(marriage ideal ) ازدواج ایده آل

(معیارهای انتخاب همسر- مراسم عروسی-روابط زناشویی موفق- مهارتهای زندگی و....)

(marriage ideal ) ازدواج ایده آل

(معیارهای انتخاب همسر- مراسم عروسی-روابط زناشویی موفق- مهارتهای زندگی و....)

رابطهٔ خشونت با نارضایتی جنسی

وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


http://maktoobshop.com


خشونت می‌تواند دلایل و وجوه متفاوتی داشته باشد، اما یکی از مهم‌ترین دلایل و وجوهش در روابط بین همسران، نارضایتی از روابط جنسی میان آنهاست.


به گفته یک روانپزشک، خشونت در بین زوجین که از آن به عنوان خشونت خانوادگی، سوءاستفاده زناشویی، خشونت عاطفی و... نیز ممکن است یاد شود وجوه مختلفی دارد. این خشونت می‌تواند شامل سوء استفاده عاطفی زوجین از یکدیگر، پرخاشگری، تجاوز و سوءاستفاده جنسی، سلطه جویی، ایجاد رعب و وحشت، زیرنظرگرفتن، ندیده گرفتن یکدیگر، محرومیت مالی و اقتصادی و... در بین زوجین باشد و معمولا به عنوان الگویی از رفتارهایی که منجر به سوءاستفاده یکی از زوجین از دیگری در جریان رابطه زناشویی یا رابطه عاطفی می‌گردد تعریف شده است.


به گزارش جام جم سرا به نقل از سلامت نیوز- دکتر غلامحسین قائدی در پاسخ به این سوال که چه عواملی زمینه‌های بروز خشم در بین زوجین را فراهم می‌کند بیان کرد: «وجود بیماری‌های روانی در یکی از زوجین یا هر دوی آن‌ها، اعتیاد، سوء مصرف مشروبات الکلی، ازدواج‌های اجباری، نوع روابط بین فردی حاکم در خانواده‌های مبدا و به طور کلی مجموعه‌ای از عوامل بیولوژیکی (نظیر ژنتیک و آسیب‌هایی که ممکن است به مغز وارد آمده باشد)، روان‌شناختی، رفتاری و اجتماعی می‌تواند در ایجاد خشونت بین زوجین موثرباشد.»

وی تاکید کرد: «از جمله عوامل بسیار مهم و تاثیرگذار برایجاد خشونت در بین زوجین عوامل روان‌شناختی می‌باشند. عمده نظریات روان‌شناختی بروجود صفات شخصیتی خاص زوجین و نیز بیماری‌های روانی آنان تاکید دارند. وجود صفات شخصیتی نظیر خشم و عصبانیت، کنترل ضعیف تکانه، عزت نفس ضعیف، ثبات هیجانی پایین و... در بروز خشونت زوجین موثر هستند.»

دکتر قائدی در ادامه افزود: «وجود اختلالات روانی و بویژه اختلالات شخصیت نظیر اختلال شخصیت منفی گرا، اختلال شخصیت مرزی، اختلال شخصیت ضداجتماعی، اختلالات دوقطبی، علائم پارانویا، سوءمصرف مواد و الکل و... نیز از جمله عوامل تاثیرگذار دیگری هستند که توسط تحقیقات روان‌شناختی شناخته شده‌اند.»


دکترغلام حسین قائدی خاطرنشان کرد: «تعارضات زناشویی، نارضایتی از زندگی زناشویی و احساس نارضایتی از ازدواج که در آخرین ویراست راهنمای تشخیصی و آماری انجمن روانپزشکی آمریکا (DSM-۵) با عنوان اختلال تعارض زناشویی با خشونت و بدون خشونت نیز معرفی شده‌اند، از جمله عوامل مهم دیگری در بروز خشونت‌های بین زوجین می‌باشند. این قبیل تعارضات ممکن است به دلیل روابط عاطفی ضعیف زوجین، مشکلات جنسی زوجین و عدم توافق و سازگاری در امور مختلف بین زوجین اتفاق بیفتد.»


وی تاکید کرد: «از جمله عوامل مهم دیگری که می‌توان به آن اشاره نمود مسائل اجتماعی و اقتصادی و در راس آن استرس اجتماعی است. فقدان امنیت اجتماعی و اقتصادی بویژه برای فردی که ازدواج کرده است و مسئولیت خاصی در محیط خانوادگی برعهده دارد، می‌تواند بسیار استرس زا باشد. این نوع استرس لزوما منجر به ایجاد خشونت در بین زوجین نمی‌گردد اما ممکن است خشونت بین زوجین متاثر از این مساله باشد. بویژه وقتی زوجین در ارتباط با انتظارات و خواسته‌های مالی و اجتماعی یکدیگر سازگاری و توافق پایینی داشته باشد بیشتر ممکن است اتفاق بیفتد.»


این روانپزشک در ادامه بیان کرد: «تلاش مردی که دارای بدبینی و سوءظن نسبت به همسرش است باعث افزایش حس قدرت و کنترل در وی شده و این احساس عموماً باعث بروز تنش و جنجال در محیط خانوادگی و خشونت علیه همسر می‌شود، بویژه اگر احساس امنیت عاطفی و اجتماعی وجود نداشته باشد.

وی افزود: «اول اینکه حسادت‌های احتمالی که ممکن است بین زوجین وجود داشته باشد، می‌تواند در بروز خشونت بین زوجین موثر باشد، بویژه اگر زوجین توانایی ارتباطی و ادراکی ضعیفی از نیاز‌ها و خواسته‌های یکدیگر داشته باشند. دوم اینکه ویژگی‌های شخصیت زوجین (برای مثال سلطه‌گری یکی و سلطه پذیر بودن دیگری) باعث ایجاد رفتارهای خشونت آمیز علیه یکدیگر می‌شود.‌گاه ممکن است به دلیل همین ویژگی‌ها، این خشونت توسط زوجین پذیرفته شود، اما در بیشتر مواقع اوضاع به این شکل نخواهد بود.»


دکتر قائدی تبعات منفی بروز خشم در یک رابطه زناشویی را چنین برشمرد: «آنچه که خشونت بین زوجین ممکن است ایجاد کند، می‌تواند فاجعه بار و جبران ناپذیر باشد. این قبیل خشونت‌ها دارای تبعات منفی زیادی از جمله تاثیر منفی برکودکان (اگر زوجین دارای فرزندی باشند)، آسیب‌های فیزیکی، آسیب‌های اجتماعی، روان‌شناختی و حتی اقتصادی باشد. آسیب‌های شدید فیزیکی (نظیر شکستگی دست و پا، آسیب به مغز، سوختگی، خونریزی و...) منجر به بستری شدن و حتی در مواردی مرگ فرد می‌گردد و مشکلات قانونی و مالی که به تبع آن ایجاد می‌گردد زوجین را تا مدت‌ها درگیر این مساله می‌کند. البته آسیب‌های روان‌شناختی خشونت زوجین جبران ناپذیر‌تر خواهند بود؛ افسردگی، احساس گناه، حس انتقام جویی، پرخاشگری، کاهش اعتماد به نفس، ترس و وحشت، اضطراب، PTSD، اختلال خواب و... از تبعات روان‌شناختی خشونت می‌باشند. این مساله بویژه اگر زوجین دارای فرزندی باشند به مراتب بغرنج‌تر خواهد بود. مسائل تربیتی و تحصیلی فرزندان، آسیب‌های فیزیکی و روانی وارد آمده به فرزندان و... نیاز به مدیریت بسیار نیرومندی خواهند بود.»

وی خاطر نشان کرد: «خشونت صرفا در گفتگوی بین زوجین اتفاق نمی‌افتد و در بسیاری موارد زوجین حتی فرصت صحبت کردن و داشتن گفتگو را نیز نخواهند داشت. مساله گفت‌و‌گوی مسالمت آمیز به آنچه که به عنوان مدیریت بحران شناخته می‌شود برمیگردد. واقعیت این است که آسیب‌های بوجود آمده از خشونت بسیار بحرانی هستند و کمک به افرادی که درگیر این مسائل هستند باید شامل خدمات پزشکی، اجتماعی، بهداشتی، روان‌شناختی و خدمات اجرایی قانونی باشد.»

دکتر قائدی در ادامه افزود: «بسته به نوع خشونتی که اعمال می‌شود یک یا چند موردازخدمات فوق باید برای کمک به افراد درنظر گرفته شوند. لزوما همه خشونت‌ها منجر به آسیب‌های فیزیکی نمی‌گردند، بنابراین نیازی به خدمات پزشکی نیست بویژه در مواردی که هدف سلطه‌گری و کنترل طرف مقابل یا تضعیف اعتماد به نفس وی باشد.

وی تاکید کرد: «تقریبا در تمام موارد آسیبهای روان‌شناختی می‌توانند جدی باشند. بنابراین استفاده از خدمات روان‌شناختی نظیر زوج درمانی، رواندرمانی، دارودرمانی و مشاوره‌های خانوادگی مطرح می‌شود. بسته به نوع خشونت اعمال شده و شرایط فرهنگی و اجتماعی زوجین و خانواده‌های آنان، مسائل قانونی نیز متفاوت خواهند بود؛ متاسفانه موارد متعددی از این قبیل خشونت‌ها به دلایل فرهنگی و اجتماعی و حتی دلایل اقتصادی گزارش نمی‌شوند. بنابراین از نظر قانونی نمی‌تواند هیچ اقدامی انجام داد، زیرا هیچ گزارش مبنی بر اعمال خشونت وجود ندارد.»

دکتر قائدی درباره راهکارهای جلوگیری از بروز خشونت گفت: «استفاده از خدمات اجتماعی می‌تواند به عنوان اولین گام برای پیشگیری از بروز خشونت‌ها موثر باشد. سازمان‌های اجتماعی خاص (نظیر بهزیستی) و استفاده از خدمات مددکاران اجتماعی و برنامه‌های آموزشی می‌تواند برای شروع بسیار مهم و تاثیرگذار باشد.»

وی افزود: «بسیاری از قربانیان توانایی لازم برای بهره گیری از خدمات دیگر را ندارند و یا همانطور که بیان شد به دلایل فرهنگی و خانوادگی نمی‌خواهند مساله را پیگیری کنند، بنابراین برای این قبیل افراد استفاده از خدمات آموزشی و مبتنی بر پیشگیری سازمان‌های اجتماعی استفاده کنند.»

دکتر قائدی تاکید کرد: «در سایر موارد و در صورت بروز مشکلات پزشکی استفاده از خدمات پزشکی در اولویت قرار دارد. طبیعتا در جریان قراردادن مراجع قضایی برای تسریع در روند ارائه خدمات و اقدامات قانونی دیگر بسیار کمک کننده خواهد بود. در مرحله بعدی برای درمان آسیب‌های روان‌شناختی و پیشگیری از بروز مجدد چنین مسائلی بهره گیری از خدمات روان‌شناختی نظیر زوج درمانی، خانواده درمانی، رواندرمانی و... می‌تواند بسیار کمک کننده باشد.»

وی در پایان خاطر نشان کرد: «خشونت می‌تواند دلایل مختلف و وجود مختلفی داشته باشد، بنابراین برای کمک به افرادی که قربانی خشونت شده‌اند، باید به دقت مسائل را مورد بررسی قرارداده و با بهره گیری از مجموعه‌ای از خدمات پزشکی، اجتماعی، قضایی و روان‌شناختی سعی در کمک به افراد نمود و در این بین حمایت‌های خانوادگی و عاطفی می‌تواند نقشی بسیار تعیین کننده در درمان فرد داشته باشد.»

مطالب پیشنهادی

ایجاد تعادل در بیماران مبتلا به ام اس

سرطان سینه و تمامی گفتنی های آن

نقش مردان در زمینه بهداشت باروری همسران
کاهش مرگ و میر زنان باردار با برنامه مادری ایمن
مادران شاغل و نگهداری کودکان

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.