ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
پیشازاین در خصوص اختلالات یادگیری و روشهای شناخت و درمان آن مطالبی آوردیم و تمرینها و بازیهایی را جهت بهبود این اختلالات مطرح کردیم. با توجه به اینکه یادگیری از طریق بازی بیشترین تأثیر و پایداری را دارا است، قصد داریم در مقالات آتی به شناخت ویژگیهای بازی، انواع بازی در سنین مختلف کودکی و همچنین پرورش استعداد و تواناییهای کودکان از طریق بازی بپردازیم . در این مقاله به شناخت و بررسی ویژگیهای اساسی بازی توجه میکنیم.
در بین متخصصان و روان شناسانی که در خصوص بازی کودکان تحقیر میکنند، تعریف جامع و دقیقی از بازی وجود ندارد. در اصل نمیتوان بازی کودکان را از سایر فعالیتهایی که آنان در طول روز انجام میدهند به راحتی تفکیک کرد. مرز و حدود دقیقی بین فعالیتهای روزانه کودکان، مشغولیت های مختلف، انجام کارها، کاوشگری و جستجو و یادگیری وجود ندارد.
با این حال تعریفی که برخی از روانشناسان در دهه 1980 ارائه کردهاند شامل پنج ویژگی اساسی است و هر فعالیتی که این ویژگیها را داشته باشد به عنوان بازی در نظر گرفته میشود.
ویژگی های بازی از دیدگاه روان شناسان :
1- بازی انگیزه درونی دارد. رضایتی که از بازی به دست می آید که یک کیفیت درونی است. کودک بازی را فقط به خاطر رضایتی که از انجام آن کسب میکند، انجام می دهد. بنابراین وقتی کودک فعالیتی را انجام میدهد که کسی او را مجبور به انجام آن نکرده و فقط به خاطر انگیزه درونی و کسب لذت صورت گرفته، به نوعی بازی کرده است .
2- بازی باید آزادانه انتخاب شود. وقتی کودکان را وادار کنیم تا فعالیتی را انجام دهند، کتابی بخوانند، چیزی یاد بگیرند و غیره، آنها به این فعالیتها به چشم بازی نگاه نمیکنند و لذتی از آن نمیبرند. بنابراین اگر کودکان به کاری وادار شوند و یا حتی احساس کنند که فعالیتی برای آنها انتخاب شده است و مجبور به انجام آن هستند، آن را نوعی بازی نمیدانند. بنابراین وقتی میخواهیم با کودکان بازی کنیم بهتر است، حق انتخاب بازی را به خودشان واگذار کنیم در این صورت چند بازی را به آنها پیشنهاد میکنیم تا خودشان یکی را انتخاب کنند، یا اینکه از کودک میخواهیم هر بازی را که خودش علاقهمند است و دوست دارد انتخاب کند.
3- کودک باید از بازی لذت ببرد و برایش خوشایند باشد. وقتی کودکان را وادار میکنیم تا چیزی را یاد بگیرند، فرایند یادگیری برایشان عملی است که از آن لذت نمیبرند، در حالی که اگر همین یادگیری به صورت بازی صورت گیرد و کودک از آن لذت ببرد و خوشایندش باشد، آن را به دیدۀ بازی مینگرد و نه تنها رابطه بهتری با آن برقرار میکند بلکه به طور خودجوش فرایند یادگیری را دنبال میکند و به آن علاقه نشان میدهد.
4- ویژگی دیگر بازی در هم ریختن واقعیتها یا واقعیت گریزی است. یعنی کودک واقعیات موجود را تغییر میدهد تا بتواند آنها را مطابق میل خود بسازد . مثلاً در بازیهای نمادین در دوره پیش از دبستان، کودک از یک قوطی پلاستیکی به عنوان تلفن همراه استفاده میکند و آن را نزدیک گوشش قرار داده و در صحنه سازیهای خیالی با کسی صحبت میکند. روی یک بالش کوچک مینشیند و خیال میکند که با این اسب پرنده میتواند به هر جایی پرواز کند. این نوع رؤیاپردازی و گریز از واقعیت دنیای کودکان را به قدری جذاب میکند که بدون محدودیت از هر چیزی به عنوان نمادی استفاده میکنند تا لذت رسیدن به آنچه را فکر میکنند به دست آورند.
5- آخرین نکته اینکه کودک هم از لحاظ جسمانی و هم از لحاظ روانی باید با بازی در گیر باشد. در انجام اعمال ورزشی مانند شنا، فوتبال، دوچرخه سواری یا آموزش زبان انگلیسی، ریاضی، تمرینهای نوشتاری و غیره باید ابتدا علاقه کودک به آن جلب شود و با آنها رابطه برقرار نماید و از انجام آنها لذت ببرد. بیشتر کودکانی که از رفتن به کلاسهای آموزشی و یادگیری خودداری میکنند به همین علت است که با شیوۀ درست به آن موضوع علاقهمند نشده اند و آن را دستوری، از طرف مراجع قدرت بالاتر از خود (معلمین، مربیان و والدین) میپندارند و چون به صورت منفعل و بیتفاوت با آن برخورد میکنند هیچ لذتی از آن نمیبرند و با اکراه و دلزدگی این فعالیتها را دنبال میکنند. براساس این ویژگیها، کودکان باید بتوانند بازیهای خود را انتخاب کنند و هنگامی احساس موفقیت بیشتری میکنند که کاری را که خودشان تعیین کردهاند، انجام دهند.
والدین و مربیان نباید در روند آموزش و یادگیری، کنترل و هدایت دائم و بیش از حد نشان دهند. یکی از خطاهای بنیادین که ضد آموزش محسوب میگردد این است که معلمان و مربیان از درسهای خشک، قالبی و دارای ساختار مشخص و یکسان استفاده میکنند که هیچ جذابیتی برای کودکان ندارد، همچنین معلم یا مربی نقش هدایت کننده فعالیتها و عملکردهای کودک را به عهده دارد.
والدین و مربیانی که برای کودکان تصمیم میگیرند که چه کاری را چه موقعی و چطوری انجام دهند، و انتظار دارند کودک برای زمانی طولانی و به صورت غیرفعال و بدون پویایی به درس گوش دهد یا تکلیفهای قلم - کاغذی انجام دهد، نه تنها رغبت و علاقه کودک را به موضوع آموزش و یادگیری جلب نمیکنند بلکه به مرور باعث دلزدگی و خستگی کودک میشوند . تحقیقات روانشناسان نشان میدهد (کینگ، 1979) اگر معلم، مربی یا والدین فعالیتی را برای دانشآموزان تعیین کنند، آنها به آن فعالیت به صورت یک کار مینگرند درصورتیکه اگر خودشان حق انتخاب داشته باشند آنگاه همان فعالیت را نوعی بازی می دانند و با آن رابطه برقرار کرده و از انجام آن لذت میبرند .
با توجه به ویژگیهای بازی که در بالا عنوان گردید باید دقت کرد که هر نوع یادگیری و فعالیتی اگر در چهارچوب بازی قرار گیرد و علاقهمندی و توجه کودک را جلب کند بیشترین تأثیر را بر کودک خواهد گذاشت پس به خاطر داشته باشید اولین گام، ایجاد انگیزه و رغبت در کودکان است. اگر میخواهیم چیزی به کودکان یاد بدهیم اجازه دهیم که در بین چند فعالیت خودشان یکی را انتخاب نمایند . در حین آموزش و فعالیتها فقط نقش هدایتگر و مربی نداشته باشیم بلکه آنها را همراهی کرده و هم بازی آنها شویم و تمام سعیمان این باشد که کودکان بتوانند از بازیهایشان لذت ببرند . در این صورت است که هر نوع فعالیت و آموزشی برای کودکان جذاب و لذت بخش خواهد بود و خودشان به صورت خودجوش آن را دنبال میکنند .
داریوش صادقی، فوق لیسانس روان شناسی
راهکارهای قانونی و فرهنگی در مدیریت مصرف انرژی در سازمانها و مراکز پزشکی
اصلاح ساختار نظام جامع مدیریتی اقتصادی بیمارستان
سلامت روان کودکان در بلایا طبیعی
وظایف دولت در بهبود شاخصهای سلامتی و نابرابری های اجتماعی چیست؟
دسترسی به تمامی این مطالب در سایت