دقیقا منظور از ناسازگاری یا اختلاف نظر چیست؟ برای بسیاری از ما معنی ناسازگاری "خشم" است. " تهاجم " و " خصومت" است. اختلاف و ناسازگاری یکی از بخش های گریز ناپذیر و لازم تجربه بشری است.
گاهی اوقات نیاز شما با نیاز همسرتان برخورد دارد. مثلا شما و همسرتان پس انداز کوچکی دارید. او می خواهد اتومبیل تازه ای بخرد و شما می خواهید آن را در زمین یا ملک سرمایه گذاری کنید. و یا این که شما می خواهید در آینده نزدیکی بچه ای داشته باشید و شوهرتان می خواهد چند سال دیگر صبر کند.
چرا این همه مردم از اختلاف هراس دارند؟ وضعیت هایی که در زندگی مان دربردارنده اختلاف با دیگران هستند ، بیش از هر چیز دیگر سبب ترس و فشار عصبی می شوند. نمی خواهیم ببازیم. می ترسیم رابطه مان آسیب ببیند. بیشتر ما آموخته ایم که از اختلاف هم مانند خشم و اضطراب باید پرهیز کرد. به روی خود نیاورد و آن را بیان نکرد. همه ما شنیده ایم که مردم می گویند: " در تمام سال های ازدواجمان ما هرگز هیچ عدم توافق جدی نداشته ایم" در حقیقت این آدم ها می گویند که اختلافاتشان هیچ وقت ظاهر نشده و به رو نیامده اند. آن ها خودشان خواسته اند که یا اصلا نفهمند که اختلافی با هم دارند و یا از راه های غیر مستقیم روی آن عمل کرده اند.
یک روش برای حل اختلاف وجود دارد که لازمه اش برنده شدن یکی به قیمت باخت دیگری است که اساسش بر تحمیل قدرت است و همیشه یک نفر می برد و یک نفر می بازد. از این روش اختلافات پنهان به صورتی مثبت و سازنده به سطح نمی آید.
در این وضعیت تو در رابطه برای رسیدن به نیازهایت از قدرت خودت به قیمت باخت دیگری استفاده می کنی. تو حرف خودت را پیش می بری. در نتیجه دیگری می رنجد و رنجش او به تو هم می رسد. از آن جا که نیاز او برآورده نشده او احساس بی عدالتی می کند . واکنش همسرت نسبت به عمل تو کاملا قابل پیش بینی است. مثل:
- از تو انتقاد می کند
- سعی می کند در راه برآورده شدن دیگر نیازهایت کارشکنی کند
- به تو دروغ می گوید
- اغلب پنهانی خواسته های خود را عملی می کند و به خواسته های دیگر تو توجهی نمی کند.
- دیگر نیازهای مهمش را با تو در میان نمی گذارد.
وقتی به قیمت باخت دیگری به نیازت می رسی ، رابطه صدمه می بیند. مشاوران ازدواج می گویند که کمتر ازدواجی است که بتواند تحت فشار زورگویی یکی از دو طرف به دیگری چندان دوام بیاورد. دیر یا زود یک حالت انفجار در کسی که تحت فشار دیگری و در موضع ضعیف، رنجش های خود را فرو برده به وجود می آید.
وقتی شما می بازید و تسلیم می شوید، حالا شما از دیگری رنجیده اید. این روش بیشتر از طرف کسانی به کار گرفته می شود که می خواهند از اختلاف پرهیز کنند. آن ها صلح را به هر قیمتی ترجیح می دهند.مسئله این است که آن ها برای این صلح قیمت بالایی می پردازند.
از آن جا که شما به نیازهای خود نمی رسید، ممکن است دچار بسیاری از این واکنش ها بشوید:
- شما نسبت به همسرتان احساس رنجش و خشم می کنید.
- شما به تدریج از چنین رابطه ای خود را کنار می کشید.
- شما احساس یأس و نگرانی می کنید که نتیجه نرسیدن به خواسته هایتان است.
- شما از اختلافات آینده جلوگیری می کنید.
- به تدریج احساس بی تفاوتی و افسردگی می کنید.
- اغلب پنهانی از جهات دیگر به نیازهای خود می رسید.
- تصمیم می گیرید بعدا برنده شوی، تلافی کنید
- احترام به خود و عزت نفس خود را از دست می دهید.
روشی که ما پیشنهاد می کنیم، اساس آن عدم استفاده از قدرت است. می توان در روابط انسانی اختلاف را به صورت آشکارا و صادقانه حل کرد؛ که هر دو طرف بتوانند به نیازهای خودشان برسند و هیچ کس مجبور نیست ببازد. از این راه می توان به نیازهای متقابل رسید.
بعضی از منافع کاربرد روش بدون باخت از این قرارند:
- باعث می شوند که اختلافات بیان شوند و منصفانه حل شوند
- هر شخصی خودش مسئولیت رسیدن به خواسته های خود را به عهده می گیرد، اما نه به حساب دیگران.( عدم اشتیاق به باخت یک عامل کلیدی است)
- وقتی مسئله ای به صورت منصفانه حل شد دیگر تکرار نمی شود.
- وقتی هر دو طرف ، در تصمیم گیری برای حل مشکلی شرکت داشته باشند بیشتر به انجام آن متعهد می شوند، تا این که آن تصمیم به آن ها تحمیل شده باشد.
- با یکدیگر احساس نزدیکی و عشق بیشتری می کنند. رنجش و دشمنی ناپدید می شود.
اختلافات ممکن است سالم باشند.می توانند به صورت نیرویی مثبت در زندگی مان وجود داشته باشند. می تواند به صورت دعوت به ایجاد ارتباطی منطقی، به وجود آورنده موقعیتی برای شرکت در یک روبه رویی آشکار و صادقانه باشد. آن ها می توانند با حل سوء تفاهمات جوّ ارتباط را پاک کرده و آدم ها را به هم نزدیک تر سازند.
در حقیقت عدم توافق ها در ارتباطات بسیار مفید تر از توافق است. چون به وجود آورنده تغییرات و رشد سالم در انسان ها هستند. بدون اختلاف ، تغییر و پیشرفتی در رابطه به وجود نیامده و زندگی یکنواخت و خسته کننده می شود. به اختلافات می توان بسیار مثبت نگریست. رابطه با همسرتان می تواند از طریق حل موثر اختلاف به رشد برسد.
در مقاله بعدی به راه حل های رفع اختلاف بدون باخت اشاره می کنیم.
چگونه می توان جلوی آثار جانبی تشعشع لامپ های کم مصرف بر چشم و پوست را گرفت؟
ورزش های ضد استرس برای بهتر شدن وضعیت روانی و احساسی افراد کدامند؟
چطور میزان فعالیت فیزیکی خود را ارتقاء دهیم؟
ورزش های مخصوص افراد مبتلا به بیماران قلبی و دیابت
پدید آورنده : نوشته: عبدالحمید ابوسلیمان ترجمه: عبداللّه امینی ، صفحه 22
«دیدگاهی روشن شناسانه برای پی بردن به فلسفه و هدف»
قسمت دوم
این مقاله، تفسیری از آیه ضرب (زدن) است. نویسنده که در پی فهم معنای ضرب است، به این مطلب اهتمام دارد که آیا برای دست یابی به اهداف و مقاصد تربیتی، می توان از «زدن» به عنوان راهکار بهره جست؟! ایشان تلاش کرده است معنای دیگری از «ضرب» را در آیه مربوط به روابط زناشویی ارائه کند. طرح نگاه ایشان به معنای پذیرش قطعی این دیدگاه نیست ولی می تواند در رشد این بحث مفید باشد. طبعا وقتی با نگرشی شیعی به موضوعات پرداخته شود باید به منابع تفسیری و حدیثی و فقهی شیعی نیز مراجعه و استناد کرد، نه آن گونه که در این مقاله آمده است.
مقاله برگرفته از مجله «اسلامیة المعرفة» سال ششم، شماره 24 منتشره در 1422 - لبنان است.
این مقاله، تفسیری از آیه ضرب (زدن) است. نویسنده که در پی فهم معنای ضرب است، به این مطلب اهتمام دارد که آیا برای دست یابی به اهداف و مقاصد تربیتی، می توان از «زدن» به عنوان راهکار بهره جست؟! ایشان تلاش کرده است معنای دیگری از «ضرب» را در آیه مربوط به روابط زناشویی ارائه کند. طرح نگاه ایشان به معنای پذیرش قطعی این دیدگاه نیست ولی می تواند در رشد این بحث مفید باشد. طبعا وقتی با نگرشی شیعی به موضوعات پرداخته شود باید به منابع تفسیری و حدیثی و فقهی شیعی نیز مراجعه و استناد کرد، نه آن گونه که در این مقاله آمده است.
مقاله برگرفته از مجله «اسلامیة المعرفة» سال ششم، شماره 24 منتشره در 1422 - لبنان است.
این مقاله، تفسیری از آیه ضرب (زدن) است. نویسنده که در پی فهم معنای ضرب است، به این مطلب اهتمام دارد که آیا برای دست یابی به اهداف و مقاصد تربیتی، می توان از «زدن» به عنوان راهکار بهره جست؟! ایشان تلاش کرده است معنای دیگری از «ضرب» را در آیه مربوط به روابط زناشویی ارائه کند. طرح نگاه ایشان به معنای پذیرش قطعی این دیدگاه نیست ولی می تواند در رشد این بحث مفید باشد. طبعا وقتی با نگرشی شیعی به موضوعات پرداخته شود باید به منابع تفسیری و حدیثی و فقهی شیعی نیز مراجعه و استناد کرد، نه آن گونه که در این مقاله آمده است.
مقاله برگرفته از مجله «اسلامیة المعرفة» سال ششم، شماره 24 منتشره در 1422 - لبنان است.
زدن به شرط ... و برای ...
اگر به ترتیب و اولویت بندی که در آیه سوره نساء آمد بنگریم، در خواهیم یافت هدف از آن اصلاح ذات بین و آشتی دادن زن و شوهر است. این دستور و راه علاج هنگامی است که زن نافرمان بوده، سرپیچی و عصیان نماید و زندگی زناشویی را برنتابد. ترتیب در آیه و راه چاره دو گونه است:
نخست: حل نافرمانی زن و چاره اندیشی برای رفع اختلاف زن و شوهر، بی آن که شخص ثالثی دخالت کند. این گونه سه گام (مرحله) دارد: پند و اندرز، جدا کردن بستر و ضرب.
داوران
دوم: اگر شوهر در خانه و با همسر به نتیجه نرسید (بی آن که شخص دیگری برای حل اختلاف اقدام کند) و بفهمد نمی تواند روح دوستی و علاقه را بیافریند و همسر را زیر پوشش و پشتیبانی خود در آورد و زن به روابط زناشویی تن ندهد، زن و شوهر می بایست به افراد خاصی میان فامیل مراجعه کنند، تا در مورد اختلاف این دو نظر دهند و علت را بیابند و اینان را نصیحت و راهنمایی کنند و کمک نمایند دوباره گِرد هم آیند و میان شان آشتی برقرار کنند:
«و اگر از جدایی و شکاف میان آن دو (همسران) بیم داشته باشید، یک داور از خانواده شوهر، و یک داور از خانواده زن انتخاب کنید (تا به کار آنان رسیدگی کنند). اگر داوران، تصمیم به اصلاح داشته باشند، خداوند به توافق آنها کمک می کند؛ زیرا خداوند، دانا و آگاه است (و از نیّات همه، باخبر است).»(2)
گام نخست: گفت و گوی سازنده
روشن است ترتیب بندی و اولویت ها برای اصلاح روابط زن و شوهر بر اساس راهکارهای مثبت است. قرآن به شوهر دستور می دهد: هنگامی که زن ناخشنودی و سرپیچی نشان می دهد، کنار وی بنشیند، مسائل را برایش روشن کند و پند یا هشدارش دهد. این کار نشانه علاقه شوهر و اشتیاق وی به ادامه روابط زناشویی و آشتی میان زوجین است.
باید مسائل را شفاف و روشن مطرح کرد و آنچه را درون دل و ذهن می گذرد، به زبان آورد، زیرا اختلاف نظر طبیعی است. باید زن و مرد حقوقی را که بر گردن هم دارند، بیان کنند، شاید دیگری نداند و حدّ و گستره آن را نشناسد.
گام نخست، گفت و گو و تذکّر است تا آنچه باعث اختلافات و بگو مگو میان زن و شوهر است، برطرف شود. در اختلاف، گاه زن خوش نمی دارد حربه و شگردهای زنانگی اش را به کار گیرد و ناتوانی جسمانی اش را نشان دهد.
دومین گام: جدا کردن بستر
اگر زن به سخن شوهرش گوش ندهد و به سبب نادانی یا لجاجت، هشدار و پند شویش را به کار نبندد، می بایست شوهر گام و مرحله ای دیگر را بیازماید و حال که پند و نصیحت سود نداده، بسترش را جدا کند. زن می داند مرد در برابر جنس زن ضعیف بوده، به وی نیازمند است و نمی تواند خیلی از همسرش جدا شود. از این رو وقتی زن ببیند مرد بسترش را جدا کرده، از همسرش دوری می گزیند، طبیعی است بفهمد چقدر وضع خطیر و ناپسند بوده که مرد همخوابگی نمی کند و در تصمیمش جدّی است. در این صورت، در بسیاری از اوقات، زن از بازی و رُلِ ناخشنودی و نافرمانبرداری دست کشیده، خواهد فهمید روابط وی با همسرش در خطر جدّی است و عصبانیت و لج بازی زیان بخش است. از این رو تغییر روش داده، به راه خیر و صلاح بر می گردد و میان زن و شوهر روابط دوستانه و محبت آمیز برقرار می شود. اگر زن از شوهر رویگردان بوده، متنفر باشد، کار به جای باریک و خطرناک خواهد کشید، که گاه روابط زناشویی را از بین می بَرَد و به جدایی می انجامد، چه مرد و زن بخواهند، چه نخواهند. ادامه زندگی زناشویی در چنین وضعی ممکن نیست. اما هر دو می بایست عواقب کار را در نظر گرفته، بدانند زندگی زناشویی منجر به شکست و ناکامی خواهد شد.
سومین گام: ضرب
گاه پرسیده می شود: چکار می توان کرد تا زوجین پی به وضع خطیر و عواقب ناگوار قطع روابط و متارکه ببرند، و اختلاف شان در حضور شخص ثالثی (حکماً مِن أهله و حکماً مِن أهلها) مطرح نشود؟ تا وی در باره اختلاف میان زن و شوهر نظر داده، آن دو را نصیحت و توصیه کند رو به آشتی و اصلاح آرند یا اگر نمی توانند، به خیر و خوشی از هم جدا شوند؟
پاسخ: آخرین گام در داخل خانه برای حل نزاع و اختلاف، ضرب است:
«مردان، سرپرست و نگهبان زنانند، به خاطر برتری هایی که خداوند (از نظر نظام اجتماع) برای بعضی نسبت به بعضی دیگر قرار داده است، و به خاطر انفاق هایی که از اموالشان (در مورد زنان) می کنند. و زنان صالح، زنانی هستند که متواضعند، و در غیاب (همسر خود،) اسرار و حقوق او را، در مقابل حقوقی که خدا برای آنان قرار داده، حفظ می کنند. و (اما) آن دسته از زنان را که از سرکشی و مخالفت شان بیم دارید، پند و اندرز دهید! و (اگر مؤثر واقع نشد،) در بستر از آنها دوری نمایید! و (اگر هیچ راهی جز شدّت عمل، برای وادار کردن آنها به انجام وظایفشان نبود،) آنها را تنبیه کنید! و اگر از شما پیروی کردند، راهی برای تعدّی بر آنها نجویید! (بدانید) خداوند، بلند مرتبه و بزرگ است. (و قدرت او، بالاترین قدرت هاست.)»(3)
معنای ضرب
ما در پی فهم معنای «ضرب» و تأثیر آن در حل اختلاف و ایجاد آشتی میان زوجین هستیم. همان گونه که گفتیم ضرب و زدن پس از مراحل ذیل است:
میان زن و شوهر اختلاف پیش آمده، زن زندگی با شوهر را خوش نداشته، پند و اندرز، سپس اظهار ناخشنودی شوهر و جدا کردن بستر خواب، سودی نبخشد.
ضرب یعنی چه؟ آیا به صورت یا بدن زدن یا هر نوع زدن است که به آزار و اذیت جسمی و تحقیر روحی زن بینجامد، تا شاید بر وی فائق و چیره آمده، به رغم خواستش، زن را مجبور به ادامه زندگی کرد؟ اگر از این قرار است، کوتاه آمدن زن چه فایده و ثمری دارد [وقتی ناراضی است]؟! آیا این گونه جبر و زور با اذیت و آزار روحی و جسمی، کمک خواهد کرد که محبت و گذشت میان زن و شوهر به وجود آید و دوستی و همبستگی را استوار خواهد نمود، یا انگیزه و عامل عفت و درستکاری در غیاب همسر خواهد شد و کیان خانواده را از فروپاشی و جدایی نجات خواهد داد؟! اگر ضرب به معنای کتک زدن و آزار و اذیت جسمی و روحی باشد، کمک خواهد کرد زن رغبت و تمایل داشته باشد در خانه بماند و از خانواده نگه داری کند؟ آیا راهکار زدن بر زن مسلمانی که حقوقش را می داند و کرامت و بزرگواری انسانی اش را درک می کند، چنان که با فرهنگ زمانه اش آشناست، کارساز خواهد شد؟
آیا کتک زدن، وی را متمایل می کند در خانه شوهر مانده، تندروی های وی را تحمل کرده، با ناخشنودی زندگی کند، در حالی که مردی ابایی از زدن و توهین نداشته باشد؟! یا زن می تواند با طلاق خُلع و متارکه، جان خود را از این مخمصه به در بَرَد؟
سوء استفاده از وابستگی روحی
و جسمی زن
اگر بگوییم اشاره لفظی قرآن به ضرب بهانه ای برای برخی مردان است که بر ضد زن شدت عمل به خرج دهند، سوء رفتار با وی غنیمت شمردن فرصتی است که به سبب نیاز و وابستگی مادی زن پیش آمده و وی را مجبور می کند مدارا کند و شکیبایی ورزد یا به خاطر فرزندانش، چنین وضع ظالمانه ای را تحمل کند. اما اگر بپذیریم ضرب به معنای اذیت و آزار جسمی و روحی نیست، برداشت مثبتی است که با آموزه های قرآنی هماهنگی دارد، زیرا دین می خواهد خانواده ای را بنیان سازد که روابطش بر اساس درست و صحیحی استوار باشد و زن مایل بوده و عشق و علاقه خواهد داشت میان خانواده بماند و روابط و پیوند خانوادگی را نگسلد. در این صورت آیا معنا و مقصود از واژه «ضرب» در قرآن، زدن و آزار جسمی و روحی زن خواهد بود، برای آن که حتی اگر تمایل نداشته باشد، تن به خواسته مرد دهد؟(4)
حق طلاق برای زن
اگر زن حق خُلع داشته باشد، بی تردید برای ضرب و آزار و اهانت، جایی در روابط زناشویی و زندگی نخواهد بود، زیرا ضرب، روابط و پیوند خانواده را ضعیف کرده، به طرف جدایی و ناکامی خواهد بُرد. از این رو می بایست دقت بیشتری کرد و پیش از این که بگوییم ضرب به معنای آزار جسمی و روحی است، معنا و جنبه های حقیقی را در نظر گرفت.
اگر به ترتیب و درجه بندی قرآن به هنگام بیان «ضرب» نگاه کنیم، درمی یابیم هدف از آن کوشش و گامی دیگر برای آشتی دادن و نزدیک کردن زن و شوهر است، تا اختلاف میان آن دو، حل شده، از این راه روابط محبت آمیز و دوستانه و پیوند صمیمانه بین زن و شوهر بر قرار گردد و مجبور نشوند کسی دیگر (حَکَم و داور) را از اختلاف خود باخبر کرده، به واسطه او بخواهند اصلاح ذات بین کنند و نزاع را حل نمایند، حال با جدایی یا با آشتی و گذشت.
معانی حقیقی و مجازی ضرب
مقصود از «ضرب» (زدن) در عبارت قرآنی به منظور برطرف کردن اختلاف زناشویی چیست؟ آیا به رغم آنچه گفتیم، معنای ظاهری و مستقیم آن (زدن) مقصود است یا معنای مجازی دارد؟
معنای مجازی «ضرب» را در آیاتی که به خودی خود متعدی می شود (مفعول می پذیرد) شاهدیم، مانند:
«ضرب اللّه مثلاً؛ خداوند مثالی می زند»(5) و چه در آیاتی که متعدّی به حرف جرّ است، مثلاً: «و إذا ضربتم فی الأرض؛(6) هنگامی که سفر می کنید».
زدن با مسواک
تأویل ابن عباس می گوید: «مقصود از ضرب که آسیب نزند، زدن با چوب مسواک است.» در این صورت ضرب به معنای حقیقی (مجازات و آزار بدنی و روحی) نخواهد بود، بلکه به معنای نشان دادنِ عملیِ جدّیت و نارضایتی به صورت خشم گیری و دوری از همسر یا با جدا کردن بستر خواب است، که خلاف نوازش است که محبت و مِهر را می فهماند.
تأویل و توجیه ابن عباس اشکالی ندارد و پیوند کرامت آمیز و روابط محترمانه ای را که می بایست میان زن و شوهر باشد، مخدوش نمی کند، چون روابط و اُنس و ارتباط، زن و شوهر را به هم پیوند می دهد.
زدن به اندازه ای که آسیب
جسمی نرسد
در تأویل ابن عباس، ضرب به معنای آزار و اهانت و قهر نیست، اما برخی فقیهان [عامّه [گفته اند: ضرب بدان معناست که کمتر از بیست یا چهل ضربه به زن بزنند!
اینان جزئیات این مطلب را نگفته اند، مثلاً یک جا بزند یا چند جا، زن زخمی بشود یا نشود، استخوانش بشکند یا نشکند، زن زیر کتک بمیرد یا نمیرد!(7)
ایراد به تأویل
به رغم لطافت و پسندیدگی تأویل ابن عباس، هنوز ابهامات و اشکالاتی وجود دارد که موجب بدفهمی شده، بهانه ای برای اذیت و آزار به اسم دین است و باعث می شود برخی فتوا دهند: زدن و سیلی و دیگر راه های آزار دهنده و تحقیر کننده رواست و این شیوه (زدن) به کار گرفته شده، باز می توان از آن استفاده کرد. از این رو باید طوری مسئله و معنای «ضرب» را روشن و شفاف کرد که فرصتی برای اقدامی به ناحق و ناشایست به جا نگذارد و راهی برای بدرفتاری وجود نداشته باشد. این طریقه نزدیک تر به اهداف دین بوده، بهتر می تواند خانواده را بر پایه مودت و رحمت و کرامت، بنیان نهد. از این رو دقت نظر بسیار داشته و مسئله را دنبال کرده؛ معتقدم رسالت و شریعت، ازلی و جاودان بوده، با رعایت وضع و شرایط زمان و مکان می بایست سنت های الهی را درک و فهم کرد و دیدی همه جانبه نگر داشت و تجزیه و تحلیل فراگیر نمود.(8)
شانزده معنای ضرب
در این باره به معانی واژه «ضرب» و مشتقات آن در قرآن نگریستم و در پی فهم «ضرب» از آیات بر آمدم، زیرا بهترین شیوه، تفسیرِ آیه به آیه است. پس از این، اهداف و مبانی کلی شریعت را در نظر گرفته ام.
ضرب و مشتقات آن در قرآن به شانزده معنا آمده است:
[آوردن]
1. و ضرب اللّه مثلاً؛(9)
خداوند مثالی (دیگر) زده است.
[هجرت و سفر]
2. و إذا ضربتم فی الأرض فلیس علیکم جناح أن تقصروا من الصلاة؛(10)
هنگامی که سفر می کنید، گناهی بر شما نیست که نماز را کوتاه کنید.
[آویختن]
3. فضربنا علی آذانهم فی الکهف سنین عددا؛(11)
ما (پرده خواب را) در غار بر گوششان آویختیم، و سال ها در خواب فرو رفتند.
[بازستاندن]
4. أفنضرب عنکم الذکر صفحاً أن کنتم قوماً مسرفین؛(12)
آیا این ذکر [= قرآن] را از شما بازگیریم به خاطر این که قومی اسرافکارید؟!
[تعیین]
5. و کذلک یضرب اللّه الحق و الباطل؛(13)
خداوند، حق و باطل را چنین مشخص و تعیین می کند (مَثَل می زند)!
[انداختن]
6. ولْیضربن بخُمُرهِنّ علی جیوبهِنّ؛(14)
و باید سینه و بَر و دوش خود را با مقنعه بپوشانند.
[باز کردن]
7. أن أسر بعبادی فأضرب لهم طریقاً فی البحر یبسا؛(15)
به موسی وحی فرستادیم که: شبانه بندگانم را (از مصر) با خود ببر؛ و برای آنها راهی خشک در دریا بگشا.
[مُهر کردن]
8. و ضربتْ علیهم الذلة و المسکنة و باءوا بغضب من اللّه؛(16)
و (مُهر) ذلّت و نیاز، بر پیشانی آنها زده
شد؛ و باز گرفتار خشم خدایی شدند.
[قطع کردن]
9. فأضربوا فوق الأعناق و اضربوا منهم کل بنان؛(17)
ضربه ها را بالاتر از گردن (بر سر دشمنان) فرود آرید! و همه انگشتان شان را قطع کنید!
[زدن]
10. وخذ بیدک ضعثا فأضرب به ولا تحنث؛(18)
(و به او گفتیم:) بسته ای از ساقه های گندم (یا مانند آن) را بر گیر و با آن (همسرت را) بزن و سوگند خود را مشکن!
[جدا کردن]
11. فإذا لقیتم الذین کفروا فضرب الرقاب؛(19)
و هنگامی که با کافران (جنایت پیشه) در میدان جنگ روبه رو شدید گردن هایشان را قطع کنید.
[ساختن]
12. فضرب بینهم بسور له باب باطنه فیه الرحمة و ظاهره من قبله العذاب؛(20)
در این هنگام دیواری میان آنها زده و ساخته می شود که دری دارد، درونش رحمت است. برونش عذاب!
[کوبیدن]
13. ولا یضربنّ بأرجلهِنّ لیعلم ما یخفین مِن زینتهِنّ؛(21)
هنگام راه رفتن پاهای خود را به زمین نکوبند تا زینتِ پنهانی شان دانسته شود (و صدای خلخال که برپا دارند به گوش رسد).
[گرفتن]
14. فکیف إذا توفّتْهُمُ الملائکةُ یضربون وجوههم و أدبارهم(22)
حال آنها چگونه خواهد بود هنگامی که فرشتگان (مرگ) بر صورت و پشت آنان می زنند و جان شان را می گیرند؟!
[فرود آوردن]
15. فقلنا اضْرب بعصاک الحجر؛(23)
به موسی گفتیم عصای خود را بر سنگ فرود آر.
[ضربه زدن ]
16. فراغ علیهم ضرباً بالیمین؛(24)
ابراهیم محکم با دست راست بر بتان کوبید.
اگر در آیات پیشین دقت کنیم، می فهمیم فعل «ضرب» چه متعدی و چه غیر متعدی، معانی مجازی دارد؛ یعنی جدایی و دوری و ترک و... .
اگر بگویند: «یُضرَب الشی ء» یعنی از پیرایه و شائبه ها پاک شده، آن اندازه روشن و آشکار شود که بدان مثال زنند. «ضرب فی الأرض» سفر و جدایی است. «ضرب بر آذان» بر گوش ها پرده زدن و منع از شنیدن است. «ضرب صَفْح از ذکر» دور کردن و باز پس گیری است و «ضرب حق و باطل» تشخیص و جدا کردن این دو است. «ضرب خُمُر بر جیوب» پوشاندن سر و سینه است تا دیگران نبینند و «ضرب طریق بَحْر» راهی میان آب باز کردن و آب را به کناری راندن است. «ضرب سور» میان مردم، جدایی افکندن است تا یکدیگر را نبینند و «ضرب ذلت و مسکنت» مُهر ذلّت زدن بر مردمان است، چنان که میان دیگران مانند گاو پیشانی سفید، معلوم و مشخص باشند. «ضرب اعناق و بنان» بُریدن و جدا کردن گردن و انگشت از بدن است.
بقیه مشتقات ضرب که گذشت، یعنی «ضرب اَرجُل و وجوه و حَجَر و ضغث و اصنام» به معنای راندن و دور کردن و کوبیدن و شکستن با شدت و قوّت است، چه کوبیدن بر زمین باشد یا مُهر زدن یا شکستن سنگ و یا بت، تا با دستور دادن، اتفاقی رخ دهد یا کسی و چیزی تحقیر شود، یا برای بیرون آمدن آب، سنگ دو نیم شود و یا بت ها از بین بروند.
بنابراین معنای ضرب در عبارات قرآنی، جدایی و دور کردن و راندن است.(25)
معنای حقیقی ضرب
در این صورت معنای متناسب واژه «ضرب» برای حل اختلاف زوجین و برگرداندن روح مودت و پیوند زن و شوهر در آیه چیست؟
عبارت آیه و هدف ترتیب و اولویت بندی را اصلاح و موفقیت زندگی زناشویی می دانیم و معتقدیم: ارزش هایی اسلام برای بزرگداشت و احترام به انسان و حفظ بزرگواری و کرامت وی دارد، نیز معتقد می باشیم انسان حق دارد سرنوشت خود را تعیین کند و روابط زناشویی، اختیاری و آزاد است.
اگر زن و شوهر، حقوق یکدیگر را رعایت نکنند، می توانند به پیوندشان خاتمه دهند و لزومی به مجبور کردن هیچ کدام برای ادامه زندگی نیست. در این صورت خواهیم فهمید معنای ضرب نمی تواند آزار و اهانت باشد، پس شایسته است معنایی دیگر داشته باشد که با دیگر معانی آن در قرآن همخوان و هماهنگ باشد. در این صورت به معنای دوری و ترک و جدایی است. دوری شوهر از همسر و نیامدن به خانه [برای مدتی محدود[ یکی از راه های مطلوب برای اصلاح و سر و سامان دادن به روابط زناشویی است. این راه فراتر از جدا کردن بستر است، زیرا جدایی شوهر و ترک خانه و دوری از زن و خانه، زن را رو در رو با پیامدهای سرپیچی و نافرمانی از شوهر قرار می دهد. از جمله این پیامدها، طلاق و جدایی است.
دور شدن مرد، به زن فرصت می دهد آثار نشوز و نافرمانی را مشاهده کرده، نتیجه رفتار و عصیان خود را ببیند که چیزی جز طلاق و متارکه نمی تواند باشد. وی فرصت خواهد یافت از خود بپرسد: آیا با رفتار و نافرمانی خود، در پی طلاق و جدایی است؟ آیا پیامدها و نتیجه کار خود را کاملاً در نظر گرفته، یا فقط نادانی و لج بازی کرده و می بایست به راه درست و مطابق با مصلحت خود برگردد و پیش از آن که وقت بگذرد، سرِ عقل آید و از خانه و زندگی اش راضی باشد؟!
برای آن که زن در طریق درست (ادامه پیوند زناشویی) قرار گیرد و به سبب مسئولیتی که دارد، تمام جوانب را در نظر گیرد و به راه جدایی و اختلافِ بی نتیجه نرود، می بایست «ضرب» به معنای ترک و مفارقت و دوری گزیدن باشد؛ یعنی ترک خانه و دوری از زن، که درسی بالاتر و بهتر برای همسر است، بلکه آخرین گام ممکن در کوشش و تلاش برای پیوند دادن زن و شوهر است، تا رخنه و شکاف میان آن دو اصلاح شده و حال نابسامان شان سامان یابد، تا دو طرف، آثار خطیر عصیان و تمرد و جدایی را بفهمند و بدانند در صورت لجاجت، پیوند خانوادگی از هم گسسته و به ناکامی خواهد انجامید.
پس از ترک خانه توسط شوهر، اگر پیوند و محبت برقرار نشود، وقت داوری و کمک شخص ثالث از میان فامیل است که گفت و گو را امتحان کنند و سبب نفرت و اختلاف را بیابند و راه حل پیشنهاد دهند، نیز دو طرف را ارشاد نمایند و گستره و دامنه اختلاف را کوتاه کنند، تا کار به درگیری و جدایی و ناعدالتی نینجامد و امر با اصلاح یا جدایی و طلاق پایان پذیرد:
«فإمساک بمعروف أو تسریح بإحسان؛(26)
باید به طور شایسته همسر خود را نگاهداری کند (و آشتی نماید)، یا با نیکی او را رها سازد (و از او جدا شود).»
معنای ضرب، از نظر سنت
ضرب به معنای مفارقت و ترک و دوری گزیدن در سنت نبوی آمده است. وقتی میان پیامبر و همسرانش اختلاف پیش آمد و اینان به نصیحت رسول خدا عمل نکردند و همچنان به نافرمانی ادامه دادند، به خیال این که به خواسته خود دست می یابند، پیامبر برای یک ماه به مکانی به نام «مشربه» رفت و از زن و خانه دوری گزید.
پیامبر زنان را مخیّر کرد: از ایشان پیروی کنند و آن گونه که پیامبر می پسندید، تن به زندگی دهند، یا اینکه از ایشان روی گردان شده، به نیکی و خوبی، طلاق شان دهد:
«عسی ربّه ان طلّقکنّ أنّ یبدله أزواجاً خیراً منکنّ؛(27)
امید است اگر پیامبر شما را طلاق دهد، پروردگارش به جای شما همسرانی بهتر برای او قرار دهد!»
پیامبر هیچ گونه آزار جسمانی بدانان نرسانده، کتک شان نزد یا تحقیرشان ننمود.
اگر زدن و آزار جسمی و روحی خواسته خدا و راه حلی سودمند بود، پیامبر نخستین کسی بود که به دستور خدا عمل می نمود، اما ایشان کسی را نزد و به زدن اجازه یا دستور نداد.
ابوبکر و عمر خواستند دختران خود را بزنند، زیرا پیامبر را به خشم آورده، با ایشان مخالف کرده بودند، اما رسول خدا اجازه نداد.
می دانیم رفتار و سلوک رسول خدا و سنت ایشان، بیان مراد و مقصود شارع بوده، موجب فهم درست قرآن است. رفتار و سلوک نبوی اثر خود را در روشن کردن آثار مترتب بر ادامه اختلاف نشان داده است.
وقتی همسران پی به جدی بودن تصمیم پیامبر و نارضایتی خانواده های شان بُردند و دانستند زندگی با پیامبر را در صورت ادامه لجاجت از دست می دهند، به راه درست برگشتند و دست از نافرمانی برداشته و از پیامبر پیروی کردند و آن گونه که رسول خدا می پسندید تن به زندگی دادند.
چنان که دیدیم رسول خدا(ص) به مدت یک ماه از زن و خانه دوری گزید، زیرا همسرانش بر نافرمانی و سرپیچی از خواسته ایشان پا می فشردند. پیامبر با کار خود به اینان فهماند پیامد و نتیجه سرپیچی و تمرد چیست، اما دست به آزار و اهانت نزد. ایشان به مدت یک ماه از خانه همسرانش دوری گزید، بی آنکه اینان از تصمیم نهایی پیامبر آگاه باشند. رسول خدا اینان را آزاد گذاشت حرف شنوی داشته باشند یا متارکه کنند. زنان دیدند تصمیم پیامبر جدی است و پی به نتایج جدایی بُردند. از این رو راه درست را برگزیدند.
بنابراین «ضرب» در سنت رسول خدا(ص) به معنای جدایی و ترک کردن و دوری گزیدن است. این معنا هماهنگ با روح طبیعت و استعمال مجازی واژه ضرب و مشتقات آن در قرآن است، که با تأویل ابن عباس مخالف نیست، مبنی بر این که اگر شوهر بخواهد ناخشنودی و نارضایتی خود را نشان دهد، حق ندارد با چیزی بیشتر از چوب مسواک یا مشابه آن، زن را بزند. البته روشن نیست زدن با چوب مسواک - به هنگام اختلاف زن و شوهر - چگونه می تواند برای نشان دادن جدّیت و ناخشنودی مرد و پیامدهای خطرناک طلاق بسنده باشد. چنان که در مرحله بعد برای تأثیر بیشتر از پند و اندرز، می بایست بستر خواب را جدا کرد، تا به راه حل وفاق یا فراق دست یابیم.
از این رو نظرم این است که معنای مقصود از ضرب در قرآن و درجه بندی مراحل اصلاحِ روابط زناشویی به هنگام تنفر و سرپیچی زوجین، جدایی از همسر و ترک خانه و دوری است، و این آخرین راه برای همسر است که سرانجام رفتار ناپسند خود را فهمیده، بداند نافرمانی و کوتاهی در بر آوردن حقوق زناشویی چه فرجامی دارد و ناچار به جدایی و متارکه می انجامد، که با وجود فرزندان، پیامدهای تلخ و خطرناک تری دارد.
ضرب یعنی دوری
ضرب به معنای ترک و دوری موقت می باشد، نه آزار و اذیت جسمی و تحقیر روحی، زیرا شیوه و معنای دوم، هماهنگ با روابط بزرگوارانه زناشویی نیست و با روابط انسان های بزرگوار نمی خواند. چنان که ضرب، راه پذیرفته شده ای برای دستیابی به مودت و رحمت میان زن و شوهر نیست، به ویژه با فرهنگ و بینش جوانان این زمانه نمی خواند، چنان که سنت نبوی همین نگرش را تأیید می کند، تا راه و شیوه ای مؤثر برای دستیابی به اهداف و مقاصد اسلام برای ساخت خانواده بر پایه مودت و رحمت و عفت و امنیت باشد. نیز دژی مستحکم برای تربیت مذهبی و وجدان جوانان به بهترین وجه برای تحقیق سعادت و به عهده گرفتن مسئولیت و رسالت اسلامی.
ناهمخوانی عرف با سنت
اگر فهم و درک زمان کنونی با فهم و سنت نبوی در تفسیر «ضرب» ناهماهنگ است، تنها در این مورد نیست که فهم بشر به سبب وضع زمان و مکان، نیز سنت ها و آیین های به جا مانده از گذشتگان و تلاش های سازمان داده شده غرض ورزان، به کجراهه رفته است، چنان که دیگر علل بیراهه رفتن عبارت می باشد از: کج فهمی امت اسلام پس از سقوط خلافت راستین و به حق [امامان] و اختلافات و درگیری های پس از آن که باعث سوء تفاهم در بسیاری از مفاهیم گشت و خون های بسیار ریخته شد و اندیشه امت دچار بلبشو و هرج و مرج گردید.
در چنین وضعی بسیاری از دریافت ها و برداشت های نادرست از تمدن های دیگر، وارد فکر و فرهنگ امت اسلامی شد و نسلی پس از نسلی دیگر به ارث رسید. تأثیر خواسته یا ناخواسته فرهنگ های دیگر بر اسلام، قابل انکار نیست. چنین برداشت های به جا مانده از گذشتگان، به اضافه دیگر عوامل سستی و ناتوانی، امت را دچار وضع کنونی و ناتوانی و چند دستگی کرده است.
بر اربابان دانش و معرفت واجب است نگرشی نقادانه بر وضع و درک کنونی امت داشته باشند، تا اهداف و مقاصد شریعت محقق شود و به خواست خدا، امت در راهی قرار گیرد که با عزت و افتخار باشد و در پرتو واقعیات اجتماعی و امکانات و داشته ها، نیز مفاهیم و ابزارهای معرفتی و تربیتی، بتواند بیش از پیش اجتهاد و تدبّر و اندیشه کند. از خدا درخواست دارم به آنچه خیر و صلاح است، راهنما باشد و ما را هدایت کند. آخرین گفته ما سپاس و شکرگزاری به درگاه خداوند است.
پی نوشت ها:
1- رئیس کانون جهانی اندیشه اسلامی، رئیس مؤسسه رشد جوان در ایالات متحده.
2 ـ نساء، آیه 35.
3 ـ نساء، آیه 34.
4- ابن کثیر در تفسیر آیه «الرجال قوّامون...» از حسن بصری روایت می کند: سبب نزول آیه آن بود که زنی خدمت پیامبر(ص) آمد و شکایت کرد: شوهرش به وی سیلی زده است. پیامبر حکم به قصاص (زدن مرد توسط زن) کرد. خدواند وحی فرستاد: «الرجال قوّامون علی النساء». از این رو بی آنکه مرد قصاص شود، قضیه خاتمه یافت. در روایتی است که پیامبر پس از نزول آیه فرمود: «چیزی خواستم اما خدا چیز دیگر خواست و آنچه خدا بخواهد، بهتر است». این حدیث ضعیف است و در کتاب های سنن نسایی و معاجم و مسانید یافت نشده، و به معنای مشروعیت کتک زدن نیست، بلکه بدان معناست که اگر در خانواده و میان زن و شوهر، آزار جسمی به کار گرفته شد، راه علاج قصاص نیست، زیرا در صورت قصاص، آنچه رخ داده، رواج و شهرت یافته، اهانت به زن آشکار می شود (اشاعه کار نادرست می شود) که راهکار اصلاح روابط زن و شوهر و رعایت حق فرزندان نیست. زدن در بسیاری مواقع به جدایی و طلاق می انجامد.
به هر روی آیه به کتک زدن و اذیت و آزار و اهانت، مشروعیت نمی بخشد. از این رو رأی پیامبر(ص) به روشنی معلوم است که برای ناپسند شمردن و محکوم کردن زدن بود. آنچه از آیه فهمیده می شود این است که هر گاه شوهر با زدن همسر، به وی ظلم کند، آشتی دادن آن دو به قصاص نیست، زیرا قصاص شوهر سبب جدایی می شود نه پیوند. تا وقتی ضرر و زیان به اندازه جُرم نرسیده، اگر ادامه زندگی ناممکن شد و با دخالت داوران یا بدون آن، کار به جدایی انجامید، بهتر است متارکه با خوبی و خوشی باشد و محبت و رابطه ادامه یابد و مصالح آینده به ویژه خیر و مصلحت فرزندان در نظر گرفته شود.
5- نمل (16) آیه 76.
6- نساء (4) آیه 101.
7- محمد بن جریر طبری، جامع البیان فی تفسیر القرآن؛ نظام الدین حسن بن محمد بن حسین قمی نیشابوری، غرائب القرآن و رغائب الفرقان، مجلد 4، جزء 5، حاشیه ص 40 - 44. حقیقت آن است که تعبیر «زدنی که آسیب نرساند؛ ضرب غیر المبرح» در جایی نیامده، چنان که در عبارت تفسیر طبری، به شرط بروز نشوز و اختلاف زوجین بیان شده، گرچه در مورد «فاحشه» آمده، که مقصود از آن اجازه تجاوز به ناموس است. اما این موضوع دیگری، و در ارتباط با حفظ ناموس و روابط سالم زناشویی است، زیرا در صورت فاحشگی و داشتن روابط نامشروع، روابط زن و شوهر به نابودی می انجامد. زدن زن مرتکب فحشا به اندازه ای که به وی آسیب نرسد، توسط مردان و پدران و فرزندانی که نمی خواهند رسوایی به بار آید و آثار ویرانگر اجتماعی رخ دهد، خاص شوهران نیست، بلکه پدران و فرزندان و خانواده نیز دست بدین اقدام می زنند. سزاوار است این امر توسط جامعه شناسان شرع دان، بررسی و مطالعه شده، وجوه شرعی برای برخورد با مرتکبان فحشا در حالات گوناگون شناسایی شود، نیز جنبه های مختلف و از همه سو (نزدیکان، نظارت عمومی و آزاد بودن زن به اندازه ای که روابط مقدس و پاک خانواده را تضمین کند و ارزش ها و عفت و شرف و مصلحت را تأمین نماید) در نظر گرفته شود و مقاصد و اهداف با سخن نرم یا شیوه های تأدیب به روشنی گفته شده، از حال و روز زن در اوضاع مختلف مراقبت به عمل آید. می بایست بدانیم بیان «ضرب غیر مبرح» در احادیث حجة الوداع آمده، منظور پیامبر از این عبارت، کامل کردن روایات وارده درباره ضرب است که می بایست در پرتو قرآن فهمیده شود، زیرا ممکن است روایات افتادگی یا اشکال داشته، راوی دچار گمان و وَهْم شده، غافل شده باشد. مهم آن است بدانیم تمامی این احادیث که در صحیح مسلم و ترمذی و ابن ماجه و احمد [کتاب های اهل سنت[ آمده و از «ضرب غیر مبرح» سخن گفته، به صراحت یا کنایه در باره زنانی است که کار زشت انجام دهند و به روش و شیوه ای ناپسند رابطه جنسی داشته باشند، و شاید مقصود هر دو حالت (فاحشه و ناشزه) است.
اگر تمامی این روایات را گرد آوریم، به آسانی می توان فهمید برخی اضافات در بعضی روایات، اضافات توضیحی توسط راویان می باشد که با اصل روایت مخلوط شده یا جای آن نشسته است. این گونه موارد و روایات سماعی (شنیدنی) را می بایست مشخص کرد، زیرا قراینی وجود دارد که اصل حدیث با شرح و توضیح مخلوط شده است. آشکارترین این گونه روایات، روایت امام احمد (به شماره 19774 مسند) است که الفاظ و جملاتی زیادی داشته و مانند روایت دیگر راویان نیست. ظاهراً شرح و ربطی به واژه های قرآنی که در این روایت موجود می باشد، به ویژه عبارت «فإنْ خفتم نشوزهن»، به ذهن یکی از راویان سلسله حدیث رسیده است، زیرا بسیار بعید است مانند این واژه ها و جمله ها در بیانات پیامبر وجود داشته باشد. [شیوه بیان قرآن با گفتار و نوشتار پیامبر متفاوت است و هر یک قابل تشخیص است] این واژه و جمله در هیچ یک از روایات دیگر وجود ندارد، اما می بایست دانست این روایت مانند بقیه روایات که همگی از «وَطْی در بستر و فراش» سخن می گوید، ترتیب بندی و گام های قرآن را برای حل اختلاف مرد و زن و سرپیچی همسر بازگو می کند، که در آیه «الرجال قوّامون...» بیان شده است، یعنی به ترتیب: نصیحت، جدا کردن بستر، آن گاه زدن. افزون بر این، روایات از موضوعی دیگر در «تأدیب» سخن می گوید که با عبارت «الفاحشة المبّینه» آمده است، یعنی رابطه نامشروع جنسی داشتن. ما فقط به جنبه تأدیب (زدن) پرداختیم که وصف و حدّ آن در حدیث در مورد فاحشه آمده و تمامی روایات گفته اند: ضرب غیر مبرح (آسیب نرساندن) است.
8 ـ هر چه جامعه پیشرفت کند، عرفیات و آیین های جامعه نیز متناسب با تغییر اجتماع، دگرگون خواهد شد. مقتضیات و نیازهایی در هر دوره، بر هر زمان و مکان حاکم است. از این رو در برداشت ها و استنباط های فقهی به شرایط زمان و مکان و عرف باید نظر داشت.
9- نحل (16) آیه 76 این تعبیر در آیات بسیاری آمده است.
10- نساء (4) آیه 101.
11- کهف (18) آیه 11.
12- زخرف (43) آیه 5.
13- رعد (13) آیه 17.
14- نور (24) آیه 31.
15- طه (20) آیه 77.
16- بقره (2) آیه 61.
17- انفال (8) آیه 12.
18- ص (38) آیه 44. «ضغث» به معنای یک بسته و دسته است. مفسران می گویند: مقصود شاخه نازک نخل است.
خداوند بنی آدم را بزرگ داشت و به پیامبرش، ایوب که از زنش خشمناک بود (زیرا به هنگام بیماری ایوب، ناسپاسی کرده بود) یاد داد برای آن که به قَسَم خود مبنی بر زدن صد ضربه به همسرش عمل کرده باشد وی را با شاخه نازک خرما بزند. بدین طریق سوگند ایوب عملی شد، بی آن که وی خطا یا جُرمی با زدن زنش مرتکب شده باشد. زدن همسر به سبب کار ناپسندی بود که انجام داد. البته به سبب زدن، اذیت و آزاری ندید و تحقیر نشد. مانند این داستان، نجات حضرت اسماعیل فرزند حضرت ابراهیم از ذبح و قربانی شدن است. ابراهیم به رؤیای خود عمل کرد، بی آن که فرزندش را قربانی کند و قربانی بزرگ (قوچ) را به عوض اسماعیل سر بُرید (صافات، 107).
19- محمد (47) آیه 4.
20- حدید (57) آیه 13.
21- نور (24) آیه 31.
22- محمد (47) آیه 27.
23- بقره (2) آیه 60.
24- صافات (37) آیه 93.
25- ملاحظه می شود اگر مقصود، ضرب به معنای آزار جسمی به منظور مجازات و ادب کردن باشد، قرآن کریم تعبیر به «ضرب» نکرده، «جَلد» آورده است مثلاً: «الزانیة و الزانی فاجْلدوا کلَّ واحد ...» (نور، 2).
26- بقره(2) آیه 229.
27- تحریم(66) آیه 5.
بررسی اثرات کافئین بر بدن
عوارض شیرین کنندههای بدون کالری
فست فود زیر ذره بین کارشناسان حوزه سلامت
ویژگی های ظروف آشپزی و اثر آن در پخت غذا
دسترسی به مقالاتی در رابطه با سلامت ( پزشکی، بهداشتی، محیط زیست و...) جهت ارائه به اداره، دانشگاه و...
تا به حال به این مساله توجه داشته اید که هیچ رابطه ای به اندازه رابطه زناشویی، مستعد اختلاف نیست؟
زیرا در زندگی زناشویی، زن و مرد دایما با یکدیگر در تعامل و ارتباط بوده و بنابراین فرصت برای اختلاف بسیار است. مسایلی مانند رابطه با اقوام، پول، فرزندان، مسافرت و... منشا اکثر اختلافات زوجین است. پس احتمال اینکه همسران با وجود این همه مشکل و اختلاف نظر، شادمانه زندگی کنند، خیلی کم است. ولی در صورتی که راه و رسم برخورد با مشکلات و اختلافات را بیاموزند و به دنبال راهکارهای موثر برای بهبود رابطه زناشویی باشند، روز به روز بر خوشبختی آنان افزوده می شود.
ازدواج کردن مقوله ای متفاوت از زندگی مشارکتی است چرا که انتظارات و توقعاتی که در زندگی مشترک میان زوجین وجود دارد، کاملا متفاوت از زندگی مشارکتی است.
ازدواج کردن مقوله ای متفاوت از زندگی مشارکتی است چرا که انتظارات و توقعاتی که در زندگی مشترک میان زوجین وجود دارد، کاملا متفاوت از زندگی مشارکتی است.
زندگی مشارکتی مانند زمانی است که در دوران دانشجویی با همسالان و همکلاسان خود هم خانه می شوید. در این سبک زندگی افراد در کنار هم هستند و با هم زندگی می کنند اما اهداف، روند و برنامه زندگی متفاوتی نسبت به یکدیگر دارند و در ضمن هیچ اصراری برای ایجاد یک هماهنگی کامل بین اعضای یک خانه یا خوابگاه وجود ندارد.
اما در زندگی مشترک برای اینکه زوجین در کنار یکدیگر احساس آرامش کنند لازم است که به دنبال یک زبان مشترک و هماهنگی با یکدیگر باشند و در ضمن روش رویارویی با مشکلات و اختلافات را بیاموزند. در ادامه مراحل موثر در حل اختلافات عبارتند از:
گام اول: احترام متقابل.
ریشه مشکل، نگرش یکی از طرفین یا هر دو نفر آنهاست نه خود مشکل. در روابطی که احترام متقابل حاکم است، طرفین سعی می کنند دیدگاه یکدیگر را درک کنند و به دیدگاه یکدیگر احترام بگذارند.
گام دوم: مشخص کردن مشکل واقعی.
اکثر زن و شوهرها نمی توانند مشکل واقعی را مشخص کنند. معمولا اینکه چه کسی کارهای خانه را انجام دهد، چطور پول خرج کنند و.. اصل مساله نیست. البته اختلاف نظرها را باید رفع کرد ولی زوجین باید مشکل واقعی را بشناسند. وقتی مشکل واقعی شناخته شد، اختلاف نظرهای ظاهری رفع می گردد.
گام سوم: زمینه های توافق.
هنگام اختلاف، ساده ترین راه این است که دنبال تغییر دادن همسرمان باشیم. ولی راه موثر تر این است که از خودمان بپرسیم" چه کار می توانم بکنم تا رابطه ما عوض شود؟" با متمرکز شدن روی اینکه خودتان می خواهید چه کار کنید و ملزم نکردن همسرتان به تغییر، جوی ایجاد می کنید که امکان توافق در آن وجود دارد.اگر چه راه حل نهایی در گرو تغییر رفتار هر دو نفر است ولی تمایل به تغییر کردن و تصمیم گرفتن برای تغییر کردن، امری کاملا شخصی است.
اگر به جای بگو مگو، با یکدیگر همکاری کنید، زمینه ای فراهم خواهد شد که ببینید جهت حل اختلافاتتان چه کار باید بکنید.
هرگز تمام پل های پشت سر خود را با لج بازی کردن و نداشتن بخشش خراب نکنید همیشه سعی کنید با راهکارهای مخصوص خود که در مورد هر زوجی نیز می تواند متفاوت باشد طرف مقابل را به صلح و پایان دادن به اختلاف دعوت کنید و بقیه ی مشکلات را با کمی چاشنی شوخی و صمیمیت حل و فصل کنیم.
گام چهارم: مشارکت متقابل در تصمیم گیری ها.
وقتی زن و شوهر فهمیدند مشکل واقعی چیست، یکی از آنها راه حل پیشنهاد می دهد. دیگری یا راه را می پذیرد یا آن را اصلاح می کند و یا راه حل دیگری را ارائه می دهد. ایجاد جو بده- بستان از همه روشهای دیگر موثر تر است.
بسیار مهم است که طرفین حق دخالت داشته باشند زیرا اگر یکی از طرفین از این حق طبیعی محروم شود، زندگی زناشویی مستعد پذیرش اختلافات بسیاری می گردد.
اما هنگامی که هر یک از طرفین در حل اختلاف مشارکت داشته باشند، به راه حل هایی می رسند که هر دو، آن راه حلها را قبول دارند و راه حل ها در راستای اهداف مشترکشان هستند.
همیشه با دقت تمام به حرف های همسرتان گوش کنیم و یادمان باشد هر توقعی از شریک زندگی خود داریم باید اول خود آن را رعایت کنیم.
گام پنجم: به یکدیگر ابراز علاقه کنید.
ابراز علاقه به معنای خریدن یک هدیه ی گران قیمت یا خوردن شام در بهترین رستوران شهر نیست، بلکه شما می توانید با هدیه دادن بدون مناسبت یک شاخه گل، فشردن دست همسر تان یا یک تشکر خالصانه از زحمات او، عشق و محبت تان را به او نشان دهید. حتی شما می توانید با گفتن یک جمله "دوستت دارم" به همسر تان ثابت کنید که بعد از چند سال، هنوز برای شما دوست داشتنی و قابل احترام است.
گام ششم: هنگام بحث و مجادله، احترام یکدیگر را حفظ کنید.
مطمئن باشید که با ناسزا گفتن و توهین کردن هیچ مشکلی حل نمی شود و این کار تنها باعث سرد شدن روابط بین همسران می شود. از بحث و مجادله هم که در زندگی گریزی نیست، بنابراین سعی کنید که همیشه مخالفت خود را درباره یک موضوع با منطق و آرامش به همسر تان بگویید و هیچ گاه در خلال بحث از کلمات تحقیری یا توهین آمیز استفاده نکنید. قبل از اینکه بخواهید در مورد موضوعی بحث کنید، خوب حرفهای تان را بسنجید و این را در نظر بگیرید که ممکن است ایده های شما هم عیب و ایرادی داشته باشد و شما می توانید به جای جر و بحث، با آرامش تبادل نظر کنید تا بهترین ایده را در زندگی تان اجرا نمایید.
گام هفتم: همیشه برای همسر تان آراسته باشید.
مطالعات نشان می دهند که پنج اتفاق خوب و مثبت باید در طول روز رخ دهد تا اثر یک حادثه منفی و بد را در ذهن پاک کند. حالا حساب اش را بکنید که آراسته و مرتب بودن همسران برای یکدیگر می تواند به تنهایی پنج امتیاز مثبت به حساب آید و تمام خستگی های روحی و ذهنی شان را از بین ببرد. فراموش نکنید که کوچک ترین تغییرات ظاهری در شما می تواند بزرگ ترین هیجان برای همسر تان به شمار آید. از کوتاه یا رنگ کردن مو گرفته تا پوشیدن یک لباس جدید.
گام هشتم: به خاطر مسایل پیش پا افتاده مشاجره نکنید.
به نظر شما دعوا کردن بر سر تغییر کانال تلویزیون یا عوض کردن جای گلدان و تابلو آن قدر اهمیت دارد که بخواهید به خاطر آن اعصاب تان را خرد و زندگی تان را خراب کنید؟ مسلما که نه! پس به خاطر مسایل پوچ و بی ارزش روابط تان را تیره و تار نکنید.
گام نهم: بیشتر تفریح کنید.
معمولا اوایل ازدواج، زوج ها با هم زیاد به سینما، پارک یا خرید می روند اما این رفت و آمدها کم کم از بین می رود و فقط به میهمانی های خانوادگی چند ماه یک بار محدود می شود. یک زوج خوشبخت حداقل هفته ای یک بار با هم بیرون می روند. برای پیاده روی، کوه نوردی، دیدن یک فیلم جدید یا حتی خرید روزانه! برای اینکه بتوانید زندگی تان را از یکنواختی در بیاورید، می توانید یک برنامه ریزی مناسب برای یک گردش با همسر و فرزندان تان در آخر هفته ترتیب دهید تا روحیه خود. همسر و بچه هایتان را تقویت کنید و صمیمیت بیشتری هم بین تان به وجود بیاید.
گام دهم: جلوی دیگران به یکدیگر احترام بگذارید.
اگر خوشبختی و صمیمیت، تنها یک کلید طلایی داشته باشد، می توان احترام متقابل همسران به یکدیگر در مقابل فرزندان یا سایر افراد را به عنوان آن کلید طلایی معرفی کرد، بنابراین اگر می خواهید محبت و علاقه همسرتان را روز به روز نسبت به خود بیشتر کنید، باید پیش بچه ها و خانواده تان نهایت احترام را به او بگذارید و همیشه از الفاظ زیبا برای صدا کردن اش استفاده کنید.
گام یازدهم: یک روز در هفته یا ماه را به خودتان اختصاص دهید.
برای اینکه بتوانید هر چند وقت یکبار درد دل های همسرتان را گوش دهید یا ساعات خوشی را با هم بگذرانید، بد نیست که یک روز کامل را تنها به خودتان اختصاص دهید و در این روز هیچ حرف ناراحت کننده ای به هم نزنید یا گله و شکایتی از هم نکنید. تمام این روز باید به خوشی و شادی بگذرد تا روابط شما هر چه بیشتر محکم تر و پایدارتر شود.
گام دوازدهم: مشکلات یکدیگر را درک کنید.
اگر همسر تان دیر به خانه برگشت، سریع شروع به بازخواست نکنید. اجازه دهید که او کمی استراحت کند و بعد از او بخواهید که اگر دوست دارد مشکلش را با شما در میان بگذارد تا شاید بتوانید با هم فکری آن را حل کنید. به این صورت ، هم علت دیر آمدنش مشخص می شود و هم باعث نشده اید که همسر تان نسبت به شما جبهه بگیرد و با دروغ مسائل را رفع کند.
گام سیزدهم: با تمام منطق خود تفاوتهای شخصیتی و جنسیتی همسر مان را درک کنیم.
هر زوج موفقی به این نکته ایمان دارند که در اصول تربیتی – فرهنگ خانوادگی- طبقه ی اجتماعی – آداب و رسوم خانوادگی – اصول تربیت فرزند – نوع برنامه ریزی های اقتصادی – مسائل مذهبی – نوع دیدگاه ها نسبت به جنس زن و جنس مرد – میزان آزادی های فردی و اجتماعی و هزاران اصل دیگر تفاوتهای بسیاری بین همسران وجود دارد و با وجود این همه تفاوت درک متقابل همسر مان و این که او شخصیتی مجزا از شخصیت ما دارد و نیز ما از نظر جنسیتی هم نیاز های متفاوت و طرز تفکر متفاوتی داریم می تواند کمکی بسیار عظیم به حل اختلافات زناشویی کند بسیاری از مسائل غیر قابل حل هنگامی که از دریچه ی نگاه فرد مقابل دیده می شود بسیار قابل بر طرف شدن و حتی منطقی به نظر می رسد.
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
گاهی وقت ها همسران بر سر هر موضوعی بایکدیگر اختلاف دارند؛ این که شام را کجا بخورند یا برای شام چه چیزی بخورند، برای تفریح کجا بروند یا حتی درباره مسائل جدی تری از قبیل روش تربیت فرزندان یا موضوعاتی خنده دارتر مثل این که چرا در خمیردندان پس از استعمال بسته نشده است.
اگر شما هم جزو چنین افرادی هستید و مدام با همسرتان بگومگو دارید می توانید با بهبود بخشیدن به شیوه گفتگوها و بحثهایتان ، به راه حل مناسبی برای مشکلتان دست یابید.
ترفندهای زیر را بخوانید تا با به کار بستن آنها بتوانید بحث آینده خود با همسرتان را بهتر از گذشته هدایت کنید.
برای این که بتوانید مشکلات خود را در زمینه برقراری ارتباط با همسرتان رفع کنید باید چند مرحله زیر را رعایت کنید: مرحله اول این است که برای حل ناسازگاری هایتان خود را حتما ملزم به آرامش کنید و از فریاد کشیدن و داد و بیداد کردن بپرهیزید.
هر دوی شما باید به طور متقابل به عقاید یکدیگر احترام بگذارید. مرحله دوم این است که ابتدا اصل موضوع را برای خودتان مشخص کنید و سپس شکایت خود را از آن موضوع به شریک زندگی تان اعلام کنید و احساس خود را از آن بابت برایش به آرامی توضیح دهید.
مراحل ذکر شده گرچه ساده هستند، اما بسیار اساسی اند و در صورت رعایت نکردن آنها، مذاکره مصالحه آمیز بی معنی خواهد بود.
پس از آن نوبت به مرحله سوم است که در واقع شامل رعایت 5 اصل اساسی است.
اصل اول: هیچ گاه نباید میان شما و همسرتان صحبت از برد و باخت باشد.
متاسفانه این مورد یکی از بزرگترین مشکلاتی است که میان زوج ها دیده می شود. باور کنید با این که بیشتر افراد آن را به زبان نمی آورند، اما وقتی برابر همسرشان موفقیتی را کسب می کنند در وجودشان به خودامتیازاتی می دهند و مشتاقانه منتظر روزی هستند که درنهایت بتوان به آنها برنده مطلق لقب داد.
وقتی همسرتان از شما شکایتی دارد ناخودآگاه باعث می شود شما هم به خود بگویید حالا دیگر نوبت من است و زمان آن فرارسیده که امتیازات قبلی خود را حفظ کنم و نگذارم نمره ای از آنها کسر شود.
اگر فقط به امتیازات و برد و باخت در بحثهای زناشویی خود بیندیشید، ثبت برد و باخت به مهمترین عامل در زندگی شما تبدیل خواهد شد و دیگر هیچ توجهی به شایستگی طرف مقابل خود نخواهید کرد.
در نظر داشته باشید که مصالحه کردن نشاندهنده ضعف شخصی شما نیست. باید بکوشید پیش از این که بحثی را درباره موضوع جدیدی با همسرتان آغاز کنید، ذهن خود را از موضوعات قبلی پاک کنید؛ اما اگر کله شق باشید و تنها به همتراز کردن امتیازات خود با همسرتان بیندیشید قادر نخواهید بود مشکلات را آن گونه که هستند، ببینید و در این صورت است که ممکن است اتفاقی ناگوار افتد، یعنی تصمیمی را که نباید گرفته شود و می تواند مضرات برگشت ناپذیری هم به همراه داشته باشد، بگیرید.
اصل دوم: شیوه گفتگو و زبان گفتاری شما در بحثها از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است.
اگر هم حق با شما باشد و روش برقراری ارتباطتان صحیح نباشد، راه را به بیراهه خواهید برد. هیچ گاه شریک زندگی خود را در جبهه مقابل خود قرار ندهید و با بستن اتهام با او صحبت نکنید، زیرا وقتی به شخصی حمله شود طبیعی است که مکانیسم دفاعی او هم فعال می شود، پس مشکلات به صورت عقلانی و منطقی حل نخواهند شد.
در زیر چند نمونه از روشهای گفتگو که ممکن است بسرعت شما را به ناکجاآباد برساند، آورده شده است:
به کار بردن کلماتی از قبیل همیشه و هرگز:
گفتن جملاتی از قبیل تو هرگز در این کار به من کمک نمی کنی ، منجر می شود همسرتان فکر کند شما در هر چیزی بیش از حد مبالغه می کنید و درصدد دفاع از خود برمی آید و ممکن است شما را با شنیدن این جمله روبه رو کند: حرف تو صحیح نیست!
یادت نمی آید 2 هفته پیش به تو کمک کردم خانه را تمیز کنی و بچه ها را به مدرسه بردم؛
به این ترتیب ، اوضاع این گونه می شود که یک جمله شما می گویید و جمله دیگری هم همسرتان می گوید به طوری که موضوع اصلی لابلای صحبتها و بحثهای شما گم خواهد شد؛ بنابراین بکوشید از گفتن جملاتی با مفاهیم مطلق پرهیز کنید.
به یکدیگر توهین نکنید و لقب بد ندهید:
برخی افراد تصور می کنند هر چه متخاصم تر بوده و بلندتر حرف بزنند می توانند حرفشان را به کرسی بنشانند؛ اما باید دانست که چنین تکنیکی شریک زندگی شما را تحقیر می کند و باعث می شود فقط از روی ترس از شما فرمان ببرد.
هر دفعه که شما به همسرتان القابی بد بدهید یا کلماتی رکیک به کار ببرید پل ارتباطی میان شما اندکی خراب تر خواهد شد و در راس آن ، مشکل اصلی است که میان رگباری از قباحت و زشتی گم می شود و هیچ چیزی حل نخواهد شد.
پس اگر با توهین طرف مقابل خود روبه رو شدید صحیح ترین حرکتی که می توانید بکنید این است که به آرامی بگویید: نمی توانم صحبت و گفتگو با تو را ادامه دهم زیرا تو، زبان گفتاری ات را گم کرده ای و وقتی همسرتان آرام شد با او صحبت خود را ادامه دهید.
اصل سوم: موفقیت شما وقتی بیشتر است که در هر لحظه تنها روی یک موضوع مورد اختلاف تمرکز کنید.
یکی از بزرگترین اشتباهات همسران این است که وقتی بر سر یک موضوع با یکدیگر صحبت و بحث دارند پای مسائل دیگر را هم به میان می کشانند؛ مثلا ممکن است بحث آنها درباره مدیریت مالی منزل باشد، اما در نهایت و بدون این که خودشان متوجه باشند، صحبت خود را با بحث درباره مدت زمان کوتاهی که هر روز با یکدیگر می گذرانند به پایان می برند.
بکوشید در آن واحد، تنها روی یک موضوع متمرکز شوید. گرچه ممکن است مشکل باشد، اما نتیجه مطلوبی در پی خواهد داشت.
در نظر داشته باشید گاهی اوقات پریدن از موضوعی به موضوعی دیگر می تواند بهترین روش برای خلاص شدن از شر بحثی باشد که ممکن است به ضرر شخص تمام شود، پس خیلی محترمانه به طرف مقابلتان اجازه چنین کاری را ندهید.
اصل چهارم: بهترین زمان و بهترین مکان را برای انجام گفتگو و بحثهایتان انتخاب کنید.
انتخاب مکان مناسب برای بحثهای زناشویی خیلی مهم است ؛ اما نمی توان یک نسخه واحد را برای هر زوجی پیچید.
اتاقی را انتخاب کنید که هم ساکت باشد و هم راحت و هیچ گاه درجمع دیگران یا منزل دوستان خود با همدیگر بحث و مسائل خود را مطرح نکنید. زمان مناسب هم برای انجام مذاکرات همسرانه به اندازه مکان مهم است.
در این باره باید به 3 موضوع مهم توجه کنید:
1- به محض این که مشکلی میان شما و همسرتان پیش آمد در اولین فرصت ممکن و مناسب درباره آن با شریک زندگی تان صحبت کنید.
درواقع نباید اجازه دهید مشکل به وجود آمده به یک عادت بدل شود. هر چه همسر شما بیشتر به رفتاری که از نظر شما غیرقابل قبول است ادامه دهد، سخت تر خواهید توانست از آن جلوگیری کنید.
2- مطمئن باشید وقتی بحثتان را آغاز می کنید وقت کافی برای تکمیل آن دارید. به عبارت دیگر هیچ گاه قبل از رفتن به محل کار و...
بر سر موضوعی بسیار مهم صحبت نکنید، زیرا چنین بحثی بی ثمر خواهد ماند ؛ همچنین بهتر است مذاکرات خود را رودررو انجام دهید زیرا بحثهای تلفنی معمولا زیاد نتیجه بخش نیستند.
3- از انجام مذاکرات طولانی و بدون توافق و مصالحه پرهیز کنید.
اصل پنجم: اگر رفتار شما از نظر همسرتان اهانت آمیز بوده یا باعث آزار او شده است حتما از او عذرخواهی کنید.
این اصل ، کوتاه اما شیرین است. در نظر داشته باشید شما هم مثل هر انسان دیگری کامل نیستید. ممکن است گاهی اوقات به سهو (یا حتی عمدی) احساسات همسرتان را زیر پا بگذارید و او را بیازارید.
پس غرور خود را کنار بگذارید و عذرخواهی کنید و از او طلب بخشش و گذشت داشته باشید. در این صورت است که اگر چنین اتفاقی برای شما هم بیفتد او از شما عذرخواهی خواهد کرد.
اگر حق باهمسرتان بوده است شجاعانه آن را بپذیرید و از او عذرخواهی کنید و بکوشید پس از آن دیگر آن رفتار غلط را انجام ندهید. به همسرتان احترام بگذارید و اجازه ندهید ارتباطات شما پایان ناخوشایندی داشته باشند.
و نکته پایانی: هم اینک شما مسلح به مهارت های پنجگانه مذاکره و مصالحه شده اید. این مهارت ها بسیار مهمند به طوری که می توانید با استفاده از این تکنیک ها موفق تر باشید و مشکلاتی را که در روابط زناشویی شما پیش می آید به آسانی و با اطمینان از حصول نتیجه ای مطلوب حل کنید.
فریبا فرهادیان