت باشید و صداقت خود را نشان دهید، از همان کلمات معمول و همیشگی‌تان استفاده کنید نه از کلمات سخت و قلمبه ‌ـ‌‌ سلمبه و غیرمعمول.

ـ صداقت شما و خانواده‌تان در رفتار و گفتار، آن‌ها را نیز تشویق می‌کند که صادق باشند.

ـ در گفتگو دو طرف، بنا را بر معرّفی واقعی و صریح خود بگذارند.

 

بیشتر بدانیم...

رسانه ها در الگوی مصرف جامعه چه نقشی دارند؟

ارتقای کیفیت خدمات سلامت از منابع مالی یارانه ها

اصلاح ساختار نظام جامع مدیریتی اقتصادی بیمارستان

اقدامات اساسی در تخصیص منابع در نظام سلامت

بررسی مشکلات برنامه پزشک خانواده

بیمه سلامت و نقش بیمه های مکمل بر آن

تاثیر بیمه های مکمل بر قشرهای آسیب پذیر

توزیع عادلانه خدمات بهداشتی در ﺳﻴـﺴﺘﻢ ﻧﻈـﺎم ﺳـﻼﻣﺖ ﻛﺸﻮر

دریافت پول از بیمار بصورت مستقیم (یک خطای پزشکی)

راهکارهای اجرایی جهت اصلاح الگوی مصرف در بیمارستانها

راهکارهای قانونی و فرهنگی در مدیریت مصرف انرژی در سازمانها ، ادارات و مراکز پزشکی

عوامل مؤثر بر قاچاق کالا

مدیریت انرژی در مراکز بیمارستانی 

مشکلات موجود در سیستم واردات وصادرات

مشکلات نظام سلامت در کشور ایران

مصرف کالاهای خارجی و قاچاق و تاثیر آن بر اشتغال و تولید

نحوه ارائه خدمات بهداشتی درمانی در برخی کشورهای دنیا

نقش سازمانهای بیمه گر اجتماعی و خصوصی در اقتصاد سلامت

وظایف دولت در بهبود شاخصهای سلامتی و نابرابری های اجتماعی

پیامد های هدفمند کردن یارانه ها در حوزه سلامت

چالش اصلی تامین مالی در نظام سلامت

  http://maktoobshop.com/


مهارت های پیش از ازدواج چیست؟

                          

                          وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است



به جرأت می توان گفت، آموزش مهارت های پیش از ازدواج آن چنان که باید و شاید به جوانان ارائه نشده است چرا که دلیل بسیاری از طلاق ها، انتخاب نادرست و آشنا نبودن با مهارت ها و آموزش های پیش از ازدواج است، به طوری که فرد پس از مدت کوتاهی از آغاز زندگی خود به این باور می رسد که همسرش آن فردی نیست که انتظارش را داشته است.

به جان مادرم، قصدم ازدواج است!

چطور به نیت واقعی طرف مقابل در جلسات آشنایی ازدواج پی ببریم؟! برای تو و خویش چشمانی آرزو می کنم که چراغ ها و نشانه ها را در ظلمات ببیند، گوشی که صداها و شناسه ها را در بیهوشی مان بشنود برای تو و خویش روحی که این همه را در خود گیرد و بپذیرد. و زبانی که در صداقت خود ما را از خاموشی خویش بیرون کشد و بگذارد از آن چیزها که در بندمان کشیده است، سخن بگوییم .


آشنایی پیش از ازدواج چیست؟


شاید همه دختر وپسرهای در آستانه ازدواج کم و بیش درباره اهمیت شناخت و آشنایی پیش از ازدواج اطلاعاتی داشته باشند، اما آن چه اهمیت بررسی این موضوع را بیشتر می کند نحوه شکل گیری این آشنایی هاست، چرا که اگر آشنایی به درستی شکل نگیرد نه تنها باعث شناخت واقعی از فرد مقابل نمی شود بلکه حتی در صورت وقوع ازدواج به دلیل تاثیری که در انتخاب نادرست همسر داشته، منجر به شکست آن ازدواج خواهد شد. 

حذف راهکارهای بومی و رواج سبک های امروزی در زمینه انتخاب همسر که با فرهنگ ملی و دینی جامعه ایرانی سازگاری ندارد و در اغلب موارد این گونه آشنایی ها و روابط قبل از ازدواج صرفا به بهانه شناخت بیشتر دختر و پسر از یکدیگر شکل می گیرد، ضرورت توجه به مهارت های قبل از ازدواج را دو چندان می کند.

به هر حال به جرأت می توان گفت، آموزش مهارت های پیش از ازدواج آن چنان که باید و شاید به جوانان ارائه نشده است چرا که دلیل بسیاری از طلاق ها، انتخاب نادرست و آشنا نبودن با مهارت ها و آموزش های پیش از ازدواج است، به طوری که فرد پس از مدت کوتاهی از آغاز زندگی خود به این باور می رسد که همسرش آن فردی نیست که انتظارش را داشته است.

میرمحمد صادقی در کتاب «آموزش پیش از ازدواج» توضیحاتی درباره اصول و شیوه آشنایی و همچنین فواید و محدودیت های آن ارائه کرده است. اما آن چه امروز به مدد مطالب این کتاب برای شما آماده کرده ایم، درباره ۲موضوع اساسی و مهم در دوره آشنایی است که اگر نسبت به آن بی توجه باشیم به طور قطع در انتخاب همسر آینده مان دچار مشکل خواهیم شد.


قصد طرف مقابل را بشناسید

آشنایی ارتباطی است که بعد از انجام خواستگاری به منظور شناخت بیشتر دختر و پسر از یکدیگر شکل می گیرد، تا این جای کار را همه می دانیم، ولی یکی از سوالات اساسی جوانان و به خصوص دخترخانم ها، این است که چطور بفهمیم قصد واقعی طرف مقابل ازدواج است؟ این که یک فرد واقعا قصد ازدواج دارد را عملا می توان با نشانه هایی که در ادامه ذکر می کنیم، تشخیص داد.

۱ - فردی که قصد ازدواج دارد در دوره آشنایی، تقاضاهای نامشروع نمی کند.

۲ - فردی که قصد ازدواج دارد، این ارتباط را از خانواده اش پنهان نمی کند. 

۳ - فردی که قصد ازدواج دارد، زمان آشنایی را بیش از اندازه طولانی نمی کند.

۴ - فردی که قصد ازدواج دارد علاوه بر معرفی شخصیت خود، سعی می کند از طرف مقابل و خانواده اش شناخت پیدا کند و تنها به تبادل احساسات و بیان جملات عاشقانه و عاطفی بسنده نمی کند.

توجه به همین ۴اصل ساده که تشخیص آن ها خیلی هم سخت نیست، باعث می شود از سرابی که بسیاری از دختران جوان در آن گرفتار می شوند، فاصله بگیرید.


خداحافظی با آن هایی که قصد ازدواج ندارند

معمولا دخترها و پسرها یک تفاوت عمده در زمینه آشنایی پیش از ازدواج با یکدیگر دارند و آن، این که برخی پسران بدون قصد ازدواج وارد فرآیند آشنایی با یک دختر می شوند و حتی این مسئله را از او پنهان نمی کنند! 

برخی از دختران فکر می کنند که اگر پسری از ابتدا بگوید که قصد ازدواج ندارد، ممکن است بعدا نظرش تغییر کند در حالی که پسران این مطلب را نشانه صداقت خود می دانند و هنگام پایان دادن به رابطه کمتر احساس گناه می کنند!دختران به اشتباه در تمام این مدت می کوشند تا با ابراز محبت بیشتر نظر طرف مقابل را تغییر دهند اما با وجود این، موفق نمی شوند و پس از شکست در رابطه، احساس می کنند که بازی خورده اند و حس حقارت، ناامیدی و نفرت پیدا می کنند. اگر شما نیز دل به پسری سپرده اید که از ازدواج می ترسد، یا به هر دلیلی می گوید که قصد ازدواج با شما را ندارد، در شرایطی مشابه قمار قرار دارید؛ یعنی هرچه فرد در بازی بیشتر می بازد بیشتر قمار می کند (بیشتر پیش می رود) تا بلکه بتواند همه باخت ها را در یک برد جبران کند. پس در چنین وضعیتی بهترین کار، پایان دادن به این رابطه است. 


جذابیت و دیگر هیچ! 

معمولا اولین عنصر محرک برای آشنایی با یک نفر «جذابیت» است و جذابیت ظاهری بیشترین تأثیر غیرمنطقی را بر بیشتر افراد دارد. در نگاه اول جذاب ترین افراد به احتمال زیاد افرادی خونگرم، با عاطفه، مهربان، زیبا و با کفایت هستند. 

جذابیت ظاهری در فرآیند آشنایی برای مردان از اهمیت بیشتری برخوردار است در حالی که برای زنان ویژگی های شخصیتی مهم تر است. به یاد داشته باشید که جذابیت ظاهری می تواند فرد را درگیر فرآیند آشنایی کند، اما لزوما ارتباطی طولانی مدت و شاد را به همراه نخواهد داشت. اما به جز جذابیت ظاهری و شخصیتی، جذابیت اجتماعی فرد نیز مهم است. 

جذابیت اجتماعی شامل طبقه اجتماعی، تحصیلات، شغل و قومیت، زبان و فرهنگ است. اما دو منبع دیگر جذابیت که کمتر به آن ها پرداخته شده است، شباهت ها و تفاوت هاست. شباهت ها بیشتر درباره اندیشه ها، باورها و نگرش هاست. هرچه شباهت ها بین دو نفر بیشتر باشد، جذابیت بیشتری به وجود می آید و منبع دیگر جذابیت «تضاد و تفاوت هایی» است که افراد با یکدیگر دارند. تضادها و تفاوت ها به صفات و شرایطی اشاره دارد که ما تجربه نکرده ایم و دوست داریم که صاحب آن صفت یا ویژگی بشویم به عنوان مثال ممکن است یک فرد درونگرا یک انسان برونگرا را جذاب بداند. 


با این حال اگر صرفا به دنبال همسری جذاب هستید، بد نیست به این نکته هم توجه داشته باشید که داشتن جذابیت ظاهری زیاد در عین حال که یک مزیت است، می تواند یک نقطه ضعف هم محسوب شود چرا که جامعه معیارهای سخت گیرانه تری نسبت به این افراد دارد. بنابراین زنان و مردانی که جذابیت بالایی دارند، ممکن است مجبور باشند دائم وفاداری خود را به همسری که جذابیت کمتری دارد اثبات کنند!


تنظیم:

وحیده تبریزی-روانشناس


 

رسانه ها در الگوی مصرف جامعه چه نقشی دارند؟

ارتقای کیفیت خدمات سلامت از منابع مالی یارانه ها

اصلاح ساختار نظام جامع مدیریتی اقتصادی بیمارستان

اقدامات اساسی در تخصیص منابع در نظام سلامت

بررسی مشکلات برنامه پزشک خانواده

بیمه سلامت و نقش بیمه های مکمل بر آن

تاثیر بیمه های مکمل بر قشرهای آسیب پذیر

توزیع عادلانه خدمات بهداشتی در ﺳﻴـﺴﺘﻢ ﻧﻈـﺎم ﺳـﻼﻣﺖ ﻛﺸﻮر

دریافت پول از بیمار بصورت مستقیم (یک خطای پزشکی)

راهکارهای اجرایی جهت اصلاح الگوی مصرف در بیمارستانها

راهکارهای قانونی و فرهنگی در مدیریت مصرف انرژی در سازمانها ، ادارات و مراکز پزشکی

عوامل مؤثر بر قاچاق کالا

مدیریت انرژی در مراکز بیمارستانی 

مشکلات موجود در سیستم واردات وصادرات

مشکلات نظام سلامت در کشور ایران

مصرف کالاهای خارجی و قاچاق و تاثیر آن بر اشتغال و تولید

نحوه ارائه خدمات بهداشتی درمانی در برخی کشورهای دنیا

نقش سازمانهای بیمه گر اجتماعی و خصوصی در اقتصاد سلامت

وظایف دولت در بهبود شاخصهای سلامتی و نابرابری های اجتماعی

پیامد های هدفمند کردن یارانه ها در حوزه سلامت

چالش اصلی تامین مالی در نظام سلامت

 

ازدواج و راز مـــردان موفق

       

                            وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


رسیدن به موفقیت در زندگی نیازمند مدیریت فکر و اندیشه است و این واقعیتی است که می‌توان در زندگی انسان‌های موفق آن را لمس کرد.


راز مـــردان موفق در تعامل با خانواده


کسب این موفقیت‌ها که در سایه روابط سالم زوج‌ها حاصل می‌شود در آغاز به شکل یک آرزو بود، اما کسانی که به جای غبطه خوردن برای رسیدن به این آرزو تلاش کردند توانستند با پشت سر گذاشتن همه موانع زندگی موفقی داشته باشند. اما راز رسیدن به این موفقیت در روابط کلامی، عاطفی و معرفتی زوج‌ها با یکدیگر است.

مردان به عنوان مسئول یک زندگی نقش مهمی در ایفای این روابط سالم دارند اما متأسفانه تفکری که مردان را فقط نان آور خانواده و آدم‌هایی که فقط باید به کار فکر کنند، می‌داند، موجب شد تا بسیاری از مردان در برقراری این ارتباط، با مشکل مواجه شوند. 


بیشتر زنان از همسرشان شکایت دارند که مرد‌ها خانه را همانند خوابگاه و رستوران فرض می‌کنند و فقط برای خوردن و خوابیدن به خانه می‌آیند و در خانه از روابط کلامی و عاطفی و معرفتی خبری نیست. این درحالی است که خانواده محل کسب آموزش و ابراز محبت است. دکتر محسن لواسانی، مشاور خانواده و مدرس دانشگاه با بیان این‌که این نگرش از دوران کودکی در مردان شکل می‌گیرد، گفت: فرهنگ ورفتار اجتماعی در شخصیت آدمی بسیار تأثیر‌گذار است. متأسفانه از کودکی به مردان‌ می‌آموزند که نباید ابراز محبت و احساس و عشق کنند. اگر پسر بچه‌ای گریه کند نه فقط پدر حتی مادر به او می‌گوید: (مگر دختری که گریه می‌کنی) بنابراین با این رفتار او را از ابراز احساساتش منع می‌کنند. این نوع برخورد تربیتی موجب می‌شود در بزرگسالی و بعد از ازدواج در ابراز احساسات و عواطف ناتوان و روابط مردان با همسرشان سرد ، خشک و بی‌روح شود.


وی افزود: خداوند در سوره رم آیه 21 می‌فرماید: (ما شما را آفریدیم تا با هم ازدواج و با ازدواج به آرامش و مودت و رحمت برسید) آدمی در خوردن و خوابیدن با حیوانات مشترک است آنچه ما را از حیوانات متمایز می‌کند عشق و اندیشه است و خانه محلی برای معرفت اندوزی و ابراز عشق و علاقه به همسر و فرزندان است این درحالی‌است که مردان گاهی با طرح مسائل گرانی و مشکلات اقتصادی سردی خود را با همسرشان توجیه می‌کنند و خنده و شادی را منع می‌کنند و تلخی و تنش را مجاز می‌شمارند.


این مدرس دانشگاه با تاکید بر این‌که باید بپذیریم اگر احساسات پاک علاقه به خانه و خانواده و همسر نباشد هیچ گاه ثروت و قدرت نمی‌تواند مشکلات زناشویی را کاهش دهد، گفت: مردان موفق کسانی هستند که توانایی مدیریت در روابط خانواده را داشته باشد. گاهی مردان تصور می‌کنند چون در بیرون از خانه و در کسب وکار درآمد بیشتری پیدا می‌کنند پس یک همسر ایده‌آل هستند در حالی که کارکرد مغز زنان به گونه‌ای است که هر محبت و هر نوع رفتار محبت‌آمیز هر چند کوچک را به حساب می‌آورند. پس مردان باید بدانند که حتماً نباید یک هدیه گران قیمت و یک وسیله پر زرق و برق برای همسرشان تهیه کنند. 


گاهی یک جمله تحسین‌کننده می‌تواند تأثیر بسیار زیادی داشته باشد پس نتیجه می‌گیریم مرد موفق کسی است که پیش از هر عملکردی در تعامل و رفتار با همسر و فرزندانش موفق باشد. 


نویسنده کتاب روانشناسی عشق افزود: زنان نیز باید بدانند اگر به همسرشان نشان دهند که او را درک می‌کنند، او نیز ارزش و احترام بیشتری برای احساسات شما قائل می‌شود.پس بکوشید مانند یک فرد فعال به سخنانش گوش کنید و گاهی حرف‌هایش را تایید و تکرار کنید.میگناir این یک روش ارتباطی است که روانشناسان و مشاوران خانواده به زوج‌ها می‌آموزند. این روش به زن و شوهر کمک می‌کند تا به‌طور موثرتری به احساسات یکدیگر گوش دهند.


به یاد داشته باشیم اگر می‌خواهیم با همسرمان رابطه مطلوبی داشته باشیم باید خود را تغییر دهیم تا روند اوضاع تغییر یابد.اگر برای بهبود روابط‌مان بخواهیم همسر یا شرایط زندگی خود را تغییر دهیم رابطه ما به معضلی فرساینده تبدیل خواهد شد که هر دو نفر را خسته و پیر می‌کند.

رسانه ها در الگوی مصرف جامعه چه نقشی دارند؟

ارتقای کیفیت خدمات سلامت از منابع مالی یارانه ها

اصلاح ساختار نظام جامع مدیریتی اقتصادی بیمارستان

اقدامات اساسی در تخصیص منابع در نظام سلامت

بررسی مشکلات برنامه پزشک خانواده

بیمه سلامت و نقش بیمه های مکمل بر آن

تاثیر بیمه های مکمل بر قشرهای آسیب پذیر

توزیع عادلانه خدمات بهداشتی در ﺳﻴـﺴﺘﻢ ﻧﻈـﺎم ﺳـﻼﻣﺖ ﻛﺸﻮر

دریافت پول از بیمار بصورت مستقیم (یک خطای پزشکی)

راهکارهای اجرایی جهت اصلاح الگوی مصرف در بیمارستانها

راهکارهای قانونی و فرهنگی در مدیریت مصرف انرژی در سازمانها ، ادارات و مراکز پزشکی

عوامل مؤثر بر قاچاق کالا

مدیریت انرژی در مراکز بیمارستانی 

مشکلات موجود در سیستم واردات وصادرات

مشکلات نظام سلامت در کشور ایران

مصرف کالاهای خارجی و قاچاق و تاثیر آن بر اشتغال و تولید

نحوه ارائه خدمات بهداشتی درمانی در برخی کشورهای دنیا

نقش سازمانهای بیمه گر اجتماعی و خصوصی در اقتصاد سلامت

وظایف دولت در بهبود شاخصهای سلامتی و نابرابری های اجتماعی

پیامد های هدفمند کردن یارانه ها در حوزه سلامت

چالش اصلی تامین مالی در نظام سلامت

 

زندگی مشترک و شناخت بهتر

                  

                    وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است



زوج ها در اوایل ازدواج، تحت تاثیر عوامل متعددی از جمله تغییرات شیمیایی خون و ترشح هورمون هایی چون «اکسی توسین» و ... به سوی یکدیگر جذب و کشیده می شوند و تصور می کنند که نیمه گمشده خود را پیدا کرده اند.


اما با توجه به متفاوت بودن باورها، اندیشه ها، بینش ها، تصورات، تعبیر و تفسیرها، داوری ها و پیش داوری ها و به طور کلی، کنش ها و واکنش های هر یک از زوج ها در برابر رخدادها، مسائل، موانع و مشکلات زندگی ممکن است در زندگی مشترک خود دچار مشکل شوند. برای این که بدانید زندگی زناشویی شما در چه وضعیتی قرار دارد و ارزیابی تقریبا درستی از زندگی مشترکتان داشته باشید، پیشنهاد می کنیم این تست را به دقت تکمیل کنید. 


سعی کنید به سوالات مطرح شده صادقانه پاسخ دهید تا به ارزیابی به نسبت درستی از زندگی مشترک خود دست یابید و دریابید که آیا زندگی مشترکتان همچنان در مسیر عشق طی مسیر می کند یا به بیراهه هایی چون بی تفاوتی، طلاق عاطفی، نفرت و متارکه و جدایی نزدیک شده است؟ به هر سوال از صفر تا 5 امتیاز تعلق می گیرد. اگر پاسخ شما «همیشه» است امتیاز 5 دهید، برای پاسخ «اغلب» امتیاز 3، برای پاسخ «به ندرت» امتیاز یک و برای پاسخ «هرگز» امتیاز صفر را در نظر بگیرید. 


این تست با مختصر تغییر از کتاب «رازهایی درباره عشق» نوشته «باربارا دی آنجلس»، ترجمه «هادی ابراهیمی» انتخاب شده است تا به شما کمک کند ارزیابی تقریبا درستی از زندگی مشترک خود داشته باشید و قبل از این که زندگی زناشویی تان دچار مشکلات و بحران شود، به کمک مشاوران و روان شناسان باتجربه، پیش گیری های لازم را به عمل آورید تا به سرعت برای رفع مشکلات و بحران ها اقدام کنید. دکترمیرعماد الدین فریور


صادقانه پاسخ دهید 


1. همواره با صدای بلند و در حضور دیگران یا پیش خودتان، از همسرتان انتقاد می کنید.


2. همواره گرایش دارید کارها را بدون حضور همسرتان انجام دهید و دوست دارید که آزادی و خلوت شخصی خود را حفظ کنید.


3. به جز همسرتان، نسبت به زن ها (مردهای) دیگر کشش دارید.


4. از روابط زناشویی به بهانه های مختلف (سردرد، خستگی و ...) سر باز می زنید و حوصله همسرتان را ندارید.


5. به دلایلی توان گذشت از اشتباهات و چشم پوشی از خطاهایی را که همسرتان در گذشته مرتکب شده است ندارید و به همین دلیل از او عصبانی هستید یا هر بار که این اشتباهات را به خاطر می آورید، از دست او عصبانی می شوید و یا نسبت به او احساس انزجار می کنید.


6. بیشتر اوقات، با همسر خود در خانه می مانید زیرا مایل نیستید که برای فعالیت های اجتماعی یا بیرون رفتن با یکدیگر، برنامه ریزی کنید.


7. مدام به یاد خاطرات خوش گذشته اید و احساس می کنید که اوایل آشنایی، شما با همسرتان، خوشبخت تر بودید یا احساس می کنید که در آغاز، رابطه تان مهیج تر و بهتر بوده است.


8. بخش زیادی از اوقات فراغت خود را همراه با دوستان یا با شرکت در فعالیت هایی سپری می کنید که همسرتان در آن حضور ندارد.


9. اغلب، مشاهدات و احساسات خود را با همسرتان در میان نمی گذارید زیرا احساس می کنید که او افکار و احساسات شما را درک نمی کند یا احترامی برای آن ها قائل نیست.


10.شما به الکل، موادمخدر یا مصرف داروهای آرام بخش و یا پرخوری اعتیاد دارید که شما را نسبت به احساسات تان، کرخت و تماس شما با همسرتان را قطع کرده است.


11.شما یا همسرتان، برای گذراندن اوقات رمانتیک تان، پیش دستی نمی کنید


12.چنانچه صاحب فرزندی هستید، بیشتر درباره فرزندان تان با یکدیگر حرف می زنید، تا خودتان! در واقع هنگامی که به خودتان به عنوان یک خانواده نگاه می کنید، بیشتر توجه و تمرکز تان متوجه فرزندان است تا موارد دیگر.


13. افکار و احساسات تان را به جای آن که به همسرتان بگویید، با دوستتان در میان می گذارید؛ احساس نزدیکی بیشتری به او می کنید، تا به همسرتان ، چراکه او شما را درک می کند، در کی که از همسرتان بر نمی آید.


14. هنگامی که همسرتان حرف می زند، خوب به حرف های او گوش نمی کنید، بلکه تنها نیمی از حرف های او را می شنوید.


.15.با مشغله کاری و دیر به خانه آمدن، کار و مشکلات محل کار را به خانه آوردن، غرق کردن بیش از حد در کارهای دیگر، از بودن با همسرتان سر باز می زنید و چنین به نظر می رسد که هیچ گاه فرصتی برای باهم بودن ندارید.


16. از ظاهر و قیافه خود غافل می شوید؛ اضافه وزن دارید، به لباس پوشیدن خود توجه چندانی نمی کنید، خود را برای همسرتان جذاب نمی کنید و بهداشت شخصی خود را رعایت نمی کنید.


.17.پیش دوستان خود، از همسر خود و خانواده او و روابط تان با آنان گلایه می کنید.


18.همسرتان را با دیگران مقایسه می کنید و دیگران در نظرتان جالب تر، جذاب تر، شوخ طبع تر، حساس تر و بهتر می آیند.


.19 هرگز از همسر خود تعریف، تمجید یا قدردانی نمی کنید.


.20.به هنگام رابطه زناشویی، شخص دیگری را در نظر خود مجسم می کنید و خیال پردازی دارید.


حال امتیازات خود را جمع بزنید.


درست به مانند یک فوریت پزشکی به آن نگاه کنید. تنها این شما هستید که به کمک مشاور می توانید منجی زندگی خود باشید، پس باید بیشتر به علائم و نشانه ها توجه کنید

صفر تا 30امتیاز 


رابطه شما، رابطه خوبی است. به منظور جلوگیری از مشکلات آتی، در نواحی که امتیازات بالاتری گرفته اید، کار کنید.


30 تا 50 امتیاز


مشکلات رابطه شما به تازگی شروع شده و ممکن است هنوز متوجه آن ها نشده باشید اما به مرور زمان، مشکلات بزرگ تر به تدریج خود را نشان خواهد داد. با همسر خود درباره موضوعاتی که در آن ها نشانه های خطر و هشدار را مشاهده کرده اید، صحبت کنید. در بررسی مشکلات تان بکوشید تا آن ها را حل و فصل کنید و با یکدیگر صمیمی تر و نزدیک تر شوید.


50 تا 70 امتیاز


توجه رابطه شما دچار مشکلات جدی است. چنان چه می خواهید رابطه تان را نجات دهید، به همسرتان بگویید که نیاز به کمک دارید و به یک مشاور یا روانکاو مراجعه کنید. تنها شرکت در سمینارهای خانواده یا مطالعه کتاب هایی که در این زمینه نوشته شده ، کافی نیست!


سعی کنید این کار را به همراه همسرتان انجام دهید. چنان چه بخواهید رابطه  تان را نجات دهید، به مشاور و کمک یکدیگر نیاز دارید.


70 تا 100 امتیاز


اورژانس! رابطه تان دچار بحران بسیار جدی است و توجه جدی و بیشتر شما را می طلبد. هنوز این امکان وجود دارد که آن را نجات دهید، البته زمانی که تمام توجه مادی، جسمانی و معنوی خود را هرچه زودتر به کار ببندید، چرا که زمان، از دست رفته است و باید هرچه سریع تر بر کرختی احساسی و گرایش های منفی خود فایق آیید تا بتوانید زندگی مشترک خود را نجات دهید. درست به مانند یک فوریت پزشکی به آن نگاه کنید. تنها این شما هستید که به کمک مشاور می توانید منجی زندگی خود باشید، پس باید بیشتر به علائم و نشانه ها توجه کنید.

 

رسانه ها در الگوی مصرف جامعه چه نقشی دارند؟

ارتقای کیفیت خدمات سلامت از منابع مالی یارانه ها

اصلاح ساختار نظام جامع مدیریتی اقتصادی بیمارستان

اقدامات اساسی در تخصیص منابع در نظام سلامت

بررسی مشکلات برنامه پزشک خانواده

بیمه سلامت و نقش بیمه های مکمل بر آن

تاثیر بیمه های مکمل بر قشرهای آسیب پذیر

توزیع عادلانه خدمات بهداشتی در ﺳﻴـﺴﺘﻢ ﻧﻈـﺎم ﺳـﻼﻣﺖ ﻛﺸﻮر

دریافت پول از بیمار بصورت مستقیم (یک خطای پزشکی)

راهکارهای اجرایی جهت اصلاح الگوی مصرف در بیمارستانها

راهکارهای قانونی و فرهنگی در مدیریت مصرف انرژی در سازمانها ، ادارات و مراکز پزشکی

عوامل مؤثر بر قاچاق کالا

مدیریت انرژی در مراکز بیمارستانی 

مشکلات موجود در سیستم واردات وصادرات

مشکلات نظام سلامت در کشور ایران

مصرف کالاهای خارجی و قاچاق و تاثیر آن بر اشتغال و تولید

نحوه ارائه خدمات بهداشتی درمانی در برخی کشورهای دنیا

نقش سازمانهای بیمه گر اجتماعی و خصوصی در اقتصاد سلامت

وظایف دولت در بهبود شاخصهای سلامتی و نابرابری های اجتماعی

پیامد های هدفمند کردن یارانه ها در حوزه سلامت

چالش اصلی تامین مالی در نظام سلامت

 

ازدواج و شخصیت افراد

                              وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است



شما برای ازدواج نیاز به فردی دارید که تا حد امکان شبیه شما بوده و علاوه بر آن روحیات و مشخصه های مهم شخصیتی اش برای شما قابل پذیرش باشد. هر کدام از ما ویژگی هایی داریم که نماینده بارز شخصیتمان به حساب می آید و به همین دلیل مهم است که با کسی ازدواج کنید که ویژگی بارز شخصیتش، متناسب با شما باشد. دقت کنید نمی گوییم مشابه، بلکه متناسب. یعنی برای شما بهترین گزینه ازدواج باشد.


اگر سر و کارتان با یک شخصیت نمایشی است، یا اگر خودتان یک شخصیت نمایشی دارید و تصمیم به ازدواج گرفته اید باید بگوییم کار سختی پیش روی شماست. شخصیت نمایشی می تواند روی زندگی همه اطرافیان خود اثر بگذارد. شخصیت های نمایشی در نگاه اول آدم های حساس، جذاب و احساساتی هستند که عواطف خود را ابراز می کنند. آنها گرم و پرمحبت هستند. زندگی را زنده و با روح می بینند، تصوراتی سرشار دارند، داستان های سرگرم کننده تعریف می کنند. عاشق تخیل و ماجراها و داستانه های عاشقانه خوش فرجام هستند. تا اینجای کار همه چیز عالی است و شما دوست دارید با چنین فردی سر و کار داشته باشید. اما ماجرا از وقتی سخت می شود که فردی با شخصیت نمایشی روی دیگر این روحیات لطیف و پرهیجان را نشان تان می دهد.  آنها به آراستگی ارزش زیادی می دهند، طرفدار مد هستند، با دیگران گرم می گیرند و وارد هر جمعی می شوند تلاش می کنند نگاه ها را به خود جلب کنند. آنها به راحتی به دیگران اعتماد می کنند و با اشتیاق به دیدگاه ها و پیشنهادات دیگران توجه می کنند.


شخصیت های نمایشی دوست دارند که دیده شوند، می خواهند جلب نظر کنند و مورد توجه قرار گیرند، آنها اغلب کانون توجهند. وقتی همه چشم ها را متوجه خود ببینند، احساس رضایت می کنند و اگر شما به اندازه کافی به آنها توجه نکنید کلافه می شوند و واکنش های عصبی نشان می دهند. 



وقتی بیماری به میان می آید


نمایشی بودن به طور کلی بیماری نیست. یک ویژگی شخصیتی است. اما اگر شدت پیدا کند و زندگی فرد و روابط او را مختل نماید، به عنوان بیماری شناخته می شود که تشخیص آن به عهده روانشناس بالینی است. این بیماران در رفتارهای جلب توجه شان میل به اغراق، دراماتیک کردن و نمایش رفتار عشوه گری و اغواگری دارند. همه چیز را درباره خودشان زیادی بزرگ می کنند و شما را مجبور می کنند این عظمت و اغراق را درباره آنها باور کنید. بدتر از آن این که این بیماران اغلب تظاهر هیجانی متغیر و سطحی دارند. یعنی به یک باره هیجانات غلیظ نشان می دهند اما این هیجان ناگهانی و بزرگ بسیار سطحی است. بنابراین ثبات رفتاری را از آنها می گیرد. 


آنها به طور مداوم از ظاهر جسمی شان برای جلب توجه دیگران استفاده می کنند، لباس های زننده می پوشند، زننده آرایش می کنند و گفتار و رفتار بی پروا و اغواگرانه ای دارند. آنها میل دارند روابط را صمیمانه تر از آنچه واقعاً هست، تلقی کنند. گفتارشان اغلب فاقد جزئیات است و در نهایت آنها تلقین پذیر هستند و به راحتی تحت تاثیر دیگران قرار می گیرند. بیماران مبتلاء به اختلال شخصیت نمایشی هنگامی که تحسین، توجه یا تایید کافی را دریافت نمی کنند، ممکن است بی نهایت عصبانی و یا غمگین شوند و کج خُلقی یا طغیان خُلقی را تا حد گریه کردن نشان دهند.




با چه کسی ازدواج کنند؟


درباره افراد مبتلا به اختلال شخصیت صحبت نمی کنیم چون این افراد برای ازدواج گزینه های مناسبی نیستند و مثل دیگر مبتلایان به اختلال شخصیت، تمایلی به درمان ندارند و برای کاهش شدت بیماری شان همکاری نمی کنند. در واقعا باید گفت که بیماران مبتلا به اختلال شخصیت نمایشی درمان ناپذیرند پس ازدواج با آنها توصیه نمی شود. اما درباره شخصیت های نمایشی، باید بگوییم که این افراد تحت تأثیر گونه شخصیتی خود می توانند با انواع شخصیت ها به تفاهم برسند، اما ازدواج با یک فرد مسئولیت پذیر و وظیفه شناس که مرتب به آنها توجه نشان دهد، از آنها حمایت کند خوشبختی بیشتری برایشان در پی دارد. 


شخصیت های با اعتماد به نفس هم همسران خوبی برای نمایشی ها هستند چون برخی خصوصیات مشابه دارند. این دو شخصیت، توجه دیگران را جلب می کنند و می توانند از توجه آنها برخوردار شوند. 


با او مثل یک شاهزاده برخورد کنید. طوری که حس کند در مرکز زندگی شما است و هیچ کس دیگری بر او برتری ندارد. از او تعریف کنید. از طرز لباس پوشیدن و وضع ظاهرش، از موفقیت هایش، از زیبایی و توانایی و احساسات پرشورش تعریف کنید

به یاد داشته باشید... 


در زندگی با یک شخصیت نمایشی این نکات را در نظر داشته باشید:


1-به او آزادی بدهید و پروبال او را نبندید، اجازه دهید رویابافی کند و احساساتش را بروز دهد. 


2-همپای او باشید. با هم در برنامه های اجتماعی مشارکت کنید، به سفر بروید، میهمانی بدهید، در میهمانی ها شرکت کنید. 


3-با او مثل یک شاهزاده برخورد کنید. طوری که حس کند در مرکز زندگی شما است و هیچ کس دیگری بر او برتری ندارد. از او تعریف کنید. از طرز لباس پوشیدن و وضع ظاهرش، از موفقیت هایش، از زیبایی و توانایی و احساسات پرشورش تعریف کنید.


4- با او به صراحت و صداقت حرف بزنید. شخصیت نمایشی تمایل زیادی به تعریف شنیدن از شما دارد اما به هیچ وجه فرد ساده و ابلهی نیست که بتوانید او را فریب دهید یا تعاریف نامتناسب از او داشته باشید.


5-رمانتیک باشید، برایش گل، شیرینی و هدیه بخرید. غافلگیرش کنید و در مناسبت های مختلف برایش تدارک ببینید. بی مهری و بی توجهی او را دلگیر می کند.


6- شخصیت نمایشی انجام دادن بعضی از کارها را دوست ندارد. مثلا بهتر است مسئولیت های مالی را خودتان تقبل کنید. به جزئیات امور شخصاً رسیدگی کنید. او را به انجام بهتر کارها تشویق کنید؛ اما هرگز انتظار نداشته باشید که بتواند در انجام دادن این قبیل کارها در سطح و حد شما ظاهر شود. او بیشترین تمرکزش را روی خودش، ظاهرش و محبوبیتش دارد. بنابراین باید به او کمک کنید تا به مسئولیت هایی مانند، تلفن کردن، شرکت در جلسات و به خصوص جلسات مرتبط با فرزندان، عمل کند.


7- شخصیت نمایشی مسائل را به دل نمی گیرد. او احساسات منفی و مثبتش را نشان می دهد، ولی زود همه چیز را فراموش می کند. بنابراین شما هم در مقابل او کینه ای نباشید.

 

 

تبیان

 

رسانه ها در الگوی مصرف جامعه چه نقشی دارند؟

ارتقای کیفیت خدمات سلامت از منابع مالی یارانه ها

اصلاح ساختار نظام جامع مدیریتی اقتصادی بیمارستان

اقدامات اساسی در تخصیص منابع در نظام سلامت

بررسی مشکلات برنامه پزشک خانواده

بیمه سلامت و نقش بیمه های مکمل بر آن

تاثیر بیمه های مکمل بر قشرهای آسیب پذیر

توزیع عادلانه خدمات بهداشتی در ﺳﻴـﺴﺘﻢ ﻧﻈـﺎم ﺳـﻼﻣﺖ ﻛﺸﻮر

دریافت پول از بیمار بصورت مستقیم (یک خطای پزشکی)

راهکارهای اجرایی جهت اصلاح الگوی مصرف در بیمارستانها

راهکارهای قانونی و فرهنگی در مدیریت مصرف انرژی در سازمانها ، ادارات و مراکز پزشکی

عوامل مؤثر بر قاچاق کالا

مدیریت انرژی در مراکز بیمارستانی 

مشکلات موجود در سیستم واردات وصادرات

مشکلات نظام سلامت در کشور ایران

مصرف کالاهای خارجی و قاچاق و تاثیر آن بر اشتغال و تولید

نحوه ارائه خدمات بهداشتی درمانی در برخی کشورهای دنیا

نقش سازمانهای بیمه گر اجتماعی و خصوصی در اقتصاد سلامت

وظایف دولت در بهبود شاخصهای سلامتی و نابرابری های اجتماعی

پیامد های هدفمند کردن یارانه ها در حوزه سلامت

چالش اصلی تامین مالی در نظام سلامت

 

شروع زندگی مشترک

                           وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


زوج‏های جوان شباهت زیادی به دانشجوهای سال اول دانشگاه دارند. آنها تازه مشغول یادگیری خم وچم زندگی مشترک‌اند. آگاهی از اشتباهات معمول در اوایل ازدواج می‏تواند کمک کند که مانع بروز آنها شویم. در پیچ و خم دل‌دادگی و حرف‌های نگفته جوانی، واقعیت‌های یک عمر زندگی در کنار یکدیگر و تجربه حوادث تلخ و شیرین و مهارت‌های لازم برای شناخت و تجزیه و تحلیل مشکلات زندگی فراموش می‌شود.


یادآوری چند نکته به همه ما کمک می‌کند تا مسافتی دورتر از شروع زندگی مشترک و رویاپردازی‌های عاشقانه را مشاهده کنیم...

 

 

فکر نکردن به فردای ازدواج


بعضی از همسران جوان آن چنان سرگرم جشن ازدواج می‌شوند که نمی‌دانند درگیر چه مسایلی شده‌اند. شما متاهل شده‌اید. جشن ازدواج شاید سرگرم کننده باشد اما فقط یک روز است. اکنون شما ناچارید با یکدیگر زندگی کنید، با هم کنار بیایید و خانواده خودتان را تشکیل دهید. از برنامه‌های جشن و بازتاب آن، از تماشای فیلم عروسی تا تجدید خاطرات با دوستان لذت ببرید، اما تمام مدت، تصویر بزرگ‌تری را در ذهن داشته باشید.


تلاش برای عوض کردن خلقیات همسر


به احتمال قوی، شما به این دلیل با همسر خود ازدواج کرده‌اید که عاشقش بوده‌اید. اگر این طور باشد، هیچ دلیلی وجود ندارد که او را تغییر دهید. بدون شک، افراد بالغ به طرز چشم‌گیری تغییر نمی‌کنند. پس بهترین اطمینان شما این است که همسر خود را قبول کرده و او را به خاطر منحصر به فرد بودنش و تفاوت‌هایی که با دیگران دارد، دوست بدارید. تلاش برای عوض کردن همسرتان فقط احساسات او را جریحه‌دار کرده و زندگی مشترک شما را خراب می‌کند.


رابطه بد با خانواده همسر


اگر تا این لحظه به رابطه شما لطمه وارد شده، دست به هر کاری بزنید تا رابطه خود با خانواده همسرتان را بهبود ببخشید. اولین نفری باشید که صلح را برقرار می‌کند، زیرا هنگام دعوای شما با خانواده همسرتان، تنها کسی که آزرده خاطر می‌شود، همسرتان است که احساس می‌کند بین شما گیر افتاده است.


مشاجره به‌جای گفتگو


پرخاشگری و فریاد زدن و جیغ کشیدن در حل مشکل یا اختلاف نظرها به شما و همسرتان کمکی نمی‌کند. گفتگوی آرام و منطقی شما را به پیش خواهد برد. اگر هنگام مجادله با همسرتان، نتوانید خودتان را کنترل کنید، زندگی تان را به مخاطره می‌اندازید. پس هر کاری را که شامل این موارد است از استراحت در میانه بحث تا طلب کمک به وسیله روش‌های درمانی انجام دهید.


کوتاه بودن افق دید


هیچ‌کس دوست ندارد درباره مسایل سنگینی مثل کنترل مسایل مالی، راه‌های ممکن در صورت بچه‌دار نشدن، نحوه آمادگی برای اتفاقات پیش‌بینی نشده‌ای مثل مرگ، بحث کند. با این حال اکنون که متاهل شده‌اید، چاره‌ای جز صحبت درباره این موضوعات ندارید. ازدواج شما به این مسایل وابسته است. عاقل باشید و در مورد تمامی این مسایل با همسر خود صحبت کنید. در صورت لزوم با دیگران مشاوره داشته باشید اما این مسایل را نادیده نگیرید. زندگی، تنها تفریح و مهمانی و خوشی نیست. درخود توانایی پذیرش مشکلات بزرگ‌تر را داشته باشید.



همسرتان شما را برای زندگی انتخاب کرده است. حسادت باعث اتلاف وقت شده و موجب اهانت به همسرتان می‌شود که تصور می‌کند شما به او اعتماد ندارید. اگر او همیشه قابل اعتماد بوده است، نباید با حسادت خود حتی برای او ایجاد مزاحمت کنید. این برای رابطه سم است



دعواهای بیهوده 


هر انسان متاهلی با همسر خود بر سر مسایلی بحث می‌کند، از باز گذاشتن سر خمیردندان تا آویزان کردن لباس روی دستگیره در که در نظر دیگران بی معنی است. بحث‌های خود را برای مسایل مهم‌تری نگه دارید. این دلخوری‌ها را به حال خود بگذارید. به راستی اگر تنها اشتباه همسر شما انداختن جوراب‌های کثیف روی زمین است، باید خودتان را خوش‌شانس بدانید. 


حسادت


همسرتان شما را برای زندگی انتخاب کرده است. حسادت باعث اتلاف وقت شده و موجب اهانت به همسرتان می‌شود که تصور می‌کند شما به او اعتماد ندارید. اگر او همیشه قابل اعتماد بوده است، نباید با حسادت خود حتی برای او ایجاد مزاحمت کنید. این برای رابطه سم است.


زندگی کردن مانند مجردها


اکنون زمان آن رسیده که بزرگ شوید. گردش شبانه رفتن با دوستان، زمانی اشکال نداشت که شما مجرد بودید و هیچ کس در منزل منتظر شما نبود. به عنوان یک فرد متاهل، انجام بعضی کارها شایسته نیست. شما می‌دانید درست و غلط چیست. پس کار درست را انجام دهید.


غرور در زندگی مشترک


زن یا شوهری که بعد از هر مشاجره بر عذرخواهی اصرار دارد، همیشه برنده است و کسی که مهر و محبت همسر خود را انکار می‌کند، هیچ کار مفیدی برای زندگی مشترک‌شان انجام نمی‏دهد. او اجازه می‌دهد غرور و روش‌های حل مشکلات و عشق و علاقه او به همسرش راه پیدا کند و رابطه آنها به نتیجه برسد. باید ملایم‌تر باشید و راهی پیدا کنید که مسوولیت اعمال خود را به گردن بگیرید.


با هم نبودن


باید مانند یک گل از زندگی مشترک خود مراقبت کنید. گل، بدون آب، نور خورشید و مراقبت هرگز رشد نخواهد کرد. بنابراین، باید برنامه‌ریزی کنید تا مدت زمان بیشتری را در کنار همسر خود باشید.

 

برگرفته از خبر نو

 

رسانه ها در الگوی مصرف جامعه چه نقشی دارند؟

ارتقای کیفیت خدمات سلامت از منابع مالی یارانه ها

اصلاح ساختار نظام جامع مدیریتی اقتصادی بیمارستان

اقدامات اساسی در تخصیص منابع در نظام سلامت

بررسی مشکلات برنامه پزشک خانواده

بیمه سلامت و نقش بیمه های مکمل بر آن

تاثیر بیمه های مکمل بر قشرهای آسیب پذیر

توزیع عادلانه خدمات بهداشتی در ﺳﻴـﺴﺘﻢ ﻧﻈـﺎم ﺳـﻼﻣﺖ ﻛﺸﻮر

دریافت پول از بیمار بصورت مستقیم (یک خطای پزشکی)

راهکارهای اجرایی جهت اصلاح الگوی مصرف در بیمارستانها

راهکارهای قانونی و فرهنگی در مدیریت مصرف انرژی در سازمانها ، ادارات و مراکز پزشکی

عوامل مؤثر بر قاچاق کالا

مدیریت انرژی در مراکز بیمارستانی 

مشکلات موجود در سیستم واردات وصادرات

مشکلات نظام سلامت در کشور ایران

مصرف کالاهای خارجی و قاچاق و تاثیر آن بر اشتغال و تولید

نحوه ارائه خدمات بهداشتی درمانی در برخی کشورهای دنیا

نقش سازمانهای بیمه گر اجتماعی و خصوصی در اقتصاد سلامت

وظایف دولت در بهبود شاخصهای سلامتی و نابرابری های اجتماعی

پیامد های هدفمند کردن یارانه ها در حوزه سلامت

چالش اصلی تامین مالی در نظام سلامت

 

رشد طلاق در جامعه

                                 

                          وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است




آمارهای نشان می دهد که 97 درصد از جمعیت بزرگسالان در جهان در طول زندگی خود حداقل یک بار ازدواج می کنند. طبق آمار جهانی، نرخ ازدواج در طول 15 سال گذشته تقریباً ثابت مانده است، اما این وضعیت در مورد نرخ طلاق صادق نیست.



آمارها نشان می دهند که نرخ طلاق امروزه به مراتب بیش از گذشته است، به طوری که میزان طلاق در کشورمان برای جمعیت شهری به طور متوسط 15 درصد بوده است که با توجه به ارزش های مذهبی و سنت های دیرین خانوادگی و اصالت و باور به زندگی مقدس زناشویی، به یقین باید آمار طلاق در ایران روند کندتری داشته باشد.


اما چه چیز باعث می شود بسیاری از زوج هایی که غالباً با جمله ی «تنها مرگ ما را از یکدیگر جدا می کند» زندگی مشترک خود را آغاز می کنند و ابتدا به آن احساس تعهد دارند، پس از مدتی با مشکلات زیادی رو به رو می شوند و در نهایت به جای مرگ، طلاق آن ها را از هم جدا می کند، و کار به جایی می رسد که به هم پرخاش و با هم نزاع می کنند و در مواردی، کار به متارکه و طلاق می انجامد. آنچه مسلم است زوج جوان از آغاز با دیدی غلط و محدود وارد زندگی زناشویی می شوند و برای خود بنایی رویایی و سراسر ایده آل تصویر می کنند و از آنجا که اطلاعاتشان از یکدیگر و از امکانات و توانایی های هم بسیاری محدود و ناقص است و چه بسا با وهم و خیال خواسته اند برای خود دنیایی بسازند، پس از گذشت چند ماه یا چند سال زندگی مشترک، به فکر حسابرسی و ارزیابی می افتنند و در می یابند آنچه تصور کرده اند، باطل و بی حساب بوده و این سرآغاز مشکلات جدی تری است. تحقیق روان شناسان و مشاوران خانواده در چند کشور نشان می دهد حدود 50 درصد از همسران، ازدواج خود را در نهایت ناموفق ارزیابی می کنند.


در هر حال، تشکیل زندگی زناشویی مرحله ی انتقالی دشوار و پیچیده ای است، چرا که ازدواج مستلزم از نو تعریف کردن افراد برا خود و والدین شان است. زن و مرد در ازدواج نیاز دارند خود را در قالب نقش های جدید بپذیرند و این مهم بدون آگاهی از مسائل مربوط به زندگی زناشویی و خصوصیات متفاوت زن و مرد امکان پذیر نیست. تحقیقات و شواهد بسیاری نشان می دهد که در جوامع امروز، همسران جوان در اوایل زندگی با مشکلات گوناگون و گاه شدیدی مواجهند.


بنابراین، پیشنهاد اصلی و اساسی بهره مندی از خدمات مشاوره ای پیش از ازدواج است تا زن و مرد با آگاهی بیشتر و تجهیز به دانش کافی در ارتباط با خود، ویژگی های خود و ویژگی های همسر آینده و نیز اهداف ازدواج به این دوره پویا و شکوفا در زندگی با آرامش بیشتری گام نهند. به بیان دیگر، مرد و زن، هر دو، از آموزش های پیش از ازدواج، به ویژه در مورد انتظاراتی که از آن ها به عنوان زن و شوهر می رود، سود می برند. در جوامع امروز، زندگی انسان ها در تمامی ابعاد دستخوش تغییرات سریع و شگرفی بوده است. بازتاب ماهیت پیچیده ی این تغییرات و تحولات در زندگی فردی و اجتماعی افراد کاملاً محسوس است.


زن و مرد به دلایل متعدد از جمله شناخت ناکافی از یکدیگر، انتظارات و توقعات غیرواقعی از ازدواج و همسر، و مشکلات اقتصادی و اجتماعی و اخلاقی، لاجرم با مشکلات بسیاری در ایجاد و حفظ و بقای زندگی زناشویی و روابط نزدیک و صمیمانه با یکدیگر مواجه می شوند.


ازدواج و زندگی زناشویی و تشکیل خانواده نیز از این قاعده  مستثنی نیست. زن و مرد به دلایل متعدد از جمله شناخت ناکافی از یکدیگر، انتظارات و توقعات غیرواقعی از ازدواج و همسر، و مشکلات اقتصادی و اجتماعی و اخلاقی، لاجرم با مشکلات بسیاری در ایجاد و حفظ و بقای زندگی زناشویی و روابط نزدیک و صمیمانه با یکدیگر مواجه می شوند. طبق طبقه بندی های تشخیص روان پزشکی، مسائل زناشویی و خانوادگی یکی از بیشترین علل رجوع به کلینیک ها و مراکز خدمات مشاوره ای است که این خود گواه صحت مطالب ذکر شده است.




دلایل ضرورت


آموزش همسران جوان معمولاً یکی از برنامه های رسمی و غیررسمی خانواده ها و دیگر نهادهای اجتماعی در اغلب کشورهای جهان است. همسران جوان که اغلب از دو فرهنگ ( و چندین خرده فرهنگ) متفاوت اثر پذیرفته اند، به منظور افزایش سطح رضایت در تشکیل خانواده و افزایش ضریب اطمینان از تشکیل خانواده ی جدید، باید آموزش های لازم را کسب کنند.



اسلام نیز که خانواده را پیمانی مقدس بین زن و مرد می داند و ثمره ی ازدواج را انس و آرامش خانوادگی و فردی بیان می کند (سوره روم، آیه 21)، بر اهمیت مشاوره تأکید دارد و بارها در قرآن کریم به مشورت کردن توصیه می کند: «در کارها مشورت کن، پس هنگامی که تصمیم گرفتی به خدا توکل کن». امام علی (علیه السلام) نیز می فرمایند: «مشورت کنید که موفقیت و رستگاری از مشاوره به دست می آید».




برخی از عواملی که این ضروری را در ازدواج بیشتر جلوه می دهد عبارتند از:


1. اشتباهات احتمالی والدین خود را تکرار نکنید و بر عادات بدی که در خانواده خود فرا گرفته‌اند غلبه کنند.


2. نقاط ضعف و قوت خود و طرف مقابل را بشناسند و در قبال آن مسئولیت بپذیرید. اغلب همین شناخت و احساس، تفاوت بین موفقیت و شکست در زندگی زناشویی است. 


3. انتظارات واقع‌بینانه از زندگی زناشویی به دست آورند و از انتظارات رویایی و غیرواقعی دست بردارید. 


4. بدانید که چه انتظاری از خود و از همسر خود و از ازدواج دارید. این انتظارات بنیان ایمان و اعتقاد به زندگی را شکل می‌دهد. 




این آموزش‌ها به شیوه‌های گوناگونی میسر است، از جمله آموزش از کلاس‌های رسمی و غیررسمی، توزیع جزوات، تشکیل کلاس‌های پرسش و پاسخ و بحث‌های گروهی، و طرح موارد مبتلا به اکثریت.

 

 

 


برگرفته از سپیده دانایی


 

رسانه ها در الگوی مصرف جامعه چه نقشی دارند؟

ارتقای کیفیت خدمات سلامت از منابع مالی یارانه ها

اصلاح ساختار نظام جامع مدیریتی اقتصادی بیمارستان

اقدامات اساسی در تخصیص منابع در نظام سلامت

بررسی مشکلات برنامه پزشک خانواده

بیمه سلامت و نقش بیمه های مکمل بر آن

تاثیر بیمه های مکمل بر قشرهای آسیب پذیر

توزیع عادلانه خدمات بهداشتی در ﺳﻴـﺴﺘﻢ ﻧﻈـﺎم ﺳـﻼﻣﺖ ﻛﺸﻮر

دریافت پول از بیمار بصورت مستقیم (یک خطای پزشکی)

راهکارهای اجرایی جهت اصلاح الگوی مصرف در بیمارستانها

راهکارهای قانونی و فرهنگی در مدیریت مصرف انرژی در سازمانها ، ادارات و مراکز پزشکی

عوامل مؤثر بر قاچاق کالا

مدیریت انرژی در مراکز بیمارستانی 

مشکلات موجود در سیستم واردات وصادرات

مشکلات نظام سلامت در کشور ایران

مصرف کالاهای خارجی و قاچاق و تاثیر آن بر اشتغال و تولید

نحوه ارائه خدمات بهداشتی درمانی در برخی کشورهای دنیا

نقش سازمانهای بیمه گر اجتماعی و خصوصی در اقتصاد سلامت

وظایف دولت در بهبود شاخصهای سلامتی و نابرابری های اجتماعی

پیامد های هدفمند کردن یارانه ها در حوزه سلامت

چالش اصلی تامین مالی در نظام سلامت

 

اختلاف در زندگی زناشویی

                             وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است



شاید در برخی از زندگی ها طلاق آخرین و بهترین راه باشد اما راه های متفاوتی وجود دارد که می تواند پایه های سست یک زندگی مشترک را تنومند نموده و طول عمر آن را به سال های متمادی افزایش دهد.


اغلب مشکلات زندگی زوج های جوان به علت عدم تجربه و اطلاعات کافی از نحوه کنترل زندگی مشترک می باشد و این که دختر و پسر جوان نیاموخته اند چگونه همسرداری کنند و چگونه بر مشکلات پیش آمده غالب شوند یا چگونه ایجاد علاقه کنند! 


برای هر کاری “داشتن تجربه“ و “راهنمایی شدن“ مهم ترین ملزوماتی است که موجب رسیدن به نتایج مطلوب در آن کار می شود و عدم آگاهی و نداشتن راهنمای مناسب هم متقابلا بزرگ ترین ضربه ای است که می توان بر پیکره اهداف خود وارد کرد. 


آشنایی با «مهارت حل اختلاف» به ما کمک می کند تا دعواهای زن و شوهری را به شکلی درست مدیریت کنیم.


بسیاری از زوج های جوان نمی دانند چگونه باید دعوا کنند و یا چگونه به دعوا فیصله دهند. واقعیت این است که به رغم تصور بسیاری، دعوا کردن با همسر می تواند تجربه وحشتناکی نباشد و البته پایان دادن به آن نیز آن قدرها سخت نیست. 


توجه به برخی نکات می تواند هم عوارض دعوا را در رابطه شما کاهش دهد و هم آن را به موضوعی سازنده و نه مخرب تبدیل سازد.


در دعوا این کارها را انجام دهید: 


استراتژی های مقابله به این معناست که زن و شوهر در چه واقعی از چه مهارت های ارتباطی استفاده کنند. درواقع در بسیاری از موارد، زن و شوهرهای جوان مهارت های ارتباطی را به خوبی می شناسند، اما نمی دانند کی و کجا باید از آن استفاده کنند. این استراتژی ها بیش از اینکه عقلانی و تئوری باشند، باید در عمل آموخته شوند. 


هرکدام از چهار استراتژی زیر می توانند به زوج های جوان برای حل مشکلاتشان کمک کنند:


1.حفظ آرامش: بدن درمورد تنش داشتن یا نداشتن از یک قانون همه یا هیچ پیروی می کند. وقتی که آرامش بدنی از بین می رود، ضربان قلب بالا می رود و میزان زیادی آدرنالین در بدن ترشرح می شود. این آدرنالین باعث می شود شما نتوانید به حرف های همسرتان توجه کنید و دعوا بدتر و بدتر شود. برای رفع این مشکل،پیش از هر چیز باید نشانه های برانگیختگی را بشناسید. برای مثال، اگر ضربان قلبتان بیشتر از ده درصد حالت طبیعی (در مردها 72 تا 76 و در زن ها 82 تا 86 ضربه در دقیقه طبیعی است) بود، یعنی که برانگیخته شده اید و باید کاری برای کم کردن برانگیختگی تان انجام دهید. 


2.غیردفاعی گوش دهید: برای رفع جبهه گیری، راه های تفکیکی هم وجود دارند. وقتی که شما دارید با همسرتان مشاجره می کنید، دو حالت وجود دارد؛ یا شنونده اید و یا سخنگو. در هر حالت به این توصیه توجه کنید:


**وقتی شنونده اید: وقتی که شما در مقام شنونده هستید، بهترین راه این است که از «مهارت گوش دادن» استفاده کنید. البته وقتی فردی به شدت از شما انتقاد می کند و یا شما را سرزنش می کند، واقعا گوش دادن کار سختی است. برای این کار واقعا لازم است که بتوانید خودتان را جای همسرتان بگذارید و دنیا را از دید او ببینید. یادتان باشد که نمی شود به گوش دادن همدلانه تظاهر کرد.


**وقتی سخنگو هستید: وقتی که سخنگو هستید باید تا جایی که می توانید، صحبتتان را به خصومت آلوده نکنید. برای این هدف راهکارهای زیر مناسب است:


** به جای انتقاد، از شکایت استفاده کنید: همان طور که در گام دوم توضیح داده شد، انتقاد کاملا مبهم است اما شکایت با صراحت از یک رفتار انتقاد می کند. مثلا به جای «تو هیچ وقت خانه نیستی» که یک نوع انتقاد است، می توان گفت «دیشب که خانه خواهرت ماندی، من خیلی احساس تنهایی کردم». معمولا پیروی از دستورالعمل های مشخص و واضح خیلی آسان است. 


دعوا را به قسمت های عمیق رابطه نکشانید:  همیشه در دعواهایتان به اصطلاح «رو» دعوا کنید. در «عمق» همیشه یک وفاداری همیشگی پنهان وجود خواهد داشت. دعوایتان را به اینجاها ربط ندهید


3.تصدیق: تصدیق به این معناست که با ظرافت به همسرتان بفهمانید که او را درک می کنید و می توانید دنیا را از دید او نگاه کنید. تصدیق بیشتر برای مردهایی مفید است که می خواهند در برابر ناراحتی های همسرشان برخوردی عقلایی و منطقی داشته باشند. این انفراد به جای توجه به محتوای هیجانی صحبت های همسرشان سعی می کنند راه حلی برای مشکل او پیدا کنند. اما اگر همسر این مرد به شدت هیجان زده باشد، به این توصیه ها گوش نخواهد داد. در این مواقع زن به شدت نیازمند است که مرد احساسات وی را درک کند. وقتی که همسر شما احساس کند تصدیقش می کنید، به شما بیشتر اعتماد می کند و به توصیه های شما بیشتر گوش می دهد.


اما برای نشان دادن تصدیق، راههای دیگری هم وجود دارند که عبارتند از:


مسئولیت پذیری: برای مثال، اگر شوهرتان دلخور است که چرا تلفنی به او خبر ندادید که دیر می آیید، به او بگویید «واقعا عصبانی ات کردم، نه؟» با این کار اعتراف می کنید که اعمال شما روی احساسات همسرتان اثر می گذارد. درواقع شما مسئولیت تاثیر رفتارتان را پذیرفته اید.


معذرت خواهی: معذرت خواهی صریح و آشکار نیز یک نوع تصدیق است. با معذرت خواهی، شما به همسرتان نشان می دهید که ناراحت هستید و او را درک می کنید. برای معذرت خواهی لازم نیست همیشه بگویید «متاسفم». برای مثال، می توانید بگویید «منظورت را می فهمم. من اشتباه کردم». اگر در حین جر و بحث به اشتباه اعتراف کنید، نتایج واقعا مثبتی می گیرید.


تحسین: وقتی هنگام جر و بحث به یاد همسرتان و خودتان می اندازید که او برای شما همسری قابل تحسین است، مسیر گفت و گو را به سمت مذاکره عوض کرده اید.



4. به دعوا خاتمه دهید


به هر حال نمی شود برای همیشه دعوا و اختلاف را به حال خود نگاه داشت. می توان با استفاده از راهکارهای زیر به دعوا فیصله داد:


**دعوا را به قسمت های عمیق رابطه نکشانید:  همیشه در دعواهایتان به اصطلاح «رو» دعوا کنید. در «عمق» همیشه یک وفاداری همیشگی پنهان وجود خواهد داشت. دعوایتان را به اینجاها ربط ندهید.


**جایگزین بگذارید: برای مثال، اینکه داد و بیداد کنید که از رنگ های صورت یو کرمی و قهوه ای و آبی و زرشکی برای پرده خانه خوشتان نمی آید، چیزی را درست نمی کند. به جای اینها البته اگر رنگی باقی مانده بود، بگویید از کدام رنگ خوشتان می آید؟


**ببخشید: بعضی وقت ها واقعا همسرتان مقصر بوده و اشتباه کرده است. شما بهتر است در این مواقع لذت توفیق اجباری بخشش را بچشید.


**تمرین «روزهای صمیمانه» را انجام دهید: گاهی چاره ای جز این نمی ماند که یک تمرین مکانیکی انجام دهید. می توانید یک تعداد روز متوالی را مشخص کنید و در این روزها توافق کنید که هر روز حداقل 5 مورد از فهرست کارهایی را که همسرتان می خواهد، انجام دهید. البته او هم باید متقابلا کارهایی را که شما می خواهید، انجام دهد. این کارها اولا باید ایجابی باشند، یعنی طرف را از کاری نهی نکنند. دوم باید عملیاتی باشند، مثلا سه بار نوازش کردن به جای امر کلی مهربان بودن. سوم آن قدر کوچک باشند که بتوان هر روز انجامشان داد و چهارم مربوط به دعوای اخیر نباشد.




منابع: ایسنا/برترین ها

رسانه ها در الگوی مصرف جامعه چه نقشی دارند؟

ارتقای کیفیت خدمات سلامت از منابع مالی یارانه ها

اصلاح ساختار نظام جامع مدیریتی اقتصادی بیمارستان

اقدامات اساسی در تخصیص منابع در نظام سلامت

بررسی مشکلات برنامه پزشک خانواده

بیمه سلامت و نقش بیمه های مکمل بر آن

تاثیر بیمه های مکمل بر قشرهای آسیب پذیر

توزیع عادلانه خدمات بهداشتی در ﺳﻴـﺴﺘﻢ ﻧﻈـﺎم ﺳـﻼﻣﺖ ﻛﺸﻮر

دریافت پول از بیمار بصورت مستقیم (یک خطای پزشکی)

راهکارهای اجرایی جهت اصلاح الگوی مصرف در بیمارستانها

راهکارهای قانونی و فرهنگی در مدیریت مصرف انرژی در سازمانها ، ادارات و مراکز پزشکی

عوامل مؤثر بر قاچاق کالا

مدیریت انرژی در مراکز بیمارستانی 

مشکلات موجود در سیستم واردات وصادرات

مشکلات نظام سلامت در کشور ایران

مصرف کالاهای خارجی و قاچاق و تاثیر آن بر اشتغال و تولید

نحوه ارائه خدمات بهداشتی درمانی در برخی کشورهای دنیا

نقش سازمانهای بیمه گر اجتماعی و خصوصی در اقتصاد سلامت

وظایف دولت در بهبود شاخصهای سلامتی و نابرابری های اجتماعی

پیامد های هدفمند کردن یارانه ها در حوزه سلامت

چالش اصلی تامین مالی در نظام سلامت

 

شناخت خانواده همسر

                               وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است



چطور همسر آینده ام را بشناسم؟ این سوالی است که خیلی از کسانی که در آستانه ازدواج قرار دارند از روان شناس یا مشاور پیش از ازدواج خود می پرسند. این که همسر شما چه شخصیتی دارد یکی از مهم ترین سوال هایی است که باید به آن جواب دهید.
سپیده دانایی در گزارشی نوشت: این که طرف مقابل ما درچه خانواده ای تربیت شده است ازجمله مواردی است که حتماً باید قبل از ازدواج معلوم شود. توجه به نوع برخورد پدر و مادر همسرتان با یکدیگر، همچنین برخورد آنان با فرزندان شان (به خصوص همسر آینده تان) اطلاعات زیادی به شما می دهد.البته معمولاً خانواده ها از خودشان ویترین ارائه می دهند، اما به تدریج و با زیرکی می توانید شیوه های ارتباطی خانواده همسرتان را کشف کنید.معمولاً از دو طریق می توان این کار را انجام داد. یا با توجه به مرزهای خانوادگی یا با توجه به سبک فرزندپروری. که در این شماره شناخت انواع مرز های خانوادگی را مورد بررسی قرار می دهیم. توجه داشته باشید که اگر نوع مرز بندی خانواده ای که شما در آن بزرگ شده اید با مرز بندی خانواده همسر آینده تان متفاوت باشد احتمالا در زندگی مشترک دچار مشکل خواهید شد.


۱ - مرزهای درون خانواده 

هر خانواده ای برای خودش مرز بندی مخصوصی دارد. هر خانواده ای از دو زیرمجموعه والدین و بچه ها هم تشکیل شده است.این خانواده در یک قرارداد نانوشته توافق کرده اند هر کسی چه وظیفه ای در قبال خودش و خانواده اش دارد، چه آزادی هایی و چه محدودیت هایی دارد.توجه به مرزهایی که بین افراد وجود دارد، می تواند تربیت خانوادگی همسر آینده تان را نشان دهد. 


الف) مرزهای درهم تنیده 

این خانواده ها در بین روان شناسان خانواده به «خانواده با درهای باز» مشهور هستند. در این خانواده ها همه چی شلم شورباست. بی قانونی مطلق، ملغمه ای که در آن هیچ کسی شکل خودش را پیدا نکرده است. همه به شدت به هم وابسته اند، مشق های بچه کوچک را بیشتر وقت ها بچه بزرگ می نویسد، جای مشخصی برای خواب پدر و مادر در نظر گرفته نشده است، یا اگر در نظر گرفته شده باشد کاربری های دیگری هم مثل محل بازی و احتمالاً خواب بچه ها را نیز پیدا کرده است. همه لباس همدیگر را می پوشند، دست همه در جیب همدیگر است و شماره رمز کارت بانک پدر را همه دارند.این خانواده ها باعث فلج روانی بچه ها می شوند و باعث می شوند بچه ها هیچ وقت کاملاً مستقل شدن را یاد نگیرند. بچه های این خانواده همیشه بچه و وابسته نگاه داشته می شوند و مهارت های ارتباط درست و بااحترام به حریم شخصی دیگران، هیچ وقت در این خانواده ها یاد گرفته نمی شود.


ب- مرزهای خشک و بی انعطاف (مرزهای بسته) 

این یکی دقیقاً برعکس اولی است. در خانواده هایی که مرزبندی داخلی شان خشک است شاید بیشتر با یک پادگان نظامی روبه رو هستیم. هر کس کار خودش را انجام می دهد. هیچ کس به هیچ کس کمک نمی کند؛ حتی اگر واقعاً عضو خانواده درمانده باشد. هیچ کس هیچ کس را تشویق نمی کند و هیچ کس دلش برای کسی نمی سوزد.در این خانواده ها وظیفه هر کس خیلی خشک مشخص شده است.مثلاً پدر در هر حال باید پول دربیاورد، مادر هر روز غذا بپزد، پسر هر روز به مدرسه برود و در یک ساعت مشخص برگردد. دختر به دانشگاه برود و... این خانواده ها از نظر قدرت به یک پادگان نظامی و از لحاظ عاطفه به یک مجمع الجزایر خانواده نام شبیه هستند.بچه هایی که در این خانواده ها پرورش می یابند، عزت نفس پایینی دارند و برای شروع رابطه صمیمانه با دیگران به شدت مشکل خواهند داشت. 



ج- مرزهای منعطف 

خیلی از خانواده ها مرزهای شان نه کاملا در هم تنیده است و نه کاملا خشک است. خانواده هایی که مرزهای منعطف دارند در درجه اول مرزهای شان را مشخص کرده اند. یعنی خیلی واضح و روشن، هرکس وظیفه خودش را می داند، کسی ابهام ندارد که چه کاره است. مادر خانه می داند خرید تا کجای کار با اوست و از کجا آن طرف تر با پدر خانواده. در شرایط معمول کسی سلیقه خودش را به دیگری اعمال نمی کند و کسی لباس دیگری را نمی پوشد. خلاصه این که هر کسی حریم خودش را درست و حسابی می شناسد و برای حریم دیگر اعضا هم احترام قائل است. همه اینها یک «اما» دارد. در خانواده های سالم، در شرایط ضروری این مرزها و وظیفه ها قابل تغییرند. مثلاً اگر در این خانواده وظیفه پسرها بعد از اتمام تحصیلات، استقلال مالی تعریف شده بود، پدر در عین احترام به این قانون می تواند یک سرمایه مالی هم برای شروع کار پسر در نظر بگیرد. در این خانواده ها مرزها با یک منطق خانوادگی تعیین شده اند. اما عاطفه می تواند این مرزها را جابه جا کند.

رسانه ها در الگوی مصرف جامعه چه نقشی دارند؟

ارتقای کیفیت خدمات سلامت از منابع مالی یارانه ها

اصلاح ساختار نظام جامع مدیریتی اقتصادی بیمارستان

اقدامات اساسی در تخصیص منابع در نظام سلامت

بررسی مشکلات برنامه پزشک خانواده

بیمه سلامت و نقش بیمه های مکمل بر آن

تاثیر بیمه های مکمل بر قشرهای آسیب پذیر

توزیع عادلانه خدمات بهداشتی در ﺳﻴـﺴﺘﻢ ﻧﻈـﺎم ﺳـﻼﻣﺖ ﻛﺸﻮر

دریافت پول از بیمار بصورت مستقیم (یک خطای پزشکی)

راهکارهای اجرایی جهت اصلاح الگوی مصرف در بیمارستانها

راهکارهای قانونی و فرهنگی در مدیریت مصرف انرژی در سازمانها ، ادارات و مراکز پزشکی

عوامل مؤثر بر قاچاق کالا

مدیریت انرژی در مراکز بیمارستانی 

مشکلات موجود در سیستم واردات وصادرات

مشکلات نظام سلامت در کشور ایران

مصرف کالاهای خارجی و قاچاق و تاثیر آن بر اشتغال و تولید

نحوه ارائه خدمات بهداشتی درمانی در برخی کشورهای دنیا

نقش سازمانهای بیمه گر اجتماعی و خصوصی در اقتصاد سلامت

وظایف دولت در بهبود شاخصهای سلامتی و نابرابری های اجتماعی

پیامد های هدفمند کردن یارانه ها در حوزه سلامت

چالش اصلی تامین مالی در نظام سلامت

 


اگر اینگونه ازدواج کنید حتما طلاق می گیرید!



                             وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


برای اینکه مرتکب این اشتباهات نشوید، قبل از ازدواج حتماً به انگیزه‌هایتان خوب فکر کنید. اگر خود را جزء یکی از دسته‌های زیر می‌بینید، خودداری از ازدواج در این شرایط به نفعتان است. درعوض، به توصیه‌هایی که بعنوان جایگزین معرفی شده‌اند عمل کنید.


ازدواج برای خیلی از ما بخشی عادی از زندگی است. ما بزرگ می شویم، دیپلممان را می گیریم، یا کار پیدا میکنیم یا وارد دانشگاه می شویم و بعد یک روز آن کسی که می خواهیم را برای زندگیمان پیدا می کنیم. اما این روزها افراد خیلی دیرتر ازدواج می کنند و قبل ازاینکه "بله" را سر سفره عقد بگویند مکث طولانی تری دارند.


درست همانطور که نشانه‌هایی برای آمادگی شما برای ازدواج وجود دارد، نشانه‌هایی هم هست که می‌گوید آمادگی ازدواج ندارید. تعداد قابل‌توجهی از افراد هستند که وقتی به عقب و ازدواجشان نگاه می‌کنند، می‌فهمند که آماده نبودن آنها برای ازدواج در آن زمان علت طلاق و جدایی‌شان بوده است.


برای اینکه مرتکب این اشتباهات نشوید، قبل از ازدواج حتماً به انگیزه‌هایتان خوب فکر کنید. اگر خود را جزء یکی از دسته‌های زیر می‌بینید، خودداری از ازدواج در این شرایط به نفعتان است. درعوض، به توصیه‌هایی که بعنوان جایگزین معرفی شده‌اند عمل کنید.

 

اگر برای دلایل غیرمنطقی زیر ازدواج را انتخاب می‌کنید، باید متوجه ریسکی که می‌خواهید بکنید باشید:


برای فرار از وضعیت ناراحت‌کننده خانه :

به جای آن می‌توانید به دانشگاهی خارج از شهر خود بروید. روی این تمرکز کنید که فردی مستقل و سالم بار بیایید تا بتوانید شاد و سالم زندگی کنید. هرچقدر محیط خانه‌تان بدتر باشد، باید بیشتر برای جلوگیری از اشتباهی که والدینتان کردند تلاش کنید.


وقتی خیلی جوان یا نابالغ هستید :

سعی کنید از جوانی‌تان لذت ببرید و ازدواج را تا زمانیکه به بلوغ فکری کامل رسیده‌اید به تعویق بیندازید.


وقتی به اندازه کافی تجربه ارتباط با جنس مخالف ندارید :

سعی کنید با جنس مخالف خود ارتباط سالم بگیرید تا تجربه لازم را به دست آورید. ببینید از یک رابطه چه می‌خواهید و فرق یک شریک زندگی سازگار و هماهنگ با خودتان و افراد ناسالم یا کسانی که سازگاری با شخصیت شما ندارند را بشناسید.


وقتی تازه فارغ‌التحصیل شده‌اید و هیچوقت بعنوان یک مجرد زندگی مستقلی را تجربه نکرده‌اید، هیچ کار یا طریق امرارمعاشی ندارید، از تنها بودن می‌ترسید یا طرفتان قرار است مدتی طولانی شما را ترک کند :

درستان را تمام کنید و تجربه کاری مرتبط با رشته‌تان را آغاز کنید. کاری پیدا کنید که قدرت حمایت از خودتان و خانواده‌تان را تامین کند. زندگی مستقلی را آغاز کنید و سعی کنید هزینه‌های مربوط به خودتان را تقبل کنید، پول پس‌انداز کنید و مستقل شوید. یاد بگیرید چطور تنها زندگی کنید و یک مجرد شاد باشید.


برای برانگیختن حس حسادت فردی دیگر :

برای اینکه بلوغ احساسی بیشتری پیدا کنید کتاب‌های بیشتری بخوانید یا نزد مشاور بروید. تا زمانیکه به این بلوغ فکری و احساسی نرسیده‌اید با هیچکس ازدواج نکنید. باید رفتارها و مهارت‌های سازگاری افراد بزرگسال را کسب کنید تا وقتی آسیب دیدید، بتوانید به آنها تکیه کنید. 


برای بالا بردن اعتمادبه‌نفستان :

برای این منظور بهتر است نزد مشاور متخصص بروید. اعتمادبه‌نفس پایینتان را با افکار مثبت و باارزش جایگزین کنید. تازمانیکه اعتمادبه‌نفس لازم را پیدا نکردید و با خودتان راحت نبودید، ازدواج نکنید. دقت کنید که کسی را انتخاب کنید که با شما سازگاری شخصیتی داشته باشد.


چون بقیه ازدواج می‌کنند :

برای اینکه بلوغ احساسی بیشتری پیدا کنید، نزد روانشناس بروید و مطالعه کنید. هرازگاهی با افراد مختلفی ایجاد ارتباط کنید اما تازمانیکه بلوغ کافی پیدا نکرده‌اید با کسی ازدواج نکنید.


وقتی رابطه‌تان چیزی که می‌خواهید نیست یا فقط تفریحی است اما سنتان روزبه‌روز بالاتر می‌رود و می‌ترسید کس دیگری را پیدا نکنید :

درمورد سابقه رابطه‌تان با یک روانشناس صحبت کنید و ببینید سازگاری شخصیتی شما و طرفتان در چه حدی است. تازمانیکه مطمئن نشده‌اید که با هم سازگاری دارید و می‌توانید زندگی شادی کنار هم داشته باشید، دست به ازدواج نزنید. اگر کسی که الان در زندگیتان است تطابق چندانی با شما ندارد، سعی کنید با افراد دیگری آشنا شوید که با شما سازگارتر هستند.


وقتی به اندازه کافی با هم وقت نگذرانده‌اید تا بفهمید سازگاری دارید یا خیر :

اگر طرفتان آنقدر مشغله دارد که نمی‌تواند شما را به اولویت زندگی خود تبدیل کند، درمورد فکرتان با او صحبت کنید ببینید می‌توانید با هم به نتیجه‌ای برسید که برای هر دو شما رضایت‌بخش باشد یا خیر.


اگر اخیراً با فردی آشنا شده‌اید، آرام باشید و برای شناخت همدیگر وقت بگذارید :

اگر طرفتان از شما دور است و اکثر ارتباط شما از طریق دنیای مجازی و دیدارهای گاه‌گاه بوده است، تازمانیکه از نزدیک با هم بیشتر وقت نگذرانده‌اید و همدیگر را نشناخته‌اید تصمیم به ازدواج نگیرید.


اگر از پایان یافتن رابطه‌قبلی یکی از شما مدت کوتاهی گذشته است :

سعی کنید از شروع این رابطه جدید لذت ببرید اما درک کنید که ممکن است روزی این رابطه تمام شود. ممکن است طرفتان با فرد قبلی که در زندگی‌اش بوده است آشتی کند یا متوجه شوید با هم سازگاری ندارید، پس عجله نکنید.


وقتی یکی از شما مدیریت ارتباطی نمی داند :

افرادی که خانواده آزار دهنده دارند و نمی توانند در مقابل آزار آنها از همسرشان حمایت کنند، باید تا اصلاح این رفتار خود از ازدواج اجتناب کنند.کسانی که رفتار آزار دهنده خانواده خود را نسبت به همسرشان تحمل می کنند، کودکانی هستند که هنوز بالغ نشده اند و به علت وابستگی زیاد به خانواده شان برای ازدواج مناسب نیستند.


وقتی یکی از شما کنترل کننده است :

این افراد دوست دارند همه چیز در اختیار آنها باشد و همه تصمیم ها را خودشان بگیرند. همواره برای دیگران تعیین تکلیف می کنند. آنها حسودند و اگر چیزی مطابق میلشان نباشد یا تحت کنترل آنها قرار نگیرد عصبانی می شوند. اصلا خوش ندارند کسی به آنها بگوید که چه بکنند. سلطه جو و انتقادگر خواهند بود چرا که نمی توانند کنترل لازم را بر دیگران اعمال کنند. این افراد معمولا بر همسر و فرزندان بیشترین کنترل را اعمال می کنند و خشم زیاد و جبهه گیری زیادی ایجاد می کنند.


وقتی یکی از شما به شدت خشمگین است :

اگر با کوچکترین چیزی که مطابق میلتان نباشد از کوره در می روید و خشم خود را روی اطرافیانشان خالی می کنید، اگر پاسخ افرادی را که با نظر شما موافق نیستند با فریاد و بددهنی یا تهدید می دهید، اگر خشمتان را با کوبیدن در، قطع تلفن، پرتاب کردن اشیا، هل دادن، زدن، ترک اتاق و … بروز می دهید، خلاصه آنکه اگر  به طور ناگهانی و با شدت زیاد، نامتناسب و غیر معمولی خشمگین می شوید، تا درمان این حالت خود برای ازدواج اقدامی نکنید. ازدواج کردن شما  ارمغانی جز ترس و اضطراب و محدودیت برای دیگری ندارد. 


وقتی یکی از شما دارای اختلالات جنسی است :

اختلال جنسی انواع مختلفی دارد.

_ اعتیاد جنسی و فقدان عزت نفس جنسی

 _ اختلالات کنشی جنسی:

این اختلال فعالیت جنسی را با مشکل مواجه می کند. مانند :

افرادی که میل به فعالیت جنسی ندارند و یا نفرت دارند، افرادی که تحریک و ارضا نمی شوند، افرادی که خیلی زود ارضا می شوند و انحرافات جنسی.


اگر یکی از شما معتاد به مواد و الکل است :

هرگز به امیدهای واهی ریسک ازدواج را نپذیرید! افراد زیادی بوده اند که دانسته یا ندانسته با فردی معتاد ازدواج کرده اند به این امید که ترک خواهد کرد و بعد با بحران مواجه شده اند. یک فرد معتاد لازم است تا به خودش بپردازد و در ابتدا بیماری خود را درمان کند. هیچ کس با ازدواج نمی تواند اعتیاد خود و یا دیگری را درمان کند.


وقتی یکی از شما یا هر دوتان مرتکب آزار جسمی، جنسی یا کودک‌آزاری شده است :

این رابطه قدرت بسیار کمی دارد. اگر فرد آزاررسان خودتان بوده‌اید، نیاز به درمان فوری توسط متخصص دارید. فوراً اقدام کنید و اجازه بدهید که مشاور متخصص با شما صحبت کند. اگر فرد آزاردیده شما بوده‌اید، شما هم نیاز دارید که پیش روانشناس بروید.  تازمانیکه بتوانید از رابطه آزاردهنده خود به طور کامل بیرون بیایید و آن را فراموش کنید، درمان‌هایتان را ادامه دهید.

منبع : tebyan.net


بیشتر بدانیم...

ارتباط بین فعالیت فیزیکی و کاهش بیماریها
ورزش های ضد استرس برای بهتر شدن وضعیت روانی و احساسی افراد
ورزش های مخصوص افراد مبتلا به بیماران قلبی و دیابت
ورزش های مفید برای بیماران مبتلا به آلزایمر
ورزش و بیماری های قلبی و استخوانی
چطور میزان فعالیت فیزیکی خود را ارتقاء دهیم؟
چه ورزش هایی سلامت کودکان را تامین می کند؟
ورزش چگونه در درمان و پیشگیری از سرطان سینه زنان کمک می کند؟

چگونه عملکرد فیزیولوژیکی و روانی میانسالان افزایش می یابد؟
تکنیک های توان بخشی ورزشی در بیماران مبتلا به آسم

ژن درمانی از درمان بیماری ها تا بهسازی نژادی و استفاده بعنوان یک سلاح

دیابت از شناخت علائم تا درمان و راههای پیشگیری

حقایقی در باره ایدز و لزوم آموش جنسی

ایجاد تعادل در بیماران مبتلا به ام اس

سرطان سینه و تمامی گفتنی های آن

نقش نانو تکنولوژی در پزشکی وسلامت عمومی

نقش مردان در زمینه بهداشت باروری همسران
تمرینات ورزشی در دوران حاملگی و قبل از زایمان
کاهش مرگ و میر زنان باردار با برنامه مادری ایمن
مادران شاغل و نگهداری کودکان
بررسی اثرات کافئین بر بدن
عوارض شیرین کنندههای بدون کالری
فست فود زیر ذره بین کارشناسان حوزه سلامت
ویژگی های ظروف آشپزی و اثر آن در پخت غذا

ظروف یک ‌بار مصرف ومشکلات آن بر سلامت
اثرات امواج تلفن همراه بر سلامت افراد
کنترل آلاینده ها از طریق فن اوری نانو تکنولوژی
اثر شن‌های روان یا غبار غلیظ بر سلامت انسان

آثار جانبی تشعشع لامپ های کم مصرف بر چشم و پوست

پیامدها و راهکارهای جلوگیری از تخلفات موتورسواران

آمادگی سازمانهای غیر دولتی در حوادث و بلایا

آمادگی ملی و سازمانی در مقابله با زلزله و مدیریت بحران

http://maktoobshop.com/


در زندگی زناشویی رازهایتان را بگویید

                               وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است



آیا راز بزرگی را در زندگی‌ مشترک تان مخفی کرده‌اید؟ رازی که نمی‌دانید به زبان بیاورید یا آن را فراموش کنید؟ درگیری سخت و سهمگین هر روزه‌ای با خودتان دارید درباره به زبان آوردن یک راز بزرگ؟ به راهکارهای ما توجه کنید و زندگی آرام‌تری در پیش بگیرید.در یک رابطه تمام و کمال، شما مجبور نیستید رازی را از محبوب‌تان دور نگه دارید و نباید بترسید که او نیز رازی را از شما مخفی نگاه دارد



حد و مرز رازداری و ناگفتنی ها در ازدواج


در زندگی هر دختر و پسری مسائلی وجود دارد که ممکن است گفتنش هنگام ازدواج مشکل‌ساز باشد. گاهی افراد به علت ترس از دست دادن طرف مقابل برخی مسائل را بیان نمی‌کنند و بدون اینکه به عاقبت نگفتن این حقایق فکر کنند، تصمیم به ازدواج می‌گیرند.


همان‌طور که زندگی شما، مثل یک کتاب باز در مقابل چشم‌های اوست، زندگی او نیز چنین وضعیتی دارد اما ما در یک دنیای واقعی‌واقعی‌واقعی زندگی می‌کنیم. جایی که حتی خوشبخت‌ترین زوج‌های جهان نیز رازهای بزرگ‌شان را از یکدیگر مخفی نگاه می‌دارند. برای بیشتر ما، بزرگ‌ترین راز در زندگی زناشویی، خیانت است، اما واقعیت اینجاست که حتی کوچک‌ترین رازهای جهان می‌تواند رابطه شما را با بحران مواجه کند و خب، چه مرزی میان رازهای خطرناک با رازهای ویژه وجود دارد؟ نباید فراموش کنیم که این رازهای ویژه، همان‌هایی هستند که شما را به یکدیگر نزدیک می‌کنند. صبر کنید ببینیم کارشناسان این حوزه، چه نظری دارند.


آنچه جوانان را در مساله ازدواج و تشکیل زندگی مشترک نگران می‌کند، ناگفته‌هایی است که افراد را در دو راهی گفتن یا نگفتن قرار می‌دهد که این موضوع نیز راه‌حل‌هایی دارد.


دختر و پسر در دوران نامزدی برای کسب شناخت از هم باید ویژگی‌های شخصی خود را بیان کنند و از علاقه‌مندی‌های خود صحبت کنند. به طور مثال این‌که "من بافتنی کردن را دوست دارم" یا "دوست دارم هر چند وقت یک‌بار مهمانی بگیرم"، با بیان این مسایل طرف مقابل می‌تواند خود را به خوبی سازگار کند. همچنین شما باید انتظار خود را از همدیگر نیز بیان کنید.

این موارد جزو گفتنی های ضروری قبل از ازدواج هستند. اما به جز اینها، همه ما رازهایی داریم که مربوط به گذشته ما هستند. آن‌چه که در دوران پیش از ازدواج برای خیلی ها نگرانی ایجاد می‌کند، برخی ناگفته‌ها در زندگی است که گفتن شان می تواند دردسرساز باشد و نگفتن شان هم دردسرهای خودش را دارد. بنابراین سوالی که مطرح می شود این است: چه چیزهایی را باید بگوییم و چه چیزهایی جزو رازهای شخصی ما محسوب می شوند؟


رازهای ویژه؛ رازهایی که باید بگوییم


اگر دنبال رابطه‌ای سالم می‌‌گردید باید کمترین میزان پنهان‌کاری در رفتارتان وجود داشته باشد. اگر راز بزرگی که مخفی کرده‌اید روی زندگی شریک زندگی‌تان تاثیر می‌گذارد، او حق دارد تا بداند. از آنجایی که بیشتر زوج‌ها دیرتر به رازها پی می‌برند، نگهداری آنها باعث می‌شود آینده‌ ازدواج‌تان با خطر دو‌جانبه‌ای تهدید شود. زمانی که ابرها کنار روند و حقیقت برملا شود، زمانی که شوک اولیه گذشت و حتی بحران اولیه برطرف شد ناگهان بحث عدم اطمینان و خیانت به میان می‌آید.

بیشتر مردها رازهایی را درباره مشکلات مالی و مسائل شخصی شان حفظ می‌کنند تا وجهه خودشان را حفظ کنند. آنها ترجیح می‌دهند تا ظاهر قوی خودشان را حفظ کنند و نشان دهند که همه‌چیز تحت کنترل شان است و فکر می‌کنند با به زبان آوردن مشکلات شان در محل کار یا در پول درآوردن، شما دست از دوست‌داشتن شان برمی‌دارید و با دیده تحقیر و ناتوانی به آنها نگاه می‌کنید. آنها از آشفتگی پس از رو شدن رازهایشان می‌ترسند و بیشترشان تصور می‌کنند اگر در مقابل رازهایشان سکوت کنند، از جنگ احتمالی جان سالم به‌در می‌برند.


رازهایتان را بگویید


 اما گاهی برعکس این اتفاق می افتد. نامزد شما فکر می کند شما دارید چیزی را از او پنهان می کنید و مدام پاپیچ می شود تا بیشتر بداند. در چنین مواقعی خونسردی‌تان را حفظ کنید، بنشینید و از او بپرسید: ماجرایی هست که بخواهی بیشتر درباره‌اش بدانی و فکر می‌کنی به تو نگفته‌ام؟ بعد، با صداقت تمام درباره موضوعات صحبت کنید. 

یادتان باشد هر چقدر رازهای زندگی عاطفی‌تان دیرتر رو شوند، تاثیری ماندگارتر و عمیق‌تر برجا می‌گذارند و بیشتر رابطه تان را متزلزل می کنند. نه‌تنها طرف مقابل شما نیاز به تمام اطلاعات زندگی‌تان دارد تا تصمیم هوشمندانه‌ای درباره ادامه ارتباط بگیرد،میگنا دات آی آر.بلکه او از میزان اعتمادی که به او دارید خوشحال خواهد شد. چرا که با به زبان نیاوردن چنین رازهایی، درواقع به او پیغام می‌دهید که به اندازه کافی باهوش نیست، بخشنده نیست و به اندازه کافی شما را دوست ندارد که با چنین ماجرایی کنار بیاید. اگر به طرف مقابل‌تان اعتماد داشته باشید، با به زبان آوردن هیچ‌کدام از رازها، رابطه‌تان از هم نمی‌پاشد اما این اعتماد تنها در صورتی به دست می‌آید که با رازهای خطرناک محیط را آلوده نکنید 


ناگفتنی های قبل از ازدواج


یک قاعده کلی را باید به خاطر بسپارید. به طور کلی حفظ رازها در صورتی که آسیبی به زندگی مشترک شما وارد نکند، ایرادی ندارد. مثلا این که شما در گذشته یک رابطه عاطفی یک طرفه را تجربه کرده اید، نباید با همسرتان در میان گذاشته شود اما این که یک نامزدی بهم خورده داشته اید، موضوعی است که او باید بداند. حالا تصور کنید که شما با نامزد سابقتان رو در رو شده اید و احساس می کنید که از طرف او زندگی تان تهدید می شود. در این شرایط، باید موضوع را با همسرتان در میان بگذارید و از او کمک بگیرید. اینجاست که حد و مرز رازداری تعیین می شود. 

رازهای گذشته شما متعلق به خود شما هستند اما تا وقتی که آسیبی به زندگی مشترک امروزتان نرسانند. این موضوع مصداق این حدیث است: "النجاه فی صدق". اگر این موضوع از زبان خود فرد توسط طرف مقابل شنیده شود، پذیرش این موضوع به مراتب بهتر است تا این‌که از طریق دیگری و توسط نفر سومی، موضوع مطرح شود.


رازهای خطرناک قبل از ازدواج


بیماری‌های پنهان شده


مسئله‌ی مهم دیگری که ممکن است افراد از گفتنش هراس داشته باشند، بیماری است. افرادی که با صداقت تمام مسائل را در مورد سلامتی و یا عدم‌سلامتی خود بیان می‌کنند، می‌توانند اعتماد طرف مقابل را نسبت به خود جلب کرده و حتی به او فرصت دهند او نیز اگر دچار مشکل و یا بیماری خاصی است بتواند به راحتی آن را بیان کند. درست است این احتمال وجود دارد طرف مقابل پا پس بکشد اما ازدواجی که با پنهان کردن چنین مسئله‌ی مهمی شکل بگیرد دوام چندانی نخواهد داشت. 


خلق‌وخوی ناگفته


شخصیت و رفتار دختر و پسر نیز مورد دیگری است که احتمال دارد از دید طرف مقابل پنهان بماند. بسیاری افراد در جلسه خواستگاری واقعا آن کسی نیستند که نشان می‌دهند. این افراد برای جلب رضایت، همچون بازیگری توانا طوری رفتار می‌کنند که کاملا خود را فرد ایده‌آل طرف مقابل نشان دهند. اما پس از گذشت زمان رفتارها و شخصیت واقعی آنها رو خواهد شد. چرا که حتی یک بازیگر ماهر هم روزی از نقش بازی کردن خسته خواهد شد. 


جیب‌های خالی


گاهی افراد به خصوص پسرها مشکلات مالی خود را از خانواده‌ی همسر آینده‌شان پنهان می‌کنند. این مسئله به خصوص برای افرادی اتفاق می‌افتد که از شرایط مالی همسانی برخوردار نیستند. آنها از ترس اینکه طرف مقابل را از دست بدهند وضع مالی خود را بهتر از آنچه که هست نشان می دهند و تا زمانی که زندگی مشترک خود را آغاز نکرده‌اند، سعی می‌کنند هر ترفندی را در پیش گیرند تا رازشان فاش نشود. شاید چنین افرادی بتوانند به کسی که برای رسیدن به او تلاش می‌کنند، برسند اما مطمئنا پس از ازدواج که شرایط واقعی برای طرف مقابل آشکار ‌شود، زندگی‌دچار مشکل خواهد شد. 


ناگفته های خطرناک


مواردی که نام بردیم گاهی جزو ناگفته های رابطه و ازدواج هستند و به خودی خود می توانند باعث آشفتگی در روابط، از بین رفتن اعتماد و بهم خوردن ازدواج شوند. اما موارد دیگری هم هستند که به شکل خطرناکی، فاش شدن آنها می تواند جدایی را به همراه داشته باشد. مواردی که اصطلاح فقهی اش می شود تدلیس و در بیان خودمان، گنجشک را رنگ کردن و جای قناری جا زدن است.


ازدواج قبلی، بیماری های مهم و معلولیت های پنهان، اعتیاد، اختلالات روانی و... از جمله‌ مسائلی هستند که ممکن است هر ازدواجی را بهم بزنند. خانه‌ای که بر پایه‌های دروغ و نقش و نقاب ساخته شود، لرزان است و احتمال فروریختن آن بسیار است. صداقت مهمترین مسئله‌ای‌ست که هر فرد برای آغاز زندگی مشترک باید به آن توجه داشته باشد. آدم‌های صادق، اعتقادات قلبی عمیقی دارند که در گفتار و رفتارشان پیداست و البته تحقیق نیز مسئله‌ی مهمی است که باید آن را در حین انتخاب مدنظر داشت. 


بسیاری افراد در جلسه خواستگاری واقعا آن کسی نیستند که نشان می‌دهند. این افراد برای جلب رضایت، همچون بازیگری توانا طوری رفتار می‌کنند که کاملا خود را فرد ایده‌آل طرف مقابل نشان دهند. اما پس از گذشت زمان رفتارها و شخصیت واقعی آنها رو خواهد شد 


مواردی که می توان نگفت


در کنار همه این موارد، مسائلی هم هستند که می توانید درباره آنها سکوت کنید و با همسر آینده تان مطرح نسازید. این موارد عبارتند از: اشتباهاتی که در گذشته انجام داده اید و آنها را جبران کرده اید و دیگر تاثیری در زندگی تان ندارند و مطمئنید دیگر فاش نخواهند شد. گناهانی که مرتکب شده اید و توبه کرده اید و بین شما و خدایتان بوده است. اختلافات و مشکلاتی که در خانواده شما وجود دارد و تاثیری در زندگی مشترک تان نخواهد داشت. 


رازهایی برای نگفتن


لازم نیست تعداد دقیق خواستگاران یا کیس های ازدواج تان را برای نامزدتان بگویید اما اگر رابطه‌ای جدی را تجربه کرده‌اید، به زبان‌آوردنش واجب و ضروری است. دوستانی هستند که عادت دارند تا درباره تمام داستان‌های زندگی خودشان با شما صحبت کنند، ممکن است نامزد قبلی‌تان ناگهان سروکله‌اش پیدا شود، ممکن است شریک زندگی‌تان به صورت اتفاقی در جریان وجه دیگری از زندگی شما قرار گیرد و طبیعی است که بهتر این است خودتان اول چنین ماجراهایی را برایش تعریف کرده باشید. 


سیاست درست، صداقت است. جمله‌ای که از تمام بزرگ‌ترها شنیده‌ایم و همچنان نیز صحت دارد. اما افرادی که در رابطه‌های بلندمدت زناشویی بوده‌اند به‌خوبی می‌دانند که بد نیست ماجراهایی را برای خودمان نگه داریم؛ گاهی اوقات رازهای کوچکی هستند که احساس استقلال به ما می‌دهند و نشان می‌دهند که رابطه ما در وضعیتی سالم به سر می‌برد. مثلا این که در جمع دوستان قدیمی تان چه حرف هایی رد و بدل شده به خودتان مربوط است.


این که بعد از مدت ها تصمیم گرفته اید برای خود یک هدیه گران قیمت بخرید، چیزی است که می تواند در دل خودتان بماند. به زبان آوردن تمام جزییات زندگی روزمره، ممکن است این احساس استقلال را از طرفین بگیرد اما در چنین شرایطی نیز مهم است که هر دو طرف زاویه نگاه مشابهی نسبت به یک ماجرا داشته باشند. واقعیت اینجاست؛ اگر به طرف مقابل‌تان اعتماد داشته باشید، با به زبان آوردن هیچ‌کدام از رازها، رابطه‌تان از هم نمی‌پاشد اما این اعتماد تنها در صورتی به دست می‌آید که با رازهای خطرناک محیط را آلوده نکنید.


رازهای بعد از ازدواج


 اما درباره رازهای امروز چطور؟ یک واقعیت مهم درباره ازدواج وجود دارد و آن این که هیچ چیزی نباید باعث از بین رفتن صداقت و راستگویی بین شما شود. دروغ های کوچک، پنهان کاری های به ظاهر بی اهمیت اگر فاش شوند می توانند بنیان اعتماد را بین شما از بین ببرند. اما در عین حال، بعد از ازدواج مواردی هست که به زندگی مشترک شما ارتباطی ندارد و می توانید آنها را با همسرتان در میان نگذارید. اختلافاتی که در خانواده پدری شما بروز کرده، چیزی نیست که مستقیما به همسر شما مربوط شود. حرف و حدیث هایی که پشت سر شما گفته می شود، نباید به خانه تان راه پیدا کند و اگر کسی از همسر شما بدگویی کرده، باید رازداری کنید و نگذارید او متوجه شود.


یک واقعیت مهم درباره ازدواج وجود دارد و آن این که هیچ چیزی نباید باعث از بین رفتن صداقت و راستگویی بین شما شود. دروغ های کوچک، پنهان کاری های به ظاهر بی اهمیت اگر فاش شوند می توانند بنیان اعتماد را بین شما از بین ببرند


چشم ها را باز کنید در زمان نامزدی ممکن است دختر و پسر به دلیل ایجاد وابستگی میان آن‌ها، چشم خود را بر برخی حقایق ببندند. مهم‌ترین راه برای مقابله با وابستگی کوتاه کردن مدت زمان نامزدی و توجه به کیفیت این دوران است تا شناخت واقعی حاصل شود. به طور نمونه می‌توان به جای این که در مدت 6 ماه هفته‌ای یک ساعت به این موضوع اختصاص دهند، زمان به 3 ماه و هفته‌ای دو ساعت یا 45 روز و هفته‌ای 4 ساعت تغییر کند. به صورت فشرده اما به صورت عمیق مطالعات انجام می‌شود و از ایجاد وابستگی نیز جلوگیری می‌شود.

 

روش‌های رازگشایی


اول؛ قرار ملاقات بگذارید: سر صحبت را ناگهانی باز نکنید. از ابتدا به او بگویید که می‌خواهید درباره ماجرای مهمی با او صحبت کنید. مثلا به او بگویید: «می‌خواهم درباره ماجرایی با تو صحبت کنم. امروز یک ساعتی برای من وقت بگذار لطفا.»

دوم؛ مدعی نباشید: بزرگ‌ترین مشکل زمانی پیش می‌آید که با لحن مدعی صحبت کنید و جوری برخورد کنید که انگار اتفاق مهمی نیفتاده است. به همین خاطر بهتر است آمادگی عذرخواهی را نیز داشته باشید. بد نیست اینطور شروع کنید: «چند وقتی است .می‌خواهم درباره ماجرایی با تو صحبت کنم اما از گفتنش خجالت می‌کشیدم. امیدوارم به خاطر این تاخیر مرا ببخشی.»


سوم؛ نفر سوم خوب است: زمانی که پای اعتراف‌های بزرگ به میان می‌آید، از شناختی که از طرف مقابل دارید استفاده کنید. مثلا ممکن است نامزد شما برای حریم خصوصی‌تان احترام ویژه‌ای قائل باشد و نخواهد دوستان‌تان در جریان یکی از جنبه‌های خصوصی زندگی شما قرار بگیرند. اما در برخی موارد بهتر است یکی از بزرگ‌ترها یا دوستان مشترک‌تان، حضور داشته باشند. 


چهارم؛ جای مناسب را انتخاب کنید: بهتر است از قرار گذاشتن در مکان‌های شلوغ یا مکان‌های خیلی خلوت خودداری کنید. پیشنهاد اصلی، محلی امن است؛ جایی شبیه به پارک یا محل همیشگی قرارهایتان


بیشتر بدانیم...

ارتباط بین فعالیت فیزیکی و کاهش بیماریها
ورزش های ضد استرس برای بهتر شدن وضعیت روانی و احساسی افراد
ورزش های مخصوص افراد مبتلا به بیماران قلبی و دیابت
ورزش های مفید برای بیماران مبتلا به آلزایمر
ورزش و بیماری های قلبی و استخوانی
چطور میزان فعالیت فیزیکی خود را ارتقاء دهیم؟
چه ورزش هایی سلامت کودکان را تامین می کند؟
ورزش چگونه در درمان و پیشگیری از سرطان سینه زنان کمک می کند؟

چگونه عملکرد فیزیولوژیکی و روانی میانسالان افزایش می یابد؟
تکنیک های توان بخشی ورزشی در بیماران مبتلا به آسم

ژن درمانی از درمان بیماری ها تا بهسازی نژادی و استفاده بعنوان یک سلاح

دیابت از شناخت علائم تا درمان و راههای پیشگیری

حقایقی در باره ایدز و لزوم آموش جنسی

ایجاد تعادل در بیماران مبتلا به ام اس

سرطان سینه و تمامی گفتنی های آن

نقش نانو تکنولوژی در پزشکی وسلامت عمومی

نقش مردان در زمینه بهداشت باروری همسران
تمرینات ورزشی در دوران حاملگی و قبل از زایمان
کاهش مرگ و میر زنان باردار با برنامه مادری ایمن
مادران شاغل و نگهداری کودکان
بررسی اثرات کافئین بر بدن
عوارض شیرین کنندههای بدون کالری
فست فود زیر ذره بین کارشناسان حوزه سلامت
ویژگی های ظروف آشپزی و اثر آن در پخت غذا

ظروف یک ‌بار مصرف ومشکلات آن بر سلامت
اثرات امواج تلفن همراه بر سلامت افراد
کنترل آلاینده ها از طریق فن اوری نانو تکنولوژی
اثر شن‌های روان یا غبار غلیظ بر سلامت انسان

آثار جانبی تشعشع لامپ های کم مصرف بر چشم و پوست

پیامدها و راهکارهای جلوگیری از تخلفات موتورسواران

آمادگی سازمانهای غیر دولتی در حوادث و بلایا

آمادگی ملی و سازمانی در مقابله با زلزله و مدیریت بحران

http://maktoobshop.com/