(marriage ideal ) ازدواج ایده آل

(معیارهای انتخاب همسر- مراسم عروسی-روابط زناشویی موفق- مهارتهای زندگی و....)

(marriage ideal ) ازدواج ایده آل

(معیارهای انتخاب همسر- مراسم عروسی-روابط زناشویی موفق- مهارتهای زندگی و....)

چگونه فرزندانمان را اجتماعی کنیم؟


در جوامع کنونی، اغلب والدین خواستار آنند که فرزندانشان بتوانند راه و روش زندگی خود را به درستی انتخاب کنند یعنی این که مثلاً به دانشگاه و دیگر مراکز عالی راه یابند و یا در انتخاب همسر دچار هیچ گونه لغزش و سستی نشوند و در نهایت بتوانند در جامعه خود، شخصیت و حرفه خویش را به تثبیت برسانند.اگر از والدین سؤال شود که آیا دوست دارند فرزندشان در آینده بتواند در اجتماع پیروز و موفق باشد، بی شک پاسخ خواهند داد! «بله، البته!» اما متأسفانه بسیاری از والدین حتی کمترین فرصت را به کودکان خود نمی دهند تا آنان مجال این را داشته باشند که افکار و احساسات خود را آشکار سازند.


اغلب والدین از کودکانشان انتظار دارند که ساکت بوده و تسلیم خواست های آنان باشند، به خصوص در اوقاتی که در خارج از خانه همراه آنان هستند و این انتظار حداقل تا سن ۲۰ سالگی فرزند ادامه دارد و بعد از این سن آنان منتظرند که حصارها شکسته شود و فرزندشان بتواند بر تمامی معضلات اجتماعی فایق آید!


 


اجتماعی شدن، باید آموخته شود


 


به طور کلی ایجاد یک ارتباط مستحکم در خانواده، از اساسی ترین نمودهای خانواده ای قدرتمند است و این ارتباط به کودکان احساس استواری می دهد؛ یعنی اعتماد به نفس و در نهایت یک قدرت دفاعی در برابر هجوم فشارهای خارجی! اما خود این ارتباط الزاماً بایستی در روابط مابین پدر و مادر به وجود آید و آنها به عنوان معلمین اولیه کودکان خود، بهترین نمونه برای هریک از آنها هستند و همان طور که مکرر در این سلسله مقالات ذکر شده کودکان بسیاری، عادات و رفتار خود را از والدین کسب می کنند. ولی پیوند این ارتباط می بایستی از دوران طفولیت کودکان شروع شده و به طور مستمر ادامه پیدا کند.



به عنوان مثال وقتی مادری در حال پوشانیدن لباس های کودک خردسال خود می باشد باید به او توضیح دهد که در حال انجام چه کاری است و یا هم اکنون پدر مشغول انجام چه وظیفه ای می باشد و حتی الامکان جزییات را نیز توضیح دهد. والدین بایستی تا جایی که برایشان مقدور است با کودکان خود صحبت کنند و به آنها بفهمانند که به چه اندازه به آنان علاقه مندند و علت این عشق و علاقه چه چیز می باشد!


همچنین پدر و مادرها مسئولند که برای علایق و قدرت تشخیص فرزندان خود احترام قایل شوند، به طوری که آنها باور کنند که وجود دارند و می توانند فکر کنند و نظریاتشان نیز مهم است. والدین همچنین مسئولند که فرزندان خود را از وقایع پیرامون خود آگاه سازند و به آنان توضیح دهند که در محیط پیرامونشان چه وقایعی در شرف انجام است؛ حتی اگر آنان قدرت تحلیل این رویدادها را هم نداشته باشند، زیرا توضیحات به آنها می فهماند که می بایستی خود را آماده کنند تا چیزهای بیشتری بفهمند و حداقل کارآیی این توضیحات این است که کودکان با الفاظ و لغات جدیدتری آشنا می شوند و سرانجام زمانی می رسد که آنان نیز می توانند خود را در بحث با شما شریک سازند، آن زمان شما می توانید از تمایلات درونی کودکان خود باخبر شوید و در نهایت از علایق اولیه آنان مطلع خواهید بود.


 


ارتباط مستلزم صرف وقت است


 


برای ایجاد یک ارتباط منظم و منطقی، والدین بایستی از اوقات مفید خود سرمایه گذاری کنند و حتی الامکان اوقات ویژه ای را برای این مهم در نظر بگیرند. به عنوان مثال اگر شما در حال رانندگی هستید، می توانید رادیو ماشین را خاموش کرده و به فرزندتان نشان دهید که آماده اید تا با وی صحبت کنید و این امر به او می فهماند که گوش دادن به رادیو کم اهمیت تر از صحبت های او می باشد.


به تجربه ثابت شده که کودکان زمانی بیشتر تمایل به ایجاد ارتباط با دیگران دارند که به آنها اهمیت داده شود. یعنی پدر و مادر نباید در حالی که مشغول انجام کاری هستند با بی اعتنایی فرزند خود را طرف صحبت قرار دهند. متأسفانه یک مشکل اجتماعی که در ارتباط با بسیاری از خانواده ها مطرح می باشد، این است که پدر و مادر هر یک به نوعی تا آن اندازه درگیر مسایل خود هستند که دیگر وقتی برای دلجویی از فرزندان برایشان باقی نمی ماند و این در حالیست که این ارتباط از هر وظیفه ای مهم تر است.


پدر یک خانواده نباید خود را آن قدر گرفتار مسایل خارجی نماید که مادر نقش یک مفسر را برای او بازی کند. در میان عوام جامعه این طور به نظر می رسد که صرف وقت برای صحبت های به ظاهر بی ارزش فرزندان کاری بس عبث است. تازه این دسته اگر قدری انصاف داشته باشند از اوقات بی خاصیت برای صحبت با فرزندانشان استفاده می کنند اما به راستی، شما پدر و مادری که در برابر فرزند خود مسئول هستید براین باورید؟ آیا این واقعیت را می دانید که همین صحبت های به ظاهر کم ارزش به چه میزان در بارور شدن شخصیت اجتماعی فرزند شما مؤثر واقع خواهد شد؟! مطمئن باشید که اگر یک برنامه ریزی صحیح در تقسیم اوقات خود داشته باشید این ایجاد ارتباط هرگز لطمه ای به انجام دیگر وظایف شما وارد نخواهد کرد. به این مهم نیز توجه داشته باشید که فرزندان شما نیازمند صحبت و گوش کردن به حرف های شما هستند و انجام این امر آنقدر پر ارزش و با اهمیت است که جای آن را هیچ وقت دیگری پر نخواهد کرد!


 


وقت مناسب چه زمانی است؟



از نقطه نظر روانی و از مجموع تحقیقات و تجربیاتی که در این زمینه به دست آمده، مناسب ترین زمان برای صحبت با فرزندان زمانی است که آنها بایستی به رختخواب رفته و بخوابند! همواره بسیاری از مادران گله دارند که کودکانشان از خوابیدن به موقع سرپیچی می کنند و بسیاری از آنان تمایل دارند همراه با بزرگان بیدار بمانند. با در نظر گرفتن این مسأله، پدر و مادر می توانند بهترین استفاده را از چنین فرصتی بکنند. یعنی در حالی که برای آنها داستان یا واقعه ای مستند تعریف می نمایند می توانند آنان را دعوت به خواب کنند و همچنین این زمان مناسب ترین موقع برای آشنا کردن فرزند با مطالب جدید است، مثلاً مادر می تواند با نشان دادن کتابی مصور و تعریف وقایع مرتبط ،به اطلاعات کودک بیفزاید و یا از تجربیات دوران کودکی خود که بسیاری برای کودک جذاب است تعریف کند. از دیگر زمان های مناسب، زمان صرف ناهار و شام است. خوب است حتی الامکان همه افراد خانواده در سر میز ناهار و شام حاضر باشند و بعد از صرف غذا است که شما و پدر گرامی می توانید با یکدیگر مشغول گپ زدن شوید و در مورد مسایل دلخواه کودکان با آنان به مشاوره بپردازید. اما توجه داشته باشید که با صحبت خود موجبات اخلال در غذا خوردن را فراهم نسازید.


 


توجه به صحبت های کودکان



بد نیست بدانید که هر سیستم ارتباطی دارای دو محور می باشد. در این زمینه محور اصلی شما هستید که می بایست به حرف ها و درددل های کودکانتان گوش فرا دهید. به راستی هیچ چیز بدتر از این یک کودک را نمی رنجاند وقتی که احساس کند صحبت های او برای والدینش بی ارزش تلقی می شود و والدین به گفته های فرزند چندان توجهی ندارد.


 در بسیاری موارد ممکن است حتی داستان ها و وقایعی که کودک شما تعریف می کند ساختگی و حتی احمقانه به نظر رسد. اما این وظیفه شماست که تمامی حواس خود را متوجه صحبت های فرزند خود کنید و چه بسا بهتر است در موقع گوش دادن، حتی الامکان یک تماس فیزیکی با او برقراری کنید و با نوازش کردن فرزند خود، به او احساس امنیت و اعتماد به نفس بدهید زیرا این حرکت شما به کودک می فهماند که نکته ها و حرفهایش برای شما مهم تلقی می شود. 


اما یکی از فواید پرارزش توجه به گفته های فرزند در آن است که شما در میان پیام های جگرگوشه خود، به چگونگی حالات روانی او پی خواهید برد و اگر احیاناً کودک شما از مسأله ای خاص نگرانی داشته باشد به طور قطع این مشکل در گفته های او متبلور خواهد شد.


بالاخره این که اگر به هیچ وجه وقت گوش دادن به حرف های فرزند خود را ندارید، حتماً به او قول بدهید که بعداً به حرف هایش گوش خواهید داد. اما نوع برخورد شما در این میان نیز حایز اهمیت است. زمانی که به صحبت های کودک خود گوش می کنید هرگز حالتی به خود نگیرید که او احساس کند، می خواهید محکومش کنید، زیرا در بسیاری از موارد یک برخورد نامعقول می تواند همه چیز را خراب کند و کودک را به اتخاذ موضعی محتاطانه وادارد؛ موضعی که در نهایت موجب سلب اعتماد به نفس وی خواهد شد .


شما پدر و مادر عزیز باید همواره این اصل را مد نظر بگیرید که از کودکانتان یعنی افراد جامعه فردا به هیچ عنوان انتظار نداشته باشید که طرز تفکری همانند شما داشته باشند اگر آنان طرز تفکری غیر از طرز تفکر شما دارند بایستی مورد تشویق قرار گیرند و نقش واقعی ما در آن است که فرزندان خود را مستقل از خویش تربیت کنیم و اگر زمانی این امر میسر گردید، آن وقت پدر و مادر موفقی خواهیم بود. 

 


کنترل حرکات کودک



یکی از نکات مهمی که در هنگام صحبت با کودکان بایستی رعایت کنید این است که هرگز نباید به صحبت های آنان بخندید، مگر در صورتی که خود آنان مرتکب این عمل شوند. تمامی توان خود را بایستی به کار ببندیم که در این هنگام بسیار جدی برخورد کنیم.


شاید بسیاری از حرف های کودکانه برای والدین خنده آور باشد، اما برای کودک همین حرف های به ظاهر بی اهمیت تمامی شخصیتش را تشکیل می دهد. اگر از شما احیاناً برخوردی توام با تمسخر سر بزند، کودک به شما اطمینان نخواهد کرد و در حقیقت یک محدودیت در صحبت را رعایت خواهد نمود و درست از همین نقطه است که ارتباط شما با او سست خواهد شد! از دیگر موارد کنترل در حرکات، داشتن صدای ملایم و گرم به هنگام صحبت کردن است .


هرگز یک پدر و مادر نبایستی با فرزند خود با صدای بلند صحبت کند. حتی اگر خطایی هم از آنان سرزده باشد، چه بسا بهتر است با نرمی و ملاطفت با آنان برخورد شود. به هنگام صحبت با کودکان حتی الامکان بایستی رعایت تواضع و فروتنی را داشته باشیم و اگر در جایی لازم شد از عذرخواهی دریغ نکنیم، بخصوص در مواردی که آنها را از روی اجبار تنبیه کرده ایم. سرانجام از مهم ترین عوامل که به این قسمت از مطلب ما مربوط می شود، این که: یک پدر و مادر با شخصیت هرگز نباید کودک خود را به اسمی غیر از نام واقعی او صدا بزنند و به گفته ای دیگر این که نباید خود ما بر روی آنان نامی غیرمنطقی بگذاریم، نامهایی نظیر «خیکی، بوفالو، خنگ» و... زیرا به تجربه ثابت شده که نهادن این گونه اسامی به کودکان عکس العمل بسیار ناهنجاری دارد و ادامه این حرکت ناخوشایند منجر به این خواهد شد که به تدریج خود آنها باور کنند که واقعاً دارای این صفات هستند و در نتیجه از کودکی خود را در برابر هر فشار خارجی تسلیم خواهند کرد زیرا در حقیقت «احساس شخصیت» در آنان به نوعی کشته شده است!


خوش قولی و استواری



یکی از وظایف پدر و مادر مسئول در قبال فرزند خویش آن است که به قول خود وفادار باشند و زمانی که وعده ای به فرزند خود می دهند، حتماً به آن عمل کنند و هرگز با گفتن عباراتی مانند «ببینم چه می شود» آنان را سرگردان نکنند و اگر واقعاً امکان انجام آن عمل برای آنان مقدور نیست بی درنگ جواب منفی خود را صادر کنند و در صورت امکان دلیل این امتناع را برای کودکان خود توضیح دهند.


زمانی که به فرزند خود دستوری می دهید، سعی کنید تا حد ممکن آن دستور واضع و صریح باشد. به عنوان مثال اگر از او می خواهید که حیاط خانه را تمیز کند، شکل انجام آن را به صورت کلی نخواهید و سعی نمایید تا دستورات خود را جزء جزء صادر کنید! به هر حال از فاکتورهای با اهمیت در تعلیم و تربیت مدرن امروزی این است که والدین بایستی همواره با فرزندان خود با نرمی و ملاطفت رفتار کنند و تا جایی که مقدور است نسبت به آنان سخت گیر نباشند زیرا در صورت چنین رفتاری، فرزندان با والدین خود به نوعی بیگانه خواهند شد و در نتیجه پدر و مادر از احساسات و خواست های آنان دور خواهند افتاد و این یعنی شروع یک تراژدی اسف بار در راه تعلیم و تربیت فرزند.

 http://www.fekreno.org/


  موضوعات مشابه:


فرزندانم با هم دعوا می کنند! 

رابطه سن بالای والدین با احتمال بروز بیماری‌های روانی در فرزندان 

کشف نورونهای مسئول رفتار مادارانه و پدرانه 

تاثیر کتابخوانی بر رشد مغزی کودکان 

اصول اساسی فرزند پروری

روش های مثبت فرزند پروری 

تزیین غذای کودکان

برای غذای کودک تان با صرف کمی وقت و هزینه ای اندک ایده خلاقانه خود را عملی نمایید. با ایجاد تنوع و بکار گیری سلیقه شخصی تان، غذا را دلپذیرتر و اشتها برانگیز کنید. با دانستن علائق فرزندان تان و الهام گرفتن از داستانها و شخصیت های مورد علاقه ی آنها، می توان قوه خلاقه ی کودکان را نیز به چالش گرفت. مادری هنرمند بنام Anne Widya با صرف روزانه 45 تا 60 دقیقه زمان، اقدام به تهیه صبحانه هایی با موضوعات متنوع برای هر 4 فرزند خویش می نماید. صبحانه یکی از وعده های غذایی اصلی و مهم برای تمامی سنین بخصوص نونهالان محسوب می شود. از خواب برخاستن و آماده شدن برای رفتن به مدرسه تقریبا برای اکثر بچه ها با میل و اشتیاق زیادی انجام نمی گیرد. اما با ایده گرفتن از تصاویر زیر می توان آنها را تشویق به آماده شدن سریع و صرف صبحانه ای دلپذیر نمود.

  1. 1-صبحانه دریایی سوار بر قایق همراه با دوستمان نهنگ اقیانوسها

مواد لازم: نان ساندویچی، سوسیس، کاهو، ساقه کرفس، گوجه فرنگی، خیار، انگور

image1-H7OeCqDx.jpg

  1. 2-صبحانه ای با دوستمان بچه لاک پشت ناقلا 

مواد لازم: نان تست و یا همبرگری، کاهو، پنیر ورقه ای، کالباس، تخم مرغ، سوسیس، سس گوجه فرنگی، سیب

image2-h8XBUk3h.jpg

  1. 3-صبحانه در پیست اتوموبیل رانی 

مواد لازم: نان ساندویچی، کاهو، گوجه فرنگی، کالباس سالامی، سوسیس

image3-wFEJ89GW.jpg

  1. 4-صبحانه ای در کنار پرستاران 

مواد لازم: نان ساندویچی، سوسیس، کلم بروکلی، سس گوجه فرنگی، سیب

image4-yQJuwik2.jpg

    1. 5-صبحانه با موضوع مسابقه اتوموبیل رانی سرعت   
     

مواد لازم: نان ساندویچی، کاهو، گوجه فرنگی، کالباس سالامی، سوسیس، پنیر ورقه ای، پنیر سفید سفیده تخم مرغ (آب پز شده)، سس گوجه فرنگی

image5-pmos2cZa.jpg

    1. 6-صبحانه ای با دوستمان جوجه تیغی مهربون 
     

مواد لازم: نان ساندویچی، کاهو، گوجه فرنگی، کالباس، پنیر ورقه ای، سوسیس

image6-cVviN9JQ.jpg

    1. 7-صبحانه ای با دوستان عنکبوتی مان  
     

مواد لازم: نان ساندویچی، کاهو، گوجه فرنگی، پنیر سفید و یا سفیده تخم مرغ (سرخ شده) و یا کلاهک قارچ نیم پز شده، کالباس

image7-XTSpzx1G.jpg

  1. 8-صبحانه ای با قورباغه های زبون دراز 

مواد لازم: نان ساندویچی، کاهو، گوجه فرنگی، پنیر ورقه ای، کالباس

image8-lY32FTt6.jpg


    1. 9-صرف صبحانه در قایق دونفره بر روی دریاچه

مواد لازم: نان ساندویچی، سوسیس، کاهو، ساقه کرفس، گوجه فرنگی، انگور

image9-Nd67UhYE.jpg

10.  صرف صبحانه در کلبه ییلاقی 

مواد لازم: نان تست، کالباس، گوجه فرنگی، تخم مرغ، سیب، پرتقال

image10-07RzjpTZ.jpg

11.  صبحانه ای با عمو نوروز

مواد لازم: نان ساندویچی، سوسیس، گوجه فرنگی، کلم بروکلی، سفیده تخم مرغ (آب پز شده برای گل)، پنیر سفید (برای سر عمو نوروز)، خمیر نازک داخل نان ساندویچی (برای مو و ریش عمو نوروز)

11-hotdog6.jpg

اختلاف سنی با فرزندانمان را چه کنیم؟


با افزایش سن ازدواج، کاملا طبیعی است که اختلاف سنی پدران و مادران و نیز فرزندان بیشتر و بیشتر شود و گاهی به بیش از سی و پنج سال هم برسد. وجود این میزان اختلاف سنی منجر به اختلاف در نوع گفتار، کردار و حتی دیدگاه والدین و فرزندان می‌شود.

به گزارش جام جم، اگر به نکاتی که در ذیل اشاره می‌شود، توجه کنیم بهتر می‌توانیم همپای کودکان خود باشیم.

عشق ورزیدن
می‌توانید با کودکتان رابطه خوبی برقرار کنید، به شرط آن که اجازه بدهید عشق و محبت شما را نسبت به خودش احساس کند. محبت قلبی به تنهایی، برای ارضای خواسته‌های درونی کودک کافی نیست.

او به عشق و محبتی نیازمند است که آثارش در رفتار و گفتار پدر و مادر نمودار باشد. بچه‌ها از نوازش، بوسه و تبسم و حتی از آهنگ محبت‌آمیز سخنان شما احساس آرامش می‌کنند و اعتماد به نفسشان تقویت می‌شود و درمی‌یابند که در زندگی، افرادی هستند که بدون هیچ گونه انتظاری، عاشقانه آنها را دوست دارند و از آنها حمایت می‌کنند، اینجاست که به خودشان می‌قبولانند با وجود این افراد هیچ گاه تنها نخواهند ماند.

وقتی به فرزندتان اظهار محبت می‌کنید او به شما و محیط خانه علاقه‌مند می‌شود و کمتر پیش می‌آید، جذب دوستان ناباب و مواد مخدر شود و به لحاظ روحی و جسمی نیز فرد سالم‌تری خواهد بود. پس همیشه به فرزندتان محبت کنید و بگویید که دوستش دارید و عاشقش هستید، اما باید بدانید که اظهار محبت وسیله تربیت است و نباید مانع تربیت شود.

بنابراین والدین باید حساب عشق به فرزند را از تربیت جدا کنند، او را صمیمانه دوست بدارند ولی عیوب و رفتار نادرستش را با روشی عاقلانه اصلاح کنند، زیرا فرزند شما همیشه کودک باقی نمی‌ماند.

کشف علایق مشترک خود و فرزندان
ممکن است شما به دلیل اختلاف سنی که با فرزندتان دارید، برای برقراری ارتباط خوب و صمیمانه با او، مشکلاتی داشته باشید. در این مواقع بهتر است به دنبال نقاط مشترک بین خود و فرزندتان باشید. مثلا شاید هر دوی شما وقت‌تان را برای خواندن کتاب، ورزش یا دوچرخه‌سواری صرف کنید. بنابراین سعی کنید علایق مشترک خود و فرزندتان را بیابید و با استفاده از وجود این علایق، رابطه دوستانه‌ای میان خودتان ایجاد کنید.

گام دیگر این است که بدانید فرزندتان چگونه وقتش را می‌گذراند و مشغول انجام چه نوع کار و فعالیت‌هایی است. زمانی را هر چند کوتاه به او اختصاص بدهید و در کارها و فعالیت‌هایی که دوست دارد، شرکت کنید. حتی می‌توانید دست فرزندتان را بگیرید، به پارک بروید و همپای او روی چمن‌های سرسبز بدوید، گل‌های رنگارنگ را نوازش کنید، بلند بلند بخندید و آواز بخوانید و درباره موضوعات مختلف با هم صحبت کنید و از این که در کنار یکدیگر هستید لذت ببرید. این نکته حائز اهمیت است. اگر چند تا بچه دارید برای هر کدام از آنها زمانی را جداگانه اختصاص بدهید.

صبور بودن
اگر یک روز سخت و پرمشغله را پشت‌سر گذاشته‌اید، لطفا تلافی آن را سر بچه‌ها در نیاورید. همه ما در زندگی روزهای سخت و پرکار داریم، ولی باید آرامش خود را حفظ و راهی برای کاهش خستگی روزانه پیدا کنیم.

سعی کنید وقتی کنار افراد خانواده بویژه کودکان هستید، شاد و پرانرژی باشید، زیرا بچه‌ها پدر و مادر شاد و پرانرژی می‌خواهند، نه پدر و مادر خسته و عصبی.

این نکته مهم است، زمانی که فرزندتان با شما صحبت می‌کند مدام کلام او را قطع نکنید، چراکه احساس می‌کند تمایلی به شنیدن حرف‌هایش ندارید، لذا از حرف زدن با شما دلسرد می‌شود. همیشه سعی کنید صبور باشید و به حرف فرزندتان بدقت گوش کنید، زیرا این گونه به او می‌فهمانید، آن قدر برایش ارزش و احترام قائلید که حاضرید تمام حرف‌هایش را بشنوید. با این روش می‌توانید متوجه مشکلات ریز و درشت فرزندتان بشوید و بموقع به او کمک کنید. به اهداف و احساساتش احترام بگذارید و همیشه به او بگویید چقدر دوستش دارید.

بازی کردن
کودک بازی کردن با پدر و مادرش را دوست دارد و همین را یکی از دلایل محبت می‌داند. در ضمن بر اثر همین بازی‌هاست که علایق ذاتی کودک و اخلاق و رفتار اجتماعی و فردی او شکل می‌گیرد. به این ترتیب یک راه درست برای تقویت روابط بین شما و فرزندتان این است که با او بازی کنید و قاه قاه بخندید. اجازه ندهید مدام با رایانه بازی کند.

بازی‌های زمان کودکی خودتان را به او یاد بدهید. زمان بیشتری را با فرزندتان سپری کنید. او به وجود شما در کنار خود احتیاج دارد.

حتی می‌توانید بازی‌هایی را انتخاب کنید که تک‌تک افراد خانواده بتوانند در آن شرکت کنند، مثل بازی اسم فامیل یا منچ ... گاهی اوقات با هم به پارک محل بروید، سوار تاب شوید، از پله‌های سُرسُره، بالا بروید و با هم سر بخورید و کلی خوش بگذرانید. وقتی در کنار فرزندتان هستید با تمام وجود کنارش باشید تا او هم وجود شما را در کنار خود احساس کند و شاد باشد.

نظم و قانون حاکم بر خانواده
بهتر است بچه‌ها در خانه‌ای بزرگ شوند که قانون داشته باشد. خانه‌ای که در آن نظم و قانون نباشد، بچه‌ها آزادانه هر کاری را که دوست داشته باشند انجام می‌دهند، مثلا تا هر ساعتی که بخواهند پای رایانه می‌نشینند و بازی می‌کنند یا تا نیمه‌های شب تلویزیون تماشا می‌کنند و... .

اگر می‌خواهید رابطه خوبی با فرزندتان داشته باشید، باید قوانین خاصی تعیین و این قوانین را به طور ثابت اجرا کنید. برای مثال، ساعات خاصی را برای دیدن برنامه‌های تلویزیون یا بازی‌های رایانه‌ای تعیین کنید یا انجام بعضی کارهای خانه را بر عهده فرزندتان بگذارید، البته کارهایی که در حد توانش باشد.

ممکن است ابتدا کمی خسته شود و غر بزند، اما بعد متوجه می‌شود شما به او اعتماد کرده‌اید که انجام برخی از کارها را به او سپرده‌اید. در نتیجه خوشحال می‌شود و احساس مسئولیت می‌کند و در آینده نیز فرد مسئولیت‌پذیری می‌شود.

این نکته مهم است که اگر گاهی فرزندتان نتوانست کارها را در حد عالی انجام بدهد، او را تنبیه نکنید، سرش غر نزنید و نگویید تو از عهده هیچ کاری برنمی‌آیی، زیرا اعتماد به نفسش را از دست می‌دهد، بنابراین فرصت دیگری به او بدهید و کمکش کنید تا کارش را درست و دقیق انجام بدهد.

نقاط بحرانی در زندگی کودک که نمی دانید!



همه ما می دانیم بچه ها چه زمانی قادر به نشستن هستند، راه می روند و گواهی تصدیق رانندگی می گیرند. اما بعضی از مسائل اولیه مهم هستند که باید بیشتر به آنها توجه شود!

در واقع 7 مرحله مهم و نقطه بحرانی در زندگی کودک وجود دارد که سزاوار توجه بیشتری هستند. با این پست رشد و تربیت کودک لاپلاس همراه باشید.


1- توانایی در قدرت بینایی (2 تا 4 ماه)
کودک شما عادت دارد تا اشیا را در دو بعد ببیند. اما در حال حاضر او جهان را در 3 بعد می بیند. قشر مغز او به اندازه ای رشد کرده است که او می تواند ورودی چشم‌هایش را ترکیب کنند، نیازی به عینک‌های 3 بعدی مسخره نیست!




2- اولین خنده واقعی (4 تا 5 ماه)
نوزادان در 2 یا 3 ماهگی لبخند زدن را آغاز می کنند. اما در حدود 4 تا 5 ماهگی لبخندهای او ممکن است در پاسخ به هیجانات یا حوادث نامتجانس به خنده تبدیل شود.  از رشد سریع قشر مغز او باید سپاسگزار بود.

3- اسم خودش را می شناسد (5 تا 8 ماهگی)
هرچند که او قادر نیست صحبت کند اما در این سن او اسم خودش را می شناسد و اگر او را صدا بزنید به شما نگاه خواهد کرد. او را برای ادامه انجام اینکار در سرتاسر سالهای نوجوانی اش تشویق کنید.


4- بازی کردن با نقاط حساس بدن (1 تا 2 سالگی)
در این سن بیشتر بچه ها کشف کرده اند که بازی کردن با نقاط حساس بدنشان لذت بخش است.  در این مرحله این یک حس و شور برای او محسوب می شود. اما هنوز مدت زمان زیادی لازم است تا از دست شما به خاطر اینکه به شکل ناگهانی وارد اتاقش شده اید عصبانی شود!

5- تاب بازی کردن (4 تا 5 سال)
بچه ها در این سن تشخیص می دهند که برای تاب بازی، چگونه باید به پاهای خود فشار وارد کنند. بنابراین شما می توانید به مدت 2 دقیقه در آرامش چای بنوشید.

6- توانایی بکارگیری همزمان دو نیمکره (7 تا 8 سالگی)
دو سمت مغز به اندازه کافی رشد کرده است. او می تواند بطور همزمان از هر دو نیمکره استفاده کند و بدن خود را کنترل کند.  بچه شما می تواند کاغذ را با یک دست گرفته و با دست دیگر روی آن بنویسد، و اینکار، رد و بدل کردن یادداشت در کلاس را خیلی آسانتر کرده است.

7- ابراز فروتنی (8 تا 9 سالگی)
تمایل به حفظ حریم خصوصی معمولا در حدود این سن شکل می‌گیرد. حتی بچه هایی که تا حالا برهنه بودند ممکن است ناگهان سرخ شوند و برای پوشاندن خودشان تن پوشی بردارند.

 

برگرفته از نی نی سایت

جلوی خلاقیت کودکتان را نگیرید !


رفتیم دانشگاه، مدرک گرفتیم و باز احساس ناراحتی کردیم؛ چون چیزی را که دوست داشتیم، پیدا نکرده بودیم؛ یعنی یادمان نداده بودند که پیدایش کنیم. کلیشه ها به ما دیکته شده بودند و حالا ما بزرگ شده بودیم؛ با مدرکی در دستمان و کلی علاقه و خلاقیت سرکوب شده در دست دیگرمان!
حالا باید بیشتر زحمت می کشیدیم تا راهمان را پیدا کنیم؛ راه مخصوص خود خودمان را، قرار نیست بچه های ما هم همین روند را طی کنند. دوران پیش از دبستان بهترین زمان برای تقویت خلاقیت بچه هاست؛ چرا که بخواهیم یا نخواهیم، مدرسه تاحدی خلاقیت بچه ها را می کشد. بگذاریم بچه ها آرزوی شغل های جدید بکنند؛ حتی همان کلیشه ها را طور دیگر دنبالش بروند. علاقه شان را کشف کرده و کمکشان کنیم از همین حالا راه خود را پیدا کنند؛ راه مخصوص خود خودشان را. فراموش نکنید همه بچه ها «خاص» به دنیا می آیند؛ البته اگر پدر و مادر به زور آن ها را «معمولی» نکنند!



1- بگذارید اوقات فراغت داشته باشند
خیلی از پدر و مادرها تصور می کنند برای کشف استعداد دختر یا پسرشان باید تمام امکانات لازم را در اختیارشان بگذارند. آن وقت آن قدر هزینه های زیاد می کنند و هی بچه را از این کلاس به آن کلاس می فرستند که در نهایت فرزند اصلا وقتی برای استراحت و فعال شدن خلاقیتش پیدا نمی کند. صبح زود می بریمش کلاس و عصر هم که خسته او را بر می گردانیم و فردا هم مثل روز قبل. باورکنید که کشف استعداد بچه ها احتیاج به این همه هزینه و رفت و آمد به کلاس های مختلف ندارد و شما خیلی راحت می توانید در خانه بر روی توانایی هایشان کار کنید.
بحث اوقات فراغت را جدی بگیرید و از فرزندانتان بخواهید کارهای جدید انجام بدهند؛ مثلا وسایل دورریختنی را در اختیارشان بگذارید و از آن ها بخواهید یک چیز به دردبخور با آن ها درست کنند و در آخر هم تشویقشان کنید.




2- بگذارید زیاد بپرسند
حتما برای شما هم پیش آمده است که از سوال های یک بچه کلافه شده اید؛ از این بچه هایی که آن قدر سوال های عیجب و غریب می پرسند که به اصطلاح مغز آدم را می خورند؛ خب حقیقت این است که بزرگ ترها باید صبرشان را بالا ببرند. سوال پرسیدن نشانه خیلی خوبی است از نحوه تفکر بچه ها؛ چون پرسیدن، دیدگاه کودکان را نسبت به جهان عوض کرده و موجب رشدشان می شود.

بعضی سوال هایشان را با سوال جواب بدهید و بگذارید کمی عمیق تر فکر کنند؛ مثلا در جوابشان بپرسید: «به نظر خود تو چرا این اتفاق اتفاد؟» و جواب هایشان را به چالش بکشید. بدیهی است که هرچه بیشتر پیرامون مسائل فکر کنند و بلافاصله جواب ها دیکته شده نگیرند، تفکر انتقادی و خلاقانه شان بیشتر رشد می کند.



3- از فرزندانتان بخواهید خودشان اسباب بازی هایشان را بسازند
شنیده اید که می گویند: «اختراع، زاییده احتیاج است؟»
بگذارید کمی هم «احتیاج» داشته باشند. گاهی ما به خاطر علاقه بیش از حدمان به بچه ها آن قدر اطرافشان را پر از وسایل غیرضروری می کنیم که دیگر فرصت فکرکردن را از آن ها می گیریم.
خیلی از اسباب بازی ها روند تفکر خلاق کودک را فلج می کنند. لازم نیست هرچیزی را که دلشان خواست، برایشان تهیه کنید.
سعی کنید تا حد امکان از بازی های کامپیوتری دورشان کنید و اسباب بازی هایی برایشان بخرید که لازم باشد با آن ها چیز جدیدی بسازد؛ مثل خانه سازی ها. آن وقت از آن ها بخواهید کمی فکر کنند و ببینند دوست دارند چه چیزی داشته باشند و بنابراین شکل دلخواهشان را خودشان بسازند.



4- کلیشه ها را برایشان بشکنید
چه کسی گفته ماشین ها نمی تواند پرواز کنند؟
سد ذهنی برایشان نسازید؛ چون این سد ذهنی خلاقیت را از بین می برد و باعث می شود بچه ها به شکل عادی همه چیز عادت کنند. از کودکتان بخواهید تصور کند که ماشین ها پرواز می کنند؛ آن وقت چه مشکلاتی پیش می آمد و چه مشکلاتی از بین می رفت؟
بگذارید تا به چیزهای غیرعادی فکر کنند و برایشان راه حل های جدید بسازند. قصه ها و کارتون ها کمی در این باره کار ما را راحت تر کرده اند آن ها پر از اتفاق های غیرعادی هستند و قدرت تخیل و تصور بچه ها را بالا می برند.
خوب است زمانی را برای کودکان درنظر بگیریم تا آن ها داستان ها و کارتون های روز دنیا را ببینند؛ البته باید این نکته را هم درنظر بگیریم که بیش از حد پای تلویزیون نشستن کاملا نتیجه عکس دارد؛ پس اینجا مدیریت زمان بر عهده ماست!


5- اسم خیال پردازی هایشان را دروغ نگذارید
وقتی که می گویند «دیروز داشتم با مرد عنکبوتی حرف می زدم» فوری نگویید مرد عنکبوتی که وجود ندارد!
به فرزندانتان القا نکنید که دروغ می گویند و دروغ بد است و هرگز برچسب منفی به آن ها نزنید؛ درواقع بچه ها در سنین پایین خیال پردازی هایشان را به جای واقعیت جا می زنند و این اصلا به معنای دروغ گفتن نیست. آن ها گناهکار نیستند؛ فقط در تشخیص مرز واقعیت و خیان هنوز پخته نشده اند و توانایی شناختی کافی را ندارند. از این فرصت استفاده کنید و در خلال گوش دادن به خیال پردازی هایشان و دامن زدن به آن ها، برای فرزندانتان از صداقت هم بگویید. اگر فرزندانتان کمی بزرگ تر هستند، بهتر است با مهربانی برایشان توضیح بدهید که خیلی خوب است که می توانند اتفاقی را که هنوز نیفتاده است، به خوبی تعریف کنند! و بعد از آن ها بپرسید که اگر واقعی بود، چطور می شد؟


6- بگذارید کارهای مختلف را تجربه کنند
امروزه بیش از 7 میلیارد انسان در این کره خاکی زندگی می کند و این یعنی 7 میلیارد استعداد مختلف. متاسفانه باور غلطی در جامعه وجود دارد که می خواهد از همه بچه ها، یک الگوی ثابت در بیاورد. از آنجایی که اساسا بین انسان و پلاستیک تفاوت هایی وجود دارد، استفاده از روش قالب گیری شخصیتی خیلی جاها به نابودی آینده فرزندانتان منتهی می شود؛ پس دست آن ها را در تجربه کردن باز بگذارید.
اگر می بینید فرزندانتان از سروکله زدن با حیوانات لذت می برند، آن را ناهنجاری ندایند و مانع آن ها نشوید؛ چرا که با این کار شاید جلوی ظهور یکی از موفق ترین دام پزشکان آینده را می گیرید! بگذارید فرزندانتان مهارت های مختلف ذهنی و عملی را امتحان کنند؛ از خمیربازی و سروکله زدن با لگوهای اسباب بازی گرفته تا شعرگفتن و موسیقی نواختن. اگر به این اصل شک دارید، می توانید برای چند هفته آن را امتحان کنید! مطمئن باشید پشیمان نخواهید شد.


7- احساسات و علایقشان را سرکوب نکنید
«مرد که گریه نمی کنه!» «دختر که با ماشین کنترلی بازی نمی کنه!» «پسر که نباید گل دوزی کنه!» «دختر که نباید تکواندو بره!» و هزار تا باید و نباید دیگر. تمام این بایدها و نبایدها، تابوها یا محرومیت های عجیب و غریبی هستند که سال هاست بدون هیچ پشتوانه دینی و عقلی در جامعه ما وجود دارند. تابوهایی که معلوم نیست برای جلوگیری از شکسته شدن آن ها تا به حال استعداد و ذوق چند کودک سرکوب شده است.
اگر پدری با اخم و کتک، مانع گریه پسربچه اش شود، آن هم در سنی که گریه از طبیعی ترین رفتارهای یک کودک سالم محسوب می شود یا اگر مادری به اجبار ماشین اسباب بازی را از دختربچه اش بگیرد، آن وقت فکر می کنید چه اتفاقی می افتد؟ اگر فکر می کنید این کار با آتش زدن استعدادهای کودک تفاوت دارد، بدانید که اشتباه می کنید. اگر می خواهید فرزندان خلاقی داشته باشید، باید بگذارید که خلاقیت آن ها عرصه درست خود را برای تبدیل شدن از یک غریزه بالقوه به یک موفقیت بالفعل پیدا کند.
اگر پسر شما در گل دوزی و کار با پارچه مهارت بی نظیری دارد، مانع او شدن و تحقیرکردنش، آن هم در سنین ابتدایی زندگی کودک که روانی بسیار آسیب پذیر و لطیف دارد، می تواند چنان اثر ناهنجاری در ناخودآگاه او برجای بگذارد که او تا آخر عمر سراغ آن کار نرود، آن هم درست در صورتی که می توانست از همین راه به موفقیت های قابل توجه در عرصه شغلی، اجتماعی و اقتصادی دست یابد. مشابه این اتفاق برای مثال های دیگر هم اتفاق می افتد؛ پس پدر و مادر گرامی، لطفا مراقبت عواطف و علایق لطیف فرزندانتان باشید!

 

ترس کودکان از تاریکی و راهکارهای کاهش آن

یکی از ترس هایی که بین بیشتر کودکان عمومیت دارد، ترس از تاریکی است. معمولا این ترس بین سنین 3 -2 سالگی آغاز می شود و ضمن تداوم در سالهای بعد قدری کاهش می یابد، ولی تا حدود 10-12 سالگی نیز ادامه پیدا می کند. یکی از مواردی که منجر به ترس کودک از تاریکی می شود، زمانی است که پدر و مادر و یا نزدیکان کودک به عنوان تنبیه از او می خوهند تا در اتاق تاریک مثل انباری، زیرزمین، و غیره که موجب ترس و وحشت او می شود، تنها بماند. نکته دیگر آن است که فضای منزلی که کودک در آن زندگی می کند و یا اتاق آشنای کودک، در وضعیت های تاریک و روشن جلوه های متقاوتی دارد.

کودکی که در مرحله رشد تصورات خیالی است به راحتی می تواند از هر چیزی در تاریکی برای خود هیولایی بسازد و از آن هیولای خیالی خود بترسد. گاهی ترس از تاریکی صرفا معمول این نکته است که کودک نمی تواند در تاریکی چه باید بکند. گاهی نیز عادت ترس کودک از تاریکی آن است که نمی تواند مادر، پدر و یا شخص مراقب خود را ببیند. در صورتی که اگر این فرد دستش را به کودک بدهد، ترس کودک از بین خواهد رفت.

در برخی موارد، ترس کودک از تاریکی، ناشی از تصورات ذهنی او درباره دزد و موجودات خیالی ای است که از اطرافیان خود می شنود و یا گاهی خواب می بیند. از نظر یک کودک 6 ساله، تاریکی مظهر هیولاها، غول ها، دزدها و ... است که می توانند به او صدمه بزنند. برای مثال زمانی که کودک به رختخواب می رود به یاد موقعیت ترسناکی که شب پیش در خواب دیده است، می افتد و آن گاه خواب از سر او می پرد و شروع به خیال پردازی مجدد می کند. 
در بعضی موارد حتی فکر تنهایی در یک اتاق تاریک کودک را می ترساند. کودکانی که از تاریکی و تنهایی شدیدا دچار ترس، دلهره و اضطراب می شوند از آن فرار می کنند بیش از هر چیز نیازمند احساس امنیت و آرامش هستند که والدین و اعضای خانواده می توانند به آنها ببخشند. اگر کودکی دارید که دارای مشکل ترس از تاریکی ست، به کارگیری پیشنهادات لاپلاس را به شما توصیه می کنیم.

راهکارهایی که منجر به کاهش ترس کودک از تاریکی می شود عبارتند از:
1- علت اصلی ترس کودک را باید شناخت: برای مثال، پدر و مادر می توانند نسبت به رفتارها و رویدادهای روزانه فرزند خود حساس باشند و تغییرات محیطی او را اعم از خانه، مدرسه و دوستانش مورد بررسی قرار دهند، حتی می توانند علایق و انگیزه های جدید او را بشناسند. گاهی که کودک به شدت ترسیده است و قادر به بیان کلامی ترس خود نیست، می توانیم از او بخواهیم که با رسم نقاشی، ترس خود را به تصویر درآورد.


آن گاه دقت کنیم که کودک چه می کشد و با چه رنگ هایی آن را رنگ آمیزی می کند. معمولا اضطراب ها و ترس ها با رنگ های تیره، مات و تاریک رسم می شوند و گاهی هم کودک با خط خطی کردن چهره ای که کشیده است سعی در از بین بردن و محو کردن عامل ترس خود دارد. پس از نقاشی می توانیم با کودک درباره اثرش صحبت کنیم و با سئوالات ساده ای که از او می پرسیم، علت ترس او را جویا شویم. البته کودک را وادار به نقاشی از موضوعی که باعث ترس او شده است نکنیم. اجازه دهیم که او ابتدا احساس امنیت و آرامش کند و در صورت تمایل تصویر خیالی خود را رسم کند.

2- زمان خواب کودک را می توان با تداعی های خوش و آرامش بخش همراه ساخت. برای مثال مسواک زدن، شب بخیر گفتن، پوشیدن لباس خواب، شنیدن داستانی ساده و یا خاطره ای از دوران کودکی می تواند دلهره و اضطراب کودک را کاهش دهد.


3- با روشن نگه داشتن یک چراغ کم نور و یا چراغ خواب می توان اتاق کودک را از تاریکی محض درآورد. دقت داشته باشیم، چراغ خواب را جایی قرار دهیم که نور آن موجب سایه وسایل اتاق بر روی دیوار نشود، زیرا کودکان با خیال پردازی های خود سایه ها را به صورت اشباح و موجودات خیالی تجسم می کنند و در مواردی نیز استفاده از یک چراغ قوه کوچک که کودک بتواند آن را زیر بالش خود بگذارد، به او آرامش خیال می دهد.


4- بعد از آن که چراغ اتاق را خاموش کردیم، چند دقیقه نزد کودک بمانیم و درباره روزی که گذارنده است با او صحبت کنیم.


5- اگر کودک عادت دارد که نیمه های شب از خواب بیدار شود هیچ گاه او را به اتاق دعوت نکنیم زیرا ترک چنین عادتی دشوار و سخت است.


6- زمانی که کودک وحشت زده از خواب می پرد، سعی نکنیم با انتقاد و یا سرزنش کودک را مورد تحقیر قرار دهیم، بلکه صبورانه نسبت به ترس کودک و منشاء آن کنجکاوی به خرج دهیم و از او بخواهیم در صورت تمایل درباره ترسش و یا موجوداتی که در خواب دیده است صحبت کند زیرا از این طریق ترس و وحشت کودک کاهش می یابد و راحت تر می تواند به مقابله با آن بپردازد.


7- گاهی انجام برخی بازی ها و سرگرمی ها در تاریکی می تواند موجب کاهش ترس کودک از تاریکی بشود. به عنوان مثال پدر و مادر می توانند جلوی نور شمع به سایه بازی با انگشتان بر روی دیوار بپردازند و یا در تاریکی جایشان را تغییر دهند و از کودک بخواهند آنها را پیدا کند. هدف از انجام این بازی ها این است که کودک به تاریکی عادت کند و در یابد که اشیاء در تاریکی هیچ تفاوتی یا زمانی که هوا روشن است نمی کنند.

نوزاد و زمان استحمام


از حمام کردن نوزادان در روز تولد و در ساعات اولیه پس از متولد شدن، پرهیز کنید. حمام کردن نوزادان در روز اول تولد یا در ساعات اولیه پس از تولد موجب بروز مشکلاتی در آنان می‌شود و از این رو توصیه‌ می‌شود که در روز اول تولد، نوزادان فقط با پارچه مناسب تمیز و خشک شوند.

 شستن نوزادان استرس زیادی برای آنان به دنبال دارد و مهم‌تر از آن اینکه، علائم حیاتی بدن مانند ضربان قلب و تنفس نوزادان هنوز تثبیت نشده و به همین دلیل حمام کردن نوزادان موجب ایجاد مشکلات تنفسی در آنان می‌شود به همین دلیل این کار هرگز صحیح نیست.

به خانواده‌هایی که بر حمام کردن نوزادان پس از تولد تاکید دارند توصیه می‌شود حداقل 6 ساعت پس از تولد این کار را انجام دهند.  در برخی خانواده‌ها تا زمان جداشدن ناف، نوزاد را حمام نمی‌کنند، زمان جداشدن ناف نوزادان متفاوت و در بیشتر اوقات طولانی است، اما این شیوه نیز مناسب نیست؛ زیرا ترشحات روییدن نوزاد در این مدت طولانی موجب بروز عفونت‌های بسیاری در آنان می‌شود. مناسب‌ترین زمان ممکن برای حمام کردن نوزاد روز دوم پس از متولد شدن است.

 حمام کردن برخی نوزادان خاص پس از تولد الزامی است، تمام نوزادانی که مادر آنان مبتلا به بیماری‌هایی مانند ایدز و هپاتیت هستند به دلیل آلودگی ترشحات روی بدن نوزاد، شستن آنان پس از تولد و پس از تثبیت تنفس آنان الزامی است.  توصیه می‌شود که نوزادان در ماه‌های اولیه در هر هفته دو مرتبه حمام شوند و حمام کردن کمتر از این زمان موجب بروز عفونت در نوزادان و بیش از این تعداد منجر به افزایش استرس و خشکی پوست در آنان می‌شود.

 

فرزندانم با هم دعوا می کنند!


تحمل دعوای بچه ها برای اغلب ما کار خیلی سختی است . باور عمومی این است که خانواده موفق خانواده ای است که در آن خواهرها و برادرها زیاد با هم دعوا نکنند . اما این اشتباه است! ما همگی خوب می دانیم که چیزی به نام تفاهم مطلق وجود ندارد. دعوا و درگیری بین بچه ها ، نه تنها اجتناب ناپذیر است بلکه مفید نیز هست. پس بهترین رفتار این است که بپذیریم درگیری نیز جزئی از واقعیت زندگی خواهر ها و برادر هاست. در این مطلب لاپلاس در این باره بیشتر بدانید.

کمک به تثبیت شخصیت کودک
چرا این قدر به درگیری های کوچک بین خواهر و برادر بها می دهیم ، در حالی که می دانیم وقوع چنین چیزی در هرخانواده ای طبیعی است؟ شاید به این دلیل که ما از فرزندان خود انتظار داریم تا تصویر خانواده آرمانی را بازتاب دهند. به همین دلیل است که از آن ها می خواهیم آرام بگیرند.
رابطه خواهر و برادری جنبه های منفی هم دارد، باید تلاش کنیم تا به آن ها هم توجه کنیم تا راحت تر بتوانیم رقابت هر روزه بین فرزندانمان را تحمل و قبول کنیم . وقتی می بینیم فرزندمان آسیب دیده ، غصه خورده یا رنجیده، متوجه می شویم که ما به عنوان پدر یا مادر قادر نیستیم در برابر تمامی ناملایمات زندگی از کودک خود دفاع کنیم. پدر و مادر قادر مطلق نیستند و پذیرفتن این نکته کار آسانی نیست. برای کمک به درک این نکته باید به یاد داشته باشیم که وقتی کودک موفق می شود تا مراحل دردناک زندگی اش را تحمل کند و آن ها را پشت سر بگذارد ، در واقع می فهمد که چه قابلیت هایی دارد و می تواند از این طریق ، این قابلیت ها را رشد دهد. به عبارت بهتر کودک یاد می گیرد چگونه قوی شود.
باید پذیرفت که رابطه خواهر و برادری همیشه بین دو قطب عشق و نفرت در نوسان است. قبول درگیری بین خواهر و برادر بهترین روش برای پشت سر گذاشتن و تبدیل آن به عنصری سازنده است. چارچوب هیچ رابطه دیگری به اندازه چارچوب رابطه خواهر و برادری متغیر نیست. لحظه ای هست که خواهر و برادر ، با هم خوب و مهربانند، اما ده دقیقه بعد آسمان به زمین می آید و به جان هم می افتند.

پدر و مادر نباید از دعوا و درگیری بین بچه ها بترسند. تنها یک جر و بحث شدید می تواند کاری کند که کودک زیر بار زورگویی خواهر یا برادر نرود و امتیازاتش را از دست ندهد. دعوا به کودک در راه بزرگ شدن و تثبیت شخصیت کمک می کند. حتی اگر رابطه بین آن ها تیره و تار باشد و نتوانند همدیگر را دوست بدارند نباید تصور کرد که از این لحاظ آسیب می بینند. گاهی اوقات کودک ممکن است بیش تر نیاز داشته باشد از قلمرو و حریم خود دفاع کند، تا این که در فکر جلب محبت خواهر یا برادر باشد. کودک مجبور نیست که خواهر یا برادرش را دوست بدارد اما باید به او احترام بگذارد و از لحاظ جسمی و به ویژه روانی به او آسیب نرساند. نقش والدین در این میان حمایت و مراقبت از هویت جسمی و روحی تک تک فرزندان است. اگر می پرسید که پدر و مادر چگونه می توانند چنین نقشی را عهده دار شوند ، در جواب می گوییم که باید اجازه دهند تا دعوا رخ دهد ، اما مراقب باشند که همیشه یکی از بچه ها حرف خود را به کرسی ننشانند. والدین باید توجه کنند که فرایند تحقیر به عادت بدل نشود.

نقش سازنده دعوا و درگیری

یکی از مهم ترین فواید دعوا این است که هر شخصی در دعوا می تواند هم به شناخت بهتری از خود دست یابد و هم اعتماد به نفس بیشتری بیابد، البته مشروط بر آن که همیشه بازنده یا برنده نباشد. به عنوان مثال خواهر یا برادری که اطمینان داشت در دعوا برنده خواهد شد، ناگهان مجبور شود جا بزند و می فهمد که همیشه نمی تواند برنده میدان باشد. فردی هم که همیشه بازنده بوده به ناگاه درمی یابد که با شجاعت تمام مقاومت کرده و قدرت دفاع از خود را دارد. و بی تردید از این تجربه در محیط مدرسه هم استفاده خواهد کرد.
از دیگر مزایای دعوا این است که به بچه ها این امکان را می دهد تا استحکام والدین خود را محک بزنند واطمینان یابند که پدر و مادر تحمل طوفان های کوچک را دارند. آن ها با خود می گویند اگر پدر و مادر بعد از این همه دعوا باز هم ما را دوست دارند، پس حتما آدم های قرص و پایدار و استواری هستند.

دعواها عموماً عملکرد و مفهوم خاصی دارند. دعوا و درگیری گاهی تنها راهی است که کودک می تواند از طریق آن دردها و ناراحتی اش را عنوان کند. این وظیفه بزرگ ترها است که چنین واکنشی را رمزگشایی کنند.
درگیری همیشه به معنای درخواست تغییر شرایط است. درخواست تغییر در مورد کودکان در اغلب اوقات به منظور جلب توجه والدین صورت می گیرد. کودک در ذهن خود می گوید :" خوب یک کمی هم به من نگاه کنید، ببینید چه کارهایی بلدم بکنم . آخه من هم آدمم! کمک کنید تا منم بتونم جنبه های خوبم رو نشون بدم".
چه زمانی باید مداخله کرد؟
تردیدی نیست که والدین نباید هر وقت دعوایی رخ داد مداخله کنند ، اما برای این که مدام بچه ها با هم دعوا نکنند و آسیب نبینند و بتوانند از آن درس بگیرند، نیاز دارند تا والدین مداخله کنند.
وقتی خطر خشونت جسمانی وجود دارد نمی توان چشم پوشی کرد. یکی دیگر از موقعیت هایی که ایجاب می کند تا والدین پادرمیانی کنند وقتی است که خشونت کلامی از فحش های رایج بین خواهر برادرها فراتر برود و به تحقیر، بی ارزش کردن و حمله به هویت طرف مقابل بیانجامد. مداخله والدین در شرایط دیگری نیز ازامی است ، یعنی وقتی که صحنه دعواها هر روز به یک شکل تکرار می شود و یکی از بچه ها همیشه مغلوب می شود و کتک می خورد.
و در آخر بدانید که آن چه کودک در ارتباط با خواهر و برادرش یاد می گیرد، در آینده و درخارج از چارچوب خانواده، به کارش خواهد آمد.

رابطه سن بالای والدین با احتمال بروز بیماری‌های روانی در فرزندان

url

 

رابطه سن بالای والدین با احتمال بروز بیماری‌های روانی در فرزندان

نویسنده: دکتر محمد رضا مختاری

 

نشریه World Psychiatry اخیرا مرور کوتاهی درباره دانسته‌های فعلی ما درباره رابطه سن بالای والدین با احتمال بروز بیماری‌های روانی در فرزندان داشته است.

عمدتاً ارتباط دو اختلال روانی عمده با سن بالای پدر شناخته شده است: اسکیزوفرنی و اوتیسم. اما شواهد به نسبت کمتری هم درمورد این ارتباط با بیماریهای دیگری مانند اختلال دو قطبی، اختلالات خوردن و ADHD وجود دارد.

از جمله نکاتی که این مقاله به آنها اشاره کرده است، این است که تعریف مشخصی برای “سن بالا” وجود ندارد؛ شانس ابتلا به این بیماریها با افزایش سن پدر بصورت “خطی” افزایش می‌یابد و “آستانه سنی” خاصی برای آن وجود ندارد.

چندین نظریه برای توضیح این ارتباط بیان شده، که مهمترین آنها “افزایش احتمال جهش‌های ژنتیکی در سلولهای بنیادیسازنده اسپرم” می‌باشد. نظریه‌های دیگر، به تغییرات اپی‌ژنتیک (بروز ژن‌ها) اشاره می کنند. همچنین برخی این ارتباط را غیرعلیتی می دانند، یعنی اینکه مردانی که دیر بچه‌دار می شوند، احتمالاً از ابتدا ژن‌های این بیماریها را داشته‌اند. حتی شواهدی وجود دارد که احتمال وجود این ژن‌ها در زنانی که از مردان خیلی مسن‌تر بچه‌دار می شوند هم بیش از بقیه زنان است.

نکته جالب دیگر اینکه شواهدی وجود دارد که سن بالای پدربزرگ هم (هنگام تولد پدر) شانس این بیماریها را در نوه افزایش می دهد.

البته اینها همه “آمار” است، و تا نتوانیم ارتباطی را دقیقاً توضیح دهیم، نباید بیش از اندازه به آن بعنوان واقعیت علمی اثبات شده نگاه کنیم.

تاثیر کتابخوانی بر رشد مغزی کودکان


early-reading

نوروسافاری| مطالعات جدید در آمریکا نشان می‌دهد، خواندن کتاب برای کودکان کم‌سن‌وسال با بروز تفاوت‌هایی در فعالیت مغزی آن‌ها مرتبط است و این موضوع اهمیت کتاب‌خواندن والدین برای آن‌ها را برجسته می‌کند.

به گزارش نوروسافاری به نقل از ایسنا، دانشمندان مرکز پزشکی بیمارستان کودکان سینسیناتی در اوهایو، برای نخستین بار نشان داده‌اند که خواندن کتاب در طول مرحله حیاتی رشد و پیش از دوران مهد کودک تاثیر معناداری را بر روی توانایی پردازش داستان‌ها توسط مغز کودکان دارد و می‌تواند موفقیت آن‌ها در کتابخوانی را پیش‌بینی کند.

سازمان‌های مختلف در آمریکا همواره والدین را تشویق کرده‌اند که برای کودکانشان از بدو تولد کتاب بخوانند تا یادگیری اولیه آن‌ها را تقویت کرده و اتصالاتی را در مغزشان خلق کنند که این اتصالات، رشد زبانی آن‌ها را ارتقا می‌بخشند. با این حال تا پیش از این، شواهد مستقیمی درباره اثر مطالعه برای بر روی مغز کودکان ارائه نشده بود.

به منظور پاسخ به این پرسش که آیا خواندن داستان بر شبکه‌های مغزی کودکان پیش‌دبستانی اثر می‌گذارد یا خیر، تیم تحقیقاتی ۱۹ کودک پیش‌دبستانی سالم بین سنین سه تا پنج سال را بررسی کرد که ۳۷ درصد از آن‌ها از خانواده‌های کم‌درآمد بودند.

والدین کودکان پرسشنامه‌ای را پر کردند که برای ارزیابی تحریک شناختی آن‌ها در منزل طراحی شده بود. این پرسشنامه بر موضوعاتی مانند کتاب‌خواندن والدین برای کودکان، دسترسی به کتاب، میزان زمان کتاب‌خوانی والدین و تنوع کتاب‌های خوانده‌شده، تعامل والدین با فرزندان از جمله صحبت‌کردن و بازی‌کردن و همچنین این موضوع متمرکز بود که آیا والدین مهارت‌هایی مانند شمارش و اشکال را به کودکان آموزش داده‌اند یا خیر.

با تصویربرداری تشدید مغناطیسی عملکردی (fMRI)، فعالیت مغزی کودکان هنگام گوش‌دادن به داستان‌های مرتبط با سنشان از طریق هدفون، ارزیابی شد. در این مدت کودکان بیدار بودند و هیچ نوع محرک دیداری وجود نداشت.

 

754938_hutton_stimq_fmri_activation_final

 

نتایج نشان داد، قرار گرفتن زیاد کودکان در معرض کتاب‌خوانی در منزل، با فعالیت نواحی خاصی از مغز آن‌ها مرتبط بود که با پردازش معنایی مرتبط‌اند و وجود این نواحی برای زبان شفاهی و خواندن حیاتی هستند.

تحلیل نواحی مغزی مرتبط با تخیل ذهنی نشان داد تجسم‌سازی، نقش کلیدی را در درک روایت و آمادگی کودکان برای خواندن ایفا می‌کند و به آن‌ها امکان مجسم‌کردن داستان را می‌دهد. این موضوع برای پیشرفت‌کردن کودکان از خواندن کتاب‌های تصویری به کتاب‌های فاقد تصویر مهم است.

دانشمندان امیدوارند که این پژوهش به تحقیقات بیشتری درباره مطالعه مشترک و شناسایی کودکان در معرض مشکلات خواندن بیانجامد.

تاثیر کتابخوانی بر رشد مغزی کودکان


early-reading

نوروسافاری| مطالعات جدید در آمریکا نشان می‌دهد، خواندن کتاب برای کودکان کم‌سن‌وسال با بروز تفاوت‌هایی در فعالیت مغزی آن‌ها مرتبط است و این موضوع اهمیت کتاب‌خواندن والدین برای آن‌ها را برجسته می‌کند.

به گزارش نوروسافاری به نقل از ایسنا، دانشمندان مرکز پزشکی بیمارستان کودکان سینسیناتی در اوهایو، برای نخستین بار نشان داده‌اند که خواندن کتاب در طول مرحله حیاتی رشد و پیش از دوران مهد کودک تاثیر معناداری را بر روی توانایی پردازش داستان‌ها توسط مغز کودکان دارد و می‌تواند موفقیت آن‌ها در کتابخوانی را پیش‌بینی کند.

سازمان‌های مختلف در آمریکا همواره والدین را تشویق کرده‌اند که برای کودکانشان از بدو تولد کتاب بخوانند تا یادگیری اولیه آن‌ها را تقویت کرده و اتصالاتی را در مغزشان خلق کنند که این اتصالات، رشد زبانی آن‌ها را ارتقا می‌بخشند. با این حال تا پیش از این، شواهد مستقیمی درباره اثر مطالعه برای بر روی مغز کودکان ارائه نشده بود.

به منظور پاسخ به این پرسش که آیا خواندن داستان بر شبکه‌های مغزی کودکان پیش‌دبستانی اثر می‌گذارد یا خیر، تیم تحقیقاتی ۱۹ کودک پیش‌دبستانی سالم بین سنین سه تا پنج سال را بررسی کرد که ۳۷ درصد از آن‌ها از خانواده‌های کم‌درآمد بودند.

والدین کودکان پرسشنامه‌ای را پر کردند که برای ارزیابی تحریک شناختی آن‌ها در منزل طراحی شده بود. این پرسشنامه بر موضوعاتی مانند کتاب‌خواندن والدین برای کودکان، دسترسی به کتاب، میزان زمان کتاب‌خوانی والدین و تنوع کتاب‌های خوانده‌شده، تعامل والدین با فرزندان از جمله صحبت‌کردن و بازی‌کردن و همچنین این موضوع متمرکز بود که آیا والدین مهارت‌هایی مانند شمارش و اشکال را به کودکان آموزش داده‌اند یا خیر.

با تصویربرداری تشدید مغناطیسی عملکردی (fMRI)، فعالیت مغزی کودکان هنگام گوش‌دادن به داستان‌های مرتبط با سنشان از طریق هدفون، ارزیابی شد. در این مدت کودکان بیدار بودند و هیچ نوع محرک دیداری وجود نداشت.

 

754938_hutton_stimq_fmri_activation_final

 

نتایج نشان داد، قرار گرفتن زیاد کودکان در معرض کتاب‌خوانی در منزل، با فعالیت نواحی خاصی از مغز آن‌ها مرتبط بود که با پردازش معنایی مرتبط‌اند و وجود این نواحی برای زبان شفاهی و خواندن حیاتی هستند.

تحلیل نواحی مغزی مرتبط با تخیل ذهنی نشان داد تجسم‌سازی، نقش کلیدی را در درک روایت و آمادگی کودکان برای خواندن ایفا می‌کند و به آن‌ها امکان مجسم‌کردن داستان را می‌دهد. این موضوع برای پیشرفت‌کردن کودکان از خواندن کتاب‌های تصویری به کتاب‌های فاقد تصویر مهم است.

دانشمندان امیدوارند که این پژوهش به تحقیقات بیشتری درباره مطالعه مشترک و شناسایی کودکان در معرض مشکلات خواندن بیانجامد.

روش های مثبت فرزند پروری


در سراسر دوران زندگی، ارتقای بهداشت روانی کودکان و نوجوانان نقش مهمی دارد. افزایش فشارهای روزمره زندگی بر خانواده ها، تطبیق سبک مثبت فرزند پروری را برای آنها بصورت چالش بزرگی مطرح نموده است . در نوشته ذیل نمونه هایی از تکنیکهای فرزندپروری مثبت ارائه می گردد:


بهبود مهارتهای اجتماعی در فرزندان : بهترین عامل پیش بینی کننده عملکرد سالم دوران بزرگسالی، میزان صلاحیت اجتماعی کودکان است. صلاحیت اجتماعی یعنی کودک بتواند با دیگران کنار بیاید و با آنها با مسالمت زندگی کند. صلاحیت اجتماعی و عزت نفس در افراد با یکدیگر ارتباط مستقیم دارند. این موارد شامل همانندسازی، آموزش مهارتها و رفتارهای اجتماعی به کودکان و بکارگیری این آموزشها در گسترش تعاملات اجتماعی مثبت با دیگران می باشد.


اختصاص فرصتی برای مکالمه با فرزندان : انباشت احساسات در درون کودک می تواند موجب طغیانهای خلقی، نوسانات یا حتی رفتارهای قلدرانه شود. کودکتان را تشویق کنید که کاملاً آزادانه درباره احساساتش با شما صحبت کنند. به او تفهیم کنید که یک روش سالم برای بیان خشم، ترس، اندوه یا درد، صحبت کردن درباره این احساسات است. تلاش کنید کودکتان عواطف خود را بصورت کلامی ابراز نماید و خود نیز بعنوان یک الگو، درباره احساساتتان با او صحبت کنید.


تشویق در انجام امور : پاداش و تشویق کودکان بخاطر یک رفتار خوب و مناسب بسیار مهمتر از آنست که به انتقاد از بخشی از رفتار که ممکن است ناپخته بنظر برسد، بپردازیم. بعنوان مثال اگر کودک شما اتاقش را مرتب نمود اما توده عظیمی از 

اسباب بازیهایش را در گوشه اتاق باقی گذاشته، به جای اینکه او را برای این غفلت مورد سرزنش قرار دهید، « بگویید چقدر خوب اتاقت را تمیز و مرتب نموده ای.»


به جای تنبیه به برقراری نظم و انضباط اصرار نمایید: نظم عبارتست از ارائه رفتاری قابل قبول که موجب یادگیری اتخاذ تصمیمات عاقلانه توسط فرد می گردد. به کودکتان برای رفتار خوب پاداش بدهید، محدودیتهایی را بسته به سن و موقعیت برای او تعیین کنید، سعی کنید به آنها القا کنید که علاقمندید آنها خود ناظم خود باشند. تنبیه فیزیکی و حتی کلامی می تواند برای کودک مضر بوده و منجر به تنزل عزت نفس در وی شود.


عدم انتقال استرسهای ناشی از محل کار به خانه و خانواده : وقتی که والدین در محیط کار با انواع استرس روبرو باشند ممکن است این استرس به زندگی خانوادگی آنها انتقال یابد و نهایتاً آنها بیشتر مستعد بحث و مجادله با فرزندان خود بوده و کمتر قادر به تحمل رفتارهای نامناسب از طرف آنها باشند. این مسئله ممکن است اثر سوئی بر روی عزت نفس کودک داشته باشد. ضروریست که نسبت به شناسایی عوامل استرس زا در مورد خود اقدام نموده و به نیازهای بهداشت روان خود توجه کنیم.


 عدم پرورش افراطی فرزندان : این سبک فرزند پروری شامل ثبت نام کودک در تعداد زیادی از فعالیتهای فوق برنامه، آموزشی ، ورزشی و مؤسسات اجتماعی است. کودکان نیاز به زمان و فضایی برای خلاقیت، فکرکردن و کشف اشیاء توسط خود دارند. فرزندپروری افراطی ممکن است به اعتماد بنفس کودک آسیب برساند، احتمالاً باعث ایجاد و گسترش افسردگی و سوء مصرف مواد شود.


برای ایجاد و برقراری نظم و انضباط به شیوه های ذیل توجه نمایید:


 انتقاد سازنده : بجای سرزنش کودک به او بگویید که چه نیازهایی ضرورت اجرا دارند. روی عمل یا رفتار متمرکز شوید. بعنوان مثال بجای گفتن « تو باز شلوغ کاری کردی؟ اسباب بازیهایت را همه جا ولو کرده ای» تمرین کنید و بگویید « این اتاق آشفته است می خواهی آنرا مرتب کنی؟ »


راهنمایی مجدد: به فرزندتان کمک کنید تا هر رفتار ناخواسته را با یک رفتار قابل قبول جایگزین نماید. بعنوان مثال اگر فرزند شما در داخل اتاق توپ بازی می کند و آنرا به اطراف پرت می کند، با او به داخل حیاط بروید و توپ بازی کنید.


 مکث : وقفه یا مکث بایستی بعنوان فرصتی برای کسب مجدد تسلط و کنترل خود توسط کودک، بکار گرفته شوند نه بعنوان فرصتی برای تربیت مجدد توسط بزرگسالان. مثلاً برای تمرکز حواس و پیشگیری از حواس پرتی کودک، 

می توان یک فاصله زمانی کوتاه از وی خواست که روبروی دیوار بنشیند . بایستی توجه داشت که برای ثمربخشی هر چه بیشتر وقفه ها رعایت تناسب و امساک در اجرای این وضعیت توسط بزرگسالان ضروری است.


علائم بهداشت روان در کودکان :


دوستانی دارد و با سایر کودکان کنار می آید.


می تواند تمرکز حواس داشته باشد و توجه اش را روی موضوعی جهت دهد.


الگوهای نسبتاً ثابتی در تغذیه و خواب خود دارد. 


علاقه و پیشرفت منطقی ( با توجه به تواناییهای خود) در مدرسه نشان می دهد.


بیشتر اوقات از جنبه های مختلف زندگی خود نظیر : خانواده، دوستان، مدرسه، ظاهرفیزیکی خود و ... احساس رضایت می نماید.


از شکستها و ناسازگاریهای کوچک بیش از اندازه مضطرب یا عصبانی نمی شود.


به سایرین احترام می گذارد.


با انرژی است و در طول روز این انرژی را حفظ می کند.


سرگرمی ها و تفریحات مختلف دارد.


 

مطالب پیشنهادی:

خطرظروف یک ‌بار مصرف ومشکلات آن بر سلامتی
ورزش های ضد استرس برای بهتر شدن وضعیت روانی و احساسی افراد
کدامند؟
ورزشچه اثری برکاهش بیماری های قلبی و بیماریهای استخوانی
دارد؟

کنترل آلاینده ها از طریق فن اوری نانو تکنولوژی

http://maktoobshop.com

مهارت‌های فرزندپروری


 

 

   

 

پدر و مادر عزیز آیا برای تربیت فرزندانتان دانشی آموخته‌اید؟ یا مهارتی کسب نموده‌اید؟ برای تربیت سازنده فرزندان مهارت‌هایی وجود دارد که با استفاده ار آن‌ها در روند مراقبت از کودکانتان می‌توانید نقش اساسی در رشد آن‌ها داشته باشید.  


1) به رفتارهای کودک‌تان با دقت توجه کنید 

بسیاری از والدین توجه کمی به آنچه که در خانه اتفاق می‌افتد دارند و به همین دلیل ممکن است مشکلات را بیشتر و مهم‌تر و بالعکس کمتر و کم اهمیت‌تر از آنچه که هست ارزیابی کنند. برای مثال: کودکان گاه‌گاهی نق می‌زنند به‌ویژه، در زمان خستگی، بیماری و یا تغییرات محیط، اگر والدین خود خسته و ناراحت باشند ممکن است این مشکل را خیلی بزرگ جلوه دهند. گاهی بالعکس، کودکی که مرتباً با همسالانش دعوا می‌کند والدین بی‌توجهی کرده و آن را طبیعی می‌دانند و هیچ اقدامی نمی‌کنند. 

با توجه نمودن به رفتارها و یادداشت کردن آن‌ها و اینکه چند بار در روز اتفاق می‌افتد بهتر می‌توانید بفهمید که آیا کودک‌تان مشکل دارد و آیا نحوه برخورد شما برای حل مشکل مفید است یا نه؟


2) چگونه می‌شود رابطه بهتری با فرزندتان داشته باشید؟


اوقات خوبی را با فرزندتان بگذرانید 

معمولاً والدین زمان بسیار کمی را با فرزندشان می‌گذرانند و بیشتر مواقعی که به ظاهر با بچه‌ها هستند، اغلب به فعالیت دیگری مشغول هستند. بهتر است در طول روز و به‌طور مکرر زمان‌هایی را با کودک‌تان بگذرانید. زمان‌های کوتاه (برای مثال 1 تا 10 دقیقه) مفیدتر است. مثلاً وقتی که کودک به شما مراجعه می‌کند تا چیزی بپرسد و یا چیزی می‌خواهد، بهترین زمان برای توجه به کودک است.

با کودک‌تان صحبت کنید 

در مورد چیزهایی که فرزند شما به آن علاقه دارد صحبت کنید. صحبت با کودک به او کمک می‌کند که سخن گفتن را یاد بگیرد، مهارت‌های اجتماعی و گفتگو کردن را بیاموزد و اعتماد به نفسش افزایش می‌یابد.

احساسات خود را به کودک‌تان نشان بدهید 

فرزندتان را بغل کنید، لمس کنید، در آغوش بگیرید، ببوسید، ماساژ دهید، قلقلک بدهید. این کارها به کودکان کمک می‌کند که از مورد توجه بودن و مورد محبت واقع شدن احساس آرامش کنند و رابطه عاطفی آن‌ها محکم‌تر شود.


3) اگر مایلید فرزند شما رفتار مطلوبی انجام دهد،  مهارت‌های تشویق کردن را بیاموزید 


رفتار مطلوبی را که می‌خواهید کودک‌تان انجام دهد دقیقاً مشخص کنید (برای مثال «داشتن نظم» برای کودک مبهم است، به جای آن می‌توانید از کودک خود بخواهید مثلاً اسباب‌بازی‌ها را در محل خودش قرار دهد). 

در هر نوبت یک رفتار را انتخاب کنید و وقتی فرزند شما آن رفتار را به‌صورت خودکار انجام می‌داد روی رفتار دیگری تمرکز کنید. 

از روش‌های گوناگون تشویق کردن استفاده کنید. تشویق‌های شما می‌تواند کلامی باشد (برای مثال: آفرین دخترم من واقعاً از این که بعد از اتمام  بازی اسباب‌بازی‌هایت را مرتب کردی، خوشحالم) یا تشویق‌های غیر کلامی مثل لبخند زدن، چشمک زدن، بغل کردن، و ... که کودکان از آن لذت می‌برند. اگر از تشویق مادی (خرید یک وسیله) استفاده می‌کنید دقت کنید آن وسیله گران نباشد ولی مورد علاقه فرزندتان باشد. حتماً بعد از اینکه کودک‌تان رفتار مطلوب را انجام داد آن را تهیه کنید و  به وعده خود عمل کنید. 

اگر در تشویق کردن فرزندتان برای انجام یک رفتار مطلوب ناموفق هستید با متخصص مشورت کنید.


4) رفتار و مهارت‌های جدید را به کودکانتان آموزش دهید


برخی از والدین تصور می‌کنند کودکان با گذشت زمان و وقتی بزرگتر می‌شوند یاد می‌گیرند چگونه در هر موقعیتی رفتار کنند. در حالی‌که برای یادگیری هر مهارت جدید لازم است والدین آموزش دهند، با فرزندشان تمرین کنند، کودک خود را تشویق نمایند و خود الگوی خوبی در این زمینه باشند.


5) چگونگی برخورد با رفتار نامطلوب فرزند 


کودکان خواسته‌های زیادی دارند که انجام همه آن‌ها مقدور نیست و یا برخی از این خواسته‌ها پسندیده نیستند. بنابراین همه کودکان لازم است که حدود و قوانین را یاد بگیرند و ناکامی و ناراحتی خود را هنگامی که به خواسته‌هایشان نمی‌رسند کنترل کنند. مدیریت این رفتارها برای والدین ممکن است پردردسر باشد، اما روش‌های مثبت و موثری وجود دارد که به کودکان کمک می‌کند کنترل بر خویش (خویشتنداری) را یاد بگیرند. 

روش‌های مختلفی برای اداره مشکلات رفتاری کودکان وجود دارد. والدین با تمرین این شیوه‌ها فرصت خواهند یافت که در هر شرایطی روش مناسب را برگزینند.


6) چگونگی  مدیریت رفتارهای نامطلوب کودکان در خارج از خانه 


کودکان ممکن است در خانه مشکلی نداشته باشند ولی در موقعیت‌های دیگری مثل مهمانی، فروشگاه، مطب پزشک و یا مسافرت مشکلاتی را به‌وجود آورند. 

از قبل آماده باشید و چنین موقعیت‌هایی را در خانه و خارج از خانه تمرین کنید. 

انتظاراتی را که از کودک خود دارید از قبل مشخص کنید و برای او توضیح دهید (برای مثال امروز که می‌رویم فروشگاه می‌خواهم که دست منو بگیری و از من دور نشوی) 

فعالیت‌های سرگرم‌کننده‌ای برای کودک در آن موقعیت خاص فراهم کنید (مثلاً بردن اسباب‌بازی مورد علاقه کودک).


7) تسلط بیشتر بر اوضاع 


والدین عزیز هر روز حوادث و مسائلی در زندگی شما پیش می‌آید که ممکن است تعادل شما را دچار اشکال کند. نمی‌توانیم از وقوع بعضی حوادث جلوگیری کنیم ولی می‌توانیم خود را برای مقابله با چنین حوادثی آماده کنیم. می‌توانیم فکر، احساس و رفتارمان را طوری تنظیم کنیم که آسیب کمتری ببینیم. ابتدا موقعیت‌های دشوار را مرور کنید و مهارت‌هایی که برای برخورد با آن‌ها لازم است تمرین کنید. توانایی‌ها و ضعف‌های خود را بشناسید. اگر مشکلاتی در زندگی شما هست همین امروز برای حل آن اقدام کنید.


8) دست‌یابی به روحیه بهتر 


هنگامی که یک اتفاق ناگوار برای شما می‌افتد، افکار منفی از ذهن‌تان می‌گذرد. این افکار ممکن است در همان موقع باورکردنی باشند اما اگر بعداً راجع به آن فکر کنید به نظرتان غیرواقعی، مبالغه‌آمیز و حتی خنده‌دار بیابند. اما در همان زمان این افکار باعث ناراحتی و نگرانی بیشتر شما می‌شود و موجب می‌شود که شما تصمیمات درستی نگیرید و حتی مشکل‌تان بدتر شود. افکار منفی را شناسایی کنید (مثل من همیشه خراب می‌کنم). در گفتگو با خود عبارت مثبت در جهت سازگاری بیشتر استفاده کنید. (مثل می‌توانم این مشکل را حل کنم) و با افکار منفی مبازره کنید (گاهی خراب می‌کنم ولی بیشتر اوقات خوب عمل کرده‌ام) یاد بگیرید که چگونه خودتان را در شرایط سخت آرام نگه دارید. برای موقعیت‌هایی که احتمال دارد مشکلی پیش بیاید برنامه‌ریزی کنید و آماده باشید.


9) تقسیم  مسئولیت‌ها 


پدر یا مادر بودن وظیفه دشواری است و اگر پدر یا مادر هر کدام بخواهند به تنهایی این مسئولیت را بپذیرند دچار خستگی و ناامیدی خواهند شد. یاد بگیرید از دیگران کمک بخواهید با همسرتان کارها را تقسیم کنید در مورد مشکلات پیش آمده حرف بزنید. اگر تا حالا چنین کاری نکرده‌اید ممکن است در ابتدا همسر و سایر اطرافیان به راحتی تقاضای شما را نپذیرند چون آنان عادت کرده‌اند که شما به تنهایی همه کارها را انجام دهید.


مهارت‌های فرزندپروری- دکتر مصطفی نجفی- فوق تخصص روان‌پزشکی کودک و نوجوان



 

مطالب پیشنهادی:

بیمه های مکمل بر قشرهای آسیب پذیر چه تاثیری دارد؟

ارتباط بین فعالیت فیزیکی و کاهش بیماریها چیست؟
چگونه عملکرد فیزیولوژیکی و روانی میانسالان افزایش می یابد؟

آمادگی سازمانهای غیر دولتی در حوادث و بلایا

http://maktoobshop.com

6 سبک متفاوت فرزند پروری




 

تا حالا شده بیشتر از صد مرتبه به فرزندت تذکر بدهی و او عین خیالش نباشد؟ تا حالا شده احساس کنی به عنوان یک پدر یا مادر اصلاً دیده نمی‌شوی؟ تا حالا شده خودت را در تربیت فرزندت، شکست خورده احساس کنی؟

 

اقتدار گم‌شده

 

این روزها نه تنها برای شما مادر و پدر ایرانی، بلکه در تمام دنیا، آنچه گم شده است و کمتر یافت می‌شود، اقتدار والدین است. والدینی که به سبب محبت و دلگرمی بی حد و حصر به کودک یا دلایلی که در این مقاله ذکر می‌شود، جایگاه خود را از دست داده‌اند. حالا بعد از گذر عمری کوتاه، از اعمال بی حساب و کتاب خود پشیمان اند؛ ولی دیگر پشیمانی سودی ندارد. پس بهتر است تا کار از کار نگذشته، نوع فرزند پروی خود را بیابید و در صورت لزوم آن‌را ارتقاء دهید.

 

کارشناسان خانواده در تمام دنیا، سبک‌های فرزند پروری را به گونه‌های مختلف طبقه بندی کرده‌اند. خوب است در این مجال کوتاه، بیابیم که سبک و روش رفتار ما در زندگی - به خصوص در مقابل فرزندان - در کدام دسته‌بندی روان‌شناسان قرار دارد؟

 

برآنیم تا در این مقاله مطابق با معیارها و ملاک‌های فرهنگی، روانی، اجتماعی و دینی خانواده‌های خود، 6 سبک زندگی را مورد بررسی قرار دهیم و حاصل تربیت این خانواده را این‌گونه بشماریم :

 

افراد ناسازگار و خود‌رای

 

اولین سبکی که مورد بررسی قرار می‌دهیم، خانواده‌های سهل‌گیری هستند که اجازه‌ی هر کاری را به فرزندشان می‌دهند و آن‌ها را در محدودیت خیلی کمی قرار می‌دهند. حاصل تربیت این نوع خانواده‌ها، افراد ناسازگاری هستند که قابلیت اجتماعی خیلی کمی دارند، احترام به دیگران را نیاموخته‌اند، بسیار خودرأی و یک دنده هستند و بر رفتار خود کنترل ندارند.

 

این نوع تربیت، بابهنجارترین سبک فرزند پروری است. والدین در مقابل خواسته‌های فرزندانشان «نه» نمی‌گویند. این بدان علت نیست که خواستار آزادی و تجربه آموزی فرزندانشان هستند، بلکه به خاطر سستی اراده و ضعف در اقتدارشان می‌باشد. این خانواده‌ها از لجبازی، اصرار زیاد و غرغر کردن بچه‌هایشان می‌ترسند.

 

این‌گونه است که «فرزند سالاری» حکم‌فرما می‌شود. این نوع خانواده، بچه‌های لوس و مغروری تحویل جامعه می‌دهند؛ که قدرت سازگاری با محیط را ندارند و در مدرسه و جامعه و ازدواج و شغل خود بی تردید دچار مشکل خواهند شد.

 

افراد سر‌به‌راه و بی‌ابتکار

 

دومین نوعی را که مورد بررسی قرار می‌دهیم، نقطه‌ی مقابل آنچه در بالا ذکر شد می‌باشد. این نوع فرزند پروری، سبک مستبدانه‌ای است که شعار «این است و جز این نیست» را سرلوحه‌ی خود قرار می‌دهند.

 

فرزندان این سبک، افرادی هستند که مدام خود را با دیگران مقایسه می‌کنند. در وجود این افراد، ابتکار و خلاقیت کور شده است.

 

والدین در این سبک، مدام در تلاش اند تا قدرت و تسلط خود را حفظ کنند و هیچ‌گاه با فرزندان خود مشورت نمی‌کنند. این گونه خانواده‌ها، خانواده‌های «خودکامه» ای هستند که بیشتر در خانواده‌های «شهری» قدیم و «روستایی» امروزی دیده می‌شوند

 

در کل می‌توان گفت : این روش، عبارت است از «محدود کردن، تنبیه کردن، دستور دادن، بها دادن به کار و تلاش نه خلاقیت و فکر، حداقل مبادله‌ی کلامی و کنترل».

 

جالب است بدانید تربیت شدگان این سبک، معمولاً مورد قبول جامعه هستند و اکثریت آن‌ها از انحرافات اخلاقی به دورند. می‌توان گفت تربیت در این نوع سبک، 40 تا 50 درصد تأثیرگذار است. علت چیست؟ واضح است : زندگی با همراهیِ مدام زور و ترس و تنبیه. دست قدرتمندی که اجازه‌ی بالا آوردن سر را نمی‌دهد. سری که حق ندارد دو قدم آن طرف تر را ببیند و تجربه کند و خلاق شود و ...

 

تازه به دوران رسیده‌ها

 

در این سبک، خانواده‌های بی بند و باری قرار دارند که به زندگی خودشان اهمیت بیشتری می‌دهند. اینان در امور فرزندان دخالت نمی‌کنند.

 

این خانواده‌ها، تازه به دوران رسیده‌هایی هستند که ناگهان پول هنگفتی از طریق ارث، یا فروش مزرعه‌های روستایی، یا از طرق دیگر به دست آورده‌اند و خود را در آن گم کرده‌اند. والدین در این سبک، در پی خوش‌گذرانی خود هستند و فرزندانشان را با کیفی پر از پول رها کرده‌اند. این فرزندان به راحتی به مکان‌های پرخطر اخلاقی رفت و آمد می‌کنند و هیچ راهنما و دلسوزی ندارند.

 

حاصل تربیت این نوع سبک را می‌توان این‌گونه برشمارد : خویشتن داری کم، کنار نیامدن با مسئله‌ی استقلال، قابلیت اجتماعی کم.

 

اطاعت از روی ترس و احترام

 

این سبک فرزند پروری، مخصوص خانواده‌هایی است که اقتدار را همراه با نوعی ترس به فرزندان خود منتقل می‌کنند. حریمی آغشته از «ترس و احترام»، فاصله‌ی والدین و فرزندان را در بر می‌گیرد. این شیوه مخصوص پدرهایی است که مقدم بودند و پسرها، حق برداشتن قدمی جلوتر از پدر را نداشتند.

 

پدرهای قدیم، نه تحصیل کرده بودند نه از اصول روان شناسی سر درمی آوردند، ولی حرفشان نزد فرزندان خریدار داشت. . اگر پدر 1 بار حرفی می‌زد، فرزند آن حرف را تا 30 سال آویزه‌ی گوش می‌کرد؛ این روزها اگر پدر بیچاره 30 بار یک حرف را بزند، فرزند 1 بار هم بدان عمل نخواهد کرد.

 

این شیوه‌ی تربیت در جامعه‌ی امروزی که روند تربیت لطیف شده است و از «ترس» خبری نیست، کاربردی ندارد. این روزها عصر منطق و دلیل است. این روزها کارشناسان تلویزیون با محبت بسیار با فرزندان ما صحبت می‌کنند. این روزها مجری‌های ماهواره‌ها قربان صدقه‌ی جوان ما می‌روند. این روزها تربیت لطیف شده‌ی رسانه‌ها، جایی برای اقتدار والدین نمی‌گذارد. این روزها بچه‌ها یاد گرفته‌اند به جای «چشم» بگویند : «چرا».

 

نگارنده به هیچ وجه منکر دلیل و منطق و شک و سوال نیست، بلکه مدعی است که هیچ چیز را نباید چشم و گوش بسته پذیرفت؛ ولی این را به خوبی می‌داند که اغلب والدین خیر و صلاح فرزندشان را می‌خواهند و گاهی آنچه در خشت خام می‌بینند، جوان در آینه نمی‌بیند.

 

افرادی به سردی «غرب»

 

این سبک را می‌توان خانواده‌های «دموکرات» یا «مساوات طلب» نامید. در این گونه خانواده‌ها، افراد هم‌پای? والدین خود هستند و تفاوتی از لحاظ نقشی که ایفا می‌کنند وجود ندارد.

 

در این خانواده‌ها پدر، توصیه‌ی اخلاقی می‌کند ولی در قبال گوش دادن یا گوش ندادن فرزندشان عکس‌العمل خاصی نشان نمی‌دهند. جوان در این نوع خانواده‌ها در سراشیبی انحطاط فرو می‌رود و والدین تنها به تذکر زبانی بسنده می‌کنند. والدین آن قدر سرد و بی تفاوت هستند که ترجیح می‌دهند به جای آنکه تجربه‌ی خود را در اختیار او قرار دهند، خودش سرش به سنگ بخورد و تجربه کسب کند.

 

اگر مشورت خواهی از نوجوان، با رهبری مدبرانه همراه باشد، سبب می‌گردد آنچه مدنظر والدین است از زبان فرزند شنیده شود و عمل گردد

 

این‌گونه خانواده‌ها در کشورهای غربی بیشتر از کشور ما دیده می‌شود. بهتر است همیشه حد تعادل را در پیش گرفت : نه مثل این نوع سبک، سرد و بی تفاوت، نه مانند برخی خانواده‌های ایرانی که تمام آرزوها و آمال به دست نیاورده ی خود را در فرزندانشان می‌بینند.


افراد متکی به نفس و مسئولیت پذیر

 

آخرین و بهترین سبکی که مورد بررسی قرار می‌دهیم، سبک «قاطع و ایمان بخش» نام دارد. در این نوع خانواده‌ها والدین و فرزندان روابط صمیمی و مستحکمی با هم دارند. قوانین شناخته شده است و افراد متکی به نفس و خودمختار بارمی آیند. تذکر و نصیحت، تنها در شرایط خاص و بزنگاه، با در نظر گرفتن تمامی جوانب صورت می‌گیرد. والدین در کنار خانواده حضوری فیزیکی و رفاقتی دارند.


در اغلب این خانواده‌ها رفاه مطلق حکم‌فرما نیست. اینان معتقدند فرزندشان باید سیراب از محبت باشد، ولی لزومی ندارد که از امکانات هم سیراب گردد؛ زیرا آشنایی با سختی‌ها و راه مقابله با آن‌ها را عامل پیشرفت فرزندشان می‌دانند.

 

والدین قاطع و صمیمی در این خانواده‌ها، سکّان کشتی زندگی را در طوفان حوادث به دست می‌گیرند، مدبرانه تدبیر می‌کنند، قاطعانه تصمیم می‌گیرند و پشتوانه‌ی محکمی می‌گردند برای اهالی خانه؛ الگوی مقتدری می‌شوند برای فرزندان و مایه‌ی افتخار و مباهات خانه.

 

شور و مشورت واقعی در این نوع خانواده به چشم می‌خورد. اگر والدین اظهارنظری می‌کنند، با اقامه‌ی برهان و دلیل آن را پشتیبانی می‌کنند، تا فرزندان آن‌را با میل و رغبت بپذیرند. اگر مشورت خواهی از نوجوان، با رهبری مدبرانه همراه باشد، سبب می‌گردد آنچه مدنظر والدین است از زبان فرزند شنیده شود و عمل گردد.

 

در کل می‌توان سبک مقتدرانه را این‌گونه برشمارد : تشویق به استقلال همراه با محدودیت بر رفتارها، مبادله‌ی کلامی زیاد، گرمی و دلسوزی.

 

اینک که سبک‌های مختلف فرزند پروری در کشورمان را مورد بررسی قرار دادیم، جای خود را بیابید و در ارتقاء آن بکوشید.


 

مطالب پیشنهادی:

بیمه های مکمل بر قشرهای آسیب پذیر چه تاثیری دارد؟

ارتباط بین فعالیت فیزیکی و کاهش بیماریها چیست؟
چگونه عملکرد فیزیولوژیکی و روانی میانسالان افزایش می یابد؟

آمادگی سازمانهای غیر دولتی در حوادث و بلایا

http://maktoobshop.com

به کودک خود نگویید: نترس عزیزم مامان پیشته!



به کودک خود نگویید: نترس عزیزم مامان پیشته!
روانشناسان معتقدند گاهی برخی محبتهای مادران زمینه های منفی در کودکان ایجاد می کند. به کار بردن واژه ترس ، خود بار منفی داشته و از آن بدتر منوط کردن امنیت به حضور خود می باشد.
هنگامی که کودک از چیزی می هراسد یا دچاره اضطراب می شود هرگز به او نگویید: نترس من اینجام، تا وقتی مامان پیشته نترس، من نیمیذارم کسی به تو آسیبی بزنه، الان دیگه تنها نیستی نترس و .... جملاتی نظیر اینها.
شما با اینکار اولا به فرزندتان ترسیدن را آموزش می دهید یعنی تو می توانی به راحتی از هر چیزی بترسی! دوما به او می گویید در کنار شما نترسد و کاملا به او القا می کنید هنگامی که نیستید دچار ترس و اضطراب شود. بأید مراقب نحوه گفتار و چیدمان کلماتتان باشید و با بکار بردن صحیح جملاتی از قبیل:
دلیلی برای ترس وجود نداره عزیزم، میدونم مضطربی اما چیز مهمی نیست، تو قوی تر و شجاع تر از اونی هستی که فکر می کردم، آروم باش عزیزم همه چی رو براهه و ...، ریشه ترس و اضطراب را از دل کودک بکنید. اینگونه کودک می آموزد دور از شما و بدون شما نیز آرامش خود را حفظ کرده و بر ترس خود غالب گردد.

مطالب پیشنهادی:

چگونه می توان جلوی آثار جانبی تشعشع لامپ های کم مصرف بر چشم و پوست را گرفت؟

ورزش های ضد استرس برای بهتر شدن وضعیت روانی و احساسی افراد کدامند؟

چطور میزان فعالیت فیزیکی خود را ارتقاء دهیم؟

ورزش های مخصوص افراد مبتلا به بیماران قلبی و دیابت

ورزش و بیماری های قلبی و استخوانی

مردان در زمینه بهداشت باروری همسران چه نقشی دارند؟

 

http://maktoobshop.com

صندلی استاندارد برای کودکان

 

1 - ارتفاع میز و صندلی‌ باید متناسب با قد دانش آموزان و استاندارد باشد. بهترین حالت این است که زیرپایی و ارتفاع صندلی قابل تغییر باشد تا بتوان برحسب قد کودک آن را تنظیم کرد.
2 - ارتفاع صندلی باید به گونه‌ای باشد که کف‌پا روی سطح زمین قرار ‌گیرد و مانعی بین پشت ساق پا و ران‌ها وجود نداشته‌ باشد و پاهای کودک هنگام تماس با زمین، زوایه‌‪‌۹۰درجه تشکیل دهد.
3 - صندلی باید به گونه‌ای باشد که زمان مطالعه پشت انسان کاملاً به صندلی چسبیده باشد و ناحیه کمری و زیر تیغه‌های شانه را کاملا حفظ کند.
پرتال قاره رتبه شماره یک تبلیغات و نیازمندی در ایران


4 - صندلی‌هایی که تکیه‌گاهشان متحرک است فشار زیادی به ستون فقرات وارد می‌کنند و استفاده از آنها توصیه نمی‌شود.
5 - سعی کنید صندلی‌های دسته‌دار را برای مطالعه انتخاب کنید تا هنگام مطالعه بتوانید دست‌هایتان را روی آن قرار دهید تا خستگی دست‌هایتان رفع شود.
6 - از صندلی‌های بدون پوشش ابر (صندلی چوبی یا فلزی بدون روکش ) استفاده نکنید تا در هنگام مطالعه هیچ یک از اعضای بدن کودک احساس ناراحتی نکند.
7 - عمق و طول نشیمنگاه صندلی نیز مهم است و ایده‌آل آن برابر با فاصله لگن تا زانوهای خم شده کودک است.


میز استاندارد برای کودکان
1 - ارتفاع میز تحریر باید طوری باشد که زانوهای کودک از سطح زیرین میز فاصله داشته باشد و امکان جابجایی و حرکت آزادانه با توجه به فاصله بین ران و سطح زیرین میز وجود داشته باشد.
2 - ارتفاع میز باید به گونه‌ای باشد تا زمانی‌که بازوها در وضعیت عمود بر سطح میز هم محور با محور طولی بدن قرار دارند، آرنج‌ها تقریبا در محدوده سطح رویی میز قرار گیرد.
3 - در هنگام مطالعه نباید سر و گردن بیشتر از 20 درجه به طرف پایین خم شود.
پرتال قاره رتبه شماره یک تبلیغات و نیازمندی در ایران


4 - میز مطالعه باید طوری انتخاب شود که خواننده هنگامی که دو دست خود را روی میز قرار می‌دهد، حداقل فاصله کتاب و چشمان او کمتر 40 از ‪ سانتی‌متر نباشد.
5 - کودک در پشت میز به مدت طولانی نباید در یک وضعیت ثابت بماند و بهتر است از او بخواهیم هر یک ساعت یکبار از جای خود بلند شود و فعالیت داشته باشد.




چند دستور طلایی برای تربیت کودک


- کودک را فقط با خودش مقایسه کنید نه با کودک دیگر .
- کودک در طول سال نیاز به تفریح و آرامش دارد \ کودک را بیش از حد محدود نکنید و تفریحات او را منحصر به فصل یا روز خاصی نکنید.
- به اندازه های توانائی های کودک از او انتظار داشته باشید.
- کودک را وسیله رسیدن به آرزوهای دیرینه خود نکنید.
- همیشه به کودک خود بگویید دوستش دارید و این را به ان کنید.
- به تغذیه کودک خصوصاً‌ جذب \ آةهن و کلسیم و پروتئین به اندازه کافی در هر روز توجه کنید. (مجبور کردن کودک به خوردن غذا به اندازه بی توجهی به غذای او اسیب زننده ست)
- اگر در کودک حالت هایی چون ترس شدید \ افسردگی \ اختلال یادگیری و غیره مشاهده کردید \ سریعاً‌ به روانشناس مراجعه کنید.
- به نقاط قوت کودک تکیه کرده و از باین نکات ضعفی بپرهیزید.
- اصول اجتماعی شدن و رعایت حقوق دیگران را از کودکی به او بیاموزید.
- در برابر خواسته های بیش از حد کودک مقاومت نشان دهید. وقتی نه گفتید با گریه و زاری او کوتاه نیایید.
- از همان اوان کودکی با خواندن کتاب ‌کودک را به کتاب علاقه مند کنید.
- کودک را به مکان های جمعی مثل پارک ها و تفریحگاه ها برده و او را با زندگی جمعی آشنا کنید.
- در سن زیر ٦ سال از اموزش به کودک خودداری کنید از فرزندات کودکی شاد بسازید نه دانشمند.
- مهد کودک ها به جای توجه به تعالیم تئوری مثل زبان خارجی به فعالیت های حرکتی و دست ورزی مثل سفال گری و نقاشی توجه کنند.
- از آنجا که عمده یادگیری کودکان زیر 7 سال با دستوری و مشاهده است بری او مهد کودکی را انتخاب کنید که این زمینه ها برتر است.
- از تنبیه جسمانی کودک خودداری کنید به جای آن روش های تشویقی و یا نهایتا محرومیت از مثلاً‌ تلویزیون \ پارک و غیره را به جای تنبیه جسمانی و کلامی و قهر جایگزین کنید.
- کودک به حضور توأم پدر و مادر در شبانه روز نیاز دارد . پدران و مادرانی که ساعات کمی از شبانه روز با کودک خود (به صورت بیدار) طی می کنند منتظر عواقب آن باشند.
- در ازدواج های فامیلی قبل از بچه دار شدن آزمایش ژنتیک برای جلوگیری از یک عمر پشیمانی واجب است . در این زمینه منطقی باشید و احساسی عمل نکنید.
- چنانچه کودک خطایی کرد به او بقبولانید از آن رفتار بدتان می آید نه خود کودک .
- به جای نصیحت مداوم کودکان و نوجوانان با آنان احساس همدردی کنید.
- در کنار تب های جسمی به تب های روحی فرزند خود توجه کرده و همراه توجه به سلامت جسمی به سلامت روحی او نیز توجه کافی بکنید.

مطالب پیشنهادی:

راهکارهای قانونی و فرهنگی در مدیریت مصرف انرژی در سازمانها و مراکز پزشکی

اصلاح ساختار نظام جامع مدیریتی اقتصادی بیمارستان

سلامت روان کودکان در بلایا طبیعی

وظایف دولت در بهبود شاخصهای سلامتی و نابرابری های اجتماعی چیست؟

http://maktoobshop.com


جدول خواب کودکان در شبانه روز


در ۱ تا ۴ هفتگی:

نوزادان معمولا ۱۵ تا ۱۸ ساعت در روز می‌خوابند، اما فقط در یک دوره کوتاه ۲ تا ۴ هفته‌ای. نوزادان نارس بیشتر می‌خوابند و نوزادانی که قولنج می‌کنند کمتر. از آنجا که نوازادان هنوز ساعت بیولوژیکی داخلی ندارند، الگوهای خوابشان با چرخه روز و شب هماهنگ نیست. در حقیقت آن ها اصلا از الگوی خواب خاصی پیروی نمی‌کنند.

ا تا ۴ماهگی :

در سن ۶ هفتگی نوزاد شروع به هماهنگ کردن ساعت بیولوژیک بدن خود می‌کند و شما پیدایش الگوهای منظم خواب را در او خواهید دید. در این زمان، کودک چند بار در شبانه روز و هر بار بین ۴ تا ۶ ساعت می خوابد و کم کم سردرگمی ‌بین روز و شب پایان می پذیرد.

۴ تا ۱۲ ماهگی:

در حالی که میزان خواب بهینه در این سن ۱۵ ساعت در شبانه روز است، بیشتر نوزادان تا ۱۱ ماهگی فقط در حدود ۱۲ ساعت در روز می‌خوابند. ایجاد یک الگوی خواب مناسب برای کودک، در این زمان، باید از هدف های اصلی پدر و مادرها باشد. هر قدر که نوزاد بزرگ‌تر می‌شود اجتماعی ‌تر خواهد شد و الگوی خوابش نیز به بزرگسالان شبیه تر می‌شود.

نوزادان معمولا در طول روز ۳ بار چرت می‌زنند که این تعداد در ۶ ماهگی به ۲ بار در روز کاهش مییابد. در این سن یا کمی زودتر، کودک می‌تواند تمام طول شب را بخوابد. ایجاد الگوی زمانی مناسب برای چرت زدن کودک را باید به زمانی که ساعت بیولوژیکی او کامل شده موکول کنید .چرت صبحگاهی کودک معمولا در ساعت ۹ صبح است و یک ساعت طول می‌کشد. چرت بعدازظهر او بین ساعت ۱۲ تا ۲ است و یک تا دو ساعت طول می‌کشد و آخرین چرت او بین ساعت ۳ تا ۵ بعدازظهر است.

۱ تا ۳ سالگی:

در سن یک سالگی و بین ۱۸ تا ۲۱ ماهگی کودک دیگر صبح‌ها چرت نمی‌زند و فقط یک بار در طول روز می خوابد. کودکان نو پا به ۱۴ساعت خواب در شبانه ‌روز نیاز دارند، اما معمولا فقط نزدیک به۱۰ساعت می‌خوابند.

بیشتر کودکان هنوز در ۲۱ تا ۳۶ ماهگی به خواب نیمروز نیاز دارند که مدت آن بین ۱ تا ۳/۵ ساعت تغییر می کند. آن ها معمولاْ بین ساعت ۷ تا ۹ شب به تخت می‌روند و بین ساعت ۶ تا ۸ صبح بیدار می‌شوند.

۳ تا ۶ سالگی:

کودکان در این سن هم، بین ساعت ۷ تا ۹ شب به تخت می‌روند و بین ساعت ۶ تا ۸ صبح بیدار می‌شوند. در ۳ سالگی هنوز بیشتر کودکان در نیمروز استراحت می کنند. در حالی که در ۵ سالگی کمتر این کار را انجام می‌دهند و خواب نیمروزی کوتاه تر می‌شود. معمولا کودک بعد از ۳ سالگی نباید هنوز دچار بی‌نظمی ‌در خواب باشد.

۷ تا ۱۲ سالگی:

در این سن با افزایش روابط اجتماعی، مدرسه و فعالیت های خانوادگی، ساعت خواب شبانه کودک دیرتر می‌شود، اما هنوز هم برخی کودکان در این سن ساعت ۹ شب می‌خوابند. اما بیشتر آن ها بین ساعت ۷:۳۰ تا ۱۰ شب به رختخواب می روند. اگر چه کودکان در این سن به ۹ تا ۱۲ ساعت خواب شبانه روز نیاز دارند، میانگین خواب آن ها فقط ۹ ساعت است.

۱۲ تا ۱۸ سالگی:

خواب مناسب به همان اندازه دوران کودکی برای سلامتی نوجوانان هم لازم است. کارشناسان دریافته‌اند که ممکن است نوجوانان بیشتر از زمان کودکی شان بخوابند. اگر چه فشارهای اجتماعی در این سن مانع از خوب خوابیدن نوجوانان می‌شود، بدن آن ها به ۶ تا ۸ ساعت خواب در شبانه روز نیاز دارد.


مطالب پیشنهادی:

راهکارهای قانونی و فرهنگی در مدیریت مصرف انرژی در سازمانها و مراکز پزشکی

اصلاح ساختار نظام جامع مدیریتی اقتصادی بیمارستان

سلامت روان کودکان در بلایا طبیعی

وظایف دولت در بهبود شاخصهای سلامتی و نابرابری های اجتماعی چیست؟

http://maktoobshop.com

وقتی کودک لجبازی می‌کند



مامان سارا از او می‌خواهد لباس صورتی‌اش را بپوشد تا به خانه مادربزرگ بروند اما سارا که تازه راه و رسم لجبازی را یاد گرفته در برابر خواسته مادر مقاومت می‌کند و لباس خوابش را از تنش بیرون نمی‌آورد. تلاش‌های مادر با فرار او و بدقلقی‌هایش بی‌نتیجه می‌ماند. مادر سارا چه باید بکند؟ با زور و دعوا او را مجبور به پوشیدن لباس ‌مهمانی کند یا اینکه به خواسته‌اش تن دهد و با لباس خواب او را همراه خود ببرد؟

اینها را بگویید: باید درباره قوانین با او واضح حرف بزنید. کنارش بنشینید به چشم‌هایش نگاه کنید و نامش را به زبان بیاورید. بعد درخواست خود را به‌طور واضح و روشن بیان کنید؛ مثلا «سارا جان وقت خوابه برو لباس خوابتو بپوش.» اگر همچنان مقاومت کرد و نخواست کاری که شما گفته‌اید انجام دهد، باید از استراتژی محرومیت استفاده کنید. یعنی اگر بهانه تلویزیون، بازی و. . . را برای نخوابیدن می‌آورد، او را از این کارها محروم کنید. تلویزیون را خاموش کنید، اسباب‌بازی‌هایش را جمع کنید و. . . البته اگر بخواهید فرزندتان کاری را انجام ندهد باید قبلا یک بار این موضوع را به او گفته باشید.

اینها را نگویید: اگر می‌خواهید کودک از انجام کار خاصی خودداری کند نباید مدام آن را برایش تکرار کنید، یعنی یک‌بار توضیح دهید و دیگر ادامه ندهید. این کار او را در موقعیت لجبازی بیشتر قرار می‌دهد.

در صورت شما چه باید ببینید؟ نباید یک روز در برابر لجبازی بی‌تفاوت باشید و روز دیگر از او بخواهید طبق میل و خواسته شما عمل کند. او باید در صورت شما اقتدار و البته آرامش را ببیند.


مطالب پیشنهادی:

راهکارهای قانونی و فرهنگی در مدیریت مصرف انرژی در سازمانها و مراکز پزشکی

اصلاح ساختار نظام جامع مدیریتی اقتصادی بیمارستان

سلامت روان کودکان در بلایا طبیعی

وظایف دولت در بهبود شاخصهای سلامتی و نابرابری های اجتماعی چیست؟

http://maktoobshop.com


اعتیاد به رایانه و خشونت جوانان



اما در جامعه کنونی به دلیل نبود فرهنگ لازم، عوارض ناشی از استفاده بازی های رایانه ای و اینترنت تخریبی است و والدین باید در انتخاب نوع بازی های رایانه ای و همچنین فعالیت های اینترنتی فرزندان کنترل لازم را داشته باشند وهمان طور که می دانید بازی های آموزشی و خلاق کمتر تولید و وارد کشور می شود و این در حالی است که بیشتر بازی های پرخاشگرانه وارد بازار کشور می شود.


کودکان و نوجوانانی که در مدت زمان های طولانی مشغول بازی های پرخاشگرانه می شوند پس از مدت زمانی دچار نارحتی های روحی و عصبی شده و سعی می کنند اعمالی شبیه رفتارهای مشاهده شده در بازی های رایانه ای داشته باشند.

اغلب بازی های رایانه ای موجود خشونت آمیز است و استفاده بیش از حد آن باعث بروز رفتارهای خشن در قشر جوان می شود، بنابراین والدین باید تا حد امکان از استفاده بیش از حد فرزندان خود از این بازی ها ممانعت کنند.


گرچه استفاده بیش از حد از بازی های رایانه ای بخصوص بازی های خشونت آمیز برای کودکان و نوجوانان مخرب است اما برخی بازی ها منجر به رشد خلاقیت فکری کودکان نیز می شود و استفاده آنان برای کودکان و نوجوانان بلامانع است.

روش هایی برای تربیت کودک خلاق


 این ابعاد عوامل تعیین کننده و اساسی یک انسان هستند که از دوران کودکی پایه‌گذاری و شکل می‌گیرند.  با توجه به اهمیت هر یک از این موضوعات در این یادداشت سعی می گردد که تاکید بیشتری بر رشد شناختی کودکان صورت گیرد.به طور کلی رشد شناختی عبارت است از رشد فرد در طول زمان ، یعنی بالیدگی فرایند های فکری عالی تر از دوران طفولیت تا بزرگسالی . ضمن اینکه درگیری والدین در زندگی کودکان به آنها در رشد شناختی شان کمک خواهد کرد. فعالیتهای شناختی به توانایی های یک کودک برای درگیری و پردازش اطلاعات کمک می کند. پیشرفت شناختی شامل یک سری فعالیتهایی است که به اطفال و نوپایان از طریق مهارتهای حل مساله، استدلال، تفکر و حافظه کمک می کند.این مقاله راهکارهایی را برای شما فراهم می کند تا بتوانید رشد شناختی کودکان خود را ارتقاء دهید:

اسباب بازی

بر اساس تئوری رشد شناختی پیاژه، از مراحل طفولیت، بچه ها شروع به تشخیص این امر می کنند که برای کنش های آنها یک سری دلایل و نتایج وجود دارد. برای مثال اگر کودک دکمه روی اسباب بازی را فشار دهد آنگاه صدایی شنیده می شود و یا اگر یک شی را بردارد و در محل صحیحی قرار دهد مهارتهای حرکتی ظریف و درشت خود را توسعه خواهد داد. مهارتهای حرکتی ظریف در ارتباط با چشم ها و انگشت هاست در حالی که مهارتهای حرکتی درشت در ارتباط با ماهیچه ها برای برداشتن شی، قدم زدن، دویدن و ایستادن است. لذا اسباب بازی مولفه های مورد نیاز برای رشد رفتاری – شناختی نوزادان و کودکان را فراهم می کند. 

استفاده از اشیا

گروهی از اشیا یا چیزهای دیگر را انتخاب کنید که شباهتهای اساسی به یکدیگر دارند. در میان این گروه شی را قرار دهید که در آن ویژگی مشترک با بقیه نیست و از کودک بخواهید آن شی را که با بقیه تفاوت دارد در بین گروه انتخاب کند. مثلا چند شی دایره‌ای شکل انتخاب کنید و در بین آنها یک مکعب مربع قرار دهید. برای این آزمایش نیز می‌توانید از خود اشیا ، تصاویر آنها یا نام بردن اسامی ، آنها استفاده کنید. ولی توجه داشته باشید کودکان کوچکتر به دلیل این که رشد حافظه آنها به اندازه کودکان بزرگتر نیست نمی‌توانند در روش نام بردن وسایل عملکرد خوبی داشته باشند.

 

استفاده از پازل ها

پازل ساده‌ای تهیه کنید و اجزایی از این تصاویر را حذف کنید. از کودک خود بخواهید بگوید تصویر مورد نظر چه اشکالی دارد. تصاویری که انتخاب می‌کنید معمولا تصاویر ساده‌ای خواهد بود که کودک با آنها آشنایی داشته باشد. مثل چهره یک آدمک که دهان و لبها حذف شده است یا ساعتی که عقربه ندارد یا میزی که پایه ندارد. کودکان به موازات رشد شناختی خود به تدریج این توانایی را بدست می‌آورند که بتوانند اجزای حذف شده در تصاویر پیچیده را شناسایی کنند. بر این اساس کودکان کوچکتر مثلا 6 - 5 ساله‌ها معمولا نقص در تصاویر مربوط به اشیا آشنا و عینی را راحت‌تر شناسایی می‌کنند. با بالا رفتن سن کودک می‌توان تصاویر پیچیده‌تر مثل مناظر و ... را مورد استفاده قرار داد. 

هیجان و نظم و ترتیب

 هیجان(ابراز احساسات از طرف والدین) و نظم و ترتیب(وجود ثبات در رفتار والدین) پایه و اساس رشد شناختی یک کودک هستند. اریک اریکسون روان شناس و روانکاو رشد، شرح داده است که اطفال به مرحله ای به نام اعتماد در برابر عدم اعتماد وارد می شوند که به معنای این است که کودکی که از طرف والدین خود پذیرفته نشود(پس زده شود) و یا مورد آسیب قرار گیرد احتمالا دچار افسردگی می شود و شخصی بی اعتماد می گردد در حالی که اگر کودک از جانب والدین مورد پذیرش قرار گیرد توانایی اعتماد کردن به اطرافیان را در آینده خواهد یافت.

همچنین این تئوری در مورد مرحله دوم رشد یعنی خودگردانی در برابر شرمساری می گوید: والدینی که به طور متعادل از تقویت و تنبیه استفاده می کنند به فرزند خود خودگردانی را می آموزند. والدینی که نوپایان را محدود و نکوهش می کنند باعث رشد عدم اعتماد به نفس و خودشکوفایی در آنها می شود. توجه کافی و تادیب متعادل و به موقع فرزندان فعالیتهایی هستند که برای رشد شناختی فرزندان بسیار مفید خواهند بود.


 کتاب

والدینی که برای کودکشان کتاب می خوانند ، به رشد مهارتهای شنوایی و پرورش بینش در آنها کمک می کنند. بر اساس نتایج عملی اگر والدین به طور مکرر با فرزندان صحبت کنند آنها حرف زدن را خیلی زودتر یاد می گیرند.

خواندن و اشاره کردن به کلمات و تصاویر، صحبت کردن را به کودکان می آموزد. تشویق کودک به حرف زدن به او اعتماد و اطمینان می بخشد. کتابها بخش مهمی از رشد کودکان هستند زیرا به انها کمک می کند کلمات جدیدی را یادگرفته و خواندن را به انها می آموزد. به والدین توصیه می گردد که داستانهایی برای کودک انتخاب کنید و با تغییراتی که در آنها ایجاد می‌کنید منتظر پاسخ و واکنش کودک بمانید.

توجه کنید این تغییرات متناسب با سطح سنی کودک باشد و بیان کننده مسائل غیر عادی و غیر طبیعی باشد. برای مثال:

....یک روز یکی از ماهیها در حالی که بازی می‌کرد افتاد زمین و یکی از پاهایش زخمی شد. دوستانش به کمک او آمدند و پای او را پانسمان کردند....


مطالب پیشنهادی:

 بیمه های مکمل بر قشرهای آسیب پذیر چه تاثیری دارد؟

ارتباط بین فعالیت فیزیکی و کاهش بیماریها چیست؟
چگونه عملکرد فیزیولوژیکی و روانی میانسالان افزایش می یابد؟

آمادگی سازمانهای غیر دولتی در حوادث و بلایا

http://maktoobshop.com

بالا بردن اعتماد به نفس کودکان


برای جواب دادن به سوالاتشان وقت بگذارید. پرسش هایشان برداشت آنها از دنیای خارج و احساساتشان است که با نشان دادن آنها سعی در برطرف کردن مشکلاتشان کنید، همه این کارها پیش زمینه ای برای انعطاف پذیری کودکان است. اگر فرزندتان احساس کند که سؤال هایش احمقانه و خسته کننده به نظر می رسد، از مطرح کردن آنها منصرف می شود.

 

اگر بعضی اوقات شما چیزی می گویید یا کاری را بدون دلیل برای مدت ها انجام می دهید و نتیجه ای نمی گیرید، کمی تأمل کرده و به روش های دیگری که می توانید انجام دهید فکر کنید، بدون هیچ درگیری و کشمکشی به نتیجه مطلوب و دلخواه خواهید رسید. قوانین آرام و ثابتی در مورد غذا خوردن کامل یا دست شستن پیش از غذا کار را راحت می کند. و بدین معنا نیست که در مقابل فرزندتان کوتاه بیایید یا او را بد عادت و لوس کنید. با به کارگیری از این روش به آنها یاد می دهید که برای فائق آمدن بر مشکلات روش های متعددی وجود دارد و از اشتباهات خود می توانید چیزهای جدید یاد بگیرید. اگر شما در رفتارتان تجدید نظر کنید، فرزندتان نیز درست مثل شما سعی می کند هنگام رویارویی با مشکلات زندگی از روش های متفاوتی استفاده کند تا بتواند بر آنها پیروز شود.

 

تمام توجه و حواستان را روی او متمرکز کنید. وقتی کودکان متوجه می شوند که والدینشان از بودن با آنها لذت می برند، احساس عشق و علاقه زیادی می کنند. این حس خاص، مکمل و لازمه اعتماد به نفس آنهاست. در حقیقت، مطالعات نشان می دهد که کودکانی که در دوران کودکی خود بر مشکلاتشان پیروز می شوند کسانی هستند که خود را به راستی باور کرده اند.

به کودکان اجازه دهید که در برطرف کردن مشکلاتشان، تصمیم گیرنده باشند. مسئله ای که بیشتر والدین با آن روبرو هستند این است که به غلط تمایل دارند خیلی سریع فرزندانشان را از مخمصه نجات دهند.

حتی اگر 15 دقیقه در روز توجه کامل خود را به فرزندتان معطوف کنید کافی است. فرض کنید والدین کودکی 5 ساله هر شب در کنار او بازی می کنند، ولی هر وقت که تلفن زنگ می زند، بازی را قطع کرده و مشغول جواب دادن به تلفن می شوند. به تدریج، کودک متوجه می شود که تلفن از او خیلی مهم تر است و برای نشان ندادن ناراحتی اش، خود را با دیدن فیلم سرگرم می کند.

 

سعی کنید اشتباه کودکان را با تجربه کردن خودشان، برطرف کنید. کودکانی که والدینشان نسبت به خطاهای آنها بیش از حد حساسیت نشان می دهند، ریسک پذیری کمتری داشته و در نهایت به خاطر اشتباهشان توسط دیگران سرزنش می شوند.

تجربه کردن

 والدین باید خیلی با این مسائل راحت تر برخورد کنند به طور مثال اگر فرزندتان برای سومین بار شیرش را روی صندلی می ریزد، خود را کنترل کنید و به خود بگوئید که این کار برای کودکان در این سن طبیعی است و با بزرگ شدن آنها، این مسئله نیز حل می شود. با این روش فرزندتان را برای حل کردن مشکلش آماده می کنید. اگر می خواهید به فرزندتان دوچرخه سواری یاد دهید، بگوئید که چگونه تعادل خود را حفظ کند و اکثر بچه ها بار اول زمین می خورند. به کودکان اجازه دهید که در برطرف کردن مشکلاتشان، تصمیم گیرنده باشند. مسئله ای که بیشتر والدین با آن روبرو هستند این است که به غلط تمایل دارند خیلی سریع فرزندانشان را از مخمصه نجات دهند.

 

در همه شرایط او را بپذیرید. ابراز محبت به کودکی که پیوسته بی تربیت، ناسازگار و بدخلق است، همچون بیشتر کودکانی که دوران بلوغ را سپری می کنند، سخت است. جالب است بدانیم در این زمان است که او به محبت بیشتری نیاز دارد. والدینی که هم در دوران سرکشی و ستیز کودکان و هم در دورانی که کودکان نوپا می باشند و از شیرینی خاصی برخوردارند به آنان توجه می کنند در واقع پایه عزت نفس کودکانشان را می سازند. وقتی را که با کودکتان می گذرانید یکی دیگر از مواردی است که برای تقویت عزت نفس او مهم است.


مطالب پیشنهادی:

ورزش های مخصوص افراد مبتلا به بیماران قلبی و دیابت کدامند؟
تکنیک های توان بخشی ورزشی در بیماران مبتلا به آسم
کدامند؟

ورزش های مفید برای بیماران مبتلا به آلزایمرچیست؟
ایجاد تعادل در بیماران مبتلا به ام اس

http://maktoobshop.com

 

ریشه شیطنت کودکان کجاست؟


شیطنت کودکان,روانشناسی کودکان

 

 شاید شما هم این موضوع را شنیده باشید که در گذشته های نه چندان دور بسیاری از کودکان به دلیل آنچه بی توجهی، شیطنت و یا بازیگوشی نامیده می شد در دوران دبستان کنار گذاشته می شدند.
والدین و آموزگاران نمی دانستند که با مشورت با یک متخصص می توانند به این بچه ها کمک کنند و آنها را با شرایطی عادی به گروه همسالان خود بازگردانند. آنچه این کودکان را از دیگر همسالان خود متمایز می کرد «اختلال بیش فعالی» خوانده می شود.
بیش فعالی که به اختصار ADHD خوانده می شود نوعی اختلال شایع است که حدود هشت تا 10 درصد کودکان را مبتلا می کند. این بیماری در پسران شایعتر از دختران است که هنوز دلیل اصلی آن مشخص نشده است. ویژگی های اولیه بیش فعالی از سال های اولیه رشد یعنی قبل از ورود به مدرسه شروع می شود.
بیش فعالی دارای ویژگی های بارزی است که شامل پرتحرکی، کمبود توجه و تمرکز، بروز اعمال ناگهانی و غیرقابل پیش بینی می شود. این اختلال سه نوع است؛ در گونه اول که کودک فقط در توجه و تمرکز مشکل دارد.
در نوع دوم فقط پرتحرکی دیده می شود و بالاخره نوع ترکیبی که کودک هم پرتحرک است و هم مشکل توجه و تمرکز دارد این اختلال در کودکان دبستانی و در پسرها سه تا پنج برابر شایع تر از دختران است و بیشتر در پسران اول خانواده مشاهده می شود.
معمولا اختلال از سه سالگی به بعد تشخیص داده می شود. کودکان مبتلا در دوره شیرخواری اکثرا پرتحرک هستند و دست ها و پاهای خود را زیاد حرکت می دهند؛ کم خواب، کم غذا هستند و زیاد گریه می کنند.
تشخیص بیش فعالی
برخی از والدین با دیدن پرتحرکی فرزندان خود به بیش فعالی آنها مشکوک می شوند اما باید دانست که جنب و جوش زیاد نشانه قانع کننده ای برای این اختلال نیست. ناتوانی در تمرکز و نداشتن صبر در گوش کردن، ناتوانی در توجه به جزئیات، ناتوانی در انجام تکالیف مدرسه و سایر وظایف محوله، بی دقتی و بی نظمی، گم کردن مدام وسایل، بی قراری (معمولا نشستن آرام در یک جا برای این کودکان مشکل است) و ناتوانی در انتظار کشیدن از دیگر علائم این اختلال است.
کودکان بیش فعال احساس خطر نمی کنند و به کارهای خطرناک علاقه نشان می دهندن که گاهی اطرافیان این موضوع را نشانه شجاعت کودک به حساب می آورند در صورتی که این مورد یکی از علائم بیش فعالی به شمار می آید.
تشخیص بیش فعالی با یک آزمون خاص امکانپذیر نیست. مجموعه ای از این علائم باید (حداقل در مدت شش ماه) مورد بررسی قرار بگیرد. کودک این موارد را معمولا قبل از هفت سالگی نشان می دهد. همچنین کودکی که دارای این نشانه هاست با رفتارهایش اطرافیان خود را در محیط های مختلفی مانند مدرسه یا خانه دچار مشکل می کند و حتی با گروه دوستان و همسالان خود نیز به راحتی کنار نمی آید.
در مقابل این دسته از پدر و مادرها، والدینی هستند که نمی خواهند مشکل کودک خود را بپذیرند و معمولا با بهانه آوردن از هشدارهای معلمان و سایر اطرافیان طفره می روند. این افراد از درمان این اختلال واهمه دارند و گمان می کنند داروهایی که توسط پزشک تجویز می شود برای فرزندشان عوارض دارد. این در حالی است که اگ راین کودکان در زمان مناسب درمان نشوند، نمی توانند در امور آموزشی و فعالیت های اجتماعی خود موفق عمل کحنند و ممکن است برای خودو اطرافیانشان مشکل آفرین باشند.
دلایل بیش فعالی
علت به وجود آمدن بیش فعالی احتمالا ترکیبی از عوامل ژنتیکی و محیطی است. احتمالا این کودکان در بخش های مربوط به توجه و تمرکز در مغز دچار نقس جزئی هستند. از عواملی که می توانند در بروز این اختلال موثر باشند سیگار کشیدن و یا مصرف الکل در دوران بار داری توسط مادر است.
حتی استنشاق تحمیلی دود سیگار توسط مادر باردار، باعث اختلال در رفتار کودک می شود. استرس مادر هم با این موضوع ارتباط دارد. تحقیقاتی که در این زمینه انجام شده باینگر این است که این اختلال معمولا در خویشاوندان نزدیکاین افراد هم وجود دارد.
مسمومیت ناشی از سرب حاصل از دود اتومبیل و آلودگی هوا، غذاهای محتوی مواد افزودنی مثل شیرین کننده های مصنوعی و یا رنگ دهنده های خوراکی، مواد جلوگیری کننده از فاسد شدن غذا که در بعضی از غذاهای آماده وجود دارد، نیز در ایجاد این اختلال سهیم هستند.
در صورت بی توجهی به کودکان بیش فعال و معالجه نشدن آنها احتمال اینکه این افراد در آینده به افسردگی مبتلا شوندو یا در نوجوانی رفتارهای ضد اجتماعی و گاه بزهکارانه داشته باشند زیاد است. بنابراین به والدین توصیه می شود که حتما در دوران کودکی برای معالجه فرزند خود اقدام کنند. این بیماری دردوران مدرسه بیشتر مشکل آفرین می شود زیرا کودک تمرکز کافی برای گوش دادن به درس ندارد و مدام برای بیرون رفتن از کلاس اجازه می خواهد. این بچه ها نمی توانند آرام روی صندلی بنشینند، معمولا پرحرف هستند و مدام سر کلاس با دوستان خود حرف می زنند و این موضوع باعث می شود از لحاظ تحصیلی با مشکل مواجه باشند.
والدین باید به رفتار کودکان خود دقت داشته باشند و تنها در صورتی که مجموعه از این نشانه ها را در مدت طولانی مشاهده کردند با یک متخصص مشورت کنند. در غیر اینصورت نمی توان به هر کودک پرتحرک برچسب بیش فعالی زد.
درمان بیش فعالی
درمان سریع برای ADHD وجود ندارد اما علائم آن قابل شناسایی و کنترل هستند. بهتر است والدین برای کمک کردن به خود و کودکشان در مورد این اختلال اطلاعات بیشتری کسب کنند. همچنین برنامه تربیتی ویژه ای را متناسب با نیازهای فرزند خود طرح ریزی کنند. درست است که کنار آمدن با کودکان بیش فعال کار ساده ای نیست اما والدین باید بدانند که این افراد ذاتا بد نیستند اما بدون مصر ف دارو و رفتار درمانی نمی توانند رفتار خود را کنترل کنند.
در این مورد خانواده، معلم و مدرسه باید با یکدیگر همکاری داشته باشند. والدین باید از تنبیه بدنی کودک خود جدا خودداری کنند و با او با محبت رفتار کنند. دارودرمانی هم در صورت تجویز پزشک کمک بسیاری به این دسته از کودکان می کند.
مطالعات نشان داده است رژیم های غذایی هم می تواند برای کمک به این افراد کارساز باشد. آنها باید از زیاده روی در مصرف شکر و غذاهای حاوی آن مانند کیک، شیرینی، شکلات، بیسکویت و نوشابه های شیرین که تحریک کننده هستند خودداری کنند.
تعدادی از کودکان بیش فعال و کم توجه تا بزرگسالی با این مشکل دست و پنجه نرم می کنند؛ حتی ممکن است در برخی از بالغین برای نخستین بار تشخیص اختلال بیش فعالی داده شود که البته معمولا سابقه آن از کودکی وجود دارد. این افراد در سنین بالاتر کمتر با مشکل پرتحرکی روبرو هستند و بیشتر احساس بیقراری می کنند.

منبع:7subh.blogfa.com



مطالب پیشنهادی:

ورزش های مخصوص افراد مبتلا به بیماران قلبی و دیابت کدامند؟
تکنیک های توان بخشی ورزشی در بیماران مبتلا به آسم
کدامند؟

ورزش های مفید برای بیماران مبتلا به آلزایمرچیست؟
ایجاد تعادل در بیماران مبتلا به ام اس

http://maktoobshop.com

 

ریشه شیطنت کودکان کجاست؟


شیطنت کودکان,روانشناسی کودکان

 

 شاید شما هم این موضوع را شنیده باشید که در گذشته های نه چندان دور بسیاری از کودکان به دلیل آنچه بی توجهی، شیطنت و یا بازیگوشی نامیده می شد در دوران دبستان کنار گذاشته می شدند.
والدین و آموزگاران نمی دانستند که با مشورت با یک متخصص می توانند به این بچه ها کمک کنند و آنها را با شرایطی عادی به گروه همسالان خود بازگردانند. آنچه این کودکان را از دیگر همسالان خود متمایز می کرد «اختلال بیش فعالی» خوانده می شود.
بیش فعالی که به اختصار ADHD خوانده می شود نوعی اختلال شایع است که حدود هشت تا 10 درصد کودکان را مبتلا می کند. این بیماری در پسران شایعتر از دختران است که هنوز دلیل اصلی آن مشخص نشده است. ویژگی های اولیه بیش فعالی از سال های اولیه رشد یعنی قبل از ورود به مدرسه شروع می شود.
بیش فعالی دارای ویژگی های بارزی است که شامل پرتحرکی، کمبود توجه و تمرکز، بروز اعمال ناگهانی و غیرقابل پیش بینی می شود. این اختلال سه نوع است؛ در گونه اول که کودک فقط در توجه و تمرکز مشکل دارد.
در نوع دوم فقط پرتحرکی دیده می شود و بالاخره نوع ترکیبی که کودک هم پرتحرک است و هم مشکل توجه و تمرکز دارد این اختلال در کودکان دبستانی و در پسرها سه تا پنج برابر شایع تر از دختران است و بیشتر در پسران اول خانواده مشاهده می شود.
معمولا اختلال از سه سالگی به بعد تشخیص داده می شود. کودکان مبتلا در دوره شیرخواری اکثرا پرتحرک هستند و دست ها و پاهای خود را زیاد حرکت می دهند؛ کم خواب، کم غذا هستند و زیاد گریه می کنند.
تشخیص بیش فعالی
برخی از والدین با دیدن پرتحرکی فرزندان خود به بیش فعالی آنها مشکوک می شوند اما باید دانست که جنب و جوش زیاد نشانه قانع کننده ای برای این اختلال نیست. ناتوانی در تمرکز و نداشتن صبر در گوش کردن، ناتوانی در توجه به جزئیات، ناتوانی در انجام تکالیف مدرسه و سایر وظایف محوله، بی دقتی و بی نظمی، گم کردن مدام وسایل، بی قراری (معمولا نشستن آرام در یک جا برای این کودکان مشکل است) و ناتوانی در انتظار کشیدن از دیگر علائم این اختلال است.
کودکان بیش فعال احساس خطر نمی کنند و به کارهای خطرناک علاقه نشان می دهندن که گاهی اطرافیان این موضوع را نشانه شجاعت کودک به حساب می آورند در صورتی که این مورد یکی از علائم بیش فعالی به شمار می آید.
تشخیص بیش فعالی با یک آزمون خاص امکانپذیر نیست. مجموعه ای از این علائم باید (حداقل در مدت شش ماه) مورد بررسی قرار بگیرد. کودک این موارد را معمولا قبل از هفت سالگی نشان می دهد. همچنین کودکی که دارای این نشانه هاست با رفتارهایش اطرافیان خود را در محیط های مختلفی مانند مدرسه یا خانه دچار مشکل می کند و حتی با گروه دوستان و همسالان خود نیز به راحتی کنار نمی آید.
در مقابل این دسته از پدر و مادرها، والدینی هستند که نمی خواهند مشکل کودک خود را بپذیرند و معمولا با بهانه آوردن از هشدارهای معلمان و سایر اطرافیان طفره می روند. این افراد از درمان این اختلال واهمه دارند و گمان می کنند داروهایی که توسط پزشک تجویز می شود برای فرزندشان عوارض دارد. این در حالی است که اگ راین کودکان در زمان مناسب درمان نشوند، نمی توانند در امور آموزشی و فعالیت های اجتماعی خود موفق عمل کحنند و ممکن است برای خودو اطرافیانشان مشکل آفرین باشند.
دلایل بیش فعالی
علت به وجود آمدن بیش فعالی احتمالا ترکیبی از عوامل ژنتیکی و محیطی است. احتمالا این کودکان در بخش های مربوط به توجه و تمرکز در مغز دچار نقس جزئی هستند. از عواملی که می توانند در بروز این اختلال موثر باشند سیگار کشیدن و یا مصرف الکل در دوران بار داری توسط مادر است.
حتی استنشاق تحمیلی دود سیگار توسط مادر باردار، باعث اختلال در رفتار کودک می شود. استرس مادر هم با این موضوع ارتباط دارد. تحقیقاتی که در این زمینه انجام شده باینگر این است که این اختلال معمولا در خویشاوندان نزدیکاین افراد هم وجود دارد.
مسمومیت ناشی از سرب حاصل از دود اتومبیل و آلودگی هوا، غذاهای محتوی مواد افزودنی مثل شیرین کننده های مصنوعی و یا رنگ دهنده های خوراکی، مواد جلوگیری کننده از فاسد شدن غذا که در بعضی از غذاهای آماده وجود دارد، نیز در ایجاد این اختلال سهیم هستند.
در صورت بی توجهی به کودکان بیش فعال و معالجه نشدن آنها احتمال اینکه این افراد در آینده به افسردگی مبتلا شوندو یا در نوجوانی رفتارهای ضد اجتماعی و گاه بزهکارانه داشته باشند زیاد است. بنابراین به والدین توصیه می شود که حتما در دوران کودکی برای معالجه فرزند خود اقدام کنند. این بیماری دردوران مدرسه بیشتر مشکل آفرین می شود زیرا کودک تمرکز کافی برای گوش دادن به درس ندارد و مدام برای بیرون رفتن از کلاس اجازه می خواهد. این بچه ها نمی توانند آرام روی صندلی بنشینند، معمولا پرحرف هستند و مدام سر کلاس با دوستان خود حرف می زنند و این موضوع باعث می شود از لحاظ تحصیلی با مشکل مواجه باشند.
والدین باید به رفتار کودکان خود دقت داشته باشند و تنها در صورتی که مجموعه از این نشانه ها را در مدت طولانی مشاهده کردند با یک متخصص مشورت کنند. در غیر اینصورت نمی توان به هر کودک پرتحرک برچسب بیش فعالی زد.
درمان بیش فعالی
درمان سریع برای ADHD وجود ندارد اما علائم آن قابل شناسایی و کنترل هستند. بهتر است والدین برای کمک کردن به خود و کودکشان در مورد این اختلال اطلاعات بیشتری کسب کنند. همچنین برنامه تربیتی ویژه ای را متناسب با نیازهای فرزند خود طرح ریزی کنند. درست است که کنار آمدن با کودکان بیش فعال کار ساده ای نیست اما والدین باید بدانند که این افراد ذاتا بد نیستند اما بدون مصر ف دارو و رفتار درمانی نمی توانند رفتار خود را کنترل کنند.
در این مورد خانواده، معلم و مدرسه باید با یکدیگر همکاری داشته باشند. والدین باید از تنبیه بدنی کودک خود جدا خودداری کنند و با او با محبت رفتار کنند. دارودرمانی هم در صورت تجویز پزشک کمک بسیاری به این دسته از کودکان می کند.
مطالعات نشان داده است رژیم های غذایی هم می تواند برای کمک به این افراد کارساز باشد. آنها باید از زیاده روی در مصرف شکر و غذاهای حاوی آن مانند کیک، شیرینی، شکلات، بیسکویت و نوشابه های شیرین که تحریک کننده هستند خودداری کنند.
تعدادی از کودکان بیش فعال و کم توجه تا بزرگسالی با این مشکل دست و پنجه نرم می کنند؛ حتی ممکن است در برخی از بالغین برای نخستین بار تشخیص اختلال بیش فعالی داده شود که البته معمولا سابقه آن از کودکی وجود دارد. این افراد در سنین بالاتر کمتر با مشکل پرتحرکی روبرو هستند و بیشتر احساس بیقراری می کنند.

منبع:7subh.blogfa.com



مطالب پیشنهادی:

ورزش های مخصوص افراد مبتلا به بیماران قلبی و دیابت کدامند؟
تکنیک های توان بخشی ورزشی در بیماران مبتلا به آسم
کدامند؟

ورزش های مفید برای بیماران مبتلا به آلزایمرچیست؟
ایجاد تعادل در بیماران مبتلا به ام اس

http://maktoobshop.com

 

چرا فرزند همیشه آرام شما، در مهمانی به بچه‌ای بی‌ادب تبدیل می‌شود

 شیطنت کودکان,روانشناسی کودکان

چرا فرزند همیشه آرام شما، در مهمانی به بچه‌ای بی‌ادب تبدیل می‌شود که از در و دیوار بالا می‌رود؟

او کوچک‌ترین عضو جمعی است که باقی اعضایش، وارد چهارمین دهه زندگی‌شان شده‌اند. فرزند آرام شما که هنوز سنش دو رقمی هم نشده، به محض ورود به چنین جمعی، آدمی دیگر می‌شود. تمام رفتارهایی که همیشه در مقابلش منع می‌کردید را از خود بروز می‌دهد و دوست دارد به تک‌تک مهمان‌ها و تمامی وسایل صاحب خانه، صدمه بزند. اما چرا فرزند همیشه مودب و آرام شما، در مهمانی به یک غول کوچولو تبدیل می‌شود و هرکار می‌کنید، نمی‌توانید مانعش شوید؟ علم روانشناسی می‌گوید، گاهی بچه‌ها، نیاز به جلب توجه دارند اما این نیاز را، همیشه با تقاضای مستقیم توجه از والدین طلب نمی‌کنند. نشان دادن رفتار‌های مخربی که واکنش دیگران را در پی دارد هم یکی از راه‌هایی است که بچه‌ها از طریق آن، نیاز به مورد توجه قرار گرفتن را بیان می‌کنند.



خودتان مقصرید

اگر والدین در خانه رفتار‌های سختگیرانه‌ای داشته باشند و به کودک‌شان اجازه حرکت و کودکی کردن ندهند، احتمالا فرزندشان در حضور دیگران به راه‌های مخربی برای جلب توجه متوسل می‌شود. جیغ زدن، تخریب کردن، رفتارهایی که حتی برای خود والدین هم عجیب هستند، همه از کودکانی سر می‌زنند که به خاطر سخت‌گیری‌های والدین‌شان، در خانه محدود هستند و در حضور دیگران، می‌خواهند همه محدودیت‌ها را از بین ببرند و رفتار والدین‌شان را تلافی کنند. معمولا والدین خیلی جدی، توجهی به نیاز فرزند‌شان به جلب توجه نشان نمی‌دهند و با محروم کردن آنها از توجه، باعث ایجاد واکنش‌هایی از طرف فرزند‌شان می‌شوند. بچه‌ها هم با دیدن بی‌توجهی دیگران نسبت به این نیاز، چنین رفتارهایی را بروز می‌دهند و عمدا کاری می‌کنند که همه نگاه‌ها به سمت آنها خیره شود.


چند ساعت آزادی

شاید در روزهایی که کودک با والدینش تنهاست، به دلیل اینکه می‌داند هر کسی مشغول کار خودش است، با خود بازی می‌کند و رفتار مخربی را نشان نمی‌دهد. اما زمانی که مهمان می‌آید یا او با خانواده‌اش به جمعی غریبه وارد می‌شود، در حضور دیگران مقررات را رعایت نمی‌کند، چرا که می‌داند والدین هم در حضور دیگران با او برخورد همیشگی را نمی‌کنند. او این شرایط را به عنوان فرصتی برای استقلال و نشان دادن اینکه من هم می‌توانم کاری بکنم، تلقی می‌کند. فضای مهمانی، برای او فضای لجبازی است. معمولا این بچه‌ها یاد گرفته‌اند که پدر و مادر در حضور دیگران واکنش‌های همیشگی را نشان نمی دهند. چنین کودکی تنها به دنبال جلب نگاه والدین است. برای او مهم نیست که این نگاه همراه با خشم باشد یا مهربانی. او حتی به جلب توجه منفی هم راضی است و از این‌که آدم‌ها، حتی برای نصیحت یا دعوا کردن سراغش می‌آیند و با او حرف می‌زنند، لذت می‌برد.


کار از کجا خراب شده؟

با این مشکل بچه‌ها هم مثل هر مشکل دیگری باید برخورد کرد. «پیدا کردن ریشه مشکل» اولین کاری است که والدین باید انجام دهند. اول باید مشخص شود که چرا کودک این کار را انجام می‌دهد. والدین باید از خود بپرسند چرا بچه این کارها را می‌کند؟ آیا او را به زور آورده‌اند و فرزندشان با حضور در این جمع مضطرب می‌شود؟ آیا رابطه خوبی با  اهالی آن مهمانی ندارند؟ آیا قبل از مهمانی، با او دعوا و کج خلقی شده است؟ در این صورت احتمالا او با نشان دادن این واکنش‌های عصبی، به دنبال تلافی است.


هم جدی، هم مهربان

بعد از ریشه‌یابی مشکل و برطرف کردن دلیل اصلی، والدین باید برای اصلاح این عادت که در کودک ریشه دوانده، تلاش کنند. آنها باید دایره‌ای از رفتار قاطعانه و مهربان را در نظر بگیرند و بر اساس آن عمل کنند. در این شرایط نه باید به کودک باج داد و نه باید با سخت‌گیری بیش از حد، این تصور را در او ایجاد کرد که دیگر کسی دوستش ندارد. یادتان نرود که تحقیر کودک به خاطر اشتباهاتش، عزت نفس او را پایین می‌آورد و به شکلی اغراق شده، این احساس را در او ایجاد می‌کند که دیگر جایی در دل دیگران ندارد. اگر بچه‌ها گمان کنند به عنوان «بچه بد» دیده می‌شوند، انگیزه‌شان را برای «بچه خوب» بودن از دست می‌دهند.


تنبیه ممنوع

بچه‌ها با دیدن توجه بزرگتر‌ها شرطی می‌شوند و رفتارشان را تکرار می‌کنند. پس اگر کودکی کار اشتباهی می‌کند، نباید بیشتر به آن توجه کرد، بلکه با کم‌توجهی باید به او ثابت کرد که این راه مناسبی برای جلب توجه نیست. تنبیه اولین گزینه‌ای است که این والدین ناکام برای تغییر رفتارهای فرزند‌شان به آن متوسل می‌شوند. اما این والدین نمی‌دانند که همین تنبیه جدی و برخورد سختگیرانه، یکی از دلایل تکرار این رفتارهای مخرب است و در واقع می‌تواند این رفتارها را در کودکان تقویت کند. ترس مضاعف به تقویت رفتار در بچه‌ها منجر می‌شود. اگر والدین او را تهدید کنند و بگویند که در صورت انجام این کار تنبیه می‌شوی، باید انتظار دیدن دوباره آن رفتار را داشته باشند.



دوست کوچولوی‌تان باشید

والدین نباید آنقدر خشن باشند که بچه بترسد و مشکلش را بیان نکند. بچه‌هایی که از والدین خجالت می‌کشند، قدرت ابراز وجود در مقابل آنها را ندارند و بنابراین در موقعیتی که آدم‌های دیگر هستند، رفتار دیگری را نشان می‌دهند. اگر پدر و مادرها در برقراری ارتباط با فرزند‌شان موفق باشند، به چنین مشکلاتی برنخواهند خورد. چراکه بچه‌ها از مرجع قدرتشان حساب می‌برند و اگر آن مرجع بتواند رفتار درست را نشان بدهد، می‌تواند همیشه شاهد رفتارهای درست فرزندش باشد.



اخطار قبلی ندهید

گاهی حساسیت والدین به این رفتارها دامن می‌زند. آنها به خاطر نگرانی‌های خودشان، قبل از آنکه اتفاقی بیفتد بچه را از بعضی از کارها منع می‌کنند و می‌گویند مبادا فلان کار را انجام دهی. اما کودکی که از این طریق به حساسیت والدینش پی برده، مخصوصا آن کار را می‌کند. کودک بر اساس رفتار پدر و مادرش، باید فرض را بر این بگیرد که امکان بروز رفتارهای مخرب در مهمانی وجود ندارد. اما اگر والدین از قبل به او اخطار دهند و بگویند حق انجام چنین رفتاری را نداری، ذهن کودک به محض ورود به جمع، به سمت آن رفتار می‌رود.


نگذارید دیگران او را تربیت کنند

گاهی والدین تمام تلاش‌شان را برای نشان دادن واکنش درست به اشتباهات بچه‌ها انجام می‌دهند، اما ناآگاهی اطرافیان و دخالت‌های‌شان، کنترل شرایط را برای‌شان دشوار می‌کند. اما نباید فراموش کرد که کنترل رفتار‌های دیگران، به تسلط والدین بستگی دارد. آنها می‌توانند با حرف یا رفتار به دیگران بگویند که حق مداخله در نظام تربیتی آنها را ندارند و همراه با احترام، برای‌شان توضیح دهند که فرزندشان به چه دلیلی این رفتار را نشان می‌دهد و بهترین واکنش به کارهای او چیست.

تنهایی را از او بگیرید.

گاهی بچه‌ها برای جلب توجه والدین نیازی را بیان می‌کنند. برای مثال بدون آنکه گرسنه باشند غذا می‌خواهند یا مرتب به دستشویی می‌روند. والدین باید بدانند که چرا فرزندشان سراغ چنین رفتاری می‌رود. شاید در جمع شلوغ بزرگتر‌ها، او به دنبال یک همبازی است. پس پدر یا مادر می‌توانند با فهمیدن این نیاز، با بچه بازی کنند. آنها نباید انتظار داشته باشند که در این شرایط فرزند‌شان مثل یک بزرگسال برخورد کند و در جمعی که هیچ سرگرمی‌ای برایش وجود ندارد، ساعت‌ها آرام و بی‌صدا بنشیند. شاید بهتر باشد والدین با نمایش یک فیلم کارتونی یا آوردن اسباب‌بازی‌هایی که کودک با آنها سرگرم می‌شود، فضای مهمانی را برای او هم دلپذیر کنند، تا دیگر فرزندشان برای جلب توجه آنها، به این رفتارهای جایگزین دست نزند.


باج ندهید

مشخص کردن جایزه قبل از انجام یک کار، یعنی باج دادن و باج دادن گره‌ای از مشکلات رفتاری کودکان باز نمی‌کند. اما اگر والدین بعد از آنکه فرزندشان رفتار درست را نشان داد، بدون وعده قبلی به او پاداش بدهند، می‌توانند رفتارهای خوب را در او تقویت کنند. مطمئن باشید که او بعد از دریافت پاداش پیش‌بینی نشده به خاطر رفتار‌های خوبش، دیگر انگیزه‌ای برای نشان دادن رفتار‌های مخرب پیدا نخواهد کرد.


روانشناسان را فراموش نکنید

خانواده‌ها باید برای رشد و پرورش فرزندان‌شان به دو متخصص مراجعه کنند. یکی پزشک کودک و دیگری روانشناس کودک. خوشبختانه امروزه همه بچه‌ها، پزشک کودک خود را دارند و اگر والدین با انتخاب یک مشاور، از فرزند‌شان مراقبت کنند، با مشاوره و دریافت توصیه‌های ساده، دیگر نگران تقویت رفتارهای اشتباه در فرزند‌شان نخواهند بود.



مطالب پیشنهادی:

ورزش های مخصوص افراد مبتلا به بیماران قلبی و دیابت کدامند؟
تکنیک های توان بخشی ورزشی در بیماران مبتلا به آسم
کدامند؟

ورزش های مفید برای بیماران مبتلا به آلزایمرچیست؟
ایجاد تعادل در بیماران مبتلا به ام اس

http://maktoobshop.com

 

 

فرق کودک بیش‌فعال با شیطان چیست؟


شیطنت کودکان, بیماری پیش فعالی, پیش فعالی در کودکان

 تازه وارد مهمانی شده‌اید که کوچولوی‌تان شروع می‌کند از سر و کله میزبان بالا رفتن. یک جا بند نمی‌شود و مدام وسط حرف دیگران می‌پرد. یکی از مهمانان به کنایه‌ به شما می‌گوید باید فرزندتان را نزد روانپزشک ببرید چون احتمالا بیش‌فعال است. اما آیا واقعا فرزند شما چنین مشکلی دارد یا این تنها یک ویژگی رفتاری است که در اصطلاح به آن شیطنت گفته می‌شود. حالا وقت آن است که نگاه دقیق‌تری به این مشکل بیندازید تا از سوءتفاهم درباره فرزندتان پیشگیری کنید.
بیش‌فعالی چیست؟
این اختلال یکی از اختلالات شایع و در عین حال با تشخیص سخت برای پزشکان است. اختلال بیش‌فعالی بیماری پیچیده‌ای است و اغلب تشخیص داده نمی‌شود. درباره کودکی که با چنین اختلالی تشخیص داده می‌شود 3 علامت را نباید از یاد ببرید که شامل پرتحرکی، کمبود توجه و تمرکز و در نهایت اعمال تکانه‌ای(کارهای ناگهانی و غیرقابل پیش‌بینی) است. زمانی که پزشک بتواند جزئیات لازم را از والدین و مدرسه به دست آورد می‌توان معیارهای لازم را در نظر گرفت. علائم اختلال بیش‌فعالی- کم‌توجهی باید در بیشتر از یک مکان دیده شود مثلا خانه و مدرسه و البته اینکه برای چند ماه این علائم بروز کند. داشتن 6 علامت یا بیشتر از علائم اختلال کم‌توجهی یا بیش‌فعالی که باید دست‌کم 6 ماه وجود داشته باشد تا بتوان گفت کودک بیش‌فعال است.
علائم بیش فعالی
تعدادی از علائم مربوط به بیش‌فعالی و اختلال توجه و تمرکز شامل موارد زیر است:
کودک غالبا با دست‌هایش بازی می‌کند و در جایش می‌لولد.
کودک معمولا کلاس را ترک می‌کند.
غالبا می‌دود یا می‌پرد.
اغلب بازی یا فعالیت‌هایش پر سر و صداست.
به نظر می‌رسد کودک همیشه در حال حرکت است.
زیاد صحبت می‌کند.
از توجه به جزئیات ناتوان است.
اغلب قادر به پیگیری دستورات یا اتمام کارها نیست.
اغلب وسایل خود را گم می‌کند.
ممکن است کودک شما بیش‌فعال باشد
برای کودکی با اختلال بیش‌فعالی- کم‌توجهی انجام  برخی رفتارها ممکن است سخت‌تر باشد حال بهتر است این سؤال‌ها را از خودتان بپرسید:
آیا زمانی که از کودک‌تان می‌خواهید کاری انجام دهد مشکلی در شنیدن دارد؟
آیا او نسبت به دیگر کودکان سریع‌تر هیجان‌زده می‌شود؟
آیا خانه شما در زمان غذاخوردن، به خواب رفتن، ‌شستن دندان‌ها و دیگر کارها به میدان جنگ بدل می‌شود؟
آیا معلم شما نسبت به رفتار کودک شما در مدرسه نگران است؟
او زود تمرکزش را از دست می‌دهد و فراموش‌کار است؟
این بچه‌ها مغزشان متفاوت است
اختلال بیش‌فعالی- کم‌توجهی یک بیماری عصبی-رفتاری است با 2 مولفه: بیش‌فعالی و بی‌توجهی یا نداشتن تمرکز. برخی از این کودکان به صورت واضح فعالیت زیادی دارند و برخی هم توانایی تمرکز ندارند اما بیشتر آنها هر دو مشکل را با هم دارند. این بچه‌ها مغز ماشین فراری را دارند اما با ترمز‌ دوچرخه. ذهن آنها در حال مسابقه است اما نمی‌توانند در زمان لازم سرعت‌شان را کم کنند. اسکن‌های متعدد نشان می‌دهد بخشی از مغز کودک دچار اختلال که به کنترل رفتار کمک می‌کند، موجب تمرکز می‌شود و آنچه نیاز به انجام آن دارد را طبقه‌بندی می‌کند، کمی کوچک‌تر است. علاوه بر این انتقال‌دهنده‌های عصبی شیمیایی مغز مانند سروتونین، دوپامین و نوراپی‌نفرین که پیام را از یک قسمت مغز به قسمت دیگر می‌فرستند در آنها دچار کمبود است بنابراین برای مثال اگر معلم یک آموزش 5 مرحله‌ای به کودک بدهد، او ممکن است تنها بتواند 2 مرحله اول را انجام دهد و توالی کارهای بعدی را از دست بدهد.
دلیل بیش‌فعالی معلوم نیست
بیشتر مطالعات نشان می‌دهد اختلال بیش‌فعالی موروثی است. اما در سال‌های اخیر تحقیقات از ارتباط این اختلال با مواد سمی محیطی مانند بیس‌فنول a و فتالات(مهم‌ترین مواد در تولید مواد آرایشی، پلاستیک، پرده حمام) و همین‌طور حشره‌کش‌ها خبر می‌دهد. این علم بسیار جدید است و تحقیقات همچنان باید ادامه پیدا کند. کودکان نسبت به مواد سمی محیط حساس هستند و باید نسبت به مواجهه آنها با این مواد دقت شود. چندین دلیل دیگر برای ابتلای کودک به اختلال بیش‌فعالی می‌توان در نظر گرفت که از جمله‌ می‌توان به ژنتیک، آسیب کوچک مغزی در زمان تولد یا حتی استرس و نگرانی دوران بارداری اشاره کرد.
چطور تشخیص بدهیم
در اختلال بیش‌فعالی- کم‌توجهی معدل سنی می‌تواند از 2 یا 3 سالگی باشد. در 2 سالگی پزشکان به دنبال یافتن علائم هستند و هرچه زودتر این نقص تشخیص داده شود زودتر می‌توان مداخله کرد. اما در اغلب موارد تا زمانی که کودک به سن مدرسه نرسیده که نیاز به توجه و نشستن طولانی مدت داشته باشد، این اختلال قابل تشخیص نیست. بچه‌های باهوشی که نشانه‌های ضعیفی دارند ممکن است سال‌ها علائم را داشته باشند تا دوره آموزشی مدرسه که باید برنامه منظم،‌ چند منظوره و مدیریت زمان انجام دهند و اینجاست که دچار مشکل می‌شوند.
دختران فرق دارند
پسران سه برابر دختران در معرض این اختلال هستند و به طور معمول دختران 5 سال بعد از پسران تشخیص داده می‌شوند. دختران بی‌نظم و ساکت کمتر به چشم می‌آیند حتی اگر اختلال‌شان به اندازه پسران باشد. بی‌توجهی و نادیده گرفتن موضوعات پیرامون از علائم اختلال در دختران مبتلا به بیش‌فعالی است. در پسران به جای آن انجام و بروز حرکات و رفتارهای متفاوت و غیرمنطقی بدون انگیزه قبلی و برنامه عاری از فکر انتظار می‌رود. در دوران دبستان دخترانی با اختلال بیش‌فعالی، کودکانی کم‌دقت یا بی‌دقت هستند، همچنین در آموختن مهارت‌های آموزشی و حل مسائل ضعیف بوده و به جزئیات و موضوعات محیط پیرامون خود توجه ندارند، کمتر توجه می‌کنند و با تمام کردن کارها مشکل دارند اما آنها معمولا پرخاشگر نیستند. دختران قرار نیست کیف مدرسه‌شان را در زمین بازی جا بگذارند یا دفتر مشق‌شان کثیف باشد.
تشخیص سخت است
هیچ آزمایشی وجود ندارد که با انجام آن بتوان گفت کودک دچار بیش‌فعالی است.  اما اغلب پزشکان با تاریخچه خانوادگی، جزئیات پرسش‌هایی که انجام می‌دهند و بررسی رفتار کودکان و میزان اهمیت آن براساس سن و سال او سعی می‌کنند تشخیص صحیح را داشته باشند. با صحبت کردن با کودک، والدین و معلمان و اگر لازم باشد مادربزرگ و پدربزرگ و اقوام پزشکان می‌توانند تعیین کنند علائم با توجه به سن کودک متناسب است یا مشکل جدی وجود دارد. آنها باید عواملی مانند عصبانیت، اختلال یادگیری،‌ افسردگی، طلاق یا بیماری یکی از اعضای خانواده را هم در نظر بگیرند.
درمان دارویی برای کدام بچه‌ها لازم است؟
دارودرمانی به همراه روان‌درمانی و تغییراتی که در زندگی روزانه کودک ایجاد می‌شود می‌تواند شرایط را بهبود دهد. داروها زمانی که با رفتار درمانی همراه شوند می‌توانند پرخاشگری و بی‌توجهی کودک را به میزان زیادی بهبود دهند. دارودرمانی زمانی پیشنهاد می‌شود که تعداد علائم کودک براساس سنش مشخص شود و تنها زمانی از دارو استفاده می‌شود که کودک واقعا نیاز داشته باشد. در کودکانی که علائم متوسط تا شدید این اختلال را دارند دارودرمانی کمک‌کننده است. در علائم خفیف‌تر معمولا از مشاوره درمانی استفاده می‌شود. اما دارویی که برای یک کودک کارساز بوده است نمی‌تواند برای دیگری هم همان نتیجه را داشته باشد. به همین دلیل پزشکان نظارت زیادی بر کودک دارند تا بتوانند ترکیب مناسب را پیدا کنند. مشخص نیست چرا اما کودکانی که در یک سن خاص دارویی را تحمل نمی‌کنند ممکن است چند سال بعد به خوبی به همان دارو جواب می‌دهند. 
منبع:مجله سیب سبز

مطالب پیشنهادی:

ورزش های مخصوص افراد مبتلا به بیماران قلبی و دیابت کدامند؟
تکنیک های توان بخشی ورزشی در بیماران مبتلا به آسم
کدامند؟

ورزش های مفید برای بیماران مبتلا به آلزایمرچیست؟
ایجاد تعادل در بیماران مبتلا به ام اس

http://maktoobshop.com

 

10 چیزی که نباید به کودکانمان بگوییم !



شخصیت فرزندان,تربیت کودکان,

رفتار ماست که شخصیت فرزندانمان را شکل می دهد و استفاده از اصول روانشناسی در تربیت کودکان باید مد نظر هر پدر و مادری باشد . شما در برابر او مسئول هستید ، پس وقت بیشتری بگذارید و این نکات را به خاطر بسپارید .

تحقیقات نشان می دهند که برخی عبارات مثبتی که ما به کودکان می گوییم ، در واقع بسیار مخرب هستند. باوجود اینکه نیت بدی نداریم، اما با بکار بردن این جملات باعث می شویم که کودکان به آنچه که واقعا هستند باور نداشته باشند. بعضی از جملات ما گول زننده اند و باعث می شوند کودک کمترین تلاش ممکن را برای کاری انجام دهد و یا در زمان سخت شدن کاری آنرا رها کند.

اینجا یک لیست از 10 عبارتی داریم که شما باید همین حالا از دایره لغات خود حذف کنید. همچنین در کنار این عبارات ما عبارات پیشنهادی به شما معرفی می کنیم که شما با استفاده از این عبارات بتوانید انگیزه درونی و اشتیاق کودک را تحریک کنید.

"کارت خوب بود"
این جمله معمولا مکررا برای کارهایی استفاده می شود که کودک در انجامش واقعا تلاشی نکرده، با بکار بردن این عبارت به او یاد می دهید که هرچیزی که مامان یا بابا بگوید " کار خوب " است( یعنی فقط در زمانی که پدر ومادر بگویند خوب است)

به جای آن بگویید " تو واقعا برای آن سخت تلاش کردی!" با تکیه روی تلاش کردن ،به او یاد می دهیم که تلاش از نتیجه مهمتر است. این به کودک یاد می دهد که در زمان روبرو شدن با یک کار سخت ، پافشاری بیشتری در انجام آن از خود نشان دهد و به شکست به دید یک گام به سوی موفقیت نگاه کند.

" پسر/ دختر خوب"
این جمله در حالیکه جزو عبارات مثبت به شمار می رود اما واقعا تاثیری متضاد چیزی که می خواهیم دارد. اغلب والدین از این جمله برای بالا بردن اعتماد به نفس کودک استفاده می کنند. اما متاسفانه تاثیر آن کاملا برعکس است. وقتی دختر شما جمله " دختر خوب" را بعد از انجام کاری که شما از او خواسته بودید می شنود، اینطور تلقی می کند که چون کاری که "شما" خواسته اید را انجام داده پس " خوب " است. و این سرآغاز این داستان است که کودک از این می ترسد که نکند دیگر " بچه خوبی " نباشد و انگیزه و اشتیاق او برای همکاری در سایر کارها از ترس دریافت نکردن همین بازخورد سرد شود.

درعوض بگویید: " زمانی که کمک می کنی واقعا لذت می برم" . این جمله به کودک می فهماند که شما چه می خواهید و رفتار او چگونه روی نظر شما تاثیر می گذارد. شما میتوانید حتی احساسات خود را به او بروز دهید و مثلا بگویید: " دیدم که عروسکت را به دوستت قرض دادی" این به کودک اجازه می دهد که برای خودش تصمیم بگیرد و بداند که قرض دادن کار خوبی است و به او این حق را می دهد که دوباره همین کار را با انگیزه درونی خود تکرار کند نه به این خاطرکه اینکار را برای خوشایند شما انجام دهد.

شخصیت فرزندان,تربیت کودکان,

" چه عکس زیبایی "
وقتی که ما نظر و عقاید خود را درمورد کار هنری کودک تحمیل می کنیم، در واقع این حق قضاوت و اعتبار بخشیدن را درباره کار خودش از او می گیریم. به جای این جمله بگویید:" من قرمز ، آبی و زرد می بینم ! نظرت خودت درباره نقاشی ات چیست؟ " بوسیله مشاهده درعوض بیان ارزیابی خود، به کودک اجازه می دهید که تصمیم بگیرد نقاشی زیباست یا خیر. شاید در نظر او نقاشی ترسناک باشد و اگر از او بخواهید نظرش را درباره نقاشی بگوید ، در واقع از او خواسته اید که کار خود را ارزیابی کند و نیت و مهارتهای خود را که نشان دهنده خلاقیت او در زمان بالغ شدن می باشد را با شما درمیان بگذارد و او را همانند هنرمندی رشد دهید.

" اگر تو فلان کار را بکنی من به تو فلان چیز را می دهم"
رشوه دادن به بچه ها مانع مشارکت آنها به سهولت و سادگی می شود. این چنین معاملاتی با کودکان تبدیل به یک سرازیری لغزنده می شود و چنانچه بطور مداوم صورت گیرد،همیشه مجبور به عقب نشینی می شوید . مثلا " نه! اتاقم را تمیز نمی کنم اگر برایم فلان چیز را نخری".

به جای آن از جمله" از اینکه به من در تمیز کردن خانه کمک می کنی ممنونم "استفاده کنید . هنگامی که ما قدردانی واقعی خود را نشان می دهیم کودکان انگیزه ذاتی برای کمک کردن پیدا می کنند و اگر فرزندان شما چندان اهل کمک نبودند، به او وقتهایی را یادآوری کنید که کمکتان می کرد. مثلا بگویید:" یادت هست یک زمانی کمکم می کردی آشغالها را بیرون بگذارم؟ واقعا کمک بزرگی بود. ممنونم!" . سپس به او اجازه دهید که به این نتیجه برسد که کمک کردن به دیگران لذت بخش است و یک پاداش معنوی در بر دارد.

شخصیت فرزندان,تربیت کودکان,

" تو خیلی باهوشی"
وقتی به بچه بگویید که باهوش است، فکر می کنیم که اعتماد بنفس و عزت نفس او را زیاد کرده ایم اما باید بدانید که اینگونه ستودن از شخصیت او واقعا تاثیر عکس دارد. با گفتن اینکه او باهوش است، بطور ناخودآگاه این پیام را به او می فرستیم که او فقط درصورتی باهوش است که نمره خوبی بگیرد، کارش را تمام کند و یا بهترین نتیجه را بگیرد . همه اینها فشار زیادی را روی یک کودک وارد می سازد. مطالعات نشان می دهند ،وقتی که کودک حل یک بازی پازل را تمام کرد و به او بگوییم که باهوش است ، حرف ما باعث می شود که او برای حل پازل های سخت تلاش نمی کند. دلیلش هم این است که او نگران می شود که شاید پازل را نتواند حل کند و ما او را باهوش ندانیم.

در عوض سعی کنید به او بگویید که قدر تلاش او را می دانید. با تمرکز کردن روی تلاش بیش از نتیجه، به او اجازه می دهید که بفهمید چه چیزی واقعا برایتان با ارزش است. درست است که حل کردن یک پازل جالب است اما حل پازل های سخت تر به مراتب جالب تر است. در همان مطالعه دیده شده که وقتی که روی تلاش تمرکز می کنیم- " وای تو واقعا خوب تلاش کردی"- دفعه بعد کودک سعی می کند سعی کند پازل های مشکل تری را حل کند.

" گریه نکن "
دیدن گریه بچه ها همیشه راحت نیست اما وقتی که به او می گوییم " گریه نکن" احساسات او را نادیده گرفته و به او می فهمانیم که اشک هایش برای ما ارزشی ندارد. این باعث می شود که او احساساتش را مخفی کند و در نهایت دچار انفجار عاطفی شده و بیشتر ناراحت شود.

سعی کنید به کودک فضایی برای گریستن بدهید مثلا بگویید " ایرادی ندارد که گریه کنی. هرکسی بعضی وقتها به گریه نیاز دارد. منم همینجا هستم و به تو گوش می کنم." حتی ممکن است گاهی احساسی که کودک دارد را شما بیان کنید، " ناراحتی که نمیتوانیم برویم پارک ، آره؟ " این کمک می کند که کودک احساس خودش را بهتر درک کند و یاد بگیرد که در غالب جملات آنها را بیان نماید. با تشویق او به بیان احساساتش ، به او کمک می کنید که احساسش را تنظیم نماید که جزو توانایی های مشکل هر فردی در سراسر زندگی اش به شمار می رود.

" قول می دهم ..."
زیر قول زدن واقعا ناراحت کننده است. لحظه سنگینی است و از آنجاییکه زندگی کاملا غیرقابل پیش بینی است، من پیشنهاد می کنم که کلا این واژه را از دایره لغات خود حذف کنید.

در عوض سعی کنید که کاملا با کودک صادق باشید. " می دانم که تعطیلات دوست داری با سارا بازی کنی و ما همه تلاشمان را می کنیم که این اتفاق بیافتد. اما خواهش می کنم یادت باشد که بعضی وقتها اتفاقات پیش بینی نشده ای می افتد، من هم تضمین نمی کنم که حتما این هفته این اتفاق بیافتد." ولی هر زمانی که میگویید کاری را انجام می دهید مطمئن باشید که از پس آن بر می آیید . سر قول ماندن، اعتماد می آورد و زیر قول زدن ارتباط عاطفی شما را زیر سوال می برد پس مراقب حرفی که می زنید باشید، و تا آنجاییکه ممکن است کاری کنید که طبق حرفی باشد که زده اید.

یک نکته ای که باید درباره این مساله اشاره کرد این است که اگر سر قولتان نماندید ، به آن اذعان داشته باشید و از فرزندتان عذرخواهی کنید. به یاد داشته باشید که شما به او یاد می دهید که درزمان بدقولی کردن چگونه رفتار کند . بدقولی کردن چیزی است که اغلب ما حداقل یک بار دچارش می شویم. حتی اگر برای شما مهم نباشد ولی می تواند برای کودک مهم باشد. پس همه سعی خود را بکنید که الگویی از صداقت برای او باشید و چنانچه موفق نبودید حداقل سعی کنید پا پیش گذاشته و مسئولیت آنرا به عهده بگیرید.

" چیز مهمی نیست"
خیلی وقتها اتفاقاتی می افتند که ما احساسات کودک را نادیده می گیریم، ولی باید واقعا مراقب این قضیه باشید. برای کودک اغلب چیزهایی مهم است که برای ما بزرگسالان اهمیت چندانی ندارند. پس سعی کنید همیشه از دید او به قضیه نگاه کنید. با او همدردی کنید حتی اگر مرزی بین خود و او قائلید و یا به در خواست او پاسخ منفی داده اید.

" من واقعا متوجهم که تو آن چیز را می خواهید اما امروز نمی شود آن کار را انجام داد." یا " متاسفم که مایوست می کنم ولی پاسخم منفی است" اینها بهتر از پاسخ هایی هستند که شما برای متقاعد کردن او بکار می برید و به او می فهمانید که خواسته های او واقعا اهمیتی ندارند.

" همین حالا دست بردار، وگرنه!"
تهدید کودکان معمولا کار خوبی نیست. اول از همه ، شما به آنها مهارتی می آموزید که واقعا دوست ندارید داشته باشند: استعداد بکار بردن زور یا قدرت حیله گری برای گرفتن چیزی که می خواهند حتی وقتی که دیگران تمایلی به این کار نداشته باشند. دوم، شما خودتان را در یک موقعیت ناشیانه قرار می دهید یعنی مجبور می شوید که از تهدیدهای خود دفاع کنید- قرار دادن یک مجازات سختگیرانه در قبال تهدیدی که در حالت عصبانیت کرده بودید- یا می توانید عقب نشینی کنید و به کودکتان یاد دهید که تهدید شما بدون معنی بوده است. در هر حال، باعث می شوید که نتیجه مطلوب را نگیرید و رابطه خود را با کودک خراب کنید.

در حالیکه تهدید نکردن کودک خیلی سخت است، سعی کنید درباره خطرات احتمالی به او هشدار دهید و یا به سمت چیزمناسب تری هدایتش کنید. " اصلا خوب نیست که برادرت را بزنی. نگران اینم که او تو را بزند و یا او هم در عوض تو را می زند. اگر می خواهی به چیزی آسیب وارد کنید بهتر است آن چیز یک بالش، مبل و یا تخت خواب باشد." با مطرح کردن یک چنین پیشنهاداتی که امنیت بیشتری هم دارند همچنان به او این اجازه را می دهید که احساساتش را خالی کنید و شما هم بتوانید نقشی در تعیین رفتار او داشته باشد. در نهایت این امر باعث میشود که او خودش و احساساتش را بهتر کنترل کند.

" چرا اینکار را کردی؟"
اگر کودک کاری کرده که شما خوشتان نمی آید ، مطمئنا باید با او صحبت کنید. اما تنشی که در آن لحظه به وجود می آید اجازه نمی دهد که او از اشتباهاتش درس بگیرد. و وقتی که شما از او می پرسید " چرا؟" شما به او فشار می آورید که به کارش فکر کند و آنرا تحلیل نماید که یک مهارت بسیار پیشرفته حتی برای بزرگتر ها به شمار می رود. در زمان برخورد با چنین پرسشی ، بیشتر کودکان حالت تدافعی به خود گرفته و یا سکوت می کنند.

در عوض، یک مسیر ارتباطی با او برقرار کنید و حدس بزنید که او چه احساسی ممکن است داشته باشد و نیازهای اساسی او چه چیزهایی می تواند باشد. " مایوس شدی که دوستانت به نظرت گوش ندادند؟ " با تلاش به درک احساسات و نیازهای او ، ممکن است حتی حس کنید که از عصبانیت خودتان نیز کاسته شده است. " او دوستانش را کتک زد چون نیاز به فضایی داشت و احساس ترس کرده بود و نمی دانست که با دیگران به چه روشی ارتباط برقرار کند. او تروریست که نیست فقط یک بچه است"
منبع : lifehacker

 


مطالب پیشنهادی:

آثار جانبی تشعشع لامپ های کم مصرف بر چشم و پوست چیست؟

حقایقی در باره ایدز و لزوم آموش جنسی

اثر شن‌های روان یا غبار غلیظ بر سلامت انسان چیست؟

دیابت از شناخت علائم تا درمان و راههای پیشگیری


http://maktoobshop.com

علت فحش دادن(بدزبانی) در کودکان و راه حلهای پیشنهادی


بدزبانی‌ فرزندان,فحش دادن در کودکان,رفتارهای‌ پدر و مادر

 

جمعی‌ از والدین‌ می‌ گویند، ما که‌ این‌ حرف های‌ زشت‌ را بر زبان‌ نمی‌ آوریم، پس‌ چگونه‌ فرزندمان‌ چنین‌ حرف هایی‌ می‌ زند؟! در نهایت‌ نیز این‌ سۆال‌ برایشان‌ مطرح‌ است‌ که.........

فحش دادن در کودکان
امروزه‌ بسیاری‌ از والدین‌ نگران‌ بددهانی‌ یا بدزبانی‌ فرزندانشان هستند و از خود می ‌پرسند که‌ آنها این‌ صحبت ها را چگونه‌ یاد گرفته ‌اند؟ چرا این‌ اتفاق‌ برای‌ فرزند ما افتاده؟ آیا خودمان‌ مقصر بوده‌ایم؟ جمعی‌ از والدین‌ می‌ گویند، ما که‌ این‌ حرف های‌ زشت‌ را بر زبان‌ نمی‌ آوریم، پس‌ چگونه‌ فرزندمان‌ چنین‌ حرف هایی‌ می‌ زند؟! در نهایت‌ نیز این‌ سۆال‌ برایشان‌ مطرح‌ است‌ که‌ چه‌ باید کرد تا کودک‌ فحش دادن ,این‌ عادت‌ ناپسند را ترک‌ کند. در این‌ نوشتار به‌ علل‌ اصلی‌ بدزبانی‌ و فحش دادن در کودکان و  راه‌ حل هایی‌ برای‌ رفع‌ آن‌ اشاره‌ شده‌ است.
 
علت‌های فحش دادن در کودکان
بسیاری‌ از اعمال‌ بچه‌ها از عملکرد والدین‌ نشأت‌ می‌ گیرد. کودکان‌ رفتارهای‌ پدر و مادر را به‌ طور ناخودآگاه‌ درونی‌ می‌ کنند. رفتارهای‌ درون ‌فکنی‌ شده‌ جزو معیارهای‌ نهادینه ‌شده‌ کودک‌ قرار می‌ گیرند و سپس‌ او مطابق‌ این‌ معیارها عمل‌ می‌ کند؛ به‌ این‌ فرآیند همانند سازی‌ می‌ گویند. کودک‌ والدین‌ خود را به‌ عنوان‌ اولین‌ الگوهای‌ زندگی‌ می ‌پذیرد و چون‌ به‌ آنها عشق‌ می‌ ورزد و آنان‌ را سمبل هایی‌ قوی‌ می ‌داند، رفتار والدین‌ برای‌ او شاخص‌ و الگو قرار می‌ گیرد.

گاهی‌ بین‌ درون‌ فکنی‌ یک‌ رفتار و بروز آن‌ فاصله‌ زمانی‌ وجود دارد؛ برای‌ مثال، کودک‌ گفتاری‌ ناپسند را ماهها قبل‌ از زبان‌ پدر یا مادر شنیده، اما برون‌ ریزی‌ آن‌ امروز صورت‌ می ‌گیرد. این‌ مدت‌ به‌ تشخیص‌ کودک‌ و شرایط‌ او بستگی‌ دارد که‌ چه‌ زمان، چگونه‌ و در برابر چه‌ کسی‌ کلام‌ زشت‌ را به‌ کار برد.

در بعضی‌ خانواده‌ها، والدین‌ با فرزندان‌ خود بسیار خصمانه‌ رفتار می‌ کنند و در عین‌ حال‌ آنان‌ را آزاد می ‌گذارند. به‌ این‌ گروه‌ از پدر و مادرها، والدین‌ خصمانه‌ آزاد گذارنده‌ می ‌گویند؛ آنها خود از حرف های‌ زشت‌ استفاده‌ می ‌کنند و فرزندان‌ نیز آزادند که‌ این‌ گونه‌ عبارات‌ را به‌ کار برند. یعنی‌ هیچ‌ اقدامی‌ در جهت‌ جلوگیری‌ از این‌ رفتار به‌ عمل‌ نمی‌ آید؛ و یا از نظرتربیتی هیچ‌ گونه‌ تدبیری‌ از طرف‌ والدین‌ برای‌ ترک‌ فحش دادن در بچه‌ ها صورت‌ نمی‌ گیرد.

ذکر این‌ نکته‌ ضروری‌ است‌ که‌ چه‌ والدین‌ حرف های‌ زشت‌ را به‌ فرزند خود بگویند و چه‌ در حضور او در برابر فرد دیگری‌ این‌ گونه‌ گفتار را به‌ کار ببرند، کودک ، آنها را می‌آموزد و به‌ وقت‌ نیاز بر زبان‌ می‌آورد.
فحش دادن در کودکان و ارتباط آن با اطرافیان
از دیگر علت های‌ یادگیری‌ کلام‌ زشت و فحش، ارتباط‌ کودکان‌ با دوستان‌ و با بچه ‌های‌ دیگر است. بسیاری‌ اوقات‌ کودکان‌ عامل‌ فحش یا بدزبانی‌ یکدیگرند. در مهد کودک  ، مدرسه ، کوچه‌ و هر جای‌ دیگری‌ که‌ بچه‌ ها فرصت‌ بازی و به ‌خصوص‌ درگیری‌ با هم‌ را پیدا کنند، ممکن‌ است‌ این‌ بدآموزی‌ صورت‌ بگیرد.

از دیگر عوامل‌ بروز فحش یا بدزبانی‌ در بچه‌ها ، به کارگیری‌ کلام‌ زشت‌ به‌ عنوان‌ اعتراض‌ است. کودک‌ با بر زبان ‌آوردن‌ این‌ گونه‌ حرف ها اعتراض‌ خود را نشان‌ می‌دهد؛ این‌ نوعی‌ رفتار تلافی‌ جویانه‌ است‌ که‌ بعضی‌ کودکان‌ در پیش‌ می‌ گیرند. آنها احساس‌ می‌ کنند، فقط‌ با ادای‌ این‌ گونه‌ کلمات‌ است‌ که‌ تخلیه‌ می‌ شوند و می ‌توانند نارضایتی‌ خود را نشان‌ دهند.
فحش دادن در کودکان و ارتباط آن با خنده اطرافیان
گاهی‌ که‌ کودک‌ خردسال‌ برای‌ اولین ‌بار از کلمات‌ زشت‌ استفاده‌ می‌ کند، موجب‌ خنده‌ و مزاح‌ اطرافیان‌ می‌ شود. این‌ گونه‌ برخورد از همان‌ ابتدا برای‌ او حکم‌ تشویق‌ به‌ انجام‌ این‌ رفتار را خواهد داشت‌ و به ‌تدریج‌ به‌ آن‌ عادت‌ می‌ کند.

در پاره‌ای‌ از موارد نیز کودکان‌ با بر زبان ‌آوردن‌ حرف های‌ زشت‌ می توانند به‌ خواسته‌ های‌ خود برسند. بنابراین‌ بدزبانی‌ را راهی‌ برای‌ رسیدن‌ به‌ اهداف‌ خود تلقی‌ می ‌کنند و در درازمدت‌ جزو رفتار آنان‌ خواهد شد.

بدزبانی‌ فرزندان,فحش دادن در کودکان,رفتارهای‌ پدر و مادر

 

راه‌ حل‌های پیشنهادی برای جلوگیری از فحش دادن در کودکان
در این بخش  برای کودکانی که فحش می دهند ، روشهای درمانی را مورد بحث قرار می دهیم، که معمولا این کودکان بسیار لجباز و خشن هستند:

** والدین باید به طور کلی ناسزاگویی را ترک کنند همچنین به کودک توضیح دهند که رفتار قبلی آن ها صحیح نبوده است. 

** کنترل محیط و تعاملات کودک بسیار حائز اهمیت است باید با دور کردن کودک از محیط های ناسالم، دوستان و رفت و آمدهای مناسبی را نیز جایگزین کرد. مناسب تر است که والدین به طور ویژه از 2 سالگی یعنی زمانی که کودک تقلید کلامی رو به پیشرفتی را نشان می دهد به این نکته توجه داشته باشند. 

** والدین با دقت بیشتری کارتون ها، فیلم ها و بازی های رایانه ای را برای کودکانشان انتخاب کنند.

** روش های سختگیرانه والدین، رفتارهای پرخاشگرانه به خصوص ناسزاگویی کودک را افزایش می دهد، تغییر شیوه های تعامل با کودک از تثبیت این رفتار جلوگیری می کند.
کودک

** در مقابل فحاشی کودک هیچ گونه واکنشی نشان ندهید و کاملا حرکات او را نادیده بگیرید تا حس کنترل کردن دیگران در او تقویت نشود.
 
** با شنیدن حرف های زشت کودک نخندید، بلکه با او صحبت کنید و برایش توضیح دهید هر روزی که حرف های ناپسند نزند یا درمهمانی ها این رفتار را نداشته باشد پاداش خواهد گرفت.

** باید در پی ایجاد کردن موقعیت هایی باشید که کودک احساس نشاط و دوست داشتنی بودن را تجربه کند. در چنین مواردی باید به درمان حالات افسرده وار او نیز بپردازیم. این حس را باید در تمامی تعاملات بگنجانید تا از افسردگی و اضطراب او بکاهید.
 
یک نکته قابل تامل در باب فحش دادن کودکان
چنان چه ناسزاگویی همراه با لجبازی یا تحرک بیش از حد باشد و کودک خشونت زیادی را نیز ابراز کند مراجعه به روان پزشک کودکان توصیه می شود زیرا ممکن است استفاده از الفاظ ناپسند تنها بخشی از یک مشکل عمده تر باشد.
منابع:مجله پزشکی دکتر سلام، سایت پزشکان بدون مرز همراه با تغییرات/تبیان
 

مطالب پیشنهادی:

آثار جانبی تشعشع لامپ های کم مصرف بر چشم و پوست چیست؟

حقایقی در باره ایدز و لزوم آموش جنسی

اثر شن‌های روان یا غبار غلیظ بر سلامت انسان چیست؟

دیابت از شناخت علائم تا درمان و راههای پیشگیری


http://maktoobshop.com

کودکان نیز افسرده می شوند


بسیاری از افراد تصور می‌کنند افسردگی تنها گریبانگیر بزرگسالان می‌شود، در حالی که کودکان نیز دچار افسردگی می‌شوند. بر اساس آمارها 10 درصد از کودکان انگلیسی که در سنین 5 تا 16 سال قرار دارند، از مشکلات روانی رنج می‌برند و 4 درصد از این کودکان نیز مشکلاتی مانند استرس و افسردگی دارند.

راه‌های متعددی برای تشخیص مشکلات روانی در کودکان وجود دارد که مهمترین آن‌ها ناراحتی مداوم و نگرانی‌های بی‌دلیل کودک است که به موضوع خاصی مربوط نمی‌شود.

همچنین والدین می‌توانند عکس‌العمل کودکشان را هنگامی‌ که مساله ناراحت‌کننده‌ای رخ می‌دهد ببینند، برای مثال زمانی که کسی می‌میرد طبیعی است که اقوام و اطرافیان او ناراحت شوند، اما اگر احساس کردید عکس‌العمل کودکتان به این اتفاق بسیار شدید و افراطی است و یا مدت زیادی طول کشیده است، این موضوع یکی از نشانه‌های افسردگی است.

دکتر «دیوید کینگسلی» مشاور نوجوانان در یک موسسه انگلیسی معتقد است در صورتی که عواطف کودک بر عملکرد روزانه‌ او تأثیر بگذارد، نشانه‌ای از بیماری و مشکلات روانی اوست که باید پیگیری و درمان شود.

همچنین به اعتقاد وی اگر نوجوانی قادر به انجام تکالیفش در مدرسه نبود و علاقه‌اش را به فعالیت‌هایی که در گذشته به آن‌ها علاقه داشت از دست داده بود، این تغییر نیز یکی از علائم اصلی ابتلا به افسردگی عنوان می‌شود. بنابراین با شناسایی این علائم می‌توانید افسردگی را در کودکتان تشخیص دهید.

اگر احساس کردید کودکتان از افسردگی رنج می‌برد شاید اندکی مقابله با آن سخت باشد، اما در این زمینه اولین راه صحبت کردن با اوست. تلاش کنید تا مشکلاتش را شناسایی کنید و این‌که چه چیزی علت بروز این مشکل است را بیابید.

نسبت به مشکلات کودکتان بی‌توجه نباشید، چرا که شاید برای شما موضوع بی‌اهمیتی باشد، اما احتمالا برای فرزندتان مشکل بزرگی است.

در صورتی که راه‌های فوق کارساز نبود از مشاوران خانواده، از اقوام و نیز از روش رفتار درمانی شناختی که نوعی از گفتار درمانی است زیر نظر یک متخصص کمک بگیرید.

در صورت مراجعه به پزشک اگر این افسردگی حاد باشد، داروهای شیمیایی و مناسب اطفال یا نوجوانان تجویز می‌شود.

همه کودکان و نوجوانان نیازمند دریافت حس احترام، ارزشمندی و دوست‌ داشته شدن از سوی دیگران هستند و نیاز شدیدی به برقراری ارتباط با والدینشان دارند.
احتمال ابتلا به افسردگی در کودکانی که یکی از والدین آنها افسرده است، دو برابر و در کودکانی که هر دو والد آنها افسردگی را در زندگی تجربه کرده‏اند، چهار برابر بیشتر از سایر کودکان است

با دکتر خوشابی، فوق‌تخصص روان‌پزشکی کودک و نوجوانگفت‌وگو نشستیم تا بیشتر در این باره صحبت کنیم.

آیا لجبازی کودکان از علائم ابتلای آنها به افسردگی است؟
تشخیص افسردگی کودکان به‌خصوص در سنین زیر 3 سال کمی مشکل است، زیرا با دوره‌های بدقلقی و لجبازی آنان اشتباه گرفته می‌شود. به‌طور طبیعی کودک از 15 ماهگی تا 3.5 سالگی رفتارهای لجبازانه و قشقرق‏هایی برای رسیدن به خواسته‌هایش دارد که شامل پا کوبیدن، سر کوبیدن، جیغ و داد کردن و... است. بروز این رفتارها در این سن کاملا طبیعی است، نه نشان‌دهنده افسردگی. به همین دلیل تشخیص علائم افسردگی معمولا از حدود 3 سالگی به بعد راحت‏تر است. 

با لجبازی کودک چطور باید رفتار کرد که از نظر روانی لطمه‏ای به او وارد نشود؟
مهم‌ترین کار، مطالعه و افزایش آگاهی والدین از خصوصیات و ویژگی‌های روان‌شناختی کودکان در دوره‌های مختلف سنی است که می‏تواند در کنترل رفتارهای آنها موثر باشد، مثلا پرت کردن حواس کودک از خواسته‏هایی که می‌تواند او را به سمت لجبازی سوق دهد، ‏یکی از راه‌های کنترل لجبازی او است.

در واقع مادر باید همواره در فکر پیشگیری از بروز لجبازی و قشقرق باشد، زیرا مدیریت رفتار کودک وقتی در فاز قشقرق می‌افتد، بسیار دشوارتر است.

گاهی هم لازم است به خواسته کودک «نه» گفته شود. در این صورت والدین باید جدیت لازم را در رفتار خود داشته باشند و با مشاهده لجبازی کودک مستاصل نشوند، کوتاه نیایند و نگران افسرده شدن او نباشند، زیرا همان‌طور که اشاره شد، این رفتارها در سنین نوپایی کاملا طبیعی است.

البته مشابه این رفتار را در دوره نوجوانی هم تا حدی طبیعی می‌دانیم، چون طبق تعریف کنوانسیون کودک، دوره کودکی تا سن 18 سالگی است.

آیا عصبانیت کودک هم می‏تواند نشانه افسردگی باشد؟
بله، اما اگر این علائم از حدود 3.5 تا 4 سالگی به بعد مداوم و حداقل 2 تا 3 هفته در کودک وجود داشته باشد، به افسردگی‌اش شک می‌کنیم.

یکی از علائم مهم افسردگی کودکان، تحریک‌پذیری و عصبانیت آنهاست، مثلا می‏بینید کودکی که تا چندی قبل خوش‌اخلاق بوده و مشکلی نداشته، حالا علاوه بر اینکه غمگین است، خیلی زود عصبانی می‌شود و واکنش نشان می‌دهد.

بسیاری از کودکان بی‏دلیل گریه می‏کنند. آیا این علامت هم نشانه افسردگی است؟
کودک در طول دوره افسردگی حساس‌تر و زودرنج‌تر می‌شود، سریع‌تر بغض می‌کند و گریه‌کردن‌هایش افزایش می‌یابد، اما هر گریه‏ ای نشانه افسردگی نیست. در افسردگی گاهی حتی کودک برای موارد بسیار بی‌اهمیت تا یکی دو ساعت گریه می‌کند و این در کنار سایر علامت‌های افسردگی می‌تواند خانواده را به افسرده‌بودن فرزند مشکوک کند.

به عبارتی در دوران افسردگی، کودک دچار افت کیفی در زندگی می‌شود، کمتر سراغ دوستانش می‌رود، در بازی‌های گروهی شرکت نمی‌کند و از زندگی‌اش لذت نمی‌برد. والدین نباید گریه‌کردن بچه‌ها را به افسردگی ارتباط دهند، چون در بیشتر موارد این‌طور نیست.

 

پس به راحتی نمی‏توان مشکلات رفتاری کودک را از افسردگی افتراق داد؟
خیلی هم سخت نیست، چون مشکلات رفتاری کودک معمولا کیفیت زندگی او را مختل نمی‌کند. کودک بازی می‏کند، می‏خندد، با دوستانش ارتباط برقرار می‏کند و... ولی افسردگی اختلالی است که روی کیفیت و زندگی طبیعی کودک اثر چشمگیری می‌گذارد. در این زمان است که والدین باید به ابتلای فرزندشان به افسردگی شک کنند و او را نزد روان‌پزشک ببرند.

والدین تا چه اندازه در بروز افسردگی کودکشان نقش دارند؟
در صورتی که کودک در محیط خانواده مورد بی‌توجهی و غفلت، کودک‌آزاری جسمی، تنبیه سخت و... قرار بگیرد، قطعا در معرض ابتلا به افسردگی قرار خواهد گرفت.

احتمال ابتلا به افسردگی در کودکانی که یکی از والدین آنها افسرده است، دو برابر و در کودکانی که هر دو والد آنها افسردگی را در زندگی تجربه کرده‏اند، چهار برابر بیشتر از سایر کودکان است.

علاوه بر ژنتیک، عوامل هورمونی، استرس‌های روزمره زندگی، فشار والدین و... هم ‌می‌تواند در ایجاد و بروز افسردگی کودک نقش داشته باشد.
منبع:ایسنا,هفته نامه سلامت

مطالب پیشنهادی:

فست فود زیر ذره بین کارشناسان حوزه سلامت

ظروف یک ‌بار مصرف ومشکلات آن بر سلامت

آثار جانبی تشعشع لامپ های کم مصرف بر چشم و پوست چیست؟

اثرات امواج تلفن همراه بر سلامت افراد چیست؟

http://maktoobshop.com

از چه سنی به کودک بیاموزیم بدون اجازه وسایل دیگران را برندارد؟

مفهوم مالکیت ,برداشتن وسایل دیگران,آموزش رعایت حق مالکیت دیگران به کودک

تحت هیچ شرایطی از تنبه بدنی استفاده نکنید . کودکان ازشش سالگی به بعد می توانند به صورت کامل و واضح ، مفهوم مالکیت و نادرست بودن رفتار« برداشتن وسایل دیگران » را درک کنند. در این زمان است که والدین باید محدویت ها و تنبیه هایی را برای این عمل در نظر بگیرند .

یکی از راه های مناسب برای آموزش رعایت حق مالکیت دیگران ، رعایت این حقوق از سوی والدین است. پدران و مادران باید مراقب رفتار خود باشند مثلا بدون اجازه به وسایل سایر اعضای خانواده دست نزنید و حتی برای استفاده از وسایل کودک نیز از او اجازه بگیرند .

ایزانلو، کار شناس ارشد روان شناسی گفت : وقتی از مهمانی با همسرم به خانه برگشتیم لباس های پسر چهار ساله ام عرشیا را در آوردم. در جیب شلوارش اسباب بازی پسر دایی اش را پیدا کردم . من و پدرش به هم نگاه کردیم و از او پرسیدیم که چرا بدون اجازه پسر دایی اش اسباب بازی او را به خانه آورده است؟ خندید و با لحن لوسی گفت:« خوب از اسباب بازیش خیلی خوشم میاد! دلم می خواست مال من باشه، واسه این برداشتمش .» این اولین باری بود که فرزندم این کار را انجام داده بود. اما بارها این اتفاق افتاده که در مهمانی ها بدون اجازه به وسایل خانه میزبان و به خصوص اسباب بازی های کودک میزبان دست زده است. من از تکرار این رفتار ها در آینده خیلی نگران هستم. از شما می خواهم مرا راهنمایی کنید که چطور با او رفتار کنم.

بچه ها تقریبا از چهار سالگی با مفهوم مالکیت آشنا می شوند. حتما دیده اید که کودکان خردسال تمایلی به دادن اسباب بازی خود به کودکان دیگر ندارد. در 4 تا 5 سالگی ، خود را محور جهان می پندارند و حتی تصور می کنند که والدین بیشتر متلعق به آنها هستند تا خواهران و برادرشان .در این سنین بچه ها با مفاهیمی مانند خوب و بد ، جریمه و پاداش و راست و دروغ آشنا می شوند .

کودکان کم سن و سال که هنوز به مدرسه نمی روند اغلب بدون آن که ارزش مادی اشیا را درک کنند، دست به این کار می زنند، آنها حتی گاه از این که برداشتن چیزی بدون اجازه از صاحب آن اشتباه است مطلع نیستند. 3 تا 6 سالگی کودک ، مرحله شخصیت طلبی نامیده می شود. این مرحله نیز به سه زیر مرحله تقسیم می شود:


الف) تضاد و وقفه : در 3 سالگی ، به تدریج فعالیت هایی که مبتنی بر نفی و امتناع است در او مشاهده می شود. برای مثال لجبازی که یک حالت تضادورزی می باشد در 4 سالگی به وجود می آید که انگیزه کودک به دست آوردن استقلال عمل می باشد.

ب) سن لطف : در این مرحله کودک سعی دارد دیگران را مجذوب خود سازد و ارزش خود را از چشم دیگری ببیند.

پ) سن تقلید الگو : تقلید الگو نقش اساسی در درک جهانی بیرونی دارد و کودک به تدریج یاد می گیرد که برای شکل گیری هر چه بیشتر شخصیت های خود از الگوهای دیگر تقلید کند. برای مثال کودک نقش پدر را در بازی های خود تقلید می کند.

بد نیست اکنون که با این مرحله مهم از رشد شخصیت کودک آشنا شدید با ما همراه شوید تا راهکارهای پیشنهادی مان در این موضوع را امتحان کنید.
در ابتدا بررسی کنید تا دریابید چه مشکلی باعث شده تا کودک شما این رفتار را انجام می دهد. مثلا گاه کودک واقعا به چیزی احتیاج دارد اما والدین این نیاز کودک را نادیده می گیرند و او مجبور می شود خود راه حلی برای مشکلش پیدا کند و چه روشی آسان تر از استفاده از وسیله شخص دیگری که در دسترس او قرار دارد.


پیشگیری از این رفتار ها بهترین روش ممکن است. از همان دوران کودکی تلاش کنید تا مفهموم مالکیت را به او آموزش دهید .مثلا به او بگویید که باید برای برداشتن وسایل دیگران اول اجازه بگیرد و برای او تشویق هایی در نظر بگیرید. دوران کودکی زمان خوبی برای آموزش مفهوم مالکیت بر اموال شان دارند و برداشتن چیزی که به شخص دیگری تعلق دارد اشتباه است. برای مثال از کودک بپرسند : « اگر کسی ماشین قرمز تو را بدون این که دوست داشته باشی برداره، چقدر ناراحت می شی ؟»...


یکی از راه های مناسب برای آموزش رعایت حق مالکیت دیگران ، رعایت این حقوق از سوی والدین است. پدران و مادران باید مراقب رفتار خود باشند مثلا بدون اجازه به وسایل سایر اعضای خانواده دست نزنید و حتی برای استفاده از وسایل کودک نیز از او اجازه بگیرند .زمانی که پی بردید بچه چیزی را برداشته است، به هیچ عنوان نباید واکنش شدید نشان دهید . در آن لحظه باید رفتاری مناسب و سنجیده از خود نشان دهید . باید بکوشید آرامش خود را حفظ کرده و روشی منطقی اتخاذ کنید.

تحت هیچ شرایطی از تنبه بدنی استفاده نکنید . کودکان ازشش سالگی به بعد می توانند به صورت کامل و واضح ، مفهوم مالکیت و نادرست بودن رفتار« برداشتن وسایل دیگران » را درک کنند. در این زمان است که والدین باید محدویت ها و تنبیه هایی را برای این عمل در نظر بگیرند .

مثلا محروم شدن از کارتون مورد علاقه اش در همان روز می تواند یک جریمه مناسب با سن کودک می باشد.

- بلافاصله رفتارش را اصلاح کنید و به نوعی درصدد جبران برآیید. از طرف کودک عذرخواهی نکنید، به کودک آموزش دهید تا از کودکی که اسباب بازی اش را برداشته عذر خواهی کند.

- به کودک یاد بدهید چطور آنچه را می خواهد درخواست کند. برای مثال ، اگر کودک از اسباب بازی دوستش خوشش آمده است و می خواهد یک شب آن را از دوستش قرض بگیرد، این موضوع را با شما در میان بگذارد تا شما چاره ای برای او بیندیشید.

- تحسین و تشویق یادتان نرود. پدر و مادر باید از رفتار های شایسته، مناسب و صادقانه کودک حمایت و قدردانی کنند. پیشگیری از این رفتارها بهترین روش ممکن است. در صورت عمل به کودک به کسب اجازه از دیگری برای استفاده از وسیله او، برای این رفتار او تشویق هایی در نظر بگیرید. البته تشویق های کلامی ارجحیت دارند .

نکنه پایانی این که ، ممکن است دلایلی پیچیده تر از آنچه ذکر شده نیز در بروز این رفتار در کودکان و نوجوان دخیل باشد . مثلا علت این رفتار می تواند خشم بچه ها یا تمایل آنها به جلب توجه دیگران باشدیا برعکس چنین رفتاری می تواند منعکس کننده مشکلات و استرس های آنها در محیط زندگی شان باشد. در این صورت ضرورت دارد که از مراجعه به روان شناس یا روان پزشک نیز استفاده کنید .

مطالب پیشنهادی:

فست فود زیر ذره بین کارشناسان حوزه سلامت

ظروف یک ‌بار مصرف ومشکلات آن بر سلامت

آثار جانبی تشعشع لامپ های کم مصرف بر چشم و پوست چیست؟

اثرات امواج تلفن همراه بر سلامت افراد چیست؟

http://maktoobshop.com

با کودک بد غذا چه کنیم؟


کودک بد غذا,دوران کودکی ,خوردن غذای کودک

بعضی از خردسالان علاقه‌ای به سبزیجات، گوشت و مواردی از این دست ندارند. صادقانه بیندیشید آیا این تمردها الگوبرداری از شما نیست؟ آخرین باری که مقدار زیادی سبزی، حبوبات یا گوشت خورده‌اید را به‌یاد می‌آورید؟‌ در نزد فرزندتان با به‌به و چه‌چه و شادی از موادی که کمتر به آن علاقه‌مند هستند میل کنید.

یادم می‌آید دوران کودکی از صبح تا ظهر با براداران و بچه‌های فامیل در حیاط و کوچه بازی کرده، هنگام گرسنگی خودمان را با نان و پنیر، نان و قند، نان خالی و مثل اینها سیر می‌کردیم. ناهار و شام معمولاً آبگوشت بود یا آش و اگر مهمانی بود یا بودجه، حوصله و وقت مادر اجازه می‌داد، پلوخورشتی که شادی را بر دل‌ها سرازیر می‌کرد دور هم بر سر سفره می‌نشستیم و منتظر بشقاب غذا و در چند دقیقه ظرف‌ها خالی و دوباره بازی شروع می‌شود.نه اصراری به خوردن بود و نه خریدار نازی و از آن روز سال‌ها می‌گذرد و امروز ما بچه‌های آن زمان هر کدام پدر یا مادری شده‌ایم با مشکلات و مسائلی که هیچ‌گاه در کودکی تجربه نکردیم: بی‌حوصلگی، تنهایی، بی‌اشتهایی و... بسیاری رویکردهای دیگر که با فرزندانمان لمس می‌کنیم.

اگر صادقانه فکر کنیم درگیری با مساله فوق را می‌توان در چند بخش خلاصه کرد:
الف) مادرانی که دارای تک فرزندند و به شکل غیرطبیعی همه حرکات او را کنترل می‌کنند. ب) مادرانی که دائم نگران وزن خود هستند، در صحبت‌ها تاکید زیادی بر مد (به‌ویژه نزد دختران کوچک) و رژیم‌های غذایی متفاوت دارند و کودک دچار توهم، همزادپنداری و الگوگیری نامناسب و کاذب می‌شود. ج) مادرانی که فرزندشان را در هنگام غذا همراهی نمی‌کنند، شاغلند یا همیشه عجله دارند و سرپایی و با استرس طفل را سیر می‌کنند. د) کودکانی که در خانواده‌های درگیر، کم‌توجه و سرد رشد می‌کنند دچار تنش‌های مختلف روحی‌اند و برای جلب ترحم و توجه دچار بی‌اشتهایی کاذبند. هـ) کودکانی که برای گرفتن امتیاز از والدین غذا نمی‌خورند. و) کودکانی که مشکلات فیزیکی خاصی دارند و باید تحت درمان پزشکی قرار گیرند.

چه راهکارهایی برای حل این مسائل وجود دارد؟
1- اگر شاغلید صبح نیم ساعت یا یک ربع زودتر از خواب برخیزید، بعضی بچه‌ها تامدتی بعد از بیداری، گرسنه نیستند، بگذارید کم کم بیدار شود.

2- کودک از خوردن غذا با دیگران لذت بیشتری می‌برد، حتماً هنگام صرف وعده‌های غذایی با او همراهی کنید.

3- برای وعده‌های غذایی امکان انتخاب‌های بیشتری فراهم کنید، گاهی حتی خوردن پلو از شب‌مانده با ماست برای کودک دلچسب‌تر از شیر، نان، کره و عسل است.

4- بلافاصله بعد از صرف وعده اصلی خوراکی‌های میان‌وعده‌ای را که دوست دارد در اختیارش قرار دهید (بستنی، لواشک، شیرینی‌های خانگی و...) .

5- امکان فعالیت بدنی برایش فراهم کنید، رفتن به پارک، حیاط منزل و یا هر گونه حرکت فیزیکی گرسنگی را تحریک می‌کند. کودکی که از صبح تا ظهر جلوی تلویزیون یا کامپیوتر بی‌تحرک نشسته، هرگز میلی به غذا نخواهد داشت.

6- هرگز به اجبار، قول دادن جایزه و... او را وادار به خوردن نکنید، این کار به تشدید بی‌میلی منجر خواهد شد.

7- از سرعت و شتاب زندگی بکاهید به او توجه و عشق بورزید، گاهی کودک برای جلب توجه و یا لجبازی از غذا خوردن امتناع می‌کند با ابراز علاقه بدون قید و شرط،‌ بستری از احساس امنیت و شادابی را برایش فراهم کنید.

8- بعضی از خردسالان علاقه‌ای به سبزیجات، گوشت و مواردی از این دست ندارند. صادقانه بیندیشید آیا این تمردها الگوبرداری از شما نیست؟ آخرین باری که مقدار زیادی سبزی، حبوبات یا گوشت خورده‌اید را به‌یاد می‌آورید؟‌ در نزد فرزندتان با به‌به و چه‌چه و شادی از موادی که کمتر به آن علاقه‌مند هستند میل کنید.

9- از خواص مواد غذایی برایشان بگوئید، آگاهی داشتن از فواید خوراکی‌ها در ترغیب کودک برای مصرف بیشتر این گروه‌های غذایی یاری خواهد کرد.
منبع:سلامت نیوز

مطالب پیشنهادی:

دریافت پول از بیمار بصورت مستقیم (خطای پزشکی)

رسانه ها در الگوی مصرف جامعه چه نقشی دارند؟

آثار جانبی تشعشع لامپ های کم مصرف بر چشم و پوست چیست؟

ژن درمانی چیست؟

http://maktoobshop.com

8 طرز فکر بسیار اشتباه والدین!



تربیت فرزند,اشتباه والدین در تربیت فرزند

حاضر نشدن بر سر میز غذا و صحبت کردن در مورد مسایل مالی در حضور فرزندان آن قدر هم مهم نیستند که به خاطر آنها احساس گناه کنید. سعی کنید از اجبارها و قانون هایی که ایجاد کرده اید، دست بکشید.

 

در ادامه 8 طرز فکر اشتباه والدین در تربیت فرزندانشان را نام برده و دلیل غلط بودن آن را گفته ایم.

 

1.   فرزندان را باید تنبیه کرد

شما بزرگ تر و مسوول خانه هستید اما به این معنی نیست که در خانه نظام دیکتاتوری راه بیندازید. تحقیقات بسیاری ثابت کرده اند این گونه رفتار و مدیریت نه تنها در خانه که در هیچ شرکت، تیم ورزشی یا گروهی پاسخگو نیست. هنگامی که کودکان خودشان تنبیه یا تشویق خود را انتخاب می کنند، یاد می گیرند مسوولیت کارهای خود را به عهده بگیرند و این همان چیزی است که شما به عنوان والدین از آنها می خواهید.

 

برای این منظور می توانید جلسات هفتگی در خانه ترتیب بدهید و در مورد کارهایی که باید در طول هفته انجام شود همه با هم تصمیم گیری کنید. و برای انجام هر کار خوب یک پاداش یا برای کارهای اشتباه تنبیه در نظر بگیرید.

 

2.   استفاده از تهدید برای درس دادن به فرزندان

هنگامی که پسر شما شب ها به موقع خانه نمی آید و هنگام شام در کنار شما نیست یا دخترتان از شستن عروسک هایش سر باز می زند، شاید تمایل داشته باشید برای تنبیه، آنها را از خوردن غذا یا استفاده از اسباب بازی هایشان منع کنید. اما راه های بهتری برای این منظور وجود دارد.

 

مردم بیشتر از اینکه از یافته ها خود خوشنود شوند از ضررهایشان بیزار هستند. به همین دلیل، می توانید به طور مثال 20 هزار تومان به پسر خود بدهید تا به سینما برود اما به او بگویید اگر به موقع به خانه بر نگردد باید پول را به شما بازگرداند. با این کار به فرزند خود نشان می دهید که به او اعتماد دارید و او نیز در مقابل، مسوولیت پذیر می شود.

 

3.   اعضای خانواده باید هر شب در کنار هم شام صرف کنند

این جمله که همه اعضای خانواده باید با هم غذا بخورند درست و بسیار عالیست. اما با وجود برنامه های تحصیلی زیاد، برنامه های کاری فشرده و درخواست های زیادی که با آنها روبه رو هستیم، چندان واقع گرایانه نست که مثلا ساعت 9 همه دور میز شام جمع شوند. طولانی ترین زمانی که صرف غذاخوردن می شود فقط 10 دقیقه است. این ده دقیقه می تواند هر زمان دیگری صورت بگیرد.

 

می توانید دور هم جمع شدن اعضای خانواده را هنگام صبحانه یا موقع خواب داشته باشید. مهم موضوعاتی است که با هم صحبت می کنید. به طور مثال، از فرزندان خود بخواهید هر روز یک لغت جدید انگلیسی به شما یاد بدهند و به این ترتیب با هم تعامل داشته باشید.

 

4.   پاداش باید در قبال مسوولیت ها و انجام کارهای روزانه باشد

این سیاست که به فرزندان خود پولی پرداخت کنید تا اتاق های خود را تمیز کنند، بسیار اشتباه است و عواقب بدی نیز دارد. با ادامه این کار برای طولانی مدت، فرزندان ما فقط برای دریافت پول کارهایشان را انجام می دهند نه برای اینکه همه ما اعضای یک خانواده هستیم و باید با همکاری هم کارهای خانه را انجام دهیم.

 

فرزندان باید یاد بگیرند در کارهای خانه همچون تا کردن لباس ها، چیدن میز غذا و شستن ظرف ها به والدین خود کمک کنند. با اختصاص پاداش های پولی برای انجام هر کار ساده و ابتدایی به نوعی به فرزند خود می آموزید پول در اولویت همه چیز قرار دارد و این بسیار خودخواهانه است. به جای این کار، به فرزندان خود اجازه اشتباه کردن بدهید.

 

5.   در حضور فرزندان در مورد مسایل مالی صحبت نکنید

این طرز فکر که نباید هرگز در حضور فرزندان در مورد مسایل مالی صحبت کرد، درست نیست. کارشناسان می گویند حدود 8 درصد از مردم هرگز در مورد مسایل مالی با والدین خود صحبت نمی کنند. با این کار، فرزندان از هیچ کجا، نه در مدرسه، نه موسسات آموزشی یا در کنار دوستان هرگز یاد نمی گیرند چگونه می توان پول درآورد، چگونه آن را خرج یا سرمایه گذاری کرد. منظور این است، اگر شما در مورد مسایل مالی صحبت نکنید، آنها از هیچ کجا این مسایل را نخواهند آموخت. پس این طرز فکر اشتباه را فراموش کنید.

 

6.   در دعوای خواهر/برادرهای دخالت نکنید

بیشتر والدین دوست ندارند در دعوای خواهر/برادرها دخالت کنند اما باید بدانید این کار بسیار هم خوب است. شاید به نظر برسد کودکان خودشان از عهده یکدیگر بر می آیند و به دخالت نیازی نیست، اما آنها تا زمانی که کوچک هستند توانایی این کار را ندارند. بنابراین، سعی کنید ابتدا دو فرزند خود را هنگام دعوا از هم جدا کنید و به آنها فرصت دهید تا کمی آرام بشوند. سپس، از همه – خود، همسر و هر کدام از فرزندان– بخواهید تا به راهکارهای جدید فکر کنند و در مورد آنها با هم صحبت کنید. این کار باعث از بین رفتن هیجان منفی می شود و طرف هیچ کدام از فرزندان را نیز نگرفته اید.

 

7.   در مورد مسایل جنسی صحبت کنید

به جای یکبار صحبت کردن در مورد مسایل جنسی، به طور مرتب مکالماتی بر این اساس با فرزندان خود داشته باشید. این کار بسیار دشوار است و والدین احساس ناراحتی می کنند. اما بر اساس گزارش موسسه تحقیقات بیماری های کودکان در آمریکا، والدین باید از 18 ماهگی به فرزندان خود نام درست اعضای بدنشان را بیاموزند. هنگامی که کودکان بزرگ شدند، هرگز آنها را تهدید نکنید که مبادا با کسی دوست شوند.

 

این کار باعث می شود تصور کنند دوستی نوعی عیب و ننگ است. صحبت کردن با کودک 8 ساله بسیار آسان تر از صحبت با فرزند 13 ساله است، زیرا آنها در سن بلوغ قرار دارند و خیلی تمایلی به گوش کردن به حرف های والدین خود ندارند.

 

8.   هنگام تادیب فرزندان بالای سر آنها بایستید

هنگامی که می خواهید به فرزند خود بفهمانید کارش اشتباه بوده است، احتمالا دوست دارید بالای سرش بایستید و انگشت اشاره خود را نیز به نشانه اخطار تکان دهید. در عوض این کار، روی صندلی بنشینید و مثلا کوسنی را نیز در آغوش بگیرید. این کار باعث می شود تا تنش و اضطراب از بین برود و با آرامش بیشتری با هم صحبت کنید. مسلما دوست ندارید در موضع قدرت قرار داشته باشید و فقط منظور از این کارها بهتر کردن اوضاع است.

 منبع:سلامت نیوز


مطالب پیشنهادی:

دریافت پول از بیمار بصورت مستقیم (خطای پزشکی)

رسانه ها در الگوی مصرف جامعه چه نقشی دارند؟

آثار جانبی تشعشع لامپ های کم مصرف بر چشم و پوست چیست؟

ژن درمانی چیست؟

http://maktoobshop.com

۲۰ روش برای خواباندن نوزادان بدخواب

نوزاد 1


نوزاد را سیر کنید؛ اگر کودک شما از آن کودکانی است که نیمه شب گرسنه از خواب بیدار می شود، تغذیه قبل از خواب می تواند مفید باشد.

 اگر به تازگی پدر یا مادر شده اید، چاره ای ندارید جز این که با راهکارهایی ساده برای خواباندن نوزاد آشنا شوید! یادگیری مهارت خواباندن نوزادی که به تازگی پا به این دنیا گذاشته است، بخش زیادی از مشکلات تازه پدر و مادر شده ها و نزدیکان شان را حل می کند. با رعایت نکاتی که در ادامه این مطلب می خوانید، به شکل باور نکردنی می توانید به خوابیدن راحت تر و بهتر نوزادتان کمک کنید.

با نوزاد ارتباط چشمی طولانی برقرار نکنید

به هیچ وجه قبل از خواب نوزاد را هیجان زده نکنید. عصر ایران می نویسد: ارتباط چشمی طولانی و معنادار شما با نوزاد محرک ترین عامل برای نخوابیدن نوزاد و هیجانی شدن او است.

نوزاد را سیر کنید

گر کودک شما از آن کودکانی است که نیمه شب گرسنه از خواب بیدار می شود، تغذیه قبل از خواب می تواند مفید باشد.

تخت کودک را خلوت کنید

فضای خواب کودک را از هر وسیله اضافی خالی کنید. ملحفه و بالشتک اضافی یا عروسک، علاوه بر این که ممکن است خطرناک باشند و احتمال خفگی یا تنگی نفس کودک را افزایش دهند باعث ناآرامی ذهنی کودک قبل از خواب می شوند.

نوزاد را حمام کنید

آب گرم و بعد از آن نوازش آرام با حوله حمام به آرام شدن نوزاد کمک می کند.

فضا را خوشبو کنید

بعضی نوزادان با بوی مطبوع یک یا ۲ قطره خوشبو کننده یا روغن طبیعی روی دستمال کنار تخت خواب شان زودتر به خواب می روند. البته استفاده از خوشبو کننده ها تا قبل از ۶ ماهگی نوزاد توصیه نمی شود.

در صورت زیاد ترش کردن به پزشک مراجعه کنید

رفلاکس معده یا همان ترش کردن نوزادان یک بیماری شایع است که یکی از عوامل مشکلات خواب در نوزادان است. از نشانه های این بیماری می توان به زیاد بودن آب دهان، گریه با صدای بلند، خس خس کردن، عق زدن و مشکلات گوارشی اشاره کرد. اگر نوزادتان این علایم را دارد، برای کسب اطمینان به پزشک مراجعه کنید.

کودک را نوازش کنید

وقتی نوزاد را برای خواب به تختخوابش منتقل می کنید، سعی کنید دست تان را با مهربانی روی شکم، بازوها و سر کودک بگذارید تا او را آرام کنید.

زمان مناسب را انتخاب کنید

مقرر کردن زمان خواب معین بسیار مهم است و بسیاری از متخصصان عقیده دارند بین ساعت ۶:۳۰ تا ۷ بعدازظهر بهترین زمان برای خواباندن کودکان زیر یک سال است. خوشبختانه زود خواباندن کودک به زود بیدار شدن کودک در صبح منجر نخواهد شد و برعکس، خواب مناسب شبانه باعث می شود نوزاد صبح ها دیرتر از خواب بیدار شود.

لباس خواب مناسب تن نوزاد کنید

بعضی اوقات نوزادان به پارچه هایی که از الیاف مصنوعی دوخته شده اند، حساسیت دارند که می تواند مانع خوابیدن نوزاد شود . بنابر این از لباس هایی استفاده کنید که از الیاف طبیعی مانند کتان تهیه شده اند.

دمای محیط را اندازه نگه دارید

حتما خودتان هم می دانید که نوزاد در دمای مناسب بهتر می خوابد. بنابراین به توصیه پزشکان، دمای اتاق نوزاد را بین ۱۸ تا ۲۱ درجه سانتی گراد نگه دارید تا کودک تان راحت تر و زودتر بخوابد.

اتاق را تاریک کنید

برای این که به نوزاد کمک کنید تا متوجه فرارسیدن زمان خواب شود، اتاق او را تاریک کنید. لازم به ذکر است که بهتر است از چراغ خواب استفاده نکنید تا نوزاد تاریکی شب را احساس کند.

نوزاد را ماساژ دهید

نوزادان و کودکان نوپا که پیش از خواب ۱۵ دقیقه ماساژ داده می شوند، سریع تر از کودکانی که فقط برایشان قصه گفته شده است، به خواب می روند.

نوزادتان را به خواب نیمروزی دعوت کنید

علاوه بر تمام فواید خواب نیمروزی که به شما فرصت انجام کارهای شخصی تان را می دهد، خواب نیمروزی برای رشد ذهنی و جسمی کودک بسیار اهمیت دارد. به خاطر این باور غلط که اگر کودک در روز نخوابد، شب ها بیش تر می خوابد، خواب نیمروزی را حذف نکنید چون دقیقا برعکس است.

از پوشک مخصوص شب استفاده کنید

پوشک خیس هم می تواند از عواملی باشد که مانع خوابیدن نوزاد شود. بهتر است در طول شب از پوشک هایی که قدرت جذب بسیار بالا دارند استفاده کنید تا اگر نوزاد با پوشک خیس خوابش برد، مجبور نباشید او را بیدار کنید.

به نوزاد پستانک بدهید

دادن پستانک در زمان خواب به کودک کمک می کند تا آرام شود و به خواب برود. البته وقتی نوزاد به خواب رفت، پستانک را از دهانش خارج کنید تا به خاطر افتادن پستانک از دهانش بیدار نشود.

بهترین راهکار را خودتان بیابید

همه ما درباره تکان دادن کودک در تمام شب یا نشستن در خودرو و گردش آرام شبانه شنیده ایم اما هیچ فردی نمی تواند قضاوت کند که کدام شیوه برای نوزاد شما کارآمدتر خواهد بود. بهتر است شیوه های امنی را که برای نوزاد شما مناسب است پیدا و از آن ها استفاده کنید.

یک برنامه خواب منظم داشته باشید

هیچ شکی در این که یک برنامه منظم خواب می تواند به کودک بفهماند که زمان خواب فرا رسیده است، وجود ندارد. یک برنامه خواب منظم برای نوزادتان تنظیم و به آن عمل کنید.

حالت های نوزاد را بشناسید

به جای آن که منتظر بمانید تا بحران اصلی فرا برسد، به دنبال شناخت نشانه های خستگی نوزاد باشید. ممکن است نوزاد چشم هایش را بمالد، گریه کند یا خمیازه بکشد. بعضی از نوزادان ممکن است کاملا برعکس باشند و در زمان خستگی پرانرژی تر شوند که این حالت باعث گمراهی والدین می شود.

صدای متناوب ایجاد کنید

در رحم مادر، جنین به شنیدن صداهای متناوب مانند صدای نفس یا تپش قلب مادر عادت می کند بنا براین بعضی از نوزادان با شنیدن صدای دستگاه تهویه و به طور کلی لوازمی که صدای متناوب تولید می کنند، بهتر به خواب می روند.

لالایی بخوانید

لالایی خواندن به طور کلی یک روش بسیار عالی برای آرام کردن کودک خواب آلود است و تحقیقات نشان داده اند که لالایی خواندن به کاهش استرس هم کمک می کند.


مطالب پیشنهادی:

سرطان سینه و تمامی گفتنی های آن

 کافئین بر بدن چه اثراتی دارد؟

اثرات امواج تلفن همراه بر سلامت افراد چیست؟

بررسی مشکلات برنامه پزشک خانواده

http://maktoobshop.com

 

25 ﺭﻭﺵ ﺳﺎﺩﻩ ﺑﺮﺍﯼ ﺧﻮﺍﺑﺎﻧﺪﻥ ﻧﻮﺯﺍﺩ

۲۵ روش ساده برای خواباندن نوزاد

اصل کلی: به هیج وجه قبل از خواب نوزاد را هیجان زده نکنید. 
 

  • ارتباط چشمی برقرار نکنید.

ارتباط چشمی طولانی و معنادار شما با نوزاد، محرک‌ترین عامل برای نوزاد است. حواستان را جمع کنید و وقتی می‌خواهید کودک را بخوابانید یا وقتی بیدار شده است، او را آرام کنید و با او ارتباط چشمی برقرار نکنید.

  • نوزاد را حمام کنید.

آب گرم و بعد از آن نوازش آرام و عاشقانه با حوله حمام به آرام شدن نوزاد کمک می‌کند. اسباب بازی‌های آب پاش را از داخل وان جمع کنید و با آرامش و دور از هیاهو و بازی نوزاد را حمام کنید تا تجربه‌ای آرام بخش باشد.

  • کنار نوزاد بخوابید.

چه موافق و چه مخالف خواباندن نوزاد کنار خودتان باشید اما تحقیقات نشان داده است کودکانی که کنار والدین می‌خوابند در بزرگسالی عزت نفس بالا‌تر و اضطراب کمتری خواهند داشت. برای امنیت کودک از تختخواب‌هایی استفاده کنید که کنار تخت شما قرار می‌گیرند. (خواباندن کودک روی تخت خودتان توصیه نمی‌شود.)

  • نوزاد را سیر کنید.

اگر کودک شما از آن دسته کودکانی است که نیمه شب گرسنه از خواب بیدار می‌شود، تغذیه قبل از خواب می‌تواند مفید باشد. بهتر است قبل از اینکه بخوابید، سراغ کودک بروید و در حالی که خواب است به او غذا بدهید و صبر نکنید تا خودش گرسنه از خواب بیدار شود. این وعده اضافی شکم کودک را به اندازه کافی پر می‌کند و به او کمک می‌کند بهتر بخوابد.

  • تخت کودک را خلوت کنید.

فضای خواب کودک را از هر چیزی خالی کنید. ملحفه و بالشتک اضافی یا عروسک‌های پارچه‌ای می‌توانند خطرناک باشند و احتمال خفگی یا تنگی نفس کودک را افزایش دهند. فقط یک ملحفه روی تشک بکشید و اگر نگران گرم ماندن نوزاد هستید بهتر است به جای استفاده از روانداز از کیسه خواب مخصوص نوزاد استفاده کنید.

  • فضا را خوشبو کنید.

بعضی بینی‌های کوچک با بوی مطبوع یک یا دو قطره خوشبو کننده یا روغن طبیعی روی دستمال کنار تخت خوابشان زود‌تر به خواب می‌روند. بعضی از خوشبو کننده‌ها و روغن‌های طبیعی به عنوان آرام کننده و ضد اضطراب شناخته شده‌اند. البته استفاده از خوشبو کننده‌ها تا قبل از ۶ ماهگی نوزاد توصیه نمی‌شود. برای نوزادان کمتر از ۶ ماه یا نوزادانی که پوست و شامه حساسی دارند از خوشبو کننده استفاده نکنید و حتی برای شستشوی ملحفه‌های تخت از شوینده‌های بی‌بو استفاده کنید.

  • رفلاکس معده (ترش کردن)

رفلاکس معده نوزادان یک بیماری شایع است که دلیل پزشکی آن هنوز مشخص نشده است و یکی از عوامل مشکلات خواب در نوزادن است. این بیماری به علت بدکاری ماهیچه‌ای است که مری را به شکم متصل می‌کند و باعث ترشح اسیدی می‌شود که وارد مری شده و احساس درد را در نوزاد به وجود می‌آورد. از نشانه‌های این بیماری می‌توان به آب دهان زیاد، گریه با صدای بلند، خس خس کردن، عق زدن و مشکلات تغذیه‌ای اشاره کرد. اگر نوزادتان این علائم را نشان می‌دهد، برای کسب اطمینان به پزشک او مراجعه کنید.

  • دستتان را روی بدن کودک بگذارید.

وقتی نوزاد را برای خواب به تخت خوابش منتقل می‌کنید، سعی کنید دستتان را با مهربانی روی شکم، بازو‌ها و سر کودک بگذارید تا او را آرام کنید. بعضی اوقات فقط حضور شما کنار کودک کافی است تا حس امنیت به نوزاد منتقل شود و راحت‌تر بخوابد.

  • زمان مناسب را انتخاب کنید.

خواباندن نوزادی که بیش از حد خسته شده است تقریباً غیر ممکن است. مقرر کردن زمان خواب معین بسیار مهم است و بسیاری از متخصصین عقیده دارند بین ساعت 18:30 تا 18:00 بهترین زمان برای خواباندن کودکان زیر یک سال است. خوشبختانه زود خواباندن کودک به زود بیدار شدن کودک در صبح منجر نخواهد شد و بالعکس خواب مناسب شبانه باعث می‌شود کودک صبح‌ها دیر‌تر از خواب بیدار شود.

  • لباس خواب مناسب

بعضی اوقات نوزادان به پارچه‌هایی که از الیاف مصنوعی ساخته شده‌اند، حساسیت دارند که می‌تواند مانع خوابیدن نوزاد شود. از لباس‌هایی استفاده کنید که از الیاف طبیعی مانند کتان تهیه شده‌اند تا از اذیت شدن کودک جلوگیری کنید.

  • دمای محیط را پایین نگه دارید.

حتماً خودتان هم می‌دانید که در دمای مناسب بهتر می‌خوابید! نوزاد هم مانند شماست. بنابر توصیه انجمن پزشکان کودک امریکا دمای اتاق نوزاد را بین 18.33 تا 21.11 درجه سانتیگراد نگه دارید تا از سندرم مرگ ناگهانی نوزاد جلوگیری کنید.

  • اتاق را تاریک کنید.

برای اینکه به نوزاد کمک کنید تا متوجه فرا رسیدن زمان خواب شود، اتاق او را تاریک کنید. از چراغ خواب استفاده نکنید و از پرده‌های تیره تا بتوانید تاریکی شب را در طول روز بازسازی کنید. وقتی زمان بیدار شدن کودک است، چه در صبح و چه در بعداز ظهر، پرده‌ها را باز کنید و به نور اجازه ورود بدهید تا نوزاد متوجه تفاوت بشود.

  • نوزاد را ماساژ دهید.

نوزادان و کودکان نوپا که پیش از خواب ۱۵ دقیقه ماساژ داده می‌شوند، سریع‌تر از کودکانی که فقط برایشان قصه گفته شده است، به خواب می‌روند. پس روغن مناسب ماساژ کودک تهیه کنید و با ملایمت و فشار کم او را ماساژ دهید.

  • خواب نیمروزی

علاوه بر تمام فواید خواب نیمروزی که به شما فرصت کارهایی مانند دوش گرفتن، چک کردن ایمیل یا انجام تماس‌های تلفنی را می‌دهد، خواب نیمروزی برای رشد ذهنی و جسمی کودک بسیار اهمیت دارد. به خاطر این باور غلط که اگر کودک در روز نخوابد، شب‌ها بیشتر می‌خوابد، خواب نیمروز را حذف نکنید چون دقیقاً بر عکس است.

  • از پوشک مخصوص شب استفاده کنید.

پوشک خیس هم می‌تواند از عواملی باشد که مانع خوابیدن نوزاد شود. بهتر است در طول شب از پوشک‌هایی که قدرت جذب بسیار بالا دارند استفاده کنید تا اگر نوزاد با پوشک خیس خوابش برد، مجبور نباشید او را بیدار کنید (در صورت دفع حتماً پوشک را تعویض کنید). در این صورت برای محافظت از پوست حتما از کرم‌های مخصوص پوشک استفاده کنید.

  • به نوزاد پستانک بدهید.

دادن پستانک در زمان خواب به کودک کمک می‌کند تا آرام شود و به خواب برود. مطالعات نشان داده‌اند که استفاده از پستانک ممکن است از بروز سندرم مرگ ناگهانی نوزاد جلوگیری کند. وقتی نوزاد به خواب رفت، پستانک را از دهانش خارج کنید تا به خاطر افتادن پستانک از دهانش بیدار نشود. حتماً از پستانک‌های بسیار نرم استفاده کنید تا اگر روی آن غلت زد، اذیت نشود.

  • از راهکارهای مخصوص استفاده کنید.

هیچوقت معلوم نیست چه چیزی نوزاد را در نیمه‌های شب آرام خواهد کرد. همه ما درباره تکان دادن کودک در تمام شب شنیده‌ایم یا نشستن در ماشین و گردش آرام شبانه شنیده‌ایم. هیچکس نمی‌تواند قضاوت کند که کدام شیوه برای نوزاد شما کارآمد خواهد بود. بهتر است شیوه‌های امنی که برای نوزاد شما مناسب هستند را پیدا و از آن‌ها استفاده کنید.

  • یک برنامه خواب منظم داشته باشید.

هیچ شکی در اینکه یک برنامه منظم خواب می‌تواند به کودک بفهماند که زمان خواب فرا رسیده است، وجود ندارد. یک برنامه آرامش بخش تنظیم کنید و به آن عمل کنید. استمرار در اجرای برنامه خواب، کلید موفقیت شماست.

  • نوزاد را قنداق کنید.

از هر تازه پدر و مادری که سؤال کنید به شما در مورد اهمیت یادگیری مهارت مهم قنداق کردن کودک خواهند گفت. از آنجا که نوزاد در رحم مادر شرایطی شبیه قنداق شدن را دارد، این کار به نوزاد کمک می‌کند بهتر بخوابد. 
قصه بگویید. مهم نیست برای نوزاد چه قصه‌ای تعریف می‌کنید چون او متوجه چیزی که می‌گویید نمی‌شود اما گفتن قصه پیش از خواب با صدای آرامش بخش، نوزاد را آرام می‌کند و عادت قصه گفتن و قصه شنیدن در تمام دوران کودکی حفظ می‌شود.

  • حالت‌های نوزاد را بشناسید.

به جای آنکه منتظر بمانید تا بحران اصلی فرا برسد، به دنبال شناخت نشانه‌های خستگی نوزاد باشید. ممکن است نوزاد چشم‌هایش را بمالد، گریه کند یا خمیازه بکشد. بعضی از نوزادان ممکن است کاملاً بر عکس باشند و در زمان خستگی پر انرژی‌تر شوند که این حالت باعث گمراهی والدین می‌شود. به نشانه‌های مخصوص کودک خود دقت و آن‌ها را شناسایی کنید تا خواباندن کودک راحت‌تر باشد.

  • با نوزاد حرف بزنید.

وقتی نوزاد متولد می‌شود، صدای شما برایش آشناست و به همین علت تاثیر مثبتی روی کودک دارد. حرف زدن آرام و یا لالایی خواندن پیش از خواب به کودک کمک می‌کند تا با اطمینان از حضور مادر با احساس امنیت به خواب برود.

  • صدای متناوب ایجاد کنید.

در رحم مادر، جنین به شنیدن صداهای متناوب مانند صدای نفس یا تپش قلب و یا حتی صدای شکم شما عادت دارد و به همین دلیل ممکن است سکوت برایش اسرارآمیز باشد. بعضی از نوزادن با شنیدن صدای دستگاه تهویه و به طور کلی لوازمی که صدای متناوب تولید می‌کنند، بهتر به خواب می‌روند.

  • کودک را نوازش کنید.

پیش از خواب کودک را غرق در بوسه و آغوش کنید. با انجام این کار کودک احساس عشق و امنیت بیشتری از جانب شما خواهد داشت و این حس باعث می‌شود که عمیق‌تر و طولانی‌تر بخوابد.

  • لالایی بخوانید.

مهم نیست چه شعر یا ترانه‌ای را برای خواندن انتخاب می‌کند چون آواز خواندن به طور کلی یک روش بسیار عالی برای آرام کردم کودک خواب آلود است و با توجه به اینکه تحقیقات نشان داده‌اند که آواز خواندن به کاهش استرس کمک می‌کند، این کار به شما هم احساس آرامش خواهد داد.

مطالب پیشنهادی:

سرطان سینه و تمامی گفتنی های آن

 کافئین بر بدن چه اثراتی دارد؟

اثرات امواج تلفن همراه بر سلامت افراد چیست؟

بررسی مشکلات برنامه پزشک خانواده

http://maktoobshop.com

 

نقش تغذیه در سلامت و بهبود حافظه


تغذیه مناسب علاوه بر اثر بر عملکرد جسمی، تاثیر فوق العاده ای بر عملکرد روانی و مغزی انسان دارد. به گونه ای که کمبودهای تغذیه ای می تواند بیماری های روانی و روحی را ایجاد و یا تشدید نماید و به همین ترتیب ناراحتی های روحی نیز با تاثیر بر مقدار دریافت مواد غذایی اثرات جسمی را بر فرد تحمیل می نمایند.

 

یاد آوری می شود که کمبودهای تغذیه ای بلافاصله موجب عوارض جسمی نمی شوند. درواقع با به پایان رسیدن ذخایر مواد حیاتی و یا عدم تعادل غذایی به هنگام عدم دریافت غذاهای مناسب، همیشه علائمی شبیه گرسنگی‌های ظاهری وجود ندارد و یا علائم بطور سریع ظاهر نمی شود، ولی در عوض علایم و آثار کمبودها به صورت‌های گوناگون هشدارهایی را اعلام می‌دارد. از جمله این علائم هشدار دهنده می توان به کاهش و افت توان جسمی، خستگی، بی‌حوصلگی، افسردگی، کاهش توان یادگیری، کاهش قدرت حافظه و قدرت تمرکز، کاهش مقاومت در مقابل عوامل بیماری‌زا، افزایش ابتلا به بیماری‌های گوناگون و طولانی شدن دوره‌ی نقاهت بیماری اشاره نمود.

 

یافته های اندکی در مورد اثرات بلند مدت تغذیه بر یادگیری و رفتار وجود دارد ولی امروزه داده های حاصل از مطالعات مختلف نشان می دهند که سوء تغذیه ی دوران خردسالی با کاهش بهره هوشی (IQ) در دوران های بعد زندگی همراه است.

 

بنابراین تامین مواد مغذی کافی حاوی پروتیین‌ها، کربوهیدارت‌ها، مواد معدنی و ویتامین‌ها به علاوه آب برای عملکرد مناسب فعالیت‌های ذهنی و بدنی لازم است. ذیلا در باره نقش تغذیه مناسب بر حافظه توضیحاتی ارائه می شود.

 

انواع حافظه

مغز انسان سه نوع حافظه دارد که شامل است بر: حافظه آنی (کمتر از یک دقیقه)، کوتاه‌مدت (کمتر از سی دقیقه) و حافظه بلندمدت (بیش از سی دقیقه). به این ترتیب آنچه که در حافظه کوتاه مدت جای گیرد، تنها بمدت 1 دقیقه قابل بازیابی است. چنانچه اطلاعات این حافظه آنی به حافظه کوتاه مدت انتقال یابند، فرد درصورت نیاز می تواند تا حدود نیمساعت آنها را به خاطر آورد.

 

هر سلول عصبی مغز زائده هایی متصل به خود دارد که بخش دریافت کننده اطلاعات را "دندریت" و بخش خارج سازنده پیام ها از سلول را "آکسون" می نامند. آکسون بسیاری از سلول های مغزی توسط مقداری چربی پوشانده شده اند. بخش دندریت یک سلول به آکسون سلول دیگری ارتباط می یابد؛ البته این ارتباط مستقیم نبوده و بین دندریت و اکسون فاصله کمی وجود دارد. هنگام برقراری ارتباط بین سلول های مغزی، مقداری مواد شیمیایی از آکسون خارج و به دندریت سلول بعدی منتقل می شود و به این ترتیب پیام از یک سلول به سلول دیگر منتقل می گردد. هر گاه اطلاعات جدید بین سلول ها مبادله شود، مطالب جدید به دانش قبلی افزوده شده و با این انتقال، مغز دارای شیار و فرورفتگی بیشتری می شود.

 

هنگام انتقال اطلاعات از حافظه کوتاه مدت به حافظه بلند مدت، لازم است کارهای ویژه ای انجام شوند. بهترین کار تکرار مطالب و فعال بودن است. مثلا بهتر است برای حفظ مطالب برای مدت طولانی، آنها را بنویسید، بلند بخوانید و تمرین کنید و در واقع این اطلاعات جدید را به روش های مختلف "به کار گیرید".

 

"اندروفین ها" مواد شیمیایی هستند که برای انتقال های عصبی فعالیت می کنند. در واقع، اندروفین‌ها مواد شیمیایی خاصی هستند که موجب می‌شوند شما احساس خوبی داشته باشید. حتی یک پیاده‌روی کوتاه می‌تواند سطح این مواد را در بدن افزایش دهد. خندیدن و خوردن شکلات و مصرف مقداری ماهی در روز نیز همین اثر را بر سطح این مواد مفید داشته و برای تقویت حافظه و قدرت یادگیری قابل توصیه می باشند.

 

فعالیت مغزی در طی زمان با انباشت برخی از مواد، موجب افت کارآیی ذهنی می شود و خواب مناسب می تواند با فرصت دادن به بدن برای دفع آنها، توان مغزی را افزایش دهد. لذا بین 6 تا 8 ساعت خواب در شب ها توصیه می شود و بویژه ضروری است از دیر خوابیدن احتراز گردد.

 

برخی مطالعات به کم شدن حافظه در افراد مبتلا به پرفشاری خون اشاره می کنند. بالا بودن فشار خون در رگهای مغزی احتمالا بر عملکرد سلولهای مغز تاثیر نامطلوب برجای می گذارد.

 

مصرف صبحانه و حتی نوع صبحانه مصرفی بر روی قدرت تمرکز و حافظه ی کوتاه مدت کودکان و بزرگسالان تاثیر مثبت دارد.

 

مود مغذی ضروری برای فعالیت مناسب مغز

همانگونه که ذکر شد، مقداری چربی در ساختمان سلول های عصبی وجود دارد و به همین ترتیب مصرف مقداری چربی از طریق مواد غذایی ضروری است که البته چربی دریافتی باید از منابع مناسبی باشد که دارای اسیدهای چرب ضروری باشند و بهترین این منابع عبارت از روغن ماهی، روغن آفتابگردان، روغن بادام و دیگر روغن های مایع با منشا گیاهی هستند.

 

یکی از عوامل لطمه زننده به سلول های مغزی، عوامل اکسیدان هستند که به مرور در سلول ها ظاهر شده و منجر به نابودی، پیر شدن و یا کاهش توان فعالیت آنها می شوند. مصرف آنتی‌اکسیدان‌های غذایی مانند ویتامین C، ویتامین E و لیپوئیک اسید (نوعی اسید چرب)، از مغز در برابر تاثیر مخرب و کشنده رادیکال‌های آزاد (یا همان عوامل اکسیدان) محافظت می‌کند.

 

ویتامین C علاوه بر آنتی اکسیدان بودن، برای تشکیل بافت های جدید پیوندی ضروری بوده و  کمبود آن علاوه بر مشکلات جسمی، علائمی شامل افسردگی، خستگی بیش از حد، بروز ناگهانی رفتارهای عصبی و هیجانات زیاد را بروز می دهد. غذاهای گیاهی متعددی شامل اسفناج، جعفری، شاهی و دیگر انواع سبزی خوردن؛ مرکبات از قبیل پرتقال، لیمو، نارنج و نارنگی؛ انواع فلفل مثل فلفل دلمه‌ای، فلفل سبز و قرمز؛ انواع کلم از قبیل کلم سنگ، گل کلم و کلم بروکلی؛ کیوی، توت فرنگی، تمشک، سیب‌زمینی، گوجه‌فرنگی، گریپ فروت، هندوانه، شلغم، نخود فرنگی، پیاز و پیازچه حاوی این ویتامین هستند.

 

ویتامین B1 برای تهیه انرژی از مواد غذایی و بویژه از مواد قندی یا کربوئیدرات ها در بدن لازم است. از آنجا که سلول های عصبی منحصرا از گلوکز برای تامین انرژی خود استفاده می کنند، در کمبود این ویتامین علائمی از قبیل افسردگی، بداخلافی، کاهش حافظه و تمرکز و همچنین احساس خستگی ظاهر می شود. این ویتامین در غذاهایی از قبیل غلات صبحانه، نخودفرنگی، تخمه آفتابگردان، ارزن، جوانه گندم، کنجد، سویا، آجیل (به خصوص بادام هندی، بادام، گردو)، حبوبات (از جمله نخود، لوبیا، عدس)، گندم سبوس‌دار، سیب‌زمینی، گندم سیاه یا چاودار وجود دارد.

 

ویتامین B3 یا نیاسین کمبودش منجر به علائم جسمی و روحی می شود که مهمترین آنها زوال عقل بوده و حتی کمبود آن به مرگ نیز می انجامد. علائم عصبی ناشی از کمبود آن شامل کاهش حافظه، آشفتگی‌های روحی، افسردگی و اضطراب می باشد. بعنوان منابع غذایی آن می توان مخمر آبجو، پنیر، بادام زمینی، کنجد، برنج قهوه‌ای، آرد سبوس‌دار، جوانه گندم و نان سبوس‌دار، جو و حبوبات (به ویژه نخود) را اسم برد.

 

ویتامین B5 یا اسید پانتوتنیک به هنگام کمبود دریافت، علائم روحی شامل بی‌خوابی، خستگی شدید، افسردگی و جنون در فرد دیده می شود. از منابع غذایی آن می توان لوبیا، بادام زمینی، کره بادام زمینی، حبوبات (به خصوص نخود و سویا)، قارچ، آجیل (به خصوص بادام هندی و فندق)، آواکادو، کلم بروکلی و آرد جوی دوسر را نام برد.

 

ویتامین B6 نیز از جمله ویتامین های بسیار مهم در متابولیسم مواد درشت مغذی بویژه مواد پروتئینی است و در کمبودش علائم جنون و افسردگی ایجاد می گردد. بعنوان منابع غذایی آن می توان انواع گوشت، جوانه گندم و گندم کامل، جو و آرد جوی دو سر، آجیل (مخصوصا گردو) و بادام زمینی، حبوبات (سویا، عدس، لوبیا)، آووکادو، موز و کشمش را نام برد. در برخی مطالعات نشان داده شده که مردان میانسال دارای سطح بالاتری از ویتامین ب-6 سرمی، نسبت به کسانی که سطوح کمتری از این ویتامین را داشته باشند در تست‌های حافظه دو برابر بیشتر امتیاز کسب می کنند.

 

ویتامین B9 یا اسید فولیک برای تولید و فعالیت مناسب سلول های خونی و عصبی بشدت ضروری است. لذا در هنگام کمبود دریافت علائم خستگی مزمن، پریشانی، بی‌خوابی، فراموشی و گیجی بروز می نماید. از منابع غذایی آن می توان به مخمر، سبزیجات (مخصوصا اسفناج، چغندر، کلم، کلم بروکلی، کاسنی، بامیه و هویج)، حبوبات (بویژه نخود، لوبیا و سویا)، بادام، گردو، جو دوسر، برنج قهوه‌ای و ذرت اشاره نمود.

 

ویتامین B12 نیز برای خون سازی و تشکیل و فعالیت مناسب سلول های عصبی لازم است.  این ویتامین صرفا در غذاهای حیوانی یافت شده و در کمبود آن علائمی شامل رفتارهای روانی، جنون، کاهش حافظه، هذیان گویی و وضعیت روحی  بیمارگونه ظاهر می شود. این ویتامین در جگر، قلوه، گوشت قرمز و گوشت مرغ و ماهی، تخم مرغ، شیر، پنیر و دیگر محصولات لبنی وجود دارد.

 

بیوتین یا ویتامین H از جمله ویتامین هایی است که در تمام مواد غذایی یافت می شود و در صورتی که غذای افراد بطور عمدی کمبود داشته باشد، علائم کمبود شامل بی‌حالی شدید، افسردگی و پرخوابی ظاهر می شود. منابع غذایی آن از قبیل تخم‌مرغ، جگر، گل کلم، قارچ، موز، هندوانه، توت‌فرنگی، بادام زمینی و امثالهم هستند. در سفیده تخم مرغ نپخته ماده ای بنام آویدین وجود دارد که از جذب این ویتامین جلوگیری می کند. لذا لازمست تخم مرغ بخوبی پخته و سپس مصرف شود.

 

لازم به ذکر است که تخم مرغ حاوی انواع ویتامین های گروه B بوده  و برای ارتقای نیروی حافظه مناسب است وباعث تمرکز بهتر حواس می شود. ضمنا بهتر است تخم مرغ با نان سبوس دار خورده شود؛ زیرا این نان به فراوانی ویتامین های گروهB  را دارا بوده و باعث تقویت قوای ذهنی می گردد.

 

مواد معدنی

از آنجا که مواد معدنی نقش مهمی در عمل‌کرد سلول‌های عصبی دارند، مواد غذایی غنی از مواد معدنی به هوشیاری ذهن فرد کمک می‌کند. برخی از این مواد معدنی مهم عبارت از کلسیم، پتاسیم و منیزیوم هستند. منابع مهم این املاح شامل شیر و محصولات لبنی هم‌چون پنیر و ماست، غذاهای غنی شده با کلسیم، سیب، زردآلود، آووکادو، موز، گریپ فروت، عسل، کیوی، پرتقال، آلو، گیلاس، توت فرنگی، انجیر، خرما، سیب زمینی، غلات کامل، حبوبات، دانه‌های روغنی، سبزی‌جات برگ سبز، ماهی و گوشت هستند.

 

آهن نیز از جمله مواد معدنی بسیار مهم در امر حافظه است. وقتی آهن بدن کم باشد، قدرت یادگیری، تمرکز و توجه کاهش یافته و فرد خیلی زود احساس خستگی کرده و یا با سردرد و بی حالی مواجه و قدرت حفظ مطالب را از دست می دهد. عدم نوشیدن چای پس از غذا و استفاده از سبزی‌جات و میوه‌های تازه همراه با غذا، باعث جذب بهتر آهن در بدن فرد می شود.

 

کمی دریافت روی (zn) کافی در برنامه ی غذایی منجر به کم شدن تمرکز و ضعف حافظه ی کوتاه مدت شده و لازم است مواد غذایی حاوی روی مثل غذاهای دریایی، ماهی ها، حبوبات، غلات و نان ها سبوس دار بیش تر مصرف شوند.

 

غذاهای کمک کننده به حافظه

مطالعات مختلف نشان داده‌اند که غذاهای زیر می‌توانند به حافظه کمک کنند:

- مواد غذایی حاوی آنتی‌اکسیدان ها از قبیل آلو، انگور (مخصوصا انگور سیاه) و کشمش (بویژه مویز هسته دار)، آلبالو و زغال اخته، اسفناج ، سیر، تربچه، کلم (ترجیحا پخته)، گوجه فرنگی و انواع توت (سیاه، فرنگی و تمشک). گفته شده که تمشک (بویژه نوع آبی رنگ آن) به بازگشت حافظه از دست رفته کمک می‌کند و برای بازیابی تعادل و هماهنگی حرکتی در سالمندان نیز مفید است.

مطالعات نشان داده که عصاره ی پنج نوع میوه و سبزی شامل سیب زمینی، پرتقال، سیب، تربچه و بویژه گل کلم حاوی ماده ای بنام گلوکوسینولات (glucosinolates) هستند که تاثیر آن مشابه داروهای درمان آلزایمر است. بیشتر داروهای درمان آلزایمر نقش بازدارندگی آنزیم استیل کولین استراز را دارند که عامل تجزیه ی  پیام‌رسان عصبی استیل کولین است. مصرف مرتب انواع کلم (ترجیحا پخته) از کاهش میزان استیل کولین در دستگاه عصبی مرکزی جلوگیری می کند.

 

- انواع چای سبز و سیاه از نوشیدنی‌های مفید برای مغز هستند. یک عدد چای کیسه‌ای می‌تواند یک‌چهارم تا یک‌سوم نیاز روزانه به آنتی‌اکسیدان‌ها را تامین کند.

- انواع نان و غلات با تامین کروم به حافظه و یادگیری کمک می‌کنند.

 

- بادام دانه‌ای بسیار با ارزش برای افزایش حافظه بوده و به حفظ و بقای مغز نیز کمک می‌کند. بهتر است بادام در طول شب خیسانده شده و بعد پوست آن را کنده و با عسل یا شیر مصرف نمود.

 

           - سیب اگر با عسل و شیر صرف شود، حافظه و قدرت تمرکز را افزایش می‌دهد.

 

- موز در برخی منابع برای از بین بردن ضعف روحیه توصیه شده است. موز دارای برخی اسیدهای آمینه ضروری برای بدن است که جویدن و آهسته بلعیدن موز را برای بهبود روحیه مناسب می نماید.

 

- مصرف روزانه 30 تا 60 گرم ماهی بویژه از نوع سالمون ماکرل، ساردین و هرینگ توصیه می شود. روغن ماهی حاوی اسیدهای چرب امگا-3، انتقال پیام‌های عصبی در سیستم مغزی و عصبی از یک سلول به دیگری را تسهیل می‌کند. مطالعه ای نشان داد مردانی که روزانه 22 گرم ماهی خورده بودند،‌ 60 درصد کمتر به کاهش حافظه ناشی از پیری دچار شدند. ضمنا کودکانی که امگا-3 کافی دریافت نکرده باشند، ضریب هوشی کمتری دارند. هگزا انوئیک اسید (DHA) یکی از انواع اسیدهای چرب امگا-3 می‌باشد که موجب بهبود سرعت، قدرت و کارایی مغز و حافظه، یادگیری و بهبود حالات روحی می‌شود. فردی که ماهی مصرف نمییکند، بهتر است روزانه یک کپسول امگا سه که حداقل 650 میلی گرم الی 1 گرم از این نوع چربی را در خود دارد، مصرف نماید.

 

- فسفاتیدیل سرین و فسفاتیدیل کولین (لستین) موادی هستند که به تولید میانجی‌گر عصبی حافظه به نام استیل کولین کمک می‌کنند. در یک مطالعه، افراد مصرف کننده فسفاتیدیل سرین در آزمون‌های حافظه و یادگیری 30 درصد امتیاز بیشتری داشتند. این مواد در تخم مرغ به مقدار قابل توجهی وجود دارد.

 

- شیرمادر: نشان داده شده که نوزادان نارس که شیر مادر استفاده می کردند، در سنین جوانی نسبت به همان نوزادان که شیر خشک مصرف کرده اند هوش بالاتری دارند، شاید این اثر شیر مادر به دلیل وجود امگا-3 باشد که در غذاهای دریایی نیز موجود است. ضمنا به مادران باردار و شیرده توصیه می شود که غذاهای دریایی بیش تری بخورند، تا در رشد مغزی فرزندانشان موثر باشد.

 

- گیاه جینکو (ژینکو یا گینکو) گیاهی است که عصاره ی برگ‌هایش در درمان نقص عمل کرد عضوی مغز (که به سرگیجه، وزوز گوش و سردرد همراه با ناراحتی‌ خلق و اضطراب منجر می‌شود) و  هم چنین افزایش تمرکز و حافظه، به کار می‌رود. اشکال اصلی استفاده از این گیاه این است که با مصرف آن، احتمال بروز خونریزی افزایش می یابد. به همین دلیل مصرف آن بایستی تحت نظر متخصص انجام گیرد.

 

مواد غذایی نامناسب برای مغز

چربی حیوانی اشباع، اسیدهای چرب ترانس و اضافه وزنی که می‌تواند موجب بروز دیابت و آسیب دائمی به سلول‌های مغزی شود، می‌توانند به شریان‌های مغزی آسیب رسانده و منجر به سکته شوند که سلول‌های مغزی را از بین می برد.

دیگر عواملی که فعالیت مغز را کاهش می دهند شامل الکل، رنگ ها، شیرین کننده ها و افزودنی های غذایی مصنوعی ، کولا و دیگر نوشابه های گازدار، شربت های شیرین، تنقلات شیرین ، نیکوتین، نان سفید و پرخوری می باشند.

 

برنامه غذایی برای ارتقای حافظه

صبحانه: شیر کم چرب، میوه، تخم مرغ پخته، قهوه، چای، پنیر کم چرب، نان سبوس دار

بهتر است این خوراکی ها مصرف نشوند: نیمرو، سیب زمینی سرخ کرده، مربا، نان سفید، کیک، بیسکویت.

 

ناهار: ماهی، سالاد، پنیر کم چرب، مرغ، گوشت قرمز کم چرب، سویا، ماست کم چرب.

توصیه می شود که پیتزا، چیپس، غذاهای سرخ کرده و پرچرب و نوشابه های گازدار مصرف نشوند.

 

شام: ماهی، سبزی جات سبز، گوجه فرنگی ، میوه، حبوبات.

شام حتی الامکان باید سبک بوده و از مصرف گوشت گاو، سیب زمینی پخته، بلال، شیرینی هایی مانند پای میوه خودداری شود.


مطالب پیشنهادی:

 

اثرات امواج تلفن همراه بر سلامت افراد

اقدامات اساسی در تخصیص منابع در نظام سلامت

عوارض شیرین کننده های بدون کالری چیست؟

ورزش چگونه در درمان و پیشگیری از سرطان سینه زنان کمک می کند؟

دسترسی به تمامی این مطالب در سایت

http://maktoobshop.com

نقش تغذیه در رشد قد کودکان و نوجوانان


سوء تغذیه ناشی از کمی دریافت مواد غذایی کافی و مناسب در تمام سنین می تواند افراد را تهدید کند. در این میان، هر نوع کمبود اگر در زمان رشد و نمو فرد اتفاق افتد، تاثیر نامطلوب و دراز مدت و گاه غیر قابل جبرانی را بر انسان تحمیل می نماید. در جامعه ما در سالیان اخیر نسبت افراد مبتلا به لاغری، کم وزنی و کوتاه قدی تا حدودی کاهش یافته و برعکس نسبت افراد دارای اضافه وزن افزایش معنی داری داشته است. با این وجود، هنوز خطر کوتاه ماندن قد کودکان در حال رشد ایرانی و بویژه دختران، کابوسی است که خواب متخصصین تغذیه، برنامه ریزان توسعه و همچنین اولیای این کودکان را آشفته می سازد. کوتاهی قد بر عکس تصور بسیاری از افراد، بیش از این که شدیدا تحت تاثیر ژنتیک باشد، شدیدا تحت تاثیر تغذیه نامناسب بوده و در واقع ژنتیک و تغذیه نامناسب همچون دو تیغه یک قیچی قد کودک را مورد تهاجم قرار می دهند. در دهه های گذشته کودکان مهاجران آسیایی که در کشورهای اروپایی بدنیا آمده و رشد کرده بودند، با رشد باورنکردنی قدی خود، به جهانیان این نکته را خاطرنشان کردند که رشد ناکافی قد والدین آنها نه بدلیل ژنتیک، بلکه بدلیل تغذیه نامناسب بوده است. این تجربه موجب شد برخی دولت ها و از جمله دولت ژاپن برنامه های مداخله تغذیه ای را در کشورهایشان پیاده کنند که بسرعت در طی حتی یک دهه موجب افزایش قابل توجه میانگین قد کودکان جامعه گردید.

 

کوتاهی قد کودکان ممکنست در دو مرحله قبل از تولد (مرحله جنینی) و پس از تولد و یا در هر دو مقطع اتفاق افتد. در دوران بارداری نقش مادر است که اهمیت دارد بطوریکه مشخص شده که مصرف ناکافی ریز مغذی ها بانضمام نوشیدن الکل و استعمال دخانیات در دوران بارداری به رشد ناکافی و کم وزنی کودک در هنگام تولد می انجامد. بنابراین، مکمل یاری غذایی و اجتناب از الکل و دود برای مادرانی که در معرض چنین مشکلاتی باشند ضروری خواهد بود.

 

مواد غذایی خورده شده پس از هضم، مواد مغذی را به بدن می رسانند که برای تامین انرژی و رشد و نمو بدن ضروری هستند. بعنوان مثال، پروتئین برای ساختمان سلول ها بسیار ضروری است و اگر غذاهای مصرفی نتوانند پروتئین کافی را تامین کنند، رشد کودک متوقف شده و یا کاهش می یابد. بنابراین علاوه بر انرژی، وجود چندین اسید چرب ضروری (که در اغلب چربیها و بویژه چربی ماهی ها و روغن های گیاهی وجود دارند) بانضمام چندین اسید آمینه ضروری (که در ساختمان پروتئین ها وجود دارند) و همچنین ویتامین ها و مواد معدنی مختلفی برای رشد و نمو کافی کودکان لازم است. مصرف طولانی مدت غذاهایی که پروتئین آنها کیفیت پائینی داشته و در نتیجه تمام اسیدهای آمینه ضروری را به حد کافی برای بدن کودک تامین نکند، به کندی یا توقف رشد کودک می انجامد. البته مصرف غذاهایی که چربی زیادی داشته باشند هم موجب می شود که پروتئین ها در حد نیاز به بدن کودکان نرسند و همین برای رشد آنها مشکل ساز خواهد بود. نقش چندین ریز مغذی در تامین رشد کافی کودکان شناخته شده اما اینکه کدام یک از آنها بیشترین ارتباط را با از رشد ماندگی کودکان دارند، هنوز بطور کامل مشخص نشده است.

 

برخی مطالعات نقش کمبود (حتی کمبود متوسط یا خفیف) روی (Zn) را در کاهش رشد قدی نشان داده اند. کمبود متوسط تا شدید ویتامین A، آهن، کلسیم و ید نیز در از رشد ماندگی کودکان نقش شناخته شده ای دارند. کمبود روی تا حدود زیادی به ناکافی بودن آن در رژیم غذایی، جذب ناکافی آن از رژیم غذایی و یا اختلال جذب و از دست رفتن روی از رژیم غذایی (مثلا در هنگام اسهال) بستگی دارد. در اوایل قرن بیستم، کمبود شدید روی بدلیل عوارضی همچون کوتاهی قد، کمی رشد غدد بدن (بویژه غدد جنسی)، اختلال عملکرد ایمنی، اختلالات پوستی، نقص عملکرد شناختی و بی اشتهایی شناخته شد.

منابع مهم روی عبارت از گوشتها، حبوبات، مغز دانه ها و غلات کامل می باشند. لازم به یادآوری است که مصرف فراوان (بصورت مکمل) روی بدون این که رژیم غذایی مناسبی برای کودک تامین نشده باشد،‌ نه تنها موجب افزایش و تسریع رشد نمی شود، بلکه با ایجاد مسمومیت با روی و احتمالا ایجاد رقابت هنگام جذب مواد مغذی مختلف، موجب بدتر شدن وضعیت رشدی نیز می شود. لذا برای هر نوع تغییر جدی در وضعیت تغذیه کودکان در حال رشد، مشاوره با متخصص تغذیه ضروری است.

 

مشخص شده که خوراندن غذاهای حیوانی ( از جمله پودر شیر بی چربی) به همراه مکملهای غذایی دیگر و بصورت کنترل شده و تحت نظر و مراقبت متخصص، در مقابله با کاهش رشد کودکان موثراست. دلایلی وجود دارد که در بعضی شرایط مصرف مکمل شیر (یعنی بهترین منبع کلسیم) میزان رشدکودکان را بهبود می بخشد. افزایش زیاد قد جوانان ژاپنی از سال ١٩٥٠ تا ١٩٧٠ با افزایش مقدار کلسیم دریافتی آنها (از تقریبا کمترین مقدار دریافت در دنیا به ٦٠٠ میلی گرم درروز) توام بود. کمبودهای غذایی در دوران کودکی حتی در صورتی که مکمل های ویتامینی و غذایی در اوان خردسالی کودک به او داده شده باشند هم نمی توانند از کوتاهی قد جلوگیری کنند. در کودکانی از رشد مانده اند، مصرف یکی یا برخی از مکمل ها تاثیر چندانی نخواهد داشت بلکه توصیه می شود از مکمل های مخلوط توام با رژیم غذایی کافی و متناسب، استفاده شود.

 

با توجه به مطالب ذکر شده، مصرف غذا در حد متعادل و مناسب و از تمام گروههای غذایی بسیار مهم می باشد. غلات از منابع با ارزش تامین کننده انرژی، بخشی از پروتئین مورد نیاز، برخی ویتامین های ضروری و بعضی املاح مهم برای بدن هستند. متاسفانه در غلات و بویژه در پوسته غلات، علاوه بر تمام مواد با ارزش، موادی هم بنام فیتات وجود دارند که از جذب آهن، کلسیم و روی آنها تا حدود زیادی جلوگیری می کنند. چنانچه نانها سبوس دار بوده و بخوبی تخمیر شوند، مقدار زیادی از فیتات تجزیه شده و به مواد قابل جذب تبدیل می شود و در نتیجه مقدار جذب املاح نانها به حداکثر می رسد. برخی متخصصین تغذیه معتقدند مصرف نانهایی که بخوبی تخمیر نشده اند، بعلت مداخله نامناسب در جذب املاح و بویژه روی، ممکن است باعث کوتاهی قد شده و یا این مشکل را تشدید کنند. گروه بعدی غذاها سبزیجات و میوه جات هستند که بویژه تامین کننده بسیاری از املاح و ویتامین ها و از جمله پیش سازهای ویتامین آ هستند. غذاهای لبنی هم با در اختیار قرار دادن اسیدهای چرب، پروتئین های مرغوب، برخی ویتامین های بسیار با ارزش، و بسیاری از املاح بخصوص کلسیم، در تامین سلامت و رشد کودکان نقش بسیار مهمی را ایفا می کنند. آخرین گروه غذایی یعنی گوشتها، حبوبات و تخم مرغ نیز با تامین پروتئین ها، املاح (بویژه نقش گوشتها در تامین آهن بسیار حیاتی است)، و برخی ویتامین ها از جمله ویتامین ب12 (که برای خونسازی فوق العاده ضروری بوده و تنها در غذاهای حیوانی یافت می شود)، نقش بسیار مهمی در رشد و نمو ایفا می کند. عده کمی از افراد در دنیا به گیاهخواری روی می آورند؛ غافل از آنکه ساختمان دندانها و طرح دستگاه گوارش انسان و نیاز او به مواد مغذی موجود در گوشتها، نیاز انسان به مصرف گوشتها را غیر قابل انکار می سازد. بر عکس عده ای نیز چنان نقش عمده ای را برای گوشتها قائل می شوند که در مصرف سایر مواد غذایی امساک می ورزند که این خود می تواند مشکل ساز باشد.

 

از آنجا که با بلوغ دختران و افزایش ترشح هورمون های جنسی زنانه٬ اپی فیز های استخوانهای بلند طی فقط چند سال بطور کامل بسته می شود٬ لذا لازم است والدین گرامی با مشاوره متخصص تغذیه نسبت به تامین غذای مناسب و کافی و متعادل برای کودکان و بویژه دختران در حال رشد، اقدام کنند. به هنگام طراحی برنامه غذایی توسط متخصص تغذیه، حضور کودکان و نوجوانان بمنظور دریافت اطلاعات کافی و مشاوره چهره به چهره بسیار مهم و ضروری است.

 

این نکته مسلم است که مدتی پس از بلوغ و حداکثر حدود سن 25 سالگی رشد قدی متوقف می گردد. البته بهترین رشد قدی بین ۸ تا ۱۵ سالگی اتفاق می افتد. امروزه تبلیغات زیادی در دنیا و از جمله در کشور ما درباره احتمال افزایش دادن قد جوانان به چشم می خورد که با توجه به اینکه پس از بسته شدن استخوانها احتمال افزایش قدی وجود نخواهد داشت، توخالی بودن چنین ادعاهایی مشخص می باشد. ضمنا برخی از افراد سودجو مدعی می شوند که با تزریق برخی هورمونها یا دیگر مواد، از ترشح استروژن در بدن دختران نوجوان جلوگیری شده و در نتیجه به مدت زمان رشد قدی آنها افزوده می گردد. این نکته نیز از نظر علمی هنوز مورد اثبات قرار نگرفته و استفاده از این مواد ممکنست ضررها و لطمات جبران ناپذیری را به بدن دختران وارد سازد. یادآوری می شود که پس از اتمام دوران رشد و بسته شدن اپی فیز (محل زایش) استخوانهای دراز، احتمال رشد قدی بطور کامل از بین می روند.

 

استفاده نابجا و نادرست از مکمل های غذایی اعم از ویتامین ها، املاح و پروتئین ها و یا کربوئیدراتها چه به منظور افزایش رشد قدی و چه برای بدن سازی (بدون مشاوره با متخصص تغذیه) ممکنست علاوه بر اینکه نتایج دلخواه را به ارمغان نیاورد، بلکه موجب لطمه زدن به سلامت، رشد و نمو افراد در حال رشد گردد. یادآوری می گردد که بسیاری از املاح در جذب با یکدیگر رقابت دارند و مصرف نابجای مکمل یک ملح به جذب ملح دیگری لطمه وارد می آورد. ضمنا مصرف زیاد بسیاری از املاح و ویتامین ها مسمومیت زا و مختل کننده نظم بدن بوده و قابل توصیه نیستند. صدمات و لطماتی که با اتخاد رژیمهای نامناسب (که موادی را کم و یا زیاد به بدن برسانند) ایجاد می شود بسیار قابل اهمیت و گاه غیر قابل جبران است. ضایعاتی که بر کبد، کلیه، دستگاههای حیاتی بدن از جمله سیستم عصبی و دستگاه قلب و عروق ممکنست تحمیل شود باید کاملا مورد عنایت باشد. در هر حال مشاوره با متخصصین تغذیه در مادران باردار و شیرده و کودکان در حال رشد اهمیت ویژه ای داشته در موارد بسیاری به رشد مناسب قدی و وزن گیری مناسب کودکان در حال رشد و همچنین به نمو کامل آنها کمک شایانی می کند.

 

دریافت زیاد غذا بویژه غذاهای پر چربی و پر انرژی به مقدار بیش از نیاز فرد، یکی از عواملی است که امروزه بعنوان زمینه ساز چاقی کودکان و بزرگسالان مطرح است. البته نقش کمی فعالیت نیز در این زمینه بخوبی بررسی و شناخته شده است. از سوی دیگر بعد از داشتن یک اشتهای خوب در ١٢ ماه اول زندگی، تعدادی از کودکان ٣-١ ساله شروع به کم مصرف کردن مواد غذایی می کنند که این موضوع می تواند موجب نگرانی والدین شده ویا حتی آنها را عصبانی نماید. کودکان شوق و ذوق کمتری برای خوردن دارند و غذاهای موردمصرف خانواده بویژه سبزی ها را نمی خورند.

 

بعضی از نوجوانان و بویژه دختران نوجوان ممکن است رژیم بگیرند که به احتمال زیاد با دریافت انرژی به مقدار کمتر از حد لازم، مقدار آهن و سایر مواد مغذی مورد نیاز آنها به اندازه کافی تامین نخواهد شد و بدنشان لطمه خواهد دید. تعداد کمی از آنها در اثر این رژیم ها دچار بی اشتهایی عصبی و یا گاها دچار پرخوری عصبی می گردند که با طولانی تر شدن زمان این حالات، پیش آگهی بیماری بدتر شده و احتمال موفقیت درمان کاهش می یابد. به درمقابل، عموما پسران نوجوان نگران این هستند که به اندازه کافی قد بلند نشده و یاعضلات آنها به حد کافی بزرگ نشده است. کنترل شدید اشتها بمنظور کاهش  وزن در کودکان بدون اینکه یک مشاوره دقیق تغذیه ای برای این منظور در کار باشد، می تواند بسیار خطرناک بوده به سوء تغذیه و کوتاهی قد فرد در آینده بیانجامد. داروهای افزایش دهنده اشتهای کودکان و برخی مکمل های غذایی که مورد استفاده بعضی نوجوانان نیز گاها با ایجاد عوارض جانبی در فرد همراه هستند و برخی اوقات نیز با تاثیر شدید بر اشتها، وی را به پرخوری و ایجاد آمادگی جهت چاقی دوران های بعدی زندگی سوق می دهند.

 

در پایان ضمن یادآوری می شود که هر یک از کودکان و نوجوانان لازمست رژیم غذایی خاص خود را داشته باشند که چنین رژیمی با توجه به ویژگی های فردی طراحی می شود. خاطر نشان می سازد که مراجعه به تبلیغات نادرست و الگوبرداری از روش تغذیه دیگران می تواند خسارت آور باشد و بهترین توصیه همانا رعایت اعتدال و تناسب تغذیه ای و پیروی از رژیم غذایی طراحی شده توسط متخصص تغذیه خواهد بود تا رشد و نمو مناسبی را برای کودکان تضمین نماید.


مطالب پیشنهادی:

عوامل مؤثر بر قاچاق کالا

مصرف کالاهای خارجی و قاچاق و تاثیر آن بر اشتغال و تولید

راهکارهای اجرایی جهت اصلاح الگوی مصرف در بیمارستانها

راهکارهای پیشگیری از پیامد های سیل

دسترسی به تمامی این مطالب در سایت

http://maktoobshop.com

تغذیه کودکان دبستانی


بسیاری از بیماریهای دوران بزرگسالی مانند بیماریهای قلبی و عروقی٬ افزایش فشارخون٬ بعضی از سرطانها٬ افزایش چربی خون و دیابت، به نحوه تغذیه دوران کودکی برمی گردد. امروزه این گونه بیماری ها، بدلیل مصرف غذاهای پرچرب و فوری به میزان فراوان، حتی در کودکان 10 سال به بالا نیز مشاهده می شوند.

از آنجا که عادات غذایی از دوران کودکی شکل میگیرد، بنابراین اصلاح عادات غذایی این دوران میتواند از بروز این بیماریها در بزرگسالی پیشگیری کند.

 

عوامل موثر بر رشد در کودکان و نوجوانان به ترتیب عبارتند از:

١- وراثت ( ژنتیک)

٢- تغذیه

٣- بیماریهای مزمن

٤- عوامل روحی- روانی

٥- هورمونها (از قبیل هورمون های تیروئید، رشد، جنسی)

٦- فصل (در برخی فصول رشد کندتر و در برخی فصول سریعتر می شود)

 

کمبود های تغذیه ای کودک را از رشد بالقوه باز داشته موجب کاهش سرعت رشد جسمی، لطمه دیدن نمو بدنی، و کم شدن توانمندی ذهنی او می شود.

هنوز گروهی از کودکان ایرانی از کوتاهی قد، لاغری و ضعف رنج می برند.

کمبود برخی ویتامینها و عناصر معدنی از جمله ویتامین هایA  وD ، آهن، روی و کلسیم نیز در کودکان و نوجوانان بویژه دختران نوجوان ایرانی شایع است.

اغلب این کمبودهای تغذیه ای، بیش از این که با نداشتن امکان تهیه غذا مربوط باشند، با بی اطلاعی از ارزش تغذیه ای مواد غذایی مختلف مرتبط هستند.

 

پیامدهای دریافت ناکافی غذا:

کارآیی جسمی و ذهنی پائین، که به افت تحصیلی و ضعف جسمی منجر می شود

کافی نبودن سلامت استخوانها که گاه به بدشکلی اندام و اغلب به کوتاهی قر می انجامد.

کندی بهبود جراحات

زود به زود بیمار شدن و خیلی دیر بهبودی یافتن از بیماری ها

نامرتبی دوران ماهانه در دختران

بی حس و حالی، از حال رفتن، خواب آلودگی

 

عوارض مختلف کمبودهای تغذیه ای در کودکان:

سلامتی: افزایش بروز اختلالات سلامتی، افزایش ابتلا به عفونت ها، افزایش مرگ و میر.

 جسمی: خستگی، بیحالی، بی تفاوتی، اختلالات شنوائی و بینایی

 روانی: کاهش ضریب هوشی و اختلالات رفتاری

 فرهنگی اجتماعی: از دست دادن اعتماد به نفس، انزواطلبی، کاهش مهارت فنی، کاهش موفقیت تحصیلی و همچنین ضعف در کسب مهارت های شغلی آینده

 اقتصادی: کاهش ظرفیت کاری و کاهش درآمد جامعه در آینده، افزایش هزینه مراقبت های بهداشتی

 

اشتهای کودک (اگر دستکاری نشده باشد)، راهنمای خوبی برای دریافت غذای مورد نیاز اوست.

عادات غذایی در این سنین شکل میگیرند.

غذا خوراندن به زور و یا با تهدید و تطمیع و جایزه دادن، موجب به هم خوردن اشتهای کودک شده و عادات غذایی نامناسبی را نیز در او ایجاد می کند.

اغلب این کودکان، بعدها که کسی نیست تا غذا را با روش های مختلف به آنها بخوراند، دچار کم خوری و یا پرخوری می شوند. برخی از بزرگسالان که در کودکی بزور تغذیه شده اند، حس سیری ندارند و بی دلیل و بی اندازه غذا می خورند.

 

استرس می تواند روی اشتهای کودک تاثیر بگذارد و در صورت تداوم می تواند مشکل ساز باشد.

تحمل کودکان مختلف در مقابل فشارهای روحی متفاوت است.

برخی کودکان بسیار حساس بوده و هرنوع استرس بر اشتهای آنها بسرعت اثر می کند.

حتی در بزرگسالان نیز فشارهای روحی، مقدار غذای دریافتی را تحت تاثیر قرار می دهد؛ بعضی از افراد در هنگام ناراحتی و استرس اشتهای خود را به کلی از دست می دهند، در حالی که بعضی دیگر از افراد در این اوقات به پرخوری روی می آورند.

 

ورزشهایی که نیاز به کنترل (کاهش دادن) وزن کودک دارد، به رشد و تکامل لطمه جدی می زند و لازمست از کنترل وزن احتراز شود.

بسیاری از پسران که به ورزش های رزمی با شدت بالا روی می آورند و همچنین بسیاری از دختران که فعالیت هایی از قبیل ژیمناستیک و یا حرکات موزون شدید (مثل باله) را انتخاب کرده اند، به کوتاهی قد مبتلا می شوند.

توصیه می شود تا قبل بلوغ، کودکان بیشتر از 1 ساعت در روز به فعالیت های ورزشی شدید نپردازند.

البته ورزش مناسب (و نه شدید) که در تمام روز انجام شود، به رشد و سلامت و محکم شدن استخوان ها و رشد و نمو مناسب کمک شایانی می کند.

 

کودکان سنین مختلف به انرژی کافی جهت انجام فعالیت های خود نیاز دارند.

کودکان سنین مدرسه و نوجوانان باید از کربوهیدراتها (‌قندها)‌ و چربیها در حد اعتدال استفاده کنند.

اگر کودک مبتلا به اضافه وزن نباشد، الزامی به مصرف لبنیات کم چربی (تا ابتدای بلوغ) ندارد

بهتر است کودکان قبل سنین مدرسه علاوه بر مصرف لبنیات معمولی (و نه کم چربی)، مقدار کمی (به اندازه 2-1 فندق) کره نیز در رژیم غذایی خود داشته باشند.

چربیها علاوه بر انرژی، مقداری از  ویتامینهای  محلول در  چربی را نیز تامین می کنند. با این حال، مصرف زیاد غذاهای پرچرب و بویژه چربی گوشت قرمز حتی برای کودکان نیز توصیه نمی شود.

 

کربوئیدراتها عمدتاً در نان، برنج، ماکارونی، ذرت و دیگر غلات وجود داشته و در تامین انرژی نقش مهمی دارند. مصرف نان، برنج، گاهی بیسکویت و کیک و کلوچه (به عنوان میان وعده)، بخشی از انرژی مورد نیاز کودک را تامین می کند.

تنقلاتی مانند برنجک و گندم برشته نیز تا حدودی در تامین انرژی روزانه کودکان نقش دارند.

چربی ها مانند روغن، کره، خامه و سرشیر نیز در کودکان سنین مدرسه منبع تامین انرژی هستند و باید در برنامه غذائی روزانه در حد متعادل گنجانیده شود.

کودکان و نوجوانان دارای اضافه وزن بهتر است مصرف  چربیها، مواد قندی و نوشابه ها را محدود کنند.

 

کودکان و نوجوانان باید در برنامه غذایی روزانه خود از منابع پروتئـین حیوانی (گوشت سفید و قرمز، تخم مرغ و شیر) و پروتئین گیاهی (حبوبات و غلات) به اندازه کافی استفاده نمایند.

اگر بعلت کمبود دریافت انرژی، منابع پروتئینی صرف تولید انرژی شوند، از وظیفه اصلی خود که رشد سلول و ترمیم بافتها است باز می مانند و رشد و نمو کودک مختل میگردد.

زمانی پروتئین می تواند نقش اصلی خود را در بدن انجام دهد که انرژی به میزان کافی تامین شود.

کودکان ورزشکار به پروتئین بیشتری نیاز دارند و باید مواد غذایی حاوی پروتئین بیشتری دریافت کنند.

 

خواب مناسب یک کودک دبستانی بر فعالیت مدرسه ای، یادگیری و رفتار با دیگران تاثیر مثبت دارد.

یک کودک ١٢-٦ ساله حدود ١٠-٨ ساعت در ٢٤ ساعت خواب نیاز دارد.

داشتن زمان مشخص جهت خوابیدن (در ایام تعطیل و غیرتعطیل) و فضائی آرام و دور از عوامل مهیج، ضروری است.

لازم است کودک با گرسنگی به بستر نرود و قبل از خواب مواد غذایی سنگین نخورد. 

قبل از خواب مواد محرک نظیر کافئین و شکلات و چای مصرف نکند.

دیر خوابیدن، بسیار کم و بسیار زیاد و یا نامنظم خوابیدن کودکان به وضعیت تغذیه آنها لطمه وارد می کند. بسیاری از این کودکان چاق و یا بسیار لاغر و گاها کوتاه قد خواهند شد.

 

یکی از ویتامین های بسیار مهم در رشد و سلامت کودکان، ویتامین A است.

از اولین علائم کمبود ویتامین A عوارض چشمی از قبیل کمبود کاهش قدرت دید در تاریکی، خشکی غشای ملتحمه، لکه بیتوت، خشکی و زخم قرنیه و کوری است.

علائم دیگر شامل ابتلا مکرر به عفونتها و بیماریها و طولانی بودن دوره بیماری، اختلال رشد اسکلتی - عضلانی و کاهش سرعت رشد، و اختلال سیستم خونسازی می باشند.

شایعترین علت کمبود ویتامین A، دریافت ناکافی و اختلال در جذب می باشد که معمولا" در شرایط بیماری و عفونت و یا مصرف کم لبنیات و سبزیجات اتفاق می افتد.

در دوران رشدونمو نیاز به ویتامین A بیشتر می شود که در صورت عدم تامین آن، کمبود به سرعت ظاهر می شود.

 

منابع حیوانی ویتامین A: جگر، قلوه، زرده تخم مرغ، شیر و لبنیات پر چرب، کره

منابع گیاهی ویتامین A: سبزیهای برگ سبزتیره (اسفناج، برگ چغندر، کاهو)،  سبزیهای زرد، قرمزو نارنجی (هویج، کدوحلوایی، فلفل قرمز)،  میوه های زرد و نارنجی (زردآلو، آلو، هلو، طالبی، گرمک، خربزه، انبه، قیسی، خرمالو، موز)

 

مصرف دارویی ویتامین A بدون نظارت متخصص موجب ایجاد مسمومیت می شود.

بعضی از نشانه های مسمومیت با ویتامین A شامل سردرد، خستگی، درد مفاصل و عضلات، خشک شدن و ترک لبها و پوست، چشمهای خشک و تحریک پذیر، تهوع یااسهال و ریزش مو هستند.

مصرف بی رویه ویتامین A درکودکان موجب بدشکلی اندام و شکستگی های استخوانی می شود.

 

رشد اسکلت بدن کودکان و نوجوانان و سلامتی استخوان و بدن، نیاز به مقدار کافی ویتامین D دارد.

این ویتامین با افزایش جذب کلسیم و فسفر از روده باریک به استحکام استخوانها کمک میکند.

جگر، ماهی، زرده تخم مرغ، پنیر، ماست از منابع این ویتامین هستند ولی تامین این ویتامین در افراد، غالباً از طریق تماس مستقیم نور خورشید (نه از پشت شیشه) به پوست (١٠ دقیقه تمام بدن و ٣٠ دقیقه دستها و صورت) است.

کمبود این ویتامین عوارض متعددی در بدن ایجاد میکند که عمده ترین آنها پوکی استخوان (استئوپروز)، نرمی استخوان (استئومالاسی)، ضعف جسمی و از بین رفتن (آتروفی) عضلات هستند.

 

علل کمبود ویتامین D عبارتند از:

- عدم دریافت نور مستقیم آفتاب در ابتدا و یا انتهای روز و بمقدار کافی

- استفاده از کرمهای ضد آفتاب و پوشاندن دست و صورت

- مصرف ناکافی شیر ولبنیات

- مصرف ناکافی ماهی و غذاهای دریایی

- کاهش در معرض نور قرار گرفتن در فصل زمستان

- افزایش نیاز به ویتامین D در کودکان و نوجوانان بعلت رشد

 

 ویتامین های گروه ب برای آزاد شدن انرژی از کربوهیدراتها لازمند.

در دوران بلوغ، بدلیل افزایش نیاز به انرژی، نیاز به ویتامین های گروه B افزایش می یابد.

ویتامین B1 در سبوس غلات وجود دارد؛ بنابراین توصِیه می شود از نان های حاوی سبوس بیشتر استفاده شود. کمبود این ویتامین ضمن تاثیر شدید بر یادگیری، موجب ضعف و فلج عضلانی نیز می شود. آب کش کردن برنج مقدار زیادی از این ویتامین را ضایع می کند.

ویتامین B2 در لبنیات به مقدار مناسب وجود دارد. عدم دریافت این ویتامین موجب قرمز و متورم شدن زبان و خونریزی گوشه لب و عوارض عصبی می شود و یادگیری و حافظه را نیز مختلف می کند.

ویتامین های B1، B2 و B6  درگوشت، جگر، زرده تخم مرغ، غلات و حبوبات وجود دارند.

ویتامین B9 یا اسید فولیک در سبزیجات فراوان است و برای سلامت سیستم عصبی و رشد کودکان ضروری است.

ویتامین B12 فقط در غذاهای حیوانی مانند گوشت قرمز، جگر، تخم مرغ، شیر و لبنیات وجود دارد. این ویتامین برای رشد و همچنین سلامت سیستم مغز و اعصاب و خون سازی بشدت ضروری است و کمبود آن موجب کم خونی بدخیم و کشنده می شود.

 

ویتامین ث برای ساخته شدن بافت های پیوندی در بدن و همچنین برای ایجاد مقاومت بدن در مقابل بیماریها، ضروری است.

این ویتامین ضمنا یک آنتی اکسیدان مناسب است که به طول عمر توام با سلامتی کمک می کند.

در کمبود این ویتامین، ابتدا بافت لثه آسیب پذیر شده و خونریزی می کند. در ادامه، خونریزی های داخل بدن نیز اتفاق می افتد که در موارد پیشرفته موجب مرگ نیز می شود.

کودکان و نوجوانان باید هر روز از منابع غذایی غنی از ویتامین C مانند انواع مرکبات، گوجه فرنگی، انواع فلفل سبز، کلم، گل کلم، سیب زمینی، شلغم، ترب، پیاز، طالبی، کاهو و انواع سبزیهای تازه استفاده نمایند.

 

بدلیل رشد سریع استخوانهای بدن، نیاز به کلسیم دردوران کودکی و بلوغ بیش از بزرگسالی است.

اگر نوجوانان هر روز از شیر و یا فرآورده های شیر (ماست، پنیر، کشک) به مقدار کافی استفاده  نمایند، نیاز به کلسیم  درآنان تأمین می شود.

پنیر با انعقاد شیر و گرفته شدن آب اضافی آن بدست می آید. در آب پنیر مقدار قابل توجهی ویتامین، پروتئین و کلسیم وجود دارد؛ لذا مصرف پنیر به تنهایی نمی تواند بعنوان مصرف لبنیات کافی محسوب شود و لازم است کودکان روزانه حدود 3 لیوان شیر و ماست مصرف کنند.

معمولا بستنی از شیر پرچرب تهیه می شود و دارای مقدار زیادی مواد شیرین، طعم دهنده و تثبیت کننده است. بنابراین، بستنی نمی تواند جای مصرف شیر و ماست را بگیرد و تنها خوردن آن بصورت تفننی و گاهی اوقات قابل قبول است.

نوشابه های گازدار دارای فسفات زیاد بوده در جذب کلسیم تداخل می کنند. اسید کربنیک نیز موجب دفع کلسیم میشود.

مصرف بیش از 3 لیوان شیر و ماست روزانه نیز برای کودکان قابل توصیه نیست. مصرف زیاد لبنیات موجب کاهش جذب برخی از مواد مغذی دیگر می گردد. ضمنا کودکانی که لبنیات بیش از حد مصرف می کنند، بسیاری از دیگر غذاهای مورد نیاز روزانه خود را به حد کافی نمی خورند و به این صورت به سلامت آنها لطمه وارد می شود.

 

"روی" در ساخته شدن مواد هسته سلول ها (اسید های نوکلئیک) و پروتئین های بدن نقش مهمی دارد. ضمنا کمبود آن منجر به کاهش ساخت بسیاری از آنزیمها و هورمون های ضروری بدن شده و سیستم ایمنی لطمه می بیند. در اثر عدم تولید پروتئین کافی در بدن، رشد دچار لطمه جدی می شود. ضمنا بهبود و التیام زخم ها دچار وقفه می شود. کمبود روی به یاد گیری و حافظه نیز لطمه جدی وارد می آورد.

 علائم کمبود روی عبارتند از:

- کاهش اشتها، کاهش رشد

- کاهش حس چشایی، کاهش حس بویایی

- تاخیر در التیام زخم

- ضعف سیستم ایمنی و افزایش ابتلا به بیماریها بخصوص اسهال و عفونت های حاد تنفسی

- کمبود ید، کوتاهی قد و تأخیر بلوغ، آلوپسی، اسهال مزمن

- در کمبود شدید، لزیونهای پوستی و مخاطی دیده میشود.

- کوتاهی قد

 

منابع روی:

- گوشت قرمز، گوشت سفید، تخم مرغ

- بادام زمینی، کره بادام زمینی و دیگر مغز دانه ها

- حبوبات

- غلات بویژه وقتی با سبوس مصرف شوند

- سبزی های سبز تیره و زرد و نارنجی

 

جذب روی از منابع غذایی حیوانی به مراتب بیشتر از منابع گیاهی است٠

 

ید یکی از مواد مغذی است که اغلب در غذاهای دریایی وجود دارد. مقدار ید موجود در غذاهای گیاهی به ید خاک بستگی دارد؛ در ایران خاک از نظر ید نسبتا فقیر است.

کمبود ید منجر به بزرگ شدن غده تیروئید واقع در جلوی گردن می شود که به آن گواتر ساده می گویند.

کمبود ید به غیر از گواتر، موجب عقب ماندگی های جسمی وذهنی، اختلالات عصبی و روانی، کرو لالی و لوچی چشم می باشد.

مادران باردار که ید کافی دریافت نکنند، ممکنست کودکان مرده و یا عقب افتاده بدنیا آورند.

غذاهای دریائـی مانند ماهی و میگوی آب شور غنی ترین منابع غذایی ید می باشد

غذاهای گواتروژن عبارتند از: کلم و بروکلی خام، سویا و بادام زمینی (اگر فراوان مصرف شوند).

 

کمبود آهن برتکامل مغز در ۲سال اول زندگی، لطمات جبران ناپذیر وارد می کند.

کم خونی  فقر آهن در کودکان سنین مدرسه موجب کاهش قدرت یادگیری می شود. ضریب هوشی این کودکان ١٠ – ٥ امتیاز کمتر از حد طبیعی برآورده شده است.

این کودکان تغییرات رفتاری داشته و ابتلا به بیماریهای عفونی و احساس خستگی و ضعف در آنها بیشتر است.

علائم کمبود آهن: رنگ پریدگی دائـمی زبان ومخاط وداخل پلک چشم و لب ها، کمرنگ شدن خطوط کف دست، احساس ضعف وخستگی، سیاهی رفتن چشم، بی تفاوتی، سرگیجه، سر درد و بی اشتهائـی، حالت تهوع، خواب رفتن و سوزن سوزن شدن دستها و پاها، درموارد شدید تنگی نفس و طپش قلب

عوامل ایجاد کمبود آهن: مصرف غذاهای غیر خانگی مانند انواع ساندویچ های سوسیس وکالباس، پیتزا و تنقلات غذایی کم ارزش مانند چیپس، نوشابه، شکلات و پفک، ابتلاء به عفونتها، آلودگیهای انگلی، مصرف کم انواع گوشت، مصرف چای همراه غذا، مصرف ناکافی غذای حاوی ویتامین C، مصرف نانهای تهیه شده با جوش شیرین هستند.

غذاهای حاوی آهن: انواع گوشت، حبوبات، غلات دارای سبوس و به مقدار کمتر سبزیجات. عموما میوه ها و لبنیات آهن ندارند.

 

حدود ٢٠تا ٢٥ درصد انرژی روزانه باید از طریق صبحانه تامین گردد.

نخوردن صبحانه باعث کاهش قند خون و کاهش توانایی مغز برای یاد گیری میگردد.

کودکانی که صبحانه نمیخورند در انجام تکالیف ریاضی کارآیی کمتری دارند و   قدرت  خلاقیت و ابتکار آنها کاهش پیدا می کند.

دیر خوابیدن شبانه و بدخوابی منجر به دیر بیدار شدن صبح و عدم تمایل به صرف صبحانه می شود.

اگر کودک صبح هنگام طعم بد دهان، دل به هم خوردگی و تهوع داشته و نمی تواند صبحانه بخورد، باید از لحاظ خواب، احتمال وجود انگل های روده ای و از نظر روحی-روانی مورد بررسی قرار گیرد.

مصرف غلات پرک شده از قبیل گندم، جو و ذرت پرک به همراه شیر (و گاها شیر عسل) می تواند صبحانه سریعی را دراختیار کودکان قرار دهد.

 

کودکان سنین مدرسه علاوه بر سه وعده اصلی به میان وعده هم نیاز دارند.

ذخیره گلیکوژن در این دانش آموزان فقط برای 3-2 ساعت کافی است.

میان وعده نباید بعنوان یک وعده اضافی در نظر گرفته شود و مثلا نمی تواند غذای کاملی مثل ناهار باشد.

میان وعده های مناسب عبارتند از: انواع میوه تازه (مانند سیب، خیار، هویج، گلابی، موز)، انواع میوه خشک (از قبیل خرما، توت خشکه، برگه ها، کشمش و انجیر خشکه)، انواع ساندویچ های خانگی، انواع خشکبار (نخودچی، عدس برشته، گندم بوداده، برنجک، پسته-بادام-فندق خام و غیر شور)، لقمه نان همراه با پنیر و گردو یا خیار و گوجه فرنگی و یا نان و تخم مرغ

مصرف تنقلات با ارزش تغذیه ای کم و حاوی نمک و رنگ و افزودنی های مختلف قابل توصیه نیست.

ضمنا لازم است کودکان با خود لیوان تمیز برای نوشیدن آب داشته باشند و آبخوری های بهداشتی که بدون نیاز به لیوان بتوانند از آن ها آب بنوشند، در اختیارشان باشد.

 

برنامه غذایی کودکان سنین مدرسه

٣ واحد گروه شیر و لبنیات

٢-٣ واحد گوشت، تخم مرغ و حبوبات

٥-٣ واحد سبزی و میوه‌ها

٦-١١ واحد گروه نـان و غلات

 

مثال

صبحانه: 2 واحد (60 گرم) نان و یا غلات آماده صبحانه، 1 لیوان شیر، تکه کوچکی پنیر و یا گاها 10 گرم کره و 1 قاشق کوچک مربا یا عسل، 1 فنجان چای در صورت تمایل در انتهای صبحانه

 میان وعده پیش از ظهر: 1 عدد میوه، 2 قاشق توت خشکه، 8 عدد پسته یا بادام، 1 بسته شیر کوجک، 1 لقمه کوچک نان و پنیر و خیار و گوجه

 ناهار: 9-5 قاشق غذاخوری برنج یا ماکارونی (بدون چربی فراوان)، 3-2 تکه گوشت به اندازه تکه های جوجه کبابی (ویا 3 قاشق خورشت و 1 تکه گوشت خورشتی)، 1 فنجان ماست و 1 پیش دستی کوچک سالاد و سبزیجات

 عصرانه: شبیه میان وعده پیش از ظهر

 شام: شبیه ناهار با حجم کمتر، و یا 90-60 گرم نان با تکه ای پنیر و 1 برش دلخواه هندوانه یا طالبی (ویا بجای پنیر و هندوانه یک کاسه سوپخوری ماست و خیار که در آن کمی کشمش و 1 گردوی خرد شده هم ریخته شده باشد)


مطالب پیشنهادی:

عوامل مؤثر بر قاچاق کالا

مصرف کالاهای خارجی و قاچاق و تاثیر آن بر اشتغال و تولید

راهکارهای اجرایی جهت اصلاح الگوی مصرف در بیمارستانها

راهکارهای پیشگیری از پیامد های سیل

دسترسی به تمامی این مطالب در سایت

http://maktoobshop.com

مواجهه با هیجانات کودکان


معمولاً فشار به اندازة کم می‌تواند امری مثبت باشد. بعضی اوقات ما تحت فشار، وضعیت بهتری داریم. وقتی فشار روز به روز بیشتر شود و به صورت یک الگوی دائمی درآید،‌ می‌تواند باعث ایجاد اختلال در افکار، عقاید و حتی سلامتی ما شود. کودکان فشار روانی را در زمینه‌های بسیار متفاوتی تجربه می‌کنند. اما آنچه والدین می‌خواهند بدانند این است که چطور می‌‌توانند فشار روانی کودکانشان را براساس تجارب روزانه کاهش دهند. با آگاهی از برخی موقعیت‌ها در مقام والدین و معلمان می‌توانیم از فشارهای روانی غیر قابل کنترل پیشگیری کنیم. 
برخی موقعیت‌های پدیدآورنده فشار روانی برای کودکان شامل: 
• تولد کودک جدید در خانواده 
• مورد آزار قرار گرفتن در مدرسه 
• جدایی یا طلاق والدین 
• بیماری جدی «شخصی» در خانواده یا مدرسه 
• به هر دلیل به بیمارستان رفتن 
• مشکلات یادگیری در مدرسه 
• آغاز ترم جدید در مدرسه یا ورود به مدرسه جدید
• از دست دادن بهترین دوست در مدرسه یا در همسایگی
• وجود حادثه یا فرار حیوان خانگی خانواده 
• مرگ پدر‌بزرگ یا مادربزرگ 
• نقل مکان به خانه جدید یا ورود همسایه جدید
• درگیری میان والدین یا برادران و یا خواهران 
• تغییر معلم در وسط سال جدید
• امتحان دسته بندی در مدرسه، اجرای موسیقی گروهی، برگزاری تأتر یا تیم ورزشی

مواجهه با هیجانات کودکان 
کودکان حداقل برای یک بار هم که شده شما را به تجربه هیجانات منفی عصبانیت، ناامیدی، اندوه و ترس وادار می‌کنند. 
به عنوان بزرگسال پاسخ ما، به رفتار کودکان بیشتر در رابطه با سه موضوع نگرش، تفکر و انتخاب است.

تمرکز بررفتار غلط و نامطلوب که آن را نمی‌توانیم تغییر دهیم، منجر به تکرار منفی‌ها و شکست‌ها می‌شود.

بیشتر پاسخ‌های هیجانی ما در برابر رفتار نامناسب کودکان منفعلانه است. 
ما می‌توانیم پیش از آن که منفعل باشیم، با استفاده از زمان و توان خودمان فعال برخورد کنیم تا راه‌حل‌های مثبت پیدا کنیم.

یک راه برخورد با هیجانات منفی طرح پاسخ‌های از پیش تعیین شده است. در طرح، خوب مشخص کنید به رفتار خاص کودک در موقعیت بعدی چگونه می‌توانید پاسخ دهید.

نگرش، بسیار مهم است. هنگام ایجاد تغییر در رفتارهای منفعلانه ضروری است که نگرش امیدوارکننده‌ای به اینکه تغییرات مؤثر خواهد بود، داشته باشید.

یک فاکتور مهم و قابل ملاحظه در برنامه شما برای تغییر، تأثیر قابل توجه گفتگوی شما با خودتان است. 
از برچسب زدن به کودک یا اغراق درباره رفتار نادرستش خودداری کنید.

از یک کلمه یا اصطلاح هشدار دهنده به خودتان همچون «صبر کن و بیندیش» برای به تأخیر انداختن واکنش ناگهانی خود به رفتارهای نامناسب استفاده کنید.

تکنیک تمرکز، روش ساده و سریع عکس‌العمل متفاوت در برابر رفتار کودک است. 
می‌توانید استفاده از فن تمرکز را به آنان بیاموزید. اگر کودکان 7 ساله یا بزرگتر باشند، از طریق روش‌ها و مراحل خاص نیز می‌توانید کودکان کوچک‌تر را هدایت کنید. 
تمرکز نیاز به جایگاه کاملاً ساکتی برای نشستن دارد. احساس خود را مشخص و جایی آن را در جسم خود پیدا کنید، جایی بفهمید زیر این احساس چیست؟ و این کار را تا زمانی که عمق هیجان را بیابید ادامه دهید. این هیجان به طریقی بر شما روشن می‌شود.

سرکوب یا انکار ابراز احساسات امری نامطلوب است.

پاسخ‌های هیجانی و منطقی بر رفتار، عقاید و ارزش‌های کودکان با تقویت رفتارهای معین و چشم‌پوشی و انتقاد از دیگر رفتارها اثر می‌گذارد. 
همة ما اطلاعات را در ذهن خود تحریف می‌کنیم، حذف می‌کنیم یا تعمیم می‌دهیم.

استفاده از پیام‌های تربیتی یکی از راه‌های مهم جهت بالا بردن عزت نفس است. 
تلاش‌های کوک را بیش از نقاط ضعف مورد توجه قرار دهید. 
به کودک خود مسئولیت بدهید، او را درگروه خانوادگی درگیر و فعال کنید. 
کودک خود را در حل مشکل خانوادگی دخالت دهید. 
ایده‌های جدید کودک را بپذیرید و تشویق کنید. 
با تحریف، حذف و تعمیم اطلاعات به وسیله‌ کودک خود، درگیر شده و در کنار او قرار گیرید، در انجام چنین کاری به او کمک کنید که باورهای منفی را به باورهای مثبت تغییر دهد. 
اگر به نظر کودک مدام نگران است و برای خوابیدن مشکل دارد، نشانه فقدان انگیزه و انرژی است او ممکن است در حال تجربه یک فشار روانی باشد. 
به وسیلة تغییر باورهای منفی، انجام تمرین بدنی یا فیزیکی منظم و تأمل با قاعده، فشار روانی کاهش می‌یابد.

چطور ارزش‌ها را به فرزندان خود بیاموزیم؟ 
ارزش‌ها موضوعاتی هستند که ما آنها را محترم و عزیز می‌شماریم. آنها سبب ابزار وجود و هیجان و انگیزش در ما می‌شوند. در بسیاری از مواقع ارزش‌ها زندگی ما را پیش می‌برند. فرزندان و والدین، آنها هریک زنجیره‌ای از ارزش‌ها دارند. بنابراین تحمیل کردن ارزش‌های والدین بر فرزندان اصلاً درست نیست.
بنابراین به دنبال راهی که خطر کمتری دارد می‌رویم و سعی می‌کنیم تعادلی به وجود آوریم که هم به فرزندان فرصت دهد ارزش‌های خود را حفظ کنند و هم شرایطی فراهم شود تا بعضی ارزش‌ها را آموزش دهیم. 
وقتی آموزش ارزش‌ها به کودکان شروع می‌شود، مهم نیست که چقدر به آنها آموخته می‌شود بلکه چگونگی یادگیری اهمیت دارد.

اگر ما به عنوان والدین نتوانیم ارزش‌های مهم زندگی را به فرزندان خود نشان دهیم احتمال این خطر وجود دارد که آنها بدون داشتن استقلال، بلوغ و تمرکز بزرگ شوند. 
باید اجازه دهیم فرزندان ارزش‌های خود را بیابند و در عین حال ارزش‌های خود را به آنها یاد دهیم. 
یک روش آموزش ارزش‌ها، بازی‌های هیجان‌انگیز و سرگرم‌کننده‌ای است که در آن بچه‌ها فعالانه می‌توانند مفهوم هر ارزش را یاد بگیرند.
شیوه دیگر آموزش ارزش‌ها استفاده از نماد‌های کلامی است. بچه‌ها عاشق قصه‌ها و افسانه‌ها هستند و این روش ساده‌ای است تا بتوانند جنبه‌های مثبت و منفی رفتار را بیاموزند و این حسن را هم دارد که کلام خیلی اخلاق‌گرایانه نمی‌شود. 
سیستم پاداش‌دهی در آموزش ارزش‌ها ضروری است. جایزه بر اساس سن داده می‌شود. کودک باید با رفتار خود نشان دهد که ارزش مشخص‌شده و مورد نظر را یاد گرفته و در زندگی خود بکار می‌برد. 
بعضی از ارزش‌هایی که برای بچه‌ها بسیار مفید هستند عبارتند از: صداقت، تعادل و انضباط شخصی، شجاعت، آرامش و بردباری، از خود گذشتگی، تعهد، احترام، مهربانی، اعتماد به نفس، آزادگی، استقلال، عشق و فداکاری. 
سخت نگیرید و چهار یا پنج هفته را به آموزش یک ارزش به فرزندانتان اختصاص دهید ممکن است ترجیح دهید کار را نیمه کاره رها کنید در آن صورت خواهید دید چقدر طول می‌کشد تا این ارزش‌ در آنها رشد کند و بتوانند درک خود را از یک ارزش مشخص بروز دهند.

در تنظیم یک افسانه و داستان، بهتر است از شخصیت‌هایی استفاده کنید که فرزندانتان آنها را دوست دارند، مثلاً ورزشکاران هنرپیشه‌ها، خواننده‌ها یا از شخصیت‌هایی استفاده کنید که از لحاظ سن و موقعیت به فرزند شما شباهت داشته باشند. 
یکی از مهم‌ترین موارد در آموزش ارزش‌ها این است که شما نمی‌توانید بدون پایبندی به یک ارزش، آن را به فرزندان خود یاد دهید. این مطلب مسئولیت سنگینی را بر عهده شما می‌گذارد. 
مهم نیست کدام ارزش را به فرزند خود یاد می‌دهید، به یاد داشته باشید فرزند شما از سنین طفولیت به تقلید رفتار می‌پردازد. پس همیشه سعی کنید نشان دهید زندگی شما بر اساس ارزش‌هایی بنا شده که سعی در آموزش آنها دارید.

مواجهه با هیجانات کودکان
معمولاً فشار به اندازة کم می‌تواند امری مثبت باشد. بعضی اوقات ما تحت فشار، وضعیت بهتری داریم. وقتی فشار روز به روز بیشتر شود و به صورت یک الگوی دائمی درآید،‌ می‌تواند باعث ایجاد اختلال در افکار، عقاید و حتی سلامتی ما شود. کودکان فشار روانی را در زمینه‌های بسیار متفاوتی تجربه می‌کنند. اما آنچه والدین می‌خواهند بدانند این است که چطور می‌‌توانند فشار روانی کودکانشان را براساس تجارب روزانه کاهش دهند. با آگاهی از برخی موقعیت‌ها در مقام والدین و معلمان می‌توانیم از فشارهای روانی غیر قابل کنترل پیشگیری کنیم. 
برخی موقعیت‌های پدیدآورنده فشار روانی برای کودکان شامل: 
• تولد کودک جدید در خانواده 
• مورد آزار قرار گرفتن در مدرسه 
• جدایی یا طلاق والدین 
• بیماری جدی «شخصی» در خانواده یا مدرسه 
• به هر دلیل به بیمارستان رفتن 
• مشکلات یادگیری در مدرسه 
• آغاز ترم جدید در مدرسه یا ورود به مدرسه جدید
• از دست دادن بهترین دوست در مدرسه یا در همسایگی
• وجود حادثه یا فرار حیوان خانگی خانواده 
• مرگ پدر‌بزرگ یا مادربزرگ 
• نقل مکان به خانه جدید یا ورود همسایه جدید
• درگیری میان والدین یا برادران و یا خواهران 
• تغییر معلم در وسط سال جدید
• امتحان دسته بندی در مدرسه، اجرای موسیقی گروهی، برگزاری تأتر یا تیم ورزشی

مواجهه با هیجانات کودکان 
کودکان حداقل برای یک بار هم که شده شما را به تجربه هیجانات منفی عصبانیت، ناامیدی، اندوه و ترس وادار می‌کنند. 
به عنوان بزرگسال پاسخ ما، به رفتار کودکان بیشتر در رابطه با سه موضوع نگرش، تفکر و انتخاب است.

تمرکز بررفتار غلط و نامطلوب که آن را نمی‌توانیم تغییر دهیم، منجر به تکرار منفی‌ها و شکست‌ها می‌شود.

بیشتر پاسخ‌های هیجانی ما در برابر رفتار نامناسب کودکان منفعلانه است. 
ما می‌توانیم پیش از آن که منفعل باشیم، با استفاده از زمان و توان خودمان فعال برخورد کنیم تا راه‌حل‌های مثبت پیدا کنیم.

یک راه برخورد با هیجانات منفی طرح پاسخ‌های از پیش تعیین شده است. در طرح، خوب مشخص کنید به رفتار خاص کودک در موقعیت بعدی چگونه می‌توانید پاسخ دهید.

نگرش، بسیار مهم است. هنگام ایجاد تغییر در رفتارهای منفعلانه ضروری است که نگرش امیدوارکننده‌ای به اینکه تغییرات مؤثر خواهد بود، داشته باشید.

یک فاکتور مهم و قابل ملاحظه در برنامه شما برای تغییر، تأثیر قابل توجه گفتگوی شما با خودتان است. 
از برچسب زدن به کودک یا اغراق درباره رفتار نادرستش خودداری کنید.

از یک کلمه یا اصطلاح هشدار دهنده به خودتان همچون «صبر کن و بیندیش» برای به تأخیر انداختن واکنش ناگهانی خود به رفتارهای نامناسب استفاده کنید.

تکنیک تمرکز، روش ساده و سریع عکس‌العمل متفاوت در برابر رفتار کودک است. 
می‌توانید استفاده از فن تمرکز را به آنان بیاموزید. اگر کودکان 7 ساله یا بزرگتر باشند، از طریق روش‌ها و مراحل خاص نیز می‌توانید کودکان کوچک‌تر را هدایت کنید. 
تمرکز نیاز به جایگاه کاملاً ساکتی برای نشستن دارد. احساس خود را مشخص و جایی آن را در جسم خود پیدا کنید، جایی بفهمید زیر این احساس چیست؟ و این کار را تا زمانی که عمق هیجان را بیابید ادامه دهید. این هیجان به طریقی بر شما روشن می‌شود.

سرکوب یا انکار ابراز احساسات امری نامطلوب است.

پاسخ‌های هیجانی و منطقی بر رفتار، عقاید و ارزش‌های کودکان با تقویت رفتارهای معین و چشم‌پوشی و انتقاد از دیگر رفتارها اثر می‌گذارد. 
همة ما اطلاعات را در ذهن خود تحریف می‌کنیم، حذف می‌کنیم یا تعمیم می‌دهیم.

استفاده از پیام‌های تربیتی یکی از راه‌های مهم جهت بالا بردن عزت نفس است. 
تلاش‌های کوک را بیش از نقاط ضعف مورد توجه قرار دهید. 
به کودک خود مسئولیت بدهید، او را درگروه خانوادگی درگیر و فعال کنید. 
کودک خود را در حل مشکل خانوادگی دخالت دهید. 
ایده‌های جدید کودک را بپذیرید و تشویق کنید. 
با تحریف، حذف و تعمیم اطلاعات به وسیله‌ کودک خود، درگیر شده و در کنار او قرار گیرید، در انجام چنین کاری به او کمک کنید که باورهای منفی را به باورهای مثبت تغییر دهد. 
اگر به نظر کودک مدام نگران است و برای خوابیدن مشکل دارد، نشانه فقدان انگیزه و انرژی است او ممکن است در حال تجربه یک فشار روانی باشد. 
به وسیلة تغییر باورهای منفی، انجام تمرین بدنی یا فیزیکی منظم و تأمل با قاعده، فشار روانی کاهش می‌یابد.

چطور ارزش‌ها را به فرزندان خود بیاموزیم؟ 
ارزش‌ها موضوعاتی هستند که ما آنها را محترم و عزیز می‌شماریم. آنها سبب ابزار وجود و هیجان و انگیزش در ما می‌شوند. در بسیاری از مواقع ارزش‌ها زندگی ما را پیش می‌برند. فرزندان و والدین، آنها هریک زنجیره‌ای از ارزش‌ها دارند. بنابراین تحمیل کردن ارزش‌های والدین بر فرزندان اصلاً درست نیست.
بنابراین به دنبال راهی که خطر کمتری دارد می‌رویم و سعی می‌کنیم تعادلی به وجود آوریم که هم به فرزندان فرصت دهد ارزش‌های خود را حفظ کنند و هم شرایطی فراهم شود تا بعضی ارزش‌ها را آموزش دهیم. 
وقتی آموزش ارزش‌ها به کودکان شروع می‌شود، مهم نیست که چقدر به آنها آموخته می‌شود بلکه چگونگی یادگیری اهمیت دارد.

اگر ما به عنوان والدین نتوانیم ارزش‌های مهم زندگی را به فرزندان خود نشان دهیم احتمال این خطر وجود دارد که آنها بدون داشتن استقلال، بلوغ و تمرکز بزرگ شوند. 
باید اجازه دهیم فرزندان ارزش‌های خود را بیابند و در عین حال ارزش‌های خود را به آنها یاد دهیم. 
یک روش آموزش ارزش‌ها، بازی‌های هیجان‌انگیز و سرگرم‌کننده‌ای است که در آن بچه‌ها فعالانه می‌توانند مفهوم هر ارزش را یاد بگیرند.
شیوه دیگر آموزش ارزش‌ها استفاده از نماد‌های کلامی است. بچه‌ها عاشق قصه‌ها و افسانه‌ها هستند و این روش ساده‌ای است تا بتوانند جنبه‌های مثبت و منفی رفتار را بیاموزند و این حسن را هم دارد که کلام خیلی اخلاق‌گرایانه نمی‌شود. 
سیستم پاداش‌دهی در آموزش ارزش‌ها ضروری است. جایزه بر اساس سن داده می‌شود. کودک باید با رفتار خود نشان دهد که ارزش مشخص‌شده و مورد نظر را یاد گرفته و در زندگی خود بکار می‌برد. 
بعضی از ارزش‌هایی که برای بچه‌ها بسیار مفید هستند عبارتند از: صداقت، تعادل و انضباط شخصی، شجاعت، آرامش و بردباری، از خود گذشتگی، تعهد، احترام، مهربانی، اعتماد به نفس، آزادگی، استقلال، عشق و فداکاری. 
سخت نگیرید و چهار یا پنج هفته را به آموزش یک ارزش به فرزندانتان اختصاص دهید ممکن است ترجیح دهید کار را نیمه کاره رها کنید در آن صورت خواهید دید چقدر طول می‌کشد تا این ارزش‌ در آنها رشد کند و بتوانند درک خود را از یک ارزش مشخص بروز دهند.

در تنظیم یک افسانه و داستان، بهتر است از شخصیت‌هایی استفاده کنید که فرزندانتان آنها را دوست دارند، مثلاً ورزشکاران هنرپیشه‌ها، خواننده‌ها یا از شخصیت‌هایی استفاده کنید که از لحاظ سن و موقعیت به فرزند شما شباهت داشته باشند. 
یکی از مهم‌ترین موارد در آموزش ارزش‌ها این است که شما نمی‌توانید بدون پایبندی به یک ارزش، آن را به فرزندان خود یاد دهید. این مطلب مسئولیت سنگینی را بر عهده شما می‌گذارد. 
مهم نیست کدام ارزش را به فرزند خود یاد می‌دهید، به یاد داشته باشید فرزند شما از سنین طفولیت به تقلید رفتار می‌پردازد. پس همیشه سعی کنید نشان دهید زندگی شما بر اساس ارزش‌هایی بنا شده که سعی در آموزش آنها دارید.
http://www.ketabekoodak.com/

مشکل حساسیت شنیداری در کودکان


یکی از مشکلات کودکان در دوره دبستان که در دیکته نویسی خودش را نشان می دهد، ضعف حساسیت شنیداری کودکان است. کودکی که ضعف حساسیت شنیداری دارد معمولا" دردیکته نویسی این نوع اشتباهات را تکرار می کند :


مسواک را می نویسد:  مسباک

آمدند را می نویسد:    آمدن

زنبور را می نویسد:     زمبور

صبح را می نویسد:     صب

بشقاب را می نویسد:  بشگاب

ژاله را می نویسد:      جاله

با کمی دقت متوجه می شویم که کودک صداهای نزدیک یا شبیه به هم را نمی تواند به درستی تشخیص دهد. نکته اینجاست که اگر کودکی  با این مشکل روبرو باشد، اولا" در سالهای مدرسه و تحصیل مخصوصا" در دیکته نویسی بروز می کند، ثانیا" برای رفع این مشکل مدتی زمان می برد تا کودکان با تمرینهای مناسب بتوانند حساسیت شنیداری خود را به قدر مطلوب تقویت کند.


دورۀ کودکی یعنی 6 سال نخست زندگی کودکان، دوره ای است طلایی برای رشد توانمندی و مهارت های کودک. در بیشتر خانواده ها این دوران زمانی است که والدین مجذوب شیرینکاری های کودکشان می شوند و مشتاقانه روند رشد و کسب توانایی او را پیگیری می کنند. این کار شبیه این است که دانه ای را که سر از خاک بیرون آورده ، به نظاره بنشینیم و رشدش را دنبال کنیم تا مرحله به مرحله بزرگ و بزرگ تر شود، برگ و شکوفه دهد و به بار بنشیند. اما از آنجا که اصول صحیح پرورش و رشد گیاه را ندانسته و کار خاصی انجام نداده ایم، اینکه میوه اش آنگونه که ما فکر می کرده ایم شیرین و دلچسب باشد بسیار احتمال کمی دارد. اما اگر با روشهای های علمی و صحیح در حین رشد گیاه، مراقبت ها و تمهیدات مربوط به آن را انجام دهیم یقینا" نتیجه ای مطلوب عایدمان می شود. به همین علت است که بیشتر والدین در ذهنشان آرزوهای بزرگی را برای کودکان خود در سر دارند و تلاش می کنند تا اگر خودشان به جایی نرسیده اند و در مسائل علمی، هنری، ورزشی و .... موفقیتی نداشته اند حداقل فرزندشان فرد موفقی باشد . اما چرا چنین نمی شود و یا فقط تعداد معدودی موفق می شوند.


یکی از جوابها به این مساله این است که والدین باید با اصول صحیح علمی و بطور فعالانه  کودک را یاری دهند تا بتواند مسیر رشد و حرکت به سوی موفقیت را بدرستی ادامه دهد. مثلا" آیا نمی توانیم در هنگام بازی با بچه ها فعالیت هایی را انجام دهیم که باعث رشد فکری، ذهنی و کسب مهارتها و توانایی های بیشتر در آنان گردد؟ با انجام بازی های هدفدار نه تنها ارتباط بهتری با کودکان  برقرار می کنیم بلکه به آنها کمک می کنیم تا استعداد و توانایی های خود را شکوفا سازند و ضعف و مشکلات احتمالی خود را تقویت کنند. برای مثال کودکی که به شدت به والدین خود وابسته است و به دلیل اشتباه والدین در تربیت کودک ، دلبستگی و وابستگی شدید به  آنها دارد، در همان روزهای اول ورود به مدرسه بیقراری نشان می دهد و از مدرسه رفتن امتناع می کند و مشکلات متعددی را برای خود و خانواده اش فراهم می آورد تا جایی که اگر با زور او را به مدرسه ببرند، نشانه هایی از بیماری های جسمی از خود بروز می دهد تا بلکه کنار والدینش بماند. اما والدین آگاه، با انجام بازی و برخی تمرین ها این مشکل را  از قبل شناسایی کرده و آنرا رفع می کنند. یعنی در حالی که به سرگرمی کودک می پردازند بطور غیر مستقیم آموزش های مورد نیاز و ضروری را به کودک یاد می دهند و کودک را در برخی ضعف هایش توانمند می سازند.


در اینجا تعدادی بازی ساده که می تواند منجر به تقویت حساسیت شنیداری کودکان گردد، ارائه می کنیم. این بازی ها در عین سادگی می تواند همیشه به صورت های مختلف انجام شود. کودکانی که ضعف حساسیت شنیداری دارند با این بازی ها توانمندی لازم را بدست می آورند.   


تمرین 1 : تشخیص و تفکیک صداها

برای انجام این تمرین به برخی از وسایل مثل قیچی ، لیوان، قاشق، سکه، بشقاب، قابلمه و ... نیاز داریم. وقتی قیچی را باز و بسته می کنیم صدای خاصی می دهد. یا وقتی سکه ای را روی میز یا موزائیک می اندازیم صدای خاصی دارد. وقتی با قاشق به لیوان، بشقاب یا قابلمه ضربه می زنیم هر کدام صدای خاصی دارند. این وسایل را جلوی کودک قرار دهید و چشمانش را با پارچه ای نرم ببندید و بگویید در این بازی باید سعی کنی صدای هر چیزی را که می شنوی تشخیص دهی. قبل از آن خودتان می توانید یکبار این بازی را انجام دهید تا او یاد بگیرد. این تمرین را با هر وسیلۀ دیگری که صدای قابل شناسایی دارد انجام دهید. تمام این تمرین ها باید در قالب بازی بوده و بصورتی باشد که کودک خسته نشود.

 

تمرین 2 : تشخیص صدای جانوران

هر حیوانی صدایی دارد. شکل 10 تا 15 حیوان را از کتاب ها و مجلات جدا کنید و سپس از کودک بخواهید تشخیص بدهد صدایی که شما تولید می کنید مربوط به کدام حیوان است. صدای اصلی حیوانات را می توانید از اینترنت یا برخی سی دی های آموزشی بدست آورید. برای انجام تمرینات حساسیت شنیداری بهتر است برخی تمرین ها را با صدای معمولی و بعضی را با صدای آهسته انجام دهید. هر قدر توانایی کودک در تشخیص صدا های آهسته تر بیشتر باشد بهتر است.

 

تمرین 3: تشخیص صداهای نزدیک به هم

چهار لیوان کاملا" شبیه هم را  روی زمین قرار دهید سپس داخل لیوان اولی را 4/1 آب پر کنید. لیوان دوم را 4/2 آب پر کنید. لیوان سوم را 4/3 آب پر کنید. لیوان چهارم را پر از آب کنید. با یک قاشق چایخوری به لیوان ها ضربه های آرام بزنید. صدای هر کدام با دیگری متفاوت است. در حالی که کودک به لیوان ها نگاه می کند به آرامی به لیوان ها ضربه بزنید تا تفاوت صداها را به خوبی تشخیص دهد. حالا از او بخواهید که روی چشمهایش را بگیرد و به یک صدا گوش بدهد و تشخیص بدهد که شما به کدام لیوان ضربه زده اید. اگر متوجه شدید که این بازی برای کودک کمی دشوار است، ابتدا با دو لیوان شروع کنید و پس از چند بار موفقیت در تشخیص درست، تعداد لیوان ها را 3 تا یا بیشتر کنید.

 

تمرین 4 : تشخیص صدای آدم ها

در میهمانی هایی که بیش از 5 نفر هستند می توانید برای سرگرم کردن بچه ها و تقویت حساسیت شنیداری این بازی جذاب را انجام دهید. از کودک بخواهید چشمانش را بگیرد و یکی از افراد کلمه ای می گوید( یا اسم کودک را صدا می زند) و کودک باید تشخیص بدهد که آن فرد چه کسی بوده. مثلا" عمویش اسم یک حیوان را می گوید یا صدایی در می آورد.  بعد از اینکه یکبار همه افراد این کار را انجام دادند، باید دو نفر پشت سر هم اسم حیوان یا صدای آن را در آورند و کودک تشخیص بدهد نفر اول چه کسی بود و نفر بعدی چه کسی بود.

در مراحل تکمیلی این بازی هر کس از افراد ( مثلا" 5 نفر از 6 نفر افراد حاضر) صدایی در می آورند و کودک تشخیص می دهد چه کسی ساکت بوده و صدایی در نیاورده است.

 

تمرین 5 : تشخیص صدای حروف در کلمات

برای انجام این تمرین لازم است لیستی از کلمات قابل فهم و ساده داشته باشید که باید قبلا" آنها را تهیه کنید.این لیست شامل تعدادی کلمه می باشد که بر اساس حروف الفبا مرتب شده اند. برای هر حرف چند کلمه پیدا کنید که حرف ابتدای آنها همسان باشد( مثلا" سوزن، سبد، سنگ برای حرف سین) چند کلمه هم پیدا کنید که حرف های آخر آنها یکسان باشد( مثلا" کاج، تاج، هویج،گنج).  حالا سه کلمه بگویید که اول دوتای آنها صدای مشابه داشته باشد و کودک باید کلمه ای را که صدای اولش با بقیه فرق دارد را پیدا کند. در تمرین بعدی سه کلمه بگویید که حرف آخر دوتای آنها صدای مشابه داشته باشد و کودک باید کلمه ای را تشخیص دهد که صدای آخر آن متفاوت است. می توانید چند کلمه بگویید و از کودک بپرسید در کدام کلمه مثلا"  صدای س شنیده است. یا کدام کلمه صدای ل ندارد و...

این بازی  را به هر نحو دیگری که می توانید با کودکان انجام دهید. تمرینهایی از این نوع تاثیر به سزایی در تشخیص صداها و تقویت حساسیت شنیداری کودکان دارد و عامل موثری در تشخیص درست کلمات برای املانویسی آنها در سالهای دبستان می باشد.  تمرین های تکمیلی و جامع این تمرین در کتاب "بازی های شنیداری" از سری مجموعه سلام پیش دبستانی ها بطور کامل آورده شده است.

 

تمرین 6:  تشخیص صدا های محیطی

زمانی که در خانه هستیم اگر چشمهایمان را ببندیم و کمی دقت کنیم شاید صداهای متفاوتی را بشنویم. مثلا" تیک تاک ساعت، صدای موتور یخچال، صدای چک چک آب، صدای فن یا کولر و خیلی صدا های داخل و خارج از خانه . از کودک بخواهید چشمهایش را ببندد و نام 4 صدایی را که می شنود به ترتیب بگوید. حالا پنجره را باز کنید و از او بخواهید صدا هایی را که از محیط کوچه و خیابان می شنود بگوید.

در پارک یا جاهای مختلف این بازی می تواند مدتی کودکان را سرگرم کند و هم می تواند دقت وحساسیت شنیداری آنها را افزایش دهد.

 

تمرین 7: تشخیص صداهای آرام

برای این کار نیاز به استفاده از تلفن یا آیفن منزل دارید. از کودک بخواهید گوشی را روی گوش راستش بگذارد و شما از پشت تلفن یا آیفن به آرامی نام 3 حیوان یا رنگ یا وسیله ای دیگر را بگویید. کودک باید تشخیص بدهد شما اسم چه چیزهایی را گفته اید. این کار را با گوش چپ و راست بطور یکسان انجام دهید. می توانید اسم 10 حیوان را به فاصله چند ثانیه از هم روی نوار ضبط کنید و سپس در محیطی آرام از کودک بخواهید به صدای بسیار آرام ضبط از فاصله 2 یا 3 متری گوش دهد و تشخیص بدهد نام چه حیوانی برده شد. صدای ضبط را می توانید هر دفعه کمتر کنید تا دقت کودک در تشخیص آنها افزایش یابد.

 

 

تمرین 8 : داستانهای درگوشی

شبها وقتی می خواهید برای کودکتان قصه ای بگویید تا بخوابد بهتر است برایش داستانهای درگوشی بگویید. در کنار کودک دراز بکشید و به آرامی در کنار گوش او داستانی بگویید. خیلی آرام مثل اینکه هیچکس به غیر از کودک نباید آنرا بشنود. در حین روایت داستان صدای خود را آرام و آرام تر کنید مثل اینکه فتیله چراغی را تا حد ممکن پایین می کشید و کم کم به حالت طبیعی بر می گردانید. داستان را در هر دو گوش کودک بگویید و از گفتن کامل داستان در یک گوش پرهیز کنید چون باعث می شود فقط حساسیت و دقت آن گوش افزایش یابد.

http://www.ketabekoodak.com/

مطالب پیشنهادی:

 

آمادگی ملی در مقابله با زلزله

ویژگی های ظروف آشپزی و اثر آن در پخت غذا

نقش مردان در زمینه بهداشت باروری همسران چیست؟
کاهش مرگ و میر زنان باردار با برنامه مادری ایمن

دسترسی به تمامی این مطالب در سایت

http://maktoobshop.com

بازی هایی برای یک سالگی نوزادان


مغز نوزادان برخلاف سایر قسمت‌های بدن آن‌ها که در هنگام تولد کامل است در زمان تولد هنوز به رشد کامل نرسیده است و این رشد در سال‌های اولیه پس از تولد ادامه می‌یابد . مغز نوزادان نیازمند تجربه‌های فراوان نیست تا بتواند ارتباط بین سلول‌های مرزی خود را افزایش دهد و به تدریج رشد کند. هر قدر تجارب اولیه کودک بیشتر باشد کانال‌های ارتباطی بین سلول‌های مغزی بود افزایش می‌یابد . توانمندی، خلاقیت، هوش و سایر عملکردهای ذهنی هر فردی وابسته به تجربه های نخستین سالهای دوران کودکی اوست.

ارتباطات و فعالیت‌های بین والد و نوزاد برای رشد مغز بسیار مهم و اساسی است. پیوندهای ارتباطی بین سلول‌های مغز به وسیله آن چه که کودکان می‌بینند، می‌شنوند، لمس می‌کنند، بوکنند و می‌چشند در طول سال های اول زندگی تقویت می‌شود. محیطی که کودکان در آن پرورش پیدا می‌کنند اگرمحرک‌های محیطی مناسب را دارا باشد باعث تکامل بیشتر مغز کودکان می‌شود. محیط‌هایی که از نظر محرک‌های حسی ضعیف هستند یعنی از حداقل وسایل سمعی، بصری و لمسی برخوردارند باعث می‌شود تأثیر چشمگیری در عدم رشد مغزی کودکان دارند. این اصل مهم را باید به‌خاطر داشته باشیم که تجربه‌های حسی زیاد در سال‌های اولیه کودکی باعث رشد و پرورش مغز می‌شود. تحقیقات علمی نشان می‌دهد موش‌هایی که در قفسه‌های پر از اسباب بازی بزرگ می‌شوند، نسبت به آن دسته از موش‌هایی که در قفس‌های خالی بزرگ می‌شوند دارای مغز تکامل یافته طریق هستند. 

بازی‌های حسی به کودکان کمک می‌کند تا پیوندهای بیشتری بین سلول‌های مغزی آن‌ها ایجاد شود. به‌کارگیری هر یک از حواس پنج‌گانه باعث می‌شود تا بخش مربوط به آن حس در مغز از تکامل بیشتری برخوردار شود بنابراین لازم است تا کلیه حواس کودک به وسیله بازی‌های گوناگون تقویت و پرورش داده شود. بازی‌هایی که در این کتاب به آن‌ها اشاره می‌کنیم به طور متعادل حواس بساوایی، بینایی، شنوایی، بویایی و چشایی کودکان را تحریک می‌کند. این بازی‌ها، متناسب با سن کودک تهیه شده است .   



بازی های یک­سالگی


بازی شماره 1


نام بازی :  صورت من

مناسب سن : 2 تا 6 ماهگی

وسایل مورد نیاز : ندارد

هدف : ایجاد تجربۀ توجه انتخابی در کودک، تقویت حس بینایی و شنوایی، تقویت ماهیچه های حرکتی چشم  

 توضیحات علمی:


کودکان در ماه‌های اولیه تولد از میدان بینایی محدودی برخوردارند . به دلیل همین محدودیت میدان دید، کودک در هنگام تغذیه از مادرت، بیشتر متوجه چهرة مادر می‌باشد . در ماه‌های نخستین او نمی‌تواند جزئیات صورت را ببیند اما به شکل کلی صورت توجه می‌کند . بنابراین در این ماه خواه نگاه‌کردن به صورت انسان‌ها برای نوزادان  بسیار جالب توجه می‌باشد و نوزادان به طور غریزی علاقه‌مند هستند تا به چهره انسان‌ها نگاه کنند. نگاه کردن به چهره بزرگ‌سالان را می‌توان جزو اولین تجربه‌های توجه انتخابی برای نوزادان تازه متولد شده دانست. نوزادان در این سن نمی‌تواند تفاوت بین زمین و دستی راه تشخیص دهند. آنها درکی مبهم و کلی از چهرۀ مادرشان دارند. در هنگام شیر خوردن سر کودک ثابت می‌باشد اما سر مادر هرازچندگاهی تکان می‌خورد و به اطراف می‌چرخد از اینجا این عمل باعث می‌شود تا کودک به چهره مادر توجه کند . تحقیقات نشان می‌دهد که نوزادان هنگام که به صورت مادرشان نگاه می‌کنند تمرکز بیشتری دارند بنابراین وقتی شما سرتان را نزدیک نوزاد می‌برید و کمی به اطراف تکان می‌دهید باعث جلب توجه نوزاد می‌شود .


روش اجرا:


مرحله 1 : در حالی که کودک به پشت روی زمین خوابیده است ، صورت خود را مقابل صورت نوزاد قرار دهید. فاصله صورت شما تا صورت نوزاد باید بین 25 تا 35 سانتی متر باشد. یعنی فاصله‌ای که نوزاد در هنگام شیر خوردن با صورت مادر دارد. طبق مطالب پیشین هنگامی که شما در این فاصله سر تان را تکان می‌دهید(سر را کمی بالا و پایین حرکت می دهید) توجه نوزاد را به خود جلب می‌کنید. هنگامی که متوجه شدید کودک چشم‌هایش را گشوده و به شما توجه می‌کند به وسیله کلام یا صداهای مختلف او را تشویق کنید. برای این کار می‌توانید نام او را صدا بزنید یا با او حرف بزنید. مثلاً بگویید ، سلام قشنگم، سلام گلم، خوبی عزیزم، داری به کی نگاه می کنی؟ مامان رو می بینی؟ و ... به خاطر داشته باشید که کلام شما هم باعث جلب توجه بیشتر کودک می‌شود. شما می‌توانید از اصوات مختلف یا صدای حیوانات وغیره نیز استفاده کنید اما به یاد داشته باشید که همیشه این کار را انجام ندهید. مطالبی را که می‌گویید به طور کامل و درست ادا کنید تا گوش کودک شما در این تمرین ها با اصوات و زبان گفتاری آشنا شود.


مرحله 2 : در این مرحله مانند مرحله دوم عمل می‌کنید اما به آرامی صورت خود را به سمت چپ و به سمت راست حرکت می‌دهید و در حالی که حرکت می‌کنید نوزاد را به آرامی صدا می‌زنید یا بروز صحبت می‌کنید. در اینجا سعی کنید حرکت سر شما به آرامی صورت بگیرد تا کودک بتواند با چرخش سر زیاد با چشم‌هایش حرکت شما را دنبال کند . در ابتدا این حرکت را به صورت افقی و از راست به چپ یا از چپ به راست انجام دهید. در مراحل بعد می‌توانید این حرکت را به صورت عمودی از پایین به بالا در محدوده ای که کودک بتواند به راحتی شما را ببیند انجام رسید مثلاً سر خود را وجود 20 تا 30 سانتی‌متر جابه‌جا کنید. تشویق‌های کلامی را در هنگام جابجایی سرخود فراموش نکنید و با کودک صحبت کنید. این بازی را می‌توانید حدود یک تا دو دقیقه انجام دهید، اما حد نهایی آن زمانی است که کودک از این کار خسته شده و توجه خود را از دست بدهد. زمانی که احساس کردید کودک بی‌حوصله شده است، پیچ و تاب می‌خورد و در جای خودش می‌لولد، بازی را متوقف کنید. معمولاً کودکان پس از کمی استراحت مجدداً با علاقه به این کار می‌پردازند.


 


بازی شماره 2


نام بازی :  زبان مامان، زبان بابا

مناسب سن : 3 تا 6 ماهگی

وسایل مورد نیاز : ندارد

هدف : کنترل برعملکرد های ارادی،  قدرت کنترل زبان 

توضیحات علمی:


در ماههای نخستین تولد، کودک هنوز درک واضحی از خود ندارد. فعالیت های بدنی مابین عملکرد ارادی و غیر ارادی می باشد. همچنین کودک نمی داند که برخی از صداها و حرکات دست و پاهایش توسط خودش انجام می شود. به‌تدریج کودک متوجه نوعی خودآگاهی می گردد و در می یابد که این خود اوست که برخی از فعالیت‌ها را انجام می‌دهد و برخی از صداها را تولید می‌کند. نوزادان به‌تدریج یاد می‌گیرند که حرکات آگاهانه و ارادی انجام دهند. مثلاً آن‌ها در ابتدا هر دودست و هر دو پای خود را با همدیگر تکان می‌دهند، سپس به مرور زمان توانایی حرکت ‌یک بخش از بدن خود را بدون حرکتِ قرینۀ بخش دیگر انجام می دهند. به تدریج حرکات ارادی آن‌ها بر تک‌تک ماهیچه‌های بدن افزایش می‌یابد. این تسلط باعث می شود که کودک در سن دو سالگی به این درک برسد که می تواند تا رسیدن به دستشویی خودش را کنترل کند. شروع یادگیری کنترل بر عضلات و اندام را می توان از همین زمان کودکی آموزش داد.


روش اجرا:


هر چیزی که حرکت داشته باشد، تغییری در آن ایجاد شود، ظاهر یا پنهان شود و … باعث جلب توجه نوزاد می‌گردد. صورت خود را در فاصله 20 تا 30 سانتی‌متری صورت نوزاد قرار دهید. به وسیله خندیدند، صدا درآوردن، صحبت کردن با کودک یا نام بردن اسم او توجه کودک را به خود جلب نمایید. وقتی متوجه شدید که کودک به صورت شما نگاه می‌کند زبان خود را بیرون بیاورید و آن را تکان بدهید . می‌توانید زبانتان را بیرون بیاورید و بعد از مدتی آن را پنهان کنید. یا می‌توانید آن را به سمت چپ و راست تکان بدهید. سعی کنید در هنگام اجرای این بازی‌ها با نوزاد صحبت کنید و کاری را که انجام می‌دهید برای نوزاد توضیح دهید. مثلاً بگویید این چیه؟ زبان مامان (بابا). باهاش چکار می کنیم؟ حرف می زنیم. من زبانم را چکار کردم؟ بیرون آوردم. حالا چکار کردم ؟ بردم توی دهانم. زبان تو کو؟ ببینم زبان تو را؟ و ... بعضی وقت‌ها برای جلب توجه بیشتر نوزاد صداهای مختلفی را با دهان خود ایجاد کنید. هر صدای جدید یا حرکت جدید می‌تواند طول توجه کودک را افزایش دهد. معمولاً پس از مدتی که این عمل را انجام می‌دهید نوزادانی یاد می‌گیرند تا زبان خودشان را بیرون بیاورند یا نه که زبانشان را به شما نشان دهند. اگر در مرحله بودید که کودک زبان خودش را بیرون می‌آورد و، می‌توانید با انگشتان خود به زبان او دست بزنید و تا کودک تجربه حسی جدیدی داشته باشد . ارتباط کلامی و مستمر با نوزاد باعث می شود تا با شنیدن واج ها، آواها و لغات جدید، نوزاد تجربیات شنیداری بیشتری داشته باشد که بعدها در زبان آموزی و درست صحبت کردن کودک استفاده می شود. در این خصوص بطور مفصل صحبت خواهیم کرد. رشد کودکان به‌تدریج باعث می‌شود تا بتوانند این بازی‌ها را به راحتی انجام دهند. زمانی که کودک به مرحله‌ای رسید که توانست به راحتی این بازی را انجام دهد و زبانش را به اراده خود از دهانش بیرون می‌آورد می‌توانید حرکات دیگری را به این بازی اضافه کنید به صورتی که زبان خود را به سمت چپ یا راست، بالا و پایین حرکت دهید یا آن را بچرخانید.   


 


بازی شماره 3


نام بازی :  شناخت دست ها و پاها

مناسب سن : 3 تا 4 ماهگی

وسایل مورد نیاز : نوارهای پارچه ای رنگی(ربان)، زنگوله یا جغجغه

هدف : شناخت دست و پا و سعی در کنترل آنها ، تقویت حساسیت بینایی و شنوایی

توضیحات علمی:


معمولاً نوزادان تا قبل از هشت هفتگی درکی از دست و پای خود ندارند هیجان‌ها را تکان می‌دهند و یا به آن‌ها توجه می‌کنند. از اوقات نوزادان دست‌های خود را جلوی صورتشان می‌آورند ،آن‌ها را داخل دهانشان می‌کنند یا به وسیله آن‌ها چشم‌هایشان را مالش می‌دهند اما هنوز نمی‌دانند که این‌ها دستان خودشان است. نوزادان به طور طبیعی در حدود دو تا سه ماهگی دستان خود را کشف می‌کنند. وقتی متوجه می‌شوند که چیزهایی که جلوی آن‌ها تکان می‌خورد دستان خودشان می‌باشد بسیار آن‌ها علاقه نشان می‌دهند. آن‌ها را به این‌سو و آن‌سو حرکت می‌دهند و باز و بسته می‌کنند.


روش اجرا:


مرحلۀ1: تعدادی ربان رنگی به‌طول 15 تا 20 سانتی‌متری تهیه کنید. این ربان ها را دور مچ دست یا دور مچ پای کودک  به‌صورتی گره بزنید که مچ دست یا پای او را آزار ندهد. سعی کنید برای هر یک از دست‌ها و پاها از ربان های رنگی متفاوت استفاده کنید. در این صورت هر بار که کودک دستش را بلند می‌کند و آن را به سمت صورتش می‌برد توجه‌اش به آن جلب می‌شود . می‌توانید ترکیبی از رنگ‌های مختلف را روی یک دستش به کار ببرید. هر روز ترکیب رنگی متفاوتی از ربان‌ها را روی دست او ببندید. مثلاً یک بار از رنگ آبی، قرمز، سبز استفاده کنید و بار دیگر از رنگ سفید، زرد، بنفش استفاده نمایید. این هم‌نشینی رنگ‌ها باعث می‌شود تا نوزاد هر بار با ترکیب خاصی مواجه شود و نظرش به آنها بیشتر جلب شود. معمولاً انعطاف‌پذیری پای نوزاد در یک سال پس از تولد بسیار زیاد می‌باشد و به راحتی می‌تواند پای خود را تا نزدیک صورتش بالا ‌آورد . می‌توانید از ترکیب‌های رنگی مختلف ربان‌ها روی مچ  پاهای نوزاد استفاده کنید. همچنین می‌توانید دنباله رمان‌ها را اندازه چهار تا پنج سانتی‌متر آزاد بگذارید تا هنگامی که دست و پاهایش را تکان می‌دهد آن‌ها هم تکان بخورند. 

مرحلۀ 2: در این مرحله می‌توانیم از یک زنگوله کوچک استفاده کنید. برای این کار زنگوله را با یک رمان رنگین به پای سمت چپ نوزاد ببندید . به طور معمول کودک با تکان دادن دست و پاهایش صدای زنگوله را می‌شنود و از آن لذت می‌برد. اگر این کار مدتی ادامه پیدا کند، نوزاد متوجه می‌شود که صدای زنگوله در ارتباط با حرکت دست‌ها یا پاهایش می‌باشد. به تدریج متوجه می‌شود که برای به صدا درآوردن زنگوله خود او نقش دارد. این زنگوله را یک بار به پای چپ و یک بار به پای راست رو ببندید . همچنین این زنگوله را می‌توانید به مچ دست چپ یا راست او ببندید. توجه داشته باشید که که نوزادان هر چیزی را به دهان خود نزدیک می‌کنند و آن را در دهانشان می‌گذارند. برای این کار می‌توانید از جغجغه های بزرگ استفاده کنید تا نوزاد نتواند آن را وارد دهانش کند. 


بازی شماره 4


نام بازی :  بطری شیر جادویی

مناسب سن : 5 ماهگی به بعد

وسایل مورد نیاز : بطری شیر، جورابهای رنگی ، ربان رنگی یا پارچه، برچسب های رنگی

هدف : آشنایی با رنگ‌ها، طرح‌های متفاوت و تقویت حس لامسه 

توضیحات علمی:


زمانی که نوزاد بتواند خودش بود چیزی شیران در دست بگیرد معمولاً این قوطی شیر به شیء محبوب بود تبدیل می‌شود. در صورت در حالی که از محتویات داخل آن تغذیه می‌کند چشم به آن می‌دوزد. با دست‌ها و پاهایشان را لمس می‌کند و با آن بازی می‌کند. حس لامسه کودک در این زمان گرما و سرمای آن را تشخیص می‌دهد. وقتی کودک مشغول تغذیه از شیشه شیر می‌باشد بهترین زمان است تا حس بینایی و لامسه و تقویت شود.


روش اجرا:


جوراب‌های کودکان معمولاً دارای رنگ‌آمیزی های متنوع و طرح‌های مختلفی می‌باشد. هر بار می‌توانید از یک جوراب رنگی تمیز و ساق کوتاه استفاده کنید و آن را روی شیشه شیر کودک بکشید . وقتی کودک شیشه شیر را در دست می‌گیرد متوجه تغییرات رنگی و بافت جدید روی شیشه می‌شود و مدتی به آن توجه کرده و آن را لمس می‌کند. سعی کنید هر روز با استفاده از جوراب‌های متفاوت کودک راه شگفت زده کنید . معمولاً تورابورا بافت‌های متفاوت دارند به کودک به‌تدریج این بافت‌ها را حس می‌کند . کودک در خلال همین تمرین‌های کوچک فرصت تجربه‌های جدید را پیدا می‌کند و هر بار مدت زمانی را به توجه و تمرکز به این تغییرات می‌پردازد.http://www.ketabekoodak.com/


مطالب پیشنهادی:

 

آمادگی ملی در مقابله با زلزله

ویژگی های ظروف آشپزی و اثر آن در پخت غذا

نقش مردان در زمینه بهداشت باروری همسران چیست؟
کاهش مرگ و میر زنان باردار با برنامه مادری ایمن

دسترسی به تمامی این مطالب در سایت

http://maktoobshop.com

بازی و یادگیری در کودکان

 

پیش‌ازاین در خصوص اختلالات یادگیری و روش‌های شناخت و درمان آن مطالبی آوردیم و تمرین‌ها و بازی‌هایی را جهت بهبود این اختلالات مطرح کردیم. با توجه به اینکه یادگیری از طریق بازی بیشترین تأثیر و پایداری را دارا است، قصد داریم در مقالات آتی به شناخت ویژگی‌های بازی، انواع بازی در سنین مختلف کودکی و همچنین پرورش استعداد و توانایی‌های کودکان از طریق بازی بپردازیم . در این مقاله به شناخت و بررسی ویژگی‌های اساسی بازی توجه می‌کنیم.

در بین متخصصان و روان شناسانی که در خصوص بازی کودکان تحقیر می‌کنند، تعریف جامع و دقیقی از بازی وجود ندارد. در اصل نمی‌توان بازی کودکان را از سایر فعالیت‌هایی که آنان در طول روز انجام می‌دهند به راحتی تفکیک کرد. مرز و حدود دقیقی بین فعالیت‌های روزانه کودکان، مشغولیت های مختلف، انجام کارها، کاوشگری و جستجو و یادگیری وجود ندارد. 

با این حال تعریفی که برخی از روان‌شناسان در دهه 1980 ارائه کرده‌اند شامل پنج ویژگی اساسی است و هر فعالیتی که این ویژگی‌ها را داشته باشد به عنوان بازی در نظر گرفته می‌شود.

 

ویژگی های بازی از دیدگاه روان شناسان :

 

1-    بازی انگیزه درونی دارد. رضایتی که از بازی به دست می آید که یک کیفیت درونی است. کودک بازی را فقط به خاطر رضایتی که از انجام آن کسب می‌کند، انجام می دهد. بنابراین وقتی کودک فعالیتی را انجام می‌دهد که کسی او را مجبور به انجام آن نکرده و فقط به خاطر انگیزه درونی و کسب لذت صورت گرفته، به نوعی بازی کرده است .

2-    بازی باید آزادانه انتخاب شود. وقتی کودکان را وادار کنیم تا فعالیتی را انجام دهند، کتابی بخوانند، چیزی یاد بگیرند و غیره، آن‌ها به این فعالیت‌ها به چشم بازی نگاه نمی‌کنند و لذتی از آن نمی‌برند. بنابراین اگر کودکان به کاری وادار شوند و یا حتی احساس کنند که فعالیتی برای آن‌ها انتخاب شده است و مجبور به انجام آن هستند، آن را نوعی بازی نمی‌دانند. بنابراین وقتی می‌خواهیم با کودکان بازی کنیم بهتر است، حق انتخاب بازی را به خودشان واگذار کنیم در این صورت چند بازی را به آن‌ها پیشنهاد می‌کنیم تا خودشان یکی را انتخاب کنند، یا اینکه از کودک می‌خواهیم هر بازی را که خودش علاقه‌مند است و دوست دارد انتخاب کند.

3-    کودک باید از بازی لذت ببرد و برایش خوشایند باشد. وقتی کودکان را وادار می‌کنیم تا چیزی را یاد بگیرند، فرایند یادگیری برایشان عملی است که از آن لذت نمی‌برند، در حالی که اگر همین یادگیری به صورت بازی صورت گیرد و کودک از آن لذت ببرد و خوشایندش باشد، آن را به دیدۀ بازی می‌نگرد و نه تنها رابطه بهتری با آن برقرار می‌کند بلکه به طور خودجوش فرایند یادگیری را دنبال می‌کند و به آن علاقه نشان می‌دهد.

4-    ویژگی دیگر بازی در هم ریختن واقعیت‌ها یا واقعیت گریزی است. یعنی کودک واقعیات موجود را تغییر می‌دهد تا بتواند آن‌ها را مطابق میل خود بسازد . مثلاً در بازی‌های نمادین در دوره پیش از دبستان، کودک از یک قوطی پلاستیکی به عنوان تلفن همراه استفاده می‌کند و آن را نزدیک گوشش قرار داده و در صحنه سازی‌های خیالی با کسی صحبت می‌کند. روی یک بالش کوچک می‌نشیند و خیال می‌کند که با این اسب پرنده می‌تواند به هر جایی پرواز کند. این نوع رؤیاپردازی و گریز از واقعیت دنیای کودکان را به قدری جذاب می‌کند که بدون محدودیت از هر چیزی به عنوان نمادی استفاده می‌کنند تا لذت رسیدن به آنچه را  فکر می‌کنند به دست آورند.

5-    آخرین نکته اینکه کودک هم از لحاظ جسمانی و هم از لحاظ روانی باید با بازی در گیر باشد. در انجام اعمال ورزشی مانند شنا، فوتبال، دوچرخه سواری یا آموزش زبان انگلیسی، ریاضی، تمرین‌های نوشتاری و غیره باید ابتدا علاقه کودک به آن جلب شود و با آن‌ها رابطه برقرار نماید و از انجام آن‌ها لذت ببرد. بیشتر کودکانی که از رفتن به کلاس‌های آموزشی و یادگیری خودداری می‌کنند به همین علت است که با شیوۀ درست به آن موضوع علاقه‌مند نشده اند و آن را دستوری، از طرف مراجع قدرت بالاتر از خود (معلمین، مربیان و والدین) می‌پندارند و چون به صورت منفعل و بی‌تفاوت با آن برخورد می‌کنند هیچ لذتی از آن نمی‌برند و با اکراه و دل‌زدگی این فعالیت‌ها را دنبال می‌کنند. براساس این ویژگی‌ها، کودکان باید بتوانند بازی‌های خود را انتخاب کنند و هنگامی احساس موفقیت بیشتری می‌کنند که کاری را که خودشان تعیین کرده‌اند، انجام دهند.

والدین و مربیان نباید در روند آموزش و یادگیری، کنترل و هدایت دائم  و بیش از حد نشان دهند. یکی از خطاهای بنیادین که ضد آموزش محسوب می‌گردد این است که معلمان و مربیان از درس‌های خشک، قالبی و دارای ساختار مشخص و یکسان استفاده می‌کنند که هیچ جذابیتی برای کودکان ندارد، همچنین معلم یا مربی نقش هدایت کننده فعالیت‌ها و عملکردهای کودک را به عهده دارد.

والدین و مربیانی که برای کودکان تصمیم می‌گیرند که چه کاری را چه موقعی  و چطوری انجام دهند، و انتظار دارند کودک برای زمانی طولانی و به صورت غیرفعال و بدون پویایی به درس گوش دهد یا تکلیف‌های قلم - کاغذی انجام دهد، نه تنها رغبت و علاقه کودک را به موضوع آموزش و یادگیری جلب نمی‌کنند بلکه به مرور باعث دل‌زدگی و خستگی کودک می‌شوند . تحقیقات روان‌شناسان نشان می‌دهد (کینگ، 1979) اگر معلم، مربی یا والدین فعالیتی را برای دانش‌آموزان تعیین کنند، آن‌ها به آن فعالیت به صورت یک کار می‌نگرند درصورتی‌که اگر خودشان حق انتخاب داشته باشند آنگاه همان فعالیت را نوعی بازی می‌ دانند و با آن رابطه برقرار کرده و از انجام آن لذت می‌برند .

با توجه به ویژگی‌های بازی که در بالا عنوان گردید باید دقت کرد که هر نوع یادگیری و فعالیتی اگر در چهارچوب بازی قرار گیرد و علاقه‌مندی و توجه کودک را جلب کند بیشترین تأثیر را بر کودک خواهد گذاشت پس به خاطر داشته باشید اولین گام، ایجاد انگیزه و رغبت در کودکان است. اگر می‌خواهیم چیزی به کودکان یاد بدهیم اجازه دهیم که در بین چند فعالیت خودشان یکی را انتخاب نمایند . در حین آموزش و فعالیت‌ها فقط نقش هدایتگر و مربی نداشته باشیم بلکه آن‌ها را همراهی کرده و هم بازی آن‌ها شویم  و تمام سعی‌مان این باشد که کودکان بتوانند از بازی‌هایشان لذت ببرند . در این صورت است که هر نوع فعالیت و آموزشی برای کودکان جذاب و لذت بخش خواهد بود و خودشان به صورت خودجوش آن را دنبال می‌کنند .

 

داریوش صادقی، فوق لیسانس روان شناسی

مطالب پیشنهادی:

راهکارهای قانونی و فرهنگی در مدیریت مصرف انرژی در سازمانها و مراکز پزشکی

اصلاح ساختار نظام جامع مدیریتی اقتصادی بیمارستان

سلامت روان کودکان در بلایا طبیعی

وظایف دولت در بهبود شاخصهای سلامتی و نابرابری های اجتماعی چیست؟

دسترسی به تمامی این مطالب در سایت

http://maktoobshop.com

پنج مهارت مثبت پدر و مادرى


1. براى ایجاد همکارى دستور ندهید.

2. براى به حداقل رساندن مقاومت و بهبود روابط گوش کنید و پرورش دهید ولى تنبیه نکنید.

3. براى افزایش رغبت پاداش دهید، تنبیه نکنید.

4. براى اثبات رهبرى خود دستور دهید، تقاضا نکنید.

5. براى نظارت مجدد از قرنطینه تربیتى استفاده کنید، تنبیه نکنید.


درخواست کنید تحکم نکنید:

زندگى بچه پر از دستور است. براى نمونه: «این را از اینجا بردار، آن را اینجا بگذار، این طورى حرف نزن، دندان‏هایت را مسواک کن، بیا شام بخور،...» وقتى پدر و مادر کلافه مى‏شوند و مرتب غرولند مى‏کنند، بچه هم به حرف آنان گوش نمى‏دهد. امر و نهى مکرر باعث تضعیف رابطه مى‏شود. در روش مثبت پدرى و مادرى، شق دیگر دستور دادن و مطالبه کردن و غر زدن، خواهش کردن است. تغییر ساده‏اى است ولى باید زیاد تمرین شود. براى نمونه: «لطفا دندانت را مسواک کن، لطفا برادرت را نزن».


از واژه لطفا استفاده کنید:

وقتى مى‏خواهید عبارتى را بر زبان بیاورید، حتما از واژه «لطفا» یا «خواهش مى‏کنم» استفاده کنید که اثرى جادویى دارد. درخواست شما باید رک و صریح باشد و لازم است طورى تقاضاى خود را مطرح کنید که حس همکارى را در بچه ایجاد کند. بیشتر مواقع پدران و مادران از واژه «مى‏توانى» استفاده مى‏کنند که کمى هم قصور در آن به کار رفته است. آنان ناخودآگاه این کار را مى‏کنند چون پدر و مادر خودشان هم همین طور رفتار مى‏کردند. گرچه به نظر مى‏رسد جمله «مى‏توانى وسایلت را جمع کنى؟» با «لطفا وسایلت را جمع کن» تفاوت چندانى ندارند، در ایجاد میل به همکارى در بچه بسیار تفاوت دارد.

صراحت داشتن بدون ایجاد احساس تقصیر و شرمندگى و ترس به مراتب مؤثرتر است. براى اینکه بهتر متوجه شوید، فرض کنید که مى‏توانید فعالیت‏هاى مغزى بچه را برنامه‏ریزى کنید. وقتى جمله خود را با «مى‏توانى» آغاز مى‏کنید، احتمالاً نیمکره چپ مغز فعال مى‏شود و حیران است که منظور واقعى شما چیست و اگر با «مى‏شود لطفا» آغاز کنید نیمکره راست مغز شروع به کار مى‏کند و مرکز انگیزه فعال مى‏شود. کلمه «مى‏توانى» بچه را سردرگم مى‏کند و کم‏کم میل به همکارى را در او از بین مى‏برد. شما پدر و مادر هستید. اگر بدانید فرزندتان نمى‏تواند کارى را انجام دهد، از او نمى‏پرسید. وقتى مى‏گویید «مى‏توانى تلویزیون را خاموش کنى؟» در واقع منظورتان این نیست که آیا او توانایى دارد تلویزیون را خاموش کند یا نه، بلکه از او مى‏خواهید تلویزیون را خاموش کند. در حقیقت شما به زبان بى‏زبانى به بچه مى‏گویید که دلیل خوبى براى خاموش نکردن تلویزیون ندارد.


سوال بى‏جواب نکنید:

در هر سؤال بى‏جواب پیامى تلویحى وجود دارد. در امور تربیتى، این پیام تلویحى معمولاً نوعى شرمندگى به جا مى‏گذارد که پدران و مادران مهربان دلشان نمى‏خواهد مستقیم آن را بر زبان بیاورند. بیشتر والدین متوجه نیستند که با این کار بیان منفى به کودکشان مى‏دهند، ولى اگر کمى جنبه روحى و روانى قضیه را بررسى کنند به آسانى متوجه مى‏شوند. وقتى مادرى مى‏خواهد فرزندش را وادارد اتاقش را مرتب کند، به جاى گفتن «لطفا اتاقت را مرتب کن» با لحنى که شرمندگى و تقصیر بر جاى مى‏گذارد، سوالى بى‏جواب را مطرح کند، مانند «چرا این اتاق این قدر به هم ریخته است؟ مثال‏هاى دیگر: «پس کى مى‏خواهى بزرگ شوى؟» «چرا برادرت را مى‏زنى؟» «چرا هنوز بیدار هستید و حرف مى‏زنید؟» و ... خوددارى از سوال‏هاى بى‏جواب، نه تنها باعث ایجاد حس همکارى مى‏شود، از تضعیف مهارت‏هاى ارتباطى جلوگیرى مى‏کند. این سوال‏ها نه تنها براى بچه فایده‏اى ندارد، بلکه باعث مى‏شود پدر و مادر از زیر بار مسئولیت پیام‏هاى منفى‏اى که مى‏دهند، شانه خالى کنند. وقتى ما نتوانستیم درست تشخیص دهیم که پیام‏هاى منفى به بچه‏ها مى‏دهیم، درک اینکه چرا بچه‏هاى ما مایل به همکارى نیستند، مشکل مى‏شود.

صریح باشید:

یکى از مهارت‏هایى که یادگیرى آن بخصوص در مورد پسربچه‏ها ضرورى است، صراحت است. والدین معمولاً نارضایتى خود را ابراز مى‏کنند، اما حاضر نیستند براى رفع آن خواهش کنند. پدر و مادر با تأکید بر مشکل سعى مى‏کنند فرزند خود را ترغیب به کار کنند، اما خواهش و تمنایى در کار نیست. بچه‏ها معمولاً تقاضاى تلویحى را تشخیص نمى‏دهند. بنابراین فقط به هوا زُل مى‏زنند. براى گرفتن جواب صریح، لازم است تقاضا بدون تمرکز دادن به بیان منفى آن صریح باشد. تمرکز بر اینکه بچه چه اشتباهى مرتکب شد و چرا کمکى به ایجاد حس همکارى نمى‏کند.

دستور تلویحى پیام منفى تقاضاى مثبت

بند کفش هایت را ببند بند کفش‏هایت باز است لطفا بند کفش‏هایت را ببند

بچه خوبى باش، اصلاً خوشم نمى‏آید لطفا بچه خوبى باش

با خواهرت این طور رفتار نکن با خواهرت این طور رفتار کنى با خواهرت این طور رفتار نکن



توضیح ندهید:

علاوه بر اینکه باید مطمئن باشید بچه‏ها را به جاى دستور دادن با خواهش و تمنا به کارى ترغیب مى‏کنید، از آوردن دلیل و برهان بپرهیزید. لزومى ندارد بگویید «وقت خواب است، روزى طولانى در پیش دارى، لطفا برو مسواک بزن» اگر دوست دارید فرزندتان بداند چرا بهتر است زود به رختخواب برود، این مسئله را بعدا براى او توضیح دهید. پس از آنکه فرزندتان با همکارى کردن رضایت خاطر شما را فراهم کرد و به رختخواب رفت، مى‏توانید به او بگویید: «من از تو خیلى راضى‏ام دندان‏هایت را خوب مسواک زدى و حالا مى‏توانى راحت بخوابى تا براى فردا آماده باشى. خواب کامل راحت باعث مى‏شود فردا سرحال باشى».

وقتى بچه‏ها از انجام دادن کارى امتناع مى‏کنند یا کارى را درست انجام نداده‏اند، بیشتر پدران و مادران یک نفس حرف مى‏زنند تا بچه را ترغیب کنند. این کار صرفا باعث مى‏شود بچه احساس بى‏کفایتى و شرمندگى کند و عاقبت میل طبیعى او به همکارى از بین برود. مثال: امروز خیلى تلویزیون تماشا کردى. وقتش است آن را خاموش کنى. دلم مى‏خواهد از وقتت براى کارى دیگر استفاده کنى. راه بهتر درخواست: لطفا تلویزیون را خاموش کن و از وقتت طور دیگرى استفاده کن. این هفته تمام مدت خر و پرت‏هاى تو را جمع مى‏کردم فورى اینها را جمع کن. لطفا همین الان اینها را جمع کن.


همکارى

براى اینکه روحیه همکارى را در خود پرورش دهد، باید احساس کند همان طور که او به حرف‏هاى شما گوش مى‏دهد، شما هم به حرف‏هاى او گوش مى‏دهید. بچه‏ها از طریق مقاومت و امتناع در برابر خواسته‏هاى شما حس خودآگاهى را در خود پرورش مى‏دهند. زمانى که پدر و مادر مقاومت مشروع بچه را سرکوب نکنند، به او کمک مى‏کنند سطح آگاهى خود را در مورد احساسات و خواسته‏ها و نیازهایش بالا ببرد و در نهایت نیروى اراده‏اى قوى را در خود پرورش دهد که چه بسا بعدها ناکامى‏هاى او را به موفقیت تبدیل کند. بچه‏هایى که اراده‏اى قوى دارند مى‏توانند به موفقیت نایل آیند، ولى بدون آن افرادى از زیر کاردررو خواهند شد. افرادى که اراده‏اى ضعیف دارند، در دوران کودکى فرصت مبارزه و مقابله با مشکلات اجتناب‏ناپذیر زندگى به آنان داده نشده است. این افراد به جاى اینکه ترغیب شوند به رؤیاهاى خود رنگ واقعیت بخشند، افرادى میانه حال باقى مى‏مانند.

براى اینکه بچه‏ها دست از مقاومت بردارند و به میل خود حاضر به همکارى باشند، لازم است احساساتشان درک شود، سازماندهى شوند، نظم و تربیت برقرار باشد و هدایت شوند. براى مثال پدر و مادر از راه گوش دادن مى‏توانند ثابت کنند که احساسات و امیال و آرزوها و احتیاجات کودک را شنیده‏اند، درک کرده‏اند و به آن رسیدگى خواهند کرد. وقتى به این نیاز بچه پاسخ داده شود، خود به خود مقاومت او کاهش مى‏یابد و بیشتر همکارى مى‏کند.

- وقتى بچه‏اى حساس مى‏گوید: «دلم درد مى‏کند»، اگر با حرارت به او توجه نکنید، به این صورت واکنش نشان خواهد داد: «دلم خیلى درد مى‏کند، هیچ کس با من خوب نیست» اگر احساسات بچه درک نشود، هر دردى براى او بزرگ‏تر جلوه خواهد کرد. عدم همدردى با بچه حساس، درد جسمانى و روحى او را شدت مى‏بخشد. در این گونه مواقع، بزرگ‏ترین اشتباه پدر و مادر این است که بخواهند به نوعى کودک را دلدارى دهند و خوشحالش کنند. وقتى بچه غصه‏دار است یا افسرده به نظر مى‏رسد، هرگونه استدلالى براى بى‏مورد بودن نگرانى‏اش بى‏فایده است. تمرکز بر جنبه‏هاى مثبت ممکن است جهت او را تغییر دهد و توجه‏اش را به جنبه‏هاى منفى جلب کند، زیرا مى‏خواهد به هر نحو به پدر و مادر بفهماند که باید درک داشته باشند و براى او ارزش قایل شوند. پدر و مادر باید به حرف او گوش دهند و مراقب باشند براى رفع ناراحتى بچه درصدد حل مشکل او برنیایند.


احساسات منفى

باید به بچه‏ها القا کرد که اشکالى ندارد احساسات منفى داشته باشند. آنان براى رفع مشکل و رهایى از چنگال رنج‏ها و غصه‏هایشان به زمان بیشترى احتیاج دارند. وقتى با همدردى به مشکلات آنان گوش دهید و گرفتارى‏هایشان را درک کنید، احساس راحتى و آسایش خواهند کرد. پدران و مادران حساس معمولاً به اشتباه گمان مى‏کنند فرزندشان ایرادى دارد و قضیه را از آن چه هست بدتر مى‏کنند.


خشونت

با اینکه عده زیادى از مردم از خشونت موجود در سینما و تلویزیون شکایت دارند، باز هم بچه‏هاى خود را تهدید به تنبیه و کتک مى‏کنند. خشونت در تلویزیون و سینما روى کودکان و نوجوانان ما اثر مى‏گذارد، اما باید توجه داشت که تأثیر رفتار و کردار و نظریات پدر و مادر بر بچه به مراتب بیشتر است. در مقایسه با تلویزیون، پدر و مادر اثر بیشترى بر روى فرزندان خود به جاى مى‏گذارند.



فیلم سینمایى

اگر پدر و مادر تردید دارند که اجازه دیدن فیلمى را به فرزند خود بدهند یا نه، بهتر است صبر کنند تا نوار ویدئویى آن فیلم پخش شود و فرزندشان آن را در خانه تماشا کند، چون تماشاى فیلم در خانه که چراغ‏ها روشن است کمتر از دیدن آن در سالن تاریک سینما روى بچه اثر مى‏گذارد. سالن سینما توانایى ناباورى و درک نوسانى احساس بزرگسالان را نیز در مورد فیلم پا در هوا نگه مى‏دارد. فیلم‏هاى سینمایى طورى طرح‏ریزى مى‏شود که بزرگسالان واقعیت را فراموش کنند و به طور موقت فیلم را واقعى بدانند. اما در مورد بچه‏ها، ما دلمان مى‏خواهد بدانند آن چه مى‏بینند واقعى نیست.


تماشاى زیاد فیلم

تماشاى زیاد فیلم و تلویزیون حتى اگر صحنه‏هاى خشونت‏آمیز نداشته باشد، ممکن است بچه‏ها را بیش از حد تحریک کند. بارزترین دلیل آن این است که بچه‏ها بعد از دیدن هر فیلمى صحنه‏هاى آن را تکرار مى‏کنند. اصولاً بچه‏ها هرچه ببینند همان را انجام مى‏دهند. تحمیل احساس بیش از حد، سیستم عصبى بچه را تحت تأثیر قرار مى‏دهد و باعث مى‏شود بچه تحریک‏پذیر، پرتوقع، دمدمى مزاج، عصبى، بهانه‏گیر و بیش از حد حساس شود و حس همکارى نداشته باشد.


والدین با اعتماد به نفس

حتى بچه‏هاى کوچک خانواده هم در صورتى که اجازه مشارکت در تصمیم‏گیرى‏هاى مهم به آنها داده نشود مى‏توانند زندگى را به جهنمى براى دیگران تبدیل کنند. والدین آگاه کسانى هستند که تمام اعضاء خانواده را در تصمیم‏گیرى‏هاى اساسى شرکت مى‏دهند. والدینى که داراى اعتماد به نفس قوى هستند مى‏توانند مشکلات زندگى خانوادگى را بدون نیاز به این باورها و توهمات نادرست (آدم‏ها باید در خانواده خود شاد و خوشبخت باشند، والدین باید کنترل کامل بر خانواده خود داشته باشند، و اگر آدم‏ها نسبت به هم خشمگین نمى‏شوند پس قطعا همه چیز رو به راه است) حل کنند به گونه‏اى که رنج و درد را به پایین‏ترین میزان خود و احساس رضایت خاطر خود و دیگران را به بالاترین حد مى‏رسانند.

مشکلات موجود در خانواده‏هاى «خوب» و خانواده‏هاى «بد» مشابه هستند و تفاوت تنها در نوع برخوردى است که با آنها مى‏شود و در این میان اعتماد به نفس مهم‏ترین و بزرگ‏ترین نقش را بازى مى‏کند.

والدین با اعتماد به نفس وقتى بر سر دو راهى‏هاى زندگى خانوادگى قرار مى‏گیرند، راهى را بر مى‏گزینند که به رضایت خاطر و آرامش مى‏انجامد و این چیزى شبیه به نبرد با طوفان تا رسیدن به ساحل نجات است.


ویژگى‏هاى والدین با اعتماد به نفس

از زندگى خانوادگى خود بخصوص والد بودن خود، احساس آرامش و رضایت‏خاطر مى‏کنند. این گونه والدین در اکثر اوقات سرخوش و شاد هستند به حرف‏هاى فرزندان خود گوش مى‏سپارند، غالبا آرام و خونسرد هستند، از موفقیت‏هاى فرزندان خود به شوق مى‏آیند، در برابر شکست‏هاى آنها برخورد مستقیم نشان نمى‏دهند و در مورد نقش‏ها و مسئولیت‏هایى که به عنوان یک والد بر عهده دارند کاملاً صریح و بى‏پروا هستند.

این گونه والدین خارج از محیط خانه هم علایقى ارضاءکننده دارند و بنابراین ارضاء خود را در قالب توقعات غیرمنطقى و غیرواقعى از اعضاء خانواده خود جست و جو نمى‏کنند. آنها براى مشکلات بزرگ، راه‏حل‏هاى مناسب مى‏یابند، آنها نسبت به دیدگاه فرزندان خود نگاهى خوش‏بینانه دارند و درست به همان گونه‏اى که از کودک انتظار احترام به فردیت خود را دارند، به فردیت او احترام مى‏گذارند.

حال، اگر خود شما کودک بودید، آیا دوست نداشتید که والدینى با این ویژگى‏ها داشته باشید. مطمئنا جواب مثبت مى‏دهید، زیرا زندگى با والدین برخوردار از اعتماد به نفس قوى، آسان‏تر است. یافتن راه و روشى براى زندگى خانوادگى شادتر و ارضاءکننده‏تر خالى از هرگونه رمز و راز است. والدین بهتر تمایل به انجام کارهایى دارند که سایر والدین غالبا انجامشان نمى‏دهند. فهرست پیشنهادى زیر شامل مواردى است که براى والدین دیگر مفید واقع شده است:

مدتى از وقت خود را اختصاصا با فرزندان خود بگذرانید و با آنها گفت وگوى نفر به نفر داشته باشید، بدین ترتیب هرگز از نیازهاى دیگر اعضاء خانواده غافل نخواهید شد.

براى تک‏تک اعضاى خانواده و همچنین براى خودتان مکان‏هایى را پیش‏بینى کنید تا بتوانند خرت و پرت‏هاى باارزش و محرمانه خود را در آن جا و به دور از دسترس دیگران قرار دهند.

براى خود و همسرتان یک برنامه هفتگى در نظر بگیرید و هر کارى که از دستتان بر مى‏آید انجام دهید تا بر معنویت و روحانیت این لحظات بیفزایید.

بگذارید که خانه در طى روز یعنى زمانى که همگى سرگرم فعالیت‏هاى خود هستند ریخت و پاش شود، اما از همه بخواهید که در پایان روز در تمیز کردن خانه کمک کنند. به این ترتیب است که همه احساس مى‏کنند خانه از آن آنهاست و نه از آن یک نفر که همیشه مسئول نظافت خانه است.

همیشه یک خوردنى مورد علاقه در دسترس اعضاى خانواده قرار دهید، زیرا غذا به انسان احساس امنیت مى‏دهد. وجود غذا به خودى خود باعث اختلالات چاقى نمى‏شود.

سنت‏هاى خانوادگى را حفظ کنید. پاسدارى از این سنت‏ها به ویژه زمانى اهمیت پیدا مى‏کند که به دور از خویشاوندان و فرزندان خود زندگى مى‏کنید. این واقعیت را بپذیرید که انسان‏ها به محدودیت‏هاى تحمیل شده توسط این سنت‏ها علاقه‏اى ندارند، اما به خاطراتى که توسط این سنت‏ها زنده مى‏شود، عشق مى‏ورزد.

در آشپزخانه منزل خود تقویمى نصب کنید و کیفیت تمام روزهاى خود را روى آن درجه‏بندى کنید، براى یک روز فوق‏العاده عدد 1، یک روز خوب عدد 2، روز بد با حوادث قابل جبران عدد 3، یک روز کاملاً بد عدد 4.

اگر ناچار هستید که رو در روى اعضاى خانواده خود قرار بگیرید و به خاطر انجام کارهایى که براى شما ایجاد مزاحمت مى‏کند از آنها انتقاد کنید بهتر است براى آنها یادداشت بگذارید. این یادداشت ممکن است باعث تغییر رفتار آنها نشود، اما احتمالاً زمینه یک بحث جالب را به وجود مى‏آورد.


آموزش عذرخواهى

من خانواده‏هایى را در اطراف خودم دیده‏ام که ویژگى متمایزکننده آنها رفتار احترام‏آمیز والدین با فرزندانشان بوده است. گویى انسان‏هاى واقعى را در آنها دیده‏ام! حقیقت این است که براى اکثر ما انسان‏ها عذرخواهى کردن از غریبه‏هاى داخل اتوبوس به مراتب سهل‏تر از عذرخواهى کردن از فرزندان خود ماست.


محکم و استوار و در عین حال رئوف و مهربان

اگر والدین نتوانند به اشتباهات خود و به اهانتى که به فرزند خود کرده‏اند اعتراف کنند این مسئله به تدریج کودک آنها را از کوره به در مى‏برد. بچه‏ها مى‏دانند که در مواقعى حق با آنها بوده است و والدین اشتباه مى‏کرده‏اند.

اگر شما آن را تصدیق نکنید فرزند شما به تدریج به ادراکات خود تردید مى‏کند و کودکى که به ادراک و دریافت‏هاى خود شک مى‏ورزد، رفته رفته اعتماد به نفس خود را از دست مى‏دهد که این خود سرمنشأ بسیارى از مشکلات است. در واقع اگر نتوانیم به خاطر اشتباهى که مرتکب شده‏ایم از فرزند خو پوزش بخواهیم به گونه‏اى بنیادى او را به سمت سکوت و خودخورى سوق داده‏ایم و متأسفانه این یک الگوى رفتارى شایع در میان والدین است.

عذرخواهى اگر به عنوان یک حربه براى تسکین دادن زخم‏ها و آرام کردن اوضاع مورد استفاده قرار گیرد به هیچ‏وجه کارساز نخواهد بود. عذرخواهى باید صمیمانه و خالصانه باشد.

اگر نیاز به حفظ استبداد و کنترل بر فرزندان در وجود شما عمیق‏تر از نیاز به صداقت و داشتن روابط خالصانه با فرزندانتان است، داشتن احساس ندامت و عمل براساس آن بسیار دشوار خواهد بود. عذر مى‏خواهیم چون کارى را انجام داده‏ایم یا حرفى را زده‏ایم و این نشان مى‏دهد که ما تشخیص داده‏ایم که چه رفتارى مى‏توانست مناسب‏تر و شایسته‏تر و مهربانه‏تر باشد. ایده‏آل آن بود که هرگز نیازى به عذرخواهى پیش نمى‏آمد اما واقعیت زندگى چیز دیگرى است. عذرخواستن از کودکان، عذرخواهى کردن را به آنها مى‏آموزد و این باعث مى‏شود که فرزندان شما در مسیر زندگى انسان‏هاى بهترى باشند.

چه موقع باید عذرخواهى کنید؟

تنها باید زمانى از فرزندان خود عذرخواهى کنیم که از استانداردهاى رفتارى خود تخلف کرده باشیم. اما این به مفهوم آن نیست که باید به خاطر جریحه‏دار شدن احساسات بچه‏ها یا به خاطر ارضاء نشدن پاره‏اى از توقعات ذهنى که از خود به عنوان یک انسان خوب داریم، از بچه‏ها عذرخواهى کنیم. در واقع عذرخواهى بیهوده و افراط‏آمیز درست به مانند امتناع از عذرخواهى بجا مضر و زیان‏آور است!

اکثر بچه‏ها وقتى احساس مى‏کنند که پدر و مادر از رفتار خود پشیمان شده‏اند درصدد سوءاستفاده بر مى‏آیند و احساس گناهکارى و تقصیر را در آنها تشدید مى‏کنند؛ بخصوص آن دسته از والدینى که مدام از یک احساس کوتاهى و تقصیر بیهوده رنج مى‏برند همواره توسط فرزندانشان در معرض این موقعیت‏ها قرار داده مى‏شود. والدین از این وضعیت تنفر دارند و این به نوبه خود باعث تشدید احساس گناه و تقصیر در آنها مى‏شود!

بعضى وقت‏ها احساس بد کودک به خاطر آن است که حقیقتى تلخ بر او آشکار شده، حقیقتى که او جز تسلیم در برابر آن چاره‏اى ندارد. اگر انگیزه شما براى گفتن این حقیقت، صادقانه بوده است دیگر دلیلى براى احساس گناه و عذر خواستن وجود ندارد. رو در رو شدن با حقیقت آسان نیست و با گذر عمر هم آسان‏تر نمى‏شود. شما نباید به خاطر اعمال مجازاتى که از قبل اخطارش را داده بودید عذرخواهى کنید. قانون، قانون است و در همه حال و براى همه کس لازم‏الاجرا است. وقتى فرزند شما از قوانین سرپیچى مى‏کند باید پیامدهاى آن را هم بپذیرد، بدون آنکه نیازى به عذرخواهى از او وجود داشته باشد.

لازم است که نسبت به ارزش‏ها و استانداردهاى خود هشیار و آگاه باشیم. باید بدانیم که خواهان چه رفتارى با فرزندان خود هستیم و هنگامى که آن گونه رفتار کردیم باید بتوانیم آن را تشخیص دهیم.

علت تعارض و کشمکش‏هایى که میان والدین و کودکان بروز مى‏کند آن است که انسان‏ها به چیزهایى نیاز دارند که در خانواده به طور محدود وجود دارد (و از آن جمله توجه، وقت و ...) روش‏هایى که والدین و کودکان براى حل این اختلافات مورد استفاده قرار مى‏دهند از میزان اقتدارى که در خانواده احساس مى‏کنند، ریشه مى‏گیرد.

والدینى که مى‏توانند براى حل تعارضات، راه‏حل‏هاى مناسب بیابند، یعنى راه‏حل‏هایى که به ارضاء نیازهاى طرفین مى‏انجامد، براى فرزندان خود، نقش یک الگو و راهنما را بازى مى‏کنند. اما اگر خود والدین احساس ضعف و بى‏اقتدارى کنند، آن گاه فرزند آنها قادر به الگوسازى از آنها نخواهد بود و از همین جاست که کشمکش قدرت آغاز مى‏شود.


مسئولیت‏پذیرى

اینکه میزان استقلال هر فرد به موازات رشد او افزایش مى‏یابد امرى کاملاً طبیعى است. اما در مورد حس مسئولیت‏پذیرى نمى‏توان چنین ادعایى کرد. به عبارت دیگر، بسیارى از انسان‏ها رشد مى‏کنند بدون آنکه احساس مسئولیت را بیاموزند. علت هم این است که حس مسئولیت‏پذیرى در انسان توسط خانواده‏اى که در آن پرورش مى‏یابد شکل مى‏گیرد.با اینکه چه ظرفیت کودک براى قبول مسئولیت به موازات بالا رفتن سن او افزایش مى‏یابد، با این همه باید به او آموخته شود که چه مسئولیت‏هایى را به عهده بگیرد و چگونه آنها را انجام دهد.

بچه‏ها دوست دارند که دیگران مسئولیت‏هاى آنها را به عهده بگیرند و بسیار تمایل دارند که مسئولیت‏هاى خود را به دیگر اعضاء خانواده، بویژه به مادرشان منتقل کنند و این انتخاب بسیار خوبى است، زیرا بسیارى از مادرها به این خواسته کودک خود با جمله «اگر خودم انجامش بدهم آسان‏تر است» پاسخ مثبت مى‏دهند.

بچه‏ها دوست دارند که تحت مراقبت دیگران قرار بگیرند و این احساس آرامش به آنها مى‏دهد. بنابراین طبیعى است که در برابر هر چیزى که مخل این آرامش باشد مقاومت از خود نشان دهند و قبول مسئولیت (به ویژه مسئولیت‏هاى ناخوشایند) هم یکى از آنهاست. بچه‏ها باید یاد بگیرند تا بر این واکنش طبیعى در برابر مسئولیت‏ها، غلبه کنند و این وظیفه والدین است که به آنها بیاموزند.

به جاى آنکه دستور بدهید، سئوال کنید. وقتى به کسى که احساس بى‏قدرتى مى‏کند راهى را دیکته مى‏کنیم، به طور خودکار این مقاومت را در او به جریان مى‏اندازیم.

مادر: مى‏خواهم همین حالا این کار را انجام دهى.

پسر: من نمى‏خواهم.

مادر: تو این کار را مى‏کنى.

پسر: نه من نمى‏کنم.

مادر: کى قصد دارى کارى را که گفتم انجام بدى؟

پسر: (با مکث) من نمى‏خوام.

مادر: من نپرسیدم که مى‏خواى یا نمى‏خواى، پرسیدم چه وقت انجامش مى‏دهى.

پسر: هیچ وقت!

مادر: خُب، این هیچ وقت کِیه؟

پسر: چى؟ (با نگاهى مبهوت و متعجب جواب مى‏دهد)

خلق احتمالات و امکانات جدید، بهترین راه براى حل و فرو نشاندن منازعات قدرت است.

سئوال کردن نشان‏دهنده این است که کودک قادر به تصمیم‏گیرى و انتخاب است و به طریق غیرمستقیم به کودک القاء مى‏کند که او قدرت کنترل زندگى خویش را دارا مى‏باشد. با سئوال کردن از کودکان، احساس قدرت را در آنها افزایش مى‏دهیم و وقتى آدم‏ها احساس قدرت بیشترى مى‏کنند نیازى آن چنان، به درگیر شدن و کشمکش‏هاى قدرت احساس نمى‏کنند. شما مى‏توانید با استفاده از روش سئوال کردن به فرزند خود کمک کنید تا احساس کنترل از دست داده را دوباره به دست آورد و هنگامى که هم او و هم شما احساس کنترل بیشتر کردید آن وقت است که مى‏توانید به جاى جنگ به مذاکره بپردازید.


لج‏کردن و کج‏خلقى کودک

ممکن است پدر و مادر جلوى کارى را که کودک دوست دارد انجام بدهد، بگیرند یا از خواسته‏هاى او چشم‏پوشى کنند، در این زمان، ناگهان کودک عصبانى مى‏شود و کلمات نامفهومى همچون «هیچ کس مرا دوست ندارد»، «هیچ وقت کسى چیزى به من نمى‏دهد» و ... را بیان کند. ممکن است خودش را به زمین بکوبد، قهر کند، جلوى نفس خود را بگیرد و ... در عصبانیت‏هاى معمولى این حالت فقط یکى دو دقیقه طول مى‏کشد و با خسته شدن کودک برطرف مى‏شود، حتى ممکن است از حرکتى که کرده پشیمان شود. ولى باید توجه داشت که در زمان عصبانیت کودک، نمى‏توان او را آرام کرد و براى فهم مشکل باید انتظارات خود را به عنوان والد و نیازها و غرایز کودک را شناخت و پلى منطقى بین آن دو برقرار نمود.


تقلید

والدین فرزندان خود را با آموزش مستقیم و نیز با مثال آوردن اجتماعى مى‏کنند. کودکان بسیارى از الگوهاى رفتارى، خصوصیات اخلاقى، انگیزه‏ها و ارزش‏هاى پدر و مادر خود را از طریق فرآیند تقلید و همانندسازى کسب مى‏کنند. کودکان غالبا از رفتارى تقلید مى‏کنند که والدین چندان تمایلى به آموختن آن به کودک ندارند. کودک 4 ساله‏اى که انگشت خود را با چکش مى‏کوبد و بعد شروع مى‏کند به ناسزا گفتن، در حقیقت از دیگران تقلید کرده است.


همانندسازى

مفهوم همانندسازى به فرآیندى اطلاق مى‏شود که به موجب آن کودک تلاش مى‏کند خصوصیات شخص دیگر را درونى کند. در بعضى موارد کودکان احساس مى‏کنند واقعا همان کسى هستند که با او همانندسازى مى‏کنند.

همانندسازى نشان‏دهنده پیوند عاطفى شدید کودک با شخصى است که با او همانندسازى کرده است. همانندسازى ادراک کودک از شباهت بین خود و شخص دیگر است و وقتى کودک به این شباهت پى برد این اعتقاد در او ایجاد مى‏شود که با آن الگو خصوصیات مشترکى دارد. همانندسازى ممکن است ارزش‏هاى اجتماعى یا ضداجتماعى به همراه داشته باشد.

همانندسازى و تقلید ممکن است تأثیرات درازمدت و یا تأخیرى داشته باشد کودک ممکن است رفتار والدین را مشاهده کند یا اصلى اخلاقى را درونى کند، ولى تا ماه‏ها یا حتى سال‏ها بعد موقعیتى براى کاربرد آن پیدا نکند. براى مثال، کودکان خردسال با دیدن والدینشان و سایرین بسیارى از نقش‏هاى بزرگسالان را مى‏آموزند. در بازى خیالى غالبا یا مادر مى‏شوند یا پدر یا راننده قطار یا نقش دیگرى را بازى مى‏کنند. ولى نتیجه این یادگیرى تا زمانى که کودک بزرگ شود و خودش پدر و مادر شود و شغلى داشته باشد معلوم نمى‏شود.


انتقاد و تشویق

کودکان به گونه‏اى عجیب و استثنایى، نیازمند هستند! به همین خاطر است که پدر و مادر دارند و به همین خاطر است که کودکى آنها تا این اندازه به درازا مى‏کشد. براى کودکان و همچنین والدین، کودکى عبارت است از یک دوره یادگیرى کُند و بعضا دردناک که مملو از خطا و اشتباه است و مشخصه آن موفقیت‏هاى متناوب و برجسته است. تشویق و انتقاد ابزارهایى هستند که والدین براى هدایت فرزندان خود در این مسیر از آنها استفاده مى‏کنند. این ابزارها به فرزندان ما مى‏فهماند که مراقب آنها هستیم و در تمام مواقع آنها را زیر نظر داریم.

اما تشویق و انتقاد مى‏توانند اثرات منفى هم داشته باشند و این دیگر بسته به آن است که ما چه سهمى را براى تشویق در نظر بگیریم و چه سهمى را به انتقاد اختصاص دهیم. ممکن است کودک از اینکه او را زیر نظر دارید احساس امنیت کند، اما در بسیارى از واقع هم به خاطر آنکه مرتبا مورد ارزیابى قرار مى‏گیرد ممکن است عصبانى شود و این قابل درک است.

تشویق باید خالصانه و صمیمانه باشد. برخلاف آن چه ما تصور مى‏کنیم کودک به راحتى مى‏تواند این صمیمیت و خلوص را تشخیص دهد. زیاده‏روى در تشویق باعث لوث شدن ارزش آن مى‏شود، هرگز نباید کودک را به خاطر انجام کارى که از نظر خود او بسیار کوچک و پیش پا افتاده است تشویق کرد. وقتى کودک تأیید و تحسین شما را طلب مى‏کند نباید این را از او دریغ کنید اما در عین حال نباید بیش از اندازه تشویقش کنید. زیرا مهم‏تر این است که به کودک کمک کنید تا توانایى ارزیابى خویشتن را بهبود بخشد. براى مثال، به جاى آنکه همیشه از نقاشى فرزندتان تعریف کنید از او بپرسید که نظر خود او درباره نقاشى‏اش چیست؟ اگر گفت که آن را دوست دارد، تشویقش کنید و اگر آن را دوست ندارد علت را از او بپرسید.



زمان تشویق

بهترین زمان استفاده از تشویق وقتى است که کودک به خاطر انجام کارى احساس رضایت خاطر دارد. در این موقع، تشویق احساس رضایت خاطر را در کودک تقویت مى‏کند. تشویق زمانى مؤثرتر است که کودک، نسبت به خود احساس مثبت داشته باشد. بویژه اگر این تشویق، مستقیما در مورد همان موضوعى باشد که احساس مثبت کودک از آن ناشى شده است.

مهم، انتخاب بهترین لحظه براى تشویق است. بچه‏ها را آن قدر به تشویق متکى نکنید که حس ارزش و اعتبار شخصى خود را فراموش کنند. هنگامى که کودک احساس شکست و ناکامى مى‏کند خوب است به او کمک کنیم تا علت این احساس خود را درک کند. هنگامى که کودک از انجام کارى احساس خشنودى مى‏کند و شما هم او را به همان علت تشویق مى‏کنید در واقع نشان مى‏دهید که براى احساسات او ارزش قائل هستید و آن را درک مى‏کنید و این حتى در زمان داورى منفى یا انتقاد هم باعث افزایش اعتبار و ارزش شما مى‏گردد.


تفاوت میان تشویق و نگرش مثبت

گفتن یک حرف خوشایند به کودک به این معنى نیست که این حرف باید حتما یک تشویق باشد. لازم نیست که این حرف خوشایند، همیشه بازتاب نظر و قضاوت ما باشد. گفتن حرف‏هاى خوشایند به کودکان، فوائد بسیار دارد. وقتى احساس خوشایندى دارید باید این را به فرزندان خود بگویید حتى اگر احساس خوشایند شما هیچ ارتباطى با آنها نداشته باشد. در مورد موفقیت‏هاى خود و موفقیت‏هاى آنها حرف‏هاى خوشایند بزنید. بگذارید کودکان شما احساسات مثبت والدین خود را بفهمند.


خصلت‏هاى نیک

در اینجا فهرستى از ویژگى‏هاى پسندیده را مشاهده مى‏کنید که باید آنها را در فرزندان خود جست وجو کنید. وقتى آنها را یافتید به فرزندانتان گوشزد کنید به ویژه در زمانى که کمترین انتظار را براى شنیدن آن دارند.

ـ شهامت ـ صداقت ـ معنویت ـ خیرخواهى

ـ بى‏باکى ـ اتکا به‏نفس ـ صداقت ـ رفتار مؤدبانه

ـ پاک‏دامنى وظیفه‏شناسى بى‏ریایى ـ بى‏پروایى


ما حتى در مکالمات معمولى هم از اغلب این واژه‏ها استفاده نمى‏کنیم و این خود باعث خاص‏تر شدن و اعتبار بیشتر آنها نزد بچه‏ها مى‏گردد زیرا آنها با شنیدن این واژه‏ها بلافاصله معناى آن را مى‏پرسند. یک راه خوب براى رسیدن به هدف مورد نظر این است که کودک را واداریم تا خودش معنى کلمه را در فرهنگ لغت پیدا کند یا با هم این کار را انجام دهیم.

وقتى کودک دست به خرابکارى مى‏زند انتظار ندارد که از فضایل او تعریف و تمجید کنید بلکه او فقط منتظر شنیدن انتقادات شماست و درست در همین جاست که شما باید انگشت خود را بر نقاط مثبت او بگذارید!

والدین بهتر آنهایى هستند که در رفتارهاى ناپسند فرزندان خود که به حق سزاوار تنبیه مى‏باشند، رگه‏هایى از فضیلت ناب مى‏بینند. ممکن است لازم باشد که کودک به خاطر زیر پا گذاشتن قانون یا بر هم زدن آسایش مردم تنبیه شود اما این دلیل نمى‏شود که فضیلت برانگیزنده این رفتار را مورد بى‏اعتنایى قرار دهیم.

- اگر چه ممکن است کودک براى حمایت از دوستش دروغ گفته باشد، اما خود این وفادارى به دوست، کمتر از یک فضیلت نیست.

- اگرچه کودک خردسال شما، براى مربى مهد کودکش ماجراى دعواى شما و همسرتان را بازگوکرده و آبروى شما را برده است، این دلیل نمى‏شود که به خاطر صداقت و رک‏گویى‏اش امتیاز نگیرد.

- وقتى فرزند شما چیزى راجع به دزدى دوستش از فروشگاه نمى‏گوید، احتمالاً مهربانى و شفقت او، عامل این پنهان‏کارى بوده استhttp://www.ketabekoodak.com/

مطالب پیشنهادی:

راهکارهای قانونی و فرهنگی در مدیریت مصرف انرژی در سازمانها و مراکز پزشکی

اصلاح ساختار نظام جامع مدیریتی اقتصادی بیمارستان

سلامت روان کودکان در بلایا طبیعی

وظایف دولت در بهبود شاخصهای سلامتی و نابرابری های اجتماعی چیست؟

دسترسی به تمامی این مطالب در سایت

http://maktoobshop.com

نکاتی در مورد رفتار با فرزندان


- به خاطر داشته باشیدکه بخشی از رفتار فرزندتان، نتیجه‌ رفتاری است که نسبت به او داشته‌اید. 
- از خود بپرسید که محدوده‌ انضباطی شما، واقعاً کار آمد است؟ اگر آنچه می‌کنید بی‌اثر است، دست‌نگه دارید. 
- زمانی که عصبانی هستید، درباره پیامد‌ رفتار بد فرزندتان تصمیم نگیرید. به او بگویید در مورد تنبیهش باید کمی فکر کنید. 
- بدون غرض شخصی ادب کنید و نه انتقام‌جویانه. 
- به فرزندتان فرصت بدهید اشتباهاتش را تصحیح کند بدون اینکه مجبور شوید تنبیهش کنید. اگر چیزی را شکست، ‌آن را تعمیر کند، بهایش را بپردازد یا برای جبران خسارت کار کند. اگر به کسی توهین کرد، عذرخواهی کند. اگر کثیف کاری کرد، ‌خیلی ساده، ‌خودش آن را تمیز کند. 
ارتباط مثبت با فرزندان
والدین باید با کمک یکدیگر راه‌هایی برای ارتباط مثبت با کودک پیدا کنند، راه‌هایی که در خور نیازهای احساسی کودک باشد. استفاده از کلمات و عبارت‌های منفی، ‌کودک را بیشتر بدگمان و جسور، بی‌حرمت و نامهربان می‌کند، چون به نظر می‌رسد که بزرگسالان گفتن عبارت‌های منفی را متوقف نمی‌کنند. کافی نیست که تنها از گفتن عبارت منفی خودداری کنید، بلکه باید بیاموزید خوب بشنوید و مهارت ارتباط مثبت را تمرین نمایید. 
گاهی ما چنان درگیر احساسات خودمان هستیم که احساسات منفی کودک و تجربه‌های ناموفق زندگی او را نمی‌بینیم. اکثر بچه‌ها می‌خواهند کارها را درست انجام دهند و والدینشان را راضی کنند. رفتار بد و تنبلی در ذات طبیعی کودک نیست. شما باید کودکتان را باور کنید و با او طوری رفتار کنید که دوست دارد با او رفتار شود. حتی والدین کودکانی که از برخوردهای احساسی شدید رنج می‌برند با درک بهتر و بیشتری که از کودکشان نشان می‌دهند، با برقرارکردن ارتباط محترمانه که نمایان‌گر آن نیز ابراز توجه به فرزندشان است، ‌موجب پیشرفت خوبی در او می‌شوند. 
فراموش نکنید، ارتباطی مطمئن و در حد توان او برقرار کنید، ‌به طوری که باور کند ‌می‌تواند موفق شود. پیام نوشته شده و یا ضبط شده‌ای بگذارید و از کوشش‌های مثبت او تشکر کنید.http://www.ketabekoodak.com/

مطالب پیشنهادی:

راهکارهای قانونی و فرهنگی در مدیریت مصرف انرژی در سازمانها و مراکز پزشکی

اصلاح ساختار نظام جامع مدیریتی اقتصادی بیمارستان

سلامت روان کودکان در بلایا طبیعی

وظایف دولت در بهبود شاخصهای سلامتی و نابرابری های اجتماعی چیست؟

دسترسی به تمامی این مطالب در سایت

http://maktoobshop.com

تفاوت بازی و کاوشگری در کودکان


اگر کودک خردسال داشته باشید معمولاً این مسئله را بارها و بارها تجربه کرده‌اید. کودک شما در اتاق دیگری مشغول بازی کردن است. صدای او را می‌شنوید که با عروسک هایش صحبت می‌کند. صدای اسباب بازی‌هایش را می‌شنوید که آن‌ها را این‌طرف و آن‌طرف می‌اندازد. در این هنگام تا وقتی که سر و صدای کودک خود را از اتاق دیگر می‌شنوید می‌دانید که همه چیز مرتب است و کودکتان مشغول بازی با اسباب بازی‌هایش می‌باشد . اما لحظاتی بعد به خود می آیید، چند دقیقه است که صدایی از اتاق مجاور نشنیده اید ، دیگر صدای کودکتان که با عروسک یا ماشین­هایش بازی می‌کند شنیده نمی‌شود دراین‌حال متوجه می‌شوید که کودکتان مشغول کاری است. به آرامی نزدیک اتاقش می‌شوید از لای در ، درون اتاقش را نگاه می‌کنید. او را می‌بینید که کیف دستی شما را برداشته است و محتویات آن را بیرون ریخته و یکی یکی آن‌ها را بررسی می‌کند. معمولاً در این مواقع والدین به خوبی می‌دانند که کودک مشغول انجام کاری است یا به استقبال خطری ‌رفته است . مطالبی که در این مقاله به آن می‌پردازیم بررسی برخی از ویژگی‌های بازی و تفاوت آن با کاوشگری در کودکان است.


یکی از مسائل مهمی که در خصوص بازی کودکان نظر پژوهشگران را به خود جلب کرده است مبحث کاوشگری در کودکان است. رفتار کودکان در دوره­ی پیش از دبستان معمولاً بسیاری از انواع فعالیت‌ها اعم از بازی های حسی – حرکتی ، بازی‌های نمادین، بازی‌های رقابتی و کاوشگری را در بر می‌گیرد. به طور دقیق نمی‌توان کاوشگری و بازی‌های دیگر را از یکدیگر تفکیک و به طور جداگانه تقسیم بندی نمود. معمولاً در فرایند رشد کودک همواره بازی و کاوشگری به موازات یکدیگر حرکت می‌کنند. کودک کگاهی مشغول کاوشگری و گاهی مشغول بازی کردن است. کاوش کردن لحظه‌ای دیگر به بازی تبدیل می‌شود در کودکی که در حال بازی کردن است بعضی اوقات رفتارهای کاوشگرانه از خود نشان می‌دهد. معمولاً روان‌شناسان کودک از جنبه‌های مختلفی بازی و کاوش را در کودکان بررسی کرده‌اند. تفاوت این دو را در سه حوزه مختلف تشریح کرده‌اند. در اینجا ما به بررسی این سه حیطه می‌پردازیم.


وضعیت و عملکرد عاطفی کودکان


وقتی کاوش را از نقطه نظر وضعیت عاطفی کودک بررسی می‌کنیم به این نتیجه می‌رسیم که کاوش معمولاً نوعی تجربه­ی هیجانی بی‌طرف (خنثی) یا اندکی منفی توصیف می‌شود. در حالی که از نقطه نظرعاطفی ، بازی برای کودکان امری بسیار لذت‌بخش و مثبت در نظر گرفته می‌شود. زمانی که کودکی به بازی کردن سرگرم است، طبق نظریاتی که در مقاله پیشین در خصوص بازی‌های کودکان از دیدگاه روان‌شناسان مطرح کردیم، در حال انجام نوعی تجدید انرژی می‌باشد. کودکان از طریق بازی انرژی مازاد خود را تخلیه می‌کنند و در حال ترمیم انرژی اضافی خود هستند و این عامل کمک می‌کند تا آن‌ها از خستگی رهایی یابند. هنگامی که کودکان در حال کاوش در محیط پیرامون خود هستند معمولاً مقداری محتاط و جدی به نظر می‌رسند. تعریف عاطفه­ی منفی که در بالا به آن اشاره کردیم معمولاً نشان دهنده­ی این است که در وضعیت کاوش به دلیل اینکه کودک در حال تجربه­ی جدید و بررسی موضوع یا چیزی است که عواقب آن برایش نامعلوم است و سعی می‌کند از رمز و راز آن سر در آورد، نوعی سردرگمی، بلاتکلیفی و ناپایداری را احساس می‌کند و چون برای کشف موضوعی که به آن پرداخته است تمام توجه و حواسش را به آن جلب می‌کند نوعی اضطراب و تنش درونی‌ در او ایجاد می‌شود. مانند شخص در حال کار با سیمی است که در آن برق جریان دارد، با اینکه تمام توجه و حواسش را معطوف به کارش کرده است تا حادثه‌ای پیش نیاید اما نوعی اضطراب و نگرانی درونی ناشی از احتمال برق گرفتگی احساس می‌کند. همین مسئله توجه، جدیت و احتیاط معمولاً در بازی خیلی کمتر دیده می‌شود و معمولاً کودکان خودشان را رها می‌کنند تا هر چه بیشتر از بازی لذت ببرند.


میزان رفتار کلیشه‌ای و قالبی  در رفتار آن‌ها


وقتی کودکی در حال بازی کردن است سعی نمی‌کند خودش را در هیچ قالب و چهارچوبی قرار دهد. برای رسیدن به اوج لذت و شادمانی کودک سعی می‌کند روند بازی را هر گونه که پیش آید ادامه دهد. هدف اصلی برای او کسب حداکثر لذت از بازی است. اما هنگامی که کودکان در حال کاوشگری هستند معمولاً رفتارهای کلیشه‌ای و قالبی از خود نشان می‌دهند. کودکی را در نظر بگیرید که از روی حس کنجکاوی محتویات کیف دستی مادرش را کاوش می‌کند و با کنجکاوی وسایل داخل آن را یکی‌یکی مورد بررسی قرار می‌دهد. اگر به رفتار قالبی این کودک توجه کنید متوجه می‌شوید که هر یک از وسایل کیف را بیرون می‌آورد آن را از راه بوییدن، چشیدن یا مالیدن آن به صورتش بررسی می‌کند . این رفتارهای کلیشه‌ای و قالبی غالباً به این دلیل است که وقتی کودک با اشیای ناآشنا روبرو می‌شود معمولاً برای بررسی آن‌ها از حواس مختلف خود استفاده می‌کند تا بتواند شناخت بیشتری نسبت به آن وسایل به دست آورد. برخی مواقع، از الگوهای رفتاری مادر یا خواهرش تقلید می‌کند. مثلاً جلوی میز آرایش می‌نشیند و بدون اینکه بداند هر کدام از این لوازم چه مصرفی دارد، همه آن‌ها را به صورت خود می‌ مالد. این رفتار کلیشه‌ای معمولاً برای تمام لوازم روی میز تکرار می‌شود. اما همین کودک در هنگام بازی کردن بسیار آرام و انعطاف‌پذیرتر است. به سادگی از کاری به کار دیگری مشغول می‌شود. این‌گونه به نظر می‌رسد که فعالیت‌های بازی در کودکان تقریباً به طور کامل از هر گونه رفتار کلیشه‌ای وانعطاف‌ناپذیری به دور است.


مراکز و کانون‌های توجه کودکان


وقتی کودکی مشغول کاوشگری است گرمی که تمام توجه و تمرکز کودک روی آن کار معطوف است همان‌طورکه در بالا گفته شد زمان کاوشگری لحظاتی است که کودک محتاط و جدی است. کودک ساکت و آرام گوشه‌ای مشغول کنجکاوی و کاوشگری است. کودکی که به سختی توجه و تمرکز خودش را در حالت عادی روی یک مسئله متمرکز می‌کند حالا برای دقایق متمادی در گوشه‌ای تمام حواسش را روی یک موضوع معطوف کرده است. دراین‌حال نوعی شور و هیجان درونی برای کشف موضوع در کودکان دیده می‌شود. معمولاً در این زمان که کودک مشغول کار مشکلی است ضربان قلب آن‌ها ثابت و یکنواخت است . از اینکه کسی به طور ناگهانی خلوت و آرامش آن‌ها را به هم بزند ناراحت می‌شوند. معمولاً اگر یک‌دفعه به آن‌ها نزدیک شویم و یا صدایی بشنود، حالت ترس و از جا پریدن نشان می‌دهند . به دلیل اینکه تمام تمرکز کودک روی موضوع کاوش متمرکز است واز محیط اطراف خودش فارغ شده است ، هرگونه صدای بلند، تماس بدنی با کودک، نزدیک شدن به او و … باعث ترس ناگهانی وی ، ناراحتی و شاید منجر به گریه شود. همین کودک هنگام بازی شور و هیجان متفاوت نشان می‌دهد. تمرکز کمتری بر فعالیتی که انجام می‌دهد دارد. در مراحل مختلف بازی بسته به نوع فعالیتی که انجام می‌دهد ضربان قلبش متغیر است.


وقتی کودکی با محیطی جدید یا وسایل تازه آشنا می‌شود چون هیچ شناختی نسبت به محیط و وسایل پیرامونش ندارد معمولاً در ابتدا دست به کاوشگری می‌زند. بنابراین در محیط‌های ناآشنا، کودک درابتدا مشغول کاوش و کنجکاوی می‌شود . به‌تدریج با موقعیت و مکانی که در آن قرار دارد آشنا می‌شود واحساس نزدیکی و آشنایی بیشتر با محیط می‌کند. با تسلط و آشنایی بیشتر با محیط اطرافش، احساس راحتی می‌کند و به تدریج در آن محیط مشغول بازی می‌شود. بنابراین در محیط‌های نا آشنا ، کاوشگری پیش از بازی صورت می‌گیرد. این‌گونه به نظر می‌آید که توجه کودک تحت تأثیرمحرک‌های بیرونی که غالباً برای او ناآشنا و پیچیده هستند قرار می‌گیرد و سعی می کند با آنها آشنا شود. پدیده­ی کاوشگری به کودکان کمک می‌کند تا هر چه بیشتر محیط اطرافشان را در کنترل خود قرار دهند. کاوشگری بخشی از فرایند یادگیری، رشد و تسلط کودکان بر محیط است و باید برای آن اهمیت ویژه‌ای قایل شویم. بهتر است زمانی که کودکان مشغول کاوشگری هستند مزاحمتی برای آن‌ها ایجاد نکنیم. در عین حال توجه داشته باشید که این کاوشگری و کنجکاوی خطرات جانبی به همراه نداشته باشد. مثلاً وارد کردن یک شیئی نوک تیز داخل پریز برق معمولاً تجربه ای است که هر کودکی در طول دوران رشد خود حداقل یک بار آن را انجام می‌دهد. بنابراین باید احتیاط های لازم را در این خصوص انجام دهید. همان‌طور که کودکان به وسیله حواس پنج‌گانه محیط اطراف خود را مورد بررسی و آزمایش قرار داده و اطلاعات محیطی را از طریق حواس خود کسب می کنند. کاوشگری به آنان این امکان را می دهد که بطور ذهنی، مشغول کشف مجهولاتی باشند که اطرافشان می بینند و می شنوند. بنابراین هر بار که متوجه شدید کودک شما مشغول کاوشگری است، اگر کار خطرناکی را تجربه نمی کند و یا عملی که انجام می دهد منتج به آسیب و حادثه ای برای او نمی شود، اجازه دهید که در خلوت خود مانند یک دانشمند کوچک برای کشف مجهولات ذهنی اش تلاش کند.


داریوش صادقی، فوق لیسانس روان شناسی


مطالب پیشنهادی:

راهکارهای قانونی و فرهنگی در مدیریت مصرف انرژی در سازمانها و مراکز پزشکی

اصلاح ساختار نظام جامع مدیریتی اقتصادی بیمارستان

سلامت روان کودکان در بلایا طبیعی

وظایف دولت در بهبود شاخصهای سلامتی و نابرابری های اجتماعی چیست؟

دسترسی به تمامی این مطالب در سایت

http://maktoobshop.com

خشم و پرخاشگری در کودکان

 


یکی از عوامل مهم در سلامت روانی کودکان، شناخت عواملی است که به‌صورت مثبت یا منفی می‌تواند در سلامت آنان مؤثر باشد. در دنیای امروزی تربیت کودکان فقط محدود به خانواده و فرهنگ خانواده نیست. رسانه‌های جمعی مانند رادیو و تلویزیون، کتاب‌ها، بازی‌های رایانه‌ای، اینترنت و ماهواره امثال آن‌ها به طور مستقیم یا غیرمستقیم روان افراد یک خانواده و به تبع آن کودکان را تحت تأثیر قرار می‌دهند و آنان را در جریانی ناخواسته می‌اندازند. در این سلسله مقالات به بررسی مواردی همچون تعریف خشم و پرخاشگری، علل خشم ، خشم و پرخاشگری در کودکان، محرک‌های خشم و پاسخ کودکان با آن، خصوصیات کودکان خشونت‌گرا و الگوهای رفتاری این کودکان خواهیم پرداخت.

روان‌شناسان خشم را حالت برانگیختگی و هیجان شدید در هنگام روبرو شدن با محرک‌های نامناسب محیطی می‌دانند. خشم می‌تواند در قالب یک ناراحتی جزئی و مختصر و یا به صورت خواب و واکنشی جنون‌آمیز بروز کند. هر شخصی در بروز خشم و کنترل آن واکنش متفاوتی نشان می‌دهد آستانه تحریک‌پذیری برخی افراد بسیار پایین است و با کمترین محرک‌هایی،عصبانی شده و کنترل خود را از دست می‌دهند و عده‌ای دیگر توانایی بیشتری در کنترل و عدم بروز خشم خود دارند.

واکنش‌ها و هیجان‌های که معمولاً همراه خشم مشاهده می‌شود عبارتند از، عصبانیت، خشونت، خصومت، کینه و غضب، تنفر، حسادت، رنجش و ناراحتی جسمی. امروز عقیده بر آن است که شیوه بروز خشم آموختنی است و تربیت در چگونگی بروز خشم و واکنش به محرک‌های محیطی تأثیر بسزایی دارد. پرخاشگری در کودکان می‌تواند ریشه ارثی و مفیدی داشته باشد. وقتی که والدین از خشونت فیزیکی یا لفظی برای مقابله با رفتار غلط کودک خود استفاده می‌کنند، یا برای اینکه او را وادار به انجام کاری کنند، به طور ناخودآگاه به فرزندانشان می‌آموزند که اعمال خشونت کاری مؤثر و کوتاه برای رسیدن به هدف است. کودکانی که از طرف والدین خود تنبیه می‌شوند و مورد خشونت فیزیکی یا لفظی قرار می‌گیرند این الگوپذیری را در مقابل کودکان کوچک‌تر از خود یا خواهر و برادر کوچک‌ترشان به کار می‌برند. بنابراین می‌توان نتیجه گرفت که بخش عمده ای از پرخاشگری و خشونت از طریق رفتار والدین با محیط اطراف کودک در درون او شکل می‌گیرد. خشونت‌گرایی صفتی است که با رشد کودکان از بین نمی‌رود بلکه به صورت‌های مختلف بروز می‌کند، مثلاً در دوران دبیرستان و نوجوانی به صورت ارتکاب جرم‌های مختلف و رفتارهای مخرب دیده می‌شود .

وقتی سخن از این به میان می‌آید که بخش عمده ای از خشونت و شیوۀ بروز آن آموختنی است، بدین معنا نیست که مقصر اصلی در پرورش کودکان خشونت‌گرا والدین آنها هستند. اما اگر والدین رفتار تهاجمی و پرخاشگرانه داشته باشند فرزندانشان نیز این نوع رفتار را از آن‌ها خواهند آموخت و الگوی رفتاری پدر و مادر را تکرار می‌کنند. با اینکه نقش تربیتی والدین اهمیت بسیار زیادی در آموختن شیوه‌های برخورد با خشم و پرخاشگری دارد، اما ممکن است برخی از کودکان تحت تأثیر فیلم‌های سینمایی، بازی‌های کامپیوتری و کتاب‌هایی با محتوای خشونت‌گرایی رفتارهای پرخاشگرانه و تهاجمی از خود نشان دهند.

تحقیقات و آمار نشان می‌دهد که در موارد زیادی خشم افراد، نسبت به اشخاصی است که بیشتر مورد علاقه و توجه شخص هستند. این افراد بیشتر از اعضای خانواده، دوستان و آشنایان نزدیک تشکیل شده‌اند و افراد غریبه و ناآشنا معمولاً بخش کوچکی از محرک‌هایی را نشان می‌دهند که فرد را خشمگین می‌کند. با توجه به اینکه خشم ، معمولاً نسبت به دوستان و نزدیکانی که بیشتر مورد علاقه هستند تجربه می‌شود، در می یابیم که علت خشم به دلیل ناکامی‌ها ، نیازها و خواسته‌های فرد که توسط نزدیکان پاسخ داده نشده است، می‌باشد.

بر اساس پژوهش‌های علمی معمولاً افراد به دلیل یکی از موارد زیر خشمگین می‌شوند و رفتارهای پرخاشگرانه از خود نشان می‌دهند. تهدید شدن و مورد تبعیض قرار گرفتن، پیش داوری در مورد عملکرد و توانایی یا مورد بی‌مهری قرار گرفتن، مورد فریب‌کاری یا عهدشکنی قرار گرفتن، جریحه دار شدن احساسات و ارزش‌های شخص از طرف دیگران، سوء رفتار و بدرفتاری ، همچنین بی‌توجهی از طرف نزدیکان، صدمه دیدن و بروز حادثه به دلیل بی‌توجهی و عدم دقت شخص،رفتارهای سرزنش کننده و تهدیدآمیز، مورد تجاوز بدنی یا کلامی قرار گرفتن و سایر موارد مشابه .  

خشم مکانیسمی است که به فرد کمک می‌کند تا با محیط اطراف خود سازگار شود. در برابر حملات فیزیکی با بسیج کردن نیروهای بدنی، شخص را برای دفاع از خود آماده می‌کند . امّا زمانی که خشم به اوج شدت خود می‌رسد و کنترل را از شخص می‌گیرد معمولاً رفتارها و واکنش‌هایی نشان می‌دهد که بدن از آن‌ها پشیمان می‌شود و احساس گناه می‌کند . با توجه به اینکه خشم، واکنش قابل پیش بینی نسبت به بدرفتاری دیگران است، پس به راحتی می‌توان متوجه شد که همه انسان‌ها ناگزیر از دست و پنجه نرم کردن با خشم می‌باشند. دراین‌حال برای مقابله با خشم نباید از شیوه‌های سرکوبگرانه استفاده کرد . مدیریت خشم عملکرد ی است که باید به مرور آن را فراگرفت . روش‌های شناختی در کنترل خشم به شخص کمک می‌کند تا در مقابل کنش‌های محیطی و اطرافیان، با استفاده از ادله و در نظر گرفتن عواقب عملکرد خود ، واکنش مناسبی نشان دهد. خشم ممکن است به مضرات اجتماعی و جسمی زیادی منجر شود. استرس، تنش و ناراحتی‌های جسمانی از پیامدهای خشم می‌باشند . مضرات خشم شامل احساس درماندگی، تنهایی و انزوا و تخریب این روابط اجتماعی می‌باشد . خشم باعث می‌شود که احساس بدی نسبت به خود داشته باشیم . در ارتباطات اجتماعی هر چه بیشتر خشم خود را بروز دهید و اطرافیان واکنش‌های پرخاشگرانه بیشتری از شما ببینند به تدریج از شما فاصله می‌گیرند و اهمیتی به احساسات شما نمی‌دهند. به همین دلیل خشم به تدریج ارتباط شما با دیگران را خدشه‌دار کرده و در نتیجه واکنش‌های پرخاشگرانه تان شدیدتر می‌شود . خشم احساسی است که هرگز سرکوب نمی‌شو بلکه باید به تدریج  مهارت کنترل آن را بدست آورید.

داریوش صادقی، فوق لیسانس روان شناسی-http://www.ketabekoodak.com/


مطالب پیشنهادی:

راهکارهای قانونی و فرهنگی در مدیریت مصرف انرژی در سازمانها و مراکز پزشکی

اصلاح ساختار نظام جامع مدیریتی اقتصادی بیمارستان

سلامت روان کودکان در بلایا طبیعی

وظایف دولت در بهبود شاخصهای سلامتی و نابرابری های اجتماعی چیست؟

دسترسی به تمامی این مطالب در سایت

http://maktoobshop.com

تقویت و پرورش حافظه دیداری در کودکان

 

در الفبای فارسی حروفی هستند که از لحاظ آوایی یکسان تلفظ می‌شوند اما از لحاظ شکل متفاوت هستند . دو گروه چهار شکلی (هـ - ـهـ - ـه – ح ) و ( ض – ظ – ز – ذ) و یک گروه سه شکلی وجود دارد (ث – س – ص ) و حرف‌های دیگری مثل ( ق – غ )، (ت – ط)، (ع – ا). 
کودکانی که در حافظه دیداری دچار مشکل هستند معمولاً پس از شنیدن کلمه‌ای در حین نوشتنِ املای فارسی این حروف را جابه‌جا می‌نویسند مثلاً خطاهای زیر نمونه‌ای از این نوعند :
مهتاب را می‌نویسد محتاب ، صبح را می‌نویسد صبه، ظالم را می‌نویسد ضالم، صابون را می‌نویسد سابون، حوله را می‌نویسد هوله
بشقاب را می‌نویسد بشغاب، شکرگزار را می‌نویسد شکرگذار، سطل را می‌نویسد ستل، عمو را می‌نویسد امو، صبر را می‌نویسد سبر.
اگر کمی در کلمات بالا دقت کنید متوجه می‌شوید که دانش‌آموز ، کلمات را درست می‌شنود ولی هنگام نوشتن یکی دیگر از شکل های همان حرف را استفاده می‌کند . بنابر این کلمه از لحاظ آوایی صحیح  است اما از لحاظ املای فارسی نادرست می‌باشد .
حالا سؤال اینجاست که چرا این اتفاق می‌افتد؟ چه عاملی باعث می‌شود که دانش‌آموزان چنین خطاهایی را انجام دهند و در نهایت روش‌های اصلاح و درمان آن چیست ؟
فرض کنید به تصویر یک پارک نگاه می‌کنید . حال اگر سؤال‌هایی از شما بپرسند ، آیا می‌توانید به تمامی آن‌ها پاسخ دهید ؟ مثلاً این که چند بچه در پارک بازی می‌کند ؟ چند درخت در پارک وجود دارد؟ چند نفر روی صندلی نشسته‌اند ؟ تعداد پیرمردها بیشتر بوده است یا پیرزن‌ها ؟ چه حیواناتی در پارک دیدید ؟
با کمی دقت متوجه می‌شوید که نتوانسته‌ای در دفعه اول تمامی جزئیات و مشخصات را به خوبی به حافظه بسپارید .
ما نمی‌توانیم از ظرفیت کامل حافظه دیداری خود بدون این که آن را پرورش داده باشیم تماماً استفاده کنیم . اما اگر مدتی تمرین کنیم می‌توانیم با یک بار نگاه‌کردن جزئیات خیلی بیشتری را به حافظه بسپاریم. کودکان هم که ضعف حافظه دیداری دارند نمی‌تواند جزئیات زیادی را به خاطر بسپارند بنابراین زمانی که دیکته می‌نویسند چون نمی‌توانند از حافظه دیداری خود به طور کامل استفاده کنند در نوشتن بعضی از کلمات دچار مشکل می‌شوند مثلاً  دانش آموز به جای اینکه بنویسد بشقاب می‌نویسد بشغاب . این بدان علت است که کودک نمی‌تواند تصویر آن حرف مورد نظر را در ذهن خود مجسم کند و در زمان نوشتن دیکته نمی‌تواند به یاد می‌آورد که کدام شکل حرف را باید استفاده کند. این ضعف حافظه دیداری کودکان اگر درمان نشود در سال‌های بعد نیز همراه آنان خواهد بود . اگر غلط‌های املایی کودکان بیشتر از نوع مواردی است که در بالا ذکر شد، لازم است با تمرین‌های  مناسب جهت تقویت و پرورش حافظه دیداری  به رفع آن بپردازیم. در بین برخی از معلمان و خانواده‌ها رسم این است که کودک را وادار می‌کنند تا از روی واژه‌هایی که غلط نوشته است بارها و بارها بنویسد. این گونه تمرین‌ها شاید به طور موقت بتواند به درست‌نویسی کودکان کمک کند اما به این دلیل که به تقویت حافظه دیداری کودکان کمکی نکرده است بی‌فایده می‌باشند .
اگر اشتباهاتی که کودکان در این نوع کلمات دارند توجه کنید، متوجه می‌شوید که معمولاً کودکان از لحاظ شنیداری مشکلی ندارند ، مثلاً کلمه حوله را به درستی می‌شنوند اما وقتی می‌خواهد آن را بنویسند به جای نوشتن حرف ح نمی‌داند باید کدام شکل آن را انتخاب کند این بدان علت است که کودک نمی‌تواند شکل حرفی را که مناسب کلمه حوله می‌باشد به درستی انتخاب کند .
برای اینکه بتوانیم حافظة دیداری کودکان را تقویت کنیم نیاز به استفاده از ابزارها یا تمرین‌های پیچیده‌ای نداریم. تنها لازم است در حین بازی با کودکان در طول روز از تمرین‌های خاصی استفاده کنیم و به مرور شاهد تقویت حافظه دیداری کودکان باشیم. حافظه دیداری در زندگی روزمره کودکان اهمیت بسزایی دارد. اگر فعالیتی در جهت تقویت حافظه دیداری کودکان انجام ندهیم این ضعف را تا آخر عمر به دنبال خواهند کشید . حتی کودکانی هم که از حافظه دیداری خوبی بهره‌مند هستند و مشکلی از این لحاظ ندارند، با انجام چنین تمرین‌هایی مهارتشان بیشتر می‌شود و بعدها می‌توانند از آن استفاده مفیدی بکنند . مثلاً یک نقاش ماهر و چیره‌دست و با نگاه کردن به یک منظره زیبا تمام جزئیات آن را به خاطر می‌سپارد و بعد می‌تواند به طور کامل آن را روی بوم نقاشی پیاده کند . در اینجا یک بار دیگر به خانواده‌های محترم و معلمان گرامی توصیه می‌کنیم که از کنار اختلالات یادگیری کودکان به سادگی عبور نکنند ، زیرا همین مشکلات به ظاهر کوچک کم کم باعث تضعیف روحیه کودکان و کاهش حس اعتماد به نفس آنان می‌شود و نهایتاً طبق آمار ، منجر به افت نمرات تحصیلی، بی‌علاقگی نسبت به درس، ترک تحصیل ، گرایش به فعالیت‌های منفی ، بزهکاری و غیره می‌گردد .
تمرین‌هایی که در اینجا به آن‌ها اشاره می‌کنیم صرفاً جهت تقویت حافظة دیداری و پرورش آن تهیه شده‌اند . لازم است که خانواده‌ها و مربیان محترم با حوصله و به مرور این تمرین‌ها را انجام دهند و شاهد پیشرفت کودکانشان در تحصیل و علاقه‌مندی آن‌ها به درس باشند .
 
 
یک - چند وسیله کوچک مثل مداد، پاک کن، تراش، قیچی، لوبیا، قاشق ، چنگال و وسایل دیگر تهیه کنید . در ابتدا دو یا سه وسیله را جلوی کودک قرار دهید . از کودک بخواهید با دقت به آن‌ها نگاه کند . حالا روی این وسائل را با یک پارچه یا روزنامه بپوشانید. از کودک بپرسید چه وسایلی زیر روزنامه قرار دارد . این کار را با اشیاء بیشتر، مثلاً سه یا چهار شیء انجام دهید. تعداد اشیای زیر روزنامه را به مرور بیشتر کنید تا جایی که کودک بتواند تعداد پنج یا شش شیء را به‌درستی بگوید. معمولاً کودکان در سنین سه تا هفت سال می‌توانند بین سه تا هفت وسیله را به درستی نام ببرند. هر بار می‌توانید از اشیای مختلفی استفاده کنید . این کار را می‌توانید به روش‌های مختلف در طول روز انجام دهید . مثلاً هنگامی که سفره غذا را انداخته‌اید ، از کودک بخواهید به وسایل داخل سفره نگاه کند سپس از او سؤال کنید، چند لیوان دیده است و مانند آن .
 
 
دو - این تمرین همانند تمرین شماره یک می‌باشد با این تفاوت که کودک باید به یک تصویر آماده نگاه کند مثلاً به تصویری  که در زیر آمده است برای مدتی که دوست دارد نگاه کند. سپس روی تصویر را بپوشانید و از او سؤال‌های زیر را بپرسید. (تصویر صفحه 47 کتاب علوم پیش دبستانی جلد دوم )  1- چه حیواناتی در پارک بودند ؟  2-چند بچه در پارک بازی می‌کردند ؟ 3- در حوض چند ماهی  شنا می‌کرد؟  4- چند درخت در پارک وجود داشت؟ 5- کنار صندلی چه حیوانی نشسته بود ؟  6-دوچرخه سوار کلاه روی سرش بود و یا نبود؟ 7- سطل آشغال در کدام طرف بود راست و چپ ؟ 8- دوچرخه سوار به سمت راست می‌رفت و یا به سمت چپ ؟ 9- مجسمه وسط حوض شبیه حیوانی بود ؟ 10- کدام حیوان به آبخوری نزدیک‌تر بود ؟
برای بار اول کودک می‌تواند به یک،دو یا سه سوال از سؤالات بالا جواب دهد. دوباره اجازه دهید کودک تا هر موقع که دوست دارد به تصویر نگاه کند . مجدداً سؤالات بالا را از او بپرسید . برای بار دوم متوجه می‌شوید که کودک با دقت بیشتری به جزئیات توجه کرده است. حالا او می‌تواند به سؤالات بیشتری پاسخ گوید. با انجام چنین تمرین‌هایی به‌مرور متوجه می‌شوید که دقت کودکان در پاسخ‌گویی به سؤالات به مرور افزایش می‌یابد و می‌توانند جزییات بیشتری را به حافظة خود بسپارند . این تمرین را می‌توانید با هر تصویری مشابه تصویر زیر انجام دهید. به یاد داشته باشید حافظه دیداری کودک شما یک شبه تقویت نمی‌شود ، بلکه به مرور با انجام چنین تمرین‌هایی می‌توانید رشد حافظه دیداری کودک را مشاهده کنید . این بازی را می‌توانید به روش‌های مختلف و در محیط‌های مختلف انجام دهید. مثلاً در پارک، در خیابان، در ویترین مغازه‌ها، اتاق‌های منزل و غیره.
 
 
سه - تمرین دیگری که برای تقویت حافظه دیداری مفید می‌باشد این است که می‌توانید از کودک بخواهید برای مدتی به وسایل اتاق یا آشپزخانه نگاه کند و از آنجا بیرون برود . سپس شیء بزرگی را جابه‌جا کنید . از کودک بخواهید بازگردد و با دقت به وسائل نگاه کند و بگوید کدام وسیله جابجا شده است. بعد از مدتی می‌توانید دو وسیله را جابه‌جا کنید و از کودک بخواهید نام آن دو وسیله را بگوید . با انجام این تمرین کودک توجه و دقتش به جزئیات محیط بیشترمی شود. بعد از مدتی می‌توانید این تمرین را با اشیا کوچکتر که انجام دهید.
 
 
چهار – از مجلات، کتاب‌، یا روزنامه ها تعدادی تصویر اشیاء، حیوانات، و .... جدا کرده آن‌ها را روی کارت‌های مقوایی هم اندازه بچسبانید ، پنج کارت را روی زمین بگذارید و از کودک بخواهید به تصاویر آن‌ها دقت کند؛ سپس کارت‌ها را به پشت برگردانید از کودک بخواهید به ترتیب بگوید عکس روی هر کارت چه چیزی می‌باشد. برای کودکان سنین پایین‌تر از دو یا سه کارت استفاده کنید ، برای کودکان پنج یا شش سال می‌توانند از تعداد کارت های بیشتری استفاده کنید ضمناً بعد از مدتی می‌توانید روی هر کارت دو تصویر قرار دهید. برای کودکانی که کلاس اول یا دوم دبستان هستند می‌توانید به جای عکس ها از املای کلمات استفاده کنید .
 
 
پنج - تعدادی کارت هفت سانتی‌متر در ده سانتی‌متر تهیه کنید و کلماتی را که املای صحیح آن‌ها احتیاج به حافظه دیداری دارد پشت این کارت ها بنویسید . کارت‌ها را جلوی کودک بگذارید و یکی از آن‌ها را بردارید و به کودک نشان دهید . از کودک بخواهید با انگشت دستش روی زمین آن کلمه را بنویسد . اگر مقدور بود یک یا دو کیلو شن نرم (ماسة دریایی ) داخل یک سینی بریزید و آن را پهن کنید . از کودک بخواهید آن کلمه را روی ماسه بنویسد . این عمل علاوه بر اینکه حافظه دیداری کودکان را تقویت می‌کند ، باعث می‌شود کودکان با به‌کارگیری حس لامسه توانایی‌های دیگر خود را نیز تقویت کنند وآن را به صورت یک بازی جذاب دنبال نمایند .
 
 
شش - مانند کارت‌هایی که در تمرین شماره پنج آماده کردید تعدادی کارت سفید تهیه نمایید. کلماتی را که در حافظه دیداری اهمیت دارند مانند مثال‌هایی که در بالا گفتیم (مغازه، بشقاب ، بهار، عروس، سطل و ... ) را پشت هر کارت بنویسید سپس در طرف دیگر کارت، حرفی را که معمولاً در این گونه کلمات، دانش آموزان اشتباه می‌نویسند ، بنویسید. مثلاً یک طرف کارت بنویسید بشقاب ، و در طرف دیگر کارت دو حرف غ و ق را بنویسید.
آن طرف کارت را که حرف غ و ق روی آن نوشته شده است ، به کودک نشان دهید. بگویید بشقاب با کدام حرف نوشته می‌شود. سپس از کودک بخواهید که حرف مورد نظر را نشان دهد . در صورتی که به آن حرف اشاره کرد کارت را برگردانید تا کلمه درست را ببیند. معمولاً تعداد این واژه‌ها محدود می‌باشد و کودکان می‌توانند به سرعت آن‌ها را یاد بگیرند اما هدف اصلی ما این است که در کنار یادگیری آنان بتوانیم حافظه دیداری آنان را نیز تقویت کنیم .
 
 
هفت – یک تصویر ساده را مانند تصویری که در بالا مشاهده می‌کردید به کودک نشان دهید. اجازه دهید تا مدتی به آن نگاه کند. سپس آن را بردارید  و از او بخواهید تا آن را نقاشی کند. بعد از آنکه کار نقاشی کشیدنش تمام شد بگذارید دوباره به تصویر نگاه کند و ببیند کدام قسمت‌ها را فراموش کرده است که بکشد . بگذارید مدتی بیشتر آن تصویر را نگاه کند و دوباره از او بخواهید تا جزئیات را به نقاشی‌اش اضافه کند. کم‌کم خود کودک متوجه می شود که باید در جزئیات دقت بیشتری داشته باشد . 
در تمرین‌هایی که قصد دارید حافظة دیداری کودکان را تقویت کنید باید نکات زیر را مد نظر قرار دهید . در ابتدا کودک باید یاد بگیرد که برای مدتی با دقت و توجه به تصویری نگاه کند . سپس به سوالاتی که از او می‌پرسید پاسخ دهد . ضمناً  علاوه بر کلیات تصویر بتواند جزییات آن را نیز به خاطر بسپارد و بتواند به سؤالات بیشتری پاسخ گوید . وقتی کودک می‌تواند به سوالاتی  که از جزییات تصویر پرسیده می‌شود به درستی پاسخ گوید ، نشان می‌دهد که بخوبی روند درمان و آموزش را طی کرده است.

http://www.ketabekoodak.com/

مهارت های فرزند پروری


مسئله فرزند پروری هیچ زمانی به اندازه امروز در موفقیت خانواده ها تاثیر نداشته است. نحوه تربیت فرزندان، رفتار نسل حاضر را شکل داده و عملکرد نسل آینده را نیز تعیین خواهد کرد و به این ترتیب بر دنیای پیرامون ما تاثیر خواهد گذاشت.

شما از صبح روز تعطیل آخر هفته وحشت دارید، هر هفته فرزندان دوازده تا هشت ساله در حین تماشای تلویزوین با هم بگو مگو و دعوا دارند. شما پیوسته به آنها اخطار می دهید که از دعوا و مشاجره بپرهیزند. اما در واقع هیچ ابزاری موثری برای پشتیبانی کردن از هشدارهای خود در اختیار ندارید.

رفتارهای خوب و بد هر دو به وسیله پاداش هایی شکل می گیرند که فرزند شما دریافت می کند. گاهی اوقات والدین به طور ناخواسته رفتار بد فرزند را پاداش می دهند. رفتار بد فرزند شما در صورت پاداش داده شدن از سوی شما یا دیگران، تقویت خواهد شد. رفتاری که پاداش داده نشده و یا تنبیه به دنبال داشته باشد، تضعیف شده و احتمال وقوع آن در اینده کمتر می شود.

 

سه قانون فرزند پروری

 

از سه قانون اساسی تربیت فرزند پیروی کنید . قوانین ساده به نظر می رسند!

1-      رفتار خوب را پاداش دهید (و این کار را بلافاصله و مکرر انجام دهید.

هنگامی که کودک شما برای انجام کاری خاص، پاداش دریافت می کند، آن رفتار تقویت می شود. این بدان معناست که احتمال وقوع آن رفتار در اینده افزایش پیدا می کند. بعضی پاداش هایی که کودکان دوست دارند: 

- پاداش اجتماعی : لبخند، بغل کردن ، دست زدن و ...

- پاداش فعالیتی : رفتن به پارک، کمک به مادر در پخت شیرینی و ....

- پاداش مادی : پول، توپ، یویو و ...

2-      ناخواسته رفتار بد را پاداش ندهید.

ممکن است فرزند شما یاد گرفته باشد که می تواند رفتن به رختخواب را با غرزدن، گریه کردنو ابزار ناراحتی به تاخیر بیاندازد. اگر در مقابل او تسلیم شده  و به او اجازه داده اید بیشتر بیدار بماند، ناخواسته او را برای گریه کردن و ابراز ناراحتی پاداش داده اید. این رفتارها به احتمال فراوان در آینده نیز تکرار خواهند شد.

3-      برای رفتارهای بد، تنبیه در نظر بگیرید. ( اما فقط از روش تنبیه ملایم استفاده کنید)

 شما گاهی اوقات نیاز دارید که از شیوه های تنبیهی ملایم برای کاهش یا حذف برخی از رفتارهای نامقبول یا خطرناک استفاده نمایید. بعضی از این شیوه ها عبارتند از : سرزنش کردن، پیامدهای طبیعی ، پیامدهای منطقی ، محروم سازی زمان مند و تنبیه رفتاری.

 

 

 

ارتباطات روشن به فرزند پروری موثر کمک می کند :

-         والدین باید در مورد اینکه کدام رفتارهای فرزندشان مطلوب و کدام رفتارها نامطلوب است، به توافق برسند. در غیر اینصورت فرزند آنها در مورد اینکه چه رفتاری از او انتظار می رود، دچار سردرگمی و در نتیجه رفتاری نامطلوب از خود نشان می دهد.

-         با فرزند خود ارتباط روشنی داشته باشید. شما و همسرتان باید با کمک یکدیگر قوانینی را که می خواهید فرزندتان به آنها عمل کند، تعیین نمایید. در صورت امکان کودک خود را برای مشارکت در تعیین و تعدیل قوانین تشویق کنید.

-         قادر باشید دستورات روشن و موثر به کودک خود بدهید. "لطفاً اسباب بازی هایت را بردار" یک درخواست ساده است. " غذا را روی زمین نیانداز" یا " بیا اینجا و کتت را از روی زمین بردار و آن را به چوب لباسی آویزان کن" دستور هستند. دستور باید روشن و صریح باشد نه مبهم و نامفهوم.

-         فرزند شما به انضباط دادن هم همانند عشق و محبت نیاز دارد. فرزند شما با دریافت عشق و انضباط از سوی شما، احترام به خود و خودکنترلی را یاد می گیرد. چنانچه مساله ای شما را از انضباط دادن به فرزندتان باز می دارد، ماهیت آن را مشخص کرده و در جهت اصلاح آن اقدام نمایید.

-          

راههای افزایش رفتار خوب

 

-         رفتار خوب فرزند خود را تشویق وتحسین نمایید.

-         نسبت به برخی از سوء رفتارهای فرزند، به طور فعال بی توجهی کنید.

-         پس از اینکه یک رفتار نامطلوب را به عنوان هدف در نظر گرفتید، رفتار خوب جایگزین آن را پاداش دهید.

-         فرزند خود را برای تمرین نمودن رفتاری که از او می خواهید یاد بگیرد، کمک نمایید.

-         والد منظمی باشید، قوانین خانوادگی روشن، امور روزمره قابل پیش بینی را وضع کرده و در فعالیتهای روزانه فرزند خود، ثبات ایجاد کنید.

-         برای فرزند خود، الگوی مناسبی باشید.

 

روش هایی برای متوقف ساختن رفتارهای بد فرزندان

 

تنبیه، یک پیامد ناخوشایند یا جریمه ای است که به دنبال یک  رفتار می اید، استفاده صحیح از تنبیه ملایم، به لحاظ هیجانی به فرزند شما صدمه نخواهد زد. این تنبیه اغلب برای بهبود رفتار ضرورت دارد. با این وجود، تنبیه شدید، طعنه و کنایه و تهدیدات خشن می توانند به عزت نفس و سلامت هیجانی او آسیب بزنند.

 

نکات عمده را به یاد داشته باشید :

 

-         پاداش دادن به رفتار خوب، آسان ترین و بهترین راه برای ایجاد رفتار مطلبو است.

-         تنبیه ملایم، به متوقف شدن رفتار بد فرزند شما کمک می کند.

-         در تنبیه کردن امساک به خرج دهید و تنها از تنبیه ملایم استفاده کنید.

-         در زمان تنبیه فرزند خود، یک الگوی منطقی و غیر پرخاشگر باشید.

-         موثرترین روشهای تنبیه ملایم عبارتند از : سرزنش، پیامدهای طبیعی، پیامدهای منطقی و جریمه رفتاری و محرومیت زمان بندی.

سرزنش : به هنگام سرزنش فرزندتان، آرامش خود را حفظ کرده و به طور مختصر دلیل آن را بیان کنید. برخی از فرزندان از سرزنش های طولانی و مشاهده ناراحتی و عصبانیت والدین خود، لذت می برند. آنها می خواهند که توجه بیشتری از والدین خود دریافت کنند. حتی اگر این توجه منفی باشد.

پیامدهای طبیعی : یک پیامد طبیعی ، رویدادی است که به طور معمول یا طبیعی ، به دنبال یک رفتار بد اتفاق می افند، مگر اینکه شما برای جلوگیری از وقوع آن پیامد، پا پیش بگذارید. به فرزند خود اجازه بدهید تا پیامد طبیعی رفتار خود را تجربه کند، مگر اینکه در این کار خطری، ایمنی او را تهدید نماید.

پیامدهای منطقی : گاهی اوقات شما نمی توانید اجازه بدهید که پیامدهای طبیعی اتفاق بیافتند، زیرا آنها برای فرزند شما خطرناک هستند. مثلاً پدر نمی تواند اجازه بدهد که علی سه ساله پیامدهای وارد شدن به سه چرخه به خیابان را تجربه کند. اما می تواند پیامدهای منطقی را به کار گیرد. پدر می تواند به سرعت سه چرخه را برداشته و علی را به مدت یک هفته از استفاده از آن محروم کند. به هنگام استفاده از پیامدهای منطقی ، شما در واقع تنبیهی را برای رفتار بد اعمال می کنید. مراقب باشید که تنبیه به لحاظ منطقی با ماهیت سوء رفتار، تناسب داشته باشد.

محرومیت زمان مند : محرومیت زمانمند بهترین روش تنبیه و مورد تائید روانشناسان است. محرومیت زمان مند، یعنی گذاشتن کودک در یک مکان کسل کننده و ملال آور، بلافاصله پس از اینکه رفتار بدی را از خود نشان می دهد. کودک تا زمانی که زنگ ساعت یا زمان سنج پایان زمان محرومیت او را نشان می دهد، باید در آنجا بماند. مدت زمان قرار گرفتن کودک در محرومیت زمان مند، یک دقیقه به ازای هر سال سن اوست. کودکان محرویمت زمان مند را دوست ندارند. زیرا هنگامی که در محرومیت زمان مند قرار می گیرند، توجه خانواده را از دست می دهند. آنها قدرت و کنترل و توانایی خشمگین ساختن و ناراحت کردن والدین خود را هم از دست می دهند. آنها آزادی برای بازی کردن با اسباب بازی ها و شرکت در فعالیت های جذاب را هم از دست رفته می بینند. محرومیت زمان مند، فوری وقاطع است. کودکان از امکان کمتری برای اجتناب کردن از آن برخورداند. معمولا فرزند شما در زمان فرستاده شدن به محرومیت زمان مند و در طول زمان محرومیت نسبت به شما برافروخته است. به طور معمول، این آزردگی پس از اتمام زمان محرومیت، به سرعت از بین می رود.

 

به یاد داشته باشید :

 

محرومیت زمان مند، به معنای محرویمت کودک از پاداش ها ، تقویت ها ، توجه و فعالیت های است که برایش جذابیت دارند.

-         محرویمت زمان مند در صورتی که به درستی مورد استفاده قرار گیرد، به لحاظ هیجانی به کودک صدمه نمی زند.

-         یک یا دو رفتار هدف ناخوشایند را برای کاهش انتخاب کنید. به این رفتارها، رفتارهای هدفمند می گویند، زیرا هدف شما تغییر دادن آنهاست. به صورت مداوم و مکرر، روش محرومیت زمان مند را در مورد این رفتارهای هدف، مور استفاده قرار دهید.

-         بعضی سوءرفتارهایی که مستحق محرویمت زمان مندند عبارتند از : کتک زدنریال قشقرق و کج خلقی، آزاد دیگران، گریه کردن به شیوه ای زننده و با صدای بلند ( به قصد) تبیه والدین، انجام کارهای خطرناک مانند وارد شدن به خیابان با سه چرخه، فحش دادن و قطع کردن مکرر صحبت های بزرگسالان پس از اینکه به او اخطار داده شده است.


مطالب پیشنهادی:

مشکلات نظام سلامت در کشور ایران

مشکلات موجود در سیستم واردات وصادرات

نحوه ارائه خدمات بهداشتی درمانی در برخی کشورهای دنیا

نقش سازمانهای بیمه گر اجتماعی و خصوصی در اقتصاد سلامت

دسترسی به تمامی این مطالب در سایت

http://maktoobshop.com

انواع خانواده از نظر تربیت کودک ( 4 - خانواده سالم)


در 3 یادداشت قبلی سه نوع خانواده را تشریح کردیم که شیوه تربیت کودک آنها نامطلوب بود و اینک آخرین نوع را که خانواده سالم می باشد بررسی می کنیم و شیوه تربیت کودک را در آنها توضیح می دهیم.

 4 - خانواده سالم ( خانواده دمکرات)

1 - افراد خانواده سرزنده و با محبت هستند و همه رفتار و اعمال آنان با نوعی اصالت توام است.

2 - افراد خانواده به طور آشکار رنج و ناراحتی و نیز احساس همدری خود را نسبت به افراد دیگر خانواده بیان می کنند.

3 - افراد خانواده از ریسک (‌خطر کردن )‌ معقول و سنجیده نمی هراسند و می دانند که ممکن است با خطر کردن اشتباهاتی نیز داشته باشند ‍ ، ولی اشتباهات شخصی هم می تواند خود مقدمه ای برای شناخت اشکالات شخصی و بنابراین زمینه ای جهت رشد و کسب تجربه بیشتر باشد.

4 - افراد خانواده برای یکدیگر ارزش و احترام قایل اند و یکدیگر را دوست دارند و از این احساس خود شادمان هستند.

5 - روابط افراد خانواده با یکدیگر هماهنگ و روان است و با آهنگی پرمایه و روشن با یکدیگر سخن می گویند.

6 - زمانی که در خانواده سکوت برقرار است ‍، سکوتی است آرامبخش و نه سکوت مبتنی بر ترس یا احتیاط.

7 -  وقتی  در خانواده سرو صدا هست ‍، صدای فعالیتی پر معنی است و نه غرشی رعد آسا و برای خفه کردن صدای دیگران.

8 - هریک از اعضاء خانواده می دانند حق آن را خواهند داشت که حرف خود را به گوش دیگران برسانند و در این زمینه نیازی به سکوت و تحمل فشار حاصل از آن نمی باشد.

9 - اگر یکی از اعضای خانواده هنوز فرصتی برای صحبت کردن پیدا نکرده است ‍، به دلیل تنگی وقت بوده است و نه کمی محبت ‍ ،‌ کم توجهی یا بی ملاحظه بودن اعضای دیگر خانواده .

10 - اعضای خانواده به راحتی یکدیگر را نوازش می کنند و در آغوش گرفتن فرزندان توسط پدر و مادر امری است عادی و توام با تجربه عشق و محبت خانوادگی.

11 - افراد خانواده صادقانه با هم صحبت می کنند ، با علاقه به سخنان یکدیگر گوش می دهند ، با یکدیگر رو راست و صادق هستند و به راحتی علاقه خود را به یکدیگر نشان می دهند.

12 - افراد خانواده به راحتی و آزادنه با یکدیگر درد دل می کنند و این حق را دارند که درباره هر موضوعی (‌ مثل ناکامیها ، ترسها ، صدمه هایی که دیده اند ،‌ خشم خود ،‌ انتقاد از دیگری ، خوشیها یا کامیابیها )‌ ،‌ با یکدیگر سخن بگویند.

13 - افراد خانواده برای کارهای خود برنامه ریزی می کنند و در این راه اگر مشکلی با مزاحم اجرای برنامه های از قبل تعیین شده آنان شود ،‌ به سادگی خود را با آن تطبیق می دهند و در نتیجه قادر هستند بدون تجربه احساس ترس یا واهمه ،‌ بیشتر مشکلات زندگی خود را حل و فصل کنند.

14 - در خانواده ،‌ زندگی آدمی و احساسات بشری، بیش از هر عامل دیگری مورد توجه و احترام است.

15 - در خانواده ،‌ پدر و مادر خود را مدیر یا رهبر خانواده می دانند و نه رئیس یا ارباب خانواده و نیز می دانند که در موقعیت های مختلف چگونه به فرزندان خود بیاموزند تا به مرحله یک انسان واقعی بودن نزدیک شوند.

16 - اعضای خانواده در مورد اشتباهات خود (‌ در قضاوت ، رفتار ،‌ بروز هیجانها و ... ) به همان سهولتی با یکدیگر سخن می گویند که در مورد اعمال ، کردار و گفتار صحیح خود اظهار نظر می کنند.

17 - رفتار اولیای خانواده با آنچه به فرزندان خود می گویند - یا توصیه می کنند - مطابقت کامل دارد و در این راه از خود صداقت بسیار نشان می دهند.

18 - پدر و مادر خانواده مانند هر مدیر یا رهبر موفق ،‌ نسبت به زمان حساس هستند و مترصد آن می باشند تا از هر فرصت مناسب برای سخن گفتن و تعامل با فرزندان خود ،‌ استفاده کنند.

19 - اگر یکی از افراد خانواده مرتکب اشتباهی شد و نادانسته خسارتی ایجاد نمود ، پدر و مادر و بزرگترها در کنار او قرار می گیرند تا از او حمایت کنند . این رفتار باعث خواهد شد تا فرزند بی دقت ،‌ بر احساس ترس یا گناه خود فایق آید و از فرصت آموزشی که پدر و مادر برای او فراهم کرده اند ،‌ بیشترین بهره را بگیرد.

20 - اولیاء خانواده می دانند که فرزندانشان عمدا بدی نمی کنند. به همین دلیل ،  اگر متوجه شوند که فرزند آنان در زمینه ای خرابکاری کرده است به این نتیجه می رسند که یا سوء تفاهمی در کار بوده است و یا احساس ارزش فردی و احترام به خویشتن ،‌ در فرزند آنان کاهش پیدا کرده است و باید برای این مشکل راه حلی را پیدا کرد.

21 - اولیا خانواده می دانند هنگامی فرزند آنان برای یادگیری آمادگی بیشتری خواهد داشت که خود را با ارزش بداند و احساس کند که دیگران نیز برای او ارزش قایل هستند.

22 -  اولیاء‌ خانواده می دانند که هر چند با شرمنده ساختن کودک و تنبیه بدنی فرزندان می توان رفتار آنان را تغییر  داد ،‌ اما این آگاهی را نیز دارند که آثار این تنبیه ها بر ذهن آنان باقی می ماند و به سادگی و به سرعت قابل ترمیم نمی باشد.

23 - وقتی یکی از فرزندان خانواده عملی را انجام می دهد که برای تصحیح عمل یا کار او الزامی به نظر می آید ،  پدر و مادر آموزش فرزند خود را با گوش دادن - حس کردن - فهمیدن - و در نظر گرفتن زمان و دوره خاص رشد او ، آغاز می کنند.

24 - پدر و مادر خانواده می دانند که در زندگی هر شخص مشکلاتی پیش خواهد آمد و اجتناب از همه مشکلات زندگی امکان ناپذیر می باشد . بنابراین گوش به زنگ آن هستند که برای هر مشکل تازه ،‌ راه حلی پیدا کنند و به فرزندان خود نیز می آموزند تا چگونه در حل مشکلات از خلاقیت و نو آوری بهره بگیرند.

25 - اولیای خانواده می دانند که تغییر و تحول از ویژگیهای زندگی است ، بنابراین ، می پذیرند که فرزندان آنان به سرعت مراحل مختلف رشد را طی می کنند و هیچگاه نباید سد راه رشد و تغییر فرزندان خود شوند.

 

خلاصه :

گفته می شود که از هر صد خانواده تنها در صد اندکی ( سه یا چهار خانواده ) می دانند که چه باید کرد و به مرحله سلامت و بالندگی قابل توجه رسیده اند. محصول خانواده های پریشان یا آشفته فرزندان بیمار ،‌ نومید ، افسرده ، بزهکار و ضد اجتماعی ،‌ معتاد و .... است و اکثریت افراد مبتلا به بیماری های روانی و اختلالات رفتاری ،‌ الکلیک ، معتاد ‍ ‍، فقیر ،‌ از خود بیگانه ،‌ جانی و ... در خانواده های پریشان رشد پیدا کرده اند.

می توان ویژگیهای مهم خانواده های پریشان و خانواده سالم را چنین خلاصه کرد.

 

خانواده آشفته :

1 - در  خانواده ارزش و احترامی که هر فرد برای خود قائل است در حد پائین می باشد.

2 - ارتباطها غیر مستقیم ، مبهم و کاملا نادرست است.

3 - قواعد و مقررات خانواده ،‌ خشک ، نامردمی ، ناسازگار و همیشگی است.

4 - پیوند و رابطه با جامعه بسته ، مایوس کننده و یاس آور است و براساس ترس انجام می گیرد.

 

خانواده سالم یا بالنده

1 - سطح ارزش و احترامی که هر فرد برای خود قایل است ، در حد معقول و منطقی می باشد.

2 - ارتباطها مستقیم ،‌ واضح ، صریح و مبتنی بر درستکاری است.

3 - قواعد قابل انعطاف ، انسانی ، منطقی دستخوش تغییر است.

4 - پیوند با جامعه باز ، سالم و امید بخش می باشد.

 

امیدوارم خانواده سالمی را داشته باشید . (‌یا -  و )خانواده سالمی را در آینده  تشکیل دهید


مطالب پیشنهادی:

فست فود زیر ذره بین کارشناسان حوزه سلامت
ویژگی های ظروف آشپزی و اثر آن در پخت غذا

ظروف یک ‌بار مصرف ومشکلات آن بر سلامت
کنترل آلاینده ها از طریق فن اوری نانو تکنولوژی

 

 

 

دسترسی به تمامی این مطالب در سایت

http://maktoobshop.com

 

انواع خانواده از نظر تربیت کودک ( 3 - خانواده گسسته)


در دو یادداشت قبلی تربیت کودک در خانواده های سخت گیر و آسانگیر را شرح دادیم و در این یادداشت به بررسی تربیت کود ک در خانواده های آشفته و پریشان می پردازیم.

ج ) خانواده گسسته (‌خانواده پریشان )

1 - در این خانواده ها بعلت اختلاف بین والدین ، معمولا به صورت قهر و آشتی به سر می برند که تاثیر منفی روی کودکان می گذارد.

2 - گاهی کودک به عنوان قاضی در نظر گرفته می شود و گاهی قربانی یکی از طرفین می گردد.

3 - کودک علاوه بر اینکه نیازهای روانی و جسمانیش ارضاء نمی گردد ،‌ بتدریج الگوهای پرخاشگری را می آموزد . (‌ کودکانی که بدون مقدمه بچه های دیگر را می زند)

4 - میزان ارزش و احترامی که هر یک از افراد خانواده برای خود قائل هستند ‍ ، ناچیز است.

5 - چهره افراد خانواده غالبا عبوس و افراد خانواده معمولا غمگین ‍، گرفته ‍،‌ افسرده و بی احساس به نظر می آیند.

6 - گوش افراد خانواده برای شنیدن خواسته های یکدیگر سنگین است و صدای آنان یا بلند و خشن و گوشخراش است و یا به اندازه ای آرام و نجوا مانند است که به سختی قابل شنیدن می باشد.

7 - نشانه دوستی و صمیمت در بین افراد خانواده کم است و در مواردی حتی از وجود یکدیگر نیز بی اطلاع هستند.

8 - شوخی های افراد خانواده با یکدیگر در بیشتر اوقات گزنده ‍،‌ بیرحمانه و مبتنی بر قساوت قلب است.

9 - بزرگترهای خانواده تا آن میزان سرگرم امر و نهی کردن و دستور دادن به کوچکتر ها هستند که برای مثال پدرو مادر هرگز نمی فهمند فرزندان آنان دارای چه ویژگیهای شخصیتی هستند .

10 - فرزندان خانواده کمتر از وجود پدر و مادر خود به عنوان دو انسان بالغ ‍ ،‌ فهمیده ،‌ باشعور ،‌ اصیل و دوست داشتنی ،‌ بهره مند می شوند.

11 - پدر و مادر برای احترازو دوری از یکدیگر ، آن چنان خود را مشغول کارهای خارج از محیط خانواده می کنند که گویی تنها وظیفه آنان کار کردن و تامین مایحتاج زندگی است.

12 - افراد خانواده ، احساس تنهایی و بی یاور بودن می کنند و به این باور می رسند که بیچاره و نگون بخت هستند و در واقع نوعی درماندگی آموخته شده را تجربه می کنند.

13 - افراد خانواده غالبا تکانشی عمل می کنند ‍ ،‌ عصبی هستند ، احساس گناه و تقصیر می کنند یا بر عکس ‍ ،‌ احساس می کنند مورد ظلم و ستم قرار گرفته اند و برای جبران این احساس گاه با یکدیگر رفتاری بسیار خشونت آمیز و غیر انسانی نشان می دهند.

14 - افراد خانواده برای کنترل امورغیر ممکن ،‌ تلاش فراوان می کنند و هرگز متوجه نمی شوند که انجام بعضی از خواسته های آنان به وسیله طرف مقابل ‍، غیر ممکن است.

15 - افراد خانواده گاه گرفتار مشکل کمال طلبی می شوند و در این راه ،‌ هم خود متحمل فشارهای روانی زیاد می شوند و هم بر افراد دیگر خانواده فشارهای فزاینده ای را می آورند.

16 - افراد خانواده حالت اصطلاحا نهایت نگری دارند. و در نظر آنان همه پدیده های عالم در دو حد یک طیف هستند و هر پدیده ‍ ، شی ، صفت ،‌ مفهوم یا سفید است یا سیاه - یا خوب است یا بد - یا زیان آور است یا سودمند - یا دوست داشتنی است یا غیر دوست داشتنی - لذا هیچ حد واسطی را در نظر نمی گیرند.

17 - وابستگی افراد خانواده با یکدیگر نا سالم است و در این موارد یا نسبت به احساسات ، خواسته ها و نیازهای خود بی توجه هستند یا خود را مرکز و محور عالم به حساب می آورند و خود خواهی آنان در همه رفتارهایشان تجلی پیدا می کند.

18 - افراد خانواده نسبت به هر موضوع یا پدیده ای تعصب بی مورد و شدید نشان می دهند و این ویژگی باعث می شود از استدلال ، منطق ، و عقل سلیم فاصله بسیار داشته باشند.

19 - افراد خانواده و خاصه فرزندان این خانواده ها با یکدیگر به رقابت ناسالم می پردازند و موفقیت یکی از آنان در زمینه خاصی ( مثل موفقیت شغلی ‍ ، خرید یک ماشین ، خرید یک لباس و ... ) موجب رنجش ، نگرانی ،‌ اضطراب و حسادت شدید فرد یا افراد دیگر خانواده می شود.

20 - افراد خانواده مسائل و مشکلات خود را انکار می کنند و به همین دلیل نیز مشکلات آنان هرگز حل نمی شود و این مشکلات در همه ابعاد رفتاری آنان تجلی پیدا می کند.

21 - افراد خانواده در مورد خود و دیگران به داوریها و قضاوت های نادرست می پردازند و یکی از اعتیاد های مضر و در عین حال لذت بخش آنان ‍ ، غیبت و بدگوئی از دیگران است.

22 - دروغگویی در بین اعضای خانواده شایع است و هر یک از افراد خانواده یاد گرفته اند که برای اجتناب از درگیری و مشاجره های پایان ناپذیر بعدی ، به افراد دیگر دروغ بگویند.

23 - به سادگی افراد خانواده به یکدیگر فحش می دهند ،‌ همچنین خشونت های جسمی نیز رایج است. و نگرش هر یک از افراد خانواده بر این استوار است که طرف مقابل آنان فردی خود رای ،‌ نفهم ، خود خواه و ... است و بهترین راه برای به زانو در آوردن او کتک زدن و تحقیر اوست.

24 - نگرشهای افراد خانواده در زمینه های مختلف ، تحریف شده است و باورداشتهایی نظیر - به زن نمی توان اعتماد کرد - همه آدمها بد هستند - هر فرد باید فقط به فکر خودش باشد و ... به سادگی تبلیغ می شود.

25 - فرزندان خانواده میل شدیدی را برای مورد تایید قرار گرفتن به وسیله اولیای خود نشان می دهند و با از دست دادن هویت خود و نیز بر خلاف میل و خواسته خویش ‍، به خواسته های هر چند نادرست پدر و مادر یا بزرگترها تن در می دهند.

26 - احساس عدم رضایت از خود یا حالت از خود راضی بودن افراطی در بین افراد خانواده شایع است و آثار این نوع احساس در همه ابعاد رفتاری آنان مشاهده می شود.

27 - احساس تنهایی و بی یار و یاور بودن در بین اعضای خانواده شایع است و در این راه به بن بست روانی یا غم و اندوه و مزمن و افسردگی می رسند.

۲۸ - افراد خانواده از اضطراب دائمی و احساس سردرگمی در رنج هستند و به همین دلیل ، اختلالات شناختی ، هیجانی و نیز اختلالات رفتاری در بین این خانواده ها شایع است.

ادامه دارد.....


مطالب پیشنهادی:

فست فود زیر ذره بین کارشناسان حوزه سلامت
ویژگی های ظروف آشپزی و اثر آن در پخت غذا

ظروف یک ‌بار مصرف ومشکلات آن بر سلامت
کنترل آلاینده ها از طریق فن اوری نانو تکنولوژی

 

 

 

دسترسی به تمامی این مطالب در سایت

http://maktoobshop.com