بعضی وقتها بهترین کار این است که هیچ کاری نکنیم. خیلی از کتابهای روانشناسی موفقیت میگویند که چه کارهایی را میتوانید بیشتر انجام دهید تا به اهداف، آرزوها و موفقیت برسیم. اما انجام کار بیشتر سخت است. همهی ما در طول روز سرمان شلوغ است و درگیر کار، خانواده و امور شخصی هستیم. حالا به ما میگویند که لیستی از ۶ کاری تهیه کنیم که احساس موفقیت بهمان میدهد؟ وقت این کارها را نداریم.
اول از همه باید حذف کنیم. برای موفقیت باید مفید مینیمالیستی باشیم. از قدیم میگویند که سنگ بزرگ نشانهی نزدن است. نکتهی کلیدی یافتن کارهای سادهای است که هنگامی که میتوانید به جای انجام کارهای انرژی بر که روندتان را تخریب میکنند، آنها را حذف کنید.
یک لیست برای زمانی که میتوانید هیچ کاری انجام ندهید، در این مقاله آوردهایم.هنگامی که عصبانی هستید هیچ کاری نکنید.
بعضیها فکر میکنند که عصبانیت میتواند احساسات را متمرکز کند، اما اینطور نیست. مانند تمرکز کردن بر کالیدوسکوپ است. مستقیم از لبهی پرتگاه پایین میافتید. عصبانیت نقشهی سقوط از آن پرتگاه است. باید صبر کنید تا عصبانیتتان برطرف شود و ذهنتان باز شود. زمان مانند مسکنی است که عصبانیت را درمان میکند. سپس میتوانید فعالیت کنید. عصبانیت بازتاب بیرونی ترس درونی است. ترس را میتوان برطرف کرد، اما عصبانیت جلوی آن را میگیرد.
هنگامی که شکاک هستید هیچ کاری نکنید.
اینجا اول میخواستیم بنویسیم ترس. اما ترس میتواند تمرکز کند. اگر در یک جنگل هستید و سمت راستتان یک شیر و سمت چپتان یک درخت سیب در سمت راستتان باشد، بهتر است با نهایت سرعت فرار کنید. اما اکثر مواقع دچار ترس نیستم، شکاک هستیم. آیندهای را تصور کنید که مغشوش و پر از نفرت، بدبختی، بیخانمانی و تنهایی است. به نظر ما بنشینید و آیندهای واقع بینانهتری را تصور کنید که حدود ۹۹ درصد اتفاقاتی که شرح دادیم، در آن اتفاق نمیافتد.
هنگامی که مضطرب هستید هیچ کاری نکنید.
چرا ساعت ۵ بعد از ظهر پنجشنبه که به سمت خانه در حال حرکت بودم، تماس گرفتند و گفتند که باید صحبت کنیم. و هنگامی که گفتم نیستم، گفتند شنبه صحبت میکنیم.”؟ خیلی از این حالت بدتان میآید؟ چه میخواستند بگویند؟ باید زنگ بزنیم و پرسیم؟ ایمیل بزنیم؟ هیچ کاری نیست که به قدری مهم باشد که نتوانید صبر کنید. اگر هم آنقدر مهم باشد، باید به جای شرایط به فکر خودتان و سلامتیتان باشید. این زمان موقعیتی است تا به خودتان بگویید: “چه کارهایی میتوانم در زندگیام انجام دهم تا این شرایط به این صورت عصبیم نکند؟ چه چیزهایی را میتوانم انجام دهم؟” و سپس به تغییر دادن آنها سرگرم شوید.
هنگامی که خسته هستید هیچ کاری نکنید.
چند روز پیش داشتیم تلاش میکردیم که قضیهای را پشت کامپیوتر حل کنیم. هم خیلی تخصصی بود و هم مرتبط به پول. از ساعت ۱ تا ۶ بعد از ظهر روی آن کار کردیم. و اصلا نمیتوانستیم حلش کنیم. اما روز بعد که همه به شرکت بازگشتیم، همه برای حل قضیه ایدههای جدید داشتیم و تا قبل از ظهر حل شد. خواب و بهداشت بهترین راه برای بهبود عملکرد در زندگی است. کوبیدن سر به در و دیوار راه حل مناسبی نیست.
نوشته شده توسط: مینا داودی
مطالب پیشنهادی
اثرات امواج تلفن همراه بر سلامت افراد
اقدامات اساسی در تخصیص منابع در نظام سلامت
عوارض شیرین کننده های بدون کالری چیست؟
ورزش چگونه در درمان و پیشگیری از سرطان سینه زنان کمک می کند؟
الفبای موفقیت
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
یک زندگی موفق در سایه یک انتخاب موفق شکل میگیرد.
شناخت اولیه، تحقیقات محلی و مشاوره پیش از ازدواج از جمله مراحلی است
که هنگام انتخاب همسر باید به آن توجه داشت. اما در مرحله شناخت همسر چه معیارها و ملاکهایی را باید مدنظر داشت؟
برای خیلی ها، ملاک اصلی و اولیه برای یک انتخاب موفق بر اساس ظواهر است.
در حالی که داشتن سلامت روانی، رفتاری، جسمی و دینی از مهمترین ملاکهایی است که باید در اولویت قرار گیرد. ملاک بعدی شغل مناسب، وسع مال، تحصیلات و همچنین سلایق و ویژگیهای فردی همچون داشتن تناسب اندام، چاقی یا لاغری، رنگ سفید یا سبزه، چشم رنگی یا مشکی و... از معیارهای اختصاصیتر هستند. این ملاکها مکمل یکدیگر بوده و در صورت نبود تناسب میان آنها زندگی مشترک در هالهای از ابهام قرار خواهد گرفت.
اختلال های دردسرساز
اختلالات روانی یکی از عوامل ناکامی در زندگی مشترک است. مشکلات اضطرابی، افسردگی و وسواس در گروه اختلالات نوروتیک قرار دارد و اگر در حد حاد نباشد و طرفین متعهد به ادامه درمان تا بهبودی کامل شوند، مشکلی در زندگی آینده پیش نخواهد آورد. اما اختلال سایکوتیک همچون اسکیزوفرنی یا اختلال شخصیتی پارانویید (سوءظن) از جمله اختلالاتی است که فرد کمتر حاضر به درمان شده و ازدواج با چنین افرادی توصیه نمیشود.
بزرگترین دردسری که زندگی شما را تهدید می کند، اختلال های شخصیتی هستند. این اختلال ها به سادگی قابل تشخیص نیستند و تنها یک متخصص می تواند درباره وجود آنها با قطعیت نظر دهد. افراد مبتلا به اختلال های شخصیتی آدم های باهوشی هستند که گاهی از نظر اجتماعی موقعیت های خوب و چشمگیری هم دارند اما یکی از ویژگی های رفتاری آنها آزار دهنده است. مثلا زیادی خودشان را قبول دارند و اگر به آنها کم توجهی کنید، شاکی می شوند (خودشیفته ها)، به همه بدبین هستند و فکر می کنند دیگران می خواهند برای آنها دردسر درست کنند (پارانوییدها)، گوشه گیر هستند و به شکلی افراطی تک گرایی دارند، خودمحورند،میگناirاز جمع فاصله می گیرند و دیگران را از زندگی شان حذف می کنند (اسکیزوییدها)، اهل شلوغ بازی و هیاهو هستند، خیلی اجتماعی به نظر می رسند اما بیش از آن هوچی و شلوغ کارند. (هیستریک ها)... تشخیص این اختلال های شخصیت کار ساده ای نیست بنابراین حتما قبل از ازدواج به مشاور مراجعه کنید تا از شما و طرف مقابل تان تست شخصیتی بگیرد.
تفاوتهای شخصیتی خانمان سوز است
امروزه برخی دختر و پسرها تصور میکنند برای داشتن یک زندگی موفق باید طرف مقابل آنها خصوصیات و شخصیت متفاوتی داشته باشد تا خلقیاتشان کاملکننده یکدیگر باشد. به عنوان مثال فرد گوشهگیر دوست دارد با فردی اجتماعی ازدواج کند یا فردی بیخیال با فردی متعهد و پایبند.
در واقع افراد به دنبال کسی میگردند که با او کامل شوند، بدون آنکه کوچکترین تغییری در خود ایجاد کنند. این طرز فکر کاملا اشتباه و خانمان سوز است. اگر بحث کفویت و همتایی در دختر و پسر وجود نداشته باشد، مثلا زوجین همتای اقتصادی، فرهنگی، خانوادگی، دینی و... یکدیگر نباشند و در واقع پسر در یک سر طیف و دختر در سر دیگر آن قرار گیرد، تعارضات زناشویی افزایش مییابد. اگر چه تعارضات به طور نسبی در هر زندگی وجود دارد، اما هم سطح بودن تا حدود زیادی از شدت آن میکاهد.
خطرناکترین ازدواجها وصلت افراد درونگرا با برونگرا، منظم با نامنظم و افرادی که ثبات هیجانی بالایی دارند با افرادی که زود برانگیخته میشوند است. البته اگر فردی درجه درونگرایی 4 و دیگری 6 داشته باشد یا یکی منظم و دیگری منظمتر باشد یا اعتقادات مذهبی یکی 60 و دیگری 70 باشد به دلیل آنکه پایه اصلی این ویژگیها در آنها وجود دارد تقریبا در وسط طیف قرار داشته و ازدواج خوبی خواهند داشت.
شباهت های خیالی
برخی افراد در دوران آشنایی با جنس مخالف متوجه شباهتهایی در شخصیت، خلقیات و فرهنگ یکدیگر شده و این اصل را ملاکی برای داشتن یک ازدواج موفق میدانند، اما با ورود به زندگی مشترک ایــــن تفاهمات کم رنگ و گاهی محو میشود. بروز عشق یا علاقه افراطی پیش از ازدواج از جمله عواملی است که میتواند مانند یک فیلتر عمل کرده و مکانیسم شناختی دو طرف را تحریف کند.
امکان دارد قبل از ازدواج پسری به دختری بگوید با شروع زندگی مشترک به تو اجازه معاشرت یا دیدار با خانواده را نمیدهم. در چنین جوی اگر عواطف حکمفرما باشد دختر با این فرض که پسر به دلیل علاقه زیاد موقتا این حرف را زده است مساله را جدی نگرفته و به پای دوست داشتن زیاد و تفاهم در علاقه به یکدیگر میگذارد. در حالی که این طور نیست و این موضوع به صورت یک مشکل حاد در زندگی مشترک نمود پیدا خواهد کرد.
به امید اصلاح یکدیگر نباشید
تغییر دادن رفتار و روش همسر یکی از باورهای نادرستی است که بسیاری از دختر و پسرها درگیر آن هستند. کسانی که چنین طرز فکری دارند متوجه نیستند که انسان موجودی انتخابگر است و در شرایط فرهنگی و اجتماعی خاصی رشد کرده و قبل از ازدواج عمری را با سلیقه و باورهای خود زندگی کرده و شخصیتش تا حدود زیادی اینگونه شکل گرفته است. اما چرا بیشتر افراد گمان میکنند میتوانند روش همسر را تغییر داده و به شکل مورد نظر خود در آورند؟
انتخاب در ازدواج اینک و اکنون است. یعنی قبل از ازدواج آنچه را که از شخصیت، اخلاق، رفتار، مذهب، خانواده و فرهنگ طرف مقابل میبینیم باید به همان میزانی که هست بپذیریم و بدانیم که باید با همین شرایط ادامه زندگی دهیم و در این مقوله نباید به امید یک هوای تازهتر بود.
اینکه بگوییم طرف پس از ازدواج چادری میشود، رفتار بدش را کنار میگذارد، نمازخوان میشود، سیگارش را ترک میکند، مسئولیت پذیر می شود، منظم و خوش برخورد می شود، پرخاشگری اش را کنار می گذارد و... یک خیال باطل است. حتی اگر کسی از روی عشق و محبت چند صباحی به خاطر طرف مقابل گذشت کند و برخی رفتارها و عقایدش را تغییر دهد، این کار را به میل و اراده خود انجام داده نه به زور و اجبار ما. عابدینی ادامه میدهد، البته بعد از ازدواج تغییراتی در زن و شوهر به وجود میآید، اما این تغییرات در اثر آمیختگی روح، روان و جسم آنها و گاهی در اثر همنشینی و یادگیریهای خود آگاه و ناخودآگاه است نه در اثر اعمال قدرت و فشار ظاهری یک طرف به طرف دیگر.
بنابراین همسری را انتخاب کنید که قبل از ازدواج بتوانید او را با تمامیت و با همه رفتارها و عقایدش بپذیرید و هرگز به فکر تغییر او نباشید چرا که در صورت فشار به طرف مقابل امکان دارد زندگی مشترکتان به جدایی بینجامد.
همه ملاکها با هم زندگی را میسازد
عدهای ملاک موفقیت در زندگی را بچهدار شدن، بعضی اشباع نیازهای عاطفی و احساسی و گروهی تامین نیازهای جنسی میدانند. آیا این ملاکها هر کدام به تنهایی برای داشتن یک زندگی موفق قابل قبول است؟ تولید نسل میتواند یکی از ملاکهای موفقیت در زندگی باشد. اما گاهی فشار ناشی از مشکلات زندگی به حدی است که لذت داشتن فرزند را کمرنگ میکند.
از طرفی تولد فرزندانی بیش فعال، ناسازگار و حتی بیمار ممکن است رویای داشتن یک زندگی موفق را به شکست تبدیل کند. اما اشباع نیازهای عاطفی در مقایسه با فرزند داشتن معقولتر و اولیتر است.
چرا که بسیار دیده میشود زوجینی که از نظر روانی و عاطفی یکدیگر را تیمار کرده و به معنای واقعی به یکدیگر محبت دارند،میگناirبه طرز چشمگیری در زندگی مشترک خود موفق بودهاند. تامین نیازهای جنسی هم یکی از عوامل موفقیت در زندگی است. دختر و پسر قبل از ازدواج باید تا حدودی از میزان امیال جنسی یکدیگر به منظور جلوگیری از نارضایتی جنسی پس از ازدواج باخبر باشند و این امر باید از طریق مراجعه به مشاوران خبره و کارآمد ازدواج شناسایی شود. مشاوران با طرح تست شخصیتی «کتل» میتوانند بیطرفانه تا حدود زیادی به خصوصیات و ویژگیهای شخصیتی و جنسی هر دو نفر واقف و شباهتها و تفاوتها را شناسایی کنند.
تمرینات ورزشی در دوران حاملگی و قبل از زایمان
حقایقی در باره ایدز و لزوم آموش جنسیوبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
یک زندگی موفق در سایه یک انتخاب موفق شکل میگیرد.
شناخت اولیه، تحقیقات محلی و مشاوره پیش از ازدواج از جمله مراحلی است
که هنگام انتخاب همسر باید به آن توجه داشت. اما در مرحله شناخت همسر چه معیارها و ملاکهایی را باید مدنظر داشت؟
برای خیلی ها، ملاک اصلی و اولیه برای یک انتخاب موفق بر اساس ظواهر است.
در حالی که داشتن سلامت روانی، رفتاری، جسمی و دینی از مهمترین ملاکهایی است که باید در اولویت قرار گیرد. ملاک بعدی شغل مناسب، وسع مال، تحصیلات و همچنین سلایق و ویژگیهای فردی همچون داشتن تناسب اندام، چاقی یا لاغری، رنگ سفید یا سبزه، چشم رنگی یا مشکی و... از معیارهای اختصاصیتر هستند. این ملاکها مکمل یکدیگر بوده و در صورت نبود تناسب میان آنها زندگی مشترک در هالهای از ابهام قرار خواهد گرفت.
اختلال های دردسرساز
اختلالات روانی یکی از عوامل ناکامی در زندگی مشترک است. مشکلات اضطرابی، افسردگی و وسواس در گروه اختلالات نوروتیک قرار دارد و اگر در حد حاد نباشد و طرفین متعهد به ادامه درمان تا بهبودی کامل شوند، مشکلی در زندگی آینده پیش نخواهد آورد. اما اختلال سایکوتیک همچون اسکیزوفرنی یا اختلال شخصیتی پارانویید (سوءظن) از جمله اختلالاتی است که فرد کمتر حاضر به درمان شده و ازدواج با چنین افرادی توصیه نمیشود.
بزرگترین دردسری که زندگی شما را تهدید می کند، اختلال های شخصیتی هستند. این اختلال ها به سادگی قابل تشخیص نیستند و تنها یک متخصص می تواند درباره وجود آنها با قطعیت نظر دهد. افراد مبتلا به اختلال های شخصیتی آدم های باهوشی هستند که گاهی از نظر اجتماعی موقعیت های خوب و چشمگیری هم دارند اما یکی از ویژگی های رفتاری آنها آزار دهنده است. مثلا زیادی خودشان را قبول دارند و اگر به آنها کم توجهی کنید، شاکی می شوند (خودشیفته ها)، به همه بدبین هستند و فکر می کنند دیگران می خواهند برای آنها دردسر درست کنند (پارانوییدها)، گوشه گیر هستند و به شکلی افراطی تک گرایی دارند، خودمحورند،میگناirاز جمع فاصله می گیرند و دیگران را از زندگی شان حذف می کنند (اسکیزوییدها)، اهل شلوغ بازی و هیاهو هستند، خیلی اجتماعی به نظر می رسند اما بیش از آن هوچی و شلوغ کارند. (هیستریک ها)... تشخیص این اختلال های شخصیت کار ساده ای نیست بنابراین حتما قبل از ازدواج به مشاور مراجعه کنید تا از شما و طرف مقابل تان تست شخصیتی بگیرد.
تفاوتهای شخصیتی خانمان سوز است
امروزه برخی دختر و پسرها تصور میکنند برای داشتن یک زندگی موفق باید طرف مقابل آنها خصوصیات و شخصیت متفاوتی داشته باشد تا خلقیاتشان کاملکننده یکدیگر باشد. به عنوان مثال فرد گوشهگیر دوست دارد با فردی اجتماعی ازدواج کند یا فردی بیخیال با فردی متعهد و پایبند.
در واقع افراد به دنبال کسی میگردند که با او کامل شوند، بدون آنکه کوچکترین تغییری در خود ایجاد کنند. این طرز فکر کاملا اشتباه و خانمان سوز است. اگر بحث کفویت و همتایی در دختر و پسر وجود نداشته باشد، مثلا زوجین همتای اقتصادی، فرهنگی، خانوادگی، دینی و... یکدیگر نباشند و در واقع پسر در یک سر طیف و دختر در سر دیگر آن قرار گیرد، تعارضات زناشویی افزایش مییابد. اگر چه تعارضات به طور نسبی در هر زندگی وجود دارد، اما هم سطح بودن تا حدود زیادی از شدت آن میکاهد.
خطرناکترین ازدواجها وصلت افراد درونگرا با برونگرا، منظم با نامنظم و افرادی که ثبات هیجانی بالایی دارند با افرادی که زود برانگیخته میشوند است. البته اگر فردی درجه درونگرایی 4 و دیگری 6 داشته باشد یا یکی منظم و دیگری منظمتر باشد یا اعتقادات مذهبی یکی 60 و دیگری 70 باشد به دلیل آنکه پایه اصلی این ویژگیها در آنها وجود دارد تقریبا در وسط طیف قرار داشته و ازدواج خوبی خواهند داشت.
شباهت های خیالی
برخی افراد در دوران آشنایی با جنس مخالف متوجه شباهتهایی در شخصیت، خلقیات و فرهنگ یکدیگر شده و این اصل را ملاکی برای داشتن یک ازدواج موفق میدانند، اما با ورود به زندگی مشترک ایــــن تفاهمات کم رنگ و گاهی محو میشود. بروز عشق یا علاقه افراطی پیش از ازدواج از جمله عواملی است که میتواند مانند یک فیلتر عمل کرده و مکانیسم شناختی دو طرف را تحریف کند.
امکان دارد قبل از ازدواج پسری به دختری بگوید با شروع زندگی مشترک به تو اجازه معاشرت یا دیدار با خانواده را نمیدهم. در چنین جوی اگر عواطف حکمفرما باشد دختر با این فرض که پسر به دلیل علاقه زیاد موقتا این حرف را زده است مساله را جدی نگرفته و به پای دوست داشتن زیاد و تفاهم در علاقه به یکدیگر میگذارد. در حالی که این طور نیست و این موضوع به صورت یک مشکل حاد در زندگی مشترک نمود پیدا خواهد کرد.
به امید اصلاح یکدیگر نباشید
تغییر دادن رفتار و روش همسر یکی از باورهای نادرستی است که بسیاری از دختر و پسرها درگیر آن هستند. کسانی که چنین طرز فکری دارند متوجه نیستند که انسان موجودی انتخابگر است و در شرایط فرهنگی و اجتماعی خاصی رشد کرده و قبل از ازدواج عمری را با سلیقه و باورهای خود زندگی کرده و شخصیتش تا حدود زیادی اینگونه شکل گرفته است. اما چرا بیشتر افراد گمان میکنند میتوانند روش همسر را تغییر داده و به شکل مورد نظر خود در آورند؟
انتخاب در ازدواج اینک و اکنون است. یعنی قبل از ازدواج آنچه را که از شخصیت، اخلاق، رفتار، مذهب، خانواده و فرهنگ طرف مقابل میبینیم باید به همان میزانی که هست بپذیریم و بدانیم که باید با همین شرایط ادامه زندگی دهیم و در این مقوله نباید به امید یک هوای تازهتر بود.
اینکه بگوییم طرف پس از ازدواج چادری میشود، رفتار بدش را کنار میگذارد، نمازخوان میشود، سیگارش را ترک میکند، مسئولیت پذیر می شود، منظم و خوش برخورد می شود، پرخاشگری اش را کنار می گذارد و... یک خیال باطل است. حتی اگر کسی از روی عشق و محبت چند صباحی به خاطر طرف مقابل گذشت کند و برخی رفتارها و عقایدش را تغییر دهد، این کار را به میل و اراده خود انجام داده نه به زور و اجبار ما. عابدینی ادامه میدهد، البته بعد از ازدواج تغییراتی در زن و شوهر به وجود میآید، اما این تغییرات در اثر آمیختگی روح، روان و جسم آنها و گاهی در اثر همنشینی و یادگیریهای خود آگاه و ناخودآگاه است نه در اثر اعمال قدرت و فشار ظاهری یک طرف به طرف دیگر.
بنابراین همسری را انتخاب کنید که قبل از ازدواج بتوانید او را با تمامیت و با همه رفتارها و عقایدش بپذیرید و هرگز به فکر تغییر او نباشید چرا که در صورت فشار به طرف مقابل امکان دارد زندگی مشترکتان به جدایی بینجامد.
همه ملاکها با هم زندگی را میسازد
عدهای ملاک موفقیت در زندگی را بچهدار شدن، بعضی اشباع نیازهای عاطفی و احساسی و گروهی تامین نیازهای جنسی میدانند. آیا این ملاکها هر کدام به تنهایی برای داشتن یک زندگی موفق قابل قبول است؟ تولید نسل میتواند یکی از ملاکهای موفقیت در زندگی باشد. اما گاهی فشار ناشی از مشکلات زندگی به حدی است که لذت داشتن فرزند را کمرنگ میکند.
از طرفی تولد فرزندانی بیش فعال، ناسازگار و حتی بیمار ممکن است رویای داشتن یک زندگی موفق را به شکست تبدیل کند. اما اشباع نیازهای عاطفی در مقایسه با فرزند داشتن معقولتر و اولیتر است.
چرا که بسیار دیده میشود زوجینی که از نظر روانی و عاطفی یکدیگر را تیمار کرده و به معنای واقعی به یکدیگر محبت دارند،میگناirبه طرز چشمگیری در زندگی مشترک خود موفق بودهاند. تامین نیازهای جنسی هم یکی از عوامل موفقیت در زندگی است. دختر و پسر قبل از ازدواج باید تا حدودی از میزان امیال جنسی یکدیگر به منظور جلوگیری از نارضایتی جنسی پس از ازدواج باخبر باشند و این امر باید از طریق مراجعه به مشاوران خبره و کارآمد ازدواج شناسایی شود. مشاوران با طرح تست شخصیتی «کتل» میتوانند بیطرفانه تا حدود زیادی به خصوصیات و ویژگیهای شخصیتی و جنسی هر دو نفر واقف و شباهتها و تفاوتها را شناسایی کنند.
تمرینات ورزشی در دوران حاملگی و قبل از زایمان
حقایقی در باره ایدز و لزوم آموش جنسی
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
برای موفقیت و شادکامی در ازدواج نمیتوان راهنماییهای مخصوصی را در نظر گرفت، با این وجود این پیشنهادات که می توان آنها را قواعد طلایی نامید لازم و ضروری به نظر میرسد که تقدیم شما زوج های جوان می شود.
• 1. قاعده طلایی اول: همسر خود را گرامی بدارید. ازدواج یعنی اعلان استقلال، هنگامی که ازدواج میکنید قول میدهید که در مشقت و راحتی، فقر و ثروت و سلامتی همسر خود را دوست و گرامی بدارید. عشق شما به یکدیگر بر پایه زندگی زناشویی استوار میباشد. لذت عاشق سرور و خوشحالی معشوق است. همسر خود را گرامی بدارید و عقد ازدواج را محکم کنید. زن و شوهر با طناب بسیار محکمی به هم متصل هستند. رشتههای بسیاری این طناب را به وجود میآورند که از همه مهمتر رشته عشق و علاقهای است که نسبت به یکدیگر ابراز میدارند. رشتههای دیگری چون رشته علایق مشترک، تجربیات مشترک، وفاداری مشترک و تشریک مساعی در زندگی لازم است. هر چه رشتههای این طناب محکم تر باشند، ازدواج نیز باثباتتر خواهد بود. پس رشتههایی درست کنید که هرگز گسیخته نشوند.
• 2. قاعده طلایی دوم: وقتی ازدواج میکنید با همسر خود چون یک روح در دو جسم باشید. پس از ازدواج به والدین خود متکی نباشید، بلکه باید با زن خود روح جدیدی را به وجود آورید. به پدر و مادر خود احترام بگذارید. خانوادهای جدا بسازید و شانس موفقیت زیادی در زندگی به وجود آورید.
• 3. قاعده طلایی سوم: فن عشقورزی را بیاموزید. هماهنگی سبب ایجاد علاقه زناشویی میشود. در روابط خود احساسات و عواطف را توام سازید. هر چه روابط شما هماهنگتر باشد شانس موفقیت شما نیز بیشتر خواهد بود.
• 4. قاعده طلایی چهارم: خود را برای پدر و مادر شدن آماده کنید. درباره حقایق مربوط به پدر شدن اطلاعات کسب کنید، سلامتی روحی و جسمی اطفال شما بستگی به دقتهای اولیه شما دارد. هر چه توجه و دقت شما بیشتر باشد سلامتی آنها بهتر تامین میشود برای آنها زمینه مستعدی تهیه کرده و مقدمه خوبی برای زندگی آنها به وجود آورید. محیط خانواده، بهترین مکان برای تربیت کودک است. کودکانی که عضو خانوادههای مهربان و فداکار هستند از نظر روحی بهتر تربیت میشوند. بهترین آمادگی جهت پدر و مادر شدن، ازدواج حقیقی است.
• 5. قاعده طلایی پنجم: در زندگی زناشویی بردبار و صبور باشید! هرگاه بخواهید به تنهایی حرکت کنید هر کجا بخواهید قدم میگذارید ولی هنگامی که با یک نفر دیگر هستید قدمهای شما باید با او هماهنگ باشد. در ابتدای کار ممکن است پای یکدیگر را لگد کنید ولی سپس تجربه کسب میکنید که چگونه خود را با یکدیگر هماهنگ سازید. در ازدواج نیز برای ایجاد هماهنگی جسمی و روحی گذشت زمان لازم است، برای موفق شدن باید صبور و بردبار باشید.
خویشاوندان زن و شوهر نیز باید صبور باشند و برای ایجاد چنین صبر و شکیبایی گذشت زمان لازم است، وقتی که دختری عاشق پسری میشود نمیتواند الزاما مادر او را یا پدرش را دوست بدارد. عروس و داماد نمیتوانند خیلی سریع با زندگی داخلی همسرشان پیوستگی ایجاد کنند! برای حل و فصل این موضوع زمان برای درک، فهم و شعور لازم است.
• 6. قاعده طلایی ششم: ریشه ازدواج خود را محکم سازید! به زندگی زناشویی مانند گیاه باید توجه کرد، به خصوص زمانی که هنوز تازه و نورس است ریشه آن را باید با اندیشه مشترک، دقت و توجه، مهر و محبت و بالاخره حس تفاهم که به منزله خورشید و باران هستند سیرآب و تقویت کرد. به یکدیگر ابراز علاقه کنید، به هر شکلی که میتوانید احساسات خود را به یکدیگر نشان دهید. ممکن است عشق از گفتار عمیقتر باشد ولی گاهی با محبت نمایان میگردد. روابط زناشویی را پرورش داده و آن را برویانید. برای توجه به گیاه باید علفهای هرز را چید.
هرگاه علفهای هرز رشد و نمو کنند، گیاه مزبور پرورش نیافته و خشک میشود! چنانچه علفهای هرز را سریعا از بین ببریم، گیاه رشد کامل خود را به دست میآورد. در ازدواج نیز علفهای هرز را به محض پیدایش از بین ببرید. بگذارید گیاه ازدواجتان آن طوری که شایسته است، رشد و نمو نماید.
• 7. قاعده طلایی هفتم: در صورت لزوم با افراد مطلع مشورت کنید. مشورت درباره ازدواج به منزله هنر و علم اجتماعی ظهور کرده است.
پزشکان، صاحبنظران علوم اجتماعی، متخصصین تعلیم و تربیت و مشاوران ازدواج خود را برای چنین وظیفه اجتماعی آماده میسازند و مشاور مطلع به شما بصیرت و ادراک کافی داده و شما را از بیماریهای زناشویی و اختلالات روانی که ممکن است هیچ کدام از شما آگاهی و بینش بر منابع کشمکشهای خود نداشته باشید آگاه میسازد زیرا علت بعضی از نارضایتیها واضح و آشکار نمیباشد. ممکن است یک بحث جزئی مربوط و منوط به حسن عدم امنیت، آرزوی قدرت و محرومیت جنسی باشد. اگر شما قادر به حل موضوع نباشید، مشاور شما آن را حل خواهد کرد. از دیگران راهنمایی بخواهید و بر شانس موفقیت خود در زندگی زناشوییتان بیفزایید.
• 8. قاعده طلایی هشتم: از قوانین هشتگانه طلایی پیروی کنید!
با همسر خود همان طور رفتار کنید که میل دارید او با شما رفتار کند. از احساسات یکدیگر مطلع بوده و به احتیاجات دیگری توجه داشته باشید. ببخشید، همان طور که میل دارید بخشیده شوید. و از همه مهمتر از جسارت، اهانت و بیوفایی بپرهیزید!
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
هر کسی آرزو دارد موهایی زیبا و درخشان داشته باشد و شاید به همین دلیل هر روز انواع جدید شامپو و تقویتکننده موها را در بازار میبینیم. پژوهشگران آمریکایی میگویند تغذیه مناسب میتواند بهترین راه برای جلوگیری از ریزش موها و تقویتشان شود...
آنها معتقدند حبوبات، منبع خوبی از ویتامین B6، روی، گوگرد و اسیدفولیک هستند و تمام این ریزمغذیها میتوانند به تقویت ریشه موها کمک کنند. گوشت بوقلمون نیز پروتئین و آهن فراوانی دارد و مصرف آن میتواند استحکام ریشه موها را در پی داشته باشد. بنابراین نقش تغذیه در جلوگیری از ریزش موها بسیار مهمتر از استفاده از مواد شیمیایی است. به همین دلیل به سراغ دکتر سعید حسینی، متخصص تغذیه و رژیمدرمانی و استاد دانشگاه علوم پزشکی تهران رفتیم تا اطلاعات بیشتری را درباره ارتباط تغذیه و ریزش مو به دست بیاوریم.
آقای دکتر! آیا ریزش مو به تغذیه، مربوط است؟
صددرصد! اصولا موهای ما برای رشد به انرژی و درشتمغذیها و ریزمغذیها نیاز دارند. یعنی اگر فردی دچار سوءتغذیه ناشی از کمبود پروتئین یا انرژی باشد، به دلیل کمبود درشتمغذیها دچار ریزش مو میشود. کمبود ریزمغذیهایی مانند ویتامینهای گروه B، آهن و روی هم میتوانند ریزش مو را در پی داشته باشند.
بنابراین اگر فردی به اندازه کافی غذا بخورد، دیگر دچار ریزش مو نمیشود؟
اینطور نیست. ممکن است یک نفر از منابع انرژی و پروتئین کافی در طول روز بهرهمند شود یا حتی بیشتر از نیازش هم دریافت داشته باشد اما در مجموع، سطح آهن، روی یا ویتامینهای گروه B در بدنش پایین باشد و در نتیجه به ریزش مو مبتلا شود.
منظور شما این است که افراد چاق هم دچار ریزش مو میشوند؟!
بله، بگذارید موضوع را کمی سادهتر بگویم؛ برخی افراد در اثر پرخوری و دریافت انرژی مازاد، دچار افزایش وزن و چاقی میشوند اما چون انرژی را با خوردن بیاندازه مواد غذایی مختلف به دست میآورند، بنابراین ممکن است مشکلی مانند بر هم خوردن تعادل هورمونها در بدنشان به وجود آید و معمولا این به هم ریختگی هورمونها بیشتر به نفع هورمونهای مردانه است. با بالا رفتن سطح هورمونهای مردانه نیز مشکلی مانند ریزش مو برای فرد چاق پیش میآید.
تفاوت ریزش موی مستقیم و غیرمسقیم در اثر عوامل تغذیهای چیست؟
در این نوع ریزش موی (غیرمستقیم)، برخلاف ریزش موی مستقیم، تعادل هورمونهای بدن به هم میریزد و ممکن است خانمها در کنار ریزش مو از مشکلات دیگری مانند بینظمی در قاعدگی، ایجاد موهای زائد یا حتی کیست هم رنج ببرند. اولین توصیه متخصصان پوست و مو به چنین افرادی، کاهش وزنشان است. بنابراین میتوان گفت که بهطور کلی در رژیمهای غذایی هرگونه عدم تعادل چه در مصرف انرژی، چه پروتئین و چه ریزمغذیها که همان ویتامینها هستند، ریزش مو را به دنبال خواهد داشت.
آقای دکتر! خیلی وقتها به افرادی که قصد رژیم گرفتن دارند توصیه میشود برنج را از رژیم غذاییشان حذف نکنند چون دچار ریزش مو میشوند. آیا این ادعای درستی است؟
در درجه اول باید بگویم که در هیچ رژیم اصولی و علمیای، برنج و بهطور کلی کربوهیدراتها حذف نمیشوند. اینکه خیلیها میگویند حذف برنج باعث ریزش مو میشود، بیشتر به این دلیل است که برنج منبع خوبی از ویتامینهای گروه B است. در رژیمهای غیرعلمی که معمولا افرادی که متخصص تغذیه نیستند، آنها را تجویز میکنند، برنج و سایر کربوهیدراتها مانند نان و ماکارونی از برنامه غذایی حذف میشوند. در این رژیمهای غیراصولی بیشتر مواد غذایی پروتئینی گنجانده میشود. در این صورت، چون خود فرد در دوران رژیم از خوردن چربیها هم پرهیز میکند، در نتیجه تعادل تغذیهایاش به هم میریزد و دچار عوارضی مانند ریزش مو خواهد شد.
پس چرا کسانی که رژیم پروتئینی میگیرند، خیلی زود لاغر میشوند؟
من نگفتم رژیم پروتئینی باعث لاغر شدن نمیشود. اتفاقا کسانی که فقط پروتئین مصرف میکنند، ممکن است خیلی هم زود لاغر شوند ولی چون این نوع کاهش وزن به صورت علمی و منطقی صورت نگرفته است، میتواند عوارضی مانند ریزش مو را در پی داشته باشد.
یعنی شما در رژیم افرادی که قصد لاغر شدن دارند، حتما برنج و سایر کربوهیدراتها را میگنجانید؟
بله، حتما. ما در رژیمهای اصولی، راه و روش درست غذا خوردن را به افراد میآموزیم و
هیچ یک از گروههای غذایی را حذف نمیکنیم. اگر برنج، نان یا ماکارونی از رژیم غذایی افراد حذف شوند، اولین اتفاقی که میافتد، همین ریزش مو است.
بنابراین افرادی که تحت?نظر متخصصان تغذیه رژیم میگیرند، دچار ریزش مو نمیشوند؟
بهطور منطقی در جریان رژیم غذایی اصولی نباید ریزش مو اتفاق بیفتد اما ممکن است در اثر عدم تعادل هورمونها در روزهای اول رژیم، یک ریزش موی جزئی پیش بیاید که این نوع ریزش مو طبیعی است و جای نگرانی ندارد و خیلی زود در ادامه روند رژیمدرمانی از بین میرود و موها دوباره رشد طبیعیشان را پیدا میکنند.
پس چرا برخی از افراد حتی با داشتن یک رژیم غذایی درست و منطقی باز هم دچار ریزش موی شدید میشوند؟
خیلی از افراد برای غلبه بر استرس خود به غذا خوردن روی میآورند. یعنی غذا برایشان حکم دارو دارد. حالا چنین فردی اگر بعد از مدتی دچار اضافه وزن و چاقی شود و به متخصص تغذیه مراجعه کند و حتی یک رژیم منطقی هم بگیرد، باز ممکن است به ریزش مو مبتلا شود. به دلیل اینکه خود استرس یکی از دلایل ریزش مو به حساب میآید اگر متخصص تغذیه هنگام رژیم دادن، این نکته را در نظر نگیرد و داروی استرس چنین فردی که همان غذاست، از او گرفته شود، به احتمال زیاد بیمار به دلیل زمینه استرس و نه وجود اشکال در نوع رژیم غذایی، دچار ریزش مو میشود بنابراین گرفتن شرح حال پیش از دادن رژیم غذایی به بیمار اهمیت زیادی دارد.
آقای دکتر! لطفا منابع غذایی ویتامین B را که نقش پررنگی در جلوگیری از ریزش و تقویت مو دارند، معرفی کنید.
انواع جوانهها، سبزیها، گوشتهایی مانند گوشت قرمز یا ماهی، تخممرغ و غلات منبع خوبی از ویتامینهای گروه B محسوب میشوند. در بین ویتامینهای گروه B، بیوتین برای رشد و تقویت موها بسیار کمککننده است. زرده تخممرغ، گوشت و سبزیهای برگ سبز تیره هم از بهترین منابع دریافت بیوتین به شمار میروند.
ندا احمدلو/پرسشی از دکتر سید سعید حسینی متخصص تغذیه و رژیم درمانی
منبع:سلامت
بررسی اثرات کافئین بر بدن
عوارض شیرین کنندههای بدون کالری
فست فود زیر ذره بین کارشناسان حوزه سلامت
ویژگی های ظروف آشپزی و اثر آن در پخت غذا
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
عروس خانم های عزیز می توانید برای یافتن راه سالم زیستن با همسرتان به سایت زیر مراجعه کنید.
http://healthyfooddiet.blogfa.com/
مطالب بیشتر:
سلامدوستان امروز هم یک هدیه براتون دارم , البته شاید خیلی از شما ها از این جور سخنرانی ها زیاد شنیده باشید مثل سخنرانی های استاد توفیقیان و دیگر اساتید . به همین دلیل یک تیکه از اولین سخنرانی را با کیفیت خیلی پایین 32k هم اماده کردم تا دوستانی که با دکتر فرهنگ و طریقه آموزش های اون اشنا نیستن این فایل را دانلود کنند و اگر خوششان امد برن برای دانلود بقیه ی سخنرانی ها .این سخنرانی ها یک جور گفتگوی ساده و خودمانی است که من توصیه می کنم اونها رو دانلود کنید و ازشون استفاده کنید , البته اگر لازم بشه می تونم این فایل ها رو که حدود 3 تا سی دی است رو بر روی یک دی وی دی زده و با قیمت پایین در فروشگاه قرار بدم تا کسانی که قدرت دانلود نداشتند اونها رو بتوانند تهیه کنند .
http://www.mediafire.com/file/czoygimm3nm/1-1.mp3
http://www.mediafire.com/file/dufu2tmdj4y/1-2.mp3
http://www.mediafire.com/file/hdsxwgdttaz/1-3.mp3
http://www.mediafire.com/file/5tknw7tbzy3/1-4.mp3
http://www.mediafire.com/file/cjg24xmmbmx/1-5.mp3
آیا می دانید؟
رسانه ها در الگوی مصرف جامعه چه نقشی دارند؟
ارتقای کیفیت خدمات سلامت از منابع مالی یارانه ها
اصلاح ساختار نظام جامع مدیریتی اقتصادی بیمارستان
اقدامات اساسی در تخصیص منابع در نظام سلامت
بررسی مشکلات برنامه پزشک خانواده
بیمه سلامت و نقش بیمه های مکمل بر آن
تاثیر بیمه های مکمل بر قشرهای آسیب پذیر
توزیع عادلانه خدمات بهداشتی در ﺳﻴـﺴﺘﻢ ﻧﻈـﺎم ﺳـﻼﻣﺖ ﻛﺸﻮر
دریافت پول از بیمار بصورت مستقیم (یک خطای پزشکی)
راهکارهای اجرایی جهت اصلاح الگوی مصرف در بیمارستانها
راهکارهای قانونی و فرهنگی در مدیریت مصرف انرژی در سازمانها ، ادارات و مراکز پزشکی
عوامل مؤثر بر قاچاق کالا
مدیریت انرژی در مراکز بیمارستانی
مشکلات موجود در سیستم واردات وصادرات
مشکلات نظام سلامت در کشور ایران
مصرف کالاهای خارجی و قاچاق و تاثیر آن بر اشتغال و تولید
نحوه ارائه خدمات بهداشتی درمانی در برخی کشورهای دنیا
نقش سازمانهای بیمه گر اجتماعی و خصوصی در اقتصاد سلامت
وظایف دولت در بهبود شاخصهای سلامتی و نابرابری های اجتماعی
پیامد های هدفمند کردن یارانه ها در حوزه سلامت
چالش اصلی تامین مالی در نظام سلامت