در جهان امروز، آموزش کلید رشد و توسعة کشورها به شمار میآید.
ازدواج تصمیم حساسی است که اگر با چشمان بسته بگیرید، ممکن است رنج فراوانی برایتان در پی داشته باشد و مهم تر از آن، سرمایه جوانی، سرزندگی، سلامتی و رضایتمندی شما را از چنگتان در آورد. ازدواجی که در آن کفویت و تناسب وجود نداشته باشد مستقیم ترین راه تا بدبختی است.
اختلاف همسران
در اینجا به مهم ترین تناسب هایی که ممکن است در انتخاب و ازدواج نادیده بگیرید اشاره می کنیم. اختلاف هایی که اغلب در حین انتخاب از نگاه شما و خانواده تان جا می مانند یا ممکن است ساده تلقی شوند.
اختلاف در خواسته ها
زندگی زن و شوهری که خواسته های غیر واقعی و متفاوت از یکدیگردارند، رو به نابسامانی می رود. اگر خواسته شما در زندگی ادامه تحصیل و مهاجرت باشد و خواسته او، خانه خریدن در منطقه خوبی از شهر، هیچ وقت آب تان با هم در یک جوی نمی رود. خواسته ها و اهداف زندگی شما باید مشابه هم باشد. این تشابه هر چه بیشتر باشد شانس موفقیت ازدواج شما بالاتر می رود. ازدواج با فردی که اهدافی متضاد با شما دارد اتلاف انرژی است و در نهایت هیچ کدام به خواسته هایتان نمی رسید.
تعداد بچه هایی که در آینده خواهید داشت، محلی که زندگی می کنید، نوع رابطه تان با اقوام و... همه در همین دسته قرار می گیرد. اگر یکی خواستار روابط زیاد و رفت و آمدهای پی در پی باشد و دیگری خواستار روابط محدود و منزوی، بالاخره یک جا این تلاش برای یکی شدن یا تلاش برای رفتار مطابق سلیقه طرف مقابل تمام می شود و شما هر کدام به سمت و سوی خودتان خواهید رفت. تازه این به جز درگیری ها و دعواهای احتمالی شما درباره موضوعات مورد اختلاف تان است.
اختلاف در خلق و خو
اختلاف در خلق و خو
بعضی از افراد بسیار خشن، متکبر، خودخواه و از خود راضی اند و برخی روحیه ای گرم دارند، خوش برخورد، متواضع و مردم دوست هستند. بنابراین توافق اخلاقی، مهم ترین تناسب در ازدواج است. درونگرایی و برونگرایی شما هم می تواند تاثیر زیادی در رابطه تان داشته باشد. ازدواج یک درونگرا با برونگرا اشتباه بزرگی است که به دلیل تغییر نکردن خلق و خوی افراد برای همیشه رابطه شما را دچار بحران می کند. حتی اگر در اوایل ازدواج چنین بحرانی به چشم نیاید و حس کنید که می توانید خودتان را با طرف مقابل هماهنگ کنید و به حدی از تعادل برسید، در آینده و بعد از گذشت چند سال تفاوت ها خودشان را نشان می هند و شما را دچار فاصله عاطی خواهند کرد.
همسر کم هوش هیچ وقت نمی تواند باهوش شود و فرد باهوش هیچ وقت نمی تواند برای همه عمر یک فرد متوسط یا کم هوش را تحمل کند
اختلاف در میزان هوش
این یکی از مهم ترین مواردی است که نباید از آن غافل شوید. اختلاف زیاد سطح هوشِ همسران نسبت به یکدیگر می تواند در زندگی مشکلاتی ایجاد کند. همسر کم هوش هیچ وقت نمی تواند باهوش شود و فرد باهوش هیچ وقت نمی تواند برای همه عمر یک فرد متوسط یا کم هوش را تحمل کند. هوش البته با سطح تحصیلات متفاوت است. اگر شما هر دو تحصیلات دانشگاهی داشته باشید باز به این معنا نیست که هوشتان با هم تناسب دارد. حتی اگر هم رشته هم باشید این تناسب وجود نخواهد داشت. هوش ابعاد مختلفی دارد. افراد باهوش روابط متفاوتی دارند، آینده را پیش بینی می کنند، می توانند با دیگران به شکل مسالمت آمیزی رابطه داشته باشند و مدیریت بهتری دارند. اما همسر کم هوش می تواند همیشه باری باشد روی دوش طرف مقابل و انرژی زیادی از او بگیرد. بهترین راه برای فهمیدن تناسب شما در هوش کلی و هوش اجتماعی و هوش هیجانی، تست دادن پیش یک مشاور امین و باتجربه است.
اختلاف در ابعاد معنوی
مرد و زنی که از نظر رعایت و پایبندی به امور معنوی متفاوت هستند، زندگی بی دغدغه ای نخواهند داشت. اگر فکر می کنید بعد از ازدواج همسرتان را تغییر خواهید داد و مذهبی تر خواهید کرد، یا او را از تقیداتش دور می کنید سخت در اشتباهید. اعتقادات مذهبی بسیار محکم هستند و حتی اگر مدتی به طور موقت تغییر کنند باز دوباره به شکل سابق برمی گردند. بنابراین در امر ازدواج، باید بُعد اعتقادی به ویژه جنبه های معنوی آن، جایگاه مذهب و تقید به آن در خانواده و خود فرد و میزان تناسب در عمل به دین مورد بررسی جدی قرار بگیرد.
مطالب پیشنهادی
بررسی مشکلات برنامه پزشک خانواده
بیمه سلامت و نقش بیمه های مکمل بر آن
تاثیر بیمه های مکمل بر قشرهای آسیب پذیر
توزیع عادلانه خدمات بهداشتی در ﺳﻴـﺴﺘﻢ ﻧﻈـﺎم ﺳـﻼﻣﺖ ﻛﺸﻮر
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
برای دفاع و حمایت از کیان خانواده و کرامت زن باید حرکتی عمیق و فراگیر صورت پذیرد تا با وضع قانون مناسب اولا قانون با اخلاق تلطیف شود و ثانیا اخلاق با قانون تحکیم گردد.
این سزاوار نیست که زن با توصیه های اخلاقی زندگیش آغاز شود و با تعرفه های قانونی پایان پذیرد.در طول تاریخ و در ظلم های که به جمعیت زنان روا شده است قصور قانون, گلچین کردن مسائل شرعی جهت کامروایی هر چه بیشتر مردان و کم توجهی مجامع زنان اثر گذار ترین دلایل به شمار می رود.
همین عوامل باعث شده شخصیت, ماهیت فردی, جایگاه اجتماعی و حقوق حقه ی آنان همیشه زیر سوال باشد.
در بحث ازدواج مجدد این عوامل نمود فراوانی پیدا می کنند به نحوی که اگر کسی اقدام به ازدواج مجدد در زمان تاهل نماید به آسانی می تواند عمل خود را توجیه قانونی و شرعی کند. مثلا مسئله ای را که شرع ,حلال و قانون, روا داشته چرا بر خود حرام بدانند.
شاید در طول زمان مسائلی از این دست می توانسته است که دوباره حلاجی و بازبینی شود ولی کوتاهی قانونگذاران, در تبیین حدود و حقوق زنان راه بازبینی قوانین اینچنین را همیشه بسته نگه داشته است و گویی در مسائلی مثل ازدواج مجدد در حین تاهل به تبانی آرام شرع و قانون بر می خوریم.
در این مقال بحث ما فقط پیرامون مردانی ست که خود را به رعایت دستورات چهارچوبی مانند دین مکلف می دانند.
که اگر معتقد نیستند بدون شک میزان تنوع خواهی آنان بیشتر است و همین طور عموما این دسته به دلیل بی قیدی فکری ردپایی هم در نظام آماری ندارند و از حیطه ازدواج موقت و مجدد خارجند. لذا باید به میزان حضور زنها در چرخه کنکوبیناژ و روابط آزاد از تعداد چندین برابر مردانی سخن به میان آورد که در این چرخه آن هم بدون رد پا فعالند.
و اما مردانی که معتقد و متعهد به دین و وجدانند که به دلیل پایبندی اخلاقی !!!!!!!!!!!!!! به روی روابط آزاد خط قرمز می کشند و با خیال راحت با پا گذاشتن به روی خط حلال با ازدواج مجدد مرتکب دهها ظلم و حرام دیگر می شوند.
ناگفته پیداست که در وادی دین, رفتاری پذیرفته است که حق و عدالت و صداقت در آن رعایت شود و هر حلالی قبل از صورت ظاهری الزاماتی را به وجود می آورد. و حال آنکه بسیاری از خطاها و سقوط ها و ظلم ها در محدوده حلال ,که انسان به خیال خودش آسوده و راحت در آن گام بر می دارد؛ صورت می پذیرد.
جمله کلاه شرعی نیز که از دیر هنگام در میان مذهبیون رایج است دلالت بر همین اصل می کند که شاید بتوان با سفسطه مسائل دینی را وارونه جلوه داد اما وجدان آگاه و مسئول همیشه بر باطن نیات ما ناظر است.
مانور بر روی بدیهیات انسانی به حربه شرع گاهی زندگی را آنچنان آزار دهنده می کند که هیچ کس نمی تواند برای دوام آن کاری کند.
عده ای از مردان نیز با عنوان کمک به ضعفا و دستگیری از زنان نیازمند تجدید فراش خود را توجیه می کنند که خیر کار ما, خدایی است. در جواب این خیر خواهی فرصت طلبانه می توان گفت که راهکار دیگر این خیرخواهی کمک به جوانی ست که هزینه های تشکیل یک زندگی ساده را هم ندارد. به همین ترتیب دوجوان به سامان خواهند رسید و جلوی از هم پاشیدگی بنیان یک خانواده گرفته خواهد شد.
برای دفاع و حمایت از کیان خانواده و کرامت زن باید حرکتی عمیق و فراگیر صورت پذیرد تا با وضع قانون مناسب اولا قانون با اخلاق تلطیف شود و ثانیا اخلاق با قانون تحکیم گردد. این سزاوار نیست که زن با توصیه های اخلاقی زندگیش آغاز شود و با تعرفه های قانونی پایان پذیرد.
دینداران اگر نهیب عدالت خدا را شنیده باشند که می فرماید: اگر خوف عدم رعایت عدالت ,دارید موظف به توحید در عشق و همسر هستید*؛ آنگاه دیگر به دنبال بهانه هایی برای حلال جلوه دادن اشتباهاتشان نمی گردند.
* آیه سوم سوره نساء
مطالب پیشنهادی
بررسی اثرات کافئین بر بدن
عوارض شیرین کنندههای بدون کالری
فست فود زیر ذره بین کارشناسان حوزه سلامت
ویژگی های ظروف آشپزی و اثر آن در پخت غذا
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
از «نهاد خانواده» و مقدس بودن تشکیل آن و کمک به برپایی این «خیمه عفاف» گفتیم، و از اینکه قانون زوجیت عمومی و کشش متقابل، به برپایی این خیمه کمک می کند و اگر تدبیر نباشد، این کشش به تنش می انجامد. نیز گفته شد که «ازدواج»، سازنده و رشددهنده است و روح تعاون و احساس مسؤولیت را برمی انگیزد و وعده الهی هم به «توسعه رزق» برای اقدام کنندگان به ازدواج، این «سنت نبوی» یادآوری شد.
اینک ادامه بحث:
چنین نیست که هر کس ازدواج کرد، سعادتمند شد. چنین هم نیست که هر کس همسری برگزید، می تواند او را به سعادت و خوشبختی برساند. دلیل آن هم وجود آتشهای اختلاف و زبانه های کینه و کدورت در خانواده های بسیاری است که گاهی هم پایشان به شکایت و دادگاه و پرونده و ... کشیده می شود.
مهمتر از «تشکیل خانواده»، داشتن خانواده ای سالم، استوار، پاک و عاطفی و داشتن همسری همدل و همزبان و همراه و همدرد است. خانواده هایی که پس از تشکیل، خیلی زود از هم می پاشد و طوفان اختلاف، ریشه آن را لرزانده و سقف آن را فرو می ریزد، یا از همان آغاز، میان زن و شوهر و اقوام و بستگان دو طرف، «مسأله» بوده است، یا در اثر لجاجتها، خودخواهیها، نبودن روحیه گذشت و ایثار و نادیده گرفتن خطاهای کوچک و ضعفهای ناچیز، «مسایلی» بروز می کند و رفته رفته بزرگ می شود و «مشکلات»، عرصه را بر «زندگی» تنگ می سازد. اگر از آغاز، بنای ازدواج، سالم نهاده شده باشد، این گونه بحرانها یا هرگز یا دیر به سراغ خانه می آید.
هسته اولیه یک خانواده سالم و مطلوب، از همان آغاز ازدواج، از هنگام خواستگاری و وصلت با خانواده دیگر شکل می گیرد و ریشه آن، شناختن و داشتن «معیارهای مکتبی» در انتخاب همسر است.
همسر ایده آل کیست؟ خصوصیات یک زن یا شوهر خوب کدام است و با کدام «معیار»، باید سراغ انتخاب شریک زندگی رفت، یا به درخواست یک خواستگار برای ازدواج، «آری» گفت؟ و این آری گفتن، که گاهی بلکه اغلب، یک زندگی مادام العمر را بر دوش انسان می گذارد، باید با در نظر گرفته چه ویژگیهایی باشد؟
وصلت با خانواده هایی که نجیب و شریف اند، پسندیده تر است. تدیّن و تقوا، ملاک دیگری در همسرگزینی است. ارزش و اعتبار یک مسلمان در دیدگاه مکتب، به «دین» او است. پس ملاک قرار دادنِ دینداری در ازدواج، نشانه اصول گرایی و مکتبی اندیشیدن و مکتبی عمل کردن است.
اگر کسی مسلمان و مؤمن است و در ازدواج، دنبال همتا، هم شأن و «کُفو» می گردد، لابد می داند که مسلمانی و ایمان، رمز و نشانه آن همتایی است و مؤمن، کفو مؤمن است و زنان پاک و عفیف، لایق مردانِ باتقوا و پاکند (و الطیّباتُ لِلطیّبین)(1) و در آیات قرآن، ازدواج با مشرک و کافر نهی شده است، چرا که همتای مؤمن نیست.(2)
امام صادق(ع) فرمود:
«اَلکُفْوُ اَنْ یَکونَ عَفیفا و عِنْدَهُ یَسارٌ»؛(3)
کفو و همتا در همسری آن است که پاکدامن و توانگر باشد (تا بتواند خرج زندگی را تأمین کند).
پس معیار در «آری» گفتن به همسر آینده یا خواستگاری کردن از یک دختر، آن است که هم «عفاف» داشته باشد، هم «قدرت مالی». در برخی احادیث، دین و امانت مطرح شده است، در روایتی «دین و اخلاق» معیار قرار گرفته است و بی اعتنایی به این معیارها فسادآفرین دانسته شده است.
رسول خدا(ص) فرمود:
«اِذا جاءَکُمْ مَنْ تَرْضَوْنَ خُلقَهُ و دینَهُ فَزَوِّجُوهُ و اِنْ لا تَفْعَلُوهُ تَکُنْ فِتْنَةٌ فِی الارض و فَسادٌ کبیرٌ»؛(4)
هر گاه کسی سراغ شما آمد که «اخلاق» و «دیانت» او را می پسندید، پس با او ازدواج کنید و گرنه در زمین فتنه خواهد شد و فساد بزرگ پدید خواهد آمد.
گرچه «زیبایی و جمال» را به عنوان یک معیار و ارزش می توان حساب کرد، اما در صورتی که با تقوا، عفاف و پاکی در تعارض قرار نگیرد. کسی که در ازدواج، تنها به «زیبایی»، یا «ثروت» یا «شهرت» توجه کند و از اصالت خانوادگی و تربیت و اخلاق پدر و مادر و عفاف دختر غافل شود، چه تضمینی وجود دارد که خانواده ای محکم، استوار و پابرجا پدید آید و این کانون، پایگاه صفا و محبت شود؟!
سنتهای دینی و ملی را نباید نادیده گرفت. فرهنگ خودی ما به اصول خوبی آمیخته و بر آنها استوار است، اگر آن را در مقابل فرهنگ بیگانه، به دیده حقارت ننگریم و کنار نگذاریم. در یک خانواده، هر چه نجابت و اصالت و حیا و عفت بیشتر باشد و هر چه معیارهای مکتبی بیشتر حاکم و سرنوشت ساز و تأثیرگذار باشد، نظام و انسجام و قوام آن خانواده نیز، مستحکم تر و بادوام تر خواهد بود.
سستی بنیان خانواده ها را بیشتر در میان کسانی می توان دید که به اصول مکتبی و ارزشهای فرهنگ خودی بی اعتنا و از آنها بیگانه یا گریزان اند.
برای خیلی ها این سؤال که «همسر نمونه کیست؟ زن یا شوهر ایده آل و مطلوب، چه ویژگیهایی باید داشته باشد؟» از سؤالات اساسی در گزینش همسر است. نه تنها در گام نخست و آغاز کار، حتی در مورد کسانی هم که ازدواج کرده اند و مدتی از پی نهادن این بنا و بر پا ساختن این خیمه گذشته و صاحب فرزند نیز شده اند، آشنایی با این «شاخص»ها و «معیار»ها، مناسب و مفید است، زیرا با عینیت بخشیدن به آنها در زندگی مشترک، می توانند به سلامت و استحکام بنیان خانواده خویش، کمک کنند.
پیش از آنکه به خصوصیات مثبت و ارزشی همسر اشاره شود، بد نیست که با چهره منفی و نکوهیده همسرِ ناشایست هم آشنا شویم و خانواده های «مسأله دار» را بشناسیم. در این زمینه روایات بسیار است و در این احادیث، از ازدواج با فاسق، بداخلاق، شراب خوار، عقیم، احمق و سفیه،
مجنون، و دختری که در خانواده بد رشد و نموّ یافته است، نهی شده است. از جمله این حدیث مشهور است که رسول خدا(ص) فرمود: از ازدواج با «خضراء دِمَنْ» بپرهیزید. پرسیدند: یا رسول اللّه ، مقصود از خضراء دمن (سبزه روییده در مزبله) چیست؟ فرمود: «المَرأةُ الْحَسْناءُ فی مَنْبَتِ السّوء».(5) یعنی زن زیبارویی که در خانواده ای پست و فرومایه، به بار آمده باشد.
همچنین از زنانِ نازا، آلوده، لجباز، نافرمان، حقیر و پست در نظر فامیل خود، سرکش در برابر شوهر، رام و تسلیم در مقابل دیگران، ناموافق با شوهر، کینه توز، فخرفروش، بی پروا از کار زشت و ... در روایات نکوهش شده و از این گونه زنان به عنوان «شِرار النساء» یاد شده است.
در مقابل، به ازدواج با دوشیزگان، زیبارویان، فرزندآوران، عفیفان و نجیبان، صاحبان اخلاق نیکو، دیندار و امین، فرمانبرداران از شوهر و حافظان مال و آبروی همسر و ... تشویق و ستایش شده است.
از پیامبر اکرم(ص) روایت است: از جمله عواملی که موجب صلاح و اصلاح مرد مسلمان می شوند آن است که همسری داشته باشد که هر گاه به او بنگرد، خوشحال و مسرور شود و اگر از زنش غایب باشد، حافظ و نگهبان آبرو و حرمت شوهر باشد و اگر به او دستوری داد، اطاعت کند.(6)
و در روایت دیگر چنین است: هیچ مرد مسلمانی پس از اسلام، بهره ای بیشتر از این نبرده است که همسری مسلمان داشته باشد که اگر به او بنگرد، شادمان شود و اگر فرمانش دهد اطاعت کند و هر گاه از همسرش غایب باشد، وی نسبت به خودش و مالِ شوهرش، نگهبان و امین باشد.(7)
و رسول خدا(ص) فرمود: «مِنْ سعادَةِ المرء الزّوجة الصالحه»؛(8)
همسر صالح و شایسته، از جمله عوامل خوشبختی مرد است.
رهنمود این احادیث، عبارت از این است که از معیارهای همسر خوب، «حفظ عفاف»، «مراعات حقوق همسر» و «صیانت از مال و آبرو» است. همین عوامل و مراعات این نکات، از سوی دیگر به قوام و استحکام بنیاد خانواده کمک می کند. روابط مناسب عاطفی زن و شوهر با یکدیگر و آن دو با فرزندان و بستگان و حفظ حقوق آنان و مراعات وظایف متقابل، عامل دیگری برای سلامت خانواده است.
به کار بستن معیارهای مکتب، به انس و الفت خانواده می انجامد و بی توجهی به آنها عامل بروز تشنج و اختلاف در خانواده است سعدی گفته است: «قدر عافیت کسی داند که به مصیبتی گرفتار آید.»(9) و چه مصیبتی سخت تر و تلخ تر از بروز اختلاف در یک خانه و خانواده؟
صفای زندگی، نعمت بزرگی است که برخورداران از آن باید پیوسته شکرگزار آن باشند و قدر و قیمت خانه بی اختلاف و نزاع را بدانند. چنین محیطهای گرمی، بهشتی دنیوی برای فرزندان نیز خواهد بود و طعم شیرین زندگی را به آنان خواهد چشاند.
البته گاهی برخی بگو مگوها در حدّ بیان دیدگاهها و انتقال سلیقه ها به طرف مقابل لازم است، تا دو همسر که شریک زندگی یکدیگرند، از نظرات، خواسته ها، توقعات و کاستیها و حتی انتقادها و عیوب خویش آگاه شوند و عقده ای در دل نماند و «انتقاد حضوری» به «غیبت و بدگویی پشت سر» نیانجامد. اما تا حدی که صمیمیت زندگی مشترک و آرامش کانون خانه را بر هم نزند و برای خود زوجین، کینه نیافریند و کودکان را هم که شاهد این گونه مشاجرات یا بحثهای «درون خانگی» می شوند، به نگرانی و اضطراب و آشفتگی فکری و روحی نکشاند.
اگر زوجین، اهل منطق باشند و حرفهای خود را مستدلّ و در فضایی دور از تعصب و لجاجت و پرخاش برای هم بگویند و موضوعاتی را که سبب بروز ناسازگاری شده و بحران آفریده است، ریز و مشخص کنند و برای حلّ آن همفکری جدّی داشته باشند، مطمئنا هیچ خطری خانواده را تهدید نمی کند.
بسیاری از اختلافها، ریشه در «سوء تفاهم» و «بدفهمی» از حرف و عمل طرف مقابل دارد. گفتگوی منصفانه می تواند آشتی آور باشد. نحوه برخورد با یک مشاجره خانوادگی، هم می تواند آمیخته به صحبتی منطقی و معقول باشد و آن مسایل را روشن سازد و گره ها را بگشاید، هم می تواند آن را به یک بحران و مشکله لاینحل تبدیل سازد. اینکه گفته اند: «گِرهی را که با دست باز می شود، با دندان باز نمی کنند» اشاره به همین گونه راه حلهای صحیح و منطقی برای معضلات خانوادگی و رفتاری و ارتباطی هم می تواند باشد.
گفتگوها و نزاعهای لفظی، آسمان خانه و خانواده را ابری و بغض آلود می کند. نباید گذاشت این وضعیت ادامه یابد و ریشه بدواند. حرفهای پشت سر و پیش این و آن، اوضاع را بحرانی تر می سازد و «پرنده آشتی» را از بام و در آن خانه دورتر می کند. تا می توان در خانه به درمان پرداخت، چرا باید به بیرون کشیده شود؟ و تا می توان خود به خاموش کردن شعله اقدام کرد، چرا باید دامنه شعله را گسترده تر ساخت؟
صحبت رویاروی و بی واسطه، خیلی کارسازتر از آن است که پای بیگانگان و حتی اقوام نزدیک که اغلب، کاری هم از آنان در رفع اختلاف ساخته نیست، به میان کشیده شود. زیرا خطر رسوایی و بی آبرویی و عمیق تر شدن اختلاف، بیشتر می شود.
اگر قرآن کریم، فرمان می دهد که خود و خانواده خود را از آتش حفظ کنید: «قُو اَنْفُسَکم وَ اهلیکُمْ نارا»(10)، هم حفاظت از آتش دوزخ به وسیله پرهیز از مفاسد و گناهان است، هم اگر بروز اختلاف در یک خانواده را شعله ای هستی سوز بدانیم ـ که هست ـ باید با رفتار سنجیده و صحیح، خود و خانواده را از سوختن در این آتش نیز نگه داشت.
نعمت «خانواده بی اختلاف» را قدر بدانیم و اگر این شعله در بساط و کانون زندگی ما در افتاده است، هر چه سریعتر آن را با تدبیر و حکمت، با تصحیح رفتار، با گفتگوی منطقی، با ریشه یابی و درمان فوری، خاموش کنیم، پیش از آنکه ما و فرزندانمان را خاکسترنشین کند.
راستی که همسر صالح، نجیب، باتقوا و عفاف، هدیه ای از سوی خداوند است و خوشا آنان که از این موهبت برخوردارند.
ادامه دارد.
1 ـ نور، آیه 26.
2 ـ ر.ک: بقره، آیه 221.
3 ـ بحارالانوار، ج100، ص372.
4 ـ همان، ص373.
5 ـ همان، ص232.
6 ـ وسائل الشیعه، ج14، ص22.
7 ـ همان، ص23.
8 ـ همان.
9 ـ گلستان سعدی، باب هشتم.
10 ـ تحریم، آیه 6.
http://www.hawzah.net/
چگونه عملکرد فیزیولوژیکی و روانی میانسالان افزایش می یابد؟
تکنیک های توان بخشی ورزشی در بیماران مبتلا به آسم
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
اگر به ارتباط با خانواده همسر در قالب گذشته نگاهی بیندازیم، می بینیم که یک قانون کلی وجود داشت و آن اطاعت بی چون و چرا از خانواده همسر به خصوص برای عروس خانم ها بود. بهترین عروس، حرف گوش کن ترین عروس بود. آن زمان اینکه عروس خانمی بخواهد مستقل از خانواده همسر تصمیمی بگیرد مورد شماتت و بی مهری اطرافیان قرار می گرفت تا این حد که حتی خانواده عروس نیز در این زمینه با او موافق نبوده و او را به اطاعت از اقوام همسر تشویق می کردند. خیلی کم پیش می آمد که کسی مستقل از خانواده همسر بتواند به خوبی و خوشی زندگی کند!
کم کم که شکل زندگی تغییر کرد و دختران، تحصیل کرده وبرخی دارای شغل شدند همسو شدن با تمام خواسته های خانواده خودشان نیز برای آنها مشکل شد چه برسد به بجا آوردن خواسته های خانواده همسر.در نتیجه همین ها ارتباط برقرار کردن با خانواده همسر بسیار دشوارتر شده است و کار چندان آسانی نیست که بتوانیم خودمان را در دل آنها جا کنیم چرا که بسیاری از آنها هنوز همانند قدیمی ها فکر می کنند و عروس خوب را عروس حرف گوش کن می دانند اما نگران نباشید کار نشد ندارد می خواهیم به شما یاد دهیم چطور بهترین عروس دنیا شوید.
اولین قدم برای برقراری یک ارتباط خوب
اگر می خواهید ارتباطی خوب داشته باشید باید از شناخت خودتان شروع کنید و این دردست ترین منبع قابل تغییر است. شناخت ما از خود می تواند نقاط ضعف و قدرت مان را نشان دهد تا درصدد برطرف کردن این نقاط ضعف باشیم. خیلی از مراجعان مبتلا به تکرار اشتباهات خودشان هستند و حتی تمام تلاش شان را می کنند تا اطرافیان را تغییر دهند. مثلا دخترخانمی که بسیار حساس و زودرنج است از کوچک ترین مسئله از طرف خانواده همسر ناراحت شده و باعث ناراحتی و تشنج در خانواده می شود. اگر دقت کنیم می بینیم که این دخترخانم در خانواده خود نیز این مشکل را داشته و به فکر حل آن برنیامده است یا مثلا پسری که وقت شناس نیست و در خانواده خود کسی اهمیت این موضوع را به او نیاموخته و چه بسا موقعیت ها و شرایط خوبی را نیز از دست داده است، بعد از ازدواج نیز بابت این قضیه مشکلات زیادی را با همسر خود پیدا می کند.
پدر و مادر همسر مثل والدین خودمان هستند؟
من با این گفته که پدر و مادر همسرمان را مثل پدر و مادر خودمان بدانیم موافق نیستم. اگر پدر و مادر همسرمان را فقط پدر و مادرعزیز همسر عزیزمان بدانیم مسئله خیلی راحت ترمی شود. این موضوع را از همان اول در خودمان حل کنیم که همان احساس و احترامی که من نسبت به پدر و مادر خودم دارم همسرم نیز نسبت به پدر و مادر خودش دارد و هیچ وقت به دنبال تغییر این احساس نباشیم چراکه جز آسیب زدن به همسرمان، فایده دیگری ندارد. اگر این مسئله را بپذیریم و در ارتباطات با مسائل پیش آمده لحاظ کنیم خیلی از مشکلات اصلا به وجود نمی آید. مسئله بعدی نیز حفظ استقلال و تمامیت خانواده نوپای خودمان است. خیلی از مشکلاتی که بین فرد و خانواده همسرش پیش می آید به دلیل رعایت نکردن این حریم است.
رفت و آمدها را چطور کنترل کنیم؟
این موضوع به توافق شما با همسرتان بستگی دارد،مثلا اگر هردوی شما افراد برونگرا یا درونگرایی هستید به راحتی می توانید در مورد تعداد و زمان رفت وآمدها به تفاهم برسید.مشکل زمانی است که یکی از زوج ها درونگرا و دیگری برونگراست که در این مورد هم با شناخت شخصیت و علایق طرف مقابل به جای قضاوت و تحمیل نظرمان می توانیم به نظر مشترکی دست پیدا کنیم.پس در این مورد خود دو نفر تصمیم می گیرند.
چگونه با دخالت خانواده همسر مقابله کنیم؟
اول خونسردی خود را حفظ کنید.آدم عصبانی نه تنها خوب به مسئله پیش آمده فکر نمی کند بلکه باعث می شود اطرافیان نیز در مورد گفته های او شک کنند. بعد به آنها بگویید در مورد گفته یا پیشنهاد آنها فکر خواهید کرد، اگر موضوع اینجا تمام نشد و آنها در این خصوص پافشاری کردند به آنها یادآوری کنید که شما و همسرتان در زمان مناسب با هم همفکری کرده و تصمیم خواهید گرفت.در مواردی که آنها به حریم شما احترام نگذاشته و خواهان تاثیرگذاری بیشتری در زندگی و تصمیمات شما هستند باید صریحا این موضوع را به آنها یادآوری کنید که این موضوع را در زمان مناسب و با همسرتان بررسی خواهید کرد.
برچسب هایی به نام مادرشوهر و عروس
اینکه ما با چه نگرشی وارد زندگی جدید می شویم بسیار مهم است. مثلا اگر به عنوان یک دختر خانم در خانواده ای بزرگ شده اید که مادربزرگ و پدربزرگ همه تصمیمات مهم را می گرفتند و این باعث عصبانیت و نارضایتی و غصه خوردن مادرمان از دست پدرشوهر و مادرشوهرش بوده، در این حالت احتمالا ذهنیت خوبی نسبت به خانواده شوهر نخواهید داشت؛ از طرف دیگراغلب ما در مورد مادرشوهر یا عروس افکار منفی ای داریم که باعث جهت گیری منفی و رفتار منفی در ما می شود. مثلا در نظر بگیرید اگر مادر ما از ما کاری را بخواهد که در توان ما نیست و برایمان سخت است کم پیش می آید که از دست او ناراحت شویم و تلاش مان را می کنیم تا آن کار را انجام دهیم و اگر هم نتوانستیم موضوع خیلی کش پیدا نمی کند.حالا در نظر بگیرید اگر مادرشوهر از عروس تقاضایی داشته باشد که حتی دشواری کمتری نسبت به تقاضای مادرمان دارد، چه فکری خواهیم کرد؟ چه واکنشی نشان می دهیم؟ اگر نپذیریم چه مسائلی پیش خواهد آمد؟ پیامدهای این نپذیرفتن حتی سال های سال گریبانگیر ما خواهد بود.
اگر از خانواده همسرتان دلخورید...
این مسئله اجتناب ناپذیر است پس برای آن آماده باشید. شما با خانواده ای که تاکنون تعاملی به این شکل نداشتید وارد ارتباط شده اید و حتما اختلاف نظر و سوءتفاهم پیش خواهد آمد. منتها بهترین روش برای حل مسئله ارزیابی درست مسئله و اتخاذ بهترین و مناسب ترین تصمیم و در نهایت عملی کردن تصمیمم تان است.اول مسئله ای که باعث ناراحتی شما شده است را بررسی کنید؛ مشکل اصلی چیست؟ اگر مادر یا خواهر یا نزدیکان خودتان این ناراحتی را به وجود می آوردند چه فکری درباره آنها می کردید، بعد سعی کنید خودتان را جای آنها بگذارید و اتفاق پیش آمده را از نظر آنها ببینید، وقتی به اینجا رسیدید متوجه می شوید که بهتر و منطقی تر دارید موضوع را بررسی می کنید، حالا بعد از تشخیص مشکل آن را ارزیابی کنید؛ موضوع چقدر برای تان مهم است آیا نادیده گرفتن آن بهتر است یا صحبت کردن درباره آن؟بعد که تصمیم گرفتید آن را خودتان عملی کنید. در اینجا بهتر است بگویم خودتان مشکلات را حل کنید و آنها را به همسرتان موکول نکنید.حتی برخی مواقع بهتر است اصلا همسرتان را وارد مشکلات نکنید.
۱+۱۱ نکته طلایی برای جا کردن خودتان در دل خانواده همسر
۱. سعی کنید تا حد امکان در حضور مادرشوهرتان عصبانی نشوید. با رعایت ادب، نظرتان را در مورد موضوع مورد بحث اعلام کنید، اما صدای تان را بلند نکنید. پیش از آنکه کار به جاهای باریک برسد، با ادب و فروتنی بحث را خاتمه دهید.
۲. اگر شما آن فردی هستید که مادرشوهرتان دوست دارد وقتش را با وی در آشپزخانه بگذرانید تا هم به او کمک کرده و هم احساس تنهایی نکند، گهگاهی همراهی کنید اما زیاده روی نکنید تا این عمل به وظیفه همیشگی تان تبدیل نشود. شاید فقط آخر هفته ها!
۳. هیچ وقت رابطه همسرتان را با خانواده اش زیر سؤال نبرید زیرا این کار تاثیر بدی روی رابطه شما و همسرتان می گذارد. تلاش کنید بیشتر درباره مادرشوهرتان، علاقه مندی هایش و خلق و خویش بدانید.
۴. ســعی کنید برای تصمیم گیری های بزرگ خانه، نظر مادرشوهرتان را جویا شوید. بدین ترتیب هم از به وجود آمدن درگیری های احتمالی پیشگیری کرده اید و هم برای او احترام قائل شده اید.
۵. با پیشنهادات خانواده همسر در حضور آنها، موافقت کنید ولی اعلام کنید که تصمیم تان را بعد اعلام خواهید کرد. سپس در تنهایی نظر واقعی خود را به همسرتان بگویید و باهم تصمیم نهایی را بگیرید و توسط او تصمیم خود را به خانواده اش اعلام کنید.
۶. در بحث های خانوادگی آنها شرکت نکنید و از اظهارنظر کردن جدا خودداری کنید.
۷. همیشه به خصوص در حضور مادرشوهر به وضعیت شوهرتان برسید.
۸. در حضور خانواده شوهر به پسرشان احترام بگذارید و این را بدانید که با اولین بی احترامی به شوهر آن هم در حضور مادرشوهر، به او نشان دادید که اختلاف دارید و به او اجازه دادید که در زندگی خصوصی تان دخالت کند.
۹. در بحث ها و جدال های خانوادگی بهتر است شما حرفی نزنید. مطمئنا او با رفتارها و خصوصیات خانواده اش بهتر آشناست. پس در مواردی که میان شما و خانواده اش مسئله ای ایجاد شد قضاوت را به او بسپارید.
۱۰. هرکاری که امروز انجام می دهید، چند ماه دیگر به عنوان وظیفه شما تلقی می شود. پس مراقب کارهای تان باشید.
۱۱. مادر شوهرتان با شما همسن و سال نیست. پس همواره احترام او را حفظ کنید و در شوخی کردن با او حد و مرز خاصی داشته باشید.
۱۲. هرگز تعلق خاطر همسرتان به خانواده اش را کم اهمیت تلقی نکنید و سعی نکنید بین او و خانواده اش فاصله بیندازید.با این کار نسبت به این قضیه حساس تر کرده و بیشتر طرف خانواده اش هدایت می کنید.
گردآوری و تنظیم:گروه سبک زندگی پرشین پرشیا
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
نزدیکی و ارتباط با خانواده همسر در نگاه اول و در بدو ازدواج شاید به نظر ترسناک و مشکل بیاید.در اینجا بعضی از نکات اصلی را از زبان باب و شری استراتف روانشناسان معروف برای اینکه سرلوحه خود در ارتباط با آنها قرار دهید بیان می کنیم:
احترام:
اگر حتی فکر میکنید آنها سزاواز احترام نیستند ، در هر حالتی به آنها احترام بگذارید.
وفاداری :
این خیلی طبیعی است که همسر شما نسبت به خانواده اش احساس وفاداری داشته باشد. شما با این کار هرگز در درجه دوم قرار نمیگیرید.
انتقاد:
اگر ماجرایی برایتان اتفاق افتاد به خودشان انتقاد نکنید . و اگر همسزتان (زن یا مرد) انتقادی از آنها میکند فقط گوش دهید و جبهه نگیرید. این یکی به دو کردنها میتواند مشکلات بیشتری را درست کند.
ریشهها:
خاستگاه همسرتان را کشف کنید ببینید در چه خانواده ای و با چه نوع ساختاری بزرگ شده است .بهتر است این مساله قبل از ازدواج صورت گیرد .
احساسات:
خودتان سعی کنید قبل از سوالات او خود و احساساتتان و نوع نگرش خانواده تان را برای همسر (شریک ؛ نامزد ) بگویید و اگر انتقادی ازیک روش تربیتی دارید بیان کنید .
علاج کردن:
اگر مشکلی با خانوادهتان دارید و این قضیه روی شما و زندگیتان تاثیر گذاشته اول آنرا حل کنید و هرگز وارد زندگی زناشوییتان نکنید.
نه گفتن :
درک کنید که چه مقدار رابطه با خانواده خودتان لازم است و از آن بیشتر به زندگیتان لطمه میزند . یک کلمه رمز مثل (نه) داشته باشید وقتی که احساس کردید دیگر این ملاقات کافی است آنرا بکار ببرید.
مراقب بودن:
راجع به سلامتی و اوضاع اقتصادی آنها در محافلتان پرس و جو کنید . سعی کنید آنچه را از نظر مراقبت روحی و موقعیتی نمیتوانند به دست آورند تا حد امکان فراهم کنید. چرا که روزی شما نیازهایی خواهید داشت.
مرز نگه دارید:
مرزهایی برای روابطتان تعیین کنید . مثلا روزهای تعطیل . آخر هفتهها . مسایل مالی . ملاقاتها . تنهایی...
تقدم:
همیشه اول زندگی مشترک را راس هرم قرار دهید .
تهیه و ترجمه:گروه سبک زندگی سیمرغ
ایجاد تعادل در بیماران مبتلا به ام اس
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
اختلافات زوجین بر سر رفت و آمد با خانواده دیگری یکی از مسائل شایع و نسبتا طبیعی در زندگی زناشویی است و کم یا زیاد بین همه خانواده ها وجود دارد؛ اما مهم تر از وجود اختلاف، نوع مدیریت و برخورد با این تعارضات است. اگر همسر ما به خانواده مان بدبین است و نسبت به آن ها سوءظن دارد قدم اول این است که کمی نسبت به بدبینی و سخت گیری او احساس مسئولیت کنیم و از خود بپرسیم آیا گفتار یا رفتاری از جانب خانواده من سر زده که باعث بدگمانی او شده است؟
چرا روابط خانوادگی سرد می شود؟
تعداد زیادی از زوجین به دلایلی که در ادامه می خوانید از رفت و آمد و برقراری تعاملات مرسوم با خانواده همسرشان خودداری می کنند در حالی که ممکن است به نظر شما امتناع ورزیدن از این ارتباط، تنها به یک بهانه گیری شباهت داشته باشد:
1. دیدارهای مکرر، غیرضروری و بدون برنامه با خانواده پدری: در موارد زیادی یکی از زوجین وابستگی زیادی به خانواده خود نشان می دهد و دیدارهای مکرر، غیرضروری و بدون برنامه او باعث می شود تا همسرش زبان به اعتراض بگشاید و با سرسختی زیاد، مانع از رفت و آمد او با خانواده پدری اش شود. بسیاری از زوجینی که از این الگوی رفت و آمد تبعیت می کنند با وجود این که در زندگی شخصی شان مشکلات زیادی دارند که حل نشده باقی مانده است اما درگیری با مشکلات خانواده پدری شان را بر حل مشکلات زندگی زناشویی خود ترجیح می دهند.
2. زیاد ماندن یکی از اعضای خانواده به عنوان میهمان در منزل زوج: در زندگی زوجینی که از چنین الگویی پیروی می کنند، همسران احساس راحتی در منزل خودشان هم ندارند. از آن جا که حضور دائمی عضو میهمان موجب می شود که او ناخواسته در جریان بسیاری از مسائل خصوصی و یا حتی اختلافات آن ها قرار بگیرد در نتیجه مرد یا زن به طور کلی امنیت خود را از دست می دهد و به زودی دچار خستگی روانی می شود.
3. مکالمات تلفنی مکرر و طولانی مدت یکی از زوجین با والدینش: تعدادی از زوجین در محیط منزل نیز دست از وابستگی شان به خانواده بر نمی دارند و حتی در زمان حضور همسر در منزل هم مشغول مکالمات تلفنی طولانی مدت هستند. یقینا موضوع صحبت نمی تواند چیزی جز بازگوکردن مسائل روزمره باشد و همین امر باعث می شود پای دیگران به حریم خصوصی زندگی باز شود و همسر فرد فکر کند در تصمیم گیری های زندگی مشترکش ردپایی از افکار خانواده همسرش وجود دارد. طبیعی است که تکرار چنین اتفاقاتی در طول زمان به شکل گیری بدبینی در یکی از زوجین نسبت به خانواده طرف مقابل منجر شود.
4. تجربه احساس حقارت در اثر مقایسه های فامیلی: در تعدادی از خانواده ها معمولا یک داماد، عروس یا خواهر و برادر وجود دارد که از ابعاد مختلف بر دیگر اعضای آن خانواده برتری دارد و مورد تعریف و تمجید خانواده است. به طور مثال یکی از دامادها تحصیلکرده و مرفه است و دیگری از موقعیت اجتماعی، شغلی و مالی پایین تری برخوردار است. در چنین مواردی فردی که در ابعاد مختلف از جایگاه پایین تری برخوردار است چه به صورت واقعی و چه در عالم پنداشت ها و برداشت های خود احساس حقارت و یا حسادت می کند و علاقه ای به تعامل با اعضای خانواده همسرش ندارد زیرا احساس می کند که اطرافیان بین او و دیگری تبعیض قائل می شوند.
5. و دیگر عوامل: همچنین خودشیفتگی و زخم زبان های اعضای خانواده همسر، حضور عضوی در خانواده همسر که ویژگی های اخلاقی مناسبی ندارد و یکی از زوجین نگران است مبادا همسرش از آن فرد تاثیر منفی بپذیرد، دخالت خانواده ها در مسائل اقتصادی زوجین و تربیت فرزندان آن ها و ... همه وهمه موجب می شود تا همسر شما نه تنها شخصا از خانواده تان فاصله بگیرد بلکه مانع از ارتباط شما با خانواده تان نیز بشود.
یک نکته
البته همیشه این طور نیست که همسرتان صرفا به دلیل رفتارهای نادرست شما یا خانواده تان با آن ها قطع رابطه کند، در واقع گاهی اوقات مشکل از خود اوست. حتی ممکن است خانواده شما خیلی به او محبت کند ولی چون او به طور کلی فرد منزوی و گوشه گیری است باز هم از داشتن روابط اجتناب ورزد.
برای پی بردن به این موضوع باید بررسی کنید که آیا همسرتان برای ارتباط داشتن با دیگران از جمله خانواده و دوستان خود نیز بی انگیزه است یا فقط برای رفت و آمد با خانواده شما مشکل دارد. اگر این مشکل در دیگر ارتباط ها هم دیده می شود، لزوم بهره گیری از مشاوره حضوری لازم است. گاهی اوقات نیز برآورده نشدن برخی توقعات (هرچند غیرمنطقی) باعث ایجاد دلخوری و قطع رابطه می شود. به عنوان مثال ممکن است همسرتان توقع حمایت مالی از خانواده شما داشته باشد، در نظر داشته باشید حتی اگر این توقع را بی جا می دانید باز هم می توانید با گفت وگو این اختلاف و سوءتفاهم را حل و فصل کنید. در کل بهتر است از همسر خود بخواهید تا دلایل این قطع رابطه را بازگو کند.
ملیحه شهرستانی - کارشناس ارشد مشاوره خانواده
ایجاد تعادل در بیماران مبتلا به ام اس
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
وقتی که ارتباط کسی با خانواده همسر خویش قطع می گردد، مشکلات زیادی بر سر راه او قرار می گیرد از جمله اینکه او را فردی ناسازگار معرفی می کنند و می گویند که او اهل معاشرت نیست، او مردم داری را نیاموخته است و یا او را کینه توز می دانند که او اهل گذشت نیست. این گفته ها و اموری نظیر این ها می تواند بیانگر قضاوت منفی دیگران درباره فردی باشد که از بستگان همسر خویش بریده است. کاهش سطح حمایت بستگان از خانواده جدید، قطع ارتباط توسط آنان به صورت متقابل ظهور یکنواختی در خانواده همسرمان و ایجاد نقصان در تربیت عاطفی و اجتماعی فرزندان از دیگر پیامدهای قطع ارتباط با خانواده همسر می باشد. در زیر به برخی پیامدهای منفی قطع ارتباط با خانواده همسر می پردازیم، که عبارت اند از:
افزایش نگرانی در خانواده همسران جوان:
وقتی رابطه میان همسران آسیب می بیند که یکی از رفتن به منزل والدین دیگری خودداری کند، در این حالت که همسر نمی تواند با توسل به روش های عقلانی و انجام استدلال های گوناگون همسر خود را متقاعد کند و او را با خود به منزل والدین خویش ببرد، سخت احساس نگرانی می کند. چرا که او احساس می کند، نمی تواند عمری چنین وضعیتی را تحمل کند. راه حل مشکل این نیست که با تندی و خشونت برای حل مسأله اقدام نماید، زیرا تندی و خشونت راهگشا نیست و بحران ها را تشدید می کند. در اینجا استدلال و بکار گرفتن نرمی، زبان شیرین کارساز است.
افزایش تنش میان همسران جوان:
وقتی که رابطه با خانواده همسر قطع می گردد، نخستین کسی که معترض می شود، همسر اوست. او از ناحیه والدین خود و بستگان خویش تحت فشار قرار می گیرد که چرا همسرش با او به مهمانی والدین اش نمی رود. و وجود این فشارها در خانواده ایجاد تنش و درگیری می کند و فضای خانواده را ناامن می سازد و موجبات افزایش فاصله همسران را از هم فراهم می آورد و از رضایت طرفین آن ها کاسته بر میزان بحران های خانوادگی می افزاید، لجبازی ها اوج می گیرد و میزان بی علاقگی افزایش می یابد. همه این مسایل دست به دست هم داده و فریاد اعتراض را بر می آورد و زمینه ایجاد تعرض به حریم دیگری را فراهم می کند و با این جنجال های برپا شده، گاه طرف مقابل را به لجبازی بیشتری هم می کشاند.
ظهور و بروز علایم افسردگی و یا ابتلای به آن:
اگر به خانواده سالم و طبیعی نگاه کنیم، به خوبی در می یابیم که یکی از ویگی های بارز آن سلامت روانی و نشاط و سر زندگی می باشد و مسلم است که خانواده سالم نمی تواند خانواده ای مبتلا به افسردگی باشد اگر فردی به هر دلیل، روابط خود را با خانواده همسر و بستگان آن قطع کرده باشد. در بسیاری از موارد همسر او نیز روابط خود را با خانواده و بستگان طرف مقابل قطع کرده و هر دو در تنهایی در یک خانه به سر می برند و کسی با آن ها رفت و آمد نمی کند و در این خلوت، فرد به تدریج دچار خلق افسرده می شود. با پیدایش افسردگی که نوعی اختلال خلقی است، چهره فرد گرفته می شود که این گرفتگی مانعی بر سر راه برقراری ارتباط با خویشاوندان نزدیک می شود و از سویی تمایلات غریزی او کاهش پیدا می کند.
کاهش برخورداری از حمایت های خویشاوندان:
وقتی ما می توانیم از حمایت های خویشاوندان برخوردار گردیم که با آن ها مرتبط باشیم، زیرا در آن صورت است که آن ها مشکلات و نیازهای ما را دریافت می کنند و با خلقیات ما آشنا می شوند و به تدریج چگونگی حمایت از ما را در می یابند. معمولاً طبع و مزاج آن ها این گونه است که به کسی بیشتر مهر و محبت می ورزند که او با آنان دوستی و محبت بیشتری دارد. آمدن بستگان به منزل ما نشان از جاذبه ما دارد.
نقصان در تربیت اجتماعی فرزندان و حتی والدین:
رشد اجتماعی آدمی آنگاه درجات کمال را طی می کند که فرد به خوبی در فرآیند اجتماعی شدن قرار گرفته باشد. خانواده های بدون رفت و آمد مشکلاتی جدی بر سر راه اجتماعی کردن فرزندان خویش خواهند داشت و علاوه بر آن خود نیز نمی توانند برای دست یافتن به رشد اجتماعی تلاش و کوشش لازم را بنمایند. لازمه دست یافتن به تربیت اجتماعی، شناخت اجتماع و گروه های مختلف آن است و یکی از گروه های طبیعی که با هم رابطه رویارویی دارند، خانواده است و روابط حاکم بر آن روابطی غیر رسمی است. یافته ها حکایت از آن دارد که بچه هایی که به مهمانی ها می روند، رفتارهای اجتماعی و مهارت های اجتماعی را بهتر می آموزند و در ارتباط های اجتماعی نیز موفق تر و بهتر عمل می کنند و قدرت سازگاری آن ها با محیط و اطرافیان شان بیشتر از کودکان و نوجوانانی است که در این گونه جلسات و مهمانی ها کمتر حضور می یابند و گروه دوم بیشتر در معرض کمرویی و بروز رفتاری همراه با خجالت می باشد. علاوه بر کودکان زمینه رشد اجتماعی بیشتر والدین نیز فراهم می گردد.
نقصان در تربیت عاطفی فرزندان و والدین:
تربیت عاطفی یکی از مواردی است که می تواند و باید مدنظر والدین باشد. فردی که از تربیت عاطفی برخوردار است و توانسته است در معرض روابط عاطفی گوناگون قرار بگیرد، می تواند به رشد و بالندگی عاطفی برسد کودکی که در ارتباطات عاطفی با دیگران قرار می گیرد و عواطف را از آنان یاد می گیرد و با نحوه ابراز آن آشنا می شود، بسیار متفاوت است با کودکی که در روابط خویشاوندی و خانوادگی حضور ندارد. مسلماً ر شد عاطفی نیز مانند رشد اخلاقی، معنوی، اجتماعی، علمی و نظایر این ها، امری تدریجی است و به یکباره اتفاق نمی افتد. در فرآیند مهمانی رفتن، عواطف طرفین ظهور پیدا می کند، ابراز محبت در سطوح بالاتری صورت می گیرد، آن ها که زندگی شان با مهر و لطف عجین شده است، کمتر جدایی و طلاق به خاطرشان خطور می کند و هم خود از عواطف سرشار بهره می برند و هم فرزندان عاطفی و خونگرم تربیت می کنند.
پیدایش احساس بدبینی در همسر و فرزندان نسبت به والد منع کننده ارتباط:
وقتی که فرد، همسر و فرزندان خویش را از رفت و آمد به خانواده والدین همسر خویش منع می کند، قطعاً همسر و فرزندان وی در وجودشان احساس بدبینی پیدا می شود زن یا شوهر نسبت به همسری که او را از برقراری رابطه با والدین خود منع می کند. بدبین می شود و هرچه زمان منع ارتباط طولانی تر باشد، احساس بدبینی نسبت به همسر نیز در دل آن ها بیشتر جای می گیرد.
توصیه های عملی به خانواده ها و بستگان همسر:
- برای آنان (خانواده همسر) همچون خانواده خود ارزش و احترام قائل باشیم.
- به برقراری رابطه ای عادلانه و متوازن با خانواده خود و خانواده همسر اقدام نماییم.
- سخنانی نگوییم که حکایت از تبعیض میان دو خانواده باشد.
- در رفت و آمد به منزل بستگان خود و همسر، تساوی و توازن را مدنظر قرار بدهیم.
- وقتی که مراسم مهمانی برقرار می شود، از بستگان دو طرف به یک میزان پذیرایی به عمل آید.
- در خرید کادو نیز خوب است که برای خانواده های دو طرف به گونه ای همگون عمل نماییم.
- باید بدانیم که هرچه به خانواده همسر محبت بیشتری بکنیم، همسر خود را با خود مهربان تر کرده ایم.
- هرگز پشت سر خانواده و بستگان همسر بدگویی نکنیم.
- با مهربانی کردن به خانواده همسر به او عملاً آموزش می دهیم که شما نیز با بستگان من به همین نحو عمل کنید.
- وقتی به اعضای خانواده همسر محبت می کنیم، همسر ما قدردانی را در یاد خواهد داشت.
- گذشت و به فراموشی سپردن خطاها و اشتباهات همسر و خانواده ی وی، موجب گذشت از سوی آنان در هنگام بروز خطا از سوی ما را فراهم می آورد.
- بزرگترها گاه دعوت شدن به میهمانی را نشانه احترام تلقی می کنند، پس خوب است که گه گاه برای احترام گذاشتن به آن ها ترتیبی اتخاذ نمایید.
خلاصه آنکه سعی کنیم از منزل ما به سوی خانواده همسرمان و بستگان او همیشه نسیم مهر و مهربانی بوزد و بکوشیم طراوت خانواده ما در پرتو ارتباط های صمیمانه با خانواده همسرمان دو چندان شود.
منبع:
برگرفته از کتاب ارتباط با خانواده همسر از مجموعه کتاب های سازمان فرهنگی تفریخی شهرداری مشهد
ایجاد تعادل در بیماران مبتلا به ام اس
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
آیا همسرتان بیش از اندازه به خانواده اش وابسته است؟
آیا روابط همسر تان با خانواده اش زیاد است؟
آیا او اجازه می دهد تا خانواده اش در جزیی ترین مسائل زندگی زناشویی تان دخالت کنند؟
این نکات می توانند به شما کمک کنند تا کمی رفتار همسرتان را اصلاح کنید:
یکی از مشکلات شایع زن و شوهرها وابستگی زن یا شوهر به خانواده اش است که تاثیرش را به صورت دخالت های خانواده ها در زندگی نشان می دهد. بسیاری از افراد بالغ فکر می کنند بعداز عبور از دوران نوجوانی، یک شخصیت مستقل از خانواده دارند اما زمانی که به دلایلی مثل ازدواج از خانواده دور می شوند وابستگی های عمیق عاطفی و فکری شان به چشم می آید. وابستگی به پدرومادر به سه شکل در این افراد دیده می شود. آنها یا در تصمیم گیری به پدر و مادر وابسته هستند، یا از لحاظ عاطفی و احساسی وابستگی دارند ویا آنها را به عنوان مرجع حل اختلافات وارد روابط زناشویی شان می کنند.
فقط وقتی می توانید رابطه زناشویی تان را سالم توصیف کنید که پیوند عاطفی عمیقی بین شما و همسرتان برقرار شده باشد. هر زمان که این ارتباط عاطفی را باافراد دیگری سهیم شوید، آشکارا در یک چرخه بیمارگونه ای از روابط قرار گرفته اید. اگر می خواهید این رابطه ناسالم را از بین ببرید باید به خودتان و همسرتان کمک کنید تا از وابستگی های شدید به پدر و مادرش رها شود، بدون اینکه ذره ای در احساس دوست داشتن پدر و مادر، خللی وارد شود.
اولین کاری که باید انجام بدهید، توجیه همسرتان است. او باید بپذیرد که وابستگی شدید او به پدر و مادرش برای رابطه شما مخرب و آسیب رسان است. تا زمانی که همسرتان به این نتیجه نرسیده باشد که باید رابطه با پدر و مادرش را محدود کند نمی توانید رفتارش را اصلاح کنید. اما چطور می توانید همسرتان را متقاعد کنید که این رابطه را محدود کند؟
روابط همسر با خانواده
تصمیم گیرنده، شما هستید
آیا همسرتان در همه موارد کوچک و بزرگ زندگی با پدرومادرش مشورت می کند؟همسرتان باید بفهمد که دخالت های پدرومادرش در تصمیم هایی که هیچ ربطی به آنها ندارد زندگی شما را مختل می کند. شما به عنوان یک زوج باید بتوانید تصمیم هایی قاطعی برای زندگی بگیرید و هیچ کس مگر در مقام مشورت نباید در برنامه ریزی ها و تصمیم گیری شما دخالت کند. بعضی از پدرومادرها دراین موارد هوشمندانه عمل می کنند و منتظر می مانند تا مخاطب قرار بگیرند و نظرآنها پرسیده شود. اما بعضی از پدرومادرها به عنوان یک عقل کل بدون هیچ دعوتی وارد تصمیم گیری ها می شوند. این شانس شماست که باکدام دسته روبه رو باشید و آنها تا چه اندازه بر همسرتان تسلط داشته باشند. در هر صورت شما باید همسرتان را از تاثیر نظرات بی مورد خانواده ها در زندگی تان آگاه کنید و به او هشدار بدهید که ادامه این روند چه آسیب های شدیدی به رابطه می زند.
البته همیشه پدرومادرها نیستند که می خواهند نظرات شان را تحمیل کنند. اگرهمسرتان عادت داشته باشد درهرموردی از پدر و مادرش نظر بخواهد و ترجیح بدهد آنها راه و روش زندگی را یاد بدهند درحالیکه شما شخصیت مستقل و غیروابسته ای داشته باشید با مشکلات جدی تری مواجه می شوید.استقلال یکی از نشانه های رشد شخصیتی و بلوغ فکری و روحی است. اگر همسرتان به این بلوغ نرسیده باشد زندگی برای شما بسیار مشکل خواهد بود. به همسرتان بفهمانید که او نیاز به رشد و پرورش روحی و فکری دارد.
روابط همسر با خانواده
شما حق دارید که از دخالت های بی جا و بی مورد خانواده ها در زندگی تان عصبانی شوید و باید دلیل عصبانیت و ناراحتی تان را برای همسرتان توضیح بدهید. به او بگویید که چرا لازم است خودتان درباره مسائل زندگی تان تصمیم بگیرید. می توانید به نتایج تأسف باری که دخالت های خانواده در زندگی تان داشته است اشاره کنید و به همسرتان بفهمانید که اگر درموضوعات گذشته فقط خودتان و همسرتان تصمیم می گرفتید و یا از یک فردآگاه و معتمد مشورت می گرفتید اوضاع چقدر بهتر می بود.
یکی از دلایلی که باعث می شود، پدرومادر و خانواده به خودشان اجازه دخالت در زندگی فرزندشان را بدهند، ضعفی است که در شخصیت فرزندشان می بینند. پس همسرتان را تایید کنید. او را در نظرات مستقل و قاطعی که دارد تحسین کنید. حتی لازم نیست که اشاره ای به خانواده اش بکنید و فقط رفتارش را تحسین کنید. اعتماد به نفس از دست رفته همسرتان را به او بازگردانید و او را به این باور برسانید که قادر است بدون تکیه کردن به پدرومادرش یک روش درست زندگی را پیاده کند.
روابط همسر با خانواده
عاشق شما، شیفته پدر و مادر
اگر همسرتان از لحاظ عاطـــــفی و احســــــاسی به خانواده اش وابستگی دارد و نیازهای روحی اش را فقط در محبت پدرومادرش تامین می کند، شما حق دارید از این وضعیت ناراحت شوید. اگر او به جای اینکه با شما درباره روزی که گذرانده و اتفاقاتی که افتاده است با پدرومادرش صحبت کند یا ساعت های طولانی با آنها حرف بزند اما علاقه ای به گفتگو با شما نداشته باشد، یک مشکل جدی در زندگی و رابطه زناشویی تان ایجاد خواهد شد.
اصل احترام، راه حل بسیاری از مشکلات زناشویی است. به همسرتان یادآوری کنید که باید پیرو این اصل و قاعده اخلاقی رفتار کند. خود شما هم باید تابع این قاعده اخلاقی باشید و بدون هیچگونه حرمت شکنی از همسرتان بخواهید تا رفتارش را اصلاح کند.
درمواردی هم می توانید از خانواده همسرتان بخواهید تا این روابط احساسی غیرعادی را کم کنند. از آنها بخواهید تا رفت وآمدها را محدودتر کنندالبته شاید خانواده همسرتان درک و پذیرش خواسته شما را نداشته باشند زیرا می توانستند از ابتدا روش درستی را پیش بگیرند با این حال این حق شماست که به آنها توضیح بدهید که این نوع ارتباط های عاطفی به زندگی شما آسیب می رساند. درعین حال سعی کنید ارتباط صمیمی تری با همسرتان برقرار کنید. این کار در ابتدابسیار سخت است زیرا همسرتان ترجیح می دهد مسائلش را با خانواده اش مطرح کند. شما باید صبروتحمل بیشتری داشته باشید. بیشتر به همسرتان نزدیک شوید، با او درد و دل کنید و به شیوه ای که با روحیات همسرتان سازگار است او را تشویق کنید تا با شما حرف بزند.
این نکته را در نظر داشته باشید که محدود کردن روابط با پدرومادر و روابط همسر با خانواده به معنای قطع صله رحم و هر نوع وابستگی عاطفی نیست. محدود کردن روابط خانوادگی فقط برای کنترل و تسلط شما بر رابطه زناشویی تان است. یادتان باشد که قطع ارتباط با پدرومادر نه تنها مشکل شما را حل نمی کند بلکه بر مشکلات شما اضافه می کند.
روابط همسر با خانواده
دعوای زن وشوهری، دخالت های پدر و مادری
آیا همسرتان هر نوع اختلاف و درگیری ای که با شما به وجود می آید را به خانواده اش گزارش می دهد؟این مسئله یکی از اشتباهات رایج زن وشوهرهاست که برای هم صحبتی، مشورت کردن و پیدا کردن راه حل مشکلاتشان گوشی تلفن را برمی دارند و به پدرومادرشان صحبت می کنند. ناراحتی شما از این مسئله کاملا طبیعی است. زیرا این کار نوعی بی احترامی به شما و حریم های خصوصی زندگی زناشویی است.
با همسرتان صجبت کنید و از او بپرسید در اختلافات گذشته پدرومادرش چه کمکی به او کرده اند؟آیا او نمی داند که در بیشتر موارد اختلاف شما بیشتر شده است؟آیا فکر نمی کند حرمت ازدواجشان شکسته می شود؟گاهی لازم است به همسرتان یادآوری کنید که شما اختلافاتتان را کنار می گذارید اما خاطره دعوای شما هرگز از ذهن پدرومادرها پاک نمی شود و شما تنها تصویر مخدوشی از روابطتان برای آنها می سازید.
زمانی که هر دوی شما آرامش دارید با هم درباره این مسئله حرف بزنید. بدون اینکه همسرتان را متهم کنید و یا سرکوفت بزنید از تاثیرات منفی کارش بگویید. به او پیشنهاد بدهید که هر وقت مشکل و اختلافی با شما پیدا کرد گزینه های بهتری را برای به آرامش رسیدن و یا مشورت کردن پیداکند. شما باید در ترک این عادت به همسرتان کمک کنید. شاید بهترین راه حل این باشد کمتر با همسرتان درگیر شویدو اختلافاتتان را کم کنید.
یکی از عادت های بد همسر شما می تواند این باشد که او بعد از یک جرو بحث و درگیری خانه را ترک کند و به خانه پدر یا مادرش برود.اگر همسرتان چنین روحیه ای داردسعی کنید مانع این نوع تصمیم گیری های آنی شوید. اول از همه اختلافاتتان را رفع کنید اما اگر گاهی این اختلافات سربرمی آورند و درگیری ایجاد می شود از او بخواهید تا درخانه بماند. اگر او نیاز به تنهایی دارد، از خانه خارج شوید. او را به سفر بفرستید. سعی کنید کمی فاصله بگیرید اما از او بخواهید خانه را ترک نکند و دیگران را وارد مشکلاتتان نکند.
روابط همسر با خانواده
وقتی با همسرتان حرف می زنید به این نکات توجه کنید:
- وقتی می خواهید درباره این مشکل حرف بزنید سعی کنید عاقلانه و آگاهانه این کار را انجام دهید، او را درک کنید و عصبانی نشوید.
- زمانی را برای صحبت درباره این موضوع در نظر بگیرید که هر دو استراحت کرده اید، گرسنه نیستید و در حوصله دارید. بسیاری از مواقع زن وشوهرها موقعیت مناسب برای یک گفتگو را مهیا نمی کنند و دررختخواب و یا بعد از یک مهمانی طولانی در خانه جروبحث راه می اندازند. اما وقتی خسته هستید و می خواهید بخوابید زمان مناسبی برای این کار نیست.
- زمانی که می خواهید در مورد خانواده او صحبت کنید، گام به گام پیش بروید. به یاد داشته باشید که همسرتان نکات منفی بیشتری نسبت به شما در مورد خانواده اش می داند، اما ممکن است نخواهد آنها را به زبان بیاورد. وقتی شما به طور متناوب از خانواده همسرتان شکایت کنید، ممکن است همسرتان با اینکه به شما حق بدهد در مقابل شما موضع بگیرد.
- به یاد داشته باشید که شما یک زوج هستید وبه یکدیگر متعهد هستید، حتی اگر در مورد جزئیات هم به توافق نرسید می توانید با هم به مشکلات غلبه کنید. مثلا در مورد مشکلاتی مانند دخالت های خانواده ها، پاسخ به نیازهای همدیگر، تربیت و طرز تنبیه و تشویق کودک؛ می توانید بدون آنکه درباره تمام جزئیات با هم توافق داشته باشید، راه حلی بیابید.
- اولویت اصلی شما باید حفاظت از خانواده تان باشد. اجازه ندهید خانواده خودتان در زندگی تان دخالتی داشته باشند. آنوقت است که می توانید از همسرتان این توقع را داشته باشید که اجازه ندهد کسی وارد تصمیم گیری ها و روابط عاطفی شما بشود.
- اگر بعد از انجام تمام این مراحل، همچنان رابطه تان تحت تاثیر دخالت ها و وابستگی ها است، از یک مشاور خانواده کمک بگیرید.
- به اظهارنظرها و تصمیم گیری های مستقل همسرتان توجه کنید و آنها را معتبرتر از نظرات دیگران بدانید. او را تشویق کنید که خودش تصمیم گیرنده باشد و نه اینکه تابع نظرات دیگران باشد.
- بیش از اندازه حساسیت نشان ندهید. ممکن است وابستگی های همسرتان طبیعی باشد و شما آن را زیاد ببینید. اگرپدرومادر همسرتان تجربه و دانش بیشتری در یک مورد خاص دارند، هیچ ایرادی ندارد که از آنها مشورت بخواهید.
- هرگز همسرتان را تشویق به قطع ارتباط با پدرومادرش نکنید و نگویید« یا من یا پدرومادرت». اگر دخالت های آنها و وابستگی همسرتان بسیار بیمارگونه و آسیب زننده است تمام تلاشتان را بکنید تا با استفاده از این پیشنهادها او را متقاعد کنید که روش اشتباهی را در پیش گرفته است. اگر واقعا لازم است ارتباط با خانواده همسرتان را قطع کنید اجازه بدهید او خودش به این نتیجه برسد.
- کسی که شما با او طرف هستید همسرتان است. پس این مشکل را با همسرتان حل کنید و با بدزبانی و توهین به پدرومادرش عصبانیت و ناراحتیتان را خالی نکنید.
منبع : دلگرم
ایجاد تعادل در بیماران مبتلا به ام اس
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
هر یک از زن و مرد با رفتن زیر چتر خطبه عقد و پیمان زوجیت، علاوه بر پذیرش نقش همسری، وارد شبکه نسبتاً گستردهای از روابط اجتماعی جدید با بستگان، دوستان و آشنایان همسر نیز میشوند. در میان این حجم گسترده ارتباطات و با توجه به اهمیت و نقش کلیدی خانواده در جامعه و فرهنگ ما، نوع و میزان ارتباط با خانواده همسر نسبت به سایر اطرافیان، از اهمیت و حساسیت بیشتری برخوردار است. نحوه مدیریتی که در برابر این ارتباط گسترده فامیلی اتخاذ میشود، میتواند باعث آرامش و پیشرفت و یا حتی ناآرامی و عدم موفقیت ما بشود. با توجه به وارد شدن در فضای خانوادگی همسر، به نظر میرسد یکی از مشکلاتی که معمولاً در زندگیهای نوپا بروز پیدا میکند، مسئله ارتباط با خانواده همسر است. این مشکل زمانی حاد میشود که خانواده همسر از نظر سطح فرهنگی یا اقتصادی متفاوت با خانوادهای باشد که ما در آن بزرگ شدهایم. اما آیا واقعاً هیچ راهکاری برای بهبود بخشیدن به این روابط وجود ندارد؟
احترام رکن اصلی
احترام گذاشتن به خانواده همسر یکی از نکات بسیار مهم و کلیدی است. معمولاً انسانها در برابر احترام از خود واکنش نشان میدهند. به عنوان مثال وقتی وارد اتاق میشوند به احترامشان بلند شوید، سر سفره تا آنها غذا نکشیدهاند شما در بشقابتان غذا نکشید. در موارد خاص هم باید توجه داشت که با احترام گذاشتن در یک بازه زمانی طولانی قطعاً روابط رو به بهبود میرود. علاوه بر این وظیفه عروس یا داماد جز احترام گذاشتن به پدر و مادر همسرش نیست.
انتخاب بهترین ها
وقتی قصد دارید به منزل پدر و مادر همسرتان بروید، بهترین لباسهایتان را بپوشید و آراسته باشید. این نظم در پوشش باعث میشود آنها بدانند که شما اهمیت زیادی برایشان قائل هستید.
دست پر به منزل پدر و مادر همسرتان بروید
گرفتن دو شاخه گل یا یک بسته شکلات هزینه چندانی در بر ندارد، اما با این کار شما بطور غیرمستقیم به آنها میگویید که دوستشان دارید و برایشان ارزش قائلید. حتی میتوانید از شیرینیها یا مرباهایی که خودتان درست کردهاید برای آنها ببرید. این کار تأثیر زیادی در جلب محبت طرفین نسبت به یکدیگر دارد.
احترام به همسرتان در هنگام حضور والدینش
در حضور پدر و مادر همسرتان سعی کنید با احترام بیشتری با یکدیگر رفتار کنید. همسرتان را با پیشوند «آقا» یا «خانم» صدا بزنید. پدر و مادرها وقتی خیالشان راحت شود که احترام فرزندشان پا برجاست تا حد زیادی از مقاومتشان در برابر رفتارهای شخصی که به تازگی وارد خانواده شان شده کمتر خواهد شد و سریعتر با او صمیمت پیدا می کنند.
هر کسی خودش پاسخ خانواده خودش را بدهد
هر فرزندی محبوب پدر و مادر خویش است و والدین با خوشی فرزندشان شاد میشوند و از ناراحتیهایش غمگین. تجربه ثابت کرده که والدین با خواستههای فرزندانشان خیلی سریعتر کنار میآیند تا اینکه شخص دیگری غیر از فرزندشان خواستهای مطرح کند. به عنوان مثال اگر پدر و مادرشوهرتان از سفر ناگهانیای که میخواهید آخر هفته بروید انتقاد میکنند، بگذارید همسرتان پاسخگوی آنها باشد. اگر همسرتان در یک جمله به آنها بگوید : «به علت خستگی از کارم به یک سفر کوتاه در آخر هفته احتیاج دارم.» بی شک آنها هم موافقت خود را اعلام خواهند کرد و چه بسا مشوق شما برای این سفر باشند.
اما ممکن است هرچقدر شما که عروس خانواده هستید برای رفتن به این سفر دلیل بیاورید؛ آنها نپذیرند و گمان کنند «طفلک پسرشان همین دو روز آخر هفته را فرصت داشته برای استراحت که آن هم به وسیله شما (!) غصب شده است.»
برای رفت و آمدتان به منزل والدین همسر برنامهریزی داشته باشید
برای رفت و آمد و دیدن پدر و مادر همسرتان برنامهریزی داشته باشید. اگر هر بار بیخبر و ناگهانی به منزل آنها میروید، از برخوردهای متفاوت آنها نباید ناراحت شوید.
بعد از ازدواج بهترین گزینه در تعاملات همسران با والدین، برنامهریزی است. با هماهنگی به منزل آنها بروید و به قول معروف از لنگر انداختن در منزل والدین خودداری کنید. به عنوان مثال برنامه بگذارید که هفتهای دو بار یا یک بار(بنا به شرایط تان) به دیدن آنها بروید نه اینکه هر روز یا یک روز در میان در بازههای طولانی ظهر تا شب آنجا باشید.
استثناها را بیان کنید
اگر خارج از برنامهای که برای دیدن والدین همسرتان دارید، متوجه شوید که یکی از آنها بیمار شده است، سعی کنید حتماً به دیدنشان بروید و البته مدت زمان کوتاهی را برای عیادت در کنار آنها بگذرانید. حتماً به آنها بگویید که چون متوجه بیماریشان شدهاید، تصمیم گرفتهاید به دیدنشان بروید تا جویای حالشان باشید و اگر کاری داشتند برایشان انجام بدهید و قصد ندارید آنها را در زحمت بیندازید.
اختلاف نظرهای همسرانهمان را به والدین نگوییم
در زندگی زیر یک سقف ممکن است روزهایی باشد که با همسرمان دچار اختلاف سلیقه بشویم. نیازی نیست به محض بروز چنین مشکلی گوشی تلفن را برداریم و به پدر و مادر همسر و یا هرکس دیگری برسانیم که ما در فلان زمینه به اختلاف نظر برخوردهایم. آنچه که بین زن و شوهر رخ میدهد، گذراست و آنها با پشت سر گذاشتن این مرحله از مشکل بوجود آمده عبور میکنند، اما والدین همسر هیچگاه این تناقضها برایشان حل نخواهد شد و همیشه در گوشه ذهنشان اینطور نقش خواهد بست که فرزند ما زندگی خوبی ندارد.
مشورت با والدین همسر
اگر قصد انجام کاری را دارید که بعدها به اطلاع خانواده همسر خواهد رسید و از طرفی نیاز به مشورت هم دارد، سعی کنید با والدین همسرتان هم مشورت کنید؛ حتی اگر به پیشنهاد آنها عمل نمیکنید. مشورت خواستن یعنی اهمیت دادن به آنها. شاید هم روزی راه حل خیلی خوبی به شما پیشنهاد کنند.
احساس خانواده همسرمان را نسبت به او بپذیریم
طبیعی است که والدین همسر ما و مخصوصاً مادرهمسرمان نسبت به او احساس عاطفی داشته باشند، لذا بایستی به این مسئله احترام بگذاریم و حتی مشوق او برای استحکام ارتباط با خانوادهاش باشیم. این روحیه به مرور زمان باعث افزایش محبت بستگان همسرتان نسبت به شما میشود.
به همسرمان در رفتار با والدینش آزادی عمل بدهیم
علاوه بر تعهدی که زوجین در برابر یکدیگر دارند، با رفتن به زیر یک سقف نیز باید بپذیرند که هر کدامشان در برابر خانواده و پدر و مادرش هم تعهدی دارد. پس اگر همسر شما نسبت به شما برخوردی شایسته دارد، اجازه بدهید آزادانه آنچه را دوست دارد برای والدیناش انجام بدهد. در واقع هرچقدر به همسرمان آزادی عمل بیشتری بدهیم، خودمان هم آزادی عمل بیشتری خواهیم داشت. از تنگنظری و خودخواهیهایی که دامنگیر خود شما هم میشود بپرهیزید.
رعایت انصاف و عدالت در برخورد با والدین خود و والدین همسر
اگر شما باید هر روز با مادرتان تلفنی صحبت کنید و حالش را بپرسید، چه اشکالی دارد که هر روز به مادر همسرتان هم تلفن بزنید و مختصر و مفید حالش را بپرسید؟ یا اینکه همسرتان را هم تشویق کنید که هر روز به مادرش تلفن بزند و از طرف شما هم جویای حالشان باشد.
سعی کنید در زندگیتان اگر نسبت به مادر خودتان متعهد هستید لااقل نیمی از آن تعهد را در قبال مادر همسرتان هم لازمالاجرا بدانید. مطمئن باشید که با اجرای انصاف و عدالت در برخوردتان نه تنها روابط شما با خانواده همسر تیره نخواهد شد، بلکه آنها متوجه این مهربانی شما شده و واکنشهای مثبتشان را در آینده خواهید دید.
مقایسه نکنید
لطفاً پدر و مادر همسرتان را با پدر و مادر خودتان مقایسه نکنید و پیش روی آنها از پدر و مادر خودتان تعریف نکنید. گرچه به طور معمول و البته متأسفانه از پدر و مادر همسر به خوبی یاد نمیشود، ولی آنها بیشتر اوقات انسانهای خوبی هستند. به هر حال همین پدر و مادر همسرتان هستند که همسر شما را بزرگ کردهاند و به جایی رساندهاند که شما تصمیم گرفتهاید تا آخر عمر در کنارش زندگی کنید و تکیه گاه شما شده است. آنها دیگر خانواده شما هستند و باید آنها را همانطور که هستند بپذیرید.
همه چیز روال طبیعی خودش را دارد؛ فقط کافی است که شما عینک بدبینی و روحیه سختگیری تان در زندگی را کنار بگذارید.
ایجاد تعادل در بیماران مبتلا به ام اس
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
میگنا - در حال حاضر جامعه سنتی ما در حال گذار به مدرنیته است و این موضوع خودش را به بغرنج ترین شکل نشان داده است. از یک طرف زوج های جوان امروزی خیلی بیشتر از قبل برایشان استقلال مهم است و ازطرف دیگر پدر و مادرها همچنان می خواهند با قوانین نانوشته روزگار خودشان با عروس یا دامادشان رفتار کنند.
در این موقعیت عجیب و غریب احتمال ایجاد چالش با خانواده همسر بیشتر و بیشتر می شود. اما اختلاف با خانواده همسر معمولا از کجا نشأت می گیرد و با آن باید چه کار کرد؟
اختلاف از کجا می آید؟
حتما شنیده اید که می گویند ازدواج دختر و پسر تنها پیوند ۲ نفر نیست بلکه پیوند ۲ خانواده است یعنی این که پدر و مادر ما چنان در ما درونی شده اند و پدر و مادر همسرمان چنان در او درونی شده اند که انگار ۲ خانواده با هم ازدواج می کند، نه یک نفر با یک نفر. خانواده های ما مهم ترین عامل شکل گیری شخصیت ما بوده اند. همین می تواند پایه به وجود آمدن مشکلات ارتباطی با خانواده همسر باشد.
۱ - برخورد عاطفی با انتقاد از خانواده
احمد و مینا دو سال است که با هم ازدواج کرده اند. آنها مشکل بزرگی ندارند، فقط مینا از احمد گلایه دارد که چرا احمد «خانواده من را زیر سوال می برد». وقتی که احمد منطقی اشکال های رفتار خانواده مینا را می گوید، مینا یک دفاع عاطفی دارد: «آنها به هر حال خانواده من هستند و آنها را دوست دارم.» مینا حس می کند وقتی خانواده اش زیرسوال می رود انگار خودش زیرسوال رفته است اما احمد می گوید رفتار مینا را روی هم رفته می پسندد و اصلا منظورش زیر سوال بردن او نیست. ما همسرمان را فقط یک آدم مستقل می بینیم اما او به خاطر سال ها زندگی با خانواده اش نمی تواند رابطه عاطفی با آنها را قطع کند. بنابراین وقتی که ما کوچک ترین انتقادی از خانواده همسرمان می کنیم، به خود او هم برمی خورد. همان طور که گفتیم، ما داریم مستقیما به عامل شکل گیری شخصیت همسرمان انتقاد می کنیم و تحمل این برای او سخت است.
۲ - ازدواج دو سیستم بسته و باز با همدیگر
مانی در خانواده ای به دنیا آمده که «قانون» در آن حرف اول را می زده است. خانواده ای با درهای بسته که در آن شرح مسئولیت های هر کسی مشخص بود و اعضای خانواده خیلی رابطه عاطفی با هم نداشتند. آنها حتی وقتی احساساتی می شدند، خیلی حسشان را به هم نشان نمی دادند.
حالا همسر مانی، یعنی المیرا هر وقت حرف خانه مانی می شود به آنجا می گوید «پادگان نظامی». المیرا خودش در یک خانه با درهای باز بزرگ شده است. خانواده ای که در آن همه به هم کار داشتند. المیرا و خواهرش لباس های هم را می پوشیدند. المیرا موقع کنکور برادرش از خود برادرش هم بیشتر استرس داشت. حالا نصف بحث های آنها در خانه انتقاد کردن به شیوه تربیتی خانواده مقابل است.
بحثی که گاهی زیادی بالا می گیرد. هر خانواده ای برای خودش یک دولت است. با قوانین خودش، با شیوه های تربیتی خودش و با شیوه برخورد خودش با مشکلات. حالا تصور کنید که اعضای دو خانواده که قوانینشان از زمین تا آسمان با هم متفاوت است، بخواهند با هم ازدواج کنند؛ مثلا در یک خانواده صمیمیت در نهایت باشد و در یک خانواده به استقلال عاطفی اعضای خانواده از همدیگر خیلی تاکید شود. معلوم است که بالاخره این تلاقی مشکلاتی ایجاد می کند که دامن هر سه خانواده را می گیرد. هم خانواده دو نفره ای که تازه تشکیل شده است و هم خانواده همسران.
۳ - وابستگی شدید به خانواده
احسان از همان بچگی از آن پسرها بود که به «بچه ننه» مشهورند. او بدون اجازه مادرش آب هم نمی خورد. حالا که آن پسر کوچولو بزرگ شده و برای خودش مردی شده است و دارد با سارا زندگی می کند، همچنان برای کوچک ترین تصمیم هایش نظر مادرش را جویا می شود. مادر احسان هم از آن «ننه بچه ها»ست که کاملا از این شرایط راضی است. حالا این وابستگی احسان به خانواده شده است دغدغه سارا و نمی داند چطوری آن را حل کند.
هروقت که یکی از زوجین خیلی بیشتر به خانواده همسرش وابسته باشد، چه از لحاظ فکری چه از لحاظ عاطفی و چه از لحاظ مالی، معمولا مشکلات عجیب و غریب تری در برخورد با خانواده همسر پیش می آید. البته اگر دو طرف هم وابسته باشند باز مشکل وجود دارد و دو طرف بیشتر برای رابطه با خانواده خودشان با همدیگر رقابت می کنند تا این که بخواهند خانواده جدید را به سامان تر کنند.
اختلافات را چطور حل کنیم؟
برای این که مشکلتان با خانواده همسرتان حل شود، حتما شما هم تا به حال چندین و چند توصیه عامیانه و عالمانه شنیده اید؛ مثلا این که «به آن ها رو نده» یا «تکلیفت رو یک بار برای همیشه معلوم کن» یا «تو هم تو مسائلشون دخالت کن» یا «حرفاشون رو از این گوش بشنو و از اون گوش در کن». البته اگر برگردید و زندگی خود این توصیه کنندگان را نگاه کنید، می بینید که خودشان هم در این مورد موفق نبوده اند یا اصلا موضوعیتی برایشان نداشته یا مشکلی با خانواده همسر خودشان نداشته اند یا اصلا مجردند. اما توصیه هایی که در ادامه می آید، از دل روانشناسی ایرانی بیرون آمده است.
۱ - خانواده همسرتان را بشناسید
شناخت خانواده همسر فقط دانستن نام و نام فامیل و تعداد اعضای خانواده و میزان درآمد و تحصیلاتشان نیست. شما باید بدانید که نوع رابطه ای که بر خانواده همسرتان حاکم است کدام است. نوع رابطه را هم همان طور که در بخش علت مشکلات گفتیم، از مرزهایی که بین آدم ها وجود دارد می توانید متوجه شوید. غیر از این باید بدانید چه کسی حرف آخر را در آن خانواده می زند.
باید بدانید قوانین آن خانواده چه شکلی است. باید شخصیت تمام اعضای خانواده همسرتان را بشناسید. این جوری وقتی که مشکلی پیش می آید، حداقل عملیات شناسایی را از قبل انجام داده اید.
۲ - احترام بگذارید
بیشترین چیزی که خانواده همسرتان از شما می خواهند احترام است. البته احترام گذاشتن اصلا به معنای منفعل بودن و غلام حلقه به گوش بودن نیست اما کافی است که شما گاهی خودتان را جای پدر یا مادر همسرتان بگذارید. کسانی که در درجه اول از یک یا دو نسل قبل از شما هستند. بنابراین دیدشان به دنیا جور دیگری است.
در ثانی یکی از اعضای خانواده شان حالا با شما زندگی می کند و یک جورهایی خودشان را هنوز مسئول می دانند. اگر از این دید نگاه کنید، می توانید خیلی از حرف های شاید ناراحت کننده آن ها را زیرسبیلی رد کنید.
۳ - استقلالتان را حفظ کنید
تا وقتی که از لحاظ مالی به خانواده همسرتان وابسته باشید، مجبورید که دخالت های آن ها را تاب بیاورید. پس اول سعی کنید که استقلالتان را حفظ کنید و بعد در مقابل دخالت ها موضع بگیرید. ضمن این که اگر از همان اول و البته با احترام، قوانین خانواده جدیدی را که دارید شکل می دهید به خانواده همسرتان اعلام کنید، یا آن را در رفتارهایتان نشان دهید، در درازمدت کمتر با خانواده همسرتان چالش خواهید داشت.
۴ - برای رابطه با خانواده ها برنامه داشته باشید
از همان اول میزان رفت و آمد با خانواده ها را مشخص کنید. سعی کنید عدالت را این وسط رعایت کنید، هم عدالت در بین خودتان و همسرتان و هم انصاف در میزان سر زدن به خانواده ها.
۵ - اولویت با خانواده جدید است
خیلی وقت ها خود زن و شوهرها درباره رابطه با خانواده همسر با هم مشکل پیدا می کنند. یادتان باشد که شما خانواده جدیدتان را تشکیل داده اید و باید هوای همسرتان را داشته باشید البته آن هم با رعایت احترام کامل به پدر و مادر خودتان.
ایجاد تعادل در بیماران مبتلا به ام اس
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
خانم ها و آقایان باید بدانند که:
ازدواج ارتباط دو نفر نیست بلکه به واقع هر کدام از دو نفر بیانگر و نماینده یک فرهنگ و هویت جمعی دیگری که عبارت از بستگان و نزدیکان زن و شوهرند نیز میباشد. سهم زیاد تناسب فرهنگ و تفاهم اجتماعی خانوادههای زوجین در میزان خوشبختی آنان بر کسی پوشیده نیست. از سوی دیگر وابستگیهای عاطفی هر یک از زوجین به خانواده خود و جانبداری محبتآمیز متقابل از او در مناسبات زندگی مشترک و مشکلاتی که این مسأله میتواند به همراه داشته باشد ضرورت توجه به مهارتهای ارتباط با بستگان را دوچندان کرده است.
در موارد فراوانی مشاهده شده است که زوجین علیرغم علاقهمندی به هم و وجود تناسب و تفاهمات لازم، به دلیل فشار سنگین بستگان دچار مشکلات فراوانی شدهاند. در نتیجه مهارتیابی در این موضوع دارای ضرورت میباشد. در نوشتار حاضر سعی شده است مهارتهای حل این مسأله که عمدتاً مبتنی بر آموزههای دینی است با نگاهی کاربردی بیان شود.
برای رفت و آمدها و دیدارهایمان برنامه داشته باشیم
اگر قرار باشد زوجین به صورت مشترک و یا به تنهایی به طور مکرر و نامحدود با بستگان خود در ارتباط باشند این آمد و شدها به مرور زمان، منجر به ایجاد مشکلاتی در روابط فامیلی میشود.
زوجهای جوان باید با اتخاذ سیاستهایی از قبیل جذاب کردن محیط خانواده خود و قرار دادن برنامههای تفریحی مشترک برای خود در طول هفته، تا حد امکان از حجم ارتباطهای غیرضروری که ممکن است باعث به وجود آمدن تنش میشود، بکاهند.
البته فراموش نکنیم کاهش ارتباطات نباید بیش از حد لازم باشد. کاهش رابطه با خانواده همسر اگر بیش از حد نیاز باشد، میتواند منجر به این تفکر در نزد آنها شود که عروس یا داماد، مانع ارتباط فرزند با آنها شده است که این خود تهدیدی جدی برای زندگی مشترک به حساب میآید.
دقت کنیم که در مورد اختلافاتمان با خانوادههایمان صحبت نکنیم
اولین و مهمترین مسألهای که باید بدانید این است که هرگز نباید مسایل و اختلافهای خود را بدون اطلاع همسرتان با خانوادههای خود در میان بگذارید زیرا بعد از مدتی شما با همسرتان آشتی میکنید اما خانوادهها همچنان تصور میکنند زندگی شما پر از بدبختی و مشکلات است.
مسأله دیگر این است که وقتی والدین از زندگی شما باخبر میشوند، ناخودآگاه رفتارشان با همسرتان تغییر میکند و حتی زمانی که شما با او آشتی کردهاید، این تغییر رفتار ادامه دارد.
به همدیگر بگوییم که هم خانواده و هم همسرمان جایگاه ویژه خود را دارا هستند
این مهارت را در خود به وجود آورید که به همسر و پدر و مادرتان بقبولانید که هر یک جایگاه خاص خودشان را دارند. اما به عنوان یک قانون روانشناختی، باید بپذیریم در زندگی زناشویی، با رعایت احترام و حفظ حقوق والدین، سهم بسیار عمده از آن همسر است. اگر به هر دلیلی قادر به عمل با این الگو نیستند، حتماً قبل از ازدواج آن را با طرف مقابلتان در میان بگذارید و به او اجازه انتخاب دهید.
از مکالمات تلفنی مکرر یا طولانی مدت با بستگان در طول روز پرهیز کنیم
به حضور همسرتان در منزل احترام بگذارید و نهایت استفاده را از با هم بودن ببرید. تماسهای مکرر و طولانی به مرور زمان احساس منفی در همسرتان ایجاد میکند که حضور او در منزل چندان اهمیت ندارد و از سویی زمینه را برای بیان مطالبی که فقط به زندگی خصوصی شما ارتباط دارد فراهم میسازد. و چه بسا دخالت دیگران را وارد زندگی شما بکند. چرا که گاهی والدین، بدون اینکه بخواهند زندگی فرزندشان را به هم بریزند، روشها و راهکارهایی به او پیشنهاد میکنند که چون براساس عواطف شکل گرفته، ممکن است کمتر منطقی باشد. هر کس باید بداند بهترین همراه در زندگی زناشویی، همسر است.
به بستگان همسرمان احترام بگذاریم
هیچگاه حرمت یکدیگر را در روابط نادیده نگیرید، حتی اگر فکر میکنید در برخی شرایط آنها سزاوار احترام نیستند، باز در هر حالتی به آنها احترام بگذارید؛ چون با شکستن حریم آنان، مطمئنا زمینه را برای بیاحترامی نسبت به خود فراهم میکنید و از همه مهمتر اینکه احترام گذاشتن، مدارا کردن و توجه کردن به خواستههای پدر و مادر همسرمان، «اطاعت کردن» و «بردگی» نیست.
مرزهای ارتباطی خود را در ارتباط با فامیل مشخص کنیم
به طور شفاف با همسرتان میزان الگوهای ارتباطیتان را در ابعاد مختلف رفتاری نسبت به بستگانتان مشخص کنید و در این زمینه به توافق برسید و به نتایج تصمیماتتان احترام بگذارید. همچنین با حفظ تعادل از افراط و تفریط پرهیز کنید.
دریابید همسرتان چه جایگاهی در میان خانواده خود دارد
منطقی و انعطافپذیر باشید تا کمتر اذیت شوید. این مسئله را بپذیرید که همسر شما در میان خانوادهاش، تا قبل از ازدواج با شما، جایگاه فعلی را دارا بوده و نیاز به زمان دارد تا اگر لازم باشد تغییراتی در نقشهای او نسبت به خانوادهاش ایجاد کند. پس فعلا از انتقاد بپرهیزید و این مسئله را در انتظاراتتان نسبت به او در نظر بگیرید و با صبر و مدارا سعی کنید به او در بهتر رفتار کردنش با شما کمک کنید.
احساس خانواده همسرمان را نسبت به او بپذیریم
این طبیعی است که بستگان همسر ما نسبت به او احساس عاطفی داشته باشند لذا بایستی به این مسئله احترام بگذاریم و حتی مشوق او برای استحکام ارتباط با خانوادهاش باشیم. این روحیه به مرور زمان باعث افزایش محبت بستگان همسرتان نسبت به شما میشود. توجه به جایگاه همسرمان در خانواده و بستگانش و تلاش برای ارتقاء آن را هیچ وقت از نظر دور نکنیم.
در هنگام انتقاد همسرتان نسبت به بستگان شما تعصب به خرج ندهید
هنگامی که همسرتان(زن یا مرد) انتقادی از بستگان شما میکند فقط گوش دهید و جبهه نگیرید. با حفظ احترام نسبت به بستگان خودپیرو حق باشید و از بحثهایی که خودتان میدانید فقط به دلیل حمایت بیمورد از خانوادهتان بیان میکنید پرهیز کنید .
البته این سخن به معنای مجاز بودن شنیدن غیبت نمیباشد و اگر هنگام غیبت کسانی که از بستگان ما نیستند تذکر بدهیم؛ طبعا در موارد دیگر هم تذکرمان حمل بر جبههگیری نمیشود.پس یادتان باشد اگر میخواهید در مسائلتان صحیح قضاوت کنید باید در مورد مطلبی که میاندیشید کاملاً بیطرفی خود را حفظ کنید و حقیقت خواه باشید و خویشتن را تسلیم دلیلها و مدارک نمایید.
از گمان بپرهیزیم و با دلایل عقلی به دنبال حقیقت باشیم
آدم فکر میکند چنین باشد؛ اما «فکر میکند چنین باشد» غیر از این است که یقین دارد که چنین باشد. و اگر واقعاً بشر بتواند خودش را قانع کند که از همین یک آیه پیروی کند 99 درصد اختلافات افراد بشر از میان میرود بشر گمان میکند، اما وقتی میخواهد بیان کند نمیگوید « گمان میکنم چنین است »، میگوید « حتما چنین است » و این خطا بیشتر به فکر بشر بستگی ندارد. به اراده و اختیار بشر بستگی دارد که اگر در مسائل به آنچه که میداند قناعت کند. این همه گرفتار اشتباه نمیشود.
از قضاوت اشتباه پرهیز کرده و به بستگان همسرمان فرصت دهیم
این جملات که « امکان ندارد من حرفی بزنم و مادرت بر خلاف من حرف نزند »! « فقط دوست دارد ایراد بگیرد »؛ « مینشیند و رفتار من را زیر ذرهبین میبرد » را از فکرتان حذف کنید. اغلب زوجین با اظهار نظر بجا و نابجای مادرزن یا مادر شوهرشان مشکل دارند. برای اینکه درست قضاوت کنیم، هر دفعه که قرار است مادر و پدر همسرمان را ببینیم، ذهنمان را از رفتارها و حرفهای آنها پاک کنیم. فکر کنیم هر بار اولین باری است که آنها را میبینیم.
گذشته با همه خوبیها و بدیهایش تمام شده است.
خانواده همسرتان را دوست بدارید
این موضوع را در نظر بگیرید که خانواده همسرتان اکنون جزو بستگان شما شدهاند. پس دوستشان بدارید و سعی کنید با گذشت همراه با تدبیر، احساسات منفی خود را کنترل کنید و بیمنت و بدون توقع به آنان کمک کنید.
برایشان هدیه بخرید و نشان دهید که دوستشان دارید. این مهارت در جلب محبت و احترام متقابل همسرتان نسبت به خانواده شما بسیار تأثیرگذار است.رابطه خود را با همسرمان به دلیل دلخوری از بستگان او تحت الشعاع قرار ندهیم .قهر، بیتوجهی، بیتفاوتی، جرو بحث و… با همسر به دلیل رفتار نادرست والدیناش رفتار بسیار اشتباهی است. روانشناسان معتقدند رفتار اشتباه والدین همسرمان را نباید به حساب همسرمان بگذاریم.
گاهی اوقات پاسخهای کوتاه و رعایت سکوت بهترین راه حل است
اگر شرایط به گونهای است که سخن شما اثرگذاری لازم را ندارد، در برابر صحبت بستگان همسرتان با دادن پاسخهای کوتاه بلی و خیر، میتوانید نشان دهید که سخنان آنها را شنیدهاید ولی ترجیح میدهید که فعلاً در این زمینه مفصل صحبت نکنید. به یاد داشته باشید که در برخی از موقعیتها و شرایط، ساکت باقیماندن بهتر از حرف زدن است و بایستی نسبت به گفتار بد سکوت کنید تا سالم بمانید.
گاهی لازم است تنها با صبر و خونسردی مسائل را ندید بگیرید
خویشتنداری، صبوری و خونسردی، موهبتی است که همهی افراد از آن برخوردار نیستند. در روابط، گاهی لازم است تنها لبخندی به چهره بنشانید، شانهای بالا بیندازید و همه چیز را به شوخی برگزار کنید.خیلی مسائل آنقدر هم که فکر میکنید مهم نیستند و لزومی ندارد در مقابلش عکسالعمل خاصی انجام دهید.
حساسیتهایتان را کم کنید و ظرفیت درونی و صبرتان را بالا ببرد. امتحان کنید بعد از گذشت چند روز و کاهش احساس منفیتان میفهمید خونسردی و ندید گرفتن بهترین راه حل بوده است.و اگر نمیتوانید، قبل از آنکه کنترل خود را از دست بدهید و حرفی بزنید که بعداً بابتش پشیمان شوید، میتوانید به بهانهای از اتاق خارج شوید، هوای تازه بخورید و بعد از فروکششدن خشمتان برگردید. چرا که پیش از کار بایستی اندیشید تا به سببکاری که کردهایم سرزنش نشویم.
به همسرمان در رفتار با والدینش آزادی عمل بدهیم
درست است که زندگی مشترک مقتضیات خاص خودش را داراست که زوجین بایستی ضمن آگاهی نسبت به آنان در برخورد با همسرشان و در عمل هم متعهد باشند. پس اگر همسر شما نسبت به شما برخوردی شایسته دارد اجازه بدهید آزادانه آنچه را دوست دارد، برای والدیناش انجام بدهد. در واقع هرچقدر به همسرمان آزادی عمل بیشتری بدهیم، خودمان هم آزادی عمل بیشتری خواهیم داشت. از تنگنظری و خودخواهیهایی که دامنگیر خود شما هم میشود بپرهیزید.
بستگان همسرمان را حذف نکنیم
بیاهمیتی به پدر و مادر همسرمان، حذف تدریجی آنها از زندگیمان، و کمکردن علاقه فرزندانمان به خانواده همسرمان و در مقابل توجه بیش از حد به والدین خودمان، رفتاری نیست که از چشم همسرمان دور بماند. تلاش نکنیم پدر و مادر و خانواده همسرمان را از او دور کنیم. این حرکت، ضربه روحی ـ روانی شدیدی به او و در نتیجه به زندگی مشترک ما میزند.
ایجاد تعادل در بیماران مبتلا به ام اس
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
یکی از سخت ترین رابطه هایی که ما برقرار می کنیم، با خانواده شوهر است. وقتی ما ازدواج می کنیم، اکثر ما توجه نمی کنیم که با یک خانواده دیگر وصلت کرده ایم. ممکن است این خانواده رسم و رسوم، رفتارها، و عادتهایی برخلاف ما داشته باشند.
زمانی که این اختلاف نظرها یا اختلاف در زمینه رسم و رسوم و غیره وارد خانواده شما شد، کشمکش و درگیری شروع می شود. بنابراین چقدر درگیری قابل تحمل و پذیرفتنی است؟ این موضوع بستگی به افرادی دارد که وارد بحث می شوند.
بنابراین یک قاعده کلی درمورد خانواده شوهر این است که از احساساتتان به عنوان یک راهنما کمک بگیرید.
اگر می خواهید رابطه تان بحرانی نشود،به نکات زیر توجه کنید:
خودتان را با شرایط وفق دهید: زوجها در اوایل ازدواج اغلب تصور میکنند که رابطه شان با خانواده همسر باید یکی از بهترین رابطهها باشد.اما وقتی بچه دار میشوند، ناچارا درگیر کارها و وظایف بیشتری میشوند و نوع رابطه شان تغییر مییابد. در این بین مادربزرگها و پدربزرگها و همچنین دیگر بستگان سعی میکنند که بفهمند چگونه میتوانند خودشان را با این وضعیت وفق دهند.اگر زمانی تعارضی بوجود آمد ، هیچ وقت نگذارید همسرتان احساس کند که باید بین شما و خانواده اش یکی را انتخاب کند.
رازهای خانه را برملا نکنید!: با همسرتان توافق کنید که چه چیزهایی را نباید به خانواده همسرتان بگویید. یادتان باشد که هر خانواده جدیدی رازهای خودش را دارد و برملا شدن این رازها هم استقلال خانواده جدید را زیر سوال می برد و هم راه را برای دخالت خانواده ها باز می کند.
هرگز نباید مسائل مالی تان را با خانواده همسر در میان بگذارید: زمانی که خانواده همسر سعی می کنند زوج را از لحاظ مالی حمایت کنند یا اهداف مالی در سر دارند، عاقلانه آن است که موضوع را عوض کنیم. مطمئنا در بیشتر موارد خانواده همسر سعی می کنند که به فرزند و یا عروس و دامادشان کمک کنند اما اگر آنها این قصد را داشته باشند که روش زندگی خودشان را بر زندگی فرزندشان پیاده کنند، نشان می دهد که آنها قصد دخالت و فضولی در زندگی شما را دارند.
دلیلی ندارد که خانواده ها از فرزندانشان به خاطر نحوه خرج کردن پولشان، یا پس انداز کردن آن یا حتی مقدار درآمد ماهیانه شان عیبجویی کنند. اگر نیاز مبرمی به پول پیدا کردید عاقلانه تر آن است که از افراد دیگری پول قرض بگیرید. بهترین راه این است که برخی مسائل زندگیتان را بین خودتان خصوصی و شخصی کنید و در خانواده های همسرتان نفوذ نکند.
نظرخواهی نکنید، اگر...: ببینید، والدین همسر یا والدین خودتان چه طور شخصیتی دارند. اگر جنبه این را دارند که فقط در مقام مشورت با آن ها حرف بزنید، خب حرف بزنید اما اگر حس می کنید نظرخواهی کردن مساوی است با در منگنه قرار گرفتن و آن ها نظر رابا دستور اشتباه می گیرند، در کل نظرخواهی نکنید.
دخالت نکنید!: بله! درست خواندید! بعضی ها درباره مسائل خانواده همسر در ظاهر و باطن دخالت می کنند و بعد راه را برای دخالت متقابل باز نگه می دارند. مثلا می گویند نظرت در مورد این خواستگار جدید چیست؟ این جور وقت ها وسوسه نشوید و بگویید: «هر جور که خودتان صلاح می دانید».
سعی کنید با مادرشوهرتان رابطه مخصوصی ایجاد کنید. زمانی را با همدیگر بگذرانید. اجازه دهید او بفهمد که شما چقدر به نظرات و عقایدش احترام میگذارید. مطمئن باشید به حمایتهای وی نیاز پیدا خواهید کرد
مراقبت از بچه هایتان را به خانواده همسرتان نسپارید: شاید سخت ترین مورد بین همسر و خانواده همسر بچه ها هستند. نگهداری فرزندتان توسط خانواده همسر یک اشتباه بزرگ است.
حتی اگر آنها صلاحیت و توانایی این کار را داشته باشند اما نگهداری فرزندتان توسط آنها می تواند به یک موضوع ناراحت کننده بین شما تبدیل شود. خانواده همسر پدربزرگ و مادربزرگ هستند نه یک مراقب. اگر پدربزرگ و مادربزرگ ها در نقش یک مراقب باشند آنها می توانند تمام رفتارهای شخصی خودشان را وارد تربیت بچه شما بکنند.
در این صورت بچه ها دو سری پدر و مادر خواهند داشت و خانواده همسر هم حق دخالت بیشتری در تربیت و شکل گیری شخصیت فرزند شما دارند.
نگرانی های خانواده همسر را به مهربانی پاسخ دهید: برای بیشتر افراد، ارتباط برقرار کردن با خواهرشوهر و مادرشوهر بسیار سخت است. حتی اگر مادرشوهرشان را به عنوان بهترین دوستشان بدانند. موارد بسیاری وجود دارد که زن ها توسط مادرشوهرانشان احساس تحقیر و سرزنش می کنند. تنها علت قابل قبول آن حس حسادتی است که در این رابطه وجود دارد.
بسیاری از مادرشوهرها نگران نحوه رفتار کردن عروسشان با پسرشان هستند. حتی اگر رابطه عروس و مادرشوهری بسیار دوستانه باشد، مادرشوهر هر شب با عروس تماس می گیرد تا ببیند عروسش برای دردانه اش بعد از پشت سر گذاشتن یک روز سخت کاری چه غذایی درست کرده است. زیرا او نمی تواند تحمل کند که پسرش بعد از یک روز سخت کاری یک غذای آماده و سطحی بخورد.
درچنین مواردی بهترین طرز برخورد با مادرشوهر، تشکر کردن از اوست. اجازه دهید هرآنچه که می خواهد انجام دهد، و به یاد داشته باشید که این شما هستید که هر شب همسرتان را در خانه می بینید. اگر او فکر می کند شما تنبلید پس چه کسی کارهای خانه پسرش را انجام می دهد؟ او همسر و فرزند شما را دوست دارد و می خواهد بهترین کارها را برای آنها انجام دهد.
بدگویی همسرتان را نزد خانواده اش نکنید: قانون بعدی با فامیل شوهر این است که آنها هرگز نباید از رفتارهای همسرمان که برای ما ناخوشایند است آگاه شوند. هرگز.
پدر و مادرها عیوب فرزندانشان را خوب می دانند، و نیازی به یادآوری آنها نیست. انجام دادن این کار مشکلات عدیده ای را سبب می شود. اگر همسرتان مشکلاتی دارد با دوستانتان در میان بگذارید نه با مادرشوهرتان. زیرا زمانی که مشکلتان با شوهرتان حل شد، هرآنچه که شما درمورد همسرتان با مادرشوهرتان مطرح کردید به خاطرش می ماند. بهترین راه این است که مشکلات زناشویی تان را با دوستانتان و یا غریبه ها مطرح کنید یا در دفتر خاطراتتان یادداشت کنید.
با خانواده شوهرتان صمیمی شوید: سعی کنید با مادرشوهرتان رابطه مخصوصی ایجاد کنید. زمانی را با همدیگر بگذرانید. اجازه دهید او بفهمد که شما چقدر به نظرات و عقایدش احترام میگذارید. مطمئن باشید به حمایتهای وی نیاز پیدا خواهید کرد.
خواهر شوهر شما وضعیت خاصی دارد. کسانی که احساس کمبود محبت و توجه میکنند معمولا از خودشان مطمئن نیستند. زمانیکه وی راجع به موضوعی حرف میزند که شما را ناراحت میکند، - سخت است – اما دندانهایتان را بهم فشار دهید، لبخند بزنید، و موضوع را عوض کنید.
به این راه فکر کنید: داشتن یک رابطه خوب با خانواده همسرتان نعمتی است که در آینده فرزندانتان به شما هم خواهند داد.
منابع:سلامت نیوز
ژن درمانی از درمان بیماری ها تا بهسازی نژادی و استفاده بعنوان یک سلاح
دیابت از شناخت علائم تا درمان و راههای پیشگیری
حقایقی در باره ایدز و لزوم آموش جنسی
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
زمانهای در رابطه هست که احساس میکنیم طرفمان چندان که باید با ما صادق نیست. این وضعیت اگر با نشان دادن بیتفاوتی او نسبت به نگرانیهای ما همراه شود، بدتر هم خواهد شد. نتیجه کار ردوبدل شدن پانتومیم شکل بازخواست و انکارهایی میشود که اگر موقعیت اینقدر ناراحتکننده نبود می توانست حتی خندهدار باشد.
میخواهیم نگاهی بیندازیم به علتهای مرموز رفتار کردن بعضی افراد در روابط خود:
- سوال و جواب کردنها و بازخواست مرتب طرف مقابل خستهشان کرده باشد. اگر فردی احساس کند که رابطه برایش تحملناپذیر شده است، که برای هر عمل، فکر یا حرکت خود مجبور به توضیح دادن باشد، کمکم عقب خواهد کشید. خیلی مهم است که در چنین شرایطی فرد از طرفمقابل خود کمی فاصله بخواهد. هراس از در تنگنا قرار گرفتن در رابطه همه احساسات مثبت بین دو طرف را از بین برده و چاره کار فقط دور شدن و بیرون رفتن از رابطه به نظر خواهد رسید.
- خجالت ممکن است باعث مرموز دیده شدن بعضی افراد شود. وقتی فردی درگیر یک موقعیت مشکلدار میشود، ممکن است نداند که چه باید بکند. شاید نتواند موضوع را برای طرفمقابل خود فاش کند و خود به تنهایی هم نداند چه انتخابها و راههایی پیش رو دارد. بهترین انتخاب برای این افراد این است که از طرفمقابل خود کمی زمان و وقفه بخواهند و خواهش کنند که کمی صبور باشند.
- ترس از طرد شدن میتواند عامل مهمی در مرموز به نظر رسیدن باشد. ترس از عواقب گفتن چیزی یا انجام کاری ممکن است به نظر طرفمقابل مرموز به نظر برسد. یاد گرفتن اینکه با اعتماد به رک و صادق بودن، واکنشی مثبت از طرفمقابل دریافت میکنید، نیازمند کمی زمان است. در یک رابطه معمولاً زمان میبرد تا دو طرف به همدیگر اعتماد کامل کنند و بتوانند بدون ترس از دور شدن طرفمقابل، مسائل شخصی و خصوصی خود را برای هم فاش کنند.
- نگرانی از ایجاد واکنش بد و عصبانیت طرفمقابل یکی دیگر از مرموز رفتار کردنهای بعضی افراد در رابطه است. روبهرو شدن، برای خیلیها پیشنهادی ترسآور است. آدمها در هر سنی که باشند وقتی حدس میزنند موقعیت کنونیشان ممکن است با واکنش بد اطرافیان مواجه شود، تودار رفتار میکنند. حتی وقتی میدانند که انتظار قبل از موعد همیشه اعصابخردکنتر از بازگو کردن اتفاق است، و معطل کردن همیشه همه چیز را بدتر میکند، بخاطر عواقب کار از گفتن خبر خودداری میکنند.
- احساس امنیت و آرامش در یک رابطه عامل بسیار مهمی برای کم کردن نیاز به رفتار مرموزانه است. ایجاد حس پیوستگی و روحیه اتحاد به افراد کمک میکند احساس حمایت کنند و بتوانند مشکلاتشان را با همدیگر در میان بگذارند. وقتی بفهمیم که رابطهمان به اندازه کافی امن و مطمئن هست، دیگر نیازی به نگهداشتن خبر بد پیش خودمان نمیبینیم. وقتی حس کنید که هر مشکلی که پیش آید باز با هم هستید و با هم با آن برخورد میکنید، نیاز به محافظت از خودتان و حفظ خبر بد بعنوان یک راز از بین میرود.
برای ایجاد یک رابطه خوب و صمیمی، باید زمان کافی بگذرد. وقتی افراد احساس میکنند به حرفهایشان گوش داده میشود، درموردشان قضاوت نشده و به آنها احترام گذاشته میشود، اعتمادبهنفس پیدا کرده و بهتر میتوانند به همدیگر اعتماد کنند.
ژن درمانی از درمان بیماری ها تا بهسازی نژادی و استفاده بعنوان یک سلاح
دیابت از شناخت علائم تا درمان و راههای پیشگیری
حقایقی در باره ایدز و لزوم آموش جنسی
ایجاد تعادل در بیماران مبتلا به ام اس
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
آیا شما هم درگیر یک رابطه پیچیده هستید؟ از آن روابطی که مدام در حالت قهر وآشتی بسر می برد؟ شاید هم طلاق گرفته اید و الان به این فکر می کنید که دوباره به سراغ همان فرد بروید؟ تای و وندی زن و شوهری هستند که بعد از 11 سال زندگی زناشویی از هم جدا شده اند و حالا قصد دارند که باز با هم ازدواج کنند. آنها از دکتر فیل تقاضا کرده اند که قبل از اینکه برای بار دوم به مشکل برخورد کنند به آنها کمک کند تا تا رابطه گسسته شده شان را بهبود ببخشد .
دکتر فیل به آنها راه هایی پیشنهاد کرد که ما تحت عنوان یک راه حل پنج مرحله ای در این مقاله به آنها اشاره می کنیم:
1- از عللی که موجب درگیری بین شما و همسرتان می شد یک لیست تهیه کنید و آنها را با همدیگر بررسی کنید:
این مرحله دقیقا شبیه این است که می خواهید تازه با هم ازدواج کنید ، با این تفاوت که این بار شما از یکدیگر شناخت بیشتری دارید و باید بیشتر دقت کنید تا دوباره به بن بست عاطفی نرسید. دکتر فیل می گوید: در مورد هر علت به خوبی بحث و بررسی کنید ؛ سعی کنید بفهمید که چگونه می توانید آن مورد را حل کرده و به نتیجه برسید. با یکدیگر در مورد مسائل مالی ، شغلی ، سکس ، تربیت فرزندان ، انتظاراتی که از یکدیگر دارید ، دین و مذهب ،والدین تان و تمام مسائلی که یک زوج در آستانه ازدواج صحبت می کنند ، بحث کنید. شما باید در مورد این مسائل صحبت کنید ، به دو علت؛ یک : شما یک هدف و برنامه دارید که می خواهید دو نفری در مورد آن به توافق برسید. و دلیل دوم اینکه : شما نیاز دارید که قبل از اینکه زندگی تان را شروع کنید، تمرین کرده که با همدیگر فکر کنید و تصمیم بگیرید. شما باید یاد بگیرید که به جای بحث و جدل کردن با همدیگر به راه حل برسید و راه حل مشکل تان را پیدا کنید.
2- برای داشتن یک خانواده موفق و خوشبخت شرایط محیطی را بررسی کنید :
دکتر فیل می گوید: یکی از اصول داشتن یک خانواده خوشبخت این است که نقش هر فرد را در خانواده بررسی کنید ،مخصوصا بچه ها. بچه ها باید نقش خود را در خانواده بدانند و حس کنند که برای خانواده شان اهمیت دارند. دکتر فیل می گوید: زمانیکه بچه بودم حس می کردم که نقش مهمی در خانواده دارم . چون سعی می کردم خانواده ام را به هر طریقی هست خوشحال کنم و از این کار احساس رضایت می کردم.
3- دستورالعملی برای موفقیت و شادی در رابطه تان تهیه کنید :
دکتر فیل برای موفقیت در زندگی زناشویی یک فرمول دارد: کیفیت روابط دو نفر به این بستگی دارد که نیازهای هر کدام از آنها در این رابطه تا چه اندازه ای برآورده می شود. یعنی شما دو وظیفه دارید. از یک طرف وظیفه دارید که در این رابطه نیازهای خود را برآورده کنید و از طرف دیگر باید به نیازهای طرف مقابل تان نیز اهمیت دهید. شما و همسرتان باید در مورد نیازهایتان با یکدیگر صحبت کنید ، این کار دو فایده دارد : یکی اینکه از نیازهای یکدیگر آگاه می شوید و دیگر اینکه صمیمیت بین شما بیشتر خواهد شد. صمیمیت در یک رابطه فقط منحصر به نزدیکی جسمی و فیزیکی نیست. صمیمیت به این معنی است که طرف مقابل شما بداند که نقش مهمی در زندگی شما دارد .
4- بخشیدن را یاد بگیرید:
شما باید هر مسئله ای را که تا بحال برای تان بوجود آمده بود را فراموش کنید و طرف مقابل تان را ببخشید. اگر نمی توانید این کار را بکنید نمی توانید رابطه تان را بهبود ببخشید و مجبورید که دوباره از همسرتان جدا شوید. دکتر فیل می گوید :" زمانیکه شما می گویید که همسرتان را بخشیده اید ، به این معنی نیست که او تغییر کرده و تبدیل به فرد منحصر به فردی شده است. این کار به این معنی است که " من به خودمان اجازه می دهم که گذشته را فراموش کنیم و دوباره شروع کنیم" .
5- به یکدیگر قول بدهید که برای داشتن یک رابطه پایدار و با دوام سعی می کنید:
اگر قصد دارید که رابطه خراب شده تان را ترمیم کنید ، سعی کنید که خوب برگردید! این را بدانید که فرزندان شما از داشتن والدین دمدمی مزاج و سست اراده اذیت می شوند. به این فکر نکنید که رابطه تان چه زمانی دچار مشکل می شود؟ افکاری از قبیل : " آیا این هفته دوباره با او دعوا می کنم و او ترکم می کند" یا " آیا او فقط برای تعطیلات کریسمس نزد ما آمده یا برای تولدم رفتارش را تغییر داده و به محض تمام شدن جشن تولدم ترکم می کند؟" سعی کنید به یک رابطه پایدار فکر کنید.
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
بارها در پرونده ها دیده ایم بدبینی، خسیسی، خودخواهی، بدرفتاری، اعتیاد مرد و تحت سلطه بودن وی از سوی پدر، مادر حتی خواهر و برادر زندگی ها را جهنمی کرده است که البته از سوی دیگر رفتارهای مشابه زنان نیز زندگی ها را به بن بست رسانده است.
پای درد دل هر کدام از این زنان و مردان بنشینیم می شنویم که همگی در دوران نامزدی و پیش از خانه یکی شدن همه این رفتارها را دیده اند اما امیدوار بودند بعد از عروسی مشکلات حل شود. اما ...
باید به دوران نامزدی توجه ویژه ای داشت چرا که دیده می شود برخی افراد در این دوران شیرین دچار مشکلات و آسیب هایی می شوند ولی برای حفظ رابطه و تشکیل خانواده با این تفکر که در زندگی مشترک همه چیز را درست می کنم به سادگی از کنار اتفاقات و ناهماهنگی هایشان می گذرند و راهی خانه بخت می شوند بی آن که بدانند بی توجهی به همان مشکلات دوران نامزدی زمینه ساز اختلافات و درگیری های بیشتر در زندگی مشترکشان می شود که گاهی پای آن ها را به دادگاه های خانواده باز می کند و شیرینی دوران نامزدی برایشان همانند زهر تلخ می شود.
در جوامعی که نقش خانواده و بستگان در روابط بین فردی به خصوص ازدواج سایه افکنده و تاثیر بسزایی دارد، این پدیده یعنی ازدواج را امری پیچیده و حساس کرده است زیرا علاوه بر سنخیت های فردی ویژگی های خانوادگی و فرهنگی و اعتقادی نیز جزو عوامل تعیین کننده در موفقیت یک ازدواج به شمار می آید. در حقیقت دختر و پسری که می خواهند با هم ازدواج کنند قصد پیوند زدن دو خانواده و دو فامیل را به یکدیگر دارند بنابراین علاوه بر مطالعه و بررسی وجود تشابه بین خود و طرف مقابل باید هماهنگی و سنخیت دو فامیل را با هم نیز مدنظر قرار دهند و در مورد آن بررسی و مطالعه کنند.
زوجین باید درنظر داشته باشند خرده فرهنگ هایی که متعلق به آن هستند اعم از طبقه اقتصادی، تفاوت های اقتصادی، اعتقادی، اقلیت های قومی و... آیا توانایی پذیرش و پیوند با یکدیگر را دارند یا این که این تفاوت های فردی برجسته شده و خود عامل ایجاد فاصله بین آن ها خواهد شد؟
معمولاً هنگام شروع یک رابطه این شباهت ها است که نمود بیشتری دارد و توجه طرفین را به خود جلب می کند و همین امر باعث نزدیکی بیشتر و اطمینان از پذیرش کامل و تفاهم می شود اما با گذر زمان شباهت ها و تفاهمات به آرامی رنگ می بازد و تفاوت ها نمایان می شود.
در برخی موارد تفاوت ها پا به میدان یک رابطه می گذارند که از طرف فرد مقابل قابل پذیرش و تحمل نیست. در چنین مواردی زوجین به آهستگی از لحاظ عاطفی از یکدیگر فاصله می گیرند و زمانی می رسد که متوجه می شوند چاره ای جز جدایی برای آن ها باقی نمانده است.
برای جلوگیری از چنین پیشامدی زوجین باید تفاوت های فردی، خانوادگی، فرهنگی، اقتصادی، تحصیلی و اعتقادی یکدیگر را مورد بررسی قرار دهند و اگر آن تفاوت ها را غیرقابل پذیرش و تحمل برای خود و خانواده خود می دانند از ازدواج پرتنش و ناموفق خودداری کنند. برای این کار بهترین شیوه عدم عجله در امر ازدواج است، یعنی پس از آشنایی در خانواده و مطرح کردن قصد ازدواج باید به یکدیگر فرصت شناخت و بررسی بدهند. این شناخت
در رفت و آمدهای خانوادگی با نشست و برخاست های زوجین و خانواده ها در دوران نامزدی با هم به آرامی شکل خواهد گرفت. خانواده ها نباید از گذر زمان در این خصوص نگران باشند زیرا همین گذر زمان و داشتن فرصت کافی برای شناخت می تواند از بسیاری از تنش ها و ناملایمات و حتی طلاق احتمالی جلوگیری کند. خانواده ها باید به فرزندانشان و نیز به خودشان این فرصت را جهت تکمیل شناخت و گرفتن تصمیم با فراغ بال بدهند و دختر و پسر جوان نیز بدون درگیر شدن در مسائل عاطفی و وابستگی به یکدیگر با چشمی باز تفاوت های هم را ببینند و با صداقت این تفاوت ها را به طرف مقابل خود عنوان کنند.
پذیرشی که در این مرحله از آشنایی به وجود می آید به علت آگاهانه بودن معمولاً عمری طولانی نیز دارد و در ایجاد ازدواجی موفق، به دور از تنش و ناسازگاری نقش مهمی ایفا می کند.
بیشتر بدانیم....
ارتباط بین فعالیت فیزیکی و کاهش بیماریها
ورزش های ضد استرس برای بهتر شدن وضعیت روانی و احساسی افراد
ورزش های مخصوص افراد مبتلا به بیماران قلبی و دیابت
ورزش های مفید برای بیماران مبتلا به آلزایمر
ورزش و بیماری های قلبی و استخوانی
چطور میزان فعالیت فیزیکی خود را ارتقاء دهیم؟
چه ورزش هایی سلامت کودکان را تامین می کند؟
ورزش چگونه در درمان و پیشگیری از سرطان سینه زنان کمک می کند؟
چگونه عملکرد فیزیولوژیکی و روانی میانسالان افزایش می یابد؟
تکنیک های توان بخشی ورزشی در بیماران مبتلا به آسم
ژن درمانی از درمان بیماری ها تا بهسازی نژادی و استفاده بعنوان یک سلاح
دیابت از شناخت علائم تا درمان و راههای پیشگیری
حقایقی در باره ایدز و لزوم آموش جنسی
ایجاد تعادل در بیماران مبتلا به ام اس
سرطان سینه و تمامی گفتنی های آن
نقش نانو تکنولوژی در پزشکی وسلامت عمومی
نقش مردان در زمینه بهداشت باروری همسران
تمرینات ورزشی در دوران حاملگی و قبل از زایمان
کاهش مرگ و میر زنان باردار با برنامه مادری ایمن
مادران شاغل و نگهداری کودکان
بررسی اثرات کافئین بر بدن
عوارض شیرین کنندههای بدون کالری
فست فود زیر ذره بین کارشناسان حوزه سلامت
ویژگی های ظروف آشپزی و اثر آن در پخت غذا
ظروف یک بار مصرف ومشکلات آن بر سلامت
اثرات امواج تلفن همراه بر سلامت افراد
کنترل آلاینده ها از طریق فن اوری نانو تکنولوژی
اثر شنهای روان یا غبار غلیظ بر سلامت انسان
آثار جانبی تشعشع لامپ های کم مصرف بر چشم و پوست
پیامدها و راهکارهای جلوگیری از تخلفات موتورسواران
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
در جامعه ی ما ارتباط معناهای گسترده و مختلفی دارد و بیشتر معنای ارتباط در بیرون از خانواده و در اجتماع برای ما معنا پیدا می کند یعنی وقتی به ما می گویند با هرکسی رابطه نداشته باشید و یا با کسی که رابطه دارید فلان گونه رفتار کنید هر گز ذهن ما به همسر و فرزند وپدر ومادر نمی خورد بلکه اولین چیزی که به ذهن ما از این کلمات خطور می کند ارتباط با دوستان و همکلاسیان ، معلم ، افراد در اتوبوس و مترو و...
ولی ما میخواهیم درباره ی ارتباط با کسی صحبت کنیم که بیشترین ارتباط شبانه روز ما با اوست و بیشترین تاثیر را در زندگی ما دارد و در عین حال کمترین توجه درباره ی چگونگی رابطه با او می شود . وقتی صمیمت انسان با فردی زیاد می شود احساس می کند رابطه با او نیاز به یادگیری ندارد بلکه به قدری با هم صمیمی اند که انجام هرگونه رفتاری ممکن است .
به قول یکی از اساتید چراوقتی پشتمان به کسی باشد و یا پایمان به سمت هر کسی دراز باشد عذر خواهی می کنیم ولی در برابر همسرمان نه؟ و نه تنها نه ، بلکه اصلا نیازی به عذر خواهی نمی بینیم و این کار را کاری مسخره می دانیم .
اگر قرار است جایی شخصیت و احترام پیدا کنیم در خانواده است اگر قرار است کسی به همسر ما شخصیت و احترام بدهد آن فرد ما هستیم مایی که از همه کس به او نزدیک تر و بیشتر در ارتباطیم.
اگر همسرمان رییس یک اداره ، سازمان و وزارت خانه باشد و همه عالم و آدم به او احترام بگذارند ولی در کنار همسر و فرزندانش از احترام برخوردار نباشد در نزد خودش شخصی بی شخصیت و بی اقتدارو ... است ولی اگر کسی سوفور و یا آبدارچی یک شرکت باشد ولی در خانه واقعا آقا و دارای احترام باشد در نزد خودش فردی موفق و با شخصیت است و حتی احترام دیگران برایش مهم نیست. این مثال درباره ی آقایان بود . درباره ی خانم ها هم دقیقا همین گونه است معمولا زن هایی در زندگی احساس شکست و سر خوردگی می کنند که همسر و فرزندانش برایش ارزش و احترام قایل نباشند هرچند دکتر و یا مهندس باشند و زن هایی احساس نشاط و شادابی و سرزندگی دارند که فرزندان و همسرشان برای انها احترام زیادی قائل باشند و به او اهمیت بدهند هرچند خانه دار و بی سواد باشند .
می توان بحث ارتباط با همسر را با بحث حقوقی « وظایف و حقوق متقابل » آغاز کرد ولی می خواهیم قبل از این که سیر حقوقی خانواده را پیش گیریم سراغ سیر اخلاقی رویم .
ازدواج ، همسر ، خانواده
بسیاری از افراد به خاطر همین مبحث وظایف و حقوق زن و مرد در خانواده ، از شیرینی ازدواج به دور می مانند و یا به قدری درگیر این بحث که " فلان چیز وظیفم نیست و فلان چیز حقمه " می شوند که اصلا متوجه لذت های ازدواج و هدف از زندگی و ازدواج و تشکیل خانواده نمی شوند خیال میکنند تشکیل خانواده دادند تا حق و حقوقشان را پس بگیرند و احساس می کنند خانواده دادگاه است و خودشان شاکی و همسر بیچاره شان همیشه متهم . این افراد نه تنها هدف از ازدواج و خانواده را درک نکرده اند بلکه هدف از خلقت خودشان را هم نمی دانند و و همیشه با همه کس مشکل دارند و هیچ گاه موفق نخواهند بود.
به راستی هدف ما از زندگی مشترک چیست ؟ آیا هدف همان در کنار هم قرار گرفتن نر و ماده است ؟ یا نه هدف از ازدواج در ادامه هدف از خلقت آدمی قرار گرفته؟ یعنی اگر بخواهی به آن هدف از آفرینش برسی، میانبر و یا بهتر بگوییم سرعت دهنده اش ازدواج است . ازدواج راه سخت و پر از دره و دو راهی رسیدن به خدا را روشن و هموار می کند .
ما افریده شدیم برای پرستش ، آفریده شدیم برای بندگی ، برای اینکه از بین این همه امتحانات و ابتلایات الهی خود را پیدا کنیم و به خدا برسیم ، ما آفریده شده ایم تا خلیفه الله شویم ، آفریده شدیم تا بندگان خوب خدا رابشناسیم و یاور آنان باشیم تا دین خدا را برافرازیم . آری این جهان پیچیده و پر از رمز و راز ، ساخته شده تا ما به وسیله ی آن به وجود خدا پی ببریم و او را بشناسیم و او را بپرستیم و در نهایت به او که کمال و انتهای مقصد ماست برسیم . برای بهتر و زودتر رسیدن به این مقصد ، نیاز به اکسیری داریم که ما را در برابر خطرها واکسینه کند .
یکی از خطرهایی که از ابتدای خلقت آدمی مانع اصلی این هدف بوده ، غرایز و شهوات است . که اگر نتوانیم غرایز و شهواتمان را درست و صحیح ارضا کنیم ، در نهایت در یکی از این پیچ ها و دره ها منحرف می شویم ، همانطور که در تاریخ با داستان ها ی عابدهایی ( مانند برصیصا ، عابدی از بنی اسرائیل که کافرشد )روبرو هستیم که ابلیس با استفاده از این سلاح برّنده آنها را پس از سال ها عبادت ، تحت بندگی خویش در آورده.
بهترین واکسینه در برابر این خطر ازدواج است که خداوند آن را در پیش روی بندگانش قرار داده تا آدمی به وسیله ی این موهبت الهی ، غرایزش را از راهش کنترل و ارضا کند و در مقابل به آرامشی برسد که هرگز تا قبل از ازدواج به آن دست نخواهد یافت . چرا که این آرامش وعده ی الهی است. « وَمِن ایاتِهِ اَن خَلَقَ لَکُم مِن اَنفُسِکُم اَزواجاً لِتَسکُنُوا اِلیهَا وَجَعَلَ بَینَکُم مَوَدَّهً وَ رَحمَهً اِنَّ فِی ذلِکَ لَایَاتٍ لِقَومٍ یَتَفَکَّرُونَ »
"و از نشانه های او این است که همسرانی از جنس خودتان برای شما آفرید تا در کنار آنان آرامش یابید ، و در میانتان محبت و رحمت قرار داد ؛ به یقین در این نشانه هایی است برای گروهی که تفکر می کنند ."روم آیه 21
در کجا میتوانیم معارف و آموزه هایی که از کودکی برای انسان شدن آموخته ایم را اجرا کنیم ودر مقام عمل ببینیم . در کجا میتوانیم خودمان را محک بزنیم و ببینیم راستگوییم یا نه ؟ عفت داریم یا نه ؟ راز داریم یا نه ؟ قانع هستیم یا نه؟ حسودیم یا نه؟ در برابر بداخلاقی ها و مشکلات صبوریم یا نه ؟ جای پیاده کردن همه ی این ها در زندگی مشترک و خانواده است .
اگر در زندگی دیدگاه ارزشی داشته باشیم بسیاری از مشکلات مان ، پلی می شوند برای رسیدن ما به خدا .
اگر زندگی مشترک را همانطور که در آیات قرآن آمده یک موهبت الهی برای رسیدن به خدا بدانیم ؛ دیگر فقر در زندگی برایمان یک غول وحشتناک نمی شود ، دیگر بداخلاقی همسر برایمان بدبختی و بدشانسی از زندگی نیست ؛ بلکه قفلی است که با کلید صبر ما را از جنات و نعمت های الهی بهره مند می سازد .
بنابراین با قرار دادن همسر به عنوان پلی برای رسیدن به خدا نه به عنوان هدف ، اگر زندگی بر وفق مراد بود ، با حمد و شکر به او میرسیم و اگر زندگی سخت ومشقت بار بود ، با صبر و تحمل باز هم به خدا می رسیم .
پیاده کردن ارزش ها در خانواده
دین اسلام برای لحظه لحظه ی آدمی برنامه دارد . اگر کسی بخواهد برنامه روزمره ، ماه و سال خود را بر اساس آنچه خدا و دین از او خواسته انجام دهد به زیبایی و راحتی می تواند .
ما در احادیث و روایات پیامبر اسلام (ص) و ائمه اطهار علیهم السلام با دستور العمل ها و آداب و سننی آشنا می شویم که چقدر سطح فکر و نگاه آدمی را بالا میبرد و تغییر می دهد .و یا روایاتی درباره ی ارزش و اجر بسیاری از اعمال، که انسان آرزوی آن را می کند و در عین حال احساس می کند هیچ گاه در آن موقعیت قرار نگرفته ، و پیش خود فکر می کند که اگر در آن موقعیت قرار گیرد حتما آن کار را انجام میدهد . ولی ما می خواهیم بگوییم اگر انسان بخواهد ارزش های اسلامی را پیاده کند می تواند در همین اجتماع کوچک خانواده آن ها را انجام دهد ، از جهاد و انفاق گرفته تا صبر و شکیبایی .
در این قسمت به تعدادی از ارزش هایی که در آیات و روایات به آن اشاره شده می پردازیم تا با پیاده کردن آنها در خانواده و در ارتباط با همسر و زندگی از شیرینی های یک زندگی اسلامی بر پایه ی ارزش های آن بچشیم .
صبر وشکیبایی
« وَ لَنَبلُوَنَّکُم بِشَیءٍ مِنَ الخَوفِ وَ الجُوعِ وَ نَقصٍ مِنَ الاموَالِ وَ الانفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرینَ * اَلَّذِینَ اِذا اَصَابَتهُم مُصِیبَهٌ قالُوا انَّا لِلّهِ وَ اِنَّا اِلَیهِ راجِعُونَ »
" قطعا شما را به چیزی از ترس و گرسنگی و کاهش اموال و نفوس و محصولات امتحان خواهیم کرد و صابران را نوید ده . همانان که چون مصیبتی به آنها رسد ، گویند : ما از آن خداییم و به سوی او بازمیگردیم ."بقره 155 و 156
امام صادق (ع) : هرمردی که به دردی گرفتار شود و صبر کند و آنرا در راه خدا به شمار آورد ، خداوند اجر هزار شهید را برایش رقم زند .
امام علی (ع) : در برابر امور ناخوشایند خود را به صبر وادار ؛ و چه نیکو خویی است ، خود را به صبر واداشتن به خاطر حق .
امام باقر(ع) در پاسخ به سوال از صبر نیکو می فرمایند : آن صبری است که در آن نزد مردم گله و شکایت نشود.
یکی از نکات کلیدی خوشبختی در زندگی صبر است ؛ چون هیچ زندگی ای نیست که همه چیز بر وفق مراد و آنچه ما می پسندیم، باشد و شاهد ما آیات قرآن است که با خبر قطعی از این امتحان الهی خبر می دهد و تنها راه نوید ده آن ، برای افرادی است که در برابر این نوع ابتلایات صبر می کنند و با توکل به خدا ، با دیدی بلند ،همه چیز را از سوی خدا و به سوی خدا می پندارند و همانطور که گفتیم مشکلات و سختی های زندگی را نوعی فرصت برای رسیدن به او که کمال مطلق است می پندارند.
همانطور که از آیات و احادیث برمی آید صبر فقط به هنگام مرگ و یا بیماری نیست ؛ بلکه صبر در برابر امور ناخوشایند و یا صبر در برابر آنچه ما دوست نداریم ؛ صبر در برابر بد دهنی همسر و یا خانواده اش ، صبر در برابر سختی های شغلی همسرمان ، صبر در برابر تهمت ها ، صبر در برابر نداری های همسرمان و... . وقتی این مشکلات برای آدمی لذت بخشند که به خاطر خداوند ، پروردگارت ، آنکه برایت از مادر صدها برابر مهربان تر است صبر کنی و بدانی هیچ چیزی در این جهان آفرینش بی اذن او جابه جا نمی شود و هرچه هست به خواست اوست وگاهی خداوند هرکه را بیش تر دوست دارد بیشتر در معرض بلایا قرار می دهد تا او با صبر پیشگی بیشتر به خداوند نزدیک شود . به قول یکی از بندگان خوب خدا ، اگر قرار به خوشی در این دنیا بود حضرت زهرای اطهر از ما بسیار شایسته تر بود.
مهربانی و آزار ندادن
در آیه از قرآن مجید آمده «والَّذینَ یُؤذُونَ المُؤمنِینَ وَ المُؤمِناتِ بِغَیرِ ماکتَسَبُوا فَقَدِ احتَمَلُوا بُهتاناً و اِثماً مُبِیناً » احزاب 58 « آنان که مردان و زنان مومن را بی هیچ گناهی که کرده باشند ، می آزارند ،تهمت و گناهی آشکاری را به دوش می کشند.» و یا در روایتی از رسول خدا (ص) آمده است :«هرکه مومنی را بیازارد بی گمان مرا آزار داده است » و روایتی دیگر که : « هرکس به مومنی نگاه کند که با آن او را بترساند ، خداوند در روزی که سایه ای جز سایه ی او نیست وی را بترساند.»
چرا وقتی این آیه یا روایات را می خوانیم در پی انجام آن در زندگی خودمان نمی شویم وسریعا ذهنمان به برخوردهای ریز و درشتمان با در و همسایه و عمه و خاله و... می افتد .چرا آزار دادن همسرمان را جزو گناه و اذیت به شمار نمی آوریم .
اگر همسرمان از ایمان برخوردار باشد پس یکی از مصادیق این آیه و روایات است ، پس حواسمان باشد هر برخورد بد و بیجای ما بدون این که همسرمان گناهی کرده باشد ، ما را در برابر خدا قرار می دهد و باید جوابگوی او باشیم.
تشکر کردن
امام صادق (ع) می فرمایند :خدا لعنت کند قطع کنندگان راه نیکی را؛یعنی کسی که به وی خوبی میشود اما ناسپاسی می کند و در نتیجه ، نیکوکار را از نیکی کردن به دیگران باز می دارد. گزیده ی میزان الحکمه ،ص 303 ،ح 3347
گاهی به بخت و شانس مان نفرین می فرستیم که این چه زندگی است ؟چرا همسرم این گونه است ؟ چرا اینقدر بددهن و بد اخلاق است ؟ چرا هیچ وقت شادمان نیست ؟ ولی هیچ گاه به ذهنمان نمی خورد شاید تقصیر ما باشد ، شاید جایی در حق همسرم کوتاهی کردم ، بلکه به دنبال علت خارجی هستیم و نهایتا به بخت و طالع و قسمت و...میرسیم . وقتی از ما میپرسند وقتی همسرت چیزی برای خانه می خرد از او تشکر می کنی ؟ با قاطعیت تمام می گوییم ،نه وظیفه اش است . یا می پرسند هیچ گاه به خاطر مهربانی هایش و محبت هایش از او تشکر کرده ای باز هم میگوییم : نه ، مگر تشکر می خواهد ؟ حتی خیلی از اوقات نه تنها تشکر نمیکنیم بلکه بدون توجه به لطف و کاری که انجام داده نقص کارش را بلند بلند فریاد می زنیم و مدام توی سرش می کوبیم .
چه خوب است برای یک بار هم که شده ، حساب کنیم ببینیم روزانه چند بار از همسرمان تشکر می کنیم ؟چند بار به جای عیب گیری از کارهایی که حتی برای ما انجام می دهد ، از او تشکر می کنیم . با کمی حساب سرانگشتی به راحتی متوجه می شویم عیب زندگی ما ربطی به طالع و شانس ندارد بلکه همین رفتارهای پیش پا افتاده است که زندگی را خراب میکند .
امام سجاد(ع) : حق کسی که به تو نیکی می کند ، این است که از او تشکر کنی و نیکیش را به زبان آوری و از وی به خوبی یاد کنی و میان خود و خداوند ، برایش خالصانه دعا کنی . اگر چنین کنی ، بی گمان پنهانی و آشکارا از او تشکر کرده باشی. وانگهی ، اگر روزی توانستی نیکی او را جبران کنی ، جبران کن. گزیده ی میزان الحکمه ،ص 303 ،ح3345
چقدر آموزنده است این احادیث ، برای زندگی روزمره . امام سجاد(ع) برای یک نیکی که انسان در حقش می شود چقدر تکلیف می گویند: 1- از او تشکر کنیم .2- نیکی اش را به زبان آوریم و به او بگوییم .3- همیشه از او به خوبی یاد کنیم 4- برایش خالصانه دعا کنیم 5- در آخر اگر توانستیم جبران کنیم . اگر به خاطر یک خوبی که همسرمان در حق ما میکند این گونه از او سپاس کنیم چقدر زندگی شیرین تر و لذت بخش تر می شود.
عیب جویی و سرزنش نکردن
پیامبر خدا (ص): عیب های مومنان را جست و جو نکنید ؛ زیرا هرکه دنبال عیب های مومنان بگردد ، خداوند عیب های او را دنبال کند و هرکه خداوند تعالی عیوبش را جست و جو کند ، او را رسوا سازد گرچه درون خانه اش باشد. گزیده ی میزان الحکمه ح4726 ص421
امام علی (ع): کسی که عیب خود را ببیند ، از پرداختن به عیب دیگران باز ایستد . گزیده ی میزان الحکمه، ح4712 ص419
امام علی (ع) :کاوش کردن در عیب (دیگران ) خود عیبی است . گزیده ی میزان الحکمه ،ح 4727 ،ص421
پیامبر خدا (ص) : اگر برادر مسلمانت عیبی از تو بداند و به آن تو را سرزنش کند ، تو به واسطه ی عیب و گناهی که از او میدانی سرزنشش مکن تا برای تو پاداش باشد و بر او گناه . گزیده ی میزان الحکمه ،ح4745 ص 421
پیامبر خدا(ص): هرکس زشتکاری و گناهی را فاش کند ، مانندکسی است که آنرا انجام داده است و هر کس مومنی را به چیزی سرزنش کند ، نمیرد تا خود مرتکب آن شود . گزیده ی میزان الحکمه ح 4743
گاهی ما برای به دست آوردن نقطه ضعفی از همسرمان و یا خانواده اش و در مقابل بزرگ کردن خود و خانواده مان شرو ع به عیب پیدا کردن از او و پدر و مادر و خواهر ها و فک و فامیلش می کنیم و بسیاری از اوقات عیب هایی را می گیریم که خودمان به آن عیب شایسته تریم . و با این کارمان حس می کنیم همسرمان را کوچک کردیم و به او فهماندیم که چقدر خانواده ی ما با فرهنگ تر و با شخصیت تر از آنها هستند و بالاخره با این کارها می خواهیم منتی بزرگ بر او به خاطر تحمل او و خانواده اش بگذاریم.
در حالی که اگر بخواهیم طبق یک الگوی اسلامی زندگی کنیم حتی اگر همسرمان عیبی دارد نباید او را سرزنش کنیم ،بلکه می توانیم با هدیه کردن عیبش نه مسخره کردنش او را در از بین بردن عیبش یاری دهیم . ولی خیلی از اوقات عیب همسرمان از ماست مثلا همسر ما آدم آرام ومهربانی است ولی ما به قدری به او و کارهایش گیر می دهیم که او را از کوره خارج می کنیم و یا او را عصبی و بدخلق می کنیم بعد بلافاصله او را به خاطر بداخلاقی و عصبی مزاج بودنش سرزنش می کنیم ، یا این که با مرور زمان حل خواهد شد مثلا مدتی از نظر مالی تحت فشار است ویا عیبی در صورتش دارد ، و یا حتی ممکن است هیچ وقت از بین نرود و مادر زادی باشد و... در این مواقع عیب جویی ما رنگ و بوی طعنه زدن و مسخره و سرزنش کردن به خود می گیرد تا هدیه کردن عیب و یاری در بر طرف کردن آن .« وَیلٌ لِکُلِّ هُمَزَهٍ لُمَزَه» "وای بر هر عیب جوی طعنه زن" . همزه آیه 1
امید است بتوانیم با اندیشیدن در آیات و روایات و به کار بردن آن در زندگی مان ، زندگی مورد رضای حق تعالی را داشته باشیم و در دنیا و آخرت سعادتمند و پیروز و خوشبخت باشم.
نویسنده : ف. عجمین
بیشتر بدانیم؟
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
آنچه که در مراحل اولیه یک رابطه انجام میدهید، در تعیین موفقیت کلی و دوام ازدواج شما نقش بسیار مهمی دارد. در زیر به 7 مسئله مهم که باید قبل از ازدواج حتماً درمورد آن با همسرتان صحبت کنید، اشاره میکنیم
1. باید گفتگویی صادقانه درمورد علت دوست داشتن همدیگر داشته باشید.
نمونه سوالات:
چرا میخواهی با من ازدواج کنی؟
چه چیزهایی درمورد تو هست که من نمیدانم؟
چیزی درمورد من هست که اذیتت کند؟
2. باید چیزهایی که باور دارید "ارزشهای اصلی" رابطهتان را تشکیل میدهند با هم مطرح کنید (آنچه در رابطه با همسرتان بیش از هر چیز دیگری برایتان اهمیت دارد).
نمونه سوالات:
چه اعتقادات معنوی داری؟
تا چه اندازه به محترمانه رفتار کردن با همدیگر متعهد هستی؟
صداقت و روراستی تا چه اندازه برای شما مهم است؟
3. باید درمورد اینکه بچهدار شدن برایتان مهم است یا خیر با هم حرف بزنید.
نمونه سوالات:
آیا دوست داری بچه داشته باشی؟
تا حالا چه تجربیاتی با بچهها داری؟
آیا بیماری آمیزشی خاصی داری که در بچهدار شدن تاثیر داشته باشد؟
4. باید درمورد فرایند تکامل رابطهتان در طول این مدت و طوری که دوست دارید 5، 10، یا 20 سال آینده باشد با هم حرف بزنید.
نمونه سوالات:
پنج سال آینده ازدواجمان را چطور میبینی؟
چه امیدها و آرزوهایی برای ازدواجمان داری؟
ازدواجمان چه تاثیری بر روابطمان با دوستان و خانواده خواهد گذاشت؟
5. باید درمورد نحوه تصمیمگیریها در ازدواجتان با هم حرف بزنید.
نمونه سوالات:
درمورد مسائل مهم ازدواجمان چطور باید تصمیمگیری کنیم؟
وقتی نظراتمان مخالف باشد، چطور میتوانیم دوستانه مسائل را حل کنیم؟
چطور میتوانیم در کنار هم از منابع مالی استفاده کنیم؟
6. باید صادقانه درمورد اینکه از ازدواجتان چه میخواهید با هم حرف بزنید.
نمونه سوالات:
فکر میکنی سکس در موفقیت ازدواج ما تا چه اندازه تاثیرگذار است؟
به چه چیزهایی علاقه وافر داری؟
7. باید درمورد این سوال که "آیا میتوانی زندگی بدون همدیگر را تصور کنی"، گفتگو کنید.
نمونه سوالات:
چه امیدها و آرزوهایی برای زندگی در کنار هم داری؟
برای اطمینان از سلامت خود برای زندگی طولانیمدت در کنار هم چه میکنی؟
آیا میتوانی روزی را تصور کنی که دیگر کنار هم نباشیم؟
مشخص است که این هفت موضوع گفتگو میتوانند عوامل مهمی در سلامت و قدرت رابه شما با همدیگر باشند و در نتیجه موفقیت کلی زندگی و ازدواج شما را نیز نشان خواهند داد.
پاسخ این سوالات نکات مهم و زیادی درمورد دوام رابطهتان به شما میگوید و میتواند پیشگوییکننده خوبی برای موفقیت رابطه شما باشد.
پس قبل از ازدواج حتماً درمورد این هفت موضوع با طرفمقابل خود صحبت کنید و مطمئن باشید که پشیمان نخواهید شد.
بیشتر بدانیم؟
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
بعضی وقتها، اگر پسر یا دختر جوانی تصمیم بگیرند ازدواج کنند، از دوست و آشنا نکاتی را میشنوند که بیشتر شبیه اندرزهای قبل از ورود به میدان جنگ است. این که همیشه باید آماده باشند، نباید به خانواده همسرشان اجازه دخالت بدهند، از همان روز اول باید محدوده قدرت همسرشان را تعیین کنند و... بعضیها هم میگویند این روشی است برای از بین بردن مشکلات زندگی مشترک؛ به عبارت دیگر، جنگ اول به از صلح آخر.
چنین حالتی که به صورت یک فرهنگ غلط درآمده و بهعنوان دیالوگها و جملات بین افراد مختلف ردوبدل میشود، کمکم کمرنگتر از قبل شده و هر روز هم از ارزشش کاسته میشود. با وجود این، هنوز هم چنین مواردی وجود دارد و همین شوخیها و گپوگفتهای دوستانه هم میتواند موجب بدبینی عروس و داماد شود. دختر و پسری که میخواهند زندگی شیرینی را در کنار هم تجربه کنند، قبل از شروع زندگی مشترک میآموزند که خانواده همسر با آنها همدل و همراه نخواهد بود، پس آنها هم باید از خودشان دفاع کنند و حتی ممکن است قبل از آشنایی، خودشان را آماده این مبارزه پنهانی کنند.
بسیاری از زوجهای موفق فکر میکنند هیچ وقت در رابطه با خانواده همسرشان دچار مشکل نخواهند شد. آنها باور دارند که مشکلاتی که برای دیگران پیش آمده یا پیش میآید به این دلیل است که اعضای خانواده همسرشان در زندگی آنها دخالت میکنند. در حالی که، شاید پس از گذشت چند سال از شروع زندگی مشترک، آنها هم با مشکلاتی مشابه روبهرو شوند. پس این همه مشکل از کجا میآید؟ علتش چیست و چطور میتوان با آنها مقابله کرد؟
واقعیت این است که حرفها و جملاتی که از طرف خانواده خود فرد بیان میشود در مقایسه با آنچه خانواده همسر میگویند، تاثیر متفاوتی خواهد داشت. به همین دلیل بارها شرایطی پیش آمده که مادر عروس نکتهای را به او گوشزد کرده و دخترش هم از این که مادر به یاد اوست و میخواهد کمکش کند، خوشحال شده، اما اگر همین جمله را مادر شوهرش به او بگوید، شرایط فرق میکند و اینجا دیگر دختر خوشحال نمیشود و تصور میکند مادر همسرش قصد دخالت در زندگی او را دارد یا میخواهد او را سرزنش و تحقیر کند.
پس اولین قدم این است که دید مثبتی نسبت به خانواده همسرتان داشته باشید و قبل از آشنایی با آنها، هیچ قضاوتی در موردشان نکنید. مطمئن باشید آنها هم خیر شما را میخواهند و از خوشبختی شما و فرزندشان خوشحال خواهند شد.
یکی از باورهای غلطی که میان بسیاری از خانوادهها رواج دارد این است که فکر میکنند فرزندشان یا باید همسر خوبی باشد یا فرزند خوبی. آنها نمیتوانند شرایطی را تجسم کنند که فرزندشان هم به همسرش وفادار بماند و هم به آنها. بنابراین فرزند این خانواده هم ممکن است به درستی نتواند وظایفش را انجام دهد و در این مورد مانند پدر و مادرش فکر کند.
شرایط وقتی بدتر میشود که همسر چنین فردی به پدر و مادرش محبت کند و فرزند ایدهآلی باشد. آن وقت است که او احساس میکند چون همسرش رابطه خوبی با پدر و مادرش دارد، نمیتواند همسر خوبی برای او باشد. چنین مشکلی با این که میتواند موجب به هم خوردن زندگی شود و صدمات زیادی به خانوادهها وارد کند، اما راهحل به نسبت سادهای هم دارد. برقراری تعادل در زندگی تنها راهحلی است که نهتنها با این مشکل مقابله میکند که حتی میتواند بسیاری از مسائل دیگر را برطرف کند.
فراموش نکنید یکی از بزرگترین و مهمترین خطاهایی که در زندگی مشترک پیش میآید، توقع ذهنخوانی از همسر است. در این شرایط، فرد انتظار دارد شریک زندگیاش تمام خواستهها، انتظارات، آرزوها و علایق او را حدس بزند و به موقع برآورده سازد. در حالی که، صحبت نکردن به صورت واضح و شفاف و ذهنخوانی به جای گفتوگو مانند سمی است که میتواند زندگی مشترک را بخشکاند
بنابراین زن و مرد باید با همسر خود صحبت کنند و برایش توضیح دهند او چه جایگاهی در زندگی مشترکشان دارد. همین موارد هم به شکلی دیگر باید با پدر و مادرها مطرح شود تا آنها هم نسبت به موقعیتی که دارند، آگاه شوند. با این که شاید این کار سخت به نظر برسد، اما شدنی است و باید به بهترین شکل ممکن انجام شود.
از سوی دیگر باید در نظر داشته باشیم که اختلافات زناشویی با توجه به مدت زمانی که از شروع زندگی مشترک زن و مرد میگذرد، متغیر خواهد بود. با این حساب، در سال اول زندگی باید انتظار اختلافهای متعددی را داشته باشیم. چون هر یک از زوجها، نظرات و عقاید مربوط به خودشان را دارند و ممکن است این اختلافنظر موجب مشاجره و بحث شود. به همین علت هم توصیه میشود، زن و مرد درباره این مسائل با یکدیگر حرف بزنند تا متوجه اختلافات شده و آنها را به موقع برطرف کنند.
همچنین فراموش نکنید یکی از بزرگترین و مهمترین خطاهایی که در زندگی مشترک پیش میآید، توقع ذهنخوانی از همسر است. در این شرایط، فرد انتظار دارد شریک زندگیاش تمام خواستهها، انتظارات، آرزوها و علایق او را حدس بزند و به موقع برآورده سازد. در حالی که، صحبت نکردن به صورت واضح و شفاف و ذهنخوانی به جای گفتوگو مانند سمی است که میتواند زندگی مشترک را بخشکاند.
پس زن و شوهر باید درباره تمام مسائلی که در زندگیشان پیش میآید، با هم صحبت کنند؛ هر چقدر هم که موضوع صحبتشان ناچیز و بیاهمیت باشد، باز هم باید با منطق و آرامش به حرفهای طرف مقابل گوش کنند و با هم به نتیجهای دلخواه برسند.
برگرفته از: جام جم
بیشتر بدانیم؟
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
من و همسرم سارا این فرصت را داشتیم تا برای ماه عسلمان به هاوایی برویم. از همان کودکی، رویای بالا رفتن از یک آبشار هاوایی و شیرجه زدن در آبگیرهای زلال آن را در سر می پروراندم. همانطور که در خیال خود تصور کرده بودم، مکانی بسیار عالی پیدا کردیم، اما مشاهده کردیم که در آن نقطه تابلوی "شنا ممنوع" نصب شده است. ما بسیار هیجان زده بودیم، و من گفتم که دلیلی ندارد که حتماً در همان نقطه شنا کنیم و می توانیم از رودخانه عبور کرده و در نزدیکی آبشار شنا کنیم. اما وقتی خواستم سارا را توجیه کنم، او نپذیرفت و معنای لغوی "شنا ممنوع" را برای من توضیح داد. این بحث کم کم بدتر شده و تا جایی پیش رفت که من مجبور شدم حرفی بزنم که برای مدتی طولانی پشیمانم کرد. ناگهان، سر همسرم فریاد کشیدم و گفتم که به خاطر دو دلی او ماه عسلمان خراب شد.
در نتیجه ی این حرف بی رحمانه ی من، بقیه آن بعد ظهر را با هم حرف نزدیم، اما تصمیم گرفتیم که آن شب به مرکز شهر برویم.
یکی از چیزهایی که من می توانم ضمانت کنم این است که همه ی خانواده ها دچار مشکل و دعوا می شوند. از آنجا که دعوا لازمه ی هر رابطه ای است، یاد گرفتن طریقه ی برخورد با آن و رفع مشکلات ضروری است. من و سارا طی ماه عسلمان، کاری کردیم که اختلاف نظراتمان به نفعمان تمام شود. خوشبختانه، مرحله ای را طی کردیم که طی آن توانستیم دعواهایمان را برطرف کرده و مشکلاتمان را حل کنیم.
دعوا بدون جریحه دار کردن احساسات
من و سارا نمی توانستیم بدون ایجاد تغییر از دعوای شدید به نوعی مکالمه ی سازنده، اختلاف نظراتمان را برطرف کنیم. آنچه طی این زمان اتفاق می افتد، بنیادی است که راه حل ها بر روی آن بنا شده اند. مثل خانه ای که بر روی پایه ای خراب ساخته شده است، راه حل های خانوادگی نیز خرابی هایی بنیادی تر ایجاد خواهد کرد که پایه ی زندگی دیگر نخواهد توانست در برابر طوفان های شدید آینده مقاومت کند.
دو مسئله ی مهم که طی این مرحله باید انجام گیرد این است که اول خودتان را از نظر ذهنی برای حل مشکلات آماده سازید. اینکه خودتان را از مسئله دور کنید و اجازه بدهید احساساتتان فروکش کند و بتوانید درست در مورد دعوا فکر کنید، بسیار کمک کننده خواهد بود. اما، هیچگاه بدون ارائه ی توضیح و یا موافقت برای ادامه ی بحث مدت زمانی بعد، از صحنه خارج نشوید.
دوم اینکه، در این موقعیت، افرادی که در دعوا شرکت داشته اند، باید قانون های خود را برای دعوای خانوادگی مرور کنند. مهم است که هر فردی در ایجاد این قانون ها شرکت کند و بر عمل کردن به آن قوانین پایدار باشد. اگر در هر جای دعوا، یک قانون شکسته شد، باید دعوا را در همانجا متوقف کنید و اجازه ندهید که دعوا شدیدتر شود.
گفتگو با زبان طوطی
بسیار مهم است که در یک بحث، طرفین حرف های همدیگر را بفهمند. یکی از موثرترین تکنیک ها برای ایجاد درک صحیح، راه است که من آن را "گفتگوی طوطی وار" نامیده ام. مثل یک طوطی، حرف ها و نیازهای گفته شده از طرف مقابل را با خود تکرار کنید. قبل از دادن هر گونه جوابی یا حرکت کردن از جای خود، درمورد آنچه بین شما گفته شده است به توافق برسید. این کار باعث می شود هر طرف مطمئن شود که طرف مقابل حرفهایش را فهمیده است.
الان زمانش نیست که بخواهید از جایگاه خود دفاع کنید. به جای اینکار از ین فرصت استفاده کرده و با شنیدن و فهمیدن حرفهای طرف مقابل پایه های خانواده را محکم کنید.
طی همه ی مراحل دعوا، گفتگوی منطقی باید به دو قسمت تقسیم شود. واجب است که در ابتدای کار، مشخص کنید که تعارض بین شما درواقع چیست. ببینید شاید این دعوا دلایل دیگری مثل خستگی، یا بی حوصلگی داشته است.
دوم اینکه، پس از مشخص کردن اختلاف عقیده، باید مسائل مربوطه را توضیح دهید. من پیشنهاد میکنم که این چیزها را روی کاغذ نوشته و آنها را اولویت بندی کنید. از آنجا که هر تغییر مثبت کوچکی، باعث ایجاد اطمینان بیشتر و رسیدن به موفقیت می شود، سعی کنید ابتدا مسائل دشوارتر را بررسی کنید.
برملا کردن نیازهای پنهان
"هیچ کاری را از روی خودخواهی و غرور انجام ندهید، بلکه با تواضع فکر اجازه دهید که هر کدام از شما دیگری را از خود مهمتر بشمارد؛ فقط به دنبال علایق و نیازهای خود نباشید، به علایق طرف مقابلتان نیز توجه داشته باشید."
گرچه اکثر مسائلی که ذکر شد را می توان خیلی راحت در بسیاری از دعواها تشخیص داد، اما ممکن است نیازهای پنهان دیگری نیز وجود داشته باشد. من و سارا هر کدام علایقی داشتیم که ابراز آنها بسیار برایمان دشوار بود. من می خواستم تا رویایم را به واقعیت تبدیل کنم، اما سارا می خواست تا از قانون پیروی کند.
عنوان این نیازها برای دستیابی به راه حل ضروری است. پرسیدن سوالاتی مثل "واقعاً چه اتفاقی داره می افته؟" یا "برای برآورده شدن نیازهای تو چه چیز باید تغییر کنه؟"، می تواند بسیار کمک کننده باشد.
ایجاد موقعیت برنده-برنده
طی این مرحله، اعضاء خانواده ها باید بتوانند موقعیت های برنده-برنده ایجاد کنند. برای مثال، من و سارا می توانستیم آبشار دیگری پیدا کنیم که برای آن علامت "شنا ممنوع!" نصب نشده باشد. در موقعیت برنده-برنده، نیازهای هر دو طرف برآورده میشود. ضرورتاً این به معنای مصالحه و سازش نیست. گاهی اوقات سازش راه حلی سریع پیش رو می گذارد، اما هیچ کدام از طرفین از نتیجه کار راضی نیست. راه حل های برنده-برنده را می توان از طریق متدهای مختلفی ایجاد کرد.
تحلیل: مراقبت از کبودی ها
مثل جلوگیری از آسیب دیدگی با مراقبت از کبودی ها، واجب است که طرفین با گذشت و بخشش هیچ دلخوری و رنجشی از هم به دل نگیرند. سعی کنید سهم خودتان را از مشکل تشخیص دهید و تقصیراتتان را گردن بگیرید. طی دعوای ماه عسلمان، سارا می خواست که من قبول کنم که چقدر بی محبت و نامهربان با او برخورد کرده ام. من توصیه می کنم که همه ی دعواهایتان را با عشق به پایان برسانید.
همچنین، برای آینده نیز مسئولیت قبول کنید. همه ی قانون ها و تصمیمات اتخاذ شده را یادداشت کنید تا هر فرد بداند که چه انتظار می رود.
وقتی همه ی راه ها بی نتیجه بماند
اگر برای رفع یک مشکل، تلاشهایتان ناموفق یا مذاکرت بی نتیجه بمانند، و یا اعضاء خانواده از تفاوت هایشان از لحاظ جسمی و روحی خسته شوند، دیگر باید به فرد دیگری رجوع کنید که پا درمیانی کرده و راه حلی برای مشکل شما در میان بگذارد .
بیشتر بدانیم؟
بیشتر بدانیم...
رسانه ها در الگوی مصرف جامعه چه نقشی دارند؟
ارتقای کیفیت خدمات سلامت از منابع مالی یارانه ها
اصلاح ساختار نظام جامع مدیریتی اقتصادی بیمارستان
اقدامات اساسی در تخصیص منابع در نظام سلامت
بررسی مشکلات برنامه پزشک خانواده
بیمه سلامت و نقش بیمه های مکمل بر آن
تاثیر بیمه های مکمل بر قشرهای آسیب پذیر
توزیع عادلانه خدمات بهداشتی در ﺳﻴـﺴﺘﻢ ﻧﻈـﺎم ﺳـﻼﻣﺖ ﻛﺸﻮر
دریافت پول از بیمار بصورت مستقیم (یک خطای پزشکی)
راهکارهای اجرایی جهت اصلاح الگوی مصرف در بیمارستانها
راهکارهای قانونی و فرهنگی در مدیریت مصرف انرژی در سازمانها ، ادارات و مراکز پزشکی
عوامل مؤثر بر قاچاق کالا
مدیریت انرژی در مراکز بیمارستانی
مشکلات موجود در سیستم واردات وصادرات
مشکلات نظام سلامت در کشور ایران
مصرف کالاهای خارجی و قاچاق و تاثیر آن بر اشتغال و تولید
نحوه ارائه خدمات بهداشتی درمانی در برخی کشورهای دنیا
نقش سازمانهای بیمه گر اجتماعی و خصوصی در اقتصاد سلامت
وظایف دولت در بهبود شاخصهای سلامتی و نابرابری های اجتماعی
پیامد های هدفمند کردن یارانه ها در حوزه سلامت
چالش اصلی تامین مالی در نظام سلامت
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
رسیدن به موفقیت در زندگی نیازمند مدیریت فکر و اندیشه است و این واقعیتی است که میتوان در زندگی انسانهای موفق آن را لمس کرد.
راز مـــردان موفق در تعامل با خانواده
کسب این موفقیتها که در سایه روابط سالم زوجها حاصل میشود در آغاز به شکل یک آرزو بود، اما کسانی که به جای غبطه خوردن برای رسیدن به این آرزو تلاش کردند توانستند با پشت سر گذاشتن همه موانع زندگی موفقی داشته باشند. اما راز رسیدن به این موفقیت در روابط کلامی، عاطفی و معرفتی زوجها با یکدیگر است.
مردان به عنوان مسئول یک زندگی نقش مهمی در ایفای این روابط سالم دارند اما متأسفانه تفکری که مردان را فقط نان آور خانواده و آدمهایی که فقط باید به کار فکر کنند، میداند، موجب شد تا بسیاری از مردان در برقراری این ارتباط، با مشکل مواجه شوند.
بیشتر زنان از همسرشان شکایت دارند که مردها خانه را همانند خوابگاه و رستوران فرض میکنند و فقط برای خوردن و خوابیدن به خانه میآیند و در خانه از روابط کلامی و عاطفی و معرفتی خبری نیست. این درحالی است که خانواده محل کسب آموزش و ابراز محبت است. دکتر محسن لواسانی، مشاور خانواده و مدرس دانشگاه با بیان اینکه این نگرش از دوران کودکی در مردان شکل میگیرد، گفت: فرهنگ ورفتار اجتماعی در شخصیت آدمی بسیار تأثیرگذار است. متأسفانه از کودکی به مردان میآموزند که نباید ابراز محبت و احساس و عشق کنند. اگر پسر بچهای گریه کند نه فقط پدر حتی مادر به او میگوید: (مگر دختری که گریه میکنی) بنابراین با این رفتار او را از ابراز احساساتش منع میکنند. این نوع برخورد تربیتی موجب میشود در بزرگسالی و بعد از ازدواج در ابراز احساسات و عواطف ناتوان و روابط مردان با همسرشان سرد ، خشک و بیروح شود.
وی افزود: خداوند در سوره رم آیه 21 میفرماید: (ما شما را آفریدیم تا با هم ازدواج و با ازدواج به آرامش و مودت و رحمت برسید) آدمی در خوردن و خوابیدن با حیوانات مشترک است آنچه ما را از حیوانات متمایز میکند عشق و اندیشه است و خانه محلی برای معرفت اندوزی و ابراز عشق و علاقه به همسر و فرزندان است این درحالیاست که مردان گاهی با طرح مسائل گرانی و مشکلات اقتصادی سردی خود را با همسرشان توجیه میکنند و خنده و شادی را منع میکنند و تلخی و تنش را مجاز میشمارند.
این مدرس دانشگاه با تاکید بر اینکه باید بپذیریم اگر احساسات پاک علاقه به خانه و خانواده و همسر نباشد هیچ گاه ثروت و قدرت نمیتواند مشکلات زناشویی را کاهش دهد، گفت: مردان موفق کسانی هستند که توانایی مدیریت در روابط خانواده را داشته باشد. گاهی مردان تصور میکنند چون در بیرون از خانه و در کسب وکار درآمد بیشتری پیدا میکنند پس یک همسر ایدهآل هستند در حالی که کارکرد مغز زنان به گونهای است که هر محبت و هر نوع رفتار محبتآمیز هر چند کوچک را به حساب میآورند. پس مردان باید بدانند که حتماً نباید یک هدیه گران قیمت و یک وسیله پر زرق و برق برای همسرشان تهیه کنند.
گاهی یک جمله تحسینکننده میتواند تأثیر بسیار زیادی داشته باشد پس نتیجه میگیریم مرد موفق کسی است که پیش از هر عملکردی در تعامل و رفتار با همسر و فرزندانش موفق باشد.
نویسنده کتاب روانشناسی عشق افزود: زنان نیز باید بدانند اگر به همسرشان نشان دهند که او را درک میکنند، او نیز ارزش و احترام بیشتری برای احساسات شما قائل میشود.پس بکوشید مانند یک فرد فعال به سخنانش گوش کنید و گاهی حرفهایش را تایید و تکرار کنید.میگناir این یک روش ارتباطی است که روانشناسان و مشاوران خانواده به زوجها میآموزند. این روش به زن و شوهر کمک میکند تا بهطور موثرتری به احساسات یکدیگر گوش دهند.
به یاد داشته باشیم اگر میخواهیم با همسرمان رابطه مطلوبی داشته باشیم باید خود را تغییر دهیم تا روند اوضاع تغییر یابد.اگر برای بهبود روابطمان بخواهیم همسر یا شرایط زندگی خود را تغییر دهیم رابطه ما به معضلی فرساینده تبدیل خواهد شد که هر دو نفر را خسته و پیر میکند.
رسانه ها در الگوی مصرف جامعه چه نقشی دارند؟
ارتقای کیفیت خدمات سلامت از منابع مالی یارانه ها
اصلاح ساختار نظام جامع مدیریتی اقتصادی بیمارستان
اقدامات اساسی در تخصیص منابع در نظام سلامت
بررسی مشکلات برنامه پزشک خانواده
بیمه سلامت و نقش بیمه های مکمل بر آن
تاثیر بیمه های مکمل بر قشرهای آسیب پذیر
توزیع عادلانه خدمات بهداشتی در ﺳﻴـﺴﺘﻢ ﻧﻈـﺎم ﺳـﻼﻣﺖ ﻛﺸﻮر
دریافت پول از بیمار بصورت مستقیم (یک خطای پزشکی)
راهکارهای اجرایی جهت اصلاح الگوی مصرف در بیمارستانها
راهکارهای قانونی و فرهنگی در مدیریت مصرف انرژی در سازمانها ، ادارات و مراکز پزشکی
عوامل مؤثر بر قاچاق کالا
مدیریت انرژی در مراکز بیمارستانی
مشکلات موجود در سیستم واردات وصادرات
مشکلات نظام سلامت در کشور ایران
مصرف کالاهای خارجی و قاچاق و تاثیر آن بر اشتغال و تولید
نحوه ارائه خدمات بهداشتی درمانی در برخی کشورهای دنیا
نقش سازمانهای بیمه گر اجتماعی و خصوصی در اقتصاد سلامت
وظایف دولت در بهبود شاخصهای سلامتی و نابرابری های اجتماعی
پیامد های هدفمند کردن یارانه ها در حوزه سلامت
چالش اصلی تامین مالی در نظام سلامت
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
عشق مثل یک کودک نوپاست و درست مثل هر کودکی نیاز به مراقبت و توجه دارد. اگر مراقب آن نباشید به راحتی نابود میشود و زندگی شما را به خطر میاندازد. ما یاد نگرفتهایم در مورد رفتار با همسرمان آموزش ببینیم بنابراین اشتباه کردن اجتنابناپذیر است. اشتباهاتی که افراد در مورد زندگی مشترک انجام میدهند، معمولا بین تمام زوجها مشترک است. اینها رایجترین اشتباهاتی هستند که افراد در رابطه با همسرشان مرتکب میشوند و با ارتکاب آنها پایههای زندگی مشترک را سست میکنند. این اشتباهها را بشناسید و از آنها اجتناب کنید.
1. خودتان را فدا میکنید
زنان معمولا به راحتی از چیزهایی که در زندگی میخواهند میگذرند. آنها آمادگی این را دارند که نقش یک آدم وابسته به شوهر را بازی کنند و زندگیشان را وقف سرویس دادن و حمایت از همسرشان کنند. در حالی که زن باید یک شریک کامل و برابر در ازدواج باشد. زنها عادت کردهاند از همسرشان تبعیت کنند و به جای خواست خودشان به خواست همسرشان تن دهند. همین موضوع به مرور آنها را از زندگی ناراضی خواهد کرد. درون این زنها بعد از مدتی پر از خشم ناگفته از همسر میشود. آنها فکر میکنند همسرشان زندگی آنها را کنترل میکند درحالیکه آنها خودشان آن شرایط را ایجاد کردهاند.از گوشهای که برای خود درست کردهاید بیرون بیایید.
شما باید حقوق مساوی برای خود و همسرتان در زندگی در نظر بگیرید. در زمینههای مختلف مثل کارهای خانه، وظیفه پدر و مادری و حتی برنامهریزی برای تفریحات درست به اندازه همسرتان صاحبنظر باشید و در این تصمیمات با هم شریک شوید. در زندگی برای پیشرفت خودتان انرژی بگذارید و برنامههای شخصی تدارک ببینید. این کار باعث میشود کمتر از همسرتان ناراضی باشید و با او درگیر شوید. مطمئن باشید او هم از پیشرفت شما خوشحال خواهد بود.
2. انتظاراتتان را واضح بیان نمیکنید
زوجین باید از همان ابتدای ازدواج انتظارات خود درباره مسائل مختلف زندگی را به طور واضح بیان کنند. جمله رایج «عزیزم هر چه تو بگویی» در ابتدای ازدواج برای زوجها سم است. شما باید تمام انتظاراتی که از همسرتان دارید را واضح و روشن بیان کنید و درباره آنها با همسرتان حرف بزنید. تقسیم کارهای خانه، خرج و برج و تربیت فرزندان و سایر کارهای مشترک باید بین دو نفر واضح باشد تا جلوی اختلافات بعدی گرفته شود. شما لازم است با هم حرف بزنید. اگر توقعی از همسرتان دارید آن را در مراحل اول به طور واضح و بدون عصبانیت بیان کنید حتی اگر فکر میکنید انتظارتان غیر منطقی است درباره آن با همسرتان حرف بزنید و اجازه دهید او شما را قانع کند.
3. همسرتان را نمیشناسید
به همسرتان فکر کرده و رفتارهایش را آنالیز کنید و درباره آنها به نتیجه برسید. اگر باهوش باشید بعد از مدتی میتوانید بفهمید هرکدام از رفتارهای او چه معنایی دارد. اگر انتقادهایش را در قالب شوخی بیان میکند، اگر وقتی بیحوصله است حرف نمیزند، اگر دوست دارد وقتهایی تنها باشد شما باید در جریان آن باشید. زنها و مردها مثل هم فکر و عمل نمیکنند. شما باید از روی نگاه کردن همسرتان بفهمید چه مشکلی دارد. اگر رفتار او را نمیپسندید میتوانید در یک شرایط متعادل درباره آنها بحث کنید. بعضی از رفتارهای مردها ممکن است برای زنها آزاردهنده باشد اما این از داشتن سبکهای مختلف ارتباط بین زوجین میآید. اگر لازم است درباره مردها و زنها و روابطشان بخوانید. کتابهای زیادی در بازار وجود دارد که میتوانید به آنها رجوع کنید. اگر باز هم به مشکل برخوردید، میتوانید از مشاوران ازدواج کمک بگیرید. این مسائل اصلا کماهمیت نیست. بهتر است آنها را حل نشده رها نکنید.
4. محبتکردن را فراموش کردهاید
بعضی از زنها مخصوصا بعد از بچهدار شدن توجهی که ابتدای ازدواج به همسر خود داشتند را فراموش میکنند. آنها فراموش میکنند باید با الفاظ محبتآمیز، تماس چشمی، در آغوش گرفتن و نشانههای دیگر توجه و محبت به همسرشان را ابراز کنند. گفتن جملات ساده محبتآمیز مثل «موافقم»، «چه نظر خوبی» و جملاتی مثل این میتواند اعتماد به نفس را به همسرتان برگرداند. محبت از جمله چیزهایی است که باید مدام یادآوری شود. اینکه شما اول ازدواج به همسر خود ابراز محبت کردهاید دلیل نمیشود دیگر آن را یادآوری نکنید. مردها برخلاف چیزی که فکر میکنید، نیاز به محبت، مراقبت و توجه دارند و بدون آن احساس خوشبختی نخواهند کرد.
5. طعنه نزنید
هنگام دعوا و عصبانیت ممکن است افراد چیزهایی را به زبان بیاورند که در حالت عادی آنها را نمیگویند. حرفهایی که در دعوا زده میشود ممکن است تا همیشه در ذهن همسر شما بماند. مواظب باشید هیچوقت و در هیچ شرایطی به همسرتان طعنه نزنید و نقطه ضعفهایش را به رویش نیاورید. توهین کردن به او، تواناییها و خانوادهاش بدترین اشتباهی است که در زندگی زناشویی میتوانید مرتکب شوید. از بین رفتن اعتماد به نفس همسر شما به هر دوی شما آسیب خواهد رساند. اگر فکر میکنید به اندازه کافی به خودتان مسلط نیستید، بهتر است هنگام عصبانیت از هم دور بمانید. بهعلاوه یادتان باشد بعضی از شوخیها ممکن است همسر شما را ناراحت کند. اگر همسرتان اضافه وزن دارد لازم نیست مدام این موضوع را به او یادآوری کنید.
6. منصف نیستید
همسر شما مهمترین عضو خانواده شماست. شادی او شادی شما و موفقیت او موفقیت شماست. شما دشمن هم نیستید و نباید دنبال گرفتن سهم بیشتری از زندگی هم باشید. به جای اینکه سعی کنید برنده بحثهای خانوادگی باشید، سعی کنید منصف بمانید و به جای پیشبرد هدف خودتان به بهتر کردن رابطه فکر کنید. معمولا ما عادت داریم فقط بدیها را گوشزد میکنیم اما گفتن خوبیها مهمتر است. اگر همسر شما کار خوبی انجام داده از او تقدیر کنید. نشان دهید تلاشهای او را در زندگی میبینید و از آنها قدردان هستید. این کار باعث میشود همسرتان اعتماد به نفس داشته باشد و علاوه بر این بتواند شما را بهتر بشناسد و بفهمد از چه خوشتان میآید و از چه بدتان.
7. زیادی سورپرایز نکنید
بعضی از مردها دوست دارند همسرشان را شگفتزده کنند. این کار در مورد گرفتن یک مهمانی برای تولد یا خرید یک هدیه کوچک عالی است. اما بهتر است از موارد بزرگتر از آن صرفنظر کنید. اگر یک ماشین بخرید و همراه آن به خانه بیایید مطمئن باشید همسر شما اصلا خوشحال نخواهد شد. در این شرایط زنها فکر میکنند چیزی از آنها مخفی شده و اعتمادشان به شما کمرنگ میشود. آنها فکر میکنند شما چیزهای بزرگ دیگری هم برای مخفی کردن از او دارید و در ارتباط با شما احساس ناامنی میکنند.
8. صادق نیستید
دروغ میتواند به راحتی به هر رابطهای آسیب برساند. کافی است همسر شما متوجه دروغی که به او گفتهاید بشود تا برای همیشه اعتماد خود را نسبت به شما از دست بدهد حتی پنهان کردن مسائل هم در برخی موارد باعث از بین رفتن اعتماد میشود. اگر همسر شما دوست ندارد با فرد خاصی رابطه داشته باشید، راهش این نیست که پنهان از او این کار را انجام دهید. به جایش با او حرف بزنید و او را متقاعد کنید. حرفهای او را هم بشنوید، شاید واقعا حق داشته باشد.
9. حساب-کتاب میکنید
خیلی خوب است که کارهای خانه را منصفانه بین خود قسمت کنید. شستن ظرفها، آشپزی، تمیز کردن خانه و .... مخصوصا در جوامع امروز که زنان هم مثل مردان کار میکنند. اما حساب و کتاب کردن ممکن است برای شما ایجاد مشکل کند. اینکه دائم به این فکر کنید که کدام کارها را شما و کدامها را همسرتان انجام داده است. شما خواهر و برادر یا همخانه نیستید. از خودگذشتگی لازمه زندگی مشترک است. حساب و کتاب و نمره دادن باعث میشود رابطه شما از روال طبیعی خارج شود و دائم به مشکل بخورید. به جای طبقهبندی کارها به این شکل بهتر است شرایط یکدیگر را در نظر بگیرید. شاید لازم باشد همسرتان گاهی اوقات وظایف شما را تقبل کند و گاهی شما این کار را برایش انجام دهید.
منبع:مجله زندگی ایده آل
قابل توجه کلیه بازدید کنندگان از سایت، دانشجویان، کارکنان ادارات و....
اگر می خواهید از تازه ترین اطلاعات علمی با خبر شوید...
اگر می خواهید برای تحقیقاتتان از منابع معتبر استفاده کنید...
و اگر می خواهید مقاله مروری تهیه نمایید...
به سایت زیرمراجعه نمایید.
http://www.novinpendargroup.com/
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
بر اساس آمارها، بیش از 50 درصد طلاقها در کشور ما ریشه در اختلالات جنسی زوجها دارد. این در حالی است که بیشتر زوجین بهعلت ترس از سرزنش دیگران، خجالت و حیا، غرور و دلایلی از این قبیل، از طرح این مشکلات بهعنوان موانع تداوم زندگی زناشوییشان سر باز میزنند. عدهای نیز برای جواب دادن به سوالات خود و حل مشکلات روابط زناشویی به اینترنت پناه میبرند تا شاید بتوانند از شر این قبیل مشکلات رها شوند.
جهت خرید مقالات جامع و کامل پزشکی،بهداشتی و اجتماعی و...
فقط با پرداخت 500 تا 2000 هزارتومان به آرشیو خرید مقالات سایت مراجعه نمایید.
http://www.novinpendargroup.com
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
یکی از دستورات موکد دین مبین اسلام و یکی از مهم ترین آداب اجتماعی"صله رحِم" است که با عمل صحیح به آن، ریشه بسیاری از کمبودها و نیازهای اجتماعی از بین میرود.
صله رحم یعنی رسیدگی و احسان به افرادی که با انسان، مادرِ مشترک داشته باشند ـ یعنی رابطه نسبی داشته باشند ـ مانند عمو، عمّه، دایی، خاله و فرزندان آنها.
امام صادق(ع) فرموده اند: "صله رحم کن، حتی اگر با دادن یک لیوان آب به نزدیکا نت باشد. بهترین صله رحم بازداشتن خویش است از آزار آنها."
حضرت امیرالمؤمنین علی(ع) فرمودند: "صله رحم کنید حتی اگر به سلام کردن باشد".
امام حسین(ع) فرموده است: "هر کس میخواهد اجلش به تأخیر بیفتد و روزیاش زیاد شود، صله رحم کند."
رسول خدا(ص) فرمودند: مردی فقط از عمرش سه سال مانده، ولی صله رحم میکند و خداوند سی سال به عمرش اضافه میکند؛ و مردی از عمرش سی سال مانده، اما قطع رحم میکند و خداوند سه سال او را زنده نگه می دارد؛ که "بحمدالله ما یشاء ویثبت وعنده ام الکتاب" ـ (رعد/39) ـ یعنی خداوند هر چه را که بخواهد محو می کند و هر چه را بخواهد، ثابت میگرداند؛ و در نزد اوست حقیقت کتاب.
و نیز فرمودند: "نیکی به پدر و مادر و صله رحم حساب روز قیامت را آسان میگرداند".
امام صادق(ع) فرموده اند: ای میسّر! گمان میکنم تو زیاد به اقوامت رسیدگی میکنی؟ میسّر گفت: بله؛ من وقتی در بازار کار میکردم و دو درهم مزد میگرفتم، یک درهم آن را به عمّهام میدادم و یک درهمش را به خالهام. امام فرمودند : به خدا قسم اجل تو دو بار فرا رسید، ولی هر بار تأخیر افتاد.
قطع رحم به معنای رسیدگی نکردن و محبت نداشتن نسبت به نزدیکان است، و از نظر شرعی امر بسیار ناپسندی به شمار میرود؛ به طوری که در روایات چنین آمده است: "اگر نزدیکان شما ارتباط خود را با شما قطع کردند، شما وصل کنید؛ زیرا گناه قاطع رحم بسیار عظیم است".
امیرالمؤمنین(ع) فرمودند: "صله کنید با ارحام خود، گرچه آنها با شما قطع کرده باشند."
رسول خدا فرمود: "جبرئیل(ع) به من خبر داد که بوی بهشت از فاصله هزار سال راه شنیده میشود، ولی عاق والدین و قاطع رحم و مرد سالخورده زناکار آن را نخواهند شنید(یعنی این عده به این اندازه از بهشت دورند!)."
بله خداوند بهشت را آفرید و آن را خوشبو ساخت و بوی بهشت تا هزار سال راه میرود؛ ولی عاق والدین و قاطع رحم آن بو را نمیشنوند.
کنیز امام صادق(ع) می گوید: امام در بستر بیماری و شهادت افتاده بود و گاهی از هوش میرفت. یک بار که به هوش آمد، فرمود به حسین بن علی بن علی - که پسر عموی پدر امام بود - هفتار دینار بدهید؛ و به فلانی، فلان مقدار و به فلانی، فلان مقدار بدهید. به امام عرض کردم: آیا به مردی بخشش میکنید که میخواست شما را به قتل برساند؟! امام فرمود: آیا میخواهی من از آنها نبا شم که خداوند توصیف کرده است: "و کسانی که بنا به امر خدا صله می کند، و از پروردگارشان می ترسند و از بدی حساب بیمناکند؟!"
در روایت است که "اگر برای نیکی به پدر و مادرت مجبور باشی راهی به درازای دو سال را بپیمایی، برو و این نیکی را انجام ده، و برای صله رحم هم تا یک سال راه را طی کن".
شخصی به رسول خدا(ص) عرض کرد: من اقوامی دارم که به آنها احسان میکنم ولی آنها مرا اذیّت میکنند. می خواهم دیگر کاری به آنها نداشته باشم. امام فرمودند: "در این صورت خداوند همه شما را رها می کند". عرض کرد: پس چه کنم؟ امام فرمود: "به آن کس که تو را محروم ساخته بخشش کن، و با آن کس که از تو قطع کرده بپیوند، و آن را که به تو ظلم کرده ببخش؛ و اگر چنین کنی خداوند پشتیبان تو خواهد بود".
رسول خدا فرمودند: "آیا میخواهید بگویم بهترین اخلاق دنیا و آخرت چیست؟"
گفتند: بله یا رسول الله! فرمودند: "اخلاق کسی است که با آن کس که از او بریده آشتی کند، و به آن کس که او را محروم کرده ببخشد، و آن را که بر او ستم کرده ببخشاید. و هر کس بخواهد مرگش به عقب بیفتد و روزی اش فراوان شود، باید تقوای الهی را پیشه سازد و صله رحم کند."
به رسول خدا عرض کردند: بهترین صدقه کدام است؟ فرمود: "صدقه به خویشاوندی که دشمنی شما را در دل داشته باشد. پس صله رحم به خویشان، عام است و حتی بدخواهان را نیز شامل میشود."
البته مواردی هم وجود دارد که قطع رحم اجازه داده شده است؛ مثل مواردی که ارتباط فامیلی با انسان کافر و مشرک یا منافق موجب تأثیرپذیری انسان و افتادن به وادی خطرناک کفر و شرک و انحراف می گردد؛ مواردی که رفت و آمد با فامیل آلوده و گنهکار موجب تایید اعمال وی در دید دیگران و جذب سایرین به وادی گناه میشود.
با این حال، قطع رحم غلط است و در این موارد به حداقل رابطه باید کفایت کرد، نه قطع کلی؛ مثلاً یک احوالپرسی تلفنی سالیانه ضرری ندارد.
صله رحم با فامیل درجه یک ـ مثل عمو، عمه، خاله و دائی ـ واجب و با بقیه مستحب مؤکد است.
برای مطالعه بیشتر به کتاب زیر مراجعه کنید.("بحارالانوار"، ج 74، از صفحه 87 تا 139).
جهت خرید مقالات جامع و کامل پزشکی،بهداشتی و اجتماعی و...
فقط با پرداخت 500 تا 2000 هزارتومان به آرشیو خرید مقالات سایت مراجعه نمایید.
http://www.novinpendargroup.com