میل جنسی یک موهبت الهی است که مانند دیگر نعمت ها و غرایز طبیعی، همچون خواب و گرسنگی و تشنگی و ....نیازمند توجه و رعایت بهداشت مربوطه جهت استفاده صحیح و نیز در صورت هر گونه مشکل و بیماری نیاز به درمان دارد.
ما به شما توصیه میکنیم که همواره در خصوص مشکلات خود با پزشک مشورت نموده و هرگز اقدام به مصرف داروهایی که مورد تائید سازمان FDA و یا استانداردهای وزات بهداشت درمان و آموزش پزشکی نیست اعتماد نکنید و اگر حتی دارویی برای شما از خارج از ایران ارسال گردید حتما با پزشک خود قبل از مصرف مشورت نمایید .
امروزه بازار عرضه و فروش داروها و مواد خوراکی و همچنین کالاهایی که به بالا رفتن میل جنسی کمک میکند بسیار داغ میباشد که علی رغم تبلیغات گسترده ای که هر یک از تولید کنندگان این فرآورده ها جهت اعتبار بخشی محصول خود دارند لیکن تا به امروز تاثیر قطعی هیچیک از آنها به تایید مراکز درمانی ذیصلاح نرسیده است در ذیل ما به معرفی چند نمونه افزاینده های میل جنسی می پردازیم که البته به معنی تایید قطعی آنها نیست فقط جهت افزودن اطلاع شما بوده و در صورت تمایل به تهیه و مصرف با پزشک خود مشورت نمایید.
آفرودیزیاک
به مجموعه مواردی که باعث افزایش میل جنسی میشود اطلاق میگردد که بر گرفته از نام خدای یونانی آفرودیت خدای عشق و شهوت و زیبایی است.
Ginseng
این گیاه که در انواع مختلف آسیایی و امریکایی ..در بازار موجود میباشد گفته شده در تسریع جریان خون و تسهیل در امر گردش خون در ارگانهای بدن از جمله ارگان های جنسی کمک میکند و ازاین جهت در افزایش میل جنسی میتواند تاثیر گذار باشد.
Cubeb(از خانواده فلفل سیاه)
و یا اصطلاحا فلفل دمدار گیاهی است که بسیار به فلفل سیاه شبیه بوده لیکن زائده ای دم مانند داشته و نزد اعراب استفاده بسیار از آن میشده (به عربی به آن کباب می گویند)به گونه ای که در داستانهای هزار و یک شب از کباب به عنوان داروی افزایش دهنده میل جنسی یاد شده است . بنابر این نام Kababa از کباب عربی گرفته شده است و استفاده خارجی از آن تا اندازه ای مورد توجه اعراب بوده که نام حب العروس به آن داده بودند
Chocolate(شکلات)
شکلات از میوه درخت کاکائو که در امریکای مرکزی و امریکای جنوبی و مناطق استوایی رشد میکند درست میشود. از اولین باری که کاکائو بوسیله مایا ها مورد استفاده قرار گرفت تا به امروز همواره این اعتقاد وجود داشته که این ماده خاصیت بالابرندگی میل جنسی دارد. شکلات افزایش دهنده سروتونین در بدن است که خود بالارفتن سروتونین باعث احساس آرامش و کاهش استرس و اضطراب میشود. شکلات تیره یا دارک چاکلت سبب ترشح دوپامین شده که این ماده شیمیایی در تحریک منطقه لذت مغز میتواند تاثیر گذار باشد. عده ای از محققین معتقدند نه فقط افزایش اندروفین است که به دنبال مصرف شکلات ایجاد میکردد بلکه ویژگی خاص شکلات که در دهن با حرارت بدن ذوب شده و حالت کرمی و لطیف داشتن آن است که تجربه لذت بخشی را در بدن تداعی میکند.
Oyster(صدف)
صدف از دیر باز تصور میشده که خاصیت آفرودیزیاک دارد و در سوابق تاریخی آمده است که امپراطور یونان ماموران خود را به سواحل انگلیس می فرستاده تا صدف جمع کنند تا صبح خود را با صرف چند صدف شروع کند.
امروزه دسته ای از محققین معتقدند که به دلیل داشتن ماده شیمیایی دوپامین ( نروترنزمیتری که به افزایش میل جنسی کمک میکند) و نیز داشتن مقدار قابل توجه زینک از ارزش غذایی خاصی بر خوردار است. کمبود زینک در بدن سلامت جنسی فرد را در خطر انداخته در مردان مشکلات پروستات و در زنان ناباروری و کاهش میل جنسی را میتواند ایجاد کند.
Damiana
گیاهی است که در منطقه امریکای مرکزی و امریکای جنوبی روییده ساکنین این مناطق برگه های آنرا به شکل چای دم کرده به منظور رفع سرفه و همچنین یبوست و افسردگی استفاده میکنند. از جمله موارد دیگر استفاده این گیاه تاثیر آفرودیزیاک آن است که گفته شده در رفع ناتوانی جنسی در مردان و سرد مزاجی در زنان گر گرفتگی در زنان یائسه و درد های قاعدگی و...کارآمد میباشد.
Yohimbe
درختی همیشه سبز که در افریقا و نیجریه و کنگو روییده و در این مناطق برای رفع تب و سرفه و نیز تاثیرات آفرودیزیاک آن استفاده میشود. از جمله موارد شایع استفاده این گیاه رفع ناتوانی جنسی در مردان است . گفته شده این گیاه با باز کردن رگهای خونی دستگاه تناسلی مرد به افزایش جریان خون در این ناحیه کمک کرده فرایند نعوظ بهتر انجام میپذیرد .
Muira Puama
درخت کوچک برزیلی است که سابقه طولانی در افزایش میل جنسی در این منطقه داشته در رفع مشکل ناتوانی جنسی در مرد و نیز افزایش میل جنسی در زن از آن استفاده میشود .
در آخر باز هم یاداروری می نماییم که اگر کاهش میل جنسی دارید به کلینیک های مشاوره مراجعه نموده و فراموش نکنید که گاهی علت آن نیاز به روان درمانی دارد نه دارو ! چرا که شایعترین علت کاهش میل جنسی در هردو جنس علل روحی و روانی است.
منبع:سیمرغ
مطالب پیشنهادی:
داروهایی که باعث کاهش میل جنسی میشوند
رفتارهایی که تحریک جنسی را کاهش میدهد
بد نشستن، میل جنسی را به تدریج از بین می برد
ارگاسم جنسی بدون انزال در مردان
چطور باید رابطه جنسی برقرار کنیم؟
میل جنسی؛ مقایسه خانم ها و آقایان
اختلاف در میل جنسی زنان و مردان
این عوامل می توانند روی رابطه جنسی شما تاثیرات منفی بگذارند پس قبل از هرچیز بهتر است آنان را رفع کنید.
همه ما می دانیم که کم خوابی، کار زیاد یا بیماری فرزند می توانند بر رابطه زناشویی تاثیر بگذارند اما آیا می دانید که حیوانات خانگی، مشغله ذهنی و … نیز بر آن موثرند؟ اگر می خواهید رابطه عاشقانه خوبی با همسرتان داشته باشید، به مواردی که در اینجا برایتان آورده ایم نگاهی بیاندازید.
این عوامل رابطه جنسی را تحت تاثیر قرار می دهند
1. عادت ماهانه
تحقیقات نشان داده که تمایلات جنسی زنان در طول عادت ماهانه افزایش می یابد. اگر چه این موضوع برای تمام زنان صادق نیست اما در طول عادت ماهانه میزان استروژن و تستوسترون افزایش یافته و در نتیجه موجب افزایش میل و لذت جنسی در زنان می شود.
2. دارو
داروهایی که شما یا همسرتان مصرف می کنید، بر تمایلات جنسی تان موثر است. اگر چه همه می دانند که داروهای ضد افسردگی بر رابطه زناشویی تاثیر منفی می گذارند اما شاید ندانید که بسیاری از داروهای دیگر نیز تاثیری مشابه دارند.
3. ذهن
ذهن قدرتمندترین و مهمترین اندام جنسی بدن است. شاید تعجب کنید که با وجود استروژن و تستوسترون بالا همچنان تمایلی به رابطه جنسی ندارید اما این را بدانید آنچه مهم است آمادگی ذهنی شما است.
4. ساعت
مطالعات نشان می دهد که ساعات شبانه روز نیز بر تمایلات جنسی موثرند. برخی زوج ها صبح را ترجیح می دهند زیرا به اندازه کافی استراحت کرده اند اما برای برخی دیگر رابطه زناشویی به معنی آخرین ساعات شبانه روز است. اگر شما و همسرتان ساعات مختلفی را ترجیح می دهید، بدین معنی نیست که نمی توانید رابطه زناشویی خوشایندی با یکدیگر داشته باشید، کافی است کمی انعطاف پذیرتر باشید.
5. حیوانات خانگی
وجود حیوانات خانگی بر ساعات خواب و به تبع رابطه زناشویی شما تاثیر می گذارد.
6. احساسات
احساسات یکی از عوامل موثر بر رابطه زناشویی است. تحقیقات ثابت کرده زنانی که احساساتی هستند، از رابطه زناشویی خود لذت بیشتری می برند و 2 برابر افراد دیگر به مرحله ارگاسم می رسند.
7. تغذیه
آیا تغذیه بر روابط زناشویی تاثیر می گذارد؟ طبق تحقیقات زنانی که روزانه حداقل یک تکه شکلات مصرف می کنند رابطه زناشویی بهتری از دیگران خواهند داشت. تاثیر مواد غذایی که بر تمایلات جنسی تاثیر می گذارند را از یاد نبرید.
8. تکنولوژی
تحقیقات نشان داده 87 % زوجین با موبایل یا تبلت های خود به تختخواب می روند اما این را بدانید که این کار به دلیل حواس پرتی، بر روابط زناشویی شما تاثیر منفی می گذارد، حتی اگر به تماس های خود پاسخ ندهید.
9. تنفس
چه کسی فکر می کرد که شیوه تنفس بر روابط زناشویی تاثیر بگذارد؟ زنان و مردان بسیاری در طول مقاربت، نفس خود را حبس می کنند که اشتباه است. شما باید با تمرکز بر تنفس خود، انرژی بیشتری را برای رابطه زناشویی مهیا کنید. تنفس عمیق بر لذت شما می افزاید.
10. اقتصاد
بله مطمئنا استرس ناشی از شرایط اقتصادی بد بر رابطه زناشویی تاثیر منفی دارد اما تحقیقات اخیر نشان می دهد که این وضعیت برای افرادی که عاشق هم هستند، تاثیر چندانی ندارد.
این عوامل رابطه جنسی را تحت تاثیر قرار می دهند
11. سیگار
همه ما می دانیم که سیگار برای بدن ضرر دارد و با بیماری هایی مانند بیماری قلبی و سرطان در ارتباط است اما آیا این را هم می دانید که نیکوتین موجود در آن تمایلات جنسی را کاهش می دهد. پس برای ترک کردن سیگار دلایل بیشتری دارید.
12. تلویزیون
به همان اندازه که تماشای فیلم های تراژدی شما را از فعالیت های جنسی دور می کنند یا فیلم های ترسناک موجب استرس و دلهره شما می شوند، تماشای فیلم های اروتیک نیز بر افزایش تمایلات جنسی موثر اند.
13. کتاب
تحقیقات نشان داده خواندن کتاب های عاشقانه 3 بار در هفته می تواند تمایلات جنسی را افزایش دهد. با وجود مشغله های زندگی، دیگر زمان کافی برای فکر کردن به عشق و عاشقی و رابطه زناشویی باقی نمی ماند بنابراین انتخاب یک کتاب با چنین موضوعاتی، تمرکز و تمایلات شما را بر این مسائل بیشتر می کند.
14. ورزش
ورزش و تحرک رابطه زناشویی را بهبود می بخشد. زمانی که شما ورزش می کنید، حس بهتری نسبت به اندام خود دارید و در نتیجه اعتماد به نفس و به تبع تمایلات جنسی تان نیز افزایش می یابد. افرادی که 3 بار در هفته و به مدت 1 ساعت در روز ورزش می کنند، رابطه زناشویی، ارگاسم و رضایت بیشتری دارند.
15. کاندوم
شاید فکر کنید که کاندوم موجب کاهش لذت جنسی می شود اما در واقع این طور نیست، برعکس یک کاندوم مناسب می تواند لذت شما را افزایش دهد. بنابراین کاندوم های کلفت یا خیلی تنگ را رها و از کاندومی استفاده کنید که در آن احساس راحتی می کنید.
http://www.hidoctor.ir/
مطالب پیشنهادی:
خوراکی های موثر در درمان ناباروری مردان
کاهش میل جنسی و توجه به زمان رابطه
نشانه های عدم رضایت همسرتان از رابطهی جنسی
تاثیر مواد مخدر و مشروبات الکلی در سلامت و روابط جنسی
تفاوت های زن و مرد در رابطه زناشویی!
زنان باید به ارگاسم رسیدن را یاد بگیرند
فواید در آغوش کشیدن و بغل کردن برای سلامتی بغل کردن مطمئناً احساس خیلی خوبی به شما می بخشد و شواهد نشان می دهد تاثیرات بسیار خوبی هم بر سلامتی ما دارد. در تحقیقی که در دانشگاه کارولینای شمالی انجام گرفت، محققان دریافتند که بغل کردن هورمون "اکسیتوسین" را افزایش داده و خطر ابتلا به بیماری های قلبی را کاهش می دهد.
در واقع، وقتی زوجین 20 ثانیه همدیگر را بغل می کنند، سطح اکسیتوسین در بدنشان که طی تولد بچه و شیردهی آزاد می شود، بالا می رود. افرادی که در روابط عاشقانه هستند، بیشترین افزایش اکسیتوسین را دارند.
ضمناً سطح هورمون استرس، کورتیزول، هم در خانمها همراه با فشارخون پایین می آید. دکتر کارن گورون یکی از محققین این تحقیق می گوید: "هرچه حمایت عاطفی بیشتر باشد، این افزایش میزان اکسیتوسین نیز هم در مرد و هم در زن بیشتر خواهد شد. اما اهمیت اکسیتوسین و اثرات محافظت کننده آن در برابر بیماریهای قلبی، میتواند برای خانم ها بیشتر باشد."
دکتر کارمین گریفیت، سخنگوی بنیاد قلب بریتانیا، می گوید: "دانشمندان علاقه زیادی به این مسئله نشان می دهند که احساسات مثبت می تواند برای سلامتی مفید باشد. این تحقیق نشان میدهد که حمایت عاطفی، مثلاً به شکل در آغوش کشیدن های عاشقانه می تواند تاثیرات مثبتی بر سلامت قلب داشته باشد. "
در واقع، در یک تحقیق دیگر که آنهم توسط دکتر گورون انجام شد، به اثبات رسید که بغل کردن و گرفتن دستها، تاثیرات استرس را کاهش می دهد. از دو گروه زوج خواستند که در مورد یک موضوع ناراحت کننده با هم صحبت کنند، اما یک گروه از قبل دستهای همدیگر را در دست گرفته بودند و همدیگر را بغل کرده بودند در حالیکه گروه دیگر اینکار را انجام نداده بودند. در این تحقیق مشخص شد که:
- افزایش فشارخون در گروهی که هیچ تماسی با هم نداشتند در مقایسه با گروهی که همدیگر را در آغوش گرفته بودند، بیشتر بود.
- ضربان قلب در گروهی که تماسی نداشتند 10 ضربه در دقیقه بود در حالیکه برای گروه دیگر این مقدار 5 ضربه در دقیقه بود.
دکتر گورون پیشنهاد می کند که تماسهای گرم و در آغوش کشیدن و گرفتن دستها قبل از شروع یک روز سخت می تواند شما را در طول روز محافظت کند.
انسانها موجوداتی اجتماعی هستند، همانطور که در تحقیقات مختلف ثابت شده است که آنهایی که در زندگی دوستانی برای خود دارند، و همچنین آنها که ازدواج کرده اند، سالمتر هستند.
ما به ارتباطات اجتماعی احتیاج داریم و این ارتباطات شامل لمس کردن، حتی فراتر از ظرفیت یک زوج است. مثلاً این واقعیت که نوزادان از تماسهای پوستی مستقیم با مادرشان فایده می برند و رشد بهتری خواهند داشت را در نظر بگیرید.
مثالی که گفته شد یک تحقیق کره ای بود که روی نوزادان پرورشگاهی انجام شد. آن دسته از نوزادان که 5 روز در هفته و به مدت 4 هفته، 15 دقیقه بیشتر صدای زنانه شنیدند، ماساژ و ارتباط چشمی مستقیم داشتند، بعد از گذشت چهار هفته و در سن 6 ماهگی، وزن و قد بیشتری اضافه کردند و شکل گیری سرشان نیز بهتر بود تا آنهایی که این تحریک اضافی را نداشتند.
شواهد نشان داده است که تماس درمانی استرس و درد را در بزرگسالان کاهش می دهد و نشانه های بیماری آلزایمر مثل بیقراری، آواگری، قدم زدنهای عصبی و از این قبیل را نیز کاهش می دهد.
وقتش رسیده بیشتر بقیه را بغل کنید
تحقیقات نشان می دهد که زوجهای امریکایی چندان تمایلی به آغوش کشیدن در مجامع عمومی را ندارند. طبق تحقیقات زوج های فرانسوی سه مرتبه بیشتر از زوج های امریکایی وقتشان را به بغل کردن هم میگذرانند.
بغل کردن در روابط زناشویی فوایدی دارد که احتمالاً هیچوقت فکرش را هم نمی کردید.
بغل کردن...
- احساس خوبی به شما می دهد.
- حس تنهایی را از بین می برد.
- بر ترس غلبه می کند.
- دریچه احساساتتان را باز می کند.
- اعتماد به نفس را بالا می برد.
- حس نوع دوستی شما را تقویت می کند.
- روند پیر شدن را کندتر می کند.
- اشتها را فرو می نشاند.
- استرس و فشارهای عصبی را کاهش می دهد.
- با بیخوابی مبارزه می کند.
- عضلات بازوها و شانه ها را شکل می دهد.
- اگر قدتان کوتاه باشد، یک نوع تمرین کششی به حساب می آید.
- یک جایگزین عالی برای بی بند و باری است.
- یک جایگزین سالم و مطمئن برای مصرف الکل و دخانیات است.
- وجود فیزیکی شما را تایید می کند.
- دموکراتیک است (هر کس حق در آغوش کشیده شدن دارد).
فواید بیشتر بغل کردن
- از نظر اکولوژیکی خوب است (محیط را خراب نمی کند).
- برای صرفه جویی در انرژی بسیار خوب است (گرما را حفظ می کند).
- قابل حمل است.
- به هیچ ابزار خاصی نیاز ندارد.
- هیچ محل خاصی نمی طلبد (یک محل خوب برای بغل کردن هرجایی می تواند باشد).
- روزهای شاد را شادتر می کند.
- فضاهای خالی زندگی را پر میکند.
- حتی بعد از جدا شدن از آغوش، باز هم فایده می رساند.
مظالب مشابه:
رفتارهای مورد علاقه مردان کدامند؟
101 راهکار برای ابراز عشق و علاقه به همسرتان
خود ارضایی در دختران و حتی خود ارضایی زنان در جامعه ما به شدت شیوع پیدا کرده که می توان بالا رفتن سن ازدواج و تنهایی را از عوامل تاثیر گذار در این امر ناپسند و اعیاد آور دانست.
فروید که یکی از دانشمندان حوزه روانشناسی است، خود ارضایی را یک نقص فردی می نامد(چرا که طرف دوم در این رابطه وجود ندارد، مگر در خیال!!).
متاسفانه برخی دانشمندان غربی اعتقاد به بلامانع بودن خود ارضایی مردان و خود ارضایی در زنان دارند که کمک به تمرین اوج لذت جنسی و ارگاسم می کند! اینگونه افراد حتی به مخاطبین خود آموزش خود ارضایی می دهند، بدون اینکه از مضررات خود ارضایی حرفی به میان آورند به فواید خود ارضایی پرداخته اند، که گزارشات زیادی بعد از ازدواج مبنی بر این است که دخترانی که اعتیاد به خود ارضایی داشتند دچار آنورگاسمی یا همان نرسیدن به اوج لذت جنسی در کنار شریک واقعی خود شدند و یا بی میلی جنسی و افسردگی شدید را تجربه کرده اند.
خود ارضایی چیست؟
هر عملی که انسان با خودش انجام دهد به قصد کسب لذت جنسی را خود ارضایی گویند. عمل خود ارضایی را در مردان استمناء و در زنان استشها می نامند.
خود ارضایی زنان انواع متعددی دارد که سه مورد شایع آن به شرح زیر است:
عوارض خود ارضایی در دختران:
درباره مضررات خود ارضایی و عواقب آن بسیار حرفهای ضد و نقیض و بعضاً اشتباهی از دوستان و نزدیکان خود شنیده اید. ما در اینجا مجموعه ای از عوارض خود ارضایی که باید بدانید را برای شما بطور خلاصه میاوریم تا اگر وسوسه به عمل خود ارضاییشدید، قبل آن به عواقب خود ارضایی فکر کنید.
ترک خود ارضایی:
در مورد اثرات خود ارضایی و ضرر های خود ارضایی در دختران صحبت کردیم. اما سوال اینجاست، آیا می شود از خود ارضایی رها شد؟
آیا روشهای ترک خود ارضایی تاثیر گذار است؟
در زیر به چند نمونه از روشهای درمان خود ارضایی می پردازیم که ترکیبی از آنها می تواند به شما برای ترک خود ارضایی کمک کند:
در بالا روشهای مختلف ترک خود ارضایی را اشاره کردیم. ولی شاید شما هم از دست خود و بی ارادگی خود شاکی باشید. شما باید برای خود تعهد ایجاد کنید و مهمترین چیز این است که در راه ترک عمل ناپسند باید به خدا توکل کرد. چون نیروی معنوی به شما انرژی می دهد تا شما را در عهد و پیمان خود ثابت قدم نگه دارد. خانمی اظهار کرده بود برای این عمل 6 عدد لباس زیر نو خریده و قسم خورده در آنها گناه نکند. موثر بودن یا نبودن این روش به خود فرد بر می گردد، ولی شما هم می توانید با نذرها یا پیمان های خاص خود که بیشترین تاثیر در پایبند بودن شما را دارد، با خود عهد و پیمان ببندید تا این عمل را ترک کنید.
بسیاری از زنان توانسته اند عمل خود ارضایی را ترک کنند و قطعا شما هم می توانید. اگر احیانا در وسط کار کم آوردید و توبه شکستید، نا امید نشوید و دوباره از نوع شروع کنید و افکار منفی: ” نمی شه…. نمی تونم …. از من گذشته … من دیگه خطا کارم و هزارن جمله نا امید کننده را از خودتان دور کنید.
http://taklov.com/
موضوعات مشابه :
زنان باید به ارگاسم رسیدن را یاد بگیرند
آناتومی و عملکرد جنسی در زنان – انزال زنان
درباره ارضای جنسی خانمها چه می دانید؟
چطور زنان رسیدن ارگاسم را فراگیرند؟
کـانون خـانواده آنـچه که باعث تداوم و بقای صـمیـمیـت مـیگردد رفتارها و اعمال زن و مرد نسبت به هم میباشـد. در این میان نقش یک زن می تواند در ایجاد فضایی دلپذیر و جذاب بسیار مهم و قابل توجه باشد. تاثیر پذیری مـردان در بـرابـر رفـتـار زنان امری بدیهی بــوده و مـی تواند حتـی در سرنوشت یک رابطه و کامیابی های زندگی موثر باشد .
در ایـن بـخش به ۶ روش آسان که هر زنی می تواند بـرای مجذوب نمودن شوهر خود بکار بندید را ملاحظه میکنید :
● متفاوت باشید
با آنکه ممکن است جذابیت مهم باشد اما کافی نیسـت. تعریف جذاب و دلربا به چشم تمام مردان یکسان نمیباشد. حال پرسش اینجا اسـت که شما چگونه میتوانید متفاوت باشید؟ بگذارید برایتان مثالی بیاورم:اگـر شما دارای لهجه مــنحصر بفردی هستید، آن را از دیگران پنهان ننموده و یـا جواهر آلات عجیب و غـریـب و لـوازم نا متعارف با خود حـمـل کـنـیـد تـا سبب متمایز شدن شما از دیگران گردد. هر گاه شبیه باقی زنان باشید زود فراموش می گردید و این چیزی نیست که میخـواهـید. شما مـایـلـیـد از خـود اثـری بـجای بـگذارید که مرتبط به یک یـا دو خصوصیت منحصر بفرد شما باشد .
● یک کار غافلگیر کننده انجام دهید
ایـن کـار اندکی ریسک برانـگیـز اسـت چـون مـمـکن اسـت شوهر شما اهل ماجراجویی نـبـوده و وحـشت زده گردد. امـا اگـر وی مـاجراجـو بـاشد بـسیار از آن لـذت برده و فـردای آن روز نیز ممکن است منتظر ماجراجویی باشد . پـیشنـهاد دیـگر مـن بـه شما آن است که کـارهایی که دور از انتظار شوهرتان میباشد را انجام دهید مثلا با پوشیدن لباسهای غیر معمول و هر آنچه که فکر میکنید بیاد ماندنی خواهد بود .
● خصوصیت استثنایی خود را رو کنید
شگفت انگیز است که اغلب زنان فراموش می کـنـنـد بـه کارهایی که در آنها تبحر دارند اشاره نمایند. اگر به زبان دیگری صحبت می کنید، در گذشته در کــشور خارجی زندگی می کرده اید، شغلهای داوطلبانه ای را قبول کرده بوده اید و یا در تابستان در بیابان اردو زده بـوده اید، حتما در مــورد آنـها صحبت به میان بیاورید. اگر ایـن کار را بکنید شوهرتان به شـما همانند یک فرد منـحصر بفرد و جـالب تـوجه نگاه خـواهد کــرد. نـیازی نیست که حــتما فرد بامزه و شوخ طبعی باشید. بامزه بودن برای اکثر مردم دشوار است چون اگـر نتوانید به طـور واقعی بامزه باشید و مصنوعی رفتار کنید خود را مضحکه دیگران خواهید کرد. اما اگر داســتان جالب تــوجـهی برای گفتن داشتـه باشیـد هــمه ساکت شده و به شما گوش فرا خواهند داد .
● گوش دهید،گوش دهید وباز گوش دهید
بـیـشـتر مردان دارای این تصور غلط می باشند که زنان زیاد حرف می زنـنـد. شـمـا باید اطمینان یابید که به اندازه کافی گوش می دهیـد. در اینجا نیاز دارید تا مرد خود را دقیقا بشناسید. بسیاری از مردان کم حرف میباشند و نه تنها شما باید با آنها بسیار صحبت کنید بلکه آنها را باید به صحبت کردن نیز وادارید. می توانید با یـک مـوضـوع دلـخـواه خود شروع کرده و پرسشهای کوتاهی از وی بپرسید. این کار واقعا یک هـنر است و شما نیاز به تمرین خواهید داشت. هنگامی که پاسخ کوتاهی دریافت کردید می باید پرسشهای متوالی دیگر از وی بپرسید تا او را به صحبت کردن بیشتر وادارید. میتوانید نظرات خود را نیز ما بین آنها بگنجانید که مانند بازجویی جلوه نکند. مطمئن باشید وقتی شـما را ترک میکند با خود خواهد گفت: اون واقعا به من علاقه داره .
● فرد دلپذیری باشید
هـیـچ انـسـانی وجـود نـدارد که مفتون و شیفته یک فرد دلپزیر و نازنین نگردد. از سخنان منفی به هر شکل جدا خودداری کنید. اگر عــقیده مصرانه ای راجع به مباحثی همچون سیاست و یا مذهب دارید بهتر است که موضوع بحث را مؤدبانه تغییر دهید. چیز دیگری که باید مراقب آن باشید دوری از بحث و مجادله میباشد. نظرات و عقاید هر کس محترم است و هیچ دلیلی ندارد که شما تلاش کنید تا عقاید دیگران را تغییر دهید. ایـن خـیلی خوب است که نظرات خود را راجع به موضوعات بحث انگیز با دیگران قسمت کنـید بدون آنکه فرد مقابل خود را مجبور گردانید که بپذیرد در اشتباه است. و یـا آنکه او را بر اساس عـقـایدش مورد ارزیابی قرار دهید. در آخر آنکه او را خجالت زده نکنید. هـیـچ کـس کـامل نیست و همه ما اشتباه می کنیم. به خـاطر داشته باشید که هیچ چیز بدتر از شرمنده شدن نمیباشد .
● خود را آراسته کنید
مـردان موجودات احساساتی نبوده و بیشتر به قوه بینایی خود متکی هستند بنابر این بهتر است خود را بـرای شوهرتان بیارایید. برای راضی کردن مـردها کـافی اسـت آنچه را که دوست دارند در برابر دیدگانشان قرار دهید .
موضوعات مرتبط:
یکی از سادهترین راهها صدازدن همسر به شکلی محترمانه است. یادتان باشد خیلی از اوقات رفتارهای بیادبانه تند از رفتارهای سادهتری شروع میشود. وقتی به خودمان اجازه میدهیم همسرمان را به شکلی غیرمودبانه صدا بزنیم، عجیب نخواهد بود اگر بعد از مدتی از عبارات بدتر استفاده کنیم!
بچهها را مقابلش قرار ندهید
به بچههایتان یاد دهید، به پدرشان باید احترام بگذارند؛ البته منظور از این یاد دادن سخنرانی برای بچهها نیست. از قدیم گفتهاند، «احترام امامزاده را متولی نگه میدارد»؛ با احترام برخورد کردن شما مهمترین نکته در آموزش این احترام است. البته در مواردی که بچهها برخوردی اشتباه دارند، نوع برخورد شما و نشان دادن ناراحتی به اندازه و به شکلی صحیح میتواند از تکرار آن جلوگیری کند.
با هم مشورت کنید
سعی کنید تصمیمگیریهای خانه را به صورت مشورتی پیشببرید و نه به صورت تحکم کردن. بعضی مواقع اموری که معمولا خودتان به تنهایی در مورد آنها تصمیم میگیرید را با همسرتان مطرح کنید و طبق نظر او رفتار کنید.
مثل عابر بانک به او نگاه نکنید
متاسفانه گاهی دیده میشود که وظیفه مرد خانه، پول درآوردن است و بس. البته در ایجاد چنین وضعیتی معمولا خود فرد نیز تاحدی مقصر است اما شما سعی کنید تا حد امکان از به وجود آمدن چنین وضعیتی جلوگیری کنید یا حداقل آن را کمرنگ کنید. در برخی مواقع بد نیست خواستههای او را در نظر بگیرید، مطابق نظرات او عمل کنید و تصمیم گرفتن در اموری را به بعد از مشورت با او موکول کنید. با انجام این کارها نیز میتوان تا حدی احساس ارزشمندی را در همسر ایجاد کرد.
قولهایش را عملی کنید
اگر همسرتان به بچهها قولی داده، سعی کنید برای عملیشدن قول، تلاش خودتان را بکنید، هر چند چندان هم موافق آن نباشید. اگر قرار باشد همسرتان به بچهها چیزی بگوید و شما چیزی دیگر، در طولانیمدت جدا از عوارض بدی که این برخورد روی بچهها دارد، در رابطه بچهها و شما و همسرتان هم اثر میگذارد. به این موضوع مشکلاتی که برای رابطه 2 نفری شما هم ایجاد میکند را اضافه کنید.
جلوی دیگران او را سرزنش نکنید
همه ما ایراداتی داریم، تذکر در مورد ایراد نیز اتفاق عجیبی نیست که پیش نیاید. اصلا وقتی ما همسرمان را دوست داشته باشیم، درست این است که به او این موارد را به شکلی زیبا متذکر شویم اما هیچوقت این کار را جلوی دیگران انجام ندهیم بیان ایرادات جلوی دیگران در بیشتر موارد جز تحقیر معنای دیگری برای همسر ما ندارد. کاری که البته تاثیر مثبت چندانی نیز به دنبال نخواهد داشت.
مشکلتان را با او درمیان بگذارید
اگر شاغل هستید، اگر درس میخوانید، اگر در بخشهای دیگر زندگیتان با مشکلی روبهرو میشوید، بد نیست بعضی مواقع با همسرتان مشکلاتتان را در میان بگذارید. شاید بگویید این کار را انجام میدهید اما این بار متفاوت از سایر موارد این کار را انجام دهید. با او در مورد مشکلاتتان صحبت کنید، بگذارید پیشنهاد دهد و از پیشنهادهای او استقبال کنید.
خطاهایش را بزرگ نبینید
بزرگ نکردن خطاهای همسرتان از جمله مواردی است که بهتر است به آن توجه داشته باشید. اگر همسرتان مرتکب خطایی شده که چندان هم وحشتناک نیست، زمانی که خودش نیز پشیمان شده و سعی در جبران آن دارد، در عوض منت گذاشتن، او را سریع ببخشید. یادتان باشد طول دادن فرآیند بخشیدن و منت گذاشتن و خلاصه نازکردن شما، در بسیاری از مواقع میتواند تنها باعث آسیب به عزت نفس او و احساس کوچک شدنش شود.
جلوی بچهها دعوا نکنید
اگر فرزند دارید، هیچوقت جلوی چشم آنها با هم دعوا نکنید. به هر صورت از قدیم گفتهاند که در دعوا حلوا خیرات نمیکنند. احتمال بروز رفتارهایی که احترام شما و همسرتان را نزد بچهها کم کند در رفتار کم نیست! کمشدن احترام در خانه معمولا در طولانی مدت باعث میشود خانه از محلی برای آرامش به محلی که احساسات ناخوشایند ایجاد میکند، تبدیل شود.
به خانوادهاش احترام بگذارید
حتی اگر با خانواده همسرتان اختلافنظرهای زیادی دارید و سابقه خوبی نیز در رابطه شما با آنها وجود ندارد، باز سعی کنید به آنها احترام گذاشته و همسرتان را برای قطع رابطه با آنها تحت فشار نگذارید. احترام به خانواده همسر، در واقع احترام به خود او نیز هست. اگر خاطرات تلخ زیادی دارید، فقط همین نکته را در ذهن داشته باشید که لازم نیست عاشق آنها باشید اما میتوانید برخوردی انسانی و محترمانه با آنها داشته باشید؛ رابطهای که در نهایت به نفع شما نیز خواهد بود.
مدام گله نکنید
سعیکنید زمان حضور همسرتان را تنها به بیان مسائلی که داشتید، مشکلاتی که باید او در اسرع وقت حل کند، بیان انتقادات و نارضایتیها و مواردی از این دست پر نکنید. این کار باعث میشود برای خود شما نیز حضور همسر به معنی مسائل تنشزا و ناخوشایند شود، علاوه بر اینکه برای همسرتان نیز حضور در خانه و همنشینی با شما به معنی تنش و ناراحتی میشود. سعی کنید توازنی بین بیان مسائل خوشایند و ناخوشایند برقرار کرده و به ویژه در ابتدای حضور همسرتان در خانه، محیطی آرام برقرار کنید.
خشمتان را کنترل کنید
بسیاری از ما زمانی که عصبانی میشویم دیگر فراموش میکنیم چه کاری خوب است، چه کاری بد. معمولا برخوردهای ما تند بوده و چندان کنترلی نیز روی آنها نداریم. این نقطهضعف البته قابل برطرف کردن است؛ کافی است در کلاسهایی که به منظور مدیریت خشم در مراکز مشاوره یا فرهنگسراها برگزار میشود شرکت کنید تا به این ترتیب بتوانید عصبانیت خود را به شیوهای درست بیان کنید؛ شیوهای که نه به شما آسیب برساند، نه به همسرتان و نه به رابطه بین شما!
حستان را روتوش کنید
چه در زمان خوشحالی و چه در زمان دلخوری از روشهای مناسب برای ابراز احساسات استفاده کنید؛ البته حتما همانطور که خودتان هم به تجربه دریافتهاید حساسیت موضوع زمانی که دلخورید بیشتر است. استفاده از جملاتی که اول آنها با من شروع میشود، اشاره به رفتار مشخصی که باعث دلخوری شده و نه توهین به شخصیت فرد، از جمله مواردی هستند که بهتر است به آنها توجه داشته باشید.
به زبان بیزبانی حرف نزنید
یکی از اشتباهاتی که همسران زیادی درگیر آن هستند، باورهای اشتباه شناختی است. یکی از این باورهای اشتباه این است که همسر ما باید از نیازهای ما بدون اینکه ما آنها را بیان کنیم، خبر داشته باشد. چنین باوری معمولا باعث ایجاد نارضایتی در خود ما و بعد از مدتی هم ایجاد عصبانیت در همسرمان میشود، زیرا در هر صورت او توانایی ذهنخوانی ندارد. برای پیشگیری از این دردسرها بد نیست با این باورهای اشتباه آشنا شوید و فکری به حال آنها بکنید. با این کار آینده زندگی مشترکتان را نیز تضمین کردهاید. برخی رفتارهای ساده میتوانند رابطه عاطفی بین ما و همسرمان را تقویت کنند. فراموش نکنید که نیازهای عاطفی بخش مهمی از نیازهای هر فرد است که ارضای آنها میتواند رضایت از رابطه را افزایش دهد.
ایراد نگیرید
شاید با خود فکر کنید اگر قرار به تعریف کردن باشد که اوضاع درست نمیشود؛ با ایرادات همسرتان که البته گاهی اوقات بدجوری هم اعصاب خرد کن میشود، چه میشود کرد؟ به روی او نیاورم؟ آن وقت هیچ وقت درست میشود؟ اصلا این همه خودخوری درست است؟ توجه داشته باشید لازم نیست که خیلی خودتان را سانسور کنید، دندان روی جگر بگذارید و وقتی ایرادی وجود دارد، به روی همسرتان نیاورید. میتوان ایرادات را بیان کرد اما با زبانی زیبا، بدون توهین، بدون مسخره کردن و تحقیر میشود در مورد آنها گفتوگو کرد اما اگر قرار باشد «تنها» در مورد آنها با همسرتان حرف بزنید و صحبت دیگری نداشته باشید، آن وقت مشکل ایجاد میشود. از تاکید زیاد روی نقاط ضعف خودداری کنید.
او را ستایش کنید
هر چند وقت یک بار سعی کنید به همسرتان نشان دهید که نقاط مثبت او را میبینید. تعریف کردن از همسر متاسفانه کاری است که بسیاری از افراد از یاد بردهاند. از همسرتان تعریف کنید طوری که انگار این ویژگی خوب را تنها و تنها او در جهان دارد، مطمئن باشید این کار نه تنها همسرتان را طلبکار نمیکند و باعث کوچکی شما نمیشود که در طولانی مدت، هم باعث خوشحالی همسرتان و هم باعث افزایش رضایت در خود شما میشود.
منفیبافی نکنید
در مورد آینده زندگی مشترکتان با امید صحبت کنید. برنامههایی برای آن داشته باشید و با همسرتان در مورد آن صحبت کنید. فقط یادتان باشد لازم نیست زیادی جدی وارد بحث در مورد آینده شوید؛ این قدر که در مورد 20 سال بعد دعوایتان شود که اسم نوهتان چه باشد بهتر است! هدف از این کار در درجه اول ساخت آینده زندگی در ذهن است، کاری که به هر دوی شما امید بیشتری برای بهترکردن زندگیتان میدهد.
از او تعریف کنید
جدای از تعریف از زندگی مشترکتان، سعی کنید از همسرتان و ویژگیهای خوبی که دارد، جلوی دیگران نکاتی را بیان کنید. البته میدانم که متاسفانه در فرهنگ ما خیلی رسم نیست که همسران از همدیگر تعریف کنند اما اگر میدانستید این کار چقدر میتواند رابطه بین شما را تقویت کرده و شما را به او نزدیکتر کند و البته احساس رضایت را به شکلی غیرمستقیم در شما افزایش دهد، قطعا خودتان یک تنه دست به کار میشدید!
گاهی تنها باشید
بد نیست هراز گاهی برنامهای مشترک بدون حضور بچهها داشته باشید. البته لازم نیست دفعات آن خیلی زیاد یا زمان آن طولانی باشد. این فعالیت مشترک میتواند رفتن به سینما و تئاتر باشد یا حتی قدم زدن در پارک. اگر امکانش را دارید که بچهها را به کسی بسپارید، به شکلی که دائم نگران آنها نباشید مسافرتی یکی، دو روزه نیز پیشنهاد خوبی است.
راه حلی منطقی پیدا کنید
یکی از مهارتهایی که میتواند در زمان تصمیمگیری سخت به کمک ما بیاید و از اختلافات رایج کم کند، مهارت حل مسئله است. آشنایی با این مهارت به شما این اجازه را میدهد تا در عوض برخوردی صرفا احساساتی، به دنبال راهحلی بهتر و منطقیتر باشید. در این وضعیت اختلافنظرها نیز راحتتر حل میشوند.
لطیف باشید
استفاده از عبارات محبتآمیز به اندازه و درستی میتواند ارتباط عاطفی شما را تقویت کند. توجه داشته باشید که نوازش میتواند به صورت کلامی هم باشد؛ زمانی که با عباراتی زیبا و لطیف با او صحبت میکنید. اگر برای شما ابراز احساسات چندان راحت نیست، برای شروع شاید بد نباشد که از فرستادن پیامکهایی زیبا استفاده کنید.
موضوعات مرتبط:
زنان در تمام سنین از سوزش و خارش واژن رنج می برند. خارش، سوزش و یا تحریک در یک منطقه حساس مانند باسن بسیار ناراحت کننده می باشد.
برخی از علل سوزش، خارش و تحریک در ناحیه واژن عبارتند از: عفونت های قارچی و باکتریایی، بیماری های مقاربتی (STD ها)، یائسگی و محرک های شیمیایی.
عفونت کرمک واژن نیز می تواند باعث خارش واژن شود. با این حال این نوع از عفونت بیشتر در کودکان رایج می باشد. استرس بیش از حد و ضعف سیستم ایمنی احتمال ابتلا به این عارضه ناراحت کننده را افزایش دهد.
علاوه بر خارش و سوزش، عوارضی مانند قرمزی و تورم نیز در داخل و اطراف واژن (مهبل) و فرج وجود دارد. همچنین در برخی از افراد ممکن است ترشحات غیرطبیعی واژن و بوی بد نیز وجود داشته باشد. بسیاری از زنان نیز با ناراحتی های ادراری و مقاربتی ناشی از مشکلات واژن دست به گریبان اند.
برای جلوگیری از خارش واژن شما نیازمند حفظ بهداشت و همچنین داشتن رژیم غذایی و سبک زندگی مناسب هستید. ضمنا سعی کنید از برخی از درمان های ساده خانگی برای تسکین علایم ناشی از خارش واژن استفاده نمایید. با این حال برای تشخیص و درمان مناسب با دکتر خود مشورت کنید.
درمان های خانگی برای درمان خارش و سوزش واژن عبارتند از:
1. سرکه سیب
سرکه سیب
سرکه سیب به علت خواص ضد باکتریایی و ضد قارچی درمان بسیار مناسبی برای درمان خارش واژن می باشد. سرکه سیب به بازگرداندن pH واژن شما به حالت طبیعی کمک بسیار زیادی می کند.
نحوه استفاده:
دو قاشق غذاخوری سرکه سیب خام را به یک لیوان آب گرم اضافه کنید. به مدت چند روز (تا زمان بهبودی)، روزی دو مرتبه واژن خود را با این محلول شست و شو دهید.
همچنین 1 قاشق غذاخوری سرکه سیب خام و 1 قاشق چای خوری عسل را به یک لیوان آب گرم اضافه کنید و روزی دو مرتبه از آن بنوشید.
2. کمپرس آب سرد
کمپرس آب سرد
اگر خارش شدید در ناحیه واژن دارید برای تسکین سریع آن از کمپرس آب سرد استفاده کنید. کمپرس آب سرد سبب می شود که واژن بی حس شده و خارش و التهاب آن کاهش یابد.
نحوه استفاده:
چند تکه یخ را در یک پارچه تمیز قرار داده و لبه های پارچه را به هم گره بزنید.
سپس بسته یخ را به مدت چند دقیقه بر روی واژن خود قرار دهید.
به مدت 30 ثانیه بسته یخ را از روی واژن خود بردارید و دوباره مرحله قبل را تکرار کنید.
این کار را تکرار کنید تا زمانی که خارش متوقف شود.
از این درمان تا جایی که نیاز دارید استفاده کنید.
شما همچنین می توانید ناحیه واژن را روزی چند بار با آب سرد شست و شو دهید.
3. حمام آب نمک
حمام آب نمک
استفاده از حمام آب نمک به خوبی می تواند خارش واژن را تسکین دهد. نمک رشد میکروب هایی را که باعث عفونت می شوند کاهش داده و در نتیجه منجر به کاهش خارش و ناراحتی های دیگر واژن می شود.
نحوه استفاده:
یک قاشق غذاخوری نمک را به یک لیوان آب اضافه نموده و هر زمانی که احساس خارش کردید واژن خود را با آن شست و شو دهید. این روش منجر به درمان فوری شما می شود.
روش دیگر اینست که وان حمام خود را با آب گرم پر کرده و نصف لیوان نمک به آن اضافه کنید. به مدت 10 تا 15 دقیقه در حالت چمباتمه در آب بشینید. روزی دو تا سه بار به مدت چند روز این کار را تکرار کرده تا بهبود پیدا کنید.
توجه: اگر دچار هر گونه پارگی پوستی یا زخم باز هستید از این روش استفاده نکنید.
4. ماست
ماست پروبیوتیک
ماست بدون شکر پروبیوتیک(دارای باکتری های فعال) و ساده درمان خانگی مناسبی برای توقف خارش و سوختگی در داخل و اطراف واژن می باشد. محیط های کشت فعال (پروبیوتیک ها) به خوبی می تواند گسترش عفونت را در بدن کنترل کند. همچنین ماست پروبیوتیک باکتری های مضر و مخمرهای درون واژن را کشته و کاهش می دهد در حالیکه رشد باکتری های مفید درون واژن را افزایش می دهد.
نحوه استفاده:
یک تامپون (پد بهداشتی) یا دستمال نخی را درون ماست فرو کرده و به مدت 2 ساعت آن را درون واژن خود قرار دهید. این کار را تا وقتی که به بهبودی برسید روزی دو مرتبه انجام دهید.
همچنین هر روز چند فنجان ماست ساده و بدون شکر میل نمایید.
دیگر داروهای خانگی برای درمان خارش و سوزش واژن عبارتند از:
5. سیر
سیر
سیر دارای خواص ضد باکتریایی و آنتی بیوتیکی می باشد که به کشتن باکتری ها و قارچ ها کمک می کند. سیر باعث بهبود سیستم ایمنی بدن می شود و کمک می کند که بدن بهتر با عفونت ها مقابله کند.
نحوه استفاده:
چند قطره روغن سیر را با یک قاشق چایخوری ویتامین E ترکیب نموده و بر روی نقاط آسیب دیده واژن خود بمالید و پس از 10 دقیقه آن را با آب گرم شست و شو دهید. به مدت چند هفته روزی 2 بار از این درمان استفاده کنید.
روزانه 3 حبه سیر خام را رنده کرده و میل نمایید. همچنین شما می توانید با مشورت دکتر از مکمل سیر نیز استفاده کنید.
6. چریش
چریش
یاس هندی بنفش یا همان چریش درمان بسیار مناسبی برای خارش واژن ناشی از عفونت های قارچی می باشد. چریش به دلیل خاصیت ضد عفونی کنندگی اش با عفونت ها مبارزه کرده و خارش، التهاب و دیگر ناراحتی های واژن را کاهش می دهد.
نحوه استفاده:
یک مشت برگ چریش را در 2 تا 3 فنجان آب تصفیه شده بجوشانید. سپس آن را صاف نموده و اجازه دهید تا سرد شود. روزی یکبار، به مدت چند هفته از این محلول برای شست و شوی ناحیه واژن استفاده نمایید.
روش دیگر اینست که چند قطره روغن سریش را به یک کاسه آب ولرم اضافه کرده و از آن برای شست و شوی استفاده نمایید. روزی دو مرتبه، به مدت چند هفته این کار را تکرار کنید.
شما همچنین می توانید روزی چند مرتبه از دمنوش چریش استفاده کنید و یا با تجویز دکتر از مکمل چریش استفاده نمایید.
7. دوغ کفیر (محصولات پروبیوتیک)
دوغ کفیر
دوغ کفیر محصولات لبنی غنی از پروبیوتیک می باشد که برای درمان خارش واژن و سایر علایم مرتبط بسیار مفید می باشد.
طیف گسترده ای از باکتری های پروبیوتیک (به ویژه لاکتوباسیلوس و بیفیدوس) موجود در کفیر کمک می کند که از شر قارچ ها و باکتری های مضری که منجر به عفونت و خارش واژن می شوند، خلاص شوید.
همچنین این نوشیدنی با تقویت سیستم ایمنی بدن به جلوگیری از عفونت کمک می کند.
نحوه استفاده:
برای عفونت واژن، یک تامپون (پد بهداشتی) یا پارچه نخی تمیز را درون دوغ کفیر فرو کرده و سپس برای دو ساعت درون واژن خود قرار دهید. این کار را روزانه دو بار تا زمانی که بهبودی حاصل شود، تکرار کنید.
همچنین می توانید روزانه 1 تا 2 فنجان کفیر را به مدت چند هفته بنوشید.
8. عسل
عسل
عسل محلی درمان موثر دیگری برای درمان خارش واژن می باشد. عسل دارای خواص ضد قارچی و ضد باکتریای بوده و کمک می کند که از شر عفونت های میکروبی دردسر ساز خلاص شوید.
نحوه استفاده:
عسل محلی را همانند پماد بر روی ناحیه آسیب دیده بمالید. بعد از 30 دقیقه آن را شست و شو داده و حمام آب گرم بگیرید. حداقل روزی دو مرتبه تا زمان بهبودی این کار را تکرار کنید.
همچنین می توانید روزی 2 مرتبه، 1 تا 2 قاشق غذاخوری عسل محلی را با یک لیوان آب گرم بنوشید.
9. آب قره قات(نوعی زغال اخته)
آب قره قات
آب قره قات بدون شکر نیز درمان مناسبی برای رفع سوزش و خارش واژن می باشد. این میوه یک محیط اسیدی را ایجاد می کند که از رشد قارچ ها و باکتری ها جلوگیری می کند.
بعلاوه آب قره قات باعث جلوگیری از عفونت های مجاری ادراری و مثانه می شود.
نحوه استفاده:
روزانه حدود 2 لیوان آب قره قات را تا زمانی که خارش و سوزش برطرف شود، بنوشید.
همچنین با مشورت پزشک می توانید روزی دو مرتبه از قرص های مکمل قره قات استفاده نمایید.
10. بوریک اسید
بوریک اسید
بوریک اسید به دلیل ویژگی های ضد قارچی و ضد باکتریایی اش می تواند برای تسکین خارش و سوزش واژن مورد استفاده قرار گیرد.
نحوه استفاده:
مقداری بوریک اسید را با آب رقیق نمایید.
محلول را به منطقه آسیب دیده بمالید.
پس از 1 تا 2 دقیقه با آب گرم به طور کامل آن را شست و شو دهید.
این کار را روزی یک مرتبه به مدت چند هفته انجام دهید.
نکاتی که رعایت آنها الزامیست!
تا جایی که ممکن است واژن خود را خشک نگه دارید. زیرا رطوبت در ناحیه واژن وضعیت را بدتر می کند.
برای جلوگیری از خارش و سوزش واژن بهداشت را به خوبی رعایت کنید. پس از دست شویی کل واژن (از جلو تا عقب) را تمیز کنید.
تنها از لباس زیر نخی استفاده کنید و روزی دو مرتبه آن را عوض کنید.
در صورت امکان تا زمانی که خارش و سوزش تان بهبود یابد بدون لباس زیر بخوابید.
از مصرف محصولات بهداشتی معطر و هر گونه مواد شیمیایی محرک پرهیز کنید.
از صابون های تند و معطر برای دوش گرفتن و شست و شوی واژن استفاده نکنید.
از خارش ناحیه آسیب دیده پرهیز کنید.
تا زمانی که خارش متوقف شود از مقاربت پرهیز نمایید.
پس از شنا یا ورزش بلافاصله دوش بگیرید.
برای تقویت سیستم ایمنی از مواد غذایی که دارای ویتامین C هستند استفاده نمایید. این مواد غذایی عفونت بدن را کاهش خواهند داد.
در زمان خارش مزمن واژن (ناشی از عفونت قارچی) از خوردن قندپرهیز نمایید
http://parsivenus.com/
موضوعات دیگر:
چه مواقعی خانم ها باید به یک متخصص زنان مراجعه کنند؟
با این گیاهان لکه های پوستی را درمان کنید
مراقبت از پا با سنگ پای قزوین و ناخنگیر
چطور با زنم در زمان بارداری ارتباط جنسی داشته باشم؟
کاندوم را متناسب با میل جنسی انتخاب کنید
همگی ما همزمان با تحصیل در مدارس ، درسهایی از زندگی نیز می آموزیم که هردوی آنها مهم است .مشکل اصلی این است که زندگی قبل از ما هم جریان داشته و ما را هم مانند دیگران در مسیرش با خود می برد و این در حالی است که ما تازه در ابتدای یادگیری و کسب معلومات لازم برای زندگی هستیم و تنها امیدواریم که روزی به همه ی جوانب دست پیدا کنیم ، پس بطور منطقی دانش ما همیشه عقب تر از زندگی است.
در اینجا به درسهایی از زندگی اشاره کرده ایم که براحتی می توانید از آنها بهره بگیرید :
1- طبق گفته ی Richard Carlson " چیزهای بی ارزش را نچشید " ، این بدان معنی است که خیلی از مردم خود را درگیر استرس و به انجام رساندن کارهای بی ارزش می کنند که در نهایت در مقابل اهداف اصلی زندگی ، هیچ ارزشی ندارند .وقتی آنقدر خود را درگیر این مسائل کوچک می کنیم دیگر جایی برای نیل به آرزوهایمان باقی نگذاشته ایم و از لحظات خود هیچ لذتی نمی بریم.
2- "زندگی غیر قابل پیش بینی است " و ممکن است هر لحظه شما را در شیب و فراز قرار دهد " . فقط بگویید "هرگز" و بعد ببینید چه اتفاقی می افتد . برای مقابله با گره هایی که زندگی در مسیر شما قرار داده است ، تنها با ذهنی باز و خوش بین ، به آنها خوش آمد بگویید !!
3- خسته کننده ترین واژه در هر زبان " من " است . بله تصور این است که تکرار این کلمه اعتماد به نفس را بالا می برد. ولی خوب! بیشتر وقتها همه ی آن چیزیی که در مورد خود با تکرار " من " توضیح و تعریف می کنید، واقعیت ندارد! اینکه یک نفر دائما" از خود و فضایل خود تمجید و تفسیر کند ، بسیار خسته کننده و یکنواخت است . این حالت "خود محوری " است نه "اعتماد به نفس "
4- انسانیت مهم تر از مادیات است:اهمیت روابط اجتماعی بسیار مهم تر از درجات مادی است که هر کدام از ما در مسیر آرزوها به آنها می رسیم. بدون محبت و عشق و حمایت خانواده و دوستان در زندگی ، موفقیت های مادی ، خیلی لذت بخش نخواهد بود. با ایجاد تعادل در ملاک های برتری و ارزش های خود ، از ثبات زندگی بیشتری بهره خواهید برد.
5- به غیر از خودتان ، هیچ کس دیگر نمی تواند شما را راضی کند !رضایت و راحتی ذهن شما تنها به عهده خودتان است ! بله ، روابط اجتماعی ، زندگیمان را پر بار تر می کند ، اما خوب ، شاید این روابط به تنهایی باعث شادکامی و رضایت شما نشود.
6- درجه ی کمال و شخصیت:کمالات برای هر شخص زیباست . کلام و اعمال نیک ، به دنبال خود ، اعتماد و اطمینان دوستان را در پی دارد . برای رسیدن به این درجه ، تلاش کنید .
7- بیاموزید که خود ، دیگران و حتی دشمنان خود را ببخشید:انسان جایز الخطاست ، همه ما اشتباه میکنیم ، ولی با کینه توزی و یادآوری صدمات گذشته ، تنها این خودمان هستیم که از زندگی لذت نمی بریم نه دیگران !!
8- "خنده" داروی هر "درد" است . با خوشرویی و تبسم ، دردهای خود را درمان کنید.
9- تغذیه خوب ، استراحت ، ورزش و هوای تازه ، را فراموش نکنید.سلامتی خود را دست کم نگیرید . با رعایت این نکات ، از وضعیت جسمی ایده آل خود ، لذت ببرید .
10-اراده ای مصمم ، شما را به هر چیزی که می خواهید ، می رساند .هرگز تسلیم نشوید و به دنبال رسیدن به آرزوها و اهداف خود تلاش کنید.
11-تلویزیون ، ذهن ما را بیشتر از هر چیزی نابود می کند !از تلویزیون کناره گیری کنید و با ورزش ، مطالعه و یادگیری ، ذهن خود را فعال کنید.
12- شکست را بپذیرید .هر کسی در زندگی ممکن است بارها و بارها شکست بخورد. شکست آموزنده است . به ما یاد می دهد که چطور متواضع باشیم و راه درست تری را برای جبران آن انتخاب کنیم . توماس ادیسون با شکستهای متمادی توانست به هدف خود برسد ، او می گفت :" من شکست نخوردم ، تنها ده ها هزار راه را امتحان کردم که برایم مفید نبود ! و به نتیجه نرسید !"
13- از اشتباهات دیگران درس عبرت بگیرید .یکی از بودائیات پیر چنین می گوید :" یک مرد دانا کسی است که از اشتباهات خود درسی نیک بیاموزد و اما داناتر کسی است که از اشتباهات دیگران درس عبرت بگیرد".
14- از محبت به دیگران دریغ نکنید .زندگی کوتاه است و پایان آن نامعلوم . پس سعی کنید محبت کنید تا محبت ببینید .
15- آنچنان زندگی کنید که گویی روز آخر عمرتان است !!همواره سعی کنید بهترین و مهربان ترین همسر ، رفیق و حتی مهربانترین و بهترین رئیس باشید ، تا زمان وداع با این دنیا به دنیایی زیباتر دست یابیم.
منبع:bitrin.com
موضوعات دیگر:
تأثیر کار زنان بر زندگی خانوادگی
یازده راهی که "قانون جذب" می تواند زندگی شما را بهبود بخشد
بسیاری از زنان از مراجعه به متخصص زنان می ترسند و مراجعه به متخصص زنان برایشان کار سختی است و برخی روش های مورد استفاده برای درمان مشکلات شان دردناک است. با این حال همه زنان در طول زندگی شان باید به متخصص زنان مراجعه کنند.
برای همه زنان چه رابطه جنسی داشته باشند و چه نداشته باشند مراجعه منظم به دکتر زنان امری ضروری است. دانشگاه آمریکایی زنان و زایمان توصیه می کند که دختران از سنین بین 13 تا 15 سالگی مراجعه به متخصص زنان را شروع کنند.
متخصص زنان پزشکی است که روی بهداشت باروری خانم ها تمرکز دارد. یک متخصص زنان بدن شما را مورد چکاپ قرار می دهد تا مطمئن شود دستگاه تولید مثلی(سیستم باروری) شما سالم است و کمک می کند که از مشکلاتی که ممکن است در آینده برای شما پیش بیاید پرهیز نمایید.
مراجعه به یک دکتر زنان بدین معناست که شما مسئولیت مراقبت از بدن تان را با روش های جدید امکان پذیر نموده اید.
بارداری اولین دلیلی است که زنان را وادار به ملاقات با دکتر زنان می کند. با این حال دلایل بسیار زیاد دیگری نیز وجود دارد که زنان نیاز دارند که توسط متخصص زنان مورد بررسی و چکاپ قرار گیرند.
در اینجا به برخی از دلایلی که چرا زنان باید به دکتر متخصص زنان مراجعه کنند اشاره خواهیم کرد:
1. پریودهای (قاعدگی) نامنظم
پریود نامنظم
پریود نامنظم اگر خیلی کم اتفاق بیافتد مشکلی ندارد ولی در صورت زیاد بودن تعداد دفعات پریود نامنظم باید به متخصص زنان مراجعه نمایید. این موضوع می تواند یکی از اولین نشانه های مشکل دستگاه تولیدمثلی شما باشد.
اختلالات قاعدگی که گاها و به ندرت اتفاق می افتد می تواند مرتبط با مسائلی مانند کاهش یا افزایش شدید وزن، اختلالات تغذیه ای مانند بی اشتهایی و پرخوری عصبی، کم خونی، فعالیت زیاد جسمانی، شیردهی، استرس عاطفی، برخی بیماری ها، سفرهای زیاد و طولانی مدت، استفاده از داروهای جلوگیری (از بارداری) نامناسب، مواد مخدر و حتی آسم و تب یونجه باشد.
با این حال شرایطی مانند سندرم تخمدان پلی کیستیک، یائسگی و یا عدم تعادل هورمونی نیز می تواند منجر به ایجاد این مشکل شود.
بنابراین باید برای پیدا کردن علت دقیق مشکل تان به متخصص زنان مراجعه کنید.
متخصص زنان در اولین مراجعه احتمال بارداری شما را مورد بررسی قرار می دهد و در صورتی که گزارش بارداری شما منفی باشد، آزمایش های دیگری را انجام خواهد داد.
بسته به علت، درمان مناسب و راه های جلوگیری از آن برای عدم تکرار این مسئله اتخاذ می گردد.
2. مشکلات ادراری
مشکلات ادراری
اگر شما بیش از حد طبیعی به دستشویی می روید، حتما به متخصص زنان مراجعه کنید.
ادرار بیش از حد می تواند یکی از نشانه های عفونت مجاری ادراری باشد.
علاوه بر تکرر ادرار موارد دیگری مثل زیاد به دست شویی رفتن ولی میزان کم ادرار، احساس درد یا سوزش هنگام ادرار، درد لگن و بوی بد و تیرگی ادرار می توانند از علایم عفونت مجاری ادراری باشند.
در هر صورت علت هر چه باشد، زمانی که تشخیص دادید دچار تکرر ادرار هستید با مراجعه به متخصص زنان می توانید مشکل را برطرف نمایید.
3. ترشحات غیرطبیعی واژن
ترشحات غیر طبیعی واژن
در اکثر زنان کمی ترشحات واژن (از رنگ روشن تا رنگ سفید شیری)بین چرخه قاعدگی طبیعی می باشد. این مورد قسمتی از فرآیند بدن برای تمیز کردن واژن و گردن رحم می باشد.
ترشحات واژن هنگام تخمک گذاری، تغذیه با شیر مادر و یا تحریک جنسی افزایش می یابد.
با این حال اگر شما متوجه تغییرات رنگ، بو و میزان ترشحات واژن (مهبل) شدید، حتما به متخصص زنان مراجعه کنید.
برخی از علل ترشحات غیرطبیعی واژن عبارتند از: عفونت های قارچی و باکتریایی، عفونت های جنسی و مقاربتی، عوارض جانبی قرص های پیشگیری، سرطان گردن رحم و یائسگی می باشد.
ترشحات غیرطبیعی واژن می تواند منجر به ایجاد بسیاری از بیماری ها شود. داروهای شیمیایی و درمان های خانگی بسیار زیادی برای درمان این مشکل وجود دارد. برای تعیین علت بیماری و درمان مناسب به متخصص زنان مراجعه کنید.
میل جنسی کم لزوما چیزی نیست که بخواهد موجب نگرانی شود. چیزی به اسم مرحله طبیعی تمایل جنسی وجود ندارد. اینکه چقدر و چه مدت به رابطهی جنسی نیاز دارید در زنها با هم فرق میکند. در اینجا میخواهیم به اوقاتی اشاره کنیم که ممکن است در آن میل جنسیتان کم باشد، در حالی که کاملاً طبیعی است.
نزدیک عادت ماهانهتان است (یا اینکه تازه شروع شده)
چرخهی قاعدگی یک زن تأثیر زیادی بر میل جنسیاش دارد. در حالیکه اکثر زنان درست پیش از تخمکگذاری، تغییرات زیادی را در میل جنسی خود حس میکنند، در مدت زمانی که نزدیک عادت ماهیانهتان است احساس ناخوشایندی خواهید داشت.
شما باردارید
تهوع و خستگی به طور کلی نمیتواند باعث شود که زن احساس نیاز جنسی داشته باشد و به خاطر همین است که میل جنسی در سه ماههی اول بارداری بسیار کم است. اما در سه ماههی دوم، وقتی وضعیت هورمونها تغییر میکند، بسیاری از زنان خواهان رابطهی جنسی هستند.
شما در حال تجربهی «یک تغییر» هستید
برخی زنان در دوران پیشایائسگی به طور مداوم میل جنسی بالایی دارند. اما این سطح برانگیختگی زیاد طول نمیکشد، وقتی میزان استروژن و تستسترون کاهش مییابد، تمایلات جنسی هم کم میشود. به این مسئله، بالا رفتن دمای بدن، بدخوابی و عرق کردن شبانه را هم اضافه کنید.
شما یک بچه دارید یا باید به او شیر دهید
دورهی پس از زایمان، یک رویداد بیولوژیکی است. بعد از آنکه زنی بچهای را به دنیا آورد، هورمونهای جنسی او تغییر میکنند و استروژن کمتری تولید کرده که باعث میشود تمایل کمتری به رابطهی جنسی داشته باشد و به جای آن توجهاش معطوف بچهاش شود. اگر به بچهتان شیر میدهید، بدنتان هم پرولاکتین تولید میکند، هورمونی که به تولید شیر کمک میکند، و بعدها میل جنسی را کم و متوقف میکند.
(منبع: webmd)
موضوعات مرتبط:
انواع الگوهای ارتباطی در بین زوج ها
بر اساس تحقیقات اخیر، تقریبا یکچهارمِ زنان دارای مشکلات جنسی هستند. وقتی زنی از رابطه راضی نیست، احتمال کمی وجود دارد که فقط یک دلیل داشته باشد. در اینجا به برخی موارد درباره نارضایتی او اشاره میکنیم:
او خودش را از نگهداری بچهها کنار میکشد
او نسبت به مراقبت و نگهداری بچهها مقاومت میکند چون امیدوار است که شما بفهمید اصلا به نیازهایش توجه نمیشود. کاری که میکند این است که از شما میخواهد با هم حرف بزنید.
هزینههای کارت اعتباری بیشتر میشود
برخی زنان برای ارضای خود، به خریددرمانی متوسل میشوند
او اضافه وزن پیدا کرده است
زنها کمبود رابطهی جنسی را با خوردن زیاد برای خاموش کردن عطش جنسیشان جبران میکنند.
او یا زیاد کار میکند یا زیاد مست میکند
شاید این نوعی تلاش برای عدم برقراری ارتباط با شما باشد
او در جلوی دوستان، نظرات متلکباری نثار شما میکند
او به شما حرف نامربوطی می زند
به آدم سردی تبدیل شده است
چندان در حین رابطهی جنسی تحرکی از خود نشان نداده و اشتیاق کم او هم جزو نشانههای روگردانی و پس کشیدن اوست. تنها راه حل این مسئله این است که با او صحبت کنید.
اخیرا خیلی پرشور و حالتر شده است
به شما اساماس میدهد که خیلی پرشور است، چرا که فکر میکند شما این مسئله را فراموش کردهاید.
خیلی از شما عیب و ایراد میگیرد
این یعنی بیرون از رختخواب زیاد به او توجه نمیکنید.
(منبع: webmd)
موضوعات مرتبط:
ازدواج، یک مکالمه طولانی است که گاهی اوقات با جرّ و بحثهای بیهوده قطع میگردد. همان گونه که ارتباط، مهمترین اساس زندگی است، مشاجره هم مخربترین عامل آن است.
زن و شوهر با مشاجره، هم عواطف خود را جریحهدار میسازند و هم رابطه زناشوییشان را مختل میسازند. همان گونه که ارتباط، باعث نزدیکی ما انسانها به هم میشود، دعوا و مشاجره، این ارتباط را خراب کرده، انسانها را از هم دور و دورتر میسازد. بسیاری از زنان و مردان، از برقراری یک ارتباط سالم، عاجز هستند و به محض مطرح ساختن مسئله و یا مشکلی با همسر خود، وارد گرداب جرّ و بحثها و سوءتفاهمهای پیدرپی میشوند.
هنگامی که دو نفر ارتباط عاطفی با هم ندارند، به هنگام پیش آمدن اختلاف، نمیتوانند از دعوا، اجتناب کنند. زن و شوهرها، هنگام دعوا و مشاجره، خیلی ساده، مسائل را به موارد شخصی و خصوصی، ربط میدهند.
به جای مشاجره و بزرگ کردن نکات منفی، باید با یکدیگر گفتگو کرد. بهتر است خواستههای خود را صریح و البته با رعایت ادب و احترام، مطرح کرد. بعضی زن و شوهرها، به قدری با هم مشاجره میکنند که کم کم محبتشان از بین میرود.
گاهی اوقات همسران، احساسات صادقانه، اما منفی خود را برای جلوگیری از مشاجره، انکار میکنند؛ اما در نتیجه این عمل، عشق را در خود نابود میکنند. بهتر است بین گفتوگو و سکوت، تعادلی برقرار کرد و در نتیجه، برای ایجاد یک ارتباط سالم، باید به مهارتهای ویژهای مجهز باشیم و بیآن که احساسات صادقانه، اما منفی خود را انکار کنیم، از جرّ و بحث اجتناب کنیم.
بهترین روش برای حرف زدن با همسر
اگر تفاوتهای روحی و روانی زن و مرد، نادیده گرفته شوند، ناخواسته، دعوا پیش میآید. بهترین راه برای جلوگیری از دعوا، این است که در ایجاد و نیز حفظ رابطهای صمیمی و صادقانه، تلاش کنیم. هر چه انسان با کسی صمیمیتر باشد، گوش دادن به حرفهای او - آن هم بدون عکس العمل به احساسات منفی - مشکلتر است.
در دعوای بین زن و شوهرها، معمولاً موضوع مورد اختلاف، باعث دعوا نمیشود؛ بلکه نحوه بیان نظرات است که طرفین را میرنجاند و به موضعگیری وادار میکند. هنگامی که مردی از لحن همسرش این چنین برداشت میکند که زن، قصد مبارزه با او را دارد، همه تلاش خود را به کار میبرد تا ثابت کند که خودش درست میگوید و حق با اوست و بنابراین، به احساسات زن، توجهی نمیکند و هنگامی که مرد به احساسات زن توجه نمیکند، او را با بیمهری میرنجاند؛ و حتی حق ناراحت شدن را نیز به او نمیدهد، بدیهی است که زن را از خود رنجانده و او را آزار داده است.
در این گونه موارد، زن هم از خود واکنش نشان داده، مرد را ناراحت میکند. مرد که علت واکنش زن را نمیداند، به جای تغییر لحن، به تفسیر و توجیه منظور خود میپردازد و نمیداند که در حال تدارک مقدمات یک مشاجره و دعوای تمام عیار است. او تصور میکند که این زن است که قصد دعوا دارد؛ در حالی که زن، در واقع، قصد دارد در مقابل لحن تهاجمی شوهر، از خود دفاع کند و توضیحات شوهر را یک توجیه بیمورد دانسته، عصبانیتش بیشتر و بیشتر میشود.
نکته مهم این است که برخلاف مردها که یا سکوت میکنند و یا راهحل نشان میدهند، زنها با گله کردن و شکایت، کار را به دعوا و مشاجره میکشانند.
زن و شوهرها برای اجتناب از دعوا، باید بدانند که موضوع اختلاف آنها، آن قدر طرف مقابل را نمیرنجاند که لحن آنها میرنجاند. در یک دعوا، یکی از طرفین باید کوتاه بیاید وگرنه، دعوا دامنه پیدا کرده، هرگز تمام نمیشود.
بهترین روش برای حرف زدن با همسر
چند نکته برای جلوگیری از پدیدار شدن دعوا و جرّ و بحث بین همسران
۱) همسران باید دقت داشته باشند که چه وقت یک گفتوگوی سالم به بحث تبدیل میشود و درست در همان موقع، سکوت کنند.
۲) آنها علاوه بر این که باید لحن صحبت کردن خود را درست کنند، باید به لحن طرف مقابل نیز توجه داشته باشند و ببینند نیاز عاطفی او را برآورده میسازند یا نه.
۳) سکوت کردن، به فرد فرصت میدهد تا خونسردی خود را باز یابد و آرام گیرد؛ پس از هر سکوتی، میتوان با ملایمت و آرامش بیشتری گفتوگو را ادامه داد؛ پس شخص باید تمرین کند و در بین صحبت، اندکی سکوت کرده، درباره آن چه گفته، صادقانه فکر کند.
گفتوگویی که پایان خوشی دارد، نشانه صمیمیت است. طرفین میدانند که دیگری چه میگوید و از این که میتوانند آزادانه حرف بزنند و منظور یکدیگر را بفهمند، لذت میبرند. گفتوگو در این شرایط، آهنگی نرم و ملایم دارد؛ اما در ازدواجهای ناموفق، لذت گفتوگو در فضایی آلوده به شکایت، گله کردن خشمگینانه و سوءتفاهم، گم میشود و جای اشارات دلنشین ابروها و ایماهای شیرین را نگاههای خیره و اشارات انتقادی، بهانهگیریها و تهدیدها پر میکند.
بهترین روش برای حرف زدن با همسر
چه حادثهای رخ میدهد؟
چرا صحبتهای دلنشین، از دست میروند؟ مسئله این جاست که به مرور، شیوههای متفاوت صحبت، منافع و چشماندازهای متضاد و سوءتفاهمها، روی هم انباشته میشوند و آهنگ دلپذیر صحبت را تغییر میدهند.
بعضی از مسائل ارتباطی، ناشی از تفاوتهای طرز تکلم زن و مرد است. اختلافِ زمانی در حاضرجوابی زن و مرد، ممکن است باعث ناراحتی طرف مقابل شود. خانمها از روی عادت و در مقایسه با آقایان، به زمان بیشتری برای پاسخگویی نیاز دارند و در نتیجه، زمانی را برای پیدا کردن جواب صرف میکنند و این موضوع، کاسه صبر آقایان را لبریز میکند و یا ممکن است مردی با تأنی و با جملات فاصلهدار، حرف بزند و زنش که حاضرجواب و بیقرار است، مرتب به میان صحبت او پریده، رشته کلام او را قطع کند. در این شرایط، ممکن است مرد، عصبانی شده، زن را مورد انتقاد قرار دهد و او را متهم سازد که تو همیشه حرف مرا قطع میکنی و هیچ وقت نمیخواهی حرفهای مرا بشنوی.
بعضیها اصولاً در صحبت کردن، مهارت دارند؛ زیاد حرف میزنند و صحبت را کش میدهند. بسیاری از پرحرفها، همسر خود را به بیتوجهی متهم میسازند؛ مثلاً بارها از زنان شنیدهایم که میگویند: شوهرم هرگز به حرفهای من توجه نمیکند و حال آن که شوهر، کم حرف است؛ ولی کلمه به کلمه صحبتهای زنش را میتواند تکرار کند.
دلیل این گلایه، آن است که شوهر کم حرف است؛ سکوت میکند و به صحبتهای زنش گوش میدهد؛ ولی حالت چهره و نوع برخوردش، به گونهای است که زنش او را به بیتوجهی به حرفهایش متهم میکند. این مشکل، ناشی از شیوههای متفاوت گوش دادن در زن و مرد است. مردها هنگام گوش دادن، سکوت بیشتری دارند و منظورشان موافقت با نظر طرف مقابل است؛ اما زنها در مقایسه با مردها، با تغییر حالت چهره و اشارات مختلف، گوش دادن خود را بیشتر نمایان میسازند؛ اما مردها هم انتظار دارند رفتار مشابهی از خود نشان دهند.
بهترین روش برای حرف زدن با همسر
در نظر بسیاری از افراد، اشارات مستمع بدین معناست که «به صحبتهای تو گوش میدهم و از آن لذت میبرم» و یا این که «به خود تو توجه میکنم و برایم مهم هستی» و برعکس، فقدان اشارات چهره، معانی منفیای را تداعی میکند که «برای تو احترام قائل نیستیم و حرفهایت برایم مهم نیست».
زوجها اغلب از نقش و اهمیت این جنبه مهم ارتباطی، بیاطلاع هستند؛ حال آن که طرز صحبت و گوش دادن، احترام، محبت و توجه را تداعی میکند و یا بی توجهی، بی احترامی و بی مهری را میرساند.
زن و شوهر، با وجود شیوههای ارتباطی متفاوت، میتوانند برای اجتناب از بروز کدورتهای احتمالی، با هم به توافق برسند. در این صورت، زن یا شوهری که با تأنی حرف میزند، از قطع صحبت از سوی همسرش، ناراحت نمیشود. افرادی که صحبت دیگران را قطع میکنند، میتوانند درباره رفتارشان، قضاوت بهتری داشته باشند که آیا بیجهت و بدون عمد و قصد، صحبت را قطع کردهاند یا نه؟
پرحرفها، میتوانند کمتر صحبت کردن و خلاصهگویی را تمرین کنند و کمحرفها هم میتوانند مشارکت بیشتر در گفتوگو را یاد بگیرند. مستمع بیتوجه، میتواند اشاراتی دال بر توجه داشتن به طرف مقابل را نشان دهد و گوینده میتواند درک کند که سکوت، لزوماً به مفهوم بیتوجهی نیست.
● مقررات گفتگو
شما میتوانید با به کارگیری روشهای زیر، گفتوگوهای خود را شیرین و لذتبخش سازید.
۱) با همسر خود هماهنگ شوید.
۲) با علاقه گوش کنید.
۳) از قطع صحبت او خودداری ورزید.
۴) سؤالات خود را از طرف مقابل، ماهرانه مطرح کنید.
۵) سیاست و نزاکت به خرج دهید.
▪ قانون شماره ۱:
شرط لازم صحبت ثمربخش، هماهنگی زن و شوهر است؛ به عبارت دیگر، زن و شوهر برای این که بتوانند با یکدیگر، ارتباط سازندهای برقرار کنند، باید در مسیر صحبت یکدیگر قرار گیرند؛ زیرا در بسیاری از مواقع، زن و شوهر با آن که درباره موضوع واحدی صحبت میکنند، اما روش صحبت آنها به قدری متفاوت است که نمیتوانند ارتباطی خوب با هم داشته باشند. ممکن است زن یا شوهر، قصد تسکین ناراحتی همسر خود را داشته باشند؛ ولی برعکس، بر ناراحتی او بیفزایند.
▪ قانون شماره ۲:
گاهی اوقات، زن شکایت میکند که شوهرش به حرفهای او گوش نمیدهد؛ در حالی که شوهر میتواند تمام حرفهای او را تکرار کند. این مشکل، از تفاوت و اختلاف جنسی ناشی میشود؛ به این معنی که زن، هنگام گوش کردن، با ابراز کلماتی مانند راستی، آره، عجب و تکان دادن اجزای صورت یا دست، توجه خود را به طرف مقابل نشان میدهد و از همسر خود میخواهد رفتاری مشابه داشته باشد و در غیر این صورت، از همسرش عصبانی میشود.
▪ قانون شماره ۳:
قطع صحبت، برای کسی که این کار را انجام میدهد، شاید خیلی طبیعی باشد؛ ولی در طرف مقابل، حس نارضایتی و افکار منفی ایجاد میکند. قطع صحبت هم مانند سایر عادات مربوط به تکلم، ممکن است بخشی از طرز مکالمه اشخاص باشد و برخلاف برداشت کسی که صحبتش قطع شده، ارتباطی با خودمحوری و مخالفت نداشته باشد. در این جا نیز زن و مرد، رفتار متفاوتی از خود نشان میدهند. مردها بیش از زنها صحبت دیگران را قطع میکنند و این رفتار آنها، تنها درباره زنها نیست. قطع صحبت از سوی مردان، الزاماً نشانه بیاحترامی آنها به شخص مخاطب نیست.
▪ قانون شماره ۴:
سؤال میتواند آغازگر صحبت و ادامه آن و سرانجام اسباب توقف و ناتمام ماندن آن گردد. بعضیها به طور طبیعی، کمحرف هستند؛ در برخورد با این اشخاص، باید زمینه صحبت با آنان را فراهم ساخت. گاهی یک سؤال دقیق و حساب شده، میتواند به گونهای اعجابانگیز، آنها را به صحبت کردن تشویق کند؛ اما پرسشی نابهنگام، طعنهآمیز و بیتناسب، میتواند از ادامه صحبت، جلوگیری کند.
گاهی اوقات، طرز سؤال و لحن پرسشگر، ممکن است مکالمه را متوقف کند. در بسیاری از مواقع، لحن عتابآمیز سؤالات، مسئلهساز است. «چرا دیشب دیر آمدی؟»، از سؤالاتی است که در ادامه مکالمه، مشکل ایجاد میکند. به نظر میرسد که سؤال کردن در یک گفتوگو، امری طبیعی است؛ اما گاهی ممکن است فردی که مورد سؤال قرار میگیرد، پرسش را به حساب تردید در صلاحیت، دانش و یا صداقت خود تلقی کند.
از سوی دیگر، چون شخص در حال صحبت، معمولاً به صحبت خود و ادامه آن علاقهمند است، سؤال بیش از حد یا بیجا، ممکن است مسئلهساز شود. گاهی نیز سؤالاتی که با چرا شروع میشوند، تولید اشکال میکنند؛ به این صورت که این قبیل سؤالات، اغلب، مخاطب را در موضع دفاع قرار میدهد. استفاده از کلمه چرا، احتمالاً شماتتها و خطابهای آمرانه و پدرانه را تداعی کند؛ چرا دیر کردی؟ چرا تلویزیون هنوز روشن است؟ این گونه سؤالات، حالت سوءظن و بیاعتمادی را تداعی میکند.
تصور کنید به تازگی وارد یک کشور بیگانه شده اید. هیچ کس در آن جا به زبان شما صحبت نمی کند، اما شما نگران نیستید، زیرا مجهز و مهیا هستید. کتابچه ی راهنمایی دارید که به شما می گوید، چگونه با آن ها صحبت کنید. به محض این که از هواپیما پیاده می شوید، با توجه به اطلاعات داده شده در کتابچه ی راهنما، شروع به برقراری ارتباط می نمایید، اما کسی که با او حرف می زنید، طوری به شما نگاه می کند که گویی دیوانه اید! به شخص دیگری نگاه می اندازید و یک بار دیگر امتحان می کنید. این بار عبارت دیگری را بر می گزینید، عبارتی که کتاب ادعا می کند معنای دوستانه ای دارد. این بار آن شخص عصبانی شده، پر واضح است که بسیار به او برخورده و احساس می کند و او بی احترامی کرده اید و سر شما داد می زند. این جاست که وحشت می کنید و دیوانه وار به دنبال جمله ای می گردید تا تقاضای کمک کنید. جمله ی دیگری پیدا می کنید و به مردی که کنار خیابان ایستاده است می گویید. او از خنده منفجر می شود.
در حالی که سرش را تکان می دهد، به شما پشت کرده و دور می شود. این جاست که متوجه این حقیقت دردناک می شوید که کتابتان به درد نمی خورد. پر واضح است که برای این کشور نوشته نشده، چرا که هیچ یک از مردم آن جا حتی یک کلمه از آن را درست نمی فهمند.
این داستان، یأس، سرخوردگی ای را به تصویر می کشد که ما زن ها در طول اعصار و در تلاش برای برقراری ارتباط با مردها زندگیمان، همواره با آن روبرو بوده ایم. ما به زبانی با مردها صحبت می کنیم که یک کلمه از آن را هم نمی فهمند. آیا برای شما پیش آمده با یک زن، مکالمه ای کاملاً لذت بخش و ارضاء کننده داشته باشید و آرزو کرده باشید که ای کاش مردتان نیز صحبت های شما را به همین خوبی می فهمید، تا می توانستید با او احساس خوشخبتی کنید؟
این مقاله از کتاب را به این منظور نوشته ام که مانند کتابچه ی راهنمایی باشد، زیرا که شما در برقراری ارتباط با مردها به آن نیاز دارید. این مقاله محتوی رازهایی است درباره ی نحوه ی تفکر، گوش دادن، ابراز افکار و احساسات مردها که اتفاقاً در زندگی خودم بسیار با ارزش و مفید بوده است و می دانم که در زندگی شما نیز تأثیر خوبی خواهد داشت.
سه راز درباره ی برقرای ارتباط با مردها:
1-اشتباه هایی که زن ها به واسطه ی عدم درک و برداشت صحیح از این
عادت های ارتباطی مرتکب می شوند.
2-واکنش مردها در قبال این اشتباه های زن ها.
3-راه حل هایی برای گشودن راز ها و روش های جدیدی ازارتباط.
مطالعه ی این سه راز و به کار بردن این راه حل ها در ارتقاء و بهبود سطح روابط شما با مردها اثراتی فوری خواهند داشت.
راز ارتباطی شماره ی 1:
مردها هنگامی بهتر ارتباط برقرار می کنند که بتوانند روی مکالمه خود با شما تمرکز کنند.
می دانید که مردها هدف دارتر هستند وهنگامی احساس و عملکرد بهتری دارند که از قبل حدود و ثغور مکالمه را بشناسند و اطلاعات کافی را در دست داشته باشند.بدین ترتیب، احساس می کنند روی هر مورد رفتاری کنترل کافی دارند.به همین دلیل نیازمندند به هنگام صحبت و گفتگو با شما تمرکز کافی داشته باشند.آنان دوست دارند، بدانند هدف از این صحبت چیست و این که از آن چه می خواهید این باعث می شود هنگامی که با شما صحبت می کنند، بدانند چکار می کنند.
اشتباه هایی که زن ها مرتکب می شوند
در خواست های ما زن ها به کرات واضح نیست، نبوده و گنگ و مبهم هستند. به عنوان مثال می گوییم:
•«بیا با هم صحبت کنیم.»
•«عزیزم، فکر می کنم ما باید راجع به رابطه مان صحبت کنیم.»
•«بیا کمک کن، ببینم شغلم را باید چکار کنم.»
چنین در خواست هایی بسیار گنگ و مبهم هستند و حالت های متفاوتی را می توان برای مفهوم آن ها در نظر گرفت. این در خواست هیچ جهت خاصی را به همسر شما ارائه نمی دهند و حدود خاصی که گفتگو، باید در چهار چوب آن صورت بگیرد را نیز نمی رسانند. این حالت مردها را معذب می کند. گویی که می بایست حتماً آن چه را که از آن ها می خواهید (و نمی دانند که چیست) به شما بدهند و باید هم درک نمایند خواسته ی واقعی شما چیست و آن را نیز برآورده کنند!
در این گونه موارد، مرد احساس می کند، روی هیچ موردی کنترل ندارد و احساس اجبار و فشار می کند، اما قوانین بازی را هم نمی داند و این برایش ناامنی و عدم اطمینان به همراه می آورد؛ اما زن ها این مشکل را ندارند. این بدان علت است که:
زن ها «فرآیند مدار»هستند و می بایست حتماً به نتیجه ای برسند.
دو زن می توانند به راحتی بنشینند و بگویند:«بیا با هم حرف بزنیم.» و اصلاً ناراحت نمی شوند، اگر ندانند راجع به چه موضوعی می خواهند صحبت کنند یا که هدف از صحبت چیست آن ها از فرآیند ابراز کردن خودشان لذت می برند، اما از نظر بسیاری از مردها، این فقدان ساختار، بسیار نگران کننده و آزار دهنده می باشد.
واکنش مردها
ممکن است همسرتان علاقه ای به تعقیب این نوع گفتگو ها از خود نشان ندهد؛ ممکن است در مقابل صحبت کردن با شما، از خود مقاومت نشان دهد؛ ممکن است در تلاش برای منصرف کردن شما از ادامه ی مکالمه، با شما مشاجره کند؛ این امکان وجود دارد که صحبت کردن با شما را مرتباً به تعویق بیاندازد، ممکن است چنین فکر کند که «حواس پرت»هستید و نمی دانید چه می خواهید بگویید و زیاد جدی به صحبت هایتان گوش ندهد.
راه حل:
1-هنگامی که می خواهید با نامزد یا همسر خود به صحبت بنشینید، به او «خط»بدهید و بگویید: می خواهید راجع به چه موضوعی با او صحبت کنید، به چه نتیجه ای برسید و این که چه انتظاری از او دارید. به عنوان نمونه:
•«عزیزم، بیا امشب کمی با هم صحبت کنیم.از هفته ی پیش که مادرت به دیدن ما آمد، اصلاً با هم صحبت نکردیم. چرا به من نمی گی نظرت راجع به آمدن مادرت چی بود؟ بعداً من هم نظرم را بهت می گم. با این کار یک بار دیگه که به دیدن مان بیاد، می تونیم رفتار بهتری داشته باشیم.»
•«جیم، می خوام راجع به رابطه خودمان باهات صحبت کنم. شش ماهه که ما نامزد شدیم و فکر می کنم وقتش رسیده که نکات قوت و ضعف رابطه مون را ارزیابی کنیم. فکر می کنم از این راه می تونم، احساس امنیت بیشتری داشته باشم و بفهمم که توی کدام یک از زمینه ها نیاز به تلاش بیشتری داریم.»
•«هری، می خوام به من کمک کنی، بفهمم چه طوری می تونم با رئیسم کنار بیام.این اواخر خیلی اضافه کاری کردم. یواش یواش از این کار خسته شدم. نمی دونم چطوری این موضوع را با او در میون بذارم.فکر کردم اگه نظر مرد دیگه ای را هم بدونم، می تونم تصمیم بهتر و عاقلانه تری بگیرم.»
در هر یک از نمونه های فوق، زن ها به شوهران خود نقطه ی تمرکز مشخص و واضحی را ارائه داده اند. به جای آن که بگویید: «بیا راجع به آمدن مادرت صحبت کنیم.» یا «بیا راجع به رابطه مان صحبت کنیم.»، یا «در رابطه با شغلم به کمک احتیاج دارم.»
در این جا مرد، هدف از مکالمه را می داند و احساس آرامش بیشتری خواهد کرد.
2-از شوهر خود بپرسید. سؤال کردن از همسرتان به مکالمه شکل داده و به او کمک می کند، تا ساختار واضحی را برای آن در ذهن خود ترسیم کند. هرچه پرسش های شما خصوصی تر باشند، بهتر است.
روش اشتباه: کار چطور پیش رفت؟
نامزد یا همسرتان در مقابل این سؤال، خلاصه ترین پاسخ ممکن را انتخاب می کند:
نظیر:«بد نبود.»
روش درست: «عزیزم، پروژه ی جدید که داری چطوری پیش می ره؟ به همون سختی که فکر می کردی؟»
روش اشتباه: «جیم، فکر می کنم باید راجع به رابطه مون باهات صحبت
کنم.»
در این جا جیم احساس خواهد کرد که او را زیر «ذره بین» گذاشته اید و احتمالاً جواب خواهد داد: «چرا؟ مگه اتفاق خاصی افتاد؟» احساس خواهد کرد که می خواهید از او بازجویی کنید و سپس او را محکوم نمایید.
روش درست: «جیم: فکر می کنم می باست راجع به رابطه مون صحبت کنیم. شش ماهه که نامزد شدیم. فکر می کنی نقاط قوت و ضعف رابطه ی ما چیه؟ دوست داری رابطه مون به چه سمتی ادامه پیدا کنه؟»
روش نادرست: «هری، در رابطه با رئیسم به کمکت احتیاج دارم.» هری احساس خواهد کرد از او می خواهید تا مشکلتان را حل کند و سریعاً احساس بدی خواهد کرد.
روش درست:«هری، با رئیسم مشکلی پیدا کردم (مشکل را برای او توضیح دهید.) فکر می کنی می بایست مقابلش بایستم یا با ارشدم صحبت کنم؟ اگه تو جای من بودی چکار می کردی؟»
3- از خط دادن به او، به عنوان روشی برای مطالبه خواسته های خود استفاده نکرده، رک و راست صحبت کنید. یکی از بدترین عادت هایی که زن ها دارند، این است که در روابط خود با مردها رک و راست نیستند. در پرده ی ابهام وارد گفتگو شدن و امتحان کردن او، با پرسیدن نظراتش درباره ی مسایل دیگر، همگی از جمله این روش ها هستند. زن ها به این دلیل این طور صحبت می کنند، زیرا که نمی خواهند ریسک کرده و نظر خودشان را مستقیم بیان نمایند.
صحبت های مبهم، نامفهوم و سربسته درباره ی علت ناراحتیمان، یکی دیگر از این روش ها است. به جای آن که رک باشیم و بگویی: از چه موردی ناراحت هستیم؛ تمامی این راه کارها بسیار فریبکارانه بوده و باعث خواهد شد، مردها احساس کنند زن ها آن ها را بازی می دهند. این موضوع بسیار آن ها را عصبانی می کند. یک بار مردی می گفت: «هنگامی که همسرم مستقیماً نمی گوید که از چه موردی ناراحت است و همه اش «به در می گوید تا دیوار بشنود» خیلی عصبانی می شوم. می دانم چه موردی را می خواهد بگوید، اما روشی که بر می گزینند، باعث می شود، احساس کنم مرا احمق می پندارد، یا این قدر ساده ام که می تواند مرا بازی بدهد. ای کاش مستقیماً می گفت: چه در سرش می گذرد.»
توصیه ی این مرد را بپذیرید.با مرد زندگیتان رک و راست باشید. بدین روش آن ها هدف از مکالمه را خواهند فهمیدو با احساس امنیت بیشتری با شما صحبت خواهند کرد.
راز ارتباطی شماره ی2:
مردها فرآیند تفکر را درونی کرده و فقط نتیجه ی پایانی را با شما در میان می گذارند.
می بایست تا به حال دریافته باشید که مردها چنین آموزش دیده اند که باید تمامی جواب ها را بدانند و ترس، عدم اطمینان و یا تردید خود را به شما نشان ندهند. نتیجه ی چنین حالتی آن است که مردها مراحل مختلف فرآیند تفکر را درونی کرده و تا موقعی که به نتیجه، یا راه حلی نرسیده اند، پاسخی به شما نمی دهند. به یاد دارم مردی می گفت: «ما مردها احتیاج داریم روی مسایل کمی بیشتر تأمل کنیم. در ضمن مردها این کار را نیز در سکوت انجام می دهند.»فراموش نکنید:
مردها راه حل مدار هستند.
مردها ترجیح می دهند، فقط هنگامی خود را ابراز کنند که پاسخ و یا راه حل را از قبل بدانند. از آن جا که این کار را نیز در سکوت انجام می دهند، هنگامی که نظری از او می خواهید یا راجع به رابطه تان سؤالی از او می کنید، این طور جواب می دهد:«بگذار راجع به آن فکر کنم.» او دوست ندارد جوابی به شما بدهد که اشتباه باشد. هنگامی که برای نوشتن این کتاب با مردها مصاحبه می کردم، همیشه در مقابل پرسش هایم کمی وقت می خواستند، انگار که باید حتماً پاسخ درستی بدهند. این بود که سریعاً می گفتند: «اجازه بدهید کمی راجع به آن فکر کنم.»
اشتباه هایی که زن ها مرتکب می شوند
(ما با صدای بلند فکر می کنیم!)
«از این که همسرم دهانش را باز می کنه و هرچی تو سرش می گذره را با صدای بلند بیرون می ریزه، بدم میاد.»
«می دونید چه چیزی منو خیلی عصبانی می کنه؟ وقتی زن ها از یک یک مراحل حل مشکل، با صدای بلند می گذرند. تمامی کارهایی که می بایست اون روز انجام بدهند را لیست می کنند. این باعث می شه، از اتاق فرار کنم.»
نظیر این گفته را بارها در مصاحبه هایم با مردها شنیده ام. مشکل تفاوت هایی است که بین مردها و زن ها وجود دارد. مردها «راه حل مدار» و زن ها «فرایند مدار» هستند. در زیر تفاوت های نحوه ی گزارش اطلاعات واحد، توسط یک مرد و یک زن آورده شده است. ببینید که چگونه اطلاعات به دو طرز کاملاً متفاوت ارائه داده می شوند:
جودی مشغول صحبت با همسرش باب می باشد:«بذار ببینم، می خوام کت و شلوارت را به خشک شویی ببرم.البته می خواستم دیروز این کار را بکنم، اما جلسه خیلی طول کشید. چون که فروشگاه نزدیک خشک شوییه، از اون جا سری به فروشگاه می زنم، تا ببینم می تونم شلواری را که هفته ی پیش برات خریده بودم، پس بدم.همون شلواری که کمی پارگی داشت. بذار ببینم شاید هم اول بتونم به فروشگاه برم، چون که این موقع روز خلوت تره و بعد از اون به خشک شویی برم. چون این موقع روز جای پارک پیدا کردن توی پارکینگ، خیلی مشکل تر می شه.آه، داشت یادم می رفت، به سیدنی قول دادم که شماره تلفن دکتر مو بهش بدم، بهتره اون را جایی بنویسم.راستی دفترچه تلفنم را کجا گذاشتم؟عزیزم دفترچه ئ منو جایی ندیدی؟ بذار ببینم؛ آخرین باری که اونو دیدم، موقعی بود که توی آشپزخانه داشتم با تلفن حرف می زدم.»
باب مشغول صحبت با همسرش جودی است:«عزیزم امروز کمی کار دارم، بنابراین کمی دیرتر به خونه می رسم.»
آیا شما نیز از خواندن صحبت های باب ناراحت شدید؟ اتفاقی که در این جا می افتد این است که:
زن ها یک یک مراحل فرآیند تفکر خود را با صدای بلند طی می کنند.
ممکن است زن ها حتی متوجه نباشند که چنین رفتار می کنند. واقعیت امر آن است که جودی حتی نمی خواست تمامی این اطلاعات را با شوهرش در میان بگذارد، اما برای او خیلی ساده بود که برنامه روزانه اش را هنگامی که مرحله به مرحله راجع به آن فکر می کند (با صدای بلند!)را به باب بگوید.به طوری که صدای فکر کردن خودش را هم می شنود و این در حالی است که در تمام این مدت، باب آن جا نشسته و به این فکر می کند که مردهای بیچاره در این گونه مواقع باید چکار کنند؟
واکنش مردها
واکنش اغلب مردها درست به مانند واکنش باب می باشد. او در حالی که آن جا نشسته پیش خود فکر می کند:
«زن ها به راستی زیاد حرف می زنند!»
منظور واقعی مردها ازاین گفته، آن است که زن ها بیش از آن چه که مردها دوست دارند و مایل هستند بشوند، افکار و احساسات خود را بر زبان می آورند. برای ما زن ها این حالت کاملاً طبیعی است، در حالیکه برای مردها کمی زیادی به نظر می رسد.
«برو سر اصل مطلب!»
آیا تا به حال برایتان پیش آمده هنگامی که دارید افکار و احساسات خود را ابراز می کنید، شوهرتان در صندلی خود «وول»بخورد و در حالی که بی صبر و کم طاقت شده به شما بگوید: «عزیزم، میشه زودتر بری سر اصل مطلب؟»
احساس می کنید نمی خواهد به صحبت های شما گوش کند و برای احساساتتان اهمیتی قائل نیست، اما احساس واقعی او این است که شما او را با این صحبت های طولانی شکنجه می کنید.
شاید حال که می دانید مردها راه حل مدار هستند، بتوانید این موضوع را بهتر درک کنید. مردها در هر مورد به دنبال «اصل مطلب» و «لب کلام» هستند. آن ها دوست دارند احساس واقعی شما را ظرف تنها بیست و پنج کلمه یا حتی کمتر بشنوند. آن چه که مردها نمی توانند درک کنند، این است که صرف صحبت درباره ی احساسات برای ما زن ها بخشی از فرآیند حل و فصل آن احساسات است و این که خود صحبت کردن به ما کمک می کند، تماس و درک بهتری از احساساتمان داشته باشیم. مردها می خواهند این فرآیند را اول در سرشان طی کنند و بعد به نتیجه و راه حل برسند، اما زن ها فرآیند مدارتر بوده و در حین همان صحبت کردن به راه حل می رسند.
اشتباه هایی که زن ها مرتکب می شوند
زن ها با صدای بلند از مشکلاتشان شکایت می کنند و فراموش می نمایند، بگویند: برای یافتن راه حل چندان هم عاجز و درمانده نیستند. به همین خاطر مردها زن ها را متهم می کنند که نق نقو هستند و زیاد از حد گله و شکایت دارند.برخی زن ها در پاره ای از اوقات، بازی «قربانی» را انجام می دهند. مدام نق می زنند و برای تغییر شرایط زندگی، یا حل مشکلاتشان تلاش نمی کنند و برخی دیگر مسئولیت مشکلات خود را به عهده می گیرند. گرچه ممکن است با صدای بلند نیز از آن شکایت کنند، در حالی که مردها گله و شکایت خود را «درون ریز»می کنند.
واکنش مردها
هنگامی که مردی شاهد است زنی افکار و احساسات منفی خود را با صدای بلند بیرون می ریزد، نمی داند این روشی است برای تخلیه ی روحی و احساسی او. مرد حتی نمی تواند بفهمد چگونه همسرش با همین حرف زدن در جهت حل و فصل مشکل خودش، قدم بر می دارد.
این حالت مرد را سرد کرده و باعث می شود فرض را بر این بگذارد که همسرش تا ابد به صحبت کردن ادامه خواهد داد. چون که نمی تواند راه حلی برای مشکل خود بیابد، احساس می کند، مسئول است مشکلش را برایش حل کند و به کمک او بشتابد.
راه حل:
1-این راز را با همسرتان در میان بگذارید و نحوه ی تفکر با صدای بلند را که خصیصه ی زنان است، برایش توضیح دهید و به او بگویید:او و نحوه ی تفکرش درباره ی مسایل را نیز درک می کنید.من خود نیز این کار را کرده ام. هر بار که می خواهم با صدای بلند فکر کنم، همسرم به من نگاه می کند و هر دو شروع به خندیدن می کنیم. منظورم این نیست که زن ها نباید با صدای بلند فکر نمایند، اما صحبت با همسرتان در این باره می تواند شرایط را برای هر دوی شما راحت تر کند.
2-هنگامی که راجع به مشکلی با همسرتان صحبت می کنید، به او وقت بدهید به راه حلی برسد.به عنوان مثال: تصور کنید با همسر خودمشغول برنامه ریزی برای تعطیلاتتان هستید و می خواهید به این نتیجه برسید که آیا پنجشنبه شب حرکت کنید یا جمعه صبح؟
روش نادرست: «راجع به تمامی حالت های ممکن با صدای بلند فکر می کنید و مزایا و مضرات هر یک را به تفصیل بر می شمارید و این فشار را بر روی همسرتان اعمال می کنید که فوراً به شما جواب دهد.
روش درست: اطلاعات را با همسرتان در میان می گذارید و از او می پرسید که:«آیا دوست داری الان راجع به آن صحبت کنیم، یا ترجیح می دهی کمی فکر کنی و جوابت را بعداً به من بدهی؟»
این حالت به همسرتان فرصت می دهد، بدون احساس جبر و ترس از این که مبادا پاسخ غلطی بدهد، با وقت کافی، راجع به اطلاعات داده شده تأمل کند. دادن این حق انتخاب به همسرتان که چه وقت پاسخ دهد، در او این احساس را به وجود می آورد که آزاد است، به علاوه از طرف شما نیز احساس کنترل و تحت فشار بودن نیز نخواهد داشت و از دستتان عصبانی نبوده و لجبازی نخواهد کرد.
3-وقتی می خواهید به منظور حل مشکل و یا مسئله ای ازموردی شکایت کنید، از قبل به نامزد یا همسرتان اطلاع بدهید، تا که از قبل بداند.
راز ارتباطی شماره ی 3:
مردها به همان راحتی و سادگی ما زن ها با احساسات خود در تماس نیستند. این عادت همسرم مرا دیوانه کرده است. مثلاً می دانم از موضوعی ناراحت است اما وقتی از او می پرسم که موضوع چیست، جواب می دهد، «هیچی» چرا برقراری تماس با احساساتش برای او تا بدین اندازه مشکل است؟»
«من و نامزدم همیشه سر یک موضوع دعوا می کنیم. می خواهم راجع به رابطه مان با او صحبت کنم اما اوهمواره سرباز می زند. تمام درونیات خود را برای او بیرون می ریزم اما او فقط آنجا می نشیند و پاسخی نمی دهد. دست آخر سر او داد می زنم که مردی سرد و بی احساس است و آنگاه دعوا شروع می شود.»
راز مهمی درباره ی مردها وجود دارد که می بایست بدانید: برای اغلب مردان دنیای درونی احساسات جای عجیب و غریب و وحشتناکی است.
•دنیای احساسات برای مردان ناشناخته و ناآشنا است.اغلب مردها چنین شرطی شده اند که در سر خود باشند، نه در قلبشان.بنابراین عادت ندارند وقت زیادی را صرف غور کردن در احساساتشان بکنند.
به یاد داشته باشید:
انسان ها با چیزی راحت تر هستند که برایشان آشنا باشد.
همان گونه که می دانیم فرآیند اجتماعی شدن باعث شده است ما زن ها با احساسات و عواطف آشناتر و مأنوس تر باشیم.هیچ کس دوست ندارد با کاری ناآشنا سروکله بزند.هیچ کس دوست ندارد دست به کاری بزند که در
آن مهارتی ندارد.
به عنوان مثال چنان چه شما اعتماد به نفس و دانش و اطلاعات کافی درباره ی هنرهای مدرن داشته باشید احتمالاً از صحبت کردن درباره ی آن با دیگران لذت خواهید برد. چنان چه از مالیات و این طور صحبت ها سر در نمی آورید، در این رابطه اعتمادبه نفس چندانی نداشته واز صحبت درباره ی آن نیز لذتی نخواهید برد.
از آن جا که مردان در رابطه با عواطف، اعتماد به نفس چندانی در خود احساس نمی کنند، تعجبی نیز نیست، چنان چه از کندوکاو وغور کردن در احساساتشان آنگونه که ما زن ها توقع داریم لذت نبرند.
•وارد شدن به دنیای احساسات و عواطف، مردها را از احساس تسلط و کنترل خارج می کند. چنان چه مردی در کاری احساس توانایی نکند، احساس می کند از ناحیه ی آن تحت کنترل قرار گرفته است.این به آن معناست که نه تنها کنترل اوضاع را در دست ندارد بلکه خود تحت کنترل قرار گرفته است. این احساس مردان را می ترساند و فراری می دهد. لذا مردها گرایش چندانی به این قبیل صحبت ها نشان نمی دهند، زیرا در آن مهارت چندانی ندارند.
تا به حال اتفاق افتاده احساس کنید چاق شده اید و بخواهید که به پیاده روی بروید یا در یک دوره ی ورزشی اروبیک ثبت نام کنید؟ ایده جالبی به نظر نمی آید، نه؟! این به آن دلیل است که در آن مهارت چندانی در خود احساس نمی کنید. لذا احساس می کنید برایتان یک بار اضافی شده است. خب، به طرز مشابهی نیز مردها به هنگام صحبت درباره ی احساسات و عواطفشان از خود مقاومت نشان می دهند. حقیتقت آن است که:
مردها مهارت چندانی در این زمینه ندارند.
بنابراین تمرینات احساسی و عاطفی نظیر صحبت کردن راجع به احساسات، بیان تردیدها و نگرانی ها و یا حتی مطالبه ی نیازها و خواسته ها برای بسیاری از مردها درست همان گونه که یک کوهنوردی 5 مایلی چنان چه آمادگی لازم را نداشته باشید برای شما نیز تنشی سنگین محسوب خواهد شد.
اشتباهات زن ها
1-ما نا آشنایی مردها به احساسات و عواطف را به غلط به حساب لجبازی و مقاومت آن ها می گذاریم. و آن را به خاطر بی احساس بودنشان سرزنش می کنیم.
اکثر مردهایی که با آن ها مصاحبه کرده ام از این که زن ها آن ها را به کرات بی احساس، سرد و غیر منطقی بر چسب زده اند، عصبانی و رنجیده اند. حائز کمال اهمیت است درک کنید، بی احساسی مردها، افسانه ای بیش نیست.
مردها درست به اندازه ی ما زن ها و حتی در برخی از موارد بسیار نیز، احساسی تر هستند.
مردها همیشه به سادگی ما زن ها به احساساتشان دسترسی ندارند. بنابراین چنین به نظر می رسد احساس ندارند. در حالی که حقیقت تنها این است که با احساساتشان در تماس نیستند.بنابراین هنگامی که از نامزد یا همسرتان می پرسید: «چه احساسی داری؟»از ترس احمق جلوه کردن یا اعتراف به این که پاسخ این سؤال را نمی داند (یا به یاد داشته گفتن نمی دانم برای مردها بسیار مشکل است) ممکن است پاسخ گوید:«هیچی»
2-ما انتظار داریم مردها با همان سرعت ما زن ها با احساساتشان تماس برقرار کنند.نه همه، اما اکثر زن ها در رابطه با احساساتشان روان تر و ناطق تر از اغلب مردها هستند.چرا که در این رابطه تمرین بیشتری داشتند. اشتباه است از نامزد یا همسرتان انتظار داشته باشید ظرف تنها چند دقیقه از احساسات خودش سردرآورده و عواطف مدفون شده را درک کرده و به همان راحتی شما نیز ترس ها و آسیب پذیریش را با شما در میان بگذارد. در این جا منظورم هرگز آن نیست که مردها توانایی مهارت در بیان احساسات را ندارند. ظرف ده سال گذشته از طریق سمینارهای مختلفم با مردهای بسیاری کار کرده ام که به موفقیت های چشمگیری در این زمینه رسیده اند.مهارت در این زمینه برای مردها مستلزم تمرین می باشد تا بتدریج از قید عادات بد گذشته رها شده و آن ها را باعادات جدیدتر و سالم تری جایگزین نمایند.
3-ما زن ها چنین فرض می کنیم که چون مردها از لحاظ فکری ناطق و گویا هستند، پس به لحاظ احساسی نیز همین گونه خواهند بود. آیا تا به حال شده مردی موفق، تحصیل کرده، روشنفکر و خوش صحبت را دیده باشید و فرض را بر این بگذارید که از لحاظ احساسی و عاطفی نیز ناطق و گویا خواهد بود؟
در یک سمینار با مردی آشنا شدم که یکی از سخنرانان بود.او بسیار خوش صحبت می نمود و با حساسیتی فوق العاده سخن وری می کرد. در ضمن بسیار نیز با سواد و در زمینه های فلسفه و روانشناسی کاملاً مطلع به نظر می رسید. چنین مردی برای بسیاری از زن ها جذاب و خواستنی محسوب می شود.بعد از مدتی با یکدیگر بیشتر آشنا شدیم و چشم انداز ازدواج با این مرد برایم بسیار جالب می نمود.هر بار که با هم بیرون می رفتیم، صحبت های فوق العاده ای درباره ی مفهوم زندگانی، بین ما ردو بدل می شد. او اشعار نغز و زیبای زیادی می دانست، اما بعد از گذشت مدتی از آشنایی ما متوجه موضوع عجیب و غریبی شدم. او هرگز راجع به احساساتش با من صحبت نمی کرد.عقاید و نظریات خود را راجع به تحلیل های متفکرانه خود به من ارائه می داد، اما هرگز احساساتش را به من ابراز نمی کرد. طولی نکشید که دریافتم برای او صحبت کردن از زبان «سرش» بسیار راحت است، اما نمی تواند براحتی از «دل»و«قلب» خود صحبت کند.در واقع بعداً اعتراف کرد: یکی از دلایلی که باعث شده خیلی متفکر جلوه نماید، این است که نمی خواسته با احساساتش روبرو شود. او از دانسته هایش، به منظور سرباز زدن از احساسات و عواطفش استفاده می کرد.
هرگز نگذارید مردهای سخنور، گویا و خوش صحبت شما را به اشتباه بیاندازند.ممکن است در درون این قبیل مردها پسر بچه هایی بسیار ترسیده و وحشتزده وجود داشته باشند که به سختی می توانند کوچک ترین احساسات و عواطف خود را نشان دهند.
عکس العمل مردها
هنگامی که مردها را محکوم می کنید احساساتی نیستند، آن ها احساس می نمایند، مورد انتقاد واقع شده اند و این که زن ها نمی توانند خوب درکشان کنند و با سردشدن به لحاظ عاطفی، از شما انتقام می گیرند و در مقابل برخورد احساسی که مطلوب شماست، مقاومت می ورزند.نتیجه آن می شود که:
•در مقابل شما شورش می کنند.
•در مکالمه و گفتگو با شما شرکت نمی نمایند.
•از دستتان عصبانی شده و با متهم کردنتان به این که بیش ازحد احساساتی هستید، به شما حمله می کنند.
هنگامی که مردی نسبت به احساسات واقعی خود آگاهی و اطلاع چندانی ندارد، از طرف شما تحت فشار قرار می گیرد و سعی می کند موضوع را عوض کرده، یا با گفته هایش به شما بتازد، تا بدین وسیله برای در تماس گرفتن با احساسات خودش کمی برای خود وقت خریداری کرده باشد.
راه حل:
1-احساسات و عواطف خود را به یک باره بر سر نامزد یا همسرتان نریزید و او را تحت فشار قرار ندهید، تا سریعاً به شما پاسخ بدهد. اندکی زمان بدهید، صبورتر باشید وواضح تر صحبت کنید.هنگامی که با یک خارجی که زبان شما را نمی داند، صحبت می نمایید، سعی می کنید آرام تر و شمرده تر حرف بزنید، این طور نیست؟ در این جا منظورم این نیست که می بایست به گونه ای با نامزد یا همسرتان صحبت کنید که گویی بی سواد است، بلکه منظورم این است که کمتر عجله کرده و گفته هایتان را واضح تر بیان کنید. بدین ترتیب همسرتان کمتر ناراحت شده و این وقت را می یابد تا با احساسات خود تماس برقرار کند. مسئله ای نیست، چنان چه اندک زمانی به سکوت بگذرد، پس سعی نکنید این سکوت را با کلمات پر کنید.
هنگامی که نامزد یا همسرتان ساکت است، به این معنی نیست که به شما بی توجه می باشد، بلکه به این معناست که ذهنش مشغول پردازش اطلاعاتی شده که به او داده اید و یا این که سعی می کند، با احساسات خود تماس برقرار کند.
روش نادرست: او را متهم نمایید که از لحاظ عاطفی و احساسی بسته و ناتوان است و این که اصرار بورزید، مکالمه را همان جا و همان لحظه تمام کرده و به شما پاسخ بگوید.او را تعقیب کنید، سرش داد بزنید، گریه کنید و به این خاطر که پذیرای شما نبوده و شما را پس زده، سرزنشش کنید.
روش درست:به او بگویید، «فکر می کنم کمی زیاد صحبت کرده و تو را خسته کردم. بنابراین بهتر است کمی به یکدیگر وقت بدهیم، تا بتوانیم راجع به احساسات خود بیندیشیم و بعداً دوباره صحبت کنیم.دوستت دارم و مطمئنم که حتماً می توانیم این موضوع را حل و فصل نماییم.»
2-سعی کنید همسرتان را نوازش کرده، دست هایش را بگیرید، یا وی را در آغوش گرفته، سرتان را روی بازوهایش بگذارید تا بتواند از «سر»خود بیرون آمده و به دل و احساسات خود رجوع کند. این سریع ترین و در عین حال ساده ترین روشی است که شما می توانید با استفاده از آن به مرد زندگیتان کمک کنید، تا با احساسات خود تماس برقرار کند. مرد هاهویتشان را بیشتر از بدن خود می گیرند، پس تماس جسمانی می تواند او را از این که تماماً منطقی، تحلیلی و استدلال گر باشد بیرون کشیده و به الگوهای احساسی تر و آسیب پذیری سوق دهد.
هنگامی که نامزد یا همسرتان به سختی احساساتش را ابراز کرده یا به سختی به احساسات شما گوش فرا می دهد، او را در سکوت در آغوش بگیرید.
این روش، ظرف تنها چند لحظه می تواند مکالمه ی شما را از یک نبرد قدرت به داد و ستدی دوستانه و عاشقانه بدل سازد.
شما چطور صحبت میکنید؟ تندتند مثل آزاده نامداری؟ یا شمردهشمرده مثل محمد سلوکی؟ میدانستید چگونگی صحبت کردن شما میتواند نماینده شخصیت و نوع تفکرتان باشد؟ آیا به تفاوتها و الگوهای گفتاری زنان و مردان توجه کردهاید؟ یا بهطور کلی آیا قبول دارید شخصیت هر آدمی از طریق کلامش خودش را بهتر و بیشتر نشان میدهد؟ در اصل در این گزارش همان چیزی را بررسی میکنیم که قدیمها به آن میگفتند: «تا مرد سخن نگفته باشد/ عیب و هنرش نهفته باشد...». این نکات را به خاطر بسپارید تا صحبت کردنتان، معقولتر و شنیدنیتر باشد.
نکته اول: واژه و صدا
هر واژه، کلمه یا جملهای که در صحبت کردن بهکار میگیریم، در معرفی ما به دیگران و برداشت آنها از شخصیت و رفتارمان موثر است. در حقیقت با نوع کلام خود میتوانیم دیگران را جذب کلام و در پی آن شخصیتمان کنیم یا برعکس اطرافیان را از خود دور کنیم. پژوهشگران دانشگاه میشیگان در آمریکا هم در تحقیقات و پژوهشهای خود به این نتیجه رسیده بودند که در ارتباطات، نخستین موضوعی که جلب توجه میکند، صدا و طرز صحبت کردن طرف مقابل است.
نکته دوم: نه به این شوری شور
همان اندازه که سریع صحبت کردن ارتباط با دیگران را مختل میکند، به همان نسبت، کٌند صحبت کردن هم مناسب نیست. تاکید بر یکسری از کلمات به آن اندازهای میتواند بر نوع کلام ما تاثیرگذار باشد که تکرار یک کلمه یا صدای بسیار آهسته، بنابراین برای آنکه هر آنچه بیان میکنیم به درستی از سوی مخاطب ما دریافت و درک شود، باید تناسبی را میان شیوه صحبتکردن، حرکتهای بدنی و نوع کلمههای خود برقرار کنیم.
نکته سوم: کلام زنانه، کلام مردانه
زنان و مردان از روشهای متفاوتی برای صحبت کردن استفاده میکنند که به دلیل روشهای تربیتی آنها نیست، بلکه این تفاوتها در نیازهای تکاملی آنها ریشه دارد. زنان، الگوهای گفتاری ملایمتری را برای ارتباط برقرار کردن میان خود به کار میگیرند. این روش، آنها را از برخوردهای تهاجمی مردان حفظ میکند؛ به عبارت دیگر از یک سو از تغییرات صدا و زیر و بم کردن صدا در الگوهای کلامی خود استفاده میکنند و از سوی دیگر اغلب کلماتی را بهکار میگیرند که بار عاطفی و احساسی بیشتری دارد. مردان برای تاتیرگذار نشان دادن خود گاهی از واژگان درشت یا صدای بلندتری استفاده میکنند. همچنین نباید در کلام آنها چندان دنبال واژهها یا کلمات احساسی یا توضیح و تفصیل بیشتر موضوع بود، چراکه اغلب به سرعت به سراغ اصل مطلب میروند بیآنکه کلام را با عاطفه و احساس یا شرح و بسط بیارایند، اما بهطور کلی یکسری از الگوهای کلامی در معرفی شخصیت افراد، چه زن و چه مرد، تثبیت شدهاند.
نکته چهارم: کسانی که صدای آرام دارند...
برخی معتقدند آرام صحبت کردن نشانه تعقل گوینده است و کسانیکه صدای آرام دارند، ممکن است به مرحلهای رسیده باشند که نیازی به شلوغ کردن و ایجاد جنجال نداشته باشند، چراکه آنها از آرامش درون بهره میبرند. این اشخاص به روابط معمولی و آرام تمایل دارند. گاهی هم ممکن است افرادی که صدای آرام را در کلام خود بهکار میگیرند جزو افرادی باشند که مورد آزار و اذیت صدای بلند والدین، همسر یا دیگران قرار گرفتهاند و از ترس آنکه مانند آنها شوند از ایجاد صدای بلند خودداری میکنند. از سوی دیگر افرادی که اعتمادبهنفس پایین دارند، اغلب سریع و با صدایی آرام صحبت میکنند.
نکته پنجم: کسانی که صدای بلند دارند...
در برخی از موارد و از دیدگاههایی، صدای بسیار بلند نشانه شخصیت منفی افراد است و گاهی در فرهنگ عمومی از آنان به عنوان گستاخ یا بددهن نام میبرند. در بسیاری از موارد بلندی صدای افراد، دلایل روحی و روانی دارد. از سوی دیگر این نوع صدا نشاندهنده شادی، غرور، جوانی، لذت و خوشی هم به حساب میآید، اما اغلب این افراد به دیگران اجازه صحبت کردن نمیدهند. البته فراموش نکنیم که ممکن است صدای بلند ما با لحن تحکمآمیز نیز بیامیزد و به کلام ما جنبه دستوری ببخشد که خود به نوعی اختلال در ارتباط با دیگران را سبب میشود. احمد یحیایی ایلهای در کتاب «تشریفات هتل» میگوید: «همانطور که هر فرهنگ نسبت به فرهنگهای دیگر از بسیاری جهات متفاوت است از نظر ارتباطی نیز تفاوتهایی مشهود است. برای مثال مردم آذربایجان عموما بلندتر و درشتتر از مردم فارس و اصفهان سخن میگویند. همچنین شهرنشینان نسبت به روستاییان و عشایر آرامتر و با بلندای کمتری سخن میگویند.
در تبیین علت یا علتهای این پدیده عوامل گوناگونی دخالت دارند و یکی از آنها محیط جغرافیایی و شرایط اقلیمی است. مردمان کوهستانها و دشتهای فراخ به نسبت شهرنشینان از بلندای بیشتری در سخنگویی و محاوره استفاده میکنند. حرفه در بلندای صدا موثر است. کارگران و کارکنان سازمانهای صنعتی که با سروصدای بیشتری سروکار دارند، از کارمندان اداری که در دفترهای تمیز و بیسروصدا و با موزیک ملایم کار میکنند، بلندتر صحبت میکنند. معلمان عمدتاً نسبت به دیگر حرفهها مانند پزشکان یا کارمندان دفتری و حسابداران از بلندای صدای بیشتری در محاوره با دیگران استفاده میکنند. از سوی دیگر هراندازه سروصدا و عوامل اختلالزا وجود داشته باشد بلندای صدایی بیشتر میشود.»
نکته ششم: گول نزنید!
یادتان باشد برمبنای نوع صحبت کردنتان، خیلی وقتها مورد قضاوت قرار میگیرید. پس بهتر است در این زمینه تمرین کنید تا بتوانید بهتر حرف بزنید. البته این به معنای این نیست که دیگران را گول بزنید. شما باید صادقانه با دیگران روبهرو شوید. اما اگر خودتان میدانید که طرز صحبت کردنتان مناسب نیست، بهتر است کمی روی آن کار کنید تا بتوانید ارتباط بهتری با دیگران برقرار کنید.
بگو تا ذهنت را بخوانم
خانم دکتر «سیما فردوسی»، روانشناس، در مورد نوع صبحت کردن و تاثیر آن روی دیگران و قضاوت در مورد شخصیتها، حرفهای خواندنی زیادی دارند. یادداشت اختصاصی ایشان را در این زمینه بخوانید. تمام افراد باید به شیوهای سخن بگویند که تاثیرگذار و محترمانه باشد، اما فراموش نکنیم که نوع صحبت کردن به خانواده، فرهنگ و چگونگی تربیت افراد بازمیگردد و به عواملی از این دست وابسته است. به بیان دیگر اینکه کودک در چه فرهنگی رشد میکند و پدر و مادر در تربیت او از چه واژهها یا لحنی استفاده میکنند، همگی بخشی از دایره لغات او را میسازند تا در آینده و زمانیکه وارد جامعه شد، آنها را در طرز صحبت کردنش بهکار بگیرد. البته نقش آموزش از طریق رسانههای جمعی، اجتماع و بهطور کلی هر محیطی که فرد در آن حضور دارد (مانند مدرسه) را نباید نادیده گرفت، اما نقش خانواده نقشی کلیدیتر و مهمتر است.
پسرانه، دخترانه
بهطور معمول پسرها بیشتر از دخترها در خارج از محیط خانه حضور مییابند. آنها از همان سنین کودکی ممکن است گاهی در کوچه و خیابان با دیگر همسن و سالان خود سرگرم بازی شوند، بنابراین بسیاری از واژهها و اصطلاحات را در خارج از محیط خانواده و در خیابانها فرا میگیرند. برهمین اساس نوع صحبت کردن یک دختر با یک پسر بسیار متفاوت است، حتی اگر هر دو از یک خانواده باشند. برهمین اساس دخترها در سخن گفتن بسیار محجوبتر و آرامتر هستند و پسرها کمی بیحد و مرزتر حرف میزنند.
پرخاشگر یا مهربان؟
چگونگی صحبت کردن و نوع کلام، نماینده نوع تفکر افراد است. یعنی هر واژه و اصطلاحی که در کلام خود بهکار میگیریم، نشان میدهد به چه چیز و چگونه میاندیشیم. همچنین نشاندهنده صفات شخصیتی ما به حساب میآید. اینکه فرد شخصیتی پرخاشگر دارد یا مهربان و باعاطفه است، انسانی حسود یا فردی منطقیست، همگی در کلام ما خود را نمایان میکند.
به واژهها دقت کن!
اگر میخواهیم طرف مقابل خود را بهتر بشناسیم باید روی هریک از واژگان و کلمات او و همچنین لحنی که در بیان آنها بهکار میگیرد، تمرکز کنیم. اینکه آیا از کلام تکراری استفاده میکند یا نه و همچنین فراوانی واژههایی که در کلام خود بهکار میبندد، از نکات کلیدی در شناخت شخصیت افراد به حساب میآیند. همانگونه که نحوه بیان و کلام ما برای مشاور و روانشناس از اهمیت بسزایی برخوردار است و به عنوان یک ملاک تشخیصی در سنجش میزان اضطراب، استرس، وسواس، افسردگی و دیگر اختلالهای روحی افراد بهکار گرفته میشود. خانوادهها باید در کلام کودکان و واژههایی که به آنها میآموزند دقت داشته باشند و اگر در کلام خودشان نابهنجاریهایی دیده میشود، به یک روانشناس یا مشاور مراجعه کنند تا کلام آنها اصلاح شود
اغلب خانمها وقتی در مورد همسرشان صحبت میکنند گویی در خصوص نوع دیگری از انسان صحبت میکنند که هیچ شباهتی به آنها ندارد و نکته جالب اینجاست که اگر چند خانم در خصوص روحیات و رفتار مردها صحبت کنند قطعا شنونده مرد، موجود خارقالعادهای را میتواند تصور کند که این خانمها به سختی و به اجبار با او ارتباط برقرار میکنند، غافل از اینکه این توضیحات در خصوص شریک زندگی اصلا صحیح نیست یا دست کم ضعف خانمها را در برقراری ارتباط با همسرشان به اثبات میرساند.
برای برقراری ارتباط مفید و صحیح با همسر چند نکته کلیدی را ارائه میکنیم :
1- هرگز صحبتهای همسر خود را قطع نکنید، چون مردها تفاوتهای بسیاری با خانمها دارند و یکی از تفاوتها این است که در یک لحظه فقط میتوانند یک کار را انجام دهند. پس وقتی یک مرد در حال صحبت است فقط میتواند صحبت کند و نمیتواند حرفهای شما را گوش دهد.
دقت کنید اگر همسر شما در حال رانندگی بوده و ضبط ماشین هم روشن باشد، به محض اینکه شما شروع به صحبت کنید او صدای ضبط را کم میکند. این نکته و بسیاری از مثالهای دیگر بیانکننده آن است که آقایان در یک لحظه فقط یک کار را میتوانند درست انجام دهند؛ برخلاف خانمها که هم صحبت میکنند و هم گوش میکنند.
2- با همسر خود هدفدار صحبت کنید چون آقایان وقتی با یکدیگر صحبت میکنند در طول زمان صحبت خود از مقدمه و نکات اصلی و در پایان از نتیجهگیری استفاده میکنند و کم اتفاق میافتد که بدون هدف شروع به صحبت کنند. در ارتباط کلامی آقایان، معمولا از این شاخه به شاخه دیگر پریدن کم دیده میشود؛ لذا به خانمها پیشنهاد میکنم که قبل از صحبت با همسرتان یک مکالمه عادی و هدفدار را تمرین کنید تا همسر شما بتواند نتیجه صحبت کردن با شما را حدس بزند.
3- اغلب آقایان از اینکه ندانند گوینده به چه منظوری در حال صحبت کردن است عصبی میشوند. با همسر خود صریح و روشن صحبت کنید چون همسر شما یک مرد است و آقایان از صریح صحبت کردن و عدم پیچیدگی در کلام لذت میبرند و در تمام طول مدت صحبت خود با دیگر آقایان و حتی با خانمها این انتظار را دارند که هیچ حرفی را در حالت کنایه و اشاره نشنوند و این دقیقا برخلاف روش خانمهاست که در صحبت کردن معمولا از اشارات استفاده میکنند.
لذا باید توجه داشت که اگر میخواهید از صحبت کردن با همسر خود نتیجه مطلوبی به دست آورید، سعی کنید مطلب خود را واضح و روشن به او بگویید.
صحبت کردن با مردان
گوش دادن یکی از مهارت های مهم و اساسی در ارتباط با اطرافیان به ویژه همسر است. درست گوش دادن به صحبت های همسر یکی از راههای کاهش تنش در زندگی زناشویی است. اما چگونه می توان مردان را وادار به این امر کرد؟
بازدید : 422 نفر
یکی از مشکلات و گله های زن و شوهرها این است که نمی دانند چگونه با همسرشان صحبت کنند و یا موضوع خاصی را چگونه مطرح کنند، بدون اینکه دعوا و دلخوری پیش بیاید. تعداد زیادی از افراد برای حل این مشکل به دنبال راهکارها و مهارت هایی هستند که چگونه حرف زدن را به آنها بیاموزد، غافل از اینکه در بیشتر مواقع مشکل ما در نحوه بیان کردن جملات است .با ما همراه باشید تادر چند مرحله بتوانید طرز صحبت کردن خود را تغییر داده تا هم مطلب دلخواه خود را بیان کنید و هم همسرتان را وادار به گوش دادن صحبتهایتان کنید.
گوش دادن صحیح
نحوه صحبت کردن با مردان
چهار استراتژی است که زنان می توانند با به کار بردن آنها کاری کنند تا مردان به آنها گوش بدهند. اگر میخواهید طرز صحبت کردن با مردان را در طول یک هفته تمرین کنید، متوجه تفاوت هایی می شوید که هرگز قبلا با آنها برخورد نداشتید. پیش نیاز تمامی این چهار راهکار، گوش دادن به خودتان است.
به دلیل فشارهای اجتماعی برای «دختر خوبی» بودن، زنان این پیام را دریافت کرده اند که رک و روراست بودن درست نیست. ندای درونی شان را به وضوح می شنوند که از آنها می خواهد حرف بزنند، اما بسیاری از آنها این صدا را خفه می کنند، چون در جامعه به آنها یاد داده شده باید ساکت باشند زنان در مقایسه با مردان از بحث بیشتر دوری می کنند و مودبانه تر از مردان حرف می زنند.
همه از این تفاوت میان مردان و زنان آگاهی دارند. حتی اگر شما اینگونه نباشید، ممکن است طرف مقابل تان در مذاکرات متعدد، مردان و زنانی آنگونه باشند. بخش بعدی شامل چهار استراتژی است که چگونه با مردان صحبت کنیم با به کار بردن آنها کاری کنند تا مردان به آنها گوش بدهند. اگر هر کدام از این استراتژی ها را در طول یک هفته تمرین کنید، متوجه تفاوت هایی می شوید که هرگز قبلا با آنها برخورد نداشتید.
پیش نیاز چگونگی طرز صحبت کردن با مردان، گوش دادن به خودتان است. آگاهی اولین گام در تغییر هر رفتاری است. بپذیرید و رشد کنید یا در دنیای پرمشکل مذاکرات باقی بمانید یا با به کار بردن این راهکارها کاری می کنید که در دنیای امروز صدایتان به خوبی و روشنی شنیده شود.
اولین استراتژی : دوری از عذرخواهی
زنان بیشتر از مردان میل به عذرخواهی دارند. حتی زنانی که اعتماد به نفس دارند، گاهی در حرف هایشان ناآگاهانه از چنین ابزارهایی استفاده می کنند. یکی از راه های طرز صحبت کردن با مردان این است که اگر چیزی برای گفتن دارید به خاطر به زبان آوردنش عذرخواهی نکنید. گاهی در زیر پرچم عذرخواهی ممکن است قصدهای پنهان زیر وجود داشته باشند:
شروع و دنبال کردن صحبت ها
معمولا پیش از شروع حرف زدن و در پایان حرف زدن ممکن است ابزار عذرخواهی به کار برده شود.
طرز صحبت کردن با مردان: به این شکل عباراتی که پس از عذرخواهی به زبان می آورید ارزش و اثرگذاری زیادی نخواهد داشت. برای مثال درباره این مسئله اطمینان ندارم، اما...»دنبال کردن: اضافه کردن عبارتی اصلاحی در پایان جمله ای که به زبان می آورید: برای مثال: «باید کاری بکنیم، این طور نیست» و عباراتی مثل: «آیا شما این طور فکر نمی کنید؟» یا «آیا درست نمی گویم؟» می توانند جملاتی باشند که صحبت هایمان را با آنها تمام می کنیم و اثرگذاری آنچه گفته ایم را کاهش می دهند.
لحن سوالی
چگونه با مردان صحبت کنیم :لحن سوالی هم از آن مواردی است که اثرگذاری آنچه به زبان آورده ایم را کاهش می دهد. به این شکل به شنونده اعلام می کنیم که درباره آنچه گفته ایم اعتماد و اطمینان کافی نداریم. آنچه شنونده از لحن سوالی ما درک می کند این است که «آیا با من موافق نیستی؟» یا بدتر از آن «خواهش می کنم به سرعت موافقت را اعلام کن تا متوجه شوم آنچه گفته ام ارزش کافی دارد.» این بهترین طرز صحبت کردن با مردان است.
اگر به آنچه می گویید اعتماد ندارید چگونه می توانید از دیگری انتظار داشته باشید به شما اعتماد کند؟ به خودتان گوش بدهید یا از دوستی قابل اعتماد بپرسید که آیا اینگونه اید، اگر متوجه شدید که این عادت مخرب در شما وجود دارد، همین حالا برای رهایی از شر آن آماده شوید. البته کنار گذاشتن این عادت به تلاش نیاز دارد، اما باعث می شود طرز صحبت کردن با مردان از قدرت اثرگذاری کافی برخوردار باشد. فراموش نکنید که آگاهی، اولین گام در تغییر رفتارهای نادرست است.
کلمات بی معنی
بهترین طرز صحبت کردن با مردان به کار نبردن کلمات بی معنی است که مکث های سکوت را پوشش می دهند. از این اصوات هنگامی استفاده می کنید که در حال فکر کردن برای به زبان آوردن جمله یا کلمه بعدی هستید. کلمات بی معنی زیادی وجود دارند، اما سه کلمه ای که رایج تر از بقیه است در زیر آورده ام:
واقعاً برای مثال: «واقعا می خواهیم این اتفاق رخ بدهد».
مثلا: برای مثال: «آیا می خواهید این اتفاق، مثلا رخ بدهد؟»
اوم: برای مثال: «اوم... فکر می کنم بهتر است....»
بهتر است از سکوت برای اثرگذاری بیشتر جملات بعدی تان بهره ببرید. از قدرت مکث و سکوت برای چگونگی طرز صحبت کردن با مردان استفاده کنید لازم نیست هر لحظه از زمانی که برای حرف زدن به شما داده شده را با کلمه یا صوتی پر کنید.
دومین استراتژی: مختصر سخن بگویید
مردان زیاد حرف نمی زنند دقت کنیدکه در دوره های آموزشی مردان چگونه برای ناهار خوردن تصمیم می گیرند. یکی از بهترین نحوه سوال کردن از مردان: «ناهار؟» و بقیه جواب می دهند: «حتما» در این بین کلمه ای اضافه گفته نمی شود. آنها نمی گویند: «می خواهید ناهار بخوریم؟» «چه فکر خوبی! حالا برای ناهار کجا برویم؟» «نمی دانم... کجا می توانیم برویم.» نه... مردان اصلا به این شکل عمل نمی کنند. خیلی ساده... «ناهار؟» «حتما».زنان معمولا در صحبت ها بیشتر به جزئیات می پردازند.ممکن است اطلاعات مهمی که می خواهید مرد مقابل تان بشنود در این جزئیات کم شود. در طرز صحبت کردن با مردان مراقب نشانه های رفتاری آنها باشید و هرگاه احساس کردید که این نشانه ها می گویند مرد مقابل تان در حال خسته شدن است، بی درنگ به اصل موضوع بپردازید. بهتر است هنگام شروع صحبت با مردان بگویید که حرف هایتان چقدر زمان می برد و این اندازه زمانی را رعایت کنید.
مردها برای انرژی ای که لازم است برای هر کاری صرف کنند، برنامه ریزی می کنند و به همین دلیل هنگامی که انرژی بیش از اندازه برای کاری صرف می کنند، ناراحت و نگران می شوند. هدر دادن انرژی به آنها این احساس را می دهد که کنترل همه چیز را از دست داده اند و این احساس است که باعث تنفرشان می شود.سال های سال است که تحقیقات نشان داده زنان در مقایسه با مردان از تعداد بیشتری کلمات برای بیان منظورشان استفاده می کنند.
پژوهش ها نشان داده که زنان در یک روز عادی از 25000 کلمه استفاده می کنند؛ در حالی که مردان در یک روز عادی 1500 کلمه به کار می برند. مشکل اصلی اینجاست که مردان این 15000 کلمه را هنگامی که از محل کار به خانه آمده اند، استفاده کرده اند. تحقیقات جدیدترین تفاوت میان تعداد کلماتی که در روز توسط مردان و زنان به کار می رود را تایید کرده است و برخی پژوهش ها حتی تفاوتی بیش از 10000 کلمه را نشان می دهد! زنان از حرف زدن و داستان گفتن برای شروع دوستی استفاده می کنند.
مردان برای تبادل اطلاعات از حرف زدن استفاده می کنند و به همین دلیل هنگام حرف زدن میان آنها فقط واقعیت ها رد و بدل می شود. آنها با سوالاتی مثل «چه کسی آخرین گل را در مسابقات فوتبال جام جهانی به ثمر رساند؟» اطلاعات همدیگر را محک می زنند اگر طرف مقابل پاسخ به این سوال را بداند، نمره ای مثبت به خود اختصاص داده است و اگر پاسخ به این سوال را نداند، کسی که سوال را طرح کرده نمره ای مثبت می گیرد. حالا وقت آن است که فردی که پاسخ سوال را نمی دانسته سوالی طرح کند که طرف دیگر جوابش را نداند.زنان با طرح چنین سوالهایی دوستی نمی کنند. ممکن است اگر زنی چنین سوالی را از زنی دیگر بپرسد، او در پاسخ دست هایش را باز کند و بگوید «می خواهی تو را در آغوش بگیرم؟» و احتمالا زنی که این سوال را طرح کرده در بغل طرف مقابل قرار می گیرد و چنین رفتاری اصلا برای آنها غیر طبیعی نیست. زنان با داستان گفتن با هم دوست می شوند.
اگر به زنی بگویید چه لباس قشنگی پوشیده، احتمالا او در پاسخ داستان خریدن این لباس را برایتان تعریف خواهد کرد. زنان برای هر چیزی داستانی دارند اگر در طول داستان آنها نکته ای جالب وجود داشته باشد، طرف مقابل داستانی جدید را درباره این نکته جالب تعریف خواهد کرد و اگر داستان هایتان نکات مشترک زیادی با هم داشته باشد، به سادگی دوستان صمیمی می شوید. بسیاری از مردان اینگونه نیستند و این عادت را پرچانگی می دانند. چنین داستان هایی راه شروع دوستی با مردان نیست. مردان ممکن است برای شروع دوستی درباره موضوعی با هم رقابت کنند.
طفره رفتن و عبارات اصلاحی
بسیاری از زنان بیش از اندازه از عباراتی مثل «نوعی» یا «گونه ای» استفاده می کنند. این عبارات به دلیل طفره رفتن و اصلاح آنچه گفته شده به کار می رود و آنچه به زبان آمده را بی اثر می سازد. اگر شما هم از این عبارات استفاده می کنید، این عادت در شما وجود دارد. برای رهایی از این عادت هنگام صحبت کردن با مردان آگاه باشید و این عبارات را حذف کنید. چند نمونه از کاربرد این موارد در زیر آمده است:
به نوعی فکر می کنم که...
احتمالا ما باید....
به نظر می رسد که راه خوبی برا ی...
به گونه ای می خواهم که....
ممکن است نیاز داشته باشی که ...
این عبارات نشان دهنده عدم اطمینان شماست و استفاده از عباراتی که عدم اطمینان را به شنونده منتقل می کنند، نشان دهنده ضعف در شما خواهد بود.احتمالا از این عبارات برای بهترین طرز صحبت کردن با مردان استفاده می کنید. با استفاده از این عبارات در حقیقت از پذیرفتن ریسک ها دوری می کنید.
هنگام صحبت کردن با مردان لازم است اعتماد به نفس را به شنونده منتقل کنید، از این عبارات نامطمئن و همراه با شک استفاده نکنید. البته گاهی لازم است برای جلوگیری از پذیرفتن ریسک های پرخطر از این عبارات استفاده کرد. نکته مهم صحبت کردن با مردان این است که آگاه باشید در چه جاهایی به درستی از این عبارات استفاده کنید و چه جاهایی عادت به کار بردن این عبارات را در خود اصلاح کنید.
سومین استراتژی: رک صحبت کنید
بهترین نوع طرز صحبت کردن با مردان این است که واضح حرف بزنید. مردان بیشتر از زنان به پیام های روشن و در عین حال مختصر نیاز دارند. کنایه زدن درباره آنچه می توانید مستقیما به زبان بیاورید، احتمالا به دلیل ترس از عدم پذیرش است. اگر روشن و واضح سوالی را بپرسید، پاسخی روشن و واضح دریافت خواهید کرد. در روابط شخصی ممکن است گاهی چنین چیزی ناراحت کننده باشد، اما در محل کار سوال های روشن می تواند سودمند باشد.
کنایه زدن بیهوده است
مردان و زنان در کنایه زدن با هم تفاوت دارند. ممکن است زنی بارها بارها با کنایه به همسرش اعلام کند که «گل ها چقدر زیبا هستند!» و هنگامی که همسرش متوجه منظور او نمی شود، سعی کنید هنگام صحبت کردن با مردان کنایه نزنید. زن در این مواقع صبر می کند و پس از مدت ها که دسته گلی از شوهرش دریافت نمی کند، به او می گوید: «می دانی دوست دارم برایم چه کار کنی؟»
مرد مدتی هاج و واج به زنش نگاه می کند و اولین جمله ای که از دهانش خارج می شود «چه کاری؟» است.زن در پاسخ می گوید: «دوست دارم یک روز دسته گلی برایم بخری. روزی که اصلا انتظارش را نمی کشم؛ مثلا روز تولدم!»حالا مرد متوجه موضوع شده است و زن روز تولدش دسته گلی بزرگ و زیبا هدیه می گیرد.
مشکل وقتی به وجود می آید که زن همسایه می گوید: «باید حتما به او می گفتی؟ فکر نمی کنم این کارش نشان از عشق و علاقه داشته باشد. او خودش باید این کار را می کرد». «درست است، اما این گل ها زیبا و دوست داشتنی اند» مهم نیست که به او گفتی یا نه! حالا یک دسته گل زیبا و دوست داشتنی هدیه گرفته ای که می توانی به خاطرش خوشحال باشی. در این صورت ممکن است زن رو به همسرش کند و بگوید: «وقتی دو سال تمام به تو می گفتم که گل ها زیبا هستند، پیش خودت چه فکری می کردی؟» مرد در پاسخ می گوید: «فکر می کردم واقعاً گل ها را دوست داری و شاید بهتر باشد مقداری گل در باغچه بکاریم.» مردان به دنبال پیام های پنهانی در آنچه می شنوند، نیستند.رابطه عاشقانه برای مردان و زنان متفاوت است. رابطه عاشقانه برای زنان یعنی «همسرم ذهن مرا می خواند. او پیش از آنکه چیزی را به زبان بیاورم، آن را برایم فراهم می کند.» مردان درباره رابطه عاشقانه این گونه فکر می کنند: «همسر مورد علاقه ام هر چیزی را که می خواهد به من می گوید و من آن را برایش فراهم می کنم. سپس در پاسخ او از من سپاسگزاری می کند». برای مردان معنای عشق چیزی شبیه به این است.
چهارمین استراتژی: دوری کردن از ابراز هیجانات و احساسات
ابراز احساسات و هیجاناتی مثل گریه کردن در مذاکرات می تواند به سادگی جایگاه تان را به خطر بیندازد. مردان در اجتماع فرا گرفته اند کمتر از زنان احساسات شان را به نمایش بگذارند. شاید مردان بیش از اندازه خشک و جدی هستند. این بحث دیگری است که فکر می کنم بهتر است در اینجا به آن نپردازیم. نوع تربیت و شخصیت زنان به گونه ای دیگر است. زنان براساس پژوهش های دانشگاه مینه سو تا چهار برابر گریه می کنند.
همچنین بهتر است در محل کار نیز خیلی احساساتی نباشید و هیجانات تان را نشان ندهید. فردی که گریه می کند، به دنبال اظهار همدردی از طرف شنونده است. گاهی فردی که اشک می ریزد همچنین این پیام نهانی را به شنونده می دهد که توانایی انجام کاری را ندارد. گریه کردن، کسانی را که احساسات شان را سرکوب کرده اند ناراحت و عصبانی می کند.
اگر چنین افرادی دوست ندارند با احساسات خودشان روبه رو شوند، قطعا از رویارویی با احساسات و هیجانات دیگران هم ناراحت می شوند. مردان گاهی احساس می کنند زنانی که گریه می کنند. در حال فریب دادن شان هستند.اگراحساس می کنید که نیاز به گریه کردن دارید، می توانید جلسه مذاکره را برای مدتی ترک کنید، به دستشویی بروید و گریه کنید. هنگامی که گریه تان تمام شد.
آبی به سر و صورت تان بزنید، نفس عمیقی بکشید و دوباره به جلسه مذاکره بازگردید. اگر عادت به گریه کردن دارید، سعی کنید این رفتارتان را تغییر دهید. نفس های عمیق می تواند آرام تان کند یا نوشیدن چای بابونه می تواند آرامش را دوباره به شما بازگرداند و شما را برای ادامه جلسه مذاکره آماده کند.باز هم شما را به تماشای فیلم «تلما و لوییس» دعوت می کنم.
صحنه ای را نگاه کنید که لوییس با پلیسی به نام هال تلفنی صحبت می کند. هال تلاش می کند لوییس را قانع کند خود را به قانون معرفی کند و در عوض در محکومیتش تخفیف بگیرد. او درباره گذشته خودش حرف می زند و داستان گذشته اش لوییس را به گریه می اندازد. اما لوییس در مقابل این احساس مقاومت می کند و جلوی گریه اش را می گیرد. لوییس در این صحنه آرام و قوی باقی می ماند و احساساتش را بروز نمی دهد.
نکات خانه داری برای تازه عروسها
ازدواج و برگزاری مراسم یکی از مراحل سخت در عروسی است اما با پشت سر گذاشتن این دوران کوتاه ،دوران زندگی مشترک با کوله باری از مسائل کوچک و بزرگ در انتظار تازه عروس و داماد هاست.تازه عروس ها می توانند با داشتن علم مدیریت خانه داری بسیاری از این مسائل را به دوران شیرینی تبدیل کنند.
اغلب دختران امروزی تا زمانی که وارد زندگی مشترک نشده اند هیچ کمکی به مادران خود در امور خانه داری نمی کنند و زمانی هم که خود کدبانوی منزل می شوند توقع کمک از اطرافیان دارند اما وقت آن رسیده کمی از روی ابرها پایین بیایید و به زندگی جدی تر نگاه کنید و برای اینکه از اولین روزهای زندگی مشترک به همسرتان و خانواده اش نشان دهید تازه عروس خوب و با سلیقه ای هستید، به چند نکته خانه داری توجه داشته باشید.
مادر و خواهر بیشتر از یکی دو هفته نمی توانند از شما حمایت کنند و یخچال پری که مادر برایتان فرستاده بزودی خالی می شود.
در درجه اول می رویم سراغ آنچه بی برنامه ریزی وارد زندگی شده است:
مدیریت اقتصادی عروس خانمها
اولین چیزی که بعد از ازدواج با آن مواجه می شوید انبوهی از کادو های بی استفاده است که یا مشابهش را دارید یا افراد مختلف برایتان کادو آورده اند.
خیلی سریع در مورد این کادوها تصمیم بگیرید. فهرستی از تولدها و مناسبت ها تهیه کنید و هر کادویی را که برای یکی از این مناسبت ها در خانواده و دوستان مناسب است کنار بگذارید و آنچه اضافه به نظر می رسد به یکی از مغازه هایی که اجناس کادویی را معاوضه می کنند یا می خرند، بفروشید.
سایت های فروش اجناس نو یا دست دوم زیادی هست که در این زمینه می تواند به شما کمک کند و با گذاشتن عکس وسیله خود و کم کردن 20 تا 25 درصد از قیمت می توانید آن را براحتی بفروشید.
انبار کردن این کادو ها جز جا تنگی و از ارزش افتادن و شکسته شدن در جابه جایی ها ثمر دیگری ندارد .
مدیریت خانمها
یک عروس خوب باید حسابدار خوبی هم باشه
حالا که تکلیف هدایای غیر نقدی معلوم شد می رویم سراغ هدایای نقدی. کار کردن با این هدایا به موقعیت شما بستگی دارد. اگر در آستانه خرید خانه یا ماشین باشید می توانید روی آن حساب کنید در غیر این صورت ببینید بهترین سرمایه گذاری کدام است؟
خواباندن پول برای دریافت یک وام مسکن یا قرض الحسنه شما را از تورم جلو می اندازد. اگر شم اقتصادی بهتری دارید می توانید به بورس هم فکر کنید یا آن را به کارگزاران بورس بسپارید که برای شما به خرید و فروش سهام مشغول شوند.
پیش خرید خودرو، خرید یک قطعه زمین آینده دار و خیلی کارهای دیگر به نسبت سرمایه ای که به دست آورده اید می تواند گزینه های خوبی باشد.
اما اگر روحیه محافظه کاری دارید و شاغل نیستید می توانید برای این که کمی استقلال داشته باشید در یکی از بانک هایی که سود خوبی به سپرده ها می دهند سپرده گذاری کرده و از سود پول استفاده کنید.
مدیریت آشپزخانه
کدبانوی آشپزخانه
حالا که آینده اقتصادی خود را سر و سامان دادید بهتر است به آشپزخانه نگاهی بیندازید. تمام خرد و ریز را چک کنید و یک فهرست تهیه کنید و همه چیزهایی را که باید خریداری شود در نظر بگیرید و در آن بنویسید.
ادویه ها و چاشنی ها را فراموش نکنید آنچه غذای یک کدبانو را از رستوران های عمومی متفاوت می کند رموز و چاشنی های خاص و ادویه های منحصر به فردی است که هر شخص بنا به سلیقه اش از آنها استفاده می کند.
برای تهیه این فهرست یک برنامه غذایی حداقل یک هفته ای در نظر بگیرید که هرچه طبق برنامه غذایی نیاز دارید در فهرست ملزومات آن هفته قرار گیرد. اگر دستی در آشپزی ندارید حتما لازم نیست یک کتاب آشپزی گران قیمت تهیه کنید امروزه شبکه های اجتماعی و سایت های اینترنتی فهرست بلند بالایی از گزینه های خوشمزه را در اختیار شما می گذارند که اغلب آنها دستاورد بانوان باسلیقه ای است که بزودی شما هم به آنها می پیوندید.
برنامه های سه گانه
هر هدفی نیاز به برنامه ریزی دارد آن هم برنامه ریزی سه گانه کوتاه مدت، میان مدت و بلندمدت.
اهداف بلندمدت خود را مثل یک دوره 40 ساله تعریف کنید. بعد همه ملزوماتی را که برای رسیدن به آن لازم است فهرست کنید. سپس تمام اقداماتی را که برای به دست آوردن آن لازم دارید در فهرستی بنویسید.
حالا سه فهرست دارید که بر مبنای آن می توانید اهداف کوتاه مدت، میان مدت و بلندمدت خود را در نظر گرفته و طبق آن برنامه یک عمر زندگی خود را تدوین کنید.
این برنامه زندگی مشترک است و باید با همکاری همسرتان تهیه شود و در این برنامه رشد و بالندگی هردوی شما، ارتقای شغلی، توسعه مالی و فرزنددار شدن و خرید خانه و... را در نظر بگیرید.
تفریحات هفتگی، ماهانه و سالانه، ادامه تحصیل پس اندازو سفرها نیز باید در این برنامه در نظر گرفته شود.
برنامه های کوتاه مدت باید با قید زمان بندی باشد و با سایر جنبه های زندگی همخوانی داشته باشد.
مثلا اگر طبق توصیه مشاوران در سه سال اول زندگی که می گویند بیشترین احتمال طلاق وجود دارد قصد ندارید بچه دار شوید می توانید تحصیل خود را در این مدت ادامه دهید.
این برنامه باید با برنامه های همسرتان نیز هماهنگی داشته باشد و مثلا او کار دو شیفته را در همین سه سالی که شما در خانه نیستید و مشغول تحصیلید انجام دهد و وقتی فرزندتان به دنیا آمد کار خود را سبک تر کند تا به وظایف پدری و همسری بیشتر رسیدگی کند.
همه اینها تا وقتی عملی نشود در حد فرضیات است و زندگی گزینه های متفاوتی را پیش رو قرار می دهد اما داشتن یک الگوی مشخص، جلوی تنش و سردرگمی را می گیرد.
چند مثال کاربردی
فهرست خرید خود را تهیه کنید و برخی چیزها را به طور سالانه بعضی چیزها را ماهانه و بعضی را روزانه تهیه کنید.
ممکن است در سفر آخر بهار که پیش بینی کرده اید چند گونی برنج شمال برای یک سالتان با خود بیاورید و هزینه تان را کاهش دهید. یا در یک سفر دیگر از فهرست هدایای سال برای خانواده از حراجی یا بازار مرزی که در آن حضور دارید خرید کنید و باز هم در هزینه و وقتتان صرفه جویی کنید.خرید مایحتاج ماه باید شامل اقلامی چون گوشت، مرغ، روغن، حبوبات و... باشد و خرید روزانه اغلب چیزی فراتر از نان تازه و شیر و دوغ نیست. شما با داشتن فهرست خرید ماه و خرید هفته می توانید یک روز به اتفاق همسرتان تمام اقلام مورد نیاز را خرید کنید و از مراجعات مجدد به فروشگاه ها نجات یابید.
برآورد مالی در مورد خرید هفته و ماه و سال داشته باشید و سعی کنید با برنامه ریزی دقیق بودجه مورد نیاز هریک از مقاطع زمانی را در مقطع مورد نظر و پیش بینی شده در برنامه خود، در دسترس قرار دهید که همه چیز طبق برنامه پیش برود و هرگز دچار شوک اقتصادی نشوید.
آیا روزگار کودکی خود را به یاد دارید؟ زمانیکه مهندس، پزشک، استاد، کارمند، بازرگان و... نبودید. گذشتهای را به خاطر آورید که بزرگترین رویای شما رفتن به پارک و بازی با همسالان بود. دورانی که به سرعت گذشت و اینک تنها شیرینی آن لحظههاست که برجا مانده است.
امروز را مرور کنید که متصدی شغلی در موقعیتی رسمی هستید و برای کسب درآمد و احترام اجتماعی در تکاپویید. همه به نوعی در محیط کاری و اجتماعی؛ اداره کننده امور مربوط به حرفه هستیم.
گاهی شرایط آن چنان دشوار میشود که مدتی زمان و مکان را فراموش کرده، تمامی انرژی خود را صرف برطرف ساختن بحران میکنیم و گاهی شرایط به حدی آرام و مطلوب است که به دنبال راهی برای پر کردن لحظهها هستیم. شاید با مفاهیم علمی مدیریت چندان آشنا نباشیم؛ برای مثال تئوریها و یا سبکهای مدیریتی را نشناسیم، اما در روش و اجرا از شیوه مدیریتی ویژهای پیروی میکنیم. گاه آزادمنشانه، گاه دموکرات و گاهی یک دیکتاتور ناب هستیم. به هر حال نقش مدیریتی ایفا میکنیم و در انجام وظایف محوله ساعی و کوشاییم.
از سویی انسان در هر مقوله که سرمایهگذاری کند، خواهان موفقیت است. یک مدیر موفق برای رسیدن به درجات رشد و ترقی به طور قطع از نظر جسمی، مالی، خانوادگی، زمانی و اجتماعی سرمایهگذاریهایی را انجام داده و در انتظار برداشت و بهرهبرداری است. اگر همه چیز درست سازماندهی شود، نتیجه جز موفقیت نیست و پس از مدتی به عنوان مدیری نمونه انتخاب خواهیم شد. این بدین معنی است که از لحاظ شخصیتی و نیز از نظر شیوه اداره نمودن کار اصولی را به کار گرفتهایم که مورد تأیید بوده و در کارنامه مدیریتی، فرد نمره بالایی احراز کرده است.
مدیری خوب بودن یک شبه اتفاق نمیافتد، حتماً فرد هزینههای مادی و معنوی زیادی برای رسیدن به این درجه صرف کرده است. اما آیا در نگاه فرزندان دلبندمان هم یک مدیر نمونهایم؟ آیا در فرم ارزشیابی عزیزانمان هم نمره بالایی کسب میکنیم؟ و یا...؟
2- معیارهای امتیاز دهی به مدیریت سازمانی
در یک محیط رسمی برای امتیازدهی به مدیران بررسیهایی از چند جهت صورت میگیرد:
تصمیمگیری: آیا فرد همواره توانسته تا در هر شرایطی تصمیمات مقتضی در جهت بهبود و رسیدن به اهداف سازمان اتخاذ کند؟
برنامهریزی: آیا مدیر برای نیل به اهداف سازمان، برنامههای دقیق و حساب شده دارد؟
سازماندهی: آیا مدیر در انتخاب عوامل اجرایی و در طی روند کار همه چیز را در بهترین جای ممکن قرار داده است؟
کنترل: آیا در جریان فرایندهای سازمانی فرد کنترل و نظارت شایستهای بر اجرا داشته است؟
ارزشیابی: آیا مدیر برای ارزیابی موقعیت، برنامه و افراد بر طبق معیارها و اصول منطقی و منظمی حرکت کرده است؟
یک مدیر نمونه در تمامی موارد نامبرده، تبحر و درایت خود را به اثبات میرساند و نیز روابط مطلوبی با افراد همکار برقرار میکند.
3- مدیریت در خانه و مدیریت سازمان
اما در کانون خانواده پدر یا مادر به عنوان مدیر خانه قبول مسئولیت نمودهاند و تلاش خود را برای حفظ و پیشرفت حیطه نظارتیشان به کار میگیرند. اما باید پرسید که مدیریت آنها در خانه چگونه است؟ اگر از فرزند خود بپرسید که معیار سنجش مدیر خانه چیست، چه پاسخی میشنویم؟ این سؤال را مطرح کنید و فاصله عملکردمان با معیارها را اندازهگیری نمایید.
مطمئناً فرزند ما از مدیرش توقع تصمیمگیری درست و بجا را دارد. اما آیا همواره در اتخاذ و اجرای تصمیمات تحکم داشتهایم و از حق استصوابی خود سوءاستفاده نمودهایم و یا از همفکری و تصمیمگیری مشارکتی بهره جستهایم. در طرحریزی برنامه خانه آیا ضوابط و روابط را حفظ کردهایم و یا این که بهترین برنامه را تنها دیکته نمودهایم؟ آیا به افراد اهل خانه مسئولیتهای متناسب با توانایی و ظرفیت ذهنیشان دادهایم و یا به دلیل نداشتن وقت کافی، برای رها شدن از قیود و تعهدات مشترک افرادمان را به انجام مسئولیتهایی اجبار و عادت دادهایم؟ آیا در زمان تشویق یا تنبیه فرزندمان، ملاک و معیارهای درستی داشتهایم و یا براساس حدس و گمان و از روی بیحوصلگی برای خالی نبودن عریضه تصمیم به تشویق یا تنبیهی نامتناسب گرفتهایم؟
واقعیت این است که مدیران موفق آنهایی هستند که ابتدا در محیط خانه، مدیریت را تمرین کردهاند و طعم شایستگی را ابتدا از نگاه رضایتمند همسر و فرزند چشیدهاند. این مدیران با نیرویی مضاعف و دلگرمی خاصی وارد محل کار خود شده و سعی میکنند تا روشی دلسوزانه و مشابه خانه بر کار اعمال کنند و جو همکاری برای رسیدن به اهداف مشترک را آماده و پیاده کنند. آنها انجام کار برایشان مشکل نیست، چرا که رضایتمندی و موفقیت را در اثر نوع کارکردشان هر لحظه احساس میکنند. با قاطعیت تصمیم میگیرند و اجرا میکنند چرا که مهر تأیید را از طرف خانواده به همراه دارند.
با این مقایسه میتوان برای پی بردن به میزان لیاقت و کفایت مدیریت در خانه از فرزندان دلبندمان که هر آنچه میکنیم، برای آنهاست بخواهیم تا به ما امتیاز دهند.
4- نکاتی در مورد مدیریت خانه و خانواده
در تصمیمگیری، مشارکت و اقتدار را رعایت کنید: فرزندان، ما را به عنوان انسانی قویتر از خود میشناسند و نیازمند توجه و کمک فکری ما در اکثر شرایط هستند. اما در واقع آنها در ابراز این نیاز توانایی شما را در حل مسأله میسنجند و به دنبال این هستند که آیا شما از پس مشکل پیش آمده مانند یک پروژه کاری برمیآیید یا نه؟ لذا ابتدا فکر کنید، با فرزند مشورت کنید و سپس تصمیم خود را با اقتدار بیان کنید.
برنامه داشته باشید و آن را شفاف اعلام کنید: واقعیت این است که افراد تمام تلاش خود را برای تنظیم برنامه کاری مدون و حساب شده به کار میگیرند و در آن برنامه، کمتر زمانی را برای بودن با خانواده در نظر میگیرند و این امر رابطه مستقیم با میزان قبول مسئولیتهای اداری و رسمی افراد دارد. هر چه قدرت کار بیشتر، غیبت در خانه هم بیشتر. اما باید در لحظاتی هر چند کوتاه که با خانواده هستید، از برنامههای کوتاهمدت و بلندمدت خود برای افراد خانواده سخن بگویید و جایگاه و وظیفه هر یک از افراد را بیان کنید و سپس سخنان آنها را هم گوش دهید. موضوعهایی مثل تعمیر یا تعویض خانه، انتخاب یک گردش و دعوت از دوستان، اغلب جالبند و جزیی از برنامه زندگی هر خانوادهاند. این امر علاوه بر آموزش صحیحی که برای فرزند به همراه دارد، این باور را ایجاد میکند که این مدیر قدرتمند در خانه هم مثل محیط کارش دارای برنامه است.
در اجرای برنامهها ثابت قدم باشید: سعی کنید فرزند شما خود را در قبال برنامهای که تدوین شده، مسئول نشان دهد. اگر برای مسافرت نقشه میکشید، از او بخواهید لیست وسایل مورد نیاز را فراهم کند (توانایی او را در نظر بگیرید.) پیگیر برنامهها باشید و حتی اگر فراموش میکنید، از همسرتان بخواهید که به شما یادآوری کند. فرزند باید بداند که فقط حرف نمیزنید و برای اجرای برنامهها همانقدر اصرار دارید که در محیط کارتان. اگر فرزند کارش را انجام نداد از او توضیح بخواهید و نیز در اجرا کمکش کنید تا او بداند فردی مفید در برنامههای شماست.
در قلمرو خانه، معیارهای ارزیابی را واضح بیان کنید: گاهی اوقات کودک تشویق میشود، اما نمیداند برای چه و یا تنبیه میشود، بدون اینکه علت واقعی را بداند. یک مدیر مدبر معیارهای ارزیابی را برای هر موضوع مشخص میکند و از افراد میخواهد که برای رسیدن به ایدهآل تلاش کنند. تصور کنید فرزند شما با دوستش مشغول بازی بوده و سهواً باعث شده تا دوست او صدمه ببیند. اما فرزند شما به دروغ تقصیر را به عهده دیگری میگذارد و شما از موضوع مطلع شده و تصمیم به تنبیه او میگیرید. بله البته تنبیه لازم است. اما به فرزند خود بگویید که او را به چه دلیل تنبیه میکنید؟ به دلیل آسیبی که به دوستش رسانیده و یا به دلیل دروغی که گفته است و یا هر دو؟
در پایان اگر پزشکی زبردست، استادی کارآمد، تاجری موفق و یا خانهداری شایسته هستیم، در پی این باشیم که میزان موفقیت در مدیریت خانه را از دیدگاه فرزندانمان هم، بدانیم.
روابط خانوادگی، تحت تأثیر پویایی نهادهای اجتماعی، با تحول دائم روبهروست. با تحول شرایط زیستی و به تبع آن، بروز نیازهای جدید، پیوسته نقشها در حال تغییرند، به طوری که از اعتبار نقشهای سنتی روزبهروز بیشتر کاسته شده و موجبات دگرگونی آنها فراهم میشود. همراه با تغییرات ساختاری جامعه و بر اثر تحولات زندگی خانوادگی، زن خانهدار در عین مسئولیتهای متعارف خود، بیش از پیش، مجبور به کار در خارج از خانه شده است.
در عین حال، اشتغال زن در سطح وسیع جامعه، به رغم تعهدات دوگانهاش الزاماً به معنی بردگی و استثمار او نیست و نباید به چنین تحولی به دیده انکار نگریست؛ زیرا آثار مثبت مادی و معنوی این اشتغال غالباً علاوه بر وضع خود زن، که ضمن کسب درآمد به استقلال و اعتبار اجتماعی بیشتری دست مییابد، متوجه همسر و فرزندان او نیز میشود. تأثیر اجتماعی عمده این تغییر، دگرگونی روال سنتی در نقش زنان و تقسیم کار درون خانواده است.
هر چند که، به رغم پذیرش وسیع اشتغال زنان از جانب طبقات متفاوت اجتماعی ایران، هنوز آن تغییرات فرهنگی که لازمه هماهنگی میان اشتغال زن و تقسیم وظایف و مسئولیتها در خانواده است به طور کامل روی نداده است، بررسی روابط و مناسبات درون خانواده چنین نشان میدهد که با زیر سؤال رفتن پارهای از ارزشها و هنجارهای سنتی، نقش زن با تغییراتی روبهرو شده است و حاصل این تغییرات بسط و توسعه زمینه فعالیتهای اجتماعی اوست.
رو آوردن زنان به اشتغال در خارج از کانون خانوادگی تأثیری بسزا در ابعاد هویت اجتماعی آنان داشته و این امر، به نوبه خود، موجب افزایش اعتماد بهنفس جامعه زنان شده است.
احراز موقعیت اجتماعی بهتر با تأثیری که از نظر شخصیتی به جا میگذارد، تا حدودی، معضلات ناشی از اشتغال دوگانه را هموار ساخته است. البته نه تنها راه این تحول همیشه هموار نیست، احتمال هم دارد که در اثر تضاد ارزشی، در ایفای نقشها تعارضاتی پدید آید.
خطر بروز چنین حالتی بیشتر در مواقعی است که فعالیت شغلی زن با الگوی سنتی همخوانی نداشته باشد. بویژه آنکه، در زندگی سنتی، با تقسیم کار براساس جنسیت، تحت هر شرایطی، اداره امور خانگی به عهده زن پنداشته میشود و براساس همین ارزشهای سنتی، فعالیت وی در خارج از خانه به معنی تضعیف انسجام خانواده تلقی میگردد.
تفکیک مشاغل بر حسب جنسیت و پذیرفتن تفاوت در تواناییهای زن و مرد طرز تفکری است که در بیشتر مواقع بر ذهنیت خود زنان نیز اثر میگذارد و موجب دامن زدن بر تعارضات موجود میشود.
تحقیقات نشان داده است که اشتغال مادران به تنهایی عامل تعیینکننده در روابط زناشویی و رشد و تربیت کودکان نیست، بلکه آنچه از این حیث مهم است جو خانواده، نگرشها و انتظارات همسر و چگونگی استفاده از اوقات فراغت در امور خانه و خانواده است. مشارکت زنان در بازار کار تحت تأثیر نظام ارزشی حاکم بر جامعه و ساختار فرهنگی خانوادههاست.
شواهد آماری موجود در کشورهای جهان سوم حاکی از افزایش میزان مشارکت زنان در مشاغل مربوط به آموزش و پرورش، پرستاری و خدمات است و نشان میدهد که اکثریت زنان تمایل دارند، پس از ازدواج، کار خود را ترک کنند.
مهمترین دلیل این امر عدم تمایل شوهر به همکاری با زن در امور خانه و در نتیجه ناتوانی زن در انجام دادن همزمان وظایف خانهداری و شغلی است. به عبارت دیگر، زنان، پس از ازدواج، تمایل بیشتری به ترک شغل دارند مگر آنکه تحت فشارهای شدید مالی باشند.
وجود فرزند در خانواده یکی دیگر از عواملی است که اشتغال زنان را تحت تأثیر قرار میدهد. به بیان دیگر، بین میزان اشتغال زنان و شمار فرزندان در خانواده نسبت معکوس وجود دارد؛ یعنی هر چه شمار فرزندان بیشتر باشد، میزان مشارکت زنان در بازار کار کمتر است. بدین قرار، علاوه بر عوامل مربوط به بازار کار، عوامل دیگری مربوط به خود زنان و خانواده آنان، در تصمیمگیری برای اشتغال، مؤثر است. از جمله، عده فرزندان و درآمد خانواده، میزان مزد و حقوق، همچنین تحصیلات زن، در تصمیمگیری برای کار در خارج از خانه، نقش مهمی دارند.
مقایسه حوزههای اشتغال زنان و مردان در جامعه ایران نمودار آن است که، به طور کلی، مشاغل این دو گروه نوعاً متفاوت است. این تفاوت بعضاً ناشی از تفاوت طبیعت دو جنس است. برای مثال، بخش عمده کادر آموزشی (آموزگاران و دبیران) را زنان تشکیل میدهند. در مطالعات جامعهشناختی راجع به «اشتغال زن و خانواده در ایران» کار زن، به طور کلی، بیشتر با توجه به نقشهای سنتی او در خانواده در نظر گرفته میشود؛ به طوری که، با وجود اشتغال زن در خارج از خانه، وظایف او در داخل خانه نمود بیشتری پیدا میکند و «فشار مضاعف» ناشی از دوگانگی نقش احساس میشود.
در این تحقیقات، مسئولیت نگهداری و تربیت فرزندان و اداره امور خانه از جمله عواملی شمرده شده که امکان دستیابی زنان به تخصصهای بالا را محدود میسازد و به دلیل ناهماهنگی نقشهای حرفهای و خانوادگی زنان و خودداری شوهران از همکاری با آنان موجب بروز «تضاد نقشها» میگردد.
در مواردی که جمع و تلفیق نقشها میسر باشد، کار و خانواده در نظر زن، اهمیت یکسان پیدا میکند و ایفای هر دو نقش با موفقیت همراه و رضایت از شغل و ازدواج و خانواده در بالاترین حد مطلوب است و هیچ تعارضی در نقشها دیده نمیشود.
تعارض نقش در خانواده از نگرش منفی شوهر به کار همسرش و تلقی سنتی او نسبت به نقشهای مردانه و زنانه و در نتیجه، عدم حمایت دو جانبه و عدم مشارکت افراد خانواده در اجرای وظایف ناشی میگردد. در چنین حالتی، زنان مجبورند شغل خود را ترک کنند. اما، چنانچه از اشتغال آنان حمایت شود و با مساعدت خانواده و تلفیق نقشها صورت پذیرد، به نظر میرسد که تعارضی پیش نیاید.
در واقع، واگذاری کار خانه بهخصوص تربیت فرزندان به زن، حتی وقتی که زن بیرون از خانه هم کار کند، در همه کشورها، اعم از صنعتی و در حال توسعه، دیده میشود. مردان، معمولاً از زمانی که وارد بازار کار میشوند تا هنگام بازنشستگی، شاغل باقی میمانند و مشارکت آنان در بازار کار تابع تغییرات وضع زندگیشان نیست؛ در صورتی که زنان، معمولاً در بازار کار، مشارکت منقطع دارند و مشارکت آنان تحت تأثیر تغییرات زندگی از قبیل ازدواج، بچهدار شدن و شمار فرزندان است.
زنانی که فعالیت اقتصادی مستمر دارند معمولاً یا تحصیلات عالی را گذراندهاند یا ازدواج نکردهاند و یا دارای فرزند نیستند و اغلب در مشاغلی مانند تدریس و پرستاری مشغول به کارند که از سنخ نقش آنان در خانه است و جنبه مراقبتی- تربیتی دارد.
به علاوه، این باور که کار اصلی زنان خانهداری و بچهداری است، از طریق تبلیغات مداوم و الگوها و فشارهای اجتماعی و مطبوعات و مدارس به گونهای در جامعه رسوخ میکند که زنان و مردان خود را با آن تلفیق میدهند و آنچنان رفتار میکنند که عرفاً مقبول است.
شرایطی که جامعه برای اشتغال زن در خارج از خانه قائل است، بیش از آنکه رضایت زن در آنها لحاظ شود، به منافع خانواده توجه دارد. رضایت شوهر و بیخلل ماندن امور مربوط به خانه و خانواده شرط اصلی اشتغال قلمداد میشود. زن ایرانی نیز پذیرش اشتغال را به شرطهایی مشروط میسازد که حل مسائل مربوط به خانه و نگهداری فرزندان از جمله آنهاست. لذا، وی به مشاغلی روی میآورد که وقت کمتری اشغال کند و انتظارات جامعه را نیز از حیث «مادر خوب» و «همسر خوب» بودن برآورد. به نظر میرسد که رو آوردن بیشتر زنان به مشاغلی چون تدریس به این دلیل است که نیازهای آنان در این گونه مشاغل برآورده میشود، و در نتیجه، رضایت شغلی بیشتری حاصل میکنند.
بیگمان، اشتغال زنان به ایجاد تغییر در الگوهای خانوادگی کمک میکند و همین امر زمینه مساعدی را برای اشتغال زنان فراهم میسازد. اشتغال زنان معلم دارای شوهر و فرزند، که برای ایجاد تعادل میان الزامات شغلی و نقشهای همسری و مادری مدام در تلاشاند، اثر محسوسی در حیطه وظایف و روابط درون خانواده به جا میگذارد و در مناسبات و نقشهای اجتماعی آنان منعکس میگردد.
به خصوص که این قشر از زنان شاغل، ضمن ایفای مسئولیت تربیت و اجتماعی کردن فرزندان خود، وظیفه تربیت نسل جوان را بر عهده دارند. از این رو، بررسی و شناخت چگونگی تأثیر اشتغال زنان معلم در خانواده و در حیطه مسئولیتها و وظایف اجتماعی آنان ضروری است.
نتایج تحقیق حاضر نشان میدهد که پسند و قبول جامعه از طریق خانواده و مدرسه و رسانههای گروهی توجه به اهداف فرهنگی را نهادینه ساخته است و زنان شغل معلمی را، بیشتر به دلیل «علاقه به تدریس و ارتباط با بچهها» و نقشهای آموزشی- حمایتی مادرانه اختیار میکنند.
به عبارت دیگر، تأثیر اعتقادات و ارزشهای حاکم بر جامعه بر افکار زنان اثر میگذارد و محدوده فعالیتهای اقتصادی آنان را مشخص میکند. اکثریت قریب به اتفاق معلمان نظر همسرانشان را نسبت به شغل خود مساعد اعلام و دلیل موافقت آنان را منزلت این شغل در جامعه و «درک بهتر زنان معلم از مسائل و مشکلات خانواده» و نیز «مشارکت آنان در مخارج خانواده» عنوان کردهاند.
دلیل منزلت اجتماعی شغل معلمی برای موافقت شوهر را بیشتر معلمانی اظهار داشتهاند که همسرانشان دارای مشاغل علمی، فنی و تخصصی بودند و دلیل «درک بهتر مسائل و مشکلات خانواده» را معلمانی که شوهران فرهنگی داشتهاند و سرانجام دلیل «مشارکت در مخارج خانواده» را زنان معلمی که شوهرانشان بیکار بودهاند.
دلایل عمده مخالفت همسران با اشتغال زنان معلم نیز، رسیدگی کمتر آنان به «امور خانهداری» و «امور فرزندان» گزارش شده است. اکثریت معلمان اظهار داشتهاند که اشتغال آنان در روابط با همسرانشان تأثیر دارد و این تأثیر را مثبت ارزیابی میکنند.
همچنین، بنا به اظهار زنان معلم جامعه مورد مطالعه، اکثریت قریب به اتفاق شوهران در امور مربوط به خانه با همسران خود مشارکت دارند و این مشارکت بیشتر مربوط میشود به خرید مایحتاج خانواده یعنی کمکی که زنان معلم از شوهرانشان انتظار دارند. به عبارت دیگر، همسران زنان معلم مهمترین توقع آنان را برآورده میسازند.
بر اساس نتایج تحقیق، مردانی که با اشتغال همسران معلم خود موافقاند، در امور مربوط به خانه، مشارکت بیشتری دارند و همکاری آنان در امور مربوط به خانواده موجب میشود که زنان بار مسئولیت دوگانه در خانه و خارج از خانه را راحتتر تحمل کنند و کمتر دچار «احساس اجحاف» و «احساس فشار» شوند و در نتیجه، زوجین روابط بهتری با یکدیگر پیدا کنند.
عامل دیگری که برای سنجش رضایتمندی از زندگی زناشویی مطالعه شد رضایت زن شاغل از نحوه خرج کردن درآمد وی در خانواده است. تحقیقات نشان میدهد که هر گاه زن شاغل خود را به صرف درآمدش در مخارج خانواده ناگزیر ببیند، این امر در سازگاری زناشویی اثر منفی خواهد داشت. نتایج تحقیق حاضر حاکی از آن است که اکثریت قریب به اتفاق معلمان «کل حقوق» یا «بخش قابل ملاحظهای از حقوق» خود را صرف تأمین مخارج خانواده میکنند.
مهمترین انگیزه زنان معلم برای سهیم شدن در امور مالی خانواده «میل و رضایت شخصی» و نیز «احساس مسئولیت در قبال خانواده» اعلام شده است و این را بیشتر زنان معلمی ابراز داشتهاند که همسرانشان با اشتغال آنان موافق بودهاند. به نظر میرسد که توافق زوجین برای اشتغال زن موجب بهبود روابط آنان میگردد و زنان را به مشارکت در امور اقتصادی خانواده راغبتر میسازد.
تحقیق حاضر همچنین نشان میدهد که 77 درصد مادران، نظر فرزندانشان را نسبت به شغل خود مثبت دانستهاند و مهمترین دلیل رضایت فرزندان را برخورداری شغل معلمی از اعتبار و ارزش اجتماعی اعلام داشتهاند. «درک بهتر مسائل و مشکلات فرزندان» و «کمک تحصیلی مؤثرتر به فرزندان» از دیگر دلایل این رضایتمندی ذکر شده است. در عوض «حضور کمتر مادر در خانه» مهمترین دلیل نارضایی فرزندان از اشتغال مادر شمرده شده است.
در خصوص رسیدگی به امور تحصیلی فرزندان، 65 درصد از معلمان خود را مسئول این امر مهم ذکر کردهاند؛ 30 درصد آنان به اتفاق همسرانشان این مسئولیت را بر عهده داشتهاند و تنها 5/3 درصد شوهران، که به مشاغل فرهنگی و در آموزش و پرورش اشتغال داشتهاند، به تنهایی رسیدگی به امور تحصیلی فرزندان را متقبل بودهاند.
اکثریت قریب به اتفاق معلمان اثر اشتغال خود را بر فرزندانشان مثبت ارزیابی کردهاند و معتقدند که فرزندان آنان، در مقایسه با فرزندان مادران غیرشاغل، از اعتماد به نفس و استقلال رأی بیشتری برخوردار بوده و در امور شخصی منضبطتر و مسئولترند و در انجام دادن تکالیف درسی به خود متکی بوده و از پیشرفت تحصیلی قابل ملاحظهای برخوردارند. فرزندان آنان، اعم از دختر و پسر، در امور شخصی و تحصیلی، ترجیحاً با مادر خود مشورت میکنند و پدران به ندرت طرف مشورت فرزندان قرار میگیرند.
نتایج تحقیق نشان میدهد که، در مورد اشتغال زنان، رضایت شوهر در رضایت فرزندان بیتأثیر نیست و هر گاه شوهر از اشتغال زن ناراضی و روابط زوجین نامساعدتر باشد، فرزندان نیز از اشتغال مادرشان ناخشنود میگردند.
مطالعات انجام شده در خصوص تأثیر اشتغال زنان معلم بر خود آنان نشان میدهد که پذیرش مسئولیت در خارج از خانه روحیه و کارآیی زنان را تقویت میکند و درجه هوشیاری و خلاقیت آنان در تصمیمگیری درباره مسائل خانوادگی افزایش مییابد.
به عبارت دیگر، اشتغال موجب رشد شخصیت زنان میشود، آنان را در نیل به تفاهم با دیگران تواناتر میسازد، و حس همکاری و مشارکت در زندگی زناشویی را در آنان قوت میبخشد.
در تحقیق حاضر، اکثریت قریب به اتفاق زنان معلم از شغل خود رضایت کامل داشتهاند و دلیل رضایت خاطر خود را «ایفای نقش مؤثر در اجتماع» و «کسب منزلت اجتماعی» و «برخورداری از استقلال مالی» عنوان کردهاند. آنان احساس میکنند که به سبب نوع شغلشان، در خانواده و جامعه، از احترام بیشتری برخوردارند، نسبت به زنان غیرشاغل، «شأن اجتماعی بالاتر» و «دیدگاه اجتماعی وسیعتری» دارند و در مواجهه با مشکلات از ظرفیت بیشتری برخوردارند.
آنان «درک بهتر خانواده» و «مدیریت بهتر خانه» را از مزایای دیگر شغل خود در خانواده برشمردهاند. اکثریت قریب به اتفاق معلمان تأثیر حرفه معلمی را بر خود مثبت ارزیابی کرده و «ایجاد حس اعتماد به نفس»، «استقلال رأی»، «مفید بودن»، «خلاقیت» و «انعطافپذیری» را از آثار این حرفه دانستهاند.
آنان اظهار داشتهاند که غیبت خود در ساعاتی از روز در خانه را با تلاش و رسیدگی بیشتر به امور خانه جبران میکنند و اوقات فراغت خود را نیز به خانواده اختصاص میدهند و برای «رسیدگی به امور خانه و خانواده» اولویت قایل میشوند.
به هر حال هر یک از ما در زندگی به نوعی گرفتار این قرار های ملاقات هستیم. سوال اینجاست که چگونه می توانیم پیروز میدان باشیم؟ آیا باید خوبی هایمان را در حد مبالغه بالا ببریم و یا صرفا حقیقت را باز گو کنیم؟ چه چیزهایی برنده و بازنده را مشخص می کنند؟ در این قسمت "قانون هایی" را برای پیروزی در دنیای قرار و ملاقات به شما آموزش می دهیم. هر کدام از آنها را که تصور می کنید برای شما کارساز واقع خواهند شد را انتخاب کنید:
1- در آنها شک ایجاد کنید و هیچ گاه به طور قطعی نظر مثبت خود را به زبان نیاورید. مردها عاشق بازی های تعقیب و گریز هستند پس این امتیاز را به آنها بدهید.
2- هر طوری شده ببینید که آیا او با خانم های دیگر به عنوان یک دوست ساده ارتباط برقرا می کند یا خیر. با این کار شما متوجه می شوید که به زنها به عنوان شیئی برای برقراری رابطه جنسی نگاه می کنند یا نه.
3- هیچگاه از مشروبات الکلی استفاده نکنید. یکی از دوستان من در قرار ملاقاتش بسیار عصبی شده بود و بی رویه مشغول نوشیدن بود. هنگام برگشت آقا با ماشین مدل جدید خود او را به خانه می رساند که ناگهان حال خانم بد شد، اما او جرات نکرد به آقا بگوید تا ماشینش را نگه دارد و اصلا هم دلش نمی خواست که ماشین جدید او را کثیف کند به همین دلیل مجبور شد داخل کیف دستی اش...! لازم به گفتن نیست که آنها دیگر هیچ گاه دوباره با هم قرار نگذاشتند.
4- اگر به هر شکلی شما را به یاد پدرتان می انداختند، بهتر است هر طور شده از دستشان فرار کنید.
5- اگر معیارهایتان را پایین بیاورید می توانید همین فردا ازدواج کنید. اما ما به شما پیشنهاد می کنیم که این کار را انجام ندهید. به جای اینکه وقت خودتان را بر روی ارتباطی که دوامی ندارد صرف کنید، بهتر است برای پیدا کردن مرد ایده آل خود منتظر بمانید.
6- اگر با مردی برخوردید که می خواست از شما مراقبت کنید، خیلی زود از او فرار کنید! چون آخر کار شما مجبور می شوید که از او مراقبت کنید.
7- انتقاد پذیر نباشید به ویژه در مورد مسائل مربوط به غذا. یک خانم حق دارد هر زمان هر غذایی که دوست داشت بخورد.
8- ظاهر بین نباشید. من خانم هایی را می شناسم که به این دلیل که ظاهر آقا خوب نیست ( سرش خیلی بزرگ است) بوی خوبی نمی دهند (به تازگی حمام نکرده) و یا حتی درست نفس نمی کشند ( صدای تنفسشان بلند است) آنها را رد می کنند و اصلا اجازه آشنایی بیشتر را به آنها نمی دهند.
9- از خودتان بازی در نیاورید. ( دروغ گفتن و کلک زدن) در روز ملاقات به اندازه کافی مشکل وجود دارد و دیگر جایی برای انجام چنین کارهایی باقی نمی ماند.
10- برقراری ارتباط جنسی را فقط به بعد از ازدواج محول کنید.
11- لازم نیست در همان اولین ملاقات سفره دلتان را باز کنید و در مورد تمام مسائل صحبت کنید. به هر حال در قرارهای ملاقات بعدی نیز باید چیزی برای گفتن داشته باشید.
12- خودتان را از مردهایی که تصور می کنند شخصیت های کارتونی زن دارای جاذبه جنسی می باشند دور نگه دارید.
13- به جای اینکه قیافه او را تحلیل و بررسی کنید، ببینید که آیا او مرد خوبی است و با شما رفتار خوبی دارد یا خیر.
14- در یک زمان با بیش از یک مرد قرار ملاقات نگذارید، هر چند هر دوی آنها از موضوع با خبر باشند. این کار خسته کننده و اغتشاش آور است. شاید زمانی فرا رسد که بخواهید از شر دیگران خلاص شوید و فقط با یکی از آنها ارتباط داشته باشید.
15- شما در صورتی می توانید مرد ایده آل خود را پیدا کنید که که بدانید به دنبال چه هستید و سپس در خودتان جسارت جستجو پیرامون این امر را ایجاد کنید.
16- اگر یک مرد را تنها بر اساس جاذبه های جنسی اش ارزیابی می کنید، متاسفانه هنوز به مرحله ای نرسیده اید که بتوانید ارتباط خود را پیچیده تر کنید.
17- اگر بخواهید منتظر فردی بمانید که دوستش دارید، صرفا در حال تلف کردن وقت خود هستید و خودتان را خسته می کنید. اگر واقعا از کسی خوشتان آمده خیلی راحت موضوع را با او در میان بگذارید.
18- ببینید که ایا لباس هایش را خودش می شوید یا مادرش برای او این کار را انجام می دهد. یک مرد باید متکی به خودش باشد.
19- اگر جذب او نشده اید ( حالا او هر چقدر هم که می خواهد زیبا باشد) رابطه شما موفق نخواهد بود.
20- زمانی مرد ایده آل خود را پیدا می کنید که خودتان نیز خانم ایده آلی باشید ( به این معنا که اعتماد به نفس داشته و از خودتان راضی باشید)
21- نقش بازی نکنید. من زمانی عاشق نامزد فعلی ام شدم که خیلی راحت جلو آمد و گفت : "سلام، چطوری؟" به همین سادگی و بدون هیچ آلایشی.
22- به دنبال مردهایی که تنها از پول صحبت می کنند نروید. این عمل معمولا نشانه ای از نا امنی است.
23- در اولین قرار ملاقات به هیچ وجه در مورد ازدواج صحبت نکنید.
24- زمانی که کنار یکدیگر نشستید به مردهای دیگر توجه نکنید و مطمئن شوید که او نیز خانم های دیگر را زیرنظر نگرفته است!
25- چیزی را حدس نزنید. با این کار فقط ضربه می خورید. یکی دوبار بیرون رفتن به این معنا نیست که با کسی مچ شده اید و در یک رابطه قرار دارید.
26- واقع گرا باشید. مادرم همیشه به من می گفت باید با مردی ازدواج کنم که قد بلند، خوش تیپ و موفق باشد. اما حقیقت این است که خود من قیافه بدی ندارم، قدم کوتاه است و جزء قشر متوسط جامعه هستم. من باید واقع گرا باشم. زمانی که اینطور شد توانستم عشق حقیقیم را در زندگی پیدا کنم.
27- عشق بورزید. زمانیکه از طرف مقابل خوشتان آمد می توانید با او شوخی کنید، ارتباط مکرر چشمی برقرار کنید و بازوانش را بگیرید. البته این کار را باید زیرکانه انجام دهید ( همه چیز را یکدفعه آشکار نکنید) تا او تصور نکند که شما دچار عقده های پنهان روانی هستید.
28- وقتی نمی خواستید در کنار او باقی بمانید شروع کنید به صحبت کردن در مورد مسائل خسته کننده مثل کامپیوتر. این کار تاثیر خاصی دارد.
29- قبل از اینکه بر سر قرار حاضر شوید دندانهایتان را مسواک کنید. هیچ چیز انزجار آور تر از این نیست که هنگام خندیدن سبزی اسفناج لای دندان هایتان گیر کرده باشد.
30- قرار نگذاشتن خیلی بهتر از باختن در قرارهای ملاقات است.
دیابت را چگونه درمان کنیم؟
چگونه می توان از سرطان سینه جلوگیری کرد؟
کافئین بر بدن چه اثراتی خوب و بد دارد؟
حقایق بیماری ایدز چیست؟
چرا پزشکان از بیماران زیر میزی می گیرند?
چگونه می شود با فعالیت فیزیکی جلوی بیماریها را گرفت؟
ویژگی های ظروف آشپزی و اثر آن در پخت غذا
چگونه عملکرد فیزیولوژیکی و روانی میانسالان افزایش می یابد؟
نمیدونم به چی فکر میکنه چون اون هیچوقت درمورد احساسش با من حرف نمیزنه."
این جمله به گوشتان آشنا است؟ برای اکثر زنان واداشتن شوهرشان برای اینکه احساسات درونی خود را با آنها در میان بگذارند، کار مشکلی بنظر میرسد. در این شرایط زن احساس میکند که ناموفق بوده و برای مرد سوء تعبیر پیش می آید. اما در این میان موضوعی وجود دارد که اغلب زن ها از آن بی اطلاع هستند. مردها میخواهند صحبت کنند. تحت شرایط مناسب، آنها سرتاسر شب به صحبت میپردازند. اکثر مردان نیاز دارند که با همسرشان درد دل نموده و کمی سبک شوند. اما رمز و راز واداشتن همسرتان برای بیان احساساتش چیست؟
راز شماره 1
مردان حقیقی از عدم پذیرش وحشت دارند -- واقعا!
این درست است. اغلب مردها احساس می کنند که زنها در مورد آنها بسیار منتقدانه رفتار می نمایند، و نگران این هستند که نکند بعد از بیان آنچه که در ذهنشان میگذرد توسط همسرشان مورد استهزاء قرار گرفته و به علت عدم پذیش او تحقیر شوند. برای زنها مهم است بدانند که نفس و شخصیت یک مرد شکننده تر از نفس و شخصیت آنها بوده و آسانتر مورد تهدید قرار میگیرد. این موضوع بخصوص زمانیکه یک مرد در رابطه ای نزدیک و صمیمانه با همسرش قرار گرفته است بیشتر نمود پیدا می کند: او مشتاق تصدیق و عکس العملهای مثبت همسرش بوده و دوست داردبداند که موجب خشنودی او شده است.بنابراین اگر مردی احساس نماید که شما تصمیم دارید در موردش قضاوت کنید، و یا بدلیل گفته هایش به گونه ای متفاوت به او نگاه کنید، مطمئن باشید که وی صحبت نخواهد کرد.
داوری کردن در مورد شریک زندگی به معنای اجازه دادن به او برای بیان ذهنیاتش نبوده و شما را مشتاق برای شنیدن حرفهای او نشان نخواهد داد.منظور این نیست که شما نظر و ایده ای نداشته باشید و یا نتوانید آن را در فرصتی بیان کنید. یک مرد جهت بازگو نمودن درونش لازم است احساس کند بدلیل آنچه که هست مورد پذیرش حقیقی قرار گرفته، نه به دلیل آنچه که ممکن است شما دوست دارید باشد. صبر و بردباری نمایید. اگر عجولانه توسط پیشنهاد دادن نقطه نظرات خود با گفتن جملاتی از قبیل "خوب، اشتباه میکنی، من قبول ندارم" یا "از کجا این فکر مسخره به ذهنت رسیده"، در برابر عقاید او عکس العمل نشان دهید، هر مردی از سخن گفتن باز خواهد ایستاد. آنها نگران آن هستند که مبادا حرفی بسیار خصوصی از دهانشان خارج شود که مطابق با تصور ذهنی شما از آنها نبوده و یا تصویری که بروز از خودشان در ذهن شما ایجاد کرده اند را مخدوش کند.
یک مرد دارای ایده های متفاوت بسیاری در موضوعات مختلف زندگیش است -- حتی در طول یک هفته و یا یک روز می تواند بسیار متفاوت عمل نماید. به او اجازه دهید جنبه های مختلف خود را بشما نشان دهد.اگر بتوانید از انتظارات خود صرفه نظر نموده و حقیقتا سعی در شناخت هویت و ماهیت او نمایید،وی فورا این موضوع را حس کرده، احساس راحتی زیادی نموده و از صحبت کردن با شما لذت خواهد برد.
راز شماره 2
شما نیز درون خود را آشکار کنید
بین زوجین بیان احساسات درونی باید به صورت متقابل انجام بگیرد. هر فردی دارای مشکلات، دغدغه ها و مسائل پنهانی در صندقچه قلبش می باشد. بسیاری از مردان تصور می کنند " اگر این مسائل را به او بگویم، ترکم خواهد کرد." شما مجبورید نشان دهید که جریان این نیست. به این منظور برای او از خود چیزی را فاش کنید که نشان دهد به همان اندازه ای که او به شما اعتماد دارد، شما نیز به او اعتماد دارید.
هنگامیکه او شروع به بیان احساسات دورنی خود میکند، به آنچه که میگوید گوش فرا داده، قدمی به جلو برداشته و در عوض پیشنهادی مثبت ارائه دهید. بعد از اینکه وی مسئله ای خصوصی را ابراز نمود، چیزی شبیه این بگوید "خوب، اینکه چیز بدی نیست من بدتر از اینها بودم." یا "من واقعا آن چیزی که اتفاق افتاده را تحسین می کنم." و آن چیزی از داستان را که واقعا می پسندید انتخاب کنید. ( از مسائل ساختگی دوری کنید چون موضوع لوس شده و تبدیل به دست انداختن خواهد شد. مردم همیشه میتوانند متوجه شوند که کسی آنها را دست انداخته و این موضوع هیچ گاه ثمر بخش نخواهد بود.) به او اجازه دهید بداند که شما جانبدار او هستید و با تجربیاتش تنها نخواهد ماند.
در حالیکه عملا نشان میدهید، مطمئن شوید که از او طرفداری میکنید. بسیاری از زنها فقط به این دلیل به داستانهای شوهرشان گوش می دهند که به او بگویند که چقدر در مورد آن در اشتباه بوده است. آنها طرفداری شخص دیگری را میکنند. با این حال مهم است که موضوع را از این نقطه نظر بنگرید: اکنون زمان درس دادن به او نیست، بلکه زمان "ایجاد دوستی و مودت" است. وقتی دو نفر پیمان دوستی می بندند، به تبادل متقابل تجربیات خود پرداخته، و به همین دلیل احساس نزدیکی و آسودگی می کنند. این جا شما در حال ایجاد سازگاری و تفاهم می باشید، احساسی که هر دوی شما سیاره ای یکسان را اشغال نموده و در دنیایی متشابه زندگی می کند.
اینکه چه تعدادی از مردان احساس تنهایی شدید مینمایند، شگفت انگیز است. نه تنها به آنها آموزش داده شده است که همیشه ساکت باشند، این تصور غلط نیز در ذهنشان پرورانده شده که صحبت نمودن در مورد احساسات درونی عملی به دور از شان و منزلت مردان بشمار میرود.عکس العملهای مثبت و صادقانه شما بسیار ضروری است. اگر به این نحو رفتار نمایید، شوهر شما احساس خواهد کرد که کسی وجود دارد که او را درک کند، و آنگاه حتی بیشتر و بیشتر از ذهنیاتش برایتان خواهد گفت.
راز شماره 3
گذشته را فراموش کنید
آیا تا به حال با شوهر خود "گفتگویی" داشته اید که به بگو مگوهای مربوط به نارضایتی های گذشته،اشتباهاتی که انجام داده،اذیت و آزارهایی که بشما روا داشته، و آنچه که اکنون مدیون شما است، منتهی شده باشد؟ چنین موضوعی تقریبا در هر رابطه ای اتفاق می افتند اما واقعیت باقی می ماند؛ مردها وقتی آمدنش را حس میکنند، آشفته حال شده و عقب می نشینند.
وقتی مردی از این وحشت دارد که صحبتهایش در آینده تحریف و سوء تعبیر شده، به دیگران گفته شده و یا علیه خودش مورد استفاده قرار گیرد، بیان احساسات برایش غیر ممکن می شود. و تنها راه عبور از این تله ارتباطی این است که بدانید آنچه که در گذشته اتفاق افتاده، و هر آنچه که او انجام داده و یا گفته، شما نیز درگیرش بوده اید. روابط همگی مانند رقص هستند. هیچکس خوب مطلق و یا بد مطلق نیست. در واقع، بجای در نظر گرفتن یک فرد به عنوان شخصی بد یا خوب، بهتر است که نقشهای بازی شده در روابط و نحوه گرفتار شدنمان در نقشهایی که قدرت رها ساختن خود را از آنها نداریم، مورد توجه قرار داده شوند.
برای مثال برخی از زنها عاشق بازی نمودن با قربانی عشق خود هستند. آنها برای اعتبار بخشیدن و توجیه کردن احساسات خودشان و نیز احساس قدرتمندی در برابر شریک زندگی خود، اشتباهات و خطاهای گذشته او را بهانه میکنند. در حقیقت ممکن است با این روش مدتی او را برای خود نگه دارند ولی آنچه که مشخص است این رابطه متزلزل بوده و در آستانه شکست قرار دارد.
اگر میخواهید این وضعیت تاسف بار زندگی زناشویی را تغییر داده و یا از آن پیشگیری کرده و به شوهرتان کمک نمایید تا راحت با شما حرف بزند، این راه را امتحان کنید: به سهم خود در شرایطی که پیش آمده مسئولیتی را بعهده بگیرید و ببینید که به چه نحو در مورد اتفاقی که روی داده ممکن است دخیل بوده باشید. البته این موضوع به معنای مقصر دانستن خود نیست. به شرایط با دیدی باز بنگرید. به روی تمام مسائلی که او "درست،" و نه "غلط" انجام داده، تمرکز کنید. اگر نیاز به راهنمایی بیشتر داشتید، لیستی از آنچه که در رابطه تان عاید شما شده است، و آنچه که شما در عوض نصیب شوهرتان نموده اید، تهیه کنید. به زمان هایی که شما نیز مرتکب کوتاهی و قصور شده اید، و به راه هایی که هر دوی شما توسط آن رشد یافته و تغییر کرده اید، توجه نمایید.
توانایی بخشش دیگران ممکن است فقط بسادگی دانستن این باشد که آنچه در مورد او یکسال پیش حقیقت داشته ( و نیز در مورد خود شما ) شاید اکنون حقیقت نداشته باشد. در زمان حال متمرکز باشید. یک ارتباط ماندگار و راستین مستلزم داشتن قابلیت ماندن در زمان حال و فراموش کردن گذشته میباشد.
راز شماره 4
شنونده ای استوار و ایمن باشید
آیا داشتن روابط صادقانه امکان پذیر است؟ فرض بر این است که همه افراد برای صادق بودن تلاش می کنند. حقیقت این است که تعداد اندکی چنین هستند. و دلیل عمده عدم صداقت این است که عواقب و نتایج آن خوب و قابل توجه می باشد. اغلب مردان احساس می کنند که زنها می خواهد و نیاز دارند که دروغ بشنوند چون قادر به پذیرش صادقانه حقیقت نیستند. برخی از مردها تصور میکنند که از بیان حقایق زندگی خود به همسرشان وحشت دارند چرا که باعث آشفتگی و اضطراب وی خواهد شد. در واقع، بسیاری از زنان برای کنترل شوهر -- و رابطه -- خود از احساساتشان استفاده میکنند. آنها پاسخهای بخصوصی را از شوهر خود طلب می کنند و در صورتی که آن پاسخها را دریافت ندارند، احساس پریشانی خواهندنمود.سپس وقتی شوهرشان دهان نگشوده و صحبتی نمی کند، متعجب میگردند.
متاسفانه، بسیاری از زنان تصوراتی قدرتمند از چگونگی احساس و تفکر یک مرد را نیز در سر می پرورانند که این نوع خیال پردازی باعث ویرانی حقیقت شده، و بنابراین این گونه به مردان اجازه میدهند که از طریق طرز برخوردهای مختلف متوجه شوند که نیازی به بیان حقیقت نداشته و آنها نیز تمایلی به دانستن حقیقت ندارند.واضح است؟ اکثر زنها در این مورد مقصرند، اما اشتیاق برای گوش دادن به آنچه که او مجبور است بگویید سرآغاز یک رابطه کامل حقیقی محسوب میگردد. این باعث می شود تا یک مرد احساس کند شریکی ثابت قدم دارد که در پستی بلندی های زندگی همراه او خواهد بود.
اگر برای خروج از این تصورات غیر واقعی آمادگی دارید، زمان آن رسیده که سه چیز را از خود سؤال کنید. چه میزان از حقیقت را میتوانید تحمل کنید؟چقدر واقعا نیاز دارید؟ آیا از شوهر خود می خواهید که تصویری خیالی برای شما باشید، و آیا مشتاقید به او اجازه دهید حقیقی گردد؟ اینها سؤالاتی بزرگ هستند. شاید نتوانید همین حالا تمام واقعیت را به یک باره دریابید، اما قطعا می توانید عضلات بردباری خود را پرورش داده و در مسیری مستقیم حرکت نمایید.
به طرز عجیبی، همه تصور می کنیم که تخیلات باعث ایجاد احساسی شگرف در ما میگردد، اما در واقع، هر قدر بتوانیم حقایق بیشتری را دریابیم، نیرومندتر رشد خواهیم کرد. توانایی پذیرش حقیقت از دیگران همچنان که متوجه می شویم امنیت واقعی نه از تصدیق دیگران بلکه از صادق بودن با خود نشات میگیرید، افزایش می یابد.
راز شماره 5
با خودتان صادق باشید -- آگاه باشید
این پرسشی قدیمی ولی خوب است: اگر با خودمان صادق نباشیم چگونه میتوانیم با دیگران صداقت داشته باشیم؟بهترین روش کمک بهر مرد برای بیان راحت احساساتش این است که ابتدا خود شما راحت بوده، طبیعی رفتار نموده صادق بوده و جو گرم و قابل پذیرشی ایجاد کنید. کسانی که در زندگی با آنها مواجه می شویم انعکاس بخشهای مختلف خودمان هستند و ما افرادی را جذب می کنیم که هرکدام بنحوی ما را در عشق ورزیدن به بخش دیگری از خودمان یاری می کنند.
به همین دلیل است که عناوین مصرح شده در این مقاله را نه تنها در مورد مردان، بلکه باید در رابطه با خودمان هم بکار ببندیم. برای مثال آیا شما قادرید از قضاوت درمورد خودتان بگذرید؟ آیا نارضایتی حاصل از اشتباهاتی که در گذشته مرتکب شده اید را پایان میدهید؟ و آیا همیشه در انجام اشتباهاتی که مرتکب شده اید پافشاری میکنید؟ وقتی با خود به این طریق رفتار می نمایید، طبعتا با شریک زندگی خود نیز به همین منوال رفتار خواهید کرد. اگر شما در جوانی همیشه مورد بد رفتاری قرار گرفته و یا در برخی از مسائل احساس کمبود نموده باشید، احتمال دارد همین رویه را در مورد شوهرتان در پیش بگیرید.
آگاهی در اینجا نقش تعیین کننده ای دارد. اگر می خواهید فضای پویاتر و باز تری را بین خود و شوهرتان ایجاد کنید، فهرست دقیقی از نحوه رفتار و مراعات خود با خود و نحوه برخورد نزدیکانتان در گذشته با خود را تهیه کنید. اگر صدمه دیده اید، این فرصتی برای شما خواهد بود که تصمیم بگیرید دیگر زندگی خود را بر اساس معیارهای گذشته بنا نکنید. آنرا تغییر دهید. تصمیم بگیرید در برابر خود و کسی که با او هستید، مهربان و پذیرا باشید.
گاهی اوقات ما در برابر فرد دیگری تسلیم میشویم به این انتظار که او نیز همین کار را انجام دهد. وقتی آن محقق نمیشود، خشمی پنهانی شروع به پیدایش میکند. چنین حالتی باعث بروز رفتارهای متناقص و عدم صداقت با خود و دیگران خواهد شد. برای رسیدن به عدالت واقعی باید بدانید که به همان اندازه ای که می بخشید، به همان اندازه هم بدست می آورید. وقتی به فردی احترام و توجهی مطلق را روا می دارید، آن احترام و توجه را به خود نیز مبذول می نمایید. شما بهترین روش را در پیش گرفته اید و اثرات و نتایج سودمند آن دیر یا زود نمایان خواهند شد. زمانیکه با دیگران طوری رفتار میکنید که مورد احترامتان است، درحقیقت حسی از ارزش و اعتبار را ایجاد مینمایید.
با خودتان صادق باشید و متوجه خواهید شد که این عمل مسری است. شریک زندگی شما به همین منوال رفتارش را پیش خواهد گرفت. او بصورتی راحت و طبیعی صحبت کرده و احساست واقعیش را ابراز خواهد نمود.
دیابت را چگونه درمان کنیم؟
چگونه می توان از سرطان سینه جلوگیری کرد؟
کافئین بر بدن چه اثراتی خوب و بد دارد؟
حقایق بیماری ایدز چیست؟
چرا پزشکان از بیماران زیر میزی می گیرند?
چگونه می شود با فعالیت فیزیکی جلوی بیماریها را گرفت؟
ویژگی های ظروف آشپزی و اثر آن در پخت غذا
چگونه عملکرد فیزیولوژیکی و روانی میانسالان افزایش می یابد؟
بدون در نظر گرفتن خصوصیات فردیتان – چه یک مرد قدرتمند با عقاید جسورانه باشید، چه یک فرد میانه رو و صلح طلب و یا یک انسان غیر فعال با هیکل ژله ای – حدس بزنید چه اتفاقی برای شما رخ می دهد؟ حتی اگر از سنگ هم ساخته شده باشید، شما به قرار ملاقات دعوت می شوید، به بحث و مشاجره کشیده می شوید و "از دیدگاه فمینیستی" به طور قطع در آن شکست می خورید.
پای هر فردی، در هر شرایطی به هر حال روزی به مشاجره باز خواهد شد. شاید زمانی که نوبت به اثبات مردانگیتان می رسد، در انجام آن ناتوان باشید.حتی اگر نیت شما پاک باشد، باز هم طوری صحبت می کنید که بازنده بودنتان از همان ابتدا به ساکن واضح و مبرهن است.
تنها استراتژی که می تواند ما را از این خطرات در امان نگه دارد؛ این است که همواره برای مواجهه با یک چنین شرایطی از قبل خود را آماده کنیم. هیچ وقت اتفاق نمی افتد که با جیب خالی و زیرپیراهنی بلند شده و به خیابان بروید؛ پس چرا در یک رابطه چنین کاری را انجام نمی دهید؟
قوانینی برای پیروزی
هیچ مردی نمی خواهد در مقابل دختر مورد علاقه اش شکست بخورد و مشاجره را ببازد و به دختر اجازه دهد تا آنجا که می تواند او را مورد عتاب و سرزنش قرار دهد. در این مورد قوانین خاصی وجود دارند. حواس خود را جمع کنید.
در زمان مشاجره تنها به یک دلیل عقل و منطق شما زایل می شود: خانم ها هیچ وقت نمی پذیرند که در اشتباه هستند. از این بابت مطمئن باشید و بهتر است که در این یک مورد اصلا فکر نکنید. اصلا مهم نیست که حق تا چه اندازه با شماست و حرف خانم تا چه حد اشتباه است. قرار نیست که این مسئله در ردیف بازی های جوانمردانه قرار بگیرد. در این قسمت چند تکنیک حرفه ای وجود دارد که با به کارگیری آنها هیچ گاه در بحث با خانمتان بازنده از میدان خارج نمی شوید.
1- هیچ گاه صدای خود را بلند نکنید
با توجه به طبیعت دعواهای خانوادگی (مثلا اگر برایشان بستنی سفارش دهی تصور می کنند که شما با آنها دشمنی دارید و می خواهید آنها دچار اضافه وزن شوند، اگر این کار را نکنید، این معنا را در بر دارد که در حال حاضر بیش از اندازه چاق هستند!) پس بهتر است مراقب تن صدای خودتان باشید. بدون در نظر گرفت دفاعیات دیگر، همیشه باید به نرمی و با آهستگی سخن بگویید. او فقط به دنبال خشمگین کردن شماست. تنها با این امید که بالاخره شما برنده میدان می شوید، با او به نرمی لب به صحبت بگشایید.
2- اولین مردی باشید که به او گوش می دهد
معمولا نام آقایون به عنوان شنونده های خوب به ثبت نرسیده است. متفاوت عمل کنید. او می خواهد آنقدر با شما صحبت کند که خوابش بگیرید؛ پس این کار را از او دریغ نکنید. اما زمانی که هنگام دفاع کردن از خودتان سر رسید، تمام گفته هایش را بر علیه خودش استفاده کنید، تا متوجه شود که شما به او گوش می دادید.
اگر برای شناسناندن او به خودش از گفته های شخصی خودش بهره بگیرید، او شما را به عنوان مشتاق ترین شنونده تلقی می کند و زمانی که با چنین صحنه ای مواجه می شود شما به قدرتمندی نیو در فیلم ماتریکس مبدل می شوید. زود باش نیو، ادامه بده، دنبال خرگوش سفید برو!
3- از این شاخه به آن شاخه نپرید
حال بحث شما در مورد هر چیزی که می خواهد باشد (در مورد موسیقی، رزرو میز شام، برخوردهای ناآگاهانه و ...) شما باید با قدرت و مستحکم ظاهر شوید. برد و باخت در چرخیدن حول محور موضوع مورد بحث، تعیین می گردد. پس بهتر است در یک چنین شرایطی سعی کنید از موضوع اصلی دور نشوید.
4- اشتباه را قبول کنید تا برنده باشید
گاهی اوقات پیروزی در یک مشاجره در عواقب بعدی آن نمود پیدا می کند. اگر شما از همان آغاز مشکل را بپذیرید و اشتباه را قبول کنید، او به هیچ وجه پیروز میدان نخواهد بود. اگر پیروز میدان باشید آنوقت تحمل کردن مقداری غرغر چندان ناخوشایند به نظر نمی رسد. در این شرایط اجازه دهید تا هر اندازه که راضی می شود شما را تیرباران کند و بعد هم مثل افراد بی جان خود را به مردن زده و بر روی زمین پهن شوید. گاهی اوقات عقب نشینی بهترین راه مقابله با دشمن به شمار می رود. با به کار گیری این شیوه بدون شک پیروزی از آن شما خواهد بود.
5- از احساسات کمک بگیرید
بیشتر مواقع خانم ها به این دلیل دعوا و مرافعه راه می اندازند که احساساتی می شوند. چیزی که نباید فراموش شود این است که ما مردها نیز زمانی که احساساتی می شویم از بحث و مشاجره کمک می گیریم. این عمل به عنوان نوعی تخلیه روحی به شمار می رود. و تنها کاری که از دست ما ساخته است، این است که به آنها اجازه دهیم که احساساتشان را به بیرون بریزند.
با قدرت و افتخار بجنگید. اما از چیزهایی که او به زبان می آورد نرنجید. برای یک خانم، مردی که توانایی حفظ خونسردی خود را در گیراگیر بحث و مشاجره داشته باشد، پادشاه به شمار می رود. در این صورت او همیشه فاتح است.
6- کار را تمام کنید
بعضی از مردها آنقدر قدرتمند متولد نشده اند که بتوانند مطابق امیال درونی شان رفتار کنند. و دقیقا این نقطه ای است که مردها را از پسر بچه ها جدا می کند. اگر پیروزی در مشاجره ارزش ویران کردن رابطه را دارد و یا اگر خراب کردن ارتباط ارزش پیروزی در مقابل او را دارد؛ پس می توانید به راحتی از کلمات توهین آمیز بهره بگیرید. اخطار: اگر این کار را انجام دهید هیچ راه برگشتی برایتان باقی نخواهد ماند. همانطور که همه شما می دانید ساختن پل های خراب شده پشت سر کار اسانی نیست.
به خاطر مشاجره
وقتی زمان مشاجره می رسد حواس خود را جمع کنید و تمام مسائل پیچیده را برای همسر خود روشن کنید. دلایل آنرا همین چند لحظه پیش برای شما توضیح دادیم.
بحث و مشاجره به هر دلیلی که سر بگیرد، ما باید توانایی رویا رویی با آن را در خود تقویت کنیم و در تمام شرایط از آماگی لازم بر خوردار باشیم. طبیعت انسان طوری سرشته شده است که همیشه تمایل به دفاع از باورهای شخصی خود دارد. اگر تمام مدت به دفاع از آنها بپردازیم دیگر زمانی برای زندگی کردن باقی نخواهد ماند.
دیابت را چگونه درمان کنیم؟
چگونه می توان از سرطان سینه جلوگیری کرد؟
کافئین بر بدن چه اثراتی خوب و بد دارد؟
حقایق بیماری ایدز چیست؟
چرا پزشکان از بیماران زیر میزی می گیرند?
چگونه می شود با فعالیت فیزیکی جلوی بیماریها را گرفت؟
ویژگی های ظروف آشپزی و اثر آن در پخت غذا
چگونه عملکرد فیزیولوژیکی و روانی میانسالان افزایش می یابد؟
چگونه می توان جلوی آثار جانبی تشعشع لامپ های کم مصرف بر چشم و پوست را گرفت؟
ورزش های ضد استرس برای بهتر شدن وضعیت روانی و احساسی افراد کدامند؟
چطور میزان فعالیت فیزیکی خود را ارتقاء دهیم؟
ورزش های مخصوص افراد مبتلا به بیماران قلبی و دیابت
چگونه می توان جلوی آثار جانبی تشعشع لامپ های کم مصرف بر چشم و پوست را گرفت؟
ورزش های ضد استرس برای بهتر شدن وضعیت روانی و احساسی افراد کدامند؟
چطور میزان فعالیت فیزیکی خود را ارتقاء دهیم؟
ورزش های مخصوص افراد مبتلا به بیماران قلبی و دیابت
آیا شما و همسرتان همیشه در مورد تمام مسایل از قبیل بیرون رفتن برای شام، باز گذاشتن درپوش خمیر دندان و یا تربیت بچه ها با یکدیگر مشاجره میکنید؟ دکتر جانسون نویسنده کتاب "مشکلات عشق و ازدواج" میتواند شما را در این زمینه راهنمایی کند. به وسیله 5 اصل مهم شما یاد میگیرید که چگونه ارتباط بهتری با دیگران برقرار کنید.
این اصول بنیان های خانوادگی زیادی را از خطر نابودی نجات داده اند.
مقدمه: راه حل حقیقی در رفع مشکلات
اولین مرحله مصالحه و سازش است. شما باید از فریاد زدن و سرزنش کردن به شدت پرهیز کنید و به نظرات و عقاید یکدیگر احترام بگذارید. مرحله دوم شناسایی مشکل و مطرح کردن آن است. این دو مرحله قبل از شروع هر بحثی باید انجام شوند در غیر این صورت هیچ گاه موفق به سازش نخواهید شد. زمانیکه آمادگی ورود به مرحله سوم را پیدا کردید می بایست بر روی چند مطلب با یکدیگر به توافق برسید.
اصل اول: در طول بحث برای شکست ها و پیروزی های یکدیگر چوب خط نیندازید.
متاسفانه این یکی از شایع ترین مشکلاتی است که اغلب زوج ها مرتکب آن میشوند. هنگامیکه یکی از طرفین دچار اشتباهی شد طرف مقابل آن را در ذهن خود ثبت میکند تا در یک موقعیت مناسب آن را بازگو کند. وقتی یکی از آنها شروع به گله و شکایت میکند دیگری هم آرام نمی نشیند و هر آنچه را در ذهن خود ثبت کرده است باز گو میکند گویی با این عمل موفق تر از میدان بیرون می آید. در یک چنین وضعیتی حساب کردن برد و باخت ها به صورت مهمترین عامل در می آید و هر دو طرف از حیطه بحث اصلی خارج می شوند. روزی یکی از دوستانم به من گفت: "من این هفته توانستم چهار بار حرفم را به کرسی بنشانم در حالیکه همسرم تنها دو بار توانست این کار را انجام دهد." او هیچ اهمیتی به درست یا غلط بودن کار خود نمی داد، فقط میخواست حرف آخر را خودش بزند. عده ای فرصت دادن به شریک زندگی را ضعف شخصیتی به حساب می آورند. چنین رفتاری باعث جدایی و دور شدن زوجین از یکدیگر و در نهایت ایجاد تنفر میشود.
مصالحه و سازش به معنای وجود ضعف در شخصیت افراد نیست. هرزگاهی چند اجازه رشد کردن را به طرف مقابل بدهید. نفس خود را به مبارزه دعوت کنید تا روح شما از هرگونه عیب و زشتی به دور باشد. اگر با کله شقی تمام تنها به جمع کردن امتیاز در یک رابطه بیندیشید دیگر قادر به دیدن مشکلات اصلی نخواهید بود و تصمیمات نادرستی اتخاذ میکنید که به زندگی مشترکتان صدمات جبران نا پذیری خواهد زد.
اصل دوم: طرز حرف زدن عامل مهمی در تعیین نتیجه هر گونه بحثی است.
حتی اگر حق با شما باشد، اگر به روش صحیح آن را مطرح نکنید ممکن است حق مسلم خود را از دست بدهید. پس سعی کنید شیوه درست را برگزینید. اصلا خوب نیست که با به کار بردن لغات و اصطلاحات توهین آمیز شریک زندگی خود را مجبور به دفاع کنید. واکنش طبیعی نسبت به حمله و تجاوز از دو حال خارج نیست: یا فرد متقابلا تصمیم به مبارزه میگیرد و یا اینکه به لاک دفاعی فرو می رود که در هر دو حالت مشکل به شیوه منطقی حل نخواهد شد.
از کلمات "همیشه" و "هرگز" استفاده نکنید.گفتن جمله هایی ازقبیل "تو هرگز در کارهای خانه کمک نمیکنی" از آغاز ایجاد هرگونه بحث منطقی را مختل میکند. بیشتر شبیه این است که شما قصد مبالغه داشته و می خواهید شخص مقابل را به مبارزه دعوت کنید. پاسخ به شما چیزی جز این نیست: "این درست نیست، دو هفته پیش بود که من تمام خانه را تمیز کردم و بچه ها را به مدرسه بردم" و کل بحث به جریان تو بگو من بگو تبدیل می شود و از دایره بحث اصلی خارج میشوید.
بنابراین از به کار بردن لغاتی که معنای کلی و قطعی دارند خودداری کنید. جمله بالا را میتوان با فرم متفاوتی به این شکل بیان کرد: "من می خواستم راجع به سهم تو در کارهای خانه صحبت کنم؛ لطفا مرا هم در اولویت قرار بده؛ بعضی وقت ها فکر می کنم خانواده، دوستان و همکارانت نسبت به من ارجع تر هستند."
دشنام و ناسزا با صدای بلند. بعضی از انسانها با این باور رشد می کنند که هر کس پرخاشگرتر باشد و با صدای بلندتری صحبت کند، قدرتمندتر بوده و می تواند توجه بیشتری را بخود جلب کند. این شیوه برای تهدید و ارعاب و بی ارزش کردن همسرانتان بی نظیر است اما با این کار شما فقط آنها را عصبانی میکنید، بعد از مدتی هم نسبت به شما بی میل خواهند شد. شاید جرات بازگو کردن این مطلب را در مقابل چشمان شما نداشته باشند اما بیحرمتی در نهانشان باعث ایجاد انزجار و تنفر از شما میگردد.
هر بار که یکی از زوجین مورد آزار دیگری قرار گیرد و خاطرش از او آزرده شود نه تنها مشکل اصلی حل نمی شود بلکه لکه های جبران ناپذیری نیز بر روی پرده روابطشان به وجود می آید که خود باعث فروپاشی بنیان خانواده می گردد. هنگام شنیدن کلمات توهین آمیز به شخص مقابل بگویید: "اگر بخواهی به این طرز صحبت کردن ادامه دهی من نمی توانم با تو گفتگو کنم." و بعد پیشنهاد کنید تا بحث به زمان دیگری که هر دو طرف از آرامش کامل برخوردارند موکول شود. ولی اگر متقاعد نشد و تجاوز خود به حریم شما را ادامه داد، تصمیم گیری با شماست. از خود بپرسید آیا می توانید با کسی که بی شرمانه به حقوق شما تجاوز میکند، زندگی کنید؟!
تهدیداتی نظیر "و اگر نه...!!"
بسیاری از افراد هستند که همیشه از ضمیمه کردن یک جمله تهدید آمیز به آخر سخنان خود لذت می برند. برای مثال می گویند " تو بهتر است کارها را مطابق میل من انجام دهی واگرنه...!!" آنها ظاهرا احساس می کنند که نیاز خود را از این طریق مرتفع می سازند اما اگر در مقابل جوابی مانند "و اگر نه چه کار میخواهی بکنی؟؟" دریافت کنند آنگاه؟!... در این لحظه که شما بی توجهی همسرتان را نسبت به تهدید خود می بینید چه کاری میتوانید انجام دهید؟ باز هم به فکر تلافی می افتید. مشکل اینجاست که عدده معدودی پاسخ مثبت به اینگونه تهدیدها می دهند و سایرین تنها به این دلیل که ثابت کنند هیچ گاه مجبور به انجام عملی نیستند دقیقا کار مخالف نظر شما را انجام می دهند. اگر زمان عمل به گفته هایتان فرا برسد، چه کار می کنید؟ عقب نشینی میکنید و یا به جنگ با همسرتان ادامه میدهید؟
طور دیگر به قضیه نگاه کنید و طرز برخورد خود را تغییر دهید. آگاه ساختن طرف مقابل از نتایج کار خود عملی عاقلانه است اما باید با ملایمت بیان شود، مثلا: "اگر طبق خواسته من عمل نکنی موجب میشود که من ...." اگر او در انجام خواسته شما قصور کند حداقل شما او را از نتیجه کارش آگاه ساخته اید.
اما شما چطور میتوانید از نتیجه کار مطمین باشید؟ چطور همه چیز بر وفق مراد شما پیش خواهد رفت؟ راههای زیادی برای انتقال افکار وجود دارد که مهمترین آنها "گفتار" است. شما به وسیله گفته های خود میتوانید شخص مقابل را متوجه کلیه آمال درونی خود بکنید. به کار بردن جمله های زیر میتواند مشکل هر رابطه ای را به آسانی برطرف کند:
-- چیزی هست که برای من اهمیت زیادی داره، اگر ممکن باشه میخواستم امروز در موردش باهات صحبت کنم.
-- من فکر میکنم ما دو تایی از پس این مشکل بر می آییم.
-- تحمل این قضیه واقعا برای من سخته، فقط میخواستم نظرمو در مورد این مطلب با تو در میون بذارم.
-- فقط میخوام به من گوش بدی و تا وقتی حرفام تموم نشده قضاوت نکنی.
-- اصلا لازم نیست تمام مشکلات همین حالا حل بشه، فقط می خوام حرفامو بشنوی.
اصل سوم: در یک زمان خاص تنها بر روی یکی از مشکلات خود تمرکز کنید تا به نتیجه برسید.
یکی از اساسی ترین مشکلات من هنکام روان درمانی زوج ها، دور نگه داشتن آنها از خلط کردن چند مبحث مختلف است. موشکافی و تجزه تحلیل چند مساله مهم در آن واحد غیر ممکن است. و تنها دلیل شکست در راه حل مشکلات آمیختن آنها با یکدیگر است. به تازگی من و همسرم در مورد مسایلی پیرامون مدیریت مالی زندگی به مشکل بر خوردیم و بحث و جدال را شروع کردیم. سپس تصمیم گرفتیم با قضیه منطقی برخورد کنیم. اشتباهاتمان را پذیرفتیم و به موضوع بحث اصلی پرداختیم. البته برای رسیدن به نتیجه مطلوب کمی تلاش لازم است.
با تمرکز بر روی یک موضوع مشخص میتوانید خیلی زود به نتیجه برسید. شاید در نگاه اول کمی مشکل به نظر برسد اما ارزش توجه بیشتر را دارد. شاید شریک زندگیتان با پرداختن به یک موضوع دیگر شما را از ریل اصلی خارج کرده و به بیراهه بکشاند. صحبت کردن پیرامون مسایل مختلف روشی موذیانه برای تغییر موضوع بحث است. هر زمان با چنین مشکلی مواجه شدید به عنوان مثال بگویید: "اجازه بده در حال حاضر به این موضوع بپردازیم و -------- (موضوع بعدی) را برای یک وقت دیگر بگذاریم."
اصل چهارم: زمان و فضای مناسبی را برای بحث و مذاکرات خود در نظر بگیرید.
همیشه زمان و مکان مناسبی برای حل مشکلات شما وجود دارد. ابتدا مکان: دقیقا نمی توان گفت کدامیک از اتاق های خانه مناسب است، فقط کافی است برای هر دو نفر فضایی آرام بخش باشد. ممکن است برای عده ای میز آشپزخانه و برای سایرین اتاق خواب باشد. توجه داشته باشید که هیچ گاه در ملا عام و یا خانه دوستان و آشنایان بحث خانوادگی را شروع نکنید. چنین گفتگوهایی ارزش برگزاری در یک مکان مناسب را دارند.
سهل انگاری در انتخاب یک مکان مناسب بزرگترین اشتباه است که متاسفانه بسیاری از زوج ها مرتکب آن می شوند.
انتخاب زمان مناسب به اندازه مکان از اهمیت ویژه برخوردار است. در این مبحث می بایست سه امر اساسی مورد توجه قرار گیرد.
اولا شما باید (و واقعا باید) مشکلات را در نقطه شروع شناسایی کنید تا قدرت داشته باشید قبل از اینکه به یک خصوصیت اخلاقی در فرد مقابل تبدیل شوند آنها را رفع کنید. بسیاری از افراد پس از اینکه طرف مقابل برای بیستمین بار مرتکب اشتباهی میشود، احساس ناراحتی می کنند که دیگر آن زمان بسیار دیر است. هر چه طرف مقابل مدت زمان بیشتری به کار اشتباه خود ادامه دهد شما باید نیروی بیشتری صرف کنید تا بتوانید او را از این عمل باز دارید. اگر دست روی دست بگذارید و توقع داشته باشید که همه مسایل به خودی خود حل شوند هیچ گاه نباید انتظار داشته باشید تا خواستهای شما برآورده شود و نیازهایتان مرتفع گردد.
ثانیا مطمئن شوید که به اندازه کافی زمان هست تا بتوانید به طور کامل به موضوع مورد بحث بپردازید. عده زیادی از بیماران من مسایل بسیار مهم را درست در زمان خاتمه جلسه بیان می کنند و بعد از اینکه من به آنها پایان جلسه را اعلام میکنم آنها عصبانی میشوند. مورد مشابه در روابط خانوادگی وجود دارد. شروع بحث هنگام خروج از منزل یا رفتن به محل کار بی فایده است. البته توجه داشته باشید اگر بحث برای مدت زمان زیادی به تعویق افتد ممکن است مشکل شما به دست فراموشی سپرده شود و برای همیشه حل نشده باقی بماند. بنابراین زمان مناسبی را برای شروع بحث رودر رو انتخاب کنید. (مکالمه تلفنی به اندازه کافی اثر بخش نیست.)
ثالثا اگر ساعت ها بر روی مشکل خود بحث کردید و به نتیجه مطلوب نرسیدید، شاید وقت آن رسیده باشد که جلسه را تعطیل کنید و ادامه آن را به زمان دیگری موکول کنید. زمانیکه هر دو طرف خسته باشند ممکن است بحث به حاشیه کشیده شود؛ پس بهتر است بر سر این مساله با یکدیگر توافق کنید و ادامه بحث را زمانی که هر دو طرف از آمادگی کامل برخوردار بودند ادامه دهید.
اصل پنجم: اگر نسبت به همسر خود بی اعتنایی کردید و او را آزرده خاطر ساختید؛ از او عذرخواهی کنید.
عذرخواهی یک عمل کوتاه و شیرین است. هیچ کس کامل و بی عیب نیست. گاهی پیش می آید که دانسته و یا نادانسته به احساسات طرف مقابل خود لطمه می زنید. ممکن است در آن لحظه ارواح خبیثه شما را احاطه کرده باشند اما چیزی که اهمیت دارد این است که در حال حاضر پشیمان هستید. غرورتان را کنار بگذارید و از همسرتان طلب بخشش کنید.در شرایط مشابه هنگامیکه شما نیز مورد بد رفتاری و بی احترامی قرار گرفتید، می توانید انتظار عذرخواهی از جانب همسرتان را داشته باشید.
ممکن است شما والدینی داشتید که برای حقوق یکدیگر ارزشی قائل نبودند، به حریم شخصی یکدیگر تجاوز میکردند و مشکلات زندگی روابط آنها را به راحتی پایمال میکرد. من حاضرم با شما شرط ببندم که آنها هیچ گاه از یکدیگر عذرخواهی نمی کردند. پس متفاوت باشید. اشتباهات خود را قبول کنید تا از هر قید و بندی به دور باشید. برای شریک زندگی تان ارزش قائل باشید و اجازه ندهید تا مشکلات سرانجام ناخوشی را برای شما به همراه داشته باشند.
اصول و فنون یاد شده را می توانید در زمینه حل کلیه مشکلات خود به کار گیرید تا در حل تمام مشکلات روابط زناشویی خود به موفقیت دست پیدا کنید.
نانو تکنولوژی در پزشکی وسلامت عمومی چه نقشی دارد؟
شنهای روان یا غبار غلیظ بر سلامت انسان چه تاثیری دارد؟
چه ورزش هایی سلامت کودکان را تامین می کند؟
کنترل آلاینده ها از طریق فن اوری نانو تکنولوژی
خیلی ها بارها از من سوال کرده اند که آیا می توان دوباره به وضع سابق برگشت؛ یعنی همه چیز دوباره مثل روز اول آشنایی یا روز اول عاشق شدنمان شود؟
پاسخ من این است: شما نمی توانید برای تمام عمر عاشق شوید. بالاخره یک روز می آید که از عشق بیرون می آیید. تغییر تنها مسئله دائمی و ثابت در دنیاست. زندگی همیشه آنطوری که هست نمی ماند.
به دلیل همین تغییر است که زندگی همیشه زیبا است.
اما به خاطر ایمانتان می توانید تا پایان عمر کنار هم بمانید.
برای اینکه رابطه تان را بادوام نگه دارید، باید یاد بگیرید چطور به دعواها و مشاجراتتان پایان داده و اختلافات را از میان بردارید.
1. مراقب اوقاتی باشید که می خواهید با قدرت هر چه تمامتر حرف خودتان را به کرسی بنشانید.
از بحث کردن با او درمورد اینکه کجا می رود و کجا می آید، چرا برای بچه ها به اندازه کاف یوقت نمی گذارد، چرا آنطور که شما دوست دارید جلوی دوستانتان رفتار نمی کند، چرا مدل موهایش را آنطوری درست می کند و از این قبیل، خودداری کنید.
باید بفهمید که با این کارها فقط می خواهید همسرتان را آنطور که خودتان دوست دارید بسازید، نه طوری که خودش دوست دارد زندگی کند.
2. بدانید که وقتی احساس آزردگی یا رنجیدگی می کنید، این احساس واکنش خودتان است.
یک روز صبح ممکن است با حس ناراحتی به سر کار بروید، یا به خاطر یک تجربه بد، احساس کنید که اعتماد به نفستان به شدت پایین آمده است.
همسرتان جلو می آید و در آغوشتان می گیرد، و بعد حس خوبی نسبت به خودتان پیدا می کنید.
اما امروز نه. امروز دچار تردید، اضطراب و ناامنی درمورد خودتان شده اید و عمل همسرتان را اشتباه می گیرید و ناراحت می شوید. اینجاست که دعواها و قهر کردن ها شروع می شود.
پس یادتان باشد. اگر احساس می کنید از نظر عاطفی ناراحت و آزرده خاطر هستید، همه اش به خاطر رفتار و حرف های دیگران نیست، به رفتار و واکنش خودمان هم بستگی دارد.
3. به خودتان یادآور شوید که قدرت متوقف کردن همه چیز را دارید.
اگر دوست داشته باشید با واقعیت روبه رو شوید و واکنشی درست و مناسب انتخاب کنید، مطمئناً خواهید توانست رابطه تان را با همسرتان بادوام نگه دارید.
این را همیشه به یاد داشته باشید: هیچ کس به مسائل آنطور که واقعاً هست واکنش نشان نمی دهد، بلکه به تصاویر و افکاری از آن مسئله که ساخته و پرداخته خودشان است واکنش نشان می دهند.
اکثر اوقات، رفتار و واکنش های همسر شما واقعاً به منظور ناراحت کردن یا دلسرد کردن شما نیست، فقط به این دلیل است که او آن مسئله یا مشکل را به طریقی متفاوت از شما می بیند و درک می کند.
همیشه از خودتان بپرسید، چرا او (همسرتان) اینطور رفتار کرده است؟
4. نظرات خودتان را به واقعیت نچسبانید.
واقعیت: خانمتان می خواهد کمی آزادی بیشتری داشته باشد و کمی از شما فاصله بگیرد. نظر شما: رابطه ما دیگر هیچ اهمیتی برای او ندارد.
واقعیت: دوست پسرتان غذایی که خودش دوست دارد را سفارش می دهد. نظر شما: او هیچوقت فکر نمی کند که من امروز دوست دارم چه بخورم.
واقعیت: شوهرتان از سر کار که برمی گردد لباسهایش را روی تخت ولو می کند. نظر شما: این کار را عمداً برای اذیت کردن من انجام می دهد.
با این طور فکر کردن آشوبی راه می اندازید. همین مسائل پیش پا افتاده است که منجر به جر و بحث و دعواهای شدید می شود.
از خودتان بپرسید، آیا دارید به نظرات خودتان واکنش می دهید؟
5. با خودتان تمرین کنید که بتوانید همسرتان را با شخصیت خود تحت تاثیر قرار دهید.
یک چیز را می دانید؟ خیلی از آدم ها خودشان را آنقدر پست و ناتوان می بینند که فکر می کنند نمی توانند یک دعوا و مرافعه با همسرشان را حل کنند.
پس چه می کنند؟ به این دعوا و مشاجره همینطور ادامه میدهند.
فقط کافی است به خودتان یادآور شوید که دو نفر آدم متفاوت، ممکن است به شکل متفاوتی به یک مسئله نگاه کنند. اگر دیدید که به خاطر یک مسئله خیلی کم اهمیت به دعوا و مشاجره ادامه می دهید، تصمیم بگیرید که همان موقع این بحث الکی را متوقف کنید. با خودتان بگویید که ارزشش را ندارد به خاطر موضوع به این کم اهمیتی، رابطه فوق العاده خودتان را خراب کنید.
یادتان باشد، یک رابطه لزوماً به این معنا نیست که هیچوقت نباید با طرف مقابلتان
نانو تکنولوژی در پزشکی وسلامت عمومی چه نقشی دارد؟
شنهای روان یا غبار غلیظ بر سلامت انسان چه تاثیری دارد؟
چه ورزش هایی سلامت کودکان را تامین می کند؟
کنترل آلاینده ها از طریق فن اوری نانو تکنولوژی
نانو تکنولوژی در پزشکی وسلامت عمومی چه نقشی دارد؟
شنهای روان یا غبار غلیظ بر سلامت انسان چه تاثیری دارد؟
چه ورزش هایی سلامت کودکان را تامین می کند؟
نانو تکنولوژی در پزشکی وسلامت عمومی چه نقشی دارد؟
شنهای روان یا غبار غلیظ بر سلامت انسان چه تاثیری دارد؟
چه ورزش هایی سلامت کودکان را تامین می کند؟
نانو تکنولوژی در پزشکی وسلامت عمومی چه نقشی دارد؟
شنهای روان یا غبار غلیظ بر سلامت انسان چه تاثیری دارد؟
چه ورزش هایی سلامت کودکان را تامین می کند؟
اشتغال زنان در بیرون از خانه دارای امتیازاتی است؛ به عنوان مثال:
1) بهرهمندی از توانمندی علمی، هنری، فنی و...
2) کمک به اقتصاد خانواده و...
در بیان آسیبهای کار زنان نیز میتوان به مواردی اشاره کرد:
1) فرسودگی ناشی از بالا رفتن فشار عصبی به دلیل افزایش مسئولیتها؛ مدیریت همزمان کار بیرون و مسئولیت خانه داری
اگر خانم شاغلی نتواند به درستی زندگی خود را مدیریت کند، آسیبهای بیشتری متوجه زندگی او و خانوادهاش میشود
2) کاهش زمان استراحت، دیدارهای خانوادگی و بودن درکنار اعضای خانواده بخصوص همسر و فرزندان
3) آسیب دیدن فرزندان و احساس گناه مادران به هنگام ترک فرزندان خردسال و واگذاری آنها به دیگران.
4) تقویت رفتارهای مردانه، شکل گیری روحیه خشک و حسابگرانه بخصوص درصورت اشتغال در کارهای صرفا اقتصادی مثل بانکداری، معدن و...
5) استقلال مالی و احساس نیاز نداشتن به همسر، که موجب تضعیف اقتدار شوهران میشود و...
البته همه موارد بالا (آسیبها و امتیازات) با توجه به مدیریت زن و نحوه اشتغال وی قابل افزایش یا کاهش و یا تغییر به یکدیگر است، یعنی اگر خانم شاغلی نتواند به درستی زندگی خود را مدیریت کند، آسیبهای بیشتری متوجه زندگی او و خانوادهاش میشود.
در این مطلب قصد نداریم به این سوال پاسخ دهیم که اشتغال زنان خوب است یا بد و بیشتر به موضوع سوال مطرح شده خواهیم پرداخت.
آنچه در این میان مهم است اینکه حال زن از طریق محبت گرفتن از همسر، مشارکت در مسئولیتها، مراقبت، پرورش و تربیت فرزند (زایمان، شیردهی) و... خوب میشود که ناشی از ترشح هورمون عشق و الفت (اکسی توسین) است. یعنی وقتی زن در درجه اول کاری را برای کسی انجام میدهد و در ازای آن پول دریافت میکند هورمون مردانه (تستوسترون) افزایش مییابد (مانند حقوق گرفتن، پس انداز کردن و...) اما اگر همین درآمد (بدون اجبار!) صرف مشارکت در اقتصاد یا مسائل رفاهی خانواده شود میتواند اکسی توسین را تقویت و تحریک کند؛ یعنی اشتغال زن در راستای ماهیت زنانه وی است و موجب بهبود روحیه و حال او میشود اما اگر مدام در حال جمع کردن پول و سرمایه گذاری اقتصادی باشد رفتارهای مردانهاش را تقویت کرده است!
حال با توجه به اطلاعات محدودی که در سوال وجود دارد میتوان گفت: شما به نوعی درصدد تحریک هورمون عشق و الفت (اکسی توسین) هستید یعنی با فداکاری که میکنید و مشارکتی که در اقتصاد خانواده دارید نقش زنانه خود را خوب ایفا میکنید، اما به نظر میآید سه اشکال در کار شما وجود دارد:
این کار یعنی دادن حقوق به همسرتان به انتخاب خودتان نیست یا در انجام آن دچار تعارض هستید (حقوقم را باید بدهم یا برای خودم نگه دارم) وقتی با انتخاب خود کاری را نمیکنیم مدام دچار تنش و نداشتن احساس آرامش خواهیم بود پس بهتر است برای حل تعارض به این ترتیب عمل کنید:
1) اگر از حقوق خود، ریالی را به شوهرتان ندهید چه اتفاقات بدی میافتد؟ جنجال، آشفتگی وضع اقتصادی خانواده، قهر و...؟
2) اگر کار کردن را با این شرایط کنار بگذارید چه اتفاقات بدی میافتد؟
3) اگر خود را مجاب به ادامه همین وضع کنید چه اتفاقات بدی میافتد؟
با بررسی و تحلیل سود و زیان هر کدام از موارد بالا، دست به انتخاب درست بزنید و مسئولیت انتخاب خود را بپذیرید. در واقع باید ببینید کدام یک از موارد بالا ضررهای کمتر و سود بیشتری دارد سپس همان را انجام دهید.
وقتی زنان فداکاری میکنند اما دیده نمیشوند یا به اندازه کافی چیزی به دست نمیآورند (به عنوان مثال به اندازه کافی حمایت نمیشوند یا مورد قدردانی و توجه قرار نمیگیرند) فداکاری خود را یک فشار تلقی میکنند یعنی فداکاری منفی! ولی آنچه ارزش دارد یک فداکاری مثبت است.
در فداکاری مثبت زن با کنار گذاشتن آرزوها وخواستههای خود به منظور حمایت از دیگری (همسر، فرزند و...) اهمیت بیشتری به شخص مقابل میدهد و توانایی خود را در دوست داشتن تقویت میکند (که موجب ترشح اکسی توسین میشود).
فداکاری توام با «توقع» چندان موجب تحریک هورمون عشق و الفت نمیشود زیرا آمیخته با منفی بودن و عصبانیت است فداکاری بدون قید و شرط تولید کننده قوی آرامش و عشق است و هرگز فرد را دچار نفرت و پشیمانی نمیکند؛ مثل بیدار شدن در نیمه شب و مراقبت از فرزند مریض یا آرام کردن نوزادی که گریه میکند. البته برای حل چنین مشکلی میتوانید:
1) انتظارات خود از همسرتان را به او بگویید، به عنوان مثال به او بگویید که با یک تشکر ساده احساس بهتری در ادامه این رفتار خواهید داشت.
2) معنای مثبتی برای رفتارتان بیابید؛ مانند: کاهش فشار مالی از همسرتان، پیشرفت اقتصادی خانواده، انجام یک کار خیر و معنوی (گره گشایی از مشکلات مالی همسر)، تقویت احساس مردانگی در همسر و جلوگیری از احساس ضعف او و...
یک ترس مشترک میان بسیاری از زنان این است که اگر فداکاری را متوقف و به خود بیشتر توجه کنند مردان آنان را دوست نخواهند داشت اما این حقیقت ندارد چون مردان همیشه زنی راضی و موفق را دوست دارند.
*از آنجا که شما در بیرون از خانه انرژی و درآمدتان را فدای همسر و خانواده میکنید و در خانه هم به مسئولیت خانه داری میپردازید احتمالا دچار فشار عصبی شدهاید پس بهتر است تعادلی بین نیازهای زندگی مشترک و نیازهای شخصیتان برقرار کنید یعنی رسیدگی بیشتر به حال و اوضاع روانی خود؛ مثل رسیدگی به ظاهر، تفریح، ورزش، دید و بازدید و... تا از این فشار خارج شوید و احساس بهتری به نقش خود پیدا کنید.
* پول را از حرفهای روزمره خارج کنید. مهم نیست که یکی از شما 22 میلیون در سال درآمد دارد و آن دیگری 220 میلیون. مهم این است که هر دو شما کار میکنید و هر دو شما ساعتهای روز و هفتهتان را به خانواده اختصاص میدهید.
*حرف بزنید! این مشکلات در یک نشست گفتگو حل نمیشوند. همچنین نمیتوانید تصور کنید که تقسیم کارهای خانه، پول و قدرت تصمیمگیری به خودی خود حل میشود. این مسائل با احساسات درگیر است. ذهن هر زوج با الگوهای سنتی، انتظارات و توقعات خودشان و والدینشان برای موفق بودن، و نظرات خودشان و نسل کنونی درمورد یک مرد یا زن واقعی بودن، درگیر است. این مسائل ساده نیست و معمولاً به طرقی پیچیده و عجیب پیش میآیند.
* درمورد تصمیمگیریهای مالی صحبت کنید. در نسلهای قبلی، پول درآوردن بود که تعیین میکرد چه کسی تصمیمگیریهای مالی را انجام میدهد. شما بعنوان زوجهای پیشگام باید درمورد این تصمیمگیریها با هم بحث کنید - که البته بهتر است زمانی باشد که هیچ تصمیم مهمی لازم نیست آن زمان گرفته شود. در این مورد حرف بزنید که در خانواده هر کدامتان تصمیمات چگونه اتخاذ میشد و نتایج هرکدام چه بوده است.
*وقت بگذارید و در این مورد حرف بزنید که درآمد هر کدامتان چقدر است؟ به چه حسابهای بانکی نیاز دارید؟ کدامتان به کدام هزینهها و پولها دسترسی دارید؟ قبضها چطور باید پرداخت شوند؟ کدام تصمیمات مالی را باید به تنهایی و کدامها را در کنار هم بگیرید؟ و اگر باز هم بحث احساسی شد، بدانید که دیگر درمورد مسائل مالی حرف نمیزنید. وارد مسائل عمیقتری شدهاید.
* برای کمک گرفتن از متخصص تردید نکنید. اینکه مسائل مالی بخواهد یک رابطه خوب را خراب کند واقعاً ناراحتکننده است. باید بدانید که مسائل حول محور پول و قدرت، برای اکثر افراد مسائلی کهنه و عمیق هستند. اگر متوجه شدید که شما و همسرتان مدام سر بحثها مالی، تصمیمگیریها و کارهای خانه مشاجره میکنید، به این نتیجه نرسید که مشکل همسر شماست. ممکن است به یک مشاور متخصص و بیطرف نیاز داشته باشید که احساسات، برخوردها و رفتارهای هرکدام از شما را بررسی کند. یک مشاور خوب میتواند به شما کمک کند کنار هم باشید.
چگونه می توان جلوی آثار جانبی تشعشع لامپ های کم مصرف بر چشم و پوست را گرفت؟
ورزش های ضد استرس برای بهتر شدن وضعیت روانی و احساسی افراد کدامند؟
چطور میزان فعالیت فیزیکی خود را ارتقاء دهیم؟
ورزش های مخصوص افراد مبتلا به بیماران قلبی و دیابت
بااینکه چیزهایی که زنها درمورد مردها بدشان میآید ترکیبی از ویژگیهای کوچک و بزرگ است، اینجا به 10 مورد از آزاردهندهترین این ویژگیها اشاره میکنیم:
بااینکه بیشتر خانمها از قسم خوردن آقایان وقتی خودشان ناراحتند بدشان نمیآید اما از مردهایی که فکر میکنند قسم خوردن تنها راهی است که حرفشان را باور کنند متنفرند.
بیشتر خانمها مردی میخواهند که از آنها محافظت کند و به آنها احساس امنیت دهد اما به دنبال دیکتاتوری که به آنها دستور دهد چه بکنند و کجا بروند و با کی حرف بزنند و یا چه بپوشند نیستند. زنان از مردانی که قصد کنترل دارند میترسند و از آنها فرار میکنند.
خیلی مهم است که مردها درک کنند که وقتی همه چیز جدی میشود، زنها توقع دارند که شما دو نفر خودتان را محدود به همدیگر کنید. زنها از اینکه بازیچه کسی قرار بگیرند و با کسی بمانند که از متعهد شدن میترسد متنفر هستند.
زنها عشق واقعی همراه با حس ارتباط عاطفی به مردشان را میخواهند. اگر طرفتان احساس کند که فقط بخاطر رابطهجنسی سراغ او میآیید خیلی زود از شما دور شده و حتی اجازه دست زدن به خود را هم به شما نخواهد داد.
بااینکه ظاهر همه چیز نیست اما زنان به مردانی که به خود نمیرسند، موهایشان ژولیده است، بوی عرق میدهند، ناخنهایشان بلند شده، دهانشان بو میدهد و لباسهای چروک میپوشند جذب نمیشوند. علاوه بر این، متناسب نگه نداشتن اندامتان به خانمها نشان میدهد که احترامی برای خودتان قائل نیستید و هیچ انگیزه و نظمی در زندگی ندارید.
زنها واقعاً از مردان قابل پیشبینی که هیچوقت کار متفاوتی انجام نمیدهند بدشان میآید. آنها عاشق مردانی هستند که سرشار از سورپرایزهای عالی اند.
اگر از گذراندن وقت با دوستانتان خیلی بیشتر از همسر یا نامزدتان لذت میبرید و همسرتان هیچوقت نمیتواند ساعتی دونفره با شما داشته باشد، مطمئناً یک جای کار میلنگد.
زنها از مردهایی که هر صحبت کوچک را به بحثی ادامهدار و مشاجره تبدیل میکنند و باعث میشود آنها مجبور شوند مدام حالت دفاعی به خود بگیرند خوششان نمیآید.
بااینکه متاسفانه نگاه کردن به خانمها برای برخی آقایان مسئلهای عادی شده است (البته نه زیاد از حد آن)، اما وقتی اینکار را جلوی زن زندگیتان انجام دهید مشکلساز خواهد شد.هر چند فردی که نگاهش سالم باشد خیلی به حضور و عدم حضور همسرش کاری ندارد و همیشه مراقب نگاه خود است.
اعتمادبهنفس و استقلال ویژگیهایی بسیار جذاب در آقایان است، اما وابستگی و ناامنی اینطور نیست. زنها دوست ندارند با مردانی باشند که به خودشان اعتماد ندارند و برای روابط، کار و دوستیهایشان نیاز به تایید و حمایت دائمی دارند.
این 6 رفتار نادرست ، در واقع از مهمترین علل دعواهای زناشویی است ، باید به خانم های محترم هشدار بدهم که چنانچه این 6 رفتار را کنار نگذارند ، در قلب همسر خود جایی نخواهند داشت!
یکی از مهمترین انتقادات آقایان ، غر زدن های مدام خانم هاست ، البته من نمی گویم هیچ وقت از شوهرتان ایراد نگیرید و انتقاد نکنید ، ولی انتقاد کردن آداب و روشهایی - مخصوصا در مواجهه با آقایان- دارد که باید آنها را رعایت کنید ، 3 مورد غر زدن داریم که تضمینی زندگی شما را تلخ می کند!
- مواردی که از آن مدتها گذشته است.
مثلا سالها پیش همسر شما کمدی برای خانه خریده است ، شما هم مدت هاست دارید از آن استفاده می کنید ، دلیلی ندارد مدام این مسئله را پیش بکشید و به خرید همسرتان ایراد بگیرید.
- موارد که تصمیمی که باید در مورد آن - غلط یا درست - گرفته شده است.
وقتی در مورد کاری تصمیمی گرفته شد ، بهترین کار این است که هم شما و هم همسرتان هر دو تمام تلاش تان را برای تحقق درست آن تصمیم بکار بگیرید ، مثلا تصمیم گرفتید آخر هفته به مهمانی بروید ، کاری به شرایط نداریم بالاخره تصمیمی است که گرفته شده و بهتر است با همسرتان راه بیایید و به او در این تصمیم کمک کنید.
- مواردی که شما یا همسرتان کنترلی روی آن ندارید و در واقع کاری از دست تان بر نمی آید.
در زندگی مسائلی وجود دارد که شما نمی توانید برای تغییر آن کاری بکنید ، البته همیشه و در هر شرایطی می شود کاری انجام داد ، ولی شاید به دلایل خاص یا به دلیل قرار گرفتن در شرایطی خاص ممکن است شما نتوانید تغییری ایجاد کنید ، در چنین شرایطی بهتر است با همسرتان مدارا کنید و به او کمک کنید تا بالاخره بتوانید زمانی شرایط را تغییر دهید ، دوستی داشتم که در نزدیکی مادرش زندگی می کرد ، خب نزدیک بودن بیش از حد به خانواده هم برای زن و هم برای مرد ، خوب نیست ، ولی شرایطی بود که ایجاد شده بود ، همسر دوستم خیلی مایل نبود آنجا زندگی کند ، ولی واقعا شرایط دوست من طوری نبود که بخواهد خانه را عوض کند ، آنها تقریبا 2 سال آنجا زندگی کردند و بعد شرایطی برایشان فراهم شد که بتوانند مستقل زندگی کنند. پس حواستان را جمع کنید که وقتی شوهرتان کاری خارج از توان یا کنترلش است ، در این موارد غر نزنید و منتظر ایجاد شرایط بهتر باشید.
یادتان باشد یکی از مهمترین ویژگی های مشترک در زنان موفق این است که می توانند نگرانی خود را کنترل کنند.خانم ها معمولا نگران همه چیز می شوند و معمولا هم به بدترین اتفاق ممکن فکر می کنند ، باور کنید 99 درصد این فکرهای شما هیچ وقت اتفاق نمی افتد ، پس لطفا برای آرامش خودتان و شوهرتان از نگرانی و فکر کردن به اتفاقات منفی دور شوید و مطمئن باشید خیلی از اتفاقات منفی که ما به آن فکر می کنیم هیچ وقت در زندگی ما اتفاق نمی افتند.
اگر می خواهید شوهر خود را تبدیل به یک انسان بداخلاق و بی انگیزه کنید ، بهترین کار ممکن مقایسه کردن است ، باور بکنید یا نکنید بزرگترین مشکلات زناشویی چه از طرف مرد چه از طرف زن منشا مقایسه دارند ، حداقل شما در زندگی تان این اشتباه را مرتکب نشوید ، همسر شما هر کس که باشد ، همسر شماست ، به هیچ وجه به خود اجازه ندهید همسر خود را با کسی مقایسه کنید.
هیچ گاه در جمع به شوهرتان کنایه نزنید و شوخی نکنید ، مثلا شوهر شما دارد در مورد تاریخ سفری که سال گذشته به مشهد داشته در جمع صحبت می کند و می گوید ما بهمن ماه به مشهد رفتیم ، شما سریع می گویید :" نه اواخر دی بود رفتیم" ، این شاید از دید شما خیلی بی اهمیت باشد ، اما همین چیز بی اهمیت به نظر شما ، کم کم همسرتان را ضعیف می کند و باعث می شود نتواند تمام توانایی های خود را در زندگی نشان دهد. کنایه زدن ، تصحیح اشتباهات و انتقاد ، مرد را ضعیف می کند ، خواهش می کنم این رفتار را اگر تا امروز داشتید همین الان کنار بگذارید.
خانم محترم، خانواده حریمی دارد که باید حفظ شود ، تنها کسی که می توانید از مسائل زندگی خود با او صحبت کنید یک مشاور امین است و نه هیچ کس دیگر ، مشکلات زندگی خود را برای هیچ کس بازگو نکنید.
زن زرنگ وقتی چیزی می خواهد برنامه می ریزد ، صبوری می کند ، تلاش می کند ناامید نمی شود و در نهایت هم به چیزی که می خواهد می رسد و هم علاقه شوهر به خودش را بیشتر می کند.
و برعکس زنی که ناتوان و ضعیف و پرتوقع است از ایراد گرفتن و مقایسه کردن زندگی دیگران و بداخلاقی و ... چیزی کم نمی گذارد ! و اتفاقا او هم به همان چیز می رسد ولی دیگر جایگاهی در قلب شوهرش ندارد.
چگونه می توان جلوی آثار جانبی تشعشع لامپ های کم مصرف بر چشم و پوست را گرفت؟
ورزش های ضد استرس برای بهتر شدن وضعیت روانی و احساسی افراد کدامند؟
چطور میزان فعالیت فیزیکی خود را ارتقاء دهیم؟
ورزش های مخصوص افراد مبتلا به بیماران قلبی و دیابت
می توانیم اختلافات را به صورت آشکارا و صادقانه حل کنیم؛ که هر دو طرف بتوانند به نیازهای خودشان برسند و هیچ کس مجبور نباشد ببازد.
من و تو، با هم در مورد نیازهایمان اختلاف داریم. من نیازهای تو را محترم می شمرم، اما باید به نیازهای خودم هم احترام بگذارم. پس بیا توافق کنیم که با هم به دنبال راه حلی بگردیم که نیازهای تو را برآورد و هم مال مرا ارضا کند. تا این که هیچ کدام نبازیم.
- هیچ کدام در یافتن راه حلی برای اختلاف از قدرتشان استفاده نکنند.
- لازم است برای تأثیر گزاری بر همسرتان و ترغیب او به حل اختلاف بدون باخت، شما با پیام های من ... بازدارنده پیش قدم شوید: " من میل دارم ببینم آیا راه حل دیگری برای حل این مسئله هست؟ مثلا ممکنه ما با هم بنشینیم و راه حلی پیدا کنیم که هر دو دوست داشته باشیم؟" یا "من این قدر برای رابطه مان ارزش قائلم که جداً می خواهم راه های جدیدی را برای حل مسئله مان امتحان کنم. دوست دارم تو را هم در جریان این روش ها بگذارم."
- زمانی را انتخاب کنید که کاملا آزاد باشید. چون وقت بسیاری می گیرد. در خانواده ممکن است عصر جمعه وقت خوبی باشد.
- حتما راه حل های پیشنهادی برای مسئله را یادداشت کنید.
شش مرحله برای حل اختلاف بدون باخت وجود دارد:
درک روشن نیازهای یکدیگر برای حرکت به سوی راه حلی که ارضا کننده آن نیازها باشد، اساسی است. در این اولین قدم توجه شما به نیازها است و هنوز نوبت راه حل ها نیست. نیازهایی مثل: وقت آزاد بیشتر و یا آرزوی داشتن تفریح و ....
قدم دوم: به وجود آوردن راه حل های ممکن
مرحله ای که هر دوی شما می گویید:" بیا عقل هایمان را روی هم بگذاریم و یک راه حل سازنده پیدا کنیم."
برای این که از این مرحله بیشترین استفاده را ببرید، بهترین کار این است که :
- هر دوی شما این کار را به صورت یک تجربه خلاقانه حقیقی ببینید و آزادانه عقاید و نظرات خود را در مورد حل مسئله بیان کنید.
- همین طور از قضاوت یا انتقاد از راه حل های دیگران بپرهیزید
- سعی کنید فهرستی از تمام راه حل های ممکن تهیه کنید.
- اگر روال کار سست شد ، مسئله را به صورت نیازها بیان کنید. گاهی اوقات این کار دوباره چرخ ها را به گردش می اندازد.
راه حل هایی را که طبق توافق دو طرف کارایی لازم را ندارند حذف کنید. بعضی اوقات در زمان ارزش یابی راه حل ها ، یک راه حل کاملا تازه به نظر می رسد که از دیگر راه حل ها بهتر است.
اگر دو طرف راه حلی را آزادانه انتخاب نکنند ممکن است بعدا به آن عمل هم نشود. وقتی ظاهرا به یک نتیجه قابل قبول برای هر دو طرف نزدیک شدید، آن را بیان کنید تا مطمئن شوید هر دو طرف فهمیده اند تا سوء تفاهمی پیش نیاید.
راه حل یک چیز است و عمل به آن چیز دیگری. مشخص کنید چه کسی باید تا چه وقت چه کاری را انجام دهد.سازنده تر آن است که قبول کنیم دیگری به تصمیم عمل می کند، بنابراین هرگز سوال" اگر عمل نشد چه..؟" را مطرح نکنید. در بیشتر موارد لازمه ارتباط متقابل ، اعتماد متقابل و عملکرد موثر به آن است. سرزنش و غر زدن بیشتر باعث وابستگی و رنجش می شود تا به عهده گرفتن مسئولیت شخصی. اگر با گذشت زمان ، طرف دیگر به سهم خود از تصمیم گرفته شده عمل نکند لازم است بگویید مثلا: " من جداً نا امید و ناراحتم چون ما در مورد اختلافمان توافق کردیم و تو به توافق خودت عمل نکردی" آن وقت شخص دیگر متوجه می شود که شما از او انتظار داشتتید مسئول باشد.
حالا زمان آن فرا رسیده که تأثیر بخشی راه حل خود را با این سوال مورد ارزش یابی قرار دهید: آیا در حقیقت این راه حل به نیازهای هر دو ما پاسخ می دهد؟ ممکن است همیشه مطلوب ترین نتیجه به وجود نیاید و ممکن است با رسیدن به یک هدف ، هدف دیگری که از اولی مهم تر بوده به خطر بیفتد. اگر چنین اتفاقی افتاد ، اطمینان داشته باشید که درِ گفتگوی دوباره را همیشه باز نگه خواهید داشت.
چگونه می توان جلوی آثار جانبی تشعشع لامپ های کم مصرف بر چشم و پوست را گرفت؟
ورزش های ضد استرس برای بهتر شدن وضعیت روانی و احساسی افراد کدامند؟
چطور میزان فعالیت فیزیکی خود را ارتقاء دهیم؟
ورزش های مخصوص افراد مبتلا به بیماران قلبی و دیابت
دقیقا منظور از ناسازگاری یا اختلاف نظر چیست؟ برای بسیاری از ما معنی ناسازگاری "خشم" است. " تهاجم " و " خصومت" است. اختلاف و ناسازگاری یکی از بخش های گریز ناپذیر و لازم تجربه بشری است.
گاهی اوقات نیاز شما با نیاز همسرتان برخورد دارد. مثلا شما و همسرتان پس انداز کوچکی دارید. او می خواهد اتومبیل تازه ای بخرد و شما می خواهید آن را در زمین یا ملک سرمایه گذاری کنید. و یا این که شما می خواهید در آینده نزدیکی بچه ای داشته باشید و شوهرتان می خواهد چند سال دیگر صبر کند.
چرا این همه مردم از اختلاف هراس دارند؟ وضعیت هایی که در زندگی مان دربردارنده اختلاف با دیگران هستند ، بیش از هر چیز دیگر سبب ترس و فشار عصبی می شوند. نمی خواهیم ببازیم. می ترسیم رابطه مان آسیب ببیند. بیشتر ما آموخته ایم که از اختلاف هم مانند خشم و اضطراب باید پرهیز کرد. به روی خود نیاورد و آن را بیان نکرد. همه ما شنیده ایم که مردم می گویند: " در تمام سال های ازدواجمان ما هرگز هیچ عدم توافق جدی نداشته ایم" در حقیقت این آدم ها می گویند که اختلافاتشان هیچ وقت ظاهر نشده و به رو نیامده اند. آن ها خودشان خواسته اند که یا اصلا نفهمند که اختلافی با هم دارند و یا از راه های غیر مستقیم روی آن عمل کرده اند.
یک روش برای حل اختلاف وجود دارد که لازمه اش برنده شدن یکی به قیمت باخت دیگری است که اساسش بر تحمیل قدرت است و همیشه یک نفر می برد و یک نفر می بازد. از این روش اختلافات پنهان به صورتی مثبت و سازنده به سطح نمی آید.
در این وضعیت تو در رابطه برای رسیدن به نیازهایت از قدرت خودت به قیمت باخت دیگری استفاده می کنی. تو حرف خودت را پیش می بری. در نتیجه دیگری می رنجد و رنجش او به تو هم می رسد. از آن جا که نیاز او برآورده نشده او احساس بی عدالتی می کند . واکنش همسرت نسبت به عمل تو کاملا قابل پیش بینی است. مثل:
- از تو انتقاد می کند
- سعی می کند در راه برآورده شدن دیگر نیازهایت کارشکنی کند
- به تو دروغ می گوید
- اغلب پنهانی خواسته های خود را عملی می کند و به خواسته های دیگر تو توجهی نمی کند.
- دیگر نیازهای مهمش را با تو در میان نمی گذارد.
وقتی به قیمت باخت دیگری به نیازت می رسی ، رابطه صدمه می بیند. مشاوران ازدواج می گویند که کمتر ازدواجی است که بتواند تحت فشار زورگویی یکی از دو طرف به دیگری چندان دوام بیاورد. دیر یا زود یک حالت انفجار در کسی که تحت فشار دیگری و در موضع ضعیف، رنجش های خود را فرو برده به وجود می آید.
وقتی شما می بازید و تسلیم می شوید، حالا شما از دیگری رنجیده اید. این روش بیشتر از طرف کسانی به کار گرفته می شود که می خواهند از اختلاف پرهیز کنند. آن ها صلح را به هر قیمتی ترجیح می دهند.مسئله این است که آن ها برای این صلح قیمت بالایی می پردازند.
از آن جا که شما به نیازهای خود نمی رسید، ممکن است دچار بسیاری از این واکنش ها بشوید:
- شما نسبت به همسرتان احساس رنجش و خشم می کنید.
- شما به تدریج از چنین رابطه ای خود را کنار می کشید.
- شما احساس یأس و نگرانی می کنید که نتیجه نرسیدن به خواسته هایتان است.
- شما از اختلافات آینده جلوگیری می کنید.
- به تدریج احساس بی تفاوتی و افسردگی می کنید.
- اغلب پنهانی از جهات دیگر به نیازهای خود می رسید.
- تصمیم می گیرید بعدا برنده شوی، تلافی کنید
- احترام به خود و عزت نفس خود را از دست می دهید.
روشی که ما پیشنهاد می کنیم، اساس آن عدم استفاده از قدرت است. می توان در روابط انسانی اختلاف را به صورت آشکارا و صادقانه حل کرد؛ که هر دو طرف بتوانند به نیازهای خودشان برسند و هیچ کس مجبور نیست ببازد. از این راه می توان به نیازهای متقابل رسید.
بعضی از منافع کاربرد روش بدون باخت از این قرارند:
- باعث می شوند که اختلافات بیان شوند و منصفانه حل شوند
- هر شخصی خودش مسئولیت رسیدن به خواسته های خود را به عهده می گیرد، اما نه به حساب دیگران.( عدم اشتیاق به باخت یک عامل کلیدی است)
- وقتی مسئله ای به صورت منصفانه حل شد دیگر تکرار نمی شود.
- وقتی هر دو طرف ، در تصمیم گیری برای حل مشکلی شرکت داشته باشند بیشتر به انجام آن متعهد می شوند، تا این که آن تصمیم به آن ها تحمیل شده باشد.
- با یکدیگر احساس نزدیکی و عشق بیشتری می کنند. رنجش و دشمنی ناپدید می شود.
اختلافات ممکن است سالم باشند.می توانند به صورت نیرویی مثبت در زندگی مان وجود داشته باشند. می تواند به صورت دعوت به ایجاد ارتباطی منطقی، به وجود آورنده موقعیتی برای شرکت در یک روبه رویی آشکار و صادقانه باشد. آن ها می توانند با حل سوء تفاهمات جوّ ارتباط را پاک کرده و آدم ها را به هم نزدیک تر سازند.
در حقیقت عدم توافق ها در ارتباطات بسیار مفید تر از توافق است. چون به وجود آورنده تغییرات و رشد سالم در انسان ها هستند. بدون اختلاف ، تغییر و پیشرفتی در رابطه به وجود نیامده و زندگی یکنواخت و خسته کننده می شود. به اختلافات می توان بسیار مثبت نگریست. رابطه با همسرتان می تواند از طریق حل موثر اختلاف به رشد برسد.
در مقاله بعدی به راه حل های رفع اختلاف بدون باخت اشاره می کنیم.
چگونه می توان جلوی آثار جانبی تشعشع لامپ های کم مصرف بر چشم و پوست را گرفت؟
ورزش های ضد استرس برای بهتر شدن وضعیت روانی و احساسی افراد کدامند؟
چطور میزان فعالیت فیزیکی خود را ارتقاء دهیم؟
ورزش های مخصوص افراد مبتلا به بیماران قلبی و دیابت
بشر به حکم طبیعت و نیازهایش پیوسته با انسان های دیگر در ارتباط است و کیفیت روابط او به حدی مهم است که کیفیت زندگی اش را مشخص می سازد. مشابه رگ ها که وسیله تغذیه و رشد بدن هستند، رابطه انسان نیز ابزار رشد شخصی، شغلی، و اجتماعی او محسوب می شود. اگر همه رابطه هائی که یک فرد از کودکی تا بزرگسالی با دیگران برقرار می کند، در نظر مجسم کنیم، اثر آن ها را بر ترقی و تکامل او روشن تر می بینیم و تردید نمی کنیم که این داد و ستدهای انسانی در ایجاد شادی و پیروزی یا غم و بازماندگی فرد و اجتماع، نقشی بزرگ و اساسی به عهده دارند.
اثر و اهمیت رابطه و آگاهی از این که کیفیت رابطه های هر کس، کیفیت زندگی او را تعیین می کند، ما را مشتاق می سازد که بدانیم رابطه سالم، و سازنده، چه ویژگی هائی دارد. علاقه مندی ما به خانواده همسر و اقوام و نزدیکان و مخصوصاً ترس از جدائی های ناخواسته، این دانش را ضروری تر می سازد. داشتن این آگاهی ضروری است چون می دانیم که با به کارگیری آن بهتر می توانیم با مردم و افرادی که دوستشان داریم، ارتباط مطلوب و ثمربخش برقرار سازیم.
1- آگاهی از هدف ها
افرادی که با یکدیگر رابطه سالم و سازنده دارند، از هدف های رابطه خود با دیگران، کاملاً مطلع هستند. این افراد به بلوغ فکری لازم رسیده و دریافته اند که هیچ کس با دیگری رابطه ای برقرار نمی کند، مگر این که بخواهد به سودی برسد، این سود می تواند مادی، معنوی یا مجموعه ای از هر دو باشد. افراد قبل از ازدواج فکر می کنند هر که هستند و هر چه که باشند، زندگی شان به تنهائی کامل نیست، بنابراین فردی را برگزیده و با او ازدواج می کنند تا با ایجاد زندگی مشترک به تکاملی بهتر دست یابند. هدف کلی و انتظار ضمنی همسران، این است که زندگی مشترکشان به مراتب رضایت بخش تر از زندگی مجردی آن ها باشد. بنابراین به صورت مداوم، کیفیت دو دوره را با هم می سنجند تا هم خود شاهد رضایت بیشتر بوده و هم همسر خویش را به رضایت آرزو شده برسانند. آن ها بنا به هدف کلی که دارند، پیوسته می کوشند تا در هر شرایطی برای سلامت، خشنودی، شادی و سربلندی همسر برگزیده، یا فرد برتر زندگی خود، تلاش کنند و با او به استقبال آینده بروند.
خیلی از جوانان که به تازگی ازدواج کرده اند باید بدانند که ازدواج هدف اصلی زندگی نیست؛ بلکه وسیله ی کارآمد و موثری است که به کمک آن می توان به اهداف رسید. کسانی که تصور می کنند هدف آنها ازدواج کردن است، مخصوصا دختر خانم های کم سن و سال، همین که چند هفته از ازدواج آنها گذشت و شور و شوقشان خوابید و همسرشان مجبور شد تا دیر وقت برای اداره زندگی کار و فعالیت داشته باشد، به یکباره افسرده شده و کاخ آمال و آرزو هایشان را ویران می بینند و برخی دیگر توقع زیادی از همسر پیدا می کنند، البته نه توقع مالی، توقع رفتاری، مثلا این که هر شب برای آنها گل بخرد، همیشه نقش یک عاشق را بازی کند و ...
شما باید در زندگی اهداف بهتری داشته باشید، کسب مدارج عالی در تحصیل، کار کردن در یک گرایش خاص، سود رسانی به خلق خدا و ...
زن و شوهر موفق هر یک هدف خود را آگاهانه و با بصیرت انتخاب می کنند و تمامی راه های رسیدن به آن اهداف را بررسی می کنند و با مشارکت و تحلیل راه حل ها، بهترین و مناسب ترین و کوتاه ترین راه را بر می گزینند. آنان در صورت مواجه با موانع احتمالی که از رسیدن به هدف ها دورشان می سازد، نهراسیده و با بررسی مشکل، مانع یا موانع موجود را مرتفع می سازند. آنها می دانند که رسیدن به اهداف زندگی، همواره فراز و نشیب هایی دارد که بایستی با تفکر و بهره مندی از مجموعه توانایی های موجود خانواده ها، به درستی از تنگناها، به سلامت عبور کنند. همسرتان را از اهدافتان آگاه کنید و از اهداف او هم بپرسید و در رسیدن به اهدافتان، پشت یکدیگر باشید.
هر نوع رابطه ای برای ادامه یافتن باید از درجه ای از اعتماد برخوردار باشد و طرفین رابطه باید قابل اعتماد بودن خودشان را در عمل نشان دهند. هیچ چیز مثل اعتماد، ادامه رابطه را تضمین نمی کند، هر چه رابطه سالم تر باشد، میزان اعتماد افراد در آن رابطه نسبت به یکدیگر، بیشتر است و هر چه افراد در رابطه ای ریشه بدوانند، احتمال سلامت آن رابطه را افزایش می دهند. معمولاً همسران به دلیل اعتماد فراوان به یکدیگر، از همه اسرار، اطلاعات و خوبی و بدهای یکدیگر باخبرند. باید به یاد داشت اگر چه اعتماد بهترین راه اثبات عشق و دوستی است، سوءاستفاده از آن موجب سستی ارتباط و فقدان آن سبب گسستن آن می شود. در داشتن اعتماد نیز باید تعادل داشت زیرا که اعتماد مطلق می تواند به فریب خوردن و کم اعتمادی می تواند به زجر کشیدن، منجر شود. در این رابطه، اصل اساسی، اعتماد عملی است و صحبت از اعتماد که جنبه شعاری داشته باشد، به بهبود روابط و سلامت آن کمک نمی کند. نکته مهم این که هیچوقت حتی نزدیک کاری نشوید که اعتماد همسرتان نسبت به شما کم شود، اعتماد چیزی نیست که به راحتی به دست آید.
چگونه می توان جلوی آثار جانبی تشعشع لامپ های کم مصرف بر چشم و پوست را گرفت؟
ورزش های ضد استرس برای بهتر شدن وضعیت روانی و احساسی افراد کدامند؟
چطور میزان فعالیت فیزیکی خود را ارتقاء دهیم؟
ورزش های مخصوص افراد مبتلا به بیماران قلبی و دیابت
آیا رابطه احساسی شما و همسرتان ایده آل است؟ با بررسی میزان همدلی، صمیمیت و تعهد شما به همسرتان و همچنین همسرتان به شما، میتوانید برای داشتن زندگی عاشقانهتر و با کیفیت بیشتر برنامه ریزی کنید. اگر هم رابطه احساسی شما با همسرتان در حد مطلوبی باشد، باز هم دانستن نکاتی برای تقویت و حفظ آن ضروری به نظر میرسد.تست زیر به شما کمک خواهد کرد:
1 به شدت به فکر راحتی همسرم هستم
2 با همسرم روابط بسیار گرمی دارم
3 در مواقع دشوار، میتوانم روی همسرم حساب کنم
4 همسرم خیلی مرا از نظر عاطفی حمایت میکند
5 معتقدم که رابطه من با همسرم همیشه ثابت خواهد بود
6 هیچ اتفاقی نمیتواند در تعهد من نسبت به همسرم خلل وارد کند
7 همسرم من را خیلی خوب درک میکند
8 میتوانم به همسرم افتخار کنم
9 برخی اسرار خودم را به همسرم میگویم
10 هیچ چیزی مرا به اندازه دیدن همسرم خوشحال نمیکند
11 رابطه من با همسرم خیلی رمانتیک است
12 همسرم میتواند در مواقع دشوار، روی من حساب کند
13 آمادهام هر چه دارم با همسرم قسمت کنم
14 همسرم را خیلی جذاب میدانم
15 به نظر من همسرم یک فرد ایده آل است
16 اصلاً نمیتوانم فکر کنم که فرد دیگری مثل همسرم بتواند مرا این قدر خوشحال کند
17 هیچ چیزی در زندگی برایم، ارزش ناراحت کردن همسرم را ندارد
18 دیگران هم اعتراف میکنند که چقدر همسرم را دوست دارم
19 نمیتوانم بدون همسرم زندگی کنم
20 وقتی رمانهای عشقی میخوانم به یاد همسرم میافتم
21 درباره همسرم خیالپردازی میکنم
22 با همه وجودم قبول دارم که همسرم را دوست دارم
23 تلاش میکنم که رابطهام را با همسرم حفظ کنم
24 به علت تعهدی که نسبت به همسرم دارم، اجازه نمیدهم فردی بین ما دخالت کند
25 با همسرم خیلی خوب ارتباط برقرار میکنم
26 در زندگی، خودم را به همسرم بدهکار میدانم
27 افکار خودم را خیلی به همسرم نزدیک احساس میکنم
28 با همسرم روابط بسیار خوشایندی دارم
29 همسرم را از نظر عاطفی خیلی حمایت میکنم
30 به نظر خودم، همسرم را خوب درک میکنم
31 عشق من به همسرم تا آخر عمرم باقی خواهد ماند
32 نسبت به همسرم احساس مسئولیت میکنم
33 نمیتوانم تصور کنم که بین من و همسرم فاصله بیفتد
34 ازدواج خودم با همسرم را یک تصمیم گیری عاقلانه میدانم
35 حتی زمانی که همسرم رفتار نامناسبی با من دارد، سعی میکنم رابطه خود را با او حفظ کنم
حال که به همه سوالات این آزمون پاسخ دادهاید، نوبت آن است که امتیازتان را محاسبه کنید. برای محاسبه امتیازتان در سوالاتی که گزینه «هیچ وقت» را انتخاب کردهاید یک امتیاز، ««گاهی اوقات» 2 امتیاز و گزینه «همیشه» 3 امتیاز برای خودتان در نظر بگیرید. مجموع امتیاز همه سوالات، امتیاز نهایی شما خواهد بود که باید عددی بین 35 تا 105 باشد.
شما در زندگیتان دچار فقدان عشق شدهاید. به عبارت دیگر، در رابطه احساسی شما با همسرتان هیچ یک از عناصر تاثیرگذار عشق دیده نمیشود. اگر وضعیت احساسی با همسرتان از این نوع باشد، میتوان گفت رابطه شما در معرض خطرهای زیادی قرار دارد.
رابطه احساسی شما با همسرتان یک عشق خالی است. این حالت در زندگی زوجهایی دیده میشود که شور و اشتیاق و تعهد آنها به هم کم است، و صمیمیت آنها در حد متوسطی قرار دارد.
رابطه شما و همسرتان یک عشق ساده لوحانه است. به عبارت دیگر، تعهد و صمیمیت بین شما و همسرتان در حد متوسطی است. به احتمال زیاد شما در زندگیتان، هم به یکدیگر علاقه دارید و هم گاهی احساس میکنید که آن قدر از دست هم عصبانی شدهاید که به یکدیگر علاقهای ندارید.
رابطه احساسی شما و همسرتان، عشقی رمانتیک است. در این حالت، صمیمیت و تعهد بین شما و همسرتان در حد قابل قبولی است، البته هنوز برای رسیدن به عشق آرمانی باید تجربههای بیشتری در زندگی مشترک کسب کنید.
به شما تبریک میگوییم. شما و همسرتان در حال تجربه عشق آرمانی هستید. این عشق کامل 3 عنصر صمیمیت، شور و اشتیاق و تعهد را در بالاترین حد خود دارد. با این حال، طراح سوالهای این آزمون یعنی دکتر «استنبرگ» معتقد است که رسیدن به این مرحله خیلی آسانتر از نگه داشتن آن است.
اگر امتیاز شما در این آزمون حاکی از داشتن عشق آرمانی نیست، نگران نباشید چراکه با توجه به راهکارهایی که ارائه میشود میتوانید رابطه احساسی خود را با همسرتان تقویت کنید. فقط فراموش نکنید که تداوم بخشیدن به عشق سختتر از رسیدن به آن است.برای آنکه نمره ی خود را در آزمون عشق و علاقه به همسرتان بالا ببرید ، همراه مقالات خانواده ی ایرانی باشید.
چگونه می توان جلوی آثار جانبی تشعشع لامپ های کم مصرف بر چشم و پوست را گرفت؟
ورزش های ضد استرس برای بهتر شدن وضعیت روانی و احساسی افراد کدامند؟
چطور میزان فعالیت فیزیکی خود را ارتقاء دهیم؟
ورزش های مخصوص افراد مبتلا به بیماران قلبی و دیابت
بعضی ها فکر می کنند همین که با همسر و فرزندشان مشکل آنچنانی ندارند و صدای داد و بیدادشان، گوش فلک را کر نمی کند، خانواده سالمی دارند. آنها تصور می کنند، اگر اهل اعتیاد نیستند و تا به حال پایشان به پاسگاه پلیس و دادگاه کشیده نشده، پس جزو خانواده های سالم این مملکت هستند. درستی یا نا درستی تصورشان با خودشان، اما روانشناسان، ویژگی های دیگری را در مورد یک خانواده سالم عنوان کرده اند.
خانواده هایی که بتوانند خود را به تعادل برسانند و درگیر یا مغلوب مشکلات مختلف و موقعیت های چالش انگیز نگردند و از پا نیفتند و بتوانند از سیستم سالم مراوده و ارتباط مطلوب، مرز متناسب و... برخوردار گردند، در چرخه خود از سلامت و انسجام مناسبی برخوردار گردیده و اعضاء آن، خوشبختی و شادکامی را به صورت روشن تری احساس می کنند.
1- در خانواده های سالم، زن و مرد برای دیدن و رسیدن به یکدیگر لحظه شماری می کنند، ساعتی که مرد از یک روز شلوغ کاری، به خانه بر می گردد، برای زوج های خوشبخت و سالم ، ساعت اوج روز است، دلشان می تپد و خودشان را برای دیدن یکدیگر آماده می کنند، در صورتی که در خانواده های با سطح سلامت پایین تر، زن و شوهر به سفر رفتن و یا میهمانی رفتن یکدیگر به صورت جدا جدا، علاقه دارند و دائم می گویند: خدا کند امشب شوهرم دیر بیاید و یا ای کاش خانمم امشب خونه مادرش بماند!
2- در خانواده های سالم، زن و شوهر برای یکدیگر گفتنی بسیار دارند و هر گاه در کنار هم باشند، میان آن ها گفتگوی گرمی برقرار می شود، اتفاقات روز گذشته را برای یکدیگر بازگو می کنند، در مورد اطرافیان صحبت می کنند و نظر می دهند و نظر طرف مقابل را جویا می شوند، آب و هوا، تیترهای خبری، برنامه های آینده، جوک و ...خلاصه باهم حرف می زنند، در صورتی که خانواده های غیرخوشبخت، بیشتر لحظه ها به قهر می گذرد و پرسش و پاسخ ها میان آن ها بسیار کوتاه هستند و هر گاه زن و شوهر کنار هم قرار بگیرند، شوهر، روزنامه می خواند، جدول حل می کند، تلویزیون نگاه می کند یا برعکس... یا به عبارتی هر کس به کاری مشغول می گردد.
در خانواده های خوشبخت، اعتماد وجود دارد و اعضاء به راحتی گفته های یکدیگر را پذیرفته و در درستی آن تردید نمی کنند ولی در خانواده های غیرخوشبخت، برای دریافت پذیرش گفته خود، پیوسته بایستی برای دیگر اعضاء سوگند خورد
3- در خانواده های خوشبخت، همسران به سلیقه هم آشنا بوده و به آن عمل می کنند، برای نمونه، خوراک، پوشاک، معاشرت یا رفت و آمد و خرید. آن چیزی را می پوشند که عشقشان دوست دارد، آن رفتاری را می کنند که همسرشان می پسندد، در صورتی که در خانواده های غیرسالم، همسران نسبت به سلیقه طرف مقابل بی خبر و بی تفاوت بوده و تنها به خواسته های شخصی خود اندیشیده و عمل می کنند.
4- در خانواده های سالم و خوشبخت، اتحاد، همبستگی و یکپارچگی وجود دارد اما در خانواده غیرخوشبخت، گسستگی و تکروی، هر گاه میان اعضاء خانواده ای واژه هایی هم چون «به من چه»، «به تو چه»، «به من مربوط نیست»، «به تو مربوط نیست»، «به کسی مربوط نیست»، «به خودم مربوط است»، را بسیار شنیدید، این گمان را ببرید که با خانواده ای بدون آینده و غیر خوشبخت، رو به رو هستید. در خانواده سالم" منی" وجود ندارد، همه اش "ما"ست.
5 - در خانواده های خوشبخت، اعتماد وجود دارد و اعضاء به راحتی گفته های یکدیگر را پذیرفته و در درستی آن تردید نمی کنند ولی در خانواده های غیرخوشبخت، برای دریافت پذیرش گفته خود، پیوسته بایستی برای دیگر اعضاء سوگند خورد، سوگند به جان این و آن، یا به مقدسات شان و طرف مقابل، در تلاش برای فهمیدن صحت حرف همسر است و یا گرفتن یک سوتی که مشت او را باز کند!
6- در خانواده های خوشبخت، احترام وجود دارد، در ارتباطات گفتاری و غیرگفتاری و همین طور درخواست نیازها و پاسخ به آن ها و ارائه سرویس و برخورد با یکدیگر به گونه ای است که دارای استاندارد ادب و حرمت و با وجود صمیمیت، مدیریت و حرف شنوی از بزرگ ترها و در نظر گرفتن موقعیت کوچک ترها در یک مجموعه، رعایت گشته و لحاظ می شوند.
7- در خانواده های خوشبخت، بودن با یکدیگر را هر جایی که ممکن باشد، همچون میهمانی، مسافرت، خرید، پارک و حتی در مراسم سوگواری و به خاک سپاری به بودن با دیگران، ترجیح می دهند. در صورتی که خانواده های غیرسالم، مرد خانواده بیشتر به برنامه های مجردی مردانه، کشش و رغبت نشان می دهد و زن خانواده بیشتر به میهمانی و دوره ها و مسافرت های زنانه و غیرخانوادگی، علاقه نشان می دهد.
چگونه می توان جلوی آثار جانبی تشعشع لامپ های کم مصرف بر چشم و پوست را گرفت؟
ورزش های ضد استرس برای بهتر شدن وضعیت روانی و احساسی افراد کدامند؟
چطور میزان فعالیت فیزیکی خود را ارتقاء دهیم؟
ورزش های مخصوص افراد مبتلا به بیماران قلبی و دیابت
خیلی از ما فکر می کنیم که زندگی مشترک خوبی داریم، سال ها می گذرد و با خطاهای زیرپوستی و نه چندان مشهود که به چشم مان نمی آید ، کم کم مانند یک موریانه که پایه های میزی را می خورد ، پایه های زندگی مشترکمان را از بین می بریم. روزی به خودمان می آییم و می بینیم دو نفر غریبه هستیم که با هم زندگی می کنیم و فرزندان و خانه ی مشترک داریم، همین! پس باید قبل از آنکه دیر شود به چند « اگر» کوچک در زندگی و رفتار خود توجه کنید و در صورت مشاهده ی آنها خیلی زود و اورژانسی در جهت رفعش اقدام کنید.
چه بخواهید چه نخواهید، همسر شما همیشه به ظاهرتان توجه میکند و آراستگی شما برایش مهم است. هیچ زحمتی ندارد که سعی کنید کمی برای همسرتان به ظاهر خود برسید، حتی یک تغییر کوچک در ظاهرتان میتواند اثر زیادی در زندگی شما داشته باشد.
اینکه به کارتان اهمیت دهید یا گاهی به سراغ تفریحهای مورد علاقهتان بروید، اصلا بد نیست ولی هیچگاه فراموش نکنید که اولویت اول شما در زندگی، همسر و زندگی مشترکتان است. به طور حتم همسر شما دوست ندارد فکر کند که در زندگی شما نقشی ثانوی و نه چندان مهم دارد.
عشق مثل گلی است که باید هر روز به آن رسیدگی شود. کوچکترین محبت و عاطفهای که شما هر روز به هم ابراز کنید، صمیمیت و عشق شما را زنده نگه میدارد؛ اما متاسفانه بسیاری از زوجین این مسئله را فراموش میکنند. باور کنید کارهای خیلی ساده میتواند بسیار موثر باشد؛ مثلا هنگامی که در آشپزخانه هستید از او بپرسید چیزی احتیاج ندارد یا او را با کادوهای کوچک غافلگیر کنید (اصلا لازم نیست کادوها گرانقیمت باشد)، وقتی برای شما کاری انجام میدهد از او تشکر کنید (اصلا مهم نیست آن کار بزرگ باشد یا کوچک). باید بدانید این کارهای محبت آمیز فقط مخصوص دوران شروع زندگی نیست و حتی میتوان گفت اهمیت آنها برای ادامه زندگی مشترک بیشتر هم هست.
اگر به خودتان اجازه دهید که مدام از همسرتان انتقاد کنید به مرور به خوشبختی تان خدشه وارد میکنید. شاید شما با خود فکر کنید که همه انتقادهایتان منصفانه است اما، وقتی این روند را ادامه دهید حرفهایتان به غر و نق تبدیل میشود و در نتیجه ممکن است هر 2 نفر شما را عصبانی کند و در نهایت مدام بین شما دعوا پیش بیاید. باید یک جا این روند را قطع کنید، قرار نیست شما همسرتان را تربیت کنید. البته در زمان و مکان مناسب میتوانید با گفتوگو چنین مسائلی را بررسی و حل کنید.
این طبیعی است که شما با همه اعضای خانواده همسرتان نتوانید صمیمی باشید اما باید تمام تلاش خود را بکنید تا با افراد درجه اول او به فصل مشترکی برسید و احترام همه ی اعضای خانواده ی او را رعایت کنید. ممکن است همسر شما در برخی اختلافات حق را به شما بدهد اما اگر این شکایت از مادر و خواهرشوهر زیاد تکرار شود ، او خسته شده و رابطه تان خدشه دار می شود. در هر صورت فردی که با رفتارش شما را آزرده مادر اوست پس از دید همسرتان به این قضیه نگاه کنید.
دروغ از جمله اشتباهات مهلک در زندگی زناشویی است زیرا همانطور که گفته اند :ماه پشت ابر نمی ماند پس به روزی فکر کنید که دروغ تان برملا شود و رابطه تان گرفتار بی اعتمادی گردد. اعتماد زیر بنای ارتباط خوب زن و شوهر است پس سعی کنید با صداقت و راست گویی حتی اگر در آن زمان به ضررتان است، زندگی خود را بر پایه های قوی استوار کنید.
ما با دوستانمان می خندیم ، با اقوام مسافرت می رویم و بسیاری از لحظات خوش را با دیگران تجربه می کنیم ، نیاز داریم برخی تفریحات و لذت ها را برای با همسرمان تجربه کردن،داشته باشیم.خاطرات شیرین دو نفره می تواند در روزهای بحران به داد زندگی مان برسد. پس سعی کنید حساب بانگی لذت مشترک تان را بالا ببرید.
چگونه می توان جلوی آثار جانبی تشعشع لامپ های کم مصرف بر چشم و پوست را گرفت؟
ورزش های ضد استرس برای بهتر شدن وضعیت روانی و احساسی افراد کدامند؟
چطور میزان فعالیت فیزیکی خود را ارتقاء دهیم؟
ورزش های مخصوص افراد مبتلا به بیماران قلبی و دیابت
شاید بسیار واژه ی زنان ونوسی و مردان مریخی را شنیده باشید، تفاوت های زن و مرد آنقدر زیاد است که به راستی انگار هر دویشان از سیاره های دیگری آمده اند، اما اگر تفاوت ها را بشناسید و در زندگی پیاده کنید، دیگر شاید از کارهای همسرتان، متعجب و شاکی نشوید!
احتمالا داستان زیر، تا به حال برای شما اتفاق افتاده است، مردی با وجود مشغله های زیاد، همسرش را برای شام بیرون می برد، اما نیمی از بعد از ظهر مرد، صرف شنیدن صحبت های زن درباره ی این می شود که چطور غذاهای مختلف می توانستند بهتر هم پخته شوند و یا دکوراسیون رستوران اگر طور دیگری بود ، بهتر می شد!
برای زن این تنها یک مکالمه است و با صحبت در این مورد کاملا تخلیه روانی می شود، اما از دیدگاه مردان چنین موضوع هایی به منزله ی غرغر و شکایت کردن است، او منظور همسرش را از این جملات، نپسندیدن رستوران و ندید گرفتن شوق و ذوق شوهرش می پندارد و با خود تصمیم می گیرد که دیگر از این کارها نکند! می بینید توجه نکردن به تفاوت ها چگونه است؟
در یک ملاقات عاشقانه، مرد نیاز دارد که پیام های موفقیت آمیز را بشنود، زیرا حس موفقیت موجب ترشح هورمون کاهنده ی استرس یعنی تستوسترون می شود، او نیاز دارد از همسرش بشنود که از با هم بودن لذت می برد، زیرا بعداً می تواند از موفقیت در تدارک بعد از ظهری دلپذیر، احساس غرور و شادی کند.
این رویه ی درست است؛ وظیفه ی زن این است که بداند چه می خواهد و آن را مطالبه کند. وظیفه ی مرد بله گفتن و انجام آن خواسته است. مردان که فال گیر و یا پیشگو نیستند که از روی شواهد آسمانی تشخیص دهند که شما چه می خواهید؟ پس همه ی آن چیزی را که می خواهید بگویید
بعضی وقت ها زنان عشق را برای شوهران خود دشوار می کنند، به عنوان مثال بیشتر زنان از شوهر خود انتظار دارند همه کاری انجام دهد و حرف های عاشقانه بزند، اما زمانی که مردان همه ی تلاش خود را می کنند و موفق نمی شوند، زنان احساس ناامیدی می کنند و آن را ابراز می کنند. زنان باید در این مسئولیت، خود را سهیم بدانند. هر زنی به جای اینکه بازی بیست سوالی برای مرد راه بیندازد، باید به مردش اجازه دهد تا متوجه خواسته ی او شود و از او بخواهد تا آن کار را برایش انجام دهد.
این رویه ی درست است؛ وظیفه ی زن این است که بداند چه می خواهد و آن را مطالبه کند. وظیفه ی مرد بله گفتن و انجام آن خواسته است. مردان که فال گیر و یا پیشگو نیستند که از روی شواهد آسمانی تشخیص دهند که شما چه می خواهید؟ پس همه ی آن چیزی را که می خواهید بگویید.
در اینجا شیوه هایی را به عنوان نمونه مطرح می کنم که زن بتواند توجه شوهرش را جلب کند. اینها را امتحان کنید، اما به جای تمرکز روی خواسته هایی که به آن نمی رسید، باید برای قدردانی از آنچه از جانب شوهرتان دریافت می کنید، تمرین کنید.
- «به یک مهمانی دعوت شده ایم. می دانم مهمانی را خیلی دوست نداری، اما به خاطر اینکه من دوست دارم می آیی؟»
- «من یک روز خسته کننده داشتم. می خواهی برای شام بیرون برویم؟»
- «من امروز موهایم را رنگ کردم. توجه کردی؟ من خیلی دوستش دارم. تو چطور؟»[
- « خوب، چطور شدم؟ می دانم که همیشه فکر می کنی من زیبا هستم اما دوست دارم این جمله را از تو بشنوم.»
- «به نظر می آید پایان هفته هوا خیلی خوب باشد. بیا یکشنبه به کنار دریا برویم. برویم؟ من برنامه ی پیک نیک را می ریزم و تو رانندگی کن.»
- «من دیگر نا ندارم. می شود امشب تو مراقب غذاها باشی؟»
- « من بالاخره برای تمیز کردن انباری وقت پیدا کردم. ممکن است آخر هفته به من کمک کنی؟»
- «گاهی برای اینکه از تو جمله ی دوستت دارم را بشنوم دلم تنگ می شود. می دانم دوستم داری اما ترجیح می دم این را بشنوم. آیا مرا با گفتن این جمله غافل گیر می کنی؟»
همانطور که می بینید همه ی این درخواست ها مستقیم، کوتاه و مثبت است. خانم شکوه و شکایتی نمی کند و مسائل قدیمی را پیش نمی کشد تا خواسته ی خود برای حمایت شدن از سوی شوهرش را توجیه کند. تنها با استفاده از چند کلمه، مرد را آزاد می گذارد تا آن گونه که دوست دارد، رفتار کند و با او پاسخی را بدهد که دوست دارد.
گاهی اوقات سرگرم زندگی خود هستی ، صبح بیدار می شوی ، به سر کار می روی ، عصر بر می گردی ، سریال های آخر شب را نگاه می کنی و سری به سایت تبیان می زنی و بعد می خوابی! هر روز را همین طور می گذرانی و به خودت می آیی و میبینی ماه بهمن شد و یک سال دیگر هم تمام شد. نگاهی به تقویم سال نود و سه می اندازی ، تقویمی که انگار همین دیروز خریدی و در صفحه ی اولش نوشتی:
امروز روز شادی و امسال سال گل نیکوست حال ما که نکو باد حال گل
گل را مدد رسید ز گلزار روی دوست تا چشم ما نبیند دیگر زوال گل
قول و قرارهایی که گذاشتی و برنامه هایی که ریختی از مقابل چشمانت می گذرد و باخود فکر می کنی امسال هم مثل پارسال و پارسال ها گذشت ، حقه ی مهر به همان مهر و نشان است که بود.....
زندگی شخصی ، خانوادگی و حتی کاری ات را زیر و رو می کنی و جای خالی های زیادی می بینی که به حضور آنها عادت کرده ای. به نبودن رویاهای نوجوانی ات که از دنبال کردن شان خسته شدی و به غیبت احساس هایی که می خواستی تجربه کنی اما روزمرگی فرصت آن را به تو نداد. دلت یک چیز درست و حسابی می خواهد. چیزی که زندگی ات را بتکاند لب ایوان و تمام غبار هایش بریزد در حیاط خانه . دلت می خواهد پرانتزهای نیمه بار زندگی ات را ببندی و آرزوهایی که فراموش کردی را قطار کنی مقابل چشمت تا زندگی ات را آن طور که می خواهی بسازی. دلت یک چیز خوب می خواهد چیزی مثل انقلاب . مثل زیر و رو شدن!
گاهی اوقات اگر در زندگی شخصی و خانوادگی مان انقلاب نکنیم باید یک عمر زیر سلطه ی رویاهای دیگران و اجبار زمانه ، تظاهر به خوشبختی کنیم در حالی که حس خوب رضایت از زندگی چیزی است که همه ی ما در خلوتمان ، لحظات آخر شب ، لحظات آخر سال و لحظات آخر عمر ،به آن نیاز داریم و به دستش نمی آوریم مگر اینکه گاهی با یک رفتار انقلابی ، زندگی مان را طور دیگری بچینیم.
سال هاست باهم زندگی می کنید ، دو فرزند دارید و قسط خانه تان تازه تمام شده، بچه ها از آب و گل درآمده اند و تقریبا تمام سند چشم اندازی که روز خواستگاری ترسیم کردید ، تمام شده است و دیگر برنامه ای برای روزهای بعد ندارید جز به دست آوردن های بیشتر اما حسی در درون تان نمی گذارد احساس کنید به هر آنچه می خواهید ، رسیده اید. جدا از حس سیری ناپذیری و قانع نبودن ، که سرطان خوشبختی ما انسان هاست ، یک جای خالی بزرگ را در زندگی تان می بینید و هر چه سعی می کنید با چیزهای مختلف مثل سفر ، خرید ، مهمانی و...... جای آن را پر کنید ، موفق نمی شوید. انگار باید یکی بیاید و همه ی رابطه و احساس تان را زیر و رو کند تا حال تان خوب شود. اینجا همان جایی است که باید انقلاب کنید تا بتوانید از داشته های تان لذت ببرید. شما در سند چشم اندازتان مثل عقدنامه تان همه چیز را نوشته بودید جز اینکه اگر عاشق هم نباشید تمام حق و حقوقی که با امضا رد و بدل کردید و تمام آینده ای که میخواهید باهم بسازید ، چیزی نیست جز یک سرگرمی به نام زندگی مشترک و فقط زمانی این زندگی مشترک ، برای شما رضایت ایجاد می کند که در لحظه لحظه ی آن عشق موج بزند و این نیاز به یک بازنگری اساسی در روابط خاک گرفته ی شما و همسرتان دارد.
منظور از انقلاب زیر سقف مشترک این مفهومی نیست که این روزها خیلی ها به اشتباه تصور می کنند. آنهایی که فکر می کنند انقلاب در زندگی زناشویی یعنی طلاق (مگر در شرایط خیلی خاص،) اشتباه می کنند و به بیراهه می روند. انقلاب در زندگی مشترک یعنی کاری کنید تا عشق دوباره به رگ های تان تزریق شود ، حرف های تان گل کند و یک دنیا آرزوهای رنگی برای با هم بودن داشته باشید.
این انقلاب نه کار سختی است و نه نیاز به جنگ و دعوا دارد.فقط کافیست دوباره به چشمان هم نگاه کنید ، دوباره به هم پیامک بزنید ، دوباره در گوش هم زمزمه کنید و فکر نکنید باید به یک رابطه ی سرد و عادی عادت کنید .شما مستحق قشنگ ترین لحظات هستید و باید آن را در خانه تان بیافرینید. با یک حرکت انقلابی ، دوباره احساس روزهای اول را تجربه کنید وگرنه حفظ ظاهر هیچ کمکی به خلوت تان و حس رضایت از زندگی نخواهد داشت.
تنها رابطه ی شما و همسرتان نیست که باید گاهی دوباره ساخته شود بلکه خودتان ، روزهای تان ، برنامه های تان و حتی خواسته های تان نیاز دارید تا چند وقت یکبار انقلابی را تجربه کند تا گرفتار روزمرگی و فراموشی نشود. دوست داشتید تا چه مقطعی درس بخوانید؟ به فرزندان تان چه چیزهایی را بیاموزید؟ به کجاها سفر کنید؟ ......
اگر چیزی که شده اید با چیزی که رویای تان بود و هست فاصله دارد ، دست به کار شوید که روز مبادایی وجود ندارد.
http://www.tebyan.net/
مطالب پیشنهادی
اثرات امواج تلفن همراه بر سلامت افراد
اقدامات اساسی در تخصیص منابع در نظام سلامت
عوارض شیرین کننده های بدون کالری چیست؟
ورزش چگونه در درمان و پیشگیری از سرطان سینه زنان کمک می کند؟
مردها می توانند تنها با گفتن یا انجام دادن بعضی چیزهای کوچک وپیش پا افتاده در حق زن زندگیشان از بسیاری از رفتارهای نا خوشایند او جلوگیری کنید .رابطه صمیمی شما ارزشمند ترین سرمایه شماست .پس هر چه بیشتر درباره عشق و زنان بدانید کنترل بیشتری بر زندگی خود خواهید داشت و همسر بهتری خواهید بود.
بعض از امور هستند که به روابط شما آسیب جدی وارد می سازند .مواردی که به آن اشاره می شود می تواند همسر شما را آزرده ساخته تاثیرات منفی زیادی بر روح و روان او بگذارد.
1)با او حرف نزنید: حرف نزدن و سکوت کردن در زنها احساس بدی را ایجاد می کند .منظور از صحبت کردن پاسخ به نیاز زن برای صحبت درباره موضوعی مشخص و خاص است که ذهن او را به خود مشغول ساخته است. رفتارهای زیر می تواند زنها را دیوانه کند:
هنگامیکه آنها موضوعی را پیش می کشند و مردها ساکت می مانند یا جواب مشخصی نمی دهند. هنگامیکه مردها بخاطر چیزهایی که زنها می خواهند درباره آنها صحبت کنند عصبانی می شوند و آنها را به حماقت متهم می کنند .هنگامیکه مردها از صحبت کردن طفره می روند و وسط صحبت کردن بلند می شوند و به کار دیگری مشغول می شوند و می گویند بعداً درباره آن صحبت خواهیم کرد .این رفتارها تاثیرات بدی روی زنها خواهد داشت .آنها در این مواقع مضطرب و نگران می شوند و می ترسند احساس ناامنی می کنند، احساس نیازمند بودن می کنند، زورگو و لجباز ، نق نقو، پرتوقع و وسواسی جلوه می کنند .در نهایت از دست مردها عصبانی و بیزار می شوند.
باید بیاد داشت اصرار زنها برای صحبت کردن از سر کنترل کردن و سلطه جویی نیست بلکه تلاش برای برقراری ارتباط و مرتبط شدن با مردهاست. آقایان زمانیکه زن زندگیتان می خواهد با شما صحبت کند سکوت نکنید اگر در این زمان نمی توانید صحبت کنید زمانی را مشخص کنید تا درباره آن موضوع با یکدیگر صحبت کنید.
2)به صحبتهایش گوش ندهید و نیازهایش را نادیده بگیرید: آقایان هرگز زنتان را بحدی تحت فشار نگذارید تا مجبور شود شما را به جدایی تهدید کند یا به لحاظ جنسی نسبت به شما سرد شود یا به زنی نق نقو بدل شود تا سرانجام شما مجبور به گوش دادن به گفته های او شوید .رفتارهای زیر می تواند زنها را دیوانه سازد:
به گفته هایشان گوش نکردن ،نیازهایشان را بیجا تلقی کردن، خواسته هایشان را به تعویق انداختن ،وانمود به برآوردن نیازهای آنها کردن.
زنها در این مواقع احساس ناامنی می کنند و می ترسند، عصبانی می شوند ،نق نقو شده و از شما بیزار می شوند ،پر توقع شده و شما را تهدید می کنند ،بد جنس و مغرض ، زودرنج ،عصبی و تحریک پذیر می شوند. احساس می کنند آنها را دوست ندارید .پس مردان باید به گفته ها، خواسته ها و نیازهای زنهایشان گوش دهند.آنها را جدی بگیرند و نیازهای آنها احمقانه یا از روی هوس تلقی نکنند.
3)در مقابل او شورش کنید: مردها بنا به غریزه نیاز دارند مستقل باشند و از این که آزادی خود را از دست بدهند می ترسند .اما ممکن است در آنها احساس شورش نیز وجود داشته باشد ،این احساس از دوران نوجوانی که نوجوان می خواهد مستقل شود و احساس استقلال کند شروع می شود و اگر مادر نگذارد این احساس کامل شود به دوره های بعد انتقال می یابد .مشکل شورشی بودن این است که هر مراوده و تبادل کوچک با زن تان را به نبرد خواسته ها تبدیل می کند.
شورشی بودن احساسی به شما خواهد داد که انگار دوست دارید با همسرتان مخالفت کنید .رفتارهای که در این زمینه می تواند زنها را دیوانه سازد عبارتند از: در مقابل خواسته هایشان مقاومت کردن و خلاف آنرا انجام دادن ،خواسته های آنها را به اجبار و فشار تعبیر کردن ،عشق آنها را وسیله ای برای سلطه دانستن، از آسایش خاطر دادن به آنها خودداری کردن .و اما رفتارهای که در این مواقع از زنها سر می زند: از شما می رنجند و احساس محبوب نبودن می کنند، احساس ناامنی و محتاج بودن می کنند سلطه جو و تحریک پذیر می شوند . هرگاه در مقابل آنها همانند یک شورشی رفتار کنید از او یک دشمن می سازید.
راه حل:مردها باید منطقی باشند و موقعیت ها و مواقع را بسنجند .وقتی در خود احساس سرکشی و طغیان می کنید به خود یادآور شوید نیت همسرتان ایجاد رابطه صمیمی است و نه کنترل و سلطه جویی .
4)هرگز به او آسایش خاطر و آرامش خیال ندهید. هرگاه زنها ناراحت یا نگران هستند دوست دارند به گفته هایشان گوش بدهید ،آنها را در آغوش بگیرد و به آنها اطمینان بدهید که تمام مسائل حل خواهد شد اما مردها اغلب زنها را نصیحت می کنند و ر اه حل و دستورالعمل ارائه می کنند.
مردها به دلایل زیر اینگونه برخورد می کنند
الف) مردها احساس اجبار و الزام می کنند تا مشکل را حل کنند و وقتی نمی توانند ناراحت و سرخورده شده و احساس شکست می کنند .مردها راه حل مدار هستند و احساس مسئولیت می کنند که مشکل را حل کنند ولی آنها باید بجای حل و فصل مشکل ابتدا به تسلی خاطر و آرامش بپردازند. باید زنها را درآغوش بگیرند و او را درک کنند مطمئنا حال زنها در این مواقع بهتر خواهد شد .بعضی مردها در این مواقع چون نتوانسته اند مشکل را حل کنند از دست خود عصبانی میشوند ولی در ظاهر انگار از دست همسرشان عصبانی شده اند.ب) مردها به طرزی ناخودآگاه احساس گناه می کنند که مسول درد و رنج همسرشان هستند لذا از دست او عصبانی می شوند .
ج) مردها اغلب درخواستهای زنها را برای آسایش خاطر ،احساس امنیت و عشق را با سرزنش و انتقاد اشتباه می گیرند. رفتارهایی از مردها که ممکن است در این زمینه زنها را دیوانه سازد. سخنرانی کردن در موقع ناراحتی و نگرانی آنها ، دور شدن در موقع ناراحتی و نگرانی و درخواست آنها برای آسایش خاطر ،ناراحت و عصبانی شدن از دست آنها ، سرزنش کردن و برچسب زدن به آنها، بی اهمیت جلوه دادن احساسات آنها ، منطقی و تحلیل گر شدن در حالیکه زنها فقط به عشق و ملایمت و مهربانی در این زمان نیاز دارند .
این رفتارها می تواند در زنها باعث رفتارهای زیر شود احساس رها شدگی و محبوب نبودن ،ناامنی ، ترس، افسرده شدن و . . . . مردها در این موقع باید بخود یادآور شوند که مجبور نیستند زنها را نجات دهند باید آنها را تنها نگذارند در آغوش بگیرند و از آنها حمایت کنند . غرور خود را کنار بگذارند و به کمک بشتابند و احساس مرتبط بودن و آرامش خیال به زنها بدهند باید به یاد داشته باشند ارزشمند ترین چیز در این موقع عشق است نه راه حل .
5)از او انتقاد کنید: هرچه بیشتر اشتباهات زنها را به رخ آنها بکشید در این صورت اعتماد به نفس آنها کمتر می شود و عملکرد ضعیف تری خواهند داشت .زنها در این مواقع عصبی شده و بطور کلی احساس امنیت خود را از دست می دهند . هرگاه خواستید از همسرتان انتقاد کنید از خود بپرسید هدف من از این انتقاد چیست ؟ اگر هدفتان دادن اطلاعات و یا بروز احساسات باشد راههای بهتری نیز وجود دارد.
6) نا واضح و دو پهلو صحبت کنید.
7)فراموشکار باشید و کارها ر به تعویق بیاندازید. در این مواقع زنها فکر می کنند که برای شما مهم نیستند. پس حالت خصمانه تهاجمی گرفته و نق نقوتر می شوند و نقش یک مادر و افسر مافوق را بازی می کنند که مردها از آن خوششان نمی آید ،پس مردها باید قولها، قرارها و برنامه ریزیها را جدی بگیرند .زنها تمام جزئیات را به خاطر می سپارند.
8)به او بی توجهی کنید. زنها در این گونه زمانها احساس می کنند نامرئی هستند و کوچکترین اهمیتی ندارند.
9)از افکار و احساسات خود چیزی به آنها نگویید: برای زنها بسیار مهم است از افکار و احساسات مردی که دوستش دارند باخبر شوند.
http://www.tebyan.net/
مطالب پیشنهادی
اثرات امواج تلفن همراه بر سلامت افراد
اقدامات اساسی در تخصیص منابع در نظام سلامت
عوارض شیرین کننده های بدون کالری چیست؟
ورزش چگونه در درمان و پیشگیری از سرطان سینه زنان کمک می کند؟
زمان از جمله عناصری است که همه ما با آن سر و کار داریم مثل ماهی هایی که در آب غوطه ورند، ما هم در زمان غوطه وریم و مثل ماهی های آکواریومی که هر روز آب آن ها تازه می شود ما هم هر روز، زمان مان تازه می شود. روز قبل را از ما می گیرند تا روز بعد را به ما بدهند، ما زمان های محدودی را در اختیار داریم. ثروتمند و فقیر و پادشاه و گدا هم ندارد. مثلا اگر برای کارمندی که حقوق اش در ماه یک میلیون تومان است روز 24 ساعت است برای یک میلیاردر هم زمان همان 24 ساعت است و او حتی اگر بخشی یا همه دارایی اش را هم صرف کند نمی تواند یک دقیقه به زمان خود بیفزاید. زمان اندوختنی نیست و نمی توانیم مثلا جایی ترشی زمان بیندازیم. مثلا زمان را لای آب نمک بگذاریم تا برای مدت ها بماند یا نگهدارنده ای چیزی به زمان اضافه کنیم که امروز ما کش بیاید چون امروز به ما خوش گذشته به واسطه نگهدارنده ای قوی همچنان امروز را نگه داریم.
وقتی این عبارت ها را در ذهن مرور می کنیم می بینیم زمان مثل ماهی، لیز و مثل آدم برفی در معرض آب رفتن است از سوی دیگر زوجی که می خواهند زندگی آرام، پوشاننده و پیش برنده ای را با هم تجربه کنند بخواهند و نخواهند سر و کارشان با زمان می افتد.
در آغاز زندگی مشترک، زوج ها به خاطر آن که بیشتر در فضای مهیج و عاطفی - جنسی قرار دارند معمولا کم تر به نقش فردیت توجه نشان می دهند و اگر بتوانند دوست دارند حتی وقتی خوابند راهی برای ورود به دنیای همدیگر داشته باشند یعنی حتی در زمان های خواب هم همدیگر را تنها نگذارند. مثلا اگر قبل از خواب دست هایشان در دست همدیگر است به محض سنگین شدن پلک ها و ورود به دنیای خواب هم دست هایشان در دست همدیگر باشد و در خواب هرچه می بینند و هر کجا که می روند با هم باشند و تجربه مشترکی را از سر بگذرانند.
خوشبختانه دنیای خواب یک دنیای کاملا فردی است و زوج های عاطفی- احساسی ما هم نمی توانند به این دنیا کلک بزنند، به خاطر همین هرچقدر هم که تمرین کنند هر کسی خواب های خاص و متفاوت خودش را خواهد دید. پس به مرور زمان این زوج ها حس خواهند کرد که تنها شدن نه تنها در دنیای خواب حتی برای بیداری هم ضرورت دارد و قرار نیست ما همه زمان هایمان را به هم اختصاص دهیم.
تازه این وقت هاست که آن ها می فهمند اگر زمان را یک "هندوانه" تصور کنیم و وابستگی هایمان را یک "مهمانی" فرض بگیریم عاقلانه و منطقی و مودبانه نخواهد بود که دو نفر در یک مهمانی بنشینند و جلو چشم جمع یک هندوانه را قاچ کنند و همه قاچ های هندوانه را خودشان بخورند. این است که زمان را بین فردیت، روابط خانوادگی، فامیلی، همسایگی و دوستان قاچ می کنند و سهم هر کسی را می دهند.
گاهی تصور اولیه زوج ها از محبت و عاطفه این است که دایم به همدیگر بچسبند. این یک تصور خام است. یک زوج می توانند کنار هم باشند حس بسیار خوبی داشته باشند اما در آن زمان هر کسی کار مطلوب خود را انجام دهد. این به معنای آن نیست که یک زوج نباید هیچ کار مشترکی را با هم انجام دهند. اما به این معنا است که اگر مثلا در یک زمان واحد، یک طرف رابطه کتابی می خواند و طرف دیگر رابطه نقاشی می کشد حس کنیم شکافی بین آن دو افتاده است. آن لحظه زن از کشیدن نقاشی لذت می برد و مرد از خواندن کتاب. اما فرض کنید مرد به اجبار بخواهد زن را در لذت خواندن کتاب سهیم کند یا زن بخواهد مرد را دایم در جریان پیشرفت لحظه به لحظه نقاشی اش بگذارد. واقعیت آن است که این تجربه چندان خوشایند نخواهد بود.
اگرچه در روزهای آغازین زندگی مشترک ممکن است این با هم بودن های زمانی جذاب به نظر برسد اما دیر یا زود به تجربه ای کسالت آور تبدیل خواهد شد. این به آن معنا نیست که طرفین، همدیگر را در آن زمان اصلا در جریان کارهای هم نگذارند اما ظرافت هایی در این باره لازم است. مثلا زن درست در لحظه ای که فکر می کند حالا ارزش اش را دارد بوم نقاشی را به طرف مرد بگیرد و تجربه رنگ و قلم و هنرش را روی بوم به مرد نشان دهد این کار را انجام می دهد یا مثلا مرد بعد از خواندن 50 صفحه از یک رمان به پاراگرافی یا سطری می رسد که بسیار مشعوف کننده و جالب توجه است، به زن می گوید یک دقیقه وقت داری؟ یک دقیقه هم که می گوید واقعا یک دقیقه است. یعنی مرد با خود می سنجد که خواندن پاراگراف مورد نظرش چقدر زمان می برد؟ یک دقیقه کافی است؟ کافی است. پس به زن می گوید یک دقیقه وقت داری؟ زن قبول می کند و آن دو در یک دقیقه تجربه ای لذت بخش یا قابل تأملی را از سر می گذرانند.
بسیاری از اختلاف هایی که میان زوج ها پیش می آید به خاطر اهمیت ندادن به موضوع زمان است. اگر دقت کنید خیلی از گره های ارتباطی زوج ها زمانی پیش می آید که زمان خوبی برای بررسی یک موضوع انتخاب نشده است. مثلا وقتی یک زن احساس می کند مرد در آن لحظه تمرکز کافی ندارد - با توجه به "زبان بدن" و شناختی که از حرکات و رفتار مرد دارد- با این همه در آن لحظه از او مطالبه تمرکز می کند یا مرد دقیقا لحظه ای که می داند حساسیت زن در آن لحظه، اجازه بررسی منطقی تر آن موضوع را نخواهد دارد با این همه شروع به باز کردن صورت مسأله می کند.
در بخش های آتی تلاش می شود ادامه این مبحث از سر گرفته شود.
http://www.tebyan.net/
مطالب پیشنهادی
اثرات امواج تلفن همراه بر سلامت افراد
اقدامات اساسی در تخصیص منابع در نظام سلامت
عوارض شیرین کننده های بدون کالری چیست؟
ورزش چگونه در درمان و پیشگیری از سرطان سینه زنان کمک می کند؟
محکوم نکنید!
زن و مرد وقتی به مشاور مراجعه می کنند ، سعی دارند که طرف خود را محکوم کنند. مقصر بدانند، تحقیر کنند، خرد کنند . توجه ندارند وقتی من همسرم را خرد و خاکشیر کنم ، چگونه دیگر می توانم با او زندگی کنم. هنر زندگی کردن هنر محکوم کردن نیست! ممکن است همه ما آسیب های روانی داشته باشیم ، عقده و گره روحی داشته باشیم ، حس انتقام جویی داشته باشیم و در مقاطعی خشمگین و پرخاشگرشویم.
قدم اول برای تفاهم در زندگی مشترک این است که یکدیگر را محکوم نکنیم.می توانیم عیوب یکدیگر را با ذکر مورد و نشانه بگوییم. می توانیم علت یابی هم بکنیم. محکوم کردن یعنی بن بست ایجاد کردن. وقتی شما همسرتان را محکوم می کنید باید فاتحه این رابطه را بخوانید. نخستین توصیه این است که سعی کنید به جای محکوم کردن یکدیگر را بشناسیم. این که شوهر من به خانواده خودش علاقه مند تر است ببینیم چرا؟ این که با دختر من رابطه خوبی ندارد ببینیم چرا؟ این که مدام ذهنش مشغول است ببینیم چرا؟ پرخاشگری او برای چیست؟ چرا به زندگی خانوادگی علاقه ای ندارد؟ وقتی شما کسی را محکوم می کنید دیگر نمی توانید او را بشناسید . این طور نیست؟!
چطور اطمینان همسرم را بدست آورم؟
از آن جا که زن نیاز به محبت دارد، باید به او محبت کنی. محبت به زن می تواند از راه گوش باشد: دوستت دارم عزیزم. برای زن این جمله معادل میلیاردها تومان پول نقد است که به او ببخشی! دوم گل در زندگی نقش مهمی ایفا می کند . زن نیاز به امنیت دارد. اگر احساس کند که در کنار همسر امنیت دارد، برای او فداکاری هم می کند. با زن نباید از منطق و عقلانیت و استدلال حرف زد.نمی گویم که زن با منطق و عقلانیت سرو کاری ندارد . دارد، اما گفتمان زن بیشتر احساسی و عاطفی است. باید با او گفتمان احساسی و عاطفی برقرار کرد. همین عبارت دوستت دارم از هزار نوع منطق عقلانی کاربرد بیشتری دارد. بنابراین برای این که اطمینان همسرت را به دست بیاوری ، به او نزدیک شو .
قاتل رابطه زناشویی
عصبی بودن زن و مرد قاتل رابطه زناشویی است. عصبانیت را در تصمیم های آنی می بینید. در صورتی که زن و مرد عصبی باشند ، مصلحت خانواده را فدای گرایش های عصبی خود می کنند . و یا در مواقعی که حق هم با آنان است ، و از طرف مقابل هم غفلتی پیدا شده ، واکنش های تند عصبی و تخریبی نشان می دهند. از این رو هر لحظه رابطه را با نوسان و بالا و پایین رفتن روبرو می کنند.
بهتر است در گفتگو با هم هیجانی حرف نزنیم. لحن و آهنگ کلام خود را پایین بیاوریم. نفوذ کلام بیشتر می شود و ما نیز در برابر تحریک به خشم دیر تر برانگیخته می شویم و شاید هم نشویم . فاصله ای که بین بروز خشم و واکنش اتفاق می افتد ، می تواند ما را سر عقل آورد و خشونت های لفظی نکنیم و در صورتی که طرف ما هیجانی شد ، ما دیرتر در مقام پاسخ برمی آییم جو آرام می شود. این فاصله باعث می شود که ما دست از تعبیر و تفسیر های برانگیزاننده بر داریم.
قدری در کنش ها و واکنش ها تامل کنیم . در صورتی که دست از برخوردهای هیجانی برداریم ، می توانیم عاقلانه تر فکر کنیم و تصمیم بگیریم . می توانیم وضعیت نشستن و برخاستن خود را تغییر دهیم . می توانیم در این فاصله تصمیم بگیریم که محل را ترک کنیم تا موجب درگیری های بیشتر نشود.می دانیم که خشم ما ناشی از فکر و تعبیر و تفسیر و بعد به هم ریختن ترکیبات هورمونی و بیوشیمی خون است. وقتی فضا را تغییر دادیم شرایط روانی و عصبی ما نیز به فوریت تغییر می کند. ما برنامه ریزی شده و شرطی هستیم. یعنی با عادت های گذشته عجین شده ایم . تنها با تغییر وضعیت و فضا می توانیم عادت ها را در نطفه خفه کنیم. در غیر این صورت تسلیم عادت می شویم و از نو دسته گل به آب می دهیم.
http://www.tebyan.net/
مطالب پیشنهادی
اثرات امواج تلفن همراه بر سلامت افراد
اقدامات اساسی در تخصیص منابع در نظام سلامت
عوارض شیرین کننده های بدون کالری چیست؟
ورزش چگونه در درمان و پیشگیری از سرطان سینه زنان کمک می کند؟
همسرش به طور معمول بعد از ساعات کاری با دوستانش در جایی که بعد از سالها رفت و آمد دوران مجردی، پاتوق آنها محسوب میشود، قرار میگذارد و تا ساعتهای پایانی شب وقتش را با آنها میگذراند و روزهای تعطیل هم با همان دوستان که البته بیشتر آنها مجرد هستند، به بیرون شهر برای تفریح و به قول خودش عوض کردن آب و هوا میروند و او که انتظار داشته برای این روزهای تعطیل برای خود و همسرش برنامهای تفریحی بریزد و اسباب تفریح دونفرهشان را جمع کند.
حالا مجبور است طی یک وظیفه به قانون درآمده هر هفته بساط خوشگذرانی شوهرش را مرتب کند و در سبدی بچیند و به دستش بدهد و خودش در تنهایی منتظر گذران ساعتها باشد و از همه سختتر اینکه طوری رفتار کند که دیگران متوجه نشوند او روزهای تعطیل تنهاست تا او را به بیعرضگی و نداشتن قابلیت جذب همسرش به خانه و خانواده متهم نکنند.
مزیتهای داشتن دوست خوب بر هیچ کسی پوشیده نیست اما جایگاه همین دوستی و رفاقت باید در زندگی مشترک زوجین تعریف شود بهگونهای که مسلط بر زندگی نشده و زندگی را تحتالشعاع خویش قرار ندهد، برخی از مردها به جهت آزادی که دارند، رفیقباز هستند. هر کسی را به منزل میآورند و براساس غفلتی که دارند یک زمان به خودشان میآیند که در دام فساد گرفتار شدهاند. به قماربازی یا استعمال مواد مخدر یا میگساری عادت کرده و به شبنشینهای خانمانبرانداز قدم میگذارند و همین امر باعث سردی در زندگی شده و مقدمات پاشیده شدن آن را فراهم میآورد.
باید بر این نکته تاکید کرد در خانوادهای که مرد آن رفیقباز باشد همه چیز زندگی را فدای رفیقش میکند و همسرش را آزار میدهد و فرزندان از پدر بیزار میشوند و در نهایت کانون گرم خانواده از هم میپاشد.
ناپختگی زن و شوهر دلیل اصلی رفیقبازی همسران
فردی که در زندگی مشترک در انجام وظایف زناشویی و همسرداری کوتاهی میکند، خواسته یا ناخواسته باعث میشود که همسرش بیشتر از گذشته اوقات فراغت خود را با دوستانش سپری کند.
در این حالت ممکن است مرد یا زن رشد یافته باشند، اما چون همسرشان در ایفای نقش همسری ضعفهایی دارد، فرد با بودن بین دوستانش احساس آرامش بیشتری کند. در واقع وقتی یک مرد یا زن نتواند نقشآفرینی صحیحی در خانه داشته باشد، کانون خانواده سرد میشود و یکی از زوجین ترجیح میدهد نیاز عاطفیاش را در جمع دوستانش و گاه متاسفانه با نشاطهای کاذب تامین کند. البته کوتاهی همسر فقط یکی از دلایل رفیقبازی است، به عبارت دیگر رفتار نادرست همسر میتواند دلایل دیگری هم داشته باشد.اما در کل، ناپختگی زن و شوهر یکی از مهمترین دلایل توجه بیش از حد زن یا شوهر به دوستان خود و بیتوجهی نسبت به همسر است.
شاید شما مقصر رفیق بازی همسرتانید
فردی که در زندگی مشترک در انجام وظایف زناشویی و همسرداری کوتاهی میکند خواسته یا ناخواسته باعث میشود که همسرش بیشتر از گذشته اوقات فراغت خود را با دوستانش سپری کند. در این حالت ممکن است مرد یا زن رشد یافته باشند اما چون همسرشان در ایفای نقش همسری ضعفهایی دارد، فرد با بودن بین دوستانش احساس میکند آرامش بیش تری دارد. در واقع وقتی یک مرد یا زن نتواند نقش آفرینی صحیحی در خانه داشته باشند، کانون خانواده سرد میشود و یکی از زوجین ترجیح میدهد نیاز عاطفیاش را در جمع دوستانش وگاه متاسفانه با نشاطهای کاذب تامین کند.
البته کوتاهی همسر تنها یکی از دلایل رفیق بازی است به عبارت دیگر این رفتار نادرست میتواند دلایل دیگری هم داشته باشد.
رفیق بازی مساوی با طلاق عاطفی
بدترین پیامد داشتن رابطه بیش از اندازه با دوستان یا به اصطلاح عامیانهتر «رفیق بازی» این است که فاصله بین افراد بیشتر و بیشتر میشود و هر یک از زوجین ترجیح میدهند کمترین ارتباط را با یکدیگر داشته باشند.
در پی این نوع رفتارها به مرور زمان آن عاطفه و احساسی که اوایل ازدواج وجود داشته است از بین میرود و در نهایت ممکن است به طلاق عاطفی منجر شود.
دوران مجردی پایان یافته است
بهتر است بدانید بعد از ازدواج دوران مجردی پایان یافته است و خیلی چیزها در زندگی شما با ازدواج تغییر میکند. روابط دوستانه یکی از مواردی است که با این دوران تغییر میکند و همان طور که گفته شد وقت آزاد و اولویت بندی افراد با این تغییر شرایط عوض خواهد شد، اما یک راهکار دیگر هم وجود دارد؛ شما دیگر مثل گذشته زمان آزاد زیادی نخواهید داشت اما حذف کلی و قطع رابطه با دوستان هم درست نیست.
به همین دلیل یکی از راهکارها این است که در مورد روابط خود خوب فکر کنید. آنهایی که برایتان مهمتر است را در ذهن مشخص و برای تمدید روابط با آنها برنامه ریزی کنید. شما میتوانید دوستان جدیدی هم پیدا کنید. دوستانی که زوج باشند و شما بتوانید همراه با همسرتان در کنار آنها وقت بگذرانید، اما تمام این شرایط زمانی امکان پذیر است که زوجین با یکدیگر به نتیجه و تفاهم رسیده باشند و قبل از هر تصمیم گیری با یکدیگر گفتگو کنند.
اولین قدم: اصلاح رابطه خود
همسری که تلاش میکند عادت ناپسند رفیق بازی را از سر همسرش بیندازد ولی موفق نمیشود، به این دلیل است که ارتباط بین آنها کمرنگ شده است. در این مواقع ممکن است زن یا شوهر به دلیل دلسوزیهای زیادی که به هم دارند با شریک زندگیشان، با جملات امری یا دستوری برخورد کنند. این نوع صحبت کردن به طور خاص با روحیات جنس مذکر به هیچ وجه سازگار نیست. خانمها باید بدانند در صورتی که به خاطر عمل اشتباه شوهرشان، مرتب به او دستور بدهند، نه تنها مشکل حل نمیشود بلکه فاصله عاطفی آنها از هم زیاد میشود.
استفاده از جملات محبت آمیز را فراموش نکنید
فرض کنید مردی به خانه دیر میآید. همسرش هم نگران شده و به خاطر دلسوزی میگوید «باز که دیر آمدی و خبر ندادی؟» یا «تو همیشه دیر میآیی». این گونه جملهها با اینکه توهین نیست ولی به مرد شوک وارد میکند و ممکن است مرد هم در جواب بگوید «اصلا خوب کاری کردم، که دیر آمدم» یا «از این به بعد دیرتر هم خواهم آمد!» همین طور که میبینید استفاده از جملاتی نظیر این جملهها، ممکن است باعث قطع ارتباط عاطفی زوجین شود. حالا اگر خانم به همسرش بگوید «نگرانت بودم» یا «دلتنگت شده بودم». این جملات برای مردها یک بار عاطفی دارد و باعث میشود آنها درباره این عملشان بیشتر فکر کنند و درباره آن تصمیم جدیدی بگیرند. استفاده از جملات مثبت، یکی از مهارتهای ارتباط مطلوب است. این را هم بدانید که اگر این مشکل برطرف شد، باید خاطرات آن را در زبالهدان تاریخ زندگیتان بیندازید و هیچ وقت نه به آنها فکر و نه آن روزها را یادآوری کنید.
http://www.tebyan.net/
مطالب پیشنهادی
اثرات امواج تلفن همراه بر سلامت افراد
اقدامات اساسی در تخصیص منابع در نظام سلامت
عوارض شیرین کننده های بدون کالری چیست؟
ورزش چگونه در درمان و پیشگیری از سرطان سینه زنان کمک می کند؟
زمانی که عقد ازدواج بین دو شخص منعقد می شود ، می گویند ما با همدیگر زندگی را شروع کردیم ، منظور زوجین از زندگی این است که اینها در کنار هم اهداف مشترکی را دنبال خواهند کرد که در اصطلاح ما می گوییم زندگی مشترک ، یا می توانیم بگوییم زنده کردن اهداف مشترک و تفاوتهای فی ما بین، باید توجه داشته باشیم که رابطه بین زوجین زنده است نه راکد یا مرده، چون در این صورت به این رابطه نمی توان اسم زندگی را بار کرد مثلا اشخاصی که در حالت طلاق عاطفی یا متارکه به سر می برند، در واقع چیزی به اسم زندگی مشترک ندارند.
یکی از خصوصیات مهم موجودات زنده تغییر و تحول در جسم و روحشان می باشد و با گذشت زمان تغییرات فراوانی در جسم شان پدید می اید، گاهی مریض می شوند و گاهی سرحال و سر خوشند، همچنین گذشت زمان و تغییرات سن ، در جسم شان تحول ایجاد می کند و باید با جسم جدید سازگار شوند مثلا یک پیر مرد هشتاد ساله نباید رفتار یک جوان سی ساله را داشته باشد چون در صورت تقلید رفتارهای شخص جوان جسمش آسیب می بیند لذا باید از جسم خود بیشتر مراقبت کند.
رابطه مشترک نیز یک موجود زنده است و به همین خاطر به رابطه مشترک زندگی می گویند و همانند جانداران ممکن است رابطه دچار بی روحی و بیماری گردد که این مسئله طبیعی است ، با توجه به مطالب فوق به جرأت می گویم در رابطه زوجین اگر هیچ اصطکاکی نباشد می توان گفت یا زندگی شان راکد شده و یا کلا از بین رفته است و الا محال است که زوجی هیچ گونه اختلاف سلیقه با همدیگر نداشته باشند بنابراین وجود اختلافات در زندگی مشترک طبیعی است و در مواردی باعث رشد و پیشرفت نیز می گردد اما انچه که مهم است این است که راههای بیان عقاید و صحبت کردن را یاد بگیریم و الا اختلافات کوچک که نمک زندگی تلقی می شوند، نمک روی زخم خواهند شد و جز سوزش هیچ مزه ای نخواهند داشت به همین خاطر تصمیم گرفتیم در این پست راههای بحث کردن و دعوا کردن با همسر را بررسی کنیم اما قبل از آن یاد آور می شوم که اصولا هر دعوایی به معنی پایان زندگی مشترک و نفرت زوجین از همدیگر نیست مگر اینکه راه صحیح دعوا را بلد نباشیم.
1- یکی از عوامل مهم ریشه دار شدن دعواهای زوجین دخالت دادن اشخاص دیگر در دعوا می باشد. که این مسئله خودش به دو صورت نمود پیدا می کند:
صورت اول: اینکه دعوای موجود بین خود را به خانواده ها یا اشخاص دیگر نسبت دهیم مثلا اکثر خانمها در دعوا می گویند این حرف، حرف خودت نیست حتما مادرت چنین حرفی زده است یا خواهر و یا هر کس دیگر ... یا اینکه بعضی از مردان شروع به توهین و اهانت به خانواده همسر می کنند مثلا به خانم می گویند اینکه شما حرف متوجه نمی شوی و منطقی نیستی تقصیر خودت نیست چرا که مادر یا پدرت هم همین طور می باشد یا مثلا برادرت نیز فلان کاره می باشد...طرح چنین مسائلی ممکن است مثل پاشیدن بنزین روی جرقه های آتش باشد که در کوتاهترین زمان ممکن جرقه های ضعیف را که یک بچه می توانست خاموش کند ، تبدیل به آتش مهیب و خانمان سوز می کند که آتشنشان های ماهر هم نتوانند خاموشش کنند.
صورت دوم: دخالت عملی است و انتقال مباحث محرمانه خانواده به اشخاص دیگر می باشد هر چند این اشخاص پدر ومادر زوجین باشد چرا که دعوت این اشخاص برای قضاوت و پا در میانی فقط اتش دعوا را شعله ور می کند چون این افراد ذی نفع می باشند و غالبا قضاوت شان بی طرفانه نخواهد بود .بنا براین زوجین باید بدانند که مسئله پیش آمده فقط به خودشان مربوط می شود و هر اخلاق بدی داشته باشند مربوط به خودشان می باشد نه خانواده شان ، و باید با همدیگر گفتگو کرده و مسئله را حل نمایند یه به اشخاص متخصص و مشاور مراجعه نمایند.
2- ممکن است زوجین از همدیگر خواسته ای داشته باشند و این مسئله باعث تشنج در رابطه شان شود، اصل داشتن چنین خواسته هایی طبیعی است اما آنچه که مهم است نحوه بیان خواسته می باشد. بعضی از جملات به هیچ وجه برای جامه عمل پوشیدن خواسته ها مناسب نیستند مثل اینکه شما همسر را مخیر کنید بین ادامه زندگی یا قبول خواسته، چرا که در این صورت همسر شما نسبت به زندگی مشترک دید منفی پیدا می کند و با خود می گوید:آیا یک اختلاف کوچک هم وزن قوام زندگی ماست؟!
به عبارتی دیگر می گوید ارزش زندگی مشترک به اندازه همین مشکل کوچک می باشد و قطعا در مشکلات بزرگ من با شکست مواجه خواهم شد. لذا زوجین در دعواهای پیش آمده به هیچ وجه نباید پای اصل زندگی را به میان بکشند بلکه بر عکس قبل از بیان خواسته باید نسبت به اهمیت زندگی اشاره کنند مثلا بگویند من به پیوند مقدس مان احترام می گذارم و تا زمانی که جان در بدن دارم به زندگی ام عاشقانه جان خواهم بخشید و این خواسته من در راستای قوام و بهتر شدن زندگی می باشد.
3- استفاده از بعضی کلمات در حین دعوا ممنوع می باشد این کلمات عبارتند از هیچ وقت، همیشه ، هرگز ... به عبارتی از به کار گیری الفاظ منفی که کل زندگی را هدف قرار می دهد، باید خودداری کرد مثلا این جملات: هیچ وقت تو شوهر خوبی برایم نبودی، هیچ وقت مرا دوست نداشتی، همیشه فحاشی می کنی، هرگز به خانواده من احترام نگذاشتی ، هیچ خیری از تو ندیدم. امام صادق (علیه السلام) می فرمایند: هر زنی که به شوهر خود بگوید که از تو خیری ندیده ام عمل چنین زنی هیچ گشته و باطل می شود(وسائل الشیعه . ج14 . ص115) باید خودداری کرد تا از عواقب منفی و دلسرد شدن طرف مقابل نسبت به زندگی جلوگیری شود.
4- از مقایسه کردن بپرهیزیم؛ یادمان باشد یک دعوای کوچک انتهای زندگی مشترک نیست و نباید خطوط قرمز شکسته شود، یکی از خطوط قرمز مقایسه کردن همسر با دیگران می باشد ، گاهی اوقات طرفین شروع می کنند به تعریف و تمجید از دیگران و طعنه زدن به همدیگر، که این مسئله ممکن است دل شکستگی عمیقی بین زوجین ایجاد کند که التیامش مدتها طول بکشد.
5- از درد دل با نامحرم بپرهیزیم . از بازگو کردن اسرار خانواده و حرف دل به نامحرمان باید خودداری کرد چرا که این مسئله ضربه بزرگی بر پیکره زندگی وارد می کند، بعضی اوقات اشخاص قبل از اینکه از همسر خود جدا شوند شروع به ارتباط با نامحرم می نمایند و مسائل زندگی خود را با یک شخص اجنبی به اشتراک می گذارند که این مسئله تباهی زندگی دنیوی و ویرانی حیات آخرت را به دنبال دارد.
6- سعی کنیم دعوا را زود تمام کنیم و موجب عصبانیت بیش از حد همدیگر نشویم، می توان ادامه بحث را به زمان بهتر و موقعی موکول کرد که زوجین حال مساعدی دارند همچنین بعد از دعوا به مباحث و مسائلی که در بحث اتفاق افتاده نباید فکر کرد و همه انتقادها و بحث ها را خیلی سریع از خاطر خود پاک کرد و با یک شاخه گل زیبا و نوازش عاشقانه طراوت از دست رفته لحظات گذشته را باز پس گرفت.
فرض کنید شب قبل زن و شوهر بگو مگوی مختصری با هم داشته اند. مرد صبح از محل کارش با خانه تماس می گیرد. می بیند زن جواب نمی دهد، به تلفن همراه او هم زنگ می زند باز زن جواب نمی دهد. مرد در ذهن خود چنین نتیجه می گیرد که این جواب ندادن به خاطر بگومگوی دیشب است در حالی که زن به خرید رفته و یادش رفته تلفن همراهش را با خودش ببرد اما مرد همه خیالبافی های ذهن خود را معطوف این کرده است که زنش نمی خواهد به تماس های او جواب بدهد.
پیش داوری های منفی کُشنده است
از جمله موانعی که شیرینی های ارتباط ما با همدیگر را تلخ می کند پیش داوری است. البته منظور از پیش داوری بیشتر پیش داوری های منفی است. به این معنا که ما عموما درگیر پیش داوری های منفی هستیم. البته شاید به یک معنا گفت پیش داوری های مثبت هم به یک معنا در ارتباطات گسترده تر مشکل آفرین باشد گرچه حسن ظن داشتن به دیگران اخلاق پسندیده ای است اما حکم صادر کردن قطعی چه مثبت چه منفی در همان مواجهه اول اخلاقی به نظر نمی رسد.
اما مراد ما در این بحث درباره پیش داوری های منفی به ویژه در رابطه زوج ها با همدیگر است. اصلا پیش داوری چیست؟ ما به چه رفتاری پیش داوری می گوییم؟ اگر بخواهیم با مثال این موضوع را باز کنیم به نظر می رسد هر جاکه ما ندیده ایم و نشنیده ایم، نچشیده ایم و نبوییده ایم و لمس نکرده ایم اما درباره رنگ و صدا و خاصیت و جنس و عطر یک چیز صحبت می کنیم دچار رفتار پیش داورانه شده ایم. فرض کنید کسی که سیب را ندیده، لمس نکرده و نبوییده اما چنان درباره یک سیب سخنرانی می کند که انگار از ابتدای عمرش کاری جز انس با سیب نداشته است. این چنین فردی در واقع درباره سیب پیش داوری می کند.
یک ضلع را می بینند اما درباره کل منشور حرف می زنند
داوری کردن اگر نگوییم مشکل ترین و ظریف ترین و پردردسرترین کار دنیا است می توانیم بگوییم یکی از ظریف ترین و طاقت فرساترین رفتارهایی است که می تواند از آدمی سر بزند. ما وقتی درباره چیزی حکم صادر می کنیم در واقع با آن حکم می خواهیم از آن چیز تعریف به دست بدهیم. پس آیا قبل از صادر کردن حکم لازم نیست همه جوانب آن موضوع به خوبی بررسی شود و نکته بعد این که اصلا برای یک شخص امکان پذیر است که به همه جوانب یک امر چنان چیره و مسلط باشد که بتواند به راحتی درباره آن داوری کند؟ مثل این می ماند که کسی در برابر یک وجه از یک منشور قرار گرفته است و هر آن چیزی که از آن ضلع و وجه منشور می بیند به عنوان شکل کلی آن منشور بر زبان می آورد و به گمان خود به تصویری جامعه از آن منشور دست یافته است و می گوید منشور چیزی جز آنچه او دیده و بر زبان می آورد نیست در صورتی که اگر آن شخص کمی جابجا شود یا زوایه دیدش را تغییر دهد خواهد دید که منشور آن چیزی نبوده که او گمان می کرده است.
پیش داوری، فیل را تبدیل به ناودان و بادبزن و ستون می کند
مولانا در مثنوی معنوی داستانی درباره یک فیل دارد که قرار است در یک اتاق تاریک مورد قضاوت قرار گیرد: قضیه از این قرار بوده که فیلی را به اتاق تاریک می برند و آدمیانی هم که قبلا فیل ندیده بودند به آن اتاق می روند و دست بر فیل می زنند و وقتی بیرون می آیند روایت خود را از آنچه دیده بودند بر زبان می آورند. اما روایت ها از یک شی واحد چندگونه است. یک فیل بیشتر در اتاق تاریک نبوده اما آدم ها بسته به این که چه بخشی از فیل را لمس کرده اند روایت های گوناگونی بر زبان می آورند. کسی که خرطوم فیل را لمس کرده می گوید آنچه در اتاق تاریک بوده چیزی جز ناودان نبوده، کسی که پای فیل را لمس کرده می گوید ستون دیده است. آن که دستش به گوش های فیل می رسد می گوید بادبزن بزرگی دیده است. مولانا در این روایت در واقع ما را با نوعی پیش داوری مواجه می کند. پیش داوری های ما هم در تاریکی صورت می گیرد و چون در تاریکی حرف می زنیم دچار اشتباه می شویم. فیل که نماد حقیقت است وقتی با پیش داوری قضاوت شود به ناودان و مار و بادبزن و تخت و ستون تجزیه و تبدیل خواهد شد و ماهیتش در ذهن ما دچار دگرگونی خواهد شد.
حال از خود بپرسیم چند بار درباره فیل هایی – حقیقت هایی - سخن گفته ایم که در تاریکی بوده اند. چند بار در تاریکی حرفی زده ایم و سخنی را پرانده ایم که کاملا پیش داورانه بوده و در ضمن داوری مان را به عنوان یک داوری درست فرض گرفته ایم مثل آدم هایی که از یک فیل به یک بادبزن رسیده اند یعنی وجود فیل را در بادبزن دیده اند یا وجود او را در یک ستون یا ناودان.
شناخت عمیق از همدیگر به سادگی دست نمی آید
زوج هایی که می خواهند درباره هم داوری کنند متوجه باشند که اولا به واسطه آن که چند ماه یا حتی چند سال پیش هم بوده اند نمی توانند مدعی این باشند که به شناخت- حتی شناخت نسبی- از همدیگر رسیده اند. این شناخت ها آدمی را یاد برخی از این مسابقات تلویزیونی می اندازد که مرد و زن را به سویی جداگانه می برند و مثلا از زن درباره این می پرسند که مرد کدام غذا را بیشتر دوست دارد یا مثلا اگر بخواهد شلوار بپوشد ترجیح می دهد رنگ و جنس شلوارش چه باشد و وقتی هم که مثلا زن درست حدس می زند که مرد برای خورشت فسنجان می میرد و هلاک می شود و در آن سو هم مرد به دوربین دیگری می گوید که عاشق فسنجان است غریو شادی و تشویق ناشی از این شناخت در استودیو می پیچد غافل از این که این شناخت ها رویه و سطحی ظاهری از یک ندگی است و فی الواقع ارزش چندانی هم ندارد.
رسیدن به یک شناخت عمیق از خود و دیگران مستلزم هشیاری و باز بودن چشم های ادراک است. با این همه باز نمی توان به سادگی درباره نزدیک ترین آدم ها به خودمان هم داوری کنیم که آن ها را خوب می شناسیم و می توانیم حرف اول و آخر را درباره روحیات و ذهنیت های آن ها مطرح کنیم. از اینجاست که روشن می شود که داوری کردن آن هم پیش داورانه و در تاریکی چقدر می تواند مهلک باشد.
http://www.tebyan.net/
مطالب پیشنهادی
اثرات امواج تلفن همراه بر سلامت افراد
اقدامات اساسی در تخصیص منابع در نظام سلامت
عوارض شیرین کننده های بدون کالری چیست؟
ورزش چگونه در درمان و پیشگیری از سرطان سینه زنان کمک می کند؟
عذرخواهی یا پوزش یکی از ملموس ترین واژه هایی است که ما با آن مواجهیم و به ویژه اگر کسی در دنیای رسانه باشد متوجه این موضوع می شود. فصل مشترکی هم وجود دارد در رسانه ها که معمولا دست به قیاس می زنند و می گویند مثلا چرا مدیران و مسئولان ما در مقایسه با مدیران ژاپنی و کره ای یا اروپایی علاقه کم تری به عذرخواهی و پوزش دارند و در برابر وعده هایی که عمل نمی کنند یا اشتباهاتی که مرتکب می شوند کم تر مایلند عذرخواهی کنند.
در این مطلب درباره این موضوع که چرا در فرهنگ عمومی ما عذرخواهی و پوزش برای بسیاری از آدم ها رفتاری سنگین و ثقیل است صحبت نمی کنیم و ریشه یابی هم صورت نمی دهیم. مطلب را از رفتاری که در این سال ها شایع شده آغاز می کنیم و به درون خانواده ها تسری می دهیم.
عذر نخواهی به خاطر پارچه های نوشته عذرخواهی
در سال های گذشته و با نکوهش این موضوع که چرا در فرهنگ عمومی ما عادت به عذرخواهی و پوزش خواهی وجود ندارد چه به صورت فردی و چه به صورت سازمانی، معنایی صوری و سطحی از عذرخواهی و پوزش خواستن در جامعه رایج شد به این معنا که سازمان ها و اداراتی را دیدیم که پلاکاردهایی را به در و دیوار می زدند و از شهروندان به خاطر مزاحمت های به وجود آمده عذرخواهی می کردند در حالی که گاهی کم ترین نشانه های ایمنی برای حفظ جان شهروندان در آن پروژه رعایت نشده بود.
به عنوان مثال یک شرکت که اقدام به حفاری پیاده رو که مسیر رفت و آمد عابران پیاده بود می کرد پارچه نوشته ای را در حوالی آن حفاری نصب می کرد و از شهروندان عذرخواهی می کرد اما همان شرکت، شب ها یک چراغ هشدار در مکان حفاری نصب نمی کرد یا پروژه ای که قرار بود در سه ماه به سرانجام برسد و وعده آن را به شهروندان داده بودند در یک سال به اتمام نمی رسید. آن پارچه نوشته هم که هر روز در معرض باد و باران و آفتاب بود آرام آرام کم رنگ و کم رنگ تر شد. درست مثل وعده ای که به مرور کم رنگ و به فراموشی سپرده می شد. حالا هر روز شهروندانی که از آن معبر عبور می کنند پارچه نوشته ای را می دیدند که در آن از آن ها عذرخواسته می شد اما به واقع آن عذرخواهی به نقطه مقابل خود تبدیل شده بود یعنی آن شیوه از عذرخواهی بیشتر عصبی کننده بود و تنش ذهنی به شهروندان وارد می کرد.
عذرخواهی بدون جبران، نوعی گستاخی است
با این مثال آنچه در پی آن بودم مطرح کنم روشن تر می شود. ما امروز در زندگی هایمان به ویژه در خانواده ها با طرح صوری ترین معنا از عذرخواهی مواجه هستیم که نه تنها این شیوه از پوزش و عذرخواهی دردی از ما دوا نمی کند بلکه خود به یک عامل تنش و اصطکاک روانی در بین زوج ها یا زوج ها و فرزندان تبدیل می شود.
مردی را تصور کنید که مثلا هر روز یا هفته ای چند بار از همسرش بابت رفتارهایش عذر می خواهد. فرض کنید یک مرد اعتیاد شدیدی به اپلیکیشن های تلفن همراه پیدا کرده است و بخش قابل توجهی از زمانی که در خانه دارد با این اپلیکیشن ها سپری می کند وقتی هم در مقابل اعتراض همسرش قرار می گیرد از او عذر می خواهد ولی هر روز هم به رفتارش ادامه می دهد. آیا آن عذرخواستن ها به همراه تکرار رفتاری که باعث آن تنش ها شده می تواند تا مدت های طولانی دوام داشته باشد؟ بدیهی ترین و ساده ترین معنای عذر این است که فرد ضمن اظهار شرمندگی نسبت به رفتارش به صورت ضمنی تعهد می دهد که دیگر مرتکب آن رفتار نمی شود.
مثل این می ماند که کسی ترازوی مغازه اش خراب شده است، مشتریان او به تدریج به این موضوع پی می برند که میزان وزن اجناس فروخته شده به آن ها کم تر از آن چیزی است که قیمتش با آن ها حساب می شود. آن مشتریان این موضوع را با آن فروشنده در میان می گذارند و او هم از آن ها عذر می خواهد اما روزهای بعد هم هیچ اقدامی برای درست کردن ترازوی خود انجام نمی دهد. این فروشنده تا چه زمانی می تواند مشتریان خود را داشته باشد؟ آیا پس از مدت کوتاهی مشتریان او پراکنده نخواهند شد؟ در صورتی که اگر آن فروشنده حقیقتا دنبال عذرخواهی بود اولا در گام نخست درصدد جبران کم فروشی خود برمی آمد و حقی که از مشتریان خود ضایع کرده بود جبران می کرد و در گام بعد بلافاصله شاخص و ترازوی خود را اصلاح می کرد.
نشانه های عذر حقیقی چیست؟
ما امروز در روابط خانوادگی مان اعم از رابطه زوج ها با همدیگر، یا رابطه والدین با فرزندان یا رابطه فرزندان با همدیگر به اجرا و عملیاتی کردن معنای حقیقی پوزش و عذرخواهی نیاز داریم. اولا به این مفهوم نیاز داریم که هر کسی چه زوج ها و چه فرزندان اگر در برابر هم دچار خطایی شدند این تصور را نداشته باشند که اگر از یکدیگر - پدر از مادر، مادر از پدر، پدر و مادر از فرزندان، فرزندان از پدر و مادر- عذرخواهی کنند باعث حقارت آن ها می شود و در ثانی این معنا را در خانواده پیاده کنند که عذرخواستن یعنی اظهار شرمندگی در برابر یک خطا، و این اظهار شرمندگی فقط زمانی معنا پیدا می کند که فرد به جد دنبال آن باشد که اولا خطای خود را در حد امکان جبران کند و در گام بعدی به دنبال آن باشد که دیگر مرتکب آن رفتار نشود و گرنه عذر خواستن نه تنها گرهی را در برابر آن خطا باز نخواهد کرد بلکه به مرور با بی اثر کردن عذر خواستن، نفس پوزش خواستن به معنای مقابل خود- گستاخی - تبدیل خواهد شد و خطایی بزرگ تر از خطا خواهد شد.
http://www.tebyan.net/
پیامد های هدفمند کردن یارانه ها در حوزه سلامت
مدیریت انرژی در مراکز بیمارستانی
آمادگی ملی و سازمانی در مقابله با زلزله و مدیریت بحران
ارتقای کیفیت خدمات سلامت از منابع مالی یارانه ها
بیمه سلامت و نقش بیمه های مکمل بر آن