مشکل ناتوانی جنسی مردان با افزایش سن به یک امر رایج تبدیل میشود و در بین بسیاری از مردان دیده می شود، اما این امر لزوما نباید غیرقابل حل تلقی شود و از بروز آن احساس ناخوشایند و منفی بافی کرد. راهکارهایی که در ادامه ذکر می شود، برای رفع مشکلات جنسی مردان توصیه میشود.
√ ازمصرف داروهای بدن سازی پرهیز کنید.
√ از چربی زیاد و فشار خون بالا بپرهیزید.
√ از نوشیدن الکل بشدت پرهیز کنید.
√ سعی کنید به طور مرتب ورزش کنید.
√ استرس و اضطراب را از خودتان دور کنید.
√ تغذیه صحیح و مناسب خودتان را رعایت کنید. معمولا غذاهایی که برای قلب ضرر داشته باشند، موجب ناتوانی در نعوظ هم خواند شد. غذاهایی مانند چربیهای اشباع شده، گوشتهای سوخاری، غذاهای فرآوری شده و چند نوع سبزی و میوه نیز در این فهرست قرار دارد و در ایجاد مشکلات جنسی نقش دارند.
√ وزن مناسب را حفظ کنید. فشار خون و یا چربی بالا به عروق صدمه میزند در نتیجه باعث کاهش توانایی جنسی میشود. بنابراین با کاهش وزن و تناسب اندام میتوانید بر این مشکل جنسی غلبه کنید.
√ میزان تستوسترون خون خود را در سطح قابل قبول حفظ کنید. برای این کار حتما با پزشک خود مشورت کنید.
√ از روشهای مخاطره آمیز عمل جنسی پرهیز کنید. برخی از روشها به آلت تناسلی مرد ممکن است صدمه وارد کند.
√ رابطه عاطفی خود را تقویت کنید. برای این کار میتوانید از شیوههایی چون خرید هدیه و تفریح بیرون از خانه با همسرتان و … استفاده کنید.
مطالب پیشنهادی:
یکی از ماهرترین متخصصین در زمینه ی ارتباطات، دکتر جان گرِی نویسنده ی کتاب مردان مریخی، زنان ونوسی است. او از طریق کتاب ها و سمینارهایش پیامی را منتشر می کند، او می خواهد بگوید که مردان و زنان کاملاً از هم متفاوتند و یک ارتباط طولانی و بادوام با درک کردن، قبول کردن و احترام گذاشن به جنس مخالف به دست می آید. در اینجا او به پرسشهای زیر پاسخ میدهد:
جان گرِی و گروهش چطور با یک رابطه ی مشکل دار برخورد می کنند؟
چرا ازدواج های زیادی به طلاق ختم می شود؟
مردان و زنان از یک رابطه چه انتظاری دارند؟
آیا تک همسری در یک ارتباط مهم است؟
چطور می توانید رابطه تان را با همسر سابقتان بهبود بخشید؟
چه کسی به خاطر اشتباهاتی که در یک رابطه پیش می آید مقصر است؟
مردان چطور می توانند بدون اینکه ناراحت شوند، گوش دهند؟
توصیه های جان گرِی برای افرادی که در پی قرار ملاقات گذاشتن هستند چیست؟
چطور می توان با تلخی و سختی طلاق کنار آمد؟
حتی اگر باز با فردی مشابه ازدواج کنیم، آیا می توانیم برای بار دوم موفق شویم؟
سوال: آیا می توانیددرمورد کلاس های جدیدتان برای افراد مجرد یا آنهایی که بعد از طلاق دوباره مجرد شده اند توضیح دهید؟
گرِی: اولین چیزی که در این دوره ها به آن توجه می کنیم، و اولین چیزی که افراد مطلقه قبل از شروع رابطه ای جدید باید به آن توجه کنند، این است که ببینند که اشکال کار در رابطه ی قبلی چه بوده است—بدون اینکه خیلی منتقدانه درمورد خود یا همسر سابقشان قضاوت کنند. این پیام من است: وقتی ما تفاوت های بین زنان و مردان را درک نکنیم، مشکلات کوچک برایمان تبدیل به مشکلاتی لاینحل خواهند شد.
برای مثال، مردی کم کم نسبت به همسرش علاقه اش را از دست می دهد، و این باعث جدایی آنها می شود. اگر شما به روند ارتباطات آنها در طی ازدواج نگاه کنید، زمان هایی بوده است که زن می خواسته درمورد چیزهایی صحبت کند، اما مرد سعی در حل مشکلات او داشته است، و هر دو بحث را بی نتیجه رها کرده اند. آن مرد متوجه نبوده است که زن ها گاهی دوست دارند فقط در مورد مشکلاتشان صحبت کنند، و همان موقع قصد حل کردن آن را ندارند. وقتی مردی سعی در حل مشکل می کند و موفق نمی شود، خیلی زود دست از گوش کردن به حرف های همسرش برمی دارد، درحالیکه زن هنوز دوست دارد درمورد مشکلش صحبت کند. این طریقه ی ارتباطی کاملاً بیهوده و بی نتیجه است و به هیچ وجه باعث صمیمیت نمی شود.
هر دو آنها باید مسائل و مشکلاتشان را ارزیابی کنند تا ببینند که چطور می توانند این مشکلات را حل کنند. بعضی افراد عادت دارند که از رابطه ای به رابطه ی دیگری بروند و همسران سابقشان را برای مشکلات و سختی ها مقصر بدانند و خود هیچ مسئولیتی قبول نکنند.
بعضی کارها هست که با انجام آنها شما بدترین احساس را در جنس مخالفتان ایجاد می کنید. تا زمانی که وقت نگذارید و کشف نکنید که چه چیز و چه کاری باعث خوشحالی جنس مخالفتان می شود، هنوز برای برقراری یک ارتباط آمادگی ندارید.
سوال: همه دوست دارند بدانند که چرا امروزه تعداد زیادی از ازدواج ها به طلاق ختم می شود. آیا این واقعاً به دلیل ارتباط غلط است؟
گرِی: البته این می تواند یکی از دلایل باشد، اما بگذارید مسئله را کمی عمیق تر بررسی کنیم. دلیل اینکه امروزه اینقدر طلاق زیاد شده است این است که مردان و زنان امروزه توقعات متفاوتی از یک ارتباط دارند که سابقاً اینطور نبود. ما هر روز بیشتر و بیشتر می خواهیم، اما چیزی دریافت نمی کنیم، همین باعث نارضایتی می شود. در زمان پدران ما، مادران ما آن چیزهایی که امروزه زن های ما از ما می خواهند را از پدرانمان نمی خواستند. مادران ما فقط یک حمایت کننده ی خوب می خواستند.
امروزه هر چه زنان احساس استقلال و آزادی بیشتری بکنند، بسیار کمتر نیاز به مردی پیدا می کنند که یک حامی خوب باشد. به همین ترتیب نیازهای دیگری روی کار می آیند: نیاز به عشق، صمیمیت و ارتباط. در طول تاریخ، مردان هیچوقت به درستی یاد نگرفته اند که چطور این چیزها را برآورده کنند. اگر چند نسل به عقب بروید، می بینید که هیچ صمیمیتی بین زن و مرد نبود. کار مرد این بود که از خانه بیرون برود و به خاطر خانواده اش بجنگد. او حاضر بود حتی از جانش نیز برای خانواده اش بگذرد، خانواده نیز به این نیاز داشت و آن را تقدیر می کرد. اما این چیزی نیست که زن های امروزی از همسرانشان توقع دارند. آنها می خواهند امیدها، آرزوها و دنیای درونیشان را با آنها تقسیم کنند. می خواهند که کارهایشان را با هم و درکنار هم انجام دهند. برای این توقعات، سطح بالاتری از صمیمیت مورد نیاز است که هنوز یاد نگرفته ایم که چطور آن را به دست آوریم.
ما صداقت و صمیمیت بیشتری در زندگی هایمان نیاز داریم. برای برآورده کردن آن مهارتهای جدید نیاز است، مهارتهایی که هیچوقت والدینمان یادمان ندادند. بعضی ها در فیلم ها می بینند که چقدر یک زن و شوهر صمیمی و بامحبت با هم زندگی خوشبختی را می گذرانند و وقتی به زندگی خودشان نگاه می کنند، چنین چیزی را نمی بینند. بعد فکر می کنند که چنین زندگی فقط در فیلم ها امکان دارد. اما اشتباه می کنند. این زندگی اصلاً هم غیرواقعی نیست. فقط راه رسیدن به این زندگی را بلد نیستیم.
در گذشته عشق نوعی وظیفه و الزام بود. اما این روزها عشق چیزی در قلب است، یک شور و شوق و میل به فرد مقابل است. احساسی جادویی است.
سوال: آیا واقعاً مردها و زن ها چیز متفاوتی از یک رابطه می خواهند؟ شما گفتید که زن ها عشق، ارتباط و صمیمیت می خواهند، آیا مردها هم همین چیزها را می خواهند؟
گرِی: مردها هم هرچه سنشان بالاتر می رود، ۴۰ سال به بالاتر، همین چیزها را از یک رابطه توقع دارند. اما مردهای جوان تر دوست دارند احساس کنند که در فراهم آوردن خوشبختی همسرشان موفق بوده اند.
اگر دقت کنید که مردها بعد از ترک یک زن یا نارضایتی در یک رابطه چه احساسی دارند، ممکن است ببینید که ظاهراً بگویند “اَه خیلی غر می زد” یا اینکه “دیگر نمیتوانستم با او سکس داشته باشم” اما احساس قلبیشان این بوده است که “دیگر نمی توانستم خوشبختش کنم.”
سوال: آیا تک همسری در یک رابطه مسئله ی مهمی به حساب می آید؟
گرِی: تک همسری، ریشه و اساس این توقعات جدید است که ما از رابطه مان داریم. اگر بخواهیم عشقمان پردوام باشد، حتماً باید این مسئله را رعایت کنیم. بعضی مردها طالب رابطه ی آزاد هستند تا بتوانند با هر کسی که می خواهند در کنار همسرشان رابطه داشته باشند، اما همچنان عاشق همسرانشان هستند. اما سوال اینجاست که شما که عاشق همسرتان هستید، چه نیازی به برقراری ارتباط با افراد دیگر دارید. جواب این افراد خیلی ساده است. آنها می گویند، عشق ما به همسرمان چیزی است که با هیچ فرد دیگر تجربه نخواهیم کرد. اما حقیقت نشان می دهد که آنها واقعاً همسرانشان را دوست ندارند.
اینجا پاسخ دیگری برای این سوال است: اگر شما می خواهید رابطه ای بادوام داشته باشید، باید زن زندگیتان از نظر جنسی خوب ارضا شود. چون اگر اینطور نباشد و فقط مرد ارضا شود، زن از سکس با همسر خود راضی نخواهد بود و کشش مرد به زن کمتر خواهد شد. اما اگر زن هم از رابطه ی جنسی ارضا شود، علاقه و کشش مرد به او بیشتر خواهد شد.
برای ارضا شدن زن از رابطه ی جنسی با همسرش سه ضرورت وجود دارد: اولین آن داشتن رابطه ای خوب است. دومین ضرورت تک همسری است و سومین آن داشتن عشق و علاق فرای مسئله ی جنسی است.
اگر مرد وفادار نباشد، حتی اگر زن اطلاع نداشته باشد، به این معنی است که همه ی انرژی جنسی خود را از همسرش دریغ کرده و به زن دیگری می دهد. زن نیاز دارد که توجه و محبت شوهر را لحظه به لحظه احساس کند. تک همسری این نیاز را برآورده می کند: باعث می شود که زن احساس کند پراهمیت ترین فرد در زندگی شوهرش است. همین مسئله باعث شکوفایی زن شده و جذابیت او را نزد همسرش روز به روز بیشتر می کند.
ضرورت دیگر رمانتیک و احساسی بودن است—حتی اگر دوست نداشته باشید. مردها فکر می کنند که این کارها فقط برای دوران نامزدی است، پس از ازدواج مردها اکثراً دست از این کارها می کشند. اما باید به یاد داشته باشند که همین چیزها است که عشق می آورد. اگر می خواهند که رابطه شان دوام داشته باشد و روز به روز بهتر شود، باید همان کارهایی را که در دوران نامزدی می کردید پس از ازدواج هم ادامه دهید.
البته همه ی تقصیرها گردن مردها نیست. خانم ها با شنیدن این چیزها حق را به خود می دهند اما باید بدانند که رفتار آنها هم دیگر مثل گذشته نیست. اگر همسرشان دیگر بعد از ازدواج برایشان گل نمی خرد به این دلیل است که آنها هم دیگر شوهرشان را حتی برای انجام کارهای خیلی کوچک تعریف و تحسین نمی کنند. و به جای تمجید کردن آنها شروع به گوشزد کردن خطاها و کمبودها و شکست هایشان می کنند. همین باعث می شود که عشق در رابطه از بین برود. توصیه من به خانم ها این است که کوچکترین موفقیت های همسرانشان را جشن بگیرند، پیوسته آنها را تشویق و ترغیب کنند و شکست هایشان را به رخ آنها نکشند.
سوال: یکی از ناراحت کننده ترین مسائل در ارتباطات، به خصوص آنها که به جدایی و طلاق ختم می شوند، این است که ارتباط زوج ها با هم روز به روز بدتر می شود. و وقتی پای بچه وسط می آید، بعضی مجبور به ادامه ی زندگی به خاطر بچه ها می شوند. چطور می توان از پس رفتِ ارتباط جلوگیری کرد؟
گرِی: تغییر دیدگاه بسیار در این رابطه کمک کننده است. فکر می کنید چرا پس از ازدواج مشکلات به وجود می آید؟ به این دلیل که همه ی ما بعد از ازدواج انجام کارهای قبل ازدواج را متوقف می کنیم. ما نیاز به مهارت های ارتباطی جدید هستیم. اولین قدم در یادگیری این مهارت ها این است: زن صحبت می کند، مرد گوش می دهد، زن از مرد به خاطر گوش دادنش تشکر می کند. زن احساس می کند که به نگرانی ها و دغدغه هایش توجه می شود. و مرد فقط قصد حل کردن مشکلاتش یا بحث کردن با او را ندارد. و وقتی از مرد برای گوش کردنش تشکر می کند، مرد یک مهارت مهم یاد میگیرد، اینکه به حرف ها و احساسات زن گوش دهد به جای اینکه سعی در حل مشکلات او داشته باشد.
قدم دوم از طریق گفتگو و بحث جدی است. زن صحبت می کند، مرد هم صحبت میکند و پس از بحث به نتیجه می رسند. اما قبل از داشتن این نوع گفتگو و بحث، لازم است نیاز زن (شنیده شدن حرف هایش) و نیاز مرد (تحسین شدن) برآورده شود.
سوال: فقط گوش دادن برای مرد می تواند بسیار دشوار باشد، به خصوص درمورد مسائل مربوط به طلاق، چون خیلی چیزهایی که از زبان همسرش می شنود ممکن است ناراحت کننده باشد. چطور می تواند بدون ناراحت شدن به گوش دادن ادامه دهد؟
گرِی: کاری که زن می تواند در این موقعیت انجام دهد این است که بگوید: “می دانم که شنیدن این حرف ممکن است برایت ناراحت کننده باشد و اینطور به نظر می رسد که می خواهم سرزنشت کنم، اما فقط می خواهم احساساتم را بیان کنم. چون بعد از آن احساس بهتری خواهم داشت.” این حرف ها همیشه کمک کننده خواهد بود. یا میتواند بگوید: “لازم نیست کاری درمورد این مسئله انجام دهی، من فقط می خواهم حرف ها و احساساتم را با تو درمیان بگذارم.”
سوال: برای آن افرادی که می خواهند دوباره به دنبال رابطه ای جدید بگردند چه توصیه ای دارید؟
گرِی: این افراد نباید به دنبال افراد کاملی باشند. “شما باید تجربه ی بودن با افراد مختلف را کسب کنید. انتظار نداشته باشید که اولین کسی که ملاقات کردید، همانی باشد که با او ازدواج کنید. اصلاً عجله نکنید.”
همچنین توصیه می کنم یکی از دوره های برقراری ارتباط را بگذرانند. اگر ازدواج سابقتان به تلخی تمام شده است، سخت است که بلافاصله سراغ ارتباط جدیدی بروید. باید دوره های آموزشی را بگذرانید. دور و بر خود را با افرادی پر کنید که روابط اجتماعی و ازدواج های موفقی داشته اند. این به شما کمک خواهد کرد که کمی مثبت بیندیشید.
سوال: به نظر می رسد که بعضی افراد هیچوقت نمی توانند با طلاقشان کنار بیایند. نامه هایی از افرادی برایمان می آید که ۳۰ سال است طلاق گرفته اند، ما هنوز همان بدخویی، عصبانیت ها و تلخی های دوران طلاق را ا خود دور نکرده اند. این افراد چه کار باید بکنند؟
گرِِِی: تلخی ها و احساسات منفی پس از طلاق را می توان با درمان های احساسی-عاطفی از بین برد. به این افراد توصیه می کنم که یک فهرست احساسی تنظیم کنند. اول لیستی از کارهای همسرشان هنگام جدایی را در آن بنویسند. همه آن چیزهای که از آن عصبانی و ناراحت هستند. بعد نامه ای به خودتان بنویسید و از احساسات و حال و هوای کنونیتان در آن بنویسید. بعد زمانش رسیده است که به مسئولیت خودتان در قبال طلاق فکر کنید. من کتابی نوشته ام که در آن به افرادی که در رابطه های قبلی خود شکست خورده اند بسیار کمک می کند. به آنها کمک میکند تا همسرانشان و خودشان را به این خاطر ببحشند تا بتوانند به زندگیشان ادامه دهند.
باید رابطه هایتان را بدون قضاوت ناعادلانه دوباره بررسی کنید. این همان بخشیدن است. بخشیدن راه رفتن به سمت ارتباطات تازه است. بعضی افراد با مشاوره و صحبت کردن با دیگران بهبود می یابند. هرکاری که می کنید، اما نباید بگذارید این دردها درونتان باقی بماند، باید به صورتی آنها را بیرون بریزید.
سوال: متخصصین بسیاری گفته اند که افراد مطلقه برای بار دوم با فردی شبیه به همان فرد سابق، اما با جسمی متفاوت ازدواج کنند. آیا ممکن است با فردی مشابه همسر سابق ازدواج کنند اما اینبار رابطه شان جواب دهد، به این دلیل که طریقه ی رفتار و برخورد را یاد گرفته اند؟
گرِی: بارها و بار ها دیده ام که ازدواج دوم یا سوم بسیار موفق بوده است. ما با افرادی مشابه همسر اولمان دوباره و دوباره ازدواج می کنیم، اما با بالاتر رفتن سن و یاد گرفتن آموزش ها ویژه و کسب تجربه های بیشتر موفق خواهیم شد. کاری که این افراد یاد می گیرند این است که از بدترین موقعیت همیشه بهترین را بسازند.
منبع: پورتال دلبر
مطالب پیشنهادی:
روابط همسر شما با خانواده اش زیاد است؟
روزهای تعطیلات عید نوروز قرار است در این روزها بیشتر از هر زمان دیگری از سال با همسرتان باشید؛ روزهایی که هم میتوانند خیلی شیرین باشند و هم آزاردهنده، بهخصوص اگر هنوز نمیدانید چگونه با هم گفتوگو کنید تا بیشتر با هم بودنتان مساوی شود با بحثهای بیشتر. شما میتوانید این نوروز را تبدیل به یکی از زیباترین تعطیلات زندگیتان کنید. تنها کافی است همانطور که منزلتان را خانهتکانی میکنید و چیزهای اضافه را دور میریزید، زایدههای رابطهتان را نیز دور بریزید و رابطهای پاک و بدون ایراد بسازید تا هم خواستههای خودتان و هم همسرتان برآورده شود. میتوان گفت ازدواج مثل یک سفر است، سفری که با یک دوست عزیز دارید تا با هم تجربههای نو و تازه بهدست بیاورید و مهم است که برای هم همسفر خوبی باشید. در اینجا برای 13روز عید شما برنامهای ویژه ریختهایم تا با برنامهریزی و جدیت هر روز یک مشکل را حل کرده و یک عادت سازنده را ایجاد کنید.
روزهای عید بیشتر از هرزمان دیگری با هم هستید و اگر بلد نباشید با هم گفتوگوی سالم کنید این روزها بیش از هر زمانی آزاردهنده میشود. اگر بخواهید مسائل مختلفی را با همسرتان حل کنید باید تعامل بیشتری باهم داشته باشید ولی اگر تعامل داشتن را بلد نباشید مشکلات زیاد میشوند و در نهایت از تعطیلاتتان هیچلذتی نخواهید برد. برای داشتن یک رابطه سالم اولین شرط، گفتوگوکردن است. گفتوگو راهی برای ارتباط دنیاهای درونی شماست. درواقع گفتوگوی سالم یعنی بلد باشید پیام، احساس و فکرتان را با طرف مقابل در میان بگذارید و در جاهایی هم قضیه را مدیریت کنید.
باید بدانید همان طور که هر سازمان یا شرکتی اصولی خاص برای پیشرفتش لازم دارد، زندگی مشترک نیز قواعد خاص خودش را دارد و نمیتوان بدون هیچ قاعده مشترکی عمل کرد و با آزمون و خطا رابطه را پیش برد پس باید با گفتوگو این اصول را پیدا کرد.
در پژوهشهای مختلف عنوان شده یکی از اولویتهای مهم همه آدمها، گفتوگوی سالم و بیان احساسات با شریک زندگی است. وقتی احساساتتان را بیان نکنید، اول از همه احساس تنهایی میکنید چون حرفها و احساسهای نگفتهای را در دلتان نگهداشتهاید و بعد وقتی احساسات بهطور طبیعی بیان نشوند به تدریج تبدیل به غم میشوند و وقتی غمها روی هم جمع شوند خشم به وجود میآید و خشم میتواند حسابی به رابطه آسیب بزند.خیلی از زوجها بلد نیستند احساساتشان را بیان کنند، مثلا وقتی از دست همسرشان عصبانی هستند به جای اینکه با او صحبت کنند و بگویند عصبانی هستند، هرچیزی را میگویند به جز این مورد و آنها خاطرات گذشته را یادآوری میکنند، متلک میگویند، سرزنش و توهین میکنند و... تا بالاخره به او بگویند عصبانی هستند!
توجه نداشتن زوجین به یکدیگر میتواند حسابی مشکلساز شود، من نام توجه به همسر را «ویتامین روانی» میگذارم و میگویم همانطور که بدن ما به طور روزانه به انواع ویتامینها نیاز دارد وگرنه تحلیل میرود، رابطه نیز نیاز به ویتامین دارد وگرنه روز به روز سردتر، روزمره و کسالتآور میشود و در نهایت تحلیل میرود.
مهمترین ویتامین روانی ما توجه به یکدیگر است، دقیقا همان توجهای که در روزهای اول به هم داشتید باید در طی زندگی نیز حفظ شود و همچنین باید مرتب حواستان به همه ابعاد رابطه باشد و نباید بعد از ازدواج به چیزهای متفرقه فکر کنید چون با هم زندگی میکنید کافی است. حواستان باشد طرف مقابل شی نیست بلکه یک انسان است و انسانها نیاز به توجه دارند. جالب است بدانید که تحقیقاتی انجام شدهاست که اگر کودکی از لحظه تولد هیچ توجهی را دریافت نکند و تنها به او آب و غذا بدهند زنده نخواهد ماند. آدمها وقتی توجه لازم را نمیبینند کمکم از رابطه سرد میشوند و همین به رابطه آسیب میزند.
یکی از آسیبهایی که در زندگی بسیاری زوجها وجود دارد توقعات غیرواقعبینانهای است که از یکدیگر دارند. وقتی مرتب از یکدیگر توقع داشته باشید طرف مقابل در منگنه قرار میگیرد حالا اگر این توقعات غیر واقعبینانه، بیش از اندازه و فراتر از توان او باشد میتواند مشکلات عدیدهای ایجاد کند، مثلا انتظاراتی چون « وقتی سرکار هستی باید 5 بار به من زنگ بزنی» یا «باید وقتی به خانه میرسی همه کارهایت را کنار بگذاری و فقط با من حرف بزنی» و... به خودتان و رابطهتان نگاه کنید و ببینید در کجاها از طرف مقابل توقعات بیش از اندازه دارید که اجابت آن مشکل یا غیرممکن است و در همینجاها چقدر بحث و جدل پیش میآید.
یکی دیگر از آسیبهایی که میتواند به رابطه خدشه وارد کند صبور نبودن طرفین است مثلا زمانی که طرف مقابلتان در حال مطرح کردن خواستهای است یا انتقادی میکند یا در حال بیان عصبانیتش است یا حتی حالش بد است یا هرچیز دیگر ؛شما صبر ندارید تا او حرفهایش را بزند تا کمی آرام شود یا... اشتباهترین کار این است که؛ وقتی میبینید ذهن همسرتان بسیار مشغول است خود را جای او قرار ندهید و درکش نکنید، یعنی صبر نداشتهباشید که حالش تغییر کند و در عوض مرتب جواب او را بدهید و شما هم انتقاد و بحث کنید، همه اینها میتواند نشاندهنده خودخواهی شما باشد. همین صبور نبودن باعث میشود، هر حرفی گفته شود و در نتیجه خیلی از پلها خراب شوند.
یکی دیگر از آسیبهای رابطه توجه نکردن زوجها به جنبههای مثبت یکدیگر است. باید این را قبول کنید که به طور طبیعی هر آدمی چه شما، چه همسرتان نقصهایی دارد و اگر بخواهید تنها با نگاه نقصبین و کمالگرایانهای نسبت به طرف مقابل بنگرید، تنها نقصهایش را میبینید و دیر یا زود از چشمتان میافتد. اگر تنها نقصهای همسرتان را ببینید، آنها را بزرگ کنید و توجهی به ویژگیهای مثبت او نکنید و حتی آنها را کوچک کنید، چیزی نمیگذرد که دیگر همسرتان را دوست نخواهید داشت و نمیتوانید با او زندگی کنید.
نداشتن توانایی برای حل مسائل زندگی میتواند حسابی به زندگی شما آسیب برساند، خیلی از زوجها حتی نمیدانند که مسئلهشان واقعا چیست! در واقع آنها آنقدر با هم بحث میکنند و همه چیز را پیچیده میکنند که اصلا از یکدیگر نمیپرسند «مسئله تو چیست؟» من برای حل مسئله توصیهای ساده دارم که همهجا میتوان انجام داد و نام آن هشت پای حل مسئله است. وسط یک کاغذ دایرهای بکشید و مشکلات خود را به صورت یک تیتر کلی درون دایره بنویسید مثلا «سفر رفتن در عید نوروز» یا مثال دیگر «دعوت کردن خانوادهها» یا.... حالا در سمت راست دایره 4خط بیرون بکشید(مثل پاهای هشتپا) و زیر هرکدام از این خطها علتهایی که باعث به وجود آمدن این مسئله شدهاند را بنویسید. در سمت چپ، چهار پای دیگر هشتپا را بکشید و روی خطها راهکارهایی که برای هرکدام از علتها وجود دارد را بنویسید تا کاملا مسئله برایتان روشن شود.باید بدانید وقتی نتوانید مسئله را به درستی ببینید، وقتی نتوانید علتهایش را به درستی پیدا کنید، بهطور طبیعی قادر به ارائه راهکار برای حل آن نیز نخواهید بود.
به تجربه دیدهام که بسیاری از زوجها اصلا به آن یکی گوش نمیکنند، در واقع اصلا برای یکدیگر وقتی ندارند تا باهم گفتوگو کنند، گپ بزنند و... در تحقیقی که در دانشگاه ماساچوست انجام شده آمده، زوجهایی که به یکدیگر گوش نمیکنند و بینشان فضای گفتوگو نیست بعد از یک سال با مشکلات شدید زناشویی مواجه میشوند.باید یک زمانهایی تنها به همسرتان فضا دهید تا با شما حرف بزند، در این زمانها نباید به دنبال حرفزدن خودتان باشید بلکه باید با تمام وجود به طور فعال به او گوش دهید، در این زمان باید تمام حواستان به او باشد، یعنی نه روزنامه بخوانید نه تلویزیون ببینید و نه در آشپزخانه باشید، نه بچهها در کنارتان باشند و... تنها گوش دهید حتی اگر انتقاد بشنوید تا تمام احساسات و هیجانات همسرتان خالی شود و دیگر مشکلی با شما نداشته باشد.
خیلی از زوجها نسبت به همسرشان احساس مالکیت میکنند، مثلا اینکه «او زن من است»، «شوهر من است» به همین دلیل مرتب او را چک میکنند، به او زنگ میزنند، او را کنترل میکنند، از او میخواهند رفتارش را عوض کند مثلا فلان کار را بکند، فلان گونه نباشد و... این مورد حتما به رابطه آسیب میرساند، ممکن است ابتدای رابطه طرف مقابل به خاطر دوست داشتن یا احترام خواستههای همسرش را برآورده کند ولی به مرور احساس دلزدگی میکند، اعتمادبهنفسش را از دست میدهد و از رابطه دلسرد میشود. جبران خلیل جبران در کتاب پیامبر میگوید: «رابطه دو زوج مثل دو ستون زیر یک سقف است، اگر این دو ستون از یک حدی بیشتر به هم نزدیک شوند سقف میریزد و اگر از حدی بیشتر از هم دور شوند باز هم سقف میریزد.» وقتی احساس مالکیت زیاد شود یعنی زوج از یک حدی بیشتر به هم نزدیک شدهاند و بهحریمهای یکدیگر نفوذ کردهاند این میتواند آسیب زننده باشد.
بعضی از زوجها مدام رفتارهای منفی یکدیگر را دیده و آنها را به رخ یکدیگر میکشند و همدیگر را مقصر میدانند، به هم برچسب میزنند، سرزنش میکنند و از جملاتی چون «تو باعث شدی»، «تو هیچوقت نخواستی»، «خانوادهات هم همین جوریاند» و... استفاده میکنند.
خود زوجها بهتر میدانند با این بحثها نمیتوان به هیچجا رسید و با زیرسوال بردن طرف مقابل در او تغییری ایجاد کرده چون وقتی شما شروع به سرزنش او میکنید در آن لحظه او احساس گناه کرده و حالت دفاعی به خود میگیرد و در آن احساس گناه گیر میکند؛ باید بدانید آدمی که در فضای احساس گناه است یا گارد گرفته به هیچوجه تغییری نمیکند.
حواستان باشد فقط همسرتان را مقصر جلوه ندهید، به خود نیز نگاهی بیندازید تا ببینید شما میتوانید برای بهبود این رابطه چه کار کنید؟
خیلی از اوقات نمیتوانیم قبول کنیم طرف مقابل متفاوت از ما فکر میکند و همین امر میتواند حسابی آسیبزننده باشد. در یک خانواده یک خواهر و برادر که والدین یکسان هم دارند تفاوتهای زیادی با هم دارند چه برسد به 2 زوج که از 2 دنیای متفاوت با خانوادههای مختلف آمدهاند. باید تفاوتها را پذیرفت، اگر بخواهید مرتب طرف مقابل را زیر سوال برده و او را به خاطر عادتهایش بازخواست کنید، بحثها شروع خواهد شد بنابراین اول باید بپذیرید با هم اختلاف سلیقه دارید و بعد با هم فکر کنید که چگونه به نقطه اشتراک برسید.
پرداختن بیش از حد به دیگران مثل پدر و مادرها یا بچهها میتواند به رابطه شما آسیب بزند مثلا بعضی از زوجها هستند که با به دنیا آمدن بچه همه توجه خانم به سمت بچه میرود در این مواقع آقا به مرور احساس ناامنی و عدم توجه میکند و آسیب میخورد و حتی احتمال خیانت وجود دارد و... یا مثلا آقا اولویت اول را به پدر و مادرش بدهد و در اولویت بعدی زندگی مشترکش را قرار میدهد و اول از همه برایش مهم است که والدینش چه میگویند در صورتی که وقتی ازدواج میکنید ضمن احترامی که برای پدر و مادرها قائلید باید اولویت اول را به همسرتان بدهید و نظر او برایتان مهمتر از هرکس دیگر باشد تا زندگیتان را بهتر مدیریت کنید.
به زوجها توصیه میکنم اجازه ندهید هیچکس و هیچ حرفی بین شما و همسرتان قرار بگیرد، مثلا وقتی خانم حرفی را که پدرش درباره همسر او زده به خانه میآورد مسلم است مشکل ایجاد میشود یا بالعکس. وقتی شما اجازه دهید خانوادهتان هر رفتار یا برخوردی را با زندگی شما بکنند و هیچ تذکری هم به آنها ندهید تنها به این دلیل که آنها بزرگتر هستند این میتواند مشکلساز شود، قرار نیست به بزرگترها بیاحترامی شود بلکه باید سعی کنید زندگیتان را مدیریت کنید تا به هم نریزد.
http://www.bartarinha.ir/
مطالب پیشنهادی:
ده رفتار آزاردهنده آقایان و خانمها
شناسایی تعارضات همسران در زندگی مشترک
نارضایتی از زندگی وبیمیلی جنسی
خیلی ها بارها از من سوال کرده اند که آیا می توان دوباره به وضع سابق برگشت؛ یعنی همه چیز دوباره مثل روز اول آشنایی یا روز اول عاشق شدنمان شود؟
پاسخ من این است: شما نمی توانید برای تمام عمر عاشق شوید. بالاخره یک روز می آید که از عشق بیرون می آیید. تغییر تنها مسئله دائمی و ثابت در دنیاست. زندگی همیشه آنطوری که هست نمی ماند.
به دلیل همین تغییر است که زندگی همیشه زیبا است.
اما به خاطر ایمانتان می توانید تا پایان عمر کنار هم بمانید.
برای اینکه رابطه تان را بادوام نگه دارید، باید یاد بگیرید چطور به دعواها و مشاجراتتان پایان داده و اختلافات را از میان بردارید.
1. مراقب اوقاتی باشید که می خواهید با قدرت هر چه تمامتر حرف خودتان را به کرسی بنشانید.
از بحث کردن با او درمورد اینکه کجا می رود و کجا می آید، چرا برای بچه ها به اندازه کاف یوقت نمی گذارد، چرا آنطور که شما دوست دارید جلوی دوستانتان رفتار نمی کند، چرا مدل موهایش را آنطوری درست می کند و از این قبیل، خودداری کنید.
باید بفهمید که با این کارها فقط می خواهید همسرتان را آنطور که خودتان دوست دارید بسازید، نه طوری که خودش دوست دارد زندگی کند.
2. بدانید که وقتی احساس آزردگی یا رنجیدگی می کنید، این احساس واکنش خودتان است.
یک روز صبح ممکن است با حس ناراحتی به سر کار بروید، یا به خاطر یک تجربه بد، احساس کنید که اعتماد به نفستان به شدت پایین آمده است.
همسرتان جلو می آید و در آغوشتان می گیرد، و بعد حس خوبی نسبت به خودتان پیدا می کنید.
اما امروز نه. امروز دچار تردید، اضطراب و ناامنی درمورد خودتان شده اید و عمل همسرتان را اشتباه می گیرید و ناراحت می شوید. اینجاست که دعواها و قهر کردن ها شروع می شود.
پس یادتان باشد. اگر احساس می کنید از نظر عاطفی ناراحت و آزرده خاطر هستید، همه اش به خاطر رفتار و حرف های دیگران نیست، به رفتار و واکنش خودمان هم بستگی دارد.
3. به خودتان یادآور شوید که قدرت متوقف کردن همه چیز را دارید.
اگر دوست داشته باشید با واقعیت روبه رو شوید و واکنشی درست و مناسب انتخاب کنید، مطمئناً خواهید توانست رابطه تان را با همسرتان بادوام نگه دارید.
این را همیشه به یاد داشته باشید: هیچ کس به مسائل آنطور که واقعاً هست واکنش نشان نمی دهد، بلکه به تصاویر و افکاری از آن مسئله که ساخته و پرداخته خودشان است واکنش نشان می دهند.
اکثر اوقات، رفتار و واکنش های همسر شما واقعاً به منظور ناراحت کردن یا دلسرد کردن شما نیست، فقط به این دلیل است که او آن مسئله یا مشکل را به طریقی متفاوت از شما می بیند و درک می کند.
همیشه از خودتان بپرسید، چرا او (همسرتان) اینطور رفتار کرده است؟
4. نظرات خودتان را به واقعیت نچسبانید.
واقعیت: خانمتان می خواهد کمی آزادی بیشتری داشته باشد و کمی از شما فاصله بگیرد. نظر شما: رابطه ما دیگر هیچ اهمیتی برای او ندارد.
واقعیت: دوست پسرتان غذایی که خودش دوست دارد را سفارش می دهد. نظر شما: او هیچوقت فکر نمی کند که من امروز دوست دارم چه بخورم.
واقعیت: شوهرتان از سر کار که برمی گردد لباسهایش را روی تخت ولو می کند. نظر شما: این کار را عمداً برای اذیت کردن من انجام می دهد.
با این طور فکر کردن آشوبی راه می اندازید. همین مسائل پیش پا افتاده است که منجر به جر و بحث و دعواهای شدید می شود.
از خودتان بپرسید، آیا دارید به نظرات خودتان واکنش می دهید؟
5. با خودتان تمرین کنید که بتوانید همسرتان را با شخصیت خود تحت تاثیر قرار دهید.
یک چیز را می دانید؟ خیلی از آدم ها خودشان را آنقدر پست و ناتوان می بینند که فکر می کنند نمی توانند یک دعوا و مرافعه با همسرشان را حل کنند.
پس چه می کنند؟ به این دعوا و مشاجره همینطور ادامه میدهند.
فقط کافی است به خودتان یادآور شوید که دو نفر آدم متفاوت، ممکن است به شکل متفاوتی به یک مسئله نگاه کنند. اگر دیدید که به خاطر یک مسئله خیلی کم اهمیت به دعوا و مشاجره ادامه می دهید، تصمیم بگیرید که همان موقع این بحث الکی را متوقف کنید. با خودتان بگویید که ارزشش را ندارد به خاطر موضوع به این کم اهمیتی، رابطه فوق العاده خودتان را خراب کنید.
یادتان باشد، یک رابطه لزوماً به این معنا نیست که هیچوقت نباید با طرف مقابلتان
نانو تکنولوژی در پزشکی وسلامت عمومی چه نقشی دارد؟
شنهای روان یا غبار غلیظ بر سلامت انسان چه تاثیری دارد؟
چه ورزش هایی سلامت کودکان را تامین می کند؟
کنترل آلاینده ها از طریق فن اوری نانو تکنولوژی
می توانیم اختلافات را به صورت آشکارا و صادقانه حل کنیم؛ که هر دو طرف بتوانند به نیازهای خودشان برسند و هیچ کس مجبور نباشد ببازد.
من و تو، با هم در مورد نیازهایمان اختلاف داریم. من نیازهای تو را محترم می شمرم، اما باید به نیازهای خودم هم احترام بگذارم. پس بیا توافق کنیم که با هم به دنبال راه حلی بگردیم که نیازهای تو را برآورد و هم مال مرا ارضا کند. تا این که هیچ کدام نبازیم.
- هیچ کدام در یافتن راه حلی برای اختلاف از قدرتشان استفاده نکنند.
- لازم است برای تأثیر گزاری بر همسرتان و ترغیب او به حل اختلاف بدون باخت، شما با پیام های من ... بازدارنده پیش قدم شوید: " من میل دارم ببینم آیا راه حل دیگری برای حل این مسئله هست؟ مثلا ممکنه ما با هم بنشینیم و راه حلی پیدا کنیم که هر دو دوست داشته باشیم؟" یا "من این قدر برای رابطه مان ارزش قائلم که جداً می خواهم راه های جدیدی را برای حل مسئله مان امتحان کنم. دوست دارم تو را هم در جریان این روش ها بگذارم."
- زمانی را انتخاب کنید که کاملا آزاد باشید. چون وقت بسیاری می گیرد. در خانواده ممکن است عصر جمعه وقت خوبی باشد.
- حتما راه حل های پیشنهادی برای مسئله را یادداشت کنید.
شش مرحله برای حل اختلاف بدون باخت وجود دارد:
درک روشن نیازهای یکدیگر برای حرکت به سوی راه حلی که ارضا کننده آن نیازها باشد، اساسی است. در این اولین قدم توجه شما به نیازها است و هنوز نوبت راه حل ها نیست. نیازهایی مثل: وقت آزاد بیشتر و یا آرزوی داشتن تفریح و ....
قدم دوم: به وجود آوردن راه حل های ممکن
مرحله ای که هر دوی شما می گویید:" بیا عقل هایمان را روی هم بگذاریم و یک راه حل سازنده پیدا کنیم."
برای این که از این مرحله بیشترین استفاده را ببرید، بهترین کار این است که :
- هر دوی شما این کار را به صورت یک تجربه خلاقانه حقیقی ببینید و آزادانه عقاید و نظرات خود را در مورد حل مسئله بیان کنید.
- همین طور از قضاوت یا انتقاد از راه حل های دیگران بپرهیزید
- سعی کنید فهرستی از تمام راه حل های ممکن تهیه کنید.
- اگر روال کار سست شد ، مسئله را به صورت نیازها بیان کنید. گاهی اوقات این کار دوباره چرخ ها را به گردش می اندازد.
راه حل هایی را که طبق توافق دو طرف کارایی لازم را ندارند حذف کنید. بعضی اوقات در زمان ارزش یابی راه حل ها ، یک راه حل کاملا تازه به نظر می رسد که از دیگر راه حل ها بهتر است.
اگر دو طرف راه حلی را آزادانه انتخاب نکنند ممکن است بعدا به آن عمل هم نشود. وقتی ظاهرا به یک نتیجه قابل قبول برای هر دو طرف نزدیک شدید، آن را بیان کنید تا مطمئن شوید هر دو طرف فهمیده اند تا سوء تفاهمی پیش نیاید.
راه حل یک چیز است و عمل به آن چیز دیگری. مشخص کنید چه کسی باید تا چه وقت چه کاری را انجام دهد.سازنده تر آن است که قبول کنیم دیگری به تصمیم عمل می کند، بنابراین هرگز سوال" اگر عمل نشد چه..؟" را مطرح نکنید. در بیشتر موارد لازمه ارتباط متقابل ، اعتماد متقابل و عملکرد موثر به آن است. سرزنش و غر زدن بیشتر باعث وابستگی و رنجش می شود تا به عهده گرفتن مسئولیت شخصی. اگر با گذشت زمان ، طرف دیگر به سهم خود از تصمیم گرفته شده عمل نکند لازم است بگویید مثلا: " من جداً نا امید و ناراحتم چون ما در مورد اختلافمان توافق کردیم و تو به توافق خودت عمل نکردی" آن وقت شخص دیگر متوجه می شود که شما از او انتظار داشتتید مسئول باشد.
حالا زمان آن فرا رسیده که تأثیر بخشی راه حل خود را با این سوال مورد ارزش یابی قرار دهید: آیا در حقیقت این راه حل به نیازهای هر دو ما پاسخ می دهد؟ ممکن است همیشه مطلوب ترین نتیجه به وجود نیاید و ممکن است با رسیدن به یک هدف ، هدف دیگری که از اولی مهم تر بوده به خطر بیفتد. اگر چنین اتفاقی افتاد ، اطمینان داشته باشید که درِ گفتگوی دوباره را همیشه باز نگه خواهید داشت.
چگونه می توان جلوی آثار جانبی تشعشع لامپ های کم مصرف بر چشم و پوست را گرفت؟
ورزش های ضد استرس برای بهتر شدن وضعیت روانی و احساسی افراد کدامند؟
چطور میزان فعالیت فیزیکی خود را ارتقاء دهیم؟
ورزش های مخصوص افراد مبتلا به بیماران قلبی و دیابت
دقیقا منظور از ناسازگاری یا اختلاف نظر چیست؟ برای بسیاری از ما معنی ناسازگاری "خشم" است. " تهاجم " و " خصومت" است. اختلاف و ناسازگاری یکی از بخش های گریز ناپذیر و لازم تجربه بشری است.
گاهی اوقات نیاز شما با نیاز همسرتان برخورد دارد. مثلا شما و همسرتان پس انداز کوچکی دارید. او می خواهد اتومبیل تازه ای بخرد و شما می خواهید آن را در زمین یا ملک سرمایه گذاری کنید. و یا این که شما می خواهید در آینده نزدیکی بچه ای داشته باشید و شوهرتان می خواهد چند سال دیگر صبر کند.
چرا این همه مردم از اختلاف هراس دارند؟ وضعیت هایی که در زندگی مان دربردارنده اختلاف با دیگران هستند ، بیش از هر چیز دیگر سبب ترس و فشار عصبی می شوند. نمی خواهیم ببازیم. می ترسیم رابطه مان آسیب ببیند. بیشتر ما آموخته ایم که از اختلاف هم مانند خشم و اضطراب باید پرهیز کرد. به روی خود نیاورد و آن را بیان نکرد. همه ما شنیده ایم که مردم می گویند: " در تمام سال های ازدواجمان ما هرگز هیچ عدم توافق جدی نداشته ایم" در حقیقت این آدم ها می گویند که اختلافاتشان هیچ وقت ظاهر نشده و به رو نیامده اند. آن ها خودشان خواسته اند که یا اصلا نفهمند که اختلافی با هم دارند و یا از راه های غیر مستقیم روی آن عمل کرده اند.
یک روش برای حل اختلاف وجود دارد که لازمه اش برنده شدن یکی به قیمت باخت دیگری است که اساسش بر تحمیل قدرت است و همیشه یک نفر می برد و یک نفر می بازد. از این روش اختلافات پنهان به صورتی مثبت و سازنده به سطح نمی آید.
در این وضعیت تو در رابطه برای رسیدن به نیازهایت از قدرت خودت به قیمت باخت دیگری استفاده می کنی. تو حرف خودت را پیش می بری. در نتیجه دیگری می رنجد و رنجش او به تو هم می رسد. از آن جا که نیاز او برآورده نشده او احساس بی عدالتی می کند . واکنش همسرت نسبت به عمل تو کاملا قابل پیش بینی است. مثل:
- از تو انتقاد می کند
- سعی می کند در راه برآورده شدن دیگر نیازهایت کارشکنی کند
- به تو دروغ می گوید
- اغلب پنهانی خواسته های خود را عملی می کند و به خواسته های دیگر تو توجهی نمی کند.
- دیگر نیازهای مهمش را با تو در میان نمی گذارد.
وقتی به قیمت باخت دیگری به نیازت می رسی ، رابطه صدمه می بیند. مشاوران ازدواج می گویند که کمتر ازدواجی است که بتواند تحت فشار زورگویی یکی از دو طرف به دیگری چندان دوام بیاورد. دیر یا زود یک حالت انفجار در کسی که تحت فشار دیگری و در موضع ضعیف، رنجش های خود را فرو برده به وجود می آید.
وقتی شما می بازید و تسلیم می شوید، حالا شما از دیگری رنجیده اید. این روش بیشتر از طرف کسانی به کار گرفته می شود که می خواهند از اختلاف پرهیز کنند. آن ها صلح را به هر قیمتی ترجیح می دهند.مسئله این است که آن ها برای این صلح قیمت بالایی می پردازند.
از آن جا که شما به نیازهای خود نمی رسید، ممکن است دچار بسیاری از این واکنش ها بشوید:
- شما نسبت به همسرتان احساس رنجش و خشم می کنید.
- شما به تدریج از چنین رابطه ای خود را کنار می کشید.
- شما احساس یأس و نگرانی می کنید که نتیجه نرسیدن به خواسته هایتان است.
- شما از اختلافات آینده جلوگیری می کنید.
- به تدریج احساس بی تفاوتی و افسردگی می کنید.
- اغلب پنهانی از جهات دیگر به نیازهای خود می رسید.
- تصمیم می گیرید بعدا برنده شوی، تلافی کنید
- احترام به خود و عزت نفس خود را از دست می دهید.
روشی که ما پیشنهاد می کنیم، اساس آن عدم استفاده از قدرت است. می توان در روابط انسانی اختلاف را به صورت آشکارا و صادقانه حل کرد؛ که هر دو طرف بتوانند به نیازهای خودشان برسند و هیچ کس مجبور نیست ببازد. از این راه می توان به نیازهای متقابل رسید.
بعضی از منافع کاربرد روش بدون باخت از این قرارند:
- باعث می شوند که اختلافات بیان شوند و منصفانه حل شوند
- هر شخصی خودش مسئولیت رسیدن به خواسته های خود را به عهده می گیرد، اما نه به حساب دیگران.( عدم اشتیاق به باخت یک عامل کلیدی است)
- وقتی مسئله ای به صورت منصفانه حل شد دیگر تکرار نمی شود.
- وقتی هر دو طرف ، در تصمیم گیری برای حل مشکلی شرکت داشته باشند بیشتر به انجام آن متعهد می شوند، تا این که آن تصمیم به آن ها تحمیل شده باشد.
- با یکدیگر احساس نزدیکی و عشق بیشتری می کنند. رنجش و دشمنی ناپدید می شود.
اختلافات ممکن است سالم باشند.می توانند به صورت نیرویی مثبت در زندگی مان وجود داشته باشند. می تواند به صورت دعوت به ایجاد ارتباطی منطقی، به وجود آورنده موقعیتی برای شرکت در یک روبه رویی آشکار و صادقانه باشد. آن ها می توانند با حل سوء تفاهمات جوّ ارتباط را پاک کرده و آدم ها را به هم نزدیک تر سازند.
در حقیقت عدم توافق ها در ارتباطات بسیار مفید تر از توافق است. چون به وجود آورنده تغییرات و رشد سالم در انسان ها هستند. بدون اختلاف ، تغییر و پیشرفتی در رابطه به وجود نیامده و زندگی یکنواخت و خسته کننده می شود. به اختلافات می توان بسیار مثبت نگریست. رابطه با همسرتان می تواند از طریق حل موثر اختلاف به رشد برسد.
در مقاله بعدی به راه حل های رفع اختلاف بدون باخت اشاره می کنیم.
چگونه می توان جلوی آثار جانبی تشعشع لامپ های کم مصرف بر چشم و پوست را گرفت؟
ورزش های ضد استرس برای بهتر شدن وضعیت روانی و احساسی افراد کدامند؟
چطور میزان فعالیت فیزیکی خود را ارتقاء دهیم؟
ورزش های مخصوص افراد مبتلا به بیماران قلبی و دیابت
در جهان امروز، آموزش کلید رشد و توسعة کشورها به شمار میآید.
جوامعی که دوران عبور از یک شرایط سنتی به دوران مدرن را طی میکنند با آسیبهای اجتماعی فراوانی دست به گریبان هستند، خانواده ایرانی نیز با گذشت زمان نسبت به شرایط فرهنگی با تغییرات فراوانی روبه رو بوده است که اختلافات زناشویی و عمل آن، از جمله این تغییرات است.
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
می توانیم اختلافات زناشویی را به صورت آشکارا و صادقانه حل کنیم؛ که هر دو طرف بتوانند به نیازهای خودشان برسند و هیچ کس مجبور نباشد ببازد.
من و تو، با هم در مورد نیازهایمان اختلاف داریم. من نیازهای تو را محترم می شمرم، اما باید به نیازهای خودم هم احترام بگذارم. پس بیا توافق کنیم که با هم به دنبال راه حلی بگردیم که نیازهای تو را برآورد و هم مال مرا ارضا کند. تا این که هیچ کدام نبازیم.
برای این که در حل اختلاف هر دو طرف برنده باشند باید :
_ هیچ کدام در یافتن راه حلی برای اختلاف از قدرتشان استفاده نکنند.
_ لازم است برای تأثیر گزاری بر همسرتان و ترغیب او به حل اختلاف بدون باخت، شما با پیام های من ... بازدارنده پیش قدم شوید: " من میل دارم ببینم آیا راه حل دیگری برای حل این مسئله هست؟ مثلا ممکنه ما با هم بنشینیم و راه حلی پیدا کنیم که هر دو دوست داشته باشیم؟" یا "من این قدر برای رابطه مان ارزش قائلم که جداً می خواهم راه های جدیدی را برای حل مسئله مان امتحان کنم. دوست دارم تو را هم در جریان این روش ها بگذارم."
_ زمانی را انتخاب کنید که کاملا آزاد باشید. چون وقت بسیاری می گیرد. در خانواده ممکن است عصر جمعه وقت خوبی باشد.
_ حتما راه حل های پیشنهادی برای مسئله را یادداشت کنید.
شش مرحله برای حل اختلاف بدون باخت وجود دارد :
قدم اول :
حساس ترین مرحله، روشن کردن مسئله است
درک روشن نیازهای یکدیگر برای حرکت به سوی راه حلی که ارضا کننده آن نیازها باشد، اساسی است. در این اولین قدم توجه شما به نیازها است و هنوز نوبت راه حل ها نیست. نیازهایی مثل: وقت آزاد بیشتر و یا آرزوی داشتن تفریح و ....
قدم دوم :
به وجود آوردن راه حل های ممکن
مرحله ای که هر دوی شما می گویید:" بیا عقل هایمان را روی هم بگذاریم و یک راه حل سازنده پیدا کنیم."
برای این که از این مرحله بیشترین استفاده را ببرید، بهترین کار این است که :
- هر دوی شما این کار را به صورت یک تجربه خلاقانه حقیقی ببینید و آزادانه عقاید و نظرات خود را در مورد حل مسئله بیان کنید.
- همین طور از قضاوت یا انتقاد از راه حل های دیگران بپرهیزید
- سعی کنید فهرستی از تمام راه حل های ممکن تهیه کنید.
- اگر روال کار سست شد ، مسئله را به صورت نیازها بیان کنید. گاهی اوقات این کار دوباره چرخ ها را به گردش می اندازد.
قدم سوم :
ارزش یابی راه حل ها
راه حل هایی را که طبق توافق دو طرف کارایی لازم را ندارند حذف کنید. بعضی اوقات در زمان ارزش یابی راه حل ها ، یک راه حل کاملا تازه به نظر می رسد که از دیگر راه حل ها بهتر است.
قدم چهارم :
تصمیم گیری روی یک راه حل قابل قبول برای هر دو طرف
اگر دو طرف راه حلی را آزادانه انتخاب نکنند ممکن است بعدا به آن عمل هم نشود. وقتی ظاهرا به یک نتیجه قابل قبول برای هر دو طرف نزدیک شدید، آن را بیان کنید تا مطمئن شوید هر دو طرف فهمیده اند تا سوء تفاهمی پیش نیاید.
قدم پنجم :
عمل بر اساس راه حل
راه حل یک چیز است و عمل به آن چیز دیگری. مشخص کنید چه کسی باید تا چه وقت چه کاری را انجام دهد.سازنده تر آن است که قبول کنیم دیگری به تصمیم عمل می کند، بنابراین هرگز سوال" اگر عمل نشد چه..؟" را مطرح نکنید. در بیشتر موارد لازمه ارتباط متقابل ، اعتماد متقابل و عملکرد موثر به آن است. سرزنش و غر زدن بیشتر باعث وابستگی و رنجش می شود تا به عهده گرفتن مسئولیت شخصی. اگر با گذشت زمان ، طرف دیگر به سهم خود از تصمیم گرفته شده عمل نکند لازم است بگویید مثلا: " من جداً نا امید و ناراحتم چون ما در مورد اختلافمان توافق کردیم و تو به توافق خودت عمل نکردی" آن وقت شخص دیگر متوجه می شود که شما از او انتظار داشتتید مسئول باشد.
قدم ششم :
کنترل نتیجه راه حل
حالا زمان آن فرا رسیده که تأثیر بخشی راه حل خود را با این سوال مورد ارزش یابی قرار دهید: آیا در حقیقت این راه حل به نیازهای هر دو ما پاسخ می دهد؟ ممکن است همیشه مطلوب ترین نتیجه به وجود نیاید و ممکن است با رسیدن به یک هدف ، هدف دیگری که از اولی مهم تر بوده به خطر بیفتد. اگر چنین اتفاقی افتاد ، اطمینان داشته باشید که درِ گفتگوی دوباره را همیشه باز نگه خواهید داشت.
منبع :tebyan.net
تمرینات ورزشی در دوران حاملگی و قبل از زایمان
حقایقی در باره ایدز و لزوم آموش جنسی
یکی از شکایات معمول اینست که چرا زن و شوهر با هم اختلاف دارند و در بعضی مسایل با هم توافق نمی کنند. این شکایت و این انتظار که زوجین با هم هیچ اختلافی نداشته و روی تمام امور زندگی با هم توافق داشته باشند یک انتظار نابجا و غیرممکن است. چرا؟ برای اینکه هیچ فردی شبیه به فرد دیگر نیست. حتا دوگانگی ها که از نظر جسمی کاملاً با هم شبیه هستند و در یک محیط بزرگ می شوند، از نظر شخصیتی با هم تفاوتهای دارند. به همین دلیل اختلاف بین دو شخص یک امر کاملاً طبیعی است، بالاخص بین زن و شوهر.
لیکن دو چیز مهم باید در نظر گرفته شود. درجه ی اختلاف و چگونگی حل اختلاف.
اگر درجه ی اختلاف بین زن و شوهر بسیار بزرگ باشد، در زندگی مشترک چالشهای کلان و گاه غیرقابل حلی بوجود می آیند. اگر زوجین قادر به حل مسالمت آمیز اختلافات خود نباشند نیز زندگی شان رنگ تلخی و ناخوشی به خود می گیرد.
درینجا به موارد عمده از اختلافاتی اشاره می شود که ممکن است منجر به ناهمنوایی و ناسازگاری بین زن و شوهر گردند:
۱- اختلاف در خواسته ها: یکی از عواملی که در انتخاب همسر و زندگی زناشویی باید مورد توجه قرار گیرد خواسته های زن و شوهر است. زن یا شوهری که دارای خواسته های ایده آل و متفاوت از دیگری باشد و در تعدیل آن اقدام نکند، احتمال ناسازگاری در زندگی زناشویی از این جهت وجود خواهد داشت.
۲- اختلاف در سلیقه ها و علاقه ها: وجود اختلاف سلیقه و علاقه در افراد طبیعی است؛ ولی چنانچه در برنامه های زندگی خانوادگی، این اختلاف در جهت هماهنگی بین زن و شوهر تعدیل نشود، ممکن است که به ناسازگاری منتهی گردد.
۳- اختلاف در دیدگاه ها: انسان موجودی است با آرزوهای نامحدود؛ او هر چه بیشتر داشته باشد، بیشتر می خواهد و برآورده شدن هر نیازی به جای کاستن از آرزوهای انسان ، نیازهای تازه ای را بر می انگیزاند. چنانچه زن و شوهری با دیدگاه ها و آرزوهای متفاوت که احتمال حصول به آن کم باشد نتوانند در زندگی زناشویی خود هماهنگی ایجاد کنند ، زندگی شاد و موفقی نخواهند داشت.
۴- اختلاف در خلق و خوی: بعضی افراد عصبانی ، خشن ، متکبّر، خودخواه ، از خود راضی ، و بعضی دارای روحیه ای گرم ، خوش برخورد ، متواضع و مردم دوست می باشند ؛ بنابراین توافق اخلاقی در صدر عوامل انتخاب همسر قرار دارد.
۵- اختلاف در میزان هوش و ذکاوت: اختلاف سطح هوشی همسران نسبت به یکدیگر ، ممکن است در زندگی زناشویی آنان مشکلاتی ایجاد نماید. بنابراین در نظر گرفتن ذکاوت و اختلاف سطح اندیشه و تفکر در این زمینه خالی از اهمّیت نیست. همچنین است اختلاف در درجه تحصیل. در صورتیکه سطح تحصیل و دانش بین زن و شوهر بسیار متفاوت می باشد، این می تواند سبب سوءتفاهم و عدم درک احساسات، عواطف، و افکار میان زوجین گردد.
۶- اختلاف در حوزه معنویت: مرد و زنی که از نظر رعایت و پایبندی به امور معنوی اختلاف سطح دارند ، زندگی بی دغدغه ای نخواهند داشت. بنابراین در امر ازدواج بُعد اعتقادی به ویژه جنبه های معنوی آن باید مورد توجه خاص قرار گیرد و زن و شوهر مطمین شوند که در حوزه اعتقادی با هم اختلاف نظر نداشته و یا اینکه پذیرای تفاوت های اعتقادی همدیگر استند.
۷- اختلاف طبقاتی: با آنکه زوج های روشنفکر و خانواده های میانه رو معمولاً به اختلاف طبقاتی زیاد اهمیت نمی دهند و تلاش می کنند تا خوشبختی خود را با تفاهم و همکاری تضمین کنند، گاهی سطح متفاوت قدرت اقتصادی و طبقه اجتماعی می تواند مشکل ساز شود. اگر زن از قدرت اقتصادی بالاتری برخوردار بوده و متعلق به خانواده متمولی باشد، این ممکن است احساس ضعف و ناتوانی را به مرد منتقل کند که در نتیجه سبب عصبانیت و درگیری او با همسرش می شود و یا بر عکس.
جدا از تفاوتهای عمده که در بالا ذکر شد، بعضی از عاداتی که می توانند زندگی زناشویی را به شکل منفی متاثر گردانند اینها اند:
عصبانیت: زن یا شوهر عصبانی زندگی را بر دیگری دشوارمی سازد. حساسیت های بی مورد و پرخاش و توهین و بی احترامی علاوه بر آن که طرف مقابل را ناراحت می کنند، به خود شخص نیز زیان می رسانند. در چنین مواقعی باید آرامش خود را حفظ کرد، آنگاه خشم همسر را آرام و توجه او را به امور دیگری جلب نمود و برای آرامش روانی او گفتگوی دو نفره انجام داد تا وی با بیان ناراحتی ها و انتظارات خود آرام گیرد.
دورویی: زن و شوهر که با دو شخصیت مواجه شوند و در ظاهر و باطن یک رنگ نباشند زندگی مطلوبی نخواهند داشت. زندگی ای که در آن صداقت و صمیمیت نباشد، اعتماد و اطمینان از آن رخت بر خواهد بست و اضطراب و تزلزل روانی بر آن حاکم خواهد بود.
دروغ: فرد دو رو کسی است که تظاهر به نیکوکاری و پاکدامنی می کند، ولی در باطن طور دیگری می باشد؛ امّا دروغگو کسی است که هر جا مصلحت و نفع خود را بسنجد واقعیت را تحریف می کند و بنا به میل خود کردار و رفتارش را تنظیم می نماید. دروغ نیز مانند دورویی بنیان خانواده را متزلزل می کند و اعتماد را از بین می برد.
پنهان کاری: پنهان کاری عبارت از آن است که یکی از زوجین بدون نظر و اطلاع همسر خود و در غیاب او مبادرت به انجام اعمالی بنماید و این اعمال را چه خوب و چه بد از همسر خود پنهان دارد. چنین رفتاری ولو به نفع خانواده باشد ، اعتماد را از بین می برد. گاه این گونه رفتارها در جهتی است که فرد به نفع خود و یا خویشاوندان نسبی و به ضرر همسر و زندگی مشترک انجام می دهد. این گونه اعمال بتدریج بنیان خانواده را به هم می ریزد ، هر یک از زوجین را نسبت به رفتار دیگری بدبین و ناراحت می نماید و به عکس العمل وا می دارد.
پرخاشگری و خشونت: پرخاشگری به رفتاری اطلاق می شود که هدفش اعمال “صدمه و رنج” باشد. مثلاً زنی که غذای مورد علاقه شوهرش را نمی پزد و یا آن را می سوزاند ، یا شوهری که از زنش مرتباً انتقاد می کند و به او غـُر میزند. هر یک از این رفتارها بخشی از عناصر یک رفتار پرخاشگرانه بوده و موجب از هم پاشیدگی بنیاد زندگی زناشویی می گردد. خشونت و عکس العمل های زننده و شدید چه از طرف زن و چه از طرف شوهر قدرت تحمل طرف مقابل را تضعیف می نماید و زندگی را برای هر دو مشکل می سازد. در خانواده ای که خشونت حاکم است ،عاطفه و رفتار انسانی رخت بر می بندد و محیط تربیتی نامناسبی از نظر تربیت فرزندان ایجاد می شود.
لجاجت و کله شقی: از دیگر عوامل بنیان کن در خانواده لجاجت است. این حالت بین زن و مرد زیاد دیده می شود و گاه به جایی می رسد که حرکات لجوجانه به شکستن وسایل خانه منتهی می گردد. چنانچه این حالت شکل افراطی به خود بگیرد، چه بسا به طلاق و از هم پاشیدگی خانواده می انجامد.
خودبینی و تحقیر دیگری: خودبینی یا تصویر ذهنی هر کس از شخصیت خویش از مجموع تصورهای او درباره توانایی ها ، احساس ها ، اندیشه ها ، آرزوها ، داوری ها ، و تلاشهای وی تشکیل می شود. معمولاً کسانی که خود کم بین هستند، گرفتار عقده حقارت اند، و خود را کمتر، بی مقدارتر و زبون تر از دیگران احساس می کنند؛ افرادی که دچار خود بزرگ بینی هستند، مبتلا به تکبر ، نخوت ، خودستایی و جاه طلبی اند. چنین افرادی سعی می کنند با تحقیر دیگران ، بزرگ نمایی کنند. زن یا شوهری که بخواهد همسر خود را تحقیر کند، و خود را بالاتر احساس کند و خوبی های خود را به رخ دیگری بکشد ، با دست خود تیشه به ریشه زندگی زناشویی خویش میزند.
خسّت (خسیس بودن): یکی از مواردی که زندگی زناشویی را سخت و مشکل می سازد؛ خسّت است، بدین معنا که در مواقعی که مصرف ضروریست، زن یا شوهر از خود خست نشان داده و کاری نکند. چون در کشور ما معمولاً شوهران چرخه ی اقتصادی خانواده را تنظیم می کنند، لازم است تا در تنظیم امور مالی دقت داشته و تعادل را رعایت کنند.
بی انضباطی: مرد یا زنی که اساس رفتار خود را بر بی نظمی قرار دهد ، مورد اعتراض همسر خود قرار میگیرد. گاه بی انضباطی منجر به بی اعتمادی می شود و گرمی و شادمانی را از خانواده می گیرد. مردی که شب دیر به خانه می آید و زمانی را برای تفریح ، مسافرت و معاشرت با زن و فرزندان خود در نظر نمی گیرد، موجبات نارضایتی خانواده خود را فراهم می آورد.
برای معلومات بیشتر به این منابع مراجعه کنید:
۱- وبسایت پارسی طب www.fa.parsiteb.com (در تهیه این نوشته از این وبسایت استفاده فراوان شده است)
۲- کتاب “سوءتفاهم” ، علی اصغر کیهان نیا، تهران، ایران (http://www.kayhannia.com/)
3- http://web4health.info/en/answers/life-conflict-solving.htm
http://www.rawanonline.com/
ژن درمانی از درمان بیماری ها تا بهسازی نژادی و استفاده بعنوان یک سلاح
دیابت از شناخت علائم تا درمان و راههای پیشگیری
ازدواج کردن مقوله ای متفاوت از زندگی مشارکتی است چرا که انتظارات و توقعاتی که در زندگی مشترک میان زوجین وجود دارد، کاملا متفاوت از زندگی مشارکتی است.
ریشه مشکل، نگرش یکی از طرفین یا هر دو نفر آنهاست نه خود مشکل. در روابطی که احترام متقابل حاکم است، طرفین سعی می کنند دیدگاه یکدیگر را درک کنند و به دیدگاه یکدیگر احترام بگذارند.
اکثر زن و شوهرها نمی توانند مشکل واقعی را مشخص کنند. معمولا اینکه چه کسی کارهای خانه را انجام دهد، چطور پول خرج کنند و.. اصل مساله نیست. البته اختلاف نظرها را باید رفع کرد ولی زوجین باید مشکل واقعی را بشناسند. وقتی مشکل واقعی شناخته شد، اختلاف نظرهای ظاهری رفع می گردد.
هنگام اختلاف، ساده ترین راه این است که دنبال تغییر دادن همسرمان باشیم. ولی راه موثر تر این است که از خودمان بپرسیم" چه کار می توانم بکنم تا رابطه ما عوض شود؟" با متمرکز شدن روی اینکه خودتان می خواهید چه کار کنید و ملزم نکردن همسرتان به تغییر، جوی ایجاد می کنید که امکان توافق در آن وجود دارد.اگر چه راه حل نهایی در گرو تغییر رفتار هر دو نفر است ولی تمایل به تغییر کردن و تصمیم گرفتن برای تغییر کردن، امری کاملا شخصی است.
اگر به جای بگو مگو، با یکدیگر همکاری کنید، زمینه ای فراهم خواهد شد که ببینید جهت حل اختلافاتتان چه کار باید بکنید.
وقتی زن و شوهر فهمیدند مشکل واقعی چیست، یکی از آنها راه حل پیشنهاد می دهد. دیگری یا راه را می پذیرد یا آن را اصلاح می کند و یا راه حل دیگری را ارائه می دهد. ایجاد جو بده-بستان از همه روشهای دیگر موثر تر است. بسیار مهم است که طرفین حق دخالت داشته باشند زیرا اگر یکی از طرفین از این حق طبیعی محروم شود، زندگی زناشویی مستعد پذیرش اختلافات بسیاری می گردد. اما هنگامی که هر یک از طرفین در حل اختلاف مشارکت داشته باشند، به راه حل هایی می رسند که هر دو، آن راه حلها را قبول دارند و راه حل ها در راستای اهداف مشترکشان هستند.
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
سروصدایشان، در همه ساختمان شنیده می شد؛ البته بار اول شان نبود و همسایه ها هم به دعواها و دادوبیدادهای هرازگاه شان عادت کرده بودند و برای آشتی دادن زن و شوهر جوان، پیش قدم نمی شدند. فقط دل شان برای پسر کوچولویشان می سوخت و هر بار که او را در راهرو یا حیاط می دیدند، با تاسف، سر تکان می دادند و زیر لب می گفتند: «طفلکی چی می کشه وسط این همه جروبحث.»
وقتی والدین، فرزندشان را در اختلاف میان خود دخالت می دهند، کودک فکر می کند که «بابا و مامان که دوتا آدم بزرگ هستن، نمی تونن مشکل خودشون رو حل کنن. پس، چه طوری می خوان مراقب من باشن؟» به نظر می رسد تنها نتیجه وارد کردن کودک در جروبحث های زن و شوهری، بی اعتبار شدن والدین باشد.
● شهادت می دهد، اما…
بروز اختلاف میان والدین، امری طبیعی و اجتناب ناپذیر است، اما مشکل از جایی شروع می شود که این اختلاف نظر، در حضور کودکان، مطرح و حتی گاهی از آن ها، به عنوان ابزاری برای قضاوت میان شان، دفاع یا طرد یکی از والدین مورد استفاده قرار گیرد. وقتی کودک، تحت فشاری که والدین به او وارد می کنند، مجبور می شود علیه پدر یا مادرش حرف بزند، نتیجه اش آزردگی شدید و به وجود آمدن این ذهنیت در اوست که «من، بابا یا مامان رو ناراحت کردم و دیگه نمی تونم روی حمایت اون حساب کنم.»
● ترفندهای کودکانه
وقتی بچه ها، ناظر جروبحث والدین هستند، به خصوص وقتی می شنوند که پدر یا مادر می خواهد خانه را ترک کند یا درباره طلاق حرف می زند، احساس خطر کرده و بدون این که از او خواسته شده باشد، خودش را قاطی دعوای بزرگ ترها می کند. مثلا تصمیم می گیرد میانداری کند، خودش را به مریضی می زند، صدای تلویزیون را بیش از حد بلند می کند یا هرکار دیگری که توجه پدر و مادر را جلب کرده و دعوا را خاتمه می دهد؛ ولی چرا او، دست به دامن این راه حل ها و ترفندها می شود؟ چون از اختلاف نظر شما وحشت کرده و احساس ناامنی می کند؛ بنابراین به هر روشی متوسل می شود تا شما را دوباره آرام و مهربان ببیند.
● حل اختلاف؛ چه زمانی و کجا؟
همان طور که پیش از این اشاره شد، بحث و اختلاف نظر، در همه خانواده ها به وجود می آید، اما مهم این است که این اختلاف ها، چگونه و کجا مطرح شود. شما می توانید زمانی که فرزندتان در منزل نیست، مشکلات تان را با همسرتان درمیان بگذارید یا حتی از کودک بخواهید که برای مدتی کوتاه، شما را تنها بگذارد تا بتوانید با هم حرف بزنید. در هر صورت، فرزند شما باید مطمئن باشد که هنوز دوستش دارید و قرار نیست تنهایش بگذارید؛ بلکه مثل همه بزرگ ترها احتیاج دارید که کمی با هم تنها باشید.
● آیا کودک، مقصر است؟
پیش از وارد کردن کودک به مشاجرات یا بحث های خانوادگی، به این موضوع فکر کنید که آیا این اختلاف نظر، به طور مستقیم، به کودک مربوط است؟ متاسفانه، در بسیاری از موارد، کودک، هیچ نقشی در مشاجرات والدین ندارد و به خاطر باورهای والدین در مورد این که «بچه ما، از همین الان، باید بدونه در خانواده اش چی می گذره»، وارد بحث می شوند.
تعبیر اشتباه والدین هم این است که «وقتی در جریان مشکلات ما قرار بگیره، بیش تر قدرمون رو می دونه یا راحت تر با مشکلات کنار میاد»، اما آیا این والدین، هیچ وقت از خودشان پرسیده اند که آیا حضور کودک، کمکی به حل این مشکلات می کند یا نه. خیلی وقت ها، سهیم کردن کودک در مشکلات و اختلاف نظرهای بزرگ ترها، نه تنها باری از دوش پدر و مادر برنمی دارد، بلکه باعث وارد شدن آسیب روانی به کودک نیز می شود؛ به ویژه وقتی این اختلافات، به شکلی غیراصولی، همراه با گفتن حرف ها و القاب زشت، داد و بیداد یا زد و خورد باشد.
● وقتی اختلاف نظر، کلاس درس می شود
● وقتی هوای خانه، آفتابی است
اختلاف، مثل تگرگی است که تند و غیرمنتظره، در آسمان خانه شما ظاهر می شود، ولی این جروبحث ها، همیشگی نیستند. پس، وقتی مشکلات حل می شود، اجازه دهید فرزندتان، علاقه و احترام شما و همسرتان را نسبت به یکدیگر ببیند. همدیگر را با عناوین محبت آمیز خطاب کنید و به کودک بفهمانید که چه قدر همدیگر را دوست دارید. این کار باعث از بین رفتن نگرانی های احتمالی کودک می شود و به او، احساس آرامش خاطر و امنیت می بخشد.
● یک تجربه پدرانه
پسرمان، سپر بلای مان
هنوز کیف دستی ام را زمین نگذاشته بودم. پسرم، هنوز جلو نیامده بود تا کیف را از دستم بگیرد که همسرم جلو آمد. سلام و خسته نباشیدش، بیش از هر روز، طول کشید و این، بوی خطر می داد، اما سرانجام فهمیدم که میهمان داریم؛ دوست مشترک مان که دل خوشی هم از او ندارم. جمله های همسرم، در ذهنم، این طور معنی می شد: «امشب، مهمون داریم. مهم نیست که تو، از اون، خوشت بیاد یا نه، ولی باید مودب و خونگرم باشی تا به همه خوش بگذره.»
حرفی نزدم، اما رنگ رخسارم، همه چیز را نشان می داد. توی چشم هایم زل زد: «دوباره من مهمون دعوت کردم، تو رنگت پرید.»به آشپزخانه رفت و شروع کرد به صحبت کردن؛ نه با من، با پسر پنج، شش ساله مان: «ببین بابا، از مهمون خوشش نمیاد، اما تو بگو؛ عمو اینا، وقتی میان این جا، بهت خوش می گذره؟ تو ببین که من دوست دارم با دوستای قدیمی مون ارتباط داشته باشیم، اما…»
هنوز داشت از واکنش های بچه کمک می گرفت. گفتم: «بس کن. می رم میوه می خرم، ولی لطفا بدون هماهنگی با من، مهمون دعوت نکن.» اصلا انگار نشنیده باشد، حرف هایش را ادامه داد: «از همین الان که خیلی بزرگ نشدی، تمرین کن که به خانواده ات احترام بگذاری. بگذاری اونا…» صدای بسته شدن در را پشت سر خودم شنیدم. امیدوارم که او هم شنیده باشد و دست از سر پسرکم برداشته باشد. دوست ندارم هیچ وقت او، میانجی گر دعواهایی باشد که برایش خیلی زود است.
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
می توانیم اختلافات زناشویی را به صورت آشکارا و صادقانه حل کنیم؛ که هر دو طرف بتوانند به نیازهای خودشان برسند و هیچ کس مجبور نباشد ببازد.
من و تو، با هم در مورد نیازهایمان اختلاف داریم. من نیازهای تو را محترم می شمرم، اما باید به نیازهای خودم هم احترام بگذارم. پس بیا توافق کنیم که با هم به دنبال راه حلی بگردیم که نیازهای تو را برآورد و هم مال مرا ارضا کند. تا این که هیچ کدام نبازیم.
برای این که در حل اختلاف هر دو طرف برنده باشند باید :
_ هیچ کدام در یافتن راه حلی برای اختلاف از قدرتشان استفاده نکنند.
_ لازم است برای تأثیر گزاری بر همسرتان و ترغیب او به حل اختلاف بدون باخت، شما با پیام های من ... بازدارنده پیش قدم شوید: " من میل دارم ببینم آیا راه حل دیگری برای حل این مسئله هست؟ مثلا ممکنه ما با هم بنشینیم و راه حلی پیدا کنیم که هر دو دوست داشته باشیم؟" یا "من این قدر برای رابطه مان ارزش قائلم که جداً می خواهم راه های جدیدی را برای حل مسئله مان امتحان کنم. دوست دارم تو را هم در جریان این روش ها بگذارم."
_ زمانی را انتخاب کنید که کاملا آزاد باشید. چون وقت بسیاری می گیرد. در خانواده ممکن است عصر جمعه وقت خوبی باشد.
_ حتما راه حل های پیشنهادی برای مسئله را یادداشت کنید.
شش مرحله برای حل اختلاف بدون باخت وجود دارد :
مطالب پیشنهادی
با اتخاذ روش های ساده می توان از بروز بسیاری اختلافات جلوگیری کرد.
متأسفانه هنوز در جامعه ما ازدواج های تحمیلی، شرایط سنی نامتناسب و ازدواج مجدد دیده می شود و هنوز بسیاری از جوانان تنها با دل خود پا پیش می گذارند و وارد زندگی زناشویی می شوند. آنچه در اینجا به آن می پردازیم، آیین همسریابی نیست، بلکه قصد داریم با بیان دلایل اصلی بروز اختلاف میان همسران و روش هایی ساده برای احتراز از آنها، قدمی در راه بهبود بخشیدن به روابط داخلی خانواده برداریم.
در حالی که امروزه بیشتر ازدواج ها با عشق صورت می گیرد و هر دو طرف قصد دارند به یکدیگر و تعهداتشان در مقابل هم احترام بگذارند، اما در طول زمان مسائلی پیش می آید که می تواند به جدایی، یا یک زندگی مشترک بدون احساس، عشق و همراهی منجر شود. علی رغم کوشش های همسران - بیشتر به خاطر وجود بچه ها - برای نرسیدن به مرحله جدایی، بسیاری از پیوندهای زناشویی به طلاق رسمی و درصد بالایی از مابقی نیز به طلاق عاطفی منتهی می شود. ازدواج یک مبارزه است که امکان بروز پیش آمدهای منفی در آن بسیار است، یک زوج دانا باید بتوانند آنها را بشناسند، پیش بینی کنند و به آنها رسیدگی نمایند.
خشم می تواند به شکل هایی چون ضعف، بی ارادگی و تسلیم نیز بروز کند. ترک کردن احساسات و زندگی مانند یک مرده متحرک نیز برای یک رابطه همانقدر خطرناک خواهد بود و در یک کلام، رابطه را خواهد کشت.
اما عوامل مشکل آفرین چه هستند؟
به بخشی از این مسائل توجه کنید:
- اعتماد به نفس اندک و احترام نگذاشتن به خود می تواند رابطه ای را پایه گذاری کند که در آن، این شخص مدام در حال تعریف و تمجید از طرف مقابل خود است. چنین شرایطی بالاخره او را خسته خواهد کرد و فرد با شنیدن کوچکترین تعریف و تمجیدی، به کسی غیر از همسر خود متمایل خواهد شد.
- داشتن تعریفی خشک و انعطاف ناپذیر از نقش همسران در زندگی به طوری که هیچ فضایی برای آزادی عمل، تغییر و تحول و رشد شخصیت افراد باقی نمی گذارد. هنگامی که یکی از طرفین اجباراً نقشی را بپذیرد که با خود او متفاوت است، صمیمیت و تبادل نظر بین زوجین کاهش می یابد. مثلاً خانمی که مدرک فوق لیسانس دارد، مجبور به خانه داری شده و می خواهد پس از این که فرزندانش به سن مدرسه رسیدند، وارد بازار کار شود، یکی از موارد متعددی است که شخص در جای نادرست قرار گرفته و ناخشنود است.
- کوشش برای رسیدن به کمالی که با تعاریف فرد مقابل جور دربیاید و به عبارتی تبدیل شدن به کمال مطلوبی که از خود واقعی شخص فرسنگ ها فاصله دارد.
اگر گفتگو و ارتباط فاقد صداقت بوده، و دو طرف راحت و باز و با حفظ احترام متقابل با یکدیگر برخورد نکنند و توقعات نامعقول را وارد بحث کنند، مشکل همچنان باقی خواهد ماند. و اگر مسئله اصلی این باشد که یک نفر به چیزی تبدیل شود که نیست، اصولاً مشکل حل نخواهد شد و بحث به جایی نخواهد رسید.
- یک تأثیر منفی بچه دار شدن می تواند این باشد که شوهر، از شخص شماره یک همسر خود، به شخص شماره دو تنزل می کند. در همین زمان است که زن احساس می کند شوهرش به او بی توجهی می کند و زحماتش را در امر نگهداری از فرزند نادیده می گیرد. هر قدر که این حس متقابل کم ارزشی در زوج قوت بگیرد، فرزندان به نظر آنها بیشتر تحمیلی می آیند و روابط خانواده به طور فزاینده ای سست می شود. www.zibaweb.com
تابلو THE LOVERS اثر پیکاسو (این تابلو زنی را نشان می دهد که به همسرش تکیه کرده)
- تعریف سنتی نقش زن، این است که از یک وابستگی به وابستگی بعدی منتقل می شود و این می تواند برای مردی که ذاتاً ضعیف است و نمی تواند بار سنگین زندگی را به دوش بکشد، ناگوار باشد. بسیاری از زنان با پیشینه سنتی، خود را در سایه مردان شناخته اند، اول پدر، بعد نامزد، شوهر و بالاخره پسر. این زنان بیشتر به ظاهر خود می پردازند، مدام در باره ضعف و ناتوانی خود صحبت می کنند و ممکن است دچار حسادت شدید هم باشند. این مورد اخیر می تواند یک عامل مزاحم و دائمی باشد که حتی در زمانی که شوهر وفادار و صادق است نیز، حضور دارد. .
- در جوامع امروز ممکن است نقش های سنتی زن و مرد معکوس شود و این زن باشد که شغلی مهم و پردرآمد داشته و مرد تنها برای انجام وظایف زناشویی حضور دارد. زن در چنین شرایطی، ممکن است به سمت مرد دیگری که از نظر شغلی قدرتمندتر از اوست، جلب شود و علاقه خود را به شوهرش از دست بدهد.
ازدواج با کسی که او را نه برای آنچه هست، بلکه برای آنچه می خواهیم از او بسازیم، می خواهیم، کاری بسیار خطرناک است. تغییر دادن، اصلاح کردن و مانند آنها، از جمله رفتارهایی است که موجب دلسردی شده و نشانه عدم رضایت از شریک زندگی است.
- نداشتن ارتباط کلامی و تبادل نظر صحیح قبل و بعد از ازدواج. بیشتر افراد گفتگو درباره مسائل ظریف حیاتی درباره مذهب، بچه دار شدن، تحصیلات فرزندان، نیازهای جنسی و عوامل ناسازگار دیگر را جدی نمی گیرند و از انجام آن طفره می روند. آنها به غلط تصور می کنند که عشق بر تمام این مشکلات پیروز می شود و هر اختلافی را حل می کند.
- جا به جایی ناسازگاری های زناشویی به این ترتیب که اختلافات، خواسته ها و اهداف متفاوت زوج، در شخص سومی که معمولاً فرزند ارشد آنهاست، متجلی می شود. این فرزند هیچ راه فراری ندارد و در یک موقعیت نامعقول گرفتار شده است. یکی از این موارد متهم کردن فرزند به صفات ناپسند یکی از والدین است «تو مثل پدرت تنبلی»، «تو هم مثل مادرت منطق سرت نمی شود» و ... این فهرست می تواند تا مدت ها ادامه پیدا کند. متأسفانه این روش در حالی که موجب رضایت زن و شوهر می شود، فرزند بخت برگشته را با انبوهی از انواع صفات ناگوار و اغلب نادرست، بمباران می کند.
- خشم نا بجا موجب می شود که مدام اشخاص مورد علاقه خود را برنجانیم. ابراز نادرست خشم ناشی از مشکلات شخصی در محل کار یا عدم رضایت از نقش خود در خانواده در اکثر موارد، شخص بی گناهی را آماج تیرهای خشم ما قرار می دهد. البته افراد اندکی وجود دارند که بر روی واقعیت تمرکز می کنند و دیگران را مقصر نمی دانند، اما بیشتر ما، در این دسته جا نداریم.
- گاهی همسران برای حفظ رابطه ای که به نظر مطلوب می رسد، از موارد مهمی چون جنبه های شخصیتی، زمینه خانوادگی، مذهبی، نژادی، تحصیلی و...سرسری می گذرند در حالی که چنین مواردی می توانند در رابطه نقش بنیادینی داشته باشند. همچنین، رفتارهایی که در گذشته با وجود عجیب بودن، برایمان جذاب بود، جذابیت خود را از دست می دهند و کاملا زجر آور می شوند.
- شیوه های متفاوت برخورد با مسائل، به خصوص در حالی که هر دو طرف از اعتماد به نفس اندکی برخوردار باشند، می تواند به حالتی تبدیل شود که دو طرف مدام یکدیگر را مقصر دانسته و نسبت به هم بی اعتماد شده و احترام خود را از دست می دهند.
- مردان تمایل دارند که در گفتگوهای خود از دلیل و منطق و بازگو کردن کلمات قصار خردمندانه استفاده کنند، در حالی که زنان در سطح احساسات گرایانه تری به گفتگوی خود شکل می دهند. یک مشکل رایج بین همسران، حرف زدن بدون شنیدن است. اگر هنگام گفتگو، نکته ای ناشنیده باقی بماند، صداها اوج می گیرد، خشم بر هر دو طرف مسلط می شود و گفتگو به بن بست می رسد.
- افراد با کسب عادات و روش های توهین آمیز و تهاجمی و به کار بردن مکرر آن، ضررهای جبران ناپذیری به زندگی زناشویی خود وارد می کنند. ممکن است طرف مقابل چنین افرادی مدتی با بردباری و مدارا رفتار کند تا همسر خود را حفظ کند، اما این حالت به تدریج از بین می رود.
- کوشش در راه تغییر افراد تا حدی که خارج از تحمل آنان باشد. گوشه و کنایه زدن مداوم در باره وزن، بی اطلاعی از موضوعی خاص، رمانتیک نبودن، بی علاقگی به ورزش و ... از جمله مواردی هستند که در این دسته می گنجد. ازدواج با کسی که او را نه برای آنچه هست، بلکه برای آنچه می خواهیم از او بسازیم، می خواهیم، کاری بسیار خطرناک است. تغییر دادن، اصلاح کردن و مانند آنها، از جمله رفتارهایی است که موجب دلسردی می شود و نشانه عدم رضایت از شریک زندگی است.
به وجود آمدن خشم
عوامل متعدد بالا می توانند موجب بحث های طولانی، سخنرانی های یک طرفه، عدم درک متقابل، برداشت های نادرست و فقدان کامل محبت شود. این مشکلات می تواند زن و شوهر و فرزندان آنان را به طور زیان باری تحت تأثیر قرار می دهد به طوری که اثر آن تا نسل ها ادامه خواهد یافت.
خشم، به طور غیر مستقیم به وجود یک ایراد کلی در زندگی زناشویی یا خارج از آن دلالت می کند، اما متمرکز کردن آن بر روی شریک زندگی به این معنا است که یک اشکال اساسی در این رابطه وجود دارد. بیشتر اوقات عصبانیت نتیجه فرعی ِ داشتن حس نادیده گرفته شدن، تنها ماندن، خوار شدن، غیر منصفانه قضاوت شدن، مورد خیانت قرار گرفتن یا از نظر احساسی ترک شدن است.
خشم نشانه ای از چنین فشارهایی است و تا حد امکان باید آن را با خونسردی و منطق پاسخ داد. ممکن است تمام این احساسات در نتیجه مشکلی حرفه ای(مانند بیکار شدن) پیش آمده باشد و حل آن، شعله های خشم را از همسر بی گناه دور نگه خواهد داشت.
خشم می تواند به اشکال دیگری چون ضعف، بی ارادگی و تسلیم نیز بروز کند. ترک کردن احساسات و زندگی مانند یک مرده متحرک نیز برای یک رابطه همانقدر خطرناک خواهد بود و در یک کلام، رابطه را خواهد کشت.
چه می توان کرد؟
شناخت و درک چگونگی تخریب یک رابطه بسیار مهم است. یافتن مشکلی که موجب بروز خشم شده نیز از اهمیت فراوانی برخوردار است. همسران باید مهارت های ارتباطی خود را افزایش دهند، عصبانیت طرف مقابل خود را درک کنند و زنجیر طولانی درگیری ها را پاره کنند. بالا بردن صدا بلافاصله موجب برانگیخته شدن اقدامات دفاعی بدن در برابر حمله های روحی و جسمی می شود و سد محکمی در توانایی برقراری ارتباط منطقی به وجود می آورد.
یک نفر یا هر دو طرف باید بر موقعیت غلبه کند و مسئولیت کار اشتباه خود را بپذیرد و با صداقت خود، اعتماد و صمیمیت طرف مقابل را جلب کند. اگر یک نفر بتواند جوابگوی مشکل شود و مسئولیت رفتارهای مخرب یا نادرست خود را بپذیرد، موجب می شود که طرف مقابل نیز همین رفتار را داشته باشد.
گاهی حضور یک واسطه بی طرف می تواند دو طرف را متوجه چرخه نابودگر خشمی کند که موجب ناتوانی در ارتباط برقرار کردن آنها شده است. این شخص می تواند اعتماد و صمیمیت را بین زوج برقرار کند. علاوه بر این، این واسطه می تواند محیطی آرام ایجاد کند که در آن مسائل بهتر عنوان شوند و توافق و تفاهم، بدون بروز عصبانیت، حاصل شود.
در نهایت باید گفت که اگر گفتگو و ارتباط فاقد صداقت باشد، و دو طرف راحت و باز و با حفظ احترام متقابل با یکدیگر برخورد نکنند و توقعات نامعقول را وارد بحث کنند، مشکل همچنان باقی خواهد ماند. و اگر مسئله اصلی این باشد که یک نفر به چیزی تبدیل شود که نیست، اصولاً مشکل حل نخواهد شد و بحث به جایی نخواهد رسید.
بررسی اثرات کافئین بر بدن
عوارض شیرین کنندههای بدون کالری
فست فود زیر ذره بین کارشناسان حوزه سلامت
ویژگی های ظروف آشپزی و اثر آن در پخت غذا
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
نکته اول:
نخستین نکته این است که انجام دادن هر کاری به مهارت و دانش نیاز دارد . یعنی برای یک همسر توانا شدن،باید دانائی ها ، دانش ها و مهارت های لازم را کسب کرد . از این رو توصیه می شود با مطالعه کتاب های مربوط به تعلیم و تربیت ، روان شناسی خانواده و آئین همسرداری و با شرکت در جلسه های آموزش خانواده به دانش و مهارت خود بیفزائید .
نکته دوم:
خانواده یک نهاد اصلی و ویژه جامعه است و برقراری روابط انسانی سالم و درست میان اعضای خانواده مهمترین عامل سلامتآن است . سعی کنید با همدلی ، همفکری ، همکاری و هماهنگی،روابط سالمی را میان اعضای خانواده خود برقرار نمایید .
نکته سوم:
در ارزیابی روابط زناشویی ، هر یک از زوج ها باید بداند که همسر او نزدیکترین و محرم ترین فرد است ، لذا توصیه می شود به همسرتان به عنوان نیمه تن ، حامی و پشتیبان نگاه کنید و تلاش نمایید وی را خوشبخت کنید .
نکته چهارم :
زن و شوهر با یادگیری مهارت های ارتباطی و به کار بستن آنها می توانند روابط خود را بهبود بخشند ، متحول سازند و در فضایی سرشار از حُسن تفاهم و حُسن نظر به حل و فصل مسائل خود بپردازند . برخی از این مهارت ها عبارتند از : فعالانه به حرف های یکدیگر گوش کردن ، تشریک مساعی و مشورت کردن ، به عقاید یکدیگر احترام گذاشتن ، پذیرفتن یکدیگر و نظایر آن .
نکته پنجم :
تحکیم روابط زناشویی ، علاقه به داشتن یک ارتباط سالم ، ایجاد یک کانون گرم و صمیمی و نایل شدن به تفاهم ، مسئولیت همه اعضای خانواده به ویژه زن و شوهر است . ازاین رو می توان گفت که حل مسائل زناشویی و خانوادگی مستلزم کوشش همه جانبه اعضای خانواده به ویژه زن و شوهر است .
نکته ششم :
وقتی در زندگی ، اختلاف نظر و یا سوء تفاهمی بروز می کند ، به جای سرزنش کردن یکدیگر و تفسیر نادرست ، به شناسایی مسئله ، علت یابی و سرانجام راهیابی آن بپردازید . اگر چه باید اعتراف کرد که گاهی اوقات شناسایی مسئله واقعی، مشکل اصلی و یافتن علت ها و ریشه ها دشوار است . زیرا آنچه که روی پرده است متفاوت می باشد و شناخت ریشه های اصلی مسئله،کاری ماهرانه و پرپیچ و خم است که کمک و مشاوره افراد متخصص را طلب می کند .
نکته هفتم :
لازمه ی ایجادِ حفظ و استمرار روابط زناشویی سالم ، داشتن تعهد ، وفاداری ، اعتقاد ، انصاف و صمیمیت ، پذیرش متقابل ، سعه صدر متقابل، تفاهم متقابل و اعتماد متقابل است . پس با رعایت این اصول نسبت به همسرتان احساس مسئولیت کنید و خانواده را به فضایی سرشار از امنیت روانی و عاطفی تبدیل نمایید .
نکته هشتم:
مهمترین عامل پدید آمدن مسائل و مشکلات زناشویی ، سوء ارتباطات و سوء تفاهمات است . بنابراین زن و شوهر هریک به سهم خود مسئولیت دارند که از به وجود آمدنآنهاپیشگیری کنند و در اولین فرصت ممکن به حل و فصل آنها بپردازند . زیرا سوءتفاهمات و سوءارتباطات به صورت یک فرایند مخرب و پیشرونده عمل می کنند . گاهی یک سوء تفاهم یا یک سوء ارتباط کوچک مانند یک گلوله برفی به تدریج به یک بهمن بزرگ تبدیل می شود و بنیاد زندگی را متلاشی می سازد . برای مثال ممکن است که کسی در ارتباط با سکوت همسرش بگوید : وقتی او سکوت می کند ، معنایش این است که مرا دوست ندارد . در حالی که ممکن است سکوت او معانی گوناگون داشته باشد .
نکته نهم:
مورد تأیید واقع شدن ، مورد محبت و توجه قرار گرفتن،از نیازهای اساسی انسان است . سعی کنید در روابط زناشویی به نوعی و به طریقی رفتارهای مطلوب همسرتان را مورد توجه قرار دهید و تأیید کنید . همسر شما باید بفهمد که برای او ارزش قائل هستید . خاصه آن که تشویق، تأیید و بیان نکات مثبت باید به طور آشکار و یا در جمع باشد و تذکر نکات منفی و انتقاد باید به طور محرمانه و در تنهایی صورت گیرد .
نکته دهم:
لازمه ایجاد و حفظ روابط سالم ، این است که طرفین برای خصوصیات ، علاقه مندی ها و نیازمندی های یکدیگر ارزش قائل شوند . از این رو سعی کنید در روابط کلامی ، غیر کلامی ، عاطفی و اقدام ها و تصمیم گیری ها به رفتار، افکار و به نیازها و خواسته های همسرتان توجه کنید . حساسیت نشان دهید و پاسخ مناسب بدهید ( بی تفاوت نباشید ) . بنابراین اگر زن یا شوهری گفت : همسر من به فکر من نیست ، من برای او ارزشی ندارم ، او سرش به کار خودش مشغول است و .... ، این امر زنگ خطر محسوب می شود .
نکته یازدهم:
یادتان باشد که مسئله یک طرفه و شیوه برخورد با مسئله ، طرف دیگر است . به جای انتخاب روش پرخاشگرانه ، خشونت آمیز و بدبینانه ، بهتر است روش مسالمت آمیز ، صمیمانه و خوش بینانه را انتخاب کرد . اگر رفتاری برای شما مبهم است ، ساده ترین راه این است که از همسرتان سوال کنید : هدف شما از انجام این کار چیست ؟ ، منظور شما از این حرف چیست ؟ ، چرا این طور رفتار می کنی ؟ ، چه طور شد که این طور عمل کردی ؟ و نظایر آنwww.zibaweb.com
نکته دوازدهم:
گاهی بین زن و شوهر پیام هایی رد و بدل می شود که به درستی درک نمی گردد؛ زیرا برخی از پیام ها مبهم هستند و هرکس می تواندآنها را به گونه ای مثبت یا منفی تفسیر کند . یا این که اصولاً برخی از پیام ها دارای چندین مفهوم هستند . بنابراین گیرنده پیام بایداز فرستنده پیام به وضوح و صراحت سئوال کند که منظورش از پیام مورد نظر یا موضوع بحث شده چه بوده است ؟یا از او بخواهد که توضیح بیشتری دهد تا رفع اشکال و ابهام شود .
نکته سیزدهم:
در اکثر موارد زن و شوهر با زبان واحدی با یکدیگر سخن می گویند ، اما آنچه که یکی می گوید و آنچه که دیگری می شنود ، اغلب متفاوت است و در نتیجه مشکلات ارتباطی را به دنبال می آورد . لذا توصیه می شود هم زن و هم شوهر دیدگاه خود را در مورد مسئله یا مشکل مورد نظر به زبان ساده و صادقانه بیان کنند . در این باره باید یادآور شد که خشونت را نباید با خشونت پاسخ گفت ، بلکهدر برابرخشونتباید سکوت کرد و بعداً در موقعیت مناسب دیگری درباره مسئله مورد نظر به بحث و گفت وگو پرداخت .
نکته چهاردهم:
در اکثر مواقع ، زوج هایی که مشکلات ارتباطی دارند ، دچار مشکل شناختی ، طرز قضاوت کردن ( پیش داوری ) و دیدن اشکالات به جای نقاط مثبت می شوند . به بیان دیگر این گونه زوج ها کسانی هستند که وقتی با لیوانی که تا نیمه پُر از آب است روبرو می شوند ، اغلب به نیمه خالی توجه می کنند .
نکته پانزدهم :
سعی کنید با نگرش مثبت نسبت به یکدیگر و با مشورت کردن و هماهنگی ، امور زندگی خانوادگی ، تعلیم و تربیت فرزندان ، فعالیت های اجتماعی، اوقات فراغت و چگونگی صرف آن ، دید و بازدیدهای خانوادگی و نظایر آن را تنظیم و برنامه ریزی کنید .
نکته شانزدهم :
در هر فرصتی که پیش می آید سعی کنید با همسر و اعضای خانواده تان ارتباط کلامی برقرار کنید و به گفت و گوهای خانوادگی بپردازید . شایان ذکر است که زنها از صحبت کردن با همسرشان استفاده می کنند . بنابراین توصیه می شود شوهران فعالانه به صحبت های همسران خود گوش کنند و واکنش مناسب نشان دهند . چنانکه شوهر یا زن در شرایط خاصی نتواند به صحبت های همسرش گوش کند ، باید این موضوع را صادقانه و صمیمانه مطرح و تقاضا کندوصحبت کردن درباره آن موضوع را به فرصت دیگری موکول نماید. در هر حال از پیش آمدن این حالت جلوگیری کنید که همسرشما فکر کند و احساس نماید که شما مشغول کار و فعالیت خودتان هستید و به حرف های او گوش نمی کنید و توجه ندارید.
نکته هفدهم:
زن و شوهر باید هر چه بیشتر با یکدیگر ارتباط کلامی و عاطفی برقرار کنند و سوء تفاهمات و سوء ارتباطات را هر چه زودتر شناسایی ، رفع و اصلاح کنند . نکته حائز اهمیت این است که زن و شوهر باید خود رأساً برای حل مشکلات زناشویی- خانوادگی اقدام کنند و پیش از آن که موضوع را بافرد دیگری در میان گذارند، به منزله دو انسان عاقل و بالغ مسئله را منصفانه بین خود حل و فصل کنند و اجازه ندهند دیگران در این امر مداخله نمایند .
نکته هجدهم:
زن و شوهر باید مشخص کنند که از یکدیگر چه انتظاراتی دارند ؟ آنها باید گاه گاهی در یک فضای محرمانه ، محبت آمیز و صمیمانه به ارزیابی رفتار و روابط یکدیگر بپردازند و از یکدیگر سئوال کنند : آیا از من راضی هستی ؟ آیا من توانسته ام انتظارات تو را پاسخگو باشم ؟ نسبت به من چه احساسی داری ؟ و نظایر آن . زن و شوهر نباید تصور کنند که این انتظارات و احساسات به قدری روشن و گویا هستند که نیازی به طرح و بیان آنها نیست. بنابراین شوهر نسبت به زن و زن نسبت به شوهر باید احساسات، عواطف و انتظارات خود را در میان گذارد و به طور آشکار ابراز کند و برای بهبود روابط خود تلاش نماید . زن و شوهر باید از یکدیگر سؤال کنند : چه باید کردتا روابطمان بهتر و بانشاط ترگردد ؟
نکته نوزدهم:
در رویارویی با مسائل و مشکلات زناشویی همواره باید انصاف داشت . به بیان دیگر خود را در وضعیت طرف مقابل قرار دادن ، قبول مسئولیت خود و شناخت انتظارات متقابل ، قدم اول در حل و فصل اختلافات زناشویی است .
نکته بیستم:
راه حل عمده مسائل و مشکلات زناشویی ، اصلاح نگرش و شیوه برخورد و تصحیح انتظارات براساس توان و وسع یکدیگر است . لذا توصیه می شود زمان مشخصی را در روز یا در هفته برای گفت وگو درباره مسائل و مشکلات و روشن کردن انتظارات از یکدیگر و به اصطلاح درد دل کردن اختصاص دهید .
نکته بیست و یکم :
داشتن نگرش های آرمان گرایانه و شاعرانه نسبت به ازدواج و روابط زناشویی از سویی و ازدواج هایی که بر اساس هوی و هوس ، جاذبه های مالی یا زیبایی صورت می گیرد از دیگر سو ، زوج ها را بیشتر با سوء تفاهم ها ، تضادها و ... روبه رو می سازد و این گونه پیوندها به زودی به سستی می گراید . علت اصلی چنین مشکلاتی این است که طرفین از یکدیگر انتظارات غیر واقع بینانه دارند و این امر نیز به برداشت های نادرست از یکدیگر و سرانجام به ارتباطات نامطلوب ختم می شود .
نکته بیست و دوم:
براساس سوء ظن و گمان بد و حدس نادرست نمی توان زندگی کرد و ارتباط سالم برقرار نمود . اگر موضوع و یا مسئله ای ذهن زن و شوهر را به خود مشغول کرده است . باید آن را به صراحت و صادقانه مطرح کرد و درستی یا نادرستی اش را مورد بررسی قرار داد . برای مثال ، امروز خسته به نظر می رسی ، چرا؟ چه طور شد که این حرف را زدیویا این کار را کردی ؟ پسهمواره زن و شوهر باید یکدیگر را به صبر و بردباری و اخلاص و توکل توصیه کنند .
نکته بیست و سوم:
زن و شوهر هر دو موظف هستند زمینه های بروز سوء تفاهمات و سوءظن ها را از بین ببرند و حتی الامکان از انجام رفتارهایی که موجب بروزاین مسائل می شود ، خودداری کنند .
نکته بیست و چهارم :
گاه زن و شوهر از یک مسئله واحد دو برداشت کاملاً متفاوت دارند. اما آنهارا با یکدیگر مطرح نمی کنند و یا نمی خواهند که این برداشت های متفاوت را درک کنند و در نتیجه،بروز یک مسئله ساده ممکن است به یک بحران تبدیل شود . لذا زن و شوهر باید سعی کنند که برداشت های یکدیگر از مسئله را جویا شوند و بفهمند . برای شناخت ریشه اختلافات زناشویی باید با روان شناسی زن و یا روان شناسی مرد آشنا شد و دریافت که زن یا مرد به چه اموری بها می دهند و نظام ارزش های آنان چگونه است ؟ به طور معمول زن به وابسته بودن ، کسب امنیت عاطفی و مورد حمایت واقع شدن اهمیت می دهد . در حالی که مرد می خواهد مستقل و خود مختار باشد و برای آزادی عمل ارزش قائل است . چاره کار این است که در این شرایط زن و شوهر از خود انعطاف نشان دهند و به آگاهی برسند .
نکته بیست و پنجم:
لازمه ایجادِ حفظ و استمرار روابط زناشویی سالم و بانشاط این است که فضای خانواده،سالم و آرامش بخش باشد و زن و شوهر از مسخره کردن یکدیگر و گفتن سخنان طعنه آمیز و دو پهلو پرهیز کنند .
نکته بیست و ششم:
به جای در نظر گرفتن خصوصیات منفی بهتر است ویژگی های مثبت یکدیگر را در نظر بگیریم و به آنها توجه کنیم . بنابراین از پوزخند زدن ، مسخره کردن ، متلک گفتن ، تحقیر کردن ، سرزنش کردن و به رخ کشیدن یکدیگر باید اجتناب کرد . این گونه رفتارهای نامطلوب موجب افزایش مقاومت های روانی در طرف مقابل می شود و ادامه زندگی زناشویی و ارتباط را دشوار و فاجعه آمیز می کند .
نکته بیست و هفتم:
اساس یک ارتباط سالم و بانشاط مثبت فکر کردن است . در زندگی شخصی ، خانوادگی و زناشویی همواره سعی کنید به مثبت ها ، موهبت ها و نعمت هایی که در اختیار دارید بیندیشید ، نه به آن اموری که در اختیار ندارید . برای مثال برخورداری از سلامت ، داشتن فرزند و داشتن روابطسالم ورضایت بخش از نعمت هایی است که در اختیار دارید و باید شاکر درگاه الهی باشید .
نکته بیست و هشتم:
گذشت و عفو عنصر اصلی استمرار و استحکام پیوند زناشویی از سوی هر یک از زوج هاست . لذا از خطاهای یکدیگر بگذرید و خطاهای همدیگر را تحمل کنید . این نکته به ویژه در مورد شوهران توصیه شده است که با زنان خود با نیکی و مهربانی معاشرت کنید و از بی عدالتی و خشونت بپرهیزید .
نکته بیست و نهم:
زن و شوهر می توانند با یادآوری برخی ایام مانند روز تولد ، سالگرد ازدواج و نظایر آن و دادن هدیه هایی هر چند کوچک ( مثلاً یک شاخه گل) به طور نمادی یا سمبلیک ، عشق و علاقه و توجه خود را نسبت به یکدیگر بروز دهند .
نکته سی ام:
زن و شوهر موظفند خود را در برابر یکدیگر آراسته و پاکیزه و جالب توجه نگه دارند و از پریشانی و وضع نامرتب اجتناب کنند .
نکته سی و یکم:
از آن جا که نفس انسانی خوپذیر است لذا در انتخاب دوست و برقراری روابط دوستانه و یا معاشرت های خانوادگی با زوج های دیگر دقت کنید . توصیه می شود زن و شوهر هر دو معیارهایی را با توافق یکدیگر مشخص کنند و بر اساسآنها به گزینش دوست و برقراری این گونه روابط اقدام نمایند .
نکته سی و دوم:
در روابط زناشویی سالم ، نه باید مردسالاری حاکم باشد و نه زن سالاری . به بیان دیگر اصولاً رابطه سلطه گرانه و سلطه پذیرانه چه از طرف زن و چه از طرف شوهر برای کانون گرم خانواده آفت بزرگی به شمار می آید .
نکته سی و سوم:
خطای یکدیگر را در حضور فرزندان یاافراد دیگر مانند دوستان،آشنایان و بستگان بازگو نکنید و همواره احترام یکدیگر رانگه دارید . همچنین سعی کنید اهمیت احترام به بزرگترها و پدر یا مادر را همواره به فرزندان خود یادآوری کنید.
نکته سی و چهارم:
مسئله اصلی این است که تفاوت های فردی وجود دارد و زوج ها نباید یکدیگر را با فرد دیگری مقایسه کنند . نکته حائز اهمیت این است که زوج ها باید حاضر شوند این تفاوت ها را درک کنند و اختلافات زناشویی را در یک فضای محرمانه و صمیمانه مطرح کنند و معتقد باشند که می شود و می توان به تفاهم رسید و یک ارتباط سالم برقرار کرد.
نکته سی و پنجم:
تشویق و ابراز تشکر از رفتارهای مطلوب همسر ، تأثیر بسزایی در تکرار و استمرار آن رفتارها دارد و انگیزه تکرار آن رفتارها ا بیشتر می کند . او یاد می گیرد که پس همسر من این رفتار را دوست دارد و برای خوشایند او باید آن را تکرار کنم .
نکته سی و ششم:
سعی کنید مورد یا موارد سوء تفاهم یا مسائل مورد اختلاف را هر چه زودتر و هر چه صریح تر مطرح کنید و به حل و فصل آنها بپردازید . از پیش داوری ، تعمیم های نادرست و غیرمنطقی و شکل گیری افکار منفی پرهیز کنید . برای مثال اگر همسر شما یک بار بدقولی کرده است به او نگویید : تو همیشه بدقولی می کنی ! در حالی که ممکن است همسر شما این بار قولش را فراموش کرده باشد و یا علت خاصی داشته باشد .
نکته سی و هفتم:
گاه عملی نشدن قول ها و قرارها ، چه پیش از ازدواج و چه پس ازآن از طرف زن یا شوهر به دل شکستگی، سلب اعتماد و احساس فریب خوردگی منجر می شود. بنابراین سعی کنید حتی الامکان به قول های داده شده عمل کنید و احساس مسئولیت خود را در قول و عمل نشان دهید .
نکته سی و هشتم:
از نسبت دادن القاب و زدن برچسب های ناگوار و نامطلوب به یکدیگر مانند : بدقول ، بی احساس ، نامهربان ، بی عاطفه ، لجباز ، بی انصاف ، زورگو ، خودخواه و نظایر آن پرهیز کنید .
نکته سی و نهم:
لازمه ایجاد ، تداوم و حفظ روابط زناشویی سالم ، انعطاف پذیری در رویارویی با تقاضاها و درخواست های همسرتان می باشد . آشفتگی روابط زن و شوهر به افسردگی و اضطراب در یکی از آنها و یا هر دوی آنها منجر می شود و در نتیجه بر شدت مشکلات موجود می افزاید . گاهی اوقات افسردگی و عصبانیت زن یا شوهر به علت اختلال در کار سیستم عصبی یا غدد درون ریز به ویژه غده تیروئید است . بنابراین توصیه می شود در اولین فرصت به پزشک متخصص مراجعه کنید.
نکته چهلم :
سخن آخر این که برای ایجاد ، حفظ و استمرار یک رابطه زناشویی سالم ، موفق و باطراوت باید هر یک از زوج ها ( چه زن و چه شوهر ) تلاش کند ، بیندیشد ، وقت بگذارد ، احساس مسئولیت کند و موانع برقراری ارتباط سالم را از میان بردارد و در مقابل به عوامل کمک کننده برقراری ارتباطسالم توجه نماید و عمل کند
بررسی اثرات کافئین بر بدن
عوارض شیرین کنندههای بدون کالری
فست فود زیر ذره بین کارشناسان حوزه سلامت
ویژگی های ظروف آشپزی و اثر آن در پخت غذا
زن و شوهر باید تعارضات و اختلافات زندگی زناشوئی را دور از چشم فرزندان در جلسات پنهان و در زمان های مناسب و با آرامش حل کنند و پاسخ منطقی آن را بگیرند.
تدبیر24: هنگامی که دو نفر به عنوان "همسر" زندگی مشترک را آغاز می کنند، پس از ازدواج به علت سوابق رشدی و شخصیتی و منش های ویژه ای که دارند دچار تعارضاتی می شوند. این تعارضات ممکن است در هرگونه از زندگی مشترک مانند دو دانشجودر خوابگاه، دو برادر و خواهر در یک اتاق و... به وجود بیاید. این تعارض ها در اثر نارضایتی ها، نا امیدی ها، یا کشمکش ها و عدم توافق ها ایجاد می شوند و برای رفع آنها باید برای هر فرد بر اساس تحصیلات، فرهنگ، هوش، توانایی های خاص و...جلسات مشاوره برگزار شود و ارتباط و مشاوره آن فرد باید بر اساس هوشمندی های او طرح ریزی شود تا انگیز ه ای برای تغییر در او بوجود بیاید.
تعارضات زندگی زناشویی در سه سطح بوجود می آیند. در اولین سطح، عوامل شخصی که شامل رابطه جنسی، عشق و علاقه، افکار و احساسات است. سطح دوم عوامل اجتماعی است که شامل باورها و رسوم و پیچیدگی ها و غیر شخصی سازی جامعه در حال توسعه می شود که از معضلات آن می باشد و سطح سوم، عوامل رابطه ای که به بررسی تعاملات زن و شوهر در درون یک بافت اجتماعی- فرهنگی وسیع تر می پردازد.
در تحولات زندگی مشترک، انتقاد به جا در زمان مناسب همیشه سازنده است، اما جبهه گیری و سکوت طولانی هر دو ضربه زننده اند و دوام چندانی نخواهد داشت. جبهه گیری زندگی را به صحنه نبردی پر تلاطم تبدیل می کند. سکوت، پیش آگهی جنگی سرد و طولانی است. زندگی سرشار از بحران طلب می کند که همسران دور از چشم فرزندان در جلسات متعدد هفتگی و در زمان های آرامش و مناسب اعتراضات خود را بیان کنند و پاسخ منطقی آن را بگیرند
اگر شروع زندگی بر اساس منطق باشد این گونه اعتراضات از عناصر سازنده زندگی مشترک هستند و الزاما مخرب نیستند و تاثیر آنها تنها به شخصیت طرف مقابل بر می گردد که تا چه حد انتقاد پذیر است. ما باید دلایل طرف مقابل را نیز بشنویم. این یکی از الزامات مطرح کردن خواسته های خود به طور مستقیم است.
در این گونه موارد باید کوشش کرد که اختلافات را در خدمت ازدواج در آورد و روش های اصولی حل اختلاف را فرا گرفت. حق قانونی هر یک از زوجین است که هرگونه که دوست دارند بیندیشند و احساس کنند. زن و شوهر باید به حرف های یکدیگر گوش دهند و منظور یکدیگر را درک کنند، اختلافات را دقیق و روشن کرده در مورد آنها توافق کنند.
زندگی مشترک باید همراه با تفاهم و گذشت باشد. چون اساسا در شروع هر زندگی مشترک با فردی کاملا غریب که شخصیتی و یژه و شاید متفاوت از ما دارد و برخاسته از خانواده ای کاملا متفاوت است، حتما خواسته هایی وجود دارند که به طور کامل برآورده نمی شوند به این دلیل سنگ زیرین آسیاب بودن خود نوعی فداکاری محسوب می شود و باید خواسته ها را آنچنان تنزل داد تا زندگی مشترک پایدارتر بماند و این بستگی به بلوغ فکری و شخصیتی طرف مقابل دارد که از این پدیده سو استفاده نکند و باعث توقعات غیر عادی درآینده نشود. انتقاد از همسر باید هنرمندانه و با ظرافت همراه باشد و در موقعیت مناسب بیان گردد.
تعریف دیگر زندگی مشترک، توافق جهت تحمل یکدیگر و فداکاری و گذشت است. تحمل مسیری ناهموار، مسیری پر از ابهام و فراز و نشیب، مسیری مملو از بدست آوردن و از دست دادن، مسیری از میان ناملایمات انتظارات ارتباطات، قبول مسئولیت ها، شناسایی احساسات و برخورد فرهنگ هاست.
به گزارش مهر، تحمل و فداکاری زاییده زندگی انسانی است و تا زمانی که تداوم زندگی مشترک طلب می کند، هیچ گاه نباید از این دو پدیده دریغ کرد. هر دو پدیده حتما رضایت روحی و روانی زوجین را برآورده خواهند کرد. به شرطی که دوطرف این رابطه دو انسان فهیم باشند. اگر معایب و مشکلات گریبانگیر هر دو طرف در زندگی مشترک باشد،هر دو یکسان آسیب می بینند. لذا باید هر دو یکسان در جهت رفع آن آگاهانه تلاش کنند. البته می توانند آن را تحمل هم کنند، ولی در صورتی که این معایب و مشکلات زاییده یک طرف مخاصمه باشد و هیچ گونه تلاشی در جهت بهسازی و رفع آن مشاهده نشود، کنار آمدن با آن سخت می شود و تحمل هم حد و میزان خاصی دارد.
بررسی اثرات کافئین بر بدن
عوارض شیرین کنندههای بدون کالری
فست فود زیر ذره بین کارشناسان حوزه سلامت
ویژگی های ظروف آشپزی و اثر آن در پخت غذا
پدید آورنده : نوشته: عبدالحمید ابوسلیمان ترجمه: عبداللّه امینی ، صفحه 22
«دیدگاهی روشن شناسانه برای پی بردن به فلسفه و هدف»
قسمت دوم
این مقاله، تفسیری از آیه ضرب (زدن) است. نویسنده که در پی فهم معنای ضرب است، به این مطلب اهتمام دارد که آیا برای دست یابی به اهداف و مقاصد تربیتی، می توان از «زدن» به عنوان راهکار بهره جست؟! ایشان تلاش کرده است معنای دیگری از «ضرب» را در آیه مربوط به روابط زناشویی ارائه کند. طرح نگاه ایشان به معنای پذیرش قطعی این دیدگاه نیست ولی می تواند در رشد این بحث مفید باشد. طبعا وقتی با نگرشی شیعی به موضوعات پرداخته شود باید به منابع تفسیری و حدیثی و فقهی شیعی نیز مراجعه و استناد کرد، نه آن گونه که در این مقاله آمده است.
مقاله برگرفته از مجله «اسلامیة المعرفة» سال ششم، شماره 24 منتشره در 1422 - لبنان است.
این مقاله، تفسیری از آیه ضرب (زدن) است. نویسنده که در پی فهم معنای ضرب است، به این مطلب اهتمام دارد که آیا برای دست یابی به اهداف و مقاصد تربیتی، می توان از «زدن» به عنوان راهکار بهره جست؟! ایشان تلاش کرده است معنای دیگری از «ضرب» را در آیه مربوط به روابط زناشویی ارائه کند. طرح نگاه ایشان به معنای پذیرش قطعی این دیدگاه نیست ولی می تواند در رشد این بحث مفید باشد. طبعا وقتی با نگرشی شیعی به موضوعات پرداخته شود باید به منابع تفسیری و حدیثی و فقهی شیعی نیز مراجعه و استناد کرد، نه آن گونه که در این مقاله آمده است.
مقاله برگرفته از مجله «اسلامیة المعرفة» سال ششم، شماره 24 منتشره در 1422 - لبنان است.
این مقاله، تفسیری از آیه ضرب (زدن) است. نویسنده که در پی فهم معنای ضرب است، به این مطلب اهتمام دارد که آیا برای دست یابی به اهداف و مقاصد تربیتی، می توان از «زدن» به عنوان راهکار بهره جست؟! ایشان تلاش کرده است معنای دیگری از «ضرب» را در آیه مربوط به روابط زناشویی ارائه کند. طرح نگاه ایشان به معنای پذیرش قطعی این دیدگاه نیست ولی می تواند در رشد این بحث مفید باشد. طبعا وقتی با نگرشی شیعی به موضوعات پرداخته شود باید به منابع تفسیری و حدیثی و فقهی شیعی نیز مراجعه و استناد کرد، نه آن گونه که در این مقاله آمده است.
مقاله برگرفته از مجله «اسلامیة المعرفة» سال ششم، شماره 24 منتشره در 1422 - لبنان است.
زدن به شرط ... و برای ...
اگر به ترتیب و اولویت بندی که در آیه سوره نساء آمد بنگریم، در خواهیم یافت هدف از آن اصلاح ذات بین و آشتی دادن زن و شوهر است. این دستور و راه علاج هنگامی است که زن نافرمان بوده، سرپیچی و عصیان نماید و زندگی زناشویی را برنتابد. ترتیب در آیه و راه چاره دو گونه است:
نخست: حل نافرمانی زن و چاره اندیشی برای رفع اختلاف زن و شوهر، بی آن که شخص ثالثی دخالت کند. این گونه سه گام (مرحله) دارد: پند و اندرز، جدا کردن بستر و ضرب.
داوران
دوم: اگر شوهر در خانه و با همسر به نتیجه نرسید (بی آن که شخص دیگری برای حل اختلاف اقدام کند) و بفهمد نمی تواند روح دوستی و علاقه را بیافریند و همسر را زیر پوشش و پشتیبانی خود در آورد و زن به روابط زناشویی تن ندهد، زن و شوهر می بایست به افراد خاصی میان فامیل مراجعه کنند، تا در مورد اختلاف این دو نظر دهند و علت را بیابند و اینان را نصیحت و راهنمایی کنند و کمک نمایند دوباره گِرد هم آیند و میان شان آشتی برقرار کنند:
«و اگر از جدایی و شکاف میان آن دو (همسران) بیم داشته باشید، یک داور از خانواده شوهر، و یک داور از خانواده زن انتخاب کنید (تا به کار آنان رسیدگی کنند). اگر داوران، تصمیم به اصلاح داشته باشند، خداوند به توافق آنها کمک می کند؛ زیرا خداوند، دانا و آگاه است (و از نیّات همه، باخبر است).»(2)
گام نخست: گفت و گوی سازنده
روشن است ترتیب بندی و اولویت ها برای اصلاح روابط زن و شوهر بر اساس راهکارهای مثبت است. قرآن به شوهر دستور می دهد: هنگامی که زن ناخشنودی و سرپیچی نشان می دهد، کنار وی بنشیند، مسائل را برایش روشن کند و پند یا هشدارش دهد. این کار نشانه علاقه شوهر و اشتیاق وی به ادامه روابط زناشویی و آشتی میان زوجین است.
باید مسائل را شفاف و روشن مطرح کرد و آنچه را درون دل و ذهن می گذرد، به زبان آورد، زیرا اختلاف نظر طبیعی است. باید زن و مرد حقوقی را که بر گردن هم دارند، بیان کنند، شاید دیگری نداند و حدّ و گستره آن را نشناسد.
گام نخست، گفت و گو و تذکّر است تا آنچه باعث اختلافات و بگو مگو میان زن و شوهر است، برطرف شود. در اختلاف، گاه زن خوش نمی دارد حربه و شگردهای زنانگی اش را به کار گیرد و ناتوانی جسمانی اش را نشان دهد.
دومین گام: جدا کردن بستر
اگر زن به سخن شوهرش گوش ندهد و به سبب نادانی یا لجاجت، هشدار و پند شویش را به کار نبندد، می بایست شوهر گام و مرحله ای دیگر را بیازماید و حال که پند و نصیحت سود نداده، بسترش را جدا کند. زن می داند مرد در برابر جنس زن ضعیف بوده، به وی نیازمند است و نمی تواند خیلی از همسرش جدا شود. از این رو وقتی زن ببیند مرد بسترش را جدا کرده، از همسرش دوری می گزیند، طبیعی است بفهمد چقدر وضع خطیر و ناپسند بوده که مرد همخوابگی نمی کند و در تصمیمش جدّی است. در این صورت، در بسیاری از اوقات، زن از بازی و رُلِ ناخشنودی و نافرمانبرداری دست کشیده، خواهد فهمید روابط وی با همسرش در خطر جدّی است و عصبانیت و لج بازی زیان بخش است. از این رو تغییر روش داده، به راه خیر و صلاح بر می گردد و میان زن و شوهر روابط دوستانه و محبت آمیز برقرار می شود. اگر زن از شوهر رویگردان بوده، متنفر باشد، کار به جای باریک و خطرناک خواهد کشید، که گاه روابط زناشویی را از بین می بَرَد و به جدایی می انجامد، چه مرد و زن بخواهند، چه نخواهند. ادامه زندگی زناشویی در چنین وضعی ممکن نیست. اما هر دو می بایست عواقب کار را در نظر گرفته، بدانند زندگی زناشویی منجر به شکست و ناکامی خواهد شد.
سومین گام: ضرب
گاه پرسیده می شود: چکار می توان کرد تا زوجین پی به وضع خطیر و عواقب ناگوار قطع روابط و متارکه ببرند، و اختلاف شان در حضور شخص ثالثی (حکماً مِن أهله و حکماً مِن أهلها) مطرح نشود؟ تا وی در باره اختلاف میان زن و شوهر نظر داده، آن دو را نصیحت و توصیه کند رو به آشتی و اصلاح آرند یا اگر نمی توانند، به خیر و خوشی از هم جدا شوند؟
پاسخ: آخرین گام در داخل خانه برای حل نزاع و اختلاف، ضرب است:
«مردان، سرپرست و نگهبان زنانند، به خاطر برتری هایی که خداوند (از نظر نظام اجتماع) برای بعضی نسبت به بعضی دیگر قرار داده است، و به خاطر انفاق هایی که از اموالشان (در مورد زنان) می کنند. و زنان صالح، زنانی هستند که متواضعند، و در غیاب (همسر خود،) اسرار و حقوق او را، در مقابل حقوقی که خدا برای آنان قرار داده، حفظ می کنند. و (اما) آن دسته از زنان را که از سرکشی و مخالفت شان بیم دارید، پند و اندرز دهید! و (اگر مؤثر واقع نشد،) در بستر از آنها دوری نمایید! و (اگر هیچ راهی جز شدّت عمل، برای وادار کردن آنها به انجام وظایفشان نبود،) آنها را تنبیه کنید! و اگر از شما پیروی کردند، راهی برای تعدّی بر آنها نجویید! (بدانید) خداوند، بلند مرتبه و بزرگ است. (و قدرت او، بالاترین قدرت هاست.)»(3)
معنای ضرب
ما در پی فهم معنای «ضرب» و تأثیر آن در حل اختلاف و ایجاد آشتی میان زوجین هستیم. همان گونه که گفتیم ضرب و زدن پس از مراحل ذیل است:
میان زن و شوهر اختلاف پیش آمده، زن زندگی با شوهر را خوش نداشته، پند و اندرز، سپس اظهار ناخشنودی شوهر و جدا کردن بستر خواب، سودی نبخشد.
ضرب یعنی چه؟ آیا به صورت یا بدن زدن یا هر نوع زدن است که به آزار و اذیت جسمی و تحقیر روحی زن بینجامد، تا شاید بر وی فائق و چیره آمده، به رغم خواستش، زن را مجبور به ادامه زندگی کرد؟ اگر از این قرار است، کوتاه آمدن زن چه فایده و ثمری دارد [وقتی ناراضی است]؟! آیا این گونه جبر و زور با اذیت و آزار روحی و جسمی، کمک خواهد کرد که محبت و گذشت میان زن و شوهر به وجود آید و دوستی و همبستگی را استوار خواهد نمود، یا انگیزه و عامل عفت و درستکاری در غیاب همسر خواهد شد و کیان خانواده را از فروپاشی و جدایی نجات خواهد داد؟! اگر ضرب به معنای کتک زدن و آزار و اذیت جسمی و روحی باشد، کمک خواهد کرد زن رغبت و تمایل داشته باشد در خانه بماند و از خانواده نگه داری کند؟ آیا راهکار زدن بر زن مسلمانی که حقوقش را می داند و کرامت و بزرگواری انسانی اش را درک می کند، چنان که با فرهنگ زمانه اش آشناست، کارساز خواهد شد؟
آیا کتک زدن، وی را متمایل می کند در خانه شوهر مانده، تندروی های وی را تحمل کرده، با ناخشنودی زندگی کند، در حالی که مردی ابایی از زدن و توهین نداشته باشد؟! یا زن می تواند با طلاق خُلع و متارکه، جان خود را از این مخمصه به در بَرَد؟
سوء استفاده از وابستگی روحی
و جسمی زن
اگر بگوییم اشاره لفظی قرآن به ضرب بهانه ای برای برخی مردان است که بر ضد زن شدت عمل به خرج دهند، سوء رفتار با وی غنیمت شمردن فرصتی است که به سبب نیاز و وابستگی مادی زن پیش آمده و وی را مجبور می کند مدارا کند و شکیبایی ورزد یا به خاطر فرزندانش، چنین وضع ظالمانه ای را تحمل کند. اما اگر بپذیریم ضرب به معنای اذیت و آزار جسمی و روحی نیست، برداشت مثبتی است که با آموزه های قرآنی هماهنگی دارد، زیرا دین می خواهد خانواده ای را بنیان سازد که روابطش بر اساس درست و صحیحی استوار باشد و زن مایل بوده و عشق و علاقه خواهد داشت میان خانواده بماند و روابط و پیوند خانوادگی را نگسلد. در این صورت آیا معنا و مقصود از واژه «ضرب» در قرآن، زدن و آزار جسمی و روحی زن خواهد بود، برای آن که حتی اگر تمایل نداشته باشد، تن به خواسته مرد دهد؟(4)
حق طلاق برای زن
اگر زن حق خُلع داشته باشد، بی تردید برای ضرب و آزار و اهانت، جایی در روابط زناشویی و زندگی نخواهد بود، زیرا ضرب، روابط و پیوند خانواده را ضعیف کرده، به طرف جدایی و ناکامی خواهد بُرد. از این رو می بایست دقت بیشتری کرد و پیش از این که بگوییم ضرب به معنای آزار جسمی و روحی است، معنا و جنبه های حقیقی را در نظر گرفت.
اگر به ترتیب و درجه بندی قرآن به هنگام بیان «ضرب» نگاه کنیم، درمی یابیم هدف از آن کوشش و گامی دیگر برای آشتی دادن و نزدیک کردن زن و شوهر است، تا اختلاف میان آن دو، حل شده، از این راه روابط محبت آمیز و دوستانه و پیوند صمیمانه بین زن و شوهر بر قرار گردد و مجبور نشوند کسی دیگر (حَکَم و داور) را از اختلاف خود باخبر کرده، به واسطه او بخواهند اصلاح ذات بین کنند و نزاع را حل نمایند، حال با جدایی یا با آشتی و گذشت.
معانی حقیقی و مجازی ضرب
مقصود از «ضرب» (زدن) در عبارت قرآنی به منظور برطرف کردن اختلاف زناشویی چیست؟ آیا به رغم آنچه گفتیم، معنای ظاهری و مستقیم آن (زدن) مقصود است یا معنای مجازی دارد؟
معنای مجازی «ضرب» را در آیاتی که به خودی خود متعدی می شود (مفعول می پذیرد) شاهدیم، مانند:
«ضرب اللّه مثلاً؛ خداوند مثالی می زند»(5) و چه در آیاتی که متعدّی به حرف جرّ است، مثلاً: «و إذا ضربتم فی الأرض؛(6) هنگامی که سفر می کنید».
زدن با مسواک
تأویل ابن عباس می گوید: «مقصود از ضرب که آسیب نزند، زدن با چوب مسواک است.» در این صورت ضرب به معنای حقیقی (مجازات و آزار بدنی و روحی) نخواهد بود، بلکه به معنای نشان دادنِ عملیِ جدّیت و نارضایتی به صورت خشم گیری و دوری از همسر یا با جدا کردن بستر خواب است، که خلاف نوازش است که محبت و مِهر را می فهماند.
تأویل و توجیه ابن عباس اشکالی ندارد و پیوند کرامت آمیز و روابط محترمانه ای را که می بایست میان زن و شوهر باشد، مخدوش نمی کند، چون روابط و اُنس و ارتباط، زن و شوهر را به هم پیوند می دهد.
زدن به اندازه ای که آسیب
جسمی نرسد
در تأویل ابن عباس، ضرب به معنای آزار و اهانت و قهر نیست، اما برخی فقیهان [عامّه [گفته اند: ضرب بدان معناست که کمتر از بیست یا چهل ضربه به زن بزنند!
اینان جزئیات این مطلب را نگفته اند، مثلاً یک جا بزند یا چند جا، زن زخمی بشود یا نشود، استخوانش بشکند یا نشکند، زن زیر کتک بمیرد یا نمیرد!(7)
ایراد به تأویل
به رغم لطافت و پسندیدگی تأویل ابن عباس، هنوز ابهامات و اشکالاتی وجود دارد که موجب بدفهمی شده، بهانه ای برای اذیت و آزار به اسم دین است و باعث می شود برخی فتوا دهند: زدن و سیلی و دیگر راه های آزار دهنده و تحقیر کننده رواست و این شیوه (زدن) به کار گرفته شده، باز می توان از آن استفاده کرد. از این رو باید طوری مسئله و معنای «ضرب» را روشن و شفاف کرد که فرصتی برای اقدامی به ناحق و ناشایست به جا نگذارد و راهی برای بدرفتاری وجود نداشته باشد. این طریقه نزدیک تر به اهداف دین بوده، بهتر می تواند خانواده را بر پایه مودت و رحمت و کرامت، بنیان نهد. از این رو دقت نظر بسیار داشته و مسئله را دنبال کرده؛ معتقدم رسالت و شریعت، ازلی و جاودان بوده، با رعایت وضع و شرایط زمان و مکان می بایست سنت های الهی را درک و فهم کرد و دیدی همه جانبه نگر داشت و تجزیه و تحلیل فراگیر نمود.(8)
شانزده معنای ضرب
در این باره به معانی واژه «ضرب» و مشتقات آن در قرآن نگریستم و در پی فهم «ضرب» از آیات بر آمدم، زیرا بهترین شیوه، تفسیرِ آیه به آیه است. پس از این، اهداف و مبانی کلی شریعت را در نظر گرفته ام.
ضرب و مشتقات آن در قرآن به شانزده معنا آمده است:
[آوردن]
1. و ضرب اللّه مثلاً؛(9)
خداوند مثالی (دیگر) زده است.
[هجرت و سفر]
2. و إذا ضربتم فی الأرض فلیس علیکم جناح أن تقصروا من الصلاة؛(10)
هنگامی که سفر می کنید، گناهی بر شما نیست که نماز را کوتاه کنید.
[آویختن]
3. فضربنا علی آذانهم فی الکهف سنین عددا؛(11)
ما (پرده خواب را) در غار بر گوششان آویختیم، و سال ها در خواب فرو رفتند.
[بازستاندن]
4. أفنضرب عنکم الذکر صفحاً أن کنتم قوماً مسرفین؛(12)
آیا این ذکر [= قرآن] را از شما بازگیریم به خاطر این که قومی اسرافکارید؟!
[تعیین]
5. و کذلک یضرب اللّه الحق و الباطل؛(13)
خداوند، حق و باطل را چنین مشخص و تعیین می کند (مَثَل می زند)!
[انداختن]
6. ولْیضربن بخُمُرهِنّ علی جیوبهِنّ؛(14)
و باید سینه و بَر و دوش خود را با مقنعه بپوشانند.
[باز کردن]
7. أن أسر بعبادی فأضرب لهم طریقاً فی البحر یبسا؛(15)
به موسی وحی فرستادیم که: شبانه بندگانم را (از مصر) با خود ببر؛ و برای آنها راهی خشک در دریا بگشا.
[مُهر کردن]
8. و ضربتْ علیهم الذلة و المسکنة و باءوا بغضب من اللّه؛(16)
و (مُهر) ذلّت و نیاز، بر پیشانی آنها زده
شد؛ و باز گرفتار خشم خدایی شدند.
[قطع کردن]
9. فأضربوا فوق الأعناق و اضربوا منهم کل بنان؛(17)
ضربه ها را بالاتر از گردن (بر سر دشمنان) فرود آرید! و همه انگشتان شان را قطع کنید!
[زدن]
10. وخذ بیدک ضعثا فأضرب به ولا تحنث؛(18)
(و به او گفتیم:) بسته ای از ساقه های گندم (یا مانند آن) را بر گیر و با آن (همسرت را) بزن و سوگند خود را مشکن!
[جدا کردن]
11. فإذا لقیتم الذین کفروا فضرب الرقاب؛(19)
و هنگامی که با کافران (جنایت پیشه) در میدان جنگ روبه رو شدید گردن هایشان را قطع کنید.
[ساختن]
12. فضرب بینهم بسور له باب باطنه فیه الرحمة و ظاهره من قبله العذاب؛(20)
در این هنگام دیواری میان آنها زده و ساخته می شود که دری دارد، درونش رحمت است. برونش عذاب!
[کوبیدن]
13. ولا یضربنّ بأرجلهِنّ لیعلم ما یخفین مِن زینتهِنّ؛(21)
هنگام راه رفتن پاهای خود را به زمین نکوبند تا زینتِ پنهانی شان دانسته شود (و صدای خلخال که برپا دارند به گوش رسد).
[گرفتن]
14. فکیف إذا توفّتْهُمُ الملائکةُ یضربون وجوههم و أدبارهم(22)
حال آنها چگونه خواهد بود هنگامی که فرشتگان (مرگ) بر صورت و پشت آنان می زنند و جان شان را می گیرند؟!
[فرود آوردن]
15. فقلنا اضْرب بعصاک الحجر؛(23)
به موسی گفتیم عصای خود را بر سنگ فرود آر.
[ضربه زدن ]
16. فراغ علیهم ضرباً بالیمین؛(24)
ابراهیم محکم با دست راست بر بتان کوبید.
اگر در آیات پیشین دقت کنیم، می فهمیم فعل «ضرب» چه متعدی و چه غیر متعدی، معانی مجازی دارد؛ یعنی جدایی و دوری و ترک و... .
اگر بگویند: «یُضرَب الشی ء» یعنی از پیرایه و شائبه ها پاک شده، آن اندازه روشن و آشکار شود که بدان مثال زنند. «ضرب فی الأرض» سفر و جدایی است. «ضرب بر آذان» بر گوش ها پرده زدن و منع از شنیدن است. «ضرب صَفْح از ذکر» دور کردن و باز پس گیری است و «ضرب حق و باطل» تشخیص و جدا کردن این دو است. «ضرب خُمُر بر جیوب» پوشاندن سر و سینه است تا دیگران نبینند و «ضرب طریق بَحْر» راهی میان آب باز کردن و آب را به کناری راندن است. «ضرب سور» میان مردم، جدایی افکندن است تا یکدیگر را نبینند و «ضرب ذلت و مسکنت» مُهر ذلّت زدن بر مردمان است، چنان که میان دیگران مانند گاو پیشانی سفید، معلوم و مشخص باشند. «ضرب اعناق و بنان» بُریدن و جدا کردن گردن و انگشت از بدن است.
بقیه مشتقات ضرب که گذشت، یعنی «ضرب اَرجُل و وجوه و حَجَر و ضغث و اصنام» به معنای راندن و دور کردن و کوبیدن و شکستن با شدت و قوّت است، چه کوبیدن بر زمین باشد یا مُهر زدن یا شکستن سنگ و یا بت، تا با دستور دادن، اتفاقی رخ دهد یا کسی و چیزی تحقیر شود، یا برای بیرون آمدن آب، سنگ دو نیم شود و یا بت ها از بین بروند.
بنابراین معنای ضرب در عبارات قرآنی، جدایی و دور کردن و راندن است.(25)
معنای حقیقی ضرب
در این صورت معنای متناسب واژه «ضرب» برای حل اختلاف زوجین و برگرداندن روح مودت و پیوند زن و شوهر در آیه چیست؟
عبارت آیه و هدف ترتیب و اولویت بندی را اصلاح و موفقیت زندگی زناشویی می دانیم و معتقدیم: ارزش هایی اسلام برای بزرگداشت و احترام به انسان و حفظ بزرگواری و کرامت وی دارد، نیز معتقد می باشیم انسان حق دارد سرنوشت خود را تعیین کند و روابط زناشویی، اختیاری و آزاد است.
اگر زن و شوهر، حقوق یکدیگر را رعایت نکنند، می توانند به پیوندشان خاتمه دهند و لزومی به مجبور کردن هیچ کدام برای ادامه زندگی نیست. در این صورت خواهیم فهمید معنای ضرب نمی تواند آزار و اهانت باشد، پس شایسته است معنایی دیگر داشته باشد که با دیگر معانی آن در قرآن همخوان و هماهنگ باشد. در این صورت به معنای دوری و ترک و جدایی است. دوری شوهر از همسر و نیامدن به خانه [برای مدتی محدود[ یکی از راه های مطلوب برای اصلاح و سر و سامان دادن به روابط زناشویی است. این راه فراتر از جدا کردن بستر است، زیرا جدایی شوهر و ترک خانه و دوری از زن و خانه، زن را رو در رو با پیامدهای سرپیچی و نافرمانی از شوهر قرار می دهد. از جمله این پیامدها، طلاق و جدایی است.
دور شدن مرد، به زن فرصت می دهد آثار نشوز و نافرمانی را مشاهده کرده، نتیجه رفتار و عصیان خود را ببیند که چیزی جز طلاق و متارکه نمی تواند باشد. وی فرصت خواهد یافت از خود بپرسد: آیا با رفتار و نافرمانی خود، در پی طلاق و جدایی است؟ آیا پیامدها و نتیجه کار خود را کاملاً در نظر گرفته، یا فقط نادانی و لج بازی کرده و می بایست به راه درست و مطابق با مصلحت خود برگردد و پیش از آن که وقت بگذرد، سرِ عقل آید و از خانه و زندگی اش راضی باشد؟!
برای آن که زن در طریق درست (ادامه پیوند زناشویی) قرار گیرد و به سبب مسئولیتی که دارد، تمام جوانب را در نظر گیرد و به راه جدایی و اختلافِ بی نتیجه نرود، می بایست «ضرب» به معنای ترک و مفارقت و دوری گزیدن باشد؛ یعنی ترک خانه و دوری از زن، که درسی بالاتر و بهتر برای همسر است، بلکه آخرین گام ممکن در کوشش و تلاش برای پیوند دادن زن و شوهر است، تا رخنه و شکاف میان آن دو اصلاح شده و حال نابسامان شان سامان یابد، تا دو طرف، آثار خطیر عصیان و تمرد و جدایی را بفهمند و بدانند در صورت لجاجت، پیوند خانوادگی از هم گسسته و به ناکامی خواهد انجامید.
پس از ترک خانه توسط شوهر، اگر پیوند و محبت برقرار نشود، وقت داوری و کمک شخص ثالث از میان فامیل است که گفت و گو را امتحان کنند و سبب نفرت و اختلاف را بیابند و راه حل پیشنهاد دهند، نیز دو طرف را ارشاد نمایند و گستره و دامنه اختلاف را کوتاه کنند، تا کار به درگیری و جدایی و ناعدالتی نینجامد و امر با اصلاح یا جدایی و طلاق پایان پذیرد:
«فإمساک بمعروف أو تسریح بإحسان؛(26)
باید به طور شایسته همسر خود را نگاهداری کند (و آشتی نماید)، یا با نیکی او را رها سازد (و از او جدا شود).»
معنای ضرب، از نظر سنت
ضرب به معنای مفارقت و ترک و دوری گزیدن در سنت نبوی آمده است. وقتی میان پیامبر و همسرانش اختلاف پیش آمد و اینان به نصیحت رسول خدا عمل نکردند و همچنان به نافرمانی ادامه دادند، به خیال این که به خواسته خود دست می یابند، پیامبر برای یک ماه به مکانی به نام «مشربه» رفت و از زن و خانه دوری گزید.
پیامبر زنان را مخیّر کرد: از ایشان پیروی کنند و آن گونه که پیامبر می پسندید، تن به زندگی دهند، یا اینکه از ایشان روی گردان شده، به نیکی و خوبی، طلاق شان دهد:
«عسی ربّه ان طلّقکنّ أنّ یبدله أزواجاً خیراً منکنّ؛(27)
امید است اگر پیامبر شما را طلاق دهد، پروردگارش به جای شما همسرانی بهتر برای او قرار دهد!»
پیامبر هیچ گونه آزار جسمانی بدانان نرسانده، کتک شان نزد یا تحقیرشان ننمود.
اگر زدن و آزار جسمی و روحی خواسته خدا و راه حلی سودمند بود، پیامبر نخستین کسی بود که به دستور خدا عمل می نمود، اما ایشان کسی را نزد و به زدن اجازه یا دستور نداد.
ابوبکر و عمر خواستند دختران خود را بزنند، زیرا پیامبر را به خشم آورده، با ایشان مخالف کرده بودند، اما رسول خدا اجازه نداد.
می دانیم رفتار و سلوک رسول خدا و سنت ایشان، بیان مراد و مقصود شارع بوده، موجب فهم درست قرآن است. رفتار و سلوک نبوی اثر خود را در روشن کردن آثار مترتب بر ادامه اختلاف نشان داده است.
وقتی همسران پی به جدی بودن تصمیم پیامبر و نارضایتی خانواده های شان بُردند و دانستند زندگی با پیامبر را در صورت ادامه لجاجت از دست می دهند، به راه درست برگشتند و دست از نافرمانی برداشته و از پیامبر پیروی کردند و آن گونه که رسول خدا می پسندید تن به زندگی دادند.
چنان که دیدیم رسول خدا(ص) به مدت یک ماه از زن و خانه دوری گزید، زیرا همسرانش بر نافرمانی و سرپیچی از خواسته ایشان پا می فشردند. پیامبر با کار خود به اینان فهماند پیامد و نتیجه سرپیچی و تمرد چیست، اما دست به آزار و اهانت نزد. ایشان به مدت یک ماه از خانه همسرانش دوری گزید، بی آنکه اینان از تصمیم نهایی پیامبر آگاه باشند. رسول خدا اینان را آزاد گذاشت حرف شنوی داشته باشند یا متارکه کنند. زنان دیدند تصمیم پیامبر جدی است و پی به نتایج جدایی بُردند. از این رو راه درست را برگزیدند.
بنابراین «ضرب» در سنت رسول خدا(ص) به معنای جدایی و ترک کردن و دوری گزیدن است. این معنا هماهنگ با روح طبیعت و استعمال مجازی واژه ضرب و مشتقات آن در قرآن است، که با تأویل ابن عباس مخالف نیست، مبنی بر این که اگر شوهر بخواهد ناخشنودی و نارضایتی خود را نشان دهد، حق ندارد با چیزی بیشتر از چوب مسواک یا مشابه آن، زن را بزند. البته روشن نیست زدن با چوب مسواک - به هنگام اختلاف زن و شوهر - چگونه می تواند برای نشان دادن جدّیت و ناخشنودی مرد و پیامدهای خطرناک طلاق بسنده باشد. چنان که در مرحله بعد برای تأثیر بیشتر از پند و اندرز، می بایست بستر خواب را جدا کرد، تا به راه حل وفاق یا فراق دست یابیم.
از این رو نظرم این است که معنای مقصود از ضرب در قرآن و درجه بندی مراحل اصلاحِ روابط زناشویی به هنگام تنفر و سرپیچی زوجین، جدایی از همسر و ترک خانه و دوری است، و این آخرین راه برای همسر است که سرانجام رفتار ناپسند خود را فهمیده، بداند نافرمانی و کوتاهی در بر آوردن حقوق زناشویی چه فرجامی دارد و ناچار به جدایی و متارکه می انجامد، که با وجود فرزندان، پیامدهای تلخ و خطرناک تری دارد.
ضرب یعنی دوری
ضرب به معنای ترک و دوری موقت می باشد، نه آزار و اذیت جسمی و تحقیر روحی، زیرا شیوه و معنای دوم، هماهنگ با روابط بزرگوارانه زناشویی نیست و با روابط انسان های بزرگوار نمی خواند. چنان که ضرب، راه پذیرفته شده ای برای دستیابی به مودت و رحمت میان زن و شوهر نیست، به ویژه با فرهنگ و بینش جوانان این زمانه نمی خواند، چنان که سنت نبوی همین نگرش را تأیید می کند، تا راه و شیوه ای مؤثر برای دستیابی به اهداف و مقاصد اسلام برای ساخت خانواده بر پایه مودت و رحمت و عفت و امنیت باشد. نیز دژی مستحکم برای تربیت مذهبی و وجدان جوانان به بهترین وجه برای تحقیق سعادت و به عهده گرفتن مسئولیت و رسالت اسلامی.
ناهمخوانی عرف با سنت
اگر فهم و درک زمان کنونی با فهم و سنت نبوی در تفسیر «ضرب» ناهماهنگ است، تنها در این مورد نیست که فهم بشر به سبب وضع زمان و مکان، نیز سنت ها و آیین های به جا مانده از گذشتگان و تلاش های سازمان داده شده غرض ورزان، به کجراهه رفته است، چنان که دیگر علل بیراهه رفتن عبارت می باشد از: کج فهمی امت اسلام پس از سقوط خلافت راستین و به حق [امامان] و اختلافات و درگیری های پس از آن که باعث سوء تفاهم در بسیاری از مفاهیم گشت و خون های بسیار ریخته شد و اندیشه امت دچار بلبشو و هرج و مرج گردید.
در چنین وضعی بسیاری از دریافت ها و برداشت های نادرست از تمدن های دیگر، وارد فکر و فرهنگ امت اسلامی شد و نسلی پس از نسلی دیگر به ارث رسید. تأثیر خواسته یا ناخواسته فرهنگ های دیگر بر اسلام، قابل انکار نیست. چنین برداشت های به جا مانده از گذشتگان، به اضافه دیگر عوامل سستی و ناتوانی، امت را دچار وضع کنونی و ناتوانی و چند دستگی کرده است.
بر اربابان دانش و معرفت واجب است نگرشی نقادانه بر وضع و درک کنونی امت داشته باشند، تا اهداف و مقاصد شریعت محقق شود و به خواست خدا، امت در راهی قرار گیرد که با عزت و افتخار باشد و در پرتو واقعیات اجتماعی و امکانات و داشته ها، نیز مفاهیم و ابزارهای معرفتی و تربیتی، بتواند بیش از پیش اجتهاد و تدبّر و اندیشه کند. از خدا درخواست دارم به آنچه خیر و صلاح است، راهنما باشد و ما را هدایت کند. آخرین گفته ما سپاس و شکرگزاری به درگاه خداوند است.
پی نوشت ها:
1- رئیس کانون جهانی اندیشه اسلامی، رئیس مؤسسه رشد جوان در ایالات متحده.
2 ـ نساء، آیه 35.
3 ـ نساء، آیه 34.
4- ابن کثیر در تفسیر آیه «الرجال قوّامون...» از حسن بصری روایت می کند: سبب نزول آیه آن بود که زنی خدمت پیامبر(ص) آمد و شکایت کرد: شوهرش به وی سیلی زده است. پیامبر حکم به قصاص (زدن مرد توسط زن) کرد. خدواند وحی فرستاد: «الرجال قوّامون علی النساء». از این رو بی آنکه مرد قصاص شود، قضیه خاتمه یافت. در روایتی است که پیامبر پس از نزول آیه فرمود: «چیزی خواستم اما خدا چیز دیگر خواست و آنچه خدا بخواهد، بهتر است». این حدیث ضعیف است و در کتاب های سنن نسایی و معاجم و مسانید یافت نشده، و به معنای مشروعیت کتک زدن نیست، بلکه بدان معناست که اگر در خانواده و میان زن و شوهر، آزار جسمی به کار گرفته شد، راه علاج قصاص نیست، زیرا در صورت قصاص، آنچه رخ داده، رواج و شهرت یافته، اهانت به زن آشکار می شود (اشاعه کار نادرست می شود) که راهکار اصلاح روابط زن و شوهر و رعایت حق فرزندان نیست. زدن در بسیاری مواقع به جدایی و طلاق می انجامد.
به هر روی آیه به کتک زدن و اذیت و آزار و اهانت، مشروعیت نمی بخشد. از این رو رأی پیامبر(ص) به روشنی معلوم است که برای ناپسند شمردن و محکوم کردن زدن بود. آنچه از آیه فهمیده می شود این است که هر گاه شوهر با زدن همسر، به وی ظلم کند، آشتی دادن آن دو به قصاص نیست، زیرا قصاص شوهر سبب جدایی می شود نه پیوند. تا وقتی ضرر و زیان به اندازه جُرم نرسیده، اگر ادامه زندگی ناممکن شد و با دخالت داوران یا بدون آن، کار به جدایی انجامید، بهتر است متارکه با خوبی و خوشی باشد و محبت و رابطه ادامه یابد و مصالح آینده به ویژه خیر و مصلحت فرزندان در نظر گرفته شود.
5- نمل (16) آیه 76.
6- نساء (4) آیه 101.
7- محمد بن جریر طبری، جامع البیان فی تفسیر القرآن؛ نظام الدین حسن بن محمد بن حسین قمی نیشابوری، غرائب القرآن و رغائب الفرقان، مجلد 4، جزء 5، حاشیه ص 40 - 44. حقیقت آن است که تعبیر «زدنی که آسیب نرساند؛ ضرب غیر المبرح» در جایی نیامده، چنان که در عبارت تفسیر طبری، به شرط بروز نشوز و اختلاف زوجین بیان شده، گرچه در مورد «فاحشه» آمده، که مقصود از آن اجازه تجاوز به ناموس است. اما این موضوع دیگری، و در ارتباط با حفظ ناموس و روابط سالم زناشویی است، زیرا در صورت فاحشگی و داشتن روابط نامشروع، روابط زن و شوهر به نابودی می انجامد. زدن زن مرتکب فحشا به اندازه ای که به وی آسیب نرسد، توسط مردان و پدران و فرزندانی که نمی خواهند رسوایی به بار آید و آثار ویرانگر اجتماعی رخ دهد، خاص شوهران نیست، بلکه پدران و فرزندان و خانواده نیز دست بدین اقدام می زنند. سزاوار است این امر توسط جامعه شناسان شرع دان، بررسی و مطالعه شده، وجوه شرعی برای برخورد با مرتکبان فحشا در حالات گوناگون شناسایی شود، نیز جنبه های مختلف و از همه سو (نزدیکان، نظارت عمومی و آزاد بودن زن به اندازه ای که روابط مقدس و پاک خانواده را تضمین کند و ارزش ها و عفت و شرف و مصلحت را تأمین نماید) در نظر گرفته شود و مقاصد و اهداف با سخن نرم یا شیوه های تأدیب به روشنی گفته شده، از حال و روز زن در اوضاع مختلف مراقبت به عمل آید. می بایست بدانیم بیان «ضرب غیر مبرح» در احادیث حجة الوداع آمده، منظور پیامبر از این عبارت، کامل کردن روایات وارده درباره ضرب است که می بایست در پرتو قرآن فهمیده شود، زیرا ممکن است روایات افتادگی یا اشکال داشته، راوی دچار گمان و وَهْم شده، غافل شده باشد. مهم آن است بدانیم تمامی این احادیث که در صحیح مسلم و ترمذی و ابن ماجه و احمد [کتاب های اهل سنت[ آمده و از «ضرب غیر مبرح» سخن گفته، به صراحت یا کنایه در باره زنانی است که کار زشت انجام دهند و به روش و شیوه ای ناپسند رابطه جنسی داشته باشند، و شاید مقصود هر دو حالت (فاحشه و ناشزه) است.
اگر تمامی این روایات را گرد آوریم، به آسانی می توان فهمید برخی اضافات در بعضی روایات، اضافات توضیحی توسط راویان می باشد که با اصل روایت مخلوط شده یا جای آن نشسته است. این گونه موارد و روایات سماعی (شنیدنی) را می بایست مشخص کرد، زیرا قراینی وجود دارد که اصل حدیث با شرح و توضیح مخلوط شده است. آشکارترین این گونه روایات، روایت امام احمد (به شماره 19774 مسند) است که الفاظ و جملاتی زیادی داشته و مانند روایت دیگر راویان نیست. ظاهراً شرح و ربطی به واژه های قرآنی که در این روایت موجود می باشد، به ویژه عبارت «فإنْ خفتم نشوزهن»، به ذهن یکی از راویان سلسله حدیث رسیده است، زیرا بسیار بعید است مانند این واژه ها و جمله ها در بیانات پیامبر وجود داشته باشد. [شیوه بیان قرآن با گفتار و نوشتار پیامبر متفاوت است و هر یک قابل تشخیص است] این واژه و جمله در هیچ یک از روایات دیگر وجود ندارد، اما می بایست دانست این روایت مانند بقیه روایات که همگی از «وَطْی در بستر و فراش» سخن می گوید، ترتیب بندی و گام های قرآن را برای حل اختلاف مرد و زن و سرپیچی همسر بازگو می کند، که در آیه «الرجال قوّامون...» بیان شده است، یعنی به ترتیب: نصیحت، جدا کردن بستر، آن گاه زدن. افزون بر این، روایات از موضوعی دیگر در «تأدیب» سخن می گوید که با عبارت «الفاحشة المبّینه» آمده است، یعنی رابطه نامشروع جنسی داشتن. ما فقط به جنبه تأدیب (زدن) پرداختیم که وصف و حدّ آن در حدیث در مورد فاحشه آمده و تمامی روایات گفته اند: ضرب غیر مبرح (آسیب نرساندن) است.
8 ـ هر چه جامعه پیشرفت کند، عرفیات و آیین های جامعه نیز متناسب با تغییر اجتماع، دگرگون خواهد شد. مقتضیات و نیازهایی در هر دوره، بر هر زمان و مکان حاکم است. از این رو در برداشت ها و استنباط های فقهی به شرایط زمان و مکان و عرف باید نظر داشت.
9- نحل (16) آیه 76 این تعبیر در آیات بسیاری آمده است.
10- نساء (4) آیه 101.
11- کهف (18) آیه 11.
12- زخرف (43) آیه 5.
13- رعد (13) آیه 17.
14- نور (24) آیه 31.
15- طه (20) آیه 77.
16- بقره (2) آیه 61.
17- انفال (8) آیه 12.
18- ص (38) آیه 44. «ضغث» به معنای یک بسته و دسته است. مفسران می گویند: مقصود شاخه نازک نخل است.
خداوند بنی آدم را بزرگ داشت و به پیامبرش، ایوب که از زنش خشمناک بود (زیرا به هنگام بیماری ایوب، ناسپاسی کرده بود) یاد داد برای آن که به قَسَم خود مبنی بر زدن صد ضربه به همسرش عمل کرده باشد وی را با شاخه نازک خرما بزند. بدین طریق سوگند ایوب عملی شد، بی آن که وی خطا یا جُرمی با زدن زنش مرتکب شده باشد. زدن همسر به سبب کار ناپسندی بود که انجام داد. البته به سبب زدن، اذیت و آزاری ندید و تحقیر نشد. مانند این داستان، نجات حضرت اسماعیل فرزند حضرت ابراهیم از ذبح و قربانی شدن است. ابراهیم به رؤیای خود عمل کرد، بی آن که فرزندش را قربانی کند و قربانی بزرگ (قوچ) را به عوض اسماعیل سر بُرید (صافات، 107).
19- محمد (47) آیه 4.
20- حدید (57) آیه 13.
21- نور (24) آیه 31.
22- محمد (47) آیه 27.
23- بقره (2) آیه 60.
24- صافات (37) آیه 93.
25- ملاحظه می شود اگر مقصود، ضرب به معنای آزار جسمی به منظور مجازات و ادب کردن باشد، قرآن کریم تعبیر به «ضرب» نکرده، «جَلد» آورده است مثلاً: «الزانیة و الزانی فاجْلدوا کلَّ واحد ...» (نور، 2).
26- بقره(2) آیه 229.
27- تحریم(66) آیه 5.
بررسی اثرات کافئین بر بدن
عوارض شیرین کنندههای بدون کالری
فست فود زیر ذره بین کارشناسان حوزه سلامت
ویژگی های ظروف آشپزی و اثر آن در پخت غذا
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
دوستان من سلام چند روزی است که ما مطالب مربوط به همسرداری و روابط بین زن و شوهر را بحث می کنیم سوالات بسیاری در مورد اختلاف بین زن شوهر بدست ما میرسد همچنین متاسفانه بحث اختلافات در این مورد خانواده ها و زن و شوهر ها بیشتر بجای حل به دنبال پاک کردن صورت مسئله هستند و سریع به فکر جدایی می افتند یکی از دوستان پرسیده بود آیا این مشکلات واقعا قابل حل است که همکاران من پاسخ این دوستمون را آماده کردند و فرستادند به نظر شما آیا مشکلات زناشویی قابل حل است ؟
این مطلب را مطالعه کنید و نظرتون را به ما انتقال دهید متشکرم
همه ما با ذهنی پر ازتصاویر ذهنی بسیار همچون تخیلات، رویاها و باورها و ... وارد رابطه زناشویی می شویم. ما نمایشی چشم گیر و پرزرق و برق از چگونگی ارایه آن رابطه در ذهن خود مجسم می کنیم. اما واقعیت با روش خاص خود رویای زیبای ما را برهم می زند؛ و خیلی زود به این سوال ذهنی مان می رسیم که: ایا این رابطه اصلاح می شود؟"
اگر موفقیت های بدست آمده را تجزیه تحلیل کنیم، متوجه خواهیم شد که در میان انبوه آرمان ها و آرزوهای خود، فقط به آن چه که واقعا" و عمیقا" و با انگیزه قوی می خواستیم، رسیده ایم
با کسب مهارت و بالا بردن آگاهی هاست که متوجه می شویم در زندگی مشترک، بعضی از اختلاف ها، قابل حل هستند و برخی غیر قابل حل. تشخیص این دو از هم، به آگاهی و تجربه نیاز دارد. تفاوت های غیر قابل تغییر را بپذیرید نه این که آنها را تحمل کنید. زوج های موفق به جای توجه و تمرکز بر موارد غیر قابل تغییر، به نقاط مثبت همسرشان توجه می کنند. به ویژه حرف ها و کردار همسر را بدون پیش داوری، سرزنش و انتقاد و به قصد فهمیدن ، مورد توجه قرار می دهند و در مورد اختلاف شان ، با یکدیگر گفت و گو می کنند، حتی اگر احساس بدی نسبت به یکدیگر داشته باشند نیز ارتباط بین خود را حفظ می کنند تا با مذاکره و تبادل افکار، به تفاهم برسند.
زوج ها باید بدانند که زندگی زناشویی خوب یا بد را خودشان می سازند و در ساخت آن، هر یک نقش ویژه ای دارند. زن و شوهر، هر یک به تنهایی بر حسب این که آگاه و مسئولیت پذیر باشند یا نه ، در ایجاد هیجان و حاکم ساختن مهر و محبت و یا در تداوم اختلاف ها و مشکلات زندگی مشترک، نقش مهمی بر عهده دارند.
یکی از شکایات معمول اینست که چرا زن و شوهر با هم اختلاف دارند و در بعضی مسایل با هم توافق نمی کنند. این شکایت و این انتظار که زوجین با هم هیچ اختلافی نداشته و روی تمام امور زندگی با هم توافق داشته باشند یک انتظار نابجا و غیرممکن است. چرا؟ برای اینکه هیچ فردی شبیه به فرد دیگر نیست. حتا دوگانگی ها که از نظر جسمی کاملاً با هم شبیه هستند و در یک محیط بزرگ می شوند، از نظر شخصیتی با هم تفاوتهای دارند. به همین دلیل اختلاف بین دو شخص یک امر کاملاً طبیعی است، بالاخص بین زن و شوهر.
لیکن دو چیز مهم باید در نظر گرفته شود. درجه ی اختلاف و چگونگی حل اختلاف.
اگر درجه ی اختلاف بین زن و شوهر بسیار بزرگ باشد، در زندگی مشترک چالشهای کلان و گاه غیرقابل حلی بوجود می آیند. اگر زوجین قادر به حل مسالمت آمیز اختلافات خود نباشند نیز زندگی شان رنگ تلخی و ناخوشی به خود می گیرد.
بنابر این، قبل و بعد از ازدواج، زن و شوهر این واقعیت را در نظر داشته باشند که تفاوت های فردی یک اصل مسلم، غیر قابل انکار و طبیعی است. پس طبیعتاً بین زن و شوهر اختلاف وجود دارد، ولی همانطور که اشاره شد تا زمانی که این اختلاف ها فاصله زیادی نداشته باشند، با گذشت و چشم پوشی همآهنگ شوند، و راه حل منطقی برای شان سنجیده شود، مشکل جدی بوجود نمی آید.
دراینجا به موارد عمده از اختلافاتی اشاره می شود که ممکن است منجر به ناهمنوایی و ناسازگاری بین زن و شوهر گردند:
۱- اختلاف در خواسته ها: یکی از عواملی که در انتخاب همسر و زندگی زناشویی باید مورد توجه قرار گیرد خواسته های زن و شوهر است. زن یا شوهری که دارای خواسته های ایده آل و متفاوت از دیگری باشد و در تعدیل آن اقدام نکند، احتمال ناسازگاری در زندگی زناشویی از این جهت وجود خواهد داشت.
۲- اختلاف در سلیقه ها و علاقه ها: وجود اختلاف سلیقه و علاقه در افراد طبیعی است؛ ولی چنانچه در برنامه های زندگی خانوادگی، این اختلاف در جهت هماهنگی بین زن و شوهر تعدیل نشود، ممکن است که به ناسازگاری منتهی گردد.
۳- اختلاف در دیدگاه ها: انسان موجودی است با آرزوهای نامحدود؛ او هر چه بیشتر داشته باشد، بیشتر می خواهد و برآورده شدن هر نیازی به جای کاستن از آرزوهای انسان ، نیازهای تازه ای را بر می انگیزاند. چنانچه زن و شوهری با دیدگاه ها و آرزوهای متفاوت که احتمال حصول به آن کم باشد نتوانند در زندگی زناشویی خود هماهنگی ایجاد کنند ، زندگی شاد و موفقی نخواهند داشت.
۴- اختلاف در خلق و خوی: بعضی افراد عصبانی ، خشن ، متکبّر، خودخواه ، از خود راضی ، و بعضی دارای روحیه ای گرم ، خوش برخورد ، متواضع و مردم دوست می باشند ؛ بنابراین توافق اخلاقی در صدر عوامل انتخاب همسر قرار دارد.
۵- اختلاف در میزان هوش و ذکاوت: اختلاف سطح هوشی همسران نسبت به یکدیگر ، ممکن است در زندگی زناشویی آنان مشکلاتی ایجاد نماید. بنابراین در نظر گرفتن ذکاوت و اختلاف سطح اندیشه و تفکر در این زمینه خالی از اهمّیت نیست. همچنین است اختلاف در درجه تحصیل. در صورتیکه سطح تحصیل و دانش بین زن و شوهر بسیار متفاوت می باشد، این می تواند سبب سوءتفاهم و عدم درک احساسات، عواطف، و افکار میان زوجین گردد.
۶- اختلاف در حوزه معنویت: مرد و زنی که از نظر رعایت و پایبندی به امور معنوی اختلاف سطح دارند ، زندگی بی دغدغه ای نخواهند داشت. بنابراین در امر ازدواج بُعد اعتقادی به ویژه جنبه های معنوی آن باید مورد توجه خاص قرار گیرد و زن و شوهر مطمین شوند که در حوزه اعتقادی با هم اختلاف نظر نداشته و یا اینکه پذیرای تفاوت های اعتقادی همدیگر استند.
۷- اختلاف طبقاتی: با آنکه زوج های روشنفکر و خانواده های میانه رو معمولاً به اختلاف طبقاتی زیاد اهمیت نمی دهند و تلاش می کنند تا خوشبختی خود را با تفاهم و همکاری تضمین کنند، گاهی سطح متفاوت قدرت اقتصادی و طبقه اجتماعی می تواند مشکل ساز شود. اگر زن از قدرت اقتصادی بالاتری برخوردار بوده و متعلق به خانواده متمولی باشد، این ممکن است احساس ضعف و ناتوانی را به مرد منتقل کند که در نتیجه سبب عصبانیت و درگیری او با همسرش می شود و یا بر عکس.
۸- اختلاف سنی: متاسفانه در موارد زیادی دیده می شود که اختلاف سنی بین شوهر و خانم زیاد است. اگر این اختلاف بالای ده سال باشد، می تواند سبب بروز بعضی مشکلات شود، چرا که شوهر و خانم در دو دوران متفاوت از رشد سنی و روانشناسیک قرار داشته و بالطبع خواسته ها و انتظارات شان می تواند متفاوت باشد. بطور مثال، اگر خانم ۲۵ ساله باشد، در صورت آماده بودن شرایط به فکر ادامه تحصیل، شور و شوق بیشتر، و یافتن شغل خوب است، حال آنکه شوهر ۵۰ ساله اش قبلاً به این اهداف رسیده و متمرکز است بر ثبات زندگی و آماده شدن تدریجی برای خانه نشینی.
جدا از تفاوتهای عمده که در بالا ذکر شد، بعضی از عاداتی که می توانند زندگی زناشویی را به شکل منفی متاثر گردانند اینها اند:
عصبانیت: زن یا شوهر عصبانی زندگی را بر دیگری دشوارمی سازد. حساسیت های بی مورد و پرخاش و توهین و بی احترامی علاوه بر آن که طرف مقابل را ناراحت می کنند، به خود شخص نیز زیان می رسانند. در چنین مواقعی باید آرامش خود را حفظ کرد، آنگاه خشم همسر را آرام و توجه او را به امور دیگری جلب نمود و برای آرامش روانی او گفتگوی دو نفره انجام داد تا وی با بیان ناراحتی ها و انتظارات خود آرام گیرد.
دورویی: زن و شوهر که با دو شخصیت مواجه شوند و در ظاهر و باطن یک رنگ نباشند زندگی مطلوبی نخواهند داشت. زندگی ای که در آن صداقت و صمیمیت نباشد، اعتماد و اطمینان از آن رخت بر خواهد بست و اضطراب و تزلزل روانی بر آن حاکم خواهد بود.
دروغ: فرد دو رو کسی است که تظاهر به نیکوکاری و پاکدامنی می کند، ولی در باطن طور دیگری می باشد؛ امّا دروغگو کسی است که هر جا مصلحت و نفع خود را بسنجد واقعیت را تحریف می کند و بنا به میل خود کردار و رفتارش را تنظیم می نماید. دروغ نیز مانند دورویی بنیان خانواده را متزلزل می کند و اعتماد را از بین می برد.
پنهان کاری: پنهان کاری عبارت از آن است که یکی از زوجین بدون نظر و اطلاع همسر خود و در غیاب او مبادرت به انجام اعمالی بنماید و این اعمال را چه خوب و چه بد از همسر خود پنهان دارد. چنین رفتاری ولو به نفع خانواده باشد ، اعتماد را از بین می برد. گاه این گونه رفتارها در جهتی است که فرد به نفع خود و یا خویشاوندان نسبی و به ضرر همسر و زندگی مشترک انجام می دهد. این گونه اعمال بتدریج بنیان خانواده را به هم می ریزد ، هر یک از زوجین را نسبت به رفتار دیگری بدبین و ناراحت می نماید و به عکس العمل وا می دارد.
پرخاشگری و خشونت: پرخاشگری به رفتاری اطلاق می شود که هدفش اعمال “صدمه و رنج” باشد. مثلاً زنی که غذای مورد علاقه شوهرش را نمی پزد و یا آن را می سوزاند ، یا شوهری که از زنش مرتباً انتقاد می کند و به او غـُر میزند. هر یک از این رفتارها بخشی از عناصر یک رفتار پرخاشگرانه بوده و موجب از هم پاشیدگی بنیاد زندگی زناشویی می گردد. خشونت و عکس العمل های زننده و شدید چه از طرف زن و چه از طرف شوهر قدرت تحمل طرف مقابل را تضعیف می نماید و زندگی را برای هر دو مشکل می سازد. در خانواده ای که خشونت حاکم است ،عاطفه و رفتار انسانی رخت بر می بندد و محیط تربیتی نامناسبی از نظر تربیت فرزندان ایجاد می شود.
لجاجت و کله شقی: از دیگر عوامل بنیان کن در خانواده لجاجت است. این حالت بین زن و مرد زیاد دیده می شود و گاه به جایی می رسد که حرکات لجوجانه به شکستن وسایل خانه منتهی می گردد. چنانچه این حالت شکل افراطی به خود بگیرد، چه بسا به طلاق و از هم پاشیدگی خانواده می انجامد.
خودبینی و تحقیر دیگری: خودبینی یا تصویر ذهنی هر کس از شخصیت خویش از مجموع تصورهای او درباره توانایی ها ، احساس ها ، اندیشه ها ، آرزوها ، داوری ها ، و تلاشهای وی تشکیل می شود. معمولاً کسانی که خود کم بین هستند، گرفتار عقده حقارت اند، و خود را کمتر، بی مقدارتر و زبون تر از دیگران احساس می کنند؛ افرادی که دچار خود بزرگ بینی هستند، مبتلا به تکبر ، نخوت ، خودستایی و جاه طلبی اند. چنین افرادی سعی می کنند با تحقیر دیگران ، بزرگ نمایی کنند. زن یا شوهری که بخواهد همسر خود را تحقیر کند، و خود را بالاتر احساس کند و خوبی های خود را به رخ دیگری بکشد ، با دست خود تیشه به ریشه زندگی زناشویی خویش میزند.
خسّت (خسیس بودن): یکی از مواردی که زندگی زناشویی را سخت و مشکل می سازد؛ خسّت است، بدین معنا که در مواقعی که مصرف ضروریست، زن یا شوهر از خود خست نشان داده و کاری نکند. چون در کشور ما معمولاً شوهران چرخه ی اقتصادی خانواده را تنظیم می کنند، لازم است تا در تنظیم امور مالی دقت داشته و تعادل را رعایت کنند.
بی انضباطی: مرد یا زنی که اساس رفتار خود را بر بی نظمی قرار دهد ، مورد اعتراض همسر خود قرار میگیرد. گاه بی انضباطی منجر به بی اعتمادی می شود و گرمی و شادمانی را از خانواده می گیرد. مردی که شب دیر به خانه می آید و زمانی را برای تفریح ، مسافرت و معاشرت با زن و فرزندان خود در نظر نمی گیرد، موجبات نارضایتی خانواده خود را فراهم می آورد.
ایجاد تعادل در بیماران مبتلا به ام اس
دسترسی به مقالاتی در رابطه با سلامت ( پزشکی، بهداشتی، محیط زیست و...) جهت ارائه به اداره، دانشگاه و...
تا به حال به این مساله توجه داشته اید که هیچ رابطه ای به اندازه رابطه زناشویی، مستعد اختلاف نیست؟
زیرا در زندگی زناشویی، زن و مرد دایما با یکدیگر در تعامل و ارتباط بوده و بنابراین فرصت برای اختلاف بسیار است. مسایلی مانند رابطه با اقوام، پول، فرزندان، مسافرت و... منشا اکثر اختلافات زوجین است. پس احتمال اینکه همسران با وجود این همه مشکل و اختلاف نظر، شادمانه زندگی کنند، خیلی کم است. ولی در صورتی که راه و رسم برخورد با مشکلات و اختلافات را بیاموزند و به دنبال راهکارهای موثر برای بهبود رابطه زناشویی باشند، روز به روز بر خوشبختی آنان افزوده می شود.
ازدواج کردن مقوله ای متفاوت از زندگی مشارکتی است چرا که انتظارات و توقعاتی که در زندگی مشترک میان زوجین وجود دارد، کاملا متفاوت از زندگی مشارکتی است.
ازدواج کردن مقوله ای متفاوت از زندگی مشارکتی است چرا که انتظارات و توقعاتی که در زندگی مشترک میان زوجین وجود دارد، کاملا متفاوت از زندگی مشارکتی است.
زندگی مشارکتی مانند زمانی است که در دوران دانشجویی با همسالان و همکلاسان خود هم خانه می شوید. در این سبک زندگی افراد در کنار هم هستند و با هم زندگی می کنند اما اهداف، روند و برنامه زندگی متفاوتی نسبت به یکدیگر دارند و در ضمن هیچ اصراری برای ایجاد یک هماهنگی کامل بین اعضای یک خانه یا خوابگاه وجود ندارد.
اما در زندگی مشترک برای اینکه زوجین در کنار یکدیگر احساس آرامش کنند لازم است که به دنبال یک زبان مشترک و هماهنگی با یکدیگر باشند و در ضمن روش رویارویی با مشکلات و اختلافات را بیاموزند. در ادامه مراحل موثر در حل اختلافات عبارتند از:
گام اول: احترام متقابل.
ریشه مشکل، نگرش یکی از طرفین یا هر دو نفر آنهاست نه خود مشکل. در روابطی که احترام متقابل حاکم است، طرفین سعی می کنند دیدگاه یکدیگر را درک کنند و به دیدگاه یکدیگر احترام بگذارند.
گام دوم: مشخص کردن مشکل واقعی.
اکثر زن و شوهرها نمی توانند مشکل واقعی را مشخص کنند. معمولا اینکه چه کسی کارهای خانه را انجام دهد، چطور پول خرج کنند و.. اصل مساله نیست. البته اختلاف نظرها را باید رفع کرد ولی زوجین باید مشکل واقعی را بشناسند. وقتی مشکل واقعی شناخته شد، اختلاف نظرهای ظاهری رفع می گردد.
گام سوم: زمینه های توافق.
هنگام اختلاف، ساده ترین راه این است که دنبال تغییر دادن همسرمان باشیم. ولی راه موثر تر این است که از خودمان بپرسیم" چه کار می توانم بکنم تا رابطه ما عوض شود؟" با متمرکز شدن روی اینکه خودتان می خواهید چه کار کنید و ملزم نکردن همسرتان به تغییر، جوی ایجاد می کنید که امکان توافق در آن وجود دارد.اگر چه راه حل نهایی در گرو تغییر رفتار هر دو نفر است ولی تمایل به تغییر کردن و تصمیم گرفتن برای تغییر کردن، امری کاملا شخصی است.
اگر به جای بگو مگو، با یکدیگر همکاری کنید، زمینه ای فراهم خواهد شد که ببینید جهت حل اختلافاتتان چه کار باید بکنید.
هرگز تمام پل های پشت سر خود را با لج بازی کردن و نداشتن بخشش خراب نکنید همیشه سعی کنید با راهکارهای مخصوص خود که در مورد هر زوجی نیز می تواند متفاوت باشد طرف مقابل را به صلح و پایان دادن به اختلاف دعوت کنید و بقیه ی مشکلات را با کمی چاشنی شوخی و صمیمیت حل و فصل کنیم.
گام چهارم: مشارکت متقابل در تصمیم گیری ها.
وقتی زن و شوهر فهمیدند مشکل واقعی چیست، یکی از آنها راه حل پیشنهاد می دهد. دیگری یا راه را می پذیرد یا آن را اصلاح می کند و یا راه حل دیگری را ارائه می دهد. ایجاد جو بده- بستان از همه روشهای دیگر موثر تر است.
بسیار مهم است که طرفین حق دخالت داشته باشند زیرا اگر یکی از طرفین از این حق طبیعی محروم شود، زندگی زناشویی مستعد پذیرش اختلافات بسیاری می گردد.
اما هنگامی که هر یک از طرفین در حل اختلاف مشارکت داشته باشند، به راه حل هایی می رسند که هر دو، آن راه حلها را قبول دارند و راه حل ها در راستای اهداف مشترکشان هستند.
همیشه با دقت تمام به حرف های همسرتان گوش کنیم و یادمان باشد هر توقعی از شریک زندگی خود داریم باید اول خود آن را رعایت کنیم.
گام پنجم: به یکدیگر ابراز علاقه کنید.
ابراز علاقه به معنای خریدن یک هدیه ی گران قیمت یا خوردن شام در بهترین رستوران شهر نیست، بلکه شما می توانید با هدیه دادن بدون مناسبت یک شاخه گل، فشردن دست همسر تان یا یک تشکر خالصانه از زحمات او، عشق و محبت تان را به او نشان دهید. حتی شما می توانید با گفتن یک جمله "دوستت دارم" به همسر تان ثابت کنید که بعد از چند سال، هنوز برای شما دوست داشتنی و قابل احترام است.
گام ششم: هنگام بحث و مجادله، احترام یکدیگر را حفظ کنید.
مطمئن باشید که با ناسزا گفتن و توهین کردن هیچ مشکلی حل نمی شود و این کار تنها باعث سرد شدن روابط بین همسران می شود. از بحث و مجادله هم که در زندگی گریزی نیست، بنابراین سعی کنید که همیشه مخالفت خود را درباره یک موضوع با منطق و آرامش به همسر تان بگویید و هیچ گاه در خلال بحث از کلمات تحقیری یا توهین آمیز استفاده نکنید. قبل از اینکه بخواهید در مورد موضوعی بحث کنید، خوب حرفهای تان را بسنجید و این را در نظر بگیرید که ممکن است ایده های شما هم عیب و ایرادی داشته باشد و شما می توانید به جای جر و بحث، با آرامش تبادل نظر کنید تا بهترین ایده را در زندگی تان اجرا نمایید.
گام هفتم: همیشه برای همسر تان آراسته باشید.
مطالعات نشان می دهند که پنج اتفاق خوب و مثبت باید در طول روز رخ دهد تا اثر یک حادثه منفی و بد را در ذهن پاک کند. حالا حساب اش را بکنید که آراسته و مرتب بودن همسران برای یکدیگر می تواند به تنهایی پنج امتیاز مثبت به حساب آید و تمام خستگی های روحی و ذهنی شان را از بین ببرد. فراموش نکنید که کوچک ترین تغییرات ظاهری در شما می تواند بزرگ ترین هیجان برای همسر تان به شمار آید. از کوتاه یا رنگ کردن مو گرفته تا پوشیدن یک لباس جدید.
گام هشتم: به خاطر مسایل پیش پا افتاده مشاجره نکنید.
به نظر شما دعوا کردن بر سر تغییر کانال تلویزیون یا عوض کردن جای گلدان و تابلو آن قدر اهمیت دارد که بخواهید به خاطر آن اعصاب تان را خرد و زندگی تان را خراب کنید؟ مسلما که نه! پس به خاطر مسایل پوچ و بی ارزش روابط تان را تیره و تار نکنید.
گام نهم: بیشتر تفریح کنید.
معمولا اوایل ازدواج، زوج ها با هم زیاد به سینما، پارک یا خرید می روند اما این رفت و آمدها کم کم از بین می رود و فقط به میهمانی های خانوادگی چند ماه یک بار محدود می شود. یک زوج خوشبخت حداقل هفته ای یک بار با هم بیرون می روند. برای پیاده روی، کوه نوردی، دیدن یک فیلم جدید یا حتی خرید روزانه! برای اینکه بتوانید زندگی تان را از یکنواختی در بیاورید، می توانید یک برنامه ریزی مناسب برای یک گردش با همسر و فرزندان تان در آخر هفته ترتیب دهید تا روحیه خود. همسر و بچه هایتان را تقویت کنید و صمیمیت بیشتری هم بین تان به وجود بیاید.
گام دهم: جلوی دیگران به یکدیگر احترام بگذارید.
اگر خوشبختی و صمیمیت، تنها یک کلید طلایی داشته باشد، می توان احترام متقابل همسران به یکدیگر در مقابل فرزندان یا سایر افراد را به عنوان آن کلید طلایی معرفی کرد، بنابراین اگر می خواهید محبت و علاقه همسرتان را روز به روز نسبت به خود بیشتر کنید، باید پیش بچه ها و خانواده تان نهایت احترام را به او بگذارید و همیشه از الفاظ زیبا برای صدا کردن اش استفاده کنید.
گام یازدهم: یک روز در هفته یا ماه را به خودتان اختصاص دهید.
برای اینکه بتوانید هر چند وقت یکبار درد دل های همسرتان را گوش دهید یا ساعات خوشی را با هم بگذرانید، بد نیست که یک روز کامل را تنها به خودتان اختصاص دهید و در این روز هیچ حرف ناراحت کننده ای به هم نزنید یا گله و شکایتی از هم نکنید. تمام این روز باید به خوشی و شادی بگذرد تا روابط شما هر چه بیشتر محکم تر و پایدارتر شود.
گام دوازدهم: مشکلات یکدیگر را درک کنید.
اگر همسر تان دیر به خانه برگشت، سریع شروع به بازخواست نکنید. اجازه دهید که او کمی استراحت کند و بعد از او بخواهید که اگر دوست دارد مشکلش را با شما در میان بگذارد تا شاید بتوانید با هم فکری آن را حل کنید. به این صورت ، هم علت دیر آمدنش مشخص می شود و هم باعث نشده اید که همسر تان نسبت به شما جبهه بگیرد و با دروغ مسائل را رفع کند.
گام سیزدهم: با تمام منطق خود تفاوتهای شخصیتی و جنسیتی همسر مان را درک کنیم.
هر زوج موفقی به این نکته ایمان دارند که در اصول تربیتی – فرهنگ خانوادگی- طبقه ی اجتماعی – آداب و رسوم خانوادگی – اصول تربیت فرزند – نوع برنامه ریزی های اقتصادی – مسائل مذهبی – نوع دیدگاه ها نسبت به جنس زن و جنس مرد – میزان آزادی های فردی و اجتماعی و هزاران اصل دیگر تفاوتهای بسیاری بین همسران وجود دارد و با وجود این همه تفاوت درک متقابل همسر مان و این که او شخصیتی مجزا از شخصیت ما دارد و نیز ما از نظر جنسیتی هم نیاز های متفاوت و طرز تفکر متفاوتی داریم می تواند کمکی بسیار عظیم به حل اختلافات زناشویی کند بسیاری از مسائل غیر قابل حل هنگامی که از دریچه ی نگاه فرد مقابل دیده می شود بسیار قابل بر طرف شدن و حتی منطقی به نظر می رسد.
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
گاهی وقت ها همسران بر سر هر موضوعی بایکدیگر اختلاف دارند؛ این که شام را کجا بخورند یا برای شام چه چیزی بخورند، برای تفریح کجا بروند یا حتی درباره مسائل جدی تری از قبیل روش تربیت فرزندان یا موضوعاتی خنده دارتر مثل این که چرا در خمیردندان پس از استعمال بسته نشده است.
اگر شما هم جزو چنین افرادی هستید و مدام با همسرتان بگومگو دارید می توانید با بهبود بخشیدن به شیوه گفتگوها و بحثهایتان ، به راه حل مناسبی برای مشکلتان دست یابید.
ترفندهای زیر را بخوانید تا با به کار بستن آنها بتوانید بحث آینده خود با همسرتان را بهتر از گذشته هدایت کنید.
برای این که بتوانید مشکلات خود را در زمینه برقراری ارتباط با همسرتان رفع کنید باید چند مرحله زیر را رعایت کنید: مرحله اول این است که برای حل ناسازگاری هایتان خود را حتما ملزم به آرامش کنید و از فریاد کشیدن و داد و بیداد کردن بپرهیزید.
هر دوی شما باید به طور متقابل به عقاید یکدیگر احترام بگذارید. مرحله دوم این است که ابتدا اصل موضوع را برای خودتان مشخص کنید و سپس شکایت خود را از آن موضوع به شریک زندگی تان اعلام کنید و احساس خود را از آن بابت برایش به آرامی توضیح دهید.
مراحل ذکر شده گرچه ساده هستند، اما بسیار اساسی اند و در صورت رعایت نکردن آنها، مذاکره مصالحه آمیز بی معنی خواهد بود.
پس از آن نوبت به مرحله سوم است که در واقع شامل رعایت 5 اصل اساسی است.
اصل اول: هیچ گاه نباید میان شما و همسرتان صحبت از برد و باخت باشد.
متاسفانه این مورد یکی از بزرگترین مشکلاتی است که میان زوج ها دیده می شود. باور کنید با این که بیشتر افراد آن را به زبان نمی آورند، اما وقتی برابر همسرشان موفقیتی را کسب می کنند در وجودشان به خودامتیازاتی می دهند و مشتاقانه منتظر روزی هستند که درنهایت بتوان به آنها برنده مطلق لقب داد.
وقتی همسرتان از شما شکایتی دارد ناخودآگاه باعث می شود شما هم به خود بگویید حالا دیگر نوبت من است و زمان آن فرارسیده که امتیازات قبلی خود را حفظ کنم و نگذارم نمره ای از آنها کسر شود.
اگر فقط به امتیازات و برد و باخت در بحثهای زناشویی خود بیندیشید، ثبت برد و باخت به مهمترین عامل در زندگی شما تبدیل خواهد شد و دیگر هیچ توجهی به شایستگی طرف مقابل خود نخواهید کرد.
در نظر داشته باشید که مصالحه کردن نشاندهنده ضعف شخصی شما نیست. باید بکوشید پیش از این که بحثی را درباره موضوع جدیدی با همسرتان آغاز کنید، ذهن خود را از موضوعات قبلی پاک کنید؛ اما اگر کله شق باشید و تنها به همتراز کردن امتیازات خود با همسرتان بیندیشید قادر نخواهید بود مشکلات را آن گونه که هستند، ببینید و در این صورت است که ممکن است اتفاقی ناگوار افتد، یعنی تصمیمی را که نباید گرفته شود و می تواند مضرات برگشت ناپذیری هم به همراه داشته باشد، بگیرید.
اصل دوم: شیوه گفتگو و زبان گفتاری شما در بحثها از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است.
اگر هم حق با شما باشد و روش برقراری ارتباطتان صحیح نباشد، راه را به بیراهه خواهید برد. هیچ گاه شریک زندگی خود را در جبهه مقابل خود قرار ندهید و با بستن اتهام با او صحبت نکنید، زیرا وقتی به شخصی حمله شود طبیعی است که مکانیسم دفاعی او هم فعال می شود، پس مشکلات به صورت عقلانی و منطقی حل نخواهند شد.
در زیر چند نمونه از روشهای گفتگو که ممکن است بسرعت شما را به ناکجاآباد برساند، آورده شده است:
به کار بردن کلماتی از قبیل همیشه و هرگز:
گفتن جملاتی از قبیل تو هرگز در این کار به من کمک نمی کنی ، منجر می شود همسرتان فکر کند شما در هر چیزی بیش از حد مبالغه می کنید و درصدد دفاع از خود برمی آید و ممکن است شما را با شنیدن این جمله روبه رو کند: حرف تو صحیح نیست!
یادت نمی آید 2 هفته پیش به تو کمک کردم خانه را تمیز کنی و بچه ها را به مدرسه بردم؛
به این ترتیب ، اوضاع این گونه می شود که یک جمله شما می گویید و جمله دیگری هم همسرتان می گوید به طوری که موضوع اصلی لابلای صحبتها و بحثهای شما گم خواهد شد؛ بنابراین بکوشید از گفتن جملاتی با مفاهیم مطلق پرهیز کنید.
به یکدیگر توهین نکنید و لقب بد ندهید:
برخی افراد تصور می کنند هر چه متخاصم تر بوده و بلندتر حرف بزنند می توانند حرفشان را به کرسی بنشانند؛ اما باید دانست که چنین تکنیکی شریک زندگی شما را تحقیر می کند و باعث می شود فقط از روی ترس از شما فرمان ببرد.
هر دفعه که شما به همسرتان القابی بد بدهید یا کلماتی رکیک به کار ببرید پل ارتباطی میان شما اندکی خراب تر خواهد شد و در راس آن ، مشکل اصلی است که میان رگباری از قباحت و زشتی گم می شود و هیچ چیزی حل نخواهد شد.
پس اگر با توهین طرف مقابل خود روبه رو شدید صحیح ترین حرکتی که می توانید بکنید این است که به آرامی بگویید: نمی توانم صحبت و گفتگو با تو را ادامه دهم زیرا تو، زبان گفتاری ات را گم کرده ای و وقتی همسرتان آرام شد با او صحبت خود را ادامه دهید.
اصل سوم: موفقیت شما وقتی بیشتر است که در هر لحظه تنها روی یک موضوع مورد اختلاف تمرکز کنید.
یکی از بزرگترین اشتباهات همسران این است که وقتی بر سر یک موضوع با یکدیگر صحبت و بحث دارند پای مسائل دیگر را هم به میان می کشانند؛ مثلا ممکن است بحث آنها درباره مدیریت مالی منزل باشد، اما در نهایت و بدون این که خودشان متوجه باشند، صحبت خود را با بحث درباره مدت زمان کوتاهی که هر روز با یکدیگر می گذرانند به پایان می برند.
بکوشید در آن واحد، تنها روی یک موضوع متمرکز شوید. گرچه ممکن است مشکل باشد، اما نتیجه مطلوبی در پی خواهد داشت.
در نظر داشته باشید گاهی اوقات پریدن از موضوعی به موضوعی دیگر می تواند بهترین روش برای خلاص شدن از شر بحثی باشد که ممکن است به ضرر شخص تمام شود، پس خیلی محترمانه به طرف مقابلتان اجازه چنین کاری را ندهید.
اصل چهارم: بهترین زمان و بهترین مکان را برای انجام گفتگو و بحثهایتان انتخاب کنید.
انتخاب مکان مناسب برای بحثهای زناشویی خیلی مهم است ؛ اما نمی توان یک نسخه واحد را برای هر زوجی پیچید.
اتاقی را انتخاب کنید که هم ساکت باشد و هم راحت و هیچ گاه درجمع دیگران یا منزل دوستان خود با همدیگر بحث و مسائل خود را مطرح نکنید. زمان مناسب هم برای انجام مذاکرات همسرانه به اندازه مکان مهم است.
در این باره باید به 3 موضوع مهم توجه کنید:
1- به محض این که مشکلی میان شما و همسرتان پیش آمد در اولین فرصت ممکن و مناسب درباره آن با شریک زندگی تان صحبت کنید.
درواقع نباید اجازه دهید مشکل به وجود آمده به یک عادت بدل شود. هر چه همسر شما بیشتر به رفتاری که از نظر شما غیرقابل قبول است ادامه دهد، سخت تر خواهید توانست از آن جلوگیری کنید.
2- مطمئن باشید وقتی بحثتان را آغاز می کنید وقت کافی برای تکمیل آن دارید. به عبارت دیگر هیچ گاه قبل از رفتن به محل کار و...
بر سر موضوعی بسیار مهم صحبت نکنید، زیرا چنین بحثی بی ثمر خواهد ماند ؛ همچنین بهتر است مذاکرات خود را رودررو انجام دهید زیرا بحثهای تلفنی معمولا زیاد نتیجه بخش نیستند.
3- از انجام مذاکرات طولانی و بدون توافق و مصالحه پرهیز کنید.
اصل پنجم: اگر رفتار شما از نظر همسرتان اهانت آمیز بوده یا باعث آزار او شده است حتما از او عذرخواهی کنید.
این اصل ، کوتاه اما شیرین است. در نظر داشته باشید شما هم مثل هر انسان دیگری کامل نیستید. ممکن است گاهی اوقات به سهو (یا حتی عمدی) احساسات همسرتان را زیر پا بگذارید و او را بیازارید.
پس غرور خود را کنار بگذارید و عذرخواهی کنید و از او طلب بخشش و گذشت داشته باشید. در این صورت است که اگر چنین اتفاقی برای شما هم بیفتد او از شما عذرخواهی خواهد کرد.
اگر حق باهمسرتان بوده است شجاعانه آن را بپذیرید و از او عذرخواهی کنید و بکوشید پس از آن دیگر آن رفتار غلط را انجام ندهید. به همسرتان احترام بگذارید و اجازه ندهید ارتباطات شما پایان ناخوشایندی داشته باشند.
و نکته پایانی: هم اینک شما مسلح به مهارت های پنجگانه مذاکره و مصالحه شده اید. این مهارت ها بسیار مهمند به طوری که می توانید با استفاده از این تکنیک ها موفق تر باشید و مشکلاتی را که در روابط زناشویی شما پیش می آید به آسانی و با اطمینان از حصول نتیجه ای مطلوب حل کنید.
فریبا فرهادیان
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
توجه به برخی نکات می تواند هم عوارض دعوا را در رابطه شما کاهش دهد و هم آن را به موضوعی سازنده و نه مخرب تبدیل سازد.
در دعوا این کارها را انجام دهید :
استراتژی های مقابله به این معناست که زن و شوهر در چه واقعی از چه مهارت های ارتباطی استفاده کنند. درواقع در بسیاری از موارد، زن و شوهرهای جوان مهارت های ارتباطی را به خوبی می شناسند، اما نمی دانند کی و کجا باید از آن استفاده کنند. این استراتژی ها بیش از اینکه عقلانی و تئوری باشند، باید در عمل آموخته شوند.
هرکدام از چهار استراتژی زیر می توانند به زوج های جوان برای حل مشکلاتشان کمک کنند :
1 - حفظ آرامش :
بدن درمورد تنش داشتن یا نداشتن از یک قانون همه یا هیچ پیروی می کند. وقتی که آرامش بدنی از بین می رود، ضربان قلب بالا می رود و میزان زیادی آدرنالین در بدن ترشرح می شود. این آدرنالین باعث می شود شما نتوانید به حرف های همسرتان توجه کنید و دعوا بدتر و بدتر شود. برای رفع این مشکل،پیش از هر چیز باید نشانه های برانگیختگی را بشناسید. برای مثال، اگر ضربان قلبتان بیشتر از ده درصد حالت طبیعی (در مردها 72 تا 76 و در زن ها 82 تا 86 ضربه در دقیقه طبیعی است) بود، یعنی که برانگیخته شده اید و باید کاری برای کم کردن برانگیختگی تان انجام دهید.
2 - غیردفاعی گوش دهید :
برای رفع جبهه گیری، راه های تفکیکی هم وجود دارند. وقتی که شما دارید با همسرتان مشاجره می کنید، دو حالت وجود دارد؛ یا شنونده اید و یا سخنگو. در هر حالت به این توصیه توجه کنید:
_وقتی شنونده اید :
وقتی که شما در مقام شنونده هستید، بهترین راه این است که از «مهارت گوش دادن» استفاده کنید. البته وقتی فردی به شدت از شما انتقاد می کند و یا شما را سرزنش می کند، واقعا گوش دادن کار سختی است. برای این کار واقعا لازم است که بتوانید خودتان را جای همسرتان بگذارید و دنیا را از دید او ببینید. یادتان باشد که نمی شود به گوش دادن همدلانه تظاهر کرد.
_وقتی سخنگو هستید :
وقتی که سخنگو هستید باید تا جایی که می توانید، صحبتتان را به خصومت آلوده نکنید. برای این هدف راهکارهای زیر مناسب است:
_ به جای انتقاد، از شکایت استفاده کنید :
همان طور که در گام دوم توضیح داده شد، انتقاد کاملا مبهم است اما شکایت با صراحت از یک رفتار انتقاد می کند. مثلا به جای « تو هیچ وقت خانه نیستی » که یک نوع انتقاد است، می توان گفت « دیشب که خانه خواهرت ماندی، من خیلی احساس تنهایی کردم ». معمولا پیروی از دستورالعمل های مشخص و واضح خیلی آسان است.
3 - تصدیق :
تصدیق به این معناست که با ظرافت به همسرتان بفهمانید که او را درک می کنید و می توانید دنیا را از دید او نگاه کنید. تصدیق بیشتر برای مردهایی مفید است که می خواهند در برابر ناراحتی های همسرشان برخوردی عقلایی و منطقی داشته باشند. این انفراد به جای توجه به محتوای هیجانی صحبت های همسرشان سعی می کنند راه حلی برای مشکل او پیدا کنند. اما اگر همسر این مرد به شدت هیجان زده باشد، به این توصیه ها گوش نخواهد داد. در این مواقع زن به شدت نیازمند است که مرد احساسات وی را درک کند. وقتی که همسر شما احساس کند تصدیقش می کنید، به شما بیشتر اعتماد می کند و به توصیه های شما بیشتر گوش می دهد.
اما برای نشان دادن تصدیق، راههای دیگری هم وجود دارند که عبارتند از :
مسئولیت پذیری :
برای مثال، اگر شوهرتان دلخور است که چرا تلفنی به او خبر ندادید که دیر می آیید، به او بگویید «واقعا عصبانی ات کردم، نه؟» با این کار اعتراف می کنید که اعمال شما روی احساسات همسرتان اثر می گذارد. درواقع شما مسئولیت تاثیر رفتارتان را پذیرفته اید.
معذرت خواهی :
معذرت خواهی صریح و آشکار نیز یک نوع تصدیق است. با معذرت خواهی، شما به همسرتان نشان می دهید که ناراحت هستید و او را درک می کنید. برای معذرت خواهی لازم نیست همیشه بگویید «متاسفم». برای مثال، می توانید بگویید «منظورت را می فهمم. من اشتباه کردم». اگر در حین جر و بحث به اشتباه اعتراف کنید، نتایج واقعا مثبتی می گیرید.
تحسین :
وقتی هنگام جر و بحث به یاد همسرتان و خودتان می اندازید که او برای شما همسری قابل تحسین است، مسیر گفت و گو را به سمت مذاکره عوض کرده اید.
4 - به دعوا خاتمه دهید
به هر حال نمی شود برای همیشه دعوا و اختلاف را به حال خود نگاه داشت. می توان با استفاده از راهکارهای زیر به دعوا فیصله داد:
_دعوا را به قسمت های عمیق رابطه نکشانید :
همیشه در دعواهایتان به اصطلاح «رو» دعوا کنید. در «عمق» همیشه یک وفاداری همیشگی پنهان وجود خواهد داشت. دعوایتان را به اینجاها ربط ندهید.
_جایگزین بگذارید :
برای مثال، اینکه داد و بیداد کنید که از رنگ های صورت یو کرمی و قهوه ای و آبی و زرشکی برای پرده خانه خوشتان نمی آید، چیزی را درست نمی کند. به جای اینها البته اگر رنگی باقی مانده بود، بگویید از کدام رنگ خوشتان می آید؟
_ ببخشید :
بعضی وقت ها واقعا همسرتان مقصر بوده و اشتباه کرده است. شما بهتر است در این مواقع لذت توفیق اجباری بخشش را بچشید.
_ تمرین « روزهای صمیمانه » را انجام دهید :
گاهی چاره ای جز این نمی ماند که یک تمرین مکانیکی انجام دهید. می توانید یک تعداد روز متوالی را مشخص کنید و در این روزها توافق کنید که هر روز حداقل 5 مورد از فهرست کارهایی را که همسرتان می خواهد، انجام دهید. البته او هم باید متقابلا کارهایی را که شما می خواهید، انجام دهد. این کارها اولا باید ایجابی باشند، یعنی طرف را از کاری نهی نکنند. دوم باید عملیاتی باشند، مثلا سه بار نوازش کردن به جای امر کلی مهربان بودن. سوم آن قدر کوچک باشند که بتوان هر روز انجامشان داد و چهارم مربوط به دعوای اخیر نباشد.
گردآوری : گروه سبک زندگی سیمرغ
www.seemorgh.com/lifestyle
ایجاد تعادل در بیماران مبتلا به ام اس
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
«اختلاف» بخش جدایی ناپذیر زندگی زناشویی است و به خودی خود برای زندگی زناشویی خطرناک نیست، آنچه می تواند خطرناک باشد نحوه مواجهه همسران با اختلافاتشان است. اگر اختلافات به درستی حل نشود می تواند زندگی زناشویی را دچار بحران های جدی کند.
زوجین در مواجه با این اختلافات و تعارضات معمولا سه نوع برخورد دارند:
نوع اول: از صحبت کردن در باره اختلافات اجتناب می کنند و معتقدند مشکل خود به خود حل خواهد شد .
نوع دوم: واکنش های هیجانی و افراطی بروز می دهند؛ برای مثال با یکدیگر دعوا می کنند و درگیری های مکرر ایجاد می شود.
اما به کارگیری هر یک از روش های گفته شده نه تنها مشکل را حل نمی کند بلکه تنش و نارضایتی را در خانواده بیشتر می کند و مشکلات و اختلافات روز به روز پیچیده تر می شود.
اما برخی از همسران از راه حل دیگری برای حل اختلافات خود استفاده می کنند:
نوع سوم: اختلافات و تعارضات بین خود رابه صورت اصولی ومنطقی حل می کنند. حل اختلافات زناشویی قواعد واصولی دارد که در ادامه به مهم ترین آن اشاره می شود:
- زمان و مکان مناسبی را برای صحبت در باره اختلافتان در نظر بگیرید.
- وقتی که خسته، گرسنه یا عصبانی هستید زمان مناسبی برای گفت و گو و حل مشکل نیست. همچنین در محیط های پر سر و صدا و یا در حضور دیگران به ویژه فرزندانتان از بحث کردن اجتناب کنید.
- احساس منفی خود را بیان کنید.
- گاهی اوقات زوجین هنگام اختلاف و مشکل به جای بیان ناراحتی و خشم خود، آن احساس را به نمایش می گذارند. مثلا اخم می کنند، حرف نمی زنند، داد و فریاد می کنند و... نکته مهم این است که اگر ناراحتی خود را به زبان نیاورید، همسرتان متوجه نمی شود که شما چه احساسی دارید. به جای نمایش احساسات با رفتارهای ناسنجیده با کلمات مناسب احساس خود را بیان کنید. با بیان احساسات خود، زمینه مناسبی را برای حل مشکلی که چنین احساساتی را در شما به وجود آورده است، فراهم می کنید.
- مراقب کلام خود باشید.
- تحقیر ، توهین، تهدید، سرزنش و پرخاشگری نکنید. اگر صدایتان بلندتر شده یا تند و با پرخاشگری صحبت می کنید کمی مکث کنید تا آرام شوید و سپس به صحبت هایتان ادامه دهید .
- اختلافات گذشته را به میان نکشید.
آن چه که در شرایط معمول مانع از حل اختلاف می شود آن است که معمولا پس از بروز یک اختلاف، زوجین مشکلات قبلی و قدیمی را هم به میان می آورند. این موقعیت تنها باعث پیچیده تر شدن مشکلات می شود، طوری که دیگر هیچ راهی برای حل مشکل اصلی باقی نمی ماند. سعی کنید هر دفعه درباره یک موضوع بحث کنید و تنها روی آن موضوع تمرکز داشته باشید.
- مسئله ای که بر سر آن اختلاف نظر دارید را دقیقا مشخص کنید.
- مشکل اصلی را پیدا کنید و دقیقا بدانید که در باره چه موضوعی با همسرتان بحث می کنید و اختلاف اصلی چیست. بازکردن و تشریح مشکل به شما و همسرتان یک نمای کلی از مسئله می دهد. تعریف دقیق و روشن مسئله گام مهمی برای حل آن است.
- به خواسته های خود و همسرتان توجه کنید.
دقت کنید هر دو چه می خواهید؟ هر دو نیازها و خواسته هایتان را بیان کنید. سعی کنید نظراتتان را به همسرتان تحمیل نکنید. مشکل را از زاویه دید همسرتان نیز ببینید و خواسته ها و نگرانی هایش را در باره مشکل موجود درک کنید.
- در باره این که چگونه هر یک از شما در ایجاد مشکل موجود سهیم هستید، صحبت کنید.
بسیاری از زوجین در هنگام بحث کردن، سعی می کنند ثابت کنند که مقصر نیستند و حق با آنان است و علت مشکلات ایجاد شده همسرشان است و او مقصر اصلی است. دقت کنید هیچ مشکلی با متهم شناختن همسرتان حل نخواهد شد و تنها با این عمل او را در موضع دفاع قرار می دهید و اختلافتان پیچیده تر می شود. صادقانه سهم خود را در ایجاد و تداوم مشکل بررسی کنید و در باره آن با همسرتان صحبت کنید، این رفتار شما باعث می شود او نیز اشتباه های خود را در ایجاد مشکل راحت تربیان کند.
- مشخص کنیدکه هر یک از شما برای حل مشکل چه اقداماتی را انجام می دهد.
- به همسرتان نگویید او چه کار می تواند بکند، در عوض به او بگویید که چه کاری از دست خودتان ساخته است. سوالاتی مانند؛ " فکر می کنی چه کمکی از دست من بر می آید؟" و " دوست داری من چه کار کنم؟" کمک کننده است. بعد از آن که برای مشکلات تان راه حلی پیدا شد و هر دو با آن موافق بودید ، ببینید چگونه توانستید به جای طفره رفتن و پرخاشگری علت اصلی مشکل تان را پیدا کنید و به راه حل مناسبی دست یابید. صحبت در باره این موضوع باعث می شود که هر دوی شما بیاموزید درزمان بروز مشکل چگونه با یکدیگر برخورد کنید و به نتیجه دلخواه دست یابید.
ایجاد تعادل در بیماران مبتلا به ام اس
دسترسی به مقالاتی در رابطه با سلامت ( پزشکی، بهداشتی، محیط زیست و...) جهت ارائه به اداره، دانشگاه و...
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
امروز یک آقای 27 ساله به من زنگ زد. توی صداش هم ناراحتی بود و هم بغض. ازش خواستم بیشتر خودش رو معرفی کنه، گفت : من مجید هستم، 3 ساله که با دختری که دوستش داشتم و با هم دوست بودیم ازدواج کردم. الان یک دختر 2 ساله هم دارم، توی یک شرکت کار میکنم و حدود 400 هزار تومان در ماه درآمد دارم که 300 هزار تومانش رو قسط میدم و بقیهاش میمونه برای زندگیم. ( با خودم فکر کردم که با این مقدار پول و با داشتن یک بچه حتما فشار زیادی رو تحمل میکنه)
ادامه داد که: خیلی خستهام.از دعواها و بحثهایی که با همسرم میکنم. از صبح مشغول کارم و هزاران تنش رو تحمل میکنم و شب هم که دائما در حال دعوا با همسرم هستم.همسر من یکم عصبی و دنبال بهانه میگرده. بخدا از بس دعوا کردیم دیگه بریدم(زد زیر گریه. خانمهای زیادی وقتی با من صحبت میکنند گاهی اشک میریزند، اما آقایون احتمالا به خاطر غرورشون بغضها رو قورت می دن. وقتی دیدم اینقدر دلش پر، اجازه دادم گریه کنه و بدور از مرد بودنش یکم خودش رو تخلیه کنه)گفتم مجید خان بحثهای شما بیشتر در چه مواردی؟
گفت: بخدا نمیدونم، خودم هم گم کردم و نمیفهمم چی باعث این دعواها میشه.ولی زندگیمو دوست دارم و میخوام حلش کنم. از طرفی دختر کوچکم که گناهی نداره.چه کاری انجام بدم؟
شما و همسرتون نیاز به استفاده از یک مشاوره روانشناسی به صورت حضوری دارید. گاهی ما توی زندگی اینقدر دچار فشار و تنش میشیم که احساس میکنیم هیچ راهی جلوی پامون نیست، غافل از اینکه میتونیم با یک متخصص، مشاوره کنیم. نقشی که مشاوره روانشناسی برای شما داره به این صورت هست که، هم به صورت انفرادی و هم بصورت 2 نفره با شما و همسرتون صحبت میکنه. گاه به دلایل جزئی همسران با هم مشاجره میکنند و چون از پیدا کردن راه حل خسته شدند، نمی تونن بطور مؤثری مشکلشان را حل کنند. در این مواقع وقتی نفر سومی به عنوان مشاور وارد میشه به هردو آنها کمک میکنه باصبر وآرامش ریشه بحثهای خود را پیدا کنند. تأثیر مفید دیگری که مشاوره روانشناسی برای حل مشکل زوجین دارد، این است که بعد از اینکه ریشه مشکل پیدا شد، و معلوم شد که نقش هرکدام از طرفین در این دعواها به چه صورت است، شروع به دادن راهکارهایی برای جایگزین کردن رفتارهای درست بجای عادتهای قبلی نادرست میکند. مثل آموزش مهارت کنترل خشم ،که دلیل بسیاری از مشکلات زناشویی است.
پس گاهی ما برای رفع مشکلات خود و رابطهمان نیاز به فرد متخصصی داریم که راهنماییمان کند و زندگیمان را از فروپاشی حفظ کند. اگر هر دو طرف تمایل و انگیزه لازم را برای حل مشکلشان داشته باشند، میتوانند با استفاده از مشاور روانشناسی بر مشکلشان پیروز شوند.در گرفتن این مشاوره شما مطمئن هستید که با فردی که از تخصص و تجربه مورد نیاز بهرهمند است صحبت میکنید.
برای کمک گرفتن از مشاوره روانشناسی قبل از ایجاد مشکلات عمیقتر اقدام کنید و از زندگی آرامتر بهره ببرید.
مشاور روانشناسی: مریم ناهیدی
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
زمانهای در رابطه هست که احساس میکنیم طرفمان چندان که باید با ما صادق نیست. این وضعیت اگر با نشان دادن بیتفاوتی او نسبت به نگرانیهای ما همراه شود، بدتر هم خواهد شد. نتیجه کار ردوبدل شدن پانتومیم شکل بازخواست و انکارهایی میشود که اگر موقعیت اینقدر ناراحتکننده نبود می توانست حتی خندهدار باشد.
میخواهیم نگاهی بیندازیم به علتهای مرموز رفتار کردن بعضی افراد در روابط خود:
- سوال و جواب کردنها و بازخواست مرتب طرف مقابل خستهشان کرده باشد. اگر فردی احساس کند که رابطه برایش تحملناپذیر شده است، که برای هر عمل، فکر یا حرکت خود مجبور به توضیح دادن باشد، کمکم عقب خواهد کشید. خیلی مهم است که در چنین شرایطی فرد از طرفمقابل خود کمی فاصله بخواهد. هراس از در تنگنا قرار گرفتن در رابطه همه احساسات مثبت بین دو طرف را از بین برده و چاره کار فقط دور شدن و بیرون رفتن از رابطه به نظر خواهد رسید.
- خجالت ممکن است باعث مرموز دیده شدن بعضی افراد شود. وقتی فردی درگیر یک موقعیت مشکلدار میشود، ممکن است نداند که چه باید بکند. شاید نتواند موضوع را برای طرفمقابل خود فاش کند و خود به تنهایی هم نداند چه انتخابها و راههایی پیش رو دارد. بهترین انتخاب برای این افراد این است که از طرفمقابل خود کمی زمان و وقفه بخواهند و خواهش کنند که کمی صبور باشند.
- ترس از طرد شدن میتواند عامل مهمی در مرموز به نظر رسیدن باشد. ترس از عواقب گفتن چیزی یا انجام کاری ممکن است به نظر طرفمقابل مرموز به نظر برسد. یاد گرفتن اینکه با اعتماد به رک و صادق بودن، واکنشی مثبت از طرفمقابل دریافت میکنید، نیازمند کمی زمان است. در یک رابطه معمولاً زمان میبرد تا دو طرف به همدیگر اعتماد کامل کنند و بتوانند بدون ترس از دور شدن طرفمقابل، مسائل شخصی و خصوصی خود را برای هم فاش کنند.
- نگرانی از ایجاد واکنش بد و عصبانیت طرفمقابل یکی دیگر از مرموز رفتار کردنهای بعضی افراد در رابطه است. روبهرو شدن، برای خیلیها پیشنهادی ترسآور است. آدمها در هر سنی که باشند وقتی حدس میزنند موقعیت کنونیشان ممکن است با واکنش بد اطرافیان مواجه شود، تودار رفتار میکنند. حتی وقتی میدانند که انتظار قبل از موعد همیشه اعصابخردکنتر از بازگو کردن اتفاق است، و معطل کردن همیشه همه چیز را بدتر میکند، بخاطر عواقب کار از گفتن خبر خودداری میکنند.
- احساس امنیت و آرامش در یک رابطه عامل بسیار مهمی برای کم کردن نیاز به رفتار مرموزانه است. ایجاد حس پیوستگی و روحیه اتحاد به افراد کمک میکند احساس حمایت کنند و بتوانند مشکلاتشان را با همدیگر در میان بگذارند. وقتی بفهمیم که رابطهمان به اندازه کافی امن و مطمئن هست، دیگر نیازی به نگهداشتن خبر بد پیش خودمان نمیبینیم. وقتی حس کنید که هر مشکلی که پیش آید باز با هم هستید و با هم با آن برخورد میکنید، نیاز به محافظت از خودتان و حفظ خبر بد بعنوان یک راز از بین میرود.
برای ایجاد یک رابطه خوب و صمیمی، باید زمان کافی بگذرد. وقتی افراد احساس میکنند به حرفهایشان گوش داده میشود، درموردشان قضاوت نشده و به آنها احترام گذاشته میشود، اعتمادبهنفس پیدا کرده و بهتر میتوانند به همدیگر اعتماد کنند.
ژن درمانی از درمان بیماری ها تا بهسازی نژادی و استفاده بعنوان یک سلاح
دیابت از شناخت علائم تا درمان و راههای پیشگیری
حقایقی در باره ایدز و لزوم آموش جنسی
ایجاد تعادل در بیماران مبتلا به ام اس
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
آیا شما هم درگیر یک رابطه پیچیده هستید؟ از آن روابطی که مدام در حالت قهر وآشتی بسر می برد؟ شاید هم طلاق گرفته اید و الان به این فکر می کنید که دوباره به سراغ همان فرد بروید؟ تای و وندی زن و شوهری هستند که بعد از 11 سال زندگی زناشویی از هم جدا شده اند و حالا قصد دارند که باز با هم ازدواج کنند. آنها از دکتر فیل تقاضا کرده اند که قبل از اینکه برای بار دوم به مشکل برخورد کنند به آنها کمک کند تا تا رابطه گسسته شده شان را بهبود ببخشد .
دکتر فیل به آنها راه هایی پیشنهاد کرد که ما تحت عنوان یک راه حل پنج مرحله ای در این مقاله به آنها اشاره می کنیم:
1- از عللی که موجب درگیری بین شما و همسرتان می شد یک لیست تهیه کنید و آنها را با همدیگر بررسی کنید:
این مرحله دقیقا شبیه این است که می خواهید تازه با هم ازدواج کنید ، با این تفاوت که این بار شما از یکدیگر شناخت بیشتری دارید و باید بیشتر دقت کنید تا دوباره به بن بست عاطفی نرسید. دکتر فیل می گوید: در مورد هر علت به خوبی بحث و بررسی کنید ؛ سعی کنید بفهمید که چگونه می توانید آن مورد را حل کرده و به نتیجه برسید. با یکدیگر در مورد مسائل مالی ، شغلی ، سکس ، تربیت فرزندان ، انتظاراتی که از یکدیگر دارید ، دین و مذهب ،والدین تان و تمام مسائلی که یک زوج در آستانه ازدواج صحبت می کنند ، بحث کنید. شما باید در مورد این مسائل صحبت کنید ، به دو علت؛ یک : شما یک هدف و برنامه دارید که می خواهید دو نفری در مورد آن به توافق برسید. و دلیل دوم اینکه : شما نیاز دارید که قبل از اینکه زندگی تان را شروع کنید، تمرین کرده که با همدیگر فکر کنید و تصمیم بگیرید. شما باید یاد بگیرید که به جای بحث و جدل کردن با همدیگر به راه حل برسید و راه حل مشکل تان را پیدا کنید.
2- برای داشتن یک خانواده موفق و خوشبخت شرایط محیطی را بررسی کنید :
دکتر فیل می گوید: یکی از اصول داشتن یک خانواده خوشبخت این است که نقش هر فرد را در خانواده بررسی کنید ،مخصوصا بچه ها. بچه ها باید نقش خود را در خانواده بدانند و حس کنند که برای خانواده شان اهمیت دارند. دکتر فیل می گوید: زمانیکه بچه بودم حس می کردم که نقش مهمی در خانواده دارم . چون سعی می کردم خانواده ام را به هر طریقی هست خوشحال کنم و از این کار احساس رضایت می کردم.
3- دستورالعملی برای موفقیت و شادی در رابطه تان تهیه کنید :
دکتر فیل برای موفقیت در زندگی زناشویی یک فرمول دارد: کیفیت روابط دو نفر به این بستگی دارد که نیازهای هر کدام از آنها در این رابطه تا چه اندازه ای برآورده می شود. یعنی شما دو وظیفه دارید. از یک طرف وظیفه دارید که در این رابطه نیازهای خود را برآورده کنید و از طرف دیگر باید به نیازهای طرف مقابل تان نیز اهمیت دهید. شما و همسرتان باید در مورد نیازهایتان با یکدیگر صحبت کنید ، این کار دو فایده دارد : یکی اینکه از نیازهای یکدیگر آگاه می شوید و دیگر اینکه صمیمیت بین شما بیشتر خواهد شد. صمیمیت در یک رابطه فقط منحصر به نزدیکی جسمی و فیزیکی نیست. صمیمیت به این معنی است که طرف مقابل شما بداند که نقش مهمی در زندگی شما دارد .
4- بخشیدن را یاد بگیرید:
شما باید هر مسئله ای را که تا بحال برای تان بوجود آمده بود را فراموش کنید و طرف مقابل تان را ببخشید. اگر نمی توانید این کار را بکنید نمی توانید رابطه تان را بهبود ببخشید و مجبورید که دوباره از همسرتان جدا شوید. دکتر فیل می گوید :" زمانیکه شما می گویید که همسرتان را بخشیده اید ، به این معنی نیست که او تغییر کرده و تبدیل به فرد منحصر به فردی شده است. این کار به این معنی است که " من به خودمان اجازه می دهم که گذشته را فراموش کنیم و دوباره شروع کنیم" .
5- به یکدیگر قول بدهید که برای داشتن یک رابطه پایدار و با دوام سعی می کنید:
اگر قصد دارید که رابطه خراب شده تان را ترمیم کنید ، سعی کنید که خوب برگردید! این را بدانید که فرزندان شما از داشتن والدین دمدمی مزاج و سست اراده اذیت می شوند. به این فکر نکنید که رابطه تان چه زمانی دچار مشکل می شود؟ افکاری از قبیل : " آیا این هفته دوباره با او دعوا می کنم و او ترکم می کند" یا " آیا او فقط برای تعطیلات کریسمس نزد ما آمده یا برای تولدم رفتارش را تغییر داده و به محض تمام شدن جشن تولدم ترکم می کند؟" سعی کنید به یک رابطه پایدار فکر کنید.
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
پرسش: دلایل کلیدی ایجاد اشتیاق جنسی در دوران ازدواج کدام است؟
پاسخ: در تجربه به من اثبات شده که از مهمترین متغیرهایی که می تواند در شادی زندگی مشترک نقش مهمی را ایفا کند، عجیب بودن، تازگی، و حس بالای زوجین در ارضای نیازهای یکدیگر است. یکی از دلایلی که رابطه جدید و یا هر کار دیگری را میتواند جالب توجه کند این است که زوجین می خواهند به یکدیگر لذت بخشند و همین امر خود منجر به خلق خلاقیت و تحریک جنسی می شود.
یکی از چالش هایی که در زندگی مشترک مطرح می شود، این است که کاری کنیم تا رابطه، تازه و با شور و نشاط باقی بماند. یکی از عوارضی که روانشناسان امروزه در روابط به وفور مشاهده می کنند، این است که پس از گذشت مدت زمانی رابطه زوجین تبدیل به رابطه خواهر و برادری می شود و رابطه جنسی هیچ نقشی را در زندگی آنها بازی نمی کند و نتیجتاً جایگاه اولیه خود را از دست می دهد. در زندگی مشترک باید طوری برخورد کنید که به شهوت یکدیگر دامن بزنید. این امر در سایه شعله های کوچک، سوزان باقی نخواهد ماند. زوجین باید اولین اولویت خود را برقراری رابطه جنسی قرار دهند. برای خانواده هایی که زندگی پر مشغله ای را دنبال می کنند و هر کدام مجبورند بر سر دو شغل متفاوت حاضر شوند، باید طوری برنامه ریزی کنند که به جنبه جنسی زندگی خود نیز برسند. زمانیکه صحبت از رابطه جنسی به میان می آید اغلب افراد تصور می کنند تحریک کردن امری است که به خودی خود به وقوع میپیوندد؛ اما حقیقت چیز دیگری است. یک رابطه جنسی ایده آل، مانند یک موفقیت شغلی، نیازمند تعهد، التزام، تلاش، خلاقیت و تمرین می باشد. جمع کثیری از افراد تنها برای رهایی از یکنواختی، سکس انجام می دهند و روابط جنسی آنها رضایت بخش نیست.
پرسش: مدت زمان رابطه مهم است؟
پاسخ: هر چه رابطه بلندتر باشد، ریسک اینکه زوجین به انجام مرسومات بد خود عادت پیدا کنند، بیشتر می شود. بسیاری از آقایون فراموش می کنند که چگونه باید با همسرانشان معاشقه کنند. مردی که با همسرش مثل دوران نامزدی رفتار می کند، کسی است که می تواند تا آخر عمر همسرش را عاشق خودش نگه دارد. شادی و میل و علاقه امری نیست که خود به خود در رابطه ایجاد شود. بلکه باید آنرا بکارید، و برایش زحمت بکشید تا بارور شود. این امر نیازمند مهارت، توانایی و دانش است. برای بهبود و ارتقای چنین مهارت هایی، هر دو طرف باید نسبت به یکدیگر متعهد باشند، از هم یاد بگیرند، و دریابند که از چه طریقی می توانند دیگری را به لذت برسانند. شاید برای یک خانم مالش کمر خیلی شهوت برانگیزتر از تحریک مستقیم آلت تناسلی باشد.
در هنگام ابراز عشق و علاقه توجه هر یک از طرفین باید به طور مستقیم به دیگری معطوف باشد. این امر باعث ایجاد رضایت بیش از اندازه ای در هر دو طرف می شود. چه کسی است که نیازمند یک چنین توجه و تمرکزی نباشد؟ زمانیکه رابطه به صورت رسمی در می آید، توجه افراد نسبت به یکدیگر معمولاً به صورت دیگری، نظیر گرایش به سمت دوستان، کار، سرگرمی و کودکان، تغییر حالت پیدا می کند، و همین مقوله پس از گذشت چندی به صورت یکی از چالش های بحث برانگیز زندگی مشتزک میشود.
پرسش: آیا وجود فرزندان در زندگی مشترک تاثیری بروی علاقه جنسی میگذارد؟
پاسخ: وجود فرزندان می تواند تا اندازه ای از میل و رغبت جنسی زوجین بکاهد. در چنین مواقعی معمولاً شوهرها تصور می کنند که علاقه خانم ها نسبت به آنها کمتر شده و بیشتر به سمت کودکشان تمایل پیدا کرده اند. آقا در چنین شرایطی باید با داد و فریاد های یک کودک به زندگی خود ادامه دهد که خیلی پیش از اینکه متوجه شود تبدیل به یک نوجوان با درخواست ها متفاوت می شود. بچه ها به شدت والدین خودشان را خسته می کنند و هیچ چیز نمی تواند مانند خستگی، اشتیاق و علاقه زن و مرد به رابطه جنسی را از میان ببرد.
پیشنهاد من این است که زوج ها زمانی را به زندگی مشترک خود اختصاص دهند و فارغ از هر گونه نگرانی پیرامون برنامه های کودکان به رابطه خصوصی خود بپردازند. یک آخر هفته را به دور از بچه ها سپری کنید، این کار معجزه می کند و در عین حال توانایی های مراقبت و سرپرستی از کودکان را نیز تا حد بسیار زیادی افزایش می دهد.
یکی از بزرگترین هدایایی که هر پدر و مادری می توانند به فرزندان خود بدهند، یک زندگی مشترک خوب و سالم است. برای تربیت مناسب فرزندان باید بر روی اشتیاق و علاقه به زندگی مشترک و خلق عشق و محبت نیز کار شود و در کنار آن یاد گیری تکنیک های جدید تربیت فرزندان نیز نباید فراموش شود.
پرسش: آیا میزان اشتیاق و علاقه زوجین با وجود استرس کم و یا زیاد میشود؟
پاسخ: دقیقاً همین طور است. چه استرس خارجی باشد: مانند فشارهای کاری، و یا درونی باشد: مثل مشکلات خانوادگی، به هر حال بر روی میزان اشتیاق و علاقه همسرها نسبت به برقراری رابطه جنسی تاثیر می گذارد.
اجازه دهید با حقیقت روبرو شویم. زمانیکه کودک را می خوابانیم، آشپزخانه را تمیز می کنیم، به فکر پرداخت قبوض مختلف هستیم، گل ها را آب می دهیم و تلفن های ضروری را انجام می دهیم، تنها کاری که دوست داریم انجام دهیم، خوابیدن است. شاید در موارد نادر، اگر بخواهیم خوش بین باشیم، به یک رابطه جنسی اجباری و غیر رضایت بخش، تن می دهیم، اما بیشتر اوقات یک چنین رابطه ای هم وجود ندارد و فقط اسم زن و شوهر بر روی شما گذاشته اند.
پس راه حل چیست؟
سعی کنید کمی از منطق شخصی خودتان استفاده کنید: یک دوز کامل از فهم و درک متقابل، و مقداری بخشندگی.
ابتدا هر دو نفر باید یاد بگیرند که انتظارات منطقی از هم داشته باشند. تنها با یک جرقه کوچک، نمی توانید شعله های سوزان رابطه جنسی را برای همیشه روشن نگاه دارید. زمانی این حس زنده نگه داشته می شود که آرزوی خالصی در برآوردن نیازهای طرف مقابل داشته باشید.
اگر کسی احساس کند که طرف مقابل او را دوست می دارد، خودش هم به او عشق می ورزد.
اگر می خواهید حس عشق و علاقه شریک زندگی خود را همواره زنده نگه دارید، میتوانید در طول هفته او را ناز و نوازش کنید و تحریک های اصلی رابرای صبح جمعه که بچه ها به خانه دوستانشان می روند، تمام ظرف ها شسته شده و کاری برای انجام دان نمانده، نگه دارید.
البته در تمام زندگی ها، پستی و بلندی وجود دارد و زمان هایی هستند که هر دو طرف خسته هستند و برخی لحظات دیگر نیز هستند که طرفین لحظات شادی را در کنار هم ترجبه می نمایند. اما باید توجه داشته باشید که لحظات شاد تنها در سایه تعهد، درک متقابل، و تقسیم کار امکان پذیر خواهد بود.
بنابراین اگر شما به دنبال یک اشتیاق و علا قه خالص و حقیقی در زندگی مشترک خود هستید، تنها با اتکا به رابطه جنسی نمی توانید آنرا تجربه کنید، بلکه درصد زیادی از آن با توجه به چیزهایی که به طرف مقابل می بخشید، عایدتان خواهد شد. سعی کنید بیش از اندازه خودمحور نباشید و به نیازهای فرد دیگر نیز توجه داشته باشید؛ در یک چنین موقعیتی، عشق و محبت برای همیشه میان شما ادامه پیدا خواهد کرد.
پرسش: خصوصیات اخلاقی و مهربانی ذاتی تا چه اندازه بر روی رابطه تاثیر میگذارند؟
پاسخ: من یک مثلی شنیده ام که: "معشوقه خوب بودن مانند رهبر خوب بودن اکتسابی است نه ذاتی." ما باید کاری کنیم که خودمان به نحوی عشق و علاقه را در رابطه خلق کنیم. موفقیت در بستر تنها در سایه ذهن باز، گرایش به یادگیری، عشق ورزیدن به شریک، و علاقه به بخشش، میسر خواهد شد.
می خواهم کمی بیشتردر مورد حس بخشش توضیح بدهم. به نظر من یکی از فاکتورهای اصلی تعیین کننده موفقیت در زندگی زناشویی، همین توجه به دیگری و در نظر گرفتن نیازهای فردی اوست. بیشتر اوقات، ما تنها برروی نیارهای خودمان تمرکز می کنیم و فقط به فکر برآورده ساختن نیازهای خودمان هستیم و تمام فکرمان به رضایت فردیمان محدود می شود و به همین دلیل کم کم نیازهای فرد مقابل به دست فراموشی سپرده می شوند.
اگر بتوانیم این مرکز توجه را از سوی خودمان، به سمت شریک زندگیمان تغییر جهت داده و همه توجهمان را به او منعطف کنیم، می توان گفت که به طور کلی "رابطه" و به طور اخص "سکس" به صورت باورنکردنی، بهبود پیدا می کند.
پرسش: آیا درست است که به مرور زمان از میزان شهوت کاسته می شود؟
پاسخ:هیچ مدرک مستندی مبنی بر این امر وجود ندارد، اما در تمام روابط می توان به وضوح چنین چیزی را مشاهده نمود. یک فرد 60 ساله شهوت یک فرد 20 ساله را ندارد. اما یک فرد 60 ساله با بهره گیری از تجربیاتش به راحتی می تواند کمبود انرژی را جبران نماید. یکی از قدرتمندترین اندام های جنسی، ذهن انسان است نه آلت تناسلی. ذهن بشاش و زنده، به راحتی میتواند جسم سالخورده را به تحرک وا دارد. برخی از افراد سالخورده بشاش و سلامت هستند که برق چشمانشان از برق چشمان نوه هایشان نیز شفاف تر و گیرا تر است.
باید توجه داشت که اشتیاق و علاقه به تنهایی برای برقراری یک رابطه جنسی رضایت بخش، کافی نیست. بلکه رابطه نیازمند حرارت و گرمای عشق نیز می باشد. یکی از مهمترین راههایی که از طریق آن می توانید رضایت جنسی را همواره در زندگی جنسی خود، تجربه کنید، این است که در طول زندگی بیشتر با هم گفتگو کنید. باید یاد بگیرید که چگونه میتوانید به حرف های طرف مقابل گوش کنید، آنها را بپذیرید، اشتباهاتشان را فراموش کنید و به زندگی رمانتیک خود ادامه دهید.
پرسش: آیا زمانیکه احساس می کنیم هیچ اشتیاق و علاقه ای وجود ندارد، راهی برای ایجاد مجدد آن هست؟
پاسخ: اولین قدم این است که تشخیص دهید اشتیاق و علاقه در زندگی شما کاهش پیدا کرده است. سپس در پی یافتن چاره ای برای آن باشید. زوج هایی که به کیفیت رابطه خود اهمیت می دهند، این مسئله برایشان از اهمیت خاصی برخوردار است و بر روی آن دقیق می شوند. آنها معمولاً با یکدیگر پیرامون این مطلب صحبت می کنند و دست به دست هم به دنبال یافتن راهی برای از بین بردن و یا متوقف ساختن آن هستند.
باید بدانیم که عشق "اسم" نیست بلکه "فعل" است؛ یا به عبارت د یگر، به خودی خود بوجود نمی آید، بلکه باید آن را خلق کرد. عشق چیزی نیست که شما به داخل آن هل داده شوید، بلکه امری است که باید برروی آن کار کنید و برای بدست آوردن آن زحمت بکشید.
یک رابطه خوب جنسی، چیزی نیست جز یک رابطه خوب محاوره ای. برای گفتگو، پیش از هر چیز باید بدانید که چگونه می توانید به صحبت های فرد مقابل گوش فرا دهید. برای گوش دادن باید مسیر خود را رها کنید و با راه طرف مقابل، هم مسیر شوید. باید ذهن خود را از هر گونه جر و بحث و مشاجره خالی کنید. قضاوت و پیش داوری را کنار بگذارید، انتظارات بیجا را فراموش کنید و با روی باز از نظریات طرف مقابل استقبال نمایید.
کار کوچکی وجود ندارد
سکس خوب، نتیجه یاد گیری گوش کردن به حرف های طرف مقابل است. بسیاری از ما با خودمان افکار مختلفی را به اتاق خواب حمل می کنیم. این افکار می توانند شامل باید ها و نباید های خانوادگی در مورد رابطه جنسی باشند و یا شامل درکی که از فیلم ها در مورد واکنش یک معشوقه خوب داریم، باشند. ممکن است زمانی که آقا در حال تمرین حرکات ژیمناستیکی که از یک هنر پیشه خیالی هالیوود دیده، باشد، به خانم احساس ناراحتی و ناامیدی دست دهد.
هم خانم ها و هم آقایون، باید یاد بگیرند که خودشان را به همدیگر اثبات کنند و یکدیگر را ارضا نمایند؛ زمانیکه به این هدف برسند، پاداش آنها چیزی جز یک رابطه عاشقانه و آتشین نخواهد بود.
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
من مطمئن هستم که هیچ کدام از شما دوست ندارد با یک "عاشق خسته کننده" ارتباط برقرار کند. برای اینکه به شما کمک کنیم تا این تقدیر وحشتناک را برگردانید، لیستی از 7 موردی که به نظر خانم ها در روابط جنسی ملال آور است را جمع آوری کرده ام. پس اگر می خواهید همسرتان را در حالتی نگه دارید که همواره تقاضای بیشتری از شما داشته باشد، مقاله زیر را بخوانید؛
1- اجازه گرفتن
هیچ چیز شهوانی در مورد مردی که برای برقراری رابطه جنسی از همسر خود اجازه می گیرد، وجود ندارد. یک عاشق واقعی به درستی می داند که چگونه با رفتار خود می تواند به خانمش بفهماند که در موقع بخصوص آماده انجام آن کار است و به هیچ وجه نیازی به سوال پرسیدن ندارد. برای شروع، یک نگاه عمیق و عاشقانه و یا لمس کردن محل بخصوصی می تواند گویای همه چیز باشد.
2- قابل پیش بینی بودن
اگر مدتی است که با هم رابطه دارید، پس این گزینه شاید حالا به صورت یکی از مشکلات شما در آمده باشد. یکی از دلایلی که در ابتدای رابطه، شما و همسرتان احساس نیاز شدیدی به هم می کردید تنها به این خاطر بوده که از چگونگی روحیات و تمایلات یکدیگر آگاه نبودید. اگر شما برای سالیان دراز همان روش های جذب کردن قدیمی را به کار بگیرید، دیگر هیچ جذابیتی برای او نخواهید داشت.
از امتحان کردن روش های جدیدی که ممکن است هر دوی شما از آن لذت ببرید، ترس و واهمه نداشته باشید. هیچ گاه اجازه ندهید رابطه شما به جایی برسد که همسرتان بتواند به راحتی حرکات شما را پیش بینی کند. به عنوان مثال اگر همیشه 5 دقیقه صرف پیش نوازی می کردید این بار 15 دقیقه این کار را انجام دهید، و او را بیش از پیش به وجد بیاورید. از این طریق او دیگر نمی تواند حرکات بعدی شما را پیش بینی کند و خیلی زود خودتان هم متوجه آنها نخواهید شد.
3- سکس مکانیزه
امروزه اکثریت خانم ها معتقدند که سکس بدون احساس، خسته کننده و بیهوده است. هیچ خانمی دوست ندارد که به او مثل یک بازیچه نگاه شود. البته منظور من این نیست که شما مجبورید تمام خواست ها و تمایلات خود را کنار بگذارید، اما او هر چقدر هم که خونسرد باشد باز هم یک زن است و هیچ چیز را بیشتر از این دوست ندارد که مانند یک خانم با او رفتار شود. بنابراین سعی کنید که مرد رویایی او باشید و هر چند وقت یکبار با او معاشقه کنید.
4- فرا نرفتن از مرزها
هرچند بسیاری از خانم ها ( و همچنین آقایون) احساس می کنند که باید نسبت به هر نوع عمل جنسی که با شریک زندگی شان انجام می دهند، در آخر به رضایت دست پیدا کنند؛ اما حقیقت این است که بالاخره یک روز از روال عادی امور خسته میشوند و به این فکر می افتند که به دنبال یک کیس جدید بگردند. پس اگر نمیخواهید که او هیچ وقت از دست شما خسته شود، هر چند وقت یکبار تلاش خود را بیشتر کنید و پایتان را فراتر از مرزها بگذارید.
این جاست که صحبت از کلمه ترسناک "ر" می آید. بله درست حدس زدید: رمانتیک. خانم ها به هیچ وجه دوست ندارند که فضای رمانتیک موجود در رابطه از بین برود، آقایون هم می توانند از این مسئله به نفع خود استفاده کنند و هر چند وقت یکبار تبدیل به یک مرد رمانتیک بشوند. به من اعتماد کنید، مطمئن باشید که او تعجب میکند و به فکر فرو می رود که شما از کدام سیاره پای خود را بر روی زمین گذاشتید.
به عنوان مثال برای او نامه های عاشقانه بنویسید و در آنها بگویید که دوست دارید: او برایتان چه کارهایی انجام دهد، شما چه کارهای دوست دارید با او انجام دهید، و زمانی که منتظر ورود شماست چه کارهایی انجام دهد و یا ندهد. برای او یک شام دونفره رمانتیک درست کنید، موسیقی آرام بگذارید و با حرکات خود او را به وسوسه نمایید. سعی کنید که او را به آخرین درجه رضایت و خشنودی برسانید آنوقت او نه تنها از دستتان خسته نمی شود، بلکه تمام تلاش خود را نیز به کار می گیرد تا شما را راضی نگه دارد.
5- مکان همیشگی
اگر همسرتان شکاف های روی سقف اتاق خواب را از حفظ شود، آنگاه شما در دردسر بزرگی افتاده اید. اما نگران نباشید راه حل شما تغییر مکان است. می توانید این کار را در حمام، اتاقهای دیگر، هنگام مسافرت و... انجام دهید. مکان های متفاوت بیشماری وجود دارند. از قوه تخیل خود استفاده کنید و سعی کنید که جایی نروید که شما را دستگیر کنند.
6- صدای بیش از اندازه یا بی صدا بودن
به همان اندازه که بی صدا بودن آزار دهنده است، نالیدن بیش از اندازه و یا تکرار کلمات بخصوصی موجب رنجش می شود. بنابراین سعی کنید همیشه حد تعادل را حفظ کنید، تا هم او متوجه شود که شما در حال لذت بردن هستید و هم اینکه تمام محله خبر نشوند. انتخاب کلمات مناسب، حرارت و اشتیاق همسرتان را افزایش می دهد. و لزوما هم نباید حرف زدن را به آخرین مرحله موکول کنید.
به او بگویید که کارهایش موجب لذت بردن شماست، چهره جذابی دارد، چه کارهایی دوست دارید در قبال او انجام دهید و اینکه او از شما چه انتظاراتی دارد. همه و همه موجب می شود که شما هیچ گاه از در کنار هم بودن خسته نشوید.
7- کارهای تجربه نشده
اگر مدت زمانی از رابطه شما با همسرتان می گذرد و همچنان تمایل دارید که احساسات یکدیگر را پر حرارت نگه دارید، بهتر است چند وضعیت جدید را امتحان کنید، آرزوهایتان را جامه عمل بپوشانید، برای هم نقش بازی کنید و هر عملی را که فکر میکنید باعث تحریک پذیری بیشتری می شود انجام دهید؛ چرا که در غیر اینصورت محکوم به ملالت و خستگی در اتاق خواب خواهید شد.
برای خودتان یکی دو لیوان نوشیدنی بریزید و در مورد چیزهایی که شما را تحریک میکنند با هم صحبت کنید. آنوقت متوجه می شوید که شما خیلی زودتر از آنچه که تصورش را می کنید به آرزوهایتان خواهید رسید.
عاشق رویایی
این موارد 7 نمونه از بدترین خطاهای ممکنه در زمینه رابطه جنسی بودند. اما اصلا نترسید. همسرتان انتظارات جنون آمیزی از شما ندارد، بلکه فقط دوست دارند که شما هر چند وقت یکبار تلاش بیشتری در این زمینه از خود نشان بدهید.
به خاطر داشته باشید که چاره مبارزه با خستگی و ملال، انجام کارهای برانگیزنده و غیر قابل پیش بینی است. بنابراین اگر گاهی اوقات دومی را امتحان کنید، او هیچ گاه از دست شما خسته نخواهد شد. فقط مطمئن شوید که با خانمی ارتباط برقرار می کنید که هیچ چیز جز خشنود کردن و ایجاد رضایت در شما برایش مهم نیست
روانشناسی - ازدواج و خانواده - 7 دلیل دلزدگی خانمها از رابطه جنسی
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
برای کنار آمدن با زندگی زناشویی که هیچ اثری از رابطه جنسی در آن دیده نمی شود، چه باید کرد؟ اول اینکه، آیا در ازدواج شما به خاطر فقدان عشق و علاقه رابطه جنسی وجود ندارد یا به خاطر یک وضعیت بد و وحشتناک؟ در هر دو حالت هنوز هم می توانید زندگیتان را از خطر نابودی نجات دهید و شادتر و خوشبخت تر زندگی کنید. قبل از هر چیز، باید بدانید که رابطه جنسی و رابطه جنسی همه چیز ازدواج نیست. درواقع، اکثر مذاهب باور دارند که فقط باید از طریق رابطه جنسی باردار شوید؛ درغیر اینصورت گناهی بزرگی انجام داده اید. اما امروز، ما روابط جنسی آزادی داریم که عشق در آنها موج می زند. خیلی افراد تصور می کنند که اگر در عشقتان رابطه جنسی وجود نداشته باشد، پس هیچ عشقی بینتان نیست. رابطه جنسی چیزی است که وقتی دو نفر مجذوب همدیگر می شوند ایجاد می شود. اوایل ازدواجتان را به خاطر می آورید؟ آنقدر عشق و علاقه در شما فوران داشت که نمی توانستید جلوی خودتان را بگیرید و کشش بی حد و حصری به همسرتان احساس می کردید. اما، آدم ها تغییر می کنند، همه چیز تغییر می کند و ازدواج هم همینطور است. فقط به خاطر اینکه چند وقتی است با هم نزدیکی ندارید به این معنا نیست که همسرتان علاقه ای به شما ندارد. ممکن است او آنقدر درگیر بچه ها، کار یا مسائل دیگر باشد که تمرکز کافی برای آن مسئله نداشته باشد. ممکن است خودتان هم تقصیرکار باشید. وقتی شما مقصر این ازدواج عاری از رابطه جنسی باشید ممکن است به این دلیل باشد که دلیل کافی برای عشق را به همسرتان نداده اید. شاید دیگر مثل اوایل ازدواجتان به او نگاه نمی کنید و به او احساس نمی دهید. باید هر از چند گاهی به او نگاه کنید و واقعاً از ته دل نگاهش کنید. شاید شما هم آنقد درگیر کار و مشغله های فکری دیگر هستید که برای این مسئله وقت کافی نمی گذارید. اما اگر شب ها که به خانه برمی گردید، شاخه گلی برای همسرتان بخرید، او را در آغوش گرفته و ببوسید، دوباره آن عشق و علاقه اولیه در او بیدار شود. با اینکار شما او احساس خواهد کرد که هنوز هم مثل سابق دوستش دارید. عشق چیز دیگری است. تابه حال درمورد عشق با همسرتان صحبت کرده اید؟ اصلاً به او می گویید که چقدر دوستش دارید؟ کمی رمانتیک باشید. به او بگویید که چقدر دوستش دارید و اجازه بدهید بداند که هنوز هم همان احساس اوایل ازدواج را به او دارید. اگر شما یک قدم بردارید مطمئن باشید همسرتان هم برای شما قدمی برمی دارد. و خیلی زود می بینید که رابطه جنسی به رابطه تان برگشته است و هر دو شما احساس بسیار بهتری نسبت به زندگی زناشوییتان پیدا می کنید. اما، شادی عشق و علاقه به همسرتان را از دست داده باشید؟ خیلی سخت است که با گذشت چندین سال همان میزان عشق را در خود نگه دارید. اگر کششی به او ندارید، حداقل باید سعی کنید که با این مشکل برخورد کنید. از او درمورد احساسش سوال کنید. از او بخواهید کارهایی که دوست دارید را برایتان انجام دهد شاید دوباره علاقه تان به او ایجاد شد. اگر ببینید نفر سومی در ازدواجتان است، مطمئناً هر دو شما حس پنهان خود را باز می یابد. هر دو شما می توانید بر ناامنی هایتان غلبه کنید و ازدواجی مستحکم تر بسازید. فقط به این خاطر که رابطه جنسی در رابطه تان وجود ندارد به این معنا نیست که باید به ازدواجتان خاتمه دهید. اگر بتوانید درمورد این مسائل و رابطه صمیمانه تان با همسرتان صحبت کنید آنوقت می توانید به مشکلاتتان هم غلبه کنید. اما بعضی اوقات انتخاب با زوج نیست، انتخاب دست پزشک شماست. زوج های بسیاری هستند که به خاطر سرطان یا دردناک بودن رابطه جنسی قادر به برقراری این رابطه نیستند. همسر شما اگر مشکل سلامتی داشته باشد، دیگر اعتماد به نفس لازم برای برقراری رابطه جنسی را نخواهد داشت. اگر ازدواحتان با انتخاب خودتان فاقد رابطه جنسی است باید این سوال را از خودتان بپرسید که واقعاً چرا با همسرتان ازدواج کردید؟ مطمئناً به خاطر رابطه جنسی با او ازدواج نکرده اید؛ احتمالاً به این دلیل با او ازدواج کرده اید که چنین رابطه ای داشته اید. احساس کرده اید که می خواهید بقیه عمرتان را با این زن بگذرانید. و حالا که او بیمار است باید کنار او بمانید و از او مراقبت کنید. اینجاست که رابطه جنسی باید آخرین چیزی باید که به ذهنتان خطور می کند و اگر واقعاً دوستش داشته باشید آنوقت زیاد برایتان مهم نخواهد بود. درواقع، حتی اگر در چنین موقعیتی هم نباشید، به هیچ وجه نباید به رابطه جنسی بیش از حد توجه کنید. تنها کاری که باید بکنید این است که سراغ همسرتان بروید و به او بگویید که چقدر دوستش دارید، حتی بیشتر از قبل. ممکن است نتوانید رابطه جنسی را به ازدواجتان اضافه کنید اما مطمئناً احساس خیلی بهتری پیدا خواهید کرد. بعضی از زوج ها بین اینکه رابطه جنسی داشته باشند یا نداشته باشند می توانند انتخاب کنند و بعضی این انتخاب را ندارند. صرفنظر از این مسئله، شما باید حمایت خود را به همسرتان نشان دهید و درمورد احساساتتان درمورد این ازدواج عاری از رابطه جنسی و به ازدواجتان به طور کل با او صحبت کنید. آنوقت خواهید دید که احساس بسیار بهتری نسبت به خودتان و ازدواجتان پیدا خواهید کرد منبع : پایگاه همسران جوان
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
چنانچه پس از ازدواج متوجه شدید همسرتان تغییر کرده و دارای رفتاری خودخواهانه و ریاست طلبانه شده است، بدانید که تنها نیستید و بسیاری از زنان دیگر هم با این مشکل مواجهاند! در اینجا سعی میکنیم راهکارهایی را برای مقابله با این مردان برای شما ارائه دهیم.
ازدواج اتحاد زندگی است. اما واقعاً چه اتفاقی میافتد که شوهری که باید در سختیها و مشکلات زندگی شریک و همدم باشد، خودش باعث به وجود آمدن این سختیها و مشکلات میشود؟
بیشتر مردها این قابلیت را دارند که شدیدا سختگیر و ریاستطلب شوند به طوری که برقراری ارتباط با آنها بسیار دشوار شود. با اینحال، اصولا مردان در روابط زناشویی نسبت به زنان بیشتر ریاستطلب هستند. بنابراین، درک این مسئله که همسرتان سختگیری میکند یا اینکه فقط میخواهد از شما حمایت کند بسیار اهمیت دارد. بدون شک زندگی با چنین مردی مهارت زیادی میخواهد که البته امکانپذیر است.
- شوهران سختگیر معمولا احساس ناامنی و مالکیت شدیدی دارند. آنها مدام نگران از دست دادن داراییهای شخصی خود هستند از جمله همسرشان. به همین خاطر همیشه همهچیز را تحت نظر و کنترل خود نگه میدارند.
- شوهر سختگیر هرازگاهی پیامها و تماسهای موبایلتان را چک میکند.
- او هر چند دقیقه و یا هر چند ساعت یکبار با شما تماس گرفته و یا برایتان پیامک میفرستد تا از شما خبردار شود.
- هنگامی که شما قصد دارید با دوستانتان بیرون بروید، مخالفت کرده و اوقات تلخی به وجود میآورد.
- هنگامی که شما با همکاران، اقوام و کلا هرکسی که جنسش مذکر است، صحبت بکنید، به شما مشکوک میشود.
با همچین مردی چه کنیم؟
هیچ شوهری زیر بار این مسئله نمیرود که سختگیر و ریاستطلب است. به نظر خودش، او تنها دارد از شما مانند یک شوهر دلسوز و مهربان، محافظت و مراقبت میکند!
اغلب مردان به صحبتهای منطقی بهتر واکنش نشان میدهند تا به صحبتهای احساسی. پس سعی کنید اشتباهاتش در چند روز گذشته را دقیق و با ذکر مثال به او گوشزد کنید. این کار باعث میشود دیدگاه شما را درک کند.
به خاطر داشته باشید «گر صبر کنی ز غوره حلوا سازی.» پس از اینکه نظرتان را به شوهرتان گفتید، توقع نداشته باشید که همه چیز به یک چشم بر هم زدن درست شود. او باز هم اشتباهاتش را تکرار خواهد کرد. صبور باشید و بخشنده، اما هر بار مسئله را به او یادآوری کنید که مهمترین گام همین یادآوری است. فراموش نکنید، انجام این کارها برای او عادت شده و همانطور که همه میدانیم ترک عادت خیلی دشوار است.
گاهی اوقات، مردها احساس خوبی نسبت به اعمالشان دارند و به این سادگیها حاضر به ترک و یا تغییر آن نیستند. علاوه بر آن، شوهرتان وخامت اوضاع را درک نکرده است. او بر این باور است که شما به زودی به این کارها و رفتارها عادت خواهید کرد. حالا نوبت شماست. به او هشدار دهید که در صورت ادامه این رفتار شما هم رویهتان را تغییر داده و یا حتی ممکن است این مسئله را به والدین خود یا او بگویید.
مراقب پارانویید ها باشید
این درست که سختگیری و شکاکی و حساسیت در خیلی از مردها صرفا به خاطر روحیه خاص و آموزش های اجتماعی و خانوادگی است اما مرز بین سختگیری و پارانویا خیلی نزدیک است. افراد مبتلا به پارانویا یا بدبینی مرضی کسانی هستند که مدام توهم توطئه دارند. آنها فکر می کنند دیگران همیشه چیزی برای پنهان کردن دارند و نیات واقعی شان را نشان نمی دهند. به همین دلیل به شدت در کار دیگران سرک می کشند و آنها را کنترل می کنند تا از دیگران رودست نخورند.
پارانویید ها آدم های باهوشی هستند، در حالت عادی رفتار بیمارگونه ای در آنها نمی بینید. آنها همه چیز را زیر نظر دارند و کوچکترین چیزی از دید آنها پنهان نمی ماند. پارانویا به دو شکل دیده می شود. یا اختلال شخصیت پارانوییدی که در آن فرد نسبت به همه مظنون است و با این شکاکی همه را آزار می دهد. او فکر می کند دیگران برای نقشه می کشند و چیزهایی را از او پنهان می کنند. شکل دیگر این مشکل، فاز بیمارگونه پارانویا است که با توهم و هذیان همراه است و اختلال پارانوییدی فرد، زندگی شخصی و اجتماعی او و اطرافیانش را به شدت دشوار می کند. چنین فردی خطرناک است و ممکن است توهم های عجیب پارانوییدی داشته باشد که برای برطرف کردن این شک ها، دست به کارهای عجیب و پرخطری بزند.
تشخیص پارانویید بودن یک فرد چیزی است که فقط از عهده مشاور و روانشناس بر می آید. بنابراین با دیدن این نشانه های مرضی به همراه نامزدتان به مشاور مراجعه کنید و مراقب باشید این شک برای همسرتان به وجود نیاید که شما و مشاور علیه او تبانی کرده و برای او نقشه ای دارید.
اختلالات شخصیتی، از جمله اختلال شخصیتی پارانوییدی به سختی درمان می شوند. بنابراین اگر در نامزدی شاهد این اختلال بودید، بی توجه از کنار آن نگذرید و قبل از ادامه نامزدی، حتما با مشاور صحبت کنید. در خیلی از موارد، جدایی در دوران نامزدی بهتر از طلاق بعد از ازدواج است.
منبع:باشگاه مجردها
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
ماساژ جنسی علاوه بر تاثیرات مفیدی که روی بدن دارد، میتواند نقش تحریک کنندگی نیز داشته و لذت رابطه جنسی را دو چندان نماید.
ماساژ جنسی ارتباط جسمی زن و مرد را بیشتر کرده، ضمن برانگیختگی جنسی موجب میشود تا آنها لذت بیشتری از رابطه جنسی با یکدیگر ببرند. در خانمهایی که مشکل ارگاسم دارند یا اینکه دیر به ارگاسم میرسند، ماساژ جنسی بدن نقش مهمی در تسهیل ارگاسم دارد و در این امر بسیار کمک کننده است.
در اینجا مراحل مختلف ماساژ جنسی بدن زن را بطور ساده مرور میکنیم:
۱-ماساژ پشت بدن:
برای شروع ماساژ جنسی و شل کردن عضلات بدن زن، بهتر است ابتدا از پشت او شروع کنید.اول نوک انگشتان خود را به پوست او بکشید بعد ناحیه پشت را از بالا تا پایین به آرامی نوازش کنید.سپس بطور متناوب با حرکات کششی، لرزشی (vibration) و دایره وار، آنرا ماساژ دهید. گاهی میتوانید گوشت بدن او را درست مثل خمیر با دستتان بگیرید و آرام فشار دهید.پوست سر را ماساژ داده و گاهی موهای او را بین انگشتان خود بگیرید. سپس سراغ پاهای او رفته و انگشتان پایش را با دست فشار دهید.
۲- ماساژ جلوی بدن:
سینه و پستانها را از داخل به خارج بمالید. نوک سینه ها را به آرامی ماساژ تحریک کنید. موهای ناحیه شرمگاهی را نوازش کرده و به نرمی بکشید. با کف دستتان قسمت پایین شکم بمالید.کف دودست خود را بهم مالیده و وقتی گرم شد آنرا روی تخمدانهای زن بگذارید. عده ای معتقدند که انجام اینکار انرژی زن برای سکس را بیشتر میکند.
سعی کنید ناحیه مثانه و رحم را فشار دهید. در این هنگام بهتر است زن تمرینات kegel را انجام داده و ماهیچه های کف لگن خود را مانند حالت متوقف کردن ادرار، سفت کند.
۳- ماساژ واژن:
بهتر است در این مرحله دستکش لاتکس بپوشید. میدانید که زنها به دو طریق به ارگاسم میرسند: از راه تحریک نقطه جی و از راه تحریک کلیتوریس.
ماساژ جنسی بدن,ماساژ رن,ماساژ جنسی
بسیاری از خانمها ارگاسم از طریق نقطه جی را عمیق تر میدانند. گاهی اگر تحریکات بطور مناسب ادامه پیدا کند زن میتواند چند ارگاسم پشت سرهم داشته باشد. این ارگاسمهای متوالی و پشت سرهم تاثیر بسیار خوبی در روحیه زن دارد.
دست خود را به یک ماده لیز کننده مناسب آغشته نموده و لبهای واژن را به انگشتتان ازهم باز کنید. نوک انگشتان را به سمت بالا ( بطرف ناف) بگیرید. لبهای داخلی و خارجی (کوچک و بزرگ) را با انگشتتان از هم جدا کرده و آنها را تک تک به آرامی با دو انگشت بمالید.
حالا یک انگشت خود را وارد واژن کرده بدنبال آن انگشت دوم را نیز وارد کنید. انگشت شست خود را بالا نگه داشته و آنرا مقابل کلیتوریس قرار دهید. میتوانید دست خود را فشار دهید یا اینکه بلرزانید طوریکه دو انگشت شما با دیواره واژن و شست شما با کلیتوریس تماس داشته باشد.
کف دست خود را روی استخوان عانه و انگشتانتان را روی لبهای واژن قرار دهید، حالا دست خود را به آرامی به سمت پایین فشار داده و یک حرکت چرخشی به آن بدهید. با حرکت دست حدود ۱۰ دایره فرضی بکشید، سپس کف دست خود را بلند کرده و با انگشت چند ضربه ملایم به لبهای واژن بزنید. چند ثانیه مکث نموده و دوباره همین حرکت را برای چند بار انجام دهید.
شما میتوانید گردن رحم را در قسمت پشتی و فوقانی واژن بصورت یک بافت گنبدی شکل با شکافی در وسط آن (مانند چانه) لمس نمایید. با احتیاط بافت اطراف آنرا تحریک کنید. عده ای از خانمها از این کار لذت زیادی برده و از شما میخواهند اینکار را برایشان تکرار کنید.
بیاد داشته باشید که کلیتوریس از آلت تناسلی شما بسیار حساستر است. بنابراین هرگز انگشت خود را بصورت خشک و خشن روی آن نکشید. ابتدا که اندام تناسلی زن را لمس میکنید، کلیتوریس را فقط به نرمی فشار دهید. برای کاهش درد ناشی از اصطکاک میتوانید کلیتوریس را با لبهای واژن گرفته و با آن تحریک کنید.
انگشت خود را وارد واژن کرده سپس دست دیگر خود را که آزاد است روی قسمت پایین شکم بگذارید و به طرف یکدیگر فشار دهید.اگر با قسمتهای حساس و لذتبخش اندام تناسلی زن آشنا نیستید از او بخواهید تا دست شما را گرفته و با دست شما خودش را تحریک و استمناءکند. بعد از آن خودتان به تحریک این قسمتها بپردازید.
یک روش دیگر برای ماساژ جنسی زن این است که مقداری ماده لیزکننده روی لب واژن ریخته سپس آنرا با انگشت شست و اشاره خود بگیرید و ضمن فشار به آهستگی بکشید. این عمل را چندین بار پشت سرهم انجام دهید.
تخمدانها در دو طرف واژن قرار دارند. گروهی از خانمها از ماساژ آنها لذت زیادی میبرند و گروهی دیگر آنرا دردناک میدانند. در صورت تمایل میتوانید آنها را ماساژ دهید.
قسمت داخلی رانها و موهای عانه را به نرمی نوازش کنید. بتدریج که زن لگن خود را بالا میبرد،این منطقه را بیشتر ماساژ دهید. بعد از مدتی میتوانید انگشت خود را به سمت لبهای واژن ببرید. به کمک یک ماده مناسب آنها را لیز نموده یکی یکی با دست بگیرید. محل اتصال لب بیرونی واژن به بدن را با دوانگشت گرفته از پایین به سمت بالا بکشید. نظیر همین عمل را با لبهای دیگر هم چند بار انجام دهید.
به آرامی انگشت خود را وارد واژن کنید. چند لحظه ثابت نگه داشته سپس آنرا وارد و خارج کنید. اگر لازم شد میتوانید از انگشت دیگرتان هم استفاده کنید.انگشت شست را وارد واژن کرده کف دست خود را دور کلیتوریس بچرخانید و ضمن آن با سایر انگشتان، استخوان لگن را فشار دهید. به این ترتیب شما میتوانید سقف واژن (نقطه جی داخلی) و مثانه(نقطه جی خارجی) را تواما” تحریک نمایید.
با انگشت خود نقطه جی را داخل واژن تحریک کنید. برای اینکار انگشت خود را روی دیواره قدامی واژن گذاشته و آنرا مثل دکمه زنگ فشار دهید و دوباره بردارید. همزمان بااینکار کلیتوریس را هم کمی غلغلک بدهید. با دوانگشت خود دیواره واژن را در جهت بالا و پایین هشت بار باهم فشار دهید و همراه آن کلیتوریس را نیز تحریک کنید. سپس کلیتوریس را به نرمی با انگشت گرفته ضمن فشار به آرامی آنرا بکشید.
انگشت خود را داخل واژن بشکل دایره بچرخانید و در محل ساعت ۱۲ کمی مکث کنید. بعد از مدتی ورودی واژن را با انگشت غلغلک دهید. انجام این عمل زن را بشدت حشری میکند. حالا انگشت خود را بین لبهای داخلی و خارجی واژن برده از پایین تا بالا به سمت کلیتوریس بچرخانید. در اینجا و بعد از انجام همه اینکارها او دیگر منتظر ورود آلت شماست و مطمئنا” لذت زیادی از آن خواهد برد!!
منبعhttp://www.parsnaz.ir/news_detail_18719.html
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
راز افزایش لذت جنسی در رابطه زناشویی
رازی که رابطه جنسی بین زوجین را عالی میکند وشور و شهوت جنسی را زنده نگه میدارد، در مفهوم دو قطبی بدن رابطه جنسی نهفته است…
همان طور که قطب منفی آهنربا قطب مثبت آهنربای دیگر را جذب میکند، زوج به هنگام پرداختن به رابطه جنسی با نشان دادن قطبیت مخالف هم، باعث افزایش جذابیت، خواهش و لذت جنسی میشوند.
در رابطه جنسی، دو قطب مخالف وجود دارد: لذت بخشیدن و لذت بردن، وقتی یکی لذت میبخشد و دیگری لذت میبرد، لذت جنسی به سادگی ایجاد میشود. در رابطه جنسی دو قطبی، طرفین به نوبت و به طور آگاهانه در قطبهای مخالف جابهجا میشوند تا خواهش و لذت را به اوج برسانند. در حالی که یکی لذت میدهد، دیگری لذت میبرد؛ و سپس چرخه عوض میشود: اولی باز میایستد تا دومی لذت دریافت کند.
این رابطه دو مرحله دارد: ابتدا مرد دریافت میکند و زن میبخشد؛ سپس مرد به لذت دادن و برآوردن نیازهای زن میپردازد و زن توجهاش را به بهرهبردن معطوف میکند.
در مرحلهی اول رابطه جنسی دو قطبی، مرد مقدم بر هر چیز در پی لذت خود است، مطمئناً دلش خواهان لذت بردن زن نیز هست، ولی فعلاً به آن توجهی ندارد. در این حالت، زن در قطب مخالف به سر برده، به فکر تحریک مرد است و انتظار تحریک شدن ندارد.
اما، در مرحلهی دوم، نوبت به زن میرسد که دریافت کند و مرد لذت ببخشد. زن هر آنچه میتوانسته برای لذت دادن به مرد صرف کرده و حال زمان آن است که لذت ببرد. به این طریق، هر دو آنچه را که میخواهند به دست میآورند.
ابداع رابطه جنسی به صورت دو قطبی
مرد دوست ندارد همیشه بدون هیچ چشمداشتی وقت طولانیای را صرف پیش نوازش شریک جنسیاش کند تا او را به ارگاسم برساند.
اگر مرد علاقه به پیش نوازش همیشگی ندارد، به دلیل اهمیت ندان به لذت زن نیست، بلکه بنا به شرایطی است که خود او دارد. تفاوت زمانی میان تحریکپذیری مرد با زن در برخی موارد مسئلهساز است.
مر با توجه به خود و بدون پیشنوازش زن، باعث ایجاد مقاومت در زن میشود. انتظارهای طولانی نیز مرد را مستأصل میکند. اگر مرد ابتدا ارگاسم داشته باشد، انرژی کافی برای برآوردن نیاز زن نخواهد داشت. بنابراین، در فقدان مطلوبیت، مرد علاقه به نزدیکی را از دست میدهد؛ زیرا دیگر حاضر نیست آن زمان طولانی را صرف کند. به او حق هم باید داد. در انتهای یک روز کاری پرمشغله، گاه واقعاً خسته و بیحوصله میشود. فکر این که باید تمام آن پیشنوازشها را انجام دهد، به راستی مأیوس کننده و از تحرک اندازنده است.
البته آن طرف قضیه، برای زن نیز شرایط مشابهای وجود دارد. زن نسبت به نزدیکی سرد میشود، زیرا وقتی مرد میکوشد سریع به او ارگاسم دهد، مایل نیست با واکنش مثبت نداشتن مرد را مستأصل کند. به این علت، لذت رابطه جنسی برایش کاهش مییابد و او علاقهاش را از دست میدهد. در واقع، رابطه جنسی وقتی خوشایند است که زن خود را ناگزیر به برانگیخته شدن فوری نبیند. او هیچگاه به درستی نمیداند چقدر طول خواهد کشید و یا این بار رخ خواهد داد یا نه.
رابطه جنسی دو قطبی راه حل مشکل را به دست میدهد و (همان طور که خواهید دید) مزایای بسیار دیگری نیز دارد. مرد به جای انتظار کشیدن و احساس حرمان کردن، میتواند ابتدا به کار خود بپردازد و هرکاری که موجب برانگیختنش میشود انجام دهد. سپس وقتی به آستانهی ارگاسم رسید، وقتش رسیده متوقف شود و شروع به تحریک همسرش کند. در این مواقع، همهی پیشنوازشهایی که زن نیاز دارد به او میدهد تا او ارگاسم را تجربه کند. آنگاه خود نیز به ارگاسم میرسد.
غالباً رابطه جنسی دو قطبی با تحریک مرد و رشد خواهشش برای رهایی شروع میشود و زن فقط از تحریک مرد و دیدن برانگیختگی او لذت میبرد.
زن همانند مرد تحریک نمیشود. هدف هم این نیست. او صرفاً شوهر را تحریک میکند. برای این منظور نیز میتواند به نوازش یا در آغوش گرفتن مرد بپردازد یا از شیوههای دیگری استفاده کند. تمام کارها برای ایجاد برانگیختگی در مرد است. در این زمان، مرد در حال دریافت کردن و لذت بردن است و زن در حال لذت بخشیدن به اوست.
بعد از حدود پنج دقیقه، مرد که به اوج نزدیک شده و در مرزهای ارگاسم به سر میبرد، علامتی به زن میدهد تا از تحریک بیشتر او باز ایستد.
مرد آمادگی یافته تمام لذتی را که از زن برده به او بدهد. همچنان که مرد به آهستگی تحریک را شروع میکند، زن میتواند بیاساید و به لذت بردن و احساس کردن بدن خویش بپردازد. این را به یاد بسپارید، مرد دو تا سه دقیقه برای برانگیخته شدن نیاز دارد، اما زن ده برابرش را میخواهد.
از نظر علمی مرد دو تا سه دقیقه بیشتر برای برانگیختگی و به ارگاسم رسیدن نیاز ندارد، ولی باید به خود یادآور شود زن به ده برابر آن، یعنی بیست تا سی دقیقه وقت نیاز دارد.
عوض کردن قطبها
در دفعات اول، برای مرد متوقف شدن، عوض کردن قطبها و به مرحلهی دوم رفتن بسیار سخت به نظر میرسد. به خصوص، هنگامی که در مرحلهی اول به مقاربت پرداخته باشند، ممکن است به شدت تحریک شده باشد. خوشبختانه مرد نسبت به نیازهای همسرش بسیار حساس است و وقتی حس کند زن برای تحریک شدن و رسیدن به ارگاسم نیازمند خودداری اوست؛ کنترل مورد نیاز را بر خود اعمال میکند.
بیولوژی متفاوت زنان و مردان باعث میشود بعد از ارگاسم تجارب متفاوتی داشته باشند. برانگیختگی زن بعد از ارگاسم حفظ میشود و حتی میتواند لذت بیشتری از مقاربت ببرد. در این حالت، هورمونهای لذتبخش زن در سطح بالایی باقی میمانند. مرد این گونه نیست. او بلافاصله بعد از ارگاسم برانگیختگیاش را از دست میدهد و هورمونهای لذتبخشش بیدرنگ پراکنده و ناپدید میشوند. وقتی مرد کارش تمام شد، تمام شده است.
اکنون بهتر میتوانید بفهمید چرا تقدم ارگاسم زن بر مرد اهمیت دارد. اگر مرد ابتدا ارگاسم داشته باشد، دیگر انرژیای برایش باقی نمیماند تا زن را سیراب کند؛ اما زن پس از ارگاسم داشتن، چون همچنان برانگیخته است، هم به مرد ارگاسمش را میدهد و هم خود از ادامه یافتن مقاربت، لذت بیشتری میبرد.
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
مادربزرگ در حسرت زندگی این و آن آهی میکشد و بغض میکند. پدربزرگ از درد تن مینالد.
زن خشمگین به شوهرش نگاه میکند و برایش آرزوی مرگ دارد و پیرمرد با غضب بر سرش هوار میکشد و از بیتوجهی همسر شکوه دارد و هردو سردرگم به گذشته بیثمر و آینده مبهم خود فکر میکنند.
در بانوان بعد از شروع علائم یائسگی، تغییرات هورمونی و کاهش میل جنسی معمولا با ازدواج و رفتن کامل فرزندان از خانه مصادف است، به عبارتی زن سندرم «آشیان خالی» را تجربه میکند. چالشهای زنانه وقتی به اوج خود میرسد که بحران میانسالی با کم شدن زیبایی و ظرافت زنانگی که زمانی مایه دلگرمی و توجه اطرافیان، دوست و فامیل میشده، تارهای سفید در لابهلای موها خبر رسیدن این ایام را به همراه میآورد.
در مردان بعد از 40 سالگی با کمتر شدن میل جنسی، بازنشستگی و مانند زنان از دست دادن حمایت عاطفی فرزندان و والدین، ایجاد بحران هویت شغلی و عدم توجه و نوازش همسر از سویی دیگر، چالشها از راه میرسند. گاه مرد برای اعاده آن هویت کاذب از دست رفته، نداشتن بانک عاطفی قابل قبول نسبت به همسر و بیگانه بودن با کودک درون و خود واقعی به عشقهای زمان پیری دل میسپارند، تا کمبود نوازش و توجه را جبران کنند.
در زنان این کسب هویت تخیلی به شکل حساسیتهای غیرمتعارف راجع به سن، لباسهای نامتناسب، حرکات و سکنات جوان مآبانه بروز میکند. اگر زنان و شوهرانشان در جوانی برخوردی مناسب و عاشقانه با یکدیگر داشته باشند و فضای زندگیشان همراه با عاطفه و یکدلی باشد؛ یعنی ارتباطات زناشویی کودک به کودک و یا بالغ به بالغ بوده و در جنبههای مختلف توجه نوازش کامل و قابل قبول رد و بدل شود، در دوران میانسالی با استفاده از این بانک عاطفی پربار و به یاد خاطرات و تجربههای مثبت از ادامه زندگی مشترک لذت بیشتری خواهند برد.
اگر زوجین در دوران اولیه زندگی خشونت و بازنوازیهای منفی عاطفی داشته باشند [این امر در مورد مردان که مدیر خانواده هستند بیشتر مصداق دارد] و یا با خشنودسازی اجباری و یا هر ویژگی افراطی غیرطبیعی دیگر که از کودک یا بالغ برخاسته نباشد، سعی غیر واقعی در جلب رضایت طرف مقابل[به خاطر منافع و مصالح شخصی] و یا گدایی محبت در دوران کهنسالی طرفی که احساس اجحاف و فشار میکرده، تجربههای خشم و نفرت خود را با آزار و اذیت طرف مقابل نقد خواهد کرد. این ارتباطات در خانوادههای مسن به وضوح قابل مشاهده است.
برای گذراندن پرنشاط بهار دوم زندگی به این نکات توجه کنید.
داشتن آگاهیهای لازم در راستای شناخت خود و نیازهای احساسی، عقلانی، تحلیل رفتارهای فردی و اجتماعی، ارتباط صحیح با کالبد و ضمیرهای آگاه و ناخودآگاه دستمایه قدرتمندی است که کمک میکند، انسان در چالشهای زندگی مشترک جایگاه خود را بهتر ارزیابی کرده و توانایی لازم را برای رفع مسائل فیمابین به دست آورد.
در این حالت فرد نه منفعلانه در پی انتخاب شدن است بلکه فاعلانه با بررسی دقیق و همهجانبه خود برمیگزیند و پس از شروع زندگی عادلانهتر در مورد خود و همسر قضاوت کرده و سهم خود را در مشکلات و مسائل میبیند و در نتیجه بالغانه نه کسی را وارد بازیهای روانی میکند و نه در بازی روانی طرف مقابل شرکت میکند.
رفتارشناسان معتقدند:«اغلب روابط انسانی غیر بالغانه نوعی بازی محسوب میشود که بازیگران بنا به تربیت خردسالی، ناخودآگاه روابط خود را براساس احساسات تخریبی و موقعیت شخصی ادامه میدهند، تبادلات افراد در سه وضعیت «بازنده»،«برنده»و «قربانی» ظاهر میشود».
در جامعه سنتی زنان با ماسک «قربانی» دوران زندگی خود را سپری میسازند ولی مردان ابتدا در نقش برنده و در دوران کهنسالی که قدرت جسمی و فکریشان رو به نقصان میرود به احساس «بازنده» تغییر موقعیت میدهند. در اغلب کشورهای پیشرفته دورههای اجباری در مدارس و موسسات، مربوط به ازدواج در راستای خودشناسی دقیقتر و آموزشهای پیش از زندگی مشترک برقرار بوده و اطلاعات لازم در این زمینه را در اختیار افراد میگذارند.
پرداختن به امور و علایق فردی
ازدواج و زندگی مشترک به معنای خاتمه اشتغالات و تفریحات فردی نیست. جبران خلیل جبران نویسنده بزرگ مصری میگوید:«مانند ستونهای خانهای باشید که جدا از هم سقفی را برپا داشتهاند.» و در جایی دیگر میگوید:«مانند تارهای سازی باشید که جدا از هم آهنگ خوشی را مینوازند.» همسر باید به مثابه بال پروازی باشد که در ایجاد زمینه پیشرفت و صعود طرف مقابل در ابعاد مختلف سهیم باشد.
داشتن ساعات و روزهای اختصاصی برای یادگیری، انجام اشتغالات علمی، معنوی و تفریحی جز حقوق اولیه زوجین به حساب میآید. برخورداری از اوقات فراغت و یا مسافرت و گردشهای جدا از همسر نیز حق طبیعی برای ایشان محسوب میشود. ایجاد تنگنا، عدم پذیرش حدود و حریم شخصی تنها به ایجاد و افزایش تنش منجر میگردد.
عشق واقعی در احترام به حریمهای فردی و اجتماعی معنا و مفهوم مییابد نهچسبیدن به طرف مقابل. شاعر میگوید:«عشق محدود نمیکند، دربند نمیکشد، خسته نمیکند، وبال گردن نیست، مزاحم نیست، همسر رفیق راه است و پناه و مأمن، وقتی خسته و بیچارهایم، شانههایی برای گریه و لبخندی برای برخاستن وقتی ناامیدیم».
داشتن اوقاتی انفرادی همراه با دوست، خانواده یا به تنهایی فشارهای ناشی از تاهل را کاهش داده و انسان با خاطری آسودهتر و دلی لبریز از امید و خشنودی به سوی خانه باز میگردد.
داشتن سرگرمی
یکی از الزامات زناشویی داشتن تفریحات[همگام و توام] مورد علاقه طرفین میباشد. ورزشها و بازیهای رقابتی، سفرهای علمی، تفریحی، یادگیری هنرهای دستی، نقاشی و... از اموری است که دقایق و خاطرات خوشی را به همراه داشته و سبب میشود زوجین بانکهای عاطفی مثبت خود را غنی سازند.
شاید یکی از معدود خاطرات انسان در زمان پیری یادآوری سفرهایی باشد که تجربه کرده و این گذران اوقات مشترک حتی در زمینه شغلی و اقتصادی اولا منجر به همدلی و شناخت بیشتر زوایای روحی طرف مقابل میشود و هم یادوارههای ماندگاری را به ارمغان میآورد.
معمولا بعد از تولد فرزندان فاصله والدین روز به روز بیشتر میشود و به بهانه رسیدگی به کودک پرداختن به یکدیگر، تبادل نوازشهای مناسب و تقدیم عشق و هیجان در زندگی کمرنگتر میشود. [این رویکرد از طرف مردان بیشتر استقبال میشود].
ازدواج از مقولههای ویژهای است که برای حفظ کمی و کیفی آن از شروع تا انتها بیش از نظارت و پیگیریهای قانونی نیاز به توجه، دقت، پیگیری و حفظ احتیاطهای لازمه دارد. یکی از تهدیدات مهم دراین راستا پردهدری داخلی و بیرونی است.
گستاخی و عدم رعایت ادب و احترام از مسائلی است که در همه ارتباطات به خدشهدار شدن و بیمهری میانجامد و ازلحاظ اجتماعی واگویی مشکلات خصوصی خانواده به دیگران و فاششدن ضعفهای زندگی نزد این و آن به بیمقداری طرفین در نظر مردم منتهی شده و اعتبار و ارزش خانواده را زیر سؤال میبرد و نهتنها مسئله حل نمیشود بلکه پیچیدگی و دخالت در آن مشکل را صدچندان کرده و درگیری را شدت میبخشد.
دکتر ناریان روانشناس میگوید: «در ایران بهدلیل وجود روابط نزدیک فامیلی و حرمت طلاق، عدم حمایتهای قانونی و عدم اشتغال زنان بهشکل فراگیر، طلاق کمتر اتفاق میافتد و اگر امکان فرصتهای مشابه کشورهای پیشرفته در ایران جاری شود آمارهای جدایی بهشکل ناهنجاری، بالا خواهد رفت.«
عدم آموزشهای قبل از ازدواج، تربیتهای مسموم، اختلاف طبقاتی [فکری، مالی و...]، ازدواجهای غیرقوم و قبیلهای و اغلب ناشناس و شناخته نشده، پرداختن بیشتر به جوانب غیرضروری زندگی مانند تشریفات و چشموهمچشمیها بهجای آشنایی با پیام اصلی وصلت که همان یکدلی و عشق و امید است، همگی پیشزمینه پردهدریها، گستاخیها و مسائلی از این دست را رقم میزند.
رعایت احترام، اعتماد و حفظ حریمهای شخصی طرفین و بالاخره داشتن صداقت نسبت به یکدیگر به انسجام فضای خانه کمک میکند. یادآوری نکات مثبت همسر و رسیدن به این بلوغ فکری که تنها با تحول فکری، مطالعه پیگیر و امید و تلاش ماست که فضای زندگی عوض میشود، خانهای خواهیم داشت بهدور از تنش و اضطراب که در آن هم ما آسوده خواهیم بود و هم مدلی قابل قبول همراه با نوازشی مؤثر را به فرزندانمان هدیه خواهیم داد و خاطرات این تلاش را در دوران پیری با همسر خود رقم خواهیم زد.
دوستی میگفت: «وقتی تنهاییم به دنبال یک دوست میگردیم، وقتی پیدایش کردیم، دنبال عیبهایش میگردیم، وقتی از دستش دادیم، دنبال خاطراتش میگردیم و باز تنهاییم...«
بیشتر بدانیم....
ارتباط بین فعالیت فیزیکی و کاهش بیماریها
ورزش های ضد استرس برای بهتر شدن وضعیت روانی و احساسی افراد
ورزش های مخصوص افراد مبتلا به بیماران قلبی و دیابت
ورزش های مفید برای بیماران مبتلا به آلزایمر
ورزش و بیماری های قلبی و استخوانی
چطور میزان فعالیت فیزیکی خود را ارتقاء دهیم؟
چه ورزش هایی سلامت کودکان را تامین می کند؟
ورزش چگونه در درمان و پیشگیری از سرطان سینه زنان کمک می کند؟
چگونه عملکرد فیزیولوژیکی و روانی میانسالان افزایش می یابد؟
تکنیک های توان بخشی ورزشی در بیماران مبتلا به آسم
ژن درمانی از درمان بیماری ها تا بهسازی نژادی و استفاده بعنوان یک سلاح
دیابت از شناخت علائم تا درمان و راههای پیشگیری
حقایقی در باره ایدز و لزوم آموش جنسی
ایجاد تعادل در بیماران مبتلا به ام اس
سرطان سینه و تمامی گفتنی های آن
نقش نانو تکنولوژی در پزشکی وسلامت عمومی
نقش مردان در زمینه بهداشت باروری همسران
تمرینات ورزشی در دوران حاملگی و قبل از زایمان
کاهش مرگ و میر زنان باردار با برنامه مادری ایمن
مادران شاغل و نگهداری کودکان
بررسی اثرات کافئین بر بدن
عوارض شیرین کنندههای بدون کالری
فست فود زیر ذره بین کارشناسان حوزه سلامت
ویژگی های ظروف آشپزی و اثر آن در پخت غذا
ظروف یک بار مصرف ومشکلات آن بر سلامت
اثرات امواج تلفن همراه بر سلامت افراد
کنترل آلاینده ها از طریق فن اوری نانو تکنولوژی
اثر شنهای روان یا غبار غلیظ بر سلامت انسان
آثار جانبی تشعشع لامپ های کم مصرف بر چشم و پوست
پیامدها و راهکارهای جلوگیری از تخلفات موتورسواران
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
ما در زندگی زناشویی بیشتر از هر چیز دیگری نیاز داریم تا بتوانیم یک کار تیمی انجام دهیم. در این کار تیمی در مواقع مشکلات و سختیها پشت یکدیگر باشیم و بهاصطلاح جاخالی ندهیم. چند وقت پیش یک بازی فوتبال را تماشا میکردم، شباهت عجیبی بین زمین بازی و چاردیواری خانهمان دیدم.
نقش زن در خانواده
احساس کردم مواقعی که زندگی ام دچار مشکل شده و شیرینی همیشگی اش را از دست داده است، درست همان زمان هایی است که من در نقش داور وارد میدان شده ام. کارت های زرد و قرمز به دست دنبال همه بازیکنان زندگی ام دویده ام و اخطار داده ام، مراقب بودم خطا نکنند، برخی را اخراج کردم و در برخی مواقع با تندی رفتارم باعث بروز درگیری در وسط زمین شده ام.
گاهی نیز چون یک تماشاچی کنار گود نشستم و فقط برای آنها که در بطن زندگی بودند یا دست، جیغ و هورا کشیدم یا داد و فریاد کردم که این چه طرز بازی کردن است. در چنین مواقعی باز هم من هیچ نقشی در نتیجه رفتارها و بازی زندگی مشترک نداشتم. تمام هیجاناتی که صرف می کردم، بی نتیجه باقی می ماند و اثرگذار نبود.
اما گاهی در وسط زمین، خود یکی از بازیکنان بودم، آن هنگام که پا به پای همسرم در بازی پیش می رفتم، گاهی برایش موقعیت گل ایجاد می کردم؛ مثل زمان هایی که با حمایت من توانست درسش را ادامه دهد و گاهی خود تصمیم می گرفتم که گل بزنم. هر وقت در زندگی زناشویی با تمام وجود بازی کردم و سعی کردم یک بازیکن تاثیرگذار باشم، عشق و آرامش به زندگی مان آمد. شاید این خاصیت ما زن هاست که می توانیم با وجود حساسیت های جسمی و روحی، در نقش کاپیتان تیم زندگی بخوبی عمل کنیم. البته کاپیتانی که بازوبندش را مخفی می کند تا دیگر اعضای خانواده، بخصوص همسرش متوجه نشود.
دست از کارت های زرد و قرمز بردارید و سوت داوری را به گوشه ای پرتاب کنید. تا زمانی که کارتان رفع ایرادهای دیگران باشد، لذت با هم بودن و کنار هم ماندن را نمی چشید. بگذارید خانواده و بخصوص همسرتان حس کند شما در کنار او هستید نه در مقابلش.
وقتی یک زن به معنی واقعی کلمه باشید، محیط خانه تان استثنایی می شود. اگر آرامش در خانه هایمان کم شده، اگر خیلی ها به دنبال عشق، جایی خارج از خانه شان می گردند، اگر در رفتار همسرمان اثری از نشانه های روزهای اول نیست، باید به رفتارهای خودمان رجوع کنیم. نمی خواهم زنان را مقصر همه مشکلات بدانم، اما اعتقاد دارم یک زن اگر بخواهد با قدرتی که خداوند به او داده است، می تواند کاپیتان تیم زندگی شود”‹ و می تواند نتیجه بازی را به نفع خانواده تغییر دهد.
من که از امروز تصمیم دارم به جای تماشاچی بودن یا داوری کردن، یک بازیکن موثر باشم، شما چطور؟
منبع : چهاردیواری/تبیان
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
بعضی وقتها، اگر پسر یا دختر جوانی تصمیم بگیرند ازدواج کنند، از دوست و آشنا نکاتی را میشنوند که بیشتر شبیه اندرزهای قبل از ورود به میدان جنگ است. این که همیشه باید آماده باشند، نباید به خانواده همسرشان اجازه دخالت بدهند، از همان روز اول باید محدوده قدرت همسرشان را تعیین کنند و... بعضیها هم میگویند این روشی است برای از بین بردن مشکلات زندگی مشترک؛ به عبارت دیگر، جنگ اول به از صلح آخر.
چنین حالتی که به صورت یک فرهنگ غلط درآمده و بهعنوان دیالوگها و جملات بین افراد مختلف ردوبدل میشود، کمکم کمرنگتر از قبل شده و هر روز هم از ارزشش کاسته میشود. با وجود این، هنوز هم چنین مواردی وجود دارد و همین شوخیها و گپوگفتهای دوستانه هم میتواند موجب بدبینی عروس و داماد شود. دختر و پسری که میخواهند زندگی شیرینی را در کنار هم تجربه کنند، قبل از شروع زندگی مشترک میآموزند که خانواده همسر با آنها همدل و همراه نخواهد بود، پس آنها هم باید از خودشان دفاع کنند و حتی ممکن است قبل از آشنایی، خودشان را آماده این مبارزه پنهانی کنند.
بسیاری از زوجهای موفق فکر میکنند هیچ وقت در رابطه با خانواده همسرشان دچار مشکل نخواهند شد. آنها باور دارند که مشکلاتی که برای دیگران پیش آمده یا پیش میآید به این دلیل است که اعضای خانواده همسرشان در زندگی آنها دخالت میکنند. در حالی که، شاید پس از گذشت چند سال از شروع زندگی مشترک، آنها هم با مشکلاتی مشابه روبهرو شوند. پس این همه مشکل از کجا میآید؟ علتش چیست و چطور میتوان با آنها مقابله کرد؟
واقعیت این است که حرفها و جملاتی که از طرف خانواده خود فرد بیان میشود در مقایسه با آنچه خانواده همسر میگویند، تاثیر متفاوتی خواهد داشت. به همین دلیل بارها شرایطی پیش آمده که مادر عروس نکتهای را به او گوشزد کرده و دخترش هم از این که مادر به یاد اوست و میخواهد کمکش کند، خوشحال شده، اما اگر همین جمله را مادر شوهرش به او بگوید، شرایط فرق میکند و اینجا دیگر دختر خوشحال نمیشود و تصور میکند مادر همسرش قصد دخالت در زندگی او را دارد یا میخواهد او را سرزنش و تحقیر کند.
پس اولین قدم این است که دید مثبتی نسبت به خانواده همسرتان داشته باشید و قبل از آشنایی با آنها، هیچ قضاوتی در موردشان نکنید. مطمئن باشید آنها هم خیر شما را میخواهند و از خوشبختی شما و فرزندشان خوشحال خواهند شد.
یکی از باورهای غلطی که میان بسیاری از خانوادهها رواج دارد این است که فکر میکنند فرزندشان یا باید همسر خوبی باشد یا فرزند خوبی. آنها نمیتوانند شرایطی را تجسم کنند که فرزندشان هم به همسرش وفادار بماند و هم به آنها. بنابراین فرزند این خانواده هم ممکن است به درستی نتواند وظایفش را انجام دهد و در این مورد مانند پدر و مادرش فکر کند.
شرایط وقتی بدتر میشود که همسر چنین فردی به پدر و مادرش محبت کند و فرزند ایدهآلی باشد. آن وقت است که او احساس میکند چون همسرش رابطه خوبی با پدر و مادرش دارد، نمیتواند همسر خوبی برای او باشد. چنین مشکلی با این که میتواند موجب به هم خوردن زندگی شود و صدمات زیادی به خانوادهها وارد کند، اما راهحل به نسبت سادهای هم دارد. برقراری تعادل در زندگی تنها راهحلی است که نهتنها با این مشکل مقابله میکند که حتی میتواند بسیاری از مسائل دیگر را برطرف کند.
فراموش نکنید یکی از بزرگترین و مهمترین خطاهایی که در زندگی مشترک پیش میآید، توقع ذهنخوانی از همسر است. در این شرایط، فرد انتظار دارد شریک زندگیاش تمام خواستهها، انتظارات، آرزوها و علایق او را حدس بزند و به موقع برآورده سازد. در حالی که، صحبت نکردن به صورت واضح و شفاف و ذهنخوانی به جای گفتوگو مانند سمی است که میتواند زندگی مشترک را بخشکاند
بنابراین زن و مرد باید با همسر خود صحبت کنند و برایش توضیح دهند او چه جایگاهی در زندگی مشترکشان دارد. همین موارد هم به شکلی دیگر باید با پدر و مادرها مطرح شود تا آنها هم نسبت به موقعیتی که دارند، آگاه شوند. با این که شاید این کار سخت به نظر برسد، اما شدنی است و باید به بهترین شکل ممکن انجام شود.
از سوی دیگر باید در نظر داشته باشیم که اختلافات زناشویی با توجه به مدت زمانی که از شروع زندگی مشترک زن و مرد میگذرد، متغیر خواهد بود. با این حساب، در سال اول زندگی باید انتظار اختلافهای متعددی را داشته باشیم. چون هر یک از زوجها، نظرات و عقاید مربوط به خودشان را دارند و ممکن است این اختلافنظر موجب مشاجره و بحث شود. به همین علت هم توصیه میشود، زن و مرد درباره این مسائل با یکدیگر حرف بزنند تا متوجه اختلافات شده و آنها را به موقع برطرف کنند.
همچنین فراموش نکنید یکی از بزرگترین و مهمترین خطاهایی که در زندگی مشترک پیش میآید، توقع ذهنخوانی از همسر است. در این شرایط، فرد انتظار دارد شریک زندگیاش تمام خواستهها، انتظارات، آرزوها و علایق او را حدس بزند و به موقع برآورده سازد. در حالی که، صحبت نکردن به صورت واضح و شفاف و ذهنخوانی به جای گفتوگو مانند سمی است که میتواند زندگی مشترک را بخشکاند.
پس زن و شوهر باید درباره تمام مسائلی که در زندگیشان پیش میآید، با هم صحبت کنند؛ هر چقدر هم که موضوع صحبتشان ناچیز و بیاهمیت باشد، باز هم باید با منطق و آرامش به حرفهای طرف مقابل گوش کنند و با هم به نتیجهای دلخواه برسند.
برگرفته از: جام جم
بیشتر بدانیم؟
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
من و همسرم سارا این فرصت را داشتیم تا برای ماه عسلمان به هاوایی برویم. از همان کودکی، رویای بالا رفتن از یک آبشار هاوایی و شیرجه زدن در آبگیرهای زلال آن را در سر می پروراندم. همانطور که در خیال خود تصور کرده بودم، مکانی بسیار عالی پیدا کردیم، اما مشاهده کردیم که در آن نقطه تابلوی "شنا ممنوع" نصب شده است. ما بسیار هیجان زده بودیم، و من گفتم که دلیلی ندارد که حتماً در همان نقطه شنا کنیم و می توانیم از رودخانه عبور کرده و در نزدیکی آبشار شنا کنیم. اما وقتی خواستم سارا را توجیه کنم، او نپذیرفت و معنای لغوی "شنا ممنوع" را برای من توضیح داد. این بحث کم کم بدتر شده و تا جایی پیش رفت که من مجبور شدم حرفی بزنم که برای مدتی طولانی پشیمانم کرد. ناگهان، سر همسرم فریاد کشیدم و گفتم که به خاطر دو دلی او ماه عسلمان خراب شد.
در نتیجه ی این حرف بی رحمانه ی من، بقیه آن بعد ظهر را با هم حرف نزدیم، اما تصمیم گرفتیم که آن شب به مرکز شهر برویم.
یکی از چیزهایی که من می توانم ضمانت کنم این است که همه ی خانواده ها دچار مشکل و دعوا می شوند. از آنجا که دعوا لازمه ی هر رابطه ای است، یاد گرفتن طریقه ی برخورد با آن و رفع مشکلات ضروری است. من و سارا طی ماه عسلمان، کاری کردیم که اختلاف نظراتمان به نفعمان تمام شود. خوشبختانه، مرحله ای را طی کردیم که طی آن توانستیم دعواهایمان را برطرف کرده و مشکلاتمان را حل کنیم.
دعوا بدون جریحه دار کردن احساسات
من و سارا نمی توانستیم بدون ایجاد تغییر از دعوای شدید به نوعی مکالمه ی سازنده، اختلاف نظراتمان را برطرف کنیم. آنچه طی این زمان اتفاق می افتد، بنیادی است که راه حل ها بر روی آن بنا شده اند. مثل خانه ای که بر روی پایه ای خراب ساخته شده است، راه حل های خانوادگی نیز خرابی هایی بنیادی تر ایجاد خواهد کرد که پایه ی زندگی دیگر نخواهد توانست در برابر طوفان های شدید آینده مقاومت کند.
دو مسئله ی مهم که طی این مرحله باید انجام گیرد این است که اول خودتان را از نظر ذهنی برای حل مشکلات آماده سازید. اینکه خودتان را از مسئله دور کنید و اجازه بدهید احساساتتان فروکش کند و بتوانید درست در مورد دعوا فکر کنید، بسیار کمک کننده خواهد بود. اما، هیچگاه بدون ارائه ی توضیح و یا موافقت برای ادامه ی بحث مدت زمانی بعد، از صحنه خارج نشوید.
دوم اینکه، در این موقعیت، افرادی که در دعوا شرکت داشته اند، باید قانون های خود را برای دعوای خانوادگی مرور کنند. مهم است که هر فردی در ایجاد این قانون ها شرکت کند و بر عمل کردن به آن قوانین پایدار باشد. اگر در هر جای دعوا، یک قانون شکسته شد، باید دعوا را در همانجا متوقف کنید و اجازه ندهید که دعوا شدیدتر شود.
گفتگو با زبان طوطی
بسیار مهم است که در یک بحث، طرفین حرف های همدیگر را بفهمند. یکی از موثرترین تکنیک ها برای ایجاد درک صحیح، راه است که من آن را "گفتگوی طوطی وار" نامیده ام. مثل یک طوطی، حرف ها و نیازهای گفته شده از طرف مقابل را با خود تکرار کنید. قبل از دادن هر گونه جوابی یا حرکت کردن از جای خود، درمورد آنچه بین شما گفته شده است به توافق برسید. این کار باعث می شود هر طرف مطمئن شود که طرف مقابل حرفهایش را فهمیده است.
الان زمانش نیست که بخواهید از جایگاه خود دفاع کنید. به جای اینکار از ین فرصت استفاده کرده و با شنیدن و فهمیدن حرفهای طرف مقابل پایه های خانواده را محکم کنید.
طی همه ی مراحل دعوا، گفتگوی منطقی باید به دو قسمت تقسیم شود. واجب است که در ابتدای کار، مشخص کنید که تعارض بین شما درواقع چیست. ببینید شاید این دعوا دلایل دیگری مثل خستگی، یا بی حوصلگی داشته است.
دوم اینکه، پس از مشخص کردن اختلاف عقیده، باید مسائل مربوطه را توضیح دهید. من پیشنهاد میکنم که این چیزها را روی کاغذ نوشته و آنها را اولویت بندی کنید. از آنجا که هر تغییر مثبت کوچکی، باعث ایجاد اطمینان بیشتر و رسیدن به موفقیت می شود، سعی کنید ابتدا مسائل دشوارتر را بررسی کنید.
برملا کردن نیازهای پنهان
"هیچ کاری را از روی خودخواهی و غرور انجام ندهید، بلکه با تواضع فکر اجازه دهید که هر کدام از شما دیگری را از خود مهمتر بشمارد؛ فقط به دنبال علایق و نیازهای خود نباشید، به علایق طرف مقابلتان نیز توجه داشته باشید."
گرچه اکثر مسائلی که ذکر شد را می توان خیلی راحت در بسیاری از دعواها تشخیص داد، اما ممکن است نیازهای پنهان دیگری نیز وجود داشته باشد. من و سارا هر کدام علایقی داشتیم که ابراز آنها بسیار برایمان دشوار بود. من می خواستم تا رویایم را به واقعیت تبدیل کنم، اما سارا می خواست تا از قانون پیروی کند.
عنوان این نیازها برای دستیابی به راه حل ضروری است. پرسیدن سوالاتی مثل "واقعاً چه اتفاقی داره می افته؟" یا "برای برآورده شدن نیازهای تو چه چیز باید تغییر کنه؟"، می تواند بسیار کمک کننده باشد.
ایجاد موقعیت برنده-برنده
طی این مرحله، اعضاء خانواده ها باید بتوانند موقعیت های برنده-برنده ایجاد کنند. برای مثال، من و سارا می توانستیم آبشار دیگری پیدا کنیم که برای آن علامت "شنا ممنوع!" نصب نشده باشد. در موقعیت برنده-برنده، نیازهای هر دو طرف برآورده میشود. ضرورتاً این به معنای مصالحه و سازش نیست. گاهی اوقات سازش راه حلی سریع پیش رو می گذارد، اما هیچ کدام از طرفین از نتیجه کار راضی نیست. راه حل های برنده-برنده را می توان از طریق متدهای مختلفی ایجاد کرد.
تحلیل: مراقبت از کبودی ها
مثل جلوگیری از آسیب دیدگی با مراقبت از کبودی ها، واجب است که طرفین با گذشت و بخشش هیچ دلخوری و رنجشی از هم به دل نگیرند. سعی کنید سهم خودتان را از مشکل تشخیص دهید و تقصیراتتان را گردن بگیرید. طی دعوای ماه عسلمان، سارا می خواست که من قبول کنم که چقدر بی محبت و نامهربان با او برخورد کرده ام. من توصیه می کنم که همه ی دعواهایتان را با عشق به پایان برسانید.
همچنین، برای آینده نیز مسئولیت قبول کنید. همه ی قانون ها و تصمیمات اتخاذ شده را یادداشت کنید تا هر فرد بداند که چه انتظار می رود.
وقتی همه ی راه ها بی نتیجه بماند
اگر برای رفع یک مشکل، تلاشهایتان ناموفق یا مذاکرت بی نتیجه بمانند، و یا اعضاء خانواده از تفاوت هایشان از لحاظ جسمی و روحی خسته شوند، دیگر باید به فرد دیگری رجوع کنید که پا درمیانی کرده و راه حلی برای مشکل شما در میان بگذارد .
بیشتر بدانیم؟
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
اگر می خواهید در نظر همسرتان، مرد ایده آلی باشید! دست به کار شوید...
تا به حال برایتان پیش آمده که وقتی نتوانسته اید نظر همسرتان را جلب کنید، آرزو کنید که ایکاش راهی برای این تفاهم بود؟ یا در عین اینکه عقایدتان مخالف همند، ولی دوست داشته باشید کنار هم شاد زندگی کنید و از وجود یکدیگر لذت ببرید؟
ما راه هایی را به شما می آموزیم که مرد ایده آل تری هم برای خود و هم برای همسرتان، شوید!
شرط شماره ۱ مرد ایده آل : با او موافق باشید!
هر کاری را که دوست دارید انجام دهید! ولی وقتی زنتان به شما اعتراضی کرد و خطای شما را دید، معذرت خواهی کنید. همسرتان از هر ۱۰ بار، ۹ بارش را به یاد می آورد که به شما چه گفته است. پس ماجرا را کِش ندهید و همان موقع با عذرخواهی ، آن را فیصله دهید. موافق بودن با همسرتان، زندگی را برای شما نیز ساده تر و شادتر خواهد کرد! امام صادق (ع) فرمودند: بر شوهر، در تعامل با همسرش، سه چیز ضروری است یکی از آنها موافقت با وی تا محبت و میل او را به خود جلب کند،...
شرط شماره ۲ مرد ایده آل : ابتدا کاری را که می گوید، انجام دهید! بعد....
در نظر خانم شما، رفتن به مدرسه پسرتان و ملاقات با معلم وی، بسیار مهم تر از تماس تلفنی با مدیر کل برای فروش شش تراکتور می باشد. همیشه این حقیقت را به یاد داشته باشید که : «کارهای مهم را همین حالا انجام دهید . پیش از آنکه تبدیل به کارهای فوری شوند! »
به دلیل تأخیر در کارها، اختلافات فراوانی را در خانواده هایی دیده ام که برای مشاوره مراجعه می کردند.درخواستهای همسر و خانواده تان را در برگه ای یادداشت کنید. لبخندی که بر صورت دخترتان می نشیند، بسیار خشنود کننده تر از فروختن یک موتورسیکلت است. رضایت خاطر همسرتان، بسیار ارزشمندتر از خرید یک اتومبیل است!
شرط شماره ۳ مرد ایده آل : در اشتباهات، شجاع باشید!
مرد واقعی، کسی نیست که اشتباه نمیکند! بلکه کسی است که آنقدر شجاعت دارد که اشتباهت خود را با فروتنی بپذیرد!
مطمئن باشید که راه خطایی نمی روید. یادتان باشد در یک رابطه ی دوطرفه، هیچ وقت یک نفر، کاملاً مقصر نیست و دیگری، کاملاً بی گناه! ولی حتی اگر در مسئله ای، ۹۹ درصد او مقصر باشد، باز هم معذرت خواهی شما، مفید خواهد بود چون هم او به اشتباه خودش پی می برد و هم اینکه در اعماق قلب خود، به شجاعت و مهربانی شما افتخار خواهد کرد! آیا چنین نتیجه ی باشکوهی، ارزش این را ندارد که اول، شما عذرخواهی کنید؟
در واقع، در یک زندگی زناشویی، مهم نیست چه کسی اشتباه کرده است، زیرا هر دو نفر از لحاظ روحی، آسیب می بینند. اگر شما جای او بودید، آیا این معذرت خواهی در گوشتان همچون یک موسیقی ملایم نبود؟
شرط شماره ۴ مرد ایده آل : تصمیم خود را به سرعت بگیرید!
به جرأت می توان گفت کمتر زنی در جهان پیدا می شود که یکی از مشکلات همیشگی اش، کشف جواب این سوال نباشد که : «برای نهار یا شام، چی درست کنم؟» یا از شما نپرسد که «برای مهمانی فردا شب، کدام لباس را بپوشد!» مردها معمولاً در جواب می گویند: «خیلی ساده است! هرچه دوست داری درست کن! یا هرچه میخواهی بپوش! چرا از من می پرسی؟» درحالیکه برای همسرشان، جواب این سوال، از اهمیت بالایی برخورداراست! و با چنین جوابهایی، ناراحت می شوند.
راه ساده ای وجود دارد! دراین گونه مواقع، از همسرتان بپرسید: «عزیزم! بگو ببینم چه می توانی درست کنی؟» او چند مورد از غذاهایی که می تواند و موادش را نیز دارد، نام می برد. شما هم فوراً یکی را انتخاب کنید! باور کنید در اغلب موارد، همین روش ساده، کارساز است! و او راضی شده و از شما متشکر خواهد بود.
شرط شماره ۵ مرد ایده آل : در تعریف کردن، بخیل نباشید!
از رفتارها یا کارهای همسرتان، تعریف و تمجید کنید. لازم نیست برای این کار، یک سرویس طلا بخرید! فقط کافی است کمی فکر کنید و کارهایی را به یاد آورید که او تا بحال انجام داده است و شما بی توجه بوده اید . مثلاً اگر او هر روز صبح زود، از خواب بیدار می شود تا برای شما و فرزندان، صبحانه را آماده کند می توانید بگویید: «عزیزم، ازاینکه با تو ازدواج کرده ام خیلی خوشحالم. خیلی از زنها هستند که حتی ساعت ۹ صبح هم از خواب بیدار نمی شوند» مطمئن باشید اگر همسرتان بداند که شما قدر کارهای او را می دانید، با انرژی و عشق بیشتری به شما لطف می کند!
شرط شماره ۶ مرد ایده آل : وقتی همسرتان، سرِ شما داد می کشد...
درست است که شما مرد خانواده اید و احترام لازم دارید. ولی این را به خاطر داشته باشید که همسر شما یک زن است با تمام حساسیت ها و ظرافت های روحی یک زن! گاهی فشارهای زندگی، مشکلات اقتصادی، جروبحث با شما، تربیت بچه ها و... او را آنقدر تحت فشار می گذارد که نیاز به یک کیسه بوکس دارد!
کیسه بوکس و سوپاپ اطمینان همسرتان باشید! اجازه دهید خودش را تخلیه کند، سرتان داد بزند، و شما فقط آرام باشید!
به شما قول می دهم بیشتر از چند دقیقه طول نخواهد کشید که از شما معذرت خواهی می کند و از اینکه مردش، او را درک می کند، به شما می بالد! پس از مدتی آشکارا متوجه می شوید که میزان و دفعات این تخلیه خشمها در او، به شدت کاهش پیدا خواهد کرد (زیرا از صمیم قلب، مطمئن است که همسرش او را درک کرده و دوست می دارد! و این مهمتری امتیاز برای یک زن است!)
شرط شماره ۷ مرد ایده آل : برای او، وقت شما بیشتر از پولتان، ارزش دارد!
آیا تابحال پیش آمده که به خانه بیایید و ببینید زنتان، سردرد شدیدی دارد؟ شما پیشنهاد می کنید قرص بخورد یا به دکتر بروید که ناگهان او میزند زیر گریه! شما گیج می شوید! ولی خب تجربه نشان داده نیاز او دراین لحظه، پزشک نیست! او نیاز دارد شما وقت بیشتری برایش بگذارید و به او محبت کنید! پس صبور باشید. زودتر به خانه بیایید و با محبت بیشتری، دقایقی کنار او باشید. خواهید دید که سردردش، به خوبی رفع خواهد شد و با شادی، شما را به صرف چای دو نفره، دعوت می کند!
شرط شماره ۸ مرد ایده آل : من عاشق تو هستم!
اگر می خواهید یک عمر، در کنار همسرتان، خوشبخت باشید، یاد بگیرید که همسرتان را دوست داشته باشید. هر دقیقه!
و به او نشان دهید که او را دوست دارید. محبتی که فقط در قلب بماند و در گفتار و عمل، نشان داده نشود، فایده ای ندارد!
به او بگویید که دوستش دارید. به مادرش بگویید که دختر او را دوست دارید و از او بخاطر اینکه اجازه داده همسر دخترش باشید، تشکر کنید . این کارها شاید سخت باشد ولی اصلاً لوس نیست چون آنها از محبت شما لذت می برند. به یاد داشته باشید که صمیمیت در یک خانه، تا زمانی ادامه خواهد داشت که یک شوهر با زنش، رفتاری شبیه به روزهای اول ازدواجشان داشته باشد. تا زمانی که زن، چنین رفتاری را می بیند همه تلاشش را می کند که شما نیز احساس خوشبختی دائمی داشته باشید!
نتیجه گیری:
بعضی روشهای به ظاهر ساده، همان فنونی هستند که با داشتنشان، از نظر همسرتان، یک شوهر ایده آل خواهید بود!
چگونه عملکرد فیزیولوژیکی و روانی میانسالان افزایش می یابد؟
تکنیک های توان بخشی ورزشی در بیماران مبتلا به آسم
بیشتر بدانیم...
رسانه ها در الگوی مصرف جامعه چه نقشی دارند؟
ارتقای کیفیت خدمات سلامت از منابع مالی یارانه ها
اصلاح ساختار نظام جامع مدیریتی اقتصادی بیمارستان
اقدامات اساسی در تخصیص منابع در نظام سلامت
بررسی مشکلات برنامه پزشک خانواده
بیمه سلامت و نقش بیمه های مکمل بر آن
تاثیر بیمه های مکمل بر قشرهای آسیب پذیر
توزیع عادلانه خدمات بهداشتی در ﺳﻴـﺴﺘﻢ ﻧﻈـﺎم ﺳـﻼﻣﺖ ﻛﺸﻮر
دریافت پول از بیمار بصورت مستقیم (یک خطای پزشکی)
راهکارهای اجرایی جهت اصلاح الگوی مصرف در بیمارستانها
راهکارهای قانونی و فرهنگی در مدیریت مصرف انرژی در سازمانها ، ادارات و مراکز پزشکی
عوامل مؤثر بر قاچاق کالا
مدیریت انرژی در مراکز بیمارستانی
مشکلات موجود در سیستم واردات وصادرات
مشکلات نظام سلامت در کشور ایران
مصرف کالاهای خارجی و قاچاق و تاثیر آن بر اشتغال و تولید
نحوه ارائه خدمات بهداشتی درمانی در برخی کشورهای دنیا
نقش سازمانهای بیمه گر اجتماعی و خصوصی در اقتصاد سلامت
وظایف دولت در بهبود شاخصهای سلامتی و نابرابری های اجتماعی
پیامد های هدفمند کردن یارانه ها در حوزه سلامت
چالش اصلی تامین مالی در نظام سلامت
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
عشق مثل یک کودک نوپاست و درست مثل هر کودکی نیاز به مراقبت و توجه دارد. اگر مراقب آن نباشید به راحتی نابود میشود و زندگی شما را به خطر میاندازد. ما یاد نگرفتهایم در مورد رفتار با همسرمان آموزش ببینیم بنابراین اشتباه کردن اجتنابناپذیر است. اشتباهاتی که افراد در مورد زندگی مشترک انجام میدهند، معمولا بین تمام زوجها مشترک است. اینها رایجترین اشتباهاتی هستند که افراد در رابطه با همسرشان مرتکب میشوند و با ارتکاب آنها پایههای زندگی مشترک را سست میکنند. این اشتباهها را بشناسید و از آنها اجتناب کنید.
1. خودتان را فدا میکنید
زنان معمولا به راحتی از چیزهایی که در زندگی میخواهند میگذرند. آنها آمادگی این را دارند که نقش یک آدم وابسته به شوهر را بازی کنند و زندگیشان را وقف سرویس دادن و حمایت از همسرشان کنند. در حالی که زن باید یک شریک کامل و برابر در ازدواج باشد. زنها عادت کردهاند از همسرشان تبعیت کنند و به جای خواست خودشان به خواست همسرشان تن دهند. همین موضوع به مرور آنها را از زندگی ناراضی خواهد کرد. درون این زنها بعد از مدتی پر از خشم ناگفته از همسر میشود. آنها فکر میکنند همسرشان زندگی آنها را کنترل میکند درحالیکه آنها خودشان آن شرایط را ایجاد کردهاند.از گوشهای که برای خود درست کردهاید بیرون بیایید.
شما باید حقوق مساوی برای خود و همسرتان در زندگی در نظر بگیرید. در زمینههای مختلف مثل کارهای خانه، وظیفه پدر و مادری و حتی برنامهریزی برای تفریحات درست به اندازه همسرتان صاحبنظر باشید و در این تصمیمات با هم شریک شوید. در زندگی برای پیشرفت خودتان انرژی بگذارید و برنامههای شخصی تدارک ببینید. این کار باعث میشود کمتر از همسرتان ناراضی باشید و با او درگیر شوید. مطمئن باشید او هم از پیشرفت شما خوشحال خواهد بود.
2. انتظاراتتان را واضح بیان نمیکنید
زوجین باید از همان ابتدای ازدواج انتظارات خود درباره مسائل مختلف زندگی را به طور واضح بیان کنند. جمله رایج «عزیزم هر چه تو بگویی» در ابتدای ازدواج برای زوجها سم است. شما باید تمام انتظاراتی که از همسرتان دارید را واضح و روشن بیان کنید و درباره آنها با همسرتان حرف بزنید. تقسیم کارهای خانه، خرج و برج و تربیت فرزندان و سایر کارهای مشترک باید بین دو نفر واضح باشد تا جلوی اختلافات بعدی گرفته شود. شما لازم است با هم حرف بزنید. اگر توقعی از همسرتان دارید آن را در مراحل اول به طور واضح و بدون عصبانیت بیان کنید حتی اگر فکر میکنید انتظارتان غیر منطقی است درباره آن با همسرتان حرف بزنید و اجازه دهید او شما را قانع کند.
3. همسرتان را نمیشناسید
به همسرتان فکر کرده و رفتارهایش را آنالیز کنید و درباره آنها به نتیجه برسید. اگر باهوش باشید بعد از مدتی میتوانید بفهمید هرکدام از رفتارهای او چه معنایی دارد. اگر انتقادهایش را در قالب شوخی بیان میکند، اگر وقتی بیحوصله است حرف نمیزند، اگر دوست دارد وقتهایی تنها باشد شما باید در جریان آن باشید. زنها و مردها مثل هم فکر و عمل نمیکنند. شما باید از روی نگاه کردن همسرتان بفهمید چه مشکلی دارد. اگر رفتار او را نمیپسندید میتوانید در یک شرایط متعادل درباره آنها بحث کنید. بعضی از رفتارهای مردها ممکن است برای زنها آزاردهنده باشد اما این از داشتن سبکهای مختلف ارتباط بین زوجین میآید. اگر لازم است درباره مردها و زنها و روابطشان بخوانید. کتابهای زیادی در بازار وجود دارد که میتوانید به آنها رجوع کنید. اگر باز هم به مشکل برخوردید، میتوانید از مشاوران ازدواج کمک بگیرید. این مسائل اصلا کماهمیت نیست. بهتر است آنها را حل نشده رها نکنید.
4. محبتکردن را فراموش کردهاید
بعضی از زنها مخصوصا بعد از بچهدار شدن توجهی که ابتدای ازدواج به همسر خود داشتند را فراموش میکنند. آنها فراموش میکنند باید با الفاظ محبتآمیز، تماس چشمی، در آغوش گرفتن و نشانههای دیگر توجه و محبت به همسرشان را ابراز کنند. گفتن جملات ساده محبتآمیز مثل «موافقم»، «چه نظر خوبی» و جملاتی مثل این میتواند اعتماد به نفس را به همسرتان برگرداند. محبت از جمله چیزهایی است که باید مدام یادآوری شود. اینکه شما اول ازدواج به همسر خود ابراز محبت کردهاید دلیل نمیشود دیگر آن را یادآوری نکنید. مردها برخلاف چیزی که فکر میکنید، نیاز به محبت، مراقبت و توجه دارند و بدون آن احساس خوشبختی نخواهند کرد.
5. طعنه نزنید
هنگام دعوا و عصبانیت ممکن است افراد چیزهایی را به زبان بیاورند که در حالت عادی آنها را نمیگویند. حرفهایی که در دعوا زده میشود ممکن است تا همیشه در ذهن همسر شما بماند. مواظب باشید هیچوقت و در هیچ شرایطی به همسرتان طعنه نزنید و نقطه ضعفهایش را به رویش نیاورید. توهین کردن به او، تواناییها و خانوادهاش بدترین اشتباهی است که در زندگی زناشویی میتوانید مرتکب شوید. از بین رفتن اعتماد به نفس همسر شما به هر دوی شما آسیب خواهد رساند. اگر فکر میکنید به اندازه کافی به خودتان مسلط نیستید، بهتر است هنگام عصبانیت از هم دور بمانید. بهعلاوه یادتان باشد بعضی از شوخیها ممکن است همسر شما را ناراحت کند. اگر همسرتان اضافه وزن دارد لازم نیست مدام این موضوع را به او یادآوری کنید.
6. منصف نیستید
همسر شما مهمترین عضو خانواده شماست. شادی او شادی شما و موفقیت او موفقیت شماست. شما دشمن هم نیستید و نباید دنبال گرفتن سهم بیشتری از زندگی هم باشید. به جای اینکه سعی کنید برنده بحثهای خانوادگی باشید، سعی کنید منصف بمانید و به جای پیشبرد هدف خودتان به بهتر کردن رابطه فکر کنید. معمولا ما عادت داریم فقط بدیها را گوشزد میکنیم اما گفتن خوبیها مهمتر است. اگر همسر شما کار خوبی انجام داده از او تقدیر کنید. نشان دهید تلاشهای او را در زندگی میبینید و از آنها قدردان هستید. این کار باعث میشود همسرتان اعتماد به نفس داشته باشد و علاوه بر این بتواند شما را بهتر بشناسد و بفهمد از چه خوشتان میآید و از چه بدتان.
7. زیادی سورپرایز نکنید
بعضی از مردها دوست دارند همسرشان را شگفتزده کنند. این کار در مورد گرفتن یک مهمانی برای تولد یا خرید یک هدیه کوچک عالی است. اما بهتر است از موارد بزرگتر از آن صرفنظر کنید. اگر یک ماشین بخرید و همراه آن به خانه بیایید مطمئن باشید همسر شما اصلا خوشحال نخواهد شد. در این شرایط زنها فکر میکنند چیزی از آنها مخفی شده و اعتمادشان به شما کمرنگ میشود. آنها فکر میکنند شما چیزهای بزرگ دیگری هم برای مخفی کردن از او دارید و در ارتباط با شما احساس ناامنی میکنند.
8. صادق نیستید
دروغ میتواند به راحتی به هر رابطهای آسیب برساند. کافی است همسر شما متوجه دروغی که به او گفتهاید بشود تا برای همیشه اعتماد خود را نسبت به شما از دست بدهد حتی پنهان کردن مسائل هم در برخی موارد باعث از بین رفتن اعتماد میشود. اگر همسر شما دوست ندارد با فرد خاصی رابطه داشته باشید، راهش این نیست که پنهان از او این کار را انجام دهید. به جایش با او حرف بزنید و او را متقاعد کنید. حرفهای او را هم بشنوید، شاید واقعا حق داشته باشد.
9. حساب-کتاب میکنید
خیلی خوب است که کارهای خانه را منصفانه بین خود قسمت کنید. شستن ظرفها، آشپزی، تمیز کردن خانه و .... مخصوصا در جوامع امروز که زنان هم مثل مردان کار میکنند. اما حساب و کتاب کردن ممکن است برای شما ایجاد مشکل کند. اینکه دائم به این فکر کنید که کدام کارها را شما و کدامها را همسرتان انجام داده است. شما خواهر و برادر یا همخانه نیستید. از خودگذشتگی لازمه زندگی مشترک است. حساب و کتاب و نمره دادن باعث میشود رابطه شما از روال طبیعی خارج شود و دائم به مشکل بخورید. به جای طبقهبندی کارها به این شکل بهتر است شرایط یکدیگر را در نظر بگیرید. شاید لازم باشد همسرتان گاهی اوقات وظایف شما را تقبل کند و گاهی شما این کار را برایش انجام دهید.
منبع:مجله زندگی ایده آل
قابل توجه کلیه بازدید کنندگان از سایت، دانشجویان، کارکنان ادارات و....
اگر می خواهید از تازه ترین اطلاعات علمی با خبر شوید...
اگر می خواهید برای تحقیقاتتان از منابع معتبر استفاده کنید...
و اگر می خواهید مقاله مروری تهیه نمایید...
به سایت زیرمراجعه نمایید.
http://www.novinpendargroup.com/
چرا مردها نباید گریه کنند؟!
تحقیقات جدید نشان میدهد که زندگی احساسی مردان هم به اندازه زنان پیچیده و غنی است اما در اغلب موارد این امر از مردان- و همچنین از زنان – پوشیده باقی میماند.
با اینکه احساسات همیشه از خصوصیات زنانه به شمار میرود ، اما مردان هم به اندازه زنان احساساتی میشوند و تجربیات عاطفی مشابهی را توصیف میکنند. در یک بررسی در رابطه با هوش عاطفی پانصد هزار فرد بالغ ، ثابت شد که هوش عاطفی مردان به اندازه زنان است. مطالعاتی که بر روی زوجها صورت گرفته نشان میدهد که مردان هم به اندازه زنان با میزان استرس همسرشان هماهنگاند و به همان اندازه قادر به حمایت از آنها هستند.
مردان و زنان آه میکشند ، گریه میکنند ، شادی میکنند ، خشمگین میشوند و داد و فریاد راه میاندازند ، اما شیوه پردازش و ابراز احساسات در آنها متفاوت است.
دکتر کلمن، روانشناس و نویسنده میگوید: « احساسات در زندگی مردان در پشت سر و در زندگی زنان در پیش رو قرار دارند.» هورمون تستوسترون بر احساسات مردان تاثیر میگذارد و باعث میشود آنها بیشتر به طبقهبندی و تفکر منطقی بپردازند. به نظر میرسد زنان طبیعتاً با عواطف خود بیشتر در تماس هستند ، در حالی که مردان باید روی این قضیه کار کنند و اگر این کار را بکنند شرایط کاملا برابر میشود. آنها دارای روابط شادتر و زندگی سعادتمندانهتری خواهند بود.
چرا بسیاری از مردان از نظر احساسی ضعیف هستند؟ خوب این تقصیر مغزمردانه است. دکتر دیوید پاول، رییس مرکز بینالمللی مطالعات سلامت میگوید: « سیمکشی مغز مردان متفاوت است.» او توضیح میدهد که ارتباط بین نیمکره چپ مغز، جایگاه منطق، و نیمکره راست مغز، محل عواطف و احساسات، در زنان قویتر است: «ارتباط بین دو نیمکره در زنان شبیه یک بزرگراه است، بنابراین میتوانند به راحتی بین دو نیمکره حرکت کنند. اما در مردان این ارتباط مانند یک کوره راه باریک است که باعث میشود دسترسی به احساسات برای ما مردها چندان آسان نباشد.»
این میتواند توضیحی برای نتایج 125 مورد مطالعه در فرهنگهای مختلف باشد: در این بررسیها مشاهده شد که مردها و پسرها همواره در تفسیر پیامهای غیرکلامی نهفته در ژست بدن، حالت صورت و لحن صدا دقت کمتری دارند.
همچنین واکنش مردان نسبت به احساسات ضعیفتر است و زودتر هم آنها را فراموش می کنند. در آزمایشی که در دانشگاه استانفورد انجام گرفت، عکسهایی از صحنههای تکاندهنده یا ناراحتکننده باعث تحریک بخش گستردهتری در مغز زنان شد. پس از سه هفته، زنان در مقایسه با مردان جزییات بیشتری از این تصاویر را به خاطر داشتند. به همین صورت محققان گمان میکنند که یک زن ممکن است به خاطر بگو مگو یا بیاعتتنایی کوچکی که شوهرش مدتهاست فراموش کرده همچنان ناراحت و عصبانی باشد.
پسرها در سن یک سالگی در مقایسه با دختران ارتباط چشمی کمتری برقرار میکنند و به اشیای متحرک مثل ماشین توجه بیشتری نشان میدهند تا چهره انسانها. هم پدرها و هم مادرها با پسرانشان کمتر در مورد عواطف و احساسات صحبت میکنند (به جز خشم)، و دایره لغات ذهن پسرها شامل تعداد کمتری از واژههای مربوط به احساسات میشود.
در زمین بازی- اگر نه در خانه- پسرها یاد میگیرند که جلوی اشکشان را بگیرند و ترسی از خود نشان ندهند. چهره آنها، که زمانی به اندازه دختران نشان دهنده احساسشان بود، با رسیدن به سنین دبستان جدی تر میشود.
در سنین بزرگسالی مردان از کلمات کمتری استفاده میکنند و صحبت کردن را حداقل در جمع ابزاری برای بالا بردن موقعیت خود میدانند، برعکس خانمها که برای نزدیکی به دیگران با آنها وارد صحبت میشوند. مردان حتی هنگام صحبت با دوستانشان هم در حال تبادل اطلاعات در مورد خرید ، ورزش، ماشین یا کامپیوتر هستند.
چرا مردان منفجر میشوند؟
اگر چه زنان هم به اندازه مردان عصبانی میشوند ، اما خشم همچنان یک ویژگی مردانه به حساب میآید. دکتر کنث دیلیو کریستین، روانشناس و نویسنده میگوید: «خشم به این علت به وجود میآید که شخص به علت سرکوب کردن احساسات خودش دچار سرخوردگی شدید میشود با این وجود این کاری است که مردان انجام میدهند، چون میترسند که اگر کمی به احساساتشان بها بدهند دیگر کنترل آن از دستشان خارج میشود. اگر شما همه ابعاد وجودتان را رشد ندهید اگر یاد نگرفته باشید که چهطور با احساساتتان کنار بیایید، تبدیل به سایهای میشوید که فقط بخش کوچکی از شخصیتتان را نشان میدهد و طولی نمیکشد که این بنای سستی که از خود ساختهاید فرو میریزد.»
منبع : مجله شادکامی- کتاب « آیین شوهرداری
جهت خرید مقالات جامع و کامل پزشکی،بهداشتی و اجتماعی و...
فقط با پرداخت 500 تا 2000 هزارتومان به آرشیو خرید مقالات سایت مراجعه نمایید.
http://www.novinpendargroup.com
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
یکی از دستورات موکد دین مبین اسلام و یکی از مهم ترین آداب اجتماعی"صله رحِم" است که با عمل صحیح به آن، ریشه بسیاری از کمبودها و نیازهای اجتماعی از بین میرود.
صله رحم یعنی رسیدگی و احسان به افرادی که با انسان، مادرِ مشترک داشته باشند ـ یعنی رابطه نسبی داشته باشند ـ مانند عمو، عمّه، دایی، خاله و فرزندان آنها.
امام صادق(ع) فرموده اند: "صله رحم کن، حتی اگر با دادن یک لیوان آب به نزدیکا نت باشد. بهترین صله رحم بازداشتن خویش است از آزار آنها."
حضرت امیرالمؤمنین علی(ع) فرمودند: "صله رحم کنید حتی اگر به سلام کردن باشد".
امام حسین(ع) فرموده است: "هر کس میخواهد اجلش به تأخیر بیفتد و روزیاش زیاد شود، صله رحم کند."
رسول خدا(ص) فرمودند: مردی فقط از عمرش سه سال مانده، ولی صله رحم میکند و خداوند سی سال به عمرش اضافه میکند؛ و مردی از عمرش سی سال مانده، اما قطع رحم میکند و خداوند سه سال او را زنده نگه می دارد؛ که "بحمدالله ما یشاء ویثبت وعنده ام الکتاب" ـ (رعد/39) ـ یعنی خداوند هر چه را که بخواهد محو می کند و هر چه را بخواهد، ثابت میگرداند؛ و در نزد اوست حقیقت کتاب.
و نیز فرمودند: "نیکی به پدر و مادر و صله رحم حساب روز قیامت را آسان میگرداند".
امام صادق(ع) فرموده اند: ای میسّر! گمان میکنم تو زیاد به اقوامت رسیدگی میکنی؟ میسّر گفت: بله؛ من وقتی در بازار کار میکردم و دو درهم مزد میگرفتم، یک درهم آن را به عمّهام میدادم و یک درهمش را به خالهام. امام فرمودند : به خدا قسم اجل تو دو بار فرا رسید، ولی هر بار تأخیر افتاد.
قطع رحم به معنای رسیدگی نکردن و محبت نداشتن نسبت به نزدیکان است، و از نظر شرعی امر بسیار ناپسندی به شمار میرود؛ به طوری که در روایات چنین آمده است: "اگر نزدیکان شما ارتباط خود را با شما قطع کردند، شما وصل کنید؛ زیرا گناه قاطع رحم بسیار عظیم است".
امیرالمؤمنین(ع) فرمودند: "صله کنید با ارحام خود، گرچه آنها با شما قطع کرده باشند."
رسول خدا فرمود: "جبرئیل(ع) به من خبر داد که بوی بهشت از فاصله هزار سال راه شنیده میشود، ولی عاق والدین و قاطع رحم و مرد سالخورده زناکار آن را نخواهند شنید(یعنی این عده به این اندازه از بهشت دورند!)."
بله خداوند بهشت را آفرید و آن را خوشبو ساخت و بوی بهشت تا هزار سال راه میرود؛ ولی عاق والدین و قاطع رحم آن بو را نمیشنوند.
کنیز امام صادق(ع) می گوید: امام در بستر بیماری و شهادت افتاده بود و گاهی از هوش میرفت. یک بار که به هوش آمد، فرمود به حسین بن علی بن علی - که پسر عموی پدر امام بود - هفتار دینار بدهید؛ و به فلانی، فلان مقدار و به فلانی، فلان مقدار بدهید. به امام عرض کردم: آیا به مردی بخشش میکنید که میخواست شما را به قتل برساند؟! امام فرمود: آیا میخواهی من از آنها نبا شم که خداوند توصیف کرده است: "و کسانی که بنا به امر خدا صله می کند، و از پروردگارشان می ترسند و از بدی حساب بیمناکند؟!"
در روایت است که "اگر برای نیکی به پدر و مادرت مجبور باشی راهی به درازای دو سال را بپیمایی، برو و این نیکی را انجام ده، و برای صله رحم هم تا یک سال راه را طی کن".
شخصی به رسول خدا(ص) عرض کرد: من اقوامی دارم که به آنها احسان میکنم ولی آنها مرا اذیّت میکنند. می خواهم دیگر کاری به آنها نداشته باشم. امام فرمودند: "در این صورت خداوند همه شما را رها می کند". عرض کرد: پس چه کنم؟ امام فرمود: "به آن کس که تو را محروم ساخته بخشش کن، و با آن کس که از تو قطع کرده بپیوند، و آن را که به تو ظلم کرده ببخش؛ و اگر چنین کنی خداوند پشتیبان تو خواهد بود".
رسول خدا فرمودند: "آیا میخواهید بگویم بهترین اخلاق دنیا و آخرت چیست؟"
گفتند: بله یا رسول الله! فرمودند: "اخلاق کسی است که با آن کس که از او بریده آشتی کند، و به آن کس که او را محروم کرده ببخشد، و آن را که بر او ستم کرده ببخشاید. و هر کس بخواهد مرگش به عقب بیفتد و روزی اش فراوان شود، باید تقوای الهی را پیشه سازد و صله رحم کند."
به رسول خدا عرض کردند: بهترین صدقه کدام است؟ فرمود: "صدقه به خویشاوندی که دشمنی شما را در دل داشته باشد. پس صله رحم به خویشان، عام است و حتی بدخواهان را نیز شامل میشود."
البته مواردی هم وجود دارد که قطع رحم اجازه داده شده است؛ مثل مواردی که ارتباط فامیلی با انسان کافر و مشرک یا منافق موجب تأثیرپذیری انسان و افتادن به وادی خطرناک کفر و شرک و انحراف می گردد؛ مواردی که رفت و آمد با فامیل آلوده و گنهکار موجب تایید اعمال وی در دید دیگران و جذب سایرین به وادی گناه میشود.
با این حال، قطع رحم غلط است و در این موارد به حداقل رابطه باید کفایت کرد، نه قطع کلی؛ مثلاً یک احوالپرسی تلفنی سالیانه ضرری ندارد.
صله رحم با فامیل درجه یک ـ مثل عمو، عمه، خاله و دائی ـ واجب و با بقیه مستحب مؤکد است.
برای مطالعه بیشتر به کتاب زیر مراجعه کنید.("بحارالانوار"، ج 74، از صفحه 87 تا 139).
جهت خرید مقالات جامع و کامل پزشکی،بهداشتی و اجتماعی و...
فقط با پرداخت 500 تا 2000 هزارتومان به آرشیو خرید مقالات سایت مراجعه نمایید.
http://www.novinpendargroup.com
در این عنوان به روابط جنسی پیش از ازدواج می پردازم. اینکه نگرش گروه های مختلف به این عمل چیست و اینکه داشتن این رابطه چه نتایج مثبت و منفی می تواند در زندگی آینده فرد داشته باشد؟
در این برنامه همچنین انواع راههایی را که جوانان برای برقراری ارتباط جنسی بدون آسیب رساندن به پرده بکارت دختر انجام می دهند را بطور خلاصه بررسی می کنم. رابطه جنسی پیش از ازدواج در اکثر جوامع از نظر اخلاقی عملی غیرقابل قبول شمرده می شود. در چند دهه اخیر، در برخی جوامع غربی از شدت این مسئله تا حدی کاسته شده اما هنوز هم در خانواده های سنتی، مذهبی و یا اشخاصی که از طبقات بالای اجتماع هستند تجربه جنسی افراد به خصوص خانم ها را صرفا در قالب ازدواج، مشروع و موجه می دانند.
منع افراد از داشتن روابط جنسی پیش از ازدواج تنها مختص اسلام نیست، بلکه در دستورات ادیان دیگر مثل دین یهود و اکثر فرقه های مسیحیت هم افراد از داشتن روابط جنسی پیش از ازدواج به شدت منع شده اند.در برخی ادیان هم مثل بودیسم اگر دو نفر انسان بالغ با میل شخصی شان و بر اساس علاقه ای به هم دارند با هم وارد رابطه جنسی بشوند حتی اگر ازدواج نکرده باشند، ایرادی ندارد، به شرطی که هیچ نوع آسیبی به طرفین نرسد. اما مذهب تنها یکی از تعیین کننده های خط فکری افراد است. تعیین کننده قوی دیگر فرهنگ هر قوم و یا جامعه است. مثال ساده اش این است که در کشورهای مسلمان که از یک دین پیروی می کنند، نگرشهای مختلفی نسبت به روابط جنسی وجود دارد. تعیین کننده بعدی هم که قانون است. معمولا قانون قدرت فرهنگ و مذهب را ندارد اما در نهایت فاکتور تعیین کننده ای در نحوه عملکرد افراد می تواند داشته باشد.در فرهنگ ما جدای از دستورات مذهبی، فرهنگ جامعه و خانواده پذیرش روابط پیش از ازدواج را ندارد. اما افراد مختلف حتی درون یک جامعه هم با توجه به شرایط خانوادگی و ترجیحات شخصی که دارند در این مورد نظرات متفاوتی دارند و این عدم پذیرش بدان معنا نیست که همه افراد رابطه جنسی را تنها پس از ازدواج تجربه می کنند.
برخی افراد رابطه جنسی کامل را پیش از ازدواج تجربه می کنند و بعضی دیگر هم راه های جایگزین را انتخاب می کنند. راه های جایگزین عبارتند از: خویشتن داری، خود ارضایی، رابطه جنسی از راه دهانی و رابطه جنسی از راه مقعد.
خویشتن داری: در جوامع مذهبی ارزش والایی برای انسان قائل هستند (بطور مثال در اسلام از انسان به عنوان اشرف مخلوقات یاد شده). بنابراین برای افرادی که انسان را دارای روح والا و قدرت معنوی می دانند قبول کردن اینکه او نتوانسته به شهوت خود فائق شده و رابطه جنسی اش را تنها در قالبی پذیرفته انجام دهد کار راحتی نیست. خویشتن داری می تواند در سرکوب امیال جنسی در افراد مجرد موثر باشد. اما در بعضی موارد اگر بین احساسات جنسی فرد و تجربه جنسی فاصله ای چندین ساله باشد و فرد مدام این حس را سرکوب کند، ممکن است در دراز مدت یک از حالت های زیر شود:
1- اختلال جنسی . یعنی فرد حتی پس ازهم ازدواج هم نمی تواند احساس برانگیخته شدن کند. و یا در برقراری ارتباط جنسی با همسرش دچار مشکل شود.
2 - برای آقایان ممکن است در هنگام تحریک جنسی دچار درد بیضه، زیر دل، کمر، ناحیه مقعد و یا ناحیه بین مقعد و آلت تناسلی شوند. بدلیل اینکه تحریک جنسی صورت گرفته (بوسیله خیالبافی جنسی، تماشای فیلم و یا معاشرت با فردی که برایشان محرک است وغیره) و نحوه عملکرد بدن به این صورت است که غده پروستات مایع منی را تولید می کند که می خواهد از بدن خارجش کند. اما وقتی جلوی این فرایند گرفته می شود انقباض عضلات ناحیه تناسلی و جمع شدن مایع منی در پروستات، درد در یکی از این مناطق و یا چندتا از آنها را همزمان ممکن است ایجاد کند.
3 - برای خانم ها یی که برای مدت ها به جنبه فرایند جنسی بدنشان بی توجه بوده اند ممکن است پس از ازدواج مشکل درد در هنگام دخول، تحریک نشدن و یا ارضا نشدن پیش بیاید.
4 - برای آقایان حالت انزال در خواب پیش می آید که کاملا طبیعی است و هیچ خطری ندارد و نشانه سلامتی شما است. از لحاظ بهداشتی قضیه بهتر است بلافاصله پس از اینکه این حالت رخ داد یا صبح که بیدار شدید ادرار کرده و آلت تناسلیتان را با آب ولرم شستشو دهید (در اسلام غسل جنابت توصیه شده).همه افراد خویشتن داری نمی کنند و ممکن است خود ارضایی کنند. این عمل در بین خانم ها کمتر شایع بوده اما امروزه رو به افزایش است.
خود ارضایی: خودارضایی اگر درست انجام شود می تواند هم برای خانم ها و هم برای آقایان مفید باشد.و اگر درست انجام نشود می تواند باعث ناراحتی فرد شود.
از مزایای خودارضایی می توانم به این چند نکته اشاره کنم:
1 - افراد از این طریق می توانند بدون اینکه تحت فشار باشند در زمانی که احساس راحتی می کنند و در خلوت خودشان با بدنشان آشنا شوند. اینکار در زندگی آینده شان هم به آنها کمک می کند تا از رابطه جنسی با همسرشان لذت بیشتری ببرند و بتوانند او را در دادن لذت به آن ها هدایت کنند.
2 - برای خانم ها خودارضایی مکرر ایرادی ندارد به شرط اینکه به صورت یک مشغولیت فکری در نیاید که از زندگی روزمره باز بمانند. و اینکه برای حفظ پرده بکارتشان نباید چیزی را در حین خودارضایی وارد واژن خود بکنند. تنها از طریق مالش کلیتوریس می توانند ارضا شوند.
3 - برای آقایان خودارضایی بیش از 2 یا سه بار در هفته توصیه نشده. البته بر سر این رقم هنوز اتفاق آرا وجود ندارد. و این تعداد به این دلیل پیشنهاد شده بطور متوسط مردان میتوانند مایع منی برای سه بار انزال کامل را در طول یک هفته بسازند. خودارضایی بیش از این غده پروستات را تحت فشار قرار داده و ممکن است باعث درد بیضه، زیر دل، کمر، ناحیه مقعد و یا ناحیه بین مقعد و آلت تناسلی شوند. پژوهش های اخیرکه در مجله انجمن اورولوژیست های آمریکا به چاپ رسیده، حاکی از آن است که اگر مردی در طول زمان حیات جنسی خود یعنی از زمانی که بالغ می شود بطور مرتب خودارضایی داشته باشد (اما نه بیش از قائده) احتمال دچار شدنش به سرطان پروستات کمتر است.
4 - و در نهایت اینکه اگر امکان ازدواج ندارند، لازم نیست به روابط پرخطر پیش از ازدواج وارد بشوند.
معمولا این نکات توصیه می شود: شستن دست و ناخن ها پیش از انجام این عمل. استفاده از مواد لغزنده کننده می تواند کمک کننده باشد. ادرار کردن بعد از انزال برای آقایان و ارضا شدن خانم ها که چنانچه باکتری در مجرای ادرارهست خارج بشود. و شستن آلت تناسلی با آب ولرم و ماده شوینده بدون بو. در ضمن این مهم است که در محیط امن و آرامی این کار را انجام بدهید. در غیر اینصورت بخصوص برای آقایان ممکن است برای اینکه کسی شما را نبیند این کار را خیلی سریع انجام دهید و در آینده دچار انزال زودرس شوید.
. رابطه جنسی از راه دهانی: راه دیگری که بعضی افراد در پیش میگیرند ارتباط جنسی از راه دهانی است که بدون دخول از راه واژن و از بین بردن پرده بکارت دختر، طرفین لذت جنسی هم ببرند. در این مورد رعایت بهداشت دو طرف، ترجیحا شستن آلت تناسلی طرفین پیش از این کار مهم است. مواردی از انتقال بیماری های مقاربتی بخصوص سوزاک حلقی بر اثر این نوع رابطه گزارش شده. در مورد انتقال ویروس بیماری ایدز یا اچ آی وی هنوز اتفاق نظر بین دانشمندان وجود ندارد. اما استفاده از کاندوم هم برای خانم ها و هم برای آقایان اکیدا توصیه شده.
رابطه جنسی از راه مقعد: بر طبق صحبت هایی که جوانان می کنندرابطه جنسی از راه مقعد در حال حاضر در جوامعی که اهمیت باکره بودن دختر پیش از ازدواج مطرح است، رو به افزایش است.
من به شخصه رابطه جنسی از راه مقعد را توصیه نمی کنم. به 3 دلیل:
1- دهانه مقعد طوری طراحی شده که برای خروج مدفوع کارایی داشته باشد نه برای دخول اجسام خارجی. این دهانه حالت ارتجاعی ندارد و در صورت اینکه رابطه جنسی برای مدت زمان طولانی ادامه داشته باشد ممکن است فرد را دچار بی اختیاری مدفوع و یا بادشکم کند. در ضمن حالت شقاق و یا بواسیر هم میتواند به دلیل صحیح انجام نشدن و یا به کرات انجام شدن این عمل بوجود بیاید. در حالت شقاق فرد دچار پارگی در دهانه مقعد می شود که در هنگام دفع بشدت دردناک بوده و ممکن است فرد خونریزی هم داشته باشد. در حالت بواسیر هم که قسمتی از راست روده به بیرون آمده و به حالت یک دمل در خارج از مقعد قابل دیدن است. این حالت شدت و ضعف های متفاوتی دارد و در افراد مختلف مشکلات متفاوتی را از درد به هنگام دفع تا خونریزی شدید می تواند ایجاد کند.
2 - دلیل دوم این است که دیواره های راست روده بشدت پر خون هستند و حساس. وقتی که یک جسم خارجی به راست روده وارد می شود احتمال ایجاد خراش در این دیواره ها بالا می شود و بنابراین احتمال انتقال بیماری های عفونی و مقاربتی از جمله سوزاک، سیفیلیس و از همه مهم تر انتقال ویروس بیماری ایدز بالا است. در مورد جنبه روحی و عاطفی این نوع رابطه جنسی هم باید گفت که: چون رابطه جنسی باید برای هر دو طرف خوشایند باشد نه اینکه تنها یک نفر لذت جنسی ببرد و فرد مقابل درد روحی و یا جسمی را تحمل کند. هم از نظر روحی و هم از نظر جسمی هر دو طرف باید برای انجام این کار راضی باشند در غیر اینصورت در دراز مدت بین آنها فاصله می افتد. در نهایت اگر دو نفر تصمیم گرفتند که این نوع رابطه را تجربه کنند رعایت چند نکته را باید بکنند. از نظر بهداشتی یکی استفاده از کاندوم است و یکی نظافت ناحیه مقعد. می توانید از مواد بی حس کننده مثل ژل لیدوکایین در دهانه مقعد استفاده کنید اما این مواد می توانند باعث پارگی کاندوم بشوند. بنابراین با استفاده از مواد لغزنده کننده خیلی به آهستگی ابتدا با انگشت و سپس آلت را به آهستگی وارد کنید. از مقدار زیادی مایع لغزنده کننده محلول در آب استفاده کنید ( نه محلول در چربی چون کاندوم را پاره می کند).
بیشتر بخوانیم....
رسانه ها در الگوی مصرف جامعه چه نقشی دارند؟
ارتقای کیفیت خدمات سلامت از منابع مالی یارانه ها
اصلاح ساختار نظام جامع مدیریتی اقتصادی بیمارستان
اقدامات اساسی در تخصیص منابع در نظام سلامت
بررسی مشکلات برنامه پزشک خانواده
بیمه سلامت و نقش بیمه های مکمل بر آن
تاثیر بیمه های مکمل بر قشرهای آسیب پذیر
توزیع عادلانه خدمات بهداشتی در ﺳﻴـﺴﺘﻢ ﻧﻈـﺎم ﺳـﻼﻣﺖ ﻛﺸﻮر
دریافت پول از بیمار بصورت مستقیم (یک خطای پزشکی)
راهکارهای اجرایی جهت اصلاح الگوی مصرف در بیمارستانها
راهکارهای قانونی و فرهنگی در مدیریت مصرف انرژی در سازمانها ، ادارات و مراکز پزشکی
عوامل مؤثر بر قاچاق کالا
مدیریت انرژی در مراکز بیمارستانی
مشکلات موجود در سیستم واردات وصادرات
مشکلات نظام سلامت در کشور ایران
مصرف کالاهای خارجی و قاچاق و تاثیر آن بر اشتغال و تولید
نحوه ارائه خدمات بهداشتی درمانی در برخی کشورهای دنیا
نقش سازمانهای بیمه گر اجتماعی و خصوصی در اقتصاد سلامت
وظایف دولت در بهبود شاخصهای سلامتی و نابرابری های اجتماعی
پیامد های هدفمند کردن یارانه ها در حوزه سلامت
چالش اصلی تامین مالی در نظام سلامت
دوره ای که مردها با زن های 10 یا 20 سال کوچک تر از خودشان ازدواج می کردند، تقریبا گذشته است. امروزه ازدواج هایی که در آن زوج ها همسالند و یا ازدواج هایی که در آن زن بزرگ تر از مرد است بیشتر از قبل دیده می شود.
تفاوت سنی مناسب
اگر تفاوت سنی میان زن و مرد سه تا چهار سال باشد، از یک حد معمولی برخوردار است. این مورد بستگی به این دارد که چقدر زن و مرد بتوانند این فاصله را باور داشته باشند. این مساله را نمی توان به همه تعمیم داد و به این معنا نیست که همه کسانی که چنین اختلاف سنی ای دارند، زندگی خوبی هم دارند.
البته هرچه فاصله سنی زوجین کمتر باشد احتمال تفاهم بیشتر است. چراکه دو نفر با تفاوت سنی زیاد در دو مرحله متفاوت از زندگی هستند و نیازها و خصوصیات آنها بالطبع متفاوت است. فاصله سنی از 10 سال به بالا به دلیل اینکه تفاوت زمانی و یک دهه فاصله زندگی کردن بین دو فرد وجود دارد، مشکلاتی برای هر دو زوج به وجود می آورد. مشکلاتی چون عدم درک صحیح و متقابل، برآورده نشدن انتظارات دو طرف بعد از مدتی و بی حوصلگی فرد بزرگ تر، به خصوص احساس پشیمانی و بروز مشکلات بیشتر از عواملی هستند که بین زوج ها با فاصله سنی زیاد دیده می شوند.
یکی از معیارهای انتخاب همسر هماهنگی و تناسب بین زوجین از نظر فاصله سنی است. به هر حال افرادی که در محدوده سنی نزدیک هم باشند، تجربه ها و خاطره های یکسانی دارند و پیش زمینه فرهنگی مشابهی برای درک کردن هم خواهند داشت.
بزرگ تر بودن مرد
مرد ایرانی با خاصیت مردسالارانه ای که از گذشته در اطراف خود دیده و شنیده، مدیر بودن در خانواده و حرف آخر زدن را تعریفی از خود می داند. از سوی دیگر بزرگ تر بودن مرد نوعی توازن رفتاری را در خانواده به دنبال دارد. با این حال معیارها با گذشت زمان در حال تغییر و دگرگونی است.
حضور زنان در جامعه و فعالیت های اجتماعی آنها، توجه بیشتر آنها به تحصیلات و ارتقای علم و به دست آوردن موقعیت هایی برتر حتی بسیار معتبرتر از مردها تا حدودی باعث تغییر سن ازدواج شده و به همین خاطر است که در جامعه امروز زنانی که از همسران خود بزرگ تر هستند، بیشتر از قبل دیده می شوند.
بزرگ تر بودن زن
اگرچه هنوز مساله بزرگ بودن زن از مرد چه از نظر فرهنگی و چه از نظر اجتماعی در جامعه ما پذیرفته شده نیست اما نمی توانیم برای همه افراد، نسخه های واحد و یکسانی بپیچیم. اگر دو نفر تفاهم فرهنگی و اخلاقی داشته باشند، همسن بودن یا بزرگ تر بودن دختر از پسر، مشکل خیلی حاد و پیچیده ای نیست.
کسانی که مخالف بزرگ تر بودن زن هستند معمولا دلایل زیرا برمی شمارند:
ترس از اینکه این ازدواج ها بعد از مدت کوتاهی با شکست مواجه شود؛ به ویژه اگر این ازدواج به خاطر موقعیت مادی زن صورت گرفته باشد، همیشه موردتوجه است.
زنی که چندسال بزرگ تر باشد، معمولا انتظار دارد همسرش هم همانند او فکر کند و مسائل را بسنجد ولی وقتی با چیزی غیر از این مواجه می شود، این فاصله را بیشتر درک می کند.
از سوی دیگر، مردی که با زن بزرگ تر از خودش ازدواج می کند، ممکن است پس از چند سال زندگی، با تحلیل رفتن جسم زن، احساس ناخوشایندی پیدا کند و شاید به فکر جدایی و یا ازدواج دوم بیفتد و...
درحالی که این احتمال ها تنها مختص به زن هایی نیست که از شوهرانشان بزرگ ترند بلکه ممکن است در رابطه سایر زن ها با شوهرانشان نیز اتفاق بیفتد.
چنین ازدواج هایی جنبه های مثبتی هم دارد؛ ازجمله اداره زندگی از سوی زنی آگاه و مدیر. البته به شرطی که خود فرد پذیرای شرایطش باشد و بتواند نگاه جامعه و مردم را تحمل کند. چراکه تاثیرهای منفی برخورد جامعه و اطرافیان ممکن است در زندگی بروز پیدا کند.
می توان خانواده های زیادی را یافت که با بزرگ تر بودن زن از شوهر، زندگی هایی شاد و زیبا دارند. این مساله درصورتی که عشق و علاقه طرفین به همدیگر زیاد باشد و زندگی خوبی داشته باشند مشکل ساز نخواهد شد.
همسن بودن یا نبودن
تعریف تفاوت سن و پذیرش آن، کاملا به فرهنگ و تربیت خانوادگی بستگی دارد. در مساله ازدواج درصورت فراهم بودن نیازهای اساسی و شناخت متقابل نمی توان فاصله سنی را از عوامل و عناصر اصلی دوام زندگی دانست. با این حال هرچقدر فاصله و اختلاف سنی بین زن و مرد کمتر باشد آنها به درک بهتری از یکدیگر می رسند.
زن و مرد هرچقدر تناسب و سنخیت بیشتری داشته باشند پیوند و ازدواج مستحکم تری خواهند داشت.
یکی از معیارهای انتخاب همسر هماهنگی و تناسب بین زوجین از نظر فاصله سنی است. به هر حال افرادی که در محدوده سنی نزدیک هم باشند، تجربه ها و خاطره های یکسانی دارند و پیش زمینه فرهنگی مشابهی برای درک کردن هم خواهند داشت. دختر و پسری که در سن ازدواج قرار دارند باید از نظر فکری در یک سطح قرار گیرند. تفاوت سن در فرهنگ ما اهمیت دارد ولی میزان آن را هم هیچ علم و منطقی با قاطعیت تخمین نزده است.
آنچه از سن مهم تر است...
تفاوت در سن بلوغ دختر و پسر این روند را طوری نهادینه کرده که پسرها باتوجه به دیرتر بالغ شدنشان باید از دخترها بزرگ تر باشند. با این حال فاکتور سن به تنهایی نمی تواند تضمین کننده یک ازدواج موفق باشد.
انگیزه زوج ها برای ازدواج با یکدیگر در این زمینه بسیار دخیل است. هستند کسانی که با انگیزه های اقتصادی با افرادی ازدواج می کنند که تفاوت سنی بسیار زیادی با آنها دارند؛ ازدواجی بدون پایه های عاطفی و شناخت که نبودن عامل علاقه در این نوع از ازدواج ها آنها را با شکست مواجه می کند. در این صورت نمی توان گفت شکست این زندگی تنها به خاطر بالابودن سن یکی از دو زوج بوده است.
بیشتر بدانیم....
رسانه ها در الگوی مصرف جامعه چه نقشی دارند؟
ارتقای کیفیت خدمات سلامت از منابع مالی یارانه ها
اصلاح ساختار نظام جامع مدیریتی اقتصادی بیمارستان
اقدامات اساسی در تخصیص منابع در نظام سلامت
بررسی مشکلات برنامه پزشک خانواده
بیمه سلامت و نقش بیمه های مکمل بر آن
تاثیر بیمه های مکمل بر قشرهای آسیب پذیر
توزیع عادلانه خدمات بهداشتی در ﺳﻴـﺴﺘﻢ ﻧﻈـﺎم ﺳـﻼﻣﺖ ﻛﺸﻮر
دریافت پول از بیمار بصورت مستقیم (یک خطای پزشکی)
راهکارهای اجرایی جهت اصلاح الگوی مصرف در بیمارستانها
راهکارهای قانونی و فرهنگی در مدیریت مصرف انرژی در سازمانها ، ادارات و مراکز پزشکی
عوامل مؤثر بر قاچاق کالا
مدیریت انرژی در مراکز بیمارستانی
مشکلات موجود در سیستم واردات وصادرات
مشکلات نظام سلامت در کشور ایران
مصرف کالاهای خارجی و قاچاق و تاثیر آن بر اشتغال و تولید
نحوه ارائه خدمات بهداشتی درمانی در برخی کشورهای دنیا
نقش سازمانهای بیمه گر اجتماعی و خصوصی در اقتصاد سلامت
وظایف دولت در بهبود شاخصهای سلامتی و نابرابری های اجتماعی
پیامد های هدفمند کردن یارانه ها در حوزه سلامت
چالش اصلی تامین مالی در نظام سلامت
http://maktoobshop.com/
اگر بهتازگی زندگی مشترک خود را آغاز کردهاید، با رعایت نکات ساده و در عین حال، بسیار حساس زیر، میتوانید از زندگیتان لذت برده و برای همسرتان، همراهی همیشگی باشید...
1 - به یاد خدا باشید و از او کمک بخواهید
با یاد خدا، دلها آرام میگیرد و مطمئن باشید خداوند به شما کمک خواهد کرد.
2 - هدفی مشترک را در نظر بگیرید
با همفکری برای خود و همسرتان، هدف مشترکی داشته باشید و برای رسیدن به آن، یکدیگر را کمک کنید.
3 - خودخواه و خودرای نباشید
خودخواه و خودرأی نباشید تا بتوانید لذتهای معنوی را درک کنید
4 - عیبهای خود را ببینید
فقط بهدنبال عیبجویی از همسرتان نباشید، عیوب خود را نیز رفع کنید.
5 - قدرشناس باشید
قدر محبتهای پدر، مادر، همسر و دوستانتان را بدانید و سپاسگزار الطاف خداوند باشید تا به تقدیرهای او راضی شوید. آنچه مورد رضایت خداوند نیست را انجام ندهید تا اطمینان و عزتنفس بیشتری بیابید.
6 - اهل عمل و مسۆولیتپذیر باشید
بهجای توقعداشتن از دیگران، به فکر انجام مسۆولیتها و وظایف خود باشید.
7 - به ارزشهای اعتقادی و فرهنگی یکدیگر احترام بگذارید
8 - مثبت بیندیشید و اضطراب را از خود دور سازید
اگر بپذیرید هرکاری از جانب خداوند خیر است، در زندگی اضطراب نخواهید داشت.
9 - هرگز دشنام ندهید و جدال نکنید
بحث و جدل، تش کینه را در دل شعلهور ساخته و حرمت میان زن و شوهر را خدشهدار میکند.
10 - دلی آرام و نیکخواه داشته باشید
دلآرامی، یکی از راههای برقراری صلح و صفا بین شما و همسرتان است. برای رسیدن به آرامش، باید به خداوند نزدیک شد. از ویژگیهای همسر دلآرام، مثبتاندیشی، ایمان، جاذبهی فکری و امیدواریاست.
11 - عاشقانه زندگی کنید
برای رسیدن به عشق، از انجام هیچکاری کوتاهی نکنید.
12 - معناجو باشید
حساسیتهای رفتاری همسرتان را بشناسید تا موجب بروز اختلال در روابطتان نشود.
13 - پیش از صحبت، تفکر کنید
هرگاه حرفی میزنید، از قبل، به عواقب آن فکرکنید تا بعد، شرمنده و پشیمان نشوید. با توجه به شرایط روحی و جسمی همسرتان حرف بزنید و از پرحرفی بپرهیزید.
14 - تا جاییکه میتوانید، با یکدیگر غذا بخورید
جمعشدن افراد خانواده دور میز یا سفرهی غذا، موجب افزایش روابط عاطفی و احساس نزدیکی بیشتر آنان خواهد شد.
15 - شبکهی ارتباطی خود را گسترش دهید
یکی از علتهای ایجاد افسردگی در خانوادهها، قطع ارتباط با محیط بیرون از خانه است. اگر شما و همسرتان، نظرات متفاوتی در مورد نوع تفریح و ارتباطات دارید، چیزی را انتخاب کنید که تا حد ممکن، هر دو، آنرا ترجیح میدهید.
16 - به رشد یکدیگر کمک کنید
زن و شوهر باید بهمنظور رسیدن به درجات معنوی والاتر، ادامهی تحصیل، اشتغال و... شرایط رشد و پیشرفت یکدیگر را فراهم کنند.
17 - به یکدیگر هدیه دهید
به همسرتان هدیه بدهید چون نشانمیدهد به او توجه دارید.
18 - خوش اخلاق باشید.
19 - بیریا و صادق باشید
اگر با اطرافیان خود صادقانه برخورد کنید، علاوهبر راحتی خودتان، آنان هم شما را آسانتر میپذیرند.
20 - بهعهد خود وفا کنید
اگر قولی به همسرتان میدهید، تمام تلاش خود را برای عملکردن به آن، بهکار گیرید.
21 - از نصایح و تجربیات پدر و مادرتان استفاده کنید
استفاده از نصایح دیگران، به این معنا نیست که به آنان اجازهی دخالت در زندگی خصوصی خود را بدهید، بلکه از تجربیات آنان استفاده کنید.
22 - همسر خود را با دیگران مقایسه نکنید
اگرچه افراد نقایصی دارند اما خوبیهایی هم دارند. سعیکنید به نکات مثبت همسر خود فکر کنید.
23 - عیبپوشی کنید
همیشه اول، خوبیهای همسرتان را به او بگویید و بعد با ظرافت، انتقاد کنید و سعی نمایید معیار نقدهایتان، منطقی و قابل قبول باشد. همچنین هرگز نزد دیگران، عیب همسرخود را بازگو نکنید.
24 - خانوادهگرا باشید
همیشه برای خانوادهتان اعتبار قائل شوید و به رشد و پیشرفت هم کمک کنید.
25 - عذرخواه باشید و خود نیز عذر دیگران را بپذیرید.
26 - رازدار باشید
هم اسرار همسرتان را نزد دیگران و هم اسرار دیگران را نزد همسرتان فاش نکنید.
27 - صبور و باگذشت باشید
صبر و گذشت موجب میشود دوستی صمیمی برای همسرتان باشید.
28 - همسرتان را از وضعیت اقتصادی موجود، آگاه کنید
از درآمد هم، مطلع باشید تا با همفکری، برنامهریزی بهتری انجام دهید.
29 - به خلوت یکدیگر احترام بگذارید
گاهیاوقات افراد نیاز دارند با خود خلوت و تفکر کنند؛ در اینصورت، آرامش همسرتان را بههم نزنید.
30 - به فکر ایجاد تغییرهای مثبت در خود و همسرتان باشید
سعیکنید تغییر در حرکت بهسمت تعالی و بالندگی باشد و پیش از تغییر، راههای درست ایجاد آنرا بدانید.
گردآوری توسط گروه عروس
بیشتر بدانیم....
رسانه ها در الگوی مصرف جامعه چه نقشی دارند؟
ارتقای کیفیت خدمات سلامت از منابع مالی یارانه ها
اصلاح ساختار نظام جامع مدیریتی اقتصادی بیمارستان
اقدامات اساسی در تخصیص منابع در نظام سلامت
بررسی مشکلات برنامه پزشک خانواده
بیمه سلامت و نقش بیمه های مکمل بر آن
تاثیر بیمه های مکمل بر قشرهای آسیب پذیر
توزیع عادلانه خدمات بهداشتی در ﺳﻴـﺴﺘﻢ ﻧﻈـﺎم ﺳـﻼﻣﺖ ﻛﺸﻮر
دریافت پول از بیمار بصورت مستقیم (یک خطای پزشکی)
راهکارهای اجرایی جهت اصلاح الگوی مصرف در بیمارستانها
راهکارهای قانونی و فرهنگی در مدیریت مصرف انرژی در سازمانها ، ادارات و مراکز پزشکی
عوامل مؤثر بر قاچاق کالا
مدیریت انرژی در مراکز بیمارستانی
مشکلات موجود در سیستم واردات وصادرات
مشکلات نظام سلامت در کشور ایران
مصرف کالاهای خارجی و قاچاق و تاثیر آن بر اشتغال و تولید
نحوه ارائه خدمات بهداشتی درمانی در برخی کشورهای دنیا
نقش سازمانهای بیمه گر اجتماعی و خصوصی در اقتصاد سلامت
وظایف دولت در بهبود شاخصهای سلامتی و نابرابری های اجتماعی
پیامد های هدفمند کردن یارانه ها در حوزه سلامت
چالش اصلی تامین مالی در نظام سلامت
http://maktoobshop.com/
بدون شک همه آدم ها هر چقدر هم که خوب و با تجربه باشند باز هم دچار اشتباهات کوچک و بزرگ می شوند...
چه بسیار پدر و مادرها و پدربزرگ و مادر بزرگ ها که پس از سال ها زندگی مشترک با یکدیگر هنوز هم اشتباهات بسیاری می کنند و همسرشان را از خود می رنجانند.
بدیهی است که ارتکاب به اشتباهات برای دختر و پسری که تازه با یکدیگر آشنا شده و عقد کرده اند و نسبت به روحیه و اخلاقیات نامزدشان آشنایی چندانی ندارند بسیار بیشتر از افرادی است که سالهاست با یکدیگر زندگی کرده اند و به قولی چم و خم یکدیگر را به خوبی می شناسند.
دختر خانم ها و آقا پسرهایی که تازه عقد کردید یا در شرف ازدواجید باید از همین ابتدای زندگی مشترکتان بیاموزید که اگر در زندگی تان و در رابطه با نامزدتان دچار اشتباهی شدید چه کارهایی انجام دهید تا شرایط به حالت عادی بازگردد.
اشتباهات چند گونه انداشتباهات کوچک:
اشتباهاتی که با برخی از اقدامات ساده قابل جبران می باشند.
اشتباهات بسیار بزرگ:
اشتباهاتی که فرد برای جبران آنها باید بسیار تلاش کند. گاه حتی برخی از این اشتباهات از دید افراد غیر قابل جبران هم می باشند.
راههای جبران اشتباهاتپذیرش اشتباه
اولین مرحله جبران اشتباهات پذیرش خود اشتباه است. فرد باید ابتدا بپذیرد که کار یا فعالیتی که انجام داده اشتباه بوده و به همین دلیل نامزدش از وی دلخور است پس باید اشتباهش را جبران نماید.
اقرار به اشتباه
در این مرحله فرد باید به نامزدش بگوید که متوجه اشتباهش شده است و به دلیل این خطا پشیمان است و دوست دارد که مورد بخشش او قرار گیرد.
تلاش برای عدم تکرار اشتباه
فرد باید به نامزدش قول بدهد که همه تلاشش را جبران اشتباهش و عدم تکرار آن خواهد کرد.وقتی نامزدتان به خاطر اشتباهش از شما عذرخواهی کرد، برای بخشش وی خیلی سرسختی به خرج ندهید. بدانید که او با پذیرش اشتباهش و طلب عذرخواهی از شما شجاعت بسیاری به خرج داده و در واقع با این کار غرورش را زیر پاگذاشته است. عدم بخشش شما یعنی له کردن غرور نامزدتان
رفتار شما در مقابل اشتباهات همسراگر نامزدتان اشتباهی کرد و پی به اشتباهش برد و از شما درخواست بخشش داشت حتماً به نکات زیر توجه نمایید:1 - سعی کنید بیشتر از آنکه به اشتباه نامزدتان بیاندیشید، خوبی هایش را برای خود تکرار کنید. همانگونه که مرور اشتباه دیگران باعث بیشتر عصبانی شدن می شود، مرور خوبی هایشان نیز باعث ایجاد محبت بیشتر به آنها می گردد. این کار باعث ایجاد محبت بیشتر در وجودتان شده و بخشش را برایتان راحتر می کند.2 - وقتی نامزدتان به خاطر اشتباهش از شما عذرخواهی کرد، برای بخشش وی خیلی سرسختی به خرج ندهید. بدانید که او با پذیرش اشتباهش و طلب عذرخواهی از شما شجاعت بسیاری به خرج داده و در واقع با این کار غرورش را زیر پاگذاشته است. عدم بخشش شما یعنی له کردن غرور نامزدتان.3 -همان اندازه که بخشش سریع و بی قید شرط نامزدتان مهم است، نحوه برخورد پس از آن نیز بسیار مهم است. اگر نامزدتان را بخشیدید نباید طوری با او برخورد کنید که حس به رخ کشیدن اشتباه، سرکوفت و یا شرمندگی در او زنده شود. البته این به آن معنا نیست که اصلاً در مورد اشتباهش با او صحبت نکنید. صحبت در مورد این اشتباه را به زمانی مناسب موکول نمایید.4 - سعی کنید با بخشش و برخورد مناسبتان نامزدتان را در اصلاح اشتباهش یاری دهید.
بیشتر بدانیم....
رسانه ها در الگوی مصرف جامعه چه نقشی دارند؟
ارتقای کیفیت خدمات سلامت از منابع مالی یارانه ها
اصلاح ساختار نظام جامع مدیریتی اقتصادی بیمارستان
اقدامات اساسی در تخصیص منابع در نظام سلامت
بررسی مشکلات برنامه پزشک خانواده
بیمه سلامت و نقش بیمه های مکمل بر آن
تاثیر بیمه های مکمل بر قشرهای آسیب پذیر
توزیع عادلانه خدمات بهداشتی در ﺳﻴـﺴﺘﻢ ﻧﻈـﺎم ﺳـﻼﻣﺖ ﻛﺸﻮر
دریافت پول از بیمار بصورت مستقیم (یک خطای پزشکی)
راهکارهای اجرایی جهت اصلاح الگوی مصرف در بیمارستانها
راهکارهای قانونی و فرهنگی در مدیریت مصرف انرژی در سازمانها ، ادارات و مراکز پزشکی
عوامل مؤثر بر قاچاق کالا
مدیریت انرژی در مراکز بیمارستانی
مشکلات موجود در سیستم واردات وصادرات
مشکلات نظام سلامت در کشور ایران
مصرف کالاهای خارجی و قاچاق و تاثیر آن بر اشتغال و تولید
نحوه ارائه خدمات بهداشتی درمانی در برخی کشورهای دنیا
نقش سازمانهای بیمه گر اجتماعی و خصوصی در اقتصاد سلامت
وظایف دولت در بهبود شاخصهای سلامتی و نابرابری های اجتماعی
پیامد های هدفمند کردن یارانه ها در حوزه سلامت
چالش اصلی تامین مالی در نظام سلامت
http://maktoobshop.com/
در هزاران مصاحبه ای که در شش قاره جهان انجام دادیم به این نتیجه رسیدیم که وقتی واقعاً کسی را دوست داشته باشید، سن شما و سن طرف مقابلتان دیگر چندان اهمیتی پیدا نمی کند. اما یک واقعیت هم وجود دارد و آن این است که موقعیت هایی هست که تفاوت سنی واقعاً مهم می شود.
وقتی 17 سالتان باشد، اقدام به ازدواج با کسی که 47 ساله است، ایده چندان جالبی به نظر نمی رسد. تجربیات زندگی یک نوجوان 17 ساله تقریباً هنوز بچگانه است. اما فرد 47 ساله فردی بالغ و باتجربه است و پستی و بلندی های زندگی را پشت سر گذاشته است. این تفاوت ها می تواند چالش بزرگی در رابطه ایجاد کند. پس اشتباه نکنید.
موفقیت یک ازدواج به سطح بلوغ و تجربیات دو طرف بستگی دارد. واقعیت این است که وقتی پای عشق و ازدواج به میان می آید، فاصله سنی جادویی وجود ندارد.
اما تجربه به ما می گوید که هر چه فاصله سنی دو طرف کمتر باشد، شانس ساختن عشقی ماندگار برایشان بیشتر می شود. این تفاوت سنی چه یکسال باشد، چه 5 سال، 10 سال، یا حتی بیشتر، عشق بر همه چیز غلبه می کند. مسئله این است که ببینید واقعاً عاشق هستید یا نه، نه اینکه ببینید کسی که دوستش دارید چند سالش است. عاشق بودن خیلی مهمتر از تفاوت سنی بین دو طرف است.
به یک مثال خوب اشاره می کنیم. بابک و سوزان 48 و 37 ساله هستند. هر دو طلاق گرفته اند. می توانیم صادقانه بگوییم که هر دو آنها ازدواج هایی واقعاً بد را تجربه کرده اند. اما فعلاً این را همین جا نگه می داریم.
خوشبختانه بابک و سوزان همدیگر را پیدا می کنند! درواقع، واقعاً عاشق هم می شوند.
وقتی گوش می دهیم که چطور عشق و محبتشان را به هم توصیف می کنند واقعاً سرحال می آییم. این دو نفر نه تنها عاشق هم هستند، بلکه فهمیده اند که مورد احترام قرار گرفتن، اعتماد کردن به هم، صادق بودن و ارزش گذاشتن بر همدیگر چه ارزشی دارد.
هم بابک و هم سوزان از ازدواج اولشان بچه دارند. هر دوی آنها واقعاً بچه هایشان را دوست دارند و می خواهند به خوبی از آنها مراقبت کنند. و در واقع، هر دوی آنها حاضر نیستند کسانی را که به فرزندانشان عشق نمی ورزند را دوست بدارند. و واقعاً خوشا به حالشان!
اول رابطه کمی درمورد اختلاف سنیشان تردید داشتند. اما دیگر اینطور نیست! الان فقط به عشقشان به هم فکر می کنند و بس! سنشان دیگر اهمیتی ندارد.
خوب، دوست دارید بدانید از سه دهه تحقیق درمورد اختلاف سنی در ازدواج چه دستگیرمان شد؟ فهمیدیم که عاشق بودن و دوست داشتن همدیگر بر همه چیز غلبه می کند. اکثر ازدواج ها وقتی تفاوت سنی بین دو طرف کمتر از 10 سال است موفق تر هستند اما وقتی این اختلاف بیشتر از 10 سال باشد، احتمال موفقیت ازدواج به تدریج کمتر می شود. به عبارت دیگر، واقعاً صحت دارد که اگر اختلاف سنی بین دو طرف کمتر باشد احتمال موفق بودن رابطه بیشتر است.
اما، درمورد عشق هیچ جادویی وجود ندارد. عاشق بودن خیل مهمتر از سن است. سن مسئله ای نسبی است. مهمتر از آن، سن در رابطه خیلی کمتر از عشق اهمیت دارد. عشق بی حد و مرز است. پس عاشق باشید و تا ابد با هم بمانید.
Funshad.com
بیشتر بدانیم....
ورزش های ضد استرس برای بهتر شدن وضعیت روانی و احساسی افراد
ورزش های مفید برای بیماران مبتلا به آلزایمر
چطور میزان فعالیت فیزیکی خود را ارتقاء دهیم؟
ورزش چگونه در درمان و پیشگیری از سرطان سینه زنان کمک می کند؟
ژن درمانی از درمان بیماری ها تا بهسازی نژادی و استفاده بعنوان یک سلاح
دیابت از شناخت علائم تا درمان و راههای پیشگیری
حقایقی در باره ایدز و لزوم آموش جنسی
سرطان سینه و تمامی گفتنی های آن
نقش مردان در زمینه بهداشت باروری همسران
بررسی اثرات کافئین بر بدن
عوارض شیرین کنندههای بدون کالری
فست فود زیر ذره بین کارشناسان حوزه سلامت
ویژگی های ظروف آشپزی و اثر آن در پخت غذا
ظروف یک بار مصرف ومشکلات آن بر سلامت
اثرات امواج تلفن همراه بر سلامت افراد
کنترل آلاینده ها از طریق فن اوری نانو تکنولوژی
اثر شنهای روان یا غبار غلیظ بر سلامت انسان
آثار جانبی تشعشع لامپ های کم مصرف بر چشم و پوست
علتهای رایج جدایی در سال های آغازین زندگی
سن پایین در زمان ازدواج ممکن است مشکلاتی را به وجود آورد. برای ازدواج چندین بلوغ لازم است، بلوغ جنسی، عاطفی و عقلی. بلوغ جنسی معمولا در سنین زیر ۱۸ سال اتفاق می افتد ولی برای رسیدن به بلوغ عقلی و عاطفی به زمان بیشتری نیاز است، هرچند نمی توان سن دقیقی را مشخص کرد؛ زیرا این موارد بسته به تجربیات هر فرد متفاوت است ولی به طور کلی آمال و آرزوها و همچنین اهداف افراد در سنین زیر ۲۰ سال و بعد از آن تفاوت های فاحشی با هم دارند. وقتی افراد در سنین بسیار پایین تصمیم به ازدواج می گیرند می توان انتظار داشت که پس از گذشت چند سال احساس کنند که انتظاراتشان از زندگی و همسرشان تغییر کرده است و همین موضوع زمینه ساز مشکلات و نارضایتی می شود.
سال های پرتنش
از سوی دیگر ۲سال ابتدایی ازدواج، سال هایی پرتنش است. مطالعات نشان داده است درصد زیادی از طلاق ها در این سال ها اتفاق می افتد. در این زمان زوج در حال شناخت ویژگی ها و عادات یکدیگرند، از آن جا که شیوه حل مسئله افراد با هم تفاوت دارد، به احتمال زیاد حتی اگر ۲ نفر بر سر وجود مشکل با هم توافق داشته باشند بر سر راه حل به توافق نمی رسند.
برخی از مشکلات رایج در سال های اولیه ازدواج عبارت است از: ارزش ها، مشکلات مادی، ارتباط با خانواده ها و خویشاوندان و برخی روابط زناشویی.
بسیاری از زوج ها قبل از ازدواج چشم خود را روی اختلافات و تفاوت هایی که با هم دارند می بندند ولی پس از ازدواج متوجه تفاوت در ارزش ها و عقاید خود می شوند و دیگر نمی توانند آن را نادیده بگیرند. تفاوت عقیده در مسائلی ازجمله مذهب، سیاست، شغل و نحوه پوشش می تواند مشکلات زیادی را باعث شود.
اختلاف بر سر خرج کردن پول از مهم ترین مشکلات زوج های تازه ازدواج کرده است. انتظارات متفاوت در این باره و ناتوانی در مدیریت مالی باعث بروز دلخوری می شود.
نقش خانواده ها
ازدواج باعث گسترش خانواده و اقوام می شود که سیستم حمایتی بسیار وسیعی را برای ما به ارمغان می آورد اما از طرف دیگر همین گسترش می تواند عامل بسیاری از اضطراب ها شود به خصوص اگر عروس یا داماد جدید از جانب یکی از اقوام نزدیک (به ویژه یکی از والدین) پذیرفته نشود و نتواند رابطه ای خوب با وی برقرار کند.
برخی از والدین به سختی می توانند ازدواج فرزندشان را قبول کنند و همین نپذیرفتن کامل می تواند در نخستین سال های ازدواج عامل اختلافات و درگیری های بسیاری شود. روابط زناشویی نیز از مشکل سازترین مسائلی است که زوجین ممکن است با آن مواجه شوند.
برای بسیاری از زن و شوهرهای جوان، اولین ارتباط زناشویی بسیار پراسترس و تنش زا خواهد بود. ازجمله عوامل به وجود آورنده این مسئله گاه وجود اطلاعات ناکافی و حتی نادرستی است که ازگوشه و کنار در اختیار افراد قرار می گیرد لذا باورها و انتظارات نادرستی در این زمینه در ذهن آن ها شکل گرفته است که باعث بروز استرس در آن ها می شود.
چه باید کرد؟
اگر مسائلی مشابه موارد ذکر شده، برای شما دردسرساز شده است، نگران نباشید راهکارهایی برای برطرف کردن این مشکلات وجود دارد ولی قبل از هر چیز پیدا کردن مشکل اصلی مهم ترین مسئله است:
با همسر خود صحبت و سعی کنید علت اصلی بی علاقه شدن اش به زندگی مشترکتان را بیابید، شنونده فعال بودن و قضاوت نکردن درباره احساسات همسرتان از اهمیت بسزایی برخوردار است. اگر وی احساس کند که شما به او و دلمشغولی هایش اهمیت می دهید و درصدد رفع مشکل هستید، با شما همکاری خواهد کرد. در صورتی که مشکل در تغییر اهداف و آرزوها باشد، بررسی اهداف جدید و پیدا کردن نقاط مشترک و برنامه ریزی برای دستیابی به آن ها می تواند به هر دو نفر انگیزه و امید بدهد. در نظر داشته باشید که هیچ کسی دقیقا مطابق انتظارات و خواسته های شما نیست، بنابراین پذیرش تفاوت های شخصی و اعتقادی کمک می کند که آرامش بیشتری را تجربه و ارتباط بهتری با همسرتان برقرار کنید.
گفت وگو کنید
گفت وگو کردن درباره اولویت های مالی و ایجاد یک برنامه کلی درباره نحوه و میزان خرج کردن پول می تواند از بروز اختلافات در این زمینه بکاهد. هرچه قدر دقیق تر این کار را انجام دهید به همان میزان از بروز مشکلات پیش گیری کرده اید.
تنظیم ارتباطات با خانواده ها امری مهم به شمار می آید. به یاد داشته باشید شما خانواده جدیدی تشکیل داده اید.
با خانواده خود و همسرتان با احترام رفتار کنید ولی در عین حال مرزی برای خود و آنها در نظر بگیرید. درددل کردن نزد خانواده ها و بدتر از آن بدگویی از همسرتان، باری از دوش شما برنمی دارد و تنها روابط را تخریب می کند.
درباره مسائل زناشویی با یکدیگر باز و روشن باشید. از خواسته ها و نگرانی های تان در این باره به صورت شفاف با هم صحبت کنید و در صورتی که اطلاعات شما ناکافی است به کتاب های معتبر و یا مشاوران دارای تجربه در این زمینه مراجعه کنید.
فراموش نکنید هر شخصی خصوصیات خاص خود را دارد، پس تلاش کنید با برقراری ارتباط مناسب و موثر با همسرتان او را بیشتر بشناسید و علت دلسردی وی را از بین ببرید. مراجعه به یک مشاور خانواده بسیاری از ابهامات را برطرف می کند و به شما در حل مشکلتان یاری می رساند. نادیده گرفتن مشکل و به تعویق انداختن حل مسائل باعث جدی تر شدن آن ها می شود.
منبع:خراسان
بیشتر بدانیم....
ورزش های ضد استرس برای بهتر شدن وضعیت روانی و احساسی افراد
ورزش های مفید برای بیماران مبتلا به آلزایمر
چطور میزان فعالیت فیزیکی خود را ارتقاء دهیم؟
ورزش چگونه در درمان و پیشگیری از سرطان سینه زنان کمک می کند؟
ژن درمانی از درمان بیماری ها تا بهسازی نژادی و استفاده بعنوان یک سلاح
دیابت از شناخت علائم تا درمان و راههای پیشگیری
حقایقی در باره ایدز و لزوم آموش جنسی
سرطان سینه و تمامی گفتنی های آن
نقش مردان در زمینه بهداشت باروری همسران
بررسی اثرات کافئین بر بدن
عوارض شیرین کنندههای بدون کالری
فست فود زیر ذره بین کارشناسان حوزه سلامت
ویژگی های ظروف آشپزی و اثر آن در پخت غذا
ظروف یک بار مصرف ومشکلات آن بر سلامت
اثرات امواج تلفن همراه بر سلامت افراد
کنترل آلاینده ها از طریق فن اوری نانو تکنولوژی
اثر شنهای روان یا غبار غلیظ بر سلامت انسان
آثار جانبی تشعشع لامپ های کم مصرف بر چشم و پوست
۱- بهبود حس بویایی: پس از رابطه جنسی ترشح هورمون پرولاکتین افزایش مییابد. این هورمون سبب میگردد تا سلولهای بنیادی مغز نورونهای جدیدی را در پیاز بویایی مغز ایجاد کنند. (در دوران شیردهی نیز این بهبودی حس بویایی در زنان مشاهده میگردد)
۱۸- رابطه جنسی سالم در افزایش اعتماد بنفس و عزت نفس زنان و مردان (خصوصا مردان) میتواند تاثیر بسزایی داشته باشد
بیشتر بدانیم....
ارتباط بین فعالیت فیزیکی و کاهش بیماریها
ورزش های ضد استرس برای بهتر شدن وضعیت روانی و احساسی افراد
ورزش های مخصوص افراد مبتلا به بیماران قلبی و دیابت
ورزش های مفید برای بیماران مبتلا به آلزایمر
ورزش و بیماری های قلبی و استخوانی
چطور میزان فعالیت فیزیکی خود را ارتقاء دهیم؟
چه ورزش هایی سلامت کودکان را تامین می کند؟
ورزش چگونه در درمان و پیشگیری از سرطان سینه زنان کمک می کند؟
چگونه عملکرد فیزیولوژیکی و روانی میانسالان افزایش می یابد؟
تکنیک های توان بخشی ورزشی در بیماران مبتلا به آسم
ژن درمانی از درمان بیماری ها تا بهسازی نژادی و استفاده بعنوان یک سلاح
دیابت از شناخت علائم تا درمان و راههای پیشگیری
حقایقی در باره ایدز و لزوم آموش جنسی
ایجاد تعادل در بیماران مبتلا به ام اس
سرطان سینه و تمامی گفتنی های آن
نقش نانو تکنولوژی در پزشکی وسلامت عمومی
نقش مردان در زمینه بهداشت باروری همسران
تمرینات ورزشی در دوران حاملگی و قبل از زایمان
کاهش مرگ و میر زنان باردار با برنامه مادری ایمن
مادران شاغل و نگهداری کودکان
بررسی اثرات کافئین بر بدن
عوارض شیرین کنندههای بدون کالری
فست فود زیر ذره بین کارشناسان حوزه سلامت
ویژگی های ظروف آشپزی و اثر آن در پخت غذا
ظروف یک بار مصرف ومشکلات آن بر سلامت
اثرات امواج تلفن همراه بر سلامت افراد
کنترل آلاینده ها از طریق فن اوری نانو تکنولوژی
اثر شنهای روان یا غبار غلیظ بر سلامت انسان
آثار جانبی تشعشع لامپ های کم مصرف بر چشم و پوست
پیامدها و راهکارهای جلوگیری از تخلفات موتورسواران
انزال زود رس به چه معناست ؟
۲- درمان های دارویی : دارو های مهار کننده بازجذب سرتونین و ضد افسرده گی در درمان انزال زود رس موثر اند ، بر فرض مثال میتوان به داروهای خانواده اس اس آر آی ، اشاره کرد که شامل داپوکستین ، فلوکستین ، پاروکستین و سرتالین میباشند و همچنین گه گاه داروی ویاگرا را توصیه میکنند . ( درمان های دارویی را در مراحل حاد بیماری که بیماری از فاز پزشکی وارد فاز روانی شدید شده و موجبات مشکلات عدیده در روابط فرد شده است ، تجویز میشوند و استفاده بدون نظر پزشک از این داروها به دلایل ماهیت های اعتیاد آور و شرطی کننده و گه گاه تکرر جنسی و همچنین آمار بالای خودکشی در اثر استفاده از داروهای ضد افسرده گی ، توصیه نمیشود ، لذا در صورت تمایل به استفاده از این روش حتما قبلا با یک متخصص سایکوتراپ یا روانکاو مشورت کنید اما دستگاهی که توسط متخصصین ارولوژیست روی افراد بسیاری آزمایش شده و نتایج جالبی داشته است و عوارض مصرف داروهای خوراکی را هم ندارد دستگاههای اکستندر و وکیوم میباشد که برای مطالعه توضیحات و کاراییهای آنها میتوانید به لینک داده شده مراجعه کنید.
۳ – درمان های رفتاری : این نوع درمان ها از موثر ترین و سالم و بدون عارضه ترین نوع درمانها میباشند و بر طبق آنها فرد به جای استفاده از دارو یا مواد مصنوعی با استفاده از روش های آموزشی رفتاری ، سعی میکند که رفتار و احساسات جنسی خود را کنترل کند ( در بیشتر مواقع این روشها اولین پیشنهاد برای درمان میباشند ) ، این روشها به هفت بخش تقسیم میشوند که شامل :
تکنیک ماستر و جانسون : این روش شامل یادگیری ، تشخیص و کنترل احساسات و رفتارهایی است که منجر میشود فرد به اوج نقطه لذت جنسی برسد و انزال صورت گیرد ، این روش نیاز به اراده و تمرین زیاد دارد ، اما از جمله موثرترین روشهای درمانی است که تاکنون برای درمان انزال زود رس شناخته شده است ، بر طبق آن فرد در ابتدا توسط خود یا شریک جنسی اش ، تحریک میشود و هر بار که به نزدیکی نقطه اوج لذت جنسی میرسند ، عمل تحریک را متوقف و بعد از چند لحظه که احساسات فروکش کرد ، دوباره اقدام مینمایند ، بعد از چند روز تمرین اولیه ، نزدیکی به روشی که مرد در زیر و زن در بالا قرار میگیرد عمل تکرار میشود به این صورت که مرد در زمان نزدیک شدن به اوج نقطه جنسی با آگاه کردن زن که در اینجا کنترل عملیات جنسی را در دست گرفته ، او را باخبر میسازد تا رابطه را کنترل کند ، بر طبق این روش که از جمله بهترین روشهای درمانی است ، فرد بعد از چندین هفته تمرین و ممارست ، به مرحله ای میرسد که کنترل رابطه جنسی برایش شرطی میشود و میتواند با کنترل احساسات نزدیکی خود ، هم زمان رابطه جنسی اش را زیاد کند و هم شریک جنسی اش را ارضاء کند . ( کلیه اصول این روش بر پایه تحریک و توقف قبل از نقطه اوج لذت جنسی میباشد ، لذا از جمله بهترین روشها برای افزایش مهارت جنسی محسوب میشود )
تکنیک فشار : بر طبق این روش با فشار دادن انتها یا سر آلت تناسلی قبل از انزال ، از انزال جلوگیری میشود که دلیل جلوگیری کردن آن این است که با فشار آوردن به این نقاط فشار خون در این نقاط کم میشود و درنتیجه نعوظ یا ارکیسون کم میشود و انزال دیر انجام می پزیرد .
پوزسیون خوب هنگام مقاربت : روش های معمول ( مرد در بالا ) کمک خیلی زیادی به درمان انزال زود رس نمیکند ، برای درمان میبایست از روشهای جنسی که در آن مرد به پشت خوابیده و زن در رو عملیات جنسی را با فعالیت زیاد کنترل میکند از جمله بهترین روشها برای درمان میباشند .
تعدد مقاربت : زیاد کردن دفعات نزدیکی در طول هفته و روز میتواند به در مان زود انزالی کمک کند به طوریکه اگر هفته ای دو بار نزدیکی دارید و آن را تبدیل به هفته ای ۴ الی ۶ بار برسانید ، بعد از چند هفته مشکل زود انزالیتان تا حدودی رفع میشود .
استفاده از کاندوم : استفاده از کاندوم و بخصوص از نوع بیحس کننده آن که در بازار به فراوانی موجود است ، میتواند به دلیل کمتر کردن میزان تماس آلت جنسی مردانه ، باعث کمتر شدن زود انزالی شود .
۴ - درمان های روانی – عاطفی : یکی از بهترین ها و موثرترین روشها برای رفع انزال زود رس و افزایش لذت در روابط زناشویی ، جایگزینی عشق بازی در رابطه جنسی است ، بدیهی است که در زمانیکه عشق بازی در رابطه جنسی برقرار باشد و دو طرف در حال عشق بازی بایکدیگر اند ، دیگر زود انزالی معنی خود را از دست میدهد ! کارهایی مثل نوازش ، تحریک کلامی و بدنی زن قبل از دخول و کارهایی مانند توجه و دادن احساس قدرت به مرد در رابطه که در پست های قبلی وبلاگ نوشتم ، میتوانند به این مهم کمک کنند . ( به طور خلاصه اگر زن و مرد در هنگام نزدیکی مشغول عشق بازی باشند به دلیل اینکه رضایت جنسی هر دو طرف ایجاد میشود ، زود انزالی برطرف میشود )
۵ – درمان های سنتی و گیاهی : دمکرده گل شقایق و دارچین و همچنین سیاه دانه و بخته سنجد در روغن زیتون باعث دیر انزالی یا به اصطلاح سفتی کمر میشود ، همچنین مالیدن حنا هم در بعضی از متون قدیمی آمده شده ( صحت علمی روشهای فوق تایید نشده و بیشتر تجربی اند ! تا علمی ! )
استفاده از معجون جالینوس
جمع بندی و نتیجه گیری :
زود انزالی در اصل مشکل یا بیماری محسوب نمیشود و میتوان گفت که این وسواس فکری افراد و اضطراب آنها از داشتن یک رابطه با کیفیت است که منجر بروز این امر میشود ، لذا کاهش اضطراب و حفظ آرامش در کنار کنترل بدن و احساسات با تمرین بیشتر بهترین راه کار برای پیشگیری و درمان این مشکل اند و از همه بهتر و مهمتر اضافه کردن عشق بازی به رابطه جنسی است که اگر با حرکاتی چون نوازش + تحریک سینه ، لاله گوش و کلیتوریس + استفاده از کلمات عاشقانه در هنگام نزدیکی ، همراه شوند دیگر معنایی به عنوان زود انزالی و عدم رضایت جنسی بین زوجین معنی پیدا نمیکند .
در پایان جا دارد به چند حدیث که در مورد زود انزالی روایت شده اند اشاره و درنهایت اتمام کلام کنم :
حضرت محمد ( ص ) میفرمایند : « چون کسی خواهد که با زن خود جماع کند به روش مرغان به نزد او نرود ، بلکه اول با او دستبازی و خوش طبعی کند و بعد از آن جماع کند »
تفسیر حدیث : حضرت (ص ) فرموده اند که همان اول کار فوری نروید سراغ دخول ، بلکه با نوازش کردن و تحریک لمسی و زبانی همسرتان را برای دخول آماده کنید و بعد به انجام مقاربت بپردازید . ( اگر فقط همین حدیث را اجرا کنید و سر لوحه زندگی زناشویی تان بکنید دیگر مشکلی به نام عدم رضایت جنسی ، تکراری شدن برای همدیگر و زود انزالی دچار نمی شوید ! حال بروید و بگویید که اسلام دینی است خرافی و با مقتضیات زمان هماهنگ نیست ! )
حضرت علی ( ع ) میفرمایند : « هرکسی که میخواهد با زن خود نزدیکی کند ، تعجیل نکند که زنان را کارها میباشد »
تفسیر حدیث : حضرت به مانند پیامبر بزرگوار اسلام تاکید دارند که عجله در نزدیکی نادرست است و بهتر است قبل از انجام عمل دخول با عشق بازی همسر را برای انجام این کار آماده کرد ، این را علم روز دنیا هم ثابت کرده که اگر نزدیکی این چنین شروع و خاتمه یابد به دلیل ارضاء شدن زن و ایچاد مهرو عطوفت بین زوجین ، موجبات پایداری زندگی زناشویی فراهم میشود .
بیشتر بدانیم....
ورزش های ضد استرس برای بهتر شدن وضعیت روانی و احساسی افراد
ورزش های مفید برای بیماران مبتلا به آلزایمر
چطور میزان فعالیت فیزیکی خود را ارتقاء دهیم؟
ورزش چگونه در درمان و پیشگیری از سرطان سینه زنان کمک می کند؟
ژن درمانی از درمان بیماری ها تا بهسازی نژادی و استفاده بعنوان یک سلاح
دیابت از شناخت علائم تا درمان و راههای پیشگیری
حقایقی در باره ایدز و لزوم آموش جنسی
سرطان سینه و تمامی گفتنی های آن
نقش مردان در زمینه بهداشت باروری همسران
بررسی اثرات کافئین بر بدن
عوارض شیرین کنندههای بدون کالری
فست فود زیر ذره بین کارشناسان حوزه سلامت
ویژگی های ظروف آشپزی و اثر آن در پخت غذا
ظروف یک بار مصرف ومشکلات آن بر سلامت
اثرات امواج تلفن همراه بر سلامت افراد
کنترل آلاینده ها از طریق فن اوری نانو تکنولوژی
اثر شنهای روان یا غبار غلیظ بر سلامت انسان
آثار جانبی تشعشع لامپ های کم مصرف بر چشم و پوست