*** با هم ببینیم ***
فاصله سنی مناسب میان زن و شوهر را می*توان 2 تا 4سال و در برخی منابع 2 تا 7 سال یا 4 تا 7 سال در نظر گرفت. البته این به آن معنا نیست که اگر یکی دو سال به این سنین افزوده یا از آن کاسته شود، نباید ازدواجی انجام*گیرد. شاید بتوان گفت که اگر تمام زمینه*ها بررسی شده باشد و مشکل خاصی دیده نشود، می*توان فاصله سنی را به دیده اغماض نگریست ولی در عین حال بهترین و مناسب*ترین فاصله سنی 2 تا 4 سال است. طبیعی است که اگر سایر شرایط، مناسب نباشد، باز هم ازدواج نمی*تواند موفق باشد. فلسفه وجود چنین تفاوت سنی در این است که: اولا خانم*ها زودتر به بلوغ عقلی و جسمی می*رسند و در نتیجه پختگی* روانی لازم را زودتر پیدا می*کنند. خانم*ها زودتر به بلوغ جن سی می*رسند و بهتر است به نیازهای آنها زودتر پاسخ داده شود. از طرف دیگر نیازهای جن سی خانم*ها نیز زودتر فروکش می*کند، بنابراین به علت آمادگی زودتر زنان برای ازدواج و بلوغ اجتماعی است که این تفاوت سنی طرح می*شود. از دیدگاه دینی و در روایات اسلامی تناسب*های مختلف در ازدواج تحت عنوان کلی، هم کفو بودن مطرح شده است که یک جنبه آن تناسب سنی است.کفو هم بودن دو همسر یعنی تناسب، هم*شانی و هم*طرازی و در زمینه تناسب سنی یعنی لحاظ منطقی تفاوت سنی در ازدواج. از نظر اسلام ازدواج کردن با تفاوت سنی زیاد، امر نامشروعی نیست و آنچه در سنت پیامبر دیده می*شود، حکایت از مشروعیت این نوع ازدواج دارد. کمالات پیامبر(ص) به عنوان انسانی کامل به حدی بود که به خوبی با حضرت خدیجه(س) زندگانی کرد و در آن زندگانی معضلی به خاطر تفاوت سن و سال دیده نمی*شد و از سوی دیگر خدیجه(س) نیز زنی با کمال و بی*نظیر بود. تمامی ثروت فراوان خود را در راه تبلیغ اسلام صرف کرد و اولین زنی بود که به پیامبر ایمان آورد و فاطمه(س) را برای پیامبر به یادگار گذاشت. پیامبر نیز به عنوان همسری باوفا هرگاه که نام خدیجه(س) را می*شنید، اشک در چشمان مبارکش حلقه می*زد، به نحوی که اطرافیان آن حضرت، تاثر او را به خوبی حس می*کردند. البته در این ازدواج*ها با این تفاوت سنی فقط کسانی می*توانند موفق باشند که از رفتار پیامبر(ص) و خدیجه(س) به خوبی پیرونی کنند.
عدم تفاهم ودرک متقابل*
با افزایش سن، انعطاف آدمی کاهش می*یابد و همین امر در زندگانی مشترک معضل آفرین می*شود. در نتیجه محیط امن خانه تبدیل به فضایی ناامن و تحمل ناپذیر می*شود. به عنوان نمونه،* زنی که از همسر خود بزرگ*تر است با توجه به تجربه بیشتری که دارد ممکن است این احساس در او ایجاد شود که او محق*تر است و بنابراین دایم امر و نهی *کند و کمتر به دیدگاه*های همسر خود توجه کند. پیامد چنین رفتاری عدم درک مسایل و مواضع یکدیگر، کناره*گیری مرد از مدیریت خانواده، مطیع صرف همسر شدن و از همه مهم*تر الگودهی نامناسب برای فرزندان است. یا مردی با داشتن 20 سال سن بیشتر، طبیعی است که می*تواند از تجارب بیشتری برخوردار باشد بنابراین این مساله زمینه*ای فراهم می*کند که شخص ارزش لازم را به نظرهای فرد کوچک*تر ندهد یا طرف مقابل**بیش از اندازه احساس کوچکی کند و همیشه در حال اضطراب و تشویش باشد و بالاخره از اداره زندگی درمانده شود.
عدم ارضای مناسب غرایز جن سی
یکی از اهداف ازدواج، ارضای غرایز است و این خود می*تواند عامل موثری در تداوم زندگی خانوادگی باشد. اما در سنین بالا، فرد از لحاظ غریزه جن سی افول می*کند؛ به نحوی که زوجین نمی*توانند موجبات رضایت یکدیگر را در روابط زناشویی به نحو مطلوب تامین کنند و همین امر ممکن است موجبات درگیری را فراهم آورده، محیط خانواده را متشنج کند. این مساله در موارد چشمگیری به بروز افسردگی در زنان جوان می*انجامد و در برخی از زنانی که خویشتن*دار و باتقوا نباشند، گرایش به انحرافات و لغزش*ها دیده می*شود و در مردانی که با زنان بزرگ*تر از خود ازدواج کرده*اند مرد به علت عدم تمکین مناسب وکافی زن ممکن است به همسر دوم یا ازدواج موقت بیندیشد. وقتی که فاصله سنی بین زن و شوهر زیاد باشد، هریک در دوره*ای از زندگانی به سر می*برند که از لحاظ میل جن سی با هم متفاوت هستند. به*عنوان مثال، زنی که در دوران جوانی (18 سالگی) به سر می*برد و همسرش در 35 سالگی است و به مرز میانسالی نزدیک شده است. در این حالت زوج نمی*تواند نیاز جن سی همسر خود را به شکل مطلوب ارضا کند. این عدم ارضای جن سی، ممکن است به شکل*های مختلف همچون نق زدن*های فراوان، عدم احساس رضایت از زندگی و... در زن جلوه*گر شود. زمانی که مرد ?? ساله با دختری کم سن و سال ازدواج می*کند پس از گذشت مدت ?? سال، به مرد ?? ساله*ای تبدیل می*شود که به*طور قطع دیگر احساسات و توانایی*های جن سی قبل را ندارد و این مساله عواقب خوبی در پی*نخواهد داشت.
پیدا شدن سوءظن
گاهی وجود فاصله*های سنی زیاد باعث می*شود که زوجین سوءظن*هایی نسبت به یکدیگر پیدا کنند و ممکن است حتی نتوانند دلایلی هم برای این گونه افکار ارایه کنند.
امر و نهی به همسر
در چنین خانواده*هایی فرد بزرگ*تر به دلیل داشتن تجربه، خود را ملزم می*داند که مدام به همسر خود امر و نهی کند؛ امر و نهی بیش از حدی که همیشه مبتنی بر حق نیست، بلکه سلیقه نیز در آن سخت مداخله می*کند تا موجبات ناراحتی همسر را فراهم *آورد. فرد بزرگ*تر احساس می*کند که باید فرد کوچک*تر را تربیت کند و حال آنکه او انتظار دارد که با همسر زندگی کند، نه آنکه همسر وی نقش پدر و مادر را بر عهده گرفته، به امر و نهی و تربیت وی مبادرت کند. البته زن و شوهر باید برای تکامل و تعالی یکدیگر تلاش کنند و در مواقع ضروری به امر به معروف و نهی از منکر یکدیگر بپردازند.
امتیازدهی بیش از حد
مشکل دیگر این است که فرد بزرگ*تر برای اینکه فرد کوچک*تر را جذب کند و زندگی تداوم یابد، باید مدام به او امتیازاتی بدهد که وی را به دوام زندگی دلگرم کند اما دادن دایم امتیازات همیشه امکان*پذیرنیست، زیرا گاه دادن این نوع امتیازها برای فرد بزرگ*تر غیرقابل**تحمل یا غیرممکن می*شود و به این ترتیب از انگیزه طرف مقابل**برای ادامه زندگی می*کاهد. از سویی طرف کوچک*تر که از نقطه ضعف همسر خویش اطلاع یافته درصدد اخذ امتیازهای بیشتری برمی*آید که این امر اختلافات خانواده را تشدید کرده و جو ناامنی را بر خانه حکمفرما می*کند و به این ترتیب خانواده*ای نابسامان شکل می*گیرد که کشمکش*های ناشی از آن، از ارزش والدین در نزد فرزندان می*کاهد و در نتیجه تاثیرات تربیتی آنها را نیز کاهش می*دهد.
افزایش طلاق
معضل دیگری که گاه در خانواده*هایی که تفاوت سنی زوجین زیاد است دیده می*شود، مساله عدم تحمل یکدیگر و وقوع طلاق است. تحقیقاتی که روی 2 هزار و 167 پرونده طلاق انجام شده، حاکی از آن است که یکی از مهم*ترین دلایل طلاق در میان زوجین، همین تفاوت*های سنی، به ویژه بزرگ*تر بودن زن از مرد است؛ زیرا این پدیده، چه از نظر فرهنگی و چه از نظر اجتماعی، در جامعه ما پذیرفته*شده نیست. در برخی موارد، این ازدواج*ها ممکن است به طلاق منجر نشود ولی همواره با پشیمانی همراه است؛ زیرا مشکلات ناشی از این نوع ازدواج*ها به قدری زیاد و غیرقابل**تحمل است که در اکثر موارد موجبات پشیمانی را فراهم می*کند و زندگی*ای سراسر مشاجره و دعوا به وجود می*آورد که گاهی تاثیرات آن روی زوجین و به ویژه روی فرزندان آنها کمتر از طلاق نیست. این حالت ممکن است امکان بزهکاری و جرم*زایی در فرزندان را نیز افزایش دهد.
چهار نکته کلیدی
1 اختلاف سنی دختر و پسر نباید آنقدر زیاد باشد که دوره رشدی آنها متفاوت شود و در علاقه*ها، سرگرمی*ها، طرز نگرش و بینش و انرژی*های روانی با هم تفاوت اساسی داشته باشد. به عنوان نمونه ازدواج دختر ?? ساله*ای را با پسر?? ساله در نظر بگیرید. در حالی که دختر در آغاز راه هیجانات، علاقه*مند به شطینت*های نوجوانی و جست و خیز و وقت گذرانی با دوستان، میهمانی و …. است، مرد، کار و تفکر و مطالعه، فیلم و موسیقی و گوشه ساکت خانه جهت استراحت را بیشتر می*پسندد. همچنین دیدگاه مرد توام با تجربه و احتیاط است و دیدگاه دختر نوجوان ریسک و فعالیت*های نو و بدیع.
2 بهترین و معمولی*ترین وضعیت ازدواج این است که سن پسر کمی از سن دختر بیشتر باشد یا حداقل مساوی باشند. این به خاطر آن است که مدت باروری در خانم*ها محدود بوده و در آقایان نامحدود است و ضمنا قدرت باروری خانم*ها زودتر از آقایان شروع می*شود. همچنین نیاز است که آقایان قبل از ازدواج، علاوه بر بلوغ جسمی و فکری، به استقلال اقتصادی نیز برسند که این به زمان بیشتری نیاز دارد.
3 فرد مورد نظر شما در کل، باید معدل قابل**قبولی در معیارهای مورد نظر شما کسب کند. به عنوان نمونه، دختری که همسن با پسری است اما در سایر معیارهای اساسی قوی است، معدل خوبی برای ازدواج دارد. در ضمن وی در معیار سن هم حداقل نمره قبولی را دارد. ولی اگر این دختر با همه معیارهای اساسی و خوبی که دارد، ?? سال از پسر بزرگ*تر باشد، با وجود اینکه معدل بالایی دارد ولی در یک معیار اساسی رد می*شود و چنین ازدواجی با ریسک بالایی از طلاق یا نارضایتی در زندگی زناشویی همراه می*شود.
4 باید از طریق رسانه*های گروهی، کلینیک*های مشاوره ازدواج یا خانواده به دختران و پسرانی که قصد ازدواج دارند، آموزش داد که فاصله سنی بین آنها حداقل 2 سال و حداکثر 7 سال باشد و این مساله*ای است که باید موقع راهنمایی قبل از ازدواج برای آنها تشریح کرد تا دریابند که با فاصله سنی کمتر، مشکلات کمتری خواهند داشت، مشروط بر اینکه به سایر جنبه*های لازم برای ازدواج موفق نیز توجه کافی مبذول دارند.
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
![]() خیلی از ما قبل از ازدواج نشانههایی را در فرد مورد بررسی خود میبینیم و تشخیص میدهیم که این نشانهها منفی و حتی شاید مخرب باشند اما به راحتی چشم خود را بر واقعیت میبندیم و با خود یک جمله معروف را تکرار میکنیم. این جمله معروف این است: "بعد ازدواج درست خواهد شد!" منکر این نیستم که برخی رفتارهای زوجین، بعد از ازدواج تعدیل میشود، اما این به این معنا نیست که همه علائم و نشانههای ناهنجاری، اختلال، بیماری یا... نیز بعد از ازدواج از بین میروند، بلکه برعکس، گاهی آسیبرسانتر و مخربتر هم میشود. به همین دلیل به شما میگوییم که با چه کسانی ازدواج نکنید!! شاید تعداد این افراد چندان زیاد نباشد اما به هر حال حواستان را جمع کنید. ● آدمهای خودخواه! اینها به شدت کنترل کنندهاند. اصرار دارند همه تصمیمها را خودشان بگیرند و برای همه تکلیف معین کنند. اغلب بیصبر و عجولاند و احساسات خود را بروز نمیدهند. حسودند و حس مالکیت زیادی دارند. اصرار دارند که خودشان از عهده هر کاری برمیآیند. حاضرند هر کاری بکنند تا مبادا چیزی از کنترلشان خارج شود. بسیاری از اینها در کودکی توسط بزرگترها یا اوضاع و شرایط به شدت کنترل شدهاند و این کنترل موجب این شده که اینک اجازه ندهند کنترل چیزی از دستشان خارج شود. میدانید چه کسانی جذب اینها میشوند؟ کسانی که احتمالا خودشان مادر یا پدر کنترلگر داشته، یا کسانی که تیپ قربانی دارند و منتظرند کسی بیاید به آنها بگوید چه کار کنند، حواستان باشد رابطه ای که در چنین حالتی ایجاد میشود، در نهایت به شدت محدود کننده و آزار دهنده است. ● بچههایی با هیکل بزرگ! آیا کسانی را دیدهاید که حساب و کتاب کارهایشان را ندارند، کلید یا کیفهای خود را همیشه گم میکنند، به همه مقروضاند و خلاصه دوست دارد کسی را پیدا کنند تا به او تکیه کنند؟ چنین کسانی در واقع شرایطی را فراهم میکنند تا همسرشان، نقش پدر یا مادر را برای آنها بازی کنند و آنها، همچنان یک کودک وابسته باقی بمانند! عمل نکردن به قول و وعده، فراموش کردن نکات مهم و نشناختن بایدها و نبایدها و شانه خالی کردن از وظایف، از خصوصیات آنهاست. اینها اغلب هدف خاصی را دنبال نمیکنند و برنامهریزی برای آینده ندارند، از مشکلات فرار میکنند و هر کاری را به بعد موکول میکنند. افرادی که به اصرار میخواهند از بزرگ شدن فرار کنند، اغلب در کودکی نادیده گرفته شده وتوجه و مراقبت لازم را دریافت نکردهاند، شاید هم والدینی بسیار کنترل شده داشتهاند که با اصرار و فشار خواستهاند آنها زود بزرگ شوند! متاسفانه ارتباط با چنین افرادی، به گونهای است که آخر سر احساس میکنید از شما سواستفاده شده و بازیتان دادهاند و نهایتا هم نمیتوانید برای آنها احترام قلبی قایل شوید! ● اینها یک پوستین کلفت بر تن دارند! نوع رابطه برقرار کردن (یا بهتر بگویم رابطه برقرار نکردن) اینها جوری است که انگار همیشه یک پوستین کلفت بر تن دارند! از نظر عاطفی بیش از حد بسته و غیرقابل دسترساند و آمادگی این را ندارند که با کسی ارتباط برقرار کنند. اینها نمیتوانند و نمیخواهند احساسات و عواطف خود را نشان دهند در نتیجه هیچ رابطهای بین آنها و طرف مقابل برقرار نمیشود و تنها چیزی که میان آنها میتواند وجود داشته باشد یک قرارداد زندگی مشترک است نه یک رابطه عمیق و صمیمانه! اینها نمیتوانند به راحتی به کسی اعتماد کنند و تمایلی ندارند دیوارها و حصارهای دفاعی خود را فرو بریزند زندگی با اینها سرد و بیروح و گزنده است. ● طلبکارهای مظلومنما! اینها همانهایی هستند که همیشه از رنج و دردلذت می برند و هر قدر آنها را تسلی بدهید، فایدهای ندارد، مستقیما از دست کسی عصبانی نمیشود، در عوض مدام گله و شکایت میکنند. رک و پوستکننده حرف دلشان را نمیزنند و شاید باید همه هوش و استعداد خود را به بگیرید تا علت ناراحتی آنها را حدس بزنید یا به زور اطلاعاتی از آنها بیرون بکشید! طلبکارهای مظلومنما همیشه دیگران را مسئول بدبختیهای خود میدانند و به خوشحالی و خوشبختی دیگران حسادت میکنند. نمیتوانیم با آنها صحبت یا مذاکراه کنیم چون بلافاصله احساس میکنند مورد حمله واقع شده و ما را متهم میکنند که آنها را درک نمیکنیم و دوستشان نداریم. چنین رابطهای به زودی، منجر به انزجار و دلزدگی میشود و به نظر من یکی از خستهکنندهترین روابط عالم است. در مقابل اینها، ما همیشه بدهکار شناخته میشویم! ● مینهای خطرناک! اینها شبیه به مینهای خطرناکی هستند که اگر از نزدیکشان هم عبور کنیم، منفجر میشوند! در واقع این افراد در مقابل هر چیزی که مطابق میلشان نباشد از کوره در میروند. به شدت کمطاقت و کم حوصلهاند و آمادهاند اطرافیانشان را تحقیر کنند. اینها در عرض چند ثانیه از حالت گرم و صمیمی به حالت خشمگین و عصبانی تغییر وضعیت میدهند و خشم خود را به انواع روشها ابراز میکنند، مثلا با فریاد، بددهنی، تهدید، کوبیدن در، ترک کردن اتاق یا منزل، حتی با پرت کردن اشیا و هل دادن یا زدن اطرافیان! بیشتر این افراد خشمهای فرو خورده دارند. در کودکی آزارهای جسمی یا کلامی دیدهاند و توسط مادر، پدر یا هر دو، طرد شدهاند. این احتمال هم وجود دارد که درماندگی و ضعف عمیقی را در کودکی تجربه کرده باشند مثل زمانی که یکی از والدین معتاد بوده و یا والد دیگر را به شدت مورد آزار قرار میداده و آنها اجازه ابراز احساس نداشتهاند. اگر کودکی نتواند غم و اندوه عظیمی را که تجربه کرده احساس کند و با آن در تماس باشد، ممکن است سالها بعد، آن را به شکل خشم شدید و عصبانیت بروز دهد. متاسفانه کسانی هم که جذب افراد تندخو میشوند و آنها را به عنوان همسر انتخاب میکنند خودشان هم بیمسئله نیستند! پدر یا مادر اینها، یا هر دو، بسیار تندخو بودهاند و عشق و خشم برای آنها با هم تداعی شدهاند و از طرفی ظرفیت بالایی برای تحمل فشارهای عصبی پیدا کردهاند متاسفانه، بعضی افراد که در کودکی تحت آزار جسمانی زیادی بودهاند در بزرگسالی هم مستعد این هستند که همسرانی کتک خورده بشوند! کسانی که خودشان اعتماد به نفس پایین دارند و نمیتوانند خشم و عصبانیت خود را هم بروز دهند، اغلب به سمت افراد تندخو جذب میشوند به هر حال رابطه با چنین افرادی بسیار بیثمر و مخرب است و در بسیاری موارد منجر به جدایی یا آسیبهای عمیق میشود. ● زخمیها افرادی که به هر دلیل از نامزد، یا همسر یا فرد مورد علاقه خود جدا شدهاند ولی هنوز زخمشان التیام نیافته یا آسیبی را که از آن رابطه درآن وارد شده، فراموش نکردهاند، یا از ضربه عاطفی که به آنها زده شده هنوز در شک به سر میبرند، مناسب ازدواج نیستند. بعضی از اینها هنوز خشم و انزجار فوقالعادهای از فرد قبلی دارند و این امکان وجود دارد که این خشمهای حل و فصل نشده و مقصر دانستن او، بر سر شما خراب شود! بعضی هم در مقابل فرد قبلی احساس گناه میکنند و خود را مسئول میدانند مدام از او صحبت میکنند و اجازه میدهند نگرانیشان برای او، خوشحالی شما را تحتالشعاع قرار دهد. وقتی کسی تا به این حد آسیب دیده، بهتر است به او وقت دهیم تا خود را التیام بخشد زمانی با او وارد رابطه شویم که به رابطه قبلی خود پایان داده باشد. ● بردهها! ارباب اینها، مواد مخدر است و کسی که انتخاب کردهاید، یک برده است که آزاد نیست! در این حالت در یک مثلث عشقی قرار میگیرد: شما، او و مادهای که بردهی آن است! ارباب که بیشباهت به رقیبتان نیست، وقت، توجه و روح او را از شما منحرف میکند وبه خود اختصاص میدهد. ضمنا قابلیت حس کردن و احساسات او را کرخت میکند و به تدریج او را نسبت به هرآن چه در دنیای بیرون یا حتی درون او میگذرد، بیخبر و بیاعتنا می کند. میدانم دردناک است اما صبر، بردباری، درک و عشق هرگز قادر نخواهد بود کسی را از اعتیاد رها کند. به خودتان دروغ نگویید و با آتشبازی نکنید چون به احتمال قوی خواهید سوخت. پس، حواستان باشد، همینها زخمیها و بردهها را هم از فهرست کسانی که ممکن است همسری شما را طلب کنند حذف کنید. موفق باشید. ● استعداد برای استرس! آیا شما ازلحاظ ویژگیهای فردی، مستعد استرس هستید؟ واقعیت این است که هر کدام ازما، با عوامل استرسزا، به شیوهی خاص خود برخورد میکنیم. این شیوهی برخورد نیز، به خلق و خوی اولیه ما، به نحوهی رشد و تربیتمان و البته به شرایط فعلی ما بستگی دارد. بعضی از ما نرمی و انعطافپذیری بیشتری داریم و در مقابل سختیها از خود مقاومت بیشتری نشان میدهیم و برخی دیگر شکنندهتریم و برخوردهای سفت و سختتری داریم. خلق و خوی اولیه: همراه با شیوهی تعلیم و تربیت و والدین، تیپهای شخصیتی خاصی را در فرد به وجود میآورند که بعضی از این تیپهای شخصیتی، در مقابل استرس، آسیبپذیرهستند. در این جا به برخی از آنها، مختصر اشاره میکنم. کسانی که خود را در یکی از این دستهها میبینند، باید کمی بیشتر به فکر خودشان باشند و هرچه سریعتر به دنبال روش آرامسازی خود بگردند و عمر خود را صرف رنج کشیدن از استرس نکند. ● نردبانهای منظم! از این اسم، تعجب نکنید: اینها همان تیپهای کمالگرا هستند که به منظم و ترتیب زیاده از حد بها میدهند، از نظر اینها جزئیات بسیار بااهمیت بوده و اشتباهات غیرقابل گذشتاند! اینها تا زمانی آرامش دارند که همهی کارهای ثابت و قابل پیشبینی باشند، اما برای مقابله با مسائل زندگی خصوصا در شرایط غیر منتظره، قدرت تصمیمگیری به موقع را ندارند. به همین دلیل بزرگترین مشکل افراد کمالگرا، سازگاری با تغیرات است. اینها کمترین تمایلی به از دستدادن نظم عادی زندگی خود ندارند، و اگر خللی در امور روزمره زندگی خود مشاهده کنند، دچار استرس میشوند توجه بیش از حد آنها به جزییات باعث بروز استرس میشود. شاید اگر بتوانند اولویتها را در نظر بگیرند و به امور کماهمیت کمتر ربط بدهند، از اوقات خود بهتر و بیش تر استفاده کنند. ● بلندپروازان ناآرام! افراد این گروه که همان تیپ جاهطلباند، خشن و پرخاشگرند و تمام انرژی خود را صرف انجام کارشان میکنند و اغلب برای تفریح و سرگرمی، زمان ندارند. آنها نمیتوانند مسوولیتها را به دیگران محول کنند زیرا از خود و دیگران بسیار انتقاد میکنند و از این که کارها پیش رفت خوبی ندارند عصبانی وناآرام میشوند آنها قادر نیستند ساکت و آرام در جایی بنشینند و کاری انجام ندهند در نتیجه در حالت نشسته پای خود را تکان میدهند، با انگشتان خود به چیزها ضربه میزنند وخلاصه دایما در جنب و جوشاند. زمانی که افراد این گروه دچار استرس میشوند تمایل دارند چندین کار را در آن واحد انجام دهند. برای این ها مشکل است که تمام حواس خود را متوجه گفتوگویی کنند که نتیجهاش برای آنها روشن است به همین دلیل در هنگام گفتو گو، بیشتر به کاری که بعدا میخواهند انجام دهند فکر میکند. تلاش بلندپروازان ناآرام در جهت کنترل همه چیز و همهکس، موجب میشودکه این افراد از لحاظ جسمی و روانی تحت فشار قرار گیرند آنها از درک میزان واقعی توانایی های خود عاجز اند وعمدتا با فشارخون بالا یا زخم معده دست و پنجه نرم میکنند. عامل مشترک در تمام انواع شخصیتهای مستعد استرس، ترس است. ترس از این که موفقیت آنها نادیده گرفته شود. اگر چه در هر دو تیپ، ویژگیهای شخصیتی خاصی میتواند فرد را مستعد داشتن ترس کند. اما نوع تربیت فرد نیز در شکلگیری این ترسها موثر است. |
منبع: دنیای زنان |
منبع : مجله خانواده سبزمطالب پیشنهادی:
|
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
سن ازدواج یکی از شاخصههای مهم برای ارزیابی میزان سلامت و بهداشت جسمی و روانی افراد یک جامعه محسوب میشود. در کشور ما که هنجارهای دینی نزد عموم مردم از مطلوبیت خاصی برخوردار است و جوانان بخش غالب جمعیت را تشکیل میدهند ، این ارزیابی در حوزه اخلاق اجتماعی و روحیه جمعی نیز مطرح میشود .
سن ازدواج، سن تمایل است و چنین برمیآید که در صورت نیاز اگر ترک آن موجب گناه شود، ازدواج واجب میشود. اما در جوامع امروزی سن ازدواج از سن بلوغ جسمی فاصله گرفته است و این شروع بسیاری از مشکلات است.
قرآن کریم بلوغ را سن ازدواج میداند و از آن با تعبیر بلوغ نکاح یاد میکند. روایات ائمه و تفاسیر مختلف نیز بر همین موضوع صحه میگذارند؛ به طوری که شیخ طوسی سن ازدواج را سن توانایی جنسی و رغبت به تاهل میداند. یعنی سن ازدواج، سن تمایل است و چنین برمیآید که در صورت نیاز اگر ترک آن موجب گناه شود، ازدواج واجب میشود. اما در جوامع امروزی سن ازدواج از سن بلوغ جسمی فاصله گرفته است و این شروع بسیاری از مشکلات است.
جوامع غربی این خلا زمانی یا در حقیقت دوره بحرانی را با روابط آزاد جنسی که پشتوانه قانونی دارد، میپوشانند اما جامعه دینی ما چنین راهکاری را برنمیتابد. بالطبع در چنین شرایطی، آشکار شدن آسیبهای دوره بحرانی ناگزیر است چرا که نه میتوان مطابق راهکار دینی، سن ازدواج را به دوران بلوغ نزدیک کرد و نه شرایط فرهنگی و اجتماعی دنیای معاصر اجازه میدهد جامعه در شرایطی سالم افزایش سن ازدواج را تاب بیاورد.
خویشتنداری فرمان خداوند متعال برای فردی است که به هر دلیل توانایی ازدواج ندارد و جنبهای موقت یا استثنایی دارد و هرگز یک راهکار عمومی برای اداره جامعه دینی محسوب نمیشود.
در این باره توسلی به آموزههای دینی مبنی بر خویشنداری تنها گزینه پیش روست که باز هم به دلیل شرایط فرهنگی روز و حاد بودن آسیبهای تاخیر در ازدواج به صورت عمومی و گسترده راه به جای نمیبرد. از زاویه دیگری نیز میتوان به این مساله نگاه کرد.
banoo.net
بیشتر بدانیم....
ارتباط بین فعالیت فیزیکی و کاهش بیماریها
ورزش های ضد استرس برای بهتر شدن وضعیت روانی و احساسی افراد
ورزش های مخصوص افراد مبتلا به بیماران قلبی و دیابت
ورزش های مفید برای بیماران مبتلا به آلزایمر
ورزش و بیماری های قلبی و استخوانی
چطور میزان فعالیت فیزیکی خود را ارتقاء دهیم؟
چه ورزش هایی سلامت کودکان را تامین می کند؟
ورزش چگونه در درمان و پیشگیری از سرطان سینه زنان کمک می کند؟
چگونه عملکرد فیزیولوژیکی و روانی میانسالان افزایش می یابد؟
تکنیک های توان بخشی ورزشی در بیماران مبتلا به آسم
ژن درمانی از درمان بیماری ها تا بهسازی نژادی و استفاده بعنوان یک سلاح
دیابت از شناخت علائم تا درمان و راههای پیشگیری
حقایقی در باره ایدز و لزوم آموش جنسی
ایجاد تعادل در بیماران مبتلا به ام اس
سرطان سینه و تمامی گفتنی های آن
نقش نانو تکنولوژی در پزشکی وسلامت عمومی
نقش مردان در زمینه بهداشت باروری همسران
تمرینات ورزشی در دوران حاملگی و قبل از زایمان
کاهش مرگ و میر زنان باردار با برنامه مادری ایمن
مادران شاغل و نگهداری کودکان
بررسی اثرات کافئین بر بدن
عوارض شیرین کنندههای بدون کالری
فست فود زیر ذره بین کارشناسان حوزه سلامت
ویژگی های ظروف آشپزی و اثر آن در پخت غذا
ظروف یک بار مصرف ومشکلات آن بر سلامت
اثرات امواج تلفن همراه بر سلامت افراد
کنترل آلاینده ها از طریق فن اوری نانو تکنولوژی
اثر شنهای روان یا غبار غلیظ بر سلامت انسان
آثار جانبی تشعشع لامپ های کم مصرف بر چشم و پوست
پیامدها و راهکارهای جلوگیری از تخلفات موتورسواران
دوره ای که مردها با زن های 10 یا 20 سال کوچک تر از خودشان ازدواج می کردند، تقریبا گذشته است. امروزه ازدواج هایی که در آن زوج ها همسالند و یا ازدواج هایی که در آن زن بزرگ تر از مرد است بیشتر از قبل دیده می شود.
تفاوت سنی مناسب
اگر تفاوت سنی میان زن و مرد سه تا چهار سال باشد، از یک حد معمولی برخوردار است. این مورد بستگی به این دارد که چقدر زن و مرد بتوانند این فاصله را باور داشته باشند. این مساله را نمی توان به همه تعمیم داد و به این معنا نیست که همه کسانی که چنین اختلاف سنی ای دارند، زندگی خوبی هم دارند.
البته هرچه فاصله سنی زوجین کمتر باشد احتمال تفاهم بیشتر است. چراکه دو نفر با تفاوت سنی زیاد در دو مرحله متفاوت از زندگی هستند و نیازها و خصوصیات آنها بالطبع متفاوت است. فاصله سنی از 10 سال به بالا به دلیل اینکه تفاوت زمانی و یک دهه فاصله زندگی کردن بین دو فرد وجود دارد، مشکلاتی برای هر دو زوج به وجود می آورد. مشکلاتی چون عدم درک صحیح و متقابل، برآورده نشدن انتظارات دو طرف بعد از مدتی و بی حوصلگی فرد بزرگ تر، به خصوص احساس پشیمانی و بروز مشکلات بیشتر از عواملی هستند که بین زوج ها با فاصله سنی زیاد دیده می شوند.
یکی از معیارهای انتخاب همسر هماهنگی و تناسب بین زوجین از نظر فاصله سنی است. به هر حال افرادی که در محدوده سنی نزدیک هم باشند، تجربه ها و خاطره های یکسانی دارند و پیش زمینه فرهنگی مشابهی برای درک کردن هم خواهند داشت.
بزرگ تر بودن مرد
مرد ایرانی با خاصیت مردسالارانه ای که از گذشته در اطراف خود دیده و شنیده، مدیر بودن در خانواده و حرف آخر زدن را تعریفی از خود می داند. از سوی دیگر بزرگ تر بودن مرد نوعی توازن رفتاری را در خانواده به دنبال دارد. با این حال معیارها با گذشت زمان در حال تغییر و دگرگونی است.
حضور زنان در جامعه و فعالیت های اجتماعی آنها، توجه بیشتر آنها به تحصیلات و ارتقای علم و به دست آوردن موقعیت هایی برتر حتی بسیار معتبرتر از مردها تا حدودی باعث تغییر سن ازدواج شده و به همین خاطر است که در جامعه امروز زنانی که از همسران خود بزرگ تر هستند، بیشتر از قبل دیده می شوند.
بزرگ تر بودن زن
اگرچه هنوز مساله بزرگ بودن زن از مرد چه از نظر فرهنگی و چه از نظر اجتماعی در جامعه ما پذیرفته شده نیست اما نمی توانیم برای همه افراد، نسخه های واحد و یکسانی بپیچیم. اگر دو نفر تفاهم فرهنگی و اخلاقی داشته باشند، همسن بودن یا بزرگ تر بودن دختر از پسر، مشکل خیلی حاد و پیچیده ای نیست.
کسانی که مخالف بزرگ تر بودن زن هستند معمولا دلایل زیرا برمی شمارند:
ترس از اینکه این ازدواج ها بعد از مدت کوتاهی با شکست مواجه شود؛ به ویژه اگر این ازدواج به خاطر موقعیت مادی زن صورت گرفته باشد، همیشه موردتوجه است.
زنی که چندسال بزرگ تر باشد، معمولا انتظار دارد همسرش هم همانند او فکر کند و مسائل را بسنجد ولی وقتی با چیزی غیر از این مواجه می شود، این فاصله را بیشتر درک می کند.
از سوی دیگر، مردی که با زن بزرگ تر از خودش ازدواج می کند، ممکن است پس از چند سال زندگی، با تحلیل رفتن جسم زن، احساس ناخوشایندی پیدا کند و شاید به فکر جدایی و یا ازدواج دوم بیفتد و...
درحالی که این احتمال ها تنها مختص به زن هایی نیست که از شوهرانشان بزرگ ترند بلکه ممکن است در رابطه سایر زن ها با شوهرانشان نیز اتفاق بیفتد.
چنین ازدواج هایی جنبه های مثبتی هم دارد؛ ازجمله اداره زندگی از سوی زنی آگاه و مدیر. البته به شرطی که خود فرد پذیرای شرایطش باشد و بتواند نگاه جامعه و مردم را تحمل کند. چراکه تاثیرهای منفی برخورد جامعه و اطرافیان ممکن است در زندگی بروز پیدا کند.
می توان خانواده های زیادی را یافت که با بزرگ تر بودن زن از شوهر، زندگی هایی شاد و زیبا دارند. این مساله درصورتی که عشق و علاقه طرفین به همدیگر زیاد باشد و زندگی خوبی داشته باشند مشکل ساز نخواهد شد.
همسن بودن یا نبودن
تعریف تفاوت سن و پذیرش آن، کاملا به فرهنگ و تربیت خانوادگی بستگی دارد. در مساله ازدواج درصورت فراهم بودن نیازهای اساسی و شناخت متقابل نمی توان فاصله سنی را از عوامل و عناصر اصلی دوام زندگی دانست. با این حال هرچقدر فاصله و اختلاف سنی بین زن و مرد کمتر باشد آنها به درک بهتری از یکدیگر می رسند.
زن و مرد هرچقدر تناسب و سنخیت بیشتری داشته باشند پیوند و ازدواج مستحکم تری خواهند داشت.
یکی از معیارهای انتخاب همسر هماهنگی و تناسب بین زوجین از نظر فاصله سنی است. به هر حال افرادی که در محدوده سنی نزدیک هم باشند، تجربه ها و خاطره های یکسانی دارند و پیش زمینه فرهنگی مشابهی برای درک کردن هم خواهند داشت. دختر و پسری که در سن ازدواج قرار دارند باید از نظر فکری در یک سطح قرار گیرند. تفاوت سن در فرهنگ ما اهمیت دارد ولی میزان آن را هم هیچ علم و منطقی با قاطعیت تخمین نزده است.
آنچه از سن مهم تر است...
تفاوت در سن بلوغ دختر و پسر این روند را طوری نهادینه کرده که پسرها باتوجه به دیرتر بالغ شدنشان باید از دخترها بزرگ تر باشند. با این حال فاکتور سن به تنهایی نمی تواند تضمین کننده یک ازدواج موفق باشد.
انگیزه زوج ها برای ازدواج با یکدیگر در این زمینه بسیار دخیل است. هستند کسانی که با انگیزه های اقتصادی با افرادی ازدواج می کنند که تفاوت سنی بسیار زیادی با آنها دارند؛ ازدواجی بدون پایه های عاطفی و شناخت که نبودن عامل علاقه در این نوع از ازدواج ها آنها را با شکست مواجه می کند. در این صورت نمی توان گفت شکست این زندگی تنها به خاطر بالابودن سن یکی از دو زوج بوده است.
بیشتر بدانیم....
رسانه ها در الگوی مصرف جامعه چه نقشی دارند؟
ارتقای کیفیت خدمات سلامت از منابع مالی یارانه ها
اصلاح ساختار نظام جامع مدیریتی اقتصادی بیمارستان
اقدامات اساسی در تخصیص منابع در نظام سلامت
بررسی مشکلات برنامه پزشک خانواده
بیمه سلامت و نقش بیمه های مکمل بر آن
تاثیر بیمه های مکمل بر قشرهای آسیب پذیر
توزیع عادلانه خدمات بهداشتی در ﺳﻴـﺴﺘﻢ ﻧﻈـﺎم ﺳـﻼﻣﺖ ﻛﺸﻮر
دریافت پول از بیمار بصورت مستقیم (یک خطای پزشکی)
راهکارهای اجرایی جهت اصلاح الگوی مصرف در بیمارستانها
راهکارهای قانونی و فرهنگی در مدیریت مصرف انرژی در سازمانها ، ادارات و مراکز پزشکی
عوامل مؤثر بر قاچاق کالا
مدیریت انرژی در مراکز بیمارستانی
مشکلات موجود در سیستم واردات وصادرات
مشکلات نظام سلامت در کشور ایران
مصرف کالاهای خارجی و قاچاق و تاثیر آن بر اشتغال و تولید
نحوه ارائه خدمات بهداشتی درمانی در برخی کشورهای دنیا
نقش سازمانهای بیمه گر اجتماعی و خصوصی در اقتصاد سلامت
وظایف دولت در بهبود شاخصهای سلامتی و نابرابری های اجتماعی
پیامد های هدفمند کردن یارانه ها در حوزه سلامت
چالش اصلی تامین مالی در نظام سلامت
http://maktoobshop.com/