(marriage ideal ) ازدواج ایده آل

(معیارهای انتخاب همسر- مراسم عروسی-روابط زناشویی موفق- مهارتهای زندگی و....)

(marriage ideal ) ازدواج ایده آل

(معیارهای انتخاب همسر- مراسم عروسی-روابط زناشویی موفق- مهارتهای زندگی و....)

ومن تنهای تنهایم (روانشناسی و روابط اجتماعی)

Image result for ‫یاس اجتماعی‬‎


احساس تنهایی لزوما یک تجربه منفی نیست؛ روان‌شناسان معتقدند می‌شود از تنهایی بهره‌های فراوان برد.

سال 1961، یک کتاب با یک نام عجیب و غریب در آمریکا به چاپ رسید؛ «جمعیت تنها». نویسندگان این کتاب، رایزمن و همکارانش، حدود 46 سال پیش می‌خواستند با این کتاب مخاطبانشان را متقاعد کنند که ارزش‌های جامعه آمریکایی یعنی رقابت، استقلال و فردیت، فقط یک نتیجه دارد؛ احساس تنهایی.

حالا بعد از نزدیک به نیم قرن، انگار جامعه شهری خودمان هم دارد کم‌کم با پذیرفتن برخی از همان ارزش‌ها تبدیل می‌شود به یک جمعیت تنها؛ منتها از نوع ایرانی! آیا ما برای ایستادگی در مقابل این موج تنهایی آماده‌ایم؟


خیلی از مردم معتقدند تنهایی، تجربه بدی است. حس تنهایی بعد از بلوغ را همه‌مان تجربه کرده‌ایم. وارد شدن به دنیایی که ارزش‌هایش متفاوت است و جور دیگری با آدم رفتار می‌کنند، یک همراه همیشگی دارد؛ تنهایی. جوان تازه‌ بالغ، نظیر این حرف‌ها را زیاد می‌شنود که دیگر باید بتوانی در خیلی از کارها روی پای خودت بایستی.


این احساس استقلال که احساس بدی هم نیست، در لایه‌های زیرین خودش، یک احساس نه‌چندان مثبت دارد که همان تنهایی است. برای همین است که در همه دنیا نوجوانان نسبت به سنین دیگر، بیشتر احساس تنهایی می‌کنند. اما احساس تنهایی هم انواع و اقسام دارد. اجازه بدهید بحث را از همین نقطه شروع کنیم.


تنهایی عاطفی؛ شب یلدا

شب یلدای سال82 بود که کیومرث پوراحمد (کارگردان) زندگی شخصی خودش را ریخت روی پرده سینما. فیلم «شب یلدا» حکایت تنهایی سال‌ها پیش پوراحمد بود که محمدرضا فروتن می‌بایست یک ساعت و نیم در لوکیشنی محدود- به اندازه یک خانه کوچک- آن را بازی می‌‌‌کرد.


در آن فیلم، همسر و فرزندان هنرپیشه نقش اول (فروتن)، از پیشش رفته بودند و به همین سادگی و بی‌رحمی- با قول ویزا- او را تنهای تنها در خانه‌ای رها کرده بودند که پر از خاطره بود. او در تمام فیلم نشان می‌داد که دارد حسی را تجربه می‌کند که روان‌شناسان به آن می‌گویند «تنهایی عاطفی».


در تنهایی عاطفی، ما حس می‌کنیم که به عنوان یک انسان به درستی درک نشده‌ایم. حس می‌کنیم به دیگران نزدیک نیستیم و با کسی ارتباط نداریم. در تنهایی عاطفی، ما از دلبستگی‌های فعلی‌مان ناراضی هستیم و دوست داریم یک نفر باشد که بتوانیم به او تکیه کنیم.


نیاز عمده ما هم وقتی که دچار تنهایی عاطفی می‌شویم، همین است؛ یک نفر که به او دل ببندیم؛ دقیقا همان کاری که محمدرضا فروتن در آخرین سکانس‌های فیلم «شب یلدا» انجام می‌دهد.


تنهایی اجتماعی؛ مردی از عصر خود فراتر

در فرهنگ پیشینیان ما، خیلی روی این قضیه مانور می‌دادند که ممکن است فردی در زمانه خودش مورد توجه قرار نگیرد یا اثر ادبی‌اش چندان شهرتی بین مردم پیدا نکند. می‌گفتند او مرد آینده است و باید «عذاب تنهایی»‌اش را بچشد.


تنهایی اجتماعی از یک زاویه، ناشی از همین‌جور انگاره‌‌ها است: «من با دیگران فرق می‌کنم، نقطه مشترکی با دیگران ندارم، ارزش‌های من با ارزش‌های جامعه یکی نیست، نمی‌توانم عضو گروهی در یک جامعه‌ای باشم که اصلا قبولش ندارم و...»


اما آنچه این وسط ممکن است اتفاق بیفتد و مشکل‌ساز ‌شود، این حس است که: «نکند چون من با دیگران ناهماهنگم، بی‌ارزشم؟». درواقع مهم‌ترین نیازی که یک تنهای اجتماعی یا تنهای میان جمع دارد، این است که مطمئن شود وجودش لااقل برای خودش ارزشمند است.


چه می‌کند این تنهایی؟

تنهایی بیشتر از آنکه یک تجربه فیزیکی باشد، یک تجربه ذهنی است. ما ممکن است در یک جمع هزار نفره هم احساس تنهایی کنیم، یا برعکس ممکن است 3 روز در جایی باشیم که هیچ آدمی جز خودمان وجود نداشته باشد اما آن‌قدر احساس پیوند با افراد محیط بیرون داشته باشیم که حس تنهایی نکنیم. اینکه تنهایی را منفی تلقی کنیم، به کلماتی بستگی دارد که توی سرمان می‌چرخند و تکرار می‌شوند. روان‌شناسان به این کلمات می‌گویند: «خودگویی» یا همان «مونولوگ».


تصور کنید که شما بازیگر یک تئاتر یک‌نفره‌اید. کارگردان به شما می‌گوید مرتب این چند مونولوگ را تکرار کنید: «من تنهای تنهایم، هیچ‌کس به من اهمیت نمی‌دهد، حتی یک دوست صمیمی هم ندارم، زندگی‌ام بی‌ارزش است و...».


اگر شما بارها و بارها این جمله‌ها را تکرار کنید و به قول تئاتری‌ها حسش را بگیرید، شک نکنید که خیلی زود غمگین می‌شوید. افرادی که به خاطر احساس تنهایی‌شان افسرده می‌شوند، در واقع همین‌جور جمله‌ها را مرتب در ذهنشان تکرار می‌کنند.


حالا اگر به جای این‌جور جمله‌ها مرتب بگویید: «دیگر نمی‌توانم این تنهایی را تحمل کنم» و حس دلشوره‌اش را هم بگیرید، دلشوره‌تان کم‌کم بیشتر و بیشتر می‌شود و می‌روید به سمت بیماری‌های اضطرابی.


خروج از بحران تنهایی

اینکه آیا ما از تنهایی بیرون می‌آییم یا نه، به برداشتی بستگی دارد که خودمان از علت تنهایی‌مان داریم. اگر علت تنهایی‌مان را این بدانیم که «من جذاب نیستم، شخصیت اجتماعی ندارم، دوست‌داشتنی نیستم و...»، به سختی می‌توانیم از تنهایی عبور کنیم چون این صفت‌هایی که به خودمان نسبت می‌دهیم، خیلی تغییرناپذیرند. اما اگر علت را این بدانیم که «من تنهایم چون کمرو هستم ولی می‌توانم آن را برطرف کنم» یا «به اندازه کافی برای روابط اجتماعی‌ام وقت نگذاشته‌ام» و این قبیل انگاره‌ها، آن‌وقت می‌توانیم امیدوار باشیم که از تنهایی بیرون بیاییم.


در مقابل این علت‌ها که علت‌های درونی تنهایی محسوب می‌شوند، بعضی‌ها معتقدند مشکل از دیگران است. در این گروه هم اگر ما تنهایی‌مان را به علت‌هایی نسبت بدهیم که به سختی تغییر می‌کنند، تنهایی‌مان غیرقابل ‌حل به نظر می‌رسد؛ مثلا اینکه «مردم اساسا نمی‌خواهند با من آشنا شوند، سر اطرافیانم خیلی شلوغ است و...».


اما اگر علت‌های بیرونی تنهایی‌مان را انعطاف‌پذیرتر بدانیم، راحت‌تر می‌توانیم از تنهایی بیرون بیاییم؛ مثلا اینکه «من تنها هستم چون عضو هیچ گروهی نشده‌ام، من تنها هستم چون هرگز از دیگران نخواسته‌ام کاری را با هم انجام بدهیم و...».


اولین قدم برای خروج از تنهایی، این است که علت‌هایی را که در ذهنمان برای تنهایی قائلیم، بشناسیم و تا جایی که ممکن است آنها را به علل انعطاف‌پذیرتری تغییر بدهیم.

قدم دوم، یادگیری مهارت‌های اجتماعی است. خیلی از افرادی که احساس تنهایی می‌کنند، در واقع بلد نیستند با دیگران رابطه برقرار کنند.


یاد گرفتن مهارت‌هایی مثل ابراز وجود (که قبلا در همین صفحه درباره‌اش نوشته‌ایم)، مهارت ارتباط با جنس مخالف و  مهارت خوب گوش دادن و امثالهم می‌تواند به ما کمک کند از تنهایی خودمان بیرون بیاییم.


راجرز، یکی از مشهورترین روان‌شناسان انسان‌گرا، معتقد است که ما اغلب خوب به دیگران گوش نمی‌دهیم. ما اغلب وقتی دیگران حرف می‌زنند، در این فکر هستیم که چه جوابی به‌شان بدهیم و چگونه نظر خودمان را درباره  صحبتشان ابراز کنیم. مثلا اگر کسی یک فیلم را بد می‌داند، ما معمولا بد یا خوب بودن فیلم را از نظر خودمان می‌گوییم. اما کسی که خوب گوش می‌دهد- در مقابل- احساسات و افکار دوستش را در مورد آن فیلم می‌پرسد. در واقع یک شنونده خوب 4 ویژگی دارد:


1 ـ انگیزه گوش دادن دارد؛ یعنی مایل است حرف‌های دیگران را خوب گوش کند.


2 ـ به حرف‌های دیگران توجه می‌کند و با تمام وجود به آنها گوش می‌دهد. مثلا به موقع تماس چشمی برقرار می‌کند.


3 ـ همدلی می‌کند؛ یعنی دوست دارد دقیقا بداند طرف مقابل چه احساسی دارد تا در احساسش شریک شود.


4 ـ مهارت دارد؛ یعنی می‌داند با افراد متفاوت و در موقعیت‌های مختلف چطور برخورد کند.

به هر حال، خیلی از مشکلات افرادی که احساس تنهایی می‌کنند، در ضعف این مهارت‌های اجتماعی نهفته است.


اما اگر واقعا تنهایی را ترجیح می‌دهید یا می‌خواهید با تنهایی‌تان حال کنید، بخش بعد را بخوانید.


بهره‌برداری از تنهایی 

راجرز، روان‌شناس، می‌گوید ما نسبت به احساس تنهایی خودمان آگاهیم اما برای مقابله با آن، راه‌های غلطی به کار می‌گیریم. او پیشنهاد می‌کند به جای اینکه از هیچ و پوچ بودن بترسیم، جرات کنیم و بگوییم که «ما اساسا تنهاییم» و از این تنهایی استفاده کنیم.


برای استفاده از این تنهایی، 2 راه اصلی پیش روی ماست: خلاقیت و خودشناسی.


تنهایی و خلاقیت

بسیاری از کشفیات و اختراعات، بسیاری از آفرینش‌های خلاقانه ادبی و هنری و حتی بسیاری از طراحی‌‌های اولیه برای جنبش‌های فرهنگی و سیاسی، در تنهایی افراد صورت گرفته است.


متاسفانه ما معمولا تحمل تنهایی را نداریم. همیشه یک کتاب یا کنترل تلویزیون یا چیز دیگری دم‌دستمان است تا ما به اختیار، تنهایی‌مان را بشکنیم و در جمله‌های کتاب یا تصاویر تلویزیون غرق شویم.


حتما فیلم پر سر و صدای «دیگران» را با بازی نیکول کیدمن دیده‌اید. کارگردان این فیلم یک ساخته کم سر و صداتر هم دارد. آلخاندور در فیلم «دریای درون»- که اتفاقا آن هم براساس یک زندگی واقعی ساخته شده است- یک عمر تنهایی یک نویسنده اسپانیایی‌زبان را به تصویر می‌کشد.


او که از جوانی در اثر حادثه‌ای کاملا فلج شده است، دستگاهی اختراع می‌کند که با آن می‌تواند مداد را در دهانش بگذارد و تایپ کند. او چندین اثر پر سر و صدای ادبی می‌آفریند و در کشورش مشهور می‌شود.


خلاقیت مختص به افراد خاص نیست. همه ما بالذات خلاقیم و فقط کافی است شیوه‌های ارتقای خلاقیت را در زندگی ‌روزمره‌مان تمرین کنیم و به کار ببندیم. برای این منظور توصیه می‌شود به مطالبی که در مورد خلاقیت در شماره‌های پیشین مجله نوشته شده است، مراجعه کنید.


تنهایی و خودشناسی

علاوه بر خلاقیت، ما در تنهایی‌مان می‌توانیم با خودمان خلوت کنیم و با واقعیت وجودی‌مان روبه‌رو شویم. حتما می‌دانید که در فرهنگ عرفانی خودمان هم روی این قبیل تنهایی‌های خودخواسته تاکید شده است. در فیلم «پری» داریوش مهرجویی، یکی از این تنهایی‌های خودخواسته نمایش داده شده است.


در آن فیلم، نیکی کریمی در یکی از توهم‌هایش مردی را می‌بیند  که خودش را در چاهی آویزان کرده و ذکر می‌گوید. خیلی از شخصیت‌های جی.‌دی. سالینجر هم تنهایی تحسین‌برانگیزی دارند.


در یکی از دیالوگ‌های زیبای رمان «هیس»، محمد رضا کاتب می‌گوید: «ما در جمع عاقل می‌شویم اما همه‌مان در تنهایی دیوانه‌ایم».


کشف این خود دیوانه لذتی دارد که تنها در تنهایی به دست می‌آید. به قول کلارک موستاکاس، در تنهایی محض است که فرد می‌تواند جواب‌هایی برای زندگی پیدا کند و ارزش‌های جدیدی برای آن دریابد و در تنهایی محض است که فرد می‌تواند راه و جهت جدیدی برای زندگی کشف کند.


آزمون  تنهایی

از عبارات دوتایی زیر یکی را انتخاب کنید و بعدش مراجعه کنید به بخش تفسیر آزمون:


1)

 الف ـ  از بودن در کنار دیگران لذت می‌برم.

ب ـ از خلوت کردن با خودم لذت می‌برم.


2)

 الف ـ سعی می‌کنم روزم را جوری تنظیم کنم که همیشه مدتی با خودم باشم.

ب ـ سعی می‌کنم روزم را جوری تنظیم کنم که همیشه با دیگران باشم.


3)

 الف ـ یکی از ویژگی‌هایی که برای هر شغلی در نظر می‌گیرم، فراهم آوردن فرصتی برای تعامل با دیگران است.

ب ـ یکی از ویژگی‌هایی که برای هر شغلی در نظر می‌گیرم، فراهم آوردن فرصتی برای خلوت با خودم است.


4)

  الف ـ بعد از گذراندن چند ساعت با دیگران، معمولا خودم را سرحال‌تر حس می‌کنم.

ب ـ بعد از گذراندن چند ساعت با دیگران، میل دارم با خودم خلوت کنم.


5)

 الف ـ اوقات تنهایی اغلب برای من بارور هستند.

ب ـ اوقات تنهایی برای من وقت تلف‌شده محسوب می‌شوند.


6)

 الف ـ غالبا میل شدیدی برای فرار از خودم و تنهایی‌ام دارم.

ب ـ به ندرت از خودم و تنهایی‌ام فرار می‌کنم.


7) 

الف ـ به بودن با دیگران نیاز شدیدی دارم.

ب ـ به بودن با دیگران نیاز چندانی ندارم.


تفسیر آزمون

اگر شما در موارد 2 و 5 و 6، گزینه «الف» و در موارد 1 و 3 و 4 و 7، گزینه «ب» را انتخاب کرده‌اید، معنایش این است که برای تنهایی اولویت قائلید. اگر این ترجیح به این خاطر است که در جمع راحت نیستید، توصیه می‌شود برای یادگیری مهارت‌های ارتباطی هر چه زودتر اقدام کنید و در غیر این‌صورت هم، توصیه می‌شود با یادگیری و تمرین شیوه‌های خلاقیت، تنهایی خلاقی داشته باشید.

http://man-psychology.blogfa.com/

مطالب دیگر:

علایم و دلایل افسردگی

خشم و عصبانیت در ارتباط با همسر

با همسرتان خوب صحبت کنید

گفتگو با زوجی که به سبک ازدواج سفید زندگی می‌کنن

علل یاس اجتماعی در جوانان ایران

Image result for ‫یاس اجتماعی‬‎


یاس اجتماع را می توان از پیامدهای طرد اجتماعی دانست. طرد اجتماعی از نظر گیدنز حاکی از راه و روش هایی است که طی آنها افراد از مشارکت کامل در جامعه بزرگتر محروم می شوند. مفهوم طرد اجتماعی توجه ما را به طیف وسیع عواملی جلب می کند که افراد و گروه ها را از داشتن فرصت هایی که پیش روی اکثریت جمعیت است باز می دارد.(گیدنز، 1386 : 466) 

گروه هایی نظیر سالخوردگان، معلولان ، مجرمان ، بیکاران، فقیران ، کودکان خیابانی و شاید مهم ترین اینها ، گروه های جوانان باشد، اغلب جزء مطرودین جامعه محسوب می شوند چرا که فعالیت های آنها نیز در میدان های اجتماعی منوط به پذیرش دیگر گروه ها و افراد جامعه است ولی از سوی جامعه مورد تأیید قرار نگرفته اند. فرصت های اجتماعی آنها در برابر افراد عادی جامعه بسیار محدود است و همین امر به کنار گذاشته شدن آنان از عرصه های مختلف اجتماعی ، سیاسی ، اقتصادی و فرهنگی ختم می شود. اما طرد را همیشه نمی توان ناشی از طرد کردن از سوی مردم دانست ، شاید گروهی خود تصمیم به کناره گیری از عرصه های مختلف حیات اجتماعی نمایند .اما در این مورد مقصود رانده شدن اجباری است نه داوطلبانه. نسل جوان امروز ایران در 3 حوزه آموزش ، اشتغال و تشکیل خانواده به حاشیه رانده شده است.دکتر صالحی اصفهانی در تحقیقی با عنوان 

"The youth social exclusion in Iran" به بررسی عوامل ایجاد کننده طرد اجتماعی در بین جوانان ایرانی از دیدگاه اقتصادی پرداخته است. وی در تحقیق خود بیان می کند که " وضعیت کلان اقتصادی ، انفجار جمعیتی ناشی از نرخ های باروری در اواخر دهه 1970 و اواسط 1980 ، انتخاب ها و چالش های جدیدی را برای جوانان به ارمغان آورد. " و در نتیجه " گروه فوق العاده بزرگی از جوانان امروز به ازدحام درمدارس ، عدم توازن جنسی در ازدواج و افزایش فشار برای ورورد به بازرا کار رسمی دچار شدند ."




دکتر صالحی بر این اعتقاد است که گنجایش جوانان و عبور موفقیت آمیز آنها به بزرگسالی در 3 بعد تحلیل می شود: 

کسب مهارت برای اشتغال فعال : 

"در 20 سال گذشته رشد چشم گیری در دستاوردهای تحصیل جوانان ایرانی در سرتاسر کشور وجود داشته است که از طریق افزایش نرخ های ثبت نام معلوم می گردد. به هر حال همانند بسیاری از کشورهای خاورمیانه و آفریقای شمالی ، بازار کار رسمی ایران به طور نامتناسبی به کسانی که دارای مدرک دانشگاهی بالاتر هستند ، پاداش های بالایی می دهد که بنابراین منجر به ایجاد نظام آموزشی مبتنی بر تمرکز بر تولید مدرک به جای افراد آموزش دیده می شود. " 

یافتن یک شغل 

" بعد از اتمام مدرسه ، جوانان ایرانی با چندین مانع در انتقال به اشتغال روبرو می شوند و تحصیل کردگان با نرخ بالای بیکاری و زمان طولانی مدت بیکار ماندن مواجه می شوند.قوانین سخت اشتغال در ایران در کمک به تعداد زیادی از جوانان جویای کار برای یافتن شغل مناسب ناتوان است." 

ازدواج و تشکیل خانواده 

"در دو دهه ی اخیر زندگی خانوادگی در ایران تغییرات اساسی کرده است. با کاهش نرخ باروری ، هم مردان و هم زنان بیشتر برای ازدواج صبر کرده اند. درصد مردان و زنان ازدواج نکرده ی بین 25 تا 29 سال به سرعت در حال افزایش است. به طوری که از 8 درصد به 25 درصد در زنان و در مردان از 20 درصد به 40 درصد افزایش یافته است.تخیر در خروج از خانه والدین در بین جوانان ایرانی نیز افزایش یافته است زیرا انها زمان بیشتری در مدرسه می مانند و نمی توانند به مکانی متعلق به خود نقل مکان کنند. 

نسبت مردان 20 تا 29 ساله ای که با والدینشان زندگی می کنند از حدود 50 درصد در 1984 به حدود 75 درصد در 2005 و برای زنان از 20 درصد به 48 درصد افزایش یافته است. 

این افزایش سن شاید یک پدیده مثبت باشد . شاید تأخیر در سن ازدواج و تشکیل خانواده و داشتن فرزنداز نتایج سرمایه گذاری در آموزش باشد ؛ اما مجرد ماندن مشکل تازه ای در انتقال به بزرگسالی به وجود می آورد. 

شاید تأخیر در تشکیل خانواده واکنشی در برابر آداب و رسوم ازدواج باشد زیرا خرید مسکن و هزینه های خانواده رو به افزایش است." 

دکتر اصفهانی به عوامل پدید آورنده حاشیه نشینی جوانان ایرانی بیشتر از منظر اقتصادی پرداخته است و با توجه به ساختار جمعیتی ایران مطالعات خود را انجام داده است. 

در بسیاری از موارد بیشتر توجه به عواقب و پیامد های یأس به چشم می خورد و یأس و سرخوردگی جوانان به عنوان عاملی مهم در لایه های پنهان اجتماعی نادیده گرفته می شود و عموماٌ توجه به پدیده هایی مثل جرم ، انحراف ، حاشیه نشینی و . . . معطوف است. 


Image result for ‫یاس اجتماعی‬‎

روند بروز یأس اجتماعی و پیامدهای آن 

از نظر مانهایم ، ارزش ها فرآورده های ساختگی (Manufactured) نیستند بلکه هنگامی ارزش ها تولید می شوند که " واقعیت اجتماعی در حال رشد ، مسائل غیر قابل محاسبه و جدیدی را به جریان های فکر عرضه می کنند" ، در حالی که این جریان ها تدریجی و تکاملی باشند. در بین نسل جوان با اشاره با گسترش ارتباطات در سطح جهانی ، بسیاری از ارزش های دوره های قبل رنگ باخته و یا تغییراتی در آنها به وجود آمده و یا حتی ارزش های جدیدی پا به عرصه گذاشته اند و در کنار همه اینها ناتوانی در دستیابی به منابع و امکانات نیز بیشتر شده است و از تقابل نیاز و محرومیت ، یأس اجتماعی شکل می گیرد. 

به حاشیه رانده شدن جوانان که سرمایه های اجتماعی بالقوه جامعه به حساب می آیند عواقب بسیاری دارد. تلاش جوانان برای کسب موقعیت های اجتماعی بالا تر و احراز منزلت اجتماعی عموماً محتوم به شکست است چرا که پاسخ های کانالیزه شده و مشخص جامعه و نهادهای اجتماعی راه را برای آنان تنگ می کند و پتانسیل بالایی در جامعه به هرز می رود. جامعه سرمایه های نمادینی را از طریق آموزش همگانی به نسل جوان می دهد وجوانان مجالی برای رفع توقعی که برایشان به وجود آمده در جامعه نمی یابند و در راستای همین عنوان دهی ( مهندس ، دکتر ، کارشناس و. . . ) فرصت ها و امکانات مطلوبی را نمی تواند برای آنان فراهم می آورد .( توکل و قاضی نژاد ، 1385 : 108) 

می توان یأس را در عرصه های مختلف جامعه مورد بررسی قرار داد: 

یأس اقتصادی: 

عدم مشارکت اقتصادی ، بی ثباتی بازار کار ، نبود فرصت های شغلی مناسب با تخصص، تعدد مشاغل کاذب، وابستگی به والدین و... از عوامل ایجاد کننده ی یأس اجتماعی جوانان در عرصه اقتصادی هستند. نبود شغل و در نتیجه درآمد ، مشکلاتی مانند عدم تأمین نیاز های رفاهی ، ناتوانی در پرداخت هزینه های زندگی و بهای مسکن و بروز فقر را موجب می شود. 

یأس اجتماعی: 

سکونت در حاشیه شهرها ، نبود فرصت های مدنی و نبود تسهیلات رفاهی مناسب از سوی دولت ، جوانان را دچار سرخوردگی کرده است. در نظام دموکراتیک آموزش ، گروه های هم سن اغلب در مدارس ، دبیرستان ها و دانشگاه ها با هم آموزش می بینند و دوره ی زندگی مشترکی را با هم تجربه می کنند و در هنگام اتمام تحصیلات و ورود به جامعه و بازار کار مسیر شغلی جوانان فقیر و غنی از هم جدا می شود و این امر باعث می شود که آنان آموزش و پرورش را عاملی در محرومیت خود بدانند چرا که نتوانسته اند زودتر به بازار کار وارد شود و درآمدی داشته باشند. اغلب سطوح مشارکت مدنی در بین این جوانان پایین است و فرصت های کمی برای گذارن اوقات فراغت دارند. البته در این میان باید متذکر شد که کمبود وقت در زندگی بسیاری از کسانی که به حاشیه رانده شده اند وجود دارد؛ زمان عامل مهمی در فعالیت های مدنی محسوب می شود ولی نیاز های مالی و تکاپو برای برطرف کردن مایحتاج اغلب زمانی برای این گونه مشارکت های مدنی باقی نمی گذارد. 



یأس سیاسی : 

عدم مشارکت در انتخابات ،عدم شرکت در تظاهرات ، نبود انگیزه در فعالیت های حزبی و.. از پیامدهای یأس سیاسی جوانان به شمار می رود. جوانان به حاشیه رانده شده خود را ناتوان در تصمیم گیری های کلان جامعه دانسته و خود و حق رأی خودرا ناچیز دانسته و از فعالیت های سیاسی کناره گیری می کنند.البته ممکن است برخی از مطرودین علاقمند به فعالیت های سیاسی باشند ولی امکانات و فرصت های لازم را در اختیار نداشته باشند. 

همین طور یأس را می توان در سه سطح خرد ، میانه وکلان مورد مطالعه قرار داد. 

یاس در سطح کلان به ایجاد گروه هایی منفعل در جامعه می انجامد.گروه هایی که در تصمیم های کلان دخالتی نمی کنند عموماً، خود را نادیده انگاشته ، می پندارند و حضور خود را چنان ضعیف تلقی کرده که هر گونه مشارکتی در سطح کلان را بی تأثیر می دانند. در سطح میانه عدم مشارکت در گروه های اجتماعی، تماس نداشتن با افراد محل سکونت یا اشتغال از پیامد های یأس است. زندگی شهرنشینی و عدم مالکیت مسکن ، فرد را نسبت به کسانی که دارای محل سکونت دائمی در یک مکان هستند بی قدرت تر می کند و در نتیجه مشارکت فرد را در سطح محله و رفع مشکلات پایین می آورد . 

در سطح فردی نیز به ضعف شبکه ارتباطی فرد ،انزوا ، افسردگی ،خودکشی، بروز انحرافات و غیره می توان اشاره کرد. نبود شغل ، عدم کسب فرصت های مناسب برای ازدواج و تشکیل خانواده زمینه را برای بروز انحراف و کجروی در بین جوانان فراهم می کند. 


یأس اجتماعی در سه سطح خرد ، میانه و کلان 

طبق نظریه ناهمنوایی مرتن ، نوآوران گروه هایی هستند که اهداف را قبول دارند اما راه های رسین به اهداف مورد پذیرش آنان نیست. ( تنهایی ، 1374 :209 ) بسیاری از جوانانی که برای امرار معاش و تأمین زندگی دست به قاچاق ، سرقت ، اختلاس و. . . می زنند از طریق راه های نا مشروع و نا مقبول در صدد رسیدن به اهداف مقبول در جامعه هستند. 

هم چنین منزویان نیز کسانی هستند که نه اهداف و نه راه های رسیدن به اهداف را قبول ندارند و از جماعه کنار کشیده و منزوی شده اند.اصلاً هیچ چیزی را قبول ندارند و ظاهراً هیچ اخلاق ، ارزشی و اسلوبی را نمی پسندند. ( همان ) 

از رویکرد تضادی و با بررسی علل زیربنایی بسیاری از طرد شدن ها و حاشیه نشین کردن های اجتماعی را می توان نتیجه روابط نابرابر قدرت و منزلت در جامعه لحاظ کرد و عدم دستیابی جوانان به منابع مادی جامعه را حاصل تلاش نسل قبل در حفظ موقعیت خود دانست . نسل پیر که در موقعیت های تثبیت شده ای قرار دارند ، خواهان حفظ امکانات و فرصت ها برای خود هستند و بنابراین نسل جوان را از دستیابی به این منابع محروم می کنند و جوانان را به حاشیه میدان های اجتماعی می رانند

http://man-psychology.blogfa.com/

مطالب دیگر:

نشانه های خطرناک افسردگی مزمن

۱۰ چیزی که نباید از کسی توقع داشته باشید

افسردگی چیست؟

علایم و دلایل افسردگی