(marriage ideal ) ازدواج ایده آل

(معیارهای انتخاب همسر- مراسم عروسی-روابط زناشویی موفق- مهارتهای زندگی و....)

(marriage ideal ) ازدواج ایده آل

(معیارهای انتخاب همسر- مراسم عروسی-روابط زناشویی موفق- مهارتهای زندگی و....)

جدید ترین و شیک ترین مدل لباس عروس2014




در جهان امروز، آموزش کلید رشد و توسعة کشورها به شمار می‌آید.

http://maktoobshop.com/

در جهان امروز، آموزش کلید رشد و توسعة کشورها به شمار می‌آید.

http://maktoobshop.com/


در جهان امروز، آموزش کلید رشد و توسعة کشورها به شمار می‌آید.

http://maktoobshop.com/


زیبا ترین و جدید ترین مدل لباس مجلسی زنانه

در جهان امروز، آموزش کلید رشد و توسعة کشورها به شمار می‌آید.

http://maktoobshop.com/






در جهان امروز، آموزش کلید رشد و توسعة کشورها به شمار می‌آید.

http://maktoobshop.com/





در جهان امروز، آموزش کلید رشد و توسعة کشورها به شمار می‌آید.

http://maktoobshop.com/

جدید ترین ست لباس پاییزه و زمستانی 2014

در جهان امروز، آموزش کلید رشد و توسعة کشورها به شمار می‌آید.

http://maktoobshop.com/





در جهان امروز، آموزش کلید رشد و توسعة کشورها به شمار می‌آید.

http://maktoobshop.com/






در جهان امروز، آموزش کلید رشد و توسعة کشورها به شمار می‌آید.

http://maktoobshop.com/

کفش های مجلسی مدل 2014

در جهان امروز، آموزش کلید رشد و توسعة کشورها به شمار می‌آید.

http://maktoobshop.com/



در جهان امروز، آموزش کلید رشد و توسعة کشورها به شمار می‌آید.

http://maktoobshop.com/






در جهان امروز، آموزش کلید رشد و توسعة کشورها به شمار می‌آید.

http://maktoobshop.com/




در جهان امروز، آموزش کلید رشد و توسعة کشورها به شمار می‌آید.

http://maktoobshop.com/

مدل جدید چکمه

در جهان امروز، آموزش کلید رشد و توسعة کشورها به شمار می‌آید.

http://maktoobshop.com/




در جهان امروز، آموزش کلید رشد و توسعة کشورها به شمار می‌آید.

http://maktoobshop.com/


در جهان امروز، آموزش کلید رشد و توسعة کشورها به شمار می‌آید.

http://maktoobshop.com/

انواع کفش زنانه

در جهان امروز، آموزش کلید رشد و توسعة کشورها به شمار می‌آید.

http://maktoobshop.com/




در جهان امروز، آموزش کلید رشد و توسعة کشورها به شمار می‌آید.

http://maktoobshop.com/



در جهان امروز، آموزش کلید رشد و توسعة کشورها به شمار می‌آید.

http://maktoobshop.com/




در جهان امروز، آموزش کلید رشد و توسعة کشورها به شمار می‌آید.

http://maktoobshop.com/

عکسهای جدید طراحی ناخن

در جهان امروز، آموزش کلید رشد و توسعة کشورها به شمار می‌آید.

http://maktoobshop.com/





در جهان امروز، آموزش کلید رشد و توسعة کشورها به شمار می‌آید.

http://maktoobshop.com/
















در جهان امروز، آموزش کلید رشد و توسعة کشورها به شمار می‌آید.

http://maktoobshop.com/

عکس جدیدترین مدل فرنچ ناخن

در جهان امروز، آموزش کلید رشد و توسعة کشورها به شمار می‌آید.

http://maktoobshop.com/





در جهان امروز، آموزش کلید رشد و توسعة کشورها به شمار می‌آید.

http://maktoobshop.com/









در جهان امروز، آموزش کلید رشد و توسعة کشورها به شمار می‌آید.

http://maktoobshop.com/





  • اینگونه رفتار کنید تا فرزندتان لوس نشود



    در جهان امروز، آموزش کلید رشد و توسعة کشورها به شمار می‌آید.

    http://maktoobshop.com/


    خانواده‌ها (پدر و مادر) در روزهای پرکار و دردسرساز دیگر حوصله سر و صدای کودک خود را ندارند و برای رهایی از جیغ زدن او و به دست آوردن آرامش به خواسته های کودک تن می دهند. 
    به عنوان مثال شما هنگامی که در فروشگاهی مشغول خرید هستید برای جلوگیری از اوقات تلخی کودکان، حاضرید اسباب بازی موردنظر او را فراهم کنید. یا این که به هنگام صرف غذا به او اجازه می دهید هرچه می خواهد بخورد تا شما بتوانید غذای خود را در آرامش صرف کنید و به ندرت پیش می آید که بین «خواستن» و «به دست آوردن» برای کودکان فاصله ای به وجود بیاید.
    این امر باعث می شود کودک فرصت رشد عاطفی را از دست بدهد. اگر فرزندان فرصتی برای کنار آمدن با «نه» گفتن والدین نداشته باشند، مطمئن باشید که در آینده از مشکلات بزرگ تری لطمه خواهند خورد. کودکی که به راحتی صاحب جدیدترین بازی های ویدئویی است، در آینده چگونه می تواند قبول کند که در اولین روز کاری جای دلخواه خود را به دست نیاورد!

    با رعایت نکات زیر شاید راه حلی برای این معضل پیدا شود
    1 - منشاء مشکل را تشخیص دهید
    هر چند که اقرار به لوس کردن فرزندان سخت است، اما باید بدانیم که ما گاه به بهانه جبران چیزهایی که در کودکی از آن محروم بودیم برای جلب نظر کودکان یا جبران احساس گناه، همه امکانات را برای آ ن ها فراهم می کنیم.در واقع باید علت لوس کردن فرزندان را در خودمان جست و جو کنیم.

    2 - مقررات و عواقب آن را تعیین کنید
    عبارت «اگر با ادب باشی به تو جایزه می دهم» را به عبارت «بیا این جایزه را بگیر و با ادب باش» تبدیل کنید. برای اثربخشی این نوع برنامه «تقاضا و جایزه»، باید مقررات جدیدی را اعمال کرد. برای مدتی کودک خود را تحت نظر بگیرید تا بفهمید در چه مواردی پرتوقع است و حاضر به همکاری نیست.
    آیا در خصوص ساعت خواب، درخواست خرید اسباب بازی جدید یا هله هوله است. به عنوان مثال، دختر شما تا وقتی که دسر موردنظرش را نخورد حاضر به نشستن سر میز شام نیست. اینجا وقت آن است که مقررات و عواقب آن را تعیین کنید. به عنوان مثال و برحسب سن فرزند، او را از بازی با رایانه محروم کنید.
    از همکاری همسرتان در این خصوص نیز مطمئن شوید زیرا که در این گونه مواقع بچه ها از عاطفه پدر و مادر به نفع خود استفاده می کنند. مقررات را برای او تشریح کنید مثلا هر کسی که سر میز شام با ادب باشد، در آخر هفته حق خوردن بستنی را دارد از او بخواهید که این جمله را تکرار کند تا مطمئن شوید که حرف شما را کاملا فهمیده است.

    3 - لازم نیست تصمیم خود را توجیه کنید
    والدین تصور می کنند که اگر به فرزندشان علت برخی از کارها و تصمیماتشان را توضیح دهند، کودک از خواسته خود دست برمی دارد اما چنین امری اتفاق نمی افتد. پس به جای توضیح دادن، قاطعانه بگویید «نه» و به او اجازه ندهید که سوال «چرا؟» را مطرح کند.

    4 - آماده نافرمانی او باشید
    چند بار اول که به خواسته هایشان جواب رد دهید، برای خود کودک و اطرافیان دردناک خواهد بود. از آنجا که ممکن است کودک نافرمانی کند خود را برای یک واکنش ملایم و بی تفاوت آماده کنید این راه را ادامه دهید تا کودک متوجه شود که روش او عملی نیست.

    5 - در لذت انتظار با آن ها سهیم باشید
    در زمان قدیم، برای دیدن فیلم و یا سریالی کودکان باید یک هفته و یا بیشتر انتظار می کشیدند اما با وجود فناوری امروزه انتظار تماشای برنامه و یا فیلم دلخواه معنی ندارد.
    در واقع این امر باعث شده است آن هیجان انتظار دیگر وجود نداشته باشد. کارشناسان معتقدند که انتظار کشیدن فرزندان برای برنامه های شادی بخش باعث می شود تحمل آن ها بیشتر شود و تمرکز پیدا کنند. این ۲ مهارت اساسی برای موفقیت در تحصیل ضروری است.


    6 - به شادی های غیرمادی رو آورید
    شما می توانید کودکانتان را با روش های مختلفی مانند کتاب خواندن، تماشای برنامه تلویزیونی و گوش دادن به حرف های او تشویق و همراهی کنید.

    مطالب پیشنهادی:
    ورزش های مفید برای بیماران مبتلا به آلزایمر
    ورزش و بیماری های قلبی و استخوانی
    چطور میزان فعالیت فیزیکی خود را ارتقاء دهیم؟

    مراقب حرف هایتان باشید


    در جهان امروز، آموزش کلید رشد و توسعة کشورها به شمار می‌آید.

    http://maktoobshop.com


    سندرم داون موجب چه مشکلاتی در سیستم حرکتی بدن انسان می شود؟

    وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


    http://maktoobshop.com



    سندرم داون یکی از شایعترین بیماری های ژنتیکی است. در هر ده هزار تولد 13 نفر آنها مبتلا به سندرم داون هستند. مشکل اصلی این بیماران عقب ماندگی ذهنی و مشکلات جسمی است. عوارضی در قلب، معده، چشم یا ارگان های دیگر ممکن است این بیماران را تحت تاثیر قرار دهد. از مشکلات این بیماران همچنین، تغییراتی است که در سیستم اسکلتی عضلاتی ایجاد میشود.
    علائم اسکلتی سندرم داون چیست
    این بچه ها ممکن است عضلات ضعیف داشته باشند Hypotonia یا ممکن است لیگامان هایشان شل باشد Ligament laxity. این دو عامل موجب میشوند مفاصل این بیماران شل و با قابلیت انعطاف بالا باشد. مراحل رشد این افراد از دیگر همسالان خود عقب تر است. این کودکان دیرتر غلت میزنند، دیرتر مینشینند و می ایستند و دیرتر شروع به راه رفتن میکنند. مفاصل این کودکان ناپایدار است. مفاصل ران و زانوی آنها ممکن است ناپایدار و نیمه دررفته باشد. گاهی لقی و ناپایداری در مفاصل ستون مهره گردنی موجب فشار به نخاع آنها میشود. در این افراد صافی کف پا و انحراف شست پا بیشتر دیده میشود.
    کنترل سندرم داون
    فیزیوتراپی و کاردرمانی میتواند به این افراد کمک زیادی بکند. با انجام به موقع و زودهنگام این اقدامات، قدرت عضلات، هماهنگی بین حرکات اندام ها و یادگیری مهارت های زندگی بهتی و سریعتر انجام میشود. بسیاری از این افراد میتوانند در سنین بالاتر کاملاً مستقل زندگی کنند و کار داشته باشند. تشخیص زودهنگام این بیماری کمک راوانی به پیشگیری از مشکلات ارتوپدی آنها میکند. این بچه ها باید تشویق شوند تا فعالیت بدنی و تغذیه مناسبی داشته باشند. تغذیه مناسب به آنها کمک میکند تا افزایش وزن پیدا نکنند و فعالیت بدنی مناسب مثل نرمش های آئروبیک و کششی و قدرتی به حفظ سلامت سیستم عضلانی اسکلتی آنها کمک میکند.
    همانطور که گفتیم در بعضی از این افراد ممکن است به علت شلی عضلات و لیگامان ها، در ناحیه مهره های گردنی نخاع تحت فشار قرار بگیرد. این فشار به نخاع میتواند موجب ضعف و شلی اندام ها، سفتی اندام ها، درد گردن و سردرد و خشکی گردن شود. پزشک معمولاً این وضعیت را با دیدن رادیوگرافی ناحیه گردن بیمار میتواند تشخیص بدهد. این بیماران باید از ورزش های شدید اجتناب کنند. بعضی از این بیماران ممکن است نیاز به جراحی گردن داشته باشند. در این جراحی، چند تا از مهره های گردن به هم جوش داده میشوند تا بدین وسیله به نخاع فشار زیادی وارد نشود. 
    ممکن است لازم باشد برای شلی مفاصل ران و زانو، اعمال جراحی برای این بیماران انجام شود.

    مطالب پیشنهادی

    اثر شن‌های روان یا غبار غلیظ بر سلامت انسان

    آثار جانبی تشعشع لامپ های کم مصرف بر چشم و پوست

    پیامدها و راهکارهای جلوگیری از تخلفات موتورسواران             



    8 ماده غذایی که پس از تاریخ انقضا هرگز نباید مصرف شوند

    وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


    http://maktoobshop.com


    تاریخ انقضا بر روی بسته‌بندی مواد غذایی درج شده و به این وسیله مصرف کننده از تاریخ تولید و انقضا محصول مطلع می‌شود. مصرف برخی مواد غذایی بعد از تاریخ انقضا موجب افزایش خطر ابتلا به بیماری‌ها می‌شود.

    به گزارش سلامت نیوز به نقل از ایسنا، محققان استرالیایی اظهار کردند: برخی مواد غذایی نباید حتی یک روز بعد از انقضا مصرف شوند. این مواد غذایی به شرح ذیل است:

    سبزی‌های بسته‌بندی و خردشده:
    ---------------------------------------
    این مواد بعد از تاریخ انقضا مکان مناسبی برای رشد باکتری‌های عفونت‌زا هستند.

    توت تازه:
    ---------------
    شستن کامل توت بعد از خرید بسیار بااهمیت است. توت مکان مناسبی برای انگل‌هاست و موجب اسهال در انسان می‌شود. اگر تاریخ مصرف آن به پایان رسیده و حالت خرابی دارد حتما از مصرف آن خودداری کنید.

    گوشت بسته‌بندی شده: 
    --------------------------------------
    با به پایان رسیدن تاریخ مصرف گوشت باکتری لیستریا در آن رشد کرده هر چند این ماده غذایی در یخچال نگهداری شود. اگر رنگ گوشت تغییر کرد یا بوی نامطبوعی داشت هرگز آن را مصرف نکنید.

    تخم مرغ: 
    -------------------
    مصرف تخم مرغ تاریخ گذشته نیز بسیار خطرناک است. باکتری‌ها در پوسته تخم مرغ رشد کرده و موجب عفونت خواهند شد.

    گوشت چرخ‌کرده: 
    ----------------------------
    مصرف این ماده غذایی تاریخ گذشته یا حتی پیش از اینکه تاریخ مصرف آن به پایان برسد اگر در مکان مطلوب و طبق اصول بهداشتی نگهداری نشود نیز بسیار خطرناک است.

    پنیر: 
    -----------
    زمان انقضا پنیرهای مختلف متفاوت است. بخصوص اگر پنیر از شیرغیرپاستوریزه تهیه شده باشد موجب عفونت خواهد شد.

    جوانه‌ها: 
    -------------------
    جوانه‌ها برای رشد نیاز به محیط گرم و مرطوب دارند. متاسفانه این محیط برای رشد بسیاری از باکتری‌ها مناسب است. به دلیل اینکه این مواد به صورت خام مصرف می‌شوند بهتر است بعد از پایان رسیدن زمان انقضا مصرف نشوند.

    مرغ خام: 
    ---------------------
    به دلیل خوب پخته نشدن مرغ باکتری‌های بسیاری در آن رشد می‌کنند. اگر مدت مصرف آن به پایان برسد قطعا عفونت در بدن نیز حتی با پخته شدن آن افزایش می‌یابد. مصرف مرغ تاریخ مصرف گذشته ارزش خطر کردن ندارد

    مطالب پیشنهادی

    علل نابودکننده کبد !

    وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


    http://maktoobshop.com


    عوامل اصلی صدمات کبد عبارتند از:
    نگهداری نشوند.
    حفظ عادات خوب غذا خوردن و برنامه زمانی برای بدن ما بسیار مهم هست؛ برای خلاص شدن از مواد شیمیایی غیر
    ضروری و جذب مواد مورد نیاز بدن برای خوردن خود برنامه ریزی کنید و برابر برنامه زمانبندی شده اقدام نمایید.
    1-خیلی دیر خوابیدن و خیلی دیر بیدار شدن از خواب علت اصلی است.
    2- ادرار نکردن پس از بیدار شدن صبح
    3- بیش از حد غذا خوردن (پرخوری)
    4-نخوردن صبحانه
    5- مصرف بیش از حد دارو
    6- مصرف بیش از حد مواد نگهدارنده، مواد افزودنی، رنگ غذا، و شیرین کننده های مصنوعی
    7- مصرف روغن های پخت و پز ناسالم: تا آنجا که امکان دارد مصرف روغن را در غذاهای خود کاهش دهید از سرخ کردن
    و پخت و پز با روغن حتی روغنی مانند زیتون نیز پرهیز کنید. غذاهای سرخ شده را مصرف نکنید مگر اینکه حس کنید نیاز دارید.
    8-مصرف بیش از حد غذاهای خام نیز به کبد فشار می آورد؛ مصرف غذاهای نپخته یا سرخ کردنی های مانده و بیات بار
    کبد را زیاد می کند این موادغذایی باید در یک نوبت غذایی مصرف شوند و نگهداری نشوند. حفظ عادات خوب غذا خوردن
    و برنامه زمانی برای بدن ما بسیار مهم هست؛ برای خلاص شدن از مواد شیمیایی غیر ضروری و جذب مواد مورد نیاز بدن برای خوردن خود برنامه ریزی کنید و برابر برنامه زمانبندی شده اقدام نمایید.

    مطالب پیشنهادی

    ویتامین اخلاق را بشناسید

    وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


    http://maktoobshop.com

    کمبود ویتامین B1 موجب بداخلاقی و کاهش حافظه می‌شود.

    ویتامین B1 برای تهیه انرژی از مواد غذایی و به ویژه از مواد قندی یا کربوهیدرات‌ها در بدن لازم است.

    کمبود ویتامین B1 موجب افسردگی، بداخلافی، کاهش حافظه و تمرکز و همچنین احساس خستگی می‌شود.

    از آنجا که سلول‌های عصبی منحصراً از گلوکز برای تأمین انرژی خود استفاده می‌کنند، در کمبود این ویتامین علائمی از قبیل افسردگی، بداخلافی، کاهش حافظه و تمرکز و همچنین احساس خستگی ظاهر می‌شود.


    این ویتامین در غذاهایی از قبیل غلات صبحانه، نخودفرنگی، تخمه آفتابگردان، ارزن، جوانه گندم، کنجد، سویا، آجیل به خصوص بادام هندی، بادام، گردو، حبوبات از جمله نخود، لوبیا، عدس، گندم سبوس‌دار، سیب‌زمینی، گندم سیاه یا چاودار وجود دارد.

    کمبود ویتامین B3 یا نیاسین نیز منجر به علائم جسمی و روحی می‌شود که مهمترین آنها زوال عقل است و حتی کمبود آن به مرگ نیز می‌انجامد.

    علائم عصبی ناشی از کمبود آن شامل کاهش حافظه، آشفتگی‌های روحی، افسردگی و اضطراب است. به عنوان منابع غذایی آن می‌توان مخمر آبجو، پنیر، بادام زمینی، کنجد، برنج قهوه‌ای، آرد سبوس‌دار، جوانه گندم و نان سبوس‌دار، جو و حبوبات (به ویژه نخود) را اسم برد.

    77 درصد مردان دچار کمبود منیزیم، ویتامین D و ویتامین B12 هستند

    وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


    http://maktoobshop.com


    مقاله‌ای که در مجله health منتشر شده است خوردن 5 ماده غذایی برای مردان ضروری است.
    ویتامین D:
    مصرف ویتامین D برای داشتن اسکلت و استخوان‌ها
    ی سالم ضروری است. طبق تحقیقی که در مجله Circolation منتشر شده است افرادی که دچار کمبود ویتامین D هستند احتمال بروز سکته قلبی در آن‌ها 80 درصد بیش از سایرین است.
    به گفته محققان دانشگاه بوستون باید در هر میلی‌متر از خون 30 نانوگرم ویتامین D وجود داشته باشد. اگر ویتامین D خون از این مقدار پایین‌تر بود باید UI1400 مکمل ویتامین D مصرف کرد.
    منیزیم:
    بررسی‌ها نشان داده است که مردان معمولاً دچار کمبود منیزیم هستند و تنها 80 درصد از 400 میلی‌گرم منیزیم مورد نیاز روزانه را دریافت می‌کنند. مصرف مواد غذایی حاوی منیزیم مانند لوبیا سفید یا 250 میلی‌گرم مکمل آن برای مردان توصیه می‌شود.
    ویتامین B12:
    برخی داروها مانند داروهای ضددیابت مانع از جذب این ویتامین می‌شوند. این ویتامین در مواد غذایی حیوانی وجود دارد و ممکن است به برخی مواد غذایی مانند انواع غلات صبحانه نیز اضافه شده باشد.
    طبق تحقیقی که در مجله Circolation منتشر شده است افرادی که دچار کمبود ویتامین D هستند احتمال بروز سکته قلبی در آن‌ها 80 درصد بیش از سایرین است
    پتاسیم:
    بررسی‌ها نشان داده مردان تنها 60 تا 70 درصد از پتاسیم مورد نیاز روزانه خود را که حدود 4700 میلی‌گرم است مصرف می‌کنند. یک موز حدود 400 میلی‌گرم و نصف آووکادو نیز 500 میلی‌گرم پتاسیم دارد.
    ید:
    بهترین راه به جای این که برای دریافت ید، نمک بیشتری بخورید این است که مصرف شیر یا ماهی را بالا ببرید. خوردن تخم‌مرغ و ماست هم کمک‌کننده است.

    مطالب پیشنهادی

    صدای مفصل فک چگونه درمان می‌شود؟

    وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


    http://maktoobshop.com


    صدا کردن مفصل گیجگاهی فکی یکی از مشکلات آزاردهنده‌ای است که بیمار را به فکر درمان و برطرف کردن مشکلش وامی‌دارد. این بیماران از اینکه هنگام صحبت کردن یا غذا خوردن و باز و بسته کردن فک، صدایی مانند تق‌تق شنیده می‌شود شکایت دارند. این مفصل نزدیک‌ترین مفصل به گوش انسان است و پیچیدن صدا در گوش باعث ناراحتی فرد می‌شود.

    گاهی آنقدر صدا زیاد است که نفر کناری نیز متوجه این صدا می‌شود. اما چرا کلیک یا صدای مفصل به وجود می‌آید؟ این مفصل مانند مفصل زانو سینوویالی و دارای دیسک است. دیسک یک لایه غضروفی فیبروتیک بین استخوان فک و گیجگاه قرار گرفته است. عضله مهمی وجود دارد که دهان را هنگام جویدن و صحبت کردن باز می‌کند. با باز شدن فک، زائده فکی جلو می‌آید و دیسک نیز همراه آن کشیده می‌شود. این امر باعث تسهیل در حرکت فک می‌شود. این دیسک بسیار حساس است و در حرکت‌های شدید و تحت فشار قرار گرفتن و دندان‌قروچه شبانه و گاه بدون علت شناخته شده جابجا، سوراخ، تخریب و به سمت جلو کشیده می‌شود و دیگر به عقب برنمی‌‌گردد. درواقع حالت مچاله پیدا می‌کند. در این حالت با باز شدن دهان این زائده از روی چین‌خوردگی و غضروف تغییر شکل داده شده، عبور می‌کند و باعث ایجاد صدا می‌شود.

    قسمت غضروفی دیسک فاقد عصب حسی است، بنابراین حرکت و صدا کردن آن باعث درد نمی‌شود اما اگر کشیدگی خیلی زیاد شود قسمت پشتی دیسک جلوتر می‌آید و به این دلیل که حاوی عصب است، می‌تواند باعث ایجاد درد شود.

    اگر صدای مفصلی بدون درد باشد با رعایت مواردی می‌توان مشکل را برطرف کرد. این بیماران باید با هر دو طرف فک، غذا را بجوند و در صورتی که دندان خراب یا دندان کشیده‌ای دارند که اجازه نمی‌دهد با دو طرف فک بتوانند غذا بخورند حتما آن را اصلاح کنند. عده‌ای نیز دندان‌ عقب ندارند و مجبورند با دندان‌های جلویی غذا را بجوند که این مساله نیز باعث تشدید صدا می‌شود.

    ضربه به فک، خوردن غذاهای سفت (ته‌دیگ و نان خشک)، دندان‌قروچه، استرس روانی، جویدن آدامس به طور مدام و درمان‌های دندان‌پزشکی طولانی همه باید برطرف شوند. رعایت این نکته‌ها باعث می‌شود دیسک استراحت کند و آرام‌آرام به عقب برگردد. در موارد شدید درمان‌های غیرجراحی توصیه می‌شود. ساختن وسیله‌ای به نام نایت‌گارد که توسط دندان‌پزشک قالب‌گیری می‌شود و بیمار وسیله را باید شب‌ها هنگام خواب داخل دهان قرار دهد کمک می‌کند دیسک به تدریج ترمیم شود.

    اگر با همه این روش‌ها مشکل حل نشود و بیماری آنقدر شدت یابد که فرد وقتی دهانش را باز می‌کند دیگر قادر به بستن آن نباشد و برعکس، درمان جراحی ضرورت می‌یابد که یا باید دیسک خارج شود یا آن را به عقب برگردانیم.


    مطالب پیشنهادی

    سرطان سینه و تمامی گفتنی های آن

    نقش مردان در زمینه بهداشت باروری همسران
    کاهش مرگ و میر زنان باردار با برنامه مادری ایمن

    با هم استـرس را نـاک اوت کنیـم

    وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


    http://maktoobshop.com


    اول > از استرسهایتان حرف بزنید :
    یک آدم صبور و دهن‌قرص، گیر بیاورید و کل بدبختی‌هایتان را با او تقسیم کنید. بازگو کردن مشکلات، وزن آنها را کم میکند. علاوه بر آن معمولا وقتی سفره دلتان را جلو کسی باز می‌کنید، او هم سفره خودش را برایتان باز میکند و یحتمل می فهمید که شما در این دنیا، تنها آدم کتک خورده نیستید و این یعنی آرامش ...

    دوم > فقط به زمان حال فکر کنید :
    گذشته‌تان و آینده‌تان را خیلی جدی نگیرید. اصلا پاپیچ خرابکاریها و کوتاهی‌هایی که در گذشته در حق خودتان کرده‌اید، نشوید.
    همه همینطور بوده‌اند و انگشت فرو کردن در زخمهای قدیمی، هیچ فایده‌ای جز چرکی شدن آنها ندارد. آینده را هم که رسما باید به هیچ کجایتان حساب نیاورید. ترس از حوادث و رخدادهای احتمالی، حماقت محض است , فکر هر چیزی، از خود آن چیز معمولا سخت‌تر و دردناک‌تر است.

    سوم > به خودتان استراحت بدهید :
    حالا می‌گویم استراحت، یکهو فکرتان نرود به سمت یک ماه عشق و حال وسط سواحل هاوایی؛ وسط همه گرفتاریها و استرسها و بدبختی‌هاتون...!!!
    آدم میتواند خیلی شیک به خود، مرخصی چند ساعته بدهد. کمی تنهایی، کمی بچگی کردن یا هر چیز نامتعارفی که شاید دوست داشته باشید که کمی از دنیای واقعی دورتان کند و خستگی را بگیرد. مثل نهنگ‌ها که هر از چندگاهی به بالای آب می‌آیند و نفسی تازه می‌کنند و دوباره به زیر آب برمی‌گردند.

    چهارم > تن‌‌تان را بجنبانید چون ورزش قاتل استرس است :
    لزومی هم ندارد که وقتی می‌گوییم ورزش، خودتان را موظف کنید روزی هزار بار وزنه یک تنی بزنید و بازو دربیاورید.
    همچین که یک جفتک چارکش منظم و خفیف در روز داشته باشید، کلی موثر است از من به شما نصیحت.

    پنجم > زندگی‌تان، میدان و مسابقه اسب‌دوانی نیست :
    خودتان را دائم با دیگران مقایسه نکنید مقایسه کردن و"رقابت‌پیشگی"، استرس‌زا است.
    اینکه اصغر فوق‌لیسانس دارد و من ندارم و اکبر لامبورگینی دارد و من ندارم و احمد فلان دارد و من ندارم، شما را دقیقا می‌کند همان اسب مسابقه که همه عمرش را بابت هویج ِ سر چوب، دویده و به هیچ کجا هم نرسیده.
    زندگی مسخره‌تر از چیزی است که شما فکرش را می‌کنید هیچ دونفری لزوما نباید مثل هم باشند بلکه خودتان باشید.

    ششم > از مواجهه با عوامل "ترس‌زا" هراس نداشته باشید :
    مثال ساده آن، دندان‌پزشک است وقتی دندان خراب دارید، یک کله پیش دکتر بروید و درستش کنید نه اینکه بترسید و یک عمر را از ترس دندان‌پزشک، با درد آن بسازید و همه لقمه‌هایتان را با یکطرف دهانتان بجوید
    نیم ساعت جنگیدن با درد، بهتر از یک عمر زندگی با ترس ِ درد است ترس، استرس می زاید.

    هفتم > خوب بخورید و بخوابید و شعارتان "گور بابای دنیا" باشد :
    آدمی که درست نخوابد و نخورد، مغزش درست کارنمی‌کند. مغز علیل هم، عادت دارد همه چیز را سخت و مهلک نشان دهد
    آدم وقتی گرسنه و خسته است، یک وزنه یک کیلویی را هم نمی‌تواند بلند کند، چه برسد به یک فکر چند کیلویی بازگو کردن مشکلات، وزن آنها را کم میکند.

    هشتم > بخندید :
    همه مشکل دارند من دارم، شما هم دارید همه بدبختی داریم، گرفتاری داریم و این موضوع تابع محل جغرافیایی آدمها هم نیست. یاد بگیرید بطور معمول بخندید. به ریش دنیا و مشکلات بخندید به بدبختی‌ها بخندید.
    دو بار اولش سخت است، اما کم کم عادت میکنید و می‌بینید که رابطه خنده و گرفتاری، مثل رابطه خیار است و سوختگی پوست درمانش نمی‌کند اما دردش را کم میکند.

    مطالب پیشنهادی

    خواص انار 3 برابر بیشتر از چای سبز


    وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


    http://maktoobshop.com



    انار یکی از میوه های خوش آب و رنگ فصل پاییز و زمستان است که در مقایسه با سایر میوه های این فصل، آنتی اکسیدان بیشتری برای افزایش ایمنی، مقاومت و حفاظت از بدن در مقابل بیماری ها، میکروب ها و ویروس ها دارد.
    تحقیقات نشان داده است که انار 3 برابر چای سبز، آنتی اکسیدان دارد. نقش آنتی اکسیدان ها، حفاظت از بدن در برابر استرس ها، آلودگی های شیمیایی و میکروبی، بیماری قلبی و سرطان هاست.

    انار منبع مهم آنتی اکسیدان ها، پتاسیم و ویتامین C است. در واقع آب انار یکی از غنی ترین منابع پلی فنول هاست که گروهی از آنتی اکسیدان های قوی هستند.

    نقش آنتی اکسیدان ها، کند کردن یا جلوگیری از صدمه سلولی است که توسط علل مختلف استرس زا حادث می شوند، مانند مصرف سیگار و دخانیات، آلودگی هوا ، استرس های روحی و سموم مختلفی که به صورت روزمره، خواسته و ناخواسته با آنها مواجه هستیم.
    انار میوه‌ای خون‌ساز، مقوی قلب، مفرح، دفع‌کننده چربی، رفع‌کننده سموم اغلب عفونت‌های داخلی و دافع حرارت است.
    رب انار، برگ انار در ضعف معده، کمی اشتها، تهوع، ضعف عمومی، تصفیه خون و در رفع میگرن بسیار مفید است.
    این میوه مانع تصلب شرایین و بیماری قلبی، کاهش کلسترول بد (LDL) ، باعث کاهش فشار خون بالا و چربی بوده، خون را تصفیه و تقویت‌کننده قلب و کلیه و اشتها‌آور است و بهتر است قبل از غذا مصرف شود.

    انار در دفع اوره و کلسترول، دفع سموم و تعادل مایعات بدن بخصوص خون نقش مهمی دارد.
    انار برای اشخاصی که دچار یبوست هستند، مضر و میوه‌ای سرد است بنابراین اشخاصی که سرد مزاج هستند پس از خوردن آن، مقداری آب جوش با نبات باید بخورند.
    انار برای کسانی‌که دچار نفخ معده هستند، ضرر دارد. زیاده روی در مصرف انار ترش ایجاد زخم معده می‌کند.
    نکته: تحقیقات نشان داده است که اگر روزی سه چهارم لیوان آب انار بنوشید و این کار را مدت 3 ماه انجام دهید، مقدار اکسیژن بیشتری به قلب می رود و باعث سلامتی قلب می شود.

    مطالب پیشنهادی
    چه ورزش هایی سلامت کودکان را تامین می کند؟
    ورزش چگونه در درمان و پیشگیری از سرطان سینه زنان کمک می کند؟

    راهی برای درمان گرفتگی عضلات گردن

    وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


    http://maktoobshop.com


    گردن درد, درد خیلی بدی است و بیشتر این درد از بد خوابیدن سر چشمه می گیرد و این خب با احتیات کرد که از این مشکلات پیش نیاید ولی اگر صبح که از خواب بیدار می‌شوید، اگر به علت درد و گرفتگی عضلات گردن نتوانید سرتان را بچرخانید چه می‌کنید؟تا به‌ حال برایتان پیش آمده است که حین انجام کارهای عادی روزانه، به‌ طور ناگهانی دچار درد شدیدی در قسمتی از بدنتان ‌شوید؛ مثلا وقتی خم شده‌اید تا شیئی را از روی زمین بردارید
    یا هنگامی که سرتان را موقع خروج از پارکینگ برای احتیاط و نگاه‌ کردن به عقب بر‌گردانده‌اید؟ حتی ممکن است تنها بعد از کش ‌دادن بدنتان پس از یک سفر هوایی طولانی، دچار این نوع دردهای ناگهانی شدید شوید.این دردها معمولا آن ‌قدر شدید هستند که شاید حتی به سختی بتوانید از جایتان تکان بخورید، زیرا ماهیچه‌های اطراف ستون فقرات ، از قوی‌ترین و در عین حال کاربردی‌ترین نقاط بدن هستند و گرفتگی آنها می‌تواند منجر به بروز دردهای ناراحت ‌کننده در ناحیه پشت و گردن شود.گرفتگی عضلات یکی از شایع‌ترین عوامل ایجاد درد شدید در پشت و گردن افراد است. این درد اگرچه گاهی با بعضی روش‌های سنتی معمول قابل کنترل است و نیازی به درمان از طریق روش‌های جراحی ندارد، اما در صورت مشاهده بعضی علائم باید سریعا به پزشک مراجعه کرد.
    گرفتگی عضلات یکی از عکس‌العمل‌های حفاظتی و طبیعی بدن نسبت به مشکلاتی است که در ماهیچه یا رشته‌های عصبی اطراف آن پیش آمده است. گرفتگی پشت ممکن است به دلایل مختلفی بروز کند. به گزارش تکناز معمولا حرکات ناگهانی نامناسب ممکن است باعث کشش‌های شدید در بافت ماهیچه‌ای و عصبی این قسمت شده و درد و ناراحتی برای ما ایجاد کند. گرفتگی عضلات پشت گاهی هم می‌تواند نشانه‌ای از وجود صدمات و مشکلات در قسمت‌های درونی خود ستون فقرات مثل مهره‌ها یا دیسک‌ها و زردپی‌ها (رشته‌های پیوندی که مهره‌ها را به هم متصل می‌کنند) باشد.
    این درد معنی ‌دار
    از اولین نشانه‌های گرفتگی عضلات، درد شدیدی است که بسته به موقعیت ناحیه صدمه‌ دیده، در پشت یا گردن ظاهر می‌شود. این درد که با انقباض دردناک ماهیچه همراه است، ممکن است بین چند ثانیه تا چند دقیقه طول بکشد.این درد و انقباض معمولا دو هدف دارد: یکی این که شما را متوجه وجود مشکل در بدنتان کند و دیگر این که حرکات شما را محدود سازد تا مانع صدمات بیشتر در آن ناحیه از بدنتان گردد. این علائم معمولا‌ بر اثر فعالیت بدنی زیاد تشدید می‌شوند و عموما پس از یک دوره استراحت، کمتر شده یا از بین می‌روند.
    چه باید کرد؟
    بیشتر اوقات اگر گرفتگی عضله علت پزشکی جدی نداشته باشد، با یک دوره درمانی ساده در چند روز یا چند هفته بهبود پیدا می‌کند. اما اگر هر یک از علائم زیر را در خود مشاهده کردید، فورا به پزشک مراجعه کنید:
    * تغییر در نحوه عملکرد روده‌ها و مثانه، به طوری که در کنترل آنها دچار مشکل شوید.
    * ضعف ماهیچه‌ها در ناحیه بازوها و ساق پاها و عدم تعادل هنگام راه ‌رفتن، و احساس کاهش تــدریجــی توانایی در طی مسیری که معمولا به راحتی پیاده‌روی می‌کرده‌اید.
    * احساس گسترش درد و بی‌حسی در دست و پا به ویژه هنگام عطسه، سرفه یا موقع نشستن.
    * بدتر شدن درد در حالت دراز کشیدن و بی‌خوابی در طول شب از شدت درد.
    * درد همراه با تب، کاهش وزن و دیگر نشانه‌های بیماری.
    اگر هیچ یک از علائم ذکر شده در بالا را نداشتید، شاید با انجام کارهایی بتوانید خودتان درد و گرفتگی ماهیچه‌هایتان را کاهش دهید، یا بعضی از علائم آزاردهنده و مشکل‌ساز آن را از بین ببرید.
    از تو حرکت
    انجام فعالیت‌های روزانه و معمول (البته شاید با سرعت کمتر و مطمئنا با خودداری از انجام کارها و حرکاتی که ممکن است دوباره شما را دچار مشکلاتی کند) بهترین و مناسب‌ترین راه برای شروع یک دوره ی درمانی است. استراحت کوتاه‌ مدت مشکلی ایجاد نخواهد کرد،اما خوب است بدانید که انجام فعالیت‌های سبک، بهبود وضعیت شما را تسریع می بخشد. بنابراین از دراز کشیدن و استراحت‌های طولانی ‌مدت خودداری کنید.
    کمپرس سرد
    در 72 ساعت (سه روز) اولیه‌ پس از شروع گرفتگی عضلات،‌ فورا تعدادی قطعه یخ را در کیسه و سپس پارچه‌ای بپیچید و حداکثر 20 دقیقه روی موضع دردناک قرار دهید. این کار را چندین بار در طول روز تکرار کنید. کمپرس سرد، درد و ورم ناحیه دردناک را کاهش می‌دهد و با بی‌حس کردن بافت عضلانی آن منطقه، تحریکات عصبی را کم می‌کند.البته باید مراقب باشید، زیرا کمپرس سرد طولانی (بیش از 20 دقیقه) در ناحیه مورد نظر می‌تواند باعث انقباض بیشتر عضلات و افزایش درد شود.
    کمپرس گرم
    پس از گذشت سه روز از آغاز درد ، می‌توانید روش کمپرس گرم را شروع کنید. کمپرس گرم باعث شل ‌شدن ماهیچه‌های منقبض‌ شده و افزایش جریان خون در آنها می‌شود. این کار حتما باید پس از 72 ساعت اولیه گرفتگی عضلات آغاز شود تا التهاب فروکش کند. استفاده از گرمای مرطوب بهتر از گرمای خشک است، زیرا میزان از دست‌دهی آب بدن را کاهش می‌دهد. برای این کار می‌توانید از انواع کمپرس‌های مرطوب مانند کیسه‌های آب‌ گرم مخصوص کمپرس، حمام آب‌گرم یا جکوزی استفاده کنید.
    داروهای ضد‌درد و آرام‌بخش
    انواع داروهای ضد درد مانند آسپیرین، ایپوبروفن، استامینوفن یا ناپروکسن می‌توانند درد را کاهش دهند و ورم و گرفتگی عضلات را کم کنند. داروهای متنوعی وجود دارند که بدون نیاز به نسخه پزشک قابل‌‌ خریداری هستند، اما حتما در مورد مصرف آنها با پزشک مشورت کنید. او به شما کمک می کند تا مناسب‌ترین دارو را تهیه کنید.
    موضع‌بند‌های طبی
    استفاده کوتاه‌ مدت از سینه ‌‌بند‌های طبی نیز می‌تواند برای کاهش درد گرفتگی عضلات مفید باشد. این‌گونه تجهیزات طبی (سینه‌بند یا گردن‌بند طبی) با ثابت نگه‌ داشتن و گرم کردن ماهیچه‌های محل مورد نظر، درد را کاهش می دهند. فراموش نکنید که در مورد استفاده از انواع کمربند، گردن‌بند و سینه‌بندهای طبی و سایز و نوع مناسب آن حتما با پزشک خود مشورت کنید
    تا راهنمایی‌های لازم را به شما بدهد. البته هرگز روی این نگهدارنده‌های خارجی برای درازمدت حساب نکنید، زیرا رها گذاشتن عضله‌ها و اجازه حرکت به آنها می‌تواند برای بهبود مشکلات و صدمات شما مفید باشد.اگر هیچ یک از روش‌های پیشنهادی بالا کارساز نبود و با هیچ‌کدام از مراقبت‌های خانگی نتوانستید درد، التهاب و گرفتگی عضلات خود را کم کنید، حتما به مراکز درمانی مراجعه کنید؛ شاید آنها روش‌های مراقبتی و درمانی دیگری را به شما ارائه بدهند.
    عضله هم بگیر نگیر داره
    برای جلوگیری از ایجاد دوباره صدمات در پشت و گردن و پیشگیری از گرفتگی دردناک عضلات باید قدرت و توانایی‌ عضلات خود را زیاد کنید و برای انعطاف‌پذیری ماهیچه‌ها، تاندون‌ها و زرد‌پی‌هایی که ستون فقرات پشت‌تان را نگهداری ‌می‌کنند، برنامه‌ریزی و تلاش کنید. روش‌های زیر به این منظور پیشنهاد می‌شود:
    * برای انجام ورزش‌های هوازی سبک – که به پشت و ستون فقرات و مفاصل فشار وارد نمی‌کنند – مثل دوچرخه ‌سواری ، پیاده ‌روی یا شنا برنامه‌ریزی کنید. اگر ورزش در فضای باز برایتان ممکن نیست، از دستگاه‌ها و وسایل ورزشی مانند دوچرخه‌های ثابت و … که در سالن‌های ورزشی موجود هستند، استفاده کنید. حتی می‌توانید یکی از آنها را خریداری کرده و در خانه داشته باشید و مرتبا از آن استفاده کنید.
    * با تقویت عضلات شکم و پشت خود (بدن ‌سازی) یک سینه‌ بند طبی طبیعی برای نگهداری ستون فقرات خود خواهید داشت.
    * کشش آرام عضلات، انعطاف‌پذیری آنها را زیادتر می‌کند. همچنین باعث می‌شود خون بیشتری به سمت عضلات‌تان جریان پیدا کند.
    هشدار، هشدار!
    اگر به طور مرتب دچار گرفتگی عضلات می‌شوید، پیش از برنامه‌ریزی برای انجام هر گونه فعالیت کششی و ورزشی، حتما با پزشک معالج خود مشورت کنید (حتی اگر به انجام فعالیت‌های ورزشی عادت دارید!) زمانی‌ که ماهیچه‌ها، اعصاب و دیگر بافت‌های بدن تحت تاثیر گرفتگی، التهاب دارند، یا در مراحل اولیه بهبود به سر می‌برند، باید از تحرک زیاد و وارد کردن هر نوع فشار بر آنها خودداری کنید، زیرا ممکن است صدمات بیشتری به آنها وارد نمایید یا روند درمان را آهسته کنید فقط و فقط صبر داشته باشید همه چیز با صبر و حوصله حل می شود.

    مطالب پیشنهادی
    ورزش های مفید برای بیماران مبتلا به آلزایمر
    ورزش و بیماری های قلبی و استخوانی
    چطور میزان فعالیت فیزیکی خود را ارتقاء دهیم؟

    نکاتی درباره کپک رب، آب‌غوره و ترشی!

    وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


    http://maktoobshop.com

    خیلی وقت‌ها وقتی روی مواد غذایی‌ای مانند رب کپک می‌بینیم، از خودمان می‌پرسیم آیا این خوراکی هنوز هم قابل مصرف است؟ معمولاً بعضی از خانم‌های خانه برای ماندگاری بهتر رب گوجه‌فرنگی و پیشگیری از کپک زدن، آن را در فریزر می‌گذارند ولی این کار درست نیست. در بسیاری از موارد، ایجاد آلودگی‌ها و کپک‌ها اجتناب‌ناپذیر است و به دلیل عوامل ثانویه به وجود می‌آیند. یکی از راهکارها برای رها شدن از شر کپک‌ها، این است که از هر نوع ماده غذایی، مقدار کمی بخریم، مثلاً قوطی‌های کوچک‌تر رب گوجه‌فرنگی را انتخاب کنیم و حتماً قبل از باز کردن درشان، به مدت کوتاهی آن‌ها را با آب جوش حرارت دهیم تا مقدار آلودگی موجود در سطح در قوطی کمتر شود.
    ظرف نگهداری رب باید متناسب با حجم رب گوجه‌فرنگی باشد و حتماً بعد از مصرف لازم است روی آن پوششی مناسب قرار داد تا قارچ‌ها نتوانند روی سطح رب رشد کنند. از آنجا که امکان آلودگی و وجود کپک در مواد غذایی‌ای که در حجم زیاد تهیه می‌شوند، بسیار زیاد است، اگر رب گوجه‌فرنگی را به مقدار زیاد تهیه می‌کنید، حتماً بعد از باز شدن در ظرف اصلی، رب را در ظروف کوچک و دردار، تقسیم‌بندی و نگهداری کنید.

    رطوبت هم یکی از عوامل موثر در ایجاد کپک است، بنابراین حتماً از قاشق تمیز و خشک که آلودگی کمتری دارد، برای برداشتن رب استفاده کنید. جالب است بدانید در گذشته بسیاری از خانم‌ها برای نگهداری بهتر رب گوجه‌فرنگی سطح آن را با یک لایه روغن می‌پوشاندند. با این روش اکسیژن‌رسانی متوقف و از تشکیل کپک جلوگیری می‌شود. گرچه یکی از روش‌های مناسب نگهداری مواد غذایی، قرار دادن آن‌ها در یخچال است، اما رشد بسیاری از باکتری‌ها و قارچ‌ها در دمای یخچال فقط کند می‌شود نه متوقف بنابراین در یخچال هم مواد غذایی را در مدت زمان مشخص می‌توان نگه داشت.

    اگر ماده غذایی‌ای کپک زد، اصلاً نباید آن را مصرف کرد زیرا حتی برداشتن یک لایه از کپک کمکی به سالم ماندن آن نمی‌کند، چون علاوه بر سم‌هایی که به وسیله قارچ در ماده غذایی تولید شده و در لایه‌های پایینی نفوذ کرده، اسپور (هاگ) قارچ‌ها هم داخل خوراکی کپک‌زده وارد شده است. اسپور قارچ‌ها، با چشم غیرمسلح قابل‌مشاهده نیست و ماده سمی هم فقط با انجام آزمایش‌های خاصی قابل‌تشخیص است. نباید فکر کنیم چیزی که دیده نمی‌شود، نمی‌تواند به ما آسیبی برساند.

    نگذار آب‌غوره‌ات کپک بزند
    آب‌لیمو و آب‌غوره از آن دسته مواد غذایی است که اگر به درستی نگهداری نشود، خیلی زود کپک می‌زند و غیرقابل استفاده می‌شود. راه جلوگیری از کپک زدن آن را در ادامه بخوانید.
    کارشناسان مواد آشامیدنی و بهداشتی، می‌گویند پس از اینکه آب‌لیمو و آب‌غوره را داخل شیشه ریختید، بهتر است شیشه را داخل آب جوش قرار دهید تا آنزیم و باکتری‌های موجود در آن، از بین برود. با انجام این کار، قارچ‌ها امکان رشد را از دست می‌دهند و در نتیجه احتمال کپک زدن این مواد هم کاهش چشم‌گیری می‌یابد. آب‌لیمو یا آب‌غوره را باید حتماً داخل شیشه تمیز بریزید و تا نزدیکی لبه ظرف پر کنید. بهتر است به مقدار خیلی کم لبه شیشه را خالی بگذارید و سپس درپوشی روی آن قرار دهید تا با ایجاد خلأ، اکسیژن به داخل محصول راه نیابد و جایی برای رشد کپک‌ها وجود نداشته باشد.

    یادتان باشد که مصرف مواد غذایی کپک‌زده خیلی خطرناک است زیرا قارچ‌ها، سم‌هایی ترشح می‌کنند که گاهی سرطان‌زا هستند. در نگهداری آب‌لیمو و آب‌غوره این نکته را هم باید گفت که قرار دادن این مواد در آفتاب، باعث ایجاد تغییرات شیمیایی در آن‌ها می‌شود. ویتامین c موجود در آب‌لیمو یا آب‌غوره، به نور و حرارت حساس است و در برابر نور آفتاب از بین می‌رود؛ بنابراین باید از قرار دادن این مواد در مقابل نور آفتاب به طور جدی خودداری شود.
    از ظروف پلاستیکی یا بطری‌های آب معدنی برای نگهداری آب‌لیمو استفاده نکنید؛ زیرا مواد اسیدی موجود در آب‌لیمو می‌تواند با دیواره ظروف پلاستیکی فعل و انفعالات نامطلوبی ایجاد کند و سمی و سرطان‌زا شود. برای نگهداری آن‌ها از ظروف شیشه‌ای استفاده کنید و بهتر است این ظروف شیشه‌ای، تیره باشند تا کمتر نور را از خود عبور دهند.
    اگر ترشی کپک زد...

    بحث آلودگی ترشی‌ها به کپک زدن آن‌ها برمی‌گردد. زمانی که شما کپک را روی ترشی مشاهده کردید، باید بدانید که این کپک قابل‌مشاهده، از میلیون‌ها یا حتی میلیاردها میسلیوم کپک تشکیل شده است. از این رو، خریدن یا خوردن این نوع ترشی به هیچ عنوان توصیه نمی‌شود. از آنجا که مصرف‌کننده خانگی قدرت تشخیص بیماری‌زا بودن یا نبودن کپک‌ها را ندارد، باید هر نوع مواد غذایی کپک‌زده را کاملا دور بریزد. ترشی هم حاوی سرکه مایع است و امکان انتشار کپک‌های بیماری‌زا در تمام آن وجود خواهد داشت. نکته دیگر هم اینکه طعم و بوی ترشی در موارد زیادی می‌تواند نشان‌دهنده سالم و تازه بودن یا نبودن آن باشد.

    مطالب پیشنهادی

    دقت کنید به همسر خود چه می‌گویید

    وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


    http://maktoobshop.com


    یکی از گفته‌های مشهور در زبان ما این است: “زخم شمشیر بهبود می‌یابد اما زخم زبان نه”. البته یاد ما باشد که این گفته در خلاء به میان نیامده، بلکه برخاسته از تجارب دیرینۀ بشری است. زخم‌های جسمی به گونۀ کامل یا ناقص ترمیم می‌شوند، اما حرف‌هایی که ما را در سطح عاطفی مورد هدف قرار می‌دهند، زخم‌ها و احساسات منفیِ ایجاد می‌کنند که ممکن است به آسانی بهبود نیابند، به راحتی فراموش نشوند، و ذهن و روان شخص را برای مدت‌ها درگیر کنند.

    لیکن ما این مسئله را بیش‌تر اوقات جدی نمی‌گیریم. عوامل زیادی در پسِ این رفتار ما نهفته است: از تربیت خانوادگی گرفته تا سرخوردگی فردی، تا خشم و عصبانیت ناشی از مشکلات محیطی، شکست‌های شغلی و…اما اگر تمام این‌ها را کنار هم بگذاریم، نمی‌توانیم رفتار نامناسب در برابر همسر را به درستی توجیه کنیم، چون قاعده بر این است که دو فرد قرار است با اشتراک و همکاری، زندگی مشترک خود را بنا کرده و به پیش ببرند. حالا اگر این کار برای شان غیرممکن گردیده، یک راه‌حل می‌تواند جدایی باشد، اما اگر قرار است تا در کنار هم زندگی کنند، طرح مسئله کاملاً عوض می‌شود.  

    داکتر گوتمن از جملۀ مشاورین خانواده‌ است که سال‌ها روی روانشناسی خانواده کار کرده است. نتایج پژوهش‌های او نشان می‌دهد که معمولاً برای هر حرف نامناسبی که برای همسر یا عضو نزدیک خانواده گفته می‌شود، پنج حرف مناسب و مثبت لازم است تا اثر آن حرف نامناسب را کاهش داده یا از بین ببرد. به این موضوع فکر کرده بودید؟ احتمالاً نه. لیکن کسانی که زندگی مشترک داشته اند می‌دانند که دل بدست آوردن دوباره کار آسانی نیست.

    یاد ما باشد که زندگی مشترک، مسابقه میان دو نفر نیست، بلکه مشارکت و همکاری میان آن دو است. پیروزی یعنی موفقیت مشترک، نه تثبیت تسلط و تحکم با زور و قدرت و خشونت، یا سوءاستفادۀ عاطفی با حرف‌های زشت و نامناسب و غیرمودبانه که عزت نفس و حرمت نفس همسر را هدف قرار می‌دهد. این همان سوءاستفادۀ زبانی است که در قالب خشونت عاطفی می‌گنجد و گاهی از خشونت جسمی بدتر و وخیم‌تر است. بارها برایم گفته اند که: ترجیح می‌دهم همسرم مرا بزند اما فلان حرف را نگوید؛ یا ترجیح می‌دهم جدا شوم اما از او چنین رفتاری را نبینم.

    یاد ما باشد زمانی که با همسر یا عضو نزدیک خانواده حرف می‌زنیم، دقت کنیم که چه می‌گوییم.   

    مطالب پیشنهادی


    بررسی اثرات کافئین بر بدن
    عوارض شیرین کنندههای بدون کالری
    فست فود زیر ذره بین کارشناسان حوزه سلامت
    ویژگی های ظروف آشپزی و اثر آن در پخت غذا

    چند رفتار اشتباه در ازدواج

    وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


    http://maktoobshop.com


    مردها گاهی اوقات اشتباهاتی مرتکب می‌شوند که با خطر خراب کردن ازدواج‌شان همراه است. به عبارتی، اگر شما هم جزء مردهای عادی باشید، حتماً چندین بار تا به‌حال یک یا چند تا از این اشتباهات را مرتکب شده‌اید.

    باور نمی‌کنید؟ از همسر تان بپرسید. حالا قبل از این‌که حالت دفاعی به خود بگیرید، باید بگوییم که تقصیری ندارید. اینها کارهای حساسی هستند که خیلی وقت‌ها حتی خودتان از انجام آن‌ها آگاهی ندارید و در طول زندگی تان به تدریج جزیی از رفتار شما شده اند. لیکن تغییر این رفتارها، تفاوت شگرفی برای همسرتان خواهد کرد و این در رابطه‌ی تان کمک بزرگی خواهد بود.

    علاوه بر این، تشخیص دادن این اشتباهات و تلاش برای اصلاح آن‌ها نه تنها به ازدواج‌تان کمک می‌کند، بلکه برای سلامت جسمی و روانی شما و همسرتان هم مفید است.

    به مرور زمان، احساسات منفی که با آن‌ها برخورد نشود، ممکن است منجر به مشکلات جسمی و روحی شوند. در رابطه برای هر دو طرف استرس ایجاد می‌شود. به طور معمول وقتی زوج‌ها به دنبال تداوی و حل مشکل می‌روند، این استرس موجب تحریک اضطراب یا افسردگی در یکی از آن‌ها یا هر دوی شان شده است.

    در زیر به چند اشتباه آقایان در ازدواج، نحوه تشخیص آن‌ها و از همه مهم‌تر راه اصلاح آن‌ها اشاره می‌کنیم:

    ۱نشان ندادن همدلی 

    دکتر آلبرت مازلو، روانشناس مشهور، می‌گوید، «همدلی که عبارت از توانایی تشخیص و تقسیم احساسات دیگران است، مهم‌ترین بخش هر رابطه است. خانم‌ها معمولاً در این زمینه بهتر عمل می‌کنند. آن‌ها دوست دارند احساسات شان درک شده و به آن‌ها ارزش داده شود. در عوض مردها به جای این‌که فقط گوش کنند، وارد عملیات حل مشکل می‌شوند. این اشتباه است.

    مثلاً اگر همسرتان به شما می‌گوید که احساس می‌کند نادیده‌اش می‌گیرید، چیزی که در آن لحظه می‌خواهد این است که احساسات او را درک کنید، نه این‌که درمورد واقعیات مسئله حرف بزنید».

    ۲هزینه‌های بی‌پروا

    خریدهای بزرگ مثل خریدن موتر بدون این‌که اول با همسرتان مشورت کنید یکی از رفتارهایی است که باید اکیداً از آن دوری کنید. این‌گونه رفتار کردن، بعد از خیانت در رابطه، دومین رفتاری است که ممکن است ازدواج شما را برهم بزند. و متاسفانه مردها به کرات این رفتار را تکرار می‌کنند.

    چرا؟ مردها دانسته و ندانسته پُست ریاست در رابطه را به خود می‌دهند. این هم اشتباه است. رابطه زوج‌ها باید تقسیم ریاست باشد.

    ۳خودخواهی جنسی

    خیلی از مردها در اتاق‌خواب فراموش می‌کنند که همسرشان بیشتر از آن‌ها نیاز به تحریک شدن دارد.

    داکتر مازلو می‌گوید، «محبت، این‌که کاری کنید تا احساس کند دوستش دارید و به او نیاز دارید، برای تحریک شدن همسر لازم است. مردانی که سن شان بالاتر است این را فهمیده‌اند، اما مردان جوان معمولاً از آن ناآگاهند».

    برای مردان رابطه‌جنسی راهی برای نزدیک شدن است اما خانم‌ها قبل از رابطه‌جنسی نیاز به نزدیک شدن عاطفی، برقراری صمیمیت، و ایجاد رابطه دارند.

    ۴اشتباه گوش دادن

    گوش دادن به این معنی نیست که وقتی همسرتان درمورد چیزی که اذیتش می‌کند برایتان حرف می‌زند فقط سرتان را تکان دهید و به راه‌هایی برای حل آن مشکلات فکر کنید. مردها معمولاً سعی می‌کنند موقعیت‌ها را بررسی کرده و به راهکارهایی برای آن فکر کنید. این کار مطمئناً همسرتان را دیوانه می‌کند.

    چیزی که او می‌خواهد این است که با هم درمورد مشکلات حرف بزنید، او دوست دارد شما در گفتگو شرکت کنید نه اینکه سعی کنید قهرمان باشید و به تنهایی راه‌حل پیدا کنید. او دوست دارد به حرف‌هایش دقت کنید و به احساساتی که در میان می‌گذارد اهمیت دهید.

    ۵پنهان کردن احساسات

    اینکه وقتی همسرتان در مورد احساسات خود با شما حرف می‌زند به او گوش دهید الزامی است. حرف زدن درمورد احساسات خودتان هم همین‌طور.

    اما خیلی از مردها تصور می‌کنند باید احساسات خود را پنهان کنند، در غیر این‌صورت ضعیف دیده می‌شوند.

    اما باید بدانید در میان نگذاشتن احساسات‌تان یک نقطه منفی از دید همسرتان است. همسرتان تصور خواهد کرد آن رابطه نزدیک و عمیقی که دوست دارد با شوهرش داشته باشد را ندارد و احساس می‌کند از او دور شده‌اید.

    ترغیب کردن مردها برای درد دل کردن کار دشواری است. اما به خاطر داشته باشید که این کار نه تنها نشانه ضعف نیست بلکه نشانه‌ی قدرت است. مردها از ابتدای کودکی تا زمانی‌که بزرگ می‌شوند یاد می‌گیرند که نباید اجازه دهند دیگران بفهمند که از چه چیزهایی می‌ترسند. اما درد دل کردن یعنی خطر کردن، و خطر کردن نیازمند شجاعت است نه ضعف.

    ۶کوشش در مسلط شدن و ریاست کردن

    مرد بودن به معنای رئیس بودن نیست. اما خیلی مردها این را نمی‌فهمند. آن‌ها سعی می‌کنند هر چه که می‌خواهند را با تکیه به زور و ریاست کردن به دست بیاورند. خانم‌ها به این روش واکنش نشان می‌دهند و به اِعمال قدرت پاسخ مثبت نمی‌دهند. در بهترین حالت، توافق یا احترام شان از روی ناچاری و ترس است نه رضایت.

    جایگاه قدرتی که مردها معمولاً برای خود در نظر می‌گیرند، باعث خراب شدن رابطه می‌شود، رابطه‌ای که باید متقابل، محبت‌آمیز و حمایت‌کننده باشد. شاید درست باشد اگر بگوییم بهترین «خود» ما در ارتباط با دیگران است که پدیدار می‌شود نه در بیرون رابطه.

    مطالب پیشنهادی

    سرطان سینه و تمامی گفتنی های آن

    نقش مردان در زمینه بهداشت باروری همسران
    کاهش مرگ و میر زنان باردار با برنامه مادری ایمن


    نشانه های افسردگی

    وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


    http://maktoobshop.com


    احتمالاً تا حال برای تان این اتفاق افتاده که برای یک یا چند روز غمگین باشید؛ حوصله گفتگو و صحبت کردن با دیگران را نداشته باشید؛ بخواهید تنها باشید و در گوشه ی آرام گیرید؛ به نگرانی های مربوط به زندگی خود فکر نکنید چون بیشتر ناراحت تان میکنند؛ انرژی (قدرت بدنی-مغزی) خود را نسبت به گذشته کمتر احساس کنید؛ اشتهای تان را از دست بدهید؛ و… برای بسیاری وقتی این حالت پیش می آید، میگویند که “افسرده” شده اند و یا اینکه “افسردگی” دارند. آنهم در صورتی است که جرات ابراز این احساس را داشته باشند، برای اینکه در فرهنگ ما ابراز کردن حالت عاطفی و احساسات درونی – در صورتیکه این احساسات مربوط به غم و عصه و در کٌل منفی باشند – نشانه ضعف و سستی و ناتوانی شمرده میشوند و یک بار منفی را با خود حمل میکنند، بالاخص در مورد مردان. درین میان، زنان بصورت طبیعی و هم متاثر از روش تربیتی-فرهنگی، تمایل بیشتری برای شریک ساختن احساسات خود دارند و در بیشتر موارد دور هم جمع میشوند و از مشکلات و نگرانی های خود قصه می کنند.

    جدا از نوع تربیت و کٌدهای پذیرفته شده اجتماعی، نوع رویکرد به مشکلات روانی در کشور توام با شرم، تحقیر، تقصیر، رازآلودگی، ناخالص بودن، ناپاک بودن، گناه-آلود بودن و “تابو” بودن است که سبب میشود بسیاری لب باز نکنند، درد خود را مخفی نگهدارند، از مشکلات و فشارهای حاصل از آن چیزی به زبان نیارند، در جستجوی حل مساله نباشند، و خلاصه اینکه بسوزند و بسازند.

    قبل از اینکه به نشانه های اصلی اختلال افسردگی بپردازم، دوست دارم یک مثال برای واضحتر شدن موضوع بزنم. هر انسانی در طول زندگی حداقل یک یا چندین بار “درد” و “درد کشیدن” را تجربه میکند، از سردردی گرفته تا معده دردی، دندان دردی، درد عضلات، درد مفاصل، و بعضی حتا مجبور میشوند تحت عملیات جراحی قرار بگیرند و تیغ جراح را روی بدن خود حس کنند و درد شدید بعد از عملیات را تحمل کنند، و… حالا اگر همچو اتفاقاتی برای شما افتاده باشد – که بطور حتم افتاده، چون حداقل یک یا چندین بار درد را در یک یا چند قسمت بدن خود احساس کرده اید – کسی از شما بپرسد که چطور تجربه ای داشتید، به احتمال زیاد پاسخ میدهید که اصلاً تجربه خوبی نداشتید و یا اینکه درد غیرقابل تحمل بود. اگر بپرسند: آیا درد چیز خوبی است؟ در جواب شاید بگویید: نه، درد نه تنها که خوب نیست، خیلی هم بد است چون سبب ناراحتی و آزردگی جسم و روح میگردد و از صبر ما میکاهد و مانع کار و زندگی ما میشود.

    فرض را بر این بگذارید که بدن شما در وضعیتی باشد که هیچوقت درد را احساس نکند، یا به تعبیری قابلیت دردکشیدن را نداشته باشد. حالا اگر معده ی شما به مشکلی مواجه شود و شما دردی احساس نکنید، ممکن است این مشکل جدی و جدی تر شده و صحت تان رو به وخامت برود. اگر مجرای گوش تان عفونی (میکروبی) شود و شما درد و ناراحتی ای احساس نکنید، این عفونت میتواند پرده گوش تانرا به حدی صدمه بزند که سبب کری شود، و بهمین شکل دیگر اعضای بدن. پس درد در ذات خود نه تنها که بد نیست، بلکه با آشکارشدن آن برای مان پیام میدهد که بدن ما به مشکل مواجه شده و باید به آن توجه شود. بعبارت دیگر، با آنکه درد سبب آزار و ناراحتی ما میشود، ولی در نبود آن در صورتیکه یک یا چندین مرض کار یک یا چندین سیستم را بهم بزند و حتا فرد را به مرگ مواجه کند، ما اصلاً متوجه نمیشویم یا شاید وقتی متوجه شویم که بسیار دیر شده باشد.

    ناراحتی های روانی گذرا با نشانه های اضطراب و افسردگی نیز تقریباً بهمین شکل عمل می کنند. وقتی غمگین میشویم، ناراحت میشویم، عصبانی میشویم، احساس ترس میکنیم، و…به عوض اینکه با دستپاچگی و نگرانی به فکر چاره شویم، ابتدا باید ببینیم که بدن ما چه پیامی برای ما مخابره میکند. خوب است یک نگاه بیاندازیم و ببینیم که علت غمگینی ما در کجا نهفته است و چطور شد که ناراحت شدیم؛ چرا میخواهیم تنها باشیم؛ و چرا کاسه ی صبر ما لبریز گردیده و چه سبب گردیده تا فکر و برنامه ریزی برای آینده برای ما معنای خود را از دست بدهد. توجه به این پیامها مفید اند چون ما را از وضعیت روانی ما آگاه میسازند. بعبارت دیگر، همانطور که “درد کشیدن” جسمی جزیی از فعالیت عادی و قابل انتظار بدن است، غمگین شدن یا مضطرب شدن نیز جزیی از “درد کشیدن” روانی است که ما را در مورد حالت و چگونگی وضعیت روانی ما باخبر میسازد. غمگین شدن، مضطرب شدن، و تجربه کردن استرس، نگرانی و ترس یک تجربه کاملاً عادی زندگی ما هستند؛ این تجارب جزیی از ما هستند؛ جزیی از “بودن” ما هستند.

    حالا شاید بگویید که نظر به آنچه گفته شد داشتن اختلالی چون افسردگی یا اضطراب عادی (نورمال) است و مشکلی بحساب نمی آید. ولی جواب منفی است. یکی از دلایل عمده نگاشتن نشانه های افسردگی درین مقاله اینست تا تمایز میان تجربه عادی افسردگی و داشتن اختلال افسردگی بیان گردد. مثلاً اگر شما برای یک یا دو روز احساس افسردگی کردید، فکر کردید به پوچی و بیهودگی رسیده اید و علاقمندی تان به کار یا صحبت با دوستان یا فعالیت دیگر کاهش یافته، این بدین معنا نیست که شما “اختلال افسردگی” دارید. بهمین شکل اگر بخاطر یک مصاحبه یا امتحان یا سفر مضطرب بودید این بدان معنا نیست که شما “اختلال اضطرابی” دارید.

    بهمین دلیل نشانه های اصلی افسردگی را به زبان ساده درینجا برای تان بیان میکنیم تا شما را در شناخت اختلال افسردگی کمک کند و در صورتیکه شما یا یکی از عزیزان تان به این مشکل مواجه است، زودتر متوجه گردید:

    الف: حداقل ۵ یا بیشتر از نشانه زیر برای دوهفته یا بیشتر از آن در یک شخص موجود باشند و حداقل یکی از نشانه باید خٌلق افسرده یا از دست دادن علاقه/ لذت باشد.

    -         خلق افسرده در بیشتر طول روز

    -         از دست دادن واضح علاقه یا لذت به همه یا تقریباً همه ی فعالیتهای عادی زندگی در طول روز

    -         کاهش یا افزایش بیش از حد وزن در حالیکه شخص پرهیز غذایی ندارد

    -         بی خوابی یا پرخوابی تقریباً هر روزه

    -         احساس تخرشیت یا سستی تقریباً هر روز

    -         احساس خستگی زیاد یا از دست دادن قوت

    -         احساس پوچی و بیهودگی یا احساس گناه و تقصیر

    -         کمتر شدن تمرکز یا مشکل در تصمیم گیری

    -         فکر کردن در باره مرگ یا خودکشی بدون کدام برنامه ریزی مشخص برای خودکشی

    ب: این نشانه ها باید شخص را بسیار متاثر ساخته و مشکلات واضحی در روابط شغلی و اجتماعی او بوجود آورده باشند. (یعنی اگر شخصی احساس افسردگی کند ولی کارش را بخوبی پیش ببرد، اختلال افسردگی ندارد)

    ج: این نشانه ها بخاطر کدام مشکل طبی دیگر (مریضی جسمی) یا اثر کدام دوا یا مواد مخدر نباشد. (مثلاً اگر شخص دوایی استفاده میکند که یکی از عوارض جانبی آن ایجاد حالت افسردگی است، در آنصورت شخص اختلال افسردگی ندارد. بهمین شکل، اگر شخص از مواد مخدر استفاده میکند، باید افسردگی اش ناشی از استفاده این مواد نباشد)

    د: این نشانه ها بعلت سوگواری کردن در فقدان یک عزیز از دست رفته نباشد.

    اینها نشانه های اصلی اختلال افسردگی هستند که بصورت مختصر درینجا ذکر گردیده اند. اگر شخصی حداقل پنج مورد از این نشانه ها را برای حداقل دوهفته تجربه کرد، اختلال افسردگی نزد وی تثبیت است. در غیر اینصورت، تجربه تعداد اندکی از نشانه های فوق بصورت گذرا اختلال افسردگی نیست.

    مطالب پیشنهادی

    ژن درمانی از درمان بیماری ها تا بهسازی نژادی و استفاده بعنوان یک سلاح

    نقش نانو تکنولوژی در پزشکی وسلامت عمومی

    دیابت از شناخت علائم تا درمان و راههای پیشگیری


    افسردگی پس از زایمان

    وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


    http://maktoobshop.com

    افسردگی در دوره‌ی پس از زایمان یا ولادت شایع است. این وضعیت می‌تواند شدید باشد و پیامدهایی جدّی برای مادر و نوزادش به همراه داشته باشد. شناسایی و تداوی افسردگی پس از زایمان یک امر مهم به شمار می‌رود. در این‌جا، ما به بحث درباره تظاهرات بالینی، عوامل، و تداوی افسردگی پس از زایمان می‌پردازیم.

    افسردگی پس از زایمان چیست؟

    افسردگی پس از زایمان ممکن است بخشی از یک اختلال دو قطبی یا به طور شایع‌تر، یک بیماری تک‌قطبی را تشکیل دهد. فیصدی مصاب شدن به این مشکل متغیّر است. با وجود اینکه نظام‌های طبقه‌بندی، شروع بیماری را ظرف ۴ تا ۶ هفته پس از ولادت در نظر می‌گیرند، مواردی با شروع ظرف ۶ ماه از زایمان یا حتی بیشتر نیز به‌‌طور‌معمول در طبابت بالینی، افسردگی پس از زایمان در نظر گرفته می‌شوند. از آنجایی که بسیاری از تظاهرات تشخیصی (جدول ۱) مانند خستگی، اختلال خواب و کاهش میل جنسی اغلب در حوالی زایمان شایع هستند، علایم دیگر به‌ویژه احساس بی‌ارزشی ، ناامیدی و بیدار شدن در صبح زود پیش از نوزاد باید مورد جستجو قرار گیرند. باید به طور ویژه درباره افکار خودکشی و آسیب‌زدن به نوزاد از شخص پرسیده شود.

    جدول یک، خلاصه معیارهای تشخیصی ۱۰-ICD برای افسردگی

    حداقل ۴، ۶ و یا ۸ علامت برای حداقل ۲ هفته لازم است تا بتوان به ترتیب افسردگی خفیف‌، متوسط یا شدید را تشخیص داد. برای افسردگی خفیف و متوسط حداقل ۲ علامت از گروه الف باید وجود داشته باشد و برای افسردگی شدید تمام ۳ علامت گروه الف لازم است.

    علایم گروه الف

    خلق افسرده تا حدی که برای فرد غیرطبیعی باشد، در بیشتر طول روز وجود داشته باشد و عمدتا تحت تاثیر شرایط نباشد

    فقدان انگیزه یا لذت در فعالیت‌هایی که به طور طبیعی لذت‌بخش است

    کاهش قدرت جسمی یا افزایش خستگی و احساس کسالت

    علایم گروه ب

    فقدان اعتماد به نفس یا عزت نفس

    احساسات غیرمنطقی به صورت سرزنش خود یا احساس گناه زیاد و غیرمنطقی 

    افکار مکرر مرگ یا خودکشی یا هرگونه رفتار خودکشی

    شکایت یا شواهد مبنی بر کاهش توانایی تفکر یا تمرکز مانند عدم توانایی تصمیم‌گیری

    تغییر فعالیت حرکی به صورت بی‌قراری یا کندی حرکات

    هرگونه اختلال خواب

    تغییر اشتها (کاهش یا افزایش) به همراه تغییر وزن ناشی از آن

     

    آیا تولد نوزاد عامل برانگیزاننده دوره‌های افسردگی است؟

    تغییر روانی-اجتماعی ناگهانی ناشی از تولد نوزاد و مادر شدن یک عامل خطر بالقوه برای بروز افسردگی و در واقع یک محرک غیراختصاصی از میان مجموع علل احتمالی است. با این همه، یک پژوهش جدید روی خواهرانی که به افسردگی تک‌قطبی مکرر دچار بودند تجمع خانوادگی آسیب‌پذیری را به ویژه برای دوره‌های افسردگی ظرف دو ماه اول تولد نشان داد. این پژوهش چنین مطرح می‌کند که تولد نوزاد می‌تواند یک محرک زایمانی اختصاصی برای بخشی از زنان باشد.

    ماهیت تحریک زایمانی هنوز ناشناخته است ولی چند عامل روان‌شناختی، اجتماعی و زیست‌شناختی (بیولوژیک) به احتمال زیاد در آن نقش دارند. عوامل ارثی نیز مطرح شده‌اند. با وجود اینکه بسیاری از مادران جدید بی‌خوابی را تجربه می‌کنند، کسانی که بیشتر به این وضعیت دچارند، می‌توانند در معرض خطر بیشتری قرار داشته باشند.

    بسیاری از پژوهش‌ها به نقش هورمون‌ها پرداخته‌اند، ولی هیچ تفاوت عمده‌ای در فیزیولوژی هورمونی زنانی که به افسردگی پس از زایمان دچار شده بودند، یافت نشد. با این همه، یک پژوهش تجربی تغییرات هورمونی حاملگی و زایمان را در زنان بارداری که با و بدون سابقه افسردگی بودند مورد مقایسه قرار داد و علایم افسردگی تنها در زنان دارای سابقه افسردگی پس از زایمان مشاهده شد. این مساله نشان می‌دهد که زنانی که بلافاصله پس از زایمان افسرده شده بودند ممکن است حساسیتی غیرطبیعی به تغییرات فیزیولوژیک طبیعی زایمان داشته باشند. 

    چه کسانی در معرض خطر افسردگی پس از زایمان قرار دارند؟

    یک فرابررسی کلیدی که در دهه گذشته به چاپ رسیده است چنین نتیجه‌گیری می‌کند که عوامل خطرزای اصلی برای افسردگی پس از زایمان عبارتند از: افسردگی یا اضطراب طی دوران بارداری، سابقه‌ی افسردگی، سابقه‌ی دیگر وضعیت‌های روان‌پزشکی، وقایع تنش‌زای جدید در زندگی و حمایت اجتماعی ضعیف به ویژه فقدان یک همسر حمایت‌کننده. موارد اول نشان‌دهنده‌ی اهمیت ارزیابی و تداوی افسردگی پیش از ولادت و احتمال این مطلب است که تمرکز روی بیماری پس از زایمان ممکن است توجه را از بیماری دوران بارداری منحرف سازد.

    باوجود اینکه راهکارها هیچ روش تشخیصی رایجی را برای شناسایی زنان در معرض خطر افسردگی پس از زایمان توصیه نمی‌کنند، زنانی که در معرض خطر دوره‌های شدیدتری از اختلالات خلقی پس از زایمان، از جمله سایکوز پس از زایمان هستند (post-partum psychosis)، باید مورد شناسایی قرار گیرند. هنگام پذیرش یا در طول بارداری باید اطلاعات اختصاصی جمع‌آوری شوند، مانند اینکه آیا این زن قبلا تحت تداوی به وسیله روان‌پزشک قرار گرفته است یا نه. آیا وی سابقه‌ای از اختلال روانی قدیم و جدید نظیر اسکیزوفرنی (جنون مزمن)، اختلال دو قطبی، سایکوز در دوره پس از زایمان و افسردگی شدید دارد و آیا وی سابقه خانوادگی مبنی بر بیماری روانی در حوالی زایمان دارد یا نی.

    آیا افسردگی پس از زایمان قابل پیشگیری است؟

    مطالعه روی دواهای پیشگیرانه یا مداخلات روان‌شناختی از مداخله‌های بی‌هدف و معمول برای کاهش افسردگی پس از زایمان حمایت نمی‌کنند. با این حال، حمایت تخصصی شاید پس از زایمان که به طور فردی مادران در معرض خطر را هدف قرار داده است ممکن است مفید باشد. در برخی موارد بالینی استفاده از دواهای ضدافسردگی پیشگیرانه را در زنان دارای سابقه افسردگی پس از زایمان مورد بررسی قرار داده‌اند. دوای ضدافسردگی سه‌حلقه‌ای موثر نبود، اما یک مهار کننده انتخابی بازجذب سروتونین SSRI  به مانند سرترالین که پس از زایمان برای بیمار آغاز شده بود از خطر عود افسردگی کاست.

    باوجود اینکه شواهد کمی در این زمینه وجود دارد، اما ممکن است تجویز پیشگیرانه‌ دوای ضدافسردگی به برخی از زنان دارای سابقه قوی افسردگی مناسب باشد. واضح است که فایده و نقص ادامه دادن دواها در طول بارداری، حتی هنگامی که دوره افسردگی قبلی به طور موفقیت‌آمیز تداوی شده باشد، باید با دقت با زنان مبتلا در میان گذاشته شود.

    آیا افسردگی پس از زایمان از افسردگی غیر زایمانی متفاوت است؟ 

    بسیاری از داکتران عمومی می توانند با گرفتن دوره های آموزشی فشرده، در تشخیص ابتدایی این اختلال کمک کنند

    بسیاری از داکتران عمومی می‌توانند با گرفتن دوره‌های آموزشی فشرده، در تشخیص ابتدایی این اختلال کمک کنند.

    به مدت طولانی این بحث وجود داشته است که آیا افسردگی پس از زایمان یک ماهیت بالینی مجزا است یا خیر. این تردید روی این مساله تاکید داشته است که آیا این وضعیت از نظر بالینی مجزا از افسردگی غیرزایمانی است و آیا افسردگی پس از تولد شایع‌تر از مواقع دیگر است؟ شواهد اندکی وجود دارد که نشان می‌دهد تظاهرات بالینی افسردگی پس از زایمان بسیار متفاوت از بیماری افسردگی در دیگر مراحل زندگی هستند. چند مطالعه شاهددار در ۱۵ سال گذشته افزایش بروز افسردگی پس از تولد نوزاد را مشاهده نکرده‌اند. با این همه، بررسی‌های جدید نشان می‌دهند که زنانی که صاحب فرزند هستند از عوامل خطرزای کمتری برای افسردگی برخوردارند. اگر این مساله را در نظر بگیریم، دوره پس از زایمان ممکن است در واقع زمانی پرخطرتر باشد. بنابراین شواهد از جدا بودن افسردگی پس از زایمان به عنوان یک حالت بالینی مستقل حمایت نمی‌کنند، ولی حداقل از این نظر پشتیبانی می‌کنند که احتمال بروز اختلالات خُلقی به وسیله باردارشدن و ولادت بیشتر می‌شود.

    چگونه باید یک زن مشکوک به افسردگی پس از زایمان را ارزیابی کرد؟
    افسردگی باید به طور معمول و خوش‌بینانه در تمام زنان در دوره حوالی زایمان در نظر گرفته شود. افسردگی‌های خفیف و متوسط مشکوک را می‌توان در حیطه مراقبت‌های اولیه ارزیابی و تداوی کرد. زنان مبتلا به افسردگی شدید یا کسانی که به تداوی پاسخ نمی‌دهند به ارزیابی به وسیله یک داکتر اعصاب و روان نیاز دارند و اگر خطر خودآزاری یا آسیب به نوزاد وجود داشته باشد، این ارجاع باید به سرعت انجام پذیرد.

    ارزیابی خطر در افسردگی پس از ولادت 

    معاینه دقیق وضعیت روانی کار یک متخصص است، ولی هر داکتری می‌تواند با در نظر گرفتن حساسیت وضع موجود درباره‌ی علایم فعلی خلق پایین، افکار بی‌ارزشی و ناامیدی از آینده و علایم زیست‌شناختی مانند بی‌خوابی شدید، اشتهای کم و کاهش وزن سوال کند. خطرات کوتاه‌مدت عبارتند از: بی‌توجهی به خود و نوزاد، تشدید بیماری افسردگی در آینده و خودکشی یا کشتن نوزاد.

    با پرسش در زمینه این ۳ مورد اساسی می‌توان ارزیابی اولیه‌ای از خطر خودکشی‌ وکشتن نوزاد به عمل آورد:

    یکم: وضعیت ذهنی فعلی شامل افکار خودکشی و آسیب‌زدن به نوزاد

    دوم: هرگونه سابقه اقدام به خودکشی یا آسیب به نوزاد

    سوم: عوامل موقعیتی و محیطی که ممکن است خطر را افزایش یا کاهش دهند

    هنگامی که علایم خُلق پایین بررسی می‌شوند، باید به طور حساس این مورد پرسیده ‌شود که آیا زن احساس می‌کند که زندگی ارزشی ندارد یا آیا وی هرگز به آسیب زدن به نوزادش فکر کرده است و این موارد به داکتر کمک می‌کنند تا جدی‌ترین جنبه‌های خطر را ارزیابی ‌کند. تجربه نشان می‌دهد که اگر زمینه مساعد باشد، مادران جنبه تهاجمی به خود نمی‌گیرند.

    هرگونه علایم روانی به ویژه توهمات یا هذیان‌‌هایی که به نوزاد مربوط می‌شوند، در اصل خطر را افزایش می‌دهند. مادر باید در همان روز برای ویزیت عاجل ارجاع شود، از این‌رو ارزیابی دقیق خطر باید در صورتی که امکان خودآزاری یا آسیب به نوزاد وجود دارد به سرعت انجام شود.

    چگونه باید افسردگی پس از زایمان را تداوی کرد؟

    روش‌های خودیاری، مشاوره‌ی غیرمستقیم، رفتاردرمانی‌شناختی مختصر و روان‌درمانی بین‌فردی همگی برای افسردگی خفیف تا شدید توصیه می‌شوند. دواهای ضدافسردگی تنها در صورتی توصیه می‌شوند که بیمار از تداوی روان‌شناختی سر باز زند، این درمان‌ها موثر نباشند یا مادر دارای سابقه افسردگی شدید باشد. حتی در مورد افسردگی شدید نیز تداوی روان‌شناختی (رفتاردرمانی‌شناختی یا روان‌درمانی بین فردی) به عنوان تداوی خط اول توصیه می‌شوند. دواهای ضدافسردگی تنها هنگامی تجویز می‌شوند که بیمار خواهان آن باشد یا پاسخ به تداوی روان‌شناختی نسبی باشد. با این همه، در دسترس بودن درمان‌های روان‌شناختی یک عامل مهم برای تصمیم‌گیری درباره نوع تداوی است و زمان انتظار ممکن است طولانی باشد. تداوی سریع و قاطعانه زنان مبتلا به بیماری شدید حتی در صورت نیاز به مصرف دوا، حیاتی است. 

    شواهد تداوی غیردوایی

    یک فرابررسی جدیددر بارۀ تاثیر مداخله روان‌شناختی و روانی-‌ اجتماعی چنین نتیجه‌گیری می‌کند که حمایت دقیق و مشاوره ، رفتاردرمانی‌شناختی، روان‌درمانی سایکودینامیک و تداوی بین فردی در افسردگی پس از زایمان موثرند.

    شواهد تداوی دوایی 

    تا حدی به دلیل مشکلات اخلاقی و عملی اجرای کارآزمایی‌های دوایی در دوره حوالی زایمان، شواهد مبتنی بر تداوی دوایی محدود است. یک کارآزمایی ۸۷ زن مبتلا به افسردگی پس از زایمان را به ۴ گروه تقسیم کرد تجویز فلوکستین یا دوانما (placebo) و ۱ یا ۶ جلسه مشاوره رفتاری-شناختی. تمام گروه‌ها به طور معنی‌دار بهبود یافتند و بهبود در گروه تحت تداوی با فلوکستین به طور آشکاری با موفقیت‌ بیشتری نسبت به گروه دوانما همراه بود. بااین همه در این کارآزمایی میزان امتناع بالا بود زیرا بسیاری از زنان حاضر به مصرف دوا نبودند. هیچ شواهدی وجود ندارد که نشان دهد دواهای موثر در افسردگی‌های غیرزایمانی در تداوی افسردگی پس از زایمان موثر نیستند. 

    دواهای ضد افسردگی و شیردهی 
    در زنان شیرده، تعادل سود ـ زیان دواهای ضدافسردگی متغیر است، به ویژه اینکه تمایل نسبی (در کشورهای توسعه یافته) به سوی تداوی روان‌شناختی وجود دارد. تداوی به انتخاب بیمار، پاسخ قبلی به درمان، در دسترس بودن درمان‌های روان‌شناختی و شدت بیماری و خطرات مطرح بستگی خواهد داشت. برخی دواهای ضدافسردگی ایمن‌تر از بقیه دواها در دوران شیردهی در نظر گرفته می‌شوند، ولی در مجموع پیامدهای طولانی‌ مدت برای شیرخواران که در معرض دوا قرار می‌گیرند نامعلوم است. باوجود اینکه ضدافسردگی‌های سه حلقه‌ای به مدت طولانی‌تری تجویز شده‌اند، داده‌های جدیدتر ایمنی تولیدمثل که شامل هزاران مورد تماس با دواست، به نفع “مهارکننده‌های انتخابی بازجذب سروتونین” هستند.

    ضدافسردگی‌های سه‌حلقه‌ای به دلیل نگرانی از نظر مسمومیت، کمتر از مهارکننده‌های انتخابی بازجذب سروتونین برای تداوی افسردگی پس از زایمان تجویز می‌شوند. در یک بررسی تجمعی از ۵۷ کارآزمایی که غلظت دواهای ضدافسردگی را در سرم شیرخواران طی دوران شیردهی اندازه‌گیری می‌کردند، فلوکستین و سیتالوپرام بیشترین غلظت‌ها را داشتند و نورتریپتیلین، سرترالین و پاروکستین غیرقابل ردیابی بودند. به دلیل کمبود داده‌ها، دواهای جدید ضدافسردگی نظیر میرتازاپین و ونلافاکسین برای مادران شیرده توصیه نمی‌شوند. عوارض جانبی ممکن است در نوزادان بسیار کم سن، نارس یا دچار بیماری سیستمیک بیشتر باشند. مانند دیگر دواهای مصرفی در دوره شیردهی، شیرخوار باید به طور مرتب از نظر خواب‌آلودگی، برقراری، و تغییرات خواب، غذا خوردن و رشد مورد بررسی قرار گیرد.

    داده‌های جدید به طور مرتب اضافه می‌شوند و توصیه‌های روزآمد شده از بخش‌های تخصصی ممکن است در موارد خاص کمک کننده‌ باشد. 

    نکاتی برای غیرمتخصصان

    زنان مبتلا به افسردگی پس از زایمان ممکن است فقط با غیرمتخصصان تماس بگیرند، از این‌رو تمام کارکنان پزشکی که زنان باردار یا زنانی که تازه ولادت کرده اند را می‌بینند باید قادر به تشخیص این بیماری باشند. برنامه تداوی را می‌توان به طور موثر به وسیله مراقبت‌های اولیه اجرا کرد. ارجاع به متخصصان سرویس‌های روانپزشکی در مورد بیماری‌های شدید یا پرخطر توصیه می‌شود.

    پیامدهای افسردگی پس از زایمان چیست؟

    متاسفانه تفاوت در تعریف افسردگی پس از زایمان در مطالعات گوناگون سبب دشواری در تفسیر مقالات می‌شود. عواقب بیماری در زنان مبتلا به دوره‌های شدید یا سایکوتیک افسردگی متفاوت از عوارض در زنان دچار علایم خفیف و تحت بالینی افسردگی است و تعمیم دادن این معلومات کمک‌کننده نیست. با این همه، فارغ از شدت مریضی، بیشتر زنانی که به شکل مناسبی تداوی می‌شوند به طور کامل بهبود می‌یابند، اما در معرض خطر وقوع دوره‌های بعدی افسردگی چه پس از زایمان و چه غیر از آن قرار دارند.

     تجارب بالینی نشان می‌دهد که هنگامی که افسردگی پس از زایمان در زمینه ناهنجاری روانی–اجتماعی بروز می‌کند و شدتی خفیف تا متوسط دارد، خطر دوره‌های افسردگی بعدی به پایداری وضعیت ناهنجار بستگی دارد. اگر ناهنجاری (مانند قطع رابطه با همسر) برطرف شده باشد، آنگاه ممکن است خطر افسردگی پس از زایمان در آینده کم باشد، ولی به گستره وسیعی از عوامل اختصاصی برای زن بستگی خواهد داشت. با این همه، افسردگی زودهنگام (ظرف ۸-۶ هفته اول)، افسردگی شدید و افسردگی با علایم دوقطبی یا سایکوتیک ممکن است بیانگر عامل برانگیزاننده اختصاصی‌تری در هنگام زایمان باشد و خطر دوره‌های بعدی افسردگی پس از زایمان می‌تواند بیشتر باشد. بنابراین توصیه درباره خطر آینده باید در هر زن به شکل جداگانه ارزیابی شود.

    مطالب پیشنهادی:
    چه ورزش هایی سلامت کودکان را تامین می کند؟
    ورزش چگونه در درمان و پیشگیری از سرطان سینه زنان کمک می کند؟

    چگونه عملکرد فیزیولوژیکی و روانی میانسالان افزایش می یابد؟

    تکنیک های توان بخشی ورزشی در بیماران مبتلا به آسم

    ایجاد تعادل در بیماران مبتلا به ام اس

    خشونت خانگی


    وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


    http://maktoobshop.com

     اصطلاح خشونت خانوادگی در خصوص تمامی بدرفتاری‌های خانوادگی اعم از بدرفتاری با همسر، خشونت نسبت به همسر و اطفال و هم‌چنین اِعمال فشار اقتصادی بالای همسر وفرزندان بکار می‌رود.

    خشونت خانگی یکی از واقعیت‌های آزاردهنده و غیرقابل‌انکار در دنیای امروزی است و یکی ازمروج‌ترین شکل خشونت در سطح جوامع انسانی پنداشته می‌شود. محیط خانه که باید پناه‌گاهی باشد تا افراد خانواده در آن بیاسایند و خستگی‌ها و رنج‌های ناشی از دشواری‌های محیط بیرون خانه را به فراموشی بسپارند، متاسفانه برای بسیاری از مردم، به مکانی پر از خشم، خشونت، و انتقام‌جویی تبدیل می‌شود. اگر چه خشونتهای خانگی مخصوص جامعه یا طبقه‌ی خاصی نیست و همه کشورهای دنیا و طبقات اجتماعی مختلف به آن دست به گریبان استند و تغییرات و تحولات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی هر روزه به میزان این خشونت افزوده است، اما این پدیده در کشور ما در مقایسه  با سایر کشورها متاسفانه بیشتر رخ می‌دهد و عوامل خاص خود را دارد. این واقعیت تلخ متاسفانه وجود دارد.

    خانواده در افغانستان دارای ویژگی‌های خاص خود است، وهمین ویژگی‌هاست که خشونت خانگی افغانی را از سایر خشونت‌‌های خانگی متمایز می‌سازد. به این معنا که رابطه میان مرد و زن و اطفال خانواده رابطه‌ای سر‌بسته‌ی تلقی می‌شود که دیگران اجازه‌ی دخالت در آن را ندارند. لذا در واقعات خشونت خانگی، دیگران )اقارب  و وابستگان، مراجع قانونی) صرف به نصیحت یا سرزنش اکتفا می‌کنند وموضوع را جدی نمی‌گیرند.

    دیگر این که خشونت خانوادگی در افغانستان  رفتاری مجاز تلقی می‌شود؛ این بخاطری است که نهی و منع اجتماعی خاصی در مورد رفتار خشن اعضای خانواده نسبت به یکدیگر وجود ندارد .

     همچنان یک تعداد از مردان با تکیه بر سنن افغانی با زنان مانند اسباب و اثاثیه شخصی خود رفتار می‌کنند و بدون نگرانی از مجازات، آن‌ها را مورد آزار و اذیت قرار می‌دهند.

     و بالاخره تعدادی از مردان با توسل به خشونت می‌خواهند برتری خود را بر زنان ابراز کنند و این با این رفتار نوعی فخر فروشی بکنند!

     اسماعیل درمان: کدام عوامل زمینه‌ساز در خشونت خانگی افغانی نقش دارند؟

    هامش درویش: عوامل فرهنگی و اجتماعی، عوامل اقتصادی، عوامل قانونی و حقوقی، و عوامل طبی عمده‌ترین عوامل زمینه‌ساز برای خشونت خانگی بوده می‌توانند و اگر اجازه دهید در باره‌ی این عوامل با تفصیل بیشتر صحبت می‌کنم.

    عوامل فرهنگی و اجتماعی

     عوامل فرهنگی و اجتماعیِ که بیشتر می‌توانند زمینه‌ساز خشونت خانگی باشد شامل ناآگاهی زن و مرد از نقش‌های واقعی خود در خانواده و جامعه، حاکم نبودن منطق در خانواده، اهمیت ندادن زن و شوهر به خواسته‌ها و نیازهای یکدیگر، گذشت کم و احترام نگذاشتن به یک‌دیگر، عدم توانایی مرد در برخورد با ناملایمتی‌ها، عوامل فردی و شخصی مانند خودخواهی، زیاده‌طلبی، تربیت خانوادگی و مشاهده‌ی رفتار خشونت‌آمیز در خانواده‌ی پدری، تأثیرپذیری از رفقا و دوستانی که اهل خشونت هستند، بالا بودن سطح خشونت در سطح جامعه، ازدواج در سنین پایین، ازدواج‌های بدون شناخت کامل از یکدیگر و نبود نقاط مشترک بین زن ومرد و عدم سازگاری ایشان است.

    هم‌چنان اعتیاد به موادمخدر، بدگمانی‌ها، پشتیبانی از اشتباهات اولاد از عوامل فرهنگی اجتماعی مهم زمینه ساز خشونت خانگی اند. فقدان آگاهی از عوامل اصلی زمینه‌ساز خشونت خانگی خود یکی از اسباب زمینه‌ساز خشونت در جامعه‌ی افغان به شمار می‌رود.

     عوامل اقتصادی

     مشکلات اقتصادی نیز می‌توانند سبب کاهش تحمل‌پذیری وحوصله‌مندی مردان شوند و این امر می‌تواند زمینه‌ساز خشونت شود. فقر، ضعف اقتصادی و بیکاری در جامعه از جمله‌ی عوامل مهم و زمینه‌ساز خشونت خانگی بشمار می‌روند. بیکاری مرد، پایین بودن سویه‌ی درآمد خانواده، وابستگی مالی زنان به همسر، و تفاوت سطح اقتصادی خانواده‌های زن و مرد، از عوامل اقتصادی زمینه‌ساز خشونت خانگی علیه زنان به شمار می‌روند.

     عوامل قانونی و حقوقی

    برداشت نادرست از قوانین شرعی، ضعف قانون و عدم حمایت قانونی، و اجتماعی از زنان و بی‌پناهی آنان، زنان را بیش‌تر در معرض خشونت قرار می‌دهد. فقدان قوانین شفاف و وجود خلاهای قانونی به ویژه ضعف در اجرای قانون از عوامل زمینه‌ساز خشونت خانگی به شمار می‌روند.

     ازدواج‌های تحمیلی و اجباری، ازدواج‌های قبل از سن بلوغ، مشکلات مالی ، تعدد زوجات، معلولیت‌های جسمی و روانی زوجین نیز از جمله‌ی علل زمینه‌ساز خشونت خانگی در افغانستان استند.

     عوامل طبی

    بی‌توجهی مرد به مشکلات جسمی و روانی اعضای خانواده و نبود فرهنگ مراجعه به داکتر طب روانی و روان‌درمانگر، همچنان عدم مراقبت و بهداشت دوران بارداری مادران می‌توانند مهم‌ترین عوامل طبی مساعد‌کننده‌ی خشونت خانگی علیه زنان شده باشند. به همین قسم امراض ارثی، بیماری‌های روانی و سوء‌مصرف مواد نشئه‌آور عوامل دیگر طبی برای خشونت خانگی اند.

    باید متوجه بود که وجود خشونت در خانواده اضطراب و ناامنی را گسترش می‌دهد که پیامد آن بیماری‌های روان‌تنی، گسترش پدیده‌ی قتل‌های خانوادگی، همسرکشی و کودک‌آزاری است.

    خشونت خانگی معمولا ناشی از چندین عامل است، مانند فشارهای اجتماعی، فقر، ناآگاهی، و باورهای نادرست

    خشونت خانگی معمولا ناشی از چندین عامل است، مانند فشارهای اجتماعی، فقر، ناآگاهی، و باورهای نادرست.

    اسماعیل درمان: از کودک‌آزاری یاد نمودید، راستی هم کودکان معمولا قربانیان خشونت‎های خانوادگی استند. هم‌چنانتعارض‌های خانوادگی می‌توانند فضا را برای پرخاشگری کودکان فراهم کنند. می‌خواهم نظر شما را در این مورد بدانم.

    هامش درویش: خانواده کوچک‌ترین واحد اجتماعی اما مهم‌ترین واحد تاثیربخش تربیتی می‌باشد. نیازافراد خانواده به آرامش ایجاب می‌نماید تا در خانواده رابطه‌ی پر از محبت که احساس امنیت و رضایت را برای اعضای خانواده بدهد، شکل گیرد.

    آرامش و امنیت، مهر وعطوفت در خانواده از عوامل بسیار مهم در رشد و انکشاف جسمی و روانی کودکان محسوب می‌شود. به عبارتی، مهر و محبت والدین را می‌توانیم  ویتامین روانی اطفال بنامیم .
    کمبود یا عدم محبت و همدردی شیرازه‌ی اجتماعی را بر هم می‌زند و فرد را منزوی و خشن بار می‌آورد.

    تعارض‌های خانوادگی، نبود صمیمیت بین پدر و مادر، زد و خورد بین اعضای خانواده و جدایی والدین می‌توانند فضا را برای پرخاشگری کودکان فراهم کنند. وجود پدران و مادرانی که دچار بیماری‌های روانی بوده یا به ‌مصرف مواد مخدر یا الکل مبتلا هستند و یا مشکلات شخصیتی دارند نیز می‌تواند رفتار پرخاشگرانه را در کودکان افزایش دهد.

    کودک بیشترین آموزش خود را از طریق مشاهده‌ی رفتار دیگران بدست می‌آورد و به این شکل الگوبرداری می‌کند. طفل از والدین می‌آموزد که چگونه رفتار کند. پدر و مادری که خود درگیر پرخاشگری هستند به کودک خود این پیام را منتقل می‌کنند که “اگر کسی کاری انجام داد که تو دوست نداشتی، می توانی او را تنبیه و لت وکوب  کنی! “

    اسماعیل درمان: از نگاه روانشناختی، خشونت و تنبیه در خانواده گاهی ممکن است انعکاس ترس و دلهره باشد. در این مورد چه نظر دارید؟

    هامش درویش: یقینا همین‌طور است. فرزندانی که از کودکی فقط آموخته‌اند که به همه درخواست‌های والدین و بزرگ‌ترهای خانواده پاسخ “بلی” بدهند و اگر “نه” بگویند در معرض خشونت و لت وکوب قرار می‌گیرند، در بزرگسالی احتمال آن‌که هرگاه “نه” می‌شنوند از ابزار خشونت استفاده کنند بیشتر است. به همین دلیل فرزندان خانواده‌های که  پدران بسیار جدی و پیشانی‌ترش دارند، اکثرا خشونت‌گرا بار می‌آیند و بوسیله‌ی اِعمال خشونت، واکنش قهرآمیز خود را به عوامل ناخوشایند ارائه می‌کنمد، نه از راه تحمل‌پذیری، حوصله‌مندی و گفتار منطقی. چنین افراد در بزرگسالی تبدیل به یک پدر یا مادر مهاجم، خشن و آزاردهنده شده و بسیار احتمال دارد کودک خود را آسیب بزنند.

    اسماعیل درمان: یکی از اثرات خشونت بر کودکان اعتماد به نفس پایین و احساس خجالت است. هم‌چنان این فرزندان بیشتر از ناراحتی‌های روانی رنج می‌برند. اگر ممکن است در باره‌ی این ناراحتی‌های روحی برای بینندگان معلومات دهید.

    هامش درویش: ببینید، شیوه‌ی پرورش اطفال از اهمیت بسزایی برخوردار است. دوران کودکی نامناسب و روابط معیوب والدین واطفال به ویژه خشونت در خانواده، عامل بسیاری از آسیب‌های روانی- عاطفی می‌توانند باشند. شخصیت طفل همیشه به رنگ محیط عاطفی خانواده در می‌آید. خانواده‌ی سالم با دوستی و احترام و پذیرش و درک فرزند خود، ابزار رشد سالم روانی او را فراهم می‌کند. در مقابل، والدینی که دوستی و محبت لازم برای رشد اطفال خود را به آن‌ها نمی‌دهند و درخانواده  رفتار خشونت‌آمیز حاکم است، پیغامی ناسالم و غیرطبیعی برای فرزندان خود می‌دهند. در حقیقت، والدین مانند آیینه‌ای هستند که کودکان هویت خود را بر آن بنا می‌کنند و تمام زندگی کودک از تصویری که این آیینه برای او نمایان کرده است، متأثر می‌شود. اهمیت این آیینه‌ی روانی برای طفل این است که تصویری که والدین به طفل خود می‌دهند، در او جاودانی و ماندگار می‌شود و رشد روانی او بر همین احساسات و تصویرهای درونی بنا می‌شود.

    والدین گرامی توجه داشته باشند که خشونت در خانواده مهم‌ترین عامل بیماری‌های روانی  در کودکان است.

    خشونت خانگی دوام‌دار در حضور کودک یکی  از مثال‌های خشونت روانی علیه اطفال است. در بسیاری از موارد خشونت خانوادگی، اطفال اگر چه خود به طور مستقیم مورد آزار توسط والدین قرار نگرفته اند، اما در خانه حضور داشته و در معرض مواجهه با او قرار می‌گیرند، بدین معنی که خشونت را مشاهده می‌کنند.

     تجربیات وتحقیقات نشان می‌دهند که مشاهده یا شنیدن موارد خشونت جسمی و روانی میان والدین، آثار روانی زیان‌باری بر روی کودکان به جا می‌گذارد: اضطراب، ترس، حمله‌ی پانیک، حملات هیستری (اختلال تبدیلی) افسردگی روانی، استرس پس از صدمه، اعتماد به نفس پایین و سایر علایم نابهنجار روانی رفتاری از جمله تاثیرات خشونت خانگی استند که در اطفال این‌گونه خانواده‌ها زیاد دیده می‌شوند.

    کودکان معمولا به قربانیان خشونت‌های خانوادگی مبدل می‌گردند. ارقام نشان می‌دهد که ۴۰ تا ۵۰ در صد اطفالی‌ که والدین شان دچار خشونت‌های خانوادگی هستند، دست به جنایت می‌زنند. آن‌ها به بی‌توجهی نسبت به سایر افراد در اجتماع می‌پردازند، به مواد مخدر رو می‌آورند، و گاهی به جنایت‌کاران بزرگ مبدل می‌شوند. برخی از مادران حامله در دوران بارداری، در معرض خشونت‌های جسمی و روانی قرار می‌گیرند، که در نتیجه کودکان بیمار و در برخی از حالات معلول و معیوب به دنیا می‌آورند. برخی از والدین، کودکان خویش را به منازعه‌ی لفظی یا به حمایت از طرف‌های درگیر می‌کشانند که این برخورد ناسالم، تأثیرات عمیقی بر آینده‌ی آن‌ها می‌گذارد و آن‌ها نیز از والدین خویش خشونت‌های خانوادگی را الگو برداری می‌نمایند.

    سحر گل، یکی از قربانیان خشونت خانگی سیستماتیک.

    سحر گل، یکی از قربانیان خشونت خانگی سیستماتیک.

     اسماعیل درمان: سازمان جهانی صحت اولین هدف خود در مورد خشونت علیه زنان را «شناخت مساله خشونت علیه زنان» قرار داده است. پنج اولویت اول برنامه‌های مبارزه با خشونت خانگی علیه زنان شامل این موارد اند: ایجاد سیاست‌های همگانی، ایجاد محیط‌های حمایت‌کننده، بازنگری خدمات دولتی، تقویت اقدام جامعه برای مبارزه با خشونت خانگی علیه زنان، و توسعه مهارت‌های فردی و اجتماعی مردم برای زندگی عاری از خشونت. برای حُسن اختتام برنامه‌ی امروز، در جامعه‌ی افغان شما کدام راهکارها را در پیش‌گیری از خشونت ‌موثر می‌پندارید؟

     هامش درویش: ببینید، تا زمانی که ساختار جامعه بر نابرابری اجتماعی استوار باشد و ارزش‌ها و نگرش‌های خشونت در جـامعه وجــود داشـتــه باشند و  تغییرات در قوانین جامعه ایجاد نشوند و  تسهیلات لازم در اختیار افراد قربانی قرار نگیرند و همچنان انجام هر نوع عمل خشن در جامعه مورد تقبیح قرار نگیرد، امکان برخورد اساسی با این پدیده دور از امکان است. کشورهای که کمتر به خشونت خانوادگی مواجه اند، در زمینه دارای فعالیت‌های حقوقی هستند. داشتن قوانین موثر، همراه با برنامه‌های مفید می‌تواند نقش مهمی در کاهش انواع خشونت‌های خانوادگی بازی کند. در این زمینه نقش روشنفکران، مدافعین حقوق بشر و رسانه‌ها برای تأثیر‌گذاری بر قوانین و نظارت برتطبیق آن، با اهمیت می‌باشند. از نکات مهم برای رفع خشونت، احترام به موازین حقوق بشر و تعمیم فرهنگ حقوق بشر است.

     از سوی دیگر، شناسایی دقیق عوامل زمینه‌ساز خشونت و تلاش برای از بین بردن و حل ریشه‌ای آن‌ها، شناخت  نیازها و خواسته‌های اعضای خانواده، آموزش ویژه‌ی مرد و زن و پلان خانوادگی family planning، آموزش‌های قبل از ازدواج، آموزش‌ درباره‌ی مهارت‌های زندگی، ایجاد فرهنگ مراجعه به داکتر طب روانی و یا روانشناس و مشاور، طولانی کردن دوران آشنایی قبل از ازدواج، از جمله‌ی روش‌های عمده در این مورد اند.

     خانواده همان‌طوری‌ که اولین لانه‌ی شکل‌گیری خشونت و زیان‌های ناشی از آن است، به همان گونه می‌تواند بهترین و مصئون‌ترین لانه برای محبت، اعتماد، توجه و درک این که هر انسان حق استفاده از آزادی‌ها و روابط مشروع اجتماعی را دارد، باشد. پیش‌گیری از حاد شدن کشیدگی‌های خانوادگی با تفاهم، درک و احترام متقابل می‌تواند بهترین راه حل برای رفع زورگویی وخشونت باشد. به امید فضای عاری از خشونت در خانواده‌های گرامی.

    http://www.rawanonline.com/

    مطالب پیشنهادی:


    ورزش های مخصوص افراد مبتلا به بیماران قلبی و دیابت

    ورزش های مفید برای بیماران مبتلا به آلزایمر
    ورزش و بیماری های قلبی و استخوانی
    چطور میزان فعالیت فیزیکی خود را ارتقاء دهیم؟

    ارتباط بین فعالیت فیزیکی و کاهش بیماریها
    ورزش های ضد استرس برای بهتر شدن وضعیت روانی و احساسی افراد

    نباید مشاجره برای زوج‌ها به یک عادت تبدیل شود

    وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


    http://maktoobshop.com



    منبع: وبسایت داکتران بدون مرز

    مقدمه و ویرایش: اسماعیل درمان

      تفاوت داشتن یک امر کاملاً طبیعی است. ما باید از همدیگر تفاوت داشته باشیم تا براساس این تفاوتها همدیگر را بیشتر بشناسیم. حتا دوگانگی‌ها با وجود شباهت جسمی، از نگاه شخصیت با هم می‌توانند تا حدی متفاوت باشند. کودکانی که در یک خانواده و در عین محیط تربیت می‌شوند نیز با هم متفاوت اند و ویژگیهای فردی شان کاملاً به هم شبیه نیستند. وقتی از دو جنس متفاوت (زن و مرد) حرف میزنیم، این تفاوت بیشتر می‌شود، چون تفاوت در ساختار زیستی (بیالوجیک) و نوع تربیت پسر و دختر در شکل‌گیری شخصیت آنها تاثیر شگرفی دارند.

     زمانی که یک رابطه صمیمی و نزدیک بین دو جنس از طریق وصلت بوجود می‌آید، فرصتی فراهم می‌گردد تا مرد و زن همدیگر را بیشتر شناخته و با شباهتها و تفاوتهای یکدیگر آشنا گردند. گفتیم که تفاوت داشتن یک موضوع کاملاً طبیعی و پذیرفته شده است، ولی مسأله اینست که با این تفاوتها و نکاتی که در آن توافق متقابل وجود ندارد چگونه برخورد شود. به‌هر اندازه که رویکرد صلح‌آمیزتر باشد نشان میدهد که پختگی در رابطه و توان حل مشکلات موجود است و برعکس.

     نوشته‌ی حاضر تأکید می‌کند که نباید جنجال و دعواکردن بخاطر تفاوتهای فکری و رفتاری به یک عادت تبدیل شود، چون نه تنها موجب حس ناامنی در زوجین می‌گردد، بلکه مشکلات مزمنی چون اضطراب را سبب می‌شود. از سوی دیگر، دعواکردن و جنگیدن در حضور کودکان میتواند تاثیرات منفی عمیقی بر روان آنها بجا ‌گذارد.

    مشاجره مزمن سبب بروز مشکلات مزمن در رابطه زوج‌ها می‌شود

    هر انسانی نیاز به امنیت روانی دارد و همه‌ی افراد موظف اند تا شرایط لازم برای خود و شریک زندگی را تامین کنند. روش‌هایی از قبیل عیب جویی، کله‌شقی،‌ سرزنش، داد و فریاد کردن، لت و کوب کردن، بددهنی و مشاجره کردن نه تنها احساس ناامنی ایجاد می‌کند، بلکه موجب اضطراب و تنفر از هم می‌شود.

    به گزارش خبرنگار وبسایت داکتران بدون مرز،  افرادی که شکایت می‌کنند که همسرشان به آنان احترام نکرده یا به حرف آنها توجه نمی‌کند، باید به بررسی و ارزیابی رفتار خود بپردازند و ببینند چه کارهایی کردند یا چه رفتارهایی از خود نشان داده اند که با این وضعیت رو به رو شده‌ اند؟‌

    واضح است که اگر شما می‌خواهید همسرتان رفتارش را تغییر دهد ، شما باید رفتار خود را مورد ارزیابی و بازنگری قرار دهید . این همه جنجال برای چیست؟ مشاجره می تواند بر سر مسایلی از قبیل  طرز لباس پوشیدن، نحوه برخورد با دیگران، دوستان، و افراد فامیل، وظیفه، اقتصاد خانواده ، و تصمیم‌های مهم زندگی و بطورکلی همه چیز باشد .

    اگر بدانید که شما تنها کسی نیستید که با همسر خود مشاجره می‌کنید ، شاید کمی احساس راحتی به شما دست دهد. اما بسیاری از افراد در اکثر اوقات در حال مشاجره هستند و این موضوع می‌تواند ضمن آنکه موجب  ناراحتی و نگرانی شما شود باعث خستگی روحی شما گردد. البته این امکان هم وجود دارد که بر سرمسائل بسیار کم اهمیت، مثلاً برای نان شب چه غذایی پخته شود، یا امشب کجا مهمانی برویم، بحث شود .

    کاملاً طبیعی است که  زوجها بر سر مسایل مختلف با یکدیگر اختلاف نظر داشته باشند و گاهی با هم بحث و مشاجره کنند. اما نباید مشاجره به یک عادت طبیعی تبدیل گردد   .

    افراد طبیعی هنگام انجام یک مشاجره  با هم وارد بحث می شوند، و دارای قضاوت صحیحی بوده و به یکدیگر فرصت گوش کردن و حرف زدن را می دهند. اما متاسفانه اغلب اوقات قدرت قضاوت افراد بهم می‌ریزد، درست به‌هم گوش نمی‌کنند و حتا در شرایط بحرانی کارشان به جنگ می‌کشد.

    ● نزاع زوج‌ها به چه معناست؟

    زمانیکه با همسرتان درحال جر و بحث هستید، افکار مختلفی به ذهن شما می‌رسد: چرا باید بر سر هم فریاد بکشیم؟ آیا این امر به آن معناست که همدیگر را دوست نداریم؟ آیا قصد داریم همدیگر را تحقیر کنیم؟

    جالب است بدانید گرفتن نتیجه‌های واهی از جر و بحث های خانوادگی، کار عاقلانه‌ای به شمار نمی‌رود و در اکثر موارد مشاجره نتیجه خوب و منطقی در پی نخواهد داشت. دراغلب موارد مشاجرات خانوادگی تنها به افراد اجازه می دهد تا  خود را از لحاظ احساسی تخلیه کنند، در حالیکه می‌تواند اعتماد، علاقه و رابطه عاطفی را کاهش دهد .

    ● جر و بحث زوج‌ها کاملا طبیعی است

    وجود احساسات، عقاید، و اهداف مختلف، در افراد متفاوت ، یک امر کاملاً طبیعی قلمداد می شود. اولین گام به سوی برخورداری از یک رابطه دو طرفه و صمیمانه صحبت کردن درباره همین تفاوت هاست. تمام افراد دنیا از این حق برخوردار هستند که احساسات خود را بیان کرده، عقاید شخصی خود را ابراز کنند و حتی اختلاف نظرهای خود را نیز به زبان بیاورند.

    گاهی اوقات زوج ها نسبت به تفاوت های موجود آنچنان سرسختی از خود نشان می دهند که گفتگوی مسالمت آمیز آنها تبدیل به جنجال می‌شود. بهتر است چنین جر و بحث هایی به سرعت خاتمه پیدا کنند. افراد از یکدیگر عذر خواهی کرده ، آشتی کنند و به روال عادی زندگیشان باز گردند.

    جدال‌های خانوادگی بر روی اطفال تاثیر منفی بجا می‌گذارند. عکاس: حمیرا عدیل

    فرض کنید همسرتان امروز، روز بدی را پشت سر گذاشته، احساس خوبی ندارد، تحت فشار شدید استرس‌های روزمره قرار دارد ( درست شبیه به زمانی‌که خود شما با این حالات روبرو هستید) پس سعی کنید او را درک کنید و با ملایمت و آرامش او را نیز به آرامش سوق دهید .به هرحال او نیز انسان است و درست مانند خود شما زمانی‌که ناراحت می‌شود، ممکن است فریاد بکشد، گریه کند، و حرف‌های بزند که هیچ قصد و غرضی از به زبان آوردن آنها ندارد. خیلی از افراد خونسردی خود را به راحتی در شرایط مختلف از دست می‌دهند. بنابر این، این بار که همسرتان بدخلقی می‌کند و شروع به مشاجره و بحث می کند، تصور نکنید که حتماً باید بدترین اتفاق به وقوع بپیوندد. شما می توانید وضعیت موجود را کنترل کنید و آرامش را به خود و همسرتان بازگردانید .

    ● چرا مشاجرات شدت می‌گیرند؟

    به گزارش خبرنگار سایت داکتران بدون مرز،  گاهی اوقات زمانی‌که زوجین با یکدیگر بحث می‌کنند، داد و فریادها رفته رفته زیاد می‌شوند و اهانت، بی‌احترامی، و کلمات خشن و ناگواری شنیده می شوند. هر چند این امر در برخی از خانواده‌ها رواج دارد، اما اصلاً درست نیست. افراد نباید به خود اجازه دهند که روی ارزش فردی دیگران پـا بگذارند، شخصیت آنها را خرد کنند، و هر حرفی را که به ذهنشان می رسد، بر زبان جاری سازند. فراموش نکنید او همان فردی است که بارها به شما گفته بسیار دوستتان دارد.

    گاهی اوقات نزاع‌های خانوادگی از حد و مرز خود خارج شده و با تیله کردن طرف مقابل، پرتاب کردن اشیاء، و وارد کردن ضربه به دیگری همراه می‌شود. حتی اگر طرفین از نظر فیزیکی نیز آسیب نبینند، باز هم مشاجره از حد طبیعی خود خارج شده تلقی میشود. دراین شرایط یکی از طرفین قصد دارد با تهدید و ارعاب، کنترل امور را بدست گیرد. چنین بحث‌هایی به هیچ وجه طبیعی قلمداد نمی‌شوند. این همان زمانی است که لازم است مشاوره با یک متخصص با تجربه صورت گیرد.

    زمانی‌که دعواهای خانوادگی فیزیکی می‌شوند یا با تهدید همراه می گردند، هر دو طرف باید تحت آموزش قرار گرفته و ببینند چگونه می توانند خشم خود را کنترل کنند. فراموش نکنید شما با همسرتان شاید بارها وعده کرده اید که آرام، خونسرد، و مهربان و با شعور باشید، ولی میزان محبت شما با افزایش و تکرار دفعات دعواها و شدت مشاجرات و لت و کوب کاهش می‌یابد .

    اگر زوج‌ها درمورد مسایل کوچک و پیش پا افتاده با یکدیگر جر و بحث کنند، این امر می‌تواند تا حدی بیش ازسایر موضوعات ناراحت‌کننده و دردآور باشد.

    جستجو و به کارگیری راه حل مسالمت‌آمیز و منطقی بر صمیمیت رابطه می‌افزاید. عکاس: فیروز مشعوف

    ● چگونه خانواده‌ی شاد و سالم داشته باشیم؟

    اگر شما و همسرتان هر چند وقت یکبار با هم مشاجره می‌کنید، زیاد خودتان را ناراحت نکنید. هیچ خانواده کاملی وجود ندارد. حتی در شادترین خانواده‌ها هم مشکلاتی به وجود می‌آید و اعضای آن با یکدیگر بحث می‌کنند. افراد خانواده موظف هستند تا مسایلی که آزارشان می‌دهد را تشخیص داده و درمورد آنها با یکدیگر گفتگو کنند. خوشبختانه دراین صورت به راحتی قادرند به مصالحه و سازش دست پیدا کنند. با به کارگیری این شیوه تمام افراد احساس بهتری می‌کنند و زندگی آنها به حالت عادی خود بازمی‌گردد.

    عضویت دریک خانواده به این معناست که تمام اعضای آن باید قدمی در جهت بهبود زندگی سایرین بردارند و کاری کنند که همه افراد احساس خوشبختی نسبی داشته باشند. گرچه بحث و مشاجره درهر خانواده‌ای اجتناب ناپذیر است، اما با درک منطقی از وضعیت روحی طرف مقابل می‌توان اوضاع را کنترل کرد و بهترین نتیجه را از یک بحث منطقی گرفت. فراموش نکنید با عشق، درک متقابل، و کمی تلاش تقریبا تمام مشکلات قابل حل می‌باشند.

    هرگز همسر خود را با  دیگران  مقایسه نکنید، بلکه با خودش و وضعیت قبلی و کنونی او مقایسه کنید. سعی کنید رفتارهای مطلوب او را نزد دیگران به ویژه افرادی که او برای نظرشان احترام قائل است  متذکر شوید و از او قدر دانی کنید. تشویق، تایید و تحسین رفتارهای مطلوب همسر و تقویت نقاط قوت او مهمترین روش برقراری ارتباط سالم با همسر است .

    مطالب پیشنهادی:


    بررسی اثرات کافئین بر بدن
    عوارض شیرین کنندههای بدون کالری
    فست فود زیر ذره بین کارشناسان حوزه سلامت
    ویژگی های ظروف آشپزی و اثر آن در پخت غذا

    انواع سوءاستفاده عاطفی


    وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


    http://maktoobshop.com


    مقدمه، ویرایش و اختصار: داکتر اسماعیل درمان

    ماستر روانشناسی بالینی و مشاوره

       بحث خشونت یک بحث درازدامن است، بالاخص در کشوری مانند افغانستان که انواع مختلف خشونت را گاه با شدیدترین شکل ممکن تجربه کرده است، از خشونت در فامیل گرفته تا خشونت در محله و اجتماعات کوچک و بزرگ، تا خشونت در سطح روستا و ولسوالی و ولایت و بالاخره کشور.

        شاید به این مبحث آنقدر بشکل کلی و توسط انجمن‌ها و تشکیلات مختلف صحبت شده که بعضی‌ها احتمالا دیگر تمایلی برای گوش سپردن به این موضوع نداشته باشند. ولی آنچه جالب است این است که در اکثریت موارد آنچه از خشونت برداشت می‌شود خون و خونریزی، بدن کبود، دست شکسته، موی کنده شده، دندان شکسته و موارد دیگر  از این قبیل است. اما این فقط یک نوع خشونت است. این خشونت جسمی است که بیشترین توجه به آن شده است. در حالیکه زمینه‌ساز اصلی این خشونت بیشتر مرتبط است به نوع رابطه در فامیل و اجتماع، بالاخص رابطه‌های عاطفی.

        خشونت یا سوءاستفاده عاطفی همان نوعی است که با وجود اهمیت آن بدان توجه کافی نشده است، چرا که به سادگی قابل ردیابی نیست. این نوع سوءاستفاده در لایه‌های درونی یک فامیل قابل مشاهده است که با دقت نظر میتوان آنرا تشخیص داد. یک تمسخری که به ظاهر بی‌آزار به نظر میرسد یا یک پوزخند کوچک، یا قهر کردن و حرف  نزدن برای یک ساعت یا بیشتر همه نشان از این دارند که یکی مورد سوءاستفاده عاطفی و فشار قرار گرفته است.  اینها نکات حساس و حیاتی در یک رابطه اند که باید به آنها پرداخت.

        نوشته‌ی زیر انواع سوءاستفاده عاطفی را تقسیم‌بندی کرده، خصوصیات سوءاستفاده‌گران و سوءاستفاده‌شدگان را برشمرده و حقوق اساسی شخص در یک رابطه را خاطر نشان می‌کند.  

    سوءاستفاده عاطفی تاثیر منفی بر اعتماد به نفس بجا گذاشته و روابط بعدی شخص در کلانسالی را متاثر می‌کند. عکاس: مصطفی کیا

    سوءاستفاده عاطفی اشکال مختلف دارد، لیکن سه شکل معمول رفتار سوءاستفاده‌گرانه عبارتند از: پرخاشگری/عصبانیت، انکار، و ناچیزشمردن.

    پرخاشگری

    بددهنی کردن (گپ بد زدن)، متهم کردن، سرزنش، تهدید و دستور دادن، اشکال پرخاشگرانه‌ی سوءاستفاده می‌باشند. رفتارهای پرخاشگرانه معمولاً مستقیم و آشکار اند. این شکل ارتباطی (که شایعترین شکل سوءاستفاده کلامی/لسانی است) زمانی به آشکارترین وجه خود را نشان میدهد که سوءاستفاده‌کننده وضع و حالت تهاجمی/پرخاشگرانه به خود می‌گیرد.

    سوءاستفاده پرخاشگرانه می‌تواند شکل غیرمستقیم نیز به خود بگیرد و حتا با رفتارهای که ظاهراً فکر می‌کنیم برای “کمک کردن” انجام می‌شوند خلط گردد. مثلاً انتقاد، نصیحت، ارایه راه حل، کنجکاوی، استنطاق و سوال کردن از یک شخص دیگر می‌تواند کوشش صادقانه برای کمک تلقی شود، ولی در برخی موارد این رفتارها متمرکز بر تحقیرکردن، کنترول کردن، و خوار کردن شخص است نه کمک کردن. وقتی سوءاستفاده‌کننده می‌گوید “من این گپ را از تو بهتر می‌فهمم” در لحن او قضاوت پنهانی است که در رابطه نابرابری ایجاد می‌کند.

    انکار

    سوءاستفاده‌کننده به منظور تحریف یا تکذیب فهم و درک سوءاستفاده‌شونده، از روش بی‌اعتبارسازی استفاده می‌کند. درین روش، سوءاستفاده‌کننده واقعیت را قبول نمی‌کند. مثلا اگر سوءاستفاده‌شونده می‌گوید که سوءاستفاده‌کننده به او توهین کرده است، سوءاستفاده‌کننده تاکید می‌کند که “من هرگز این کار را نکردم” یا “من اصلا نمی فهمم تو راجع به چی گپ میزنی” و غیره.

    مضایقه کردن یک شکل دیگر انکارکردن است و شامل امتناع از شنیدن، امتناع از برقراری رابطه، و قهر کردن می‌شود. این شیوه انکار را “اصلاح از طریق سکوت” نیز می‌نامند.

    مقابله کردن زمانی اتفاق می‌افتد که سوءاستفاده‌کننده، شخص تحت سوءاستفاده را بخشی از خود تلقی کرده و هر نظر یا احساسی را که بین آنها تفاوت ایجاد کند، انکار می‌کند.

    ناچیز شمردن

    ناچیز شمردن شکل افراطی انکار است. در این شیوه سوءاستفاده‌کننده حادثه‌ی را که اتفاق افتاده انکار نمی‌کند ولی تجربه یا عکس العمل عاطفی سوءاستفاده‌شونده را در قبال حادثه زیر سوال می‌برد. عباراتی چون “تو بیش از حد حساس هستی”، “تو خیلی اغراق می‌کنی”، یا “تو از کاه کوه جور می‌کنی” همگی بیانگر این نکته هستند که عواطف و تجربه‌های سوءاستفاده‌شونده ناقص اند و نباید به آنها اعتماد کرد.

    ناچیز شمردن زمانی رخ میدهد که سوءاستفاده‌کننده بگوید، آنچه شما انجام داده‌اید بی ارتباط و بی اهمیت است. این شکل ظریف ناچیزشمردن است.

    خشونت تنها چشم و صورت کبود نیست. توهین، بی‌احترامی و بی‌توجهی نیز خشونت اند.

    خصوصیات مشترک در بین سوءاستفاده کنندگان 

    برخی خصوصیات مشترک در بین سوءاستفاده کنندگان به شرح ذیل می‌باشند:

    - در کودکی به نوعی از سوی والدین یا اشخاص دیگر مورد آزار لسانی قرار گرفته‌اند یا شاهد این رفتارها در فامیل خود بوده اند.

    - خلق و خوی هیجانی دارند و با کوچکترین محرومیت یا جنجال اعصاب شان بشدت خراب می‌شود.

    - به شدت احساس حسادت می‌کنند. نسبت به شریک زندگی خود احساس مالکیت می‌کنند و علاقه زیادی به کنترول دارند.

    - هر چقدر شریک شان به آنها وابسته‌تر و مطیع‌تر باشد، احساس بهتری پیدا می‌کنند.

    - عزت نفس شان پایین است.

    - انتظارات خشک و توام با تعصب در باره ازدواج و شریک واقعی زندگی دارند. گاه تمایل دارند دقیقا مانند والدین خود باشند و گاه برعکس آنرا جستجو می‌کنند.

    - علاقه چندانی به کمک گرفتن از مشاور یا مشورت دوستان نداشته و مشکلات موجود را به راحتی به گردن طرف مقابل می‌اندازند.

    - این افراد معمولا با دو شخصیت متفاوت توصیف می‌شوند. گاه شخص دوست‌داشتنی و مهربان و گاه شخص ظالم و خطرناک. بنابر این با چنین شخصیتی این افراد توانایی عجیبی در فریب و اغفال دیگران دارند و به راحتی دیگران را متقاعد می‌سازند.

    خصوصیات مشترک افراد سوءاستفاده‌شونده 

    اشخاص سوءاستفاده شده معمولا گرفتار احساساتی چون ناتوانی، آزار، ترس و خشم هستند. جالب این است که سوءاستفاده‌کننده ها هم گرفتار احساسات مشابه هستند و به سوی اشخاصی جذب می‌شوند که خود شان را ناتوان و بی پناه می‌یابند و برای احساسات، نظرات و فهم خود زیاد ارزش قایل نیستند. چنین خصوصیاتی به سوءاستفاده‌کننده‌ها اجازه می‌دهد تا احساس امنیت و کنترول بیشتری کرده و طرف مقابل را کاملا تحت نفوذ خود در بیاورند.

    درک روابط سوءاستفاده‌گرانه 

    هیچ کس نمی‌خواهد در یک رابطه سوءاستفاده‌گرانه قرار گیرد. بسیاری از اشخاص سوءاستفاده را تنها در خشونت جسمی و جنسی خلاصه کرده و سوءاستفاده عاطفی را نادیده می‌گیرند. در حالیکه این نوع از سوءاستفاده به تدریج عزت نفس و خوشحالی شما را بدون آنکه خبر شوید از بین می‌برد. برای آنکه متوجه شوید که آیا در چنین رابطه‌ای به سر می‌برید یا نه به سوالات زیر به دقت جواب داده و مطابق با جواب‌های ارایه شده موقعیت خود را ارزیابی نمایید. ما در اینجا کلمه “شریک” را به معنای همصنفی، نامزد، همسر، و شریک عاطفی بکار برده ایم:

    -   آیا احساس می‌کنید قادر نیستید در مورد چیزهای که ناراحتتان می‌کند با شریک خود صحبت کنید؟

    -  آیا شریک‌تان مرتبا شما را مورد انتقاد قرار می‌دهد، تحقیر می‌کند، و اعتماد به نفس شما را تضعیف می‌کند؟

    -  آیا شریک شما ظاهر و قیافه شما را مورد تمسخر قرار می‌دهد؟

    -  آیا شریک تان شما را در قرنطینه نگاه می‌دارد و مانع دیدار شما با فامیل، دوستان و گروههای مورد علاقه‌ی شما می‌شود؟

    -  آیا شریک شما دایماً از شما پول قرض گرفته و پس نمی‌دهد؟

    -  آیا شریک شما تا کنون از شما چیزی ربوده است؟

    -  آیا گاهی احساس می‌کنید که در دامی گرفتار شده اید؟

    -  آیا تا کنون شریکتان به متعلقات شما ضرر رسانده و آنها را تخریب کرده است؟

    -  آیا وقتی در کنار شریک تان هستید احساس ترس می‌کنید و بطور کلی از او می‌ترسید؟

    حال که با روابط سوءاستفاده‌گرانه آشنا شدید، نخستین قدم به سوی تغییر، شناسایی نوع روابط شما، مخصوصا با اعضای خانواده و والدین است. فقدان صراحت و وضاحت در نوع رابطه‌ای که شما با اعضای خانواده برقرار می‌کنید می‌تواند خود را به اشکال مختلف نشان دهد. بطور مثال ممکن است در برخی موارد بعنوان یک سوءاستفاده‌کننده عمل کنید و در برخی موارد به عنوان یک سوءاستفاده‌شونده.

    شناختن خود و درک گذشته خود می‌تواند از ایجاد مجدد روابط سوءاستفاده‌گرانه در زندگی شما جلوگیری کند. اگر در خود احساس حقارت و اهانت کنیم، دوستان یا اشخاصی را در زندگی انتخاب می‌کنیم که این احساسات را در ما بر می‌انگیزانند. اگر برخورد منفی دیگران را تحمل کنیم یا با دیگران برخورد منفی داشته باشیم، ممکن است با خود نیز به شیوه یکسان برخورد کنیم. عشق ورزیدن به خود و دل نگرانی در باره خود، عزت نفس را افزایش داده و امکان روابط سالم را فراهم می‌سازد.

    برای جلوگیری از مورد سوءاستفاده واقع شدن، شناخت حقوق شخص در یک رابطه بسیار مهم است. عکاس: مصطفی کیا

    با حقوق اساسی خود در یک رابطه آشنا شوید

    اگر شما رابطه عاطفی سوءاستفاده‌گرانه داشته اید در آنصورت باید کوشش کنید تا دید روشنی راجع به یک رابطه سالم بدست بیاورید. نکات زیر حقوق اساسی اند که می‌باید همیشه در روابط متقابل و متفاوت مدنظر باشند:

    - حق دارید انتظار رفتار خوب را از دیگران داشته باشید.

    - حق دارید مورد حمایت عاطفی قرار بگیرید.

    - حق دارید دیگران به حرف شما گوش بدهند و با احترام جواب دهند.

    - حق دارید نظر خاصی داشته باشید حتا اگر دوست شما نظر متفاوتی داشته باشد.

    - حق دارید به احساسات و تجربه شما به عنوان یک امر واقعی نگاه شود.

    - حق دارید در برابر هر شوخی و رفتار بی ادبانه‌ای، عذرخواهی صادقانه دریافت کنید.

    - حق دارید بابت سوالاتی که می توانید بپرسید جوابهای روشن و مفید دریافت کنید.

    - حق دارید به دور از تهمت و سرزنش زندگی کنید.

    - حق دارید به دور از انتقاد ها و قضاوتهای بیجا زندگی کنید.

    - حق دارید در مورد کار و علایق شما با احترام صحبت شود.

    - حق دارید تشویق شوید.

    - حق دارید به دور از تهدید عاطفی یا جسمی زندگی کنید.

    - حق دارید با نام و عنوانی که ارزش شما را کاهش میدهد، خوانده نشوید.

    - حق دارید به جای دستور گرفتن، از شما بشکل احترام آمیز درخواست شود.

    منبع اصلی: نشریه دختران دانشجو، شماره دوم


    مطالب پیشنهادی


    بررسی اثرات کافئین بر بدن
    عوارض شیرین کنندههای بدون کالری
    فست فود زیر ذره بین کارشناسان حوزه سلامت
    ویژگی های ظروف آشپزی و اثر آن در پخت غذا

    چگونه به همسر آینده اعتماد کنیم؟

    وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


    http://maktoobshop.com



    نوشته: داکتر اسماعیل درمان

    ماستر روانشناسی بالینی و مشاوره

    یکی از ویژگی‌های اعتماد کردن، پذیرش یا قبولِ اندکی خطر است که نباید نادیده گرفته شود.

    در چند ماهِ گذشته تعدادی از خوانندگان زن برایم پیام‌هایی فرستاده اند که محتوای شان در مجموع شبیه به هم است. پرسشِ عُمده در این نامه‌ها مربوط به این است که چطور می‌توان به کسی که همسر آیندۀ شان می‌شود اعتماد کرد و به حرف‌ها و وعده‌هایش اطمینان داشت؟ تعدادی از این خوانندگان از کابل و شهرهای دیگر و تعدادی حتا از ایران و جاهای دیگر تماس گرفته اند. من با آن‌که برای هر کدام شان جداگانه پاسخ داده‌ام، ولی تصمیم گرفتم نظر به اهمیت موضوع و این که شاید این مسأله برای خوانندگان دیگر نیز مهم باشد، چند نکتۀ عمده را درین‌جا با تمام خوانندگان در میان بگذارم.

    پُرسش عمده این است: چگونه می‌توان به شخصی که به قصد ازدواج با ما دوست می‌شود، یا به خواستگاری می‌آید، یا به خواستگاری آمده است، اعتماد کرد؟

    برای این‌که این موضوع شکافته شود، نیاز است تا به چند موضوع توجه کنیم:

    یکم: بسیاری از دختران افغان متأسفانه قدرت انتخاب چندانی ندارند و صحبت کردن در بارۀ فرصت و قدرت شان در گزینش همسر آینده تا حد زیادی ایده آل است. با آن‌هم تعدادی از آن‌ها در خانواده‌های زندگی می‌کنند که فرصت ابراز نظر را بصورت مستقیم یا غیرمستقیم برای شان می‌دهند. یا هم تعدادی از آن‌ها بیرون از کشور زندگی می‌کنند و شرایط طوری شکل گرفته که فرصت تصمیم‌گیری برای یک‌تعداد از دختران خانواده‌های افغان مساعد شده است. بنابراین، مخاطب من در این‌جا همین تعداد اند.

    دوم: ماهیت اعتماد در روابط دوستانه و عادیِ ما با اعتماد به شخصی که قرار است شریک زندگی یک زن گردد زیاد تفاوت ندارد، ولی جدّیت و اهمیت آن بیش‌تر است. شما شاید بتوانید بعد از این‌که اعتماد خود را به یک آشنا از دست دادید، مشکل را بشکل ساده‌تر و راحت‌تری یک‌سره کنید و یا کاملاً با او قطع رابطه کرده و آشنایی را خاتمه ببخشید، ولی این کار بعد از این‌که یک زندگی مشترک شکل گرفت به این سادگی‌ها نیست.

    سوم: بصورت ساده، اعتماد یعنی باور و اتکاء به کسی که بر اساس آن‌چه از او انتظار می‌رود عمل کند. بدون مقدارِ کم یا زیاد اعتماد، ماشین روابط اجتماعی از کار می‌افتد. یک رابطۀ بااعتماد از همان ابتدای کودکی بین کودک و والدین، بخصوص مادر، شکل می‌گیرد و هر قدر این رابطه مستحکم‌تر و بااطمینان‌تر باشد، به همان اندازه در ساختار شخصیت کودک و استحکام رابطۀ خانوادگی و اجتماعی موثرتر است. کودکانی که رابطه پُراطمینان و مُحکمی با والدین خود ندارند، ممکن است در بزرگسالی در اعتماد کردن به دیگران مشکل داشته باشند. نظر به این‌که اعتماد یکی از پایه‌های حیاتی روابط اجتماعی است، زندگی برای هم‌چو افراد با چالش‌های متعددی همراه است.

    حالا فرض را بر این بگذارید که شما در موقعیتی قرار گرفته اید که باید شریک آیندۀ زندگی خود را انتخاب کنید و دغدغۀ این را دارید که مبادا انتخاب تان درست نباشد، یا این‌که چطور می‌توان به حرف‌های شخص مقابل اعتماد کرد. شما بهتر است در این موارد به این نکات توجه کنید:

    یک: معلومات خود در رابطه به فرد مورد نظر را کامل کنید. در رابطه به عادت‌های شخصی او تحقیق کنید. آیا تا به‌حال به آن‌چه گفته، عمل کرده است؟ رفتارش مطابق گفتارش است؟ وقتی وعده می‌دهد، به وعدۀ خود وفا می‌کند یا بهانه می‌آورد؟

    دو: روابط بین خانوادگی‌اش چطور است؟ اعضای دیگر خانواده با او چگونه رفتار می‌کنند؟ این افراد، بین خود چگونه رفتار می‌کنند؟ این رفتار مبتنی بر اطمینان، اعتماد، و احترام است؟ آیا خوش‌بینی یا بدبینی بیش از حد وجود دارد؟ بیرون از دایرۀ خانواده، دیگران راجع به این شخص و فامیل او چه نظر دارند؟ دوستانش چه می‌گویند؟ جمع‌آوری این معلومات بدون «تعارف»‌های معمول باشد (مثلاً وقتی یکی از دوستان آن شخص می گوید «او آدم خوب است»، به این جواب اکتفا نکنید و خواهان گرفتن جزییاتِ بیشتر شوید) و افرادی را که از آن‌ها معلومات می‌گیرید به نوعی تشویق کنید تا نظر خود را صادقانه ابراز کنند.

    سه: خود شما درین مورد چه فکر می‌کنید؟ یک بار بنشینید و با خود صادقانه مسأله را بررسی کنید. با آن‌که دوست داشتن معمولاً مخلوطی از عاطفه و شناخت است، کوشش کنید تا یک بخش بر بخشی دیگر زیاد غلبه نکند، یعنی بخش عاطفی/احساسی بر بخش تعقلی و برعکس. داخل شدن در یک رابطۀ درازمدتی چون ازدواج نباید تنها مبتنی بر احساسات باشد، چون احساسات شورانگیز بخواهی نخواهی بعد از چند سال اول زندگی مشترک تا حد زیادی فُروکش می‌کنند، ولی این ویژگی‌های شخصیتی پایداری چون صداقت، سخاوت، راستگویی، وفاداری یا برعکس آن‌ها اند که باقی می‌مانند.

    چهار: فراموش نکنید که اعتماد کردن معمولاً با مقداری خطر یا ریسک همراه است. شما هیچ‌زمانی – تأکید میکنم هیچ‌زمانی – نمی‌توانید موفقیت صد در صد یک رابطه را تضمین کنید، نه برای خود و نه برای دیگران. فُرمول خوشبختی یک شخص لزوماً برای شما یا دوست شما کار نمی‌دهد و برعکس از شما شاید برای دیگران کارآمد نباشد. این بدین معنا نیست که احتیاط لازم را نکنید و بگویید «چون من نمی‌توانم موفقیت این رابطه را تضمین کنم پس چاره‌ای جز خطرکردن ندارم.» موضوع این است که اگر شما بخواهید بدون پذیرش اندکی خطر به پیش بروید، برای تان بسیار مشکل است تا قادر به انتخاب همسر زندگی خود شوید. انسان‌ها با گذشت روزگار کم یا زیاد تغییر می‌کنند و به همین شکل، اهمیت و ماهیت رابطه‌ها نیز می‌توانند دچار دگردیسی یا تغییر شوند.

    پنج: شناخت خود از طرف مقابل را بیش‌تر کنید. در بند دوم گفتم که معلومات خود راجع به او و خانواده‌اش را بیشتر کنید. ولی اگر امکان دارد مدتی با او نشست و برخاست داشته باشید، با هم گفتگو کنید، تبادل نظر کنید، رفتارش را در جریان دیدارها در نظر داشته باشید (البته اگر تنظیم هم‌چو ملاقات‌هایی برای‌تان امکان‌پذیر است.) معمولاً زنان حس الهام‌گیری خوبی دارند که اگر به‌گونۀ دقیقی از آن استفاده کنند، متوجه می‌شوند که طرف مقابل با آن‌ها صادق است یا فریب‌کاری می‌کند.

    مطالب پیشنهادی

    ظروف یک ‌بار مصرف ومشکلات آن بر سلامت
    اثرات امواج تلفن همراه بر سلامت افراد
    کنترل آلاینده ها از طریق فن اوری نانو تکنولوژی

    اثر شن‌های روان یا غبار غلیظ بر سلامت انسان

    آثار جانبی تشعشع لامپ های کم مصرف بر چشم و پوست

    پیامدها و راهکارهای جلوگیری از تخلفات موتورسواران             

    چند اصل عمده در تفاهم میان زن و شوهر

    وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


    http://maktoobshop.com


    در‌آمد

    شور و هیجان ابتدای ازدواج لزوماً تضمین‌کنندۀ خوشی درازمدت رابطه نیست.

    عشق می‌تواند بسیاری از تنش‌ها میان زوج‌ها را محو کند و بر خودمحوری‌ها سرپوش بگذارد. اما عشق به خودیِ خود مشکلات زندگی را حل نمی‌کند، فقط انگیزه‌ی قدرتمندی را برای غلبه بر آن‌ها فراهم می سازد. حفظ پیوند ازدواج مُستلزم وجودِ عوامل دیگری است که اگر حضور ندارند، زن و شوهر باید آن‌ها را در زندگی خود به وجود آورند.

    اغلب زوج‌ها در اوایل آشنایی، تحت تاثیر عشق و علاقه‌ی شدید، درجنبه‌های مثبت همسرشان مبالغه می‌کنند و در یک‌دیگر توانایی‌های می‌بینند که وجود خارجی ندارند. اما وقتی عشق و علاقه‌ و هیجانِ شدید اولیه از بین می‌رود، کم کم به این نتیجه می‌رسند که آن‌چه فکر می‌کردند، تَوهّمی بیش نبوده است. در این شرایط آیا فقط دو راه وجود دارد: طلاق یا تحمل؟

    بسیاری از مشکلات و عدم تفاهم‌ها، در اصل سوءتفاهم هستند. رابطه‌ی دو شخص هر چه نزدیک‌تر باشد، در معرض سوءتفاهم بیش‌تری قرار می‌گیرد چرا که زندگیِ زناشویی بیش از هر رابطه‌ی صمیمانه‌ی دیگری در معرض سوءتفاهم قرار دارد. خارج از مناسبات زناشویی، زن و مرد راحت‌تر با این فرایند‌های ذهنی رو به رو می‌شوند و آن را زیاد جدی نمی‌گیرند، اما در مناسبات زناشویی این سوءتفاهم‌ها می‌توانند سبب بروز مشکل شوند.

    وقتی زن و شوهر با هم اختلاف پیدا می‌کنند، رفتارهای از آن‌ها سر می‌زند که انگار رو در روی یک‌دیگر جبهه‌گیری کرده اند و تحت تاثیر این برداشت ذهنی، چشم‌اندازی که از یک‌دیگر دارند، خراب می‌شود. روانشناس مشهور و بنیانگذار مکتبِ شناختی در روانشناسی، داکتر «آرون بک»، معتقد است که مهم‌ترین علت مشکلات زناشویی، سوءتفاهم است. به عقیدۀ او، تفاوت در نحوۀ نگرش افراد باعث بروز اختلافات و پیامدهای ناشی از آن می‌شود. یعنی نباید تصور کرد که پایۀ اختلافات همواره سوءنیت و یا بد‌ذاتی دو طرف یا یکی از آن‌هاست. بلکه در بیش‌تر موارد از این واقعیت ناشی می‌شود که هر یک از آن‌ها صادقانه، مسئله را به شکل  متفاوتی می‌بیند. بِک معتقد است گاهی آن‌چه گفته می‌شود با آن‌چه شنیده می‌شود کاملاَ تفاوت دارد.

    اختلافات زناشویی معمولاَ وجود دارند، مهم این است که زن و شوهر حاضر شوند دربارۀ مشکلات‌شان به شکل صحیح و سازنده‌ای گفت‌و‌گو کنند. هنگام بروز اختلافات، به ویژه در سطح خانواده، باید این دو سؤال را با تأمل، گشاده‌نظری و انصاف مطرح کرد:
    او مسائل را چگونه می‌بیند؟ من به مسائل چگونه نگاه می‌کنم‌؟ بنابراین، یکی از روش‌های موثر برای جلوگیری از بروز اختلاف، درک وضعیت طرف مقابل است. چه بسا آن‌چه ما مزاحمت می‌دانیم، دیگران فکر کنند که مزاحمت نیست.

    تصور کنید مردی خسته از سر کار به خانه باز می‌گردد. ممکن است به علت مشکلاتی که در اداره با آن‌ها مواجه بوده است سبب ناراحتی او شده باشد. اگر همسرش قادر به درک وضعیت او نباشد، چه بسا دچار سوءتفاهم شود. آن وقت ممکن است چنین گفت‌و‌گویی در بگیرد:
    -  چی گپ است؟ چرا پیشانی‌ات تُرُش است؟
    -  خسته‌ام.
    -  مگر من خسته نیستم؟ از صبح تا شام در این خانه کار میکنم. آخر روز هم که خانه می‌آیی من مجبور استم پیشانی ترش ترا ببینم!

    توجه کردن، گوش دادن، سؤال کردن، گسترش فرهنگ صراحت و مبادلۀ اطلاعات صحیح، از جملۀ مؤثرترین راه‌های مقابله با سوءتفاهم‌ اند. یکی از تکنیک‌های مؤثر و کارساز در عرصۀ روابط عمومی انسانی، تبدیل «شکایت» و «انتقاد» به «درخواست» است. به جای آن‌که انرژی خود را صرف برخوردهای عصبی و بحث‌های زائد و بی‌نتیجه کنیم، می‌توانیم از «درخواست» استفاده کنیم. به جای نسبت دادنِ خصوصیات منفی به یکدیگر و تاپه زدن، باید وقت معینی را برای گفت وگو دربارۀ حل اختلافات در نظر بگیریم. شاید بهتر باشد هر هفته زمان مشخصی را به این امر مهم اختصاص دهیم. اگر دو طرف پیش از آن که کار به جای باریک بکشد، سوءتفاهم‌ها را شناسایی و اصلاح کنند، می‌توانند توفان بحران را مهار نمایند.

    زن وشوهر باید انعطاف‌پذیر، پذیرنده و باگذشت باشند. اشتباهات یک‌دیگر را تحمل کنند، و به خصوصیات منحصر به فرد هم ارزش بدهند. همسران توقعاتی از یکدیگر دارند: هر کدام انتظار دارد که از عشق بی‌قید و شرط، صمیمیت، وفاداری، و حمایت دیگری برخوردار باشد. وقتی مشکلات نمایان می‌شوند و خصومت و لج‌بازی شدید می‌شود، زن و شوهر جنبه‌ی مثبت و نقاط قوت یک‌دیگر را فراموش می‌کنند. آرام آرام کار به جایی می‌رسد که اصل زندگی مشترک زیر سؤال می‌رود و گرفتاریِ اصلی و عامل سوءتفاهم فراموش می‌شود.

    پس از ازدواج که انتظارات خفته‌ی دو طرف بیدار می‌شوند، زن انتظار دارد شوهرش بدون استثنا از او در مواقع بروز بحران‌های روحی حمایت کند. همیشه وقت‌شناس باشد و از همه‌ی این‌ها مهم‌تر، در هر لحظه به او دسترسی داشته باشد. با این‌حال، شاید این زن هرگز انتظاراتش را با شوهر خود در میان نگذارد. فرض زن این است که انتظاراتش به قدری طبیعی و واضح هستند که نیازی به طرح آن‌ها نیست.

    اگر بعد از تجربه‌های مُکرر، اشخاص به این نتیجه برسند که همسرشان به این معیارها پای‌بند نیست و مثلاَ از یاری دادن و درک احساس و هم‌دردی شانه خالی می‌کند، در نظرشان تصویر همسر و خود ازدواج در مجموع از مثبت به منفی می‌گراید. با آموزش دینامیسم ازدواج، یعنی درک حساسیت‌ها و نیازهای طرف مقابل، رسیدن به تصمیمات همگون و یافتن راه‌های لذت بردن بیش‌تر از یک‌دیگر، بسیاری از مشکلات خانواده‌ها برطرف خواهند شد. در واقع برخی از چشم‌گیرترین موفقیت‌ها شامل حال زوج‌هایی شده اند که با داشتن زندگی سعادتمند، باز هم طالب رابطه‌ی بهتری بوده اند.

    زندگی خانوادگی و روابط زن و شوهر در زندگی مشترک با چالش‌های متعددی رو به روست: چگونه برداشت‌های منفی و سوءتفاهم‌ها بر جنبه‌های مثبت ازدواج غالب می‌شوند؟ چرا تصویر زن و شوهر از «همه چیز خوب» به «همه چیز بد» می‌رسد؟ چگونه زن و شوهر می‌توانند درحالی که نسبت به یک حادثه نظرات کاملاَ متفاوتی دارند، با هم کنار بیایند؟ چگونه معیارهای بی‌انعطاف، به ملالت و عصبانیت می‌انجامد؟ چرا زن و شوهر صحبت‌ها را آن طور که «هستند» درک نمی‌کنند و چرا حرف‌هایی را می‌شنوند که اصلاَ مطرح نشده اند؟ چگونه تعصبات شخصی و فقدان مهارت‌های لازم کار تصمیم‌گیری را با دشواری رو به رو می‌سازد؟ چگونه صحبت باید به جای ایجاد رنج و دل‌خوری، شادی و شادمانی بیافریند؟

    اغلب تغییر رفتار زن یا شوهر بهبود قابل‌ملاحظه‌ای در رفتار همسرش ایجاد می‌کند. برخی اوقات برداشت ما از افکار و احساسات دیگران بیش‌تر مبتنی بر احساسات درونی، اضطراب‌ها و انتظارات شخصی است و نه ارزیابی منطقی دیگران. برای مثال، یک خانم افسرده ممکن است در برخورد با نگاهِ خسته‌ی شوهرش فوراً پیش خود نتیجه بگیرد که «او از من خسته شده است». و یا اگر خانم مضطرب باشد، وقتی همسرش دیر به خانه برگردد، فکر کند که: «نکند در یک حادثه‌ی رانندگی جانش را از دست داده باشد؟» عواطف و احساسات معمولاً بطور مستقیمً منتقل نمی‎‌شوند، بلکه توسط لحن صدا، اشارات صورت، و عمل و رفتار ما انتقال می‌یابند.

    «احساس حق داشتن» هم عامل دیگری است که در بسیاری از زوج‌ها مشکل‌ساز می‌شود. هر کدام از آن‌ها احساس می‌کند که در حق او خیانت شده است. برخی از علاقه‌های مشترک، در مراحل بعدی با از دست رفتن حالت «شیفتگی» و «هیجان» ابتدای ازدواج، محو و ناپدید می‌شوند. زنی که قبل از ازدواج حاضر است برای راضی کردن همسرش تا آن سوی دنیا برود،بعد از ازدواج حاضر نیست به خاطر او فاصله‌ی دو اتاق را طی کند.
    اما آینده‌ی روابط آشفته‌ی زن و شوهر، برخلاف آن‌چه ممکن است برداشت شود، شوم و ترسناک نیست. ایرادهایی که به آن‌ها اشاره کردیم، قابل اصلاح هستند. غالبا دل‌گیری‌ها را نمی‌توان با دلایل ملایمی توضیح داد. اگر زن و شوهر به جای آن که یک‌دیگر را به بی‌انصافی و کم‌توجهی متهم سازند، علت اصلی رنجش خود را جست‌وجو کنند، بسیاری از واکنش‌های غیر‌منطقی از بین می‌روند. آن‌ها احتمالاَ به این نتیجه می‌رسند که علت اصلی ناراحتی شان به جای رفتار ناپسند همسرشان، حساسیت‌های خود آن ها بوده است. با این آگاهی، شدت واکنش کاهش می‌یابد و برخورد سازنده جای سرزنش را می‌گیرد.

    شناسایی عوامل بروز سوءتفاهم در مستحکم کردن رابطه میان زن و شوهر یک اصل مهم است.

    «تردید در شایستگی» هم معمولاَ تولید گرفتاری می کند. برای مثال، وقتی مرد از یک خانواده‌ی نسبتاً فقیرتر با تحصیلات پایین‌تر باشد، اما خانوادۀ زن تحصیلات دانشگاهی داشته باشند، ممکن است زن از مو‌ضع برتری‌طلبی و آمرانه حرف بزند (یا برعکس). در این شرایط، مرد احساس حقارت می‌کند و چون تقصیر را به گردن زن‌اش می‌اندازد، اندوه‌اش به عصبانیت می‌انجامد. این دل‌تنگی و اختلاف به‌زودی به سایر جنبه‌های زندگی نیز سرایت می‌کند. اگر شوهر زمانی تنها به دلیل قطع صحبت از سوی همسرش ناراحت می‌شد، حالا از هر رفتار او احساس ناراحتی می‌کند و برای هر کار او دنبال عیب و نقص است و در نتیجه در همۀ زمینه‌ها (در سلام و احوال‌پرسی و در معاشرت‌های اجتماعی) با نگرش «سیاه و سفید» دیدن امور، به انتقاد از همسر می‌نشیند. در این حالت مباحث خانوادگی، انجام کارهای منزل، مسائل مالی، روابط جنسی و اوقات فراغت، تولید اختلاف می‌کنند. مسائل حل شده در گذشته، از نو مطرح می‌شوند، مشاجره‌های داغ ایجاد می‌کنند و در نهایت بی‌نتیجه و حل‌ناشده باقی می‌مانند.

    بسیاری از زوج‌هایی که در زمینۀ ارتباط زناشویی با دشواری رو به رو هستند و با این حال نمی‌خواهند با مراجعه به مشاوران امور زناشویی، فکری به حال خود کنند – حتی اگر با مشکلاتی در این حد رو به رو نباشند- می‌توانند با رعایت چند اصل مهم، لطمات ناشی از گفت و گوی تند را به حداقل برسانند:

    ممکن است زن و شوهر در زمینۀ مدیریت خانه، رسیدگی به اولاد و در سایر موارد، بی‌دلیل حالت برافروخته و عصبانی داشته باشند. در این حال، به جای آن که با نیش و کنایه و انتقاد سعی در حل مسائل خود داشته باشند، باید در کمال آرامش و به طور منطقی با یک‌دیگر از خواسته‌های‌ خود حرف بزنند.

    اغلب اوقات زن یا شوهر به دلیل آن که خود را حق به جانب می‌داند، از نیش و کنایه در حرف‌هایش استفاده می‌کند. دلیل دیگرش نیز آن است که یا اصلاَ با روش‌های دیگر آشنا نیست و یا به اثربخشی آن باور نددارد و متوجه نیست که رفتارش نه تنها بی‌حاصل است بلکه اغلب با ایجاد رنجش، مخالفت و تلافی، سبب بدتر شدن اوضاع می‌شود.

    مفهوم «بکش تا کشته نشوی»، اگر در زمان‌های گذشته کاربُرد داشته، اما در زندگی خانوادگی کاربرد مفیدی ندارد. زن و شوهر باید به جای عصبانیت، راه خویشتن‌داری را بیاموزند و خشم خود را کنترل کنند. فنون کنترل و خویشتن‌داری از روش‌های ساده‌ای تشکیل می‌شود، مانند تأمل هنگام اقدام در حالت خشم، اجتناب از برخوردهای خصمانه، رعایت اعتدال و ترک صحنه‌ی گفت و گو وقتی گفت و گو شکل جنجال و مشاجره را به خود می‌گیرد. بسیاری از اشخاص تحت تاثیر آرامش فوری و رضایت خاطری که اغلب در پیِ عصبانی شدن به آن می‍‌رسند، عکس‌العمل آنی نشان می‌دهند. اما آنچه در نظر نمی‌گیرند، تاثیری است که روی همسر خود گذاشته اند.

    عوامل نگه‌دارندۀ ارتباط عاشقانه میان زوج‌ها عبارت اند از: تعهد، صمیمیت، اعتماد و همکاری و این‌ها از این پیوند عاشقانه حفاظت می‌کنند. برای مثال، وقتی بدانید همسرتان هرگز شما را تنها نخواهد گذاشت، احساس امنیت می‌کنید.

    همکاری

    چگونه می‌توانید انتظار بهبود رابطه‌ی را داشته باشید که در آن زن و شوهر با هم همیشه درگیر و در حال جنگ اند، از هم تصویرهای منفی دارند، و یکدیگر را دشمن می‌بینند؟ در این شرایط نمی‌توانیم تغییرات بنیادینی را انتظار داشته باشیم. البته جای خوشبختی است که انسان معمولاً موجودی خود‌مدار نیست، بلکه توانایی همکاری و از خودگذشتگی را نیز دارد. همکاری در ازدواجِ منطقی، با شیدایی و از خود‌بی‌خود‌شدگی‌های رمانتیک متفاوت است. در یک ازدواج منطقی ممکن است علاقه‌ها و هدف‌های زن و شوهر متفاوت باشند، اما راه مذاکره و رسیدن به توافق، برای مثال در زمینۀ تقسیم کار یا تربیت فرزندان برای دستیابی به هدف بلندمدت‌تر، یعنی برخوردار شدن از روابط لذت‌بخش و با ثبات، وجود دارد. البته پاداش‌های فوری هم در کار اند. روحیۀ همکاری، راضی کردن همسر و حل و فصل مسائل، در ذات خود شادی‌آفرین است. بسیاری از زوج‌ها، در خوشی‌ها و غم‌های یک‌دیگر شریک می‌شوند.

    تعهد

    این تفکر که در هر شرایط، با وجود همه‌ی مشکلات، پیوند زناشویی خود را حفظ می‌کنیم و گفتن این جملات: «اگر مشکلی بروز کند، با همسرم برای رفع آن کوشش خواهیم کرد»، یا: «در سختی‌ها همسرم را تنها نمی‌گذارم»، تفکری متعهدانه است.
    بعد از شیدایی اوایل ازدواج و پس از آن که عشق شدید روزهای نخست فروکش می‌کند، توجه به رفاه و خوشبختی همسر، مهم‌ترین نیروی پیوند‌دهنده‌ی روابط زناشویی می‌شود. این احساسات کم و بیش با زندگی مشترک و نقش بعدی مراقبت از فرزندان منطبق اند. زن و شوهر در هر شرایطی – در بیماری و سلامت – در قبال آسایش، ناراحتی، ثروت و فقر یکدیگر مسئول اند. گرچه بعضی از زوج‌ها درآغاز زندگی مشترک، خود را نسبت به رابطه‌ی زناشویی متعهد می‌دانند، اما ممکن است میزان تعهد آن‌ها به قدری نباشد که در برابرتوفان‌های ناگزیر و ناشی از ناملایمات زندگی مقاومت کنند.

    تعهد، وفاداری، صمیمیت، همکاری، و احترام شاخصه‌های عمدۀ بقای یک رابطۀ پُربار اند.

    اعتماد

    اعتماد بصورت ساده یعنی این‌که: می‌دانم که می‌توانم در مواقع عادی و اضطراری روی همسرم حساب کنم. می دانم که همسرم هنگام نیاز به کمک من خواهد شتافت. می‌توانم به همسرم اعتماد کنم که به طور قصدی، کاری برخلاف منافع من انجام نمی‌دهد.

    ممکن است زن و شوهر به رغم تعهد نسبت به ازدواج خود، نتوانند احساس اعتماد و اطمینان مُحکمی در یکدیگر ایجاد کنند. ایجاد اعتماد دشوار، و شکستن اعتماد آسان است. بسیاری از اشخاص در مواقع به خصوصی به همسرشان اعتماد می‌کنند، اما این اعتماد همیشگی نیست. برای مثال ممکن است در زمینه‌ی مصارف، روابط با افراد خانواده‌ی همسر، و یا صرف وقت در بیرون از منزل، احساس اعتمادی وجود نداشته باشد. در این شرایط ممکن است، زن و شوهر در اثر آگاهی‌یافتن از بی‌اعتمادی همسرشان، از او رنجیده خاطر شوند، و حتی این بی‌اعتمادی، آن‌ها را به سرکشی و طغیان بکشاند و مترصد اقدام گرداند.

    مطلق کردن و مطلق دیدن امور هم بی‌اعتمادی بیش‌تری را فراهم می‌سازد. مثلا شوهری که در مورد به خصوصی قابل اعتماد نبودن همسرش را تجربه می‌کند، ممکن است به این نتیجه برسد که:«هرگز نمی‌توانم به او اعتماد کنم.» پس چه بهتر که زن و شوهر در زمینه‌ی اعتماد و مقولات مشابه، به جای مطلق کردن، به نسبی دیدن بپردازند. واقعیت این است که هیچ‌کس در همه‌ی لحظات قابل اعتماد نیست. از این گذشته، طرز برداشت‌ها و احساسات ما از دقیقه‌ی تا دقیقه‌ی دیگر تغییر می‌کنند و گاه ممکن است باوری که در هنگام خشم و عصبانیت داریم کمی دیرتر دچار تغییر شوند. از آن گذشته، به حکم عقل و منطق، باید برخی از واقعیت‌های ناخوشایند را در پرده‌ی اغماض و چشم‌پوشی قرار دهیم.

    صمیمیت

    توجه به خواسته‌های همسر، همراهی او در سختی‌ها و این طرز تلقی که: «به منافع همسرم و آنچه به سود اوست، اولویت می دهم، و همسرم را مانند یک دوست صمیمی در حمایت خود می گیرم،» به ایجاد صمیمیت می‌انجامد.

    ازدواج به شما پاداش‌های بس ارزشمندی می‌دهد. دوست داشتن، مورد محبت قرار گرفتن، صمیمیت، با هم بودن، رسیدگی به یک‌دیگر، امنیت عاطفی، این تصور که کسی هست که روح خستۀ تان را آرامش بخشد، با یأس‌ها و دل‌تنگی‌های‌تان در ستیزد، با شما در هیجانات و اتفاقات خوشایند سهیم شود و رضایت خاطر ناشی از داشتن فرزند را به شما هدیه کند، از جمله موهبت‌های زندگی مشترک اند.

    وفاداری

    گاه به اشخاصی برمی‌خوریم که هر چند از ازدواج خود راضی هستند، اما حاضر نیستند به خاطر زندگی مشترک‌شان ازخود‌گذشتگی کنند. می‌خواهند از هر درختی میوه‌ی بچینند. برای مثال، از یک‌سو، امنیت عاطفی و ادامه‌ی عشق و محبت ناشی از ازدواج را می‌خواهند و از سوی دیگر آزادی و نپذیرفتن مسئولیت را که ویژه‌ی زندگی تجرد است، طلب می‌کنند.

    نوع دیگر و فاداری با این طرز تلقی تبیین می‌شود که: «درست یا غلط، او همسر من است.» یا: «او از من حمایت می‌کند و مرا از خود طرد نمی‌کند.» این‌ها به این معناست که زن و شوهر باید بتوانند به طور دائم روی حمایت همسر خود حساب کنند. جانب‌داری، به این‌که حق با کیست ارتباطی ندارد. ممکن است در روابط زناشویی جانب بی‌طرفی را گرفتن، مفهوم وفادارنبودن را تداعی کند. از این رو در شرایط برابر، جانب همسر را گرفتن، بهتر از قضاوت بی‌طرفانه است. در برخی ازدواج‌ها، بی‌وفایی، به خصوص بی‌وفایی نوع اول، به سکوت برگزار می‌شود و زن و شوهر بی‌آن‌که به روی خود بیاورند، بی‌وفایی همسر خود را قبول می‌کنند. اما در اغلب موارد، بی‌وفایی نقطه‌ی اوج نداشتن صمیمیت و بی‌صداقتی است. در این شرایط اگر کار ازدواج به طلاق هم نکشد، بی‌وفایی رنجشی ایجاد می‌کند که ممکن است برای همیشه بر روابط زن و شوهر حاکم شود.

    صرف نظر از اشکالات اخلاقی، بی‌وفایی و خیانت نسبت به همسر، به‌قدری در پیکره‌ی روابط نفوذ می‌کند که بر تصور ذهنی او اثر می‌گذارد و می‌تواند روابط زندگی زناشویی را از هم بپاشد.

    منبع:

    برگرفته از «عشق هرگز کافی نیست»، اثری از آرون بِک با ترجمۀ از مهدی قراچه داغی


    مطالب پیشنهادی

    سرطان سینه و تمامی گفتنی های آن

    نقش مردان در زمینه بهداشت باروری همسران
    کاهش مرگ و میر زنان باردار با برنامه مادری ایمن

    مادران شاغل و نگهداری کودکان

    تمرینات ورزشی در دوران حاملگی و قبل از زایمان

    حقایقی در باره ایدز و لزوم آموش جنسی

     


    روشهایی برای حل اختلافات زناشویی بدون باخت

    وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


    http://maktoobshop.com

    می توانیم اختلافات زناشویی را به صورت آشکارا و صادقانه حل کنیم؛ که هر دو طرف بتوانند به نیازهای خودشان برسند و هیچ کس مجبور نباشد ببازد.
    من و تو، با هم در مورد نیازهایمان اختلاف داریم. من نیازهای تو را محترم می شمرم، اما باید به نیازهای خودم هم احترام بگذارم. پس بیا توافق کنیم که با هم به دنبال راه حلی بگردیم که نیازهای تو را برآورد و هم مال مرا ارضا کند. تا این که هیچ کدام نبازیم.
     
    برای این که در حل اختلاف هر دو طرف برنده باشند باید :
    _ هیچ کدام در یافتن راه حلی برای اختلاف از قدرتشان استفاده نکنند.
    _  لازم است برای تأثیر گزاری بر همسرتان و ترغیب او به حل اختلاف بدون باخت، شما با پیام های من ... بازدارنده پیش قدم شوید: " من میل دارم ببینم آیا راه حل دیگری برای حل این مسئله هست؟ مثلا ممکنه ما با هم بنشینیم و راه حلی پیدا کنیم که هر دو دوست داشته باشیم؟" یا "من این قدر برای رابطه مان ارزش قائلم که جداً می خواهم راه های جدیدی را برای حل مسئله مان امتحان کنم. دوست دارم تو را هم در جریان این روش ها بگذارم."
    _ زمانی را انتخاب کنید که کاملا آزاد باشید. چون وقت بسیاری می گیرد. در خانواده ممکن است عصر جمعه وقت خوبی باشد.
    _ حتما راه حل های پیشنهادی برای مسئله را یادداشت کنید.
     
    شش مرحله برای حل اختلاف بدون باخت وجود دارد :


    قدم اول :
     حساس ترین مرحله، روشن کردن مسئله است
     درک روشن نیازهای یکدیگر برای حرکت به سوی راه حلی که ارضا کننده آن نیازها باشد، اساسی است. در این اولین قدم توجه شما به نیازها است و هنوز نوبت راه حل ها نیست. نیازهایی مثل: وقت آزاد بیشتر و یا آرزوی داشتن تفریح و ....
     
    قدم دوم :
    به وجود آوردن راه حل های ممکن
    مرحله ای که هر دوی شما می گویید:" بیا عقل هایمان را روی هم بگذاریم و یک راه حل سازنده پیدا کنیم."
    برای این که از این مرحله بیشترین استفاده را ببرید، بهترین کار این است که :
    - هر دوی شما این کار را به صورت یک تجربه خلاقانه حقیقی ببینید و آزادانه عقاید و نظرات خود را در مورد حل مسئله بیان کنید.
    - همین طور از قضاوت یا انتقاد از راه حل های دیگران بپرهیزید
    - سعی کنید فهرستی از تمام راه حل های ممکن تهیه کنید.
    - اگر روال کار سست شد ، مسئله را به صورت نیازها بیان کنید. گاهی اوقات این کار دوباره چرخ ها را به گردش می اندازد.

    قدم سوم :
    ارزش یابی راه حل ها
    راه حل هایی را که طبق توافق دو طرف کارایی لازم را ندارند حذف کنید. بعضی اوقات در زمان ارزش یابی راه حل ها ، یک راه حل کاملا تازه به نظر می رسد که از دیگر راه حل ها بهتر است.
     
    قدم چهارم :
    تصمیم گیری روی یک راه حل قابل قبول برای هر دو طرف
    اگر دو طرف راه حلی را آزادانه انتخاب نکنند ممکن است بعدا به آن عمل هم نشود. وقتی ظاهرا به یک نتیجه قابل قبول برای هر دو طرف نزدیک شدید، آن را بیان کنید تا مطمئن شوید هر دو طرف فهمیده اند تا سوء تفاهمی پیش نیاید.
     
    قدم پنجم :
    عمل بر اساس راه حل
    راه حل یک چیز است و عمل به آن چیز دیگری. مشخص کنید چه کسی باید تا چه وقت چه کاری را انجام دهد.سازنده تر آن است که قبول کنیم دیگری به تصمیم عمل می کند، بنابراین هرگز سوال" اگر عمل نشد چه..؟" را مطرح نکنید. در بیشتر موارد لازمه ارتباط متقابل ، اعتماد متقابل و عملکرد موثر به آن است. سرزنش و غر زدن بیشتر باعث وابستگی و رنجش می شود تا به عهده گرفتن مسئولیت شخصی. اگر با گذشت زمان ، طرف دیگر به سهم خود از تصمیم گرفته شده عمل نکند لازم است بگویید مثلا: " من جداً نا امید و ناراحتم چون ما  در مورد اختلافمان توافق کردیم و تو به توافق خودت عمل نکردی" آن وقت شخص دیگر متوجه می شود که شما از او انتظار داشتتید مسئول باشد.
     
    قدم ششم :
    کنترل نتیجه راه حل
    حالا زمان آن فرا رسیده که تأثیر  بخشی راه حل خود را با این سوال مورد ارزش یابی قرار دهید: آیا در حقیقت این راه حل به نیازهای هر دو ما پاسخ می دهد؟ ممکن است همیشه مطلوب ترین نتیجه به وجود نیاید و ممکن است با رسیدن به یک هدف ، هدف دیگری که از اولی مهم تر بوده به خطر بیفتد. اگر چنین اتفاقی افتاد ، اطمینان داشته باشید که درِ گفتگوی دوباره را همیشه باز نگه خواهید داشت.
    منبع :tebyan.net

    مطالب پیشنهادی

    سرطان سینه و تمامی گفتنی های آن

    نقش مردان در زمینه بهداشت باروری همسران
    کاهش مرگ و میر زنان باردار با برنامه مادری ایمن

    مادران شاغل و نگهداری کودکان

    تمرینات ورزشی در دوران حاملگی و قبل از زایمان

    حقایقی در باره ایدز و لزوم آموش جنسی

     

    عوامل عمده اختلافات زناشویی


    یکی از شکایات معمول اینست که چرا زن و شوهر با هم اختلاف دارند و در بعضی مسایل با هم توافق نمی کنند. این شکایت و این انتظار که زوجین با هم هیچ اختلافی نداشته و روی تمام امور زندگی با هم توافق داشته باشند یک انتظار نابجا و غیرممکن است. چرا؟ برای اینکه هیچ فردی شبیه به فرد دیگر نیست. حتا دوگانگی ها که از نظر جسمی کاملاً با هم شبیه هستند و در یک محیط بزرگ می شوند، از نظر شخصیتی با هم تفاوتهای دارند. به همین دلیل اختلاف بین دو شخص یک امر کاملاً طبیعی است، بالاخص بین زن و شوهر.

    لیکن دو چیز مهم باید در نظر گرفته شود. درجه ی اختلاف و چگونگی حل اختلاف.

    اگر درجه ی اختلاف بین زن و شوهر بسیار بزرگ باشد، در زندگی مشترک چالشهای کلان و گاه غیرقابل حلی بوجود می آیند. اگر زوجین قادر به حل مسالمت آمیز اختلافات خود نباشند نیز زندگی شان رنگ تلخی و ناخوشی به خود می گیرد.

    بنابر این، قبل و بعد از ازدواج، زن و شوهر این واقعیت را در نظر داشته باشند که تفاوت های فردی یک اصل مسلم، غیر قابل انکار و طبیعی است. پس طبیعتاً بین زن و شوهر اختلاف وجود دارد، ولی همانطور که اشاره شد تا زمانی که این اختلاف ها فاصله زیادی نداشته باشند، با گذشت و چشم پوشی همآهنگ شوند، و راه حل منطقی برای شان سنجیده شود، مشکل جدی بوجود نمی آید. 

    درینجا به موارد عمده از اختلافاتی اشاره می شود که ممکن است منجر به ناهمنوایی و ناسازگاری بین زن و شوهر گردند:

    ۱- اختلاف در خواسته ها: یکی از عواملی که در انتخاب همسر و زندگی زناشویی باید مورد توجه قرار گیرد خواسته های زن و شوهر است. زن یا شوهری که دارای خواسته های ایده آل و متفاوت از دیگری باشد و در تعدیل آن اقدام نکند، احتمال ناسازگاری در زندگی زناشویی از این جهت وجود خواهد داشت.

    ۲- اختلاف در سلیقه ها و علاقه ها: وجود اختلاف سلیقه و علاقه در افراد طبیعی است؛ ولی چنانچه در برنامه های زندگی خانوادگی، این اختلاف در جهت هماهنگی بین زن و شوهر تعدیل نشود، ممکن است که به ناسازگاری منتهی گردد.

    ۳- اختلاف در دیدگاه ها: انسان موجودی است با آرزوهای نامحدود؛ او هر چه بیشتر داشته باشد، بیشتر می خواهد و برآورده شدن هر نیازی به جای کاستن از آرزوهای انسان ، نیازهای تازه ای را بر می انگیزاند. چنانچه زن و شوهری با دیدگاه ها و آرزوهای متفاوت که احتمال حصول به آن کم باشد نتوانند در زندگی زناشویی خود هماهنگی ایجاد کنند ، زندگی شاد و موفقی نخواهند داشت.

    ۴-  اختلاف در خلق و خوی: بعضی افراد عصبانی ، خشن ، متکبّر، خودخواه ، از خود راضی ، و بعضی دارای روحیه ای گرم ، خوش برخورد ، متواضع و مردم دوست می باشند ؛ بنابراین توافق اخلاقی در صدر عوامل انتخاب همسر قرار دارد.

    ۵- اختلاف در میزان هوش و ذکاوت: اختلاف سطح هوشی همسران نسبت به یکدیگر ، ممکن است در زندگی زناشویی آنان مشکلاتی ایجاد نماید. بنابراین در نظر گرفتن ذکاوت و اختلاف سطح اندیشه و تفکر در این زمینه خالی از اهمّیت نیست. همچنین است اختلاف در درجه تحصیل. در صورتیکه سطح تحصیل و دانش بین زن و شوهر بسیار متفاوت می باشد، این می تواند سبب سوءتفاهم و عدم درک احساسات، عواطف، و افکار میان زوجین گردد.

    ۶-  اختلاف در حوزه معنویت: مرد و زنی که از نظر رعایت و پایبندی به امور معنوی اختلاف سطح دارند ، زندگی بی دغدغه ای نخواهند داشت. بنابراین در امر ازدواج بُعد اعتقادی به ویژه جنبه های معنوی آن باید مورد توجه خاص قرار گیرد و زن و شوهر مطمین شوند که در حوزه اعتقادی با هم اختلاف نظر نداشته و یا اینکه پذیرای تفاوت های اعتقادی همدیگر استند.

    ۷- اختلاف طبقاتی: با آنکه زوج های روشنفکر و خانواده های میانه رو معمولاً به اختلاف طبقاتی زیاد اهمیت نمی دهند و تلاش می کنند تا خوشبختی خود را با تفاهم و همکاری تضمین کنند، گاهی سطح متفاوت قدرت اقتصادی و طبقه اجتماعی می تواند مشکل ساز شود. اگر زن از قدرت اقتصادی بالاتری برخوردار بوده و متعلق به خانواده متمولی باشد، این ممکن است احساس ضعف و ناتوانی را به مرد منتقل کند که در نتیجه سبب عصبانیت و درگیری او با همسرش می شود و یا بر عکس.

    ۸- اختلاف سنی: متاسفانه در موارد زیادی دیده می شود که اختلاف سنی بین شوهر و خانم زیاد است. اگر این اختلاف بالای ده سال باشد، می تواند سبب بروز بعضی مشکلات شود، چرا که شوهر و خانم در دو دوران متفاوت از رشد سنی و روانشناسیک قرار داشته و بالطبع خواسته ها و انتظارات شان می تواند متفاوت باشد. بطور مثال، اگر خانم ۲۵ ساله باشد، در صورت آماده بودن شرایط به فکر ادامه تحصیل، شور و شوق بیشتر، و یافتن شغل خوب است، حال آنکه شوهر ۵۰ ساله اش قبلاً به این اهداف رسیده و متمرکز است بر ثبات زندگی و آماده شدن تدریجی برای خانه نشینی. 

    جدا از تفاوتهای عمده که در بالا ذکر شد، بعضی از عاداتی که می توانند زندگی زناشویی را به شکل منفی متاثر گردانند اینها اند:

     عصبانیت: زن یا شوهر عصبانی زندگی را بر دیگری دشوارمی سازد. حساسیت های بی مورد و پرخاش و توهین و بی احترامی علاوه بر آن که طرف مقابل را ناراحت می کنند، به خود شخص نیز زیان می رسانند. در چنین مواقعی باید آرامش خود را حفظ کرد، آنگاه خشم همسر را آرام و توجه او را به امور دیگری جلب نمود و برای آرامش روانی او گفتگوی دو نفره انجام داد تا وی با بیان ناراحتی ها و انتظارات خود آرام گیرد.

     دورویی: زن و شوهر که با دو شخصیت مواجه شوند و در ظاهر و باطن یک رنگ نباشند زندگی مطلوبی نخواهند داشت. زندگی ای که در آن صداقت و صمیمیت نباشد، اعتماد و اطمینان از آن رخت بر خواهد بست و اضطراب و تزلزل روانی بر آن حاکم خواهد بود.

    دروغ: فرد دو رو کسی است که تظاهر به نیکوکاری و پاکدامنی می کند، ولی در باطن طور دیگری می باشد؛ امّا دروغگو کسی است که هر جا مصلحت و نفع خود را بسنجد واقعیت را تحریف می کند و بنا به میل خود کردار و رفتارش را تنظیم می نماید. دروغ نیز مانند دورویی بنیان خانواده را متزلزل می کند و اعتماد را از بین می برد.

     پنهان کاری: پنهان کاری عبارت از آن است که یکی از زوجین بدون نظر و اطلاع همسر خود و در غیاب او مبادرت به انجام اعمالی بنماید و این اعمال را چه خوب و چه بد از همسر خود پنهان دارد. چنین رفتاری ولو به نفع خانواده باشد ، اعتماد را از بین می برد. گاه این گونه رفتارها در جهتی است که فرد به نفع خود و یا خویشاوندان نسبی و به ضرر همسر و زندگی مشترک انجام می دهد. این گونه اعمال بتدریج بنیان خانواده را به هم می ریزد ، هر یک از زوجین را نسبت به رفتار دیگری بدبین و ناراحت می نماید و به عکس العمل وا می دارد.

    پرخاشگری و خشونت: پرخاشگری به رفتاری اطلاق می شود که هدفش اعمال “صدمه و رنج” باشد. مثلاً زنی که غذای مورد علاقه شوهرش را نمی پزد و یا آن را می سوزاند ، یا شوهری که از زنش مرتباً انتقاد می کند و به او غـُر میزند. هر یک از این رفتارها بخشی از عناصر یک رفتار پرخاشگرانه بوده و موجب از هم پاشیدگی بنیاد زندگی زناشویی می گردد. خشونت و عکس العمل های زننده و شدید چه از طرف زن و چه از طرف شوهر قدرت تحمل طرف مقابل را تضعیف می نماید و زندگی را برای هر دو مشکل می سازد. در خانواده ای که خشونت حاکم است ،عاطفه و رفتار انسانی رخت بر می بندد و محیط تربیتی نامناسبی از نظر تربیت فرزندان ایجاد می شود.

    لجاجت و کله شقی: از دیگر عوامل بنیان کن در خانواده لجاجت است. این حالت بین زن و مرد زیاد دیده می شود و گاه به جایی می رسد که حرکات لجوجانه به شکستن وسایل خانه منتهی می گردد. چنانچه این حالت شکل افراطی به خود بگیرد، چه بسا به طلاق و از هم پاشیدگی خانواده می انجامد.

    خودبینی و تحقیر دیگری: خودبینی یا تصویر ذهنی هر کس از شخصیت خویش از مجموع تصورهای او درباره توانایی ها ، احساس ها ، اندیشه ها ، آرزوها ، داوری ها ، و تلاشهای وی تشکیل می شود. معمولاً کسانی که خود کم بین هستند، گرفتار عقده حقارت اند، و خود را کمتر، بی مقدارتر و زبون تر از دیگران احساس می کنند؛ افرادی که دچار خود بزرگ بینی هستند، مبتلا به تکبر ، نخوت ، خودستایی و جاه طلبی اند. چنین افرادی سعی می کنند با تحقیر دیگران ، بزرگ نمایی کنند. زن یا شوهری که بخواهد همسر خود را تحقیر کند، و خود را بالاتر احساس کند و خوبی های خود را به رخ دیگری بکشد ، با دست خود تیشه به ریشه زندگی زناشویی خویش میزند.

    خسّت (خسیس بودن): یکی از مواردی که زندگی زناشویی را سخت و مشکل می سازد؛ خسّت است، بدین معنا که در مواقعی که مصرف ضروریست، زن یا شوهر از خود خست نشان داده و کاری نکند. چون در کشور ما معمولاً شوهران چرخه ی اقتصادی خانواده را تنظیم می کنند، لازم است تا در تنظیم امور مالی دقت داشته و تعادل را رعایت کنند.

    بی انضباطی: مرد یا زنی که اساس رفتار خود را بر بی نظمی قرار دهد ، مورد اعتراض همسر خود قرار میگیرد. گاه بی انضباطی منجر به بی اعتمادی می شود و گرمی و شادمانی را از خانواده می گیرد. مردی که شب دیر به خانه می آید و زمانی را برای تفریح ، مسافرت و معاشرت با زن و فرزندان خود در نظر نمی گیرد، موجبات نارضایتی خانواده خود را فراهم می آورد.

    برای معلومات بیشتر به این منابع مراجعه کنید:

    ۱-    وبسایت پارسی طب www.fa.parsiteb.com (در تهیه این نوشته از این وبسایت استفاده فراوان شده است)

    ۲-    کتاب “سوءتفاهم” ، علی اصغر کیهان نیا، تهران، ایران (http://www.kayhannia.com/)

    3-    http://web4health.info/en/answers/life-conflict-solving.htm

    http://www.rawanonline.com/

    مطالب پیشنهادی:

    ژن درمانی از درمان بیماری ها تا بهسازی نژادی و استفاده بعنوان یک سلاح

    نقش نانو تکنولوژی در پزشکی وسلامت عمومی

    دیابت از شناخت علائم تا درمان و راههای پیشگیری

    سرطان سینه و تمامی گفتنی های آن

    زندگی ای زیبا با حل اختلافات زناشویی



    گل

    دستورالعمل حل اختلافات

    تا به حال به این مساله توجه داشته اید که هیچ رابطه ای به اندازه رابطه زناشویی، مستعد اختلاف نیست؟ زیرا در زندگی زناشویی، زن و مرد دایما با یکدیگر در تعامل و ارتباط بوده و بنابراین فرصت برای اختلاف بسیار است. مسایلی مانند رابطه با اقوام، پول، فرزندان، مسافرت و... منشا اکثر اختلافات زوجین است. پس احتمال اینکه همسران با وجود این همه مشکل و اختلاف نظر، شادمانه زندگی کنند، خیلی کم است. ولی در صورتی که راه و رسم برخورد با مشکلات و اختلافات را بیاموزند و به دنبال راهکارهای موثر برای بهبود رابطه زناشویی باشند، روز به روز بر خوشبختی آنان افزوده می شود.

    ازدواج کردن مقوله ای متفاوت از زندگی مشارکتی است چرا که انتظارات و توقعاتی که در زندگی مشترک میان زوجین وجود دارد، کاملا متفاوت از زندگی مشارکتی است.

    ازدواج کردن مقوله ای متفاوت از زندگی مشارکتی است چرا که انتظارات و توقعاتی که در زندگی مشترک میان زوجین وجود دارد، کاملا متفاوت از زندگی مشارکتی است. زندگی مشارکتی مانند زمانی است که در دوران دانشجویی با همسالان و همکلاسان خود هم خانه می شوید. در این سبک زندگی افراد در کنار هم هستند و با هم زندگی می کنند اما اهداف، روند و برنامه زندگی متفاوتی نسبت به یکدیگر دارند و در ضمن هیچ اصراری برای ایجاد یک هماهنگی کامل بین اعضای یک خانه یا خوابگاه وجود ندارد. اما در زندگی مشترک برای اینکه زوجین در کنار یکدیگر احساس آرامش کنند لازم است که به دنبال یک زبان مشترک و هماهنگی با یکدیگر باشند و در ضمن روش رویارویی  با مشکلات و اختلافات را بیاموزند. در ادامه مراحل موثر در حل اختلافات عبارتند از:

    به چالش کشیدن اختلافات زناشویی

    گام اول: احترام متقابل.

    ریشه مشکل، نگرش یکی از طرفین یا هر دو نفر آنهاست نه خود مشکل. در روابطی که احترام متقابل حاکم است، طرفین سعی می کنند دیدگاه یکدیگر را درک کنند و به دیدگاه یکدیگر احترام بگذارند.

    گام دوم: مشخص کردن مشکل واقعی.

    اکثر زن و شوهرها نمی توانند مشکل واقعی را مشخص کنند. معمولا اینکه چه کسی کارهای خانه را انجام دهد، چطور پول خرج کنند و.. اصل مساله نیست. البته اختلاف نظرها را باید رفع کرد ولی زوجین باید مشکل واقعی را بشناسند. وقتی مشکل واقعی شناخته شد، اختلاف نظرهای ظاهری رفع می گردد.

    گام سوم: زمینه های توافق.

    هنگام اختلاف، ساده ترین راه این است که دنبال تغییر دادن همسرمان باشیم. ولی راه موثر تر این است که از خودمان بپرسیم" چه کار می توانم بکنم تا رابطه ما عوض شود؟" با متمرکز شدن روی اینکه خودتان می خواهید چه کار کنید و ملزم نکردن همسرتان به تغییر، جوی ایجاد می کنید که امکان توافق در آن وجود دارد.اگر چه راه حل نهایی در گرو تغییر رفتار هر دو نفر است ولی تمایل به تغییر کردن و تصمیم گرفتن برای تغییر کردن، امری کاملا شخصی است.

    اگر به جای بگو مگو، با یکدیگر همکاری کنید، زمینه ای فراهم خواهد شد که ببینید جهت حل اختلافاتتان چه کار باید بکنید.

    گام چهارم: مشارکت متقابل در تصمیم گیری ها.

    وقتی زن و شوهر فهمیدند مشکل واقعی چیست، یکی از آنها راه حل پیشنهاد می دهد. دیگری یا راه را می پذیرد یا آن را اصلاح می کند و یا راه حل دیگری را ارائه می دهد. ایجاد جو بده-بستان از همه روشهای دیگر موثر تر است. بسیار مهم است که طرفین حق دخالت داشته باشند زیرا اگر یکی از طرفین از این حق طبیعی محروم شود، زندگی زناشویی مستعد پذیرش اختلافات بسیاری می گردد. اما هنگامی که هر یک از طرفین در حل اختلاف مشارکت داشته باشند، به راه حل هایی می رسند که هر دو، آن راه حلها را قبول دارند و راه حل ها در راستای اهداف مشترکشان هستند.


    مطالب پیشنهادی

    ظروف یک ‌بار مصرف ومشکلات آن بر سلامت
    اثرات امواج تلفن همراه بر سلامت افراد
    کنترل آلاینده ها از طریق فن اوری نانو تکنولوژی

    حل اختلافات زناشویی چه زمانی و کجا؟


    وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


    http://maktoobshop.com



    سروصدایشان، در همه ساختمان شنیده می شد؛ البته بار اول شان نبود و همسایه ها هم به دعواها و دادوبیدادهای هرازگاه شان عادت کرده بودند و برای آشتی دادن زن و شوهر جوان، پیش قدم نمی شدند. فقط دل شان برای پسر کوچولویشان می سوخت و هر بار که او را در راهرو یا حیاط می دیدند، با تاسف، سر تکان می دادند و زیر لب می گفتند: «طفلکی چی می کشه وسط این همه جروبحث.»


    این بار هم، تفاوت زیادی با دفعه های قبل نداشت، ولی همین که خواستم پنجره را ببندم، فریادهای مادر جوان را شنیدم که از پسرش می خواست از او دفاع کند و بگوید که پدرش اشتباه کرده است. دخالت دادن یک پسر کوچک پنج ساله، در دعوای دوتا آدم بزرگ که دست کم، شش برابر او سن دارند، واقعا کار عاقلانه ای است؟

    وقتی والدین، فرزندشان را در اختلاف میان خود دخالت می دهند، کودک فکر می کند که «بابا و مامان که دوتا آدم بزرگ هستن، نمی تونن مشکل خودشون رو حل کنن. پس، چه طوری می خوان مراقب من باشن؟» به نظر می رسد تنها نتیجه وارد کردن کودک در جروبحث های زن و شوهری، بی اعتبار شدن والدین باشد.

    ● شهادت می دهد، اما…

    بروز اختلاف میان والدین، امری طبیعی و اجتناب ناپذیر است، اما مشکل از جایی شروع می شود که این اختلاف نظر، در حضور کودکان، مطرح و حتی گاهی از آن ها، به عنوان ابزاری برای قضاوت میان شان، دفاع یا طرد یکی از والدین مورد استفاده قرار گیرد. وقتی کودک، تحت فشاری که والدین به او وارد می کنند، مجبور می شود علیه پدر یا مادرش حرف بزند، نتیجه اش آزردگی شدید و به وجود آمدن این ذهنیت در اوست که «من، بابا یا مامان رو ناراحت کردم و دیگه نمی تونم روی حمایت اون حساب کنم.»

    ● ترفندهای کودکانه

    وقتی بچه ها، ناظر جروبحث والدین هستند، به خصوص وقتی می شنوند که پدر یا مادر می خواهد خانه را ترک کند یا درباره طلاق حرف می زند، احساس خطر کرده و بدون این که از او خواسته شده باشد، خودش را قاطی دعوای بزرگ ترها می کند. مثلا تصمیم می گیرد میانداری کند، خودش را به مریضی می زند، صدای تلویزیون را بیش از حد بلند می کند یا هرکار دیگری که توجه پدر و مادر را جلب کرده و دعوا را خاتمه می دهد؛ ولی چرا او، دست به دامن این راه حل ها و ترفندها می شود؟ چون از اختلاف نظر شما وحشت کرده و احساس ناامنی می کند؛ بنابراین به هر روشی متوسل می شود تا شما را دوباره آرام و مهربان ببیند.

    ● حل اختلاف؛ چه زمانی و کجا؟

    همان طور که پیش از این اشاره شد، بحث و اختلاف نظر، در همه خانواده ها به وجود می آید، اما مهم این است که این اختلاف ها، چگونه و کجا مطرح شود. شما می توانید زمانی که فرزندتان در منزل نیست، مشکلات تان را با همسرتان درمیان بگذارید یا حتی از کودک بخواهید که برای مدتی کوتاه، شما را تنها بگذارد تا بتوانید با هم حرف بزنید. در هر صورت، فرزند شما باید مطمئن باشد که هنوز دوستش دارید و قرار نیست تنهایش بگذارید؛ بلکه مثل همه بزرگ ترها احتیاج دارید که کمی با هم تنها باشید.

    ● آیا کودک، مقصر است؟

    پیش از وارد کردن کودک به مشاجرات یا بحث های خانوادگی، به این موضوع فکر کنید که آیا این اختلاف نظر، به طور مستقیم، به کودک مربوط است؟ متاسفانه، در بسیاری از موارد، کودک، هیچ نقشی در مشاجرات والدین ندارد و به خاطر باورهای والدین در مورد این که «بچه ما، از همین الان، باید بدونه در خانواده اش چی می گذره»، وارد بحث می شوند.

    تعبیر اشتباه والدین هم این است که «وقتی در جریان مشکلات ما قرار بگیره، بیش تر قدرمون رو می دونه یا راحت تر با مشکلات کنار میاد»، اما آیا این والدین، هیچ وقت از خودشان پرسیده اند که آیا حضور کودک، کمکی به حل این مشکلات می کند یا نه. خیلی وقت ها، سهیم کردن کودک در مشکلات و اختلاف نظرهای بزرگ ترها، نه تنها باری از دوش پدر و مادر برنمی دارد، بلکه باعث وارد شدن آسیب روانی به کودک نیز می شود؛ به ویژه وقتی این اختلافات، به شکلی غیراصولی، همراه با گفتن حرف ها و القاب زشت، داد و بیداد یا زد و خورد باشد.

    ● وقتی اختلاف نظر، کلاس درس می شود


    مجله شهرزاد نوشت : درست است که نمی توانیم همیشه و همه جا، شرایط را کنترل کنید و گاهی فرزندتان، شاهد اختلاف نظر شما می شود یا به کدورت میان تان پی می برد، اما اگر نظرتان را به شیوه ای محترمانه و بدون داد و فریاد و بی احترامی مطرح کنید، در واقع، به شیوه ای غیرمستقیم، به کودک می آموزید که ابراز عقیده، حق طبیعی هر انسان است که در هیچ شرایطی، از او سلب نمی شود.

    ● وقتی هوای خانه، آفتابی است

    اختلاف، مثل تگرگی است که تند و غیرمنتظره، در آسمان خانه شما ظاهر می شود، ولی این جروبحث ها، همیشگی نیستند. پس، وقتی مشکلات حل می شود، اجازه دهید فرزندتان، علاقه و احترام شما و همسرتان را نسبت به یکدیگر ببیند. همدیگر را با عناوین محبت آمیز خطاب کنید و به کودک بفهمانید که چه قدر همدیگر را دوست دارید. این کار باعث از بین رفتن نگرانی های احتمالی کودک می شود و به او، احساس آرامش خاطر و امنیت می بخشد.

    ● یک تجربه پدرانه

    پسرمان، سپر بلای مان

    هنوز کیف دستی ام را زمین نگذاشته بودم. پسرم، هنوز جلو نیامده بود تا کیف را از دستم بگیرد که همسرم جلو آمد. سلام و خسته نباشیدش، بیش از هر روز، طول کشید و این، بوی خطر می داد، اما سرانجام فهمیدم که میهمان داریم؛ دوست مشترک مان که دل خوشی هم از او ندارم. جمله های همسرم، در ذهنم، این طور معنی می شد: «امشب، مهمون داریم. مهم نیست که تو، از اون، خوشت بیاد یا نه، ولی باید مودب و خونگرم باشی تا به همه خوش بگذره.»

    حرفی نزدم، اما رنگ رخسارم، همه چیز را نشان می داد. توی چشم هایم زل زد: «دوباره من مهمون دعوت کردم، تو رنگت پرید.»به آشپزخانه رفت و شروع کرد به صحبت کردن؛ نه با من، با پسر پنج، شش ساله مان: «ببین بابا، از مهمون خوشش نمیاد، اما تو بگو؛ عمو اینا، وقتی میان این جا، بهت خوش می گذره؟ تو ببین که من دوست دارم با دوستای قدیمی مون ارتباط داشته باشیم، اما…»

    هنوز داشت از واکنش های بچه کمک می گرفت. گفتم: «بس کن. می رم میوه می خرم، ولی لطفا بدون هماهنگی با من، مهمون دعوت نکن.» اصلا انگار نشنیده باشد، حرف هایش را ادامه داد: «از همین الان که خیلی بزرگ نشدی، تمرین کن که به خانواده ات احترام بگذاری. بگذاری اونا…» صدای بسته شدن در را پشت سر خودم شنیدم. امیدوارم که او هم شنیده باشد و دست از سر پسرکم برداشته باشد. دوست ندارم هیچ وقت او، میانجی گر دعواهایی باشد که برایش خیلی زود است.


    مطالب پیشنهادی

    سرطان سینه و تمامی گفتنی های آن

    نقش مردان در زمینه بهداشت باروری همسران
    کاهش مرگ و میر زنان باردار با برنامه مادری ایمن

    دیابتی‌ها و مبتلایان به سنگ کلیه از آب کرفس غافل نشوند

    دیابتی‌ها و مبتلایان به سنگ کلیه از آب کرفس غافل نشوند


    وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


    http://maktoobshop.com


    دکتر سید مرتضی صفوی، در گفت‌وگو با سلامانه درخصوص خواص این سبزی اظهار داشت: «کرفس خاصیت هضم‌کنندگی خوبی دارد و از دیگر خواص آن می‌توان به مقابله با سرطان و کاهنده فشارخون و کلسترول خون اشاره کرد.» 

    وی در ادامه با اشاره به اینکه ساقه کرفس ویتامین زیادی ندارد ولی برگ‌های آن حاوی ویتامین A و C است، گفت: «نوشیدن آب کرفس برای کسانی که درصدد کاهش وزن هستند یا از رژیم غذایی کم‌انرژی پیروی می‌کنند، بسیار مناسب است. البته هرچند نوشیدن آب کرفس باعث می‌شود مقادیر زیادی از فیبر موجود در آن به‌طور کامل به بدن نرسد ولی در مقایسه با مصرف سایر آبمیوه‌ها مثل آب پرتقال که هر لیوان آن 120 کیلوکالری به بدن می‌رساند، کالری کمتری دارد.» 

    دانشیار تغذیه دانشگاه علوم پزشکی اصفهان در ادامه افزود: «علاوه بر این، مصرف آب کرفس برای کسانی که به بیماری دیابت مبتلا هستند، بسیار مفید است و از آب کرفس حتی می‌توان به‌عنوان یک ملین طبیعی و ضدیبوست استفاده کرد چراکه آب کرفس ادارارآور بوده و پتاسیم و سدیم موجود در آن، تنظیم‌کننده مایعات بدن است.»

    مدیر عامل شهرک سلامت اصفهان همچنین گفت: «آب کرفس برای رفع التهاب مفاصل و انقباض عضلانی ماهیچه‌ها نیز کاربرد دارد و مصرف این سبزی برای بیماران مبتلا به آسم و آرتروز بسیار مناسب است.»

    به گفته صفوی بهترین زمان برای اثر بهتر آب کرفس، مصرف آن صبح زود و با معده خالی است و افرادی که ولع بسیار برای خوردن غذا دارند، می‌توانند آب کرفس بخورند زیرا ولع خوردن غذا را به‌خصوص موادخوراکی شیرین را کاهش می‌دهد.»

    وی در ادامه با اشاره به اینکه مبتلایان به سنگ کلیه از مصرف کرفس غافل نشوند، افزود: «مصرف کرفس در افرادی که دچار سنگ‌های مجاری ادراری هستند می‌تواند باعث از بین رفتن این سنگ‌ها بشود. آب کرفس از بین برنده قوی سموم بدن است و مصرف آن باعث شکستن و حذف سنگ‌های کلیوی می‌شود.»

    صفوی در پایان تاکید کرد: «با وجود تمامی این خواص، توصیه می‌شود زنان باردار از آب کرفس استفاده نکنند چون باعث ایجاد نقص عضو یا سقط جنین شود.»

    مطالب پیشنهادی


    بررسی اثرات کافئین بر بدن
    عوارض شیرین کنندههای بدون کالری
    فست فود زیر ذره بین کارشناسان حوزه سلامت
    ویژگی های ظروف آشپزی و اثر آن در پخت غذا

    با این 6 نوع تغذیه سالم، از رابطه زناشویی تان لذت ببرید!

    وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


    http://maktoobshop.com



    وقتی مسئله کیفیت روابط زناشویی مطرح می شود یکی از مسایل مهم در این مورد نوع مواد غذایی مصرفی است. به طور کلی می توان گفت مواد غذایی سالم و مفید سبب افزایش میزان جریان خون به اندام های جنسی شده و میل جنسی فرد را افزایش می دهد. برعکس موادی که فاقد ارزش غذایی هستند با کاهش میزان خونرسانی به اندام های جنسی باعث کاهش قوای جنسی می شوند.

    بنا به گزارش سایت خبری مرکز بهداشتی درمانی کلیولند در ایالت اوهایو (یکی از 4 بیمارستان برتر در ایالات متحده)، محققان 6 توصیه تغذیه ای مفید جهت بهبود میل جنسی زوجین و روابط زناشویی آنها مطرح می کنند:
    1.به جای گوشت قرمز از پروتئین های گیاهی استفاده کنید

    گفته می شود در مردان پروتئین های گیاهی تاثیرات مثبتی بر روی کیفیت اسپرم ها دارد. به طوریکه رژیم غذایی سرشار از چربی های اشباع (مثل همبرگری که دیشب میل کردید! ) باعث انسداد عروق و کاهش خونرسانی به ارگان های بدن از جمله اندام های تناسلی می گردد. 

    بنابراین توصیه می شود به جای مصرف گوشت قرمز از پروتئین های گیاهی نظیر انواع غلات و حبوبات و سویا استفاده شود.

    2.به جای تنفلات و مواد فاقد ارزش غذایی میوجات و سبزیجات بیشتری بخورید 

    میان وعده های غذایی معمول( انواع آب نبات ها و کلوچه ها )حاوی چربی های مضری هستند که سبب پالایش کربوهیدرات ها و قند های ساده غذا شده که این خود باعث کاهش جریان خون و التهاب بافتهای بدن می گردد.در صورتیکه تمام انواع میوه جات و سبزیجاتی که امروزه توصیه می شود جهت کاهش ریسک سکته های قلبی و مغزی و سرطان ها مصرف شوند نه تنها باعث سلامت و مقاومت بدن در برابر بیماری ها می شود بلکه باعث افزایش انرژی پایدار بدن جهت یک رابطه زناشویی موفق نیز می گردد.

    3.به جای نمک در غذا از تکه های فلفل قرمز استفاده کنید

    فلفل قرمز تند حاوی ماده کاپسیاسین بوده که این ماده باعث گشاد کردن عروق جهت تسهیل جریان خون در سرتاسر بدن می گردد. از طرفی فشار خون بالا خود یک کاهنده میل جنسی است که مصرف بالای نمک این ریسک را افزایش می دهد.

    4.به جای مصرف شیرینی جات مواد غذایی حاوی غلات و حبوبات مصرف کنید

    بسیاری از مواد غذایی آماده حاوی غلات و حبوبات موادی غنی شده با ماده روی هستند. روی یک ماده شناخته شده به عنوان یک افزاینده میل جنسی است و تاثیرات آن بر روی توان جنسی افراد شناخته شده است. مواد دیگری از قبیل صدف لوبیا و بادام نیز سرشار از روی هستند. تاثیرات این ماده از طریق ذخیره و حفظ هورمون جنسی تستوسترون در بدن اعمال می شود به طوریکه کمبود شدید این ماده در بدن با ناتوانی جنسی در ارتباط است.

    5.به جای بستنی شکلات بخورید!

    پژوهشگران می گویند: مصرف شکلات همان احساس رضایتی را در فرد ایجاد می کند که در تحریک و اوج لذت جنسی به وجود می آید. در حالیکه مقادیر اندکی بستنی حاوی میزان بالایی شکر و چربی های مضر است . البته توصیه می شود از شکلات های حاوی مقادیر بالای شکر اجتناب شود. 

    6.وزن خود را کاهش دهید!
    پژوهشگران دانشگاه کرنل طی یک بررسی دریافتند مردانی که اندازه دور کمر بالای 40 اینچ دارند نسبت به مردانی که دور کمرشان کمتر است بیشتر دچار اختلال جنسی می شوند بنابراین تناسب اندام خود را حفظ کنید.
    سلامت نیوزبا این 6 نوع تغذیه سالم، از رابطه زناشویی تان لذت ببرید!

    بد نشستن، میل جنسی را به تدریج از بین می برد


    وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


    http://maktoobshop.com




    ذکر این نکته که دولا کردن خمر موقع نشستن برای کمر انسان بسیار مضر است نکته جدیدی نیست، اما اینکه نحوه نشستن بر حالات روحی و روانی فرد، افسرده یا عصبانی شدن و میل جنسی او اثر گذار است مطلبی است که به تازگی برای دانشمندان مسجل شده است.

    به گزارش سلامت نیوز به نقل از شفقنا، بر اساس آخرین تحقیقات انجام شده افرادی که موقع نشستن کمر خود را خم می کنند بیشتر از دیگران از کلمات منفی استفاده می کنند و احساس خجالتی و خود درگیر بودن در آنها بیشتر است. زمانی که می گوییم حالت مناسبی برای نشستن، ایستادن یا خوابیدن خود انتخاب کنید منظور این است که، در آن حالت بتوانید علاوه بر حفظ تعادل از آسیب رسیدن به ستون فقرات خود جلوگیری کنید.

    اما زندگی پر استرس امروز و افزایش مدت زمان نشستن افراد در طول روز موجب گسترش عادات بدی هم چون دولا نشستن و ورزش نکردن شده است. البته تنها عارضه بد نشستن کمر یا گردن نیست، بلکه این موضوع به مرور عضلات شکم را افتاده می کند و مانع از رسیدن اکسیژن و مواد مغذی به صورت کامل به بدن می شود. در چنین شرایطی سیستم هضم افراد دچار مشکل می شود و فرد احساس کسالت و تنبلی می کند. علاوه بر این بد نشستن امکان تنفس عمیق را محدود می کند، همین موضوع فرد را مضطرب و از داشتن خوابی راحت محروم می کند.

    مقایسه افرادی که موقع نشستن کمرشان صاف است با افرادی که حالت خوبی را برای نشستن انتخاب نمی کنند نشان داد، گروه اول نه تنها عزت نفس و تحرک بیشتری دارند بلکه خلق و خوی بهتری نیز دارند و ترسشان از برقراری تعاملات اجتماعی با افراد مختلف کمتر است. در مقابل گروهی که به صورت دولا یا خمیده می نشینند، در طول روز کمتر با دیگران صحبت می کنند، در صحبت هایشان از خود احساسات منفی بیشتری بروز می دهند و به صورت کلی افراد غمگین تری هستند. به گفته دانشمندان، این افراد حتی میل جنسی کمتری نسبت به آنهایی دارند که صاف می نشینند در واقع بد نشستن میل جنسی فرد را به تدریج از بین می برد.
    منبع دیلی میل


    مطالب پیشنهادی

    تری گلیسیرید بالا را جدی بگیرید

    تری گلیسیرید بالا را جدی بگیرید


    وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


    http://maktoobshop.com


    زمانی که مقادیر تری گلیسیرید تان خیلی بالا باشد، ممکن است هیچ گونه علایم مرتبطی در شما دیده نشود. این یک مشکل "خاموش" است، که می تواند آهسته آهسته موجب بروز اختلالات بزرگی از قبیل حمله های قلبی و یا سکته شود. پس اگر مدت زمان زیادی از آخرین آزمایش خون تان می گذرد حتماً برای ارزیابی مقادیر چربی های خونتان آزمایش دهید. در صورت بالا بودن مقادیر تری گلیسیریدتان، برنامه ی غذایی و عادات خود را تغییر دهید تا از ابتلا به بیماری ها در امان بمانید.
    در صورتی که افزایش مقادیر تری گلیسیرید در شما ثابت شده است، بدانید که خوردن قرص تنها راه حل درمانی شما نخواهد بود. به عقب برگردید، ببینید کدام عادات تان موجب افزایش مقادیر تری گلیسیرید شما شده است؛ دریافت زیاد چربی های اشباع یا ترانس؟ ورزش نکردن و عدم تحرک؟ و ... آیا این عادات را تغییر داده اید؟ یا این که برای کاهش مقادیر تری گلیسیریدتان تنها به دارو درمانی اکتفا نموده اید؟ از امروز تصمیم بگیرید برای بهبود کیفیت زندگی خود، شیوه زندگی را تغییر دهید.
    تری گلیسیرید چیست؟
    تری گلیسیرید، رایج ترین نوع چربی در بدن است. از طریق غذا وارد بدن می شود، علاوه بر این مقداری از آن در بدن نیز ساخته می شود. باید توجه داشته باشید در شرایطی که مقادیر کلسترول تام بدن بالاست یا مقادیر HDL  خون تان کم است، مبتلا به دیابت یا پری دیابتی هستید یا این که فشار خون تان بالا است، معمولاً تری گلیسیریدتان نیز بالا است. افزایش وزن و افزایش دور کمر نیز می تواند با افزایش مقادیر تری گلیسیرید همراه باشد. حال چرا در سالهای اخیر افزایش تری گلیسرید خون اهمیت بیشتری یافته است. در ادامه برخی از عارضه های ناشی از تری گلیسیرید بالا را مرور خواهیم کرد.
    حمله قلبی و خطر سکته
    مقادیر بالای تری گلیسیرید می تواند خطر بروز حمله و سکته قلبی را نسبت به افراد دارای مقادیر طبیعی آن تا 4 برابر افزایش دهد. کیفیت زندگی تان تا چه اندازه برایتان اهمیت دارد؟ تصمیم با شما است. پس از همین امروز برای کاهش مقادیر تری گلیسریدتان به طور جدی اقدام کنید.
    دیابت نوع 2
    مقادیر بالای تری گلیسیرید یکی از علایم ابتلا به مقاومت به انسولین است. بدین معنا که بدن شما نمی تواند از انسولین استفاده کند ( هورمونی که قند خون را کنترل می کند). هنگامی که انسولین نتواند عملکرد خود را انجام دهد، گلوگز وارد سلول ها نمی شود. به همین دلیل مقادیر قند خون افزایش می یابد و در نهایت موجب بروز دیابت نوع 2 می شود. ابتلا به دیابت، خطر بروز بیماری ها و حمله های قلبی را افزایش می دهد که با مقادیر تری گلیسیرید بالا ارتباط دارد. دیابت های درمان نشده یکی از معضل های اصلی سلامتی است. برای کنترل این عارضه، شما باید هر چه که می خورید را پایش کنید، قند خون تان را کنترل کنید، ورزش کنید، اضافه وزنتان را کم کنید و دارو بخورید. ولی، متأسفانه ما اغلب مورد آخر یعنی دارو درمانی را بیشتر می پسندیم.
    جالب این جاست که بسیاری از افراد نمی دانند که مبتلا به دیابت، به ویژه پردیابت هستند، و شاید زمانی پی به این عارضه ببرند که زمانی از ابتلا به آن سپری شده باشد. بنابراین، کنترل مقادیر تری گلیسیرید یکی از راهبردهای مهم در درمان دیابت است.
    اختلالات کبدی و پانکراس
    اگر مقادیر تری گلیسیریدتان "خیلی بالاست"- بالای 500 میلی گرم در لیتر- به التهاب پانکراس مبتلا خواهید شد و احتمال ابتلا به بیماری های کبدی در شما چندین برابر می شود. التهاب پانکراس ( پانکراتیت) می تواند موجب آسیب زودگذر بافتی شود و با علایمی از قبیل درد شدید شکمی همراه است.
    در صورت داشتن  مقادیر خیلی زیاد تری گلیسیرید احتمال ابتلا به بیماری کبدی نیز در شما افزایش می یابد، این قبیل بیماری ها اغلب بدون علایم هستند و در نهایت می توانند به سیروز کبدی منجر شوند، که موجب افت عملکرد مطلوب کبد خواهد شد.
    سندرم متابولیک
    داشتن مقادیر بالای تری گلیسیرید و نیز مقادیر غیر طبیعی کلسترول شما را در معرض ابتلا به بیماری قلبی قرار خواهد داد، و ممکن است سایر عوامل خطر از قبیل؛ مقادیر بالای قند خون، فشار خون و چربی شکمی را نیز داشته باشد. اگر شما سه عامل خطر از 5 عامل نام برده شده را داشته باشید- برای مثال؛ تری گلیسیرید بالا، کلسترول خوب کم (HDL)، و فشار خون بالا- شما به سندرم متابولیک مبتلا هستید. در واقع می توان گفت که این شرایط بیماری نیست بلکه مجموعه ای از عوامل خطر است که بزودی شما را بیمار خواهد کرد. یعنی، پیامی است برای افزایش شانس ابتلا به بیماری های قلبی در شما، نسبت به افرادی که این عوامل خطر را ندارند. ابتلا به سندرم متابولیک خطر ابتلا به دیابت را 5 برابر افزایش می دهد.
    مقادیر طبیعی تری گلیسیرید چقدر است؟
    معمولاً توصیه می شود که مقادیر تری گلیسیرید کمتر یا مساوی 150 میلی گرم در دسی لیتر باشد، با وجود این، انجمن قلب آمریکا پیشنهاد می کند که بهتر است مقدار آن کمتر از 100 میلی گرم در دسی لیتر باشد.

    مطالب پیشنهادی

    مواد غذایی مفید برای سلامت قلب

    وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


    http://maktoobshop.com



    مواد غذایی مفید برای سلامت قلب


    شیوع روزافزون بیماریهای قلبی یکی از معضلات امروزی بویژه در جامعه شهری است. رژیم غذایی ناسالم و مصرف فراوان غذاهای حاوی چربی و پرانرژی زمینه بیماریهای قلبی را فراهم می نماید. یک از سوالات رایج آنست که چه مواد غذایی برای سلامت قلب مفید می باشند. واقعیت آنست که مصرف  رژیم غذایی سالم و متناسب که حاوی همه گرو ههای غذایی می باشد می تواند تضمین کننده سلامت قلب باشد. ولی مصرف مواد غذایی ذیل در بهبود سلامت قلب حائز اهمیت می باشند:
    لوبیای سیاه:
    لوبیای سیاه به دلیل داشتن فولات، آنتی اکسیدان ها، منیزیم و فیبر به کنترل قندخون و کلسترول کمک می کند. می توانید آن را در سوپ و یا سالاد میل کند.
    ماهی سالمون:
    این غذا به دلیل محتوای زیاد اسید های چرب اُمگا 3 (ایکوزا پنتانوئیک اسید- دوکوزاهگزانوئیک اسید) اثرات مفید بسیاری بر سلامت قلب دارد. اسیدهای چرب اُمگا 3 می توانند موجب کاهش اختلالات ضربان قلب و کاهش فشارخون شوند. به علاوه، ماهی سالمون می تواند موجب کاهش تری گلیسیرید خون و التهاب نیز شود. انجمن قلب آمریکا دریافت دو وعده ماهی سالمون در هفته و یا مصرف سایر ماهی های روغنی را توصیه می کند.
    ماهی تن:
    ماهی تن نیز یکی دیگر از منابع اسیدهای چرب اُمگا 3 می باشد و ارزان تر از ماهی سالمون است. محتوای اُمگا 3 ماهی تن سفید بیشتر از انواع دیگر آن می باشد. بهتر است هنگام خوردن کنسرو آن روغن آن را جدا کنید.
    روغن زیتون:
    این روغن به دلیل داشتن آنتی اکسیدان هایی به نام پلی فنول ها و هم چنین اسیدهای چرب سالم با یک پیوند دوگانه، برای سلامت قلب بسیار مفید است. جایگزین کردن روغن زیتون به جای اسیدهای چرب اشباعی مثل کره می تواند موجب کاهش میزان کلسترول شود. علاوه براین، پلی فنول ها می توانند از دیواره ی عروقی نیز محافظت کنند. بهتر است از روغن های زیتون بکر و تصفیه نشده استفاده کنید تا از محتوای آنتی اکسیدانی آن بیشتر بهرمند شوید.
    گردو:
    خوردن روزانه ی یک مشت کوچک گردو (  5/1 انس) می تواند کلسترول را کاهش دهد و علاه براین میزان التهاب عروقی قلب را نیز کم کند. گردو حاوی اسیدهای چرب اُمگا 3، اسیدهای چرب با یک پیوند دوگانه و فیبر است. جایگزین کردن گردو به عنوان یک میان وعده سالم با هله هوله هایی  همچون چیپس و پفک می تواند اثرات مفید زیادی را به دنبال داشته باشد. یک مشت گردو در حدود 300 کالری دارد. روغن گردو نیز حاوی اسیدهای چرب اُمگا3 می باشد و می توانید آن را با سالاد میل کنید.
     بادام:
    خوردن بادام می تواند میزان LDL کلسترول و خطر ابتلا به دیابت را کاهش دهد. به منظور برخورداری از فواید آن می توانید در تهیه سالاد از خلال بادام استفاده کنید.

    پرتقال:
    این میوه ی شیرین و آب دار حاوی فیبر محلولی با نام پکتین است که در کاهش کلسترول نقش مهمی را ایفا می کند. علاوه بر این، پرتقال حاوی پتاسیم می باشد که در کاهش فشار خون مؤثر است.  نتایج مطالعات نشان می دهد که خوردن پرتقال می تواند به واسطه ی محتوای آنتی اکسیدانی هسپریدین (Hesperidin)، موجب کاهش فشار خون و بهبود متوسط عملکرد عروق خونی شود.
    هویج:
    نتایج مطالعات جدید نشان می دهد که این سبزی می تواند در کاهش قند خون و بهبود بیماری دیابت نوع 2 مؤثر باشد. علاوه بر این، هویج به دلیل داشتن فیبر در کاهش کلسترول نیز مفید است.
    جو:
    سعی کنید در رژیم غذایی روزانتان بیشتر از جو استفاده کنید. شما می توانید آن را در پخت سوپ به کار ببرید. جو به دلیل محتوای فیبر بالا می تواند در کاهش کلسترول و قند خون مؤثر باشد.
    فلفل تند:
    پاشیدن مقدار کمی فلفل تند بر روی غذا می تواند از افزایش انسولین ناشی از خوردن غذا و در نتیجه تبدیل قند غذا به چربی جلوگیری کند.
    گیلاس:
    گیلاس محتوی آنتو سایانین ها (Anthocyanins)، از آنتی اکسیدان های مفید در بهبود عملکرد عروقی است. گیلاس و محصولات آن همگی حاوی این آنتی اکسیدان مفید برای سلامت قلب می باشند.
    ماست کم چرب:
    مصرف ماست کم چرب علاوه بر اثرات مفید در سلامت استخوان، می تواند موجب کاهش فشار خون نیز شود. شیر کم چرب حاوی مقدار زیادی کلسیم و پتاسیم است و مقادیر این دو ماده ی معدنی در ماست کم چرب بیشتر از شیر کم چرب است. برای جذب بیشتر کلسیم و دریافت کمتر چربی بهتر از محصولات لبنی کم چربی استفاده کنید.

     

    مطالب پیشنهادی


    بررسی اثرات کافئین بر بدن
    عوارض شیرین کنندههای بدون کالری
    فست فود زیر ذره بین کارشناسان حوزه سلامت
    ویژگی های ظروف آشپزی و اثر آن در پخت غذا

    ظروف یک ‌بار مصرف ومشکلات آن بر سلامت
    اثرات امواج تلفن همراه بر سلامت افراد
    کنترل آلاینده ها از طریق فن اوری نانو تکنولوژی

    به فرزندان خود ماهیگیری یاد دهید.


    وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


    http://maktoobshop.com

    به فرزندان خود ماهیگیری یاد دهید.

    اخیرا گزارش شده یک ثروتمند به خاطر راحتی فرزندان و نوه هایش در سالهای اینده چندین شرکت بزرگ و معتبر تاسیس کرده اما در طب یک نسل عزیزان او کم و بیش همه چیز را از دست داده اند.

    چرا این اتفاق می افتد؟ جواب این سوال ساده است.

    ما والدین مثلا فداکار و مهربان، بیشتر دنبال لذت های پر درد سر و غیر منطقی هستیم تا لذت های بی درد سر و اسان، ما میخواهیم فرزندانمان چیز هایی داشته باشند که انها را خوشحال کند. مثلا یک لپ تاپ 3 میلیون تومانی در حالی که در این برحه از زمان فرزند ما نمیتواند حتی 300 هزار تومان در ماه بدست اورد. چه اتفاقی می افتد؟

    این خوشحالی ها در ذهن انها ارزش کاذب ایجاد میکند و انها به داشتن این لذت های غیر منطقی و پر درد سر عطش و میل شدید پیدا میکنند. اسخ ساده ما این است که اگر به فپرزندت ماهی بدهی او برای یک روز ماهی خواهد داشت، اما اگر به او ماهی گیری یاد بدهی او هر روز ماهی خواهد داشت.

    منظور ما این این که ما نباید اسایش و راحتی فرزندانمان را فراهم کنیم، بلکه این کار را باید کاملا از روی فکر انجام دهیم. ما به عنوان والدین فرزندانمان باید پول و وقت ارزشمند را در راهی صرف کنیم که به جای لذت های پر درد سر، لذت های اسان و بی درد سر را در پی داشته باشد. گاهی دلسوزی های بی مورد و غیر ضروری در حق فرزندانمان، باعث ایجاد استرس در خانواده مان میشود.

    اخیرا بخش پیشگیری از مواد مخدر یک اعلان تبلیغاتی بسیار عالی منتشر کردند. در آن جمله ای از زبان یک پسر بچه 5 ساله اورده شده است. این جمله این است:"پدر لطفا امشب شام را با من بخور"

    خوردن شام با فرزندتان یک لذت اسان و بی درد سر است. بر خلاف لذت های غیر منطقی و احمقانه مانند اوردن بستنی، بادکنک و اسباب بازی های گران قیمت خارجی برای او در ساعت 1 نصفه شب.

     کارشناسان معتقدند بهترین راه پیشگیری از راه یافتن مواد مخدر به خانه شما این است که بهترین دوست فرزند خود باشید و هر روز حد اقل یک وعده غذا را با او بخورید.فرزندان ما میتوانند باعث ایجاد استرس و تنش زیادی در ما شوند، بزرگ کردن بچه ها کار بسیار مشکلی است اما این سختی با لذت و رضایت همراه است. استرس ها و تنش ها بخشی از زندگی هستند و باید با ابتکار و خلاقیت از خودمان در مقابل انها محافظت کنیم.

    مطالب پیشنهادی:



    ژن درمانی از درمان بیماری ها تا بهسازی نژادی و استفاده بعنوان یک سلاح

    دیابت از شناخت علائم تا درمان و راههای پیشگیری

    سرطان سینه و تمامی گفتنی های آن

    نقش مردان در زمینه بهداشت باروری همسران

    تمرینات ورزشی در دوران حاملگی و قبل از زایمان

    حقایقی در باره ایدز و لزوم آموش جنسی


    یاد بگیرید بی درنگ بگویید "متشکرم" و "متاسفم".

    وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


    http://maktoobshop.com

    به طور طبیعی اغلب ما به هر زبانی که صحبت میکنیم در به کار بردن کلمه متشکرم و متاسفم حساسیت به خرج میدهیم. همه ما وقتی به این کلمات میرسیم به گونه ای رفتار میکنیم که انگار مسئول جیره بندی انها هستیم! با وجود این، ما از آنها به عنوان ابزار کاهش استرس یاد میکنیم. استفاده عاقلانه از این ابزار فقط نیازمند منطق هست. یکی از تعابیر منطق، خود را جای دیگران گذاشتن است. این کلمات باید بی درنگ، احساس و بیان شوند. کارت پستال تولدی که یک روز دیر فرستاده میشود مانند روزنامه ای است که یک ماه از تاریخ چاپ ان گذشته است. همیشه تاثیر یک تشکر سریع تلفنی بیشتر از یک نامه دو صفحه ای است که دو هفته بعد فرستاده شود! مطمئنا اگر کارت تبریک چند روز جلوتر برسد بهتر از این است که یک روز دیر برسد. بیشتر ما در گفتن بی درنگ "متشکرم" و "متاسفم " بیش از حد کمرو و محتاط هستیم. ما میخواهیم انها را به وقت و زمان بهتری که روحیه خوبی داریم موکول کنیم. هیچ وقت کار بهتر را به خاطر بهترین کار، به بعد موکول نکنید. مهم تر از اینکه چه بگویید یا چه بنویسید، زمانی است که شما این کار را انجام میدهید.

    داشتن یک قلب قدر دان و متشکر، نه تنها بزرگترین حسن است، بلکه سرمنشا همه خوبی هاست. تشکر اجرت ناچیزی است و هرگاه کسی کاری برایتان کرد باید دستمزد او را بدهید و سپس به عنوان پاداش از اون تشکر کنید بعد از مدتی آوازه شما در همه جا میپیچد.

    از روی عادت تشکر نکنید. آن را با احساس در صدا، لبخندی بر لب هایتان و از مغز و قلب ادا کنید. فراموش نکنید شما میتوانید خودتان را تغییر دهید نه دیگران را. این موضوع در ابراز تاسف هم صدق میکند. شرکت در مراسم خاکسپاری خیلی مشکل است اینکه چه بگوییم و چه نگوییم. این را بدانید فرد سوگوار در این لحظه به کلمات تسلی بخش نیاز ندارد، بلکه میخواهد نزدیکانش کنار او باشند.

    نشان دادن قدردانی از آنچه که دیگران انجام داده اند، مشخصه افراد برجسته است و بیان قدردانی بیشتر از اینکه نشان دهنده ادب فرد باشد به آینده برجسته او اشاره دارد.

    وقتی شما ابراز تشکر میکنید، بیان لفظی آن 10 درصد، حالت چشمان 20 درصد، ادای آن با سر 30 درصد و ابراز قلبی آن 40 درصد باقیمانده را تشکیل میدهد. بنابراین حتی اگر مثلا هندی باشید و با زبان ژاپنی آشنا نباشید، میتوانید باز هم از یک ژاپنی تشکر کنید و او نیز متوجه خواهد شد.

    سرنوشت غل و زنجیری نیست که برای همیشه تاب مقاومت را در مقابل شما داشته باشد. هر زمان اراده کنید میتوانید آن را پاره کنید. کاری که دیروز انجام نشده است را میتوان امروز انجام داد.