(marriage ideal ) ازدواج ایده آل

(معیارهای انتخاب همسر- مراسم عروسی-روابط زناشویی موفق- مهارتهای زندگی و....)

(marriage ideal ) ازدواج ایده آل

(معیارهای انتخاب همسر- مراسم عروسی-روابط زناشویی موفق- مهارتهای زندگی و....)

مهارت های حل مساله در زندگی مشترک

Image result for ‫موضوعات جنسی‬‎


بیماری با دارو خوب شود، لباس به وسیله شستشو تمیز می شود، نگذارید که مشکلتان آنقدر کهنه شود که با سخت ترین دارو ها هم مداوا نشود .

*گام به گام در جهت حل مسئله و مشکلات زندگی مشترک

من از یک فرهنگ هستم، اما تو از یک شهر دیگر، من از یک محله ام ، اما تو از جایی دیگری هستی، من از ونوسم و تو از مریخ.

همیشه وقتی با خواهرم که هم خون و هم فرهنگ من بود و هر دو از یک پدر و مادر بودیم، دعوایمان می شد، مادرم می گفت: “شماها چجوری می خواین با همسر آیندتون که به اندازه یه دنیا با شما ها فرق داره بسازین؟!”

تفاوت فرهنگ و آداب و رسوم دو نفر که باهم ازدواج می کنند، آنقدر زیاد است که اگر نتوانند باهم به یک تفاهم و زبان مشترک برسند، شاید زنجیر های عشقشان به زودی به طناب نفرت تبدیل شود و کلبه ی زیبای آمال و آرزوهایشان به دخمه ی تاریک تنهایی منجر شود.

هنوز چند صباحی از زندگی مشترک زوجین نمی گذرد که اولین تفاوت سلیقه ها آغاز شده و شاید اولین دعواها و در آنجاست که احساس نیاز به آموزش در انسان شکل می گیرد، احساس نیاز به آموزش رفتار با همسر.

آگاهی و دانش مقابله با مسائل اجتماعی زوجین، سبب می شود که آنها در مواجهه با چالش های زندگی، از اقتدار و اعتماد بیشتری برخوردار باشند. آگاهی و تسلط به مهارت هایی همچون حل مساله و تصمیم گیری، شناخت ارتباطات بین فردی در روابط اجتماعی، مهارت گوش دادن، همدلی، تفکر انتقادی و خلاق ، برخورداری از مهارت های ابراز وجود، گفتگوی موثر و… نه تنها برای زندگی خانوادگی ضروری است، بلکه برای تمام افراد در کلیه مراحل زندگی، کاربرد دارد.

مسلح شدن زوجین به مهارت های فوق الذکر، خصوصاً مهارت ارتباط بین فردی و گفتگو و حل مساله، به نحو چشم گیری، روابط خانوادگی را بهبود می بخشد، بنابراین افزایش آگاهی از دانش فوق، به عنوان روش اساسی برای پیشگیری از کاهش اختلافات زناشویی و اجتماعی، کاربرد دارد.

مهارت های حل مساله

یکی از مهمترین مهارت های زندگی مهارت پذیرفتن مشکل، رویارویی با مشکل و سپس تلاش در جهت رفع آن است.

تمام زندگی ها با اختلاف نظر و سلیقه همراه است، پس در مواجه با مشکلات همیشه این شعر را زیر لب بخوانید :

در این دنیا دل بی غم نباشد اگر باشد بنی آدم نباشد.

زندگی را می توان روند پیاپی مواجه شدن با مسائل و تلاش برای حل آن ها دانست، حل موفقیت آمیز مسائل زندگی به اعتماد به نفس بیشتر و آرامش فرد منجر می شود در حالی که حل ناقص و برخورد غیر اصولی با مسائل و مشکلات زندگی، بهداشت روانی شخص و همسرش و دیگر اعضای خانواده و حتی همکاران را به طور جدی تهدید خواهد کرد.

حل مسأله فرد را قادر می سازد به طور سازنده با مشکلات زندگی خود مواجه شود. مواجه سازنده با مشکلات، مهارت فوق العاده ارزشمندی است که آموزش آن برای خانواده ها کاملاً ضرورت دارد.

اولین مرحله در مساله گشایی موفقیت آمیز، آن است که شخص این ادراک را در خود پرورش دهد که «تو می توانی مشکلات را حل کنی» همچنین برای ایجاد جهت گیری حل مساله در خودتان، باید بدانید که بخشی از زندگی، مواجه شدن با مشکلات است و آرام و خونسرد برای انتخاب بهترین راه حل ممکن، به توانایی خود اتکا کنید.

این را بدانید که حل شدن مشکلات به بهتر شدن زندگیتان کمک می کند و آینده ای زیباتر برایتان رقم می زند،بیماری با دارو خوب می شود، لباس به وسیله شستشو تمیز می شود، نگذارید که مشکلتان آنقدر کهنه شود که با سخت ترین دارو ها هم مداوا نشود، مشکل باید حل شود و شما می توانید.

مراحل حل مساله

– اتخاذ یک تصمیم کلی در مواجهه با مشکل (شناخت مسأله):

اولین قدم در مواجهه با مشکل، شناخت دقیق مسأله می باشد، یعنی باید بتوان مسأله و ابعاد آن را بررسی کرد و آن را به عنوان یک پدیده طبیعی قابل حل پذیرفت.

آیا مادر همسرتان در زندگیتان دخالت می کند؟

آیا همسرتان کارش را بیشتر از شما دوست دارد؟

آیا از برخی از رفتارهای همسرتان ناراحت هستید؟

مشکلتان را بشناسید.

همچنین دانستن این نکته که مسأله و مشکل، همه جا و برای همه کس وجود دارد و باید آن را همان طوری که وجود دارد مورد پذیرش قرار داد.آن را برای خودتان لاینحل نکنید و از آن برای خودتان غول بی شاخ و دم نسازید.

در این مرحله داشتن اعتماد به نفس و اراده محکم و قوی، انسان را در حل مسأله، کمک می کند.

شناسایی کامل مشکل

در این مرحله باید در مورد مشکل به تفکر پرداخت و دریافت که چه عواملی باعث ایجاد مشکل شده است. این مشکل از کی شروع شده و دلیل آن چه بوده است؟ باید ابتدا اطلاعات مربوط به مشکل را جمع آوری کرد و سپس مشکل را به طور دقیق تعریف کرد و مشخص کرد که مشکل کیست یا چیست؟، ساده است یا مرکب؟ چه ویژگی هایی دارد و…

مثلا اگر همسرتان دیر به منزل می آید و شما از این مسئله ناراحت هستید، ببینید از کی این اتفاق افتاده؟ آیا از روز اول ازدواجتان؟ از روزی که خواسته های شما بیشتر شده و مخارج بالا رفته؟ از روزی که خودش بیشتر از دخلش ، خرج می کند؟ از روزی که …

آیا خودش از این که دیر می آید ناراحت است؟ پاسخ شما را چه می دهد؟ هر شب دیر می آید و یا فقط چند شب در هفته؟

مشکل را برای خودتان آنالیز کنید و همه را مرقوم کنید، نوشتن به انسجام فکرتان کمک می کند.

منبع: تبیان

جبران صدمات عاطفی در زندگی مشترک

Image result for ‫عشق‬‎

کامران و مونا تا مرز طلاق پیش رفته بودند. از ازدواج آنها 12 سال می گذشت ولی متاسفانه به جایی رسیده بودند که به هیچ وجه نمی توانستند با هم ارتباط برقرار کنند و در صورت هر گونه گفتگویی کار آنها به جر و بحث و دعوا کشیده می شد. این مرحله دقیقاً همان جایی است که روانشناسان آنرا به عنوان جدایی عاطفی نام نهاده اند. آنها به راحتی برای روزها با هم صحبت نمی کردند و هیچ کاری هم به کار هم نداشتند.
 
هر یک از آنها به گوشه خلوت خود پناه می برد و از درون احساس تنهایی می کرد، اما متاسفانه شیوه های ارتباطی آنها ضعیف بود و به هیچ وجه قادر نبودند که احساسات معنوی خود را به یکدیگر انتقال دهند. می توان گفت که آنها اصطلاحاً درگیر یک "جنگ سرد" شده بودند و هر یک از طرفین منتظر بود تا طرف دیگر اولین حرکت را انجام دهد و یخ های موجود را بشکند.
 
این زوج هم مانند خیلی از زوج های دیگر توانایی رفع و جبران آسیب هایی را در طی یک درگیری به هم وارد می ساختند را نداشتند.
 
بر اساس تحقیقاتی که در زمنیه ازدواج و خانواده صورت پذیرفته است، پژوهشگران به این نتیجه دست پیدا کرده اند که دعوا و جر و بحث در هرخانواده ای وجود دارد، اما نکته ای که میان زوج های موفق و نا موفق تفاوت ایجاد می کند، توانایی جبران آسیب هایی است که در طی دعواهای خانوادگی به یکدیگر وارد می آورند.
 
هر دو طرف باید این توانایی را داشته باشند که اشتباهات خود را جبران کنند و اگر کار نادرستی انجام داده باشند، عذر خواهی کرده و اصطلاحاً از دل همسر خود در بیاورند.
 
به هر حال انسان ها جایز الخطا هستند و این امکان وجود دارد که در روابط خود به دلایل مختلف دچار اشتباهاتی شوند. ممکن است روز بدی را سپری کرده باشند، تحت فشار و استرس بی سابقه ای قرار گرفته باشند، و یا دچار سوء تفاهم شده و قضاوت نادرستی داشته باشند.
 
به جای اینکه از نظر عاطفی ارتباط خود را با طرف مقابل قطع کنید و همچنان عصبانی باقی بمانید، اگر احساس می کنید که تا حدی مقصر هستید، سعی کنید اشتباه خود را جبران نمایید.
 
و اگر هم فردی هستید که مورد آسیب و لطمه قرار گرفته اید، باید سعی کنید راهی را پیدا کنید که بتوانید عذر طرف مقابل را قبول کرده و از خطای آنها گذشت کنید. باید متوجه شوید که قصد طرف مقابل صرفاً بهبود شرایط است.
 
1- عذر خواهی کنید
 
عذر خواهی صادقانه و صمیمانه معجزه می کند. به ویژه اگر جزء افرادی باشید که معمولاً به سختی قبول می کنند که اشتباه کرده اند.
 
می توانید چیزهایی از این قبیل بگویید: متاسفم، عذر می خواهم، کاری که انجام دادم واقعاً احمقانه بود، نمی دانم چه اتفاقی برایم افتاده بود.
 
2- عواطف خود را با او در میان بگذارید
 
صادق باشید و احساساتی که باعث ایجاد عصبانیت در شما شده است را با طرف مقابل در میان بگذارید. از ترس ها، ناراحتی ها و ناامنی های خود با او حرف بزنید. زمانیکه شریک زندگیتان از احساسات درونیتان اطلاع پیدا کند، خیلی راحت تر میتواند با شما ارتباط برقرار کند تا اینکه فقط شاهد عصبانیتتان باشد.
 
در میان گذاشتن چیزهایی که در قلب و ذهنتان می گذرد، می تواند اختلاف زیادی را در بهبود رابطه ایجاد کرده و نزدیکی و صمیمت بیشتری را میان شما ایجاد کند.
 
 
می توانید بگویید: زمانیکه عصبانی می شوم واقعاً نگران دخترمان می شوم. نمیخواهم اذیتت کنم، فقط نمی دانم چرا یکمرتبه خونسردی خودم را از دست میدهم.
 
3- با نگرش همسرتان آشنا شوید
 
حتماً لازم نیست دیدگاههای او را تمام و کمال بپذیرید، فقط کافی است از آنها اطلاع داشته باشید تا در زمان بروز مشکل، با فشار و تعارض کمتری روبرو شوید. با این کار همسرتان متوجه می شود که به او اهمیت می دهید و به حرف هایش گوش میکنید. با این کار می توانید مشکلات را از دیدگاه آنها نیز تحلیل و بررسی کرده و با آنها اظهار همدردی و همفکری کنید.
 
 
می توانید بگویید: متوجه می شوم تو چه می گویی، منظورت را گرفتم، من تا کنون به قضیه اینطوری نگاه نکرده بودم.
 
 
4- مسئولیت قسمتی از اشتباهاتتان را به گردن بگیرید
 
کمتر اتفاق می افتد که در یک درگیری یکی از طرفین 100% مقصر باشد. همه جر و بحث ها مانند یک رقص دو نفره است که هر کدام از طرفین با حرکات متعدد در آن شرکت میکنند. عدم توانایی در قبول مسئولیت، حقیقتاً فرو رفتن در لاک تدافعی است و هیچ مشکلی را حل نمی کند.
 
 
می توانید بگویید: من نباید یک چنین کاری را انجام می دادم، من فکر می کنم هر دو نفرمان مقصر هستیم و به جر و بحث ها دامن زدیم، متوجه می شوم که چرا یک چنین واکنشی نسبت به من نشان دادی.
 
5- به توافق برسید
به جای اینکه بیایید و در مورد اختلافات گذشته خود با هم بحث کنید، بر روی مشکلی که به تازگی برایتان اتفاق افتاده تمرکز کنید و سعی کنید که آنرا حل نمایید. به عنوان مثال شاید شیوه های تربیتی شما دو نفر متفاوت باشد، اما بر روی این مسئله که باید فرزندان سالمی را تربیت کرده و تحویل جامعه دهید با هم به توافق می رسید.
 
می توانید بگویید: ما هدف مشترکی داریم، شاید بر روی تکنیک های به کار گرفته شده با هم توافق نداشته باشیم اما هر دو به دنبال یک نتیجه هستیم.
 
6- قول بدهید که رفتارتان را عوض می کنید
 
متاسفم اما اگر دائماً بخواهید رفتارهای زننده خود را تکرار کنید، کار به جایی نمیبرید. باید رفتار خود را تغییر دهید که طرف مقابل بتواند قبول کند که شما در شرف تغییر کردن هستید.
 
چیزهایی از این قبیل بگویید: از این به بعد قول می دهم که نیم ساعت زودتر از خواب بلند شوم، اگر خواستم دیر بیایم حتماً زنگ می زنم و اطلاع می دهم، از این به بعد در میهمانی ها در خوردن نوشیدنی زیاده روی نمی کنم.

«اگر» های ممنوع در زندگی مشترک



روزی به خودمان می آییم و می بینیم دو نفر غریبه هستیم که با هم زندگی می کنیم و فرزندان و خانه ی مشترک داریم، همین!

طلاق عاطفی

خیلی از ما فکر می کنیم که زندگی مشترک خوبی داریم، سال ها می گذرد و با خطاهای زیرپوستی و نه چندان مشهود که به چشم مان نمی آید ، کم کم مانند یک موریانه که پایه های میزی را می خورد ، پایه های زندگی مشترکمان را از بین می بریم. روزی به خودمان می آییم و می بینیم دو نفر غریبه هستیم که با هم زندگی می کنیم و فرزندان و خانه ی مشترک داریم، همین! پس باید قبل از آنکه دیر شود به چند « اگر» کوچک در زندگی و رفتار خود توجه کنید و در صورت مشاهده ی آنها خیلی زود و اورژانسی در جهت رفعش اقدام کنید.

 

اگر در خانه به خود نمی‌رسید...

چه بخواهید چه نخواهید، همسر شما همیشه به ظاهرتان توجه می‌کند و آراستگی شما برایش مهم است. هیچ زحمتی ندارد که سعی کنید کمی برای همسرتان به ظاهر خود برسید، حتی یک تغییر کوچک در ظاهرتان می‌تواند اثر زیادی در زندگی شما داشته باشد.

 

اگر بیشتر زمان شما صرف کار می‌شود...

اینکه به کارتان اهمیت دهید یا گاهی به سراغ تفریح‌های مورد علاقه‌تان بروید، اصلا بد نیست ولی هیچ‌گاه فراموش نکنید که اولویت اول شما در زندگی، همسر و زندگی مشترکتان است. به طور حتم همسر شما دوست ندارد فکر کند که در زندگی شما نقشی ثانوی و نه چندان مهم دارد.

 

اگر احساسات خود را بروز نمی‌دهید...

عشق مثل گلی است که باید هر روز به آن رسیدگی شود. کوچک‌ترین محبت و عاطفه‌ای که شما هر روز به هم ابراز کنید، صمیمیت و عشق شما را زنده نگه می‌دارد؛ اما متاسفانه بسیاری از زوجین این مسئله را فراموش می‌کنند. باور کنید کارهای خیلی ساده می‌تواند بسیار موثر باشد؛ مثلا هنگامی که در آشپزخانه هستید از او بپرسید چیزی احتیاج ندارد یا او را با کادوهای کوچک غافلگیر کنید (اصلا لازم نیست کادو‌ها گرانقیمت باشد)، وقتی برای شما کاری انجام می‌دهد از او تشکر کنید (اصلا مهم نیست آن کار بزرگ باشد یا کوچک). باید بدانید این کارهای محبت آمیز فقط مخصوص دوران شروع زندگی نیست و حتی می‌توان گفت اهمیت آن‌ها برای ادامه زندگی مشترک بیشتر هم هست.

 

اگر عادت دارید مدام انتقاد کنید...

اگر به خودتان اجازه دهید که مدام از همسرتان انتقاد کنید به مرور به خوشبختی تان خدشه وارد می‌کنید. شاید شما با خود فکر کنید که همه انتقاد‌هایتان منصفانه است اما، وقتی این روند را ادامه دهید حرف‌‌هایتان به غر و نق تبدیل می‌شود و در نتیجه ممکن است هر 2 نفر شما را عصبانی کند و در ‌‌نهایت مدام بین شما دعوا پیش بیاید. باید یک جا این روند را قطع کنید، قرار نیست شما همسرتان را تربیت کنید. البته در زمان و مکان مناسب می‌توانید با گفت‌و‌گو چنین مسائلی را بررسی و حل کنید.

عشق مثل گلی است که باید هر روز به آن رسیدگی شود. کوچک‌ترین محبت و عاطفه‌ای که شما هر روز به هم ابراز کنید، صمیمیت و عشق شما را زنده نگه می‌دارد

اگر با خانواه همسرتان مشکل دارید...

این طبیعی است که شما با همه اعضای خانواده همسرتان نتوانید صمیمی باشید اما باید تمام تلاش خود را بکنید تا با افراد درجه اول او به فصل مشترکی برسید و احترام همه ی اعضای خانواده ی او را رعایت کنید. ممکن است همسر شما در برخی اختلافات حق را به شما بدهد اما اگر این شکایت از مادر و خواهرشوهر زیاد تکرار شود ، او خسته شده و رابطه تان خدشه دار می شود. در هر صورت فردی که با رفتارش شما را آزرده مادر اوست پس از دید همسرتان به این قضیه نگاه کنید.

 

اگر با همسرتان صداقت ندارید...

دروغ از جمله اشتباهات مهلک در زندگی زناشویی است زیرا همانطور که گفته اند :ماه پشت ابر نمی ماند پس به روزی فکر کنید که دروغ تان برملا شود و رابطه تان گرفتار بی اعتمادی گردد. اعتماد زیر بنای ارتباط خوب زن و شوهر است پس سعی کنید با صداقت و راست گویی حتی اگر در آن زمان به ضررتان است، زندگی خود را بر پایه های قوی استوار کنید.

 

اگر اهل تفریح و لذت مشترک نیستید...

ما با دوستانمان می خندیم ، با اقوام مسافرت می رویم و بسیاری از لحظات خوش را با دیگران تجربه می کنیم ، نیاز داریم برخی تفریحات و لذت ها را برای با همسرمان تجربه کردن،داشته باشیم.خاطرات شیرین دو نفره می تواند در روزهای بحران به داد زندگی مان برسد. پس سعی کنید حساب بانگی لذت مشترک تان را بالا ببرید.


مطالب پیشنهادی:

چگونه می توان جلوی آثار جانبی تشعشع لامپ های کم مصرف بر چشم و پوست را گرفت؟

ورزش های ضد استرس برای بهتر شدن وضعیت روانی و احساسی افراد کدامند؟

چطور میزان فعالیت فیزیکی خود را ارتقاء دهیم؟

ورزش های مخصوص افراد مبتلا به بیماران قلبی و دیابت

ورزش و بیماری های قلبی و استخوانی

مردان در زمینه بهداشت باروری همسران چه نقشی دارند؟

 

http://maktoobshop.com

 

 

برگ برنده در زندگی مشترک


عاشقانه


آیا شما هم سبک و طرز زندگیتان را به گونه ای سازمان داده اید که حاصلش روابط زناشویی ناموفق است؟

اگرچه شما با کسی پیمان ازدواج بسته اید که به لحاظ جسمانی، احساسی، عاطفی و اجتماعی با شما تفاوت دارد و هیچ کتابی، هیچ روان درمانگری و هیچ مشاور امور زناشویی نیست که بتواند این اختلافات طبیعی را از میان بردارد لیکن در عمل شما می توانید به گونه ای سبک زندگیتان را تغییر دهید و مدیریت کنید که به نتیجه مطلوب برسید.

و البته در این راستا قطعاً قصد و نیت به تنهایی کافی نیست چراکه  90 درصد کسانی که از وزن بدنشان می کاهند دوباره چاق می شوند و 85 درصد کسانی که ترک اعتیاد می کنند در مدت یک سال عادت دیرنه را از سر می گیرند، علتش این است که آن ها سبک و طرز زندگی که سبب این عادت ها می شود را تغییر نداده اند. باید بدانید که برای تغییر سبک زندگیتان و سالم نگه داشتن رابطه زناشویی تان به داشتن برنامه ای منظم نیازمندید.

در هر لحظه اگر احساس کردید کاری که انجام می دهید اولویت مهم زندگی شما را در نظر نمی گیرد دست از آن کار بکشید و کاری کنید که با اولویت شما سازگار باشد. باید در جهتی قدم بردارید که رابطه زناشویی خود را معنی دار کنید این اولویت شماست

مدیریت رفتار

توجه به اولویت ها:

یکی از کارهای مهمی که باید انجام دهید توجه کردن به اولویت هاست، که البته لازمه‌ی آن شناخت اولویت‌هایتان آن می باشد. در این زمان باید از خود سوالاتی بپرسید، برای مثال "آیا این اندیشه، احساس یا رفتار اولویت مرا برای حفظ این رابطه تضمین می کند؟" اگر جواب منفی است شما کاری می کنید که اولویت شما در زندگی نیست بنابراین به مشکل و دردسر می افتید.

در هر لحظه اگر احساس کردید کاری که انجام می دهید اولویت مهم زندگی شما را در نظر نمی گیرد و یا کاملاً در جهت خلاف اولویت زندگی شماست دست از آن کار بکشید و کاری کنید که با اولویت شما سازگار باشد. باید در جهتی قدم بردارید که رابطه زناشویی خود را معنی دار کنید این اولویت شماست. نمی توانید یک روز داغ و روز دیگر سرد باشید، نباید به امید و انتظار بنشینید تا ببینید چه اتفاقی خواهد افتاد. بی حالی، رخوت، دست روی دست گذاشتن و به انتظار نشستن کاری صورت نمی دهد مهم این است متعهد شوید کاری صورت دهید تا به خواسته خود برسید.

واقعیت این است که نمی توانید احساس سعادت کنید مگر آنکه دست به عمل بزنید. اگر احساس می کنید که از تبسم و خنده همسرتان لذت می برید کاری کنید که او را به تبسم وادار کند. کاری را که خواسته ی شما را برآورده می کند انجام دهید

مدیریت بر رفتار:

کار دومی که باید صورت دهید این است که راه‌تان را به سوی سعادت و خوشبختی هموار کنید و البته تنها در صورتی می توانید در جهت سعادت و خوشبختی قدم بردارید که برایتان مشخص باشد که شادی و سعادت برای شما چه معنا و مفهومی باشد. به طور کلی اشخاص مکدر تولید تکدر می کنند و افسرده ها دیگران را افسرده می سازند. اگر کسانی که مکدرند کارهای جالب تر انجام دهند برداشت و تجربه شان از زندگی تغییر می کند و اگر افسرده ها با زندگی شاداب تری برخورد داشته باشند، شاداب می شوند.

واقعیت این است که نمی توانید احساس سعادت کنید مگر آنکه دست به عمل بزنید. اگر احساس می کنید که از تبسم و خنده همسرتان لذت می برید کاری کنید که او را به تبسم وادار کند. کاری را که خواسته ی شما را برآورده می کند انجام دهید. در زندگی باید روحیه عمل گرا داشته باشید و آنچه را که آموخته اید به عمل در آورید. مطمئن باشید همسرتان هم متوجه این موضوع خواهد شد.

عاشقانه

برای اینکه احساس عشق کنید و برای اینکه احساس کنید تحسین می شوید باید به بیان آن بپردازید. اگر همسرتان مجبور به ذهن خوانی باشد تا با احساس شما آشنا شود بدانید که از روی تنبلی کاری را انجام داده اید که به احتمال زیاد به نتیجه دلخواه هم نمی رسید. برای مثال نشان دادن تعهد اقدامی است که به همسرتان می گوید و به او اطمینان می دهد با بروز نخستین اختلاف زندگی زناشویی شما متلاشی نمی شود. رفتارتان نشان می دهد که تعهد شما بی قید و شرط است.

 شما رفتارتان به گونه‌ای است که به همسرتان می گویید که نمی خواهید جز او با کسی همسفر شوید. می گویید سعادت خود و همسرتان را می خواهید و قصد ندارید که به عمد به او لطمه بزنید، می گویید که در صورت نیاز در کنارش خواهید ماند، باور کنید و به شکلی رفتار نمائید که انگار رابطه بهتری اتفاق خواهد افتاد و سرانجام اینکه این نکته را همیشه به خاطر داشته باشید: بهترین نشانه ی رفتار آینده رفتار گذشته است چرا که روزها تبدیل به هفته ها و هفته ها تبدیل به ماه ها می شود، بگذارید از شما سابقه خوب، مثبت و مفیدی بر جای بماند. 

 


 

مطالب پیشنهادی:

دیابت را چگونه درمان کنیم؟

چگونه می توان از سرطان سینه جلوگیری کرد؟

کافئین بر بدن چه اثراتی خوب و بد دارد؟

حقایق بیماری ایدز چیست؟

چرا پزشکان از بیماران زیر میزی می گیرند?

چگونه می شود با فعالیت فیزیکی جلوی بیماریها را گرفت؟

ویژگی های ظروف آشپزی و اثر آن در پخت غذا

چگونه عملکرد فیزیولوژیکی و روانی میانسالان افزایش می یابد؟

 

http://maktoobshop.com

 

برای گذر از تعارض‌ صبور باشید!



تعارض زمانی اتفاق می‌افتد که برداشت‌های متفاوتی از یک رویداد واحد توسط دو نفر شکل می‌گیرد. اما در زندگی مشترک باید با آن چه کرد؟

برای گذر از تعارض‌ صبور باشید!

موقعیت زیر را تصور کنید:

آرش و الهه به تازگی ازدواج کرده‌اند و در طبقه‌ی بالای منزل مادر آرش زندگی می‌کنند. آرش هر روز وقتی از سر کار برمی‌گردد ابتدا سری به مادرش می‌زند و این مسأله باعث دلخوری و حساسیت بیش از حد الهه‌ شده است. الهه عقیده دارد که آرش بچه ننه است و آرش عقیده دارد الهه ‌به مادر او حسادت می‌کند. به نظر شما تقصیر چه کسی است؟ آرش و الهه چطور می‌توانند مشکل پیش آمده را حل کنند؟

چنین موقعیت‌هایی در زندگی زناشویی خصوصاً برای زوج‌های جوان که هنوز به شناخت کافی نسبت به هم دست پیدا نکرده‌اند، زیاد اتفاق می‌افتد. به چنین رویداد‌هایی تعارض گفته می‌شود و زمانی اتفاق می‌افتد که برداشت‌های متفاوتی از یک رویداد واحد توسط دو نفر شکل می‌گیرد. بیشترین مشکلی که باعث می‌شود این سوءبرداشت‌ها اتفاق بیفتد، ذهن‌خوانی دو طرف نسبت به افکار، عقاید و اعمال طرف دیگر است.

 

هر انسانی وقتی در موقعیتی مانند آنچه در بالا گفته شد قرار می‌گیرد، سه مرحله را طی می‌کند:

فکر‌/‌ احساس‌‌‌/ رفتار

اجازه بدهید این سه مرحله را با توجه به موقعیت بالا بررسی کنیم.

1_ وقتی آرش از سر کار بر می‌گردد الهه توقع دارد که او یک‌راست از پله‌ها بالا برود‌ و هنگامی که آرش بر خلاف میل او رفتار می‌کند، الهه با خودش فکر می‌کند که: « من با یک پسر بچه ننه و لوس ازدواج کردم!»

2_فکر منفی الهه درباره‌ی آرش باعث می شود احساسات بد و منفی در درون او شکل بگیرد. احساساتی مانند غم، خشم و نگرانی.

3_به دلیل احساسات منفی که الهه دارد، نمی‌تواند رفتار معقولانه و خوبی در برابر آرش نشان دهد. عکس‌العمل رفتاری الهه احتمالاً قهر، اخم و ترش‌رویی یا نیش و کنایه‌ی زبانی خواهد بود.

شما فکر می‌کنید واکنش آرش در مواجهه با این موقعیت چه خواهد بود؟

واکنش آرش: آرش احتمالاً با یک لبخند و بی‌خبر از آنچه در فکر الهه می‌گذرد وارد می‌شود و با دیدن اخم یا از آن بدتر حالت تهاجمی الهه به شدت جا می‌خورد و خود را محق می‌داند که با رفتار بد الهه مقابله به مثل کند. دلیل رفتار تلافی‌جویانه آرش این است که او فقط مرحله‌ی سوم یعنی رفتار الهه را می‌بیند و از دو مرحله‌ی قبلی یعنی افکار و احساسات الهه بی‌خبر است. در واقع مشکل از جانب هر دو طرف است. هم آرش که سعی نمی‌کند دلیل اصلی ناراحتی الهه را بفهمد و هم الهه که دلیل ناراحتی‌اش را بیان نمی‌کند. ‌در چنین موقعیتی اگر الهه بگوید: «‌تو که این‌قدر بچه ننه بودی چرا زن گرفتی؟!» آرش پاسخ می‌دهد: «‌تو هم که این‌قدر حسود بودی می‌موندی خونه ور دل مامانت!» و... بقیه‌اش را احتمالاً خودتان می‌دانید.

موقعیت‌هایی مشابه این موقعیت فرضی، ‌در زندگی زناشویی فراوان یافت می‌شود. حتی زوج‌هایی که به ظاهر مشکل خاصی ندارند و زندگی شاد و آرامی دارند، ممکن است گاهی اوقات در چنین موقعیت‌هایی قرار بگیرند. اما آنچه یک رابطه‌ی سالم را از یک رابطه‌ی بحرانی و ناپایدار متمایز می‌کند، نحوه‌ی برخورد با این‌گونه تعارضات در زندگی زناشویی است.

برای این‌که به دلیل اعمال طرف مقابل‌‌تان پی ببرید، لازم است به صحبت‌هایش گوش کنید. شما نمی‌توانید از روی ظاهر اعمال دیگران درباره‌ی احساسات و افکار آن‌ها قضاوت کنید

نحوه‌ی برخورد صحیح در چنین موقعیت‌هایی به قرار زیر است:

** به افکار یا درکی که از موقعیت دارید گوش کنید: ابتدا گوش کنید که با خودتان چه می‌گویید. این کار به شما کمک می‌کند به جای این‌که فقط به رفتار منفی همسرتان توجه کنید، به احساس منفی درون‌تان پی ببرید و آن را اصلاح کنید. شاید موضوع آن‌طور نیست که شما گمان می‌کنید! شاید آرش فقط به خاطر تنهایی مادرش و احترامی که برای او قائل است به او سر می‌زند. نه برای این‌که مادرش ‌را بیشتر از الهه دوست دارد.

 

** به دیدگاه‌ها و برداشت‌های همسرتان گوش کنید: همیشه گوش دادن به طرف مقابل به معنای پذیرش صحبت‌ها و عقاید او نیست. اما برای این‌که به دلیل اعمال طرف مقابل‌‌تان پی ببرید، لازم است به صحبت‌هایش گوش کنید. شما نمی‌توانید از روی ظاهر اعمال دیگران درباره‌ی احساسات و افکار آن‌ها قضاوت کنید. شاید اگر آرش می‌دانست که الهه ساعت‌ها منتظر آمدن او بوده است، کمی مهربان‌تر برخورد می‌کرد.

اگر زن و شوهر در موقعیت‌های مشابه آنچه در بالا ذکر شد، به جای‌ قضاوت عجولانه ‌کمی تأمل نمایند و خود را به جای طرف مقابل قرار دهند و به افکار و احساسات یکدیگر احترام بگذارند، بیشتر این تعارض‌ها خود به خود حل می‌شود.

 

مطالب پیشنهادی:

پیامد های هدفمند کردن یارانه ها در حوزه سلامت

مدیریت انرژی در مراکز بیمارستانی

آمادگی ملی و سازمانی در مقابله با زلزله و مدیریت بحران

ارتقای کیفیت خدمات سلامت از منابع مالی یارانه ها

بیمه سلامت و نقش بیمه های مکمل بر آن

http://maktoobshop.com

پیش بینی آینده رابطه تان!

در جهان امروز، آموزش کلید رشد و توسعة کشورها به شمار می‌آید.

http://maktoobshop.com/



ویلیام کارلین گلسر در کتاب « ازدواج بدون شکست » فرمول جالبی را برای پیش بینی میزان موفقیت یک ازدواج ارایه می دهند. با در نظر گرفتن این فرض اساسی که ازدواج هایی بیشترین دوام را دارند که زن و شوهر با هم شباهت زیادی دارند، آنها نیازهای اصلی انسان را به پنج دسته بقا، عشق، قدرت، آزادی، و تفریح تقسیم می کنند و هر کدام از این موارد را بر اساس مقیاس 5 تایی در زن و مرد به صورت مجزا می سنجند. نیمرخ حاصل از این ارزیابی، راهنمایی خوبی برای پیش بینی آینده ازدواج آنها خواهد بود.

برای روشن شدن مطلب، پنج نیاز اصلی به این صورت شرح داده می شود:

1 - بقا : محتاطانه عمل کردن؛ اهمیت دادن به سلامتی، تغذیه و ورزش؛ اهمیت دادن به رابطه زناشویی.

2 - عشق : محبت دیدن و محبت کردن؛ کلام محبت آمیز؛ صمیمیت جسمی و رفتاری.

3 - قدرت : توانمند بودن و قدرت را در دست داشتن؛ مطرح بودن؛ ریاست کردن.

4 - آزادی : پایبند و اسیر نبودن؛ آزادی در تصمیم گیری برای زندگی؛ انتخاب های آزادانه؛ روابط آزاد.

5 - تفریح : بازی کردن؛ لذت بردن از زندگی و انجام فعالیت های لذت بخش؛ شوخی و خنده؛ پارک و سینمارفتن.

ویلیام و کارلین گلسر معتقدند نیاز افراد به هریک از این 5 مورد، متفاوت است و تنها کسانی می توانند یک زندگی مشترک موفق داشته باشند که نیازهای آنها در هریک از این 5 دسته به هم نزدیک باشد.

مثلا کسی که نیاز به بقای او از مقیاس 5 تایی، 5 باشد، یعنی شخص بسیار محتاطی است که به سلامت و تغذیه اش و همچنین به رابطه عاطفی با همسرش اهمیت زیادی می دهد و چنین فردی در ازدواج با کسی که این نیاز در او مثلا در حد 2 است و بنابراین در این زمینه بی قیدتر است، دچار مشکل می شود، شما و همسرتان می توانید میزان نیازتان را در هریک از این 5 دسته مشخص کنید و به ترتیب از چپ به راست بنویسید: 1 2 3 4 5.

نیمرخ هایی که از این طریق به دست می آید براحتی قابل مقایسه و نتیجه گیری است؛ مثلا 4 5 3 5 5 با 3 5 3 3 2 رابطه خوبی نخواهد داشت، اما با 4 5 4 4 5 رابطه ای نسبتا خوب را تجربه می کند. ویلیام و کارلین گلسر معتقدند اختلاف تنها 1 تا حداکثر 2 درجه آن هم در یکی یا در نهایت دو تا از این 5 مورد می تواند رابطه خوبی را شکل دهد، اما اختلاف بیش از این می تواند مشکل آفرین شود و هرچه میزان این اختلاف بیشتر باشد، احتمال شکست ازدواج هم بیشتر خواهد شد. البته این نکته بسیار اهمیت دارد که سنجش ها باید بسیار دقیق و همچنین صادقانه انجام شود تا نتیجه قابل اعتمادی به دست آید.


مطالب پیشنهادی

سرطان سینه و تمامی گفتنی های آن

نقش مردان در زمینه بهداشت باروری همسران
کاهش مرگ و میر زنان باردار با برنامه مادری ایمن

حل مشکلات زندگی زناشویی



***  با هم ببینیم   ***


وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


http://maktoobshop.com/




آیا شما هم جزو کسانی هستید که هنگام رویارویی با مشکلات زندگی مشترک خود دچار استرس می شوید؟ وقتی زندگیتان به ناکامی می رسد، یکی از دشوارترین کارهایی که باید انجام دهید اینست که، سعی کنید صبور و خوشحال باشید. این ده رهنمود، شما را در مراقبت از خودتان هنگام روبرو شدن با طلاق احتمالی، یاری می کند:


سروقت انجام دادن کارها: هرچه که در گذشته اتفاق افتاده را رها کنید، شما توانایی تغییر آن را ندارید. نگران پیشامدهای احتمالی فردا نباشید، چون این موضوع باعث از دست دادن زمان حال می شود. تا به حال این جمله که می گویند، «هر چه به ذهنت می رسد انجام بده» را شنیده اید؟ این مثل یک پند آموزنده است. درباره کارهایت فکر کن، بر آن تمرکز کن و فقط کاری که به نظرت درست است، عملی کن.

یافتن فردی مورد اعتماد برای صحبت کردن: صحبت کردن درباره مشکلات زندگی زناشویی با شخص دیگری، گاهی باعث یافتن گزینه ها و راه حلهایی می شود که تا به حال درباره آن نیندیشیده بودید. صحبت کردن همچنین این امکان را می دهد تا با بیان مشکلات و بیرون ساختن این افکار از ذهن خود، نگرانیها را از خود دور سازید. توصیه پزشکان به شما این است که این فرد از اعضای خانواده تان نباشد. شما در حال حاضر نیاز دارید راجع به نجات زندگی زناشویی خود حرف بزنید، و گاهی اگر خود شما هم بتوانید همسرتان را به خاطر همه آسیبهای احتمالی که به شما رسانده ببخشید و رها کنید، برای اعضای خانواده تان بخشیدن او غیرممکن است. بنابراین، دوستی امین بسیار قابل اطمینان تر از یکی از اعضای خانواده می باشد.


یادداشت کردن رویدادهای روزانه افکار منفی را از ذهنتان دور می کند: فقط آنچه که احساس می کنید را بنویسید و از آن بگذرید. این روش به قدری موثر است که شاید باعث تعجب شما شود.


فراموش نکنید که تغذیه مناسب ضامن سلامتی شماست: بیشتر افراد مضطرب یا غذا نمی خورند و یا بیش از حد می خورند. هیچ کدام از این گزینه ها برای سلامتی مفید نیستند. پس برای داشتن تغذیه مناسب باید آگاهانه تلاش کنید.


ورزش کردن روش دیگری برای سالم ماندن در برابر استرس: اگر در حال حاضر تمرینات منظم جایی در زندگیتان ندارد، پیشنهاد می کنم نوعی برنامه ورزشی را آغاز کنید. ورزش میزان اندورفین را در بدن افزایش می دهد که استرس را کاهش داده و باعث شادابی می شود.


کارهای مخصوصی برای خود انجام دهید و به خودتان برسید: آراستن ظاهر، گرفتن حمام و رفتن به استخر و سونایی که نزدیک محل زندگیتان است و مهمان کردن خود به استراحتی یک روزه بسیار موثر است. به فروشگاه مورد علاقه خود بروید و برای خود محصولات محبوبتان را بخرید. خود را یک روز بعدازظهر به سینما و یا یک شب به شب نشینی اقوام مهمان کنید. حال که متوجه ایده شدید، و از علایق خود آگاهید، فقط برای یک روز برای رسیدگی به خودتان وقت صرف کنید.


خندیدن را فراموش نکنید: شاید حس کنید دلیلی برای خندیدن وجود ندارد، اما به قول قدیمی ها، که واقعا هم درست است، «خنده بر هر درد بی درمان دواست». خنده هم مانند ورزش ایجاد اندورفین می کند و باعث شادابی می شود. خواندن کتابی خنده دار، تماشای فیلمی خنده دار و یا هر کاری که خنده آور باشد، انجام دهید.

برنامه های روزانه خود را به طور منظم ادامه دهید: این روش ممکن است برخلاف برخی از توصیه هایم باشد، اما هدف جلوگیری از گوشه گیر شدن شماست. اغلب وقتی خسته و عصبی هستیم، تنها کاری که انجام آن بسیار آسان است، نادیده گرفتن مسائل غیرضروری است.


مثبت اندیش باشید: مخصوصا در مورد همسر و زندگی مشترک خود. به اولین ملاقاتتان و همه لحظات خوشی که در کنار یکدیگر داشته اید بیندیشید. فیلمنامه ای مثبت خلق کنید که هر گاه رویدادی منفی و تاثیرگذار پیش آمد، بتوانید آن را در ذهن خود نمایش دهید. بر روی نکات مثبت تمرکز کنید. فکر کردن در مورد چگونگی حفظ زندگیتان می تواند شما را به این سوق دهد که زندگی زناشویی تان پر از نکات منفی است. بسیاری از تحقیقات حاکی از آن است که اندیشه های ما حقایق را مهار می کنند.

ایمان داشته باشید. همه چیز درست می شود، باور کنید.

به این راهنمایی ها نیز برای کاهش میزان استرس خود عمل کنید.


نجات زندگی زناشویی با یافتن نکات مثبت:

در هنگام درگیری با مشکلات زناشویی، متمرکز شدن بر اشتباهات آسان تر است. شما باید اشتباهات خود را اصلاح کنید، و فقط باید به هر آنچه در زندگیتان به شایستگی انجام شده توجه کرده و به آن عمل کنید. مشکلات در زندگی بدون دلیل پدیدار نمی شوند و نقطه آغازی دارند. چنین چیزی در مورد هر مسئله خوب و مثبتی در روابط شما هم صادق است. بیشتر افراد وقتی یک زندگی نجات یافته را می بینند، فقط به دلیل مشکلات آنها فکر می کنند و فراموش می کنند به بررسی رابطه آنها در گذشته، برای یافتن نکات مثبت بپردازند.

جستجوی گذشته، به عنوان زوجی که با هم معاشرت داشته اند و یا به عنوان زوجی که تازه ازدواج کرده اند، شما را مجبور به بررسی دوباره حسنهایی که از ابتدا وجود داشته، می کند. اگر بطور جدی مصمم به بهبود بخشیدن زندگی خود هستید، چه زمان زیادی از ازدواجتان گذشته باشد و چه مدت کوتاهی، حتما برای یافتن و بکارگیری توانایی هایی که در آغاز رابطه تان داشته اید، نگاهی به گذشته خود بیندازید.

به گذشته برگردید، و از خود بپرسید چه چیزی موجب شده تا شما دو نفر کنار هم باشید. سعی کنید صفاتی که در ابتدا شما را به یکدیگر جذب کرد را به یاد آورید. چه سهمی در اهداف و آرزوهایتان داشتید؟ چه برنامه هایی برای آینده داشتید؟

اختصاص زمانی برای تفکر درباره روابط در ماه ها و سالهای اول آشنایی، یکی از مهمترین گامها جهت حفظ زندگی زناشویی می باشد. هنوز فرصتهایی برای یافتن آن چیزهایی که در ابتدا شما به آن جذب شدید وجود دارند که فقط در گوشه ای به فراموشی سپرده شده یا مشکلات باعث نادیده گرفتن آنها شده است.

از این بدتر وقتی جنبه های مثبت رابطه شما یافت می شود، مشکلات زندگی زناشویی تان دشوارتر می شوند، اما بی شک نکات مثبت وجود دارند، وگرنه شما در وهله اول با هم ازدواج نمی کردید.

حال که در مورد آنچه نقاط قوت را در آغاز رابطه تان بوجود آورده فکر کرده اید، می توانید از آن استفاده کرده و آنها را رشد دهید تا زندگی مشترک خود را به وضعیت اول بازگردانید. باور داشته باشیم که نجات و حفظ زندگی زناشویی کاری دشوار اما امکانپذیر است. 


مطالب پیشنهادی


بررسی اثرات کافئین بر بدن
عوارض شیرین کنندههای بدون کالری
فست فود زیر ذره بین کارشناسان حوزه سلامت
ویژگی های ظروف آشپزی و اثر آن در پخت غذا

نجات زندگی مشترک و 6 قانون


***  با هم ببینیم   ***


وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


http://maktoobshop.com/



زن و شوهرهای بسیاری هستند که احساس می‌کنند به راحتی نمی‌توانند با هم حرف بزنند و مشکلات‌شان را با صحبت کردن حل کنند. اگر شما هم جزو این دسته هستید دکتر فیل برای‌تان راه‌حل ویژه‌ای دارد.


افراد زیادی هستند که هنگام صحبت کردن ترجیح می‌دهند گو‌ش‌های‌شان را ببندند و به حرف‌های طرف مقابل گوش ندهند و تا جایی که می‌توانند بر گفت‌وگو مسلط باشند و اگر هم طرف مقابل چیزی بپرسد تنها به دادن جواب‌های سربالا اکتفا ‌کنند. اگر دوست دارید برای باقی عمرتان بیشتر تنها زندگی کنید، می‌توانید جزو این دسته افراد قرار بگیرید اما اگر اینگونه فکر نمی‌کنید و ارتباط برای‌تان مهم است باید تکنیک‌های خاصی را یاد بگیرید. در این‌جا دکتر فیل روان‌شناس معروف آنچه را که شما برای اصلاح گفت‌وگوهای‌تان احتیاج دارید به شما یاد می‌دهد.


 


چراغی روشن کنید


مشکل بسیاری از افراد این است که واقعا نمی‌دانند چه نوع ارتباطی را می‌توان یک ارتباط خوب دانست و اصلا ارتباط صحیح یعنی چه؟ آن‌ها گاهی فراموش می‌کنند حرف زدن و گوش‌کردن از اساسی‌ترین ابزارهای هر ارتباطی است و به وسیله این 2رکن است که شما می‌توانید از احساسات طرف مقابل‌تان با‌خبر شوید و احساسات‌تان را هم به طرف مقابل انتقال دهید و تمام مشکلات موجود در رابطه را حل کنید. شاید این جمله معروف را شنیده باشید که «به جای این‌که بر تاریکی لعنت بفرستی چراغی را روشن کن» بنابراین به جای این‌که مدام در زندگی گله کنید که با همسرتان نمی‌توانید به راحتی حرف بزنید و به توافق برسید، باید هنر و مهارت ارتباط را یاد بگیرید تا دیگر مشکلی به نام نبود ارتباط در خانواده شما وجود نداشته باشد.



قانون اول


شفاف حرف بزنید


باید سعی کنید تا حد ممکن واضح و شفاف صحبت کنید. سعی کنید هر آنچه می‌گویید یا اشاره می‌کنید یا قصد دارید به‌طور ضمنی به دیگری بفهمانید کاملا دقیق بیان شود و اگر طرف مقابل‌تان (دوست یا همسر) حرف‌های‌تان را به درستی متوجه نشد یا آن‌ها را به چالش کشید؛ بهتر است به‌طور کامل برای او توضیح دهید که معنی حرف‌های‌تان چیست و آنچه می‌گویید چه معنایی می‌دهد. البته منظور این نیست که شما باید هرآنچه فکر یا احساس می‌کنید را برای دیگران توضیح دهید بلکه این‌جا منظور این است که وقتی وارد گفت‌وگو شدید و آگاهانه تصمیم گرفتید که بعضی چیزها را فاش کنید باید آن‌ها را شفاف بیان کنید.



قانون دوم


مهم است که او چه می‌شنود


کسانی که یک‌طرفه ارتباط برقرار می‌کنند بیشتر دوست دارند حرف بزنند ولی هرگز گوش نمی‌دهند و اصلا توجهی هم نمی‌کنند که آیا طرف مقابل‌شان حرف‌ها را متوجه شده است یا نه. مهم برای اینگونه افراد فقط حرف‌های خودشان است این‌که بگویند: «من از تو می‌خواهم که...»یا تو باید این کار را انجام دهی.» یا.... در واقع تمام آنچه این افراد از ارتباط می‌دانند همان چیزی است که خودشان می‌گویند و اصلا برای‌شان اهمیتی ندارد که دیگران چه می‌شنوند و نتیجه چنین ارتباطی چیزی نخواهد بود به جز تنش و تضاد.


اما به‌نظر شما وقتی اینگونه افراد به‌دنبال جواب و بازخوردی از طرف مقابل هستند، چه اتفاقی می‌افتد؟ مثلا زن می‌گوید: «من از تو می‌خواهم که کارهای الف و ب و ت و ث را برای من انجام دهی، به‌نظر مشکلی نداشته باشی؟» و شوهر جواب می‌دهد: «خب انجام کارهای ج، چ، خ برای من چندان مشکل نیست.» جای تعجب نیست آن‌ها اصلا همراه خوبی برای هم نیستند، حرف‌های هم را متوجه نمی‌شوند و حتی در مورد یک چیز یکسان هم حرف نمی‌زنند. وقتی شما از طرف مقابل جواب و بازخورد بخواهید یعنی این‌که بیشتر بخواهید بفهمید که او چه شنیده است یا این‌که خودتان چه گفته‌اید، در واقع نوع ارتباط بین‌تان را روشن‌تر می‌کنید و متوجه می‌شوید واقعا چقدر بین شما ارتباط صحیحی وجود دارد و در کجا باید شفاف‌سازی‌ شود.



قانون سوم


به انگیزه‌ها توجه کنید


چه شما گوینده باشید چه شنونده باید تمام حرف‌هایی که بین‌تان رد و بدل می‌شود برای‌تان کاملا واضح و شفاف باشد، شما باید هم به انگیزه و نیت پشت حرف‌ها توجه کنید و هم پیامی که داده می‌شود، مثلا اگر شما شوهری دارید که می‌گوید: «تو همیشه همانند بازجوها رفتار می‌کنی، مدام می‌خواهی از من سوالات متفاوت بپرسی، از من استنطاق کنی و مرا آزار دهی» از این جملات نباید به سادگی گذشت شما باید سعی کنید بفهمید پشت این کلمات او چه چیزی وجود دارد. آیا او می‌خواهد شما را دچار عذاب وجدان کند تا چیزی را نبینید؟ یا شما به‌دلیل نداشتن احساس امنیت که در درون‌تان وجود دارد بیش از حد سعی می‌کنید زندگی او را کنترل کنید؟ وقتی شما اینگونه سوالات را از خود بپرسید علت و انگیزه بسیاری از کارها و رفتارها را درک کرده و در نتیجه می‌توانید از همان جا مشکل را حل کنید.



اگر شما از شوهرتان بپرسید :«آیا باز این جمعه هم می‌خواهی با دوستانت بیرون بروی؟» در حقیقت شما می‌خواهید به همسرتان بگویید که دوست دارید زمان بیشتری را با او بگذرانید اما بهتر است سعی کنید پیام‌تان را به درستی بیان کنید تا او نیز بتواند جوابی متناسب با آن به شما بدهد.



قانون چهارم


مطمئن شوید منظور او را درست فهمیده‌اید


اگر می‌خواهید همواره ارتباط درست و صحیحی بین شما و همسرتان وجود داشته باشد باید توافق کنید هنگام صحبت مدام با یکدیگر منظورتان را چک کنید تا مطمئن شوید منظور هم را به درستی متوجه شده‌اید و همیشه با صداقت تمام به هم جواب دهید مثلا می‌توانید از همسرتان بپرسید: «آیا احساس تو دقیقا همانی است که می‌گویی؟ آیا من منظورت را درست فهمیده‌ام؟» البته فراموش نکنید وقتی شما از او سوال می‌کنید باید این آمادگی را نیز داشته باشید که حقیقت و جواب درست را بشنوید. بعد باید آماده باشید او نیز همین گونه سوال‌ها را از شما بپرسد و شما هم باید با صداقت تمام به او پاسخ دهید، مثلا اگر پرسید: «آیا واقعا حالت خوب است؟» اگر واقعا چندان اوضاع‌تان رو به راه نیست، این جسارت را داشته باشید که جواب دهید: «نه، حالم خوب نیست.»


پس برای اطمینان از اینکه احساسات همسرتان را به درستی فهمیده‌اید باید از او سوال بپرسید.



راهنمای عملی برای یک گفت‌وگوی موثر


زیاده‌روی نکنید


در یک گفت‌وگو بیشتر افراد وقتی اولین انتقاد را از خودشان می‌شنوند تمایل‌شان برای ادامه گفت‌وگو بسیار پایین می‌آید. با نقد بعدی حالت دفاعی آن‌ها بیشتر می‌شود و قدرت پذیرش حرف‌های بعدی هم کاهش می‌یابد. با انتقاد سومی که از آن‌ها می‌کنید احتمالا دیگر تنها با خود حرف می‌زنید و آن‌ها حرف‌های‌تان را گوش نمی‌دهند، در این حالت بهتر است بیش از این ادامه ندهید چون ممکن است گفت‌وگو کاملا منحرف شود پس انتقادهای خود را جایی یادداشت کنید تا در زمان دیگری آن‌ها را با طرف مقابل‌تان مطرح کنید.


 


از حرف خود برنگردید


گروهی از انسان‌ها با شجاعت چیزهای بسیار مهمی را می‌گویند اما بعد با کوچک جلوه دادن آنچه گفته‌شده است موجب تضعیف ارتباط‌شان می‌شوند، مثلا به طرف مقابل می‌گویند: «من فکر می‌کنم تو واقعا شخصیتی بد جنس و آزاردهنده داری.... و می‌دانم که من باعث شده‌ام که تو خود را اینگونه نشان دهی.» نه؛ شما نباید برای بیان احساسات واقعی خود عذرخواهی کنید، وقتی پیام خود را به طرف مقابل رساندید، روی حرف خود بایستید و از آن برنگردید.


 


به او نشان دهید حرف‌هایش را می‌شنوید


وقتی طرف مقابل با شما صحبت می‌کند گهگاهی با رفتارها یا کلمات ترغیب‌آمیز به او نشان دهید که حرف‌هایش را می‌شنوید. این رفتارها ساده هستند، مثل برقراری ارتباط چشمی، تکان دادن سر و... یا گفتن عبارات و کلماتی چون، خب، درست است، گرفتم، آها و... شما با این رفتارها یا کلمات به طرف مقابل می‌گویید من در حال گوش کردن به حرف‌هایت هستم پس به صحبتت ادامه بده.



 


قانون پنجم


شنیدن تنها کافی نیست، احساس هم مهم است


بیشتر مردم شنونده‌هایی منفعل هستند. اگر می‌خواهید به شنونده‌ای فعال تبدیل شوید نیاز دارید که بر 2 ابزار مهم تسلط پیدا کنید. یک روان‌شناس معروف به نام کارل راجرز این 2 ابزار را بازتاب مفهوم و بازتاب احساس می‌نامد، البته من با همه نظرات راجرز موافق نیستم ولی او در اینجا انگشت روی نکته بسیار مهمی گذاشته ‌است.


وقتی می‌گوییم «بازتاب مفهوم گوینده» منظورمان این است که وقتی به حرف‌های کسی گوش می‌کنید به او جواب یا بازخوردی می‌دهید که نشان‌دهنده این است که پیام واقعی حرف‌های او را درک کرده‌اید اما همه چیز این نیست و چیزهای دیگری همچون درک احساسات نیز مهم است، بگذارید با مثال منظورم را روشن‌تر کنم که چگونه یک فرد ممکن است اطلاعاتی را از حرف‌های طرف مقابل به‌دست بیاورد اما منظور و پیام او را درک نکند.


فرد الف: «متاسفم که دیر کردم؛ هنگامی که می‌خواستم از خانه بیرون بیایم سگم به خیابان پرید و با یک ماشین تصادف کرد.»

فرد ب(بازتاب مفهوم): یعنی سگت با یک ماشین تصادف کرد.

الف: درست است.

ب: آیا سگت مرد؟

الف: بله.

ب: بعدش با جسدش چه کردی؟


در این مثال فرد ب نشان می‌دهد که صحبت فرد الف را شنیده‌است اما به‌طور واضحی فرد ب تاکید اصلی او را متوجه نشده است.


برای اینکه بتوان در یک موقعیت نسبتا احساسی یک شنونده فعال بود، فرد ب نباید تنها به بازتاب اطلاعات واقعی اظهار شده فرد الف اکتفا می‌کرد، در این نوع گفت‌وگوها بازتاب احساسات نیز مهم است در واقع بازتاب احساسات به طرف مقابل می‌فهماند که شما نه تنها حرف‌های او را شنیده‌اید بلکه با او همدلی هم کرده‌اید و دقیقا احساس او را درک می‌کنید. این چیزی است که باعث می‌شود طرف مقابل از صحبت با شما احساس رضایت کند. اگر بخواهیم بازتاب احساسات را با مثال روشن کنیم این‌گونه می‌شود:


الف: «متاسفم که دیر کردم هنگامی که می‌خواستم از خانه بیرون بیایم سگم به خیابان پرید و با یک ماشین تصادف کرد.»

ب(بازتاب احساسات): وای چقدر بد.... حتما الان احساس خیلی بدی داری.

الف: آره درست است، 12 سال بود که آن سگ را داشتیم، بچه‌های من واقعا دوستش داشتند.

ب: مطمئنم که الان آن‌ها خیلی ناراحتند، واقعا متاسفم که چنین اتفاقی برایت پیش آمد.

توانایی بازتاب احساسات و نه فقط بازتاب مفهوم برای داشتن یک ارتباط موفق ضروری است.



قانون ششم


فیلترهای‌تان را بشناسید


وقتی من و شما با هم در حال گفت‌وگو هستیم نمی‌توانم روی چگونگی ارتباط برقرار کردن شما کنترلی داشته باشم، تنها می‌توانم روی چگونگی دریافت‌هایم از حرف‌های شما کنترل داشته باشم. می‌توانم چیزها و عواملی را شناسایی کنم که در من وجود دارند و باعث می‌‌شوند که حرف‌های شما را به درستی متوجه نشوم، در اینجا این عوامل و چیزها را فیلتر می‌نامم. برای این‌که بتوانید یک شنونده خوب باشید باید فیلترهای درون‌تان را شناسایی کنید. شاید شما برای گفت‌وگو یک دستورالعمل خاص داشته باشید، شاید در حال قضاوت درباره طرف مقابل و گوینده‌اید و به هیچ‌وجه به او اعتماد نداشته باشید، شاید عصبانی باشید یا... هرکدام از این فیلترهای روانی می‌توانند تا حد زیادی چیزی که شما می‌شنوید را تغییر دهند. فیلترها باعث می‌شوند که خیلی زود تصمیم بگیرید، ممکن است با پیش‌داوری درباره همسرتان او را قبل از این‌که حرف‌هایش را بشنوید محکوم کنید و مثلا نتیجه بگیرید که او دیگر شما را دوست ندارد، در واقع اصلا برای‌تان مهم نیست که او به شما چه می‌گوید بلکه حرف‌هایش را تغییر می‌دهید تا آن‌ها را شبیه تفکرات و احساسات و عقاید خودتان بکنید. با کمی کاوش در درون‌تان فیلترهای‌تان را شناسایی کنید. اگر شما از آن‌ها آگاه نباشید به راحتی بسیاری از ارتباطات‌تان خراب می‌شود چون شما حرف‌های طرف مقابل را در ذهن‌تان تغییر می‌دهید و اصلا برای‌تان مهم نیست او چه می‌گوید.



وقتی قرار است درباره موضوع مهمی صحبت کنید که به لحاظ احساسی نیز درگیر آن هستید، محیطی را برای گفت‌وگو انتخاب کنید که حواس‌تان در آن جا پرت نشود تا بتوانید به‌طور کامل روی آنچه می‌گویید و می‌شنوید تمرکز کنید


 


اختصاصی مجله اینترنتی برترین ها Bartarinha.ir


مطالب پیشنهادی


بررسی اثرات کافئین بر بدن
عوارض شیرین کنندههای بدون کالری
فست فود زیر ذره بین کارشناسان حوزه سلامت
ویژگی های ظروف آشپزی و اثر آن در پخت غذا