وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
چرا باید با چند نفر همزمان رابطه داشته باشید: فرض کنید که در یک نقطه از زندگیتان می خواهید ازدواج کنید. این نقطه می تواند 25 سالگی، 30 سالگی یا 35 سالگی شما باشد. همچنین فرض کنید که در سن 21 سالگی به طور جدی به دنبال فردی برای ادامه زندگی می گردید. این یعنی 5 تا 15 سال وقت دارید تا فرد مورد نظر خود را پیدا کنید. 15 سال به نظر کافی می آید اما باید مسئله مدت زمان متوسط یک رابطه و مدت زمان بهبودی بعد از به هم زدن رابطه را هم در نظر داشته باشید. این یعنی اگر بخواهید در آن واحد فقط با یک نفر رابطه داشته باشید، در مدت 15 سال فقط 3 نفر را خواهید شناخت و آخر کار هم مجرد خواهید ماند. مطمئناً هدف شما این نیست. پس توصیه ما این است که باقی عمرتان را هوشمندانه تر سپری کنید.
قانون اول در ایجاد رابطه با چند نفر به طور همزمان و سردرد نگرفتن و دچار دردسر نشدن این است که صادق باشید. بهتر است به طرف مقابلتان بگویید که در حال حاضر جدی به آن دوستی نگاه نمی کنید و فقط قصد آشنایی دارید. رمز موفقیت در هر رابطه داشتن دوستی سالم است.
در زیر به 5 مورد از بزرگترین اشتباهاتی که در رابطه با چند نفر به طور همزمان می توانید مرتکب شوید اشاره می کنیم. تا می توانید خودتان را از این اشتباهات دور نگه دارید.
1. هیچوقت هیچکس را به پاتقتان دعوت نکنید. این بزرگترین اشتباهی است که می توانید مرتکب شوید. توصیه ما این است که مکان های محبوبتان را فقط برای خودتان نگه دارید. وقتی دوست جدیدتان را به رستوران یا کافه ای می برید که اکثر اوقات آنجا هستید احتمال دیدن افراد آشنا بالا می رود.
2. ملاقات با والدین؟ اگر با یک نفر به طور خاص در رابطه نیستید، بهتر است ملاقات با خانواده فرد را به بعد موکول کنید. ملاقات با والدین طرف مورد نظرتان باید برای روابط جدی تر باشد. وقتی کسی اصرار می کند که شما را به خانواده اش معرفی کند، قصد دارد که رابطه اش با شما را جدی تر کند. فقط کافی است بگویید "نه".
3. حرفی از "عشق" به میان نیاورید. اگر در آن واحد با چند نفر رابطه دارید این اشتباه بزرگی است. اگر برای رسیدن به سکس یا هر چیز دیگر به یک نفر بگویید که دوستش دارید مطمئن باشید که اوضاع خیلی خراب می شود. مردم عشق و دوست داشتن را جدی می گیرند، این را هیچوقت فراموش نکنید.
4. اگر برایتان تمام شده پس تمامش کنید. چرا باید یک نفر را الکی دنبال خودتان بکشید؟ اگر در همان قرار اول فهمیده اید که به دردتان نمی خورد و از او خوشتان نیامده و قرار دوم هم چندان برایتان بهتر از قرار اول نبوده، پس دیگر نیازی نیست آن رابطه را به قرار سوم بکشانید. حقیقت را طوری که ناراحت نشود به طرفتان بگویید و همه چیز را تمام کنید.
5. رابطه جنسی نداشته باشید. رابطه داشتن به این معنا نیست که باید با همه آنها رابطه جنسی هم داشته باشید. اگر تنها هدفتان از رابطه، سکس است، راه های دیگری هم برای پیدا کردن آن وجود دارد. اما اگر واقعاً به دنبال کسی هستید برای رابطه طولانی مدت، هرچقدر هم که سکس وسوسه تان کند اما اینکار را نکنید. سکس رابطه را پیچیده می کند و این جهتی نیست که باید در آن قدم بردارید.
سعی کنید فکری روشن و قلبی امیدوار داشته باشید. تفریح کنید و یادتان باشد تا آنجا که می توانید
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
تحقیقات نشان داده است که 20 درصد از جمعیت جهان دچار اختلالات جنسی است. بسیاری از مسائل جنسی مانند فقدان میل جنسی، ناتوانی جنسی، ارضای زودرس، خستگی جنسی، ناباروری و دیگر مسایل، ریشه در عدم تعادل مواد شیمیایی و هورمون ها در بدن دارد.
سروتونین یک ماده شیمیایی است که توسط مغز تولید می شود و نقش مهمی در اعمال جنسی ایفا می کند.
استرس از جمله عواملی است که باعث کاهش سروتونین می شود که خود منتج به انزال زودرس و کاهش مقدار اسپرم در مردان می شود.
مواد غذایی که دارای اسید آمینه تریپتوفان می باشند، در کاهش استرس و افزایش سروتونین موثرند. غذاهای غنی از تریپتوفان شامل ماهی، شیر، عسل، گوشت بوقلمون، گردو ، موز ، تخم مرغ و گوشت گوساله کم چرب است.
برخی از عواملی که بر تمایلات جنسی اثر می گذارند عبارتند از:
دیابت
مردان مبتلا به دیابت، سه برابر افراد سالم، مبتلا به اختلال در نعوظ (erection) هستند و 35 درصد زنان مبتلا به دیابت، دچار کاهش پاسخ جنسی یا فقدان آن هستند. بنابراین کنترل میزان قند خون نقش مهمی را در این زمینه ایفا می کند.
چاقی
30 درصد افراد چاق، دچار مشکل در میل جنسی یا انجام عمل جنسی می باشند. از طرفی مطالعات نشان داده است که یک سوم افراد چاقی که دچار اختلال در نعوظ بوده اند، پس از دو سال ورزش و تلاش برای کاهش وزن، فعالیت جنسی طبیعی را به دست آورده اند.
خستگی
در شخصی که خسته است، لذت جنسی کاهش می یابد و اگر فرد انرژی بیشتری داشته باشد، لذت جنسی بیشتری را تجربه می کند. در واقع مغز باید احساس لذت را ایجاد کند و به اعتقاد گروهی، مغز مهم ترین اندام جنسی است.
رژیم غذایی نامناسب
رژیم غذایی نامناسب می تواند باعث کاهش میل جنسی شود و هر چه فرد تغذیه ی بهتری داشته باشد، توانایی جنسی او بیشتر می شود. یک رژیم مدیترانه ای که شامل غلات، میوه ها، سبزیجات، گردو و روغن زیتون است و همچنین مصرف مقادیر کم شکر، غلات بدون سبوس و غذاهای آماده می تواند نعوظ را بهبود بخشد.
ضعف در عملکرد برخی غدد
عملکرد جنسی توسط غدد درون ریز(آندوکرین) کنترل می شود. این غدد هورمون های خاصی را ترشح می کنند. برای این که این غدد بتوانند درست عمل کنند نیاز به مواد مغذی خاصی دارند.
* یکی از مهم ترین غددی که در تولید مثل نقش دارد، غده هیپوفیز است. نقصان در ترشح این غده می تواند منجر به نقص در اندام های تناسلی، یائسگی زوردرس در زنان و ناتوانی جنسی در مردان شود. غده هیپوفیز برای عملکرد خود به ویتامین های گروه B مانند اسید پانتوتنیک، و ویتامین E و روی نیازدارد.
* از غدد دیگر، غده آدرنال (فوق کلیه) است. این غده مقدار کم، اما مهمی از هورمون های جنسی را تولید می کند و فرسودگی آن می تواند منجر به ناتوانی جنسی یا عدم میل جنسی گردد. غده فوق کلیه نیز به ویتامین های A، B،E ، C و اسیدهای چرب غیر اشباع نیاز دارد.
سایر موارد
* فشار خون کنترل نشده، کلسترول بالا و مقاومت به انسولین اثرات منفی بر میل جنسی دارند.
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
شاید به جرات بتوان گفت، اکثر زنان و مردانی که در حال تجربه زندگی مشترک هستند، نسبت به همسر خود حساسیتهای ویژه ای دارند. برای مثال آنان بهترینهای دنیا را برای همسرشان می خواهند، دوست دارند ساعات طولانی در کنار هم باشند، صحبتهای خصوصی را با هم در میان بگذارند و عمیق ترین و خالص ترین عواطف را نثار هم کنند و صد البته تمایل دارند که در این روابط تنها خودشان دو نفر سهیم باشند و نفر سومی وجود نداشته باشد. این مساله کاملاً طبیعی است و در اصطلاح نوعی حساسیت زناشویی قلمداد می شود که بطور قطع باعث حفظ هر چه بیشتر ارتباطات مثبت زن و شوهر می گردد چرا که باعث می شود هر یک از طرفین، احساس کند که برای همسرش قابل اهمیت و ارزش است و نقش اول را در زندگی او ایفا می کند. اما گاهی اوقات این حساسیت زناشویی بیش از حد شدید و حتی غیرمنطقی و مخرب به نظر می رسد و در اینجاست که دیگر نمی توان اصطلاح «حساسیت زناشویی» را نام برد چرا که رابطه زن و مرد وارد ابعاد بیمار گونه گشته است و یکی از طرفین (چه زن و چه مرد، که البته این مشکل در مردان بسیار فراگیرتر است) قصد دارد همسرش را منحصر به خود کرده و حتی حقوق طبیعی او را نایده می گیرد.
در اینجا اصطلاحی که متخصصان و روان شناسان برای این مشکل عنوان می کنند «حسادت جنسی» است. البته در ابتدای امر شاید به نظر شما برسد که این رفتارهای خشک و غیرمنطقی همان سوءظن (پارانوید) است؛ اما ما باید عنوان کنیم که سوءظن، مشکلی است که فرد در ارتباط با همگان دارد و فرد مبتلا به آن ممکن است نسبت به تمام کسانی که با او در ارتباط هستند دچار این بد بینی گردد. اما «حسادت جنسی» مشکلی است که تنها در قبال همسر ظاهر شده و باعث می شود فرد مبتلا، شریک زندگی اش را به خاطر این مشکل بسیار تحت فشار و سختی قرار دهد. اگر کمی توجه کنید خواهید فهمید که حسادت جنسی تداعی کننده مفهوم شکاک بودن در زندگی زناشویی است که در گذشته و در فرهنگ عامیانه مردم از این اصطلاح استفاده می شد اما اصطلاح"حسادت جنسی" کلمه ای است که در متون روانشناسی به کار می رود و جایگزین اصطلاح "شکاک بودن" شده است ولی در اصل تداعی کننده همان معناست.
در ادامه لازم به ذکر است که تمام افکار و باورهایی که فرد مبتلا در ذهن دارد، واقعیت نداشته و تنها ساخته و پرداخته ذهن بیش از حد، حساس اوست.
حسادت جنسی چیست؟
همه ی ما در زندگی روزمره حسادت را تجربه کرده ایم. با اینکه احساس «حسادت» یک تجربه مشترک میان همه ی انسانهاست؛ اما دلیل و واکنش هر یک از ما، در مقابل این احساس کاملاً متفاوت است.
مطابق با تعاریف روان شناسان بالینی، حسادت جنسی یک واکنش پیچیده است که در برابر احساس تهدید و یا ترس از، از دست دادن و یا فقدان یک رابطه ارزشمند ایجاد می شود، پیچیدگی این واکنش به این علت است که دارای سه مولفه هیجانی، فکری و رفتاری است.
مولفه هیجانی – احساس رنج، خشم، عصبانیت، غم و اندوه، حسادت بردن، ترس، سوگ.
مولفه فکری (شناختی) - رنجش، سرزنش خود، رقابت و چشم و هم چشمی با همتایان، نگرانی در مورد تصویر بدنی خود، احساس ترحم و دلسوزی نسبت به خود
مولفه رفتاری – ضعف بدن، لرزش و تعریق، پرسش دائمی در مورد خود و تلاش برای کسب اطمینان، واکنشهای پرخاشگرانه و توام با عصبانیت.
چگونه حساسیت از عشق میان همسران حفاظت می کند؟
در روابط زناشویی که حساسیت در حد مطلوب و مناسب وجود دارد، طرفین یکدیگر را همانطور که هستند پذیرفته و به احساسات هم احترام می گذارند و تمام تلاش زوجین در این جهت است که به استقلال عاطفی و روابط اجتماعی، کاری و خانوادگی همسر خود ارزش داده و مانع از آن نگردند. این حساسیتهای زناشویی (ارزش قائل شدن به علائق و خواسته های همسر) تا حد زیادی باعث قوی تر شدن و حتی هیجانی تر شدن روابط زناشویی می شود و بنابراین می تواند یک نیروی محرک مثبت در زندگی زناشویی به شمار رود. اما زمانیکه این احساس شدت یافته و جنبه غیرطبیعی و بیمارگونه به خود می گیرد، داستان کاملاً متفاوت می شود.
چگونه حساسیت بیش از حد به عشق شما آسیب می زند؟
گاهی اوقات حساسیت زناشویی وقتی از حالت طبیعی خارج شده و تبدیل به حسادت جنسی می شود، باعث می گردد که روابط زناشویی طرفین دچار مشکل شد. و از طرف دیگر مناسبات اجتماعی طرفین نیز دچار مشکل گردد. برای مثال هنگامی که یک زن در محیطی مشغول به کار است که بیشتر همکاران او، مرد هستند و بطور طبیعی ارتباطات کاری و اجتماعی این خانم با مردان افزایش می یابد. حال اگر این خانم در ارتباطات اجتماعی خود حریم ها را به خوبی رعایت کند و حدوحدود خود و همکارانش را به خوبی بشناسد، مسلماً روابط اجتماعی وی بلااشکال است. اما گاه مشاهده می شود که شوهران این دسته از زنان به علت موقعیت کاری همسرشان، آنها را بسیار تحت فشار قرار میدهند و مقررات بسیار سخت و دست و پاگیری مانند ممنوعیت گفتگو با همکاران، عدم تماس تلفنی کاری و... را وضع میکند.
البته تصور نکنید که تنها برخی زنان شاغل دچار اینگونه مشکلات می گردند، نه، این طور نیست. در برخی مواقع زنانی که چنین همسرانی دارند حتی خانه دار هستند و شاید به نوعی از طرف همسرشان در خانه حبس شوند و اجازه هیچگونه تماس تلفنی، باز کردن درب منزل، برقراری رابطه دوستی یا فامیلی با آشنایان را نداشته باشند.
اینگونه واکنشهای بیمارگونه، آسیب بسیار جدی به روابط زناشویی وارد می آورد و در بسیاری از موارد باعث گسیخته شدن روابط زناشویی و طلاق می گردد.
نکته قابل توجه در مورد حسادت جنسی این است که عمدتاً این مشکل در مردان مشاهده می شود. البته زنان نیز مبتلا به این نوع مشکل می گردند اما شدت و فراوان آن کمتر است. مردی که دچار این مشکل است عموماً از مشکل خود مطلع است و واکنش او نسبت به این عارضه یا توام با سرزنش و مواخذه خود و یا تصدیق و تایید رفتار نادرستش است اگر شما دچار این مشکل هستید...
اگر شما جز آن دسته از افرادی هستید، که این مشکل شما را آزار میدهد باید بدانید که حسادت جنسی یک بیماری است و البته درمان آن کار سختی است و باید بدانید که اقدام برای دریافت خدمات مشاوره، بسیار مؤثر و مفید خواهد بود. اگر شما جز آن دسته افرادی هستید که سعی در پوشاندن مشکل خود دارید، در اولین گام باید بدانید که این مساله را به عنوان بیماری بپذیرید.
چه کارهایی می توانیم برای خود انجام دهیم؟
با واقعیت مواجه شوید
بهتر است سعی کنید نسبت به تمام رویدادها یا شرایطی که دید منفی و تهدید کننده ای دارید، خوشبین گشته و باورهای شناختی خود را تغییر دهید. برای حصول به این مرحله، هرگاه احساس تهدید کردید از خودتان بپرسید: چه شواهدی برای وجود خطر در این رابطه وجود دارد؟ چه دلایل منطقی داری که ارتباطات اجتماعی همسرت دچار مشکل است؟
به چه دلیل تلفن همراه همسرت را دائما ًچک می کنی؟ آیا واقعاً این رفتار من، وضعیت را خراب تر نمی کند؟
از گفتگوهای درونی (ذهنی) مثبت استفاده کنید
زمانی که این احساس در وجود شما شروع می شود، به خاطر آورید که همسرتان شما را دوست دارد و به عنوان یک زن
ایرانی و مسلمان بیشترین احترام و اهمیت را به رابطه خانوادگی و زناشویی میدهد. با خودتان مرور کنید که فرد دوست داشتنی هستید و هیچ دلیلی برای توجه کردن به این افکار ندارید.
از همسر خود کسب اطمینان کنید
یکی از بهترین روشهایی که می تواند برای درمان این مشکل به شما کمک کند، این است که از همسرتان کسب اطمینان کنید. مطمئن شوید که بیش از حد بهانه جویی و عیب جویی از همسرتان نکرده و او را تحت فشار قرار نمی دهید. در غیر اینصورت برای حل این مشکل از او نیز کمک بگیرید.
زندگی با همسری که دچار حسادت جنسی است
زندگی کردن با همسری که گاه ممکن است شما را از حقوق اولیه انسانی تان (مانند تماس تلفنی با اقوام و آشنایان، بیرون رفتن به تنهایی و خرید کردن و...) محروم کند، بسیارسخت و عذاب آور است. در ادامه توصیه هایی به همسران این دسته از افراد ارائه می گردد:
این مشکل را از منظری دیگر مشاهده کنید
به خاطر داشته باشید که حسادت جنسی یک نشانه عشق و علاقه همسرتان به شماست. اگر همسرتان به رابطه با شما اهمیتی نمی داد، هیچگاه این مشکلات ایجاد نمی شد. به جای اینکه در مقابل بیماری همسرتان واکنش دفاعی نشان دهید سعی کنید او را درک کرده و از او حمایت کنید.
مراقب رفتارهای خود باشید
اگر مشاهده میکنید که همسرتان نسبت به برخی از رفتارها (مانند صحبت کردن با مردان یا زنان غریبه، صحبتهای تلفنی با همکاران جنس مخالف در منزل، بیرون رفتن از منزل به تنهایی (البته برای خانمها) و...حساسیتهای ویژه ای دارد، قبل از اینکه مشکلاتتان بیشتر شود، از بروز این رفتارها خودداری کنید.
به همسرتان اطمینان دهید
در هر فرصتی که بدست می آورید به همسرتان عنوان کنید که چقدر او را دوست دارید و چرا او را برای زندگی مشترک انتخاب کرده اید؟ استفاده منظم از این روش و اطمینان دهی دائم به همسر، و همچنین صحبت کردن در مورد آینده خوبی که در انتظار زندگی مشترکتان خواهد بود، همگی باعث بهبود رابطه شما با همسرتان می شود.
کمکهای تخصصی بیشتر
به طور قطع حساسیت زناشویی و توجه دائم زوجین نسبت به یکدیگر امری طبیعی است و باعث با طراوات نگهداشتن ارتباطات زناشویی میان زوجین می گردد. اما زمانیکه این مساله از حد طبیعی خود خارج می گردد، باعث صدمات جدی به ارتباطات زناشویی می شود. اگر یادداشت اخیر را مطالعه کرده و راهبردهای آن را به کار بردید، اما ملاحظه کردید که هنوز زندگی زناشویی تان دچار مشکلات بسیاری است، توصیه می شود که حتماً از کمکهای تخصصی مشاوران بهره گیرید.
مریم عطاریان – بخش خانواده و زندگی
به نظر می رسد که انسان ها می خواهند و نیاز دارند که ارتباط نزدیک تری با دیگران داشته باشند.به موازات افزایش سن ، خیلی از افراد دوست دارند که همچنان فعالیت جنسی خود را با همان کیفیت قبلی دنبال کنند و از آن لذت ببرند. اما بعضی از تغییراتی که به خاطر افزایش سن رخ می دهد ممکن است این روند را دچار تغییر کند.
تغییرات نرمال
افزایش سن به طور نرمال باعث ایجاد تغییرات فیزیکی در مردان و زنان می شود.این تغییرات ممکن است در بعضی مواقع بر فعالیت جنسی فرد با دیگری تاثیر بگذارد. و برعکس بعضی زنان به موازات افزایش سن لذت بیشتری از فعالیت جنسی خود می برند.برای مثال بعد از یائسگی و یا برداشتن رحم به دلیل عدم ترس از بارداری فعالیت جنسی را با لذت بیشتری دنبال می کنند.. یعنی احساس ازادی بیشتری دارند.
بعضی زنان در مورد تغییراتی مثل افزایش چین و چروک پوست و یا سفید شدن موهای خود نگران نمی شوند و گمان نمی کنند که ممکن است بر زیبایی آن ها تاثیر گذاشته باشد و جذابیت خود را برای همسرانشان از دست داده باشند. در عوض بعضی دیگر زنان به دلیل از دست دادن توانایی بارداری فکر می کنند که جذابیت باید و شاید را ندارند و در نتیجه لذت کمتری در این نوع فعالیت احساس خواهند کرد.
بعضی زنان متوجه تغییراتی در ناحیه واژن خود می شوند. به عنوان مثال می توان گفت که به موازات افزایش سن ، واژن کوتاه تر و باریکتر می شود. دیواره آن نازک تر و سخت تر می شود.این تغییرات می تواند بر لذت جنسی تاثیر گذار باشد. همچنین خاصیت لیزی و مرطوبی واژن کمتر می شود و همین مسئله آمیزیش را سخت تر می کند.
در مردان نیز می توان گفت به موازات افزایش سن توانایی نعوظ کاهش می یابد. در واقع می توان گفت که در سن ۶۵ سالگی حدود ۱۵ تا ۲۵% از مردان دچار این مشکل می شوند. این اتفاق به دلیل بیماری قلبی، فشار خون بالا و دیابت و همچنین داروهایی که مصرف می کنند نیز بروز می کند.
در بعضی از مردان رسیدن به این مرحله (یعنی نعوظ)دیرتر صورت می گیرد. یا کیفیت آن مثل قبل نخواهد بود. مقدار مایع منی کاهش می یابد . از دست دادن وضعیت نعوظ بلافاصله بعد از ارگسم(لذت جنسی) سریع اتفاق می افتد. و یا زمان بیشتری لازم است تا مجددا نعوظ اتفاق بیافتد. و بعضی مردان نیز احساس می کنند که نیاز به تحریک قبل از آمیزش دارند.
دلایل تغییر در کیفیت فعالیت جنسی
بیماری، ناتوانی و یا بعضی از داروها می تواند این فعالیت را تحت تاثیر قرار دهد. اما باید گفت که حتی بیماری های جدی نیز نباید شما را از لذت فعالیت جنسی محروم کند.
از جمله ناراحتی های تاثیر گذار در این زمینه عبارتند از:
۱- آرتروز:درد مفاصل راحتی نزدیکی و ارتباط را تحت تاثیر قرار می دهد. جراحی مفاصل و یا داروهای مسکن درد می تواند در این زمینه موثر باشد.ورزش، استراحت ، حمام آب گرم و یا تغییر در وضعیت و چگونگی فعالیت جنسی میتواند مفید واقع شود.
۲- درد های مزمن: علاوه بر آرتروز، دردهایی که بیش از اندازه طولانی می شود و یا حالت برگشتی دارد نیز مشکل ساز خواهد بود و باعث مشکل خوابیدن، افسردگی و تحرک می شود.البته نباید تصور کنید که این دردهای مزمن ناشی از افزایش سن است.
۳- دیابت: بسیاری از مردان مبتلا به دیابت مشکلی در ارتباط با فعالیت جنسی نخواهند داشت. ولی دیابت به طور کلی از معدود مشکلاتی است که کیفیت نعوظ را تحت تاثیر قرار می دهد.و البته داروهای درمانی در این زمینه وجود دارد.
۴- بیماری قلبی:باریک شدن و سختی دیواره شریان ها و یا به عبارتی تصلب شراین موجب تغییر رگ های خونی می شود و جریان آزاد و نرمال خون را تحت تاثیر قرار می دهد. همین امر بر توانایی نعوظ مردان مشکل ایجاد می کند. فشار خون بالا نیز چنین تاثیری به همراه دارد. افرادی که دچار حملات قلبی می شوند ممکن است به دلیل ترس از حمله ای دیگر از انجام فعالیت جنسی احراز کنند. البته احتمال بروز این مشکل کم است و اغلب افراد دچار حمله بعد از سه تا شش هفته می توانند فعالیت جنسی خود را شروع کنند البته با موافقت پزشک.
۵- عدم کنترل ادرار:از دست دادن توانایی کنترل مثانه و یا نشت ادرار که اغلب به موازات افزایش سن و به خصوص در زنان شایع تر است مشکل دیگری است که می تواند فعالیت جنسی را تحت تاثیر قرار دهد. بی اختیاری ناشی از فشار اغلب در طول ورزش ، عطسه، سرفه و یا بلند کردن اجسام سنگین اتفاق می افتد. به دلیل فشار وارد بر شکم در طول فعالیت جنسی و در نتیجه خروج ادرار نیز بعضی افراد از انجام این فعالیت اجتناب می کنند. اما خبر خوب این است که این مشکل نیز قابل درمان است.
۶- سکته: توانایی جنسی اصولا به دلیل سکته تحت تاثیر قرار نمی گیرد. اما امکان دارد که قابلیت نعوظ را تحت تاثیر قرار دهد. اما نباید تصور کنید که فعالیت جنسی باعث سکته دوباره می شود.
۷- جراحی: بسیاری از افراد از انجام عمل جراحی به خصوص اگر در ارتباط با اندام تناسلی باشد نگران می شوند، به عنوان مثال برداشتن رحم.اما باید گفت که این عمل هیچ تاثیری بر فعالیت جنسی نخواهد داشت.
۸- برداشتن پستان: این جراحی که منجر به برداشتن پستان زنان می شود نیز تاثیری بر کیفیت جنسی نخواهد داشت. یعنی زنانی که این عمل را انجام می دهند نیز همچنان قادر به پاسخ گویی نیاز جنسی هستند.اما ممکن است میل جنسی کاهش یابد.
۹- برداشتن پروستات. جراحی پروستات و زدودن آن نیز از جمله مواردی است که ممکن است در این رابطه ایجاد مشکل کند. زیرا موجب از دست دادن کنترل ادرار و یا عدم توانایی نعوظ می شود.
۱۰- داروها: بعضی از داروها مثال داروهای فشار خون، آنتی هیستامین ها، داروهای ضد افسردگی، آرام بخش ها، کاهنده میل و اشتها، داروهای دیابت و یا بعضی از داروهای گوارشی مثل رانیتیدین در این زمینه ایجاد مشکل می کنند. اگر چنین مشکلی بروز کرد بهتر است با پزشک خود مشورت کنید تا فرمول دارو را تغییر دهد.
۱۱- الکل: استفاده بیش از اندازه از الکل می تواند باعث بروز مشکل نعوظ شود و یا رسیدن به ارگسم(اوج لذت) را در زنان دچار تاخیر کند.
داشتن فعالیت جنسی با کیفیت در هر سنی برای افراد مهم است. از طرفی افزایش سن ، مانع از انتقال بیماری های منتقله از طریق آمیزش نمی شود.یعنی احتمال ابتلا به ایدز، هپاتیت B ، سیفلیس و… درهر سنی وجود خواهد داشت.
سایت پزشکان
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
برای کنار آمدن با زندگی زناشویی که هیچ اثری از رابطه جنسی در آن دیده نمی شود، چه باید کرد؟ اول اینکه، آیا در ازدواج شما به خاطر فقدان عشق و علاقه رابطه جنسی وجود ندارد یا به خاطر یک وضعیت بد و وحشتناک؟ در هر دو حالت هنوز هم می توانید زندگیتان را از خطر نابودی نجات دهید و شادتر و خوشبخت تر زندگی کنید. قبل از هر چیز، باید بدانید که رابطه جنسی و رابطه جنسی همه چیز ازدواج نیست. درواقع، اکثر مذاهب باور دارند که فقط باید از طریق رابطه جنسی باردار شوید؛ درغیر اینصورت گناهی بزرگی انجام داده اید. اما امروز، ما روابط جنسی آزادی داریم که عشق در آنها موج می زند. خیلی افراد تصور می کنند که اگر در عشقتان رابطه جنسی وجود نداشته باشد، پس هیچ عشقی بینتان نیست. رابطه جنسی چیزی است که وقتی دو نفر مجذوب همدیگر می شوند ایجاد می شود. اوایل ازدواجتان را به خاطر می آورید؟ آنقدر عشق و علاقه در شما فوران داشت که نمی توانستید جلوی خودتان را بگیرید و کشش بی حد و حصری به همسرتان احساس می کردید. اما، آدم ها تغییر می کنند، همه چیز تغییر می کند و ازدواج هم همینطور است. فقط به خاطر اینکه چند وقتی است با هم نزدیکی ندارید به این معنا نیست که همسرتان علاقه ای به شما ندارد. ممکن است او آنقدر درگیر بچه ها، کار یا مسائل دیگر باشد که تمرکز کافی برای آن مسئله نداشته باشد. ممکن است خودتان هم تقصیرکار باشید. وقتی شما مقصر این ازدواج عاری از رابطه جنسی باشید ممکن است به این دلیل باشد که دلیل کافی برای عشق را به همسرتان نداده اید. شاید دیگر مثل اوایل ازدواجتان به او نگاه نمی کنید و به او احساس نمی دهید. باید هر از چند گاهی به او نگاه کنید و واقعاً از ته دل نگاهش کنید. شاید شما هم آنقد درگیر کار و مشغله های فکری دیگر هستید که برای این مسئله وقت کافی نمی گذارید. اما اگر شب ها که به خانه برمی گردید، شاخه گلی برای همسرتان بخرید، او را در آغوش گرفته و ببوسید، دوباره آن عشق و علاقه اولیه در او بیدار شود. با اینکار شما او احساس خواهد کرد که هنوز هم مثل سابق دوستش دارید. عشق چیز دیگری است. تابه حال درمورد عشق با همسرتان صحبت کرده اید؟ اصلاً به او می گویید که چقدر دوستش دارید؟ کمی رمانتیک باشید. به او بگویید که چقدر دوستش دارید و اجازه بدهید بداند که هنوز هم همان احساس اوایل ازدواج را به او دارید. اگر شما یک قدم بردارید مطمئن باشید همسرتان هم برای شما قدمی برمی دارد. و خیلی زود می بینید که رابطه جنسی به رابطه تان برگشته است و هر دو شما احساس بسیار بهتری نسبت به زندگی زناشوییتان پیدا می کنید. اما، شادی عشق و علاقه به همسرتان را از دست داده باشید؟ خیلی سخت است که با گذشت چندین سال همان میزان عشق را در خود نگه دارید. اگر کششی به او ندارید، حداقل باید سعی کنید که با این مشکل برخورد کنید. از او درمورد احساسش سوال کنید. از او بخواهید کارهایی که دوست دارید را برایتان انجام دهد شاید دوباره علاقه تان به او ایجاد شد. اگر ببینید نفر سومی در ازدواجتان است، مطمئناً هر دو شما حس پنهان خود را باز می یابد. هر دو شما می توانید بر ناامنی هایتان غلبه کنید و ازدواجی مستحکم تر بسازید. فقط به این خاطر که رابطه جنسی در رابطه تان وجود ندارد به این معنا نیست که باید به ازدواجتان خاتمه دهید. اگر بتوانید درمورد این مسائل و رابطه صمیمانه تان با همسرتان صحبت کنید آنوقت می توانید به مشکلاتتان هم غلبه کنید. اما بعضی اوقات انتخاب با زوج نیست، انتخاب دست پزشک شماست. زوج های بسیاری هستند که به خاطر سرطان یا دردناک بودن رابطه جنسی قادر به برقراری این رابطه نیستند. همسر شما اگر مشکل سلامتی داشته باشد، دیگر اعتماد به نفس لازم برای برقراری رابطه جنسی را نخواهد داشت. اگر ازدواحتان با انتخاب خودتان فاقد رابطه جنسی است باید این سوال را از خودتان بپرسید که واقعاً چرا با همسرتان ازدواج کردید؟ مطمئناً به خاطر رابطه جنسی با او ازدواج نکرده اید؛ احتمالاً به این دلیل با او ازدواج کرده اید که چنین رابطه ای داشته اید. احساس کرده اید که می خواهید بقیه عمرتان را با این زن بگذرانید. و حالا که او بیمار است باید کنار او بمانید و از او مراقبت کنید. اینجاست که رابطه جنسی باید آخرین چیزی باید که به ذهنتان خطور می کند و اگر واقعاً دوستش داشته باشید آنوقت زیاد برایتان مهم نخواهد بود. درواقع، حتی اگر در چنین موقعیتی هم نباشید، به هیچ وجه نباید به رابطه جنسی بیش از حد توجه کنید. تنها کاری که باید بکنید این است که سراغ همسرتان بروید و به او بگویید که چقدر دوستش دارید، حتی بیشتر از قبل. ممکن است نتوانید رابطه جنسی را به ازدواجتان اضافه کنید اما مطمئناً احساس خیلی بهتری پیدا خواهید کرد. بعضی از زوج ها بین اینکه رابطه جنسی داشته باشند یا نداشته باشند می توانند انتخاب کنند و بعضی این انتخاب را ندارند. صرفنظر از این مسئله، شما باید حمایت خود را به همسرتان نشان دهید و درمورد احساساتتان درمورد این ازدواج عاری از رابطه جنسی و به ازدواجتان به طور کل با او صحبت کنید. آنوقت خواهید دید که احساس بسیار بهتری نسبت به خودتان و ازدواجتان پیدا خواهید کرد منبع : پایگاه همسران جوان
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
تعداد زیادی از زوج ها در تلاش هستند تا به هر طریقی که می شود شادی، خوشی و رضایت مندی را در زندگی مشترکشان بیدار نگه دارند. عوامل بسیار زیادی وجود دارند که می توانند به راحتی زندگی جنسی انسان ها را تحت الشعاع قرار دهند؛ مثل: برنامه های سخت کاری، نگهداری و مراقبت از فرزندان، افزایش سن و ….
بدون وجود صمیمیت فیزیکی، چه چیز می تواند شما دو نفر را همچنان نزدیک به هم نگه دارد؟ شاید با خود بگویید چیزهایی شبیه به: مرور خاطرات گذشته، دوستان، اقوام و خیلی چیزهای دیگر. ولی به راستی عشق تا چه اندازه می تواند در زندگی مشترک مهم باشد؟
بوسه = زندگی شیرین
قابل باور است که برخی میگویند بالا رفتن سن، باعث از بین رفتن حس رضایتمندی در رابطه جنسی می شود. به همین دلیل روند طبیعی زندگی از جمله داد و فریاد کردن فرزندان، و یا برنامه های شلوغ کاری نباید به هیچ وجه مانع سلامت روانی زوجین و امتناع ورزیدن هر یک نسبت به برقراری رابطه جنسی با دیگری شود. مسائل جنسی از اهمیت چشمگیری برخوردار هستند. مخصوصا زمانی که شما تعهد دارید تا در هیچ کجای دیگر سراغ آنها نروید. برای داشتن یک زندگی سالم، هر دو طرف باید بر روی ارتباط خود کار کنند. اما در اینجا یک راز کاملا سری هم وجود دارد:
و آن چیزی نیست جز “بوسیدن”.
به نظر می رسد زن و شوهر ها پس از ازدواج به اندازه دوران نامزدی یکیدیگر را نمی بوسند. بدون هیچ شکی باید این کار را انجام دهند. چه چیز بهتر از بوسه ای از لبها می تواند یک زندگی را از خطر نابودی نجات دهد؟
“هر کاری می توانید انجام دهید”
در حقیقت هر زندگی مشترکی بدون توجه به این مطلب که در آغاز تا چه حد داغ و پرحرارت بوده، پس از مدتی هیجان اولیه خود را از دست می دهد. در این حالت برقراری رابطه جنسی به کمترین میزان خود می رسد. البته اگر در طول این دوره دو طرف از طرق دیگر بتوانند نزدیکی موجود را حفظ کنند، مشکل حادی به وجود نخواهد آمد.
اما شادی و رضایتمندی از آمیزش، زمانی به طور کلی از زندگی مشترک محو میشود که زوجین یکدیگر را در انتهای لیست اولویت هایشان قرار دهند و با هم مانند هم اتاقی رفتار کنند و نه بیشتر. اغلب در این زمان اگر رابطه جنسی هم برقرار شود، بیشتر به خاطر مرتفع کردن نیازهای جنسی است و طرفین هیچ اهمیتی به مهر و محبتی که می تواند از این طریق ایجاد شود، نمی دهند.
دیگر برایشان لبخند زدن با هم معنایی ندارد، برای عاطفه و مهربانی ارزش قائل نیستند و فراموش می کنند که به چه دلیل با هم ازدواج کرده و تعهد و سرسپردگی به یکدیگر داده اند.
آقایون چه ازدواج کرده باشند چه نباشند، نیاز به برقراری رابطه جنسی دارند. خانم ها بسیار احساساتی بوده و علایق خاصی دارند: آنها شهوت طلب هستند و دوست دارند دیگران نشان دهند که خواهانشان هستند. ولی نظر آنها در مورد آمیزش با شوهرانشان؟
عقیده آنها چیزی جز این نیست: می خواهند بخواهند نمی خواهند نخواهند! تنها چیزی که در مورد متاهلین وجود دارد این است که نیازهایی داریم و هر طور شده کاری می کنیم تا بتوانیم آنها را براورده سازیم. شما به هیچ وجه نباید از نیازهای ذاتی خود خجالت بکشید؛ شما ازدواج کرده اید تا احساسات و نیازهای وجودیتان را با فرد دیگری در میان بگذارید و اگر بخواهید بار تمام این موارد را به تنهایی به دوش بکشید، چیزی نخواهد گذشت که حلقه مشترک شما از هم پاشیده شود. در زندگی مشترک اگر یک کمی بیشتر تلاش کنید تا نیازهای طرف مقابل را براورده سازید جای دوری نخواهد رفت.
یک زندگی زمانی موفق است که بین نیازهای عقلی، روحی و جسمی تعادل کامل برقرار باشد. خوب این سوال مطرح می شود که: کدامیک از این سه مورد نقش حساس تری در “بهتر” و یا “بدتر” کردن زندگی دارد؟ س؟ک؟س و شهوت جزئی از هر رابطه ای است و می توان آنرا به راحتی بدست آورد، اما دو مورد دیگر نیاز به صمیمیت و ارتباط بیشتری دارند. زمانی که برقراری رابطه جنسی در خطر باشد، دیگر هیچ فرصتی برای موارد دیگر باقی نمی ماند، چه برسد به اینکه بخواهید به رشد و شکوفایی عقلی و روحی نیز برسید. هنگامیکه سن انسان ها افزایش پیدا می کند، تغییر و تحولاتی در فیزیک بدنشان رخ می دهد. اما ایا این تغییرات باید در زندگی جنسی و احساسی نیز تاثیر بگذارد؟! به همین دلیل در اولین سال های ازدواج زوجین باید سعی کنند که بهترین دوست های هم باشند، نسبت به هم علاقه پیدا کنند، و یکدیگر را تحریک نمایند؛ دلیل تمام این کارها تنها این است که س؟ک؟س خیلی جلوتر از عشق و محبت در رابطه به وجود می آید و اگر بتوانید با موفقیت کامل از پس آن برایید، متوجه خواهید شد که زندگی مشترک معنای عمیقی دارد و فقط پیر شدن در کنار یک شریک زندگی نیست.
“همه چیز به نزدیکی و صمیمیت باز می گردد” س:ک:س در زندگی مشترک اهمیت زیادی دارد. می توانید از تمام متاهلین بپرسید که کدامیک حاضر است به زندگی مشترکی که در آن خلا جنسی وجود دارد، ادامه دهد. برخی از افراد از اینکه نمی توانند به حد دلخواه با شریک زندگی خود ارتباط جنسی برقرار کنند، راضی نیستند و طرف مقابل تصور می کند: “که مسئله مهمی نیست، فقط س:ک:س است” اما برای فردی که خواستار این رابطه است، اهمیت دارد. آمیزش تنها رسیدن به رضایت جسمی نیست، بلکه احساس خواسته شدن، ارتباط نزدیک، و دوست داشتن در آن وجود دارد. زمانی که چنین سوء تفاهم هایی به وجود می آید، صمیمیت و نزدیکی از تمام سطوح زندگی رخت بر می بندد. زوجین گذراندن وقت در کنار یکدیگر، در آغوش گرفتن، صحبت کردن با هم، و خندیدن به جوک های یکدیگر را فراموش کرده و در برخی موارد آنرا به طور کلی متوقف می کنند. تنفر، دشمنی و فاصله زیاد جای دوستی و عشق را میگیرد. این امر زندگی مشترک شما را در خطر خیانت و یا طلاق قرار می دهد؛ اما نقطه امیدواری اینجاست که صرفنظر از عوامل کاهش ارتباط جنسی، چه به دلیل مسائل بیولوژیکی باشد چه به خاطر مسائل شخصی، یک مورد کمکی وجود دارد و آن هم خواست و اراده شماست. اگر واقعا بخواهید که یک زندگی سرشار از مهر و محبت را دنبال کنید، به راحتی می توانید این کار را انجام دهید.
“س:ک:س ، عشق را زنده می کند” س ک س مانند یک چسب می تواند رابطه دو نفر را همچنان متصل به هم نگه دارد. اگر یکی از طرفین و یا هر دوی آنها به نارضایتی جنسی برسند، به راحتی از ارتباط با هم خسته می شوند و بدون اینکه خودشان متوجه شوند از هم فاصله میگیرند. ممکن است به دلایل دیگر با هم بحث و جدل راه بیندازند، غافل از اینکه دلیل اصلی تمام این بگو مگوها و کشش ها نداشتن رابطه سالم جنسی است. هر چقدر نفاق و ناهماهنگی در رابطه زناشویی افزایش پیدا کند دو طرف میل کمتری نسبت به برقراری رابطه جنسی با یکدیگر پیدا می کنند. این جر و بحث ها یک دور تسلسل را به وجود می آورند که نه تنها زندگی جنسی، بلکه خود ارتباط را نیز تحت الشعاع قرار میدهند. یکی دیگر از عواقب زندگی فاقد ارتباط جنسی این است که پس از مدتی هر گونه ارتباط فیزیکی متوقف می شود. در آغوش گرفتن و بوسیدن، هیچ گاه نمی تواند جای س:ک:س را بگیرد اما، چنین معاشقههایی به نوبه خود در افزایش صمیمیت مهم هستند و به برقراری رابطه سالم زناشویی کمک می کنند. اگر زن و شوهر نسبت به هم رفتاری شبیه به دو هم اتاقی را پیدا کنند، پس از مدتی برای هر دو نفر دلیل با هم بودنشان سوال برانگیز می شود. به خاطر تمام این دلایل، برای زوجین در هر سنی که باشند، مهم است که در این زمینه فعال باشند و شعله های اتش عشقشان را فروزان نگه دارند. اگر اتش ارتباط جنسی به طور کامل خاموش شود، هر چند آهسته اما یقینا ارتباطشان نیز از بین خواهد رفت .
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
در آغاز به نحوه انتخاب یک فرد به عنوان شریک زندگی آینده می پردازیم و سپس به یک سری از نکات عمومی که پس از رفتن به زیر یک سقف بین دو طرف مشترک است و می بایست مورد توجه قرار گیرد اشاره می کنیم و در نهایت نیز به صورت اختصاصی و موردی به بررسی انتظارات و توقعات طرفین نسبت به یکدیگر خواهیم پرداخت .
( فاکتورهای انتخاب یک فرد به عنوان شریک زندگی ) :
مجددا تکرار می کنم که مهمترین عاملی که باید در انتخاب طرف مقابل خود در نظر بگیرید شباهت های بین شماست , زیرا بعضی از تفاوتها به شدت مسئله ساز هستند که در ادامه به تفصیل در موردشان صحبت می کنیم .
A . ( شباهتهای ضروری بین زن وشوهر ) :
1. شباهت در علایق و تمایلات : هر چه زن وشوهر در زمینه های بیشتری علایق مشترک داشته باشند زندگی برایشان شیرین تر می شود مانند کار ,تفریح و معاشرت زیرا تنش و فشار را در زندگی کم می کند و حتما شما هم زن و شوهر هایی را دیده اید که به دلیل نداشتن علاقه مشترک مثلا در برنامه ریزی برای تعطیلات , جنجال به پا می کنند . یکی می خواهد در خانه بنشیند و دیگری می خواهد به سفر برود و هیجانات خاص آن را تجربه کند .
2. شباهت در ارزشها : بهتر است زن و مرد در مورد بیشتر ارزش ها وحدت نظر داشته باشند مثلا اگر یکی از طرفین به مسائل مذهبی علاقه مند است دیگری نیز چنین نظری داشته باشد .
3. شباهت در توقع از مسولیتهای زن و مرد : لازم است زن و مرد در مورد مسولیت هایشان در رابطه زناشویی اتفاق نظر داشته باشند مثلا اگر یکی کار کرد زن را در خانه به کار کردنش در بیرون ارجح می داند نظر دیگری نیز چنین باشد یا مثلا اگر زن به کمک کردن مرد در خانه معتقد است نظر شوهر نیز چنین باشد .
4. هوش : اگر زن و شوهر هر دو تقریبا به یک اندازه باهوش باشند رابطه همسری با مشکلات کمتری مواجه می شود یعنی هر چه آنها بتوانند مسائل را به شکل مشابهی ببینند و تجربه کنند محرکهایی که دریافت می کنند بیشتر شبیه به یکدیگر است و راحتر ارتباط برقرار کرده و در نتیجه همدیگر را بهتر می فهمند .
5. شباهت در صمیمیت و گرمی : بهتر است زن و شوهر از نظر گرمی یا سردی , صمیمیت و ایجاد فاصله با یکدیگر یا به اصطلاح بجوش و خون گرم بودن نیز شبیه به هم باشند حتما شما هم زن و شوهر هایی را دیده اید که یکی بسیار گرم و صمیمی و پر انرژی بوده و دیگری مثل فریزر سرد و یخ است و حتما متوجه شده اید که چقدر با هم ناهماهنگ هستند .
B . ( تفاوتهای مسئله ساز بین زن و شوهر ) :
1. تفاوت در عادات شخصی : وقتی که زن و شوهر عادات شخصی متضاد و متفاوتی داشته باشند به تدریج تنش و اختلاف میانشان بروز می کند . مثلا بعضی از عادات مسئله ساز عبارتند از :نظم و ترتیب , مسئولیت پذیری , وقت شناسی , نظافت و نظیر اینها . به طور مثال ممکن است یکی از دو طرف سیگاری باشد و دیگری به بوی آن آلرژی داشته باشد یا مثلا یکی از طرفین به خوردن غذاهای مغذی و مرتب عادت داشته باشد و دیگری اصلا به این که چه می خورد بها ندهد .
2. تفاوت در میزان انرژی : ازدواج دو نفر که یکی کم انرژی و دیگری پر انرژی است وحشتناک است و این اختلاف سطح انرژی خودش را در زمینه های مختلف نشان می دهد مثلا در معاشرت های اجتماعی , تفریح و از همه مهمتر برقراری روابط جنسی که یکی از فاکتورهای اساسی در ایجاد صمیمیت و ارتباط بهتر بین دو طرف است .
3. تفاوت در خرج کردن پول : متاسفانه بسیاری از ازدواج ها در اثر نداشتن توافق بر سر مسائل مالی از هم می پاشد زیرا یکی از طرفین به فکر آینده است و می خواهد پولش را پس انداز کند و دیگری به فکر لذت از لحظه حال است و می خواهد پولش را خرج تفریحاتش نماید .
4. تفاوت در علاقه به حرف زدن : اگر زن و شوهر یکی پر حرف و دیگری کم حرف باشد معمولا اختلاف به بار می آید شخصا زن ها و مردهایی را سراغ دارم که از ساکت بودن یا پر حرف بودن همسرانشان گله مندند و حتی دچار افسردگی می شوند .
ــ اینها مختصری از فاکتورهای مهم در انتخاب شریک زندگی که متناسب با شرایط و عادات شخصی هر فرد می باشد بود که امیدورام بکار افرادی که هنوز تجربه ازدواج را نداشته و مجرد هستند بیاید .
( رعایت نکات عمومی مشترک بین طرفین پس از ازدواج ) :
1. بدترین راه حفظ یک ازدواج محروم کردن دیگری از آزادیهایش است : یعنی چه مرد و چه زن نباید تحت هیچ شرایطی دیگری را تحت فشار قرار دهد و یکدیگر را از چیزی محروم کنند که به ایشان حس آرامش و اطمینان می دهد , مگر و تنها اگر از قبل در آن مورد بخصوص بین طرفین توافق شده باشد و همچنین از وضع کردن مقررات و قوانین غیر ضروری و دست و پا گیر برای یکدیگر اجتناب کنید این کار باعث محدود شدن بیشتر و بیشتر آزادی هایتان در زندگی می شود و در آخر احساس سرخوردگی و شکست در روابطی که روزی قرار بود شیرین ترین اوقات شما را رقم بزند .
2. در یک رابطه جنسی است که دو طرف چهره واقعی خود را نشان می دهند : اینجا دیگر جایی برای فریب دادن یکدیگر نداریم و آنجاست که هر کس نشان می دهد چقدر برای طرف مقابل علاقه و احترام قائل است تا بتواند این غریزه خدادادی را با از خود گذشتگی در طرف مقابل ارضاء کرده و او را در اولویت قرار دهد و سپس به خود بپردازد.
3. یکدیگر را بر ببخشید :هیچگاه بر سر مسائل پیش پا افتاده یکدیگر را سرزنش نکنید و سعی کنید که با همان عشقی که شما را به هم پیوند داده است از کنار تقصیرها و مشکلات به راحتی عبور کنید و گذشت داشته باشید و بدانید که گذشت یک جاده دو طرفه است زیرا رنجیدن خیلی زود تبدیل به عصبانیت و به همان سرعت تبدیل به دلخوری و در نهایت به کینه و نفرت تبدیل می شود و همچنین سعی کنید از یکدیگر عیب جویی نکنید زیرا نتیجه بیش از حد ایراد گرفتن همانی خواهد شد که در بالا به آن اشاره کردیم .
4. گفتگو کردن : یکی از نکات کلیدی در حفظ یک زندگی آن است که بدون شکایت کردن از همدیگر خواسته های خود را در قالب یک درخواست مطرح کنید در غیر این صورت ممکن است طرف مقابل از خود واکنش و مقاومت نشان دهد . شما باید در مورد احساسات نظرات و آرزوهایتان با یکدیگر صحبت کنید تا آنجایی که بتوانید همدیگر را کامل بشناسید .
5. خودخواه نبودن : مادامی که ازدواج می کنید من تبدیل به ما می شود و شما باید به خواسته های طرف مقابلتان توجه کنید و هیچگاه فقط به خواسته های خود به تنهایی بها ندهید و نظر طرف مقابل را هم جویا شوید .
6. تمام وقت آزاد خود را با یکدیگر نگذرانید :مسلما بعد از ازدواج شما بیشتر زمان خود را در کنار هم خواهید بود . وقتی ساعات کار خارج از خانه شما تمام می شود خیلی خوب است که ساعات مفیدی را در کنار هم بگذرانید اما به هیچ وجه درست نیست که شما تمام اوقات فراغت خود را در کنار هم سپری کنید بهتر است برای خود سرگرمی دیگری دست و پا کنید و یا با دوستان هم جنستان به بیرون بروید یا در تنهایی تمدد اعصاب کنید و البته که افراط و تفریط در هیچ کاری جایز نیست و این کار نباید به رفیق بازی تبدیل شود . یک ضرب المثل قدیمی می گوید دوری اشتیاق را بیشتر می کند , اگر برای مدت کوتاهی در کنا هم نباشید دیدن یکدیگر یک جرقه خوشایند خواهد بود .
7. هدر ندادن بودجه مالی : هیچگاه بدون مشورت با شریک زندگیتان تصمیمات مهم مالی نگیرید این اشتباه محض است شما باید در این زمینه با هم مصالحه کرده و به توافق برسید .
8. احترم متقابل : مطمئنا زندگی ارزش این را ندارد که بخواهید به خاطر یک لحظه عصبانیت وگفتن یک جمله توهین آمیز یا تحقیر کننده دل طرف مقابل خود را بشکنید و همچنین پرده های احترام متقابل را پاره کرده و آن جام زیبایی که همسرتان از شخصیت شما در ذهن خود ساخته است را بشکنید . پس همیشه از ناسزا و بد و بیراه گفتن, کنایه زدن و مخصوصا برخورد فیزیکی به طور جدی پرهیز کنید سعی کنید در زمان عنوان کردن یک درخواست از طرف مقابلتان از کلمه لطفا استفاده کنید این کار بغیر از حفظ حرمت شخص مقابل به سریعتر انجام شدن درخواستتان هم کمک می کند !
9. برای استقلال هم احترام قائل باشید : فقط به این دلیل که ازدواج کرده اید قرار نیست همه چیز را راجع به یکدیگر بدانید تمام افکار و گفتار و کردار همسرتان نباید برایتان گزارش شود . گاهی اوقات در زندگی مشترک از یاد می بریم که ما ۲ نفر با ۲ شخصیت و فکر مستقل هستیم که قرار است در کنار هم زندگی کنیم .
10. کنترل خود در هنگام عصبانیت : در درجه اول در موارد اختلاف سعی کنید خودتان را به جای طرف مقابل بگذارید شاید به او حق بدهید و قائله همین جا خاتمه پیدا کند زیرا وقتی شما عصبانی هستید نه صدای یکدیگر را می شنوید و نه به چیزی که می گویید می اندیشید . در چنین شرایطی سعی کنید خود را آرام کرده و تنفس عمیق داشته باشید و مطمئن باشید این کار به شما آرامش می دهد اما اگر متوجه شدید وضعیت بسیار در هم پیچیده شده و کنترل از دست شما به کلی خارج شده بهترین کار ترک کردن محل در آن لحظه نفرت انگیز است, تا هم شما و هم طرف مقابلتان به یک آرامش نسبی برسید و هم خدای نکرده حرف یا حرکت غیر قابل جبرانی از شما سر نزند تا همیشه عذاب وجدان انجام آن کار را با خود یدک بکشید . ذکر این نکته مهم الزامیست که هرگز وقتی از دست یکدیگر عصبانی هستید بدون رسیدن به یک توافق نسبی به بهانه خواب به رختخواب نروید حتما سعی کنید با مصالحه به یک نظر مساعد برسید زیرا لازم نیست حتما یکی از شما پیروز این نبرد باشد تلاش کنید با رسیدن به یک توافقی که نظر هر دو نفر در آن لحاظ شده به این قائله کاملا خاتمه دهید .
11. تشویق و تحسین یکدیگر : دست کم سعی کنید روزی یکبار هم که شده یک کلمه تحسین آمیز یا تشویقی به همدیگر بگویید این قضیه در علم روانشناسی به اثبات رسیده که انسانها حتی خون خوار ترینشان در برابر شخصی که آنها را تحسین و تمجید می کنند از خود کرنش نشان داده و احساس صمیمیت و نزدیکی بیشتری با وی می کنند . همیشه سعی کنید نام یکدیگر را با محبت به زبان بیاورید , پسوند یا پیشوندی به آن اضافه کنید تا معنای مهر و محبت شما را به طرفتان برساند و هیچگاه سعی نکنید حتی برای شوخی طرف مقابلتان را مسخره کنید, این کار در تیره شدن روابط هر چند ممکن است پیش پا افتاده به نظر برسد تاثیر بسزایی دارد .
12. کنار گذاشتن غرور : غرور چیز خوبی است باعث می شود انسان متکی به نفس باشد و سرش را بالا بگیرد اما غرور بیش از حد آن هم در محیط خانه و خانواده باید تقلیل پیدا کند زیرا آنگاه طرف مقابل یا مجبور است از روی آن پرش کند یا آن را دور بزند یا برای اثبات خود وحقانیتش آنرا ویران کند پس کنترل کردن آن به عهده شماست !
13 . واکنش نشان دادن در هنگام بی احترامی و برخورد فیزیکی : در یک رابطه زناشویی عشق و علاقه در درجه اول از احترام متقابل سر چشمه می گیرد پس در صورتیکه طرف مقابل شما این حریم را به هر نحوی شکست شما موظف هستید برای آنکه در درجه اول زندگی خود را نجات دهید و دوما این رفتار تبدیل به عادت نشود بلافاصله در مقابل آن از خود واکنش نشان داده و آن را در نطفه خاموش کنید , این نظر شخصی من نیست بلکه توصیه مشاوران امر است و در مورد هر دو نفر نیز صدق می کند در چنین شرایطی به هیچ عنوان از خود ملاحضه کاری نشان ندهید که البته این به معنای آن نیست که شما هم یک سمت خانه را گرفته و همان رفتار زشت و اشتباه و توهین آمیز را انجام دهید بلکه به معنای آن است که میبایست با نشان دادن ناراحتی و انزجار خودتان از چنین بی حرمتی ای به طرف مقابل تفهیم کنید در مقابل نا سزا و برخورد فیزیکی به شدت حساس هستید و جزو خطوط قرمز شما محسوب می شود که از این پس باید محترم شمرده شده و تکرار نشود و همینطور در رابطه با خانواده های یکدیگر نیز حفظ حرمت این حریم به شدت باید در نظر گرفته شود . زیرا اگر شما به یک شخصی در خانواده همسرتان بی احترامی یا توهین کنید در نتیجه به منزله این است که غیر مستقیم طرف مقابلتان را تحقیر کرده اید و نتیجه چیزی نیست جز واکنش منفی و مقاومت همسرتان برای تضییع نشدن در برابر شما .
14. گفتگو حول محور انتظارات, مشکلات و دلخوری ها : می توان به جرات گفت این فاکتور مهمترین قسمت ماجراست چون اگر زوجها عادت به صحبت راجع به انتظارات ,کمبود ها و احیانا کدورتهایشان داشته باشند آنگاه است که مستقیما و بدون هیچ واسطه می توانند به نیازهای یکدیگر به راحتی پاسخ دهند و همیشه یکدیگر را راضی نگه دارند پس به شما توصیه می کنم حتما هفته ای یکبار هم که شده با هم خلوت کنید و از مشکلات پیش آمده و دلخوری هایتان طوری که به همسرتان بر نخورد صحبت کنید و از نیازهای یکدیگر و انتظاراتتان با هم حرف بزن میتوانید مطمئن باشید که این کار معجزه می کند .
15. مسولیت پذیری : سعی کنید وظایفی را که به عهده شماست و یا از قبل با هم هماهنگ کرده اید را انجام دهید و هرگز نگذارید به عنوان یک انسان از زیر کار در رو و بی مسولیت جلوه کنید این را بدانید که شما وارد یک زندگی مشترک شده اید و دیگر فقط مسئول کارهای مرتبط با شخص خودتان نیستید باید هر کاری را از بعد اشتراکی مورد پوشش قرار دهید پس به وظایفتان در حد تعریف شده اش عمل کنید .
16. مشورت کردن با یکدیگر : این را بدانید زندگی که شما ساخته اید تنها مطعلق به شخص شما نیست نباید تحت هیچ شرایطی تصمیمات اساسی و حیاتی زندگیتان را خودسرانه و به تنهایی اتخاذ کنید مخصوصا تصمیمات مالی , در چنین مواقعی خودتان را جای طرف مقابل بگذارید آیا دوست دارید او نیز با شما چنین رفتاری داشته باشد پس به خاطر داشته باشید که هم اکنون شما جزئی از هم هستید و حتما این مثل قدیمی را شنیدید که ۲ فکر همیشه بهتر از ۱ فکر عمل می کند مخصوصا زمانی که پای یک جنس مخالف میان باشد چون هر کس از دیدگاه خودش و با قدرت استدلالی که خداوند در وجودش قرار داده موضوع را آنالیز می کند و مطمئنا نتیجه آن هم بهتر خواهد شد و در ثانی اگر هم به نتیجه نرسد یا به شکست بیانجامد هیچ یک از طرفین دیگری را مقصر نمی داند و نتیجه حاصله به دوش یک نفر سنگینی نمی کند زیرا که شما آن تصمیم را با هم گرفته اید .
17. تقسیم کردن تمام وظایف و مسئولیت ها از ابتدا : تلاش کنید حتما قبل از انجام هر کاری شرایط آن را بررسی کرده و بسته به نوع آن وظایف را بین یکدیگر تقسیم کنید این کار از بروز اختلافات آتی جلوگیری می کند و تلاش کنید که با هم هماهنگ پیش بروید به طور مثال انجام خرید خانه یا رسیدگی به وضعیت درسی کودکانتان یا از این قبیل کارها که اگر از قبل همه چیز رابین خود روشن کرده و به توافق رسیده باشید دیگر انتظارات بی مورد و بیش از حد از به وجود نمی آید.
18. خرید بدون مقدمه هدیه : سعی کنید گه گاه یکدیگر را غافلگیر کنید و بدون مقدمه برای هم هدیه یا حتی یک شاخه گل بخرید این سری کارها می تواند سطح روابط عاطفی را تا حد باور نکردنی بالا ببرد و خانم ها توجه داشته باشند که این حرکت فقط مختص آقایان نیست شما هم باید دست به کار شوید به این می گویند یک شراکت همه جانبه .
19. فراموش نکردن روزهای مهم برای خرید هدیه : رسیدیم به یکی از استراتژیکی ترین موارد , نگذارید هیچ چیز شما را از خرید هدیه در این روزها برای همسرانتان منصرف کند و یا اینکه فراموشتان شود : 1 - روز زن و روز مرد , 2 - سالگرد تولد , 3 - سالگرد ازدواج , 4 - ولنتاین . این یک حرکت دوجانبه برای ابراز علاقه و نشان دادن اهمیت طرف مقابل در منظر شماست .
20. پرداختن به تفریح و مسافرت : از هر فرصتی مثل تعطیلات آخر هفته و یا تعطیلات رسمی مابین روزهای کاری که خدا رو شکر در کشور ما هم کم نیست برای پرداختن به تفریح و رفتن به مسافرت استفاده کنید لازم هم نیست هر بار خرج سنگینی را متحمل شوید مسلما رفتن به یک موزه, یک پارک یا یک مرکز کوچک تفریحی و یا شهرهای اطراف محل زندگیتان بار سنگین مالی برای شما ندارد پس هر جا به غیر از منزل که برای شما تازگی داشته باشد . ولی تلاش کنید هر چند وقت یکبار به هر نحوی هم که شده یک مسافرت خارج شهر ترجیحا مسافرت های توریستی داشته باشید زیرا ما انسان ها به تنوع احتیاج داریم و یکنواختی در حکم افسردگی و یک مرگ تدریجی محسوب می شود پس همیشه سعی کنید لحظاتی شاد و پر خاطره برای یکدیگر خلق کنید هر از گاهی بیاد گذشته ها به کافی شاپ بروید و فقط و فقط درباره خاطرات خوش گذشته صحبت کنید تا هیچگاه فراموشتان نشود که چه دوران خوبی را پشت سر گذاشته اید و چقدر نسبت به یکدیگر عشق و علاقه داشته اید و این موضوع باز هم شما را به هم نزدیک تر خواهد نمود .
21. عذر خواهی کردن : تلاش کنید در صورتیکه اشتباهی را مرتکب شده اید و طرف مقابلتان را رنجانده اید منطقی به قضیه نگاه کنید و در صورتیکه پی بردید اشتباه از جانب شما بوده غرور خود را کنار گذاشته و در ایجاد ارتباط دوباره و دلجویی کردن از طرف مقابلتان پیش قدم شوید در شرایطی این چنینی تنها کسی که می تواند به کمک رابطه شما بیاید فقط و فقط خودتان هستید نه هیچکس دیگر و هیچگاه تصور نکنید که این کار شخصیت شما را زیر سوال می برد , بر عکس این کار نشان دهنده عقل و منطق و شخصیت شماست و مطمئن باشید در نزد طرف مقابلتان بسیار دوست داشتنی تر و با درک و فهم تر از قبل جلوه خواهید کرد .
22. به زبان آوردن واژه کلیدی دوستت دارم : نترسید و هیچگاه از یکدیگر خجالت نکشید هر چه باشد سخت تر از دوران دوستی و نامزدیتان نیست که هنوز با هم رودر بایستی داشتید هر از گاهی این جمله رابه زبان بیاورید ما انسان ها احتیاج داریم به این که بشنویم و با تمام وجود لمس کنیم که طرف مقابل ما همچنان همان احساس روزهای آغازین را نسبت به ما دارد و به زبان خود این واژه را بیان می کند و ................................... نتیجه حیرت آور است .
23. تشکر از کارهای یکدیگر : هیچ یک از ما از دیگری طلبکار نیست پس شخصیت خود را با ارزش گذاری به کارهای طرف مقابل را که برای شما و پیشبرد بهتر زندگیتان انجام می دهد از طریق تشکر ابراز کنید تا او نیز متوجه شود که شما درک می کنید و کارها و زحمات او بدون اجر نمی ماند .
24. توجه به یکدیگر : تلاش کنید نشان دهید که برای هم مهم هستید به یکدیگر کم محلی نکنید و از هم غافل نشوید زیرا این کار بعد از یک مدت زمانی ممکن است به عادت تبدیل شود , پس متوجه یکدیگر باشید به عنوان مثال یکی از بهترین کارهایی که می توانید انجام دهید سلام و خداحافظی کردن با محبت است طوری به هم سلام کنید که انگار همان بار اولی است که با تمام وجود علاقه خود را نسبت به یکدیگر یافتید و طوری خداحافظی کنید که انگار می خواهند شما را به زور از هم جدا کنند و در نتیجه همیشه لذت و شوق دوباره دیدن یکدیگر در ذهنتان شما را به هم نزدیک می کند . یکی از اصلی ترین مشکلات بین زن و شوهر پر نشدن مخازن احساسی بین آن دو است که عدم توجه به این قضیه باعث تیره شدن روابط می گردد پس این را فراموش نکنید عشق را باید هم به صورت زبانی و هم عملی به طرفتان ابراز کنید .
25. احترام گذاشتن به افکار و عقاید یکدیگر : حتما شما هم به این موضوع واقف هستید که خداوند انسان ها را با افکار , عقاید و سلیقه های متفاوت آفریده و این راهی برای گریز از یکنواختی و لازمه تنوع و ادامه حیات است پس با توجه به این قضیه و قائل شدن حق احترام به استقلال فکری یکدیگر سعی کنید روابطی صمیمانه و منصفانه را به وجود آورید تا هیچ کس از آن متضرر نشو د زیرا در صورتیکه شما سهوا و یا عمدا اقدام به تمسخر و یا سرکوب آن در شخص مقابل کنید نتیجه از دو حالت خارج نیست : ۱- افسردگی و سرخورده شدن همسرتان و از دست دادن قدرت تصمیم گیری در او . ۲- مقاومت و مقابله به مثل کردن وی با شما , و در نهایت به حاشیه کشیده شدن روابط یک زندگی مشترک .
26. همیشه داشتن یک برنامه ای مدون برای آینده : این یکی از اصلی ترین نکاتی است که باید به آن توجه داشته باشید , چون آن زمان است که می دانید از خود , یکدیگر و زندگیتان چه انتظاری دارید . باید بدانید که از چه مسیری و به کجا می خواهید بروید و درست همین جاست که می بایست وظایف و مسولیت ها را تعیین کنید و در راه پیشرفت و ترقی خود , یکدیگر و زندگیتان قدم بردارید زیرا وقتی که هدف مشخص باشد و مسیر را هم انتخاب کرده باشید فقط می ماند طی کردن راه و این به عهده شماست تا یکی یکی قله های اهدافتان را در زندگی فتح کنید و به تکامل برسید . و سعی کنید یا به یکدیگر قولی ندهید و یا اگر قول یا وعده ای می دهید حتما به آن عمل کنید تا به چالش دیگری به نام عدم اطمینان و بد قولی یا برچسبی تحت عنوان بی عرضگی برخورد نکنید .
27. پشت به پشت هم بودن در تمام مراحل زندگی : یکی از فاکتورهایی که در رابطه زنا شویی بسیار مهم و کلیدی است حفظ همبستگی و حمایت طرفین از یکدیگر است , سعی کنید در بدترین لحظات زندگی هنگامی که شاید سخت ترین فراز و نشیب های آن را تجربه می کنید پشت به پشت هم بدون لحظه ای غفلت از این اتحاد , از یکدیگر حمایت کنید تا همیشه همسرتان با علم به اینکه هیچگاه تنها نیست و به پشتوانه شما و در کنار شما راهی برای برون رفت از معضل پیش آمده بیابد و راه را برای خود , برای شما و در نهایت برای زندگیتان هموار کند و همواره سعی کنید باعث رشد , پیشرفت و تعالی یکدیگر شوید .
28. حفظ صداقت و راستی تحت هر شرایطی : مطمئنا در مورد اهمیت و الزام این نکته شکی نیست , پس هیچگاه به خود اجازه ندهید با خیانت ,گفتن دروغ ( هر چند مصلحت آمیز ) و گمراه کردن همسرتان و یا مخفی کاری حس اعتماد و اطمینانی که در ذهن وی از شخص شما به عنوان نزدیک ترین و امین ترین فرد در زندگی ایشان که به شکل یک جام شفاف و زیبا وجود دارد شکسته شده و از بین برود زیرا آنگاه از نو ساختن و یا بازسازی این جام بند زده هر چند که شاید امکان پذیر باشد اما ممکن است با وزش یک نسیم دوباره از هم فرو بریزد و هیچگاه نتوان به مانند روز اول آن را از نو ساخت . این از آن دست اشتباهاتی است که انجامش حتی برای یکبار هم می تواند جبران ناپذیر باشد و شما همیشه حس ندامت و عذاب وجدان را با خود به همراه بکشید .
( نکاتی در مورد خانم ها که آقایان باید مد نظر داشته باشند ) :
1. کمک حال بودن در خانه : آقایان باید به این نکته توجه داشته باشند که کار منزل کاریست پایان ناپذیر و در دراز مدت خسته کننده و کمر شکن در نتیجه سعی کنید تا جاییکه از دستتان بر می آید در امور خانه به همسر خود کمک کنید تا هم او به تنهایی زیر این فشار از پا در نیاید و هم اینکه شما را به عنوان یک یار همیشه حاضر در کنار خود ببیند تا خستگی های خود را فراموش کرده و به خاطر همیاری شما از شما سپاسگزار باشد و به دلیل خستگی بی جهت به شما بهانه نگیرد و جنجال به راه نیندازد .
2. مواردی که خانم ها نمی توانند با آنها کنار بیایند : خانم ها برای حفظ زندگی و تداوم آن خود را با اکثر مشکلات , رفتار ها و خصوصیات بد اخلاقی یک شوهر سازگار می سازند به جز ۵ مورد که احتمالا در نهایت به جدایی ختم می شوند : ۱- خسیس بودن شوهر , ۲- اعتیاد , ۳- بیکاری در دراز مدت , ۴- دست بزن داشتن , ۵- رفیق باز بودن شوهر . پس به شما آقای محترم پیشنهاد می کنم اگر قبل از ازدواج با چنین مشکلاتی دست به گریبان هستید قید آن را به کلی بزنید زیرا هم خودتان را بدبخت می کنید و هم یک بنده خدای دیگر را . اما اگر پس از ازدواج به یکی از این فجایع دچار شده اید در صورتیکه هنوز برای خود , همسر و زندگیتان ارزش و علاقه قائل هستید هم اکنون نسبت به رها شدن از آنها چاره ای بیاندیشید و با یک مشاور صحبت کنید و ذکر این نکته نیز در همین جا ضروریست که هیچگاه باعث سر شکستگی و خجالت همسرتان نباشید کاری کنید که همیشه و همه جا به شما افتخار کند .
3. بی اعتنایی نکردن , توجه نشان دادن و ابراز علاقه : خانم ها دوست دارند همیشه در نظر شوهرانشان جذاب جلوه کنند و از بی اعتنایی متنفرند . پس با تعریف و تمجید از ایشان مثلا زیبایی چهره آنها یا مدل لباس شان , دستپخت شان و یا کارهای مثبتی که انجام می دهند ضمن ارضاء این نیاز آنها به تقویت اعتماد به نفسشان نیز کمک کنید. با آنها به خرید بروید تا از اینکه در کنارشان هستید احساس آرامش کنند و یا اینکه حداقل از نوع سلیقه آنها برای مواقع خاص آگاه شوید. در مواردی نیز که پای فرزندانتان در میان است اول به همسرتان توجه نشان دهید سپس به فرزندانتان حتما این مثل به گوشتان خورده که لب بود که دندان آمد . سعی کنید دستان همسرتان را بگیرید و به او بگویید که دوستش دارید این مورد یکی از استراتژیکی ترین اعمالی است که برای حفظ صمیمیت در روابطتان می توانید انجام دهید این فاکتور بسیار لذت بخش تر و قابل درک تر از برقراری یک رابطه جنسی برای آنهاست و مطمئن باشید که این قضیه اولویت بالاتری در نزد خانم ها دارد گاهی اوقات ماساژ دادن , نوازش کردن و فقط تحریک حس لامسه آنها بدون ختم شدن به یک رابطه جنسی نتیجه ای معجزه آسا دارد و آنها برای مدت ها طعم شیرین آن را حس می کنند و تلاش می کنند تا جایی که ممکن است شما را از خود نرنجانند تا این حالت که بین شما به وجود آمده از بین نرود . اما همیشه سعی کنید در خلوت دو نفره خود نسبت به او ابراز علاقه کنید نه در جمع زیرا خانم ها به دلیل حجب و حیایی که ذاتا در وجود خود دارند علاقه ای به دریافت و ابراز آن در جمع ندارند و نا خوداگاه از خود واکنش سردی نشان می دهند که ممکن است برای شما ایجاد سوء تفاهم کند . تلاش کنید همیشه برای او متنوع باشید , متنوع لباس بپوشید , از ادوکلن های متنوع استفاده کنید , متنوع با وی برخورد کنید کارها و برنامه های متنوعی را با وی ترتیب دهید و . . . اینها همه عشق و علاقه همسرتان نسبت به شما را افزایش می دهد .
4. در هنگام نیاز سنگ صبورشان باشید : این از آن دسته خصوصیاتی است که زن و مرد در آن کاملا با هم متفاوت هستند که در مورد آقایان به جایش صحبت خواهیم کرد . اما در مورد خانم ها , خانم ها علاقه به صحبت کردن حول محور مشکلاتشان با شخصی دارند که به او اطمینان داشته و سنگ صبورشان باشد پس با در نظر گرفتن این موضوع از یاد نبرید که هر زمان که او خواست در مورد مشکلاتش با شما صحبت کند فقط به حرف هایش گوش بدهید و از مطرح کردن راه حل تا پایان بحث اجتناب کنید و در طول مدتی که او با شما صحبت می کند به چشمان او خیره شوید تا باور کند که با او هستید و فکر و حواستان جای دیگری نیست و اگر هم حس کردید که با مشکلی مواجه شده ولی در مورد عنوان کردنش دو دل است با اطمینان خاطر دادن از او بخواهید آن مسئله را مطرح کند تا این دست مشکلات روی هم انباشته نشود که بخواهد ناگهان مثل یک آتشفشان فوران کند .
5. مشکلات و خستگی های محل کار را با خود به خانه نیاورید : شما حق ندارید تحت هیچ شرایطی مشکلات , خستگی ها و استرس های محل کار یا خارج از خانه را با خود به منزل بیاورید و اعضای خانواده را با آن درگیر کنید , کار و زندگی شما دو مقوله کاملا جدا از هم هستند آنها را به هم ربط ندهید . می توانید در مورد مسائل کاریتان با اعضای خانواده مشورت کنید ولی هیچگاه خشم , عصبانیت و استرس ناشی از آن را به ایشان انتقال ندهید , همینکه وارد خانه می شوید آنها را پشت در جا بگذارید و با گفتن یک جمله خسته نباشید خستگی کار روزانه همسرتان را از تن وی به در کنید و با خود انرژی مثبت وارد خانه نمایید .
6. به همسرتان اجازه دهید با خود تنها باشد : علاقه به این نیست که همیشه چسبیده به همسرتان باشید او نیز احتیاج دارد با خودش تنها باشد و با خود خلوت کرده و تمدد اعصاب نماید , کاری نکنید که از شما و از چهره شما زده شود زیرا اینگونه ابراز علاقه دقیقا نتیجه عکس دارد .
7. منطقی و آرام برخورد کردن با مشکلات و اتفاقات : تلاش کنید در مواردی که یک اتفاق غیر مترقبه و نا خوشایند در زندگی شما رخ می دهد به آرامی و با حفظ آرامش با آن برخورد کنید و سعی کنید از تکنیک آرامش دادن به خود و منطقی برخورد کردن با موضوع آن را حل و فصل نمایید و یا اگر همسرتان کار اشتباهی مرتکب شد به طور مثال اگر چیزی را شکست یا غذایش سوخت و باب میل شما نبود و یا با اتوموبیل شما تصادف کرد وی را مورد سرزنش و سرکوب قرار ندهید , شکستنی برای شکستن , غذا برای سوختن و ماشین برای تصادف کردن است ! ! ! تلاش کنید با یک جمله آرامش بخش او را آرام کنید زیرا مسلما همسرتان هم از اتفاقی که رخ داده بسیار ناراحت و پشیمان است و اینجا لحظه ایست که شما باید قدرت درک و فهم خود را با گفتن جملاتی نظیر [فدای سرت] به وی نشان دهید . به هر حال آدمی زاد جایز الخطاست و شما هم روزی اشتباه خواهید کرد و آنگاه انتظار دارید که دیگری نیز با شما اینگونه رفتار کند پس این دست مشکلات را جدی و مهم تلقی نکنید و از کنارشان به راحتی بگذرید . به قول معروف مال دنیا ارزش شکستن دل دیگری را ندارد .
8. بیان مشکلات و دلخوری ها : قبلا به این نکته به تفصیل پرداخته شده اما اهمیت آن به قدری است که مجددا آن را ذکر می کنیم , تلاش کنید قبل از اینکه دلخوری هایتان روی هم انباشته شود و به خشم و نفرت مبدل شود در یک فرصت مناسب با وی خلوت کرده و از آن دست مشکلاتی که برایتان به واسطه او بوجود آمده با وی صحبت کرده و اختلافات را حل کنید از انتظاراتتان به او بگویید البته بدون بدون شکوه و شکایت و مطمئن باشید او نیز برای حفظ مناسب روابطتان آنها را انجام خواهد داد , بدانید این یکی از مهمترین فاکتورهاییست که لزوما مجبور به تکرارش شدیم تا کاملا اهمیتش را درک کنید .
9. احتیاجات و نیازهای نهفته در خانم ها : خانم ها خصوصیات نهفته و پنهانی خاصی نیز برای خود دارند که علاقه مندند فردی که به عنوان شوهرشان در کنارشان است آنها را درک کند و این سخت ترین قسمت ماجراست که شناختش به عهده شخص شماست زیرا گاهی انتظاراتی از شوهرانشان دارند که بسیار عجیب و دور از ذهن است اما برای آنها لذت بخشاست و این نیز برگرفته از ذات پیچیده زنانه است که خداوند خلق کرده { و احتمالا خود خدا هم از خلق چنین بندگانی حیرت زده و متعجب باقی مانده } . به عنوان یک مثال کوچک می توان به بازی ذهنی معکوس اشاره کردکه خانم ها حرفی را بدون هیچ حالت عصبانیت و یا ناراحتی به زبان می آورند و انگار که هیچ مشکلی نیست اما دقیقا در همین لحظه است که انتظار دارند شوهرشان عکس این قضیه را انجام دهد در غیر اینصورت شما به هیچ دلیلی متوجه ناراحتی و یا عصبانیت در آنها می شوید و نمی توانید هیچ دلیلی هم برایش پیدا کنید . حتما سعی کنید دقیقا از زمان دوره های عادات ماهانه همسرانتان ( Period ) مطلع باشید زیرا در طول این مدت زمان , از آغاز تخمک گذاری تا پاک شدن چرک ها و لکه های خونی , خانم ها وضعیتی خاص را پشت سر می گذارند مثل بی حوصلگی , داغ شدن ناگهانی بدن و خواب آلودگی که باز هم برمی گردد به فیزیولوژی بدن خانم ها و این رعایت حال آنان را از سوی شما مطلبد . همچنان که خانم ها دوست دارند شخصی را در کنار خود داشته باشند که به آن تکیه کرده و بتوانند روی او حساب کنند گاهی اوقات نیز علاقه دارند شوهرانشان به مانند یک کودک به آنها پناه ببرد و مشکلات و دغدغه های فکریشان را با همسرانشان مطرح کنند و از آنها کمک و مشورت بطلبند و اینجاست که خانم ها حس موثر بودن را برای شوهرانشان تجربه می کنند و از این حالت لبریز شده و لذت مفید بودن را در ارتباطاتشان با شریک زندگیشان احساس می کنند .
( نکاتی در مورد آقایان که خانم ها باید مد نظر داشته باشند ) :
1. حفظ شخصیت و استقلال برای آقایان : خطاب به خانم ها عرض می کنم که هرگز سعی نکنید شوهرانتان را در کنترل کامل خود در آورید زیرا حس استقلال طلبی و غروری که برگرفته از شخصیت و ذات آنان است ناخودآگاه در مقابل چنین وضعیتی از خود مقاومت نشان می دهد و برای اثبات خود به شما و دیگران ممکن است رفتار و اعمالی را در پیش گیرند که به ایجاد تقابل و درگیری داخلی منجر شود این جزو به اصطلاح خطوط قرمز آقایان است و به شما توصیه می کنم از تحریک آن جدا خودداری نمایید در ثانی به فرض هم که شما موفق به انجام این کار شدید , یک شوهر خنثی و بی اراده که از خود هیچ استقلالی ندارد و دیگران باید به جای او تصمیم گیری نمایند چه جذابیتی خواهد داشت ؟ و به دنبال چنین وضعیتی مشکلات دیگری برای شما بروز خواهد کرد که بر دردسرهای شما در دراز مدت می افزاید , پس به یاد داشته باشید هنر یک زن در زندگی سیاست و کیاست اوست که اگر شما از این دو فاکتور برای کنترل و هدایت زندگی خود در کنار یک محیط تعاملی بهره ببرید دنیا به ناز شصت شما می گردد در غیر اینصورت اگر بخواهید بی پروا به عمق صحنه نبرد حجوم ببرید جز ایجاد اختلاف و درگیری و لج و لجبازی حاصلی برای شما نخواهد داشت .
2. رعایت مواردی که برای اکثر آقایان مهم و حیاتی است : سعی کنید مواردی که برای شوهرتان مهم و ضروری تلقی می شود را رعایت نمایید به طور مثال نوع پوشش شما , اگر از نظر شوهرتان شما باید یک وضعیت موجه و موقر را از این بابت داشته باشید و پوشیدن بعضی از لباس ها در نظر ایشان عیب محسوب می شود با او مخالفت نکنید این هم برمی گردد به خصوصیات ذاتی اکثر آقایان زیرا آنها می خواهند از این طریق مطمئن شوند که همسرشان برای همیشه مطعلق به آنان است و از آنجایی که آقایان از نظر علم سیاست هرگز به پای خانم ها نمی رسند از عامل فشار استفاده می کنند نه سیاست به طور مثال اعمالی مثل داد و قال کردن و فریاد زدن و از این دست مشکلات , یا باز هم به عنوان نمونه وقتی آنها از شما می خواهند که هر زمان که می خواهید با دوستانتان جایی بروید با وی در میان بگذارید مطمئن باشید هدفشان محروم کردن شما از آزادی هایتان نیست بلکه این نوعی ابراز علاقه و اطمینان از همیشگی بودن حضور شما در کنار آنهاست , بالاخره شما که بی خبر از وضعیت تاسف بار جامعه نیستید , چون ما آقایان به خصوصیات هم جنسان خود آگاه هستیم و اینگونه انتظارات در نظرمان منطقی و به نوعی احتیاط شرط عقل محسوب می شود پس لطفا درک کنید که این نوعی احساس خطر و ابراز علاقه از سمت آقایان است نه محرومیتی برای شما در نتیجه محبت نمایید از این جهات مراعات کنید تا خللی در روابطتان به وجود نیاید . نکته دیگری که بسیار مهم است و اکثر خانم ها با آن دست به گریبانند مشکل مادر شوهر است , انصافا اگر بخواهیم قضاوت کنیم مادر شوهر های امروزی قابل قیاس با ورژن های قبلی شان نیستند , و باید گفت که یک دگر گونی کلی در آنها به وجود آمده , بسیار مهربان تر , منطقی تر , سازگار تر و مدافع عروس شده اند و کمتر در امور داخلی فرزندانشان نظر می دهند , من خود به شخصه با تعدادی از این نوع مادر شوهر های مدرنیته صحبت کرده ام و واقعا قابل قیاس با آن حرف هایی که پشت سرشان شنیده ایم نیستند و فکر می کنم یکی از مهمترین دلایلش گذاشتن خود به جای طرف است و اینکه شاید تصور می کنند در زندگی خودشان تجربه جالبی را پشت سر نگذاشته اند و در حقشان اجحاف شده پس نمی خواهند بر سر شخص دیگری نیز که هم جنس خودشان است چنین بلایی بیاورند و این می شود منطقی فکر کردن و عادلانه عمل کردن , پس شما هم کوتاه بیایید و از در صلح و دوستی وارد شوید و از فاکتور سیاست بهره ببرید تا دنیا به کامتان شود زیرا اگر بخواهید رابطه خود را با مادر شوهرتان به تقابل و نزاع بکشانید نتیجه ای جز شکست در اهدافتان ندارد و مطمئنا هیچ کس نمی آید مادر خود را که به اندازه تمام عمر بر گردنش حق دارد را رها کند , در نتیجه این هم یکی دیگر از خطوط قرمزی است که باید رعایت کنید و حتما شما هم افرادی که با مشکلاتی از این دست مواجه بودند را می شناسید پس لطفا خودتان را به جای شوهرتان بگذارید و هوشیارانه عمل کنید .
3. کمک فکری و مشورت دادن : همانطور که قبلا اشاره کردم در این مقوله تفاوت زیادی بین زن و مرد وجود دارد , در شرایطی که شوهرتان درگیر افکار خودش است و به درون خود فرو رفته بهترین کار این است که او را به حال خود رها کنید زیرا آقایان در مواردی این چنینی ترجیح می دهند به جای در میان گذاشتن دغدغه های فکریشان اول آن را در ذهن خود و با استفاده از قدرت استدلالشان حلاجی کنند بعد از آنکه با خودشان کنار آمدند آن موضوع را با دیگران نیز مطرح کرده و با آنها مشورت کنند در نتیجه بهترین کار برای شما خانم ها این است که به جای اصرار در بیان آن موضوع از سوی شوهرتان, مخصوصا زمانیکه از بیرون به خانه بازمی گردند برای آنکه از تشویش بیشتر ذهن ایشان اجتناب کنید وی را به حال خود رها کنید و بعد از آنکه متوجه شدید که کمی آرام شده از او بخواهید در مورد مشکلاتش با شما صحبت کند و آنجاست که شما باید نقش خود را به عنوان شریک زندگی او ایفا کنید و او را از نظر فکری هدایت و حمایت کنید .
4. روحیه دادن و تشویق کردن : یکی از مهمترین کارهایی که شما خانم ها می توانید انجام دهید این است که در درجه اول همیشه پشتیبان و حامی شوهرتان باشید , حتی اگر در مورد موضوعی با وی مخالف هستید آن را در جمع بروز ندهید , در آن لحظه شما فقط می بایست از او دفاع کنید سپس در خلوت بین خودتان نظر واقعی خود را بیان نمایید تا وی متوجه درک بالای شما نسبت به حمایتی که از او می کنید بشود . عمل دیگری که می بایست انجام دهید این است که در مواقعی که کار مثبتی از وی می بینید و یا تلاشی ,که برای جلب رضایت شما انجام می دهد به وظیفه خود عمل کرده و شوهرتان را تشویق کرده و از او تشکر کنید تا با قوت قلبی که به عنوان یک شریک و یک حامی از شما دریافت می کند در او انگیزه ای ایجاد شود در بالا رفتن قدرت اتکا به نفس و تصمیم گیری در وی که مطمئنا این به بالا رفتن سطح کیفی زندگیتان کمک شایانی خواهد نمود .
5. ابراز احساسات و محبت کردن : با عرض معذرت فکر می کنم خانم ها در این زمینه کمی خساست به خرج می دهند , پس از ازدواج دلیلی برای عدم انجام این کار توسط شما وجود ندارد و اگر کمی از این نظر بذل و بخشش کنید مطمئن باشید شوهرتان برای ارضاء این حس خوب خود و حفظ این سطح از روابط هر کاری خواهد کرد , بی تعارف بگویم آقایان در بعضی زمینه ها مانند این موضوع دقیقا مثل کودکان می مانند پس بهتر است شما هم چنین رفتاری را دنبال کنید به طور حتم نه شما ضرر می کنید نه شوهرتان و هر دو از این تبادل احساسات لذت خواهید برد زیرا هر کنشی واکنش متناسب با خودش را به دنبال خواهد داشت در نتیجه برای عدم رنجاندن یکدیگر ناخودآگاه تمام تلاشتان راخواهید نمود .
6. گفتگو کردن درباره انتظاراتتان : می دانم که شما خانم ها انتظار دارید که شوهرانتان خودشان انتظارات و مشکلات احتمالی شما را درک کرده و نسبت به رفع آن اقدام نمایند اما حق بدهید با وضعیت سخت زندگی در این روزها و دغدغه های متعدد فکری جای کمی برای پرداختن به این دست از مسائل بماند , حال بهتر است به جای آنکه مدت ها وقت صرف کنید تا شوهرتان متوجه مشکل و یا خواسته شما بشود خودتان آن را مطرح کنید , باید این مطلب را یاد آور شوم به این دلیل که آقایان خود چنین روشی را به کار می گیرند و خواسته هایشان را صراحتا بیان می کنند و به زبان می آورند , کمتر به روشی که خانمها از آن استفاده می کنند توجه دارند و اغلب متوجه خواست همسرانشان که به طور غیر مستقیم در صحبتهایشان آن هم به طرزی پیچیده بیان می کنند نمی شوند , مگر یک انسان چقدر عمر می کند که بخواهد وقتش را صرف این سری از کارهای فرسایشی نماید تا شاید روزی شوهر او به درک کاملی از چنین روشی برسد پس لطفا قبل از اینکه تمام کمبودها , انتظارات و مشکلاتتان در رابطه زنا شویی روی هم انباشته شود و بخواهد یک باره منفجر شده و بروز داده شود به تفکیک و در فرصت مناسب آنها را مستقیما به شوهرتان انتقال دهید آن هم بصورت یک درخواست نه شکایت تا بیشترین تاثیر را داشته باشد .
7. رفتارهایی که آقایان می پسندند : برعکس خانم ها که انتظارات پیچیده و مخصوص به خود را دارند یک سری از مسائل هست که در بین آقایان عمومیت دارد و در عین حال راه حل آن هم کاملا واضح و مشخص است , به طور مثال استقبال کردن خانم ها از شوهرانشان و گفتن یک جمله { خسته نباشید} هنگامی که از را می رسند همانطور که می بینید کار مشکلی نیست , زیرا اکثر آقایان ایرانی با توجه به نوع فرهنگمان انتظار دارند وقتی به خانه برمی گردند شخصی ( ترجیحا همسر ) را ببینند که چشم انتظار آنهاست و بلافاصله پس از ورودشان به اسقبال آنها می آید و به قولی از زحماتی که او برای آنها کشیده است به این شکل تشکر می کند پس نسبت به انجام این خواسته ساده غفلت نکنید , در مورد اکثر موارد هم در بخش نکات عمومی اشاره شده است که شما در نهایت می توانید با بررسی خواسته های شوهرتان در یک مدت زمان کوتاه و مشخص به قول معروف رگ خواب او را به دست گیرید .
* : یک نکته بسیار مهم برای زوجین و آن هم این است که شما باید تلاش کنید سطح ظرفیت خود را نسبت به محبت های طرف مقابلتان بالا ببرید زیرا اگر هر کدام از شما بخواهد این موارد را به کار گیرد و دیگری بخواهد از فرصت استفاده کرده و به اصطلاح گربه را دم حجله بکشد و از این شرایط سوء استفاده نماید هیچ نتیجه ای نخواهد داشت و اسم آن را نه می توان عشق گذاشت و نه علاقه فقط و فقط یک توصیف دارد و بس , خودخواهی و به بردگی گرفتن دیگری , آیا شما خوشبختی و آینده روشنی را برای این زندگی می بینید ؟ ؟ ؟ در یک رابطه زناشویی باید منیت را کنار گذاشت و از مسیر عشق حرکت کرد .
(( خویشتن را بردار آنچه می ماند عشق است )) .
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
1) همسرتان را به عنوان یک مرد بپذیرید و برای شناخت دنیای مردانه او دانش و آگاهی خود را افزایش دهید.
۲) همسر خود را به چشم یک شی مسوول ننگرید. بلکه به شخصیت وجودی او احترام بگذارید.
۳) جنبه یا بخش هایی از شخصیت شوهرتان را که باعث تمایز او از سایرین می شود مورد توجه و تحسین قرار دهید.
۴) برای این که همسرتان با شما روراست باشد سعی کنید او را درک کرده و برای افکار و احساساتش ارزش قایل شوید اگر حرف ها و گفته های او مطابق میل شما نیست از خود واکنش تند نشان ندهید زیرا به این وسیله بذر بی اعتمادی در زندگی خود می کارید.
۵) وقتی همسرتان با شما درد دل می کند و راز دلش را با شما در میان می گذارد، احساساتش را بپذیرید و به او نگویید که اسرار درونش ناخوشایند و بی رحمانه است.
۶) به طور مداوم از شوهرتان انتقاد نکنید زیرا انتقاد پیاپی باعث می شود که شوهرتان از شما فاصله بگیرد.
۷) او را به درک نکردن، عدم صمیمیت و بی احساس بودن متهم نکنید. زیرا او درک کردن، صمیمیت و با احساس بودن را به شیوه مردانه نشان می دهد.
۸) نیازهای واقعی شوهرتان را دریابید. این امر اتفاق نمی افتد مگر اینکه همسرتان این نیازها را باز گوید و به همین جهت در مواقع مناسب با لحن ملایم در مورد نیازهایش از وی سوال کرده و دیدگاه های واقعی وی را نسبت به خود و زندگیتان دریابید و در نهایت جوابی را که شوهرتان می دهد بدون انتقاد و جبهه گیری بپذیرید.
۹) زمانی که همسرتان با شما صحبت می کند به دقت به حرف های او گوش فرا دهید زیرا عدم توجه شما به گفته های اوعدم علاقه شما را نشان می دهد.
۱۰) هیچ وقت از کارهایی که همسرتان برای جلب محبت شما انجام می دهد انتقاد نکنید برای مثال وقتی او به شما محبت می کند، آن را بیش از اندازه لوس ندانید او به شیوه خود ابراز محبت می کند.
۱۱) او را به شیوه خودتان دوست نداشته باشید بلکه به وجود او نیز اهمیت بدهید. به عنوان مثال اگر در سالگرد ازدواج تان، هدیه ای به او می دهید سعی کنید از قبل در مورد هدیه مورد علاقه اش اطلاعاتی به دست آورید.
۱۲) از همسر خود انتظار نداشته باشید که با تمامی طرح ها و ایده ها و افکار شما موافق باشد و آنها را تحسین کند. واقع بین باشید و به او اجازه دهید که نظرش را هر چند که برخلاف میل شما باشد، بیان نماید.
۱۳) اصرار زیادی برای جلب محبت همسرتان نداشته باشید و این نکته رازمانی که وی عصبانی است بیشتر مراعات کنید. در بسیاری اوقات حالت روحی اوبرای ابراز محبت به شما مناسب نیست و اصرار زیاد شما منجر به مخالفت شدید او می شود.
۱۴) برای همسر خود نقش یک زن حساس و شکننده را بازی نکنید. زیرا این حالت شما باعث می شود که همسرتان فکر کند شما ضعیف و بی طاقتید و اگر چیزی بگوید باعث رنجش تان می شود. بنابراین سعی می کند که ارتباط کلامی کمتری داشته باشد و همین امر باعث ناراحتی شما می گردد.
۱۵) سعی کنید که در ارتباط با همسرتان همواره هویت خود را با عنوان یک زن و همسر حفظ کنید. زنی که توجه به روابطش به قیمت از دست دادن هویتش تمام شود به خود و روابطش صدمه می زند. زیرا این مساله باعث می شود که وی خود را بخشنده تر و دوست داشتنی تر از شوهرش ببیند و فکر کند که همسرش بی نهایت خودخواه و ناسپاس است. مردها با زنی به عنوان همسر در ارتباط دایمی باقی خواهند ماند که هویت مستقل و قوی خود را حفظ کند.
۱۶) اگر احساس می کنید که در روابط خود با همسرتان از عزت نفس پایینی برخوردارید و میل دارید که او را وادارید تا در این زمینه به شما کمک کند که از احساس خوبی برخوردار شوید اشتباه می کنید. این مساله مشکل شماست شخصا روی آن کار کنید و در صورت لزوم از یک روان شناس کمک بخواهید.
۱۷) زمانی که همسرتان از فشار عصبی رنج می برد سعی نکنید از لحاظ احساسی به او نزدیک شوید. زیرا اگر برای صمیمیت و نزدیک شدن به او فشار آورید فقط او را عصبانی تر کرده و از خود دور می کنید. زمانی که استرس او کم شود به حالت عادی خودش بر می گردد.
۱۸) در زندگی زناشویی خویش سعی کنید خود را مسوول خوشبختی خود بدانید. زنی که مسوولیت خوشبختی زندگی مشترک را فقط بر عهده شوهرش می گذارد یک همسر آزرده و افسرده به بار می آورد.
۱۹) او را به دوست نداشتن وگریزان بودن از همسر و زندگی متهم نکنید. زیرا وی اعتقاد دارد که شریک زندگی اش را دوست دارد و از او گریزان نیست ولی به نظرش او را متهم به چیزی می کنید که در موردش صدق نمی کند و این مساله موجب کدورت در روابط می شود.
۲۰) وقتی شما در می یابید که در ایجاد مشکلات زندگی خود سهم داشته اید و آن را به همسرتان بگویید عشق و محبت بار دیگر در زندگیتان شکوفا می شود. زیرا بعد از آن همسرتان نیز سهم خود را می پذیرد و با کمک شما درصدد رفع مشکل بر می آید.
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
1) همسرتان را به عنوان یک مرد بپذیرید و برای شناخت دنیای مردانه او دانش و آگاهی خود را افزایش دهید.
۲) همسر خود را به چشم یک شی مسوول ننگرید. بلکه به شخصیت وجودی او احترام بگذارید.
۳) جنبه یا بخش هایی از شخصیت شوهرتان را که باعث تمایز او از سایرین می شود مورد توجه و تحسین قرار دهید.
۴) برای این که همسرتان با شما روراست باشد سعی کنید او را درک کرده و برای افکار و احساساتش ارزش قایل شوید اگر حرف ها و گفته های او مطابق میل شما نیست از خود واکنش تند نشان ندهید زیرا به این وسیله بذر بی اعتمادی در زندگی خود می کارید.
۵) وقتی همسرتان با شما درد دل می کند و راز دلش را با شما در میان می گذارد، احساساتش را بپذیرید و به او نگویید که اسرار درونش ناخوشایند و بی رحمانه است.
۶) به طور مداوم از شوهرتان انتقاد نکنید زیرا انتقاد پیاپی باعث می شود که شوهرتان از شما فاصله بگیرد.
۷) او را به درک نکردن، عدم صمیمیت و بی احساس بودن متهم نکنید. زیرا او درک کردن، صمیمیت و با احساس بودن را به شیوه مردانه نشان می دهد.
۸) نیازهای واقعی شوهرتان را دریابید. این امر اتفاق نمی افتد مگر اینکه همسرتان این نیازها را باز گوید و به همین جهت در مواقع مناسب با لحن ملایم در مورد نیازهایش از وی سوال کرده و دیدگاه های واقعی وی را نسبت به خود و زندگیتان دریابید و در نهایت جوابی را که شوهرتان می دهد بدون انتقاد و جبهه گیری بپذیرید.
۹) زمانی که همسرتان با شما صحبت می کند به دقت به حرف های او گوش فرا دهید زیرا عدم توجه شما به گفته های اوعدم علاقه شما را نشان می دهد.
۱۰) هیچ وقت از کارهایی که همسرتان برای جلب محبت شما انجام می دهد انتقاد نکنید برای مثال وقتی او به شما محبت می کند، آن را بیش از اندازه لوس ندانید او به شیوه خود ابراز محبت می کند.
۱۱) او را به شیوه خودتان دوست نداشته باشید بلکه به وجود او نیز اهمیت بدهید. به عنوان مثال اگر در سالگرد ازدواج تان، هدیه ای به او می دهید سعی کنید از قبل در مورد هدیه مورد علاقه اش اطلاعاتی به دست آورید.
۱۲) از همسر خود انتظار نداشته باشید که با تمامی طرح ها و ایده ها و افکار شما موافق باشد و آنها را تحسین کند. واقع بین باشید و به او اجازه دهید که نظرش را هر چند که برخلاف میل شما باشد، بیان نماید.
۱۳) اصرار زیادی برای جلب محبت همسرتان نداشته باشید و این نکته رازمانی که وی عصبانی است بیشتر مراعات کنید. در بسیاری اوقات حالت روحی اوبرای ابراز محبت به شما مناسب نیست و اصرار زیاد شما منجر به مخالفت شدید او می شود.
۱۴) برای همسر خود نقش یک زن حساس و شکننده را بازی نکنید. زیرا این حالت شما باعث می شود که همسرتان فکر کند شما ضعیف و بی طاقتید و اگر چیزی بگوید باعث رنجش تان می شود. بنابراین سعی می کند که ارتباط کلامی کمتری داشته باشد و همین امر باعث ناراحتی شما می گردد.
۱۵) سعی کنید که در ارتباط با همسرتان همواره هویت خود را با عنوان یک زن و همسر حفظ کنید. زنی که توجه به روابطش به قیمت از دست دادن هویتش تمام شود به خود و روابطش صدمه می زند. زیرا این مساله باعث می شود که وی خود را بخشنده تر و دوست داشتنی تر از شوهرش ببیند و فکر کند که همسرش بی نهایت خودخواه و ناسپاس است. مردها با زنی به عنوان همسر در ارتباط دایمی باقی خواهند ماند که هویت مستقل و قوی خود را حفظ کند.
۱۶) اگر احساس می کنید که در روابط خود با همسرتان از عزت نفس پایینی برخوردارید و میل دارید که او را وادارید تا در این زمینه به شما کمک کند که از احساس خوبی برخوردار شوید اشتباه می کنید. این مساله مشکل شماست شخصا روی آن کار کنید و در صورت لزوم از یک روان شناس کمک بخواهید.
۱۷) زمانی که همسرتان از فشار عصبی رنج می برد سعی نکنید از لحاظ احساسی به او نزدیک شوید. زیرا اگر برای صمیمیت و نزدیک شدن به او فشار آورید فقط او را عصبانی تر کرده و از خود دور می کنید. زمانی که استرس او کم شود به حالت عادی خودش بر می گردد.
۱۸) در زندگی زناشویی خویش سعی کنید خود را مسوول خوشبختی خود بدانید. زنی که مسوولیت خوشبختی زندگی مشترک را فقط بر عهده شوهرش می گذارد یک همسر آزرده و افسرده به بار می آورد.
۱۹) او را به دوست نداشتن وگریزان بودن از همسر و زندگی متهم نکنید. زیرا وی اعتقاد دارد که شریک زندگی اش را دوست دارد و از او گریزان نیست ولی به نظرش او را متهم به چیزی می کنید که در موردش صدق نمی کند و این مساله موجب کدورت در روابط می شود.
۲۰) وقتی شما در می یابید که در ایجاد مشکلات زندگی خود سهم داشته اید و آن را به همسرتان بگویید عشق و محبت بار دیگر در زندگیتان شکوفا می شود. زیرا بعد از آن همسرتان نیز سهم خود را می پذیرد و با کمک شما درصدد رفع مشکل بر می آید.
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
هر دو نفری که شما فکر کنید که بسیار شبیه به هم هستند و یا کاملا با یکدیگر مچ و هم راه و هم عقیده هستند اختلاف دیدگاه و سلیقه حتما وجود دارد. با بهترین روشهای شناخت و انتخاب همسر و خواستگاریهای کاملا عملی و منطقی نیز زوجی که خانواده تشکیل میدهند حتملا اختلافهایی در سلیقه و رفتار و ... دارند. در اختلاف نظرها و بحث ها و دیدگاههاست که مدیریت خانواده و کنترل بر روابط خودشون رو نشان میدهند.
برای حل این اختلافها ابتدا باید پارامترهای انتخاب همسر خود را به یاد بیاوریم و بدانیم که همسری که انتخاب کرده ایم بسیاری از مشخصات مورد توجه ما که از پارامترهای اصلی بوده است را دارا میباشد و از نظر اصول فکری و رفتاری و اجتماعی و ... نزدیکی بسیاری بین ما وجود دارد.
این باعث میشود تا به آرامشی دست یابیم و بدانیم که این عزیزی که اکنون با او دچار اختلاف شده ایم از نزدیکترین افراد به ما و تفکر ما است و اختلاف ایجاد شده جزئی کوچک و بلکه ناچیز از سلیقه های ماست .
البته انسان ها هر چه نسبت به شخصی توجه بیشتر داشته باشند و آینده و درستی کار او برایشان مهمتر باشد نسبت به او سختگیر تر میشوند مانند رابطه والدین و فرزندان و یا معلم و دانش آموز
اما باید توجه کرد که این توجه و دلسوزی باعث عدم توجه به سلایق و سلب آزادیها او نشود.
بدانیم که هر انسان دارای شعور و عقل بوده و حق انتخاب دارد و مسئول اعمال و رفتار خود است.
نکته دوم که در این مجمل میخواهم به آن اشاره کنم موضوع قیاس هست
سعی کنید تمام نکاتی که موجب قیاس بین افراد خانواده شما با دیگران میشود را در حد ممکن کاهش دهید .
مثلا ازدواج دو خواهر به فاصله کم باعث قیاس بین تمام رفتارها و مراسم خواهد شد و ممکن است این امر باعث کدورتهای گفته و ناگفته بین زوجهای جوان یا والدین ایشان شود.
حفظ فاصله ها و حریم ها یکی از راههای کاهش این قیاس ها می باشد.
رفت و آمد هر شب به خانواده همسر و یا نزدیکی بیش از حد محل زندگی با خانواده والدین نیز میتواند موجبات این بحث را تسهیل کند.
هر مسئله پیش آمده نیاز به درایت و مشورت و همفکری و توضیح بین زوجهای جوان داشته و با صبر و همدلی و توکل به خدا قابل حل و شیرین شدن می باشد.
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
رسیدن به موفقیت در زندگی نیازمند مدیریت فکر و اندیشه است و این واقعیتی است که میتوان در زندگی انسانهای موفق آن را لمس کرد.
راز مـــردان موفق در تعامل با خانواده
کسب این موفقیتها که در سایه روابط سالم زوجها حاصل میشود در آغاز به شکل یک آرزو بود، اما کسانی که به جای غبطه خوردن برای رسیدن به این آرزو تلاش کردند توانستند با پشت سر گذاشتن همه موانع زندگی موفقی داشته باشند. اما راز رسیدن به این موفقیت در روابط کلامی، عاطفی و معرفتی زوجها با یکدیگر است.
مردان به عنوان مسئول یک زندگی نقش مهمی در ایفای این روابط سالم دارند اما متأسفانه تفکری که مردان را فقط نان آور خانواده و آدمهایی که فقط باید به کار فکر کنند، میداند، موجب شد تا بسیاری از مردان در برقراری این ارتباط، با مشکل مواجه شوند.
بیشتر زنان از همسرشان شکایت دارند که مردها خانه را همانند خوابگاه و رستوران فرض میکنند و فقط برای خوردن و خوابیدن به خانه میآیند و در خانه از روابط کلامی و عاطفی و معرفتی خبری نیست. این درحالی است که خانواده محل کسب آموزش و ابراز محبت است. دکتر محسن لواسانی، مشاور خانواده و مدرس دانشگاه با بیان اینکه این نگرش از دوران کودکی در مردان شکل میگیرد، گفت: فرهنگ ورفتار اجتماعی در شخصیت آدمی بسیار تأثیرگذار است. متأسفانه از کودکی به مردان میآموزند که نباید ابراز محبت و احساس و عشق کنند. اگر پسر بچهای گریه کند نه فقط پدر حتی مادر به او میگوید: (مگر دختری که گریه میکنی) بنابراین با این رفتار او را از ابراز احساساتش منع میکنند. این نوع برخورد تربیتی موجب میشود در بزرگسالی و بعد از ازدواج در ابراز احساسات و عواطف ناتوان و روابط مردان با همسرشان سرد ، خشک و بیروح شود.
وی افزود: خداوند در سوره رم آیه 21 میفرماید: (ما شما را آفریدیم تا با هم ازدواج و با ازدواج به آرامش و مودت و رحمت برسید) آدمی در خوردن و خوابیدن با حیوانات مشترک است آنچه ما را از حیوانات متمایز میکند عشق و اندیشه است و خانه محلی برای معرفت اندوزی و ابراز عشق و علاقه به همسر و فرزندان است این درحالیاست که مردان گاهی با طرح مسائل گرانی و مشکلات اقتصادی سردی خود را با همسرشان توجیه میکنند و خنده و شادی را منع میکنند و تلخی و تنش را مجاز میشمارند.
این مدرس دانشگاه با تاکید بر اینکه باید بپذیریم اگر احساسات پاک علاقه به خانه و خانواده و همسر نباشد هیچ گاه ثروت و قدرت نمیتواند مشکلات زناشویی را کاهش دهد، گفت: مردان موفق کسانی هستند که توانایی مدیریت در روابط خانواده را داشته باشد. گاهی مردان تصور میکنند چون در بیرون از خانه و در کسب وکار درآمد بیشتری پیدا میکنند پس یک همسر ایدهآل هستند در حالی که کارکرد مغز زنان به گونهای است که هر محبت و هر نوع رفتار محبتآمیز هر چند کوچک را به حساب میآورند. پس مردان باید بدانند که حتماً نباید یک هدیه گران قیمت و یک وسیله پر زرق و برق برای همسرشان تهیه کنند.
گاهی یک جمله تحسینکننده میتواند تأثیر بسیار زیادی داشته باشد پس نتیجه میگیریم مرد موفق کسی است که پیش از هر عملکردی در تعامل و رفتار با همسر و فرزندانش موفق باشد.
نویسنده کتاب روانشناسی عشق افزود: زنان نیز باید بدانند اگر به همسرشان نشان دهند که او را درک میکنند، او نیز ارزش و احترام بیشتری برای احساسات شما قائل میشود.پس بکوشید مانند یک فرد فعال به سخنانش گوش کنید و گاهی حرفهایش را تایید و تکرار کنید.میگناir این یک روش ارتباطی است که روانشناسان و مشاوران خانواده به زوجها میآموزند. این روش به زن و شوهر کمک میکند تا بهطور موثرتری به احساسات یکدیگر گوش دهند.
به یاد داشته باشیم اگر میخواهیم با همسرمان رابطه مطلوبی داشته باشیم باید خود را تغییر دهیم تا روند اوضاع تغییر یابد.اگر برای بهبود روابطمان بخواهیم همسر یا شرایط زندگی خود را تغییر دهیم رابطه ما به معضلی فرساینده تبدیل خواهد شد که هر دو نفر را خسته و پیر میکند.
کلمات کلیدی: تعامل ،خانواده ،همسر
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
تعارف که نداریم. ما معمولاً چیزهایی را که همسرمان از ما دریغ کرده است به خوبی به یاد می آوریم اما آیا تا به حال فکر کرده ایم همسرمان چه چیزهایی به ما داده است و ما به خاطرش قدردانی نکرده ایم؟ شاید بگویید وظیفه اش بوده شاید بگویید:«زنم است و وظیفه اش است که خانه را مرتب کند.»
«شوهرم است و وظیفه اش است که خرجی خانه را بدهد» یا «تولدم بوده و وظیفه اش بوده برایم کادو بخرد.»
حتی اگر همه چیزهایی که شما می گویید درست باشد که البته نیست، باز هم قدرشناسی رابطه شما با همسرتان را بهتر می کند، سلامت روان خودتان را بالا می برد و اصلا نگاه تان به زندگی اجتماعی را عوض می کند. پس می ارزد که تکنیک هایش را یاد بگیرید.
«یک تشکر خشک و خالی به چه دردی می خورد». «هر کس باید وظیفه خودش را انجام دهد و نباید از دیگران توقع قدردانی داشته باشد»، این جمله های نادرست متاسفانه آن قدر فراگیرند که خیلی از ما باورشان کرده ایم. اما روان شناس ها می گویند
قدرشناسی دست کم روی این چهار چیز تاثیر می گذارد:
۱ -رابطه با همسرتان را مثبت می کند:کسانی با شما بیشتر ارتباط برقرار می کنند که بدانند شما علاوه بر این که بدی هایشان را می شمارید، لطف هایشان را هم همیشه به یاد دارید. حالا این آدم چه پدرتان باشد،چه مادرتان، چه همسرتان، چه کارفرمایتان، چه استاد دانشگاه تان، چه همکارتان و چه دوست تان، از آدم قدرشناس بیشتر خوشش می آید. به همین خاطر است که روان شناس ها می گویند قدرشناسی روابط ما با دیگران را مثبت می کند، به خصوص وقتی این فرد همسرتان باشد یعنی کسی که می خواهید یک عمر با او زندگی کنید. اصلاً بخش زیادی از رضایت زندگی به همین رابطه مثبت برمی گردد.
۲ -رضایت از زندگی را بالا می برد:آدم های قدرشناس تر آدم های راضی تری هستند. از زندگی خودشان بیشتر لذت می برند و خوبی های همسر را بیشتر می بینند و درک می کنند. این رضایت از زندگی خودش کم چیزی نیست. اصلا یک جورهایی رضایت از زندگی خود خوشبختی است.
۳ -افسردگی را کم می کند:قدرشناسی افسردگی را کم می کند. می دانید چرا؟ راستش را بخواهید افسردگی از یک نوع خودخواهی خیلی عمیق اما خیلی پنهان سرچشمه می گیرد. تا وقتی که ما در مقام گیرنده مطلق باشیم و توقع داشته باشیم همه چیز و از جمله محبت را دو دستی به ما تقدیم کنند، معلوم است که افسرده می شویم. چون که ذاتاً دنیا این جور جایی نیست که مفتی مفتی و بدون تعامل تو را به چیزی برساند. آدم های قدرشناس به این دلیل افسرده نمی شوند که این حس قدردانی با آن حس پنهان خودخواهی مقابله می کند.
۴ -خشم و حسادت را کمرنگ می کند: هم خشم و هم حسادت به گونه ای از ناکامی سرچشمه می گیرد. خشم به این خاطر شکل می گیرد که ما برای رسیدن به هدف مان با مانع روبه رو شده ایم و حسادت هم به این خاطر که ما دلمان می خواسته است در جایگاه یک نفر دیگر باشیم اما الان نیستیم. اما حس قدردانی به معنای رضایت حداقل از جنبه های مثبت وضعیت فعلی است. یعنی دقیقاً بر خلاف حس هایی که به خشم و حسادت دامن می زند.
قدرشناسی را بیاموزیم
برای این که یک نفر، آدم قدرشناسی شود هیچ وقت دیر نیست. قدرشناسی یک مهارت است که می شود همیشه آن را آموخت و تجربه کرد.
شما می توانید چهار راهکار نخست را چهار گام یک روش به حساب بیاورید و چهار راهکار دوم را هم همین طور چهار گام یک روش دیگر.
روش نخست: مقایسه فهرست دریافت و پرداخت
اجرای این روش کاری ندارد. فقط احتیاج به یک حافظه خوب و یک انصاف خوبتر دارد:
گام۱: از همسرم چه چیزی گرفته ام؟ فهرست همه کارهای ریز و درشتی را که همسرتان برای تان انجام داده است تهیه کنید. باور کنید اگر منصف باشید این فهرست آن قدر طولانی می شود که خودتان هم خجالت می کشید! یادتان باشد چیزهای ناچیز و کارهای بزرگ را کنار هم ردیف کنید و از هیچ کدام صرف نظر نکنید. کم کم حس قدرشناسی شما را قلقلک می دهد.
گام۲ : به همسرم چه چیزی داده ام؟ خب! حالا موقع این است که خودتان را تحویل بگیرید. ببینید به همسرتان چه چیزهایی داده اید. از کوچک و بزرگ همه کارها را ردیف کنید. امیدوارم از آن آدم ها باشید که فهرست پرداخت و دریافت شان تقریبا به یک اندازه باشد وگرنه یا خیلی قدرناشناس اید یا خیلی قدر نادیده!
گام ۳: چه مشکلاتی برای همسرم به وجود آورده ام. خب! حالا باید ببینید چه زجرهایی به همسرتان داده اید! سخت است نه! حتماً می گویید خب عمدی نبوده، تصادفی بوده است، حقش بوده یا از این قبیل حرف های صد تا یک غاز. چه طور وقتی در ذهنتان بدی های یک نفر را ردیف می کنید از این قبیل بذل و بخشش ها نمی کنید؟ خرده جنایت هایتان را فهرست کنید!
گام۴: فهرست ها را با هم مقایسه کنید! طول و عرض همین سه فهرست را که با هم مقایسه کنید خودتان دست تان می آید که چه قدر باید به دوز قدرشناسی تان اضافه کنید. بهتر است به محتوای جاهایی که باید بیشتر قدرشناس شوید توجه کنید.
روش دوم: اصلاح باورهای قدرناشناس
این روش کمی پیچیده تر است. شما به غیر از حافظه باید روی باورهای عمیق تان کار کنید. باورهایی که ممکن است از بچگی در شما به وجود آمده باشد و به این راحتی نشود تغییرشان داد!
گام۱ . باورهای قدرناشناس را ردیف کنید! کافی است قبل از هر چیز همه فکرهایی را که موقع قدرناشناسی به کله تان می زند، ردیف کنید، فکرهایی مثل «نه اصلاً لازم نیست»، «وظیفه اش بوده»، «حالا دفعه دیگر» و...
گام ۲ . باورهای قدرناشناس را دسته بندی کنید! با توجه به علت های قدرناشناسی می توانید باورهایتان را به دسته های «باور به نیاز نبودن قدردانی»، «باور به چاپلوسی بودن قدردانی» ، «باور به حقارت بودن قدردانی» و از این قبیل دسته ها تقسیم کنید. یادتان باشد معمولاً باورهای قدرناشناسانه از همین چند دسته اند.
گام ۳ . باورهای قدرشناسانه را جایگزین کنید !حالا هر چه را که تا به حال در ذهن تان ساخته اید بی خیال شوید و ببینید اگر باورهایی مثل «قدرت بودن قدرشناسی»، «سالم بودن قدرشناسی» و از این قبیل را جایگزین کنید، نگاه تان به دنیا چه تغییری می کند.
گام ۴ . رفتارتان را با باورتان هماهنگ کنید! اگر باورتان تغییر نکرده است و هنوز قدر ناشناس اید که هیچ اما اگر باورهای تان قدرشناسانه شده اند دست به کار شوید و بروید همین الان از همسرتان تشکر کنید!
از تو ممنونم
صبا - اگر پس از خواندن این مطلب هنوز هم یاد نگرفته اید که چطور از همسرتان تشکر کنید، مجبوریم به شما یک تقلب برسانیم. شما می توانید همین حالا برای تشکر از همسرتان متن زیر را برای او پیامک کنید، یا اگر به اینترنت دسترسی دارید می توانید این متن را برایش ایمیل کنید، اگر هیچ کدام از این کارها را نمی توانید انجام دهید حداقل متن زیر را با دستخط خودتان بنویسید و به در یخچال بچسبانید، مطمئنا همسر شما با دیدن آن خوشحال خواهد شد:
همسر عزیزم!
برای همه وقت هایی که مرا به خنده واداشتی
برای همه وقت هایی که به حر ف هایم گوش کردی
برای همه وقت هایی که به من شهامت و جرأت دادی
برای همه وقت هایی که با من شریک شدی
برای همه وقت هایی که با من به گردش آمدی
برای همه وقت هایی که خواستی در کنارم باشی
برای همه وقت هایی که به من اعتماد کردی
برای همه وقت هایی که مرا تحسین کردی
برای همه وقت هایی که باعث راحتی و آسایش من هستی
برای همه وقت هایی که گفتی "دوستت دارم"
برای همه وقت هایی که در فکر من بودی
برای همه وقت هایی که برایم شادی آوردی
برای همه وقت هایی که به تو احتیاج داشتم و تو با من بودی
برای همه وقت هایی که دلتنگم بودی
برای همه وقت هایی که به من دلداری دادی
برای همه وقت هایی که در چشمانم نگریستی و صدای قلبم را شنیدی
به خاطرهمه این ها از تو ممنونم ...
دوستت دارم
کلمات کلیدی: شریک،زندگی،قدردانی، همسرم
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
برای هر دختری پیش میآید که در زندگی چند بار درمعرض پیشنهاد ازدواج قرار میگیرد. سالها قبل این پیشنهادها سنتی بود و در قالب خانوادهها و با نظارت آنها مطرح میشد و خانوادهها با تجربه و درایتی که داشتند آنها را مدیریت میکردند اما حالا در بیشتر مواقع دخترها خودشان در معرض پیشنهاد ازدواج قرار میگیرند و بعد آن را به خانواده منتقل میکنند.
کدام پیشنهادهای ازدواج را جدی بگیریم؟
مشکل اینجاست که دخترهای جوان تجربه کافی ندارند و ممکن است اشتباه کنند. ممکن است کسی که پیشنهاد را مطرح میکند قصد واقعی برای ازدواج نداشته باشد.
برای اینکه بفهمید فردی که به شما پیشنهاد ازدواج میدهد چقدر در تصمیم خود مصر است، این سۆالات را از خودتان بپرسید. اگر جوابتان به آنها مثبت بود، میتوانید پیشنهادی که به شما شده را جدی بگیرید.
آیا او شما را خوب میشناسد؟
طبیعی نیست کسی بعد از گذشت فقط 2 هفته از آشنایی به شما پیشنهاد ازدواج بدهد. این پیشنهادها در چنین مدت کوتاهی یا از علاقه شدید میآید یا از قصد فریب. ازدواج تصمیمی است که افراد برای همه عمر میگیرند و هیچکسی نمیتواند ادعا کند بعد از گذشت یک زمان کوتاه فرد مورد نظرش برای ازدواج را انتخاب کرده است.
لازمه ازدواج شناخت متقابل است و لازمه شناخت گذشت زمان است. درباره فردی که به شما پیشنهاد ازدواج میدهد فکر کنید و ببینید او شما را چقدر میشناسد. سۆالهای خاصی از شما پرسیده، رفتار خاصی از شما دیده یا شرایط بین شما به گونهای بوده که از هم به شناخت کافی برسید یا نه؟
شما در آن لحظه به جای هیجان زده و احساساتی شدن باید دقیقا متوجه شوید او به خاطر چه به شما این پیشنهاد را داده. اگر به نظرتان پیشنهادش منطقی نیست و از شناخت کافی برنمیآید در صحت آن شک کنید.
این شناخت باید درباره خانوادهها هم باشد. اگر خانوادهای کاملا سنتی دارید و کسی که به شما پیشنهاد ازدواج میدهد پسری با سر و وضع کاملا امروزی است به دلایلش عمیقتر فکر کنید. آیا آماده است؟
اگر میبینید فردی که به شما پیشنهاد ازدواج داده، مدتی است دارد برای تغییر زندگیاش برنامهریزی میکند، میتوانید مطمئن باشید قبلا به این موضوع فکر کرده و در تصمیمش مصمم است. این تصمیم برای تغییر میتواند در قالبهای مختلفی رخ دهد. مثلا او به فکر خرید خانه افتاده، شغل ثابتی برای خودش دست و پا کرده، دارد پول پسانداز میکند یا چیزهای دیگر. صرف وقت بیشتر در خانه به جای گذراندن آن با دوستان، خارج شدن از لباسهای اسپرت و بیشتر مردانه پوشیدن و دست برداشتن از شوخیهای زننده هم میتواند نشانه آماده شدن برای زندگی مشترک از طرف مردان باشد.
بهعلاوه این شخص باید این آمادگی را در شما هم تشخیص داده باشد. اگر شما دختری هستید که تازه در یک شهرستان مشغول تحصیل شدهاید و فردی به شما پیشنهاد ازدواج داده، معلوم است که یا شناخت کافی از شما ندارد یا برنامههای زندگی شما برایش به اندازه کافی مهم نیست یا اگر سنتان خیلی کم است، تازه طلاق گرفتهاید یا به تازگی پدرتان را از دست دادهاید و با پیشنهاد ازدواج مواجه شدهاید، بدانید که فرد مورد نظر در مورد ازدواج خوب فکر نکرده است.
این موارد میتواند در مورد مردان هم صادق باشد. پسری که درآمد مناسبی ندارد و پدرش هم بهتازگی ورشکست شده، آماده برای ازدواج نیست. این موارد را تعمیم دهید به پسری که سربازی نرفته، دانشجوست و تا چند سال دیگر موقعیت کار کردن ندارد و موارد دیگر.
مراحل ازدواج در فرهنگ ما سنتی انجام میشود و شما نمیتوانید جدا از خانوادههایتان در مورد این مسئله به توافق برسید. کسی که به شما پیشنهاد ازدواج میدهد باید بعد از توافق اولیه شما، بلافاصله درباره قرار گذاشتن خانوادهها با هم حرف بزند
آیا قبلا در این مورد با شما حرف زده؟
اگر فردی که به شما پیشنهاد ازدواج میدهد خیلی ناگهانی و غیرمنتظره پیشنهادش را مطرح کرده باید درباره آن بیشتر فکر کنید. معمولا مردها قبل از به نتیجه رسیدن درباره تصمیم به این مهمی، خوب درباره آن فکر کردهاند و همه جوانب کار را سنجیدهاند. پس منطقی است شما متوجه این فکرها و روند تصمیمگیری آنها شده باشید.
این فکرها لازم نیست مستقیم مطرح شوند. مثلا اگر نامزد شما قبلا درباره داشتن بچه نظر شما را پرسیده باشد، یعنی به مقوله ازدواج فکر کرده است. این فکرها میتوانند در قالب سۆالهای دیگری هم مطرح شده باشند. مثلا اینکه شما دوست دارید خانهتان کجا باشد، دوست دارید بعد از ازدواج کار کنید یا نه، درباره مهریه چه فکر میکنید، چه مجلسی را برای عروسی دوست دارید، درباره تربیت بچهها چه فکر میکنید و سۆالهایی از این دست.
آیا وقت خواستگاری تعیین کرده؟
به هر حال مراحل ازدواج در فرهنگ ما سنتی انجام میشود و شما نمیتوانید جدا از خانوادههایتان در مورد این مسئله به توافق برسید. کسی که به شما پیشنهاد ازدواج میدهد باید بعد از توافق اولیه شما، بلافاصله درباره قرار گذاشتن خانوادهها با هم حرف بزند. شما تصمیمگیرنده نهایی نیستید و بعد از این مرحله این تصمیم باید به خانواده سپرده شود.
فرد مورد نظر باید بلافاصله با پدرتان قرار بگذارد یا اجازه بگیرد مادرش برای قرار خواستگاری به مادر شما تلفن کند. اگر پیشنهاد ازدواج مطرح شد و مراحل بعدی و در جریان گذاشتن خانوادهها گفته نشد، یعنی آن تصمیم به اندازه کافی مصرانه و منطقی نیست.
آیا زمان و مکان مناسبی را انتخاب کرده؟
موقع راه رفتن، در ماشین، سر کار، بعد از یک روز خسته کننده در راه برگشت به خانه در مترو، در پارک، هیچکدام از اینها جای مناسب برای دادن پیشنهاد ازدواج نیست. فرد پیشنهاد دهنده باید قبلا در مورد کاری که میخواهد انجام دهد، فکر کرده باشد و این فکر در انتخاب مکان و زمان مناسب و روش صحیح صحبت کردن نمود پیدا میکند.
روش درست این است که پیشنهاد در یک رستوران مناسب و قابل احترام مطرح شود. شما آماده یک بحث مهم باشید، هر دو لباس مناسب به تن داشته باشید، خسته نباشید و وقت کافی برای حرف زدن داشته باشید. رستوران شلوغی که در آن مدام از دور و بر میزتان آدم رد میشود و باید بلافاصله بعد از صرف غذا از آن بیرون بروید جای مناسبی برای اینجور حرفها نیست. البته اگر او شما را غافلگیر کرده و برای دادن پیشنهادش به شکل غیرمعمول برنامهریزی کرده آن را درک کنید و جزء نکات مثبت به حساب بیاورید.
بعضی مردها دوست دارند متفاوت باشند. مثلا پیشنهاد ازدواجشان را روی جزوهای که به آنها دادهاید، بنویسند، به شکل یک نامه اداری به همراه دسته گل برایتان پست کنند یا در یک کنسرت از خواننده بخواهند پیشنهاد را در میکروفن از طرف او بیان کند. آیا خانوادهاش را در جریان گذاشته؟میگناir ازدواج پیوند خانوادههاست. کسی که به شما پیشنهاد ازدواج میدهد باید قبل از آن با خانوادهاش صحبت کرده باشد. اگر خانواده او شما را نمیشناسند پیشنهاد ازدواج نمیتواند خیلی منطقی و فکر شده باشد.
آیا برایتان هدیه گرفته؟
هدیه دادن هنگام مطرح کردن پیشنهاد ازدواج یک رسم است. به علاوه این کار نشانه احترام فرد متقابل به شماست. مطرح کردن چنین درخواست بزرگی با دست خالی کمی زشت و غیرمحترمانه به نظر میرسد. اگر توافق دارید و فرد مورد نظر میداند به احتمال زیاد پاسخ شما مثبت است، معمولا باید هدیه مرسومی آماده کرده باشد. اگر در خانواده شما این رسم نیست یا طرف مقابل از جواب شما مطمئن نیست، تقدیم کردن یک دستهگل زیبا هم مناسب به نظر میرسد.
چیزی برای گفتن آماده کرده؟
نحوه عنوان کردن پیشنهاد ازدواج هم بسیار مهم است. کسی که به شما پیشنهاد میدهد باید از قبل حرفی برای گفتن آماده کرده باشد. باید کاملا محترم وارد صحبت شود و در صحبتهایش تمام جوانب را بسنجد. جواب شما باید برای او مهم باشد. این را از حرفهایش میتوانید بفهمید.
علاوه بر این او باید طبق شناختش از شما، خود را برای هر جوابی آماده کرده باشد و جواب شما را با روی باز پذیرا باشد. مردانی که بلافاصله و در همان روز منتظر جوابند یا خودخواه هستند یا غیرمنطقی. طبیعی است که شما برای فکر کردن درباره چنین سۆال مهمی چندین روز وقت بخواهید. حتی اگر فکر میکنید جوابتان مثبت است، باز هم بهتر است درباره آن فکر کنید و با چند نفر و از همه بهتر یک مشاور صحبت کنید.
زندگی ایده آل
کلمات کلیدی: پیشنهاد،ازدواج ،نامزد،خواستگاری
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
در هر انتخابی خوب مشاهده کنید، ظاهر و قیافه طرف مقابل را در ذهن خود بررسی کنید، شکل و حرکات شیوه گفتار و رفتار ظاهری او را به عنوان شرط اول بپذیرید
ازدواج یک انتخاب بزرگ است. اما چه کسی این انتخاب را انجام می دهد؟ شما یا والدین تان؟
آیا «ازدواج خود گزین» به صلاح دختر و پسر است یا ازدواجی بر اساس نظر خانواده؟
موضوع انتخاب سنتی در مقابل انتخاب غیرسنتی جامعه ما زیاد مطرح می شود در این ازدواجها دو مسأله وجود دارد. یکی اینکه خانواده باید بدانند وظیفه آنها در انتخاب همسر و تعلیم و تربیت فرزندانشان حدی معقول است، یعنی اینکه باید نظر خود را در یک حد متعادل نگه دارند. به طوری که فقط جنبه ارشادی داشته باشند، نه اینکه نظرشان را به فرزند تحمیل کنند. متأسفانه بسیار دیده شده خانواده ها حتی دختر 25 ساله و پسر 30 ساله را به رسمیت نمی شناسند و در برابر انتخاب او موضع گیری می کنند. به عنوان مثال می گویند اگر فلانی را انتخاب کنی در مجلس عروسی تو شرکت نمی کنم، در حالی که به انتخاب بچه ها باید احترام بگذاریم چون ملاکها تغییر یافته و آنها تحت تأثیر مسائل موجود در جامعه قرار می گیرند و انتخابشان بر همان اساس شکل می گیرد، پس نمی توانند بنای زندگی مشترکشان را بر سلیقه ما و نظر ما بگذارند.
از طرف دیگر، بررسی ها نشان می دهد انتخاب هایی نیز که پسر و دختر بدون نظر خانواده انجام می دهند چندان مطلوب نبوده و میزان طلاق در این انتخاب ها چند برابر بیشتر می باشد، بنابراین توصیه می شود نخست خانواده ها به انتخاب جوان احترام بگذارند و همیشه در کنار او باشند و از سوی دیگر جوانها نیز به خاطر کاهش آسیبهای خانواده حتماً نظر والدین و مشاوران را جویا شوند. اما والدین باید بدانند که اگر فرزندتان به بلوغ فکری، اجتماعی و روانی لازم رسید باید انتخابش را محترم شمرد و به او کمک کرد. او را تحت هیچ شرایطی تنها نگذاشت، چون بیشتر جوانهایی دنبال«ازدواج خود گزین» هستند که پدر و مادر با آنها همراهی نمی کنند و به قول خودشان آنها را نمی فهمند.
فراموش نکنیم در بسیاری از ازدواجهای ناموفق که به انتخاب خود جوان صورت گرفته عامل اصلی و مسبب این کار پدر و مادر بوده اند. باید این نکته را در نظر بگیریم که موضوع ازدواج پیوند تنها دو نفر نیست، بلکه پیوند دو خانواده است، پیوند دو سیستم، دو فرهنگ با ویژگیهای خاص و آداب و رسوم خاص، به همین دلیل وقتی در ازدواجها به عوامل فرهنگی اجتماعی توجه نمی شود، تنش و کشمکش بین خانواده زیاد رخ می دهد. پس از آنجا که دو نفر(زن و شوهر) از دو خانواده در حال معاشرت و رفت و آمد با دو خانواده هستند اگر بدون نظر پدر و مادر ازدواج صورت گیرد همه معادله های خانوادگی به هم می خورد و میزان تنش و اختلاف نظر در این خانواده ها بیشتر دیده می شود.
در نتیجه این مسأله هم روی کیفیت زندگی و هم بر روابط زن و شوهر اثر می گذارد. به باور تمامی کارشناسان، روان شناسان و مشاوران خانواده در انتخاب همسر باید 4«میم» در نظر گرفته شود. در هر انتخابی خوب مشاهده کنید، ظاهر و قیافه طرف مقابل را در ذهن خود بررسی کنید، شکل و حرکات شیوه گفتار و رفتار ظاهری او را به عنوان شرط
اول بپذیرید.
اول «مشاهده» یعنی اینکه در هر انتخابی خوب مشاهده کنید، ظاهر و قیافه طرف مقابل را در ذهن خود بررسی کنید، شکل و حرکات شیوه گفتار و رفتار ظاهری او را به عنوان شرط اول بپذیرید، زیرا بارها به مرکز مشاوره مراجعه شده که آقا بعد از 8 ماه میگوید: من زن قد بلند می خواستم خانم قدش کوتاه است، یا اندازه بینی و فرم دندانهای او مطابق سلیقه من نیست و یا خانمی می گوید شوهرم نمی تواند در جمع صحبت کند، خوب لباس نمی پوشد و از این قبیل نظرها. بنابراین اگر قصد و نیت ازدواج است تا حدی که اسلام هم اجازه داده باید یکدیگر را ببینند و بپسندند.
دوم«مصاحبه» است که دو نفر باید خوب با هم صحبت کنند و درباره نکات مثبت و منفی یکدیگر و مسائل مهمی که در تاریخچه هر کدام وجود دارد. بیماریهای خاص، محل سکونت، آینده و اینکه می خواهند کار کنند یا شغلشان چه باشد، نحوه تربیت فرزندان و مسائل دیگری که ممکن است پیش بیاید صحبت کنند و چند جلسه با اطلاع خانوادهها، دختر و پسر با هم دیدار و گفتگو داشته باشند تا نسبت به هم شناخت بیشتر پیدا کنند.
سوم«مکاشفه» است که به قصد تحقیق و بررسی از زندگی اجتماعی طرف مقابل پرسش کنند از مدرسه، محل کار، محل سربازی، دانشگاه و... تا ببینند وجهه اجتماعی او چگونه است. برخوردش با مردم در اجتماع چطوری است مثلاً فردی که با هیچ کس ارتباط ندارد و دوست صمیمی هم ندارد شاید دچار بدبینی باشد یا اختلالات دیگر که بهتر است همان ابتدا با پرسیدن از افراد مختلف چهره اجتماعی او بهتر مشخص شود.
چهارم«مشاوره» که بر اساس تخصص، تبحر و تجربه مشاور دو نفر با هم مقایسه می شوند که میانشان تا چه حد و میزان سازگاری وجود دارد و تناسب زندگی این دو با هم چقدر است و بر همین اساس هر دو مورد سنجش مشاور قرار می گیرند و چون مشاور یک فرد بی طرف است می توان روی اظهارنظر او حساب کرد و تأیید یا عدم تأیید او را به حساب مخالفت افراد خانواده نگذاشت.
منبع: شمیم
کلمات کلیدی: ازدواج ، جوانان ، مشاوره ، مشاوره ازدواج
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
خواستگاری رفتن مهم ترین قرار زندگی شماست که احتمالا تجربه زیادی درباره آن ندارید. بنابراین با خواندن این توصیه ها می توانید بهتر برای این شب مهم آماده شوید.
25+1 توصیه برای جلسه خواستگاری
1.گفت و گو پس از انجام خواستگارى رسمى از طرف خانوادها و تحقیق و آگاهى از بعضى شرایط که در مرحله تفحص به دست مى آید، انجام گیرد نه در ابتداى آشنایى. به عبارت دیگر، در واپسین مراحل تحقیق و قبل از مراسم عقد باید گفت و گو تحقق یابد.
2.گفت و گو باید خونسردانه و با آمادگى قبلى و در فضایى آرام و بدون خوف و فشار از طرف دیگران صورت گیرد.
3.شیک، تمیز و معطر باشید. زمانی که به خواستگاری می روید، زیباترین لباسهایتان را به تن کنید و پوششی شیک و مناسب داشته باشید. اولین دیدارها همیشه در اذهان باقی می مانند. عده ای با لباس های نامناسب و نه چندان تمیز به خواستگاری می روند و تصورشان این است که این شخص باید وضعیت زندگی مرا بداند در صورتی که این وضعیت خاطره خوشی به جا نمی گذارد.
4.اگر در تحقیقات خود قبل از مراسم خواستگاری به علایق دخترخانم در مورد رنگ، عطر یا گل پی برده اید، او را با آنها مجذوب کنید. البته افراط نکنید تا شخصیتی وابسته از خود نشان ندهید.
5.خودتان باشید. در هنگام صحبت کردن با فرد مورد نظر در اولین جلسه بنا را بر صداقت و یکرنگی بگذارید و متعهد شوید که آنچه می گوئید کاملاً از سر صدق و صفا باشد و به این تعهد خود نیز پای بند شوید. سعی کنید مجسمه نباشید و تا حدی راحت بنشینید. صداقت در رفتار و گفتار، اضطراب شما را به شدت کاهش خواهد داد.
6.متین باشید. در تمام طول مراسم خواستگاری متانت و وقار باید از ناحیه هر دو خانواده مراعات شود و رفتارهای نامناسب و جلف، ذهنیت های بدی را رقم می زنند. جلف بازی، شما را بانشاط، سرزنده و اجتماعی نشان نمی دهد!
7.چشم چرانی ممنوع. اجازه ندهید احساس کند چشمانتان مانند یک شکارچی، او را خیره وار وارسی می کند. گاهی (فقط گاهی) که احساس می کنید به شما نگاه می کند به او نگاه کنید تا احساس کند برای زیبائی او ارزش قائلید.
8.حد و مرز خود را حفظ کنید. چه از لحاظ شرعی و چه از لـحاظ اجـتـماعی نباید تا زمانی که با همسر آینده خود محرم نشده اید او را لمس نمایید. سعی نکنید دست او را بگیرید و یا چسبیده به او بنشینید.
9.فاصله مجاز را رعایت کنید. نه آنقدر از یکدیگر دور بنشینید که مجبور باشید بلند صحبت کنید و نه آنقدر نزدیک که جسور به نظر برسید. فاصله مناسب، ارتباط عاطفی را قوی تر خواهد نمود.
10.جهت نشستن مهم است. کاملا روبروی هم نباشید. کمی متمایل باشید طوری که وقتی خواستید یکدیگر را ببینید مجبور باشید کمی سرتان را برگردانید. البته نه آنقدر که از دایره دید بیرون باشید و چهره یکدیگر را کامل نبینید. خوب است اگر صندلی ها فاصله یا جهت مناسبی ندارد، آنها را تنظیم کنید.
ساده آغاز کنید. بهتر است به عنوان اولین سۆال از فرد مقابل بخواهید خودش را کامل معرفی کند. به عبارت دیگر از او بخواهید خلاصه ای از گذشته زندگیش برای شما بگوید. خوب است بدانید او بر نکاتی تکیه خواهد کرد که برایش مهم است .
11.خوب بشنوید و زیبا بگویید. هنگام صحبت کردن فرد مورد نظرتان، سراپا گوش باشید، دقت لازم را به عمل آورید تا مطالب گفته شده را بهتر بتوانید به خاطر بسپارید و گاهی با بیان عباراتی چون «بله»، «عجب»، «چه جالب» و ... متناسب با صحبت های او، نشان دهید که به حرف هایش دقت دارید. هنگامی که خودتان صحبت می کنید نیز سعی کنید سنجیده حرف بزنید. از این شاخه به آن شاخه نپرید و روده درازی را کنار بگذارید.
12.ساده آغاز کنید. بهتر است به عنوان اولین سۆال از فرد مقابل بخواهید خودش را کامل معرفی کند. به عبارت دیگر از او بخواهید خلاصه ای از گذشته زندگیش برای شما بگوید. خوب است بدانید او بر نکاتی تکیه خواهد کرد که برایش مهم است. خودتان نیز متقابلاً خلاصه ای از سرگذشت خود را مطرح نمایید.
سرگذشت و بیوگرافی شامل این موارد می شود:
معرفی کامل نام و نام خانوادگی، شغل، سن، شغل پدر و مادر، میزان تحصیلات هر یک از آنها، وضعیت شغلی و تحصیلی و سنی دیگر افراد خانواده، و این که شما در چه خانواده ای و با چه شرایطی بزرگ شدید و مسائل خاص زندگی شما در گذشته چگونه بوده است. دروغ نگویید اما لازم نیست هرچیزی را هم بگویید.
13.فقط روی مفاهیم کلی بحث نشود و به نمودها، مصادیق و مثال های عینی آن توجه شود. سعی کنید با مثال هایی، طرف مقابل را در موقعیت های عینی و واقعی قرار دهید.
14.از آنجا که هر کس مطابق با ذهنیت و تصورات به سۆالات جواب می دهد و چه بسا ممکن است برداشت دیگران از یک مفهوم، با برداشت شما مغایرت داشته باشد و عدم توجه به این نکته، در آینده مشکلاتی را برای شما ایجاد نماید و حمل بر نداشتن صداقت شود لذا بهتر است در چنین مواردی قبل از طرح سوال مورد نظر، ابتدا از طرف مقابلتان، در مورد این گونه مفاهیم توضیح خواسته و سپس سۆال اصلی را مطرح کنید.
15.دقت داشته باشید که اصل جواب ها و کیفیت آنها، نشان دهنده نوع شخصیت و دیدگاه های طرف مقابل شما و نیز نشان دهنده میزان رشد فکری و عقلی اوست. لذا جواب ها را کنار یکدیگر قرار دهید تا به یک جمع بندی مناسبی برسید.
16.اگر در موردی شک دارید که طرف مقابل صداقت داشته است یا خیر، موضوع را در قالب دیگری بپرسید و جواب ها را کنار یکدیگر قرار دهید.
17.جوگیر نشوید. وعده ها و قول هایی که با امکانات شما نمی خواند و امکان برآورده شدنش نیست ندهید. بگویید همیشه برای بهتر شدن زندگی مادی و معنویتان، تلاش خواهید کرد ولی قول های نابه جا ندهید.
18.درباره زنان دیگر صحبت نکنید: چه لزومی دارد دائم از خواهر، مادر یا زن دیگری نقل قول کنید؟!
19.از آسمان نیفتاده اید، پس فخر فروشی نکنید. چه به آنچه دارید و چه به آنچه لاف آن را می زنید. حواستان باشد که خواستگاری در درجه اول، احترام و اکرام به جنس مۆنث است.
20.گفتگو را ملایم و مثبت نگاهدارید. برخی اوقات مردان بدون فکر کردن و حتی بدون اینکه بدانند چه کار می کنند، صحـبت را به موضوعاتی سـنگین و منفی می کشانند. هیچ دلیل مفید و سازنده ای بـرای اینـکار وجود نداشته و تنها باعث از بین بردن لطف گفتگو و کاهش اشتیاق طرف مقابل خواهد شد. باور کنید این کاری رومانتیک نیست! صحبت از تحقیقات ناسا و حوادث پس از انتخابات، شما را فردی آگاه و روشنفکر نشان نمی دهد.
21.در مورد مسائل جنسی صحبت نکنید. زنان از شنیدن صـحبـت های جنسی متنفرند. برخی از مردان این کار را انجام می دهند ولی شما قرار نـیـست بـه ایـن عـمـل مـبـادرت ورزیـد. چون می خواهید متفاوت باشید. زن ها به دنبال قهرمان جنسی نیستند. اگر در ملاقات آغازین با شریک آینده زندگی خود مسائل جنسی را پیش بکشید در حقیقت به احساس راحتی و آرامش او حمله خواهید کرد.
22.هر حرفی را نزنید. هرچند دروغ گفتن جایز نیست اما هر راستی را نیز لازم نیست بگویید. اشتباهی که بعضی از دختران و پسران در جلسه خواستگاری مرتکب می شوند این است که همه گذشته خود را (که بعضا همراه با رفتارها، صفات یا ارتباطات غلطی بوده است که اکنون از آنها پشیمانند) به بهانه صداقت یا جلب اعتماد طرف مقابل، مطرح می کنند حال آنکه این عمل در بسیاری موارد اثر عکس دارد که نتیجه منفی آن در همان زمان (با از بین بردن تمایل فرد به این ازدواج) یا در زندگی مشترک (به شکل سوءظن، مشاجره های فراوان و طلاق)، دامنگیر طرفین خواهد شد.
23.صبور باشید. از او نخواهید همانجا به شما پاسخ گوید یا اصرار نکنید در همان جلسه تاریخ عقد و عروسی مشخص شود. او این گونه احساس خواهد کرد به نظر او اهمیت نمی دهید.
24.به زمان جلسه دقت کنید. اجازه ندهید آنقدر طولانی و خسته کننده باشد که تاثیرش را از دست بدهید یا ملا ل آور گردد. 25.شاید همه آنچه باید، در یک جلسه خواستگاری نتوان مطرح کرد، هیچ اشکالی ندارد تعداد جلسات خواستگاری را اضافه نمایید، مشروط به این که حسن نیت داشته باشید. این مطلب را با او درمیان بگذارید و تصمیم را به عهده بزرگترها بگذارید.
مسلماً در جلسه اول خواستگارى، چشمهاى خواستگار جستجوگر است و خوش لباسى بدون جوگیر شدن معقول ترین حالت است. اما اگر دخترى متوجه شایستگى هاى خواستگار شد، بهتراست در جلسات بعدى تدبیر به خرج دهد و علاوه بر خوش لباسى و متانت، رفتارهاى نرمترى از خود نشان دهد
یک توصیه زنانه
خیلی از مواردی که در بالا ذکر شد هم به کار دخترها می آید و هم به کار پسرها. اما در این مورد، می خواهیم یک موضوع درگوشی را با دختر خانم ها در میان بگذارید. یک عبارت ساده اما بسیار مهم که باید در جلسات خواستگاری رعایت کنید این است که سعی کنید دلنشین باشید.
مسلماً در جلسه اول خواستگارى، چشمهاى خواستگار جستجوگر است و خوش لباسى بدون جوگیر شدن معقول ترین حالت است. اما اگر دخترى متوجه شایستگى هاى خواستگار شد، بهتراست در جلسات بعدى تدبیر به خرج دهد و علاوه بر خوش لباسى و متانت، رفتارهاى نرمترى از خود نشان دهد. مسلماً در تیپ شخصیتى شما، او نباید به این نتیجه برسد که شما هیچ بلد نیستید و جذاب بودن را نمى فهمید.
خوش سخن گفتن، عاقل بودن، لبخند به موقع داشتن، تیپ مناسب داشتن، گهگاهى تأیید کردن مرد و.... خداوند ظرفیت دلبرى حلال را در وجود شما گذاشته و باید در وقت خودش از آن بهره ببرید. اما مراقب باشید تا وقتى خواستگار جدى نیست و تا وقتى به دل شما و خانواده شما ننشسته است گوهر طنازى و دلبرى خود را در معرض حراج قرار ندهید. ممکن است طرف سوء تفاهم کند و اشتباه برداشت نماید و یا برعکس، سوء استفاده نموده و ضربه بزند.
برگرفته از: پرسمان، کتاب اگر کتاب خواستگار نیاید (نوشته حسن سهرابی)
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
از جمله افرادی که ازدواج با آن ها صحیح نیست، افرادی هستند که هنوز کودک مانده و از لحاظ رفتاری بالغ نشده اند.
ازدواج با کودک مانده ها، بی احساس ها و سلطه گرها ممنوع!
«برای ازدواج چقدر به معیارهای تان توجه می کنید؟»،
«آیا چشم بسته پای سفره عقد می نشینید، بدون این که از خصوصیات اخلاقی و باطنی طرف مقابل چندان آگاه باشید؟» یا این که به دست آوردن «شناخت به نسبت کامل از همسر آینده برای شما یک اصل اساسی است؟»
این ها سوال هایی بود که در مطالب گذشته بخش ازدواج میگنا طرح کردیم و در ادامه آن به معرفی برخی افرادی پرداختیم که ازدواج با آن ها صحیح نیست و توسط هیچ مشاوری توصیه نمی شود.
اگر خاطرتان باشد در هفته گذشته بررسی کردیم که چرا ازدواج با افراد معتاد و خشمگین مناسب نیست و این هفته نیز برخی دیگر از افرادی را که برای ازدواج مناسب نیستند معرفی می کنیم، البته دلیل آن را نیز خواهیم گفت.
بنویس همسر، بخوان والد!
از جمله افرادی که ازدواج با آن ها صحیح نیست، افرادی هستند که هنوز کودک مانده و از لحاظ رفتاری بالغ نشده اند. این افراد از رفتار مسئولانه و سنجیده طفره می روند و شرایطی را فراهم می آورند که همسر آن ها برایشان نقش «والد» را ایفا کند.
چطور بشناسیم:
چند صفت ویژه برای شناسایی این افراد در ادامه ذکر می شود:
الف- توانایی نداشتن در پذیرش مسئولیت های مالی و حل مشکلات اقتصادی
ب- غیر قابل اعتماد بودن
ج- بی هدفی و بی انگیزگی
چرا؟: حال سوال این است که چرا این افراد برای ازدواج مناسب نیستند.
باید گفت که این افراد نسبت به بخش اقتصادی زندگی خود بی توجه هستند و درباره آن کوتاهی می کنند به این دلیل که نمی خواهند بزرگ شوند و مسئولیت زندگی را به دست بگیرند. همچنین از فردی که هنوز کودک مانده است انتظار نمی رود که به حرف هایش عمل کند و از رسم و رسومات اجتماعی به طور کامل باخبر باشد. وقتی یک فرد می خواهد ازدواج کند از او انتظار می رود که مسئولیت پذیر و وظیفه شناس باشد تا بتوان به او اعتماد کرد. فردی که هنوز از لحاظ فکری و اخلاقی بالغ نشده است برای زندگی نه هدف خاصی دارد و نه انگیزه ویژه ای. او باری به هر جهت زندگی را خواهد گذراند و بار زندگی را بر دوش همسرش خواهد گذاشت.
«نه» به آن هایی که می خواهند پادشاهی کنند!
«افرادی که دیگران را کنترل می کنند»؛ این افراد نیز چندان گزینه مناسبی برای ازدواج نیستند، آن ها درست مقابل افرادی هستند که مسئولیت زندگی خود را بر عهده نمی گیرند. افرادی که دیگران را کنترل می کنند می خواهند همه تصمیم ها را خودشان بگیرند، هرگز درخواست کمک نمی کنند و به دیگران امر و نهی می کنند که چه کار بکنند و چه کار نکنند، آن ها برای دیگران تعیین تکلیف می کنند چرا که می خواهند کنترل همه چیز در دست خودشان باشد و هر کاری خواهند کرد تا مبادا احساس کنند که چیزی تحت تسلط و کنترل آن ها نیست.
چطور بشناسیم: این افراد از لحاظ عاطفی محدود و بسته هستند آن ها به سادگی احساسات و عواطف خود را بروز نمی دهند، بسیار حسودند، به راحتی وقتی چیزی مطابق میل آن ها نیست عصبانی می شوند، معمولا دارای عادت های وسواسی هستند و اصلا خوش ندارند که کسی برای آن ها تعیین تکلیف کند.
چرا؟ : افراد کنترل کننده معمولا کمتر برای درمان اقدام می کنند چرا که در طی درمان احساس غلط تسلط مشاور آن ها را رنج می دهد و نمی توانند کنترل درمانگر را بر زندگی خود بپذیرند، چنین افرادی مطمئنا تسلط و کنترل همسر را در زندگی نمی پذیرند. لازم است که همه چیز در کنترل آن ها باشد. این افراد معمولا بر همسر و فرزندان بیشترین کنترل را اعمال می کنند.
ازدواج با چنین افرادی به معنای پذیرش سلطه و کنترل آن ها بر زندگی است.البته این افراد معمولا والدینی سلطه جو و انتقادگر نیز می شوند.
زندگی زیر سقف بی احساس ها
دسته دیگر از افرادی که ازدواج با آن ها توصیه نمی شود، افرادی هستند که نمی توانند احساسات خود را بروز دهند. این افراد هرگونه عاطفه و احساسی را مسخره می کنند و بیان احساسات را کاری عبث و بیهوده می دانند. این افراد به راحتی می توانند زندگی مشترک را با مشکل مواجه کنند.
همانطور که می دانید بخش عمده ازدواج ارتباط عاطفی است و افرادی که نمی توانند عواطف خود را بروز دهند زندگی مشترک شان دچار اختلال می شود.
چطور بشناسیم: این افراد نمی توانند احساسات و عواطف خود را نشان دهند و نمی توانند یا نمی خواهند درباره احساسات خود صحبت کنند.
چرا؟: چنان چه فردی نتواند احساسات خود را با شما در میان گذارد رابطه با او سطحی و در نهایت مایوس کننده خواهد شد. این حق مسلم ماست که از همسر خود انتظار داشته باشیم که احساسات و عواطف اصلی و بنیادین نظیر شادی، غم، یأس و عشق خود را بروز دهد. چنانچه او این توانمندی را نداشته باشد زندگی را به مسیر دشواری هدایت خواهد کرد. وقتی همسر ما از احساسات خود حرف نمی زند به این معنی است که رابطه ای وجود ندارد. تنها چیزی که در زندگی با این افراد وجود دارد یک قرار داد زندگی مشترک است نه یک ارتباط.
ازدواج با یک شکست خورده!
ازدواج با فردی که شکست عشقی را تجربه کرده است و هنوز نتوانسته روح و روان خود را التیام دهد نیز از جمله مواردی است که از سوی کارشناسان و مشاوران توصیه نمی شود؛ چرا که چنین ازدواجی یأس آور است و موجب دلشکستگی خواهد بود.
چطور بشناسیم : این افراد ممکن است هنوز علاقه و یا خشم و انزجار شدیدی نسبت به معشوق قبلی خود در دل داشته باشند، ممکن است هنوز به خاطر ارتباط پیشین خود احساس گناه کنند و خود را مسئول بدانند و یا هنوز رنجش خاطر و آزار و اذیتی را که از رابطه قبلی دیده اند فراموش نکرده باشند و در شوک روحی به سر ببرند.
چرا؟ : هر چه قدر خشم و عصبانیت بیشتری از گذشته در دل مانده باشد به همان میزان توانایی فرد برای عشق ورزیدن در روابط فعلی کاهش پیدا می کند. البته برخی وسوسه می شوند که با این افراد ازدواج کنند تا آن ها را نجات دهند، غافل از این که التیام این افراد به زمان و کمک تخصصی نیاز دارد. اگر کسی تا به این حد آسیب دیده است باید به او وقت داد تا خود را به کمک مشاور متخصص التیام دهد.
کلمات کلیدی: ازدواج،معتاد،خشم،عصبی،افراد،خشمگین،موفق،خواستگار
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
ازدواج برای خیلی از ما بخشی عادی از زندگی است. ما بزرگ می شویم، دیپلممان را می گیریم، یا کار پیدا میکنیم یا وارد دانشگاه می شویم و بعد یک روز آن کسی که می خواهیم را برای زندگیمان پیدا می کنیم. اما این روزها افراد خیلی دیرتر ازدواج می کنند و قبل ازاینکه "بله" را سر سفره عقد بگویند مکث طولانی تری دارند.
درست همانطور که نشانههایی برای آمادگی شما برای ازدواج وجود دارد، نشانههایی هم هست که میگوید آمادگی ازدواج ندارید. تعداد قابلتوجهی از افراد هستند که وقتی به عقب و ازدواجشان نگاه میکنند، میفهمند که آماده نبودن آنها برای ازدواج در آن زمان علت طلاق و جداییشان بوده است. برای اینکه مرتکب این اشتباهات نشوید، قبل از ازدواج حتماً به انگیزههایتان خوب فکر کنید. اگر خود را جزء یکی از دستههای زیر میبینید، خودداری از ازدواج در این شرایط به نفعتان است. درعوض، به توصیههایی که بعنوان جایگزین معرفی شدهاند عمل کنید.
اگر برای دلایل غیرمنطقی زیر ازدواج را انتخاب میکنید، باید متوجه ریسکی که میخواهید بکنید باشید:
برای فرار از وضعیت ناراحتکننده خانه: به جای آن میتوانید به دانشگاهی خارج از شهر خود بروید. روی این تمرکز کنید که فردی مستقل و سالم بار بیایید تا بتوانید شاد و سالم زندگی کنید. هرچقدر محیط خانهتان بدتر باشد، باید بیشتر برای جلوگیری از اشتباهی که والدینتان کردند تلاش کنید.
وقتی خیلی جوان یا نابالغ هستید:
سعی کنید از جوانیتان لذت ببرید و ازدواج را تا زمانیکه به بلوغ فکری کامل رسیدهاید به تعویق بیندازید.
وقتی به اندازه کافی تجربه ارتباط با جنس مخالف ندارید:
سعی کنید با جنس مخالف خود ارتباط سالم بگیرید تا تجربه لازم را به دست آورید. ببینید از یک رابطه چه میخواهید و فرق یک شریک زندگی سازگار و هماهنگ با خودتان و افراد ناسالم یا کسانی که سازگاری با شخصیت شما ندارند را بشناسید.
وقتی تازه فارغالتحصیل شدهاید و هیچوقت بعنوان یک مجرد زندگی مستقلی را تجربه نکردهاید، هیچ کار یا طریق امرارمعاشی ندارید، از تنها بودن میترسید یا طرفتان قرار است مدتی طولانی شما را ترک کند:
درستان را تمام کنید و تجربه کاری مرتبط با رشتهتان را آغاز کنید. کاری پیدا کنید که قدرت حمایت از خودتان و خانوادهتان را تامین کند. زندگی مستقلی را آغاز کنید و سعی کنید هزینههای مربوط به خودتان را تقبل کنید، پول پسانداز کنید و مستقل شوید. یاد بگیرید چطور تنها زندگی کنید و یک مجرد شاد باشید.
برای برانگیختن حس حسادت فردی دیگر:
برای اینکه بلوغ احساسی بیشتری پیدا کنید کتابهای بیشتری بخوانید یا نزد مشاور بروید. تا زمانیکه به این بلوغ فکری و احساسی نرسیدهاید با هیچکس ازدواج نکنید. باید رفتارها و مهارتهای سازگاری افراد بزرگسال را کسب کنید تا وقتی آسیب دیدید، بتوانید به آنها تکیه کنید.
برای بالا بردن اعتمادبهنفستان:
برای این منظور بهتر است نزد مشاور متخصص بروید. اعتمادبهنفس پایینتان را با افکار مثبت و باارزش جایگزین کنید. تازمانیکه اعتمادبهنفس لازم را پیدا نکردید و با خودتان راحت نبودید، ازدواج نکنید. دقت کنید که کسی را انتخاب کنید که با شما سازگاری شخصیتی داشته باشد.
چون بقیه ازدواج میکنند:
برای اینکه بلوغ احساسی بیشتری پیدا کنید، نزد روانشناس بروید و مطالعه کنید. هرازگاهی با افراد مختلفی ایجاد ارتباط کنید اما تازمانیکه بلوغ کافی پیدا نکردهاید با کسی ازدواج نکنید.
وقتی رابطهتان چیزی که میخواهید نیست یا فقط تفریحی است اما سنتان روزبهروز بالاتر میرود و میترسید کس دیگری را پیدا نکنید: درمورد سابقه رابطهتان با یک روانشناس صحبت کنید و ببینید سازگاری شخصیتی شما و طرفتان در چه حدی است. تازمانیکه مطمئن نشدهاید که با هم سازگاری دارید و میتوانید زندگی شادی کنار هم داشته باشید، دست به ازدواج نزنید. اگر کسی که الان در زندگیتان است تطابق چندانی با شما ندارد، سعی کنید با افراد دیگری آشنا شوید که با شما سازگارتر هستند.
وقتی به اندازه کافی با هم وقت نگذراندهاید تا بفهمید سازگاری دارید یا خیر:
اگر طرفتان آنقدر مشغله دارد که نمیتواند شما را به اولویت زندگی خود تبدیل کند، درمورد فکرتان با او صحبت کنید ببینید میتوانید با هم به نتیجهای برسید که برای هر دو شما رضایتبخش باشد یا خیر. اگر اخیراً با فردی آشنا شدهاید، آرام باشید و برای شناخت همدیگر وقت بگذارید: اگر طرفتان از شما دور است و اکثر ارتباط شما از طریق دنیای مجازی و دیدارهای گاهگاه بوده است، تازمانیکه از نزدیک با هم بیشتر وقت نگذراندهاید و همدیگر را نشناختهاید تصمیم به ازدواج نگیرید.
اگر از پایان یافتن رابطهقبلی یکی از شما مدت کوتاهی گذشته است:
سعی کنید از شروع این رابطه جدید لذت ببرید اما درک کنید که ممکن است روزی این رابطه تمام شود. ممکن است طرفتان با فرد قبلی که در زندگیاش بوده است آشتی کند یا متوجه شوید با هم سازگاری ندارید، پس عجله نکنید.
وقتی یکی از شما مدیریت ارتباطی نمی داند:
افرادی که خانواده آزار دهنده دارند و نمی توانند در مقابل آزار آنها از همسرشان حمایت کنند، باید تا اصلاح این رفتار خود از ازدواج اجتناب کنند.کسانی که رفتار آزار دهنده خانواده خود را نسبت به همسرشان تحمل می کنند، کودکانی هستند که هنوز بالغ نشده اند و به علت وابستگی زیاد به خانواده شان برای ازدواج مناسب نیستند.
وقتی یکی از شما کنترل کننده است:
این افراد دوست دارند همه چیز در اختیار آنها باشد و همه تصمیم ها را خودشان بگیرند. همواره برای دیگران تعیین تکلیف می کنند. آنها حسودند و اگر چیزی مطابق میلشان نباشد یا تحت کنترل آنها قرار نگیرد عصبانی می شوند. اصلا خوش ندارند کسی به آنها بگوید که چه بکنند. سلطه جو و انتقادگر خواهند بود چرا که نمی توانند کنترل لازم را بر دیگران اعمال کنند. این افراد معمولا بر همسر و فرزندان بیشترین کنترل را اعمال می کنند و خشم زیاد و جبهه گیری زیادی ایجاد می کنند.
وقتی یکی از شما به شدت خشمگین است:
اگر با کوچکترین چیزی که مطابق میلتان نباشد از کوره در می روید و خشم خود را روی اطرافیانشان خالی می کنید، اگر پاسخ افرادی را که با نظر شما موافق نیستند با فریاد و بددهنی یا تهدید می دهید، اگر خشمتان را با کوبیدن در، قطع تلفن، پرتاب کردن اشیا، هل دادن، زدن، ترک اتاق و … بروز می دهید، خلاصه آنکه اگر به طور ناگهانی و با شدت زیاد، نامتناسب و غیر معمولی خشمگین می شوید، تا درمان این حالت خود برای ازدواج اقدامی نکنید. ازدواج کردن شما ارمغانی جز ترس و اضطراب و محدودیت برای دیگری ندارد.
وقتی یکی از شما دارای اختلالات جنسی است:
اختلال جنسی انواع مختلفی دارد.
_ اعتیاد جنسی و فقدان عزت نفس جنسی
_ اختلالات کنشی جنسی: این اختلال فعالیت جنسی را با مشکل مواجه می کند. مانند : افرادی که میل به فعالیت جنسی ندارند و یا نفرت دارند، افرادی که تحریک و ارضا نمی شوند، افرادی که خیلی زود ارضا می شوند و انحرافات جنسی.
اگر یکی از شما معتاد به مواد و الکل است:
هرگز به امیدهای واهی ریسک ازدواج را نپذیرید! افراد زیادی بوده اند که دانسته یا ندانسته با فردی معتاد ازدواج کرده اند به این امید که ترک خواهد کرد و بعد با بحران مواجه شده اند. یک فرد معتاد لازم است تا به خودش بپردازد و در ابتدا بیماری خود را درمان کند. هیچ کس با ازدواج نمی تواند اعتیاد خود و یا دیگری را درمان کند.
وقتی یکی از شما یا هر دوتان مرتکب آزار جسمی، جنسی یا کودکآزاری شده است:
این رابطه قدرت بسیار کمی دارد. اگر فرد آزاررسان خودتان بودهاید، نیاز به درمان فوری توسط متخصص دارید. فوراً اقدام کنید و اجازه بدهید که مشاور متخصص با شما صحبت کند. اگر فرد آزاردیده شما بودهاید، شما هم نیاز دارید که پیش روانشناس بروید. تازمانیکه بتوانید از رابطه آزاردهنده خود به طور کامل بیرون بیایید و آن را فراموش کنید، درمانهایتان را ادامه دهید.
منابع: میگنا/مردمان/ونداکلیک/ویستا/ تبیان
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
5 ویژگی مردانی که آمادگی ازدواج دارند
شاید شما هم در رابطه با مردان گیج شده اید و می خواهید بدانید برای ازدواج، به چه مردی می شود اعتماد کرد و روی کدامیک از آنها نمی شود حساب کرد. اگر تا الان نتوانسته اید این معما را در ذهنتان حل کنید، مطمئنم این موارد می تواند به کمکتان بیاید:
1- مردی که آمادگی ازدواج دارد، زندگی اش هدفمند است
مردی که آمادگی ازدواج دارد زندگی اش هدفمند است؛ یعنی اهداف کوتاه مدت و بلندمدت مشخصی برای خودش دارد و مسلما ازدواج و تشکیل خانواده یکی از این اهداف است.اگر با مردی آشنا شده اید که تکلیف زندگی اش مشخص نیست، حتی اگر رسما از شما درخواست ازدواج کرده، به حرفش اعتماد نکنید.
در ایران آمادگی ازدواج به این معنی است که حداقل تکلیف تحصیل، سربازی و شغل مرد مشخص باشد. البته نه اینکه همه این کارها را به انجام رسانده باشد، فقط باید بداند که در این موارد چه تصمیمی داردو آینده اش را به کدام سمت می خواهد ببرد. مردی که هنوز نمی داند در کدام شهر یا کشور می خواهد زندگی کند یا (وقتی بزرگ شد!) می خواهد چکاره شود؛ آمادگی لازم برای ازدواج را ندارد، هر چند دیوانه شما باشد. شما هم مجبور نیستید سال ها عمرتان را پای کسی بگذارید تا تازه تکلیفش با خودش معلوم شود. مردی که همه چیزش در آینده است، در آینده فلان شغل و سمت را پیدا می کند، در آینده فلان مقدار درآمددارد و ... فقط به دو شرط می تواند مرد زندگی شما باشد:
اول اینکه تلاش و حاصل کارش را از همین حالا ببینید و دوم اینکه از نظر منطقی امکان رسیدن به رویاهایش در یک طول عمر متوسط 70 ساله روی این کره خاکی وجود داشته باشد.
شما می توانید از یک دانشجوی حسابداری انتظار مدیر شرکت شدن را داشته باشید اما انتظار رئیس جمهور شدن را خیر؛ حداقل نه به این زودی ها. ضمنا، اگر مردی تا 35 سالگی نتوانست گام موثری برای رسیدن به رویاهایش بردارد، تا 105 سالگی هم نمی تواند.
2- مردی که آمادگی ازدواج دارد، حرف هایش بوی ازدواج و تشکیل خانواده می دهد
مردانی که برای شما آسمان و ریسمان می بافند را کنار بگذارید. مردانی که آمادگی ازدواج دارند مرتب در مورد سیاست، باشگاه بدنسازی، سفرهای خارجی، موفقیت های شغلی، موفقیت های تحصیلی در بهترین دانشگاه ها، خاطرات بچگی و اینکه چقدر آدم باهوش و با ذکاوتی بوده و هستند با شما صحبت نمی کنند. البته اشتباه نکنید، تقریبا همه مردان درباره تمام اینها صحبت می کنند اما ذهن مردان آماده ازدواج در حال حاضر فقط حول یک موضوع می چرخد: ازدواج و تشکیل خانواده.
مردانی که آمادگی ازدواج دارند معمولا درباره معیارهایشان، خانواده شان، اهداف و آرزوهایشان، کار و درآمدشان، فرزند، خانه، گرانی، کرایه، انتظارات، اخلاقیات و هر موضوع دیگری که به ازدواج مربوط می شود حرف می زنند. این مردان دائما در مورد «ما» فکر و صحبت می کنند. همچنین سوالات آنها از شما مشخص است: آنها درباره سبک زندگی شما، رسم و رسومات خانواده تان، دامادهای دیگر، شرایط، عقاید، مهریه، خرج و برج عروسی و (وقتی خیالشان کمی راحت شد) درباره آرزوهایتان از شما می پرسند. تیم فوتبال مورد علاقه تان را هم به این موارد اضافه کنید؛ احتمالا می خواهند بدانند در آینده سر مسابقات فوتبال دعوایتان می شود یا نه!
3- مردی که آمادگی ازدواج دارد، توانایی تامین زندگی خانواده را دارد چه از نظر مادی و چه از نظر روانی، مردی که می خواهد خانواده تشکیل بدهد توان و قدتر رسیدگی به یک خانواده را دارد، هر چند به ساده ترین شکل. او از قبل خودش را برای این کار آماده کرده است. ممکن است در ابتدای زندگی از کمک پدرش استفاده کند، وام بگیرد یا خودش را مجبور به کار سخت کند. این در وجود تمامی مردان جهان است، از غارنشینان گرفته تا مردان قرن 21. مردان می خواهند از شما حمایت کنند. شاید گاهی به کمک شما هم احتیاج پیدا کنند اما خودشان قلبا این را نمی خواهند. لطفا خودتان را اسیر مردان ضعیف و وابسته نکنید. حتی کارهایی مثل عوض کردن لامپ های سوخته و شیرهای خراب، تعمیر ماشین شما یا خرید کردن برای خانه برای مردان بزرگترین لذت است. (اگر وقت کافی داشته باشند.) ناگفته نماند که هیچ مردی دوست ندارد با کار شبانه روزی، هزینه ولخرجی های شما را بدهد. حداقل چیزی که مرد زندگی تان در قبال این همه فداکاری (!) از شما می خواهد این است که قدر کارهایش را بدانید، شرایطش را درک کنید و در مسیر زندگی کمک حالش باشید.
4- مردی که آمادگی ازدواج دارد، این را به همه اعلام می کند
به احتمال زیاد و در جوامع مدرن شما اولین کسی هستید که از این راز با خبر می شوید، آن هم نه به طور غیرمستقیم و از راه حل کردن پازل. مردان برای این کار ساده ترین راه را انتخاب می کنند. حتی خجول ترین و محجوب ترین مرخدان دنیا هم می خواهندمطمئن شوندشما از تصمیمشان برای ازدواج خبر دارید. این مردان می دانند چه می خواهند و برای به دست آوردنش تلاش می کنند. اکثر آنها هم در این راه نیازی به کمک شما ندارند. (لطفا این جمله را بالای تخت تان طلاکوب کنید!) مردی که تصمیم به ازدواج با شما دارد، شما را از کسی پنهان نمی کند. از اینکه به اطرافیان بگوید می خواهد ازدواج کند، ابایی ندارد. به محض اینکه چنین مردی شما را برای ازدواجش در نظر گرفت، درباره شما با خانواده و اطرافیانش صحبت می کند. او شما را به عنوان همکار یا آشنا یا دوست معرفی نمی کند، بلکه نامزد، همسر آینده یا حداقل فامیل آینده می خواند و این عناوین را با خوشحالی در مورد شما به کار می برد. او می خواهد به همه اعلام کند که شما دیگر «مال او» هستید. همچنین خودش را هم از خانواده شما پنهان نمی کند و به زودی در مورد تصمیمش با آنها صحبت می کند. اگر بعد از چند ماه آشنایی احساس کردید جعبه اسراری هستید که هیچ کس نباید از وجودتان بویی ببرد، بهتر است کاری کنید تا خود او هم دیگر شما را نبیند!
5- مردی که آمادگی ازدواج دارد، به دنبال روابط کوتاه مدت نیست این مورد دیگر گفتن ندارد. مردی که آماده ازدواج است حتما این را می داند که ازدواج یعنی «تعهد» به یک نفر. اگر احساس می کنید مرد زندگی تان آمادگی تعهد را ندارد، بهتر است فکر ازدواج با او را از سرتان بیرون کنید. لطفا منتظر معجزه نباشید. اگر او نخواهد، حتی عشق شما هم نمی تواند ناگهان او را منقلب و سر به راه کند. این را نرفته نیست، چون شما تنها خانم در تاریخ نیستید که چنین خیالاتی در سر داشته است. از طرف دیگر، گول بعضی مردان را نخورید. اینکه اگر شما واقعا به آنها اعتماددارید بایدتا ته خط با آنها بروید یکی از کلک های مشهور مردانه است. کلک دیگر آنها این است: «ما همین حالا هم مال هم هستیم.» به او بفهمانید که تا زمانی که به شما تعهد رسمی نداده، شمال مال هیچکس نیستید!
5 ویژگی زنان آماده ازدواج
خواندن ذهن خانم ها سخت ترین کار دنیاست و زمانی که موضوع ازدواج در میان باشد واقعا ناممکن به نظر می رسد اما نگران نباشید؛ علائمی هست که به شما نشان می دهد آیا او به ازدواج فکر می کند یا نه:
1- زنی که آمادگی ازدواج دارد، برای خودش محدودیت و قیدو بندهایی خواهد داشت.
او می داند که از رابطه چه می خواهد و این آشنایی را باید به کدام سمت ببرد. زنی که آمادگی ازدواج دارد نمی گذارد شما از وقت ارزشمندش استفاده بیهوده کنید. او می داند که این رابطه یا باید به سمت ازدواج برود و یا همه چیز همین جا تمام شود. او برای ازدواجش برنامه ریزی کرده است، خودش را آماده کرده و درباره آن فکر می کند و حرف می زند. از به میان آمدن حرف ازدواج کهیر نمی زند، بلکه با خوشحالی درباره زندگی مشترک، بچه دار شدن، استقلال و زندگی خانوادگی صحبت می کند.
زنی که قوانین خاصی برای خودش ندارد، در نتیجه هیچ برنامه ای برای ادامه رابطه ندارد، هیچ انتظار خاصی از یک مرد نداشته و هیچ شرط و محدودیتی برای او قائل نیست؛ چرا که به ازدواج فکر نمی کند. او بدون هیچ هدفی وارد رابطه ای شده که برایش پیش آمده و سیاست فعلی اش این است: «هر چه پیش آید خوش آید.» اگر در هر ساعت از شبانه روز که دلتان خواست می توانید با او تماس بگیرید یا بیرون بروید، اگر برای خودش احترام قائل نیست، اگر پوشش و رفتار درستی ندارد، پس نمی تواند زن زندگی شما باشد. زن باهوش می داند که اگر قرار است اتزدواجی صورت بگیرد، نباید به این سادگی از قوانینش کوتاه بیاید. زن کم هوش هم که به درد زندگی نمی خورد!
2- زنی که آمادگی ازدواج دارد، به وضعیت مالی شما اهمیت می دهد
شاید فکر کنید زنان موجودات پول پرستی هستند که شما را فقط برای پولتان می خواهند. این از ساده اندیشی شماست. اگر زنی به هیچ وجه به وضع مالی شما اهمیتی نمی دهد به این معنا است که اصلا به ازدواج با شما فکر نمی کند. روابط بی هدف و کوتاه مدت نیازی به امنیت مالی ندارد؛ وضعیت مالی شما فقط زمانی اهمیت پیدا می کند که مسئله ازدواج در میان باشد نه به این خاطر که زنان دنبال جیب شما هستند بلکه به این خاطر که آنها به دنبال امنیت هستند، آن هم نه فقط برای خودشان، بلکه برای فرزندانشان و فرزندان شما. غریزه مادری قویترین غریزه در زنان است، اگر اینطور نبود بچه های شما به هیچ وجه نمی توانستند زنده بمانند. همین غریزه مادری به زنان می گوید که اگر می خواهند فرزندانشان را به خوبی و در امنیت و آسایش تربیت و بزرگ کنند باید برای آنها پدری قدرتمند انتخاب کنند.
در دوران اجداد غارنشین ما، زنان به سمت مردانی جذب می شدند که قدرت بدنی بیشتری داشتند چون تنها در این صورت بود که می توانستند برای خانواده به شکار بروند، با رقبا بجنگند و با دست پر برگردند و از خانواده در برابر دشمنان و حیوانات وحشی و بلایای طبیعی حفاظت کنند و تنها در این صورت بود که زنان می توانستند با خیال راحت در غار بنشینند و بچه هایشان را بزرگ کنند! اما در حال حاضر دیگر نیازی به قدرت جسمی نیست. البته نه اینکه شکار و رقیب و دشمنن دیگر وجود ندارد، بلکه شکل آن عوض شده است. امروزه قدرت مردان تا حد زیادی در توانایی شان در پول درآوردن خلاصه می شود. البته نیازی نیست از باشگاه بدنسازیتان انصراف بدهید، چرا که حافظه زنان در طول تاریخ هنوز به طور کامل پاک نشده اما در کنارش به فکر قدرت امروزیتان هم باشید.
3- زنی که آمادگی ازدواج دارد، آشپزی بلد است
واقعا شما آقایان چه فکری می کنید؟ مگر می خواهید آشپز استخدام کنید؟ در این صورت بهتر است بروید با رستوران سر کوچه تان قرارداد ببندید. اما اگر در فکر تشکیل خانواده هستید و می خواهید بدانید «او» به ازدواج فکر می کند یا نه، این یکی از نشانه هایش است. او آشپزی می داند و از خانه داری هم سردر می آورد. به هر حال وقتی خانمی خودش را برای ازدواج آماده می کند، حداقل در کشور ما، در واقع با فداکاری و لطف تمام خودش را برای انجام کارهای خانه و به خصوص آشپزی هم آماده می کند. او می داند مردان می توانند بدون سقف، بدون خواب یا حتی بدون مسابقات فوتبال زنده بمانند اما قطعا بدون غذا می میرند! هیچ زنی هم این را نمی خواهد، حداقل قبل از ازدواج!
4- زنی که آمادگی ازدواج دارد، با زن بودن خودش کنار آمده است
زن بودن مشکلی ندارد اما از آنجایی که زنان همواره در طول تاریخ مورد ظلم و ستم و بی عدالتی قرار گرفته اند و البته بعد از تعالیم جنبش فمنیستی، بسیاری از آنها حداقل در دوره ای از زندگی شان احساس می کنند جنس دوم هستند و با جنسیت خودشان کمی مشکل پیدا می کنند. این برای زن امروزی یک امر کاملا طبیعی به شمار می رود اما زن سالم بالاخره این بحران را پشت سر می گذارد و زن بودن خودش را با کمال افتخار می پذیرد و به نقاط قوت خودش پی می برد. او می داند اگرچه تفاوت هایی با جنس مرد دارد اما این تفاوتها به هیچ وجه نشانه برتری یکی بر دیگر نیست.
زنی که آمادگی ازدواج دارد دیگر به دنبال بحث های بچگانه «زن ها بهترند یا مردها» یا «چقدر مردان به ما ظلم کرده اند» نیست و این مسائل برایش حل شده است. او به جنس مرد به عنوان رقیب یا دشمن نگاه نمی کند و به دنبال گرفتن انتقام کل زنان تاریخ از شما نیست. او از اینکه زن متولدشده خشمگین نیست و از مادر شدن، همسر بودن و وظایفی که به عنوان یک زن برعهده اش است استقبال می کند.
5- زنی که آمادگی ازدواج دارد، به بچه ها علاقه خاصی نشان می دهد
آقایان! این رازی است که مطمئنم از اینکه آن را با شما در میان گذاشته ام تشکر خواهید کرد. خیلی جالب است که تقریبا همیشه علاقه خانم ها به بچه ها با علاقه آنها با ازدواج رابطه دارد. این یک نشانه شگفت انگیز است که بر اساس آن خیلی راحت و بدون دردسر می توانید نظر طرف مقابل تان درباره ازدواج را کشف کنید: وقتی به طور اتفاقی با بچه ها یا خانم های بچه دار برخورد می کنید، واکنش او را زیر نظر بگیرید. اگر با بی حوصلگی و بی توجهی و حتی انزجار به بچه ها واکنش نشان داد، فکر ازدواج با او را فعلا از سرتان بیرون کنید اما اگر با شوق و ذوق تمام با بچه ها ارتباط برقرار و شروع به بازی با آنها کرد و با حسرت به نوزدان خیره شد، زودتر دست به کار شوید. تبریکات صمیمانه ما را هم بپذیرید!
مجله موفقیت/ با الهام از کتاب مانند زن رفتار کن، مانند مرد فکر کن/ استیو هاروی
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
روانشناسان میگویند ترتیب تولد خواستگار شما، میتواند رازهای شخصیت او و البته آینده زندگی مشترکتان را آشکار کند. گرچه محیط، خانواده بیتاثیر نیست، اما برای شمایی که میخواهید شخصیت خواستگارتان را در کوتاهترین زمان کشف کنید، دانستن آنها بد نیست.
خواستگارتان بچه چندم خانوادهاش است؟
در دنیای روانشناسی، هیچ قانون مطلق و همیشگیای وجود ندارد. گرچه برخی از پژوهشگران میگویند به دلیل کفش خاصی که میپوشید، ویژگیهای شخصیتی خاصی هم دارید، اما گاهی تیر آنها خطا میرود و شخصیت شما با کفش، مدل مو و حتی رنگ لباستان جور درنمیآید. این بار هم میخواهیم شما را با برخی دیگر از اصول شخصیتشناسی، که از نظریههای مربوط به مدل لباس و شکل ابرو قدیمیتر هستند، آشنا کنیم.
بسیاری از روانشناسان میگویند ترتیب تولد خواستگار شما، میتواند رازهای شخصیت او و البته آینده زندگی مشترکتان را آشکار کند. گرچه محیط، خانواده و سبک تربیتی در تغییر این قانونها بیتاثیر نیست، اما برای شمایی که میخواهید شخصیت خواستگارتان را در کوتاهترین زمان کشف کنید، دانستن آنها بد نیست. پس در ادامه این مطلب با ما باشید.
فرزندان اول چگونه همسرانی میشوند؟
ویژگیهای شخصیتی: وظیفهشناس، مسئولیتپذیر، حمایتگر، رقابتجو، سلطهجو و جاهطلب
زندگی در کنار مرد وظیفهشناس و مسئولیتپذیری که نمیگذارد آب توی دلتان تکان بخورد، شما را در دنیای امنی وارد میکند و بار نگرانی از انجام کارها و آیندهنگری را از روی دوشتان برمیدارد. اگر با یک بچه اولی ازدواج کنید دیگر دلیلی ندارد خودتان به فکر هزینههای سفر سالانه باشید یا اینکه تاریخ بیمهنامه اتومبیل را در ذهن داشته باشید و خودتان دنبال کارهای اداریاش بروید. اما اگر میخواهید چنین احساس امنیتی را تجربه کنید، باید بدانید که در زندگی با یک بچه اول، هیچ وقت مهره اصلی تصمیمگیری نخواهید بود. این افراد عاشق سلطهگری هستند و چون به تواناییهای خودشان ایمان دارند، دوست دارند مسئولیت تصمیمگیریها را هم بهعهده بگیرند. اما اگر شما یک فرد سلطهگر نباشید، زندگی در کنار چنین مردی برایتان دشوار نخواهد بود، چراکه او با جاهطلبی و قدرت مدیریتش، نگرانیای را برایتان باقی نمیگذارد که بخواهید در موردش تصمیم بگیرید.
همسر ایدهآل: بهترین گزینه برای ازدواج با بچههای اول، فرزندان دوم خانواده هستند. فرزندان دوم آرام و زودجوش، بهراحتی از خواستههای آنها تبعیت میکنند و از آنجا که به سلطهگری بچههای اول عادت دارند، وقتی با یک دستور بیچون و چرا از طرف او روبهرو میشوند، زیاد سخت نمیگیرند و نمیرنجند. اما این ازدواج تنها به نفع بچههای اول نیست، چون حمایتهای همیشگی آنها میتواند به بچه دومیهای حساس، دلگرمی بیشتری بدهد و زحمت آنها را برای روبهرو شدن با چالشهای زندگی کمتر کند. چنین فردی میتواند زندگی خوبی را در کنار فرزندان دوم داشته باشد، اما ازدواج او با همتای خودش، یعنی با یک بچه اول دیگر، میتواند به یک جنگ هر روزه تبدیل شود.گرچه ممکن است آنها بهدلیل تواناییهایشان از نظر مالی یا کاری پیشرفت زیادی داشته باشند.
در زندگی دو بچه اول که هر دوی آنها معتقدند توان گرفتن تصمیمهای مهم یا ایفای نقش راهنما را دارند، احتمال رسیدن به نظر مشترک یا کوتاه آمدن یکی از دو طرف چندان بالا نیست و به همین دلیل بیشتر از آنکه تصمیمها پشت میز مذاکره گرفته شود، در میدان جنگ و قهر گرفته میشود.
فرزندان دوم چگونه همسرانی میشوند؟
ویژگیهای شخصیتی: حرف گوشکن، آرام، سازگار، توانا در برقراری ارتباط، میانجی در بحثها
فرزندان دوم معمولا در یک فضای سرشار از رقابت به دنیا میآیند. فرزند بزرگتر که احساس میکند با آمدن این تازهوارد پایگاهش را از دست داده، تمام تلاشش را برای سلطه داشتن بر این عضو جدید به خرج میدهد تا قدرتش را حفظ کند. روانشناسان میگویند فرزندان دوم معمولا ویژگیهایی را در خود میپرورانند که دقیقا عکس فرزند بزرگتر است. از طرف دیگر، گاهی مهر خود شیرینی به بچه دومیها چسبانده میشود چراکه آنها بیشتر از دیگر فرزندان خانواده با بزرگترها وقت میگذرانند و خصوصیاتی را در خود ایجاد میکنند که رضایت بزرگترها را جلب میکند.
همسر ایدهآل: بچههای دوم اغلب با هر کسی میتوانند ازدواج کنند و خوشبخت شوند. خلقوخوی سازگار آنها باعث میشود که هم از پس حمایت بچههای آخر بر بیایند و هم با شنیدن زورگوییهای بچه اولیها زندگی را خیلی سخت نگیرند. از آنجایی که بچههای اول بیشتر خوددار و قانونمحور هستند، زندگی با یک بچه دومی که حواسش به احساسات دیگران هست، میتواند برای آنها لذتبخش باشد.
تک فرزندان چگونه همسرانی میشوند؟
ویژگیهای شخصیتی: جاهطلب، سلطهجو، خسیس، حسود، با اعتمادبهنفس، انحصارطلب
برای آنکه با یک تک فرزند زندگی موفقی داشته باشید، باید صبور و باگذشت بار آمده باشید. تکفرزندها نمیتوانند ناامیدی و فشارهای روانی را تحمل کنند؛ اگر از مسئلهای برنجند، این حالت را تا مدتها در خود نگه میدارند و آنچه گذشته را بهراحتی فراموش نمیکنند. آنها فقط به برقراری روابطی علاقهمندند که دربرگیرنده منافعشان باشد و احساساتشان را جریحهدار نکند. البته همه شخصیت تکفرزندها به حساسیت و زودرنجی خلاصه نمیشود.میگنا دات آی آر،آنها اغلب اعتماد به نفس بالایی دارند و از آنجا که در زندگیشان همهچیز و همهکس در خدمت آنها بوده، حس امنیت در آنها شکل گرفته است. از طرف دیگر، آنها در تمام زندگیشان زیر چتر حمایت دیگران بودهاند و به همین دلیل تحمل چالشها یا پذیرش مسئولیت و دشواریهایی که با آن روبهرو میشوند را ندارند.
همسر ایدهآل: تکفرزندها خصوصیاتی شبیه فرزندان اول دارند و به همین دلیل کسانی که توانایی کنار آمدن با یک بچه اولی را دارند، اغلب در زندگی مشترک با یک تکفرزند هم چالش خاصی را تجربه نمیکنند. بچههای دوم میتوانند گزینه مناسبی برای ازدواج با آنها باشند، چراکه زودرنجیشان را درک میکنند و با پرتوقع بودنشان هم کنار میآیند.
فرزندان آخر چگونه همسرانی میشوند؟
ویژگیهای شخصیتی: حرف گوش کن، بله قربانگو، در جستوجوی حمایت، خلاق، عاشق خودنمایی، متکی به دیگران
خلاقیت و جذابیت بچههای آخر از دیگر فرزندان خانواده بیشتر است. آنها برای آنکه خود را از سلطه فرزندان بزرگتر بیرون بیاورند، گاهی به تجربههای تازه رو میآورند و گاهی هم با این خیال که دیگران به فکر همه چیز هستند، به امنیتی که دیگر اعضای خانواده به آنها هدیه میکنند، تکیه میکنند. آنها از نعمت استفاده از تجربههای دیگران برخوردار هستند و به همین دلیل زودتر از دیگر فرزندان خانواده، راه خود را پیدا میکنند.
همسر ایدهآل: بچههای آخر به خدمترسانی دیگران عادت دارند و از آنجا که بچههای اول هم عاشق راه انداختن کار دیگران هستند، زندگی با یک بچه اول برای آنها جالب و آرام به نظر میرسد. از طرف دیگر، بچههای آخر عادت دارند در مقابل خواستههای دیگران تمکین کنند و به همین دلیل بچههای اول از نظر آنها زورگو و غیرقابل تحمل به نظر نمیرسند اما گذشته از تمام حسنهای بچههای آخر، برخی میگویند ازدواج دو تهتغاری با هم میتواند نگرانکننده باشد چراکه هر دوی آنها دوست دارند به دیگران کمک کنند اما در بیرون کشیدن گلیمشان از آب بدون حمایت دیگران به مشکل جدی برمیخورند.
مجله سیب سبز
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
متاهلها میگویند قدر یک سال اول زندگی را بدانید. بسیاری از آنها معتقدند عشق همسرتان به شما، بعد از گذشت یک سال ناپدید میشود و عادت جای آن را میگیرد. اگر شما هم گمان میکنید همسرتان دیگر عاشقتان نیست، این مطلب را با دقت بخوانید.
چرا همسرتان دیگر عاشقتان نیست؟
متاهلها میگویند قدر یک سال اول زندگی را بدانید. بسیاری از آنها معتقدند عشق همسرتان به شما، بعد از گذشت یک سال ناپدید میشود و عادت جای آن را میگیرد. بعضی ها هم از این فراتر میروند و میگویند عشقی در کار نیست و این هیجان با هم بودن و یک اتفاق تازه است که بعد از گذشت چند سال فروکش میکند. اگر از ازدواج شما هم بیشتر از 365 روز گذشته و گمان میکنید همسرتان دیگر عاشقتان نیست، این مطلب را با دقت بخوانید.
دوستداشتن آرام اما عمیق
سالهای اول آشنایی پر است از هیجان و دلتنگیهای مداوم اما فراموش نکنید تا ابد عاشق یکدیگر بودن با زندگی مثل تازهعروس و دامادها خیلی فرق میکند. شاید در ماهها و حتی سال اول، همسرتان دوست داشته باشد لحظهلحظهاش را در کنار شما بگذراند و به محض فاصله گرفتن از شما، تلفن همراهتان را پیامک باران کند، اما زندگی همیشه به این شکل نمیگذرد. واقعیت این است که یک عشق بالغ، به معنای چسبیدن به یکدیگر نیست. هیجان عشق آرامآرام از زندگی شما فاصله میگیرد و جایش را به یک دوست داشتن عمیق اما آرام میدهد. بعد از گذشت مدتی از همخانه شدن شما و همسرتان، هر دوی شما زمانی را برای تنها بودن، پیشرفت کردن در کار، وقت گذراندن با گروهی از دوستان و خانواده و حتی مطالعه در اتاقی جداگانه نیاز خواهید داشت. قرار نیست گذشت سالها شما را از هم جدا کند، اما باور کنید که عشق شما با جدا شدن دستهایتان از یکدیگر تمام نمیشود.
هر روز گل نخرید
حتی اگر دهها سال هم از زندگی مشترک شما بگذرد، غافلگیر کردن، حرفهای عاشقانه و نگاههای معنادار، باید جزئی جدانشدنی از رابطه شما بماند. اما باز هم یادآوری میکنیم که نشان دادن احساسات با این روشها، تنها جزئی از زندگی عاطفی شماست و نه همه آن! پس سعی نکنید مثل روزهای اول آشنایی، مدام در فکر غافلگیر کردن همسرتان باشید یا بخواهید با قهر و آشتیهایتان احساسش را محک بزنید. بعد از مدتی زندگی زیر یک سقف، دیگر قرار نیست او هر روز با یک دسته گل و کادوی هیجانانگیز به خانه برگردد.
از همسرتان سوپرمن نسازید
گمان نکنید بله شما به خواستگاری همسرتان یک لطف بزرگ بوده و او باید همیشه مدیون شما باشد. چنین انتظاراتی، خیلی زود زندگی شما را ویران میکند. پس واقعیت را بپذیرید و قبول کنید که شما به یک ارتباط مشترک وارد شدهاید و باید در جزء جزء مسئولیتهای آن سهمی را بهعهده بگیرید. سهمی که در بخشی از آن مسئولیتها میتواند کمتر باشد و در بخشی هم بهدلیل تواناییهای شما، بیشتر. اما آنچه مهم است، مشارکت هم اندازه- و نه هم شکل- شما در مسئولیتهای زندگی است.
حق دارد خودش باشد
درست است که زندگی زیر یک سقف، آدمها را تا اندازهای به هم شبیه میکند، اما قرار نیست بعد از ازدواج، شما و همسرتان کپی یکدیگر شوید. عادتهای اصلی و تفکرات ریشهدار آدمها، حتی بعد از ازدواج هم تغییری نمیکند. در یک ازدواج موفق، برخی عادتها، باورها و تواناییهای جدید به مهارتهای شما اضافه میشوند و همسرتان هم به همین شکل تواناییهایش را بالا میبرد، به همین دلیل است که به مرور شما شبیه یکدیگر جلوه میکنید. پس اگر همسرتان فکر و عملی متفاوت دارد، او را سرزنش نکنید.همسر شما حق دارد خودش باشد.
رازهایتان را فاش نکنید
حتی در صمیمیترین رابطهها هم همه واقعیت فاش نمیشود، پس اگر همسرتان همه زندگیاش را برایتان فاش نکرده، او را آب زیرکاه ندانید. او حق دارد رازهای خودش را داشته باشد. البته از آن جنس رازهایی که نگفتنشان به زندگی شما آسیبی نمیزند. او میتواند بخشی از احساس و حتی قسمتی از گذشتهاش را برای خودش نگه دارد. البته شما هم حق دارید، در دلتان چیزهایی داشته باشید که تنها خودتان از آنها باخبرید. / مجله سیب سبز
کلمات کلیدی: رابطه،ازدواج ،عشق،همسر
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
از نظر روان شناسی زن ها زودتر از مردها نسبت به مسائل زندگی عاقل تر می شوند و درکشان از مسائل درون خانواده و زندگی عمیق تر است؛ بنابراین مسئولیت پذیرند و یا بیشتر در این زمینه ها فکر می کنند.
چرا در ازدواج سن زنان باید کمتر باشد؟
فرهنگ سنتی ایران می گوید بزرگتر بودن مرد در ازدواج یک ارزش است و حتی در محافل و مناطق روستایی هم، شعرهایی در این خصوص سروده اند، بنابراین این گونه به نظر می رسد که اگر این ازدواج ها محکم نباشد، در مدت کوتاهی با شکست مواجه می شود.
جامعه شناسان دلایل گوناگونی را در این خصوص برمی شمارند. آنان معتقدند رشد علمی و فرهنگی زنان و به دست گرفتن بازار کار و کسب و دیگر موفقیت های اجتماعی در رشد آنان نقش داشته است؛ اما از سوی دیگر، افزایش سن ازدواج و بعد اقتصادی، از مهمترین عوامل چنین پیوندهای زناشویی است.
ازدواج زن با مردی که از خودش کوچکتر است، از دید جامعه شناسان غیر از بُعد اقتصادی، به مسائل عاطفی و احساسی منوط است. برخی جوانان با توجه به بالا بودن درایتی که زن در برخی موارد دارد، ممکن است تحت تأثیر قرار بگیرند و ترجیح بدهند با زنی ازدواج کنند که حتی تا 10 سال از خودشان بزرگتر است. بخصوص که در یک سن خاص زن خیلی بهتر می تواند مرد را رام کند. اگر آن زن از موقعیت اجتماعی و اقتصادی خوبی هم برخوردار باشد که این کار آسان تر انجام می گیرد، زیرا پسرانی که حداقل لوازم زندگی را دارند برای فرار از به دست آوردن این امکانات، ترجیح می دهند چنین ازدواج هایی داشته باشند.
در ازدواجی که مرد بر پایه عشق و یا ثروت خود را راضی کرده است که با زنی بزرگتر از خود ازدواج کند دو حالت پیش می آید: یا زن حاکم خانواده می شود و یا این مرد است که از قدرت برخوردار است. زیرا مردی که با توجه به شرایط اقتصادی زن ازدواج کرده است، برنامه ریزی می کند که چگونه از آن استفاده کند. در چنین شرایطی معمولاً جوان بودن خود را بهانه ای برای اخاذی قرار می دهد و زن نیز کوتاه می آید.
دردسرهای ازدواج با فاصله سنی معکوس
از نظر روان شناسی زن ها زودتر از مردها نسبت به مسائل زندگی عاقل تر می شوند و درکشان از مسائل درون خانواده و زندگی عمیق تر است؛ بنابراین مسئولیت پذیرند و یا بیشتر در این زمینه ها فکر می کنند.
حال اگر زنی چند سالی بزرگتر باشد، به طور ناخودآگاه انتظار دارد که مرد هم همانند او فکر کند و مسائل را بسنجد، برای همین زمانی که انتظارش برآورده نمی شود، این تصور تداعی می شود که مرد نسبت به خانه و خانواده بی مسئولیت است و در نهایت تنش فضای خانواده را پر می کند.
از سوی دیگر، مردی که با زن بزرگتر از خودش ازدواج می کند، ممکن است پس از چند سال زندگی، با فرسوده شدن جسم زن، احساس ضرر کند. به همه این موارد سال های محدود فرزند آوری در زنان و نامحدود مردان را از نظر نباید دور داشت. در مواردی که زن اختلاف سنی زیادی با شوهرش دارد، ممکن است باروری اش به دلایل مختلف به تاخیر افتد و برای همیشه امکان مادر شدن را از دست بدهد.
در شرایطی که شوهرش همچنان نخواهد و یا نتواند امکان پدر شدن خود را از دست بدهد و این موضوع خود عامل تنش های همیشگی این دسته از همسران خواهد شد. نکته دیگری که در ازدواجهای با بیشتر بودن سن دختر از پسر مطرح است، عدم تقاضا در روابط عاطفی و هیجانی بویژه روابط جنسی در بین زوجین خواهد بود چرا که اصولا مردان در میانسالی از انرژی بالایی به ویژه در مسائل جنسی برخوردارند و زنان در سنین بالاتر پاسخگوی تمام نیاز مردان نخواهند بود و این تعارضات زناشویی و سرخوردگی در روابط اتفاق می افتد که نتایج آن می تواند باعث شکست در ازدواج، طلاق، ازدواج مجدد یا بدتر از آن باعث روابط خارج از محیط زناشویی شود. از دیگر مشکلات این گونه ازدواجها عدم پذیرش اقتدار و مدیریت مرد است. در این ازدواج ها به نوعی جابجایی نقش ها اتفاق می افتد. معمولا زنان در این ازدواجها خواسته و یا ناخواسته به دلایل سن بالاتر و داشتن تحصیلات بالاتر نقش مادرانه، توصیه گرانه و نصیحت گرانه پیدا می کنند و این از نظر روانشناختی مخل یک زندگی خوب و خوشبخت خواهد بود.
بهترین و معمولی ترین وضعیت ازدواج این است که سن پسر کمی از سن دختر بیشتر باشد، یا حداقل مساوی باشند به عنوان مثال اختلاف سنی یک تا پنج سال باشد و این موضوع دلایل مهمی دارد. این در حالی است که ظاهراً در سالهای اخیر الگوی اختلاف سنی میان زوج و زوجه تغییر کرده است و به تدریج شاهد ازدواجهایی هستیم که زن بزرگ تر از مرد است و این اختلاف سنی به یک تا 3 سال و در مواردی به بیش از این و حتی تا 10 سال هم میرسد. البته یک نکته مهم این است که اگر ازدواج سنجیده و آگاهانه باشد و مولفههای دیگری مانند تحصیلات بالا، شغل خوب، خانواده اصیل و معتبر، زیبایی وو.. وجود داشته باشد که بتواند بالاتر بودن سن دختر را بپوشاند، تا دو سال بزرگتر بودن دختر نسبت به پسر مشکل چندانی پیش نمیآورد.
شرایط فیزیکی و فیزیولوژی مرد و زن باید در نظر گرفته شود که در افراد مختلف، متفاوت است. همچنین شرایط خانوادهها، میزان نفوذ و احاطه خانواده بر فرزند نیز می تواند در این موضوع تاثیر داشته باشد. در پایان به یاد داشته باشید ازدواج زن با فرد سن پایین تر به معنای بدبخت شدن نیست چرا که در مواردی خانوادههای خوشبخت نیز در میانشان دیده می شود و در مجموع تاکید می شود سن آقا از خانم بیشتر باشد اما اگر نهایتا سایر شاخصهها خوب باشد همسان بودن سن در مواردی اشکال ندارد و در موارد کمتر معمولی که سن خانم بالاتر باشد توصیه میشود حتماً از این نوع ازدواج پرهیز شود.
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
بررسی مشکلات برنامه پزشک خانواده
بیمه سلامت و نقش بیمه های مکمل بر آن
تاثیر بیمه های مکمل بر قشرهای آسیب پذیر
توزیع عادلانه خدمات بهداشتی در ﺳﻴـﺴﺘﻢ ﻧﻈـﺎم ﺳـﻼﻣﺖ ﻛﺸﻮر
دریافت پول از بیمار بصورت مستقیم (یک خطای پزشکی)
راهکارهای اجرایی جهت اصلاح الگوی مصرف در بیمارستانها
راهکارهای قانونی و فرهنگی در مدیریت مصرف انرژی در سازمانها ، ادارات و مراکز پزشکی
رسانه ها در الگوی مصرف جامعه چه نقشی دارند؟
عوامل مؤثر بر قاچاق کالا
مدیریت انرژی در مراکز بیمارستانی
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
وقتی تصمیم می گیرید راهی را بروید که آن را انتخاب کرده اید و به پیشنهادی که از نظرتان به خوشبختی شما و طرف مقابل منجر نمی شود «نه» بگویید، باید مراقب واژه هایتان باشید.
راهنمای «نه» گفتن به خواستگارها!
گمان می کنیم باید به همه درخواست های دیگران پاسخ مثبت دهیم تا بتوانیم آنها را در کنار خودمان داشته باشیم و رضایتشان را جلب کنیم اما چنین تصوری، کاملا اشتباه است. همه ما در رأس هرم ارتباطتمان، باید «خود» را ببینیم. انسان اجتماعی نیازمند ارتباط اجتماعی است و برای ارتباط خوب و موثر باید قابلیت های خود را افزایش دهد اما گاهی افراد در معرض تقاضاهای غیرموجه قرار می گیرند و پاسخ «نه»، یکی از بهترین روش های مقابله با درخواست غیرمنطقی است. اما در فرهنگ ما، معمولا نه گفتن کار ساده ای نیست.
گاهی فکر می کنیم با انتخاب خودمان در نظر دیگران خودخواه به نظر می رسیم و گاهی خودمان را مسئول زندگی دیگران می دانیم و می خواهیم نقش فرشته نجات را بازی کنیم. در اغلب مواقع، گمان می کنیم باید به همه درخواست های دیگران پاسخ مثبت دهیم تا بتوانیم آنها را در کنار خودمان داشته باشیم و رضایتشان را جلب کنیم اما چنین تصوری، کاملا اشتباه است.
همه ما در رأس هرم ارتباطتمان، باید «خود» را ببینیم. اگر فردی خودش را دوست نداشته باشد، نمی تواند به دیگران هم کمک کندو ارتباطی موثر را پیش ببرد. پس، از قضاوتی که دیگران قرار است در مورد شما داشته باشند، نترسید و قبل از هر تصمیمی، صلاح و خواسته خود را ببینید. اول خودتان را ببینید و بعد از آن به خواست فامیل و دوستان توجه کنید. نگاهی به گذشته می تواند درس های خوبی به شما بدهد. ازدواج اتفاقی نیست که به خاطر رودربایستی به آنتن دهید و نباید به خاطر راضی نگه داشتن دیگران، تصمیمی بگیرید که تا آخر عمر تاوان آن را بدهید.
به پد رو مادرتان بگویید اجازه تصمیم گیری را به شما بدهند. بنابراین به راحتی به پدر یا مادرتان بگویید: «بابا! من تو را دوست دارم اما نمی توانم در کنار این فرد احساس خوشبختی کنم.» برایش دلایلتان را توضیح دهیدو به شکلی منطقی، انتظاراتی را که از آینده دارید بیان کنید. کسانی که توانایی بیان احساساتشان را ندارند، معمولا در دام این موقعیت ها می افتند و نمی توانند درست تصمیم بگیرند. پس، از بیان احساسات و توضیح درباره نظرهایتان نترسید اما در هر جمله، مراقب لحن و واژه هایتان باشید.
اجازه ندهید که زبان نامناسب، حرف های منطقی شما را غیرمنطقی جلوه دهد. اگر پدر و مادرتان می خواهند نصیحت تان کنند، حالت دفاعی به خود نگیرید. به آنها نشان دهید که حرف هایشان را می شنوید و به گفته هایشان فکر می کنید اما درنهایت خودتان هستید که باید تصمیم بگیرید.
تکنیکی نه بگویید
برای آنکه در این بحث ها پیروز شوید، باید تکنیک «نه گفتن» و «نه شنیدن» را بلد باشید. درست است که نه گفتن حق شماست، اما بیان این کلمه، همیشه ساده نیست. ما در مسیر زندگی مان، نیاز داریم که به دلایل متفاوت و به آدم های مختلف نه بگوییم. اما نه گفتن همیشه به سادگی بیان یک کلمه نیست. گاهی طرف مقابل با رفتار ناپخته اش، کار را برای شما سخت می کند و به همین دلیل با توجه به رفتارهای اول، باید شیوه های مختلفی از نه گفتن را امتحان کنید. اما قبل از آنکه هر راهی را بروید، با خودتان به توافق برسید و قول دهید که با وجود واکنش های مختلفی که ممکن است از طرف خواستگارتان بروز کند، سر حرفتان می مانید.
حرفتان را رک بزنید
«نه» گفتن مستقیم بهترین راه است. رک و راست حرفتان را بزنید و حاشیه نروید. اگر مطمئن هستید که نمی خواهید با او ازدواج کنید، موضوع را با زباین شفاف با او در میان بگذارید و تکلیف خودتان و او را روشن کنید اما اگر هنوز تردید دارید و گمان می کنید او می تواند همسر ایده آلی برایتان باشد، کمی وقت بگیرید تا به حرف هایش فکر کنید و جوانب موضوع را بسنجید اما بعد از تمام شدن وقت، اگر پاسختان منفی است، طفره نروید و موضع تان را شفاف مطرح کنید. نه گفتن مستقیم آغاز راه است ودر صورتی که تاثیر دلخواهتان را نداشت، در ادامه راه می توانید از این روش ها کمک بگیرید.
به زبان بی زبانی بگویید
باز هم یادآوری می کنیم قبل از امتحان کردن هر کدام از این راه ها، باید نه مستقیم تان را گفته باشید. اما اگر خواستگارتان قانع نشد، می توانید از نه گفتن غیرزبانی هم کمک بگیرید.
۱- ترک کردن محیط یکی از این راه هاست. به این ترتیب که هر وقت او را دیدید و با تکرار پیشنهادش مواجه شدید، می توانید از او فاصله بگیرید و فرصت تکرار حرف را از او بگیرید.
۲- عوض کردن موضوع راهی دیگر است. سعی کنید موضوع بحث را عوض کنید و درباره مسئله دیگری با او حرف بزنید. قطعا خواستگار شما معنای این تغییر را متوجه می شود.
۳- سوال کردن هم از راههایی است که می تواند به شما کمک کند. وقتی او خواسته اش را تکرار می کند، می توانید در مورد موضوع دیگری از او سوال کنید تا سراغ بحث دیگری برود. دشمنی نکنید! اگر او از شما تقاضای ملاقات کرد و یا به ناهار دعوت تان کرد، دلیلی ندارد دعوتش را رد کنید.
فارغ از این موضوع، او دوست شماست و می توانید دعوت او را بپذیرید اما باید موضع تان را روشن کنید. با واژه های صریح و شفاف به او بگویید که دعوتش را می پذیرید اما بیرون رفتن شما به معنای پذیرش پیشنهادش نیست و موضوع ازدواج از نظر شما تمام شده است. البته در نهایت، واکنش های اودر این دوره ممکن است نظرتان را در مورد شکل ارتباط تغییر داده باشد و نتوانید مثل قبل با او رفتار کنید. شاید دوست داشته باشید مدتی ارتباط را کمرنگ تر کنید.
شما مسئول نیستید
دام بزرگی که می توانیدگرفتار آن شوید، توجه به احساسات طرف مقابل است. باور کنید اگر او به خاطر نه شنیدن غمگین است، اگر زندگی اش دچار بحران شده و اگر در کارش به مشکل خورده، شما مسئول نیستید!
او از شما خواستگاری کرده و شما تنها نظر خود را گفته اید و مسئولیت عواقب آن با شماست. آرام آرام به گذشته برگردید اگر اعضای خانواده خواستگار شما به خاطر شنیدن جواب منفی خشمگین باشند، قطعا نمی توانید رابطه را به محض دادن این پاسخ از سر بگیرید. شاید لازم باشد مدتی صبر کنید تا خشم آنها فروکش کند و بعد آرام آرام با آنها وارد ارتباط شوید. البته در همان روزهای اول هم شما می توانید در مهمانی افراد دیگری که آنها را دعوت کرده اند شرکت کنید و یا هنگامی که تصادفی آنها را می بینید، با روی خوش سلام و احوالپرسی کنید و باز هم با همان زبان منطقی وارد گفتگو شوید.
برای «نه» گفتن به افراد آشنا در انتخاب واژه های تان دقت کنید
- وقتی تصمیم می گیرید راهی را بروید که آن را انتخاب کرده اید و به پیشنهادی که از نظرتان به خوشبختی شما و طرف مقابل منجر نمی شود «نه» بگویید، باید مراقب واژه هایتان باشید.
- پاسخ منفی نه بی ادبی و نه توهین به طرف مقابل است؛ بلکه فقط بیان نظر شما نسبت به موضوعی است که حق اظهار نظر در مورد آن را دارید. انتظارها و هدف هایتان را بشناسید و موضع تان را مشخص کنید.
- در مسیری که انتخاب کرده اید، گاهی قرارنیست فقط به یک نفر پاسخ منفی بدهید، بنابراین با استفاده از کلمه های درست، خانواده و اطرافیانتان را هم قانع کنید.
منبع: مجله تندرستی
بررسی مشکلات برنامه پزشک خانواده
بیمه سلامت و نقش بیمه های مکمل بر آن
تاثیر بیمه های مکمل بر قشرهای آسیب پذیر
توزیع عادلانه خدمات بهداشتی در ﺳﻴـﺴﺘﻢ ﻧﻈـﺎم ﺳـﻼﻣﺖ ﻛﺸﻮر
دریافت پول از بیمار بصورت مستقیم (یک خطای پزشکی)
راهکارهای اجرایی جهت اصلاح الگوی مصرف در بیمارستانها
راهکارهای قانونی و فرهنگی در مدیریت مصرف انرژی در سازمانها ، ادارات و مراکز پزشکی
رسانه ها در الگوی مصرف جامعه چه نقشی دارند؟
عوامل مؤثر بر قاچاق کالا
مدیریت انرژی در مراکز بیمارستانی
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
همیشه مردها، ماهها، و حتی سالها زمان صرف می کنند تا شخص مورد نظر خودشان را پیدا کنند. اما ممکن است که نظرشان برگردد و منصرف شوند و حتی با شخص جدیدی آشنا شوند. فاکتورهایی که برای ازدواج وجود دارند مانند معماهای حل نشده هستند.
فهمیدن این فاکتورها برای خانم ها کمی سخت است اما مردها همیشه به دنبال آنها هستند. در زیر ما 4 رفتار کلیدی که پسرها را به ازدواج با دخترها ترغیب می کند آورده ایم:
1- پرانرژیها و بانشاطها
دخترانی که شخص مقابلشان را به هیجان می آورند همیشه محبوب هستند. یک دختر با نشاط، با غافلگیر کردن و انجام دادن کارهای غیر منتظره می تواند طرف مقابلش را به هیجان بیاورد. همیشه علایق جدید از خودتان نشان دهید و خودتان را به شکل های مختلف به او بشناسانید. هرگز نگذارید زندگی تان راکد و ساکن پیش رود. ریسک پذیر باشید و همیشه از تجربه های جدید استقبال کنید. اشتیاق و هیجاناتتان را بروز دهید و سعی کنید او را به وجد بیاورید. در یک کلام، خسته کننده نباشید.
2- مستقلها و مغرورها
منظورمان از غرور، خودپسندی و کله شقی و خودبرتر بینی نیست. غروری که عزت نفس را در پی داشته باشد، همیشه مطلوب است و به شما شخصیت می دهد. دخترهایی که استقلال و عزت نفسشان را نگه می دارند حتی وقتی رابطه شان با تغییرات جدی مواجه می شود، برای پسرها کشش و جاذبه بیشتری برای ازدواج دارند. مردها از خانم هایی که به آنها وابسته هستند، می ترسند. یک مرده ایده آل رابطه ای را بین خود و همسرش دوست دارد که ثابت و پابرجا و بدون وابستگی باشد. برای خودتان، زندگی شخصی تان، تحصیل، دوستان و علایق تان وقت بگذارید. البته مراقب باشید که این وقت گذاشتن منجر به کم گذاشتن در زندگی تان نشود. به این ترتیب شما می توانید هم زندگی فردی تان را حفظ کنید و هم زندگی مشترکتان را.
3- زنان خانواده
بین وابسته نبودن و کناره گیری خط و مرزی وجود دارد. مردها با زنهایی که مرتبا به آنها نشان می دهند که در کنار آنها هستند سازگاری دارند. مردها کسی را می خواهند که همیشه درکنارشان باشد. البته این به این معنی نیست که زنها برای شوهرانشان مادری کنند یا در تمام جزئیات زندگی از آنها حمایت کنند. بلکه بیشتر باید به او ثابت کنید که در کنارش هستید و با او همکاری می کنید. مردها دنبال زنی هستند که نشان دهد زن خانواده است.
برای پدر و مادر و روابط فامیلی ارزش قایل است و خودش هم می تواند در عین همسر خوب بودن، مادر خوب و مهربانی باشد. یک مرد خانمی که او را در کارها و اهدافش تشویق می کند تا به علایقش برسد و بهترین باشد، تحسین می کند. این به معنی کمک کردن و همکاری با همسرانتان است. اهداف بلند و دست یافتنی برای زندگی تان داشته باشید و هیچ وقت اجازه ندهید زندگی تان از هدف خالی شود
4- بلندپروازها
مردها دوست ندارند که همسرشان مانند سرباز و فرمانده باشند و مدام از همسرشان دستور بشنوند. مثل کمک به رسیدن به اهدافشان به صورت مستقیم و حتی به اجبار. مردها دوست دارند در هر تلاشی که می کنند پیروز شوند و خانم ها هم به آنها اجازه دهند و از اعتراض به آنها دوری کنند. یک مرد خانمی که او را در کارها و اهدافش تشویق می کند تا به علایقش برسد و بهترین باشد، تحسین می کند. این به معنی کمک کردن و همکاری با همسرانتان است. اهداف بلند و دست یافتنی برای زندگی تان داشته باشید و هیچ وقت اجازه ندهید زندگی تان از هدف خالی شود.
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است