باور میکنید یا نه، دعوای زناشویی میتواند برای ارتباطتان خوب باشد. خیلی خوب است که به عنوان شریک زندگی ناراحتیتان را بیان کنید، در کنار همه حسهای خوب از حال بدتان حرف بزنید و توقع پاسخ و واکنش از همسرتان داشته باشید. به همان اندازه که لحظههای خوب و خوشی را در کنار هم تجربه میکنید پیش میآید که با هم جرو بحث، اختلافنظر و درگیری داشته باشید. گرچه همیشه این بحثها و تنشها بیشتر به یادتان میماند اما حقیقت این است که در یک ارتباط سالم نسبت اوقات خوش به واکنشها ی منفی پنج به یک است. با این حال شما ممکن است فکر کنید تنش و درگیری اصلاً خوشایند نیست.
اینکه چطور اختلافهایتان را بیان کنید با این مساله که چقدر زیاد بین شما دعوا پیش میآید فرق دارد. زن و شوهرها به چهار شیوه با هم دعوا میکنند اما فقط یکی از این راهها بدترین نوع دعوای زن و شوهری است.
درک متقابل
افرادی که در رابطه درک متقابلی از یکدیگر دارند به هم فرصت و امکان بیان احساسات را میدهند. هر احساسی قابل فهم است و باید به آن توجه کرد این قانون روابطی است که زن وشوهر تلاش میکنند به هم نزدیک باشند و چیزی را انکار نکنند. همیشه احساساتی وجود دارد که ما با آنها مخالفیم، اظهارنظرها، باورها و رفتارهایی که برایمان خوشایند و مورد تأیید نیست با این حال در یک رابطه سالم میتوانیم به آنها احترام بگذاریم و سعی کنیم موضوعات و مسائل مربوط به ارتباط را حل کنیم. یک بحث و گفتگوی آرام بدون جنگ و خونریزی برای حرف زدن درباره مشکلات، احساس همدلی و همراهی و دغدغه دیگری را داشتن راه سالمتری است. هر دو باید تلاش کنید که شنونده خوبی باشید و احساسات هم را بفهمید.
آتشهای تند
بعضی از زن و شوهرها درباره مسائل زیادی با هم دعوا میکنند. جنگ و نزاعهای آنها معمولاً پرسروصدا و زیاد و تکراری است. با این حال نمیتوان گفت تنشهای آنها ریشه در مشکلات عمیق و ریشهای دارد. آنها به هر حال حرفشان را میزنند و اگرچه که با هم درگیر میشوند اما یکدیگر را خیلی دوست دارند. شاید برای دیگران از بیرون درک این موضوع آسان نباشد اما این اتفاقی است که واقعاً میافتد.
شخصیتهای مستقل و غیروابسته معمولاً چنین تنشهایی دارند. به نظر میآید ارزش استقلالی که برای خودشان قائل هستند باعث میشود بدون اینکه واقعاً قصد تخریب یا زمین زدن دیگری را داشته باشند اظهارنظر کنند، حرف بزنند و احساساتشان را بیان کنند. این آدمها خیلی راحت درباره احساس خوب و بدشان حرف میزنند. دعواهای شدید ظاهری آنها بخشی از رابطه گرم و همدلانهای است که شاید دیگران درکی از آن نداشته باشند.
پرهیز از درگیری
این زن و شوهرها کاملاً با گروه بالا فرق دارند. آنها سعی میکنند تفاوتها و اختلافها را تا جایی که میتوانند کم کنند به جای اینکه آن را حل کنند. با وجود اختلافها آدمهای این دسته محترمانه، مودبانه و موقرانهتر رفتار میکنند. عقیده کلی آنها این است که ازدواج هماهنگی و سازگاری بیشتر و یافتن دلایل خوشبختی است. آنها اگر لازم باشد از اختلافاتی که آسیب زننده نیستند به راحتی میگذرند. ارزش لحظههای خوش بودن را آنقدر مهم میدانند که اوقات خودشان را تلخ نمیکنند. این زوجها واقعاً دلیلی نمیبینند همه مشکلات را حل کنند وقتی میتوانند با آن کنار بیایند، بدون اینکه رنج بکشند یا احساس بدی پیدا کنند.
دشمنی نه دعوای زن وشوهری
بعضی از دعواهای زناشویی هم دعوای معمول نیست. بیشتر باید آن را خصومت و دشمنی دانست. تنشهای آنها باعث آسیب و خشونت به یکدیگر میشود. بحثهای آنها با تحقیر، توهین، ایجاد وحشت، درگیری جسمی و آسیب روحی همراهست. واکنشهای این زن و شوهرها بیشتر منفی است تا مثبت. رابطه اغلب در تنش و درگیری میگذرد و کمتر چیز خوشایندی در آن وجود دارد. بیاحترامی و انتقاد اصل اول ارتباط است.
شما ممکن است جزو یکی از سه گروه اول باشید و به دلایل مختلفی با هم درگیر شوید اما ارتباط شما را میتوان سالم و دعواهایتان را قابل درک دانست.
آدمهایی که از درک متقابل استفاده میکنند آرامتر و سازگارتر هستند و نسبت به دیگری دغدغه جدی دارند. کسانی که کمی آتش تندی دارند میتوانند بین اوج عصبانیت و آرامش و صلح تعادل برقرار کنند. آنها هرچقدر که عصبی و تند هستند راه محبت کردن را هم بلدند. گروه سوم هم شاید کم حرف باشند و کمتر به موضوعات منفی رابطه بپردازند اما این به معنای نادانی و یا عدم درک مشکلاتشان نیست. این افراد میتوانند بر احساسات منفی غلبه کنند و اولویتی به آن نمیدهند. اینکه بفهمید در کدام دسته قرار دارید به خودتان کمک میکنید که رابطه را بهتر مدیریت کنید و بحرانها را راحتتر پشت سر بگذارید.
گروه چهارم نشانه یک ارتباط ناسالم است. زن و شوهرهایی که به این شیوه رفتار میکنند زندگی مشترک را در معرض شکست قرار میدهند. این افراد با تحقیر و توهین به هم در واقع این پیام را میرسانند که ارتباطشان را دوست ندارند و ارزشی برای آن قائل نیستند و ظاهرا انگیزهای هم برای بهبود و تغییر آن ندارند. اگر شما در چنین رابطهای هستید بهتر است که برای درمان و حل مشکلات جدی و مهمتان حداقل از یک مشاور خانواده کمک بخواهید. ممکن است راهی برای نجات زندگی وجود داشته باشد.
زبان بدن وقت دعوا
وقتی با هم دعوا و مخالفت میکنید بدنتان هم در این مشاجره شرکت میکند حتی خیلی بیشتر از کلماتی که بیان میکنید. خیلی از ما حرفهایمان را مستقیم و بدون رودربایستی نمیزنیم اما بدن ما خوب نشان میدهد که چه میگوییم.
در واقع طرف مقابل میتواند از روی وضعیت جسمی ما حدس بزند که چه حسی داریم. ما میتوانیم خیلی حرفها را نزنیم و پنهان کنیم اما چشمها یا حرکات دست و لرزش صدایمان همه چیز را فاش میکند.
اگرچه ما یاد گرفتهایم قبل از حرف زدن فکر کنیم اما به ما یاد ندادهاند که بدنهایمان را از بیان احساسات بازداریم.
ـ وقتی دستهایتان را دور سینهتان میبندید کاملاً مشخص است که احساس بیدفاعی یا تهاجم میکنید. اگر همسرتان زبان بدن را بلد باشد خیلی خوب میفهمد که با گره کردن دستهایتان دور سینه در حالت دفاعی قرار گرفتهاید و به شدت ترسیدهاید.
ـ وقتی پشت به همسرتان حرف میزنید. یعنی خیلی عصبانی هستید و سعی میکنید خودتان را نشان ندهید. وقتی دیگری شما را عصبانی میکند پشت کردن به او اولین کاری است که برای ابراز انزجار از آن انجام میدهید.
ـ وقتی انگشت اشاره را به سوی دیگری نشانه میگیرید یعنی او را مسبب و منشا درگیری میدانید و او مقصر اتفاقاتی است که افتاده است. حتی اگر در ظاهر این مسأله را عنوان نکنید این پیام را با دستتان انتقال میدهید.
ـ وقتی سعی میکنید از همسرتان رو برگردانید به این معنی است که از این وضعیت ناراحت هستید و میخواهید هر طور شده از بحث دور شوید.
ـ با گرد کردن چشمها، ادا در آوردن و تغییر حرکات صورتتان موقع دعوا به همسرتان نشان میدهید که هیچ اهمیتی به چیزی که میگوید نمیدهید و بهایی برای حرفهایش قائل نیستید. این البته راهی است برای اینکه حق به جانب باشید و تأکید کنید که شما راست میگویید و او حرف بیربط و اشتباهی میزند.
آدمها با زبان بدن اشارههای مختلفی به آنچه در ذهنشان دارند میکنند. اما به طور کلی این چند نمونه بسیار رایج و قابل فهم است. زبان بدن را بشناسید و هشدارها و پیامهایش را خیلی خوب دریافت کنید. با این روش بهتر میفهمید چه باید بگویید، چه رفتاری بکنید و در انتظار چه چیزهایی باشید .
ضمیمه خانواده روزنامه اطلاعات
مطالب دیگر:
رفتارهای اشتباه زن و شوهرها بعد از دعوا!
چند راهکار برای رفتار با همسر پرخاشگر
رابطه زناشویی با همسرم را چگونه محکم تر کنم؟
بخش عمدهای از مشاجرات و مشکلات در زندگی مشترک زوجها به دلیل داشتن اختلاف سلیقه، توقعات و انتظارات آنها از یکدیگر روی میدهد. این اختلاف سلیقهها در برخی موارد باعث مشاجرات میان آنها میشود که گاه این مشاجرات روند نامطلوبی داشته و منجر به از هم پاشیدگی خانواده میشود.
درست است مشاجرات بین زن و مرد بهطور طبیعی اتفاق میافتد اما آنچه اهمیت زیادی دارد تداوم خانواده و روابط بین زن و مرد پس از مشاجره است. روانشناسان و مشاوران خانواده راهکارهای ارتباطی و مهارتهای مقابلهای متعددی را برای پایان دادن به مشاجرات خانوادگی عنوان میکنند.
توقعات دور از انتظار، سوء تفاهمها، قضاوتهای منفی، نگرانیهای بیدلیل، مقایسه اشتباه و همچنین مشکلات دیگری که باعث کدورت و مشاجره میان زن و شوهر میشود باعث آشفتگی فضای خانواده شده و همچنین بسیاری از بحث و جدلها را در خانه به دنبال دارد.
این جدلها عمدتاً ناشی از شناخت نادرست زوجها از یکدیگر است زیرا معیارهای واقعی ازدواج زن و مرد برای برخورداری از یک زندگی مشترک مناسب با یکدیگر متفاوت است.
یک بررسی جدید نیزنشان میدهد که بر خلاف تصور رایج، میزان مشاجرات و جدلها در طول ازدواج به طور نسبی بدون تغییر میماند.لذا اختلافات و دعواها را به حال خود رها نکرده و سعی کنید همواره برای کسب تفاهم و هماهنگی بیشتر با هم تلاشی جدی و آگاهانه کنید.
این بررسی بر روی 1000 زوج در طول 20 سال انجام شده است. پژوهشگران در سال 1980 از 2033 فرد ازدواجکرده که حداکثر 55 سال داشتند درباره کیفیت ازدواج و روابطشان با همسرهایشان سوال کردند. همین زوجها پنج بار دیگر در طول 20 سال بعدی مورد پرسشهای مشابهی قرار گرفتند.
این بررسی 20 ساله نشان داد که تغییر چندانی در میزان اختلافات میان همسران در طول زمان رخ نمیدهد؛ البته کاهش بسیار اندکی در میزان اختلافات گزارششده در سالهای پایانی بررسی یافت شد که بیش از همه مربوط به زوجهای با اختلافات بالا بود. به هر حال میزان این تغییرات در طول زمان اندک بود.
اگر شما هم جزء آن گروه از زوجین می باشید که عدم مهارت و اختلاف سلیقه را علت و ریشه اصلی مشکلاتتان می دانید، بهتر است ادامه این یادداشت را از نظر بگذرانید. ما به شما پیشنهاد می کنیم بعد از این که در بحث و دعوایی ناخواسته با همسر خود قرار گرفتید، توصیههای ارائه شده در این مقاله را به کار بگیرید تا بتوانید سریعتر آشتی کرده و آرامش را دوباره به روابطتان بازگردانید.
رفتار غیرعادی و عجیب: این قضیه که شما بپذیرید، بحث و دعوا نیز بخشی از روابط شما با همسرتان را تشکیل میدهد، بسیار مهم است، اما دانستن راهی برای آشتی کردن شاید از اهمیت بیشتری برخوردار باشد.همه ما در زمان و مکانهای مختلف ممکن است رفتارهای متفاوتی از خود بروز دهیم، اما وقتی به نظر می رسد، بحث و دعوا جز اینکه باعث انزجار و لطمه دیدن احساس شده و به رابطه سالم صدمه وارد میکند، فایده دیگری ندارد لذا باید آن را متوقف کنیم.
اولین گام به سوی این هدف، این است که بفهمید واقعاً سر چه چیزی در حال بحث کردن با یکدیگر هستید و دیدگاه متضادتان را تعادل ببخشید، بعد از آن شما میتوانید تکنیکهای زیر را به کار ببندید؛ اجرای بعضی از این تکنیکها را باید خود به تنهایی بر عهده بگیرید و در بعضی دیگر، همکاری همسرتان نیز ضروری به نظر میرسد:
خودآگاه باشید: خودآگاهی و مسئولیتپذیری، اولین گام برای اجتناب از تضادها است، تقریباً غیرممکن است که شما بتوانید همسرتان را بدون تغییر رفتار خود تغییر دهید، اما اگر رفتار خودتان را تغییر دهید، در اکثر اوقات واکنش رفتاری او نیز متفاوت خواهد بود.
در مورد اینکه آیا شما تحت تأثیر عوامل دیگری قرار گرفتهاید یا خیر؟ فکر کنید، نیروی عوامل و شرایط خارجی به هیچ وجه تخمین زدنی نیست، آیا شما خستهاید؟ در مورد چیزی نگرانید؟ یا از موضوعی ناراحت هستید؟
همسر شما نمیتواند به شما القاء کند که چه احساسی داشته باشید. احساسات شما تحت نظارت و کنترل خود شما است؛ اگر عصبانی هستید بگویید “من عصبانیام به این علت که …” نه این که فقط بگویید “تو مرا عصبانی کردی “
احساسات خود را کنترل کنید: همسر شما نمیتواند به شما القاء کند که چه احساسی داشته باشید. احساسات شما تحت نظارت و کنترل خود شما است؛ اگر عصبانی هستید بگویید “من عصبانیام به این علت که …” نه این که فقط بگویید “تو مرا عصبانی کردی “.
بهبودسازی روابط : داشتن ارتباطات مناسب برای برقراری آرامشی دوباره، بسیار حیاتی و مهم است، اغلب دعواهایی که مرتب تکرار میشوند، فقط به این دلیل است که یکی از همسران یا هر دوی آنها، احساس میکنند طرف مقابل حرف هایش را نمیشنود و یا به آن اعتنا نمیکند، تکنیکهای زیر ضمن اینکه، شانس مورد توجه قرار گرفتن شما را توسط همسرتان، افزایش میدهند، به شما نیز کمک میکنند به همسرتان نشان دهید؛ به او توجه دارید و به حرفهایش اهمیت میدهید.
گوش کنید: این مهمترین بخش برای داشتن ارتباطی خوب و مناسب است، به حرفهای همسر خود بدون حدس و گمان و قضاوت، گوش دهید.
کنکاش کنید: سۆالاتی بپرسید برای این که مطمئن شوید، منظور حرفهای همسر خود را به درستی فهمیدهاید.
توضیح دهید: این نوع دیگری از کنکاش است، برای اینکه در جهت درک دیدگاهتان، به همسر خود اطلاعات بیشتری بدهید، آماده باشید، توقع نداشته باشید که او ذهن شما را بخواند.
تأکید کنید: خود را به جای همسرتان قرار دهید؛ حدس بزنید که او چه احساسی دارد و بگذارید او بفهمد که شما به او توجه دارید، مثلاً بگویید «می دانم که الان چقدر ناراحت هستی؟»
به طور گویا بیان کنید و بگویید، منظورتان چیست و آنچه میگویید چه معنایی دارد، واضح و آشکار سخن بگویید و نکتهگویی کنید.
خشم خود را کنترل کنید: عصبانیت نیز نیرویی است که به ما کمک میکند تا بتوانیم به خواستههای خود برسیم، اما اگر عصبانیتتان به حدی است که از بحثی اصولی و عاقلانه جلوگیری میکند، سعی کنید بحث خود را متوقف کرده و از راهکارهای زیر استفاده کنید.
به صورتی مۆثر و ثمربخش بحث کنید: سعی کنید در هر مکان و هر زمانی این راهکار را به یاد داشته باشید. هر بحثی اگر نتیجهای داشته باشد که توسط همسران مورد توجه قرار گیرد، راهکاری است برای جلوگیری از وقوع بحثی مشابه.
نوبت حرف زدن را رعایت کنید: به طرف مقابلتان نیز فرصت برای حرف زدن بدهید و نوبت خود را حفظ کنید، در این صورت است که بحث تا بهبود روابط ادامه مییابد.
دیابت را چگونه درمان کنیم؟
چگونه می توان از سرطان سینه جلوگیری کرد؟
کافئین بر بدن چه اثراتی خوب و بد دارد؟
حقایق بیماری ایدز چیست؟
چرا پزشکان از بیماران زیر میزی می گیرند?
چگونه می شود با فعالیت فیزیکی جلوی بیماریها را گرفت؟
ویژگی های ظروف آشپزی و اثر آن در پخت غذا
چگونه عملکرد فیزیولوژیکی و روانی میانسالان افزایش می یابد؟
در جهان امروز، آموزش کلید رشد و توسعة کشورها به شمار میآید.
ضریب هوش زوجین و عدم ارتباط کلامی مناسب از مهم ترین مسائل تعارضات و اختلافات خانوادگی است.
به گزارش خبرنگار شهریران، گاها زوجین بعد از مدت کوتاهی از زندگی دچار تعارضاتی می شوند که شاید دلیل و علت آن را نمی دانند و برای حل مسائل خود اقدام مناسب نمی کنند و یا وقت کافی برای خود نمی گذارند و مدام به جای حل مشکلات به دنبال مقصر می گردند . اما چه دلایلی باعث بروز تعارضات و اختلافات خانوادگی می شود؟
معصومه کاشانی مشاور و کارشناس مذهبی در این رابطه می گوید: اولین موردی که می تواند در این تعارضات خانوادگی نقش بسزایی داشته باشد، عوامل روان شناختی است، در واقع افراد شخصیت متفاوتی دارند و یا به قول معروف هم خوانی شخصیتی ندارند و در زندگی نمی توانند کنار بیایند و به تبع آن زندگی خوب و با نشاط کمی بر آن ها دشوار می شود، از این حیث به دختران و پسرانی که قصد شروع یک زندگی مشترک دارند، توصیه می شود قبل از ازدواج شخصیت یکدیگر را مورد ارزیابی قرار دهند.
این کارشناس مذهبی در ادامه باز ذکر مثالی مبنی برا ینکه گاهی در زندگی یکی از طرفین یک صحبت معمولی می کند ولی طرف مقابل گمان بر با کنایه صحبت کردن طرف مقابل می کند افزود :این امر نشات گرفته از ضریب هوشی افراد است در واقع اختلاف زیاد ضریب هوشی بین زوجین موجب اینگونه اختلافات است.
گفتنی است؛ این نکته هم باید هنگام ازدواج در نظر گرفته شود و یک تست هوش با مراجعه به یک مشاور می تواند راهگشا باشد.
کاشانی ادامه داد: گاهی اوقات زوجین با بحران هایی در طول زندگی مواجه می شوند و عکس العملهای خاصی ناشی از عدم پختگی انجام می دهند که برای طرف مقابل آن مشکل می تواند بسیار عادی باشد و این ناپختگی در زندگی باعث اختلاف می شود.
وی تصریح کرد:عدم آشنایی کامل از وظایف و حقوق متقابل خود که هر کدام نمی دانند چه حق و حقوقی را قوانین آن کشور ودین اسلام برای زوجین تعیین کرده است و این عدم آگاهی از وظایف در برخی از موارد به طلاق منجر می شود،حتی اگر زوجین دارای تحصیلات عالیه باشند.
عامل دیگر تعارضات و اختلافات در زندگی ،کم سن بودن (زیر 18 سال )ویا اختلافات زیاد سنی زوجین است که درزندگی هنگام بروز مشکل قدرت و توانایی در حل مسائل را نخواهند داشت.
به گفته وی، درصورتی که زوجین خود را در موقعیت های یکدیگر نگذارند در واقع در زندگی خود یکدیگر را درک نکنند با عث بروز تعارض و اختلاف می شود.بنابر این درک متقابل است که می تواند مانع بروزبسیاری از مشکلات شود.
این مشاور و کارشناس مذهبی در ادامه با اشاره به زوجینی که خیلی شخصیت هم را قبول دارند ولی در زندگی دچار مشکل هستند، افزود:در اینگونه موارد زوجین نمی توانند ارتباط کلامی خوبی با یکدیگر بر قرار کنند و از آن جایی که خوب صحبت کردن واستفاده از واژه ها ی مناسب در زندگی افراد بسیار موثراست،عدم رعایت آن باعث رنجش می شود وبا یادگیری این مهارت ،و شناسایی کلمات رنجش آور طرف مقابل می توان بسیاری از مشکلات را به راحتی بر طرف کرد.وی در ادامه اظهار کرد:فخر فروشی زوجین به یکی از خصوصیات خود مثل تحصیلات ،شغل و یا چهره ویا خود محور بودن یعنی فقط قبول داشتن صحبت های خود و جدایی انداختن بین همسر و خانواده او از دیگر مسائل بروز اختلافات و تعارضات است که این معضل را می توان با مراجعه به متخصصین و یاد گیری آموزه های دینی، این قبیل از مشکلات را برطرف نمود.
در جهان امروز، آموزش کلید رشد و توسعة کشورها به شمار میآید.
ب: ویژگی های فردی که در امر زناشویی نقش منفی دارد.
1- خسّت:یکی از مواردی که زندگی زناشویی را سخت و مشکل می سازد؛ خسّت است.
در این مورد سه حالت اتفاق می افتد؛ نخست وضعیتی که زن و مرد هر دو خسیس هستند که در این حالت مشکل روانی ندارند؛ ولی زندگی مرفهی نخواهند داشت. دو حالت دیگر آن است که زن یا خسیس باشند. در این دو حالت زندگی هم از نظر روانی و هم از نظر رفاهی برای دو طرف شرایط سختی خواهد داشت.
جوان و ازدواج - مواردی که در زندگی زوجین سبب اختلاف می شود
2- عصبانیت:زن یا مرد عصبانی زندگی را بر دیگری دشوارمی سازد. حساسیت های بی مورد و پرخاش و توهین و بی احترامی صفات مذمومی هستند که علاوه بر آن که طرف مقابل را ناراحت می کنند، به خود شخص نیز زیان می رسانند. در چنین مواقعی باید آرامش خود را حفظ کرد، آنگاه خشم همسر را آرام و توجه او را به امور دیگری جلب نمود و برای پالایش روانی او گفتگویی دو نفره انجام داد تا وی با بیان ناراحتی ها آرام گیرد.3- دورویی:زن و مردی که با دو شخصیت با هم مواجه شوند و در ظاهر و باطن یک رنگ نباشند؛ زندگی مطلوبی نخواهند داشت. زندگی ای که در آن صداقت و صمیمیت نباشد؛ اعتماد و اطمینان از آن رخت بر خواهد بست و اضطراب و تزلزل روانی بر آن حاکم خواهد بود.4- دروغ: فرد دو رو کسی است که تظاهر به نیکوکاری و پاکدامنی می کند ولی در باطن طور دیگری می باشد؛ امّا دروغگو کسی است که هر جا مصلحت و نفع خود را بسنجد واقعیت را تحریف می کند و بنا به میل خود کردار و رفتارش را تنظیم می نماید. دروغ نیز مانند دورویی بنیان خانواده را متزلزل می کند و اعتماد را از بین می برد.5- پنهان کاری: پنهان کاری عبارت از آن است که یکی از زوجین بدون نظر و اطلاع همسر خود و در غیاب او مبادرت به انجام اعمالی بنماید و این اعمال را چه خوب و چه بد از همسر خود پنهان دارد. چنین رفتاری ولو به نفع خانواده باشد ، اعتماد را از بین می برد. گاه این گونه رفتارها در جهتی است که فرد به نفع خود و یا خویشاوندان نسبی و به ضرر همسر و زندگی مشترک انجام می دهد. این گونه اعمال بتدریج بنیان خانواده را به هم می ریزد ، هر یک از زوجین را نسبت به رفتار دیگری بدبین و ناراحت می نماید و به عکس العمل وا می دارد.6- پرخاشگری و خشونت: پرخاشگری به رفتاری اطلاق می شود که " هدفش اعمال صدمه و رنج" باشد. مثلاً زنی که غذای مورد علاقه شوهرش را نمی پزد و یا آن را می سوزاند ، یا شوهری که از زنش مرتباً انتقاد می کند و به او غـُر می زند. هر یک از این رفتارها بخشی از عناصر یک رفتار پرخاشگرانه بوده و موجب از هم پاشیدگی بنیاد زندگی زناشویی می گردد. خشونت و عکس العمل های زننده و شدید چه از طرف زن و چه از طرف شوهر قدرت تحمل طرف مقابل را تضعیف می نماید و زندگی را برای هر دو مشکل می سازد. در خانواده ای که خشونت حاکم است ،عاطفه و رفتار انسانی رخت بر می بندد و محیط تربیتی نامناسبی از نظر تربیت فرزندان ایجاد می شود.7- لجاجت: از دیگر عوامل بنیان کن در خانواده لجاجت است. این حالت بین زن و مرد زیاد دیده می شود و گاه به جایی می رسد؛ که حرکات لجوجانه به شکستن وسایل خانه منتهی می گردد. چنانچه این حالت، وضعیت افراطی به خود بگیرد ، چه بسا به طلاق و از هم پاشیدگی خانواده منتهی گردد.8- خودبینی و تحقیر دیگری: خودبینی یا تصویر ذهنی هر کس از شخصیت خویش ، از مجموع تصورهای او درباره توانایی ها ، احساس ها ، اندیشه ها ، آرزوها ، داوری ها ، و کوشش های وی تشکیل می شود.معمولاً کسانی که خود کم بین هستند، گرفتار عقده حقارت اند، و خود را کمتر، بی مقدارتر و زبون تر از دیگران احساس می کنند؛ افرادی که دچار خود بزرگ بینی هستند ؛ مبتلا به تکبر ، نخوت ، خودستایی و جاه طلبی اند ؛ چنین افرادی سعی می کنند با تحقیر دیگران ، بزرگ نمایی کنند. زن یا شوهری که بخواهد همسر خود را تحقیر کند، و خود را بالاتر احساس کند و خوبی های خود را به رخ دیگری بکشد ، با دست خود تیشه به ریشه زندگی زناشویی خویش می زند.9- بی انضباطی: مرد یا زنی که اساس رفتار خود را بر بی انضباطی قرار دهد ، مورد اعتراض همسر خود قرار می گیرد. گاه بی انضباطی منجر به بی اعتمادی می شود و گرمی و شادمانی را از خانواده می گیرد. مردی که شب دیر به خانه می آید و زمانی را برای تفریح ، مسافرت و معاشرت با زن و فرزندان خود در نظر نمی گیرد، موجبات نارضایتی خانواده خود را فراهم می آورد.وجوهی از اختلاف های زناشوییتفاوت هایی فردی یک اصل مسلّم غیر قابل انکار است که برای نظام اجتماع و طبیعت ضروری است. به پیروی از این اصل طبیعی، بین زن و شوهر اختلاف وجود دارد و تا زمانی که این اختلاف ها فاصله زیادی نداشتهباشد و با گذشت و چشم پوشی همآهنگ شود، مشکلی را ایجاد نمی کند.مواردی از اختلاف هایی که ممکن است، منجر به ناهمنوایی و ناسازگاری شود، عبارت است از:1- اختلاف در خواسته ها: یکی از عواملی که در انتخاب همسر و زندگی زناشویی باید مورد توجه قرار گیرد ، خواسته های زن و شوهر است. زن یا شوهری که دارای خواسته های ایده آل و متفاوت از دیگری باشد و در تعدیل آن اقدام نکند ؛ احتمال ناسازگاری در زندگی زناشویی از این جهت وجود خواهد داشت.2- اختلاف در سلیقه ها و علاقه ها: وجود اختلاف سلیقه و علاقه در افراد طبیعی است؛ ولی چنانچه در برنامه های زندگی خانوادگی، این اختلاف در جهت هماهنگی بین زن و شوهر تعدیل نشود؛ احتمال آن دارد که به ناسازگاری منتهی گردد.3- اختلاف در دیدگاه ها: انسان موجودی است با آرزوهای نامحدود ، او هر چه بیشتر داشته باشد ؛ بیشتر هم می خواهد و برآورده شدن هر نیازی به جای کاستن از آرزوهای انسان ، نیازهای تازه ای را هم بر می انگیزاند. چنانچه زن و شوهری با دیدگاه ها و آرزوهای متفاوت که احتمال حصول به آن کم باشد ؛ نتوانند در زندگی زناشویی خود هماهنگی ایجاد کنند ، زندگی شاد و موفقی را نخواهند داشت.4- اختلاف در خلق و خوی:بعضی افراد عصبانی ، خشن ، متکبّر، خودخواه ، از خود راضی ، و بعضی دارای روحیه ای گرم ، خوش برخورد ، متواضع و مردم دوست می باشند ؛ بنابراین توافق اخلاقی در صدر عوامل انتخاب همسر قرار دارد.5- اختلاف در میزان هوش:اختلاف سطح هوشی همسران نسبت به یکدیگر ، ممکن است در زندگی زناشویی آنان مشکلاتی ایجاد نماید. بنابراین در نظر گرفتن بهره هوشی و اختلاف سطح معقول در این زمینه خالی از اهمّیت نیست.6- اختلاف در ابعاد معنوی: مرد و زنی که از نظر رعایت و پایبندی به امور معنوی اختلاف سطح دارند ، زندگی بی دغدغه ای نخواهند داشت. بنابراین در امر ازدواج بُعد اعتقادی به ویژه جنبه های معنوی آن باید مورد توجه خاص قرار گیرد.
تبیان
2- عصبانیت:زن یا مرد عصبانی زندگی را بر دیگری دشوارمی سازد. حساسیت های بی مورد و پرخاش و توهین و بی احترامی صفات مذمومی هستند که علاوه بر آن که طرف مقابل را ناراحت می کنند، به خود شخص نیز زیان می رسانند. در چنین مواقعی باید آرامش خود را حفظ کرد، آنگاه خشم همسر را آرام و توجه او را به امور دیگری جلب نمود و برای پالایش روانی او گفتگویی دو نفره انجام داد تا وی با بیان ناراحتی ها آرام گیرد.
3- دورویی:زن و مردی که با دو شخصیت با هم مواجه شوند و در ظاهر و باطن یک رنگ نباشند؛ زندگی مطلوبی نخواهند داشت. زندگی ای که در آن صداقت و صمیمیت نباشد؛ اعتماد و اطمینان از آن رخت بر خواهد بست و اضطراب و تزلزل روانی بر آن حاکم خواهد بود.
4- دروغ: فرد دو رو کسی است که تظاهر به نیکوکاری و پاکدامنی می کند ولی در باطن طور دیگری می باشد؛ امّا دروغگو کسی است که هر جا مصلحت و نفع خود را بسنجد واقعیت را تحریف می کند و بنا به میل خود کردار و رفتارش را تنظیم می نماید. دروغ نیز مانند دورویی بنیان خانواده را متزلزل می کند و اعتماد را از بین می برد.
5- پنهان کاری: پنهان کاری عبارت از آن است که یکی از زوجین بدون نظر و اطلاع همسر خود و در غیاب او مبادرت به انجام اعمالی بنماید و این اعمال را چه خوب و چه بد از همسر خود پنهان دارد. چنین رفتاری ولو به نفع خانواده باشد ، اعتماد را از بین می برد. گاه این گونه رفتارها در جهتی است که فرد به نفع خود و یا خویشاوندان نسبی و به ضرر همسر و زندگی مشترک انجام می دهد. این گونه اعمال بتدریج بنیان خانواده را به هم می ریزد ، هر یک از زوجین را نسبت به رفتار دیگری بدبین و ناراحت می نماید و به عکس العمل وا می دارد.
6- پرخاشگری و خشونت: پرخاشگری به رفتاری اطلاق می شود که " هدفش اعمال صدمه و رنج" باشد. مثلاً زنی که غذای مورد علاقه شوهرش را نمی پزد و یا آن را می سوزاند ، یا شوهری که از زنش مرتباً انتقاد می کند و به او غـُر می زند. هر یک از این رفتارها بخشی از عناصر یک رفتار پرخاشگرانه بوده و موجب از هم پاشیدگی بنیاد زندگی زناشویی می گردد. خشونت و عکس العمل های زننده و شدید چه از طرف زن و چه از طرف شوهر قدرت تحمل طرف مقابل را تضعیف می نماید و زندگی را برای هر دو مشکل می سازد. در خانواده ای که خشونت حاکم است ،عاطفه و رفتار انسانی رخت بر می بندد و محیط تربیتی نامناسبی از نظر تربیت فرزندان ایجاد می شود.
7- لجاجت: از دیگر عوامل بنیان کن در خانواده لجاجت است. این حالت بین زن و مرد زیاد دیده می شود و گاه به جایی می رسد؛ که حرکات لجوجانه به شکستن وسایل خانه منتهی می گردد. چنانچه این حالت، وضعیت افراطی به خود بگیرد ، چه بسا به طلاق و از هم پاشیدگی خانواده منتهی گردد.
8- خودبینی و تحقیر دیگری: خودبینی یا تصویر ذهنی هر کس از شخصیت خویش ، از مجموع تصورهای او درباره توانایی ها ، احساس ها ، اندیشه ها ، آرزوها ، داوری ها ، و کوشش های وی تشکیل می شود.
معمولاً کسانی که خود کم بین هستند، گرفتار عقده حقارت اند، و خود را کمتر، بی مقدارتر و زبون تر از دیگران احساس می کنند؛ افرادی که دچار خود بزرگ بینی هستند ؛ مبتلا به تکبر ، نخوت ، خودستایی و جاه طلبی اند ؛ چنین افرادی سعی می کنند با تحقیر دیگران ، بزرگ نمایی کنند. زن یا شوهری که بخواهد همسر خود را تحقیر کند، و خود را بالاتر احساس کند و خوبی های خود را به رخ دیگری بکشد ، با دست خود تیشه به ریشه زندگی زناشویی خویش می زند.
9- بی انضباطی: مرد یا زنی که اساس رفتار خود را بر بی انضباطی قرار دهد ، مورد اعتراض همسر خود قرار می گیرد. گاه بی انضباطی منجر به بی اعتمادی می شود و گرمی و شادمانی را از خانواده می گیرد. مردی که شب دیر به خانه می آید و زمانی را برای تفریح ، مسافرت و معاشرت با زن و فرزندان خود در نظر نمی گیرد، موجبات نارضایتی خانواده خود را فراهم می آورد.
وجوهی از اختلاف های زناشویی
تفاوت هایی فردی یک اصل مسلّم غیر قابل انکار است که برای نظام اجتماع و طبیعت ضروری است. به پیروی از این اصل طبیعی، بین زن و شوهر اختلاف وجود دارد و تا زمانی که این اختلاف ها فاصله زیادی نداشتهباشد و با گذشت و چشم پوشی همآهنگ شود، مشکلی را ایجاد نمی کند.مواردی از اختلاف هایی که ممکن است، منجر به ناهمنوایی و ناسازگاری شود، عبارت است از:
1- اختلاف در خواسته ها: یکی از عواملی که در انتخاب همسر و زندگی زناشویی باید مورد توجه قرار گیرد ، خواسته های زن و شوهر است. زن یا شوهری که دارای خواسته های ایده آل و متفاوت از دیگری باشد و در تعدیل آن اقدام نکند ؛ احتمال ناسازگاری در زندگی زناشویی از این جهت وجود خواهد داشت.
2- اختلاف در سلیقه ها و علاقه ها: وجود اختلاف سلیقه و علاقه در افراد طبیعی است؛ ولی چنانچه در برنامه های زندگی خانوادگی، این اختلاف در جهت هماهنگی بین زن و شوهر تعدیل نشود؛ احتمال آن دارد که به ناسازگاری منتهی گردد.
3- اختلاف در دیدگاه ها: انسان موجودی است با آرزوهای نامحدود ، او هر چه بیشتر داشته باشد ؛ بیشتر هم می خواهد و برآورده شدن هر نیازی به جای کاستن از آرزوهای انسان ، نیازهای تازه ای را هم بر می انگیزاند. چنانچه زن و شوهری با دیدگاه ها و آرزوهای متفاوت که احتمال حصول به آن کم باشد ؛ نتوانند در زندگی زناشویی خود هماهنگی ایجاد کنند ، زندگی شاد و موفقی را نخواهند داشت.
4- اختلاف در خلق و خوی:بعضی افراد عصبانی ، خشن ، متکبّر، خودخواه ، از خود راضی ، و بعضی دارای روحیه ای گرم ، خوش برخورد ، متواضع و مردم دوست می باشند ؛ بنابراین توافق اخلاقی در صدر عوامل انتخاب همسر قرار دارد.
5- اختلاف در میزان هوش:اختلاف سطح هوشی همسران نسبت به یکدیگر ، ممکن است در زندگی زناشویی آنان مشکلاتی ایجاد نماید. بنابراین در نظر گرفتن بهره هوشی و اختلاف سطح معقول در این زمینه خالی از اهمّیت نیست.
6- اختلاف در ابعاد معنوی: مرد و زنی که از نظر رعایت و پایبندی به امور معنوی اختلاف سطح دارند ، زندگی بی دغدغه ای نخواهند داشت. بنابراین در امر ازدواج بُعد اعتقادی به ویژه جنبه های معنوی آن باید مورد توجه خاص قرار گیرد.
تبیان
بررسی اثرات کافئین بر بدن
عوارض شیرین کنندههای بدون کالری
فست فود زیر ذره بین کارشناسان حوزه سلامت
ویژگی های ظروف آشپزی و اثر آن در پخت غذا
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
منبع: وبسایت داکتران بدون مرز
مقدمه و ویرایش: اسماعیل درمان
تفاوت داشتن یک امر کاملاً طبیعی است. ما باید از همدیگر تفاوت داشته باشیم تا براساس این تفاوتها همدیگر را بیشتر بشناسیم. حتا دوگانگیها با وجود شباهت جسمی، از نگاه شخصیت با هم میتوانند تا حدی متفاوت باشند. کودکانی که در یک خانواده و در عین محیط تربیت میشوند نیز با هم متفاوت اند و ویژگیهای فردی شان کاملاً به هم شبیه نیستند. وقتی از دو جنس متفاوت (زن و مرد) حرف میزنیم، این تفاوت بیشتر میشود، چون تفاوت در ساختار زیستی (بیالوجیک) و نوع تربیت پسر و دختر در شکلگیری شخصیت آنها تاثیر شگرفی دارند.
زمانی که یک رابطه صمیمی و نزدیک بین دو جنس از طریق وصلت بوجود میآید، فرصتی فراهم میگردد تا مرد و زن همدیگر را بیشتر شناخته و با شباهتها و تفاوتهای یکدیگر آشنا گردند. گفتیم که تفاوت داشتن یک موضوع کاملاً طبیعی و پذیرفته شده است، ولی مسأله اینست که با این تفاوتها و نکاتی که در آن توافق متقابل وجود ندارد چگونه برخورد شود. بههر اندازه که رویکرد صلحآمیزتر باشد نشان میدهد که پختگی در رابطه و توان حل مشکلات موجود است و برعکس.
نوشتهی حاضر تأکید میکند که نباید جنجال و دعواکردن بخاطر تفاوتهای فکری و رفتاری به یک عادت تبدیل شود، چون نه تنها موجب حس ناامنی در زوجین میگردد، بلکه مشکلات مزمنی چون اضطراب را سبب میشود. از سوی دیگر، دعواکردن و جنگیدن در حضور کودکان میتواند تاثیرات منفی عمیقی بر روان آنها بجا گذارد.
هر انسانی نیاز به امنیت روانی دارد و همهی افراد موظف اند تا شرایط لازم برای خود و شریک زندگی را تامین کنند. روشهایی از قبیل عیب جویی، کلهشقی، سرزنش، داد و فریاد کردن، لت و کوب کردن، بددهنی و مشاجره کردن نه تنها احساس ناامنی ایجاد میکند، بلکه موجب اضطراب و تنفر از هم میشود.
به گزارش خبرنگار وبسایت داکتران بدون مرز، افرادی که شکایت میکنند که همسرشان به آنان احترام نکرده یا به حرف آنها توجه نمیکند، باید به بررسی و ارزیابی رفتار خود بپردازند و ببینند چه کارهایی کردند یا چه رفتارهایی از خود نشان داده اند که با این وضعیت رو به رو شده اند؟
واضح است که اگر شما میخواهید همسرتان رفتارش را تغییر دهد ، شما باید رفتار خود را مورد ارزیابی و بازنگری قرار دهید . این همه جنجال برای چیست؟ مشاجره می تواند بر سر مسایلی از قبیل طرز لباس پوشیدن، نحوه برخورد با دیگران، دوستان، و افراد فامیل، وظیفه، اقتصاد خانواده ، و تصمیمهای مهم زندگی و بطورکلی همه چیز باشد .
اگر بدانید که شما تنها کسی نیستید که با همسر خود مشاجره میکنید ، شاید کمی احساس راحتی به شما دست دهد. اما بسیاری از افراد در اکثر اوقات در حال مشاجره هستند و این موضوع میتواند ضمن آنکه موجب ناراحتی و نگرانی شما شود باعث خستگی روحی شما گردد. البته این امکان هم وجود دارد که بر سرمسائل بسیار کم اهمیت، مثلاً برای نان شب چه غذایی پخته شود، یا امشب کجا مهمانی برویم، بحث شود .
کاملاً طبیعی است که زوجها بر سر مسایل مختلف با یکدیگر اختلاف نظر داشته باشند و گاهی با هم بحث و مشاجره کنند. اما نباید مشاجره به یک عادت طبیعی تبدیل گردد .
افراد طبیعی هنگام انجام یک مشاجره با هم وارد بحث می شوند، و دارای قضاوت صحیحی بوده و به یکدیگر فرصت گوش کردن و حرف زدن را می دهند. اما متاسفانه اغلب اوقات قدرت قضاوت افراد بهم میریزد، درست بههم گوش نمیکنند و حتا در شرایط بحرانی کارشان به جنگ میکشد.
● نزاع زوجها به چه معناست؟
زمانیکه با همسرتان درحال جر و بحث هستید، افکار مختلفی به ذهن شما میرسد: چرا باید بر سر هم فریاد بکشیم؟ آیا این امر به آن معناست که همدیگر را دوست نداریم؟ آیا قصد داریم همدیگر را تحقیر کنیم؟
جالب است بدانید گرفتن نتیجههای واهی از جر و بحث های خانوادگی، کار عاقلانهای به شمار نمیرود و در اکثر موارد مشاجره نتیجه خوب و منطقی در پی نخواهد داشت. دراغلب موارد مشاجرات خانوادگی تنها به افراد اجازه می دهد تا خود را از لحاظ احساسی تخلیه کنند، در حالیکه میتواند اعتماد، علاقه و رابطه عاطفی را کاهش دهد .
● جر و بحث زوجها کاملا طبیعی است
وجود احساسات، عقاید، و اهداف مختلف، در افراد متفاوت ، یک امر کاملاً طبیعی قلمداد می شود. اولین گام به سوی برخورداری از یک رابطه دو طرفه و صمیمانه صحبت کردن درباره همین تفاوت هاست. تمام افراد دنیا از این حق برخوردار هستند که احساسات خود را بیان کرده، عقاید شخصی خود را ابراز کنند و حتی اختلاف نظرهای خود را نیز به زبان بیاورند.
گاهی اوقات زوج ها نسبت به تفاوت های موجود آنچنان سرسختی از خود نشان می دهند که گفتگوی مسالمت آمیز آنها تبدیل به جنجال میشود. بهتر است چنین جر و بحث هایی به سرعت خاتمه پیدا کنند. افراد از یکدیگر عذر خواهی کرده ، آشتی کنند و به روال عادی زندگیشان باز گردند.
فرض کنید همسرتان امروز، روز بدی را پشت سر گذاشته، احساس خوبی ندارد، تحت فشار شدید استرسهای روزمره قرار دارد ( درست شبیه به زمانیکه خود شما با این حالات روبرو هستید) پس سعی کنید او را درک کنید و با ملایمت و آرامش او را نیز به آرامش سوق دهید .به هرحال او نیز انسان است و درست مانند خود شما زمانیکه ناراحت میشود، ممکن است فریاد بکشد، گریه کند، و حرفهای بزند که هیچ قصد و غرضی از به زبان آوردن آنها ندارد. خیلی از افراد خونسردی خود را به راحتی در شرایط مختلف از دست میدهند. بنابر این، این بار که همسرتان بدخلقی میکند و شروع به مشاجره و بحث می کند، تصور نکنید که حتماً باید بدترین اتفاق به وقوع بپیوندد. شما می توانید وضعیت موجود را کنترل کنید و آرامش را به خود و همسرتان بازگردانید .
● چرا مشاجرات شدت میگیرند؟
به گزارش خبرنگار سایت داکتران بدون مرز، گاهی اوقات زمانیکه زوجین با یکدیگر بحث میکنند، داد و فریادها رفته رفته زیاد میشوند و اهانت، بیاحترامی، و کلمات خشن و ناگواری شنیده می شوند. هر چند این امر در برخی از خانوادهها رواج دارد، اما اصلاً درست نیست. افراد نباید به خود اجازه دهند که روی ارزش فردی دیگران پـا بگذارند، شخصیت آنها را خرد کنند، و هر حرفی را که به ذهنشان می رسد، بر زبان جاری سازند. فراموش نکنید او همان فردی است که بارها به شما گفته بسیار دوستتان دارد.
گاهی اوقات نزاعهای خانوادگی از حد و مرز خود خارج شده و با تیله کردن طرف مقابل، پرتاب کردن اشیاء، و وارد کردن ضربه به دیگری همراه میشود. حتی اگر طرفین از نظر فیزیکی نیز آسیب نبینند، باز هم مشاجره از حد طبیعی خود خارج شده تلقی میشود. دراین شرایط یکی از طرفین قصد دارد با تهدید و ارعاب، کنترل امور را بدست گیرد. چنین بحثهایی به هیچ وجه طبیعی قلمداد نمیشوند. این همان زمانی است که لازم است مشاوره با یک متخصص با تجربه صورت گیرد.
زمانیکه دعواهای خانوادگی فیزیکی میشوند یا با تهدید همراه می گردند، هر دو طرف باید تحت آموزش قرار گرفته و ببینند چگونه می توانند خشم خود را کنترل کنند. فراموش نکنید شما با همسرتان شاید بارها وعده کرده اید که آرام، خونسرد، و مهربان و با شعور باشید، ولی میزان محبت شما با افزایش و تکرار دفعات دعواها و شدت مشاجرات و لت و کوب کاهش مییابد .
اگر زوجها درمورد مسایل کوچک و پیش پا افتاده با یکدیگر جر و بحث کنند، این امر میتواند تا حدی بیش ازسایر موضوعات ناراحتکننده و دردآور باشد.
● چگونه خانوادهی شاد و سالم داشته باشیم؟
اگر شما و همسرتان هر چند وقت یکبار با هم مشاجره میکنید، زیاد خودتان را ناراحت نکنید. هیچ خانواده کاملی وجود ندارد. حتی در شادترین خانوادهها هم مشکلاتی به وجود میآید و اعضای آن با یکدیگر بحث میکنند. افراد خانواده موظف هستند تا مسایلی که آزارشان میدهد را تشخیص داده و درمورد آنها با یکدیگر گفتگو کنند. خوشبختانه دراین صورت به راحتی قادرند به مصالحه و سازش دست پیدا کنند. با به کارگیری این شیوه تمام افراد احساس بهتری میکنند و زندگی آنها به حالت عادی خود بازمیگردد.
عضویت دریک خانواده به این معناست که تمام اعضای آن باید قدمی در جهت بهبود زندگی سایرین بردارند و کاری کنند که همه افراد احساس خوشبختی نسبی داشته باشند. گرچه بحث و مشاجره درهر خانوادهای اجتناب ناپذیر است، اما با درک منطقی از وضعیت روحی طرف مقابل میتوان اوضاع را کنترل کرد و بهترین نتیجه را از یک بحث منطقی گرفت. فراموش نکنید با عشق، درک متقابل، و کمی تلاش تقریبا تمام مشکلات قابل حل میباشند.
هرگز همسر خود را با دیگران مقایسه نکنید، بلکه با خودش و وضعیت قبلی و کنونی او مقایسه کنید. سعی کنید رفتارهای مطلوب او را نزد دیگران به ویژه افرادی که او برای نظرشان احترام قائل است متذکر شوید و از او قدر دانی کنید. تشویق، تایید و تحسین رفتارهای مطلوب همسر و تقویت نقاط قوت او مهمترین روش برقراری ارتباط سالم با همسر است .
بررسی اثرات کافئین بر بدن
عوارض شیرین کنندههای بدون کالری
فست فود زیر ذره بین کارشناسان حوزه سلامت
ویژگی های ظروف آشپزی و اثر آن در پخت غذا