هدف از تشکیل خانواده، تأمین نیازهای مادی و معنوی انسان از جمله دستیابی به سکون و آرامش است. دستیابی به این اهداف والا، نیازمند توجه جدی به خانواده میباشد. در حقیقت خانواده یعنی گروهی، متشکل از افرادی که از طریق...
هدف از تشکیل خانواده، تأمین نیازهای مادی و معنوی انسان از جمله دستیابی به سکون و آرامش است. دستیابی به این اهداف والا، نیازمند توجه جدی به خانواده میباشد. در حقیقت خانواده یعنی گروهی، متشکل از افرادی که از طریق نسب یا سبب و رضاع با یکدیگر به عنوان شوهر، زن، فرزندان، مادر، پدر، برادر و خواهر در ارتباط متقابلند و فرهنگ مشترکی پدید آورده و در واحد خاصی به نام خانه زندگی میکنند.
خانواده به عنوان اوّلین کانونی که فرد در آن قرار میگیرد دارای اهمیت شایان توجهی است. اوّلین تأثیرات محیطی که فرد دریافت میکند از محیط خانواده است و حتی تأثیرپذیری فرد از سایر محیطها میتواند نشأت گرفته از همین محیط خانواده باشد. خانواده پایه گذار بخش مهمی از سرنوشت انسان است و در تعیین سبک و خط مشی زندگی آینده ، اخلاق ، سلامت و عملکرد فرد در آینده نقش بزرگی بر عهده دارد. عواملی چون شخصیت والدین ، سلامت روانی و جسمانی آنها ، شیوههای تربیتی اعمال شده در داخل خانواده، شغل و تحصیلات والدین و وضعیت اقتصادی و فرهنگی خانواده، محل سکونت خانواده، حجم و جمعیت خانواده، روابط اجتماعی خانواده و بینهایت متغیر دیگر در خانواده وجود دارند که شخصیت فرزند، سلامت روانی و جسمانی او، آینده شغلی، تحصیلی، اقتصادی، سازگاری اجتماعی و فرهنگی، تشکیل خانواده او و غیره را تحت تأثیر قرار میدهند.
انحرافات خانواده، عدم سلامت روانی خانواده، مشکلات اقتصادی و اجتماعی خانواده از لحاظ تأثیری که روی اعضاء خود دارد جامعه را نیزتحت تأثیر قرار میدهد.
افراد، پیوند میان خانواده و اجتماع هستند. افراد پرورش یافته در خانواده وارد اجتماع میشوند و ویژگیهای سالم یا ناسالم خود را که در خانواده دریافت کرده وارد اجتماع میکنند. از این لحاظ سلامت یک جامعه به سلامت خانوادههای آن وابسته است.
● اهمیت ازدواج
تـردیـدی نـیست که ازدواج ومیل به زناشویی زن ومرد از غرایز اولیه نوع بشر است وهر انسانی به صـورت طبیعی علاقه مند به ازدواج وتولیدمثل می باشد, به تعبیر دیگر, هر انسانی در صدد است کـه از طـریق تولید مثل، حیات موقت وپایان پذیر خویش را از طریق بقای فرزند دایمی سازد, در عـیـن حال، چگونگی بقای نسل نیز برای وی از اهمیت ویژه ای برخوردار است، چه این که هر فرد بـشـر هـمـان گـونـه کـه به سلامت خویش می اندیشد, به سلامت فرزند خویش نیز اهتمام دارد وهمان گونه که به دنبال سعادت خویش است، سعادت فرزند خود را نیز می خواهد, زیرا در حقیقت فرزند خود را تداوم وجود خویش دانسته وسعادت وی را از سعادت خویش جدا نمی داند.
علی (ع) در نامه معروفش به امام حسن مجتبی (ع) می فرماید: و وجدتک بعضی بل وجدتک کلی، حتی کان شیئا لو اصابک اصابنی وکان الموت لواتاک اتانی فعنانی من امرک ما یعنینی من امر نفسی . آنـچـه در سـخن علی (ع) آمده، همان ندای فطرت است که هر فرد انسان فرزندش را جزء خویش، بـلـکه تمام هستی خویش می داند که از طریق او بقا وتداوم می یابد, بنابراین، مرگ فرزند را مرگ خـویـش تـلـقـی مـی کـند وهمان گونه به سرنوشت فرزندش می اندیشد که به سرنوشت خویش می اندیشد, واز طرفی از دیرباز انسانها متوجه تاثیر سلامت پدر ومادر در سلامت فرزند بوده اند. از این جهت در طول تاریخ، همه ملل در انتخاب همسر, امور زیادی را مراعات نموده وامر ازدواج را بـا ملاحظه شرایط زیادی انجام می داده اند که همه این شرایط لااقل به تصور آنان برای سلامت جسمی ویا سعادت معنوی فرزندانشان اهمیت داشته است .
در ایـن زمینه توصیه های فراوانی از حکیمان جوامع ملل مختلف نقل شده ومردمان به آن پای بند بـوده ودر امـر مـقـدس ازدواج، آنها را مراعات می نموده اند, چنان که از پیامبر اکرم(ص)ودیگر امامان مـعـصوم نیز چنین توصیه های ارزنده ای را در کتب مختلف مشاهده می کنیم . به عنوان نمونه، پیامبر اکرم(ص)می فرماید: انظر فی ای نصاب تضع ولدک فان العرق دساس, بنگر که فرزندت را از چـه فـامـیلی به دست می آوری، چه این که اخلاق وخصایص هر فامیلی در نسل آنها باقی می ماند (وانـحـرافـهای اخلاقی آنان تاثیر سوء خود را در فرزندان آنها نیز به جا خواهد گذاشت). بنابراین، همگان باید در انتخاب همسر دقت کافی کنند واز بهترین افراد برای خویش همسر برگزینند
● انگیزههای ازدواج
انگیزه های غلط برای ازدواج هنگام ازدواج بیشتر با گوشهایت مشورت کن تا با چشم هایت (آلوفن بیسمارک) بـعضی اوقات افراد دم بخت به دلایل عجیب و غریبی ازدواج می کنند. گاهی نـیز دلایل خوب و موجهی برای انتخاب فرد به خصوصی در سر دارند. آیا شما هم تحت فشار هسـتـیـد کـه هرچه زودتر ازدواج کنید؟ پس بهتر است نگاهی هم به این «دلایل بد» برای ازدواج بیندازید:
▪ ازدواج کردن فقط به خاطر پول
فــرض می کنیم فردی که شما شیفته و عاشقش شده اید شـخـص ثـروتـمـندی بـاشـد؛ کـه خـوش بـه سعادتان. البته عـاقـلانـه هم نیست که با آدمی که کاملاً بی پول اسـت وهـیچ قــصدی هم ندارد که در آیـنـده در تأمین هزینه های زندگی سهمی داشته باشد، ازدواج کنید، مگر آن کـه حـاضـر باشید روزی ۱۸ ساعت با کمال رضایت کار کنید تا قادر باشـید مخارج سنگین زندگی را تـأمین کنید. اما ازدواج کردن با یک نفر تنها به خاطر پول، صـرفنـظـر از احـسـاس شـمـا نسبت به آن فرد، تقریباً همواره اشتباه است.
▪ ازدواج به خاطر دور شدن از خانه والدین
وقـتـی وضـعیت در خانه پدری، شوم و اندوه بار باشد، ازدواج یک راه گریز محسوب می شـود. تعجبی ندارد که خیلی ها این راه گریز را انتخاب می کـنـند. اما معمولاً این مسیری است که شما را از چاله در آورده و به چاه مـی انـدازد! یکی دو سال دیگر در خـانه پـدر و مادر ماندن، بهتر از آن است که با نخستین پیشنـهاد ازدواج ، تن به تأهل دهید، چون آن وقـت مـمـکـن است شریک زندگی تان تا آخر عمر سبب رنجش و آزار شما گردد.
▪ علاقه والدین شما به فرد مورد نظر
البـتـه جـای تـعــجب دارد که والـدین شـمــا واقعاً همسر آینده شما را دوست بدارند! اما دوست داشتن ایـن فـرد از سـوی آنها دلـیل کافی برای مد نظر قرار دادن ازدواج با آن فرد نیست. سال های آینده، زمانی که آنها درگذشتـند و از میان شما رفتند شما کماکان باید اسیر فرد رؤیاهای آنان باشید. فردی که شاید مرد یا زن رؤیاهای شما نباشد.
▪ خواهان فرزند بودن
بله. «بچه دار شدن» قوی ترین محرک برای بسیاری از افراد در ازدواج است – اما آیا شما حاضرید فرزندان خود را در شرایط نه چندان ایده آل پرورش دهید؟ موضوع اینجاست: زمانی که بچه ها بزرگ می شوند و دنبال زندگی خودشان بروند شـما مجدداً با آن فرد خواهید بود. هیچ کس کامل نیست، امـا حـداقل کسی را برگزینید که بتواند برای فرزندانتان پدر یا مادر خوبی باشد؛ همـچـنـین خود شـما به وی علاقه داشته باشید و برایش احترام قائل باشید. در غـیر این صـورت گـزیـنه دیـگری را مد نظر قرار دهید مثلاً کودکی را به فرزندخواندگی بپذیرید.
▪ کسی که به خاطر شما همسرش را کنار گذاشته
معمولاً این گـونـه ازدواج ها زیـاد دوام نخـواهـد آورد و پـــایه ای برای یک رابطه درازمدت نخواهد بود. ایـن سناریو را در نظر بگیرید: فردی که شخصی را می یابد که حاضر است به همسر یا نامزد خـود خیانت کند، مسـلـماً رابطه آنها استحکامی نخواهد داشت. زیـرا کسی کـه تـوسـط شـما بـه فـرد دیگری خیانت کرده، روزی نـیـز به خود شما خیانت خواهد کرد.
▪ یافتن یک ناپدری یا نامادری برای فرزندتان
اگر توانستید فرد مناسبی را بیابید به شما تبریک می گوییم. اما اگر تردید دارید دست نـگـه داریـد. داشتن یـک نـامـادری یـا ناپدری بی رحم، برای فرزند شما به مراتب سخت تر و ناگوارتر است از این که فقط یک پدر یا مادر دلسوز و مهربان بالای سرش باشد.
▪ فشار اجتماعی
تمام دوستان شما ازدواج کرده اند، اما شما هنوز مجرد هستید…امـا مطمئن باشید که تا الان یکی دوتای آنها طلاق گرفته اند! پس، خودتان باشید. هنگــامی که مثلاً خاله شما در مورد این که آیا تصمیم به ازدواج دارید یا نه از شما سؤال می کند، توجهی نکنید. بهتر است تنها باشید تا این که با کسی ازدواج کنید که سبب بـدبـخـتـی شـمـا گــردد. هیچگاه تنها به خاطر آنکه متأهل شوید معیارهای خود را پایین نیاورید. هر کس با عشق الهی متحد شود اندکی از بهشت را در زمین می آفریند (کاترین پاندر)
● عملکردهای خانواده هستهای
ابتدا نیاز است تا تعریفی از خانواده هستهای داشته باشیم:
▪ خانواده هسته ای: خانواده ای است کوچک ، متشکل از زن و شوهر و احتمالاً فرزند یا فرزندان. از ویژگیهای آن میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
محدودیت ابعاد خانواده از لحاظ اسلاف: خانوادهها معمولا جدا از والدین یا اقوام زوجین حیات میگذرانند.
محدودیت خانواده از نظر تعداد فرزندان: خانوادهها به حسبü معمول با تعداد اندکی از کودکان تشکیل میشود. چنانکه در مواردی جایگزینی نسل(به جهت کمی زادوولد) دچار اشکال میگردد.
▪ افقی بودن هرم قدرت : در خانوادهü هستهای به طور معمول، تصمیمات اساسی خانه از طریق گفتوگو و تبادل نظر اتخاذ میشود.
▪ نومکانی: خانواده هستهای به حسب معمول در محلی جدا از والدین یاü اقوام زوجین تشکیل میشود و همین امر در افقی شدن هرم قدرت موثر است.
بعضی چون پارسنز بر این عقیدهاند که چنین خانوادهای بسیار عقلانی است. زیرا عقل و منطق همواره بر آن حاکم است و در اتخاذ تصمیمات اساسی، هر یکاز ساکنان خانه که دارای منطق قویتری است، حق تصمیمگیری مییابد. جامعه هستهای با جامعه جدید صنعتی سازگار است و بالاترین امکان تحرک جغرافیایی را فراهم میآورد.
اگبرن در چند دهه پیش هفت کارکرد برای خانواده در نظر گرفت:
۱) تولید کالای اقتصادی و خدماتی
۲) تعیین پایگاه اجتماعی برای فرزندان
۳) آموزش فرزندان
۴) آموزش مذهب به کودکان و نوجوانان
۵) تولید نسل
۶) حمایت
۷) عطوفت و محبت و روابط اجتماعی خانواده بسیاری از جامعهشناسان کارکرد جامعهپذیری را در مقایسه با کارکرد آموزشی، دارای مفهومی عمیقتر یافتند. زیراکه شامل کلیه یادگیریهای غیررسمی نیز میشود.
باتامور برای نظام خانواده هستهای، چهار کارکرد عمده را مطرح میکند:
۱) کارکرد جنسی
۲) کارکرد اقتصادی
۳) کارکرد تولید مثل
۴) کارکرد تعلیم و تربیت کینکزلی دیویس پس از تشریح روابط متقابل اعضای خانواده، چهار کارکرد اساسی زیر را برای خانواده عنوان میکند:
۱) کارکرد تولید مثل
۲) کارکرد نگهداری کودکان نابالغ
۳) کارکرد کاریابی و ایجاد پایگاه اجتماعی برای فرزندان
۴) کارکرد جامعهپذیری علاوه بر این مرداک نیز با توجه به تاکیدش بر جهانی بودن خانواده، چهار کارکرد فوق را مورد تایید قرار میدهد.
تیبیتز در سال ۱۹۳۴ شش کارکرد اساسی خانواده را به صورت زیر مطرح کردند:
۱) تولید مثل
۲) محافظت
۳) اجتماعی کردن
۴) تنظیم روابط جنسی
۵) عاطفه و همراهی
۶) پایگاه اجتماعی جامعهشناسان نیز با اندک تفاوتهایی همین کارکردها را درنظر گرفتند. مثلا ناید هارت علاوه بر کارکردهای تولید مثل، اجتماعی کردن و تعیین پایگاه اجتماعی به کارکردهای محافظت روانی از اعضای خانواده، کاهش و از میان برن تنشها و همچنین خانهداری و گذران اوقات فراغت نیز تاکید کرده است.
پارسونز نیز دو کارکرد اساسی زیر را برای خانواده هستهای منزوی زمان خود قائل است:
۱) کارکرد اجتماعی کردن کودکان
۲) کارکرد شکوفایی و ثبات شخصیت بزرگسالان این دو کارکرد تنها در روابط صمیمی و محبتآمیز خانواده امکانپذیر است. خانواده که گروهی منزوی و جدا از خویشاوندان است و بر اساس انتخاب آزاد و عشق و علاقه زن وشوهر به یکدیگر تشکیل میشود، کارکرد اجتماعی کردن کودکان را که دارای ابعاد عاطفی نیز هست به عهده دارد.
جامعهشناسانی که خانواده را به صورت یک سیستم، یک گروه و یا یک نهاد خاصی در نظر میگیرند، خانواده را در برابر جامعه خشن با روابط رسمی نگاه میکنند و از آنجا که خانواده را گروهی کوچک میدانند که صمیمیت و محبت ویژگی اساسی و غیرقابل تفکیک آن است، خانواده را بهترین مکان برای یکی از مهمترین کارکردها یعنی اجتماعی کردن نسل جوان در نظر میگیرند. کونیک معتقد است به سبب تبدیل امروزین خانواده به یک محیط خصوصی، جدایی آن با جامعه بزرگ و کاهش وابستگیش به محیط خارج، روابط انسانی دورن خانواده عمیقتر شده است. به گونهای که کونیک از محیط کوچک خانواده به عنوان مهمترین گروه صمیمی نام میبرد.
از این رو کونیک کارکردهای خانواده را تولید و امتداد نسل، جامعهپذیری و انتقال فرهنگ بیان داشته است.
کونیک مهمترین کارکرد خانواده را تولید شخصیت اجتماعی-فرهنگی میداند. خانواده، نوزاد یعنی موجودی بیولوژیکی را به شکل فردی فردی با شخصیت اجتماعی-فرهنگی با عناصر فرهنگی جامعه خود و با رفتارهای اجتماعی و قابلیتهای اجتماعی به جامعه تحویل میدهد. وظیفه تربیتی جدید به عهده خانواده گذاشته شده است. خانواده در چارجوب درونی خود که به صورت عمده از نظارت و دخالتهای اجتماعی آزاد است، کودکان را تربیت میکند. دیگر محور تربیتهای کودکان ارزشهای شغلی و یا اقتصادی نیست. بلکه بر تربیت انسانی که قادر به غلبه بر شرایط زندگی زمان است تاکید میشود. خانواده در جهان دگرگون شونده فعلی، انسانی مستقل و آزاداندیش تربیت میکند.
ارنست برجس مهمترین کارکرد خانواده امروزی را پرورش و حفظ شخصیت اعضای آن میداند. یه عقیده وی خانواده به منزله یک واحد شخصیتهای متعامل است که مهمترین وظیفه آن تشدید محبت بین زن و شوهر و پرورش شخصیت فرزندان است. در صورت فقدان فرزند، ایجاد محبت بین زن و شوهر و تقویت مبانی آن مهمترین وظایف است. بنابراین هرگاه محبت بین زن و شوهر رو به ضعف رود و عطوفت نیز ناپدید گردد، انتظارات از نقشهای متقابل از بین میرود و خانواده دیگر دارای نظام نخواهد بود.
دکتر آقابخشی سه کارکرد زیر را به عنوان مهمترین کارکردهای خانواده برگزیده است:
۱/)جامعهپذیری فرزندان
۲) نقش اقتصادی و حمایتی پدر
۳) روابط اجتماعی اعضای خانواده
ناید هارت دو کارکرد زیر را در خانواده هستهای مهم میداند:
۱)گذران اوقات فراغت جمعی خانواده با یکدیگر
۲) اجتماعی کردن و تربیت کودکان
بطور کلی وظایف و کارکردهای خانواده را میتوان به صورت زیر برشمرد.
۱) کانون مهر و الفت
۲) تنظیم روابط جنسی و جواب نیازهای جنسی زن و مرد
۳) تولیدمثل
۴) پرورش شخصیت کودکان خانواده
۵) انتقال مواریث مذهب و فرهنگی به نسل بعدی
۶) جامعهپذیری(فرهنگپذیری) یا اجتماعی کردن کودکان خانواده
۷) ایجاد احساس امنیت برای اعضاء خانواده و حمایت از آنها
۸) کارکرد عاطفی، یعنی توسعه رفتارهای عاطفی خود و فرزندان خانواده
۹) تعیین پایگاه اجتماعی(جواب به نیازهای عضویتهای اعضاء خانواده)
۱۰) کسب احترام برای اعضای خودی
۱۱) کارکرد(حمایت) اقتصادی(کار، تولید، مصرف و پسانداز)
همه کارکردهای خانواده بخصوص ایجاد احساس امنیت برای اعضاء خانواده و حمایت از آنهادر صورتی میتواند در خانواده جاری باشد که خانواده از آسیبهای اجتماعی دور بماند. در این شرایط است که خانواده با استفاده از مجموعه کارکردهای خود و به ویژه کارکردهایی که مجموعه کارکرد عاطفی خانواده را تشکیل میدهد میتواند امور تربیتی کل خانواده را در دست بگیرد و به پرورش شخصیت متعادل کودکان و نوجوانان خود بپردازد.
بدیهی است اگر در هر کدام از کارکردهای خانواده خللی ایجاد شود، خود موجب بروز نوعی رفتار در خانواده میگردد که ممکن است کل خانواده یا برخی اعضای آن را به سمت آسیبهای اجتماعی بکشاند و یا در مورد کودکان و نوجوانان آنها را دچار فقر عاطفی بنماید. پس رابطه آسیبهای اجتماعی با کارکردهای خانواده نوعی رابطه متقابل است و در صورت عدم انجام کارکردها، میتواند موجب تخریب خانواده شود و تنها راه حفظ سلامت خانواده، دور نگه داشتن آن در آسیبهای اجتماعی یعنی اجرای متناسب کارکردهای اجتماعی خانواده است.
parsianforum.com
آمادگی ملی و سازمانی در مقابله با زلزله و مدیریت بحران
ارتقای کیفیت خدمات سلامت از منابع مالی یارانه ها
بیمه سلامت و نقش بیمه های مکمل بر آن
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
خانواده مهمترین نهاد اجتماعی و کوچکترین هسته جامعه است که از یک زن و مرد و فرزندان آنان تشکیل می شود . اساس و رکن اصلی خانواده به عنوان زیربنای جامعه ، ازدواج است . بدون تردید ازدواج بزرگترین و مهمترین حادثه زندگی هر انسان است ، به طوری که موفقیت و یا شکست هر یک از زوجین می تواند سرنوشت ساز باشد . به همین جهت ازدواج باید بر پایه اصولی صحیح صورت گیرد تا موجبات رشد و شکوفایی افراد و در نتیجه جامعه را فراهم آورد . پس بر هر دختر و پسر ،لازم است که قبل از ازدواج در مورد انتخاب همسر آینده خود اطلاعات کافی کسب کنند و سپس اقدام به ازدواج نمایند.
ما در جوامع مختلف و در جامعه خود ، شاهد بسیاری از ناسازگاریهای خانوادگی و از هم پاشیدگیِ خانواده ها هستیم که مهمترین عوامل آن ، عدم شناخت و درک صحیح زن و مرد از یکدیگر و در نتیجه داشتن انتظارات و توقعات مبهم و غیر واقع بینانه از یکدیگر است.
ازدواج یک پیمان مقدس است که در میان تمام اقوام و ملل و در تمام زمانها و مکانها وجود داشته است . سنت دیرینه ای که در آن زن و مرد زندگی مشترکی را آغاز می کنند و پیمان می بندند که مُصاحب ، یار و غمخوار یکدیگر را خوشبخت کنند ، خود و همدیگر را بهتر بشاسند .
به یکدیگر عشق بورزند و با ازدواج خود بر تنهایی خویش پایان دهند. ازدواج یک نیاز و خواست طبیعی زن و مرد است و همه مکاتب سالم در جوامع بشری به ویژه مکاتب آسمانی و خاصه دین مُبین اسلام بر آن صحه نهاده و پیروان خود را به ازدواج دعوت و ترغیب کرده است. پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله می فرماید: هیچ بنایی در اسلام بنیانگذاری نشده است که نزد خداوند محبوبتر از ازدواج باشد.بنابراین فواید بسیاری بر ازدواج مترتّب است ، زیرا ازدواج از فطرت و آفرینش ویژه انسانها مایه می گیرد و از ضروریات زندگی انسان به شمار می آید.
ازدواج از ضروریات زندگی انسان به شمار می آید و هدفها و نیازهای بی شماری را تأمین می کند. از جمله مهمترین هدف های ازدواج می توان نیل به آرامش و سکون ، بقای نسل ، تکمیل و تکامل، سلامت و امنیت اجتماعی و سرانجام تأمین نیازهای روانی اجتماعی در فرد را نام برد.
۱) نیل به آرامش و سکون
مهمترین نیازی که بر اثر ازدواج تأمین می شود ، نیاز به آرامش، امنیت و آسودگی است . این نیاز که در سرشت آدمی ریشه دارد، به حدی حائز اهمیت است که خداوند متعال در بیان فلسفه ازدواج در سوره روم، آیه ۲۱ چنین می فرماید : <یکی از آیات الهی این است که برای شما از جنس خودتان جفتی را بیافرید تا با او انس بگیرید و آرامش بیابید و در بین شما دوستی و مهربانی قرار داد، و در این امر برای افرادی که اهل تفکر باشند، آیات و نشانه هایی وجود دارد. <بنابراین قرار دادن زوج (همسر) برای هر فرد،موجب آرامش و امنیت خاطر است و ایجاد محبت و الفت بین زن و مرد در زندگی خانوادگی نیز از نشانه های حکمت و رحمت پروردگار است، در واقع محیط خانه وسیله آرامش روحی زن و مرد قرار داده شده است.
۲) تکمیل و تکامل
هیچ انسانی به تنهایی کامل نیست ، به همین جهت پیوسته در جهت جبران نقص و کمبود خویش تلاش می کند. دختران و پسران جوان پس از دوران بلوغ و جوانی ضمن آنکه در صدد رسیدن به استقلال فکری هستند برای جبران نواقص خود و تأمین نیازهای بی شمار خویش به سوی ازدواج سوق داده می شوند، و با گزینش همسری شایسته موجبات رشد و تکامل خویش را فراهم می کنند .
هنگامی که فرد در کانون یک زندگی مشترک قرار می گیرد، در سایه انس و الفت و محبت و روابط نزدیک و صمیمانه، بیشتر احساس مسئولیت می کند ، استقلال می یابد ، زندگی خویش را هدفدار می کند و از ثمرات کسب و کار و تلاش خود در واحد خانواده نوبنیاد خویش بهره می گیرد.
در زندگی زناشویی زن و مرد از تشویقها، حمایتها، رهنمودها و کمکهای یکدیگر بهره مند می گردند در برخورد با مسائل و مشکلات زندگی از تعاون و همکاریهای همسر خویش استمداد می جویند. به همین دلیل برخورداری از همسری مؤمن و شایسته یکی از بزرگترین نعمت های الهی است که برای دنیا و آخرت انسان سودمند خواهد بود.
۳) سلامت و امنیت اجتماعی
ازدواج و بنای خانواده، یکی از ارزشمندترین و مقدس ترین اقدامات برای هر انسان تلقی می شود ، به گونه ای که هیچ اقدام اجتماعی دیگری را نمی توان از جهت ارزش با آن مقایسه کرد . خانواده یک گروه و واحد اجتماعی است که در برگیرنده بیشترین، عمیقترین و اساسی ترین مناسبات انسانی است. ازدواج و تأسیس کانون خانوادگی،برای سلامت، امنیت و سعادت اجتماع، سودمند و ضروری است. هر گاه جوان ها به موقع ازدواج کنند، به کانون گرم خانواده دل ببندد و بنیاد خانواده مستحکم باشد ، به گونه ای قابل ملاحظه از فسادها ، پلیدیها ، انحرافها، بی بندو باریها ،قتل ها و جنایت ها کاسته خواهد شد
۴) تأمین نیازهای روانی اجتماعی
ازدواج از نظر طبیعی برای انسان نوعی کمال محسوب می شود و انسان بر اساس قانون آفرینش و حکم فطرت، برای تأمین نیازهای مختلف روانی اجتماعی خود و نیز برای بقای نسل ، آرامش جسم و روان و حل مشکلات گوناگون زندگی به ازدواج نیازمند است.
مشاوره های خانوادگی و مطالعات و تحقیقات نشان می دهد که بسیاری از مشکلات زن و شوهرها قابل پیش بینی و در نتیجه قابل جلوگیری خواهد بود . اگر زن و مرد، دختر و پسر قبل از ازدواج آگاهی های لازم را درباره خود و همسری که انتخاب می کنند ، داشته باشند بنابراین آموزش پیش از ازدواج یک ضرورت مسلم است که دختر و پسر را برای مهمترین تصمیم گیری و انتخاب در زندگی شان و نیز فرایند دشوار و پیچیده و درعین حال مطلوب و دلنشین ازدواج آماده می کند تا با آگاهی ، دانش و بینش کافی درباره خود و همسر آینده شان اقدام به ازدواج کنند و از عهده نقش های خویش به عنوان زن و شوهر به خوبی برآیند.
ظروف یک بار مصرف ومشکلات آن بر سلامت
اثرات امواج تلفن همراه بر سلامت افراد
کنترل آلاینده ها از طریق فن اوری نانو تکنولوژی
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
شاید زیباترین سخنی که برای ورود به بحث بتوان گفت این سخن پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم باشد که فرمودند:((در اسلام،بنیادی نهاده نشده است که در نزد خدا، از ازدواج محبوب تر باشد)).(من لا یحضره الفقیه ج3ص383)این بیان زیبا نشان از جایگاه و اهمیت ازدواج دارد.و جالب اینکه یکی از نشانه های قدرت الهی قانون زوجیت یعنی ازدواج است که خداوند در سوره روم آیه 21 می فرماید : ((و از نشانه های الهی این است که برای شما از جنس خودتان همسرانی آفرید تا در کنار وی آرامش یابید و بین شما مهر و محبتی قرار داد)).تا بحال به این موضوع فکر کرده اید که هدف از ازدواج چیست؟و ازدواج چه برکات و مزایایی برای شما دارد؟
هدفهای زیادی برای ازدواج بیان کرده اند که برای نمونه به چند هدف مهم تر اشاره می شود:
1- رسیدن به آرامش مهترین هدف ازدواج است که در سایه آن سایر پیشرفتهای انسان صورت می گیرد. اگر می خواهید بدانید که چقدر در زندگی مشترکتان موفق بوده اید یکی از بهترین ملاکها وجود آرامش در زندگی شماست.
2- ایجاد امنیت روانی:از اینکه پس با ازدواج تکلیف زندگیتان مشخص می شود و راه برای آینده هموار می گردد احساس امنیت روانی دارید.
3- بر طرف شدن مشکلات روحی:در برخی موارد ازدواج درمان مشکلات روحی است.
4- حفظ دین: پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمودند:((هرکه ازدواج کند،بی گمان نیمی از عبادت،ارزانی او شده است)).بحار ج103ص220
5- سد مقاوم در برابر وسوسه های شیطان: وسوسه گیری های شیطان برای افراد مجرد فراوان است و خیلی امیدوار به فریب افرادمجرد. ازدواج این دل صد دله را یک دل می کند و امید شیطان را نا امید.
6- ارتقاء ضریب عبادات: پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمودند:((فرد متأهل در حال خواب،برتر از فرد مجردی است که روز را روزه گرفته و شب را به شب زنده داری گذرانده است)).بحار103ص221
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمودند:((دو رکعت نمازی که شخص متأهل می خواند ، نزد خداوند برتر از هفتاد رکعتی است که غیر متأهل می خواند)).الخصال ص165
7- انجام وظیفه الهی و سنت نبوی
8- ارضاء غرایز از راه صحیح شرعی
9- تکریم شخصیت
10-بقای نسل
11-کسب اعتبار اجتماعی
12-منطقی و واقع گرا شدن
و دهها هدف دیگر که ماحصل یک انتخاب موفق و به طبع آن داشتن یک زندگی موفق است.یادتان باشد که ما در انتخاب خانواده ای که در آن به دنیا آمده ایم نقشی نداشته ایم اما حتما می توانیم با انتخاب مناسب و مدیریت درست زندگی معمار آینده زندگی خود باشیم.
حتما تا کنون شنیده اید که ازدواج یک مستحب تأکید شده است. بد نیست بدانید که ازدواج گاهی واجب می شود. زمانی که فرد به دلیل عدم داشتن همسر در معرض گناه قرار می گیرد و امکان آلوده شدن او به فساد زیاد می شود بر این فردازدواج واجب می شود.
شاید شما بگویید خوب قبول دارم که ازدواج امر ضروریست و گریزی از آن نیست. از طرفی با این همه مزایا که بر شمردید هر شخص عاقلی دوست دارد که هر چه زود تر فرد مورد نظرش را پیدا کند و به قول معروف سر و سامان بگیرد.
اما سؤال مهم اینکه طرف مقابل چه ملاکهایی باید داشته باشد تا در زندگی بهتر بتوانیم با هم تعامل داشته باشیم.
قبل از اینکه به بیان ملاکها بپردازیم بهتر است بریم سراغ خود شما که تصمیم گرفته اید ازدواج کنید. آیا شناخت کافی از خودتان دارید؟ نقاط مثبت ومنفی رفتار و عادات خود را می دانید؟به رشد مناسب عقلی،اجتماعی،اخلاقی،عاطفی،جسمانی رسیده اید؟
در قدم اول باید خود را بشناسید تا بعد بتوانید در باره ویژگی های کسی که می خواهد شریک زندگی شما باشد و با شما عمری را زندگی کند نظر بدهید و دست به انتخاب بزنید.
یکی از مراحل بسیار مهم ازدواج مرحله انتخاب و تصمیم گیری است . آیا می دانید تصمیم گیری دارای انواع مختلفی است؟و اتفاقاً در ازدواج بسیار شایع است.بی شک شما در انتخاب فرد مورد نظرتان یک یا چند مورد از سبک های تصمیم گیری را تجربه کرده و یا خواهید کرد.
1- تصمیم گیری احساسی:در این سبک از انتخاب به اصطلاح چشم کور و گوش کر می شود.شاید این جمله را از برخی از جوانان شنیده باشی:((یا همین یا هیچ کس)).این جمله بیانگر گیر افتادن در دام احساس محض است.معمولا دوستی های قبل از ازدواج و قول قرارهای آن دوران بیشتر دلیل این سبک از انتخاب است.
2- تصمیم گیری مطیعانه ، یعنی هر چه دیگران بگویند من گوش می کنم.
3- تصمیم گیری اخلاقی،تصمیم گیری از روی ترحم و یا اینکه با شخص خاصی قرار ازدواج گذاشته و الان می داند که او فرد مورد نظرش نیست و ملاکهای او با آنچه می خواسته فرق می کند. اما می گوید اخلاقاً درست نیست ردش کنم، او چند سال برای من صبر کرده است.اما بهتر آن است الان نه بشنود تا فردا با هم دچار مشکلات صدها برابر بیشتر شوید.
4- تصمیم گیری اجتنابی و امروز و فردا کردن. این افراد به دلیل ترس از انتخاب و یا وسواسی شدن، در انتخاب نهایی هی امروز و فردا می کنند.
5- تصمیم گیری عجولانه:سریع و بدون تحقیق و از ترس از دست دادن فرد مورد نظر دست به انتخاب می زنند. برخی از والدین هم به دلیل نگرانی از اینکه فرزندشان بدون نظر آنان دست به اقدامی نزند سریع دست به کار می شوند.
6- تصمیم گیری عاقلانه و منطقی بر اساس معیارهای مشخص و پرهیز از عجله و اگر نیاز شد مراجعه به مشاوره ی متعهد و متخصص.
حال که انواع انتخاب ها را شناختید خیلی راحت می توانید سبک انتخاب خود را شناسایی کنید، کافیست بدانید بهترین نوع انتخاب سبک عاقلانه و منطقی است بدون هر گونه عجله و شتابزدگی.
شما برای یک انتخاب موفق نیاز به معیار دارید، مشخص شدن ملاکهای همسر آینده شما و چگونگی تشخیص این ملاکها یکی از مهمترین مراحل خواستگاری و انتخاب است.
1- ایمان و باورهای دینی(اعتقادات):مهم است بدانید خط قرمزهای همسر آینده شما چیست؟ ملاک او برای خوب یا بد بودن یک عمل چیست؟برای مشخص شدن این مهم می توانید سئوالاتی درباره نماز، روزه،میزان پوشش، نوع ارتباط با نامحرم،میزان علاقمندی و نوع موسیقی و مدت وقت گذاری برای شنیدن موسیقی، ماهواره و...بپرسید.در این موارد باید در بیان دیدگاه ها و رفتار فعلی و آینده خود صادق بود.
2- اخلاق : نوع برخورد با دیگران، حسن خلق و نرمی خویی در رفتار از صفات زیبایی است که باعث صفا و صمیمت در زندگی می شود.خوب بپرسید چه چیزهایی او را عصبانی می کند و در هنگام عصبانیت معمولا چه کارهایی می کند.
3- خانواده: خیلی مهم است که همسر آینده شما چگونه خانواده ای دارد.نمی توان از کنار اصالت خانوادگی به سادگی گذشت.خانواده تأثیر شگرفی در تربیت شخص مورد نظر شما دارد.از چگونه خانواده ای است. شما و فرزند آینده یتان مدام با این خانواده در ارتباط خواهید بود.
4- سن: بهتر است سن مرد 3 تا 7 سال از زن بزرگتر باشد. اما این موضوع قطعیت ندارد. و بسته به شرایط طرفین است.
5- زیبایی: بهتر است در زیبایی دقت شود که سنخیت وجود داشته باشید. یعنی هر دو به درد هم بخوردند. و یکی خیلی از دیگری سر نباشد. نه خیلی برتر و نه خیلی پایین تر بلکه متناسب هم باشند.
6- تحصیلات:
7- موقعیت اقتصادی: در مورد شرایط اقتصادی دو خانواده، بهتر است که خانواده ی دختر خیلی بالاتر از پسر نباشند.تا مرد بتواند از پس خواسته های همسرش برآید. و مورد سرزنش قرار نگیرد.
8- تناسب های فرهنگی و اجتماعی: هر خانواده یکسری آداب و رسوم ویژه خود را دارند.در این خصوص بهتر است یک یا دو جلسه صحبت شود مخصوصاً اگر از دو فرهنگ متفاوت هستند.(مشهدی،آذربایجانی،تهرانی، ترک،کرد،لر،فارس،و...)
9- شغل:درباره شغل مرد و میزان مسئولیت پذیریش باید سؤالاتی پرسیده شود. و اگر دختر خانم هم شاغل است و یا قرار است پس از ازدواج شاغل شود بهتر است درباره ساعت کار،میزان درآمد،نحوه ی خرج کرد درآمد زن در زندگی مباحث صریح و شفاف بیان گردد.در صورتی که مرد تمایلی به کار زن نداشته باشد باید در جلسات گفتگو با قاطعیت موضوع را مطرح کند.
10-میزان تناسب هوشی و عقلی: هر چه از لحاظ هوشی و تدبر با هم تناسب بیشتری داشته باشند در زندگی مشترک بهتر می توانند با هم تعامل داشته و در حل مشکلات همدیگر را یاری رسانند.
11-تشابه در علایق و سلیقه ها:مواردی مانند مطالعه،ورزش،تفریح،معاشرت،نوع خرج کرد و....
بیشتر بدانیم...