خیلی وقتها همسران بر سر یک مسئله هر چقدر هم بیارزش با هم اختلاف عقیده پیدا کرده و بارها و بارها از دست هم عصبانی میشوند. گاهی اوقات این عصبانیت ساعتها طول کشیده و تبدیل به یک معضل میشود وگاه زود به پایان میرسد اما نکته اینجاست که چگونه در مواقع عصبانیت خود را کنترل کنیم تا به معضلات جدیتر گرفتار نشویم.اختلاف نظر بین دو نفر طبیعی است. طبیعیتر از آن اختلاف نظر میان دو جنس مخالف است. درست است که همسران اغلب به تصور داشتن تفاهم با هم ازدواج میکنند ولی این تفاهم به معنای هم عقیده بودن در همه جریانات زندگی نیست.
۱- علت عصبانیت را فوراً پیدا کنید: زمانیهایی وجود دارد که به طور ناگهانی با عصبانیت همسرتان مواجه میشوید بدون آنکه بدانید او به چه علت عصبانی است.
گاهی رفتار عصبی همسرتان ممکن است دلیلی خارج از خانه و رابطه زناشویی داشته باشد بنابراین بهتر است زن یا شوهر از علت عصبانیت همسرشان آگاهی پیدا کنند.
در این مواقع ترک کردن فرد عصبانی کار عاقلانهای نیست زیرا تصور بر این است که اگر او را ترک کند او آرامش پیدا میکند در حالی که این مسئله نه تنها بهبود پیدا نمیکند بلکه اوضاع را بدتر خواهد کرد. زیرا هجوم افکار همراه با تنش و عصبانیت در مواقع تنهایی او را رها نخواهد کرد.
۲- آرام باشید: عصبانیت، غذای عصبانیت است. وقتی همسرتان عصبانی است و شما علت عصبانیت آن را فهمیدهاید، حتی اگر شما موضوع عصبانیت او باشید سعی کنید در آن موقعیت شما نیز عصبانی نشوید زیرا به هم ریختن اوضاع و فضا تنها باعث ادامه مشاجرات شده و اوضاع را بدتر از پیش خواهد کرد.
در آن موقعیت سعی کنید آرام باشید حتی اگر حق با شما باشد و بحث درباره موضوع را به وقت دیگری موکول کنید.
۳- احساسات همسرتان را در نظر گرفته و به زبان آورید: خیلی آرام و بدون پرده به او بگویید «میدانم عصبانی هستی». این بیان به فرد عصبانی اطمینان میدهد که همسرش درک مناسبی از او داشته و موضوع بزودی حل میشود. وقتی همسر بداند هنگام تنش فکری تنها نیست احساس آرامش بیشتری میکند.
۴- با همسرتان همدردی کنید: اگر شما هم احساس عصبانیت میکنید و از احساس عصبانیت همسرتان ناراحت هستید این احساس خود را به زبان آورید زیرا اگر فرد عصبانی بداند که همسرش احساسات واقعیاش را انکار کرده و نسبت به موضوع پیش آمده بیتفاوت است، خشماش بیشتر میشود.
۵- برای صلح پیش قدم شوید: وقتی از دلایل عصبانیت همسرتان با خبر شدید و به طور واقع بینانه متوجه شدید شما نیز در این ماجرا مقصر بودهاید برای صلح چند قدم بردارید این قدمها بیانگر این است که خواهان آشتی هستید و بخشی از اشتباهات خود را پذیرفتهاید و قصد دارید مشکل پیش آمده را هر چه سریعتر حل کنید. البته در این راه چند قدم واقعیتر هم باید بردارید.
۶- از تکنیک رکوردشکنی استفاده کنید: غالب اوقات رسم خانه شما این است که پس از چند روز قهر دوباره صلح برقرار شود. حال شما از همان ابتدا پیش قدم شده و این رسم کهنه را بشکنید. عصبانیت و کشدار کردن ماجرا را به روزهای بعدی موکول کنید و با آرامش به حرفهای همسرتان گوش فرا دهید. اگر هنگام صحبت پیرامون موضوع پیش آمده مقوله عصبانیت را فراموش کنید. آرامش، همه چیز را حل خواهد کرد.
۷- تکنیک مه آلود: این تکنیک به شما کمک میکند تا عیب جوییهای بیدلیل را دفع کنید چون عیب جویی باعث میشود عصبانیت همسرتان اوج گرفته و اوضاع بدتر شود، به جای بحث کردن با همسرتان درباره موضوع پیش آمده سعی کنید او را از فضای عصبانیتش منحرف کرده و وارد جاده مه آلود کنید.
به طور مثال وقتی او به خاطر خودپسندی شما عصبانی است به او بگویید «موافقم بعضی وقتها درباره عواقب کارها فکر نمیکنم اما در این راه سعی خودم را بیشتر میکنم» یا اگر او به خاطر تأخیرتان عصبانی است به جای دلیل آوردن تنها به او بگویید «میدانم تأخیر داشتهام سعی میکنم همین امروز این مسئله را طور دیگری جبران کنم.»
http://jamejamonline.ir/
مطالب پیشنهادی:
در ایران یکی از عمده ترین علتهای مرگ و میر جوانان پرخاشگری آنها به یکدیگر است. نگاهی کوتاه به اطراف نشان خواهد داد که همانگونه که الیوت ارونسون گفته است عصر ما عصر پرخاشگری است.پرخاشگری از هدف آسیب رساندن سرچشمه میگیرد. بر اساس تعریف عملیاتی ارائه شده، پرخاشگری تمایل یه شرکت در اعمال آسیبزای فیزیکی و روان شناختی برای کنترل اعمال دیگران است.
خانواده میتواند از جهات مختلف موجب بروز یا تشدید پرخاشگری شود که مهمترین این عوامل عبارتند از:
-نحوه برخورد والدین با نیازهای کودک
- وجود الگوهای نامناسب
- تاثیر رفتار پرخاشگرایانه
- تنبیه والدین و مربیان
عوامل محیطی
عواملی که در پیرامون انسان هستند می توانند در بروز یا تشدید پرخاشگری یا تعدیل آن اثر گذار باشد که برخی از اینگونه عوامل عبارتند از:
زندگی در ارتفاع خیلی بلند تغذیه ناقص الگوهای اجتماعی رسانه های گروهی و بازیهای ویدیوئی و زندگی در محیط های شلوغ پرازدحام و پر سر و صدا.'
با این مقدمه احتمالا متوجه شده اید که بی تردید خشم و عصبانیت زمینه ساز ایجاد حس تنهایی و در نتیجه افسردگی و مختل شدن نظام زندگی خصوصا زندگی زناشویی است.
افرادی که جنبه خودکنترلی آنها تا حدودی کم است می بایست مسئولیت این جبهه گیری ها را بر عهده گرفته و برای درمان خود از انجام توصیه های مشاورین امر غفلت نورزند چرا که ادامه دار شدن این پرخاشگری در کانون خانواده خصوصا در قبال همسر می تواند موجبات تزلزل نظام خانواده را ایجاد کند.
لذا در ادامه به خانمهایی که دارای همسر عصبانی و پرخاشگر هستند این توصیه ها را ارایه می دهیم:
* ابتدا باید مطمئن شوید که مشکل ساز اصلی خودتان نیستید.
باید یقین کنید که اشتباه نمی کنید. سپس می توانید مطمئن باشید که طغیان شوهر پرخاشگر، ریشه در مشکلات خودش دارد و رفتار شما سبب پرخاشگری وی نیست.
* اگر مطمئن شوید که بددهنی شریک زندگیتان ریشه
در زندگی سخت گذشته ی او دارد و یا به مسایل ژنتیکی و وراثتی مربوط است، آرامش بیشتری خواهید یافت و آگاهی شما به اینکه عامل به وجود آمدن پرخاشگری همسرتان نبوده اید، سبب آرامش شما خواهد شد.
* آگاهی دقیق از میزان و زمان بددهنی همسرتان، به شما کمک می کند از تهاجم او آسیب کمتری ببینید.
* فردى که از همسرش توجه، عاطفه و محبت مى خواهد باید توجه داشته باشد که دیگرى نیز این حق را دارد که چنین انتظارى داشته باشد.
از سوى دیگر، درک نیازهاى واقعى و طبیعى همسر به دور از اینکه به آن اعتقاد داشته باش یا نه، برآورده کردن آن موجب رضایت از زندگى مى شود و بى توجهى به آن خودخواهى است.
* با قاطعیتی آمیخته با احترام، از او بخواهید عادت خویش در به کار بردن زور و قدرت مردانه را ترک کند، لازم است به او بگویید تا خواسته های شما را دقیقا ندانم نمی توانم کاری برای شما بکنم. خوب است تا در این مورد وارد مذاکره شویم و با مصالحه پیش ببریم. لذا وقتی که احساس پرخاشگری دارد بایستی به خودش زمان بدهد، قدم بزند تا بتواند ناراحتی حقیقی و گله هایی را که با شما دارد؛ از عصبانیت ناشی از مشکلاتی مانند مسائل مربوط به کارش را تشخیص داده و با هم قاطی نکند. آنگاه گفتگو را از سر بگیرد.
حتی امکان دارد بخواهد به اتاقی دیگر برود و به بالش ضربه بزند.(اطاقش را خالی کند) تازمانی که از رفتار خود پشیمان شود و بتواند ناراحتی های بیرون از منزل را درمان کند. به او اجازه بدهید بداند علی رغم اینکه از او حمایت می کنید تا خودش را از شر خشم کهنه پاکسازی کند، نباید آن را به شما منتقل کند.
* همسر پرخاشگر شما، نیاز دارد از کمکهای تخصصی بهره مند شود تا خشم خود را بشناسد و درمان کند. شوهر شما وقتی با شما قهر می کند و یا احتمالا الفاظ رکیک به کار می برد به احتمال زیاد از خودش متنفر می شود، اما چون راه و روش دیگری نمی شناسد و نمی داند چطور باید عمل کند این گونه عمل می کند. شما می توانید به متخصص خبره ای مراجعه کنید تا همسرتان مدیریت خشم را فرا بگیرد و منشا اولیه عصبانیت او پیدا شود.
* ضمن اینکه در مقابل شوهر خود که وجودش در زندگی شما مهم و مۆثر است، باید از موضع خود حمایت کنید برای تغییر اوضاع نیز باید طوری عمل کنید و قدم پیش بگذارید که پایه های اصلی زندگی تان استحکام خود را از دست ندهد. یکی از این راه ها، جلب حمایت اطرافیان است.
می توانید برای تسکین احساسات برانگیخته ی خود:
-به دوستان دیگرتان توجه بیشتری کنید.
-برای انجام امور روزمره وقت بیشتری صرف کنید.
-در فعالیت اجتماعی شرکت کنید و بدین ترتیب برای به دست آوردن فرصت های طلایی و چگونگی بهبود بخشیدن به روابط خود با دیگران تلاش کنید.
مطالب پیشنهادی:
چگونه با همسر پرخاشگر رفتار کنیم؟
چند اصل عمده در تفاهم میان زن و شوهر
راه های غلبه بر عصبانیت
- تغییر افکار
هر فردی به راحتی می تواند افکارش را تغییر دهد. مردم عصبانی تمایل دارند که با صدای بلند حرف بزنند و ناسزا بگویند، به گونه ای که افکار درونی خود را منعکس کنند. موقعی که عصبانی هستید، افکارتان می توانند خیلی اغراق آمیزو غمناک باشند . تلاش کنید به جای اینها افکاری را که مبثت تر ومنطقی ترند جایگزین کنید .
برای نمونه به جای این که بگویید : اَه چه قدر زشت است، چقدر وحشتناک است ، همه چیز خطرناک و مضر است ، کاری از دستم بر نمی آید. "به خودتان بگویید: " آن مسئله تأثیری ندارد، وعلت مضطرب بودن من در این باره قابل درک است ، اما دنیا به آخر نرسیده . به هر حال عصبانیت نمی تواند مرا اسیر خودش کند." عباراتی مثل : این ماشین هرگز کار نمی کند ، یا شما غالباً فراموشکارید ، دقیقاً صحیح نیستند. کلماتِ غالباً، هرگز و امثال آن که ممکن است برای خودمان یا هر شخص دیگری به کار بریم کمک می کنند که احساس کنیم عصبانی شدنمان به حق و بجا بوده و راه حل دیگری وجود نداشته است. در حالی که این کلمات سبب توهین به افرادی می شود که قصد کمک به ما را دارند ودرنتیجه وضع را بدتر می کنند. برای مثال شما دوستی دارید که دائماً دیر سر قرار ملاقات حاضر می شود. برای شما باید دیدن دوستتان مهم باشد نه زمان. از گفتن عباراتی مثل: توهمیشه دیر می کنی ، آدم غیر مسئولی هستی ، شخص بی فکری هستی و ... اجتناب کنید . چون این جملات به دوستی تان آسیب می زند و او را از دست شما عصبانی می کند و می رنجاند. اول ببینید مشکل چیست ، سپس بکوشید برای آن راه حلی پیدا کنید که برای هردوی شما مناسب باشد. مثلاً می توانید ساعت ملاقات خود را نیم ساعت زودتر تعیین کنید وخودتان با توجه به این که می دانید دوست شما دیرخواهد آمد نیم ساعت دیرتر سر قرار حاضر شوید تا به علت دیرآمدن او ، از دستش عصبانی نشوید.
برخی از باورها و تفکرات غیرمنطقی و مولد خشم وعصبانیت که باید کنار گذاشته شوند عبارت اند از:
- باید اعمال و رفتار ما همیشه مورد تأیید دیگران باشد.
- همه چیز باید مطابق میل ما باشد.
- سر رشته زندگی از دستمان در رفته وکنترلی بر آن نداریم .
- ما به شدت اسیر گذشته هستیم.
- خود را مسئول اعمال دیگران می دانیم.
- من فردی بسیار لایق، شایسته وباهوش هستم .
- ورزش
ورزش ، مخصوصاً درفضای باز، نه تنها سلامت جسمی را بهبود می بخشد، بلکه به تسکین اعصاب و بهداشت روانی نیز کمک می رساند. ورزش در فضای باز مثل پیاده روی ، دویدن ، نرمش ، شنا ، فوتبال و ... سبب مصرف زیاد و مداوم اکسیژن می شود، خصوصاً اگر در فضای سبز و مناطق کوهستانی انجام شود. ورزش مداوم سبب سلامت قلب و عروق ، کاهش چربی بدن ، زیبا سازی شکل بدن، از بین بردن غم وافسردگی و اضطراب ، افزایش عزت نفس و شادی و سرزندگی فرد و افزایش خود کنترلی رفتار می شود.
-شوخ طبعی
"خنده برهر درد بی درمان دواست." شوخ طبعی از طرق مختلفی می تواند موجب کاهش عصبانیت شود. به عنوان اولین عامل ، شوخ طبعی می تواند به شما کمک کند تا دیدگاه متعادلی داشته باشید. زمانی که عصبانی هستید هر فردی را با نامی صدا می کنید یا این که آنها را در قالب کلمات خیالی (مثلاً هیولا) مورد خطاب قرار می دهید. این کار را متوقف کنید ودر نظر داشته باشید که باید از کلمات زیبا و خوشایند استفاده کرد. شوخ طبعی بارمشکلات ما را سبک می کند وبه ما کمک می کند تا شرایط استرس زا را تحمل کنیم .
- اجتناب
اگر هنگام ورود به اتاق کودکتان بی نظمی اتاقش سبب عصبی شدن شما می شود، در اتاق او را ببندید. ازهر عاملی که عصبانیت شما را بر می انگیزد ، پرهیز کنید . نگویید که " چون من عصبانی می شوم ، بچه ام باید اتاقش را مرتب کند"، این درست نیست ، درست این است که خودتان را آرام کنید. برای رهایی از درد سرهای ترافیک یا باید مسیر روزانه تردد خود را تغییر دهید، یا از اتوبوس و قطار برقی زیرزمینی استفاده کنید ، یا جزء به جزء مسیر خود را مشخص کنید . درغیر این صورت باید خود را به دست ترافیک بسپارید.
- داشتن شخصیت تیپ B
یکی از طبقه بندهای شخصیتی ، قراردادن افراد دردو تیپB وA است . افراد تیپ Aمبارزه جو، بی حوصله ، رقابت پیشه و پرخاشگرند. آنها احساس می کنند که هل داده می شوند و زیر فشارند. آنها زودتر از موقع برسر قرار حاضر می شوند، تند راه می روند ، تند حرف می زنند وتند غذا می خورند و از افراد کند کاربدشان می آید. افراد تیپ B افرادی اند که زندگی را آسان می گیرند و بیشتر به کیفیت آن توجه دارند. آنها کمتر جاه طلب ، کمتر بی حوصله و بیشترمنظم و محتاط اند . با تغییر شخصیت از تیپ A به تیپB می توان از میزان و شدت عصبانیت کاست.
- تغییر محیط
بعضی از اوقات عوامل محیطی - اجتماعی محرک عصبانیت و ناراحتی ما می باشند. دراین گونه موارد یگانه راه برای حل مشکل ، تغییر محیط است . مثلاً فرد درون گرایی که به عنوان مسئول روابط عمومی سازمان یا اداره ای مشغول به کارشده است، باید مسئولیت ومحیط کارش تغییر یابد. یا فردی که به کشوری مهاجرت کرده است که بین آن کشور و کشور محل تولدش هیچ همخوانی فرهنگی وجود ندارد، راه حل اساسی، بازگشت به کشور خود می باشد.
- ارتباط بهتر
مردم عصبانی تمایل دارند که زود به نتیجه برسند، بعضی ازاین به هدف رسیدن ها می تواند تا حدودی نادرست باشد. اگرشما از مباحثه ای ناراحت شده اید ، اولین کاری که باید انجام دهید این است که فکرتان را بر روی پاسخ ها متمرکز کنید و ناراحتیتان را کاهش دهید. نمی گوییم که اولین چیزی را که به ذهنتان آمد به زبان آورید ، بلکه می گوییم که عصبانیت خود را کاهش دهید ودرمورد حرفی که می خواهید بزنید، فکر کنید.
به دقت به آنچه به شما می گویند گوش بدهید و قبل از پاسخ دهی ، آنها را تفسیر کنید . همچنین به آنچه علت اصلی عصبانی شدن شماست گوش بدهید. برای مثال، شما آزادی و در حال خود بودن را دوست دارید، وبه علت اهمیتی که به دیگران می دهید خواهان پیوند گسترده با مردم هستید . اگر همکارتان در مورد کارها ی شما شروع به غر زدن کند، با خطا کارخواندن او یا فردی که همیشه ایجاد مشکل می کند، تلافی نکنید.
زمانی که فردی ازما عیب جویی می کند، دفاع کردنمان طبیعی است ، ولی ما با او نمی جنگیم . در عوض ممکن است بگوییم که او از روی نادانی صحبت می کند ، ما را دوست ندارد، اوفرد کم حوصله و ناشکیبایی است و نیاز به مقداری تنفس و استراحت برای رسیدن به آرامش دارد. باید دراین گونه مواقع خودمان را خونسرد نشان دهیم تا از وقوع یک فاجعه جلوگیری کنیم .
- زمان بندی
انسان همیشه دریک حالت و وضعیت روحی – روانی نیست . بعضی از افراد صبح ها سرحال و پرانرژی اند و عصرها خسته . به همین علت عصرها و شب ها ممکن است سطح تحمل شان بسیار پایین باشد وآماده عصبانی شدن باشند. دراین گونه موارد بهتر است موضوعات ومسائل حساس بحث برانگیز در ساعاتی مطرح شوند که زمانی مناسب است . مثلاً شب هنگام ، زمانی که همسرتان موضوع بحث برانگیزی را مطرح می کند ممکن است شما تمایل داشته باشید که با او دعوا کنید، به این دلیل که شما خسته یا آشفته اید، بهتر است طرح این گونه موضوعات را به زمان دیگری موکول کنید تا صحبت هایتان منجر به بحث و جدل نشود. بنابراین مسائل باید در زمان مناسب مطرح شوند تا نتیجه بخش باشند.
- نیاز به مشاوره
اگر احساس می کنید که عصبانیت شما خارج از کنترل است ، اگر عصبانیت شما تاثیرات منفی بر روابط اجتماعی وشغلی تان گذاشته است ، یا این که قسمت مهمی از زندگی تان تحت تأثیر آن است ، ممکن است به مشاوره به عنوان عاملی برای یاد گیری توجه کنید که به شما کمک می کند چگونه بهتر رفتار کنید . یک روان شناس یا مشاور می تواند به شما کمک کند تا با به کارگیری تکنیک های تغییرافکار و رفتار، اعمال خود را کنترل کنید.
چگونه می توان جلوی آثار جانبی تشعشع لامپ های کم مصرف بر چشم و پوست را گرفت؟
ورزش های ضد استرس برای بهتر شدن وضعیت روانی و احساسی افراد کدامند؟
چطور میزان فعالیت فیزیکی خود را ارتقاء دهیم؟
ورزش های مخصوص افراد مبتلا به بیماران قلبی و دیابت
یکی از عوامل مهم در سلامت روانی کودکان، شناخت عواملی است که بهصورت مثبت یا منفی میتواند در سلامت آنان مؤثر باشد. در دنیای امروزی تربیت کودکان فقط محدود به خانواده و فرهنگ خانواده نیست. رسانههای جمعی مانند رادیو و تلویزیون، کتابها، بازیهای رایانهای، اینترنت و ماهواره امثال آنها به طور مستقیم یا غیرمستقیم روان افراد یک خانواده و به تبع آن کودکان را تحت تأثیر قرار میدهند و آنان را در جریانی ناخواسته میاندازند. در این سلسله مقالات به بررسی مواردی همچون تعریف خشم و پرخاشگری، علل خشم ، خشم و پرخاشگری در کودکان، محرکهای خشم و پاسخ کودکان با آن، خصوصیات کودکان خشونتگرا و الگوهای رفتاری این کودکان خواهیم پرداخت.
روانشناسان خشم را حالت برانگیختگی و هیجان شدید در هنگام روبرو شدن با محرکهای نامناسب محیطی میدانند. خشم میتواند در قالب یک ناراحتی جزئی و مختصر و یا به صورت خواب و واکنشی جنونآمیز بروز کند. هر شخصی در بروز خشم و کنترل آن واکنش متفاوتی نشان میدهد آستانه تحریکپذیری برخی افراد بسیار پایین است و با کمترین محرکهایی،عصبانی شده و کنترل خود را از دست میدهند و عدهای دیگر توانایی بیشتری در کنترل و عدم بروز خشم خود دارند.
واکنشها و هیجانهای که معمولاً همراه خشم مشاهده میشود عبارتند از، عصبانیت، خشونت، خصومت، کینه و غضب، تنفر، حسادت، رنجش و ناراحتی جسمی. امروز عقیده بر آن است که شیوه بروز خشم آموختنی است و تربیت در چگونگی بروز خشم و واکنش به محرکهای محیطی تأثیر بسزایی دارد. پرخاشگری در کودکان میتواند ریشه ارثی و مفیدی داشته باشد. وقتی که والدین از خشونت فیزیکی یا لفظی برای مقابله با رفتار غلط کودک خود استفاده میکنند، یا برای اینکه او را وادار به انجام کاری کنند، به طور ناخودآگاه به فرزندانشان میآموزند که اعمال خشونت کاری مؤثر و کوتاه برای رسیدن به هدف است. کودکانی که از طرف والدین خود تنبیه میشوند و مورد خشونت فیزیکی یا لفظی قرار میگیرند این الگوپذیری را در مقابل کودکان کوچکتر از خود یا خواهر و برادر کوچکترشان به کار میبرند. بنابراین میتوان نتیجه گرفت که بخش عمده ای از پرخاشگری و خشونت از طریق رفتار والدین با محیط اطراف کودک در درون او شکل میگیرد. خشونتگرایی صفتی است که با رشد کودکان از بین نمیرود بلکه به صورتهای مختلف بروز میکند، مثلاً در دوران دبیرستان و نوجوانی به صورت ارتکاب جرمهای مختلف و رفتارهای مخرب دیده میشود .
وقتی سخن از این به میان میآید که بخش عمده ای از خشونت و شیوۀ بروز آن آموختنی است، بدین معنا نیست که مقصر اصلی در پرورش کودکان خشونتگرا والدین آنها هستند. اما اگر والدین رفتار تهاجمی و پرخاشگرانه داشته باشند فرزندانشان نیز این نوع رفتار را از آنها خواهند آموخت و الگوی رفتاری پدر و مادر را تکرار میکنند. با اینکه نقش تربیتی والدین اهمیت بسیار زیادی در آموختن شیوههای برخورد با خشم و پرخاشگری دارد، اما ممکن است برخی از کودکان تحت تأثیر فیلمهای سینمایی، بازیهای کامپیوتری و کتابهایی با محتوای خشونتگرایی رفتارهای پرخاشگرانه و تهاجمی از خود نشان دهند.
تحقیقات و آمار نشان میدهد که در موارد زیادی خشم افراد، نسبت به اشخاصی است که بیشتر مورد علاقه و توجه شخص هستند. این افراد بیشتر از اعضای خانواده، دوستان و آشنایان نزدیک تشکیل شدهاند و افراد غریبه و ناآشنا معمولاً بخش کوچکی از محرکهایی را نشان میدهند که فرد را خشمگین میکند. با توجه به اینکه خشم ، معمولاً نسبت به دوستان و نزدیکانی که بیشتر مورد علاقه هستند تجربه میشود، در می یابیم که علت خشم به دلیل ناکامیها ، نیازها و خواستههای فرد که توسط نزدیکان پاسخ داده نشده است، میباشد.
بر اساس پژوهشهای علمی معمولاً افراد به دلیل یکی از موارد زیر خشمگین میشوند و رفتارهای پرخاشگرانه از خود نشان میدهند. تهدید شدن و مورد تبعیض قرار گرفتن، پیش داوری در مورد عملکرد و توانایی یا مورد بیمهری قرار گرفتن، مورد فریبکاری یا عهدشکنی قرار گرفتن، جریحه دار شدن احساسات و ارزشهای شخص از طرف دیگران، سوء رفتار و بدرفتاری ، همچنین بیتوجهی از طرف نزدیکان، صدمه دیدن و بروز حادثه به دلیل بیتوجهی و عدم دقت شخص،رفتارهای سرزنش کننده و تهدیدآمیز، مورد تجاوز بدنی یا کلامی قرار گرفتن و سایر موارد مشابه .
خشم مکانیسمی است که به فرد کمک میکند تا با محیط اطراف خود سازگار شود. در برابر حملات فیزیکی با بسیج کردن نیروهای بدنی، شخص را برای دفاع از خود آماده میکند . امّا زمانی که خشم به اوج شدت خود میرسد و کنترل را از شخص میگیرد معمولاً رفتارها و واکنشهایی نشان میدهد که بدن از آنها پشیمان میشود و احساس گناه میکند . با توجه به اینکه خشم، واکنش قابل پیش بینی نسبت به بدرفتاری دیگران است، پس به راحتی میتوان متوجه شد که همه انسانها ناگزیر از دست و پنجه نرم کردن با خشم میباشند. دراینحال برای مقابله با خشم نباید از شیوههای سرکوبگرانه استفاده کرد . مدیریت خشم عملکرد ی است که باید به مرور آن را فراگرفت . روشهای شناختی در کنترل خشم به شخص کمک میکند تا در مقابل کنشهای محیطی و اطرافیان، با استفاده از ادله و در نظر گرفتن عواقب عملکرد خود ، واکنش مناسبی نشان دهد. خشم ممکن است به مضرات اجتماعی و جسمی زیادی منجر شود. استرس، تنش و ناراحتیهای جسمانی از پیامدهای خشم میباشند . مضرات خشم شامل احساس درماندگی، تنهایی و انزوا و تخریب این روابط اجتماعی میباشد . خشم باعث میشود که احساس بدی نسبت به خود داشته باشیم . در ارتباطات اجتماعی هر چه بیشتر خشم خود را بروز دهید و اطرافیان واکنشهای پرخاشگرانه بیشتری از شما ببینند به تدریج از شما فاصله میگیرند و اهمیتی به احساسات شما نمیدهند. به همین دلیل خشم به تدریج ارتباط شما با دیگران را خدشهدار کرده و در نتیجه واکنشهای پرخاشگرانه تان شدیدتر میشود . خشم احساسی است که هرگز سرکوب نمیشو بلکه باید به تدریج مهارت کنترل آن را بدست آورید.
داریوش صادقی، فوق لیسانس روان شناسی-http://www.ketabekoodak.com/
راهکارهای قانونی و فرهنگی در مدیریت مصرف انرژی در سازمانها و مراکز پزشکی
اصلاح ساختار نظام جامع مدیریتی اقتصادی بیمارستان
سلامت روان کودکان در بلایا طبیعی
وظایف دولت در بهبود شاخصهای سلامتی و نابرابری های اجتماعی چیست؟
دسترسی به تمامی این مطالب در سایت