می توانیم اختلافات را به صورت آشکارا و صادقانه حل کنیم؛ که هر دو طرف بتوانند به نیازهای خودشان برسند و هیچ کس مجبور نباشد ببازد.
من و تو، با هم در مورد نیازهایمان اختلاف داریم. من نیازهای تو را محترم می شمرم، اما باید به نیازهای خودم هم احترام بگذارم. پس بیا توافق کنیم که با هم به دنبال راه حلی بگردیم که نیازهای تو را برآورد و هم مال مرا ارضا کند. تا این که هیچ کدام نبازیم.
- هیچ کدام در یافتن راه حلی برای اختلاف از قدرتشان استفاده نکنند.
- لازم است برای تأثیر گزاری بر همسرتان و ترغیب او به حل اختلاف بدون باخت، شما با پیام های من ... بازدارنده پیش قدم شوید: " من میل دارم ببینم آیا راه حل دیگری برای حل این مسئله هست؟ مثلا ممکنه ما با هم بنشینیم و راه حلی پیدا کنیم که هر دو دوست داشته باشیم؟" یا "من این قدر برای رابطه مان ارزش قائلم که جداً می خواهم راه های جدیدی را برای حل مسئله مان امتحان کنم. دوست دارم تو را هم در جریان این روش ها بگذارم."
- زمانی را انتخاب کنید که کاملا آزاد باشید. چون وقت بسیاری می گیرد. در خانواده ممکن است عصر جمعه وقت خوبی باشد.
- حتما راه حل های پیشنهادی برای مسئله را یادداشت کنید.
شش مرحله برای حل اختلاف بدون باخت وجود دارد:
درک روشن نیازهای یکدیگر برای حرکت به سوی راه حلی که ارضا کننده آن نیازها باشد، اساسی است. در این اولین قدم توجه شما به نیازها است و هنوز نوبت راه حل ها نیست. نیازهایی مثل: وقت آزاد بیشتر و یا آرزوی داشتن تفریح و ....
قدم دوم: به وجود آوردن راه حل های ممکن
مرحله ای که هر دوی شما می گویید:" بیا عقل هایمان را روی هم بگذاریم و یک راه حل سازنده پیدا کنیم."
برای این که از این مرحله بیشترین استفاده را ببرید، بهترین کار این است که :
- هر دوی شما این کار را به صورت یک تجربه خلاقانه حقیقی ببینید و آزادانه عقاید و نظرات خود را در مورد حل مسئله بیان کنید.
- همین طور از قضاوت یا انتقاد از راه حل های دیگران بپرهیزید
- سعی کنید فهرستی از تمام راه حل های ممکن تهیه کنید.
- اگر روال کار سست شد ، مسئله را به صورت نیازها بیان کنید. گاهی اوقات این کار دوباره چرخ ها را به گردش می اندازد.
راه حل هایی را که طبق توافق دو طرف کارایی لازم را ندارند حذف کنید. بعضی اوقات در زمان ارزش یابی راه حل ها ، یک راه حل کاملا تازه به نظر می رسد که از دیگر راه حل ها بهتر است.
اگر دو طرف راه حلی را آزادانه انتخاب نکنند ممکن است بعدا به آن عمل هم نشود. وقتی ظاهرا به یک نتیجه قابل قبول برای هر دو طرف نزدیک شدید، آن را بیان کنید تا مطمئن شوید هر دو طرف فهمیده اند تا سوء تفاهمی پیش نیاید.
راه حل یک چیز است و عمل به آن چیز دیگری. مشخص کنید چه کسی باید تا چه وقت چه کاری را انجام دهد.سازنده تر آن است که قبول کنیم دیگری به تصمیم عمل می کند، بنابراین هرگز سوال" اگر عمل نشد چه..؟" را مطرح نکنید. در بیشتر موارد لازمه ارتباط متقابل ، اعتماد متقابل و عملکرد موثر به آن است. سرزنش و غر زدن بیشتر باعث وابستگی و رنجش می شود تا به عهده گرفتن مسئولیت شخصی. اگر با گذشت زمان ، طرف دیگر به سهم خود از تصمیم گرفته شده عمل نکند لازم است بگویید مثلا: " من جداً نا امید و ناراحتم چون ما در مورد اختلافمان توافق کردیم و تو به توافق خودت عمل نکردی" آن وقت شخص دیگر متوجه می شود که شما از او انتظار داشتتید مسئول باشد.
حالا زمان آن فرا رسیده که تأثیر بخشی راه حل خود را با این سوال مورد ارزش یابی قرار دهید: آیا در حقیقت این راه حل به نیازهای هر دو ما پاسخ می دهد؟ ممکن است همیشه مطلوب ترین نتیجه به وجود نیاید و ممکن است با رسیدن به یک هدف ، هدف دیگری که از اولی مهم تر بوده به خطر بیفتد. اگر چنین اتفاقی افتاد ، اطمینان داشته باشید که درِ گفتگوی دوباره را همیشه باز نگه خواهید داشت.
چگونه می توان جلوی آثار جانبی تشعشع لامپ های کم مصرف بر چشم و پوست را گرفت؟
ورزش های ضد استرس برای بهتر شدن وضعیت روانی و احساسی افراد کدامند؟
چطور میزان فعالیت فیزیکی خود را ارتقاء دهیم؟
ورزش های مخصوص افراد مبتلا به بیماران قلبی و دیابت
یکی از شکایات معمول اینست که چرا زن و شوهر با هم اختلاف دارند و در بعضی مسایل با هم توافق نمی کنند. این شکایت و این انتظار که زوجین با هم هیچ اختلافی نداشته و روی تمام امور زندگی با هم توافق داشته باشند یک انتظار نابجا و غیرممکن است. چرا؟ برای اینکه هیچ فردی شبیه به فرد دیگر نیست. حتا دوگانگی ها که از نظر جسمی کاملاً با هم شبیه هستند و در یک محیط بزرگ می شوند، از نظر شخصیتی با هم تفاوتهای دارند. به همین دلیل اختلاف بین دو شخص یک امر کاملاً طبیعی است، بالاخص بین زن و شوهر.
لیکن دو چیز مهم باید در نظر گرفته شود. درجه ی اختلاف و چگونگی حل اختلاف.
اگر درجه ی اختلاف بین زن و شوهر بسیار بزرگ باشد، در زندگی مشترک چالشهای کلان و گاه غیرقابل حلی بوجود می آیند. اگر زوجین قادر به حل مسالمت آمیز اختلافات خود نباشند نیز زندگی شان رنگ تلخی و ناخوشی به خود می گیرد.
درینجا به موارد عمده از اختلافاتی اشاره می شود که ممکن است منجر به ناهمنوایی و ناسازگاری بین زن و شوهر گردند:
۱- اختلاف در خواسته ها: یکی از عواملی که در انتخاب همسر و زندگی زناشویی باید مورد توجه قرار گیرد خواسته های زن و شوهر است. زن یا شوهری که دارای خواسته های ایده آل و متفاوت از دیگری باشد و در تعدیل آن اقدام نکند، احتمال ناسازگاری در زندگی زناشویی از این جهت وجود خواهد داشت.
۲- اختلاف در سلیقه ها و علاقه ها: وجود اختلاف سلیقه و علاقه در افراد طبیعی است؛ ولی چنانچه در برنامه های زندگی خانوادگی، این اختلاف در جهت هماهنگی بین زن و شوهر تعدیل نشود، ممکن است که به ناسازگاری منتهی گردد.
۳- اختلاف در دیدگاه ها: انسان موجودی است با آرزوهای نامحدود؛ او هر چه بیشتر داشته باشد، بیشتر می خواهد و برآورده شدن هر نیازی به جای کاستن از آرزوهای انسان ، نیازهای تازه ای را بر می انگیزاند. چنانچه زن و شوهری با دیدگاه ها و آرزوهای متفاوت که احتمال حصول به آن کم باشد نتوانند در زندگی زناشویی خود هماهنگی ایجاد کنند ، زندگی شاد و موفقی نخواهند داشت.
۴- اختلاف در خلق و خوی: بعضی افراد عصبانی ، خشن ، متکبّر، خودخواه ، از خود راضی ، و بعضی دارای روحیه ای گرم ، خوش برخورد ، متواضع و مردم دوست می باشند ؛ بنابراین توافق اخلاقی در صدر عوامل انتخاب همسر قرار دارد.
۵- اختلاف در میزان هوش و ذکاوت: اختلاف سطح هوشی همسران نسبت به یکدیگر ، ممکن است در زندگی زناشویی آنان مشکلاتی ایجاد نماید. بنابراین در نظر گرفتن ذکاوت و اختلاف سطح اندیشه و تفکر در این زمینه خالی از اهمّیت نیست. همچنین است اختلاف در درجه تحصیل. در صورتیکه سطح تحصیل و دانش بین زن و شوهر بسیار متفاوت می باشد، این می تواند سبب سوءتفاهم و عدم درک احساسات، عواطف، و افکار میان زوجین گردد.
۶- اختلاف در حوزه معنویت: مرد و زنی که از نظر رعایت و پایبندی به امور معنوی اختلاف سطح دارند ، زندگی بی دغدغه ای نخواهند داشت. بنابراین در امر ازدواج بُعد اعتقادی به ویژه جنبه های معنوی آن باید مورد توجه خاص قرار گیرد و زن و شوهر مطمین شوند که در حوزه اعتقادی با هم اختلاف نظر نداشته و یا اینکه پذیرای تفاوت های اعتقادی همدیگر استند.
۷- اختلاف طبقاتی: با آنکه زوج های روشنفکر و خانواده های میانه رو معمولاً به اختلاف طبقاتی زیاد اهمیت نمی دهند و تلاش می کنند تا خوشبختی خود را با تفاهم و همکاری تضمین کنند، گاهی سطح متفاوت قدرت اقتصادی و طبقه اجتماعی می تواند مشکل ساز شود. اگر زن از قدرت اقتصادی بالاتری برخوردار بوده و متعلق به خانواده متمولی باشد، این ممکن است احساس ضعف و ناتوانی را به مرد منتقل کند که در نتیجه سبب عصبانیت و درگیری او با همسرش می شود و یا بر عکس.
جدا از تفاوتهای عمده که در بالا ذکر شد، بعضی از عاداتی که می توانند زندگی زناشویی را به شکل منفی متاثر گردانند اینها اند:
عصبانیت: زن یا شوهر عصبانی زندگی را بر دیگری دشوارمی سازد. حساسیت های بی مورد و پرخاش و توهین و بی احترامی علاوه بر آن که طرف مقابل را ناراحت می کنند، به خود شخص نیز زیان می رسانند. در چنین مواقعی باید آرامش خود را حفظ کرد، آنگاه خشم همسر را آرام و توجه او را به امور دیگری جلب نمود و برای آرامش روانی او گفتگوی دو نفره انجام داد تا وی با بیان ناراحتی ها و انتظارات خود آرام گیرد.
دورویی: زن و شوهر که با دو شخصیت مواجه شوند و در ظاهر و باطن یک رنگ نباشند زندگی مطلوبی نخواهند داشت. زندگی ای که در آن صداقت و صمیمیت نباشد، اعتماد و اطمینان از آن رخت بر خواهد بست و اضطراب و تزلزل روانی بر آن حاکم خواهد بود.
دروغ: فرد دو رو کسی است که تظاهر به نیکوکاری و پاکدامنی می کند، ولی در باطن طور دیگری می باشد؛ امّا دروغگو کسی است که هر جا مصلحت و نفع خود را بسنجد واقعیت را تحریف می کند و بنا به میل خود کردار و رفتارش را تنظیم می نماید. دروغ نیز مانند دورویی بنیان خانواده را متزلزل می کند و اعتماد را از بین می برد.
پنهان کاری: پنهان کاری عبارت از آن است که یکی از زوجین بدون نظر و اطلاع همسر خود و در غیاب او مبادرت به انجام اعمالی بنماید و این اعمال را چه خوب و چه بد از همسر خود پنهان دارد. چنین رفتاری ولو به نفع خانواده باشد ، اعتماد را از بین می برد. گاه این گونه رفتارها در جهتی است که فرد به نفع خود و یا خویشاوندان نسبی و به ضرر همسر و زندگی مشترک انجام می دهد. این گونه اعمال بتدریج بنیان خانواده را به هم می ریزد ، هر یک از زوجین را نسبت به رفتار دیگری بدبین و ناراحت می نماید و به عکس العمل وا می دارد.
پرخاشگری و خشونت: پرخاشگری به رفتاری اطلاق می شود که هدفش اعمال “صدمه و رنج” باشد. مثلاً زنی که غذای مورد علاقه شوهرش را نمی پزد و یا آن را می سوزاند ، یا شوهری که از زنش مرتباً انتقاد می کند و به او غـُر میزند. هر یک از این رفتارها بخشی از عناصر یک رفتار پرخاشگرانه بوده و موجب از هم پاشیدگی بنیاد زندگی زناشویی می گردد. خشونت و عکس العمل های زننده و شدید چه از طرف زن و چه از طرف شوهر قدرت تحمل طرف مقابل را تضعیف می نماید و زندگی را برای هر دو مشکل می سازد. در خانواده ای که خشونت حاکم است ،عاطفه و رفتار انسانی رخت بر می بندد و محیط تربیتی نامناسبی از نظر تربیت فرزندان ایجاد می شود.
لجاجت و کله شقی: از دیگر عوامل بنیان کن در خانواده لجاجت است. این حالت بین زن و مرد زیاد دیده می شود و گاه به جایی می رسد که حرکات لجوجانه به شکستن وسایل خانه منتهی می گردد. چنانچه این حالت شکل افراطی به خود بگیرد، چه بسا به طلاق و از هم پاشیدگی خانواده می انجامد.
خودبینی و تحقیر دیگری: خودبینی یا تصویر ذهنی هر کس از شخصیت خویش از مجموع تصورهای او درباره توانایی ها ، احساس ها ، اندیشه ها ، آرزوها ، داوری ها ، و تلاشهای وی تشکیل می شود. معمولاً کسانی که خود کم بین هستند، گرفتار عقده حقارت اند، و خود را کمتر، بی مقدارتر و زبون تر از دیگران احساس می کنند؛ افرادی که دچار خود بزرگ بینی هستند، مبتلا به تکبر ، نخوت ، خودستایی و جاه طلبی اند. چنین افرادی سعی می کنند با تحقیر دیگران ، بزرگ نمایی کنند. زن یا شوهری که بخواهد همسر خود را تحقیر کند، و خود را بالاتر احساس کند و خوبی های خود را به رخ دیگری بکشد ، با دست خود تیشه به ریشه زندگی زناشویی خویش میزند.
خسّت (خسیس بودن): یکی از مواردی که زندگی زناشویی را سخت و مشکل می سازد؛ خسّت است، بدین معنا که در مواقعی که مصرف ضروریست، زن یا شوهر از خود خست نشان داده و کاری نکند. چون در کشور ما معمولاً شوهران چرخه ی اقتصادی خانواده را تنظیم می کنند، لازم است تا در تنظیم امور مالی دقت داشته و تعادل را رعایت کنند.
بی انضباطی: مرد یا زنی که اساس رفتار خود را بر بی نظمی قرار دهد ، مورد اعتراض همسر خود قرار میگیرد. گاه بی انضباطی منجر به بی اعتمادی می شود و گرمی و شادمانی را از خانواده می گیرد. مردی که شب دیر به خانه می آید و زمانی را برای تفریح ، مسافرت و معاشرت با زن و فرزندان خود در نظر نمی گیرد، موجبات نارضایتی خانواده خود را فراهم می آورد.
برای معلومات بیشتر به این منابع مراجعه کنید:
۱- وبسایت پارسی طب www.fa.parsiteb.com (در تهیه این نوشته از این وبسایت استفاده فراوان شده است)
۲- کتاب “سوءتفاهم” ، علی اصغر کیهان نیا، تهران، ایران (http://www.kayhannia.com/)
3- http://web4health.info/en/answers/life-conflict-solving.htm
http://www.rawanonline.com/
ژن درمانی از درمان بیماری ها تا بهسازی نژادی و استفاده بعنوان یک سلاح
دیابت از شناخت علائم تا درمان و راههای پیشگیری
ازدواج کردن مقوله ای متفاوت از زندگی مشارکتی است چرا که انتظارات و توقعاتی که در زندگی مشترک میان زوجین وجود دارد، کاملا متفاوت از زندگی مشارکتی است.
ریشه مشکل، نگرش یکی از طرفین یا هر دو نفر آنهاست نه خود مشکل. در روابطی که احترام متقابل حاکم است، طرفین سعی می کنند دیدگاه یکدیگر را درک کنند و به دیدگاه یکدیگر احترام بگذارند.
اکثر زن و شوهرها نمی توانند مشکل واقعی را مشخص کنند. معمولا اینکه چه کسی کارهای خانه را انجام دهد، چطور پول خرج کنند و.. اصل مساله نیست. البته اختلاف نظرها را باید رفع کرد ولی زوجین باید مشکل واقعی را بشناسند. وقتی مشکل واقعی شناخته شد، اختلاف نظرهای ظاهری رفع می گردد.
هنگام اختلاف، ساده ترین راه این است که دنبال تغییر دادن همسرمان باشیم. ولی راه موثر تر این است که از خودمان بپرسیم" چه کار می توانم بکنم تا رابطه ما عوض شود؟" با متمرکز شدن روی اینکه خودتان می خواهید چه کار کنید و ملزم نکردن همسرتان به تغییر، جوی ایجاد می کنید که امکان توافق در آن وجود دارد.اگر چه راه حل نهایی در گرو تغییر رفتار هر دو نفر است ولی تمایل به تغییر کردن و تصمیم گرفتن برای تغییر کردن، امری کاملا شخصی است.
اگر به جای بگو مگو، با یکدیگر همکاری کنید، زمینه ای فراهم خواهد شد که ببینید جهت حل اختلافاتتان چه کار باید بکنید.
وقتی زن و شوهر فهمیدند مشکل واقعی چیست، یکی از آنها راه حل پیشنهاد می دهد. دیگری یا راه را می پذیرد یا آن را اصلاح می کند و یا راه حل دیگری را ارائه می دهد. ایجاد جو بده-بستان از همه روشهای دیگر موثر تر است. بسیار مهم است که طرفین حق دخالت داشته باشند زیرا اگر یکی از طرفین از این حق طبیعی محروم شود، زندگی زناشویی مستعد پذیرش اختلافات بسیاری می گردد. اما هنگامی که هر یک از طرفین در حل اختلاف مشارکت داشته باشند، به راه حل هایی می رسند که هر دو، آن راه حلها را قبول دارند و راه حل ها در راستای اهداف مشترکشان هستند.
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
می توانیم اختلافات زناشویی را به صورت آشکارا و صادقانه حل کنیم؛ که هر دو طرف بتوانند به نیازهای خودشان برسند و هیچ کس مجبور نباشد ببازد.
من و تو، با هم در مورد نیازهایمان اختلاف داریم. من نیازهای تو را محترم می شمرم، اما باید به نیازهای خودم هم احترام بگذارم. پس بیا توافق کنیم که با هم به دنبال راه حلی بگردیم که نیازهای تو را برآورد و هم مال مرا ارضا کند. تا این که هیچ کدام نبازیم.
برای این که در حل اختلاف هر دو طرف برنده باشند باید :
_ هیچ کدام در یافتن راه حلی برای اختلاف از قدرتشان استفاده نکنند.
_ لازم است برای تأثیر گزاری بر همسرتان و ترغیب او به حل اختلاف بدون باخت، شما با پیام های من ... بازدارنده پیش قدم شوید: " من میل دارم ببینم آیا راه حل دیگری برای حل این مسئله هست؟ مثلا ممکنه ما با هم بنشینیم و راه حلی پیدا کنیم که هر دو دوست داشته باشیم؟" یا "من این قدر برای رابطه مان ارزش قائلم که جداً می خواهم راه های جدیدی را برای حل مسئله مان امتحان کنم. دوست دارم تو را هم در جریان این روش ها بگذارم."
_ زمانی را انتخاب کنید که کاملا آزاد باشید. چون وقت بسیاری می گیرد. در خانواده ممکن است عصر جمعه وقت خوبی باشد.
_ حتما راه حل های پیشنهادی برای مسئله را یادداشت کنید.
شش مرحله برای حل اختلاف بدون باخت وجود دارد :
مطالب پیشنهادی
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
نکته اول:
نخستین نکته این است که انجام دادن هر کاری به مهارت و دانش نیاز دارد . یعنی برای یک همسر توانا شدن،باید دانائی ها ، دانش ها و مهارت های لازم را کسب کرد . از این رو توصیه می شود با مطالعه کتاب های مربوط به تعلیم و تربیت ، روان شناسی خانواده و آئین همسرداری و با شرکت در جلسه های آموزش خانواده به دانش و مهارت خود بیفزائید .
نکته دوم:
خانواده یک نهاد اصلی و ویژه جامعه است و برقراری روابط انسانی سالم و درست میان اعضای خانواده مهمترین عامل سلامتآن است . سعی کنید با همدلی ، همفکری ، همکاری و هماهنگی،روابط سالمی را میان اعضای خانواده خود برقرار نمایید .
نکته سوم:
در ارزیابی روابط زناشویی ، هر یک از زوج ها باید بداند که همسر او نزدیکترین و محرم ترین فرد است ، لذا توصیه می شود به همسرتان به عنوان نیمه تن ، حامی و پشتیبان نگاه کنید و تلاش نمایید وی را خوشبخت کنید .
نکته چهارم :
زن و شوهر با یادگیری مهارت های ارتباطی و به کار بستن آنها می توانند روابط خود را بهبود بخشند ، متحول سازند و در فضایی سرشار از حُسن تفاهم و حُسن نظر به حل و فصل مسائل خود بپردازند . برخی از این مهارت ها عبارتند از : فعالانه به حرف های یکدیگر گوش کردن ، تشریک مساعی و مشورت کردن ، به عقاید یکدیگر احترام گذاشتن ، پذیرفتن یکدیگر و نظایر آن .
نکته پنجم :
تحکیم روابط زناشویی ، علاقه به داشتن یک ارتباط سالم ، ایجاد یک کانون گرم و صمیمی و نایل شدن به تفاهم ، مسئولیت همه اعضای خانواده به ویژه زن و شوهر است . ازاین رو می توان گفت که حل مسائل زناشویی و خانوادگی مستلزم کوشش همه جانبه اعضای خانواده به ویژه زن و شوهر است .
نکته ششم :
وقتی در زندگی ، اختلاف نظر و یا سوء تفاهمی بروز می کند ، به جای سرزنش کردن یکدیگر و تفسیر نادرست ، به شناسایی مسئله ، علت یابی و سرانجام راهیابی آن بپردازید . اگر چه باید اعتراف کرد که گاهی اوقات شناسایی مسئله واقعی، مشکل اصلی و یافتن علت ها و ریشه ها دشوار است . زیرا آنچه که روی پرده است متفاوت می باشد و شناخت ریشه های اصلی مسئله،کاری ماهرانه و پرپیچ و خم است که کمک و مشاوره افراد متخصص را طلب می کند .
نکته هفتم :
لازمه ی ایجادِ حفظ و استمرار روابط زناشویی سالم ، داشتن تعهد ، وفاداری ، اعتقاد ، انصاف و صمیمیت ، پذیرش متقابل ، سعه صدر متقابل، تفاهم متقابل و اعتماد متقابل است . پس با رعایت این اصول نسبت به همسرتان احساس مسئولیت کنید و خانواده را به فضایی سرشار از امنیت روانی و عاطفی تبدیل نمایید .
نکته هشتم:
مهمترین عامل پدید آمدن مسائل و مشکلات زناشویی ، سوء ارتباطات و سوء تفاهمات است . بنابراین زن و شوهر هریک به سهم خود مسئولیت دارند که از به وجود آمدنآنهاپیشگیری کنند و در اولین فرصت ممکن به حل و فصل آنها بپردازند . زیرا سوءتفاهمات و سوءارتباطات به صورت یک فرایند مخرب و پیشرونده عمل می کنند . گاهی یک سوء تفاهم یا یک سوء ارتباط کوچک مانند یک گلوله برفی به تدریج به یک بهمن بزرگ تبدیل می شود و بنیاد زندگی را متلاشی می سازد . برای مثال ممکن است که کسی در ارتباط با سکوت همسرش بگوید : وقتی او سکوت می کند ، معنایش این است که مرا دوست ندارد . در حالی که ممکن است سکوت او معانی گوناگون داشته باشد .
نکته نهم:
مورد تأیید واقع شدن ، مورد محبت و توجه قرار گرفتن،از نیازهای اساسی انسان است . سعی کنید در روابط زناشویی به نوعی و به طریقی رفتارهای مطلوب همسرتان را مورد توجه قرار دهید و تأیید کنید . همسر شما باید بفهمد که برای او ارزش قائل هستید . خاصه آن که تشویق، تأیید و بیان نکات مثبت باید به طور آشکار و یا در جمع باشد و تذکر نکات منفی و انتقاد باید به طور محرمانه و در تنهایی صورت گیرد .
نکته دهم:
لازمه ایجاد و حفظ روابط سالم ، این است که طرفین برای خصوصیات ، علاقه مندی ها و نیازمندی های یکدیگر ارزش قائل شوند . از این رو سعی کنید در روابط کلامی ، غیر کلامی ، عاطفی و اقدام ها و تصمیم گیری ها به رفتار، افکار و به نیازها و خواسته های همسرتان توجه کنید . حساسیت نشان دهید و پاسخ مناسب بدهید ( بی تفاوت نباشید ) . بنابراین اگر زن یا شوهری گفت : همسر من به فکر من نیست ، من برای او ارزشی ندارم ، او سرش به کار خودش مشغول است و .... ، این امر زنگ خطر محسوب می شود .
نکته یازدهم:
یادتان باشد که مسئله یک طرفه و شیوه برخورد با مسئله ، طرف دیگر است . به جای انتخاب روش پرخاشگرانه ، خشونت آمیز و بدبینانه ، بهتر است روش مسالمت آمیز ، صمیمانه و خوش بینانه را انتخاب کرد . اگر رفتاری برای شما مبهم است ، ساده ترین راه این است که از همسرتان سوال کنید : هدف شما از انجام این کار چیست ؟ ، منظور شما از این حرف چیست ؟ ، چرا این طور رفتار می کنی ؟ ، چه طور شد که این طور عمل کردی ؟ و نظایر آنwww.zibaweb.com
نکته دوازدهم:
گاهی بین زن و شوهر پیام هایی رد و بدل می شود که به درستی درک نمی گردد؛ زیرا برخی از پیام ها مبهم هستند و هرکس می تواندآنها را به گونه ای مثبت یا منفی تفسیر کند . یا این که اصولاً برخی از پیام ها دارای چندین مفهوم هستند . بنابراین گیرنده پیام بایداز فرستنده پیام به وضوح و صراحت سئوال کند که منظورش از پیام مورد نظر یا موضوع بحث شده چه بوده است ؟یا از او بخواهد که توضیح بیشتری دهد تا رفع اشکال و ابهام شود .
نکته سیزدهم:
در اکثر موارد زن و شوهر با زبان واحدی با یکدیگر سخن می گویند ، اما آنچه که یکی می گوید و آنچه که دیگری می شنود ، اغلب متفاوت است و در نتیجه مشکلات ارتباطی را به دنبال می آورد . لذا توصیه می شود هم زن و هم شوهر دیدگاه خود را در مورد مسئله یا مشکل مورد نظر به زبان ساده و صادقانه بیان کنند . در این باره باید یادآور شد که خشونت را نباید با خشونت پاسخ گفت ، بلکهدر برابرخشونتباید سکوت کرد و بعداً در موقعیت مناسب دیگری درباره مسئله مورد نظر به بحث و گفت وگو پرداخت .
نکته چهاردهم:
در اکثر مواقع ، زوج هایی که مشکلات ارتباطی دارند ، دچار مشکل شناختی ، طرز قضاوت کردن ( پیش داوری ) و دیدن اشکالات به جای نقاط مثبت می شوند . به بیان دیگر این گونه زوج ها کسانی هستند که وقتی با لیوانی که تا نیمه پُر از آب است روبرو می شوند ، اغلب به نیمه خالی توجه می کنند .
نکته پانزدهم :
سعی کنید با نگرش مثبت نسبت به یکدیگر و با مشورت کردن و هماهنگی ، امور زندگی خانوادگی ، تعلیم و تربیت فرزندان ، فعالیت های اجتماعی، اوقات فراغت و چگونگی صرف آن ، دید و بازدیدهای خانوادگی و نظایر آن را تنظیم و برنامه ریزی کنید .
نکته شانزدهم :
در هر فرصتی که پیش می آید سعی کنید با همسر و اعضای خانواده تان ارتباط کلامی برقرار کنید و به گفت و گوهای خانوادگی بپردازید . شایان ذکر است که زنها از صحبت کردن با همسرشان استفاده می کنند . بنابراین توصیه می شود شوهران فعالانه به صحبت های همسران خود گوش کنند و واکنش مناسب نشان دهند . چنانکه شوهر یا زن در شرایط خاصی نتواند به صحبت های همسرش گوش کند ، باید این موضوع را صادقانه و صمیمانه مطرح و تقاضا کندوصحبت کردن درباره آن موضوع را به فرصت دیگری موکول نماید. در هر حال از پیش آمدن این حالت جلوگیری کنید که همسرشما فکر کند و احساس نماید که شما مشغول کار و فعالیت خودتان هستید و به حرف های او گوش نمی کنید و توجه ندارید.
نکته هفدهم:
زن و شوهر باید هر چه بیشتر با یکدیگر ارتباط کلامی و عاطفی برقرار کنند و سوء تفاهمات و سوء ارتباطات را هر چه زودتر شناسایی ، رفع و اصلاح کنند . نکته حائز اهمیت این است که زن و شوهر باید خود رأساً برای حل مشکلات زناشویی- خانوادگی اقدام کنند و پیش از آن که موضوع را بافرد دیگری در میان گذارند، به منزله دو انسان عاقل و بالغ مسئله را منصفانه بین خود حل و فصل کنند و اجازه ندهند دیگران در این امر مداخله نمایند .
نکته هجدهم:
زن و شوهر باید مشخص کنند که از یکدیگر چه انتظاراتی دارند ؟ آنها باید گاه گاهی در یک فضای محرمانه ، محبت آمیز و صمیمانه به ارزیابی رفتار و روابط یکدیگر بپردازند و از یکدیگر سئوال کنند : آیا از من راضی هستی ؟ آیا من توانسته ام انتظارات تو را پاسخگو باشم ؟ نسبت به من چه احساسی داری ؟ و نظایر آن . زن و شوهر نباید تصور کنند که این انتظارات و احساسات به قدری روشن و گویا هستند که نیازی به طرح و بیان آنها نیست. بنابراین شوهر نسبت به زن و زن نسبت به شوهر باید احساسات، عواطف و انتظارات خود را در میان گذارد و به طور آشکار ابراز کند و برای بهبود روابط خود تلاش نماید . زن و شوهر باید از یکدیگر سؤال کنند : چه باید کردتا روابطمان بهتر و بانشاط ترگردد ؟
نکته نوزدهم:
در رویارویی با مسائل و مشکلات زناشویی همواره باید انصاف داشت . به بیان دیگر خود را در وضعیت طرف مقابل قرار دادن ، قبول مسئولیت خود و شناخت انتظارات متقابل ، قدم اول در حل و فصل اختلافات زناشویی است .
نکته بیستم:
راه حل عمده مسائل و مشکلات زناشویی ، اصلاح نگرش و شیوه برخورد و تصحیح انتظارات براساس توان و وسع یکدیگر است . لذا توصیه می شود زمان مشخصی را در روز یا در هفته برای گفت وگو درباره مسائل و مشکلات و روشن کردن انتظارات از یکدیگر و به اصطلاح درد دل کردن اختصاص دهید .
نکته بیست و یکم :
داشتن نگرش های آرمان گرایانه و شاعرانه نسبت به ازدواج و روابط زناشویی از سویی و ازدواج هایی که بر اساس هوی و هوس ، جاذبه های مالی یا زیبایی صورت می گیرد از دیگر سو ، زوج ها را بیشتر با سوء تفاهم ها ، تضادها و ... روبه رو می سازد و این گونه پیوندها به زودی به سستی می گراید . علت اصلی چنین مشکلاتی این است که طرفین از یکدیگر انتظارات غیر واقع بینانه دارند و این امر نیز به برداشت های نادرست از یکدیگر و سرانجام به ارتباطات نامطلوب ختم می شود .
نکته بیست و دوم:
براساس سوء ظن و گمان بد و حدس نادرست نمی توان زندگی کرد و ارتباط سالم برقرار نمود . اگر موضوع و یا مسئله ای ذهن زن و شوهر را به خود مشغول کرده است . باید آن را به صراحت و صادقانه مطرح کرد و درستی یا نادرستی اش را مورد بررسی قرار داد . برای مثال ، امروز خسته به نظر می رسی ، چرا؟ چه طور شد که این حرف را زدیویا این کار را کردی ؟ پسهمواره زن و شوهر باید یکدیگر را به صبر و بردباری و اخلاص و توکل توصیه کنند .
نکته بیست و سوم:
زن و شوهر هر دو موظف هستند زمینه های بروز سوء تفاهمات و سوءظن ها را از بین ببرند و حتی الامکان از انجام رفتارهایی که موجب بروزاین مسائل می شود ، خودداری کنند .
نکته بیست و چهارم :
گاه زن و شوهر از یک مسئله واحد دو برداشت کاملاً متفاوت دارند. اما آنهارا با یکدیگر مطرح نمی کنند و یا نمی خواهند که این برداشت های متفاوت را درک کنند و در نتیجه،بروز یک مسئله ساده ممکن است به یک بحران تبدیل شود . لذا زن و شوهر باید سعی کنند که برداشت های یکدیگر از مسئله را جویا شوند و بفهمند . برای شناخت ریشه اختلافات زناشویی باید با روان شناسی زن و یا روان شناسی مرد آشنا شد و دریافت که زن یا مرد به چه اموری بها می دهند و نظام ارزش های آنان چگونه است ؟ به طور معمول زن به وابسته بودن ، کسب امنیت عاطفی و مورد حمایت واقع شدن اهمیت می دهد . در حالی که مرد می خواهد مستقل و خود مختار باشد و برای آزادی عمل ارزش قائل است . چاره کار این است که در این شرایط زن و شوهر از خود انعطاف نشان دهند و به آگاهی برسند .
نکته بیست و پنجم:
لازمه ایجادِ حفظ و استمرار روابط زناشویی سالم و بانشاط این است که فضای خانواده،سالم و آرامش بخش باشد و زن و شوهر از مسخره کردن یکدیگر و گفتن سخنان طعنه آمیز و دو پهلو پرهیز کنند .
نکته بیست و ششم:
به جای در نظر گرفتن خصوصیات منفی بهتر است ویژگی های مثبت یکدیگر را در نظر بگیریم و به آنها توجه کنیم . بنابراین از پوزخند زدن ، مسخره کردن ، متلک گفتن ، تحقیر کردن ، سرزنش کردن و به رخ کشیدن یکدیگر باید اجتناب کرد . این گونه رفتارهای نامطلوب موجب افزایش مقاومت های روانی در طرف مقابل می شود و ادامه زندگی زناشویی و ارتباط را دشوار و فاجعه آمیز می کند .
نکته بیست و هفتم:
اساس یک ارتباط سالم و بانشاط مثبت فکر کردن است . در زندگی شخصی ، خانوادگی و زناشویی همواره سعی کنید به مثبت ها ، موهبت ها و نعمت هایی که در اختیار دارید بیندیشید ، نه به آن اموری که در اختیار ندارید . برای مثال برخورداری از سلامت ، داشتن فرزند و داشتن روابطسالم ورضایت بخش از نعمت هایی است که در اختیار دارید و باید شاکر درگاه الهی باشید .
نکته بیست و هشتم:
گذشت و عفو عنصر اصلی استمرار و استحکام پیوند زناشویی از سوی هر یک از زوج هاست . لذا از خطاهای یکدیگر بگذرید و خطاهای همدیگر را تحمل کنید . این نکته به ویژه در مورد شوهران توصیه شده است که با زنان خود با نیکی و مهربانی معاشرت کنید و از بی عدالتی و خشونت بپرهیزید .
نکته بیست و نهم:
زن و شوهر می توانند با یادآوری برخی ایام مانند روز تولد ، سالگرد ازدواج و نظایر آن و دادن هدیه هایی هر چند کوچک ( مثلاً یک شاخه گل) به طور نمادی یا سمبلیک ، عشق و علاقه و توجه خود را نسبت به یکدیگر بروز دهند .
نکته سی ام:
زن و شوهر موظفند خود را در برابر یکدیگر آراسته و پاکیزه و جالب توجه نگه دارند و از پریشانی و وضع نامرتب اجتناب کنند .
نکته سی و یکم:
از آن جا که نفس انسانی خوپذیر است لذا در انتخاب دوست و برقراری روابط دوستانه و یا معاشرت های خانوادگی با زوج های دیگر دقت کنید . توصیه می شود زن و شوهر هر دو معیارهایی را با توافق یکدیگر مشخص کنند و بر اساسآنها به گزینش دوست و برقراری این گونه روابط اقدام نمایند .
نکته سی و دوم:
در روابط زناشویی سالم ، نه باید مردسالاری حاکم باشد و نه زن سالاری . به بیان دیگر اصولاً رابطه سلطه گرانه و سلطه پذیرانه چه از طرف زن و چه از طرف شوهر برای کانون گرم خانواده آفت بزرگی به شمار می آید .
نکته سی و سوم:
خطای یکدیگر را در حضور فرزندان یاافراد دیگر مانند دوستان،آشنایان و بستگان بازگو نکنید و همواره احترام یکدیگر رانگه دارید . همچنین سعی کنید اهمیت احترام به بزرگترها و پدر یا مادر را همواره به فرزندان خود یادآوری کنید.
نکته سی و چهارم:
مسئله اصلی این است که تفاوت های فردی وجود دارد و زوج ها نباید یکدیگر را با فرد دیگری مقایسه کنند . نکته حائز اهمیت این است که زوج ها باید حاضر شوند این تفاوت ها را درک کنند و اختلافات زناشویی را در یک فضای محرمانه و صمیمانه مطرح کنند و معتقد باشند که می شود و می توان به تفاهم رسید و یک ارتباط سالم برقرار کرد.
نکته سی و پنجم:
تشویق و ابراز تشکر از رفتارهای مطلوب همسر ، تأثیر بسزایی در تکرار و استمرار آن رفتارها دارد و انگیزه تکرار آن رفتارها ا بیشتر می کند . او یاد می گیرد که پس همسر من این رفتار را دوست دارد و برای خوشایند او باید آن را تکرار کنم .
نکته سی و ششم:
سعی کنید مورد یا موارد سوء تفاهم یا مسائل مورد اختلاف را هر چه زودتر و هر چه صریح تر مطرح کنید و به حل و فصل آنها بپردازید . از پیش داوری ، تعمیم های نادرست و غیرمنطقی و شکل گیری افکار منفی پرهیز کنید . برای مثال اگر همسر شما یک بار بدقولی کرده است به او نگویید : تو همیشه بدقولی می کنی ! در حالی که ممکن است همسر شما این بار قولش را فراموش کرده باشد و یا علت خاصی داشته باشد .
نکته سی و هفتم:
گاه عملی نشدن قول ها و قرارها ، چه پیش از ازدواج و چه پس ازآن از طرف زن یا شوهر به دل شکستگی، سلب اعتماد و احساس فریب خوردگی منجر می شود. بنابراین سعی کنید حتی الامکان به قول های داده شده عمل کنید و احساس مسئولیت خود را در قول و عمل نشان دهید .
نکته سی و هشتم:
از نسبت دادن القاب و زدن برچسب های ناگوار و نامطلوب به یکدیگر مانند : بدقول ، بی احساس ، نامهربان ، بی عاطفه ، لجباز ، بی انصاف ، زورگو ، خودخواه و نظایر آن پرهیز کنید .
نکته سی و نهم:
لازمه ایجاد ، تداوم و حفظ روابط زناشویی سالم ، انعطاف پذیری در رویارویی با تقاضاها و درخواست های همسرتان می باشد . آشفتگی روابط زن و شوهر به افسردگی و اضطراب در یکی از آنها و یا هر دوی آنها منجر می شود و در نتیجه بر شدت مشکلات موجود می افزاید . گاهی اوقات افسردگی و عصبانیت زن یا شوهر به علت اختلال در کار سیستم عصبی یا غدد درون ریز به ویژه غده تیروئید است . بنابراین توصیه می شود در اولین فرصت به پزشک متخصص مراجعه کنید.
نکته چهلم :
سخن آخر این که برای ایجاد ، حفظ و استمرار یک رابطه زناشویی سالم ، موفق و باطراوت باید هر یک از زوج ها ( چه زن و چه شوهر ) تلاش کند ، بیندیشد ، وقت بگذارد ، احساس مسئولیت کند و موانع برقراری ارتباط سالم را از میان بردارد و در مقابل به عوامل کمک کننده برقراری ارتباطسالم توجه نماید و عمل کند
بررسی اثرات کافئین بر بدن
عوارض شیرین کنندههای بدون کالری
فست فود زیر ذره بین کارشناسان حوزه سلامت
ویژگی های ظروف آشپزی و اثر آن در پخت غذا
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
دوستان من سلام چند روزی است که ما مطالب مربوط به همسرداری و روابط بین زن و شوهر را بحث می کنیم سوالات بسیاری در مورد اختلاف بین زن شوهر بدست ما میرسد همچنین متاسفانه بحث اختلافات در این مورد خانواده ها و زن و شوهر ها بیشتر بجای حل به دنبال پاک کردن صورت مسئله هستند و سریع به فکر جدایی می افتند یکی از دوستان پرسیده بود آیا این مشکلات واقعا قابل حل است که همکاران من پاسخ این دوستمون را آماده کردند و فرستادند به نظر شما آیا مشکلات زناشویی قابل حل است ؟
این مطلب را مطالعه کنید و نظرتون را به ما انتقال دهید متشکرم
همه ما با ذهنی پر ازتصاویر ذهنی بسیار همچون تخیلات، رویاها و باورها و ... وارد رابطه زناشویی می شویم. ما نمایشی چشم گیر و پرزرق و برق از چگونگی ارایه آن رابطه در ذهن خود مجسم می کنیم. اما واقعیت با روش خاص خود رویای زیبای ما را برهم می زند؛ و خیلی زود به این سوال ذهنی مان می رسیم که: ایا این رابطه اصلاح می شود؟"
اگر موفقیت های بدست آمده را تجزیه تحلیل کنیم، متوجه خواهیم شد که در میان انبوه آرمان ها و آرزوهای خود، فقط به آن چه که واقعا" و عمیقا" و با انگیزه قوی می خواستیم، رسیده ایم
با کسب مهارت و بالا بردن آگاهی هاست که متوجه می شویم در زندگی مشترک، بعضی از اختلاف ها، قابل حل هستند و برخی غیر قابل حل. تشخیص این دو از هم، به آگاهی و تجربه نیاز دارد. تفاوت های غیر قابل تغییر را بپذیرید نه این که آنها را تحمل کنید. زوج های موفق به جای توجه و تمرکز بر موارد غیر قابل تغییر، به نقاط مثبت همسرشان توجه می کنند. به ویژه حرف ها و کردار همسر را بدون پیش داوری، سرزنش و انتقاد و به قصد فهمیدن ، مورد توجه قرار می دهند و در مورد اختلاف شان ، با یکدیگر گفت و گو می کنند، حتی اگر احساس بدی نسبت به یکدیگر داشته باشند نیز ارتباط بین خود را حفظ می کنند تا با مذاکره و تبادل افکار، به تفاهم برسند.
زوج ها باید بدانند که زندگی زناشویی خوب یا بد را خودشان می سازند و در ساخت آن، هر یک نقش ویژه ای دارند. زن و شوهر، هر یک به تنهایی بر حسب این که آگاه و مسئولیت پذیر باشند یا نه ، در ایجاد هیجان و حاکم ساختن مهر و محبت و یا در تداوم اختلاف ها و مشکلات زندگی مشترک، نقش مهمی بر عهده دارند.
یکی از شکایات معمول اینست که چرا زن و شوهر با هم اختلاف دارند و در بعضی مسایل با هم توافق نمی کنند. این شکایت و این انتظار که زوجین با هم هیچ اختلافی نداشته و روی تمام امور زندگی با هم توافق داشته باشند یک انتظار نابجا و غیرممکن است. چرا؟ برای اینکه هیچ فردی شبیه به فرد دیگر نیست. حتا دوگانگی ها که از نظر جسمی کاملاً با هم شبیه هستند و در یک محیط بزرگ می شوند، از نظر شخصیتی با هم تفاوتهای دارند. به همین دلیل اختلاف بین دو شخص یک امر کاملاً طبیعی است، بالاخص بین زن و شوهر.
لیکن دو چیز مهم باید در نظر گرفته شود. درجه ی اختلاف و چگونگی حل اختلاف.
اگر درجه ی اختلاف بین زن و شوهر بسیار بزرگ باشد، در زندگی مشترک چالشهای کلان و گاه غیرقابل حلی بوجود می آیند. اگر زوجین قادر به حل مسالمت آمیز اختلافات خود نباشند نیز زندگی شان رنگ تلخی و ناخوشی به خود می گیرد.
بنابر این، قبل و بعد از ازدواج، زن و شوهر این واقعیت را در نظر داشته باشند که تفاوت های فردی یک اصل مسلم، غیر قابل انکار و طبیعی است. پس طبیعتاً بین زن و شوهر اختلاف وجود دارد، ولی همانطور که اشاره شد تا زمانی که این اختلاف ها فاصله زیادی نداشته باشند، با گذشت و چشم پوشی همآهنگ شوند، و راه حل منطقی برای شان سنجیده شود، مشکل جدی بوجود نمی آید.
دراینجا به موارد عمده از اختلافاتی اشاره می شود که ممکن است منجر به ناهمنوایی و ناسازگاری بین زن و شوهر گردند:
۱- اختلاف در خواسته ها: یکی از عواملی که در انتخاب همسر و زندگی زناشویی باید مورد توجه قرار گیرد خواسته های زن و شوهر است. زن یا شوهری که دارای خواسته های ایده آل و متفاوت از دیگری باشد و در تعدیل آن اقدام نکند، احتمال ناسازگاری در زندگی زناشویی از این جهت وجود خواهد داشت.
۲- اختلاف در سلیقه ها و علاقه ها: وجود اختلاف سلیقه و علاقه در افراد طبیعی است؛ ولی چنانچه در برنامه های زندگی خانوادگی، این اختلاف در جهت هماهنگی بین زن و شوهر تعدیل نشود، ممکن است که به ناسازگاری منتهی گردد.
۳- اختلاف در دیدگاه ها: انسان موجودی است با آرزوهای نامحدود؛ او هر چه بیشتر داشته باشد، بیشتر می خواهد و برآورده شدن هر نیازی به جای کاستن از آرزوهای انسان ، نیازهای تازه ای را بر می انگیزاند. چنانچه زن و شوهری با دیدگاه ها و آرزوهای متفاوت که احتمال حصول به آن کم باشد نتوانند در زندگی زناشویی خود هماهنگی ایجاد کنند ، زندگی شاد و موفقی نخواهند داشت.
۴- اختلاف در خلق و خوی: بعضی افراد عصبانی ، خشن ، متکبّر، خودخواه ، از خود راضی ، و بعضی دارای روحیه ای گرم ، خوش برخورد ، متواضع و مردم دوست می باشند ؛ بنابراین توافق اخلاقی در صدر عوامل انتخاب همسر قرار دارد.
۵- اختلاف در میزان هوش و ذکاوت: اختلاف سطح هوشی همسران نسبت به یکدیگر ، ممکن است در زندگی زناشویی آنان مشکلاتی ایجاد نماید. بنابراین در نظر گرفتن ذکاوت و اختلاف سطح اندیشه و تفکر در این زمینه خالی از اهمّیت نیست. همچنین است اختلاف در درجه تحصیل. در صورتیکه سطح تحصیل و دانش بین زن و شوهر بسیار متفاوت می باشد، این می تواند سبب سوءتفاهم و عدم درک احساسات، عواطف، و افکار میان زوجین گردد.
۶- اختلاف در حوزه معنویت: مرد و زنی که از نظر رعایت و پایبندی به امور معنوی اختلاف سطح دارند ، زندگی بی دغدغه ای نخواهند داشت. بنابراین در امر ازدواج بُعد اعتقادی به ویژه جنبه های معنوی آن باید مورد توجه خاص قرار گیرد و زن و شوهر مطمین شوند که در حوزه اعتقادی با هم اختلاف نظر نداشته و یا اینکه پذیرای تفاوت های اعتقادی همدیگر استند.
۷- اختلاف طبقاتی: با آنکه زوج های روشنفکر و خانواده های میانه رو معمولاً به اختلاف طبقاتی زیاد اهمیت نمی دهند و تلاش می کنند تا خوشبختی خود را با تفاهم و همکاری تضمین کنند، گاهی سطح متفاوت قدرت اقتصادی و طبقه اجتماعی می تواند مشکل ساز شود. اگر زن از قدرت اقتصادی بالاتری برخوردار بوده و متعلق به خانواده متمولی باشد، این ممکن است احساس ضعف و ناتوانی را به مرد منتقل کند که در نتیجه سبب عصبانیت و درگیری او با همسرش می شود و یا بر عکس.
۸- اختلاف سنی: متاسفانه در موارد زیادی دیده می شود که اختلاف سنی بین شوهر و خانم زیاد است. اگر این اختلاف بالای ده سال باشد، می تواند سبب بروز بعضی مشکلات شود، چرا که شوهر و خانم در دو دوران متفاوت از رشد سنی و روانشناسیک قرار داشته و بالطبع خواسته ها و انتظارات شان می تواند متفاوت باشد. بطور مثال، اگر خانم ۲۵ ساله باشد، در صورت آماده بودن شرایط به فکر ادامه تحصیل، شور و شوق بیشتر، و یافتن شغل خوب است، حال آنکه شوهر ۵۰ ساله اش قبلاً به این اهداف رسیده و متمرکز است بر ثبات زندگی و آماده شدن تدریجی برای خانه نشینی.
جدا از تفاوتهای عمده که در بالا ذکر شد، بعضی از عاداتی که می توانند زندگی زناشویی را به شکل منفی متاثر گردانند اینها اند:
عصبانیت: زن یا شوهر عصبانی زندگی را بر دیگری دشوارمی سازد. حساسیت های بی مورد و پرخاش و توهین و بی احترامی علاوه بر آن که طرف مقابل را ناراحت می کنند، به خود شخص نیز زیان می رسانند. در چنین مواقعی باید آرامش خود را حفظ کرد، آنگاه خشم همسر را آرام و توجه او را به امور دیگری جلب نمود و برای آرامش روانی او گفتگوی دو نفره انجام داد تا وی با بیان ناراحتی ها و انتظارات خود آرام گیرد.
دورویی: زن و شوهر که با دو شخصیت مواجه شوند و در ظاهر و باطن یک رنگ نباشند زندگی مطلوبی نخواهند داشت. زندگی ای که در آن صداقت و صمیمیت نباشد، اعتماد و اطمینان از آن رخت بر خواهد بست و اضطراب و تزلزل روانی بر آن حاکم خواهد بود.
دروغ: فرد دو رو کسی است که تظاهر به نیکوکاری و پاکدامنی می کند، ولی در باطن طور دیگری می باشد؛ امّا دروغگو کسی است که هر جا مصلحت و نفع خود را بسنجد واقعیت را تحریف می کند و بنا به میل خود کردار و رفتارش را تنظیم می نماید. دروغ نیز مانند دورویی بنیان خانواده را متزلزل می کند و اعتماد را از بین می برد.
پنهان کاری: پنهان کاری عبارت از آن است که یکی از زوجین بدون نظر و اطلاع همسر خود و در غیاب او مبادرت به انجام اعمالی بنماید و این اعمال را چه خوب و چه بد از همسر خود پنهان دارد. چنین رفتاری ولو به نفع خانواده باشد ، اعتماد را از بین می برد. گاه این گونه رفتارها در جهتی است که فرد به نفع خود و یا خویشاوندان نسبی و به ضرر همسر و زندگی مشترک انجام می دهد. این گونه اعمال بتدریج بنیان خانواده را به هم می ریزد ، هر یک از زوجین را نسبت به رفتار دیگری بدبین و ناراحت می نماید و به عکس العمل وا می دارد.
پرخاشگری و خشونت: پرخاشگری به رفتاری اطلاق می شود که هدفش اعمال “صدمه و رنج” باشد. مثلاً زنی که غذای مورد علاقه شوهرش را نمی پزد و یا آن را می سوزاند ، یا شوهری که از زنش مرتباً انتقاد می کند و به او غـُر میزند. هر یک از این رفتارها بخشی از عناصر یک رفتار پرخاشگرانه بوده و موجب از هم پاشیدگی بنیاد زندگی زناشویی می گردد. خشونت و عکس العمل های زننده و شدید چه از طرف زن و چه از طرف شوهر قدرت تحمل طرف مقابل را تضعیف می نماید و زندگی را برای هر دو مشکل می سازد. در خانواده ای که خشونت حاکم است ،عاطفه و رفتار انسانی رخت بر می بندد و محیط تربیتی نامناسبی از نظر تربیت فرزندان ایجاد می شود.
لجاجت و کله شقی: از دیگر عوامل بنیان کن در خانواده لجاجت است. این حالت بین زن و مرد زیاد دیده می شود و گاه به جایی می رسد که حرکات لجوجانه به شکستن وسایل خانه منتهی می گردد. چنانچه این حالت شکل افراطی به خود بگیرد، چه بسا به طلاق و از هم پاشیدگی خانواده می انجامد.
خودبینی و تحقیر دیگری: خودبینی یا تصویر ذهنی هر کس از شخصیت خویش از مجموع تصورهای او درباره توانایی ها ، احساس ها ، اندیشه ها ، آرزوها ، داوری ها ، و تلاشهای وی تشکیل می شود. معمولاً کسانی که خود کم بین هستند، گرفتار عقده حقارت اند، و خود را کمتر، بی مقدارتر و زبون تر از دیگران احساس می کنند؛ افرادی که دچار خود بزرگ بینی هستند، مبتلا به تکبر ، نخوت ، خودستایی و جاه طلبی اند. چنین افرادی سعی می کنند با تحقیر دیگران ، بزرگ نمایی کنند. زن یا شوهری که بخواهد همسر خود را تحقیر کند، و خود را بالاتر احساس کند و خوبی های خود را به رخ دیگری بکشد ، با دست خود تیشه به ریشه زندگی زناشویی خویش میزند.
خسّت (خسیس بودن): یکی از مواردی که زندگی زناشویی را سخت و مشکل می سازد؛ خسّت است، بدین معنا که در مواقعی که مصرف ضروریست، زن یا شوهر از خود خست نشان داده و کاری نکند. چون در کشور ما معمولاً شوهران چرخه ی اقتصادی خانواده را تنظیم می کنند، لازم است تا در تنظیم امور مالی دقت داشته و تعادل را رعایت کنند.
بی انضباطی: مرد یا زنی که اساس رفتار خود را بر بی نظمی قرار دهد ، مورد اعتراض همسر خود قرار میگیرد. گاه بی انضباطی منجر به بی اعتمادی می شود و گرمی و شادمانی را از خانواده می گیرد. مردی که شب دیر به خانه می آید و زمانی را برای تفریح ، مسافرت و معاشرت با زن و فرزندان خود در نظر نمی گیرد، موجبات نارضایتی خانواده خود را فراهم می آورد.
ایجاد تعادل در بیماران مبتلا به ام اس
دسترسی به مقالاتی در رابطه با سلامت ( پزشکی، بهداشتی، محیط زیست و...) جهت ارائه به اداره، دانشگاه و...
تا به حال به این مساله توجه داشته اید که هیچ رابطه ای به اندازه رابطه زناشویی، مستعد اختلاف نیست؟
زیرا در زندگی زناشویی، زن و مرد دایما با یکدیگر در تعامل و ارتباط بوده و بنابراین فرصت برای اختلاف بسیار است. مسایلی مانند رابطه با اقوام، پول، فرزندان، مسافرت و... منشا اکثر اختلافات زوجین است. پس احتمال اینکه همسران با وجود این همه مشکل و اختلاف نظر، شادمانه زندگی کنند، خیلی کم است. ولی در صورتی که راه و رسم برخورد با مشکلات و اختلافات را بیاموزند و به دنبال راهکارهای موثر برای بهبود رابطه زناشویی باشند، روز به روز بر خوشبختی آنان افزوده می شود.
ازدواج کردن مقوله ای متفاوت از زندگی مشارکتی است چرا که انتظارات و توقعاتی که در زندگی مشترک میان زوجین وجود دارد، کاملا متفاوت از زندگی مشارکتی است.
ازدواج کردن مقوله ای متفاوت از زندگی مشارکتی است چرا که انتظارات و توقعاتی که در زندگی مشترک میان زوجین وجود دارد، کاملا متفاوت از زندگی مشارکتی است.
زندگی مشارکتی مانند زمانی است که در دوران دانشجویی با همسالان و همکلاسان خود هم خانه می شوید. در این سبک زندگی افراد در کنار هم هستند و با هم زندگی می کنند اما اهداف، روند و برنامه زندگی متفاوتی نسبت به یکدیگر دارند و در ضمن هیچ اصراری برای ایجاد یک هماهنگی کامل بین اعضای یک خانه یا خوابگاه وجود ندارد.
اما در زندگی مشترک برای اینکه زوجین در کنار یکدیگر احساس آرامش کنند لازم است که به دنبال یک زبان مشترک و هماهنگی با یکدیگر باشند و در ضمن روش رویارویی با مشکلات و اختلافات را بیاموزند. در ادامه مراحل موثر در حل اختلافات عبارتند از:
گام اول: احترام متقابل.
ریشه مشکل، نگرش یکی از طرفین یا هر دو نفر آنهاست نه خود مشکل. در روابطی که احترام متقابل حاکم است، طرفین سعی می کنند دیدگاه یکدیگر را درک کنند و به دیدگاه یکدیگر احترام بگذارند.
گام دوم: مشخص کردن مشکل واقعی.
اکثر زن و شوهرها نمی توانند مشکل واقعی را مشخص کنند. معمولا اینکه چه کسی کارهای خانه را انجام دهد، چطور پول خرج کنند و.. اصل مساله نیست. البته اختلاف نظرها را باید رفع کرد ولی زوجین باید مشکل واقعی را بشناسند. وقتی مشکل واقعی شناخته شد، اختلاف نظرهای ظاهری رفع می گردد.
گام سوم: زمینه های توافق.
هنگام اختلاف، ساده ترین راه این است که دنبال تغییر دادن همسرمان باشیم. ولی راه موثر تر این است که از خودمان بپرسیم" چه کار می توانم بکنم تا رابطه ما عوض شود؟" با متمرکز شدن روی اینکه خودتان می خواهید چه کار کنید و ملزم نکردن همسرتان به تغییر، جوی ایجاد می کنید که امکان توافق در آن وجود دارد.اگر چه راه حل نهایی در گرو تغییر رفتار هر دو نفر است ولی تمایل به تغییر کردن و تصمیم گرفتن برای تغییر کردن، امری کاملا شخصی است.
اگر به جای بگو مگو، با یکدیگر همکاری کنید، زمینه ای فراهم خواهد شد که ببینید جهت حل اختلافاتتان چه کار باید بکنید.
هرگز تمام پل های پشت سر خود را با لج بازی کردن و نداشتن بخشش خراب نکنید همیشه سعی کنید با راهکارهای مخصوص خود که در مورد هر زوجی نیز می تواند متفاوت باشد طرف مقابل را به صلح و پایان دادن به اختلاف دعوت کنید و بقیه ی مشکلات را با کمی چاشنی شوخی و صمیمیت حل و فصل کنیم.
گام چهارم: مشارکت متقابل در تصمیم گیری ها.
وقتی زن و شوهر فهمیدند مشکل واقعی چیست، یکی از آنها راه حل پیشنهاد می دهد. دیگری یا راه را می پذیرد یا آن را اصلاح می کند و یا راه حل دیگری را ارائه می دهد. ایجاد جو بده- بستان از همه روشهای دیگر موثر تر است.
بسیار مهم است که طرفین حق دخالت داشته باشند زیرا اگر یکی از طرفین از این حق طبیعی محروم شود، زندگی زناشویی مستعد پذیرش اختلافات بسیاری می گردد.
اما هنگامی که هر یک از طرفین در حل اختلاف مشارکت داشته باشند، به راه حل هایی می رسند که هر دو، آن راه حلها را قبول دارند و راه حل ها در راستای اهداف مشترکشان هستند.
همیشه با دقت تمام به حرف های همسرتان گوش کنیم و یادمان باشد هر توقعی از شریک زندگی خود داریم باید اول خود آن را رعایت کنیم.
گام پنجم: به یکدیگر ابراز علاقه کنید.
ابراز علاقه به معنای خریدن یک هدیه ی گران قیمت یا خوردن شام در بهترین رستوران شهر نیست، بلکه شما می توانید با هدیه دادن بدون مناسبت یک شاخه گل، فشردن دست همسر تان یا یک تشکر خالصانه از زحمات او، عشق و محبت تان را به او نشان دهید. حتی شما می توانید با گفتن یک جمله "دوستت دارم" به همسر تان ثابت کنید که بعد از چند سال، هنوز برای شما دوست داشتنی و قابل احترام است.
گام ششم: هنگام بحث و مجادله، احترام یکدیگر را حفظ کنید.
مطمئن باشید که با ناسزا گفتن و توهین کردن هیچ مشکلی حل نمی شود و این کار تنها باعث سرد شدن روابط بین همسران می شود. از بحث و مجادله هم که در زندگی گریزی نیست، بنابراین سعی کنید که همیشه مخالفت خود را درباره یک موضوع با منطق و آرامش به همسر تان بگویید و هیچ گاه در خلال بحث از کلمات تحقیری یا توهین آمیز استفاده نکنید. قبل از اینکه بخواهید در مورد موضوعی بحث کنید، خوب حرفهای تان را بسنجید و این را در نظر بگیرید که ممکن است ایده های شما هم عیب و ایرادی داشته باشد و شما می توانید به جای جر و بحث، با آرامش تبادل نظر کنید تا بهترین ایده را در زندگی تان اجرا نمایید.
گام هفتم: همیشه برای همسر تان آراسته باشید.
مطالعات نشان می دهند که پنج اتفاق خوب و مثبت باید در طول روز رخ دهد تا اثر یک حادثه منفی و بد را در ذهن پاک کند. حالا حساب اش را بکنید که آراسته و مرتب بودن همسران برای یکدیگر می تواند به تنهایی پنج امتیاز مثبت به حساب آید و تمام خستگی های روحی و ذهنی شان را از بین ببرد. فراموش نکنید که کوچک ترین تغییرات ظاهری در شما می تواند بزرگ ترین هیجان برای همسر تان به شمار آید. از کوتاه یا رنگ کردن مو گرفته تا پوشیدن یک لباس جدید.
گام هشتم: به خاطر مسایل پیش پا افتاده مشاجره نکنید.
به نظر شما دعوا کردن بر سر تغییر کانال تلویزیون یا عوض کردن جای گلدان و تابلو آن قدر اهمیت دارد که بخواهید به خاطر آن اعصاب تان را خرد و زندگی تان را خراب کنید؟ مسلما که نه! پس به خاطر مسایل پوچ و بی ارزش روابط تان را تیره و تار نکنید.
گام نهم: بیشتر تفریح کنید.
معمولا اوایل ازدواج، زوج ها با هم زیاد به سینما، پارک یا خرید می روند اما این رفت و آمدها کم کم از بین می رود و فقط به میهمانی های خانوادگی چند ماه یک بار محدود می شود. یک زوج خوشبخت حداقل هفته ای یک بار با هم بیرون می روند. برای پیاده روی، کوه نوردی، دیدن یک فیلم جدید یا حتی خرید روزانه! برای اینکه بتوانید زندگی تان را از یکنواختی در بیاورید، می توانید یک برنامه ریزی مناسب برای یک گردش با همسر و فرزندان تان در آخر هفته ترتیب دهید تا روحیه خود. همسر و بچه هایتان را تقویت کنید و صمیمیت بیشتری هم بین تان به وجود بیاید.
گام دهم: جلوی دیگران به یکدیگر احترام بگذارید.
اگر خوشبختی و صمیمیت، تنها یک کلید طلایی داشته باشد، می توان احترام متقابل همسران به یکدیگر در مقابل فرزندان یا سایر افراد را به عنوان آن کلید طلایی معرفی کرد، بنابراین اگر می خواهید محبت و علاقه همسرتان را روز به روز نسبت به خود بیشتر کنید، باید پیش بچه ها و خانواده تان نهایت احترام را به او بگذارید و همیشه از الفاظ زیبا برای صدا کردن اش استفاده کنید.
گام یازدهم: یک روز در هفته یا ماه را به خودتان اختصاص دهید.
برای اینکه بتوانید هر چند وقت یکبار درد دل های همسرتان را گوش دهید یا ساعات خوشی را با هم بگذرانید، بد نیست که یک روز کامل را تنها به خودتان اختصاص دهید و در این روز هیچ حرف ناراحت کننده ای به هم نزنید یا گله و شکایتی از هم نکنید. تمام این روز باید به خوشی و شادی بگذرد تا روابط شما هر چه بیشتر محکم تر و پایدارتر شود.
گام دوازدهم: مشکلات یکدیگر را درک کنید.
اگر همسر تان دیر به خانه برگشت، سریع شروع به بازخواست نکنید. اجازه دهید که او کمی استراحت کند و بعد از او بخواهید که اگر دوست دارد مشکلش را با شما در میان بگذارد تا شاید بتوانید با هم فکری آن را حل کنید. به این صورت ، هم علت دیر آمدنش مشخص می شود و هم باعث نشده اید که همسر تان نسبت به شما جبهه بگیرد و با دروغ مسائل را رفع کند.
گام سیزدهم: با تمام منطق خود تفاوتهای شخصیتی و جنسیتی همسر مان را درک کنیم.
هر زوج موفقی به این نکته ایمان دارند که در اصول تربیتی – فرهنگ خانوادگی- طبقه ی اجتماعی – آداب و رسوم خانوادگی – اصول تربیت فرزند – نوع برنامه ریزی های اقتصادی – مسائل مذهبی – نوع دیدگاه ها نسبت به جنس زن و جنس مرد – میزان آزادی های فردی و اجتماعی و هزاران اصل دیگر تفاوتهای بسیاری بین همسران وجود دارد و با وجود این همه تفاوت درک متقابل همسر مان و این که او شخصیتی مجزا از شخصیت ما دارد و نیز ما از نظر جنسیتی هم نیاز های متفاوت و طرز تفکر متفاوتی داریم می تواند کمکی بسیار عظیم به حل اختلافات زناشویی کند بسیاری از مسائل غیر قابل حل هنگامی که از دریچه ی نگاه فرد مقابل دیده می شود بسیار قابل بر طرف شدن و حتی منطقی به نظر می رسد.
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
گاهی وقت ها همسران بر سر هر موضوعی بایکدیگر اختلاف دارند؛ این که شام را کجا بخورند یا برای شام چه چیزی بخورند، برای تفریح کجا بروند یا حتی درباره مسائل جدی تری از قبیل روش تربیت فرزندان یا موضوعاتی خنده دارتر مثل این که چرا در خمیردندان پس از استعمال بسته نشده است.
اگر شما هم جزو چنین افرادی هستید و مدام با همسرتان بگومگو دارید می توانید با بهبود بخشیدن به شیوه گفتگوها و بحثهایتان ، به راه حل مناسبی برای مشکلتان دست یابید.
ترفندهای زیر را بخوانید تا با به کار بستن آنها بتوانید بحث آینده خود با همسرتان را بهتر از گذشته هدایت کنید.
برای این که بتوانید مشکلات خود را در زمینه برقراری ارتباط با همسرتان رفع کنید باید چند مرحله زیر را رعایت کنید: مرحله اول این است که برای حل ناسازگاری هایتان خود را حتما ملزم به آرامش کنید و از فریاد کشیدن و داد و بیداد کردن بپرهیزید.
هر دوی شما باید به طور متقابل به عقاید یکدیگر احترام بگذارید. مرحله دوم این است که ابتدا اصل موضوع را برای خودتان مشخص کنید و سپس شکایت خود را از آن موضوع به شریک زندگی تان اعلام کنید و احساس خود را از آن بابت برایش به آرامی توضیح دهید.
مراحل ذکر شده گرچه ساده هستند، اما بسیار اساسی اند و در صورت رعایت نکردن آنها، مذاکره مصالحه آمیز بی معنی خواهد بود.
پس از آن نوبت به مرحله سوم است که در واقع شامل رعایت 5 اصل اساسی است.
اصل اول: هیچ گاه نباید میان شما و همسرتان صحبت از برد و باخت باشد.
متاسفانه این مورد یکی از بزرگترین مشکلاتی است که میان زوج ها دیده می شود. باور کنید با این که بیشتر افراد آن را به زبان نمی آورند، اما وقتی برابر همسرشان موفقیتی را کسب می کنند در وجودشان به خودامتیازاتی می دهند و مشتاقانه منتظر روزی هستند که درنهایت بتوان به آنها برنده مطلق لقب داد.
وقتی همسرتان از شما شکایتی دارد ناخودآگاه باعث می شود شما هم به خود بگویید حالا دیگر نوبت من است و زمان آن فرارسیده که امتیازات قبلی خود را حفظ کنم و نگذارم نمره ای از آنها کسر شود.
اگر فقط به امتیازات و برد و باخت در بحثهای زناشویی خود بیندیشید، ثبت برد و باخت به مهمترین عامل در زندگی شما تبدیل خواهد شد و دیگر هیچ توجهی به شایستگی طرف مقابل خود نخواهید کرد.
در نظر داشته باشید که مصالحه کردن نشاندهنده ضعف شخصی شما نیست. باید بکوشید پیش از این که بحثی را درباره موضوع جدیدی با همسرتان آغاز کنید، ذهن خود را از موضوعات قبلی پاک کنید؛ اما اگر کله شق باشید و تنها به همتراز کردن امتیازات خود با همسرتان بیندیشید قادر نخواهید بود مشکلات را آن گونه که هستند، ببینید و در این صورت است که ممکن است اتفاقی ناگوار افتد، یعنی تصمیمی را که نباید گرفته شود و می تواند مضرات برگشت ناپذیری هم به همراه داشته باشد، بگیرید.
اصل دوم: شیوه گفتگو و زبان گفتاری شما در بحثها از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است.
اگر هم حق با شما باشد و روش برقراری ارتباطتان صحیح نباشد، راه را به بیراهه خواهید برد. هیچ گاه شریک زندگی خود را در جبهه مقابل خود قرار ندهید و با بستن اتهام با او صحبت نکنید، زیرا وقتی به شخصی حمله شود طبیعی است که مکانیسم دفاعی او هم فعال می شود، پس مشکلات به صورت عقلانی و منطقی حل نخواهند شد.
در زیر چند نمونه از روشهای گفتگو که ممکن است بسرعت شما را به ناکجاآباد برساند، آورده شده است:
به کار بردن کلماتی از قبیل همیشه و هرگز:
گفتن جملاتی از قبیل تو هرگز در این کار به من کمک نمی کنی ، منجر می شود همسرتان فکر کند شما در هر چیزی بیش از حد مبالغه می کنید و درصدد دفاع از خود برمی آید و ممکن است شما را با شنیدن این جمله روبه رو کند: حرف تو صحیح نیست!
یادت نمی آید 2 هفته پیش به تو کمک کردم خانه را تمیز کنی و بچه ها را به مدرسه بردم؛
به این ترتیب ، اوضاع این گونه می شود که یک جمله شما می گویید و جمله دیگری هم همسرتان می گوید به طوری که موضوع اصلی لابلای صحبتها و بحثهای شما گم خواهد شد؛ بنابراین بکوشید از گفتن جملاتی با مفاهیم مطلق پرهیز کنید.
به یکدیگر توهین نکنید و لقب بد ندهید:
برخی افراد تصور می کنند هر چه متخاصم تر بوده و بلندتر حرف بزنند می توانند حرفشان را به کرسی بنشانند؛ اما باید دانست که چنین تکنیکی شریک زندگی شما را تحقیر می کند و باعث می شود فقط از روی ترس از شما فرمان ببرد.
هر دفعه که شما به همسرتان القابی بد بدهید یا کلماتی رکیک به کار ببرید پل ارتباطی میان شما اندکی خراب تر خواهد شد و در راس آن ، مشکل اصلی است که میان رگباری از قباحت و زشتی گم می شود و هیچ چیزی حل نخواهد شد.
پس اگر با توهین طرف مقابل خود روبه رو شدید صحیح ترین حرکتی که می توانید بکنید این است که به آرامی بگویید: نمی توانم صحبت و گفتگو با تو را ادامه دهم زیرا تو، زبان گفتاری ات را گم کرده ای و وقتی همسرتان آرام شد با او صحبت خود را ادامه دهید.
اصل سوم: موفقیت شما وقتی بیشتر است که در هر لحظه تنها روی یک موضوع مورد اختلاف تمرکز کنید.
یکی از بزرگترین اشتباهات همسران این است که وقتی بر سر یک موضوع با یکدیگر صحبت و بحث دارند پای مسائل دیگر را هم به میان می کشانند؛ مثلا ممکن است بحث آنها درباره مدیریت مالی منزل باشد، اما در نهایت و بدون این که خودشان متوجه باشند، صحبت خود را با بحث درباره مدت زمان کوتاهی که هر روز با یکدیگر می گذرانند به پایان می برند.
بکوشید در آن واحد، تنها روی یک موضوع متمرکز شوید. گرچه ممکن است مشکل باشد، اما نتیجه مطلوبی در پی خواهد داشت.
در نظر داشته باشید گاهی اوقات پریدن از موضوعی به موضوعی دیگر می تواند بهترین روش برای خلاص شدن از شر بحثی باشد که ممکن است به ضرر شخص تمام شود، پس خیلی محترمانه به طرف مقابلتان اجازه چنین کاری را ندهید.
اصل چهارم: بهترین زمان و بهترین مکان را برای انجام گفتگو و بحثهایتان انتخاب کنید.
انتخاب مکان مناسب برای بحثهای زناشویی خیلی مهم است ؛ اما نمی توان یک نسخه واحد را برای هر زوجی پیچید.
اتاقی را انتخاب کنید که هم ساکت باشد و هم راحت و هیچ گاه درجمع دیگران یا منزل دوستان خود با همدیگر بحث و مسائل خود را مطرح نکنید. زمان مناسب هم برای انجام مذاکرات همسرانه به اندازه مکان مهم است.
در این باره باید به 3 موضوع مهم توجه کنید:
1- به محض این که مشکلی میان شما و همسرتان پیش آمد در اولین فرصت ممکن و مناسب درباره آن با شریک زندگی تان صحبت کنید.
درواقع نباید اجازه دهید مشکل به وجود آمده به یک عادت بدل شود. هر چه همسر شما بیشتر به رفتاری که از نظر شما غیرقابل قبول است ادامه دهد، سخت تر خواهید توانست از آن جلوگیری کنید.
2- مطمئن باشید وقتی بحثتان را آغاز می کنید وقت کافی برای تکمیل آن دارید. به عبارت دیگر هیچ گاه قبل از رفتن به محل کار و...
بر سر موضوعی بسیار مهم صحبت نکنید، زیرا چنین بحثی بی ثمر خواهد ماند ؛ همچنین بهتر است مذاکرات خود را رودررو انجام دهید زیرا بحثهای تلفنی معمولا زیاد نتیجه بخش نیستند.
3- از انجام مذاکرات طولانی و بدون توافق و مصالحه پرهیز کنید.
اصل پنجم: اگر رفتار شما از نظر همسرتان اهانت آمیز بوده یا باعث آزار او شده است حتما از او عذرخواهی کنید.
این اصل ، کوتاه اما شیرین است. در نظر داشته باشید شما هم مثل هر انسان دیگری کامل نیستید. ممکن است گاهی اوقات به سهو (یا حتی عمدی) احساسات همسرتان را زیر پا بگذارید و او را بیازارید.
پس غرور خود را کنار بگذارید و عذرخواهی کنید و از او طلب بخشش و گذشت داشته باشید. در این صورت است که اگر چنین اتفاقی برای شما هم بیفتد او از شما عذرخواهی خواهد کرد.
اگر حق باهمسرتان بوده است شجاعانه آن را بپذیرید و از او عذرخواهی کنید و بکوشید پس از آن دیگر آن رفتار غلط را انجام ندهید. به همسرتان احترام بگذارید و اجازه ندهید ارتباطات شما پایان ناخوشایندی داشته باشند.
و نکته پایانی: هم اینک شما مسلح به مهارت های پنجگانه مذاکره و مصالحه شده اید. این مهارت ها بسیار مهمند به طوری که می توانید با استفاده از این تکنیک ها موفق تر باشید و مشکلاتی را که در روابط زناشویی شما پیش می آید به آسانی و با اطمینان از حصول نتیجه ای مطلوب حل کنید.
فریبا فرهادیان
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
«اختلاف» بخش جدایی ناپذیر زندگی زناشویی است و به خودی خود برای زندگی زناشویی خطرناک نیست، آنچه می تواند خطرناک باشد نحوه مواجهه همسران با اختلافاتشان است. اگر اختلافات به درستی حل نشود می تواند زندگی زناشویی را دچار بحران های جدی کند.
زوجین در مواجه با این اختلافات و تعارضات معمولا سه نوع برخورد دارند:
نوع اول: از صحبت کردن در باره اختلافات اجتناب می کنند و معتقدند مشکل خود به خود حل خواهد شد .
نوع دوم: واکنش های هیجانی و افراطی بروز می دهند؛ برای مثال با یکدیگر دعوا می کنند و درگیری های مکرر ایجاد می شود.
اما به کارگیری هر یک از روش های گفته شده نه تنها مشکل را حل نمی کند بلکه تنش و نارضایتی را در خانواده بیشتر می کند و مشکلات و اختلافات روز به روز پیچیده تر می شود.
اما برخی از همسران از راه حل دیگری برای حل اختلافات خود استفاده می کنند:
نوع سوم: اختلافات و تعارضات بین خود رابه صورت اصولی ومنطقی حل می کنند. حل اختلافات زناشویی قواعد واصولی دارد که در ادامه به مهم ترین آن اشاره می شود:
- زمان و مکان مناسبی را برای صحبت در باره اختلافتان در نظر بگیرید.
- وقتی که خسته، گرسنه یا عصبانی هستید زمان مناسبی برای گفت و گو و حل مشکل نیست. همچنین در محیط های پر سر و صدا و یا در حضور دیگران به ویژه فرزندانتان از بحث کردن اجتناب کنید.
- احساس منفی خود را بیان کنید.
- گاهی اوقات زوجین هنگام اختلاف و مشکل به جای بیان ناراحتی و خشم خود، آن احساس را به نمایش می گذارند. مثلا اخم می کنند، حرف نمی زنند، داد و فریاد می کنند و... نکته مهم این است که اگر ناراحتی خود را به زبان نیاورید، همسرتان متوجه نمی شود که شما چه احساسی دارید. به جای نمایش احساسات با رفتارهای ناسنجیده با کلمات مناسب احساس خود را بیان کنید. با بیان احساسات خود، زمینه مناسبی را برای حل مشکلی که چنین احساساتی را در شما به وجود آورده است، فراهم می کنید.
- مراقب کلام خود باشید.
- تحقیر ، توهین، تهدید، سرزنش و پرخاشگری نکنید. اگر صدایتان بلندتر شده یا تند و با پرخاشگری صحبت می کنید کمی مکث کنید تا آرام شوید و سپس به صحبت هایتان ادامه دهید .
- اختلافات گذشته را به میان نکشید.
آن چه که در شرایط معمول مانع از حل اختلاف می شود آن است که معمولا پس از بروز یک اختلاف، زوجین مشکلات قبلی و قدیمی را هم به میان می آورند. این موقعیت تنها باعث پیچیده تر شدن مشکلات می شود، طوری که دیگر هیچ راهی برای حل مشکل اصلی باقی نمی ماند. سعی کنید هر دفعه درباره یک موضوع بحث کنید و تنها روی آن موضوع تمرکز داشته باشید.
- مسئله ای که بر سر آن اختلاف نظر دارید را دقیقا مشخص کنید.
- مشکل اصلی را پیدا کنید و دقیقا بدانید که در باره چه موضوعی با همسرتان بحث می کنید و اختلاف اصلی چیست. بازکردن و تشریح مشکل به شما و همسرتان یک نمای کلی از مسئله می دهد. تعریف دقیق و روشن مسئله گام مهمی برای حل آن است.
- به خواسته های خود و همسرتان توجه کنید.
دقت کنید هر دو چه می خواهید؟ هر دو نیازها و خواسته هایتان را بیان کنید. سعی کنید نظراتتان را به همسرتان تحمیل نکنید. مشکل را از زاویه دید همسرتان نیز ببینید و خواسته ها و نگرانی هایش را در باره مشکل موجود درک کنید.
- در باره این که چگونه هر یک از شما در ایجاد مشکل موجود سهیم هستید، صحبت کنید.
بسیاری از زوجین در هنگام بحث کردن، سعی می کنند ثابت کنند که مقصر نیستند و حق با آنان است و علت مشکلات ایجاد شده همسرشان است و او مقصر اصلی است. دقت کنید هیچ مشکلی با متهم شناختن همسرتان حل نخواهد شد و تنها با این عمل او را در موضع دفاع قرار می دهید و اختلافتان پیچیده تر می شود. صادقانه سهم خود را در ایجاد و تداوم مشکل بررسی کنید و در باره آن با همسرتان صحبت کنید، این رفتار شما باعث می شود او نیز اشتباه های خود را در ایجاد مشکل راحت تربیان کند.
- مشخص کنیدکه هر یک از شما برای حل مشکل چه اقداماتی را انجام می دهد.
- به همسرتان نگویید او چه کار می تواند بکند، در عوض به او بگویید که چه کاری از دست خودتان ساخته است. سوالاتی مانند؛ " فکر می کنی چه کمکی از دست من بر می آید؟" و " دوست داری من چه کار کنم؟" کمک کننده است. بعد از آن که برای مشکلات تان راه حلی پیدا شد و هر دو با آن موافق بودید ، ببینید چگونه توانستید به جای طفره رفتن و پرخاشگری علت اصلی مشکل تان را پیدا کنید و به راه حل مناسبی دست یابید. صحبت در باره این موضوع باعث می شود که هر دوی شما بیاموزید درزمان بروز مشکل چگونه با یکدیگر برخورد کنید و به نتیجه دلخواه دست یابید.
ایجاد تعادل در بیماران مبتلا به ام اس
دسترسی به مقالاتی در رابطه با سلامت ( پزشکی، بهداشتی، محیط زیست و...) جهت ارائه به اداره، دانشگاه و...
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
امروز یک آقای 27 ساله به من زنگ زد. توی صداش هم ناراحتی بود و هم بغض. ازش خواستم بیشتر خودش رو معرفی کنه، گفت : من مجید هستم، 3 ساله که با دختری که دوستش داشتم و با هم دوست بودیم ازدواج کردم. الان یک دختر 2 ساله هم دارم، توی یک شرکت کار میکنم و حدود 400 هزار تومان در ماه درآمد دارم که 300 هزار تومانش رو قسط میدم و بقیهاش میمونه برای زندگیم. ( با خودم فکر کردم که با این مقدار پول و با داشتن یک بچه حتما فشار زیادی رو تحمل میکنه)
ادامه داد که: خیلی خستهام.از دعواها و بحثهایی که با همسرم میکنم. از صبح مشغول کارم و هزاران تنش رو تحمل میکنم و شب هم که دائما در حال دعوا با همسرم هستم.همسر من یکم عصبی و دنبال بهانه میگرده. بخدا از بس دعوا کردیم دیگه بریدم(زد زیر گریه. خانمهای زیادی وقتی با من صحبت میکنند گاهی اشک میریزند، اما آقایون احتمالا به خاطر غرورشون بغضها رو قورت می دن. وقتی دیدم اینقدر دلش پر، اجازه دادم گریه کنه و بدور از مرد بودنش یکم خودش رو تخلیه کنه)گفتم مجید خان بحثهای شما بیشتر در چه مواردی؟
گفت: بخدا نمیدونم، خودم هم گم کردم و نمیفهمم چی باعث این دعواها میشه.ولی زندگیمو دوست دارم و میخوام حلش کنم. از طرفی دختر کوچکم که گناهی نداره.چه کاری انجام بدم؟
شما و همسرتون نیاز به استفاده از یک مشاوره روانشناسی به صورت حضوری دارید. گاهی ما توی زندگی اینقدر دچار فشار و تنش میشیم که احساس میکنیم هیچ راهی جلوی پامون نیست، غافل از اینکه میتونیم با یک متخصص، مشاوره کنیم. نقشی که مشاوره روانشناسی برای شما داره به این صورت هست که، هم به صورت انفرادی و هم بصورت 2 نفره با شما و همسرتون صحبت میکنه. گاه به دلایل جزئی همسران با هم مشاجره میکنند و چون از پیدا کردن راه حل خسته شدند، نمی تونن بطور مؤثری مشکلشان را حل کنند. در این مواقع وقتی نفر سومی به عنوان مشاور وارد میشه به هردو آنها کمک میکنه باصبر وآرامش ریشه بحثهای خود را پیدا کنند. تأثیر مفید دیگری که مشاوره روانشناسی برای حل مشکل زوجین دارد، این است که بعد از اینکه ریشه مشکل پیدا شد، و معلوم شد که نقش هرکدام از طرفین در این دعواها به چه صورت است، شروع به دادن راهکارهایی برای جایگزین کردن رفتارهای درست بجای عادتهای قبلی نادرست میکند. مثل آموزش مهارت کنترل خشم ،که دلیل بسیاری از مشکلات زناشویی است.
پس گاهی ما برای رفع مشکلات خود و رابطهمان نیاز به فرد متخصصی داریم که راهنماییمان کند و زندگیمان را از فروپاشی حفظ کند. اگر هر دو طرف تمایل و انگیزه لازم را برای حل مشکلشان داشته باشند، میتوانند با استفاده از مشاور روانشناسی بر مشکلشان پیروز شوند.در گرفتن این مشاوره شما مطمئن هستید که با فردی که از تخصص و تجربه مورد نیاز بهرهمند است صحبت میکنید.
برای کمک گرفتن از مشاوره روانشناسی قبل از ایجاد مشکلات عمیقتر اقدام کنید و از زندگی آرامتر بهره ببرید.
مشاور روانشناسی: مریم ناهیدی
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
احساس خوشبختی در برخی افراد آن قدر نسبی است که با کوچک ترین اتفاقی رنگ عوض می کند. یک زوج جوان در شرایطی می توانند در مسیر آینده به درستی گام بردارند که در مورد بدیهیات و اصول اولیه زندگی خود به نتیجه و اشتراک نظر رسیده باشند. به دنبال رعایت این اصل مهم است که آن ها می توانند به موضوعاتی مثل بچه دار شدن بیندیشند.
به گزارش نیک صالحی به نقل از خراسان ؛ اگر زن و شوهری رابطه متزلزل داشته باشند و شاخصه اصلی رابطه خوب زناشویی را نداشته باشند، تولد فرزند به آن ها کمکی نخواهد کرد و اگر شرایط عاطفی مناسبی داشته باشند رابطه آن ها مستحکم تر می شود. چیزی که مهم است خود رابطه است که باید از ابتدا خوب شکل گرفته باشد و رضایت نسبی در زندگی وجود داشته باشد. این طرز فکر که وجود بچه در زندگی موجب از بین رفتن اختلافات زناشویی می شود قابل تعمیم نیست و از سوی دیگر، ممکن است موجب ایجاد اختلافات جدیدی هم بشود.
البته در فرهنگ ما ایرانیان و به خصوص در باور ما مسلمانان فرزندآوری امری مقدس و سفارش شده است، همچنین احادیث و روایات زیادی نیز درباره برکات حضور فرزند در خانواده ذکر شده است که کاملا به آن ها باور داریم و این مسئله که اختلافات اساسی زناشویی که می توانند زندگی را از هم بپاشاند باید قبل از به دنیا آمدن فرزند حل شود، منافاتی با این باور دینی ما ندارد.
همه ما اذعان داریم که بچه دار شدن، احساس معنوی مادر بودن و مسئولیت شیرین پدر شدن را به وجود می آورد که نمی توان آن را با هیچ نعمت دیگری مقایسه کرد.
لذا بهتر است قبل از بچه دار شدن تمام جوانب را بررسی کنید و اطمینان یابید که رابطه شما با همسرتان آن قدر گرم هست که فضایی امن و آرام برای فرزندتان فراهم کند.
ضمن این که رضایت هر دو نفر برای بچه دار شدن شرط است زیرا در غیر این صورت، پذیرش مسئولیت های والدینی به راحتی انجام نمی گیرد.
ایجاد تعادل در بیماران مبتلا به ام اس