وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
خانواده مهمترین نهاد اجتماعی و کوچکترین هسته جامعه است که از یک زن و مرد و فرزندان آنان تشکیل می شود . اساس و رکن اصلی خانواده به عنوان زیربنای جامعه ، ازدواج است . بدون تردید ازدواج بزرگترین و مهمترین حادثه زندگی هر انسان است ، به طوری که موفقیت و یا شکست هر یک از زوجین می تواند سرنوشت ساز باشد . به همین جهت ازدواج باید بر پایه اصولی صحیح صورت گیرد تا موجبات رشد و شکوفایی افراد و در نتیجه جامعه را فراهم آورد . پس بر هر دختر و پسر ،لازم است که قبل از ازدواج در مورد انتخاب همسر آینده خود اطلاعات کافی کسب کنند و سپس اقدام به ازدواج نمایند.
ما در جوامع مختلف و در جامعه خود ، شاهد بسیاری از ناسازگاریهای خانوادگی و از هم پاشیدگیِ خانواده ها هستیم که مهمترین عوامل آن ، عدم شناخت و درک صحیح زن و مرد از یکدیگر و در نتیجه داشتن انتظارات و توقعات مبهم و غیر واقع بینانه از یکدیگر است.
ازدواج یک پیمان مقدس است که در میان تمام اقوام و ملل و در تمام زمانها و مکانها وجود داشته است . سنت دیرینه ای که در آن زن و مرد زندگی مشترکی را آغاز می کنند و پیمان می بندند که مُصاحب ، یار و غمخوار یکدیگر را خوشبخت کنند ، خود و همدیگر را بهتر بشاسند .
به یکدیگر عشق بورزند و با ازدواج خود بر تنهایی خویش پایان دهند. ازدواج یک نیاز و خواست طبیعی زن و مرد است و همه مکاتب سالم در جوامع بشری به ویژه مکاتب آسمانی و خاصه دین مُبین اسلام بر آن صحه نهاده و پیروان خود را به ازدواج دعوت و ترغیب کرده است. پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله می فرماید: هیچ بنایی در اسلام بنیانگذاری نشده است که نزد خداوند محبوبتر از ازدواج باشد.بنابراین فواید بسیاری بر ازدواج مترتّب است ، زیرا ازدواج از فطرت و آفرینش ویژه انسانها مایه می گیرد و از ضروریات زندگی انسان به شمار می آید.
ازدواج از ضروریات زندگی انسان به شمار می آید و هدفها و نیازهای بی شماری را تأمین می کند. از جمله مهمترین هدف های ازدواج می توان نیل به آرامش و سکون ، بقای نسل ، تکمیل و تکامل، سلامت و امنیت اجتماعی و سرانجام تأمین نیازهای روانی اجتماعی در فرد را نام برد.
۱) نیل به آرامش و سکون
مهمترین نیازی که بر اثر ازدواج تأمین می شود ، نیاز به آرامش، امنیت و آسودگی است . این نیاز که در سرشت آدمی ریشه دارد، به حدی حائز اهمیت است که خداوند متعال در بیان فلسفه ازدواج در سوره روم، آیه ۲۱ چنین می فرماید : <یکی از آیات الهی این است که برای شما از جنس خودتان جفتی را بیافرید تا با او انس بگیرید و آرامش بیابید و در بین شما دوستی و مهربانی قرار داد، و در این امر برای افرادی که اهل تفکر باشند، آیات و نشانه هایی وجود دارد. <بنابراین قرار دادن زوج (همسر) برای هر فرد،موجب آرامش و امنیت خاطر است و ایجاد محبت و الفت بین زن و مرد در زندگی خانوادگی نیز از نشانه های حکمت و رحمت پروردگار است، در واقع محیط خانه وسیله آرامش روحی زن و مرد قرار داده شده است.
۲) تکمیل و تکامل
هیچ انسانی به تنهایی کامل نیست ، به همین جهت پیوسته در جهت جبران نقص و کمبود خویش تلاش می کند. دختران و پسران جوان پس از دوران بلوغ و جوانی ضمن آنکه در صدد رسیدن به استقلال فکری هستند برای جبران نواقص خود و تأمین نیازهای بی شمار خویش به سوی ازدواج سوق داده می شوند، و با گزینش همسری شایسته موجبات رشد و تکامل خویش را فراهم می کنند .
هنگامی که فرد در کانون یک زندگی مشترک قرار می گیرد، در سایه انس و الفت و محبت و روابط نزدیک و صمیمانه، بیشتر احساس مسئولیت می کند ، استقلال می یابد ، زندگی خویش را هدفدار می کند و از ثمرات کسب و کار و تلاش خود در واحد خانواده نوبنیاد خویش بهره می گیرد.
در زندگی زناشویی زن و مرد از تشویقها، حمایتها، رهنمودها و کمکهای یکدیگر بهره مند می گردند در برخورد با مسائل و مشکلات زندگی از تعاون و همکاریهای همسر خویش استمداد می جویند. به همین دلیل برخورداری از همسری مؤمن و شایسته یکی از بزرگترین نعمت های الهی است که برای دنیا و آخرت انسان سودمند خواهد بود.
۳) سلامت و امنیت اجتماعی
ازدواج و بنای خانواده، یکی از ارزشمندترین و مقدس ترین اقدامات برای هر انسان تلقی می شود ، به گونه ای که هیچ اقدام اجتماعی دیگری را نمی توان از جهت ارزش با آن مقایسه کرد . خانواده یک گروه و واحد اجتماعی است که در برگیرنده بیشترین، عمیقترین و اساسی ترین مناسبات انسانی است. ازدواج و تأسیس کانون خانوادگی،برای سلامت، امنیت و سعادت اجتماع، سودمند و ضروری است. هر گاه جوان ها به موقع ازدواج کنند، به کانون گرم خانواده دل ببندد و بنیاد خانواده مستحکم باشد ، به گونه ای قابل ملاحظه از فسادها ، پلیدیها ، انحرافها، بی بندو باریها ،قتل ها و جنایت ها کاسته خواهد شد
۴) تأمین نیازهای روانی اجتماعی
ازدواج از نظر طبیعی برای انسان نوعی کمال محسوب می شود و انسان بر اساس قانون آفرینش و حکم فطرت، برای تأمین نیازهای مختلف روانی اجتماعی خود و نیز برای بقای نسل ، آرامش جسم و روان و حل مشکلات گوناگون زندگی به ازدواج نیازمند است.
مشاوره های خانوادگی و مطالعات و تحقیقات نشان می دهد که بسیاری از مشکلات زن و شوهرها قابل پیش بینی و در نتیجه قابل جلوگیری خواهد بود . اگر زن و مرد، دختر و پسر قبل از ازدواج آگاهی های لازم را درباره خود و همسری که انتخاب می کنند ، داشته باشند بنابراین آموزش پیش از ازدواج یک ضرورت مسلم است که دختر و پسر را برای مهمترین تصمیم گیری و انتخاب در زندگی شان و نیز فرایند دشوار و پیچیده و درعین حال مطلوب و دلنشین ازدواج آماده می کند تا با آگاهی ، دانش و بینش کافی درباره خود و همسر آینده شان اقدام به ازدواج کنند و از عهده نقش های خویش به عنوان زن و شوهر به خوبی برآیند.
ظروف یک بار مصرف ومشکلات آن بر سلامت
اثرات امواج تلفن همراه بر سلامت افراد
کنترل آلاینده ها از طریق فن اوری نانو تکنولوژی
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
قدیمها، همین که دختربچهها میتوانستند غذا بپزند و بچهداری کنند، میگفتند «وقتشه!» یعنی که دختر آمادگی همسر شدن و مادر شدن را پیدا کرده و حالا وقت ازدواج اوست! پسرها هم وقتی میتوانستند وزنه بزرگی را جابهجا کنند، دیگر موقعش بود برایشان آستین بالا بزنند و زن بگیرند! اما واقعیت این است که اینها فقط بخشی از آمادگیهایی است که برای یک زندگی مشترک به آنها نیاز داریم. در مرحله بعد سوال مهمتری مطرح است و آن اینکه اگر آمادگیهای لازم را نداشتیم، چه باید بکنیم؟ در گفتگویمان با دکتر محسن ایمانی، روانشناس و عضو هیأت علمی دانشگاه تربیت مدرس کوشیدهایم تا حدودی به این پرسشها پاسخ بگوییم... ▪ آقای دکتر! غیر از آمادگی فکری، عاطفی و اجتماعی، آیا به آمادگیهای دیگری هم برای ازدواج نیاز داریم؟ ـ به عقیده من، برای ازدواج، فرد باید به درکی هم از معرفت دینی رسیده باشد و احساس مسوولیت دینی پیدا کرده باشد. باید توان دست یافتن به مهار درونی را پیدا کرده و اهمیت تکلیف دینی را دریافته باشد. ازدواج در فرهنگ دینی مستحب است و البته مستحبی است که روی آن تاکید شده و اگر فرد ببیند که دارد به حرام میافتد واجب است ازدواج کند. اگر دچار خودارضایی شده یا به نگاه حرام افتاده یا دچار روابط نامشروع شده، اینها همه نشانه این است که فرد باید ازدواج کند و ازدواج برایش ضروری است. نگرش فردی که این مسایل را بداند، با فردی که نسبت به این مسایل بیتوجه باشد، بسیار تفاوت دارد؛ چرا که او به درک ضرورت ازدواج رسیده، همان طورکه پیامبر(ص) فرمودهاند که ازدواج نیمیاز دین است و میداند که در فرهنگ دینی به آن توصیه شده است. اما موضوع دیگری که فرد از بعد دینی باید بداند بحث حقوق همسران در رابطه زناشویی است. فرد در زمان ازدواج باید به توان درک حقوق همسرش رسیده باشد. مثلاً باید بداند که این زن حق نفقه دارد. نمیتواند با او زندگی کند و به او خرجی ندهد. مثلاً مردی که همسرش را کتک میزند، نشان میدهد که اصلاً مسایل حقوقی اسلام را نمیداند. اگر حقوق طرف مقابل را بداند، حوزه اختیار عمل خود و همسرش را بداند، امکان ندارد چنین اعمالی را انجام دهد. ▪ آقای دکتر! واقعیت این است که در مورد این آمادگیها ممکن است فردی اطلاعات پیدا کرده باشد اما با این حال، به آنها نرسیده باشد. در این شرایط چه کار باید بکند؟ آیا باید منتظر باشد زمانی برسد که این آمادگیها را پیدا کند؟یعنی تا آن زمان طرف ازدواج نرود؟ ـ ببینید؛ همه ما میدانیم که برخی از افراد مشکلاتی دارند. مثلا اگر فردی حالات مازوخیستی یا خودآزاری دارد و با خودش مهربان نیست، چه طور میتواند با دیگران مهربان باشد؟ اگر واقعاً فردی نتوانسته درس مهربانی را یاد بگیرد؛ فرد مهربانی نیست، مگر اینکه برود شروع کند به آموختن این درس. این درست نیست که ما اگر کاستیای داریم، نسبت به آن بیتفاوت باشیم بلکه باید متوجه این کاستیها بشویم و به فکر درمان آن باشیم. به این فکر کنیم که چرا کسی من را دوست ندارد؟ چرا من دوستی ندارم؟ چرا کسی با من مهربان نیست؟ چرا من با کسی مهربانی نمیکنم؟ چرا همه مرا از خودشان میرانند؟ چرا من از ناحیه این فرد یا آن فرد مطرود شدم؟ چرا من در حالت انزوا به سر میبرم؟ چرا کسی به من ابراز علاقه نمیکند؟ یک چنین فردی، از این نشانهها میتواند متوجه شود که در مسایل عاطفی مشکل دارد. در ادبیات و فرهنگ ما اشارات زیادی به مفهوم عمیق عشق و مهربانی شده است. اینکه فرد واقعاً بتواند به این زمینهها دست پیدا کند، توانسته کمک زیادی بکند در پایداری زندگیاش. حالا وضعیت فردی را درنظر بگیرید که این آمادگیها را در این سطوح ندارد. وضعیت او درست مثل فردی است که در درسی افتاده و حالا باید دوباره آن را بگذراند. ▪ این خیلی ایدهآل است که فرد بتواند این گونه مشکلات عاطفیاش را درمان کند، اما آیا واقعا امکانپذیر است؟ چهطور؟ ـ بله، اولین جایی که میتواند این اتفاق بیفتد، خانه و خانواده اولیه فرد است. ما معتقدیم که سرآغاز روند رشد و تکامل فرد، از همه جهات، خانواده است. اگر این رشد به شکل درست و سالمش از خانواده شروع شود و این اتفاق، یعنی آموختن مهر ورزیدن و محبت کردن، در خانواده بیفتد که چه بهتر. آدلر میگوید که اولین ارتباط صمیمانه که فرد از آن یاد میگیرد، ارتباط با مادر است. در احادیث ما هم آمده است که: «قلب الامه کنزالمحبه» و این تاکید بر این مطلب است که محرومیت از مهر مادری میتواند دردسر درست کند. در روانکاوی معتقدند که فرد میتواند در مراحل رشدیاش متوقف شود یا وقتی در مورد سطوح مختلف نیازهای انسان صحبت میشود، از پایینترین سطوح تا نیازهای عالی و متعالی، گفته میشود که فرد میتواند در این سطوح رشد کند و بالا برود و ممکن است در هر مرحله از نیازها متوقف شود و باقی بماند و البته هر کس در هر مرحلهای است، در زمان انتخاب همسر هم در همان سطح عمل میکند اما همه این موارد به این معنی نیست که حالا نمیتواند جبران کند. سلامت : مشکل اینجاست که معمولاً افراد دچار افراط و تفریط میشوند، یعنی فرد به صرف اینکه احساس کرد که نمیتواند ارتباط خوبی با بقیه برقرار کند یا مشکلاتی دارد، نتیجه میگیرد که نمیتواند ازدواج کند! بهتر است که در چنین شرایطی با یک مشاور مشورت کنیم که ببینیم این تشخیصی که برای خودمان گذاشتهایم درست است یا نه؟ بسیاری اوقات نمیدانیم که مشکل ما چیست و این اصلیترین مشکل ماست. به محض اینکه بفهمیم در مورد محبت کردن به دیگران مشکل داریم، مشکلمان حل میشود. |
نرگس عزیزی مطالب پیشنهادی:
|