معمولا یک موضوع مشترک بین تمام والدین چند فرزندی وجود دارد…… و آن این که دوست دارند بدانند چطور دعواهای خواهر_برادری را متوقف کنند؟
یک روز در حالیکه در حال رانندگی بودم، یکی دیگر از دعواهای خواهر_برادری بچه ها شروع شد. سرعت پیشرفت آنها بسیار جالب بود. در نتیجه به جای این که عصبانی یا تحریک شوم، پاسخ من کاملا روشن بود. در آن زمان به طور تصادفی یک راه فوق العاده برای متوقف کردن دعواهای خواهر_برادری کشف کردم.
در نتیجه به جای آه کشیدن و متاسف شدن، بسیار متعجب شدم…..!!!!
می دانید بسیار جالب است که شما یک دعوای خواهر_برادری را شروع کرده اید و من فقط در مورد شما تعریف و تمجید می کنم!!!
ایناهاش، جمله ای که آنها را از مسیرشان متوقف کرد…..
(( شما دوتا معمولا زمان خیلی زیادی را با هم سپری می کنید، و من خیلی تحت تاثیر قرار گرفته ام که شما چطور این قدر خوب با هم مدارا می کنید؟! ))
همش همین بود! بعد از لحظاتی فرزند بزرگم معذرت خواهی کرد و فرزند کوچکم در مورد این که بعد از رسیدن به منزل چه فعالیت هایی داشته باشند صحبت می کرد.
من این کار را چندین بار بعد از آن هم تکرار کردم و این جمله همیشه مثل یک جادو برای متوقف کردن دعواهای خواهر_برادری عمل کرد.
وقتی بچه ها دعواهای خواهر_برادری را شروع می کنند، ما سریع قضاوت می کنیم که: (آنها همیشه در حال جنگیدن هستند. ) در این شرایط خط ادامه این دعواها از مغز ما می گذرد. اگر یک دقیقه تامل کنیم متوجه می شویم که این واقعیت ندارد. واقعیت این است که زمانهایی که آنها با هم مدارا می کنند بیشتر از زمانهایی است که دعواهای خواهر_برادری به راه می اندازند اما، زمانهایی که آنها با هم کنار نمی آیند صدایشان بلند تر است. کمی ایستادگی کنید.
علت موثر بودن تعریف از ارتباط آنها این است که به آنها یاداوری می کنید که چه قدر خوشحال و خوشبخت هستند. و یاداوری می کنید که آنها معمولا و بیشتر اوقات مانند دیگران رفتار می کنند.
روابط خواهر_برادری جای بسیار مناسبی برای یادگیری ارتباطات هستند.
به فرزندانتان آموزش دهید که چطور سازش و مصالحه کنند، چطور همدلی کنند و چطور معذرت خواهی کنند. با استفاده از نمونه های دعواهای خواهر_برادری شان شما می توانید میزان وقوع این جر و بحث ها را کم کنید.
یک موقعیت ساختگی ایجاد کنید تا هر کار مثبت آنها را اطلاع رسانی کنید، سپس از آن تعریف و تمجید کنید.این کار به شما و فرزندانتان کمک می کند تا نقاط روشن در ارتباطشان را ببینید.
در ارتباط آنها حضور داشته باشید اما بیرون بمانید.رابطه ی آنها را به عنوان یک بیننده حمایت کنید. مثلا اگر موضوع دعوا این است که یکی از بچه ها نمی خواهد بازی کند ، کمک کنید تا این موضوع را با کلمات محبت آمیز بگوید.
آیا تا به حال شده است خواهر و برادری را ببینید که با هم دعوا نکنند؟ به ندرت اتفاق می افتد که خواهر و برادری با هم دعوا نکرده باشند. معمولا خواهر و برادرها، به خصوص در دوران کودکی و نوجوانی، به دلیل خاصی برای شروع دعوا نیاز ندارند؛ کوچکترین و بی اهمیت ترین موضوعات می توانند جنگ بزرگی میان آنها به راه بیندازند اما جالب اینجاست که بیشتر این دعواها به همان سرعت که شروع می شوند، به همان سرعت هم پایان می یابند.
اما گاهی همین دعواهای بی اهمیت کودکانه در روحیه آنها چنان تاثیری می گذارد که تا پایان عمر در خاطر آنها باقی می ماند. گاهی بحث های ساده کودکانه می تواند مشاجرات بزرگ و مهمی را میان پدر و مادر به وجود آورد. بسیار مهم است که والدین مراقب باشند دلیل بروز اختلاف میان فرزندانشان نشوند و ارتباط پاک، صمیمانه و کودکانه آنها را خدشه دار نکنند. یکی از مهمترین وظایف والدین آن است که هر چه سریع تر و با روشی کاملا منطقی و عادلانه، به اختلافتات میان فرزندانشان خاتمه دهند.
در این مطلب به چند مورد از مهمترین دلایل اختلافات خواهر و برادرها و نیز نکات مهمی که والدین در چنین مواردی باید به خاطر داشته باشند، اشاره می کنیم.
تفاوت های شخصیتی
هر کودکی شخصیت منحصر به فردی دارد و با خواهر و برادرهایش متفاوت است. یکی از آنها در درس هایش بسیار قوی است، در حالی که دیگری در فعالیت های ورزشی قوی تر عمل می کند. هیچ دلیلی ندارد که فرزندان یک خانواده، علایق مشترک و مشابهی داشته باشند. یکی از مهمترین دلایل اختلافات و بحث های خواهر و برادرها همین تفاوت در علایق و توانایی هاست.
تفاوت های شخصیتی موجب می شود والدین خواسته یا ناخواسته به مقایسه فرزندانشان بپردازند. این کار بسیاری اوقات مهمترین دلیل بروز حسادت میان فرزندان می شود. اگر حس حسادت در فردی ایجاد شود و در او باقی بماند، آن فرد در تمام طول عمر و در برقراری رابطه با دیگران با مشکلات بسیاری مواجه خواهد شد.
چرا خواهر و برادرها با هم دعوا می کنند؟
بسیار مهم است که والدین به تفاوت های میان فرزندانشان واقف باشند و آنها را با تمام ویژگی های شخصیتی شان دوست داشته باشند و آنها را بپذیرند. هرگز سعی نکنید فرزندانتان را مشابه یکدیگر بار بیاورید و از آنها نخواهید مانند خواهر و برادرشان رفتار کنند. هرگز فرزندانتان را با یکدیگر مقایسه نکنید؛ مقایسه والدین مهمترین دلیل دعواهای فرزندان است. به آنها بیاموزید در هر شرایطی به یکدیگر احترام بگذارند و اختلافاتشان را از راهی غیر از خشونت حل کنند.
فرزندانتان از شما الگوبرداری می کنند. اگر آنها ببینند که پدر و مادرشان اختلافات را به شیوه ای منطقی و مسالمت آمیز حل می کنند و هرگز با هم بحث و دعوا نمی کنند یا همواره به هم احترام می گذارند و به هم توهین نمی کنند، می آموزند که باید از همین روش برای حل اختلافاتشان استفاده کنند.
وسایل مشترک
یکی دیگر از موارد دعوای خواهر و برادرها وسایل مشترک آنهاست. وسایلی مانند اسباب بازی، لوازم التحریر و کتاب و ... بسیاری اوقات خواهر و برادرها وسایل مشترکی دارند که هر دو باید از آنها استفاده کنند. دعوا زمانی شروع می شود که هر دو نفر بخواهند در یک زمان از آن وسیله مشترک استفاده کنند یا زمانی که یک نفر وسیله مشترک را خراب کند. در این زمان جنگ بزرگی آغاز می شود، هیچ کدام حاضر نمی شوند وسیله را به دیگری بدهند یا هیچ کدام مسئولیت خراب کردن وسیله را به عهده نمی گیرند.
در چنین مواردی والدین باید بسیار مراقب باشند و از هیچ کدام از فرزندانشان جانبداری بیجا نکنند. همواره در برخورد با فرزندانتان عدالت را در نظر بگیرید و بکوشید آنها را آرام کنید.
نابرابری
اگر والدین نتوانند میان فرزندانشان برابری و مساوات برقرار کنند، مشکلات بسیاری بروز می کند. شاید شما به عنوان پدر یا مادر احساس کنید همواره میان فرزندانتان مساوات را رعایت کرده اید و هرگز فرقی میان آنها نگذاشته اید اما اگر همچنان میان فرزندان شما اختلاف بسیاری وجود دارد و آنها معتقدند که شما بین آنها و خواهر و برادرشان فرق می گذارید، بد نیست کمی دقیق تر شوید و بیطرفانه قضاوت کنید.
کودکان بسیار حساس و دقیق هستند، یک بوسه، در آغوش گرفتن طولانی تر یا کوتاه تر، تنبیه و تشویق، پول، خوراکی و مقدار غذایی که برای هر کدام از فرزندانتان در ظرف می ریزید همه از مواردی هستند که شاید شما خودتان متوجه نباشید اما فرزندان شما به آنها بسیار توجه دارند و در صورتی که کوچکترین تفاوتی در آنها ببینند، بسیار ناراحت می شوند و حس می کنند والدین آنها، خواهر یا برادرشان را بیشتر دوست دارند.
این موارد موجب می شود فرزند شما ناراحت شود و ناراحتی اش را در دلش بریزد و بعد در مورد کوچکترین و بی اهمیت ترین مسئله ممکن با خواهر و برادرش دعوا کند و عقده هایش را بر سر او خالی می کند.
تفاوت سنی
همانطور که می دانید هر سنی شرایط خاص خودش را دارد. همین شرایط در صورتی که فرزندان شما در دو گروه سنی مختلف باشند، می تواند موجب بروز اختلافات و دعواهای متعددی شود؛ برای مثال فرزند بزرگتر شما می تواند به تنهایی به خرید برود؛ در حالی که فرزند کوچکتر شما اجازه ندارد تنها بیرون برود یا خرید کند؛ زیرا به تنهایی بیرون رفتن هنوز برای او بسیار زود است اما او نمی تواند این مسئله را درک کند، بنابراین احساس می کند شما میان او و خواهر یا برادرش فرق می گذارید یا اینکه فرزند کوچکتر شما در مقایسه با خواهر یا برادر بزرگترش به مراقبت و توجه بیشتری نیاز دارد و همین مسئله موجب می شود فرزند بزرگتر شما احساس کند شما او را به اندازه خواهر یا برادر کوچکترش دوست ندارید.
تنها راهی که والدین در چنین شرایطی دارند این است که با منطق خاص مناسب سن فرزندانشان با آنها صحبت کرده و آنها را توجیه کنند. در چنین مواردی هم می توانید سعی کنید کمی بیشتر مساوات را رعایت کنید. اگر فرزند کوچکترتان را بغل می کنید و به تختخوابش می برید، حتما فرزند بزرگترتان را نیز در آغوش بگیرید و او را ببوسید.
تلویزیون
تفاوت در شخصیت کودکان موجب می شود هر کدام بخواهند برنامه خاصی را از تلویزیون تماشا کنند که دیگری آن را دوست ندارد و همین موضوع موجب بروز اختلاف میان آنها می شود. بسیاری از خانواده ها نمی توانند در خانه دو تلویزیون یا بیشتر داشته باشند؛ هر چند که حتی در این صورت هم فرزندان با هم بر سر مکان تماشای تلویزیون دعوا می کنند.
رقابت
کودکان عاشق تعریف و تمجید شنیدن از والدینشان هستند؛ اما متاسفانه تعریف و تمجیدهای شما هم می تواند موضوع اختلاف فرزندانتان شود. فرزندان شما معمولا بر سر این موضوع که کدام یک باهوش تر، زرنگ تر، سریع تر، مسئول تر و ... هستند، رقابت دارند و همین تلاش برای بهتر و برتر بودن موجب می شود با هم اختلاف پیدا کنند. شما باید همواره مراقب باشید که از فرزندانتان به طور یکسان تعریف کنید و بکوشید تا جو رقابتی میان آنها ایجاد نکنید.
توجه والدین
کودکان عاشق توجه والدین هستند و برای جلب توجه والدین شان هر کاری می کنند. اگر والدین، به عمد یا غیرعمد، به یکی از فرزندان بیش از دیگری توجه کنند، آسیب های جدی به فرزند دیگرشان می زنند. زمانی که یکی از فرزندان بیمار است یا از دیگری ضعیف تر یا کوچکتر است، والدین به او بیشتر توجه می کنند و این موضوع فرزند دیگر را بسیار آزار می دهد. دقت کنید هرگز زمانی که به یکی از فرزندانتان توجه و محبت می کنید، دیگری را نادیده نگیرید تا سلامت روانی فرزندتان به خطر بیفتد.
ناامیدی
هر فردی در طول زندگی با شرایط دشواری مواجه می شود و هر فردی با این شرایط دشوار به شیوه خاص خودش روبرو شده و واکنش های متفاوتی به آن نشان می دهد. این مسائل می تواند روحیه فرد را تحت تاثیر قرار دهد و او را ناامید و افسرده کند و تفاوتی ندارد که این فرد، بزرگسال باشد یا نوجوان یا کودک.
گاهی اوقات دعواهای میان فرزندان شما به دلیل ناامیدی و شرایط روحی نامناسب فرزند شماست که در این موارد باید سعی کنید او را درک کنید و به خواهر و برادرش نیز بیاموزید که در چنین مواقعی چگونه باید رفتار کنند تا خواهر یا برادرشان سریع تر به شرایط عادی بازگردد.
مقدار غذا
مقدار غذای بچه ها نیز یکی دیگر از دلایل دعوای آنها است. یک قاشق بیشتر بستنی یا چند تکه سیب زمینی سرخ شده بیشتر اگرچه به نظر شما ساده و بی اهمیت است، اما گاهی برای فرزند شما چنان مهم و بزرگ می شود که یک جنگ واقعی میان آنها به پا می کند.
به این نکات ساده دقت کنید، از فرزندتان بخواهید خودش مقدار غذا را انتخاب کند، هنگامی که می خواهید برای فرزندانتان غذا بکشید هر بار اول برای یکی از آنها غذا بریزید تا این مورد ساده نیز موجب اختلاف آنها نشود.
مکان
خواهر و برادرها مدت زمان زیادی را در کنار هم می گذرانند، هر کسی به فضای خصوصی نیاز دارد؛ فرقی نمی کند در چه سنی باشد؛ چون همه گاهی نیاز به تنهایی دارند و دوست دارند با خودشان خلوت کنند. اگر فرزندان شما یک اتاق مشترک دارند، این وظیفه شماست که گاهی برای فرزندتان شرایطی را فراهم کنید که هر کدام از آنها گاهی بتوانند با خودشان تنها باشند و به امور شخصی شان بپردازند. حتما به فرزندانتان بیاموزید هرگز به وسایل شخصی یکدیگر دست نزنند و برای استفاده از وسایل خواهر یا برادرشان حتما از او اجازه بگیرند.
به یاد داشته باشید، بسیاری از مسائل و اختلالات کودکان در سن کم قابل درمان هستند و بخشی از آن ها در بزرگسالی غیر قابل درمان. همین الان اقدام کنید.
منبع:مجله موفقیت
http://www.ravanshenasikoodak.com
پدر و مادر عزیز آیا برای تربیت فرزندانتان دانشی آموختهاید؟ یا مهارتی کسب نمودهاید؟ برای تربیت سازنده فرزندان مهارتهایی وجود دارد که با استفاده ار آنها در روند مراقبت از کودکانتان میتوانید نقش اساسی در رشد آنها داشته باشید.
1) به رفتارهای کودکتان با دقت توجه کنید
بسیاری از والدین توجه کمی به آنچه که در خانه اتفاق میافتد دارند و به همین دلیل ممکن است مشکلات را بیشتر و مهمتر و بالعکس کمتر و کم اهمیتتر از آنچه که هست ارزیابی کنند. برای مثال: کودکان گاهگاهی نق میزنند بهویژه، در زمان خستگی، بیماری و یا تغییرات محیط، اگر والدین خود خسته و ناراحت باشند ممکن است این مشکل را خیلی بزرگ جلوه دهند. گاهی بالعکس، کودکی که مرتباً با همسالانش دعوا میکند والدین بیتوجهی کرده و آن را طبیعی میدانند و هیچ اقدامی نمیکنند.
با توجه نمودن به رفتارها و یادداشت کردن آنها و اینکه چند بار در روز اتفاق میافتد بهتر میتوانید بفهمید که آیا کودکتان مشکل دارد و آیا نحوه برخورد شما برای حل مشکل مفید است یا نه؟
2) چگونه میشود رابطه بهتری با فرزندتان داشته باشید؟
اوقات خوبی را با فرزندتان بگذرانید
معمولاً والدین زمان بسیار کمی را با فرزندشان میگذرانند و بیشتر مواقعی که به ظاهر با بچهها هستند، اغلب به فعالیت دیگری مشغول هستند. بهتر است در طول روز و بهطور مکرر زمانهایی را با کودکتان بگذرانید. زمانهای کوتاه (برای مثال 1 تا 10 دقیقه) مفیدتر است. مثلاً وقتی که کودک به شما مراجعه میکند تا چیزی بپرسد و یا چیزی میخواهد، بهترین زمان برای توجه به کودک است.
با کودکتان صحبت کنید
در مورد چیزهایی که فرزند شما به آن علاقه دارد صحبت کنید. صحبت با کودک به او کمک میکند که سخن گفتن را یاد بگیرد، مهارتهای اجتماعی و گفتگو کردن را بیاموزد و اعتماد به نفسش افزایش مییابد.
احساسات خود را به کودکتان نشان بدهید
فرزندتان را بغل کنید، لمس کنید، در آغوش بگیرید، ببوسید، ماساژ دهید، قلقلک بدهید. این کارها به کودکان کمک میکند که از مورد توجه بودن و مورد محبت واقع شدن احساس آرامش کنند و رابطه عاطفی آنها محکمتر شود.
3) اگر مایلید فرزند شما رفتار مطلوبی انجام دهد، مهارتهای تشویق کردن را بیاموزید
رفتار مطلوبی را که میخواهید کودکتان انجام دهد دقیقاً مشخص کنید (برای مثال «داشتن نظم» برای کودک مبهم است، به جای آن میتوانید از کودک خود بخواهید مثلاً اسباببازیها را در محل خودش قرار دهد).
در هر نوبت یک رفتار را انتخاب کنید و وقتی فرزند شما آن رفتار را بهصورت خودکار انجام میداد روی رفتار دیگری تمرکز کنید.
از روشهای گوناگون تشویق کردن استفاده کنید. تشویقهای شما میتواند کلامی باشد (برای مثال: آفرین دخترم من واقعاً از این که بعد از اتمام بازی اسباببازیهایت را مرتب کردی، خوشحالم) یا تشویقهای غیر کلامی مثل لبخند زدن، چشمک زدن، بغل کردن، و ... که کودکان از آن لذت میبرند. اگر از تشویق مادی (خرید یک وسیله) استفاده میکنید دقت کنید آن وسیله گران نباشد ولی مورد علاقه فرزندتان باشد. حتماً بعد از اینکه کودکتان رفتار مطلوب را انجام داد آن را تهیه کنید و به وعده خود عمل کنید.
اگر در تشویق کردن فرزندتان برای انجام یک رفتار مطلوب ناموفق هستید با متخصص مشورت کنید.
4) رفتار و مهارتهای جدید را به کودکانتان آموزش دهید
برخی از والدین تصور میکنند کودکان با گذشت زمان و وقتی بزرگتر میشوند یاد میگیرند چگونه در هر موقعیتی رفتار کنند. در حالیکه برای یادگیری هر مهارت جدید لازم است والدین آموزش دهند، با فرزندشان تمرین کنند، کودک خود را تشویق نمایند و خود الگوی خوبی در این زمینه باشند.
5) چگونگی برخورد با رفتار نامطلوب فرزند
کودکان خواستههای زیادی دارند که انجام همه آنها مقدور نیست و یا برخی از این خواستهها پسندیده نیستند. بنابراین همه کودکان لازم است که حدود و قوانین را یاد بگیرند و ناکامی و ناراحتی خود را هنگامی که به خواستههایشان نمیرسند کنترل کنند. مدیریت این رفتارها برای والدین ممکن است پردردسر باشد، اما روشهای مثبت و موثری وجود دارد که به کودکان کمک میکند کنترل بر خویش (خویشتنداری) را یاد بگیرند.
روشهای مختلفی برای اداره مشکلات رفتاری کودکان وجود دارد. والدین با تمرین این شیوهها فرصت خواهند یافت که در هر شرایطی روش مناسب را برگزینند.
6) چگونگی مدیریت رفتارهای نامطلوب کودکان در خارج از خانه
کودکان ممکن است در خانه مشکلی نداشته باشند ولی در موقعیتهای دیگری مثل مهمانی، فروشگاه، مطب پزشک و یا مسافرت مشکلاتی را بهوجود آورند.
از قبل آماده باشید و چنین موقعیتهایی را در خانه و خارج از خانه تمرین کنید.
انتظاراتی را که از کودک خود دارید از قبل مشخص کنید و برای او توضیح دهید (برای مثال امروز که میرویم فروشگاه میخواهم که دست منو بگیری و از من دور نشوی)
فعالیتهای سرگرمکنندهای برای کودک در آن موقعیت خاص فراهم کنید (مثلاً بردن اسباببازی مورد علاقه کودک).
7) تسلط بیشتر بر اوضاع
والدین عزیز هر روز حوادث و مسائلی در زندگی شما پیش میآید که ممکن است تعادل شما را دچار اشکال کند. نمیتوانیم از وقوع بعضی حوادث جلوگیری کنیم ولی میتوانیم خود را برای مقابله با چنین حوادثی آماده کنیم. میتوانیم فکر، احساس و رفتارمان را طوری تنظیم کنیم که آسیب کمتری ببینیم. ابتدا موقعیتهای دشوار را مرور کنید و مهارتهایی که برای برخورد با آنها لازم است تمرین کنید. تواناییها و ضعفهای خود را بشناسید. اگر مشکلاتی در زندگی شما هست همین امروز برای حل آن اقدام کنید.
8) دستیابی به روحیه بهتر
هنگامی که یک اتفاق ناگوار برای شما میافتد، افکار منفی از ذهنتان میگذرد. این افکار ممکن است در همان موقع باورکردنی باشند اما اگر بعداً راجع به آن فکر کنید به نظرتان غیرواقعی، مبالغهآمیز و حتی خندهدار بیابند. اما در همان زمان این افکار باعث ناراحتی و نگرانی بیشتر شما میشود و موجب میشود که شما تصمیمات درستی نگیرید و حتی مشکلتان بدتر شود. افکار منفی را شناسایی کنید (مثل من همیشه خراب میکنم). در گفتگو با خود عبارت مثبت در جهت سازگاری بیشتر استفاده کنید. (مثل میتوانم این مشکل را حل کنم) و با افکار منفی مبازره کنید (گاهی خراب میکنم ولی بیشتر اوقات خوب عمل کردهام) یاد بگیرید که چگونه خودتان را در شرایط سخت آرام نگه دارید. برای موقعیتهایی که احتمال دارد مشکلی پیش بیاید برنامهریزی کنید و آماده باشید.
9) تقسیم مسئولیتها
پدر یا مادر بودن وظیفه دشواری است و اگر پدر یا مادر هر کدام بخواهند به تنهایی این مسئولیت را بپذیرند دچار خستگی و ناامیدی خواهند شد. یاد بگیرید از دیگران کمک بخواهید با همسرتان کارها را تقسیم کنید در مورد مشکلات پیش آمده حرف بزنید. اگر تا حالا چنین کاری نکردهاید ممکن است در ابتدا همسر و سایر اطرافیان به راحتی تقاضای شما را نپذیرند چون آنان عادت کردهاند که شما به تنهایی همه کارها را انجام دهید.
مهارتهای فرزندپروری- دکتر مصطفی نجفی- فوق تخصص روانپزشکی کودک و نوجوان
مطالب پیشنهادی:
بیمه های مکمل بر قشرهای آسیب پذیر چه تاثیری دارد؟
ارتباط بین فعالیت فیزیکی و کاهش بیماریها چیست؟
چگونه عملکرد فیزیولوژیکی و روانی میانسالان افزایش می
یابد؟
آمادگی سازمانهای غیر دولتی در حوادث و بلایا