(marriage ideal ) ازدواج ایده آل

(معیارهای انتخاب همسر- مراسم عروسی-روابط زناشویی موفق- مهارتهای زندگی و....)

(marriage ideal ) ازدواج ایده آل

(معیارهای انتخاب همسر- مراسم عروسی-روابط زناشویی موفق- مهارتهای زندگی و....)

۴ راه برای اینکه بدون انجام کاری مفیدتر باشید

bart-sitting-on-homer



بعضی وقتها بهترین کار این است که هیچ کاری نکنیم. خیلی از کتاب‌های روانشناسی موفقیت می‌گویند که چه کارهایی را می‌توانید بیشتر انجام دهید تا به اهداف، آرزوها و موفقیت برسیم. اما انجام کار بیشتر سخت است. همه‌ی ما در طول روز سرمان شلوغ است و درگیر کار، خانواده و امور شخصی هستیم. حالا به ما می‌گویند که لیستی از ۶ کاری تهیه کنیم که احساس موفقیت بهمان می‌دهد؟ وقت این کارها را نداریم.


اول از همه باید حذف کنیم. برای موفقیت باید مفید مینیمالیستی باشیم. از قدیم می‌گویند که سنگ بزرگ نشانه‌ی نزدن است. نکته‌ی کلیدی یافتن کارهای ساده‌ای است که هنگامی که می‌توانید به جای انجام کارهای انرژی بر که روندتان را تخریب می‌کنند، آنها را حذف کنید.


یک لیست برای زمانی که می‌توانید هیچ کاری انجام ندهید، در این مقاله آورده‌ایم.هنگامی که عصبانی هستید هیچ کاری نکنید.


Mad-Homer-Simpson


بعضی‌ها فکر می‌کنند که عصبانیت می‌تواند احساسات را متمرکز کند، اما اینطور نیست. مانند تمرکز کردن بر کالیدوسکوپ است. مستقیم از لبه‌ی پرتگاه پایین می‌افتید. عصبانیت نقشه‌ی سقوط از آن پرتگاه است. باید صبر کنید تا عصبانیت‌تان برطرف شود و ذهنتان باز شود. زمان مانند مسکنی است که عصبانیت را درمان می‌کند. سپس می‌توانید فعالیت کنید. عصبانیت بازتاب بیرونی ترس درونی است. ترس را می‌توان برطرف کرد، اما عصبانیت جلوی آن را می‌گیرد.


هنگامی که شکاک هستید هیچ کاری نکنید.


serous-homer 


اینجا اول می‌خواستیم بنویسیم ترس. اما ترس می‌تواند تمرکز کند. اگر در یک جنگل هستید و سمت راست‌تان یک شیر و سمت چپ‌تان یک درخت سیب در سمت راست‌تان باشد، بهتر است با نهایت سرعت فرار کنید. اما اکثر مواقع دچار ترس نیستم، شکاک هستیم. آینده‌ای را تصور کنید که مغشوش و پر از نفرت، بدبختی، بی‌خانمانی و تنهایی است. به نظر ما بنشینید و آینده‌ای واقع بینانه‌تری را تصور کنید که حدود ۹۹ درصد اتفاقاتی که شرح دادیم، در آن اتفاق نمی‌افتد.


هنگامی که مضطرب هستید هیچ کاری نکنید.


homer22


چرا ساعت ۵ بعد از ظهر پنجشنبه که به سمت خانه در حال حرکت بودم، تماس گرفتند و گفتند که باید صحبت کنیم. و هنگامی که گفتم نیستم، گفتند شنبه صحبت می‌کنیم.”؟ خیلی از این حالت بدتان می‌آید؟ چه می‌خواستند بگویند؟ باید زنگ بزنیم و پرسیم؟ ایمیل بزنیم؟ هیچ کاری نیست که به قدری مهم باشد که نتوانید صبر کنید. اگر هم آنقدر مهم باشد، باید به جای شرایط به فکر خودتان و سلامتی‌تان باشید. این زمان موقعیتی است تا به خودتان بگویید: “چه کارهایی می‌توانم در زندگی‌ام انجام دهم تا این شرایط به این صورت عصبیم نکند؟ چه چیزهایی را می‌توانم انجام دهم؟” و سپس به تغییر دادن آنها سرگرم شوید.


هنگامی که خسته هستید هیچ کاری نکنید.


homer-panic


چند روز پیش داشتیم تلاش می‌کردیم که قضیه‌ای را پشت کامپیوتر حل کنیم. هم خیلی تخصصی بود و هم مرتبط به پول. از ساعت ۱ تا ۶ بعد از ظهر روی آن کار کردیم. و اصلا نمی‌توانستیم حلش کنیم. اما روز بعد که همه به شرکت بازگشتیم، همه برای حل قضیه ایده‌های جدید داشتیم و تا قبل از ظهر حل شد. خواب و بهداشت بهترین راه برای بهبود عملکرد در زندگی است. کوبیدن سر به در و دیوار راه حل مناسبی نیست.


نوشته شده توسط: مینا داودی


مطالب پیشنهادی

اثرات امواج تلفن همراه بر سلامت افراد

اقدامات اساسی در تخصیص منابع در نظام سلامت

عوارض شیرین کننده های بدون کالری چیست؟

ورزش چگونه در درمان و پیشگیری از سرطان سینه زنان کمک می کند؟

http://maktoobshop.com

 

الفبای موفقیت


الفبای موفقیت 


ﺍﻟﻒ: ﺍﺷﺘﯿﺎﻕ ﺑﺮﺍﯼ ﺭﺳﯿﺪﻥ ﺑﻪ ﻧﻬﺎﯾﺖ ﺁﺭﺯﻭﻫﺎ
ﺏ: ﺑﺨﺸﺶ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﺠﻠﯽ ﺭﻭﺡ ﻭ ﺻﯿﻘﻞ ﺟﺴﻢ
ﭖ: ﭘﻮﯾﺎﭘﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﭘﯿﻮﺳﺘﻦ ﺑﻪ ﺧﺮﻭﺵ ﺣﯿﺎﺕ
ﺕ: ﺗﺪﺑﯿﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﯾﺪﻥ ﺍﻓﻖ ﻓﺮﺩﺍ ﻫﺎ
ﺙ: ﺛﺒﺎﺕ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﺴﺘﺎﺩﻥ ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﺑﺎﺯ ﺩﺍﺭﻧﺪﻩ ﻫﺎ
ﺝ: ﺟﺴﺎﺭﺕ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﺯﯾﺴﺘﻦ
ﭺ: ﭼﺎﺭﻩ ﺍﻧﺪﯾﺸﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﯾﺎﻓﺘﻦ ﺭﺍﻫﯽ ﺩﺭ ﮔﺮﺩﺍﺏ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ
ﺡ: ﺣﻖ ﺷﻨﺎﺳﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﺰﮐﯿﻪ ﻧﻔﺲ

ﺥ:ﺧﻮﺩﺩﺍﺭﯼ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻤﺮﯾﻦ ﺍﺳﺘﻘﺎﻣﺖ
ﺩ: ﺩﻭﺭ ﺍﻧﺪﯾﺸﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﺤﻮﻝ ﺗﺎﺭﯾﺦ
‌ﺫ: ﺫﮐﺮ ﮔﻮﭘﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﺧﻼﺹ ﻋﻤﻞ
ﺭ: ﺭﺿﺎﯾﺖ ﻣﻨﺪﯼ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﺷﻌﻒ
ﺯ: ﺯﯾﺮﮐﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﻐﺘﻨﻢ ﺷﻤﺮﺩﻥ ﺩﻡ ﻫﺎ
ﮊ: ﮊﺭﻑ ﺑﯿﻨﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺷﮑﺎﻓﺘﻦ ﻋﻤﻖ ﺩﺭﺩ ﻫﺎ
ﺱ: ﺳﺨﺎﻭﺕ ﺑﺮﺍﯼ ﮔﺸﺎﯾﺶ ﮐﺎﺭ ﻫﺎ
ﺵ: ﺷﺎﯾﺴﺘﮕﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﻟﺒﺮﯾﺰ ﺷﺪﻥ ﺩﺭ ﺍﻭﺝ
ﺹ: ﺻﺪﺍﻗﺖ ﺑﺮﺍﯼ ﺑﻘﺎﯼ ﺩﻭﺳﺘﯽ
ﺽ: ﺿﻤﺎﻧﺖ ﺑﺮﺍﯼ ﭘﺎﯾﺒﻨﺪﯼ ﺑﻪ ﻋﻬﺪ
ﻁ: ﻃﺎ ﻗﺖ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﺤﻤﻞ ﺷﮑﺴﺖ
ﻅ: ﻇﺮﺍﻓﺖ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﯾﺪﻥ ﺣﻘﯿﻘﺖ

ﻉ: ﻋﻄﻮﻓﺖ ﺑﺮﺍﯼ ﻏﻨﭽﻪ ﻧﺸﮑﻔﺘﻪ ﺑﺎﻭﺭﻫﺎ
ﻍ: ﻏﯿﺮﺕ ﺑﺮﺍﯼ ﺑﻘﺎﯼ ﺍﻧﺴﺎﻧﯿﺖ
ﻑ: ﻓﺪﺍﮐﺎﺭﯼ ﺑﺮﺍﯼ ﻗﻠﺐ ﻫﺎﯼ ﺩﺭﺩ ﻣﻨﺪ
ﻕ: ﻗﺪﺭ ﺷﻨﺎﺳﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﮔﻔﺘﻦ ﻧﺎﮔﻔﺘﻪ ﻫﺎﯼ ﺩﻝ
ﮎ: ﮐﺮﺍﻣﺖ ﺑﺮﺍﯼ ﻧﮕﺎﻫﯽ ﺍﺯ ﺳﺮ ﻋﺸﻖ
ﮒ: ﮔﺬﺷﺖ ﺑﺮﺍﯼ ﭘﺎﻻﯾﺶ ﺍﺣﺴﺎﺱ
ﻝ: ﻟﯿﺎﻗﺖ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﺤﻘﻖ ﺍﻣﯿﺪ ﻫﺎ
ﻡ: ﻣﺤﺒﺖ ﺑﺮﺍﯼ ﻧﮕﺎﻩ ﻣﻌﺼﻮﻡ ﯾﮏ ﮐﻮﺩﮎ
ﻥ: ﻧﮑﺘﻪ ﺑﯿﻨﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﯾﺪﻥ ﻧﺎﺩﯾﺪﻩ ﻫﺎ
ﻭ: ﻭﺍﻗﻊ ﮔﺮﺍﯾﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﺳﺘﯿﺎﺑﯽ ﺑﻪ ﮐﻨﻪ انچه که ﻫﺴﺘﯽ
ﻩ :ﻫﺪﻓﻤﻨﺪﯼ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﺒﻠﻮﺭ ﺧﻮﺍﺳﺘﻪ ﻫﺎ
ﯼ: ﯾﮏ ﺭﻧﮕﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﮔﺮﯾﺰ ﺍﺯ ﺗﺠﺮﺑﻪ ﺩﺭﺩﻫﺎﯼ ﻣﺸﺘﺮﮎ

همسر ایده ال من:رمز موفقیت ازدواج چیست؟

وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


http://maktoobshop.com


یک زندگی موفق در سایه یک انتخاب موفق شکل می‌گیرد.

شناخت اولیه، تحقیقات محلی و مشاوره پیش از ازدواج از جمله مراحلی است

 

که هنگام انتخاب همسر باید به آن توجه داشت. اما در مرحله شناخت همسر چه معیارها و ملاک‌هایی را باید مدنظر داشت؟

برای خیلی ها، ملاک اصلی و اولیه برای یک انتخاب موفق بر اساس ظواهر است.


در حالی که داشتن سلامت روانی، رفتاری، جسمی و دینی از مهم‌ترین ملاک‌هایی است که باید در اولویت قرار گیرد. ملاک بعدی شغل مناسب، وسع مال، تحصیلات و همچنین سلایق و ویژگی‌های فردی همچون داشتن تناسب اندام، چاقی یا لاغری، رنگ سفید یا سبزه، چشم رنگی یا مشکی و... از معیارهای اختصاصی‌تر هستند. این ملاک‌ها مکمل یکدیگر بوده و در صورت نبود تناسب میان آنها زندگی مشترک در هاله‌ای از ابهام قرار خواهد گرفت.

اختلال های دردسرساز

 اختلالات روانی یکی از عوامل ناکامی در زندگی مشترک است. مشکلات اضطرابی، افسردگی و وسواس در گروه اختلالات نوروتیک قرار دارد و اگر در حد حاد نباشد و طرفین متعهد به ادامه درمان تا بهبودی کامل شوند، مشکلی در زندگی آینده پیش نخواهد آورد. اما اختلال سایکوتیک همچون اسکیزوفرنی یا اختلال شخصیتی پارانویید (سوءظن) از جمله اختلالاتی است که فرد کمتر حاضر به درمان شده و ازدواج با چنین افرادی توصیه نمی‌شود.

بزرگترین دردسری که زندگی شما را تهدید می کند، اختلال های شخصیتی هستند. این اختلال ها به سادگی قابل تشخیص نیستند و تنها یک متخصص می تواند درباره وجود آنها با قطعیت نظر دهد. افراد مبتلا به اختلال های شخصیتی آدم های باهوشی هستند که گاهی از نظر اجتماعی موقعیت های خوب و چشمگیری هم دارند اما یکی از ویژگی های رفتاری آنها آزار دهنده است. مثلا زیادی خودشان را قبول دارند و اگر به آنها کم توجهی کنید، شاکی می شوند (خودشیفته ها)، به همه بدبین هستند و فکر می کنند دیگران می خواهند برای آنها دردسر درست کنند (پارانوییدها)، گوشه گیر هستند و به شکلی افراطی تک گرایی دارند، خودمحورند،میگناirاز جمع فاصله می گیرند و دیگران را از زندگی شان حذف می کنند (اسکیزوییدها)، اهل شلوغ بازی و هیاهو هستند، خیلی اجتماعی به نظر می رسند اما بیش از آن هوچی و شلوغ کارند. (هیستریک ها)... تشخیص این اختلال های شخصیت کار ساده ای نیست بنابراین حتما قبل از ازدواج به مشاور مراجعه کنید تا از شما و طرف مقابل تان تست شخصیتی بگیرد.

تفاوت‌های شخصیتی خانمان سوز است

امروزه برخی دختر و پسرها تصور می‌کنند برای داشتن یک زندگی موفق باید طرف مقابل آنها خصوصیات و شخصیت متفاوتی داشته باشد تا خلقیاتشان کامل‌کننده یکدیگر باشد. به عنوان مثال فرد گوشه‌گیر دوست دارد با فردی اجتماعی ازدواج کند یا فردی بی‌خیال با فردی متعهد و پایبند.

در واقع افراد به دنبال کسی می‌گردند که با او کامل شوند، بدون آن‌که کوچکترین تغییری در خود ایجاد کنند. این طرز فکر کاملا اشتباه و خانمان سوز است. اگر بحث کفویت و همتایی در دختر و پسر وجود نداشته باشد، مثلا زوجین همتای اقتصادی، فرهنگی، خانوادگی، دینی و... یکدیگر نباشند و در واقع پسر در یک سر طیف و دختر در سر دیگر آن قرار گیرد، تعارضات زناشویی افزایش می‌یابد. اگر چه تعارضات به طور نسبی در هر زندگی وجود دارد، اما هم سطح بودن تا حدود زیادی از شدت آن می‌کاهد.

خطرناک‌ترین ازدواج‌ها وصلت افراد درونگرا با برونگرا، منظم با نامنظم و افرادی که ثبات هیجانی بالایی دارند با افرادی که زود برانگیخته می‌شوند است. البته اگر فردی درجه درونگرایی 4 و دیگری 6 داشته باشد یا یکی منظم و دیگری منظم‌تر باشد یا اعتقادات مذهبی یکی 60 و دیگری 70 باشد به دلیل آن‌که پایه اصلی این ویژگی‌ها در آنها وجود دارد تقریبا در وسط طیف قرار داشته و ازدواج خوبی خواهند داشت.

شباهت های خیالی

 برخی افراد در دوران آشنایی با جنس مخالف متوجه شباهت‌هایی در شخصیت، خلقیات و فرهنگ یکدیگر شده و این اصل را ملاکی برای داشتن یک ازدواج موفق می‌دانند، اما با ورود به زندگی مشترک ایــــن تفاهمات کم رنگ و گاهی محو می‌شود. بروز عشق یا علاقه افراطی پیش از ازدواج از جمله عواملی است که می‌تواند مانند یک فیلتر عمل کرده و مکانیسم شناختی دو طرف را تحریف کند.

امکان دارد قبل از ازدواج پسری به دختری بگوید با شروع زندگی مشترک به تو اجازه معاشرت یا دیدار با خانواده را نمی‌دهم. در چنین جوی اگر عواطف حکمفرما باشد دختر با این فرض که پسر به دلیل علاقه زیاد موقتا این حرف را زده است مساله را جدی نگرفته و به پای دوست داشتن زیاد و تفاهم در علاقه به یکدیگر می‌گذارد. در حالی که این طور نیست و این موضوع به صورت یک مشکل حاد در زندگی مشترک نمود پیدا خواهد کرد.

به امید اصلاح یکدیگر نباشید

 تغییر دادن رفتار و روش همسر یکی از باورهای نادرستی است که بسیاری از دختر و پسرها درگیر آن هستند. کسانی که چنین طرز فکری دارند متوجه نیستند که انسان موجودی انتخابگر است و در شرایط فرهنگی و اجتماعی خاصی رشد کرده و قبل از ازدواج عمری را با سلیقه و باورهای خود زندگی کرده و شخصیتش تا حدود زیادی این‌گونه شکل گرفته است. اما چرا بیشتر افراد گمان می‌کنند می‌توانند روش همسر را تغییر داده و به شکل مورد نظر خود در آورند؟

انتخاب در ازدواج اینک و اکنون است. یعنی قبل از ازدواج آنچه را که از شخصیت، اخلاق، رفتار، مذهب، خانواده و فرهنگ طرف مقابل می‌بینیم باید به همان میزانی که هست بپذیریم و بدانیم که باید با همین شرایط ادامه زندگی دهیم و در این مقوله نباید به امید یک هوای تازه‌تر بود.

این‌که بگوییم طرف پس از ازدواج چادری می‌شود، رفتار بدش را کنار می‌گذارد، نمازخوان می‌شود، سیگارش را ترک می‌کند، مسئولیت پذیر می شود، منظم و خوش برخورد می شود، پرخاشگری اش را کنار می گذارد و... یک خیال باطل است. حتی اگر کسی از روی عشق و محبت چند صباحی به خاطر طرف مقابل گذشت کند و برخی رفتارها و عقایدش را تغییر دهد، این کار را به میل و اراده خود انجام داده نه به زور و اجبار ما. عابدینی ادامه می‌دهد، البته بعد از ازدواج تغییراتی در زن و شوهر به وجود می‌آید، اما این تغییرات در اثر آمیختگی روح، روان و جسم آنها و گاهی در اثر همنشینی و یادگیری‌های خود آگاه و ناخودآگاه است نه در اثر اعمال قدرت و فشار ظاهری یک طرف به طرف دیگر.

بنابراین همسری را انتخاب کنید که قبل از ازدواج بتوانید او را با تمامیت و با همه رفتارها و عقایدش بپذیرید و هرگز به فکر تغییر او نباشید چرا که در صورت فشار به طرف مقابل امکان دارد زندگی مشترکتان به جدایی بینجامد.

همه ملاک‌ها با هم زندگی را می‌سازد

 عده‌ای ملاک موفقیت در زندگی را بچه‌دار شدن، بعضی اشباع نیازهای عاطفی و احساسی و گروهی تامین نیازهای جنسی می‌دانند. آیا این ملاک‌ها هر کدام به تنهایی برای داشتن یک زندگی موفق قابل قبول است؟ تولید نسل می‌تواند یکی از ملاک‌های موفقیت در زندگی باشد. اما گاهی فشار ناشی از مشکلات زندگی به حدی است که لذت داشتن فرزند را کمرنگ می‌کند.

از طرفی تولد فرزندانی بیش فعال، ناسازگار و حتی بیمار ممکن است رویای داشتن یک زندگی موفق را به شکست تبدیل کند. اما اشباع نیازهای عاطفی در مقایسه با فرزند داشتن معقول‌تر و اولی‌تر است.

چرا که بسیار دیده می‌شود زوجینی که از نظر روانی و عاطفی یکدیگر را تیمار کرده و به معنای واقعی به یکدیگر محبت دارند،میگناirبه طرز چشمگیری در زندگی مشترک خود موفق بوده‌اند. تامین نیازهای جنسی هم یکی از عوامل موفقیت در زندگی است. دختر و پسر قبل از ازدواج باید تا حدودی از میزان امیال جنسی یکدیگر به منظور جلوگیری از نارضایتی جنسی پس از ازدواج باخبر باشند و این امر باید از طریق مراجعه به مشاوران خبره و کارآمد ازدواج شناسایی شود. مشاوران با طرح تست شخصیتی «کتل» می‌توانند بی‌طرفانه تا حدود زیادی به خصوصیات و ویژگی‌های شخصیتی و جنسی هر دو نفر واقف و شباهت‌ها و تفاوت‌ها را شناسایی کنند.


مطالب پیشنهادی

سرطان سینه و تمامی گفتنی های آن

نقش مردان در زمینه بهداشت باروری همسران
کاهش مرگ و میر زنان باردار با برنامه مادری ایمن
مادران شاغل و نگهداری کودکان

تمرینات ورزشی در دوران حاملگی و قبل از زایمان

حقایقی در باره ایدز و لزوم آموش جنسی

همسر ایده ال من:رمز موفقیت ازدواج چیست؟

وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


http://maktoobshop.com


یک زندگی موفق در سایه یک انتخاب موفق شکل می‌گیرد.

شناخت اولیه، تحقیقات محلی و مشاوره پیش از ازدواج از جمله مراحلی است

 

که هنگام انتخاب همسر باید به آن توجه داشت. اما در مرحله شناخت همسر چه معیارها و ملاک‌هایی را باید مدنظر داشت؟

برای خیلی ها، ملاک اصلی و اولیه برای یک انتخاب موفق بر اساس ظواهر است.


در حالی که داشتن سلامت روانی، رفتاری، جسمی و دینی از مهم‌ترین ملاک‌هایی است که باید در اولویت قرار گیرد. ملاک بعدی شغل مناسب، وسع مال، تحصیلات و همچنین سلایق و ویژگی‌های فردی همچون داشتن تناسب اندام، چاقی یا لاغری، رنگ سفید یا سبزه، چشم رنگی یا مشکی و... از معیارهای اختصاصی‌تر هستند. این ملاک‌ها مکمل یکدیگر بوده و در صورت نبود تناسب میان آنها زندگی مشترک در هاله‌ای از ابهام قرار خواهد گرفت.

اختلال های دردسرساز

 اختلالات روانی یکی از عوامل ناکامی در زندگی مشترک است. مشکلات اضطرابی، افسردگی و وسواس در گروه اختلالات نوروتیک قرار دارد و اگر در حد حاد نباشد و طرفین متعهد به ادامه درمان تا بهبودی کامل شوند، مشکلی در زندگی آینده پیش نخواهد آورد. اما اختلال سایکوتیک همچون اسکیزوفرنی یا اختلال شخصیتی پارانویید (سوءظن) از جمله اختلالاتی است که فرد کمتر حاضر به درمان شده و ازدواج با چنین افرادی توصیه نمی‌شود.

بزرگترین دردسری که زندگی شما را تهدید می کند، اختلال های شخصیتی هستند. این اختلال ها به سادگی قابل تشخیص نیستند و تنها یک متخصص می تواند درباره وجود آنها با قطعیت نظر دهد. افراد مبتلا به اختلال های شخصیتی آدم های باهوشی هستند که گاهی از نظر اجتماعی موقعیت های خوب و چشمگیری هم دارند اما یکی از ویژگی های رفتاری آنها آزار دهنده است. مثلا زیادی خودشان را قبول دارند و اگر به آنها کم توجهی کنید، شاکی می شوند (خودشیفته ها)، به همه بدبین هستند و فکر می کنند دیگران می خواهند برای آنها دردسر درست کنند (پارانوییدها)، گوشه گیر هستند و به شکلی افراطی تک گرایی دارند، خودمحورند،میگناirاز جمع فاصله می گیرند و دیگران را از زندگی شان حذف می کنند (اسکیزوییدها)، اهل شلوغ بازی و هیاهو هستند، خیلی اجتماعی به نظر می رسند اما بیش از آن هوچی و شلوغ کارند. (هیستریک ها)... تشخیص این اختلال های شخصیت کار ساده ای نیست بنابراین حتما قبل از ازدواج به مشاور مراجعه کنید تا از شما و طرف مقابل تان تست شخصیتی بگیرد.

تفاوت‌های شخصیتی خانمان سوز است

امروزه برخی دختر و پسرها تصور می‌کنند برای داشتن یک زندگی موفق باید طرف مقابل آنها خصوصیات و شخصیت متفاوتی داشته باشد تا خلقیاتشان کامل‌کننده یکدیگر باشد. به عنوان مثال فرد گوشه‌گیر دوست دارد با فردی اجتماعی ازدواج کند یا فردی بی‌خیال با فردی متعهد و پایبند.

در واقع افراد به دنبال کسی می‌گردند که با او کامل شوند، بدون آن‌که کوچکترین تغییری در خود ایجاد کنند. این طرز فکر کاملا اشتباه و خانمان سوز است. اگر بحث کفویت و همتایی در دختر و پسر وجود نداشته باشد، مثلا زوجین همتای اقتصادی، فرهنگی، خانوادگی، دینی و... یکدیگر نباشند و در واقع پسر در یک سر طیف و دختر در سر دیگر آن قرار گیرد، تعارضات زناشویی افزایش می‌یابد. اگر چه تعارضات به طور نسبی در هر زندگی وجود دارد، اما هم سطح بودن تا حدود زیادی از شدت آن می‌کاهد.

خطرناک‌ترین ازدواج‌ها وصلت افراد درونگرا با برونگرا، منظم با نامنظم و افرادی که ثبات هیجانی بالایی دارند با افرادی که زود برانگیخته می‌شوند است. البته اگر فردی درجه درونگرایی 4 و دیگری 6 داشته باشد یا یکی منظم و دیگری منظم‌تر باشد یا اعتقادات مذهبی یکی 60 و دیگری 70 باشد به دلیل آن‌که پایه اصلی این ویژگی‌ها در آنها وجود دارد تقریبا در وسط طیف قرار داشته و ازدواج خوبی خواهند داشت.

شباهت های خیالی

 برخی افراد در دوران آشنایی با جنس مخالف متوجه شباهت‌هایی در شخصیت، خلقیات و فرهنگ یکدیگر شده و این اصل را ملاکی برای داشتن یک ازدواج موفق می‌دانند، اما با ورود به زندگی مشترک ایــــن تفاهمات کم رنگ و گاهی محو می‌شود. بروز عشق یا علاقه افراطی پیش از ازدواج از جمله عواملی است که می‌تواند مانند یک فیلتر عمل کرده و مکانیسم شناختی دو طرف را تحریف کند.

امکان دارد قبل از ازدواج پسری به دختری بگوید با شروع زندگی مشترک به تو اجازه معاشرت یا دیدار با خانواده را نمی‌دهم. در چنین جوی اگر عواطف حکمفرما باشد دختر با این فرض که پسر به دلیل علاقه زیاد موقتا این حرف را زده است مساله را جدی نگرفته و به پای دوست داشتن زیاد و تفاهم در علاقه به یکدیگر می‌گذارد. در حالی که این طور نیست و این موضوع به صورت یک مشکل حاد در زندگی مشترک نمود پیدا خواهد کرد.

به امید اصلاح یکدیگر نباشید

 تغییر دادن رفتار و روش همسر یکی از باورهای نادرستی است که بسیاری از دختر و پسرها درگیر آن هستند. کسانی که چنین طرز فکری دارند متوجه نیستند که انسان موجودی انتخابگر است و در شرایط فرهنگی و اجتماعی خاصی رشد کرده و قبل از ازدواج عمری را با سلیقه و باورهای خود زندگی کرده و شخصیتش تا حدود زیادی این‌گونه شکل گرفته است. اما چرا بیشتر افراد گمان می‌کنند می‌توانند روش همسر را تغییر داده و به شکل مورد نظر خود در آورند؟

انتخاب در ازدواج اینک و اکنون است. یعنی قبل از ازدواج آنچه را که از شخصیت، اخلاق، رفتار، مذهب، خانواده و فرهنگ طرف مقابل می‌بینیم باید به همان میزانی که هست بپذیریم و بدانیم که باید با همین شرایط ادامه زندگی دهیم و در این مقوله نباید به امید یک هوای تازه‌تر بود.

این‌که بگوییم طرف پس از ازدواج چادری می‌شود، رفتار بدش را کنار می‌گذارد، نمازخوان می‌شود، سیگارش را ترک می‌کند، مسئولیت پذیر می شود، منظم و خوش برخورد می شود، پرخاشگری اش را کنار می گذارد و... یک خیال باطل است. حتی اگر کسی از روی عشق و محبت چند صباحی به خاطر طرف مقابل گذشت کند و برخی رفتارها و عقایدش را تغییر دهد، این کار را به میل و اراده خود انجام داده نه به زور و اجبار ما. عابدینی ادامه می‌دهد، البته بعد از ازدواج تغییراتی در زن و شوهر به وجود می‌آید، اما این تغییرات در اثر آمیختگی روح، روان و جسم آنها و گاهی در اثر همنشینی و یادگیری‌های خود آگاه و ناخودآگاه است نه در اثر اعمال قدرت و فشار ظاهری یک طرف به طرف دیگر.

بنابراین همسری را انتخاب کنید که قبل از ازدواج بتوانید او را با تمامیت و با همه رفتارها و عقایدش بپذیرید و هرگز به فکر تغییر او نباشید چرا که در صورت فشار به طرف مقابل امکان دارد زندگی مشترکتان به جدایی بینجامد.

همه ملاک‌ها با هم زندگی را می‌سازد

 عده‌ای ملاک موفقیت در زندگی را بچه‌دار شدن، بعضی اشباع نیازهای عاطفی و احساسی و گروهی تامین نیازهای جنسی می‌دانند. آیا این ملاک‌ها هر کدام به تنهایی برای داشتن یک زندگی موفق قابل قبول است؟ تولید نسل می‌تواند یکی از ملاک‌های موفقیت در زندگی باشد. اما گاهی فشار ناشی از مشکلات زندگی به حدی است که لذت داشتن فرزند را کمرنگ می‌کند.

از طرفی تولد فرزندانی بیش فعال، ناسازگار و حتی بیمار ممکن است رویای داشتن یک زندگی موفق را به شکست تبدیل کند. اما اشباع نیازهای عاطفی در مقایسه با فرزند داشتن معقول‌تر و اولی‌تر است.

چرا که بسیار دیده می‌شود زوجینی که از نظر روانی و عاطفی یکدیگر را تیمار کرده و به معنای واقعی به یکدیگر محبت دارند،میگناirبه طرز چشمگیری در زندگی مشترک خود موفق بوده‌اند. تامین نیازهای جنسی هم یکی از عوامل موفقیت در زندگی است. دختر و پسر قبل از ازدواج باید تا حدودی از میزان امیال جنسی یکدیگر به منظور جلوگیری از نارضایتی جنسی پس از ازدواج باخبر باشند و این امر باید از طریق مراجعه به مشاوران خبره و کارآمد ازدواج شناسایی شود. مشاوران با طرح تست شخصیتی «کتل» می‌توانند بی‌طرفانه تا حدود زیادی به خصوصیات و ویژگی‌های شخصیتی و جنسی هر دو نفر واقف و شباهت‌ها و تفاوت‌ها را شناسایی کنند.

مطالب پیشنهادی

سرطان سینه و تمامی گفتنی های آن

نقش مردان در زمینه بهداشت باروری همسران
کاهش مرگ و میر زنان باردار با برنامه مادری ایمن
مادران شاغل و نگهداری کودکان

تمرینات ورزشی در دوران حاملگی و قبل از زایمان

حقایقی در باره ایدز و لزوم آموش جنسی



همسر ایده ال من:آیا شما زوجی ایده آل هستید؟


آیا شما زوجی ایده آل هستید؟

می‌توانید با یک نگاه عاشق شوید و با تکیه بر آن، تا پایان عمر با عشق قدیمی‌تان زندگی کنید. ممکن است گاهی احساس کنید رابطه‌تان از تب و تاب افتاده اما به احترام‌‌‌ همان نگاه به آن ادامه دهید و به جای بازسازی‌اش، بار رابطه‌ای که هر روز فرسوده‌تر می‌‌شود را به دوش بکشید.

گرچه بسیاری از زن و شوهر‌ها با چنین پیش‌فرضی به با هم بودن ادامه می‌دهند و این جمله تکراری که «عشق همین است.

بعد از چند سال فقط خاطره‌اش باقی می‌ماند!» را با خود تکرار می‌کنند، اما متخصصان ارتباط می‌گویند اگر آداب ارتباط موثر را بدانید و به آنها پایبند باشید، دلیلی ندارد که به جای عشق با خاطره آن زندگی کنید.

اگر هنوز حرف‌مان را جدی نگرفته‌اید، این مطلب را بخوانید و بعد در مورد خودتان و رابطه‌ای که در آن قرار گرفته‌اید قضاوت کنید.

به او اعتماد دارید؟
هر کدام از ما اعتماد را به یک شیوه تعریف می‌کنیم. بعضی‌های‌مان چشم و گوش بسته خود را به دست دیگری می‌سپاریم و اجازه می‌دهیم او جریان زندگی‌مان را نه به شیوه‌ای که دوست داریم، بلکه به شکلی که خودش می‌خواهد هدایت کند.

بعضی‌های‌مان هم فقط می‌توانیم اعتماد را به قیمت زیر نظر گرفتن تمام وقت شریک زندگی به دست بیاوریم و یک عمر با این سؤال سنگین که امروز چه اشتباهی کرده خود را شکنجه دهیم. اگر احساس خوشایند اطمینان به رابطه شما پا گذاشته، بهتر است شرط‌های دیگری که در ادامه آورده‌ایم را هم بررسی کنید. به شما پیشنهاد می‌کنیم برای سنجیدن میزان اعتمادی که در رابطه شما وجود دارد، این سؤال‌های اولیه را از خود بپرسید:

- در لحظه‌های سخت زندگی‌تان می‌تواند به او تکیه کنید و از اینکه همراه‌تان است آرامش می‌گیرید؟
- وقتی کاری به او می‌سپرید یا وعده‌ای از او می‌گیرید، روی قولش می‌ماند و حرفش را عملی می‌کند؟
- احساس می‌کنید او مثل یک کوه پشت‌تان ایستاده است؟ نامزدتان چطور؟ او هم همینطور روی شما حساب می‌کند؟

اگر می‌خواهید بودن یا فقدان این احساس به قیمت از دست رفتن عشق‌تان تمام نشود از خود بپرسید که دلیل اعتماد کردن‌تان به او چیست؟ چه ویژگی‌هایی از نامزدتان خیال شما را راحت کرده و در چه مواردی باید بیشتر مراقب باشید؟ اگر هم به او اعتماد ندارید، یک بار دیگر باورهای خودتان را زیر ذره‌بین بگذارید. ببینید که این بی‌اعتمادی حاصل تربیت و تجربیات زندگی گذشته‌تان است یا به‌خاطر رفتار‌ها و ویژگی‌های نامزدتان ایجاد شده است؟ اگر بی‌اعتمادی در درون شما ریشه دارد، چاره‌ای جز درمان فردی با کمک یک روان‌شناس ندارید، اما اگر او تنها کسی است که این احساس را در شما ایجاد می‌کند، باید با احتیاط بیشتری در این مسیر قدم بردارید.

چالش‌های اقتصادی را  چطور حل می‌کنید؟کم نیستند زندگی‌هایی که به‌خاطر مشکلات اقتصادی یا اختلاف‌هایی که به‌خاطر آن ایجاد می‌شوند از هم می‌پاشند. اینکه هر دوی شما بار مالی را با هم به دوش بکشید، اینکه سبک مشابهی برای هزینه کردن درآمد‌های‌تان داشته باشید و اینکه چقدر به آینده مالی یک رابطه امیدوار باشید و واقعیت‌های پیش روی‌تان را بپذیرید، همه در سرنوشت خوشبختی شما تاثیری غیرقابل انکار می‌گذارند. تفاوت در چنین ارزش‌هایی خیلی زود خودش را در رابطه نشان می‌دهد. از‌‌ همان قرار اول، تعیین اینکه وظیفه پرداخت صورت‌حساب رستوران با چه کسی است گرفته تا انتخاب خانه مشترک و این سؤال که باید با منابع موجود ساخت یا اینکه نباید از ایده‌آل‌های همیشگی کوتاه آمد. اگر می‌خواهید بدانید پول و موضوعات مربوط به آن در رابطه شما چقدر تاثیر می‌گذارد، این سؤال‌ها را از خود بپرسید:

- شما و همسرتان در مورد موضوعات مالی دعوا هم می‌کنید یا اینکه وقتی سر و کله یک مشکل اقتصادی پیدا می‌شود، مثل یک تیم و با هم‌فکری آن را حل می‌کنید؟
- آیا فکر می‌کنید تامین مخارج زندگی وظیفه اوست و از زیر سنگ هم که شده، باید نیازهای زندگی را تامین کند؟
- آیا یکی از شما تصور می‌کنید دیگری در مورد موضوعات مالی کوتاهی می‌کند و با تلاش کم یا هدر دادن پول به زندگی‌تان صدمه می‌زند؟
- مرزهای مالکیت در زندگی مشترک‌تان تا چه اندازه پر رنگ است و چقدر بین شما حساب و کتاب وجود دارد؟

به این سوال‌ها صادقانه پاسخ دهید و خودتان در مورد شیوه‌ای که در پیش گرفته‌اید قضاوت کنید. بعد هم از خود بپرسید اگر همسرتان با همه ویژگی‌هایی که امروز دارد -اما بدون مشکلات مالی- دوباره از شما خواستگاری می‌کرد، چه پاسخی به او می‌دادید؟ شاید بهتر باشد حساب پول را از احساس و رفتارهای او جدا کنید تا نگاهی واقع‌بینانه‌تر به این زندگی داشته باشید.

با هم بودن‌کیف‌تان را کوک می‌کند؟
دکتر جان گاتمن، استاد دانشگاه واشینگتون می‌گوید اگر می‌خواهید بعد از گذشت سال‌ها از زندگی مشترک‌تان، بفهمید که طلاق تا چه اندازه رابطه شما را تهدید می‌کند، نگاهی به رفتارهای خودتان بیندازید. او می‌گوید زمانی که «تحقیر» که دقیقا نقطه مقابل احترام است پا به رابطه زناشویی می‌گذارد، خیلی چیز‌ها از بین می‌رود. به عبارت دیگر، وقتی قضاوت‌های منفی، انتقادهای بی‌وقفه و نیش و کنایه زدن از طرف یکی از زوج‌ها یا هر دوی آنها به عادت‌های رفتاری تبدیل می‌شود، دیگر جایی برای خوشبختی باقی نمی‌ماند. اگر می‌خواهید حال واقعی‌تان را در این رابطه بدانید، این سؤال‌ها را از خود بپرسید:

- آیا وقت گذراندن با شریک زندگی‌تان، حال شما را خوب می‌کند یا اینکه انرژی‌تان را می‌گیرد؟
- همسرتان برای اینکه چند جمله بیشتر با شما حرف بزند و یک ساعت زود‌تر به خانه برسد لحظه‌شماری می‌کند؟
- آیا هنگام بحث کردن، در مورد یک موضوع با دل و جان با هم حرف می‌زنید یا اینکه شخصیت یکدیگر را زیر سؤال می‌برید و انگشت اتهام را به سمت او نشانه می‌گیرید؟
- آیا دوست دارید احساساتی که در دل‌تان چرخ می‌زند را با او به اشتراک بگذارید یا اینکه این کار را بی‌فایده یا بهانه‌ای برای بحث و جدل می‌دانید؟

ارتباط موثر، مهارتی است که گرچه با شما به دنیا نمی‌آید اما می‌توانید در جریان تجربه‌های اجتماعی آن را یاد بگیرید. پس اگر بعد از پاسخ دادن به این سوال‌ها احساس کردید رابطه‌تان در موقعیت مناسبی قرار ندارد، به جای نا‌امید شدن و تن دادن به شرایط، با کمک مشاور خانواده و خواندن کتاب‌های روان‌شناسی معتبر، جریان زندگی‌تان را عوض کنید. شما هنوز هم می‌توانید تا ۵۰ درصد و حتی بیشتر این رابطه را مدیریت کنید، پس تصور نکنید که به پایان راه رسیده‌اید و هیچ ابزاری برای تغییر شرایط ندارید.

آیا شما زوجی ایده آل هستید؟

وقتی با او هستید که هستید؟
شخصیت هر کدام از ما چندین بعد دارد که می‌تواند در مقابل هر فردی یا در هر موقعیتی از ما انسانی متفاوت بسازد. ممکن است در محیط کار محکم و قاطع و در خانه آرام و انعطاف‌پذیر باشید. ممکن است در خانه پدری‌تان زودرنج و در خانه مشترک‌تان صبور و سازگار باشید اما هر چه باشید، باید باور کنید که همه این آدم‌ها خودتان هستید. حالا چشم‌های‌تان را ببندید و خودتان را در کنار شریک زندگی‌تان تصور کنید. کنار او هستید کدام یک از ابعاد شخصیت‌تان را بیش از دیگر ابعاد بروز می‌دهید؟

- آیا بهترین خود شما، زمانی که با او هستید جلوه‌گر می‌شود؟
- آیا بد‌ترین بعد شخصیت‌تان در لحظاتی که با او هستید خودش را نشان می‌دهد و وقتی در کنارش حاضر می‌شوید، دل‌تان می‌خواهد منفی‌ترین احساسات درون‌تان را ابراز کنید؟
- هم خود خوب و هم خود بدتان را در کنار او می‌بینید؟ وقتی در کنار او هستید خودتان را دوست دارید؟

در کنار آدم‌های مثبت‌اندیشی که احساس خوشایندی به شما می‌دهند، قطعا شما آدم بهتری خواهید بود. پس اگر بعد از شروع این رابطه اسب سرکش شخصیت‌تان رام شده تعجب نکنید، یا اینکه اگر در اوج آرامش پا به این زندگی گذاشته‌اید اما در حضور او تمام جلوه‌های خشم در وجود شما خود را نشان می‌دهند، بپذیرید که یک پای این رابطه می‌لنگد. شاید بهتر باشد قبل از بله گفتن خود را در جریان این رابطه زیر ذره‌بین بگذارید و سپس قضاوت کنید که بودن در کنار او چه تاثیری بر شما و سبک زندگی‌تان می‌گذارد.

چطور در برابر مشکلات می‌ایستید؟
بیماری، ورشکستگی، بحران‌های کاری یا سختی‌هایی که به‌خاطر بالا رفتن یکی از دو طرف از پله‌های ترقی ایجاد می‌شود می‌تواند سرنوشت یک رابطه را زیر و رو کند. چنین چالش‌هایی می‌توانند با حمایت فرد دیگر رابطه، با کمترین ویرانی سپری شوند یا اینکه می‌توانند به جدی‌ترین مشکل زندگی مشترک‌تان تبدیل شوند و شما را از پا در آورند. اگر می‌خواهید بدانید رابطه‌تان در برابر حمله‌های بیرونی چقدر مقاوم است، این سؤال‌ها را از خود بپرسید:

- آیا مشکلات بیرونی، باعث نزدیکی و همدلی بیشتر شما دو نفر می‌شود و با هم به دنبال راهی برای حل کردن‌شان می‌گردید؟
- شما و همسرتان لحظات بد زندگی‌تان را هم با یکدیگر به اشتراک می‌گذارید، یا اینکه تنها در شادی‌های هم شریک می‌شوید؟
- آیا تا به حال از آرامش خود برای رسیدن همسرتان به هدفش گذشته‌اید؟ او به این تلاش شما چه واکنشی نشان داده‌ است؟ آیا او هم در زندگی شما چنین نقشی را بازی کرده ‌است؟

شما می‌توانید هنگام بیماری مادر همسرتان، احساس کنید که فردی از خانواده خودتان با این مشکل دست و پنجه نرم می‌کند یا اینکه می‌توانید درهای خانه‌تان را به روی او و مشکلاتش ببندید و در آرامش خیالی‌تان زندگی کنید. می‌توانید زمینه را برای پیشرفت تحصیلی همسرتان فراهم کنید، یا اینکه تلاشش را وقت تلف کردن و کم گذاشتن برای زندگی مشترک‌تان بدانید و او را در میانه راه منصرف کنید. اما یادتان نرود که خودتان می‌توانید مسیری که رابطه شما از آن عبور می‌کند را تعیین کنید و باید مسئولیتش را به عهده بگیرید.


منبع :مجله سیب سبز

مطالب پیشنهادی

سرطان سینه و تمامی گفتنی های آن

نقش مردان در زمینه بهداشت باروری همسران
کاهش مرگ و میر زنان باردار با برنامه مادری ایمن
مادران شاغل و نگهداری کودکان

تمرینات ورزشی در دوران حاملگی و قبل از زایمان

حقایقی در باره ایدز و لزوم آموش جنسی


همسر ایده ال من:نکاتی برای همسران جوان


وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


http://maktoobshop.com

برای موفقیت و شادکامی در ازدواج نمی‌توان راهنمایی‌های مخصوصی را در نظر گرفت، با این وجود این پیشنهادات که می توان آنها را قواعد طلایی نامید لازم و ضروری به نظر می‌رسد که تقدیم شما زوج های جوان می شود.


• 1. قاعده طلایی اول: همسر خود را گرامی بدارید. ازدواج یعنی اعلان استقلال، هنگامی که ازدواج می‌کنید قول می‌دهید که در مشقت و راحتی، فقر و ثروت و سلامتی همسر خود را دوست و گرامی بدارید. عشق شما به یکدیگر بر پایه زندگی زناشویی استوار می‌باشد. لذت عاشق سرور و خوشحالی معشوق است. همسر خود را گرامی بدارید و عقد ازدواج را محکم کنید. زن و شوهر با طناب بسیار محکمی به هم متصل هستند. رشته‌های بسیاری این طناب را به وجود می‌آورند که از همه مهم‌تر رشته عشق و علاقه‌ای است که نسبت به یکدیگر ابراز می‌دارند. رشته‌های دیگری چون رشته علایق مشترک، تجربیات مشترک، وفاداری مشترک و تشریک مساعی در زندگی لازم است. هر چه رشته‌های این طناب محکم تر باشند، ازدواج نیز باثبات‌تر خواهد بود. پس رشته‌هایی درست کنید که هرگز گسیخته نشوند.


• 2. قاعده طلایی دوم: وقتی ازدواج می‌کنید با همسر خود چون یک روح در دو جسم باشید. پس از ازدواج به والدین خود متکی نباشید، بلکه باید با زن خود روح جدیدی را به وجود آورید. به پدر و مادر خود احترام بگذارید. خانواده‌ای جدا بسازید و شانس موفقیت زیادی در زندگی به وجود آورید.


• 3. قاعده طلایی سوم: فن عشق‌ورزی را بیاموزید. هماهنگی سبب ایجاد علاقه زناشویی می‌شود. در روابط خود احساسات و عواطف را توام سازید. هر چه روابط شما هماهنگ‌تر باشد شانس موفقیت شما نیز بیشتر خواهد بود.


• 4. قاعده طلایی چهارم: خود را برای پدر و مادر شدن آماده کنید. درباره حقایق مربوط به پدر شدن اطلاعات کسب کنید، سلامتی روحی و جسمی اطفال شما بستگی به دقت‌های اولیه شما دارد. هر چه توجه و دقت شما بیشتر باشد سلامتی آنها بهتر تامین می‌شود برای آنها زمینه مستعدی تهیه کرده و مقدمه خوبی برای زندگی آنها به وجود آورید. محیط خانواده، بهترین مکان برای تربیت کودک است. کودکانی که عضو خانواده‌های مهربان و فداکار هستند از نظر روحی بهتر تربیت می‌شوند. بهترین آمادگی جهت پدر و مادر شدن، ازدواج حقیقی است.


• 5. قاعده طلایی پنجم: در زندگی زناشویی بردبار و صبور باشید! هرگاه بخواهید به تنهایی حرکت کنید هر کجا بخواهید قدم می‌گذارید ولی هنگامی که با یک نفر دیگر هستید قدم‌های شما باید با او هماهنگ باشد. در ابتدای کار ممکن است پای یکدیگر را لگد کنید ولی سپس تجربه‌ کسب می‌کنید که چگونه خود را با یکدیگر هماهنگ سازید. در ازدواج نیز برای ایجاد هماهنگی جسمی و روحی گذشت زمان لازم است، برای موفق شدن باید صبور و بردبار باشید.


خویشاوندان زن و شوهر نیز باید صبور باشند و برای ایجاد چنین صبر و شکیبایی گذشت زمان لازم است، وقتی که دختری عاشق پسری می‌شود نمی‌تواند الزاما مادر او را یا پدرش را دوست بدارد. عروس و داماد نمی‌توانند خیلی سریع با زندگی داخلی همسرشان پیوستگی ایجاد کنند! برای حل و فصل این موضوع زمان برای درک، فهم و شعور لازم است.


• 6. قاعده طلایی ششم: ریشه ازدواج خود را محکم سازید! به زندگی زناشویی مانند گیاه باید توجه کرد، به خصوص زمانی که هنوز تازه و نورس است ریشه آن را باید با اندیشه مشترک، دقت و توجه، مهر و محبت و بالاخره حس‌ تفاهم که به منزله خورشید و باران هستند سیرآب و تقویت کرد. به یکدیگر ابراز علاقه کنید، به هر شکلی که می‌توانید احساسات خود را به یکدیگر نشان دهید. ممکن است عشق از گفتار عمیق‌تر باشد ولی گاهی با محبت نمایان می‌گردد. روابط زناشویی را پرورش داده و آن را برویانید. برای توجه به گیاه باید علف‌های هرز را چید.


هرگاه علف‌های هرز رشد و نمو کنند، گیاه مزبور پرورش نیافته و خشک می‌شود! چنانچه علف‌های هرز را سریعا از بین ببریم، گیاه رشد کامل خود را به دست می‌آورد. در ازدواج نیز علف‌های هرز را به محض پیدایش از بین ببرید. بگذارید گیاه ازدواجتان آن طوری که شایسته است، رشد و نمو نماید.


• 7. قاعده طلایی هفتم: در صورت لزوم با افراد مطلع مشورت کنید. مشورت درباره ازدواج به منزله هنر و علم اجتماعی ظهور کرده است.


پزشکان، صاحب‌نظران علوم اجتماعی، متخصصین تعلیم و تربیت و مشاوران ازدواج خود را برای چنین وظیفه اجتماعی آماده می‌سازند و مشاور مطلع به شما بصیرت و ادراک کافی داده و شما را از بیماری‌های زناشویی و اختلالات روانی که ممکن است هیچ کدام از شما آگاهی و بینش بر منابع کشمکش‌های خود نداشته باشید آگاه می‌سازد زیرا علت بعضی از نارضایتی‌ها واضح و آشکار نمی‌باشد. ممکن است یک بحث جزئی مربوط و منوط به حسن عدم امنیت، آرزوی قدرت و محرومیت جنسی باشد. اگر شما قادر به حل موضوع نباشید، مشاور شما آن را حل خواهد کرد. از دیگران راهنمایی بخواهید و بر شانس موفقیت خود در زندگی زناشویی‌تان بیفزایید.


• 8. قاعده طلایی هشتم: از قوانین هشتگانه طلایی پیروی کنید!


با همسر خود همان طور رفتار کنید که میل دارید او با شما رفتار کند. از احساسات یکدیگر مطلع بوده و به احتیاجات دیگری توجه داشته باشید. ببخشید، همان طور که میل دارید بخشیده شوید. و از همه مهمتر از جسارت، اهانت و بی‌‌وفایی بپرهیزید!


مطالب پیشنهادی

سرطان سینه و تمامی گفتنی های آن

نقش مردان در زمینه بهداشت باروری همسران
کاهش مرگ و میر زنان باردار با برنامه مادری ایمن
مادران شاغل و نگهداری کودکان

تمرینات ورزشی در دوران حاملگی و قبل از زایمان

حقایقی در باره ایدز و لزوم آموش جنسی 

قوانیـن دعـوا،جر و بحث


هر ورزشی، از بسکتبال گرفته تا گلف، قواعد و قوانینی دارد که بازی را تعریف می‌کنند. قوانین هدف، امنیت، ساختار، و آینده هر بازی را مشخص می‌کنند. این قوانین این امکان را برای همه فراهم می‌کند که بازی را به درستی درک کنند و بتوانند راهکاری برای موفقیت پیدا کنند. لزوم وجود قواعد و قوانین در ورزش کاملا آشکار و محسوس است اما متاسفانه گاه این لزوم در زندگی عادی و در روابط بین اعضای خانواده حس نمی‌شود. شاید به همین دلیل است که اختلاف و دعوا بین زن و شوهرها یکی از بدترین و تلخ‌ترین اتفاقاتی که اغلب همسران از آن فراری هستند. دعوا و جر و بحث بین همسران هیچ قاعده و قانونی ندارد به همین دلیل حد و حدود آن نا‌مشخص است و اغلب از کنترل افراد خارج می‌شود. اما لازم نیست که دعوا و جدل بین همسران بی‌قاعده و بدون هدف باشد.


اگر قواعد و قوانین مشخصی برای همسران مشخص شود تا هنگام دعوا و جر و بحث از آن پیروی کنند، دعوا به یک فرصت برای افزایش همکاری بین زن و شوهر تبدیل می‌شود. توانایی مدیریت دعوا توسط دو طرف حتی می‌تواند زوج را به یکدیگر نزدیک‌تر کند زیرا از طریق جر و بحث قانون‌مند یک درک متقابل شکل می‌گیرد و دو طرف یاد می‌گیرند که علاوه بر همکاری با یکدیگر، چگونه باید به مسائل از زاویه دید طرف مقابل بنگرند و چگونه مشکلات را به کمک یکدیگر حل کنند. در ادامه لیستی از مهمترین قواعد دعوا و جدل را برای شما مشخص می‌کنیم که بسیار مفید و کاربردی است.


قانون اول: تحقیر ممنوع

هنگام دعوا به هیچ عنوان به طرف مقابل ناسزا نگویید، به او توهین نکنید و او را با اسما یا القاب زننده صدا نزنید. توهین به طرف مقابل و استفاده از القاب نامناسب به شخصیت و کرامت انسانی او لطمه جدی وارد می‌کند. در ورزش، قواعد متعددی وجود دارد که طرفین را از آسیبی رساندن عمدی و توهین به یکدیگر منع می‌کند. در ازدواج و روابط بین افراد نیز چنین قوانینی باید وجود داشته باشند. وقتی شما عمدا به طرف مقابل توهین می‌کنید و شخصیت او را زیر سوال می‌برید، در واقع به صورت ضمنی به او می‌فهمانید که او در کنار شما امنیت ندارد و شما هر گاه که بخواهید و به هر طریق ممکن کاری می‌کنید که نتیجه به نفع خودتان تغییر کند.


قانون دوم: عیب‌جویی و سرزنش کردن ممنوع

سرزنش کردن یکدیگر در دعوا بی‌فایده است. ملامت کردن همسرتان مانع پیدا کردن راه حل مناسبی برای حل مشکل می‌شود. با سرزنش طرف مقابل، او در پی دفاع از خود بر می‌آید و این امر به تشدید اختلاف کمک می‌کند. مثلا اگر شما قبض برق را بر روی میز بگذارید و ساعتی بعد ببینید قبض بر روی میز نیست، شاید وسوسه شوید همسرتان را به خاطر گم شدن قبض سرزنش کنید و او را مقصر بدانید. ممکن است شما همسرتان را به بی‌نظمی متهم کنید. در عوض او نیز ممکن است شما را به حواس پرتی متهم کند و بگوید که حافظه شما ضعیف شده است. اما مقصر دانستن یکدیگر کمکی به حل مشکل

نمی‌کند. نه باعث می‌شود حال شما بهتر شود، نه رابطه شما را با یکدیگر بهتر می‌کند و نه قبض برق پیدا می‌شود. در چنین موقعیتی، عاقلانه و آگاهانه تصمیم بگیرید. فراموش نکنید که رابطه شما با همسرتان از هر چیزی مهم‌تر است و نباید آن را با قضاوت عجولانه و سرزنش یکدیگر خراب کرد. سعی کنید حسن نیت خود را به همسرتان نشان دهید و زمینه را برای همکاری جهت حل مشکل پیدا کنید.


قانون سوم: داد زدن ممنوع

داد و فریاد کردن فقط شرایط را بحرانی‌تر و مشکلات را بیشتر می‌کند. تجربه نشان می‌دهد که زمانیکه شما بیش از حد احساساتی یا عصبانی هستید، توانایی حل منطقی مشکلات را از دست می‌دهید. اگر شما عصبانی هستید و دوست دارید داد بزنید، باید سریعا خود را از طرف مقابل دور کنید تا زمانیکه آرامش خود را دوباره به دست آورید. به یاد داشته باشید که گاه تن صدایی که از نظر شما داد زدن محسوب نمی‌شود، از نظر همسر شما داد زدن محسوب می‌شود. ممکن است شما در خانواده بزرگ شده‌اید که همه اعضای خانواده با صدای بلند با یکدیگر صحبت می‌کرده‌اند. در نتیجه شما نیز عادت کرده‌اید که با صدای بلند صحبت کنید. در چنین موردی، حتما باید به همسرتان و عادات او توجه کنید. اگر همسر شما از جمله افرادی است که همیشه با صدای آرام صحبت می‌کند، پس شما باید خیلی مراقب شدت صدای خود باشید. سعی کنید تا می‌توانید آرام صحبت کنید. هسته اصلی هر ارتباطی، پیام‌هایی است که طرفین از یکدیگر دریافت می‌کنند. اگر به دلیل ناراحتی زیاد نمی‌توانید شدت صدای خود را کنترل کنید، از فرد مقابل فاصله بگیرید تا آرام شوید.


قانون چهارم: استفاده از زور ممنوع

استفاده فیزیکی از زور یا تهدید به آن (مانند مشت کردن دست…) در هر شرایطی غیر قابل قبول است. مهارت‌های خود کنترلی خود را تقویت کنید و سعی کنید قبل از اینکه به این مرحله برسید، عصبانیت خود را کنترل کنید. اگر هر یک از طرفین به زور فیزیکی متوسل شدید، باید سریعا به یک متخصص و مشاور مراجعه کنید. استفاده از زور فیزیکی شامل هل دادن، مشت زدن و سیلی زدن … می‌شود. حتی ممکن است این اعمال زور نسبت به طرف مقابل نباشد. مثلا ممکن است فرد به دیوار مشت بزند یا ظرفی را بر زمین بکوبد و بشکند… بروز عصبانیت و ناراحتی از چنین طرقی حدود ثغور طرف مقابل را از بین می‌برد و نوعی حس ناامنی را به او منتقل می‌کند. همه ما حق داریم از امنیت کافی در روابط خود با دیگران برخوردار باشیم.


قانون پنجم: صحبت کردن از طلاق ممنوع

در اوج ناراحتی و دعوا، صحبت کردن از ترک رابطه و جدایی بسیار ناراحت‌کننده و آزار دهنده است. این کار باعث افزایش تنش بین طرفین می‌شود و توانایی هر دو طرف برای حل منطقی مشکل را از بین می‌برد. صحبت از طلاق و جدایی خیلی سریع اعتماد طرف مقابل را نسبت به شما و تعهدتان نسبت به رابطه را کاهش می‌دهد. اگر اعتماد از بین برود، شکل‌گیری دوباره آن بسیار مشکل خواهد بود. این مسئله باعث می‌شود مشکلات رابطه شما بسیار بزرگتر از آنچه هستند جلوه کنند.


قانون ششم: احساسات خود را ابراز کنید نه همسرتان

معنای این قانون این است که شما سعی کنید احساسات خودتان را درک و ابراز کنید و مدام سعی نکنید افکار و منظور همسرتان را کشف و بیان کنید. از کلمات برای ابراز نیازهای خودتان استفاده کنید. شاید ارزیابی احساسات و افکار طرف مقابل برای شما کار ساده‌تر از کشف نیازهای خودتان است اما مشکل این است که اگر توجه شما فقط به افکار همسرتان باشد، نه تنها از عواطف خود غافل می‌شوید، بلکه باعث دافعه شدید از جانب همسرتان می‌شوید. طبیعی است که همسر شما دوست ندارد کس دیگری احساسات و افکار او را تشریح کند. علاوه بر این، تشریح افکار و احساسات دیگران حرکتی گستاخانه محسوب می‌شود. گویی شما قصد کنترل طرف مقابل را دارید. شما با این کار در واقع به همسرتان می‌فهمانید که دنیای درونی او را بهتر از خود او می‌شناسید. به جای کنجکاوی در رابطه با افکار و احساسات همسرتان، سعی کنید خودتان را کشف کنید و نیازها و احساسات خود را بهتر بشناسید و در عین حال آنها را برای همسر خود تشریح کنید.


قانون هفتم: در حال زندگی کنید

به مسائل حال توجه داشته باشید و سعی کنید هنگام دعوا و جدل، مسائل و وقایع گذشته را یادآوری نکنید. یادآوری گذشته هیچ فایده‌ای ندارد. شما نمی‌توانید وقایع گذشته را تغییر دهید. شما فقط قادر به تغییر حال و ساختن آینده هستید. سعی کنید بر مشکلات حال و اینکه چگونه می‌توان آنها را حل کرد تمرکز کنید. اگر نا‌خودآگاه مسیر بحث به گذشته کشیده شد، به محض اینکه متوجه این نکته شدید، بحث را متوقف و سعی کنید مسائل فعلی را حل کنید. اگر مسائل گذشته در دعواهای شما زیاد مطرح می‌شود، علت اصلی آن این است که این مسائل در زمانی که باید به آنها توجه و حل می‌شده‌اند، مورد توجه واقع نشده‌اند. گاه اتفاقاتی می‌افتند که شما و همسرتان هیچ‌گاه راجع به آنها با یکدیگر صحبت نمی‌کنید. یا شاید هم با یکدیگر صحبت کرده‌اید اما صحبت شما به دعوایی غیرمنصفانه تبدیل شده است، در نتیجه شما نتوانسته‌اید به یک راه حل منطقی دست پیدا کنید. بهترین و ساده‌ترین راه این است که در دعواها بر مسائل فعلی تمرکز کنید و از مطرح کردن مشکلات گذشته بپرهیزید کنید.


قانون هشتم: به نوبت صحبت کنید

در بیان افکار و منظور خود، نوبت را رعایت کنید. وقتی یکی از طرفین در حال صحبت است، طرف دیگر باید سکوت کرده و گوش کند – واقعا گوش کند- ! برخی افراد در دعوا تظاهر می‌کنند که به حرف‌های طرف مقابل توجه می‌کنند اما در واقع اینطور نیست. با رعایت نوبت و گوش کردن به حرف‌های یکدیگر، شما نه تنها می‌توانید خواسته و نیاز خود را مطرح کنید، بلکه می‌توانید از نیاز همسرتان نیز آگاه شوید.


قانون نهم: به خودتان استراحت دهید

دعوا و جدل کردن، خصوصا زمانیکه با خشونت همراه باشد، باعث می‌شود شما از لحاظ روانی تحت فشار قرار بگیرید، به گونه‌ای که فعالیت قسمت‌های احساسی و اولیه مغز شما، قسمت‌های منطقی را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد. در این مرحله، هورمون‌های استرس در خون شما منتشر می‌شوند. در چنین شرایط نامساعدی، همکاری متقابل و تلاش برای حل مشکل تقریبا غیر ممکن می‌شود. اگر شما با همین وضعیت به دعوای خود ادامه دهید، بحث و جدل شدت بیشتری می‌گیرد و شدت بی‌احترامی و رفتارهای نامتعارف افزایش می‌یابند. بهترین راه برای جلوگیری از ایجاد چنین وضعیتی این است که شما مدتی را به خود استراحت دهید تا آرامش خود را دوباره به دست آورید. از این فرصت استفاده کنید تا راجع به خودتان و افکارتان فکر کنید. اینکه چرا شما اینگونه فکر می‌کنید و اینکه آیا نیازها و خواسته‌های شما منطقی است یا نه. به دنبال راهی باشید که بتوانید از طریق آن خودتان و خواسته‌هایتان را به شکلی مثبت ابراز کنید. سعی کنید به طرف مقابل و طرز فکر او نیز بیاندیشید. قبل از صحبت کردن همه چیز را بسنجید. این استراحت باید حداقل نیم ساعت باشد. برای اینکه بدن شما دوباره به حالت اولیه خود برگردد و افکار شما آرام و منطقی شوند، حداقل نیم ساعت وقت لازم است. تغییراتی که در رفتار افراد پس از این استراحت ایجاد می‌شود بسیار جالب و قابل توجه است.


نتیجه‌گیری

برای برخی افراد، انجام چنین کارهایی بسیار سخت و جدید است، زیرا ذهنیت آنها از دعوا و جدل بسیار متفاوت است با چیزی که ما به شما معرفی کردیم. این ذهنیت معمولا نتیجه تربیت افراد و رفتارهای اعضای خانواده آنان است. بسیاری از افراد در خانواده‌هایی بزرگ شده‌اند که داد زدن، کتک زدن و توهین کردن به یکدیگر امری کاملا طبیعی برای حل اختلافات قلمداد می‌شده است. اگر افراد مدام در معرض چنین رفتارهایی قرار بگیرند و هیچ الگوی رفتاری دیگری نداشته باشند، چنین برخوردهایی برایشان عادی می‌شود. با خواندن این مطلب شما می‌توانید رفتار خود را بهتر ارزیابی کنید. ببینید آیا شما در حین دعوا به طرف مقابل توهین می‌کنید؟ آیا داد می‌زنید؟ آیا خشونت فیزیکی از خود نشان می‌دهید؟… با اینکار نقاط ضعف خود را بهتر می‌شناسید. بهتر است نتایجی که به آنها دست پیدا می‌کنید را بر کاغذی یادداشت کنید. سپس در جهت رفع هر یک تلاش کنید. اگر احساس می‌کنید ممکن است این قوانین را فراموش کنید، آنها را بر یک کاغذ بنویسید و بر دیوار یا در یخچال نصب کنید تا همیشه مقابل چشمانتان باشد. با پیروی از این قوانین توسط هر دو طرف دعوا، خواهید دید که حل مشکلات و اختلافات، بسیار ساده‌تر از گذشته می‌شوند. از همه مهمتر، با به کارگیری روش‌های گفته شده، آسیب‌پذیری رابطه شما با همسرتان به شدت کاهش پیدا می‌کند.


ماهنامه دنیای سلامت

مطالب پیشنهادی
چه ورزش هایی سلامت کودکان را تامین می کند؟
ورزش چگونه در درمان و پیشگیری از سرطان سینه زنان کمک می کند؟

چگونه عملکرد فیزیولوژیکی و روانی میانسالان افزایش می یابد؟
تکنیک های توان بخشی ورزشی در بیماران مبتلا به آسم

تمرینات ورزشی در دوران حاملگی و قبل از زایمان

آیا باید اشتباهات همسرمان را به روی همسرمان بیاوریم؟


وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


http://maktoobshop.com/


انسان جایزالخطاست! این باور همه ی ماست؛اما واقع به این معنی نیست که به راحتی اشتباه کنیم؛بلکه یعنی هیچ انسانی عاری از اشتباه نیست.همه ما کم و بیش در زندگی اشتباهاتی داشته و داریم.مهم این است که درک کنیم چه اشتباهاتی کرده ایم و آنها را تکرار نکنیم.زن و شوهر در زندگی مشترک هم عاری از اشتباه نیستند.در واقع گاهی این اشتباهات ما هستند که پایه های یک زندگی خانوادگی را به لرزه در می آورند.هنگام بروز اشتباهی از جانب همسرمان ،لحن ما برای گفتن آن می تواند تشدید کننده ی شرایط بد پیش آمده باشد ؛اما به هرحال مسئله ای است که باید گفته شود.


آیا باید اشتباهات همسرمان را به روی همسرمان بیاوریم؟

یکی از مشکلاتی که زن و شوهر ها با آن روبه رو می شوند،شرایطی است که اشتباهی از جانب آنها رخ می دهد و طرف مقابل شکل رفتار مناسب با آن را نمی داند.سوال مهمی که برای فرد در این شرایط ایجاد میشود،این است که این است که آیا باید این مسدله را به روی همسرش بیاورد یا از آن بگذرد؟نکته ی ظریفی در این تصمیم گیری وجود دارد.گاهی اشتباهی که از همسرمان سر زده،عمدی نیست و همسرمان به عمد آن اشتباه را مرتکب نشده؛بنابراین جدای از مساله ی ناراحتی پیش آمده ،مهم است که بدانیم همسرمان از آنجا که عمدی این اشتباه را انجام نداده؛پس اشرافی هم به آن ندارد.یعنی او نمی داند که او اصلا کار اشتباهی انجام داده است .در این شرایط او حق دارد که بداند رفتار یا گفتارش درست نبوده؛چون اگر آن را تکرار کند و باعث ناراحتی ما بشود ،نوع ناراحتی شدت یافته مااز تکرار این عمل اشتباه ،او را می رنجاند و این توقع هم در وی شکل میگیرد که” من که نمیدانستم این کارم از نظر تو اشتباه است” .پس بهتر است آنچه را حس می کنیم میتواند تکرارش ما را برنجاند و همسرمان هم از آن بی خبر است را حتما به  او بگوییم.


فضایی محترمانه برای گلایه


هنگام عنوان کردن  اشتباهات همسرتان،ملایمت رفتاری و گفتاری را فراموش نکید.سر او داد نکشید.با توهین یا کلمات نامناسب اشتباهش را یادآور نشوید.تنها گفتن این که ” من از این کارت خوشم نیومد”کافی نیست و ممکن است زمینه ساز لجبازی هم بشود .علت ناراحتی تان را عنوان کنید تا اگر سوء تفاهمی ایجاد شده،برطرف شود.اگر همسرتان پی به اشتباهش می برد،لازم نیست دیگر ادامه بدهید و موضوع را پشت سر هم تکرار کنید.

وقتی اشتباهی عنوان شد و همسرتان آن را پذیرفت ،آن را پایان یافته بدانید و بار دیگر در مساله ی دیگر و اشتباه دیگری که ربطی به این موضوع ندارد ،آن را پیش نکشید.


با اشتباهات گروکشی نکنید


متاسفانه وقتی اشتباه همسرتان را به رویش و آن را فراموش هم نمی کنید و نمی بخشید ،جایی دوباره خودش را نشان می دهد.برای مثال ،همسری در جایی که خودش اشتباه کرده،به جای پذیرش اشتباه و تغییر و بهبود رفتارش ،آن را مقابله به مثل با اشتباه قبلی همسرش عنوان می کند و مسیر اشتباهی از لجبازی را طی میکند.بنابراین اشتباها ت را به او بگویید تا بابت آن ناراحتی خاصی را مدت ها با خودتان حمل نکنید و مانع ایجاد حس انتقام شوید.


اشتباه را با سرکوفت یکی نکنید


متاسفانه لحن و روش ما می تواند همه چیز را وارونه کند.گاهی تنها با تاکید روی واژه ای یا بالا بردن صدا هنگام ادای جمله ای و … منظور سخن ما گم یا وارونه میشود.اگر میخواهید همسرتان را متوجه اشتباهی که مرتکب شده کنید ،آن را به شکل بد منتقل نکنید ،سرکوفت نزنید و لحن تحقیرکننده در پیش نگیرید.ضمن آن که باید فرصت پاسخگویی به همسرتان هم بدهید و مانند نصایح والدین به کودکان،بحث را یکطرفه جلو نبرید .شای این شما هستید که اشتباه متوجه شده اید و این یکطرفه رفتن ها می تواند درنظر همسرتان خودرای بود ،استبداد و حتی روحیه ناسالم و تردیدآمیز بودن افکارتان را جلوه بدهد.


توبیخ نکنید


اگر قصد دارید به همسرتان بگویید کارش را اشتباه است ،در وهله ای اول لحن مناسبی را انتخاب کنید .هرگز از هر اشتباهی برای فریاد کشیدن سر همسرتان و ایجاد فرصتی برای دعواهای خانگی استفاده کنید.شما باید اشتباه را و علت این که چرا اشتباه است ،به همسرتان شرح دهید.قرار نیست او را وارد جلسه محاکمه ی کوبنده ای کنید.اطلاع رسانی مرحله ی اول کار است .به همسرتان بگویید کارش اشتباه بود و برایش دلیل بیاورید که به چه علت اشتباه است و چه تاثیری بر شما یا رابطه تان داشته .سپس دوستانه و با مهربانی از او بخواهید که در رفتارش تجدید نظر کند.


بدری السادات بهرامی روانشناس و مشاور خانواده


مطالب پیشنهادی
چه ورزش هایی سلامت کودکان را تامین می کند؟
ورزش چگونه در درمان و پیشگیری از سرطان سینه زنان کمک می کند؟

چگونه عملکرد فیزیولوژیکی و روانی میانسالان افزایش می یابد؟
تکنیک های توان بخشی ورزشی در بیماران مبتلا به آسم

تمرینات ورزشی در دوران حاملگی و قبل از زایمان


۱۳ خط برای زندگی بهتر



ما با دسترسی ویژه به همه منابع علمی می توانیم مقاله شما را تهیه نماییم

 . 

برای ارائه مقالات (پزشکی-بهداشتیاجتماعی و زیست محیطیبه مجله، روزنامه ،همایش ، کنگره ، دانشگاه  و سازمان مربوطه می توانید به سایت زیر  مراجعه کرده و با پرداخت مبلغ جزیی ، مقاله درخواستی را دانلود نمایید

وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


http://maktoobshop.com/





ـ دوستت دارم نه به خاطر شخصیت تو ، بلکه به خاطر شخصیتی که من در هنگام با تو بودن پیدا میکنم 
ـ هیچکس لیاقت اشکهای تو را ندارد و کسی که چنین لیاقتی دارد باعث اشک ریختن تو نمیشود 
ـ اگر کسی تو را آنطور که میخواهی دوست ندارد به این معنی نیست که تو را با تمام وجود دوست ندارد 
ـ دوست واقعی کسی است که دستهای تو را بگیرد و قلب تو را لمس کند 
ـ بدترین شکل دلتنگی برای کسی آن است که در کنار او باشی و بدانی که هرگز به او نخواهی رسید 
ـ هرگز لبخند را ترک نکن ، حتی وقتی ناراحتی چون هر کس ممکن است عاشق لبخند تو شود. 
ـ تو ممکن است در تمام دنیا فقط یک نفر باشی ، ولی برای بعضی افراد تمام دنیا هستی 
ـ هرگز وقتت را با کسی که حاظر نیست وقتش را با تو بگذراند ، نگذران 
ـ شاید خدا خواسته است که ابتدا بسیاری افراد نا مناسب را بشناسی و سپس شخص مناسب را ، به این ترتیب وقتی او را یافتی بهتر میتوانی شکر گذار باشی 
ـ به چیزی که گذشت غم نخور ، به آنچه پس از آن آمد لبخند بزن 
ـ همیشه افرادی هستند که تو را می آزارند ، با این حال همواره به دیگران اعتماد کن و فقط مواظب باش به کسی که تو را آزرده ، دوباره اعتماد نکنی 
ـ خود را به فرد بهتری تبدیل کن و مطمئن باش که خود را میشناسی قبل از آنکه شخص دیگری را بشناسی و انتظار داشته باشی او تو را بشناسد 
ـ زیاده از حد خود را تحت فشار نگذار ، بهترین چیزها در زمانی اتفاق می افتد که انتظارش را نداری. 
گابریل گارسیا مارکز ( نویسنده معروف کلمبیایی )

موفقیت در زندگی زناشویی


وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


http://maktoobshop.com/


   



یک رابطه زناشویی سالم و قوی می‌تواند بزرگترین عامل موفقیت در زندگی شما باشد. روابط خوب می‌تواند بر تمام جنبه‌های زندگی شما تاثیرگذار باشد و سلامت جسمی‌و روانی شما را تضمین کرده و رابطه شما را با دیگران نیز بهبود بخشد. در عین حال یک رابطه زناشویی بد می‌تواند تاثیر منفی جبران ناپذیری بر زندگی شما بگذارد. رابطه‌ها نوعی سرمایه گذاری هستند. هر چه بیشتر سرمایه به آنها اختصاص دهید، بیشتر برداشت خواهید کرد. با استفاده از راهکارهایی که به شما معرفی می‌کنیم می‌توانید یک رابطه سالم بین خود و همسرتان بسازید یا اگر رابطه بین شما آسیب دیده است، آن را بازسازی کرده و دوباره بهبود بخشید.

چگونه رابطه عاطفی بین خود و همسرتان را تقویت کنید
نوع رابطه زناشویی هر زوجی منحصر به فرد است. افراد با سابقه‌های مختلف به دلایل گوناگونی به یکدیگر جذب می‌شوند. اما اموری در روابط موفق هستند که بین همه زوج‌ها مشترک‌اند. دانستن اصول اولیه یک رابطه سالم باعث می‌شود آن رابطه برای هر دو طرف پرمعنا، عمیق و هیجان انگیز باشد.

مبانی یک رابطه عاشقانه سالم چیست؟
هر دو طرف باید به امور یکدیگر اهمیت دهند. گاه دیده می‌شود دو نفر در کنار یکدیگر یک زندگی آرام و به دور از حاشیه دارند. ممکن است در نگاه اول بسیار خوشبخت به نظر برسند اما این رابطه را نمی‌توان یک رابطه سالم دانست. دو طرف یک رابطه باید به مشکلات و امور یکدیگر اهمیت دهند و از کنار مسائل مربوط به طرف مقابل به راحتی نگذرند. ارتباط کم با طرف مقابل در یک رابطه فاصله‌ها را بیشتر می‌کند. به همین دلیل زمانیکه مجبور می‌شوید با طرف مقابلتان در مورد یک امر مهم صحبت کنید، او حرف شما را درک نکرده و به مشکل شما اهمیتی نخواهد داد. با اختلافات کنار بیایید. برخی زوج‌ها اختلافات‌شان را به آرامی ‌و با خونسردی حل می‌کنند در حالیکه برخی دیگر صدایشان را بالا برده و عصبی می‌شوند. مهم‌ترین نکته برای داشتن یک رابطه موفق این است که از اختلافات نهراسید. شما باید بتوانید اموری که نسبت به آنها رضایت ندارید را با همسرتان در میان بگذارید. همچنین باید توانایی حل اختلافات بدون عصبانیت، تمسخر طرف مقابل، تعصب، لجاجت و اصرار بی مورد بر حرف خود داشته باشید. روابط و سرگرمی‌های بیرون از خانه داشته باشید. هیچ فردی به تنهایی نمی‌تواند تمام نیازهای ما را برآورده کند. داشتن انتظارات بیش از حد از طرف مقابل فقط فشارها را بر او افزایش می‌دهد. داشتن دوست‌هایی در محیط خارج از خانه نه تنها روابط اجتماعی شما را تقویت می‌کند، بلکه می‌تواند به بهبود روابط شما با همسرتان نیز کمک کند.
گفتگو: یک گفتگوی صادقانه و شفاف یکی از قسمت‌های کلیدی یک ارتباط سالم است. وقتی هر دو طرف رابطه برای ابراز نیازها، ترس‌ها و نقطه نظراتشان احساس امنیت خاطر کنند، اعتماد و آرامش هر دو طرف نسبت به یکدیگر افزایش می‌یابد. گاه این ارتباط از طرق غیر کلامی‌برقرار می‌شود، مانند ارتباط چشمی، حالت بدن یا حتی ایجاد ارتباط فیزیکی.

صمیمیت فیزیکی را زنده نگه دارید
تماس فیزیکی یکی از قسمت‌های بنیادین حیات انسان‌هاست. تحقیقات بر نوزادان ثابت کرده است که تماس فیزیکی والدین آنها می‌تواند در رشد مغز آنها بسیار موثر باشد. این فواید فقط منحصر به دوران کودکی نیست. افرادی که با انسان دیگری تماس فیزیکی ندارند، در زندگی تنها و منزوی خواهند بود. تحقیقات نشان می‌دهند که تماس فیزیکی عاطفی باعث ترشح هورمونی به اسم اکسیتوسین می‌شود. این هورمون باعث تقویت روابط عاطفی می‌شود. منظور از روابط عاطفی فقط روابط جنسی نیست. بلکه تماس‌های فیزیکی معمولی، مانند گرفتن دست یکدیگر، در آغوش گرفتن و بوسیدن، نیز می‌تواند در بهبود روابط بسیار تاثیر گذار باشد. سعی کنید بفهمید همسرتان از چه نوع تماس فیزیکی بیشتر خوشش می‌آید. برخی انواع تماس فیزیکی ممکن است برای فرد مقابل غیر منتظره باشد و تاثیری
نا‌مطلوب بر رابطه شما بگذارد.

ساعاتی از روز را که سرحال هستید با یکدیگر سپری کنید
شاید شما از هم از آن دسته افرادی باشید که دوران نامزدی به نظرشان بسیار شیرین و بهتر از بعد از ازدواج می‌آید. گویی در آن زمان همه چیز به نظر جدید و هیجان انگیز می‌آمد. شما ساعت‌ها با نامزدتان صحبت می‌کردید و هیچ گاه از این صحبت‌ها خسته نمی‌شدید. اما با گذشت زمان، فرزندان، امور شغلی و بسیاری مسائل دیگر برای شما زمانی برای گذراندن وقت با همسرتان باقی نمی‌گذارد. اما شما باید به هر طریقی که می‌توانید بخشی از زمان خود را به گذراندن با همسرتان اختصاص دهید. این کار برای داشتن رابطه ای سالم و پایدار بسیار مهم است. اگر نتوانید این کار را انجام دهید، ارتباط و درک مقابل شما دچار مشکل خواهد شد. معمولا در اوایل یک رابطه، طرفین از روحیه و نشاطی بیشتری برخوردار هستند. اما با گذشت زمان این روحیه و شادابی کاهش پیدا می‌کند و استرس‌های روزانه افراد را فرسوده می‌کند. کمی‌شوخ طبعی و نشاط می‌تواند در جلوگیری از این مسئله بسیار موثر باشد.
کاری کنید که با همسرتان اوقات خوشی را بگذرانید: به دنبال راه‌هایی برای غافلگیر کردن همسرتان باشید. مثلا می‌توانید بدون مقدمه برای همسرتان گل بخرید یا یک فیلم مورد علاقه همسرتان را برای او تهیه کنید. سعی کنید روحیه کودکانه خود را تقویت کنید. بازی کردن با کودکان می‌تواند به شما کمک کند کودک درونتان فعال شود. برخورداری از نشاط کودکانه می‌تواند در بسیاری از موارد برخورد با مشکلات را برای شما راحت‌تر کند. از هر فرصتی برای خندیدن با هم استفاده کنید. اگر کمی‌شوخ طبعی داشته باشید،اکثر موقعیت‌ها آنقدرها هم که به نظر می‌آیند تلخ و وحشتناک نیستند.

هیچ‌گاه ارتباط خود را با همسرتان قطع نکنید
ارتباط خوب پایه و اساس یک رابطه خوب است. وقتی افراد با یکدیگر خوب ارتباط برقرار نمی‌کنند، در واقع با اینکارشان به عوامل بیرونی اجازه می‌دهند به راحتی بر روابط آنها تاثیر بگذارند. تا زمانیکه طرفین یک رابطه بتوانند با یکدیگر خوب ارتباط برقرار کنند، می‌توانند مشکلات و موانع پیش رو را یکی پس از دیگری از پیش رو بردارند.
حالات عاطفی طرف مقابلتان را بشناسید: هر یک از ما در برقراری ارتباط شیوه منحصر به فرد خود را داریم. ممکن است واکنش‌های همسر شما با شما متفاوت باشد. سعی کنید حالات گوناگون همسرتان را خوب بشناسید و در عین حال حالات خود را نیز به او بشناسانید. برای مثال ممکن است فردی بعد از یک روز سخت کاری با شنیدن یک جمله محبت آمیز از طرف همسرش سرحال شود در حالیکه دیگری دوست داشته باشد یک فنجان چای نوشیده و با همسرش در رابطه با آن روز صحبت کند. بخش اعظمی‌از برقراری ارتباط از راه‌های غیر کلامی‌صورت می‌گیرد. راه‌های غیر کلامی‌شامل ارتباط از طریق نگاه، حالات گوناگون بدن … است. در یک رابطه، طرفین باید این حالات خود را به خوبی بشناسند و همچنین به حالات خود نیز توجه داشته باشند. گاه ممکن است حالت بدن و چهره ما با آن چیزی که به زبان می‌آوریم متفاوت باشد. این تعارض از چشم طرف مقابل دور نمی‌ماند.
افکار و انتظارات خود را برای همسرتان توضیح دهید: ممکن است شما تصور کنید که از آنجاییکه شما و همسرتان چندین سال است که با یکدیگر زندگی می‌کنید، همسر شما افکار و انتظارات شما را به خوبی می‌شناسد و تشخیص می‌دهد. اما همسر شما قرار نیست ذهن شما را بخواند. شاید او متوجه برخی انتظارات شما بشود، اما بهترین و سالم ترین راه این است که شما خودتان افکارتان را برای او توضیح دهید. به هر حال افراد در طول زمان تغییر می‌کنند. ممکن است انتظارات حال شما با انتظارات پنج سال پیش متفاوت باشد. شفاف بودن در این رابطه می‌تواند بسیاری از مشکلات شما را حل کند.

روابط سالم بر پایه درک متقابل و گذشت استوارند
اگر شما انتظار دارید که همیشه آنچه شما می‌خواهید عملی شود، باید منتظر ناکامی‌باشید. روابط سالم بر پایه درک متقابل و گذشت استوارند. البته باید سعی کنید این گذشت در حد تعادل باشد.
آنچه نزد همسرتان مهم است را بشناسید: سعی کنید بفهمید چه چیزی برای همسر شما بسیار مهم است. در آن امور از خود گذشت بیشتری نشان دهید. در عین حال شما نیز باید به گونه‌ای خط قرمزهای خود را به همسرتان بشناسانید. اینکه شما بخواهید مدام گذشت کنید و خواسته‌های خود را نادیده بگیرید، به تدریج منجر به ایجاد خشم و عقده در شما می‌شود.
هدفتان نباید پیروزی باشد: اگر شما رفتارتان با همسرتان به گونه ایست که انتظار دارید همیشه «حرف حرف شما باشد»، تقریبا می‌توان گفت هیچ گاه به تفاهم نخواهید رسید. گاه ریشه این رفتار در این است که در دوران کودکی فرد نمی‌توانسته به خواسته‌هایش برسد یا دچار ناکامی‌هایی شده است. تاکید کردن بر برخی امور اشکالی ندارد اما باید به همسرتان نیز اجازه اظهار نظر بدهید. اگر به نظرات همسرتان احترام بگذارید، راحت‌تر می‌توانید در سایه تفاهم به خواسته‌های خود برسید.
راه‌های حل و فصل محترمانه اختلاف را یاد بگیرید: اختلاف جز جدایی ناپذیر هر رابطه ایست. اما برای اینکه یک رابطه پایدار بماند، هر دو طرف باید بتوانند اظهارنظر کنند. هدف هیچ یک از طرفین نباید پیروزی باشد. بلکه هدف باید حل اختلاف با احترام و محبت باشد. سعی کنید هنگام مشاجره مدام از کلمه «من» در مقابل «تو» استفاده نکنیدو همچنین موضوعات اختلافات پیشین را وارد موضوع بحثتان نکنید. هنگام مشاجره، هیچ گاه به طرف مقابلتان بی احترامی‌نکنید.

در کنار خوشی‌ها، انتظار سختی‌ها را نیز داشته باشید
در هر رابطه‌ای، بالا و پایین‌های زیادی وجود دارد. رابطه شما همیشه به یک شکل نخواهد بود. گاه یکی از طرفین ممکن است دچار مشکلی باشد که برای او ناراحتی واسترس زیادی ایجاد می‌کند، مانند از دست دادن یکی از اعضای خانواده، مشکلات شغلی و سلامتی.
این مشکلات می‌تواند بر هر دو طرف رابطه به گونه ای تاثیر بگذارد و ایجاد ارتباط با یکدیگر را برای آنها مشکل کند. افراد برای حل مشکلاتشان از راه‌های متفاوتی استفاده می‌کنند. این مسئله نباید باعث سؤ تفاهم شده و خشم و کینه طرفین را نسبت به هم زیاد کند. به منظور کاهش این‌گونه تنش‌ها، سعی کنید تا می‌توانید مشکلات بیرون از خانه را به همسرتان منتقل نکنید. اغلب افراد فکر می‌کنند که اگر مشکل‌شان را به همسرشان بگویند سبک می‌شوند و فشار ناشی از آن مشکل بر آنها کاهش می‌یابد. اما واقعیت این است که اینکار به مرور بر رابطه شما با همسرتان تاثیر منفی می‌گذارد و محیط خانه را برای شما غیر قابل تحمل می‌کند. همچنین سعی کنید در مقابل تغییرات انعطاف پذیر باشید. تغییر یکی از اجزا تفکیک ناپذیر زندگی است.تغییر در بسیاری از موارد باعث رشد هر دو طرف رابطه شده و در عین حال بسیاری از مشکلات را حل می‌کند.