(marriage ideal ) ازدواج ایده آل

(معیارهای انتخاب همسر- مراسم عروسی-روابط زناشویی موفق- مهارتهای زندگی و....)

(marriage ideal ) ازدواج ایده آل

(معیارهای انتخاب همسر- مراسم عروسی-روابط زناشویی موفق- مهارتهای زندگی و....)

عوامل طلاق

Image result for ‫پیشگیری از طلاق‬‎

@valentinocake

آشفتگی زناشویی و طلاق، بعداز مرگ ناگهانی در خانواده، شدیدترین فشارهایی هستند که افراد تجربه میکنند. طلاق در ایران نسبت به گذشته افزایش یافته است، به طوری که رشد طلاق تا سال ۱۳۷۹ آرام و تقریباً ثابت بود. اما از سال ۱۳۸۰ تاکنون شاهد سیر صعودی و چشمگیر طلاق بوده ایم به طور کلی کشور ایران چهارمین کشور پرطلاق دنیاست. بررسی ها نشان داده که آمار طلاق در طی چند سال اخیر در ایران روشنگر حقایق تلخ و دردآوری است.


از جمله مهمترین عوامل طلاق عبارتنداز:


– عدم شناخت کافی قبل از ازدواج


– نادیده گرفتن مشاوره قبل از ازدواج


– تفاوت های فرهنگی، اقتصادی، مذهبی


– ماهواره، اینترنت، بخصوص استفاده ناصحیح از شبکه های اجتماعی مجازی


– خیانت و عدم تعهد و پایبندی به قراداد های زناشویی


– نداشتن مهارت های زندگی از جمله مهارت گفتگو و حل تعارض


– نداشتن مهارت های جنسی و ناسازگاری های جنسی


– فقر و مشکلات مالی، بیکاری


– عدم علاقه و صمیمیت


– دخالت اطرافیان به خصوص خانواده ها


– بیماری های روانی و اختلالات شخصیت


– ازدواج اجباری


– سوءظن


– عدم تمکین


– عدم پایبندی به مذهب


– اعتیاد


– زیاده طلبی و فزون خواهی


– ناآگاهی و بی سوادی


– ازدواج در سنین پایین


– ازدواج دوم


و …

Image result for ‫پیشگیری از طلاق‬‎

طلاق پیامدها و عواقب سوء فراوانی دارد که از آن جمله می توان بزه کاری کودکان و نوجوانان، فحشا، اعتیاد، فرار و ولگردی کودکان، افت تحصیلی، خودکشی زن یا شوهر و حتی کودکان، کاهش به میل ازدواج و کم شدن شانس ازدواج در خانواده و در اطرافیان به خصوص بچه های طلاق، افسردگی، مشکلات شخصیتی و سایر بیماری های روانی تغییرات در دوستی ها و سایر روابط اجتماعی است که مرد یا زن طلاق گرفته با آن ها سر و کار دارند. معمولاً زنان از طلاق بیش از مردان از نظر اقتصادی زیان می بینند، اما فرآیندهای سازگاری روانی و اجتماعی برای مردان و زنان تفاوت چندانی ندارد. بعضی از مردان و زنان ممکن است پس از طلاق به ازدواج مجدد تن در دهند

راههای پیشگیری از طلاق

Image result for ‫پیشگیری از طلاق‬‎


تنش وجود دارد. بنابراین طلاق مهم ترین عامل از هم گسیختگی ساختار خانواده، یعنی بنیادی ترین بخش جامعه است و به همین علت است که متفکران، مددکاران اجتماعی، روانشناسان و جامعه شناسان بالا رفتن آن را نشانه بارز اختلال در اصول اخلاقی و به هم خوردن آرامش خانوادگی و در مجموع هنجارهای اجتماعی می دانند.


با اینکه طلاق به حکم ضرورت برای پرهیز از مخاطراتی پذیرفته شده است اما با وجود این، چون از عوامل از هم گسیختگی و از هم پاشیدگی کانون خانواده است، به ناچار عواقب اجتماعی آن را باید انتظار داشت. به عبارت دقیق تر طلاق از نظر جرم شناسی در وقوع جرم و جنایت و بزه بی تأثیر نیست و از عوامل جرم زا به حساب می آید، طلاق پدیده ای اجتماعی است و همانند سایر پدیده های اجتماعی متأثر از یک عامل نیست، بلکه مجموعه ای از عوامل در آن دخالت دارند؛ لذا شایسته است با بررسی و شناخت عوامل موثر در طلاق و ارائه راهکارهای پیشگیرانه، این آسیب اجتماعی را کاهش داد.


Image result for ‫پیشگیری از طلاق‬‎

پیشگیری از طلاق


زن در کانون خانواده باید محبوب و محترم باشد. بنا به دلایلی اگر زن از مقام خود سقوط کرد و شعله محبت مرد نسبت به اوخاموش گشت و مرد نسبت به او بی علاقه شد، پایه و رکن اساس خانوادگی متلاشی شده؛ یعنی یک اجتماع طبیعی به حکم طبیعت از هم پاشیده است. اسلام به چنین وضعی با نظر تاسف می نگرد، ولی پس از آنکه می بیند اساس طبیعی این ازدواج متلاشی شده است نمی تواند از لحاظ قانونی آن را یک امر باقی و زنده فرض کند. اسلام کوشش ها و تدابیر خاصی به کار می برد که زندگی خانوادگی از لحاظ طبیعی باقی بماند، یعنی زن در مقام محبوبیت و مطلوبیت و مرد در مقام طلب و علاقه و حضور به خدمت باقی بماند. توصیه های اسلام بر اینکه زن حتما باید خود را برای شوهر خود بیاراید، هنرهای خود را در جلوه های تازه برای شوهر به ظهور برساند، رغبت های جنسی او را اشباع کند و با پاسخ منفی دادن به تقاضاهای او در او ایجاد عقده و ناراحتی روحی نکند و از آن طرف به مرد توصیه کرده است به زن خود محبت و مهربانی کند، به او اظهار عشق و علاقه نماید، محبت خود را کتمان نکند و همچنین تدابیر اسلام مبنی بر اینکه التذاذات جنسی محدود به محیط خانوادگی باشد، اجتماع بزرگ، محیط کار و فعالیت باشد نه کانون التذاذات جنسی، توصیه های اسلام مبنی بر اینکه برخوردهای زنان و مردان در خارج از محیط کادر زناشویی لزوماً و حتما باید پاک و بی آلایش باشد، همه برای این است که اجتماعات خانوادگی ازخطرات از هم پاشیدگی مصون و محفوظ بمانند.


تأثیر طلاق بر فرزندان

Image result for ‫تأثیر طلاق بر کودکان‬‎


مهم‌ترین کشمکشی که فرزندان پس از طلاق والدین به آن دچار می‌شوند، ترس از دست دادن پدر یا مادر با هم است. بزرگ‌ترین ترس کودکان از این است وقتی که به محبت پدر و مادر نیاز دارند، والدین آنها را ترک کنند و تنها بگذارند.

 

بسیاری از والدین نگران اثرات منفی طلاق بر روی کودکان خود هستند و برخی از آنها به همین خاطر از طلاق صر ف نظر می کنند. اهمیت زیادی دارد که والدین از میزان تأثیرات طلاق بر روی کودکان درک روشنی داشته باشند تا بتوانند از تأثیرات منفی آن بکاهند.

 

این نکات را از یاد نبرید:

 

۱) تأثیرات طلاق بر روی کودکان تأثیرات بالقوه ای هستند.

 

۲) این تأثیرات در گروه های مختلف سنی کودکان متفاوت است.

 

۳) میزان این تأثیرات به عوامل زیادی بستگی دارد که تقریبا تمام آنها در کنترل شما هستند.

طلاق همه اعضای خانواده را دچار اضطراب می‌کند، ولی برای فرزندان ناگوارتر است. تأثیر مستقیم طلاق بر فرزندان تولید عواطف آزاردهنده از جمله ترس، خشم، گیجی و بهت‌زدگی است.

Image result for ‫تأثیر طلاق بر کودکان‬‎

 خوشبختانه کودکان می‌توانند پس از مدتی به حیات طبیعی خود بازگردند. البته در این رابطه نقش والدین بسیار اساسی است. آنان باید کودکان خود را زیر چتر حمایت خود قرار دهند و هدایت صحیح را از آنان دریغ نکنند.


طلاق به‌خصوص بر کودکان در دوران ابتدایی تحصیل تأثیر عمیق‌تری می‌گذارد.


حس عدم امنیت کودکان را به‌شدت آزار می‌دهد و آنها از بازگو کردن شرایط خانواده خود احساس شرمساری دارند.


حتی پس از مدتی ممکن است که بچه‌ها خود را سرزنش کنند. در این باره، واکنش بچه‌ها متفاوت است. برخی غم و درد نهان خود را ابراز می‌کنند و بعضی دیگر آن را پنهان می‌کنند.


۱- ترس و اضطراب:


ترس و اضطراب به‌خصوص دامن گیر بچه‌هایی می‌شود که مدارس ابتدایی را می‌گذرانند. طلاق با خود حس عدم امنیت را در کودکان می‌پروراند. پس از طلاق برخی از بچه‌ها از حس عمیق ناتوانی رنج می‌برند.


بچه‌های کوچک‌تر گاه فکر می‌کنند که والدین در فکر ترک آنها هستند و این حس ناامنی آنها را تشدید می‌کند. درگیری والدین نیز استرس و اضطراب بچه‌ها را شدت می‌بخشد.


امکان دارد که عوارض فیزیکی از جمله سردرد، درد معده و غیره در کودکان نمایان شود.

واکنش بچه‌های بزرگ‌تر عموماً انزوا و خلوت گزینی است که خود گواه دیگری بر ترس و نگرانی آنهاست.


۲- خشم و از کوره دررفتگی:


خشم نیز یکی دیگر از مظاهر رفتاری است که کودکان به‌خصوص در مدارس ابتدایی از خود نشان می‌دهند. گاه بچه‌ها از والدین خشمگین هستند و آنها را سرزنش می‌کنند. بچه‌های بزرگ‌تر گاه آشکارا والدینشان را شماتت می‌کنند.


خشم بچه‌ها گاه با زیر سؤال بردن قوانین خانه و یا وظایفشان جلوه‌گر می‌شود. گاه نیز به‌شکل فعال فرزندان طلاق با بچه‌های دیگر به زدوخورد می‌پردازند


۳- ایجاد زمینه های وسواس در دختران و پسران:


وسواس تکرار بدون اراده و افراطی اعمال و کارهای روزمره است .


۴- بروز افسردگی در کودکان و نوجوانان:


در این نوع بیماری اجتماعی، فرد فاقد احساس لذت یا درک کمتری از زندگی روزمره است، بی اشتهایی بر او چیره شده و خستگی به طور مداوم در ارگانیسم بدن وی مشاهده می شود.

Image result for ‫تأثیر طلاق بر کودکان‬‎

۵- به وجود آوردن زمینه های اضطراب:


در نوجوانان حالتی شبیه به احساس ترس، نگرانی و تشویش به وجود می آید. در این بیماری علائم بیم از آینده در رفتار نوجوانان مشهود است. نوجوان با توجه به سستی مبانی خانواده از تفکر در مورد برنامه ریزی مدون برای حرکت های دسته جمعی و گروهی وحشت دارد.


۶- ایجاد روحیه پرخاشگری و عصیان در نوجوانان:


نتیجه محرومیت های مداوم از مهر و محبت پدری است. در این نوع بیماری چون نوجوان امکان مذاکره حضوری و مستقیم و متقابل با پدر و مادر خود را نمی یابد و از طرفی سؤال های خود را بی جواب می بیند، روحیه عصیان و پرخاشگری در او به وجود می آید. رفتارهای پرخاشگرانه در اعمال و گفتار نوجوانانی که خانواده های آنان از همدیگر جدا شده اند کاملاً مشهود است.

Image result for ‫تأثیر طلاق بر کودکان‬‎

۷- بی قراری:


این بیماری با شدت و ضعف در نوجوانان خانواده هایی که شاهد جدایی پدر و مادر خود بوده اند مشاهده      می شود. حالتی که فرد در مقابل هرگونه عاملی تحریک پذیر است یعنی حتی در مقابل محرک های ضعیف

عکس العمل شدید نشان می دهد.


۸- حسادت، سوءظن و سماجت:

Image result for ‫تأثیر طلاق بر کودکان‬‎

در نوجوانان خانواده هایی که والدین آنها از هم جدا شده اند این حساسیت ها دیده شده است. این گروه از نوجوانان در مقابل همراهان و همسالان خود حساسیت بیشتر و زیاده از حد نشان می دهند.


۹- قربانی روحی و عاطفی:


کودکان اولین قربانی طلاقند، قربانی روحی، عاطفی و حتی گاهی جسمی. کودک پس از طلاق در خانواده گیج و حسرت‌زده است و کمتر می‌تواند تعادل خود را حفظ کند، بویژه کودکی که با پدر و مادر بسیار مانوس است و دائما در دامان آنان و نازپرورده‌شان بوده است.

Image result for ‫تأثیر طلاق بر کودکان‬‎

۱۰- وحشت از زندگی:


کودکی که والدینش از هم جدا شده‌اند، خانه را محل وحشت می‌داند و بیشتر در جستجوی پناهگاهی دیگر است؛ پناهگاهی که برای او تسلی‌بخش و محل امن و راحتی باشد.


بسیاری از بی‌اعتنایی‌های کودک به دنیا و دیگران هنگام جدایی والدین پیش می‌آید و این از آن جهت است که روح محدود و کوچک طفل، نمی‌تواند آن را تحمل کند.


۱۱- یتیمی کودکان:


کودکان پس از طلاق و جدایی والدین، حقیقتا یتیم می‌شوند. مخصوصا اگر خردسال باشند دردشان عظیم‌تر است؛ چون طفل در هر سطحی از آسایش و امکانات باشد، باز نیاز به مادر دارد. این درد برای کودکان سنگین است که نمی‌توانند خود را به مادر یا پدر برساند و برای دیدار آنان باید منتظر اوقات رسمی باشند.


گاهی طفل نیمه‌شب برمی‌خیزد و مادر را طلب می‌کند. پیداست در آن صورت چه حالی به او دست خواهد داد. این که در اثر اختلاف پدر و مادر، مادرش در خانه نیست و مثلا فردا باید او را ببیند دردی عمیق است.

Image result for ‫تأثیر طلاق بر کودکان‬‎

۱۲- دربه‌دری و نابسامانی:


حاصل طلاق، دربه‌در کردن و نابسامانی فرزندان و به خود واگذاشتن آنان یا سپردن فرزندان به دست نامادری یا ناپدری است که ممکن است آنها را زجر بدهند. پس از طلاق، کودک مجسمه‌ای متحرک و عروسکی است که گاهی نزد مادر، زمانی پیش پدر، هنگامی نزد عمه، خاله، دایی و گاهی هم در پرورشگاه است و پیداست این دست به دست شدن‌ها، عادت یافتن لحظه‌ای به خوی‌ها و تربیت‌ها و فرهنگ‌های متفاوت چه تاثیری نامطلوب در روان کودک و در فرم تربیتی او می‌گذارد.


۱۳- احساس گناه:


گاهی کودک در جدایی والدین احساس گناه می‌کند. گمان دارد چون شیطان بوده و پدر و مادر را اذیت کرده، والدین آنان جدا شده‌اند. این مساله بیشتر از زبان معصومانه آنان شنیده می‌شود که: «مامان! بیا دیگه تو را اذیت نمی‌کنم». یا می‌گویند: «بابا! بیا قول می‌دهم دیگر شیطنت نکنم» اینان خود را مسوول احساس می‌کنند و گمان دارند اشتباهی را مرتکب شده‌اند.


۱۴- گیجی و بهت‌زدگی:


پس از طلاق، کودک مات و مبهوت می‌شود و حتی انگیزه تحصیل را از دست می‌دهد و با افت تحصیلی مواجه می‌شود. گاهی بیمار می‌شوند و در جستجوی پناهی برای مهرورزی، دلجویی و نوازش هستند، اینان به حقیقت بیمار نیستند، بلکه نقطه اتکای خود را از دست داده‌اند، بدینسان با دارو نمی‌توان درمانشان کرد، بلکه با نوازش می‌توان درد آنان را علاج کرد.

Image result for ‫تأثیر طلاق بر کودکان‬‎

۱۵- تاثیر منفی در رشد:


بررسی‌ها نشان داده‌اند کودکانی که از مادر جدا شده‌اند، رشدشان کمتر از آنانی است که از مادر خود جدا نیستند؛ اگرچه مادر یک مربی پرورش یافته نباشد و در شرایط بهداشتی روانی مناسب تربیت نیافته باشند، فقدان مادر جلوی شکوفا شدن کودک را در تمام زمینه‌ها می‌گیرد و در شخصیت عاطفی او اثر منفی می‌گذارد.


۱۶- بدبینی به پدر و مادر:


کودکان پس از جدایی والدین، معمولا به یکی از والدین، پدر یا مادر بدبین می‌شوند و به او با نظر کراهت می‌نگرند. معمولا یا طرفدار پدر می‌شوند یا طرفدار مادر که در هر دو صورت برای فرزند و حتی والدین نامطلوب است. ضروری است والدین لااقل در برابر کودک، عکس‌العمل مناسب داشته باشند و در حضور آنان از هم بدگویی یا شکوه نکنند.


۱۷- کمبودهای عاطفی:


کودکی که از پدر یا مادر جدا شده، از مهر و نوازش دو طرف سیراب نیست و اغلب با تشنگی عاطفی مواجه است و بعید نیست در جستجوی محبت، به دام افراد شیادی بیفتد و عفت و پاکدامنی خود را از دست بدهد، امری که در جوامع مختلف به نمونه‌های بسیاری از آن برخورد می‌کنیم.

Image result for ‫تأثیر طلاق بر کودکان‬‎

۱۸- نابهنجاری کودکان:


بالاخره کودکانی که والدین آنان از هم جدا شده‌اند، کودکانی عادی و بهنجار نیستند. بررسی‌های روان‌شناسان آلمان نشان داده است اینان اغلب محروم از عاطفه و در بزرگسالی افرادی برای شرارت و جنایت خواهند بود.


طلاق در معنای کلی آن در ذهن بسیاری از افراد فی نفسه امری نامطلوب و ناخوشایند تلقی می شود. بسیاری از زوجین پس از ناکامی و با نهایت درماندگی، طلاق را به عنوان تنها راه حل انتخاب می کنند. روند رو به رشد طلاق در ایران به ویژه در سال های اخیر، نشان می دهد که زشتی و قبح این پدیده در جامعه ما کمرنگ شده است.


جالب است بدانیم بیشتر طلاق ها در سال های اول زندگی و به صورت دقیق تر نیمی از طلاق ها در هفت سال اول زندگی رخ می دهد. یعنی دوره ای که زن و مرد بیشتر بر اساس مسائل احساسی و هیجانی تصمیم گیری می کنند و شاید بتوان گفت که هنوز به شناخت درست و منطقی از انتظارات و مسئولیت های زندگی زناشویی دست نیافته اند.


بسیاری از والدین نگران اثرات منفی طلاق بر روی کودکان خود هستند و برخی از آنها به همین خاطر از طلاق صرف نظر می کنند. اهمیت زیادی دارد که والدین از میزان تأثیرات طلاق بر روی کودکان درک روشنی داشته باشند تا بتوانند از تأثیرات منفی آن بکاهند.

طلاق احتمال حمله قلبی را در زنان افزایش می دهد


525444317

 

مطالعات محققان دانشگاه دوک در دورهام نیویورک نشان می دهد که طلاق احتمال حمله قلبی را بویژه در زنان افزایش می دهد.
طلاق یکی از پر تنش ترین رویدادهای زندگی است که معمولا عواقب سلامتی، اقتصادی، عاطفی و فیزیکی بدنبال دارد.

مطالعات بر روی بیش از ۱۶ هزار فرد متاهل و مطلقه، بین سنین ۴۵ تا ۸۰ سال نشان می دهد که احتمال حمله قلبی و انفارکتوس میوکارد حاد در افراد مطلقه بیشتر است.

در ادامه تحقیقات آمده که احتمال بروز مشکلات قلبی پس از طلاق در زنان شایع تر است و بیش از یک طلاق در زندگی، احتمال ابتلا به حمله قلبی در زنان را دو برابر افزایش می دهد.

این موضوع در مورد مردان نیز شایع است اما آمار دقیقی در این رابطه در دست نیست.

** حقایقی در مورد حمله قلبی

– حدود ۱۵ درصد از افرادی که دچار حمله قلبی می شوند، به دلیل این عارضه از بین می روند.

– فشار خون بالا، دیابت، کلسترول بالا و بیماری های قلبی، مهمترین عوامل خطر حمله قلبی محسوب می شوند.

– درد در ناحیه مرکز یا سمت چپ قفسه سینه، درد در نواحی فوقانی بدن و بازوها، گردن و پشت و تنگی نفس، شایع ترین نشانه های حمله قلبی هستند.

سالانه حدود ۷۳۵ هزار نفر در آمریکا از بیماری قلبی رنج می برند.

بیماری های قلبی بر اثر کاهش جریان خون به بافت قلب و آسیب عضله قلب بوجود می آید (IRNA).

نتایج این تحقیقات در نشریه Circulation: Cardiovascular Quality and Outcomes منتشر شده است:

 

نشانه های منتهی شدن یک زندگی به طلاق


دانلود مقالات علمی( پزشکی، بهداشتی،محیط زیست و....)


 نخستین نشانه که طلاق را پیش بینی می کند، شروع بحث است، زیرا 96 درصد از اوقات روش شروع بحث می تواند روشی را که بحث پایان می پذیرد، پیش بینی کند. موقعی که یکی از همسران بحث را با استفاده ای یک شروع تند و خشن همچون منفی بودن ، اتهام یا تحقیر شروع می کند، بحث اساساً محکوم به شکست خواهد بود.


نخستین نشانه: شروع تند و خشن


نخستین نشانه که طلاق را پیش بینی می کند، شروع بحث است، زیرا 96 درصد از اوقات روش شروع بحث می تواند روشی را که بحث پایان می پذیرد، پیش بینی کند. موقعی که یکی از همسران بحث را با استفاده ای یک شروع تند و خشن همچون منفی بودن ، اتهام یا تحقیر شروع می کند، بحث اساساً محکوم به شکست خواهد بود.


در سوی دیگر، موقعی که یکی از همسران بحث را با استفاده از یک شروع نرم آغاز می کند، بحث به احتمال زیاد سرانجام مثبتی خواهد داشت.


دومین نشانه: 4 تعامل منفی


یک شروع تند و خشن می تواند بحث همسران را به سقوط در یک مسیر تعامل منفی منتهی کند. این تعامل منفی می تواند زندگی مشترک را ویران کند. در حقیقت، چهار نوع تعامل منفی وجود دارد که برای یک زندگی زناشویی مهلک است.


معمولاً این چهار نوع تعامل آرام آرام و به ترتیب وارد قلب زندگی های مشترک می شوند: انتقاد، تحقیر، حالت تدافعی گرفتن و اشکال تراشی.


• عیب جویی : نخستین عامل مهلک انتقاد به معنای عیب جویی است بین عیب جویی و شکایت به معنای غرولند کردن تفاوت وجود دارد، زیرا ممکن هر یک از همسران شکایت های خاصی در مورد برخی از خصوصیات یا رفتارهای همسرش داشته باشد.


غرولند کردن در مورد برخی از رفتارهای طرف مقابل عادی است، اما روشی که فرد این غرولندها را بیان می کند، مهم تر است. مشکل از جایی شروع می شود که شکایت ها به انتقاد و عیب جویی مبدل می شود. غرولند کردن بر یک رفتار خاص متمرکز است، در حالی که در عیب جویی به شخصیت فرد مقابل حمله می شود.


براساس تحقیقات من، عیب جویی در روابط خیلی رایج است و اغلب وقتی استفاده می شود، به تعامل منفی دوم یعنی تحقیر و اهانت منجر می شود.


• تحقیر و اهانت تحقیر و اهانت، اغلب بعد از عیب جویی اتفاق می افتد. عیب جویی می تواند به اظهارات تحقیرآمیز به سوی همسر منجر شود. چند نمونه از این اهانت ها و تحقیرها موقعی است که فرد از طعنه، بدبینی، فریاد زدن، چشم غره رفتن، تمسخر کردن و یا بیان خصمانه استقاده می کند.


تحقیر بدترین نوع تعامل منفی از میان این چهار تعامل است، زیرا نفرت را نسبت به شخص مقابل بیان می کند. نتیجه اینکه تعارض افزایش می یابد و موقعی که پیام فرستاده شده به سوی فرد مقابل بیزاری و تنفر از او باشد، حل مسئله تقریبا غیر ممکن می شود.


• حالت دفاعی به خود گرفتن معمولا موقعی که یکی از همسران از اهانت و تحقیر استفاده می کند، طرف مقابل حالت تدافعی به خود می گیرد که سومین نوع زا تعاملات منفی بین همسران است. دفاعی بودن واکنش بسیار رایج در مقابل بی احترامی و اهانت و تحقیر است.


بسیاری از افراد موقعی که مورد انتقاد قرار می گیرند، حالت دفاعی به خود می گیرند، اما مشکل این است که این رفتار هرگز در آن لحظه به حل مسئله کمک نمی کند.


حالت دفاعی داشتن در واقع یک روش برای سرزنش همسرتان است. شما با این کار می خواهید بگویید این مشکل من نیست، بلکه مشکل از تو است. نتیجه اینکه مسئله حل نمی شود و تعارض بین همسران افزایش بیشتری خواهد یافت.


• طفره رفتن افزایش تعرض معمولا به این منجر می شود که یکی از همسران رابطه اش را با طرف مقابل کاهش دهد و این نشانه ای است که چهارمین نوع تعامل منفی یعنی طفره رفتن وارد می شود و یکی از همسران به فرد مقابل توجه نمی کند. طفره رفتن در بین مردان رایج تر از زنان است.


این یک راه برای اجتناب از احساس طغیان کردن است که معمولا موقعی که یک تعارض افزایش می یابد، اتفاق می افتد. فرد طفره رونده تمایل که با همسرش بی اعتنایی کند و نسبت به رفتارها و حرف های او حساسیت نشان ندهد که همین موضوع همسرش را عصبانی تر می کند.


هر یک از این چهار نوع تعامل می تواند به خودی خود طلاق را پیش بینی کند، اما معمولا آنها که این چهار نوع تعامل منفی را دارند، خودشان را در یک زندگی مشترک ناشاد می بینند.


سومین نشانه: ظغیان کردن

سومین نشانه که نشان دهنده این است که زندگی زناشویی به سمت طلاق می رود ، موقعی است که یکی از همسران طغیان کند. طغیان کردن به این معناست که تعامل منفی همسرتان- خواه در ظاهر عیب جویی، تحقیر یا حتی حالت دفاعی داشتن – بسیار درهم شکننده و موقتی است و معمولا به طرف مقابل یک شوک بزرگ دست می دهد.


بسیاری از افراد با بی قیدی یا طفره رفتن ، خودشان را از احساس طغیان کردن محافظت می کنند. این قطع رابطه عاطفی می تواند یکی از همسران را از این احساس شدید منفی محافظت کند، اما در همین زمان می تواند به طلاق نیز منجر شود.


چهارمین نشانه: زبان بدن


تغییرات فیزیولوژیکی در بدن همچون افزایش ضربان قلب، ترشح آدرنالین و افزایش فشار خون که همزمان با طغیان کردن است، چهارمین نشانه ای که می توان با آن طلاق را پیش بینی کرد.


این تغییرات فیزیولوژیکی در بدن ادامه بحث را غیرممکن می کند، توانایی تان برای پردازش اطلاعات را کاهش می دهد به این معنی که توجه به آنچه همسرتان می گوید سخت تر می شود، حل مساله خلاقانه از پنجره ذهنتان خارج می شود و در خزانه رفتاری تان تنها واکنش های دفاعی و از لحاظ منطقی غیر منطقی باقی می ماند؛


رفتارهایی مانند نزاع (برای مثال: انتقاد، تحقیر و اهانت و غیره) یا گریختن (برای مثال؛ طفر رفتن) بحث برای حل مساله که یکی از همسران یا هر دو را به طغیان کردن منتهی کند، محکوم به شکست است و در نتیجه، مسئله حل نمی شود.


پنجمین نشانه: تلاش های اصلاحی شکست خورده


پنجمین نشانه که نشان می دهد یک ازدواج به طلاق منتهی می شود ، موقعی است که اقدامات یکی از همسران در ترمیم و اصلاح تعارض با شکست منتهی شده باشد. اقدامات اصلاحی تلاش هایی هستند که به وسیله همسران برای کاهش تعارض انجام می شوند اقدام اصلاحی جنگ افزار سری همسران خوشبخت است.


این تلاش ها استفاده از هر روشی برای اجتناب از هیجانات منفی خزنده خارج از کنترل است. یک اقدام اصلاحی می تواند حرکتی ساده همچون خنده یا لبخند یا عذرخواهی باشد؛ هر چیزی که به همسران برای کاهش تنش کمک کند. هر چند، اگر یکی از همسران احساس طغیان کردن داشته باشد، این اقدامات اصلاحی ناموفق خواهد بود. همسری که احساس ظغیان کردن دارد، خود را از قید بحث رها می کند و اقدامات اصلاحی را بیهوده می سازد.


ششمین نشانه: خاطرات بد


آخرین نشانه طلاق موقعی است که همسران گذشته مشترک شان را با یک نگاه منفی به یاد می آورند. تحقیقات من نشان دهنده همسرانی که عمیقا با یک منظر منفی به همسرشان نگاه می کنند، اغلب دوباره گذشته شان را می نویسند. منفی گرایی اضافه ای که به این صورت در زندگی همسران وارد می شود، به درک تحریف شده ای منتهی می شود که می تواند بر گذشته، حال و آینده یک رابطه زناشویی تاثیر بگذارد.

سلامت نیوز

مطالب پیشنهادی

آمادگی سازمانهای غیر دولتی در حوادث و بلایا

آمادگی ملی و سازمانی در مقابله با زلزله و مدیریت بحران

آمادگی ملی در مقابله با زلزله

طلاق عاطفی پایان ازدواج عاشقانه

در تمام زندگی های زن و شوهری اختلافاتی از کوچک تا بزرگ وجود دارد که بعضی از این اختلافات هر چند کوچک متاسفانه به طلاق ختم می شود.

وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


http://maktoobshop.com/


درحالی که امروزه بیشتر ازدواج ها با عشق صورت می گیرد و هر دو طرف قصد دارند به یکدیگر و تعهداتشان در مقابل هم احترام بگذارند، اما درطول زمان مسائلی پیش می آید که می تواند به جدایی، یا یک زندگی مشترک بدون احساس، عشق و همراهی منجر شود.


 علی رغم کوشش های همسران - بیشتر به خاطر وجود بچه ها- برای نرسیدن به مرحله جدایی، بسیاری از پیوندهای زناشویی عاشقانه به طلاق رسمی و درصد بالایی از مابقی نیز به طلاق عاطفی منتهی می شود. بیشتر اوقات ویژگی های فردی باعث اختلاف می شوند و گاهی هیچ کدام از طرفین حاضر نیست که به خاطر حفظ بنیان خانواده خود را تغییر بدهد، پس داستان ادامه پیدا می کند و منجر به کشته شدن عشق شده و جدایی به دنبال دارد. ویژگی های فردی که در امر زناشویی نقش منفی دارند درمطلب زیرکه برگرفته از سایت تبیان می باشد، آمده است.

1 ) خست: یکی از مواردی که زندگی زناشویی را سخت و مشکل می سازد; خست است. در این مورد سه حالت اتفاق می افتد; نخست وضعیتی که زن و مرد هر دو خسیس هستند که در این حالت مشکل روانی ندارند; ولی زندگی مرفهی نخواهند داشت. دو حالت دیگر آن است که زن یا مرد خسیس باشند. در این دو حالت زندگی هم از نظر روانی و هم از نظر رفاهی برای دو طرف شرایط سختی خواهد داشت.  

2 ) عصبانیت: زن یا مرد عصبانی زندگی را بر دیگری دشوار می سازد. حساسیت های بی مورد و پرخاش و توهین و بی احترامی صفات مذمومی هستند که علاوه بر آنکه طرف مقابل را ناراحت می کنند، به خود شخص نیز زیان می رسانند. در چنین مواقعی باید آرامش خود را حفظ کرد، آنگاه خشم همسر را آرام و توجه او را به امور دیگری جلب نمود و برای پالایش روانی او گفتگویی دو نفره انجام داد تا وی با بیان ناراحتی ها آرام گیرد.  

3 ) دورویی: زن و مردی که با دو شخصیت با هم مواجه شوند و در ظاهر و باطن یک رنگ نباشند; زندگی مطلوبی نخواهند داشت. زندگی ای که در آن صداقت و صمیمیت نباشد; اعتماد و اطمینان از آن رخت بر خواهد بست و اضطراب و تزلزل روانی بر آن حاکم خواهد بود.  

4 ) دروغ: فرد دورو کسی است که تظاهر به نیکوکاری و پاکدامنی می کند ولی در باطن طور دیگری می باشد; اما دروغگو کسی است که هر جا مصلحت و نفع خود را بسنجد واقعیت را تحریف می کند و بنا به میل خود کردار و رفتارش را تنظیم می نماید. دروغ نیز مانند دورویی بنیان خانواده را متزلزل می کند و اعتماد را از بین می برد.  

5 ) پنهان کاری: پنهان کاری عبارت از آن است که یکی از زوجین بدون نظر و اطلاع همسر خود و در غیاب او مبادرت به انجام اعمالی بنماید و این اعمال را چه خوب و چه بد از همسر خود پنهان دارد. چنین رفتاری ولو به نفع خانواده باشد، اعتماد را از بین می برد. گاه این گونه رفتارها در جهتی است که فرد به نفع خود و یا خویشاوندان نسبی و به ضرر همسر و زندگی مشترک انجام می دهد. این گونه اعمال بتدریج بنیان خانواده را به هم می ریزد، هر یک از زوجین را نسبت به رفتار دیگری بدبین و ناراحت می نماید و به عکس العمل وا می دارد.  

6 ) پرخاشگری و خشونت: پرخاشگری به رفتاری اطلاق می شود که «هدفش اعمال صدمه و رنج» باشد. مثلا زنی که غذای مورد علاقه شوهرش را نمی پزد و یا آن را می سوزاند، یا شوهری که از زنش مرتبا انتقاد می کند و به او غر می زند. هر یک از این رفتارها بخشی از عناصر یک رفتار پرخاشگرانه بوده و موجب از هم پاشیدگی بنیاد زندگی زناشویی می گردد. خشونت و عکس العمل های زننده و شدید چه از طرف زن و چه از طرف شوهر قدرت تحمل طرف مقابل را تضعیف می نماید و زندگی را برای هر دو مشکل می سازد. در خانواده ای که خشونت حاکم است، عاطفه و رفتار انسانی رخت برمی بندد و محیط تربیتی نامناسبی از نظر  تربیت فرزندان ایجاد می شود. 

7 ) لجاجت: از دیگر عوامل بنیان کن در خانواده لجاجت است. این حالت بین زن و مرد زیاد دیده می شود و گاه به جایی می رسد; که حرکات لجوجانه به شکستن وسایل خانه منتهی می گردد. چنانچه این حالت، وضعیت افراطی به خود بگیرد، چه بسا به طلاق و از هم پاشیدگی خانواده منتهی گردد.  

8 ) خودبینی و تحقیر دیگری: خودبینی یا تصویر ذهنی هر کس از شخصیت خویش، از مجموع تصورهای او درباره توانایی ها، احساس ها، اندیشه ها، آرزوها، داوری ها و کوشش های وی تشکیل می شود. معمولا کسانی که خود کم بین هستند، گرفتار عقده حقارت هستند و خود را کمتر، بی مقدارتر و زبون تر از دیگران احساس می کنند; افرادی که دچار خود بزرگ بینی هستند; مبتلا به تکبر، نخوت، خودستایی و جاه طلبی اند; چنین افرادی سعی می کنند با تحقیر دیگران، بزرگ نمایی کنند. زن یا شوهری که بخواهد همسر خود را تحقیر کند و خود را بالاتر احساس کند و خوبی های خود را به رخ دیگری بکشد، با دست خود تیشه به ریشه زندگی زناشویی خویش می زند.  

9 ) بی انضباطی: مرد یا زنی که اساس رفتار خود را بر بی انضباطی قرار دهد، مورد اعتراض همسر خود قرار می گیرد. گاه بی انضباطی منجر به بی اعتمادی می شود و گرمی و شادمانی را از خانواده می گیرد. مردی که شب دیر به خانه می آید و زمانی را برای تفریح، مسافرت و معاشرت با زن و فرزندان خود در نظر نمی گیرد، موجبات نارضایتی خانواده خود را فراهم می آورد.  

وجوهی از اختلاف های زناشویی  

تفاوت های فردی یک اصل مسلم غیر قابل انکار است که برای نظام اجتماع و طبیعت ضروری است. به پیروی از این اصل طبیعی، بین زن و شوهر اختلاف وجود دارد و تا زمانی که این اختلاف ها فاصله زیادی نداشته باشد و با گذشت و چشم پوشی هماهنگ شود، مشکلی ایجاد نمی کند. مواردی از اختلاف هایی که ممکن است، منجر به ناهمنوایی و ناسازگاری شود، عبارت است از:  

1 ) اختلاف در خواسته ها: یکی از عواملی که در انتخاب همسر و زندگی زناشویی باید مورد توجه قرار گیرد، خواسته های زن و شوهر است. زن یا شوهری که دارای خواسته های ایده آل و متفاوت از دیگری باشد و در تعدیل آن اقدام نکند; احتمال ناسازگاری در زندگی زناشویی از این جهت وجود خواهد داشت.  

2 ) اختلاف درسلیقه ها و علاقه ها: وجوداختلاف سلیقه و علاقه در افراد طبیعی است; ولی چنانچه در برنامه های زندگی خانوادگی، این اختلاف درجهت هماهنگی بین زن و شوهر تعدیل نشود; احتمال آن دارد که به ناسازگاری منتهی گردد. 

3 ) اختلاف در دیدگاه ها: انسان موجودی است با آرزوهای نامحدود، او هر چه بیشتر داشته باشد; بیشتر هم می خواهد و برآورده شدن هر نیازی به جای کاستن از آرزوهای انسان، نیازهای تازه ای را هم برمی انگیزاند. چنانچه زن و شوهری با دیدگاه ها و آرزوهای متفاوت که احتمال حصول به آن کم باشد; نتوانند درزندگی زناشویی خود هماهنگی ایجاد کنند، زندگی شاد و موفقی را نخواهند داشت.  

4 ) اختلاف در خلق و خوی: بعضی افراد عصبانی، خشن، متکبر، خودخواه، از خود راضی و بعضی دارای روحیه ای گرم، خوش برخورد، متواضع و مردم دوست می باشند; بنابراین توافق اخلاقی در صدر عوامل انتخاب همسر قرار دارد.  

5 ) اختلاف در میزان هوش: اختلاف سطح هوشی همسران نسبت به یکدیگر، ممکن است در زندگی زناشویی آنان مشکلاتی ایجاد نماید. بنابراین در نظر گرفتن بهره هوشی و اختلاف سطح معقول در این زمینه خالی از اهمیت نیست. 

6 ) اختلاف در ابعاد معنوی: مرد و زنی که از نظر رعایت و پایبندی به امور معنوی اختلاف سطح دارند، زندگی بی دغدغه ای نخواهند داشت. بنابراین در امر ازدواج بعد اعتقادی به ویژه جنبه های معنوی آن باید مورد توجه خاص قرارگیرد.

گفتگوی سالم در اختلافات خانوادگیدر تمام زندگی های زن و شوهری اختلافاتی از کوچک تا بزرگ وجود دارد که بعضی از این اختلافات هر چند کوچک متاسفانه به طلاق ختم می شود. آیا نمی توان با راه حلی بسیار ساده پشت این معضل جامعه، که درحال به دست آوردن رکوردهای بیشماری می باشد و پله های ترقی! را یکی یکی پشت سر می گذارد را به خاک بمالیم و دیگر شاهد پیشروی این آمار به طرف بالا نباشیم. آیا قبل از طلاق و شاید حتی خیلی قبل تر از آن با خود فکر کرده اید که چطور می توان با راه هایی به سادگی آب خوردن از نابودی خانواده تان جلوگیری کنید. این سوال را از زن و شوهرهایی می پرسیم که بدون توجه به نابودشدن اول خودشان بعد زندگی مشترکشان و سوم نسل بعد از خود به طلاق فکر می کنند و باعث بالارفتن آمار طلاق می شوند. در زندگی زناشویی معمولا دلخوری ها، رنجش ها، شکایت ها و مشاجره هایی دیده می شود. آنچه مهم است این نکته می باشد که زن و شوهر چگونه و به چه نحوی با یکدیگر در مورد رنجش ها صحبت می کنند. مطمئنا رعایت نکات ذیل به سلامت گفتگوی آنها کمک می کند. در ضمن این چند نکته می تواند کلید طلایی رسیدن به گفتگویی سالم و آرام باشد.

  1 ) پیش از بیان دلخوری به همسر، ابتدا کل ماجرا را روی کاغذ بنویسید. زیرا نوشتن، هم باعث آرامش نسبی شما می شود، هم سهم خودتان از دلخوری مشخص می گردد و درعین حال با یادآوری ماجرا، به علت های آن بهتر واقف می شوید.  

2 ) پیش از صحبت و گفتگو سعی کنید خود را به جای همسرتان بگذارید.  

3 ) پیش از صحبت با همسرتان هرگز موضوع را با دیگران مطرح نکنید، زیرا دیگران ممکن است بدون توجه به علت موضوع پیش داوری و قضاوت کنند.

4 ) در ابتدای صحبت تاکید کنید قصد شما از مطرح کردن رنجش، رسیدن به حسن تفاهم است.

5 ) سعی کنید هنگام صحبت به نکات مثبت کارهای اخیر همسرتان اشاره کنید.  

6 ) سعی کنید در هنگام گفتگو هرگز خشمگین نشوید.  

7 ) تاکید کنید ممکن است مقصر این ماجرا خودتان باشید.  

8 ) به اشتباهات خودتان هم اشاره کنید و از همسرتان عذرخواهی کنید. 

9 ) ضمن حل مساله حرف هایتان را با زخم زبان،  کنایه و تحقیر بیان نکنید.  

10 ) مانع حرف زدن همسرتان نشوید و فرصت دهید تا او هم اظهار نظر کند.  

 


اثرات امواج تلفن همراه بر سلامت افراد




6 دلیل اصلی زندگی بعد از طلاق عاطفی !!!!

وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است

سوال‌هایی که برای زن ‌و مرد پیش می‌آید این است: « خانواده‌ام چه می‌گوید ؟ دیگران چه می‌گویند ؟


چرا این زوجها در کنار هم می مانند ؟ زوج هایی که دچار مشکلات شده اند، ممکن است تا مدت ها به زندگی مشترک ادامه دهند و «طلاق عاطفی» را تجربه کنند. از جمله علل این ماندگاری این موارد هستند :


1 - ترس از نگاه دیگران
یکی از علت‌های مهمی که در جامعه ما باعث می‌شود طلاق بعد از چند سال زندگی رخ ‌دهد ترس از نگاه دیگران است.

 سوال‌هایی که برای زن ‌و مرد پیش می‌آید این است: « خانواده‌ام چه می‌گوید ؟ دیگران چه می‌گویند ؟ این انتخاب من بود و هیچ‌کس در آن دخالتی نداشته و باید تحمل کنم. » گاهی هم والدین راه را برای برگشت فرزندان می‌بندند و آنقدر در زندگی می‌مانند تا اینکه کاملا به پایان خط برسند.

2 - امکانات مالی
این موضوع در خانم‌هایی که استقلال مالی ندارند و از جانب خانواده تحت‌حمایت قرار نمی‌گیرند بیشتر دیده می‌شود. بعضی از آنها نمی‌توانند از همسرشان جدا شوند چون جایی برای ماندن ندارند و در بعضی مردان هم مهریه‌های بالا دلیل ماندگاری در زندگی زناشویی است.


3 -  آستانه تحمل
انسان‌ها آستانه مقاومت متفاوتی دارند. ممکن است زن و مردی با 500 مشاجره و زن و مردی دیگر با 5 هزار مشاجره به بن‌بست برسند. تکرار مشکل‌های رفتاری و تنش و فشارهای روانی به طور مداوم از آستانه مقاومت آنها می‌کاهد و به تدریج به مرحله‌ای می‌رسند که احساس فرسودگی و اطمینان حاصل می‌کنند که ادامه زندگی محال است.


4 -  نقش‌های اجتماعی
بعضی افراد تحصیل‌ کرده، مذهبی و سیاسی با سمت‌های مهم و مشکل‌های زناشویی غیرقابل حل ترجیح می‌دهند طلاق زیر یک سقف را تجربه کنند.

مثلا یک استاد دانشگاه رشته روان‌شناسی که به مردم در مشکلاتشان کمک می‌کند از تفاوت‌های خود و همسرش چشم‌‌پوشی می‌کند و با مدارا زندگی را ادامه می‌دهد زیرا با طلاق جایگاهش در میان عموم و جامعه تزلزل می‌یابد. این گروه از افراد سعی می‌کنند شیوه سازگاری را در پیش گیرند.


5  - وجود فرزند
کم نیستند والدینی که ایثار می‌کنند تا فرزندان بزرگ شوند و به اصطلاح از آب و گل درآیند یا برای ادامه زندگی به توصیه دوستان و آشنایان فرزند دیگری می‌آورند. تولد فرزند در این روابط ازهم پاشیده مشکل‌ها را بسیار پیچیده‌تر خواهد کرد. بزرگ‌ شدن فرزندان یا تولد فرزندی دیگر شرط ماندگاری نیست.


چه باید کرد؟
برای سازگاری باید زوجین را وادار کرد تا مشکل را ریشه‌یابی و حل کنند و به طرف تفاهم عاقلانه پیش‌ روند؛ یعنی هر دو طرف بخواهند تغییر کنند و سطح انتظارات را پایین بیاورند و از مشاور کمک بخواهند و اگر همه قدم‌ها برداشته شد ولی یکی از طرفین همچنان نتوانست خود را با شرایط وفق دهد، طلاق اجتنابناپذیر است.

اختلاف فرهنگی عامل بروز طلاق

قرایی مقدم گفت: تناسب فرهنگی، بافت طبقاتی، دیدگاه‌ها و برداشت‌هایی که دختران و پسران دارند در موفقیت ازدواج آن‌ها موثر است.

 تناسب فرهنگی، بافت طبقاتی، دیدگاه‌ها و برداشت‌هایی که دختران و پسران دارند، در موفقیت ازدواج آن‌ها موثر است. 

این کارشناس علوم اجتماعی در ادامه تاکید کرد: از لحاظ جامعه شناسی افراد به شدت تحت تاثیر طبقه اجتماعی و قشر اجتماعی خود هستند و عدم تناسب افراد در فرهنگ و به طور کلی وجود فاصله طبقاتی برای ایجاد یک زندگی مشترک مناسب نیست. 

قرایی مقدم در ادامه افزود: یکی از عوامل بروز طلاق همین مورد عدم تناسب فرهنگی و طبقاتی افراد است. اگر فرض کنیم دختری از یک طبقه بالا با پسری از طبقه پایین یا بهتر است بگوییم قشر پایین ازدواج کند، بعد از مدتی متوجه می‌شوند که عدم تناسب فکری دارند. 

وی در ادامه گفت: دختر و پسر بر اساس طبقه اجتماعی، دیدگاهشان محدود است، چشم اندازشان محدود است، طرز رفتار و سلوکشان، غذاخوردن و پوشاک در آنها متفاوت است. 

این کارشناس علوم اجتماعی در پایان تصریح کرد: حتی تحجر فکری موجود در برخی اقشار، مثل اینکه زن را مطیع و فرمانبردار می‌دانند و تصور می‌کنند زن باید از اوامر همسرش اطاعت و پیروی داشته باشد، باعث می‌شود که اختلاف بین این دسته از همسران بالا بگیرد و در نهایت به طلاق منجر شود و ازدواج بین چنین افرادی تایید نمی‌شود. 

همسر ایده ال من:چطور مانع طلاق شوم؟

وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


http://maktoobshop.com


آیا کنترل زندگی زناشویی خود را از دست داده‌اید؟ آیا درباره این مسئله با خود فکر کرده‌اید که برای حفظ زندگی‌ام چه کاری می‌توانم انجام دهم؟


به شما مژده می‌دهم که برای ممانعت از طلاق راه‌حل‌هایی وجود دارد که برای حفظ زندگی‌تان به شما کمک می‌کند.
اولین کاری که باید انجام دهید این است که خونسرد باشید و شرایط خود را ارزیابی کنید. درباره راه‌حل‌هایی فکر کنید که ممکن است در مشکلات رایج زندگی زناشویی شما تأثیر داشته باشند. این مثل معروف که می‌گوید «در و تخته با هم جورند» مثلی درست و بجاست. زمانی که همسرتان اشتباهی مرتکب می‌شود، شما هم به همان اندازه مقصر هستید. با اینکه عقیده دارید همسرتان مسبب ایجاد مشکلات است، عکس‌العمل شما نیز عامل دیگری برای به‌وجود آمدن آن مسئله است.


رفتارها و گفتارهای منفی تنها به ضرر شما خواهد بود. به‌منظور جلوگیری از طلاق و حفظ زندگی‌تان، باید از واکنش نشان دادن به رفتارهای همسرتان بپرهیزید و دست به انجام اقدامات ضروری که زندگی شما را به حالت اول بازمی‌گرداند، بزنید. با وجود این دلایل، انتقاد از روی عصبانیت هم فقط اوضاع را بدتر می‌کند.



تغییر برخورد و رفتار کمک زیادی در مانع شدن از پایان یافتن زندگی زناشویی به شما می‌کند. عواطف و احساسات شما در برابر همسرتان مطابق با رفتار شما با اوست و احساسات همسرتان در برابر شما براساس رفتاری است که او با شما دارد. آیا تا به حال با دیگران با عشق، مهربانی و روش‌های متعهدانه برخورد کرده‌اید؟ شما نمی‌توانید چگونگی تفکرات و احساسات همسرتان را کنترل کنید، اما می‌توانید واکنش‌های خود را نسبت به همسرتان تغییر دهید. یادتان باشد تنها کسی که می‌توانید بر او کنترل داشته باشید، فقط خودتان هستید.


اغلب، زندگی زناشویی به‌دلیل گرفتاری‌های زن، نظیر کار، فرزندان و مسئولیت‌های روزانه در نگهداری خانواده، تازگی خود را از دست می‌دهد و باعث بی‌توجهی به روابط زناشویی می‌شود. وقتی رابطه‌ای به این نقطه می‌رسد،به‌ راحتی از همسر خود دلسرد می‌شوید و اجازه می‌دهید تا هر چیز پراهمیت دیگری در زندگی جای همسر و زندگی زناشویی‌تان را بگیرد. همچنین، در زندگی‌هایی که به این مرحله رسیده باشند، احتمال جدایی زوج‌ها بیشتر است.

برای همسر خود وقت بگذارید. بنشینید و درباره مسائلی که اتفاق افتاده به‌طور طبیعی صحبت کنید. درباره آنچه از زندگی مشترکتان می‌خواهید و به آن نیاز دارید و آنچه عقیده دارید باعث مشکلات می‌شوند، گفت‌وگو کنید. گفت‌وگو کردن، مشاجره کردن و متهم کردن نیست.


به همان اندازه که انسان‌ها دستخوش تغییر می‌شوند، زندگی زناشویی نیز دائما تغییر می‌کند. به‌منظور حفظ زندگی مشترکتان باید دلایلی که باعث رسیدن به مرحله جدایی شده است را به درستی مورد ارزیابی قرار دهید؛ مشکل هر چه باشد، امیدی برای حفظ زندگی وجود دارد.


این رهنمودها در صورتی قادر خواهند بود در آغاز مسیری برای حفظ زندگی زناشویی به شما کمک کنند که خود شما هم برای ممانعت از طلاق مصمم باشید و شما در این راه، نیاز به طرحی قابل اطمینان خواهید داشت.


«آیا برای نجات زندگی زناشویی امیدی هست؟» با بازدید از هر محکمه‌ای که مربوط به طلاق یا ازدواج است، سؤال بالا برای شما پیش می‌آید. وقتی در بحبوحه پریشانی و ناراحتی قرار می‌گیرید، گاهی یافتن یک راه‌حل، دشوار خواهد بود. اما پاسخ این سؤال این است که «بله، در بیشتر موارد برای نجات زندگی امیدی هست».


بیشتر مشکلات ریشه در روابط بد یا عدم‌ارتباط دارند، به همین دلیل، بیشتر اوقات در زندگی مشترک وقتی یکی حرف طلاق را به میان می‌آورد، طرف مقابل کاملا غافلگیر می‌شود.


اجازه دهید تا مثالی را عنوان کنم. زنی، که ما او را لورا می‌نامیم، به زمان بیشتری برای گفت‌وگو با شوهرش نیاز دارد. شوهر او، که او را مایک می‌نامیم، ممکن است شغلی داشته باشد که احتیاج به اضافه‌کاری زیادی داشته باشد، همچنین او سرگرمی‌هایی دارد که در اوقات بیکاری‌اش به آنها می‌پردازد، اما لورا در آنها شرکت نمی‌کند.


لورا به جای صحبت کردن با مایک و به جای اینکه به او بگوید که دوست دارد زمان بیشتری را با هم بگذرانند، انتظار دارد مایک نیاز او را درک کند و وقتی مایک متوجه این موضوع نمی‌شود، بسیار عصبانی و رنجیده خاطر می‌شود.


لورا بالاخره به مایک موضوع را گفت در حالی که از او عصبانی بود ولی مایک حتی دلیل آن را هم نمی‌دانست. چه اتفاقی افتاده بود که یک مسئله کوچک تبدیل به بحثی بزرگ شده بود؟ مایک حتی نمی‌دانست مسئله‌ای که برای لورا مشکلی بزرگ است، به‌وجود آمده. مشکل لورا و مایک چیزی است که بیشتر زوج‌ها در زندگی مشترک خود با آن دست به گریبان هستند و آن فقدان یک ارتباط ساده است که به طرز غیرقابل کنترلی اختلافات را تشدید می‌کند.


این یک سناریوی ساختگی بود، اما به شما قول می‌دهم‌چنین رویدادهایی همیشه و در همه خانواده‌ها پیش می‌آید. وقتی مشکلی کوچک مورد توجه قرار نگیرد، بدون اینکه متوجه شوید تبدیل به مشکلی بزرگ، پیش رویتان می‌شود.
آیا تا به حال به مشکلی جزئی اجازه داده‌اید که آن‌قدر بزرگ شود که شما در برابر آن عکس‌العملی جدی نشان دهید؟ حتی اگر مشکلات زندگی بیش از حد بزرگ شده باشند هم هنوز امیدی برای نجات زندگی مشترک وجود دارد، به شرط آنکه برای حل‌ مشکلات از دیگران کمک بگیرید.

کمک کنید تا زندگی‌ام را حفظ کنم

اگر دریابید که زندگی زناشویی‌تان در حال از دست رفتن است و آخرین چیزی که شما می‌خواهید طلاق است، چه کاری می‌توانید انجام دهید؟ از شما می‌خواهم بدانید که امیدی هست. بسیاری از زندگی‌های زناشویی، فقط به خاطر اینکه زوجین می‌خواهند خود را مصمم‌تر از دیگری نشان دهند، به طرز وخیمی به شکست می‌انجامد و پایان می‌پذیرد.

این پرسش‌ها را از خود بپرسید:
آیا رابطه‌ای درست برقرار می‌کنید؟
تنها تصمیمی که در میان مسائلی که زندگی مشترک شما را تهدید می‌کند، هرگز نمی‌توانید آن را عملی کنید، فارغ شدن از برقراری ارتباطی تأثیرگذار است؛ ارتباطی نه با مجادله و تهدید، بلکه با درست گفت‌وگو کردن. یک ارتباط حقیقی تقریبا همیشه در زندگی‌های مشترکی که آشفته هستند، از بین می‌رود.


آیا به همسر خود احترام می‌گذارید؟
همیشه بین زوج‌های موفق احترام متقابل وجود دارد. رفتارهای پر از نفرت و تعبیرات کوته نظرانه پر شور، باعث اهانت به همسر و ویران کردن عشق می‌شود. شما نمی‌توانید بی‌احترامی‌کردن‌های خود را مخفی کنید زیرا این مسئله از سخنان و رفتارهایتان آشکار می‌شود.در این زمان همسرتان نسبت به شما احساس یأس می‌کند و هیچ کاری درست پیش نمی‌رود؛ بدون احترام متقابل زندگی زناشویی سالمی نخواهید داشت.

به چه میزان متعهد هستید؟
کار، دوستان، سرگرمی‌ها، کارهای خانه، خانواده گسترده، همه و همه لیستی از مواردی است که برای افراد متعهد اهمیت دارد. در رأس این لیست باید زندگی زناشویی شما قرار بگیرد. دقت کنید که اجازه ندهید کسی یا چیز دیگری قبل از زندگی زناشویی‌تان بیاید.

از مشکلات دوری نکنید

هر چه بیشتر از مشکلات دوری کنید، زندگی زناشویی‌تان بیش از پیش آسیب خواهد دید. زندگی‌های مشترکی که در نقطه شکست قرار دارند، همین حالا به یک طرح عملیاتی نیاز دارند. به‌منظور حفظ زندگی، شما به طرحی نیاز دارید که اجازه درک مشکلات و تمرکز بر بازیابی عشق و تعهد را که سابق بر این جزئی از زندگی مشترک شما بوده، بدهد.

بیاموزید چگونه طرحی اثبات‌شده را به فعل دربیاورید و برای نجات زندگی مشترک خود بار دیگر به همسرتان بپیوندید؛ شما، همسرتان و زندگی مشترکتان شایستگی آن را دارید.


طبق آمارها، نیمی از ازدواج‌ها در ۷سال اول زندگی مشترک پایان می‌پذیرد؛ این بدین معناست که نیمی از آنها به زندگی ادامه می‌دهند. آیا زندگی شما هم تداوم خواهد داشت؟


او طلاق می‌خواهد، اما من نه


همسرتان به شما گفته که می‌خواهد از شما جدا شود و شما را دچار سردرگمی کرده است.


شما خواهان طلاق نیستید ولی نمی‌دانید چه اقدامی کنید.


در دل احساس درد و رنج زیادی دارید، نه می‌توانید چیزی بخورید و نه می‌توانید بخوابید؛ حقیقت این است که شما آشکارا از انجام هر کاری ناتوان می‌شوید.

در درجه اول، سعی کنید خونسردی خود را حفظ کنید و شرایط عادی را به زندگی خود بازگردانید؛ شما به قرار گرفتن در یک وضعیت فکری مناسب، به‌منظور نجات زندگی‌تان از طلاق، نیازمندید.در درجه دوم، نباید تسلیم شوید.

اگر تا به حال عشقی در زندگی مشترکتان وجود داشته، این ارزش جنگیدن را دارد.برای پیدا کردن راهی برای حفظ زندگی، مسیر همواری در پیش رو نداریم، اما هر تلاش با نفوذی در درازمدت مطمئنا شایسته زندگی زناشویی است

گردآوری : پایگاه اینترنتی تکناز

مطالب پیشنهادی

سرطان سینه و تمامی گفتنی های آن

نقش مردان در زمینه بهداشت باروری همسران
کاهش مرگ و میر زنان باردار با برنامه مادری ایمن
مادران شاغل و نگهداری کودکان

تمرینات ورزشی در دوران حاملگی و قبل از زایمان

حقایقی در باره ایدز و لزوم آموش جنسی

علت‌های جدایی در سال های آغازین زندگی

علت‌های جدایی در سال های آغازین زندگی

وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


http://maktoobshop.com/


سن پایین در زمان ازدواج ممکن است مشکلاتی را به وجود آورد. برای ازدواج چندین بلوغ لازم است، بلوغ جنسی، عاطفی و عقلی. بلوغ جنسی معمولا در سنین زیر ۱۸سال اتفاق می افتد ولی برای رسیدن به بلوغ عقلی و عاطفی به زمان بیشتری نیاز است،

هرچند نمی توان سن دقیقی را مشخص کرد؛ زیرا این موارد بسته به تجربیات هر فرد متفاوت است ولی به طور کلی آمال و آرزوها و همچنین اهداف افراد در سنین زیر ۲۰سال و بعد از آن تفاوت های فاحشی با هم دارند. وقتی افراد در سنین بسیار پایین تصمیم به ازدواج می گیرند می توان انتظار داشت که پس از گذشت چند سال احساس کنند که انتظاراتشان از زندگی و همسرشان تغییر کرده است و همین موضوع زمینه ساز مشکلات و نارضایتی می شود.

 

سال های پرتنش

 از سوی دیگر ۲سال ابتدایی ازدواج، سال هایی پرتنش است. مطالعات نشان داده است درصد زیادی از طلاق ها در این سال ها اتفاق می افتد. در این زمان زوج در حال شناخت ویژگی ها و عادات یکدیگرند، از آن جا که شیوه حل مسئله افراد با هم تفاوت دارد، به احتمال زیاد حتی اگر ۲نفر بر سر وجود مشکل با هم توافق داشته باشند بر سر راه حل به توافق نمی رسند.

 

برخی از مشکلات رایج در سال های اولیه ازدواج عبارت است از: ارزش ها، مشکلات مادی، ارتباط با خانواده ها و خویشاوندان و برخی روابط زناشویی.

 

بسیاری از زوج ها قبل از ازدواج چشم خود را روی اختلافات و تفاوت هایی که با هم دارند می بندند ولی پس از ازدواج متوجه تفاوت در ارزش ها و عقاید خود می شوند و دیگر نمی توانند آن را نادیده بگیرند. تفاوت عقیده در مسائلی ازجمله مذهب، سیاست، شغل و نحوه پوشش می تواند مشکلات زیادی را باعث شود.

 

اختلاف بر سر خرج کردن پول از مهم ترین مشکلات زوج های تازه ازدواج کرده است. انتظارات متفاوت در این باره و ناتوانی در مدیریت مالی باعث بروز دلخوری می شود.

 

نقش خانواده ها

ازدواج باعث گسترش خانواده و اقوام می شود که سیستم حمایتی بسیار وسیعی را برای ما به ارمغان می آورد اما از طرف دیگر همین گسترش می تواند عامل بسیاری از اضطراب ها شود به خصوص اگر عروس یا داماد جدید از جانب یکی از اقوام نزدیک (به ویژه یکی از والدین) پذیرفته نشود و نتواند رابطه ای خوب با وی برقرار کند.

 

برخی از والدین به سختی می توانند ازدواج فرزندشان را قبول کنند و همین نپذیرفتن کامل می تواند در نخستین سال های ازدواج عامل اختلافات و درگیری های بسیاری شود. روابط زناشویی نیز از مشکل سازترین مسائلی است که زوجین ممکن است با آن مواجه شوند.

 

برای بسیاری از زن و شوهرهای جوان، اولین ارتباط زناشویی بسیار پراسترس و تنش زا خواهد بود. ازجمله عوامل به وجود آورنده این مسئله گاه وجود اطلاعات ناکافی و حتی نادرستی است که ازگوشه و کنار در اختیار افراد قرار می گیرد لذا باورها و انتظارات نادرستی در این زمینه در ذهن آن ها شکل گرفته است که باعث بروز استرس در آن ها می شود.

 

چه باید کرد؟

اگر مسائلی مشابه موارد ذکر شده، برای شما دردسرساز شده است، نگران نباشید راهکارهایی برای برطرف کردن این مشکلات وجود دارد ولی قبل از هر چیز پیدا کردن مشکل اصلی مهم ترین مسئله است:

 

با همسر خود صحبت و سعی کنید علت اصلی بی علاقه شدن اش به زندگی مشترکتان را بیابید، شنونده فعال بودن و قضاوت نکردن درباره احساسات همسرتان از اهمیت بسزایی برخوردار است. اگر وی احساس کند که شما به او و دلمشغولی هایش اهمیت می دهید و درصدد رفع مشکل هستید، با شما همکاری خواهد کرد. در صورتی که مشکل در تغییر اهداف و آرزوها باشد، بررسی اهداف جدید و پیدا کردن نقاط مشترک و برنامه ریزی برای دستیابی به آن ها می تواند به هر دو نفر انگیزه و امید بدهد. در نظر داشته باشید که هیچ کسی دقیقا مطابق انتظارات و خواسته های شما نیست، بنابراین پذیرش تفاوت های شخصی و اعتقادی کمک می کند که آرامش بیشتری را تجربه و ارتباط بهتری با همسرتان برقرار کنید.

 

گفت وگو کنید

گفت وگو کردن درباره اولویت های مالی و ایجاد یک برنامه کلی درباره نحوه و میزان خرج کردن پول می تواند از بروز اختلافات در این زمینه بکاهد. هرچه قدر دقیق تر این کار را انجام دهید به همان میزان از بروز مشکلات پیش گیری کرده اید.

 

تنظیم ارتباطات با خانواده ها امری مهم به شمار می آید. به یاد داشته باشید شما خانواده جدیدی تشکیل داده اید.

 

با خانواده خود و همسرتان با احترام رفتار کنید ولی در عین حال مرزی برای خود و آنها در نظر بگیرید. درددل کردن نزد خانواده ها و بدتر از آن بدگویی از همسرتان، باری از دوش شما برنمی دارد و تنها روابط را تخریب می کند.

 

درباره مسائل زناشویی با یکدیگر باز و روشن باشید. از خواسته ها و نگرانی های تان در این باره به صورت شفاف با هم صحبت کنید و در صورتی که اطلاعات شما ناکافی است به کتاب های معتبر و یا مشاوران دارای تجربه در این زمینه مراجعه کنید.

 

فراموش نکنید هر شخصی خصوصیات خاص خود را دارد، پس تلاش کنید با برقراری ارتباط مناسب و موثر با همسرتان او را بیشتر بشناسید و علت دلسردی وی را از بین ببرید. مراجعه به یک مشاور خانواده بسیاری از ابهامات را برطرف می کند و به شما در حل مشکلتان یاری می رساند. نادیده گرفتن مشکل و به تعویق انداختن حل مسائل باعث جدی تر شدن آن ها می شود.

 

مطالب پیشنهادی

چطور از شوهرم جدا شوم؟

وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


http://maktoobshop.com/


ازدواج فقط حلقه به دست کردن و تعیین مراسم روز ازدواج نیست. درست زمانی که حتی فکرش را هم نمی کنید، بروز بعضی مشکلات ممکن است عرصه زندگی را حتی در دوران عقد و زمانی که کارت های عروسی تان را بین اقوام پخش کرده اید، چنان به شما تنگ کند که عطای بودن با همسرتان را به لقایش ببخشید. به همین علت روانشناسان به دخترها و پسرها توصیه می کنند که با شناخت کامل همسر خود را انتخاب کنند تا دوران امزدی و عقد را به سلامت طی کنند و به خانه بخت بروند.


با این حال جلوی ضرر را هر وقت بگیریم منفعت است و حتی در دوران نامزدی و عقد هم اگر با بعضی نقایص جدی شخصیتی و رفتاری در طرف مقابلتان روبرو شدید، باید برای ازدواج و ادامه رابطه با چنین فردی، تردید کنید.
با این حال این نسخه ای برای همگان نیست و شاید زوج هایی هم باشند که با وجود چنین مسائلی ازدواج می کنند و یک عمر هم با تمام مشکلات ناشی از چنین نقایصی می سازند. پس تصمیم با خودتان است.

چراغ های قرمز : شاید لازم باشد جدا شوید
اگر در دوران عقد متوجه شدید که همسرتان درگیر یکی از بیماری های جسمی یا روانی است، قبل از جدا شدن یا ادامه زندگی با همسرتان، حتما با پزشک یا یک مشاور و روانشناس در مورد نوع بیماری و علائم آن، نحوه زندگی با او، اقداماتی که می توان برای بهبودش رایط انجام داد و عوارضی که در آینده با آن روبرو خواهید شد و ... صحبت کنید. 

1 - ابتلا به بیماری های سخت 
بعضی از بیماری ها بسیار هشدار دهنده اند و برای زندگی با مبتلایان به این بیماری ها باید همه چیز را در نظر بگیرید. برخی از ابین بیماری ها عبارتند از: ایدز، هپاتیت C، تومور و سرطان های کشنده پیشرونده. کسی که قرار است با یک فرد مبتلا به بیماری های سخت ازدواج کند، باید بداند که زندگی زناشویی اش ممکن است چندان طولانی نباشد و همسرش بعد از مدتی فوت کند. وقتی طرف مقابل قرار نیست مدت زیادی زنده بماند، همسرش قبل از اینکه وارد فاز سوگواری شود، باید مرحله پیش سوگواری را بگذراند که اصلا کار ساده ای نیست. ضمن اینکه بیماری هایی مانند ایدز و هپاتیت C به شدت مسری اند و فرد باید احتمال آلوده شدن خودش را به این بیماری ها بدهد.
 
2 - تشخیص اسکیزوفرنی
اسکیزوفرنی از جمله بیماری های عصبی روانی مزمن و جدی است که روی کل شخصیت فرد تاثیر می گذارد و شایع ترین سن ابتلا بین 15 تا 30 سالگی است. ساختمان مغز این بیماران طبیعی است ولی بعضی از مواد شیمیایی آن عملکرد طبیعی ندارند، به طوری که افزایش و یا کاهش ترشح این مواد اختلالاتی در رفتار، تفکر و هیجان های بیمار ایجاد می کند و در مرحله حاد فعالیت های هیجانی، رفتاری، فکری و به طور کلی عملکرد طبیعی خود را از دست می دهد.
نشانه های بیماری در افراد مختلف متفاوت است ولی اغلب شامل افسردگی، رفتار عجیب و غریب، تحریک پذیری، خواب زیاد یا عدم توانایی در خوابیدن، گوشه گیری، خصومت بی دلیل، فراموشی نشان دادن واکنش شدید در بحران ها، عدم توانایی در گریه کردن یا گریه های شدید، استفاده از الکل و مواد مخدر، تراشیدن موهای سر و بدن و خودکشی می شود. آنها معمولا چیزهایی را می بینند و می شنوند که برای بقیه قابل رۆیت و شنیدن نیست.
برخی از مبتلایان به اسکیزوفرنی برای کنترل علائم بیماری خود باید همیشه دارو مصرف کنند، برخی دیگر مدت زمان مصرف دارویشان کوتاه است و بالاخره عده ای که بیماری آنها در پی استرس حاد نظیر بیماری جسمی با زایمان شروع شده ممکن است طی مدت زمان کوتاهی بهبود پیدا کنند.

3 - اطمینان از اعتیاد به مواد مخدر
معتادان به مواد مخدر و محرک، حتی اگر سم زدایی کنند، بدنشان هرگز مثل سابق و قبل از مصرف مواد مخدر نمی شود. اینها تا زمانی که یک مقدار مشخص مواد مخدر به بدنشان نرسد، نمی توانند عملکرد طبیعی داشته باشند اما باید به این نکته توجه داشته باشیم؛ چون زوج ها در دوران عقد ارتباط مستمری با هم ندارند، اگر یکی از دو طرف اعتیاد داشت، دیگری به راحتی متوجه آن نمی شود؛ مگر اینکه با هم به سفر بروند یا ارتباطشان نزدیکتر شود اما در هر صورت و در شرایط عادی که دو طرف با هم معاشرت عادی دارند، نمی توان به راحتی تشخیص داد که فرد مصرف کننده مواد مخدر است یا نه.

4 - فاش شدن بزهکاری
انجام رفتارهای خلاف شأن مثل اینکه خانم بفهمد درآمد شوهرش از راه کسب حرام است یا در کار قاچاق است هم از جمله مسائلی است که خانم می تواند در همان دوران عقد رابطه را تمام کند.
 
چراغ های نارنجی : حتما باید مشاوره کنید
افراد مبتلا به برخی بیماری های جسمی مانند تالاسمی ماژور. هموفیلی، صرع و ام.اس
این دسته از بیماری ها به سختی خوب می شوند و همین مسئله باعث می شود تا زندگی برای کسی که با فرد مبتلا به یکی از این بیماری ها زندگی می کند، خسته کننده شود. اینها با یکسری محدودیت ها در زندگی مواجه هستند و اگر قرار است وارد زندگی مشترک با فردی شوند، شخص مقابلشان باید به این نکته آگاه باشد که عملکرد افراد مبتلا به صرع یا ام. اس ممکن است در طول زندگی و مراودات اجتماعی کاهش پیدا کند. این کاهش عملکرد مشکلاتی را برای دو طرف این زندگی در پی دارد.
 
1 - پارانویا 
ویژگی اصلی مبتلایان به این اختلال روانی، عدم اعتماد آنها به دیگران، بدگمانی و بدبینی است. این اختلال بین آقایان شایع تر است و فرد مبتلا، سوءظن بیمارگونه دارد و مدام به همسر خود شک می کند. زندگی با چنین فردی هم سخت است. چرا؟ چون فرد مقابل مدام به این فکر می کند که تا کی باید او را توجیه کنم؟ اینها اهل جر و بحث هستند و خشک و عصبی اند. ضمن اینکه بدبینی بیش از حد ممکن است منجر به خشونت یا اختلالات رفتاری دیگر هم شود.

2 - اختلال شخصیت مرزی
این دسته از افراد به قدری بی ثبات هستند که اگر اتفاقی بیفتد دنیا را یا سیاه می بینند یا سفید و نگاهشان خاکستری نیست. نشانه هایی همچون روابط بین فردی بسیار بی ثبات، خشم شدید و نزاع های مکرر بدنی، بی ثباتی عاطفی، خرج کردن افراطی، سوء مصرف مواد، رابطه جنسی نابهنجار، رانندنگی بی مهابا، زیاد خوردن و اقدام مکرر به خودکشی کردن که شکل فریبکارانه دارد، از ویژگی های مهم این اختلال است.
اگر پنج علامت از علائم گفته شده را فردی داشته باشد او یک بیمار مرزی یا بوردرلاین است. این دسته از افراد به محض اینکه بحث کوچکی بین آنها و همسرشان در می گیرد یا اتفاق جزیی می افتد؛ بلافاصله دست به خودکشی می زنند تا دیده شوند.
 
3 - اختلال شخصیت هیستیریونیک (نمایشی)
اینها هم جزو تهدیدکننده ها محسوب می شوند. رفتار آنها نمایشی است. شخصیت های نمایشی هم در مردان و هم زنان دیده می شود ولی در خانم ها به مراتب بیشتر است. پوشش ظاهری و حتی آرایششان با بقیه زنان فرق دارد و با این کار دوست دارند خودشان را بیش از پیش مطرح کنند. در مرحله بعدی بیمار از واقعیت های ذهنی و بیرونی دور می شود و اصلا هویت خود را فراموش می کند یا موقتا برای آرامش خود موضوعی را که بار سنگین عاطفی داشته باشد از یاد برده و دست به دامن انکار می شودو با این کار در قالب شخصیت دیگری قرار می گیرد و خود را چیز دیگری نشان می دهد.
 
4 - دست بزن
هر چند تنش ها و بحران های موجود در دوران عقد به ندرت به برخوردهای فیزیکی و کتک منتهی می شود، با اینحال اگر جر و بحث در مورد مسائل جزیی و کوچک منجر به کتک زدن شود و یا موضوع کتک زدن چندین بار تکرار شود، حتما باید به این رابطه خاتمه داد، چون چنین شخصی نمی تواند خشمش را کنترل کند. چه بسا این کتک زدن در آینده به قتل هم منجر شود.
 
5 - اختلاف دو قطبی
پر بودن خانه از انبوه کارهای نیمه تمام یکی از ویژگی های اختلال دو قطبی است. این افراد معمولا قادر به تمرکز روی یک کار نیستند و میلیون ها کار را شروع می کنند بدون اینکه بتوانند آنها را تمام کنند. آنها یا در فاز افسردگی هستند و یا در فاز هیجان که در هر دو فاز رفتارهای غیرعادیدارند. اینها معمولا مشکل خواب دارند. در فاز افسردگی زیاد می خوابند و همیشه احساس خستگی می کنند اما در فاز جنون و هیجان به اندازه کافی نمی خوابند اما هیچ وقت احساس خستگی نمی کنند.
 
6 - وسواس
وسواس یک فکر، تصور، احساس یا حرکت مکرر مضر و اعصاب خردکنی است که با نوعی احساس اجبار و علاقه به مقاومت در برابر آن همراه اوست. وسواس، تعادل روانی و رفتاری را از بیمار گرفته و باعث می شود تا او در سازگاری با محیط دچار مشکل شود. در بیمار مبتلا به وسواس نشانه هایی همچون شک و تردید، ترس، دقت و نظم افراطی، اجبار، احساس بن بست، لجبازی دیده می شود و در مواردی این علائم خود را به شکل دله دزدی، آتش زدن جایی، درآوردن لباس، بیقراری، بهانهگیری، بی خوابی، بدخوابی، بی اشتهایی، و ... نشان می دهد. مشاهده این علائم در فرد وسواسی به قدری عجیب است که این احساس به اطرافیانش داده می شود که نکند او دیوانه شده باشد.

طلاق، پایان زندگی نیست

وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


http://maktoobshop.com/



بهترین توصیه آن است که برای ترمیم عواطف خود و یافتن امیدی دوباره به زندگی، این درد را کاملاً احساس کنید! تعجب نکنید، زیرا این درد درونی باید احساس شود تا بتوانید از آن عبور کنید. اگرچه بدترین قسمت طلاق آن است که مجبورید این درد را احساس کنید، اما تنها از طریق احساس این درد و عبور از آن و گذراندن این مرحله است که می توانید به مرحله بعدی که مرحله بخشش است وارد شوید، و گرنه همیشه در این مرحله دردناک باقی می مانید. بخشش به شما این فرصت را می دهد تا دلتان برای پذیرش واقعیت باز بماند و واضح است که تنها وقتی می توانید امید و عشق به زندگی داشته باشید و محبت دیگران را بپذیرید که دریچه قلبتان برای جذب نیروهای مثبت باز بماند.


البته این مسئله فقط به طلاق مربوط نمی شود. اکثر ما در زندگی شرایطی داشته ایم که قلبمان از اندوه پرشده است، یک نفر در زندگی ما وجود داشته که فراموش کردن و بخشیدن او بسیار مشکل بوده و بیرون کردن او از ذهن ما بسیار دشوار و سخت است. به هر حال، اکثر همسران بعد از طلاق حتماً به این مرحله می رسند که به طور واقع بینانه به همسر سابقشان فکر کنند، بخصوص اگر همسران هنوز به آشتی فکر کنند، این مرحله حتماً برایشان پیش می آید.


● هر کاری به تمرین احتیاج دارد

تمرین های زیر به نحوی طراحی شده اند که به شما کمک می کنند دورنما و دیدگاهی منطقی از همسر سابق خود بدست آورید و احساستان نسبت به او منطقی تر باشد. همچنین این تمرین ها به شما کمک می کند تا اگر همسرتان واقعاً لیاقت زندگی دوباره را دارد و حتی تا حد زیادی حق با اوست بتوانید با او تماس برقرار کنید. ترمیم دل شکسته به زمان احتیاج دارد و البته باید برای آن تلاش کرد. به یاد داشته باشید که با گذشت زمان، احساسات منفی شما برطرف خواهد شد.

▪ تمرین شماره ۱

یک فهرست واقعی در مورد همسر سابقتان تهیه کنید. دو برگ کاغذ بردارید و بنشینید و فهرستی تهیه کرده و تمام دلایلی که همسر قبلیتان طبق آن دلایل برای شما شریک خوبی در زندگی نبوده است را بنویسید. به طور کاملاً اختصاصی وارد جزئیات شوید. او در روابطتتان چه کرده است که باعث شده شما به این احساس و باور برسید که او شریک واقعی زندگیتان نبوده است؟ شما می توانید تجربیات خاصی را فهرست کنید مثل <وقتی سال گذشته برای دیدار خانواده ام رفته بودیم، او خودش را گرفته بود و اصلاً ارتباط گرمی برقرار نکرد.> یا <او تولد مرا فراموش کرد.> ضمنا احساسات خود را هم فهرست کنید مثلاً: <من دائم احساس می کنم کسی را از دست داده ام <یا> ما هیچ وقت به هم نگفتیم که یکدیگر را دوست داریم.> فهرست شما می تواند هر چقدر که دوست دارید بلند باشد و اصلاً محدودیتی دراین مورد وجود ندارد. چه ۱۰ مورد چه ۲۰۰ مورد، تفاوتی ندارد. نکته کلیدی در این کار آن است که اصلاً هیچ مسئله ای را سانسور نکنید و واقع بین باشید. 

دومین برگ کاغذ مربوط به آن است که فهرستی از خصوصیاتی که دوست داشتید همسر سابقتان داشته باشد، در آن قید کنید، مثلاً <ای کاش روی خوشی داشت و این قدر خشک نبود.> یا <ای کاش به سفرکردن بیشتر اهمیت می داد.> ضمناًُ احساساتتان را هم فراموش نکنید: <ای کاش به من احترام می گذاشت و با من گرم تر برخورد می کرد.>هر دو لیست را در محلی قرار دهید که دائم به آنها دسترسی داشته باشید. وقتی لحظاتی به این مسئله فکر می کنید که چرا چنین احساسی دارید، چرا مایلید دوباره آشتی کنید، چرا از هم جدا شدید یا چرا هر چه کردید کارساز نبوده است، فهرست ها را بردارید و به آنها نگاهی بیندازید. در اصل این نگاه واقع بینانه به احساسات شماست. ممکن است شما بعد از دیدن آنچه که نوشته اید، متوجه شوید چرا در زمان زندگی مشترک و لحظه جدایی، احساس خوشحالی و سعادت نمی کردید و شاید به این نقطه برسید که او تقصیری نداشته و نباید تغییر می کرده و این خود شما بودید که باید کمی شرایط را تغییر می داده اید و یا بالعکس، شما اصلاً حق داشته اید و او باید به گونه دیگری رفتار می کرده است. 

▪ تمرین شماره ۲

اگر شما و همسر سابقتان، اوقات خود را با دوستانی مشترک و حول یک محور می گذراندید، حالا زمان آن رسیده است که به دنبال دوستان جدیدی بگردید. کاری که گفتیم به این معنا نیست که از خیر تمامی دوستان خود بگذرید، بلکه دوستان جدیدی هم پیدا کنید تا در صورت عدم بازگشت شما و همسر سابقتان به زندگی مشترک، دوستانی داشته باشید که از شما حمایت کنند و در مواقع نیاز به دادتان برسند. معمولاً مردم از ایجاد ارتباط و دوستی با فردی که متارکه کرده است ابا دارند و خود را کنار می کشند. بنابراین بهتر است همزمان فعالیت های جدیدی را آغاز کنید و با مردم ارتباط برقرار کنید، مثلاً به کلاس هنری بروید، به گروه های ورزشی ملحق شوید، با گروه های مذهبی همکاری کنید یا مهارتی جدید یاد بگیرید. هر عاملی که باعث شود اطراف شما از مسائل جدید پر شود و با آدم های جالبی روبرو شوید به بهبود وضعیت شما کمک می کند. به یاد داشته باشید ساده ترین راه برای داشتن دوستان جدید از طریق علائق و سلیقه های مشترک است. ضمناً دوستانی را که ارتباطتان با آنها قطع نشده است فراموش نکنید. گاهی برقراری ارتباط با دوستان قدیمی ساده تر از پیدا کردن دوستی تازه است اما همه این موارد به شرایط شما بستگی دارد. اگر دوستان قدیمی شما را ناراحت می کنند ارتباط را قطع کنید و گر نه به ارتباطتان ادامه دهید. انتخاب کاملاً به عهده خود شماست.

▪ تمرین شماره ۳

هر از گاهی به خودتان یادآوری کنید که تمامی این مسائل خواهد گذشت. درست است که درد جدایی بسیار شدید است، اما می گذرد. اگر این درد را احساس کنید و از آن عبور کنید به قسمت بعدی مرحله جدایی، یعنی ترمیم می رسید. وقتی برای اولین بار سعی کردید این درد را احساس کرده و بررسی کنید، متوجه می شوید که مسئله آن قدرها هم که فکر می کردید بد و ناگوار نبوده است. وقتی به این مرحله رسیدید که دیگر این درد شما را آزار نمی دهد، اولین نشانه ای که می گوید: <شما در مسیر جاده بهبودی قرار گرفته اید> در شما ظاهر شده است.

البته نکته مهمی وجود دارد که افرادی که متارکه کرده اند، همچنین اطرافیان آنان باید به آن توجه کنند. اینکه یک خانم یا آقا وضعیت بدگذشته را پشت سر گذاشته، به این معنا نیست که آنها دیگر آرام شدند و نیازی به تسلی خاطر ندارند و یا قلبشان از ناراحتی و کینه صاف شده است. آنها هنوز به زمان احتیاج دارند تا از مشکلات این فقدان خلاص شده و بهبود پیدا کنند، درست مثل زخمی که نیاز به زمان دارد تا دوباره بسته و ترمیم شود. این زخم در طول مدت ترمیم هنوز درد دارد. طلاق یک تغییر بسیار بزرگی است که ممکن است در زندگی افراد اتفاق بیفتد و حتی اگر مدت زیادی از آن گذشته باشد، باز هم ناراحتی ها و اثرات آن وجود دارد. آنچه برای زن و مرد در این شرایط اهمیت دارد حفظ حسی سالم، نگهداری تعادل و حرکت در مسیری است که بعد از طلاق طی می کنند تا دوباره بعد از جدایی، بتوانند شادی را به دست آورند.

● زن با مرد فرق دارد!

مردها بعد از طلاق باید زمانی را در تنهایی سپری کنند تا احساس استقلال خود را بدست آورند و احساس کفایت داشته باشند؛ یعنی در موردی که در طی فرآیند جدایی، خلا‡ آن را احساس می کردند. مردها در این زمان به تفکر و سبک و سنگین کردن وقایع نیاز دارند تا دوباره در مورد خود احساس خوبی بدست آورند. البته باید به آقایان توصیه کرد که به هیچ وجه بلافاصله بعد از طلاق به فکر ازدواج مجدد نیفتند و تا زمانی که احساسات جریحه دار شده آنان ترمیم نشده، دست به این کار نزنند زیرا آنها هنوز مراحل روحی بعد از طلاق را طی نکرده اند و ترمیم درونی آنها تکمیل نشده است. ازدواج مجدد در این شرایط نه تنها چاره ساز نیست بلکه مشکلات زیاد تری ایجاد می کند. در مورد خانم ها وضع فرق می کند. آنها سعی کنند با به دست آوردن حسی سالم و خوب و اطمینان خاطر دادن به خود، با فراهم کردن شرایط جهت اینکه مورد تایید دیگران قرار بگیرند و وجهه مجددی کسب کنند و نیز با اتکاء متقابل به افرادی که حمایت از آنها را به عهده دارند، تعادل روحی خود را به دست آورند. خانم ها در این دوران کمی خودخواه می شوند و چون حس می کنند به آنها ظلم شده و یا مورد توجه قرار نگرفته اند، سعی می کنند به خود فکر کنند، اوقاتشان را با دوستان خود سپری کنند، به تعطیلات بروند و به عبارتی حسابی به خودشان برسند! در این دوران بهتر است خانم ها به علائق خود بپردازند و مهارت کسب کنند. رسیدن به سرگرمی های مورد علاقه در این دوران یکی از بهترین راه های ترمیم روحی است و برای مدتی باید از پرداختن به مسائل جدی بپرهیزند. ضمناً ازدواج مجدد در این زمان اصلاً مناسب نیست، چون هنوز تعادل احساسی و روحی به دست نیامده است. امروزه مردم به ویژه زنان بیشتر از گذشته به روابط خود اهمیت می دهند و دیگر انتظار ندارند گرمی روابط زناشویی در طی سال ها زندگی مشترک کمرنگ شود، بلکه می خواهند همان طور گرم و استوار باقی بماند. اگر این مسائل درک شود، از همین حالا و قبل از اینکه خیلی دیر شود، می توان به نیازهای زنان و مردان در زندگی مشترک بیشتر توجه کرد. ارتباط موِثر و کارآمد در هر رابطه ای ضروری است، چه در رابطه شغلی و چه در رابطه زناشویی؛ اما این ارتباط موِثر به مهارت های بی شماری احتیاج دارد تا دو نفر، از سال ها زندگی مشترک خشنود باشند. تنها راه همسران آن است که این راه کارها و مهارت ها را خوب بشناسند تا افق زندگیشان تیره وتار نشود و سایه طلاق بر زندگی آنها گسترده نشود.

منبع : iran۴me


عشق بین زن و مرد


وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


http://maktoobshop.com/



با وجود اینکه بیشتر ازدواج‌ها با عشق و علاقه و محبت طرفین صورت می‌گیرد ، اما در اکثر موارد مشاهده می‌کنیم که زن و مرد با تمام تلاشی که در جهت انجام دقیق وظایف خود دارند ، به مرور زمان، عشق و علاقه‌ی بین‌شان کم‌رنگ و کم‌رنگ‌تر شده و گاهی به‌طور کامل محو می‌شود . به این نوع جدایی، اصطلاحاتی مانند طلاق عاطفی، طلاق روحی و روانی یا طلاق خاموش اطلاق می‌شود. با همه‌ی سعی و تلاش همسران برای نرسیدن به مرحله‌ی جدایی، بسیاری از ازدواج‌ها، منجر به طلاق رسمی شده و درصد بسیار بالاتری، به طلاق عاطفی منتهی می‌شود.

گاهی دلایلی مانع جدایی رسمی همسران می‌شود بنابراین در شرایطی که زن و مرد از لحاظ روحی و روانی، علاقه‌ای به ادامه‌ی زندگی مشترک‌شان ندارند ، پس از یک دوره‌ی طولانی مدت دعوا و جروبحث، از وضعیت عناد و دشمنی و تنفر گذشته و وارد موقعیت بی‌تفاوتی می‌شوند. اگر چه زوجین با هم زندگی می‌کنند ولی فقط جسم خاکی آنان با هم است و هیچ تعلق روحی و روانی نسبت به هم ندارند و در همین زمان، بیشتر انحرافات اخلاقی و آسیب‌های اجتماعی و روحی و روانی پیش می‌آید و اما زوج‌ها چه کارهایی می‌توانند انجام دهند تا از عشق خود محافظت نموده و عواطف همدیگر را تقویت کنند؟ چه باید کرد که کار به اینجا کشیده نشود و زندگی همسران تا این حد سرد و بی‌روح نشود؟

برای پیش‌گیری از چنین آسیب‌های خانوادگی ، به کار بردن تدبیرهای زیر توصیه می‌گردد:
▪ باید بدانیم دوست داشتن و عشق، آموختنی است. عشق بین زن و مرد ، مانند نهالی است که اگر از آن مراقبت به عمل نیاید ، خشک خواهد شد ، پس به این مساله اکتفا نکنید که یک‌بار ابراز علاقه، برای همیشه کافی است، بیشتر زوج‌ها در طول روز حتی یک‌بار هم به صورت هم نگاه نمی‌کنند یا حرف‌های تازه‌ای برای گفتن ندارند. 

▪ اگر زن و مرد با روان‌شناسی هم آشنا بوده و به تفاوت‌های اخلاقی و رفتاری یکدیگر به‌طور کامل واقف باشند ، در این صورت هیچ‌گاه از رفتار طرف مقابل، سوء تعبیر نخواهد شد. سعی کنید حالات، روحیات، نیازها و توقعات همسرتان را به‌خوبی شناسایی کنید و در تامین آنها بکوشید. 

یادگیری و به کار بردن مهارت‌های گفت‌وگوی سالم در حل اختلافات خانوادگی، باعث می‌شود رنجش‌ها در دل انباشته نشود و همه‌ی دلخوری‌ها، جای خود را به محبت و صمیمیت بدهد.

▪ زمانی را برای گفت‌وگو و ابراز محبت و تبادل‌نظر با همسرتان اختصاص دهید و این امر را در اولویت امور قرارداده و اشتغال و فرزند و... را بهانه‌ای برای فرار از این موقعیت قرار ندهید. سعی کنید به مرور زمان، مدت گفت‌وگوی خصوصی را بیشتر، کنید. دقت نمایید که صحبت‌های شما باید غیر از بیان گزارش کاری روزمره و بیان مشکلات تکراری و معمولی روزانه باشد. این صحبت‌ها گرچه مهم هستند ولی آنها را به زمان دیگری در طول روز بسپارید و در این زمان، ارتباط نزدیک‌تری با همسرتان داشته باشید و حرف‌هایی از نوع حرف دل را بازگو کنید و در عین حال با همسرتان همدلی کنید.

▪ یادگیری و به کار بردن مهارت‌های گفت‌وگوی سالم در حل اختلافات خانوادگی، باعث می‌شود رنجش‌ها در دل انباشته نشود و همه‌ی دلخوری‌ها، جای خود را به محبت و صمیمیت بدهد. به علت ناآگاهی زوج‌ها از روش گفت‌وگوی سالم، بیشتر صحبت‌ها به مشاجره ختم می‌شود.

▪ سعی کنید هنگام صحبت، ابتدا به نکات مثبت همسرتان اشاره کنید ، خشمگین نشوید ، خود را نیز در ماجراهای پیش آمده مقصر معرفی کرده و قبل از هر چیز، شما عذرخواهی کنید و بیان کنید که منظورتان از صحبت کردن، فقط حل مساله و رسیدن به تفاهم می‌باشد. در ضمن، مانع حرف زدن همسرتان نشوید و به او هم فرصت اظهارنظر بدهید.

▪ هرگز صحبت‌های خود را با طعنه، زخم زبان، کنایه و پایین آوردن شخصیت و حرمت همسرتان بیان نکنید.

▪ با همسرتان مقابله به مثل نکنید. سعی کنید همیشه شما پیش‌قدم شوید و با رفتار محبت‌آمیز، مهربانی را به او آموزش دهید.

▪ زوجین باید بیاموزند که توقعات و نیازهای خود را بدون نکوهش دیگری بیان کنند.

▪ نسبت به همسر خود ، نگرشی مثبت و مطلوب داشته باشید و به او همواره احترام بگذارید و محبت و عواطف خالصانه‌ی خود را نثار او گردانید. از پیش‌داوری و تصمیم‌گیری براساس تصورات خود، پرهیز نمایید.

▪ باور داشته باشید که همسرتان انسانی منحصر به فرد و یک امانت الهی می‌باشد. او همان کسی است که در دوران نامزدی، آرزوی با او بودن را داشتید.
▪ خودتان برای زندگی تان تصمیم بگیرید و نگذارید به‌خاطر رضایت خاطر اطرافیان، در تصمیمات منطقی خود دچار تزلزل شوید. 
تصور نکنید یک زندگی ایده‌آل، زندگی است که در آن هیچ اختلاف‌نظری نباشد و آرامش کامل بر آن حاکم باشد بلکه اختلاف‌نظر همیشه وجود خواهد داشت؛ نکته‌ای که مهم است، نحوه‌ی برخورد و حل اختلاف می‌باشد فراموش نکنید که اختلافات و تفاوت‌ها، موجب تفاهم بین همسران می‌شود.

▪ اگر رنجشی قابل چشم‌پوشی می‌باشد، از آن بگذرید ولی اگر برای‌تان مهم است، هر چند که مساله‌ی کوچکی باشد، آن را به طرز صحیحی با همسر خود در میان بگذارید.

▪ همسرانی که بر سرهر مساله‌ی جزیی با هم مجادله دارند، به تدریج باید شاهد مرگ عواطف‌شان باشند.

▪ زوج‌های شاد و بانشاط نسبت به زوج‌های ناسازگار و ناراضی، عملکرد بهتری در ابراز علاقه و عواطف خواهند داشت؛ پس برای سلامت جسم و روح خود و همسرتان، وقت و انرژی صرف کنید.

▪ و در آخر بدانید اگر هدف، عشق و حفاظت از آن است، باید بهای این حفاظت را با گذشت و ایثار بپردازید.

مجله شادکامی - با تغییر

 


مطالب پیشنهادی:


ارتباط بین فعالیت فیزیکی و کاهش بیماریها
ورزش های ضد استرس برای بهتر شدن وضعیت روانی و احساسی افراد
ورزش های مخصوص افراد مبتلا به بیماران قلبی و دیابت
ورزش های مفید برای بیماران مبتلا به آلزایمر
ورزش و بیماری های قلبی و استخوانی
چطور میزان فعالیت فیزیکی خود را ارتقاء دهیم؟
چه ورزش هایی سلامت کودکان را تامین می کند؟
ورزش چگونه در درمان و پیشگیری از سرطان سینه زنان کمک می کند؟

چگونه عملکرد فیزیولوژیکی و روانی میانسالان افزایش می یابد؟

آیا طلاق راه حل است؟




ماندن در  یک زنـدگی زناشویی بی عشق مخمصه ای غیر قابل تحمل است، امـا بـه ایـن مـعنـا نیست که حتماً چنین زندگی باید به طلاق منجر شود. 
حل مشکل ازدواجهای بی عشق نیاز به خوداندیشی برای ارزیابـی موقعیت، جرات و جسارت برای تصمیم گیری قاطع بـا همسرتان، و ابتـکـار عـمــل برای رویارویی با این واقعیت دارد کـــه طلاق ممکن است بهترین راه حل برای این ازدواج باشد
اما قبل از اینکه سریعاً به سراغ آسان ترین راه حل بروید و برای طلاق تصمیم گیری کنید، باید اطمینان حاصل کنید که کاملاً منطقی درمورد این تصمیم فکر کرده اید.
ماندن در یک ازدواج بی عشق و تصمیم گرفتن درمورد اینکه طلاق بگیرید یا نه فقط بر مبنای این واقعیت، سوء استفاده از فرصت است. این تصمیم برای طلاق مثل تصمیماتی که به خاطر سایر مشکلات موجود در زندگی های زناشویی مثل بوالهوس بودن فرد مقابل یا خیانت او، نیست. انتخاب طلاق وقتی صحبت از زندگی زناشویی خالی از عشق می شود، موقعیتی کاملاً متفاوت است. 
وقتی درمورد طلاق تصمیم می گیرید، این فرصت از نظر فردی خیلی در شما رشد میکند، چون شما در رابطه ای زندگی می کنید که خالی از هرگونه عشق و محبت است. اجازه بدهید کمی درمورد مسائل مربوط به چنین موقعیت هایی و رویکرد شما به آن صحبت کنیم تا شاید با توجه به این مسائل بتوانید بهتر ردر این رابطه فکر کرده و تصمیم بگیرید. 


مورد۱: عشق را آنطور که آن را می بینید تعریف کنید و ببینید آیا همسرتان هم در این رابطه با شما موافق است یا نه، حداقل تاحدودی. 
برای ارزیابی درست ازدواج های بی عشق، اطمینان یافتن از روشن و واضح بودن ایده و تفکر شما در مورد عشق، راه بسیار خوبی است که ببینید در زندگی چه چیز را از دست داده اید. و اگر ایده همسرتان درمورد عشق با شما مغایر باشد، تاحدی که هیچیک از شما نتواند در کنار هم عشق را تجربه کند، احتمالاً نیاز به مشاوره دارید تا ریشه بی عشق بودن رابطه تان مشخص شود. 


مورد ۲: قبل از اینکه به سراغ طلاق بروید، اول اطمینان یابید که واقعاً در زندگیتان هیچ نوع عشقی وجود ندارد. 
از خودتان بپرسید، "آیا واقعاً در زندگی زناشویی من عشقی وجود ندارد یا من خسته شده ام؟" زنده نگه داشتن عشق در ازدواج نیاز به رابطه بسیار قوی با خودتان و همسرتان دارد. دلایلی را که فکر می کنید زندگیتان خالی از عشق است را لیست کنید و ببینید این دلایل تا چه حد معقول و منطقی هستند و آیا نشان نمی دهد که کمی عشق در زندگیتان وجود دارد و می توانید برای بهبود وضعیت اقدام کنید؟ بی عشق بودن رابطه حتماً به این معنا نیست که همه چیز برای آن رابطه تمام شده است. 


▪ مورد ۳: برحسب تعریف خود از عشق، ببینید که آیا تا به حال واقعاً عاشق بوده اید. 
بی عشق بودن زندگی زناشویی شما ممکن است همیشگی نبوده باشد. ممکن است در طول زندگی خود با همسرتان از فواید دیگری در گذشته بهره مند می شده اید که اکنون وجود ندارد و به همین دلیل است که از رابطه تان خسته شده اید. 
البته اگر زمانی در گذشته عاشق شوهرتان بوده اید، احتمالاً هر دوی شما آنچه را که باید برای حفظ این عشق انجام نداده اید. قبل از اینکه بخواهید اقدامی برای این زندگی بی عشق بکنید، ببینید که تفکر شما درمورد عشق با گذشت زمان چقدر تغییر کرده است. 


مورد ۴: ببینید آیا برای متاهل بودن حتماً نیاز دارید که زندگیتان سرشار از عشق باشد، و آیا نمی توانید شعله عشق را در زندگی زناشوییتان روشن کنید؟ 
این مورد یکی از مهمترین مسائل در تصمیم گیری شماست. خیلی از افراد علیرغم بی عشق بودن زندگی زناشوییشان آن را حفظ کرده اند چون فوایدی که از متاهل بودن نصیبشان می شده بسیار ارزشمندتر از نیاز آنها به عشق بوده است. این فواید میتواند خیلی چیزها باشد و می تواند از فقدان اعتماد به نفس، مسائل مادی، ترس از تنهایی و ... ناشی شود. 
اگر شما از آندسته از افراد هستید که برای متاهل بودن حتماً به عشق نیاز دارند، قبل از اقدام به طلاق، حتماً به روشن کردن شعله عشق در رابطه تان فکر کنید. اگر برای این تصمیم گیری با خود می جنگید، مطمئن باشید که رابطه تان ارزشش را دارد که فرصتی دوباره به آن بدهید. 


اگر از ته قلب درمورد فقدان عشق در رابطه تان با همسرتان گفتگو کنید، امکانش هست که ببینید او نیز با چنین مشکلی روبه روست. 

مطالب پیشنهادی:


بررسی اثرات کافئین بر بدن
عوارض شیرین کنندههای بدون کالری
فست فود زیر ذره بین کارشناسان حوزه سلامت
ویژگی های ظروف آشپزی و اثر آن در پخت غذا

ظروف یک ‌بار مصرف ومشکلات آن بر سلامت
اثرات امواج تلفن همراه بر سلامت افراد
کنترل آلاینده ها از طریق فن اوری نانو تکنولوژی
اثر شن‌های روان یا غبار غلیظ بر سلامت انسان

آثار جانبی تشعشع لامپ های کم مصرف بر چشم و پوست

پیامدها و راهکارهای جلوگیری از تخلفات موتورسواران

آمادگی سازمانهای غیر دولتی در حوادث و بلایا

آمادگی ملی و سازمانی در مقابله با زلزله و مدیریت بحران

آمادگی ملی در مقابله با زلزله

راهکارهای پیشگیری از پیامد های سیل

سلامت روان کودکان در بلایا طبیعی

طلاق نگیرید؟

وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


http://maktoobshop.com/




به هر حال، طلاق هم برای خودش کاری است؛ چیزی است که وجود دارد؛ و یک کلام: از مرگ که بالاتر نیست! مگر کم‌اند آدم‌هایی که تا دیروز، سُر و مُر و گنده، عمودی بوده‌اند برای خودشان و امروز، «به عزت و شرفِ لااله‌الا‌الله» افقی شده‌اند! همان‌طور یا همان‌قدر که روزانه خیلی‌ها با هم ازدواج می‌کنند، خیلی‌ها هم از هم طلاق می‌گیرند. و این یعنی که روزی محضردارها می‌رسد؛ حالا چه با خواندن صیغه‌های عقد چه با خواندن صیغه‌های طلاق. گیریم که وقت خواندن صیغه‌ی عقد، پسر و دختر دزدکی هم را نگاه می‌کنند و جلو خنده‌شان را می‌گیرند و لپهاشان گل می‌اندازد؛ اما وقت خواندن صیغه‌ی طلاق، زن و مرد نگاهشان را از هم می‌دزدند و حتی اگر گریه‌شان هم نیاید که بخواهند جلوش را بگیرند، چیزی از جنس بغض گلوشان را کیپ می‌کند و چهره‌شان بی‌رنگ است. 

 

ادامه مطلب ...

۱۰ روش برای پذیرش جدایی


وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


http://maktoobshop.com/

قــطع رابطه همیشه به عنوان مسئله ای دردناک شناخته می شود. در این قسمت نظراتی را برایتان مطرح کرده ایم که شاید بواسطه آن بتوانید پس از بـروز چنین واقعه تلخی به راحتی با آن کنار بیایید. 
بهم خوردن رابطه ساده نیست. شما ناخواسته با توده ای از احسـاســـاتی نظیر: حسادت، خشم، زیان و جراحت، و تنـفـر روبـرو خـواهـیـد شـد. ایــن امـکان وجود دارد که دچار افسـردگــی شوید و به مروز زمان افسردگی شما تبدیل به خشم و نفرتی تلخ شود. به تنها چیزهایی کـه فکر میکنید این است که: چه خطایی از من سر زد؟ آیا میـتوانم دوباره بـا او ارتـبـاط برقرار کنم؟ بـه او نشـان خــواهم داد که با چه کـسی طــرف است؛ اما اگر بخواهید واقع بیـن باشید، می بینید که تنها مسئله ای که در ذهنتان می گذرد این است که " الان چه کاری میــتوانم انجام دهم که احساس بهتری پیدا کنم؟" در این قسمت چند پیشنهاد برایتان داریم که مطمئناً به شما کمک خواهند کرد. 


۱) خانواده و دوستان. 
شاید کمی پیش پا افتاده به نظر برسد، اما اگر به خانواده و دوستان خود تکیه کنید و سعی کنید مدت زمانی را با آنها بگذرانید وضعیتتان بهبود پیدا می کند. وقت خود را برای انجام کارهای متنوع با آنها صرف کنید و یادتان باشد که در طول این زمان حتماً لازم نیست که در مورد رابطه گذشته خود با آنها صحبت کنید. اگر این کار برایتان کافی نبود به راحتی می توانید به یک گروه حمایت اجتماعی و یا مشاوره جمعی بپیوندید. 

۲) ءمقاومت در مقابل خواهش های باطنی. مطمئناً آرزو می کنید که ای کاش کسی را که از دست داده اید، مجدداً بازگردد؛ اما به چه قیمتی حاضر به انجام این کار هستید؟ شاید در یک لحظه این امر به نظرتان درست بیایید، اما سعی کنید کمی بیشتر روی آن فکر کنید. پس از سپری شدن زمانی طولانی، آنها ارزش اولیه را در نظر شما از دست خواهند داد. البته این امر به آن معنا نیست که برای درست شدن موقعیت خود تلاش نکنید. اگر احساس می کنید که شانسی برای برگشت وجود دارد، کوتاهی نکنید؛ اما اگر شریک قبلی شما با صراحت کامل مشخص کرده که دیگر این رابطه کار به جایی نمی برد، بهتر است دست از خواهش و تمنا بردارید چرا که نه تنها با این کار هیچ نتیجه ای عایدتان نخواهد شد، بلکه این امکان وجود دارد که شرایط را سخت تر نیز بکنید.

۳) ایجاد تغییر در زندگی شخصی. برای گذراندن وقت خود راههای جدیدی پیدا کنید. در کلاس های مختلف ثبت نام کنید، باشگاه بروید، یک حیوان خانگی بگیرید و یا دست به انجام به کارهای داوطلبانه بزنید. هر کاری که باعث می شود نسبت به خودتان احساس بهتری پیدا کنید را انجام دهید. ضمیر شما در چنین حالتی، آسیب دیده است؛ کاری کنید که جراحات آن از بین برود. 

۴) اشتباهات خود را قبول کنید اما خود را بازنده تصور نکنید. با خودتان در گیر نشوید، اگر اشتباهی از جانب شما سر زده، باید آنرا بپذیرید، از آن درس بگیرید، و سعی کنید که دیگر هیچ گاه آنرا در زندگی خود تکرار نکنید. همانطور که برای ایجاد یک رابطه نیاز به دو نفر هست، برای خاتمه دادن به آن نیز وجود دو نفر ضروری است. شما تنها کسی نیستید که مرتکب اشتباه شده است. شاید الان به چشمتان نیاید، اما اگر بتوانید از اشتباهاتتان درس بگیرید و آنها را در روابطه بعدی به کار گیرید، آنوقت متوجه خواهید شد که تا چه اندازه روابطتان محکم تر و سالم تر خواهند شد. 
۵) روابط جدید. شاید در ابتدا هیچ تمایلی به انجام چنین کاری نداشته باشید، اما نباید برای مدت زمان طولانی خودتان را از محیط های اجتماعی دور نگه دارید. بیرون رفتن با دیگران سبب می شود زخم های شما زودتر بهبود پیدا کنند و ضمیرتان آرامش بیشتری پیدا کند. 

۶) بازیچه دست دیگران نشوید. بسیاری از افراد هستند که در یک چنین مواقعی شروع می کنند به تجویز کارها مختلف و به شما تضمین می دهند که اگر بر طبق گفته هایشان عمل کنید، حتماً شریک زندگی قبلی خود را از پای در می آورید. اجازه ندهید در زمانی که آسیب پذیر هستید، دیگران از شما سوء استفاده کنند. همیشه در نظر داشته باشید که همانقدر که احتمال برد در گفته های آنها وجود دارد، به همان میزان نیز احتمال شکست وجود دارد. 

۷) انتخاب سرگرمی های جدید. یک چیز جدید یاد بگیرید. احتمالاً کارهایی هستند که همیشه دوست داشتید آنها را انجام دهید، اما هیچ گاه زمان آنرا پیدا نمی کردید. حالا وقتش رسیده؛ 

۸) عدم ورود شتبازده به روابط جدید. در حالیکه قرار ملاقات گذاشتن می تواند به شما کمک کند، اما بهتر است تا جایی که می توانید، یک مرتبه وارد یک رابطه جدید نشوید. پیش از اینکه آماده پذیرش هر گونه تعهد جدید شوید، باید به طور کامل شرایط روحیتان بهبود پیدا کند، در غیر اینصورت طرف مقایل به شدت آسیب می بیند. 

۹) آزاد کردن افکار ذهنی. متوجه هستم که نمی توانید به این مسئله فکر نکیند، اما اگر این امر برای مدت زمان طولانی ادامه پیدا کرد، راهی پیدا کنید که به واسطه آن بتوانید ذهن خود را از آن مطلب منحرف سازید. به دوستتان تلفن بزنید، به باشگاه ورزشی بروید، هر کاری که به ذهنتان می رسد انجام دهید. اگر احساس کردید که هیچ کدام از این کارها جواب نمی دهند، این یکی را امتحان کنید: لیستی از دلایلی که "چرا بهتر شده که او را رها کرده اید" تهیه کنید. این لیست می تواند شامل مواردی از این دست باشد: به اندازه کافی وقت دارم که به کارهای دیگر خود رسیدگی کنم؛ می توانم با هر کسی که دلم می خواهد قرار ملاقت بگذارم، دیگر وقتم تلف نمی شود و میتوانم با کسی ارتباط برقرار کنم که به اندازه کافی برای من ارزش و اهمیت قائل باشد. همچنین می توانید به کارهایی که شریک قبلی انجام می داد و باعث دیوانه کردن شما می شد هم فکر کنید. لازم نیست یک عینک رمانتیک به چشم هایتان بزنید و فقط وقایع خوش و خاطرات شیرین گذشته را به یاد بیاورید. این عقیده را در ذهن خود پرورش ندهید که اگر یکبار دیگر می توانستیم در کنار هم باشیم، من خوشبخت می شدم و دیگر چیزی از دنیا نمی خواستم. اشتباه می کنید؛ آیا اگر یک بار دیگر به رابطه گذشته باز می گشتید، هویت و شخصیت او برایتان سوال برانگیز جلوه نمی کرد؟ ترک کردن شما، بزرگترین اشتباهی بود که او می وانست در کل زندگی خود انجام داده باشد. بگذارید همانجایی که هستند بمانند، شما به سمت جلو پیش بروید. 

۱۰) باطن خود را بهبود بخشید. در قسمت های بالا اشاره کوتاهی به این نکته داشتم اما چون از اهمیت بالایی برخوردار است، یکبار دیگر نیز اشاره کوتاهی به آن می کنم. می باست کاری کنید که نسبت به خودتان احساس بهتری پیدا کنید. این کار را می توانید با کوتاه کردن موها و یا خریداری لباس های جدید شروع کنید. اگر باز هم هیچ یک از این موارد به شما کمک نکرد، این یکی را امتحان کنید: لیستی از مواردی که از شما یک انسان برجسته می سازد، تهیه کنید. فقط خواهش می کنم آنجا ننشینید و دست روی دست بگذارید و بگویید هیچ چیز به ذهنتان نمی رسد. من قبول نمی کنم. یکبار دیگر فکر کنید، مهربان هستید؟ صبور؟ با هوش؟ مانند یک آشپز حرفه ای غذا درست می کنید؟ توانایی تعمیر وسایل مختلف را دارید؟ چیزهای زیادی هستند که از شما یک انسان بزرگ می سازند. آنها را بر روی یک تکه کاغذ بنویسید و هر زمان که احساس حقاورت به شما دست داد، یک بار از روی آن بخوانید و اگر چیز جدیدی به ذهنتان رسید به انتهای لیست اضافه کنید. شما خودتان هستید و یک فرد بزرگ می باشید؛ هیچ گاه به هیچ کس اجازه ندهید که این حس را در وجود شما سرکوب نماید.
منبع : بیرتک

طلاق و جدایی زن و شوهر و مهارت‌های حل مشکلات

وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


                                     http://maktoobshop.com/



شاید هر کسی در مورد قبح طلاق و جدایی زن و شوهر چیزهایی شنیده باشد، اما گاهی این طلاق و جدایی واسطه هایی دارد، یعنی مادر دختر، مادر پسر، وکیل و... با به وجود آوردن شرایط خاص، عوامل موثر در بروز طلاق و جدایی هستند.

در ابتدای هر اختلافی ممکن است مساله زیاد بغرنج نباشد و هر زوجی می توانند با هم اختلاف نظرهایی داشته باشند، اما در این میان افرادی که به نوعی منافع یا حقارت ها و ضعف های درونی و شخصیت شان آن ها را به جهتگیری های خاص تشویق می کند باعث می شوند زوج های جوان واقعاً به این نتیجه برسند که برای هم ساخته نشده اند و از هم متنفر شوند و یا این که به خاطر رفتارهای نادرست گذشته خودشان روی بازگشت به زندگی مشترک نداشته باشند و طلاق را تنها راه چاره ببینند. اقداماتی که به اسم حقوق و قانون در حیطه خانواده صورت می پذیرد گاهی چنان شرم آور و غیر انسانی است که انسان نمی داند نام این اقدامات را چه می توان گذاشت. 
وقتی زن جوان کدورت هایی از شوهر خود دارد پیش کشیدن حقوق قانونی او که به لحاظ انصاف دریافت یکجای آن جای سوال دارد چه معنایی به جز تحقیر طرف مقابل و اختلاف و جدایی می تواند داشته باشد.
زمانی که دختر را باید به سمت وظایف انسانی و درست زندگی راهنمایی کرد به او یاد داده می شود که بله کار تو درست است، اگر الان رو بدهی پررو می شود و یا وقتی به پسر جوان گفته می شود نباید به زن رو داد و گربه را باید دم حجله کشت زندگی او را به چه سمتی راهنمایی می کنیم. آیا این ها معنای بردباری و گذشت و صبر برای محکم تر شدن بنای زندگی و خانواده است؟
●قسمتی از یک زندگی:
مادر زن خطاب به داماد: من اجازه نمی دم دخترم به خانه تو بیاد.
مادر زن خطاب به داماد: حق نداری برای ملاقات با دختر من به خانه ما بیایی.
مادر زن خطاب به دختر: اگر به خانه شوهرت (شوهر عقدی) بروی جهیزیه ای در کار نیست.
مادر زن خطاب به دختر: اگر به خانه شوهرت رفتی و با هم اختلاف پیدا کردید فکر کن پدر و مادرت مرده اند و حق بازگشت نداری.
مدتی بعد وقتی مشکلات حسابی زیاد شد.
مادر زن خطاب به دختر: البته من نمی خواهم در زندگی تو دخالت کنم و به هر حال تصمیم گیری با خود تو است ولی من صلاح نمی دانم این وصلت به انجام برسد، اما در کل خود تو هستی که باید تصمیم بگیری.
دختر: من طلاق می خواهم.
.... و مدتی بعد، طلاق.
●قسمت هایی از اقدامات یک وکیل:
موضوع: عدم تمایل دختر به ادامه، زندگی تقاضای طلاق قبل از عروسی و درخواست نصف مهریه و کل نفقه ایام گذشته.
وکیل زوجه: دادخواست برای دریافت مهریه+نفقه+طلاق عسر و حرجی.
رای دادگاه: نفقه تعلق نمی گیرد حق طلاق ندارد، اما مهریه حق زن است.
شکایت ترک انفاق از طرف وکیل زوجه و تقاضای زندانی کردن شوهر.
رای دادگاه:مرد جرمی مرتکب نشده قرار رد خواسته صادر می شود.
وکیل زوجه:با نامه ها و اظهارنامه ها و ارسال مامورین کلانتری اقدام به بازی گرفتن آبروی شوهر می کند.
وکیل زوجه:شکایت دوباره ترک انفاق و تقاضای زندان برای شوهر.
رای دادگاه:قرار رد خواسته، مرد جرمی مرتکب نشده است.
بعد از مدتی.
وکیل:البته اگر مایل به زندگی هستید بیایید و با هم مصالحه کنید و زندگی کنید میل خود شما است، اما به نظر نمی رسد کار درستی باشد.
●مدتی بعد طلاق توافقی بدون مهریه.
این ها دو داستان بودند ولی داستان های واقعی مثل این هر روز تکرار می شوند.
عن النبی(ص) قال: و من عمل فی فرقهٔ بین امراهٔ و زوجها کان علیه غضب الله و لعنته فی الدنیا و الاخرهٔ و کان حقاً علی الله ان یرضخه بالف صخرهٔ من نار و من مشی فی فساد ما بینهما... (وسائل جلد ۱۴ ص ۲۷)
پیغمبر(ص) فرمود: کسی که کاری کند که بین زن و شوهری جدایی افتد و به طلاق رسد، خشم و لعنت خدا در دنیا و آخرت بر او باشد و سزاوار است که خدا او را با هزار سنگ آتشین سنگباران کند و کسی که بین زن و شوهر فساد کند، ولی به طلاق نرسد، غضب و لعنت خدا در دنیا و آخرت بر او است و از نظر کردن به وجه خدا محروم می گردد.


مطالب پیشنهادی:


ارتباط بین فعالیت فیزیکی و کاهش بیماریها
ورزش های ضد استرس برای بهتر شدن وضعیت روانی و احساسی افراد
ورزش های مخصوص افراد مبتلا به بیماران قلبی و دیابت
ورزش های مفید برای بیماران مبتلا به آلزایمر
ورزش و بیماری های قلبی و استخوانی
چطور میزان فعالیت فیزیکی خود را ارتقاء دهیم؟
چه ورزش هایی سلامت کودکان را تامین می کند؟
ورزش چگونه در درمان و پیشگیری از سرطان سینه زنان کمک می کند؟

چگونه عملکرد فیزیولوژیکی و روانی میانسالان افزایش می یابد؟
تکنیک های توان بخشی ورزشی در بیماران مبتلا به آسم

ژن درمانی از درمان بیماری ها تا بهسازی نژادی و استفاده بعنوان یک سلاح

دیابت از شناخت علائم تا درمان و راههای پیشگیری

حقایقی در باره ایدز و لزوم آموش جنسی

ایجاد تعادل در بیماران مبتلا به ام اس

سرطان سینه و تمامی گفتنی های آن

نقش نانو تکنولوژی در پزشکی وسلامت عمومی

نقش مردان در زمینه بهداشت باروری همسران
تمرینات ورزشی در دوران حاملگی و قبل از زایمان
کاهش مرگ و میر زنان باردار با برنامه مادری ایمن
مادران شاغل و نگهداری کودکان
بررسی اثرات کافئین بر بدن
عوارض شیرین کنندههای بدون کالری
فست فود زیر ذره بین کارشناسان حوزه سلامت
ویژگی های ظروف آشپزی و اثر آن در پخت غذا

ظروف یک ‌بار مصرف ومشکلات آن بر سلامت
اثرات امواج تلفن همراه بر سلامت افراد
کنترل آلاینده ها از طریق فن اوری نانو تکنولوژی
اثر شن‌های روان یا غبار غلیظ بر سلامت انسان

آثار جانبی تشعشع لامپ های کم مصرف بر چشم و پوست

پیامدها و راهکارهای جلوگیری از تخلفات موتورسواران

آمادگی سازمانهای غیر دولتی در حوادث و بلایا

آمادگی ملی و سازمانی در مقابله با زلزله و مدیریت بحران

آمادگی ملی در مقابله با زلزله

راهکارهای پیشگیری از پیامد های سیل

سلامت روان کودکان در بلایا طبیعی

مرگ عاطفی در روابط زناشویی

  • وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


    http://maktoobshop.com/


  • زن و شوهری را در نظر بگیرید که برای شما الگوی یک زوج موفقند. آنها با یکدیگر رفتار خوبی دارند و به هم احترام می گذارند و زندگی مالی مستحکمی بنا نهاده اند ؛ به خواسته های هم ارج می نهند و در نهایت زوج موفقی به نظر می رسند. این طرز فکر شما ، یک روز در حالی که مشغول خوردن شام و گفتگوی خانوادگی هستید به یکباره با شنیدن خبر جدایی آن زوج به هم می ریزد. هر چه فکر می کنید نمی توانید علتی منطقی برای این اتفاق بیابید. همه گوشه و زوایای مغزتان را می کاوید تا نشانه ای دال بر مشکلات زناشویی آن زوج بیابید. اما به نتیجه خاصی نمی رسید . چه اتفاقی می افتد که روابط عاطفی و پیوند های خانوادگی و اجتماعی از بین می روند و جدایی جای آنها را می گیرد ؟ حتما دلیلی هست . ولی ناشناخته تر از آن است که شما به وجودش پی ببرید. مراحل چهار گانه مرگ عاطفی زوال و مرگ روابط عاطفی در 4 مرحله اتفاق می افتد : 1- مخالفت 2- رنجش و عصبانیت 3- عدم پذیرش و طرد 4- سرکوبی 1-مخالفت در هر نوع رابطه ای که میان دو انسان شکل می گیرد همیشه درجه ای از مخالفت وجود دارد و تضادهای فکری و رفتاری جزیی طبیعی از روابط میان فردی ما را تشکیل می دهند. اما مخالفت می تواند درجات مختلفی داشته باشد. مخالفت پنهان در برابر مخالفت آشکار. صحنه ای را در نظر بگیرید که در یک مهمانی خانوادگی بزرگ نشسته اید و همسر شما در حال تعریف خاطره ای از شما می باشد که اصلا دوست ندارید دیگران چیزی درباره آن بدانند ؛ مضاف بر اینکه این چندمین باری است که همسرتان این داستان را با آب و تاب تعریف می کند. شما شروع به خودخوری می کنید یا طوری به وی نگاه می کنید که بفهمد مایل به تعریف داستان توسط وی نیستید. این درجه خفیفی از مخالفت است در برابر اینکه شما با صدای بلند وی را از گفتن داستان منع کنید. راه دیگری هم وجود دارد ؛ سعی می کنید خود را آدم متمدنی نشان بدهید که این موضوعات کوچک برایش مهم نیست و از مطرح شدن آنها در جمع حتی لذت هم می برد !! اگر کمی به زندگی روزانه خود دقت کنید متوجه می شوید که در زمینه ابراز مخالفت های بجا و به موقع تا چه حد فعال هستید. آیا حفظ ظاهر می کنید و در درون خود خوری ؟ آیا مستقیما ناراحتی خود را به شخص مقابل انتقال می دهید ؟ بیشتر مردم مخالفت های خود را به بهانه بد جلوه کردن در نظر دیگران ابراز نمی کنند و تظاهر می کنند که چنین احساسی ندارند. آنچه در اینگونه موارد افراد به خود می گویند این است : « این مسأله بزرگی نیست ، اینقدر ایرادگیر نباش ، هیچکس کامل نیست ، فراموش کن چرا دردسر درست می کنی ؟ » در زمینه عاطفی و در زندگی زناشویی این مسأله مخالفت به کرات اتفاق می افتد. زیرا تعداد تعاملات میان فردی زوجین خیلی زیادتر از انواع دیگر روابط است و به همین نسبت احتمال بروز اختلاف میان آنها بیشتر است. اگر مخالفت های کوچک خود را بیان نکنید و با توجه به تعداد موارد پیش آمده ، از خیر مطرح کردن آنها بگذرید ، این مخالفت های کوچک جمع شده و کم کم به علامت هشداردهنده بعدی یعنی رنجش و عصبانیت تبدیل می شود. حال کمی به زندگی با شریک عاطفی خود فکر کنید و اتفاقات هفته گذشته را مرور کنید و مواردی را که با همسرتان در زمینه آنها اختلاف داشتید بیاد آورید. طرز برخورد شما با این اختلافات چگونه بوده است ؟ طرز برخورد شما با این مخالفت ها در وهله اول شاخص خوبی برای سلامتی ازدواج شما می باشد. 2-رنجش و عصبانیت عصبانیت و رنجش ، نوع شدیدتر مخالفت هایی است که روی هم جمع شده اند و به صورت احساس تنفری موقتی ابراز می شود . در این مرحله شما فرد مقابل را سرزنش و ملامت می کنید و فرد مقابل هم عکس العمل نشان می دهد و شما را مورد حمله قرار می دهد. خیلی مواقع که سر موضوع کوچک و بی ربطی دعوای بزرگی راه می افتد علت آنرا باید در جای دیگر و موضوع دیگری جستجو کنید. از اثرات رنجش و عصبانیت می توان به جدایی عاطفی موقت بین شرکای عاطفی اشاره کرد. عصبانیت با فشار روحی زیادی همراه است و انرژی زیادی از شما می گیرد. اگر رنجش و عصبانیت ، مدام تکرار شود شما در مقام جلوگیرنده آن ، با به درون ریختن این عصبانیت و رنجش و انباشت انرژی منفی بسیار در درونتان پا به مرحله سوم می گذارید. 3- عدم پذیرش و طرد بعد از یک دعوای مفصل ، در را به هم می کوبید و از منزل خارج می شوید در حالیکه احساس یاس و پوچی سراسر وجودتان را فرا گرفته است . این در حالی است که از جار و جنجال و دعوا هم خسته اید و منزل را برای رسیدن به آرامش ترک کرده اید . در حقیقت از همسر خود فرار کرده اید. این مرحله ممکن است به صورت دیگر و در درون منزل اتفاق بیافتد. شما در منزل و زیر یک سقف هستید ولی به یکدیگر بی اعتنایی می کنید و یکدیگر را مورد بی توجهی قرار می دهید. در واقع وی را هم از دیده و هم از دل بیرون می کنید. این مرحله می تواند یک ساعت به طول بیانجامد و لی تا چند روز و چند هفته هم ممکن است طول بکشد. بیشتر جدایی ها و طلاق ها در این مرحله اتفاق می افتد. این دوره بحرانی ترین دوره اختلافات و در حقیقت زمان به زانو در آمدن آخرین تلاش های عاطفی طرفین برای بقای زندگی مشترکشان می باشد. در طرد و عدم پذیرش ، آنقدر فشار روحی و تنش زیاد می شود که فرد برای خود فضایی تازه و آرام طلب می کند و اینگونه از زندگی زناشویی خود عقب نشینی کرده ، میدان مبارزه را ترک می کند در حالیکه پیوندهای عاطفیش آخرین نفس ها را می کشد. اما طرد و عدم پذیرش هم می تواند لاینحل باقی بماند و با تکرار و انباشت در طول یک دوره زمانی ، شما را به مرحله نهایی گسست عاطفی تان سوق دهد. 4- سرکوب گوشه ای از رستوران ، ساکت و تنها و عبوس نشسته اید و زندگی خود را مرور می کنید. به زندگی مشترک با همسرتان و تمام زحماتی که برای این زندگی مشترک متحمل شده اید فکر می کنید. تمام لحظات شیرین زندگی زناشویی خود و نظرات خانواده و فامیل درباره زندگیتان را از خاطر عبور می دهید و به حرف های آنها بعد از جدایی خود فکر می کنید. در این لحظه در یک عکس العمل طبیعی ، شما نمی خواهید در نظر دیگران آدم شکست خورده ای به نظر برسید. پس باید کاری بکنید و همه این زندگی خوب را نجات دهید. به یکباره همه چیز مرتب می شود و کدورت ها از وجودتان رخت می بندند. اینجاست که شما در دام سرکوبی افتادید و همه احساسات منفی و عصبانیت و رنجش و طردهای مداوم خود را سرکوب کردید تا آبرویتان حفظ شود و خانوادتان پابرجا بماند. در این لحظات شما با خود می گویید : « بیشتر از این ارزش جنگیدن ندارد ؛ بگذار همه چیز را فراموش کنم ؛ خسته تر از آنم که بتوانم با موضوع سر و کله بزنم.» سرکوبی نوعی احساس کرخی و بی حسی است. شما دیگر احساسات منفی خود را حس نمی کنید. اما در مقابل بهای بزرگی می پردازید و دیگر احساسات مثبت خود را نیز لمس و درک نخواهید کرد. شما از نظر عاطفی فلج شده اید و تا پایان عمر ، یکنواخت و بی احساس به نمایش کسالت آور زندگی خود ادامه می دهید. ماسکی از لبخندها و احترامات ساختگی به چهره می زنید و دیگر شور و نشاط سابق را ندارید. زندگیتان قابل پیش بینی و کسل کننده می شود و خستگی مزمن جسمی به سراغتان می آید. آنچه این مرحله را فاجعه آمیز می کند نوع رابطه ای است که بین زوجین وجود دارد. به این ترتیب که همه چیز خوب و مرتب به نظر می رسد و طرفین به ظاهر زندگی خوبی در کنار یکدیگر دارند ؛ اما در واقع بسیاری از استعدادها و مهارت های عاطفی خود را فراموش کرده اند و به یک نیمه مرده ماشینی تبدیل شده اند که زندگی محدود و بی طراوتی را دنبال می کند و خبر بد این است که در این مرحله خود فرد هم احساس می کند که خوشبخت است و زندگی خوبی دارد ، غافل از اینکه بسیاری از قسمت های وجودش در حالت نیمه خاموش به سر می برد . هر دو طرف در این مرحله یاد گرفته اند چه انتظاراتی داشته باشند و چه انتظاراتی را نداشته باشند. در انتهای سخن عده زیادی از ما در مراحلی یا در همه زندگی خود درگیر این مرگ عاطفی می شویم. اما علاج کار در کجاست ؟ مسلما در روراست بودن با خود و دیگران و بیام مخالفت ها در همان زمان شکل گیری و ابراز ناراحتی و رنجش ها در مرحله بعد. در کنار پرورش این عادت پسندیده ، فراگیری و تمرین مهارت های حل مسأله و گفتگوی معطوف به نتیجه عینی و مؤثر نیز باید در دستور کار قرار گیرد. اگر در حال حاضر در گیر این مرحل هستید ، وضعیت خود را کامل تشریح کنید و با در نظر گرفتن هدف های کوچک و دست یافتنی قدم به قدم از مرگ عاطفی خود فاصله بگیرید. مهمترین قدم ، پذیرش واقعیت وجود اشکال در زندگیتان است. زیرا بزرگی می گوید : « زمانی که آگاهی به وجود می آید ، تغییر آغاز می شود . » منبع : درمان احساسات ، جان گری ، هاله 
  •  

    بیشتر بدانیم....


    ارتباط بین فعالیت فیزیکی و کاهش بیماریها
    ورزش های ضد استرس برای بهتر شدن وضعیت روانی و احساسی افراد
    ورزش های مخصوص افراد مبتلا به بیماران قلبی و دیابت
    ورزش های مفید برای بیماران مبتلا به آلزایمر
    ورزش و بیماری های قلبی و استخوانی
    چطور میزان فعالیت فیزیکی خود را ارتقاء دهیم؟
    چه ورزش هایی سلامت کودکان را تامین می کند؟
    ورزش چگونه در درمان و پیشگیری از سرطان سینه زنان کمک می کند؟

    چگونه عملکرد فیزیولوژیکی و روانی میانسالان افزایش می یابد؟
    تکنیک های توان بخشی ورزشی در بیماران مبتلا به آسم

    ژن درمانی از درمان بیماری ها تا بهسازی نژادی و استفاده بعنوان یک سلاح

    دیابت از شناخت علائم تا درمان و راههای پیشگیری

    حقایقی در باره ایدز و لزوم آموش جنسی

    ایجاد تعادل در بیماران مبتلا به ام اس

    سرطان سینه و تمامی گفتنی های آن

    نقش نانو تکنولوژی در پزشکی وسلامت عمومی

    نقش مردان در زمینه بهداشت باروری همسران
    تمرینات ورزشی در دوران حاملگی و قبل از زایمان
    کاهش مرگ و میر زنان باردار با برنامه مادری ایمن
    مادران شاغل و نگهداری کودکان
    بررسی اثرات کافئین بر بدن
    عوارض شیرین کنندههای بدون کالری
    فست فود زیر ذره بین کارشناسان حوزه سلامت
    ویژگی های ظروف آشپزی و اثر آن در پخت غذا

    ظروف یک ‌بار مصرف ومشکلات آن بر سلامت
    اثرات امواج تلفن همراه بر سلامت افراد
    کنترل آلاینده ها از طریق فن اوری نانو تکنولوژی
    اثر شن‌های روان یا غبار غلیظ بر سلامت انسان

    آثار جانبی تشعشع لامپ های کم مصرف بر چشم و پوست

    پیامدها و راهکارهای جلوگیری از تخلفات موتورسواران

    آمادگی سازمانهای غیر دولتی در حوادث و بلایا

    آمادگی ملی و سازمانی در مقابله با زلزله و مدیریت بحران

    آمادگی ملی در مقابله با زلزله

    راهکارهای پیشگیری از پیامد های سیل

    سلامت روان کودکان در بلایا طبیعی


                                    http://maktoobshop.com/

طلاق توافقی چیست؟

وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


 http://maktoobshop.com/


در این نوع طلاق فرض بر این است که زن و شوهر با جدایی موافق اند ، در این صورت دادخواست طلاق توافقی را به دادگاه تسلیم می کنند .


 دادگاه معمولا" از میان افراد نزدیک خانواده های زن و شوهر دو داور بر می گزیند و اگر آنها نتوانند میان زن و شوهر سازش برقرار نمایند بایستی توافق آنها را در مورد مسایل مالی ، حضانت و ملاقات اطفال مشترک جلب و به دادگاه ارایه کنند تا دادگاه گواهی عدم امکان سازش را صادر کند .


 در صورتی که در مورد مسایل یاد شده توافق نشود ، دادگاه از صدور حکم عدم امکان به عنوان طلاق توافقی خودداری می کند و کسی که خواهان طلاق است باید به روش دیگر اقدام کند .


بیشتر بدانیم....

ارتباط بین فعالیت فیزیکی و کاهش بیماریها
ورزش های ضد استرس برای بهتر شدن وضعیت روانی و احساسی افراد
ورزش های مخصوص افراد مبتلا به بیماران قلبی و دیابت
ورزش های مفید برای بیماران مبتلا به آلزایمر
ورزش و بیماری های قلبی و استخوانی
چطور میزان فعالیت فیزیکی خود را ارتقاء دهیم؟
چه ورزش هایی سلامت کودکان را تامین می کند؟
ورزش چگونه در درمان و پیشگیری از سرطان سینه زنان کمک می کند؟

چگونه عملکرد فیزیولوژیکی و روانی میانسالان افزایش می یابد؟
تکنیک های توان بخشی ورزشی در بیماران مبتلا به آسم

ژن درمانی از درمان بیماری ها تا بهسازی نژادی و استفاده بعنوان یک سلاح

دیابت از شناخت علائم تا درمان و راههای پیشگیری

حقایقی در باره ایدز و لزوم آموش جنسی

ایجاد تعادل در بیماران مبتلا به ام اس

سرطان سینه و تمامی گفتنی های آن

نقش نانو تکنولوژی در پزشکی وسلامت عمومی

نقش مردان در زمینه بهداشت باروری همسران
تمرینات ورزشی در دوران حاملگی و قبل از زایمان
کاهش مرگ و میر زنان باردار با برنامه مادری ایمن
مادران شاغل و نگهداری کودکان

بررسی اثرات کافئین بر بدن
عوارض شیرین کنندههای بدون کالری
فست فود زیر ذره بین کارشناسان حوزه سلامت
ویژگی های ظروف آشپزی و اثر آن در پخت غذا

ظروف یک ‌بار مصرف ومشکلات آن بر سلامت

اثرات امواج تلفن همراه بر سلامت افراد
کنترل آلاینده ها از طریق فن اوری نانو تکنولوژی
اثر شن‌های روان یا غبار غلیظ بر سلامت انسان

آثار جانبی تشعشع لامپ های کم مصرف بر چشم و پوست

پیامدها و راهکارهای جلوگیری از تخلفات موتورسواران


آمار طلاق در کشور

                     

                             وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


ازدواج‌هایی که با سبک‌های جدید مانند دوستی‌های خیابانی، اینترنتی و...صورت می‌گیرد؛ همه بر مبنای ارتباط‌هایی است که در اسلام، حرام شمرده شده است و همین ارتباط‌ها سبب به وجود آمدن یک عشق کور در دل فرد می‌شود که فوق‌العاده سطحی و زودگذر است و غالباً هم به طلاق منجر می‌شود.

 

گروه فرهنگی - اجتماعی برهان؛ طلاق مانند هر پدیده‌ی دیگر اجتماعى داراى ریشه‏هاى مختلفى است که بدون بررسى دقیق آن جلوگیرى از بروز چنین حادثه‏اى امکان‌پذیر نمی‌باشد. لذا قبل از هر چیز باید به سراغ عوامل طلاق برویم تا بتوانیم ریشه‏هاى آن را در جامعه بخشکانیم. در این خصوص گفت‌و‌گویی ترتیب داده‌ایم با خانم «دکتر مریم معین‌الاسلام»، کارشناس امور تربیتی و مباحث زنان که در ادامه می‌خوانید.

 

از نگاه شما اصلی‌ترین عواملی که سبب بروز طلاق در جامعه‌ی ما می‌شود چیست؟

 

طلاق یکی از مسائلی است که علت‌های متعددی می‌توان برای آن در نظر گرفت. کارشناسان تا به حال تقریباً حدود 20 علت را برای طلاق مطرح کرده‌اند که بخشی‌ از آن‌ها به مسائل اقتصادی، روانی، اخلاقی و خانوادگی مربوط می‌شوند، اما از بین این 20 عامل 5 عامل مهم‌تر از بقیه است و وقتی پرونده‌های طلاق را بررسی می‌کنیم، درمی‌یابیم که بیشتر طلاق‌ها به این 5 عامل برمی‌گردند.

 

مهم‌ترین دلایل طلاق:

 

1. ضعف مهارت‌های ارتباطی؛

 

 متأسفانه در این زمینه مردم کشور ما بسیار مشکل دارند و در واقع با مهارت‌های زندگی آشنا نیستند.

 

2. ناهمسانی در انتخاب همسر یا همان کفّیتی که در اسلام مورد تأکید قرار گرفته است؛

 

متأسفانه در زمان انتخاب همسر به بحث کفّیت، که بسیار جدی در اسلام بر آن تأکید شده است، توجه نمی‌شود.

 

3. خشونت؛

 

دلیل دیگر عسر و حرج ناشی از رفتارهای خشن است که البته این مسئله چندان فراگیر نیست، ولی برخی به خاطر رفتارهای خشن همسرشان ناچار به طلاق می‌شوند.

 

4. اعتیاد؛

 

5. بدرفتاری‌های عاطفی.

 

در بررسی عوامل مختلف در افزایش طلاق، این موارد مهم‌ترین عوامل هستند. حال اگر بخواهیم این دلایل را ریزتر کنیم، به عوامل زیادی برمی‌خوریم از جمله:

 

- توقعات نامحدود زن و مرد

 

در حال حاضر جوان‌های ما بسیار ایده‌آل‌نگر و بلندپرواز هستند. آن‌ها احساس می‌کنند با ازدواج می‌توانند به تمام آرمان‌ها و آرزوهایشان برسند و مدینه‌ی فاضله‌ای از ازدواج در ذهن خود ترسیم می‌کنند، اما وقتی ازدواج می‌کنند، می‌بینند واقعیت موجودی که با آن مواجه شده‌اند کاملاً با آن چیزی که در ذهنشان تصور می‌کردند تفاوت دارد. در واقع تصوری که جوانان ما از ازدواج دارند با واقعیت ازدواج تفاوت زیادی دارد. لذا این مسئله باعث می‌شود که توقعات نامحدودی پیدا ‌کنند، اما وقتی وارد زندگی می‌شوند و می‌بینند که هیچ کدام از توقعات‌ و رؤیاهایشان تحقق پیدا نمی‌کند، تصور می‌کنند که باید طلاق بگیرند.

 

- تجمل‌گرایی

 

تجمل‌پرستی یکی دیگر از عواملی است که سبب ایجاد اختلاف بین زن و شوهر و در نتیجه طلاق می‌شود. اسراف و تبذیر و نبودن قناعت در بین خانواده‌ها عامل بسیاری از مشکلات است. بحث اخلاقی قناعت در خانواده‌ها خصوصاً در نظر جوان‌ها فراموش شده و به جای قناعت، اسراف و تبذیر رواج یافته است. نیازهای کاذب و درخواست‌های غیرواقعی از همسران به بحث طلاق دامن می‌زند.

 

- دخالت‌های برخی از خانواده‌ها

 

پدران و مادران برخی عروس‌ها و دامادها متأسفانه از تدبیر لازم برای مواجهه‌ با مشکلات میان فرزندشان و همسرش برخوردار نیستند و نمی‌دانند وقتی دخترشان با همسرش دچار مشکل می‌شود، با دامادشان چگونه برخورد کنند یا وقتی پسرشان با همسرش دچار مشکل می‌شود با عروس‌شان باید چگونه برخورد کنند.

 

گذشتگان ما در مواجهه‌ با مشکلاتی که فرزندانشان با همسرانشان پیدا می‌کردند، تدابیر بسیار خردمندانه و عاقلانه‌ای داشتند، اما امروزه در بین پدر و مادرها این تدابیر اصلاً وجود ندارد. لذا به محض اینکه کوچک‌ترین اختلافی بین فرزندانشان با همسرانشان ایجاد شود، به جای اینکه راه‌حلی مدبرانه روی این مسائل داشته باشند، برعکس به مشکلات دامن می‌زنند و نمی‌توانند آن‌ها را حل کنند.

 

در واقع وجود مشکلات طبیعی است. این بزرگ‌ترها هستند که باید مدبرانه با این مشکل برخورد کنند و بنابراین پدر و مادرها باید به صورت جداگانه در این زمینه آموزش ببینند. این مسئله‌ای است که ما از آن غافل شده‌ایم، اما در حقیقت بخش زیادی از طلاق‌ها به همین موضوع برمی‌گردد.

 

- بی‌اعتنایی زن و مرد نسبت به خواسته‌های یکدیگر

 

بی‌اعتنایی به مسائل عاطفی و جنسی یکی دیگر از مسائل مهم و دلیل بسیاری از طلاق‌هاست. به هر حال، مرد از همسرش انتظارات خاصی دارد و متقابلاً زن نیز از شوهرش انتظاراتی دارد. متأسفانه مهارت پاسخ‌گویی به انتظارات جنسی و عاطفی در زنان و مردان ما وجود ندارد. از یک سو، محرک‌های موجود در جامعه به نیازهای جنسی دامن می‌زند و از سویی دیگر، همسر پاسخ‌گوی این نیازهای جنسی نیست. همین مسئله سبب می‌شود که اختلاف و درگیری به وجود بیاید و نهایتاً هم به طلاق منجر شود.

 

- عدم تناسب فرهنگ خانواده‌ها

 

عدم تناسب فرهنگ خانواده و روحیات زن و مرد به ویژه در ازدواج‌های دانشجویی دیده می‌شود. دانشجویان بعضاً کمترین توجهی به تناسب فرهنگی ندارند و دختر و پسر با فرهنگ‌های کاملاً متفاوت فقط به ازدواج می‌اندیشند، ولی بعداً متوجه عدم تناسب روحیات و مسائل فرهنگی‌شان می‌شوند و این موضوع می‌تواند مشکل‌زا باشد و منجر به طلاق شود.

 

بحث اخلاقی قناعت در خانواده‌ها خصوصاً در نظر جوان‌ها فراموش شده است. و به جای قناعت اسراف و تبذیر قرار گرفته است. در واقع نیازهای کاذب، درخواست‌های غیرواقعی از همسران، به بحث طلاق دامن می زند.

 

این‌ها بخشی از عواملی است که به نظر می‌رسد که اگر بخواهیم همه‌ی آن را در یک عامل خلاصه کنیم، به این حقیقت می‌رسیم که متأسفانه ازدواج‌ها بسیار سطحی شده است و انتخاب‌ها بر اساس ظاهر فرد صورت می‌گیرد و بر اساس یک عشق زودگذر و عواطف هیجانی ازواج صورت می‌گیرد. در روایات داریم که این هیجان‌ها فرد را کور و کر می‌کند. آن لحظه اصلاً فرد به این مسئله فکر نمی‌کند که آیا عیب‌های فرد مقابل بعداً برای او مشکل ایجاد می‌کند یا نه؟ در واقع شناخت‌ 2 طرف نسبت به یکدیگر اصلاً عمیق نیست. این مسئله باعث می‌شود به همان میزان که شناخت‌ها سطحی و انتخاب‌ها بی‌پایه و ‌اساس است، زندگی‌ها هم بی‌پایه و ‌اساس شود.

 

خانم دکتر، شما به یک سری از علل و عوامل اشاره فرمودید که برخی از آن‌ها واقعاً نیاز به آموزش دارد و در واقع کمبود آموزش مهارت‌های خانواده در مراکز آموزشی و به خصوص در دانشگاه‌ها سبب بروز مشکلات بسیاری برای زن و مرد می‌شود، اما عامل دیگری هم وجود دارد و آن کم‌رنگ شدن اعتقادات و به دنبال آن اخلاقیات در جامعه است. به نظر شما، این مسئله چه تأثیری می‌تواند در ناپایداری نهاد خانواده داشته باشد؟

 

این موضوع یکی از عوامل جدی است که من فراموش کردم به آن اشاره کنم. متأسفانه در جامعه‌ی ما‌ سبک زندگی غربی جایگزین سبک زندگی دینی شده است. در سبک زندگی غربی طلاق به راحتی اتفاق می‌افتد و اگر می‌بینید قبح طلاق از بین رفته به خاطر این است که سبک زندگی اسلامی ما تبدیل به سبک زندگی غربی شده است.

 

در زندگی غربی طلاق امری کاملاً عادی و معمولی و بدون قباحت است و چون سبک زندگی ما غربی شده است،‌ ذهنیت‌ و سلایق‌ و به دنبال آن، خواسته‌های ما نیز متناسب با این سبک شکل گرفته است. این در حالی است که وقتی زوجین وارد زندگی مشترک می‌شوند، هنوز تا حدودی آن فرهنگ بومی و دینی خودشان را حفظ کرده‌اند و در حالی که بسیاری از مردان همان تصور سنتی و بومی از یک زن در ذهنشان وجود دارد، اکثر دختران سبک زندگی غربی را در پیش گرفته‌اند و لذا یک تعارض جدی بین آن‌ها به وجود می‌آید.

 

زن طور دیگری فکر می‌کند و متناسب با آن سلایق دیگری دارد، در حالی که مرد ذهنیت و تصویر دیگری از زن در زندگی دارد. سبک زندگی غربی انسان را به سمت فردگرایی، لذت‌گرایی و این رویکرد می‌کشاند که فقط خودت را ببین و با هر چیزی که خواسته‌های تو را محدود می‌کند مقابله کن.

 

این در حالی است که وقتی زن و مرد وارد زندگی زناشویی می‌شوند، باید فردیت و خیلی از خواسته‌های خود را فدای مصالح زندگی کنند، نه اینکه خواسته‌های فردی خود را جایگزین مصالح زندگی نمایند. متأسفانه این مسئله در بین خانم‌ها بیشتر وجود دارد، زیرا تفکرات فمنیستی واقعاً بر زنان جامعه‌ی ما تأثیرگذار بوده است و آن‌ها با همان ذهنیت وارد زندگی مشترک می‌شوند، در حالی که توقع و انتظار مردان چیزی متفاوت با آن تفکرات است و این تعارض جدی زندگی را از هم می‌پاشد.

 

عده‌ای نگاه منفی به این قضیه ندارند و یکی از علل افزایش آمار طلاق را بالا رفتن آگاهی‌های زنان از حقوق خودشان می‌دانند و این امر را تا حدودی مثبت تلقی می‌کنند. نظر شما در این زمینه چیست؟

 

اگر آشنایی به حقوق بدون توجه به اخلاق باشد، به مشکلات موجود دامن می‌زند. اگر ما صرفاً از حقوق حرف بزنیم، ولی مسائل اخلاقی یا موازنه‌ی بین حقوق و تکالیف را که در اسلام مطرح شده است مد نظر نداشته باشیم، بر مشکلاتمان افزوده می‌شود.

 

در سال‌های نه چندان دور، ازدواج‌ها با دخالت مستقیم خانواده و انجام مراسم خواستگاری صورت می‌گرفت؛ اما امروزه میبینیم که این مسئله نسبت به گذشته کم‌رنگ شده و جای خود را به آشنایی و خواستگاری‌های اینترنتی، خیابانی، دانشجویی و... می‌دهد. آیا از نگاه شما ازدواج هایی که با این سبک‌های مدرن شکل می‌گیرند قابل اطمینان هستند؟

 

این یک تهدید جدی است، زیرا ازدواج‌هایی که بر اساس روابط اینترنتی و راه‌هایی از این قبیل شکل می‌گیرند بر پایه‌ی شناختی سطحی هستند. بنده چندین پرونده‌ی طلاق را بررسی کرده‌ام که غالباً ازدواج آن‌ها بر مبنای شناخت و احساسات زودگذر و بر مبنای دوستی‌های خیابانی یا اینترنتی و... شکل گرفته بود. در واقع ازدواج آن‌ها بر مبنای ارتباط‌هایی بود که در اسلام هم حلال شمرده نشده است و همین ارتباط‌های حرام سبب شده بود یک عشق کور در دل فرد ایجاد شود که فوق‌العاده سطحی و گذراست.

 

متاسفانه جوانان کمترین توجهی به تناسب فرهنگی نمیکنند. دختر از یک جای دیگر و پسر از جای دیگر، با فرهنگ های کاملاً متفاوت تنها فقط به ازدواج می‌اندیشند، اما بعد از ازدواج می‌بینند از لحاظ فرهنگی با یکدیگر تناسب ندارند و این می‌تواند مشکل‌زا باشد و منجر به طلاق بشود.

 

این عشق کور باعث می‌شود که فرد دیگر حقایق را نبیند و شرایطی را ایجاد کند که حتی پدر و مادر نتوانند در مورد این ازدواج نظر بدهند. لذا چون انتخاب‌ها از سبک سنتی به سبک مدرن رفته‌اند، انتخاب‌ها کاملاً‌ سطحی شده‌اند و هر چه انتخاب سطحی‌تر و روبنایی‌تر باشد، زندگی‌ هم به همان میزان متزلزل می‌‌شود.

 

در دهه‌ی 70 اکثر کارشناسان ریشه‌ی اصلی طلاق در جامعه را دوستی‌های خیابانی می‌دانستند و در مقابل برای درمان، ازدواج به سبک سنتی و ازدواج‌های دانشجویی را توصیه می‌کردند، ولی در سال‌های اخیر می‌بینیم که ازدواج‌های سنتی و دانشجویی هم از دوام مطمئنی برخوردار نیست. ریشه‌ی این مسئله را در چه چیزی ارزیابی می‌کنید؟ چرا آمار طلاق در ازدواج‌های سنتی و دانشجویی هم بالا رفته است؟

 

همان طور که اشاره کردم عوامل مختلفی بر افزایش آمار طلاق تأثیر می‌گذارد. نمی‌توانیم بگوییم که قبلاً مهم‌ترین دلیل دوستی‌های خیابانی بوده است، چون امروز هم این مسئله وجود دارد، اما مسلماً این امر دلایل دیگری هم داشته و دارد.

دلیل اینکه امروز ازدواج‌های سنتی و دانشجویی هم به طلاق منجر می‌شوند این است که در انتخاب سنتی هم شناخت عمیق وجود ندارد. در ازدواج‌های سنتی هم گاهی تنها به صرف اینکه پدر یا مادر فرد را می‌پسندند، جوانان به خواستگاری می‌روند و همسرشان را انتخاب می‌کنند. این انتخاب هم درست نیست، زیرا عمیق و کامل نیست.

 

در زندگی غربی طلاق یک امر بسیار راحت، بدون قباحت، بدون سختی و خلاصه یک امر کاملاً عادی و معمولی شده است. لذا چون سبک زندگی ما غربی شده است،‌ ذهنیت‌ و سلائق‌ و به دنبال آن خواسته های ما نیز متناسب با این سبک شکل گرفته است .

 

لذا اگر واقعاً می‌خواهیم درصد آمار طلاق پایین بیاید، باید جوانان را به این مسئله دعوت کنیم که قبل از ازدواجشان به شناخت عمیق از یکدیگر برسند؛ یعنی این تفکر را در ذهن جوان‌ها جا بیندازیم که شناخت‌های سطحی و زودگذر زندگی‌های ناپایدار را به دنبال دارد. باید شناخت‌ افراد عمیق باشد، کانال‌های شناختشان متعدد باشد و حتماً مسائل را قبل از ازدواج با مشاور در میان بگذارند تا بتوانند به شناخت عمیقی برسند.

 

چه راهکارهایی را برای کاهش طلاق در جامعه پیشنهاد می‌کنید؟

 

راهکارهایی که به نظرم می‌رسد، تیتروار بدین شرح است:

 

 - شناخت عمیق و همه‌جانبه از یکدیگر قبل از ازدواج.

 

- استفاده از مشاوره‌ی قبل از ازدواج: به نظرم مشاوره در انتخاب صحیح فوق‌العاده تأثیر دارد. وقتی 2 نفر که قصد ازدواج دارند به مشاوره می‌روند و تمام مسائل خود را مطرح می‌کنند خیلی بهتر و راحت‌تر متوجه می‌شوند که آیا می‌توانند با هم زندگی کنند یا خیر.

 

- آموزش مهارت‌های زندگی به جوانان: نکته‌ی مهم دیگر این است که نسل جوان ما بسیار بد تربیت شده‌اند؛ یعنی ما فقط آن‌ها را وادار به درس خواندن و دانشگاه رفتن کرده‌ایم و تمام امکانات را برایشان فراهم کرده‌ایم، ولی در عوض هیچ یک از مهارت‌های زندگی را به آن‌ها آموزش نداده‌ایم. جوانی که به این شکل تربیت یافته است به هیچ عنوان قدرت تصمیم‌گیری و حل مسائل و مشکلات را ندارد و نمی‌داند زمانی که در زندگی با مشکل مواجه شد، چگونه باید با آن برخورد کند و در بحران‌ها چگونه باید تصمیم بگیرد.

 

در واقع این نسل برای زندگی آینده تربیت نشده‌اند. ما در واقع دخترانمان را برای همسری و مادری و پسرانمان را برای پذیرش مسئولیت‌های زندگی تربیت نکرده‌ایم و بدون تربیت کافی، آن‌ها را در جریان ازدواج قرار داده‌ایم و آن‌ها هم در این شرایط احساس غرق شدن و ناکامی و شکست می‌کنند و زندگی‌شان به طلاق کشیده می‌شود.

 

ما واقعاً باید از سال‌ها قبل از ازدواج به این مسئله فکر کنیم که باید فرزندانمان را برای زندگی و پذیرش مسئولیت‌های آینده مثل مسئولیت مادری و همسری پرورش دهیم، اما متأسفانه این مسئله اصلاً در زندگی‌های امروز وجود ندارد. علاوه بر این، امروز پدر و مادر هم در جایگاه خودشان قرار ندارند که از تعامل میان آن‌ها دختران و پسران بتوانند همسرداری را بیاموزند. در واقع الگوی مشخصی در این رابطه وجود ندارد.

 

اگر ما می‌خواهیم آمار طلاق کم شود، باید از سال‌ها قبل فرزندانمان را برای زندگی مشترک آماده کنیم. پدر و مادر باید الگوهای خوبی برای فرزندانشان باشند و مکرراً فرزندان خود را به خوش‌رفتاری، گذشت از تخلفات همسر و تسلط بر نفس و خشم‌‌های آنی توصیه کنند تا در مواقع بروز مشکل تصمیم عجولانه نگیرند. همچنین در مواقع بروز مشکلات، به جای طلاق باید به پیشنهاد قرآن عمل کنند و محکمه‌هایی در درون خانواده تشکیل دهند. این‌ها همه مسائلی است که دقیقاً برگشت مجدد به اسلام و دستورات و آیین‌های زندگی اسلامی است. به میزانی که ما از دستورات اسلامی فاصله می‌گیریم آمار طلاق در کشورمان بیشتر می‌شود.

  

ما در مؤسسه‌مان در این رابطه تحقیقات و پژوهش‌های زیادی انجام داده‌ایم و نهایتاً به این نتیجه رسیده‌ایم که جز از طریق آشنا کردن دختران با وظایف یک زن در زندگی مشترک و آشنا کردن مرد با وظایفش در زندگی و در واقع جز ارائه‌ی اطلاعات و مهارت‌های لازم و پرورش اعتقادی نسل جوان، راهی برای نجات خانواده وجود ندارد. آموزش این مسائل را باید از سال‌ها قبل شروع کرد تا نسلی آماده برای ورود به زندگی مشترک تربیت شود. اگر این کار صورت نگیرد، همچنان با مشکل طلاق مواجه خواهیم بود.


 

بیشتر بدانیم...

رسانه ها در الگوی مصرف جامعه چه نقشی دارند؟

ارتقای کیفیت خدمات سلامت از منابع مالی یارانه ها

اصلاح ساختار نظام جامع مدیریتی اقتصادی بیمارستان

اقدامات اساسی در تخصیص منابع در نظام سلامت

بررسی مشکلات برنامه پزشک خانواده

بیمه سلامت و نقش بیمه های مکمل بر آن

تاثیر بیمه های مکمل بر قشرهای آسیب پذیر

توزیع عادلانه خدمات بهداشتی در ﺳﻴـﺴﺘﻢ ﻧﻈـﺎم ﺳـﻼﻣﺖ ﻛﺸﻮر

دریافت پول از بیمار بصورت مستقیم (یک خطای پزشکی)

راهکارهای اجرایی جهت اصلاح الگوی مصرف در بیمارستانها

راهکارهای قانونی و فرهنگی در مدیریت مصرف انرژی در سازمانها ، ادارات و مراکز پزشکی

عوامل مؤثر بر قاچاق کالا

مدیریت انرژی در مراکز بیمارستانی 

مشکلات موجود در سیستم واردات وصادرات

مشکلات نظام سلامت در کشور ایران

مصرف کالاهای خارجی و قاچاق و تاثیر آن بر اشتغال و تولید

نحوه ارائه خدمات بهداشتی درمانی در برخی کشورهای دنیا

نقش سازمانهای بیمه گر اجتماعی و خصوصی در اقتصاد سلامت

وظایف دولت در بهبود شاخصهای سلامتی و نابرابری های اجتماعی

پیامد های هدفمند کردن یارانه ها در حوزه سلامت

چالش اصلی تامین مالی در نظام سلامت

  http://maktoobshop.com/


طلاق جوانان

                             وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


وقتی ارزش‏‌های مدرن جایگزین ارزش‌‏های مذهبی و سنتی شود؛ دیگر حفظ کیان خانواده‌ برای جوانان چندان اهمیتی پیدا نمی‌‏کند و ‌به‌ راحتی، با بروز مشکلات هرچند کوچک و قابل حل، طلاق را به عنوان راه حل مشکلات خود ‌بر می‌‏گزیند.

 

گروه فرهنگی – اجتماعی برهان؛ متأسفانه در سال‌های اخیر طلاق در کشور ما سیر صعودی پیدا کرده است و اگر کارشناسان و مسئولین کشور در حل این معضل اجتماعی چاره‏ای نیندیشند، این مسئله به زودی تبدیل به یک بحران جدی خواهد شد. در خصوص بررسی علل افزایش آمار طلاق به سراغ «دکتر امیر‌حسین بانکی‌پور‌فرد»، کارشناس مسائل اجتماعی و استادیار دانشگاه اصفهان رفتیم تا از نظرات ایشان در این خصوص جویا شویم. از نظر ایشان تغییر نگرش جوانان، گستردگی روابط اجتماعی زن و مرد در بیرون از منزل و مصرف‌گرایی از عوامل اصلی افزایش طلاق به شمار می‏روند.

 

طی سال‌های اخیر شاهد روند رو به رشد طلاق و کاهش طول عمر زندگی مشترک و همچنین کاهش قبح جدایی در بین افکار عمومی جامعه هستیم. مهم‌ترین دلایل این مسئله را در چه می‌بینید؟

 

چند مورد را می‌توان به عنوان مهم‌ترین دلایل این مسئله نام برد:

 

- تغییر نگاه و بینش نسل جوان در مسائل فرهنگی که مستقیم یا غیرمستقیم به ازدواج مربوط می‌شود. در حقیقت این تغییر نگرش‌ها سبب بروز و افزایش مشکلات بین زن و شوهر می‌شود و عوامل دیگر می‌تواند زاییده‌ی این تغییر نگرش و تغییر رفتار باشد.

 

- یکی از عوامل اصلی در این مسئله گستردگی روابط زن و مرد در فضای اجتماعی است، چه قبل از ازدواج و چه بعد از ازدواج. طبعاً وقتی فضاهای ارتباطی برای مقایسه، سوءظن و اعتمادزدایی در خانواده باز باشد و همچنین وقتی فرد چیزهای دیگری معادل خانواده داشته باشد و انرژی‌اش را جای دیگری تخلیه کند، زمینه‌ای فراهم می‌شود تا فضای ارتباط خانوادگی لوث شود.

 

به نظر بنده، روابط باز اجتماعی عامل بسیار جدی و مهمی در بحث طلاق است. بعضی از این روابط از قبل، آثاری روی فرد می‌گذارند که بعداً تأثیر مستقیمی در حین ازدواج یا بعد از ازدواج بر فرد دارند.

 

- عامل اصلی دیگر تجمل‌گرایی و روآوری به فضاها و رقابت‌های مادی و چشم‌ و هم‌چشمی است. اگر فضاهای رقابتی بیشتر جنبه‌ی مادی، ظاهری و تجمل‌گرایی داشته باشند، وقتی افراد از نظر خود چیزهایی را بهتر می‌بینند، انگیزه‌شان نسبت به ادامه دادن به زندگی‌ مشترک خود به مراتب کمتر می‌شود و آن زمینه‌های مقایسه‌ای فراهم می‌شود یا بعضاً هزینه‌هایشان بالا می‌رود، فشارهای اقتصادی بر آن‌ها وارد می‌شود و فضای سردکننده‌ای بر زندگی حاکم می‌شود.

 

تجمل‌گرایی سبب می‌شود فرد احساس کند که دیگر نمی‌تواند به خواسته‌های خود برسد و در نتیجه، دیگر نمی‌تواند از زندگی مشترک خود احساس رضایت کند، زیرا توقعات خود یا همسرش بسیار بالا رفته است.

 

 روابط باز اجتماعی عامل بسیار جدی و مهمی در بحث طلاق است. بعضی از این روابط از قبل، آثاری روی فرد می‌گذارند که بعداً تأثیر مستقیمی در حین ازدواج یا بعد از ازدواج بر فرد دارند.

 

به طور کلی، می‌توان گفت نتیجه‌ی این 3 مسئله در اکثر مواقع جدایی و طلاق است:

 

1. تغییر نگرش نسل جوان نسبت به ارزش‌های اخلاقی؛

 

2. گستره‌ی روابط اجتماعی زن و مرد نسبت به همدیگر، چه روابط مشروع و چه نامشروع؛

 

3. تجمل‌گرایی و دنیاطلبی.

 

آقای دکتر شما به گستردگی روابط اجتماعی زن و مرد اشاره کردید، آیا می‌توان اشتغال را از عوامل مؤثر در تغییر نگرش زنان دانست؟ آیا می‌توان گفت این مسئله به افزایش ناسازگاری‌ها و طلاق در زندگی زناشویی می‌انجامد؟

 

بله، اشتغال، تحصیل زنان و مسائل دیگری از این قبیل، همه زمینه‌ی فضاسازی گسترده‌ برای تغییر نگرش‌ها را ایجاد می‌کنند. البته ما با خود اشتغال مخالف نیستیم، اما اگر اشتغال و فضای تحصیلی طوری مدیریت و راهبری می‌شد که فضای ارتباطی این قدر گسترده نشود، آسیب‌ها به حداقل می‌رسید. مثل دورکاری و کار در منزل به عنوان اشتغال زن یا محیط‌های اختصاصی زنان در محیط‌های اجتماعی.

 

اشتغال چند تأثیر منفی در ازدواج دارد:

 

1. روابط اجتماعی که روز به روز بین دخترها و زنان و آقایان گسترده‌تر می‌شود.

 

2. احساس استقلالی که به زنان دست می‌دهد و خود این احساس تهدیدی برای پیمان خانوادگی به شمار می‌رود. 

 

3. انرژی خانم‌ها بیشتر در فضای اجتماعی مصرف می‌شود و دیگر آن توانایی رسیدن به مسائل داخل خانه را ندارد و خود این مسئله تخریب سومی است که در زندگی‌ اتفاق می‌افتد.

 

4. مسئله‌ی بعد روحیه‌ی مردانه پیدا کردن زنان است. چون محیط‌های اشتغال ما هم اغلب محیط‌های مردانه است و برای زنان در این محیط‌ها حالت رقابت‌گونه و تغییر نقش رخ می‌دهد.

 

پس می‌توان گفت آسیب‌هایی که اشتغال زنان متوجه خانواده می‌کند بسیار بیشتر از فواید آن است. 

 

بله، مگر اینکه روی مسئله‌ی اشتغال زنان بازنگری کنیم و الگویی برای اشتغال ارائه دهیم که این مضرات را به حداقل برسانیم. مثلاً:

 

- الگوی کارهای پاره‌وقت و نیمه‌وقت، نه کار تمام‌وقت.

 

- الگوی کار در خانه، نه کار در شهر.

 

- الگوی محیط اختصاصی، نه محیط‌های مشترک.

 

 اگر این 3 عنصر رعایت شود، تا حدودی اثرات تخریبی اشتغال زن به حداقل می‌رسد.

 

جایگزین شدن اخلاق مدرن با اخلاق اسلامی در جامعه چه تأثیری بر نهاد خانواده دارد؟

 

این مسئله همان تغییر نگرشی است که توسط فضای مدرن صورت می‌گیرد و بنا به نوع ارزش‌های فرد و چیزهایی که برایشان جذابیت دارد و یا برایشان ارزشمند است و باید از آن‌ها حفاظت کنند، متفاوت می‌شود.مثلاً برای جوان امروز حفظ کیان خانواده چندان مثل قبل مهم نیست، مثلاً می‌گوید چه عیبی دارد ما از هم خوشمان نیامده است و می‌خواهیم جدا شویم. در واقع ارزش‌های مدرن برای او جایگزین ارزش‌های سنتی می‌شود که این مسئله بسیار مضر است. در واقع این ارزش‌های سنتی است که باعث حفظ خانواده می‌شود.

 

آیا می‌توانیم ازدواج‌های به سبک مدرن را، که بیشتر بر پایه‌ی احساسات شکل می‌گیرند، از دلایل افزایش طلاق بدانیم؟

 

بله، ازدواج به سبک مدرن بر اساس عشق‌های رمانتیک است. عشق‌های رمانتیک هم وقتی وارد فضای عمل می‌شود، کاهش پیدا می‌کند و لذا دیگر آن ضریب مسئولیت‌ها و نگه داشتن 2 نفر در یک مدت طولانی در کنار یکدیگر امکان‌پذیر نمی‌شود.

 

چرا مسئله‌ی طلاق در بین خانواده‌های سنتی هم در حال افزایش است؟ این مسئله از کجا نشئت می‌گیرد؟

 

ببینید ما الآن چیزی به نام خانواده‌ی سنتی کامل یا خانواده‌ی مدرن کامل نداریم و در واقع چند درصد فضایمان سنتی است و چند درصد مدرن؛ یعنی در جامعه‌ی ما این‌ها در هم تنیده شده‌اند. در همان خانواده‌ی سنتی، شما آثار مدرنیسم را می‌بینید. این آثار در چیزهای دیگر نمایان شده است و همین تعارضی که بین فضای مدرنیسم و سنتی درون خانواده رخ می‌دهد،عامل عمده‌ی طلاق است.

 

اما با این حال، طلاق در خانواده‌های سنتی کمتر از خانواده‌های مدرن است، مانند نسبت طلاق در روستاها به شهرها. البته در روستاها هم آمار طلاق نسبت به گذشته بیشتر شده است. الآن در شهرهای کوچک نسبت به قبل طلاق خیلی افزایش پیدا کرده است، اما هنوز اگر بخواهیم وضعیت شهرهای کوچک را با شهرهای بزرگ مقایسه کنیم، طلاق در شهرهای کوچک بسیار کمتر از شهرهای بزرگ است.

 

 مثلاً در تهران به ازای هر 3 ازدواج یک طلاق ثبت می‌شود، اما در شهرهای کوچک به ازای 14 یا 16 یا حتی 20 ازدواج یک طلاق رخ می‌دهد. اما همین مقدار هم که در شهرهای کوچک وجود دارد، نسبت به آمار گذشته‌ی همان شهرها بسیار بد و نگران‌کننده است، زیرا به هر حال نسبت به قبل این میزان افزایش پیدا کرده است. در واقع به همان اندازه که مدرنیسم توانسته اثر بگذارد، طلاق افزایش پیدا کرده است و چون تأثیر مدرنیسم بر خانواده‌های سنتی کمتر بوده است، به همان اندازه میزان آمار طلاق در بین آن‌ها کمتر است.

 

 الآن چیزی به نام خانواده‌ی سنتی کامل یا خانواده‌ی مدرن کامل نداریم و در واقع چند درصد فضایمان سنتی است و چند درصد مدرن؛ در همان خانواده‌ی سنتی، شما آثار مدرنیسم را می‌بینید. و همین تعارضی که بین فضای مدرنیسم و سنتی درون خانواده رخ می‌دهد عمده عامل طلاق است.

 

آقای دکتر، از دهه‌ی 70 اکثر کارشناسان ریشه‌ی اصلی طلاق را دوستی‌های خیابانی می‌دانستند و راه درمان آن را روی آوردن به ازدواج‌هایی به سبک سنتی می‌دانستند. اما متأسفانه می‌بینیم که در حال حاضر  طلاق در ازدواج های سنتی و دانشجویی هم افزایش پیدا کرده است. دلیل این مسأله چیست؟

 

بله، نسبت به قبل بیشتر شده است و این مسأله همانطور که گفتم به تغییر نگرشها و باورهای جوانان بر میگردد.  اما به هر حال طلاق در ازدواج‌های سنتی نسبت به ازدواج‌های خیابانی به مراتب کمتر است. در حال حاضر ضریب طلاق در آشناهایی‌های خیابانی به مراتب بیشتر از آشنایی‌های خانوادگی یا سنتی است.

 

فرق اساسی این 2 نوع ازدواج در این است که در ازدواج‌های سنتی ابتدا خانواده‌ها با یکدیگر مرتبط می‌شوند و جوان‌ها در دل خانواده با هم آشنا می‌شوند، به خواستگاری می‌روند و در نهایت ازدواج می‌کنند، اما در ازدواج‌هایی که از طریق آشنایی‌های خیابانی صورت می‌گیرد، 2 جوان در بیرون از خانواده با هم آشنا می‌شوند و یکدیگر را انتخاب می‌کنند. در واقع نقش خانواده‌ها در این نوع ازدواج‌ها کاملاً تشریفاتی است. کاملاً مشهود است که در این ازدواج‌ها میزان طلاق بسیار بالاتر از ازدواج‌های سنتی است.

 

آیا می‌توان از تجمل‌گرایی به عنوان یکی از عوامل اصلی طلاق نام برد؟

 

 بله، همین طور است. حتی در خانواده‌های سنتی‌ هم تجمل‌گرایی بسیار زیاد شده است. یکی از عوامل طلاق همین تجمل‌گرایی بالاست. متأسفانه حتی خانواده‌های سنتی و مذهبی که بسیار مراقب این مسئله هستند که ارزش‌هایی از جمله روابط محرم و نامحرم درونشان نادیده گرفته نشود، آن طور که باید روی مسئله‌ی تجمل‌گرایی حساس نیستند. لذا تجمل‌گرایی مختص خانواده‌های مدرن نیست و در خانواده‌های سنتی هم دیده می‌شود که همین مسئله یکی از اصلی‌ترین عوامل افزایش آمار طلاق است.

 

وقتی صحبت از طلاق به میان می‌آید، اولین مسئله‌ای که به ذهن ما می‌رسد ناسازگاری زن و شوهر است. متأسفانه در جامعه می‌بینیم که تحمل مشکلاتی که بین زوجین وجود دارد بسیار پایین آمده است و طرفین به محض به وجود آمدن مشکلات کوچک، جدایی را به عنوان راه‌حل انتخاب می‌کنند. دلیل اصلی این مسئله چیست؟

 

دلیل آن، نوع تربیت نسل جوان است. روش تربیتی نسل حاضر در واقع بردباری‌ جوانان را بسیار کم می‌کند. آن‌ها همه چیز را خیلی زود می‌خواهند به دست بیاورند و استقامتشان خیلی کم است. مثلاً در تحقیقات علمی، فرد می‌خواهد با رفتن به اینترنت، چند مطلب را پیدا کند و به عنوان کارهای علمی خودش عرضه نماید. این را با تحقیقی مقایسه کنید که مثلاً ماه‌ها وقت صرف انجام آن شده است. همین مسئله جوان‌های ما را خیلی راحت‌طلب بار آورده و حلم و بردباری‌شان را کم کرده است.

 

به همین دلیل، قدرت درگیری و تحمل مشکلات زندگی را ندارند. خیلی از خانواده‌های ما، نسل گذشته‌ی ما، پدر و مادرهای ما در زندگی سختی‌های بسیاری را تحمل کرده‌اند. جنگ و انقلاب را تجربه کرده‌اند و در مجموع دوران بسیار دشواری داشته‌اند. اما متأسفانه همین خانواده‌ها امروز لطف و محبت به فرزندانشان را در این می‌‌بینند که آن‌ها دیگر سختی نکشد و در ناز و نعمت پرورش پیدا کنند و همین بزرگ‌ترین ضربه به نسل جوان است.

 

جوانی که در ناز و نعمت بزرگ شده است و تمام مشکلاتش را پدر و مادر حل می‌کردند و همیشه در خاستگاه‌ وی پدر و مادر حاضر بودند تا او را به علایق و آرزوهایش برسانند، مطالبه‌گر بار می‌آید و همیشه باید دیگران خود را با او وفق دهند و زمانی که 2 جوان این گونه تربیت شده‌اند و تصمیم به ازدواج با یکدیگر می‌گیرند، هر کدام انتظار دارند که طرف مقابل خواسته‌های او را برطرف کند. به همین دلیل است که با هم درگیر می‌شوند و دیگر نمی‌توانند همدیگر را تحمل کنند.

 

تجمل‌گرایی مختص خانواده‌های مدرن نیست و در خانواده‌های سنتی هم دیده می‌شود که همین مسئله یکی از اصلی‌ترین عوامل افزایش آمار طلاق است.

 

 آیا از نظر شما تنها خانواده‌ها در تربیت نسل جوانان اثر گذارند؟ و تنها نهاد خانواده را مقصر می‌دانید یا عوامل دیگری هم در این مسأله دخیلند؟

 

اصلی‌ترین عامل همان فضای داخل خانواده است. بقیه‌ی عوامل هم در واقع اثری است که در خانواده گذاشته‌اند. اگر رسانه کوتاهی‌هایی صورت داده باشد، در خانواده اثر خود را می‌گذارد. آن محیطی که نهایتاً این آثار را جمع کرده فضای خانواده است. خانواده متأثر از رسانه‌های مختلف از جمله صداوسیما است. این‌ها آثارشان را در یک فاصله‌ی دیگری می‌گذارند.

 

البته تأثیر برخی چیزها هم مستقیم است. تغییر نگاه‌ها و ارزش‌ها‌، رسانه‌های دیجیتالی، اینترنت، ماهواره‌ها و در مجموع وسایل تکنولوژی جدید به شدت جوان‌ها را فردگرا بار آورده است. خانواده بر اساس جمع‌گرایی است، در حالی که تکنولوژی‌های نسل نو فردگرایی را تقویت می‌کنند. قبلاً تلفن برای خانواده بود، اما موبایل برای شخص است، کامپیوتر شخصی است و... در واقع تمام وسایل زندگی در عصر حاضر فردیت را در فرد تقویت می‌کند. وقتی فردیت در فرد تقویت شود، دیگر آن روح جمعی درون خانواده به حداقل میرسد.

  

آقای دکتر، برخی افزایش آمار طلاق را نشان از بالا رفتن آگاهی‌های زنان از حقوق خودشان می‌دانند و این امر را تا حدودی هم مثبت تلقی می‌کنند. نظر شما در این خصوص چیست؟

 

چه مرد و چه زن، هر انسانی اگر آگاهی‌هایش از تعقل و پختگی‌اش بیشتر شود، آسیب‌زننده می‌شود. در حقیقت همیشه باید بین عقلانیت و آگاهی‌های ما تناسب وجود داشته باشد. لذا به آن میزان که بر آگاهی‌بخشی این افراد در مسائل مختلف کار شده است، بر میزان بالا بردن تعقل و جنبه‌ی پختگی آن‌ها کار نشده است تا بتوانند آن آگاهی‌هایی را که به دست آورده‌اند کنار پختگی قرار دهند و به نحو صحیح از آن‌ها استفاده کنند. در نتیجه دچار استدلال‌های غلط می‌شوند.

 

چه راهکارهایی را برای کاهش میزان طلاق در جامعه پیشنهاد می‌کنید؟

 

ما باید ابتدا باید سن ازدواج را پایین بیاوریم تا جوان‌های ما قبل از ازدواج به روابط جنسی دیگری دست نزنند که این مسئله خود سبب ایجاد مشکلات بعدی در ازدواجشان نشود.

 

در حقیقت قبل از اینکه نیاز به ازدواج سبب شود که خود جوانان به طور مستقیم و بدون درگیر کردن خانواده دست به انتخاب همسر بزنند، باید شرایط ازدواج را برایشان فراهم کنیم. لذا اولین پیشنهاد ما پایین آوردن سن ازدواج است تا پاسخ مناسب و به موقعی به نیاز جنسی‌اش داده شود تا از مسیرهای غلط وارد نشود. لذا تنها اهرم ما در برابر این همه جاذبه‌های جنسی که برای جوانان ما ایجاد کرده‌اند ازدواج به موقع است.

 

اما متأسفانه اکثر خانواده‌ها وقتی جوان به سن 27 یا 28 سالگی می‌رسد برای ازدواجش اقدام می‌کنند، در حالی که تا این سن اکثر جوان‌های ما فاسد می‌شوند، دچار مشکلاتی می‌شوند و آن مشکلات به بعد از ازدواج آن‌ها نیز سرایت می‌کند.

 

در این زمینه باید به موارد زیر توجه کنیم:

 

-  ما باید سن ازدوج را پایین بیاوریم تا هم‌زمان با بلوغ عقلی و اجتماعی، امکان ازدواج برایشان فراهم باشد و آن را با مسئولیت‌پذیری و قدرت استقلالشان بسنجیم. لذا باید وضعیت مدیریت در خانواده و فضای جامعه به نحوی باشد که شرایط ازدواج برای دخترها از سن 16 سالگی و پسرها از سن 19 سالگی فراهم باشد.

 

- باید نوع انتخاب همسر برای فرزندانمان را جدی بگیریم و در این راه از همه‌ی امکانات آموزشی بهره ببریم.

 

- باید یک یک عزم ملی برای نهضت خانواده‌سازی راه بیندازیم.

 

-  آموزش تخصصی برای روحانیون بگذاریم که بتوانند به طور تخصصی مشاوره بدهند، چون روحانیون مطمئن‌ترین گروه اجتماعی هستند که در دسترس جوان‌ها قرار دارند و برای خانواده‌ها قابل اعتماد هستند؛ یعنی روحانیون علاوه بر قدرت مشاوره‌ای که دارند، در حل مشکلات می‌توانند بسیار کمک کنند.

 

- بهره‌گیری از منابر و مساجد و خطبه‌های نماز جمعه و فرصت‌های تعریف‌شده برای بحث خانواده و ازدواج.

 

- گسترش رشته‌های مطالعات خانواده در محیط‌های دانشگاهی.

 

- توسعه‌های خوابگاه‌های متأهلین دانشجویی برای دانشجویانی که قصد ازدواج دارند.

 

- آموزش همگانی و عمومی مهارت‌های زندگی خانوادگی از دبستان تا دانشگاه، حتی در سربازخانه‌ها و...

 

- مدیریت خانواده و مسائل زناشویی باید قبل و بعد از ازدواج آموزش داده شوند تا جوانان به دلیل عدم آموزش مسائل جنسی، آن‌ها را از طریق اینترنت و... نگیرند، چون این مسئله بسیار برایشان مشکل‌آفرین می‌شود.

 

- قرار دادن شرط قانونی گواهینامه‌‌ی مهارت‌های زندگی برای ازدواج و حتی برای طلاق.

 

- فرهنگ‌سازی صحیح و گسترده در امر ازدواج به‌هنگام، آگاهانه، آسان و پایدار از طریق رسانه‌های جمعی و ارائه‌ی تسهیلات هدفمند.

 

- پخش تولیدات فرهنگی مفید در امر ازدواج و خانواده و در اختیار قرار دادن آن‌ها برای عموم مردم.

 

- تقویت فعالیت‌ها و حرکت‌های مردمی در امر ازدواج. در واقع باید مانند مجمع خیرین مدرسه‌ساز، خیرین ازدواج و خانواده تشکیل بدهیم.

 

- فضای مجازی را در این زمینه به خدمت بگیریم.

 

- متولی مناسبی باید پیدا شود که نظام و دولت را به این سمت سوق بدهد ‌که وضعیت خانواده باید درست شود. برای اصل 10 قانون اساسی که مربوط به حمایت از بخش خانواده است باید مثل اصل 44 کتابی نوشته شود که برنامه‌ها، سیاست‌ها و موانع اجرایی قوانین تکریم خانواده ‌بررسی شود.

 

- ما باید یک رصدخانه‌ای داشته باشیم که وضعیت ازدواج و خانواده را به عنوان یک شاخص مهم فرهنگی و اجتماعی مرتب رصد کند و با ارائه‌ی گزارش ملی سالیانه و ارزیابی برنامه‌ها و عملکردها بر اساس آن قضاوت کند.

 

- یک ردیف مشخصی برای تحکیم دادن به نهاد خانواده در اعتبارات دولتی دیده شود. افراد متأهل باید سربازی‌شان کمتر باشد و تسهیلات ویژه‌ای برایشان در نظر گرفته شود.

 

- ما نیاز به مراکز مشاوره داریم که باید در همه‌ی شهرهای بزرگ و کوچک به راحتی در اختیار همه قرار بگیرد و افراد با هزینه‌ی کم بتوانند از خدمات مشاوره‌ای استفاده کنند.

 

- صدور دفترچه‌ی بیمه‌ برای خدمات مشاوره‌ای یا راه‌اندازی مشاوره‌های تلفنی یا مجازی در سطح کشور که در شهرهایی که مراکز مشاوره در آن‌ها کمتر است افراد از این طریق مشکلاتشان را حل کنند.

 

- ما نیاز به مراکز همسریابی مطمئن و معتبر داریم. خیلی وقت‌ها جوان‌ها راهی برای پیدا کردن فرد مناسب برای زندگی خود را ندارند و به همین خاطر خودشان مجبور می‌شوند اقدام کنند.

 

- باید پژوهش‌های کاربردی تطبیقی در این زمینه داشته باشیم که بتوانیم مشکلات ازدواج را با مداخله‌ی علمی حل کنیم.

 

آقای دکتر شما در بررسی راهکارها به پایین آمدن سن ازدواج اشاره کردید. اما برخی معتقدند که فرد در سن پایین از پختگی لازم برای تشکیل زندگی مشترک برخوردار نیست.

 

باید در زمینه‌ی رشد عقلی و اجتماعی فرد کار کنیم. باید در خانواده، رسانه و مدرسه در راستای بالا بردن رشد عقلانی و بلوغ اجتماعی نوجوان‌ها کار کنیم، اما متأسفانه در حال حاضر می‌بینیم که رسانه‌ها بیشتر به رشد و بلوغ جنسی فرد می‌پردازند، در حالی که آن‌ها نیاز به بلوغ عقلی و اجتماعی دارند.

 

آقای دکتر، در آخر اگر نکته‌ی خاصی باقی مانده است، بفرمایید.

 

امیدوارم طبق آیه‌ی شریفه‌ی «وانکحوا الایامی منکم» که به آحاد جامعه از حاکمان گرفته تا بقیه اقشار‌ جامعه امر کرده است که نسبت به ازدواج مجردها اقدام کنند، جامعه‌ی بفهمد که این مسئله‌ی اول نظام است و مسئولین ما در این زمینه اهتمام ویژه‌ای داشته باشند. همه‌ی افراد جامعه، از مدیران گرفته تا مردم، باید بدانند که این مسئله چشم اسفندیار جامعه‌ی ماست و اگر دشمن بخواهد به جامعه‌ی ما ضربه بزند، از این نقطه ضربه‌پذیر هستیم. امیدوارم این درک عمومی ایجاد شود و یک عزم جدی و ملی برای ازدواج به وجود آید.


 

بیشتر بدانیم...

رسانه ها در الگوی مصرف جامعه چه نقشی دارند؟

ارتقای کیفیت خدمات سلامت از منابع مالی یارانه ها

اصلاح ساختار نظام جامع مدیریتی اقتصادی بیمارستان

اقدامات اساسی در تخصیص منابع در نظام سلامت

بررسی مشکلات برنامه پزشک خانواده

بیمه سلامت و نقش بیمه های مکمل بر آن

تاثیر بیمه های مکمل بر قشرهای آسیب پذیر

توزیع عادلانه خدمات بهداشتی در ﺳﻴـﺴﺘﻢ ﻧﻈـﺎم ﺳـﻼﻣﺖ ﻛﺸﻮر

دریافت پول از بیمار بصورت مستقیم (یک خطای پزشکی)

راهکارهای اجرایی جهت اصلاح الگوی مصرف در بیمارستانها

راهکارهای قانونی و فرهنگی در مدیریت مصرف انرژی در سازمانها ، ادارات و مراکز پزشکی

عوامل مؤثر بر قاچاق کالا

مدیریت انرژی در مراکز بیمارستانی 

مشکلات موجود در سیستم واردات وصادرات

مشکلات نظام سلامت در کشور ایران

مصرف کالاهای خارجی و قاچاق و تاثیر آن بر اشتغال و تولید

نحوه ارائه خدمات بهداشتی درمانی در برخی کشورهای دنیا

نقش سازمانهای بیمه گر اجتماعی و خصوصی در اقتصاد سلامت

وظایف دولت در بهبود شاخصهای سلامتی و نابرابری های اجتماعی

پیامد های هدفمند کردن یارانه ها در حوزه سلامت

چالش اصلی تامین مالی در نظام سلامت

  http://maktoobshop.com/


طلاق در خانواده ها

                             وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


حق و تکلیف همراه یک‌دیگر در جامعه معنا می‌یابد تا جامعه به تعادل برسد، نمی‌توان جامعه را فقط حق مدار نمود و نسبت به ادای تکلیف بی‌تفاوت بود. در شرایطی که زنان جامعه فقط تک بعدی به آزادی و حق بنگرند و توجهی به تکالیف و ادای وظایف و مسئولیت‌ها نداشته باشند، تعارض میان زن و مرد در خانواده افزایش می‌یابد.

 

 گروه فرهنگی- اجتماعی برهان؛ در بنیش اسلامی، ‌طلاق مورد نکوهش قرار گرفته است و جز در شرایط اضطرار و به عنوان آخرین راه حل پسندیده نمی‌باشد. در خصوص واکاوی علل و پیامدهای طلاق و همچنین بررسی راهکارهای مقابله با آن با «دکتر کبری خزعلی» رئیس شورای فرهنگی اجتماعی زنان گفت‌وگویی ترتیب داده‌ایم که در  ادامه می‌خوانید.

 

 در طول سال‌های اخیر شاهد چه تغییراتی درخصوص طلاق در ایران می‌باشیم؟ آیا کاهش قبح طلاق در گسترش آن در جامعه مؤثر بوده است؟ چه عواملی را در این جریان مؤثر می‌دانید؟

 

در چند دهه‌ی اخیر، ‌طلاق در جامعه‌ی ایران آهنگ رو به رشدی داشته به طوریکه نرخ طلاق دو رقمی گردیده و تبدیل به مسئله‌ی اجتماعی شده است. از سوی دیگر در شیوه‌های طلاق نیز تغییراتی رخ داده به گونه‌ای که طلاق‌های توافقی افزایش یافته است.مسلماً زمانی که در جامعه‌ای طلاق تقبیح شود، بدان مفهوم است که ازدواج و پیوند زناشویی، پیمان و میثاقی غلیظ است که نمی‌بایست به سهولت و به آسانی این پیمان را شکست، اما هنگامی که طلاق به امری عرفی و عادی تبدیل ‌شود و از قباحت آن به عنوان امری ناپسند و مکروه کاسته ‌شود؛ نرخ طلاق بالا خواهد رفت، البته افزایش وقوع طلاق نیز به عرفی شدن آن کمک می‌کند.

 

در خصوص عوامل مؤثر بر گسترش چنین نگاه سهل‌گیرانه نسبت به طلاق و قبح‌زدایی از آن می‌توان به موارد زیر اشاره نمود:

 

- نفوذ جریان مدرنیته در ایران؛

 

- روند جهانی شدن و تلقی گریزناپذیری جامعه و خانواده از آسیب‌های آن؛

 

- جایگزینی اخلاق مدرن و فرهنگ غربی به جای اخلاق اسلامی؛

 

- تغییر سبک زندگی اعضای جامعه به سمت سبک زندگی غربی؛

 

- غلبه‌ی گفتمان حقوقی بر گفتمان اخلاقی در جامعه و خانواده؛

 

- نفوذ و ترویج اندیشه‌های فمینیستی؛

 

- تقدس‌زدایی از نهاد خانواده؛

 

- تغییر و تحول در نظام ارزش‌ها؛

 

- تضعیف کارکرد‌های نهاد خانواده؛

 

- گسترش رسانه‌های عمومی و بین‌المللی؛

 

- اولویت دادن به نقش‌های اقتصادی و اجتماعی زنان و عدم تأثیر بر اولویت خانواده و مدیریت صحیح آن.

 

تأثیر جایگزینی اخلاق مدرن به جای اخلاق اسلامی بر تعاملات خانواده و طلاق را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

 

اخلاق مدرن نقطه‌ی مقابل اخلاق اسلامی است. آنچه در اخلاق اسلامی و دین رذیلت شمرده می‌شود در اخلاق مدرن فضیلت است. اخلاق مدرن خوشبختی فرد را در دست‌یابی به آرزوهای مادی خود می‌بیند و ابعاد معنوی انسان و اخلاق ایثارگرانه را مورد غفلت قرار می‌دهد. نفوذ اخلاق مدرن که مبتنی بر نسبیت‌گرایی اخلاقی است،‌ فرد را به سمت حسن و قبح افعال بر اساس ملاک‌های بشری و تمنیات فردی سوق می‌دهد. اخلاق مدرن، اندیشه، میل و ‌تعهد فرد را به سمت لذت‌طلبی، ‌منفعت‌جویی و آسایش خواهی هدایت می‌کند و روابط اعضای خانواده بر مدار حفظ منافع فردی می‌چرخد.

 

در این اخلاق، ‌فرد ملزم به فداکاری نمی‌باشد و سعادت دیگران را سعادت خویش نمی‌شمارد، ‌لکن در اخلاق اسلامی تعلق و دلبستگی فرد به خدا او را به ایثار،‌ فداکاری و گذشت برای اعضای خانواده سوق می‌دهد و انحلال کانون خانواده جهت رسیدن به کا‌م‌جویی‌های فردی، ‌امری ناپسند شمرده می‌شود زیرا کارآمدی نظام خانواده و تضمین آن در گرو فضایل اخلاق و عمل به دستورات دینی است و بر اساس تکلیف مداری و حق مداری استوار گردیده است،‌ به همین انگیزه تحمل مسائل و مشکلات زندگی زناشویی در راستای انجام تکلیف دینی و فرمان الهی محسوب می‌شود.

 

 در خصوص گسترش مطالبات حقوقی و غلبه‌ی گفتمان حقوقی بر گفتمان اخلاقی در جامعه و خانواده و ارتباط این موضوع با طلاق توضیح دهید.

 

حق و تکلیف همراه با یک‌دیگر جامعه را به تعادل می‌رساند، نمی‌توان جامعه را فقط حق مدار نمود و نسبت به ادای تکلیف بی‌تفاوت بود. در شرایطی که زنان جامعه فقط تک بعدی به آزادی و حق بنگرند و توجهی به تکالیف و ادای وظایف و مسئولیت‌ها نداشته باشند، تعارض میان زن و مرد در خانواده افزایش می‌یابد.

 

وقتی زنان متأثر از فرهنگ مدرن، حق و آزادی بیشتری را مطالبه ‌کنند، اما هنگام ادای تکلیف و وظیفه از خود سلب مسئولیت کرده و مردان را بیشتر موظف بدانند، زن و مرد به دو رقیب تبدیل شد و دو معامله گ در زندگی خواهند بود که هر کدام به منافع خود فکر می کند و نهایتاً فدای سود شخصی خواهند کرد. در حالی که چنانچه زن و مرد بخواهند به گفتمان مطلوب در خانواده دست یابند می‌بایست، به حقوق و تکالیف خود توأمان واقف شوند و متعهدانه تر عمل کنند وگرنه افزایش آگاهی‌های حقوقی زنان و گسترش آموزش‌های حقوقی فارغ از پای‌بندی‌های اخلاقی، فضای خانواده و جامعه را از روح اخلاقی تهی می‌نماید.

 

 

پیامدهای نفوذ جریان مدرنیته در ایران بر خانواده‌ی ایرانی و ارتباط آن با گسترش طلاق را چگونه می‌بینید؟

 

یکی از رویکردهای اصلی مدرنیته تجدیدنظر در تمامی جنبه‌های زندگی انسان است. انسان مدرن به بازاندیشی در همه‌ی نظام‌های تکوینی، عقیدتی و اخلاقی می‌پردازد . این تجدیدنظر در باورها و تردید در حقانیت و درستی آن‌ها منجر به نسبیت‌گرایی اخلاقی در جامعه و خانواده می‌شود. نسبیت‌گرایی در امور مقدسی چون پاک‌دامنی و وفاداری‌های جنسی زوجین، موجب می‌گردد روابط جنسی خارج از چارچوب خانواده اولاً عادی شده ثانیاً افزایش ‌یابد و در نهایت منجر به بی‌توجهی به مرزهای خانوادگی و حریم خانواده می‌شود.

 

روند تقدس زدایی از خانواده باگسترش ارتباطات و توسعه‌ی ابزارهای جدید تکنولوژیکی شدت می‌یابد زیرا زمینه‌های تحریک جنسی را در جامعه افزایش داده و به دنبال آن آستانه‌ی رضایت‌مندی جنسی زوجین را به شدت افزایش می‌دهد و با تنوع طلبی روابط آن‌ها را به خارج از خانواده می‌کشاند که این خود به گسترش نرخ طلاق دامن می‌زند.

 

تغییر خانواده‌ی ایرانی از گونه‌ی سنتی به مدرن، به تربیت نسلی مدرن انجامید که با اندیشه و ایده‌های جدیدش نظیر انکار تفاوت‌های جنسیتی، اختلاط نقش‌ها، فردگرایی و اصالت لذات فردی، سلامت، ثبات و کیان خانواده را با خطر مواجه نموده و مهم‌ترین جلوه‌ی آن افزایش طلاق است. زنان نسل مدرن در تعارض قهری با اندیشه‌های نسل سنتی، پیروزی خود را در تغییر ارزش‌های گذشته و فاصله گرفتن از نقش‌های زنانه و تمایل به ارزش‌های مردانه می‌بینند و برای دست‌یابی به برابری به عنوان اصلی حیات‌بخش، تفاوت‌های جنسیتی را نادیده می‌گیرند؛ بنابراین نقش‌های همسری و مادری را مزاحمی برای توفیقاتشان قلمداد می‌کنند و از آن‌ها بیزاری می‌جویند.

 

تغییر خانواده‌ی ایرانی از گونه‌ی سنتی به مدرن، به تربیت نسلی مدرن انجامید که با اندیشه و ایده‌های جدیدش نظیر انکار تفاوت‌های جنسیتی، اختلاط نقش‌ها، فردگرایی و اصالت لذات فردی؛ سلامت، ثبات و کیان خانواده را با خطر مواجه نموده و مهم‌ترین جلوه‌ی آن افزایش طلاق است.

 

پیرامون پیامدهای اجتماعی و روان‌شناختی طلاق توضیح دهید.

 

پیامدهای اجتماعی و روان‌شناختی طلاق به بحث‌های موضوعی، علمی و پژوهشی نیاز دارد که در اینجا تنها می‌توان به هر یک اشاره‌ای کرد. عزیزان خواننده را به تحقیقی که از سوی شورای فرهنگی اجتماعی زنان تحت عنوان «طلاق در ایران» به قلم استاد دکتر «عبدالحسین کلانتری» و «پیام روشنفکر» انجام شده است، ارجاع می‌دهم.

 

پیامدهای اجتماعی طلاق

 

در خصوص پیامدهای اجتماعی طلاق بنده باید عرض کنم که طلاق ماهیتاً پدیده‌ای فردی، خانوادگی و اجتماعی است؛ زیرا تبعات آن نه تنها فرد را با مشکلاتی مواجه می‌کند بلکه عوارض آن همه‌ی افراد خانواده، حتی خویشاوندان و در نهایت جامعه را درگیر کرده و هزینه‌های اخلاقی، روانی و مالی زیادی بر جامعه تحمیل می‌کند. پیامدهای اجتماعی طلاق بسیار زیاد است و همواره اندیشمندان اجتماعی را به تحقیق و درمان‌گری واداشته است. از نگاه صاحبنظران مهم‌ترین آسیب‌های اجتماعی طلاق را می‌توان در این موارد نام برد.

 

آسیب‌های اجتماعی کودکان و جوانان

 

از آنجایی که خانواده‌ی سالم امن‌ترین و مناسب‌ترین فضا برای پرورش یک انسان سالم و ایمن است. فروپاشی این کانون، بیشترین آسیب‌ها را از هر حیث بر اعضای آن به خصوص کودکان و جوانان دارد.  فرار نوجوانان و جوانان، بزهکاری کودکان، خودکشی، مصرف مواد مخدر یا واسطگی خرید و فروش آن، از جمله آسیب‌های اولیه و فراگیر در میان خانواده‌های فروپاشیده است. در روان‌شناسی جنایی، بروز انحراف‌های اجتماعی یا جامعه‌زدگی و تشکیل گروه‌های آسیب دیدگان اجتماعی، ثمره‌ی جراحت عاطفی کودکان در خانواده‌های طلاق تشخیص داده شده است.

 

این گونه کودکان خیلی بیشتر از دیگر همسالان خود مورد سوءاستفاده‌ی جنسی قرار می‌گیرند و اعتیاد نیز در میان آنان شیوع بیشتری دارد. کودکان طلاق علاوه بر آسیب‌های اخلاقی، از امنیت روانی و عاطفی برخوردار نیستند و وجود جانشین مادر، منجر به ناسازگاری بیشتر و انحراف و فرار آنان از محیط خانواده می‌شود. (کاملی، 1386) بنا بر اظهارنظر مدیرکل امور آسیب دیدگان اجتماعی بهزیستی، 95 درصد دختران فردی از فرزندان خانواده‌هایی هستند که پدر و مادر آن‌ها طلاق گرفته‌اند.

 

کودک آزاری

 

اشاره شد که طلاق از عوامل مهم ناامنی در خانواده است. با وقوع طلاق کودک به طور قطع یکی از حامیان اصلی و حقوقی، خود یعنی پدر یا مادر را از دست می‌دهد. اولین آزاری که کودک در اثر طلاق می‌بیند این است که شاهد نزاع و بعد طلاق والدین است و یا حداقلی با این شوک جدّی در زندگی خود مواجه می‌شود.

 

آزارهای روانی، تنهایی، بی‌حوصلگی، قهر و عصبانیت والدین، از شایع‌ترین آسیب‌های بعد از طلاق برای کودکان است و در بسیاری از موارد آسیب‌های جسمانی از جمله ضرب و شتم، سیلی خوردن، گرسنه ماندن، حبس شدن در مکانی محدود، بی‌توجهی به درمان کودکان و نوجوانان طلاق را آزار می‌دهد این آسیب‌ها در مرحله‌ی اول فردی است اما مقدمه‌ی آسیب‌های خانوادگی و اجتماعی برای کل جامعه است زیرا کودک و نوجوان آسیب دیده هیچ‌گاه فردی طبیعی و سالم برای جامعه نخواهد بود.

 

خودکشی کودکان

 

از عوارض بسیار ناگوار طلاق، خودکشی کودکان است که شرایط پیش آمده پس از طلاق برایشان قابل تحمل نیست و آخرین مقاومت آن‌ها را می‌شکند و آن‌ها را وادار به خودکشی می‌کند.

 

مصرف مواد مخدر

 

مردان و زنان مطلقه به دلیل آسیب‌های روانی و عاطفی ناشی از طلاق، اگر در شرایط مناسب تربیتی و مذهبی نباشند، بیش از افراد عادی گرایش به مصرف مواد مخدر و الکل دارند. البته مصرف مواد مخدر و الکل خود از مهم‌ترین عوامل طلاق هستند.

 

ناامنی زنان

 

با فروپاشی خانواده، زن که در چارچوب ازدواج، تحت حمایت مالی، روانی، عاطفی همسر خود بوده است و شرع و قانون از این حق او حمایت می‌کرده است، این سرمایه‌ی بزرگ را از دست می‌دهد. (البته طلاق خود وسیله‌ای است برای رهایی زنان که خانواده و وجود همسر، امنیت آن‌ها را به طور جدّی تهدید می‌کند.) بعد از طلاق زنان عموماً از سوی همسر خود تهدید می‌شوند، در برخی موارد هم مورد خشونت فیزیکی قرار می‌گیرند. بسیاری از مردان مشکلات شغلی برای همسران شاغلشان ایجاد می‌کنند و از همه مهم‌تر آبرو و شأن اجتماعی آنان را مستقیم یا به‌وسیله‌ی دیگران مورد تهدید قرار می‌دهند.

 

آسیب دیگری که زنان مطلقه را تهدید می‌کند و آنان را به انزوا می‌کشاند، پرهیز اجتماعی از آنان است. زنان دارای همسر آنان را رقیبی برای خود تلقی می‌کنند و سعی در کناره گیری از آنان دارند و از آنجا که بسیاری از طلاق‌ها مورد مخالفت خانواده‌ی زن است، برخی خانواه‌ها نیز او را مثل گذشته پذیرا نیستند به خصوص اگر فرزندان نزد او باشند.

 

پیامدهای روان‌شناختی طلاق

 

آسیب‌های روانی بر اعضای خانواده‌های از هم گسیخته از شایع‌ترین آسیب‌هاست. زن و مرد گرچه راه گریز مقطعی خود را در طلاق دیده‌اند و ممکن است احساس رهایی و خلاصی از مشکل را داشته باشند، اما به هر حال فرازی از زندگی خود را با ناکامی پشت سر گذاشته‌اند و این احساس ناکامی خواه ناخواه روان پریشی و عدم تعادل روحی مرد و زن را در پی خواهد داشت. البته آسیب بیشتری متوجه زنان و فرزندان آنان خواهد بود و آینده‌ی آن‌ها را بیشتر متأثر خواهد کرد زیرا طلاق برای کودکان، تنها یک حادثه نیست بلکه فرآیندی است که ظرف چند سال اثراتش را به فرد می‌دهد. (گوودمن، امری و هاگارد، 1998)

 

از چندین تحقیق انجام شده، به دست می‌آید که طلاق پیامدهای روان‌شناختی زیر را در پی دارد: «اختلال هویت، احساس سرخوردگی، احساس ناامنی، عقده‌ی حقارت، پرخاش‌گری، ضعف سلامت روانی، اعتیاد، فقر، بی‌اعتمادی، ضعف اعتماد به نفس، تمایل به بزهکاری، ترک تحصیل، اجتماع ستیزی و نافرمانی اجتماعی، ضعف کنترل رفتاری، حس انتقام جویی، بی‌میلی به تحصیل و رشد اجتماعی و ...»

 

روان‌شناسان آسیب‌های طلاق را از حیث جنسیتی نیز تفکیک می‌کنند، برخی تأثیر آسیب‌ها و رنج زنان را بیشتر از مردان برمی‌شمرند و معتقدند زنان بیشتر از مردان از مشکلات عاطفی روانی طلاق رنج می‌برند (اخوان تفتی، 1382) و بیشتر از

مردان از برخورد جامعه ابراز ناراحتی کرده و نگران آینده‌ی خود و فرزندانشان هستند. برخی تحقیقات نیز به فشارهای بیشتری بر روی مردان تأکید دارند و نشان داده است که مردان بعد از طلاق بیشتر احساس وابستگی و درماندگی می‌کنند.

 

چه قوانینی در حمایت از خانواده و پیشگیری از طلاق وجود دارد؟

 

آسیب دیگری که زنان مطلقه را تهدید می‌کند و آنان را به انزوا می‌کشاند، پرهیز اجتماعی از آنان است. زنان دارای همسر سعی در کناره گیری از آنان دارند و از آنجا که بسیاری از طلاق‌ها مورد مخالفت خانواده‌ی زن است، برخی خانواه‌ها نیز او را مثل گذشته پذیرا نیستند به خصوص اگر فرزندان نزد او باشند.

 

در تمامی قوانین نظام جمهوری اسلامی مانند قانون اساسی، سند چشم‌انداز سیاست‌های کلان مصوب نظام و سیاست‌های تشکیل، تحکیم و تعالی خانواده (که ده‌ها مصوبه و راهبرد اختصاصی داده است) بر ضرورت استحکام خانواده و پیشگیری از تزلزل اشاره شده است.

 

علاوه بر آن، قانون مدنی بر مسائل حقوقی حامی زوجین و بقای خانواده تأکید نموده و حتی در عرصه‌ی اخلاقیات، با تدوین ماده‌ی 1103، تأکید بر حسن معاشرت را به عنوان یک وظیفه‌ی واجب مطرح می‌نماید که برگرفته از آیه‌ی «عاشرون بالمعروف» است یعنی داشتن رفتار نیکو با همسر به‌عنوان دستور واجب قرآن است که علاوه بر ادای حقوق واجب اقتصادی، اجتماعی، حفظ سلامت و نرمش رفتاری و گفتاری که سبب دوام و شیرینی زندگی مشترک شده، باعث شکوفا شدن استعدادهای اعضای خانواده می‌شود و از عوامل مهم پیشرفت جوامع است و اکثر مواد قانون مدنی در جهت تحقق این رفتار نیکو و حمایت از استحکام خانواده به مواردی از جمله ادای وظایف زوجیت، پرداخت نفقه و ... اشاره می‌کند.

 

یکی از این قوانین آگاهی بخش در مورد خانواده، قانون «حقوق و مسئولیت‌های زنان در نظام جمهوری اسلامی » است که با الهام از شریعت معتدل اسلام و برای ایجاد زمینه‌ی رشد هماهنگ، متعادل و متوازن در زندگی فردی، خانوادگی و اجتماعی انسان‌ها با توجه به آزادی مسئولانه و کرامت انسانی زنان و با توجه به تناسب و تعادل تعالی‌گرا بین حقوق زن و مرد و تناسب میان حقوق و مسئولیت‌ها میان زن ومرد تنظیم شده است و در 3 بخش و 5 فصل و 148 بند در شورای عالی انقلاب فرهنگی در سال 83 به تصویب رسیده است و در سال 85 برای تحقق قوانین مورد نیاز به عنوان قانون لازم‌الاجرا در مجلس شورای اسلامی تصویب شده است و دستگاه‌های اجرایی موظف به ارائه‌ی گزارش سالانه در جهت تحقق آن هستند.

یکی دیگر از مهم‌ترین قوانین بازدارنده از طلاق و حمایت کننده از استحکام خانواده، لایحه‌ی حمایت از خانواده است که در راستای تحقق بهینه‌ی اصل 21 و بند 2 اصل 158 قانون اساسی و اجرای بهینه‌ی سیاست قضازدایی و برای کاهش مشکلات موجود در اجرای قوانین حقوقی خانواده و رفع ابهام و تعارض و خلأ از قوانین و مقررات آیین دادرسی برای نزدیک شدن به وحدت رویه‌ی بیشتر درد دادگاه‌ها تهیه شده است.

 

داشتن رفتار نیکو با همسر به‌عنوان دستور واجب قرآن است که علاوه بر ادای حقوق واجب اقتصادی، اجتماعی، حفظ سلامت و نرمش رفتاری و گفتاری که سبب دوام و شیرینی زندگی مشترک شده، باعث شکوفا شدن استعدادهای اعضای خانواده و از عوامل مهم پیشرفت جوامع است.

 

برای بررسی وضعیت اجتماعی فرهنگی طلاق چه پژوهش‌هایی انجام شده، منابع، اصول و روش‌های به کار گرفته شده کدام است؟

 

با توجه به جامعیت و کلان نگری سیاست‌های برگرفته از آیات و روایات، رهنمودهای حضرت امام(رحمت‌الله‌علیه) و مقام معظم رهبری(مدظله‌العالی) و نیز با دقت در رویکرد علما و متخصصین و نخبگان در حوزه‌ی نظر و عمل تحقیقات انجام شده در موضوع طلاق و فراتحلیل آن‌ها، حداقل 300 پروژه‌ی تحقیقاتی احصاء شده است و با بررسی مطالعات انجام شده به نتایج جالبی دست یافته‌ایم که علی‌رغم شیوع تحلیل‌های موجود اجتماعی که اکثراً علت اصلی طلاق را مشکلات اقتصادی عنوان می‌کنند، این بررسی عامل مهم را تحولات فرهنگی و تغییر نگرش و سبک زندگی می‌داند و عواملی چون اعتیاد و مشکلات اجتماعی- اقتصادی به عنوان معلول و یا عوامل بعدی محسوب می‌شود.

 

ممکن است به شاخص‌ها و حوزه‌های بررسی و تحلیل وضعیت اشاره بفرمایید؟

 

بله؛ همان‌طور که می‌دانید بعد از بررسی مبانی نظری با طراحی شاخص‌های سنجش وضعیت براساس تحلیل وضعیت صورت می‌گیرد تا براساس این تحلیل رویکرد استراتژیک را اتخاذ و عوامل مؤثر و موانع را شناسایی و برای تغییر وضعیت اقدام نمود که برخی از شاخص‌ها برای این برنامه‌ریزی عبارت‌انداز: 1- بررسی باورها و ارزش‌های مذهبی خانواده؛ 2- تحولات فرهنگی و رفتاری؛ 3- الگوی مصرف به ویژه مصرف فرهنگی، رسانه‌ای و نیز شاخص‌های اجتماعی مانند الگوی تحصیل و اشتغال، نقش خانواده در مدیریت اقتصاد، نقش خانواده در پیشگیری از انحراف‌های اجتماعی، آسیب‌های اجتماعی و آثار خانوادگی و فردی آن.

 

نقش قوانین و حقوق در تأمین امنیت خانواده اعم از حقوق اساسی- مدنی و حقوق اعضای خانواده، حقوق اداری و قوانین کار- نقش کار و اشتغال در ثبات و تزلزل خانواده و سنجش تناسب کار با ویژگی‌های ذاتی، روحی و تربیتی هر یک از زن و مرد، میزان آشنایی و افتخار هر یک از زن و مرد به جنسیت خود، میزان آشنایی به نقش‌ها و کار ویژه‌ی هر یک از اعضای خانواده و میزان تحقق عملی کارکردهای اختصاصی اعضای خانواده.

 

ممکن است در رابطه با این شاخص‌ها به برنامه‌ها و سیاست‌ها و راهبردهایی که تدوین و تصویب نموده‌اید یا در دست تهیه دارید، اشاره بفرمایید؟

 

بله؛ همان‌طور که می‌دانید، شورای عالی انقلاب فرهنگی در تمامی عرصه‌های مورد نیاز اقدام به سیاست‌گذاری و برنامه‌ریزی راهبردی نموده است اما برای تحقق عملی و اجرایی آن نیازمند نهادی برنامه‌ریز و اجرایی بود که با تصویب ستاد ملی زن و خانواده این مهم جامه‌ی عمل پوشیده و هم اکنون برنامه‌ها همراه با نگاشت نهادی و تقسیم کار ملی ارائه شده است و یکی از مهم‌ترین این مصوبه‌ها، برنامه‌ی جامع تحکیم خانواده و پیشگیری از تزلزل و فروپاشی آن بود که دقیقاً برای تمامی مسائل فرهنگی، اجتماعی، حقوقی، قانونی، آموزشی، پژوهشی و اقتصادی و حمایتی سیاست‌ها و راهبردها، اقدام‌هایی پیش‌بینی و تدوین شده است.

 

از جمله:

 

- تبیین راهکارهای التزام به حفظ و تعالی جایگاه خانواده در تمامی برنامه‌ریزی‌ها و سیاست‌گذاری‌ها؛

 

- تبیین و نهادینه سازی نقش‌های اصولی اعضای خانواده با رعایت تناسب و عدالت در تفاوت نقش‌های زن و مرد؛

 

- ارائه‌ی الگوی عملی خانواده‌ی اسلامی با تبیین نقش‌های هر یک از اعضا و تقویت کارکرد آن‌ها؛

 

- ارتقای امنیت و سلامت خانواده و مصون سازی آن از تهدیدهای نرم و فرهنگ‌های التقاطی و مهاجم؛

 

- نهادینه سازی هماهنگی حقوق و تکالیف و اخلاق محوری در آموزش‌ها و فرهنگ سازی برای تحکیم خانواده.

 

برای فرهنگ سازی چه برنامه‌هایی دارید؟

 

اگر منظور برنامه‌های اجرایی و عملی است به عنوان نمونهبه چند مورد اشاره می‌کنم؛  ارائه‌ی الگوی کامل سیمای خانواده‌ی موفق، مؤمن، شاداب و بانشاط، امیدوار و مسئول در قالب فیلم و سریال‌های جذاب.

 

- حمایت از برنامه‌های سازمان‌های مردم نهاد، فعال در زمینه‌ی آموزش و مشاوره برای همسریابی و هدایت جوانان در تشکیل خانواده و حمایت‌های مادی و معنوی از خانواده‌ها؛

 

- ارائه‌ی الگوهای متنوع از خانواده متناسب با انواع فرهنگ‌های بومی و عرف اقشار مختلف متناسب با ارزش‌های اسلامی؛

 

- ارائه‌ی الگوهای متنوع از مشارکت اجتماعی و اقتصادی زنان هماهنگ با حفظ حریم خانواده و متناسب با نقش‌های اصولی زنان به ویژه همسری و مادری و به دور از اختلاط بی‌ضابطه نظیر تله ‌ورکینگ، فعالیت‌های پروژه‌ای و دورکاری و کارهای شیفتی نظیر شغل خطیر و مقدس پرستاری؛

 

- ترویج فرهنگ مهرورزی، گذشت، عفو و رحمت، صداقت و اعتماد در بین اعضای خانواده از راه تولیدات رسانه‌ای و محصولات فرهنگی، فیلم و سریال؛

 

- ترویج حق سالاری و رویکرد قانونمند و تربیتی و نظام‌مند بر روابط اعضای خانواده به جای زن، مرد، جوان یا کودک سالاری؛

 

- برنامه‌ریزی برای افزایش احساس تعلق و مسئولیت اعضای خانواده نسبت به یک‌دیگر با ایجاد سیستم نظام‌مند اجرای صله رحم جهت پشتیبانی و حمایت از اعضای نیازمند معنوی و مادی خانواده؛

 

- ترویج آداب و روش‌های دقیق روابط خواهر و برادر و والدین و فرزندان و توسعه‌ی نقش حمایتی، هدایتی و نظارتی والدین بر فرزندان به ویژه در امر ازدواج؛

 

- فرهنگ سازی رسانه‌ها و مراکز آموزشی و فرهنگی جهت تسهیل امر ازدواج با کاهش توقع‌ها، تشریفات و آداب ازدواج و توجه به تحقق مهرالسنه؛

 

- ترویج انتخاب آگاهانه و مسئولانه و به موقع ازدواج مبتنی بر اصول مودت، رحمت و تولید نسل صالح و سالم.

 

شما اشاره‌ای به بخش حقوق یا آموزش داشتید، چه مصوبه‌هایی در این زمینه داشته‌اید؟

 

مصوبه‌های نظام در سطح سیاست‌گذاری در شورای عالی انقلاب فرهنگی و در برنامه‌های اجرایی در ستاد ملی زن و خانواده بسیار وسیع است.

 

از جمله‌ی آن‌ها می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

 

1. تشکیل کمیته‌ی ویژه‌ی کاهش و پیشگیری از جرایم و مفاسد اخلاقی تهدیدکننده‌ی نهاد خانواده؛

 

2. تأسیس مراکز امداد و ارشاد خانواده و تأمین امکانات حمایتی لازم در جهت پیشگیری، درمان و بازتوانی اعضای خانواده؛

 

3. بازنگری دقیق در قوانین و مراحل دادرسی طلاق و ایجاد تضمین‌های قانونی در جهت اجرای بهینه‌ی قانون در راستای تحکیم خانواده؛

 

4. اصلاح نظام آموزشی که در سند تحول بنیادی آموزش و پرورش، زمینه‌سازی آن انجام شده است، در راستای آموزش ویژگی‌ها و مشترکات نقش‌های زنان و مردان در خانواده و جهت‌دهی آموزش‌ها با محوریت تناسب نقش‌ها؛

 

5. ایجاد مهارت‌های سبک زندگی اسلامی و ارتقای توانایی‌های دختران و پسران در ایفای بهینه‌ی نقش مادری و پدری و زوجیت مطلوب؛

 

6. توسعه‌ی روحیه‌ی تعاون، همکاری، ایثار و فداکاری اعضای خانواده برای حفظ ثبات و پایداری خانواده و در صورت ورود آسیب، سعی بر همیاری اعضا برای اصلاح و جبران آسیب‌ها و اجرای بهینه‌ی تصریح به احسان که مورد تأکید اسلام است؛

 

7. تدوین و تصحیح کتب درسی، متون آموزشی و فرهنگ عمومی در جهت حفظ و توسعه‌ی اخلاق اسلامی و همزیستی ملاطفت آمیز و تعالی بخش اعضای خانواده؛

 

8. ایجاد رشته‌های تخصصی در جهت آموزش مهارت‌های خانوادگی و گنجاندن واحدهای درسی مدیریت خانواده و دانش خانواده در مراکز آموزشی؛

 

9. توسعه‌ی گفتمان خانواده محور و عدالت طلب در مقابل فردیت و تساوی طلبی مادی غرب و دیدگاه‌های حق محور اعضای خانواده که حاکی از تعارض و تقابل فمینیستی است؛

 

10. تجزیه و تحلیل و نقد آسیب شناسانه‌ی شکاف نسلی و راهکارهای اصلاح آن برای خانواده‌ها؛

 

11. تضمین اجرای قوانین در راستای تأمین امنیت همه جانبه‌ی ارتقای سلامت روحی و جسمی زنان؛

 

12. مبارزه‌ی همه جانبه با عوامل تزلزل یا انحطاط خانواده که باعث کاهش تعهد و تعلق اعضای خانواده و وفاداری زوجین می‌گردد و سعی در رفع شقاق و ایجاد وفاق حداکثری در خانواده؛

 

13. ایجاد و توسعه‌ی سازمان‌های مردم نهاد داخلی، منطقه‌ای و بین‌المللی حامی ازدواج و توسعه‌ی خانواده به منظور افزایش نسل صالح و سالم؛

 

14. توسعه‌ی سیاست‌های تشویقی و امکانات رفاهی متناسب با تحقق معیارهای تحکیم خانواده برای کارکنان.

بیشتر بدانیم...

رسانه ها در الگوی مصرف جامعه چه نقشی دارند؟

ارتقای کیفیت خدمات سلامت از منابع مالی یارانه ها

اصلاح ساختار نظام جامع مدیریتی اقتصادی بیمارستان

اقدامات اساسی در تخصیص منابع در نظام سلامت

بررسی مشکلات برنامه پزشک خانواده

بیمه سلامت و نقش بیمه های مکمل بر آن

تاثیر بیمه های مکمل بر قشرهای آسیب پذیر

توزیع عادلانه خدمات بهداشتی در ﺳﻴـﺴﺘﻢ ﻧﻈـﺎم ﺳـﻼﻣﺖ ﻛﺸﻮر

دریافت پول از بیمار بصورت مستقیم (یک خطای پزشکی)

راهکارهای اجرایی جهت اصلاح الگوی مصرف در بیمارستانها

راهکارهای قانونی و فرهنگی در مدیریت مصرف انرژی در سازمانها ، ادارات و مراکز پزشکی

عوامل مؤثر بر قاچاق کالا

مدیریت انرژی در مراکز بیمارستانی 

مشکلات موجود در سیستم واردات وصادرات

مشکلات نظام سلامت در کشور ایران

مصرف کالاهای خارجی و قاچاق و تاثیر آن بر اشتغال و تولید

نحوه ارائه خدمات بهداشتی درمانی در برخی کشورهای دنیا

نقش سازمانهای بیمه گر اجتماعی و خصوصی در اقتصاد سلامت

وظایف دولت در بهبود شاخصهای سلامتی و نابرابری های اجتماعی

پیامد های هدفمند کردن یارانه ها در حوزه سلامت

چالش اصلی تامین مالی در نظام سلامت

  http://maktoobshop.com/


چرا آمار طلاق در کشور ما بالاست؟


وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


خانواده در ایران در مرحله‌ای دشوار از حیات خود به سر می‌برد. این دشواری از آن جاست که به دلیل تغییر سبک زندگی هنجارهای قدیمی تنظیم کننده خانواده، در ازدواج و تنظیم مناسبات خویشاوندی دیگر پاسخگو نیستند و از سویی رویه‌های نوپدید درعرصه مناسبات خانواده نیز آنچنان نشده‌اند که به تولید هنجارهای انتظام بخش در جامعه منجر شوند.

 

گروه فر هنگی-اجتماعی برهان/ سیده فاطمه محبی؛  نفوذ مدرنیته با گسترش آزادی‌های فردی و اجتماعی، سکولاریسم و دنیاگروی، تغییر ارزش‌های اجتماعی، تفوق ارزش‌های فردگرایانه، تنوع روزافزون سبک زندگی و تأثیرات ناهمگون بر عادات، ارزش‌ها، تصورات و شیوه‌های فکر و اندیشه، به فاصله گرفتن بیشتر افراد از کدهای رفتاری مبتنی بر مذهب و تعهد انجامیده است. خانواده نیز از فرآیند بازاندیشانه‌ی روند مدرنیته مستثنا نبوده و الگوی خانواده‌ی سنتی و متعارف با اولویت حفظ نهاد خانواده، با چالش‌های جدی مواجه شده است. نقش‌های جنسیتی با هجوم اندیشه‌ی برابری‌طلبی جابه‌جا گردیده و تضادهای جنسیتی در خانواده، با شکستن مرز تفاوت‌های حقوقی منبعث از تکوین متفاوت زن و مرد، به فردی شدن بیشتر افراد در خانواده، ذره‌ای شدن خانواده و از دست رفتن روابط عاطفی آن انجامیده است.

 

روند رو به رشد نوگرایی در خانواده‌ی ایرانی به صورت تغییر شکل در حمایت‌های اجتماعی خانواده، دسترسی به انواع شبکه‌های ارتباطی، افزایش حضور زنان در حوزه‌ی عمومی، کاهش فرزندآوری، کم‌رنگ شدن باورهای مذهبی خانواده‌ها، تغییر در نگرش‌های جنسیتی، تغییر در شیوه‌ی گذران اوقات فراغت خانواده‌ها، افزایش میزاناستفاده از رسانه‌ها، تغییر در ارتباطات دختران و پسران، به وجود آمدن شکل‌های جدیدی از خانواده‌ها، تغییر در چگونگی حیات عاطفی خانواده‌ها و... است که می‌تواند به تغییر شکل یا فرسایش سرمایه‌ی فرهنگی و اجتماعی خانواده‌ها و افزایش طلاق ختم شود.

 

اکنون خانواده در ایران در مرحله‌ای دشوار از حیات خود به سر می‌برد. این دشواری از آنجاست که به دلیل تغییر سبک زندگی، هنجارهای قدیمی تنظیم‌کننده‌ی خانواده، در ازدواج و تنظیم مناسبات خویشاوندی دیگر پاسخ‌گو نیستند و از سوی دیگر، رویه‌های نوپدید در عرصه‌ی مناسبات خانواده نیز آن‌چنان نهادینه نشده‌اند که به تولید هنجارهای انتظام‌بخش در جامعه منجر شوند. این سردرگمی در حفظ سنت‌ها و در عین حال، کشش به نوگرایی، به نوعی بحران در خانواده‌ و در رابطه بین نظام خانواده و نظام عمومی جامعه تبدیل شده است که یکی از تبعات آن، افزایش نگران‌کننده‌ی آمار طلاق است.

 

طلاق از نگاه آمار

 

طلاق در دهه‌ی هشتاد (1388-1380)، روندی کاملاً صعودی داشته است؛ به طوری که از 95/0 به 71/1 در هزار در کل کشور افزایش یافته است. همچنین میزان طلاق در مناطق روستایی به بیش از دو برابر (از 41/0 به 88/0 در هزار) و در مناطق شهری نزدیک به دو برابر (از 01/1 به 09/2 در هزار) صعود کرده است.[1]

 

 مأخذ: سازمان ‌ثبت ‌احوال ‌کشور، دفتر آمار و اطلاعات‌جمعیتی (ر.ک: کلانتری، 1390)

 

1)عوامل زمینه‏ ساز طلاق

 

·مطالعات داخلی

 

در این مجال، با عنایت به مجموعه‌ی گسترده‌ای از مطالعات داخلی در موضوع طلاق، عوامل مؤثر بر طلاق را در چند بخش شامل علل فرهنگی‌اجتماعی، اقتصادی، اخلاقی، روان‌شناختی، جنسی و فیزیولوژیکی رده‌بندی می‌کنیم و نمونه‌ای از تحقیقات استنادی را برمی‌شماریم.

 

- عوامل فرهنگی‌اجتماعی

 

اختلاف تحصیلات زوجین، تفاوت سطح فکری و آگاهی زوجین، انگیزه‌ی ازدواج، نوع همسرگزینی (عدم استقلال در انتخاب شریک زندگی)، نحوه‌ی آشنایی زوجین، شناخت کم نسبت به خصوصیات همسر قبل از ازدواج، شناخت ناکافی خانواده‏های زوجین نسبت به یکدیگر، ضعف در آگاهی از نقش زوجین پیش از ازدواج، نظر مثبت خانواده‌ی فرد نسبت به طلاق، حمایت خانواده از طلاق فرد یا بی‌تفاوتی نسبت به طلاق فرد، تصور مثبت از پیامدهای طلاق، وجود طلاق در میان بستگان، برآورده نشدن انتظارات از نقش همسری، عدم مشورت مردان با زنان در امور زندگی، اختلاف درباره‌ی محل سکونت، وجود اختلافات عقیدتی و مذهبی، پایبند نبودن همسر به مسائل دینی، توجه بیش از حد همسر به فرزندان، تفاوت‌های قومیتی زوجین، زندانی بودن مرد، تفاوت با همسر در نحوه‌ی گذران اوقات فراغت، اختلاف در فرزندپروری، ازدواج تحمیلی، دخالت مستقیم و غیرمستقیم وابستگان و اطرافیان و دوستان در زندگی، سن پایین ازدواج، تفاوت سنی زیاد زوجین، تعداد فرزندان، سوء‌استفاده از مواد و ارتکاب جرم، خشونت خانوادگی از عوامل فرهنگی‌اجتماعی طلاق به شمار می‌آیند.[2]

 

- عوامل اقتصادی

 

از جمله عوامل اقتصادی زمینه‏ساز طلاق، می‏توان به مواردی چون شرایط اقتصادی نامناسب، اختلاف طبقاتی، پایین‏ بودن درآمدهای خانوار، گرانی، ناتوانی مالی، تورم، فقر اقتصادی، از دست دادن شغل، بیکاری شوهر، کاهش قدرت خرید، کاهش رفاه، بالا رفتن هزینه‌ی زندگی و پایین آمدن استاندارد زندگی و تأثیر آن بر دهک‏های پایین درآمدی، اشتغال زنان در خارج از منزل، عدم پرداخت نفقه، مشاغل پایین مرد، مشخص نبودن شغل زوج، عدم رضایت از شغل همسر، عدم مدیریت امور مالی خانواده، عدم حمایت اقتصادی والدین و عدم تأمین معاش خانواده از سوی شوهر اشاره کرد.[3]

 

- عوامل اخلاقی

 

فساد اخلاقی زن یا شوهر، عدم توافق اخلاقی، سوء‌معاشرت و سوءرفتار، اعمال منافی عفت، عدم توافق اخلاقی، رها کردن زندگی خانوادگی، ترک خانواده، عدم مسئولیت‏پذیری مردان، هوس‌رانی، اعتیاد، می‌گساری، لاابالی‏گری، انحرافات اخلاقی زن، عدم توافق و سازگاری زوجین، فحاشی، بدبینی نسبت به شوهر، بدبینی شوهر نسبت به زن، سوء­اخلاق و سوءرفتار زوجین، عدم اعتماد زوجین به یکدیگر، بی‌احترامی زوجین به هم، اعمال خشونت فیزیکی به همسر، عدم اعتماد زوج به همسر، خودخواهی همسر، عدم توافق اخلاقی بین زن و شوهر، مشکل زوجین در حل مسئله، کاهش رضایت‌مندی زناشویی، ضعف در کارایی خانواده، کاهش حمایت­های خانوادگی از زوجین، ضعف در ایفای نقش‌های همسری و انگیزه‌های واهی در ازدواج.

 

- عوامل روان‌شناختی

 

عوامل روان‌شناختی و فردی شامل عوامل ارثی و فیزیولوژیک، ویژگی‏های شخصیتی، روانی و مانند آن است که از مهم‏ترین این عوامل می‌توان به وجود اختلالات و ناهنجاری‏های روانی در خانواده و زندگی زناشویی، احساس تنفر و پایان عشق و علاقه‌ی طرفین به یکدیگر، ویژگی‏های روانی و عصبی غیرقابل تحمل، خلق بی‌ثبات، عصبی بودن همسر، دلواپسی مزمن و بدبینی مفرط همسر، احساس افسردگی، ترس مرضی، تصورات پارانوئیدی، روان‏پریشی، حساسیت‏های روحی، وسواس فکری و عملی، اضطراب، خصومت با یکدیگر، عدم علاقه، تفکر غیرمعمول و باورهای غیرمنطقی اشاره نمود.[4]

 

- عوامل جنسی

 

وجود عادات جنسی ناپسند در مردان، انحرافات جنسی مرد، عدم تمکین زن، ضعف عملکرد جنسی، کوتاهی در انجام وظایف زناشویی، عقیم بودن مرد یا زن، اختلاف در سلایق جنسی، خیانت مرد به زن، خیانت زن به مرد، مراجعه به مشاورین مرد در امور جنسی، عدم آراستگی جنسی زن، تنوع‌طلبی جنسی مردان، مقایسه‌ی فعالیت جنسی همسر با زنان دیگر از طرق مختلف، عدم تفاهم جنسی زن و مرد، ناتوانی جنسی زن یا مرد، سردمزاجی جنسی زن یا مرد، ازدواج مجدد، چندزنی بودن مرد و وجود شخص ثالث، از جمله عوامل جنسی هستند.[5]

 

- عوامل فیزیولوژیک و محیطی

 

اختلاف سنی زوجین، بی‏فرزندی، بیماری مستمر زن یا مرد، زودرسی ازدواج، محل تولد زوجین، شمار افراد خانواده و تعداد فرزندان زوجین.

 

· مطالعات خارج از کشور

 

برخی از عوامل زمینه ‏ساز طلاق در تعدادی از مطالعات خارج از کشور، عبارت‌اند از:

 

در مطالعه‌ی کالمیجن[6]. طرفداری زنان از هنجارهای رهایی و برابری‌طلبی به طور قابل ملاحظه‌ای میزان طلاق را افزایش می‌دهد.[7] افراد مذهبی که رفتارهایشان را اعتقادات آن‌ها تنظیم می‌کند کمتر طلاق می‌گیرند و میزان طلاق در آن‌ها کم است. افراد مذهبی‌تر تحت شرایط خاصی، دست به طلاق می‌زنند[8] و همکارانش در ارتباط با طلاق، نقش زمینه‌های فرهنگی و اقتصادی برجسته نشان داده شده است

 

لیوید (1995) نیز معتقد است زمانی احتمال فروپاشی زندگی زناشویی در بالاترین حد است که زوجین برای توسعه‌ی روابط بدیل فرصت‌هایی داشته باشند. در جوامع صنعتی، پدیده‌ی زوج‌زیستی (زندگی مشترک پیش از ازدواج) نقش تعیین‌کننده‌ای در تشدید روند صعودی میزان طلاق ایفا می‌کند. زوج‌زیستی مخصوصاً در بین کسانی بیشتر متداول است که قبلاً یک ازدواج ناموفق یا طلاق را تجربه کرده‌اندو اساساً به طلاق به عنوان یک راه‌حل برای مشکلات زناشویی اعتقاد قوی دارند؛ در حالی که آنان که چنین نگرش و تجربه‌ای را قبل از ازدواج ندارند، کمتر در معرض واقعه‌ی طلاق هستند. بنابراین، با توجه به روند صعودی زوج‌زیستی» در جوامع صنعتی، می‌توان پیش‌بینی کرد که این جوامع شاهد افزایش چشمگیرتر طلاق نیز خواهند بود.[9]

 

برنامه‌های اجتماعی و اقتصادی کشور باید به گونه‌ای باشد که بخشی از زمان و توان فرد را در راستای توجه و نفع خانواده قرار دهد و با افزایش حضور کمّی و کیفی فرد در خانواده، به طور غیرمستقیم به تقویت نهاد خانواده یاری رساند.

 

2) پیامدهای منفی طلاق

 

طلاق والدین می‌تواند تأثیرات ناگواری بر کودکان بر جای گذارد. برخی محققان معتقدند آثار منفی طلاق بر کودکان قبل از وقوع طلاق آغاز می‌شود و مدت‌ها پس از طلاق ادامه خواهد داشت. مطالعات مختلف، تفاوت آشکار سازگاری عاطفی و اجتماعی فرزندان طلاق و فرزندان خانواده‌های هر دو والد (سالم) را نشان می‌دهد. در واقع طلاق بر ارتباط مؤثر والدین با فرزندان نیز تأثیر می‌گذارد و سازگاری کودکان و نوجوانان را از بین می‌برد[10]

 

طلاق اثرات نامطلوبی بر سلامت روانی و آرامش کودکان و نوجوانان و زنان مطلقه بر جای می‌گذارد.[11] آثار و پیامد‌های طلاق بر زنان نیز وسیع گزارش شده است و در سه حوزه‌ی فردی، خانوادگی و اجتماعی قابل تبیین است.[13] از نظر والرستین، طلاق زنجیره‌ای از حوادث به‌هم‌پیوسته است که برای همیشه زندگی قربانیان خود را دگرگون می‌کند. طلاق والدین نه تنها برقراری روابط عاطفی را برای کودکان دشوار می‌کند، بلکه روابط گذشته‌ی آن‌ها را با والدینشان مخدوش می‌کند. بنا بر بررسی‌های انجام‌شده، کودکان پس از طلاق والدین در سنین گوناگون دچار حالات روحی متفاوتی می‌شوند، مثلاً در سال اول جدایی والدین، کودکان دچار احساس خشم، ترس و افسردگی می‌گردند.[12]چندﻳﻦﻣﻄﺎﻟﻌﻪ‌ی ﺑﻴﻦ‌اﻟﻤﻠﻠﻲ ﮔﺰارش ﻛﺮده‌اﻧﺪ ﻛـﻪ اﺳﺘﻌﺪاد و ﭘﻴﺸﺮﻓﺖ آﻣﻮزﺷﻲ ﻛﻮدﻛﺎن ﻃﻼق، در ﻣﻘﺎﻳﺴﻪﺑﺎ ﻛﻮدﻛﺎن ﺧﺎﻧﻮادهﻫﺎی ﺳﺎﻟﻢ، ﭘﺎﻳﻴﻦ اﺳﺖ. همچنین کودکان طلاق به دلیل آنکه عمدتاً توسط مادر نگه‌داری و حضانت می‌شوند، با کاهش استاندارد‌های سطح زندگی مواجه هستند و طلاق معمولاً منجر به کاهش رفاه نسبی آن‌ها می‌گردد.

 

از جمله مهم‌ترین مشکلات زنان پس از طلاق می‌توان به این موارد اشاره کرد: زنان مطلقه نسبت به سایر زنان آسیب‌پذیرترند[14] و تحت فشارهای روحی و روانی بسیاری قرار دارند.[15] از دیگر پیامد‌های طلاق بر زنان مطلقه می‌توان به کیفیت زندگی پایین،[16] فشار مسائل مالی،[17] نگرش اخلاقی منفی نسبت به زنان مطلقه از سوی جامعه،[18] انزوای اجتماعی و کوچک‌تر شدن شبکه‌ی روابط اجتماعی آن‌ها و آسیب دیدن روابط اجتماعی آنان به دلیل احساس عدم امنیت اجتماعی،[19] گرایش به سمت مصرف مواد مخدر،[20] افسردگی بیشتر زنان مطلقه در مقایسه با مردان[21] و شیوع اختلال‌های جسمی و روحی (از جمله اعتیاد به مشروبات الکلی، خودکشی و ضعف قوای ذهنی) و رضایت کمتر از زندگی[22] اشاره کرد.

 

طلاق همچنین در برخی موارد، بر حسب تقسیم منابع پس از طلاق، به کاهش استاندارد زندگی زنان ختم می‌شود. افراد مطلقه مشکلات بیشتر بهداشتی و نرخ بالاتر مرگ‌ومیر را نسبت به افراد متأهل نشان می‌دهند و از احساس گناه، افسردگی و اضطراب روحی پس از طلاق رنج می‌برند.

 

می‌توان پیامدهای طلاق را بر خانواده‌ی گسترده، همچنین بر تغییر قوانین و بر ساختارهاى فرهنگى، اجتماعى و اقتصادى و افزایش بزهکاری‌ها و آسیب‌های اجتماعی و روند رو به رشد روابط فرازناشویی و حتی افزایش نرخ فحشا نیز پى گرفت. شیوع طلاق سبب می‌گردد که هر نظام حکومتی، آن را به عنوان یک واقعیت فراگیر به رسمیت بشناسد، احیاناً زمینه‌هایی برای قبح‌زدایی از آن بیابد، سیاست‌های تأمین اجتماعی را به سمت حمایت از خانواده‌های طلاق جهت دهد، در الگوهاى مشارکت اجتماعى، حضور زنان را با نگاهی متفاوت پی گیرد و در قوانین کار و الگوی اشتغال، با فراخوان زنان به بازار کار، نیاز به تحمل هزینه‌های گزاف برای پشتیبانی از زنان مطلقه‌ی خانه‌دار را کاهش دهد که هر کدام از این رویه‌ها نیز می‌تواند مجدداً به نوعی در چرخه‌ی مسائل اجتماعی، به بازتولید طلاق منتهی گردد.

 

3) پیشنهادات

 

از آنجا که گذر از طلاق را می‏توان در سه مرحله‌ی کلی بخش‏بندی کرد: 1) قبل از جدایی و طلاق، 2) انتقال و بازسازی [مرحله‌ی حین طلاق] و 3) نقاهت و نوسازی پس از طلاق؛[23] لذا بر همین اساس نیز می‌توان راهبرد‌های کاهش طلاق را معطوف به سه راهبرد اصلی «راهبرد مربوط به ازدواج و روابط زوجین (قبل از طلاق)»، «راهبرد حین طلاق» و «راهبرد‌های پس از طلاق» مطرح نمود:

 

4)راهبرد مربوط به ازدواج و روابط زوجین (قبل از طلاق)

 

 - راهبرد احیای ملاک‌های اسلامی و توجه به همسان‌همسری در همسرگزینی

 

اولین راهکار در این زمینه، توجه و آگاهی دادن به نسل جوان نسبت به پیامدهای ناگوار تفاوت‌های شدید و گوناگون فرهنگی و اجتماعی همسران است. لذا پیشنهاد می‌گردد بهره‌گیری از مشاوره‌های پیش از ازدواج جهت توافق‌سنجی زوجین اجباری گردد و تلاش شود مقیاس‌های توافق‌سنجی بومی و علمی از سوی روان‌شناسان و جامعه‌شناسان ایرانی طراحی گردد.

 

نکته‌ی قابل تأمل آنکه مشاوره‌های پیش از ازدواج اکثراً از سوی متخصصین روان‌شناسی و مشاوره ارائه می‌شود که کمتر به جنبه‌های فرهنگی و اجتماعی زوجین توجه می‌نمایند. بنابراین لازم است در دفاتر مشاوره‌های الزامی قبل از ازدواج (چنانچه این پیشنهاد عملی گردد)، از مشاورین جامعه‌شناسی جهت توافق‌سنجی فرهنگی‌اجتماعی زوجین استفاده شود.

 

- راهبرد افزایش آگاهی متقاضیان ازدواج در آینده

 

آموزش اخلاق و آیین زندگی خانوادگی به دانشجویان به عنوان دروس عمومی، آموزش مهارت‌های زندگی در خانواده به دانش‌آموزان، تدریس حقوق و مسئولیت‌های همسران در قبال یکدیگر در دانشگاه‌ها، پیشنهاد دو واحد حقوق و اخلاق در خانواده برای دروس عمومی در دانشگاه، تأکید برآزمایشات مربوط به سلامت جسمی و جنسی قبل از ازدواج.

 

- راهبرد افزایش آگاهی زوجین از طریق آموزش

 

همچنین آگاهی زوجین از متفاوت بودن زندگی مشترک با زندگی مجردی و وجود نقش‌های متفاوت و نه متعارض در زندگی، تصحیح تصاویر القاشده از زندگی مشترک و روابط زوجین، در صورت آموزش‌های صحیح و کافی در جهت کسب مهارت‌های زندگی، می‌تواند از بروز عوامل تنش‌زا و زمینه‌ساز فروپاشی و در نهایت جدایی و طلاق زوجین، پیشگیری نماید.

 

چنانچه وقوع تعارض و کشمکش‌های بین زوجین اجتناب‌ناپذیر باشد، به خدمات مشاوره‌ای در برخورد با مشکلات و حل آن‌ها و شروع زندگی موفق و متفاوت نیاز است. از سوی دیگر، آگاهی از پیامدهای طلاق نیز با تغییر نگرش زوجین نسبت به طلاق، می‌تواند منجر به کاهش نرخ طلاق و بسیاری از هزینه‌های روانی، اجتماعی و اقتصادی مرتبط با آن شود. از آنجا که زندگی مشترک و در کنار هم بودن زوجین، دلیلی بر بسامان بودن روابط زناشویی نیست، لذا ارائه‌ی آموزش به این دسته از زوجین نیز جهت پیشگیری از طلاق، ضروری می‌نماید؛ از جمله آموزش روان‌شناسی اختلافی زن و مرد به گونه‌ای که زنان از خصوصیات مردان و مردان از خصوصیات زنان در جهت حسن معاشرت در زندگی بهره‌مند شوند، آموزش مهارت‌های ارتباطی به زوجین، آموزش نحوه‌ی شفاف نمودن توقعات و انتظارات زوجین در برابر یکدیگر، افزایش آگاهی زوجین در مورد نحوه‌ی مقابله با مشکلات مختلف زندگی و مدیریت و حل تعارض و...

 

- راهبرد رفع موانع و بازدارنده‌های ایفای نقش زوجین از طریق:

 

- اختصاص بیمه به ارائه‌ی خدمات مشاوره‌ای به زوجین و بیمه‌ی مهریه و...

 

- گسترش بیمه‌ی بیکاری و بیکاری‌های فصلی مردان.

 

- بهبود وضعیت معیشتی خانواده و نظام تأمین اجتماعی.

 

- تأسیس کلینیک سلامت جنسی وی‍‍‍ژه‌ی مشکلات جنسی زوجین.

 

- اجرای برنامه‌ی توانمندسازی زوجین به عنوان رویکرد پیشگیرانه و آموزشی (مطالعات نشان می‌دهد این برنامه‌ها در بلندمدت بسیار مؤثر و مقرون به صرفه است).

 

- الزام زوجین متقاضی طلاق به استفاده از مشاوره‌های خانواده، حتی در طلاق‌های توافقی.

 

- فعال نمودن سازمان‌های مردم‌نهاد در موضوع حمایت از نهاد خانواده و پیشگیری از طلاق در موارد دادخواست‌های طلاق به علت بیکاری، بیماری، اعتیاد و... همسر.

 

- ترویج فرهنگ مراجعه‌ی خانواده‏ها به مراکز مشاوره‌ی خانواده در هنگام بروز اختلافات.

 

- پیشگیری از آموزش‌ حقوق، به صورت خاص به زنان، به جهت ایجاد زمینه‌سازی تخاصمات زوجین.

 

- راهبرد تصحیح نگرش‌ها در زمینه‌ی طلاق

 

نتایج تحقیق نشان می‌دهد که نگرش مثبت زوجین نسبت به طلاق در درخواست طلاق مؤثر بوده است. بنابراین به نظر می‌رسد لازم است در این زمینه، اقدامات فرهنگی انجام شود و با تبیین پیامدهای ناگوار طلاق برای نسل جوان، آن‌ها را از هر نوع اقدام عجولانه در این زمینه بازداشت. کاهش آستانه‌ی تحمل زوجین، افزایش نرخ طلاق در جامعه و آسان بودن طلاق به ویژه طلاق‌های توافقی که میزان زیادی از طلاق‌ها را به خود اختصاص داده است، به کاهش قبح طلاق و نگرش غیرمنفی نسبت به طلاق انجامیده که ضروری است در این زمینه نیز مطالعات عمیق‌تر انجام گیرد و راهکارهای علمی ارائه گردد[24]

 

- راهبرد حین طلاق

 

- به‌کارگیری پلیس خانواده جهت مداخلات قضایی خانواده.

 

- انجام اصلاحات قانونی حق طلاق در دست مرد به صورت درخواست دلایل متقن جهت طلاق زوجه.

 

- تأسیس واحد‌های مشاوره در کنار دادگاه‌ها و ارائه‌ی مشاوره‌های گروهی برای پرونده‌هایی با مشکلات مشابه.

 

- ضرورت قاعده‌مندی و اخلاقی شدن فرآیند طلاق، به منظور افزایش احتمال بازگشت به زندگی و کاستن از پیامدهای طلاق بر فرزندان.

 

- ایجاد ضمانت‌های اجرایی بیشتر در مورد سوءرفتار با زنان توسط مردان و اجرای قاطع قوانین در این مورد.

 

- تصویب قوانین لازم برای جلوگیری از دخالت بی‌رویه و بی‌مورد والدین در مسائل زناشویی زوجین.

 

- دادن امکانات و نیروی لازم به محاکم خانواده برای حل‌وفصل مسائل خانواده در اسرع وقت.

- متعهد کردن والدین به تعهدات زمان خواستگاری به صورت قانونی با بررسی کارشناسانه‌ی موضوع.

 

روند رو به رشد نوگرایی در خانواده‌ی ایرانی به صورت تغییر شکل در حمایت‌های اجتماعی خانواده، دسترسی به انواع شبکه‌های ارتباطی، افزایش حضور زنان در حوزه‌ی عمومی، کاهش فرزندآوری، کم‌رنگ شدن باورهای مذهبی خانواده‌ها، تغییر در نگرش‌های جنسیتی و... است که می‌تواند به تغییر شکل یا فرسایش سرمایه‌ی فرهنگی و اجتماعی خانواده‌ها و افزایش طلاق ختم شود.

 

-راهبرد پس از طلاق

 

از آنجا که در جوامع اسلامی، یکی از اهرم‌های حمایت اقتصادی از زنان، خانواده‌ی مبدأ و نیز همسر است؛ در فرض فقدان همسر ناشی از طلاق، نظام اسلامی می‌تواند در قالب تبعیض مثبت از بار فشار‌های اقتصادی آن‌ها بکاهد.

 

با دقت در احکام اسلامی از جمله در حکم عده پس از طلاق،[25] می‌توان به چهارضلعی حکمت، نعمت، اخلاق و قانون در این مسئله پی برد. بی‌تردید از حکمت الهی در خصوص اختصاص این مدت زمان، می‌توان در راستای بازگشت به زندگی خانوادگی و اصلاح رفتار زوجین، ظرفیت‌سازی نمود و با عنایت به نعمت بودن این فرصت، شانس مجدد زوجین در سازش و بازگشت به زندگی زناشویی را از سوی نظام به درستی برای زوجین فراهم کرد. بدین لحاظ با نگاه مجدد و عمیق به فلسفه‌ی تربیتی و اخلاقی، این حکم می‌توان از ظرفیت نظام اسلامی در پیشگیری از طلاق قطعی پس از طلاق و اصلاح بین زوجین، کمال بهره را برد.

 

 

سخن آخر

 

در مجموع به نظر می‌رسد با عنایت به تغییرات فرهنگی اجتماعی دهه‌های اخیر، نظریه‌ی تغییر ایده‎ای و ارزشی در تحلیل و تبیین طلاق در ایران با رویکرد جامعه‌شناسی مناسب‌تر است و امید است تحقیقات پیمایشی در همین راستا انجام گیرد و سیاست‌گذاری در حوزه‌ی پژوهشی با لحاظ تغییرات ایده‌ای و نگرشی در بین جوانان، بررسی راه‌های احیای ارزش‌های خانواده و تبیین شاخص‌های خانواده‌ی مطلوب از منظر بایسته‌های دین مبین اسلام و ارتقای کارویژه‌های این نهاد مهم اجتماعی بر اساس آموزه‌های اسلامی انجام گیرد. تدوین الگوی خانواده اسلامی‌ایرانی و ایجاد نگاه استراتژیک و سیستمی به حوزه‌ی مسائل خانواده، با رویکرد مبانی اسلامی، راهبرد اساسی دیگری است که همت حوزه و دانشگاه را می‌طلبد. از سوی دیگر، با عنایت به اصل مهم تقدس خانواده در قانون اساسی و شعار خانواده‌محور پیشرفت، برنامه‌های اجتماعی و اقتصادی کشور باید به گونه‌ای باشد که بخشی از زمان و توان فرد را در راستای توجه و نفع خانواده قرار دهد و با افزایش حضور کمی و کیفی فرد در خانواده، به طور غیرمستقیم به تقویت نهاد خانواده یاری رساند و بدین ترتیب، قبل از بحرانی شدن نهاد خانواده به واسطه‌ی تغییر ارزشی، با مدیریت هوشمند اجتماعی و پیشگیری از آسیب هر چه بیشتر حوزه‌ی خانواده، از سرریز شدن این آسیب‌ها به سایر حوزه‌های اجتماعی جلوگیری نماید.(*)

 

منابع:

 

- اخوان تفتی، مهناز (1382)، پیامدهای طلاق در گذار از مراحل آن، مطالعات زنان، 1 (3)، ص 125 تا 152.

 

- افشار، حمید و همکاران (1387)، «فراوانی نسبی اختلالات طیف دوقطبی در متقاضیان طلاق مراجعه­کننده به مراکز مشاوره‌ی خانواده‌ی شهر اصفهان و رابطه‌ی آن با برخی از ویژگی‌های جمعیت‌شناختی»، فصلنامه‌یتحقیقات علوم رفتاری، 6 (11)، ص 45 تا 50.

 

- بابایی، فاطمه (1380)، تعدیل ساختاری و فقر و ناهنجاری‌های اجتماعی، انتشارات کویر، ص 163.

 

- باقریان‌نژاد ‌اصفهانی، زهر (1380)، «مقایسه‌ی ابعاد نارضایتی زناشویی زنان و مردان متقاضی طلاق شهر اصفهان»، پایان‌نامه‌ی کارشناسی ارشد، دانشگاه تربیت معلم، دانشکده‌ی روان‌شناسی و علوم تربیتی،

 

- بهجتی اردکانی، فاطمه (1382)، «بررسی عوامل آموزشگاهی، فرهنگی و خانوادگی مؤثر بر پایین بودن طلاق در استان یزد»، پایان‌نامه‌ی کارشناسی ارشد علوم تربیتی، دانشکده‌ی علوم تربیتی و روان‌شناسی، دانشگاه اصفهان.

 

- بهرامی، سیاوش (1386)، «تحلیل جامعه‌شناختی میزان گرایش به طلاق در شهرستان کرمانشاه»، پایان‏نامه‌ی کارشناسی ارشد، دانشگاه مازندران، دانشکده‌ی علوم انسانی و اجتماعی.

 

 - تایبر، ادوارد (1384)، بچه‌های طلاق، ترجمه‌ی توراندخت تمدن، چاپ چهارم. تهران، انتشارات اوحدی.

 

- جعفرطباطبایی، سمانه‏السادات و همکاران (1383)، «بررسی عوامل مؤثر بر طلاق»، نخستین کنگره‌ی سراسری آسیب‏شناسی خانواده در ایران، دانشگاه شهید بهشتی، پژوهشکده‌ی خانواده.

 

- جعفری، مهناز (1386)، طلاق و عواقب کودکان بی‌سرپرست، نشریه‌ی حمایت، خردادماه.

 

- جلیلیان، زهرا (1375)، «عوامل اجتماعی مؤثر بر درخواست طلاق در شهر تهران»، کارشناسی ارشد جامعه‌شناسی، دانشگاه علامه طباطبایی.

 

- حاضری، علی‌محمد (1380)، «مسائل اجتماعی متأثر از تعارض ارزش‏ها در دوران گذار»، نامه‌ی انجمن جامعه‏شناسی ایران، ش 4.

 

- حبیبی، زهرا و ساجدی، ژیلا (1385)، بررسی مقایسه‌ای میزان سازگاری کودکان دبستانی خانواده‌های مطلقه در شهر همدان.

 

- حفاریان، لیلا؛ آقایی، اصغر؛ کجباف، محمدباقر و کامکار، منوچهر (1388)، مقایسه‌ی کیفیت زندگی و ابعاد آن در زنان مطلقه و غیرمطلقه و رابطه‌ی آن با ویژگی‌های جمعیت‌شناختی در شهر شیراز، دانش و پژوهش در روان‌شناسی کاربری، دانشگاه آزاد اسلامی واحد خوراسگان (اصفهان)، ش 41، 46 تا 86.

 

- حکیم شوشتری، میترا؛ حاجبی، احمد؛ پناغی، لیلا و عابدی، شیوا (1387)، مشکلات رفتاری و هیجانی در فرزندان خانواده‌های تک‌والد تحت سرپرستی مادر در مقایسه با خانواده‌های دو والد کمیته‌ی امداد امام خمینی (رحمت الله علیه)، مجله‌ی دانشکده‌ی پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران، 66 (3)، ص 196 تا 202.

 

- خجسته مهر، رضا (1384)، بررسی ویژگی‌های شخصیتی، مهارت‌های اجتماعی، سبک‌های دلبستگی و ویژگی‌های جمعیت‌شناختی به عنوان پیش‌بینی‌های موفقیت و شکست رابطه‌ی زناشویی در زوج‌های متقاضی طلاق و عادی شهر اهواز، پایان‌نامه‌ی دکترای روان‌شناسی، دانشگاه شهید چمران اهواز.

 

- خسروشاهی، زهرا؛ عجمی، محمدعلی و همکاران (1382)، بررسی رفتار و عملکرد جنسی هر دو ارتباط آن با رضایت جنسی زن و روابط بین‌فردی زوجین در خانم‌های متأهل دارای تحصیلات علوم پزشکی، اولین همایش خانواده و مشکلات جنسی تهران.

 

- خیاط غیاثی، پروین؛ معین، لادن و روستا، لهراسب (1389)، بررسی علل اجتماعی گرایش به طلاق در بین زنان مراجعه‌کننده به دادگاه خانواده‌ی شیراز، فصلنامه‌ی زن و جامعه، پاییز، 1 (3)، ص 77 تا 103.

 

- داداش‌زاده فهیم، هوشنگ (1386)، «نقش عوامل اقتصادی، رضامندی جنسی و عاطفی در گسست خانواده‌ی شهر تهران»، مجله‌ی علوم انسانی دانشگاه تربیت مدرس، تابستان، 14 (3)، ص 39 تا 52.

 

- رحمان‌پناه، عباس (1376)، «طلاق و علل آن در شهر تهران»، دانشگاه علوم انتظامی، پایان‏نامه‌ی کارشناسی ارشد.

 

- رستمى، رضا؛ رضایى، سعید؛حسینى، سیدهبنفشه وگازرانى، فاطمه (1388)، سبکدلبستگىزوجیندرحالطلاق، ماهنامه‌یمهندسیفرهنگی، سالچهارم،ش 37و38، ص 46 تا 54.

 

- رفیع‌پور، فرامرز (1378)، آنومی یا آشفتگی اجتماعی، انتشارات سروش، ‌ص 18.

 

- ریاحی، محمداسماعیل و همکاران (1386)، تحلیلجامعه‌شناختیمیزانگرایشبهطلاق، مجله‌ی پژوهشزنان، 5 (3)، ص 109 تا 140.

 

- ساروخانی، باقر (1376)، طلاق: پژوهشی در شناخت واقعیت و عوامل آن، انتشارات دانشگاه تهران، ص 7.

 

- ستوده، هدایت‌الله (1384)، آسیب‌شناسی اجتماعی: جامعه‌شناسی انحرافات، تهران، انتشارات آوای نور.

 

- سیف­الهی، حجت­الله (1378)، «بررسی رابطه‌ی بین طول مدت ازدواج­های منتهی به طلاق با مشخصات همسران در تهران بزرگ»، دانشگاه شهید بهشتی.

 

- شریفی درآمدی، پرویز (1389)، مقایسه‌ی وضعیت بهداشت روانی نوجوانان طلاق و یتیم محروم از مادر و عادی سنین 15 تا 18 سال شهر اصفهان.

 

- شعبانی، عین‌الله (1382)، «بررسی عوامل اجتماعی مؤثر بر تقاضای طلاق در شهر تبریز»، پایان‌نامه‌ی کارشناسی ارشد، دانشگاه بهزیستی و توانبخشی.

 

 - شکرکن، حسین و رستمی، مسعود (1383)، «مقایسه‌ی شباهت ارزش‏ها و نگرش‏ها در زوج‏های عادی و متقاضی طلاق شهر اهواز»، نخستین کنگره‌ی سراسری آسیب‏شناسی خانواده در ایران، دانشگاه شهید بهشتی، پژوهشکده‌ی خانواده.

 

- شیرزاد، جلال و کاظمی­فر، امیرمحمد (1383)، «مطالعه‌ی همه­گیرشناسی زوجین در حال طلاق ارجاعی به اداره‌ی کل پزشکی قانونی استان همدان در سال 1379»، مجله‌ی علمی پزشکی قانونی، 10 (36)، ص 207 تا 212.

 

- شیرزاد، جلال و کاظمی‌فر، امیرمحمد (1384)، آسیب‌شناسی طلاق، ماهنامه‌ی دادرسی، 9 (53)، ص 34 تا 27.

 

- ظهیرالدین، علیرضاوخدایی‌فر، فاطمه (1382)، بررسینیم‌رخ‌هایشخصیتیمراجعینطلاقبهدادگاه، فصلنامه‌یعلمی پژوهشیفیض، 25، ص 1 تا 7.

 

- علی‌اسماعیلی، مینا (1374)، «بررسی عوامل مؤثر در تقاضای طلاق زنان 20 تا 40 سال شهر تهران و مقایسه‌ی آن با عوامل رضامندی زنانی که چنین تقاضایی نکرده‌اند»، کارشناسی ارشد، دانشگاه علامه طباطبایی.

 

- عنایتی بیدگلی، حسین (1383)، مقایسه‌ی میزان افسردگی در بین کودکان دختر و پسر 9 تا 16 ساله‌ای که بر اثر جدایی والدین با پدر یا مادر خود در شهرستان‌های کاشان و آراء بیدگل زندگی می‌کنند، پایان‌نامه‌ی ارشد دانشگاه علامه طباطبایی.

 

- فرزادفر، منیر؛ مولوی، حسین و آتش‌پور، سید حمید (1385)، تأثیر آموزش شادمانی به شیوه‌ی فوردایس بر کاهش افسردگی زنان بی‌سرپرست شهر اصفهان، مجله‌ی دانش و پژوهش در روان‌شناسی دانشگاه آزاد واحد خوراسگان.

 

- فروتن، سید کاظم و جدید میلانی، مریم (1387)، بررسی شیوع اختلالات جنسی متقاضیان طلاق مراجعه‌کننده به مجتمع قضایی خانواده، مجله‌ی دوماهنامه‌ی ‌علمی‌پژوهشی دانشور پزشکی دانشگاه شاهد، 16 (78)، ص 39 تا 44.

 

- قطبی، مرجان و همکاران (1382)، وضعیت طلاق و برخی عوامل مؤثر بر آن در افراد مطلقه‌ی ساکن در منطقه‌ی دولت‌آباد، فصلنامه‌ی رفاه اجتماعی، (3) 12، ص 271 تا 286.

 

- کاملی، محمدجواد (1385)، بررسی علل و عوامل مؤثر در بروز آسیب اجتماعی طلاق در جامعه‌ی ایران با توجه به آمار و اسناد، فصلنامه‌ی دانش اجتماعی، 9 (3)، ص 180 تا 198.

 

- کردتمینی، بهمن (1384)، نقش ازدواج مجدد در سلامت روان همسران و فرزندان شاهد تهران و سیستان و بلوچستان. پایان‌نامه‌ی ارشد، دانشگاه تهران.

 

- کریمی تهرانی، شهین (1358)، «طلاق و علل آن»، پایان‏نامه‌ی کارشناسی، دانشگاه تهران.

 

- کلانتری، عبدالحسین (1390)، بررسی تحولات نرخ طلاق در کشور طی سه دهه‌ی اخیر و تبیین‌کننده‌های اقتصادی‌اجتماعی آن، کارفرما: شورای فرهنگی‌اجتماعی زنان.

 

- کوئن، بروس (1370)، درآمدی بر جامعه‌شناسی، محسن ثلاثی، انتشارات فرهنگ معاصر.

 

- گلشن، صیاد (1372)، «بررسی طلاق و عوامل اجتماعی‌ـ‌جمعیت‌شناختی مؤثر بر آن»، کارشناس ارشد روان‌شناسی، دانشگاه تربیت مدرس.

 

- لوزیک، دانیلین (1383)، نگرشی نو در تحلیل مسائل اجتماعی، ترجمه‌ی سعید معیدفر، تهران، انتشارات امیرکبیر.

 

- محبی، سیده فاطمه (1380)، آسیب‌شناسی اجتماعی زنان‌ـ‌طلاق، فصلنامه‌ی کتاب زنان، ش 8، ص 12 تا 22.

 

- محبی، سیده فاطمه (1389)، بررسی علل و عوامل مؤثر بر درخواست طلاق، کارفرما: سازمان ملی جوانان.

 

- مددی، حسین (1380)، «بررسی علل تقاضای طلاق زوجین (دیدگاه اقتصادی‌اجتماعی) در شهرستان اراک در نیمه‌ی دوم سال 1378»، پایان‌نامه‌‌ی کارشناسی ارشد، دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی.

 

- مساواتی، مجید (1374)، آسیب‌شناسی اجتماعی ایران، جامعه‌شناسی انحرافات، انتشارات نوبل، تبریز، ص 281.

 

- ملتفت، حسین (1381)، «بررسی عوامل مؤثر بر گرایش زوجین به طلاق در شهرستان داراب»، پایان‌نامه‌ی کارشناسی ارشد جامعه‏شناسی، دانشگاه شیراز.

 

- مهدی‌خانی سرو جهانی، ام‌لیلا (1383)، «زنان و طلاق در اسلامشهر»، کارشناسی ارشد مطالعات زنان، دانشگاه الزهرا (سلام الله علیها).

 

- نصر اصفهانی، احمدرضا؛ بهجتی اردکانی، فاطمه و فاتحی‌زاده، مریم (1383)، بررسی تأثیر فرهنگ بر آمار پایین طلاق در شهرهای میبد، یزد و اردکان، چکیده‌ی مقالات اولین کنگره‌ی آسیب‌شناسی خانواده در ایران، دانشگاه شهید بهشتی (رحمت الله علیه).

 

- نصیری، معصومه(1386)، توزیع جغرافیایی فقر مسکن و پراکندگی زنان مطلقه‌‌ی خانه‌دار در مناطق22گانه‌ی تهران، فصلنامه‌ی رفاه اجتماعی، 6 (24).

 

- نیکوبخت، میترا (1382)، اختلالات جنسی در مرد وزن، تهران، انتشارات دانشگاه علوم پزشکی تهران.

 

- یوسفی، ناصر و همکاران (1389)، مقایسه‌ی طرحواره‌های ناسازگارانه‌ی اولیه در همسران مطلقه و عادی به عنوان پیش‌بینی‌کننده‌ی طلاق، مجله‌ی روان‌پزشکی و روان‌شناسی بالینی ایران، 16 (1)، ص 21 تا 33.

 

 - Amato, P. R. & Cheadle, J. E., (2008) Parental divorce, marital conflict and children’s behavior problems. Journal Social Forces, 86: 1139–1161.

 

- Axinn, W. G and Thornton, A. (1992) The relationship between cohabitation and divorce: selectivity or causal influence?, Demography, 29: 357-374.

 

- Bowman, Sh. (2007) Low economic status is associated with suboptimal intakes of nutritious foods by adults in the national health and Nutrition examination survey 1999-2002. Nutrition Research. vol: 27 (9(: 515-523.

 

- Charles, K. K. , Stephens Jr. M. ,Job displacement, diability, and divorce, (2001) available at : http://www.nber.org/papers/w8578,2011.06.22.

 

 - Conger & Elder )1900( Linking Economic hardship to material quality in stability. Journal of marriage and the family: 646.

 

- Fokkema, T. , Liefbroer , A. C. (2004) Employment and divorce among Dutch women born between 1903 and 1937,History of the Family,9: 425–442.

 

- Fukuda, Y. ; Nakamura, K. & Takano, T. (2005) Municipal health expectancy in Japan: decreased healthy longevity of older people in socioeconomically disadvantaged areas. BMC public Health. www.biomedcentral.com.

 

- Kalmijn, M. ,& Others . (2004) Interaction between cultural and economic determinants of divorce in the Netherlands . Marriage and Family,66(1):75-89 .

 

- Thompson, R. G. ; Lizardi, D. ; Keyes, K. M. & Hasin, D. S. (2008) Childhood or adolescent parental divorce/separation, parental history of alcohol problems, and offspring lifetime alcohol dependence. Drug and Alcohol Dependence, 98: 264-269.

 

- Udry. Richard. (1971) Social Context of marriage. New York.

 

-Forehand & Thomas, A. B (1993) The role of paternal variables in divorced and married families: predictability of adolescent adjustment or thopsychiatry, 63:126-135.

 

-Jayakody, R, A. Thornton, and W. Axinn (2007) International Family Change: Ideational Perspectives. New York: Taylor & Francis Group, LLC.

 

-Poortman, A. and Kalmijn, M. (2002) Women’s labourmarket position and divorce in the Netherlands Evaluating economic interpretations of the work effect. European Journal of Population, 18: 175–202.

 

-Thornton, A. (2001) The developmental paradigm, reading history sideways, and familychange. Demography,38(4): 449-465.

 

پی‌نوشت‌ها:

 

[1]. (رک. کلانتری ،1390)

 

[2]. این عوامل در مطالعات مهدیخانی سرو جهانی (1383)، علی اسماعیلی (1374)، بهرامی (1386)، قطبی و دیگران (1383)، شعبانی (1382)، جعفر طباطبایی (1383)، جلیلیان (1375)، باقریان‌نژاد اصفهانی (1380)، فاتحی‌زاده (1384)، خیاط غیاثی و دیگران (1389)، رحمان‌پناه (1374)، مددی (1378)، شکرکن (1385)، کریمی تهرانی (1358) و ملتفت (1381)  بررسی شده است.

 

[3]. این عوامل در تحقیقات گلشن (1372)، کاملی (1386)، علی اسماعیلی (1374)، زرگر و نشاط‌دوست (1386)، قطبی و همکاران (1383)، داداش‌زاده (1386)، بابایی (1380)، سیف‌الهی (1372)، شعبانی (1382)، شیرزاد (1383)، جعفر طباطبایی (1383) و شکرکن (1385) بررسی شده است.

 

[4]. این عوامل در تحقیقات علیرضا ظهیرالدین، فاطمه خدایی‌فر (1382)، یوسفی و همکاران (1389)، جعفری (1386)، رستمی (1388)، رضا خجسته مهر (1384)، ظهیرالدین و خدایی‌فر (1382) و افشار و همکاران (1387) مطرح شده است.

 

[5] . ای عوامل در تحقیقات فروتن و جدید میلانی(1387) نیکوبخت (1382) خسرو شاهی و همکاران(1382) داداش‌زاده‌فهیم ( 1386) بررسی شده است.

 

Kalmijn .[6]

 

[7]. Kalmijn&Others ، 2004

 

[8]. (Poortman and Kalmijn، 2002).

 

[9]. Thornton & Axinn ، 1992.

 

[10]. (نصر اصفهانی و همکاران، 1383؛ یعقوبی، 1386؛ حبیبی و ساجدی، 1385 و فورهند و توماس، 1993).

 

[11]. (عنایتی بیدگلی، 1383؛ شریفی درآمدی، 1389 و بهجتی اردکانی، 1385).

 

[12]. تایبر، 1369، ص 106.

 

[13]. محبی، 1380.

 

[14]. حفاریان و همکاران، 1388.

 

[15]. فرزادفر و همکاران، 1385.

 

[16]. فوکودا و همکاران، 2005.

 

[17]. نصیری، 1386؛ حکیم شوشتری، 1387 و بومن، 2007.

 

[18]. محبی، 1380 و آماتو و چیدل، 2008.

 

[19]. قطبی و همکاران، 1382 و رستمی و همکاران، 1388.

 

[20]. کردتمینی، 1384 و ریاحی و همکاران، 1386.

 

[21]. صادقی و همکاران، 1389 و ظهیرالدین و خدایی‌فر، 1382.

 

[22]. تامپسون و همکاران، 2008؛ اخوان تفتی، 1382 و ستوده و همکاران، 1384.

 

[23]. اخوان تفتی، 1382، ص 131.

 

[24] . (محبی، 1389).

 

[25]. سوره‌ی بقره، آیه‌ی 228.

 


*سیده فاطمه محبی؛ دانشجوی دکتری جامعه‌شناسی دانشگاه تهران/انتهای متن/

 

بیشتر بدانیم...

رسانه ها در الگوی مصرف جامعه چه نقشی دارند؟

ارتقای کیفیت خدمات سلامت از منابع مالی یارانه ها

اصلاح ساختار نظام جامع مدیریتی اقتصادی بیمارستان

اقدامات اساسی در تخصیص منابع در نظام سلامت

بررسی مشکلات برنامه پزشک خانواده

بیمه سلامت و نقش بیمه های مکمل بر آن

تاثیر بیمه های مکمل بر قشرهای آسیب پذیر

توزیع عادلانه خدمات بهداشتی در ﺳﻴـﺴﺘﻢ ﻧﻈـﺎم ﺳـﻼﻣﺖ ﻛﺸﻮر

دریافت پول از بیمار بصورت مستقیم (یک خطای پزشکی)

راهکارهای اجرایی جهت اصلاح الگوی مصرف در بیمارستانها

راهکارهای قانونی و فرهنگی در مدیریت مصرف انرژی در سازمانها ، ادارات و مراکز پزشکی

عوامل مؤثر بر قاچاق کالا

مدیریت انرژی در مراکز بیمارستانی 

مشکلات موجود در سیستم واردات وصادرات

مشکلات نظام سلامت در کشور ایران

مصرف کالاهای خارجی و قاچاق و تاثیر آن بر اشتغال و تولید

نحوه ارائه خدمات بهداشتی درمانی در برخی کشورهای دنیا

نقش سازمانهای بیمه گر اجتماعی و خصوصی در اقتصاد سلامت

وظایف دولت در بهبود شاخصهای سلامتی و نابرابری های اجتماعی

پیامد های هدفمند کردن یارانه ها در حوزه سلامت

چالش اصلی تامین مالی در نظام سلامت

  http://maktoobshop.com/


12 راهکار برای حل بحران ازدواج و طلاق

وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


 http://maktoobshop.com/


در برنامه‌های کلان نظام نه تنها خانواده و تحکیم آن کانون توجه قرار نگرفته؛ بلکه بر عکس حاصل عملیاتی شدن چهار برنامه‌ی توسعه در کشور، تضعیف خانواده بوده است؛ به نحوی که شاهد افزایش بی‌رویه‌ی طلاق و نزدیک سه برابر شدن نسبت طلاق به ازدواج هستیم و در مناطقی که بیشتر توسعه یافته‌اند، این وضعیت بدتر بوده است.
گروه فرهنگی-اجتماعی برهان/دکتر امیرحسین بانکی‏ پور فرد؛ خانواده به عنوان اولین کانونی که فرد در آن قرار می‌گیرد دارای اهمیت شایان توجهی است. اولین تأثیرات محیطی که فرد دریافت می‏کند از محیط خانواده است و حتی تأثیرپذیری فرد از سایر محیط‏ها می‌تواند نشأت گرفته از همین محیط خانواده باشد. خانواده پایه گذار بخش مهمی از سرنوشت انسان است و در تعیین سبک و خط مشی زندگی آینده ، اخلاق ، سلامت و عملکرد فرد در آینده نقش بزرگی بر عهده دارد.
 
در واقع خانواده، به عنوان سلول اصلی سازنده‌ی اجتماع، یکی از عوامل مهم تحصیل آرامش است که اصلاح جامعه به اصلاح آن بستگی دارد. در تمامی اسناد بالادستی نظام، اعم از قانون اساسی و سند چشم‌انداز و سیاست‌های اعلام‌شده توسط مقام معظم رهبری، خانواده به عنوان یک اصل بنیادی در نظر گرفته شده است، اما متأسفانه در برنامه‌های کلان نظام نه تنها خانواده و تحکیم آن کانون توجه قرار نگرفته است، بلکه بر عکس حاصل عملیاتی شدن چهار برنامه‌‌ی توسعه در کشور تضعیف خانواده بوده است؛ به نحوی که شاهد افزایش بی‌رویه‌ی طلاق و نزدیک سه برابر شدن نسبت طلاق به ازدواج هستیم.
 
خانواده در الگوی اسلامی-ایرانی پیشرفت و الگوی توسعه‌ی غربی
 
با مراجعه به فطرت انسان، روشن می‌شود که پیشرفت باید وسیله‌ای در جهت کسب آرامش باشد اما در الگوهای توسعه‌ی غربی پیشرفت در کانون توجه قرار داشته و همواره در دوره‌های اخیر آرامش بشر فدای رسیدن به آن شده است. عدالت عاملی است برای آرامش، وقتی در پیشرفت چه در حوزه‌های فردی و چه اجتماعی عدالت رعایت شد، این پیشرفت توأم با آرامش خواهد بود. بنابراین در الگوی اسلامی‌ایرانی پیشرفت آنچه باید همواره مورد توجه واقع شود، اصل قرار گرفتن آرامش در مسیر تحقق پیشرفت است.
 
در الگوی توسعه‌ی غربی از کارکرد خانواده کاسته می‌شود؛ سیاست‌های جمعیتی در الگوی توسعه‌ی غربی به سمت کوچک‌تر شدن خانواده‌ها و کاهش کارکرد آن پیش می‌رود. چنانچه جامعه‌ی ما نیز از آن بی‌تأثیر نبوده است و نشانه‌ی بارز آن کاهش تشکیل و تداوم ازدواج‌ها به خصوص در چند سال اخیر است.
 
اسلام توجه ویژه‌ای به خانواده دارد و نه تنها کارکرد نیمی از جامعه، یعنی زنان جامعه، را به تحکیم و سلامت خانواده اختصاص داده، بلکه مردان جامعه را نیز به صیانت از خانواده و حفظ آن از آسیب‌ها موظف نموده است. از طرف دیگر، در الگوی توسعه‌ی غربی، از کارکرد خانواده کاسته می‌شود و وظایف خانواده به عهده‌ی دولت گذاشته می‌شود و عناصر و پتانسیل‌هایی که باید برای خانواده صرف، به اجتماع کشانده شود و در اجتماع خرج می‌شوند. نتایج و پیامدهای این نوع نگاه و الگوی توسعه را می‌توان در اصل قرار گرفتن اشتغال زنان، افزایش سرای سالمندان، مهدکودک‌ها و پرستارهای خصوصی کودکان و بزرگ‌سالان مشاهده نمود.
 
سیاست‌های جمعیتی در الگوی توسعه‌ی غربی به سمت کوچک‌تر شدن خانواده‌ها و کاهش کارکرد آن پیش می‌رود. چنانچه جامعه‌ی ما نیز از آن بی‌تأثیر نبوده است و نشانه‌ی بارز آن کاهش تشکیل و تداوم ازدواج‌ها به خصوص در چند سال اخیر است.
 
نگاهی به آمار ازدواج و طلاق در ایران
 
برای آسیب‌شناسی خانواده، شاخص‌های زیادی وجود دارد اما دقیق‌ترین آن‌ها آمارهای ازدواج و طلاق است که در این بخش به آن اشاره می‌گردد. آخرین وضعیت ازدواج و طلاق در کشور در سرشماری‌ها منعکس شده است. همچنین همه‌ساله سازمان ثبت احوال گزارش ازدواج و طلاق سال قبل را منتشر می‌نماید. آخرین گزارش از تعداد ازدواج و طلاق در سال گذشته ذیلاً بیان می‌شود:
 
- در سال 1389، نسبت ازدواج به طلاق در کل کشور رقم 5/6 بوده است.
 
- در سال 1389، تعداد 627/891 واقعه‌ی ازدواج با نرخ رشد 2/0 درصد و تعداد 200/137 واقعه‌ی طلاق با نرخ رشد 1/9 درصد نسبت به سال قبل ثبت شده است.
 
- در سال 1389، بیشترین ازدواج ثبت‌شده در مردان در گروه سنی 20 تا 24ساله با رقم 233/356 نفر (40 درصد از کل ازدواج‌ها) بوده است که بیشترین آن‌ها (068/169 نفر) با زنان 15 تا 19ساله ازدواج کرده‌اند.
 
- در سال 1389، بیشترین ازدواج ثبت‌شده زنان در گروه سنی 20 تا 24ساله با رقم 774/311 نفر (35 درصد از کل ازدواج‌ها) بوده است. (www.sabteahval.ir)
 
وضعیت ازدواج و طلاق در سال‌های قبل در جداول و نمودارهای زیر ارائه می‌شود:
 
جدول (1) میانگین سن ازدواج زنان و مردان در اولین ازدواج در سال‌های 1345 تا 1389
سال
زن
مرد
متوسط اختلاف سنی زوجین
1345
4/18
25
6/6
1355
7/19
1/24
4/4
1365
8/19
6/23
8/3
1375
4/22
6/25
2/3
1385
2/23
2/26
4
1387
22
26
4
1388
2/22
5/26
3/4
1389
22
26
4
منبع: (www.sabteahval.ir)
 
با توجه به جدول فوق، معلوم می‌شود میانگین سن ازدواج مردان نسبت به 45 سال گذشته تنها 1 سال افزایش داشته، در حالی که در سال‌های اول انقلاب هم کاهش داشته است؛ یعنی سن ازدواج مردان تأخیر چندانی نداشته است. بنابراین، علی‌رغم وجود مشکلات اقتصادی، بیکاری و تحصیل، سن ازدواج مردان به طور میانگین فقط با 1 سال تأخیر مواجه شده است؛ اما مطابق جدول، میانگین سن ازدواج زنان بین سال‌های 1345 تا 1389 نزدیک به 4 سال افزایش را نشان می‌دهد. به طور حتم، این افزایش سن مشکلاتی را برای دختران در سنین بالا ایجاد کرده است.
 
جدول (2) آمار ازدواج و طلاق ثبت‌شده و رشد ازدواج و طلاق و نسبت ازدواج به طلاق در سال‌های1372 تا 1389
سال
ازدواج
نرخ رشد ازدواج نسبت به سال قبل
طلاق
نرخ رشد طلاق نسبت به سال قبل
نسبت ازدواج به طلاق
1372
487/463
7/9
312/29
13-
81/15
1373
671/453
1/2-
706/32
6/11
87/13
1374
855/462
2
738/34
2/6
32/13
1375
263/479
5/3
817/37
9/8
67/12
1376
401/511
7/6
816/41
6/10
23/12
1377
490/531
9/3
391/42
3/1
54/12
1378
519/611
0/15
179/50
4/20
18/12
1379
498/646
7/5
797/53
4/5
01/12
1380
940/641
7/0-
500/60
6/12
61/10
1381
960/650
4/1
256/67
1/11
67/9
1382
034/681
6/4
359/72
6/7
41/9
1383
796/723
3/6
882/73
1/2
79/9
1384
818/787
8/8
241/84
14
35/9
1385
291/778
2/1-
039/94
6/11
27/8
1386
107/841
1/8
852/99
2/6
42/8
1387
592/881
8/4
510/110
7/10
97/7
1388
208/890
1
747/125
8/13
1/7
1389
627/891
2/0
200/137
1/9
5/6
مجموع
 
77.7
 
150.2
 
متوسط
 
3.7
 
8.3
 

 

 

منبع: (www.sabteahval.ir) و (www.shefa.ir)

 
 از جدول و نمودار فوق چند مطلب به دست می‌آید:
 
- طی 18 سال گذشته، ازدواج 92/1 برابر شده که متوسط نرخ رشد سالیانه‌ی آن 7/3 درصد بوده است.
 
- طلاق در 18 سال گذشته 6/4 برابر شده که به طور متوسط سالیانه 32/8 درصد رشد داشته است؛ یعنی طی این 18 سال رشد طلاق 4/2 برابر رشد ازدواج بوده است.
 
- طی این 18سال‌ همواره نسبت ازدواج به طلاق سیر نزولی داشته است. در سال 1372، نسبت ازدواج به طلاق 8/15 درصد بوده؛ اما در سال 89 این نسبت به 5/6 درصد رسیده است. این آمار، مطابق آنچه در سایت سازمان ثبت احوال کشور آمده، در شهرهای بزرگ همچون تهران پایین‌تر است (27/3 درصد). بنابراین، با احتساب این نکته که به ازای هر طلاقی که به طور رسمی صورت می‌گیرد، چند پرونده‌ی طلاق در نوبت دادگاه وجود دارد و همچنین چند طلاق عاطفی که به دلایل مختلف مانند حفظ آبرو و فرزندان اقدام رسمی نکرده‌اند، در بین خانواده‌هاست (که نیاز به تحقیق مجزایی دارد)،  این موارد وضعیت نگران‌کننده‌ای را در مورد خانواده‌های متزلزل و متلاشی در جامعه گوشزد می‌کند.
 
- طی دو دهه‌ی اخیر، نرخ رشد ازدواج و طلاق همواره متلاطم بوده است. این وضعیت ناشی از تأثیر عوامل مختلف سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، قانونی و نوع تصمیم‌گیری و میزان توجه مسئولین و جامعه به امر ازدواج است که اثر سریع خود را بر روند ازدواج و طلاق می‌گذارد؛ به طور خاص در سال 1386 تا 1387 نرخ ازدواج نسبت به سال‌های قبل و بعد افزایش چشمگیر و قابل توجهی داشته است؛ البته در این سال‌ها نرخ رشد طلاق نیز نسبت به سال‌های قبل و بعد کم شده و میانگین سن ازدواج بر خلاف روند افزایشی خود در سال‌های قبل از این دو سال سیر نزولی داشته است. این نتایج حاکی است که چون در سال 86 و 87 اولویت سازمان ملی جوانان بر فرهنگ‌سازی و سامان‌دهی امر ازدواج بود و به تبع آن، توجه رسانه‌های عمومی به خصوص رسانه‌ی ملی به این امر تقویت شد و در پی آن، حرکت‌های وسیع مردمی در کل کشور قوت یافت، ازدواج با رشد مواجه شد.
 
جدول (3) تعداد ازدواج و طلاق ثبت‌شده بر اساس اختلاف سن زوج و زوجه در سال 1388
 
اختلاف سن زوج نسبت به زوجه 
تعداد ازدواج
درصد از کل ازدواج
تعداد طلاق
درصد از کل طلاق
نسبت ازدواج به طلاق
جمع
208/890
100
747/125
100
1/7
بیش از 20 سال
546/12
4/1
631/2
1/2
77/4
16 تا 20
101/11
2/1
269/2
8/1
89/4
11 تا 15
275/45
1/5
326/8
6/6
44/5
10
810/23
7/2
978/3
2/3
99/5
9
538/32
7/3
151/5
1/4
32/6
8
395/43
9/4
473/6
 1/5
70/6
7
559/55
2/6
205/8
5/6
77/6
6
236/66
4/7
428/9
5/7
02/7
5
524/75
5/8
433/10
3/8
23/7
4
326/81
1/9
866/10
6/8
48/7
3
534/83
4/9
086/11
8/8
54/7
2
484/81
2/9
247/10
1/8
95/7
1
583/73
3/8
237/9
3/7
96/7
0
890/108
2/12
976/12
3/10
39/8
1-
260/32
6/3
150/4
3/3
77/7
2-
959/18
1/2
624/2
1/2
22/7
3-
149/14
6/1
074/2
6/1
82/6
4-
522/8
0/1
317/1
0/1
47/6
5-
863/5
7/0
969
8/0
05/6
6-
092/4
5/0
688
5/0
95/5
7-
187/3
4/0
623
5/0
16/5
8-
025/2
2/0
389
3/0
21/5
9-
479/1
2/0
331
3/0
47/4
10-
032/1
1/0
242
2/0
26/4
(11 تا 15)-
240/2
3/0
651
1/0
44/3
(16 تا 20)-
627
1/0
175
2/0
58/3
بیش از 20 سال کوچک‌تر
972
1/0
226
2/0
30/4
منبع: (www.sabteahval.ir)
 
نتایج حاصل از جدول فوق به شرح ذیل است:
 
- نسبت ازدواج به طلاق 1/7 است. مطابق جدول، این نسبت برای هر کدام از اختلاف سنی‌ها به طور مجزا حساب شده است. اعداد بزرگ‌تر از 1/7 نشانه‌ی موفقیت بیشتر و اعداد کمتر نشان‌دهنده‌ی احتمال طلاق بیشتر است. با بررسی نمودار 3، معلوم می‌شود هرچه فاصله‌ی سنی کمتر باشد، ازدواج موفق‌تر است و هرچه بیشتر می‌شود، طلاق هم بیشتر می‌شود.
 
- در بیش از 25 درصد ازدواج‌های سال 1388، اختلاف سنی زوج نسبت به زوجه از 7 سال بیشتر بوده، در ضمن نسبت ازدواج به طلاق در این ازدواج‌ها به شدت پایین (بین 7/4 تا 77/6) است. بنابراین هم احتمال طلاق در آن‌ها بالاست و از طرفی احتمال انتخاب دختران در سنین بالاتر را به شدت کاهش می‌دهد. لذا توصیه می‌شود، با فرهنگ‌سازی گسترده، نسبت به تأثیر منفی این نوع ازدواج‌ها هشدار داده شود و حتی به مشاوره‌ی قبل از ازدواج منوط شود و قوانینی در این زمینه وضع گردد.
 
طی دو دهه‌ی اخیر نرخ رشد ازدواج و طلاق همواره متلاطم بوده است. این وضعیت ناشی از تأثیر عوامل مختلف سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، قانونی و نوع تصمیم‌گیری و میزان توجه مسئولین و جامعه به امر ازدواج است که اثر سریع خود را بر روند ازدواج و طلاق می‌گذارد.
 
 
- بیشترین ازدواج (2/12 درصد) در بین همسالان اتفاق افتاده است که بر اساس نسبت ازدواج به طلاق موفق‌ترین ازدواج‌ها هم بوده است. در عین حال، در کنار این آمار، بررسی‌ها حاکی از آسیب‌پذیری کمتر ازدواج‌های با تفاوت سنی 2 سال زوج کوچک‌تر تا 5 سال زوج بزرگ‌تر نسبت به سایر تفاوت‌هاست. البته بهترین نتایج در تفاوت سنی 1- تا 2 سال به دست آمده است. بنابراین تأکید بر ازدواج با همسالان یا تفاوت‌های سنی کم حتی معکوس (با توجه به سلامت این نوع ازدواج‌ها) برای دختران در سنین بالا راه‌حل گریز از تأخیر در ازدواج یا تجرد قطعی آنان است، در غیر این صورت بحران همچنان ادامه می‌یابد.
 
جدول (4) وضعیت تأهل زنان و مردان 10 تا 34ساله در سال 1385
سن
جمع
زنان
زنان دارای همسر
جمع مردان
مردان دارای همسر
تعداد
درصد
تعداد
درصد
10 تا 14
349/267/3
090/43
32/1
245/441/3
293/19
56/0
15 تا 19
860/283/4
796/702
41/16
901/442/4
111/84
89/1
20تا 24
571/499/4
150/224/2
43/49
851/511/4
339/935
73/20
25 تا 29
785/564/3
510/648/2
30/74
167/660/3
204/291/2
60/62
30 تا 34
562/715/2
445/328/2
74/85
969/837/2
265/460/2
69/86
منبع: (www.amar.ir)
جدول (5) وضعیت تجرد زنان 10 تا 49ساله در سال 1385
سن
جمع
هرگز ازدواج‌نکرده
بی‌همسر
جمع
بر اثر فوت
بر اثر طلاق
تعداد
درصد
تعداد
درصد
تعداد
درصد
تعداد
درصد
10 تا 14
349/267/3
079/158/3
66/96
282/2
07/0
459/2
08/0
820/162/3
680/9
15 تا 19
860/283/4
956/525/3
31/82
204/4
10/0
977/6
16/0
137/537/3
57/82
20 تا 24
571/499/4
840/214/2
22/49
166/10
23/0
395/22
50/0
401/247/2
95/49
 25 تا 29
785/564/3
414/849
83/23
676/19
55/0
706/35
00/1
796/904
38/25
30 تا 34
579/409/2
612/312
51/11
068/33
22/1
850/36
36/1
530/382
09/14
35 تا 39
479/2007
396/146
60/8
818/57
44/2
661/36
52/1
875/240
00/10
40 تا 44
0280/173
079/71
54/3
966/89
40/2
631/31
58/1
676/192
60/9
45 تا 49
280/730/1
133/38
20/2
662/129
48/4
714/25
49/1
509/193
18/11
منبع: (www.amar.ir)
 
جدول (6) وضعیت تجرد مردان 10 تا 49ساله در سال 1385
سن
جمع
هرگز ازدواج‌نکرده
بی‌همسر
جمع
بر اثر فوت
بر اثر طلاق
تعداد
درصد
تعداد
درصد
تعداد
درصد
تعداد
درصد
10 تا 14
245/441/3
300/354/3
47/97
155/2
06/0
701/2
08/0
156/359/3
61/97
1915 تا 19
901/442/4
873/308/4
98/96
195/3
07/0
806/3
09/0
874/315/4
14/97
20 تا 24
851/511/4
958/534/3
35/78
292/4
10/0
896/8
20/0
146/548/3
64/78
25 تا 29
167/660/3
156/334/1
45/36
789/4
13/0
658/18
51/0
603/357/1
09/37
30 تا 34
969/837/2
103/347
23/12
988/4
18/0
833/21
77/0
924/373
18/13
35 تا 39
545/511/2
338/125
99/4
207/6
25/0
833/21
87/0
387/153
11/6
40 تا 44
679/081/2
158/54
60/2
351/8
40/0
824/21
85/0
141/80
85/3
45 تا 49
481/792/1
602/28
60/1
239/11
63/0
632/17
79/0
024/54
01/3
  
منبع: (www.amar.ir)

نتایج جداول فوق عبارت‌اند از:
 
- سن ازدواج دختران در ایران غالباً از 15 تا 35سالگی و پسران 20 تا 40سالگی است. در این سال‌ها، جمعیت دختران مجرد 1/7 میلیون نفر و پسران 4/5 میلیون نفر است. در نتیجه، جمعیت مجردین آماده‌ی ازدواج حدود 5/12 میلیون نفر است.
 
- جمعیت دختران و پسران با سنین بالا نیز حائز اهمیت است. مطابق جدول شماره‌ی 5، از هر 7 نفر دختر بین 30 تا 34 سال یک نفر آن‌ها مجرد است که این آمار بدون احتساب زنان مطلقه و همسر فوت‌شده به عدد 9 به 1 می‌رسد. همچنین در حال حاضر بالغ بر یک میلیون دختر مجرد بین 30 تا 50 سال است که حدود 400 هزار نفر آن‌ها زنان مطلقه یا همسر فوت‌شده هستند. در پسران نیز این رقم حدود 650 هزار نفر است که تنها 100 هزار نفر آن‌ها مردان همسر فوت‌شده یا طلاق‌داده هستند. پسران در سنین بالا بیشتر تمایل به ازدواج با دختران سنین پایین‌تر دارند و این منجر به تجرد قطعی برخی دختران بالای 34 سال می‌شود، در صورتی که در پسران بالای 34 سال بی‌رغبتی و وسواس بیشتر است.
 
- میانگین سن ازدواج، طبق جدول شماره‌ی 1، 4 سال است بنابراین نوعاً دختران مجرد هر پنجه‌ی جمعیتی با پسران پنجه‌ی جمعیتی بعدی ازدواج می‌کنند. با تلفیق جداول 5 و 6 به نتایج نگران‌کننده‌ی زیر می‌رسیم:
 
جدول (7) مقایسه‌ی تعداد دختران هرگز ازدواج‌نکرده‌ی 20 تا 34 سال با پسران هرگز ازدواج‌نکرده در سال 1385
سن دختران
تعداد دختران
هرگز ازدواج‌نکرده
تفاضل با پسران پنجه‌ی بالاتر
هرگز ازدواج‌نکرده
درصد دختران
 مازاد
تفاضل با پسران هم‌سن
هرگز ازدواج‌نکرده
20 تا 24
840/214/2
684/880
40%
118/420/2-
25 تا 29
414/849
311/502
59%
742/484-
30 تا 34
612/312
274/187
60%
491/34-
20 تا 34
866/286/3
269/570/1
48%
351/939/1-
 
- همان طور که در جدول 7 دیده می‌شود، در میانگین اختلاف سنی 5 سال بر فرض که تمام پسران هم ازدواج کنند، برای حدود نیمی از دختران معادل یک‌میلیون و ششصد‌هزار نفر هیچ پسری نخواهد بود. این در حالی است که این دختران یک‌میلیون و نهصد‌هزار نفر بیشتر از پسران همسال خود هستند؛ بنابراین اگر میانگین اختلاف سنی بین 2 تا 3 سال قرار گیرد، تعادل جمعیتی برقرار می‌شود. از آنجا که میانگین فعلی اختلاف سنی 4 سال است، برای تعدیل آن، فرهنگ‌سازی مناسب و توصیه‌ی کارشناسان و مشاورین باید به ازدواج‌های همسالان یا فاصله‌ی سنی کم از دو طرف باشد، به خصوص آنکه بر اساس جدول شماره‌ی 3 رغبت جوانان نیز به این ازدواج‌ها بیشتر و موفقیت آن هم بیشتر است.
 
ریشه‌های کم اقبالی جوانان به ازدواج
 
با آنکه سیره‌ی عملی و گفتاری پیامبر (صلی الله علیه و آله) و اولیا‌ی دین آسان‌گیری در ازدواج بوده است، ولی این امر در اغلب موارد از مسیر سهل و بی‌آلایش خود خارج و به دلایل گوناگون به آداب و رسوم و توقعات مادی و غیرمادی زائد و دست‌وپاگیر مبتلا شده، به طوری که موانع و مشکلات ازدواج را بیشتر کرده است.
 
به نظر بعضی، عمده‌ترین مانع ازدواج جوانان مشکل اقتصادی است. قرآن کریم، در پاسخ به چنین تفکری، صریحاً بیان می‌کند: «ان یکونوا فقراء یغنهم‌الله من فضله» (سوره‌ی نور، آیه‌ی 32) و بر اساس آن پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) فرمودند: «هر کس از ترس فقر ازدواج نکند، حتماً نسبت به خداوند متعال بدگمان شده است.» (الکافی، ج 5، 331) حتی در جای دیگر به کسی که از فقر شکایت می‌کرد، پیامبر توصیه نمودند: «ازدواج کن.» بعد از عمل به توصیه‌ی ایشان معیشت وی وسیع گردید. (حر عاملی، 1409 ق، ج 14، 25)
 
البته توسعه‌ی شهرنشینی و تمرکز بر رفاه فردی یا فردگرایی، در رفتار‌های مربوط به ازدواج جوانان تغییر ایجاد نموده است؛ اما مشکل مالی نمی‌تواند به عنوان عامل بازدارنده باشد، زیرا افراد متعلق به پایگاه‌های اقتصادی‌اجتماعی بالاتر نیز به این مشکل اشاره کرده‌اند. بنابراین مشکلات مالی یک امر نسبی است و سطح انتظار فرد از زندگی می‌تواند تعیین‌کننده‌ی تشخیص فرد از مشکلات مالی باشد (کاظمی‌پور، 1387، ص 277).
 
سیر تحولات اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و همچنین موانعی که برای ازدواج بیان شد، باعث پیچیدگی امر ازدواج شده است و  نتیجه‌ی آن چند آسیب عمده است که متوجه خانواده شده است:
 
بالا رفتن سن ازدواج و یأس از ازدواج
 
در دهه‌های اخیر، با توجه به موانع ازدواج، میانگین سن ازدواج در پسران تنها یک سال بالا رفته، اما در بین دختران حدود 3 سال بالا رفته است؛ این در حالی است که سن بلوغ جنسی پایین آمده است. این موضوع هشداری برای جامعه است؛ زیرا اگرچه نیاز جسمی و روحی برای ازدواج وجود دارد، اما به هر دلیل ازدواج صورت نمی‌گیرد که آسیب‌های این دوران نه ‌تنها به صلاح نیست، بلکه برای جوانان و خانواده‌ها خطرناک هم هست.
 
 با توجه به تأخیر در ازدواج و افزایش میانگین سن ازدواج با گذر عمر جوانان خاصه در دختران، متأسفانه، یأس از ازدواج در دختران بالای 30 سال و پسران بالای 35 سال رخ می‌دهد. تعداد این دختران و پسران در سال 1385، جمعاً به 776هزار نفر رسیده است. متأسفانه این آمار سال به سال به شدت رو به افزایش است. یأس از ازدواج زمینه را برای راه‌های ناهنجار رفع نیاز جنسی فراهم می‌کند و مصونیتی را که فرد بر اثر داشتن خانواده دارد از وی می‌گیرد.
 
-افزایش روزافزون طلاق‏های رسمی و عاطفی
 
متأسفانه، طبق بررسی‌های آماری ارائه‌شده در دهه‌های اخیر، طلاق در کشور روندی رو به رشد داشته است، حتی بیشتر از میزان پیش‌بینی‌شده در برنامه‌ی پنج‌ساله‌ی چهارم، که از 5/5 درصد رشد پیش‌بینی‌شده در سال آخر برنامه‌ی (1388) به 8/13 درصد رشد در این سال رسیده است (امیدی شهرکی، 1387، ص 113)؛ یعنی حدود 5/2 برابرِ میزان پیش‌بینی‌شده، طلاق رخ داده است و نسبت به 17 سال گذشته نزدیک به 5 برابر شده است؛ در حالی که در این مدت ازدواج کمتر از دو برابر افزایش داشته است. همچنین آسیب‌های پس از اجرای طلاق، جامعه را با مشکلات متعدد مواجه می‌سازد که حل نمودن هر یک از آن‌ها آسان‌تر از حل معضل طلاق نیست.
 
در برخی از موارد نیز زوجین از زندگی زناشویی ناراضی هستند؛ اما به دلیل ساختار فرهنگی جامعه، تأکیدات اسلام بر قبح طلاق و پیامد‌های طلاق به خصوص با وجود فرزندان در خانواده، در بسیاری از موارد اگرچه از زندگی مشترک نارضایتی شدید دارند، اما حاضر به جدایی نیستند و به زندگی سرد و توأم با فرسایش روحی و روانی و حتی جسمی و چه بسا بسیار متشنج برای سال‌های زیادی ادامه می‌دهند. در این موارد طلاق عاطفی اتفاق می‌افتد و زن و مرد بدون جاری نمودن صیغه‌ی طلاق زیر یک سقف، اما به صورت جدا از یکدیگر زندگی می‌نمایند. متأسفانه، کم شدن رضایت از زندگی آفت بسیاری از خانواده‌ها در حال حاضر است. آسیب‌های ناشی از آن کمتر از آسیب‌های طلاق برای فرد، فرزندان، خانواده‌ها و جامعه نیست.
 
گسترش فساد و ازدواج‌های  غیررسمی
 
گسترش فساد تأثیر متقابل در تضعیف بنیان خانواده دارد. یکی از این آسیب‌ها غیررسمی شدن ازدواج است که به عنوان یک فرهنگ وارداتی به خصوص در شهرهای بزرگ پدید آمده است.
 
وضعیت سنجی ازدواج و طلاق در ایران
 
- برنامه‌های توسعه در دو دهه‌ی اخیر تأثیر منفی در وضعیت ازدواج و طلاق به بار آورده است که اگر برنامه‌ریزی همه‌جانبه‌ای برای جبران این مشکلات نشود، پیامدهای مخرب آن روزبه‌روز زیاد خواهد شد.
 
- طلاق در 18 سال گذشته 4.6 برابر شده، در حالی که ازدواج کمتر از دو برابر شده و نسبت ازدواج به طلاق از 15.8 به 6.5 رسیده است که این نسبت در شهرهای بزرگ به خصوص در تهران بسیار بیشتر است (3.27) و با احتساب آنکه به ازای هر طلاق رسمی چند طلاق عاطفی هم وجود دارد، وضعیت نگران‌کننده‌ی طلاق و پیامدهای آن را چه از لحاظ فرهنگی چه از لحاظ اقتصادی، هشدار می‌دهد.
 
- جمعیت 12.5میلیونی جوانان در سن ازدواج نشان‌دهنده‌ی اهمیت برنامه‌ریزی نظام برای این گروه است که متأسفانه هیچ جایی متولی این امر نیست، در حالی که برای یک‌میلیون نفر جوان کنکوری دو وزارتخانه و چندین مرکز بزرگ آموزش عالی خصوصی در حال برنامه‌ریزی هستند.
 
- موانع فرهنگی ازدواج بیشتر و گسترده تر از موانع اقتصادی می‌باشد ولی کمتر مورد توجه قرار گرفته است.
 
- وجود حدود یک‌میلیون دختر مجرد بین 30 تا 50 سال بر اساس سرشماری 1385 و افزایش سریع این جمعیت و پیامدهای مختلف اجتماعی آن در جامعه در حالی که شانس ازدواج در بین آن‌ها خیلی کم است، نیاز به سیاست‌گذاری و برنامه‌ریزیجدی در این زمینه را می‌رساند.
 
- طبق آمار، بر اساس میانگین فاصله‌ی سنی 5 سال، حدود نیمی از دختران معادل یک‌میلیون و ششصدهزار نفر شانسی برای ازدواج ندارند.
 
- توصیه به ازدواج همسالان و جلوگیری از ازدواج‌های با اختلاف سنی بیش از 7 سال، هم طلاق را کاهش می‌دهد و هم شانس ازدواج دختران با سنین بالاتر را بیشتر می‌نماید.
 
- وضعیت نوسانی نرخ ازدواج و طلاق در سال‌های اخیر نشان‌دهنده‌ی تأثیرپذیری جدی عوامل مختلف سیاسی، اجتماعی و تصمیم‌گیری‌های کلان در این امر است. به طور خاص در سال‌های 86 و 87، با در اولویت قرار گرفتن بحث ازدواج در سازمان ملی جوانان و حرکت‌های گسترده‌ی رسانه‌ای و مردمی در این زمینه نسبت به سال‌های قبل و بعد، نرخ رشد ازدواج افزایش و نرخ رشد طلاق و میانگین سن ازدواج کاهش پیدا کرد که با توجه به تجربه‌های به دست آمده در آن سال‌ها در این زمینه راهکارهایی در بخش پیشنهادات ارائه شده است.
 
در دهه‌های اخیر، با توجه به موانع ازدواج، میانگین سن ازدواج در پسران تنها یک سال بالا رفته، اما در بین دختران حدود 3 سال بالا رفته است، این در حالی است که سن بلوغ جنسی پایین آمده است. این موضوع هشداری برای جامعه است.
 
راهکارهای پیشنهادی برای برون‌رفت از این آسیب‌ها:
 
1. منطبق شدن برنامه‌ها با سیاست‌ها
 
همان طور که تطابق و همخوانی قوانین با متن قانون اساسی و شرع مبین اسلام توسط شورای نگهبان یک امر ضروری و مفید در نظام است، باید همواره برای نظارت تطابق برنامه‌ها با سیاست‌ها و اسناد بالادستی نیز یک محمل قانونی در نظر گرفته شود؛ این امر می‌تواند توسط شورای نگهبان یا مجمع تشخیص انجام گیرد.
 
2. وضع و اجرای قوانینمربوط به خانواده
 
اجرای کامل قوانین موجود از قبیل قانون تسهیل ازدواج جوانان، مصوبه‌ی 12 دی1384، مصوبات بیست‌و‌نهمین جلسه‌ی شورای عالی جوانان (2 مرداد 1386)، لایحه‌ی حمایت از خانواده، «سیاست‌های تشکیل، تحکیم و تعالی خانواده» شورای فرهنگی اجتماعی زنان شورای عالی انقلاب فرهنگی می‌تواند بخش زیادی از مشکلات را برطرف نماید؛ البته باید با بازنگری جامع نسبت به بعضی قوانین از لحاظ تحکیم خانواده ضعف‌های قانونی را نیز برطرف کرد.
 
3. عزم ملی برای نهضت خانواده‌سازی
 
با الهام از فراخوان الهی «وانکحوا الایامی منکم» (سوره‌ی نور، آیه‌ی 32) نهضت خانه‌سازی را به نهضت خانواده‌سازی برسانیم. توجه به جایگاه خانواده و اولویت در رسیدگی به امر ازدواج یکی از مصادیق بارز سیاست‌هایی است که توجه لازم به آن نشده است. در مسئله‌ی ازدواج، کشور نیازمند یک عزم ملی و نهضت تشکیل خانواده است تا به واسطه‌ی ایجاد یک موج عظیم از تمامی امکانات در این زمینه بهره گرفته شود.
 
4. تأسیس و گسترش رشته‌ی مطالعات خانواده
 
مسائل خانواده و اداره‌ی آن چنان پیچیده و دقیق است که لازمه‌ی آن تنظیم رشته‌های مربوط به خانواده در دانشگاه‌هاست. فارغ‌التحصیلان این رشته، ضمن آن که جواب‌گوی وظیفه‌ی اصلی و خطیر خود به عنوان یک همسر، مادر و نهایتاً مدیر خوب برای خانواده‌ی خود هستند، می‌توانند در جهت آموزش خانواده‌ها مؤثر باشند.
 
5. ارزیابی برنامه‌ها و عملکردها بر اساس رصد سالیانه‌ی وضعیت ازدواج و طلاق
 
6. پژوهش‌های کاربردی و تطبیقی
 
 با توجه به وضعیت نگران‌کننده‌ی خانواده در کشور و جهان، انجام پژوهش و تحقیقات کاربردی و تطبیقی در زمینه‌های مختلف موضوع خانواده به همراه جمع‌بندی مطالعات انجام‌شده‌ی قبلی و فراتحلیل آن‌ها جهت حل معضلات خانواده و تدوین الگوی اسلامی‌ایرانی خانواده اجتناب ناپذیر است. این الگو می‌تواند منجر به صدور پیام جهانی اسلام در تحکیم خانواده، که یکی از نقاط تفوق فرهنگ اسلامی بر فرهنگ غرب و پاسخ‌گوی عطش جهان در این بن‌بست عاطفی و جامعه‌ی رها شده‌ی انسانی است، باشد.
 
7. آموزشی مهارت‌های زندگی خانوادگی
 
آموزش مهارت‌های زندگی خانوادگی و ارتباطی از دبستان تا دانشگاه حتی سربازخانه‌ها و ادارات، تربیت مربی جهت آموزش و سخنرانی، آموزش شیوه‌های مدیریت خانواده و مسائل جنسی و زناشویی قبل و بعد از ازدواج و ارائه‌ی گواهی‌نامه‌ی ازدواج و مهارت‌های زندگی از جمله فعالیت‌های مؤثر برای رشد آگاهی نسل جوان در امر ازدواج خواهد بود.
 
8. تأسیس و تقویت مراکز مشاوره
 
تأسیس و تقویت مراکز مشاوره‌ی مطمئن و کارآمد در سطح ملی مبتنی بر ارزش‌های اسلامی‌ایرانی و تشویق و هدایت جوانان و خانواده‌ها به سمت بهره‌گیری از آن‌ها، امکان استفاده از دفترچه‌ی بیمه در این مراکز، مشاوره‌ی تلفنی و مجازی برای رسیدن به عدالت مشاوره‌ای، کاهش هزینه‌های مشاوره و تربیت مشاوران متخصص به خصوص روحانیون خبره در کنار اختصاص ساعتی جهت مشاوره در مساجد می‌تواند مشکلات زیادی را در این زمینه حتی قبل از وقوع حل کند.
 
9. فرهنگ‌سازی ازدواج آسان
 
رفع معضلات ازدواج نیاز به یک فرهنگ‌سازی گسترده و آموزش همگانی دارد. ترغیب جوانان و خانواده‌ها به آسان‌گیری ازدواج و ساده‌زیستی در زندگی، ایجاد فضای گفتمان ازدواج در جامعه، ترغیب رسانه‌های عمومی از قبیل صدا‌وسیما، مطبوعات و سایت‌ها به اختصاص برنامه‌هایی ویژه‌ی ازدواج و خانواده، تهیه و تولید فیلم‌های آموزنده در مورد ازدواج، ترویج فرهنگ مطالعه و کتاب‌خوانی پیرامون موضوع ازدواج و خانواده می‌تواند فرهنگ جامعه را در این زمینه اصلاح کند. علاوه بر این، راه‌اندازی قفسه‌ی کتاب و محصولات فرهنگی ازدواج و خانواده در ادارات، دانشکده‌ها، مراکز پرجمعیت، آپارتمان‌ها و...، تبلیغ و معرفی کتاب و محصولات فرهنگی ازدواج و خانواده در صداوسیما، راه‌اندازی فروشگاه‌های تخصصی ازدواج و خانواده در کلیه‌ی استان‌ها و حمایت از تولیدکنندگان تولیدات فرهنگی در زمینه‌ی ازدواج و خانواده سطح آگاهی‌های عمومی را در مورد ازدواج و تحکیم خانواده بالا می‌برد.
 
10. تأسیس و تقویت مراکز همسریابی
 
تأسیس مراکز همسریابی و مشاوره‌ی معتبر، مطمئن و کارآمد با مجوز رسمی و با استفاده از ظرفیت‌های مردمی به همراه تقویت احساس مسئولیت عمومی برای معرفی جوانان، همچنین آموزش شیوه‌های صحیح همسرگزینی و معرفی الگوهای مناسب در این زمینه برای تسهیل در انتخاب ضروری به نظر می‌رسد.
 
11. تسهیلات ازدواج
 
ارائه‌ی تسهیلات ازدواج به زوجین (یارانه‌ی ازدواج)، کمک به دسترسی ارزان‌تر زوج‌های جوان به کالا‌های مورد نیاز در زمان ازدواج، استفاده از ظرفیت‌ها و امکانات رفاهی دستگاه‌های دولتی برای کاهش هزینه‌های تشریفات و جشن‌های ازدواج، ایجاد فرصت و اولویت گذاشتن و ارائه‌ی تشویق جهت به‌کارگیری افراد متأهل جهت اشتغال زوج‌های جوان، کم کردن زمان سربازی افراد متأهل و افزایش حقوق و دادن وام بلندمدت حقوقی، افزایش حق عائله‌مندی کارکنان، توسعه‌ی خوابگاه‌های متأهلی دانشجویی، اعطای تسهیلات ویژه به کسانی که ازدواج آسان انجام می‌دهند، می‌تواند تا حدودی مشکلات اقتصادی را برطرف نماید.
 
12. تقویت شبکه‌های اجتماعی و حرکت‌های مردمی
 
تشکیل مجمع خیرین ازدواج جهت انسجام‌بخشی، تقویت فعالیت‌ها و استفاده از توانمندی‌های خیرین کشور، کمک به راه‌اندازی کانون‌های پیوند مهر در استان‌ها و دانشگاه‌ها توسط بخش خصوصی در جهت برنامه‌ریزی برای تسهیلات، آموزش، مشاوره و فرهنگ‌سازی ازدواج، همسریابی و... تنظیم مقرراتی جهت بخشودگی مالیاتی جهت فعالین حوزه‌ی ازدواج و تشویق آنان به در اختیار گذاشتن منابع به زوجین جوان می‌تواند حمایت‌های مردمی را در این زمینه تقویت کند.(*)
 
*دکتر امیرحسین بانکی ‏پور فرد؛ استادیار و رئیس دانشکده‌ی معارف اهل‌البیت (ع) دانشگاه اصفهان/انتهای متن/

 

 بیشتر بدانیم....

ارتباط بین فعالیت فیزیکی و کاهش بیماریها
ورزش های ضد استرس برای بهتر شدن وضعیت روانی و احساسی افراد
ورزش های مخصوص افراد مبتلا به بیماران قلبی و دیابت
ورزش های مفید برای بیماران مبتلا به آلزایمر
ورزش و بیماری های قلبی و استخوانی
چطور میزان فعالیت فیزیکی خود را ارتقاء دهیم؟
چه ورزش هایی سلامت کودکان را تامین می کند؟
ورزش چگونه در درمان و پیشگیری از سرطان سینه زنان کمک می کند؟

چگونه عملکرد فیزیولوژیکی و روانی میانسالان افزایش می یابد؟
تکنیک های توان بخشی ورزشی در بیماران مبتلا به آسم

ژن درمانی از درمان بیماری ها تا بهسازی نژادی و استفاده بعنوان یک سلاح

دیابت از شناخت علائم تا درمان و راههای پیشگیری

حقایقی در باره ایدز و لزوم آموش جنسی

ایجاد تعادل در بیماران مبتلا به ام اس

سرطان سینه و تمامی گفتنی های آن

نقش نانو تکنولوژی در پزشکی وسلامت عمومی

نقش مردان در زمینه بهداشت باروری همسران
تمرینات ورزشی در دوران حاملگی و قبل از زایمان
کاهش مرگ و میر زنان باردار با برنامه مادری ایمن
مادران شاغل و نگهداری کودکان

بررسی اثرات کافئین بر بدن
عوارض شیرین کنندههای بدون کالری
فست فود زیر ذره بین کارشناسان حوزه سلامت
ویژگی های ظروف آشپزی و اثر آن در پخت غذا

ظروف یک ‌بار مصرف ومشکلات آن بر سلامت

اثرات امواج تلفن همراه بر سلامت افراد
کنترل آلاینده ها از طریق فن اوری نانو تکنولوژی
اثر شن‌های روان یا غبار غلیظ بر سلامت انسان

آثار جانبی تشعشع لامپ های کم مصرف بر چشم و پوست

پیامدها و راهکارهای جلوگیری از تخلفات موتورسواران


افزایش آمار طلاق و زندگی مدرن


وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است

با تغییر سبک زندگی که مسلماً به دنبال خود تغییر ارزش‌ها را نیز در پی خواهد داشت، نهاد خانواده از درون تضعیف خواهد شد که از این مسئله می‌توان به عنوان عامل اصلی طلاق نام برد، زیرا اولین قربانی آن معنویت است که درون سبک زندگی غربی، باورها و فرهنگ جدید آن استحاله می‌گردد...

 

گروه فرهنگی – اجتماعی برهان/ مریم عسگری‌پرور؛ طبق آمارها در سال‌های اخیر طلاق در کشور ما رشد چشم‌گیری داشته است. شاید این امر در کشورهای غربی که روابط در آن‌ها بر اساس فردگرایی شکل می‌گیرد و دین از جایگاهی تشریفاتی برخوردار است کسی را به تعجب واندارد اما وقوع این مسئله در کشور اسلامی ما بسیار تأمل‌برانگیز است، چرا که آموزه‌های دین  سراسر از توصیه‌هایی در جهت حفظ و استحکام هر چه بیشتر نهاد خانواده است.

 

اسلام به حفظ نهاد خانواده اهتمام ویژه‌ای دارد. در یک جمله می‌توان گفت خانواده شاهراه اصلی رسیدن به پیشرفت و کمال است و همین جایگاه عظیم سبب شده که عوامل مختلف دست به دست هم دهند تا این مسیر را مسدود کنند. دشمن از این راه درصدد است تا با هدف گرفتن خانواده و تقدس زدایی و از بین بردن کارکردهای آن جلوی پیشرفت جامعه را بگیرد زیرا پیشرفت و سلامت جامعه در گرو خانواده‌ی سالم است.

 

یکی از راهبردهای غرب در راستای این هدف،‌ تغییر سبک زندگی است. این پدیده را که از پایه‌های اصلی مدرنیته به شمار می‌رود و تغییر ارزش‌ها را نیز به دنبال دارد، می‌توان عامل اصلی طلاق در عصر حاضر به شمار آورد که سبب کم‌رنگ شدن معنویت و تغییر هویت فردی و اجتماعی فرد و در نتیجه تضعیف و فروپاشی نهاد مقدس خانواده می‌شود.

 

به همین دلیل هویت زن و مرد مسلمان در عرصه‌ی دین و اجتماع؛ نقطه‌ی استراتژیک تهاجم غرب در عرصه‌ی جنگ نرم به شمار می‌رود که متأسفانه با تمام تجهیزات مدرن خود از جمله ماهواره، اینترنت، کتاب و ... آن را نشانه گرفته‌اند. در این نوشتار ابتدا به اختصار دیدگاه اسلام را در مورد تشکیل خانواده و ضرورت حفظ آن مورد بررسی قرار می‌دهیم و سپس به بررسی دلایل افزایش طلاق می‌پردازیم.

 

خانواده، مقدس‌ترین نهاد در اسلام

 

از منظر اسلام خانواده مقدس‌ترین نهاد و بستری برای آرامش، تربیت و رشد نسل به شمار می‌آید. اهمیت این مسئله از آنجایی است که خانواده پایه‌ی اصلی جامعه است و جامعه‌ی سالم در گرو خانواده‌ی سالم می‌باشد؛ چرا که اولین نهادی است که فرد به آن ورود پیدا می‌کند و در آن پرورش می‌یابد. در متون دینی ما توصیه‌های فراوانی در راستای تقدس و تحکیم پایه‌های خانواده وارد شده است.

 

خداوند در قرآن کریم می‌فرماید: «مردان و زنان بی‌همسر خود را همسر دهید، همچنین بندگان و کنیزان صالح و درست‌کارتان را، اگر فقیر و تنگ‌دست باشند، خداوند از فضل خود آنان را بی‌نیاز می‌کند. خداوند گشایش‌دهنده و آگاه است.»[1]  و در آیه‌ای دیگر می‌فرماید: «و از جمله نشانه‌های خدا این است که برای شما همسرانی آفرید که با آن‌ها آرامش پیدا کنید و در میانتان دوستی و مهربانی قرار داد.»[2]

 

این 2 آیه و آیات بسیار دیگری بر ضرورت ازدواج و تشکیل خانواده تأکید می‌کنند و زن و مرد را مایه‌ی آرامش یک‌دیگر می‌دانند. این دقیقاً مخالف دیدگاهی است که در جامعه به وجود آمده است. دیدگاهی که راحتی و آرامش را مختص به دوران تجرد و ازدواج را آغاز تمام مشکلات و گرفتاری‌های می‌داند و مشکلات اقتصادی را عاملی برای فرار از ازدواج بیان می‌کند که به طور حتم تبعات آن گریبان جامعه را خواهد گرفت. در حالی که خداوند در سوره‌ی نور آیه‌ی 32؛ به بندگان خود وعده داده است: «اگر فقیر و تنگ‌دست باشید خداوند از فضل خود شما را بی‌نیاز می‌کند» و خداوند هرگز از وعده‌ی خود تخلف نمی‌کند...

 

پیامبر اسلام(صلی‌الله‌علیه‌وآله) می‌فرمایند: «هیچ بنیانی در اسلام محبوب‌تر از ازدواج در نزد خداوند نیست»[3]

 

همچنین در حدیث دیگری می‌فرمایند: «هر که ازدواج کند نصف دین خود را حفظ کرده است، پس در نیمه‌ی دیگر از خدا تقوا پیشه کند.»[4]

 

در این احادیث و احادیث بسیار دیگر بر ضرورت تشکیل خانواده به عنوان راهی برای رسیدن به کمال و پیشرفت معنوی تأکید شده است؛ همچنین احادیث فراوانی در مورد حقوق متقابل زن و شوهر وارد شده است که اگر آن‌ها را چراغ راه زندگی خود قرار دهند از این راه پر خطر به سلامت عبور خواهند کرد و هرگز در زندگی به مشکلات حاد و لاینحلی که منجر به جدایی می‌شود بر نخواهند خورد؛ اما دلیل این همه مشکلات ما این است که متأسفانه به دین به عنوان دستورالعملی برای زندگی نگاه نمی‌کنیم.

 

از منظر دین علاقه و معنویت را می‌توان به منزله‌ی دو پایه‌ی اصلی برای خانواده به شمار آورد که با حذف و سست شدن یکی از آن دو؛ شمارش معکوس برای فروپاشی خانواده آغاز می‌شود. اتفاقی که در عصر حاضر می‌توان به وضوح آن را مشاهده کرد.

 

تغییر سبک زندگی و دوری از آموزه‌های اسلام

 

تغییر سبک زندگی را می‌توان ارمغان مدرنیته در عصر حاضر به شمار آورد. به عقیده‌ی برخی، به وجود آمدن شیوه‌های جدید زندگی ضرورتی اجتناب‌ناپذیر است که با حرکت جوامع به سمت پیشرفت و صنعتی شدن رخ می‌نماید؛ اما حقیقت این است که پایه و اساس سبک زندگی در جامعه‌ی سنتی ایران بر اساس اسلام بنا شده است و تغییر آن به منزله‌ی تغییر سبک زندگی اسلامی به شیوه‌های مدرن و وارداتی است که با فرهنگ اسلامی ما هیچ گونه همخوانی ندارد و در نتیجه تغییر هویت فرد مسلمان را به دنبال دارد. در حقیقت هویت و سبک زندگی با یک‌دیگر رابطه‌ای دوسویه دارند و بر یک‌دیگر تأثیر متقابل می‌گذارند.

 

با مقایسه‌ی شیوه‌های زندگی دهه‌های اخیر به خوبی می‌توان سرعت این تغییرات را دریافت. این مسئله در جامعه‌ی امروز ابعاد بسیار وسیعی پیدا کرده است و شیوه‌ی زندگی افراد در مقیاس فردی، خانوادگی، اجتماعی و... روز به روز بیشتر از معیارهای اسلامی فاصله می‌گیرد.

 

از مصادیق تغییر سبک زندگی می‌توان به تغییر الگوی تأمین معاش در خانواده به تقلید از کشورهای غربی اشاره کرد؛ البته نمی‌توان ضرورت‌های جامعه‌ی امروز را برای حضور زنان در برخی مشاغل زنانه نادیده گرفت اما آنچه در حال حاضر در جامعه‌ی ما اتفاق می‌افتد این است که حتی در مواقع غیر ضروری و تنها با این استدلال که زن باید به استقلال مالی برسد تا به مرد وابسته نباشد، به اشتغال بیرون از منزل روی می‌آورند که این مسئله به خودی خود عامل به وجود آمدن مشکلات بسیاری برای فرد و جامعه خواهد شد که شایسته است در مقاله‌ای مجزا و به صورت تفصیلی به این مسئله پرداخته شود.

 

در حالی که اسلام بنا به مصالحی که متوجه خود زن، خانواده و اجتماع است. زحمت کار بیرون از منزل را از دوش زن برداشته و به عهده‌ی مرد قرار داده است اما متأسفانه می‌بینیم که اشتغال بیرون از منزل برای زنان ما به عنوان یک ارزش در آمده است و در عوض خانه‌داری و تربیت فرزند به وقت هدر دادن و سوزاندن فرصت‌های پیش روی زنان ما تبدیل شده است.

 

با مقایسه‌ی شیوه‌های زندگی دهه‌های اخیر به خوبی می‌توان سرعت این تغییرات را دریافت. این مسئله در جامعه‌ی امروز ابعاد بسیار وسیعی پیدا کرده است و شیوه‌ی زندگی افراد در مقیاس فردی، خانوادگی، اجتماعی و... روز به روز بیشتر از معیارهای اسلامی فاصله می‌گیرد.

 

مسئله‌ی مهم دیگر تغییر سبک ساده زیستی است که تا همین چند سال اخیر بر خانواده‌های ایرانی حاکم بود و روی آوردن به زندگی تجملاتی و ایجاد مصرف‌زدگی در بین خانواده‌هاست؛  متأسفانه در این مسئله هم مشاهده می‌کنیم که بیشترین تلاش دشمن در تغییر روحیه‌ی زنان بوده است زیرا آنان هسته‌ی اصلی خانواده را تشکیل می‌دهند و بر نوع نگرش همسر و فرزندان بسیار اثرگذار می‌باشند؛ همچنین همین مسئله خود از دلایل اصلی روی آوردن به اشتغال بیرون از منزل است. به هر حال این مسئله به خودی خود سبب به وجود آمدن انحراف‌های فراوانی در زندگی فردی و اجتماعی افراد می‌شود که متأسفانه طلاق یکی از اصلی‌ترین آسیب‌های آن است.

 

تغییر نوع تعامل زن و مرد هم از مواردی است که تحت تأثیر عوامل مختلفی از جمله ماهواره‌ها به سبک غربی آن درآمده! در این میان برگشتن به آموزه‌های اسلام و برگرداندن آرامش به کانون خانواده بهترین راهکار حل این مشکلات می‌باشد. اگر چه گاهی مشاوران ما هم توصیه‌هایی به طرفین می‌کنند که نه تنها کمکی به حل مشکلاتشان نمی‌کند بلکه با آموزه‌های دین ما هم در تناقض کامل است!

 

حقیقت این است؛ با تغییر سبک زندگی که مسلماً به دنبال خود تغییر ارزش‌ها را نیز در پی خواهد داشت، نهاد خانواده از درون تضعیف خواهد شد که از این مسئله می‌توان به عنوان عامل اصلی طلاق نام برد زیرا اولین قربانی آن معنویت است که درون سبک زندگی غربی، باورها و فرهنگ جدید آن استحاله می‌گردد و همان‌طور که ذکر شد، معنویت از ارکان اصلی خانواده در اسلام به شمار می‌آید که خانواده بر پایه‌ی آن بنا شده است.

 

متأسفانه در جامعه شاهد این مسئله هستیم که الگوگیری غلط خانواده‌ها و جوانان سبب افزایش ناسازگاری بین زن و مرد، مصرف‌گرایی، تغییر نوع پوشش و ... شده است. آنچه در این بین از اهمیت به‌سزایی برخوردار است، این است که باید مراقب باشیم تا شیوه‌های جدید زندگی با فرهنگ دینی ما سازگار باشد و به تغییر و استحاله‌ی ارزش‌ها و اعتقادات ما نینجامد.

 

از مصادیق تغییر سبک زندگی می‌توان به تغییر الگوی تأمین معاش در خانواده به تقلید از کشورهای غربی اشاره کرد؛ البته نمی‌توان ضرورت‌های جامعه‌ی امروز را برای حضور زنان در برخی مشاغل زنانه نادیده گرفت اما آنچه در حال حاضر در جامعه‌ی ما اتفاق می‌افتد این است که حتی در مواقع غیر ضروری و تنها با این استدلال که زن باید به استقلال مالی برسد تا به مرد وابسته نباشد، به اشتغال بیرون از منزل روی می‌آورند.

 

استراتژی غرب در تغییر هویت زن مسلمان

 

با بررسی علل طلاق به خوبی متوجه این مسئله می‌شویم که اصلی‌ترین راهبرد غرب در تضعیف نهاد خانواده تغییر هویت زنان مسلمان است که با القای زن‌محوری، تضعیف نقش مرد، تضعیف نقش مادری و همسری، کم ارزش جلوه دادن خانه‌داری و ارزشمند جلوه دادن مشاغل بیرون از منزل، مصرف‌زدگی و ... ابتدا به تغییر نگرش زنان مسلمان و در نتیجه به تقدس‌زدایی و سست کردن پایه‌های خانواده می‌انجامد. آن‌ها با درک نقش محوری و اهمیت جایگاه زن در خانواده به خوبی دریافته‌اند که برای رسیدن به اهداف خود گام اول را باید از این نقطه آغاز کنند.

 

این مسئله که تمایز حقوق زن و مرد به تفاوت نوع آفرینش و تفاوت نیازها و توانایی‌های آن‌ها برمی‌گردد بر هیچ فرد عاقل و منصفی پوشیده نیست و اسلام را می‌توان اصلی‌ترین حامی و مدافع حقوق زنان به شمار آورد زیرا نه تنها حقوق زن در اسلام نادیده گرفته نشده بلکه در تمامی احکام و دستورات آن ظرافت روح و جسم زن در نظر گرفته شده، مسئله‌ای که هرگز در نظریه‌های فمینیستی و به اصطلاح بشر دوستانه‌ی غرب دیده نشده است اما آنان با غیرعادلانه خواندن احکام اسلام در مورد زنان و به دست گرفتن پرچم حقوق بشر؛ شروع به سر دادن شعارهایی کردند که ظاهری زیبا و فریبنده‌ داشت، ولی از درون پوچ و دروغین بود و بیشترین حمله‌های خود را متوجه مسئله‌ی تمایز بین حقوق زن و مرد کردند.

 

از نظر پرچم‌داران دفاع از حقوق زنان، زیر بار مسئولیت همسری و مادری رفتن سبب پایمال شدن حقوق زن و در عوض کم رنگ شدن یا نپذیرفتن این نقش‌ها و الگو قرار دادن مردان در اشتغال بیرون از منزل و انجام کارهای مردانه سبب اقتدار و شکوفایی آنان خواهد شد.

 

فارغ از نتایج افکار فمینیستی در غرب باید اذعان داشت؛ افراط در این مسئله غرب را با چالشی جدّی مواجه کرده است، مانند فردی که در باتلاق گرفتار می‌شود و هر چه بیشتر دست و پا می‌زند و برای نجات خود تلاش می‌کند بیشتر در آن فرو می‌رود و می‌خواهد تا دیگران را نیز با خود به درون باتلاق بکشد.

 

در واقع غرب خود اولین قربانی نظریه‌های دور از عقل و منطق فمینیستی است که نتیجه‌ای جز تحقیر زن، کمبود عاطفی، نبود امنیت، به چالش کشیدن مفهوم مادری، افزایش میزان خشونت در خانواده، افزایش آمار طلاق، افزایش کودکان نامشروع، رواج گسترده‌ی زندگی‌های مجردی، گسترش همجنس‌گرایی و در یک جمله نابودی زن و نابودی انسانیت را در پی نداشته است.

 

از نظر پرچم‌داران دفاع از حقوق زنان، زیر بار مسئولیت همسری و مادری رفتن سبب پایمال شدن حقوق زن و در عوض کم رنگ شدن یا نپذیرفتن این نقش‌ها و الگو قرار دادن مردان در اشتغال بیرون از منزل و انجام کارهای مردانه سبب اقتدار و شکوفایی آنان خواهد شد.

 

با تأمل در نظریه‌های فمینیستی متوجه این مسئله می‌شویم که بین شعار فمینیست‌ها مبنی بر احقاق حقوق زنان و آنچه در عمل اتفاق می‌افتد تناقض آشکاری وجود دارد، زیرا زن از حقوق اولیه‌ی خود که آرامش و امنیت روانی در سایه‌ی خانواده است و با قیومیت مرد حاصل می‌شود محروم می‌گردد و با نادیده گرفتن نقش همسری، مادری و ... به طلاق و فروپاشی نهاد خانواده دامن می‌زند که این مسئله خود جامعه را با بحران جدّی مواجه می‌سازد اما این مسئله در آموزه‌های فمینیستی فراموش شده که زن خود عضوی از پیکر جامعه است و اولین آسیب متوجه خود اوست!

 

در حالی که دین اسلام از همان ابتدا برای زن جایگاهی بسیار رفیع قائل شده و زن و مرد را مکمل یک‌دیگر قرار داده است و در مقابل ظلم و ستمی که به زنان روا می‌شده به مردان توصیه‌های فراوانی کرده است که با زنان به گونه‌ای شایسته رفتار کنید و به آن‌ها محبت کنید و همین طور در مسئله‌ی حق رأی برای زن و مرد حقوق مساوی قائل شده و برای وی حق مشارکت در فعالیت‌های اجتماعی را قرار داده است...

 

قبح زدایی از مغبوض‌ترین حلال خدا

 

با بررسی آیات و روایات اسلامی درمی‌یابیم به همان اندازه که در اسلام بر ازدواج و تشکیل خانواده تأکید شده، به همان اندازه نیز به حفظ و نگهداری از آن سفارش شده است. چرا که نهال خانواده برای ادامه‌ی حیات و به ثمر نشستن خود نیاز به رسیدگی و مراقبت ویژه‌ای دارد. در آیات و روایات از طلاق به عنوان مغبوض‌ترین حلال خداوند یاد شده است؛ همچنین در آیات بسیاری بر ضرورت حفظ خانواده تأکید شده و طلاق به عنوان آخرین راه حل و تنها در صورتی که سبب عسر و حرج فرد شود، توصیه شده است.

 

اگرچه درک محدود انسان سبب می‌شود که به طور کامل به مصالح و مفاسد امور آگاهی پیدا نکند اما با بررسی پیامدهای طلاق تا حدودی می‌توان به دلایل منفور بودن این مسئله در اسلام پی برد. آسیب‌های فردی و اجتماعی طرفین بعد از طلاق (به خصوص خانم‌ها) همچنین سرنوشت مبهم فرزندان، آسیب‌های روحی و روانی که از طلاق والدین نصیبشان می‌شود و مسائل و مشکلات فراوانی که از این راه گریبان جامعه را می‌گیرد و ...؛

 

از جمله مشکلاتی است که با فروپاشی یک خانواده به وجود می‌آید. فهم این مسائل شاید تا حدودی به درک ضرورت گذشت زن و مرد در برابر یک‌دیگر کمک کند؛ البته در صورتی که روحیه‌ی فردگرایی بر آن‌ها حاکم نشده باشد اما حقیقت این است که با تغییر سبک زندگی و تغییر ارزش‌ها، روح معنویت در بین خانواده‌ها کم‌رنگ‌ شده و همین مسئله سبب گردیده تا مفاهیم ارزشی و اخلاقی مانند «گذشت» در زندگی به باج دادن یا کم آوردن در برابر یک‌دیگر تعبیر شود!

 

متأسفانه در حال حاضر کوتاه شدن عمر زندگی مشترک به یک مسئله در جامعه‌ی ما تبدیل شده که اگر به زودی برای حل آن چاره‌ای اندیشیده نشود به زودی به یک بحران جدّی تبدیل خواهد شد که این مسئله هوشیاری مردم، مسئولین و نخبگان را می‌طلبد. عمق فاجعه تا آن جایی است که علاوه بر افزایش این معضل بزرگ، جامعه در راستای قبح‌زدایی از این مسئله گام برمی‌دارد. برگزاری جشن طلاق به تقلید از فرهنگ غرب و دعوت دوستان و آشنایان برای شرکت در این مراسم در جامعه‌ی اسلامی ما جای بسی تأسف و تعجب دارد.

 

وقتی زندگی رنگ و بویی از دین و فرهنگ اسلام نداشته باشد، وقتی خانواده تقدس خود را در دید افراد از دست بدهد و ازدواج بیشتر جنبه‌ی تشریفاتی پیدا کند. وقتی ازدواج‌های سنتی که بر پایه‌ی فرهنگ اسلامی و شناخت و باور صحیح از زندگی مشترک جای خود را به ازدواج‌هایی به سبک مدرن و دوستی‌های خیابانی، اینترنتی و ... بدهد. دیگر قبح‌زدایی و برگزاری جشن طلاق به شیوه‌ی مدرن امری دور از ذهن و تعجب‌برانگیز نخواهد بود!

 

نتیجه‌گیری

 

در نهایت می‌توان دور شدن از آموزه‌های اسلام و ضعف و تسلیم در برابر تهاجم فرهنگی غرب را به عنوان مهم‌ترین عامل در تغییر فرهنگ اسلامی و در نتیجه افزایش آمار طلاق دانست.

 

3 گام اصلی که می‌توانند در برابر هجمه‌های همه‌جانبه و برنامه‌ریزی‌های کلان و بلندمدت دشمن در تغییر هویت دینی ما در بلند مدت مؤثر واقع شود عبارت‌اند از:

 

1. بیداری و آگاهی در برابر اهداف و راهبردهای غرب؛

 

2. بازگشت به بطن دین؛

 

3. نظریه‌پردازی در حوزه‌های مختلف با استفاده از متون و منابع دینی.

 

متأسفانه سیر صعودی آمار طلاق در کشور ما از این حقیقت تلخ حکایت می‌کند که نه تنها از اهداف و راهبردهای غرب اطلاعی نداریم، بلکه کورکورانه تن به خواسته‌های آن‌ها نیز داده‌ایم و در جهت اهداف و برنامه‌ریزی‌های آن‌ها حرکت کرده‌ایم. متأسفانه در مقابل سال‌ها تلاش و پشت‌کار غرب در تخریب فرهنگ اسلامی و تضعیف نقش واقعی زن، به عنوان یک مسلمان اقدام درخور توجهی انجام نداده‌ایم.

 

شاید بتوان سادگی و خوش‌باوری برخی افراد در برابر سیاست‌های غرب را دلیل اصلی مشکلات آن‌ها به شمار آورد در حالی که منابع عظیمی از دستورات و راهکارهای اسلام را برای زندگی موفق در اختیار داریم که در دل آن‌ها هزاران نظریه در تمام ابعاد زندگی نهفته است و به جای نظریه‌پردازی و ارائه‌ی الگو به دیگر کشورها خود به تقلید کورکورانه از آن‌ها می‌پردازیم و هر آنچه را که غرب به اسم آزادی و حقوق بشر و مدرنیته و ... به ما القا می‌کند به حکم ضرورت می‌پذیریم.

 

با توجه به این مسئله که تک تک ما در برابر حفاظت از فرهنگ و دین خود مسئولیم اما در این بین نخبگان نیز می‌توانند با بررسی متون اسلامی و استخراج نظریه‌های مختلف در حوزه‌ی زنان و خانواده گام مؤثری بردارند؛ همچنین رسانه‌ها می‌توانند در ترسیم هویت واقعی زن مسلمان و ارائه‌ی الگوی موفق زندگی نقشی اساسی ایفا کنند. مسئله‌ای که متأسفانه کمتر در فیلم‌ها و سریال‌های مشاهده می‌کنیم و در اکثر موارد شأن واقعی زن در فیلم‌ها نادیده گرفته می‌شود.

 

دولت نیز می‌تواند با حمایت‌های قانونی و اجتماعی از زنان خانه‌دار سبب شود تا زنان هویت واقعی خود را در درون خانه جست‌وجو کنند؛ همچنین تقویت روح معنویت از راه نظام آموزشی،‌ رسانه و انتقال آن به نهاد خانواده می‌تواند در کاهش معضلات اجتماعی از جمله طلاق اثر گذار باشد. (*)


 

بیشتر بدانیم...

رسانه ها در الگوی مصرف جامعه چه نقشی دارند؟

ارتقای کیفیت خدمات سلامت از منابع مالی یارانه ها

اصلاح ساختار نظام جامع مدیریتی اقتصادی بیمارستان

اقدامات اساسی در تخصیص منابع در نظام سلامت

بررسی مشکلات برنامه پزشک خانواده

بیمه سلامت و نقش بیمه های مکمل بر آن

تاثیر بیمه های مکمل بر قشرهای آسیب پذیر

توزیع عادلانه خدمات بهداشتی در ﺳﻴـﺴﺘﻢ ﻧﻈـﺎم ﺳـﻼﻣﺖ ﻛﺸﻮر

دریافت پول از بیمار بصورت مستقیم (یک خطای پزشکی)

راهکارهای اجرایی جهت اصلاح الگوی مصرف در بیمارستانها

راهکارهای قانونی و فرهنگی در مدیریت مصرف انرژی در سازمانها ، ادارات و مراکز پزشکی

عوامل مؤثر بر قاچاق کالا

مدیریت انرژی در مراکز بیمارستانی 

مشکلات موجود در سیستم واردات وصادرات

مشکلات نظام سلامت در کشور ایران

مصرف کالاهای خارجی و قاچاق و تاثیر آن بر اشتغال و تولید

نحوه ارائه خدمات بهداشتی درمانی در برخی کشورهای دنیا

نقش سازمانهای بیمه گر اجتماعی و خصوصی در اقتصاد سلامت

وظایف دولت در بهبود شاخصهای سلامتی و نابرابری های اجتماعی

پیامد های هدفمند کردن یارانه ها در حوزه سلامت

چالش اصلی تامین مالی در نظام سلامت

  http://maktoobshop.com/


 

عدم آمادگی افراد برای ازدواج


وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


به نظر می‌رسد که این روزها وقتی اخبار مربوط به طلاق گرفتن بعضی و ازدواج یا نامزد کردن بعضی دیگر را می‌شنوید، تعجب می کنید. واقعیت این است که ازدواج برای همه آدمها مناسب نیست. گاهی‌اوقات زمان آن هنوز نرسیده است؛ خیلی وقت‌ها هم فرد موردنظرتان فرد مناسبی نیست. برای خیلی‌ها قبول کردن این مسئله سخت است. اما اگر واقعیت را نپذیریم و کورکورانه وارد زندگی زناشویی شویم، اثرات آن به جز خودتان خیلی‌های دیگر را هم درگیر خواهد کرد (در بسیاری از موارد شکست یک ازدواج موجب شکست بچه‌ها و شکست کل جامعه می‌شود)

یکی از دلایل مهم برای بالا رفتن میزان طلاق یک دلیل بسیار ساده است: خیلی از ما زمانی ازدواج می‌کنیم که اصلاً برای آن آمادگی نداریم.


بهترین راه برای کنار آمدن با یک ازدواج شکست‌خورده، این است که پیشدستی کنید زیرا وقتی یک ازدواج با شکست روبه‌رو شود، برگرداندن و درست کردن آن بسیار مشکل است. ازآنجاکه پیشگیری همیشه بهتر از درمان است، خیلی مهم است که بفهمیم چطور تشخیص دهیم برای ازدواج آمادگی داریم یا نه.


در زیر به ۱۲ نشانه عدم آمادگی افراد برای ازدواج اشاره می‌کنیم. البته اگر فکر کردید که نشانه‌ای را جا انداخته‌ایم، حتماً در قسمت نظرات ما را از آن مطلع کنید.



۱. بیشتر درگیر مراسم عروسی هستید تا خود ازدواج.


خیلی‌وقت‌ها بیشتر زمان صرف آماده‌سازی و برنامه ریختن برای جزئیات مراسم عروسی می‌شود تا اینکه خود ازدواج موردنظر قرار گیرد. اگر بیشتر از اینکه درمورد وضعیت بدهی‌های همسر آینده‌تان بدانید، درمورد سالن مراسم عروسی اطلاعات دارید، ازدواج هنوز برای شما مناسب نیست.


۲. هنوز بین شما اعتماد ایجاد نشده است.


اعتماد یکی از ضروری‌تری فاکتورهای ازدواج است. اما بعضی‌ها فکر می‌کنند که نمی‌توان به طور کامل به هیچکس اعتماد کرد، همسر آینده هم از این قاعده مستثنی نیست. اگر شما هم همینطور فکر می‌کنید، خودتان را برای یک رابطه و ازدواج پردغدغه آماده کرده‌اید. اعتماد یعنی باور داشتن به اتحاد فرد مقابل با شما. هیچ رابطه‌ای بدون اعتماد باقی نمی‌ماند.


۳. نمی‌توانید تصور کنید پدر/مادر فرزند او باشید.


وقتی با کسی وارد رابطه می‌شوید که قبلاً ازدواج کرده و از زندگی سابق خود بچه دارد، علاوه بر خود او، درواقع با فرزندش هم وارد رابطه شده‌اید. خیلی‌ها را می‌بینیم که می‌گویند، «خودش را خیلی دوست دارم اما بچه‌اش را نه». متاسفانه این موقعیت اصلاً جالب نیست. بچه‌ها بخش دائم و مهم این رابطه هستند.


۴. خیلی وقت است که با کسی رابطه نداشته‌اید.


درمورد این مورد آمار حرف‌های بیشتری دارد. اکثر تحقیقات تمایزی دقیق در میزان طلاق برحسب تعداد سال‌هایی که زوج‌ها رابطه قبل از ازدواج دارند نشان می‌دهند. اگر زوج در کمتر از دو سال با هم آشنا شده و ازدواج کنند، میزان طلاق بسیار بالاتر از زمانی است که زمان بیشتری را قبل از ازدواج با هم در ارتباط بوده‌اند. یک مورد جالب اینکه زمان بسیار زیاد برای آشنایی قبل از ازدواج نیز (بالاتر از ۵ سال) عواقب منفی را در زندگی زناشویی نشان داده است.


۵. درمورد مسائل حیاتی‌تان توافق نکرده‌اید.


اگر بدون اینکه درمورد مسائل مهم زندگی با هم حرف بزنید و تصمیم‌گیری کنید سر سفره عقد رفته‌اید، کارتان اشتباه است. مسائل حیاتی ازدواج، ارزش‌های شما، تیپ شخصیتی‌تان و مسائل غیرقابل توافق است. اینها همه چیزهایی هستند که باید بدانید و هیچوقت آنها را برای کسی تغییر ندهید. مسائل مهم و حیاتی شما اهمیت زیادی دارند زیرا کلید یک رابطه موفق ارتباط و گفتگو و حل اختلافات است. با این مسائل باید بعنوان فرصت‌هایی برای تبادل نظر و عقیده و حل مشکلات استفاده کنید.


۶. آماده مصالحه نیستید.


هیچوقت نمی توانید یک ازدواج موفق داشته باشید مگراینکه تمایل به مصالحه داشته باشید. در زمان‌ها و شرایط سخت، آدم‌ها معمولاً به یکی از این دو روش واکنش می‌دهند: یا خودخواه می‌شوند و فقط به خودشان فکر می‌کنند و یا ازخودگذشته می‌شوند و فقط به طرف مقابلشان فکر می‌کنند. اگر از نوع اول هستید، هنوز آمادگی ازدواج را پیدا نکرده‌اید.


۷. تحت‌ فشار هستید.


آیا به این دلیل می‌خواهید ازدواج کنید که تحت تهدید یا اولتیماتوم هستید؟ اگر اینطور است، اصلاً نباید اینکار را بکنید. ازدواج باید آزادانه و با عشق و احترام از طرف هر دو نفر انتخاب شود. اگر کسی برای ازدواج مجبورتان کرده یا تحت فشارتان گذاشته است، بهتر است که یک بازنگری درمورد اساس و بنیاد رابطه‌تان داشته باشید.


۸. زبان عشقتان یکی نیست.


ناتوانی برای درک و دریافت و یا ابراز زبان عشق طرف‌مقابلتان موجب ویرانی رابطه است. اگر عشقتان را به زبانی که طرف‌مقابلتان درک می‌کند ابراز نکرده یا عشق طرف‌مقابل را به زبان خودتان دریافت نکنید، به این معنی است که شما و همسرتان هیچوقت به طور کامل عشق را احساس نخواهید کرد.


۹. جذابیت ج ن سی برای هم ندارید.


خیلی ساده است، ممکن است شوهرتان بهترین مرد روی کره زمین باشد اما اگر از نظر جنسی به او جذب نشوید، رابطه‌تان خیلی زود برهم خواهد خورد.


۱۰. با اعتیاد یا مشکلات روانی دست و پنجه نرم می‌کنید.


آسیب‌شناسی چیزی است که خیلی در گفتگوهایی که درمورد ازدواج می‌شود، موردنظر قرار نمی‌گیرد. افراد بسیار زیادی در کشور ما و سرتاسر جهان از آسیب‌شناسی منفی رنج می‌برند. این یعنی خیلی‌ها به مشکلاتی مثل اختلال شخصیت‌های غیراجتماعی، اجتماع‌پریش و روان‌‌پریش مبتلا هستند. خط آخر اینکه داشتن ذهن و روان سالم پیش‌نیاز داشتن یک رابطه سالم است.


۱۱. بیش از حد توانتان انرژی می‌گذارید.


وصل شدن دو نفر، وصل شدن دو خانواده و دو گروه دوستان هم هست. فشار اجتماعی معمولاً یکی از مهمترین علت‌های طلاق است. باید از خودتان بپرسید، «من به چه قیمتی در این رابطه هستم؟» اگر قرار است از دوستانتان یا خانواده‌تان به خاطر طرف‌مقابل بگذرید، این قیمت بسیار بالایی است که باید بپردازید. دلیل آن این است که اگر همه چیز بین شما و طرف‌مقابل برهم بخورد، شما هم از نظر احساسی و هم اجتماعی شکست خواهید خورد.


۱۲. ذهنتان هنوز سردرگم است.


اگر به این دلیل نگران ازدواج هستید که احساس می‌کنید فردی بهتر ممکن است بعدها بر سر راهتان قرار گیرد، ازدواج هنوز مناسب شما نیست. وقتی ازدواج می‌کنید، باید اطمینان کامل داشته باشید که این فرد، بهترین برای شماست و بدون او قادر به زندگی کردن نیستید.

 

 

مردمان


بیشتر بدانیم...

رسانه ها در الگوی مصرف جامعه چه نقشی دارند؟

ارتقای کیفیت خدمات سلامت از منابع مالی یارانه ها

اصلاح ساختار نظام جامع مدیریتی اقتصادی بیمارستان

اقدامات اساسی در تخصیص منابع در نظام سلامت

بررسی مشکلات برنامه پزشک خانواده

بیمه سلامت و نقش بیمه های مکمل بر آن

تاثیر بیمه های مکمل بر قشرهای آسیب پذیر

توزیع عادلانه خدمات بهداشتی در ﺳﻴـﺴﺘﻢ ﻧﻈـﺎم ﺳـﻼﻣﺖ ﻛﺸﻮر

دریافت پول از بیمار بصورت مستقیم (یک خطای پزشکی)

راهکارهای اجرایی جهت اصلاح الگوی مصرف در بیمارستانها

راهکارهای قانونی و فرهنگی در مدیریت مصرف انرژی در سازمانها ، ادارات و مراکز پزشکی

عوامل مؤثر بر قاچاق کالا

مدیریت انرژی در مراکز بیمارستانی 

مشکلات موجود در سیستم واردات وصادرات

مشکلات نظام سلامت در کشور ایران

مصرف کالاهای خارجی و قاچاق و تاثیر آن بر اشتغال و تولید

نحوه ارائه خدمات بهداشتی درمانی در برخی کشورهای دنیا

نقش سازمانهای بیمه گر اجتماعی و خصوصی در اقتصاد سلامت

وظایف دولت در بهبود شاخصهای سلامتی و نابرابری های اجتماعی

پیامد های هدفمند کردن یارانه ها در حوزه سلامت

چالش اصلی تامین مالی در نظام سلامت

  http://maktoobshop.com/


طلاق عاطفی

وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


 http://maktoobshop.com/


منتظرش بود. وقتی سارا که با یکی از دوستان مشغول صحبت بود دخترش دلسا را در آغوش علی دید، به سرعت به آنطرف رفت.

«اونو بده به من!»

«گفتم بدش به من، منو میخواد!»

علی طوری نگاه کرد انگار که می‌خواست چیز دیگری بگوید اما دلسا را به سارا تحویل داد و آنجا بود که دلسا شروع به گریه کرد.

چنین برخوردی تنها نشانه یک طلاق عاطفی بین دو طرف است.

طلاق عاطفی حتی باوجود انکار ما اتفاق می‌افتد و می‌تواند یک وضعیت جایگزین برای فلسفه آشنای ازدواج باشد:

ما بخاطر بچه‌ها با هم مانده‌ایم.

نمی‌توان گفت چه تعداد زوج این اعتقاد را دارند.

تحقیقات مختلفی درمورد تاثیرات طلاق انجام گرفته است و واقعیت این است که متغیرهای مختلفی وجود دارد--مسائل و مشکلات زناشویی مختلف، طریقه ارتباط برقرار کردن زوج با فرزندانشان، سن بچه‌ها و از این قبیل--که ارزیابی تاثیر طلاق را دشوار می‌کند.

اما اگر درون خودمان را جستجو کنیم، خیلی از ما در عمق وجودمان نگران این هستیم که طلاق تاثیر شدیداً مخربی بر فرزندانمان، مخصوصاً بچه‌های کوچکتر، بگذارد و به همین علت تصور می‌کنیم که با هم ماندمان بهتر است.

اما اینکه فقط ازدواجمان را حفظ کنیم به این معنی نیست که طلاق نگرفته‌ایم.

فقط اینکه رسماً و قانوناً ازدواجمان را باطل نکرده‌ایم به این معنی نیست که طلاق نگرفته‌ایم.

طلاق عاطفی می‌تواند تدریجی باشد یا ناگهانی اتفاق بیفتد. در هر دو حالت، یک ابزار فاصله است که به اندازه طلاق برای بچه‌هایمان، خودمان و رابطه‌مان به عنوان پدر و مادر مضر است.

چرا؟ چون وقتی طلاق می‌گیریم، مطابق با احساساتمان (یا احساسات همسرمان) رفتار می‌کنیم. این یعنی بین احساس و عمل ما ارتباط وجود دارد.

ممکن است آسیب‌هایی هم با طلاق برای بچه‌ها وجود داشته باشد--برحسب اینکه چطور درمورد همسر قبلی خود با آنها صحبت می‌کنیم، اینکه آنها را واسطه قرار می‌دهیم، اینکه چطور بعد از طلاق نقش هم پدر و هم مادر را برایشان ایفا می‌کنیم--اما حداقل تظاهر نمی‌کنیم که اوضاع رضایت‌بخش است درحالیکه نیست و تصور نمی‌کنیم که چون ازدواجمان را حفظ کرده‌ایم و طلاق نگرفته‌ایم، رابطه و فرزندانمان هیچ مشکلی ندارند.

درمقابل، طلاق عاطفی از یک حقیقت سطحی محافظت می‌کند--ازدواج ما دست‌نخورده می‌ماند زیرا هنوز متاهل هستیم--درحالیکه بر یک حقیقت عمیق‌تر تاکید می‌کند--خودداری و عدم ارتباط عوامل اصلی رابطه ما هستند. مطمئن باشید که این حقیقت بر فرزندانتان تاثیر می‌گذارد!

طلاق عاطفی می‌تواند به شکل‌های مختلف زیر باشد:

- مقاومت دربرابر حرف زدن درمورد موضوعات حساس با همسرمان
- گرفتن تصمیماتی که می‌دانیم موجب ناراحتی همسرمان می‌شود
- در میان نگذاشتن اهداف و آرزوها با همسرمان، معمولاً برای جلوگیری از انتقاد، عدم پشتیبانی یا بی‌احترامی از جانب او
- نادیده گرفتن یا تحقیر نظرات و تلاش‌های همسرمان
- استفاده از دوستان یا همکاران برای گرفتن مشورت‌هایی که سابقاً با همسرمان در میان می‌گذاشتیم
- خیالپردازی درمورد زمانی که از همسرمان جدا شویم
- ایجاد یا کشف دلایل دیگر برای ماندن در محل‌کار به جای گشتن به دنبال دلایلی برای زودتر به خانه رفتن
- روی آوردن به فرزندانمان برای پشتیبانی و محبت به جای همسرمان
- اصرار ورزیدن بر اینکه وقتی برای گذراندن با همسرمان نداریم، معمولاً به دلیل خواسته‌های واقعی یا تخیلی فرزندانمان

اگر حتی یکی از مواردی که در بالا ذکر شد، درمورد شما صدق می‌کند، از خودتان سوال کنید:

چه الگوی رابطه‌ای را دوست دارم به فرزندانم نشان دهم؟
آرزوی چه نوع رابطه‌ای را دارم؟
برای اینکه رابطه‌ای که من و فرزندانم مستحق آن هستیم را داشته باشیم، چه کارهایی حاضرم انجام دهم؟

بااینکه شدیداً باور دارم که با هم ماندن بخاطر بچه‌ها--یا صرف با هم ماندن--تلاش ارزشمند زوج‌هاست اما همه ما باید مراقب باشیم که طلاق رسمی را با طلاق عاطفی طاق نزنیم.

همه ما سزاوار روابطی کامل و رضایت‌بخش با همسر و فرزندانمان هستیم. بخاطر همین دوباره می‌پرسیم:

برای اینکه رابطه‌ای که شما و فرزندانتان مستحق آن هستید را داشته باشید، چه کارهایی حاضرید انجام دهید؟

هیچ پاسخ مشخصی برای این سوال وجود ندارد اما امیدواریم پاسخی را پیدا کنید که به شما برای مطابق کردن احساساتتان با رفتارهایتان کمک کند.

بیشتر بدانیم....

ژن درمانی از درمان بیماری ها تا بهسازی نژادی و استفاده بعنوان یک سلاح

دیابت از شناخت علائم تا درمان و راههای پیشگیری

حقایقی در باره ایدز و لزوم آموش جنسی

ایجاد تعادل در بیماران مبتلا به ام اس

سرطان سینه و تمامی گفتنی های آن

نقش نانو تکنولوژی در پزشکی وسلامت عمومی

نقش مردان در زمینه بهداشت باروری همسران
تمرینات ورزشی در دوران حاملگی و قبل از زایمان
کاهش مرگ و میر زنان باردار با برنامه مادری ایمن
مادران شاغل و نگهداری کودکان
بررسی اثرات کافئین بر بدن
عوارض شیرین کنندههای بدون کالری
فست فود زیر ذره بین کارشناسان حوزه سلامت
ویژگی های ظروف آشپزی و اثر آن در پخت غذا

ظروف یک ‌بار مصرف ومشکلات آن بر سلامت
اثرات امواج تلفن همراه بر سلامت افراد
کنترل آلاینده ها از طریق فن اوری نانو تکنولوژی
اثر شن‌های روان یا غبار غلیظ بر سلامت انسان

آثار جانبی تشعشع لامپ های کم مصرف بر چشم و پوست

پیامدها و راهکارهای جلوگیری از تخلفات موتورسواران

http://maktoobshop.com/