(marriage ideal ) ازدواج ایده آل

(معیارهای انتخاب همسر- مراسم عروسی-روابط زناشویی موفق- مهارتهای زندگی و....)

(marriage ideal ) ازدواج ایده آل

(معیارهای انتخاب همسر- مراسم عروسی-روابط زناشویی موفق- مهارتهای زندگی و....)

ازدواج مهارت می خواهد!

 


 زندگی مشترک  افقی است روشن و جلوه گاهی زیبا برای تولدی دوباره؛ مشروط بر آن که وجوه ضروری این اشتراک، یعنی توانایی ها و مهارت های خاص و سازنده، در تفکر، بینش و عملکرد انسان رؤیت و ملاحظه شود. زیرا این مهارت ها و توانایی های انسان است که در وقت لزوم، به یاری او می آید تا مشکلات ، اختلافات و نقاط ضعف و کاستی های زندگی مشترکش را برطرف نماید. حال چنانچه زندگی مشترکی که براساس پیوندی مقدس از سوی زن و مرد، صورت پذیرفته، با عدم توانایی ها و مهارت های هر دو نفر و یا حتی یکی از آنها روبه رو شود، به طور مسلم، ادامه این زندگی با تلخکامی، ناراحتی و تنش و رنجش همراه خواهد شد. بنابراین باید در نظر داشته باشیم بقا و تداوم و شیرینی یک زندگی مشترک، همیشه در گرو توانایی ها و مهارت های خاصی است که در حقیقت تضمین کننده ای قابل اطمینان برای خوشبختی  زوجین به حساب می آیند.

به همین لحاظ در نوشتاری که پیش رو دارید سعی شده است تا به صورت اجمال به راهکارهای مهم و اساسی، پیرامون برخی از توانایی ها و مهارت های لازم برای ایجاد و برقراری یک زندگی مشترک ایده آل پرداخته شود.

 

مهارت در خودآگاهی

آگاهی از خود و خصوصیات مختلف خود، به انسان کمک می کند با توانایی ها و ضعف ها و سایر خصوصیات خود آشنا شود. همچنین در صورت برخورد با طرف مقابل و تشکیل زندگی مشترک  بهتر و عمیق تر با مسائل روبه رو شود. این خودآگاهی به شخص نشان می دهد که چگونه می تواند احساسات خود را بشناسد، از وجود آنها آگاه شده و به وقت لزوم کنترلشان نماید تا منجر به هیچگونه ناراحتی نگردد.

خودآگاهی، موجب شناخت نیاز افراد و یافتن راه مناسب برای مواجهه با آنها می شود. همچنین اهداف زندگی را مشخص تر و واقع بینانه تر نشان می دهد و ارزش واقعی افراد و مسائل پیرامونشان را نمایان می سازد. خودآگاهی فرآیند سالم هویت یابی را برای انسان سهل تر می نماید، به زندگی او آرامش می دهد و احساس رضایت مندی اش را رونق می بخشد.

«خودآگاهی» تضمین کننده استحکام وجود فرد در هنگام بزرگسالی است و باعث پرورش روابط زن و شوهر در رویارویی با مشکلات و حل مناسب آنها می شود.

خودآگاهی تضمین کننده استحکام وجود فرد در هنگام بزرگسالی است و باعث پرورش روابط زن و شوهر در رویارویی با مشکلات و حل مناسب آنها می شود.

به جز موارد فوق، «خودآگاهی» شناخت و تنظیم احساسات، اهداف و برنامه زندگی، تفریحات و سرگرمی ها، توانایی ها، ضعف ها، ارزش ها، مسئولیت ها، شناخت فرهنگ، مذهب، علائق، آرزوها و استعدادها را به دنبال دارد.

کشف و درک و شناخت مهارت ها و توانایی های خود، به این دلیل مهم است که فرد قبل از ازدواجش بداند چه هدفی دارد تا برای ازدواج خود براساس هدف اصلی زندگی اش، برنامه ریزی نماید. مثلاً فردی که هدفش رسیدن به درجات عالیه کمال و معنویات است، اگر با کسی ازدواج کند که هدفش رسیدن به یک زندگی تجملی و سراسر مادیات است، به طور قطع پس از ازدواج، دچار مشکلات فراوانی در زندگی مشترک خواهد شد. امتیاز دیگری که می توان برای خودآگاهی منظور نمود آن است که موجبی قدرتمند برای شناخت و تشخیص تفاوت های بین خود و دیگران است. در این میان باید گفت شناخت تفاوت های میان زن و مرد، یکی از مهم ترین بخش های مربوط به مهارت خودآگاهی است.


 

شناخت تفاوت های میان زنان و مردان

در یک بعد کلی می توان گفت انسان ها، تفاوت های بسیاری با یکدیگر دارند که دلایل شان نیز متنوع و متعدد است. اما تفاوت های بین زن و مرد ، تفاوت های عمده ای است. برخی از این تفاوت ها، ریشه در عوامل فیزیولوژیکی و زیستی دارند و بعضی، نشأت گرفته از عوامل فرهنگی و اجتماعی هستند.


بیشترین این تفاوت ها را که معمولاً شدید و قابل تعمق است، می توان در ازدواج و زندگی مشترک به وضوح احساس کرد، از جمله این که:

 

1 - دیدگاه زنان و مردان نسبت به ارتباط و مسائل جنسی کاملاً متفاوت است

این تفاوت که در واقع ریشه زیستی دارد، مهمترین اختلاف آنان در ارتباط با رابطه جنسی است. این رابطه در زنان با عواطف مثبت و احساسات گره خورده است در حالی که ارتباط جنسی در مردها، بیشتر جنبه های فیزیولوژیک دارد و بیشتر ارضای یک غریزه به حساب می آِید. دیگر آن که جنبه های عاطفی این احساس در مردها، بسیار کمتر از آن احساسی است که در زن ها وجود دارد. این تفاوت ها و یا عدم آگاهی از آنها، گاهی موجب سوء تفاهم و بر هم خوردن روابط میان مرد و همسرش می شود.

 

2 - استقلال برای مردان اهمیت بسیاری دارد

استقلال مردها از موارد قابل توجه در زندگی مشترک است. چون آنها مایلند و می خواهند در مورد مسائل مالی و معاملات و سایر موارد مشابه، مستقل عمل کنند. مخالفت همسر یا عدم توجه وی به این نکته، می تواند مشکلات و موانعی در زندگی مشترک ایجاد کند زیرا مرد تصور می کند که به احساس استقلالش، لطمه خورده است.

 

3 - زنان می خواهند مورد حمایت باشند و به این حمایت اهمیت می دهند

چنانچه زن حس کند از طرف همسرش مورد بی توجهی و بی مسئولیتی قرار گرفته، به شدت آزرده می شود و واکنش های عاطفی شدید نشان می دهد. زیرا آنچه برای زن ها اهمیت دارد، آن است که حس کنند همسرشان به آنان احترام می گذارد و به سلامت وعقیده و ... آنان اهمیت می دهد.

 

4 - مدیریت خانه برای مردها بسیار مهم است

با مراجعه به فرهنگ های مختلف موجود در جوامع گوناگون، خواهیم دید که «مرد» به عنوان قدرت اول خانواده، شناخته شده است که البته این مسئله را باید جدای از تبعیض های جنسی میان زن و مرد، به حساب آورد. در خانواده هایی که زن بدون نظرخواهی و مشورت همسرش درباره مسائل خانوادگی تصمیمی اتخاذ می نماید، یا این که قدرت اول خانواده است، معمولاً مشکلات گوناگون زیادی مشاهده می شود که آسیب دیدگی احساس مرد از خود را می توان یکی از این ناراحتی ها دانست. البته این که مرد، قدرت اول خانواده باشد بدان معنا نیست که مرد، در یک نقش دیکتاتوری ظاهر شود بلکه منظور از این مسئله، مدیریتی است که باید بر عهده مرد قرار بگیرد.

 

5 - صحبت کردن و ارتباطات اجتماعی برای زنان مهم است

زن ها با دور هم جمع شدن و صحبت کردن، بسیاری از نگرانی ها، استرس ها و ناراحتی های خود را تعدیل وتخلیه می نمایند. تمایل به ارتباطات اجتماعی و حرف زدن در زنان بیشتر از مردان است. به همین دلیل چنانچه درک و آگاهی زن و مرد، نسبت به این خصوصیت ضعیف باشد، مطمئناً آنان را دچار سوء تفاهمات جدی در زندگی مشترک خواهد نمود.


 

6 - نگاه مردان به مسائل، کلی تر است

مردها معمولاً وارد جزئیات و نکات ظریف نمی شوند، در حالی که زن ها به عمق مسائل و اجزاء ریز در ارتباطات و دیگر موارد، توجه زیادی دارند. معمولاً این خصوصیات زن و مرد، موجب می شود زن تصور کند مرد در باره بسیاری از مسائل بی دقت و بدون توجه است و مرد نیز همسرش را فردی حساس و ریزبین بداند که همیشه ذهن خود را برای موارد و مسائل پیش پا افتاده و کم اهمیت، درگیر و مشغول می سازد.

 

7 - جذابیت های جسمی و آراستگی برای مردها بسیار اهمیت دارد

مردها بیش از زن ها تحت تأثیر جذابیت های جسمی و آراستگی زن قرار می گیرند که این نیز یکی دیگر از تفاوت های مهم آنهاست.

 

8 زن ها عاطفی تر از مردها هستند

یکی دیگر از تفاوت های عمده بین زن و مرد، عاطفی تر بودن زنان است و این انتظاری است که زن ها، از مردها نیز دارند! مثلاً زنی که همواره تاریخ دقیق روز ازدواج ، تاریخ تولد همسر، مکان آشنایی و ... را به یاد دارد و چه بسا به مناسبت آنها، برای همسر خود، هدیه هایی هم تهیه کند، وقتی با شوهری روبه رو می شود که نسبت به این مسائل بی اعتنا یا فراموشکار است، نخستین احساسش آن است که همسرش نسبت به او بی علاقه و بی اهمیت است. باید دانست ادامه چنین تفکرات منفی و برخوردهای احساسی در مدت زمانی اندک، موجب بروز سوء تفاهم و دلسردی از زندگی مشترک می شود. لذا آگاهی از این نکات ضمن آن که از ناراحتی های بسیاری جلوگیری می کند، احساس مهارت در زندگی مشترک را در شخص رشد می دهد و او را به موفقیت می رساند.

 

مهارت در همدلی با افراد

همدلی با افراد مهارت خاصی می خواهد. همدلی به برقراری ارتباط عمیق و صمیمی به انسان ها کمک بسیاری می کند. گاهی اوقات افراد به اشتباه، تصور می کنند تفاهم به این معناست که ما با فرد مقابل، کاملاً همفکر و هم عقیده باشیم، در حالی که باید گفت چنین تصوری از پایه و اساس اشتباه است، زیرا هیچ گاه نمی توان دو انسان را یافت که به طور کامل شبیه یکدیگر باشند. اختلاف و تفاوت در دیدگاه ها، سلیقه ها، آرزوها، عقاید و علایق، همه و همه، امری طبیعی و کاملاً عادی است. اما آنچه این اختلاف و تفاوت را می تواند برای ما، قابل درک و فهم سازد، همان «همدلی» است که به واسطه آن، می توانیم بسیاری از مشکلات ارتباطی خود با دیگران، خاصه شریک زندگی مان، را برطرف سازیم.


 

اصول مهارت همدلی

 

1 به صحبت های دیگران خوب گوش کنید.

هنگامی که کسی صحبت می کند، کار دیگری انجام ندهید. خوب گوش کردن یا به عبارت دیگر، گوش کردن فعال، پایه و اساس هر نوع ارتباط سالمی است. نمی توان هم کتاب خواند و هم به صحبت های طرف مقابل گوش داد. چون بین شنیدن و گوش دادن، تفاوت زیادی وجود دارد. همچنین توجه کنید که هنگام صحبت کردن طرف مقابل، به صورت او نگاه کنید تا مطمئن باشد نسبت به صحبت هایش، هر چند معمولی و عادی، دقت، حرمت و حساسیت لازم را قائلید. حتی گاه با اظهار کلماتی چون بله! عجب! خوب! فهمیدم! پس این طور! به او نشان دهید که کاملاً به صحبت هایش و آنچه که می گوید، توجه دارید و برای این توجه تمرکز کافی داشته باشید.

 

2 - با احساس و عواطف طرف مقابل تان همراه و هماهنگ شوید.

هنگام همدلی، سعی کنید طرف مقابل خود را درک کنید. آن هم به طور حقیقی و دور از هرگونه تظاهر و تصنعی ریاکارانه یا از روی اجبار! بلکه از روی عاطفه و احساس هماهنگ با طرف مقابل. مثلاً هیچ وقت نمی توان با فردی که با صدا و حالتی حزن آلود، درباره مسئله یا موضوع ناراحت کننده ای سخن می گوید، با لحنی شاد و سرشار از سرخوشی سخن گفت. البته عکس این مثال نیز صادق است.

 

3 - به احساسات و هیجان های طرف مقابل تان توجه داشته باشید.

بیشتر اوقات، فردی که از شرایط و مسایل خود، سخن می گوید و به شرح مشکلات یا درد دل هایش می پردازد، قبل از آن که به دنبال راه چاره یا پند و اندرز و یا راهنمایی باشد، نیاز دارد تا مخاطب او، متوجه احساس و حالت و هیجان او شود و موقعیت های احساسی او را درک کند. شما باید با توجهی که نسبت به احساس و هیجان او می کنید، این خواسته را برای وی به اثبات برسانید.

 

4 - خود را به جای طرف مقابل بگذارید.

تنها در این صورت است که می توانید از دریچه چشم وی، به مشکلات نگاه کنید و احساسات و موقعیتش را دریابید تا بتوانید همدلی لازم را درباره اش داشته باشید.

 

5 - در همدلی با طرف مقابل، از جمله های قاطع استفاده نکنید.

معمولاً شدت ناراحتی و هیجان در فرد نیازمند به همدلی، به حدی است که موجبات آزردگی و آسیب پذیری را در او، مستعد می سازد. بنابراین باید مراقب بود تا با چنین فردی، با کلمه ها و جمله های قاطع و بُرنده، صحبت نکنیم. چه بسا که در تشخیص احساس و معانی سخنان وی اشتباه کرده باشیم آن وقت به دلیل قطعیت نظر و صحبتی که داشته ایم، نه تنها همراه و همدل او نبوده ایم، بلکه به نوعی وی را آزرده خاطر و منزجر نیز کرده ایم.

 

مهارت حل اختلاف

این مهارت نیز، همانند بقیه مهارت ها، برای  ازدواج و تشکیل زندگی مشترک  و اصولاً برقراری ارتباط درست با دیگران ضروری و واجب است. آنچه مسلم است، بروز اختلاف و تفاوت بین افراد، امری کاملاً عادی و طبیعی است. منتها مهمتر و طبیعی تر آن است که نسبت به حل این اختلافات، اشراف داشته باشیم و بتوانیم اختلاف یا سوء تفاهمات خود یا دیگران را به گونه ای حل کنیم که رضایت همه فراهم آید؛ و این رضایت حاصل نخواهد شد مگر با کسب مهارت در حل اختلافات.


 

اصول مهارت حل اختلاف

 

- صحبت کنید، اما بدون پرخاش و توهین و تندی.

حل اختلاف، در زمان عصبانیت، حاصلی جز تخریب بیشتر نخواهد داشت. پس بهتر آن است که همیشه بعد از آرام شدن محیط و افراد، اقدام شود.

 

- منفی سخن نگویید.

اگر برای وصل کردن، قدم جلو می گذاریم، باید دقت کنیم از به کار بردن سخنان نومید کننده و تحریک کننده و در مجموع منفی، خودداری نمائیم.

 

- در اولین قدم اختلاف، آن را حل کنید.

به محض احساس اختلاف یا سوء تفاهم، درصدد حل آن برآیید. چون اگر شامل مرور زمان شود، تبدیل به کینه و رنجش می شود. به خاطر داشته باشید صحبت و بازگو کردن ناراحتی ها و سوءتفاهمات، کمک مؤثری برای رهایی از غم و اندوه است و حل اختلافات را نیز سهل تر می نماید.

 

- از طرف مقابل خود، یا طرفین اختلاف، درخواست کنید تا خیلی سریع، وقت مناسبی را با هماهنگی یکدیگر، برای حل اختلاف، اختصاص دهند.

 

- احساس شرم و گناه و خجالت را برای طرف مقابل به وجود نیاورید.

چنانچه ما با طرف مقابل خود، دچار مشکلی شده اید یا برای حل اختلاف دیگران، می خواهید اقدام نمائید، هرگز نباید به گونه ای صحبت کنید که دیگری یا دیگران را دچار احساس خجالت، گناه یا شرمندگی کنید. طعنه و کنایه را نیز باید از لحن و کلامتان حذف نمایید.

 

- نظر و عقیده خود را بیان کنید.

ناراحتی خود را عنوان کنید و درباره اش سخن بگویید بدون آن که قضاوت یا سرزنش کنید و حکمی صادر نمایید.

 

- دیگری یا دیگران نیز حق دارند.

به طرف مقابل خود یا دیگرانی که با یکدیگر دچار اختلاف شده اند، اجازه کافی بدهید تا از ناراحتی ها و مشکلاتشان صحبت کنند. تخلیه روانی، فرد را برای طرح یا پذیرش مسائل متفاوت و سپس حل مشکلات، آماده تر می نماید.

 

- عذرخواهی مشکل نیست.

در زمان حل اختلاف، چنانچه فرد متوجه اشتباه خود بشود، بهتر است فوری با یک جمله که حاکی از ندامت و عذرخواهی اوست مسئله را ختم به خیر کند. «عذرخواهی» نه تنها فرد را کوچک نمی کند، بلکه دیگران را متوجه انعطاف و دقت نظر او نیز می سازد. حال چنانچه لزومی به عذرخواهی هیچ کسی مشاهده نشد، توافق و به قول معروف، کنار آمدن با هم، مسیری تازه برای رفع سوء تفاهمات و برقراری ارتباطات جدید خواهد بود.

 

- هربار، فقط یک موضوع را مطرح کنید.

برای هر مشکل، یک جلسه مشخص را اختصاص دهید. چرا که در صورت صحبت و طرح همه ناراحتی ها و مشکلات در یک جلسه، نه تنها راه حلی حاصل نخواهد شد، بلکه به لحاظ یادآوری و تداعی یا درهم پیچیدگی ناراحتی ها، دامنه اختلافات وسعت بیشتری خواهد گرفت.

لازم به یادآوری است که مهارت حل اختلاف، در روابط خانوادگی، خاصه ارتباط میان زن ها و شوهرها، اهمیت بسیاری دارد. ضمناً باید در نظر داشت که در این روابط، حفظ احترام ادب و حرمت و همکاری و تعادل، برای همگان امری لازم و واجب است.

 

مهارت تصمیم گیری

تصمیم گیری نیاز به مهارت دارد. انسان ها به صورت های مختلفی تصمیم گیری می کنند، خواه این تصمیم درباره معامله ای باشد یا اشتغال به کاری یا انجام عملی یا ازدواجی.

 

انواع تصمیم گیری


1 - تصمیم گیری احساسی؛

که تصمیم براساس یک احساس خاصعشق ، خشم، کینه، حسادت و کمک و...) گرفته می شود.


2 - تصمیم گیری اجتنابی؛

تصمیمی که فرد به دلیل ترس و نگرانی که دارد، سعی می کند تا آنجا که می تواند آن را به تعویق اندازد. این گونه اتخاذ تصمیم، امکان آن را به وجود می آورد که فرد، فرصت های مناسب زندگی خویش را از دست بدهد.


3 - تصمیم گیری اخلاقی؛

تصمیمی است که فرد، برای انجام آن به دلایل اخلاقی تکیه می کند. مثلاً ادامه دادن به یک زندگی مشترک مملو از تنش و پر تشنج، به دلیل وجود فرزند.


4 - تصمیم گیری تکانشی؛

این نوع تصمیم گیری، بسیار سریع و بدون توجه به عاقبت کار، یا ارزیابی و توجه به موقعیت ها و شرایط صورت می گیرد. مثلاً فردی، فرد مقابل خود را برای کاری که در نظر دارد ترغیب به عجله می کند و قدرت تفکر در مورد یک عمل درست را از او می گیرد.


5 - تصمیم گیری مطیعانه؛

سبک تصمیم گیری مطیعانه، می تواند صدمه زیادی به موضوع تصمیم و یا به عنوان مثال، به ازدواج فرد، وارد کند. در تصمیم گیری مطیعانه، دیگران برای یک یا دو نفر یا موضوعی، تصمیم می گیرند بدون آن که فرد یا افراد یا موضوعی که تصمیم بر روی آن اجرا می شود، نقشی در این تصمیم گیری داشته باشند. نمونه این تصمیم گیری را می توان در ازدواج های سنتی مشاهده کرد.


6 - تصمیم گیری عقلانی؛

سالم ترین تصمیم ها، تصمیمی است که براساس تفکر، بررسی و مطالعه، ارزیابی و تحقیق صورت بگیرد. تصمیم گیری عقلانی، براساس واقعیات است و معمولاً خطا و اشتباه در آن به ندرت دیده می شود.

 

اصول تصمیم گیری عقلانی

 

تصمیم گیری عقلانی نیز مانند بقیه مهارت ها، دارای اصول مهارتی است که به ترتیب ذیل است:


- مواجه شدن با یک تصمیم:

زمانی است که فرد متوجه می شود باید تصمیم بگیرد. بنابراین روی آن تمرکز کرده و ضمن روشن کردن موضوع تصمیم، اطلاعات مورد نیاز را جمع آوری می نماید.


- حق انتخاب و بررسی مورد تصمیم بر اساس اطلاعات:

با راه حل ها و اطلاعاتی که فرد به دست آورده، این حق را می یابد تا تصمیمی درست برای انتخاب، ازدواج یا انجام کار مورد نظرش بگیرد.


- ارزیابی پیامدهای پیش بینی شده حق انتخاب:

فرد پیامدهای متفاوت از انتخاب ها را مورد بررسی و ارزیابی قرار می دهد تا معقول ترین آنها را انتخاب کند.


- تعهد به تصمیم:

نسبت به تصمیمی که گرفته می شود باید پایبند بود و به آن اعتقاد داشت.


- برنامه ریزی برای انجام تصمیم:

حتی تصمیم عقلانی نیز نیاز به برنامه ریزی دقیق دارد.


- اجرا یا انجام تصمیم:

در این مرحله، فرد به صورت عملی وارد مراحل برنامه ریزی شده می شود. مثلاً تصمیم به ازدواج که مراحلی همچون خواستگاری ، نامزدی ، خرید و غیره دارد.


- ارزیابی پیامدهای واقعی اجرا یا انجام تصمیم:

فرد به بررسی و ارزیابی تصمیمی می پردازد که یا ناموفق بوده یا آن موفقیت لازمی را که فکر می کرده نداشته است. در اینجا فرد مراحلی را که از سر گذرانده، مورد بررسی قرار می دهد تا برای برنامه آینده اش، شروع به برنامه ریزی کند



مطالب پیشنهادی:

راهکارهای قانونی و فرهنگی در مدیریت مصرف انرژی در سازمانها و مراکز پزشکی

اصلاح ساختار نظام جامع مدیریتی اقتصادی بیمارستان

سلامت روان کودکان در بلایا طبیعی

وظایف دولت در بهبود شاخصهای سلامتی و نابرابری های اجتماعی چیست؟

دسترسی به تمامی این مطالب در سایت:   http://maktoobshop.com


10توصیه برای ازدواج موفق دختران و پسران 


عمق بخشیدن به عشق و علاقه


مهارت هایی که لازمه ازدواج موفق هستند 

  

مهارتهای زندگی چه مهارتهایی هستد؟

                 


 مهارتهای زندگی  چه مهارتهایی هستد؟

                                                         در جهان امروز، آموزش کلید رشد و توسعة کشورها به شمار می‌آید.

  انسان برای زندگی مؤفقیت آمیز نیازمند برخورداری از آرامش ، سلامت و کار آمدی در ابعاد زیستی ، روانی و اجتماعی   می باشد . تغییرات سریع اجتماعی و فرهنگی تغییر و تحول در ساختار خانواده ، پیچیدگی و گسترش ارتباطات انسانی ، گستردگی و تنوع منابع اطلاع رسانی، افراد بویژه قشر جوان و نوجوان را با چالش ها واسترس ها و فشارهای متعددی روبه رو کرده است . مقابله مؤثر با این فشارها و چالش ها نیازمند توانایی های روانی _ اجتماعی است فقدان مهارتها و تواناییهای عاطفی ، روانی و اجتماعی افراد را در مواجهه ، با مسائل و مشکلات آسیب پذیر نموده و آنها را در معرض انواع اختلالات روانی ، اجتماعی و رفتاری قرار می دهد . در نتیجه مقابله با این مشکلات در سطوح درمانی (پیشگیری ثانویه و ثالث ) نه تنها هزینه های قابل ملاحظه ای را از نظر نیروی انسانی و مالی بر جامعه تحمیل می کند، بلکه اثر بخشی و  کار آمدی آن نیز بسیار محدود و در مواردی ناچیز است.


    با توجه به هزینه ها ی مالی و انسانی زیاد در سطح پیشگیری ثانویه و ثالث، صاحب نظران و متخصصان حیطه بهداشت روانی جهان سعی کردند تمام کوشش و توجه خود را حول محور برنامه های پیشگیری در سطح اول متمرکز سازند، بر همین اساس برنامه پیشگیری موسوم به "آموزش مهارتهای زندگی " در سال 1993 به منظور ارتقاء بهداشت روان و پیشگیری از آسیب های روانی اجتماعی از سوی سازمان بهداشت جهانی ( WHO) طراحی شده که و در سطح وسیع در کشورهای جهان مورد استفاده قرار می گیرد .


     مهارتهای زندگی به مهارتهایی گفته می شود که باعث افزایش توانایی روانی _‌ اجتماعی افراد می شود و فرد را قادر می سازد که به طور مؤثر با مقتضیات و کشمکش های زندگی رو برو شود . هدف اصلی در واقع افزایش توانایی روانی _ اجتماعی و در نهایت پیشگیری از شکل گیری رفتارهای آسیب رسان به بهداشت و سطح سلامت و روان افراد است . در واقع یادگیری مهارتهای زندگی موجب افزایش " ظرفیت های روان شناختی " شده و توانایی شخص را در مواجهه با انتظارات و سختی های زندگی روزمره افزایش می دهد . هر قدر ظرفیت روان شناختی بالاتر و بیشتر باشد به همان اندازه شخص قادر خواهد بود سلامت روانی _ رفتاری خود را در سطح بهتری نگه داشته و با شیوه ای مثبت ، سازگارانه و کار آمد به حل و فصل مشکلات بپردازد .


    مهارتهای زندگی شامل مجموعه ای از تواناییهاست که قدرت سازگاری مثبت و کارآمد را افزایش می دهد . در نتیجه شخص قادر می شود بدون اینکه به خود یا دیگران صدمه بزند مسؤو لیتهای مربوط به نقش اجتماعی خود را بپذیرد و با چالش ها و مشکلات روزانه زندگی به شکل مؤثر رو به رو شود . محققان تأ ثیر مثبت مهارتهای زندگی را در کاهش سوء مصرف مواد استفاده از ظرفیت ها و توانمندیها ی هوشی و شناختی ، پیشگیری از رفتارهای خشونت آمیز، افزایش     خود اتکایی، اعتماد بنفس، افزایش خودکارآمدی، ارتباط مؤثر و سایر تواناییهای روانی_ اجتماعی را مورد تأ یید        قرار داده اند . این مهارتها به عنوان روش عام پیشگیری از آسیب های فردی و اجتماعی مورد تأکید بوده است . فرایند نقش  مهارتهای زندگی در ارتقاء بهداشت روان را به شکل زیر می توان نشان داد.


1- تمرین و تکرار در عمل


2- کسب مهارت های زندگی


3- کسب دانش


4- رفتار کارآمد    


5- نگرش و اثرهای مثبت


6- پیشگیری از مشکلات و ارتقای بهداشت روان        


یادگیری موفقیت آمیز مهارتهای زندگی که بر اثر تمرین و تکرار حاصل می شود ، نگرش فرد را در مورد خود و دیگران به طور مثبت تحت تأثیر قرار می دهد، علاوه بر این، نگرش دیگران را نیز در مورد فرد تغییر می دهد . و این اصل دو سویه ( تغییر نگرش خود و دیگران ) ارتقای بهداشت روان را شتابی دو چندان می بخشد .


انواع مهارتها


مهارتهای ده گانه ای که سازمان جهانی بهداشت بر آن تأکید داشته است عبارتند از :


1- مهارت خود آگاهی

2- ارتباط

3- روابط بین فردی

4- تفکر نقادانه

5- تفکر خلاق

6- تصمیم گیری

7- حل مسأله

8- مقابله با فشار

9- مقابله با هیجانهای ناخوشایند

10- همدلی

     با آموزش این مهارتها و تمرین آنها در عمل افراد یاد می گیرند که زندگی صحیح یک مهارت کلی است که  می توان با ماهر شدن در اجزاء آن ( خود آگاهی، همدلی ،‌مقابله با هیجانهای منفی و ...) به احساس رضایت و آرامش دست یافت.     


 


اثرات کاربرد مهارتهای زندگی


 الف: افزایش سلامت روانی و جسمی شامل:


- تقویت اعتماد به خویشتن و احترام به خود


- تجهیز اشخاص به ابزار و روش های مقابله با فشارها محیطی و روانی


- کمک به تقویت و توسعه ارتباطات دوستانه ، مفید و سالم


 - ارتقای سطح رفتار های سالم و مفید اجتماعی


 ب: پیشگیری از مشکلات روانی ، رفتاری و اجتماعی شامل :


-  مصرف سیگار و سوء مصرف مواد مخدر


- بروز اختلالات روانی و مشکلات روانی _ اجتماعی


 - خود کشی در نوجوانان و جوانان


 - رفتارهای خشونت آمیز


 - شیوع ایدز


- بی بند و باری جنسی


 - افت و کاهش عملکرد تحصیلی


 از آنجا که افراد، بویژه قشر جوان و نوجوان و دانشجویان به لحاظ حساسیت دورا ن رشد و تحول و شرایط بحرانی این دوره با مشکلا ت، فشارها و چالشهای زیادی رو به رو می شوند و در رویارویی با این مسائل فاقد توانایی های لازم و اساسی هستند، همین امر آنها را در مواجهه با مشکلات زندگی و مقتضیات آن آسیب پذیر می کند؛ دانشگاهها و مدارس و سایر مؤسسات که به نحوی با آموزش و پرورش قشر جوان و نوجوان سر و کار دارند و مسؤولیت


تغذیه ، پشتیبانی و حمایت ذهنی، روانی و اجتماعی آنان را به عهده دارند لازم است که با آموزش و پرورش این مهارتها ،


 قدرت سازگاری با مشکلات، رفتار مثبت و کار آمد را در آنان افزایش دهند، تا اینکه قادر شوند بدون اینکه به خود یا دیگران صدمه وارد نمایند مسؤولیتهای مربوط به نقش اجتماعی خود را بپذیرند و در برابر مسائل و مشکلات به شکل مؤثر عمل نمایند.


مطالب پیشنهادی

سرطان سینه و تمامی گفتنی های آن

نقش مردان در زمینه بهداشت باروری همسران
کاهش مرگ و میر زنان باردار با برنامه مادری ایمن

توصیه هایی برای رسیدن به رابطه مؤثر با همسر خود

دسترسی به مقالاتی در رابطه با سلامت ( پزشکی، بهداشتی، محیط زیست و...) جهت ارائه به اداره، دانشگاه و...


وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


http://maktoobshop.com/




ازدواج موفق ، سرچشمه و اساس یک زندگی سالم فردی و اجتماعی است. چنانچه ازدواج با موفقیت همراه باشد نه فقط زوجین بلکه فرزندان خانواده نیز از سلامت روانی برخوردار می گردند و حالاتی نظیر احساس امنیت و آرامش ، دوستی و صمیمیت متقابل ، امیدواری به زندگی ، و شعف  در آنان به وجود می آید.  رابطه زناشویی می تواند دستمایه شادی ، و در غیر این صورت منبع بزرگ رنج و تألم باشد .اما عوامل موفقیت و روابط صمیمانه کدامند؟ بعضی ها می گویند موفقیت ازدواج بستگی به این دارد که تا چه اندازه به عشق متعهد باشید. جمعی دیگر موفقیت روابط صمیمانه را به بخت و اقبال نسبت می دهند و این که بتوانید شخص مناسب خود را پیدا کنید، کسی که با او همخوانی داشته باشید. جمعی دیگر هم به شور و اشتیاق و به وجود علایق و یا ارزش های مشترک اشاره می کنند .

    بعد از بررسی صدها رابطه به این نتیجه می رسیم، کسانی در روابط صمیمانه خود موفق می شوند که از مهارت های ویژه ای برخوردارند. این بررسی نشان می دهد که روابط پایا و پُر دوام را زوج هایی تحقق می بخشند که با مهارت های میان فردی آشنایی دارند: گوش دادن، ارتباط روشن، مذاکره ، برخورد مؤثر با خشم و….

شما هم می توانید با خواندن و تمرین کردن مهارت های جدید را بیاموزید . تغییر دادن بخت و اقبال یا احساس شور و اشتیاق به این سادگی میسر نیست.

  مهارت های ارتباط مؤثر

   گوش دادن واقعی به همسر دشوار است ، اما خود را به نشنیدن زدن ، جواب از قبل حاضر و آماده داشتن ، به نشانه های خطر توجه کردن ، جمع آوری دلیل و مدرک برای اثبات ادعای خویش ، داوری کردن و نظایر آن کار به مراتب ساده تری است. ولی گوش دادن مهمترین مهارت ارتباطی است که می تواند صمیمیت را به وجود آورد و آن را حفظ نماید. وقتی خوب گوش می دهید همسرتان را بهتر درک می کنید ، با او هماهنگ می شوید ، از روابط خود بیشتر لذت می برید و بی آن که مجبور به ذهن خوانی باشید می فهمید که همسرتان چرا چنین می گوید و چنین می کند. و با چشمان همسرتان به مسائل نگاه می کنید.  در ضمن گوش دادن ، نشانگر مهر و محبت شما نسبت به همسرتان است.www.zibaweb.com

گوش دادن مؤثر صرفاً به سکوت کردن و شنیدن حرف های همسر خلاصه نمی شود . گوش دادن واقعی به قصد و نیّت شما بستگی دارد. اگر نیت شما فهمیدن، لذت بردن، آموختن و یا کمک کردن به همسرتان است ، در این صورت به واقع گوش می دهید.

وقتی همسرتان موضوع مهمی را با شما در میان می گذارد باید به زبان خود و به طور خلاصه ، درک و برداشت خود را از گفته های او بیان کنید. این مهم ترین بخش خوب گوش دادن است .

 خلاصه کردن حرف های طرف صحبت به زبان خود معمولاً به شفاف شدن منظور گوینده و درک مطلب منتهی می شود. بعد از خلاصه کردن مطلب و طرح سؤال به منظور روشن نمودن هر چه بیشتر موضوع ، نوبت به باز خورد می رسد. به عبارت دیگر واکنش خودتان را نشان می دهید . در این مرحله باید بی آن که داوری کنید ، به آرامی افکار ، اندیشه ، احساسات ، نقطه نظرها و خواسته های خود و موارد دیگر را مطرح سازید . برداشت درونی خود را با همسرتان در میان  بگذارید. باید مراقب باشید تا اسیر موانع سر راه ارتباط مؤثر نشوید.

بازخورد سه عمل مهم انجام می دهد . نخست وقتی برداشت خود را با همسرتان در میان می گذارید، درستی آن را محک می زنید . در این زمان اگر برداشت شما از حرف او اشتباه باشد در مقام اصلاح حرف شما برمی آید. دوم، بازخورد به همسر شما کمک می کند

تا در زمینه درستی و تأثیر ارتباط خود اطلاعاتی به دست آورد. سوم، همسرشما با برداشت های جدید شما آشنا می شود.

حالا جای خود را با همسرتان تغییر دهید. کسی که تاکنون حرف می زده ، تبدیل به شنونده می شود و شنونده قبلی حالا حرف می زند. این برنامه آن قدر ادامه پیدا می کند تا مطلب به خوبی ایراد و درک شود .

همدلی به شما کمک می کند تا مواضع همسرتان را بهتر درک کنید. برای رسیدن به همدلی بیشتر به این نکته توجه بفرمائید که هر دوی شما می خواهید در زمینه های فیزیکی و احساسی در شرایط بهتری قرار داشته باشید.

ارتباط مؤثر از عزت نفس حمایت می کند و فضای مناسبی برای حل و فصل مسائل به وجود می آورد. در ارتباط مؤثر ، طرفین درباره تأثیر حرفشان قبول مسئولیت می کنند. ارتباط مؤثر زمانی برقرار می شود که صداقت حاکم باشد و طرفین از گفتن دروغ اجتناب کنند. ارتباط مؤثر زمانی برقرار می شود که تمام مطلب را به شکلی که وجود دارد بگویید و از ذکر برخی از حقایق درباره مطلب خودداری نورزید. از همه اینها مهم تر لازمه ایجاد ارتباط مؤثر رفتار حمایتگرانه است ،

باید به جای رفتار انفعالی و فاصله گرفتن ، نزدیک شدن و درک کردن را انتخاب کنید.

 

ده توصیه برای رسیدن به ارتباط مؤثر

1- ازعبارات داوری کننده ، انتقاد آمیز و باردار اجتناب کنید.

2- از برچسب زدن های تعمیم آمیز اجتناب نمایید.

3- از مخابره پیام های با فاعل « تو» خودداری نمایید.

4- به سابقه و به گذشته ها کاری نداشته باشید.

5- مقایسه منفی نکنید .

6- تهدید نکنید .

7- احساسات خود را بیان کنید .

8- از پیام های کامل و جامع استفاده کنید .

9- از پیام های روشن استفاده کنید . منبع تبیان



رفع اختلاف زناشویی





برای رفع اختلاف زناشویی خود این عبارت را تکرار کنید

فرهنگ > کتاب - من از عشق الهی می خواهم که هم اکنون پیوند زناشویی ما را شفا بخشد. برای حل کردن مشکلاتی که به ظاهر حل کردن آنها محال است باید این عبارت را تکرار کنید: عشق موانع به ظاهر محال را ذوب می کند و از سر راه برمی دارد. محبت غیرممکن را ممکن می سازد.


کتاب «از دولت عشق» نوشته کاترین پاندر با ترجمه گیتی خوشدل با قیمت 2500 تومان چندین بار از سوی انتشارات روشنگران تجدید چاپ شده است. کاترین پاندر - کشیش امریکایی - کتاب «از دولت عشق» را موفق ترین کتاب خود می داند. کتابی که هم برای نویسنده و نیز برای خوانندگانش معجزه های بی شمار آفریده است. این کتاب دارای هفت بخش با عناوین معجزه عشق، راه کامیابی خود را دوست بدارید، قدرت رستاخیز بخش عشق، شیوه ویژه عشق1، شیوه ویژه عشق2 و از دولت عشق است.


در بخشی از این کتاب با عنوان «معجزه عشق» می خوانیم: «محبت شخصی و غیر شخصی: شاید تصور من و شما از عشق همان چیزی باشد که پولس رسول توصیف کرده است. می توانیم در محبت شخصی و غیر شخصی این خصایص را از خود نشان دهیم. در عشق و محبت شخصی می توان نسبت به افراد خانواده و خویشاوندان مهربانی و نرمش و ادب و عاطفه و تایید و تحسین و ملاحظه و ایثار نشان داد.عشق و محبت غیر شخصی یعنی توانائی کنار امدن با مردم بدون دلبستگی شخصی و وابستگی عاطفی. برای آفرینش آگاهی و پرورش محبت غیر شخصی و نیکخواهی نسبت به همکاران و اشنایان و همه کسانی که با آنها سرو کار داریم تکرار عبارت زیر بسیار موثر و سودمند است: من بدون هیچ گونه وابستگی، همه مردم را دوست دارم و همه مردم نیز بدون هیچ گونه وابستگی مرا دوست دارند.


گروهی را می شناسم که به تجربه به قدرت عشق و دعاهایی که کلمه عشق الهی در آن باشد پی برده اند. افراد این گروه هفته ای یک بار گرد هم می آیند و عبارتهای تاکیدی متضمن عشق الهی را تکرار می کنند. هنگامی که دسته جمعی به تکرار عبارتهای گوناگون حاوی عشق الهی سرگرمند آرام دست خود را روی این فهرست می گذارند و می گویند: عشق الهی هم اکنون در من و ازطریق من به عالیترین کار خود سرگرم است. عشق الهی هم اکنون برای من واز طریق من سلامت کامل و ثروت فراوان وسعادت بیکران می آورد.


عشق در باطن شماست: شما می توانید از دولت عشق بهره مند شوید . زیرا همه محبت و غشقی را که برای شفا و سلامت و توانگری و ثروت و شادمانی و سعادت نیاز دارید در باطن خود شماست. عشق الهی یکی از قوای ذهنی و معنوی خودتان است.


یکی از جامعه شناسان مشهور جهان در دانشگاه هاروارد قدرت محبت را مورد بررسی و پژوهش قرار داد و به این نتیجه رسید که: عشق را نیز مانند هر فضیلت دیگر، انسان می تواند آگاهانه ایجاد کند و بپروراند.


برای رفع اختلاف زناشویی خود باید این عبارت را تکرار کنید: من از عشق الهی می خواهم که هم اکنون پیوند زناشویی ما را شفا بخشد. برای حل کردن مشکلاتی که به ظاهر حل کردن آنها محال است باید این عبارت را تکرار کنید: عشق موانع به ظاهر محال را ذوب می کند و از سر راه برمی دارد. محبت غیرممکن را ممکن می سازد.


یک خانم منشی که علاقمند بود کار جالب توجه و پر ذرامدش را حفظ کند دریافت که باید بیاموزد چگونه با بد خلقی سر صبح رئیس اش کنار بیاید از قدرت کامیابی بخش محبت آگاه شد و به تکرار این عبارت امت فاکس پرداخت که: همه ادمیان تجلی عشق الهی هستند. پس من به جز عشق الهی با هیچ چیز دیگر نمی توانم روبرو شوم.


برای حل مشکل مالی باید این عبارت تاکیدی را تکرار کنید: عشق الهی هم اکنون مرا توانگر و دولتمند می کند. برای بهبود هر وضع نامناسب این عبارت تاکیدی را تکرار کنید: من تجلی عشق خدا هستم و میگذارم عشق خدا رهبری و هدایتم کند و به من الهام بخشد.


سالها پیش اماکورتیس هاپکینز در این مورد گفت: وضع کسب و کارتان را همان گونه که هست بپذیرید و عشق الهی را حمد و ثنا گویید که برایتان راه حلی مقتدر و خردمندانه می یابد. هرگاه به چنین وضعی گرفتار آمدید بی درنگ تکرار کنید: عشق الهی را حمد و ثنا می گویم که برایم راه حلی مقتدر و خردمندانه می یابد.


در همه مراحل و زمینه های زندگی محبت دارای قدرتی کامیابی بخش است. بسیاری از کسانی که جویای یک زندگی متعادلند عبارت تاکیدی زیر را موثر یافته اند: عشق الهی از طریق من تجلی می کند، همه آن چه را که برای خوشبختی و تکمیل زندگیم لازم است هم اکنون به سوی من می کشاند.»


مطالب پیشنهادی


بررسی اثرات کافئین بر بدن
عوارض شیرین کنندههای بدون کالری
فست فود زیر ذره بین کارشناسان حوزه سلامت
ویژگی های ظروف آشپزی و اثر آن در پخت غذا

حل اختلافات زناشویی



زن و شوهر باید تعارضات و اختلافات زندگی زناشوئی را دور از چشم فرزندان در جلسات پنهان و در زمان های مناسب و با آرامش حل کنند و پاسخ منطقی آن را بگیرند.

تدبیر24: هنگامی که دو نفر به عنوان "همسر" زندگی مشترک را آغاز می کنند، پس از ازدواج به علت سوابق رشدی و شخصیتی و منش های ویژه ای که دارند دچار تعارضاتی می شوند. این تعارضات ممکن است در هرگونه از زندگی مشترک مانند دو دانشجودر خوابگاه، دو برادر و خواهر در یک اتاق و... به وجود بیاید. این تعارض ها در اثر نارضایتی ها، نا امیدی ها، یا کشمکش ها و عدم توافق ها ایجاد می شوند و برای رفع آنها باید برای هر فرد بر اساس تحصیلات، فرهنگ، هوش، توانایی های خاص و...جلسات مشاوره برگزار شود و ارتباط و مشاوره آن فرد باید بر اساس هوشمندی های او طرح ریزی شود تا انگیز ه ای برای تغییر در او بوجود بیاید.


تعارضات زندگی زناشویی در سه سطح بوجود می آیند. در اولین سطح، عوامل شخصی که شامل رابطه جنسی، عشق و علاقه، افکار و احساسات است. سطح دوم عوامل اجتماعی است که شامل باورها و رسوم و پیچیدگی ها و غیر شخصی سازی جامعه در حال توسعه می شود که از معضلات آن می باشد و سطح سوم، عوامل رابطه ای که به بررسی تعاملات زن و شوهر در درون یک بافت اجتماعی- فرهنگی وسیع تر می پردازد.


در تحولات زندگی مشترک، انتقاد به جا در زمان مناسب همیشه سازنده است، اما جبهه گیری و سکوت طولانی هر دو ضربه زننده اند و دوام چندانی نخواهد داشت. جبهه گیری زندگی را به صحنه نبردی پر تلاطم تبدیل می کند. سکوت، پیش آگهی جنگی سرد و طولانی است. زندگی سرشار از بحران طلب می کند که همسران دور از چشم فرزندان در جلسات متعدد هفتگی و در زمان های آرامش و مناسب اعتراضات خود را بیان کنند و پاسخ منطقی آن را بگیرند


اگر شروع زندگی بر اساس منطق باشد این گونه اعتراضات از عناصر سازنده زندگی مشترک هستند و الزاما مخرب نیستند و تاثیر آنها تنها به شخصیت طرف مقابل بر می گردد که تا چه حد انتقاد پذیر است. ما باید دلایل طرف مقابل را نیز بشنویم. این یکی از الزامات مطرح کردن خواسته های خود به طور مستقیم است.


در این گونه موارد باید کوشش کرد که اختلافات را در خدمت ازدواج در آورد و روش های اصولی حل اختلاف را فرا گرفت. حق قانونی هر یک از زوجین است که هرگونه که دوست دارند بیندیشند و احساس کنند. زن و شوهر باید به حرف های یکدیگر گوش دهند و منظور یکدیگر را درک کنند، اختلافات را دقیق و روشن کرده در مورد آنها توافق کنند.


زندگی مشترک باید همراه با تفاهم و گذشت باشد. چون اساسا در شروع هر زندگی مشترک با فردی کاملا غریب که شخصیتی و یژه و شاید متفاوت از ما دارد و برخاسته از خانواده ای کاملا متفاوت است، حتما خواسته هایی وجود دارند که به طور کامل برآورده نمی شوند به این دلیل سنگ زیرین آسیاب بودن خود نوعی فداکاری محسوب می شود و باید خواسته ها را آنچنان تنزل داد تا زندگی مشترک پایدارتر بماند و این بستگی به بلوغ فکری و شخصیتی طرف مقابل دارد که از این پدیده سو استفاده نکند و باعث توقعات غیر عادی درآینده نشود. انتقاد از همسر باید هنرمندانه و با ظرافت همراه باشد و در موقعیت مناسب بیان گردد.


تعریف دیگر زندگی مشترک، توافق جهت تحمل یکدیگر و فداکاری و گذشت است. تحمل مسیری ناهموار، مسیری پر از ابهام و فراز و نشیب، مسیری مملو از بدست آوردن و از دست دادن، مسیری از میان ناملایمات انتظارات ارتباطات، قبول مسئولیت ها، شناسایی احساسات و برخورد فرهنگ هاست.


به گزارش مهر، تحمل و فداکاری زاییده زندگی انسانی است و تا زمانی که تداوم زندگی مشترک طلب می کند، هیچ گاه نباید از این دو پدیده دریغ کرد. هر دو پدیده حتما رضایت روحی و روانی زوجین را برآورده خواهند کرد. به شرطی که دوطرف این رابطه دو انسان فهیم باشند. اگر معایب و مشکلات گریبانگیر هر دو طرف در زندگی مشترک باشد،هر دو یکسان آسیب می بینند. لذا باید هر دو یکسان در جهت رفع آن آگاهانه تلاش کنند. البته می توانند آن را تحمل هم کنند، ولی در صورتی که این معایب و مشکلات زاییده یک طرف مخاصمه باشد و هیچ گونه تلاشی در جهت بهسازی و رفع آن مشاهده نشود، کنار آمدن با آن سخت می شود و تحمل هم حد و میزان خاصی دارد.


مطالب پیشنهادی


بررسی اثرات کافئین بر بدن
عوارض شیرین کنندههای بدون کالری
فست فود زیر ذره بین کارشناسان حوزه سلامت
ویژگی های ظروف آشپزی و اثر آن در پخت غذا


اختلافات زناشویی


وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


http://maktoobshop.com/







دوستان من سلام چند روزی است که ما مطالب مربوط به همسرداری و روابط بین زن و شوهر را بحث می کنیم سوالات بسیاری در مورد اختلاف بین زن شوهر بدست ما میرسد همچنین متاسفانه بحث اختلافات در این مورد خانواده ها و زن و شوهر ها بیشتر بجای حل به دنبال پاک کردن صورت مسئله هستند و سریع به فکر جدایی می افتند یکی از دوستان پرسیده بود آیا این مشکلات واقعا قابل حل است که همکاران من پاسخ این دوستمون را آماده کردند و فرستادند به نظر شما آیا مشکلات زناشویی قابل حل است ؟

این مطلب را مطالعه کنید و نظرتون را به ما انتقال دهید متشکرم


 

همه ما با ذهنی پر ازتصاویر ذهنی بسیار همچون تخیلات، رویاها و باورها و ... وارد رابطه زناشویی می شویم. ما نمایشی چشم گیر و پرزرق و برق از چگونگی ارایه آن رابطه در ذهن خود مجسم می کنیم. اما واقعیت با روش خاص خود رویای زیبای ما را برهم می زند؛ و خیلی زود به این سوال ذهنی مان می رسیم که: ایا این رابطه اصلاح می شود؟"

 

اگر موفقیت های بدست آمده را تجزیه تحلیل کنیم، متوجه خواهیم شد که در میان انبوه آرمان ها و آرزوهای خود، فقط به آن چه که واقعا" و عمیقا" و با انگیزه قوی می خواستیم، رسیده ایم

 

با کسب مهارت و بالا بردن آگاهی هاست که متوجه می شویم در زندگی مشترک، بعضی از اختلاف ها، قابل حل هستند و برخی غیر قابل حل. تشخیص این دو از هم، به آگاهی و تجربه نیاز دارد. تفاوت های غیر قابل تغییر را بپذیرید نه این که آنها را تحمل کنید. زوج های موفق به جای توجه و تمرکز بر موارد غیر قابل تغییر، به نقاط مثبت همسرشان توجه می کنند. به ویژه حرف ها و کردار همسر را بدون پیش داوری، سرزنش و انتقاد و به قصد فهمیدن ، مورد توجه قرار می دهند و در مورد اختلاف شان ، با یکدیگر گفت و گو می کنند، حتی اگر احساس بدی نسبت به یکدیگر داشته باشند نیز ارتباط بین خود را حفظ می کنند تا با مذاکره و تبادل افکار، به تفاهم برسند.

 

زوج ها باید بدانند که زندگی زناشویی خوب یا بد را خودشان می سازند و در ساخت آن، هر یک نقش ویژه ای دارند. زن و شوهر، هر یک به تنهایی بر حسب این که آگاه و مسئولیت پذیر باشند یا نه ، در ایجاد هیجان و حاکم ساختن مهر و محبت و یا در تداوم اختلاف ها و مشکلات زندگی مشترک، نقش مهمی بر عهده دارند.

اختلافات زناشویی و عوامل عمده






یکی از شکایات معمول اینست که چرا زن و شوهر با هم اختلاف دارند و در بعضی مسایل با هم توافق نمی کنند. این شکایت و این انتظار که زوجین با هم هیچ اختلافی نداشته و روی تمام امور زندگی با هم توافق داشته باشند یک انتظار نابجا و غیرممکن است. چرا؟ برای اینکه هیچ فردی شبیه به فرد دیگر نیست. حتا دوگانگی ها که از نظر جسمی کاملاً با هم شبیه هستند و در یک محیط بزرگ می شوند، از نظر شخصیتی با هم تفاوتهای دارند. به همین دلیل اختلاف بین دو شخص یک امر کاملاً طبیعی است، بالاخص بین زن و شوهر.


لیکن دو چیز مهم باید در نظر گرفته شود. درجه ی اختلاف و چگونگی حل اختلاف.

اگر درجه ی اختلاف بین زن و شوهر بسیار بزرگ باشد، در زندگی مشترک چالشهای کلان و گاه غیرقابل حلی بوجود می آیند. اگر زوجین قادر به حل مسالمت آمیز اختلافات خود نباشند نیز زندگی شان رنگ تلخی و ناخوشی به خود می گیرد.

بنابر این، قبل و بعد از ازدواج، زن و شوهر این واقعیت را در نظر داشته باشند که تفاوت های فردی یک اصل مسلم، غیر قابل انکار و طبیعی است. پس طبیعتاً بین زن و شوهر اختلاف وجود دارد، ولی همانطور که اشاره شد تا زمانی که این اختلاف ها فاصله زیادی نداشته باشند، با گذشت و چشم پوشی همآهنگ شوند، و راه حل منطقی برای شان سنجیده شود، مشکل جدی بوجود نمی آید. 

دراینجا به موارد عمده از اختلافاتی اشاره می شود که ممکن است منجر به ناهمنوایی و ناسازگاری بین زن و شوهر گردند:


۱- اختلاف در خواسته ها: یکی از عواملی که در انتخاب همسر و زندگی زناشویی باید مورد توجه قرار گیرد خواسته های زن و شوهر است. زن یا شوهری که دارای خواسته های ایده آل و متفاوت از دیگری باشد و در تعدیل آن اقدام نکند، احتمال ناسازگاری در زندگی زناشویی از این جهت وجود خواهد داشت.


۲- اختلاف در سلیقه ها و علاقه ها: وجود اختلاف سلیقه و علاقه در افراد طبیعی است؛ ولی چنانچه در برنامه های زندگی خانوادگی، این اختلاف در جهت هماهنگی بین زن و شوهر تعدیل نشود، ممکن است که به ناسازگاری منتهی گردد.


۳- اختلاف در دیدگاه ها: انسان موجودی است با آرزوهای نامحدود؛ او هر چه بیشتر داشته باشد، بیشتر می خواهد و برآورده شدن هر نیازی به جای کاستن از آرزوهای انسان ، نیازهای تازه ای را بر می انگیزاند. چنانچه زن و شوهری با دیدگاه ها و آرزوهای متفاوت که احتمال حصول به آن کم باشد نتوانند در زندگی زناشویی خود هماهنگی ایجاد کنند ، زندگی شاد و موفقی نخواهند داشت.


۴-  اختلاف در خلق و خوی: بعضی افراد عصبانی ، خشن ، متکبّر، خودخواه ، از خود راضی ، و بعضی دارای روحیه ای گرم ، خوش برخورد ، متواضع و مردم دوست می باشند ؛ بنابراین توافق اخلاقی در صدر عوامل انتخاب همسر قرار دارد.


۵- اختلاف در میزان هوش و ذکاوت: اختلاف سطح هوشی همسران نسبت به یکدیگر ، ممکن است در زندگی زناشویی آنان مشکلاتی ایجاد نماید. بنابراین در نظر گرفتن ذکاوت و اختلاف سطح اندیشه و تفکر در این زمینه خالی از اهمّیت نیست. همچنین است اختلاف در درجه تحصیل. در صورتیکه سطح تحصیل و دانش بین زن و شوهر بسیار متفاوت می باشد، این می تواند سبب سوءتفاهم و عدم درک احساسات، عواطف، و افکار میان زوجین گردد.


۶-  اختلاف در حوزه معنویت: مرد و زنی که از نظر رعایت و پایبندی به امور معنوی اختلاف سطح دارند ، زندگی بی دغدغه ای نخواهند داشت. بنابراین در امر ازدواج بُعد اعتقادی به ویژه جنبه های معنوی آن باید مورد توجه خاص قرار گیرد و زن و شوهر مطمین شوند که در حوزه اعتقادی با هم اختلاف نظر نداشته و یا اینکه پذیرای تفاوت های اعتقادی همدیگر استند.


۷- اختلاف طبقاتی: با آنکه زوج های روشنفکر و خانواده های میانه رو معمولاً به اختلاف طبقاتی زیاد اهمیت نمی دهند و تلاش می کنند تا خوشبختی خود را با تفاهم و همکاری تضمین کنند، گاهی سطح متفاوت قدرت اقتصادی و طبقه اجتماعی می تواند مشکل ساز شود. اگر زن از قدرت اقتصادی بالاتری برخوردار بوده و متعلق به خانواده متمولی باشد، این ممکن است احساس ضعف و ناتوانی را به مرد منتقل کند که در نتیجه سبب عصبانیت و درگیری او با همسرش می شود و یا بر عکس.


۸- اختلاف سنی: متاسفانه در موارد زیادی دیده می شود که اختلاف سنی بین شوهر و خانم زیاد است. اگر این اختلاف بالای ده سال باشد، می تواند سبب بروز بعضی مشکلات شود، چرا که شوهر و خانم در دو دوران متفاوت از رشد سنی و روانشناسیک قرار داشته و بالطبع خواسته ها و انتظارات شان می تواند متفاوت باشد. بطور مثال، اگر خانم ۲۵ ساله باشد، در صورت آماده بودن شرایط به فکر ادامه تحصیل، شور و شوق بیشتر، و یافتن شغل خوب است، حال آنکه شوهر ۵۰ ساله اش قبلاً به این اهداف رسیده و متمرکز است بر ثبات زندگی و آماده شدن تدریجی برای خانه نشینی. 


جدا از تفاوتهای عمده که در بالا ذکر شد، بعضی از عاداتی که می توانند زندگی زناشویی را به شکل منفی متاثر گردانند اینها اند:


 عصبانیت: زن یا شوهر عصبانی زندگی را بر دیگری دشوارمی سازد. حساسیت های بی مورد و پرخاش و توهین و بی احترامی علاوه بر آن که طرف مقابل را ناراحت می کنند، به خود شخص نیز زیان می رسانند. در چنین مواقعی باید آرامش خود را حفظ کرد، آنگاه خشم همسر را آرام و توجه او را به امور دیگری جلب نمود و برای آرامش روانی او گفتگوی دو نفره انجام داد تا وی با بیان ناراحتی ها و انتظارات خود آرام گیرد.


 دورویی: زن و شوهر که با دو شخصیت مواجه شوند و در ظاهر و باطن یک رنگ نباشند زندگی مطلوبی نخواهند داشت. زندگی ای که در آن صداقت و صمیمیت نباشد، اعتماد و اطمینان از آن رخت بر خواهد بست و اضطراب و تزلزل روانی بر آن حاکم خواهد بود.


دروغ: فرد دو رو کسی است که تظاهر به نیکوکاری و پاکدامنی می کند، ولی در باطن طور دیگری می باشد؛ امّا دروغگو کسی است که هر جا مصلحت و نفع خود را بسنجد واقعیت را تحریف می کند و بنا به میل خود کردار و رفتارش را تنظیم می نماید. دروغ نیز مانند دورویی بنیان خانواده را متزلزل می کند و اعتماد را از بین می برد.


 پنهان کاری: پنهان کاری عبارت از آن است که یکی از زوجین بدون نظر و اطلاع همسر خود و در غیاب او مبادرت به انجام اعمالی بنماید و این اعمال را چه خوب و چه بد از همسر خود پنهان دارد. چنین رفتاری ولو به نفع خانواده باشد ، اعتماد را از بین می برد. گاه این گونه رفتارها در جهتی است که فرد به نفع خود و یا خویشاوندان نسبی و به ضرر همسر و زندگی مشترک انجام می دهد. این گونه اعمال بتدریج بنیان خانواده را به هم می ریزد ، هر یک از زوجین را نسبت به رفتار دیگری بدبین و ناراحت می نماید و به عکس العمل وا می دارد.


پرخاشگری و خشونت: پرخاشگری به رفتاری اطلاق می شود که هدفش اعمال “صدمه و رنج” باشد. مثلاً زنی که غذای مورد علاقه شوهرش را نمی پزد و یا آن را می سوزاند ، یا شوهری که از زنش مرتباً انتقاد می کند و به او غـُر میزند. هر یک از این رفتارها بخشی از عناصر یک رفتار پرخاشگرانه بوده و موجب از هم پاشیدگی بنیاد زندگی زناشویی می گردد. خشونت و عکس العمل های زننده و شدید چه از طرف زن و چه از طرف شوهر قدرت تحمل طرف مقابل را تضعیف می نماید و زندگی را برای هر دو مشکل می سازد. در خانواده ای که خشونت حاکم است ،عاطفه و رفتار انسانی رخت بر می بندد و محیط تربیتی نامناسبی از نظر تربیت فرزندان ایجاد می شود.


لجاجت و کله شقی: از دیگر عوامل بنیان کن در خانواده لجاجت است. این حالت بین زن و مرد زیاد دیده می شود و گاه به جایی می رسد که حرکات لجوجانه به شکستن وسایل خانه منتهی می گردد. چنانچه این حالت شکل افراطی به خود بگیرد، چه بسا به طلاق و از هم پاشیدگی خانواده می انجامد.

خودبینی و تحقیر دیگری: خودبینی یا تصویر ذهنی هر کس از شخصیت خویش از مجموع تصورهای او درباره توانایی ها ، احساس ها ، اندیشه ها ، آرزوها ، داوری ها ، و تلاشهای وی تشکیل می شود. معمولاً کسانی که خود کم بین هستند، گرفتار عقده حقارت اند، و خود را کمتر، بی مقدارتر و زبون تر از دیگران احساس می کنند؛ افرادی که دچار خود بزرگ بینی هستند، مبتلا به تکبر ، نخوت ، خودستایی و جاه طلبی اند. چنین افرادی سعی می کنند با تحقیر دیگران ، بزرگ نمایی کنند. زن یا شوهری که بخواهد همسر خود را تحقیر کند، و خود را بالاتر احساس کند و خوبی های خود را به رخ دیگری بکشد ، با دست خود تیشه به ریشه زندگی زناشویی خویش میزند.


خسّت (خسیس بودن): یکی از مواردی که زندگی زناشویی را سخت و مشکل می سازد؛ خسّت است، بدین معنا که در مواقعی که مصرف ضروریست، زن یا شوهر از خود خست نشان داده و کاری نکند. چون در کشور ما معمولاً شوهران چرخه ی اقتصادی خانواده را تنظیم می کنند، لازم است تا در تنظیم امور مالی دقت داشته و تعادل را رعایت کنند.


بی انضباطی: مرد یا زنی که اساس رفتار خود را بر بی نظمی قرار دهد ، مورد اعتراض همسر خود قرار میگیرد. گاه بی انضباطی منجر به بی اعتمادی می شود و گرمی و شادمانی را از خانواده می گیرد. مردی که شب دیر به خانه می آید و زمانی را برای تفریح ، مسافرت و معاشرت با زن و فرزندان خود در نظر نمی گیرد، موجبات نارضایتی خانواده خود را فراهم می آورد.

مطالب پیشنهادی

ایجاد تعادل در بیماران مبتلا به ام اس

سرطان سینه و تمامی گفتنی های آن

نقش مردان در زمینه بهداشت باروری همسران
کاهش مرگ و میر زنان باردار با برنامه مادری ایمن
مادران شاغل و نگهداری کودکان

اختلافات زناشویی و دستورالعمل حل ان

دسترسی به مقالاتی در رابطه با سلامت ( پزشکی، بهداشتی، محیط زیست و...) جهت ارائه به اداره، دانشگاه و...




تا به حال به این مساله توجه داشته اید که هیچ رابطه ای به اندازه رابطه زناشویی، مستعد اختلاف نیست؟

زیرا در زندگی زناشویی، زن و مرد دایما با یکدیگر در تعامل و ارتباط بوده و بنابراین فرصت برای اختلاف بسیار است. مسایلی مانند رابطه با اقوام، پول، فرزندان، مسافرت و... منشا اکثر اختلافات زوجین است. پس احتمال اینکه همسران با وجود این همه مشکل و اختلاف نظر، شادمانه زندگی کنند، خیلی کم است. ولی در صورتی که راه و رسم برخورد با مشکلات و اختلافات را بیاموزند و به دنبال راهکارهای موثر برای بهبود رابطه زناشویی باشند، روز به روز بر خوشبختی آنان افزوده می شود.

ازدواج کردن مقوله ای متفاوت از زندگی مشارکتی است چرا که انتظارات و توقعاتی که در زندگی مشترک میان زوجین وجود دارد، کاملا متفاوت از زندگی مشارکتی است.


ازدواج کردن مقوله ای متفاوت از زندگی مشارکتی است چرا که انتظارات و توقعاتی که در زندگی مشترک میان زوجین وجود دارد، کاملا متفاوت از زندگی مشارکتی است.

زندگی مشارکتی مانند زمانی است که در دوران دانشجویی با همسالان و همکلاسان خود هم خانه می شوید. در این سبک زندگی افراد در کنار هم هستند و با هم زندگی می کنند اما اهداف، روند و برنامه زندگی متفاوتی نسبت به یکدیگر دارند و در ضمن هیچ اصراری برای ایجاد یک هماهنگی کامل بین اعضای یک خانه یا خوابگاه وجود ندارد.

اما در زندگی مشترک برای اینکه زوجین در کنار یکدیگر احساس آرامش کنند لازم است که به دنبال یک زبان مشترک و هماهنگی با یکدیگر باشند و در ضمن روش رویارویی با مشکلات و اختلافات را بیاموزند. در ادامه مراحل موثر در حل اختلافات عبارتند از:


گام اول: احترام متقابل.


ریشه مشکل، نگرش یکی از طرفین یا هر دو نفر آنهاست نه خود مشکل. در روابطی که احترام متقابل حاکم است، طرفین سعی می کنند دیدگاه یکدیگر را درک کنند و به دیدگاه یکدیگر احترام بگذارند.


گام دوم: مشخص کردن مشکل واقعی.


اکثر زن و شوهرها نمی توانند مشکل واقعی را مشخص کنند. معمولا اینکه چه کسی کارهای خانه را انجام دهد، چطور پول خرج کنند و.. اصل مساله نیست. البته اختلاف نظرها را باید رفع کرد ولی زوجین باید مشکل واقعی را بشناسند. وقتی مشکل واقعی شناخته شد، اختلاف نظرهای ظاهری رفع می گردد.


گام سوم: زمینه های توافق.


هنگام اختلاف، ساده ترین راه این است که دنبال تغییر دادن همسرمان باشیم. ولی راه موثر تر این است که از خودمان بپرسیم" چه کار می توانم بکنم تا رابطه ما عوض شود؟" با متمرکز شدن روی اینکه خودتان می خواهید چه کار کنید و ملزم نکردن همسرتان به تغییر، جوی ایجاد می کنید که امکان توافق در آن وجود دارد.اگر چه راه حل نهایی در گرو تغییر رفتار هر دو نفر است ولی تمایل به تغییر کردن و تصمیم گرفتن برای تغییر کردن، امری کاملا شخصی است.


اگر به جای بگو مگو، با یکدیگر همکاری کنید، زمینه ای فراهم خواهد شد که ببینید جهت حل اختلافاتتان چه کار باید بکنید.


هرگز تمام پل های پشت سر خود را با لج بازی کردن و نداشتن بخشش خراب نکنید همیشه سعی کنید با راهکارهای مخصوص خود که در مورد هر زوجی نیز می تواند متفاوت باشد طرف مقابل را به صلح و پایان دادن به اختلاف دعوت کنید و بقیه ی مشکلات را با کمی چاشنی شوخی و صمیمیت حل و فصل کنیم.


گام چهارم: مشارکت متقابل در تصمیم گیری ها.


وقتی زن و شوهر فهمیدند مشکل واقعی چیست، یکی از آنها راه حل پیشنهاد می دهد. دیگری یا راه را می پذیرد یا آن را اصلاح می کند و یا راه حل دیگری را ارائه می دهد. ایجاد جو بده- بستان از همه روشهای دیگر موثر تر است.


 بسیار مهم است که طرفین حق دخالت داشته باشند زیرا اگر یکی از طرفین از این حق طبیعی محروم شود، زندگی زناشویی مستعد پذیرش اختلافات بسیاری می گردد.


اما هنگامی که هر یک از طرفین در حل اختلاف مشارکت داشته باشند، به راه حل هایی می رسند که هر دو، آن راه حلها را قبول دارند و راه حل ها در راستای اهداف مشترکشان هستند.


همیشه با دقت تمام به حرف های همسرتان گوش کنیم و یادمان باشد هر توقعی از شریک زندگی خود داریم باید اول خود آن را رعایت کنیم.


گام پنجم: به یکدیگر ابراز علاقه کنید.

ابراز علاقه به معنای خریدن یک هدیه ی گران قیمت یا خوردن شام در بهترین رستوران شهر نیست، بلکه شما می توانید با هدیه دادن بدون مناسبت یک شاخه گل، فشردن دست همسر تان یا یک تشکر خالصانه از زحمات او، عشق و محبت تان را به او نشان دهید. حتی شما می توانید با گفتن یک جمله "دوستت دارم" به همسر تان ثابت کنید که بعد از چند سال، هنوز برای شما دوست داشتنی و قابل احترام است.


گام ششم: هنگام بحث و مجادله، احترام یکدیگر را حفظ کنید.

مطمئن باشید که با ناسزا گفتن و توهین کردن هیچ مشکلی حل نمی شود و این کار تنها باعث سرد شدن روابط بین همسران می شود. از بحث و مجادله هم که در زندگی گریزی نیست، بنابراین سعی کنید که همیشه مخالفت خود را درباره یک موضوع با منطق و آرامش به همسر تان بگویید و هیچ گاه در خلال بحث از کلمات تحقیری یا توهین آمیز استفاده نکنید. قبل از اینکه بخواهید در مورد موضوعی بحث کنید، خوب حرفهای تان را بسنجید و این را در نظر بگیرید که ممکن است ایده های شما هم عیب و ایرادی داشته باشد و شما می توانید به جای جر و بحث، با آرامش تبادل نظر کنید تا بهترین ایده را در زندگی تان اجرا نمایید.


گام هفتم: همیشه برای همسر تان آراسته باشید.

مطالعات نشان می دهند که پنج اتفاق خوب و مثبت باید در طول روز رخ دهد تا اثر یک حادثه منفی و بد را در ذهن پاک کند. حالا حساب اش را بکنید که آراسته و مرتب بودن همسران برای یکدیگر می تواند به تنهایی پنج امتیاز مثبت به حساب آید و تمام خستگی های روحی و ذهنی شان را از بین ببرد. فراموش نکنید که کوچک ترین تغییرات ظاهری در شما می تواند بزرگ ترین هیجان برای همسر تان به شمار آید. از کوتاه یا رنگ کردن مو گرفته تا پوشیدن یک لباس جدید.


گام هشتم: به خاطر مسایل پیش پا افتاده مشاجره نکنید.

به نظر شما دعوا کردن بر سر تغییر کانال تلویزیون یا عوض کردن جای گلدان و تابلو آن قدر اهمیت دارد که بخواهید به خاطر آن اعصاب تان را خرد و زندگی تان را خراب کنید؟ مسلما که نه! پس به خاطر مسایل پوچ و بی ارزش روابط تان را تیره و تار نکنید.


گام نهم: بیشتر تفریح کنید.

معمولا اوایل ازدواج، زوج ها با هم زیاد به سینما، پارک یا خرید می روند اما این رفت و آمدها کم کم از بین می رود و فقط به میهمانی های خانوادگی چند ماه یک بار محدود می شود. یک زوج خوشبخت حداقل هفته ای یک بار با هم بیرون می روند. برای پیاده روی، کوه نوردی، دیدن یک فیلم جدید یا حتی خرید روزانه! برای اینکه بتوانید زندگی تان را از یکنواختی در بیاورید، می توانید یک برنامه ریزی مناسب برای یک گردش با همسر و فرزندان تان در آخر هفته ترتیب دهید تا روحیه خود. همسر و بچه هایتان را تقویت کنید و صمیمیت بیشتری هم بین تان به وجود بیاید.


گام دهم: جلوی دیگران به یکدیگر احترام بگذارید.

اگر خوشبختی و صمیمیت، تنها یک کلید طلایی داشته باشد، می توان احترام متقابل همسران به یکدیگر در مقابل فرزندان یا سایر افراد را به عنوان آن کلید طلایی معرفی کرد، بنابراین اگر می خواهید محبت و علاقه همسرتان را روز به روز نسبت به خود بیشتر کنید، باید پیش بچه ها و خانواده تان نهایت احترام را به او بگذارید و همیشه از الفاظ زیبا برای صدا کردن اش استفاده کنید.


گام یازدهم: یک روز در هفته یا ماه را به خودتان اختصاص دهید.

برای اینکه بتوانید هر چند وقت یکبار درد دل های همسرتان را گوش دهید یا ساعات خوشی را با هم بگذرانید، بد نیست که یک روز کامل را تنها به خودتان اختصاص دهید و در این روز هیچ حرف ناراحت کننده ای به هم نزنید یا گله و شکایتی از هم نکنید. تمام این روز باید به خوشی و شادی بگذرد تا روابط شما هر چه بیشتر محکم تر و پایدارتر شود.


گام دوازدهم: مشکلات یکدیگر را درک کنید.

اگر همسر تان دیر به خانه برگشت، سریع شروع به بازخواست نکنید. اجازه دهید که او کمی استراحت کند و بعد از او بخواهید که اگر دوست دارد مشکلش را با شما در میان بگذارد تا شاید بتوانید با هم فکری آن را حل کنید. به این صورت ، هم علت دیر آمدنش مشخص می شود و هم باعث نشده اید که همسر تان نسبت به شما جبهه بگیرد و با دروغ مسائل را رفع کند.


گام سیزدهم: با تمام منطق خود تفاوتهای شخصیتی و جنسیتی همسر مان را درک کنیم.


هر زوج موفقی به این نکته ایمان دارند که در اصول تربیتی – فرهنگ خانوادگی- طبقه ی اجتماعی – آداب و رسوم خانوادگی – اصول تربیت فرزند – نوع برنامه ریزی های اقتصادی – مسائل مذهبی – نوع دیدگاه ها نسبت به جنس زن و جنس مرد – میزان آزادی های فردی و اجتماعی و هزاران اصل دیگر تفاوتهای بسیاری بین همسران وجود دارد و با وجود این همه تفاوت درک متقابل همسر مان و این که او شخصیتی مجزا از شخصیت ما دارد و نیز ما از نظر جنسیتی هم نیاز های متفاوت و طرز تفکر متفاوتی داریم می تواند کمکی بسیار عظیم به حل اختلافات زناشویی کند بسیاری از مسائل غیر قابل حل هنگامی که از دریچه ی نگاه فرد مقابل دیده می شود بسیار قابل بر طرف شدن و حتی منطقی به نظر می رسد.

5 راه برای حل بهتر اختلافات زناشویی



وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


http://maktoobshop.com/





گاهی وقت ها همسران بر سر هر موضوعی بایکدیگر اختلاف دارند؛ این که شام را کجا بخورند یا برای شام چه چیزی بخورند، برای تفریح کجا بروند یا حتی درباره مسائل جدی تری از قبیل روش تربیت فرزندان یا موضوعاتی خنده دارتر مثل این که چرا در خمیردندان پس از استعمال بسته نشده است.



اگر شما هم جزو چنین افرادی هستید و مدام با همسرتان بگومگو دارید می توانید با بهبود بخشیدن به شیوه گفتگوها و بحثهایتان ، به راه حل مناسبی برای مشکلتان دست یابید.

ترفندهای زیر را بخوانید تا با به کار بستن آنها بتوانید بحث آینده خود با همسرتان را بهتر از گذشته هدایت کنید. 


برای این که بتوانید مشکلات خود را در زمینه برقراری ارتباط با همسرتان رفع کنید باید چند مرحله زیر را رعایت کنید: مرحله اول این است که برای حل ناسازگاری هایتان خود را حتما ملزم به آرامش کنید و از فریاد کشیدن و داد و بیداد کردن بپرهیزید. 


هر دوی شما باید به طور متقابل به عقاید یکدیگر احترام بگذارید. مرحله دوم این است که ابتدا اصل موضوع را برای خودتان مشخص کنید و سپس شکایت خود را از آن موضوع به شریک زندگی تان اعلام کنید و احساس خود را از آن بابت برایش به آرامی توضیح دهید.


مراحل ذکر شده گرچه ساده هستند، اما بسیار اساسی اند و در صورت رعایت نکردن آنها، مذاکره مصالحه آمیز بی معنی خواهد بود. 


پس از آن نوبت به مرحله سوم است که در واقع شامل رعایت 5 اصل اساسی است.


اصل اول: هیچ گاه نباید میان شما و همسرتان صحبت از برد و باخت باشد.

متاسفانه این مورد یکی از بزرگترین مشکلاتی است که میان زوج ها دیده می شود. باور کنید با این که بیشتر افراد آن را به زبان نمی آورند، اما وقتی برابر همسرشان موفقیتی را کسب می کنند در وجودشان به خودامتیازاتی می دهند و مشتاقانه منتظر روزی هستند که درنهایت بتوان به آنها برنده مطلق لقب داد.

وقتی همسرتان از شما شکایتی دارد ناخودآگاه باعث می شود شما هم به خود بگویید حالا دیگر نوبت من است و زمان آن فرارسیده که امتیازات قبلی خود را حفظ کنم و نگذارم نمره ای از آنها کسر شود.

اگر فقط به امتیازات و برد و باخت در بحثهای زناشویی خود بیندیشید، ثبت برد و باخت به مهمترین عامل در زندگی شما تبدیل خواهد شد و دیگر هیچ توجهی به شایستگی طرف مقابل خود نخواهید کرد.

در نظر داشته باشید که مصالحه کردن نشاندهنده ضعف شخصی شما نیست. باید بکوشید پیش از این که بحثی را درباره موضوع جدیدی با همسرتان آغاز کنید، ذهن خود را از موضوعات قبلی پاک کنید؛ اما اگر کله شق باشید و تنها به همتراز کردن امتیازات خود با همسرتان بیندیشید قادر نخواهید بود مشکلات را آن گونه که هستند، ببینید و در این صورت است که ممکن است اتفاقی ناگوار افتد، یعنی تصمیمی را که نباید گرفته شود و می تواند مضرات برگشت ناپذیری هم به همراه داشته باشد، بگیرید.


اصل دوم: شیوه گفتگو و زبان گفتاری شما در بحثها از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است.

اگر هم حق با شما باشد و روش برقراری ارتباطتان صحیح نباشد، راه را به بیراهه خواهید برد. هیچ گاه شریک زندگی خود را در جبهه مقابل خود قرار ندهید و با بستن اتهام با او صحبت نکنید، زیرا وقتی به شخصی حمله شود طبیعی است که مکانیسم دفاعی او هم فعال می شود، پس مشکلات به صورت عقلانی و منطقی حل نخواهند شد.

در زیر چند نمونه از روشهای گفتگو که ممکن است بسرعت شما را به ناکجاآباد برساند، آورده شده است:


به کار بردن کلماتی از قبیل همیشه و هرگز:

گفتن جملاتی از قبیل تو هرگز در این کار به من کمک نمی کنی ، منجر می شود همسرتان فکر کند شما در هر چیزی بیش از حد مبالغه می کنید و درصدد دفاع از خود برمی آید و ممکن است شما را با شنیدن این جمله روبه رو کند: حرف تو صحیح نیست!

یادت نمی آید 2 هفته پیش به تو کمک کردم خانه را تمیز کنی و بچه ها را به مدرسه بردم؛

به این ترتیب ، اوضاع این گونه می شود که یک جمله شما می گویید و جمله دیگری هم همسرتان می گوید به طوری که موضوع اصلی لابلای صحبتها و بحثهای شما گم خواهد شد؛ بنابراین بکوشید از گفتن جملاتی با مفاهیم مطلق پرهیز کنید. 


به یکدیگر توهین نکنید و لقب بد ندهید: 

برخی افراد تصور می کنند هر چه متخاصم تر بوده و بلندتر حرف بزنند می توانند حرفشان را به کرسی بنشانند؛ اما باید دانست که چنین تکنیکی شریک زندگی شما را تحقیر می کند و باعث می شود فقط از روی ترس از شما فرمان ببرد. 

هر دفعه که شما به همسرتان القابی بد بدهید یا کلماتی رکیک به کار ببرید پل ارتباطی میان شما اندکی خراب تر خواهد شد و در راس آن ، مشکل اصلی است که میان رگباری از قباحت و زشتی گم می شود و هیچ چیزی حل نخواهد شد.

پس اگر با توهین طرف مقابل خود روبه رو شدید صحیح ترین حرکتی که می توانید بکنید این است که به آرامی بگویید: نمی توانم صحبت و گفتگو با تو را ادامه دهم زیرا تو، زبان گفتاری ات را گم کرده ای و وقتی همسرتان آرام شد با او صحبت خود را ادامه دهید.


اصل سوم: موفقیت شما وقتی بیشتر است که در هر لحظه تنها روی یک موضوع مورد اختلاف تمرکز کنید.

یکی از بزرگترین اشتباهات همسران این است که وقتی بر سر یک موضوع با یکدیگر صحبت و بحث دارند پای مسائل دیگر را هم به میان می کشانند؛ مثلا ممکن است بحث آنها درباره مدیریت مالی منزل باشد، اما در نهایت و بدون این که خودشان متوجه باشند، صحبت خود را با بحث درباره مدت زمان کوتاهی که هر روز با یکدیگر می گذرانند به پایان می برند. 

بکوشید در آن واحد، تنها روی یک موضوع متمرکز شوید. گرچه ممکن است مشکل باشد، اما نتیجه مطلوبی در پی خواهد داشت.

در نظر داشته باشید گاهی اوقات پریدن از موضوعی به موضوعی دیگر می تواند بهترین روش برای خلاص شدن از شر بحثی باشد که ممکن است به ضرر شخص تمام شود، پس خیلی محترمانه به طرف مقابلتان اجازه چنین کاری را ندهید.


اصل چهارم: بهترین زمان و بهترین مکان را برای انجام گفتگو و بحثهایتان انتخاب کنید.

انتخاب مکان مناسب برای بحثهای زناشویی خیلی مهم است ؛ اما نمی توان یک نسخه واحد را برای هر زوجی پیچید.

اتاقی را انتخاب کنید که هم ساکت باشد و هم راحت و هیچ گاه درجمع دیگران یا منزل دوستان خود با همدیگر بحث و مسائل خود را مطرح نکنید. زمان مناسب هم برای انجام مذاکرات همسرانه به اندازه مکان مهم است. 

در این باره باید به 3 موضوع مهم توجه کنید: 

1- به محض این که مشکلی میان شما و همسرتان پیش آمد در اولین فرصت ممکن و مناسب درباره آن با شریک زندگی تان صحبت کنید. 

درواقع نباید اجازه دهید مشکل به وجود آمده به یک عادت بدل شود. هر چه همسر شما بیشتر به رفتاری که از نظر شما غیرقابل قبول است ادامه دهد، سخت تر خواهید توانست از آن جلوگیری کنید. 

2- مطمئن باشید وقتی بحثتان را آغاز می کنید وقت کافی برای تکمیل آن دارید. به عبارت دیگر هیچ گاه قبل از رفتن به محل کار و...

بر سر موضوعی بسیار مهم صحبت نکنید، زیرا چنین بحثی بی ثمر خواهد ماند ؛ همچنین بهتر است مذاکرات خود را رودررو انجام دهید زیرا بحثهای تلفنی معمولا زیاد نتیجه بخش نیستند. 

3- از انجام مذاکرات طولانی و بدون توافق و مصالحه پرهیز کنید. 


اصل پنجم: اگر رفتار شما از نظر همسرتان اهانت آمیز بوده یا باعث آزار او شده است حتما از او عذرخواهی کنید.

این اصل ، کوتاه اما شیرین است. در نظر داشته باشید شما هم مثل هر انسان دیگری کامل نیستید. ممکن است گاهی اوقات به سهو (یا حتی عمدی) احساسات همسرتان را زیر پا بگذارید و او را بیازارید.

پس غرور خود را کنار بگذارید و عذرخواهی کنید و از او طلب بخشش و گذشت داشته باشید. در این صورت است که اگر چنین اتفاقی برای شما هم بیفتد او از شما عذرخواهی خواهد کرد.

اگر حق باهمسرتان بوده است شجاعانه آن را بپذیرید و از او عذرخواهی کنید و بکوشید پس از آن دیگر آن رفتار غلط را انجام ندهید. به همسرتان احترام بگذارید و اجازه ندهید ارتباطات شما پایان ناخوشایندی داشته باشند.


و نکته پایانی: هم اینک شما مسلح به مهارت های پنجگانه مذاکره و مصالحه شده اید. این مهارت ها بسیار مهمند به طوری که می توانید با استفاده از این تکنیک ها موفق تر باشید و مشکلاتی را که در روابط زناشویی شما پیش می آید به آسانی و با اطمینان از حصول نتیجه ای مطلوب حل کنید.


فریبا فرهادیان

اختلاف در زندگی زناشویی و روش حل آن

وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


http://maktoobshop.com/






توجه به برخی نکات می تواند هم عوارض دعوا را در رابطه شما کاهش دهد و هم آن را به موضوعی سازنده و نه مخرب تبدیل سازد.


در دعوا این کارها را انجام دهید :

استراتژی های مقابله به این معناست که زن و شوهر در چه واقعی از چه مهارت های ارتباطی استفاده کنند. درواقع در بسیاری از موارد، زن و شوهرهای جوان مهارت های ارتباطی را به خوبی می شناسند، اما نمی دانند کی و کجا باید از آن استفاده کنند. این استراتژی ها بیش از اینکه عقلانی و تئوری باشند، باید در عمل آموخته شوند.


هرکدام از چهار استراتژی زیر می توانند به زوج های جوان برای حل مشکلاتشان کمک کنند :

1 - حفظ آرامش : 

بدن درمورد تنش داشتن یا نداشتن از یک قانون همه یا هیچ پیروی می کند. وقتی که آرامش بدنی از بین می رود، ضربان قلب بالا می رود و میزان زیادی آدرنالین در بدن ترشرح می شود. این آدرنالین باعث می شود شما نتوانید به حرف های همسرتان توجه کنید و دعوا بدتر و بدتر شود. برای رفع این مشکل،پیش از هر چیز باید نشانه های برانگیختگی را بشناسید. برای مثال، اگر ضربان قلبتان بیشتر از ده درصد حالت طبیعی (در مردها 72 تا 76 و در زن ها 82 تا 86 ضربه در دقیقه طبیعی است) بود، یعنی که برانگیخته شده اید و باید کاری برای کم کردن برانگیختگی تان انجام دهید.


2 - غیردفاعی گوش دهید : 

برای رفع جبهه گیری، راه های تفکیکی هم وجود دارند. وقتی که شما دارید با همسرتان مشاجره می کنید، دو حالت وجود دارد؛ یا شنونده اید و یا سخنگو. در هر حالت به این توصیه توجه کنید:


_وقتی شنونده اید : 

وقتی که شما در مقام شنونده هستید، بهترین راه این است که از «مهارت گوش دادن» استفاده کنید. البته وقتی فردی به شدت از شما انتقاد می کند و یا شما را سرزنش می کند، واقعا گوش دادن کار سختی است. برای این کار واقعا لازم است که بتوانید خودتان را جای همسرتان بگذارید و دنیا را از دید او ببینید. یادتان باشد که نمی شود به گوش دادن همدلانه تظاهر کرد.


_وقتی سخنگو هستید : 

وقتی که سخنگو هستید باید تا جایی که می توانید، صحبتتان را به خصومت آلوده نکنید. برای این هدف راهکارهای زیر مناسب است:


_ به جای انتقاد، از شکایت استفاده کنید : 

همان طور که در گام دوم توضیح داده شد، انتقاد کاملا مبهم است اما شکایت با صراحت از یک رفتار انتقاد می کند. مثلا به جای « تو هیچ وقت خانه نیستی » که یک نوع انتقاد است، می توان گفت « دیشب که خانه خواهرت ماندی، من خیلی احساس تنهایی کردم ». معمولا پیروی از دستورالعمل های مشخص و واضح خیلی آسان است.


3 - تصدیق : 

تصدیق به این معناست که با ظرافت به همسرتان بفهمانید که او را درک می کنید و می توانید دنیا را از دید او نگاه کنید. تصدیق بیشتر برای مردهایی مفید است که می خواهند در برابر ناراحتی های همسرشان برخوردی عقلایی و منطقی داشته باشند. این انفراد به جای توجه به محتوای هیجانی صحبت های همسرشان سعی می کنند راه حلی برای مشکل او پیدا کنند. اما اگر همسر این مرد به شدت هیجان زده باشد، به این توصیه ها گوش نخواهد داد. در این مواقع زن به شدت نیازمند است که مرد احساسات وی را درک کند. وقتی که همسر شما احساس کند تصدیقش می کنید، به شما بیشتر اعتماد می کند و به توصیه های شما بیشتر گوش می دهد.


اما برای نشان دادن تصدیق، راههای دیگری هم وجود دارند که عبارتند از :

مسئولیت پذیری : 

برای مثال، اگر شوهرتان دلخور است که چرا تلفنی به او خبر ندادید که دیر می آیید، به او بگویید «واقعا عصبانی ات کردم، نه؟» با این کار اعتراف می کنید که اعمال شما روی احساسات همسرتان اثر می گذارد. درواقع شما مسئولیت تاثیر رفتارتان را پذیرفته اید.


معذرت خواهی : 

معذرت خواهی صریح و آشکار نیز یک نوع تصدیق است. با معذرت خواهی، شما به همسرتان نشان می دهید که ناراحت هستید و او را درک می کنید. برای معذرت خواهی لازم نیست همیشه بگویید «متاسفم». برای مثال، می توانید بگویید «منظورت را می فهمم. من اشتباه کردم». اگر در حین جر و بحث به اشتباه اعتراف کنید، نتایج واقعا مثبتی می گیرید.


تحسین : 

وقتی هنگام جر و بحث به یاد همسرتان و خودتان می اندازید که او برای شما همسری قابل تحسین است، مسیر گفت و گو را به سمت مذاکره عوض کرده اید.

 

4 - به دعوا خاتمه دهید

به هر حال نمی شود برای همیشه دعوا و اختلاف را به حال خود نگاه داشت. می توان با استفاده از راهکارهای زیر به دعوا فیصله داد:


_دعوا را به قسمت های عمیق رابطه نکشانید :  

همیشه در دعواهایتان به اصطلاح «رو» دعوا کنید. در «عمق» همیشه یک وفاداری همیشگی پنهان وجود خواهد داشت. دعوایتان را به اینجاها ربط ندهید.


_جایگزین بگذارید : 

برای مثال، اینکه داد و بیداد کنید که از رنگ های صورت یو کرمی و قهوه ای و آبی و زرشکی برای پرده خانه خوشتان نمی آید، چیزی را درست نمی کند. به جای اینها البته اگر رنگی باقی مانده بود، بگویید از کدام رنگ خوشتان می آید؟


_ ببخشید : 

بعضی وقت ها واقعا همسرتان مقصر بوده و اشتباه کرده است. شما بهتر است در این مواقع لذت توفیق اجباری بخشش را بچشید.


_ تمرین « روزهای صمیمانه » را انجام دهید : 

گاهی چاره ای جز این نمی ماند که یک تمرین مکانیکی انجام دهید. می توانید یک تعداد روز متوالی را مشخص کنید و در این روزها توافق کنید که هر روز حداقل 5 مورد از فهرست کارهایی را که همسرتان می خواهد، انجام دهید. البته او هم باید متقابلا کارهایی را که شما می خواهید، انجام دهد. این کارها اولا باید ایجابی باشند، یعنی طرف را از کاری نهی نکنند. دوم باید عملیاتی باشند، مثلا سه بار نوازش کردن به جای امر کلی مهربان بودن. سوم آن قدر کوچک باشند که بتوان هر روز انجامشان داد و چهارم مربوط به دعوای اخیر نباشد.




گردآوری : گروه سبک زندگی سیمرغ

www.seemorgh.com/lifestyle

مطالب پیشنهادی

ایجاد تعادل در بیماران مبتلا به ام اس

سرطان سینه و تمامی گفتنی های آن

نقش مردان در زمینه بهداشت باروری همسران
کاهش مرگ و میر زنان باردار با برنامه مادری ایمن
مادران شاغل و نگهداری کودکان

مهارت‌ های‌ حل‌ مشکلات ‌اول‌ زندگی

مهارت‌ های‌ حل‌ مشکلات ‌اول‌ زندگی


وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


http://maktoobshop.com/



بدون تردید دوران اول زندگی مشترک به دلایل متعدد دارای حساسیت‌های زیادی است. از طرفی زوجین نسبت به روحیات هم شناخت کافی ندارند و از سوی‌دیگر خانواده‌ها هم همواره درحال ارزیابی این زندگی نوپا بر اساس ایده‌آل‌های خود که معمولا به دلیل تعلق خاطرشان به فرزند تازه متاهل شده‌شان است، هستند.

از سمت سوم هم زن و مردی که به تازگی تشکیل زندگی داده‌اند از تجربه کافی برای حل مشکلات برخوردار نیستند و معمولا بر آتش‌های کوچک و بزرگ پدید آمده، نفت و بنزین احساسی عمل کردن می‌ریزند و حتی همان هفته‌های اول و ماه‌های اول به این نتیجه می‌رسند که ازدواج ما از اول اشتباه بوده است و بی‌جهت نیست که در سه سال اول زندگی پدیده پرآسیب طلاق شکل می‌گیرد.

به همدیگر مهلت بدهیم
زندگی مشترک پهنه وسیعی از فرصت‌هاست که زوجین با آرامش و حساب شدگی، مشکلات را پایان کار نمی‌دانند بلکه آنها را بهانه و فرصتی برای آغاز جدید می‌دانند و با همدلی و هم‌کوشی درصدد حل آنها برمی‌آیند و به هیچ وجه واقع بینی خود را قربانی ایده‌آل‌نگری نمی‌کنند.

مشکلاتمان را خودمان حل کنیم
یکی از مهارت‌های مهم در آغاز زندگی حل مسائل توسط خود زوجین است. زیرا زن و شوهر بهتر از هر کسی به موضوع آگاهی دارند و اکثر مسائل بیشتر به تفاوت‌ سلایق و عرف‌های زوجین است. از سویی اطرافیان ممکن است از نگاه و تجربه خودشان یا مثلا از سر محبت نسبت به فرزند پیشنهادی ارائه دهند که مناسب نیست.

از تفاوت‌های جنسیتی و روحیات فردی و خانوادگی یکدیگر بیشتر آگاه شده و به آن‌ها احترام بگذاریم. یک زوج موفق می‌داند که تفاوت‌های زن و مرد تناسب است نه نقص و کمال. تا بدین وسیله تناسب بیشتری میان آنان، در زندگی مشترک ایجاد شود. زوجیت و دو جنسی در طبیعت بشر، برای هدف بزرگ آرامش در درون خانواده است. درنتیجه همسران باید با مطالعه و افزایش آگاهی از تفاوت‌های جسمانی و روان‌شناختی یکدیگر، به مرور زمان شناخت خود را از حساسیت‌ها و روحیات فردی و خانوادگی یکدیگر افزایش دهند و با آنان برخوردی شایسته نمایند.

با یکدیگر گفتگو کنیم
با هم صحبت کنیداین مهارت یکی از عوامل بسیار مهم در ارتباط موثر و رفع مسائل و مشکلات زندگی است. این امر، همچون کلیدی، بسیاری از درهای صمیمیت را به روی زوجین باز می‌کند و هنری است که از طریق آن می‌توان از کاهش محبت و سوء تفاهم در زندگی مشترک پیشگیری نمود. در یک گفتگوی صحیح بایستی هر فرد برای برقراری ارتباط کارآمد مهارت‌هایی را در خود ایجاد نماید، که در ذیل به آنان اشاره می‌شود:

اینگونه سخن بگوییم

*ابتدا در خصوص سخن مورد نظر تامل کنید.
 

*به نرمی و تواضع همراه با خوشخویی، در فضای مهر و محبت و نه خشم و عصبانیت سخن بگویید.
 

*از سخن بیهوده گفتن و پرگوئی بپرهیزید و در موضوع مشکلتان حرف بزنید.
 

*اگر لازم است که در خصوص موضوع مورد نظر مفصل سخن به میان آید بایستی موقعیت و شرایط بیان سخن اثرگذار فراهم شده باشد.
 

*سعی کنید تا حدامکان سخنان را کوتاه و مفید مطرح کنید.
 

*برسخنتان تسلط لازم را داشته باشید و آنان را شمرده بیان کنید.
 

*سخنتان همراه با نرمی باشد و آن را در قالبی نیکو «براساس موقعیت مورد نظر» آراسته نمایید.


*از سخنان زشت که روش انسا‌ن‌های خود باخته است جدا پرهیز نمایید.
 

*عاقل باشید و اگر موضوعی است که برایتان مهم است که مطرح شود، نترسید و با درایت آن را بیان کنید.
 

*مراقب باشید که با حفظ آرامش و تدبیر از شیوه‌ی نامناسب یا کلماتی که باعث سوء برداشت می‌شود پرهیز نمایید.


به دقت به سخنان طرف مقابل گوش دهید و نسبت به آنها واکنش مناسب نشان دهید.
 

*از مجموع سخنانتان در پایان، یک جمع‌بندی و نتیجه‌گیری روشن داشته باشید.

 
اینگونه سوالات بپرسیم:

*به همسرتان بگویید که به او اطمینان دارید و با پاسخ سوالی که در ذهن شما ایجاد شده، به نشاط و آرامش می‌رسید.


*آن را شایسته و درست مطرح کنید چرا که پرسش خوب، نیمی از آگاهی را برای شما فراهم می‌سازد.


*هدف از پرسیدنتان فهمیدن و درک حقیقت باشد نه برای آزردن و درمانده کردن طرف مقابل.
 

*درباره مسائل بی‌فایده از همسرتان سۆال نکنید. از لقمان پرسیدند: دانائی و حکمت تو چیست؟ گفت: از چیزی که به آن نیاز ندارم سوال نمی‌کنم و به آنچه بیهوده است نمی‌پردازم.


*در مورد پاره‌ای موضوعات که پاسخ صریح آن باعث شرمندگی می‌شود خودداری شود.

 
اینگونه گوش کنیم

*اشتیاق خود را نسبت به شنیدن مسائلی که برای زندگی و خصوصا همسرتان مهم است، نشان دهید.
 

*پس از گوش کردن به تغییرات مفیدی که لازم است ایجاد شود عمل کنید! یادتان باشد این امر نشانه اهمیت دادن شما نسبت به همسرتان است و باعث افزایش حس اعتماد محبت در روابط می‌شود.
 

*خوب به سخن همسرتان گوش کنید و پیش از آنکه مفهوم مدنظر او را به درستی نیافته‌اید قضاوت نکنید.
 

*از عواملی که سبب عدم تمرکز بر روی سخن همسرتان می‌شود پرهیز کنید.
 

*در برابر سخن همسر خود فروتن و صبور باشید و به سخن او دل دهید.

داشتن یگ گفتگوی صحیح

*صحبتتان را در موقعیتی مناسب و اثرگذار با همسرتان مطرح کنید


*سخنانتان را بگویید نه با هدف اثبات نظر خودتان، بلکه با این هدف که حق و حقیقت را متوجه شوید.


*دنبال این نباشید که حق توسط شما حتما باید آشکار شود بلکه اگر متوجه شدید خطا با شما بوده بپذیرید، خدا را شکر کنید و از همسرتان تشکر کنید.


*سعی کنید صحبت‌هایتان درباره واقعه‌ای مهم که اتفاق افتاده یا به زودی روی خواهد داد باشد.


*با یکدیگر در خلوت و مکان مناسب گفت‌وگو کنید.


*اجازه دهید همسرتان دلایل خود و سوالاتی را که در ذهن دارد با آزادی و آرامش بیان کند.


*در بین سخنان همسرتان به دنبال مطالبی باشید که شما را به حقیقت نزدیک می‌کند.


*هدفتان خیرخواهی باشد. و منطقی و خالی از هرگونه تعصب و لجاجت با همسرتان گفتگو کنید.


*از «جدال» که زور گفتن و قبول نکردن حق و دلایل منطقی است دوری کنید زیر باعث می‌شود احترامتان را از دست بدهید.

مشورت کنیم
خود محوری در زندگی مشترک باعث کاهش محبت و نشاط در خانواده‌ می‌شود. رسول رحمت (ص) مردی را که نسبت به همسرش خودمدار باشد و با تبختر رفتار کند دشمن خدا معرفی می‌کند. یادمان باشد هیچ چیز مانند خودمداری روابط میان همسران را تیره نمی‌سازد و زمینه تفاهم را از بین نمی‌برد. همچنین برخی امور از حساسیت و ظرافت‌های خاصی برخوردار است که با توجه به تجربه کم زوجین جوان بایستی در اولین فرصت با فردی دیندار ، عاقل با تدبیر و امانت‌دار مشورت کرد.

زبان نگه داریم
در اوایل زندگی مشترک به دلیل آگاهی کمی که زوجین و بستگان آنان نسبت به یکدیگر دارند ممکن است از سر دلسوزی، بستگان سخنانی را نسبت به همسر ما بیان کنند که بازگویی آنها سبب دلخوری و فاصله در ارتباطات خانوادگی شود. دراین زمینه ضرورتی ندارد این صحبت‌ها به همسر انتقال داده شود، بلکه اگر آن مطالب برای رشد زندگی موثرند بدون ذکر نام فرد در موقعیت مناسب با شیوه‌ای درست با همسر مطرح گردد.

لجاجت را کنار بگذاریم
در یک ارتباط موثر زوجین باید از یک‌دندگی و اصرار بر نظر خود به جد پرهیز کنند و در مقابل برای حل مسائل زندگی، منش حق‌گرایی و خطاپذیری را داشته باشند. اگر می‌خواهید در زندگی مشترک، آرامش و نشاط داشته باشید با ترک لجبازی به این امر کمک خواهید کرد.

از یکدیگر عیب‌جویی و سرزنش نکنیم
در زندگی خانوادگی، زن و مرد بایستی بدی‌های یکدیگر را نادیده بگیرند. نقص زن، نقص مرد است و نقص مرد، نقص زن است و باید در روابطمان، نقص‌پوش باشیمهمچنان که قرآن زن و مرد را لباس هم معرفی کرده است.اگر خواهان محبت و حل مسائل در خانه هستیم باید منفی‌باف نباشیم. اگر به اشکال یا نقصی در طرف مقابلمان رسیدیم؛ نباید نگاه نقطه‌ای داشته باشیم و تمام تمرکزمان را به آن معطوف کنیم بلکه آن را در کنار خوبی‌ها و قوت‌های او ببینیم و گاهی به نقص‌ها و عیوب خودمان هم توجه کنیم تا بتوانیم از سرزنش کردن و عیب‌جو بودن فاصله بگیریم.

خشونت نورزیم
ملایمت، مبارک و خشونت، شوم است. هرگاه خداوند برای خانواده‌ای خیری بخواهد، ملایمت را وارد آن خانواده می‌کند؛ زیرا ملایمت، هیچ‌گاه با هیچ‌چیز همراه نمی‌شود؛ مگر این که آن چیز را زینت می‌بخشد و خشونت ، هرگز با چیزی همراه نمی‌شود، مگر این که آن چیز را زشت می‌کند. آیا بهتر نیست با رافت و ملایمت از سنگینی‌بار مشکلات زندگی بکاهیم؟
 

جایگاهی که مرد انتظار دارد
بالاخره دو نفر هر چه‌قدر هم با هم هم‌دل و همراه باشند، در پاره‌ای موضوعات اختلاف نظر دارند و دیدگاهشان متفاوت است. در این شرائط به ویژه اگر موضوع مهم باشد و گریزی از تصمیم‌گیری نباشد، عاقلانه این است که پس از مشورت، مسئولیت تصمیم نهایی به عهده شوهر باشد و خانم علی‌رغم عدم تمایل قلبی، در عمل با نظر شوهرش همراه شود و به او تکیه کند. هر چند دلایلی از نظر او وجود داشته باشد که این‌گونه تصمیم‌گیری نشود.

احترام و اعتماد متقابل
اگر زوجین چه در محیط خانه و چه در جمع دوستان و فامیل همواره احترام همدیگر را حفظ کنند و پشتیبان همدیگر باشند، هم اعتمادشان نسبت به یکدیگر افزایش می‌یابد و هم هیچ‌کس به خود اجازه دخالت در زندگی آنان را نمی‌دهدیادمان باشد صمیمیت زوجین همراه با حفظ حریم و رعایت ادب، یکی از مهم‌ترین مهارت‌های رفتاری برای حل مشکلات زندگی زناشویی است.

اهل رفق و مدارا باشیم
رفق به معنای نرمی و سازش کردن است و مدارا رفتاری برخواسته از درایت و فهم متناسب با توان فرد است تا او را از جایی که فعلاً قرار دارد به نقطه مطلوب برسانیم. این موضوع یک ضرورت عقلی برای زیستن است. زیرا همانگونه که انسان‌ها از نظر بیولوژیکی و فیزیولوژیکی متفاوتند؛ از نظر ذوق، کشش، اندیشه، ظرفیت نیز متفاوت هستند پس نیاز به رفق و مدارا در زندگی است. یکی از موارد رفق و مدارا که شاید مهم‌ترین آن باشد؛ رفق و مدارا با نابهنجاری‌های اخلاقی زن یا شوهر است. فرعون کج‌اندیش که خودش را خدا می‌داند، همسرش با او سازگاری می‌کند و یکی از زنان برگزیده عالم می‌شودامام علی (ع) سلامت زندگی را در مدارا کردن می‌دانند. پس فراموش نکنیم اگر از بسیاری امور تغافل و چشم‌پوشی نکنیم، زندگی‌مان تیره می‌شود.

 

مطالب پیشنهادی

ابزارهای مورد نیاز بیمه سلامت

اثرات هدفمندسازی یارانه ها در حوزه سلامت

ارتقای کیفیت خدمات سلامت از منابع مالی یارانه ها

اصلاح ساختار نظام جامع مدیریتی اقتصادی بیمارستان

اقدامات اساسی در تخصیص منابع در نظام سلامت

بررسی مشکلات برنامه پزشک خانواده

بیمه سلامت و نقش بیمه های مکمل بر آن

تاثیر بیمه های مکمل بر قشرهای آسیب پذیر

همسرآزاری

وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


http://maktoobshop.com/



یک کارشناس مسایل اجتماعی گفت: مشاوره‌های دامنه‌دار و آموزش‌های مهارت‌های زندگی در کاهش همسرآزاری موثر است.
 
حسین چم‌حیدری در گفت‌وگو با خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا) - منطقه خراسان - اظهار داشت: مشاوره‌های دامنه‌دار و آموزش مهارت‌های زندگی در کاهش همسرآزاری موثرند؛ طبیعتا قسمتی از مسایلی که به شکل همسرآزاری خودشان را نشان می‌دهند به دلیل نداشتن مهارت،‌ ضروری است،‌ به عنوان مثال افراد، مهارت ارتباط موثر و یا توانایی مدیریت هیجانات را ندارند و در این زمینه دچار مشکل می‌شوند.
 
وی ادامه داد: افراد هیجانات مختلفی از جمله خشم دارند؛ خشم یک هیجان پرتکرار زندگی روزمره زناشویی است و افراد باید بدانند که چگونه با این خشم مواجه شده و آن را مهار کنند؛ با آموزش مهارت‌های زندگی میزان همسر آزاری به شدت پایین می‌آید.
 
این کارشناس مسایل اجتماعی افزود: همسر آزاری و بروز خشونت‌های رفتاری و کلامی در رابطه با همسر، طیفی از رفتارهای مختلف را شامل می‌شود؛ عوامل زمینه‌ساز خشونت خانگی بسیار گسترده‌ و متغیرند.
 
وی ادامه داد: عوامل موثر در همسرآزاری را می‌توان به دو گروه عمده درون فردی و برون فردی تقسیم کرد، عوامل درون فردی، به شخصیت فرد باز می‌گردد که آیا شخص دارای شخصیت سالمی است یا دارای شخصیت ناسالم است؛ عوامل برون فردی شامل متغیرهای اجتماعی، حوزه ‌اجتماعی و محیط اجتماعی می‌شود که فرد در آن زندگی می‌کند.
 
وی بیان کرد: تلقی اشتباهی که از همسرآزاری می‌شود این است که فکر می‌کنیم خشونت زمانی مفهوم پیدا می‌کند که با ضرب و شتم همراه باشد و برخورد فیزیکی اتفاق بیفتد در صورتی که خیلی از رفتارهایی که از فرد سر می‌زند، رفتارهای خشن از جنس فیزیکی و برخوردی نیستند بلکه خیلی از رفتارها به شکل پیام‌های سمی کلامی بروز پیدا می‌کنند مثل طعنه زدن، کنایه زدن، و زخم زبان زدن که مجموعه‌ این رفتارهای نامناسب و ناسالم و ناکارآمد را به عنوان مولفه‌های آزار همسر و خشونت خانگی به حساب می‌آوریم.
 
چم حیدری اضافه کرد: ما عادت‌های نامناسب فراگیری در اجتماع داریم که رو به افزایشند و قسمتی از این فرهنگ‌ها وارداتی‌اند که به خانواده‌های ما تحمیل شده‌ و قسمتی دیگر به دلیل فاصله گرفتن از ریشه‌های رفتاری اصیل فرهنگ خودمان بوجود آمده‌اند.
 
این کارشناس مسایل اجتماعی خاطرنشان کرد: خشونت‌ها از جنس رفتار نامناسب کلامی، زیاد است و شیوع زیادی هم دارد.
 
وی اظهار داشت: هیچ تحقیق علمی در این زمینه انجام نشده است، اما از روی بعضی مولفه‌ها این استنباط می‌شود که میزان طلاق در خراسان رضوی بالاست و جزو سه استان پر آسیب کشور است؛ وقتی عوامل ایجاد کننده طلاق را بررسی می‌کنیم همسرآزاری یکی از ۱۰ عامل اصلی طلاق محسوب می‌شود و این طور استنباط می‌شود که در شهری مثل مشهد که شهری مذهبی است، میزان همسر آزاری بالاست اما کاملا قابل استناد نیست.
 
چم‌حیدری ادامه داد: آگاهی‌های قبل از ازدواج قطعا مفید و ضروری هستند و مساله حیاتی در پایداری زندگی مشترک به حساب می‌آیند؛ افراد آگاهی لازم را ندارند و شخصی را انتخاب می‌کنند که تناسب اولیه با شرایط فردی و خانوادگی آن‌ها ندارد و یا مهارت‌های ضروری آغاز زندگی مشترک و موفق را نمی‌دانند.
 
این کارشناس مسایل اجتماعی با اشاره به اختلاف سن دختر و پسر، عنوان کرد: متناسب با سطح فرهنگ و سطح دانش اجتماعی افراد و ویژگی‌های فردی، اختلاف سن ممکن است آسیب‌های متفاوتی داشته باشد و برای همه یکسان نیست؛ به عنوان مثال در خانواده‌هایی که تفاوت سطح تحصیلات و آگاهی پایین است ممکن است در هم سنی پسر و دختر و یا بزرگتر بودن دختر از پسر، آسیب‌ خیلی بیشتر باشد تا خانواده‌هایی که سطح تحصیلات عالیه دارند؛ این اختلاف سن برای خانواده‌های با سطح تحصیلات بالاتر قابل هضم است اما به شکل عمومی و بر اساس تحقیقاتی که صورت گرفته اختلاف سنی حدود سه سال مناسب دیده می‌شود و پسر و دختر نباید اختلاف سنی فاحشی داشته باشند.

بیشتر بدانیم....


دیابت از شناخت علائم تا درمان و راههای پیشگیری

حقایقی در باره ایدز و لزوم آموش جنسی

ایجاد تعادل در بیماران مبتلا به ام اس

سرطان سینه و تمامی گفتنی های آن

نقش نانو تکنولوژی در پزشکی وسلامت عمومی

نقش مردان در زمینه بهداشت باروری همسران
تمرینات ورزشی در دوران حاملگی و قبل از زایمان
کاهش مرگ و میر زنان باردار با برنامه مادری ایمن
مادران شاغل و نگهداری کودکان
بررسی اثرات کافئین بر بدن
عوارض شیرین کنندههای بدون کالری
فست فود زیر ذره بین کارشناسان حوزه سلامت
ویژگی های ظروف آشپزی و اثر آن در پخت غذا

ظروف یک ‌بار مصرف ومشکلات آن بر سلامت
اثرات امواج تلفن همراه بر سلامت افراد
کنترل آلاینده ها از طریق فن اوری نانو تکنولوژی
اثر شن‌های روان یا غبار غلیظ بر سلامت انسان

آثار جانبی تشعشع لامپ های کم مصرف بر چشم و پوست

پیامدها و راهکارهای جلوگیری از تخلفات موتورسواران

آمادگی سازمانهای غیر دولتی در حوادث و بلایا

آمادگی ملی و سازمانی در مقابله با زلزله و مدیریت بحران

آمادگی ملی در مقابله با زلزله

راهکارهای پیشگیری از پیامد های سیل

سلامت روان کودکان در بلایا طبیعی


اختلاف در زندگی زناشویی

                             وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است



شاید در برخی از زندگی ها طلاق آخرین و بهترین راه باشد اما راه های متفاوتی وجود دارد که می تواند پایه های سست یک زندگی مشترک را تنومند نموده و طول عمر آن را به سال های متمادی افزایش دهد.


اغلب مشکلات زندگی زوج های جوان به علت عدم تجربه و اطلاعات کافی از نحوه کنترل زندگی مشترک می باشد و این که دختر و پسر جوان نیاموخته اند چگونه همسرداری کنند و چگونه بر مشکلات پیش آمده غالب شوند یا چگونه ایجاد علاقه کنند! 


برای هر کاری “داشتن تجربه“ و “راهنمایی شدن“ مهم ترین ملزوماتی است که موجب رسیدن به نتایج مطلوب در آن کار می شود و عدم آگاهی و نداشتن راهنمای مناسب هم متقابلا بزرگ ترین ضربه ای است که می توان بر پیکره اهداف خود وارد کرد. 


آشنایی با «مهارت حل اختلاف» به ما کمک می کند تا دعواهای زن و شوهری را به شکلی درست مدیریت کنیم.


بسیاری از زوج های جوان نمی دانند چگونه باید دعوا کنند و یا چگونه به دعوا فیصله دهند. واقعیت این است که به رغم تصور بسیاری، دعوا کردن با همسر می تواند تجربه وحشتناکی نباشد و البته پایان دادن به آن نیز آن قدرها سخت نیست. 


توجه به برخی نکات می تواند هم عوارض دعوا را در رابطه شما کاهش دهد و هم آن را به موضوعی سازنده و نه مخرب تبدیل سازد.


در دعوا این کارها را انجام دهید: 


استراتژی های مقابله به این معناست که زن و شوهر در چه واقعی از چه مهارت های ارتباطی استفاده کنند. درواقع در بسیاری از موارد، زن و شوهرهای جوان مهارت های ارتباطی را به خوبی می شناسند، اما نمی دانند کی و کجا باید از آن استفاده کنند. این استراتژی ها بیش از اینکه عقلانی و تئوری باشند، باید در عمل آموخته شوند. 


هرکدام از چهار استراتژی زیر می توانند به زوج های جوان برای حل مشکلاتشان کمک کنند:


1.حفظ آرامش: بدن درمورد تنش داشتن یا نداشتن از یک قانون همه یا هیچ پیروی می کند. وقتی که آرامش بدنی از بین می رود، ضربان قلب بالا می رود و میزان زیادی آدرنالین در بدن ترشرح می شود. این آدرنالین باعث می شود شما نتوانید به حرف های همسرتان توجه کنید و دعوا بدتر و بدتر شود. برای رفع این مشکل،پیش از هر چیز باید نشانه های برانگیختگی را بشناسید. برای مثال، اگر ضربان قلبتان بیشتر از ده درصد حالت طبیعی (در مردها 72 تا 76 و در زن ها 82 تا 86 ضربه در دقیقه طبیعی است) بود، یعنی که برانگیخته شده اید و باید کاری برای کم کردن برانگیختگی تان انجام دهید. 


2.غیردفاعی گوش دهید: برای رفع جبهه گیری، راه های تفکیکی هم وجود دارند. وقتی که شما دارید با همسرتان مشاجره می کنید، دو حالت وجود دارد؛ یا شنونده اید و یا سخنگو. در هر حالت به این توصیه توجه کنید:


**وقتی شنونده اید: وقتی که شما در مقام شنونده هستید، بهترین راه این است که از «مهارت گوش دادن» استفاده کنید. البته وقتی فردی به شدت از شما انتقاد می کند و یا شما را سرزنش می کند، واقعا گوش دادن کار سختی است. برای این کار واقعا لازم است که بتوانید خودتان را جای همسرتان بگذارید و دنیا را از دید او ببینید. یادتان باشد که نمی شود به گوش دادن همدلانه تظاهر کرد.


**وقتی سخنگو هستید: وقتی که سخنگو هستید باید تا جایی که می توانید، صحبتتان را به خصومت آلوده نکنید. برای این هدف راهکارهای زیر مناسب است:


** به جای انتقاد، از شکایت استفاده کنید: همان طور که در گام دوم توضیح داده شد، انتقاد کاملا مبهم است اما شکایت با صراحت از یک رفتار انتقاد می کند. مثلا به جای «تو هیچ وقت خانه نیستی» که یک نوع انتقاد است، می توان گفت «دیشب که خانه خواهرت ماندی، من خیلی احساس تنهایی کردم». معمولا پیروی از دستورالعمل های مشخص و واضح خیلی آسان است. 


دعوا را به قسمت های عمیق رابطه نکشانید:  همیشه در دعواهایتان به اصطلاح «رو» دعوا کنید. در «عمق» همیشه یک وفاداری همیشگی پنهان وجود خواهد داشت. دعوایتان را به اینجاها ربط ندهید


3.تصدیق: تصدیق به این معناست که با ظرافت به همسرتان بفهمانید که او را درک می کنید و می توانید دنیا را از دید او نگاه کنید. تصدیق بیشتر برای مردهایی مفید است که می خواهند در برابر ناراحتی های همسرشان برخوردی عقلایی و منطقی داشته باشند. این انفراد به جای توجه به محتوای هیجانی صحبت های همسرشان سعی می کنند راه حلی برای مشکل او پیدا کنند. اما اگر همسر این مرد به شدت هیجان زده باشد، به این توصیه ها گوش نخواهد داد. در این مواقع زن به شدت نیازمند است که مرد احساسات وی را درک کند. وقتی که همسر شما احساس کند تصدیقش می کنید، به شما بیشتر اعتماد می کند و به توصیه های شما بیشتر گوش می دهد.


اما برای نشان دادن تصدیق، راههای دیگری هم وجود دارند که عبارتند از:


مسئولیت پذیری: برای مثال، اگر شوهرتان دلخور است که چرا تلفنی به او خبر ندادید که دیر می آیید، به او بگویید «واقعا عصبانی ات کردم، نه؟» با این کار اعتراف می کنید که اعمال شما روی احساسات همسرتان اثر می گذارد. درواقع شما مسئولیت تاثیر رفتارتان را پذیرفته اید.


معذرت خواهی: معذرت خواهی صریح و آشکار نیز یک نوع تصدیق است. با معذرت خواهی، شما به همسرتان نشان می دهید که ناراحت هستید و او را درک می کنید. برای معذرت خواهی لازم نیست همیشه بگویید «متاسفم». برای مثال، می توانید بگویید «منظورت را می فهمم. من اشتباه کردم». اگر در حین جر و بحث به اشتباه اعتراف کنید، نتایج واقعا مثبتی می گیرید.


تحسین: وقتی هنگام جر و بحث به یاد همسرتان و خودتان می اندازید که او برای شما همسری قابل تحسین است، مسیر گفت و گو را به سمت مذاکره عوض کرده اید.



4. به دعوا خاتمه دهید


به هر حال نمی شود برای همیشه دعوا و اختلاف را به حال خود نگاه داشت. می توان با استفاده از راهکارهای زیر به دعوا فیصله داد:


**دعوا را به قسمت های عمیق رابطه نکشانید:  همیشه در دعواهایتان به اصطلاح «رو» دعوا کنید. در «عمق» همیشه یک وفاداری همیشگی پنهان وجود خواهد داشت. دعوایتان را به اینجاها ربط ندهید.


**جایگزین بگذارید: برای مثال، اینکه داد و بیداد کنید که از رنگ های صورت یو کرمی و قهوه ای و آبی و زرشکی برای پرده خانه خوشتان نمی آید، چیزی را درست نمی کند. به جای اینها البته اگر رنگی باقی مانده بود، بگویید از کدام رنگ خوشتان می آید؟


**ببخشید: بعضی وقت ها واقعا همسرتان مقصر بوده و اشتباه کرده است. شما بهتر است در این مواقع لذت توفیق اجباری بخشش را بچشید.


**تمرین «روزهای صمیمانه» را انجام دهید: گاهی چاره ای جز این نمی ماند که یک تمرین مکانیکی انجام دهید. می توانید یک تعداد روز متوالی را مشخص کنید و در این روزها توافق کنید که هر روز حداقل 5 مورد از فهرست کارهایی را که همسرتان می خواهد، انجام دهید. البته او هم باید متقابلا کارهایی را که شما می خواهید، انجام دهد. این کارها اولا باید ایجابی باشند، یعنی طرف را از کاری نهی نکنند. دوم باید عملیاتی باشند، مثلا سه بار نوازش کردن به جای امر کلی مهربان بودن. سوم آن قدر کوچک باشند که بتوان هر روز انجامشان داد و چهارم مربوط به دعوای اخیر نباشد.




منابع: ایسنا/برترین ها

رسانه ها در الگوی مصرف جامعه چه نقشی دارند؟

ارتقای کیفیت خدمات سلامت از منابع مالی یارانه ها

اصلاح ساختار نظام جامع مدیریتی اقتصادی بیمارستان

اقدامات اساسی در تخصیص منابع در نظام سلامت

بررسی مشکلات برنامه پزشک خانواده

بیمه سلامت و نقش بیمه های مکمل بر آن

تاثیر بیمه های مکمل بر قشرهای آسیب پذیر

توزیع عادلانه خدمات بهداشتی در ﺳﻴـﺴﺘﻢ ﻧﻈـﺎم ﺳـﻼﻣﺖ ﻛﺸﻮر

دریافت پول از بیمار بصورت مستقیم (یک خطای پزشکی)

راهکارهای اجرایی جهت اصلاح الگوی مصرف در بیمارستانها

راهکارهای قانونی و فرهنگی در مدیریت مصرف انرژی در سازمانها ، ادارات و مراکز پزشکی

عوامل مؤثر بر قاچاق کالا

مدیریت انرژی در مراکز بیمارستانی 

مشکلات موجود در سیستم واردات وصادرات

مشکلات نظام سلامت در کشور ایران

مصرف کالاهای خارجی و قاچاق و تاثیر آن بر اشتغال و تولید

نحوه ارائه خدمات بهداشتی درمانی در برخی کشورهای دنیا

نقش سازمانهای بیمه گر اجتماعی و خصوصی در اقتصاد سلامت

وظایف دولت در بهبود شاخصهای سلامتی و نابرابری های اجتماعی

پیامد های هدفمند کردن یارانه ها در حوزه سلامت

چالش اصلی تامین مالی در نظام سلامت