اگر کودک خردسال داشته باشید معمولاً این مسئله را بارها و بارها تجربه کردهاید. کودک شما در اتاق دیگری مشغول بازی کردن است. صدای او را میشنوید که با عروسک هایش صحبت میکند. صدای اسباب بازیهایش را میشنوید که آنها را اینطرف و آنطرف میاندازد. در این هنگام تا وقتی که سر و صدای کودک خود را از اتاق دیگر میشنوید میدانید که همه چیز مرتب است و کودکتان مشغول بازی با اسباب بازیهایش میباشد . اما لحظاتی بعد به خود می آیید، چند دقیقه است که صدایی از اتاق مجاور نشنیده اید ، دیگر صدای کودکتان که با عروسک یا ماشینهایش بازی میکند شنیده نمیشود دراینحال متوجه میشوید که کودکتان مشغول کاری است. به آرامی نزدیک اتاقش میشوید از لای در ، درون اتاقش را نگاه میکنید. او را میبینید که کیف دستی شما را برداشته است و محتویات آن را بیرون ریخته و یکی یکی آنها را بررسی میکند. معمولاً در این مواقع والدین به خوبی میدانند که کودک مشغول انجام کاری است یا به استقبال خطری رفته است . مطالبی که در این مقاله به آن میپردازیم بررسی برخی از ویژگیهای بازی و تفاوت آن با کاوشگری در کودکان است.
یکی از مسائل مهمی که در خصوص بازی کودکان نظر پژوهشگران را به خود جلب کرده است مبحث کاوشگری در کودکان است. رفتار کودکان در دورهی پیش از دبستان معمولاً بسیاری از انواع فعالیتها اعم از بازی های حسی – حرکتی ، بازیهای نمادین، بازیهای رقابتی و کاوشگری را در بر میگیرد. به طور دقیق نمیتوان کاوشگری و بازیهای دیگر را از یکدیگر تفکیک و به طور جداگانه تقسیم بندی نمود. معمولاً در فرایند رشد کودک همواره بازی و کاوشگری به موازات یکدیگر حرکت میکنند. کودک کگاهی مشغول کاوشگری و گاهی مشغول بازی کردن است. کاوش کردن لحظهای دیگر به بازی تبدیل میشود در کودکی که در حال بازی کردن است بعضی اوقات رفتارهای کاوشگرانه از خود نشان میدهد. معمولاً روانشناسان کودک از جنبههای مختلفی بازی و کاوش را در کودکان بررسی کردهاند. تفاوت این دو را در سه حوزه مختلف تشریح کردهاند. در اینجا ما به بررسی این سه حیطه میپردازیم.
وضعیت و عملکرد عاطفی کودکان
وقتی کاوش را از نقطه نظر وضعیت عاطفی کودک بررسی میکنیم به این نتیجه میرسیم که کاوش معمولاً نوعی تجربهی هیجانی بیطرف (خنثی) یا اندکی منفی توصیف میشود. در حالی که از نقطه نظرعاطفی ، بازی برای کودکان امری بسیار لذتبخش و مثبت در نظر گرفته میشود. زمانی که کودکی به بازی کردن سرگرم است، طبق نظریاتی که در مقاله پیشین در خصوص بازیهای کودکان از دیدگاه روانشناسان مطرح کردیم، در حال انجام نوعی تجدید انرژی میباشد. کودکان از طریق بازی انرژی مازاد خود را تخلیه میکنند و در حال ترمیم انرژی اضافی خود هستند و این عامل کمک میکند تا آنها از خستگی رهایی یابند. هنگامی که کودکان در حال کاوش در محیط پیرامون خود هستند معمولاً مقداری محتاط و جدی به نظر میرسند. تعریف عاطفهی منفی که در بالا به آن اشاره کردیم معمولاً نشان دهندهی این است که در وضعیت کاوش به دلیل اینکه کودک در حال تجربهی جدید و بررسی موضوع یا چیزی است که عواقب آن برایش نامعلوم است و سعی میکند از رمز و راز آن سر در آورد، نوعی سردرگمی، بلاتکلیفی و ناپایداری را احساس میکند و چون برای کشف موضوعی که به آن پرداخته است تمام توجه و حواسش را به آن جلب میکند نوعی اضطراب و تنش درونی در او ایجاد میشود. مانند شخص در حال کار با سیمی است که در آن برق جریان دارد، با اینکه تمام توجه و حواسش را معطوف به کارش کرده است تا حادثهای پیش نیاید اما نوعی اضطراب و نگرانی درونی ناشی از احتمال برق گرفتگی احساس میکند. همین مسئله توجه، جدیت و احتیاط معمولاً در بازی خیلی کمتر دیده میشود و معمولاً کودکان خودشان را رها میکنند تا هر چه بیشتر از بازی لذت ببرند.
میزان رفتار کلیشهای و قالبی در رفتار آنها
وقتی کودکی در حال بازی کردن است سعی نمیکند خودش را در هیچ قالب و چهارچوبی قرار دهد. برای رسیدن به اوج لذت و شادمانی کودک سعی میکند روند بازی را هر گونه که پیش آید ادامه دهد. هدف اصلی برای او کسب حداکثر لذت از بازی است. اما هنگامی که کودکان در حال کاوشگری هستند معمولاً رفتارهای کلیشهای و قالبی از خود نشان میدهند. کودکی را در نظر بگیرید که از روی حس کنجکاوی محتویات کیف دستی مادرش را کاوش میکند و با کنجکاوی وسایل داخل آن را یکییکی مورد بررسی قرار میدهد. اگر به رفتار قالبی این کودک توجه کنید متوجه میشوید که هر یک از وسایل کیف را بیرون میآورد آن را از راه بوییدن، چشیدن یا مالیدن آن به صورتش بررسی میکند . این رفتارهای کلیشهای و قالبی غالباً به این دلیل است که وقتی کودک با اشیای ناآشنا روبرو میشود معمولاً برای بررسی آنها از حواس مختلف خود استفاده میکند تا بتواند شناخت بیشتری نسبت به آن وسایل به دست آورد. برخی مواقع، از الگوهای رفتاری مادر یا خواهرش تقلید میکند. مثلاً جلوی میز آرایش مینشیند و بدون اینکه بداند هر کدام از این لوازم چه مصرفی دارد، همه آنها را به صورت خود می مالد. این رفتار کلیشهای معمولاً برای تمام لوازم روی میز تکرار میشود. اما همین کودک در هنگام بازی کردن بسیار آرام و انعطافپذیرتر است. به سادگی از کاری به کار دیگری مشغول میشود. اینگونه به نظر میرسد که فعالیتهای بازی در کودکان تقریباً به طور کامل از هر گونه رفتار کلیشهای وانعطافناپذیری به دور است.
مراکز و کانونهای توجه کودکان
وقتی کودکی مشغول کاوشگری است گرمی که تمام توجه و تمرکز کودک روی آن کار معطوف است همانطورکه در بالا گفته شد زمان کاوشگری لحظاتی است که کودک محتاط و جدی است. کودک ساکت و آرام گوشهای مشغول کنجکاوی و کاوشگری است. کودکی که به سختی توجه و تمرکز خودش را در حالت عادی روی یک مسئله متمرکز میکند حالا برای دقایق متمادی در گوشهای تمام حواسش را روی یک موضوع معطوف کرده است. دراینحال نوعی شور و هیجان درونی برای کشف موضوع در کودکان دیده میشود. معمولاً در این زمان که کودک مشغول کار مشکلی است ضربان قلب آنها ثابت و یکنواخت است . از اینکه کسی به طور ناگهانی خلوت و آرامش آنها را به هم بزند ناراحت میشوند. معمولاً اگر یکدفعه به آنها نزدیک شویم و یا صدایی بشنود، حالت ترس و از جا پریدن نشان میدهند . به دلیل اینکه تمام تمرکز کودک روی موضوع کاوش متمرکز است واز محیط اطراف خودش فارغ شده است ، هرگونه صدای بلند، تماس بدنی با کودک، نزدیک شدن به او و … باعث ترس ناگهانی وی ، ناراحتی و شاید منجر به گریه شود. همین کودک هنگام بازی شور و هیجان متفاوت نشان میدهد. تمرکز کمتری بر فعالیتی که انجام میدهد دارد. در مراحل مختلف بازی بسته به نوع فعالیتی که انجام میدهد ضربان قلبش متغیر است.
وقتی کودکی با محیطی جدید یا وسایل تازه آشنا میشود چون هیچ شناختی نسبت به محیط و وسایل پیرامونش ندارد معمولاً در ابتدا دست به کاوشگری میزند. بنابراین در محیطهای ناآشنا، کودک درابتدا مشغول کاوش و کنجکاوی میشود . بهتدریج با موقعیت و مکانی که در آن قرار دارد آشنا میشود واحساس نزدیکی و آشنایی بیشتر با محیط میکند. با تسلط و آشنایی بیشتر با محیط اطرافش، احساس راحتی میکند و به تدریج در آن محیط مشغول بازی میشود. بنابراین در محیطهای نا آشنا ، کاوشگری پیش از بازی صورت میگیرد. اینگونه به نظر میآید که توجه کودک تحت تأثیرمحرکهای بیرونی که غالباً برای او ناآشنا و پیچیده هستند قرار میگیرد و سعی می کند با آنها آشنا شود. پدیدهی کاوشگری به کودکان کمک میکند تا هر چه بیشتر محیط اطرافشان را در کنترل خود قرار دهند. کاوشگری بخشی از فرایند یادگیری، رشد و تسلط کودکان بر محیط است و باید برای آن اهمیت ویژهای قایل شویم. بهتر است زمانی که کودکان مشغول کاوشگری هستند مزاحمتی برای آنها ایجاد نکنیم. در عین حال توجه داشته باشید که این کاوشگری و کنجکاوی خطرات جانبی به همراه نداشته باشد. مثلاً وارد کردن یک شیئی نوک تیز داخل پریز برق معمولاً تجربه ای است که هر کودکی در طول دوران رشد خود حداقل یک بار آن را انجام میدهد. بنابراین باید احتیاط های لازم را در این خصوص انجام دهید. همانطور که کودکان به وسیله حواس پنجگانه محیط اطراف خود را مورد بررسی و آزمایش قرار داده و اطلاعات محیطی را از طریق حواس خود کسب می کنند. کاوشگری به آنان این امکان را می دهد که بطور ذهنی، مشغول کشف مجهولاتی باشند که اطرافشان می بینند و می شنوند. بنابراین هر بار که متوجه شدید کودک شما مشغول کاوشگری است، اگر کار خطرناکی را تجربه نمی کند و یا عملی که انجام می دهد منتج به آسیب و حادثه ای برای او نمی شود، اجازه دهید که در خلوت خود مانند یک دانشمند کوچک برای کشف مجهولات ذهنی اش تلاش کند.
داریوش صادقی، فوق لیسانس روان شناسی