به هر حال هر یک از ما در زندگی به نوعی گرفتار این قرار های ملاقات هستیم. سوال اینجاست که چگونه می توانیم پیروز میدان باشیم؟ آیا باید خوبی هایمان را در حد مبالغه بالا ببریم و یا صرفا حقیقت را باز گو کنیم؟ چه چیزهایی برنده و بازنده را مشخص می کنند؟ در این قسمت "قانون هایی" را برای پیروزی در دنیای قرار و ملاقات به شما آموزش می دهیم. هر کدام از آنها را که تصور می کنید برای شما کارساز واقع خواهند شد را انتخاب کنید:
1- در آنها شک ایجاد کنید و هیچ گاه به طور قطعی نظر مثبت خود را به زبان نیاورید. مردها عاشق بازی های تعقیب و گریز هستند پس این امتیاز را به آنها بدهید.
2- هر طوری شده ببینید که آیا او با خانم های دیگر به عنوان یک دوست ساده ارتباط برقرا می کند یا خیر. با این کار شما متوجه می شوید که به زنها به عنوان شیئی برای برقراری رابطه جنسی نگاه می کنند یا نه.
3- هیچگاه از مشروبات الکلی استفاده نکنید. یکی از دوستان من در قرار ملاقاتش بسیار عصبی شده بود و بی رویه مشغول نوشیدن بود. هنگام برگشت آقا با ماشین مدل جدید خود او را به خانه می رساند که ناگهان حال خانم بد شد، اما او جرات نکرد به آقا بگوید تا ماشینش را نگه دارد و اصلا هم دلش نمی خواست که ماشین جدید او را کثیف کند به همین دلیل مجبور شد داخل کیف دستی اش...! لازم به گفتن نیست که آنها دیگر هیچ گاه دوباره با هم قرار نگذاشتند.
4- اگر به هر شکلی شما را به یاد پدرتان می انداختند، بهتر است هر طور شده از دستشان فرار کنید.
5- اگر معیارهایتان را پایین بیاورید می توانید همین فردا ازدواج کنید. اما ما به شما پیشنهاد می کنیم که این کار را انجام ندهید. به جای اینکه وقت خودتان را بر روی ارتباطی که دوامی ندارد صرف کنید، بهتر است برای پیدا کردن مرد ایده آل خود منتظر بمانید.
6- اگر با مردی برخوردید که می خواست از شما مراقبت کنید، خیلی زود از او فرار کنید! چون آخر کار شما مجبور می شوید که از او مراقبت کنید.
7- انتقاد پذیر نباشید به ویژه در مورد مسائل مربوط به غذا. یک خانم حق دارد هر زمان هر غذایی که دوست داشت بخورد.
8- ظاهر بین نباشید. من خانم هایی را می شناسم که به این دلیل که ظاهر آقا خوب نیست ( سرش خیلی بزرگ است) بوی خوبی نمی دهند (به تازگی حمام نکرده) و یا حتی درست نفس نمی کشند ( صدای تنفسشان بلند است) آنها را رد می کنند و اصلا اجازه آشنایی بیشتر را به آنها نمی دهند.
9- از خودتان بازی در نیاورید. ( دروغ گفتن و کلک زدن) در روز ملاقات به اندازه کافی مشکل وجود دارد و دیگر جایی برای انجام چنین کارهایی باقی نمی ماند.
10- برقراری ارتباط جنسی را فقط به بعد از ازدواج محول کنید.
11- لازم نیست در همان اولین ملاقات سفره دلتان را باز کنید و در مورد تمام مسائل صحبت کنید. به هر حال در قرارهای ملاقات بعدی نیز باید چیزی برای گفتن داشته باشید.
12- خودتان را از مردهایی که تصور می کنند شخصیت های کارتونی زن دارای جاذبه جنسی می باشند دور نگه دارید.
13- به جای اینکه قیافه او را تحلیل و بررسی کنید، ببینید که آیا او مرد خوبی است و با شما رفتار خوبی دارد یا خیر.
14- در یک زمان با بیش از یک مرد قرار ملاقات نگذارید، هر چند هر دوی آنها از موضوع با خبر باشند. این کار خسته کننده و اغتشاش آور است. شاید زمانی فرا رسد که بخواهید از شر دیگران خلاص شوید و فقط با یکی از آنها ارتباط داشته باشید.
15- شما در صورتی می توانید مرد ایده آل خود را پیدا کنید که که بدانید به دنبال چه هستید و سپس در خودتان جسارت جستجو پیرامون این امر را ایجاد کنید.
16- اگر یک مرد را تنها بر اساس جاذبه های جنسی اش ارزیابی می کنید، متاسفانه هنوز به مرحله ای نرسیده اید که بتوانید ارتباط خود را پیچیده تر کنید.
17- اگر بخواهید منتظر فردی بمانید که دوستش دارید، صرفا در حال تلف کردن وقت خود هستید و خودتان را خسته می کنید. اگر واقعا از کسی خوشتان آمده خیلی راحت موضوع را با او در میان بگذارید.
18- ببینید که ایا لباس هایش را خودش می شوید یا مادرش برای او این کار را انجام می دهد. یک مرد باید متکی به خودش باشد.
19- اگر جذب او نشده اید ( حالا او هر چقدر هم که می خواهد زیبا باشد) رابطه شما موفق نخواهد بود.
20- زمانی مرد ایده آل خود را پیدا می کنید که خودتان نیز خانم ایده آلی باشید ( به این معنا که اعتماد به نفس داشته و از خودتان راضی باشید)
21- نقش بازی نکنید. من زمانی عاشق نامزد فعلی ام شدم که خیلی راحت جلو آمد و گفت : "سلام، چطوری؟" به همین سادگی و بدون هیچ آلایشی.
22- به دنبال مردهایی که تنها از پول صحبت می کنند نروید. این عمل معمولا نشانه ای از نا امنی است.
23- در اولین قرار ملاقات به هیچ وجه در مورد ازدواج صحبت نکنید.
24- زمانی که کنار یکدیگر نشستید به مردهای دیگر توجه نکنید و مطمئن شوید که او نیز خانم های دیگر را زیرنظر نگرفته است!
25- چیزی را حدس نزنید. با این کار فقط ضربه می خورید. یکی دوبار بیرون رفتن به این معنا نیست که با کسی مچ شده اید و در یک رابطه قرار دارید.
26- واقع گرا باشید. مادرم همیشه به من می گفت باید با مردی ازدواج کنم که قد بلند، خوش تیپ و موفق باشد. اما حقیقت این است که خود من قیافه بدی ندارم، قدم کوتاه است و جزء قشر متوسط جامعه هستم. من باید واقع گرا باشم. زمانی که اینطور شد توانستم عشق حقیقیم را در زندگی پیدا کنم.
27- عشق بورزید. زمانیکه از طرف مقابل خوشتان آمد می توانید با او شوخی کنید، ارتباط مکرر چشمی برقرار کنید و بازوانش را بگیرید. البته این کار را باید زیرکانه انجام دهید ( همه چیز را یکدفعه آشکار نکنید) تا او تصور نکند که شما دچار عقده های پنهان روانی هستید.
28- وقتی نمی خواستید در کنار او باقی بمانید شروع کنید به صحبت کردن در مورد مسائل خسته کننده مثل کامپیوتر. این کار تاثیر خاصی دارد.
29- قبل از اینکه بر سر قرار حاضر شوید دندانهایتان را مسواک کنید. هیچ چیز انزجار آور تر از این نیست که هنگام خندیدن سبزی اسفناج لای دندان هایتان گیر کرده باشد.
30- قرار نگذاشتن خیلی بهتر از باختن در قرارهای ملاقات است.
دیابت را چگونه درمان کنیم؟
چگونه می توان از سرطان سینه جلوگیری کرد؟
کافئین بر بدن چه اثراتی خوب و بد دارد؟
حقایق بیماری ایدز چیست؟
چرا پزشکان از بیماران زیر میزی می گیرند?
چگونه می شود با فعالیت فیزیکی جلوی بیماریها را گرفت؟
ویژگی های ظروف آشپزی و اثر آن در پخت غذا
چگونه عملکرد فیزیولوژیکی و روانی میانسالان افزایش می یابد؟
ما با دسترسی ویژه به همه منابع علمی می توانیم مقاله شما را تهیه نماییم . برای ارائه مقالات (پزشکی-بهداشتی- اجتماعی و زیست محیطی) به مجله، روزنامه ،همایش ، کنگره ، دانشگاه و سازمان مربوطه می توانید به سایت زیر مراجعه کرده و با پرداخت مبلغ جزیی ، مقاله درخواستی را دانلود نمایید http://www.novinpendargroup.com/
|
برخی عرفا می گویند ما هفت بدن داریم. بدن فیزیکی یعنی همین که قابل مشاهده است اولین بدن ماست. اما بدن دوم به بعد را با چشم ظاهر نمی توانی ببینی بلکه یک حس شهودی لازم است تا آن را باور کنی. در بدن دوم احساسات و عواطف ما شکل می گیرند. اگر تو عاشقی و اگر متنفری از امکان بالقوه بدن دوم استفاده کرده ای. این حالات شرایطی هستند که از استعداد طبیعی بدن دوم ناشی می شوند. سرچشمهٔ انرژی عشق و تنفر یکی است و این دو با هم هستند. این که چرا از یک فرد به خصوص خوشتان می آید و از فرد دیگری متنفر می شوید تفاوت آنها در طبیعت ارتعاشات آنهاست. در مرحله از رشد معنوی تو سعی می کنی از جهت های متضاد فراترروید و این را از دیدگاه دیگری هم می توان بررسی کرد. برخی ذهن را به دو بخش خودآگاه و ناخودآگاه تقسیم کرده اند و بودا آن را به ۳۶۰ بخش تقسیم کرده. احساسی که نسبت به دیگران داریم به هر دو بخش مربوط می شود یعنی گاهی با دیدن رفتارها و یا شنیدن حرف های یک نفر از او بدمان می آید و گاهی بدون داشتن دلیل واضح و مشخصی از کسی بدمان می آید و این حس از ناخودآگاه ما می آید. بخشی ا زذهن که حد و مرزی ندارد و در مقایسه با بخش آگاه مثل جنگل در برابر باغچه است. بخش ناخودآگاه جایی است که اگر بتوانی به آن دست یابی به کمال خواهی رسید. وقتی از کسی بدت می آید از او فرار نکن تو می توانی به او فکر کنی و به دلایلی که باعث تنفرت شده بیاندیشی. این حس را سرکوب نکن فقط به آن فکر کن حتی تظاهر نکن که متنفر نیستی با آن مواجه شو و درکش کن. ●اگر حس تنفر نداشتیم اگر حس تنفر نبود شما هر غذایی را می خوردید حتی غذاهای فاسد شده و گندیده. شما حسی نداشتید که شما را باخبر کند. اگر حس تنفر نبود شما هر آبی را می نوشیدید چه آن آب تصفیه بود چه آب یک لجن زار. اگر حس تنفر نبود برایتان فرقی نمی کرد که کیسهٔ زباله را هر شب بیرون بگذارید، چون حس بدی به شما دست نمی داد. اگر حس تنفر نبود برایتان فرقی نمی کرد حمام بروید یا نه. شما از کثیفی بدتان می آید و برای همین به حمام می روید. شما هرگز لباسهایتان را عوض نمی کردید. سرتان را شانه نمی زدید، اتو نمی کردید چون حسی نداشتید که به شما بگوید مرز زیبایی و زشتی، عشق و تنفر کجاست؟ وجود این جفت متضاد باعث می شود که هر دو را درک کنیم. |
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
برخی عرفا می گویند ما هفت بدن داریم. بدن فیزیکی یعنی همین که قابل مشاهده است اولین بدن ماست. اما بدن دوم به بعد را با چشم ظاهر نمی توانی ببینی بلکه یک حس شهودی لازم است تا آن را باور کنی. در بدن دوم احساسات و عواطف ما شکل می گیرند. اگر تو عاشقی و اگر متنفری از امکان بالقوه بدن دوم استفاده کرده ای. این حالات شرایطی هستند که از استعداد طبیعی بدن دوم ناشی می شوند. سرچشمهٔ انرژی عشق و تنفر یکی است و این دو با هم هستند. این که چرا از یک فرد به خصوص خوشتان می آید و از فرد دیگری متنفر می شوید تفاوت آنها در طبیعت ارتعاشات آنهاست. در مرحله از رشد معنوی تو سعی می کنی از جهت های متضاد فراترروید و این را از دیدگاه دیگری هم می توان بررسی کرد. برخی ذهن را به دو بخش خودآگاه و ناخودآگاه تقسیم کرده اند و بودا آن را به ۳۶۰ بخش تقسیم کرده. احساسی که نسبت به دیگران داریم به هر دو بخش مربوط می شود یعنی گاهی با دیدن رفتارها و یا شنیدن حرف های یک نفر از او بدمان می آید و گاهی بدون داشتن دلیل واضح و مشخصی از کسی بدمان می آید و این حس از ناخودآگاه ما می آید. بخشی ا زذهن که حد و مرزی ندارد و در مقایسه با بخش آگاه مثل جنگل در برابر باغچه است. بخش ناخودآگاه جایی است که اگر بتوانی به آن دست یابی به کمال خواهی رسید. وقتی از کسی بدت می آید از او فرار نکن تو می توانی به او فکر کنی و به دلایلی که باعث تنفرت شده بیاندیشی. این حس را سرکوب نکن فقط به آن فکر کن حتی تظاهر نکن که متنفر نیستی با آن مواجه شو و درکش کن. ●اگر حس تنفر نداشتیم اگر حس تنفر نبود شما هر غذایی را می خوردید حتی غذاهای فاسد شده و گندیده. شما حسی نداشتید که شما را باخبر کند. اگر حس تنفر نبود شما هر آبی را می نوشیدید چه آن آب تصفیه بود چه آب یک لجن زار. اگر حس تنفر نبود برایتان فرقی نمی کرد که کیسهٔ زباله را هر شب بیرون بگذارید، چون حس بدی به شما دست نمی داد. اگر حس تنفر نبود برایتان فرقی نمی کرد حمام بروید یا نه. شما از کثیفی بدتان می آید و برای همین به حمام می روید. شما هرگز لباسهایتان را عوض نمی کردید. سرتان را شانه نمی زدید، اتو نمی کردید چون حسی نداشتید که به شما بگوید مرز زیبایی و زشتی، عشق و تنفر کجاست؟ وجود این جفت متضاد باعث می شود که هر دو را درک کنیم. مطالب پیشنهادی
|
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
خود را بیخیال نشان دادن
این راهکار معمولاً به یکی از این دو دلیل استفاده میشود. اولین دلیل محافظت از نفستان است. درمورد قرارهای ملاقات عاشقانه، همه آدمها به طریقی از طرد و رد شدن میترسند. وقتی تظاهر میکنید خیلی درگیر نیستید باعث میشود احساس امنیت کنید اما ممکن است از نظر طرف مقابل کناره گیر و بیخیال بیایید و همین او را دلسرد میکند. ایجاد تعادل بین نشان دادن علاقه و حفظ آرامش بهترین راهکار است. یک دلیل دیگر که باعث میشود افراد ملاقات را به بازی بگیرند، به دست آوردن چیزی است که میخواهید، چیزی که اگر مستقیم آن را عنوان کنید به دست نمیآورید. مثلاً، اینکه به یک نفر بگویید عاشقش هستید تا با شما آشنا شود و بعد دیگر به او حتی یک تلفن هم نزنید. این نوع سرکار گذاشتن کاملاً غیرقابل قبول است و موجب یک رابطه سالم نمیشود. اشکالی ندارد که بهترین شکل و شخصیت خودتان را به طرف مقابل نشان دهید و کمی محتاط باشید اما باید جرات داشته باشید و خود واقعیتان را به طرف مقابل نشان دهید.حرف زدن زیاد از حد از روابط قبلی
بااینکه این قبیل اطلاعات در یک نقطه از رابطه بالاخره ردوبدل میشوند اما نباید در اولین مراحل رابطه با جزئیات کامل درمورد آنها بحث شود. شما میخواهید طرف مقابلتان را بیشتر بشناسید و این برای هر دوی شما یک شانس برای شروع دوباره است. به دنبال کشیدن خاطرات گذشته و وارد کردن آن به رابطه جدیدتان اصلاً کار درستی نیست. اگر خاطراتی از روابط گذشته دارید، بهتر است قبل از انیکه یک رابطه جدید را شروع کنید، نزد مشاور بروید و مشکلتان را حل کنید، حداقل تاحدی که به واکنشها و قضاوتهای شما در رابطه جدید تاثیر منفی نگذارد.
خیالپردازی کردن درمورد آینده
مردها معمولاً استاد به بازی گرفتن قرار اول هستند اما خانمها درمقابل استاد خیالپردازی کردن هستند. اگر میبینید که هنوز از قرار سومتان نگذشته فرد را در فکرتان برای ازدواج بررسی میکنید، بهتر است به خودتان یادآور شوید که خیلی تند نروید. در ۳ تا ۶ ماه اول رابطه، شما با اکسیتوسین رابطه را میگذرانید، همان مادهای که در شکلات وجود دارد. این ماده حس شادی و خوشحالی ایجاد میکند که در کنار عاشق شدن میآید. مغز شما را این ماده فرح بخش دزدیده و توانایی شما را برای خوب فکر کردن گرفته است. تازمانیکه نتوانستهاید یک نفر را خوب بشناسید و در موقعیتهای مختلف واکنشها و رفتارهای او را مشاهده کنید، به نفعتان است که تصمیم جدی درمورد او نگیرید. به آن تصوری که از آن فرد در خودتان ساختهاید بسنده نکنید. این باعث میشود انتظارات غیر واقعبینانه در خود شکل بدهید که موجب ناکامی و ناامیدیهای آتی میشود.
درگیر شدن به جزئیات
این یکی از متداولترین اشتباهات آنهایی است که همیشه نگران هستند. نگرانی میتواند یک عادت عمومی باشد اما اینجا منظور نگرانی درمورد رابطه است: نگرانی از اینکه طرفتان چه گفت، نگرانی از اینکه منظورش چه بود، نگرانی از اینکه شما چه واکنشی به آن داشتید، نگرانی از اینکه اگر رابطه تان خوب پیش نرود، نگرانی از اینکه اگر خوب پیش برود چه، اینکه والدینتان چه واکنشی خواهند داشت و ....اضطراب اعصابتان را خرد خواهد کرد و باعث میشود آنطور که باید جذب طرف مقابل نشوید. سعی کنید اعتماد به نفس داشته و مطمئن باشید که اگر قرار باشد آن رابطه خوب پیش برود، میرود.
نادیده گرفتن علامتهای هشدار
اگر طرف مقابل جایی که قرار داشتید جاضر نشد این یک علامت هشدار است. اگر اجازه نداد که به خانهاش زنگ بزنید، یک علامت هشدار دیگر است. علامتهای هشدار زیادی وجود دارد که ممکن است وسوسه شوید نادیدهشان بگیرید، مخصوصاً اگر دوست داشته باشید که آن رابطه را پیش ببرید. بااینکه نباید بدون شواهد و مدارک کافی زود با اولین مشکل قضاوت کنید، اما اگر این رفتارها تکرار شود دیگر قابل توجیه نیستند. زود با این مشکلات برخورد کنید و وقتتان را هدر ندهید.
استنطاق کردن
"دوست داری چند تا بچه داشته باشی" اصلاً جمله خوبی برای شروع نیست. میخواهید علاقهتان را با پرسیدن درمورد چیزهایی که دوست دارد و ندارد نشان دهید اما نباید کسی را برای گرفتن اطلاعات تحت فشار بگذارید. اجازه دهید با جلو رفتن زمان بیشتر درمورد آن فرد اطلاعات کسب کنید. اینجا نیاز به صبر و خویشتن داری است.
خودداری از صمیمیت
در قدیم خانمها از ترس تعهد زود صمیمی میشدند اما جامعه امروز الزامات و انتظارات زیادتری دارد که باعث میشود تصمیمگیری درمورد اینکه کسی به دردمان میخورد یا نه سخت شود. نمیتوانیم یکجا بند شویم و مدام دنبال فرد بهتر هستیم. ترس از آسیب دیدن، خیانت دیدن یا طرد شدن هم به همان میزان بالا میرود به همین دلیل تا رابطه کمی روی غلطک میافتد سریع صحنه را ترک میکنیم. اگر ترس از تعهد یک مانع است، بهتر است کمی روی عاداتتان کار کنید تا روابطتان.
عجله برای شروع کردن، عجله برای تمام کردن
در عشق بیپروا هستید؟ آیا برای اینکه فقط بفهمید آب سرد است در عمق دریا شیرجه میزنید؟ پس این اشتباه مال شماست. اینکه خیلی زود خودتان را درگیر کنید یک علامت هشدار بزرگ است. اگر این عادت را دارید، پس باید قدم هایتان را بشمارید و باملاحظهتر رفتار کنید. اگر هم معمولاً عاشق کسانی میشوید که این اخلاق را دارند، این شما هستید که باید سرعت رابطه را کمی کمتر کنید یا اینکه اصلاً آن رابطه را دنبال نکنید.
صادق نبودن درمورد نیازها
اینکه تظاهر کنید همه چیز عالی است فقط برای مدتی اثر دارد. جرات داشتن یک مهارت خیلی عالی برای آنهایی است که برای یک رابطه بزرگانه آمادهاند. تازمانیکه نتوانید نیازهایتان را مستقیماً مطرح کنید، رابطه بچگانهای را دنبال میکنید. جرات داشتن و رک و راست بودن به این معنی نیست که در رابطه رئیسبازی دربیاورید یا زیادهخواهی کنید. فقط باید بتوانید نیازهایتان را مستقیم و بیخجالت مطرح کنید تا بتوانید رابطه موفقی داشته باشید.
ازخود گذشتگی زیاد برای رابطه
اگر احساس میکنید که بیشتر از آنچه که برای جلب توجه کسی مایه میگذارید، در این رابطه خرج میکنید، پس باید بدانید که این از خود گذشتگیها بیش از اندازه است. معمولاً آدمها وقتی اعتمادبهنفسشان پایین باشد این رفتار را دارند. باید اینقدر برای خودتان ارزش بگذارید که نیازهای خودتان را هم درست مثل نیازهای طرفمقابل محترم بشمارید. این یعنی داشتن یک رابطه متعادل. یک رابطه موفق همیشه باید دوطرفه باشد و دو طرف به همان اندازه که دریافت میکنند باید مایه بگذارند.
اگر فکر میکنید در رابطهای هستید که مزایای زیادی دارد اما نقاط ضعفی هم دارد که باید اصلاح شود، بهتر است به دنبال راههای موثر برای حل این مشکلات و تضادها باشید. مشاوره راه خوبی برای کنترل و هدایت مشکلات روابطتان است.
مردمان
بیشتر بدانیم؟