زمان از جمله عناصری است که همه ما با آن سر و کار داریم مثل ماهی هایی که در آب غوطه ورند، ما هم در زمان غوطه وریم و مثل ماهی های آکواریومی که هر روز آب آن ها تازه می شود ما هم هر روز، زمان مان تازه می شود. روز قبل را از ما می گیرند تا روز بعد را به ما بدهند، ما زمان های محدودی را در اختیار داریم. ثروتمند و فقیر و پادشاه و گدا هم ندارد. مثلا اگر برای کارمندی که حقوق اش در ماه یک میلیون تومان است روز 24 ساعت است برای یک میلیاردر هم زمان همان 24 ساعت است و او حتی اگر بخشی یا همه دارایی اش را هم صرف کند نمی تواند یک دقیقه به زمان خود بیفزاید. زمان اندوختنی نیست و نمی توانیم مثلا جایی ترشی زمان بیندازیم. مثلا زمان را لای آب نمک بگذاریم تا برای مدت ها بماند یا نگهدارنده ای چیزی به زمان اضافه کنیم که امروز ما کش بیاید چون امروز به ما خوش گذشته به واسطه نگهدارنده ای قوی همچنان امروز را نگه داریم.
وقتی این عبارت ها را در ذهن مرور می کنیم می بینیم زمان مثل ماهی، لیز و مثل آدم برفی در معرض آب رفتن است از سوی دیگر زوجی که می خواهند زندگی آرام، پوشاننده و پیش برنده ای را با هم تجربه کنند بخواهند و نخواهند سر و کارشان با زمان می افتد.
در آغاز زندگی مشترک، زوج ها به خاطر آن که بیشتر در فضای مهیج و عاطفی - جنسی قرار دارند معمولا کم تر به نقش فردیت توجه نشان می دهند و اگر بتوانند دوست دارند حتی وقتی خوابند راهی برای ورود به دنیای همدیگر داشته باشند یعنی حتی در زمان های خواب هم همدیگر را تنها نگذارند. مثلا اگر قبل از خواب دست هایشان در دست همدیگر است به محض سنگین شدن پلک ها و ورود به دنیای خواب هم دست هایشان در دست همدیگر باشد و در خواب هرچه می بینند و هر کجا که می روند با هم باشند و تجربه مشترکی را از سر بگذرانند.
خوشبختانه دنیای خواب یک دنیای کاملا فردی است و زوج های عاطفی- احساسی ما هم نمی توانند به این دنیا کلک بزنند، به خاطر همین هرچقدر هم که تمرین کنند هر کسی خواب های خاص و متفاوت خودش را خواهد دید. پس به مرور زمان این زوج ها حس خواهند کرد که تنها شدن نه تنها در دنیای خواب حتی برای بیداری هم ضرورت دارد و قرار نیست ما همه زمان هایمان را به هم اختصاص دهیم.
تازه این وقت هاست که آن ها می فهمند اگر زمان را یک "هندوانه" تصور کنیم و وابستگی هایمان را یک "مهمانی" فرض بگیریم عاقلانه و منطقی و مودبانه نخواهد بود که دو نفر در یک مهمانی بنشینند و جلو چشم جمع یک هندوانه را قاچ کنند و همه قاچ های هندوانه را خودشان بخورند. این است که زمان را بین فردیت، روابط خانوادگی، فامیلی، همسایگی و دوستان قاچ می کنند و سهم هر کسی را می دهند.
گاهی تصور اولیه زوج ها از محبت و عاطفه این است که دایم به همدیگر بچسبند. این یک تصور خام است. یک زوج می توانند کنار هم باشند حس بسیار خوبی داشته باشند اما در آن زمان هر کسی کار مطلوب خود را انجام دهد. این به معنای آن نیست که یک زوج نباید هیچ کار مشترکی را با هم انجام دهند. اما به این معنا است که اگر مثلا در یک زمان واحد، یک طرف رابطه کتابی می خواند و طرف دیگر رابطه نقاشی می کشد حس کنیم شکافی بین آن دو افتاده است. آن لحظه زن از کشیدن نقاشی لذت می برد و مرد از خواندن کتاب. اما فرض کنید مرد به اجبار بخواهد زن را در لذت خواندن کتاب سهیم کند یا زن بخواهد مرد را دایم در جریان پیشرفت لحظه به لحظه نقاشی اش بگذارد. واقعیت آن است که این تجربه چندان خوشایند نخواهد بود.
اگرچه در روزهای آغازین زندگی مشترک ممکن است این با هم بودن های زمانی جذاب به نظر برسد اما دیر یا زود به تجربه ای کسالت آور تبدیل خواهد شد. این به آن معنا نیست که طرفین، همدیگر را در آن زمان اصلا در جریان کارهای هم نگذارند اما ظرافت هایی در این باره لازم است. مثلا زن درست در لحظه ای که فکر می کند حالا ارزش اش را دارد بوم نقاشی را به طرف مرد بگیرد و تجربه رنگ و قلم و هنرش را روی بوم به مرد نشان دهد این کار را انجام می دهد یا مثلا مرد بعد از خواندن 50 صفحه از یک رمان به پاراگرافی یا سطری می رسد که بسیار مشعوف کننده و جالب توجه است، به زن می گوید یک دقیقه وقت داری؟ یک دقیقه هم که می گوید واقعا یک دقیقه است. یعنی مرد با خود می سنجد که خواندن پاراگراف مورد نظرش چقدر زمان می برد؟ یک دقیقه کافی است؟ کافی است. پس به زن می گوید یک دقیقه وقت داری؟ زن قبول می کند و آن دو در یک دقیقه تجربه ای لذت بخش یا قابل تأملی را از سر می گذرانند.
بسیاری از اختلاف هایی که میان زوج ها پیش می آید به خاطر اهمیت ندادن به موضوع زمان است. اگر دقت کنید خیلی از گره های ارتباطی زوج ها زمانی پیش می آید که زمان خوبی برای بررسی یک موضوع انتخاب نشده است. مثلا وقتی یک زن احساس می کند مرد در آن لحظه تمرکز کافی ندارد - با توجه به "زبان بدن" و شناختی که از حرکات و رفتار مرد دارد- با این همه در آن لحظه از او مطالبه تمرکز می کند یا مرد دقیقا لحظه ای که می داند حساسیت زن در آن لحظه، اجازه بررسی منطقی تر آن موضوع را نخواهد دارد با این همه شروع به باز کردن صورت مسأله می کند.
در بخش های آتی تلاش می شود ادامه این مبحث از سر گرفته شود.
http://www.tebyan.net/
مطالب پیشنهادی
اثرات امواج تلفن همراه بر سلامت افراد
اقدامات اساسی در تخصیص منابع در نظام سلامت
عوارض شیرین کننده های بدون کالری چیست؟
ورزش چگونه در درمان و پیشگیری از سرطان سینه زنان کمک می کند؟
زندگی های زناشویی در این ۱۰ساله گذشته خیلی تغییر کرده اند. قانون های قدیمی خوشبختی، دیگر این روزها معنای شان را از دست داده اند و زن و شوهرها مجبور شده اند که برای ساختن یک زندگی شاد...
زندگی های زناشویی در این ۱۰ساله گذشته خیلی تغییر کرده اند. قانون های قدیمی خوشبختی، دیگر این روزها معنای شان را از دست داده اند و زن و شوهرها مجبور شده اند که برای ساختن یک زندگی شاد و آرام، قانون های جدید را بشناسند و مطابق شان پیش بروند. در زمانه ای که آدم ها برای شروع زندگی مشترک شان انتخاب را حق خود می دانند و حاضر نیستند به صرف زندگی زیر یک سقف، از معیارهای شان دست بکشند، خوشبختی هم معنای دیگری گرفته. اگر در سال های قبل نبود دعوا و کش مکش مهم ترین نشانه عشق و خوشبختی تلقی می شد، آدم های این روزها به دنبال موضوعات دیگری برای اثبات خوشبختی و محبت شان هستند. اگر قصد ساختن یک زندگی را دارید یا این که فکر می کنید ازدواج تان کمی از تب و تاب افتاده اما نمی دانید چرا، بهتر است با قانون های جدید ازدواج آشنا شوید و با کمک شان زندگی عاشقانه تری را بسازید.
● شبیه مادربزرگ تان زندگی می کنید؟
پای خاطرات مادر بزرگ تان که بنشینید، پر است از اتفاقاتی که منطق شان را درک نمی کنید. از آشنایی و تصمیم برای ازدواج گرفته تا مهمانی های خانوادگی یا دلایل شان برای بچه دار شدن. نگاه به همین خاطرات روزمره کافی است تا ببینید که زندگی امروز شما با آن روزها چقدر فرق کرده و مردی که حالا نقش همسری و پدری اش را بازی می کند، چقدر با مرد خانه مادربزرگ تان تفاوت دارد.
وقتی که به زندگی های همین چند دهه قبل فکر می کنید، فورا پدر بزرگ ها و مادر بزرگ ها را به دلیل تصمیمات نادرست و شیوه غلط زندگی شان متهم می کنید. از نظر شما که در دنیای جدید راه می روید، کار می کنید و وقت می گذرانید، زندگی زیر یک سقف، زمین تا آسمان با آن روزها تفاوت دارد.
در همین دنیای جدید و بین همین آدم های هم سن و سال تان، زندگی هایی می بینید که تمام و کمال شبیه به زندگی پدربزرگ و مادربزرگ تان است. حالا با قاطعیت بیشتری برای قضاوت کردن دست به کار می شوید و آن ها را نه تنها به دلیل اشتباهات شان بلکه به خاطر پیروی از قانون های منسوخ شده قدیمی متهم می کنید.
دست نگه دارید. قبل از آن که به قضاوت کردن ادامه دهید نگاهی به زندگی خودتان بیندازید. قطعا هنوز هم ردی از قانون های قدیمی در آن پیدا می کنید. قانون هایی که در زندگی تان ریشه دوانده اند و عامل اصلی مشکلات تان هستند. شاید آنقدر با آن ها زندگی کرده باشید که شناخت شان برای تان آسان نباشد. ما چند متهم اصلی را از میان هزاران قانون قدیمی معرفی می کنیم و از جایگزین های شان می گوییم. بعد از خواندن این چند صفحه بار دیگر به زندگی تان نگاه کنید. کدام یک از این قانون ها هنوز در خانه شما حکمفرما هستند؟
● زندانی کردن ممنوع
▪ قانون قدیمی: تمام وقت آزادتان را با هم بگذرانید و اگر هم همسرتان خواست که کمی از این وقت را بدون شما خرج کند، حتما به او شک کنید و مانعش شوید. بعد از ازدواج زندگی شما در همسر و فرزندان تان خلاصه می شود و دلیلی ندارد دوستان تان را به این بازی وارد کنید.
▪ قانون جدید: گاهی با دوستان تان بیرون بروید و وقت تان را بدون همسرتان و در کنار آن ها بگذرانید. این موضوع نه تنها به زندگی مشترک شما آسیب نخواهد زد بلکه اگر در موردش زیاده روی نکنید، می تواند آن را غنی تر و شادتر هم بکند. یادتان نرود که همسر شما تنها موجود زنده اطراف تان نیست و نباید باشد.
زن و شوهرهای قدیمی زیاده از حد به هم چسبیده بودند. جزءجزء زندگی آن ها با کنار هم بودن تعریف می شد. حتی اگر یک روز عصر دوستی به یکی از آن ها زنگ می زد و برای شام دعوتش می کرد، نخستین کاری که این زن یا مرد انجام می دادند خبر دادن به همسرشان و دعوت کردن او بود یا گاهی هم صرف نظر از این تفریح به دلیل نبودن فرد مقابل شان. اما زن و شوهرهای جدید دیگر اینطور زندگی نمی کنند. آن ها دوستان خودشان و تفریحات خودشان را دارند. شاید حضور نزدیکانی که الزاما برای آن ها یک دوست خانوادگی به حساب نمی آیند یکی از دلایل آزادانه تر زندگی کردن زن و شوهرهای امروزی باشد.
یک تحقیق بین المللی می گوید، این روزها زنان و مردان، قبل از آن که ازدواج کنند سال ها درس می خوانند و کار می کنند و به همین دلیل پیش از آشنایی با همسرشان، جمع وسیعی از دوستان مختلف را در کنار خود دارند که می توانند بعد از ازدواج هم با آن ها وقت بگذرانند. محققان می گویند، این موضوع یک اتفاق منفی نیست بلکه می تواند زندگی زناشویی شما را هیجان انگیزتر کند و به آن طراوت بیشتری ببخشد. پس به جای حسادت و دربند کردن هم، تلاش کنید بدون فاصله گرفتن از یکدیگر، دوستان و تفریحات خودتان را داشته باشید و با کمی انعطاف به همسرتان هم این حق را بدهید. البته یادتان نرود که مقدار زیادی از یک چیز خوب می تواند یک چیز بد را به وجود بیاورد. به بهانه یک قانون جدید هرگز زیاده روی نکنید و از یک زندگی مشترک، زندگی ۲آدم بی تعهد زیر یک سقف را نسازید.
● تقسیم کار بر اساس توانایی
▪ قانون قدیمی: کارهای خانه و بیرون باید به یک نسبت بین زن و شوهرها تقسیم شود. این عادلانه ترین وضعیت موجود است و هیچ کس نباید بیشتر از دیگری جور زندگی را بکشد. اگر یکی از شما بیرون از خانه کار می کنید دلیلی ندارد در خانه مسئولیتی بگیرید و اگر هر دوی شما شاغلید، کارهای خانه را هم باید به یک اندازه و بدون کم و کاست با هم تقسیم کنید.
▪ قانون جدید: کارهای خانه را به نسبت علاقه، زمانی که در اختیار دارید و مهارت هایی که دارید تقسیم کنید و برای باقی مانده کارها به تفاهم برسید. دلیلی ندارد کسی که آشپزی بهتری دارد به دلیل آن که احساس وظیفه نمی کند از این کار صرف نظر کند.
مردهای امروز بیش از پدران شان از کارهای خانه سر در می آورند. آن ها غذا درست کردن را بلدند و می توانند خانه را تمیز کنند. برای انجام کارهای خانه، رسیدگی به بچه ها و مهمانی دادن ها گاهی خیلی بیشتر از زن ها سلیقه به خرج می دهند و در خیلی از کارها هم مهارتی دارند که ممکن است همسرشان نداشته باشد. البته هنوز هم زنان سهم بیشتری از مجموع وظایف خانه را به عهده می گیرند و با وجود این که به بازار کار و درآمدزایی وارد شده اند، هنوز هم دوست دارند مردشان نقش حامی خانواده را بازی کند اما این اتفاق به این معنا نیست که هیچ مردی شست و شوی لباس های خانه را انجام نمی دهد و اگر زودتر از همسرش از کار برگردد، شام شب را تدارک نمی بیند. برای فرار کردن از جنگ های خانگی و تقسیم عادلانه کارها بهتر است از همین حالا یک شیوه تقسیم کار خانگی را اجرا کنید. کدام یک از شما بهتر غذا درست می کند؟ کدام یکی می تواند وقت بیشتری برای خریدهای خانه و پرداخت قبض ها و قسط ها بگذارد و کدام یکی با دقت بیشتری گرد گیری می کند؟
● کوتاه آمدن بی خودی فایده ندارد
▪ قانون قدیمی: می خواهید زندگی موفقی داشته باشید؟ همسری را انتخاب کنید که سابقه زندگی اش شبیه به زندگی ای است که شما داشته اید و علایق و فعالیت هایی شبیه به شما دارد. اگر همسر شما همکارتان باشد یا در دانشگاه شما درس خوانده باشد ازدواج موفق تری خواهید داشت.
▪ قانون جدید: برای انتخاب یک همسر ایده آل، مهم این نیست که شیوه زندگی شما در گذشته چقدر شبیه به هم بوده یا این که هم رشته هستید یا نه یا کارتان شبیه به یکدیگر است یا خیر. مهم این است که چقدر توان ارتباط برقرار کردن با یکدیگر و گفت وگو و مباحثه با هم را دارید. شما می توانید با کسی که همکار یا هم رشته شما نیست هم یک زندگی موفق داشته باشید.
این که زوج ها چقدر در زندگی مشترک شان موفق هستند، ارتباط زیادی با تجربه ها و فعالیت های یکسان شان ندارد. مهم تر این است که چقدر توان گفت وگو بر سر عقاید یا مشکلات شان را دارند و چطور می توانند با یک گفت وگوی آرام و منطقی، تصمیماتی مشترک بگیرند. از نظر محققان به همین دلیل است که مردی از یک گوشه جهان می تواند با زنی از گوشه دیگر جهان ازدواج کند و بدون این سابقه مشترک، یک زندگی موفق را بسازد.
● با همدلی زندگی را نجات دهید
▪ قانون قدیمی: بهترین آزمایش برای شناخت یک زندگی موفق این است که چقدر تحمل سختی ها و سوختن و ساختن با آن ها را دارید؟ مهم این نیست که زندگی شما چطور پیش می رود، زوج موفق و خوشبخت کسانی هستند که این بحران های ناگهانی را پشت سر می گذارند و با وجود آن ها در کنار یکدیگر می مانند.
▪ قانون جدید: موضوعاتی که هر روز تجربه شان می کنید و رابطه ای که در هر لحظه با همسرتان برقرار می کنید، مشخص می کند که چقدر در زندگی تان موفق هستید. حقیقت این است که رفتار روزمره شما در زندگی مشترک تان، کنار آمدن ها، محبت ها، درک کردن ها و حتی شیوه صحبت کردن تان با یکدیگر است که می تواند موفقیت یا شکست ازدواج تان را باعث شود.
هیچ کس شکی ندارد که یک بیماری جدی، مرگ کسی از اعضای خانواده یا بحران مالی و ورشکستی می تواند آینده یک زندگی مشترک را به خطر بیندازد و آن را وارد سراشیبی کند اما تحقیقات ثابت کرده که بده و بستان های روزمره در روابط زن و شوهرها خیلی سخت تر از پشت سر گذاشتن این بحران هاست و در صورتی که همسران در این آزمایش های روزمره موفق شوند، می توان گفت که از پس بحران های زندگی برآمده اند و قدم مهمی برای ازدواج شان برداشته اند. اگر می خواهید یک زوج موفق باشید، بهتر است به جای سوختن و ساختن ها و تحمل کردن های بیهوده، حواس تان به سلام و صبح به خیر اول روز، تماس های کوتاه یا پیامک هایی که در وقت اداری می فرستید، گرفتن دست های یکدیگر یا لحن صحبت کردن تان در طول روز باشد. به نظر آسان می رسد؟ شاید اینطور باشد اما باید باور کنید که خیلی از زوج ها با رعایت نکردن همین مسائل ساده زندگی شان را به سمت سقوط برده اند.
● همیشه مثل روز اول باشید
▪ قانون قدیمی: بعد از گذشت چند سال از زندگی مشترک رابطه زناشویی کمرنگ تر می شود و اهمیت خود را از دست می دهد.
▪ قانون جدید: مهم نیست که چند سالگرد را برای ازدواج تان گرفته اید، رابطه زناشویی جزئی بااهمیت در زندگی مشترک شماست و اگر دوست دارید ازدواج تان موفق بماند نباید آن را بی اهمیت تلقی کنید. ازدواج تنها نباید ذهن شما را به هم نزدیک کند بلکه شما به عنوان زن و شوهر حق دارید تا پایان عمر به جسم یکدیگر هم توجه داشته باشید.
بعضی ها فکر می کنند که رابطه زناشویی یک هوس جهانی است و چند سالی بعد از ازدواج کمرنگ تر می شود و عشق واقعی جایش را می گیرد اما این یک اشتباه مسلم است. عشق میان همسرتان هیچ وقت نباید از این بخش از زندگی شان فاصله بگیرد. اگر آن ها شرعا و قانونا به هم متعلق هستند و می خواهند تا پایان عمر هم این تعلق را حفظ کنند، پس چرا باید از این موضوع دست بکشند و مثل ۲ غریبه زیر یک سقف زندگی کنند؟ همانطور که گفتیم مهم نیست که چند سال از زندگی مشترک تان گذشته، چند فرزند دارید یا این که روی کیک تولدتان چند شمع نشسته است، مهم این است که رابطه زناشویی یکی از مهم ترین اتفاقاتی است که می تواند شما را به یکدیگر نزدیک تر کند و محبت و حس با هم بودن را در شما بیشتر کند.
● با آمدن بچه مراقب عشق تان باشید
▪ قانون قدیمی: رابطه احساسی و عاطفی و همینطور میزان علاقه همسران، بعد از بچه دار شدن باید کمرنگ و حتی محو شود. زن و شوهرها بعد از بچه دار شدن آن قدر مشغله دارند که دیگر نمی توانند برای هم وقت بگذارند.
▪ قانون جدید: حتی بعد از بچه دار شدن هم همان محبت کردن های ساده و روزمره، باید جزئی فراموش نشدنی از زندگی زن و شوهرها باشد؛ آن ها نباید فراموش کنند که تنها یک پدر و مادر نیستند بلکه قبل از آن یک زن و شوهر هستند و هنوز هم باید مراقب عشقی که در زندگی شان بوده، باشند و آن را پرورش دهند.
بچه دار شدن یکی از هیجان انگیزترین و البته پر استرس ترین بخش های زندگی زن و شوهرهاست. آن ها سعی می کنند این هیجان را با توجه زیاد از حد به فرزندشان و همینطور پررنگ تر کردن نقش پدر یا مادری خود نشان دهند و از همین طریق به استرس خود غلبه کنند. به همین دلیل است که گاهی فکر می کنیم زندگی زن و شوهرهایی که سال هاست ازدواج کرده اند اما فرزندی ندارند، خیلی رمانتیک تر و گرم تر از زندگی مادر و پدرهای جوان تر است. با همین توجیهات است که کم کم یک ازدواج پر از احساس به یک شغل و انجام وظیفه تبدیل می شود و زن و شوهرها با خودخواهی تمام، تمام انرژی شان را به سمت فرزندشان می برند و زندگی مشترک شان را فراموش می کنند.
منبع: سیب سبز
دریافت پول از بیمار بصورت مستقیم (خطای پزشکی)
رسانه ها در الگوی مصرف جامعه چه نقشی دارند؟
آثار جانبی تشعشع لامپ های کم مصرف بر چشم و پوست چیست؟
دسترسی به تمامی این مطالب در سایت