وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
کسی در این جهان نیست که کلیه ی خوبیها در او جمع و از تمام بدیها و نواقص پاک و منزه باشد.
▪ یکی لاغر است ، یکی خیلی چاق.
▪ یکی بینیاش بزرگ است ، یکی دهانش گشاد.
▪ یکی دندانهایش بزرگ است یکی چهرهاش سیاه.
▪ یکی کوتاه قد است یکی خیلی دراز.
▪ یکی بیعرضه و خجول است ، یکی پررو و بیحیا.
▪ یکی آداب مهمانداری را بلد نیست ، یکی سواد ندارد.
▪ یکی تندخو است یکی پژمرده و افسرده.
▪ یکی سلیقه غذا پختن ندارد ، یکی ولخرجی میکند.
▪ یکی پرخور است یکی بیاشتها.
▪ یکی بداخلاق است یکی حسود.
▪ یکی تنبل است یکی بد زبان، یکی خودخواه است یکی کینه توز....
و دهها از این قبیل عیوب بزرگ و کوچک. هیچ زن و مردی پیدا نمیشود که یک یا چند عدد از این عیبها را نداشته باشد.
مردها معمولا قبل از ازدواج زنی را در مغز خویش مجسم میسازند که دارای کلیه کمالات و از تمام بدیها منزه باشد و به اصطلاح خودشان او را همسر ایدهآل خود مینامند.
و قطعا از این مطلب غفلت دارند که یک چنین زنی در جهان خارج وجود ندارد. وقتی ازدواج کردند چون وجود خارجی همسرشان با صورت ذهنی همسر ایدهآل کاملا مطابقت ندارد ، بنای ایراد و عیبجویی را میگذارند. خودشان را در ازدواج شکست خورده و بدشانس میپندارند. از بدبختی و عدم موفقیت دائما آه و ناله دارند. همیشه در صدد عیبجویی و خردهگیری هستند. و در این باره حتی از عیبهای بسیار ناچیز و غیرقابل اعتنا نمیگذرند.
آنقدر در مورد یک عیب کوچک فکر میکنند که مانند کوهجلوه میکند. گاه گاه آنرا به رخ همسرشان کشیده تحقیرشان میکنند. یا پیش دیگران از وی انتقاد مینمایند. بدینوسیله (کانون) مقدس زناشویی را متزلزل ساخته ، اسباب ناراحتی خودشان و همسرشان را فراهم میسازند.
نتیجه این عیبجوییها این میشود که زن مکدر خواهد شد، مهر و علاقهاش رفته رفته کم میشود، نسبت به زندگی و خانهداری و شوهرداری دلسرد میگردد، پیش خود میگوید: چرا در خانه مردی که دوستم ندارد زحمت بکشم؟ یا حتی ممکن است در صدد تلافی بر آمده از شوهرخود عیبجویی کند.
شوهر : چه دماغ زشت و بزرگی داری؟
زن : حرف نزن با این دهان گشاد و لبها ی کلفت.
در این صورت رویشان بروی هم باز میشود و مرتبا از یکدیگر مذمت و انتقاد میکنند و محیط خانه که باید محیط صفا و صمیمیت باشد به صحنه نزاع و عیبجویی و تحقیر تبدیل میگردد.
اگر با همین وضع به زندگی ادامه دهند تا آخر عمر روز خوش نخواهد داشت. زیرا خانهای که صفا و صمیمیت و مهر و محبت نداشته باشد ، جای آسایش و خوشی نیست.
مردی که خودش را در ازدواج شکست خورده و بدشانس بداند و از این امر ناراضی باشد و زنی که مرتبا مورد تحقیر و عیبجویی قرار گیرد همواره در معرض ابتلای به امراض خطرناک مخصوصا بیماریهای عصبی و روانی خواهند بود.
و اگر دامنه ی نزاع و بدگویی بالا بگیرد و به طلاق و جدایی منجر شود معمولا زن و مرد هر دو بدبخت خواهند شد مخصوصا اگر بچهدار باشند.زیرا چنین مردی اولا حیثیت و آبروی اجتماعی خویش را از دست خواهد داد و در بین مردم یک فرد هوسران و سبک مغز معرفی خواهد شد.
ثانیا در اثر ازدواج اول و طلاق ، ضررهای اقتصادی زیادی بر وی وارد شده که جبران آنها آسان نخواهد بود. و برای ازدواج دوم نیز به بودجه زیادتری نیازمند است که تامین آن دشوار خواهد بود. با تحمل این ضررها بعید است به آسانی بتواند وضع اقتصادی خویش را متعادل و روبراه سازد.
ثالثا معلوم نیست به آسانی بتواند همسر مناسب و بیعیبی برای خویش پیدا کند.
زیرا، اولا با توجه به سابقه ی بدی که در اثر ناسازگاری و طلاق همسر اولش پیدا کرده کمتر زنی حاضر میشود با او شوهر کند و ثانیا بر فرض اینکه همسری پیدا کرد معلوم نیست از همسر اولش بهتر باشد. البته امکان دارد که عیب مخصوص او را نداشته باشد لیکن خیلی کم اتفاق میافتد بلکه اصلا امکان ندارد که بطور کلی بیعیب و نقص باشد.
همسر دومش نیز دارای عیب بلکه عیبهایی خواهد بود. و چه بسا از همسر اولش به مراتب بدتر باشد. در آنصورت ناچار میشود هر جور هست با او بسازد. کمتر مردی اتفاق میافتد که از ازدواج دومش کاملا راضی باشد.
اما برای حفظ آبروی خویش ناچار است بسازد. بسیار اتفاق افتاده که مردی زن دومش را طلاق داده و بسراغ همسر اولش رفته است.
● آقای محترم !
چرا با عینک بدبینی و عیبجویی به همسرت نگاه میکنی و به بعضی عیوب کوچک و غیرقابل اعتنا آنقدر اهمیت میدهی که تدریجا به صورت یک عیب بزرگ غیر قابل اغماض در نظرت مجسم شود و زندگی را بر خودت و خانوادهات تاریک گرداند؟
مگر زن بیعیب سراغ داری که از همسرت عیبجویی میکنی؟ مگر خودت بیعیبی که انتظار داری او کاملا بیعیب باشد؟ اصولا این عیبهای کوچک چه ارزشی دارند که کانون گرم زندگی را سرد یا متلاشی سازند.
▪ چرا فقط عیبهای همسرت را میبینی و از خوبیهایش صرف نظر میکنی؟
اگر با نظر انصاف و واقعبینی بنگری مزایا و خوبیهای فراوانی را در او خواهی یافت که بدیهایش را تحتالشعاع قرار خواهد داد. با توجه به آن همه خوبی ، آن عیب کوچک اصلا عیب شمرده نمیشود.
اسلام عیبجویی را یک صفت بسیار زشت و زیانبخش شناخته و جدا از آن نهی کرده است.
رسول خدا (ص) فرمود:
«ای کسانی که به زبان مدعی اسلام هستید لیکن ایمان در قلبتان وارد نشده است، از مسلمانان بدگویی نکنید و در صدد عیبجویی بر نیایید. هر کس از دیگران عیبجویی کند مورد عیبجویی خدا قرار خواهد گرفت. و چنین شخصی ولو در خانهاش باشد رسوا خواهد شد.»
محمد رضا نصرتی
http://tebb.blogfa.com
امروز را روز دختران نامیدند . راستی چرا ؟ مگر دختر بودن اهمیتی ویژه دارد و یا مگر مسئولیتی اختصاصی را می طلبد؟
آری . دختر بودن یعنی مادر فردا شدن . مادری که وظیفه تربیت نسلی را بر عهده دارد . پس باید از نظر آگاهی و دانستنی ها بسیار غنی و لبریز از فهم و دانش باشد . دختران ما در جامعه با مسائل و موضوعات فراوانی روبرو هستند . یکی از این مسائل خواسته آنان برای داشتن رابطه با جنس مخالف و از این طریق انتخاب همسر آینده است . در این مبحث سعی داریم این موضوع را به نقد بنشینیم و از معایب و محاسن آن " اگر محاسنی داشته باشد" برای شما بگوییم .به همین منظور مصاحبه ای را که با دکتر صدیقه یگانه، روان شناس در این رابطه انجام شده برای شما عزیزان به نمایش می گذاریم.
دوستیهای خیابانی بین دختر و پسر را چگونه تجزیه و تحلیل می کنید؟
به طور کلی، در آغاز نوجوانی به علت بیداری غرایز و شدت حالات هیجانی، گرایش دختران و پسران به دوستی با جنس مخالف بیشتر می شود. داشتن دوست، اعتماد به خود را تأیید و تقویت می کند و نیازهای عاطفی و احساسی را تا حدی تأمین می نماید؛ و در صورتی که پیوند دوستی گسسته شود، شخص نسبت به ارزشهای وجودی خود دچار شک و تردید می شود. بعضی از پسران ، داشتن دوست دختر را نوعی محبوبیت، قدرت اجتماعی و موفقیت برای خود محسوب می کنند و در شرایطی که توانایی تشکیل خانواده از طریق ازدواج را ندارند، عدهای از آنان، نیازهای جنسی و عاطفی خود را از طریق دوستیهای افراطی برطرف می نمایند. متقابلاً برخی دختران ارتباط با پسران را نوعی جذابیت برای خود تلقی می کنند، و متأسفانه اکثر قریب به اتفاق این دختران تصور می کنند که این دوستیها به ازدواج منتهی می شوند. اصولاً تحول عاطفی دختران متفاوت از پسران است.
پسر جوان با وعدههای فریبنده و دروغین، دختر جوان را تسلیم خواسته های خود می کند و پس از مدتی تسلیم نشدن پسر برای ازدواج، و دختر جوان دچار آسیب روانی می شود و احساس افسردگی ، پوچی و بی ارزشی می کند. متأسفانه آسیبهای اجتماعی، تربیتی و روانی چنین دوستیهایی بیشتر متوجه دختران است و اگر دختری یک نمونه چنین دوستی با جنس مخالف را تجربه کند، تا پایان عمر، شأن و حرمت خویش را از دیدگاه خانواده و جامعه از دست می دهد و برچسب ناشایست بودن را با خود حمل می کند. دوستیهای خیابانی، عاری از شکوفایی محبت و عشق واقعی است و بیشتر یک پیوند غریزی است. اگر هم به ازدواج منتهی شود پشتوانه عشق و محبت ندارد و چنین ازدواجی دوام پیدا نمی کند؛ زیرا پسر و دختر جوان بیشتر شریک لذتهای جنسی یکدیگر بودهاند و زندگی واقعی پس از ازدواج امری فراتر از ارضای غرایز جنسی است. در تجربهِ این دوستیها، فرصتی برای انتخاب و شناخت صحیح یکدیگر به وجود نمی آید، زیرا در اوج هیجانات افراد نمی توانند عاقلانه و آگاهانه یکدیگر را بشناسند و انتخاب کنند. اگر هم اجباراً ازدواجی صورت گیرد، اغلب پس از مدتی کوتاه به جدایی و طلاق منتهی میشود و یا اینکه زناشویی مملو از مشاجرات و درگیری نصیبشان خواهد شد.
لطفاً در مورد آینده این دوستیها بیشتر توضیح دهید.
متأسفانه این دوستی ها بدون شناخت واقعی جنس مخالف و براساس هیجانات و احساسات سطحی و زودگذر شکل می گیرد که در این روابط، بازنده اصلی و همیشگی غالباً دختران جوان هستند؛ دخترانی که با نهایت سادگی، زیبایی، لطافت و ظرافتی را که خدا به آنها امانت داده، در اختیار کسی می گذارند که در خیانت کردن به امانت مهارت دارد. دختران جوان باور نمی کنند که چنین پسرانی معمولاً تنوع طلب هستند. و پس از مدتی کوتاه، سراغ طعمه ای دیگر می روند و همه وعدههای به ظاهر عاشقانه را فراموش می کنند.
دوستیهای خیابانی تحت تأثیر چه عواملی شکل می گیرند و افزایش می یابند؟
زمانی که خانواده و جامعه نقش اساسی خود را جهت یاری دادن به نسل جوان برای یافتن هویت سالم، مثبت، پویا و سازنده به خوبی ایفا نکنند، نسل جوان با آشفتگی هویت و برای کاهش اضطراب و رهایی از بحران هویت و سرگشتگی، به این دوستیها تن می دهد.
امنیت، احترام، محبت و دوست داشته شدن از جمله نیازهای روانی انسان است که متأسفانه به دلیل سرگرم شدن خانوادهها و جوامع به فراهم ساختن امکانات اقتصادی، این دو نهاد انسانساز از هنر عشق ورزیدن و احترام گذاردن به نوجوانان محروم می شوند.
عامل دیگر، فقر فرهنگی و نشناختن هویت واقعی جنس مخالف است؛ اگر دختران به قداست، ارزش، اهمیت و کرامت خویش واقف شوند و در مورد جنس مخالف، رفتاری توأم با متانت و بزرگ منشی و بی اعتنایی داشته باشند و به سادگی در برابر خواسته های جنس مخالف تسلیم نشوند، فرصتی برای انحراف به وجود نمی آید.
متأسفانه عدهای برای دفاع از حقوق زنان خیابانی، این تفکر غلط را تبلیغ می کنند که «فقر اقتصادی» ریشه این معضل اجتماعی است؛ اما به نظر می رسد «فقر و ضعف فرهنگی» بنیاد اصلی این معضل باشد، زیرا برخی از این عناصر اجتماعی نه تنها فقر اقتصادی را لمس نکردهاند، بلکه کمابیش از رفاه اقتصادی و امکانات فراوان برخوردار بودهاند، ولی نگرش آنها نسبت به وجود انسانی خود حقیرانه و پست بوده است. در مقابل، بسیاری از زنان پاک و فرهیخته ایرانی در نهایت فقر اقتصادی، از نظر فرهنگی کاملاً غنیاند و با نهایت عفاف و نجابت، به کارهای سازنده و مثبت میپردازند.
آیا این دوستیها به ازدواج منجر میشود؟
تعداد کمی از این دوستیها آن هم معمولا در شرایط اضطراری و اجباری اجرای تشریفات قانونی ازدواج منتهی می شود.
آیا آیندهِ چنین ازدواجهایی قابل پیش بینی است؟
ازدواج پیوند عمیق میان دو انسان براساس مودّت و حُبّ شدید است. دو انسانی که واقعیتهای وجودی یکدیگر را پذیرفته اند در برابر یکدیگر مسئولیت و تعهد احساس می کنند و در حق هم دلسوزی، فداکاری و ایثار روا می دارند.
دوستیهای خیابانی، عاری از شکوفایی محبت و عشق واقعی است و بیشتر یک پیوند غریزی است. برای پیشگیری از بروز چنین آسیبهای اجتماعی، چه پیشنهاداتی دارید؟
والدین باید به نیازهای عاطفی و روحی فرزندان و شیوههای صحیح پاسخگویی به این نیازها واقف شوند. از روشهای تربیتی مؤثر در این زمینه می توان به این موارد اشاره کرد: تقویت ارزشهای اخلاقی، معنوی و انسانی و سست گردانیدن معیارهای صرفاً مادی در نظر جوانان، تقویت و توسعه مراکز ورزشی و تفریحی و برنامه ریزی صحیح برای اوقات فراغت جوانان، ارائه خدمات رفاهی و اجتماعی جهت برطرف کردن کمبودهای عاطفی کودکان و نوجوانان، پرورش احساس عزت نفس و اعتماد به نفس کودک و نوجوان در خانواده و مدرسه، بهسازی وضع خانوادهها از طریق تماس با کارشناسان متخصص در امور خانواده، آموزش مهارتهای حل مسئله به نوجوانان پرهیز از سخت گیری و تنبیه و همچنین اجتناب از آسان گیری در تربیت فرزندان ، تشویق فرزندان به رعایت تعادل و دوری از بی بندوباری، برقراری احساس امنیت در خانواده و جامعه و جلوگیری از بروز اضطراب در نوجوانان و جوانان.
زمانهای در رابطه هست که احساس میکنیم طرفمان چندان که باید با ما صادق نیست. این وضعیت اگر با نشان دادن بیتفاوتی او نسبت به نگرانیهای ما همراه شود، بدتر هم خواهد شد. نتیجه کار ردوبدل شدن پانتومیم شکل بازخواست و انکارهایی میشود که اگر موقعیت اینقدر ناراحتکننده نبود می توانست حتی خندهدار باشد.
میخواهیم نگاهی بیندازیم به علتهای مرموز رفتار کردن بعضی افراد در روابط خود:
- سوال و جواب کردنها و بازخواست مرتب طرف مقابل خستهشان کرده باشد. اگر فردی احساس کند که رابطه برایش تحملناپذیر شده است، که برای هر عمل، فکر یا حرکت خود مجبور به توضیح دادن باشد، کمکم عقب خواهد کشید. خیلی مهم است که در چنین شرایطی فرد از طرفمقابل خود کمی فاصله بخواهد. هراس از در تنگنا قرار گرفتن در رابطه همه احساسات مثبت بین دو طرف را از بین برده و چاره کار فقط دور شدن و بیرون رفتن از رابطه به نظر خواهد رسید.
- خجالت ممکن است باعث مرموز دیده شدن بعضی افراد شود. وقتی فردی درگیر یک موقعیت مشکلدار میشود، ممکن است نداند که چه باید بکند. شاید نتواند موضوع را برای طرفمقابل خود فاش کند و خود به تنهایی هم نداند چه انتخابها و راههایی پیش رو دارد. بهترین انتخاب برای این افراد این است که از طرفمقابل خود کمی زمان و وقفه بخواهند و خواهش کنند که کمی صبور باشند.
- ترس از طرد شدن میتواند عامل مهمی در مرموز به نظر رسیدن باشد. ترس از عواقب گفتن چیزی یا انجام کاری ممکن است به نظر طرفمقابل مرموز به نظر برسد. یاد گرفتن اینکه با اعتماد به رک و صادق بودن، واکنشی مثبت از طرفمقابل دریافت میکنید، نیازمند کمی زمان است. در یک رابطه معمولاً زمان میبرد تا دو طرف به همدیگر اعتماد کامل کنند و بتوانند بدون ترس از دور شدن طرفمقابل، مسائل شخصی و خصوصی خود را برای هم فاش کنند.
- نگرانی از ایجاد واکنش بد و عصبانیت طرفمقابل یکی دیگر از مرموز رفتار کردنهای بعضی افراد در رابطه است. روبهرو شدن، برای خیلیها پیشنهادی ترسآور است. آدمها در هر سنی که باشند وقتی حدس میزنند موقعیت کنونیشان ممکن است با واکنش بد اطرافیان مواجه شود، تودار رفتار میکنند. حتی وقتی میدانند که انتظار قبل از موعد همیشه اعصابخردکنتر از بازگو کردن اتفاق است، و معطل کردن همیشه همه چیز را بدتر میکند، بخاطر عواقب کار از گفتن خبر خودداری میکنند.
- احساس امنیت و آرامش در یک رابطه عامل بسیار مهمی برای کم کردن نیاز به رفتار مرموزانه است. ایجاد حس پیوستگی و روحیه اتحاد به افراد کمک میکند احساس حمایت کنند و بتوانند مشکلاتشان را با همدیگر در میان بگذارند. وقتی بفهمیم که رابطهمان به اندازه کافی امن و مطمئن هست، دیگر نیازی به نگهداشتن خبر بد پیش خودمان نمیبینیم. وقتی حس کنید که هر مشکلی که پیش آید باز با هم هستید و با هم با آن برخورد میکنید، نیاز به محافظت از خودتان و حفظ خبر بد بعنوان یک راز از بین میرود.
برای ایجاد یک رابطه خوب و صمیمی، باید زمان کافی بگذرد. وقتی افراد احساس میکنند به حرفهایشان گوش داده میشود، درموردشان قضاوت نشده و به آنها احترام گذاشته میشود، اعتمادبهنفس پیدا کرده و بهتر میتوانند به همدیگر اعتماد کنند.
ژن درمانی از درمان بیماری ها تا بهسازی نژادی و استفاده بعنوان یک سلاح
دیابت از شناخت علائم تا درمان و راههای پیشگیری
حقایقی در باره ایدز و لزوم آموش جنسی
ایجاد تعادل در بیماران مبتلا به ام اس
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
اگر در خود یا طرف مقابلتان این ویژگی ها را می بینید، دست نگه دارید. این خصوصیات چیزی نیستند که با مدارا، تلاش و صبوری و مهارت های ارتباطی شما بتوان کنترل شان کرد
ازدواج درست است که به یک هندوانه در بسته تشبیه می شود اما واقعیت این است که به جز برخی موارد خاص و محدود که زیر یک سقف مشخص می شوند، انتخاب شما تا حدود زیادی به دقت تان بستگی دارد. این که از پیوندتان یک هندوانه سرخ و شیرین نصیب ببرید یا یک هندوانه نارس و بدطعم، تنها به میزان شناخت و توجه و حساسیت های شما نسبت به زنگ خطرها مربوط می شود.
در ازدواج شما دو گام را باید بردارید. اول طرف مقابل تان را غربال کنید تا علایم هشدار دهنده در او وجود نداشته باشد و در مرحله بعد، باید با او دنبال نقاط تفاهم و سازگاری بگردید. هر دو این گام ها برای داشتن یک زندگی مشترک موفق ضروری است.
مرحله اول : علایم خطر در ازدواج
1 - زخم حل نشده از رابطه عاطفی قبلی
2 - هرج و مرج در سبک زندگی :
یعنی بی نظمی، بی هدفی، نوسان شدید در تصمیم گیری ها.
3-ناتوانی در بیان خود و احساسات خود
4 - انواع اعتیاد :
اعتیاد به مواد مخدر، الکل، اینترنت، سرگرمی های خاص، گیم، فیلم و...
5 - رابطه مخدوش با خانواده :
یعنی یا وابستگی زیادی که طرف فکر می کند ادب در برابر خانواده دارد در حالی که استقلال ندارد و یا بی اعتنایی به خانواده خود.
6 - وضعیت اجتماعی نامعلوم :
مثلا تکلیف سربازی و شغل و دورنمای آینده اش نامعلوم نباشد، هنوز نداند می خواهد ادامه تحصیل بدهد یا ندهد، نداند دقیقا شغلش چیست و قرار است در آینده چطور درآمد داشته باشد و...
7 - هنوز نداند می خواهد کجای کره زمین زندگی اش را شروع کند.
8 - اگر در خود یا طرف مقابلتان این ویژگی ها را می بینید، دست نگه دارید. این خصوصیات چیزی نیستند که با مدارا، تلاش و صبوری و مهارت های ارتباطی شما بتوان کنترل شان کرد: خودشیفتگی، خودکم بینی و تایید طلبی، کمال طلبی، پارانویا و شکاکیت، شخصیت وسواسی، اختلال دو قطبی، اعتیاد به هیجان، اعتیاد به نت، رابین هود بازی، توجه طلبی.
مرحله دوم : تفاهم ها
اگر از مرحله اول به سلامت گذشتید، در گام دوم انتخابتان به این مسائل توجه کنید :
1 - تفاهم و صمیمیت نسبی :
تفاهم باید در مرحله اول در مسائل اعتقادی و اهداف و چشم اندازهای زندگی باشد و بعد در سلایق و علاقه ها.
2 -خوش آمدن فیزیکی :
باید ظاهر یکدیگر را بپسندید. برای هم جذابیت داشته باشید و از آن مهم تر حس کنید از دیده شدن در جمع با این همسر معذب نخواهید بود.
3 - به دل نشستن اخلاق و معاشرت طرف.
4 - افقهای مشترک فلسفی و اهداف نزدیک به هم :
اگر یکی از شما آرزوی ادامه تحصیل و مهاجرت و تجربه فرصت های جدید و ریسک کردن داشته باشد و دیگری در رویای ثبات شغلی و زندگی آرام و بی دغدغه ای باشد، به مشکل برمی خورید. اهداف شما باید در یک زمینه مشترک باشند و تا حد امکان نزدیک به همدیگر.
5 - نقش های مشابه همسری در خانواده ها :
در خانواده های پدرسالار، مادرسالار یا مشارکتی، نقش های همسری تعریف متفاوتی دارند. این تعریف ها باید در خانواده شما و طرف مقابلتان به هم نزدیک باشد. در غیر این صورت ممکن است در تقسیم وظایف و انتظارات زن و مرد از همدیگر مشکل و تنش ایجاد شود. نقش زن و مرد عوض شود و دو طرف احساس کنند وظایف زیادی به آنها تحمیل شده یا طرف مقابل به اندازه کافی به آنها میدان نمی دهد.
6 - شباهت خانواده ها و امکان برقراری رابطه بین دو خانواده :
این همان کفویت فرهنگی و اجتماعی است که باید بین خانواده شما و طرف مقابل تان وجود داشته باشد. خانواده های شما باید توان کنار آمدن با همدیگر و درک آداب، مقررات، نقطه نظرها و قوانین طرف مقابل را داشته باشند و در حداقل حالت، بتوانند به نقطه مشترکی در این زمینه برسند.
گرآوری : گروه سبک زندگی سیمرغ
عروس خانم های عزیز می توانید برای یافتن راه سالم زیستن با همسرتان به سایت زیر مراجعه کنید.
http://healthyfooddiet.blogfa.com/
مطالب بیشتر:
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
ازدواج یکی از خواستهای طبیعی انسان و دستور پروردگار عالم در قرآن مجید و از سنتهای پسندیده پیامبر گرامی اسلام(ص) است. برخلاف رهبانیت مسیحیت, اسلام جوانان را به ازدواج تشویق می کند, حتی فقهای اسلام معتقدند که اگر کسی به خاطر عدم ازدواج به طرف گناه کشیده شود, ازدواج بر او واجب است(۱).
خداوند متعال یکی از هدفهای ازدواج را آرامش و سکون معرفی می کند و می فرماید: ((و من آیاته إن خلق لکم من إنفسکم إزواجا لتسکنوا الیها و جعل بینکم موده و رحمه...))(۲)
((از نشانه های او این است که همسرانی از جنس خودتان برای شما آفرید تا در کنار آنان آرامش بیابید و در میانتان مودت و رحمت قرار داد...)).
آیه شریفه (در مورد آفرینش همسر) یکی از آیات یازده گانه ای است که با تعبیر ((من آیاته)) آغاز می شود و خداوند متعال آن را یکی از نشانه های خود معرفی می کند. و هدف از آن را با تعبیر ((لتسکنوا الیها)) بیان می کند و همچنین در آیه ۱۸۹ سوره اعراف با تعبیر ((لیسکن الیها)) آورده است.
آرامشی که در سایه ازدواج حاصل می شود, از چند جهات می توان بررسی کرد:
● جلوه های آرامش در پرتو ازدواج
▪ از نظر جسمی;
که غالبا بیماریهای مقاربتی و در زمان ما ((ایدز)) به خاطر ترک ازدواج و روی آوردن به بی بند و باری و ولنگاری جنسی گریبانگیر عده ای می شود.
▪ از نظر روحی;
که تجربتا بر همه ثابت شده است کسانی که مجردند, ناآرامیهای روحی آنان به مراتب بیشتر از کسانی است که ازدواج کرده اند. از لحاظ اجتماعی هم افراد مجرد کمتر احساس مسوولیت می کنند تا اشخاص متإهل. یا کارهای خلاف و دزدی و ... هم در افراد مجرد بیشتر از کسانی است که تشکیل خانواده داده اند.
یک انسان متإهل علاوه بر تعبد و پیروی از دستورات پروردگار جهانیان و پیشوایان معصوم, با ازدواج; خود را سعادتمند نموده و از انزوا و تجرد به کانون اجتماع و مسوولیت قدم می گذارد, زیرا انسان مجرد اعتبار چندانی در میان اجتماع ندارد و درد مردم را به اندازه انسان متإهل نمی فهمد. حتی هنگام استخدام در ادارات دولتی یا خصوصی هم کسی که متإهل است, بیشتر مورد توجه است تا مجرد.
در این زمینه احادیث فراوانی وجود دارد که به عنوان نمونه به دو حدیث اشاره می شود: از حضرت امیرالمومنین علی(ع) روایت شده که ایشان فرمودند:
((ازدواج کنید که ازدواج کردن سنت رسول خدا(ص) است همواره می فرمود: هرکس که دوست دارد از سنت من تبعیت کند, بداند ((ازدواج کردن)) از سنت من است))(۳). همچنین حضرت امام صادق(ع) نقل می کنند که مردی به حضور پدرم امام باقر(ع) آمد, آنگاه حضرت از آن مرد سوال کردند: آیا همسر داری؟ جواب داد: نه. پدرم فرمود: من دوست ندارم که دنیا و آنچه در آن است از آن من باشد و من در عوض, فقط یک شب بدون همسر زندگی کنم. سپس فرمود: دو رکعت نماز شخص متاهل بهتر از شب زنده داری شخص مجرد است که تمام شب را به نماز ایستاده و روزش را به روزه داری بپردازد(۴).
با توجه به آیات و روایات متعدد در این زمینه, می توان گفت: شخصیت اجتماعی و مذهبی هر شخص, تا حدود زیادی به ازدواج و زناشویی وی بستگی دارد. پیشوایان معصوم(علیهم السلام) همگی عملا در این مسإله پیشگام بوده و با گفتارهای خود, پیروان خویش را به این سنت الهی ترغیب و تشویق نموده اند. زیرا هیچ کس بدون همسر آرامش فکری و روانی پیدا نمی کند, تا فرصت اندیشه و آگاهی لازم در معرفت الهی را داشته باشد و از شعله های افروخته و پرقدرت غریزه جنسی در امان بماند و لذا خداوند متعال در قرآن مجید در آیه یاد شده آرامش خاطر را از بهترین ثمره های ازدواج و آفرینش همسر را از نشانه های خدا معرفی می کند.
● اما چند نکته قابل توجه در آیه مزبور:
▪ از جنس خودتان
در معنی ((انفسکم)) اقوال مختلفی بیان شده است مانند این که: ((انفسکم)) به معنای همشکل و از جنس خودتان می باشد(۵).
و گفته شده حوا از ضلع آدم(ع) آفریده شد.
یا گفته شده زنها از نطفه مردها آفریده شده اند(۶).
مرحوم علامه طباطبائی(ره), می فرماید:
در اینجا قرائنی هست که اشاره به مکمل بودن دو همسر برای یکدیگر است که هرکدام از زن و مرد مجهز به جهاز تناسلی است برای توالد و تناسل که اگر یکی نباشد, دیگری ناقص است و از مجموع این دو, یک واحد تام حاصل می شود و به خاطر این نیاز, به طرف همدیگر کشیده می شوند تا به همدیگر می رسند و آرامش پیدا می کنند(۷).
▪ مودت و رحمت
همچنان که در ساخت و ساز ساختمانی, ملاط; لازمه به هم پیوستگی اجزای ساختمان است, در زندگی اجتماعی, مخصوصا در زندگی زناشوئی نیز ضروری است; اما ملاط و چسب زندگی زناشوئی چیست؟ خداوند متعال ایجاد مودت و رحمت بین زوجین را که ملاط و چسب زندگی است, از نشانه های خود خوانده (البته ممکن است آیه شامل مودت میان تمام انسانها باشد) چرا که جامعه بشری تشکیل یافته از زن و مرد است و تا این جامعه کوچک با همدیگر مهربان و با محبت نباشند, جامعه بزرگ بشری روی رحمت و آرامش را نخواهد دید.
چنانکه در عصر حاضر جهان مادی هرچه قدر با این مسإله حیاتی و الهی فاصله می گیرد, با مشکلات فراوانی روبرو می شود خصوصا کشورهای صنعتی و ماشینی که کانون گرم خانواده, در اثر کنار گذاشتن دستورات حیاتبخش الهی تبدیل به کوههای یخی می شود و از همدیگر گسسته می شود و دنیا را به لبه پرتگاه می کشاند. و متإسفانه در کشورهای اسلامی و حتی کشور عزیز خودمان که کشور علوی و امام زمان(ع) می باشد, کسانی هستند که تحت تإثیر تهاجم فرهنگی قرار گرفته و از هویت خود بیگانه شده و اطلاعات و فیلمهای اینترنتی و تلویزیونی و ویدئوئی و .. را وحی منزل می دانند. و بدینوسیله کانون خانواده را متزلزل می سازند.
اگر خداوند متعال این مودت و رحمت را ایجاد نکرده بود, به هیچ وجه یک پسر و دختری که ممکن است هرکدام از کشوری باشند, از بیگانگی به یگانگی نمی رسیدند. و از همه فامیلهای خود به یکدیگر نزدیکتر نمی شدند.
پیامبر گرامی اسلام, از یکی از جنگها برمی گشت مردم به استقبالش آمدند از جمله زنان; یکی از زنها نزدیک آمد و از حال یکی از خویشان خود پرسید, پیامبر فرمود: با او چه نسبتی داری؟ گفت: پدرم است. فرمود: شهید شد, زن کلمه استرجاع گفت. سپس در مورد شخص دیگری پرسید,
پیامبر فرمود: او کیست؟ گفت: برادرم. فرمود: شهید شد. زن باز ((انا لله)) گفت. بار سوم از حال شخص دیگری پرسید پیامبر سوال کرد با او چه نسبتی داری؟ گفت: شوهر من است. فرمود: شهید شد. گفت واویلاه و دست به سرش گذاشت و گریه و بی تابی کرد. پیامبر فرمود: هیچ کس به اندازه شوهر برای زن ارزش ندارد!(۸).
در واقع زن و شوهر مکمل یکدیگرند و اگر یکی نباشد, دیگری ناقص است و باید یک نیروی جاذبه ای باشد که این دو را به همدیگر نزدیک کند و آن مودت, و رحمتی است که خداوند بین آنان ایجاد کرده است.
فرق مودت و رحمت
مودت و رحمت از جهاتی باهم فرق دارند:
۱) مودت انگیزه ارتباط در آغاز کار است اما در پایان که یکی از دو همسر ممکن است ضعیف و ناتوان گردد و قادر بر خدمتی نباشد, ((رحمت)) جای آن را می گیرد.
۲) مودت در مورد بزرگترهاست که می توانند نسبت به هم خدمت کنند اما کودکان و فرزندان کوچک در سایه ((رحمت)) پرورش می یابند.
۳) مودت غالبا جنبه متقابل دارد اما ((رحمت)) یک جانبه و ایثارگرانه است زیرا برای بقإ یک جامعه گاه خدمات متقابل لازم است که سرچشمه آن ((مودت)) است و گاه خدمات بلاعوض; که نیاز به ایثار و ((رحمت)) دارد(۹).
توسط محمود قوچانی
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
روان شناسان معتقدند؛ پسر و دختر جوانی که پیمان زناشویی می بندند، خود مهمترین نقش را در حفظ و تداوم روابط مفید و مؤثر در میان دو خانواده و حتی فامیل بزرگتر، بازی می کنند.