وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
با دوری از این اشتباهات ازدواج موفقی داشته باشید.
خانمهای متاهل توجه کنید : چیزهایی که در مورد ازدواج نمیدانید ممکن است ایجاد مشکل کند. بعنوان مثال، اگر برای موضوعاتی که میخواهید با شوهرتان حرف نزنید، او متوجه آن نخواهد شد. و طریقه حرف زدن شما درمورد مسائلتان هم ممکن است کارها را خرابتر کند.
ازدواج کردن کار سادهای است. اما متاهل ماندن سخت است. در زیر به توصیههای متخصصین درمورد اشتباهاتی که اکثر خانمها در ازدواج مرتکب میشوند که باعث سست شدن پایههای زندگیشان میشود، اشاره میکنیم.
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
آیا کنترل زندگی زناشویی خود را از دست دادهاید؟ آیا درباره این مسئله با خود فکر کردهاید که برای حفظ زندگیام چه کاری میتوانم انجام دهم؟
به شما مژده میدهم که برای ممانعت از طلاق راهحلهایی وجود دارد که برای حفظ زندگیتان به شما کمک میکند.
اولین کاری که باید انجام دهید این است که خونسرد باشید و شرایط خود را ارزیابی کنید. درباره راهحلهایی فکر کنید که ممکن است در مشکلات رایج زندگی زناشویی شما تأثیر داشته باشند. این مثل معروف که میگوید «در و تخته با هم جورند» مثلی درست و بجاست. زمانی که همسرتان اشتباهی مرتکب میشود، شما هم به همان اندازه مقصر هستید. با اینکه عقیده دارید همسرتان مسبب ایجاد مشکلات است، عکسالعمل شما نیز عامل دیگری برای بهوجود آمدن آن مسئله است.
رفتارها و گفتارهای منفی تنها به ضرر شما خواهد بود. بهمنظور جلوگیری از طلاق و حفظ زندگیتان، باید از واکنش نشان دادن به رفتارهای همسرتان بپرهیزید و دست به انجام اقدامات ضروری که زندگی شما را به حالت اول بازمیگرداند، بزنید. با وجود این دلایل، انتقاد از روی عصبانیت هم فقط اوضاع را بدتر میکند.
تغییر برخورد و رفتار کمک زیادی در مانع شدن از پایان یافتن زندگی زناشویی به شما میکند. عواطف و احساسات شما در برابر همسرتان مطابق با رفتار شما با اوست و احساسات همسرتان در برابر شما براساس رفتاری است که او با شما دارد. آیا تا به حال با دیگران با عشق، مهربانی و روشهای متعهدانه برخورد کردهاید؟ شما نمیتوانید چگونگی تفکرات و احساسات همسرتان را کنترل کنید، اما میتوانید واکنشهای خود را نسبت به همسرتان تغییر دهید. یادتان باشد تنها کسی که میتوانید بر او کنترل داشته باشید، فقط خودتان هستید.
اغلب، زندگی زناشویی بهدلیل گرفتاریهای زن، نظیر کار، فرزندان و مسئولیتهای روزانه در نگهداری خانواده، تازگی خود را از دست میدهد و باعث بیتوجهی به روابط زناشویی میشود. وقتی رابطهای به این نقطه میرسد،به راحتی از همسر خود دلسرد میشوید و اجازه میدهید تا هر چیز پراهمیت دیگری در زندگی جای همسر و زندگی زناشوییتان را بگیرد. همچنین، در زندگیهایی که به این مرحله رسیده باشند، احتمال جدایی زوجها بیشتر است.
برای همسر خود وقت بگذارید. بنشینید و درباره مسائلی که اتفاق افتاده بهطور طبیعی صحبت کنید. درباره آنچه از زندگی مشترکتان میخواهید و به آن نیاز دارید و آنچه عقیده دارید باعث مشکلات میشوند، گفتوگو کنید. گفتوگو کردن، مشاجره کردن و متهم کردن نیست.
به همان اندازه که انسانها دستخوش تغییر میشوند، زندگی زناشویی نیز دائما تغییر میکند. بهمنظور حفظ زندگی مشترکتان باید دلایلی که باعث رسیدن به مرحله جدایی شده است را به درستی مورد ارزیابی قرار دهید؛ مشکل هر چه باشد، امیدی برای حفظ زندگی وجود دارد.
این رهنمودها در صورتی قادر خواهند بود در آغاز مسیری برای حفظ زندگی زناشویی به شما کمک کنند که خود شما هم برای ممانعت از طلاق مصمم باشید و شما در این راه، نیاز به طرحی قابل اطمینان خواهید داشت.
«آیا برای نجات زندگی زناشویی امیدی هست؟» با بازدید از هر محکمهای که مربوط به طلاق یا ازدواج است، سؤال بالا برای شما پیش میآید. وقتی در بحبوحه پریشانی و ناراحتی قرار میگیرید، گاهی یافتن یک راهحل، دشوار خواهد بود. اما پاسخ این سؤال این است که «بله، در بیشتر موارد برای نجات زندگی امیدی هست».
بیشتر مشکلات ریشه در روابط بد یا عدمارتباط دارند، به همین دلیل، بیشتر اوقات در زندگی مشترک وقتی یکی حرف طلاق را به میان میآورد، طرف مقابل کاملا غافلگیر میشود.
اجازه دهید تا مثالی را عنوان کنم. زنی، که ما او را لورا مینامیم، به زمان بیشتری برای گفتوگو با شوهرش نیاز دارد. شوهر او، که او را مایک مینامیم، ممکن است شغلی داشته باشد که احتیاج به اضافهکاری زیادی داشته باشد، همچنین او سرگرمیهایی دارد که در اوقات بیکاریاش به آنها میپردازد، اما لورا در آنها شرکت نمیکند.
لورا به جای صحبت کردن با مایک و به جای اینکه به او بگوید که دوست دارد زمان بیشتری را با هم بگذرانند، انتظار دارد مایک نیاز او را درک کند و وقتی مایک متوجه این موضوع نمیشود، بسیار عصبانی و رنجیده خاطر میشود.
لورا بالاخره به مایک موضوع را گفت در حالی که از او عصبانی بود ولی مایک حتی دلیل آن را هم نمیدانست. چه اتفاقی افتاده بود که یک مسئله کوچک تبدیل به بحثی بزرگ شده بود؟ مایک حتی نمیدانست مسئلهای که برای لورا مشکلی بزرگ است، بهوجود آمده. مشکل لورا و مایک چیزی است که بیشتر زوجها در زندگی مشترک خود با آن دست به گریبان هستند و آن فقدان یک ارتباط ساده است که به طرز غیرقابل کنترلی اختلافات را تشدید میکند.
این یک سناریوی ساختگی بود، اما به شما قول میدهمچنین رویدادهایی همیشه و در همه خانوادهها پیش میآید. وقتی مشکلی کوچک مورد توجه قرار نگیرد، بدون اینکه متوجه شوید تبدیل به مشکلی بزرگ، پیش رویتان میشود.
آیا تا به حال به مشکلی جزئی اجازه دادهاید که آنقدر بزرگ شود که شما در برابر آن عکسالعملی جدی نشان دهید؟ حتی اگر مشکلات زندگی بیش از حد بزرگ شده باشند هم هنوز امیدی برای نجات زندگی مشترک وجود دارد، به شرط آنکه برای حل مشکلات از دیگران کمک بگیرید.
کمک کنید تا زندگیام را حفظ کنم
اگر دریابید که زندگی زناشوییتان در حال از دست رفتن است و آخرین چیزی که شما میخواهید طلاق است، چه کاری میتوانید انجام دهید؟ از شما میخواهم بدانید که امیدی هست. بسیاری از زندگیهای زناشویی، فقط به خاطر اینکه زوجین میخواهند خود را مصممتر از دیگری نشان دهند، به طرز وخیمی به شکست میانجامد و پایان میپذیرد.
این پرسشها را از خود بپرسید:
آیا رابطهای درست برقرار میکنید؟
تنها تصمیمی که در میان مسائلی که زندگی مشترک شما را تهدید میکند، هرگز نمیتوانید آن را عملی کنید، فارغ شدن از برقراری ارتباطی تأثیرگذار است؛ ارتباطی نه با مجادله و تهدید، بلکه با درست گفتوگو کردن. یک ارتباط حقیقی تقریبا همیشه در زندگیهای مشترکی که آشفته هستند، از بین میرود.
آیا به همسر خود احترام میگذارید؟
همیشه بین زوجهای موفق احترام متقابل وجود دارد. رفتارهای پر از نفرت و تعبیرات کوته نظرانه پر شور، باعث اهانت به همسر و ویران کردن عشق میشود. شما نمیتوانید بیاحترامیکردنهای خود را مخفی کنید زیرا این مسئله از سخنان و رفتارهایتان آشکار میشود.در این زمان همسرتان نسبت به شما احساس یأس میکند و هیچ کاری درست پیش نمیرود؛ بدون احترام متقابل زندگی زناشویی سالمی نخواهید داشت.
به چه میزان متعهد هستید؟
کار، دوستان، سرگرمیها، کارهای خانه، خانواده گسترده، همه و همه لیستی از مواردی است که برای افراد متعهد اهمیت دارد. در رأس این لیست باید زندگی زناشویی شما قرار بگیرد. دقت کنید که اجازه ندهید کسی یا چیز دیگری قبل از زندگی زناشوییتان بیاید.
از مشکلات دوری نکنید
هر چه بیشتر از مشکلات دوری کنید، زندگی زناشوییتان بیش از پیش آسیب خواهد دید. زندگیهای مشترکی که در نقطه شکست قرار دارند، همین حالا به یک طرح عملیاتی نیاز دارند. بهمنظور حفظ زندگی، شما به طرحی نیاز دارید که اجازه درک مشکلات و تمرکز بر بازیابی عشق و تعهد را که سابق بر این جزئی از زندگی مشترک شما بوده، بدهد.
بیاموزید چگونه طرحی اثباتشده را به فعل دربیاورید و برای نجات زندگی مشترک خود بار دیگر به همسرتان بپیوندید؛ شما، همسرتان و زندگی مشترکتان شایستگی آن را دارید.
طبق آمارها، نیمی از ازدواجها در ۷سال اول زندگی مشترک پایان میپذیرد؛ این بدین معناست که نیمی از آنها به زندگی ادامه میدهند. آیا زندگی شما هم تداوم خواهد داشت؟
او طلاق میخواهد، اما من نه
همسرتان به شما گفته که میخواهد از شما جدا شود و شما را دچار سردرگمی کرده است.
در درجه اول، سعی کنید خونسردی خود را حفظ کنید و شرایط عادی را به زندگی خود بازگردانید؛ شما به قرار گرفتن در یک وضعیت فکری مناسب، بهمنظور نجات زندگیتان از طلاق، نیازمندید.در درجه دوم، نباید تسلیم شوید.
اگر تا به حال عشقی در زندگی مشترکتان وجود داشته، این ارزش جنگیدن را دارد.برای پیدا کردن راهی برای حفظ زندگی، مسیر همواری در پیش رو نداریم، اما هر تلاش با نفوذی در درازمدت مطمئنا شایسته زندگی زناشویی است
گردآوری : پایگاه اینترنتی تکناز
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
دوست دارم همین ابتدا این توضیح را بدهم که مردان همیشه در روابطشان با جنس مخالف دنبال ارضاء حس قدرت جویی خودشان هستند و این به لحاظ تاریخی و اجتماعی اثبات شده است که مردان بنا به ساختار فیزیولوژیکیشان موجوداتی خشن هستند، اما زنان برعکس بنا به ساختار روانی، فیزیولوژیک و فکریشان موجوداتی هستند که نیاز به تامین امنیت و احساس آرامش هستند، لذا ۲۰ تحریک کننده جنسی زیر عمدتاً در همین راستا عمل میکنند و با دادن احساس امنیتی پایدار موجب این میشوند که زن از حالت تدافعی در رابطه جنسی بیرون بی آید و به نقطه ای برسد که مطلوب اکثر مردان تلقی میشود و این همان جایی است که هم مرد با احساس فرمان فرمایی رابطه جنسی به لذت جنسی میرسد و هم زن با احساس امنیت در رابطه جنسی به اوج نقطه لذت جنسیاش نزدیک میشود.
این مثال را هم قبل از خواندن مقاله بشنوید که استاد بزرگ روانشناسی میگفتهاند که : « در خانه باید مرد پادشاه و زن نخست وزیر باشد » البته از نوع انگلیسی ( یه وقت فکر نکنید من انگلیسیم، منظورم اینه که مرد باید حس فرمان فرمایی اش تأمین شود )، اگر رابطه این گونه باشد و بر اساس درک و تأمین نیازهای متقابل باشد میشود به پایداری و محکم بودن آن مطمئن بود. ( برای درک درست این جمله، مقاله سرد کننده های جنسی مردان را بخوانید تا خدای ناکرده تلقی استبدادی از این جمله نداشته باشید . )
برای رسیدن به درکی متقابل از نیازهای جنس مخالفتان میتوانید ادامه مقاله را مطالعه فرمایید.
۲۰ تحریک کننده جنسی زنان :
این مردان تحریک کننده، زنان را از موجوداتی ترسو و متنفر از رابطه جنسی به قهرمانان داستانهای عشقی تبدیل میکنند، آیا دوست دارید همسرتان را به یکی از این قهرمانان تبدیل کنید ؟ اگه دوست دارید سعی کنید جزء این ۲۰ مرد باشید تا ببینید که هیچ زنی توان رد کردن و پس زدن جنسی شما را ندارد !!!
۱- مردهایی که به آرامی و با ملایمت عشق ورزی میکنند ( آقایونی که به سرعت میروند سراغ شورت خانمشان و عمل دخول را شروع میکنند و فوری و باعجله میخواهند کار را تمام کنند به این نکته دقت کنند که اگر شعله های جنسی خانمشان را به آرامی روشن کنند این شعلهها تا مدت بیشتری روشن خواهند ماند. )
۲- مردهایی که در بستر نیز با همسرشان صحبت میکنند ( آقایونی که نمیخواهند احساساتشان را با کلمات عاشقانه در حین رابطه جنسی بیان کنند، به این نکته دقت کنند که بیان احساسات عاشقانه در قبل، هنگام و بعد از رابطه جنسی به زن احساس محبوبیت و امنیت میدهد، احساسی که همسرتان را به وزیری محبوب در دربار شما تبدیل خواهد کرد. )
۳- مردهایی که در بوسیدن مهارت دارند ( هر بوسه عاشقانه که بر لبان همسرتان میزنید میتواند به مانند پیامی پرقدرت بر قلب همسرتان فرود میآید و او را شعلهور سازد، این جمله را هرگز فراموش نکنید! )
۴- مردهایی که با چشمان خود به همسرشان نشان میدهند اورا دوست دارند و به او عشق میورزند ( این را بدانید که ارتباط چشمی بین دو نفر نیرومندترین و موثرترین ارتباطات است که پیامدش فعال شدن چرخه های دیگر بدن هر دو طرف است، پس با نگاهی عاشقانه به همسرتان احساس محبوبیت بدهید و از مزایای این ارتباط لذت ببرید. )
۵- مردهایی که لباسهای همسرشان را به آرامی در میآوردند ( قابل توجه آقایونی که تا شهوتی میشوند فوری و با عجله شروع میکنند به کندن لباسهای خانمشون و حتی گاهی تمایل دارن که معشوقه لخت کرده روی تخت آماده و منتظر خوابیده باشه ! رفقا این را برای بار آخر میگوم، زنان در پروسه جنسی شان نیاز به آمادگی دارند و این کار میتواند یکی از آمادگیهای لازم را به آنها بدهد . )
۶- مردهایی که در تحریک کردن همسرشان به وسیله لمس کردن مهارت دارند ( زنها در پروسه آمادگی برای رابطه جنسی نیاز دارند که با نوازش و لمس آرام، آماده دخول و عملیات جنسی شوند، این نکته را هم به داشتههایتان اضافه کنید. )
۷- مردهایی که با موهای همسرشان بازی میکنند ( فکر نمیکنم هیچ زنی در دنیا وجود داشته باشد که در هنگام معاشقه از چنگ زدن دستهای معشوقش در موهای سرش لذت نبرد ! )
۸- مردهایی که از معاشقه رابطه جنسی با همسرشان لذت میبرند ( خیلی ساده است هنگامی که معاشقه بکنید و احساساتتان را به بیرون تراوش کنید این خود مهمترین جذب کننده برای همسرتان است. )
۹- مردهایی که عشق خود را در بیرون از اتاق خواب نیز به همسرشان نشان میدهند و او را به احساس و باور محبوبیت وادار میکنند ( یک «دوستت دارم» ، یک شاخه گل ، یک اس ام اس عاشقانه و یک تک زنگ نیم روزی که به همسرتان احساس محبوبیت بدهد ، میتواند در شب هنگام به طوفانی عشقی تبدیل شود، باور نمیکنید، فردا صبح امتحان کنید ! )
۱۰- مردانی که میدانند چگونه بدن زنانه و موئث همسرشان را ارضاء کنند.
۱۱- مردهایی که میدانند چگونه همسرشان را به لحاظ جنسی فریبا و دلنشین کنند.
۱۲- مردهایی که پیش از عشق ورزی خود را به لحاظ فیزیکی و جسمانی آماده میکنند. ( کارهایی مانند خوشبو کردن دهان، ازاله موهای زائد، عطر زدن و دوش گرفتن و … میتوانند برای آماده کردن جسمی شما موثر باشند. )
۱۳- مردهایی که به همسرشان احساس زیبا بودن میدهند. (اینجا یک راز را بهتون میگم ، هنگامی که یک زن احساس بکند که برای شما زیبا است ، مثله توپ میترکه ! ازمن گفتن )
۱۴- مردهایی که از ماساژ دادن به همسر خود لذت میبرند. ( زبان عشق لمس کردن است، دستهای شما زایدههایی فیزیکی نیستند بلکه فرستنده های قویاند که نیروی جنسی شما را منتقل میکنند، با نوازشی عاشقانه معنای واقعی این جمله را درک کنید. )
۱۵- مردهایی که عاشق در آغوش گرفتن همسرشان هستند.
۱۶- مردهایی که دستهای همسر خود را در دست میگیرند و آن را نوازش میکنند.
۱۷- مردهایی که پس از گذشت سالیان همچنان مانند روزهای اول آشناییشان با همسر خود رفتار میکنند. ( آهان این نکته ماله کهنه کاراست، رفقا با تجربه دقت کنند که اگه اجازه ندهید همسرتان برایتان عادی شود و نگاهتان همان نگاه اول باشد، این طوفان عشقی تبدیل به امواجی پایدار خواهد شد که ضامن پایداری رابطهتان در تمام زندگی باقی مانده خواهد شد. )
۱۸- مردهایی که به همسرشان نشان میدهند که او تنها زن زندگی آنهاست و به او احساس و باور «خاص بودن» میدهند.
۱۹- مردهایی که همسرشان را دوست دارند و به او عشق میورزند.
۲۰- مردهایی که چنین باور دارند عشق همسرشان تحمل تمامی سختیهای زندگی را برای آنها سهل و آسان و حتی از بین میبرند
ژن درمانی از درمان بیماری ها تا بهسازی نژادی و استفاده بعنوان یک سلاح
دیابت از شناخت علائم تا درمان و راههای پیشگیری
حقایقی در باره ایدز و لزوم آموش جنسی
ایجاد تعادل در بیماران مبتلا به ام اس
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
اغلب یک اختلاف جزیی که می تواند راه حلی آسان و سریع داشته باشد بدون هیچ پیش زمینه و هشدار قبلی، تبدیل به یک دعوا می شود و این دعوا مبدل به جنگی واقعی می گردد. داشتن یک ارتباط صحیح، مهمترین عنصر یک رابطه است و یک دعوا و مشاجره می تواند خانمان برانداز باشد.
زنان و مردان معمولا بر سر پول، روابط جنسی، تصمیم گیری، تقسیم مسئولیت ها، تعیین رازهای ملاقات، ارزشمندی، مراقبت از بچه ها و... مشاجره می کنند. اما مشاجرات و عکس العمل هایی که به دلایل ذکر شده پیش می آیند، اغلب فقط به یک دلیل تبدیل به برخوردی دردناک می شوند. آن هم این که ما احساس می کنیم دوستمان ندارند و اگر کسی احساس کند مورد عشق و محبت قرار ندارد به سختی می تواند دیگری را دوست بدارد. از آنجا که زنان از مکان خاصی نیامده اند، نمی توانند بلافاصله به طور غریزی تشخیص دهند که یک مرد برای داشتن برخوردی صحیح با یک اختلاف عقیده به چه عاملی نیاز دارد. احساسات یا عقاید مخالف برای یک مرد مبارزه طلبی سرسختانه ای به وجود می آورد.
هر قدر مرد به زن نزدیک تر باشد، مشکل تر می تواند با مخالفت ها و اختلاف سلیقه های او کنار بیاید. اگر زن از کاری که مرد انجام داده راضی نباشد، مرد فورا احساس خواهد کرد که زن دوستش ندارد و می خواهد محکومش کند. مردان زمانی می توانند با اختلاف نظرها به بهترین نحوی کنار بیایند که نیازهای عاطفی بنیادی آنها کاملا ارضا شده باشد. اگر عشق و توجه از مرد دریغ شود بدترین چهره او ظاهر می گردد و جزئی ترین اختلاف نظری به مشاجره ای بزرگ تبدیل خواهد شد. شاید ظاهرا این طور به نظر برسد که او بر سر مسائل چون"پول، روابط جنسی، تقسیم مسئولیت و..."دعوا می کند، اما علت اصلی ترس او از بی تفاوتی و بی توجهی است.
اگر نیازهای عاطفی بنیادی مرد برطرف شوند او به تدریج کمتر و کمتر در مشاجرات رنج آور درگیر خواهد شد. او خود به خود به رفتار خشونت آمیز خود پایان داده و محبت احترام و پذیرش بیشتری نسبت به همسرش ابراز خواهد کرد.
مشاجرات زناشویی می تواند علل پنهانی و واقعی دشته باشد. مثلا علل پنهانی آغاز یک در یری توسط یک زن؛ دلم نمی خواهد که شوهرم خواسته های من رو نادیده بگیرد اون وقت احساس می کنم وجودم برای اون بی اهمیته و برای پایان دادن به دعوا به احترام و توجه و محبت بیشتری نیاز دارد، اما به جای آن محکوم شده و نادیده گرفته می شود. یا در جایی دیگر، دوست ندارم کاری رو که از شوهرم خواستم یادش بره و بعد به من بگه اره ی اعصاب و من احساس می کنم باید کمکش را گدایی کنم و برای پایان دادن به دعوا نیاز زن این است که شوهرش با احترام بیشتری به نیازهایش توجه نشان دهد، اما احساس می کند مورد بی تفاوتی قرار گرفته است.
دلایل پنهانی و واقعی مردان برای دعوا و مشاجره
اصلا خوشم نمی یاد زنم از همه کارهای من ایراد بگیره، دلم نمی خواد دائما از من انتقاد بشه یا به من بی محلی کنه، دلم می خواهد همین طوری که هستم قبولم کنه. مرد به چیزی نیاز دارد تا دست از دعوا و مشاجره بر دارد؛ او باید احساس کند آن طورکه هست پذیرفته شده است. اما به جای آن زن سعی می کند رفتار او را اصلاح کند. یا در جایی دیگر، مرد می گوید دلم نمی خواهد که زنم از حرفهای من ناراحت بشه احساس می کنم اون به من سوء ظن داره، اصلا منو درک نمی کنه. دوستم نداره. مرد در این جا نیاز به پذیرش و اعتماد دارد اما به جای آن احساس می کند طرد می شود و زن او را نمی بخشد.
دلایل زیادی برای زن و مرد در زندگی زناشویی وجود دارد که در این جا به طور مختصر به آن پرداختیم. تمام این احساسات و نیازها رنج آور ولی کاملا بر حق هستند، اما معمولا با آنه مستقیما برخورد نشده و درست عنوان نمی شوند، بلکه بیشتر به طور درونی روی هم انباشته شده و در حین یک مشاجره دوباره با تمام قدرت ظاهر می شوند. البته گاهی هم آنها مستقیما لمس می شوند ولی در هر صورت چه مستقیم و چه غیر مستقیم بالاخره ظاهر شده و از طریق میمیک چهره یا نوع حرکت دستها و بدن نشان داده می شوند.
مردان و زنان باید حساسیت های به خصوص جنس مخالف را شناخته و طرز برخورد با آنها را یاد بگیرند. آنها اجازه ندارند این حساسیت را رد کنند. آنها زمانی می توانند به مشکل واقعی بپردازند که سعی کنند آن را طوری بیان کنند که متناسب با نیازهای بنیادی عاطفی طرف مقابلشان باشد. در این صورت است که یک مشاجره و جر و بحث خصمانه تبدیل به گفتگیی صلح آمیز می شود که برای حل اختلاف نظرها و سلیقه ها لازم است.
منبع: مهر
بیشتر بدانیم....
ارتباط بین فعالیت فیزیکی و کاهش بیماریها
ورزش های ضد استرس برای بهتر شدن وضعیت روانی و احساسی افراد
ورزش های مخصوص افراد مبتلا به بیماران قلبی و دیابت
ورزش های مفید برای بیماران مبتلا به آلزایمر
ورزش و بیماری های قلبی و استخوانی
چطور میزان فعالیت فیزیکی خود را ارتقاء دهیم؟
چه ورزش هایی سلامت کودکان را تامین می کند؟
ورزش چگونه در درمان و پیشگیری از سرطان سینه زنان کمک می کند؟
چگونه عملکرد فیزیولوژیکی و روانی میانسالان افزایش می یابد؟
تکنیک های توان بخشی ورزشی در بیماران مبتلا به آسم
ژن درمانی از درمان بیماری ها تا بهسازی نژادی و استفاده بعنوان یک سلاح
دیابت از شناخت علائم تا درمان و راههای پیشگیری
حقایقی در باره ایدز و لزوم آموش جنسی
ایجاد تعادل در بیماران مبتلا به ام اس
سرطان سینه و تمامی گفتنی های آن
نقش نانو تکنولوژی در پزشکی وسلامت عمومی
نقش مردان در زمینه بهداشت باروری همسران
تمرینات ورزشی در دوران حاملگی و قبل از زایمان
کاهش مرگ و میر زنان باردار با برنامه مادری ایمن
مادران شاغل و نگهداری کودکان
بررسی اثرات کافئین بر بدن
عوارض شیرین کنندههای بدون کالری
فست فود زیر ذره بین کارشناسان حوزه سلامت
ویژگی های ظروف آشپزی و اثر آن در پخت غذا
ظروف یک بار مصرف ومشکلات آن بر سلامت
اثرات امواج تلفن همراه بر سلامت افراد
کنترل آلاینده ها از طریق فن اوری نانو تکنولوژی
اثر شنهای روان یا غبار غلیظ بر سلامت انسان
آثار جانبی تشعشع لامپ های کم مصرف بر چشم و پوست
پیامدها و راهکارهای جلوگیری از تخلفات موتورسواران
بیشتر بدانیم؟
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
ما در زندگی زناشویی بیشتر از هر چیز دیگری نیاز داریم تا بتوانیم یک کار تیمی انجام دهیم. در این کار تیمی در مواقع مشکلات و سختیها پشت یکدیگر باشیم و بهاصطلاح جاخالی ندهیم. چند وقت پیش یک بازی فوتبال را تماشا میکردم، شباهت عجیبی بین زمین بازی و چاردیواری خانهمان دیدم.
نقش زن در خانواده
احساس کردم مواقعی که زندگی ام دچار مشکل شده و شیرینی همیشگی اش را از دست داده است، درست همان زمان هایی است که من در نقش داور وارد میدان شده ام. کارت های زرد و قرمز به دست دنبال همه بازیکنان زندگی ام دویده ام و اخطار داده ام، مراقب بودم خطا نکنند، برخی را اخراج کردم و در برخی مواقع با تندی رفتارم باعث بروز درگیری در وسط زمین شده ام.
گاهی نیز چون یک تماشاچی کنار گود نشستم و فقط برای آنها که در بطن زندگی بودند یا دست، جیغ و هورا کشیدم یا داد و فریاد کردم که این چه طرز بازی کردن است. در چنین مواقعی باز هم من هیچ نقشی در نتیجه رفتارها و بازی زندگی مشترک نداشتم. تمام هیجاناتی که صرف می کردم، بی نتیجه باقی می ماند و اثرگذار نبود.
اما گاهی در وسط زمین، خود یکی از بازیکنان بودم، آن هنگام که پا به پای همسرم در بازی پیش می رفتم، گاهی برایش موقعیت گل ایجاد می کردم؛ مثل زمان هایی که با حمایت من توانست درسش را ادامه دهد و گاهی خود تصمیم می گرفتم که گل بزنم. هر وقت در زندگی زناشویی با تمام وجود بازی کردم و سعی کردم یک بازیکن تاثیرگذار باشم، عشق و آرامش به زندگی مان آمد. شاید این خاصیت ما زن هاست که می توانیم با وجود حساسیت های جسمی و روحی، در نقش کاپیتان تیم زندگی بخوبی عمل کنیم. البته کاپیتانی که بازوبندش را مخفی می کند تا دیگر اعضای خانواده، بخصوص همسرش متوجه نشود.
دست از کارت های زرد و قرمز بردارید و سوت داوری را به گوشه ای پرتاب کنید. تا زمانی که کارتان رفع ایرادهای دیگران باشد، لذت با هم بودن و کنار هم ماندن را نمی چشید. بگذارید خانواده و بخصوص همسرتان حس کند شما در کنار او هستید نه در مقابلش.
وقتی یک زن به معنی واقعی کلمه باشید، محیط خانه تان استثنایی می شود. اگر آرامش در خانه هایمان کم شده، اگر خیلی ها به دنبال عشق، جایی خارج از خانه شان می گردند، اگر در رفتار همسرمان اثری از نشانه های روزهای اول نیست، باید به رفتارهای خودمان رجوع کنیم. نمی خواهم زنان را مقصر همه مشکلات بدانم، اما اعتقاد دارم یک زن اگر بخواهد با قدرتی که خداوند به او داده است، می تواند کاپیتان تیم زندگی شود”‹ و می تواند نتیجه بازی را به نفع خانواده تغییر دهد.
من که از امروز تصمیم دارم به جای تماشاچی بودن یا داوری کردن، یک بازیکن موثر باشم، شما چطور؟
منبع : چهاردیواری/تبیان
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
اگر می خواهید در نظر همسرتان، مرد ایده آلی باشید! دست به کار شوید...
تا به حال برایتان پیش آمده که وقتی نتوانسته اید نظر همسرتان را جلب کنید، آرزو کنید که ایکاش راهی برای این تفاهم بود؟ یا در عین اینکه عقایدتان مخالف همند، ولی دوست داشته باشید کنار هم شاد زندگی کنید و از وجود یکدیگر لذت ببرید؟
ما راه هایی را به شما می آموزیم که مرد ایده آل تری هم برای خود و هم برای همسرتان، شوید!
شرط شماره ۱ مرد ایده آل : با او موافق باشید!
هر کاری را که دوست دارید انجام دهید! ولی وقتی زنتان به شما اعتراضی کرد و خطای شما را دید، معذرت خواهی کنید. همسرتان از هر ۱۰ بار، ۹ بارش را به یاد می آورد که به شما چه گفته است. پس ماجرا را کِش ندهید و همان موقع با عذرخواهی ، آن را فیصله دهید. موافق بودن با همسرتان، زندگی را برای شما نیز ساده تر و شادتر خواهد کرد! امام صادق (ع) فرمودند: بر شوهر، در تعامل با همسرش، سه چیز ضروری است یکی از آنها موافقت با وی تا محبت و میل او را به خود جلب کند،...
شرط شماره ۲ مرد ایده آل : ابتدا کاری را که می گوید، انجام دهید! بعد....
در نظر خانم شما، رفتن به مدرسه پسرتان و ملاقات با معلم وی، بسیار مهم تر از تماس تلفنی با مدیر کل برای فروش شش تراکتور می باشد. همیشه این حقیقت را به یاد داشته باشید که : «کارهای مهم را همین حالا انجام دهید . پیش از آنکه تبدیل به کارهای فوری شوند! »
به دلیل تأخیر در کارها، اختلافات فراوانی را در خانواده هایی دیده ام که برای مشاوره مراجعه می کردند.درخواستهای همسر و خانواده تان را در برگه ای یادداشت کنید. لبخندی که بر صورت دخترتان می نشیند، بسیار خشنود کننده تر از فروختن یک موتورسیکلت است. رضایت خاطر همسرتان، بسیار ارزشمندتر از خرید یک اتومبیل است!
شرط شماره ۳ مرد ایده آل : در اشتباهات، شجاع باشید!
مرد واقعی، کسی نیست که اشتباه نمیکند! بلکه کسی است که آنقدر شجاعت دارد که اشتباهت خود را با فروتنی بپذیرد!
مطمئن باشید که راه خطایی نمی روید. یادتان باشد در یک رابطه ی دوطرفه، هیچ وقت یک نفر، کاملاً مقصر نیست و دیگری، کاملاً بی گناه! ولی حتی اگر در مسئله ای، ۹۹ درصد او مقصر باشد، باز هم معذرت خواهی شما، مفید خواهد بود چون هم او به اشتباه خودش پی می برد و هم اینکه در اعماق قلب خود، به شجاعت و مهربانی شما افتخار خواهد کرد! آیا چنین نتیجه ی باشکوهی، ارزش این را ندارد که اول، شما عذرخواهی کنید؟
در واقع، در یک زندگی زناشویی، مهم نیست چه کسی اشتباه کرده است، زیرا هر دو نفر از لحاظ روحی، آسیب می بینند. اگر شما جای او بودید، آیا این معذرت خواهی در گوشتان همچون یک موسیقی ملایم نبود؟
شرط شماره ۴ مرد ایده آل : تصمیم خود را به سرعت بگیرید!
به جرأت می توان گفت کمتر زنی در جهان پیدا می شود که یکی از مشکلات همیشگی اش، کشف جواب این سوال نباشد که : «برای نهار یا شام، چی درست کنم؟» یا از شما نپرسد که «برای مهمانی فردا شب، کدام لباس را بپوشد!» مردها معمولاً در جواب می گویند: «خیلی ساده است! هرچه دوست داری درست کن! یا هرچه میخواهی بپوش! چرا از من می پرسی؟» درحالیکه برای همسرشان، جواب این سوال، از اهمیت بالایی برخورداراست! و با چنین جوابهایی، ناراحت می شوند.
راه ساده ای وجود دارد! دراین گونه مواقع، از همسرتان بپرسید: «عزیزم! بگو ببینم چه می توانی درست کنی؟» او چند مورد از غذاهایی که می تواند و موادش را نیز دارد، نام می برد. شما هم فوراً یکی را انتخاب کنید! باور کنید در اغلب موارد، همین روش ساده، کارساز است! و او راضی شده و از شما متشکر خواهد بود.
شرط شماره ۵ مرد ایده آل : در تعریف کردن، بخیل نباشید!
از رفتارها یا کارهای همسرتان، تعریف و تمجید کنید. لازم نیست برای این کار، یک سرویس طلا بخرید! فقط کافی است کمی فکر کنید و کارهایی را به یاد آورید که او تا بحال انجام داده است و شما بی توجه بوده اید . مثلاً اگر او هر روز صبح زود، از خواب بیدار می شود تا برای شما و فرزندان، صبحانه را آماده کند می توانید بگویید: «عزیزم، ازاینکه با تو ازدواج کرده ام خیلی خوشحالم. خیلی از زنها هستند که حتی ساعت ۹ صبح هم از خواب بیدار نمی شوند» مطمئن باشید اگر همسرتان بداند که شما قدر کارهای او را می دانید، با انرژی و عشق بیشتری به شما لطف می کند!
شرط شماره ۶ مرد ایده آل : وقتی همسرتان، سرِ شما داد می کشد...
درست است که شما مرد خانواده اید و احترام لازم دارید. ولی این را به خاطر داشته باشید که همسر شما یک زن است با تمام حساسیت ها و ظرافت های روحی یک زن! گاهی فشارهای زندگی، مشکلات اقتصادی، جروبحث با شما، تربیت بچه ها و... او را آنقدر تحت فشار می گذارد که نیاز به یک کیسه بوکس دارد!
کیسه بوکس و سوپاپ اطمینان همسرتان باشید! اجازه دهید خودش را تخلیه کند، سرتان داد بزند، و شما فقط آرام باشید!
به شما قول می دهم بیشتر از چند دقیقه طول نخواهد کشید که از شما معذرت خواهی می کند و از اینکه مردش، او را درک می کند، به شما می بالد! پس از مدتی آشکارا متوجه می شوید که میزان و دفعات این تخلیه خشمها در او، به شدت کاهش پیدا خواهد کرد (زیرا از صمیم قلب، مطمئن است که همسرش او را درک کرده و دوست می دارد! و این مهمتری امتیاز برای یک زن است!)
شرط شماره ۷ مرد ایده آل : برای او، وقت شما بیشتر از پولتان، ارزش دارد!
آیا تابحال پیش آمده که به خانه بیایید و ببینید زنتان، سردرد شدیدی دارد؟ شما پیشنهاد می کنید قرص بخورد یا به دکتر بروید که ناگهان او میزند زیر گریه! شما گیج می شوید! ولی خب تجربه نشان داده نیاز او دراین لحظه، پزشک نیست! او نیاز دارد شما وقت بیشتری برایش بگذارید و به او محبت کنید! پس صبور باشید. زودتر به خانه بیایید و با محبت بیشتری، دقایقی کنار او باشید. خواهید دید که سردردش، به خوبی رفع خواهد شد و با شادی، شما را به صرف چای دو نفره، دعوت می کند!
شرط شماره ۸ مرد ایده آل : من عاشق تو هستم!
اگر می خواهید یک عمر، در کنار همسرتان، خوشبخت باشید، یاد بگیرید که همسرتان را دوست داشته باشید. هر دقیقه!
و به او نشان دهید که او را دوست دارید. محبتی که فقط در قلب بماند و در گفتار و عمل، نشان داده نشود، فایده ای ندارد!
به او بگویید که دوستش دارید. به مادرش بگویید که دختر او را دوست دارید و از او بخاطر اینکه اجازه داده همسر دخترش باشید، تشکر کنید . این کارها شاید سخت باشد ولی اصلاً لوس نیست چون آنها از محبت شما لذت می برند. به یاد داشته باشید که صمیمیت در یک خانه، تا زمانی ادامه خواهد داشت که یک شوهر با زنش، رفتاری شبیه به روزهای اول ازدواجشان داشته باشد. تا زمانی که زن، چنین رفتاری را می بیند همه تلاشش را می کند که شما نیز احساس خوشبختی دائمی داشته باشید!
نتیجه گیری:
بعضی روشهای به ظاهر ساده، همان فنونی هستند که با داشتنشان، از نظر همسرتان، یک شوهر ایده آل خواهید بود!
چگونه عملکرد فیزیولوژیکی و روانی میانسالان افزایش می یابد؟
تکنیک های توان بخشی ورزشی در بیماران مبتلا به آسم
خیلی ها فکر می کنند که درست از لحظه ای که خطبه عقد جاری شد، دیگر تمام مرزها از بین می رود و زن و شوهر باید بدون هیچ حرف ناگفته ای، زندگی عاشقانه شان را شروع کنند! در دایره لغت این افراد، رازداری بعد از ازدواج جایی ندارد و معتقدند که زن و شوهر هیچ چیز را نباید از هم مخفی نگه دارند...
صداقتهای خطرناک در زندگی زناشویی
این صداقت خالصانه خیلی ستودنی است اما وقتی رنگ و بوی افراط و صداقت محض به خود می گیرد، کم کم شبیه یک ساده لوحی پردردسر می شود که ممکن است مشکلات زیادی برایتان به وجود آورد.
همان طور که در مثل داریم:
جز راست نباید گفت / هر راست نشاید گفت
**دلخوری های مربوط به خانواده همسر که شما بدون هیچ ملاحظه ای با همسرتان در میان می گذارید، مصداق بارز همین رازگویی هایی است که فایده چندانی ندارند. فرض کنید که شما به دلایلی از مادر شوهرتان رفتار ناخوشایندی دیده اید و هنوز از او دلخورید. بعد همان زمان همسرتان شروع به تعریف و تمجید از مادرش می کند که چقدر زن فهمیده، درستکار و محترمی است.
در این شرایط اصلا لازم نیست مقابل همسرتان جبهه بگیرید و شروع کنید به نقض کردن گفته های او و حتی بدتر از آن پرونده تمام حرف هایی را که مادرشوهرتان به شما زده و شما را آزرده، باز کنید. بگذارید این مسائل بین شما و مادرشوهرتان به شکلی منطقی و باگذشت حل شود و روی روابط شما با همسرتان سایه نیندازد.
** بدتر از آن وقتی است که شما از خانواده نامزدتان دلخورید و اتفاقا ماجرایی پیش می آید که نامزدتان هم از یکی از اعضای خانواده اش دلخور می شود و این دلخوری را با شما درمیان می گذارد. بعد از آن شما شروع به برشمردن تمام بدی های آن فرد می کنید و باز داستان دلخوری هایتان را از او سر می دهید و حتی کاسه داغتر از آش می شوید و از خود همسرتان هم بیشتر بد طرف مقابل را می گویید!
یادتان باشد که همسر شما هر قدر هم که در آن لحظه عصبانی باشد، دوست ندارد از زبان نفر سومی مثل شما خطاهای خانواده اش را بشنود. این لحظات در ذهن همسر شما ثبت می شود و اگر زمینه تلافی کردن او را فراهم نکند، قطعا او را از شما دل چرکین می کند و باعث می شود دفعات بعدی درد دل هایش را با شما در میان نگذارد.
**برعکس این هم اشتباه است. لازم نیست در این شرایط دایه مهربان تر از مادر شوید و شروع کنید به خوب گویی افراطی از کسی که همسرتان را دلخور کرده! شما فقط شنونده باشید و سعی کنید همسرتان را آرام کنید. بعد از آن هم، وقتی عصبانیت همسرتان فروکش کرد، هرگز این مشکل و دلخوری را به یاد او نیاورید و از آن به عنوان ابزاری برای مظلوم نمایی خودتان استفاده نکنید.
اگر در خانواده شما یا همسرتان، کسی پشت سر همسر شما بدگویی کرد، لازم نیست عین همین حرف ها را کف دست همسرتان بگذارید. در غیر این صورت، آتشی در می گیرد که خودتان در آن خواهید سوخت...
مشکلات اعضای خانواده شما با هم، چیزی نیست که بخواهید به همسرتان انتقال دهید. البته قرار نیست چیزی را هم مخفی کنید اما از این مسائل در حدی با او صحبت کنید که اگر بعدها در جمعی کسی راجع به این مشکل چیزی گفت، همسر شما بی خبر نباشد.
** اگر در خانواده شما یا همسرتان، کسی پشت سر همسر شما بدگویی کرد، لازم نیست عین همین حرف ها را کف دست همسرتان بگذارید. در غیر این صورت، آتشی در می گیرد که خودتان در آن خواهید سوخت.
اگر موضوع خیلی اهمیت داشت و پای اشتباهات همسرتان در میان بود، سعی کنید به نرم ترین حالت ممکن، جوری که همسرتان ذره ای متوجه بدگویی دیگری از خودش نشود، ماجرا را با او در میان بگذارید. فقط در حدی که درباره اشتباهش به او هشدار داده باشید و در صورت نیاز، او را متوجه دلخوری طرف دیگر از همسرتان کرده باشید. آن هم با نیت این که همسرتان را به دلجویی از آن شخص ترغیب کنید.
**مشکلات اعضای خانواده شما با هم، مشکلات شخصی خواهر شما با همسرش یا حتی رازهایی که یک دوست به عنوان درد دل با شما در میان می گذارد، چیزی نیست که بخواهید به همسرتان انتقال دهید. البته قرار نیست چیزی را هم مخفی کنید اما از این مسائل در حدی با او صحبت کنید که اگر بعدها در جمعی کسی راجع به این مشکل چیزی گفت، همسر شما بی خبر نباشد. همین و بس. دانستن جزئیات هیچ ضرورتی ندارد و کمکی به زندگی دو نفره شما نخواهد کرد.
صداقتهای خطرناک در زندگی زناشویی
** این که تمام پسرهای فامیل و دوست و آشنا روزی آرزوی ازدواج با شما را داشته اند ، یا مادر شما به محض تمام شدن سربازی تان یک لیست بلند بالا از دختران دم بخت در اختیارتان قرار داده که از قضا همه شان علاقه مند ازدواج با شما بوده اند، چیزی نیست که بخواهید با نامزدتان در میان بگذارید. مگر آنکه بخواهید پای بی اعتمادی، سرخوردگی، تحقیر و احساس ناامنی را به زندگی تان باز کنید. همه موارد این چنینی را پشت در محضر جا بگذارید و زندگی جدیدتان را تنها با فکر همین یک نفری که با او سر سفره عقد نشسته اید شروع کنید.
** این که در خیابان کسی مزاحم شما شده است، یا آرایشگر جدید محله تان که از نامزد داشتن شما خبر نداشته، برایتان خواستگار پیدا کرده است ، موردی است که نه تنها نباید به همسرتان بگویید بلکه خودتان هم در همان لحظه باید فراموشش کنید. گفتن از این مسائل این حس را در همسر شما به وجود می آورد که هر زمان ممکن است شما را از دست بدهد و این اصلا حس خوشایندی نیست.
بیشتر بدانیم....
ورزش های ضد استرس برای بهتر شدن وضعیت روانی و احساسی افراد
ورزش های مفید برای بیماران مبتلا به آلزایمر
چطور میزان فعالیت فیزیکی خود را ارتقاء دهیم؟
ورزش چگونه در درمان و پیشگیری از سرطان سینه زنان کمک می کند؟
ژن درمانی از درمان بیماری ها تا بهسازی نژادی و استفاده بعنوان یک سلاح
دیابت از شناخت علائم تا درمان و راههای پیشگیری
حقایقی در باره ایدز و لزوم آموش جنسی
سرطان سینه و تمامی گفتنی های آن
نقش مردان در زمینه بهداشت باروری همسران
بررسی اثرات کافئین بر بدن
عوارض شیرین کنندههای بدون کالری
فست فود زیر ذره بین کارشناسان حوزه سلامت
ویژگی های ظروف آشپزی و اثر آن در پخت غذا
ظروف یک بار مصرف ومشکلات آن بر سلامت
اثرات امواج تلفن همراه بر سلامت افراد
کنترل آلاینده ها از طریق فن اوری نانو تکنولوژی
اثر شنهای روان یا غبار غلیظ بر سلامت انسان
آثار جانبی تشعشع لامپ های کم مصرف بر چشم و پوست
طلاق یکی از دغدغههای اصلی این سالهاست، می خواهیم بدانیم چه اتفاقی افتاده که در فاصله زمانی سالهای 75 تا 85 نرخ طلاق دو برابر شده است؟
- افزایش برخی آمارها نگران کننده است. نرخ طلاق در سال گذشته 2.9 دهم درصد افزایش داشته است این در حالی است که نرخ ازدواج تنها 2دهم درصد رشد داشته است. نسبت ازدواج به طلاق 6 به یک است یعنی از هر 6 ازدواج یکی به طلاق ختم می شود. حالا باید دید از این تعداد چقدر دچار طلاق عاطفی هستند؟ چند در صد گرم زندگی می کنند و زندگی با نشاطی دارند؟ و کودکانشان بی آنکه نگرانی جدایی مادر و پدرهایشان را داشته باشند به خواب می روند. این ها نگرانی های جدی ما است. مسائل زیادی بر گرمی کانون خانوادگی تاثیر می گذارد مثل مسائل سیاسی. بد اخلاقی های سیاسی و اجتماعی نقش زیادی بر روابط خانوادگی دارد. باید برای این موضوعات فکری کرد. طلاق یک مسئله است. مسئله ای که منشا فشار روانی و استرس است و تبعات سختی به دنبال خود دارد. خصوصا مسئله زنان و کودکان درموضوع طلاق امری جدی است، هرچند این بدان معنی نیست که مردان بعد از طلاق مسئله ندارند.اما مسائل خانمها و بچه ها در قصه طلاق یپیچیده تر است. خانواده ای که دخترشان در 19 سالگی به خانه بخت رفته و 6 ماه بعد طلاق گرفته است تحت فشار روانی قابل توجهی است، حتی خواهر و بردارهای این افراد هم تحت فشار هستند. سال گذشته 137 هزار خانم طلاق گرفته اند یعنی 137 هزار آقا،137 هزار خانواده و اگر بچه داشته باشند به تعداد آنها خانواده های درگیر این مسئله شده اند. سبک زندگی شان دوباره تغییر می کند.
مسئله زنان و کودکان درموضوع طلاق امری جدی است، هرچند این بدان معنی نیست که مردان بعد از طلاق مسئله ندارند.اما مسائل خانمها و بچه ها در قصه طلاق یپیچیده تر است.
* دلیل افزایش این جدایی ها چیست؟
- بسیاری از طلاق ها قبل از انتخاب همسر قابل پیش بینی است یعنی ما می توانیم تشخیص دهیم این دختر و پسر اگر ازدواج کنند ازدواج موفقی ندارند. یکی از خردمندانه ترین راه ها این است که بچه های ما انتخاب همسر را یاد بگیرند. انتخاب درست همسر هم ملزوماتی دارد.
* واین ملزومات چیست؟
ــ آنها باید هیجاناتشان را بشناسند که نمی شناسند. باید روش مدیریت هیجاناتشان را بلد باشند که بلد نیستند. بزرگ ترهایشان نیز بلد نیستند. جوانهای ما قبل و بعد از ازدواج باید مهارت های یک زندگی سالم را یاد بگیرند.
* به نظر می سد در رابطه با این آموزش ها به شدت مشکل داریم؟
- دقیقا، اشکال در نظام آموزشی است. بچه ها برای چه به مدرسه می روند؟ اصلا آموزش و پرورش برای چیست؟ پدر و مادر بچه را می فرستند مدرسه، هزینه می کنند یا دولت هزینه اش را می دهد که این بچه برود دیپلم بگیرد و بعد برود دانشگاه که چه بشود هدفش چیست. اینکه تنها یکسری محفوظات یاد بگیرد. می روند مدرسه که دین و اخلاقشان، روح و روانشان سالم تر شود، ای بسا که آسیب هم می بینند. هدف آموزش چیست؟ انگار در آموزش یک هدف جدی داریم و آن رسیدن به شغل استنه زندگی بهتر.
* خانواده چقدر در این آموزش نقش دارد؟
- باید نقش داشته باشد اما ندارد چون خانواده خودش نیاموخته و نمی تواند آموزش بدهد. اغلب خانواده ها سواد کافی در خصوص مسائل دینی و تربیتی ندارند .اگر هم بلد باشند یا مرعوب نسل بعد هستند و یا با منطق کنار رفتن پرده حیا و به عبارت مصطلح تر "پرروشدن بچه ها" از آموزش منصرف می شوند.
انتخاب همسر به یک مجموعه ای از مهارتها نیازدارد به طور مثال فرد قبل از انتخاب همسر باید بدبین باشد. وقتی انتخاب همسر انجام شد. تعامل و تفاهم . بعداز عروسی باید کاملا خوش بینی حاکم باشد.
* برای انتخاب درست باید چه نکاتی را مد نظر قرار داد؟
- انتخاب همسر به یک مجموعه ای از مهارتها نیازدارد به طور مثال فرد قبل از انتخاب همسر باید بدبین باشد. وقتی انتخاب همسر انجام شد. تعامل و تفاهم . بعداز عروسی باید کاملا خوش بینی حاکم باشد. خودخواهی برود، فداکاری جایگزین آن شود. زیرا توجه به مسائل "خودم" جایش قبل از ازدواج است. بچه ها قبل از انتخاب همسر کاملا ایثارگر هستند اما بعد از انتخاب همسر می پرسند پس خودم چی؟
* مهارتهایی که می گویید زن و مرد باید در حین زندگی بدانند کدامند؟
ــ مثال می زنم ،خانمی به اشتباه به همسرش شک می کند. مثلا نام "آقای"فرزانه را در تلفن همراه او می بیند، می رود در تمام فامیل این موضوع را پر می کند. بعد متوجه می شود این یک شوخی از سوی شوهرش برای یکی از همکارانش است. حالا همه فامیل این موضوع را می دانند و در هر فرصتی از او می پرسند کی از شوهرت جدا می شوی و او نیز برای آن که آبرو شوهرش بازگردد مجبور است موضوع را برای همه توضیح دهد. این بر می گردد به نداشتن مهارت در حل مشکلات. ما باید مهارت زندگی مشترک را بلد باشیم. اما نکته اصلی این است که این مهارت باید در کجا فرا گرفته شود. چه موقع در مدارس به ما کار گروهی یاد داده اند، مثلا گفته اند با هم انشا بنویسیم.
دقت کنید ما در ورزشهای تیمی ضعیف هستیم . سالهای سال است ما نتوانسته ایم کار حزبی کنیم. اگر امروز در کشور تمام آدم های سیاسی در مورد اصول قانون اساسی با هم همدل باشند واقعا شرایط ما در داخل و خارج همین گونه می ماند. همه ما در یک سیستم کار یاد گرفته ایم .همه ما لجبازی را بهتر از رفاقت یاد گرفته ایم. مردم نفرین را بهتر بلد هستند یا دعای در حق همدیگر را؟ بیشتر بلدند حرف هایی بزنند که همدیگر را آرام کنند یا حرفی بزنند که جگرش هم را آتش بزنند؟. در جمع بچه مدرسه ای ها بچه ها بیشتر همدیگر را کنف می کنند یا همدیگر را تشویق می کنند؟. ما چون کار گروهی را بلد نیستیم بعد از ازدواج می گوییم ما یکی شدیم نه این اشتباه است. شما یکی نشده اید. شما دو نفر هستید که یک خانواده را تشکیل داده اید که این خانواده هویت دارد.
اسلام یک میزان مشخص و ثابت برای روابط معین نمی کند. یک جا می گوید با نزدیکانت در ارتباط باش حتی به اندازه یک سلام، در جای دیگر می گوید با نزدیکانت در ارتباط باش به اندازه نوشیدن یک لیوان آب، یعنی می گوید قطع رابطه نکن. خط قرمز، قطع رحم و قطع رابطه است. کیفیتش می شود کم و زیاد شود ولی نباید قطع شود.
* به جز این دلایل، یکی از مواردی که سبب ایجاد اختلاف میان زوجهای جوان می شود، دخالت والدین یا دخالت دوستان و اطرافیان است، در این خصوص چه راهکاری را باید در نظر گرفت؟
- اولین ضرورت خانواده نوپا درک استقلال است یعنی بدانند خودشان یک خانواده هستند، مثل خانواده پدر و مادر همسرشان، چه طور آنها را مستقل می دانند این احساس استقلال را در خودشان هم داشته باشند. دوم این که مناسبات و ارتباطاتشان را با سایر خانواده ها تنظیم کنند. تنظیم نوع رابطه با دیگران بسیار مهم است.
ببینید اسلام یک میزان مشخص و ثابت برای روابط معین نمی کند. یک جا می گوید با نزدیکانت در ارتباط باش حتی به اندازه یک سلام، در جای دیگر می گوید با نزدیکانت در ارتباط باش به اندازه نوشیدن یک لیوان آب، یعنی می گوید قطع رابطه نکن. خط قرمز، قطع رحم و قطع رابطه است. کیفیتش می شود کم و زیاد شود ولی نباید قطع شود.
نکته بعد این است که همه انسان ها می بایست ارتباط خودشان را با خانواده اصلی شان که در آن نقش فرزند را دارند حفظ کنند و حقوق واجبی که در قبال پدر و مادر و برادر و خواهرشان به عهده دارند را انجام دهند. این وظیفه است، یعنی باید به عنوان خانواده نوپا یک مناسباتی را با خانواده های اصلی شان داشته باشند و زن و شوهر جوان تمرین کنند تا مناسبات خانواده نوپا را با خانواده همسرشان تنظیم کنند یعنی کمک همسرمان باشیم درنیکی به والدینش.اما باید دقت کرد که همه اینها با حفظ استقلال خانواده باشد. یعنی وقتی خانواده ما کاری را برای خانواده خودش یا خانواده همسرش انجام می دهد یک خانواده مستقل این کار را انجام داده نه پسر برای پدرش یا دختر برای والدینش. این مطلب جای خودش بحث دارد و می بایست در این خصوص خیلی مهارت ها و خیلی آموزه ها آموزش داده شود.
* بهترین زمان برای ورود بچه ها به زندگی زناشویی، چه زمانی است؟
ــ بهتر است بگویم مدیریت زمان بچه دار شدن. این موضوع تحت تاثیر باورهای گوناگونی است که در خانواده ها شکل گرفته است. مثلاً باور اینکه فرزند مزاحم خوشی و تفریح زوج است و یا اینکه فرزند ما را به ادامه زندگی مجبور می کند و ما شاید بخواهیم از هم جدا شویم و یا ...شاید به جای اینکه ما به افراد تقویم بدهیم، بهتر است باورهایشان را اصلاح کنیم که بچه موجب برکت در زندگی شماست. رسول خدا به بچه های شما مباهات می کنند و اینکه فرزند، مزه زندگی را شیرین تر و مفهوم خانواده را بهترمی کند. مفاهیمی از این دست باید به باور تبدیل شود و وقتی به باور تبدیل شد در کنار برخی مهارتها و آموزه ها قرار بگیرد. مثلاً علوم پزشکی می گوید که بارداری بالای 35 سال ریسک بالایی دارد. این یک آموزه است که اگراین مطلب را لحاظ کنند بعد خودشان می توانند برنامه ریزی و زمان بندی کنند.
منبع : خبرگزاری مهر
بیشتر بدانیم....
ارتباط بین فعالیت فیزیکی و کاهش بیماریها
ورزش های ضد استرس برای بهتر شدن وضعیت روانی و احساسی افراد
ورزش های مخصوص افراد مبتلا به بیماران قلبی و دیابت
ورزش های مفید برای بیماران مبتلا به آلزایمر
ورزش و بیماری های قلبی و استخوانی
چطور میزان فعالیت فیزیکی خود را ارتقاء دهیم؟
چه ورزش هایی سلامت کودکان را تامین می کند؟
ورزش چگونه در درمان و پیشگیری از سرطان سینه زنان کمک می کند؟
چگونه عملکرد فیزیولوژیکی و روانی میانسالان افزایش می یابد؟
تکنیک های توان بخشی ورزشی در بیماران مبتلا به آسم
ژن درمانی از درمان بیماری ها تا بهسازی نژادی و استفاده بعنوان یک سلاح
دیابت از شناخت علائم تا درمان و راههای پیشگیری
حقایقی در باره ایدز و لزوم آموش جنسی
ایجاد تعادل در بیماران مبتلا به ام اس
سرطان سینه و تمامی گفتنی های آن
نقش نانو تکنولوژی در پزشکی وسلامت عمومی
نقش مردان در زمینه بهداشت باروری همسران
تمرینات ورزشی در دوران حاملگی و قبل از زایمان
کاهش مرگ و میر زنان باردار با برنامه مادری ایمن
مادران شاغل و نگهداری کودکان
بررسی اثرات کافئین بر بدن
عوارض شیرین کنندههای بدون کالری
فست فود زیر ذره بین کارشناسان حوزه سلامت
ویژگی های ظروف آشپزی و اثر آن در پخت غذا
ظروف یک بار مصرف ومشکلات آن بر سلامت
اثرات امواج تلفن همراه بر سلامت افراد
کنترل آلاینده ها از طریق فن اوری نانو تکنولوژی
اثر شنهای روان یا غبار غلیظ بر سلامت انسان
آثار جانبی تشعشع لامپ های کم مصرف بر چشم و پوست
پیامدها و راهکارهای جلوگیری از تخلفات موتورسواران
اول در انتخاب زوج، رضایت خانواده ها است
یعنی اعضای مهم و اصلی خانواده (پدر،مادر،خواهر و برادر) از ان انتخاب رضایت داشته باشند.در خانواده های ایرانی یک سنت است که اگر بزرگان خانواده ،فردی را بپذیرند و مثلاً بگویند که این داماد خوبی است ؛قبول داریم و مبارک است ان شاء الله … ، بدین ترتیب مرحله اول به خوبی پشت سر گذاشته شده است.
حالا این نوع انتخاب را مقایسه کنید با انتخاب یک دختر و پسری که بدون توافق خانواده هایشان میخواهند به محضر بروند و عقد کنند .خانواده ها با احترام به خواستگاری دختر می روند ، در روز خوبی مثلاً روز عید غدیر می روند،همگی توافق می کنند ،وبعد قرار نامزدی را میگذارند و … می بینید که ر ضایت خانواده های طرفین ازدواج اولین عامل سرنوشت ساز در زندگی زوج ایرانی است.در کشوری که مردم به صورت دسته جمعی زندگی می کنند ،وقتی شما با یک مرد زندگی می کنید انگار با یک قبیله زندگی می کنید
فقط یک مرد به تنهایی نیست .در مورد خانمها هم همینطور است .وقتی با یک دختر زندگی می کنید با یک قبیله زندگی می کنید.چطور ما باید خودمان رادر این قبیله جا کنیم و مورد پذیرش فامیل همسرمان قرار بگیریم ؟ فقط با کمال،یعنی یک قدری سازگار باشیم ،یک سلام و علیک درست و حسابی بکنیم ،احترام به بزرگترها را بلد باشیم ،همه این رفتارها را کمال می گویند.مگر یک خانم محترم ایرانی که اهل نماز و سجاده است ،از عروسش جز احترام متقابل و کلمات قشنگ و دلنشین چه میخواهد .ما اگر این کمالات را داشته باشیم به سرعت در خانواده همسرمان مورد پذیرش قرار میگیریم و جا می افتیم.
بنابراین عامل دوم یا شرط دوم این است که خانواده های طرفین ،عروس و داماد را بپذیرند.
عامل سوم این است که این دو نفر که میخواهند با هم ازدواج کنند ،از نظر عاطفی قدری به هم شبیه باشند .
مثلاً یکی داغ داغ و دیگری سرد سرد،این دو نمیتوانند زوج مناسبی باشند .حداقل یک کمی از نظر عاطفی و احساسی به هم نزدیک باشند.قبلاً به کرات گفته ام مثلاً شما به یک آدم سرد از لحاظ عاطفی ،هر چه محبت کنید هیچ متوجه نمی شود.حتی گاهی خیال می کند که این وظیفه شماست.در حالی که این وظیفه ما نیست .گاهی با یک آدم داغ داغ مواجه می شوید که دائماً می گوید فدایت بشوم،چه چیزی می خواهی ؟می گوییم هیچی آقا،خیلی ممنون.یعنی آنقدر شعله عواطف او بالاست که ما می سوزیم ! به این لحاظ است که می گوییم اگر عاطفه دو نفر قدری نزدیک و شبیه به هم باشد برای سازگاری ،بهتر است.
عامل چهارم ،شباهت و نزدیکی میزان هوش و حواس زوجین است.
مثلاً یک خانمی با ضریب هوشی ۱۲۰ چگونه میتواند با آقایی با ضریب هوشی ۸۵ زندگی کند و به سازگاری و توافق هم برسند ؟زن و شوهر ها باید از لحاظ هوشی نزدیک به هم باشند.
مثلاً هر دو نزدیک به ۱۲۰ باشند .در مورد افراد کم هوش خیلی خوب بود اگر قانون مانع ازدواج آنان می شد. مثلاً فردی با ضریب هوشی ۵۲ نمی تواند خودش را اداره کند چه رسد به زن و بچه یا به شوهر و بچه .باید برای آنها برنامه های دیگری مانند ازدواجهای موقتی گذاشت.واقعاً بعضی افراد نباید ازدواج کنند چون مشکلات بیشتری به وجود می آورند.چنین زوجی قادر نیستند بچه های خود را تر و خشک و نگهداری کنند .
ممکن است هوش والدین روی هوش بچه ها اثر بگذارد ؟بله ممکن است اثر بگذارد.ما برای افراد کم هوش چندین برنامه درمانی داریم.به اینها نکات راوانی یاد میدهیم.ممکن است طی ۱۰ سال بتوانند ۵ کلاس درس بخوانند ،بعضی کارهای ضروری را به اینها یاد می دهیم.باور کنیدازدواج یک پدیده فوق العاده مقدس و مهمی است،همینطوری نمی شود ازدواج کرد.
عامل پنجم ،نزدیکی جغرافیایی ،این دو نفر است.
نمیدانم شما چقدر روی عامل جغرافیا تاکید می کنید ولی خصوصیت جغرافیایی پاره ای خصوصیات روانشناسی و شخصیتی به ما میدهد .مثلاًمردم مناطق جغرافیایی سردسیر را با مردم مناطق جغرافیای کویری یا جغرافیای مدیترانه ای و … مقایسه کنید،حتماً تفاوت دارند.معمولاً مردمی که در کنار دریا زندگی میکنند آرامترند.برای اینکه طبیعت به نفع آنهاست.یک چوب خشک را در این مناطق در زمین بکاری ،سبز میشود.
تیر قیراندود چراغ برق شهر من ،شاخه میدهد،باور می کنید ؟!
مثلاً اگر خیلی تنبل هم باشید فقط کافی است که کنار دریا بنشینید و قلاب ماهیگیری را داخل دریا بیندازید و ماهی بگیرید.ناهار شما آماده است ! حالا این را با یک مرد کویری که آب ندارد ، زندگی ندارد ،اصلاً کلافه است ،مقایسه کنید .لذا این آدم شمالی با آن آدم کویری صفات رفتاری و شخصیتی اش فرق میکند.این یکی ملایمتر است و آن یکی قدری تندتر.
ما میگوییم وقتی میخواهید ازدواج کنید ،بهتر است طول و عرض جغرافیایی تان به هم بخورد و نزدیک باشد.خوب است اینجا به تفاوت سنی مطلوب میان زن و شوهر هم اشاره ای بکنیم :
مطلوب است که آقایان در حدود چهار تا هفت سال بزرگتر از خانمها باشند.هرگز یک خانم نباید با یک مرد کم سن و سال تر از خودش ازدواج کند .شاید در ابتدا این انتخاب برایش جالب باشد ولی براستی او برایش شوهر نیست.مردی که مثلاً هفت یا هشت سال از همسرش کوچکتر است ،نمی تواند شوهر مناسبی باشد.
عامل ششم ،شباهت تحصیلی است .
ما خیلی اصرار می کنیم که سطح تحصیلات زن و شوهر در میزان توافق و سازگاری آنان مؤثر است.زندگی یک آدم باسواد با یک آدم بی سواد خیلی سخت است.مثلاً نمیشود که یکی دکترا داشته باشد و دیگری فقط شش کلاس درس خوانده باشد.البته در زمان قدیم رسم بود که مردان، زنان بی سواد یا کم سواد می گرفتند که اگر هر بلایی سرش آوردند ، متوجه نشود.اما الان شرایط جامعه تغییر کرده است.
غالباً آقایان دوست دارند با زنان باهوش و تحصیل کرده ازدواج کنند .زیرا معتقدند وقتی که ما مردیم چراغ خانه ما را روشن نگه میدارند.ولی یک زن کم عقل و کم هوش نمی تواند چراغ خانه را روشن نگه دارد.اصلاً چه لزومی دارد که زنی بگیریم که زنی بگیریم که هوشش کم باشد.مگر ما می خواهیم چه کار کنیم ؟ما می خواهیم زندگی کنیم .این زندگی ماست .این میزان درآمد ماست .هر جا مشکلی دارد بفرمائید.چرا ما با کسی ازدواج کنیم که ما را درک نکند.اتفاقاً اگر ما را درک کند و بفهمد خیلی خوب است.من فکر میکنم در گذشته ،مردها از زنهای تیز و باهوش وحشت داشتند برای اینکه ما مردها عیب و ایرادهایی داریم که یک خانم فهمیده و نازنین این ایرادها را رفع میکند ولی اذیت هم نمیکند .
الان مردهای ما بسیار علاقمندند که با زنان تحصیل کرده ازدواج کنند .مثلاً مردهایی که تحصیلاتشان در حد زیر دیپلم ،یا زیر کلاس پنجم ابتدایی یا زیر لیسانس است،تمایل دارند که زنهای باسوادتر از خودشان بگیرند .یک مورد مشاوره داشتم که به آقا گفتم :” این خانم لیسانسه هستند ولی شما فقط شش کلاس درس خوانده اید .“ آقا گفت :”عیبی ندارد من از ایشان خیلی چیزها یاد می گیرم.“ گفتم :” نه،صلاح نیست.“
عامل هفتم ،وجود اساس دلبستگی بین طرفین ازدواج است.
وقتی قصد داریم با کسی ازدواج کنیم لازم است که قدری دلمان با او باشد .شما میدانید مردمی که با عشق زیاد نسبت به همدیگر ازدواج می کنند خیلی زود سرد می شوندو حتی کار به جدایی و طلاق هم می کشد.ولی برای یک ازدواج مطلوب و معقول دوست داشتن عادی و مختصر لازم است.مثلاً کسی که به خواستگاری دختر خانمی آمده و حالا نامزد شده اند باید دو ،سه ماهی با همدیگر رفت و آمد کنند تا قدری نسبت به هم احساس دلبستگی پیدا نمایند .به طوری که اگر دوروز همدیگر را ندیدند دلشان تنگ بشود.این احساس ،عالی است.یک احساس دلتنگی نه کمتر و نه بیشتر.بعضیها که به شدت عاشق می شوند،می گویند یا این یا مرگ.من به شاگردانم یاد داده ام که در چنین شرایطی ،مرگ را ترجیح بدهند.این چنین ازدواجی فایده ندارد .خاطر خواهی یا افراط دوست داشتن همان چیزی است که مثلاً نوجوان یا جوانی از آپارتمان بیرون می آید و دم آسانسور دختری را می بیند و یک دل نه صد دل عاشقش می شود،تنها به یک نگاه .چنین ازدواجی به درد نمی خورد ،ما می خواهیم یک کسی را داشته باشیم که مثلاً او را چهار ماه ببینیم ،بعد دوستش بداریم.بگوییم که حداقل چهار ماه او را می شناختیم و بعد به او علاقمند شدیم.
عامل هشتم ،تشابهات مذهبی است .
من اعتقاد راسخ دارم که شیعه فقط باید با شیعه زندگی و ازدواج کند ،مسیحی با مسیحی ،کلیمی با کلیمی و … چون ما هر اندازه بینش زندگی با فردی از یک مذهب دیگر را داشته باشیم ولی بالاخره یک مادربزرگی داریم که طبق اعتقادات و سنتها و باورهای خودش عمل میکند.
ممکن است متوجه نشود که اینها کتاب دارند . ممکن است در کلام خود گاهی بد و بیراههایی بگوییم که مثلاً داماد یا عروس خانه ما که از یک دین و مذهب دیگری است بدش بیاید . تفاوت زبان چندان مهم نیست ،اغلب زن و شوهر ها زبان یکدیگر را یاد می گیرند ولی مذهب را نمی توانند .
عامل نهم ،از نظر ظاهری تقریباًُ شبیه هم باشند .
دو نفر که می خواهند ازدواج کنند باید ظاهری داشته باشند که بتوانند پنجاه سال همدیگر را تماشا و تحمل کنند .اغلب ما انسانها آینه های خود را گم کرده ایم.مثلاً آقا دنبال زیباترین زن است ،در حالی که خودش یک چیز بد ترکیب و زشتی است.باید به او بگوییم تو خجالت نمی کشی زیباترین خانم که نمی آید با تو ازدواج کند.اگر ما آینه هایمان را پیدا کنیم ،یک کسی را که شبیه خودمان باشد پیدا می کنیم .عیب و ایرادهای چهره و ظاهر اندام در طولانی مدت معنی دار و مساله ساز می شود.اما در کوتاه مدت کسی متوجه نمی شود.
به هر حال یک ظاهر متعادل مورد درخواست است.درمورد هیچ یک از عواملی که تاکنون درباره اش صحبت شد ،ما دیدگاه ایده آلیستی نداریم .ما دنبال ایده آل نیستیم ،ما همین زندگی معمولی را بچرخانیم هنر کرده ایم .ما برای ازدواج یک آدم معقول و متدین می خواهیم که سواد و سن او هم معمولی باشد ،خانواده معقولی هم داشته باشد.اصلاً ایده آل گرا نیستیم .
با کمال جسارت بگویم بسیاری از آقایان و خانمهایی که ازدواج نکرده اند یا اینکه دیر ازدواج می کنند علتش این است که ایده آلیستی فکر می کنند.
مثلاً دختر خانم بدنبال آقایی است که هنوز در تاریخ نیامده و باید بسازیم و برعکس.من به عنوان مشاور خانواده ها اعتقاد دارم که با همان چیزهایی که داریم باید قناعت کنیم .این همه خانم و آقای خوب و اهل زندگی در این مملکت وجود دارند که شایسته ازدواج هستند .حالا چه فایده ای دارد که ما بخواهیم یک فردی را با فلان شرایط بدهیم برایمان طراحی کنند !ما با چشم و ابروی دیگری که زندگی نمی کنیم ،ما با شخصیت یک آدم زندگی می کنیم .
در مورد تشابهات ،شناخت بعدی ما در مورد چیزی به نام شخصیت است.شخصیت مجموعه خصوصیات سرشتی و اکتسابی ما است.مثلاً یک فردی را می بینید که خیلی منزوی و درون گراست.بعد فرد دیگری را می بینید که خیلی شاد و برون گراست .این دو نفر نمی توانند با هم ازدواج کنند .چون هر کدام ساز خودش را میزند .یک کسی که از نظر ویژگیهای شخصیتی ،حد وسط باشد بسیار مناسب است .آیا درون گرایان می توانند با هم ازدواج کنند ؟شاید بد نباشد چون هر دو ساکت یک گوشه ای می نشینند و ممکن است خودشان راضی باشند .ولی آدم احساس می کند که چه خانه ساکت و سردی .برون گرایان چطورند ؟اینقدر حرف دارند که هیچکدام حاضر به ساکت شدن نیستند .ولی مردم متعادل و عادی چه کانی اند ؟آدمهایی که حد وسط این دوتا ویژگی هستند :درون گرایی و برون گرایی .
دکتر مجد
بیشتر بدانیم....
ارتباط بین فعالیت فیزیکی و کاهش بیماریها
ورزش های ضد استرس برای بهتر شدن وضعیت روانی و احساسی افراد
ورزش های مخصوص افراد مبتلا به بیماران قلبی و دیابت
ورزش های مفید برای بیماران مبتلا به آلزایمر
ورزش و بیماری های قلبی و استخوانی
چطور میزان فعالیت فیزیکی خود را ارتقاء دهیم؟
چه ورزش هایی سلامت کودکان را تامین می کند؟
ورزش چگونه در درمان و پیشگیری از سرطان سینه زنان کمک می کند؟
چگونه عملکرد فیزیولوژیکی و روانی میانسالان افزایش می یابد؟
تکنیک های توان بخشی ورزشی در بیماران مبتلا به آسم
ژن درمانی از درمان بیماری ها تا بهسازی نژادی و استفاده بعنوان یک سلاح
دیابت از شناخت علائم تا درمان و راههای پیشگیری
حقایقی در باره ایدز و لزوم آموش جنسی
ایجاد تعادل در بیماران مبتلا به ام اس
سرطان سینه و تمامی گفتنی های آن
نقش نانو تکنولوژی در پزشکی وسلامت عمومی
نقش مردان در زمینه بهداشت باروری همسران
تمرینات ورزشی در دوران حاملگی و قبل از زایمان
کاهش مرگ و میر زنان باردار با برنامه مادری ایمن
مادران شاغل و نگهداری کودکان
بررسی اثرات کافئین بر بدن
عوارض شیرین کنندههای بدون کالری
فست فود زیر ذره بین کارشناسان حوزه سلامت
ویژگی های ظروف آشپزی و اثر آن در پخت غذا
ظروف یک بار مصرف ومشکلات آن بر سلامت
اثرات امواج تلفن همراه بر سلامت افراد
کنترل آلاینده ها از طریق فن اوری نانو تکنولوژی
اثر شنهای روان یا غبار غلیظ بر سلامت انسان
آثار جانبی تشعشع لامپ های کم مصرف بر چشم و پوست
پیامدها و راهکارهای جلوگیری از تخلفات موتورسواران
هیچکس از زن غُرغُرو خوشش نمیآید - این واقعیت دارد. اما چیزی که ممکن است متعجبتان کند این است که مردها زنانی را که احساسات خود را درک میکنند و میداند چطور آنها را ابراز کند، تحسین میکنند.
به گزارش نیک صالحی به نقل از سایت مردمان ؛ پس اگر نگران این هستید که با آشکار کردن عصبانیت و احساساتتان مردتان را از خود برانید، ممکن است این تنها دلیل نزدیک نشدن او به شما باشد.
کار اشتباه رفتاری است که وقتی از احساسات واقعیتان میترسید انجام میدهید. همان کارهایی که وقتی از عصبانیتتان میترسید و از آن ناراحتید؛ به همین دلیل تلاش میکنید احساساتتان را پنهان کنید.
اما هیچ انسانی نمیتواند این را تحمل کند. پس چه اتفاقی میافتد؟ احساساتتان زیر سطح بیرونی شروع به غلیان میکنند و به شما فشار میآورند. بعد یک روز، منفجر میشوید و آن اتفاق بد روی میدهد.
پنهان کردن احساساتتان او را دور میکند
تلاش برای پنهان کردن احساساتتان از ترس از دست دادن او باعث عصبانیتتان میشود. بعد شدیداً از خودتان خشمگین میشود و از اینکه واقعیت را نادیده گرفتهاید عصبانی میشوید.
وقتی منفجر میشود، طبیعی است که مردتان تقصیر احساساتتان را گردن میگیرد و همین دوری بیشتری بین شما ایجاد میکند.پس چطور میتوانید همه تخریبهایی که با پنهان کردن احساساتتان در این همه سال ایجاد کردید را خنثی کنید و در مقابل یاد بگیرید با مردتان طوری گفتگو کنید که دل او را به دست آورید؟
یاد بگیرید احساساتتان را دوست داشته باشید
وقتی با ابراز احساساتتان درمورد یک عامل بیرون از رابطهتان احساس راحتی کردید، ابراز احساسات وقتی مسئلهای مستقیماً درمورد خود طرفمقابلتان است، برایتان راحتتر خواهد شد.
این یعنی هر اتفاقی که بیفتد-هرجا که باشید و هر احساسی که داشته باشید- دست از کاری که میکنید برمیدارید و لحظهای برای درک آن احساس وقت میگذارید. به خودتان و آنچه در درونتان تجربه میکنید، احساس محبت کنید.
ممکن است در اول کار این طبیعی برایتان اتفاق نیفتد، مخصوصاً اگر عادت داشته باشید که بخاطر ترس از دور کردن مردتان احساساتتان را پنهان کنید. اشکالی ندارد. در این شرایط، تمرین بهترین راهکار است.
خنثی کردن تخریبها
میتوانید تمرینتان را با حرف زدن درمورد چیزی که خواندهاید یا در تلویزیون دیدهاید به همسرتان شروع کنید. به جای اینکه به آنچه که خودتان درمورد آن داستان فکر میکردید بسنده کنید، یا تحلیل کنید که چه اتفاقی در آن داستان افتاده بود و چرا، احساساتتان درمورد آن را توضیح دهید. اگر احساس کردید اشکهایتان میخواهند سرازیر شوند، جلوی آن را نگیرید. مستقیم به چشمان او نگاه کنید و احساستان را بگویید.
مثلاً بگویید در اخبار چیزی درمورد دزدی که در محلتان اتفاق افتاده بود شنیدهاید. به جای اینکه به او بگویید وقتش رسیده که قفلهای خانه را عوض کنید، بگویید که شنیدن این خبر خیلی شما را ترسانده. ببینید چه میکند. این احتمال وجود دارد که بخواهد آرامتان کند و نشان دهد که میتواند از شما مراقبت کند. این احتمال هم هست که بیرون برود و ببینید که با قفلهای جدید برگشته است.
همیشه یادتان باشد: مردها زنانی میخواهند که قلبشان را کاملاً به آنها بدهد. با تمرین یاد میگیرید چطور خود واقعیتان را به او نشان دهید و هر روز او را به خودتان نزدیکتر کنید.
دیگر احساس واقعیتان را پنهان نکنید. بفهمید چطور میتوانید احساساتتان را ابراز کنید و نگذارید به نقطه جوش برسند.
گردآوری : گروه اینترنتی نیک صالحی
بیشتر بدانیم....
پیامدها و راهکارهای جلوگیری از تخلفات موتورسواران
به گزارش افکارنیوز، عشق به چیزی یا شیء مورد علاقه ما را به قضاوتهای ضعیفی مبتنی بر آرمان سازی سوق می دهد، از این رو افراد برای از بین بردن برخی از احساسات و عواطف خود هیچ راه و دلیلی ندارند.
افراد احساس می کنند ناکامی در عشق منجر به طرد شدن آنها می شود، از این رو سخنان اطرافیانشان را نمی شنوند و چشم هایشان را برای دیدن برخی حقایق می بندند.
دانشمندان طی تحقیقاتی ۳۰ ساله روی ۲۰۰ داوطلب دریافتند، افرادی که عاشق می شوند قادر نیستند بعضی از چیزها را ببینند و چیزهایی که افراد عادی آنها را می بینند و برایشان جذابیت دارد، هرگز نمی بینند.
بیشتر بدانیم....
پیامدها و راهکارهای جلوگیری از تخلفات موتورسواران
“این دفعه اولش نیست.”
مینا زنی ۲۹ ساله است ،به کار ویراستاری کتاب میپرداخت ، ولی زمانیکه پسرش که چند ماه قبل بدنیا آمد، کار خود را رها کرد تا از فرزندش بیشتر مراقبت کند. او میگوید:” الان واقعا احساس بدی دارم. احساس یک آدم شکست خورده! پریشان و عصبی ام” همسرم “کاوه” به طور مداوم فیلمهای پورنو اینترنتی را نگاه میکند. این دفعه اولش نبود که در حال تماشای این جور فیلمها غافلگیرش کردم.
وقتی موضوع را با وی در میان گذاشتم یکی از بدترین رفتارهایی که تاکنون از وی دیده بودم را به نمایش گذاشت و دعوای سختی کردیم. بعد از ساعتها دعوا و جدل، قول داد که دست از این عادت زشتش بردارد، اما بعدا فهمیدم که دارد مرا فریب میدهد!
پس احساس مسئولیت یک شوهر در قبال همسر و فرزندش چه میشود؟ به من گفت به خاطر اینکه من هیچ وقت رابطه زناشویی با وی را دوست نداشتم رو به تماشای این نوع فیلمها آورده است، اما دروغ میگوید ما قبل از اینکه فرزندمان بدنیا بیاید ، رابطه زناشویی خوبی داشتیم اما به نظر میرسد این جور رابطهها همسر من را ارضا نمیکند.
این اوضاع چند هفته ای ادامه داشت، اما در نهایت از شدت تنشها کاسته شد. سرمان به کارهایمان گرم شد، “کاوه” پروژه جدیدی را شروع کرد، و من هم مشغول کارم بود، برای تعطیلات آخر هفته هم برای آپارتمانمان اثاثیه و لوازم زندگی میخریدیم. اوضاع خوب بود، یعنی من اینطور فکر میکردم. ” کاوه” از شنیدن خبر حاملگی من هیجان زده شد. در آن دوران من احساس زشتی و بدقوارگی میکردم. حالا بعد از ۴ ماه تمام چیزی که من می خواهم این است که خواب راحتی داشته باشم؛ فقط همین!
حتی در آن دوران هم مدام نگران بودم که دوباره عادت زشتش را شروع نکند. هفته بعد، به طور ناگهانی دیدم که شوهرم مشغول دانلود کردن عکسهای مستهجن است. قلبم ایستاد. ما مشکلی با هم نداشتیم ، خیلی هم با هم سازگار بودیم، اما واضح است که این بین خلائی وجود دارد.
ما سه سال قبل در یک شب تابستانی و درمهمانی یکی از دوستان با هم آشنا شده بودیم. ” کاوه” جذاب و خوش تیپ بود، و لبخند زیبایی داشت. من همیشه خجالتی بودم، اما آن شب او به من احساس اعتماد به نفس شگفت آوری القا کرد که من احساس میکردم جالب توجه ترین زن آنجا هستم. وجوه مشترک زیادی با هم داشتیم. در مورد ورزش ، اجتماع و سیاست. قبل از ازدواجمان و در دوران نامزدی هیچ مشکلی هم نداشتیم.
ولی اینهمه جذابیت وی جنبه منفی و مخربی هم دارد: او آدمی است که دوست دارد مدام با زنها معاشرت کند و درست شدنی هم نیست. مرا دیوانه میکند، وقتی یک دوست (خانم) را میبیند خیلی صمیمانه با او احوال پرسی میکند. به من میگوید، ناراحت نشو من فقط میخواهم دوستانه با آدمها رفتار کنم، عیب من این است که آدم اجتماعی ای هستم!!
اما این رفتار وی به نظر من هیچ هم اجتماعی و دوستانه نیست. وقتی این کارها را میکند من احساس افسردگی میکنم، میگوید من همیشه اینگونه بوده ام، پدرم هم همینطور بوده؛ اما تو نگران نباش!
خانواده همسرم را اولین بار در یک مهمانی شام دیدم، متوجه شدم چشم پدر “کاوه” مدام به زنهاست. خیلی تعجب کردم، اما انگار هیچ کس دیگری متوجه بدچشمی وی نمیشد، حتی مادر همسرم!
کاوه به من میگوید:خانواده من آدمهای متفاوتی هستند، مادرم اداره کننده یک خانه است و پدرم یک مغازه جواهر فروشی دارد. من و سه خواهرم همیشه سر این موضوع بحث میکنیم و البته به آن هم افتخار میکنیم که هیچ وقت نشده پدر و مادرمان را در حال دعوا ببینیم. آنها واقعا زوج مناسبی هستند،حتی اگر اختلاف سلیقه کوچکی داشته باشند، عقبا هم کنار میآیند .
بعد از همه این حرفها حتما حق را به من میدهید که کاوه و خانواده اش را آدمهای بی بند و باری خطاب کنم یا نه؟؟!!
شاید من احمقم، اما باید صادقانه بگویم اینترنت مرا میترساند. شما هرگز نمیفمهید که دارید با چه کسی صحبت میکنید. از این میترسم که وقتی کاوه دارد با کسی چت میکند درباره رابطه اش با من چه میگوید. شاید بگویید او که زن دیگری را ملاقات نمیکند، اما من همین مقدار را هم خیانت میدانم.
ماجرا را از زبان “کاوه” میشنویم:
” من احساس میکردم مینا تمایلی به من ندارد و مرا رد میکند…”
کاوه ۳۰ ساله یک دلال معاملات ملکی است که میگوید:
قبل از اینکه مشکل را حل کنیم، مجبورم که صادق باشم، مینا همسرم بارها درخواست رابطه مرا رد کرده بود. ما به طرز روشنی نیازهای زناشویی متفاوتی داشتیم. فهمیدم که همسرم تمایلی به ایجاد رابطه زناشویی با من ندارد. تماشای فیلمهای غیر اخلاقی لذت فراوانی به من میداد. دیگر نیاز نبود در حین رابطه نگران باشم و از خودم صبر و بردباری نشان دهم. فقط من بودم و تماشای فیلمهای غیر اخلاقی .
صراحتا بگویم، وقتی فهمیدم دیگر من و همسرم نمیتوانیم با هم رابطه زناشویی داشته باشیم، به خودم تلقین کردم که من هیچ انتخاب دیگری ندارم. به نظر خودم این کار من خیلی بهتر از خیانت به همسرم بود، نبود؟ خیلی از زنها ترجیح میدهند شوهرشان در اینترنت به تماشای این فیلمها بنشیند تا به وی خیانت کند.
بگذارید بگویم: من مینا را خیلی دوست دارم، و میخواهم به او عشقم را نشان دهم. تا به حال به او خیانت نکرده ام. اما مینا اصلا با من همراه نیست.
مدام به بچه توجه میکرد،دیگر وقت نداشتیم در خلوت بهم عشق بورزیم. مگر یک بچه ۴ ماهه چیزی میفهمد؟
“کشمکشها دیگر غیر قابل تحمل شد”
“از همان لحظه اول که مینا را دیدم عاشقش شدم. مینا زنی زیبا ، و جذاب است. تا قبل از این هیچ وقت سابقه نداشته با هم بحث و جدل کنیم غیر از وقتهایی که خیال میکند من دارم با زنان دیگر خوش و بش میکنم. اما من در روابطم با زنان هیچ قصد و نیت بدی ندارم. مینا نباید بترسد. من همیشه آدم اجتماعی بوده ام، و در زندگی ام با آدمهای زیادی معاشرت داشتم. هیچ وقت مثل پدرم وقتی زنی را میبینم دچار هیجان نمیشوم.
حتی وقتی بچه بوم از رفتار و صحبتهای پدرم نزد دیگران شرمنده میشدم. اما انگار مادرم زیاد به این جور چیزها اهمیت نمیداد. من واقعا تعجب میکنم چطور مینا نمیتواند با این رفتارهای من کنار بیاید.
دعواها و کشمکشها ما را از هم جدا کرد، مینا رفتار بدی پیش گرفته بود. فریاد میزد و ناسزا میگفت. نمیتوانستم تحمل کنم. هفته پیش، بعد از اینکه سر دیدن یک فیلم با هم دعوای بدی کردیم، من چند تا از لباسهایم را داخل چمدانی ریختم و به خانه پدرم برگشتم.
اما اعصابم واقعا ضعیف شده بود. ما مدت زیادی با هم بودیم، من هیچ وقت کاری نکرده بودم که زندگی مان به خطر بیفتد. اگر هنوز امیدی باشد که دوباره بتوانیم با هم زندگی کنیم ، قول میدهم که دیگر طرف سایتهای مستهجن نروم .
صحبتهای مشاور
غفلتهای جنسی
مشاور میگوید: چه چیزی باعث میشود تا شما به تماشای سایتهای غر اخلاقی و مستهجن راغب شوید. ازدیاد وب سایتها، چت رومها، و وب کمها باعث شده تا شما براحتی و تنها با کلیک کردن موس قادر به دسترسی به انواع جدیدی از ارتباطات شوید. مینا تنها زنی نیست که به خاطر این علاقمندی همسرش ناراحت و خشمگین میشود.
کاملا مشخص است که این دو همدیگر را دوست دارند ، اما رابطه اینها به جای بدی رسیده؛ نیاز کاوه به دیدن این نوع فیلمها زنگ خطری برای مینا است تا احساس کند همسرش مستعد خیانت به اوست.
لازم است آنها راهی پیدا کنند که رابطهشان را بهبود ببخشند و هر دو از آن لذت ببرند. به آنها توصیه کردم سعی کنند به این موقعیت دشوار به عنوان آغاز تغییرات مثبت در زندگی نگاه کنند. زمانیکه کاوه به موقعیتهای عاطفی استاندارد علاقه نشان داد ،به مینا گفتم: این موضوع را به خودت ربط نده! این کار کاوه به معنی این نیست که تو برای همسرت جذابیتی نداری یا اینکه ترا دوست ندارد. همچنین به معنی این هم نیست که میخواهد به تو خیانت کند یا میخواهد تو مثل زنانی که در آن فیلمها هستند رفتار کنی.
رک و صریح به مینا حقیقتی را گفتم که اکثر زنان دوست ندارند بشنوند:” اگر نیازهای همسرت را رد کنی، او برای ارضای امیالش به سوی دیگری میرود.” میدانم این گونه مشاوره ها مثل توصیههایی است که در سال ۱۹۵۰ به زوجها میشد، اما این یک حقیقت انکار ناشدنی است. برای یک مرد،رابطه زناشویی شاخص ترین نشانه دوست داشتن وی به همسرش است. زمانیکه نیازهای فیزیکی کاوه ارضا شود، اعتماد به نفس وی افزایش یافته و دیگر در خود نیازی نمیبیند که به تماشای این فیلمها بنشیند.
مسئولیت ماجرا را با هم تقسیم کنید
همانطور که من انتظار داشتم مینا نگران بود که تنها مقصر این ماجرا وی باشد.او ناراحت بود و میگفت که چرا من باید یک خانم سربه زیر و حرف گوش کن باشم؟ پس به این ترتیب من یک بچه هفت ساله ام و باید هر شب بهم گوشزد شود که دندانهایت را مسواک بزن!
به وی گفتم:”بله، تو مسئول برآوردن نیازهای همسرت هستی، و حق هم داری خسته شده باشی. اما اگر میخواهی زندگیتان خراب نشود، باید این نکته را در نظر بگیری. من به تو نمیگویم یک زن منفعل و سر به زیر باش، اما به یاد داشته باش، با داشتن رابطه عاطفی با همسرت میتوانی به عمق احساسات همسرت پی ببری.
مشاور ادامه میدهد :
درگیری این زوج در رابطه بارابطه زناشویی از دو جا ناشی میشود: حرکات جلف و سبکسرانه کاوه ، و خستگی ناشی از زایمان و بچه داری مینا؛ مینا همیشه از اوایل ازدواجش با کاوه از رفتار و حرکات کاوه با زنان دیگر ناراحت و سرخورده میشد.
او با این کار ابراز احساسات خود را نسبت به مینا کاهش داده بود، و به نظرش میرسید مشکل بزرگی نیست. ولی همین حرکات وی باعث شد تا مینا نسبت به رابطه با کاوه احساس خوبی نداشته باشد و به دفعات وی را رد کند.
به تدریج این ابرهای تیره اختلافات کنار رفتند، اما مشکلات اساسی آنها هیچ وقت حل نشدند. چندی نگذشت که مینا فهمید کاوه دوباه رو به دیدن این فیلمها آورده است، دوباره از رابطه با کاوه اجتناب کرد. و چون ناراحتی خود را به ندرت بیان میکرد تنش و اختلاف بین آنها افزایش پیدا کرد، واقعا نمیدانست چگونه باید احساسات منفی اش را از بین ببرد که محیط خانه اش سرد و یا پراسترس نباشد.
به کاوه گفتم: باید دست از لگدمال کردن احساسات همسرت برداری ، کارهای تو مینا را به طرز وحشتناکی سرخورده میکند، و به همین خاطر احساس تنهایی میکند، باید بس کنی!
بعضی وقتها زوج احساس میکنند که نیاز به ایجاد تغییرات بزرگی در رابطهشان دارند. هر دو نفرشان را یک روز به دفترم دعوت کردم و با هم روش تازه حل مشکل را امتحان کردیم. به این صورت که: زمانی که کودکشان خواب است وقتی برای رابطه صمیمانه با هم اختصاص دهند. برای ایجاد یک رابطه خوب باید به کوچکترین کارها و اعمال یکدیگر توجه کنند. دستهای هم را بگیرند، و با هم با مهربانی صحبت کنند .
یک روز در هفته بچه را به والدینشان سپردند و یک بعداز ظهر را با هم خلوت کردند. مینا میگوید: میخواستیم حداقل یک بعد از ظهر فقط مال خودمان باشد. مینا گفت به کاوه گفتم زمانیکه حوصله و وقت رسیدگی به تو را نداشتم حتما به تو میگویم .
کاوه هم با این قضیه کنار آمد. میگوید: من فقط به دنبال راهی بودم که با همسرم رابطه گرم و متعادل داشته باشم.
آن دو فهمیدند که هر چه قدر بیشتر سعی کنند که مشکلات همدیگر را منطقی بررسی کنند، راحت تر میتوانند کینهشان را تخلیه کنند. برای جلوگیری از افزایش ستیز و کشمکش ، قانونهایی برای خودشان ایجاد کردند: دروغ نگوییم، دعوا زمان مشخصی داشته باشد. خارج از وقت آن با هم دعوا نکنیم. اما در حقیقت، هیچ وقت مجبور نشدیم از این قوانین استفاده کنیم.
زمانیکه کاوه فهمید که تماشای این فیلمها چقدر مینا را نارحت میکرده ، دست از این کار برداشت! در این زمان بود که رابطهشان هم رو به بهبود گذاشت، کاوه میگوید دیگر احساس نیاز نمیکردم که فیلمهای مزخرف تماشا کنم. و تلاش بی نظیری کرد تا از شر این عادت زشتش راحت شود. در مراحل آخر، دیگر اوضاع عالی شده بود. مینا نسبت به قبل مهربان تر شده بود، و دیگر دعوا و جدلهایمان پایان یافته بود. مینا هم اعتماد بیشتری به همسرش داشت.
منبع : جام
بیشتر بدانیم....
پیامدها و راهکارهای جلوگیری از تخلفات موتورسواران
اتمام رابطه کار راحتی نیست. اما وقتی پای خوشبختی یا بدبختی شما در میان باشد، وقتی احتمال بدهید که ادامه این رابطه منجر به طلاق یا یک عمر عذاب شما خواهد شد، بهتر نیست به محض مشاهده هشدارها تصمیم بگیرید؟
به گزارش نیک صالحی به نقل از البرز ؛ بسیاری از ما نه بلد هستیم درست وارد رابطه بشویم و نه بلد هستیم درست از رابطه خارج بشویم. اولین سوال این است که از کدام روابط خارج بشویم، نامزدی هایی که قطعا به طلاق می رسند کدامند؟
شخصیت های خطرناک
زندگی کردن با فردی که مشکلات شخصیتی دارد بدون شک به جدایی یا بدبختی شما منجر می شود. چنین اشخاصی الزاما بیمار نیستند و اختلال شخصیت ندارند اما از مشکلات و نواقصی در شخصیت شان رنج می برند که می تواند زندگی شما را تحت تاثیر قرار دهد. زندگی سالم حق شماست و برای داشتن چنین زندگی ای نیازمند همسر سالم هستید.
اگر در فرد مورد نظر شما این ویژگی ها وجود دارد، همین امروز رابطه تان را با او تمام کنید:
1. خیلی خود کم بین است و دائم فکر می کند شما از او خوشتان نمی آید یا تقلای زیاد می کند طوری دیگر باشد تا مطلوب شما واقع شود. اساسا وقتی کسی خیلی تقلا می کند که مطلوب ما بشود احتمالا به دردسرخواهد افتاد و ما را نیز گرفتار خواهد کرد.
این فرد مرتبا در حال رنگ عوض کردن است، به شما وابستگی دارد و روی کوچکترین واکنش شما حساس است. به طوری که هر نوع اظهار نظر کردن یا نکردن را از سوی شما معنادار می داند. چنین فردی نظر دیگران هم برایش خیلی مهم است و به احتمال زیاد با شما و خانواده تان به مشکل برخواهد خورد. اگر هم در ظاهر مشکلی وجود نداشته باشد بعد از مدتی رویه ای که در پیش گرفته شما را کلافه خواهد کرد و از او سیر می شوید.
2. شکاک است. فکر می کند شما مساله ای دارید که هنوز نتوانسته است مچتان را بگیرد. شکاک ها هوش خوبی دارند و از انواع شیوه ها استفاده می کنند تا یک وقت فریب نخورند. خیلی اوقات یک آدم شکاک در اجتماع مرد یا زن موفقی است و هیچ کس باور نمی کند که اینقدر بدبین باشد.
خیلی ها رفتار نامزد شکاک شان را به حساب دوست داشتنش می گذارند در حالی که اینطور نیست. شکاک اشتغال ذهنی شدیدی دارد که همه چیز را کنترل کند و کم کم شما را نیز بیمار می کند. او می خواهد همه چیز را شخصا انجام دهد مبادا در غیاب او شما کاری را انجام دهید که او از آن بی خبر بماند.
همه جا با شما می آید، همه کارها را به دوش می کشد، سعی می کند از روابط تان سر در آورد. تلفن همراه و ایمیل های شما را چک می کند و هیچ حریم شخصی ای برایتان باقی نمی گذارد.
اتمام نامزدی با فرد شکاک ساده نیست و پیشنهاد می کنیم یا خانواده تان یا خودتان صریحا به او اعلام کنید که ادامه رابطه برایتان مقدرو نیست. قبل از این اعلام قاطع حتما عکس ها و... که نزد او دارید پس بگیرید تا خدای نکرده امنیت اجتماعی شما بعد از پایان رابطه به خطر نیفتد.
نامزد کنترل کننده خطرناک است. او کسی است که از همه چیز باید خبر داشته باشد تا احساس امنیت کند. معمولا افرادی دقیق هستند و موفق و در خانواده ایی بزرگ شده اند که کنترلر های قدرتمندی اطرافشان بوده است
3. نامزد کنترل کننده خطرناک است. او کسی است که از همه چیز باید خبر داشته باشد تا احساس امنیت کند. معمولا افرادی دقیق هستند و موفق و در خانواده ایی بزرگ شده اند که کنترلر های قدرتمندی اطرافشان بوده است.
خیلی سخت است که به شیوه ای غیر از شیوه خودشان قانع شوند. معمولا وقتی دست از کنترل بر می دارند هم خودشان هم نامزدشان نفس راحتی می کشد. این افراد اگر کمی سبک زندگی خود را تغییر دهند لازم نیست ارتباطتان را با آنها قطع کنید.
4. نامزد توجه طلب/خیلی وابسته به خانواده: کسی است که فردیت خودش را هنوز پیدا نکرده است. بین احترام به خانواده و اطاعت بدون فکر از آنها هنوز نتوانسته است تمایزی قائل شود. در عبارت عامیانه به آنها می گوییم بچه ننه که حتی توانایی آب خوردن بدون نظر خانواده را ندارند.
چنین فردی شما را کلافه می کند و حتی کم کم تنتطار دارد شما هم چنین رفتاری با خانواده او داشته باشید. توصیه ما این است که خودتان را به دردسر نیندازید و با کسی که بند نافش را از خانواده اش نبریده وصلت نکنید و حتی ادامه ارتباط ندهید. مرد یا زنی که جنبه های مستقل در زندگیش ندارد، شریک عاطفی پر دردسری است و مادر یا پدر خوبی نیز برای فرزندان شما نمی شود. زیرا آنها را نیز وابسته به خودش بار می آورد.
5. نامزد خودشیفته خطرناک است. او از نظر تحصیلی، شغلی یا مالی موقعیت خوبی در اجتماع دارد و واقعا چیزی در زندگی اش هست که خیلی به او حس قدرت بدهد اما اشکالش این است که فقط خودش را قبول دارد و در مسائل ارتباطی هم این اعتماد به نفس کاذب را دخیل می کند و شما را آزار می دهد. بدی چنین فردی این است که همیشه در برابر او چیزی کم دارید و به اندازه او ایده آل نیستید.
6. نامزدی که برای شما جذاب نیست: گاهی به ما می گویند برو توی رابطه بعدا از نامزدت خوشت می آید. معملا این حرف غلط است. خوش آمدن فیزیکی یعنی در مجموع من از تیپ و قایفه و رفتار این فرد خوشم بیاید و به او کشش جنسی نیز احساس بکنم. چنین رخدادی نیازی به فکر کردن و رابطه طولانی داشتن ندارد زیرا بخشی از قضیه ناشی از ترشحات مغز و عملکرد هورمون ها است. ممکن است شما برای او جذاب باشید اما او برای شما مطلوبیت ندارد. ازدواج با این آدم خیانت به اوست زیرا او با این توقع همسر شما می شود که برای شما نیز در بالای لیست جذابیت قرار گرفته باشد.
7.نامزدی دارید که معتاد به کار است. او اگر کار کمتر کند احساس بی ارزشی دارد. بخشی از این اعتیاد به کار به خاطر لذت خود کار مردن و پیشرفت و درآمد است. بخشی از آن به خاطر رقایت با هم طرازان است و احساس رشد و مقایسه و بخشی هم شلاقی است که از کودکی در این خانواده ها به بچه ها اصابت می کند که «موفق شو…»، «بتاز…»، «قوی باش...» و چنین افراطی (که خیلی از پدرو مادرها هرکز نمی دانند چقدر ناخودآگاه افراط در این زمینه کرده اند!)
باعث می شود فرد نتواند لذت ببرد از رشدهای خودش و هر چیزی که بدست می آورد، هنوز نفس تازه نکرده بجنبد برای چیز جدید. فرقی هم ندارد می تواند در دانشگاه و درس و مدرک لیسانس و فوق لیسانس و دکترا و... باشد؛ می تواند در کار و تجارت و …باشد. از نظر روانشناختی همه اینها باعث می شود که فرد نتواند از داشته های خودش لذت ببرد و همیشه از رسیدن ها و بدست آوردن ها فقط لذت می برد نه از نگه داشتن ها.
بیشتر بدانیم....
پیامدها و راهکارهای جلوگیری از تخلفات موتورسواران
بیشتر بدانیم....
پیامدها و راهکارهای جلوگیری از تخلفات موتورسواران
بیشتر بدانیم....
ارتباط بین فعالیت فیزیکی و کاهش بیماریها
ورزش های ضد استرس برای بهتر شدن وضعیت روانی و احساسی افراد
ورزش های مخصوص افراد مبتلا به بیماران قلبی و دیابت
ورزش های مفید برای بیماران مبتلا به آلزایمر
ورزش و بیماری های قلبی و استخوانی
چطور میزان فعالیت فیزیکی خود را ارتقاء دهیم؟
چه ورزش هایی سلامت کودکان را تامین می کند؟
ورزش چگونه در درمان و پیشگیری از سرطان سینه زنان کمک می کند؟
چگونه عملکرد فیزیولوژیکی و روانی میانسالان افزایش می یابد؟
تکنیک های توان بخشی ورزشی در بیماران مبتلا به آسم
ژن درمانی از درمان بیماری ها تا بهسازی نژادی و استفاده بعنوان یک سلاح
دیابت از شناخت علائم تا درمان و راههای پیشگیری
حقایقی در باره ایدز و لزوم آموش جنسی
ایجاد تعادل در بیماران مبتلا به ام اس
سرطان سینه و تمامی گفتنی های آن
نقش نانو تکنولوژی در پزشکی وسلامت عمومی
نقش مردان در زمینه بهداشت باروری همسران
تمرینات ورزشی در دوران حاملگی و قبل از زایمان
کاهش مرگ و میر زنان باردار با برنامه مادری ایمن
مادران شاغل و نگهداری کودکان
بررسی اثرات کافئین بر بدن
عوارض شیرین کنندههای بدون کالری
فست فود زیر ذره بین کارشناسان حوزه سلامت
ویژگی های ظروف آشپزی و اثر آن در پخت غذا
ظروف یک بار مصرف ومشکلات آن بر سلامت
اثرات امواج تلفن همراه بر سلامت افراد
کنترل آلاینده ها از طریق فن اوری نانو تکنولوژی
اثر شنهای روان یا غبار غلیظ بر سلامت انسان
آثار جانبی تشعشع لامپ های کم مصرف بر چشم و پوست
پیامدها و راهکارهای جلوگیری از تخلفات موتورسوارانمعمولا کسانی از یکدیگر میرنجند که از هم توقع داشته باشند و کسانی از هم توقع دارند که یکدیگر را دوست داشته باشند بنابراین زن و شوهری که ازدواج آنها بر اساس مهر و محبت بنا شده است، حق دارند بیش از دیگران از هم برنجند.
بدیهی است که رنجش، طبیعی است اما باید مراقب باشیم رنجش خود را از همسرمان پنهان نکنیم زیرا رنجهای کوچک و جزئی به تدریج در روح و روان انباشته میشود، بهطوری که جرقهای میتواند، این خشم بیپایان را شعلهور کند.
هر سیستم حرارتی یک ترموستات دارد. ترموستات روان ما نیز تخلیه فشارهای درونی است. با آشنایی با شیوه تخلیه فشارهای درونی باید تنشهای انباشته شده در وجود خود را خارج کنیم. با گفت وشنود میتوان هر رنجش و دلگیریای را از خود دور کرد، بهشرطی که با فن گفت و گو و راه رفع دلخوری آشنایی کافی داشته باشیم.
مذاکره پدیدهای نوظهور نیست که بخواهیم آن را توضیح دهیم. ما در تمام لحظات و دقایق زندگی خود با این امر مهم سروکار داریم. هنگامی که با راننده تاکسی بر سر مبلغ کرایه بحث میکنیم، زمانی که با مغازهدار در مورد خرید جنس چانه میزنیم یا آنگاه که قصد خرید اتومبیلی داریم، پس چرا زن و شوهر که از همه به هم نزدیکترند، نمیتوانند در مواردی با یکدیگر مذاکره کنند؟
در زندگی زناشویی، دلخوریها، رنجشها، شکایتها و مشاجرهها فراوان است. اگر چنین نباشد، باید نگران بود زیرا به یقین رابطه زوج به سردی گراییده و حتما به هم بیاعتنا یا دستکم، بیتفاوت شدهاند. آنها از هم رنجش دارند، به زندگی یکنواخت خود ادامه میدهند اما اگر بخواهند به بهبود روابطشان کمک کنند، باید نحوه بهتر گفتوگو کردن را بیاموزند زیرا زندگی مشترک ادامه دارد. در غیر این صورت، ناگزیر برای شناخت طرف مقابل و خواستههای او به حدس و گمان متوسل میشوند. مشخص است این شناخت نمیتواند درونی و عمیق باشد. رنجشها مزید بر علت میشود و کار به گوشه و کنایه میکشد، به این ترتیب روزبهروز رابطه زن و مرد وخیمتر خواهد شد.
چرا مذاکره نمیکنیم؟
در تمام مراحل فوق، همکلام و همصحبت شدن میتواند درهای آشتی را بگشاید. گاه خجالتیبودن باعث میشود برای رفع دلخوریها قدم پیش نگذاریم و منتظر اقدام طرف مقابل باشیم. گاه از واقعیت فرار و مشکل را رها میکنیم و میگوییم دیگر حوصلهاش را ندارم. گاهی هم بهطور حیرتآوری مایلیم دیگران را شبیه خود کنیم درحقیقت به این دلیل که خود تایید میشویم. درحالی که معلوم نیست مثل ما شدن درست باشد. وانگهی از کجا معلوم است که همه چیز تغییر کند و شرایط زندگی ما بهتر میشود؟
باید دست از خودخواهی برداریم و بپذیریم رابطهای معقول و موردپسند است که مبتنی بر احترام به عقیده و گفتار طرف مقابل باشد. باید همسرمان را همانطور که است، قبول کنیم. برای اینکه به خواسته منطقیمان توجه کند، باید به خواستهاش احترام بگذاریم. باید به شیوه پسندیدهای با او حرف بزنیم. اگر با او صحبت نکنیم، از کجا بداند چه خواستهای داریم؟
کسانی که معتقدند از گفتوگو نتیجه نمیگیرند، باید بدانند با شیوه درست حرفزدن آشنایی کافی نداشتهاند. با گفتوگو فاصلهها و دلسردیها از بین میرود. هر گفتوگویی آدابی دارد که اگر به همه نکتههایش توجه شود، پایانی خوش خواهد داشت اما اگر با پیشبینی و سیاست از قبل تعیینشده اقدام به شکوه و شکایت کنیم، چه بسا وضع از آنچه است بدتر هم بشود.
این راهحلها به شما نشان میدهد گلهگذاری خوب چگونه باید انجام شود :
1 - یکی از پیششرطهای مذاکره، رعایت انصاف و منطق است. برای اینکه این مساله را به اثبات برسانید، طرف مقابل را درک کنید. اگر میخواهید او را به خوبی درک کنید، باید خودتان را جای او بگذارید. با این کار بهتر میتوانید به مشکلاتش پی ببرید.
2 - پیش از اینکه دلخوری خود را با همسرتان در میان بگذارید، ابتدا عین آن را روی کاغذ بنویسید. به این ترتیب سهم خود را در پیشامد بهتر خواهید دید. از سوی دیگر نوشتن ماجرا از ابتدا تا انتها باعث آرامش نسبی میشود. در عین حال با یادآوری ماجرا به علتهای وقوع آن نیز بهتر واقف میشوید.
3 - پیش از صحبت با همسرتان، هرگز موضوع را با دیگران مطرح نکنید زیرا ممکن است گفتههایتان را وارونه با شاخ و برگ به او تحویل دهند و وی را علیه شما تحریک کنند.
4- در ابتدای صحبت تاکید کنید قصدتان از مطرحکردن رنجش، رسیدن به حسنتفاهم است زیرا قهرهای طولانی و جدال بیهوده است و راه به جایی نمیبرد.
5 - پیشاپیش یادآوری کنید شاید اصل ماجرا یک سوءتفاهم باشد و قصدتان از صحبت، رفع آن است. مکررا یادآور شوید در پی حل مشکلات هستید، نه به دست آوردن امتیاز از این راه.
6 - سعی کنید از نکتههای مثبت کارهای اخیر همسرتان یا آنچه در او پسندیدهاید، ذکری به میان بیاورید تا فضای مذاکره صمیمی شود.
7 - با لحنی دوستان و پرمهر صحبت کنید. در تمام مدت گفتوگو مواظب باشید خشمگین نشوید.
8 - به همسرتان بگویید ممکن است مقصر این ماجرا شما باشید و برای رفع دلخوری اقدام به صحبت کردهاید. اگر تقصیری داشتهاید، حتما آن را به زبان بیاورید و از او پوزش بخواهید. این کارتان جز گفتوگو، جو را هم بهبود میبخشد و همسرتان فکر نمیکند محاکمهای در کار است. در ضمن او نیز به نوبه خود آماده پذیرفتن اشتباهش میشود.
9 - ضمن حل مسایل سعی کنید حرفهایتان را با زخم زبان، کنایه، تحقیر، تمسخر و تخطئه بیان نکنید زیرا وضع از آنچه که است، بدتر میشود. یک گفتوگوی خوب، از تهدید، ارعاب و حمله به دور است، یعنی شخصیت همسرتان را در هم نشکنید و زیر سوال نبرید. اگر چنین کردید، باید بدانید دیگر هیچ امیدی به ادامه مذاکره و در نهایت نگرش و مصالحه نخواهد بود.
10 - هرگز همسرتان را با دیگری مقایسه نکنید. اگر قرار است مقایسهای در کار باشد او را با خودش مقایسه کنید.
11 - از دلخوریها و رنجشهای کوچک شروع و از گذشتههای دور یاد کنید. پس از رفع دلخوری، همسرتان را وادار نکنید به گناهش اعتراف کند یا از شما عذر بخواهد. این غرورش را میشکند و او را جری خواهد کرد.
12 - از یکدندگی و لجاجت بپرهیزید. اگر حین گفتوگو مشکلتان حل نشد، بگویید بهتر است زمان دیگری درمورد این مساله صحبت کنیم. بهتر است لحن کلامتان طوری باشد که تلویحا طرف مقابلتان خود تشویق شود زمان بعدی را تعیین کند. در این صورت بیدرنگ از آن استقبال کنید.
13 - عصبانیت هنگام مذاکره نهتنها شما را بیمنطق و انصاف جلوه میدهد، بلکه مانعی بر سر راه خواستههایتان ایجاد خواهد کرد. اگر احساس کردید طرف صحبت (همسرتان) خشمگین است، به او فرصت دهید این انرژی مخرب را تخلیه کند. همه حرفهایش را بزند و بهآرامش برسد، پس از ایجاد فضای آرام، مذاکره روند واقعی خود را پیدا میکند. لازم به ذکر است که تخلیه تنشهای عصبی، منجر به تخلیه اطلاعاتی میشود و شرایط را برای برقراری تفاهمی تمامعیار آماده میکند.
14 - هنگامی که همسرتان در مورد مطلبی توضیح میدهد، همه حواس خود را متوجه او کنید.
15 - به جای ثابتکردن «اشتباهها و خطاکاریها»ی همسرتان بیشتر در مورد حل مشکلات گفتوگو کنید و مطمئن باشید که با این شیوه، جریان مذاکره را به مسیری مطلوب هدایت خواهید کرد. پایه و شرط اصلی یک مذاکره سالم بحث و تلاش برای دستیابی به نتیجه صلحآمیز است. اصرار بر خطاها و اشتباههای طرف مقابل، نهتنها هیچ کمکی به حل موضوع و اختلاف نمیکند بلکه روابط بینفردی را از آنچه که است، تیرهتر میکند.
16 - اگر همسرتان خواست حرف بزند، مانعش نشوید. به او فرصت دهید تا اظهارنظر کند. با این رفتارتان ثابت میکنید او نیز حق دارد هر چه میخواهد بگوید. از طرفی همسر شما با حرفزدن تخلیه روانی میشود. وقتی گفتههایش تمام شد، آرامش و راحتی زیادی احساس خواهد کرد و پیش خود خواهد گفت: «من هم حرفم را زدم». به این ترتیب امکان آشتی و رسیدن به تفاهم مطلق فراهم میشود.
17 - به هر شکل که میتوانید رفع دلخوری را جشن بگیرید؛ با هدیه دادن یک شاخه گل یا دعوت به عصرانه یا شام بیرون از منزل یا پختن کیک یا شیرینی و... به این ترتیب به صلحی نسبتا طولانی میرسید.
18 - آشتیهای اجباری ناشی از آمدن مهمان، پادرمیانی دوستان و فامیل، تمایل جنسی یا وقوع اتفاقی مهم، بنیانی سست دارند زیرا ریشه اختلافها همچنان دست نخورده باقی مانده و روش برخورد با اینگونه مسایل مشخص نشده است و ناگزیر همه چیز دوباره به حالت اول برمیگردد.
منبع :زندگی آسمانی
بیشتر بدانیم....
پیامدها و راهکارهای جلوگیری از تخلفات موتورسواران
تصور کنید یک بار سنگین زباله یا کیسه ای سیب زمینی گندیده را مدام با خودمان حمل کنیم و آن را همه جا با خود ببریم.
مرحله بعد از این تصور، این است که این کارمان یعنی حمل چنین باری را تحلیل کنیم:
بار سنگین، راه سخت
_ اولین چیزی که به نظر می رسد سنگینی این بار است و خستگی زیادی که برایمان به همراه دارد. چون قرار شد تصور کنیم این بار همیشه همراه ماست! نَفَس نَفَس زدن مخصوصا هنگام بالا رفتن از سربالایی ها و راه های سخت یکی از تلخ ترین بخش های این ماجراست.
_ مسئله بعدی که به اندازه نکته اول آزاردهنده است، بوی بد و تعفن آور زباله یا سیب زمینی گندیده است که تمام فضای اطرافمان را پُر می کند به طوری که نفس کشیدن را برای خودمان و دیگران سخت می کند ولی چاره ای نیست، بوی بد دست از سر ما بر نمی دارد.
دیگران، فراری اند...
_ مسئله سوم، دوری دیگران از ماست. قطعا کسی حاضر نیست این بار سنگین را از روی دوش ما بردارد و کمی در حمل آن کمک مان کند، از سوی دیگر کسی حاضر نیست کنار ما و پا به پای مان قدم بزند و راه برود، چون حتما همه از بوی بد این بار فراری اند...
کاش مسائل به همین 3 نکته خاتمه پیدا می کرد؛ تحمل سنگینی بار، بوی بد همیشگی و تنهایی... نه! هنوز ادامه دارد، وقتی تمام توان و حواس ما معطوف و متمرکز به این بار می شود، مدام فکر و ذهن مان به این موضوع مشغول می شود که چطور و چه زمان از دست این بار اجباری سنگین خلاص می شویم؟ این اشتغال ذهنی، آن قدر انرژی از ما خواهد گرفت که دیگر توان و فرصتی برای فکر کردن به مسائل دیگر برایمان نمی ماند...
حتما آثار زیان بار دیگری هم برای این کار می توانید بشمارید. مسائلی مثل آسیب دیدن ستون فقرات، عادت کردن به بوی بد و بار سنگین، بدخلقی و بی حوصلگی و ...
اجباری از ناخودآگاه
اما چرا باید این فرد، باری از زباله یا سیب زمینی گندیده را با خود حمل کند؟ یک بار بی ارزش و بیهوده! نکته، همین جاست! گاهی افراد خود را اسیر اجباری ناخودآگاه می کنند تا باری بی ارزش و پر از آفت را با خود حمل کنند! این افراد خیلی دور از دسترس نیستند، نگاه کنید به اطرافتان و به اطرافمان... اعضای خانواده، همکاران، دوستان و بله درست است، خود ما ...
شاید از همه آن ها بیشتر، خود ما حامل این بار باشیم. شاید حالت تهوع هم به سراغمان بیاید وقتی فکر کنیم آن فردی که در تصور ما به گونه ای ناشایست و کثیف مشغول راه رفتن با بار گندیده و بوی متعفن است کسی جز خود ما نیست!
آن بار ناپاک و آلوده چیزی نیست جز کینه، نفرت، بدخواهی و به دل گرفتن خطا و اشتباهی که از دیگران داریم. آخر ماجرا خیلی غم انگیزتر است، زمانی که عمری دراز بگذرد و به جایی برسیم که دیگر توان راه رفتن نداریم، ناچاریم کیسه را بر زمین بگذاریم و آن وقت ببینیم حتی ذره ای چیز قابل توجه و ارزشمند در آن پیدا نمی کنیم و تازه می فهمیم این بار اصلا ارزش این همه سختی، تنهایی و آلودگی را نداشت.
آغاز از همسر
امروز می خواهیم به شما پیشنهاد کنیم بخشایش و تغافل را تمرین کنید و پیشنهاد بعدی مان این است که این کار را از نزدیک ترین و دوست داشتنی ترین فرد زندگی تان آغاز کنید : از همسرتان. از خود پرسیدیم چرا گاهی تعارض ها و اختلافات میان زوج ها با کلید بخشایش و گذشت و خطاپوشی حل نمی شود؟ یعنی چرا گاهی همسران کمتر این راه را انتخاب می کنند.
ارزشمند نیستم!
این مساله متأسفانه ریشه در ساختار شخصیتی و خودپنداره افراد دارد.
برای درک و فهمیدن این که چرا افراد نمی توانند همسر خود را ببخشند باید وارد مسائل شخصیتی و درونی آن ها شد. معمولا چنین افرادی در روابطی که با دیگران وهمسرشان دارند، احساس ارزشمندی نمی کنند!
به بیان ساده تر گاهی افراد در ارتباط با همسرشان کم می آورند. دنبال افراد خاصی نگردید، همه ما در سطوح مختلفی چنین احساسی را تجربه کرده ایم.
وقتی افراد احساس ارزشمندی ندارند، همیشه نیاز به تأیید دیگران دارند. بنابراین اگر انتقاد، اعتراض یا رفتاری از کسی ببینند که با خواسته آن ها انطباق ندارد، احساس می کنند تأیید نشده اند و این تأیید نشدن چندان برایشان خوشایند نیست! » لابد شما هم می خواهید بدانید «احساس ارزشمندی» چیست؟
ما در آینه خودمان
روان شناسان اصطلاحی دارند به نام «خودپنداره» که همان تصویری است که ما نسبت به خودمان داریم.
معمولا کسانی که خودپنداره منفی دارند، متأسفانه اعتماد به نفس کمی هم دارند. اعتماد به نفس پایین یعنی فرد نسبت به استعدادهای ذاتی درونی خود آگاه نیست، آن ها را نمی بیند، بنابراین احساس خوبی هم نسبت به خود ندارد و نمی تواند با تکیه به ارزش ها و توانایی هایش رفتار کند.
ربط خودپنداره و نداشتن اعتماد به نفس را با بحث اصلی مان که بخشیدن و گذشت خطاهای همسر است، این گونه پیوند می دهیم : « انسان ها با هم تفاوت دارند، وقتی کسی نتواند تفاوت ها را بپذیرد، این نپذیرفتن تبدیل به آسیب می شود، این آسیب برای فرد در ارتباط با همسرش رنج تولید می کند و این رنج و ندیدن تفاوت اجازه نمی دهد فرد خطای همسرش را ببخشد، زیرا نپذیرفتن تفاوت ها فرد را دچار اضطراب می کند. این اضطراب اجازه نمی دهد او عیب یا خطای همسرش را امری طبیعی و ناشی از تفاوت آدم ها بداند بلکه خود را پایین تر و کم ارزش تر از او می پندارد.»
چیزی از تو کم نشد ...
حالا اگر ما خود را ارزشمند بدانیم چه اتفاقی می افتد؟
کسی که توانایی های خودش را باور دارد، در مقابل انتقاد، اعتراض و خطای همسر می گوید: « چیزی از من کم نشد » در این که از من یا طرف مقابلم خطایی سر زد، من ذاتا فرد خطاکاری نیستم، ایرادهایی که وجود دارد به خاطر تفاوت هاست. من هنوز انسان ارزشمندی هستم.
در پایان به یک راه حل جدی رسیدیم و آن این که اگر از متخصص روان شناس یا مشاور مجرب کمک بگیریم، او کمک خواهد کرد تا ما توانایی ها و احساس ارزشمندی خود را که ناخواسته و ناخودآگاه درک نمی کنیم، بتوانیم بازیابی کنیم و با احساس آرامش بدون حمل هیچ زباله ای از همراهی با دیگران لذت ببریم. آن وقت هم ما راحت همسرمان و دیگران را می بخشیم و هم همسرمان ما را با تفاوت هایی که با او داریم، می پذیرد. امتحان کنید!
منبع : خراسان نیوز
بیشتر بدانیم....
پیامدها و راهکارهای جلوگیری از تخلفات موتورسواران
بیشتر بدانیم....
پیامدها و راهکارهای جلوگیری از تخلفات موتورسواران
برخی از این راههای اشتباه را در ادامه بخوانید تا با پرهیز از آنها شما جزو کسانی نباشید که زندگیشان به سوی فروپاشی میرود:
1- سرسختانه و همواره خود را حق به جانب میدانند، حتی زمانی که ادله کافی در اختیار ندارند.
۲- هیچ گاه عذرخواهی نمیکنند، حتی زمانی که به خودشان هم ثابت میشود که اشتباهی از آنها سر زده است.
۳- خطاهای شریک زندگیشان را بدون چشمپوشی و بیرحمانه، حتی در حضور دیگران بازگو میکنند.
۴- به گونهای متعصبانه ادعا میکنند که از انگیزههای شریک زندگیشان بهتر از خود آنها مطلعند.
۵- بر این تصورند که شریکشان باید همیشه نیازهای آنها را درک کند و از خواستهها و افکارشان مطلع باشد و بدون نیاز به بیان یا درخواستشان هم فوراً این نیازها و خواستهها را برآورده سازد.
۶- اولویتهای شریک زندگی خود را نادیده میگیرند و بر اولویتهای خودشان پافشاری میکنند.
۷- نیازهای جنسی خود و همسرشان را کاملا مشابه و یکسان فرض میکنند و به هیچ وجه زیر بار تغییر نمیروند یا گمان نمیکنند که ممکن است نیاز همسرشان متفاوت از آنها باشد.
۸- در برابر هر رنجشی، بلافاصله ابراز خشم میکنند.
۹- مدام در حال شناسایی عیوب و کاستیهای شخصیتی و اسرار خانوادگی همسرشانند تا از این عیوب و کاستیها برای پیروزی در مشاجرات استفاده کنند؛ بویژه زمانی که از لحاظ منطقی در گفتوگو درمیمانند.
۱۰- از عذاب وجدان و حس گناهکار بودن برای به بازی گرفتن همسرشان بهره میگیرند تا به اهداف خود یا مجازات همسرشان دست یابند.
۱۱- بدیها و معایب همسرشان را میبینند و بیان میکنند اما خوبیها و محاسنش را به زبان نمیآورند.
۱۲- به هیچ وجه از مواضع خود کوتاه نمیآیند و مجادلاتشان را آنقدر کش میدهند تا همسرشان از ماندن در خانه گریزان شود.
۱۳- هیچگاه مسائل گذشته را رها نمیکنند و مدام و مکرراً آن را بازگویی و بازآفرینی میکنند.
۱۴- قول میدهند و به قولشان عمل نمیکنند.
۱۵- دورویی و تظاهر یکی از ویژگیهای شخصیتیشان به شمار میرود.
همواره طوری رفتار میکنند که گویا هیچ گاه مرتکب اشتباهات ذکر شده نشدهاند و این همسر و شریک زندگیشان است که اشتباه میکند و باید خود را تغییر دهد
۱۶- برای عادات ناپسند خودشان مدام عذرتراشی میکنند و بهانههای متعددی برای عدم ترک این عادات میآورند.
۱۷- بر اهمیت مطلبی تاکید میکنند که خودشان قصد بیانش را دارند اما مطالب و حرفهای همسرشان را بیاهمیت میپندارند و بر همین اساس مدام حرف او را قطع میکنند تا حرفهای خودشان را بگویند.
۱۸- همواره وانمود میکنند حرفهای همسرشان را کاملا متوجه شدهاند حتی اگر هیچ چیز از صحبتهای او را نفهمیده باشند.
۱۹- همواره طوری رفتار میکنند که گویا هیچ گاه مرتکب اشتباهات ذکر شده نشدهاند و این همسر و شریک زندگیشان است که اشتباه میکند و باید خود را تغییر دهد.
منبع : جام جم سرا
بیشتر بدانیم....
ارتباط بین فعالیت فیزیکی و کاهش بیماریها
ورزش های ضد استرس برای بهتر شدن وضعیت روانی و احساسی افراد
ورزش های مخصوص افراد مبتلا به بیماران قلبی و دیابت
ورزش های مفید برای بیماران مبتلا به آلزایمر
ورزش و بیماری های قلبی و استخوانی
چطور میزان فعالیت فیزیکی خود را ارتقاء دهیم؟
چه ورزش هایی سلامت کودکان را تامین می کند؟
ورزش چگونه در درمان و پیشگیری از سرطان سینه زنان کمک می کند؟
چگونه عملکرد فیزیولوژیکی و روانی میانسالان افزایش می یابد؟
تکنیک های توان بخشی ورزشی در بیماران مبتلا به آسم
ژن درمانی از درمان بیماری ها تا بهسازی نژادی و استفاده بعنوان یک سلاح
دیابت از شناخت علائم تا درمان و راههای پیشگیری
حقایقی در باره ایدز و لزوم آموش جنسی
ایجاد تعادل در بیماران مبتلا به ام اس
سرطان سینه و تمامی گفتنی های آن
نقش نانو تکنولوژی در پزشکی وسلامت عمومی
نقش مردان در زمینه بهداشت باروری همسران
تمرینات ورزشی در دوران حاملگی و قبل از زایمان
کاهش مرگ و میر زنان باردار با برنامه مادری ایمن
مادران شاغل و نگهداری کودکان
بررسی اثرات کافئین بر بدن
عوارض شیرین کنندههای بدون کالری
فست فود زیر ذره بین کارشناسان حوزه سلامت
ویژگی های ظروف آشپزی و اثر آن در پخت غذا
ظروف یک بار مصرف ومشکلات آن بر سلامت
اثرات امواج تلفن همراه بر سلامت افراد
کنترل آلاینده ها از طریق فن اوری نانو تکنولوژی
اثر شنهای روان یا غبار غلیظ بر سلامت انسان
آثار جانبی تشعشع لامپ های کم مصرف بر چشم و پوست
پیامدها و راهکارهای جلوگیری از تخلفات موتورسواراندر حالت عادی دو عدد بیضه در داخل کیسه بیضه قرار دارد که بطور معمول یکی از دو بیضه کمی پایین تر از دیگری قرار می گیرد. در اطراف بیضه شبکه به هم پیچیده ای از لوله ها وجود دارد که به آن اپیدیدیم گفته می شود و یک لوله نیز از اپیدیدیم خارج و به سمت پروستات و کیسه های منی می رود که به آن وازدفران گفته می شود.
مهمترین مشکلات کیسه بیضه و بیضه ها یکی درد شدید کیسه بیضه است که ناگهانی شروع می شود و نشان دهنده تورشن یا چرخش بیضه می باشد. مهمترین اورژانس بیماریهای بیضه همین تورشن می باشد. در این بیماری بیضه به دور عروق خود می چرخد و خونرسانی به آن مختل می شود. این بیماری غیر شایع است و معمولا در هنگام خواب اتفاق می افتد و در آن بیضه راست در جهت حرکت عقربه های ساعت و بیضه چپ در جهت خلاف عقربه های ساعت می چرخد. اگر بیشتر از 4 ساعت ادامه یابد می تواند منجر به اتروفی بیضه شود.
مشکل دیگر که ممکن است پیش اید اسپرماتوسل می باشد. توده کیستیک کوچکی (حداکثر به قطر 1 سانتیمتر) که نور را از خود عبور می دهد، حرکت دارد و نرم است و بصورت اتفاقی در معاینه کشف می شود. کیستی سرشار از مایع شیری رنگ و پر از اسپرم. معمولا درمان نمی خواهد مگر آنکه اذیت کند و بیش از حد بزرگ شود.
توده کیستیک دیگر هیدروسل می باشد. این توده تجمع مایع در زیر پوشش بیضه می باشد که معمولا در صبح ها کوچک تر و در عصر ها بزرگتر می شود. معمولا درد ندارد ولی به علت فشار روی بیضه و مشکلاتی که برای خونرسانی بیضه ایجاد می کند نیاز به جراحی دارد.
سایر بیماریهای بیضه نیز شامل توده های توپر می باشد که ناشی از سرطانها می باشد و نیاز به بررسی دقیق دارد. همچنین واریکوسل یا واریسی شدن عروق بیضه نیز از دیگر بیماریهای بیضه می باشد که در مطلب دیگری شرح داده شده است.
از دیگر بیماریهای بیضه عفونت اپیدیدیم یا عفونت خود بیضه یا ارکیت می باشد. شایعترین علت ارکیت بیماری اوریون می باشد. معمولا سه تا چهار روز بعد از بزرگ شدن غدد بزاقی در زیر گوش این اتفاق می افتد که معمولا یکطرفه است و در 10 درصد موارد دوطرفه است و بیشتر در پسران در حال بلوغ یا مردان جوان اتفاق می افتد. در 30 درصد موارد تخریب دایمی بیضه رخ می دهد و اگر هر دو بیضه درگیر باشند باعث عقیمی می شود. راه پیشگیری و درمان آن نیز استراحت و گرم کردن موضع و استفاده از داروهای مسکن می باشد.
عفونتهای باکتریال نیز بعد از تشخیص با درمان آنتی بیوتیکی مناسب درمان می شوند.
در پایان یادآور می شوم هر گونه درد یا تورم در بیضه ها باید مورد بررسی قرار گیرد تا در صورت وجود مشکل اقدام درمانی مناسب صورت گیرد.
بیشتر بدانیم....
ارتباط بین فعالیت فیزیکی و کاهش بیماریها
ورزش های ضد استرس برای بهتر شدن وضعیت روانی و احساسی افراد
ورزش های مخصوص افراد مبتلا به بیماران قلبی و دیابت
ورزش های مفید برای بیماران مبتلا به آلزایمر
ورزش و بیماری های قلبی و استخوانی
چطور میزان فعالیت فیزیکی خود را ارتقاء دهیم؟
چه ورزش هایی سلامت کودکان را تامین می کند؟
ورزش چگونه در درمان و پیشگیری از سرطان سینه زنان کمک می کند؟
چگونه عملکرد فیزیولوژیکی و روانی میانسالان افزایش می یابد؟
تکنیک های توان بخشی ورزشی در بیماران مبتلا به آسم
ژن درمانی از درمان بیماری ها تا بهسازی نژادی و استفاده بعنوان یک سلاح
دیابت از شناخت علائم تا درمان و راههای پیشگیری
حقایقی در باره ایدز و لزوم آموش جنسی
ایجاد تعادل در بیماران مبتلا به ام اس
سرطان سینه و تمامی گفتنی های آن
نقش نانو تکنولوژی در پزشکی وسلامت عمومی
نقش مردان در زمینه بهداشت باروری همسران
تمرینات ورزشی در دوران حاملگی و قبل از زایمان
کاهش مرگ و میر زنان باردار با برنامه مادری ایمن
مادران شاغل و نگهداری کودکان
بررسی اثرات کافئین بر بدن
عوارض شیرین کنندههای بدون کالری
فست فود زیر ذره بین کارشناسان حوزه سلامت
ویژگی های ظروف آشپزی و اثر آن در پخت غذا
ظروف یک بار مصرف ومشکلات آن بر سلامت
اثرات امواج تلفن همراه بر سلامت افراد
کنترل آلاینده ها از طریق فن اوری نانو تکنولوژی
اثر شنهای روان یا غبار غلیظ بر سلامت انسان
آثار جانبی تشعشع لامپ های کم مصرف بر چشم و پوست
پیامدها و راهکارهای جلوگیری از تخلفات موتورسوارانیکی از عواملی که نقش بسیاری در روی آوردن جوانان، به ویژه دختران، به ارتباط با جنس مخالف دارد، کشش درونی و نیاز شدید به محبّت و فرار از تنهایی است.
نو جوان پس از رسیدن به سن بلوغ بر اساس نقشی که طبیعت جسمانی بر عهده او گذاشته در خود احساس نیاز به شخص دیگر میکند، پس به طور طبیعی سرشار از تمایلات غریزی مس شود .پسر در پی کسی است که خلاء و کمبود و نقصان خویش را با وجودش کامل نماید و تکیه گاه و مشوّقی را میجوید که در درون او حضور یابد و احساس تنهاییاش را از درون برطرف سازد.
دختر نیز در ساختار وجودی متمایل به مرد آفریده شده و به دنبال تکیه گاه محکمی است که در فراز و نشیب زندگی یار و یاورش باشد او طالب آن است که توجه مرد را به شخصیت و موقعیت عاطفی و ابعاد وجودی خود جلب نماید.
این نیازمندیها که در سرشت بشر نهاده شده از اسرار حکمت الهی است، نکته اساسی، بسترسازی مناسب برای پاسخ گویی به آن بوده تا دختر و پسر در مسیر زندگی تکاملی خویش، شادمانه و سرافراز از این میدان گذشته و در فردایی روشن، خود را در کانونی گرم و سرشار از عشق و صفا ببینند.
دختر و پسری که احساسات و عواطف آنها در درون خانواده ارضا نشود، به نیازشان به محبت و مهربانی توجه نشود و در جمع خانوادگی احساس غربت کنند طعمههای آمادهای برای افراد فرصت طلب و سودجو میباشند و کسانی که با دوری از خانواده احساس تنهایی کنند نیز با توجه به نیازهای درونی به راحتی به این وادی کشیده میشوند.
حال کمی درنگ کنید
آیا واقعا می توان عشق و علاقه ابراز شده در کوچه و برزن را عشق و علاقه ی حقیقی قلمداد نمود و بر آن اعتماد کرد؟
آیا این اندیشه درست است که عشق و رابطه بین دختر و پسر یک عشق حقیقی است و نباید مانع این روابط شد؟
اگر واقعا این علاقه مندیها اسباب آسایش روح و روانند چرا پس از مدتی گسسته می شوند؟ شما خود، چند نفردر گیر شده با این گونه روابط را می شناسید که پس از گذشت اندک زمانی اظهار پشیمانی و ندامت نموده و یا متحمل لطمات عدیده ی این دوستی ها شده اند؟
حال این سوال می شود که حقیقتا چه آرامش و قراری، در این دوستی هاست که بسیاری از جوانان در جویای آنند؟ اصلا آیا آرامشی هست یا این که خود را می فریبیم و به دنبال آرام روان گم شده و عشق خود می گردیم؟ حقیقت این امر باب شده چیست؟ افراد درگیر شده با این روابط ،همگی می گویند: این عشق است ، عشق.
بدون تردید کنترل روابط، این التهابها را کاهش میدهد و دختر و پسر با آرامش و اطمینان خاطر بیشتری به دنبال تحصیلات و اهداف بلند زندگی خویش گام برمیدارند
روان شناسان و کسانی که دستی بر این آتش دارند نظری خلاف عقیده فوق را ابراز می دارند و می گویند: روابط دختر و پسر، نه تنها سبب آرامش روانی نگشته بلکه موجب افزایش اضطراب و التهابات روحی شده و عامل پیدایش افسردگی میشود زیرا:
با توجه به قدرت و دامنهی نفوذ عاطفی زن و مرد بر یکدیگر و نقش حساس آن دو در تأمین نیاز طبیعی و غریزی در مییابیم که تأثیرپذیری آن دو چنان شدید و وسیع است که گاهی مجرای صحیح عقل و خرد را به انحراف میکشاند؛ به ویژه زمانی که آتش هوس شعلهور گردد.
این تأثیر شگرف در زن، جلوهگری خاصی دارد و بر عواطف و احساس مرد بسیار نافذ است، تا بدان جا که خواسته آنان را در جهت امیال عاطفه آمیز و احساسی سوق میدهد.
حال اگر این نوع رابطه رواج یابد و پای دوستیها و دلدادگیها به میان آید و بر سراسر رفتار و کردار و فکر و اندیشه جوانان سایه انداخته و با به وجود آمدن فراز و نشیبی در این دوستیهای احساسی و سطحی، روند زندگی دچار اختلال میشود و آشفتگی فکر و دل را به دنبال دارد. در این بین رشد علمی و معنوی، خسارت زیانباری دیده و فردی که باید در نشاط و شور جوانی برای فردای خود و جامعه ذخیره علمی بیندوزد به رکود مبتلا میشود و آینده علمی او به خطر میافتد.
ضربهپذیری دختران در این باره بیشتر از پسران است به قول نویسنده عرب کتاب چهره عریان زن:
«چه بسیار دخترانی که به سبب شوق و دستیابی به نشانههای مقبول زیبایی و زنانگی به اختلالات روانی دچار میشوند، گمان و تصور چنین دخترانی آن است که زندگی و آیندهی آنها به اندازهی بینی و یا خمیدگی مژههای آنان بستگی دارد، تا آنجا که حتّی یک میلیمتر کوتاهی طول مژه نیز میتواند به یک مسئله جدی و بحرانی در زندگی تبدیل شود»
با در نظر گرفتن این حساسیتها بهتر میتوان به ضربههای روانی ناشی از ناهنجاریها در روابط پی برد. بدون تردید کنترل روابط، این التهابها را کاهش میدهد و دختر و پسر با آرامش و اطمینان خاطر بیشتری به دنبال تحصیلات و اهداف بلند زندگی خویش گام برمیدارند. با توجه به مطالب فوق بهتر میتوان به صحت و سقم این نوع دلدادگیها پی برد.
حال این سوال به اذهان خطور می کند که:
با عشق مجازی چه باید کرد؟
بیشتر عشقهای خیابانی از ماهیت حقیقی عشق و محبّت دور بوده و غرایز نقش اساسی را در آنها به عهده دارند در حالی که در عشق حقیقی همسانی ذاتی عاشق و معشوق در فکر و اندیشه و سلایق وجود دارد و عاشق، خواهان معشوق است اما نه به خاطر منافع خود...
متأسفانه امروزه به همه جاذبههای جنسی و کششهای غریزی نام عشق نهاده و این واژه مقدس را به بازی گرفتهاند، در بسیاری از این عشقها (!) از تعهّد خبری نیست، و این اظهار دوستیها معمولاً در زمان بلوغ که هنگام بیدار شدن جسم است، بیشتر اتفاق میافتد، و در پسرها، این سبکهای شورانگیز و یا بازی گوشانه که تعهد کمتری در آنها دیده میشود، بیشتر است زیرا آنها بیشتر جذب جذابیتهای ظاهری میشوند و وقتی جذابیتها کم رنگتر شوند، با مشکل مواجه میشوند.
در نتیجه در مواجهه با عشق مجازی باید با دقت تمام به آثار و نتایج آن اندیشید، و خوب آن را شناخت و به این باور رسید این عشقهایی که برپایه جذابیتهای ظاهری و غریزه جنسی است نمیتواند سنگ بنای زندگی شود، و نمیتوان به تداوم آن مطمئن بود، در این میان آنچه مهم و ضروری است، تبیین راههای شناخت صحیح از طرف مقابل برای رسیدن به تفاهم و همسانی هر چه بیشتر و بررسی تعهّد و عوامل مؤثر در تداوم آن است.
بدون تردید، آنچه بعد از همسانیهای لازم میتواند در مقابل وسوسههای هوس انگیز، تعهّد عمیق ایجاد کند، ایمان و صداقت و معنویات است که در غالب اوقات مورد غفلت قرار میگیرد.
دوام علاقه و دوستی میان اشخاص، به معرفت و صداقت و دوری از منافع فردی و گذشت و رها نمودن کبر و غرور باز میگردد؛ دختر و پسر باید در رویاروئی با هر احساس و علاقهای و با غلیان هر شور و وجدی، خود را نباخته و خویشتنداری پیشه سازند و با دقت و وسواس زیادی به بازشناسی این به ظاهر «عشق» بپردازند و به علائم و نشانههای گفته شده و به عواملی که موجب تداوم آن است خوب فکر کنند که آیا در این علاقه زمینههای تعهّد و تداوم آن وجود دارد یا خیر؟
حاصل اینکه اگر عشقی بین دختر و پسر با یک نگاه و تصادفی پدید آمد و یا صرفاً بر اساس زیبایی و جذابیت ظاهری، بدون مطالعه و بررسی تمام جوانب و معیارهای صحیح در ازدواج شکل بگیرد، سرانجام نافرجامی به دنبال خواهد داشت، زیرا جاذبههای جنسی و ظاهری به سرعت جای خود را به حقایقی میدهد که در ابتدای امر توجهی به آن نشده بود
اگر جوانی گرفتار عشق ظاهری شد باید با صبر و متانت به عواقب آن اندیشیده و به این باور برسد که از مسیر خطا هر چه زودتر برگردد، بهتر از زمان دیگر است، در پایان لازم به ذکر است حتی در صورت تفاهم همه جانبه و وجود علاقه که طرفین قصد ازدواج داشته باشند باید ضوابط شرعی را پیموده و از دوستیهای مداوم و نامهنگاریهای احساسی پرهیز کنند و با هماهنگی با خانواده به این دوستی رسمیت بخشند و با انجام عقد شرعی به آن مشروعیت داده و در کمال صحت و سلامت فردی و اجتماعی از لذایذ زندگی بهرهمند گردند.
حاصل اینکه اگر عشقی بین دختر و پسر با یک نگاه و تصادفی پدید آمد و یا صرفاً بر اساس زیبایی و جذابیت ظاهری، بدون مطالعه و بررسی تمام جوانب و معیارهای صحیح در ازدواج شکل بگیرد، سرانجام نافرجامی به دنبال خواهد داشت، زیرا جاذبههای جنسی و ظاهری به سرعت جای خود را به حقایقی میدهد که در ابتدای امر توجهی به آن نشده بود.
منبع:تبیان
بیشتر بدانیم....
ارتباط بین فعالیت فیزیکی و کاهش بیماریها
ورزش های ضد استرس برای بهتر شدن وضعیت روانی و احساسی افراد
ورزش های مخصوص افراد مبتلا به بیماران قلبی و دیابت
ورزش های مفید برای بیماران مبتلا به آلزایمر
ورزش و بیماری های قلبی و استخوانی
چطور میزان فعالیت فیزیکی خود را ارتقاء دهیم؟
چه ورزش هایی سلامت کودکان را تامین می کند؟
ورزش چگونه در درمان و پیشگیری از سرطان سینه زنان کمک می کند؟
چگونه عملکرد فیزیولوژیکی و روانی میانسالان افزایش می یابد؟
تکنیک های توان بخشی ورزشی در بیماران مبتلا به آسم
ژن درمانی از درمان بیماری ها تا بهسازی نژادی و استفاده بعنوان یک سلاح
دیابت از شناخت علائم تا درمان و راههای پیشگیری
حقایقی در باره ایدز و لزوم آموش جنسی
ایجاد تعادل در بیماران مبتلا به ام اس
سرطان سینه و تمامی گفتنی های آن
نقش نانو تکنولوژی در پزشکی وسلامت عمومی
نقش مردان در زمینه بهداشت باروری همسران
تمرینات ورزشی در دوران حاملگی و قبل از زایمان
کاهش مرگ و میر زنان باردار با برنامه مادری ایمن
مادران شاغل و نگهداری کودکان
بررسی اثرات کافئین بر بدن
عوارض شیرین کنندههای بدون کالری
فست فود زیر ذره بین کارشناسان حوزه سلامت
ویژگی های ظروف آشپزی و اثر آن در پخت غذا
ظروف یک بار مصرف ومشکلات آن بر سلامت
اثرات امواج تلفن همراه بر سلامت افراد
کنترل آلاینده ها از طریق فن اوری نانو تکنولوژی
اثر شنهای روان یا غبار غلیظ بر سلامت انسان
آثار جانبی تشعشع لامپ های کم مصرف بر چشم و پوست
پیامدها و راهکارهای جلوگیری از تخلفات موتورسواران