ازدواج، یک مکالمه طولانی است که گاهی اوقات با جرّ و بحثهای بیهوده قطع میگردد. همان گونه که ارتباط، مهمترین اساس زندگی است، مشاجره هم مخربترین عامل آن است.
زن و شوهر با مشاجره، هم عواطف خود را جریحهدار میسازند و هم رابطه زناشوییشان را مختل میسازند. همان گونه که ارتباط، باعث نزدیکی ما انسانها به هم میشود، دعوا و مشاجره، این ارتباط را خراب کرده، انسانها را از هم دور و دورتر میسازد. بسیاری از زنان و مردان، از برقراری یک ارتباط سالم، عاجز هستند و به محض مطرح ساختن مسئله و یا مشکلی با همسر خود، وارد گرداب جرّ و بحثها و سوءتفاهمهای پیدرپی میشوند.
هنگامی که دو نفر ارتباط عاطفی با هم ندارند، به هنگام پیش آمدن اختلاف، نمیتوانند از دعوا، اجتناب کنند. زن و شوهرها، هنگام دعوا و مشاجره، خیلی ساده، مسائل را به موارد شخصی و خصوصی، ربط میدهند.
به جای مشاجره و بزرگ کردن نکات منفی، باید با یکدیگر گفتگو کرد. بهتر است خواستههای خود را صریح و البته با رعایت ادب و احترام، مطرح کرد. بعضی زن و شوهرها، به قدری با هم مشاجره میکنند که کم کم محبتشان از بین میرود.
گاهی اوقات همسران، احساسات صادقانه، اما منفی خود را برای جلوگیری از مشاجره، انکار میکنند؛ اما در نتیجه این عمل، عشق را در خود نابود میکنند. بهتر است بین گفتوگو و سکوت، تعادلی برقرار کرد و در نتیجه، برای ایجاد یک ارتباط سالم، باید به مهارتهای ویژهای مجهز باشیم و بیآن که احساسات صادقانه، اما منفی خود را انکار کنیم، از جرّ و بحث اجتناب کنیم.
بهترین روش برای حرف زدن با همسر
اگر تفاوتهای روحی و روانی زن و مرد، نادیده گرفته شوند، ناخواسته، دعوا پیش میآید. بهترین راه برای جلوگیری از دعوا، این است که در ایجاد و نیز حفظ رابطهای صمیمی و صادقانه، تلاش کنیم. هر چه انسان با کسی صمیمیتر باشد، گوش دادن به حرفهای او - آن هم بدون عکس العمل به احساسات منفی - مشکلتر است.
در دعوای بین زن و شوهرها، معمولاً موضوع مورد اختلاف، باعث دعوا نمیشود؛ بلکه نحوه بیان نظرات است که طرفین را میرنجاند و به موضعگیری وادار میکند. هنگامی که مردی از لحن همسرش این چنین برداشت میکند که زن، قصد مبارزه با او را دارد، همه تلاش خود را به کار میبرد تا ثابت کند که خودش درست میگوید و حق با اوست و بنابراین، به احساسات زن، توجهی نمیکند و هنگامی که مرد به احساسات زن توجه نمیکند، او را با بیمهری میرنجاند؛ و حتی حق ناراحت شدن را نیز به او نمیدهد، بدیهی است که زن را از خود رنجانده و او را آزار داده است.
در این گونه موارد، زن هم از خود واکنش نشان داده، مرد را ناراحت میکند. مرد که علت واکنش زن را نمیداند، به جای تغییر لحن، به تفسیر و توجیه منظور خود میپردازد و نمیداند که در حال تدارک مقدمات یک مشاجره و دعوای تمام عیار است. او تصور میکند که این زن است که قصد دعوا دارد؛ در حالی که زن، در واقع، قصد دارد در مقابل لحن تهاجمی شوهر، از خود دفاع کند و توضیحات شوهر را یک توجیه بیمورد دانسته، عصبانیتش بیشتر و بیشتر میشود.
نکته مهم این است که برخلاف مردها که یا سکوت میکنند و یا راهحل نشان میدهند، زنها با گله کردن و شکایت، کار را به دعوا و مشاجره میکشانند.
زن و شوهرها برای اجتناب از دعوا، باید بدانند که موضوع اختلاف آنها، آن قدر طرف مقابل را نمیرنجاند که لحن آنها میرنجاند. در یک دعوا، یکی از طرفین باید کوتاه بیاید وگرنه، دعوا دامنه پیدا کرده، هرگز تمام نمیشود.
بهترین روش برای حرف زدن با همسر
چند نکته برای جلوگیری از پدیدار شدن دعوا و جرّ و بحث بین همسران
۱) همسران باید دقت داشته باشند که چه وقت یک گفتوگوی سالم به بحث تبدیل میشود و درست در همان موقع، سکوت کنند.
۲) آنها علاوه بر این که باید لحن صحبت کردن خود را درست کنند، باید به لحن طرف مقابل نیز توجه داشته باشند و ببینند نیاز عاطفی او را برآورده میسازند یا نه.
۳) سکوت کردن، به فرد فرصت میدهد تا خونسردی خود را باز یابد و آرام گیرد؛ پس از هر سکوتی، میتوان با ملایمت و آرامش بیشتری گفتوگو را ادامه داد؛ پس شخص باید تمرین کند و در بین صحبت، اندکی سکوت کرده، درباره آن چه گفته، صادقانه فکر کند.
گفتوگویی که پایان خوشی دارد، نشانه صمیمیت است. طرفین میدانند که دیگری چه میگوید و از این که میتوانند آزادانه حرف بزنند و منظور یکدیگر را بفهمند، لذت میبرند. گفتوگو در این شرایط، آهنگی نرم و ملایم دارد؛ اما در ازدواجهای ناموفق، لذت گفتوگو در فضایی آلوده به شکایت، گله کردن خشمگینانه و سوءتفاهم، گم میشود و جای اشارات دلنشین ابروها و ایماهای شیرین را نگاههای خیره و اشارات انتقادی، بهانهگیریها و تهدیدها پر میکند.
بهترین روش برای حرف زدن با همسر
چه حادثهای رخ میدهد؟
چرا صحبتهای دلنشین، از دست میروند؟ مسئله این جاست که به مرور، شیوههای متفاوت صحبت، منافع و چشماندازهای متضاد و سوءتفاهمها، روی هم انباشته میشوند و آهنگ دلپذیر صحبت را تغییر میدهند.
بعضی از مسائل ارتباطی، ناشی از تفاوتهای طرز تکلم زن و مرد است. اختلافِ زمانی در حاضرجوابی زن و مرد، ممکن است باعث ناراحتی طرف مقابل شود. خانمها از روی عادت و در مقایسه با آقایان، به زمان بیشتری برای پاسخگویی نیاز دارند و در نتیجه، زمانی را برای پیدا کردن جواب صرف میکنند و این موضوع، کاسه صبر آقایان را لبریز میکند و یا ممکن است مردی با تأنی و با جملات فاصلهدار، حرف بزند و زنش که حاضرجواب و بیقرار است، مرتب به میان صحبت او پریده، رشته کلام او را قطع کند. در این شرایط، ممکن است مرد، عصبانی شده، زن را مورد انتقاد قرار دهد و او را متهم سازد که تو همیشه حرف مرا قطع میکنی و هیچ وقت نمیخواهی حرفهای مرا بشنوی.
بعضیها اصولاً در صحبت کردن، مهارت دارند؛ زیاد حرف میزنند و صحبت را کش میدهند. بسیاری از پرحرفها، همسر خود را به بیتوجهی متهم میسازند؛ مثلاً بارها از زنان شنیدهایم که میگویند: شوهرم هرگز به حرفهای من توجه نمیکند و حال آن که شوهر، کم حرف است؛ ولی کلمه به کلمه صحبتهای زنش را میتواند تکرار کند.
دلیل این گلایه، آن است که شوهر کم حرف است؛ سکوت میکند و به صحبتهای زنش گوش میدهد؛ ولی حالت چهره و نوع برخوردش، به گونهای است که زنش او را به بیتوجهی به حرفهایش متهم میکند. این مشکل، ناشی از شیوههای متفاوت گوش دادن در زن و مرد است. مردها هنگام گوش دادن، سکوت بیشتری دارند و منظورشان موافقت با نظر طرف مقابل است؛ اما زنها در مقایسه با مردها، با تغییر حالت چهره و اشارات مختلف، گوش دادن خود را بیشتر نمایان میسازند؛ اما مردها هم انتظار دارند رفتار مشابهی از خود نشان دهند.
بهترین روش برای حرف زدن با همسر
در نظر بسیاری از افراد، اشارات مستمع بدین معناست که «به صحبتهای تو گوش میدهم و از آن لذت میبرم» و یا این که «به خود تو توجه میکنم و برایم مهم هستی» و برعکس، فقدان اشارات چهره، معانی منفیای را تداعی میکند که «برای تو احترام قائل نیستیم و حرفهایت برایم مهم نیست».
زوجها اغلب از نقش و اهمیت این جنبه مهم ارتباطی، بیاطلاع هستند؛ حال آن که طرز صحبت و گوش دادن، احترام، محبت و توجه را تداعی میکند و یا بی توجهی، بی احترامی و بی مهری را میرساند.
زن و شوهر، با وجود شیوههای ارتباطی متفاوت، میتوانند برای اجتناب از بروز کدورتهای احتمالی، با هم به توافق برسند. در این صورت، زن یا شوهری که با تأنی حرف میزند، از قطع صحبت از سوی همسرش، ناراحت نمیشود. افرادی که صحبت دیگران را قطع میکنند، میتوانند درباره رفتارشان، قضاوت بهتری داشته باشند که آیا بیجهت و بدون عمد و قصد، صحبت را قطع کردهاند یا نه؟
پرحرفها، میتوانند کمتر صحبت کردن و خلاصهگویی را تمرین کنند و کمحرفها هم میتوانند مشارکت بیشتر در گفتوگو را یاد بگیرند. مستمع بیتوجه، میتواند اشاراتی دال بر توجه داشتن به طرف مقابل را نشان دهد و گوینده میتواند درک کند که سکوت، لزوماً به مفهوم بیتوجهی نیست.
● مقررات گفتگو
شما میتوانید با به کارگیری روشهای زیر، گفتوگوهای خود را شیرین و لذتبخش سازید.
۱) با همسر خود هماهنگ شوید.
۲) با علاقه گوش کنید.
۳) از قطع صحبت او خودداری ورزید.
۴) سؤالات خود را از طرف مقابل، ماهرانه مطرح کنید.
۵) سیاست و نزاکت به خرج دهید.
▪ قانون شماره ۱:
شرط لازم صحبت ثمربخش، هماهنگی زن و شوهر است؛ به عبارت دیگر، زن و شوهر برای این که بتوانند با یکدیگر، ارتباط سازندهای برقرار کنند، باید در مسیر صحبت یکدیگر قرار گیرند؛ زیرا در بسیاری از مواقع، زن و شوهر با آن که درباره موضوع واحدی صحبت میکنند، اما روش صحبت آنها به قدری متفاوت است که نمیتوانند ارتباطی خوب با هم داشته باشند. ممکن است زن یا شوهر، قصد تسکین ناراحتی همسر خود را داشته باشند؛ ولی برعکس، بر ناراحتی او بیفزایند.
▪ قانون شماره ۲:
گاهی اوقات، زن شکایت میکند که شوهرش به حرفهای او گوش نمیدهد؛ در حالی که شوهر میتواند تمام حرفهای او را تکرار کند. این مشکل، از تفاوت و اختلاف جنسی ناشی میشود؛ به این معنی که زن، هنگام گوش کردن، با ابراز کلماتی مانند راستی، آره، عجب و تکان دادن اجزای صورت یا دست، توجه خود را به طرف مقابل نشان میدهد و از همسر خود میخواهد رفتاری مشابه داشته باشد و در غیر این صورت، از همسرش عصبانی میشود.
▪ قانون شماره ۳:
قطع صحبت، برای کسی که این کار را انجام میدهد، شاید خیلی طبیعی باشد؛ ولی در طرف مقابل، حس نارضایتی و افکار منفی ایجاد میکند. قطع صحبت هم مانند سایر عادات مربوط به تکلم، ممکن است بخشی از طرز مکالمه اشخاص باشد و برخلاف برداشت کسی که صحبتش قطع شده، ارتباطی با خودمحوری و مخالفت نداشته باشد. در این جا نیز زن و مرد، رفتار متفاوتی از خود نشان میدهند. مردها بیش از زنها صحبت دیگران را قطع میکنند و این رفتار آنها، تنها درباره زنها نیست. قطع صحبت از سوی مردان، الزاماً نشانه بیاحترامی آنها به شخص مخاطب نیست.
▪ قانون شماره ۴:
سؤال میتواند آغازگر صحبت و ادامه آن و سرانجام اسباب توقف و ناتمام ماندن آن گردد. بعضیها به طور طبیعی، کمحرف هستند؛ در برخورد با این اشخاص، باید زمینه صحبت با آنان را فراهم ساخت. گاهی یک سؤال دقیق و حساب شده، میتواند به گونهای اعجابانگیز، آنها را به صحبت کردن تشویق کند؛ اما پرسشی نابهنگام، طعنهآمیز و بیتناسب، میتواند از ادامه صحبت، جلوگیری کند.
گاهی اوقات، طرز سؤال و لحن پرسشگر، ممکن است مکالمه را متوقف کند. در بسیاری از مواقع، لحن عتابآمیز سؤالات، مسئلهساز است. «چرا دیشب دیر آمدی؟»، از سؤالاتی است که در ادامه مکالمه، مشکل ایجاد میکند. به نظر میرسد که سؤال کردن در یک گفتوگو، امری طبیعی است؛ اما گاهی ممکن است فردی که مورد سؤال قرار میگیرد، پرسش را به حساب تردید در صلاحیت، دانش و یا صداقت خود تلقی کند.
از سوی دیگر، چون شخص در حال صحبت، معمولاً به صحبت خود و ادامه آن علاقهمند است، سؤال بیش از حد یا بیجا، ممکن است مسئلهساز شود. گاهی نیز سؤالاتی که با چرا شروع میشوند، تولید اشکال میکنند؛ به این صورت که این قبیل سؤالات، اغلب، مخاطب را در موضع دفاع قرار میدهد. استفاده از کلمه چرا، احتمالاً شماتتها و خطابهای آمرانه و پدرانه را تداعی کند؛ چرا دیر کردی؟ چرا تلویزیون هنوز روشن است؟ این گونه سؤالات، حالت سوءظن و بیاعتمادی را تداعی میکند.
اغلب خانمها وقتی در مورد همسرشان صحبت میکنند گویی در خصوص نوع دیگری از انسان صحبت میکنند که هیچ شباهتی به آنها ندارد و نکته جالب اینجاست که اگر چند خانم در خصوص روحیات و رفتار مردها صحبت کنند قطعا شنونده مرد، موجود خارقالعادهای را میتواند تصور کند که این خانمها به سختی و به اجبار با او ارتباط برقرار میکنند، غافل از اینکه این توضیحات در خصوص شریک زندگی اصلا صحیح نیست یا دست کم ضعف خانمها را در برقراری ارتباط با همسرشان به اثبات میرساند.
برای برقراری ارتباط مفید و صحیح با همسر چند نکته کلیدی را ارائه میکنیم :
1- هرگز صحبتهای همسر خود را قطع نکنید، چون مردها تفاوتهای بسیاری با خانمها دارند و یکی از تفاوتها این است که در یک لحظه فقط میتوانند یک کار را انجام دهند. پس وقتی یک مرد در حال صحبت است فقط میتواند صحبت کند و نمیتواند حرفهای شما را گوش دهد.
دقت کنید اگر همسر شما در حال رانندگی بوده و ضبط ماشین هم روشن باشد، به محض اینکه شما شروع به صحبت کنید او صدای ضبط را کم میکند. این نکته و بسیاری از مثالهای دیگر بیانکننده آن است که آقایان در یک لحظه فقط یک کار را میتوانند درست انجام دهند؛ برخلاف خانمها که هم صحبت میکنند و هم گوش میکنند.
2- با همسر خود هدفدار صحبت کنید چون آقایان وقتی با یکدیگر صحبت میکنند در طول زمان صحبت خود از مقدمه و نکات اصلی و در پایان از نتیجهگیری استفاده میکنند و کم اتفاق میافتد که بدون هدف شروع به صحبت کنند. در ارتباط کلامی آقایان، معمولا از این شاخه به شاخه دیگر پریدن کم دیده میشود؛ لذا به خانمها پیشنهاد میکنم که قبل از صحبت با همسرتان یک مکالمه عادی و هدفدار را تمرین کنید تا همسر شما بتواند نتیجه صحبت کردن با شما را حدس بزند.
3- اغلب آقایان از اینکه ندانند گوینده به چه منظوری در حال صحبت کردن است عصبی میشوند. با همسر خود صریح و روشن صحبت کنید چون همسر شما یک مرد است و آقایان از صریح صحبت کردن و عدم پیچیدگی در کلام لذت میبرند و در تمام طول مدت صحبت خود با دیگر آقایان و حتی با خانمها این انتظار را دارند که هیچ حرفی را در حالت کنایه و اشاره نشنوند و این دقیقا برخلاف روش خانمهاست که در صحبت کردن معمولا از اشارات استفاده میکنند.
لذا باید توجه داشت که اگر میخواهید از صحبت کردن با همسر خود نتیجه مطلوبی به دست آورید، سعی کنید مطلب خود را واضح و روشن به او بگویید.
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
مردها گاهی اوقات اشتباهاتی مرتکب میشوند که با خطر خراب کردن ازدواجشان همراه است. به عبارتی، اگر شما هم جزء مردهای عادی باشید، حتماً چندین بار تا بهحال یک یا چند تا از این اشتباهات را مرتکب شدهاید.
باور نمیکنید؟ از همسر تان بپرسید. حالا قبل از اینکه حالت دفاعی به خود بگیرید، باید بگوییم که تقصیری ندارید. اینها کارهای حساسی هستند که خیلی وقتها حتی خودتان از انجام آنها آگاهی ندارید و در طول زندگی تان به تدریج جزیی از رفتار شما شده اند. لیکن تغییر این رفتارها، تفاوت شگرفی برای همسرتان خواهد کرد و این در رابطهی تان کمک بزرگی خواهد بود.
علاوه بر این، تشخیص دادن این اشتباهات و تلاش برای اصلاح آنها نه تنها به ازدواجتان کمک میکند، بلکه برای سلامت جسمی و روانی شما و همسرتان هم مفید است.
به مرور زمان، احساسات منفی که با آنها برخورد نشود، ممکن است منجر به مشکلات جسمی و روحی شوند. در رابطه برای هر دو طرف استرس ایجاد میشود. به طور معمول وقتی زوجها به دنبال تداوی و حل مشکل میروند، این استرس موجب تحریک اضطراب یا افسردگی در یکی از آنها یا هر دوی شان شده است.
در زیر به چند اشتباه آقایان در ازدواج، نحوه تشخیص آنها و از همه مهمتر راه اصلاح آنها اشاره میکنیم:
۱. نشان ندادن همدلی
دکتر آلبرت مازلو، روانشناس مشهور، میگوید، «همدلی که عبارت از توانایی تشخیص و تقسیم احساسات دیگران است، مهمترین بخش هر رابطه است. خانمها معمولاً در این زمینه بهتر عمل میکنند. آنها دوست دارند احساسات شان درک شده و به آنها ارزش داده شود. در عوض مردها به جای اینکه فقط گوش کنند، وارد عملیات حل مشکل میشوند. این اشتباه است.
مثلاً اگر همسرتان به شما میگوید که احساس میکند نادیدهاش میگیرید، چیزی که در آن لحظه میخواهد این است که احساسات او را درک کنید، نه اینکه درمورد واقعیات مسئله حرف بزنید».
۲. هزینههای بیپروا
خریدهای بزرگ مثل خریدن موتر بدون اینکه اول با همسرتان مشورت کنید یکی از رفتارهایی است که باید اکیداً از آن دوری کنید. اینگونه رفتار کردن، بعد از خیانت در رابطه، دومین رفتاری است که ممکن است ازدواج شما را برهم بزند. و متاسفانه مردها به کرات این رفتار را تکرار میکنند.
چرا؟ مردها دانسته و ندانسته پُست ریاست در رابطه را به خود میدهند. این هم اشتباه است. رابطه زوجها باید تقسیم ریاست باشد.
۳. خودخواهی جنسی
خیلی از مردها در اتاقخواب فراموش میکنند که همسرشان بیشتر از آنها نیاز به تحریک شدن دارد.
داکتر مازلو میگوید، «محبت، اینکه کاری کنید تا احساس کند دوستش دارید و به او نیاز دارید، برای تحریک شدن همسر لازم است. مردانی که سن شان بالاتر است این را فهمیدهاند، اما مردان جوان معمولاً از آن ناآگاهند».
برای مردان رابطهجنسی راهی برای نزدیک شدن است اما خانمها قبل از رابطهجنسی نیاز به نزدیک شدن عاطفی، برقراری صمیمیت، و ایجاد رابطه دارند.
۴. اشتباه گوش دادن
گوش دادن به این معنی نیست که وقتی همسرتان درمورد چیزی که اذیتش میکند برایتان حرف میزند فقط سرتان را تکان دهید و به راههایی برای حل آن مشکلات فکر کنید. مردها معمولاً سعی میکنند موقعیتها را بررسی کرده و به راهکارهایی برای آن فکر کنید. این کار مطمئناً همسرتان را دیوانه میکند.
چیزی که او میخواهد این است که با هم درمورد مشکلات حرف بزنید، او دوست دارد شما در گفتگو شرکت کنید نه اینکه سعی کنید قهرمان باشید و به تنهایی راهحل پیدا کنید. او دوست دارد به حرفهایش دقت کنید و به احساساتی که در میان میگذارد اهمیت دهید.
۵. پنهان کردن احساسات
اینکه وقتی همسرتان در مورد احساسات خود با شما حرف میزند به او گوش دهید الزامی است. حرف زدن درمورد احساسات خودتان هم همینطور.
اما خیلی از مردها تصور میکنند باید احساسات خود را پنهان کنند، در غیر اینصورت ضعیف دیده میشوند.
اما باید بدانید در میان نگذاشتن احساساتتان یک نقطه منفی از دید همسرتان است. همسرتان تصور خواهد کرد آن رابطه نزدیک و عمیقی که دوست دارد با شوهرش داشته باشد را ندارد و احساس میکند از او دور شدهاید.
ترغیب کردن مردها برای درد دل کردن کار دشواری است. اما به خاطر داشته باشید که این کار نه تنها نشانه ضعف نیست بلکه نشانهی قدرت است. مردها از ابتدای کودکی تا زمانیکه بزرگ میشوند یاد میگیرند که نباید اجازه دهند دیگران بفهمند که از چه چیزهایی میترسند. اما درد دل کردن یعنی خطر کردن، و خطر کردن نیازمند شجاعت است نه ضعف.
۶. کوشش در مسلط شدن و ریاست کردن
مرد بودن به معنای رئیس بودن نیست. اما خیلی مردها این را نمیفهمند. آنها سعی میکنند هر چه که میخواهند را با تکیه به زور و ریاست کردن به دست بیاورند. خانمها به این روش واکنش نشان میدهند و به اِعمال قدرت پاسخ مثبت نمیدهند. در بهترین حالت، توافق یا احترام شان از روی ناچاری و ترس است نه رضایت.
جایگاه قدرتی که مردها معمولاً برای خود در نظر میگیرند، باعث خراب شدن رابطه میشود، رابطهای که باید متقابل، محبتآمیز و حمایتکننده باشد. شاید درست باشد اگر بگوییم بهترین «خود» ما در ارتباط با دیگران است که پدیدار میشود نه در بیرون رابطه.