مجله انلاین دوستان : یک روانشناس با بیان این که سرمای بعد از ازدواج عوامل متعددی دارد گفت: به طور نسبی پس از فروکش کردن هیجانات بعد از ازدواج ،زوجین به آهستگی و براساس شرایطی از هم فاصله می گیرند.
دکتر مصطفی فروتن ضمن اعلام این مطلب که به صورت علمی وفنی نمی توان گفت بروز سردی درروابط میان زن و شوهرها در ماه یا سال چندم ایجاد می شود به دلایل شکل گیری وبروز این مشکل جدی پرداخت
انتخاب غیر اصولی
این روانشناس نخستین عامل سردی میان زوجین پس از ازدواج را ناشی از انتخاب غیراصولی دانست و تصریح کرد: به طور کلی انتخاب همسر کمتر بر اساس چک لیست هایی که هر فردی در نظردارد اتفاق می افتد.
وی ادامه داد: یعنی بخش قابل توجهی از انتخاب ها بر اساس رویکردهای اقتصادی و ظاهری ، دوستی های خیابانی- ازدواج های سنتی و… صورت می گیردکه انتخاب های غیر اصولی محسوب می شوند.
فقدان مهارت های زندگی
پژوهشگر علوم رفتاری اظهار کرد: گاهی مواقع نیز به رغم انتخاب اصولی ولی به دلیل فقدان مهارت های زندگی، رابطه زن و شوهرها به سمت سردی پیش می رود.
عدم مسوولیت پذیری فردی در خانواده
وی با بیان این که به دلیل نیاموختن بحث تعهد در زندگی قبلی افراد، زندگی زناشویی رنگ خاکستری به خود می گیرد گفت: عدم مسوولیت پذیری فرد در خانواده که به دلیل عدم تناسب آموزش اتفاق می افتد از دیگر دلایل سردی میان زوجین محسوب می شود.
زندگی صنعتی رو به مدرنیته
دکتر فروتن گفت: زندگی صنعتی برگرفته از زندگی مدرنیته و شرایط خاصی که وجود دارد زوجین را به سمت و سویی می برد که بدون میل باطنی آنها را درگیر یکسری اتفاقات می کند.
وی ضمن اشاره به این که فضای خاکستری زندگی صنعتی بر بسیاری مسائل تأثیرگذار است ادامه داد: شاخص ترین آنها بر زندگی زوجین بوده و از اسمش مشخص است که چه بلاهایی بر سر انسان می آورد.
فشارهای اقتصادی
این روانشناس فشارهای اقتصادی را به دنبال زندگی صنعتی ازدیگرعوامل سردی میان زوجین دانست و افزود: با توجه به این که گستره فعالیت هایی که زوجین باید انجام دهند بیش از حد توانشان است بنابراین خستگی های مربوطه نیز منجر به سردی روابط میان آنها می شود.
به گفته وی بیکاری و قوانینی که در حوزه زندگی زناشویی وجود دارد مانند بحث مهریه ونوع نگاهی که به ازدواج می شود نیزناشی از زندگی صنعتی است که در نهایت به سردی میان زوجین دامن می زند.
طلاق عاطفی
وی با بیان این که سکوت نخستین نشانه طلاق عاطفی است تأکید کرد: یعنی زن و شوهر دیگرحرفی برای گفتن با هم ندارند و تلویحأ حتی برفک تلویزیون را تماشا می کنند اما حاضر نیستند همسرشان را ببینند.
پژوهشگر علوم رفتاری عامل طلاق عاطفی را ناشی از همان عامل اول یعنی انتخاب غیراصولی دانست و افزود: در برخی شرایط افراد به صورت عاطفی- احساسی رفتار می کنند و برای انتخاب همسر به رغم آگاهی از یکسری رفتارهای بد طرف مقابل تن به ازدواج می دهند.
وی در خصوص عواقب بروز طلاق عاطفی گفت: به دنبال طلاق عاطفی هر فردی در فضای تاریکی و تنهایی خودش می خزد که اینجا باید به خاصیت رنگ خاکستری توجه شود. رنگ خاکستری به تنهایی جذاب نیست اما در کنار سایر رنگ ها به شدت جذاب می شود یعنی روابط خارج از چارچوب اتفاق می افتد. یعنی کوچک ترین احساس خوبی که یکی از زوجین از یک موقعیت یا فرد دیگری بگیرند زمینه ساز رفتارهایی خارج از عرف( نه حتمأ خیانت) می شود.
به گفته فروتن حتی بروز رفتارهای به ظاهرساده و در کلام سطحی( مانند صحبت تلفنی با یک جنس مخالف) منجر به بروز مشکلات جدی خواهد شد. در ادامه، زندگی های خاکستری پس از این اتفاقات در نهایت طلاق شناسنامه ای رخ می دهد و یا زندگی بر اساس همان مدار خاکستری یعنی به طوری که هر کسی کار خودش را می کند پیش می رود.
وی با بیان این که بسیاری از زندگی ها به جایی می رسد که به صورت نرمال تمام نمی شود هشدار داد: قتل های خانوادگی،اعتیاد و موارد بسیاری از این قبیل نیز رخ می دهد.
پژوهشگر علوم رفتاری گفت:بررسی ها نشان میدهد معمولأ والدین زوج هایی که دچار سردی روابط می شوند خودشان آموزش های لازم و کافی را ندیده اند. بسیاری والدین تصور می کنند بچه های امروزه زیاده خواهند در صورتی که الگوهای فرزند پروری را باید بیاموزند و منطبق با آن عمل کنند. همچنین راجع به چنین مسائلی با آنها به تعامل بپردازند. زوجین برای حل سردی حاکم بر روابطشان باید مهارت هایی را که لازم دارند کسب کنند در حقیقت باید بدانند که درآینده به چه چیزهایی نیاز پیدا خواهند کرد.
فروتن گفت: گروه حاکمیت یا اجتماعی هم در قبال این موضوع به نوعی مسوولیت فنی دارد. زیرا شاخص ترین دلیل بروز زندگی های خاکستری ناشی از افزایش مشکلات اقتصادی است.
به گفته وی در واقع گروه حاکمیت باید به این فکر باشد که با کار کارشناسی این موضوع را به طور ویژه مورد توجه قرار دهد.
اصلاح قوانین مدنی
وی تأکید کرد: همچنین قانون هایی مانند نفقه،مهریه و… به کار کارشناسی جدیدی نیاز دارد. بحث آموزش های اجتماعی – کاربردی که از رسانه ملی وسایررسانه ها مطرح می شود به طور قطع تأثیرات مثبتی بر زوجین خواهد گذاشت.
مطالب دیگر:
ناتوانی جنسی خود را چگونه به همسر خود بگوئید؟
درمان مشکلات جنسی با استفاده از داروها
اکثریت قریب به اتفاق روان شناسان و درمانگران، بالخص زوج درمانگران، بر صحت و درستی این ادعا صحه گذاشته اند و امیدوارند با تصحیح اصول ارتباطی زوجین و آموزش شیوه های ارتباطی درست، بتوانند گامی بلند در جهت رفع این معضل اساسی که متاسفانه بسیاری از زوجین و خانواده های جامعه ما را درگیر خود نموده است، بردارند.
یکی از ارزشمندترین و اساسی ترین نیاز بشر در زندگی «ارتباط » است و حتی از ملزومات و ضروریات زندگی، بالاخص زندگی مشترک، قلمداد می شود. با یک نگاه کاملا گذرا و سطحی، اهمیت ارتباط برای شما محرز می گردد و دیدگاه و برداشت شما، چنین خواهد بود که نمی توان روابط انسانی را از زندگی حذف کرد. فضای خانواده و ارتباطات موجود در آن، برای رشد و بالندگی تک تک اعضاء به خصوص مهره های اصلی خانواده به عبارتی برای زوجین بسیار مهم و حیاتی است. فضای ارتباطی مغشوش و درهم ریخته فی مابین زن و شوهر، مشکلات عدیده ای را در زندگی زوجین فراهم خواهد آورد که متعاقب آن فرزندان نیز از پیامدهای ناگوار این شکست و ناکامی بی نصیب نخواهند ماند. بدین ترتیب می توان چنین ادعا کرد که با کوشش ثمربخش در«شناخت» موانع ارتباطی و یافتن راه های موثراصلاح این رفتارهای نامناسب، گامی در جهت حل مشکلات و تصحیح حرکت در مسیر درست و کاهش مشکلات بعدی و بهبود روابط زناشویی برداشت.
یکی از این مشکلات که بسیاری از زن و شوهرها در زندگی زناشویی با آن روبرو می شوند و زمینه ای برای درگیری و مشاجره زوجین محسوب می گردد، کم توجهی همسر است.
کوشش ثمربخش در«شناخت» موانع ارتباطی و یافتن راه های موثراصلاح این رفتارهای نامناسب، گامی در جهت حل مشکلات و تصحیح حرکت در مسیر درست و کاهش مشکلات بعدی و بهبود روابط زناشویی برداشت
بسیاری از خانم ها از این که شوهرشان ساعاتی را به خانواده اش اختصاص نمی دهد و به بودن در کنار آنها بی توجه اند، احساس ناراحتی و دلخوری می کنند و به کرات، زبان به اعتراض گشوده و می گویند من به خود او و وجود او در خانه نیاز دارم نه به پول و کارش. در مقابل بسیاری از مردان معتقدند که از صبح تا شب کار می کنند تا با افزایش درآمد، بتوانند آسایش بیشتری را برای زن و فرزندانشان فراهم آورند، اما خانواده شان این فداکاری و مشقت آنان را قدر نمی دانند. به دیگر سخن، مردان تنها به نیازهای مادی زن و فرزندانشان توجه دارند، در حالی که زنان بیشتر خواستار حضور فیزیکی همسر و رفع نیازهای روحی و روانی می باشند. این ناآگاهی و بی اطلاعی از خواسته ها، اندیشه و اهداف موجب ناراحتی و اعتراض افراد خانواده می شود. مشکل مطرح شده در فوق و مشکلاتی از این قبیل تحت عنوان«بی توجهی به من» در برخی از ارتباطات زناشویی نمود فراوانی دارد. در ادامه این مقاله ابتدا به بیان علت و یا علت های احتمالی این مساله خواهیم پرداخت و سپس راهکارهای حل و فصل آن و از همه مهمتر راهبردهای اجتناب از بروز این مشکل، اشاره می نمائیم.
علل بی توجهی مردان
- چشم وهم چشمی بانوان، یکی از دلایل اصلی بی توجهی مردان است. برخی از خانم ها به خاطر حسادت مفرط خود، مطالبات غیرمعقولی ازهمسر می کنند و یا گاها لوازمی خریداری می کنند که به هیچ وجه در وسع مردشان نیست و با وضعیت اقتصادی همسرشان تناسب نداشته، که این خود، موجبات زحمت مرد را فراهم می سازد و مرد را مجبور به کار بیشتر در ساعاتی بیشتر می کند و یا قرض گرفتن، گرفتن وام و... اختصاص زمانهای بیشتری برای کسب درآمد، زمینه ای برای تنش و دوری از یکدیگر می شود.
-
برخی از آقایان درک و شناخت درستی از نیازها و خواسته های همسرشان ندارند و از روحیات و دلبستگی های همسرشان فرسنگ ها فاصله دارند.
- متاسفانه برخی از آقایان، زندگی می کنند تا کار کنند. اشتغال مرد و اختصاص بیش از حد زمان به کار و شغل خود و ارزشگذاری و ارج نهادن مفرط به شغل بیش از خانواده، یکی از دلایل اصلی غفلت از همسر و خانواده است.
- عدم مدیریت صحیح شرایط زندگی و عدم آگاهی از فنون همسرداری، موجب می شود، مرد خانواده دائما به دنبال کسب در آمد بیشتر باشد تا بتواند از عهده خرج خانه و زندگی برآید.
- عدم مسئولیت پذیری و متاسفانه بی بند و باری برخی از آقایان بستری مهم برای بی توجهی شان محسوب می شود.
- گاهی مردان از حربه بی توجهی و بی احترامی به همسر، برای تنبیه و تادیب همسر و حتی حصول خواسته های بجا یا حتی نابجا استفاده می کنند.
- برخی از خانم ها محیط مناسب و آرام بخشی را در منزل برای همسرشان فراهم نمی کنند و خانه برای این مردان، به منزله صحنه نبرد و بازپرسی و رسیدگی است. لذا چنین مردانی بیشتر ترجیح می دهند، تا آنجایی که امکان دارد بیشتر اوقات خود را بیرون از خانه سپری کنند. خانه برای آنان تنها محلی برای خواب و خورد و خوراک است که این خود یکی دیگر از علتهای مهم بی توجهی است.
علل بی توجهی زنان
*زنان بنا بر طبیعت فطریشان، نیازمند وخواهان جلب توجه محبت وعلاقه همسرشان هستند. عدم توجه مردان به این نوع خاص از احساسات و عواطف همسرشان، به مرور زمان و به طور تدریجی موجبات دلسردی و بی توجهی زنان به زندگی و همسر را فراهم خواهد آورد و آنان مجبور به ارضاء این حس به طرق دیگر خواهند بود.
*خشونت و بی احترامی مرد به زن، باعث تکدر خاطر زن می شود و زمینه ای را برای تشویق و ترغیب وی برای جستجو و یافتن روشی برای مقابله و جبران و حتی گاها تقابل به مثل با رفتار مرد فراهم می سازد و او را به سمت لجبازی و انتقام از رفتارهای مرد سوق می دهد که بی توجهی یکی از آن تدابیر است.
* مسئولیت ناپذیری و عدم پذیرش تعهد زن نسبت به همسر و زندگی، یکی دیگر از دلایل بی توجهی زن به مرد است.
در مقاله بعدی تحت عنوان " با بی توجهی همسرم چه کنم؟" به ارائه راهکارهایی برای مواجه با این مشکل خواهیم پرداخت.
چگونه می توان جلوی آثار جانبی تشعشع لامپ های کم مصرف بر چشم و پوست را گرفت؟
ورزش های ضد استرس برای بهتر شدن وضعیت روانی و احساسی افراد کدامند؟
چطور میزان فعالیت فیزیکی خود را ارتقاء دهیم؟
ورزش های مخصوص افراد مبتلا به بیماران قلبی و دیابت
هفت نوع الگوی ارتباطی که در بین زوجین مشخص شده است و می تواند بیانگر خشنودی و یا عدم رضایت زوجین باشد به شرح زیر است :
زوج های مرده :
که حدود چهل درصد از زوج ها راتشکیل می دهند. این زوج ها اصولاً زوج های ناشادمانند. شاید در ابتدای ازدواج، زندگی خوبی داشته اند ولی در اثر مرور زمان رضایت آنها کاهش یافته است. هر چند آنها فرزندانی دارند، فعالیت های اجتماعی دارند و کار می کنند که لذت ببرند و مشغول باشند ولی ارتباط زناشویی آنها هیجان و جذابیت لازم را ندارند .
زوج های مادی :
این گروه حدود یازده در صد از زوج ها را تشکیل می دهند. این افراد نارضایتی کلی از ازدواج شان دارند و تنها در یک زمینه سازگارند وآن حل و فصل امور مادی است. این افراد خودشان را وقف کارشان کرده اند تا روابطشان .
زوج های سنتی :
که حدود ده در صد از زوج ها را تشکیل می دهند. در این زوج ها ارتباطات درونی در مورد مسائلی مثل ارتباط، حل و فصل تعارض و مسائل جنسی، نامطلوب است، ولی مسائل بیرونی مثل ارتباط با خانواده های اصلی، خوب است و در کل به نظر میرسد این ازدواج ها پایدار باشند .
زوج های متعارض :
که چهارده در صد زوج ها را تشکیل می دهند زوح هایی که تقریباً همیشه در جنگ و گریزند، در واقع تعارض در این زوجین به صورت عادت در آمده است .
زوج های متعادل :
که هشت در صد از زوج ها را تشکیل می دهند، افرادی هستند که هم نسبت به مسائل بیرونی و هم درونی رضایت دارند. اگر چه ممکن است در برخی زمینه ها ناراضی باشند ولی روی هم رفته ارتباط آنها مثبت و قوی است .
زوج های همساز :
که حدود هشت در صد از زوج ها را تشکیل می دهند. این افراد در مورد جنبه های بیرونی مثلاً مسائل مادی نارضایتی دارند ولی ارتباط آنها مثبت وقوی است .
زوج های سرزنده :
که حدود نه در صد از زوج ها را تشکیل می دهند. این زوج ها در همه جنبه ها ی زندگی رضایت زیادی دارند با هم خوبند و مشکلات در زندگی آنها به خوبی حل میشود . ارتباط بین آنها رضایت بخش است. نکته مهم در ارتباط آنها این است که در موضوعات مهم زندگی با هم توافق دارند.زوج های مرده، مادی و متعارض نقاط قوت کمی دارند و ناراحتیشان زیاد است. زوج های سنتی اگر چه نقاط قوتی دارند ولی فاقد مهارت های ارتباطی و حل تعارض اند. زوج های متعادل، همساز، سرزنده به ندرت مشکل مهمی دارند، مگر اینکه استرسی خانواده را تهدید کند. اگر زوج های متعادل، همساز و سرزنده را بعنوان نمونه زوجهای سالم تلقی کنیم لزوم آموزشهای شناختی، رفتاری و حل تعارض اهمیت پیدا می کند .
دریافت پول از بیمار بصورت مستقیم (خطای پزشکی)
رسانه ها در الگوی مصرف جامعه چه نقشی دارند؟
آثار جانبی تشعشع لامپ های کم مصرف بر چشم و پوست چیست؟
دسترسی به تمامی این مطالب در سایت
در جهان امروز، آموزش کلید رشد و توسعة کشورها به شمار میآید.
جوامعی که دوران عبور از یک شرایط سنتی به دوران مدرن را طی میکنند با آسیبهای اجتماعی فراوانی دست به گریبان هستند، خانواده ایرانی نیز با گذشت زمان نسبت به شرایط فرهنگی با تغییرات فراوانی روبه رو بوده است که اختلافات زناشویی و عمل آن، از جمله این تغییرات است.
در جهان امروز، آموزش کلید رشد و توسعة کشورها به شمار میآید.
دوران عقد، دورانی است که خانواده جدید تشکیل شده است، اما این خانواده کوچک به دلیل این که هنوز با والدین خود زندگی میکنند و استقلال کامل ندارند، مستقل نشده است. در نتیجه، این دوران زوجین جوان را برای پذیرش مسۆولیت های خطیر زندگی مشترک آماده می کند.
مشکلات دوران عقد
اما بسیاری اوقات مدیریت ناصحیح خانواده ها باعث می شود نه تنها زوج جوان برای این گذار آماده نشوند، بلکه با مشکلات جدیدی مواجه شوند. در این دوران همسران جوان عمدتاً هنوز با خانواده های خود زندگی میکنند. به دلیل اینکه هنوز وابستگی های اقتصادی به خانواده ها وجود دارد؛ مسۆولیت اقتصادی خانواده به طور کامل منتقل نشده و در این دوران ابهاماتی در پذیرش مسۆولیت های اقتصادی و غیر اقتصادی وجود دارد که می تواند منشا مشکلاتی برای زوجین شود. این مشکلات از سوی خانواده ها تشدید می شود.
زوجین ممکن است انتظارات خانواده ها را تأمین نکنند و این دلخوری از سوی خانواده ها به زوجین منتقل می شود. درخانواده های مختلف حدود مسۆولیت ها در این دوران متفاوت است و این می تواند به تعریف انتظارات متفاوت والدین منجر شود و اختلافاتی بین خانواده ها نیز به وجود آورد. این اختلافات وقتی تشدید می شود که هر یک از طرفین بخواهند انتظارات طرف مقابل را براساس فرهنگ خود یا حتی کمبودهای خود تعریف کنند و در برابر تفاوت انتظارات، انعطافپذیری نشان ندهند.
تفاوت در فرهنگ خانواده ها به انتظارات پیشبینی نشده محدود نمی شود و در همه امور، اسباب دخالت خانواده ها را فراهم می کند. حتی درباره حدود روابط زوجین در این دوران در فرهنگ های مختلف اختلاف نظر پیش می آید و زمینه دخالت والدین را فراهم میکند. در این دوران والدین با بحران روحی دیگری نیز مواجه می شوند و آن ترس از دست دادن فرزندشان است. آنان از این که فرزندشان جذب خانواده همسرش شود، وحشت دارند و کشاکشی بین والدین به وجود می آید که برای زوجین نیز ایجاد مشکل میکند.
در این دوران والدین سعی در دیکته فرهنگ خود به خانواده تازه تشکیل شده دارند و آن ها را تحت فشار میگیرند تا در این خانواده جدید فرهنگ خودشان رشد و نمو پیدا کند. این کشاکش غلبه فرهنگی نیز منجر به بروز مشکلاتی بین زوجین میشود.
در دوران عقد فرصت بسیار خوبی برای زوجین فراهم شده تا فارغ از فشار مسۆولیت های زندگی دورانی را با هم سپری کنند تا ضمن شناخت از یکدیگر خاطرات خوشی تولید کنند و تمام عمر از آن بهره ببرند. در این دوران فرصتی فراهم شده است که زوجین به تفاهم هایی دست یابند و برای خانواده جدید خود فرهنگ مستقلی ایجاد کنند. در این دوران می توانند بر سر هنجارهایی که مورد تفاهم هر دو آنهاست، به توافق برسند و بدون تعصب به اینکه ریشه این هنجار در کدام خانواده است، آن را در خانواده خود اجرا کنند.
پس از آغاز زندگی مشترک به دلیل فشار مسۆولیت های زندگی زوجین فرصت این کارها و بسیاری کارهای دیگر مانند تفریحات مشترک و… را ندارند. اما اهمیت و رسالت این دوران به دلیل درک نادرست والدین از آن نادیده گرفته می شود و نه تنها به زوجین در برآوردن آنها کمکی نمی شود، بلکه از سوی آنها موانعی هم فراهم می شود. والدین باید اهمیت این دوران و نقش مهم آن در زندگی مشترک را درک کرده و با مدیریت صحیح روابط خود با فرزندانشان، آنها را در انجام رسالتها و وظایف زوجین در دوران عقد یاری کنند.
در این دوران، والدین باید به مدیریت احساسات خود بپردازند و بپذیرند که با ازدواج فرزندشان خانواده جدیدی تشکیل شده که از حق استقلال برخوردار است و باید استقلال این خانواده را به رسمیت بشناسند و به آنها اجازه دهند که این خانواده جدید برای خود فرهنگ و هنجارهای مستقلی داشته باشد که الزاماً نباید مشابه فرهنگ موروثی و یا خواستههای آنها باشد. والدین باید با مدیریت محیط، فضایی فراهم کنند که زوجین بتوانند بهتر یکدیگر را بشناسند و تعامل مفیدی با هم داشته باشند. مدیریت ناصحیح والدین در این دوران می تواند مولد بحران هایی در زندگی زوجین باشد که بنای این خانواده را سست کرده و امکان ایجاد خانوادهای محکم را از آنان سلب کند.