عصر کامپیوتر و تلویزیون دورهی تنبلی و لم دادن جلوی تلویزیون شده است. به جای بیرون دویدن و بازی کردن، بچهها تصمیم میگیرند بشینند و بنویسند. درون هر بچهای که ترجیح میدهد جلوی تلویزیون لم بدهد، یک موجود فعال وجود دارد که منتظر است بیرون برود. همهی آنچه او نیاز دارد چند ایدهی بامزه و یک مقداری تشویق است. اینجا چند راه وجود دارد که به شما کمک میکند و به فرزندانتان تا تکانی بخورند.
۱. ابتدا و در درجهی اول، مثال خوبی باشید
بچه ها در هر سنی از والدین خود راهنمایی میگیرند. بنابراین اگر شما یک فرزند فعال میخواهید، لازم است خودتان هم بقدر کافی فعال باشید. اگر به ورزش به چشم یک بار سنگین نگاه کرده و از آن فرار کنید، در واقع دارید یک پیام روشن به فرزندتان میدهید. از طرفی، اگر فرزند شما ببیند شما از ورزش لذت میبرید، به احتمال زیاد بیشتر به ورزش تمایل مییابد. حتماً با آنها راجع به فعالیتهای فیزیکی به عنوان فرصتی برای مراقبت از بدن و نه تنبیه یا یک کار طاقتفرسا صحبت کنید.
۲. برای تماشای تلویزیون محدودیت زمانی مشخص کنید
یک راه نتیجهبخش برای افزایش سطح فعالیت فرزندتان، محدود کردن مدت زمانی است که او صرف تماشای تلویزیون، چت با کامپیوتر و بازیهای ویدئویی میکند. پزشکان اطفال تماشای کمتر از ۲ساعت تلویزیون در روز را توصیه میکنند. والدین اغلب نمیدانند فرزندانشان چند ساعت در روز را جلوی صفحه تلویزیون میگذرانند. بنابراین آنها را محدود کرده و برنامهی زمانی فرزندتان را کنترل کنید. وقتی زمان تماشای تلویزیون به حد مشخص رسید، فرزندانتان را برای بازی بیرون بفرستید.
۳. یک برنامهی مشخص تعیین کنید
یک زمان معین را هر روزه برای فعالیت فیزیکی کنار بگذارید. احتمال ورزش بچهها وقتی جزئی از برنامهشان است، افزایش پیدا میکند. راجع به هفتهی فرزندتان فکر کرده و زمانهای مشخصی را برای فعالیت آنها مشخص کنید. کلید اصلی، تنظیم برنامه و رعایت آن است.
۴. روی سرگرمی تمرکز کنید!
بچهها را به فعالیت فیزیکی علاقمند نگه دارید، آنها را سرگرم کنید. فعالیتهایی انجام دهید که فرزندتان از آنها لذت ببرد، مثل دوچرخهسواری، شنا، اسکیت یا یک ورزش. شما میتوانید با یک بازی خانوادگی، رفتن به یک پیاده روی خانوادگی، یا یک مسابقهی طناببازی برنامهی ورزشی را به یک برنامهی سرگرمکننده تبدیل کنید. کودک درونتان را با آموزش چند بازی پرتحرک مرسوم سرگرم کنید مثل سیمون میگوید یا چراغ قرمز-چراغ سبز (بازی محبوب خودم). هدف لذت بردن فرزند شما از فعالیت است به قدری که حتی متوجه نشود که درحال ورزش است.
۵. ساده کنید!
مطمئن شوید که انجام ورزشها برای فرزندتان ساده و شدنی است. دنبال ایدههای بکر ورزشی باشید و البته حواستان باشد که هرچه لازم است را در اختیار دارید. فرضاً یک وسیلهی ورزشی تهیه کنید یا چند دیویدی برای تناسب اندام. به فرزندانتان نشان دهید چطور برنامههای ورزشی موردنیاز را در تلویزیون میتوانند پیدا کنند. بعد وقتی که حوصلهی فرزندتان سررفت راه حل ورزش خواهد بود!
۶. تشویق کنید!
بچهها عاشق تعریف و تمجید هستند. وقتی میبینید فرزندتان فعال میشود، به او بگویید که به او افتخار میکنید. هدف تقویت مثبت انتخابهای ورزشی فرزند شماست. یک بزن قدش یا تشویق ساده فرزندتان را ترغیب میکند که فعال بماند. هرچه زودتر شروع به تشویق عادات ورزشی فرزندتان کنید، او سالمتر خواهد شد. هرگز برای شروع تناسب اندام دیر نیست! ورزش در کنار یک رژیم غذایی متعادل اساس یک زندگی فعال و سالم را میسازد.
مطالب پیشنهادی:»
تکلیف درآمد زن در زندگی مشترک!
در جوامع کنونی، اغلب والدین خواستار آنند که فرزندانشان بتوانند راه و روش زندگی خود را به درستی انتخاب کنند یعنی این که مثلاً به دانشگاه و دیگر مراکز عالی راه یابند و یا در انتخاب همسر دچار هیچ گونه لغزش و سستی نشوند و در نهایت بتوانند در جامعه خود، شخصیت و حرفه خویش را به تثبیت برسانند.اگر از والدین سؤال شود که آیا دوست دارند فرزندشان در آینده بتواند در اجتماع پیروز و موفق باشد، بی شک پاسخ خواهند داد! «بله، البته!» اما متأسفانه بسیاری از والدین حتی کمترین فرصت را به کودکان خود نمی دهند تا آنان مجال این را داشته باشند که افکار و احساسات خود را آشکار سازند.
اغلب والدین از کودکانشان انتظار دارند که ساکت بوده و تسلیم خواست های آنان باشند، به خصوص در اوقاتی که در خارج از خانه همراه آنان هستند و این انتظار حداقل تا سن ۲۰ سالگی فرزند ادامه دارد و بعد از این سن آنان منتظرند که حصارها شکسته شود و فرزندشان بتواند بر تمامی معضلات اجتماعی فایق آید!
اجتماعی شدن، باید آموخته شود
به طور کلی ایجاد یک ارتباط مستحکم در خانواده، از اساسی ترین نمودهای خانواده ای قدرتمند است و این ارتباط به کودکان احساس استواری می دهد؛ یعنی اعتماد به نفس و در نهایت یک قدرت دفاعی در برابر هجوم فشارهای خارجی! اما خود این ارتباط الزاماً بایستی در روابط مابین پدر و مادر به وجود آید و آنها به عنوان معلمین اولیه کودکان خود، بهترین نمونه برای هریک از آنها هستند و همان طور که مکرر در این سلسله مقالات ذکر شده کودکان بسیاری، عادات و رفتار خود را از والدین کسب می کنند. ولی پیوند این ارتباط می بایستی از دوران طفولیت کودکان شروع شده و به طور مستمر ادامه پیدا کند.
به عنوان مثال وقتی مادری در حال پوشانیدن لباس های کودک خردسال خود می باشد باید به او توضیح دهد که در حال انجام چه کاری است و یا هم اکنون پدر مشغول انجام چه وظیفه ای می باشد و حتی الامکان جزییات را نیز توضیح دهد. والدین بایستی تا جایی که برایشان مقدور است با کودکان خود صحبت کنند و به آنها بفهمانند که به چه اندازه به آنان علاقه مندند و علت این عشق و علاقه چه چیز می باشد!
همچنین پدر و مادرها مسئولند که برای علایق و قدرت تشخیص فرزندان خود احترام قایل شوند، به طوری که آنها باور کنند که وجود دارند و می توانند فکر کنند و نظریاتشان نیز مهم است. والدین همچنین مسئولند که فرزندان خود را از وقایع پیرامون خود آگاه سازند و به آنان توضیح دهند که در محیط پیرامونشان چه وقایعی در شرف انجام است؛ حتی اگر آنان قدرت تحلیل این رویدادها را هم نداشته باشند، زیرا توضیحات به آنها می فهماند که می بایستی خود را آماده کنند تا چیزهای بیشتری بفهمند و حداقل کارآیی این توضیحات این است که کودکان با الفاظ و لغات جدیدتری آشنا می شوند و سرانجام زمانی می رسد که آنان نیز می توانند خود را در بحث با شما شریک سازند، آن زمان شما می توانید از تمایلات درونی کودکان خود باخبر شوید و در نهایت از علایق اولیه آنان مطلع خواهید بود.
ارتباط مستلزم صرف وقت است
برای ایجاد یک ارتباط منظم و منطقی، والدین بایستی از اوقات مفید خود سرمایه گذاری کنند و حتی الامکان اوقات ویژه ای را برای این مهم در نظر بگیرند. به عنوان مثال اگر شما در حال رانندگی هستید، می توانید رادیو ماشین را خاموش کرده و به فرزندتان نشان دهید که آماده اید تا با وی صحبت کنید و این امر به او می فهماند که گوش دادن به رادیو کم اهمیت تر از صحبت های او می باشد.
به تجربه ثابت شده که کودکان زمانی بیشتر تمایل به ایجاد ارتباط با دیگران دارند که به آنها اهمیت داده شود. یعنی پدر و مادر نباید در حالی که مشغول انجام کاری هستند با بی اعتنایی فرزند خود را طرف صحبت قرار دهند. متأسفانه یک مشکل اجتماعی که در ارتباط با بسیاری از خانواده ها مطرح می باشد، این است که پدر و مادر هر یک به نوعی تا آن اندازه درگیر مسایل خود هستند که دیگر وقتی برای دلجویی از فرزندان برایشان باقی نمی ماند و این در حالیست که این ارتباط از هر وظیفه ای مهم تر است.
پدر یک خانواده نباید خود را آن قدر گرفتار مسایل خارجی نماید که مادر نقش یک مفسر را برای او بازی کند. در میان عوام جامعه این طور به نظر می رسد که صرف وقت برای صحبت های به ظاهر بی ارزش فرزندان کاری بس عبث است. تازه این دسته اگر قدری انصاف داشته باشند از اوقات بی خاصیت برای صحبت با فرزندانشان استفاده می کنند اما به راستی، شما پدر و مادری که در برابر فرزند خود مسئول هستید براین باورید؟ آیا این واقعیت را می دانید که همین صحبت های به ظاهر کم ارزش به چه میزان در بارور شدن شخصیت اجتماعی فرزند شما مؤثر واقع خواهد شد؟! مطمئن باشید که اگر یک برنامه ریزی صحیح در تقسیم اوقات خود داشته باشید این ایجاد ارتباط هرگز لطمه ای به انجام دیگر وظایف شما وارد نخواهد کرد. به این مهم نیز توجه داشته باشید که فرزندان شما نیازمند صحبت و گوش کردن به حرف های شما هستند و انجام این امر آنقدر پر ارزش و با اهمیت است که جای آن را هیچ وقت دیگری پر نخواهد کرد!
وقت مناسب چه زمانی است؟
از نقطه نظر روانی و از مجموع تحقیقات و تجربیاتی که در این زمینه به دست آمده، مناسب ترین زمان برای صحبت با فرزندان زمانی است که آنها بایستی به رختخواب رفته و بخوابند! همواره بسیاری از مادران گله دارند که کودکانشان از خوابیدن به موقع سرپیچی می کنند و بسیاری از آنان تمایل دارند همراه با بزرگان بیدار بمانند. با در نظر گرفتن این مسأله، پدر و مادر می توانند بهترین استفاده را از چنین فرصتی بکنند. یعنی در حالی که برای آنها داستان یا واقعه ای مستند تعریف می نمایند می توانند آنان را دعوت به خواب کنند و همچنین این زمان مناسب ترین موقع برای آشنا کردن فرزند با مطالب جدید است، مثلاً مادر می تواند با نشان دادن کتابی مصور و تعریف وقایع مرتبط ،به اطلاعات کودک بیفزاید و یا از تجربیات دوران کودکی خود که بسیاری برای کودک جذاب است تعریف کند. از دیگر زمان های مناسب، زمان صرف ناهار و شام است. خوب است حتی الامکان همه افراد خانواده در سر میز ناهار و شام حاضر باشند و بعد از صرف غذا است که شما و پدر گرامی می توانید با یکدیگر مشغول گپ زدن شوید و در مورد مسایل دلخواه کودکان با آنان به مشاوره بپردازید. اما توجه داشته باشید که با صحبت خود موجبات اخلال در غذا خوردن را فراهم نسازید.
توجه به صحبت های کودکان
بد نیست بدانید که هر سیستم ارتباطی دارای دو محور می باشد. در این زمینه محور اصلی شما هستید که می بایست به حرف ها و درددل های کودکانتان گوش فرا دهید. به راستی هیچ چیز بدتر از این یک کودک را نمی رنجاند وقتی که احساس کند صحبت های او برای والدینش بی ارزش تلقی می شود و والدین به گفته های فرزند چندان توجهی ندارد.
در بسیاری موارد ممکن است حتی داستان ها و وقایعی که کودک شما تعریف می کند ساختگی و حتی احمقانه به نظر رسد. اما این وظیفه شماست که تمامی حواس خود را متوجه صحبت های فرزند خود کنید و چه بسا بهتر است در موقع گوش دادن، حتی الامکان یک تماس فیزیکی با او برقراری کنید و با نوازش کردن فرزند خود، به او احساس امنیت و اعتماد به نفس بدهید زیرا این حرکت شما به کودک می فهماند که نکته ها و حرفهایش برای شما مهم تلقی می شود.
اما یکی از فواید پرارزش توجه به گفته های فرزند در آن است که شما در میان پیام های جگرگوشه خود، به چگونگی حالات روانی او پی خواهید برد و اگر احیاناً کودک شما از مسأله ای خاص نگرانی داشته باشد به طور قطع این مشکل در گفته های او متبلور خواهد شد.
بالاخره این که اگر به هیچ وجه وقت گوش دادن به حرف های فرزند خود را ندارید، حتماً به او قول بدهید که بعداً به حرف هایش گوش خواهید داد. اما نوع برخورد شما در این میان نیز حایز اهمیت است. زمانی که به صحبت های کودک خود گوش می کنید هرگز حالتی به خود نگیرید که او احساس کند، می خواهید محکومش کنید، زیرا در بسیاری از موارد یک برخورد نامعقول می تواند همه چیز را خراب کند و کودک را به اتخاذ موضعی محتاطانه وادارد؛ موضعی که در نهایت موجب سلب اعتماد به نفس وی خواهد شد .
شما پدر و مادر عزیز باید همواره این اصل را مد نظر بگیرید که از کودکانتان یعنی افراد جامعه فردا به هیچ عنوان انتظار نداشته باشید که طرز تفکری همانند شما داشته باشند اگر آنان طرز تفکری غیر از طرز تفکر شما دارند بایستی مورد تشویق قرار گیرند و نقش واقعی ما در آن است که فرزندان خود را مستقل از خویش تربیت کنیم و اگر زمانی این امر میسر گردید، آن وقت پدر و مادر موفقی خواهیم بود.
کنترل حرکات کودک
یکی از نکات مهمی که در هنگام صحبت با کودکان بایستی رعایت کنید این است که هرگز نباید به صحبت های آنان بخندید، مگر در صورتی که خود آنان مرتکب این عمل شوند. تمامی توان خود را بایستی به کار ببندیم که در این هنگام بسیار جدی برخورد کنیم.
شاید بسیاری از حرف های کودکانه برای والدین خنده آور باشد، اما برای کودک همین حرف های به ظاهر بی اهمیت تمامی شخصیتش را تشکیل می دهد. اگر از شما احیاناً برخوردی توام با تمسخر سر بزند، کودک به شما اطمینان نخواهد کرد و در حقیقت یک محدودیت در صحبت را رعایت خواهد نمود و درست از همین نقطه است که ارتباط شما با او سست خواهد شد! از دیگر موارد کنترل در حرکات، داشتن صدای ملایم و گرم به هنگام صحبت کردن است .
هرگز یک پدر و مادر نبایستی با فرزند خود با صدای بلند صحبت کند. حتی اگر خطایی هم از آنان سرزده باشد، چه بسا بهتر است با نرمی و ملاطفت با آنان برخورد شود. به هنگام صحبت با کودکان حتی الامکان بایستی رعایت تواضع و فروتنی را داشته باشیم و اگر در جایی لازم شد از عذرخواهی دریغ نکنیم، بخصوص در مواردی که آنها را از روی اجبار تنبیه کرده ایم. سرانجام از مهم ترین عوامل که به این قسمت از مطلب ما مربوط می شود، این که: یک پدر و مادر با شخصیت هرگز نباید کودک خود را به اسمی غیر از نام واقعی او صدا بزنند و به گفته ای دیگر این که نباید خود ما بر روی آنان نامی غیرمنطقی بگذاریم، نامهایی نظیر «خیکی، بوفالو، خنگ» و... زیرا به تجربه ثابت شده که نهادن این گونه اسامی به کودکان عکس العمل بسیار ناهنجاری دارد و ادامه این حرکت ناخوشایند منجر به این خواهد شد که به تدریج خود آنها باور کنند که واقعاً دارای این صفات هستند و در نتیجه از کودکی خود را در برابر هر فشار خارجی تسلیم خواهند کرد زیرا در حقیقت «احساس شخصیت» در آنان به نوعی کشته شده است!
خوش قولی و استواری
یکی از وظایف پدر و مادر مسئول در قبال فرزند خویش آن است که به قول خود وفادار باشند و زمانی که وعده ای به فرزند خود می دهند، حتماً به آن عمل کنند و هرگز با گفتن عباراتی مانند «ببینم چه می شود» آنان را سرگردان نکنند و اگر واقعاً امکان انجام آن عمل برای آنان مقدور نیست بی درنگ جواب منفی خود را صادر کنند و در صورت امکان دلیل این امتناع را برای کودکان خود توضیح دهند.
زمانی که به فرزند خود دستوری می دهید، سعی کنید تا حد ممکن آن دستور واضع و صریح باشد. به عنوان مثال اگر از او می خواهید که حیاط خانه را تمیز کند، شکل انجام آن را به صورت کلی نخواهید و سعی نمایید تا دستورات خود را جزء جزء صادر کنید! به هر حال از فاکتورهای با اهمیت در تعلیم و تربیت مدرن امروزی این است که والدین بایستی همواره با فرزندان خود با نرمی و ملاطفت رفتار کنند و تا جایی که مقدور است نسبت به آنان سخت گیر نباشند زیرا در صورت چنین رفتاری، فرزندان با والدین خود به نوعی بیگانه خواهند شد و در نتیجه پدر و مادر از احساسات و خواست های آنان دور خواهند افتاد و این یعنی شروع یک تراژدی اسف بار در راه تعلیم و تربیت فرزند.
http://www.fekreno.org/
موضوعات مشابه:
رابطه سن بالای والدین با احتمال بروز بیماریهای روانی در فرزندان
کشف نورونهای مسئول رفتار مادارانه و پدرانه
برقرار رابطه مثبت با کودکان:
برقراری رابطهی مثبت با کودک یا نوجوان از اصول اولیه ی فرزندپروری است. در بستر رابطهی مثبت است که می توان سایر روش های فرزندپروری را بکار گرفت. برقراری رابطهی مثبت عبارتست است از ایجاد فضایی که در آن بین مراقب و کودک احساس ایمنی، دوست داشته شدن و پذیرش وجود دارد و جنبههای مثبت رفتار کودک مورد توجه قرار میگیرد. لازم است والدین اوقاتی را برای تعامل با کودک خود اختصاص دهند. در این اوقات به صحبت های آنها گوش دهند، با آنها حرف بزنند و به فعالیتی بپردازند که هر دو از آن لذت می برند. از راهنمائی کردن، نصیحت کردن، دستور دادن، سرزنش کردن و توبیخ در این زمانها اجتناب کنند. با آنها مهربان باشند، احترام بگذارند و علاقه خود را به صورت کلامی یا غیر کلامی ابراز نمایند. در مورد نوجوانان این اوقات می تواند کوتاهتر ولی مکرر باشد.
لازم به ذکر است که نشان دادن محبت خود به کودک نباید صرفا به این زمانها اختصاص یابد و لازم است همواره وجود داشته باشد.
برقراری ارتباط:
برقرای ارتباط به معنی انتقال پیام و تعامل مشترک بین والد و کودک است. برقراری ارتباط با کودک به محیطی امن و فضائی مناسب برای گفتگو نیاز دارد. در بسیاری از مواقع انتقال پیامها بین والد و کودک بخوبی انجام نمیشود و یا اینکه یک ارتباط یک سویه برقرار است.
در مورد نحوه ی برقراری ارتباط با فرزندان به این نکات توجه کنید:
1. احترام گذاشتن:
طوری با کودک حرف بزنید که دوست دارید او با شما آنگونه حرف بزند.
از غر زدن، مسخره کردن، تحقیر کردن کودک، متهم کردن اجتناب کنید.
قضاوت زودهنگام نکنید.
از کودک خرده نگیرید و خطاهای جزئی را نادیده بگیرید.
2. اختصاص دادن زمانهایی مکرر، کوتاه مدت و با کیفیت برای تعامل با کودک:
· هر روز زمانی را هر چند کوتاه، واقعاً با کودک باشید طوری که احساس کند در دسترس او هستید.
· در این زمان تنها به کودک توجه کنید و کار دیگری انجام ندهید.
· با کودک فعالیتی را ترتیب دهید تا هردو از آن لذت ببرید
3. به صحبتهای کودک خود توجه کنید.
به فرزندتان نگاه کنید.
به حرف هایش به دقت گوش دهید.
4. در برابر کودک به تندی واکنش نشان ندهید.
با کودک جر و بحث نکنید.
در برابر عصبانیت کودک عصبانی نشوید.
اگر عصبانی شوید یعنی کودک توانسته بر شما مسلط شود و یا اینکه باعث می شوید کودک بترسد و نتواند با شما ارتباط برقرار کند.
5. به او نشان دهید که دوست داشتنی است.
به کودک بگویید که دوستش دارید.
برای دوست داشتن کودک شرط نگذارید. مثلاً اگر مسواک نزنی دوستت ندارم.
رفتار کودک را مورد توجه قرار دهید و نه خود او را. مثلا "این رفتار تو مناسب نیست" نه اینکه بگوئید "تو فرزند بدی هستی." همچنین خوب بودن او را هم مشروط به انجام یک رفتار نکنید مثلا چون مسواک زدی پس بچه خوبی هستی.
سعی کنید بفهمید کودک چه نوع ابراز محبت فیزیکی را می پسندد (بوسیدن، نوازش کردن، در آغوش گرفتن) از همان روش برای ابراز محبت خود استفاده کنید.
6. برای برقراری ارتباط با کودک خود بازی کنید:
بازی برای رشد کودک حیاتی است در طول بازی، کودکان مهارت های جسمانی، شناختی، اجتماعی و هیجانی خود را گسترش می دهند. در عین حال، بازی مفیدترین زمان برای ارتباط مادر یا پدر با کودک است. بازی با کودک وسیله ای جهت برقراری رابطه مثبت با کودک و وارد شدن در دنیای او و نیز آموزش کنار آمدن با دیگران، حل مسائل و کنترل رفتار است.
حداقل روزی نیم ساعت با کودک بازی کنید.
در بازی با کودک هرم قدرت وجود ندارد یعنی پدر یا مادر در رأس قدرت نیستند. در بازی به کودک اجازه ی رهبری دهید.
لازم است جای مناسبی برای بازی در نظر بگیرید. حتی سفره ی بازی پهن کنید تا بعد از بازی بتوان راحت وسایل بازی را در سطل بزرگ ریخت و سفره را جمع کرد و اتاق را به وضع معمولی باز گرداند.
تأیید و تشویق رفتارهای مثبت:
کودکان به تأیید و توجه نیاز دارند. وقتی کودکان تشویق و توجه مثبت در برابر رفتار مناسب شان دریافت می کنند میزان همکاری شان بیشتر شده و کنترل آنها بسیار آسان تر می گردد. از طرف دیگر احتمال وقوع دوباره آن رفتار افزایش می یابد.
- تقویت کننده مثبت عبارت است از هر نوع پیامد رفتاری که باعث افزایش احتمال وقوع مجدد آن رفتار می گردد.
انواع تقویت کننده های مثبت عبارتند از:
1- احساس غرور و افتخار درونی: این حس را می توان از طریق ابراز حس افتخار و غرور شخصی خود نسبت به رفتار خوب کودک به وی منتقل نمود.
2- ارایه ی توجه مثبت به صورت کلامی و غیر کلامی
رفتار مثبت را از طریق کلامی و غیر کلامی مورد تشویق قرار دهید.
تشویق کلامی: متشکرم که همانطور که خواسته بودم اینکار را انجام دادی.
- کارت را خوب انجام دادی.
- کار قشنگی انجام دادی که به خواهرت کمک کردی که تکالیفش را تمام کند.
تشویق غیر کلامی: چشمک زدن، لبخند زدن، بغل کردن، نوازش کردن، کف زدن
3- امتیاز دادن به کودک و پاداش های اجتماعی مثل رفتن به پارک و سینما، کمک در تهیه دسر یا غذا.
4- پاداش های عینی مثل جایزه ها، برچسب ها، اسباب بازی، خوراکی های خاص.
در مورد نحوه تشویق به نکات زیر توجه کنید:
· تشویق باید متناسب با رفتار باشد: برای رفتارهای روزمره از تأیید کلامی یا غیر کلامی استفاده کنید و پاداشهای مادی را برای رفتارهای برجسته تر و مهمتر به کار ببرید.
· تشویق باید متناسب با موقعیت باشد: اگر کودک در جمع دوستانش در حال بازی است و ممکن است از تحسین شدن خجالت بکشد، تأیید غیر کلامی به کار ببرید.
· به رفتارهای مثبت کودک توجه کنید: رفتار مثبت را با لبخند و تکان سر، تأیید کنید.
· در تحسین افراط نکنید: اگر بیش از حد کودک را تحسین کنید فکر می کند وظیفه دارد دیگران را خوشحال کند و این تنها راه ارزشمند بودن است؛ یاد می گیرد زیاد تحسین بخواهد و اگر تحسین نشود درباره ارزشمند بودن خود به شک می افتد؛ و یا اینکه فکر می کند تحسین نشدن بمعنی مورد انتقاد قرار گرفتن است.
· به تلاش های کودک بها دهید: همیشه دنبال نتیجه نباشید تلاشها را نیز مورد توجه قرار دهید.
· به توانمندی کودک اشاره کنید و نشان دهید که به او افتخار می کنید.
· جملات تأیید آمیز بگویید:
من به کار تو اطمینان دارم.
کار دشواری است ولی فکر می کنم از عهده آن بر می آیی.
در کارِ... روز به روز بهتر می شوی.
دستور دادن به کودک:
گاهی والدین از کودکان انتظاراتی دارند که کارهایی را انجام دهند و لازم است دستوراتی به آنها بدهند. فراموش نکنید دستور دادن به معنای پرخاشگری و عصبانیت نیست. دستور می تواند قاطع اما صمیمی باشد.
در مورد شیوه دستور دادن به نکات زیر توجه نمائید:
1- هنگام دستور دادن در فاصله نزدیک کودک بایستید. نگاهتان به کودک مستقیم باشد و حد الامکان سطح نگاه شما با کودک یکسان باشد. اسمش را صدا کنید.
2- دستورات را واضح و روشن بدهید. از دستوراتی که به صورت کلی مطرح می شود مثل مواظب باش، عجله کن و ... پرهیز کنید زیرا این دستورات مفاهیم انتزاعی دارد و کودکان آنها را درک نمی کنند پس "به جای مواظب باش" مشخصاً بگویید: " لطفاً دستت را به نرده ها بگیر".
3- دستورات مثبت بدهید یعنی افعال مثبت به کار ببرید. به کودک بگویید چه کاری را باید انجام دهد نه اینکه چه کاری را انجام ندهد.
4- از دستورات خواهشی و یا سوالی اجتناب کنید. افعال امری به کار ببرید.
5- درباره دستورات بحث نکنید و دلیل تراشی و فلسفه بافی نکنید. گاهی کودکان برای فرار کردن از زیر اجرای دستورات دائماً سوال "چرا " مطرح می کنند. این چراها لازم به پاسخگویی نیست.
6- به کودک فرصت اجرای دستورات را بدهید. پشت سر هم دستور ندهید.
7- دستورات غیر لازم و غیر ضروری ندهید.
8- بر اجرای دستور نظارت داشته باشید.
9- بلافاصله بعد از اینکه کودک دستوری انجام داد او را تشویق کنید.
10- پیش بینی کنید اگر کودک دستور شما را انجام نداد، پیامدی منطقی برایش در نظر بگیرید. اگر کودک دستور شما را اجرا نکرد، 5 ثانیه صبر کنید. دوباره تکرار کنید و اگر بلافاصله انجام نداد پیامدی را که درباره اش قبلاً هشدار داده بودید اجرا کنید. چانه زنی کودک را نپذیرید و پیامد را اجرا کنید.
11- کودکان بزرگتر را در وضع قوانین مشارکت دهید.
12- به جای امر و نهی کردن مرتب به کودک، محدودیت ایجاد کنید و حق انتخاب دهید.
آموزش مهارت های جدید:
رشد کردن مستلزم یاد گرفتن بسیاری از مهارت های جدید و پیچیده می باشد مثل مسواک زدن، لباس پوشیدن، حمام کردن و ... باید والدین به کودکان کمک کنند تا این مهارت ها را بیاموزند و یا رفتارهای درست گاه و بیگاه کوک را تثبیت نمایند. روش های مؤثر در این خصوص عبارتند از:
1- الگو بودن والد برای کودک: والدین باید الگوی رفتاری باشند که انتظار دارند کودک آن را بیاموزد. می توان در حین انجام یک رفتار آن را توصیف نمود و به کودک اجازه داد که رفتار را تقلید نماید. او را برای موفقیت ولو اندک تشویق کنند و او را برای تلاش بیشتر ترغیب کنند.
2- آموزش اتفاقی: وقتی کودک به طرف والدین می آید تا سؤالی بپرسد، چیزی بخواهد و ... زمانی است که می توانند به او آموزش دهند زیرا در این موقعیت، کودک به برقراری ارتباط با والدین علاقه مند است.
3- استفاده از جدول رفتاری: جدول رفتاری یک قرار داد مشخص است بین پدر و مادر با کودک که براساس آن کودک برای انجام فعالیتی مشخص و تعریف شده، پاداش هایی دریافت می کند. از جدول رفتاری می توان برای آموزش یک مهارت یا رفتار جدید بهره گرفت.
راهبردهای مدیریت رفتار نامطلوب:
همه بچه ها باید یاد بگیرند که محدودیت ها را بپذیرند و احساس سرخوردگی و ناامیدی خود را وقتی نمی توانند به خواسته هایشان برسند، کنترل کنند. اداره ی چنین موقعیت هایی برای والدین دشوار است. اما اگر والدین پیامدهایی را بلافاصله، پیوسته و قاطع برای رفتار نامطلوب استفاده کنند، کودکان خویشتنداری را خواهند آموخت.
در ابتدا سعی کنید بفهمید چرا کودک بدرفتاری می کند. کودکان به دلایل مختلف ممکن است بدرفتاری کنند:
1- برای جلب توجه
2- به دست گرفتن کنترل امور و قدرت نمایی
3- بیماری، خستگی، یا عصبانیت
4- کودک نمی تواند به دلیل مشکلات و بیماریها، رفتار خود را کنترل کنند.
کودکان بدرفتاری را به روش های مختلف انجام می دهد:
انجام کاری که شما دوست ندارید، سستی کردن در امور، بی تفاوتی، پرخاشگری و آزار خود و دیگران.
اگر کودک دستورات شما را انجام نداد یا رفتاری نامطلوب ارایه می دهد، می توانید از موارد زیر برای کاهش رفتار نامطلوب وی استفاده کنید:
بحث مستقیم:
وقتی کارآمد است که کودک یکی از مقررات اصلی خانه را گاهی فراموش می کند و بیشتر در مورد بچه هایی است که همکاری بیشتری دارند.
نحوه استفاده از بحث مستقیم:
ابتدا توجه کودک را به خود جلب کنید. سپس مشکلی را برایش توضیح دهید. سپس مختصراً توضیح دهید چرا این رفتار مشکل دارد [از جمله خبری استفاده کنید] . بعد رفتار صحیح را به کودک پیشنهاد دهید و از او بخواهید که آن کار را انجام دهد.
نادیده گرفتن:
اگر مشکل رفتاری خفیف باشد و خطر یا ضرری ایجاد نمی کند و حقوق دیگران را نیز ضایع نمی سازد (مثل زمانی که برای به دست آوردن چیزی، قشقرق راه می اندازد یا قصد توجه طلبی دارد) از این روش استفاده کنید.
نحوه نادیده گرفتن رفتار:
· خونسرد بمانید و عصبانی نشوید.
· به کودک توجه نکنید. به هیچ وجه به او نگاه نکنید و حرف نزنید (می توانید شروع به خواندن روزنامه کنید تا با کاری سرگرم شوید). هیچ حالت خاصی را در چهره نشان ندهید.
· ممکن است در ابتدا بدرفتاری اش بیشتر شود. در این زمان اگر به او توجه کنید، تلاشتان به هدر رفته است.
· بی اعتنایی را تا وقتی ادامه دهید که رفتار آزارنده وجود دارد. به محض اینکه رفتار نا مطلوب قطع شد، می توانید به اولین رفتار مثبت او توجه کنید.
· در مورد رفتارهایی که خشونت به همراه دارد یا احتمال آسیب به کسی می رود، از این روش استفاده نکنید.
انتخاب پیامد:
پیامد رفتار می تواند رفتار را تقویت یا خاموش سازد. هرگاه رفتاری منجر به پیامدی خوشایند شود آن رفتار تقویت می شود و چنانچه پیامد ناگواری در پی داشته باشد رفتار خاموش می شود.
از این روش برای مشکلات رفتاری شدیدتر استفاده کنید پیامد می تواند پیامد طبیعی باشد یا پیامد قرار دادی. پیامد طبیعی آن چیزی است که خود به خود در اثر رفتار بوقوع می پیوندد. مثلا دست زدن به اجسام داغ باعث سوختن دست می شود. پیامد قرار دادی آن چیزی است که ما بعنوان قرار داد برای کودک تعیین می کنیم. مثلا اگر کفش هایش را کثیف کند باید آنها را بشوید. والدین باید دقت نمایند که از پیامدهای طبیعی خطرناک برای کنترل رفتار استفاده نکنند مثلا اینطور نباشد که اجازه دهند دست کودک را بسوزد، که دوباره سراغ آب جوش نرود!
گاهی پیامد رفتار بصورت اعمال محرومیت است، محرومیت کوتاه مدت از چیزی که کودک دوست دارد که در این موارد می بایست به نکات زیر توجه شود:
· محرومیت باید متناسب با رفتار باشد.
· کودک را از فعالیت یا اسباب بازی که کانون مشکل است محروم کنید.
· مدت محروم کردن باید کوتاه باشد از 5 تا 30 دقیقه معمولاً زمان مناسبی است.
· قبل از محروم کردن، حتماً دلیل این کار را برای کودک توضیح دهید:
· بعد از اتمام زمانی که قرار گذاشته اید، فعالیت یا اسباب بازی مورد نظر را باز گردانید و با توضیح درباره رفتار جایگزین صحیح، بکوشید از تکرار اتفاق قبلی جلوگیری کنید. اگر دوباره اطاعت نکرد این روش را به مدت طولانی تری استفاده کنید یا از روش اتاق خلوت استفاده کنید.
· تهدیدهایی که امکان انجام دادن آن وجود ندارد بیهوده است. کودک به سرعت متوجه میشود که تهدید شما بی اساس است و می فهمد که شما احساس ناتوانی می کنید.
مراقبت والدین از خودشان:
فرزند پروری وظیفه ی دشواری است. لازم است که والدین به خود و نیازهایشان توجه کنند و مراقب سلامت روانی و جسمانی خویش باشند. متمرکز کردن زندگی، فقط بر فرزندان نه به نفع والدین است نه به نفع کودکان. پدر یا مادر از حقوقی برخوردار هستند: دوستی ها، حفظ فضای خصوصی، زمانی برای خودشان و غیره
در مورد نحوه ی مراقبت از خود به نکات زیر توجه کنید:
هر روز سعی کنید یک فعالیت خوب یا جالب برای خودتان انجام دهید.
آرام بمانید. تقریباً هر روز زمانی را به آرام سازی خود اختصاص دهید. 15 دقیقه نفس عمیق بکشید. این کار را با فشار انجام ندهید. عضلات خود را از سرتا پا به تدریج و به ترتیب ابتدا منقبض و سپس رها کنید.
خودتان را بپذیرید و دوست داشته باشید. بر نکات مثبت خود تمرکز کنید و به آن توجه نمایید.
با باورهای نامعقول خود مبارزه کنید. از خود گله نکنید. از گفتن واژه های دلسرد کننده و مطلق مثل مجبورم، باید و ... اجتناب کنید.
انتظار واقع بینانه از خود داشته باشید. هر کس ممکن است اشتباه کند. هیچ کس کامل نیست.
به خود اطمینان خاطر بدهید اگر خودتان احساس اطمینان خاطر نداشته باشید، انتقال آن به کودک نیز مشکل می شود .
مطالب پیشنهادی:
خطرظروف یک بار
مصرف ومشکلات آن بر سلامتی
ورزش های ضد استرس برای بهتر شدن وضعیت روانی و احساسی
افراد کدامند؟
ورزشچه اثری
برکاهش بیماری های قلبی و بیماریهای استخوانی دارد؟
در سراسر دوران زندگی، ارتقای بهداشت روانی کودکان و نوجوانان نقش مهمی دارد. افزایش فشارهای روزمره زندگی بر خانواده ها، تطبیق سبک مثبت فرزند پروری را برای آنها بصورت چالش بزرگی مطرح نموده است . در نوشته ذیل نمونه هایی از تکنیکهای فرزندپروری مثبت ارائه می گردد:
بهبود مهارتهای اجتماعی در فرزندان : بهترین عامل پیش بینی کننده عملکرد سالم دوران بزرگسالی، میزان صلاحیت اجتماعی کودکان است. صلاحیت اجتماعی یعنی کودک بتواند با دیگران کنار بیاید و با آنها با مسالمت زندگی کند. صلاحیت اجتماعی و عزت نفس در افراد با یکدیگر ارتباط مستقیم دارند. این موارد شامل همانندسازی، آموزش مهارتها و رفتارهای اجتماعی به کودکان و بکارگیری این آموزشها در گسترش تعاملات اجتماعی مثبت با دیگران می باشد.
اختصاص فرصتی برای مکالمه با فرزندان : انباشت احساسات در درون کودک می تواند موجب طغیانهای خلقی، نوسانات یا حتی رفتارهای قلدرانه شود. کودکتان را تشویق کنید که کاملاً آزادانه درباره احساساتش با شما صحبت کنند. به او تفهیم کنید که یک روش سالم برای بیان خشم، ترس، اندوه یا درد، صحبت کردن درباره این احساسات است. تلاش کنید کودکتان عواطف خود را بصورت کلامی ابراز نماید و خود نیز بعنوان یک الگو، درباره احساساتتان با او صحبت کنید.
تشویق در انجام امور : پاداش و تشویق کودکان بخاطر یک رفتار خوب و مناسب بسیار مهمتر از آنست که به انتقاد از بخشی از رفتار که ممکن است ناپخته بنظر برسد، بپردازیم. بعنوان مثال اگر کودک شما اتاقش را مرتب نمود اما توده عظیمی از
اسباب بازیهایش را در گوشه اتاق باقی گذاشته، به جای اینکه او را برای این غفلت مورد سرزنش قرار دهید، « بگویید چقدر خوب اتاقت را تمیز و مرتب نموده ای.»
به جای تنبیه به برقراری نظم و انضباط اصرار نمایید: نظم عبارتست از ارائه رفتاری قابل قبول که موجب یادگیری اتخاذ تصمیمات عاقلانه توسط فرد می گردد. به کودکتان برای رفتار خوب پاداش بدهید، محدودیتهایی را بسته به سن و موقعیت برای او تعیین کنید، سعی کنید به آنها القا کنید که علاقمندید آنها خود ناظم خود باشند. تنبیه فیزیکی و حتی کلامی می تواند برای کودک مضر بوده و منجر به تنزل عزت نفس در وی شود.
عدم انتقال استرسهای ناشی از محل کار به خانه و خانواده : وقتی که والدین در محیط کار با انواع استرس روبرو باشند ممکن است این استرس به زندگی خانوادگی آنها انتقال یابد و نهایتاً آنها بیشتر مستعد بحث و مجادله با فرزندان خود بوده و کمتر قادر به تحمل رفتارهای نامناسب از طرف آنها باشند. این مسئله ممکن است اثر سوئی بر روی عزت نفس کودک داشته باشد. ضروریست که نسبت به شناسایی عوامل استرس زا در مورد خود اقدام نموده و به نیازهای بهداشت روان خود توجه کنیم.
عدم پرورش افراطی فرزندان : این سبک فرزند پروری شامل ثبت نام کودک در تعداد زیادی از فعالیتهای فوق برنامه، آموزشی ، ورزشی و مؤسسات اجتماعی است. کودکان نیاز به زمان و فضایی برای خلاقیت، فکرکردن و کشف اشیاء توسط خود دارند. فرزندپروری افراطی ممکن است به اعتماد بنفس کودک آسیب برساند، احتمالاً باعث ایجاد و گسترش افسردگی و سوء مصرف مواد شود.
برای ایجاد و برقراری نظم و انضباط به شیوه های ذیل توجه نمایید:
انتقاد سازنده : بجای سرزنش کودک به او بگویید که چه نیازهایی ضرورت اجرا دارند. روی عمل یا رفتار متمرکز شوید. بعنوان مثال بجای گفتن « تو باز شلوغ کاری کردی؟ اسباب بازیهایت را همه جا ولو کرده ای» تمرین کنید و بگویید « این اتاق آشفته است می خواهی آنرا مرتب کنی؟ »
راهنمایی مجدد: به فرزندتان کمک کنید تا هر رفتار ناخواسته را با یک رفتار قابل قبول جایگزین نماید. بعنوان مثال اگر فرزند شما در داخل اتاق توپ بازی می کند و آنرا به اطراف پرت می کند، با او به داخل حیاط بروید و توپ بازی کنید.
مکث : وقفه یا مکث بایستی بعنوان فرصتی برای کسب مجدد تسلط و کنترل خود توسط کودک، بکار گرفته شوند نه بعنوان فرصتی برای تربیت مجدد توسط بزرگسالان. مثلاً برای تمرکز حواس و پیشگیری از حواس پرتی کودک،
می توان یک فاصله زمانی کوتاه از وی خواست که روبروی دیوار بنشیند . بایستی توجه داشت که برای ثمربخشی هر چه بیشتر وقفه ها رعایت تناسب و امساک در اجرای این وضعیت توسط بزرگسالان ضروری است.
علائم بهداشت روان در کودکان :
دوستانی دارد و با سایر کودکان کنار می آید.
می تواند تمرکز حواس داشته باشد و توجه اش را روی موضوعی جهت دهد.
الگوهای نسبتاً ثابتی در تغذیه و خواب خود دارد.
علاقه و پیشرفت منطقی ( با توجه به تواناییهای خود) در مدرسه نشان می دهد.
بیشتر اوقات از جنبه های مختلف زندگی خود نظیر : خانواده، دوستان، مدرسه، ظاهرفیزیکی خود و ... احساس رضایت می نماید.
از شکستها و ناسازگاریهای کوچک بیش از اندازه مضطرب یا عصبانی نمی شود.
به سایرین احترام می گذارد.
با انرژی است و در طول روز این انرژی را حفظ می کند.
سرگرمی ها و تفریحات مختلف دارد.
مطالب پیشنهادی:
خطرظروف یک بار
مصرف ومشکلات آن بر سلامتی
ورزش های ضد استرس برای بهتر شدن وضعیت روانی و احساسی
افراد کدامند؟
ورزشچه اثری
برکاهش بیماری های قلبی و بیماریهای استخوانی دارد؟
پدر و مادر عزیز آیا برای تربیت فرزندانتان دانشی آموختهاید؟ یا مهارتی کسب نمودهاید؟ برای تربیت سازنده فرزندان مهارتهایی وجود دارد که با استفاده ار آنها در روند مراقبت از کودکانتان میتوانید نقش اساسی در رشد آنها داشته باشید.
1) به رفتارهای کودکتان با دقت توجه کنید
بسیاری از والدین توجه کمی به آنچه که در خانه اتفاق میافتد دارند و به همین دلیل ممکن است مشکلات را بیشتر و مهمتر و بالعکس کمتر و کم اهمیتتر از آنچه که هست ارزیابی کنند. برای مثال: کودکان گاهگاهی نق میزنند بهویژه، در زمان خستگی، بیماری و یا تغییرات محیط، اگر والدین خود خسته و ناراحت باشند ممکن است این مشکل را خیلی بزرگ جلوه دهند. گاهی بالعکس، کودکی که مرتباً با همسالانش دعوا میکند والدین بیتوجهی کرده و آن را طبیعی میدانند و هیچ اقدامی نمیکنند.
با توجه نمودن به رفتارها و یادداشت کردن آنها و اینکه چند بار در روز اتفاق میافتد بهتر میتوانید بفهمید که آیا کودکتان مشکل دارد و آیا نحوه برخورد شما برای حل مشکل مفید است یا نه؟
2) چگونه میشود رابطه بهتری با فرزندتان داشته باشید؟
اوقات خوبی را با فرزندتان بگذرانید
معمولاً والدین زمان بسیار کمی را با فرزندشان میگذرانند و بیشتر مواقعی که به ظاهر با بچهها هستند، اغلب به فعالیت دیگری مشغول هستند. بهتر است در طول روز و بهطور مکرر زمانهایی را با کودکتان بگذرانید. زمانهای کوتاه (برای مثال 1 تا 10 دقیقه) مفیدتر است. مثلاً وقتی که کودک به شما مراجعه میکند تا چیزی بپرسد و یا چیزی میخواهد، بهترین زمان برای توجه به کودک است.
با کودکتان صحبت کنید
در مورد چیزهایی که فرزند شما به آن علاقه دارد صحبت کنید. صحبت با کودک به او کمک میکند که سخن گفتن را یاد بگیرد، مهارتهای اجتماعی و گفتگو کردن را بیاموزد و اعتماد به نفسش افزایش مییابد.
احساسات خود را به کودکتان نشان بدهید
فرزندتان را بغل کنید، لمس کنید، در آغوش بگیرید، ببوسید، ماساژ دهید، قلقلک بدهید. این کارها به کودکان کمک میکند که از مورد توجه بودن و مورد محبت واقع شدن احساس آرامش کنند و رابطه عاطفی آنها محکمتر شود.
3) اگر مایلید فرزند شما رفتار مطلوبی انجام دهد، مهارتهای تشویق کردن را بیاموزید
رفتار مطلوبی را که میخواهید کودکتان انجام دهد دقیقاً مشخص کنید (برای مثال «داشتن نظم» برای کودک مبهم است، به جای آن میتوانید از کودک خود بخواهید مثلاً اسباببازیها را در محل خودش قرار دهد).
در هر نوبت یک رفتار را انتخاب کنید و وقتی فرزند شما آن رفتار را بهصورت خودکار انجام میداد روی رفتار دیگری تمرکز کنید.
از روشهای گوناگون تشویق کردن استفاده کنید. تشویقهای شما میتواند کلامی باشد (برای مثال: آفرین دخترم من واقعاً از این که بعد از اتمام بازی اسباببازیهایت را مرتب کردی، خوشحالم) یا تشویقهای غیر کلامی مثل لبخند زدن، چشمک زدن، بغل کردن، و ... که کودکان از آن لذت میبرند. اگر از تشویق مادی (خرید یک وسیله) استفاده میکنید دقت کنید آن وسیله گران نباشد ولی مورد علاقه فرزندتان باشد. حتماً بعد از اینکه کودکتان رفتار مطلوب را انجام داد آن را تهیه کنید و به وعده خود عمل کنید.
اگر در تشویق کردن فرزندتان برای انجام یک رفتار مطلوب ناموفق هستید با متخصص مشورت کنید.
4) رفتار و مهارتهای جدید را به کودکانتان آموزش دهید
برخی از والدین تصور میکنند کودکان با گذشت زمان و وقتی بزرگتر میشوند یاد میگیرند چگونه در هر موقعیتی رفتار کنند. در حالیکه برای یادگیری هر مهارت جدید لازم است والدین آموزش دهند، با فرزندشان تمرین کنند، کودک خود را تشویق نمایند و خود الگوی خوبی در این زمینه باشند.
5) چگونگی برخورد با رفتار نامطلوب فرزند
کودکان خواستههای زیادی دارند که انجام همه آنها مقدور نیست و یا برخی از این خواستهها پسندیده نیستند. بنابراین همه کودکان لازم است که حدود و قوانین را یاد بگیرند و ناکامی و ناراحتی خود را هنگامی که به خواستههایشان نمیرسند کنترل کنند. مدیریت این رفتارها برای والدین ممکن است پردردسر باشد، اما روشهای مثبت و موثری وجود دارد که به کودکان کمک میکند کنترل بر خویش (خویشتنداری) را یاد بگیرند.
روشهای مختلفی برای اداره مشکلات رفتاری کودکان وجود دارد. والدین با تمرین این شیوهها فرصت خواهند یافت که در هر شرایطی روش مناسب را برگزینند.
6) چگونگی مدیریت رفتارهای نامطلوب کودکان در خارج از خانه
کودکان ممکن است در خانه مشکلی نداشته باشند ولی در موقعیتهای دیگری مثل مهمانی، فروشگاه، مطب پزشک و یا مسافرت مشکلاتی را بهوجود آورند.
از قبل آماده باشید و چنین موقعیتهایی را در خانه و خارج از خانه تمرین کنید.
انتظاراتی را که از کودک خود دارید از قبل مشخص کنید و برای او توضیح دهید (برای مثال امروز که میرویم فروشگاه میخواهم که دست منو بگیری و از من دور نشوی)
فعالیتهای سرگرمکنندهای برای کودک در آن موقعیت خاص فراهم کنید (مثلاً بردن اسباببازی مورد علاقه کودک).
7) تسلط بیشتر بر اوضاع
والدین عزیز هر روز حوادث و مسائلی در زندگی شما پیش میآید که ممکن است تعادل شما را دچار اشکال کند. نمیتوانیم از وقوع بعضی حوادث جلوگیری کنیم ولی میتوانیم خود را برای مقابله با چنین حوادثی آماده کنیم. میتوانیم فکر، احساس و رفتارمان را طوری تنظیم کنیم که آسیب کمتری ببینیم. ابتدا موقعیتهای دشوار را مرور کنید و مهارتهایی که برای برخورد با آنها لازم است تمرین کنید. تواناییها و ضعفهای خود را بشناسید. اگر مشکلاتی در زندگی شما هست همین امروز برای حل آن اقدام کنید.
8) دستیابی به روحیه بهتر
هنگامی که یک اتفاق ناگوار برای شما میافتد، افکار منفی از ذهنتان میگذرد. این افکار ممکن است در همان موقع باورکردنی باشند اما اگر بعداً راجع به آن فکر کنید به نظرتان غیرواقعی، مبالغهآمیز و حتی خندهدار بیابند. اما در همان زمان این افکار باعث ناراحتی و نگرانی بیشتر شما میشود و موجب میشود که شما تصمیمات درستی نگیرید و حتی مشکلتان بدتر شود. افکار منفی را شناسایی کنید (مثل من همیشه خراب میکنم). در گفتگو با خود عبارت مثبت در جهت سازگاری بیشتر استفاده کنید. (مثل میتوانم این مشکل را حل کنم) و با افکار منفی مبازره کنید (گاهی خراب میکنم ولی بیشتر اوقات خوب عمل کردهام) یاد بگیرید که چگونه خودتان را در شرایط سخت آرام نگه دارید. برای موقعیتهایی که احتمال دارد مشکلی پیش بیاید برنامهریزی کنید و آماده باشید.
9) تقسیم مسئولیتها
پدر یا مادر بودن وظیفه دشواری است و اگر پدر یا مادر هر کدام بخواهند به تنهایی این مسئولیت را بپذیرند دچار خستگی و ناامیدی خواهند شد. یاد بگیرید از دیگران کمک بخواهید با همسرتان کارها را تقسیم کنید در مورد مشکلات پیش آمده حرف بزنید. اگر تا حالا چنین کاری نکردهاید ممکن است در ابتدا همسر و سایر اطرافیان به راحتی تقاضای شما را نپذیرند چون آنان عادت کردهاند که شما به تنهایی همه کارها را انجام دهید.
مهارتهای فرزندپروری- دکتر مصطفی نجفی- فوق تخصص روانپزشکی کودک و نوجوان
مطالب پیشنهادی:
بیمه های مکمل بر قشرهای آسیب پذیر چه تاثیری دارد؟
ارتباط بین فعالیت فیزیکی و کاهش بیماریها چیست؟
چگونه عملکرد فیزیولوژیکی و روانی میانسالان افزایش می
یابد؟
آمادگی سازمانهای غیر دولتی در حوادث و بلایا
تا حالا شده بیشتر از صد مرتبه به فرزندت تذکر بدهی و او عین خیالش نباشد؟ تا حالا شده احساس کنی به عنوان یک پدر یا مادر اصلاً دیده نمیشوی؟ تا حالا شده خودت را در تربیت فرزندت، شکست خورده احساس کنی؟
اقتدار گمشده
این روزها نه تنها برای شما مادر و پدر ایرانی، بلکه در تمام دنیا، آنچه گم شده است و کمتر یافت میشود، اقتدار والدین است. والدینی که به سبب محبت و دلگرمی بی حد و حصر به کودک یا دلایلی که در این مقاله ذکر میشود، جایگاه خود را از دست دادهاند. حالا بعد از گذر عمری کوتاه، از اعمال بی حساب و کتاب خود پشیمان اند؛ ولی دیگر پشیمانی سودی ندارد. پس بهتر است تا کار از کار نگذشته، نوع فرزند پروی خود را بیابید و در صورت لزوم آنرا ارتقاء دهید.
کارشناسان خانواده در تمام دنیا، سبکهای فرزند پروری را به گونههای مختلف طبقه بندی کردهاند. خوب است در این مجال کوتاه، بیابیم که سبک و روش رفتار ما در زندگی - به خصوص در مقابل فرزندان - در کدام دستهبندی روانشناسان قرار دارد؟
برآنیم تا در این مقاله مطابق با معیارها و ملاکهای فرهنگی، روانی، اجتماعی و دینی خانوادههای خود، 6 سبک زندگی را مورد بررسی قرار دهیم و حاصل تربیت این خانواده را اینگونه بشماریم :
افراد ناسازگار و خودرای
اولین سبکی که مورد بررسی قرار میدهیم، خانوادههای سهلگیری هستند که اجازهی هر کاری را به فرزندشان میدهند و آنها را در محدودیت خیلی کمی قرار میدهند. حاصل تربیت این نوع خانوادهها، افراد ناسازگاری هستند که قابلیت اجتماعی خیلی کمی دارند، احترام به دیگران را نیاموختهاند، بسیار خودرأی و یک دنده هستند و بر رفتار خود کنترل ندارند.
این نوع تربیت، بابهنجارترین سبک فرزند پروری است. والدین در مقابل خواستههای فرزندانشان «نه» نمیگویند. این بدان علت نیست که خواستار آزادی و تجربه آموزی فرزندانشان هستند، بلکه به خاطر سستی اراده و ضعف در اقتدارشان میباشد. این خانوادهها از لجبازی، اصرار زیاد و غرغر کردن بچههایشان میترسند.
اینگونه است که «فرزند سالاری» حکمفرما میشود. این نوع خانواده، بچههای لوس و مغروری تحویل جامعه میدهند؛ که قدرت سازگاری با محیط را ندارند و در مدرسه و جامعه و ازدواج و شغل خود بی تردید دچار مشکل خواهند شد.
افراد سربهراه و بیابتکار
دومین نوعی را که مورد بررسی قرار میدهیم، نقطهی مقابل آنچه در بالا ذکر شد میباشد. این نوع فرزند پروری، سبک مستبدانهای است که شعار «این است و جز این نیست» را سرلوحهی خود قرار میدهند.
فرزندان این سبک، افرادی هستند که مدام خود را با دیگران مقایسه میکنند. در وجود این افراد، ابتکار و خلاقیت کور شده است.
والدین در این سبک، مدام در تلاش اند تا قدرت و تسلط خود را حفظ کنند و هیچگاه با فرزندان خود مشورت نمیکنند. این گونه خانوادهها، خانوادههای «خودکامه» ای هستند که بیشتر در خانوادههای «شهری» قدیم و «روستایی» امروزی دیده میشوند
در کل میتوان گفت : این روش، عبارت است از «محدود کردن، تنبیه کردن، دستور دادن، بها دادن به کار و تلاش نه خلاقیت و فکر، حداقل مبادلهی کلامی و کنترل».
جالب است بدانید تربیت شدگان این سبک، معمولاً مورد قبول جامعه هستند و اکثریت آنها از انحرافات اخلاقی به دورند. میتوان گفت تربیت در این نوع سبک، 40 تا 50 درصد تأثیرگذار است. علت چیست؟ واضح است : زندگی با همراهیِ مدام زور و ترس و تنبیه. دست قدرتمندی که اجازهی بالا آوردن سر را نمیدهد. سری که حق ندارد دو قدم آن طرف تر را ببیند و تجربه کند و خلاق شود و ...
تازه به دوران رسیدهها
در این سبک، خانوادههای بی بند و باری قرار دارند که به زندگی خودشان اهمیت بیشتری میدهند. اینان در امور فرزندان دخالت نمیکنند.
این خانوادهها، تازه به دوران رسیدههایی هستند که ناگهان پول هنگفتی از طریق ارث، یا فروش مزرعههای روستایی، یا از طرق دیگر به دست آوردهاند و خود را در آن گم کردهاند. والدین در این سبک، در پی خوشگذرانی خود هستند و فرزندانشان را با کیفی پر از پول رها کردهاند. این فرزندان به راحتی به مکانهای پرخطر اخلاقی رفت و آمد میکنند و هیچ راهنما و دلسوزی ندارند.
حاصل تربیت این نوع سبک را میتوان اینگونه برشمارد : خویشتن داری کم، کنار نیامدن با مسئلهی استقلال، قابلیت اجتماعی کم.
اطاعت از روی ترس و احترام
این سبک فرزند پروری، مخصوص خانوادههایی است که اقتدار را همراه با نوعی ترس به فرزندان خود منتقل میکنند. حریمی آغشته از «ترس و احترام»، فاصلهی والدین و فرزندان را در بر میگیرد. این شیوه مخصوص پدرهایی است که مقدم بودند و پسرها، حق برداشتن قدمی جلوتر از پدر را نداشتند.
پدرهای قدیم، نه تحصیل کرده بودند نه از اصول روان شناسی سر درمی آوردند، ولی حرفشان نزد فرزندان خریدار داشت. . اگر پدر 1 بار حرفی میزد، فرزند آن حرف را تا 30 سال آویزهی گوش میکرد؛ این روزها اگر پدر بیچاره 30 بار یک حرف را بزند، فرزند 1 بار هم بدان عمل نخواهد کرد.
این شیوهی تربیت در جامعهی امروزی که روند تربیت لطیف شده است و از «ترس» خبری نیست، کاربردی ندارد. این روزها عصر منطق و دلیل است. این روزها کارشناسان تلویزیون با محبت بسیار با فرزندان ما صحبت میکنند. این روزها مجریهای ماهوارهها قربان صدقهی جوان ما میروند. این روزها تربیت لطیف شدهی رسانهها، جایی برای اقتدار والدین نمیگذارد. این روزها بچهها یاد گرفتهاند به جای «چشم» بگویند : «چرا».
نگارنده به هیچ وجه منکر دلیل و منطق و شک و سوال نیست، بلکه مدعی است که هیچ چیز را نباید چشم و گوش بسته پذیرفت؛ ولی این را به خوبی میداند که اغلب والدین خیر و صلاح فرزندشان را میخواهند و گاهی آنچه در خشت خام میبینند، جوان در آینه نمیبیند.
افرادی به سردی «غرب»
این سبک را میتوان خانوادههای «دموکرات» یا «مساوات طلب» نامید. در این گونه خانوادهها، افراد همپای? والدین خود هستند و تفاوتی از لحاظ نقشی که ایفا میکنند وجود ندارد.
در این خانوادهها پدر، توصیهی اخلاقی میکند ولی در قبال گوش دادن یا گوش ندادن فرزندشان عکسالعمل خاصی نشان نمیدهند. جوان در این نوع خانوادهها در سراشیبی انحطاط فرو میرود و والدین تنها به تذکر زبانی بسنده میکنند. والدین آن قدر سرد و بی تفاوت هستند که ترجیح میدهند به جای آنکه تجربهی خود را در اختیار او قرار دهند، خودش سرش به سنگ بخورد و تجربه کسب کند.
اگر مشورت خواهی از نوجوان، با رهبری مدبرانه همراه باشد، سبب میگردد آنچه مدنظر والدین است از زبان فرزند شنیده شود و عمل گردد
اینگونه خانوادهها در کشورهای غربی بیشتر از کشور ما دیده میشود. بهتر است همیشه حد تعادل را در پیش گرفت : نه مثل این نوع سبک، سرد و بی تفاوت، نه مانند برخی خانوادههای ایرانی که تمام آرزوها و آمال به دست نیاورده ی خود را در فرزندانشان میبینند.
افراد متکی به نفس و مسئولیت پذیر
آخرین و بهترین سبکی که مورد بررسی قرار میدهیم، سبک «قاطع و ایمان بخش» نام دارد. در این نوع خانوادهها والدین و فرزندان روابط صمیمی و مستحکمی با هم دارند. قوانین شناخته شده است و افراد متکی به نفس و خودمختار بارمی آیند. تذکر و نصیحت، تنها در شرایط خاص و بزنگاه، با در نظر گرفتن تمامی جوانب صورت میگیرد. والدین در کنار خانواده حضوری فیزیکی و رفاقتی دارند.
در اغلب این خانوادهها رفاه مطلق حکمفرما نیست. اینان معتقدند فرزندشان باید سیراب از محبت باشد، ولی لزومی ندارد که از امکانات هم سیراب گردد؛ زیرا آشنایی با سختیها و راه مقابله با آنها را عامل پیشرفت فرزندشان میدانند.
والدین قاطع و صمیمی در این خانوادهها، سکّان کشتی زندگی را در طوفان حوادث به دست میگیرند، مدبرانه تدبیر میکنند، قاطعانه تصمیم میگیرند و پشتوانهی محکمی میگردند برای اهالی خانه؛ الگوی مقتدری میشوند برای فرزندان و مایهی افتخار و مباهات خانه.
شور و مشورت واقعی در این نوع خانواده به چشم میخورد. اگر والدین اظهارنظری میکنند، با اقامهی برهان و دلیل آن را پشتیبانی میکنند، تا فرزندان آنرا با میل و رغبت بپذیرند. اگر مشورت خواهی از نوجوان، با رهبری مدبرانه همراه باشد، سبب میگردد آنچه مدنظر والدین است از زبان فرزند شنیده شود و عمل گردد.
در کل میتوان سبک مقتدرانه را اینگونه برشمارد : تشویق به استقلال همراه با محدودیت بر رفتارها، مبادلهی کلامی زیاد، گرمی و دلسوزی.
اینک که سبکهای مختلف فرزند پروری در کشورمان را مورد بررسی قرار دادیم، جای خود را بیابید و در ارتقاء آن بکوشید.
مطالب پیشنهادی:
بیمه های مکمل بر قشرهای آسیب پذیر چه تاثیری دارد؟
ارتباط بین فعالیت فیزیکی و کاهش بیماریها چیست؟
چگونه عملکرد فیزیولوژیکی و روانی میانسالان افزایش می
یابد؟
آمادگی سازمانهای غیر دولتی در حوادث و بلایا