(marriage ideal ) ازدواج ایده آل

(معیارهای انتخاب همسر- مراسم عروسی-روابط زناشویی موفق- مهارتهای زندگی و....)

(marriage ideal ) ازدواج ایده آل

(معیارهای انتخاب همسر- مراسم عروسی-روابط زناشویی موفق- مهارتهای زندگی و....)

با همسرتان خوب صحبت کنید






 



شما چطور صحبت می‌کنید؟ تندتند مثل آزاده نامداری؟ یا شمرده‌شمرده مثل محمد سلوکی؟ می‌دانستید چگونگی صحبت کردن شما می‌تواند نماینده شخصیت و نوع تفکرتان باشد؟ آیا به تفاوت‌ها و الگوهای گفتاری زنان و مردان توجه کرده‌اید؟ یا به‌طور کلی آیا قبول دارید شخصیت هر آدمی از طریق کلامش خودش را بهتر و بیشتر نشان می‌دهد؟ در اصل در این گزارش همان چیزی را بررسی می‌کنیم که قدیم‌ها به آن می‌گفتند: «تا مرد سخن نگفته باشد/ عیب و هنرش نهفته باشد...». این نکات را به خاطر بسپارید تا صحبت کردنتان، معقول‌تر و شنیدنی‌تر باشد.

 

نکته اول: واژه و صدا

 

هر واژه، کلمه یا جمله‌ای که در صحبت کردن به‌کار می‌گیریم، در معرفی ما به دیگران و برداشت آنها از شخصیت و رفتارمان موثر است. در حقیقت با نوع کلام خود می‌توانیم دیگران را جذب کلام و در پی آن شخصیت‌مان کنیم یا برعکس اطرافیان را از خود دور کنیم. پژوهشگران دانشگاه میشیگان در آمریکا هم در تحقیقات و پژوهش‌های خود به این نتیجه رسیده‌ بودند که در ارتباطات، نخستین موضوعی که جلب توجه می‌کند، صدا و طرز صحبت کردن طرف مقابل است.

 

نکته دوم: نه به این شوری شور

 

همان اندازه که سریع صحبت کردن ارتباط با دیگران را مختل می‌کند، به همان نسبت، کٌند صحبت کردن هم مناسب نیست. تاکید بر یکسری از کلمات به آن اندازه‌ای می‌تواند بر نوع کلام ما تاثیرگذار باشد که تکرار یک کلمه یا صدای بسیار آهسته، بنابراین برای آنکه هر آنچه بیان می‌کنیم به درستی از سوی مخاطب ما دریافت و درک شود، باید تناسبی را میان شیوه صحبت‌کردن، حرکت‌های بدنی و نوع کلمه‌های خود برقرار کنیم.

 

نکته سوم: کلام زنانه، کلام مردانه

 

زنان و مردان از روش‌های متفاوتی برای صحبت کردن استفاده می‌کنند که به دلیل روش‌های تربیتی آنها نیست، بلکه این تفاوت‌ها در نیازهای تکاملی آنها ریشه دارد. زنان، الگوهای گفتاری ملایم‌تری را برای ارتباط برقرار کردن میان خود به کار می‌گیرند. این روش، آنها را از برخوردهای تهاجمی مردان حفظ می‌کند؛ به عبارت دیگر از یک سو از تغییرات صدا و زیر و بم کردن صدا در الگوهای کلامی خود استفاده می‌کنند و از سوی دیگر اغلب کلماتی را به‌کار می‌گیرند که بار عاطفی و احساسی بیشتری دارد. مردان برای تاتیرگذار نشان دادن خود گاهی از واژگان درشت یا صدای بلندتری استفاده می‌کنند. همچنین نباید در کلام آنها چندان دنبال واژه‌ها یا کلمات احساسی یا توضیح و تفصیل بیشتر موضوع بود، چراکه اغلب به سرعت به سراغ اصل مطلب می‌روند بی‌آنکه کلام را با عاطفه و احساس یا شرح و بسط بیارایند، اما به‌طور کلی یکسری از الگوهای کلامی در معرفی شخصیت افراد، چه زن و چه مرد، تثبیت شده‌اند.


چگونه با مردان صحبت کنیم؟

 

نکته چهارم: کسانی که صدای آرام دارند...

 

برخی معتقدند آرام صحبت کردن نشانه تعقل گوینده است و کسانی‌که صدای آرام دارند، ممکن است به مرحله‌ای رسیده باشند که نیازی به شلوغ کردن و ایجاد جنجال نداشته باشند، چراکه آنها از آرامش درون بهره می‌برند. این اشخاص به روابط معمولی و آرام تمایل دارند. گاهی هم ممکن است افرادی که صدای آرام را در کلام خود به‌کار می‌گیرند جزو افرادی باشند که مورد آزار و اذیت صدای بلند والدین، همسر یا دیگران قرار گرفته‌اند و از ترس آنکه مانند آنها شوند از ایجاد صدای بلند خودداری می‌کنند. از سوی دیگر افرادی که اعتمادبه‌نفس پایین دارند، اغلب سریع و با صدایی آرام صحبت می‌کنند.

 

نکته پنجم: کسانی که صدای بلند دارند...

 

در برخی از موارد و از دیدگاه‌هایی، صدای بسیار بلند نشانه شخصیت منفی افراد است و گاهی در فرهنگ عمومی از آنان به عنوان گستاخ یا بددهن نام می‌برند. در بسیاری از موارد بلندی صدای افراد، دلایل روحی و روانی دارد. از سوی دیگر این نوع صدا نشان‌دهنده شادی، غرور، جوانی، لذت و خوشی هم به حساب می‌آید، اما اغلب این افراد به دیگران اجازه صحبت کردن نمی‌دهند. البته فراموش نکنیم که ممکن است صدای بلند ما با لحن تحکم‌آمیز نیز بیامیزد و به کلام ما جنبه دستوری ببخشد که خود به نوعی اختلال در ارتباط با دیگران را سبب می‌شود. احمد یحیایی‌ ایله‌ای در کتاب «تشریفات هتل» می‌گوید: «همانطور که هر فرهنگ نسبت به فرهنگ‌های دیگر از بسیاری جهات متفاوت است از نظر ارتباطی نیز تفاوت‌هایی مشهود است. برای مثال مردم آذربایجان عموما بلندتر و درشت‌تر از مردم فارس و اصفهان سخن می‌گویند. همچنین شهرنشینان نسبت به روستاییان و عشایر آرام‌تر و با بلندای کمتری سخن می‌گویند.

در تبیین علت یا علت‌های این پدیده عوامل گوناگونی دخالت دارند و یکی از آنها محیط جغرافیایی و شرایط اقلیمی است. مردمان کوهستان‌ها و دشت‌های فراخ به نسبت شهرنشینان از بلندای بیشتری در سخنگویی و محاوره استفاده می‌کنند. حرفه در بلندای صدا موثر است. کارگران و کارکنان سازمان‌های صنعتی که با سروصدای بیشتری سروکار دارند، از کارمندان اداری که در دفترهای تمیز و بی‌سروصدا و با موزیک ملایم کار می‌کنند، بلندتر صحبت می‌کنند. معلمان عمدتاً نسبت به دیگر حرفه‌ها مانند پزشکان یا کارمندان دفتری و حسابداران از بلندای صدای بیشتری در محاوره با دیگران استفاده می‌کنند. از سوی دیگر هراندازه سروصدا و عوامل اختلال‌زا وجود داشته باشد بلندای صدایی بیشتر می‌شود.»

 

نکته ششم: گول نزنید!

 

یادتان باشد برمبنای نوع صحبت کردنتان، خیلی وقت‌ها مورد قضاوت قرار می‌گیرید. پس بهتر است در این زمینه تمرین کنید تا بتوانید بهتر حرف بزنید. البته این به معنای این نیست که دیگران را گول بزنید. شما باید صادقانه با دیگران روبه‌رو شوید. اما اگر خودتان می‌دانید که طرز صحبت کردنتان مناسب نیست، بهتر است کمی روی آن کار کنید تا بتوانید ارتباط بهتری با دیگران برقرار کنید.

 

بگو تا ذهنت را بخوانم

 

خانم دکتر «سیما فردوسی»، روانشناس، در مورد نوع صبحت کردن و تاثیر آن روی دیگران و قضاوت در مورد شخصیت‌ها، حرف‌های خواندنی زیادی دارند. یادداشت اختصاصی ایشان را در این زمینه بخوانید. تمام افراد باید به شیوه‌ای سخن بگویند که تاثیرگذار و محترمانه باشد، اما فراموش نکنیم که نوع صحبت کردن به خانواده، فرهنگ و چگونگی تربیت افراد بازمی‌گردد و به عواملی از این دست وابسته است. به بیان دیگر اینکه کودک در چه فرهنگی رشد می‌کند و پدر و مادر در تربیت او از چه واژه‌ها یا لحنی استفاده می‌کنند، همگی بخشی از دایره لغات او را می‌سازند تا در آینده و زمانی‌که وارد جامعه شد، آنها را در طرز صحبت ‌کردنش به‌کار بگیرد. البته نقش آموزش‌ از طریق رسانه‌های جمعی، اجتماع و به‌ط‌ور کلی هر محیطی که فرد در آن حضور دارد (مانند مدرسه) را نباید نادیده گرفت، اما نقش خانواده نقشی کلیدی‌تر و مهمتر است.

 

پسرانه، دخترانه

 

به‌طور معمول پسرها بیشتر از دخترها در خارج از محیط خانه حضور می‌یابند. آنها از همان سنین کودکی ممکن است گاهی در کوچه و خیابان با دیگر هم‌سن و سالان خود سرگرم بازی شوند، بنابراین بسیاری از واژه‌ها و اصطلاحات را در خارج از محیط خانواده و در خیابان‌ها فرا می‌گیرند. برهمین اساس نوع صحبت کردن یک دختر با یک پسر بسیار متفاوت است، حتی اگر هر دو از یک خانواده باشند. برهمین اساس دخترها در سخن گفتن بسیار محجوب‌تر و آرام‌تر هستند و پسرها کمی بی‌حد و مرزتر حرف می‌زنند.

 

پرخاشگر یا مهربان؟

 

چگونگی صحبت کردن و نوع کلام، نماینده نوع تفکر افراد است. یعنی هر واژه و اصطلاحی که در کلام خود به‌کار می‌گیریم، نشان می‌دهد به چه چیز و چگونه می‌اندیشیم. همچنین نشان‌دهنده صفات شخصیتی ما به حساب می‌آید. اینکه فرد شخصیتی پرخاشگر دارد یا مهربان و باعاطفه است، انسانی حسود یا فردی منطقی‌ست، همگی در کلام ما خود را نمایان می‌کند.

 

به واژه‌ها دقت کن!

 

اگر می‌خواهیم طرف مقابل خود را بهتر بشناسیم باید روی هریک از واژگان و کلمات او و همچنین لحنی که در بیان آنها به‌کار می‌گیرد، تمرکز کنیم. اینکه آیا از کلام تکراری استفاده می‌کند یا نه و همچنین فراوانی واژه‌هایی که در کلام خود به‌کار می‌بندد، از نکات کلیدی‌ در شناخت شخصیت افراد به حساب می‌آیند. همانگونه که نحوه بیان و کلام ما برای مشاور و روانشناس از اهمیت بسزایی برخوردار است و به عنوان یک ملاک تشخیصی در سنجش میزان اضطراب، استرس، وسواس، افسردگی و دیگر اختلال‌های روحی افراد به‌کار گرفته می‌شود. خانواده‌ها باید در کلام کودکان و واژه‌هایی که به آنها می‌آموزند دقت داشته باشند و اگر در کلام خودشان نابهنجاری‌هایی دیده می‌‌‌شود، به یک روانشناس یا مشاور مراجعه کنند تا کلام آنها اصلاح شود

چگونه صحبت کردن با همسرتان را بیاموزید!

 

چگونه صحبت کردن با همسرتان را بیاموزید!
 

طبیعی است که وقتی، بعد از حداقل بیست سال زندگی کردن و دیدن زندگی مشترک والدینمان و نوع رفتار آن ها با یکدیگر و دیدن برنامه ها و سریال های تلویزیونی، وارد زندگی مشترک با همسرمان می شویم، تقریبا همان راهی را ادامه دهیم که والدینمان رفته اند یا برنامه ها و سریال های تلویزیون به ما یاد داده اند، یکی از راهکارهای اشتباه این است که وقتی از همسرت ناراحت شدی، جوری رفتار کن که تنبیه خوبی برایش باشد و دیگر رفتارش را تکرار نکند و وقتی همسرت کار خوبی برایت انجام داد به روی خودت نیاور تا به اصطلاح لوس نشود. اما این که این طور رفتار کردن با همسر اولین بار از کجا الگوی رفتارهای ما قرار گرفته، چندان مهم نیست و این که این گونه رفتارها چه خطرات و ضررهایی را به زندگی مشترکمان وارد می کند هم قصه درازی است که پیش از این در همین صفحه درباره آن صحبت کرده ایم. گاهی ما نتایجی را از زندگی مشترک مشاهده می کنیم که واقعا نمی دانیم ریشه آن از کجاست و چگونه زندگی ما به این جا و به این مسیر کشیده شده است؛ بنابراین مستاصل و ناامید از این کتاب به آن کتاب و از این مشاور به آن مشاور رجوع می کنیم و گاهی هم دست روی دست می گذاریم تا خودش حل شود یا این که رفتار همسرمان، که نتیجه و انعکاسی از رفتارهای خودمان است را سرزنش می کنیم یا این که از ته دل آه می کشیم و به ناچار او و رفتارهایش را می پذیریم.

برای مثال بسیاری از افراد درباره طلاق های عاطفی و علت آن سوال می کنند و می گویند: با این که همه کاری برای همسرشان انجام داده اند ولی باز هم دچار طلاق عاطفی و بی توجهی همسر شده اند و اکنون نمی دانند چه باید بکنند؟ در پاسخ به تمام این افراد و تمام کسانی که هنوز به مرحله سردی و خاموشی عشق و محبت در زندگی شان نرسیده اند، باید گفت: بسیاری از اتفاق های زندگی ما، انعکاسی از نوع رفتار خودمان است! رفتاری که شاید از نظر ما طبیعی و کوچک باشد اما آثار بزرگی دارد که در طولانی مدت، خودش را نشان می دهد. یکی از همین رفتارهای کوچک و نه چندان مهم نوع صحبت کردن با همسر است،

مثلا بسیاری از ما با زبانمان اعتراض نمی کنیم بلکه با رفتارمان کار بد دیگران را گوشزد می کنیم و ممکن است همین عاملی شود که در دراز مدت بر خوشبختی و احساس عشق و محبت ما اثر بدی داشته باشد، البته بحث تنها روی صحبت کردن با همسر نیست بلکه چگونگی صحبت کردن و مواردی از این قبیل در مبحثی  جای می گیرد که مهارت های ارتباطی نامیده می شود و شامل مهارت صحبت کردن و ابراز احساسات است. در این مطلب به مهارت چگونگی بیان نیازها و خواسته ها به همسر و چگونگی انتقاد از همسر و اصول عمومی صحبت کردن می پردازیم:

انتظارات را این طور از همسرتان بخواهید :

همسر شما جادوگر نیست: «بعد از چند سال زندگی مشترک نمی دونه من از این کارا بدم میاد؟ واقعا براش متاسفم میدونه چقدر بدم میاد که تنهایی بره خونه مامانش برای این که حرص منو در بیاره بازم کارشو ادامه میده»,«همسر من که اصلا عین خیالشم نیست. میدونه از تنهایی می ترسم ولی بازم شبا دیر میاد.» این ها جملاتی است که کم و بیش بسیاری از ما یا با خودمان تکرار می کنیم یا به عنوان درد دل به دیگران می گوییم و مشکل اصلی و ریشه اصلی آن هم این است که گمان می کنیم همسرمان می داند چه باید بکند و چه نباید بکند در حالی که هیچ گاه خواسته ها و انتظاراتمان را به زبان نیاورده ایم و به همسرمان نگفته ایم شاید ما فکر می کنیم که همسرمان جادوگر است و می تواند ذهن ما را بخواند و خواسته ها و نیازهای ما را بفهمد!

توصیف موقعیت موجود: وقتی می خواهیم نیاز یا خواسته و تقاضایی را مطرح کنیم، بهتر است موقعیتی را که آن علت اصلی خواسته  و نیازمان است برای همسرمان توضیح دهیم، برای مثال به جای آن که بگوییم: دوست ندارم سر هر چیز کوچیکی سر من داد بزنی و عصبانی بشی! بهتر است بگوییم: وقتی از دست من عصبانی میشی و فریاد می کشی من احساس حقارت و ضعف می کنم، به خاطر همین دوست ندارم موقع عصبانیت سر من داد بزنی!

بیان خواسته ها به صورت اختصاصی: مثلا به جای آن که بگوییم: یه کم با احساس تر باش بهتر است بگوییم: دوست دارم روزها که سر کار هستی حداقل یک بار به من زنگ بزنی یا پیامک بدهی.

تعادل میان توانایی و خواسته ها: به جای آن که انتظار داشته باشیم همسرمان فقط به نیازها و خواسته های ما توجه کند بهتر است توانایی او را هم در نظر بگیریم و سپس با در نظر گرفتن تمام این ها به یک راه حل مشترک برسیم. برای مثال به جای آن که به همسرمان بگوییم دوست دارم شب ها زودتر به خانه بیایی و اگر او نتوانست با قهر و اخم برخورد کنیم بهتر است کار و ساعات کاری او را هم در نظر بگیریم و درباره یک ساعت مشترک به توافق برسیم.

مثبت حرف بزنید: مثلا به جای آن که بگوییم دوست ندارم فلان کار را انجام بدهی، بهتر است برای کاری که دوست نداریم همسرمان انجام دهد جایگزینی در نظر بگیریم و بگوییم: من دوست دارم فلان کار را انجام بدهی.

این طور از همسرتان انتقاد کنید :

وقتی قرار است رفتار نادرست همسرمان را به او تذکر بدهیم باید همان اصولی را رعایت کنیم که برای بیان نیازها و خواسته هایمان لازم است، به عبارت دیگر:


کلی گویی نکنید بلکه به رفتار خاص اشاره کنید. برای مثال به جای آن که بگویید: همه کارها رو من باید انجام بدم و تو اصلا از جات تکون نمی خوری! بهتر است بگویید: وقتی مهمان داریم در کارها به من کمک نمی کنی.
رفتار بله و شخصیت خیر! در بیان انتقاد و شکایت از همسرمان هیچ گاه شخصیت او را هدف قرار ندهیم بلکه به رفتارش اشاره کنیم؛ مثلا به جای آن که بگویید: خیلی بدعنق و عصبی هستی بهتر است بگویید: این که موقع عصبانیت سر من داد می زنی رفتار درستی نیست.
آسیاب به نوبت! مثلا به جای آن که بگویید: نه در کارهای منزل به من کمک می کنی نه اخلاق درستی داری نه درست و حسابی سر کار میری! بهتر است در هر زمان فقط به یک رفتار اشاره کنید با این کار احتمال اصلاح رفتار نادرست خیلی بیشتر از زمانی است که تمام شکایات را با هم مطرح می کنید.
توهین ممنوع! هیچ گاه به همسرتان توهین نکنید، مثلا به جای آن که بگویید: خیلی گیجی! بهتر است بگویید: حواستو بیشتر جمع کن تا اشتباه نکنی.
مثبت به جای منفی! به جای آن که به او بگویید چه کاری را انجام ندهد به او بگویید دوست دارید چه کاری را انجام بدهد، مثلا به جای آن که بگویید: آن قدر مثل بچه ها جیغ نکش!بهتر است بگویید: با آرامش همه حرف هاتو بزن، هر چی دلت می خواد بگو ولی جیغ نکش!
مقایسه ممنوع! او را با دیگران مقایسه نکنید، مثلا به جای آن که بگویید: از فلانی یاد بگیر! بهتر است بگویید قبلا کمتر این کار رو انجام می دادی! به عبارت دیگر بهتر است هر فردی را با خودش و هر رفتارش را با رفتارهای قبلی خودش مقایسه کنید، یعنی معیار قیاس شما برای همسرتان خود او باشد نه فرد دیگر.
منفی بعد از مثبت! وقتی می خواهیم از همسر انتقاد کنیم بهتر است که ابتدا به رفتارهای مثبت او اشاره ای کنیم و سپس او را مورد انتقاد قرار دهیم، مثلا بهتر است قبل از بیان انتقاد بگوییم: می دونم خیلی ناراحت شدی! یا می دونم که قصد بدی نداشتی ولی وقتی این کار رو انجام میدی احساس خوبی به من دست نمیده.
و نکته آخر ببخشید را بپذیرید! چرا که با بخشیدن دوستی ها و روابط گرم تر و صمیمی تر می شود.

مطالب پیشنهادی:

دریافت پول از بیمار بصورت مستقیم (خطای پزشکی)

راهکارهای اجرایی جهت اصلاح الگوی مصرف در بیمارستانها

راهکارهای قانونی و فرهنگی در مدیریت مصرف انرژی در سازمانها و مراکز پزشکی

مدیریت انرژی در مراکز بیمارستانی

مشکلات نظام سلامت در کشور ایران

اثرات امواج تلفن همراه بر سلامت افراد

مصرف کالاهای خارجی و قاچاق و تاثیر آن بر اشتغال و تولید

دسترسی به تمامی این مطالب در سایت

http://maktoobshop.com

 

دقت کنید به همسر خود چه می‌گویید

وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


http://maktoobshop.com


یکی از گفته‌های مشهور در زبان ما این است: “زخم شمشیر بهبود می‌یابد اما زخم زبان نه”. البته یاد ما باشد که این گفته در خلاء به میان نیامده، بلکه برخاسته از تجارب دیرینۀ بشری است. زخم‌های جسمی به گونۀ کامل یا ناقص ترمیم می‌شوند، اما حرف‌هایی که ما را در سطح عاطفی مورد هدف قرار می‌دهند، زخم‌ها و احساسات منفیِ ایجاد می‌کنند که ممکن است به آسانی بهبود نیابند، به راحتی فراموش نشوند، و ذهن و روان شخص را برای مدت‌ها درگیر کنند.

لیکن ما این مسئله را بیش‌تر اوقات جدی نمی‌گیریم. عوامل زیادی در پسِ این رفتار ما نهفته است: از تربیت خانوادگی گرفته تا سرخوردگی فردی، تا خشم و عصبانیت ناشی از مشکلات محیطی، شکست‌های شغلی و…اما اگر تمام این‌ها را کنار هم بگذاریم، نمی‌توانیم رفتار نامناسب در برابر همسر را به درستی توجیه کنیم، چون قاعده بر این است که دو فرد قرار است با اشتراک و همکاری، زندگی مشترک خود را بنا کرده و به پیش ببرند. حالا اگر این کار برای شان غیرممکن گردیده، یک راه‌حل می‌تواند جدایی باشد، اما اگر قرار است تا در کنار هم زندگی کنند، طرح مسئله کاملاً عوض می‌شود.  

داکتر گوتمن از جملۀ مشاورین خانواده‌ است که سال‌ها روی روانشناسی خانواده کار کرده است. نتایج پژوهش‌های او نشان می‌دهد که معمولاً برای هر حرف نامناسبی که برای همسر یا عضو نزدیک خانواده گفته می‌شود، پنج حرف مناسب و مثبت لازم است تا اثر آن حرف نامناسب را کاهش داده یا از بین ببرد. به این موضوع فکر کرده بودید؟ احتمالاً نه. لیکن کسانی که زندگی مشترک داشته اند می‌دانند که دل بدست آوردن دوباره کار آسانی نیست.

یاد ما باشد که زندگی مشترک، مسابقه میان دو نفر نیست، بلکه مشارکت و همکاری میان آن دو است. پیروزی یعنی موفقیت مشترک، نه تثبیت تسلط و تحکم با زور و قدرت و خشونت، یا سوءاستفادۀ عاطفی با حرف‌های زشت و نامناسب و غیرمودبانه که عزت نفس و حرمت نفس همسر را هدف قرار می‌دهد. این همان سوءاستفادۀ زبانی است که در قالب خشونت عاطفی می‌گنجد و گاهی از خشونت جسمی بدتر و وخیم‌تر است. بارها برایم گفته اند که: ترجیح می‌دهم همسرم مرا بزند اما فلان حرف را نگوید؛ یا ترجیح می‌دهم جدا شوم اما از او چنین رفتاری را نبینم.

یاد ما باشد زمانی که با همسر یا عضو نزدیک خانواده حرف می‌زنیم، دقت کنیم که چه می‌گوییم.   

مطالب پیشنهادی


بررسی اثرات کافئین بر بدن
عوارض شیرین کنندههای بدون کالری
فست فود زیر ذره بین کارشناسان حوزه سلامت
ویژگی های ظروف آشپزی و اثر آن در پخت غذا

چند رفتار اشتباه در ازدواج

وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


http://maktoobshop.com


مردها گاهی اوقات اشتباهاتی مرتکب می‌شوند که با خطر خراب کردن ازدواج‌شان همراه است. به عبارتی، اگر شما هم جزء مردهای عادی باشید، حتماً چندین بار تا به‌حال یک یا چند تا از این اشتباهات را مرتکب شده‌اید.

باور نمی‌کنید؟ از همسر تان بپرسید. حالا قبل از این‌که حالت دفاعی به خود بگیرید، باید بگوییم که تقصیری ندارید. اینها کارهای حساسی هستند که خیلی وقت‌ها حتی خودتان از انجام آن‌ها آگاهی ندارید و در طول زندگی تان به تدریج جزیی از رفتار شما شده اند. لیکن تغییر این رفتارها، تفاوت شگرفی برای همسرتان خواهد کرد و این در رابطه‌ی تان کمک بزرگی خواهد بود.

علاوه بر این، تشخیص دادن این اشتباهات و تلاش برای اصلاح آن‌ها نه تنها به ازدواج‌تان کمک می‌کند، بلکه برای سلامت جسمی و روانی شما و همسرتان هم مفید است.

به مرور زمان، احساسات منفی که با آن‌ها برخورد نشود، ممکن است منجر به مشکلات جسمی و روحی شوند. در رابطه برای هر دو طرف استرس ایجاد می‌شود. به طور معمول وقتی زوج‌ها به دنبال تداوی و حل مشکل می‌روند، این استرس موجب تحریک اضطراب یا افسردگی در یکی از آن‌ها یا هر دوی شان شده است.

در زیر به چند اشتباه آقایان در ازدواج، نحوه تشخیص آن‌ها و از همه مهم‌تر راه اصلاح آن‌ها اشاره می‌کنیم:

۱نشان ندادن همدلی 

دکتر آلبرت مازلو، روانشناس مشهور، می‌گوید، «همدلی که عبارت از توانایی تشخیص و تقسیم احساسات دیگران است، مهم‌ترین بخش هر رابطه است. خانم‌ها معمولاً در این زمینه بهتر عمل می‌کنند. آن‌ها دوست دارند احساسات شان درک شده و به آن‌ها ارزش داده شود. در عوض مردها به جای این‌که فقط گوش کنند، وارد عملیات حل مشکل می‌شوند. این اشتباه است.

مثلاً اگر همسرتان به شما می‌گوید که احساس می‌کند نادیده‌اش می‌گیرید، چیزی که در آن لحظه می‌خواهد این است که احساسات او را درک کنید، نه این‌که درمورد واقعیات مسئله حرف بزنید».

۲هزینه‌های بی‌پروا

خریدهای بزرگ مثل خریدن موتر بدون این‌که اول با همسرتان مشورت کنید یکی از رفتارهایی است که باید اکیداً از آن دوری کنید. این‌گونه رفتار کردن، بعد از خیانت در رابطه، دومین رفتاری است که ممکن است ازدواج شما را برهم بزند. و متاسفانه مردها به کرات این رفتار را تکرار می‌کنند.

چرا؟ مردها دانسته و ندانسته پُست ریاست در رابطه را به خود می‌دهند. این هم اشتباه است. رابطه زوج‌ها باید تقسیم ریاست باشد.

۳خودخواهی جنسی

خیلی از مردها در اتاق‌خواب فراموش می‌کنند که همسرشان بیشتر از آن‌ها نیاز به تحریک شدن دارد.

داکتر مازلو می‌گوید، «محبت، این‌که کاری کنید تا احساس کند دوستش دارید و به او نیاز دارید، برای تحریک شدن همسر لازم است. مردانی که سن شان بالاتر است این را فهمیده‌اند، اما مردان جوان معمولاً از آن ناآگاهند».

برای مردان رابطه‌جنسی راهی برای نزدیک شدن است اما خانم‌ها قبل از رابطه‌جنسی نیاز به نزدیک شدن عاطفی، برقراری صمیمیت، و ایجاد رابطه دارند.

۴اشتباه گوش دادن

گوش دادن به این معنی نیست که وقتی همسرتان درمورد چیزی که اذیتش می‌کند برایتان حرف می‌زند فقط سرتان را تکان دهید و به راه‌هایی برای حل آن مشکلات فکر کنید. مردها معمولاً سعی می‌کنند موقعیت‌ها را بررسی کرده و به راهکارهایی برای آن فکر کنید. این کار مطمئناً همسرتان را دیوانه می‌کند.

چیزی که او می‌خواهد این است که با هم درمورد مشکلات حرف بزنید، او دوست دارد شما در گفتگو شرکت کنید نه اینکه سعی کنید قهرمان باشید و به تنهایی راه‌حل پیدا کنید. او دوست دارد به حرف‌هایش دقت کنید و به احساساتی که در میان می‌گذارد اهمیت دهید.

۵پنهان کردن احساسات

اینکه وقتی همسرتان در مورد احساسات خود با شما حرف می‌زند به او گوش دهید الزامی است. حرف زدن درمورد احساسات خودتان هم همین‌طور.

اما خیلی از مردها تصور می‌کنند باید احساسات خود را پنهان کنند، در غیر این‌صورت ضعیف دیده می‌شوند.

اما باید بدانید در میان نگذاشتن احساسات‌تان یک نقطه منفی از دید همسرتان است. همسرتان تصور خواهد کرد آن رابطه نزدیک و عمیقی که دوست دارد با شوهرش داشته باشد را ندارد و احساس می‌کند از او دور شده‌اید.

ترغیب کردن مردها برای درد دل کردن کار دشواری است. اما به خاطر داشته باشید که این کار نه تنها نشانه ضعف نیست بلکه نشانه‌ی قدرت است. مردها از ابتدای کودکی تا زمانی‌که بزرگ می‌شوند یاد می‌گیرند که نباید اجازه دهند دیگران بفهمند که از چه چیزهایی می‌ترسند. اما درد دل کردن یعنی خطر کردن، و خطر کردن نیازمند شجاعت است نه ضعف.

۶کوشش در مسلط شدن و ریاست کردن

مرد بودن به معنای رئیس بودن نیست. اما خیلی مردها این را نمی‌فهمند. آن‌ها سعی می‌کنند هر چه که می‌خواهند را با تکیه به زور و ریاست کردن به دست بیاورند. خانم‌ها به این روش واکنش نشان می‌دهند و به اِعمال قدرت پاسخ مثبت نمی‌دهند. در بهترین حالت، توافق یا احترام شان از روی ناچاری و ترس است نه رضایت.

جایگاه قدرتی که مردها معمولاً برای خود در نظر می‌گیرند، باعث خراب شدن رابطه می‌شود، رابطه‌ای که باید متقابل، محبت‌آمیز و حمایت‌کننده باشد. شاید درست باشد اگر بگوییم بهترین «خود» ما در ارتباط با دیگران است که پدیدار می‌شود نه در بیرون رابطه.

مطالب پیشنهادی

سرطان سینه و تمامی گفتنی های آن

نقش مردان در زمینه بهداشت باروری همسران
کاهش مرگ و میر زنان باردار با برنامه مادری ایمن