جملات ممنوع در زندگی مشترک
آیا شما میخواهید با این حرف به او بگویید که وزنش اضافه شده؟ بنابراین این جمله اصلاً مناسب نیست، چون مسلماً شوهر شما مایل نیست کنایههای شما را راجع به چاقی بشنود، بنابراین فکر میکند که شما از سلیقه او ایراد میگیرید.
اگر شما همسر ایدهآل خودتان را یافتهاید و واقعاً احساس خوشبختی میکنید حتما به این موضوع نیز فکر کردهاید که چه کنید تا این خوشبختی تداوم داشته باشد.
اگر میخواهید خوشبختی یک زندگی واقعی زناشویی دوام داشته باشد، نباید هرگز این شش جمله را بهکار ببرید:
تو درست مثل پدرت هستی: این جمله از دو جهت آزاردهنده است؛ اول اینکه اصلا کار درستی نیست که شخص در مورد والدین همسرش بد صحبت کند. دوم اینکه در همه آقایان ترسی وجود دارد که آنها صفات منفی پدرشان را به ارث برده باشند و نتوانند هرگز از آن رهایی یابند. شاید پدرشوهر شما از آن مردهایی باشد که فکر میکند در خانه همه باید به او خدمت کنند و هرگز در کارهای خانه کمک نمیکند، در این صورت بهجای اینکه بگویید «تو درست مثل پدرت هستی» خیلی صمیمانه آنچه را که از او میخواهید بهزبان بیاورید، مثلاً بگویید «عزیزم لطفاً استکانهای چای را جمع کن.»
_تو بالاخره کی کارت را عوض میکنی: قبل اینکه چنین جملهای از زبان شما بیرون بیاید، شما باید فکر کنید چرا میخواهید چنین حرفی را بزنید؟ آیا نمیتوانید دیگر شغل شوهرتان را تحمل کنید، چون او دائم در سفر است یا اینکه ساعت کار او خیلی طولانی است؟ شاید هم فکر میکنید نسبت بهکاری که میکند، درآمد خوبی ندارد؟ آیا فکر میکنید که او لیاقت بهتر از اینها را دارد؟ اکثر مردان موفقیت خود را در میزان تأمین بهتر زندگی خانواده میبینند، بنابراین بهتر است قبل از اینکه حرفی بزنید و او را برنجانید، علت این حرف را بیابید و با شوهرتان در مورد آرزوها و نیازهایش صحبت کنید. بدین ترتیب بهتر میتوانید او را بشناسید و شاید هم بتوانید با کمک یکدیگر راهحلی بیابید.
_مادرم به من اخطار داده بود که تو احتمالاً این کار را میکنی: این حرف شما نشاندهنده این است که در مورد روابط خصوصی خودتان با دیگران حرف میزنید. این مسئله برای هر مردی ناخوشایند و شبیه یک سیلی محکم بر صورت است، بهخاطر اینکه اکثر مردان مسائل خصوصی را واقعاً خصوصی میدانند و با کسی درباره آن حرف نمیزنند. شما با گفتن چنین جملهای به شوهرتان غیرمستقیم میگویید که مادر شما از انتخابتان راضی نیست و این در آینده اشکالاتی در روابط خانوادگی ایجاد میکند، بنابراین هرگز پایه حرفهای خودتان را بر نظر دیگران نگذارید، زیرا این عمل شما غیرمنصفانه است و ضمناً ارزش حرف شما را هم بالا نمیبرد.
_اصلا ول کن، خودم بعدا آنرا انجام میدهم: با گفتن این جمله به همسرتان این احساس را انتقال میدهید که او اصلاً بهدرد هیچ کاری نمیخورد. کلا شنیدن چنین جملهای برای هیچ کس خوشایند نیست که او تصور کند هر کاری که انجام میدهد، غلط است. بنابراین قبل از اینکه چنین جملهای را بگویید و باعث شروع یک دعوا شوید، بهتر است کمی فکر کنید، شاید فقط روش شوهر شما در انجام کار فرق دارد و این دلیل بر غلط بودن آن نیست.
_هیچ وقت، تو هیچ کاری را درست انجام ندادی یا هرگز نمیتوانی: گفتن این دو جمله را باید چه مرد و چه زن برای همیشه فراموش کنند و هرگز بهزبان نیاورند چون با شنیدن چنین جملهای هر کس احساس میکند که به او حمله شده است، بنابراین تصمیم به دفاع میگیرد. به همین دلیل اگر دوباره هنگام استفاده از اتومبیل متوجه شدید که باز هم باک بنزین خالی است، سعی کنید با آرامش از همسرتان خواهش کنید که دفعه بعد وقتی متوجه شد که باک بنزین خالی است، حتماً بنزین بزند. مطمئن باشید اکثر آقایان مایلند کاری کنند که همسرشان را خوشحال میکند. البته باید بدانید که این بستگی دارد که شما چگونه با او حرف میزنید.
_فکر میکنی که واقعاً این لباس اندازه تو هست: آیا شما میخواهید با این حرف به او بگویید که وزنش اضافه شده؟ بنابراین این جمله اصلاً مناسب نیست، چون مسلماً شوهر شما مایل نیست کنایههای شما را راجع به چاقی بشنود، بنابراین فکر میکند که شما از سلیقه او ایراد میگیرید. بهتر است که شما به روش دیگری سعی کنید، مثلاً به او بگویید «عزیزم موافقی که از امروز بعد از کار به پیادهروی برویم؟ یا اینکه، بد نیست که یک دوچرخه ورزشی بخریم، میتوانیم هر روز کمی ورزش کنیم».بدین ترتیب او را با وزن اضافهاش تنها نگذاشتهاید و احتمالاً پیادهروی دو نفری به بهبود روابط شما هم کمک خواهد کرد.
منبع :عصرایران
تمرینات ورزشی در دوران حاملگی و قبل از زایمان
تعارضات زناشویی و خانوادگی
شناسایی تعارضات همسران در زندگی مشترک
متاسفانه برخی افراد سر هر موضوع و یا اتفاقی که از طرف فرد مقابلشان صورت می گیرد، پیشداوری و یا قضاوت زود هنگام میکنند که در زندگی آنها تاثیر منفی میگذارد.
حل تعارضات زناشویی یکی از آرزوهای مشاوران خانواده است. اگر بپذیریم که هیچ زندگی مشترکی بدون تعارضات قابل تصور نیست، آن گاه می توانیم خود را از فشار چرایی به وجود آمدن مشکل برهانیم و در عوض به حل آن فکر کنیم. همه ما در زندگی کم و بیش شاهد مشاجره بین پدر و مادر بوده ایم و یا خود به عنوان والدین گاهی با همسرمان مشاجره کرده ایم.
حتما شنیده اید که قدیمی ها می گفتند دعوا، نمک زندگی است. شاید منظور آن ها این بوده است که هیچ زندگی بدون دعوا نمی شود. اما موضوع این است که اگر این دعواها یا تعارضات در زندگی مشترک حل نشود، دیگر نه نمک زندگی بلکه سمی مهلک خواهد بود که اساس آن را به خطر خواهد انداخت. از این رو حل این تعارضات که مایه اصلی اختلاف در زندگی مشترک است، هم و غم مشاوران و کارشناسان خانواده می باشد و هرچه در این زمینه تلاش شود باز کم است. خوشبختانه با پیشرفت علم مشاوره و آشنایی نسبی مردم با مشاوره ها، استفاده از تکنیک های مختلف برای حل مشکلات زناشویی رواج پیدا کرده است. کتاب های زیادی در این زمینه چاپ می شود و الگوهای مختلفی برای کمک به زوج ها ارائه می شود. صفحه خانواده و سلامت که همواره تلاش کرده است در عرصه اطلاع رسانی و بالا بردن فرهنگ عمومی جامعه و معرفی بهترین ها به عموم مردم پیشتاز باشد، قصد دارد مشکلات خانوادگی، تعارضات زناشویی و مسائلی از این دست را که جزو بدیهی ترین مشکلات در یک خانواده است، به شیوه های گوناگون بازشکافی کند و نظر کارشناسان مختلف را در این باره جویا شود. حل تعارضات زناشویی با استفاده از شیوه واقعیت درمانی که زیرمجموعه نظریه انتخاب است، امکان پذیر است. برای دانستن چگونگی حل و بازشکافی تعارضات زناشویی، پای صحبت های دکتر علی پژوهنده مشاور و روان شناس نشستیم.
● تعارضات خانوادگی، چرا؟
وی به اهمیت ۵ نیاز اساسی انسان که با او زاده می شود و مبنا و سرچشمه رفتارهای اوست، اشاره می کند و می گوید: نیاز به آزادی، قدرت، بقا، سرگرمی، عشق و نحوه تامین آن و شدت و ضعف آن ها در ذهن هر یک از ما تصاویری را به وجود می آورد. به عنوان مثال درباره نیاز به عشق، تصویری از همسر ایده آل در ذهن خود داریم از او توقع برآورده شدن این نیاز را داریم. این تصویر و تصاویری از این دست در دنیای کیفی یا آرمانی ما جا می گیرد. دنیایی که با دنیای واقعی تفاوت دارد. در دنیای آرمانی تصاویر خودمان و چیزهایی را که دوست داریم، می گذاریم اما در دنیای واقعی زندگی می کنیم. یک زوج که عاشق همدیگر می شوند و با هم ازدواج می کنند، در واقع مشابه همسر ایده آل خود در دنیای آرمانی را پیدا کرده اند. اما نباید رفع نیاز به عشق تنها دلیل ازدواج ۲ نفر باشد زیرا زوج ها در زندگی مشترک ممکن است ازجانب دیگر نیازهای اساسی خود با همسرشان دچار تعارض شوند. مثلا اگر در نیاز به آزادی و دیگری در نیاز به قدرت هم خوانی نداشته باشند، هر یک برای رفع نیاز خود به طرف مقابل فشار می آورند و از این جا تعارضات شروع می شود. آن ها کم کم از تصویری که در دنیای آرمانی خود از همسرشان داشته اند، فاصله می گیرند و به همین دلیل است که زوج ها گاه به یکدیگر می گویند: «تو با آن چیزی که من فکر می کردم، خیلی فاصله داری.»
البته نباید شدت و ضعف نیازهای مختلف را در انسان ها فراموش کرد. زوج ها باید در علاقه به نیازهای مختلف با یکدیگر هم خوانی داشته باشند. زوج ایده آل، زوجی است که نیاز به قدرت و آزادی اش پایین باشد، نیاز به بقا و سرگرمی درحد متوسط و هر دو به عشق و تعلق خاطر نیاز بیشتری داشته باشند. انتظار می رود چنین زوجی با هم کمترین تعارض را داشته باشند.دکتر پژوهنده با پیوند این موضوع به مشاوره پیش از ازدواج تاکید می کند: اگر طی مشاوره پیش از ازدواج زوج ها با نیازها و دنیای آرمانی یکدیگر آشنا شوند، بهتر سعی می کنند به ایده آل هایی که همسرشان می خواهد، نزدیک شوند. آن ها این شانس را پیدا می کنند که به ایده آل های همسرشان فکر کنند و در مسیر یک زندگی شاد و موفق گام بردارند.
توجه به تصاویر دنیای آرمانی و تعارضاتی که با دنیای واقعی در زندگی یک فرد دارد، می تواند زمینه ساز یک سری مشکلات کوچک و بزرگ برای او شود. به عبارتی تعارض یعنی فاصله گرفتن دنیای کیفی از دنیای واقعی. زوج ها درچنین شرایطی در واقع از برآورده نشدن یکی از پنج نیاز اساسی خود و فاصله گرفتن همسر از تصویری که در دنیای آرمانی داشتند، گلایه مند می شوند
تعارضات زناشویی
وقتی کلمه تعارض را می شنویم هزاران سوال در ذهنمان شکل می گیرد از جمله :
1- تعارض چیست؟ و چگونه در زندگی انسان رخ می دهد ؟
2- تعارض برای زندگی انسان مفید است یا مضر؟
3- چه روشهایی برای حل یا کنار آمدن با آن وجود دارد؟
مفهوم تعارض:
در واقع تعارض عبارت است از:
عدم توافق و مخالفت دو فرد با یکدیگر، ناسازگاری و نظرات و اهداف و رفتاری که درجهت مخالفت با دیگری صورت میگیرد و همچنین ستیزهای بین افراد دراثر منافع ناهمسو و اختلاف اهداف و ادراکات مختلف.
تعارض به طور طبیعی درتمام زمینههای شغلی،تحصیلی،خانوادگی،ازدواج و درسطح فردی وجمعی روی میدهد. روابط خانوادگی فشردهترین موقعیت برای تعارضات بین فردی است. روابط عاطفی وعاشقانه زمینه رابرای محک زدن جدی مهارتهای آموخته شده برای زندگی مهیا میکنند.
در ارتباط بین افراد تعارض وقتی بروز میکند که فرد بین اهداف،نیازها،یا امیال شخصی خودش و اهداف،نیازها و امیال شخصی طرف مقابلش ناهمسازی و ناهمخوانی میبیند بروز اختلاف و عدم تفاهم درخانواده امری شایع است و هیچ خانوادهای از این امر مستثنی نیست، اما گاهی این اتفاقات به تعارضهای شدید منجر میشود.
کافی است نگاهی به صفحات روزنامه یا گذری به دادگاه خانواده بزنید. امروزه خانوادهها درگیرانواع مختلفی ازتعارضات واختلافات شدید هستند که این اختلافات باعث عدم کارکرد خوب و سالم خانواده به عنوان اولین و قدیمیترین نهاد اجتماعی (Family Institution) میشود. نهادی که وظیفه اصلی آن ایجاد روحیه وشخصیت سالم است خود به عاملی برای اختلالات عاطفی،رفتاری وشخصیتی تبدیل شده است
تعاریف متعدد برای واژه تعارض زناشویی ارائه شده است.درمانگران سیستمی تعارض زناشویی را تنازع برسرتصاحب پایگاهها ومنابع قدرتوحذف امتیازات دیگری میدانند (براتی،۱۳۷۵).
تعارض زناشویی از نظروایل: کنش و واکنش دوفردکه قادر نیستندمنظورخودراتفهیم نمایند،تعارض یا تنازع نامیده میشود.
دیدگاه های تعارض :
آنچه که تعارض را ایجاد می کند ، وجود نظرات مختلف و بدنبال آن سازگاری یا ضد و نقیض بودن آن نظریات است .درک نظریات مختلف کمک می کند تا شیوه های مناسبی را برای حل تعارض انتخاب کنیم. در طول سالهای اخیر ، سه نظریه متفاوت در مورد تعارض مطرح شده است.
دیدگاه سنتی :
ازتعارض باید گریخت چراکه کارکردهای زیانباری در درون سازمان بجای خواهدگذاشت . دراین دیدگاه تعارض با واژه هایی چون ویران سازی،تعدی،تخریب،بی نظمی مترادف است لذا باید ازآنها دوری جست .
دیدگاه روابط انسانی : تعارض پدیده ای غیرقابل اجتناب وطبیعی است ونمی توان آنرا حذف کرد .بایدباتعارض را فراگرفت ودرصورت امکان آنراحل وفصل کرد .
دیدگاه تعاملی :
تعارض نه تنها می تواند نیروی مثبتی درسازمان ایجادکندبلکه یک ضرورت بدیهی برای فعالیت های سازمانی بشمارمیرود. ابتدابایدریشه تعارض که بنیادی است شناخت سپس درجهت نظم دادن به آن کوشید .(دکترعلیرضارزقی رستمی–سیروس آقایار،1389)
هشت کارکرد مثبت تعارض از نظر ترنر
1-بهره گیری از انرژی به جای سرکوب آن
۲-استفاده خلاقانه ازتعارض درجهت رشد پرسش ها و آرای جدید
۳-برملاشدن احساسات و افکاری که تاکنون مخفی ماندهاند
۴-خلق شیوه هایی نوین برای مدیریت تعارض توسط زوجین
۵-ارزیابی مجدد قدرت در رابطه
۶-خلق یک فضای همکاری و مشارکت
۷-یادگیری دیدی منطقی نسبت به مسائل
۸-مذاکره دوباره درمورد قراردادهای دیرین وتغییرانتظارات در رابطه
عوامل تعارض
رفتارفردی: خصوصیات رفتاری، اخلاقی و نظام های ارزشی افراد. عواملی ازقبیل تحصیلات،سابقه کار،تجربه وآموزش، هر فرد را به صورت یک شخصیت یا مجموعه ای خاص ازدیگران جدا میکند . عدم درک این خصوصیات ازسوی دیگران میتواند موجب کشمکش و بروزتعارض شود .
ساختاری:عدم توافق برروی ساختارها، اهداف، معیارهای عملکرد،شیوه های تصمیم گیری،قوانین ومقررات و ....
ارتباطی:عدم درک پیام،پیچیدگی معانی پیامها، اختلاف درمجاری ارتباطی و ..........
زمینه های تعارضات زناشویی
دربررسی تحقیقات به عمل آمده عوامل گوناگونی به عنوان عامل زمینه ساز بروز مشکلات زناشویی به چشم می خورند که به طور اجمال عبارتنداز: (دهقان، 1380)
1- تعداد زیاد فرزندان ویا نداشتن فرزند
2-ازدواج درسنین پایین
3- عدم تمکین زن وندادن نفقه توسط شوهر
4-تفاوت سنی زیاد زن وشوهر
5- اختلاف طبقاتی وتحرک طبقاتی (مثبت ومنفی)
6-زندانی شدن شوهر
7-فقرومشکلات اقتصادی
8-فرزندان ازدواج قبلی
9-ناآشنایی یاکوتاه بودن مدت آشنایی با همسر قبل ازازدواج
10-ازدواج اجباری
11-عدم تفاهم درگذراندن اوقات فراغت
12-رابطه نامشروع
13-بدبینی به همسرو عدم صداقت قبل وبعد از ازدواج
14-اعتیاد شوهر
15-بدرفتاری زن یا شوهر
16-بیماری یکی از زوجین
تجزیه و تحلیل تعارض:
برای حل هر تعارض نیاز داریم به سه سوال اساسی پاسخ بدهیم .
چه کسی درگیرتعارضاست؟منبع تعارض چیست؟سطح تعارض چه میزان است؟
روش های حل تعارض
پس از تجزیه و تحلیل تعارض باید به حل آن پرداخت.برخی از روشهای حل تعارض بشرح ذیل می باشند.
مذاکره: در این روش طرفین راه حلهای مختلف را جهت حل تعارض بررسی می کنند تا به راه حلی که برای هر قابل قبول است دست یابند
به طور کلی دو نوع مذاکره وجود دارد : یکی رویکرد برد-باخت است که یکی از طرفین می برد و دیگری می بازد . راهبرد های غالب در این روش ، زور ، تقلب و امتناع از اطلاع رسانی ضعیف است. رویکرد دوم برد –برد است که بدنبال به حداکثر رساندن نقاط مشترک است و راهبرد حاکم آن مشارکت است.
میان جگری: د راین روش ، شخص ثالث بی عنوان میانجی سعی می کند که به طرفین در یافتن راه حلی برای رفع تعارض کمک کند.
داوری: اگر در فرایند میانجگری طرفین قادر نباشند که از طریق میانجگری به راه حلی برسند ،آنگاه میانجگری تبدیل به داوری می شود و شخص ثالث بی طرف راه حل ارائه می دهد و طرفین باید آن را بکار گیرند.
سبک ها واستراتژی های حل تعارض :
پس از تشخیص تعارض و علل آن، نکته کلیدی در مدیریت تعارض ،انتخاب استراتژی و سبک مناسب است. پنج سبک اصلی برای مدیریت تعارض بکار می رود .ارائه تمثیل از حیوانات کمک می کند تا تفاوت سبکها را بهتر به یاد داشته باشید.
مشارکتی یا تشریک مساعی( سبک جغد): انتخاب این سبک به افراد کمک می کند تا به گونه ای کنار هم کار کنند که همه برنده باشند . یعنی هم روابط با دیگران هم منافع خود مهم می باشد و حل تعارض به سود طرفین است ،علی رغم مزایای این روش ، تلف شدن زمان و تضعیف توان و انرژی افراد از معایب آن است.جغد بخاطر دانایی و هوشیاری که دارند این روش را انتخاب می کنند .
رقابتجویی و زور (سبک کوسه): انتخاب این سبک بدین معناست که فرد به طور یکطرفه علایق و خواسته های خود مقدم بر خواسته های دیگران می داند . این روش ممکن است تعارض را به طور موقت حل کند اما در استفاده از آن باید محتاط بود چرا که ممکن است تعارض را افزایش دهد و بازنده را به اقدامات تلافی جویانه وادار سازد.
اجتناب یا بی تفاوتی (سبک لاک پشت):وقتی افراد احساس می کنند هم هدفهای خودشان هم ارتباط با دیگران برای آنها اهمیتی ندارد ممکن است به راحتی از تعارض کنار بکشند . از این شیوه معمولا زمانی استفاده می شود که موضوع پیش پا افتاده و جزئی باشد و درگیر شدن در تعارض به صدمات زیادی منجر شود. البته همانطور که لاک پشت تا ابد نمی تواند در لاک خود پنهان بشود اجتناب در تعارض نیز همیشگی باشد.
گذشت یا تطبیق (سبک خرس کوچولو) : افرادی که این سبک را انتخاب می کنند از علایق و خواسته های خود می گذرند و به دیگران اجازه می دهند به خواسته هایشان دست یابند . در واقع تمرکز این سبک بر حفظ روابط شخصی با دیگران است.البته ممکن است با این روش ما اعتبار و نفوذ آنی خود را از دست بدهد.
مصالحه یا توافق (سبک روباه): زمانی از این روش استفاده می شود که بدنبال بدست آوردن تمام خواسته ها و علایق خود نیستند ، یعنی ارضای برخی نیازها برایشان کافی است. در این روش ، انعطاف پذیری ،مبادله و مذاکره جایگاه ویژه ای دارند.
انتخاب استراتژی و سبک مدیریت تعارض ، بستگی به اعتماد به نفس فرد، میزان شناخت او از خواسته ها و اهداف طرف مقابل ، میزان اطلاعات موجود و قابل افشا درباره طرفین و حس همکاری و مشارکت آنها دارد.(دکترعلیرضارزقی رستمی–سیروس آقایار،1389)
طبق نظریه انتخاب،تلاش درمانگراین است که مشکل را ریشه یابی کند، هدف زوج ها را ازآمدن به مشاوره دریابد وتوانایی آنها رابرای برطرف کردن مشکل ا زبان خودشان بشنود.
این سوال وجواب کوتاه و مختصر مسیر حل مشکل را بسیار ساده میکند و تا حدود زیادی راه را برای درمانگر راحت می کند.
● ۴ اشتباه مهلک
اولین نشانه های شادمان نبودن در زندگی مشترک زمانی بروز پیدا می کند که زوج ها، چهار اشتباه مهلک را انجام دهند؛ اول این که: همسرم را مجبور به انجام کاری که دوست ندارد، می کنم دوم این که: همسرم من را مجبور به کاری که دوست ندارم، می کند؛ سوم این که: خودم مجبورم کاری را که دوست ندارم، انجام دهم و چهارم این که: هر دو در حال مجبور کردن همدیگر به کاری که دوست نداریم، هستیم. آقایی را در نظر آورید که بدون مشورت با همسر اما در حضور او با خانواده خودش قرار مسافرت می گذارد. همسر آقا که از عادات منفی مثل غر زدن، انتقاد کردن و غیره استفاده می کند، شروع به اعتراض می کند و همین قضیه به یک معضل جدی در زندگی آن ها تبدیل می شود. در واقع آقا می خواهد همسرش را به انجام کاری که دوست ندارد، مجبور کند. پس از مشاوره مشخص می شود که خود آقا هم در واقع مجبور به پذیرش قرار مسافرت شده است. در واقع خودش را به انجام مسافرت مجبور کرده است و سپس همسرش را. می بینید که مجبور شدن به انجام کاری چطور می تواند شادمانی را از زندگی مشترک بگیرد و یک اجبار ساده به یک مشکل بزرگ تبدیل شود.
● ۵ سوال اساسی
طبق نظریه انتخاب، تلاش درمانگر این است که مشکل را ریشه یابی کند، هدف زوج ها را از آمدن به مشاوره دریابد و توانایی آن ها را برای برطرف کردن مشکل از زبان خودشان بشنود. این سوال و جواب کوتاه و مختصر مسیر حل مشکل را بسیار ساده می کند و تا حدود زیادی راه را برای درمانگر راحت می کند.
اولین سوال این است که آیا می خواهید به بهبود روابطتان کمک کنید. پاسخ آن ها باعث می شود، درمانگر یک قدم دیگر به جلو بردارد. اکثر زوج ها می گویند، می خواهیم روابطمان بهبود پیدا کند.
سوال دوم این است که هر کدام از ما چه کسی را می توانیم کنترل کنیم؟ حتی زوج ها به شدت کنترل گر پاسخ می دهند خودمان؛ اما وقتی می پرسیم پس چرا برای همسرتان محدودیت ایجاد می کنید، نمی دانند. زیرا فقط به احساسات خود واقف هستند و از نیازهای اساسی خود بی خبرند. ممکن است برخی تصور کنند کنترل خوبی روی همسر و فرزندانشان دارند اما بی گمان دچار سوء تفاهم شده اند زیرا همسر و فرزندان یک فرد کنترل گر خودشان تصمیم گرفته اند برای برآورده شدن یکی از نیازها چنین رفتار کنند.بنابراین ما مشکل زوج ها را به هم نسبت نمی دهیم. آن ها متوجه می شوند که خودشان مسئولیت رفتارهایشان را به عهده دارند. سپس آن ها باید مشکل شان را در چند جمله و بدون اشاره به گذشته و مشکلاتی که داشته اند، بگویند.
دکتر پژوهنده تاکید می کند: در نظریه انتخاب حل مشکل به گذشته ربط ندارد، بنابراین گذشته و اتفاقاتی که رخ داده است، اهمیتی ندارد و حال حاضر مهم است. پاسخ به این سوال برای زوج هایی که اختلافات زیادی با هم دارند و خود را آماده کرده اند تا از اختلاف نظرهای دیرینه خود سخن بگویند، بسیار سخت است. آن ها گذشته را پیش چشم می آورند و حال را نمی بینند، اکثر آن ها شوکه می شوند و می گویند، نمی توانیم در چند جمله بگوییم. بیان مختصر مشکل به آن ها کمک می کند، حس خوبی داشته باشند و احساس کنند مشکل بزرگی ندارند زیرا در چند جمله خلاصه شده است.
شوک بعدی با سوال چهارم زوج ها وارد می شود. وقتی از آن ها پرسیده می شود آیا می توانید یک یا ۲ ویژگی مثبت رابطه تان را بگویید. این سوال باعث می شود حس بد ناشی از طرح مشکل از بین برود و آن ها تلاش کنند مثبت فکر کنند. گاهی زوج ها برای پاسخ مکث زیادی می کنند و بعضی که دچار تحریف شناختی موسوم به تعمیم بیش از حد هستند، بلافاصله می گویند: «زندگی ما هیچ نکته مثبتی ندارد» یا «هیچ چیز این زندگی من را راضی نمی کند» در حالی که این طرز تفکر فقط به ناامیدی و یاس و دلمردگی در زندگی مشترک می انجامد. اما به هر حال به اصرار درمانگر به وجوه مثبت زندگی فکر می کنند.
به عنوان آخرین سوال درمانگر می پرسد، هر کدام از شما اگر بخواهید کاری را در هفته آینده انجام دهید که زندگی تان را ۵ درصد بهتر کند، آن کار چیست؟ پاسخ به این سوال بسیار مهم است زوج ها باید ۲ کاری که حتما انجام می دهند و برای آن ها امکان پذیر است، ذکر کنند و فارغ از واکنش همسر فقط به انجام آن فکر کنند. وقتی زوج ها تصمیم می گیرند کاری بکنند یعنی می خواهند خودشان را کنترل کنند. ذکر این سوالات و طرح این شیوه درمانگری به این مفهوم نیست که تمام مشکلات ارتباطی زن و شوهر در یک جلسه مشاوره قابل حل است. نباید انتظار داشت حتی با یک تا ۲ جلسه مشاوره، تمام تعارضات زناشویی را حل کرد بلکه زوج ها نیاز به تمرین و تکرار دارند. آموزش درباره نیازها، دیدگاه های همسر و شرح عادت های منفی و مثبت موثر در رابطه، از دیگر اقدامات درمانگر طبق نظریه انتخاب است.
● کمک به زوج ها به چه قیمتی
پاسخ های غیرقابل پیش بینی همیشه وجود دارد؛ اما شیوه برخورد درمانگر با آن ها این است که درمانگر از سوال اول شروع می کند و با پاسخ آن ها ادامه می دهد. اگر فردی در پاسخ به این سوال که آیا می خواهید به بهبود روابط تان کمک کنید، بگوید به شرطی که همسرم دست از فلان رفتار بردارد یا تغییر رفتار بدهد درمانگر از آن ها قول می گیرد فقط با کنترل خودشان، می توانند شاهد حل شدن مشکلاتشان باشند. اگر زوجی متقاعد نشدند باید به مشاوره حقوقی مراجعه کنند. وقتی زوجی از نداشتن عشق و محبت بین یکدیگر و یا از وجود نفرت و کینه در روابطشان صحبت می کنند، مشاور کاری نمی تواند بکند. به عبارت دیگر طبق این نظریه، ادامه زندگی به هر قیمتی مثل دیگر نظریه ها مردود است. گاهی زوج ها برای حفظ سلامت روانی خود و فرزندان باید طلاق بگیرند. زوج درمانگر مشهوری مثل آرنولد لازاروس که سابقه ۵۰ سال زوج درمانی داشت، توصیه می کرد اگر می بینید زوجی نمی توانند با هم زندگی کنند و هیچ علاقه ای به ادامه زندگی ندارند و تنها برای بچه ها دارند ادامه زندگی می دهند، باید به آن ها گفت به خاطر بچه ها از هم جدا شوید زیرا فرزندان این خانواده ها دچار مشکلات ارتباطی و روانی شدیدی می شوند. طبق تحقیقات بچه هایی که در خانواده های پرتنش زندگی می کنند، از نظر سلامت جسمی و روانی از دیگر همسالان خود عقب تر هستند.
نتیجه گیری:وجود اختلافات عقیده و رفتار بین زن و مرد امری طبیعی است. ولی خانوادههایی وجود دارند که در آن زن و مرد زندگی مشترکشان تبدیل به یک میدان جنگ کردهاندتعارضهای زناشویی تاثیر عمیق منفی بر روابط آنها و پیرو آن بربافت و روابط خانوادگی میگذارد. تعارضات در خانواده اغلب منجر به استرس میشود، میتواند پیش بینی کننده شروع افسردگی، اضطراب و بسیاری از بیماریهای جسمی و روانی باشد.
البته عدم توافق موجود بین زوج ها نه تنها غیر عادی نیست بلکه اگر ساختارمند حل شود باعث تحکیم رابطه میشود. غم، تنش و بروز خشم بین زوج ها گریز ناپذیر است. اگر بپذیریم که هیچ زندگی مشترکی بدون تعارضات قابل تصور نیست، آن گاه می توانیم خود را از فشار چرایی به وجود آمدن مشکل برهانیم و در عوض به حل آن فکر کنیم.میگنا دات آی آر.درجامعه کنونی مشکلات خانواده وروابط حاکم بر اعضای خانواده تا آن اندازه اهمیت دارد که حل تعارضات زناشویی یکی از آرزوهای مشاوران خانواده است.
حل تعارضات زناشویی با استفاده از شیوه واقعیت درمانی که زیرمجموعه نظریه انتخاب است، امکان پذیر گردیده است . منبع این اختلافها می تواند تقاضاهای غیر واقع بینانه و غیرمعقولانه، انتظارات کشف نشده و موضوعات حل نشده یکی از زوج ها باشد. در نتیجه طبق نظریه انتخاب،تلاش درمانگر این است که مشکل راریشه یابی کند، هدف زوجها را ازآمدن به مشاوره دریابد وتوانایی آنهارا برای برطرف کردن مشکل از زبان خودشان بشنوند.
تهیه کننده : سمیه طحانیان نظری / کارشناسی ارشد رشته مشاوره وراهنمایی / دانشگاه الزهرا / آذر 1391
منایع:
پاوول،لیندزی،جی،ائی (1379). «تشخیص درمان اختلالهای روانی بزرگسالان در روانشناسی بالینی»،ترجمه نیکوخو،محمدرضا،تهران: انتشارات سخن،چاپاول.
دهقان،فاطمه (1380). «مقایسه تعارضات زناشویی زنان متقاضی طلاق با زنان مراجعه کننده برای مشاوره زناشویی»،پایان نامه کارشناسی ارشد مشاوره،دانشگاه تربیت معلم.
دکترعلیرضا رزقی رستمی–سیروس آقایار،1389(تعارض و حل آن با رویکرد هوش هیجانی)، اصفهان: نشر سپاهان،چاپ اول.
براتی،طاهره.(۱۳۷۵).(تأثیرتعارضات زناشویی برروابط متقابل زن وشوهر)، پایاننامه کارشناسی ارشدمشاوره (چاپ نشده).دانشگاه آزاداسلامی رودهن
میگنا www.migna.ir
ژن درمانی از درمان بیماری ها تا بهسازی نژادی و استفاده بعنوان یک سلاح
زنهایی که شوهرشان را بچه میکنند!
معمولا چنین فرض میکنیم؛ مردها کم حافظه بوده یا فراموشکار هستند و اطلاعاتی که باید خودشان به خاطر داشته باشند را به آنها گوشزد میکنیم: یادت باشد وقتی رسیدی زنگ بزنی، یادت نرود بچه را از کلاس موسیقیاش برسانی خانه، یادت باشد آشغالها را دم در بگذاری، وقت دکترت یادت نرود! و...
تا به حال شده که چنین مواردی را به همسرتان بگویید؟
«عزیزم! کیف پولت را فراموش نکنی؟»
«موقع برگشتن فراموش نکنی لباسها را از خشکشویی بگیری؟»
«قبض برق را پرداختی؟»
«چند بار بایدگفت این حولههای خیس را روی زمین نینداز؟»
«اگر با این لباس نازک بیرون بروی، حتما سرما میخوری» و...
اگر چنین جملههایی را گفتهاید باید بدانید مرتکب اشتباه شدهاید. در این مطلب سعی کردهایم تا تمام زوایای این اشتباه را برایتان روشن کنیم. این اشتباه، یکی از معمولترین و مخربترین عادتهای ارتباطی با مردهاست؛ یعنی به گونهای با آنها رفتار میکنیم، گویی کودکی بیش نیستند و اینطور فرض میکنیم که ناتوان هستند و نمیتوانند از خودشان مراقبت کنند و نیاز دارند که ما زندگیشان را بگردانیم و این میتواند آثار مخربی روی زندگی ما بگذارد.
با این رفتارها مثل مادرش میشوید
1. در حق آنها بیش از حد مفید واقع شدن و انجام دادن کارهایی که باید خودشان انجام بدهند؛ مثلا: به دنبال کلیدش میگردیم، لباسهایش را پشت سرش جمع میکنیم و...
2. راه انداختن بازیهای کلامی با آنها مثل بازی حدس بزن برای بیرون کشیدن اطلاعات از آنها؛ مثلا میگوییم: گرسنهای؟ دوست داری کمی آش برایت درست کنم؛ نه؟ برایت ماهی درست کنم؟ دسر چطور؟ با یک سوپ موافقی؟ زیاد جالب به نظر نمیآید؟ خب بگذار فکر کنم. یک ساندویچ گریل شده چطور است؟ آن را هم دوست نداری؟
3. معمولا چنین فرض میکنیم؛ مردها کم حافظه بوده یا فراموشکار هستند و اطلاعاتی که باید خودشان به خاطر داشته باشند را به آنها گوشزد میکنیم: یادت باشد وقتی رسیدی زنگ بزنی، یادت نرود بچه را از کلاس موسیقیاش برسانی خانه، یادت باشد آشغالها را دم در بگذاری، وقت دکترت یادت نرود! و...
4. آنها را نکوهش میکنیم، گویی بچهاند؛ «چطور میتوانی بدون ژاکت بیرون بروی؟ نمیبینی هوای بیرون سرد است؟»، «چندبار باید بگویم قبل از اینکه بخوابیم چراغها را خاموش کن؟»، «صورتحسابهای برق خیلی بالا رفته» و...
5. به عهده گرفتن کارهایی که فکر میکنید نمیتوانند به درستی انجام دهند؛ مثلا اینکه بگویید: «من به خرید کردن تو اعتماد ندارم چون...»
6. اصلاح کردن اشتباهاتشان و امر و نهی کردن به آنها؛ مثلا: «اگه جای تو بودم الان از سمت چپ رانندگی میکردم» یا «از آن مسیر برو که ترافیک نباشد.»
رفتار شما او را بچه میکند شاید بگویید که در بسیاری از مواقع، مردان به تذکر چنین مواردی نیاز دارند اما موضوع این نیست؛ موردی که در اینجا اهمیت دارد
ممکن است از رفتارتان شکایتی نداشته باشد، حتی ممکن است اصرار کند به این کارتان ادامه دهید اما یک چیز حتمی است: او یک روز علیهتان شورش خواهد کرد؛ همانگونه که تمامی پسر بچهها دوست دارند روزی از مادرشان جدا شوند و خانه را ترک کنند
این است که وقتی با یک مرد مانند پسر بچه کوچکی رفتار میکنید، او نیز شما را مأیوس نکرده و مانند بچهای کوچک با شما رفتار خواهد کرد. هنگامی که انتظار دارید ناتوان، درمانده و ضعیف باشد او نیز خود را ناتوان، درمانده وضعیف نشان میدهد.
چرا زنها در حق همسرانشان مادری میکنند؟
احتمالا متنفرید از اینکه بشنوید شما هم در حق مرد زندگیتان مادری میکردید اما باور کنید تنها شما نیستید که این کار را انجام میدهید؛ دلیل این کار چیست؟ زنها برای مادری کردن آموزش دیده و برای آن نیز پاداش میگیرند. وقتی بچه بودید، یگانه الگویتان مادرتان بود و همواره شاهد بودید که او چگونه از شما، برادر و خواهرهایتان حمایت میکرد؛ به این ترتیب آموختید چگونه حمایتگر، مهربان و فداکار باشید و به نیازهای دیگران رسیدگی کنید.
این موضوع نیز حقیقت دارد که شاهد بودید چگونه مادرتان به ویژه در حق پدرتان مادری میکرده است؛ پس بیایید به موضوع اینطور نگاه کنیم که اگر شما شاهد بودید به جای اینکه مادرتان به طرزی رمانیک با پدرتان رفتار کند، همیشه در حق او مادری میکرده است، درنتیجه شما هم در کودکی چنین آموختید. پس فکر کردید این همان رفتاری است که زنها باید با مردها داشته باشند؛ درنتیجه وقتی خودتان بزرگ شدید و ازدواج کردید، عینا همین کار را با همسرتان انجام دادید.
آنها که بدشان نمیآید
وقتی در حق مردها مادری میکنید، آنها احساس عشق میکنند؛ چرا؟ چون مردها در کودکی همواره شاهد بودند که مادرشان از آنها مراقبت میکرده؛ بنابراین برایشان عادی است به همسر خود اجازه دهند تا این نقش را ادامه دهد. این موضوع حقیقت دارد. چنانچه مادر همسرتان مدام در حق او مادری کرده باشد، ممکن است در ذهنش مادر، همسر و حمایتگر تداعی بیشتری از کلمات عاشق، معشوق، بهترین دوست یا شریک زندگی داشته باشد. چنانچه همسرتان در کودکی محبت و توجه کافی از جانب مادر خود دریافت نکرده باشد هم با خوشحالی تمام اجازه خواهد داد تا این کار ناتمام او را برایش به پایان برسانید.
عشق را نکشید
سریعترین راه ممکن برای کشتن عشق، شور و حال و حرارت یک رابطه، مادری کردن در حق نامزد یا همسرتان است. هرچه با یک مرد بیشتر مانند مادرش رفتار کنید، او نیز به شما بیشتر فرزندگونه پاسخ خواهد داد اما موضوع این است که هیچ مردی مایل نیست همسرش تبدیل به مادردومش شود.
روزی که او شورش کند
در ابتدا مادری کردن برای نامزد یا همسرتان میتواند جوانب مثبتی داشته باشد اما در درازمدت اثرات بسیار مخربی را بر رابطه شما خواهد گذاشت؛ مثلا همسرتان از شما منزجر شده و علیهتان طغیان خواهد کرد. ممکن است از رفتارتان شکایتی نداشته باشد، حتی ممکن است اصرار کند به این کارتان ادامه دهید اما یک چیز حتمی است: او یک روز علیهتان شورش خواهد کرد؛ همانگونه که تمامی پسر بچهها دوست دارند روزی از مادرشان جدا شوند و خانه را ترک کنند.
این گونه مردتان دیگر نمیتواند دوستتان بدارد
اگر با نامزد یا همسرتان مدام طوری رفتار میکنید که گویی بیلیاقت است، متعاقب چنین رفتاری او نیز احساس ناتوانی و بیلیاقتی خواهد کرد و درنتیجه اعتماد به نفسش پایین آمده و رفتارش نیز بچگانهتر میشود. هنگامی که یک مرد احساس خوبی نسبت به خودش ندارد، شما را نیز کمتر دوست خواهد داشت، زیرا احساس عزت نفس یک مرد بستگی به احساس توانمندی او دارد.
هنگامی که مردی احساس میکند کارها را به درستی انجام نمیدهد، به سختی میتواند با شما یا خودش مهربان باشد. رفتار کردن با مردها مانند پسر بچهها و به رخ کشیدن ضعفها و ناتواناییهای آنها روی قابلیت عشق ورزیشان تأثیر منفی میگذارد.
منبع : جام جم سرا
چگونه عملکرد فیزیولوژیکی و روانی میانسالان افزایش می یابد؟
آرد الک شده ۱۵۰ تا ۲۰۰ گرم
این مواد لازم برای هر یک نفر هست یعنی تقریبا یه پیتزا با سایز متوسط خواهید داشت . برای اینکه تعداد زیادی پیتزا داشته باشید مواد لازم را چند برابر کنید . تمام مواد خشک ( آرد ، نمک ، شکر ، مایه خمیر فوری ) با هم در ظرفی مخلوط کنید سپس به آن روغن مایع را ریخته شیر و آب ولرم را کم کم اضافه کنید خمیر را خوب ورز دهید سپس روی آن را یک بعلاوه بزنید و در ظرف چرب شده قرار دهید روی آن را بپوشانید در جای گرم استراحت دهید .بعد از استراحت خمیر را ۳ دقیقه دیگر ورز دهید . سپس چانههای ۱۳۰ گرمی برای هر قالب ۲۰ تا ۲۲ سانتی لازم هست .
تهیه:
برای درست کردن سٔس پیتزا همهٔ مواد را با هم مخلوط کنید (سیر باید رنده ریز کنید ) روی حرارت قرار دهید تا غلیظ مثل سٔس کچاب شود . سپس از سٔس سرد شده روی خمیر پهن شده در قالب بریزید روی آن را پنیر پیتزا بریزید یعنی کاملا با پنیر بپوشانید بعد به ترتیب اسفناج پخته شده ، پنیر فتا ، اگر دوست داشتید پیاز قرمز ورقه نازک شده ،گوجه فرنگی ورقه شده و در آخر قارچ را بچینید ظرف را در فر ۱۸۰ درجه طبقه وسط فر به مدت ۱۰ دقیقه قرار دهید سپس در آورید و پنیر را روی آن ریخته دوباره ۱۰ دقیقه دیگر در فر بگذارید تا پنیرها طلایی رنگ شوند (برای هر پیتزا تقریبا ۱۳۰ تا ۱۵۰ گرم پنیر موتزرلا لازم هست که از این مقدار ۱۰۰ گرم را روی سٔس ریخته مابقی را روی پیتزا بریزید ) .
مواد لازم برای تهیه کیک:
خرمای هسته گرفته 400 گرم
آب سه چهارم لیوان
جوش شیرین 1 قاشق چایخوری
کره 75 گرم
شکر سه چهارم لیوان
وانیل 1 قاشق چایخوری
تخم مرغ 2 عدد
آرد یک و یک چهارم لیوان
بیکینگ پودر 2 قاشق چایخوری
طرز تهیه:
_خرما را به صورت خیلی ریز خرد کرده و با اب مخلوط نمایید، روی شعله ملایم قرار داده و مخلوط کنید تا خرما به صورت نرم دراید و اب کاملا به خورد خرما رود (5 تا 7 دقیقه)
_جوش شیرین و کره را اضافه کرده و مخلوط نمایید ،بعد اجازه بدید مواد خنک شوند.
_شکر و وانیل را اضافه کرده و تخم مرغها را دانه دانه به مخلوط اضافه کنید و خوب هم بزنید تا مخلوطی یکدست داشته باشید.
مواد لازم برای تهیه ی کارامل:
اب و شکر را مخلوط کرده روی حرارت ملایم قرار دهید و اجازه بدید که شکر به طور کامل در اب حل بشه و تغییر رنگ بده ( اصلا شکر رو هم نزنید به خاطر اینکه شکر میشکنه و کریستال درست میشه به صرت دورانی ظرف شکر و حرکت بدید به جای هم زدن)
سلامتی:
اگر سرما خوردهاید و گلویتان درد میکند و وقت دکتر رفتن ندارید یا اهل دارو و به خصوص آمپول زدن نیستید نگاهی به این مقاله بیندازید.
سرماخوردگی، آنژین، لارنژیت و .... از بیماریهای شایع فصل سرما محسوب میشود. اگر سرما خوردهاید و گلویتان درد میکند و وقت دکتر رفتن ندارید یا اهل دارو و به خصوص آمپول زدن نیستید نگاهی به این مقاله بیندازید. ما 8 روش کاملاً طبیعی برای حل مشکلتان ارائه میدهیم. با ما همراه باشید.
درس اول : لیمو ترش
روش استفاده: لیموترش را با آب گرم مخلوط کرده و با محلول به دست آمده قرقره کنید. این کار را چندین بار در روز انجام دهید تا علائم بیماری از بین برود.
یکی از عوامل موثر بر رابطه همسران، رابطه آنها با خانوادههای طرف مقابل است. مشکلات در این رابطه ممکن است به اختلاف میان زن و شوهر بینجامد و در ایران با توجه به روابط خانوادگی نزدیکتر، این تاثیرات شدیدتر است. از شایعترین الگوهای رابطه با خانوادههای همسران که ممکن است به اختلاف بینجامد، میتوان به این موارد اشاره کرد:
1.دیدارهای مکرر و بدون برنامه با خانوادههای طرفین: یکی از آفتهای زندگی خانوادگی در ایران، دیدارهای مکرر، غیرضروری و بدون برنامه زوجها و خانوادههایشان است که گاه در طول هفته بارها تکرار میشود. متاسفانه مشاهده میشود زوج جوان هر روز از ساعت مشخصی تا پایان شب به خانه پدری خانم یا آقا میروند. این روش زندگی، ممکن است بیانگر وجود اختلاف و مشکلات بین زوج و نشاندهنده این باشد که زوج جوان بدون حضور اطرافیان، قادر به تحمل زندگی دونفره نیستند. وقتی زندگی زناشویی افراد بدون دغدغه و مشکلات عاطفی باشد، زن و مرد برای رسیدن به خانه و در کنار هم بودن لحظهشماری میکنند.
2.زیاد ماندن یکی از اعضای خانواده طرفین بهعنوان مهمان در منزل زوج: اینکه مادر یا پدر یکی از زوجها بهدلیل کهولت سن و تنهایی مدتها در خانه فرزندش زندگی کند، خیلی اتفاق میافتد و متداول است ولی گاهی والدین بهدلیل محبت زیاد یا هر مساله دیگر، بهمدت طولانی و بدون دلیل در خانه فرزندشان میمانند حتی گاهی ممکن است برادر و خواهر یکی از طرفین که سرباز یا دانشجو هستند، در خانه آنها سکونت کنند ولی این مساله آسیب خیلی زیادی به زندگی خصوصی زناشویی میزند و باعث بروز اختلاف میشود.
3.مکالمه تلفنی مکرر یا طولانیمدت در طول روز با خانوادهها: تماس تلفنی با اعضای خانواده، راهی است برای برونرفت زن و شوهر از تنهایی، زیرا موضوع صحبت نمیتواند چیزی جز بازگوکردن مسایل روزمره باشد و همین باعث میشود پای دیگران به حریم خصوصی زندگی باز شود و همسر فرد فکر کند در تصمیمگیرها ردپایی از افکار خانواده همسرش وجود دارد و احساس ناامنی زمانی در او ایجاد میشود که متوجه شود گاهی در این گفتوگوها رازهای خصوصی زندگیتان فاش میشود و همین مساله باعث خواهد شد ترجیح دهد به ناچار مطالبی را در خانه بازگو نکند که باعث دوری زوج از هم خواهد شد.
4.دخالت خانوادهها در امور اقتصادی زوج: این دخالتها باعث شکست احتمالی زوجها میشود، حتی اگر با نیت خیرخواهانه باشد. ادامه این دخالتها در امور اقتصادی، ممکن است باعث برهم خوردن زندگی زوج و حتی طلاق هم شود.
5.تحمیلکردن راه و رسم زندگی به زوج جوان: در بعضی از مناطق ایران که زندگی سنتی حکمفرماست، وقتی دختر جوانی به همسری پسری درمیآید، خانوادهها با بهانه بیتجربگی آنها، وادارشان میکنند در کنار خودشان زندگی کنند تا راه و رسم زندگی کردن را به آنها بیاموزند! اما سوال اینجاست اگر دختر و پسر راه و رسم زندگی را نمیدانند، چرا اجازه نمیدهند این آموزشها را مادر به دختر بدهد و بعد ازدواج کند؟ چرا باید دختری را در سنین پایین بهعنوان عروس انتخاب کنند که چیزی از زندگی نمیداند؟ دلیل آن شاید این باشد که میخواهند عروس نوجوان را با ارزشهای خانوادگی خود بزرگ کنند و عادت بدهند. متاسفانه این روش بهطور مطلق و قطعی، روشی شکستخورده است. نتیجه این همزیستی در سالهای اول زندگی، چیزی جز نفرت و کینه طولانیمدت بین عروس و مادرشوهر نخواهد بود. در دنیای امروز، دختران نوجوان بیش از پیش از طریق تلویزیون و رسانههای دیگر
راه و رسم زندگی مستقل را آموختهاند. گاهی والدین، بدون اینکه بخواهند زندگی فرزندشان را به هم بریزند، روشها و راهکارهایی به او پیشنهاد میکنند که چون براساس عواطف شکل گرفته، ممکن است کمتر منطقی باشد. هرکس باید بداند بهترین مشاور در هر زندگی زناشویی، همسر است.
6.وجود افراد خودشیفته در خانوادههای زوجین: اگر در خانواده زوج، شخصی وجود داشته باشد که فقط به خواستهها و ایدههای خود بیندیشد و طرفین را وادار به اجرای خواستههایش کند، بدون اینکه کوچکترین توجهی به احساسات، عواطف و علایق آنها کند، زندگی را به بیراهه خواهد کشاند. افراد خودشیفته و خودمحور، دوست دارند تفکرات خود را به همه القا کنند، حتی اگر آن تفکرات با زندگی آنها سازگار نباشد.
7.وجود افرادی در خانواده زوج که به الکل یا موادمخدر اعتیاد داشته باشند: علاوه بر تاثیرات ناخوشایند این مساله در کودکان باید اشاره کرد که بیماران معتاد، قسمت زیادی از انرژی خانوادهها را به سمت خود معطوف میکنند و باعث ایجاد تعارض و اختلاف میشوند. آنها فضای خانه را به سمت بیانگیزگی و بیمسوولیتی میبرند.
چگونه از این آثار زیانبار جلوگیری کنیم؟
توجه به این نکتهها به شما کمک میکند از آثار زیانبار دخالت بیجای خانوادهها در رابطهتان با همسرتان جلوگیری کنید:
1) در مورد اختلافاتتان با خانوادههایتان صحبت نکنید: اولین و مهمترین مسالهای که باید بدانید این است که هرگز نباید مسایل و اختلافهای خود را بدون اطلاع همسرتان با خانوادههای خود در میان بگذارید زیرا بعد از مدتی شما با همسرتان آشتی میکنید اما خانوادهها همچنان تصور میکنند زندگی شما پر از بدبختی و مشکلات است و ممکن است دچار ناراحتی و حتی کدورت شوند. آنها وقتی که فکر میکنند زندگی شما با مشکل روبرو است، براساس اطلاعات ناقصی که دارند، شروع به دادن راهکارها و راهحلهای اشتباه میکنند. مساله دیگر این است که وقتی والدین از زندگی شما باخبر میشوند، ناخودآگاه رفتارشان با همسرتان تغییر میکند و حتی زمانی که شما با او آشتی کردهاید، این تغییر رفتار ادامه دارد.
2) هرگز وفاداری خود را بین خانواده و همسرتان تقسیم نکنید: همسران باید یاد بگیرند که بعد از ازدواج شخص مقابلشان مهمترین فرد در زندگیشان است و اگر قرار باشد بعد از ازدواج همچنان والدین بانفوذترین فرد زندگی باشند، چه اصراری به ازدواج است؟
باور غلطی وجود دارد که بر اساس آن پدر و مادرها فکر میکنند اگر فرزندشان همسر خوبی باشد، فرزند خوبی برایشان نیست. زوجها هم به غلط تصور میکنند که اگر همسرشان فرزند خوبی برای والدین است، پس همسر خوبی برای آنها نخواهد بود. برقرارکردن تعادل در چنین شرایطی خیلی سخت است. اگر بتوانیم به همسر و پدر و مادرمان بقبولانیم که هریک جایگاه خاص خودشان را دارند، یک نوع هنرمندی است. اما به عنوان یک قانون روانشناختی، باید بپذیریم در تقسیم وفاداری، سهم بسیار عمده از آن همسر است، نه از آن پدر و مادر. اگر به هر دلیلی قادر به عمل با این الگو نیستید، حتما قبل از ازدواج آن را با طرف مقابلتان در میان بگذارید و به او اجازه انتخاب دهید. نکته مهم دیگر این است که زن و شوهر باید تحت هر شرایطی بدانند باید از یکدیگر در مقابل پدر و مادرهایشان و حتی فرزندانشان حمایت کنند.
3) مرزهای خانواده را مشخص کنید: بدون کوچکترین رودربایستی و تعارفی، با همسر خود در مورد الگوی رابطه با خانوادههای طرفین از نظر میزان و نحوه رفتوآمد، نحوه ارتباط اقتصادی، برنامه زمانبندی ارتباطها و... مذاکره کنید.
زن و شوهر باید درباره میزان کمکهای احتمالی مالی به خانواده پدریشان به همدیگر اطلاع بدهند و در مورد آن با هم مذاکره کنند. در بسیاری از موارد زن یا مرد از الگوی رفتوآمد یا الگوی مالی همسرش ناراضی است و وقتی آن را با همسرش در میان میگذارد، با واکنش تند و غیرمنطقی او مواجه میشود و پس از آن ترجیح میدهد سکوت کند و خشمش را در درون خود نگه دارد. هیچ خشمی برای به هم ریختن عاطفهها در خانوادهها به اندازه این خشمهای فروخورده قدرتمند نیست. یکی از مهمترین علل رابطههای خارج زناشویی که رفتهرفته در جامعه ایران در حال تبدیل به معضلی چشمگیر میشود، همین خشمهای سرکوب شده است.
زن و مرد باید درباره هر مشکل و تصمیم مهمی قبل از اینکه آن را با دیگران در میان بگذارند، با همسرشان مشورت کنند. باید دانست که تا چه اندازه به مشاوره افراد دیگری غیر از همسر نیاز است و با چه کسانی میتوان مشورت کرد و چه نوع صحبتهایی را میتوان با آنها در میان گذاشت؟ یکی از مهمترین عوامل اختلاف همسران این است که فرد ابتدا تصمیمها را به صورت فردی یا با مشورت خانواده پدری یا دوستانش میگیرد و آخرین کسی که از این تصمیم باخبر میشود، همسر اوست. این پدیده باعث میشود که همسر فرد احساس کند جایگاه واقعی در زندگی همسرش ندارد، این احساس در درازمدت منجر به سست شدن روابط عاطفی میشود.
اگر کسی درباره مسایل شما اظهارنظر و دخالتی کرد، از محبت و توجه او با احترام زیاد تشکر کنید اما در نهایت بگویید که تصمیم نهایی را با مشورت همسرتان خواهید گرفت.
دکتر سامرند سلیمی/متخصص اعصاب و روان، خانوادهدرمانگر / هفته نامه سلامت
آیا با همسر خود دوست هستید؟
همیشه، حتی از دوران کودکی ، وقتی می دیدم که خیلی ها ادعا می کنند که بهترین دوستشان پدر و مادرشان و یا همسرشان است، به آنها غبطه می خوردم ، آرزو می کردم که ای کاش من هم بتوانم در آینده با همسری ازدواج کنم که بهترین دوستم باشد. یکی از بزرگ ترین لذت ها در زندگی، داشتن دوست خوب است و چه خوشبخت است انسانی که همسرش، دوست خوبش باشد، همسری که بتوان به او اعتماد کرد و افکار خنده دار، مکنونات قلبی، احساسات هر چند کودکانه و سطحی و خلاصه همه چیزها را بدون ترس از قضاوت، سوء تفاهم و ... با او در میان گذاشت.
آزمون زیر ارزیابی دوستی با همسر نام دارد، این تمرین به شما کمک خواهد کرد که راجع به دوستی با همسرتان بیندیشید، و سپس به هر یک از سوالات درست/ غلط زیر پاسخ دهید: ( لازم به ذکر است که هیچ کدام از تست های روانشناسی ، وحی منزل و 100درصد نمی باشد.)
1- همسرم می داند چگونه رازداری کند؟ درست غلط
2- ما ممکن است بر سر مسائل مختلف با یکدیگر اختلاف نظر داشته باشیم ولی بدون ادامه دلخوری آن را حل می کنیم. درست غلط
3- من و او تقریباً همیشه برای همدیگر وقت داریم. درست غلط
4- وقتی که او برای من چاره جویی می کند به دیدگاه او احترام می گذارم، زیرا او از مهم ترین مکنونات قلبی من با اطلاع است و احساسات من را از درست و غلط می داند. درست غلط
5- در کنار او می توانم خودم باشم و احتیاجی به نقش بازی کردن ندارم. درست غلط
6- او شنونده خوبی است. درست غلط
7- همسرم به هنگام سختی به کمک من می آید و مشتاق است برای من فداکاری کند. درست غلط
8- او از عیوب من آگاه است و با این همه مراقب من است و به من اهمیت می دهد. درست غلط
9- رابطه ما در دادن و گرفتن (داد و ستد) دارای تعادل است و به طور مساوی نسبت به یکدیگر باز و مراقب هستیم. درست غلط
10- در صورت لزوم می توانم میان خودم و او مرزهایی بگذارم و او نیز به این مرزها احترام می گذارد. درست غلط
11- هیچ موضوعی در مکالمات ما مشمول محدودیت نیست. درست غلط
12- همیشه می توانم روی همسرم حساب کنم. درست غلط
یکی از بزرگ ترین لذت ها در زندگی، داشتن دوست خوب است و چه خوشبخت است انسانی که همسرش، دوست خوبش باشد، همسری که بتوان به او اعتماد کرد و افکار خنده دار، مکنونات قلبی، احساسات هر چند کودکانه و سطحی و خلاصه همه چیزها را بدون ترس از قضاوت، سوء تفاهم و ... با او در میان گذاشت
نمره گذاری
پاسخ های درست ارزیابی را جمع بزنید. جمع کل گزینه ها 12 است. برای تفسیر نمرات از راهنمای زیر استفاده کنید.
- نمرات بین 10- 12 به شما تبریک می گویم، در رابطه با دوستیتان با همسر، هیچ مشکلی وجود ندارد، همسر شما دوست خوبی است که ارزش همه نوع تلاش، اهمیت ، سرمایه گذاری و حتی فداکاری را دارد.قدرش را بدانید و خوش به حالتان که همسرتان بهترین دوستتان است.
- نمرات بین 9- 6 گرچه همسرتان نمی تواند نسبت به نیازهای شما حساس تر شود و پتانسیل بیشتری را نشان دهد، اما همین قدر هم خوب است ، درست است که شاید همسر شما بهترین دوستتان نیست، اما بازهم از دوستان خوبتان است، مراقب باشید، بیندیشید و چنانچه همسرتان همه انتظارات شما را بر آورده نکرده، ناامید نشوید. با او در این زمینه صحبت کنید، اصلا این برگه تست را بدهید او هم نسبت به شما انجام دهد، شاید اشکال از خودتان است!
- نمرات 5- 0 مطمئنید که درست حساب کرده اید؟ یکبار دیگر تست را با دقت بیشتری انجام دهید، تمام دورانی که با همسرتان نامزد ، عقدکرده و ازدواج کرده اید را به یاد آورید، اگر عصبانی و کلافه هستید، انجام آزمون را به زمان دیگری موکول کنید، آیا واقعا او برای شما وقت نمی گذارد؟ شما چی؟ شما برای او وقت می گذارید؟ این تست را به همسرتان بدهید تا او هم نظرش را در مورد شما بگوید، اگر بازهم این نمره را کسب کردید، مراجعه به مشاور و یا راهنمایی از بزرگان خانواده را فراموش نکنید، مطمئن باشید با کمی وقت گذاری بیشتر، مطالعه و تلاش شاید دفعه دیگر بتوانید نمره حداکثر را کسب کنید.
به نظر می رسد، قدرتمند ترین روابط عاشقانه ریشه در دوستی دارند، زن و شوهر خوشبخت، بهترین دوستان یکدیگرند که از باهم بودن لذت می برند.
ظروف یک بار مصرف ومشکلات آن بر سلامت
اثرات امواج تلفن همراه بر سلامت افراد
کنترل آلاینده ها از طریق فن اوری نانو تکنولوژی
یک روانشناس با تاکید بر اینکه افراد و خانوادههای درگیر اختلال جنسی، آسیبهای مختلف جسمی، جنسی و عاطفی را در دوران کودکی خود تجربه میکنند، گفت: کودکانی دارای والدین معتاد، مستعد ابتلا به انواع اعتیاد و آسیبهای روانی یا رفتاری هستند. این موضوع میتواند سلامت اجتماعی، امنیت و آرامش جامعه را سلب کرده و هزینههای اقتصادی و اجتماعی بسیار بالایی را به جامعه تحمیل کند.
دکتر مهرانگیز شعاع کاظمی در گفتوگو با ایسنا، با بیان اینکه اختلال جنسی، اختلالی مزمن وعودکننده است که به رغم پیامدهای منفی شدید با تحریک جنسی مکرر و پیاپی ادامه مییابد گفت: برانگیختگی جنسی، منجر به وضعیت یا حالتهای رضایتبخش (سرخوشی در فاز ابتدایی) میشود و استرس را تسکین میدهد.
وی با تاکید بر اینکه وابستگی، میل شدید و عود آن به صورت مکرر در این افراد وجود دارد گفت: هنوز معلوم نیست که آیا افزایش تحریک جنسی مداوم موجب بروز تغییرات سیستم عصبی میشود یا نه؟.
شعاع کاظمی خاطر نشان کرد: بیشتر بیمارانی که از نظر متخصصان، معتاد جنسی هستند، به تحریک جنسی وابسته میشوند. تحریک جنسی مانند یک دارو بر روی سیستم عصبی عمل می کند که برای افراد طبیعی، به اندازه هرویین خطرناک است.
این دانشیار دانشگاه الزهرا یادآور شد: فرد مبتلا، یک شخصیت عادتپذیر و معتادشونده دارد و رابطه جنسی فقط واسطهای است که آن را آشکار میکند.
وی افزود: گرچه مطالعات اپیدمیولوژیک در زمینه رفتار جنسی اجبارگونه انجام نشده، ولی محققان شیوع آن را 3 تا 6 درصد تخمین میزنند. با توجه به این که تخمین میزان شیوع، بر اساس موارد قابل تشخیص بوده است، همچنین به دلیل ماهیت پنهان و انگ و ترس ناشی از آشکار کردن و گزارش رسمی آن، احتمال میرود که تعداد افراد مبتلا بیشتر از حد انتظار باشد.
اهمیت برنامههای غربالگری در جمعیت پر خطر
شعاع کاظمی گفت: به دلیل این که احتمال مبتلا بودن به ایدز یا در معرض خطر بودن برای ابتلا به آن در این افراد بالاست، اهمیت برنامههای غربالگری در جمعیت پر خطر، توسعه سیاستهای اجتماعی برای پیشگیری و کنترل این آسیب اجتماعی را افزایش میدهد.
این روانشناس گفت: با توجه به شواهد موجود افراد و خانوادههای درگیر اختلال جنسی، به احتمال زیاد، شرایط نامناسبی را در زندگی ابتدایی (تجربه آسیبهای مختلف جسمی، جنسی، عاطفی در دوران کودکی) خود تجربه میکنند و در صورت تداوم یافتن رفتار و بروز پیامدهای آن، با سطوح بالایی از استرس، بیکاری یا مشکلات در کار (تحصیل یا شغل)، محرومیت و مطرود شدن از جامعه، عدم حمایت اجتماعی و شیب اجتماعی (در صورت ابتلا به ایدز) مواجه میشوند.
وی درصد بالای 64 درصد و همزمان بودن اعتیاد به مواد و اعتیاد جنسی را از موارد افزایش آسیب پذیری دانست و خاطر نشان کرد: علاوه بر آسیبها و پیامدهای مستقیم اختلال جنسی، ضرورت و اهمیت سیاستهای اجتماعی در زمینه پیشگیری و حفاطت از اختلال جنسی در سطح خانواده و جامعه، در راستای ارتقای سلامت، امنیت و رفاه اجتماعی اهمیت دارند.
سلامت جنسی از اولویتهای اصلی سلامت همگانی
شعاع کاظمی خاطر نشان کرد: پس از شعله ور شدن اپیدمی ایدز در جهان، موضوع سلامت جنسی به عنوان یکی از اولویتهای سلامت همگانی، محسوب میشود.
این دانشیار دانشگاه الزهرا گفت: بروز تغییرات فرهنگی و پیچیدهتر شدن روابط و رفتارهای بشری در این خصوص، ضرورت مداخلات مبتنی بر دانش به منظور آگاه سازی، اصلاح نگرش، پیشگیری و درمان بیماریهای مرتبط با آن افزایش یافته است.
وی یادآور شد: فراهم آوردن خدمات لازم به منظور حفظ و ارتقاء سلامت جنسی افراد خانواده و جامعه از اهمیت ویژهای برخوردار است چرا که سلامت جنسی، بنابر تعریف سازمان بهداشت جهانی، به معنای رفاه و آسایش فیزیکی، هیجانی، روانی و اجتماعی در امور مربوط به جنسیت است.
شعاع کاظمی گفت: ممکن است افراد مبتلا به ااختلال جنسی، جمعیت زیادی نداشته باشند ولی کودکانی که والدین مبتلا به اعتیاد(مواد یا جنسی) دارند، مستعد ابتلا به انواع اعتیاد و آسیبهای روانی یا رفتاری هستند که میتواند سلامت اجتماعی، امنیت و آرامش جامعه را سلب کند و هزینههای اقتصادی، اجتماعی بسیار بالایی را به جامعه تحمیل کند.
این روانشناس در پایان یادآور شد: هزینه پیشگیری از بروز اختلال یا پیشرفت آن، از طریق کنترل، درمان و بازتوانی افراد مبتلا یا در معرض خطر، بسیار کمتر از میزان مورد نیاز برای پوشش دادن کودکان و خانواده آنان یا جبران آسیبهای احتمالی است.
راه های ساده برای یک زندگی زناشویی موفق
پای حرفتان بمانید.اگر قول دادید که کاری را انجام دهید،حتما انجام دهید با ترس از شکست انجام آن را به تعویق نیندازید. ازدواج یک تکامل است . برای داشتن یک زندگی زناشویی موفق به نکات ساده ی زیر عمل کنید:
1.جو را گرم کنید. هر روز حداقل دو نظر مثبت نسبت به طرف مقابل اظهار کنید. جملاتتان را به صورتی پر حرارت بیان کنید . مثل اینکه :من عاشق برخورد دیروزت در مهمانی شدم.یا من عاشق سبک لباس پوشیدنت در فلان گردش شدم و...
2.ایراد گیری را کمتر کنید. اگر نکته ای از طرف مقابل شما را ناراحت می کند .در چند جمله ی مختصر آن را بیان کنید و مساله را کش ندهید. هیچ کس برای اینکه همواره مورد خطاب و ایراد قرار گیرد ازدواج نمی کند.
3.درست گوش کردن را یاد بگیرید. درست گوش کردن به صحبتهای طرف مقابل،بدون پریدن وسط حرف های او ،اصلاح سخنانش و...و فقط برای درک صحبت او بزرگترین هدیه ایست که می توانید به شریک زندگیتان بدهید. اظهار نظرات و عقایدتان را برای زمان دیگری نگه دارید.
4.به خودتان توجه کنید. با دوستان و خانواده ارتباط داشته باشید. به علایق خود توجه کنید و به دیگران کمک کنید. اگر شما به خود توجه داشته باشید و شاد و پر انرژی باشید می توانید به طرف مقابلتان هم توجه کنید و نیرو بدهید.
5.معذرتخواهی کنید. بیاموزید که در صورت خطا ،حتی در صورتی که فکر می کنید تقصیر شما در موردی خاص از او کمتر از او بوده ،معذرت خواهی کنید.
6.به زور او را وادار به عذرخواهی نکنید. با جنگ و دعوا از او نخواهید که برای اشتباهش عذرخواهی کند.برخی افراد نمی توانند زبانی عذرخواهی کنند ولی با رفتار سعی می کنند تا خطایشان را جبران کنند.
7.پای حرفتان بمانید. اگر قول دادید که کاری را انجام دهید،حتما انجام دهید با ترس از شکست انجام آن را به تعویق نیندازید.
8.تحت فشار قرارندهید. به جای فشار آوردن و ایجاد استرس برای همسرتان به برنامه های شخصی خودتان رسیدگی کنید. هر چقدر طرف مقابلتان احساس آزادی کند و ببیند که شما بیشتر به خودتان توجه می کنید به سمت شما کشیده خواهد شد.
9.حرفتان را خلاصه و با آهنگ ملایم بیان کنید. هر چقدر مطلبی را که می خواهید بیان کنید. خلاصه تر و با صدای ملایم وشمرده تر بیان کنید طرف مقابل بهتر متوجه آن می شود و به شما گوش می شود.
10.بیش از حد توان انعطاف نشان ندهید. خوب است که اغلب مواقع منعطف باشید ولی باری به هر جهت نباشید و نقطه نظراتتان را بیان کنید.
11.وقتی بحث شما به استفاده از کلمات نا مطلوب کشیده شده به آن ادامه ندهید. برای خارج شدن از بحث می توانید از عبارات:من برای ادامه ی بحث به زمان نیاز دارم. یا هر وقت با احترام متقابل توانستیم صحبت کنیم به بحث ادامه می دهیم و...
12.کمی رمز آلود باشید. خیلی خوب است که دو نفر همه چیز را راجع به یکدیگر بدانند ولی ما به سمت کسی که روابط اجتماعی خارج از رابطه ی زناشویی دارد بیشتر جذب می شویم. پس می توانید به کلاس ورزش بروید و در فعالیت های اجتماعی و گروهی شرکت کنید و...
13.برای استفاده از تکنولوژی قوانینی برای خود وضع کنید. مثل وقتی که سوار هوا پیما می شوید،زمانی در خانه داشته باشید که از وسایلی مثل کامپیوتر و موبایل و تلفن و...استفاده نکنید . این زمان می تواند موقع صرف غذا یا صحبت با همسرتان باشد.
14.آغاز کننده ی رابطه ی جنسی باشید. حتی اگر تمایل چندانی به این کار ندارید می توانید شروع کننده ی رابطه باشید.
15.در مورد روابط خانوادگیتان بیشتر تحقیق کنید. بررسی ارتباط پدر و مادر و برادر و خواهرتان و استفاده از تجربیات مثبت و منفی آنها می تواند غیر مستقیم شما را در داشتن زندگی بهتر راهنمایی کند.
مرجع:psychology today.com
نخستین نشانه که طلاق را پیش بینی می کند، شروع بحث است، زیرا 96 درصد از اوقات روش شروع بحث می تواند روشی را که بحث پایان می پذیرد، پیش بینی کند. موقعی که یکی از همسران بحث را با استفاده ای یک شروع تند و خشن همچون منفی بودن ، اتهام یا تحقیر شروع می کند، بحث اساساً محکوم به شکست خواهد بود.
نخستین نشانه: شروع تند و خشن
نخستین نشانه که طلاق را پیش بینی می کند، شروع بحث است، زیرا 96 درصد از اوقات روش شروع بحث می تواند روشی را که بحث پایان می پذیرد، پیش بینی کند. موقعی که یکی از همسران بحث را با استفاده ای یک شروع تند و خشن همچون منفی بودن ، اتهام یا تحقیر شروع می کند، بحث اساساً محکوم به شکست خواهد بود.
در سوی دیگر، موقعی که یکی از همسران بحث را با استفاده از یک شروع نرم آغاز می کند، بحث به احتمال زیاد سرانجام مثبتی خواهد داشت.
دومین نشانه: 4 تعامل منفی
یک شروع تند و خشن می تواند بحث همسران را به سقوط در یک مسیر تعامل منفی منتهی کند. این تعامل منفی می تواند زندگی مشترک را ویران کند. در حقیقت، چهار نوع تعامل منفی وجود دارد که برای یک زندگی زناشویی مهلک است.
معمولاً این چهار نوع تعامل آرام آرام و به ترتیب وارد قلب زندگی های مشترک می شوند: انتقاد، تحقیر، حالت تدافعی گرفتن و اشکال تراشی.
• عیب جویی : نخستین عامل مهلک انتقاد به معنای عیب جویی است بین عیب جویی و شکایت به معنای غرولند کردن تفاوت وجود دارد، زیرا ممکن هر یک از همسران شکایت های خاصی در مورد برخی از خصوصیات یا رفتارهای همسرش داشته باشد.
غرولند کردن در مورد برخی از رفتارهای طرف مقابل عادی است، اما روشی که فرد این غرولندها را بیان می کند، مهم تر است. مشکل از جایی شروع می شود که شکایت ها به انتقاد و عیب جویی مبدل می شود. غرولند کردن بر یک رفتار خاص متمرکز است، در حالی که در عیب جویی به شخصیت فرد مقابل حمله می شود.
براساس تحقیقات من، عیب جویی در روابط خیلی رایج است و اغلب وقتی استفاده می شود، به تعامل منفی دوم یعنی تحقیر و اهانت منجر می شود.
• تحقیر و اهانت تحقیر و اهانت، اغلب بعد از عیب جویی اتفاق می افتد. عیب جویی می تواند به اظهارات تحقیرآمیز به سوی همسر منجر شود. چند نمونه از این اهانت ها و تحقیرها موقعی است که فرد از طعنه، بدبینی، فریاد زدن، چشم غره رفتن، تمسخر کردن و یا بیان خصمانه استقاده می کند.
تحقیر بدترین نوع تعامل منفی از میان این چهار تعامل است، زیرا نفرت را نسبت به شخص مقابل بیان می کند. نتیجه اینکه تعارض افزایش می یابد و موقعی که پیام فرستاده شده به سوی فرد مقابل بیزاری و تنفر از او باشد، حل مسئله تقریبا غیر ممکن می شود.
• حالت دفاعی به خود گرفتن معمولا موقعی که یکی از همسران از اهانت و تحقیر استفاده می کند، طرف مقابل حالت تدافعی به خود می گیرد که سومین نوع زا تعاملات منفی بین همسران است. دفاعی بودن واکنش بسیار رایج در مقابل بی احترامی و اهانت و تحقیر است.
بسیاری از افراد موقعی که مورد انتقاد قرار می گیرند، حالت دفاعی به خود می گیرند، اما مشکل این است که این رفتار هرگز در آن لحظه به حل مسئله کمک نمی کند.
حالت دفاعی داشتن در واقع یک روش برای سرزنش همسرتان است. شما با این کار می خواهید بگویید این مشکل من نیست، بلکه مشکل از تو است. نتیجه اینکه مسئله حل نمی شود و تعارض بین همسران افزایش بیشتری خواهد یافت.
• طفره رفتن افزایش تعرض معمولا به این منجر می شود که یکی از همسران رابطه اش را با طرف مقابل کاهش دهد و این نشانه ای است که چهارمین نوع تعامل منفی یعنی طفره رفتن وارد می شود و یکی از همسران به فرد مقابل توجه نمی کند. طفره رفتن در بین مردان رایج تر از زنان است.
این یک راه برای اجتناب از احساس طغیان کردن است که معمولا موقعی که یک تعارض افزایش می یابد، اتفاق می افتد. فرد طفره رونده تمایل که با همسرش بی اعتنایی کند و نسبت به رفتارها و حرف های او حساسیت نشان ندهد که همین موضوع همسرش را عصبانی تر می کند.
هر یک از این چهار نوع تعامل می تواند به خودی خود طلاق را پیش بینی کند، اما معمولا آنها که این چهار نوع تعامل منفی را دارند، خودشان را در یک زندگی مشترک ناشاد می بینند.
سومین نشانه: ظغیان کردن
سومین نشانه که نشان دهنده این است که زندگی زناشویی به سمت طلاق می رود ، موقعی است که یکی از همسران طغیان کند. طغیان کردن به این معناست که تعامل منفی همسرتان- خواه در ظاهر عیب جویی، تحقیر یا حتی حالت دفاعی داشتن – بسیار درهم شکننده و موقتی است و معمولا به طرف مقابل یک شوک بزرگ دست می دهد.
بسیاری از افراد با بی قیدی یا طفره رفتن ، خودشان را از احساس طغیان کردن محافظت می کنند. این قطع رابطه عاطفی می تواند یکی از همسران را از این احساس شدید منفی محافظت کند، اما در همین زمان می تواند به طلاق نیز منجر شود.
چهارمین نشانه: زبان بدن
تغییرات فیزیولوژیکی در بدن همچون افزایش ضربان قلب، ترشح آدرنالین و افزایش فشار خون که همزمان با طغیان کردن است، چهارمین نشانه ای که می توان با آن طلاق را پیش بینی کرد.
این تغییرات فیزیولوژیکی در بدن ادامه بحث را غیرممکن می کند، توانایی تان برای پردازش اطلاعات را کاهش می دهد به این معنی که توجه به آنچه همسرتان می گوید سخت تر می شود، حل مساله خلاقانه از پنجره ذهنتان خارج می شود و در خزانه رفتاری تان تنها واکنش های دفاعی و از لحاظ منطقی غیر منطقی باقی می ماند؛
رفتارهایی مانند نزاع (برای مثال: انتقاد، تحقیر و اهانت و غیره) یا گریختن (برای مثال؛ طفر رفتن) بحث برای حل مساله که یکی از همسران یا هر دو را به طغیان کردن منتهی کند، محکوم به شکست است و در نتیجه، مسئله حل نمی شود.
پنجمین نشانه: تلاش های اصلاحی شکست خورده
پنجمین نشانه که نشان می دهد یک ازدواج به طلاق منتهی می شود ، موقعی است که اقدامات یکی از همسران در ترمیم و اصلاح تعارض با شکست منتهی شده باشد. اقدامات اصلاحی تلاش هایی هستند که به وسیله همسران برای کاهش تعارض انجام می شوند اقدام اصلاحی جنگ افزار سری همسران خوشبخت است.
این تلاش ها استفاده از هر روشی برای اجتناب از هیجانات منفی خزنده خارج از کنترل است. یک اقدام اصلاحی می تواند حرکتی ساده همچون خنده یا لبخند یا عذرخواهی باشد؛ هر چیزی که به همسران برای کاهش تنش کمک کند. هر چند، اگر یکی از همسران احساس طغیان کردن داشته باشد، این اقدامات اصلاحی ناموفق خواهد بود. همسری که احساس ظغیان کردن دارد، خود را از قید بحث رها می کند و اقدامات اصلاحی را بیهوده می سازد.
ششمین نشانه: خاطرات بد
آخرین نشانه طلاق موقعی است که همسران گذشته مشترک شان را با یک نگاه منفی به یاد می آورند. تحقیقات من نشان دهنده همسرانی که عمیقا با یک منظر منفی به همسرشان نگاه می کنند، اغلب دوباره گذشته شان را می نویسند. منفی گرایی اضافه ای که به این صورت در زندگی همسران وارد می شود، به درک تحریف شده ای منتهی می شود که می تواند بر گذشته، حال و آینده یک رابطه زناشویی تاثیر بگذارد.
سلامت نیوز