همه ما دوست داریم خواسته های فرزندمان را تا حد توان برآورده کنیم. اما اگر به شما بگوییم باید هر از گاهی به خواسته فرزندتان نه بگویی چه خواهید گفت؟ حقیقت این است که توجه زیاد به خواسته های کودک اولین دلیل لوس شدن بچه ها است. اما این لوسی به همین جا ختم نمی شود و روی کیفیت زندگی فرزندتان در سال های بعد، حتی بزرگسالی او هم سایه می اندازد. به این ترتیب فرزند شما در آینده تبدیل به یک جوان متوقع، همسر ناراضی و والد زورگو می شود که انتظار دارد همه دنیا در خدمت او باشند.
توجه کردن بیش از حد به خواسته های بچه ها موجب قطع رابطه آنها با دنیای واقعیت ها می شود و همین مسئله موجب زیاده خواهی کودک در دوران جوانی خواهد شد. بعد از مدتی، فرزند شما طاقت نه شنیدن را نخواهد داشت و انتظار دارد همیشه به همه خواسته هایش برسد، حتی اگر منطقی نباشند. آن وقت در رابطه با دوستان، همکلاس ها و معلم هایش دچار مشکل می شود، زودرنج و عصبی شده یا تبدیل به یک کودک زورگو و خشن می شود.
از طرف دیگر، با این کار فرزند شما یاد می گیرد که بدون تلاش، به خواسته هایش برسد و در نتیجه در بزرگسالی دوست دارد همه در خدمت او، نیازها و خواسته هایش باشند و انرژی و توان شخصی شان را برای او خرج کنند.
مطالب پیشنهادی:
چند دستور طلایی برای تربیت کودک
یک ماهگی سر را بالا می گیرد
به صدا پاسخ می دهد
به صورتها خیره میشود
اشیا را دنبال می کند
اصوات اوه و آه ازحلق خارج می سازد
قادر به دیدن طرح های سیاه و سفید است
لبخند می زند
می خندد
سر را با زاویه 45 درجه نگه می دارد
دو ماهگی ازحلق خود اصواتی خارج می کند
اشیا را دنبال می کند
سر را برای مدت کوتاهی نگه می دارد
لبخند می زند و می خندد
سر را با زاویه 45 درجه نگه می دارد
حرکاتش نرمتر می شود
سررا دائم نگه می دارد
وزنش را روی پا تحمل می کند
ممکن است سر و شانه را کمی بلند کند
سه ماهگی می خندد
سر را بطور دائم نگه می دارد
صورت و بوی شما را تشخیص می دهد
جیغ میزند
صدای شما را تشخیص میدهد
سر و شانه را کمی بلند میکند
بطرف صداهای بلند برمی گردد
می تواند دست ها را بهم برساند وممکن است روی اسباب بازیها بکوبد
می تواند بغلتد
چهارماهگی سر را بطور ثابت بالا نگه می دارد
می تواند وزن را روی پاها تحمل کند
وقتی با او صحبت می کنید با صوت پاسخ میدهد
می تواند به اسباب بازی چنگ بزند
دستش را به طرف اشیا دراز می کند
می تواند بغلتد
اصوات را تقلید میکند
ممکن است اولین دندانش جوانه بزند
ممکن است برای خوردن جامدات آماده باشد
پنج ماهگی رنگهای تیره را تشخیص میدهد
می تواند بغلتد
با بازی کردن با دست ها و پاهایش خودش را سرگرم می کند
بطرف صداهای جدید میچرخد
نام خود را تشخیص میدهد
ممکن است بدون کمک چند لحظه بنشیند
اشیا را به دهان میبرد
ممکن است ترس از غریبه ها شروع شود
شش ماهگی بطرف صداها واصوات میچرخد
صدا را تقلید میکند و حباب درست می کند
به هر دو جهت می غلتد
دستش را به طرف اشیا دراز می کند و آنها را به دهان می برد
بدون کمک می نشیند
برای خوردن آماده است
ممکن است بطرف جلو خیز بردارد که روی زمین بخزد
ممکن است بخش های کلمات را به هم بچسباند و کلمه ای نامفهوم بسازد
ممکن است اشیا را بطرف خود
رشد و تکامل کودک ، خلاقیت کودک - ninisite.com
مطالب پیشنهادی:
مواظبت از نوزاد در روزها و هفته های اول پس از تولد
نقش تغذیه در رشد قد کودکان و نوجوانان
بازی هایی برای یک سالگی نوزادان
تفاوت بازی و کاوشگری در کودکان
تحت هیچ شرایطی از تنبه بدنی استفاده نکنید . کودکان ازشش سالگی به بعد می توانند به صورت کامل و واضح ، مفهوم مالکیت و نادرست بودن رفتار« برداشتن وسایل دیگران » را درک کنند. در این زمان است که والدین باید محدویت ها و تنبیه هایی را برای این عمل در نظر بگیرند .
یکی از راه های مناسب برای آموزش رعایت حق مالکیت دیگران ، رعایت این حقوق از سوی والدین است. پدران و مادران باید مراقب رفتار خود باشند مثلا بدون اجازه به وسایل سایر اعضای خانواده دست نزنید و حتی برای استفاده از وسایل کودک نیز از او اجازه بگیرند .
ایزانلو، کار شناس ارشد روان شناسی گفت : وقتی از مهمانی با همسرم به خانه برگشتیم لباس های پسر چهار ساله ام عرشیا را در آوردم. در جیب شلوارش اسباب بازی پسر دایی اش را پیدا کردم . من و پدرش به هم نگاه کردیم و از او پرسیدیم که چرا بدون اجازه پسر دایی اش اسباب بازی او را به خانه آورده است؟ خندید و با لحن لوسی گفت:« خوب از اسباب بازیش خیلی خوشم میاد! دلم می خواست مال من باشه، واسه این برداشتمش .» این اولین باری بود که فرزندم این کار را انجام داده بود. اما بارها این اتفاق افتاده که در مهمانی ها بدون اجازه به وسایل خانه میزبان و به خصوص اسباب بازی های کودک میزبان دست زده است. من از تکرار این رفتار ها در آینده خیلی نگران هستم. از شما می خواهم مرا راهنمایی کنید که چطور با او رفتار کنم.
بچه ها تقریبا از چهار سالگی با مفهوم مالکیت آشنا می شوند. حتما دیده اید که کودکان خردسال تمایلی به دادن اسباب بازی خود به کودکان دیگر ندارد. در 4 تا 5 سالگی ، خود را محور جهان می پندارند و حتی تصور می کنند که والدین بیشتر متلعق به آنها هستند تا خواهران و برادرشان .در این سنین بچه ها با مفاهیمی مانند خوب و بد ، جریمه و پاداش و راست و دروغ آشنا می شوند .
کودکان کم سن و سال که هنوز به مدرسه نمی روند اغلب بدون آن که ارزش مادی اشیا را درک کنند، دست به این کار می زنند، آنها حتی گاه از این که برداشتن چیزی بدون اجازه از صاحب آن اشتباه است مطلع نیستند. 3 تا 6 سالگی کودک ، مرحله شخصیت طلبی نامیده می شود. این مرحله نیز به سه زیر مرحله تقسیم می شود:
الف) تضاد و وقفه : در 3 سالگی ، به تدریج فعالیت هایی که مبتنی بر نفی و امتناع است در او مشاهده می شود. برای مثال لجبازی که یک حالت تضادورزی می باشد در 4 سالگی به وجود می آید که انگیزه کودک به دست آوردن استقلال عمل می باشد.
ب) سن لطف : در این مرحله کودک سعی دارد دیگران را مجذوب خود سازد و ارزش خود را از چشم دیگری ببیند.
پ) سن تقلید الگو : تقلید الگو نقش اساسی در درک جهانی بیرونی دارد و کودک به تدریج یاد می گیرد که برای شکل گیری هر چه بیشتر شخصیت های خود از الگوهای دیگر تقلید کند. برای مثال کودک نقش پدر را در بازی های خود تقلید می کند.
بد نیست اکنون که با این مرحله مهم از رشد شخصیت کودک آشنا شدید با ما همراه شوید تا راهکارهای پیشنهادی مان در این موضوع را امتحان کنید.
در ابتدا بررسی کنید تا دریابید چه مشکلی باعث شده تا کودک شما این رفتار را انجام می دهد. مثلا گاه کودک واقعا به چیزی احتیاج دارد اما والدین این نیاز کودک را نادیده می گیرند و او مجبور می شود خود راه حلی برای مشکلش پیدا کند و چه روشی آسان تر از استفاده از وسیله شخص دیگری که در دسترس او قرار دارد.
پیشگیری از این رفتار ها بهترین روش ممکن است. از همان دوران کودکی تلاش کنید تا مفهموم مالکیت را به او آموزش دهید .مثلا به او بگویید که باید برای برداشتن وسایل دیگران اول اجازه بگیرد و برای او تشویق هایی در نظر بگیرید. دوران کودکی زمان خوبی برای آموزش مفهوم مالکیت بر اموال شان دارند و برداشتن چیزی که به شخص دیگری تعلق دارد اشتباه است. برای مثال از کودک بپرسند : « اگر کسی ماشین قرمز تو را بدون این که دوست داشته باشی برداره، چقدر ناراحت می شی ؟»...
یکی از راه های مناسب برای آموزش رعایت حق مالکیت دیگران ، رعایت این حقوق از سوی والدین است. پدران و مادران باید مراقب رفتار خود باشند مثلا بدون اجازه به وسایل سایر اعضای خانواده دست نزنید و حتی برای استفاده از وسایل کودک نیز از او اجازه بگیرند .زمانی که پی بردید بچه چیزی را برداشته است، به هیچ عنوان نباید واکنش شدید نشان دهید . در آن لحظه باید رفتاری مناسب و سنجیده از خود نشان دهید . باید بکوشید آرامش خود را حفظ کرده و روشی منطقی اتخاذ کنید.
تحت هیچ شرایطی از تنبه بدنی استفاده نکنید . کودکان ازشش سالگی به بعد می توانند به صورت کامل و واضح ، مفهوم مالکیت و نادرست بودن رفتار« برداشتن وسایل دیگران » را درک کنند. در این زمان است که والدین باید محدویت ها و تنبیه هایی را برای این عمل در نظر بگیرند .
مثلا محروم شدن از کارتون مورد علاقه اش در همان روز می تواند یک جریمه مناسب با سن کودک می باشد.
- بلافاصله رفتارش را اصلاح کنید و به نوعی درصدد جبران برآیید. از طرف کودک عذرخواهی نکنید، به کودک آموزش دهید تا از کودکی که اسباب بازی اش را برداشته عذر خواهی کند.
- به کودک یاد بدهید چطور آنچه را می خواهد درخواست کند. برای مثال ، اگر کودک از اسباب بازی دوستش خوشش آمده است و می خواهد یک شب آن را از دوستش قرض بگیرد، این موضوع را با شما در میان بگذارد تا شما چاره ای برای او بیندیشید.
- تحسین و تشویق یادتان نرود. پدر و مادر باید از رفتار های شایسته، مناسب و صادقانه کودک حمایت و قدردانی کنند. پیشگیری از این رفتارها بهترین روش ممکن است. در صورت عمل به کودک به کسب اجازه از دیگری برای استفاده از وسیله او، برای این رفتار او تشویق هایی در نظر بگیرید. البته تشویق های کلامی ارجحیت دارند .
نکنه پایانی این که ، ممکن است دلایلی پیچیده تر از آنچه ذکر شده نیز در بروز این رفتار در کودکان و نوجوان دخیل باشد . مثلا علت این رفتار می تواند خشم بچه ها یا تمایل آنها به جلب توجه دیگران باشدیا برعکس چنین رفتاری می تواند منعکس کننده مشکلات و استرس های آنها در محیط زندگی شان باشد. در این صورت ضرورت دارد که از مراجعه به روان شناس یا روان پزشک نیز استفاده کنید .
فست فود زیر ذره بین کارشناسان حوزه سلامت
ظروف یک بار مصرف ومشکلات آن بر سلامت
آثار جانبی تشعشع لامپ های کم مصرف بر چشم و پوست چیست؟
اثرات امواج تلفن همراه بر سلامت افراد چیست؟
در بازی های دو نفره همیشه این سوال پیش می آید که آیا باید در بازی برنده شویم یا بگذاریم کودک ما را در بازی ببرد؟
در بازی هایی که برد و باخت در آنها معنا دارد، هر بازی را ۳ بار انجام میدهیم
بار اول به کودک اجازه دهید که شما را در بازی ببرد. این برد کمک می کند تا اعتماد به نفسش افزایش پیدا کند.بچه ها واقعا باور می کنند شما را در بازی برده اند.همچنین این برد باعث می شود کمی تخلیه هیجانی شوند و اگر از شما خشمی جمع کرده اند،مقداری از آن خشم با شکست شما تخلیه خواهد شد
بار دومی که بازی می کنید بهتر است در بازی کودک را ببرید این باخت به کودک کمک می کند که مفهوم شکست را دریابد،« نه» شنیدن را یاد بگیرد و کم کم متوجه این امر شود که گاهی انسان تمام تلاشش را می کند ولی موفق نمی شود.
بار سوم که بازی را انجام می دهید باید کاری کنید که کودک با تلاشی بسیار بیشتر از تلاشی که آن دو بار داشته، برنده شود. این بار در حال آموزش این نکته هستید که گاهی برای موفقیت باید خیلی تلاش کرد.
پیامد های هدفمند کردن یارانه ها در حوزه سلامت
مدیریت انرژی در مراکز بیمارستانی
آمادگی ملی و سازمانی در مقابله با زلزله و مدیریت بحران
ارتقای کیفیت خدمات سلامت از منابع مالی یارانه ها
بیمه سلامت و نقش بیمه های مکمل بر آن
بهترین هدایا برای کودکی که کمتر ما را می بیند
هدیه اول: شام، یک رویداد خانوادگی: زمان شام، تنها زمانی است که تمام افراد خانواده دور هم جمع می شوند و حس ارتباط و پیوند واقعی در بین آن ها به وجود می آید که مسلما بدون آن، کودکان احساس انزوا و تنهایی می کنند. برای دست یافتن به نتیجه بهتر، هنگام صرف شام تلویزیون را خاموش کنید و تا همه سر سفره حاضر نشده اند، غذا را شروع نکنید. اگر فرزند نوجوانی دارید که مشغول صحبت با تلفن است و شما بدون حضور او شام تان را صرف کنید، در واقع نشان دادهاید که وی ارزش منتظر شدن را نداشته است. به همین ترتیب همه باید صبر کنند تا آخرین عضو خانواده نیز غذا را تمام کند زیرا شام یک رویداد خانوادگی است. اگر راهی برای شام خوردن دسته جمعی وجود نداشته باشد، یک وعده غذای بیرون در روزهای تعطیل راه حل خوبی است.
هدیه دوم: کتاب خواندن برای کودکان یا همراه آنان: همراهی با کودک در مطالعه کتاب، علاقه شدیدی در او به وجود می آورد. کودکان عموما در طول تعطیلات تابستانی، فرصت های یادگیری را از دست می دهند اما والدین می توانند به راحتی از این بطالت وقت جلوگیری نمایند. مثلاً می توانند هر شب برای کودکان خود کتاب بخوانند و حتی بعد از آن که کودک توانایی خواندن را کسب کرد، این کار را ادامه دهند. یکی از متخصصان روانشناسی معتقد است«برای کودکان برنامه کتابخوانی در نظر بگیرید که طبق آن هر هفته یک کتاب برای آن ها بخوانید یا آنان را به کتابخانه ببرید. هم چنین می توانید در انتخاب موضوع مورد علاقه به کودک کمک کنید و در پایان هفته در مورد کتابی که مطالعه نموده، به بحث و گفتگو بپردازید.»
هدیه سوم: تماشای جمعی تلویزیون: تماشای تلویزیون به همراه سایر اعضای خانواده می تواند راه را به منظور بحث و گفتگو در مورد موضوعات پیچیده و دشوار اما مهم با کودکان هموار سازد. برنامه هایی را انتخاب کنید که امکان تماشای آن ها به همراه کودک وجود داشته باشد که البته این انتخاب به سن کودک بستگی دارد. هنگامی که برنامهای را نامناسب تشخیص می دهید، می توانید بحثی را با کودک آغاز کنید و از او بپرسید در مورد آن چه که در تلویزیون دیده است، چه نظری دارد. مادری می گفت که نگاه کردن به برنامه های تلویزیونی حتی آن ها که مورد علاقه او نیستند، روش مناسبی برای انتقال ارزش ها به کودک می باشد.
هدیه چهارم: گوش کردن به اظهارنظرهای کودکان: گوش کردن به صحبت های کودکان به عمیق ترین شکل ممکن چنین می رساند که به آن چه می گویند ارزش قائل هستید و به آنان علاقه مندید. تحقیقات اخیر نشان می دهد که نخستین راه برای جلوگیری از بروز رفتارهای پرخطر در سنین نوجوانی، ایجاد نوعی رابطه است، به طوری که نوجوان احساس می کند که می تواند به راحتی با شما صحبت کند. اگر همه مشکلات کودکان برای آنان حل شود، هرگز نخواهند آموخت که مستقل فکر کنند و برای خود تصمیم بگیرند. بهترین روش برای تضمین ارتباط و اتحاد خانوادگی، تنظیم برنامهای است که بر اساس آن هر هفته یک نشست خانوادگی تشکیل شود. به عنوان مثال تبادل نظر در مورد مقررات موجود در خانواده و تصمیمگیری در زمینه فعالیت های هفته آتی و نیز گفتگو در مورد تعیین جایی برای رفتن به تعطیلات، می توانند موارد خوبی برای نشست خانوادگی باشند.
هدیه پنجم: رعایت انضباط: همه بچه ها تصور می کنند که می خواهند مسئول باشند و قدرت داشته باشند، اما در اعماق وجودشان واقعا نمیخواهند. کودکی که به اندازه کافی با مقررات انضباطی مواجه نیست، قلبا نگران است که اگر همه کارها را خراب کند، چه کسی جوابگو خواهد بود. کارشناسان می گویند بسیاری از والدین ناآگاهانه و بیش از حد، سهل انگار و آسان گیر هستند. آن ها لازم است بدانند که گاهی«نه» گفتن به بچهها نه تنها صحیح است، بلکه برای رشد سالم آن ها ضرورت دارد. برخی والدین در مقابل رفتارهای نامطلوب کودکان متوسل به تنبیه بدنی می شوند، بسیاری از کارشناسان بر این عقیدهاند که این روش، بالاخص در درازمدت نمی تواند مفید واقع شود. وقتی ما از راه تنبیه بدنی وارد عمل می شویم، به کودکان یاد می دهیم که خشونت تنها راه حل مشکلات است. کودکانی که تنبیه بدنی می شوند، در مدرسه بچه های دیگر را کتک می زنند و در آینده نیز همسران شان را آزار می دهند.
هدیه ششم: مهر ورزیدن: پدر و مادر خوبی بودن، مستلزم فراهم کردن سخاوتمندانه و بی دریغ هدایای عشق و محبت، توجه، انرژی و منابع برای کودک، طی مدت زمان طولانی است. بچه ها تا حد زیادی با دلبستگی عاطفی رشد پیدا می کنند که اغلب هدیه یک پدر یا یک مادر است، نیروی سحرآمیزی است که اساس عشق به خود را تشکیل می دهد. زمانی که بچهها بیاموزند خود را دوست بدارند، احساس عاطفه و علاقه عمیقی را نسبت به دیگران پرورش می دهند.
هدیه هفتم: دیدگاه مثبت و خوشبینانه به جهان: اگر همواره تصویری که از جهان ترسیم می کنید، مکانی بی روح و بی رحم باشد، فرزندان تان کم کم دید مثبت و طبیعی خود را نسبت به زندگی از دست می دهند. لازم است بچه ها احساس خوبی نسبت به جهان داشته باشند تا بتوانند به آینده خود امیدوار باشند. به کودکان کمک کنید تا درک کنند با وجود خطرات زیاد، زندگی یک تجربه تلخ نیست. البته اگر نگران آلوده شدن کودک به مواد مخدر یا فسادهای اخلاقی هستید، می توانید از او بخواهید که با طرح نگرانی هایش به آرامش دست یابد.
هدیه هشتم: به کودکان کمک کردن به دیگران را بیاموزید: انجام کارهای داوطلبانه، حس همدلی را در کودک ایجاد می کند و او را فردی مسئول بار می آورد. کودکانی که حس همدلی در آن ها قویتر است، در مدرسه بهتر عمل می کنند، روابط سالمتری را برقرار می نمایند و بیشتر از دیگران پایبند اصول اخلاقی خواهند بود. این که فقط در باره کمک به دیگران صحبت کنید، کافی نیست. مانند بسیاری دیگر از جنبه های تربیتی، شما باید خودتان الگوی این رفتار باشید. به عنوان مثال کار کردن در کنار هم در محلی که برای فقرا غذا تهیه می شود، به کودک درس های ارزشمندی خواهد داد. اما شیوه های دیگر نیکوکاری را که کمتر حالت تشریفاتی دارند نباید از یاد برد. کارهایی نظیر کمک به پیرزن همسایه در انجام کارهایش، می تواند نمونهای از این نوع شیوه ها باشد.
هدیه نهم: کودکان و نوجوانان خود را در آغوش بگیرید و نوازش کنید: تحقیقات جدید نشان می دهند که نوازش و در آغوش گرفتن بچه ها، مغز را تحریک می کند و موجب آزاد شدن هورمون های اساسی رشد می شود. در دوران آغازین زندگی، لمس و تماس، مادهای حیاتی برای بچه هاست. دریافت تماس های عاطفی و محبتآمیز از والدین و دیگران به اندازه دریافت ویتامین و انرژی اهمیت دارد. در صورت دریافت نشدن آن، مغز بچه به درستی رشد نخواهد کرد. بنابراین از زمان تولد به کودک خود توجه بسیار مبذول دارید. وقتی نوزادی به هنگام گریه کردن با واکنش سریع و محبتآمیزی روبهرو می شود، یاد می گیرد که کمتر گریه کند و شب ها بهتر بخوابد. از ساعت زنگ دار صرفنظر کنید و به جای آن، فرزند خود را با نوازش مختصر بیدار کنید. فقط دو دقیقه طول می کشد و روش خوبی برای شروع روز است. به خاطر داشته باشید که هر روز، روز جدیدی در تربیت و کار پرورشی است. بنابراین هر کاری را که سال قبل یا دیروز انجام ندادهاید، می توانید از امروز شروع کنید.
دسترسی به مطالب علمی در سایت
یکی از مشکلات والدین در تربیت کودکان وقتی پیش می آید که کودک به علل گوناگونی دچار اختلالات خلقی می شود. اغلب والدین نمی دانند دلیل این بدرفتاری ها و کجخلقی ها چیست و گاهی واکنش های تندی را در پاسخ به این رفتارها نشان می دهند که باعث تشدید آن رفتار می شود؛ غافل از اینکه به گفته روان شناسان کودک، اگر این اختلالات خلقی، ژنتیکی نباشد، معمولاً ریشه در رفتار نادرست والدین دارد. کودکان آمیزهای از رفتار بزرگ ترها و محیط زندگی خود هستند و نباید آنها را به دلیل رفتارهای بد سرزنش کرد. روانشناسان بر این باورند که در مرحله اول باید به اصلاح رفتار والدین در قبال کودکان پرداخت و پس از ارایه آموزش ها و مهارت های لازم به آن ها، مشخص کرد که علت اختلالات خلقی در کودک چیست تا با کنترل شرایطی که بدرفتاری را تشدید می کند شروع به شخصیت سازی در کودکان کرد. متخصصین درباره علل بدرفتاری کودکان میگویند: «در مقابله با کودکان بدرفتار، والدین به هیچ وجه نباید رفتار نامناسبی از خود نشان دهند؛ مثلا بددهنی کودکان یکی از مشکلات والدین است که در بسیاری از موارد، خود والدین در بروز آن نقش دارند و کودکان صرفاً از روی تقلید این الفاظ را به کار می برند.
بعضی واکنش های غلط والدین نیز باعث تقویت رفتارهای نادرست کودک می شود؛ مثلا لبخند زدن اتفاقی به حرف زشتی که یک کودک دوسه ساله می زند و یا پاسخ مثبت دادن به خواسته های کودک وقتی که از داد و فریاد و بددهنی برای رسیدن به خواستهاش استفاده می کند. به این ترتیب، این مشکلات رفتاری در کودک نهادینه می شود و او یاد می گیرد تا با داد و فریاد و بددهنی به خواستهاش برسد.» روانپزشکان کودک و نوجوان، نیز بر این باورند که یکی از مهمترین اصول در تعلیم فرزندان ارایه یک الگوی صحیح و سالم است. در واقع بچه ها از بزرگترها یاد می گیرند چگونه رفتار کنند و زمانی که ببینند والدین با یکدیگر به درستی و با محبت حرف می زنند، رفتارهای مناسب اجتماعی را یاد می گیرند و کمتر رفتارهای ناهنجار از خود بروز می دهند. رسانه ها نیز با آن چه تولید می کنند، کودک را در برابر فرهنگ خاصی قرار می دهند. کودکان در حالت کلی و از نظر روانی تمایل دارند اطرافیان را خشنود نگه دارند و اگر رفتار بدی نشان می دهند باید به دنبال علت آن بود که در برخی موارد کودک آزاری و تهدید عامل این رفتار است و بدرفتاری، پاسخی به این ریشهها است. دکتر خوشابی می گوید: «سرزنش و انتقادهای مکرر عامل مهمی در تشدید رفتارهای بد در کودکان است. کودکانی که مرتباً رفتار آن ها مورد نکوهش قرار می گیرد و رفتارهای مثبت شان تشویق نمی شود، بدرفتار می شوند. در برنامه های رفتاری همواره تشویق مورد تأکید است و در صورتی که تشویق موثر نبود، تنبیه به صورت محرومیت از برخی مسایل در نظر گرفته می شود و درباره این محرومیت نیز باید از پیش به کودک هشدار داده شود. ضرورت دارد تا به تفاوت های فردی کودکان توجه شود و هر کودکی در جایگاه خودش تشویق شود.»
شیوه مقابله با بدرفتاری در کودکان
کودکان از بدو تولد، بی تربیت یا گستاخ و زورگو و خودخواه نیستند. این خصوصیات رفتاری، اکتسابیاند زیرا کودکان حس می کنند با بروز این حرکات به آن چه می خواهند می رسند، مگر این که به موقع مداخله کرده و به کودک نشان دهید که این رفتارهای عجیب و غریب، فایدهای ندارد و تنها باعث بدتر شدن شرایط می شود. قاطعانه بگویید«نمیخرم»؛ بدون احساس گناه! با گفتن کلمه«نمیخرم» به کودک تان احساس گناه نکنید. مشاجره های بین والدین و فرزندان معمولاً خوشایند نیست و ممکن است بارها پیش آمده باشد که فرزندتان از تصمیم گیری شما خوشش نیامده است. در تعطیلات و جشن تولدها، از کودک تان بخواهید فهرستی از آن چه را که دوست دارد تهیه کرده و آن چیزهایی را که بیشتر دوست دارد در اولویت قرار دهد. خردسالان را تشویق کنید آن چیزی را که دوست دارند با نقاشی برای تان بکشند. توصیه دیگر این است که موقع پخش پیامهای بازرگانی، تلویزیون را خاموش کنید. تحقیقات نشان داده است که هر چه کودکان کمتر پیامهای بازرگانی تلویزیون را ببینند کمتر برای خرید چیزهای جدید بهانهگیری می کنند. به کودک خودتان یاد بدهید آن چه دارد را به دیگران نیز ببخشد. می توانید گه گاه از او بخواهید و به او بیاموزید که بخشی از هزینه هایی را که برای خرید لوازم مورد نیاز او کنار گذشتهاید با کمال رضایت به یک موسسه خیریه ببخشد. ناسزا گفتن را ممنوع کنید! به زبان آوردن کلمات ناپسند و غیرمجاز را برای کودک ممنوع کنید. این قانون را برای او شرح دهید: «وقتی از چیزی مطمئن نیستی، آن را به زبان نیاور.» هر زمان که فرزندتان ناسزایی را به زبان آورد، بلافاصله آن را به فهرست کلمات غیرمجاز او اضافه کنید. توضیح دهید که چرا ناسزاگویی، کاری زشت و غیرقابل قبول است و بسیاری از مردم به زبان آوردن این کلمات را نادرست می دانند. کلمه مورد قبول را جانشین آن کنید. کلمات خنده داری را که اصلا ناخوشایند نیستند، انتخاب کنید تا به جای کلمات نامناسب استفاده شود و یا این که فرزندتان خودش از کلماتی استفاده کند که بار منفی ندارد؛ مثلا «بیادب» را می توانید جایگزین ناسزایی کنید که کودک تان به زبان میآورد. وقتی که فرزند خردسال تان برای اولین بار کلمه نادرستی را تلفظ کرد، به او بگویید: «در خانواده ما از این کلمات استفاده نمی شود» و به کودکان بزرگ تر گوشزد نمایید که «شما به خوبی با قوانین این خانه آشنایی دارید» و یا«دیگر نمی خواهم این کلمه را از تو بشنوم.»
مقابله با سرپیچی و نافرمانی
توضیح دهید که از او چه انتظاراتی دارید. قاطعانه به او بگویید: «وقتی دارم با تو جدی صحبت می کنم، حواست را جمع کن.» هم چنین می توانید بگویید: «اگر واقعاً دلیل خوبی برای انجام ندادن کاری داری می توانی با لحن مودبانهای آن را به من بگویی.» هر گاه او با شما بحث می کند، خواسته خود را کلمه به کلمه برای او تکرار کنید. به طور مثال بگویید: «شام ساعت 7 حاضر است، باید دقیقاً در همان ساعت سرشام حاضر شوی.» به او حق انتخاب بدهید تا کمی آزادی عمل داشته باشد. از او بپرسید: «هنوز بعضی کارهایت را انجام ندادهای؛ آیا مایلی آن ها را الان انجام دهی یا بعد از شام؟» گاهی اوقات هم با او کنار بیایید؛ مثلا بگویید: «الان وقت انجام تکالیفت است ولی تو داری بازی می کنی. بهتر نیست بازیات را تا نیم ساعت دیگر تمام کنی و پس از آن به تکالیفت برسی؟» با او اتمام حجت کنید و توضیح دهید که اگر آن چه را که شما از او می خواهید انجام ندهد، باید منتظر عکسالعمل شما و نتیجه عمل خود باشد.
دسترسی به مطالب علمی در سایت
عوارض شیرین کننده های بدون کالری چیست؟
آمادگی ملی و سازمانی در مقابله با زلزله و مدیریت بحران
آمادگی ملی در مقابله با زلزله
در جهان امروز، آموزش کلید رشد و توسعة کشورها به شمار میآید.
پروفسور و روانپزشک معروف، دکتر طارق علی الحبیب می گوید:
➖کودکت خیلی دروغ میگه! زیرا خیلی بهش گیر میدی.
➖کودکت اعتماد بنفس نداره!زیرا تشویقش نمی کنی.
➖کودکت کم حرفه!زیرا باهاش حرف نمیزنی.
➖کودکت دزدی میکنه!زیرا بذل و بخشش رو بهش نمی آموزی.
➖کودکت ترسوست! زیرا همیشه طرفداریشو میکنی.
➖کودکت به دیگران احترام نمیزاره!زیرا صدات رو واسش پایین نمی آری.
➖کودکت همیشه عصبیه!زیرا ازش تعریف نمیکنی.
➖کودکت بخیله!زیرا باهاش همکاری نمیکنی.
➖کودکت به دیگران پرخاش میکنه!زیرا تو خشن و سختگیری.
➖کودکت ضعیفه!زیرا همیشه تهدیدش میکنی.
➖کودکت داد و فریاد میکنه! زیرا بهش اهمیت نمیدی.
➖کودکت ناراحتت میکنه!زیرا بغلش نمی کنی و نمی بوسیش.
➖کودکت ازت فرمان نمی بره! زیرا درخواستات بیش از حده.
➖کودکت گوشه گیره!زیرا همیشه مشغولی.(مشغول کارهای خودت)
نمود این رفتار ها در بزرگسالی بسیار خطرناک و غیر قابل درمانند...
در جهان امروز، آموزش کلید رشد و توسعة کشورها به شمار میآید.
یکی از مشکلات رایج در بین برخی از کودکان به ویژه در مقطع دبستان، بی توجهی آنها نسبت به امور درسیشان میباشد. به طوری که این امر، از یک سو شکایت والدین و از سوی دیگر شکایت معلمان آنها را برانگیخته است. این گروه از کودکان که گاها القابی همچون کم توجه و سربه هوا به آنها نسبت داده میشود،کودکانی هستند که در بیشتر موارد در انجام تکالیف درسی خود و یا امور محول شده به آنها، سهل انگاری نموده و مرتکب اشتباهات بسیاری میشوند.
در بسیاری موارد دیده شده است که حتی در نگهداری وسایل شخصیشان نیز بی مسئولیت بوده و به وفور لوازم خود را گم کرده، بعضا آنها را خراب و یا گم کردهاند. علل بسیار زیادی در بروز این امر دخیل هستند که از مهمترین آنها بیتوجهی و انتظار بیش از حد والدین از کودک بدون در نظر گرفتن تواناییها و پتانسیلهای او میباشد.
عوامل دیگری نیز از جمله عدم برنامهریزی مناسب برای کودک از سوی والدین و گاها اولیاء مدرسه، روش تدریس یکنواخت و غیرجذاب معلم، مشکلات فکری که کودک با آنها دست به گریبان است، شنیدن صداهای نابهنجار هنگام تدریس معلم، ترس و عدم علاقه کودک به معلم و مدرسه، مشارکت ندادن کودک در کارهای گروهی و... میباشد. رفع این مشکل، نیاز به همکاری و تعامل دوسویه والدین و معلم کودک دارد. برای این منظور، آنها میبایست توجه بیشتری به کودک نموده و با او دوستانه و نه از روی خشم و عصبانیت، درباره احساسات و افکارش صحبت نمایند.
اگر کودک در منزل تکالیفش را به درستی انجام نمیدهد و سرسری از کنار آن میگذرد، میبایست والدین بدون هیچگونه تذکر و یا تهدیدی او را با تکالیف ناقص به مدرسه فرستاده و تکالیف از سوی معلم مورد قبول واقع نگردد. هنگامی که کودک مجبور به نوشتن صحیح تکالیفش گردد، سعی میکند تا در همان بار اول، دقت و توجه بیشتری برای انجام تکالیف خود صرف نماید و از این طریق دست از بیدقتی و کمتوجهی به مسائل مختلف بردارد و دست دوستی به سوی نظم و انظباط دراز نماید.
ژن درمانی از درمان بیماری ها تا بهسازی نژادی و استفاده بعنوان یک سلاح
سلامت در سادهترین معنی نداشتن بیماری است که شامل سلامت روانی، جسمانی و اجتماعی میشود. تعریف سازمان بهداشت جهانی از سلامت چنین است: سلامت جسمانی، عاطفی و اجتماعی میتواند حس اعتماد به نفس را تقویت کرده و شخصیت، ارتباطات و عشق را قوت ببخشد.
بر همین اساس، سلامت جنسی نیز به نبود توانایی جنسی یا بیماری خاص اطلاق میشود که میتواند حتی شامل بیماریهای مسری خطرناک ازجمله ایدز و هپاتیت نیز شود. در سلامت جنسی، فرد علاوه بر خود در قبال دیگری نیز مسوول است. آنچه در بحث سلامت جنسی بیش از هر چیزی از اهمیت بسیار برخوردار است، توجه به مساله آموزش است. ارائه آموزشهای صحیح در مورد سلامت جنسی، در جامعه میتواند ثمرات ارزشمندی ازجمله احترام به خود و دیگران، رشد جنسی سالم، کسب هویت جنسیتی سالم، روابط مناسب بینفردی، تصویر مثبت از خود، روابط سالم زناشویی و ایجاد بهداشت روانی را به دنبال داشته باشد و از بروز مشکلاتی همچون انحرافات جنسی، سوءاستفادههای جنسی، مشکلات زناشویی و رفتارهای پرخطر جلوگیری به عمل آورد.
رابطه عاطفی نه رابطه جسمانی
برای داشتن زندگی زناشویی خوب، انگیزه مناسب و درایت جنسی از عوامل اصلی است که به صورت پیوندی، زوجین را به یک واحد تبدیل میکند. اگر زوجی دارای عقاید متفاوت یا مخالف باشند، با داشتن سازگاری جنسی، میتوانند زندگی مشترک پایداری داشته باشند. این مهم در حالی است که در بسیاری از موارد همسران از تاثیر نارسایی جنسی بر مشکلات زندگی زناشویی و نقش آن در ایجاد ارتباط ضعیف، اعتماد به نفس پایین و افسردگی غافل هستند. توجه به این نکته ضروریست که رابطه جنسی باید از یک رابطه جسمانی پا فراتر نهاده و به صورت یک رابطه عاطفی درآید. این رابطه مشابه هنر ظریفی است که میتواند در خدمت تفاهم و مهر و محبت هر دو طرف قرار گیرد. در حال حاضر نتایج برخی از پژوهشها بیانگر آن است که اگر به هر دلیلی روابط جنسی سالم بین زن و شوهر ایجاد نشود، یکی از آنها یا هر دو ناراحت، دلخور و دلزده خواهند شد. طبق برخی تحقیقات عصبی بودن، بروز کمردردها، ناتوانی در تمرکز فکری و حتی ناتوانی در انجام کارهای معمولی از عواقب عدم موفقیت در این نوع ارتباط است. همچنان که رضایت جنسی در زنان موجب کاهش بروز سردردهای میگرنی، علائم سندرم قبل از قاعدگی و آرتولیتهای مزمن میشود و در مردان نیز موجبات کاهش بروز حملات قلبی را فراهم میکند. با وجود اهمیت بسیاری که در ارتباط با مسائل جنسی همیشه مطرح شده، مشکل عمده جامعه امروز ما نبود اطلاعات کافی در مورد این مسائل، وجود نگرشها و اعتقادات نادرست بین خانوادهها و بخصوص همسران تازه ازدواج کرده است که در نتیجه آن روابط بسیاری از خانوادهها تباه میشود.
داشتن هوش جنسی لازمه سلامت جنسی
مسائل جنسی یکی از ارکان و از طرفی محرمانهترین رفتار بشری است و سهم این رفتار در ادامه زندگی زناشویی بسیار زیاد و انکارناپذیر است چنانچه بسیاری مدعی هستند بدون آن زندگی به ورطه بحران میرسد. با وجود این هنوز هم ابهام، سوال، شرم و خرافات چاشنی رفتار جنسی در جوامع بشری است و اختلالات و مشکلات جنسی مثل ناتوانی جنسی، مشکلات نعوظ، بیمیلی جنسی، ناتوانی در رسیدن به ارگاسم یا اعتیاد جنسی گریبانگیر بسیاری از روابط زناشویی است. در حال حاضر تنها عده کمی به تعریف خاصی از رفتار جنسی نایل گشته و کمترین میزان مشکلات جنسی را تجربه میکنند. توانایی خاص این گروه افراد را میتوان «هوش جنسی» نام نهاد.
هوش جنسی مفهومی جدید اما همپایه با سایر تعابیر متعارف هوش است که بشر را به سازگاری بهتر با محیط مهیا میکند.
یکی از شاخصهای بارز افرادی که هوش جنسی بالا دارند، حجم وسیع دانستههای رفتار جنسی به همراه تلاش برای افزایش اطلاعات از منابع علمی و معتبر است. در واقع پس از پیدا کردن درک درست از رفتار جنسی با ابزار علم، نوبت به تعمق در رفتار فرد میرسد. گفتنی است که با بالا رفتن سطح خودشناسی جنسی در افراد، میزان اختلالات جنسی و نارضایتمندی سیر نزولی پیدا میکند.
هوشمندان جنسی کسانی هستند که مدام با شریک جنسی خود در حال در میان گذاشتن علایق، نیاز و انتظارات خود هستند. در واقع سیستم خانوادگی افراد هوشمند جنسی از دیگران متمایز بوده، چنانچه به نقش پررنگ مکالمات کلامی اهمیت داده میشود. دید مثبت و منطقی راجع به مقوله مسائل جنسی و امکان رد و بدل کردن اطلاعات ویژگی خاص این دسته از خانوادههاست. از سویی خانواده به عنوان اولین منبع کسب اطلاعات جنسی همواره پاسخگوی کنجکاویهای جنسی بوده و حضور والدین، صمیمیت بین آن دو و مراقبت جنسی از فرزندان، جزو اصول اساسی نظام تربیت این دسته از خانوادهها گزارش شده است.
نقش خانواده در سلامت جنسی
به نظر میرسد تا قبل از بلوغ، والدین خصوصا مادران اولین کسانی هستند که با سوالات و کنجکاویهای جنسی کودکان روبهرو میشوند و نقش تعیینکنندهای در تربیت جنسی کودکان و آموزش مراقبت و بهداشت جنسی ایفا میکنند.
نکته: صحبت کردن با بچهها درباره جنسیت برای بیشتر والدین دشوار است. معمولا والدین یا نگران زیاد گفتن هستند یا کمگفتن و یا نگران گیجکردن بچههای خود. برخی هم فکر میکنند صحبت با کودکان، منجر به پیدایی افکار جنسی در کودکان میشود
بنابراین بسیار ضروری است که والدین خصوصا مادرانکودکان خردسال تحت آموزش تربیت جنسی قرار گیرند. آنچه دارای اهمیت است این است که خانواده در تربیت جنسی و ارائه اطلاعات صحیح و مناسب خصوصا در دوران کودکی دارای نقش باارزشی است. با این حال خانوادهها در ایران برای تامین سلامت جنسی فرزندانشان چندان آموزش ندیدهاند. معمولا خانوادههای ایرانی در خصوص میزان و کیفیت اطلاعاتی که به کودکان و نوجوانان خود ارائه میدهند به گروههای زیر تقسیم میشوند:
1 ـ منع مطلق: گاه پدر و مادر افتخار میکنند که فرزندان خود را طوری بار آوردهاند که حتی تا 10 سالگی نیز هیچ اشاره یا کنجکاوی نسبت به مسائل جنسی نشان نمیدهند و به اصطلاح «چشم و گوش بستهاند.»
2 ـ بیتفاوتی و گریز: این والدین با بیان جملاتی همچون «تو هنوز خیلی کوچکی و اینها را نمیفهمی» از کنجکاوی فرزندانشان میگریزند.
3 ـ بسیارگویی: برخی والدین بسیار به مدرنگرایی تمایل دارند، به گونهای که در پاسخ به سوالات ساده و کوتاه، پاسخ مفصل و غیرضروری میدهند.
4 ـ دروغ و پرت و پلاگویی: برخی والدین پرسشهای کودک را با پرت و پلاگویی پاسخ میدهند، مثلا در پاسخ به سوال من از کجا آمدم؟ میگویند: از آسمان آمدی.
5 ـ موعظه: گاه والدینی که سالها به کودک چیزی در مورد مسائل جنسی نگفتهاند ناگهان شروع به اندرزگویی در مورد مسائل جنسی میکنند.
الگویی سالم برای نقش جنسی سالم
جنسیت به نقش جنسی ارتباط دارد. مرد و زن هر کدام نقش دارند و هنجارهای جامعه به ما میآموزد که برای زن و مرد هنگام ایفای نقش خود، چه کاری مجاز و چه کاری غیرمجاز است. والدین باید با هوشیاری، مراقب باشند که هنجارهای از پیش تعیینشده جامعه، شکوفایی استعدادهای فرزند آنها را به خاطر جنسیت او محدود نکند؛ به عنوان مثال نوعا پسران را به ابراز وجود و جاهطلبی تشویق میکنند و دختران را به احترام گذاشتن و کنار آمدن با دیگران. براساس واقعیتهای فعلی جامعه، اگر چنین انتظاراتی از بچهها داشته باشیم ممکن است پیامدهای بدی داشته باشد چراکه مثلا همه ما میدانیم برای موفق شدن، هر فردی باید بتواند ابراز وجود کند.
والدین میتوانند بدون این که به چشم بیاید، شکلهای رایج نقش جنسی را در خانه پرورش دهند. به عنوان مثال والدین از دخترانشان انتظار دارند که مهربان باشند و در نتیجه برخوردی که با دختران خود میکنند، ملایمتر از برخوردی است که با پسران خود دارند یا انتظاراتی نظیر این که پسرها نباید گریه کنند. پیام پنهان در این کارها حتی برای بچههای کوچک نیز روشن است، بویژه اگر فرصتی برای تجربه نوع دیگر رفتار را نیز نداشته باشند. در واقع بهترین کاری که والدین میتوانند برای پرورش نقش جنسی سالم در فرزندان خود انجام بدهند، این است که در خانه الگویی مناسب به آنها ارائه بدهند. بعضی از کارها در گذشته فقط برای یکی از دو جنس مناسب به شمار میرفت، اما شما به بچههای خود امکانی برابر بدهید تا این اهداف و کارها را دنبال کنند.
برخی متخصصان اعتقاد دارند که بهتر است والدین از کلیشههای جنسیتی خشک کودکان خود که رفتارها و فرصتهای یادگیری آنها را محدود میکند، بکاهند. مثلا پسری که آشپزی را فعالیتی زنانه میپندارد، فرصت یادگیری آشپزی ندارد یا دختری که کار با آچار را فعالیتی پسرانه میداند، فرصت یادگیری فعالیتهای فنی را از خود سلب کرده است. بنابراین توصیه میشود که مثلا پدر و مادر به نوبت ظرف بشویند، آشپزی یا رانندگی کنند.
جلوگیری از بروز مشکلات با آموزش مناسب
تحقیقات انجام شده نشان داده است که سوءاستفاده و تجاوزات جنسی تا چه حد میتواند اثرات بسیار بد جسمی و عاطفی روی هر فرد داشته باشد. به عنوان مثال این سوءاستفادهها در دختران میتواند خشم، ترس، افسردگی، اضطراب، فقدان اعتماد به نفس، احساس حقارت و بیزاری، آسیبپذیری و اعتیاد را باعث شود. معمولا این افراد دچار شرمندگی و احساس خجالت دائمی شده و به دیگران اعتماد ندارند، آنها در ارتباطات خود ضعیف عمل میکنند و در آینده نیز نمیتوانند عملکرد جنسی خوبی را از خود نشان دهند. این افراد همچنین نسبت به فاش شدن اسرارشان بسیار حساس میشوند. در مردان نیز اختلالاتی مانند احساسات خودکشی، اختلال خواب، خشم بیش از اندازه و خوداتکایی کم دیده میشود. در واقع اکثر این افراد به این دلیل گرفتار شدهاند که از آموزش کم برخوردار بوده و محرومیت آگاهی داشتهاند. بدون شک آموزش جنسی در بهداشت روانی و پیشگیری از اختلالات جنسیتی بسیار موثر است. یافتههای مطالعات پژوهشگران حاکی از آن است که آموزش جنسی نهتنها در بهداشت جسمانی و جنسی، بلکه در جلوگیری از مشکلات جنسی نیز نقش دارد. اگر آموزش جنسی براساس اصول مناسب و براساس شرایط افراد و معیارهای فرهنگی درست ارائه گردد میتواند به افزایش اعتماد به نفس، رضایت از زندگی و کاهش مشکلات جنسی کمک کند.
با فرزندان خود بیشتر صحبت کنید
صحبت کردن با بچهها درباره جنسیت برای اغلب والدین کاری دشوار است. معمولا والدین نگران زیاد گفتن هستند یا کم گفتن و یا نگران گیج کردن بچههای خود. بسیاری از والدین هم فکر میکنند که اگر درباره مسائل جنسی به کودکان همه چیز را بگویند، افکار جنسی را در ذهنهای کوچک آنها پرورش میدهند و با این کار بچهها را به تجربه جنسی تشویق میکنند. به هر حال شما چه به طور جدی درباره جنسیت با فرزندتان صحبت کرده باشید یا نه، باید بدانید که روند غیررسمی آموزش جنسی آنها از همان لحظه تولد آغاز شده است.
شما والدین از همان موقع، جنسیت آنها را با نحوه برخوردتان، با چگونگی پاسخگویی به نیازهای آنها و با الگوی رفتاری خود پرورش دادهاید. توجه به این نکته نیز مهم است که کودکانتان در تمام این مدت بدون کمک مستقیم شما چیزهایی درباره جنسیت آموختهاند و روند یادگیری آنها چه بخواهید در آن نقشی فعال داشته باشید و چه نخواهید، در آینده نیز ادامه خواهد داشت. پس فراموش نکنید اگر بتوانید مسائل مربوط به جنسیت و مسائل مربوط به آن را با فرزند خود مطرح کنید و فضایی مناسب را برای گفتوگوی باز به وجود بیاورید در سنین بلوغ و نوجوانی نیز میتوانید به خاطر همین فضای باز به فرزند خود توصیه و راهنمایی کنید، اما اگر به موقع اقدام نکنید، بعدها بررسی موضوع جنسیت نه برای شما و نه برای فرزندتان طبیعی نخواهد بود و به خاطر داشته باشید دیر شروع کردن بهتر از آن است که هرگز شروع نکنیم.
به نقل از جام جم آنلاین
بیشتر بدانیم....
ارتباط بین فعالیت فیزیکی و کاهش بیماریها
ورزش های ضد استرس برای بهتر شدن وضعیت روانی و احساسی افراد
ورزش های مخصوص افراد مبتلا به بیماران قلبی و دیابت
ورزش های مفید برای بیماران مبتلا به آلزایمر
ورزش و بیماری های قلبی و استخوانی
چطور میزان فعالیت فیزیکی خود را ارتقاء دهیم؟
چه ورزش هایی سلامت کودکان را تامین می کند؟
ورزش چگونه در درمان و پیشگیری از سرطان سینه زنان کمک می کند؟
چگونه عملکرد فیزیولوژیکی و روانی میانسالان افزایش می یابد؟
تکنیک های توان بخشی ورزشی در بیماران مبتلا به آسم
ژن درمانی از درمان بیماری ها تا بهسازی نژادی و استفاده بعنوان یک سلاح
دیابت از شناخت علائم تا درمان و راههای پیشگیری
حقایقی در باره ایدز و لزوم آموش جنسی
ایجاد تعادل در بیماران مبتلا به ام اس
سرطان سینه و تمامی گفتنی های آن
نقش نانو تکنولوژی در پزشکی وسلامت عمومی
نقش مردان در زمینه بهداشت باروری همسران
تمرینات ورزشی در دوران حاملگی و قبل از زایمان
کاهش مرگ و میر زنان باردار با برنامه مادری ایمن
مادران شاغل و نگهداری کودکان
بررسی اثرات کافئین بر بدن
عوارض شیرین کنندههای بدون کالری
فست فود زیر ذره بین کارشناسان حوزه سلامت
ویژگی های ظروف آشپزی و اثر آن در پخت غذا
ظروف یک بار مصرف ومشکلات آن بر سلامت
اثرات امواج تلفن همراه بر سلامت افراد
کنترل آلاینده ها از طریق فن اوری نانو تکنولوژی
اثر شنهای روان یا غبار غلیظ بر سلامت انسان
آثار جانبی تشعشع لامپ های کم مصرف بر چشم و پوست
پیامدها و راهکارهای جلوگیری از تخلفات موتورسواران