احتمالا شما در رابطه یا رابطه هایتان بارها از خود سوال کرده اید که چطور متوجه شویم که عشق در این رابطه حقیقی است؟ یا این مساله ذهنتان را مشغول کرده است که شاید این احساس یک احساس شوق زودگذر است.
حال با ماهمراه شوید تا با خصوصیات عشق حقیقی و رابطه عاشقانه واقعی آشنا شوید:
1. در یک رابطه سالم، هنگام نیاز طرفین به سرعت به یکدیگر کمک می کنند، بدون اینکه توقع جبران داشته باشند. آنها می توانند به راحتی به یکدیگر تکیه کرده و مطمئن باشند که در مواقع لزوم از حمایت همدیگر برخوردارند.
2. کسانی که به یکدیگر ابراز علاقه می کنند و احساسشان واقعی است، سعی میکنند یکدیگر را به خوبی شناخته و زندگی خود را با هم تطبیق دهند. آنها هرگز قصد تغییر دادن طرف مقابل را ندارند. عشق واقعی یعنی اینکه فرد مورد علاقه را هرجور که هست قبول داشته باشید.
3. دو نفر که عاشق یکدیگرند، موارد خصوصی شان را پیش این و آن جار نمی زنند و برای هم ارزش قائل هستند. اگریک طرف نقاط ضعف طرف دیگر را دستمایه خندیدن و جوک کرد، باید گفت او اصلا عاشق نیست و رابطه ای ناسالم در پیش گرفته است.
4. گاهی اوقات دونفر هنگام دعوا یکدیگر را بهتر می شناسند، اگر فردی مدعی است عاشق است هنگام دعوا ومشاجره سعی می کند با گوش کردن احساسات طرف مقابل خود، مشکل واقعی را پیدا و برطرف کند و به این ترتیب او را هم بهتر از گذشته بشناسد، اما اگر به جای چنین رفتاری، انتقام بگیرد، دیگرنمی توان به او اعتماد کرد و بهتر است هر چه سریعتر به این رابطه پایان داده شود.
5. دو نفری که مدعی اند یکدیگر را دوست دارند، معمولا در برنامهریزیهایشان یکدیگر را درنظر میگیرند.آن ها هرگز تک روی نکرده و به جای پیروی از خود خواهیهایشان، اهداف مشترکی را انتخاب می کنند . آن ها هر کاری انجام می دهند تا در نهایت با شادمانی کنار یکدیگر زندگی کنند. اما عاشق متقلب فقط به خودش میاندیشد.
6. درعشق واقعی دو نفر به خواستهها و ارزشهای یکدیگر اهمیت میدهند و بسیار مراقب یکدیگرند . آن ها هرگز برای رسیدن به مقاصد خود، همدیگر را به خطاکاری متهم نمیکنند . برخی افراد با قرار دادن طرف مقابل خود در وضع گناهکار بودن ، سعی دارند به مقاصد خود برسند. یک عاشق واقعی هرگز چنین کاری نمیکند .
خدا را شکر در خانوادهای بزرگ شدم که نه مشکل مالی داریم و نه مشکل ظاهری و یا مشکل افت شخصیت خانوادگی دارم. و دلیل رابطهام هیچ کدام از اینها نیست. من پسری را دوست داشتم، به خاطر همین با وی رابطه دارم. و بخاطر عدم اجازه والدین قصد ازدواج هم نداریم. سوالم این است که، چه کنم این رابطه زودتر تمام شود که نه به من آسیب برساند و نه به ایشان؟
اینکه شما از مشکلات و کمبودهای زمینه ساز ارتباطهای بی هدف رنج نمی برید بسیار خوشحالیم و به این موضوع افتخار می کنیم اما به هر حال کسی که قصد ابراز علاقه، عشق و دوست داشتن نسبت به فردی دارد، قبل از سرمایه گذاری عاطفی و احساسی، موقعیت را به طور دقیق ارزیابی می کند و از راه مناسب و منطقی وارد می شود مثلا اگر شما دچار بیماری قند باشید از طرفی عاشق شیرنی باشید و دکتر شما را از خوردن منع کرده باشد، می گویید چون من علاقه دارم و عاشق شیرینی هستم باید آنرا بخورم؟ پس صرف عشق و علاقه که بسیاری از روان شناسان عشق را نوع جنون و مریضی می دانند نمی تواند رابطه پر ریسک شما را توجیه کند و باید عشق و علاقه توسط منطق و عقل هم تأیید شود تا باعث نابودی نشود. اما در زیر راهکارهای فراموش کردن عشق های بی هدف و پاتولوژیک مطرح شده است امید است با پشتکار هر چه تمام این تکنیک ها را عملیاتی کنید:
۱- سعی کنید در بیرون هیچ آثاری از ایشان را جلوی دید خود نداشته باشید مانند عکس شماره تلفن و یادگاری های و... و آنها را محو کنید.
۲- افرادی که در وضعیت شما قرار دارند به هیچ وجه نقاط منفی و بدی ها و آسیب هایی که از طرف مقابل متحمل شدن را نمی بینند و به همین دلیل علاقه و وابستگی آنها ثابت می ماند . شما با تهیه لیستی از نقاط منفی ایشان و مشکلاتی که الان و بعد از ازدواج با ایشان برای شما ایجاد خواهد کرد را بنویسید و هر روز مرور کنید تا نگرشتان نسبت به ایشان منطقی تر شده و احساس ناراحتی و یا به عبارتی تنفر از ایشان ایجاد شود
۳- درباره امتیازات این جدایی و خوبی های جدا شدن از ایشان نیز با خود فکر کنید و سعی کنید با خوشحالی از اینکه با ایشان ازدواج نکرده اید مطالبی را یاد داشت کنید.
۴ - در حال حاضر به هیچ وجه اقدام به ازدواج نکنید زیرا ممکن است انگیزه انتقام جویی و یا با هدف بهتر شدن وضعیت روحیتان و نه با هدف عشق و علاقه منطقی این ازدواج صورت بگیرد پس سعی کنید حداقل دوماه با انجام این تکنیک ها افکار و تصاویر مربوط به ایشان را از ذهنتان پاک کنید به حدی که اصلا تصویر ذهنی ایشان را به خاطر نیاورید و بعد هم حتما با یک مشاوره برای کمک به یک ازدواج عاقلانه کمک بگیرید.
۵- سعی کنید بدون خود سرزنشی و مقایسه نقاط مثبت و خوبی های خودتان را فراموش نکنید و با نوشتن و مرور و نادیده و بی ارزش نکردن آنها به آینده خوشبین و امیدوار باشید.
۶- انجام کارهایی مانند ورزش های دست جمعی ، تعاملات اجتماعی ، سرگرمی و تفریح و پرهیز از تنهایی بسیار مفید هستند و شما حتما گزارش از حال قبل و بعد از این تکنیک را باید با دقت ارسال فرمایید.
۷- ساعات و لحضاتی که شما ارتباط داشته اید بسیار وسوسه برانگیز خواهند بود مانند معتادی که ترک کرده مکان و زمان های مصرف در روزهای اولیه وسوسه انگیز بوده و ممکن است رفتاری مانند عصبانی شدن و تحریک پذیری و یا رفتن به طرف مصرف زیاد باشد بنابراین شما نیز باید با تغییر موقعیت فیزیکی و سر گرم شدن به یک کاری که عمدا در این ساعات در نظر خواهید گرفت و با آرام سازی ذهنی سعی می کنید با این وسوسه ها مبارزه کنید.
۸- هنگام هجوم افکار و تصاویر ایشان در ذهن بدون پرورش و فکر کردن مکان را ترک کرده و یا توجه و تمرکزتان را به چیزی جلب می کنید مثلا با قطع کردن افکار مشغول گفتگو با یک فردی می شوید، باعجله از آن مکان را ترک می کنید، با روشن کردن تلویزیون سعی در تمرکز دیداری و شنیداری نسبت به نوع برنامه و حتی نوع لباس های مجریان و بازیگران و اسامی آنها می شوید.
۹- با افکار منفی و مأیوس کننده مبارزه کنید و پیش بینی منفی نسبت به آینده نداشته باشید.
۱۰ - شاید هفته اول به دلیل درگیر شدن با افکار اتوماتیک دچار نوعی استرس شوید ولی به مرور زمان افکاری که عادت داشتند همیشه و همه جا بدون اراده شما وارد ذهنتان شوند و حالتان را بگیرند با تکنیک های شما از اتوماتیک خارج شده و افکار جدید جایگزین می شود و در هفته های دوم و سوم افکارتان یک دست شده و تعارضی احساس نخواهید کرد.
بیشتر بدانیم....
رسانه ها در الگوی مصرف جامعه چه نقشی دارند؟
ارتقای کیفیت خدمات سلامت از منابع مالی یارانه ها
اصلاح ساختار نظام جامع مدیریتی اقتصادی بیمارستان
اقدامات اساسی در تخصیص منابع در نظام سلامت
بررسی مشکلات برنامه پزشک خانواده
بیمه سلامت و نقش بیمه های مکمل بر آن
تاثیر بیمه های مکمل بر قشرهای آسیب پذیر
توزیع عادلانه خدمات بهداشتی در ﺳﻴـﺴﺘﻢ ﻧﻈـﺎم ﺳـﻼﻣﺖ ﻛﺸﻮر
دریافت پول از بیمار بصورت مستقیم (یک خطای پزشکی)
راهکارهای اجرایی جهت اصلاح الگوی مصرف در بیمارستانها
راهکارهای قانونی و فرهنگی در مدیریت مصرف انرژی در سازمانها ، ادارات و مراکز پزشکی
عوامل مؤثر بر قاچاق کالا
مدیریت انرژی در مراکز بیمارستانی
مشکلات موجود در سیستم واردات وصادرات
مشکلات نظام سلامت در کشور ایران
مصرف کالاهای خارجی و قاچاق و تاثیر آن بر اشتغال و تولید
نحوه ارائه خدمات بهداشتی درمانی در برخی کشورهای دنیا
نقش سازمانهای بیمه گر اجتماعی و خصوصی در اقتصاد سلامت
وظایف دولت در بهبود شاخصهای سلامتی و نابرابری های اجتماعی
پیامد های هدفمند کردن یارانه ها در حوزه سلامت
چالش اصلی تامین مالی در نظام سلامت
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
تقریباً همه ما یکبار درد برهم خوردن یک رابطه عاشقانه را در یک نقطه از زندگی تجربه کرده ایم. خیلی از افراد مجبورند که طی دوره دانشگاه با اولین شکست عشقی خود کنار بیایند. درک سختی و دردناک بودن برهم خوردن یک رابطه مهم مقدور نیست مگر اینکه خودتان هم شخصاً آنرا تجربه کنید. احساس غم و ناامیدی شدید واکنشی متداول به این اتفاق در زندگی است. تحقیقات روانشناسی نشان میدهد که واکنش احساسی به برهم خوردن یک رابطه عشقی بسیار شبیه به واکنش به فقدان های بسیار بزرگتر و غم انگیزتر مثل مرگ یکی از عزیزان یا تشخیص یک بیماری خطرناک می باشد. در زیر به واکنش های احساسی متداول به برهم خوردن یک رابطه عاشقانه اشاره می کنیم:
· انکار: باور و قبول کردن اینکه رابطه تان تمان شده است، خیلی سخت است. خیلی دردناک است که ببینید رابطه تان برای طرفتان که آنقدر دوستش داشتید و به او اعتماد داشتید، دیگر ارزش و اهمیتی ندارد.
· ناامیدی و غم: احساس تنهایی و ناراحتی کردن، گریه کردن زیاد همه کارهایی طبیعی هستند. ممکن است نیاز بسیار شدیدی به برقراری ارتباط با شریک عشقی سابقتان احساس کنید. زمان های خاص در طول روز مثل صبح ها که از خواب بیدار می شوید، خیلی سخت خواهند بود.
· ترس: تصور کردن زندگی بدون شریک عشقیتان وحشت آور خواهد بود. ممکن است واهمه داشته باشید که دیگر نتوانید عشقی برای خود بیابید و باز احساس خوشبختی کنید.
· عصبانیت: خشم و عصبانیت دربرابر شریک عشقی گذشته که این درد و رنج را برایتان فراهم کرده است یک واکنش احساسی دیگر است.
· مقصر کردن خود و احساس گناه: ممکن است به این فکر بیفتید که چه کار شما باعث برهم خوردن رابطه شده است و تلاش کنید که از شریک عشقی سابقتان فرصتی دوباره تقاضا کنید. اگر این شما بوده باشید که رابطه را خاتمه داده است، ممکن است از ناراحت و غصه دار کردن طرفتان احساس گناه کنید.
· حسادت: ممکن است از تصور بودن شریک عشقی سابقتان با شخصی جدید بترسید و احساس حسادت کنید.
· سر در گمی: بدون کسی که آنقدر دوستش داشتید، زندگی بی معنی و عجیب به نظر می آید. ممکن است از خودتان بپرسید که کی هستید و زندگیتان بدون او چه معنا و مفهومی دارد.
· آسودگی: ممکن است تاحدودی از احساسات منفی مربوط به رابطه که درنتیجه دعواها، ناامنی ها و یا خستگی ایجاد می شده، احساس فراغت و آسودگی کنید.
آیا خوب می شوم؟
اگر رابطه تان به تازگی برهم خورده است، ممکن است با خودتان فکر کنید که کی بهتر می شوید. کلیشه "گذر زمان همه زخم ها را التیام می دهد" در این رابطه واقعاً کاربرد دارد. بااینکه روند این جریان ممکن است طولانی و سخت به نظر بیاید، احساسات دردناک فقدان از دست دادن یک رابطه عشقی با گذر زمان از بین می رود. اما، هر چیزی که روند فراموشی را مختل کند، مثل دیدن دوباره شریک عشقی گذشته یا امید داشتن به برقراری مجدد رابطه، جرقه احساسات را دوباره روشن می کند. برای فراموش کردن این درد باید قبول کنید که رابطه تان از دست رفته است و هیچ راهی برای دست یافتن به دلایل بر هم خوردن آن وجود ندارد.
برای بعضی ها یک اتفاق پایانی (مثل بی محلی از طرف عشق قدیمی در زمان نیاز یا یک بحث و دعوای شدید) به فراموش کردن رابطه کمک می کند.
هیچ راه فراری برای تجربه نکردن آن درد احساسی بعد از برهم خوردن رابطه وجود ندارد. احساسات شما نشاندهنده اهمیت طرفتان در زندگی شما و توانایی خودتان در ایجاد صمیمیت با کسی و عشق ورزیدن است. اما کارهایی هست که می توانید برای مراقبت از خودتان و آسانتر کردن این ناراحتی در طول این مدت انجام دهید:
· از دوستان و خانواده کمک بگیرید. حمایت اجتماعی یکی از مهمترین فاکتورها در کنار آمدن بااین فقدان است. از دوستان و افرادی که به حرفهایتان گوش می دهند و به شما برای ادامه زندگی انگیزه می دهند کمک بگیرید. گذراندن وقت با دیگران ممکن است که در ابتدای کار برایتان دشوار باشد اما کمکتان میکند بفهمید که کسان دیگری هم در زندگیتان هستند که نگران شما هستند و حمایتتان میکنند.
· به دنبال راه هایی برای خاتمه دادن به رابطه باشید. ارتباط مداوم با شریک عشقی سابق باعث می شود که التیام یافتنتان به تاخیر بیفتد و به حس عزت نفستان هم لطمه بخورد. وقتی ارتباط با او شدیداً ناراحت و غمگینان می کند از دیگران کمک بگیرید. نوشتن نامه خداحافظی، برگرداندن یادبودها، و گذاشتن همه عکس ها و نامه ها و همه یادبودهای رابطه قبلی در یک جعبه مجزا می تواند به پیشرفت روند فراموش کردن شما کمک کند.
· برنامه روزانه داشته باشید. سازمان دهی کردن زمانتان و داشتن برنامه می تواند به کم کردن فشار روحی شما کمک کرده و فکرتان را از عشق قدیمی به مسائل دیگر زندگی معطوف کند. باید سعی کنید انرژی ذهنیتان را به انجام کارها و پروژه های دیگر هدایت کنید.
· در زندگیتان تغییر ایجاد کنید و به طرز خلاقی ابراز احساس کنید. علایق، فعالیت ها و رابطه های جدیدی در زندگیتان ایجاد کنید. دکوراسیون محل زندگیتان را تغییر دهید. کارهایی انجام دهید که شما را یاد عشق قدیمیتان نیندازد. برنامه های جدید با دوستان و خانواده برای تعطیلات بگذارید. در فعالیت هایی شرکت کنید که به بهبودی شما کمک می کند و توزانی دوباره به زندگیتان می بخشد مثل کارهای هنری، شعر و موسیقی.
· نزد مشاور بروید. می توانید نزد یک مشاور روانشناس بروید و درمورد احساساتتان با او صحبت و دردودل کنید.
برگرفته از مقالات انجمن تعهد
بررسی اثرات کافئین بر بدن
عوارض شیرین کنندههای بدون کالری
فست فود زیر ذره بین کارشناسان حوزه سلامت
ویژگی های ظروف آشپزی و اثر آن در پخت غذا
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
آیا بیش از حد به شخصی یا چیزیوابسته اید؟
اینکه به شخص یا چیزی آنقدر وابسته باشیم که ترک کردن آن برایمان امکانپذیر نباشد یا حتی فکر کردن به کنار گذاشتنش در ما ایجاد وحشت و هراس به وجود آورد؟ اما به راستی چیست که ما را اسیر میکند؟ چرا باید به رغم تمام شایستگیها و ارزشمندیهایی که در وجود خودمان است به شخص یا چیز دیگری رو بیاوریم و بدون او احساس حقارت، کمبود و نومیدی کنیم؟ چرا وقتی میخواهیم از یک رابطه سرشار از وابستگی بیرون بیاییم با دشواریهای فراوانی روبهرو میشویم؟اگر دقیقتر نگاه کنیم میبینیم در یک رابطه سرشار از وابستگی آنچه بیش از هرچیز نمود دارد این است که معمولا ما طوری به طرف مقابل وابسته میشویم که یک شخص معتاد به موادمخدر، اما آیا هرگونه رابطهای را میتوان نوعی اعتیاد نامید؟ چرا اسمش را عشق، دوست داشتن زیاد یا احساس تعهد نگذاریم؟!
اغلب اوقات در یک رابطه اعتیادی، عشق و تعهد فراوانی وجود دارد. اما برای آنکه عشق و تعهدی وجود داشته باشد باید کسی بتواند دیگری را «آزادانه» انتخاب کند ولی یکی از نشانههای اعتیاد در این است که اغلب میلی اضطرارآمیز در کار است که آزادی و حق انتخاب رامحدود میکند؛ یعنی قدرت انتخاب و تصمیمگیری را از شخص سلب میکند حال آنکه در یک ارتباط سالم ناشی از عشق، ما حق انتخاب داریم و با استفاده از قدرت تفکر و تعقل خود میتوانیم تصمیم درست بگیریم.
اما در یک رابطه غلط توام با وابستگی بیش از حد، وقتی خود شخص میداند ادامه ارتباط به نفع او نیست، بازهم ادامه میدهد زیرا احساس میکند باید این شخص را حفظ کند و به او وابسته باقی بماند حتی اگر این رابطه برایش مخرب باشد.
بنابراین اولین نشانه وجود یک رابطه مخرب ناشی از وابستگی خصوصیت اضطرار گونه آن است. نشانه بعدی وحشتی است که در شخص وجود دارد مبادا اینکه طرف مقابل او را تنها بگذارد یا به او دسترسی نداشته باشد. افراد معتاد اگر ندانند موادمخدر خود را چگونه تهیه کنند وحشتزده میشوند یا سیگاریها وقتی در جایی قرار میگیرند که آنجا کشیدن سیگار ممنوع است، ناراحت میشوند. همچنین افرادی هم که در یک رابطه غلط اعتیادگونه قرار میگیرند از فکر اینکه این رابطه قطع شود احساس وحشت میکنند. نشانه بعدی یک رابطه اشتباه این است که بعد از قطع ارتباط احساسی از پیروزی و آزادی به شخص دست میدهد.
در واقع خواه کسی به مادهای مخدر معتاد باشد یا به یک شخص، اساس تمام این واکنشها شباهت فراوانی به یکدیگر دارند و آن این است که همه این افراد احساس کامل نبودن و پوچی میکنند و اغلب ناامید و اندوهگیناند.
نوع ارتباط
به احتمال زیاد در هر رابطه عاطفی عضوی از اعتیاد وجود دارد و این به خودی خود چیز بدی نیست. برعکس میتواند رابطه را مستحکمتر هم بکند، زیرا هیچکس آنقدر کامل و قوی نیست که نیازی به ارتباط با شخص دیگری نداشته باشد. اما یکی از نشانههای رابطه خوب این است که ما را با بهترین شرایط خود در تماس نگهمیدارد. آنچه سبب میشود رابطهای شکلی اعتیادگونه به خود بگیرد این است که احتیاج به طرف مقابل تبدیل به یک نیروی کنترل کننده میشود و اجبار و اضطراری به وجود میآورد که شما را از چندین آزادی اصلی و ضروری محروم میکند؛ آزادی در بهترین حد قرار گرفتن در رابطه، آزادی دوست داشتن دیگران از طریق انتخاب و تعهد و پایبندی توام با علاقه و توجه و نه اینکه تحت تاثیر وابستگی خود در شرایط فشار و اضطرار قراربگیرید و همچنین آزادی انتخاب در اینباره که آیا شخص میخواهد در این رابطه باقی بماند یا نه.
اگر در یک رابطه عاطفی شاد و لذتبخش هستید برای تشخیص اینکه آیا در ارتباطی اعتیادگونه قرار دارید یا نه، به این موارد توجه کنید:
- باوجود اینکه قضاوت خودتان و دیگران به شما میگوید که باقی ماندن در این رابطه به صلاح شما نیست و نمیتوانید انتظار بهبود آن را داشته باشید، هیچ اقدام موثری برای پایان دادن به آن صورت نمیدهید.
- خود را توجیه میکنید که باید در این رابطه باقی بمانید؛ اما نمیتوانید دلیل محکمی برای آن بیاورید.
- وقتی به فکر قطع این رابطه میافتید احساس وحشت و اضطراب میکنید و در نتیجه بیشتر به ارتباط خود میچسبید.
- وقتی برای پایان دادن به این ارتباط اقدامی میکنید با نشانههای حادتری روبهرو میشوید و چه بسا با مشکلات گوارشی و جسمی و ذهنی مواجه شوید.
- هنگامی که رابطه قطع میشود شخص احساس تنهایی و تهی بودن میکند.
اگر اغلب این نشانهها در شما وجود داشته باشد، میتوانید مطمئن شوید در رابطهای قرار دارید که در آن وابستگی شما آنقدر زیاد است که میتوان نام آن را اعتیاد گذاشت و درست همانطور که شخص معتاد به ماده مصرفی خود معتاد است شما هم در دامی قرار گرفتهاید که رهایی از آن چندان آسان به نظر نمیآید. این قدم نخست در درک اساس شناخت نوع ارتباط شماست. بدین ترتیب باید تصمیم بگیرید آیا میخواهید رابطه خود را بهبود ببخشید یا تمایل دارید آن را به همان شکلی که هست باقی بگذارید!
توجیه کردن
شاید برای اینکه بخواهید به یک رابطه غلط ادامه دهید دائم خود را فریب دهید و کارهایتان را توجیه کنید. وقتی کسی در یک ارتباط غلط قرار میگیرد برای اینکه نخواهد آن را ترک کند سعی میکند جنبههای مثبت رابطه را بزرگ جلوه دهد و از کنار جنبههای منفی آن به آسانی بگذرد و این کار باعث میشود که نتوانیم جلوی اشتباهاتمان را بگیریم و همیشه به رفتار غلط خود ادامه دهیم. اگر بخواهیم توجیهات اشتباه خود را ترک کنیم باید افکار غلط خود را مبنی بر اینکه طرف مقابلمان تنها کسی است که میتوانیم او را دوست بداریم، کنار بگذاریم. حالا شما با شناخت بیشتر خود و اطرافتان دید بازتری پیدا کردهاید و میتوانید خوشبختی خود را رقم بزنید؛ در حالی که یک رابطه عاطفی درست هم میتواند بخش مهمی از این خوشبختی باشد. اینکه فکر کنید تنها دلبستگی به یک شخص میتواند شما را خوشبخت کند یک توهم است که گرفتار آن شدهاید.
هنگامی که به شخصی بیش از حد وابسته میشویم واکنشهای جسمانی و فیزیکی قدرتمندی خواهیم داشت که روی قضاوت و تصمیمگیری ما تاثیر زیادی دارد. معمولا ما تحت تاثیر احساسات و عواطف نمیتوانیم به خوبی تصمیم بگیریم. در واقع وابستگی میتواند روی احساسات و عواطف و رفتار ما تاثیر بگذارد البته ما نمیتوانیم به طور قاطع بگوییم که کدام تصمیم بهترین است؛ رفتن یا ماندن در یک رابطه. تصمیمگیری صحیح به تمرکز، مطالعه و بررسی نیاز دارد. در این هنگام باید از خود سوال کنیم آیا منافعی که من از این رابطه میگیرم بر زیانهای آن میچربد یا آیا نیازهای کودکانهام مانع از تصمیمگیری صحیح من نمیشود؟
رهایی
بسیاری از ما باوجود اینکه میدانیم در رابطهای قرار گرفتهایم که ادامه آن به نفعمان نیست باز هم نمیتوانیم از آن رهایی یابیم. اما اقدامات زیر میتواند سبب شود رابطهای را که دوست ندارید ولی به آن عادت کردهاید، ترک کنید:
- رهانیدن خود از احساس وابستگی شدید که مانع از آن میشود که رابطهای را ترک کنید.
- پایان دادن به فرایندهای ذهنی مخرب و علیه خود که شما را از حرکت و پیشرفت باز میدارد.
- حفظ ارزشمند بودن خود بدون وابستگی به شخص دیگر. هر روشی که بتواند به شما کمک کند تا به اهداف خود برای رهایی از رابطهای مخرب برسید مهم و ارزشمند است.
بسیاری از افراد یا خودشان روشی را انتخاب میکنند یا از روشهای پیشنهادی دیگران سود میبرند که در هر صورت فرقی ندارد شما بتوانید از چه راهی به رهایی برسید. برای آزاد شدن از قید و بند وابستگی میتوانید به علت بروز این موضوع و ارتباط آن با دوران کودکی خود بپردازید. شاید به این نتیجه برسید که در دوران کودکی از تنها ماندن در خانه میترسیدید. بنابراین اکنون نیز میترسید برای همیشه تنها بمانید و اینکه کسی شما را دوست نداشته باشد.
میتوانید با بررسی دقیق دوران کودکی به علت واقعی وابستگی شدید خود پی ببرید. هنگامی که شما احساس وابستگی شدید به شخص دیگری میکنید اعتماد به نفس و شخصیت خود را تضعیف میکنید و زیر سوال میبرید؛ بنابراین بکوشید علاوه بر بالا بردن تواناییهایتان، خود را فردی لایق و با ارزش بدانید و برای خود احترام و ارزش بیشتری قائل شوید. پس از آنکه احساس ناتوانی و محرومیت در شما از بین رفت باید به مسئله بازگشت دوباره به زندگی سرشار از آرامش و به دور از وابستگی باز گردید. در این هنگام اطرافیان و دوستانتان میتوانند از شما حمایت کنند؛ بدین ترتیب که وقتی مایوس و ناامید هستید به شما کمک کنند تا دوباره به زندگی و تواناییهای خود امیدوار شوید و به علاوه هر زمان دوباره به یاد گذشته و محرومیتهای موجود در آن افتادید به شما کمک کنند تا بتوانید زندگی خود را از نو سازماندهی کنید.
آیا میتوانم؟!
آیا هنوز این سوال در ذهن شما باقیمانده که واقعا میتوانم تنهایی را تحمل کنم و آیا میتوانم با تنها ماندن احساس خوبی داشته باشم و...؟ البته فراموش نکنیم که این کار ابتدا به نظر آسان نمیرسد و طبیعی است که احساس ترس و وحشت داشته باشید ولی اگر بتوانید به خوبی و با صبر و حوصله این مرحله را پشت سر بگذارید میتوانید احساس سرشار از اعتماد به نفس داشته باشید و دوباره به خودتان افتخار کنید. فراموش نکنید اگر از ارتباط عاطفی خود رنج میبرید، این خود شمایید که باید با انتخاب روشی صحیح، خود را نجات دهید.
برگرفته از مقالات انجمن تعهد
بررسی اثرات کافئین بر بدن
عوارض شیرین کنندههای بدون کالری
فست فود زیر ذره بین کارشناسان حوزه سلامت
ویژگی های ظروف آشپزی و اثر آن در پخت غذا
ما با دسترسی ویژه به همه منابع علمی می توانیم مقاله شما را تهیه نماییم . برای ارائه مقالات (پزشکی-بهداشتی- اجتماعی و زیست محیطی) به مجله، روزنامه ،همایش ، کنگره ، دانشگاه و سازمان مربوطه می توانید به سایت زیر مراجعه کرده و با پرداخت مبلغ جزیی ، مقاله درخواستی را دانلود نمایید وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
|
هیچ واژهای را نمیتوان یافت که به اندازه عشق تعابیر و معنای گوناگون داشته باشد. عدهای عشق را ساختاری رمانتیک و ساده لوحانه قلمداد میکنند در حالی که برای برخی همه چیز است. گروهی عشق را تنها به خدا نسبت میدهند و جمعی نیز تحت تاثیر تجربه یگانه و بیهمتای خویش، عشق را وابستگی شدید احساسی دو انسان به هم تلقی میکنند. گرچه تمامی این تعابیر به لحاظ اینکه از تجربیات تک تک آدمهایی که آن را بر زبان آوردهاند نشأت میگیرد، درست است ولی هیچ کدام تعریف درستی از عشق نیستند. عشق بازتابی آموختنی و عاطفی است. یک عمل متقابل پویا است که در هر لحظه از تمام زندگیمان آن را تجربه میکنیم. برای شناخت عشق باید در عشق زندگی کنیم و در عمل بیاموزیم. آدمهایی هستند که عشق را خرید و فروش میکنند نه ابراز. اینها چنان هنرمندانه عشق را میخرند که جز یکسری خودفریب نمیتوانند بفهمند که این یک بازی است آن هم از نوع پوچ گرایانه. لئوبوسکالیا در کتاب زندگی، عشق و دیگر هیچ عشق واقعی را چنان برمیشمارد: «عشق واقعی یعنی وقف کردن بی چشمداشت خویش. یعنی خود را تماما بخشیدن به امید اینکه در معشوق، عشق بیافرینیم. عشق عملی براساس ایمان و اعتقاد است و کسی که ایمان کمی دارد از عشق نیز چیزی نمیداند.» عشق واقعی، عشقی است که بیچشمداشت ارزانی شود و عاشق واقعی نیز کسی است که هر آنچه دارد میبخشد و چیزی در مقابل طلب نمیکند. در واقع اگر کسی در قبال عشقی که ارزانی میکند، چشمداشت داشته باشد در پایان مایوس میشود زیرا بعید است که خیلی از آدم ها بتوانند همه نیازهای او را برآورده سازند حتی اگر عاشق و شیدای او باشند. یک ضرب المثل بودایی است که میگوید «اگر دست از طلب برداری در راه روشن گام برداشتهای.» حقیقت نیز همین است. دیگران فقط میتوانند چیزی را به ما بدهند که از عهده شان برمیآید نه آنچه را که میطلبیم. اصل مهم این است: هرگاه بتوانیم برای دوست داشتن، شرط نگذاریم یک قدم بزرگ به طرف آموختن عشق برداشتهایم. اگر دست از طلب برداریم و موانع را کنار بزنیم، به راحتی میتوانیم عشق بورزیم؛ موانعی که با عقلانی جلوه دادن عشق سعی بر حذف آن از زندگی دارند، موانعی که اگر با دقت بنگریم ساخته و پرداخته ذهن خود آدمی اند نه چیز دیگری. برخلاف آنچه همگان فکر میکنند، عشق هرگز ویران نمیکند اگر هر روز راهی تازه برای رشد کردن در آن بیاموزیم. یاد بگیریم که به دیگران عشق بورزیم. از آنچه که در خود داریم و آموخته ایم به دیگران ببخشیم. عشق چیزی نیست که با بخشش آن به دیگران آن را گم کنیم. تنها زمانی میتوانیم به دیگران مهر بورزیم و آنها را دوست بداریم که بیش از همه به خویشتن عشق بورزیم. بزرگترین دستور خدا نیز از همین امر سرچشمه میگیرد. همسایه خود را دوست بدار به همان اندازه که خود را دوست میداری. (انجیل متی ۲۲:۳۹) اما خوب بسیاری از آدمها حتی در قبال خویشتن نمیتوانند مسئولیتی را بپذیرند چه رسد به آنکه بخواهند در قبال فرد یا افرادی مسئول باشند و به همین دلیل این ایده که در قبال همنوعان خویش مسئول باشند در نظر ایشان مقوله ای غیرقابل تصور و غیرواقع بینانه است. اگر عاشق واقعی باشیم، چاره ای جز دوست داشتن دیگران نداریم. مسئولیت عشق همین است: دوست داشتن جامعه انسانی که از رشد عشق یک فرد به فرد دیگر حاصل می شود. عشق حقیقی درک به همراه دارد. درک اینکه آنچه آدمی امروز است، فردا نخواهد بود، فردا آدم دیگری خواهد بود. پس هیچ جای نگرانی وجود ندارد و اگر رفتار امروز فرد مورد علاقه مان آن چیزی که تصورش را میکردیم، نبود. عشق به ما می آموزد که نمی توان تنها با دیگران به این دلیل مخالفت ورزید که قادر نیستند در هر لحظهای آن گونه که ما انتظار داریم رفتار کنند. آموختن عشق تنها به اینجا ختم نمیشود. بوسکالیا شناخت عشق را تنها از طریق تغییر میداند و میگوید «برای آموختن عشق باید پیوسته تغییر کنیم و البته از تغییرات نهراسیم. از هیچ کس جز خودمان نمیتوانیم راه و رسم مهر ورزی را بیاموزیم. حتی والاترین معلمان اخلاقی هم نمیتوانند با راهنمایی، ارزانی کردن بینشها، پیشنهادات و دلگرمیهای فراوان ما را در آموزش عشق ورزی یاری کنند. با تماشای زندگی دیگران نیز نخواهیم توانست عشق را یاد بگیریم. زندگی و تجربه زندگی با فرو رفتن و غرق شدن در تمامی آن خود بهترین کلاس یادگیری است.» این حقیقتی است که عشق هر چه باشد، یک حال و هوای رمانتیک که زندگیمان را معنا میبخشد یا یک آرمان گرایی پوچ، ما به آن نیازمندیم. ما محتاجیم که دیگران را دوست بداریم و دیگران ما را دوست بدارند که اگر چنین نبود به اینجا نمیرسیدیم. |
منبع : روزنامه شرق |
ما با دسترسی ویژه به همه منابع علمی می توانیم مقاله شما را تهیه نماییم . برای ارائه مقالات (پزشکی-بهداشتی- اجتماعی و زیست محیطی) به مجله، روزنامه ،همایش ، کنگره ، دانشگاه و سازمان مربوطه می توانید به سایت زیر مراجعه کرده و با پرداخت مبلغ جزیی ، مقاله درخواستی را دانلود نمایید وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
|
هیچ واژهای را نمیتوان یافت که به اندازه عشق تعابیر و معنای گوناگون داشته باشد. عدهای عشق را ساختاری رمانتیک و ساده لوحانه قلمداد میکنند در حالی که برای برخی همه چیز است. گروهی عشق را تنها به خدا نسبت میدهند و جمعی نیز تحت تاثیر تجربه یگانه و بیهمتای خویش، عشق را وابستگی شدید احساسی دو انسان به هم تلقی میکنند. گرچه تمامی این تعابیر به لحاظ اینکه از تجربیات تک تک آدمهایی که آن را بر زبان آوردهاند نشأت میگیرد، درست است ولی هیچ کدام تعریف درستی از عشق نیستند. عشق بازتابی آموختنی و عاطفی است. یک عمل متقابل پویا است که در هر لحظه از تمام زندگیمان آن را تجربه میکنیم. برای شناخت عشق باید در عشق زندگی کنیم و در عمل بیاموزیم. آدمهایی هستند که عشق را خرید و فروش میکنند نه ابراز. اینها چنان هنرمندانه عشق را میخرند که جز یکسری خودفریب نمیتوانند بفهمند که این یک بازی است آن هم از نوع پوچ گرایانه. لئوبوسکالیا در کتاب زندگی، عشق و دیگر هیچ عشق واقعی را چنان برمیشمارد: «عشق واقعی یعنی وقف کردن بی چشمداشت خویش. یعنی خود را تماما بخشیدن به امید اینکه در معشوق، عشق بیافرینیم. عشق عملی براساس ایمان و اعتقاد است و کسی که ایمان کمی دارد از عشق نیز چیزی نمیداند.» عشق واقعی، عشقی است که بیچشمداشت ارزانی شود و عاشق واقعی نیز کسی است که هر آنچه دارد میبخشد و چیزی در مقابل طلب نمیکند. در واقع اگر کسی در قبال عشقی که ارزانی میکند، چشمداشت داشته باشد در پایان مایوس میشود زیرا بعید است که خیلی از آدم ها بتوانند همه نیازهای او را برآورده سازند حتی اگر عاشق و شیدای او باشند. یک ضرب المثل بودایی است که میگوید «اگر دست از طلب برداری در راه روشن گام برداشتهای.» حقیقت نیز همین است. دیگران فقط میتوانند چیزی را به ما بدهند که از عهده شان برمیآید نه آنچه را که میطلبیم. اصل مهم این است: هرگاه بتوانیم برای دوست داشتن، شرط نگذاریم یک قدم بزرگ به طرف آموختن عشق برداشتهایم. اگر دست از طلب برداریم و موانع را کنار بزنیم، به راحتی میتوانیم عشق بورزیم؛ موانعی که با عقلانی جلوه دادن عشق سعی بر حذف آن از زندگی دارند، موانعی که اگر با دقت بنگریم ساخته و پرداخته ذهن خود آدمی اند نه چیز دیگری. برخلاف آنچه همگان فکر میکنند، عشق هرگز ویران نمیکند اگر هر روز راهی تازه برای رشد کردن در آن بیاموزیم. یاد بگیریم که به دیگران عشق بورزیم. از آنچه که در خود داریم و آموخته ایم به دیگران ببخشیم. عشق چیزی نیست که با بخشش آن به دیگران آن را گم کنیم. تنها زمانی میتوانیم به دیگران مهر بورزیم و آنها را دوست بداریم که بیش از همه به خویشتن عشق بورزیم. بزرگترین دستور خدا نیز از همین امر سرچشمه میگیرد. همسایه خود را دوست بدار به همان اندازه که خود را دوست میداری. (انجیل متی ۲۲:۳۹) اما خوب بسیاری از آدمها حتی در قبال خویشتن نمیتوانند مسئولیتی را بپذیرند چه رسد به آنکه بخواهند در قبال فرد یا افرادی مسئول باشند و به همین دلیل این ایده که در قبال همنوعان خویش مسئول باشند در نظر ایشان مقوله ای غیرقابل تصور و غیرواقع بینانه است. اگر عاشق واقعی باشیم، چاره ای جز دوست داشتن دیگران نداریم. مسئولیت عشق همین است: دوست داشتن جامعه انسانی که از رشد عشق یک فرد به فرد دیگر حاصل می شود. عشق حقیقی درک به همراه دارد. درک اینکه آنچه آدمی امروز است، فردا نخواهد بود، فردا آدم دیگری خواهد بود. پس هیچ جای نگرانی وجود ندارد و اگر رفتار امروز فرد مورد علاقه مان آن چیزی که تصورش را میکردیم، نبود. عشق به ما می آموزد که نمی توان تنها با دیگران به این دلیل مخالفت ورزید که قادر نیستند در هر لحظهای آن گونه که ما انتظار داریم رفتار کنند. آموختن عشق تنها به اینجا ختم نمیشود. بوسکالیا شناخت عشق را تنها از طریق تغییر میداند و میگوید «برای آموختن عشق باید پیوسته تغییر کنیم و البته از تغییرات نهراسیم. از هیچ کس جز خودمان نمیتوانیم راه و رسم مهر ورزی را بیاموزیم. حتی والاترین معلمان اخلاقی هم نمیتوانند با راهنمایی، ارزانی کردن بینشها، پیشنهادات و دلگرمیهای فراوان ما را در آموزش عشق ورزی یاری کنند. با تماشای زندگی دیگران نیز نخواهیم توانست عشق را یاد بگیریم. زندگی و تجربه زندگی با فرو رفتن و غرق شدن در تمامی آن خود بهترین کلاس یادگیری است.» این حقیقتی است که عشق هر چه باشد، یک حال و هوای رمانتیک که زندگیمان را معنا میبخشد یا یک آرمان گرایی پوچ، ما به آن نیازمندیم. ما محتاجیم که دیگران را دوست بداریم و دیگران ما را دوست بدارند که اگر چنین نبود به اینجا نمیرسیدیم. |
منبع : روزنامه شرقاثرات امواج تلفن همراه بر سلامت افرادچگونه عملکرد فیزیولوژیکی و روانی میانسالان افزایش می یابد؟ارتباط بین فعالیت فیزیکی و کاهش بیماریهاورزش های ضد استرس برای بهتر شدن وضعیت روانی و احساسی افرادورزش های مخصوص افراد مبتلا به بیماران قلبی و دیابتورزش های مفید برای بیماران مبتلا به آلزایمرورزش و بیماری های قلبی و استخوانیچطور میزان فعالیت فیزیکی خود را ارتقاء دهیم؟ |
ما با دسترسی ویژه به همه منابع علمی می توانیم مقاله شما را تهیه نماییم . برای ارائه مقالات (پزشکی-بهداشتی- اجتماعی و زیست محیطی) به مجله، روزنامه ،همایش ، کنگره ، دانشگاه و سازمان مربوطه می توانید به سایت زیر مراجعه کرده و با پرداخت مبلغ جزیی ، مقاله درخواستی را دانلود نمایید http://www.novinpendargroup.com/
|
بر خلاف تصور خیلی ها که فکر می کنند عشق یکباره پیدا می شود و همیشه می ماند و یا حتی بیشتر می شود، واقعیت این است که عشق ممکن است یک لحظه ایجاد شود، اما همانند بذری است و در صورتی باقی می ماند و رشد می کند که در زمین مناسبی جای گیرد، آب و نور کافی به آن برسانیم؛ مرتب آفت کشی کنیم، به آن کود بدهیم و مستمراً به آن رسیدگی نماییم. ● چگونه عشق به مرور کمرنگ می شود یا از بین میرود؟ ما عاشق ایده آلها و کمالها می شویم و از نقصان ها می گریزیم. شاید تعجب کنید اگر بدانید معمولا انسانها عاشق یک موجود کامل و بدون نقص در ذهن خود می شوند و هنگامی که این تصویر ذهنی را منطبق با یک دختر یا یک پسردر اطراف خود میکنند، به آن نام عشق می نهند. پس عشق به آن دختر آن وقتی رشد می یابد و قلب ما را به تپش وا می دارد که او خود را منطبق با تصویر ذهنی ما ارائه دهد و هنگامی که به مرور او را متفاوت از ذهنیات خود ببینیم، عشق ما رو به افول می رود. اما اینکه تصویر ذهنی ما چگونه باید در بیرون شکل بگیرد و حفظ شود نیاز به تخصص و منطق دارد ، لذا عشق ما فوق عقل است ، یعنی اینکه باید از مسیر عقلانی و منطقی گذر کند و بالاتر از تفکر خام ما باشد ، نه به عکس. پس اگر در زندگی به مرور دریافتیم همسرمان از زیر بار وظایف و مسئولیتهای خود شانه خالی می کند، لذتهای خود را محور قــــــــرار مــــــــی دهــــــــد وهـــــنــــــــوز"مــــــــن" بـــــــودن مــــحــــــور فـــکــــــری اوست،اینگونه می شود که کسالت مزمن عشق رابه چشم خواهیم دید. از دیگر آفتهایی که ما به عشق می رسانیم ، می توان به موارد زیر اشاره کرد. ● عدم انعطاف پذیری عدم انعطاف پذیری نسبت به مسائلی که در زندگی با آن روبرو هستیم. مثلا اگر تعصب روی روش و سلیقه های خود داشته باشیم و به علاقه ها، سلیقه ها و شیوه های زندگی همسرمان مکرراً انتقاد کنیم یا از آن بدتر ، اهانت کرده یا به مسخره بگیریم. ● کمال گرایی افراطی از آنجا که ما ناخودآگاه عاشق " خوبی مطلق"، " مثبت مطلق " و" کمال مطلق" شده ایم و معشوق خود را آخر معرفت و خوبی ارزیابی کرده ایم ، به مرور این ارزیابی خطا، خود را به ما نشان می دهد و دچـــار مـشـکـل مـی سازد. اوهرگز نمیتواند انتظارات و توقعات ایده آل ما را بر آورده کند. او هم یک انسان مثل بقیه انسانهاست و بدیهی است که نقاط ضعف زیادی نیز در کنار نقاط مثبت و نقاط قوت خود دارد. |
ما با دسترسی ویژه به همه منابع علمی می توانیم مقاله شما را تهیه نماییم . برای ارائه مقالات (پزشکی-بهداشتی- اجتماعی و زیست محیطی) به مجله، روزنامه ،همایش ، کنگره ، دانشگاه و سازمان مربوطه می توانید به سایت زیر مراجعه کرده و با پرداخت مبلغ جزیی ، مقاله درخواستی را دانلود نمایید وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است |
بر خلاف تصور خیلی ها که فکر می کنند عشق یکباره پیدا می شود و همیشه می ماند و یا حتی بیشتر می شود، واقعیت این است که عشق ممکن است یک لحظه ایجاد شود، اما همانند بذری است و در صورتی باقی می ماند و رشد می کند که در زمین مناسبی جای گیرد، آب و نور کافی به آن برسانیم؛ مرتب آفت کشی کنیم، به آن کود بدهیم و مستمراً به آن رسیدگی نماییم. ● چگونه عشق به مرور کمرنگ می شود یا از بین میرود؟ ما عاشق ایده آلها و کمالها می شویم و از نقصان ها می گریزیم. شاید تعجب کنید اگر بدانید معمولا انسانها عاشق یک موجود کامل و بدون نقص در ذهن خود می شوند و هنگامی که این تصویر ذهنی را منطبق با یک دختر یا یک پسردر اطراف خود میکنند، به آن نام عشق می نهند. پس عشق به آن دختر آن وقتی رشد می یابد و قلب ما را به تپش وا می دارد که او خود را منطبق با تصویر ذهنی ما ارائه دهد و هنگامی که به مرور او را متفاوت از ذهنیات خود ببینیم، عشق ما رو به افول می رود. اما اینکه تصویر ذهنی ما چگونه باید در بیرون شکل بگیرد و حفظ شود نیاز به تخصص و منطق دارد ، لذا عشق ما فوق عقل است ، یعنی اینکه باید از مسیر عقلانی و منطقی گذر کند و بالاتر از تفکر خام ما باشد ، نه به عکس. پس اگر در زندگی به مرور دریافتیم همسرمان از زیر بار وظایف و مسئولیتهای خود شانه خالی می کند، لذتهای خود را محور قــــــــرار مــــــــی دهــــــــد وهـــــنــــــــوز"مــــــــن" بـــــــودن مــــحــــــور فـــکــــــری اوست،اینگونه می شود که کسالت مزمن عشق رابه چشم خواهیم دید. از دیگر آفتهایی که ما به عشق می رسانیم ، می توان به موارد زیر اشاره کرد. ● عدم انعطاف پذیری عدم انعطاف پذیری نسبت به مسائلی که در زندگی با آن روبرو هستیم. مثلا اگر تعصب روی روش و سلیقه های خود داشته باشیم و به علاقه ها، سلیقه ها و شیوه های زندگی همسرمان مکرراً انتقاد کنیم یا از آن بدتر ، اهانت کرده یا به مسخره بگیریم. ● کمال گرایی افراطی از آنجا که ما ناخودآگاه عاشق " خوبی مطلق"، " مثبت مطلق " و" کمال مطلق" شده ایم و معشوق خود را آخر معرفت و خوبی ارزیابی کرده ایم ، به مرور این ارزیابی خطا، خود را به ما نشان می دهد و دچـــار مـشـکـل مـی سازد. اوهرگز نمیتواند انتظارات و توقعات ایده آل ما را بر آورده کند. او هم یک انسان مثل بقیه انسانهاست و بدیهی است که نقاط ضعف زیادی نیز در کنار نقاط مثبت و نقاط قوت خود دارد. |
ما با دسترسی ویژه به همه منابع علمی می توانیم مقاله شما را تهیه نماییم . برای ارائه مقالات (پزشکی-بهداشتی- اجتماعی و زیست محیطی) به مجله، روزنامه ،همایش ، کنگره ، دانشگاه و سازمان مربوطه می توانید به سایت زیر مراجعه کرده و با پرداخت مبلغ جزیی ، مقاله درخواستی را دانلود نمایید وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
|
وقـتی اولیـن بار کسی را می بیـنیم، صرفنـظر از مـحیـط یـا طریقه این ملاقات، یا مجذوب او می شویم یا نمی شویم. ایـن مجذوبـیت اولیـه اگـر دنـبال شود، سرانجام به دوستی منـجر شـده و بـعد ممـکن است از حصار و موانعی که برای مـحافظت از خـود در اطرافمان کشیده ایم عبور کرده تـبدیل به عشق شود. جاذبه معمولاً تصمیم آنی از دوست داشتن یا نداشتن است که به معیارهای ناخودآگاه ما برمی گردد. وقتی کسی را رو در رو ملاقات کنیم، سعی می کنیم او را با معیارهای فیزیکی و ظاهری بسنجیم. اگر از طریق نامه، تماس های تلفنی یا چت های اینترنتی با کسی آشنا شویم، سعی می کنیم از طریق نحوه صحبت کردن و گفتگویشان و اینکه چقدر حرف زدن با آنها برایمان جالب و سرگرم کننده است، آنها را بسنجیم. کاملاً حقیقت دارد که در اینترنت مردم می توانند هر طور که بخواهند رفتار کنند، و هر شخصیتی باشند که می خواهند. اما آخر کار خودِ واقعیشان از شکاف شخصیتی که برای خود ساخته اند به بیرون نفوذ می کند و خودِ واقعیشان را می بینیم. نکته اخلاقی این چیست؟ اینکه بهتر است خودمان باشیم. چون ممکن است روزی پیش بیاید که مجبور شوید یا بخواهید که فرد آنطرف مکالمه اینترنتی را ملاقات کنید. از طرف دیگر وقتی خودِ واقعی طرف مقابل را ملاقات می کنید، یادتان باشد که زمان باعث شده آن فرد را دوست داشته باشید، به خاطر چیزی که در فکرشان و قلبشان است. ممکن است تصور کنید آن معشوقی را پیدا کرده اید که دقیقاً مثل شما فکر میکند و دقیقاً مثل شما احساس می کند. هیچ کس کامل نیست. همه ما اشکالات و نقص هایی داریم. اینکه بخواهیم فرد "مناسب" را برای خودمان پیدا کنیم اشکالی ندارد. اما اگر بخواهیم فرد "کامل" را پیدا کنیم، به جرات می توانم بگویم که غیر ممکن است. چون هیچ فرد کاملی وجود خارجی ندارد. وضعیت ظاهری این فرد به اندازه وضعیت روحی و درونی او اهمیت ندارد. ما عاشق روح افراد می شویم نه قد و قواره و ظاهرشان. و گرچه برای بهتر کردن ظاهرمان می توانیم کارهایی انجام بدهیم، اما این نباید معیار اصلی ما برای دوستی باشد. ما عاشق قلب انسانها می شویم، عاشق درونشان، خودِ واقعیشان. مسئله مهم همین است. اثرات امواج تلفن همراه بر سلامت افرادچگونه عملکرد فیزیولوژیکی و روانی میانسالان افزایش می یابد؟ارتباط بین فعالیت فیزیکی و کاهش بیماریهاورزش های ضد استرس برای بهتر شدن وضعیت روانی و احساسی افرادورزش های مخصوص افراد مبتلا به بیماران قلبی و دیابتورزش های مفید برای بیماران مبتلا به آلزایمرورزش و بیماری های قلبی و استخوانیچطور میزان فعالیت فیزیکی خود را ارتقاء دهیم؟ |
ما با دسترسی ویژه به همه منابع علمی می توانیم مقاله شما را تهیه نماییم . برای ارائه مقالات (پزشکی-بهداشتی- اجتماعی و زیست محیطی) به مجله، روزنامه ،همایش ، کنگره ، دانشگاه و سازمان مربوطه می توانید به سایت زیر مراجعه کرده و با پرداخت مبلغ جزیی ، مقاله درخواستی را دانلود نمایید وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
|
عشق نه تنها به زندگی معنا میبخشد، بلکه برای سلامتی فوایدی را به همراه دارد. به مناسبت های مختلف به افراد خاص در زندگیتان عشق بورزید. ● عشق رگ ها را باز میکند. تحقیقات نشان دادهاند که عشق و دوست داشتن تشکیل پلاکها را در رگها کاهش میدهند. در تحقیقی به تعدادی خرگوش کلسترول خوراندند و تعدادی از آنها محبت را تجربه کردند، محققان دریافتند که در این دسته خطر حمله قلبی و تصلب شرایین کاهش داشته است. ● با عشق ایمن شوید. محبت پر قدرت ترین تجربه احساسی است، و مطالعات نشان میدهد که وقتی محبت را احساس میکنید، تعداد زیادی سلولهای ایمنی و اندورفین تولید میشود. حتی تماشای یک فیلم رومانتیک و عاشقانه، سبب افزایش ایموگلوبین میشود. ● داشتن روابط جنسی سالم سبب افزایش عمر میشود. مطالعات نشان داده است که افراد پیری که روابط جنسی فعالی داشته اند خوشحال ترین مرد و زنها میباشند. جای تعجب نیست: نزدیکی سالم سر چشمه جوانی طبیعت میباشد. روابط جنسی سطح موادی را که باعث افزایش عمر میشوند بالا میبرد، این مواد شامل اندورفین، DHEA و هورمون رشد میباشند: همچنین سطح کورتیزول، هورمون استرس و آدرنالین را کاهش میدهد. چین باستان سنتی داشت که بر انتقال موثر انرژی در طول فعالیت های جنسی تاکید میکرد. همان طور که یک تحقیق چینی مشخص میکند، فعالیت های جنسی صحیح مزایای احساسی و بدنی فراوانی را به همراه دارند، این فواید شامل تولید هورمون متوازن، استراحت، شور و حرارت مضاعف و خلق و خوی مناسب میباشد. از طرف دیگر، روابط جنسی اشتباه، هیچ فایده ای را به همراه ندارد و از نظر عاطفی و جسمی مضر میباشند. پس روابط جنسی و عاطفی سالم نه تنها کیفیت زندگی را، بلکه کمیت زندگی را بهبود میبخشد. ● با افرادی که دوست دارید در تماس باشید. تماس با انسانها، به عنوان یک تکنیک قوی، تولید اندورفین، هورمون رشد و DHEA را افزایش میدهد و از طرف دیگر استرس را کاهش میدهد. در حقیقت بیمارانی که با افراد دیگر در تماس میباشند، نسبت به بیمارانی که تنها میباشند زودتر بهبودی مییابند. بنابراین برای یکدیگر پیام عاشقانه بفرستید، یکدیگر را در آغوش بگیرید و سبب بهبودی سلامت همدیگر بشوید. ● افزایش عمر با محبت به خانواده افراد پیر یا صد ساله توسط خانواده هایشان دوست داشته و گرامی داشته میشوند. طبق مطالعات، افرادی که زندگی شادی دارند، کمتر دچار بیماری میشوند و عمرشان هم افزایش پیدا میکند. یک رابطه معنادار با خانواده به طور خودکار به وجود نمیآید، بلکه باید برای آن تلاش کرد و سپس آن را نگه داشت. اگر برای روابط خود در خانواده اهمیت قائل شوید، احساس عشق، محبت و تعلق خاطر در خانواده به وجود میآید. در خانواده خود، اعتماد، کمک به یکدیگر، عشق، صلح و صفا، گوش دادن به حرفهای طرف مقابل، انسانیت، صداقت و عدا لت را حکمفرما سازید. ● افزایش عشق در زندگی اگر عشق با سلامتی برابر است، چگونه آن را آشکار سازیم؟ باید برای آن وقت و انرژی به کار ببرید. راههای عشق ورزیدن به معشوق خود را بیاموزید. برای نمونه یک غذا بپزید یا ظروف را بشویید. یا یک کارت پستال برای وی بفرستید تا به این طریق او را خوشحال کنید. نیازی نیست که پول زیادی صرف کنید، بلکه باید نشان دهید که مواظب وی هستید و او را تحسین میکنید. باید محبت خود را ابراز کنید. امیدوارم به نتایج مثبتی در زمینه عشق ورزیدن به طرف مقابل خود، برسید. www.bahrambahonar.blogfa.com |
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
چنانچه می خواهید زندگی شما همواره با عشق و شور باشد ، و با عشق و شور نیز عشق بورزید باید به قلب و عشق خود ایمان داشته باشید . ایمان همان صحه گذاشتن به رابطه ی عاشقانه ای است که با رویاها و امید هایتان دارید . ایمان همچنین صحه گذاشتن و درک این نیاز و گرایش درونی از شماست که می خواهید تغییری در این دنیا ایجاد کنید تا آن را به جای بهتری بدل کنید . ایمان ظهور و بروز طبیعی همان عشق و شور زندگی شماست . هنگامی که نسبت به رابطه ، پروژه ، آرمان یا غایتی برتر در خود احساس عشق و شور و حال می کنید ایمانی در قلب شما شکل می گیرد . ایمان به این که آنچه را که برایتان مهم است به موفقیتی کم نظیر بدل خواهید کرد . برخی از مردم ایمان را به برخورد از موضع ضعف ، سوء تعبیر می کنند . از نظر آنان ایمان همان رها کردن مسئولیت زندگی خود و واگذار کردن آن به نیرویی یا چیزی در بیرون از خودمان است . این وابستگی است نه ایمان . ایمان هرگز به این هعنا نیست که به کسی یا چیز دیگری (غیر از خودمان) متکی باشیم تا همه چیز را برایمان فراهم کند . ایمان واقعی و حقیقی همان ایمان به خودتان است نه ایمان به سرنوشت و تقدیر . این نوع از ایمان ، ایمان به نیرو و اقتدار درونی و نیز عشق و شور زندگی است که به شما انگیزه می بخشد مسئولیت آینده ی خود را بر عهده گیرید و ایمان شما نیز برخواسته و زائیده ی تعهد شما در انجام این مهم است . دنیا و نیز تمامی کائنات به شما ایمان دارند . وگرنه شما هرگز اینجا نبودید و وجود نداشتید . هر آنچه شما برای رسیدن به غایت وجودی خود به آن نیاز دارید از پیش به شما داده شده است . حال دیگر با خود شما و بر عهده ی خود شماست تا هدیه ی زندگی و نیز موهبت منحصر به فرد بون خودتان را بپذیرید . و آن ها را با عشق و شور و حال تمام با دیگران قسمت کنید . ایمان تنها زاده ی عشق و شور زندگی است . هرگاه به عشق و شور زندگی تسلیم شوید و بر نیاز و گرایش خود به خوشبختی و خوشحالی ، رضایت و حقیقت ، صحه بگذارید ، خود به خود به سرچشمه ی زندگی می پیوندید که درون خود شما وجود دارد . ناگهان حس بالایی از قدرت ، هدفمندی و ارتباط با چیزی به مراتب بزرگتر از آنچه تا به آن زمان آن را به عنوان "خویشتن خویش" می شناختید ، سرتاسر وجود شما را فرا خواهد گرفت . آن گاه در می یابید که ایمان همان امید و امیدواری نیست و اصولا هیچ ارتباطی نیز با آن ندارد . درخواهید یافت که ایمان نوعی خودباوری و اعتماد به نفس است . ایمان به نوعی علم به این که آگاهی و شعور کیهانی به شکل "شما" و "در شما" به جریان افتاده و به کار گرفته شده است . http://delsoookhte.blogfa.com/cat-۲.aspx توسط پویا روحی علمداری مطالب پیشنهادی
|
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
می توان عشق را در بازار قلب ها فروخت و اطمینان داشت به عاشقانی که فقط به بهانه عشق به بازار می آیند. باید اعتماد کرد به لبخندهای مهربانشان... می دانی اصلا یک جایی خواندم که قیامت یک بازار است. خریدار خداست! همه ما فروشنده ایم. فکر کن که مثلا کدام عملت را می خواهی به خدا بفروشی؟ اصلا تو چکاره ای؟ کدام عملت را خدا می خرد؟ خدا عزیز، رحیم، رحمن، غفور و... است. حالا اگر تو هم سعی کنی صفات خدا را داشته باشی، خدا نظری به تو هم می کند. خدا از ریزترین عمل خوبت هم نمی گذرد. فکر کن مثلا یک لبخندت هم برای خدا ارزش دارد. بعضی وقت ها بازار خودمان را با بازار خدا مقایسه می کنم. قابل مقایسه نیستند ولی می خواهم ببینم که چه بکنیم تا بهتر شود بازارمان. ما پولمان را برمی داریم و می رویم بازار. خدا درجه های بهشتی اش را. پول ما هر چه قدر هم زیاد باشد بالاخره تمام می شود. اما درجه های خدا نه. درجه های خدا ماندگارند برای فروشندگان. اما پول های ما نه. وقتی ما چیزی می خریم برایمان خیلی مهم است. اگر لباس باشد زود می پوشیم و مثلا پزش را می دهیم. اما خدا وقتی اعمال خوب ما را می خرد فقط به فکر خود ماست وگرنه اعمال خوب ما در برابر خدا هیچ اند. تو را به خدا یک لحظه فکر کنیم. جز اینه؟ مطالب پیشنهادی
|
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
تو مشغول تماشای این صحنه هستی. به خودت نگاه کن یک گل شده ای. گلی زیبا و خوشبو. آنقدر خوشبو که عطر رایحه اش در سراسر باغ پیچیده و هر کس از کنارش می گذرد جذب این رایحه می شود. تو به آن گل خوشبو به خودت نگاه می کنی که از خودش عطر عشق ساطع می کند. برای گل فرقی نمی کند که چه کسی در رهگذرش قرار گیرد و حتی وقتی تنهاست و کسی نیست عطر افشانی می کند. تو آن گل هستی و در همه حال مشغول انتشار امواج خوشبوی عشقی و با نثار آن بیشتر از عشق سرشار می شوی. تو در زندگی مثل این گل هستی و همیشه حتی وقتی تنهایی از خود امواج عشق را به بیرون می فرستی شاهد باش که چگونه امواجی که از تو به بیرون سرریز می کنند مثل نیروی جاذبه دیگران را به سویت جذب می کنند. تو دیگران را در میدان مغناطیسی عشق قرار می دهی و امواج عشق چهره ای زیبا و جذاب از تو می سازد. منتظر تأیید دیگران نباش، به تحقیر دیگران اهمیت نده ذهن تو از کودکی تا به حال توسط دیگرانی که بیرون از وجودت هستند شرطی شده و تو برای آن که بدانی آدم خوبی یا بدی هستی به نظرات دیگران وابسته شدی. تو بارها به خاطر کارهایی که دیگران بد دانسته اند تنبیه و تحقیر شده ای و اگر حتی پنهانی توانسته ای آنها را انجام دهی عذاب وجدان راحتت نگذاشته. هم چنین کار خوب را دیگران برایت تعریف کرده اند اما همهٔ تأییدها و تحقیرها مطابق معیارهای متغیر ذهنی انجام می شوند در حالی که تو فقط ذهن نیستی و ذهن به عنوان یک ابزار در خدمت توست تا بتوانی به وسیلهٔ آن به بالاتر از ذهن دست یابی. حالا به عنوان یک شاهد به خودت نگاه کن که چگونه به دهان دیگران چشم دوخته ای که تأیید یا تحقیرت کنند امواجی را ببین که از سوی دیگران به سمت تو می آیند تو نه آن تأییدها هستی و نه آن تکذیب و تحقیرها اینها فقط افکاری هستند که از سمت دیگران به صورت امواج شنیداری و دیداری به سمت تو می آیند. تو می توانی تمام این حرفها را بشنوی و درک کنی اما آن حرفها. تو شاهد باش که در برابر افکار دیگران منفعل نیستی تو با معیارهای روحی درونی می توانی نسبت به افکار و اعمالت کنترل داشته باشی. تو نه کارهای خوبی که کرده ای هستی و نه کارهای بدی که انجام داده ای. شاهد باش که این تو این اعمال و افکار نیستی و به عنوان شاهد فقط آنها را ببین و هیچ قضاوتی درباره شان انجام نده فقط به آنها نگاه کن. حالا تو از بالا به همه چیز نگاه می کنی و به راحتی می توانی بر جنبه های مثبت و منفی خویش آگاهانه اشراف داشته باشی. مطالب پیشنهادی
|
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
اگر شما به مرد زندگیتان بگویید که: "عزیزم ما باید در مورد رابطه مان با هم کمی بیشتر صحبت کنیم" تصور می کنید چه اتفاقی می افتد؟ اگر شما پاسخی به این شرح را در ذهن خود تصور می کنید:" فکر نمی کردم هیچ موقع یک چنین تقاضایی از من داشته باشی، من هم می خواستم به هر ترتیبی که شده احساساتم را با تو در میان بگذارم و در عین حال تمایل دارم که با خواسته های تو نیز آشنا شوم و ببینم که دلت می خواهد چه تغییراتی را در رفتار خود ایجاد کنم" به شما اطمینان می دهم خوشبخت ترین زوجی هستید که در دنیا یافت می شود و در این مورد هم هیچ گونه شکی به دل راه ندهید. زمانیکه صحبت از یک چنین مسائلی به میان می آید معمولاً آقایون تمایلی به انجام این کار از خود نشان نمی دهند، در لاک دفاعی فرو می روند، و اکثر آنها تصور می کنند که خانم قصد دارد آنها را به خاط رگناهی که مرتکب نشده اند، مجازات کند. به طور حتم شما هم تا کنون شاهد یک چنین مشاجراتی بوده اید. هم خانم و هم آقا هر دو حرف هایشان را از بر هستند و همیشه جریان خیلی بد تر از آنچه که انتظارش را دارید به پایان می رسد. به همین خاطر هیچ شکی وجود ندارد که چرا آقایون از این چند کلمه بیش از هر چیزی وحشت دارند: "عزیزم باید صحبت کنیم" ما در جلسات مشاوره ای که داشتیم از خانم های بسیار زیادی سوال می کردیم که در گذشته چگونه با همسران خود ارتباط برقرار می کردند. اغلب آنها چیز هایی از این قبیل در جواب به ما تحویل می دادند: "این کار به هیچ شیوه ای جواب نمی دهد، آقایون هیچ گاه توانایی برقررای ارتباط را ندارند، به سرعت عصبانی می شوند، و صبر و شکیبایی خود را از دست می دهند. به هیچ وجه علاقه ای به انجام این کار از خود نشان نمی دهند." به هر حال به نظر می رسد زمانیکه صحبت از "گفتگو در مورد روابط زناشویی" به میان می آید آقایون تصور می کنند چیزهایی را می دانند که خانم ها از آن بی اطلاع هستند. تحقیقات و بررسی های ۵۰ ساله ما حاکی از این امر هستند که بدون در نظر گرفتن اینکه شما از گفتگو با همسرتان چه هدفی داشته باشید، اما به هر حال احتمال بروز اشتباهاتی وجود دارند که می توانند رابطه را از آن چیزی که هست بدتر کرده و بر مشکلات شما بیفزایند. ● درون هر مشاجره ای نوعی از هم گسیختگی وجود دارد این امر هیچ ارتباطی به عدم علاقه همسرتان و یا اینکه دارای مهارت های بالای ارتباطی نمی باشد، ندارد. خانم ها تنها به این دلیل می خواهند در مورد ارتباط خود صحبت کنند چرا که احساس عصبانیت می کنند و با انجام دادن این کار تنها سعی بر این دارند که احساس بهتری را در خود ایجاد نمایند. از سوی دیگر آقایون تمایلی به صحبت کردن ندارند چراکه حرف زدن هیچ یک از احساسات آنها را بهتر نمی کند. در حقیقت میتوان اظهار داشت که حتی در برخی موارد انجام این کار می تواند حال آنها را بدتر هم بکند. به هر حال چه خانم موفق شود او را واردار به حرف زدن کند چه نتواند این کار را انجام دهد، نوعی عدم ارتباط صحیح و از هم گسیختگی میان آنها برقرار خواهد شد. به هر حال با شروع هر گونه مشاجره ای باید در انتظار نوعی ناامیدی، یاس ، تنفر و رنجش باشیم. گاهی اوقات کار به جایی می رسد که طرفین ترجیح می دهند اصلاً در یک چنین رابطه ای قرار نگیرند. استرس مزمنی که باعث می شود در همه حال خانم ها و آقایون احساس دور شدن از یکدیگر را تجربه کنند از نحوه برخورد آنها در مقابل احساسات مختلف از جمله ترس و خجالت نشات می گیرد. این تفاوت فاحش میان جنس مذکر و مونث، از همان ابتدای تولد به وضوح قابل مشاهده می باشد. اما یکی از مسائل دیگری که می تواند افراد را بر سر دو راهی قرار دهد این است که "آیا در مشاجرات واقعاً در مورد ارتباط حرفی به میان می آید یا خیر؟" علاوه بر اینکه خانم ها به این دلیل گفتگو می کنند که احساس یاس و نامیدی دارند، می توان به این نکته هم اشاره کرد که در کنار این ناامیدی نوعی حس اضطراب و ترس نیز به آنها دست می دهد. از عمده دلایلی که آقایون هیچگونه تمایلی به گفتگو در مورد مسائل و مشکلات خانوادگی با همسران خود ندارند این است که احساس ناامیدی و پشیمانی خانم سبب می شود که احساس کنند شکست خورده اند و نتوانسته اند نیازهای خانم را به درستی برآورده سازند. اگر بخواهیم کمی عمقی تر به این مسئله فکر کنیم باید بگوییم که نوعی حس خجالت به آنها دست می دهد. احساس خجالت آقا آنقدر زیاد است که به او اجازه نمی دهد ترس خانمش را مشاهده کند. ترس خانم هم به او اجازه نمی دهد که خجالت آقا را درک کند. در یک چنین شرایطی هر دو طرف سعی می کنند تا با اتکا به شیوه های غلط به از بین بردن احساسات خود دست بزنند. دسته ای صحبت می کنند و دسته ای دیگر از انجام این کار امتناع می ورزند. به این ترتیب مشکلات جدی تر شده و هر دو طرف قلب همدیگر را می شکنند و همدیگر را ناامید می کنند. اگر هر یک از شما کار اشتباهی انجام دهد، این احتمال وجود دارد که رابطه از هم پاشیده شود. باید خجالت و ترس را بشناسید و نحوه صحیح کنترل آنها را یاد بگیرید. باید نقاط آسیب پذیر شخصیت یکدیگر را به درستی درک کنید و ببینید که چگونه میتوانید آنها را مهار نمایید. این امر نگرش شما را نسبت به زندگی بهبود می بخشد و می توانید با دید بازتر ابعاد مشکلات را در نظر گرفته و در صورت نیاز خودتان را جای همسرتان بگذارید. با این کار می توانید میان خود و طرف مقابل محبت و صمیمیتی را ایجاد نمایید که با الفاظ و کلمات نمی توان آنرا تشریح کرد. ● همه چیز به توانایی شما در ایجاد پیوند بستگی دارد آمارهایی که این روزه از طلاق به دست آمده، حاکی از این امر است که دلیل جدایی بسیاری از زوجین از هم گسیختگی احساسی است. ۸۰ درصد افرادی که از همسران خود جدا شده اند، می گویند: "از نظر احساسی از هم دور شده بودیم." واقعاً جای تاسف است. دوست شدن با خانم های دیگر نمی تواند برای یک خانم دردی را دوا کند، او نیاز دارد تا ارتباط محکم تری را با همسر خودش برقرار کند. بسیاری از تلاش هایی که برای بهبود روابط انجام می شود با شکست مواجه می شود چرا که آنها نمی توانند با گفتگو مشکلی را حل نمایند به این دلیل که از نظر عاطفی از هم دور شده اند. زوج ها به این دلیل که نمی توانند با هم ارتباط برقرار کنند، از هم دور نمی شوند، بلکه چون از هم دور می شوند و از نظر احساسی پیوندی با هم ندارند نمی توانند با هم ارتباط برقرار کنند. در آغاز زمانیکه احساس می کند با هم پیوند دارند به راحتی می توانند ارتباط برقرا کرده و حرف هایشان را به هم بزنند، و به راحتی برای ساعت ها با هم صحبت می کنند. مشکل از زمانی شروع می شود که او احساسات درونی خود را با همسرش در میان می گذرد اما همسرش به او هیچ توجهی نکرده و به او اهمیت نمی دهد. خانم به این دلیل عاشق آقا شده بود چرا که احساس می کرد او را از نظر احساسی درک می کند همین امر هم سبب می شد که تمام احساسات منفی اش را فراموش کند و بر ترس هایش غلبه کند. خانم هم با کارهایش باعث می شود که آقا احساس کند یک حامی، پشتیبان و عاشق بی چون و چراست. خانم به او ایمان داشته. به هر حال در زمان بروز یک چنین مشکلی هر دو طرف باید کاری کنند که صمیمت گذشته مجدداً در رابطه آنها ایجاد شده و پیوندهای از هم گسیخته دوباره محکم شوند. زمانی که به آخرین حد صمیمت برسند، لحظه ای است که نمی توان آنرا در غالب لغات و کلمات گنجاند. مطالب پیشنهادی
|
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
پژوهشگران دانشگاه ایالتی فلوریدا بر این باورند که «عاشق شدن» مشابه اعتیاد به مواد مخدر است. به گزارش خبرگزاری بی بی سی، بررسیهای انجام شده به وسیله این دانشمندان به روشنی نشان میدهد واکنشهای شیمیایی مغز به اعتیاد، همچنین نقش مهمی در رفتارهای مرتبط با عشق و عاشقی ایفا میکند. به گفته آنان، نوعی ماده شیمیایی پیام رسان مغزی به نام «دوپامین» در این زمینه به ایفای نقش میپردازد؛ بهطوری که این ماده شیمیایی با تأثیرگذاری بر روی مغز، نقش کلیدی در جذب دوباره انسانها به سوی منابع لذت و بازگشت به سوی عوامل خوشایند (همچون یک غذای خوب و خوشمزه) به عهده دارند. این گزارش میافزاید همین مکانیسم و ماده شیمیایی پیام رسان مغزی (دوپامین)، در اصل مسؤول گرفتاری معتادان در چنگ مواد مخدر گوناگون همچون هروئین یا کوکائین نیز به شمار میرود و از اینرو، شاید بتوان گفت که عشاق، در دام اعتیاد به عشق خود گرفتار میآیند. اثرات امواج تلفن همراه بر سلامت افرادچگونه عملکرد فیزیولوژیکی و روانی میانسالان افزایش می یابد؟ارتباط بین فعالیت فیزیکی و کاهش بیماریهاورزش های ضد استرس برای بهتر شدن وضعیت روانی و احساسی افرادورزش های مخصوص افراد مبتلا به بیماران قلبی و دیابتورزش های مفید برای بیماران مبتلا به آلزایمرورزش و بیماری های قلبی و استخوانیچطور میزان فعالیت فیزیکی خود را ارتقاء دهیم؟ |
ما با دسترسی ویژه به همه منابع علمی می توانیم مقاله شما را تهیه نماییم . برای ارائه مقالات (پزشکی-بهداشتی- اجتماعی و زیست محیطی) به مجله، روزنامه ،همایش ، کنگره ، دانشگاه و سازمان مربوطه می توانید به سایت زیر مراجعه کرده و با پرداخت مبلغ جزیی ، مقاله درخواستی را دانلود نمایید وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
|
عشق احساسی نیست که هر کس ، صرف نظر از مرحله ی بلوغ خود ، بتواند به آسانی بدان گرفتار شود . تمام کوشش های انسان برای عشق ورزیدن محکوم به شکست است ، مگر آنکه خود او با جد تمام برای تکامل تمامی شخصیت خویش بکوشد ، تا آنجا که به جهت بینی سازنده ای دست یابد . در فرهنگ هایی که صفات دوست داشتن ، فروتنی واقعی ، شهامت ، ایمان ، انضباط و . . . نادرند ، کسب استعداد مهر ورزیدن نیز به ناچار در حکم موفقیتی نادر خواهد بود . هر کس می تواند از خود سوال کند که واقعا چند نفر آدم مهرورز در عمر خود دیده است . . . سوال این است ، آیا عشق هنر است ؟ اگر هنر باشد آیا به دانش و کوشش نیازمند است ؟ بدون شک ، اکثر مردم ، عشق را احساسی مطبوع می دانند که درک آن بستگی به بخت آدمی دارد ، یعنی چیزی که اگر بخت یاری کند ، آدمی بدان "گرفتار" می شود . این بدان معنی نیست که مردم عشق را مهم نمی انگارند . مردم تشنه ی عشق اند . فیلم هایی که مردم در باره ی داستان های عاشقانه ی شاد یا غم انگیز می بینند بیشمار است ، مردم به صدها آواز مبتذل عاشقانه گوش می دهند . با وجود این به ندرت کسی این اندیشه را به دل راه می دهد که در عشق نیاز به آموختن نکته ها و چیزها دارند . مشکل بسیاری از مردم در وهله ی نخست این است که دوستشان بدارند ، نه این که خود دوست بدارند یا استعداد مهر ورزیدن داشته باشند . بدین ترتیب ، مساله مهم برای آنان این است که چگونه دوستشان بدارند و چگونه دوست داشتنی باشند . پس راه هایی چند برمی گزینند تا به این هدف برسند . از جمله می کوشند ، تا به اقتضای موقعیت اجتماعشان ، مردمانی موفق ، صاحب قدرت و ثروت باشند – و این در مورد مردان بیشتر صادق است . زنان بیشتر می کوشند تا با پرورش تن ، جامه ی برازنده و غیره ، آراسته و جالب بنمایند . هر دو گروه سعی می کنند با رفتاری خوشایند و سخنانی دل انگیز و با فروتنی و یاری به دیگران و خودداری از رنجاندن آنان ، خود را در دل مردم جای دهند . علت اینکه می گویند در عالم عشق هیچ نکته ی آموختنی وجود ندارد ، این است که مردم گمان می کنند که مشکل عشق ، مشکل معشوق است ، نه مشکل استعداد . مردم دوست داشتن را ساده می انگارند و برآنند که مساله تنها پیدا کردن یک معشوق مناسب – یا محبوب دیگران بودن است – که به آسانی میسر نیست . نکته ی دیگری که طرح آن در اینجا ضروری به نظر می رسد این است که اساس فرهنگ ما ولع خریدن و مبادله است – مبادله ای که برای طرفین مطلوب باشد . خوشبختی انسان امروز در لذت تماشای مغازه ها و خرید اجناس آن ، به نقد یا به اقساط ، خلاصه می شود . زن و مرد ، دیگران را نیز با همین دید می نگرند . برای مرد ، یک زن جالب – و برای زن ، یک مرد جالب – همان غنیمتی است که هر یک از آنان در جستجوی آن است . "جالب" ، معمولا یعنی یک مشت صفاتی که مردم آنها را می پسندند و در بازار شخصیت خریدارشان هستند . آنچه به طور مشخص آدمی را از نظر جسمی و عقلی جالب می سازد ، بستگی به آن دارد که چه صفاتی باب روز باشد . در دنیایی که در همه ی راه ها فکر بازاریابی غلبه دارد و توفیق مادی ارزشی مهم است ، دیگر جای شگفتی باقی نیست که چرا انسان ها در روابط عاشقانه ی خود نیز همان روال داد و ستد رایج در بازار کار و کالا را به کار می بندند . اشتباه دیگر که باعث می شود گمان کنیم عشق نیازی به آموختن ندارد ، از اینجا سرچشمه می گیرد که احساس اولیه ی عاشق شدن را با حالت دائمی عاشق بودن ، یا بهتر بگوییم ، در عشق ماندن اشتباه می کنیم . اگر دو نفر که همواره نسبت به هم بیگانه بوده اند ، چنانکه همه ی ما هستیم ، مانع را از میان خود بردارند و احساس نزدیکی و یگانگی کنند ، این لحظه ی یگانگی ، یکی از شادی بخش ترین و هیجان انگیزترین تجارب زندگیشان می شود ؛ و به خصوص وقتی سحرآمیزتر و معجزه آساتر می نماید ، که آن دو نفر قبلا همیشه محدود و تنها و بی عشق بوده باشند . این معجزه ی دلدادگی ناگهانی ، اگر با جاذبه ی جنسی همراه یا با منع کامجویی توام باشد ، غالبا به آسانی حاصل می شود . اما این نوع عشق به اقتضای ماهیت خود هرگز پایدار نمی ماند . عاشق و معشوق باهم خوب آشنا می شوند ، دلبستگی آنان اندک اندک حالت معجزه آسای نخستین را از دست می دهد ، و سرانجام اختلاف ها و سرخوردگی ها و ملالت های دو جانبه ، ته مانده ی هیجان های نخستین را می کشد . اما در ابتدا هیچ کدام ، از این پایان کار باخبر نیستند . در حقیقت ، آنها شدت این شیفتگی احمقانه و "دیوانه ی" یکدیگر بودن را دلیلی بر شدت علاقه شان می پندارند ، در صورتی که این فقط درجه ی آن تنهایی گذشته ی ایشان را نشان می دهد . این طرز تفکر – که هیچ چیز آسان تر از عشق ورزیدن نیست - گرچه هر روز شواهد بیشماری خلاف آن را اثبات می کند ، همچنان بین مردم رایج است . هیچ فعالیتی ، هیچ کار مهمی وجود ندارد که مانند عشق با چنین امیدها و آرزوهای فراوان شروع شود و بدین سان همواره به شکست بینجامد . اگر بخواهیم یاد بگیریم که چگونه می توان عشق ورزید ، باید همان راهی را انتخاب کنیم که برای آموختن هر هنر دیگر بدان نیازمندیم . مراحل لازم برای فرا گرفتن یک هنر چیست ؟ برای آموختن هر هنر معمولا باید دو مرحله را پیمود : اول تسلط بر جنبه ی نظری ؛ و دوم ، تسلط بر جنبه ی عملی آن . ولی غیر از یادگیری نظری و عملی ، عامل سومی نیز برای تسلط بر هر هنری لازم است – تسلط بر هنر مورد نظر باید هدف غایی شخص باشد ، یعنی در جهان چیزی نباید در نظر او مهم تر از آن هنر جلوه کند . http://delsoookhte.blogfa.com/cat-۲.aspx توسط پویا روحی علمداری اثرات امواج تلفن همراه بر سلامت افرادچگونه عملکرد فیزیولوژیکی و روانی میانسالان افزایش می یابد؟ارتباط بین فعالیت فیزیکی و کاهش بیماریهاورزش های ضد استرس برای بهتر شدن وضعیت روانی و احساسی افرادورزش های مخصوص افراد مبتلا به بیماران قلبی و دیابتورزش های مفید برای بیماران مبتلا به آلزایمرورزش و بیماری های قلبی و استخوانیچطور میزان فعالیت فیزیکی خود را ارتقاء دهیم؟ |
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
گرچه هر چیزی به مقدار متعادلش خوب است، اما در مورد عشق این قضیه را صادق ندانید. دانشمندان میگویند داشتن یک رابطه عاشقانه و سالم برای قلب خوب است، البته معلوم نیست دقیقا چرا. این امر ممکن است به این دلیل باشد افرادی را نزدیک و سالمی را با همسرشان دارند، کمتر سیگار میکشند، از لحاظ جسمی فعالتر هستند و با احتمال بیشتری زندگیشان یک ساختار اجتماعی کاملا تکاملیافته دارد. به گفته پژوهشگران یک نظریه در این مورد این است که افرادی که دارای چنین رابطهای هستند، ممکن است دچار تغییرات عصبی- هورمونی شوند که اثرات مثبتی بر روی بدن از جمله بر دستگاه قلبی - عروقی داشته باشد. سطح برخی از هورمونها در بدن بسته به میزان استرس و اضطراب فرد متفاوت است. گرچه این نظریه ثابت نشده است، اما نظر بر این است که قرار داشتن در چنین رابطهای ممکن است اثرات مثبتی بر بر دستگاه قلبی- عروقی در درازمدت بگذارد. در واقع بررسیها نشان دادهاند که استرس کشنده است و تنهایی مرگبار و از دست دادن یک فرد محبوب به معنای واقعی کلمه "قلب را میشکند." تعارض یا منفیگرایی در یک رابطه خطر ابتلا به بیماریهای عروق کورونر قلب را میافزاید. در یک بررسب که بنیاد قلب و سکته مغزی کانادا انجام داد مشخص شد که افرادی دارای روابطی ناشاد با همسرشان هستند، هنگامی که با او هستند، به طور مداوم فشارخونشان بالا است. در حالیکه افراد مبتلا به بیماری پرفشاری خون در حد ملایم مبتلا هستند، و رابطهای عاشقانه و حمایتکننده باهمسرشان دارند، هنگام بودن به همراه او کاهش فشار خون نشان میدهند. البته انواع مختلفی از روابط عاشقانه وجود دارد. اما به گفته پژوهشگران در مجموع اطلاعات حاکی از آن است که درگیر بودن در هر نوع رابطه سالم و صمیمانهای ممکن است تاثیرات مثبت بسیاری بر سلامت داشته باشد. مطالب پیشنهادی
|
ما با دسترسی ویژه به همه منابع علمی می توانیم مقاله شما را تهیه نماییم . برای ارائه مقالات (پزشکی-بهداشتی- اجتماعی و زیست محیطی) به مجله، روزنامه ،همایش ، کنگره ، دانشگاه و سازمان مربوطه می توانید به سایت زیر مراجعه کرده و با پرداخت مبلغ جزیی ، مقاله درخواستی را دانلود نمایید http://www.novinpendargroup.com/
|
گرچه هر چیزی به مقدار متعادلش خوب است، اما در مورد عشق این قضیه را صادق ندانید. دانشمندان میگویند داشتن یک رابطه عاشقانه و سالم برای قلب خوب است، البته معلوم نیست دقیقا چرا. این امر ممکن است به این دلیل باشد افرادی را نزدیک و سالمی را با همسرشان دارند، کمتر سیگار میکشند، از لحاظ جسمی فعالتر هستند و با احتمال بیشتری زندگیشان یک ساختار اجتماعی کاملا تکاملیافته دارد. به گفته پژوهشگران یک نظریه در این مورد این است که افرادی که دارای چنین رابطهای هستند، ممکن است دچار تغییرات عصبی- هورمونی شوند که اثرات مثبتی بر روی بدن از جمله بر دستگاه قلبی - عروقی داشته باشد. سطح برخی از هورمونها در بدن بسته به میزان استرس و اضطراب فرد متفاوت است. گرچه این نظریه ثابت نشده است، اما نظر بر این است که قرار داشتن در چنین رابطهای ممکن است اثرات مثبتی بر بر دستگاه قلبی- عروقی در درازمدت بگذارد. در واقع بررسیها نشان دادهاند که استرس کشنده است و تنهایی مرگبار و از دست دادن یک فرد محبوب به معنای واقعی کلمه "قلب را میشکند." تعارض یا منفیگرایی در یک رابطه خطر ابتلا به بیماریهای عروق کورونر قلب را میافزاید. در یک بررسب که بنیاد قلب و سکته مغزی کانادا انجام داد مشخص شد که افرادی دارای روابطی ناشاد با همسرشان هستند، هنگامی که با او هستند، به طور مداوم فشارخونشان بالا است. در حالیکه افراد مبتلا به بیماری پرفشاری خون در حد ملایم مبتلا هستند، و رابطهای عاشقانه و حمایتکننده باهمسرشان دارند، هنگام بودن به همراه او کاهش فشار خون نشان میدهند. البته انواع مختلفی از روابط عاشقانه وجود دارد. اما به گفته پژوهشگران در مجموع اطلاعات حاکی از آن است که درگیر بودن در هر نوع رابطه سالم و صمیمانهای ممکن است تاثیرات مثبت بسیاری بر سلامت داشته باشد. |
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
برخـی افراد ممکن است با خواندن این مقاله پیشنهادات من را غیر اخلاقی و غیر منـصـفانـه تلقی کنـنـد. بـه بـازی گرفتن احساسات دیگران کار نـا پـسـندی است بـخـصوص کسانی که بسیار دوستتان دارند. خیلی خوب میشد هر کسـی را کـه خـواهان او بـودیـد سـهـل و آسـان بـه دست میاوردید بدون آنکه نیاز به نقش بازی کردن داشته باشید. اما متاسفانه دنیای واقعی همیشه اینگونه عمل نـمـیکند. بعضی وقتها شما به امید بدست آوردن فرد خاصی ماهها خود را به آب و آتش میزنید به عشق او زنـدگی میکنـید و حسرت داشتنش را میکشید و عاقبت بدون ثمر و نتـیجـه ناکام می مانید. و آنـجاسـت کـه راهـکـارهـای ذیل ناگهان همچون موهبتی آسمـانـی جـلـوه گـر خـواهند شد. البته توصیه های من سحر و جادو نبوده و آنگونه نیز نمیـبـاشـدکه شخصی را برغم خواست و میل باطنی و با بکارگیری این تکنیکها وادار بـه آن کند که دلباخته و عاشق شما گردد. کاری که این تکنـیـکها انجام می دهند شـانـس و اقـبـال را بمقدار زیادی به سود شما افزایش می دهند. آیا این کار شرورانه و نادرست است؟ من اینطور فکر نمیکنم بنابراین به مطالعه خود ادامه دهید. ● زیاد معاشرت کنید... سپس غیر قابل دسترس گردید هـر چه بیشتر با شخصی ارتباط داشته باشید آن شخص بیشتر شما را دوست خواهد داشت. این را دیوید لیدمن متخصص رفتار انسانها بیان می کند. در واقع حق با اوسـت. چندین مطالعه دیگر نشان داده کـه در مـعـرض قـرار گـرفـتن مکرر با هر محرک خاص ما را نسبت به آن محرک علاقه مند تر می گرداند. (تنها زمانی این نظریه صدق نمی کنـد کـه واکنش اولیه ما به آن محرک منفی باشد). بنابراین در ابتدای آشنایی از آنکه کناره گیـر، گریزان و غیر قابل دسترس باشید، پرهیز کنید. در عوض به دنبـال بهانه های فراوان برای آنکه وقت خود را با وی بگذرانید باشید. اکنون حواستان را کاملا جمع کنید چون این مرحله زیرکانه بوده و احتیاج به مهارت دارد. درست زمانی که مطمئن شدید که او را مجذوب خود کرده و محبوب گشته اید به تدریج معاشرت خود را کاهش داده و کمتر در دسترس قرار گیرید و این کـار را تـا زمانی کـه وی دیگر شما را دیگر ملاقات نکرده و نبینـد ادامه دهید. شـما هم اکنون "قانون کمـیابی" را بطور مؤثر بکار گماردید. همه ما واقف هستیم که: مردم خـواهـان چیزهایی هستـند که نمیتوانند داشته باشند. و همیشه در دسترس بودن شـما سبب کاهـش ارزش و شـان شما می گردد. برای مثال هـرگـاه پـایتان را از در خانه بیرون بگذارید و با توده عظیمی از الماس بروی زمین روبرو گردید، کم کم برایتان عادی شده و دیگر آنها را بچشم سنگهای گرانبها و ارزشمند نخواهید نگریست. این قانون کمیابی است که سبب میشـود بـیشتر طالب آنها گردید. با آنان باشید و سپس کمیاب گردید و مشاهده خواهید کرد محبوب تر می شوید. ما مرتبا در مورد مسایلی چون شور و اشتیاق، جـاذبـه جـنـسـی و عـشـق صحبت به میان میاوریم اما به "شباهت ها" اشاره ای نمیکنیم . بـایـد آگـاه باشیم افراد با خصوصیات متضاد در بلـنـد مـدت جـذب یـکدیـگر نـمی شوند. ما همواره در جستجوی شباهتها میان خود و شریک زندگیمان می بـاشیم. اغـلب ما بـا گـشـتـن و مـعـاشرت با دوستانی که مورد علاقه امان نمی باشند ترس داریـم پس چـرا با مـعشـوق خود چنین کنیم؟ علاقمند بودن و دوست داشتن کسی بسیار مهم تر از آن است که ما عاشق آن فرد باشیم. تنـها شباهت های اخلاقی و شخصیتی ما نیست که حائز اهمیت میباشد. هرگاه شما با فردی کـه از لـحاظ ظاهـر شبـیـه شـما باشد آشنا گردید، احتمال آنکه وی شیفته و دلباخته شما گردد ۴ برابر بیشتر میباشد. ● کار دلپسندی برایش انجام ندهید.... بـگذاریـد او برایتان کارهای دلپسندی انجام دهد هرگاه شما کار پـسـنـدیـده ای بـرای شـخـصی انجام دهید، از دو جهت احساس خوبی خواهید داشت: احـساس خـوشـنودی از خـودتان و صمیمیت با فردی که شما اندکی با عملتان لوسش کرده اید. ما معمولا بمنظور توجیه زحمات و یا هزینه هایی که صرف فرد مورد نظر کرده ایم در شایستگی و استحقاق وی مبالغه وخیالپردازی میکنیم. سـرانجام آنکه:ما آن فرد را بیشتر دوست خواهیم داشت.هرگاه شخصی برای ما کار پسندیده ای انجام میدهد، خوشنود میگردیم. اما در کنار آن احساسات ناخوشایند دیگری نیز تظاهر خواهند کرد. گاه غرق در هیجانات میشویم. در تـنگنا قرار می گیریم که مانند همان فرد بامعرفت که آن لطف را در حق شما کرده عمل نماییم یعنی آنکه لطفش را جبران کنیم. و حتی زمانیکه آن عمـل نـیک از سوی شخصی صورت می گـیـرد کـه شـما علاقه وافری به وی داشته اما نسبت به احساسش نسبت به خودتان مردد هستید، مسئله بسیار بغرنج تر میگردد. متوجه منظورم می شـوید؟ هنگامی که ما شیفته و شیدای شخصی می شویم، ناگزیریم برای او کارهای لطف آمیزی انجام دهیم.اما بهتر آنست اجازه دهید او شما را لوس کند. ● به او نگاه کنید... زیـک روبیـن روانـشـنـاس دانشگاه هاروارد مطالعه ای را صورت داد تا دریابد آیا قادر است عشق را بطور علمی توسط ضبط مدت زمانی که دو عاشق بیکدیگر چشم دوختـه انـد، مورد اندازه گیری قرار دهد. وی دریافت که دو فردی که عمیقا عاشق یکدیگر می بـاشند ۷۵ درصد از زمانی را که گفتگو می کنند، به همدیگر نگاه می کنند. و هـنـگـامی که فرد ناخوانده ای به میان صحبتشان وارد میگردد آهسته تر روی از یکدیگر برمی گـردانـنـد. در گـفـتـگوهـای معمولی افراد ۳۰ تا ۶۰ درصد از وقت را به نگاه کردن به یـکدیـگر اخـتـصـاص می دهند. اهمیت مقیاس روبین واضح میباشد: احتمال آنکه بگوییم دو فرد تا چه میزان عاشـق و دلبـاخته یـکدیـگر هستند را می تـوان بـا انـدازه گیـری مـدت زمـانـی کـه آن دو عاشقانه به یکدیگر زل می زنند تخمین زد. برخـی روانـکاوان از آن در حین مشاوره برای آنکه دریابند تا چه اندازه زوجین به یکدیگر علاقه و عشق دارند سود می برند. هـمچنین این موضوع اطلاعات سودمند زیادی را بـرای آنـکه بـخواهید شخصی دلباخته شما گردد در اختیارتان قرار میدهد. اینگونه که: هرگاه به شخصی که دوسـتـش می دارید در حین گفتگو ۷۵ درصد از زمان به وی نگاه کنید. با این کار مغز آن فرد را فریب میـدهید. مـغز آن شخص آخرین باری که فردی تا این اندازه به او نـگـاه کـرده را بـخاطر آورده و تـحلـیـلش از این نگاه طولانی، وجود عشق و علاقه خواهد بود. در نتیجه این طـور مـی انـدیـشد که عاشق شما است و مغزش شروع به ترشح فنیل اتیلامین (PEA) می کند. ایـن مـاده از خانواده آمفی تامین ها میباشند که توسط سیستم عصبی ترشح میگردد.هنگامی که ما عاشق میشویم PEA همان عاملی است که سبب تعریق کف دستان، احساس دل آشوبی، و افزایش ضربان قلب میشود.هر چه شخصی که شما خواهانش میباشد PEA بیشتری بدرون جریان خونش جاری گردد احتمال آنکه او دلـبـاخـتـه شـمـا گـردد افـزایـش میـیابد. زمانی که شما نمی توانید صادقانه فردی فرد بی رغبـتـی را وابسته خود کنید، بکارگیری این تکنیک تولید PEA را کاملا میسر خواهد نمود. امتحان کنید.مطمئن هستم از نتیجه کار خود شگفت زده خواهید شد. زمـانـی کـه بـا شخصی هستید به وی حس عاشق بودن را القا کنید و اینکه او سـرانـجـام بـاورش شـود که عاشق شما است، زیاد بطول نخواهد انجامید. ● روی برنگردانید... دیـگر یـافته های تعیین کننده در تحقیقات روبین: اگر فردی بـه زن و شوهری که در حـال گفتگو هستند، ملحق گردد، مدت زمان زیادی طول می کـشـد تـا نگاه آن زوج از یکدیگر منحرف شده و به نفر سوم برگردانده شود. باز هرگاه این عمل را با شـخصـی کـه هنوز دلباخته شما نگشته بکار بندید، به او طوری القا میکنید کـه گویی دلبـاخته شماست و باعث سرازیر گشتن مقدار بـیـشـتـری PEA داخـل جریان خونش می شـوید. لئیل لونـز، مـتخصص روابط انسانها، این تکنیک را "چشمان آب نباتی" نـام نـهـاده. چشمانتان را به چشمان فردی که دوستش می دارید قفل نموده و ثابت در همان حالت نگه دارید. حتی زمانی که او صحبتـش پـایـان یـافـت و یا آنکه شخص دیـگـری به شما مـلـحـق شد، روی برنگردانید. وقتی سرانجام خـواسـتـیـد چشمانتان را از چشمانش برگردانید (پس از ۴-۳ ثانیه) آن کار را با بی میلی و آهستگی انجام دهید دقیقا مانند آنکه توسط یک آب نبات به یکدیگر چسبیده اید. شاید این تکنیک زیاد سودمند به نظر نرسد ولی باور کنید هرگاه بطور صحیح صورت گیرد از تعجب نفس شما را بند خواهد آورد. اگرآنقدر کمرو و خجالتی می باشید که قادر نیستید مستقیما به چشمها خیره شـویـد از تکنیک آب نـبـات صـرف نظر کرده و از این روش استفاده نمایید.بفردی که وارد گفتگوی شما شده روی برگردانده اما به محض آنکه سخنان آن فرد پایان یافت، بـه سرعت چشمانتان را به سمت شخص مورد علاقه خود بازگردانید. این یک حرکت بررسی کنـنده است. شما میـخواهید واکنش وی را از آنچه گوینده بیان داشته مورد بررسی قرار داده و بـه وی تفهیم کنید که بیش از آن فرد به او علاقه مند هستید. ● از علم مردمک سنجی کمک بگیرید... ما هـمگی با حالت چشمها پیش از خواب آشنا هستیم وقتی بـه آنها مینگریم نگاهـی خمارآلود است. شما تنها به یک چیز برای ایجاد حالت چشمان پیش از خواب نیاز دارید: مردمک های بزرگ و متسع. بر طبق علم مردمک سنجی این عاملی اسـت کـه هـمه ما به آن پاسخ می دهیـم. شـما قادر نیستید مردمک چشم خود را آگاهانه کنترل کنید (به همین خاطر است که می گویند چشمها هیچگاه دروغ نمیگویند). اما شما میتوانـیـد با ایجاد شرایط مناسب حالت مردمک منبسط را پدید آورده و به نتیجه دلخواه بـرسید. ابتدا نور را کاهش دهید. هـرگاه میـزان روشـنـایـی و نـور مـحیـط کاهـش یابد مردمک چشمها متسع میگردند. به همین خاطر است که استفاده از نور شمع و یا کلیدهای کاهنده نور چراغها در رستورانهای رمانتیک ضروری میباشد. تنها با ملایم کردن و کاهش نور نیست که چهره ما جذاب تر بنظر میرسند، مردمکهای منبسط نیز سودمند هستند. دانشمندان ۲ تصویر از یک زن را به مردان نشان دادند. هر دو تصویر یکسان و مشابه بود یکی از دو تصویر طوری دستکاری شده بود که مـردمک چشـمـها بـزرگـتـر بـنـظر بـرسنـد. زمانی که تصویر دستکاری شده را نشان مردان دادند، آنهـا زن را در تـصـویـر دسـتـکاری شده، ۲ برابر جذابتر از تصویر واقـعـیـش تـشـخیـص دادنـد. بـروی چهره مردان نیز آزمایش مـشـابـهـی صـورت گـرفـت و بـه زنـان نـشـان داده شـد و نـتایج مشابهی حاصل گشت. همچنین هنگامی که ما به چیزی علاقه داریم و دوستش می داریم می نگریم، مـردمک چشمانمان باز بزرگتر و متسع می شوند. این را نیز می تـوان تـوسـط تـصـاویـر به اثبات رساند. این بار پژوهشگران تصویر یک زن زیبا را میـان تـعداد زیـادی از تـصـاویر معمولی و پیش پا افتاده قرار دادند سپس تغییر اندازه مـردمـک چـشمهای مردان حین مشاهده آن تصاویر را مورد بررسی قرار دادند. بدون اسـتـثـنـا مـردمـک چـشـمهـای مردان بروی تصویر مورد نظر منبسط می گشت. این یعنی که هرگـاه شـمـا شـدیدا مجذوب شخصی شده باشید باید تا حالا مردمک چشمانتان مانند حفره های سیاه متسع و بزرگ شده باشد!! |
|
زمانهای در رابطه هست که احساس میکنیم طرفمان چندان که باید با ما صادق نیست. این وضعیت اگر با نشان دادن بیتفاوتی او نسبت به نگرانیهای ما همراه شود، بدتر هم خواهد شد. نتیجه کار ردوبدل شدن پانتومیم شکل بازخواست و انکارهایی میشود که اگر موقعیت اینقدر ناراحتکننده نبود می توانست حتی خندهدار باشد.
میخواهیم نگاهی بیندازیم به علتهای مرموز رفتار کردن بعضی افراد در روابط خود:
- سوال و جواب کردنها و بازخواست مرتب طرف مقابل خستهشان کرده باشد. اگر فردی احساس کند که رابطه برایش تحملناپذیر شده است، که برای هر عمل، فکر یا حرکت خود مجبور به توضیح دادن باشد، کمکم عقب خواهد کشید. خیلی مهم است که در چنین شرایطی فرد از طرفمقابل خود کمی فاصله بخواهد. هراس از در تنگنا قرار گرفتن در رابطه همه احساسات مثبت بین دو طرف را از بین برده و چاره کار فقط دور شدن و بیرون رفتن از رابطه به نظر خواهد رسید.
- خجالت ممکن است باعث مرموز دیده شدن بعضی افراد شود. وقتی فردی درگیر یک موقعیت مشکلدار میشود، ممکن است نداند که چه باید بکند. شاید نتواند موضوع را برای طرفمقابل خود فاش کند و خود به تنهایی هم نداند چه انتخابها و راههایی پیش رو دارد. بهترین انتخاب برای این افراد این است که از طرفمقابل خود کمی زمان و وقفه بخواهند و خواهش کنند که کمی صبور باشند.
- ترس از طرد شدن میتواند عامل مهمی در مرموز به نظر رسیدن باشد. ترس از عواقب گفتن چیزی یا انجام کاری ممکن است به نظر طرفمقابل مرموز به نظر برسد. یاد گرفتن اینکه با اعتماد به رک و صادق بودن، واکنشی مثبت از طرفمقابل دریافت میکنید، نیازمند کمی زمان است. در یک رابطه معمولاً زمان میبرد تا دو طرف به همدیگر اعتماد کامل کنند و بتوانند بدون ترس از دور شدن طرفمقابل، مسائل شخصی و خصوصی خود را برای هم فاش کنند.
- نگرانی از ایجاد واکنش بد و عصبانیت طرفمقابل یکی دیگر از مرموز رفتار کردنهای بعضی افراد در رابطه است. روبهرو شدن، برای خیلیها پیشنهادی ترسآور است. آدمها در هر سنی که باشند وقتی حدس میزنند موقعیت کنونیشان ممکن است با واکنش بد اطرافیان مواجه شود، تودار رفتار میکنند. حتی وقتی میدانند که انتظار قبل از موعد همیشه اعصابخردکنتر از بازگو کردن اتفاق است، و معطل کردن همیشه همه چیز را بدتر میکند، بخاطر عواقب کار از گفتن خبر خودداری میکنند.
- احساس امنیت و آرامش در یک رابطه عامل بسیار مهمی برای کم کردن نیاز به رفتار مرموزانه است. ایجاد حس پیوستگی و روحیه اتحاد به افراد کمک میکند احساس حمایت کنند و بتوانند مشکلاتشان را با همدیگر در میان بگذارند. وقتی بفهمیم که رابطهمان به اندازه کافی امن و مطمئن هست، دیگر نیازی به نگهداشتن خبر بد پیش خودمان نمیبینیم. وقتی حس کنید که هر مشکلی که پیش آید باز با هم هستید و با هم با آن برخورد میکنید، نیاز به محافظت از خودتان و حفظ خبر بد بعنوان یک راز از بین میرود.
برای ایجاد یک رابطه خوب و صمیمی، باید زمان کافی بگذرد. وقتی افراد احساس میکنند به حرفهایشان گوش داده میشود، درموردشان قضاوت نشده و به آنها احترام گذاشته میشود، اعتمادبهنفس پیدا کرده و بهتر میتوانند به همدیگر اعتماد کنند.
ژن درمانی از درمان بیماری ها تا بهسازی نژادی و استفاده بعنوان یک سلاح
دیابت از شناخت علائم تا درمان و راههای پیشگیری
حقایقی در باره ایدز و لزوم آموش جنسی
ایجاد تعادل در بیماران مبتلا به ام اس
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
مرگ عشق
آشنایی مقدمه ازدواج است و به همین دلیل خیلی از مشاوران ازدواج معتقدند که اهمیت این دوره حتی بیشتر از دوره های بعدی است. یک دوره آشنایی درست و اصولی می تواند تا حدود زیادی تکلیف شما را با طرف مقابلتان روشن کند و در عوض یک آشنایی اشتباه می تواند منجر به شکست رابطه شود. بنابراین بد نیست چند اشتباه رایج در این دوره را بشناسید تا بتوانید از این دوران حداکثر استفاده را ببرید:
▪ وقتی دهانتان را می بندید
خیلی وقت ها فکر می کنیم که این اولین و آخرین شانس ماست و درست همین حالا باید برای آینده خود تصمیم بگیریم.
یا حتی بدتر از آن، فکر می کنیم که سوال پرسیدن تجاوز به حدود شخصی طرف مقابل است و برای آن که محترم تر جلوه کنیم، سعی می کنیم زیاد وارد مسائل شخصی او نشویم و دانستن خیلی از موضوعات را به آینده موکول می کنیم.
عده ای هم سوال پرسیدن را مته به خشخاش گذاشتن می دانند و معتقدند همین قدر که کلیات را درباره کسی می دانند، کافیست. به این ترتیب وقت کافی برای پرداختن به این که چرا نباید با کسی ازدواج کنیم، پیدا نمی کنند.
▪ وقتی گوش هایتان را می گیرید
روابط یک شبه از بین نمی روند. معمولا پیش از آن که هر رابطه ای خراب شود، علائم و هشدارهایی به شما آلارم می دهند و زنگ خطرهایی برای شما به صدا در می آیند اما شما با این بهانه که نباید زیاد حساس بود، باید او را تغییر دهم، با گذشت زمان همه چیز درست می شود و... گوش هایتان را سفت می چسبید و خلاء ها و کاستی های طرف مقابل را نادیده می گیرید.
▪ وقتی چشم هایتان را می بندید
این که هر کس ممکن است کم و کاستی داشته باشد یا اشتباهاتی مرتکب شود چیز عجیبی نیست اما اتفاق بد وقتی می افتد که شما چشم هایتان را بر این کاستی ها می بندید و به خود اجازه فکر کردن به آنها را نمی دهید. بنابراین با هر درخواستی که از طرف مقابلتان مطرح می شود سازش می کنید و آن را می پذیرید.
بعد از مدتی ممکن است احساس کنید مدام در حال اطاعت و کرنش هستید و از عقاید و مواضع خودتان حسابی کوتاه آمده اید اما چاره ای نیست و مجبورید این رویه را ادامه دهید چون اگر غیر از این را انجام دهید، مجبور به دعوا، درگیری و پایان دادن رابطه هستید. بنابراین برای حفظ یک تفاهم یک طرفه، چشم هایتان را بسته نگه می دارید.
این که طرف مقابل شما زیبا و تحصیل کرده و دارا باشد ایرادی ندارد اما به شرطی که در کنار آن آدم درستی باشد، خانواده خوبی داشته باشد، به شما شباهت داشته باشد، حرفتان را بفهمد و به اخلاقیات پایبند باشد.
در غیر این صورت شما تنها با یک مدل، یک تریلیاردر یا یک فردصاحب منصب «هم خانه» شده اید.
▪ وقتی چراغ عقلتان را خاموش می کنید
وقتی همسرتان را صرفا بر اساس مادیات، ظاهر، معیارهای اجتماع پسند و نه بر اساس معنویات و تشابهات درونی انتخاب می کنید، وارد یک رابطه ای نادرست شده اید و هرچه پیش تر بروید، بیشتر فرو خواهید رفت.
این که طرف مقابل شما زیبا و تحصیل کرده و دارا باشد ایرادی ندارد اما به شرطی که در کنار آن آدم درستی باشد، خانواده خوبی داشته باشد، به شما شباهت داشته باشد، حرفتان را بفهمد و به اخلاقیات پایبند باشد.
در غیر این صورت شما تنها با یک مدل، یک تریلیاردر یا یک فرد صاحب منصب «هم خانه» شده اید و عملا کسی به عنوان همسر و همراه وارد زندگی تان نشده است.
▪ وقتی یک چشمی می بینید
خیلی وقت ها، در زمان آشنایی چنان جذب یک ویژگی از طرف مقابل می شوید که بقیه وجوه شخصیتی او را فراموش می کنید. تعهد او آنقدر برایتان مهم می شود که فراموش می کنید طرف مقابل آدم ایرادگیر و سرسختی است. یا آنقدر شیفته صداقت او می شوید که فراموش می کنید طرف مقابل تان فرد افسرده و تنبلی است.
وقتی از خواستگاری ها خسته می شوید و تحت فشار اطرافیان بر سامان گرفتن اصرار می کنید، یا برای فرار از موقعیت فعلی تن به ازدواج می دهید، یعنی بین دو دیدگاه مطلق در حرکت هستید و فکر می کنید که یا ازدواج می کنید یا تنها می مانید و بدبخت می شوید و در این بین هیچ گزینه سومی هم وجود ندارد
▪ وقتی صفر و یکی می شوید
وقتی ماجرای ازدواج برایتان آنقدر حیاتی می شود که با همه وجود تصمیم می گیرید این آخرین تجربه خواستگاری شما باشد، هیچ کس نمی تواند جلودار بدبختی تان شود جز یک معجزه الهی!
وقتی از خواستگاری ها خسته می شوید و تحت فشار اطرافیان بر سامان گرفتن اصرار می کنید، یا برای فرار از موقعیت فعلی تن به ازدواج می دهید، یعنی بین دو دیدگاه مطلق در حرکت هستید و فکر می کنید که یا ازدواج می کنید یا تنها می مانید و بدبخت می شوید و در این بین هیچ گزینه سومی هم وجود ندارد.
این تفکر مطلق و صفر و یکی باعث می شود شما در هر آشنایی، دستپاچه، چشم و گوش بسته و زبان بسته رفتار کنید و در نتیجه بدون منطق و دلیل کافی وارد مسیری شوید که نتیجه ای جز شکست ندارد.
بیشتر بدانیم....
ارتباط بین فعالیت فیزیکی و کاهش بیماریها
ورزش های ضد استرس برای بهتر شدن وضعیت روانی و احساسی افراد
ورزش های مخصوص افراد مبتلا به بیماران قلبی و دیابت
ورزش های مفید برای بیماران مبتلا به آلزایمر
ورزش و بیماری های قلبی و استخوانی
چطور میزان فعالیت فیزیکی خود را ارتقاء دهیم؟
چه ورزش هایی سلامت کودکان را تامین می کند؟
ورزش چگونه در درمان و پیشگیری از سرطان سینه زنان کمک می کند؟
چگونه عملکرد فیزیولوژیکی و روانی میانسالان افزایش می یابد؟
تکنیک های توان بخشی ورزشی در بیماران مبتلا به آسم
ژن درمانی از درمان بیماری ها تا بهسازی نژادی و استفاده بعنوان یک سلاح
دیابت از شناخت علائم تا درمان و راههای پیشگیری
حقایقی در باره ایدز و لزوم آموش جنسی
ایجاد تعادل در بیماران مبتلا به ام اس
سرطان سینه و تمامی گفتنی های آن
نقش نانو تکنولوژی در پزشکی وسلامت عمومی
نقش مردان در زمینه بهداشت باروری همسران
تمرینات ورزشی در دوران حاملگی و قبل از زایمان
کاهش مرگ و میر زنان باردار با برنامه مادری ایمن
مادران شاغل و نگهداری کودکان
بررسی اثرات کافئین بر بدن
عوارض شیرین کنندههای بدون کالری
فست فود زیر ذره بین کارشناسان حوزه سلامت
ویژگی های ظروف آشپزی و اثر آن در پخت غذا
ظروف یک بار مصرف ومشکلات آن بر سلامت
اثرات امواج تلفن همراه بر سلامت افراد
کنترل آلاینده ها از طریق فن اوری نانو تکنولوژی
اثر شنهای روان یا غبار غلیظ بر سلامت انسان
آثار جانبی تشعشع لامپ های کم مصرف بر چشم و پوست
پیامدها و راهکارهای جلوگیری از تخلفات موتورسواران
بیشتر بدانیم...
رسانه ها در الگوی مصرف جامعه چه نقشی دارند؟
ارتقای کیفیت خدمات سلامت از منابع مالی یارانه ها
اصلاح ساختار نظام جامع مدیریتی اقتصادی بیمارستان
اقدامات اساسی در تخصیص منابع در نظام سلامت
بررسی مشکلات برنامه پزشک خانواده
بیمه سلامت و نقش بیمه های مکمل بر آن
تاثیر بیمه های مکمل بر قشرهای آسیب پذیر
توزیع عادلانه خدمات بهداشتی در ﺳﻴـﺴﺘﻢ ﻧﻈـﺎم ﺳـﻼﻣﺖ ﻛﺸﻮر
دریافت پول از بیمار بصورت مستقیم (یک خطای پزشکی)
راهکارهای اجرایی جهت اصلاح الگوی مصرف در بیمارستانها
راهکارهای قانونی و فرهنگی در مدیریت مصرف انرژی در سازمانها ، ادارات و مراکز پزشکی
عوامل مؤثر بر قاچاق کالا
مدیریت انرژی در مراکز بیمارستانی
مشکلات موجود در سیستم واردات وصادرات
مشکلات نظام سلامت در کشور ایران
مصرف کالاهای خارجی و قاچاق و تاثیر آن بر اشتغال و تولید
نحوه ارائه خدمات بهداشتی درمانی در برخی کشورهای دنیا
نقش سازمانهای بیمه گر اجتماعی و خصوصی در اقتصاد سلامت
وظایف دولت در بهبود شاخصهای سلامتی و نابرابری های اجتماعی
پیامد های هدفمند کردن یارانه ها در حوزه سلامت
چالش اصلی تامین مالی در نظام سلامت
ممکن است برای هر دختر و پسری اتفاق بیفتد که در دوران آشنایی یا نامزدی با شکست عاطفی مواجه شود. اتفاقی که می تواند پیش زمینه یک ازدواج موفق یا ناموفق در آینده شود. اگر در چنین شرایطی قرار گرفته اید، ممکن است بازخوردهای متفاوتی از اطرافیان تان ببینید. با پرهیز از موارد زیر سعی کنید به خودتان کمک کنید.
نصیحت و سرزنش: به طور کلی، اطرافیان در تمام این مراحل که نباید از ۶ ماه بیشتر طول بکشد، تنها کاری که باید انجام دهند، «حمایت» است ولی خیلیها آن را با «نصیحت» اشتباه میگیرند یا با بیان جملههایی مثل «تقصیر خودت بوده»، «چرا این کار را کردی؟» فرد را سرزنش میکنند اما کسی که دچار شکست عشقی شده، مخصوصا در دوران افسردگی و خشم، به کسی نیاز دارد که بتواند با او صحبت کند و خیالش راحت باشد در موردش قضاوت نمیکند، تقصیرها را گردنش نمیاندازد یا حرفهایش را علیه خودش به کار نمیبرد. حتی بیان جملههایی مانند تو حیف بودی و او لیاقت تو را نداشت، باعث آزردگیاش میشود چون میفهمد اغراق است و دیگران برای اینکه دل او را خوش کنند، این حرفها را میزنند. در این شرایط، فقط یک شنونده خوب نیاز است، کسی که نخواهد راهحل بدهد؛ وقتی رابطهای تمام شده، اصولا راهحلی وجود ندارد که بخواهد ارائه شود.
توصیه به ترک رابطه: متاسفانه گاهی به شخصی که شکست عشقی داشته توصیه میشود دیگر هرگز رابطهای را شروع نکند و حتی قید ازدواج را هم بزند در حالی که درست این است که فرد دوره سوگواری را با حمایت اطرافیان بگذراند و بعد خود در مورد اینکه میخواهد رابطهای را شروع کند یا نه، تصمیم بگیرد و هیچکس، حتی مشاور، نباید و نمیتواند به او بگوید چه کند یا نکند. البته اگر شدت اختلال در فرد به حدی باشد که دچار پرخاشگری، اضطراب یا افسردگی شدید شود، گاهی به درمانهای دارویی، حمایتی و مشاوره هم نیاز است تا فرد صحبت کند، تخلیه شود، خودش به اشتباههایش اعتراف کند و بدون قضاوت، حرفهایش شنیده شود.
امر و نهی: هرکس براساس تجربههای خود، دیگران را راهنمایی میکند. گاهی رابطه تمامشده ولی فرد اصلا علت آن را نمیداند بنابراین اشکالی ندارد اگر برای برقراری دوباره آن تلاش کند یا اگر اشتباهی مرتکبشده، برای عذرخواهی پا پیش بگذارد و اطرافیان نباید مانع او شوند. در این موارد معمولا خواهشهای بیش از حد فایدهای ندارد و اگر هم داشته باشد، موقتی است و دوباره امکان گسستن روابط وجود دارد ولی خواهش و تمنا در صورتی که آگاهی کامل در مورد رابطه باشد، فرد را کوچک نمیکند. در غیر این صورت، علاوه بر فشار ناشی از قطع رابطه، این ناراحتی که چرا خودش را کوچک کرده، به مشکلاتش افزوده میشود. در چنین شرایطی توصیههایی مثل خودت را کنترل کن و پیامک نده، تماس نگیر و حتی توصیه برای رفتن به مسافرت برای دور شدن از محیط و فراموشکردن اتفاقها نیز تاثیر چندانی ندارد چون شخص آنقدر به هم ریخته است که نمیتواند به آنها عمل کند. فقط حضور یک دوست در کنارش میتواند تاثیر مثبتی داشته باشد تا هر وقت احساس کرد میخواهد با طرف مقابلش تماس بگیرد، اول با او صحبت کند؛ به شرط اینکه این دوست دخالت نکند یا پیشنهادهای نادرست مثل شروع رابطه با دیگری ندهد. حتی اگر شخص با طرف مقابل تماس گرفت، اطرافیان نباید او را سرزنش کنند چون کاری است که انجام شده و در شرایطی قرارداشته که این کار را انجام داده است. فقط میتوان گفت اگر این کار را انجام دهی، ممکن است طرف برخورد درستی نداشته باشد و نباید ناراحت شوی و احساس کوچک شدن کنی.
متاسفانه گاهی به شخصی که شکست عشقی داشته توصیه میشود دیگر هرگز رابطهای را شروع نکند و حتی قید ازدواج را هم بزند در حالی که درست این است که فرد دوره سوگواری را با حمایت اطرافیان بگذراند و بعد خود در مورد اینکه میخواهد رابطهای را شروع کند یا نه، تصمیم بگیرد
واسطه شدن: اینکه اطرافیان بپذیرند بهعنوان واسطه عمل کنند، غیر از موارد خاص که سوءتفاهم ایجاد شدهباشد، اصلا توصیه نمیشود بنابراین نه خود آنها باید چنین پیشنهادی را مطرح کنند و نه بپذیرند چنین کاری را انجام دهند.
توصیه بدتر از بد: بدتر از همه اینها، توصیه برخی افراد است که به شخص دچار شکست عشقی میگویند اگر میخواهی رابطهات را قطع کنی و آسیب نبینی، اول یک نفر دیگر را پیدا کن و بعد رابطهات را قطع کن. این بدتر از آن است که در دوره سوگ کسی را برای فرد پیدا میکنند. متاسفانه خیلی وقتها فرد با پشتگرمی کسی که پیدا کرده، رابطه قبلیاش را تمام میکند و طرف مقابل هم به هر دلیلی رابطه را به هم میزند و اینجاست که دوطرفه احساس شکست خواهد کرد و بیشتر صدمه میبیند.
بیشتر بدانیم....
ارتباط بین فعالیت فیزیکی و کاهش بیماریها
ورزش های ضد استرس برای بهتر شدن وضعیت روانی و احساسی افراد
ورزش های مخصوص افراد مبتلا به بیماران قلبی و دیابت
ورزش های مفید برای بیماران مبتلا به آلزایمر
ورزش و بیماری های قلبی و استخوانی
چطور میزان فعالیت فیزیکی خود را ارتقاء دهیم؟
چه ورزش هایی سلامت کودکان را تامین می کند؟
ورزش چگونه در درمان و پیشگیری از سرطان سینه زنان کمک می کند؟
چگونه عملکرد فیزیولوژیکی و روانی میانسالان افزایش می یابد؟
تکنیک های توان بخشی ورزشی در بیماران مبتلا به آسم
ژن درمانی از درمان بیماری ها تا بهسازی نژادی و استفاده بعنوان یک سلاح
دیابت از شناخت علائم تا درمان و راههای پیشگیری
حقایقی در باره ایدز و لزوم آموش جنسی
ایجاد تعادل در بیماران مبتلا به ام اس
سرطان سینه و تمامی گفتنی های آن
نقش نانو تکنولوژی در پزشکی وسلامت عمومی
نقش مردان در زمینه بهداشت باروری همسران
تمرینات ورزشی در دوران حاملگی و قبل از زایمان
کاهش مرگ و میر زنان باردار با برنامه مادری ایمن
مادران شاغل و نگهداری کودکان
بررسی اثرات کافئین بر بدن
عوارض شیرین کنندههای بدون کالری
فست فود زیر ذره بین کارشناسان حوزه سلامت
ویژگی های ظروف آشپزی و اثر آن در پخت غذا
ظروف یک بار مصرف ومشکلات آن بر سلامت
اثرات امواج تلفن همراه بر سلامت افراد
کنترل آلاینده ها از طریق فن اوری نانو تکنولوژی
اثر شنهای روان یا غبار غلیظ بر سلامت انسان
آثار جانبی تشعشع لامپ های کم مصرف بر چشم و پوست
پیامدها و راهکارهای جلوگیری از تخلفات موتورسواران