(marriage ideal ) ازدواج ایده آل

(معیارهای انتخاب همسر- مراسم عروسی-روابط زناشویی موفق- مهارتهای زندگی و....)

(marriage ideal ) ازدواج ایده آل

(معیارهای انتخاب همسر- مراسم عروسی-روابط زناشویی موفق- مهارتهای زندگی و....)

افسردگی دوران بارداری و پس از زایمان

Image result for ‫افسردگی دوران بارداری و پس از زایمان‬‎


افسردگی چیست؟

 افسردگی  با علائمی چون احساس غمگینی، شکست، ناراحتی و کلافگی، هیجان و استرس، بی علاقگی به همه چیز و گاه همه کس مشخص می شود؛ در واقع بیمار با بیان این علائم، ناراحتی خود را بروز می دهد.


بسیاری از ما، شاید چند روزی از ماه را با چنین احساس های منفی روبه رو شویم، اما این علائم اگر زودگذر باشند، افسردگی محسوب نشده و نوعی تحول رفتاری خوانده می شوند؛ اما اگر فرد مدت زیادی با این تحولات رفتاری درگیر باشد و مشکلاتی چون احساس پوچی، عصبانیت ، و احساس عجز و ناکامی نیز به آنها افزوده شود، افسردگی آغاز شده است.


افسردگی ممکن است خفیف، متوسط یا بسیار پیشرفته و جدی باشد که متأسفانه گاه خود فرد نیز از بیماری خود آگاه نیست و با مراجعه به پزشک از آن آگاه می شود؛ چرا که تصور می کند این علائم طبیعی و ناشی از خستگی کار روزانه است!


مشکلات رابطه ای

 اگر درگیرِ رابطه ای هستید که دچار مشکل شده است و به عنوان یک زوج نمی‌توانید با صحبت کردن مسائل را حل کنید به مشاور مراجعه کنید. این فکر که با ورود نوزادتان همه چیز حل می‌شود، کاملاً اشتباه است. این تازه وارد فشاری را که به رابطه شما وارد می‌شود بیشتر خواهد کرد. بنابراین همین حالا برای بهبود رابطه خود نزد مشاور بروید و آن را به زمان دیگری موکول نکنید به ویژه اگر قربانی سوء استفاده جنسی نیز هستید. 


درمان ناباروری

 اگر برای حامله شدن مشکل داشته اید، احتمالاً فشار روانی زیادی را متحمل شده اید. همچنین اگر شیوه های باروری متعددی را تجربه کرده اید، ممکن است هنوز هم با تأثیرات جانبی روانی ماه ها یا حتی سال ها تحت درمان بودن و انتظار اضطراب آور دست به گریبان باشید. 


سابقه داشتن حاملگی ناموفق

 اگر در گذشته سقط جنین کرده یا نوزادی را از دست داده اید، جای تعجب نیست که نگران سلامت این حاملگی باشید. همچنین اگر از دست دادن جنین به تازگی رخ داده یا در سال گذشته چندین بار سقط جنین کرده اید، ممکن است وقت کافی برای بهبودی کامل عاطفی و جسمی را نداشته‌اید. همین طوراگر تحت درمان باروری هستیددربرابر افسردگی یا اضطراب بیشتر آسیب پذیر می‌شوید. 


مشکلات مربوط به حاملگی

 یک حاملگی پیچیده یا با ریسک بالا می‌تواند هزینه عاطفی زیادی را در بر داشته باشد به ویژه اگر مجبور هستید هفته ها در رختخواب استراحت کرده یا آزمایش های متعدد ژنتیک را تحمل کنید (زنانی که نوزادان دو قلو باردار هستند در این دسته قرار می‌گیرند). تحمل کردن فشار ناشی از روش های دشوار همراه با نگرانی از سلامت نوزاد، معولاً کار دشواری است. همچنین اگر قادر به کار کردن نباشید یا نتوانید چیزهای دیگری را که به انجامشان عادت کرده ایدانجام دهید، حفظ تعادل عاطفی برایتان سخت تر می‌شود. با پزشکتان در مورد  سلامت روانی خود صحبت کنید. در پیش گرفتن گام‌های مناسب نیز می‌تواند خطر بروز مشکلات پس از تولد نوزاد را برای شما کاهش دهد و کمکتان می‌کند تا بهتر بتوانید از نوزادی که برای به دنیا آوردنش آن همه زحمت کشیده اید، لذت ببرید. 


پیشامدهای استرس زای زندگی

 نگرانی های مالی؟ نقل مکان؟ تصمیم در مورد تغییر شغل؟ پس از سال ها کار کردن، برنامه ریزی نمودن برای ماندن در خانه؟ هر کدام از این نگرانی ها یا تغییرات زندگی به علاوه جدایی، مرگ یک دوست نزدیک یا یکی از اعضای خانواده و یا از دست دادن شغل، می‌تواند برای شما استرسی جدی در پی داشته باشد.


سابقه سوء استفاده جنسی

 زنانی که مورد سوء استفاده روانی، جنسی، جسمی یا کلامی قرار گرفته اند، ممکن است اعتمادبه نفس پایینی داشته باشند و احساس درماندگی یا تنهایی بکنند که همه اینها خطر ابتلا به افسردگی را بالا می برد. حاملگی می‌تواند خاطرات دردناک مربوط به سوء استفاده جنسی در گذشته را درحالی که آماده مادر شدن می‌شوید زنده کند. همچنین از دست دادن کنترل بر روی بدن در حال تغییرتان ممکن است همان درماندگی  را که وقتی مورد سوء استفاده قرار گرفتید، درشماایجاد کند.


دیگر عوامل خطر 

 اگر سن کمی دارید، تنها هستید یا حاملگی تان نا خواسته است، در آن صورت خطر ابتلا به افسردگی برایتان بیشتر خواهد بود.

Image result for ‫افسردگی دوران بارداری و پس از زایمان‬‎

افسردگی پس از زایمان 


افسردگی پس از زایمان (POSTPARTUM DEPRESSION) پس از وضع حمل به دلایل متعدد به ویژه تغییرات هورمونی بروز می کند. در دوران بارداری، ترشح هورمون زنانه شامل استروژن (ESTROGEN) و پروژسترون (PROGESTERONE) به طور چشمگیری افزایش می یابد، اما بیست و چهار ساعت پس از تولد نوزاد، میزان ترشح این دو هورمون شدیداً کاهش می یابد و به میزان ترشح این دو هورمون قبل از بارداری بازمی گردد.


پژوهش ها نشان می دهد این تغییر ناگهانی در میزان ترشح هورمون ها یکی از دلایل اصلی افسردگی پس از زایمان است. لازم به تذکر است که کاهش ترشح این دو هورمون تا پیش از اولین عادت ماهیانه، پس از وضع حمل ادامه دارد. به این ترتیب روان شناسان معتقدند فاصله بین وضع حمل تا اولین عادت ماهیانه پس از زایمان، بحرانی ترین شرایط روانی - عاطفی زنان پس از وضع حمل بوده و احتمال ابتلا به افسردگی پس از زایمان در این دوره 5 برابر است.


علاوه بر تغییر در میزان ترشح دو هورمون استروژن و پروژسترون، ترشح هورمون های غده تیروئید نیز دستخوش تغییر می گردد و ترشح این هورمون ها نیز به شدت کاهش می یابد - تیروئید غده بسیار کوچکی در جلوی گلو است که در متابولیسم و تنظیم سوخت و ساز بدن نقش اساسی دارد - کاهش میزان ترشح هورمون های غده تیروئید نیز از دیگر علل ابتلا به افسردگی است که با ایجاد علائمی چون بی علاقگی به هر چیز و هر کس، تحریک پذیری و تندمزاجی، احساس خستگی شدید، کاهش میزان تمرکز، بروز مشکلات متعدد هنگام خواب و استراحت، و افزایش وزن بدن مشخص می شود. بنابراین لازم است تا بلافاصله پس از وضع حمل، با انجام آزمایش خون، میزان ترشح هورمون تیروئید کنترل شود.


روان شناسان علل دیگر بروز افسردگی پس از زایمان را به این شرح می دانند:


- احساس خستگی، پریدن از خواب یا به اصطلاح خواب مقطع که اغلب با کابوس همراه است.


- احساس بیگانگی با نوزاد به جهت ترس از ناتوانی در نگهداری مناسب از نوزاد.


- افسردگی به خاطر تغییر در شرایط کار و امور منزل؛ که به دلیل مختل شدن امور و خارج شدن زندگی از شرایط عادی بروز می کند.


- هیجان ناشی از نگهداری و تربیت فرزند همپای رسیدگی به امور منزل و امور شخصی؛ بسیاری از مادران تصور می کنند با تولد نوزاد باید به شخص ویژه یا به عبارتی مادری ویژه و فوق العاده تبدیل شوند تا علاوه بر رسیدگی به همه امور مدت زیادی را صرف نگهداری از فرزندشان بکنند؛ اگرچه با تولد نوزاد نیاز به مراقبت از او به بزرگترین دغدغه مادر و پدر تبدیل می شود؛ اما بدون هیجان، باید با برنامه ریزی صحیح با مسئله روبرو شد.


- احساس بیهودگی و از دست دادن حس شخصیت و هویت؛ از دست دادن شخصیت و هویت و یا به عبارتی از دست دادن اعتماد به نفس به دنبال ظهور این تفکر در ذهن ایجاد می شود که مادر می پندارد با تولد نوزاد هویت خویش را گم کرده است چرا که دیگر نمی تواند مانند گذشته به امور شخصی، منزل و اوقات فراغت خویش بپردازد و نوزاد را مانع مهمی تصور می کند.


- از دست دادن اوقات فراغت و به دنبال آن به هم خوردن تعادل روانی؛ پس از تولد نوزاد، مادر مجبور است مدت زمان بیشتری را در منزل بماند و از فرزندش نگهداری کند. به این ترتیب زمانی برای فراغت باقی نمی ماند. این نکته به ویژه در خانواده هایی که پدر هیچ گونه کمکی به مادر ننموده و مسئولیتی در قبال نوزاد احساس نمی کند بسیار حائز اهمیت است و مادر را به افسردگی حاد مبتلا می کند.


در شرایط حاد، ترس از کشتن یا مجروح کردن نوزاد یا خویشتن و بی علاقگی و بی توجهی به نوزاد نیز دیده می شود که اگر به سرعت چاره ای برای آن اندیشیده نشود به مرگ مادر و نوزاد منتهی می شود.



تفاوت های بین احساس تحول ناشی از تولد نوزاد و افسردگی ناشی از تولد نوزاد


بی تردید همراه با تولد نوزاد، تحول بزرگی در وضعیت زندگی، امور شخصی و... والدین - به ویژه مادر- پدیدار می شود که این تحولات، تغییرات رفتاری را نیز به دنبال خواهد داشت. تحولات رفتاری ناشی از تولد نوزاد هر چند ناخواسته ایجاد شده و طبیعی هستند، اما به طور طبیعی و حداکثر تا چند روز پس از تولد نوزاد از بین می روند.


همه مادران، به ویژه مادرانی که تولد نوزاد اول را تجربه می کنند به تغییرات رفتاری چون: احساس دربند بودن و محدودیت، غم و اندوهی خاص، گریه کردن به ویژه به هنگام شیر دادن یا خواباندن نوزاد، بی اشتهایی، اختلال در خواب و استراحت، عصبانیت و کلافگی، کاهش آستانه تحریک پذیری، بیقراری، نگرانی و دلشوره و احساس تنهایی و بی کسی دچار می شوند که هر چند این علائم، علائمی مهم و قابل تأمل است اما با اندکی توجه و تمهیداتی چون خوابیدن و استراحت همراه با نوزاد، یاری خواستن از همسر، مادر، دوستان و یا هر فرد مورد اعتماد برای نگهداری از نوزاد، انجام امور منزل با کمک همسر، صبحت کردن با افرادی که مانند وی صاحب نوزاد جدیدی شده اند، برنامه ریزی صحیح و اختصاص زمانی به عنوان اوقات فراغت، ورزش و معاشرت و ... از بین می روند.

Image result for ‫افسردگی دوران بارداری و پس از زایمان‬‎

اما افسردگی پس از وضع حمل با 3 تفاوت عمده نسبت به این علائم که طبیعی بوده و ناشی از تحول وجود یک موجود جدید در خانواده است، مشخص می شود:


1 - تأثیر در بروز علائم افسردگی حتی یک تا دو سال پس از وضع حمل،


2 - طولانی شدن مدت درگیری شخص با مشکلات روانی- رفتاری بیش از سه هفته.


3- شدت بروز علائم؛ که در افسردگی پس از زایمان علائم افسردگی با شدت زیادی بروز می کنند.


آمارها نشان می دهد از هر هزار زایمان، یک تا دو نفر به «افسردگی پس از زایمان» دچار می شوند و در بسیاری موارد نیز بیماری در شش هفته نخست پس از زایمان بروز می کند. در افرادی که زمینه بیماری های روانی چون «شیزوفرنی» (جنون جوانی) یا بیماری دوقطبی(BIPOLAR DISORDER) داشته اند، علائم زودتر و شدیدتر ظاهر می شود که در صورت عدم درمان سریع، به خودکشی و یا خودکشی همراه با کشتن نوزاد و سایر فرزندان منتهی می شود.



حالا که افسرده هستم، چگونه خود را یاری کنم؟


بسیاری از زنان مبتلا به افسردگی دوران بارداری و یا پس از آن به دلیل ترس، خجالت و یا ترس از شکست و ناتوانی در زندگی، از بیماری خود صحبتی به میان نمی آورند (علائم را انکار و پنهان می کنند) که این باعث حاد شدن و رسیدن شخص به حالت عدم تعادل روانی می شود. از سوی دیگر ترس از معرفی شدن به عنوان مادری بی صلاحیت آنها را از بیان مسئله بازمی دارد، غافل از این که به این ترتیب به بیماری خود دامن می زنند. بنابراین روان شناسان اکیداً توصیه می کنند تا با بروز اولین علائم، سریعاً به پزشک مراجعه کرده و درمان را آغاز کنید.


روان شناسان معتقدند بیمار نقش بسیار مؤثری در تسریع روند درمان دارد؛بنابراین توجه به این نکات راهگشاست:


1 - مدت زمان استراحتتان را افزایش دهید؛ یکی از بهترین شیوه ها، خوابیدن و استراحت کردن همراه نوزاد است.


2 - اجباری در انجام همه امور، برنامه ها و کارها نیست؛ کارها به تدریج و با تسلط بر اعصاب انجام می شوند. استرس و هیجان برای انجام همه کارها باعث فشار بر اعصاب و احساس کلافگی و سردرگمی می شود.


3 - از همسرتان برای تمیز کردن نوزاد، حمام کردن وی و شیر دادن به او به ویژه در هنگام شب کمک بگیرید.

Image result for ‫افسردگی دوران بارداری و پس از زایمان‬‎

 مثلاً به جای آن که شب ها نوزاد را شیر بدهید، شیر را بدوشید و در شیشه شیر بریزید و از همسرتان بخواهید تا او به نوزاد شیر بدهد. کمک گرفتن از مادر، دوستان و ... نیز بسیار خوب است.


4- درباره احساس ها و حالت های خود با همسرتان صحبت کنید؛


با این شیوه مشکلات بهتر و سریع تر حل شده و تصمیم گیری آسان می شود.


5 - در منزل تنها نمانید:


قدم زدن در پارک، پیاده روی به همراه نوزاد و ... را فراموش نکنید، حتی یک پیاده روی 15 دقیقه ای می تواند روحیه شما را به خوبی تغییر بدهد.


6- با برنامه ریزی صحیح، گردش و تفریح را در برنامه هفتگی خود و خانواده تان بگنجانید.


7 - با مادرانی که مانند شما تجربه اولین نوزاد را دارند، صحبت کنید.


 شاید راه هایی را پیشنهاد کنند که برای شما نیز مفید باشد. آگاهی از تجربه مادرانی که دو یا چند فرزند دارند نیز بسیار مفید است.


8- حداقل هر دو هفته یک بار با دوستانتان برنامه بگذارید و مانند گذشته به گردش و تفریح بروید تا حس ناخوشایند دوری از اجتماع در شما ایجاد نشود.


9- در طول دوران بارداری در برنامه روزمره زندگی تان تغییر جدی ایجاد نکنید.


مثلاً به دلیل ترس از بیمار شدن در منزل نمانید و معاشرت با دوستان و فامیل را به دلیل نگرانی های بی موردی چون کم شدن مدت استراحت و ... کنار نگذارید.


10 - تا جایی که می توانید خود را با شرایط جدید، با برنامه ریزی صحیح و دقیق وفق بدهید.



درمان افسردگی پیش و پس از بارداری


دو شیوه، به عنوان رایج ترین و ثمربخش ترین شیوه های درمان افسردگی دوران بارداری و پس از وضع حمل مطرح اند که عبارت اند از:


* درمان از طریق صحبت کردن (TALK THERAPY)؛ که در این شیوه بیمار تنها با صحبت کردن با روانکاو، روان شناس و یا مشاور- نه روان پزشک- به بیان مشکلات خود می پردازد و با بازگشایی احساس ها و عقده های درونی خود درمان می شود.


* درمان دارویی (MEDICINE) که بیمار با مراجعه به روان پزشک و دریافت دارو و مصرف داروها درمان می شود.


پزشکان معتقدند مصرف دارو در زنان باردار یا زنان شیرده باید با دقت بیشتری همراه باشد و حتی المقدور بیمار با درمان غیردارویی، درمان شود. مثلاً پاکزیل (PAXIL) -یکی از جدیدترین داروهای ضد افسردگی- تأثیر بسیار مخربی بر جنین دارد و باعث تولد نوزادانی ناقص در دستگاه گردش خون به ویژه قلب می شود.


لزوم درمان افسردگی


پژوهش ها نشان می دهد افسردگی مادر در دوران بارداری و پس از آن، اثرات نامطلوبی را در جنین و نوزاد ایجاد می کند که از آن جمله می توان به وزن بسیار پایین نوزاد در دوران جنینی و هنگام تولد، نارس بودن نوزاد، نقص مادرزادی، مشکلات گفتاری چون تأخیر در تکلم، لکنت زبان، ناتوانی در برقراری ارتباط با دیگران به ویژه پس از آغاز دوران مدرسه، مشکلات رفتاری، گوشه گیری، شب ادراری، کابوس های شبانه و ... اشاره کرد.

نشانه های خطرناک افسردگی مزمن



Image result for ‫افسردگی‬‎


در برخی از موارد افسردگی بسیار شدیدتر است و با علائمی همچون فکر کردن بیش از حد به مرگ و یا خودکشی همراه است. در واقع این دست از افسردگی می تواند زندگی شما را به کامل فلج کند و شما خودتان را از دیگران دور نگه میدارید و معمولا به سختی از رختخواب و یا خانه خارج می شوید.


علائم افسردگی مزمن

از علائم اصلی افسردگی می توان به موارد زیر اشاره کرد


- مصرف بیش از حد مواد مخدر و الکل

- بی خوابی و یا خواب بیش از حد

- کج خلقی

- از دست دادن علاقه به فعالیت هایی که قبلا به آنها علاقه مند بودید

- نا امیدی

- فکر کردن مداوم راجع به اینکه اتفاق بدی در راه است

- فکر کردن راجع به مرگ و یا خودکشی و یا تلاش برای انجام آن

- توهم و هذیان گویی


شاید با خودتان فکر کنید که افسردگی شما غیر قابل درمان است، اما بهتر است با یک روانشناس متخصص صحبت کنید و از او راه حل بخواهید. حتی برای موارد خیلی شدید افسردگی هم راه حل وجود دارد.


عوامل خطر برای خودکشی

تمامی افرادی که در معرض عوامل خطر قرار می گیرند خودکشی نمی کنند. علاوه بر افسردگی شدید و دیگر بیماری های روانی، عوامل خطر برای دست زدن به خودکشی می تواند موارد زیر باشد:


- سو سابقه مصرف مواد

- سابقه دست زدن به خودکشی

- سابقه خودکشی در خانواده

- سابقه خانواده در بیماری های روانی و یا سو مصرف مواد

- وجود اسلحه در خانه

- محبوس بودن

- قرار گرفتن در معرض رفتار متمایل به خودکشی در دیگر افراد

Image result for ‫افسردگی‬‎

فکر کردن به خودکشی: وضعیت اورژانسی

برای افرادی که به افسردگی مزمن مبتلا هستند، خودکشی یک تهدید اصلی محسوب می شود. بر طبق آمار اعلام شده سالانه بیش از ۳۰ هزار نفر در آمریکا دست به خودکشی می زنند و به احتمال زیاد عدد واقعی خودکشی از این عدد بیشتر است. بین افرادی که افسردگی مزمن آنها درمان نشده است، ۱۵ درصد آنها دست به خودکشی میزنند.


اما نشانه های فکر کردن به خودکشی و یا تصمیم به آن چیست؟

- صحبت کردن راجع به مردن و یا کشتن خودتان

- جستجو راجع به راه های کشتن خود. به عنوان مثال جستجو در اینترنت برای یافتن سم یا داروهای خطرناک

- صحبت کردن راجع به ناامیدی و یا عدم یافت دلیل کافی برای زندگی کردن

- حرف زدن در مورد یک درد و ناراحتی لاعلاج که فرد افسرده گمان می کند گرفتارش شده

- تصورات و صحبت هایی با درون مایه سربار بودن برای دیگران

- افزایش استفاده از مواد مخدر و یا الکل

- داشتن رفتار مضطرب و آشفته

- خوابیدن بیشتر و یا کمتر از میزان عادی

- احساس منزوی بودن

- نشان دادن خشم و یا صحبت کردن راجع به انتقام

- نوسانات خلقی شدید


کمک بگیرید

به خاطر داشته باشید که اقدام به خودکشی تصمیمی است که تنها در یک لحظه گرفته می شود. اگر فکر می کنید درگیر این بیماری و حس هستید، اسلحه، داروها و هر چیز دیگری را که فکر می کنید با آن به خودتان صدمه میزنید را از دسترس دور کنید. با دور نگه داشتن ابزار خودکشی، شما وقت را برای خودتان می خرید و شاید بتوانید در این زمان از فکر خودکشی بیرون بیایید و شاید هم بر ناراحتی خود غلبه کنید.


از مصرف الکل و مواد مخدر خودداری کنید و یا به دنبال راه درمانی برای رهایی از اعتیاد به آنها باشید. مصرف آنها می تواند افسردگی شما را شدیدتر کنند و فکر خودکشی را در شما تقویت کنند. تحقیقات نشان می دهد که بین ۳۳ تا ۶۹ درصد افرادی که به خودکشی دست زده اند، قبل از خودکشی الکل مصرف کرده اند.


در صورتی که خودتان، دوستان یا یکی از اعضای خانواده علائم فوق را دیده اید، بهتر است مراجعه سریع به پزشک، روانپزشک و یا روانشناس را در اولویت های کاری تان قرار دهید.

مطالب پیشنهادی:

افسردگی چیست؟

علایم و دلایل افسردگی

اضطراب یا تنیدگی (استرس)

بیماری وسواس چیست؟

وسواس چیست ؟

بیماری وسواس و راههای درمان آن

علایم فیزیکی افسردگی

Image result for ‫افسردگی‬‎



همه ی ما مطالب زیادی در مورد افسردگی و اثرات مخرب آن در زندگی فردی و اجتماعی خوانده و شنیده ‌ایم. بهتر است بدانیم این مشکل روحی، تاثیراتی هم بر جسم ما می ‌گذارد. بیشتر ما کم یا زیاد در مورد علائم و تاثیرات روحی افسردگی چیزهایی شنیده‌ ایم؛ اما شاید در مورد نشانه‌ های آن در بدن و جسم کمتر بدانیم.

در حقیقت افرادی که دچار افسردگی هستند اغلب از دردهای مزمن یا سایر نشانه ‌های جسمی نیز رنج می ‌برند.

از جمله این مشکلات می‌ توانیم به موارد زیر اشاره کنیم:

سر درد:

این مورد به نسبت سایر مشکلات در میان افراد مبتلا به افسردگی شایع ‌تر است. اگر کسی دچار سردردهای میگرنی بوده باشد این حالت ممکن است با افسردگی تشدید شود.

کمر درد:

کمردرد هم مانند سردرد است یعنی اگر از قبل کمر درد داشته باشیم، زمانی که افسرده هستیم این درد وخیم ‌تر خواهد شد.

به عبارت بهتر، افسردگی هر نوع درد مزمنی نظیر دردهای عضلانی و درد مفاصل را بدتر و شدیدتر خواهد کرد.

درد قفسه سینه:

بسیار مهم است که پس از احساس درد در قفسه سینه بلافاصله به متخصص مراجعه کنیم تا این مورد بررسی شود؛ زیرا این درد ممکن است نشان دهنده ی مشکلات جدی قلبی باشد؛ اما گاهی افسردگی نیز می ‌تواند عامل درد ناحیه ی قفسه سینه و ناراحتی‌ های مربوط به آن باشد.

مشکلات گوارشی:

با بروز افسردگی به ویژه وقتی شدید باشد ممکن است احساس تهوع داشته باشید. دچار اسهال شوید یا یبوست مزمن پیدا کنید؛ بله نشانه‌ هایی تا این حد متضاد.

‌‌خستگی:

مهم نیست که چه قدر می‌ خوابید یا استراحت می ‌کنید. ممکن است پس از خواب باز هم احساس خستگی و فرسودگی داشته باشید.

حتی گاهی بیدار شدن از خواب هنگام صبح، کاری دشوار و غیر ممکن به نظر می ‌رسد. این هم از دیگر نشانه‌ های افسردگی است.

Image result for ‫افسردگی‬‎

مشکلات خواب:

بسیاری از افرادی که دچار افسردگی هستند نمی ‌توانند به راحتی بخوابند. آن ها ممکن است صبح خیلی زود بیدار شوند یا شب هنگامی که به رختخواب می ‌روند برای به خواب رفتن دچار مشکل باشند. برخی نیز بسیار بیش از مقدار عادی و معمولی می ‌خوابند.

تغییر اشتها و وزن:

بعضی از افراد به دلیل افسردگی، اشتهای خود را از دست داده و در نتیجه با کاهش وزن نیز رو به ‌رو می‌ شوند.

گروهی دیگر ممکن است به غذاهای خاصی مانند کربوهیدرات ‌ها تمایل پیدا کنند و در نتیجه دچار اضافه وزن شوند.

سرگیجه و سبکی سر:

از دیگر مشکلات جسمی ناشی از افسردگی می ‌توان به داشتن سرگیجه با احساس سبکی سر نیز اشاره کرد. این علائم ممکن است همراه با مشکلات دیگری نیز رخ دهند. از این رو بسیاری از افرادی که با افسردگی رو به‌ رو هستند هیچ وقت به فکر این که این مشکلات ناشی از حالت روحی خاص ‌شان است، نمی ‌افتند؛ زیرا آن ها احتمال آن را هم نمی‌ دهند که این علائم ممکن است از افسردگی ناشی شده باشد.

برخی محققان معتقدند افسردگی با عدم تعادل مواد شیمیایی خاصی در مغز مربوط است.

درمان علائم جسمی

در برخی موارد، آغاز درمان افسردگی(البته با توجه به روحیات و حالات بیمار) می ‌تواند این علائم جسمی را نیز کم‌ رنگ ‌تر کند؛ اما حتما دقت داشته باشید که در مورد این نشانه‌ ها با پزشک خود صحبت کنید و با این فکر که آن ها به زودی برطرف می ‌شوند، ناگفته رهای شان نکنید.

مترجم: نیلوفر اسعدی ‌بیگی- جام جم

افسردگی چیست؟


Image result for ‫افسردگی‬‎




علائم افسردگی


از جمله علائم بیماری افسردگی می‌توان به این موارد اشاره کرد:


داشتن احساس غم واندوه،ناامیدی و گریه‌های مکرر.

از دست دادن علاقه یا خوشایند بودن چیزهایی که ازآن لذت می‌برید(شامل مسائل جنسی)

احساس گناه، درماندگی یا بی ارزشی

به مرگ فکر کردن یا خودکشی.

خواب بیش از حد، یا مشکل در به خواب رفتن.

از دست دادن اشتها و کاهش یا افزایش وزن به طور ناخواسته.

احساس خستگی زیاد در تمام مدت.

اشکال در تمرکز و تصمیم گیری.

داشتن دردهای مبهم یا حاد و بهتر نشدن آنها با درمان‌های معمول.

احساس بی‌قراری، عصبانیت و دلخوری زود هنگام.

علت افسردگی چیست؟


 به نظر می‌رسد که افسردگی  علاوه بر دلایل ارثی، به تغییرات مواد شیمیایی در مغز مربوط باشد که ارتباط بین سلولهای عصبی را با یکدیگر دچار اشکال می‌کند.


افسردگی می‌تواند با دغدغه‌ها و رویدادهای زندگی شما ارتباط داشته باشد، از قبیل مرگ کسی که دوستش دارید، طلاق یا از دست دادن کار.


 خوردن برخی از داروها، زیاده روی در مصرف داروها یا ابتلا به بیماریهای دیگر هم می‌تواند علت افسردگی باشد.


"دچار شدن به افسردگی به دلیل ضعف شخصیت، تنبلی یا بی‌ارادگی نیست."


افسردگی چطور تشخیص داده می‌شود؟


اگر شما علائم فوق را دارید، حتما به پزشک مراجعه کنید، قطعا می‌توانید از او کمک بگیرید. از پزشک خود انتظار نداشته باشید که فقط با نگاه کردن به شما به افسردگی شما پی ببرد.


 هرچه سریعتر درمان شما پیگیری شود، زودتر از افسردگی بهبود خواهید یافت.


اولین بار که شما در مورد احساس خود با پزشک سخن می‌گویید، ممکن است او  از شما سوالاتی درباره نشانه‌های آن، سلامت شما، وسابقه مشکلات سلامت در خانواده‌تان بپرسد. همچنین پزشک ممکن است شما را مورد معاینه جسمی قرار دهد یا آزمایش‌های دیگری را برای شما درخواست کند.


 درمان افسردگی چگونه است؟


افسردگی را می‌توان هم با دارو، و هم با مشاوره یا هر دو درمان کرد.


داروهای ضدافسردگی: داروهای بسیاری را می‌توان برای درمان  افسردگی مورد استفاده قرار داد.


این داروها "ضد افسردگی" (antidepressant) نامیده می‌شوند. آنها عدم تعادل شیمیایی در مغز را که باعث افسردگی می‌شود، اصلاح می‌کنند.


 تاثیرداروهاثی ضد افسردگی‌ بر هر فردی متفاوت است. بنابراین حتی اگر یک دارو  بر بیماری شما تاثیری نداشته باشد، ممکن است داروی ضدافسردگی دیگر بر شما موثر باشد.


 ممکن است یک هفته بعد از شروع مصرف داروها  بهبودی را احساس کنید. اما  احتمالا تاثیرات کامل دارو  را تا  8 تا 12 هفته بعد از شروع مصرف آن نخواهید دید.

 در هفته اول مصرف دارو ممکن است عوارض جانبی آن در شما ظاهر شود. اما میزان این عوارض جانی بعد از هفته دوم مصرف دارو به شدت کاهش می‌یابد. 


تا کی به دارو نیاز خواهم داشت؟


مدت زمان نیازتان به مصرف دارو به میزان افسردگی شما بستگی دارد. ممکن است دکتر از شما بخواهد داروها را برای 4تا 6 ماه یا بیشتر مصرف کنید.


شما نیاز دارید به مدت زمان کافی دارو مصرف کنید تا احتمال عود افسردگی شما کاهش پیدا کند. در این زمینه حتما با پزشک خود مشورت کنید.


روان درمانی چیست؟


در روان درمانی ممکن است شما با یک پزشک خانوادگی، یک روانپزشک یا روان‌درمانگر درباره شرایط زندگی‌تان صحبت کنید.


ممکن است موضوع بحث شما با این درمان‌گران در مورد افکار و عقاید یا روابط خانوادگی‌تان  باشد. یا ممکن است بر رفتاری‌های‌تان متمرکز شوید، و اینکه این رفتارها چگونه بر زندگی شما اثر می‌گذارد و چگونه می توانید آنها را تغییر دهید.


معمولا روان‌درمانی برای مدت معینی مثلا بین  8 تا20  جلسه انجام می‌شود.


آیا لازم است بستری شوم؟


معمولا با مراجعه به پزشک می‌توانید افسردگی را درمان کنید. اگر شما عارضه پزشکی دیگری دارید بر روی درمان تاثیر دارد، یا اگر خطر خودکشی در شما بالا باشد نیاز به درمان در بیمارستان دارید.


کی افسردگی به پایان می‌رسد؟


درمان افسردگی ممکن است برای هفته‌ها، ماه‌ها، یا حتی سال‌ها به طول انجامد.


خطر اصلی درمان نکردن افسردگی، خودکشی است. معمولا درمان افسردگی در مدت  8 تا 12 هفته یا کمتر باعث بهبودی شما می‌شود.

Image result for ‫افسردگی‬‎

گذر  از  افسردگی


برای گذر از یک دوره افسردگی به این نکات توجه داشته باشید:


تند نروید، از خودتان انتظار زیاد  نداشته باشید. هر کاری را به صورت طبیعی انجام دهید. برنامه‌ای واقع گرایانه تنظیم کنید.

به افکارمنفی که ممکن است در شما وجود داشته باشد،‌ اعتنا نکنید. افکاری از قبیل مقصر دانستن خود یا انتظارات غلط. این فکر بخشی از افسردگی است. اینها افکاریست که افسردگی شما را تشدید می‌کند.

خودرا با فعالیت‌هایی در گیر کنید  که حس خوبی در شما ایجاد می‌کند یا احساس موفقیت را در شما به وجود می‌آورد.

زمانی که افسرده‌اید تصمیم‌گیری‌های عمده درباره زندگی خود دوری کنید، اگر ضروری است که تصمیم بزرگی بگیرید از کسی که به او اعتماد دارید کمک بخواهید.

 اجتناب از مواد روانگردان غیرمجاز. این مواد سبب افسردگی شدید می‌شوند و تداخل‌های خطرناکی با داروی ضد افسردگی تجویزشده برای شما دارند.

 به نظر می‌رسد که فعالیت جسمی باعث بروز واکنش‌های شیمیایی در بدن می‌شود که ممکن است وضع روانی شما بهبود یابد.

ورزش کردن 4تا6 بار در هفته، هر بار حدود 30 دقیقه، هدف خوبی است.اما کمترین فعالیت جسمی هم می‌تواند مفید باشد.

امیدواری خود را حفظ کنید. برطرف‌شدن کامل افسردگی شما نیاز به گذر زمان خواهد داشت.

خودکشی

 

افرادی که افسردگی دارند بعضی وقت‌ها به فکر خودکشی می‌افتند.


این فکر بخشی از افسردگی است.اگر شما به آزار رساندن خود فکر می‌کنید، به پزشک خود، دوستانتان، خانواده خود یا به مراکز محلی مشاوره مقابله با خودکشی، مراجعه کنید.


فورا درخواست کمک کنید. خبر خوش این است که پزشکان می‌توانند به شما کمک کنند و افسردگی شما قابل درمان است.


چرا باید افسردگی را درمان کرد؟


درمان زودرس  کمک  می‌کند از بدتر شدن افسردگی یا مزمن و مداوم‌شدن آن جلوگیری شود.

 فکر کردن به خودکشی در بین افراد افسرده رایج است. اگر شما برای افسردگی‌تان درمان دریافت نکنید، خطر خودکشی افزایش پیدا می‌کند. درمان موفقیت‌آمیز افسردگی، ‌افکار خودکشی را برطرف خواهد کرد.

 درمان می‌تواند به بازگشت شما به حالت طبیعی و لذت بردن از زندگی کمک کند.

درمان می‌تواند به جلوگیری از بازگشت افسردگی کمک کند.

 familydoctor.org

مطالب پیشنهادی:

علایم و دلایل افسردگی

اضطراب یا تنیدگی (استرس)

بیماری وسواس چیست؟

وسواس چیست ؟

بیماری وسواس و راههای درمان آن 

راههای طبیعی بهبود افسردگی


10317839_252511361601074_2719870456935271242_o

راههای طبیعی بهبود افسردگی

 

فقط در آمریکا در ۲۶ سال گذشته، میزان مصرف داروهای ضدّ افسردگی حداقل ۸ برابر افزایش یافته است.

۵ راهکار طبیعی که اثر بخشی آنها در بهبود افسردگی از نظر علمی‌ اثبات شده است بدین شرح است:

۱- ورزش کنید: ورزش منجر به افزایش دوپامین و اکسیتوسین در مغز میشود و شادی بخش است.

۲- وقت بیشتری را با خانواده و دوستان بگذرانید: باعث افزایش سطح سروتونین و اکسیتوسین در مغز شده و خلق بهتری را در شما ایجاد می‌کند.

۳-طبیعت گردی کنید: بودن در دشت و دمن و دامن طبیعت، در کنار گلها، درختان، جویبار و پرندگان شادی بخش است.

۴- بیشتر بخوابید: خوابیدن به تنظیم هورمونها در بدن و مقابله بهتر با استرسها کمک می‌کند و کم خوابی‌ منجر به پیریزودرس مغزی می شود.

۵- رژیم غذاییتان را بهبود ببخشید: برخی‌ از میوه‌ها و سبزیجات نظیر چای سبز و غذاهای حاوی امگا-۳ نظیر ماهی‌ دارای اثرات بهبود دهنده بر افسردگی هستند.

نشانه های افسردگی

وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


http://maktoobshop.com


احتمالاً تا حال برای تان این اتفاق افتاده که برای یک یا چند روز غمگین باشید؛ حوصله گفتگو و صحبت کردن با دیگران را نداشته باشید؛ بخواهید تنها باشید و در گوشه ی آرام گیرید؛ به نگرانی های مربوط به زندگی خود فکر نکنید چون بیشتر ناراحت تان میکنند؛ انرژی (قدرت بدنی-مغزی) خود را نسبت به گذشته کمتر احساس کنید؛ اشتهای تان را از دست بدهید؛ و… برای بسیاری وقتی این حالت پیش می آید، میگویند که “افسرده” شده اند و یا اینکه “افسردگی” دارند. آنهم در صورتی است که جرات ابراز این احساس را داشته باشند، برای اینکه در فرهنگ ما ابراز کردن حالت عاطفی و احساسات درونی – در صورتیکه این احساسات مربوط به غم و عصه و در کٌل منفی باشند – نشانه ضعف و سستی و ناتوانی شمرده میشوند و یک بار منفی را با خود حمل میکنند، بالاخص در مورد مردان. درین میان، زنان بصورت طبیعی و هم متاثر از روش تربیتی-فرهنگی، تمایل بیشتری برای شریک ساختن احساسات خود دارند و در بیشتر موارد دور هم جمع میشوند و از مشکلات و نگرانی های خود قصه می کنند.

جدا از نوع تربیت و کٌدهای پذیرفته شده اجتماعی، نوع رویکرد به مشکلات روانی در کشور توام با شرم، تحقیر، تقصیر، رازآلودگی، ناخالص بودن، ناپاک بودن، گناه-آلود بودن و “تابو” بودن است که سبب میشود بسیاری لب باز نکنند، درد خود را مخفی نگهدارند، از مشکلات و فشارهای حاصل از آن چیزی به زبان نیارند، در جستجوی حل مساله نباشند، و خلاصه اینکه بسوزند و بسازند.

قبل از اینکه به نشانه های اصلی اختلال افسردگی بپردازم، دوست دارم یک مثال برای واضحتر شدن موضوع بزنم. هر انسانی در طول زندگی حداقل یک یا چندین بار “درد” و “درد کشیدن” را تجربه میکند، از سردردی گرفته تا معده دردی، دندان دردی، درد عضلات، درد مفاصل، و بعضی حتا مجبور میشوند تحت عملیات جراحی قرار بگیرند و تیغ جراح را روی بدن خود حس کنند و درد شدید بعد از عملیات را تحمل کنند، و… حالا اگر همچو اتفاقاتی برای شما افتاده باشد – که بطور حتم افتاده، چون حداقل یک یا چندین بار درد را در یک یا چند قسمت بدن خود احساس کرده اید – کسی از شما بپرسد که چطور تجربه ای داشتید، به احتمال زیاد پاسخ میدهید که اصلاً تجربه خوبی نداشتید و یا اینکه درد غیرقابل تحمل بود. اگر بپرسند: آیا درد چیز خوبی است؟ در جواب شاید بگویید: نه، درد نه تنها که خوب نیست، خیلی هم بد است چون سبب ناراحتی و آزردگی جسم و روح میگردد و از صبر ما میکاهد و مانع کار و زندگی ما میشود.

فرض را بر این بگذارید که بدن شما در وضعیتی باشد که هیچوقت درد را احساس نکند، یا به تعبیری قابلیت دردکشیدن را نداشته باشد. حالا اگر معده ی شما به مشکلی مواجه شود و شما دردی احساس نکنید، ممکن است این مشکل جدی و جدی تر شده و صحت تان رو به وخامت برود. اگر مجرای گوش تان عفونی (میکروبی) شود و شما درد و ناراحتی ای احساس نکنید، این عفونت میتواند پرده گوش تانرا به حدی صدمه بزند که سبب کری شود، و بهمین شکل دیگر اعضای بدن. پس درد در ذات خود نه تنها که بد نیست، بلکه با آشکارشدن آن برای مان پیام میدهد که بدن ما به مشکل مواجه شده و باید به آن توجه شود. بعبارت دیگر، با آنکه درد سبب آزار و ناراحتی ما میشود، ولی در نبود آن در صورتیکه یک یا چندین مرض کار یک یا چندین سیستم را بهم بزند و حتا فرد را به مرگ مواجه کند، ما اصلاً متوجه نمیشویم یا شاید وقتی متوجه شویم که بسیار دیر شده باشد.

ناراحتی های روانی گذرا با نشانه های اضطراب و افسردگی نیز تقریباً بهمین شکل عمل می کنند. وقتی غمگین میشویم، ناراحت میشویم، عصبانی میشویم، احساس ترس میکنیم، و…به عوض اینکه با دستپاچگی و نگرانی به فکر چاره شویم، ابتدا باید ببینیم که بدن ما چه پیامی برای ما مخابره میکند. خوب است یک نگاه بیاندازیم و ببینیم که علت غمگینی ما در کجا نهفته است و چطور شد که ناراحت شدیم؛ چرا میخواهیم تنها باشیم؛ و چرا کاسه ی صبر ما لبریز گردیده و چه سبب گردیده تا فکر و برنامه ریزی برای آینده برای ما معنای خود را از دست بدهد. توجه به این پیامها مفید اند چون ما را از وضعیت روانی ما آگاه میسازند. بعبارت دیگر، همانطور که “درد کشیدن” جسمی جزیی از فعالیت عادی و قابل انتظار بدن است، غمگین شدن یا مضطرب شدن نیز جزیی از “درد کشیدن” روانی است که ما را در مورد حالت و چگونگی وضعیت روانی ما باخبر میسازد. غمگین شدن، مضطرب شدن، و تجربه کردن استرس، نگرانی و ترس یک تجربه کاملاً عادی زندگی ما هستند؛ این تجارب جزیی از ما هستند؛ جزیی از “بودن” ما هستند.

حالا شاید بگویید که نظر به آنچه گفته شد داشتن اختلالی چون افسردگی یا اضطراب عادی (نورمال) است و مشکلی بحساب نمی آید. ولی جواب منفی است. یکی از دلایل عمده نگاشتن نشانه های افسردگی درین مقاله اینست تا تمایز میان تجربه عادی افسردگی و داشتن اختلال افسردگی بیان گردد. مثلاً اگر شما برای یک یا دو روز احساس افسردگی کردید، فکر کردید به پوچی و بیهودگی رسیده اید و علاقمندی تان به کار یا صحبت با دوستان یا فعالیت دیگر کاهش یافته، این بدین معنا نیست که شما “اختلال افسردگی” دارید. بهمین شکل اگر بخاطر یک مصاحبه یا امتحان یا سفر مضطرب بودید این بدان معنا نیست که شما “اختلال اضطرابی” دارید.

بهمین دلیل نشانه های اصلی افسردگی را به زبان ساده درینجا برای تان بیان میکنیم تا شما را در شناخت اختلال افسردگی کمک کند و در صورتیکه شما یا یکی از عزیزان تان به این مشکل مواجه است، زودتر متوجه گردید:

الف: حداقل ۵ یا بیشتر از نشانه زیر برای دوهفته یا بیشتر از آن در یک شخص موجود باشند و حداقل یکی از نشانه باید خٌلق افسرده یا از دست دادن علاقه/ لذت باشد.

-         خلق افسرده در بیشتر طول روز

-         از دست دادن واضح علاقه یا لذت به همه یا تقریباً همه ی فعالیتهای عادی زندگی در طول روز

-         کاهش یا افزایش بیش از حد وزن در حالیکه شخص پرهیز غذایی ندارد

-         بی خوابی یا پرخوابی تقریباً هر روزه

-         احساس تخرشیت یا سستی تقریباً هر روز

-         احساس خستگی زیاد یا از دست دادن قوت

-         احساس پوچی و بیهودگی یا احساس گناه و تقصیر

-         کمتر شدن تمرکز یا مشکل در تصمیم گیری

-         فکر کردن در باره مرگ یا خودکشی بدون کدام برنامه ریزی مشخص برای خودکشی

ب: این نشانه ها باید شخص را بسیار متاثر ساخته و مشکلات واضحی در روابط شغلی و اجتماعی او بوجود آورده باشند. (یعنی اگر شخصی احساس افسردگی کند ولی کارش را بخوبی پیش ببرد، اختلال افسردگی ندارد)

ج: این نشانه ها بخاطر کدام مشکل طبی دیگر (مریضی جسمی) یا اثر کدام دوا یا مواد مخدر نباشد. (مثلاً اگر شخص دوایی استفاده میکند که یکی از عوارض جانبی آن ایجاد حالت افسردگی است، در آنصورت شخص اختلال افسردگی ندارد. بهمین شکل، اگر شخص از مواد مخدر استفاده میکند، باید افسردگی اش ناشی از استفاده این مواد نباشد)

د: این نشانه ها بعلت سوگواری کردن در فقدان یک عزیز از دست رفته نباشد.

اینها نشانه های اصلی اختلال افسردگی هستند که بصورت مختصر درینجا ذکر گردیده اند. اگر شخصی حداقل پنج مورد از این نشانه ها را برای حداقل دوهفته تجربه کرد، اختلال افسردگی نزد وی تثبیت است. در غیر اینصورت، تجربه تعداد اندکی از نشانه های فوق بصورت گذرا اختلال افسردگی نیست.

مطالب پیشنهادی

ژن درمانی از درمان بیماری ها تا بهسازی نژادی و استفاده بعنوان یک سلاح

نقش نانو تکنولوژی در پزشکی وسلامت عمومی

دیابت از شناخت علائم تا درمان و راههای پیشگیری


افسردگی پس از زایمان

وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


http://maktoobshop.com

افسردگی در دوره‌ی پس از زایمان یا ولادت شایع است. این وضعیت می‌تواند شدید باشد و پیامدهایی جدّی برای مادر و نوزادش به همراه داشته باشد. شناسایی و تداوی افسردگی پس از زایمان یک امر مهم به شمار می‌رود. در این‌جا، ما به بحث درباره تظاهرات بالینی، عوامل، و تداوی افسردگی پس از زایمان می‌پردازیم.

افسردگی پس از زایمان چیست؟

افسردگی پس از زایمان ممکن است بخشی از یک اختلال دو قطبی یا به طور شایع‌تر، یک بیماری تک‌قطبی را تشکیل دهد. فیصدی مصاب شدن به این مشکل متغیّر است. با وجود اینکه نظام‌های طبقه‌بندی، شروع بیماری را ظرف ۴ تا ۶ هفته پس از ولادت در نظر می‌گیرند، مواردی با شروع ظرف ۶ ماه از زایمان یا حتی بیشتر نیز به‌‌طور‌معمول در طبابت بالینی، افسردگی پس از زایمان در نظر گرفته می‌شوند. از آنجایی که بسیاری از تظاهرات تشخیصی (جدول ۱) مانند خستگی، اختلال خواب و کاهش میل جنسی اغلب در حوالی زایمان شایع هستند، علایم دیگر به‌ویژه احساس بی‌ارزشی ، ناامیدی و بیدار شدن در صبح زود پیش از نوزاد باید مورد جستجو قرار گیرند. باید به طور ویژه درباره افکار خودکشی و آسیب‌زدن به نوزاد از شخص پرسیده شود.

جدول یک، خلاصه معیارهای تشخیصی ۱۰-ICD برای افسردگی

حداقل ۴، ۶ و یا ۸ علامت برای حداقل ۲ هفته لازم است تا بتوان به ترتیب افسردگی خفیف‌، متوسط یا شدید را تشخیص داد. برای افسردگی خفیف و متوسط حداقل ۲ علامت از گروه الف باید وجود داشته باشد و برای افسردگی شدید تمام ۳ علامت گروه الف لازم است.

علایم گروه الف

خلق افسرده تا حدی که برای فرد غیرطبیعی باشد، در بیشتر طول روز وجود داشته باشد و عمدتا تحت تاثیر شرایط نباشد

فقدان انگیزه یا لذت در فعالیت‌هایی که به طور طبیعی لذت‌بخش است

کاهش قدرت جسمی یا افزایش خستگی و احساس کسالت

علایم گروه ب

فقدان اعتماد به نفس یا عزت نفس

احساسات غیرمنطقی به صورت سرزنش خود یا احساس گناه زیاد و غیرمنطقی 

افکار مکرر مرگ یا خودکشی یا هرگونه رفتار خودکشی

شکایت یا شواهد مبنی بر کاهش توانایی تفکر یا تمرکز مانند عدم توانایی تصمیم‌گیری

تغییر فعالیت حرکی به صورت بی‌قراری یا کندی حرکات

هرگونه اختلال خواب

تغییر اشتها (کاهش یا افزایش) به همراه تغییر وزن ناشی از آن

 

آیا تولد نوزاد عامل برانگیزاننده دوره‌های افسردگی است؟

تغییر روانی-اجتماعی ناگهانی ناشی از تولد نوزاد و مادر شدن یک عامل خطر بالقوه برای بروز افسردگی و در واقع یک محرک غیراختصاصی از میان مجموع علل احتمالی است. با این همه، یک پژوهش جدید روی خواهرانی که به افسردگی تک‌قطبی مکرر دچار بودند تجمع خانوادگی آسیب‌پذیری را به ویژه برای دوره‌های افسردگی ظرف دو ماه اول تولد نشان داد. این پژوهش چنین مطرح می‌کند که تولد نوزاد می‌تواند یک محرک زایمانی اختصاصی برای بخشی از زنان باشد.

ماهیت تحریک زایمانی هنوز ناشناخته است ولی چند عامل روان‌شناختی، اجتماعی و زیست‌شناختی (بیولوژیک) به احتمال زیاد در آن نقش دارند. عوامل ارثی نیز مطرح شده‌اند. با وجود اینکه بسیاری از مادران جدید بی‌خوابی را تجربه می‌کنند، کسانی که بیشتر به این وضعیت دچارند، می‌توانند در معرض خطر بیشتری قرار داشته باشند.

بسیاری از پژوهش‌ها به نقش هورمون‌ها پرداخته‌اند، ولی هیچ تفاوت عمده‌ای در فیزیولوژی هورمونی زنانی که به افسردگی پس از زایمان دچار شده بودند، یافت نشد. با این همه، یک پژوهش تجربی تغییرات هورمونی حاملگی و زایمان را در زنان بارداری که با و بدون سابقه افسردگی بودند مورد مقایسه قرار داد و علایم افسردگی تنها در زنان دارای سابقه افسردگی پس از زایمان مشاهده شد. این مساله نشان می‌دهد که زنانی که بلافاصله پس از زایمان افسرده شده بودند ممکن است حساسیتی غیرطبیعی به تغییرات فیزیولوژیک طبیعی زایمان داشته باشند. 

چه کسانی در معرض خطر افسردگی پس از زایمان قرار دارند؟

یک فرابررسی کلیدی که در دهه گذشته به چاپ رسیده است چنین نتیجه‌گیری می‌کند که عوامل خطرزای اصلی برای افسردگی پس از زایمان عبارتند از: افسردگی یا اضطراب طی دوران بارداری، سابقه‌ی افسردگی، سابقه‌ی دیگر وضعیت‌های روان‌پزشکی، وقایع تنش‌زای جدید در زندگی و حمایت اجتماعی ضعیف به ویژه فقدان یک همسر حمایت‌کننده. موارد اول نشان‌دهنده‌ی اهمیت ارزیابی و تداوی افسردگی پیش از ولادت و احتمال این مطلب است که تمرکز روی بیماری پس از زایمان ممکن است توجه را از بیماری دوران بارداری منحرف سازد.

باوجود اینکه راهکارها هیچ روش تشخیصی رایجی را برای شناسایی زنان در معرض خطر افسردگی پس از زایمان توصیه نمی‌کنند، زنانی که در معرض خطر دوره‌های شدیدتری از اختلالات خلقی پس از زایمان، از جمله سایکوز پس از زایمان هستند (post-partum psychosis)، باید مورد شناسایی قرار گیرند. هنگام پذیرش یا در طول بارداری باید اطلاعات اختصاصی جمع‌آوری شوند، مانند اینکه آیا این زن قبلا تحت تداوی به وسیله روان‌پزشک قرار گرفته است یا نه. آیا وی سابقه‌ای از اختلال روانی قدیم و جدید نظیر اسکیزوفرنی (جنون مزمن)، اختلال دو قطبی، سایکوز در دوره پس از زایمان و افسردگی شدید دارد و آیا وی سابقه خانوادگی مبنی بر بیماری روانی در حوالی زایمان دارد یا نی.

آیا افسردگی پس از زایمان قابل پیشگیری است؟

مطالعه روی دواهای پیشگیرانه یا مداخلات روان‌شناختی از مداخله‌های بی‌هدف و معمول برای کاهش افسردگی پس از زایمان حمایت نمی‌کنند. با این حال، حمایت تخصصی شاید پس از زایمان که به طور فردی مادران در معرض خطر را هدف قرار داده است ممکن است مفید باشد. در برخی موارد بالینی استفاده از دواهای ضدافسردگی پیشگیرانه را در زنان دارای سابقه افسردگی پس از زایمان مورد بررسی قرار داده‌اند. دوای ضدافسردگی سه‌حلقه‌ای موثر نبود، اما یک مهار کننده انتخابی بازجذب سروتونین SSRI  به مانند سرترالین که پس از زایمان برای بیمار آغاز شده بود از خطر عود افسردگی کاست.

باوجود اینکه شواهد کمی در این زمینه وجود دارد، اما ممکن است تجویز پیشگیرانه‌ دوای ضدافسردگی به برخی از زنان دارای سابقه قوی افسردگی مناسب باشد. واضح است که فایده و نقص ادامه دادن دواها در طول بارداری، حتی هنگامی که دوره افسردگی قبلی به طور موفقیت‌آمیز تداوی شده باشد، باید با دقت با زنان مبتلا در میان گذاشته شود.

آیا افسردگی پس از زایمان از افسردگی غیر زایمانی متفاوت است؟ 

بسیاری از داکتران عمومی می توانند با گرفتن دوره های آموزشی فشرده، در تشخیص ابتدایی این اختلال کمک کنند

بسیاری از داکتران عمومی می‌توانند با گرفتن دوره‌های آموزشی فشرده، در تشخیص ابتدایی این اختلال کمک کنند.

به مدت طولانی این بحث وجود داشته است که آیا افسردگی پس از زایمان یک ماهیت بالینی مجزا است یا خیر. این تردید روی این مساله تاکید داشته است که آیا این وضعیت از نظر بالینی مجزا از افسردگی غیرزایمانی است و آیا افسردگی پس از تولد شایع‌تر از مواقع دیگر است؟ شواهد اندکی وجود دارد که نشان می‌دهد تظاهرات بالینی افسردگی پس از زایمان بسیار متفاوت از بیماری افسردگی در دیگر مراحل زندگی هستند. چند مطالعه شاهددار در ۱۵ سال گذشته افزایش بروز افسردگی پس از تولد نوزاد را مشاهده نکرده‌اند. با این همه، بررسی‌های جدید نشان می‌دهند که زنانی که صاحب فرزند هستند از عوامل خطرزای کمتری برای افسردگی برخوردارند. اگر این مساله را در نظر بگیریم، دوره پس از زایمان ممکن است در واقع زمانی پرخطرتر باشد. بنابراین شواهد از جدا بودن افسردگی پس از زایمان به عنوان یک حالت بالینی مستقل حمایت نمی‌کنند، ولی حداقل از این نظر پشتیبانی می‌کنند که احتمال بروز اختلالات خُلقی به وسیله باردارشدن و ولادت بیشتر می‌شود.

چگونه باید یک زن مشکوک به افسردگی پس از زایمان را ارزیابی کرد؟
افسردگی باید به طور معمول و خوش‌بینانه در تمام زنان در دوره حوالی زایمان در نظر گرفته شود. افسردگی‌های خفیف و متوسط مشکوک را می‌توان در حیطه مراقبت‌های اولیه ارزیابی و تداوی کرد. زنان مبتلا به افسردگی شدید یا کسانی که به تداوی پاسخ نمی‌دهند به ارزیابی به وسیله یک داکتر اعصاب و روان نیاز دارند و اگر خطر خودآزاری یا آسیب به نوزاد وجود داشته باشد، این ارجاع باید به سرعت انجام پذیرد.

ارزیابی خطر در افسردگی پس از ولادت 

معاینه دقیق وضعیت روانی کار یک متخصص است، ولی هر داکتری می‌تواند با در نظر گرفتن حساسیت وضع موجود درباره‌ی علایم فعلی خلق پایین، افکار بی‌ارزشی و ناامیدی از آینده و علایم زیست‌شناختی مانند بی‌خوابی شدید، اشتهای کم و کاهش وزن سوال کند. خطرات کوتاه‌مدت عبارتند از: بی‌توجهی به خود و نوزاد، تشدید بیماری افسردگی در آینده و خودکشی یا کشتن نوزاد.

با پرسش در زمینه این ۳ مورد اساسی می‌توان ارزیابی اولیه‌ای از خطر خودکشی‌ وکشتن نوزاد به عمل آورد:

یکم: وضعیت ذهنی فعلی شامل افکار خودکشی و آسیب‌زدن به نوزاد

دوم: هرگونه سابقه اقدام به خودکشی یا آسیب به نوزاد

سوم: عوامل موقعیتی و محیطی که ممکن است خطر را افزایش یا کاهش دهند

هنگامی که علایم خُلق پایین بررسی می‌شوند، باید به طور حساس این مورد پرسیده ‌شود که آیا زن احساس می‌کند که زندگی ارزشی ندارد یا آیا وی هرگز به آسیب زدن به نوزادش فکر کرده است و این موارد به داکتر کمک می‌کنند تا جدی‌ترین جنبه‌های خطر را ارزیابی ‌کند. تجربه نشان می‌دهد که اگر زمینه مساعد باشد، مادران جنبه تهاجمی به خود نمی‌گیرند.

هرگونه علایم روانی به ویژه توهمات یا هذیان‌‌هایی که به نوزاد مربوط می‌شوند، در اصل خطر را افزایش می‌دهند. مادر باید در همان روز برای ویزیت عاجل ارجاع شود، از این‌رو ارزیابی دقیق خطر باید در صورتی که امکان خودآزاری یا آسیب به نوزاد وجود دارد به سرعت انجام شود.

چگونه باید افسردگی پس از زایمان را تداوی کرد؟

روش‌های خودیاری، مشاوره‌ی غیرمستقیم، رفتاردرمانی‌شناختی مختصر و روان‌درمانی بین‌فردی همگی برای افسردگی خفیف تا شدید توصیه می‌شوند. دواهای ضدافسردگی تنها در صورتی توصیه می‌شوند که بیمار از تداوی روان‌شناختی سر باز زند، این درمان‌ها موثر نباشند یا مادر دارای سابقه افسردگی شدید باشد. حتی در مورد افسردگی شدید نیز تداوی روان‌شناختی (رفتاردرمانی‌شناختی یا روان‌درمانی بین فردی) به عنوان تداوی خط اول توصیه می‌شوند. دواهای ضدافسردگی تنها هنگامی تجویز می‌شوند که بیمار خواهان آن باشد یا پاسخ به تداوی روان‌شناختی نسبی باشد. با این همه، در دسترس بودن درمان‌های روان‌شناختی یک عامل مهم برای تصمیم‌گیری درباره نوع تداوی است و زمان انتظار ممکن است طولانی باشد. تداوی سریع و قاطعانه زنان مبتلا به بیماری شدید حتی در صورت نیاز به مصرف دوا، حیاتی است. 

شواهد تداوی غیردوایی

یک فرابررسی جدیددر بارۀ تاثیر مداخله روان‌شناختی و روانی-‌ اجتماعی چنین نتیجه‌گیری می‌کند که حمایت دقیق و مشاوره ، رفتاردرمانی‌شناختی، روان‌درمانی سایکودینامیک و تداوی بین فردی در افسردگی پس از زایمان موثرند.

شواهد تداوی دوایی 

تا حدی به دلیل مشکلات اخلاقی و عملی اجرای کارآزمایی‌های دوایی در دوره حوالی زایمان، شواهد مبتنی بر تداوی دوایی محدود است. یک کارآزمایی ۸۷ زن مبتلا به افسردگی پس از زایمان را به ۴ گروه تقسیم کرد تجویز فلوکستین یا دوانما (placebo) و ۱ یا ۶ جلسه مشاوره رفتاری-شناختی. تمام گروه‌ها به طور معنی‌دار بهبود یافتند و بهبود در گروه تحت تداوی با فلوکستین به طور آشکاری با موفقیت‌ بیشتری نسبت به گروه دوانما همراه بود. بااین همه در این کارآزمایی میزان امتناع بالا بود زیرا بسیاری از زنان حاضر به مصرف دوا نبودند. هیچ شواهدی وجود ندارد که نشان دهد دواهای موثر در افسردگی‌های غیرزایمانی در تداوی افسردگی پس از زایمان موثر نیستند. 

دواهای ضد افسردگی و شیردهی 
در زنان شیرده، تعادل سود ـ زیان دواهای ضدافسردگی متغیر است، به ویژه اینکه تمایل نسبی (در کشورهای توسعه یافته) به سوی تداوی روان‌شناختی وجود دارد. تداوی به انتخاب بیمار، پاسخ قبلی به درمان، در دسترس بودن درمان‌های روان‌شناختی و شدت بیماری و خطرات مطرح بستگی خواهد داشت. برخی دواهای ضدافسردگی ایمن‌تر از بقیه دواها در دوران شیردهی در نظر گرفته می‌شوند، ولی در مجموع پیامدهای طولانی‌ مدت برای شیرخواران که در معرض دوا قرار می‌گیرند نامعلوم است. باوجود اینکه ضدافسردگی‌های سه حلقه‌ای به مدت طولانی‌تری تجویز شده‌اند، داده‌های جدیدتر ایمنی تولیدمثل که شامل هزاران مورد تماس با دواست، به نفع “مهارکننده‌های انتخابی بازجذب سروتونین” هستند.

ضدافسردگی‌های سه‌حلقه‌ای به دلیل نگرانی از نظر مسمومیت، کمتر از مهارکننده‌های انتخابی بازجذب سروتونین برای تداوی افسردگی پس از زایمان تجویز می‌شوند. در یک بررسی تجمعی از ۵۷ کارآزمایی که غلظت دواهای ضدافسردگی را در سرم شیرخواران طی دوران شیردهی اندازه‌گیری می‌کردند، فلوکستین و سیتالوپرام بیشترین غلظت‌ها را داشتند و نورتریپتیلین، سرترالین و پاروکستین غیرقابل ردیابی بودند. به دلیل کمبود داده‌ها، دواهای جدید ضدافسردگی نظیر میرتازاپین و ونلافاکسین برای مادران شیرده توصیه نمی‌شوند. عوارض جانبی ممکن است در نوزادان بسیار کم سن، نارس یا دچار بیماری سیستمیک بیشتر باشند. مانند دیگر دواهای مصرفی در دوره شیردهی، شیرخوار باید به طور مرتب از نظر خواب‌آلودگی، برقراری، و تغییرات خواب، غذا خوردن و رشد مورد بررسی قرار گیرد.

داده‌های جدید به طور مرتب اضافه می‌شوند و توصیه‌های روزآمد شده از بخش‌های تخصصی ممکن است در موارد خاص کمک کننده‌ باشد. 

نکاتی برای غیرمتخصصان

زنان مبتلا به افسردگی پس از زایمان ممکن است فقط با غیرمتخصصان تماس بگیرند، از این‌رو تمام کارکنان پزشکی که زنان باردار یا زنانی که تازه ولادت کرده اند را می‌بینند باید قادر به تشخیص این بیماری باشند. برنامه تداوی را می‌توان به طور موثر به وسیله مراقبت‌های اولیه اجرا کرد. ارجاع به متخصصان سرویس‌های روانپزشکی در مورد بیماری‌های شدید یا پرخطر توصیه می‌شود.

پیامدهای افسردگی پس از زایمان چیست؟

متاسفانه تفاوت در تعریف افسردگی پس از زایمان در مطالعات گوناگون سبب دشواری در تفسیر مقالات می‌شود. عواقب بیماری در زنان مبتلا به دوره‌های شدید یا سایکوتیک افسردگی متفاوت از عوارض در زنان دچار علایم خفیف و تحت بالینی افسردگی است و تعمیم دادن این معلومات کمک‌کننده نیست. با این همه، فارغ از شدت مریضی، بیشتر زنانی که به شکل مناسبی تداوی می‌شوند به طور کامل بهبود می‌یابند، اما در معرض خطر وقوع دوره‌های بعدی افسردگی چه پس از زایمان و چه غیر از آن قرار دارند.

 تجارب بالینی نشان می‌دهد که هنگامی که افسردگی پس از زایمان در زمینه ناهنجاری روانی–اجتماعی بروز می‌کند و شدتی خفیف تا متوسط دارد، خطر دوره‌های افسردگی بعدی به پایداری وضعیت ناهنجار بستگی دارد. اگر ناهنجاری (مانند قطع رابطه با همسر) برطرف شده باشد، آنگاه ممکن است خطر افسردگی پس از زایمان در آینده کم باشد، ولی به گستره وسیعی از عوامل اختصاصی برای زن بستگی خواهد داشت. با این همه، افسردگی زودهنگام (ظرف ۸-۶ هفته اول)، افسردگی شدید و افسردگی با علایم دوقطبی یا سایکوتیک ممکن است بیانگر عامل برانگیزاننده اختصاصی‌تری در هنگام زایمان باشد و خطر دوره‌های بعدی افسردگی پس از زایمان می‌تواند بیشتر باشد. بنابراین توصیه درباره خطر آینده باید در هر زن به شکل جداگانه ارزیابی شود.

مطالب پیشنهادی:
چه ورزش هایی سلامت کودکان را تامین می کند؟
ورزش چگونه در درمان و پیشگیری از سرطان سینه زنان کمک می کند؟

چگونه عملکرد فیزیولوژیکی و روانی میانسالان افزایش می یابد؟

تکنیک های توان بخشی ورزشی در بیماران مبتلا به آسم

ایجاد تعادل در بیماران مبتلا به ام اس