نام کتاب : ازدواج موفق
نویسنده : فاطمه شعیبی
زبان کتاب : پارسی
تعداد صفحه : 118
قالب کتاب : PDF
حجم فایل : 1,280 کیلوبایت
بهترین شانس برای یک زوج، داشتن یک زندگی سالم است. شما در کنار همسر دل زندهی خود نه تنها سلامتی و طول عمر خود را افزایش می دهید بلکه با یکدیگر موقعیت های شگفت انگیزی را می سازید و تجربه می کنید. ازدواج چیزی شبیه به مواد نگهدارنده یا کمربند ایمنی برای زندگی است و می توان فواید آن را درست مانند یک رژیم غذایی مناسب و کارهایی همچون ورزش و سیگار نکشیدن دانست. بهترین حالت ازدواج آن است که زوجین از عادت های درست در جهت حفظ سلامت یکدیگر تقلید کنند. دانشمندان بنا بر پژوهشی روی 4746 زوج بین 51 تا 61 سال دریافتند وقتی موضوع سلامت مطرح می شود، زوجین همانند آینه یکدیگر عمل می کنند.
اگر مردی در اوایل پنجاه سالگی از سلامت جسمانی بسیار خوبی برخوردار باشد احتمال اینکه همسرش بیمار یا ضعیف باشد، بسیار کم است. چنانچه وضعیت جسمانی مرد ضعیف باشد، به احتمال زیاد همسرش نیز می تواند در وضعیتی مشابه یا کمی بهتر باشد، زیرا زوجین در یک محیط زندگی می کنند و شرایط آنها از لحاظ تغذیه، ورزش، عواطف و استرس یکسان است.
زندگی سالم برای زوجین زمانی رخ می دهد که شرایط کامیابی برای هر دو مهیا باشد.
این حالت نه تنها به سلامت و طول عمر هر یک از آنها منجر می شود، بلکه فرصتی عالی برای همکاری همسران به وجود می آورد.
در ادامه این مطالب هشت راهکار آمده است که می توانید به واسطه آنها سلامت جسمانی خود را در زندگی زناشویی رشد دهید:
در همه امور همکاری کنید: بهرام و مهسا روزانه زمانی را برای پیاده اختصاص داده اند. به این ترتیب ضمن اینکه استراحت می کنند و با هم هستند، به امور روزمره شان نیز رسیدگی می کنند و حدود 300 کالری نیز می سوزانند. این یک موهبت است، زیرا در آن شرایط، زمانی برای صحبت، بیرون رفتن با یکدیگر و آرام گرفتن نیز مهیا می شود.
رابطه جنسی، مساله ای است که نباید از آن غفلت کرد. این امر موجب افزایش ضربان قلب و سوزاندن پنجاه کیلوکالری است. به این ترتیب سرعت جریان خون به سمت مغز بیشتر و سیستم ایمنی مقاوم تر می شود و میزان سلامت ذهن افزایش می یابد.
مثل خانم ها غذا بخورید: کیفیت تغذیه خانم ها پس از ازدواج افت می کند، با وجود این برنامه غذایی مردان با شروع زندگی زناشویی سالم تر می شود. هنگامی که خانم ها زندگی مشترک خویش را آغاز می کنند، بیشتر از قبل از غذاهای زیان آور استفاده می کنند و در نتیجه به وزن آنها افزوده می شود.
پژوهشی روی سه هزار زوج نشان داد که مردان پیش از ازدواج، چربی، نمک و شکر بیشتری می خورند اما پس از اینکه با همسر خود به اصطلاح زیر یک سقف می روند، از این مواد غذایی کمتر استفاده می کنند، در حالی که جذب چربی وکالری و در نتیجه وزن خانم ها پس از ازدواج افزایش می یابد. پژوهش های دیگر نیز حاکی از آن است که خانم ها در دهمین سالگرد ازدواج، حدود نه کیلوگرم به وزنشان افزوده شده است. از این رو پیشنهاد می کنیم که خانم ها، از غریزه خود برای تغذیه سالم استفاده کنند و آقایان نیز در این باره از همسرشان پیروی کنند.
با همراهی یکدیگر وزن کم کنید: یک سال است رضا و مریم عضو یک مرکز تناسب وزن شده اند و در این مدت حدود پنجاه کیلوگرم وزن کم کرده اند! مریم می گوید: «یکی از اهدافی که برای خودمان معین کرده بودیم، حفظ سلامت و ورزش بیشتر بود اما چندان موفق نبودیم زیرا به برنامه ای نیاز داشتیم که هر دو از آن پیروی کنیم. در ضمن از آنجا که به دوره میانسالی نزدیک می شویم، نگران ابتلا به دیابت هم بودیم.»
مانند یک مرد ورزش کنید: با توجه به پژوهش هایی که بر 3075 زن و مرد بین 70 تا 79 سال انجام گرفته است، احتمال آنکه مردان بسیار فعال، همسران بسیار فعال داشته باشند، سه برابر است. اگر همسر شما گلف یا تنیس بازی می کند، میدود، پیاده روی می کند، عضو تیم بسکتبال است یا هر ورزش دیگری انجام می دهد، پس شما هم بیکار ننشینید. بلند شوید، با او ورزش و او را همراهی کنید. در همان زمان یک برنامه ورزشی مناسب برای خود تدارک ببینید و از آن پیروی کنید.
با یکدیگر با محبت و صلح و صفا گفتگو کنید یا دست کم از فضای پراسترس دور شوید: پژوهش ها نشان می دهد ازدواج های ناموفق سلامت را نیز به خطر می اندازد. بر این اساس همسرانی که در زندگی مشترک خودنگرانی های بیشتری دارند، سطح هورمون استرس (کورتیزول) آنها و در نتیجه فشار خونشان بیشتر می شود که این عوامل خطر حمله قلبی و سکته را افزایش می دهد. تنش های زناشویی همچنین با افسردگی، امراض لثه و خطر ابتلا به زخم معده در ارتباط است.
به تعطیلات بروید: بر اساس پژوهشی بر دوازده هزار مرد که مشکل قلبی داشتند، آنهایی که به تعطیلات سالانه می رفتند، نسبت به کسانی که از این نیاز ضروری به هر دلیلی صرف نظر می کردند، کمتر در معرض خطر مرگ بودند. رفتن به تعطیلات به همراهی دوستان یا فامیل، یعنی دوری از استرس و فرصتی برای تحرک و ورزش بیشتر که به این ترتیب سلامت را به انسان باز می گرداند.
مسوولیت سلامت خود را برعهده بگیرید: در گذشته، یک کدبانوی خانه دار، سلامت خانواده را با پخت غذاهای سالم و تنظیم فعالیت های شادی بخش و آرامش زا حفظ و احتمالا به شوهرش مدام یادآوری می کردکه بروکلی اش را بخورد، زودتر به خواب برود، بیشتر بخوابد و خوردن مکمل ویتامین را فراموش نکند. تحقیقات نشان می دهدت زنانی که تمام وقت کار می کنند، میزان سلامت کافی برای شوهرشان تا بیست و پنج درصد افت می کند. از این رو پیشنهاد می شود زن و شوهرها هر یک مسوولیت سلامت خود را برعهده بگیرند زیرا شانه به شانه کار کردن و تقسیم عادلانه کارها در مقایسه با این که یک نفر رئیس شود ودیگری مدام گله مند باشد، نتیجه بهتری دارد.
آنچه از دستتان برمی آید، یاد بگیرید: زندگی سالم به هدفی در حال حرکت شبیه است. یک روز می گویند همه چربی ها مضر است، روز دیگر غذایی معجزه آسا برای کاهش وزن معرفی می کنند. یک روز پیاده روی سریع توصیه می شود، روز دیگر پیاده روی آرام را بهترین شیوه سوزاندن چربی می دانند. بالاخره روش صحیح چیست؟ در حقیقت پاسخ این پرسش چندان اهمیتی ندارد.
اصول زندگی سالم غیرقابل انکار است: برخیزید و بیشتر روزها سی دقیقه یا حتی بیشتر تحرک داشته باشید. در خوردن و آشامیدن اعتدال را رعایت کنید. میوه، سبزیجات، دانه ها و گوشت بدون چربی را به عنوان غذای اصلی برگزینید. مثبت باشید. شب ها به موقع و به اندازه بخوابید و مولتی ویتامین مصرف کنید. این یک توصیه عقلایی، اثبات شده و بسیار ساده است که موجب سلامت افراد می شود و اگر شما و شریک زندگی تان هر دو به این نتیجه برسید، هر چه زودتر برای تغییر عادات خود دست به کار می شود.
دیابت را چگونه درمان کنیم؟
چگونه می توان از سرطان سینه جلوگیری کرد؟
کافئین بر بدن چه اثراتی خوب و بد دارد؟
حقایق بیماری ایدز چیست؟
چرا پزشکان از بیماران زیر میزی می گیرند?
چگونه می شود با فعالیت فیزیکی جلوی بیماریها را گرفت؟
ویژگی های ظروف آشپزی و اثر آن در پخت غذا
چگونه عملکرد فیزیولوژیکی و روانی میانسالان افزایش می یابد؟
افراد باید مجموعه عوامل گوناگون موثر بر انتخاب خود را اولویت بندی کنند و با این اعتقاد که هیچ کسی کامل نیست به نوعی مصالحه دست بزنند.
هر اندازه دختر و پسر از نظر ویژگی های گوناگون نزدیکتر باشند ترکیب آن دو در زندگی زناشویی استوارتر و عمیق تر خواهد بود. این مجموعه ویژگی ها در منابع اسلامی با عنوان کفویت عنوان شده است که در ابعاد گوناگونی چون: سن، وضعیت روانی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی و تحصیلی قابل بررسی است.
به طور خلاصه ملاک های ازدواج که باید در نظر گرفته شوند عبارتند از :
1 - ایمان و دینداری پایبندی به ارزش های دینی بدون شک یکی از عوامل خوشبختی در زندگی زناشوییاست.
2 - اصالت خانوادگی:شناخت خصوصیات و وضعیت تربیتی فرهنگی خانواده همسر آینده، در ایجاد تفاهم بین دختر و پسر در زندگی زناشویی نقش اساسی ایفا می کند. این مساله باعث می شود بتوانید سازگاری بهتری با همدیگر پیدا کنید.3 - سنتناسب سنی بین زن و مرد، تشابه نیازها و علایق، توقعات و انتظارات را تا حدودی به دنبال دارد. کارشناسان خانواده، حدود 2 تا 6 سال اختلاف سن بین زن و مرد را توصیه می نمایند.
4 - تحصیلاتتشابه تحصیلی نیز در ایجاد تفاهم بین زن و مرد عامل مهمی است. و کسب علم و دانش به خودی خود یک مزیت و ارزش است و در رشد و تعالی فکری افراد نقش بسزایی دارد.
5 - وضعیت اجتماعی- اقتصادی خانواده تشابه های خانواده های دختر و پسر از نظر وضعیت اجتماعی و اقتصادی یک اصل مهم در ایجاد تفاهم های بعدی بین زن و مرد است. به این ترتیب هیچ کس نسبت به دیگری احساس برتری نمی کند و پذیرش بهتری نسبت به همدیگر خواهند داشت.
6- زمینه های فرهنگی ارزش های فردی و اجتماعی، آداب و رسوم، رفتار و سلوک، حتی آداب لباس پوشیدن و غذا خوردن زن و مرد می تواند زمینه های همدلی بیشتر را بین آن دو پدید آورد. به همین جهت شناخت زن و مرد از فرهنگ و واقعیت های ارزش فرهنگی همسر آینده، از اهمیت بسیاری برخوردار است.
نکته ای که یادآوری آن در این قسمت ضروری به نظر می رسد اینکه ملاک های فوق هیچ یک به تنهایی نمی تواند عامل موفقیت در زندگی زناشویی باشد. افراد باید مجموعه عوامل گوناگون موثر بر انتخاب خود را اولویت بندی کنند و با این اعتقاد که هیچ کسی کامل نیست به نوعی مصالحه دست بزنند.
رمز ازدواج موفق
ازدواج یک پدیده اجتماعی است. بدون تردید انتخاب همسر یکی از مهمترین تصمیم ها در طول زندگی ماست و در حقیقت همه هیجانات، تولید مثل، تربیت نسل آینده، درآمد، مسئولیت، تامین نیازها و چالش های آینده زندگی ما به آن بستگی دارد.
زن و مرد به عنوان مکمل یکدیگر بسیاری از نیازهای روانی- اجتماعی هم را برآورده می کنند. و سه دلیل عشق، مصاحبت و دستیابی به انتظارات و توقعات برای ازدواج مطرح است و توجه به این نکته که هر اندازه انتظارات و توقعات دختر و پسر قبل از ازدواج و در زندگی زناشویی واقع بینانه تر باشد، زندگی زناشویی موفقیت آمیزتر خواهد بود.
ملاک های ازدواج های موفق یا خوشبخت را می توان چنین خلاصه کرد :
1 - برخورداری از علاقه های مشترک
2 - داشتن فعالیت های مشترک یا سرگرمی های مشترک
3 - اظهار محبت نسبت به همدیگر
4 - اعتماد داشتن به یکدیگر
5 - رد نکردن یا کمتر رد کردن انتخاب همدیگر
6 - موفقیت در روابط جنسی
7 - داشتن زمینه های خانوادگی همسان
8 - احترام به عقاید و دوستان و آشنایان همدیگر
یک نکته مهم :
هرکس طبیعتا مایل است همسری برگزیند که بیشتر همسان او باشد تا ناهمسان با او. همسانی دو فرد نه تنها آنها را به سوی یکدیگر جلب و جذب می کند، بلکه پیوند و وصلت ایشان را استوارتر می سازد. هر اندازه فرد با همسر خود وجود اشتراک فرهنگی بیشتری داشته باشد، برای سازگاری با او آماده تر است و با اختلافات کمتری مواجه می شود.
هر چقدر در انتخاب همسری با مشابهات بیشتر ذاتی و اکتسابی تلاش کنیم ولی بازهم زن و مرد تفاوت های بسیار چشمگیری با یکدیگر خواهند داشت که باید یاد بگیرند با این تفاوت ها زندگی کنند و ثمره این زندگی یک ازدواج شاد و رضایت بخش باشد.
همچنین پژوهش ها نشان می دهد که تا حدود زیادی خوشبختی و بدبختی زن و مرد را از ابتدای زندگی می توان پیشگویی کرد و به بیان دیگر بسیاری از مشکلات آن ها قابل پیشگیری خواهد بود. به همین جهت امروز، آموزش پیش از ازدواج زوجهای جوان یک ضرورت مسلم تلقی می شود. هر اندازه دختر و پسر اطلاعات بیشتری در جهت شناخت خود و همسر آینده شان داشته باشند و ملاک های عقول تری را برای انتخاب همسر در نظر بگیرند، در زندگی زناشویی خود با مشکلات و ناسازگاری های کمتری مواجه خواهند بود.انتخاب همسر با چشمان باز - asriran.com
پیامد های هدفمند کردن یارانه ها در حوزه سلامت
مدیریت انرژی در مراکز بیمارستانی
آمادگی ملی و سازمانی در مقابله با زلزله و مدیریت بحران
ارتقای کیفیت خدمات سلامت از منابع مالی یارانه ها
بیمه سلامت و نقش بیمه های مکمل بر آن
توضیحات : آیا جزو افرادی هستید که تصمیم به ازدواج دارید یا اینکه در حال حاضر متاهلید و از دنیای تجرد خداحافظی کردهاید؟ هیچ فرقی نمیکند چرا که داشتن یک ازدواج موفق برای مجردها و تبدیل آن به یک زندگی موفق برای متاهلها از اهمیت زیادی برخوردار است و آینده افراد را رقم میزند… حتما شما هم شنیدهاید که میگویند ازدواج مانند یک هندوانه سربسته است. هر چقدر هم در خرید یک هندوانه تخصص داشته باشید باز هم درصدی امکان دارد اشتباه کنید و به جای یک هندوانه قرمز و سالم و شیرین، هندوانهای سفید و بیمزه نصیبتان شود. به عبارت دیگر، هر چقدر هم قبل از ازدواج، محتاط باشید و همه جوانب را بسنجید باز هم معلوم نیست نتیجه آن ازدواج موفقی باشد.
نام کتاب : ازدواج موفق
نویسنده : فاطمه شعیبی
زبان کتاب : پارسی
تعداد صفحه : 118
قالب کتاب : PDF
حجم فایل : 1,280 کیلوبایت
برای داشتن یک ازدواج موفق، دختران و پسران نیازمند مهارت هایی هستند
آقا پسرهایی که می خواهید به خواستگاری بروید و دختر خانم هایی که تصمیم دارید به خواستگارتان بله بگویید، آیا می دانید که یادگیری بعضی مهارت ها مانند مهارت های ارتباطی، تصمیم گیری، خودشناسی و ... پیش از ازدواج ضروری است؟ هرچند ازدواج بعد از بلوغ فکری و اجتماعی افراد اتفاق می افتد اما برای داشتن یک ازدواج موفق، دختران و پسران نیازمند یادگیری مهارت هایی هستند که با هم بودن شان را ساده تر، عاشقانه تر و سازگارانه تر می کند. عبدالحسین ترابیان، کارشناس و مشاور خانواده در زمینه یادگیری این مهارت ها نکاتی را مطرح می کند. این مهارت ها اگرچه جزو مهارت هایی است که افراد در همه مراحل زندگی به آن ها احتیاج دارند اما در ازدواج نقش پر رنگ تری خواهد داشت و دختر و پسرهای جوان باید بیش از دیگران به یادگیری این مهارت ها اهمیت بدهند.
خودشناسی
اولین و ضروری ترین مهارتی که دختر و پسرها قبل از ازدواج باید کسب کنند، مهارت خودشناسی است. هر فردی قبل از ازدواج باید تیپ شخصیتی، اخلاق ها و انتظارات خودش را از زندگی مشخص کرده باشد. خود آگاهی به معنای شناخت احساسات، اهداف و برنامه های زندگی، تفریحات و سرگرمی ها، توانایی ها، ضعف ها، ارزش ها، مسئولیت ها، فرهنگ و مذهب، علایق، آرزوها و استعدادهاست. خودآگاهی به این دلیل مهم است که هر دختر و پسری قبل از ازدواج باید بداند چه هدفی دارد و بر همان اساس در زندگی برنامه ریزی کند. اگر فردی خودش را به میزان مورد نیاز نشناسد، در انتخاب شریک زندگی اش نمی تواند موفق عمل کند. به طور مثال، اگر پسر یا دختری برای خودش جایگاه مسائل مالی را در زندگی مشخص نکرده باشد، نمی داند که همسری می خواهد که مسائل مالی برایش از اهمیت ویژه ای برخوردار است یا مسائل دیگری برای او اهمیت دارد؛ بنابراین رسیدن نسبی به خودشناسی در مرحله انتخاب شریک زندگی باعث می شود که فرد همسری انتخاب کند که با خودش تناسب و نقاط مشترک بیشتری داشته باشد.
تصمیم گیری
داشتن مهارت تصمیم گیری یکی دیگر از مهارت های مهم قبل از ازدواج است ؛چون انتخاب شریک زندگی، یکی از مهم ترین تصمیم های هر فردی است. تصمیم گیری و به دنبال آن داشتن اراده ای مصمم، به مهارت نیاز دارد. اگر فردی مهارت تصمیم گیری داشته باشد، تصمیم های خردمندانه تری خواهد گرفت و به طور طبیعی موفق تر خواهد بود. هر فردی برای تصمیم گیری خردمندانه باید ۳ گام بردارد. در گام اول، فرد باید به نظر خودش اهمیت بدهد و به یک جمع بندی اصولی برسد. به این گام، گام خودخواهانه هم گفته می شود. در گام دوم، فرد باید با عزت نفس بالا، نظر دیگران به خصوص پدر و مادرش را درباره تصمیمش بپرسد. در گام سوم هم، فرد باید با بررسی نظر خودش و دیگران به یک تصمیم درست و منطقی برسد و با اراده جدی، تصمیم هایش را عملی کند.
ابراز صمیمیت
توانایی ابراز محبت و صمیمی بودن که از نشانه های رشد و بلوغ عاطفی جوان است، باید قبل از ازدواج حاصل شده باشد و جوان آماده ازدواج، باید اهمیت این موضوع را بداند که یکی از مهم ترین سرمایه های او برای زندگی موفق، رسیدن به رشد و توانمندی در زندگی است. چه بسا دختر و پسرهایی که از امکانات مالی و مادی فراوانی برخوردار هستند اما از آن جا که مهارت محبت کردن و عشق ورزیدن را نیاموخته اند، بعد از مدت کوتاهی چون قادر به تحمل طرف مقابل شان نیستند و نمی توانند پاسخگوی نیازهای عاطفی او باشند، به راحتی زندگی مشترک شان با مشکلی به نام طلاق عاطفی و حتی شکست منتهی می شود.
ارتباط موثر
آموختن مهارت های ارتباطی جدید و موثر در رسیدن به هماهنگی، رضایت و آرامش نقش قابل توجهی دارد.ماهنامه سپیده دانایی در این باره می نویسد: در واقع بخشی ازمهارت های ارتباطی در خوب گوش دادن، خوب حرف زدن و خوب تجزیه و تحلیل کردن صحبت های دیگران نهفته است. دختر و پسر باید با ویژگی های رفتاری جنس مقابل آشنا باشند تا واکنش های مناسب تری داشته باشند؛ به طور مثال، پسری که می داند، دخترها احتیاج به همسری دارند که به صحبت های شان گوش دهد از گفت و گو با همسرشان خسته نمی شوند و این موضوع را به بهترین شیوه ممکن مدیریت می کنند.
حل اختلاف
بروز اختلاف و تفاوت بین افراد، اتفاقی عادی و طبیعی است، اما مهم تر از آن، این است که افراد باید مهارت حل این اختلافات را داشته باشند و بتوانند اختلاف یا سوءتفاهمات خود با دیگران را به گونه ای منطقی و مسالمت آمیزحل کنند. گوش دادن فعال به صحبت های همسر، سعی در درک و پذیرش احساسات او و استفاده از راهکارهای کاهش ناراحتی مانند شوخی و مزاح به موقع، عوض کردن موضوع بحث، قدم زدن، تفریح و ... می تواند در حل اختلاف موثر باشد و باید دختر و پسر آماده ازدواج در به کار بردن این روش ها توانمند باشند.
همدلی و همراهی
همدلی به معنی تایید رفتارهای فرد مقابل نیست بلکه فقط به این معنی است که همسرمان و شرایط اش را درک می کنیم. ناتوانی در بیان همدلی یعنی شما در مواجهه با فرد مقابل شروع به نصیحت، راهنمایی و ارائه راه حل، سرزنش، به رخ کشیدن و مقایسه، بی اهمیت و کوچک کردن مشکل، اغراق آمیز یا بزرگ کردن مشکل، تعریف و تحسین کنید. برای آن که همدلی به بهترین شکل انجام گیرد، باید بتوانید به احساسات و هیجانات همسرتان توجه کنید. از دید او به صحبت هایش خوب گوش دهید. در حالی که به صورتش نگاه می کنید، احساسات تان را به او انعکاس دهید و سعی کنید با احساس طرف مقابل تان همراه و همرنگ شوید.
نکات ضروری برای آغاز یک روابط زناشویی سالم
مطالب پیشنهادی:
عوامل مؤثر بر قاچاق کالا
مصرف کالاهای خارجی و قاچاق و تاثیر آن بر اشتغال و تولید
راهکارهای اجرایی جهت اصلاح الگوی مصرف در بیمارستانها
راهکارهای پیشگیری از پیامد های سیل
جوان امروزی اهل اندیشیدنه!
ازخودش می پرسه، من در این جهان چه جایگاهی دارم؟
چه استعدادهایی دارم؟حد توانایی هام چقدره؟ چه اهدافی دارم؟
به احتیاجات و وظائفش می اندیشه، الویت بندی وزمان برآورده شدنشان!
ویکی ازنیازهاش، ازدواج!
از خودش می پرسه، ازدواج در مسیر تکامل من چه جایگاهی داره؟چه تأثیری روی زندگی وآینده ام می گذاره؟ برای کسی با شرایط من، کی انجام بشه بهتره؟ و...
من در رشد و تکامل همسرم چه نقشی می تونم داشته باشم؟
برای فرزندانم چه کارهایی باید بکنم؟
آخه ازدواج یک شراکت تمام عیاره!
اینجاست که می هراسه! شراکت؟! شریک؟!! اگر بد دراومد چی؟!!!
با خودش فکر می کنه مگه نه اینکه همیشه 1+1 می شه 2 و1=1- 2 ؟!
اما سرگذشت کسایی که قبلاً ازدواج کردن، بهش می گیه که همسر :
اگردرست انتخاب بشه:شادکامی، شکوفایی، تکامل،آرامش،...
اگر بد انتخاب بشه:تلخکامی، اختلافات، هدر رفتن زندگی،...
اونوقته که از خودش می پرسه، برای اینکه انتخاب درستی داشته باشم، چه چیزای باید بدونم ؟؟ !
برای پیدا کردن جواب، به سراغ کتب و جزوات کارشناسای مرتبط، اینترنت،... می ره و در میون همه آنها به تعاریف نسبتاّ مشابهی می رسه :
ازدواج رابطه ی نزدیکیه بین مرد وزن، که برای مدت طولانی برقرار می شه و فقط برای ارضائ نیازهای آنی نیست، بلکه زندگی آینده وخوشبختی اونا و بچه هاشون رو تحت تأثیر قرار می ده.
اما تقریباّ همگی از دقت وهوشیاری (در عین بی طرفی) در انتخاب همسر می گن چراکه : می شه گفت درهمه کتابا توصیه شده که در انتخاب همسر، بی طرفانه و با دقت وهوشیاری بررسی کنین.
کسیکه به دیده انکار نگاه کند نشان صورت یوسف دهد به ناخوبی
و اگربه چشم ارادت نگه کنی در"دیو" فرشته ات نماید به چشم؛ کرّوبی
یعنی کسی که عاشق می شه، همه چیز عشقشو، حتی عیب و ایرادهاشو، خوبی تصور می کنه. پس به همین دلیل قبل از بررسی های لازم :
نباید بستن اندر چیز و کس دل که دل برداشتن کاریست مشکل
خوب پس یه زندگی زناشویی موفق به چه چیزای بستگی داره؟ می بینه که انگار به عوامل مختلفی بستگی داره که وجود هم خانی وتناسب هرچه بیشترطرفین، توان ابراز محبت و از خود گذشتگی و سازش دائمی در شادکامی ها وسختی ها ا ز مهمترین اون عوامل به حساب میان .
اما بررسی اینکه چقدر دو نفر برای هم مناسبن و تا چه حد ممکنه در زندگی مشترک روی هم تأثیر مثبت یا منفی بذارن، کار یه متخصصه.
با یه جستجوی کوتاه با "عنوان مشاوره قبل از ازدواج" لیست بلند بالایی از مراکز مشاوره رو پیدا میکنه که دارای متخصصین روانپزشکی، روانشناسی، مشاوره و... هستن وکلی هم کلاس های آموزشی وکارگاه های آمادگی قبل از ازدواج رو برگزار می کنن.
همین طور، عناوین کتاب ها، پژوهش ها ومقالات زیادی هم به دستش میاد که می تونه مطالب مفیدی در مورد مسائل اولیه انتخاب، نامزدی، دوران بعد از عقد وخلاصه مستقل شدن، تشکیل خانواده دادن و مدیریت زندگی زناشویی رو یادش بده!
محورهایی که متخصصین برای ازدواج موفق، تو کتابای مختلف توصیه کردن خیلی زیاده وگاهی شبیه به هم.
بعدش سعی می کنه یه خلاصه ای در مورد هرعنوان برای خودش تهیه کنه تا بنا به موقعیت در انتخاب فرد مناسب بتونه از اونا یه استفاده مقدماتی بکنه .
و اما لیست محورهای مورد لزوم در هم خانی برای ازدواج از این قراره:
• تشابه میزان رشد عاطفی، فکری، جسمانی، قوای عقلانی وهوش
• تشابه علائق وطرز فکر و ایده آل ها وقضاوت
• تشابه مذهبی
• تشابه تحصیلی وطبقاتی
• تشابه طرز فکر نسبت به امور جنسی
• تشابه علاقه مندی به زندگی
• تشابه سرعت انتقال وسرعت عمل در کارها
• تشابه دیدگاه درمورد رابطه با خانواده زن و شوهر
• تشابه فرهنگی وآداب و سنن اجتماعی
•
تشابه رشد عاطفی وفکری
میزان رشد عاطفی وثبات فکری فقط بستگی به سن شناسنامه ای نداره وعلاوه برآن، رشد روانی، اجتماعی، هیجانی، عاطفی وسن جسمانی همه از عوامل مؤثر در رشد عاطفی وثبات فکرین.
اگه یه فرد عادی به اندازه کافی رشد کرده باشه، ثبات فکری و عاطفی داره ، امکان تغییر ناگهانی در رفتار او کمه، اما در عین حالی که توی این مرحله زندگی عادات مختلف در فرد به صورت ثابتی دراومده، هنوز قابلیت تطبیق وسازش دروجود او هست .
با توجه به اینکه سیر طبیعی پیری وشکسته شدن ظاهری، به دلایل متعددی( منجمله زایمان) زودتر وبیشتر به سراغ خانم ها میاد، به نظرمی رسه که رعایت کردن تفاوت سنی حدود سه سال برای انتخاب همسر عاقلانه باشه.
البته این اختلاف سنی رو فقط از لحاظ کلی می شه در نظر گرفت، یعنی اینکه تشخیص درست تناسب سنی درباره هرزوج و تفاوت سنی آنها که بیشتر یا کمتر وحتی معکوس باشه یا نه، از عهده متخصصین مراکز مشاوره برمیاد.
رشد جسمانی هم عامل مهمی در آمادگی برای ازدواجه. هر چند امروزه، ازدواج مدتها بعد از بلوغ صورت می گیره، روانشناسان زناشویی جوانان تازه بالغ رو که آمادگی واردشدن به زندگی پر مسئولیت را ندارن، صلاح نمی بینن.
مسئله قابل ملاحظه دیگه اینه که آیا اختلاف هوشی سبب بروز اختلافات زناشوئی می شه یانه؟.
از منظر خوشبختی زناشوئی این که مرد ازلحاظ هوش کمی برتر از زن باشه، خیلی درد سر ساز نیست ولی فرق زیادی ازاین نظر نباید وجود داشته باشه، زیرا درغیر این صورت نحوه برخورد با مسائل و طرز فکر اونا با هم، هم خوانی لازمو پیدا نمی کنه. در این زمینه رسالتی که هر فرد با توجه به قوانین وراثت درمورد فرزندانش داره روباید جدی بگیره ونه تنها با انتخاب بد فرزندانی کودن وکم هوش پیدانکنه، بلکه با رعایت تناسب هوشی، زندگی مشترک رضایت بخش و فرزندانی فرازمند داشته باشه.
کسی که از لحاظ اجتماعی رشد کرده، روابط اجتماعی رو بهتردرک می کنه ومی دونه چطوری با دیگران بخصوص خانواده و همکاراش سازش کنه. او درک می کنه که انتظارات اجتماع ازش چیه و تا اندازه زیادی می تونه خود شو با این توقعات تطبیق بده. همچنین آماده قبول مسئولیت بوده، به محدودیتهای خودش واقفه وبرای تکامل ورفع نواقص احتمالی پیوسته آمادگی داره تا تغییرات لازمه را درخود ومحیط اطرافش بده.
یکی دیگه از عوامل رشد، مقدار و چگونگی رشد عاطفیه، مثلاً ممکنه یه نفر سی یا چهل سال عمر کرده باشه، ولی از لحاظ رشد عاطفی، عقب مانده محسوب بشه، چنین شخصی قدرت کنترل احساسات وعواطف خودش رو نداره ودر نتیجه زندگی زناشویی او مختل می شه.
فردی که از نظرعقلی به رشد رسیده درمورد همسر، فرزند، خانواده، جامعه، مشکلات، توانمندی ها و نیازها نگاهی واقع بینانه داره. فلسفه زندگی او مشخصه و به همین دلیل می تونه از به وجود اومدن بحران های دائمی در طول زندگی وحتی پس از مرگش جلوگیری کنه.
او به پیشرفت های فعلی خودش متکیه و زیاد به گذشته هر چند هم با شکوه باشه اتکا نداره در ضمن با دیدی باز به موضوعاتی مثل شغل، ارتباطات خانوادگی، امور جنسی، عشق، ازدواج، ادامه رشد وتکامل خودش، همسرش وتربیت فرزندان نگاه می کنه.
توافق علائق وطرز فکر
مسئله مهمی که قبل از ازدواج خیلی باید بهش توجه داشت، بررسی میزان توافق نظر دوطرفه، توافق روی هدف ها و برنامه های زندگی. اما هم خوانی ومطابقت از نظر طرز فکر و فلسفه زندگی از همه مهمتره.
مثلاً آیا زن ومردی که خیال ازدواج دارن به یک اندازه جاه طلبند یا اینکه یکیشون خیلی جاه طلب و دیگری معتقد به داشتن زندگی آروم و بی دردسره ویا یکی اهل ریسک فراوونه و اونیکی از ریسک وهیجان متنفره؟
اگه در این مورد مرد، شخص جاه طلبیه شاید چالش زیادی پیش نیاد گو اینکه ممکنه زن او ازاینکه شوهرش، مثلاً ساعات طولانی مشغول کاره آزرده بشه.
ولی اگه زن جاه طلب باشه سعی می کنه که شوهر راحت طلب و تنبل(از نظر) خودشو با اصرار و پا فشاری به کار بکشه و مجبور به قبول کردن مشاغلی بکنه که ممکنه ازعهده، استعداد و علاقه اش بر نیاد ودائم اعتماد به نفسشو زیر سوال ببره، این وضع با موفقیت و خوشبختی در تضاده.
نظریات سیاسی می تونن عامل اختلافات زناشویی بشن، زیرا درافراطی بودن یکی و محافظه کار بودن دیگری امکان تصادم افکار زیاده. البته انتظار نمیره که همه مواضع سیاسی یک زوج کاملاً شبیه هم باشه ولی اگر از لحاظ عقاید سیاسی در دو قطب مخالف قرار نگیرن زندگی شیرین تر خواهد بود.
دیگه اینکه مثلاً اگرشوهر فردی تخیلی وایده آلیست ولی زن، شخصی واقع بین ودر اصطلاح رئالیست باشه، شوهر ممکنه از رویه خشک زنش خسته بشه واحساس کنه که زنش قدرت درک معنویات و ظرایف زندگی رو نداره.
زن واقع بین هم ممکنه از دست شوهر تخیلی و زندگی بناله ودائم آرزو کنه که ای کاش شوهرش یه کم به خودش بیاد و واقعیت زندگی را آن طور که هست ببینه. پس اگر در این مورد هم دقت کافی صورت بگیره، می شه انتظار دیدن یه کانون خوشبختی رو داشت.
هم خوانی ومطابقت علائق
علائق البته رابطه نزدیکی با طرز تفکرو ظرفیت های آدمی داره و شامل فعالیت های روزانه از جمله رفتن به سینما، تأتر، گوش دادن به رادیو، تماشای تلویزیون، خواندن کتاب، رفتن به میهمانی وامثال آن باشه.
اوقات فراغت وچگونگی سپری کردن اون وموضوع استراحت ومقدار وچگونگیش، نکات مهم دیگه ای هستن که امروزه ثابت شده که آدما تفاوت های زیادی از نظر مقدار نیاز به خواب واستراحت وهمچنین شرایط اون دارن که در حقیقت توسط ساعت "زیستی" بدن هرکس تنظیم می شه.
باید توجه داشت که خواب ودگرگونی های ساعت زیستی بدن ، دارای اثرقابل توجهی برروی شرایط جسمانی و خلقی بوده و به طور دوجانبه با یکدیگر در تعاملن.
آدما برای داشتن بیشترین برآیند در زندگی شغلی وفعالیت های روزانشون وحتی جهت تجدید قوای روانی، مرتباً نیاز به استراحت، تفریح وتمدد اعصاب دارن، اونم با روش هایی که معمولاً هرکسی در طول بیست سال اول زندگیش بعد از آزما یش راه های مختلف پیدا کرده وبه تأ ثیر زیاد و مثبت اونا در مورد خودش پی برده .
در ازدواجی که تشابه علائق و ظرفیت ها وجود نداشته باشه همیشه اون کسی که مجبور به ترک علائق وعادت های سرچشمه گرفته از خصوصیات درونیش باشه، شخصی کسل، آزرده و کم برآیند خواهد بود.
در چنین شرایطی درون نا خودآگاه فرد دائماً همسر ش رو که با ورودش باعث این مشکلات شده، سرزنش می کنه وحتی می تونه باعث تنفر از او بشه، از طرف دیگه کسی که تونسته بعد از ازدواج، عادت ها وعلائق خودش رو حفظ کنه، از زندگیش احساس رضایت داره و مثل سابق موفق، شاد و با انرژی زندگی می کنه اما همسرش رو به سستی، بی حالی، ناکارآمدی ویا بی علاقه گی به زندگی مشترکشان متهم می کنه و اصلاً متوجه این موضوع نیست کسی که علائق وخواسته هاشو زیر پا گذاشته، چقدر ممکنه بی انگیزه شده باشه.
البته نباید انتظار داشت که زن وشوهر در همه علائق با همدیگه توافق داشته باشن ولی برای سعادت خانواده توافق کلی در قسمت عمده ای از علائق ضرورت داره تا مهر همسران به هم پایدار بمونه.
تشابه درعقاید مذهبی
شباهت در عقاید مذهبی به قدری در سعادت زندگی زناشویی اهمیت داره که متخصصین ازدواج دونفر از مذاهب مختلف رو معمولاً غیر عاقلانه می دونن. دلایلشونم زیاده و قابل قبول؛ اولاً اگه حتی فقط یکی از زوجین به عقاید مذهبی خود با ایمان کامل پای بند باشه احتمال اختلاف نظر زیادی بین
اونا وجود داره، هم در امور روزمره زندگی خودشون دوتا و هم در شیوه فرزند پروری و مسائل تربیتی بچه هاشون، مخصوصاً اگه هرکدوم بخواد بچه هاشو مطابق عقاید مذهبی خودش تربیت کنه و این سبب بروز اختلافات خانوادگی می شه.
یکی دیگه از مشکلات ازدواج کسانی که دین یا مذهب مختلف دارن، مخالفت والدین اوناس، و در صورتی که این ازدواج انجام بشه؛ باعث طرد وجدائی جوان ازطرف پدر ومادر خودش می شه .
نداشتن حمایت خانواده ها در مقاطع خاص زندگی مثل دوره بارداری وزایمان، اشتقال به کار جدید و کنار آمدن با مشکلات و مسائل زندگی بچه ها هم از تبعات این طرد ودور افتادن از خانواده اس.
در چنین شرایطی هم بچه ها، هم زن و شوهر وهم کل زندگی زناشویی آسیب می بینه وبعدها ممکنه هر یک ازطرفین تقصیر این جدایی رابه گردن همسرش بندازه.
موضوع دیگه ای که نباید فراموش بشه اینه که در بسیاری از باورهای دینی، ازدواج با کسی که اهل اون مذهب نباشه، نه تنها ممنوعه بلکه معنی این کار رو مرتد وکافر شدن، میدونن و در صورتی که کسی چنین ازدواجی بکنه، از طرف جامعه اش هم طرد می شه و به این ترتیب زمینه یه افسردگی جدی و طولانی فراهم می شه.
البته اگه مرد یا زنی اصلاً عقاید مذهبی نداشته باشه و خانواده اش هم همینطور باشه ومخالفتی هم با مذهبی که بچه های آینده این زن و شوهر باون روش تربیت می شن نداشته باشن، معمولاً این مشکل پیش نمیاد که البته خیلی خیلی نادره.
در ضمن نباید فراموش کرد که هر مذهبی آداب و رسوم و فرهنگ خاص خودش رو داره و در حقیقت، در چنین شرایطی با دو فرهنگ مختلف روبه رو خواهند شد. حال با توجه به کثرت جمعیت وعدم محدودیت در انتخاب همسردر دنیا، با رعایت تشابه مذهبی می توان ازدواج موفق تری داشت.
تشابه تحصیلی وطبقاتی
شباهت درجه هوش زن ومرد در سعادت زناشوئی مهمتر ازشباهت سطح مقطع تحصیله، اما تحقیقات نشون داده که مدارج تحصیلی هم درخوشبختی خانوادگی خیلی مؤثرن، چون معمولاً میزان تحصیل به مقام اجتماعی شخص و میزان رضایت اجتماعی اش مربوطه اگه یه عضو خانواده، فارغ التحصیل سطوح بالای دانشگاهی باشه ولی دیگری تحصیلات متوسطه داشته باشه ممکنه باعث ایجاد احساس حقارت وآزردگی بشه.
این موضوع در مورد زنی که از شوهرش تحصیلات عالی تری داره بیشتر صدق می کنه، زیرا در این صورت شوهر ممکنه زن خودش رو برتر احساس کنه و زن هم در کنار هم ردیف های خودش که همسرانی با تحصیلات عالی دارن احساس سرخوردگی پیدا کنه.
گاهی اوقات عادات کوچک و به نظر ناچیز شخص، ممکنه باعث عصبانیت وآزردگی همسرش بشه. این رفتارها بخصوص موقعی جلب توجه می کنه که زن ومرد از لحاظ تحصیل ومحیط با همدیگه تفاوت کلی داشته باشن.
مثلاً دختری که تحصیل کرده است و در خانواده متمکن ومؤدبی پرورش پیدا کرده، ممکنه نسبت به شوهر خودش که دارای آداب ومعاشرت خاص طبقه پائین اجتماعه، احساس شرم وعصبانیت کنه.
اگه شوهر این خانوم در مهمونی ها با دست غذا بخوره و یا با ظاهر اصلاح نکرده ونامرتب به مهمونی بره ویا اینکه در گفتگو با افراد از جملات وکلمات عامیانه وغلط استفاده کنه، همسرش احساس حقارت وشرمندگی می کنه و حتی ممکنه کم کم نسبت به اون احساس خشم و عصبانیت پیدا کنه.از طرف دیگه شوهر از اینکه زنش دائماً سعی داره کارهای اون رو تصحیح کنه وبهش تذکر می ده، احساس کنه که زنش به اون فخر فروشی می کنه.البته با بالا رفتن سطح عمومی تحصیلات مردم (مخصوصاً در دو ده گذشته) میزان تشابه زوج ها دراین مورد بالاتر رفته واحتمال یافتن همسر با سطح تحصیلی متشابه و مصون ماندن از آسیب هایی که مورد اشاره قرار گرفت، تقویت شده.
تشابه طرز فکر راجع به امور جنسی
تحقیقاتی که در مورد ازدواج شده نشون می ده که مسئله جنسی از لحاظ اهمیت، در ردیف مسائل درجه اول قرار داره. اگرچه در زندگی زناشوئی رضایت مندانه، داشتن روابط لذت بخش جنسیه یکی از علل احساس خوشبختی یا عدم خوشبختی به حساب میاد، اگر این روابط قانع کننده نباشن، باعث احساس محرومیت، ناکامی و عدم احساس ایمنی می شن.
در روابط زناشوئی سه عامل اصلی وجود داره که سبب ارضاء لذت جنسی می شه: یکی از این عوامل، داشتن اطلاعات کافی در مورد امور جنسیه، یکی دیگه آزاد بودن از ترس ها، تعصبات وانحرافات مربوط به موضوعات جنسیه و سومی توازن میان مقدار نیاز جنسی مرد و زنه.
اطلاعات صحیح درباره امور جنسی باید به وسیله مراکز علمی، مسولین بهداشت عمومی، مؤسسات صالح اجتماع و رسانه های گروهی معتبر و مجاز در اختیار نوجوانان وجوانان به (تناسب سنشان) قراربگیره.
جامعه از جوانان انتظار داره که بتونن تمایلات جنسی خودشون رو تا موقع ازدواج کنترل کنن، برعکس بعداز ازدواج انتظارمی ره که تمایلات جنسیشون رو که تا اون موقع کنترل می کردن، به خوبی ابراز کنن . ولی اکثر آدما نمی تونن در این زمینه بدون اینکه آموزش های لازم رو ببینن، تغییرات سریعی ایجاد کنن. طرز تفکری که نسبت به امور جنسی تا رسیدن به سن ازدواج در هر فرد پرورش پیدا کرده، در طی سال ها شکل گرفته وعمل برخلاف این تفکر، به آسونی و در کوتاه مدت (مخصوصاً در مورد خانوما) اتفاق نمی افته و با آموزش های لازم وسعه صدر امکان پذیره.
دو گروه از جونا که از لحاظ تعداد زیاد نیستن در این بین بیشترین مشکل رو دارن .یه گروه جونایی که در خانواده خود یاد گرفتن که عمل جنسی شرم آور و کثیفه، که طبیعتاً بعد از ازدواج نمی تونن با آسودگی خیال و آزادانه، رابطه جنسی معتدلی با همسرشون بر قرارکنن ویه گروه دیگه کسایی که قبل از ازدواج دچار افراط وعدم تعادل جنسی و انحرافات اون بودن، که معمولاً این افراد هم در برقراری رابطه سالم جنسی در زندگی زناشوئیشون مشکل دارن .
تناسب وتعادل در تعداد و طول مدت رابطه جنسی در زن ومرد هم از عوامل مهم موفقیت زناشوییه.
ودیگر سخن اینکه آدم ها در طول ساعات مختلف شبانه روز توانایی بهتر وبیشتری برای انجام یه دسته از کارها دارن یعنی در مورد هر آدم، علاوه بر نوع کار که به استعداد ها و توانایی هاش ربط داره، ساعت انجام هرکاری، در طول شبانه روز هم مهمه.
توان و ظرفیت و وضعیت بدنی فرد در ساعات مختلف متفاوته وجالب اینه که این موضوع در مورد افراد مختلف با هم فرق می کنه. در حقیقت“ ساعت زیستی“ بدن انسان که هویتی ذاتی و درونی داره، همه فعالیت های زیستی آهنگین هرکسی رو از درون کنترل می کنه، فرآیندهایی مثل تنفس، درجه حرارت بدن، فشار خون، تولید وترشح هورمون ها و....
درواقع ساعت زیستی که موجودی ذاتی و”خودبقا” محسوب می شه، یه دستگاه کنترل درونیه که مشخص می کنه، فرد در چه ساعتی خواب آلود، کم انرژی، بی اشتها وسست باشه وچه زمانی هوشیار، فعال، سرزنده وآماده برای تحرک وفعالیت باشه، این تنظیمات به وسیله میزان وزمان ترشح هورمون ها اتفاق می افتن.
آدم ها رو بر اساس نوع عملکرد ساعت زیست شون می شه به دودسته چکاوکهای بامداد و پرندگان شب تقسیم کرد. گروه اول صبح های زود، موقع طلوع آفتاب بیدار می شن ودر ساعات صبح خیلی با نشاط و پر انرژی به کارو فعالیت هاشون می پردازن وشب ها انرژی خیلی کمی دارن ودر ساعات اولیه شب به خواب میرن.
درست برعکس اینا گروه دوم شب بیدار بوده، از هوشیاری وانرژی زیادی در ساعات شب برای انجام کارهاشون، برخوردارن وبیشترین فعالیت ها شون رو در اواخر شب انجام می دن درعوض صبح ها، زود بیدار نمی شن واستراحت می کنن. در ساعات اولیه صبح کم انرژی هستن واگه صبح خیلی زود بیدارشون کنی، در فعالیت هاشون دچار اشکال می شن.
در خیلی از موارد نارضایتی زناشویی این جمله شنیده می شه:“معمولاًوقتی من احساس نیاز جنسی می کنم وآمادگی دارم اون خوابه، اگر بیدارش کنم هم نتیجه چندانی حاصل نمی شه!” درواقع
ساعت زیستی چنین زوج ها یی با هم هماهنگ نیست، یکی صبح بیداره و اون یکی شب بیدار.
به این ترتیب معلوم می شه که تا چه اندازه اهمیت داره که در زمان انتخاب همسردقت بشه، از لحاظ عملکرد ساعت زیستی، زن ومرد از یک گروه باشن تا زندگی مشترک خوبی داشته باشن.
در زندگی زناشویی که یکی از طرفین احتیاج شدید به رابطه جنسی داشته باشه ولی طرف مقابل میل کمتری را حس کنه، هم اشکالاتی ایجاد می شه ولی اگه این اختلاف کم باشه، باکمی صبر وحوصله و رعایت حال همدیگه می شه رابطه جنسی لذت بخش و آرامش دهنده ای رو تجربه کرد.
تشابه علاقه مندی به زندگی
میزان علاقه مندی هر فرد به زندگی وحیات جزء آن دسته صفاتی است که معمولاً در انسانها با وضوح بیشتری بروز می کنه و با کمی تعمق در عادات، رفتارها و گفتارهای افراد می توان مقدار اون رو نیز شناسایی کرد.
شادابی، سر زندگی، نشاط، خوشبینی، اعتماد به نفس، مسئولیت پذیری، دوست داشتن خود، اطرافیان وجهان هستی وداشتن روابط سالم اجتماعی گسترده همگی علائم علاقه مندی به زندگین.
در مقابل گروهی از افراد، داری بخشی یا هیچیک از صفات فوق نبوده و میزان علاقه مندی اونا به زندگی از کم تا صفره و بدیهیه که افراد گروه دوم در صورت ازدواج با گروه اول به زندگی زناشویی موفقی نمی رسن اما اگه هردو از یک گروه باشن بدون ناراحتی ونارضایتی، زندگی خواهند کرد.
تشابه سرعت انتقال و سرعت عمل در کارها
سرعت انتقال هم که تا حدود زیادی ریشه در عوامل وراثتی، قدرت پردازش ذهنی، سطح هوش و... داره و می تونه با نوع وسطح تحصیلات واکتساب برخی مهارت ها تقویت هم بشه، نقش مهمی در روابط بین فردی واجتماعی آدما داره و به همین دلیل نباید اختلاف زیاد در سرعت انتقال همسران وجود داشته باشه، چرا که دائماً مسئله ساز می شه.
سرعت عمل در کارها و عکس العمل نشان دادن، غیر از موارد خاصی که شدت وزیادی آن، شتابزدگی نام داره و کمبود واضح آن که به پائین بودن سطح هوش و قوای پردازش گری و تصمیم گیری مغزی انسان ویا نقص عضلانی او بر می گرده، میتونه در بر افروخته شدن احساسات زوجهایی که دارای سرعت های بسیار متفاوتن نقش منفی ایفا کنه چرا که بتدریج باعث ایجاد احساس حقارت در کسی که کند تره، می شه زیرا نباید فراموش کنیم که آدمی درضمیر نا خودآگاه خود دائماً در حال مقایسه کردنه واز مشاهده همیشگی کندیش درانجام حرکات فیزیکی و خصوصاَ اگر با کمیِ سرعت انتقال ودرک مطلب همراه باشد آزرده می شه. این تألمات باگذشت زمان به صورت عقده های روانی بروز می کنه که مشکلات بعدی به همراه داره. ازطرف دیگه همان مقایسه گری درونی در مراحل مختلف زندگی باعث ایجاد عصبانیت در فرد سریع تر می شه. در این زمینه هم باز کثرت فعلی جمعیت این امکان رومی ده که هرکسی با انتخاب فرد مشابه خود، زندگی خوشی داشته باشه.
تشابه دیدگاه در رابطه با خانواده زن وشوهر
یکی از علائم بارز رشد عاطفی و اجتماعی، داشتن استقلال در نگرش ها و تصمیم گیری های فرده، البته داشتن استقلال، منافاتی با احترام گذاردن به دیگران نداره، انسان می تونه در کنار ابراز احترام به دیگران به خصوص والدینش، افکار، عقاید و تصمیمات خودش رو بیان کنه و در عمل به کار بگیره و همه این ها می تونه بدون رنجوندن دیگران و در نهایت بیان محبت و احترام به اونا باشه.
شخصی که به رشد واقعی رسیده باشه، در موقع ازدواج قدرت این رو داره که دایره عواطف خودش رو گسترده تر کنه و علاوه بر والدین و خانواده اش، محبت و احترامش را به همسرش و خانواده او هم اختصاص بده.
در حقیقت او مجبور نمی شه که همون مقدار محبت را بین همه تقسیم کنه، چون با رشد و گسترش دایره علائق و احساساتش و با مدیریت صحیح وقتش، به هر کدوم اونا سهم خودشون رو اختصاص می ده.
در حقیقت چنین فرد بالغی در کارهای مختلف زندگی (شخصی یا اجتماعی) وابسته به دیگران به خصوص (پدر و مادرش) نیست اما از حضور اونا به عنوان مشاورین دلسوز و با تجربه و خیرخواه استفاده می کنه. والدینش رو دوست داره و در موارد مورد لزوم با اونا مشاوره می کنه ودر عین حال با رعایت ادب واحترام، اجازه مداخله وکنترل زندگی زناشوییش رو به اونا و هیچ کس دیگه (هر چقدر هم عزیز باشن) نمی ده.
در چنین شرایطی حتی اگه او در مجموعه شغلی واقتصادی والدینش شاغل باشه اولا ً به خودش اجازه سوء استفاده از امکانات موجود و یا بی نظمی و سهل انگاری رو نمی ده، ثانیاً استقلال زندگی شخصی خودش رو حفظ می کنه.
بنابراین جوونایی که خیال ازدواج دارن باید دراینگونه روابط همسر آیندشون با والدینش، دقت زیادی بکنن چرا که دختری که به شدت به پدر ومادر خود علاقه داره و اصرار می کنه که باید بعد از ازدواج هم با اونا زندگی کنه، نمی تونه آدم مستقلی باشه.
پسری هم که هنوز پسر کوچولوی مامانشه! و باید از مادرش دستورای زندگی روزمره رو بگیره، شوهر مستقل، متکی به نفس ومفیدی نخواهد شد.
اصولاً آدمی که از لحاظ شخصیتی به مهارت های لازم در زمینه تصمیم گیری ومدیریت کردن زندگی شخصی نرسیده، پیوسته تحت تأثیر نظرها وگفته های دیگران قرار می گیره، و این هشداریه برای این که بدونین نه تنها مادر و پدر بلکه بقیه اطرافیان هم می تونن در زندگی شغلی و خانوادگیش نقش مخربی ایفا کنن و البته با دور کردن او از اطرافیانش هم چیزی عوض نمی شه!. چون علت اصلی درونیه، نه بیرونی. با دقت در این زمینه نیز هر کسی میتونه یه انتخاب خوب داشته باشه.
تشابه فرهنگی وآداب و سنن اجتماعی
وجود شباهت در فرهنگ، موجب شباهت در رفتارها، عادات و نوع به کارگیری کلمات و جملات، حرکات، علائم و نحوه استفاده و همچنین تعابیر اونهاست این شباهت باعث ایجاد سعادت در زندگی مشترک می شه.
چرا که:“ آدمی در فرهنگ خود آنچنان زندگی می کنه که ماهی درآب.“
و به این ترتیب بسیاری از ظرافت ها و تفاوت های فرهنگی اش را با سایر فرهنگ ها به دلیل عجین شدن با اونا لمس نمی کنه اما فقط کافیه که با آدمای دیگه ای از فرهنگ دیگه، هم خونه بشه، اون وقته که متوجه تفاوت های فرهنگی می شه و بیشتر از همه، این تفاوت ها در ازدواج های از دو فرهنگ متفاوت خودنمایی می کنه چنین خانواده هایی پیوسته در معرض ایجاد رنجش های غیر ارادی از طرف مقابل بوده وپیوسته ممکنه که ناخواسته کاری بکنن که برای طرف مقابل قابل هضم نباشه.
بچه های اونا هم در صورت معاشرت با هر دو طایفه در بسیاری از موارد دچار تعارض می شن و بسیار پیش میاد که متهم به بی تربیتی ویا آداب دان نبودن بشن.
این مشکلات وگرفتاری ها به ازدواج های واقع شده از بین دوشهر از یک کشور منحصر نمی شن و در مورد ازدواجهای انجام شده در محلات متفاوت شهرهای بزرگ نیز وجود دارن ولی شدتشون کمتره.
البته گاهی دیده می شه که در ازدواج های بین دو کشور کاملاً متفاوت به دلیل پذیرفتن این تفاوت ها و قبول کردن ضررهای احتمالی از قبل و بی تفاوتی والدین اونا زندگی شان چندان دچار اشکال نشده اما عملاً ارتباط ها قطع می شه و یا دائم در حال حل مسائل به سر می برن.
نباید فراموش کرد که این گونه زندگی ها پیوسته در حال پرداخت بهای این انتخاب غیر متعارفن و باید پذیرفت که به قول ناپلئون بناپارت "در جنگ برنده هم بازنده ست" ، چون هزینه کرده و انواع دارایی از دست داده .
پس خوبه که با کمک خواستن از پروردگار و بررسی کارشناسانه متخصصین در همه کارها، در پرتو انتخاب صحیحِ همسر، یک کانون صلح و آشتی بسازیم که دارائی ها و توانمندی های طرفین در آن کانون، بجای مصرف شدن در خاموش کردن یا خاموش نگاه داشتن آتش جنگ اختلاف ها و تفاوت ها، صرف رشد و تعالی خانواده بشه، و زندگی در چنین کانونی چقدر لذت بخشه.
گردآوری و تدوین: مرکز مشاوره ارتقاء سلامت زنان
پیامد های هدفمند کردن یارانه ها در حوزه سلامت
مدیریت انرژی در مراکز بیمارستانی
آمادگی ملی و سازمانی در مقابله با زلزله و مدیریت بحران
ارتقای کیفیت خدمات سلامت از منابع مالی یارانه ها
بیمه سلامت و نقش بیمه های مکمل بر آن
مهارت هایی که لازمه ازدواج موفق هستند
در برخی از مراحل زندگی ما فکر می کنیم همسرمان را می شناسیم اما او تغیر کرده است. او همان زن ۲۸ ساله نیست. او همان مردی که ۷ سال پیش بود نیست. این دلیلی برای گرفتن طلاق نیست. شما همیشه باید مایل به دوباره یادگیری همسر خود باشد. هر چیز دیگری در زندگی تغییر و تکامل می یابد، چرا همسرتان تغییر نکند ؟ اگر شما مایل به دوباره یادگیری همسرتان نیستید نباید ازدواج می کردید.
ازدواج برای همه است. این زیباست وقتی دونفر متحد می گردند. ازدواج هدیه ای برای پایان دوران تجرد شماست.. اگر شما از نسل آدم و حوا هستند، خدا فرد ویژه ای را برای شما خلق کرده است ! سوال این است که آیا شما برای حضور آن فرد خاص آماده هستید؟
روابط زن و مرد امروزه به سمت ازدواج پیشرفت نمی کند زیرا ما نمی دانیم چطور یک ازدواج موفق به شکست می انجامد .و چطور می توان یک ازدواج موفق داشت.
ازدواج دشوار است زیرا نیاز به آموزش دارد
آن نیاز به آموزش دارد زیرا ما چیزی از مهارت های قبل از ازدواج نمی دانیم. در حالی که در طول زندگی ما باید با توسعه و افزایش مهارت هایی که لازمه ازدواج موفق هستند، حمایت شویم. .
ازدواج چیز فراتر از دوستیابی است اما اکثر ما اغلب آن را با دوستیابی مقایسه می کنیم در حالی که اینکار اشتباه است.
آنها را مقایسه نکنید...
ازدواج سخت تر است ، اما زمانی که موفق شوید بسیار شاد می شوید . مزایای آن شامل همسر شاد ، همسر خوشحال ، اعتماد، احترام ، ثبات، حمایت ، عشق بی قید و شرط ، رابطه جنسی عاری از گناه ،همدم زندگی طولانی ، دانشی است که بدون سایه یک شک ، وقتی هر کاری کی منید و نمی شود فردی وجود دارد که پشت شماست .
برای ازدواج ما ۱۰ مهارت های عملی به شما ارائه می دهیم که به منظور موفقیت در ازدواج مورد نیاز شماست.
ساختن، رشد دادن ، قرض گرفتن آنها را ازدست ندهید. شما باید هرکاری برای بدست آوردن این مهارت ها قبل از ازدواج انجام دهید.اگر شما در حال حاضر ازدواج کرده ، باید برخی از این مهارت ها را توسعه دهید.
۱٫ مهارت های حل مساله
مهارت حل مشکل مهم ترین مهارت در این فهرست است اول به آن اشاره می کنیم زیرا اگر این مهارت را نداشته باشید مهارت های دیگر به کارتان نمی آید.
با مهارت حل مسئله مشکلی نخواهید داشت ، ۲ سال اول ازدواج سالهای سختی است. در طول دو سال اول ازدواج شما و همسرتان رویکرد های خودتان را برای حل مشکلات دارید . شما برای پیدا کردن راه حل مشکلتان با همسر فقط نصف زمان را فرصت دارید . مهارت حل مسأله به شما زمان مناسب برای دعوا کردن، تسلیم شدن، دادن و بخشیدن را آموزش می دهد .
۲٫ مقدم دانستن همسرتان
- خب، او اولین نفر است پس از خدا ، او را قبل از بچه ها و یا کار خود و یا مامان ، بابا شما یا دوستان و یا ایکس باکس ، پلی استیشن یا هر چیز دیگری که شما می توانید فکرش را کنید قرار دهید .
خدا – اول . همسر – دوم . کودکان و نوجوانان – سوم . به یاد روزهای سخت گذشته باشید که او کنار شما بود.او صدر جدول کار های مهم شما باید قرار گیرد زیرا شما می خواهید او همیشه اولین باشد.
۳٫ مهارتهای زندگی
این مهم است که هر یک از همسران نه تنها برای امروز خود بلکه برای فردا و همسرشان برنامه ریزی داشته باشند.” امروز باید چگونه باشم تا در آینده مرد یا همسر خوبی باشم ؟” ” چه کاری می توانم انجام دهم که ۵ سال دیگه هم همینقدر برای همسرم جذاب باشم ؟ ” ” باید به دانشگاه بروم ؟” ” باید شروع کنم رونق کسب و کارم؟ ” ” چگونه به همسرم نشام دهم که می خواهم از او حمایت کنم ؟ برنامه ریزی مالی ، صرفه جویی ، مسئولیت رسیدگی به کسب و کار ، سبک زندگی سال نیاز به یک شریک دارد.
۴٫ مهارت عفو و بخشش
در طول زندگی، شما مجبور نیستید ببخشید اما می توانید انتخاب کنید که فراموش کنید. به منظور موفقیت در ازدواج ، نه تنها شما باید قادر به ببخشیدن اتفاقات گذشته باشید ، بلکه باید قادر به بخشیدن در همان لحظه باشید ! کار اشتباه خود و همسرتان را بپذیرید و عذر خواهی کنید و پذیرای عذر خواهی باشید.نه شما کاملید نه او.زمانی که شما نتوانید ببخشید رابطه شما متوقف میشود. شما نمی توانید کاری را انجام دهید بدون بخشش. اگر نتوانید ببخشید تنها می مانید.
۵٫ مهارت های خلاقیت
این ازدواج است ، ما با هم زندگی می کنند.
ما همدیگر را هر روز می بینیم، پس می توانیم به راحتی برای هم یکنواخت شویم . گهگاه، در ایام هفته خودتان را به چالش بکشید و سرگرم کنید حتی برای چند دقیقه به پیاده روی بروید ، فوتبال بازی کنید، بازی های متفاوت جنسیتی داشته باشید و …به همسرتان در هنگام بازی نگاه کنید.از مشارکت همدیگر لذت ببرید.
۶٫ مهارت تمرکز
یاد بگیرید بر روی ویژگی های مثبت همسر خود تمرکز کنید. برخی از صفات در او وجود دارد که شما به آنها عشق می ورزید. برخی از ویژگی ها ممکن ایت در او باشد که شما از آنها نفرت دارید، اما خوبی ها بیشتر از بدی هاست .بنابراین تمرکز بر روی چیزهایی که شما دو نفر با هم به ارمغان آورد یک کار لذت بخش است. مهارت تمرکز داشتن یعنی دیدن نیمه پر لیوان. مراقب باشید وقتی با یک انگشت به همسرتان اشاره می کنید چهار انگشتتان به سمت خودتان است.
۷٫ مهارت اعتماد به نفس
شما این باور را دارید که ازدواجتان هرگز شکست نخواهد خورد و طلاق یک گزینه نیست . شما باید اعتماد به نفس داشته باشید که همسرتان شما را همانقدر که شما او را دوست دارید دوست دارد . گاهی اوقات آنها ممکن است آن را نشان ندهند ، بنابراین شما باید آن را بدانند ، شما باید به آن اعتقاد داشته باشید ، اعتماد به نفستان باید فراتر از احساس شک باشد و مطمدن باشید او در حال احقق قول های اولیه است . عدم اعتماد شما مانند مانع دست انداز های زندگی را بیشتر می کند در حالی که اعتماد مانند ماله تمام دست انداز های زندگی را برای همسر هموار می کند. .
۸٫ مهارت های یادگیری
در برخی از مراحل زندگی ما فکر می کنیم همسرمان را می شناسیم اما او تغیر کرده است. او همان زن ۲۸ ساله نیست. او همان مردی که ۷ سال پیش بود نیست. این دلیلی برای گرفتن طلاق نیست. شما همیشه باید مایل به دوباره یادگیری همسر خود باشد. هر چیز دیگری در زندگی تغییر و تکامل می یابد، چرا همسرتان تغییر نکند ؟ اگر شما مایل به دوباره یادگیری همسرتان نیستید نباید ازدواج می کردید.
۹٫ مهارت های ادراک
در اینجا منظور خودتان نیستید منظور ادراکتان از محیط اطراف و جهان است که بعد از ازدواج تغییر میکند. ادراک این است که من باور دارم مرد خوشبختی در ازدواجم هستم . برای من مهم این است که دید خوبی از زندگی به همسرم بدهم . برای من مهم این است که همسرم باعث شود دید مثبتی بدست آورم. البته منظور این نیست که به صورت غیر واقعی خودتان را خوشحال نشان دهید. . در ارتباط بین زن و شوهر، نوع ادراک یا تفکر هر یک، بر رفتار و درک متقابل تأثیرگذار است. درک درست از نیازهای خودتان و همسرتان و انتقال آن به یکدیگر یکی از مهارت های مهم در ازدواج موفق است.
۱۰٫ مهارت مبارزه
زمانی که شروع به مبارزه می کنید باید مبارزه ای عادلانه داشته باشید.مبارزه با هدفتان. مبارزه تان نباید طولانی شود و ساعت ها به طول بی انجامد زیرا همسرتان را آزرده می کند. . به همسرتان اطمینان دهید که کاری که انجام می دهید با عث خوشحالی اوست.مبارزه با اهداف شما را از رکود خارج می کند و باعث افزایش امید به زندگی مشترک می شود. اگر در رسیدن به اهدافتان دچار اشتباه شدید دوباره انجام دهید.موفق می شوید.
اگر شما هنوز ازدواج نکرده اید،این لیست را ارزیابی کنید.آیا شما برای ازدواج آماده هستید؟
ورزش های مخصوص افراد مبتلا به بیماران قلبی و دیابت کدامند؟
ورزش های مفید برای بیماران مبتلا به آلزایمرچیست؟
ورزش چهاثری
برکاهش بیماری های قلبی و بیماریهای استخوانی دارد؟
چگونه عملکرد فیزیولوژیکی و روانی میانسالان افزایش می یابد؟
تکنیک های توان بخشی ورزشی در بیماران مبتلا به آسم کدامند؟
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
برای رسیدن به یک ازدواج موفق، شاخصه و مولفههایی وجود دارد که ضریب موفقیت ازدواج را بالا میبرد. هر فرد بالغی قبل از ازدواج، باید معیارهایی را در ذهن خود داشته باشد و سپس با معیار و ملاکهایش، طرف مقابل را انتخاب کند؛ چرا که روانشناسان براین باورند این ملاک و معیارها، اساس و پایه زندگی مشترک را تشکیل میدهند. متخصصان در این باب فاکتورهای زیادی را برای ازدواج موفق پیشنهاد میکنند که مهمترین آنها چنین مواردی است: افراد قبل از ازدواج، مستقل و پخته باشند، هر دو نفر به همان اندازه که دیگری را دوست دارند، خودشان را هم دوست داشته باشند، هر دو نفر بتوانند همانطور که از با هم بودن لذت میبرند، از تنها بودن نیز لذت برند و از لحاظ اقتصادی و شغلی ثبات داشته باشند تا دلمشغولی و استرسها برایشان دردسرساز نباشد، هر دو نفر به خودپنداری رسیده باشند و نظرات و خواستههایشان را قاطعانه بیان کنند و خواستههای طرف مقابلشان را نیز برآورده سازند.در زمینه یافتن شاخص و مولفههای یک ازدواج موفق با بهمن ابراهیمی کارشناس ارشد روانشناسی بالینی و مشاور خانواده و ازدواج گفتوگو کردهایم که در زیر میخوانید
از دید شما بهعنوان یک مشاور ازدواج، ازدواج موفق قابل پیشبینی است؟
میتوان گفت تا حدودی از طریق مشاورههای قبل از ازدواج، قابل پیشبینی است. ما در مشاورههای قبل از ازدواج یکسری تستها و آزمونهای شخصیتی داریم که از هر دو طرف این قضیه میخواهیم که بهطور جداگانه به تستها پاسخ دهند و سپس در یک جلسه با حضور یکدیگر در مورد سوالاتی که اختلاف نظر دارند، صحبت کنند و اگر تعداد سوالاتی که اختلافنظر آنها زیاد باشد، مسلما ریسک این ازدواج بالاست و ما از این طریق میتوانیم پیشبینی کنیم که در آینده ازدواج آنها موفق است یا نه.
شما به مشاوره قبل از ازدواج اشاره کردید، فکر نمیکنید در جامعه ما، این نوع مشاوره بیشتر جنبه تشریفاتی و تزیینی دارد؟
نه، شاید قبلا اینگونه بوده، اما اکنون عده زیادی از جوانان نسبت به سالهای قبل مشاوره پیش از ازدواج میگیرند و البته یکی از دلایلش هم آمار بالای طلاق است. همیشه نباید به طلاق، نگاهی منفی داشت بلکه آمار طلاق در این زمینه به جوانان کمک کرده و نقش مثبتی داشته که آنها به مشاوران قبل از ازدواج روی بیاورند.
برای رسیدن به یک ازدواج موفق، چه شاخص و مولفههایی مهم هستند؟
1- خودشناسی: مهمترین مولفه در این زمینه این است که فرد خودش را خوب بشناسد با آرمانها، ارزشها و اهدافش آشنا باشد و بداندکه از نظر هیجانی در چه مرحلهای است مثلا آیا بیشتر خشم را تجربه میکند یا غم و... اینکه چقدر روی افکار و احساساتش مدیریت دارد و نیازهایش را میشناسد.
2- پیشنویس و طرحواره: پیشنویس از نظریه تحلیل رفتار متقابل به دست آمده و منظور از آن، این است که هر فردی در دوران کودکی خود دارای یک پیشنویس و نمایشنامهای بوده و با آن آشنایی دارد. شناخت پیشنویس در کلاسهای روانشناسی رفتار متقابل TA بسیار مطرح است و روی آن روانشناسان بسیار کار میکنند اما طرحواره که از نظریه شناختدرمانی گرفته شده، الگوهایی هستند که روی زندگی ما تاثیر میگذارند. مثلا ممکن است شخصی دارای طرحواره طرد باشد و دایما فکر کند که آدمهای مهم زندگیاش وی را طرد و ترک خواهند کرد و بهطور ناخودآگاه ممکن است که کسانی را جذب کند که در آینده وی را ترک کنند یا اینکه شخص از ترس طرد شدن به طرحواره خود بچسبد و دست به رفتارهای جبرانی بزند. این طرحوارهها خیلی بهصورت پنهانی هستند و در کلاسهای خودشناسی افراد با آنها آشنا میشوند.
3- تمایز عاطفی از خانواده: اینکه فرد هویت شناختی و عاطفی را از خانواده پیدا کرده باشد و بند ناف روانی را از خانوادهاش ببرد و وابستگی عاطفی نداشته باشد یعنی گرفتاریهای من، گرفتاریهای پدر و مادرم نیستند و گرفتاریهای پدر و مادرم، گرفتاریهای من نیستند.
4- آشنایی با مهارتهای ارتباطی: این مهارتها شامل گوش دادن فعال (همدلی)، پذیرش واقعیتهای مثبت، منفی، خنثی، پذیرش تفاوت آدمها یعنی به تعداد موجود در روی زمین، تفاوت نگرش، باورها، عقاید و ارزشهاست؛ مهارت بیان احساسات، مهارت ابراز وجود، مهارت حل مساله، تفاهم و مذاکره، اینکه فرد لازم است که بداند در یک جاهایی باید مصالحه کند و کوتاه بیاید، و در نهایت مهارت تلاش و نگهداری از رابطه و دانه عشق. اینکه در طول زندگی از عشق مراقبت و نگهداری کند.
دیگر مولفههایی را که میتوان در درجه دوم قرارداد که شامل سن و سال، تشابه فرهنگی، سنخیتهای عقیدتی، اقتصادی است. اما اولویتها با مواردی است که با شماره ذکر کردم.
شما در مباحثتان، از کلاسهای رفتار متقابل TA نام برید، این کلاسها چه مفاهیم و مضامینی را برای علاقهمندان در بردارد؟
در این نوع کلاسها، ما ساختار شخصیتی افراد را بهصورت فردی مورد بررسی قرار میدهیم و به موضوعات و تحلیل روابط بین والد – بالغ – کودک میپردازیم. همچنین افراد را با پیشنویسهای زندگی و بازیهای روانی آشنا میکنیم که اغلب شامل 24 جلسه است.
بافت و محیطی که دختر و پسر با یکدیگر آشنا میشوند آیا در موفق بودن ازدواج تاثیرگذار است؟
سن ازدواج چطور؟ آیا میتوان سن ازدواج را معیاری برای ازدواج در نظر گرفت؟
نسخه واحدی را نمیتوان در این زمینه ارایه داد چراکه به خود شخص و آمادگی و نگرش مثبت وی به ازدواج بستگی دارد.
تشابه شخصیتی تا چه حد میتواند در ازدواج ایدهآل نقش داشته باشد؟
تشابه و تفاوت شخصیتی لازم است اما نمیتوان به صرف آنکه فرد کاملا شبیه من است یا کاملا با من متفاوت است تن به ازدواج بدهیم. بهعنوان مثال شخصی که کاملا برونگراست اگر همسری داشته باشد که درونگرا باشد قطعا در زندگی به مشکل برمیخورد.
اگر بخواهید فهرستوار ملاکهای ازدواج موفق را برشمردید، چه ملاکهایی را مهمتر از بقیه میدانید؟
احترام متقابل به یکدیگر، نگرش مثبت به همسر، توجه کافی به نیازهای طرف مقابل، آشنایی با مهارتهای ارتباطی، مهارتهای فرزندپروری.
آیا شما به مثل «ازدواج یک هندوانه دربسته است» معتقدید؟
بله، هر چند که میتوان با مشاوره و تستهایی که گفتم ریسک ازدواج را کم کرد اما انسان موجودی است که در حال رشد و تغییر نگرش است مخصوصا در جامعه ما که جوانان مدام در حال به چالش کشیدن عقاید قبلیشان هستند. اگر مشاورههای قبل از ازدواج نشان دهد که خطر این ازدواج بالاست قطعا داخل آن هندوانه سفید است و طعم شیرینی ندارد
بیشتر دانیم....
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
گرچه خیلی از ما گمان می کنیم ازدواج موفق به شانس و تصادف بستگی دارد اما با کمی دقت در انتخاب همسر، می توان ریسک آن را کاهش داد و با اطمینان بیشتری دست به انتخاب زد.
خیلی از ما قبل از ازدواج نشانه هایی را در فرد مورد بررسی خود می بینیم و تشخیص می دهیم که این نشانه ها منفی و حتی شاید مخرب باشند اما به راحتی چشم خود را بر واقعیت می بندیم و با خود یک جمله معروف را تکرار می کنیم. این جمله معروف این است: بعد ازدواج درست خواهد شد! منکر این نیستم که برخی رفتارهای زوجین، بعد از ازدواج تعدیل می شود، اما این به این معنا نیست که همه علائم و نشانه های ناهنجاری، اختلال، بیماری یا نیز بعد از ازدواج از بین می روند، بلکه برعکس، گاهی آسیب رسان تر و مخرب تر هم می شود.
به همین دلیل به شما می گوییم که با چه کسانی ازدواج نکنید!! شاید تعداد این افراد چندان زیاد نباشد اما به هر حال حواستان را جمع کنید.
اینها به شدت کنترل کننده ا ند. اصرار دارند همه تصمیم ها را خودشان بگیرند و برای همه تکلیف معین کنند. اغلب بی صبر و عجول اند و احساسات خود را بروز نمی دهند. حسودند و حس مالکیت زیادی دارند. اصرار دارند که خودشان از عهده هر کاری برمی آیند. حاضرند هر کاری بکنند تا مبادا چیزی از کنترل شان خارج شود. بسیاری از اینها در کودکی توسط بزرگ ترها یا اوضاع و شرایط به شدت کنترل شده اند و این کنترل موجب این شده که اینک اجازه ندهند کنترل چیزی از دستشان خارج شود.
می دانید چه کسانی جذب اینها می شوند؟ کسانی که احتمالا خودشان مادر یا پدر کنترل گر داشته، یا کسانی که تیپ قربانی دارند و منتظرند کسی بیاید به آنها بگوید چه کار کنند، حواستان باشد رابطه ای که در چنین حالتی ایجاد می شود، در نهایت به شدت محدود کننده و آزار دهنده است.
آیا کسانی را دیده اید که حساب و کتاب کارهایشان را ندارند، کلید یا کیف های خود را همیشه گم می کنند، به همه مقروض اند و خلاصه دوست دارد کسی را پیدا کنند تا به او تکیه کنند؟
چنین کسانی در واقع شرایطی را فراهم می کنند تا همسرشان، نقش پدر یا مادر را برای آنها بازی کنند و آنها، همچنان یک کودک وابسته باقی بمانند! عمل نکردن به قول و وعده، فراموش کردن نکات مهم و نشناختن بایدها و نبایدها و شانه خالی کردن از وظایف، از خصوصیات آن هاست. اینها اغلب هدف خاصی را دنبال نمی کنند و برنامه ریزی برای آینده ندارند، از مشکلات فرار می کنند و هر کاری را به بعد موکول می کنند.
افرادی که به اصرار می خواهند از بزرگ شدن فرار کنند، اغلب در کودکی نادیده گرفته شده وتوجه و مراقبت لازم را دریافت نکرده اند، شاید هم والدینی بسیار کنترل شده داشته اند که با اصرار و فشار خواسته اند آنها زود بزرگ شوند! متاسفانه ارتباط با چنین افرادی، به گونه ای است که آخر سر احساس می کنید از شما سواستفاده شده و بازی تان داده اند و نهایتا هم نمی توانید برای آنها احترام قلبی قایل شوید!
نوع رابطه برقرار کردن (یا بهتر بگویم رابطه برقرار نکردن) این ها جوری است که انگار همیشه یک پوستین کلفت بر تن دارند! از نظر عاطفی بیش از حد بسته و غیرقابل دسترس اند و آمادگی این را ندارند که با کسی ارتباط برقرار کنند. اینها نمی توانند و نمی خواهند احساسات و عواطف خود را نشان دهند در نتیجه هیچ رابطه ای بین آنها و طرف مقابل برقرار نمی شود و تنها چیزی که میان آنها می تواند وجود داشته باشد یک قرارداد زندگی مشترک است نه یک رابطه عمیق و صمیمانه!
اینها نمی توانند به راحتی به کسی اعتماد کنند و تمایلی ندارند دیوارها و حصارهای دفاعی خود را فرو بریزند زندگی با اینها سرد و بی روح و گزنده است.
اینها همان هایی هستند که همیشه از رنج و دردلذت می برند و هر قدر آنها را تسلی بدهید، فایده ای ندارد، مستقیما از دست کسی عصبانی نمی شود، در عوض مدام گله و شکایت می کنند. رک و پوست کننده حرف دلشان را نمی زنند و شاید باید همه هوش و استعداد خود را به بگیرید تا علت ناراحتی آنها را حدس بزنید یا به زور اطلاعاتی از آنها بیرون بکشید!
طلبکارهای مظلوم نما همیشه دیگران را مسئول بدبختی های خود می دانند و به خوشحالی و خوشبختی دیگران حسادت می کنند. نمی توانیم با آنها صحبت یا مذاکراه کنیم چون بلافاصله احساس می کنند مورد حمله واقع شده و ما را متهم می کنند که آنها را درک نمی کنیم و دوستشان نداریم.
چنین رابطه ای به زودی، منجر به انزجار و دل زدگی می شود و به نظر من یکی از خسته کننده ترین روابط عالم است. در مقابل اینها، ما همیشه بدهکار شناخته می شویم!
اینها شبیه به مین های خطرناکی هستند که اگر از نزدیکشان هم عبور کنیم، منفجر می شوند!
در واقع این افراد در مقابل هر چیزی که مطابق میلشان نباشد از کوره در می روند. به شدت کم طاقت و کم حوصله اند و آماده اند اطرافیانشان را تحقیر کنند. اینها در عرض چند ثانیه از حالت گرم و صمیمی به حالت خشمگین و عصبانی تغییر وضعیت می دهند و خشم خود را به انواع روش ها ابراز می کنند، مثلا با فریاد، بددهنی، تهدید، کوبیدن در، ترک کردن اتاق یا منزل، حتی با پرت کردن اشیا و هل دادن یا زدن اطرافیان!
بیش تر این افراد خشم های فرو خورده دارند. در کودکی آزارهای جسمی یا کلامی دیده اند و توسط مادر، پدر یا هر دو، طرد شده اند. این احتمال هم وجود دارد که درماندگی و ضعف عمیقی را در کودکی تجربه کرده باشند مثل زمانی که یکی از والدین معتاد بوده و یا والد دیگر را به شدت مورد آزار قرار می داده و آنها اجازه ابراز احساس نداشته اند.
اگر کودکی نتواند غم و اندوه عظیمی را که تجربه کرده احساس کند و با آن در تماس باشد، ممکن است سال ها بعد، آن را به شکل خشم شدید و عصبانیت بروز دهد.
متاسفانه کسانی هم که جذب افراد تندخو می شوند و آنها را به عنوان همسر انتخاب می کنند خودشان هم بی مسئله نیستند! پدر یا مادر اینها، یا هر دو، بسیار تندخو بوده اند و عشق و خشم برای آنها با هم تداعی شده اند و از طرفی ظرفیت بالایی برای تحمل فشار های عصبی پیدا کرده اند متاسفانه، بعضی افراد که در کودکی تحت آزار جسمانی زیادی بوده اند در بزرگسالی هم مستعد این هستند که همسرانی کتک خورده بشوند! کسانی که خودشان اعتماد به نفس پایین دارند و نمی توانند خشم و عصبانیت خود را هم بروز دهند، اغلب به سمت افراد تندخو جذب می شوند به هر حال رابطه با چنین افرادی بسیار بی ثمر و مخرب است و در بسیاری موارد منجر به جدایی یا آسیب های عمیق می شود.
افرادی که به هر دلیل از نامزد، یا همسر یا فرد مورد علاقه خود جدا شده اند ولی هنوز زخم شان التیام نیافته یا آسیبی را که از آن رابطه درآن وارد شده، فراموش نکرده اند، یا از ضربه عاطفی که به آنها زده شده هنوز در شک به سر می برند، مناسب ازدواج نیستند.
بعضی از اینها هنوز خشم و انزجار فوق العاده ای از فرد قبلی دارند و این امکان وجود دارد که این خشم های حل و فصل نشده و مقصر دانستن او، بر سر شما خراب شود!
بعضی هم در مقابل فرد قبلی احساس گناه می کنند و خود را مسئول می دانند مدام از او صحبت می کنند و اجازه می دهند نگرانی شان برای او، خوشحالی شما را تحت الشعاع قرار دهد. وقتی کسی تا به این حد آسیب دیده، بهتر است به او وقت دهیم تا خود را التیام بخشد زمانی با او وارد رابطه شویم که به رابطه قبلی خود پایان داده باشد.
ارباب این ها، مواد مخدر است و کسی که انتخاب کرده اید، یک برده است که آزاد نیست! در این حالت در یک مثلث عشقی قرار می گیرد: شما، او و ماده ای که برده ی آن است! ارباب که بی شباهت به رقیب تان نیست، وقت، توجه و روح او را از شما منحرف می کند وبه خود اختصاص می دهد.
ضمنا قابلیت حس کردن و احساسات او را کرخت می کند و به تدریج او را نسبت به هرآن چه در دنیای بیرون یا حتی درون او می گذرد، بی خبر و بی اعتنا می کند.
می دانم دردناک است اما صبر، بردباری، درک و عشق هرگز قادر نخواهد بود کسی را از اعتیاد رها کند. به خودتان دروغ نگویید و با آتش بازی نکنید چون به احتمال قوی خواهید سوخت. پس، حواس تان باشد، همین ها زخمی ها و برده ها را هم از فهرست کسانی که ممکن است همسری شما را طلب کنند حذف کنید. موفق باشید.
آیا شما ازلحاظ ویژگی های فردی، مستعد استرس هستید؟
واقعیت این است که هر کدام ازما، با عوامل استرس زا، به شیوه ی خاص خود برخورد می کنیم. این شیوه ی برخورد نیز، به خلق و خوی اولیه ما، به نحوه ی رشد و تربیت مان و البته به شرایط فعلی ما بستگی دارد. بعضی از ما نرمی و انعطاف پذیری بیش تری داریم و در مقابل سختی ها از خود مقاومت بیش تری نشان می دهیم و برخی دیگر شکننده تریم و برخوردهای سفت و سخت تری داریم.
خلق و خوی اولیه: همراه با شیوه ی تعلیم و تربیت و والدین، تیپ های شخصیتی خاصی را در فرد به وجود می آورند که بعضی از این تیپ های شخصیتی، در مقابل استرس، آسیب پذیرهستند. در این جا به برخی از آنها، مختصر اشاره می کنم. کسانی که خود را در یکی از این دسته ها می بینند، باید کمی بیش تر به فکر خودشان باشند و هرچه سریع تر به دنبال روش آرام سازی خود بگردند و عمر خود را صرف رنج کشیدن از استرس نکند.
از این اسم، تعجب نکنید: اینها همان تیپ های کمال گرا هستند که به منظم و ترتیب زیاده از حد بها می دهند، از نظر اینها جزئیات بسیار بااهمیت بوده و اشتباهات غیرقابل گذشت اند!
اینها تا زمانی آرامش دارند که همه ی کارهای ثابت و قابل پیش بینی باشند، اما برای مقابله با مسائل زندگی خصوصا در شرایط غیر منتظره، قدرت تصمیم گیری به موقع را ندارند.
به همین دلیل بزرگ ترین مشکل افراد کمال گرا، سازگاری با تغیرات است. اینها کمترین تمایلی به از دست دادن نظم عادی زندگی خود ندارند، و اگر خللی در امور روزمره زندگی خود مشاهده کنند، دچار استرس می شوند توجه بیش از حد آنها به جزییات باعث بروز استرس می شود.
شاید اگر بتوانند اولویت ها را در نظر بگیرند و به امور کم اهمیت کمتر ربط بدهند، از اوقات خود بهتر و بیش تر استفاده کنند.
افراد این گروه که همان تیپ جاه طلب اند، خشن و پرخاشگرند و تمام انرژی خود را صرف انجام کارشان می کنند و اغلب برای تفریح و سرگرمی، زمان ندارند. آنها نمی توانند مسوولیت ها را به دیگران محول کنند زیرا از خود و دیگران بسیار انتقاد می کنند و از این که کارها پیش رفت خوبی ندارند عصبانی وناآرام می شوند آنها قادر نیستند ساکت و آرام در جایی بنشینند و کاری انجام ندهند در نتیجه در حالت نشسته پای خود را تکان می دهند، با انگشتان خود به چیزها ضربه می زنند وخلاصه دایما در جنب و جوش اند.
زمانی که افراد این گروه دچار استرس می شوند تمایل دارند چندین کار را در آن واحد انجام دهند. برای این ها مشکل است که تمام حواس خود را متوجه گفت وگویی کنند که نتیجه اش برای آنها روشن است به همین دلیل در هنگام گفت و گو، بیش تر به کاری که بعدا می خواهند انجام دهند فکر می کند.
تلاش بلند پروازان ناآرام در جهت کنترل همه چیز و همه کس، موجب می شودکه این افراد از لحاظ جسمی و روانی تحت فشار قرار گیرند آنها از درک میزان واقعی توانایی های خود عاجز اند وعمدتا با فشارخون بالا یا زخم معده دست و پنجه نرم می کنند. عامل مشترک در تمام انواع شخصیت های مستعد استرس، ترس است. ترس از این که موفقیت آنها نادیده گرفته شود. اگر چه در هر دو تیپ، ویژگی های شخصیتی خاصی می تواند فرد را مستعد داشتن ترس کند. اما نوع تربیت فرد نیز در شکل گیری این ترس ها موثر است.
باورها و اعتقادات هر فرد، مهمترین نقش را در همسرگزینی وی ایفا می کنند. چرا که این باورها ریشه در فرهنگ، مذهب و سنت جامعه ای دارد که شخص در آن پرورش یافته و با آن تعامل دارد و بر اساس همین باورهاست که الگوهای گزینش همسر در اندیشه افراد شکل گرفته و مبنای همسرگزینی آنان می شود. مجموعه این باورها و اعتقادات جهان بینی افراد را بر دو نوع (جهان بینی مادی و الهی) شکل می دهد. به عنوان نمونه، جهان بینی الهی بر حسب غایتی که برای انسان و حیات وی قایل است، اهدافی را برای ازدواج در نظر می گیرد که جهان بینی مادی فاقد آن است و مترتب بر این اهداف ملاک های گزینش نیز تغییر می یابند.
از این رو، در این نوشتار، قبل از پرداختن به ملاک های گزینش همسر، تأثیر جهان بینی بر همسرگزینی بیان شده و سپس ملاک های گزینش در جامعه شناسی خانواده مطرح می شود. این ملاک ها در اندیشه اسلامی، تحت دو دستة کلی قرار می گیرند: ملاک های مطلق و لازم که بر حسب سنن، عرف و فرهنگ های مختلف تغییر نمی یابد و در همة زمان ها و مکان ها ثابت است و ملاک های نسبی که بر حسب شرایط و موقعیت های گوناگون، تغییر یافته و می توان میان آن ها اولویت قائل شد، پس از آگاهی و شناخت به این ملاک ها و اولویت بندی بین آن ها از جهت نظری، گام مهم دیگر، تشخیص این معیارها در فرد داوطلب ازدواج است که در این نوشتار به نحو بسیار اجمالی به آن پرداخته می شود.
جهان بینی عبارت از تفسیر و برداشت کلی هر فرد از مجموعه هستی است. هستی شامل اموری مانند جهان مادی و ماورایی، هدف و غایت جهان، قوانین کلی حاکم بر آن، انسان و زندگی او می شود. هر فرد برخوردار از یک جهان بینی است که ممکن است بر استدلال، تعقل و شواهد علمی یا مبانی و استدلال های ساده و عامیانه، مبتنی باشد. (رک. مطهری، 1378: ج3، ص 24)
از مجموع تعریف های مختلف برای جهان بینی (نک. مندلسون[1]، 1967: ج16، ص577) می توان دو رکن اساسی برای آن در نظر گرفت: دید کلی فرد نسبت به هستی، از قبیل اعتقاد به خدا، موجودات ماورای طبیعت و دید فرد نسبت به انسان و جنبه های مختلف وجود او. هر چند انسان بخشی از هستی محسوب می شود، ولی در عرض آن مطرح است؛ زیرا در نزد انسان ها، محوری ترین موضوع هستی، همان طبیعت انسان است.
شناخت هر فرد از هستی و ابعاد وجودی انسان، برگرفته از منابع حسی، علمی، عقلی و وحیانی است که این شناخت، در موقعیت های گوناگون و دوره های مختلف تاریخ، تحول یافته و عمیق تر شده است. باورهای دینی که در ارکان جهان بینی تأثیرگذار است، هستی و انسان را به گونه ای ویژه تفسیر می کند. ادیان الهی (در این بحث دین اسلام مورد نظر است) آفرینش جهان و انسان را هدفمند اعلام می کند.[2] در نتیجه، جهان بینی الهی، هستی را عین وابستگی به خداوند می داند که حرکت و تحولش نیز به سوی اوست.[3] در مقابل، نگاه مادی به هستی و انسان، در تفسیر حوادث هستی، ابعاد وجودی انسان و تحولات تاریخی و اجتماعی، تأثیر آشکاری دارد که کمترینِ لوازم آن، غفلت از خالق هستی،[4] هدف و نظام آن و باور به زندگی صرفاً دنیوی برای انسان است. (نک. جاثیه، 24؛ سباء، 7 ؛ یس، 78 ؛ دخان، 35) بر حسب جهان بینی نظام ارزشی هر فرد که خوب و بد یا باید و نبایدها در زندگی است، تعیین می شود. هر مکتب یا ایدئولوژی مبتنی بر جهان بینی خاصی است. (نک. مطهری، 1367: ص13)
روش و رفتار والدین و هم نظام آموزش و پرورش، مبتنی بر یک جهان بینی و یک نظام فکری در مورد انسان است. بیشتر انسان ها، به دینی الهی یا غیر آن باور دارند. هر دین مبتنی بر مجموعه ای از باورها، توصیه هایی برای زندگی خصوصی، اجتماعی و شغلی دارد. بسیاری از قوانین اقتصادی و حقوقی نیز بر نوعی جهان بینی، دینی یا غیردینی مبتنی است.
در این میان، ازدواج و روابط خانوادگی به عنوان بخش مهمی از فضای زندگی و مهمترین رابطه اجتماعی هر فرد دارای اهمیت بیشتری است. جهان بینی و نگرش های هر فرد، در نحوه ی ازدواج و روابط خانوادگی او تجلی می یابد. انتخاب همسر و نحوة رابطه با وی، شیوه ی اداره ی خانواده و روش حل مشکلات، همه متأثر از جهان بینی و نگرش های فرد است. هر نوع جهان بینی و نگرش، برای گزینش همسر، ملاک هایی ویژه دارد؛ هرچند در همه دنیا ملاک های مشترکی نیز برای همسرگزینی وجود دارد.
در این نوشتار، قبل از بیان ملاک های همسرگزینی در اندیشة اسلام، جهت روشن تر شدن بحث، در ابتدا این ملاک ها از دیدگاه جامعه شناسی مطرح می شود.
فرآیند همسرگزینی، در گذشته کمتر در اختیار دختر و پسری بود که قصد ازدواج داشتند. معمولاً بزرگترها به ویژه والدین، بیشترین نقش را در ازدواج فرزندان ایفا می کردند. دلیل این امر، شاید ازدواج در سن کم به ویژه در مورد دختران بود. به علاوه، ویژگی های خانواده گسترده و وابستگی زوجین جوان به خانواده موجب می شد که تصمیم گیری اصلی، بر عهده خانواده ی دختر و پسر در آستانة ازدواج باشد. اما امروزه، به تدریج، خواست دختر و پسر، در امری که بزرگترین اقدام در تعیین سرنوشتشان محسوب می شود، عامل اساسی شده است. اختیارات و آزادی های فردی دختر و پسر، در گزینش همسر فزونی یافته است. با این وجود، آنان در انتخاب شریک زندگی باید قواعد پیچیده و دقیقی را رعایت کنند و در این میان نقش والدین هنوز برجسته است. دختر و پسر، باید در فرآیندی که هم عواطف و هم شناخت نقش بسزایی در آن دارد؛ به انتخاب شریک زندگی بپردازند.
ملاک های گزینش همسر از دیدگاه جامعه شناسی خانواده
در بررسی ملاک های همسرگزینی در حوزة جامعه شناسی خانواده، پنج گونه ملاک کلی مطرح گردیده است: جسمانی، روان شناختی، اقتصادی، اجتماعی و خانوادگی. (نک. ساروخانی، 1370: صص 38-33)
الف)- جسمانی
ملاک های جسمانی شامل موارد ذیل می شود:
سلامت ظاهری و جسمانی فرد؛
تفاوت سنی (نک. صدیق اورعی، 1374: صص99-91)؛
زیبایی چهره و اندام؛ با وجود تعالیم خردمندانه ی بیشتر فرهنگ ها، مبنی بر اهمیت خصائل درونی، واکنش بیش تر افراد بر اساس زیبایی چهره و ظاهر خوشایند صورت می گیرد. البته بررسی ها نشان می دهد که مردان بیش تر از زنان تحت تأثیر زیبایی ظاهری قرار می گیرند. (رک. آذربایجانی، 1382: ص250)
توانایی باروری نیز ملاک جسمانی دیگری است که در گذشته در مورد زنان بیشتر مورد توجه بود؛ ولی در حال حاضر، باروری مردان نیز به عنوان یک ملاک مهم محسوب می شود.
رنگ پوست و به عبارت دقیق تر نژاد، ویژگی جسمانی است که در گزینش همسر چنان حائز اهمیت است که برخی گمان کرده اند، همسان همسری نژادی، پدیده ای غریزی است. در هر صورت گرایش انسان ها به این پدیده قابل انکار نیست. (رک. ساروخانی، 1370: صص 52-51)
ب)- روان شناختی
دومین دسته از ملاک ها، به صفات روان شناختی افراد مربوط است که به بعضی از آن ها اشاره می شود:
هوشمندی و همگونی زن و شوهر؛ تحقیقات در مورد رابطة هوشمندی همسران و سعادت خانوادگی نشان می دهد که اگر زن یا مرد، شریک زندگی خود را کم هوش تر از خود بداند، میزان رضایت زناشویی در این خانواده ها کمتر خواهد بود. (همان، صص 64-63)
تحصیلات؛ در عصر حاضر، این ملاک، اهمیت ویژه ای یافته است. فزونی ازدواج های دانشجویی، شاهدی بر اهمیت تحصیلات در انتخاب همسر است.
تشابه در نگرش ها؛ این مهم، عامل ویژه ای برای جذب افراد به یکدیگر است. (نک.آذربایجانی، 1382: صص 257-256)
عواطف و شخصیت؛ برای نمونه، اقتدار در مرد و در مقابل همراهی و پذیرش در زن، به نوع عواطف آن ها باز می گردد.
ملاک های رفتاری و اخلاقی؛ صفات اخلاقی مناسب، می تواند به عنوان یکی از شرایط لازم به حساب آید. نظرسنجی ها نشان می دهد که صفاتی مانند اخلاق و رفتار خوب، نجابت، صداقت و گذشت، از نظر بیش از نیمی افراد، مهمترین خصوصیت یک مرد یا زن خوب برای ازدواج به حساب می آید. (رک. ارزش ها و نگرش های ایرانیان، 1381: صص39-38) از آن جا که رفتار، یکی از مهمترین ابعاد روان شناختی افراد محسوب می شود و صفات اخلاقی نیز در رگه های شخصیت جای می گیرد، این دو بعد را می توان در ضمن ملاک های روان شناختی در نظر گرفت.
ج)- اقتصادی
توانایی اداره خانواده، نوع شغل، میزان ثروت و درآمد بالا در مرد و کم هزینه بودن، توانایی کافی برای انجام کار و اداره ی خانه در زن، خصوصیاتی است که برای زن و مرد در آستانه ی ازدواج در نظر گرفته می شود. (همان)
د)- اجتماعی
نوع فرهنگ، طبقه اجتماعی، قومیت، ملیت، دین و مذهب، به جنبه های اجتماعی هویت هر فرد باز می گردد. در همه ی دنیا، اعتقادات دینی از مهمترین عوامل مؤثر بر گزینش همسر است. به طوری که در بین یهودیان، بیش از 98 درصد ازدواج ها و بعد از آن کاتولیک ها، 93 درصد ازدواج ها و سپس پروتستان ها بیش از 74 درصد ازدواج ها، درون دینی است. همسانی طبقات اجتماعی نیز، ملاک مهمی برای ازدواج هاست؛ هرچند در سال های اخیر، ازدواج های مختلط از طبقات اجتماعی متفاوت رو به افزایش نهاده است. (ساروخانی، 1370: ص 62)
ه )- خانوادگی
این ملاک به مسائلی مانند ازدواج با خویشاوند یا بیگانه، وضعیت خانوادگی فرد، مانند پدر و مادر و خواهر و برادر و نظر مثبت یا منفی خانواده در مورد یک فرد باز می گردد.
صرف نظر از توجه به ملاک های گزینش همسر مناسب، به طور کلی، انتخاب همسان، به عنوان یک قاعده ی جهانی همسرگزینی پذیرفته شده است. تشابه و همسانی همسران در مکان زندگی و تولد، طبقه ی اجتماعی، صفات اخلاقی و ویژگی های روان شناختی، مذهب و دین، سن و سال و ویژگی های فرهنگی و نژادی، مورد تأکید بیشتر محققان قرار گرفته است. (ساروخانی، 1370: ص 58)
در تبیین روان شناختی این قاعده می توان گفت که در مرتبه ی نخست، تشابه موجب جذب افراد به یکدیگر، به سبب برانگیخته شدن عواطف مثبت آنان است. تعمیم گسترده ی پیوستگی مشابهت و جاذبه در مطالعه ی افراد، گروه های سنی متفاوت، سطوح اقتصادی اجتماعی متفاوت و فرهنگ های مختلف ثابت شده است. در مرتبه ی دوم، تشابه بیشتر، موجب سازگاری بیشتر است. هرچه توافق میان دو نفر بیشتر باشد، آنان بیشتر به همدیگر علاقه مند خواهند شد. هنگام بروز اختلاف که در واقع ناشی از تفاوت هاست، طرفین می کوشند با تغییر وضعیت روانی خود، به تشابه و توافق نائل گردند. (رک. آذربایجانی، 1382: صص 261-256) تحقیقات نشان می دهد، همسانی به استمرار و استحکام پیوند نیز کمک می کند و نیز در مقابل، بررسی علل اختلافات زناشویی نشان می دهد که زوجین نوعی عدم تشابه در خصلت های مختلف از خود بروز می دهند. مطالعه ی درجه ی رضایت خانواده ها نیز، به همین نتایج منجر شده است. (رک. ساروخانی، 1370: صص69-68)
ملاک های گزینش همسر از دیدگاه اسلام
در تعالیم اسلام، هرچند برای نقش و اهمیت ملاک های فوق، توصیه هایی ارائه شده است ولیکن در مجموع آن ها پذیرفته شده و همچنین بر ملاک های دیگری نیز تأکید شده است. صفات مناسب برای همسر(زن)، بر اساس تعالیم اسلام به عبارت ذیل است:
الف)- صفات جسمانی؛ مانند سلامت، فرزندآوری[5]، دوشیزه بودن[6] و زیبایی های ظاهری مانند زیبایی چهره[7]، اندام[8] و موها[9]. البته رنگ پوست و نژاد به عنوان یک ملاک غالب و مسلط برای همسر مناسب، از نظر اسلام در نظر گرفته نشده است.[10]
ب)- صفات روان شناختی؛ از قبیل هوشمندی در حد مناسب[11]، صفات اخلاقی، حالات و رفتارهای مناسب مانند فروتنی در برابر همسر[12]، سهل گیری و نرم خویی[13]، امانت داری[14]، سپاسگزاری از همسر[15]، مهربانی و عشق به همسر و فرزندان[16]، تسلیم و همراهی در روابط جنسی[17]، صبر و بردباری در مشکلات می باشد. (سیوطی، 1404ق: ج1، ص152)
ج)- توانایی ها و ابعاد اقتصادی؛ مانند مهارت های ویژه در اداره خانه، کم بودن مهریه[18]، هزینه ازدواج و سایر مخارج شخصی[19] و یاری کردن مرد در مسائل زندگی[20].
د)- صفات دینی؛ که در اعتقاد به اموری مانند ایمان به خداوند و زندگی پس از مرگ[21]، دینداری[22]، تکیه و توکل بر خداوند در مشکلات زندگی باز می گردد. توصیه همسر به صبر[23]، تقوا و دوری از گناهان[24]، رعایت عفاف و پوشش شرعی[25] و دوستی و پیروی اولیای دین (ع)[26] ، برخی نمودهای عاطفی و رفتاری دینداری است.
ه )- شرایط اجتماعی و فرهنگی؛ که در این امور غالباً تشابه زوجین مورد نظر است. در برخی روایات توصیه شده است که با زنان برخی مناطق و اقوام ازدواج نکنید. (رک. حرعاملی، 1991: ج14، ص54) این روایات را می توان نوعی تأکید بر همسانی فرهنگی زن و شوهر دانست. تبیین دقیق تر آن است که این روایات به شرایط اجتماعی و فرهنگی مناطق فوق اشاره دارد که اخلاق و رفتارهای نامناسبی[27] را پرورش می دهد. در غیر این صورت، بر اساس تعالیم اسلام صرف زندگی در یک منطقه خاص یا تعلق به قومیت و ملیتی خاص، موجب برتری یا کهتری فرد نمی شود؛ بلکه پدیداری اقوام و نژادها، برای معارفه بیشتر انسان هاست. (حجرات، 13)
و)- ملاک های خانوادگی؛ خویشاوندی می تواند به عنوان یک ملاک مناسب برای همسرگزینی قرار گیرد؛[28] هرچند در برخی روایات، به اثر احتمالی و نامناسب چنین ازدواجی، اشاره شده است.[29] بنابراین، این ملاک نسبی است و انجام گرفتن چنین ازدواجی باید منوط به تحقق دیگر شرایط باشد. تعالیم اسلام بر مناسب بودن خانواده ی همسر بسیار تأکید دارد و اثرات خانواده ی زن و شوهر را بر فرزندان به عنوان یک رکن مهم در تربیت و پرورش آن ها در نظر می گیرد.[30] ازدواج با فردی که خود ویژگی های مناسبی دارد ولی اعضای خانواده او از صفات اخلاقی، باورهای دینی و رفتارهای مناسب برخوردار نیستند، به نحو آشکار نهی شده است.[31] تأثیر خانواده بر فرزندان چه از بعد وراثت و چه تربیت، مهمترین عامل شکل گیری شخصیت آن هاست.[32] از این رو، هرچند فرد می تواند با اراده و پشتکار تا حدودی بر این عوامل غلبه کند، ولی به علت اثرات عمیق و شدید این عوامل، اولیای دین (ع) به نحو موکّد توصیه می کنند که وضعیت خانوادگی فرد، به عنوان یک ملاک مهم در نظر گرفته شود. علاوه بر این، نحوه ی برخورد خانواده دختر با وی و برخورداری او از احترام و عزتمندی مناسب در میان اعضای خانواده، می تواند نشانه ای بر رفتار و صفات مناسب فرد باشد.[33]
ملاک های گزینش مرد
تعالیم اسلام برای گزینش یک مرد به عنوان همسر مناسب، علاوه بر ملاک های فوق، بر نکات دیگری نیز تأکید دارد که شامل موارد ذیل می شود:
- باورهای دینی مستحکم؛ به علت تأثیر بیشتر مرد بر زن در زندگی خانوادگی، برخورداری او از باورهای دینی و مذهبی مستحکم، بیشتر مورد تأکید قرار گرفته است.[34]
- حسن خلق؛ اولیای دین(ع)، حسن خلق را به عنوان یک ملاک اساسی در مرد اعلام نموده و به طور آشکار توصیه می کنند که در صورت بداخلاقی فرد، ازدواج با وی صورت نگیرد.[35]
- تقوا و پرهیز از گناه[36]؛ دوری از گناهانی مانند روابط نامشروع جنسی[37] و شراب خواری[38]، از ملاک های اساسی یک همسر مناسب است.
- توانایی مرد در اداره خانواده[39]؛ اولیای دین (ع) توجه به ثروت و طبقه اجتماعی و اقتصادی بالاتر را صریحاً نهی کرده اند.[40]
- گشاده دستی و دوری از بخل[41]؛
- روابط مناسب با والدین[42]؛ بدیهی است کسی که نتواند والدین خود را که بالاترین خدمت و فداکاری را در حق او انجام داده اند، خشنود سازد، در برقراری رابطه با همسر و فرزندان نیز مشکل خواهد داشت.
کفویت
تعالیم اسلام در گزینش همسر، بر اصل کفو به معنای همتایی و همانندی تأکید دارد. به عبارت دیگر، بهتر است زن و مرد در ویژگی های مناسب برای ازدواج، مشابه و تقریباً همتا[43] باشند. کفویت که مورد تأکید اولیای دین (ع) قرار گرفته، با قاعده همسان همسری قابل تطبیق است. البته این همسانی بیشتر در مورد ایمان تأکید شده و زن و مرد را به سبب ایمان، همتای هم دانسته اند[44] و ملاک های قومی، طبقاتی و اقتصادی را در همتایی در نظر نمی گیرند.[45] بنابراین، در کنار برخورداری فرد از ویژگی های مناسب، همتایی زن و مرد یک ملاک مهم برای گزینش همسر است. پس از همانندی و تشابه زن و مرد در اصل ایمان و باورهای دینی، تشابه مراتب ایمان و ویژگی های اخلاقی، نیز باید مورد توجه قرار گیرد. این که گفته شده اگر حضرت علی(ع) نبود، همتا و همانندی برای ازدواج با حضرت زهرا (س) در میان انسان ها یافت نمی شد،[46] اشاره به همانندی در مراتب ایمان و اخلاق دارد. در تعبیری دیگر آمده است که برخی از مؤمنان، همتا و همسان هم هستند.[47] از این رو، صرف ایمان باعث همتایی دو نفر نمی شود و باید مراتب ایمان و ویژگی های اخلاقی را نیز در نظر گرفت. تصریح قرآن به تعلق افراد پاک و وارسته به افراد پاک[48]، دلیل دیگری بر همتایی زن و مرد در تقوا، دوری از گناهان و دینداری است. (طباطبایی، 1374: ج15، ص115)
اولویت بندی ملاک های مختلف
پس از بررسی ملاک های همسر مناسب، میزان اهمیت و نقش آن ها در گزینش همسر نیز باید بررسی شود. آنچه در مورد ملاک های همسر مناسب بیان شد، به صورت فهرستی از ملاک ها بود ولی نقش آن ها و اولویت بندی بین ملاک ها از جهت نظری نیز باید در نظر گرفته شود. پس از آن باید در مقام عمل و گزینش مصادیق، شرایط هر فرد واقتضائات محیط اجتماعی در نظر گرفته شود؛ زیرا معمولاً افراد از همه ی ویژگی های مناسب یا از حد مناسبی از آن ها برخوردار نیستند. در این موقعیت، فرد دچار تعارض و مشکل در تصمیم گیری می شود.
ملاک های نظری که مطرح گردید، در یک مرتبه نیستند، بعضی از آن ها در همة شرایط و در هر زمان و مکان جاری و برخورداری از آن ها ضروری است که به آن ها ملاک های مطلق گویند و دیگر ملاک ها بر حسب شرایط زمانی و مکانی قابل تغییر و بازنگری است که به آن ها ملاک های نسبی گویند.
الف)- ملاک های مطلق
1)- ایمان
ایمان و باورهای دینی صحیح و در حد مناسب مهمترین ویژگی لازم برای همسر محسوب می شود. این شرط اساسی ترین ملاک مطلق است که در همه شرایط زمانی و مکانی، برای یک همسر مناسب ضروری می باشد. بنابراین، اگر فردی از ایمان و باورهای دینی در حد مناسب برخوردار نباشد، فاقد شرایط محسوب می شود؛ هرچند ویژگی های دیگر را در حد مناسب دارا باشد. کلمات اولیای دین (ع)[49] و آیات قرآن[50]، بر مطلق بودن شرط ایمان تصریح دارد: «زنان مشرک را تا ایمان نیاورده اند، به زنی مگیرید و کنیز مؤمن بهتر از آزاد زن مشرک است. هرچند زیبایی او شما را به شگفت آورد و به مردان مشرک تا ایمان نیاورده اند، زن مؤمن ندهید و برده ی مؤمن بهتر از مرد آزاد مشرک است. هرچند شما را به شگفت آورد، آنان شما را به سوی آتش فرا می خوانند....» (بقره،221)
بر اساس مضمون این آیه، ازدواج با افراد بی ایمان، فرد را از سعادت اخروی باز می دارد. بنابراین، چنین ازدواجی نباید صورت گیرد. نکته مهم در آیه مذکور آن است که حتی اگر با فردی از پایین ترین طبقات اجتماعی یعنی بردگان که نه تنها هیچ دارایی ندارند بلکه خود متعلق به فرد دیگری هستند، ازدواج صورت پذیرد، بهتر است تا با فرد آزادی که ایمان و باورهای دینی مستحکمی ندارد. امام باقر (ع) فرمود: «سزاوار نیست، مسلمان با غیر مسلمان ازدواج کند» ایشان حرمت این عمل را به آیة «و لا تمسکوا بعصم الکوافر»، استناد دادند. (کلینی، 1992: ج5، ص 358) صاحب نظران علوم اسلامی نیز بر اساس ادلة فوق، ایمان و باور دینی را شرط لازم برای همسر می دانند. (نجفی، 1362: ج30، ص93) ایمان و باورهای دینی، به عنوان یک نگرش اصلی و محوری به طور مستقیم و غیر مستقیم بر همه ی ابعاد شخصیت فرد، مانند هدف زندگی، ابعاد اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی زندگی، دیدگاه های فرد نسبت به شغل، ازدواج، تحصیل و حتی جنبه های جزیی تری، از قبیل تفریحات، علائق و ترجیحات رفتاری در زندگی اثرگذار است. (آذربایجانی، 1382: ص162) به جهات فوق تعالیم اسلام بر ملاک ایمان، بیشترین تأکید را دارد.
علاوه بر ایمان، تقوا نیز یکی از شرایط لازم و ضروری، جهت انتخاب همسر محسوب می شود. برخورداری از تقوا[51] در حدی است که همسر از گناهانی مانند زنا[52] و شرابخواری[53] دوری کرده و به طور علنی و آشکار مرتکب گناه نشود.[54] این ملاک نیز مطلق محسوب می شود و در صورتی که روشن شود، فرد مورد نظر فاقد چنین تقوایی است، انتخاب وی انتخاب مناسبی نخواهد بود.
2)- حسن خلق
مقصود از حسن خلق، رفتارها و تعامل های مناسب در زندگی، سازگاری و مدارا با افراد است.[55] اساس زندگی زناشویی، سازگاری، تفاهم و همکاری است که این امور فقط در پرتو حسن خلق فراهم می شود.[56] حسن خلق نیز به عنوان یک شرط لازم و ملاک مطلق برای همسر مناسب است که در همة شرایط زمانی و مکانی باید مورد توجه قرار گیرد. بنابراین، اگر فردی از حسن خلق در حد مناسب برخوردار نباشد، فاقد شرایط لازم محسوب می شود. به همین جهت، اولیای دین (ع)، صریحاً از ازدواج با افراد بدخلق را نهی کرده اند. (حر عاملی، 1991م.: ج14، ص54)
قابل توجه است که اگر در موقعیتی پس از ازدواج روشن شود که زن یا مرد ناسازگار و بدخلق است، نحوه ی برخورد با موضوع، متفاوت از مرحله ی گزینش همسر است. در این شرایط، اگر بدخُلقی به ناسازگاری شدید بین زن و مرد منجر شود، ادامه ی چنین زندگی مناسب نیست.[57] اما اگر بدخلقی در حد پایین تر و در برخی شرایط، روی دهد، صبر و مدارا و ادامه ی زندگی خانوادگی، بهترین شیوة مواجهه با مشکل است. روایاتی که به ثواب صبر و تحمل مرد یا زن در برابر بدخلقی همسر اشاره کرده است،[58] نیز مربوط به چنین شرایطی است. در غیر این صورت، اگر از ابتدا روشن شود که فردی بدخُلق است، دست کم چنین ازدواجی به دلیل عدم برخورداری یکی از شرایط لازم همسر، مناسب نیست. همچنین به دلیل این که حسن خلق یکی از ارکان مهم ایمان است[59]، بداخلاقی فرد نشانه ای از ضعف ایمان او نیز محسوب می شود و درجات ایمان افراد به حسن خلق آن ها مربوط می شود.[60] حسن خلق در خانواده نیز از ملاک های دینداری و کمال افراد محسوب می شود.[61] بنابراین، بداخلاقی موجب می شود، فرد در ویژگی ایمان نیز ناقص باشد.
3)- سلامت جسمانی و روانی
اگر فرد به بیماری جسمی لاعلاج یا بیماری روانی شدید دچار باشد، گزینش وی به عنوان همسر، مناسب نیست؛ زیرا چنین ازدواجی کارکردها و اهداف مورد نظر را تأمین نخواهد کرد. به همین جهت فقها در مواردی از نقصان جسمانی و روانی، ازدواج را فسخ شده اعلام می کنند.[62]
لازم به تذکر است که پس از آگاهی از برخورداری فرد از ایمان، تقوا و حسن خلق در حد مطلوب، رد کردن ازدواج بدون دلیل عرفی یا عقلی موجّه، ممکن است موجب بروز مشکلات اخلاقی در بعد فردی و اجتماعی شود. به همین جهت در کلمات اولیای دین (ع) آمده است: «وقتی خواستگاری پیدا شد که اخلاق و دینداری او را می پسندید، زمینه ازدواج با وی را فراهم کنید؛ در غیر این صورت فتنه و فسادی بزرگ زمین را فرا خواهد گرفت.[63]»
ب)- ملاک های نسبی
به غیر از این چهار صفت، سایر ملاک های اعلام شده، نسبی محسوب می شود. بدین معنا که با توجه به سایر ملاک ها، بود و نبود یا ضعف و قوتشان و موقعیت های زمانی و مکانی مختلف باید، آن ها را در نظر گرفت.
ملاک هایی که در گزینش همسر به طور نسبی باید در نظر گرفته شوند، عبارتند از:
1)- زیبایی و جذابیت ظاهری
زیبایی یکی از ملاک های مهم در پیوند ازدواج و استمرار آن است. حصول میل و علاقه متقابل و برطرف شدن نیازهای جنسی، مبتنی بر احساس زیبایی زن و مرد نسبت به یکدیگر است. جذابیت و کشش زیبایی، یک خصوصیت طبیعی است که در متون اسلامی شواهدی بر آن وجود دارد: «خداوند زیباست، زیبایی را دوست دارد...»[64] و «خوبی را نزد خوبرویان بجوئید، زیرا اعمال و رفتار آنان برای نیکویی شایسته تر است.»[65] اگر در ازدواج میل و علاقه وجود نداشته باشد، زمینة نارضایتی خانوادگی از ابتدا فراهم می شود. به همین جهت، علاقه و میل فردی که قصد ازدواج دارد، بسیار حائز اهمیت است و حتی بر میل و نظر والدین ترجیح دارد.[66] تأکید اولیای دین (ع) بر این پدیده روان شناختی یعنی گرایش عاطفی به طرف مقابل در زن[67] و مرد[68] در راستای تأمین اهداف مهم ازدواج از قبیل، حصول دوستی و عواطف شدید[69] بین زن و مرد و حمایت روانی[70] آن ها از یکدیگر است. بنابراین، توجه به زیبایی و جذابیت ظاهری، زمینة اساسی میل و علاقه ی دو طرف به یکدیگر را که ملاک مهم دیگری برای گزینش همسر است، فراهم می سازد. به همین جهت، بر اساس تعالیم اسلام، نگاه به چهره و اندام فرد مورد نظر، برای ازدواج در صورتی که قصد لذّتی در آن نباشد، نه تنها مجاز شناخته شده[71] بلکه مورد تأکید قرار گرفته است؛[72] زیرا این امر، زمینة استمرار عواطف مثبت بین زن و شوهر را فراهم می سازد.[73]نکته حائز توجه آن است که زیبایی و جذابیت مرد یا زن، باید نسبت به یکدیگر در نظر گرفته شود؛ زیرا زیبایی یک امر نسبی است و وابسته به سلایق اشخاص؛ از این رو، بهتر است زن و مرد در نظر یکدیگر از جاذبیت لازم برخوردار باشند، هرچند در نظر افراد دیگر، زیبا به نظر نرسند.
2)- فرزند آوری
از دیدگاه اسلام هرچند جذابیت ظاهری حائز اهمیت است لیکن برخی ملاک های دیگر مانند دینداری و فرزندآوری بر آن ترجیح دارد. بنابراین، اگر معلوم شود که فردی فرزندآور نیست، هرچند زیبا باشد، از شرایط قابل قبول برخوردار نخواهد بود.[74]همچنین اگر کسی فقط با تأکید و توجه به زیبایی فردی با او ازدواج کند، ممکن است نه تنها از زیبایی بلکه از صفات دیگری مانند دینداری وی محروم شود.[75] فرزند آوری به عنوان یک ملاک مهم در ازدواج، نقص در جذابیت ظاهری را جبران می کند؛[76] در حالی که در صورت نقص در فرزندآوری، فرد از شرایط لازم برخوردار نیست؛ هرچند دارای جذابیت ظاهری و کمال دینی باشد.[77] توجه صرف به ثروت نیز فرد را از جنبه های دیگر محروم می کند؛ در حالی که اگر تزویج بر اساس دینداری صورت پذیرد، زیبایی و ثروت نیز از جانب خداوند تأمین خواهد شد.[78] از آن جا که یکی از اهداف مهم ازدواج، تولید و پرورش فرزند است و از نیاز مهم روانی انسان ها تعلق و پیوستگی خصوصاً با فرزند است. (رک. مزلو، 1367: ص79) فرزندآوری به عنوان یک ویژگی مهم همسر مناسب در نظر گرفته شده است. البته در موارد نادری، پیش از ازدواج، می توان ناباروری مرد یا زن را تشخیص داد.
3)- کفویت
کفویت مشابه مفهوم همسان همسری در جامعه شناسی خانواده است. همچنان که همسان همسری دارای جنبه های متعدد است، مفهوم کفو نیز امری نسبی است و دارای مراتب متعدد است. بنابراین باید همتایی دو نفر، در جمع بندی همة ملاک ها در نظر گرفته شود. ممکن است فردی نسبت به همسرش در جنبه هایی بالاتر باشد، در حالی که همسر وی در جنبه های دیگری از او بالاتر است. در این رابطه به بعضی از کلمات اولیای دین (ع) اشاره می شود:
همتا و هم شأن به این است که فرد پاکدامن باشد و زندگی با او همراه با آسایش باشد.[79]
فردی در نامه ای به امام جواد (ع) اعلام می کند که من مثل و همانندی برای ازدواج با دخترانم نیافته ام. امام جواد(ع) در جواب او می فرماید که در مورد نیافتن مثل و مانند، فکر و توجه زیاد نکند بلکه اگر از اخلاق و دینداری خواستگاران رضایت داشت، دختران را به همسری آنان درآورد وگرنه فتنه و فساد بزرگ در زمین ایجاد می شود. (همان، ص373)
امام رضا(ع) نیز می فرمایند: «اگر ما می خواستیم اعضای خانواده خود را به افرادی که کاملاً همتا و هم شأن ما باشند، همسر دهیم، بدون همسر می ماندند...». (همان، ج75، ص 367) از مجموع این سه روایت روشن می شود که همتایی در ازدواج امری نسبی است و لازم است در برخی شرایط زمانی و مکانی از آن صرف نظر شود.
از این رو، اگر فرد داوطلب ازدواج، از ملاک های مطلق، از قبیل اخلاق و سلامت روان برخوردار بود، مناسب نیست که اصل ازدواج را به عنوان یک سنت مهم پیامبران الهی، به دلیل فراهم نبودن شخص همانند ترک نمود. از این جهت، با وجود این که همسران ائمه(ع) و پیامبر(ص) همتا و کفو آن ها نبودند، این امر باعث نشد که ائمه اطهار(ع) از ازدواج با آن ها خودداری کنند. (نک. قمی، 1370: ج1 ؛ ج2)
به نظر می رسد، جمله ای که در مورد حضرت فاطمه(ع) گفته شده است که اگر حضرت علی(ع) نبود، همتا و همانندی برای ازدواج با حضرت زهرا(س)، در میان انسان ها یافت نمی شد، اشاره به این واقعیت دارد که غیر از علی(ع) کسی همتای ایشان نبود. (حر عاملی،1991م.: ج14، ص49) و ممکن بود در غیر این صورت ازدواج ایشان مانند ازدواج بسیاری از فرزندان ائمه (ع) با همتای خود نباشد. بنابراین نمی توان گفت که ایشان به دلیل نبودن کفو و همتا، ازدواج نمی کرد. البته، لازم به ذکر است که خاندان پیامبر(ص) و معصومان دارای اختصاصاتی از جمله در ازدواج می باشند[80] که در این موارد نمی توان ایشان را با انسان های دیگر و شرایط عادی و طبیعی مقایسه کرد. در مقام تفسیر حدیث مذکور، دو تفسیر دیگر نیز بیان شده است که هر دو قابل نقض هستند:
الف)- «از آن جا که مرد بر زن استیلا دارد و از طرف دیگر غیرمعصوم بر معصوم استیلا ندارد»، لذا حضرت زهرا (ع) نمی توانستند با غیرمعصوم ازدواج کنند. بنابراین، تنها گزینه ایشان برای ازدواج حضرت علی(ع) بود.
این تبیین مورد تردید است؛ زیرا استیلا و به تعبیری قوّامیت مرد بر زن در خانواده، در محدوده ی وظایف خانوادگی است نه در همه ابعاد و رفتارهای زندگی. بنابراین اشکالی ندارد که زن معصومی به همسری مرد غیرمعصوم درآید. با این وجود به وظایف دینی و شرعی خود عمل کند. آسیه یکی از زنان الگو برای اهل ایمان بود که دعا کرد خداوند خانه ای در بهشت برای او بنا کند و او را از دست فرعون و رفتارهایش نجات دهد (رک. تحریم، 11). به همین جهت، زن معصوم می تواند به همسری غیرمعصوم درآید و در شرایطی ویژه نیز شهادت در راه خدا را برگزیند و هیچ گاه دست به رفتار خلافی نزند.
ب)- «فلسفه ازدواج حضرت زهرا (س)، ایجاد پاک ترین نسل بود و به همین جهت باید با بهترین فرد ازدواج می کرد تا والاترین فرزندان تربیت شوند.»
در نقد این بیان قابل ذکر است که به طور قطع مقام حضرت علی (ع) و حضرت زهرا (ع) از مقام فرزندانشان بالاتر است؛ با این وجود والدین حضرت علی (ع) و مادر حضرت زهرا (س)، به ظاهر معصوم نبودند، هرچند از مقام بسیار والایی برخوردار بودند. همچنین والدین پیامبر (ص) که بزرگ ترین شخصیت عالم انسانی می باشد، معصوم نبودند. علاوه بر این، مادران همه ائمه (ع) به استثنای امام حسن (ع) و امام حسین (ع) در ظاهر معصوم نبودند، ولی شخصیت بسیار والای آن ها، برای ایجاد نسلی پاک که به مقام ولایت، حجیت و انسان کامل رسیده اند، کافی بود. بنابراین، ایجاد نسل پاک، مشروط به صفت عصمت، به ویژه آن چه در چهارده معصوم (علیهم السلام) بود، نمی باشد. به همین جهت تبیین دوم نیز مورد تردید است یا دست کم قابل اثبات نیست و نقض هایی بر آن وارد می شود.
در هر صورت، همان گونه که گفته شد، معصومان (ع) اختصاصاتی از جمله در ازدواج دارند، ولی سنت و سیره همه آن بزرگان انجام ازدواج بود. از این رو، اظهارنظر در مورد ازدواج حضرت زهرا (ع) باید با تأمل بیشتری صورت گیرد. شاهد بر این امر، کلامی از رسول خدا (ص) است که فرمود: «من در میان شما و مانند شما ازدواج می کنم ولی ازدواج فاطمه (ع)، امری الهی است و مطابق دستور از آسمان انجام شده است.» (حر عاملی، 1991م: ج 14، ص 49، ح 5)
به همین جهت، طبق روایات وقتی زنی به بهانه رشد معنوی از ازدواج سربازمی زند، امام صادق (ع) به او می فرماید: «دست از این شیوه بردار، زیرا اگر قرار بود کسی به این عذر، ازدواج نکند، زنی اولی تر از حضرت زهرا(س) نبود.» (همان، ص117، باب 84) همچنین رسول خدا (ص) زنان را از این که به دلیل امور معنوی (که شاید مهم ترین توجیه باشد) از ازدواج سرباززنند، نهی نموده است. (همان)
در مجموع بر اساس تعالیم اسلام و برخی آیات قرآن کریم،[81] اصل حاکم، انجام ازدواج در صورت تحقق شرایط لازم مانند ایمان است و نبود سایر ویژگی ها نباید مانع انجام ازدواج شود.[82]
همسانی زن و مرد در امور فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی هرچند به سازگاری بیشتر آنان کمک می کند ولی نمی توان این امر را به عنوان ملاک لازم و قطعی در همة شرایط زمانی و مکانی برای همسر مناسب در نظر گرفت. آیات قرآن،[83] کلمات معصومان[84] (ع) و سیره ی عملی اولیای دین (ع) در ازدواج[85]، حاکی از این امر است که این ملاک نمی تواند جهت ترجیح افراد بکار رود. به عنوان نمونه، وقتی امام سجاد(ع) با زنی از بنی شیبان ازدواج می کند، یکی از اصحاب، به جهت تعلق زن به آن قبیله و ناشناس نبودنش اظهار خرسندی می کند. امام (ع) به او می فرماید: «تو را صاحب نظرتر از این حساب می کردم. خداوند به وسیله اسلام، پایین را بالا برد، ناقص را کامل کرد و افراد پایین جامعه را کرامت بخشید. مسلمان پست نیست. پستی، پستی جاهلیت است.» (همان، ص372) و «پیامبر(ص)، سیاه فقیر را به تزویج زن قریشی بسیار ثروتمند درآورد و فرمود: «من برای آسان شدن ازدواج ها چنین کردم. شیوه عمل رسول خدا(ص) را سنّت و رسم خودتان قرار دهید و بدانید که گرامی ترین شما نزد خدا با تقواترین شماست...» (مجلسی، 1983م: ج22، صص 437 ؛ 265)
تشابه زن و مرد در امور روان شناختی، از قبیل هوش، عواطف، تحصیلات و نگرش ها، در ضمن ملاک کفویت قرار می گیرد. زیرا این امور در پیوند دو نفر، استحکام و استمرار پیوند آن ها بسیار اثرگذار است. البته تشابه در این امور مانند ملاک کفویت، امری نسبی است و صرف نبود یا نقص در آن ها فرد را فاقد شرایط لازم نمی کند. در این مورد، باید شرایط زمانی و مکانی و شخصیت افراد داوطلب ازدواج در نظر گرفته شود. بدیهی است هرچه تشابه بیشتر باشد، فرد مورد نظر از شرایط بهتری برخوردار خواهد بود.
در میان صفات نسبی، مهمترینشان توجه به همسانی و تشابه زن و مرد است که از میان آن ها جنبه های روان شناختی افراد که در سازگاری و رضایت زناشویی بیشتر مؤثر است، باید ترجیح داده شود. این موارد عبارتند از: رفتار و شیوه ی برخورد در خانواده، نگرش های مربوط به زندگی خانوادگی، مانند فرزندپروری، مهار و تعدیل عواطف. در فرآیند گزینش همسر، پس از شناخت ملاک های لازم، تطبیق آن ها بر فرد مورد نظر، امری مهم و بسیار دشوار است. به طور کلی دو اصل مهم در فرآیند گزینش همسر، باید رعایت شود:
اول؛ شناخت شرایط لازم و سایر ویژگی های همسر مناسب و در مقابل صفات، حالات و رفتارهای مخل زندگی زناشویی خشنودکننده.
دوم؛ سعی در کسب اطلاعات لازم و کافی از فرد داوطلب ازدواج. بدین منظور با تحقیق در مورد ویژگی های فرد مورد نظر از محل تحصیل، کار و زندگی و در مورد خانواده او، از بخش مهمی از شخصیت فرد می توان اطلاع یافت. به علاوه، با برگزاری چند جلسه ملاقات و توجه به گفتار و سایر حالات غیر کلامی فرد، اطلاعات لازم برای تصمیم گیری به دست خواهد آمد. به نظر می رسد، هر چه دختر و پسر در فرآیند گزینش همسر به این دو اصل بیشتر پایبند باشند، انتخاب آن ها مناسب تر خواهد بود.
آن چه در مورد ملاک های ازدواج گفته شد، مبتنی بر جهان بینی اسلام است. از آن جا که اسلام، تأمین نیازهای عاطفی و جنسی، تولید و پرورش فرزندان صالح، حفظ افراد از آلودگی ها و تکامل اخلاقی و معنوی را از اهداف اساسی ازدواج می داند، ملاک های همسر مناسب را نیز در راستای تأمین همین اهداف در نظر می گیرد. از این رو، فردی که جهان بینی مادی دارد یا از باورهای دینی ضعیف برخوردار است، ممکن است، ملاک های مادی از جمله جذابیت ظاهری و شرایط اقتصادی را به عنوان اصلی ترین معیارها قرار دهد.
همچنین، اهدافی که برای ازدواج بیان شد، مربوط به غالب ازدواج ها، به ویژه ازدواج اول افراد است. تعداد اندکی از ازدواج ها نیز ممکن است، برای تأمین برخی اهداف دیگر صورت پذیرد. مثلاً فردی که همسر خود را از دست داده و دارای چند فرزند است، در ازدواج دوم دیگر توجهی به باروری فرد ندارد و ممکن است با فردی نابارور ازدواج کند و نیز در ازدواج هایی که گاه اهدافی کوتاه مدت برای آن ها در نظر گرفته شده، فقط به ملاک هایی مطلق و ضروری توجه می شود.
اثرات هدفمندسازی یارانه ها در حوزه سلامت
ارتقای کیفیت خدمات سلامت از منابع مالی یارانه ها
اصلاح ساختار نظام جامع مدیریتی اقتصادی بیمارستان
اقدامات اساسی در تخصیص منابع در نظام سلامت
بررسی مشکلات برنامه پزشک خانواده
بیمه سلامت و نقش بیمه های مکمل بر آن
تاثیر بیمه های مکمل بر قشرهای آسیب پذیر
توزیع عادلانه خدمات بهداشتی در ﺳﻴـﺴﺘﻢ ﻧﻈـﺎم ﺳـﻼﻣﺖ ﻛﺸﻮر
دریافت پول از بیمار بصورت مستقیم (یک خطای پزشکی)
راهکارهای اجرایی جهت اصلاح الگوی مصرف در بیمارستانها
راهکارهای قانونی و فرهنگی در مدیریت مصرف انرژی در سازمانها ، ادارات و مراکز پزشکی
رسانه ها در الگوی مصرف جامعه چه نقشی دارند؟
عوامل مؤثر بر قاچاق کالا
مدیریت انرژی در مراکز بیمارستانی
پیامبر اکرم(ص) درباره زن می فرماید: "الْمَرْأَةَ رَیْحَانَة"[1] یعنی زن گل است. یک موجود لطیف، که از نظر اسلام از جایگاه والایی برخوردار است و مهم ترین نقش زن، همسری، مادر بودن و مدیر تربیتی خانواده به خصوص فرزندان است. از نظر اسلام، بالاترین سرمایه زن، عفت و پاکدامنی اوست که از ایمان و آگاهی او سرچشمه می گیرد، و از ابتدای زندگی (تکلیف) تا انتهای آن (پایان عمر) جریان دارد. اگر این عفت در کنار علم و تجربه و اخلاق قرار گیرد ثمره اش زندگی موفق، فرزندانی مفید و مؤثر و خدمت گذار خواهد بود. بر عکس هر چه این سرمایه آسیب ببیند انسان در زندگی خود دچار مشکلات خواهد شد زیرا اگر این سرمایه خدشه دار شود در گام اول اعتماد خانوادگی (اعتماد بین زن و شوهر، مادر و فرزند، دختر و پسر و....) سلب خواهد شد و به دنبال آن پایه های زندگی سست و اختلاف و درگیری جای آرامش را خواهد گرفت. بنابر این یک دختر مسلمان یا حتی غیر مسلمان که خواهان زندگی موفقی است، باید نهایت سعی و تلاش خود را به کار گیرد تا این گوهر گرانبها حفظ شود، زیرا چه بسا که یک لذت زود گذر یک عمر پشیمانی بدون فایده را به همراه دارد! پس باید تمام دستوراتی که اسلام برای حفظ پاکدامنی، وضع کرده است در جامعه رعایت شود، اما از آنجا که آسیب هایی که متوجه یک زن است بسیار جبران ناپذیرتر است، لازم است که زنان در این راه بیشتر سعی و تلاش نمایند. دستوراتی نظیر پوشانیدن زیبایی های بدن در مقابل نامحرمان، خودداری از ارتباط و تماس های غیر ضروری با مردان بیگانه و نامحرم، خودداری از تردد در مکان های خلوت، خودداری از پذیرفتن شغل هایی که ناچار است با یک نامحرم ساعاتی را در یک محیط خلوت باشد و... . برای این که این دستورات را به طور کامل انجام دهیم لازم است به این نکته توجه داشته باشیم که خداوند متعال بر بندگانش مهربان است و هر دستوری را که صادر می کند یا خیری در آن است که بندگانش از آن بهره مند می شوند و یا به واسطه آن، شری را از آنها دفع می کند. هیچ یک از دستورات خداوند، گزاف و بیهوده نیست. حتما نفعی را به ما می رساند یا ضرری را از ما دور می کند. هر چند ما آن نفع و ضرر را الان به خوبی درک نمی کنیم! اگر اسلام از زن خواسته است که زیبایی خود را از نامحرم بپوشاند، وقار خود را حفظ کند و حتی نسبت به مردان نامحرم حالت تکبر به خود بگیرد و با خشوع و خضوع با آنها سخن نگوید، از آن جهت است که زن سرمایه گرانبهای خود را حفظ کرده و آن را در اختیار شریک زندگی خود (همسر) قرار دهد و در مقابل شوهر سرمایه خوبی داشته باشد، تا بتواند شوهر و فرزندان را پای بند زندگی نماید. زنی که دستورات اسلام را باور کرده باشد به هیچ قیمت و در هیچ شرایطی حاضر نیست که این دستورات را زیر پا بگذارد.[2] برای این که یک زن ازدواج موفقی داشته باشد علاوه بر عفت و پاکدامنی، باید از آئین صحیح همسر داری، برخورد با نزدیکان همسر، برخورد صحیح با ناهنجاری هایی که ممکن است در طول زندگی با آن روبرو شود نظیر فقر، بیماری، اعتیاد و... و نیز روش برخورد با حالات مختلف همسر (عصبانیت، کم روئی، پرروئی، کم حوصلگی و...) آگاهی کامل داشته باشد.[3] [1]- کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج5، ص 510، باب اکرام الزوجة، وسائل الشیعه، ج 20، ص 168، باب 87. [2]دستورات اسلام خطاب به یک زن مسلمان در رساله های عملیه به طور مفصل آمده است. [3]قبل از ازدواج مطالعه کتاب هایی که در رابطه با آئین شوهر داری توسط متخصصین تهیه شده است مانند "آئین همسر داری" نوشته آیت الله ابراهیم امینی بسیار مفید خواهد بود.
|
اثرات هدفمندسازی یارانه ها در حوزه سلامت
ارتقای کیفیت خدمات سلامت از منابع مالی یارانه ها
اصلاح ساختار نظام جامع مدیریتی اقتصادی بیمارستان
اقدامات اساسی در تخصیص منابع در نظام سلامت
بررسی مشکلات برنامه پزشک خانواده
بیمه سلامت و نقش بیمه های مکمل بر آن
تاثیر بیمه های مکمل بر قشرهای آسیب پذیر
توزیع عادلانه خدمات بهداشتی در ﺳﻴـﺴﺘﻢ ﻧﻈـﺎم ﺳـﻼﻣﺖ ﻛﺸﻮر
دریافت پول از بیمار بصورت مستقیم (یک خطای پزشکی)
راهکارهای اجرایی جهت اصلاح الگوی مصرف در بیمارستانها
راهکارهای قانونی و فرهنگی در مدیریت مصرف انرژی در سازمانها ، ادارات و مراکز پزشکی
رسانه ها در الگوی مصرف جامعه چه نقشی دارند؟
عوامل مؤثر بر قاچاق کالا
مدیریت انرژی در مراکز بیمارستانی
پرده اول« ... ها خانم جان ... یه بخت خیلی خوب تو فالت می بینم. کف دستت می گه که ماشااللّه وضع مالیش خیلی خیلی خوبه». «جان تو، ته فنجونت یه چیزی شبیه ظرف عسل می بینم ... چه قدرم یارو شکیله ... اِ اِ ... اینم شبیه بند کراوات می مونه ... به سلامتی». «حرکت ضربان قلبت و تأثیرش روی گردن بند، نشون می ده که ان شاءاللّه تا چند ماه دیگه داماد می شی ... ظاهراً عروس خانم یه دختر رعنای خوش قد و بالاست! ...». پرده دومآمارها، درد دل ها، جنگ ها و اعصاب خردکنی ها نیز حرف هایی برای گفتن دارند؛ بیشتر از حرف های رمّال ها، فال قهوه چی ها، کولی ها و ... . برای خیلی ها هنوز عصر شاهزادگان زیبای سوار بر اسب سفید از سرزمین رؤیاها تمام نشده است. امّا خیلی ها هم دیدگاه کاملاً متفاوتی از ازدواج پیدا کرده اند؛ امّا آنچه درست است، این است که تنها کسانی می توانند از ازدواج، تعریف درستی داشته باشند که آن را به راستی تجربه کرده باشند. دختر جوانی اقرار می کند: «ما تصوّر خیلی اشتباهی در مورد ازدواج داشتیم؛ فکر می کردیم هر وقت دلمان بخواهد می آییم خانه و هر وقت دلمان بخواهد می رویم بیرون. هر کاری که دوست داشته باشیم می توانیم بکنیم، مثلاً اگر دلمان خواست ظرف ها را می شوییم، دلمان نخواست نمی شوییم؛ ولی زندگی این شکلی نیست». بسیاری از جوانان، تصوّر صحیحی از ازدواج ندارند و این، نشانه عدم بلوغ ایشان است. زندگی زناشویی، زندگی خیالی و وهم آوری است با آرزوهایی که تاکنون به آن دست نیافته اند. بعضی از جوانان صرفاً می خواهند از اوضاع نامناسب حاکم در منزل، مدرسه یا محیط زندگی خود خلاص شوند. دختری به نامزد خود چنین می گفت: «اگر بدانی چه قدر خوش حالم که داریم ازدواج می کنیم. دیگر لازم نیست برای چیزی تصمیم گیری کنیم». مریم هم حرف های جالبی برای گفتن داشت. با او در دادگاه خانواده آشنا شدم؛ یکی از صدها مراجعه کننده ای که برای طلاق به دادگاه می آیند و حرف هایی می زنند که بوی هزاران سال تجربه می دهد. او می گوید: «مهمترین دلیلم برای ازدواج، فرار کردن از محیط خانواده بود و راه بهتری سراغ نداشتم. مادر و پدرم از هم جدا شده بودند و چهار سال بود که با پدر و نامادری ام زندگی می کردم. اعتیاد برادر بزرگ ترم هم مزید بر علت شده بود که هر روز در خانه دعوا، جر و بحث و کتک کاری باشد. شانزده سال بیشتر نداشتم که با آرش آشنا شدم و یک سال بعد تصمیم گرفتیم با هم ازدواج کنیم. آن زمان فکر می کردم که قرار است از جهنم خانه پدر، به بهشت خانه همسر قدم بگذارم؛ امّا حالا بعد از سه سال متوجه شدم که چه قدر اشتباه کردم. ای کاش راه مناسب تری برای مشکلات زندگی ام انتخاب می کردم!». زندگی زناشویی، نه یک زندگی خیالی است و نه حلّال مشکلات. بعد از ازدواج، مشکلات جدید، سر باز خواهد زد که شخص حتی تصوّر آن را نیز به ذهن خود راه نمی داد. لیلی می گوید: «همه لذّت زندگی همان یک سال اول است؛ امّا پس از آن، گویی از خواب بلند شوی و یا از عرش، تو را به زمین بیاورند و وادارت کنند که روی زمین سخت راه بروی. این اوضاع، وقتی بدتر شد که من در بیست سالگی، مادر بودن را تجربه کردم. بعضی از وقت ها همه چیز از کنترلم خارج می شد، به طوری که فقط می نشستم و ساعت ها گریه می کردم!». بسیاری از جوانان نیز انتظاری از رابطه جنسی دارند که واقع بینانه نیست. بسیاری از اوقات، احساسات جوانی، افکار شخص را مخدوش می نماید و مانع می گردد که وی به ضعف های همسر آینده خود پی ببرد. برای انجام دادن وظایفم آمادگی ندارم!عروس جوانی می گوید: «اوایل، همه چیز خوب بود؛ امّا حالا همسرم فکر می کند، همان قدر که اهمیت دارد وقتش را با من صرف کند باید با دوست هایش هم صرف کند ... او از هیچ کدام از کارهای دوران مجردی اش دست برنداشته و هنوز هفته ای یک بار با دوستانش ـ که همگی هم مجرد هستند ـ به گردش و تفریح می روند و گاهی شب ها هم نمی آیند. او مسئولیت یک مرد متأهل را نمی فهمد و اصلاً از عهده وظایفش برنمی آید. فکر می کردم من تنها شخص زندگی او خواهم بود، امّا فریب خوردم». متأسفانه امثال این وقایع، نشانگر تصوّر غلطی است که در میان مردان مجرد که بدون آمادگی کامل ازدواج می کنند وجود دارد. آنان فکر می کنند که اکنون به عنوان یک شوهر می توانند به نوع زندگی ای که در حالت تجرّد داشته اند، ادامه دهند. در مورد کار طاقت فرسا و حمایت مالی از خانواده چه می توان گفت؟ پویا هم حرف های جالبی برای گفتن دارد: «یادم می آید وقتی اوّلین کارم را پیدا کردم باید هر روز ساعت پنج صبح از خواب بیدار می شدم، تا ساعت هفت، به موقع سر کارم حاضر باشم. بعد از یک مدت با خودم فکر کردم که چه کار مشکلی دارم. این در حالی بود که وقتی به خانه برمی گشتم، شادی اصلاً مرا درک نمی کرد و هیچ چیزی مطابق میلم نبود. شادی، دختر خاله ام بود. وقتی با او ازدواج می کردم، درهای خوش بختی را به روی خود باز می دیدم؛ امّا حالا آرزوی دوران تجردم را دارم». مراد می گوید: «وقتی مجرد هستی، هر کاری که دلت بخواهد می توانی انجام بدهی؛ نه وظیفه ای، نه پول درآوردنی. هر وقت دلت می خواست بلند می شدی، سر کار می رفتی و اگر هم کاری نبود با پول توجیبی ای که از پدر می گرفتی، زندگی ات می چرخید؛ امّا حالا ... من نمی فهمم که اصلاً چرا باید من خرج همسرم را بدهم؟!». آرزوی نوزده ساله به یکی از مشکلات عمومی عروسان جوان اشاره می کند: «تلویزیون تماشا کردن و خوابیدن را به تمیز کردن خانه و درست کردن غذا ترجیح می دهم. وقتی مهمانی به خانه ما می آید، می خواهم از خجالت آب شوم. خانه پدر و مادرم و پدرشوهر و مادرشوهرم همیشه تمیز و مرتب است؛ امّا خانه و زندگی من، همیشه نامرتب است. بهتر است از آشپزی ام چیزی نگویم که افتضاح است. همیشه یا غذا را می سوزانم یا خودم را. یک بار هم کم بود سر از بیمارستان دربیاورم. وقتی یادم می آید که دوران مجردی ام چه طور همه چیز، حاضر و آماده بود و همه وظیفه من به رفتن مدرسه خلاصه می شد، گریه ام می گیرد». ستاره بیست ساله می گوید: «سال اول زندگی به طور غیر منتظره ای صاحب فرزند شدم. کارهای خانه، ضعف جسمی، نگه داری بچه و بی مسئولیتی همسرم، همه چیز را به شکل کابوسی درآورده بود. دختر که بودم تصور اشتباهی از بچه داشتم؛ فکر می کردم شبیه عروسک بازی است، هر وقت دلت بخواهد با او بازی می کنی و هر وقت نخواستی کنارش می گذاری؛ امّا حالا وقتی مجبورم شب ها هر یک ساعت از صدای گریه اش از خواب بلند شوم و برایش شیر درست کنم یا پوشاکش را عوض کنم، به فکر ابلهانه ام خنده ام می گیرد. یک سال است که آرزوی یک خواب راحت را در دل می پرورانم». بعضی از عروسان جوان هم تلویزیون را هووی خود معرفی می کنند. آنان از در دسترس نبودن همسرشان گله مند هستند و می گویند: وقتی هم که از سر کار می آیند، جلوی تلویزیون می نشینند و سریال می بینند و تا نصف شب هم برنامه نود و فوتبال تماشا می کنند! با مشکلات مالی چگونه کنار بیاییم؟مشکلات مالی، عامل دیگری است که موجب اختلافات در زندگی زناشویی زوج های جوان می شود. چهل و هشت زوج جوان که سن آنان هنوز به بیست سال نرسیده بود، سه ماه بعد از ازدواجشان اقرار کردند که بزرگ ترین مشکلشان در زندگی، پرداخت «مخارج خانواده بر طبق درآمدشان» بوده است. بعد از حدود سه سال، از سی و هفت درصد از این زوج ها همین سؤال دوباره پرسیده شد. بزرگ ترین مشکل آنان همچنان مشکل مالی بود و اضطراب آنان از این مسئله حتی بیشتر هم شده بود. آرش می گوید: «زندگی چه لذتی دارد وقتی آدم، هیچ وقت پول ندارد تا چیزهایی را که می خرد راضی اش کند»؟ وقتی مقدار کمی درآمد داری و آن قدر هزینه های جورواجور، که پول حتی به نیمه ماه هم کفایت نمی کند، ممکن است کلی جر و بحث و ناراحتی به وجود بیاید». متأسفانه در کشور ما، قشر نوجوان و جوان، بالاترین نسبت بی کاری و کمترین میزان درآمد را دارا هستند. برای همین، مشکل مالی در صدر مشکلات جوانان قرار دارد. علی می گوید: «مدتی بعد از شروع زندگی، متوجه شدیم که دخل و خرجمان با هم نمی خواند و هر چه می دویدم، آخر برج، کم می آوردم. تصمیم گرفتم تا با رفتن به خانه پدرم و مادرم و زندگی در طبقه دوم خانه آنها اجاره خانه را از سایر هزینه های زندگی ام کم کنم که این، شروع ماجراهای دیگر بود. همسرم که از اول هم با این قضیه موافق نبود، بنای ناسازگاری با مادرشوهرش را گذاشت. کار به جایی رسیده بود که سر کوچک ترین چیزی جر و بحث سر می گرفت و کلی اعصاب خردکنی به وجود می آمد». از سویی بالا رفتن سطح توقعات و آنچه جوانان، ایده آل خود می پندارند، تلاش و جدیت بیشتری می خواهد. اغلب جوانان در ابتدای زندگی می خواهند صاحب همه آن چیزهایی بشوند که پدر و مادرهایشان در ظرف سال ها به دست آورده اند و این افزایش توقعات، دل سردی بیشتری را برای آنان به ارمغان خواهد آورد. اگر این توقعات کاهش نیابد و زوج های جوان نگرش بچگانه ای در مورد مادیات داشته باشند، شروع دردسرهای بزرگ تری خواهد بود که حتی درآمد کلان نیز به آن پایان نخواهد داد. متأسفانه تعدادی از زوج های جوان بخصوص دختران جوان، انتظاراتی از همسران آینده شان دارند که برای آنان مقدور نیست. یک همسر جوان می گوید: «وقتی با نامزدم ازدواج کردم، چون او نیز مانند من از طبقه متوسط جامعه بود، فکر می کردم که توقعاتش نیز به همان میزان کم خواهد بود؛ امّا متأسفانه او می خواست همه آنچه در زندگی مجردی اش به دست نیاورده بود و به عبارتی همه کاستی ها را در زندگی مشترکش به دست آورد. گرفتن مراسم عروسی سنگین در بزرگ ترین تالار شهر، خریدهای آنچنانی، بهانه تراشی ها و ... آن قدر مرا کلافه کرد که خیلی زود، منجر به جدایی شد». گاهی این افزایش توقعات، دو طرفه است. زوج های جوان برای فراهم کردن خواسته هایشان به قرض کردن از این و آن روی می آورند و در همان روزهای اول زندگی، تا گلو در قرض فرو می روند و به قول بعضی ها طلبکارها به کابوس های زندگی شیرین زناشویی منجر می شود. این زوج ها تصور دقیقی از خواسته های خود ندارند. مطمئناً هیچ کس نمی تواند منکر موارد قوّت و مثبت زندگی زناشویی شود. ازدواج و تشکیل زندگی همچنان که می تواند بسیار مسرت بخش باشد، ممکن است به درد و تلخ کامی نیز منجر شود. در یک ازدواج، آنچه مهم است. هدف ابتدایی است. به راستی هدف از زندگی مشترک چیست؟ آیا پیمان مقدس و پاک ازدواج را صرفاً برای رهایی از مشکلات یا رسیدن به ناکامی هایتان می خواهید؟ این هدف نشان می دهد که شما تا چه اندازه آمادگی ابتدایی برای ازدواج را دارید. از سویی دیگر تا چه اندازه خود را آزموده اید؟ آیا به خوبی با وظایف یک زن یا شوهر آشنا هستید و می توانید به خوبی از عهده آن بربیایید؟ یا فکر می کنید چون اکنون طرف مقابلتان را دوست دارید پس در زندگی آینده نیز نیاز چندانی به ایفای وظایف نخواهید داشت!؟ آیا خواهید توانست از فراز و نشیب های یک زندگی مستقل که بار آن صرفاً برعهده شما و شریک زندگی تان است به خوبی بربیایید؟ آیا برای مشکلات مالی فکری کرده اید؟ آیا به خوبی هزینه ها، درآمدها، خواسته و انتظارات خود را از یک زندگی مشترک برآورد کرده اید؟ اگر جواب شما به تمامی پاسخ ها، صادقانه، مثبت است، می توانید با یافتن همسر مناسب، آمادگی خود را برای زندگی زناشویی امتحان کنید و در غیر این صورت، بهتر است کمی تأمل نمایید. در هر حال، ازدواج، امری پسندیده است و خداوند، همسر را مایه آرامش و الفت قرار داده است. امام سجاد(ع) در حدیثی می فرماید: «حق همسر تو آن است که بدانی خدا او را مایه آرامش و الفت تو قرار داده و این را از جمله نعمت های بزرگ خدا بشمار آوری و از این رو در رفتار خود با او مدارا کنی و احترام او را نگه داری ...».(1) 1 . مستدرک، کاب نکاح، باب 65، خبر 6 . http://www.hawzah.net/ مطالب پیشنهادی |
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
در شماره پیشین به بیان اصول انتخاب همسر با تکیه بر آیه «هن لباس لکم و انتم لباس لهنّ» اشاره شد که عبارت بود از اصل همسر گزینی، اصل اختیار و اصل تناسب. اکنون به آخرین اصل در این باره می پردازیم.
دقت در انتخاب لباس از اصول مهمّی است که هر فرد برای خرید لباس در نظر می گیرد. مسلّما هر شخصی بدون مقدمه وارد فروشگاه لباس نمی شود، بلکه نخست نیاز خود به لباس را مورد توجّه قرار داده و بر اساس آن، نوع لباسی را که نیازمند آن است تعیین می کند. پس از آن که برای خود مشخص کرد چگونه لباسی را مد نظر دارد، نوع فروشگاههایی که عادتا این گونه لباس را عرضه می کنند، شناسایی کرده و برای خرید به آنها رجوع می کند.
از آنجا که انتخاب همسر انتخاب لباس دائمی است از حساسیّتی به مراتب بیشتر برخوردار است. در آغاز فرد داوطلب ازدواج باید نیاز خود به ازدواج را احراز کند. در مرحله بعد لازم است معیارهای همسر شایسته برای خود را مورد توجّه و دقت نظر قرار دهد و بر اساس عقل و منطق مشخّصات همسر خود را در دو بخش ویژگیهای ضروری و خصوصیات ترجیحی تعیین کند. پس از آن نوبت به این می رسد که مواردی را که وجود ملاکها در آنها محتمل است، شناسایی کرده و سپس اقدام به خواستگاری رسمی بنماید.
هر یک از مراحل فوق نیازمند دقت و بررسی خاصی است که اگر لحاظ نشود، پیامدهای تلخی را به بار می آورد. ولی این پایان راه نیست، بلکه پس از تعیین اصل نیاز، معیارهای انتخاب و یافتن موارد مناسب احتمالی، نوبت به آن می رسد که وجود معیارهای از پیش تعیین شده را در موارد احراز کنیم.
در اینجا به بررسی برخی از مصادیق اصلی دقت در انتخاب همسر می پردازیم.
فردی که قبل از خرید لباس ویژگیهای لباس مورد نیاز خود را به دقت تعیین می کند، علاوه بر آن که در انتخاب صحیح توفیق بیشتری می یابد، از اتلاف وقت و پرسه زدن بیهوده در کوچه و بازار رهایی می یابد. چنین فردی می داند چه می خواهد، چرا چنین می خواهد و کجا باید دنبال آن بگردد. این آگاهی خود عاملی مؤثر در انتخاب صحیح و کامیابی از ازدواج عاقلانه به شمار می رود.
بین فلاورز، 148 زوج را که قبل از ازدواج آزمونی را در زمینه ازدواج تکمیل کرده بودند، مورد بررسی قرار داد. از جمع این زوجها 59 زوج زندگی زناشویی سعادتمندی داشتند، 53 زوج از هم جدا شده بودند و 36 زوج بعد از شرکت در آزمون برنامه ازدواج خود را لغو کرده بودند.
فلاورز آزمونهای پیش از ازدواج این زوجها را مقایسه کرد و با کمال تعجّب به این نتیجه رسید که با توجه به امتیازات به دست آمده در هر آزمون می توان با دقت 86 درصد پیش بینی کرد که چه زوجهایی از زندگی زناشویی خود ناراضی خواهند بود. در ضمن مشخص شد که زوجهای خوشبخت هم با احتمال 79 درصد پیشاپیش مشخص می شوند. با توجه به نتایج به دست آمده زوجهایی که پس از شرکت در آزمون، برنامه ازدواج خود را لغو کرده بودند، اقدامی عاقلانه انجام داده بودند؛ زیرا نتایج آزمون آنها شبیه نتایج آزمون کسانی بود که زندگی زناشویی بد فرجام داشتند.
دو نکته مهم که از تحقیق فوق به دست می آید آن است که دقت و بی دقتی داوطلبان ازدواج قبل از ازدواج نقش مهمی در نتیجه آن دارد و این نتیجه تا حدود زیادی قابل پیش بینی است. دیگر آن که افرادی که بدون دقت و آگاهی اقدام به انتخاب همسر کردند، پس از انجام آزمون متوجه بی توجهی خود شده و از تصمیم بی مبنای خود منصرف شدند.
بررسی هایی از این قبیل اسباب امیدواری است و نشان می دهد که در کار انتخاب همسر هم نظم و قاعده ای وجود دارد. دیگر نمی توانیم بگوییم که نمی دانیم چه عواملی ازدواج ما را به شکست می کشاند.
یکی از نکات مهمّ در تعیین معیارهای گزینش همسر آن است که از یک جانبه نگری احتراز شود. همان طور که در انتخاب لباس فقط یک ویژگی آن مانند زیبایی را مدّنظر قرار نمی دهیم بلکه سایر مشخصات همچون اندازه، رنگ، طرح، جنس، شرکت تولیدی و قیمت آن را نیز به دقت بررسی می کنیم، در انتخاب همسر که لباسی برای یک عمر است نیز باید دقت بیشتری به خرج داده و معیارهایی همه جانبه برای آن لحاظ کنیم. پیشوایان دینی نیز ما را به پرهیز از یک سو نگری فرا خوانده و معیارهای همه جانبه ای را برای گزینش همسر ارائه داده اند که به اختصار به آنها اشاره می کنیم:
اولیای الهی توجه به جایگاه خانواده فرد را از معیارهای ویژه انتخاب بر شمرده اند. رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در حدیثی مردم را از ازدواج با «خضراء الدمن» بر حذر داشتند. از آن حضرت در مورد ماهیت «خضراء الدمن» سؤال شد و آن حضرت پاسخ دادند: «المرأة الحسناء فی منبت السوء» «زنی زیبا که در محیطی نامناسب پرورش یافته باشد».
فردی از رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) در مورد ازدواج راهنمایی خواست. آن حضرت فرمود:
«انکح و علیک بذات الدین»؛ «ازدواج کن و فردی دین دار را برگزین».
در منابع اسلامی خصوصیات اخلاقی متعددی همچون حسن خلق، گذشت، حیا و عفت، عطوفت، و... در گزینش همسر مدّ نظر قرار گرفته است.
علاوه بر اصل زیبایی که در انتخاب همسر مورد توجه متون دینی قرار گرفته، به برخی مسائل مصداقی نیز توجه شده است:
عن النبی (صلی الله علیه و آله): «اذا اراد احدکم ان یتزوّج فلیسأل عن شعرها کما یسأل عن وجهها فان الشعر احد الجمالین»
«هرگاه فردی از شما درصدد ازدواج برآمد همان طور که در مورد چهره همسر سؤال می کند، در مورد موی او نیز سؤال کند، چرا که مو یکی از دو زیبایی است».
علاوه بر موارد مذکور، معیارهای دیگری نیز در منابع روایی ذکر شده است.
از آنچه ذکر شد موضوع همه جانبه نگری در تعیین معیارها به روشنی برداشت می شود.
هر فردی مایل است لباسی تهیه کند که زیبا، بادوام، محصول شرکتی معتبر، متناسب، ارزان، خوش رنگ و... باشد، ولی چون عملاً دست یابی به چنین لباسی بسیار دشوار است، ناچار باید معیارهای مورد نظر را اولویت بندی کرد و بر اساس مهم ترین معیارها دست به انتخاب زد. در انتخاب همسر، برخی افراد صرفا معیارهای ایده آل خود را در نظر گرفته و به دنبال مصداق هماهنگ با آن می روند، ولی ممکن است چنین مصداقی وجود خارجی نداشه یا در صورت وجود، قابل شناسایی نبوده و حتی در صورت شناخت ممکن است او نیز برای خود معیارهای دیگری در نظر داشته باشد.
بر این اساس، لازم است معیارهایی را که در مرحله قبل معین کرده ایم، اولویت بندی کنیم. برخی معیارها از تأثیر بیشتری در زندگی زناشویی برخوردارند و تأثیر آنها تا آخر زندگی مشترک ادامه یافته و حتی به زندگی در جهان دیگر نیز کشیده می شود. گروه دیگری از معیارها در عین آن که در زندگی همسران نقش ایفا می کنند ولی از تأثیر عمیق و بادوامی برخوردار نیستند. آنچه در گزینش همسر باید مورد دقت قرار گیرد، وجود معیارهای دسته اول در فرد مورد نظر است و در صورت عدم احراز این ویژگیها نباید به این ازدواج تن داد. ولی معیارهای دسته دوم در عین اهمیّت، به گونه ای قابل اغماض بوده و می توان از برخی از آنها به خاطر مصالح مهم تر صرف نظر کرد.
این تفکیک و اولویت بندی معیارهای انتخاب همسر در متون دینی مورد توجه قرار گرفته و در جایی که یک معیار اهمّ با معیار مهمّ در تقابل باشد، جانب معیار اهمّ گرفته شده است.
به عنوان مثال در سوره بقره آیه 221 خداوند متعال به مقایسه ایمان و زیبایی به عنوان دو معیار انتخاب همسر پرداخته، اولویت اوّل را به شاخص ایمان داده و زیبایی را در درجه بعد مورد توجه قرار داده است.
و لا تنکحوا المشرکات حتی یؤمنَّ و لامة مؤمنة خیر من مشرکة ولو اعجبتکم...
«با زنان مشرک تا ایمان نیاورده اند ازدواج نکنید و کنیز با ایمان از آزاد زن مشرکه بهتر است، اگر چه [زیبایی یا ثروت یا موقعیت او] شما را به شگفتی درآورد. و زنان خود را به ازدواج مردان مشرک در نیاورید، و همانا برده با ایمان از آزاد مشرک بهتر است هر چند [زیبایی و موقعیت و ثروت او] شما را به شگفتی وا دارد.»
در این آیه شریفه ایمان حتی از موقعیت اجتماعی نیز برتر دانسته شده، به گونه ای که برده با ایمان بر فرد آزاد بی ایمان ترجیح داده شده است. در روایتی از امام باقر (علیه السلام) آمده است:
«اعلموا ان السوداء اذا کانت ولودا احبّ الیّ من الحسناءالعاقر»
«آگاه باشید که زن زشتی که فرزند آورد نزد من از زن زیبای نازا محبوب تر است».
در این حدیث بین دو ویژگی زیبایی و تولید مثل، خصوصیت دوّم در اولویت قرار گرفته است.
به هر حال، لازم است فرد داوطلب ازدواج خصوصیات مورد نظر را بر اساس نقش و اهمیت آن در زندگی طبقه بندی نموده، احراز خصوصیات کلیدی را مورد توجه قرار داده و در صورت احراز آنها فقدان برخی از خصوصیات کم اولویت را مورد اغماض قرار دهد.
همچنان که آخرین مرحله خرید لباس تطبیق معیارهای در نظر گرفته شده با لباس مورد نظر است، در گزینش همسر نیز سرانجام باید وجود معیارها را در فرد احراز کرد.
در اینجا به بررسی برخی از شیوه های تطبیق معیار بر مصداق می پردازیم:
فردی که از قدرت تطبیق معیار بر لباس مورد نظر برخوردار نیست، معمولاً نظر کارشناس را مورد توجه قرار داده و با او به مشورت می پردازد. در انتخاب همسر نیز موضوع مشورت با کارشناس از اهمیت ویژه ای برخوردار است. البته در انتخاب کارشناس نیز باید دقت لازم را به خرج داد، در غیر این صورت راهنمایی به شدت سطحی و در نهایت مخرّب خواهد بود. برای مثال کتاب پر فروش مارگارت کِنت با عنوان «ازدواج با مرد دلخواه» با افتخار می گوید: این کتاب شیوه های زرنگ بازی را آموزش می دهد. با خواندن این کتاب راههای سلطه جویی و فریب دادن دیگران را می آموزید و اجازه نمی دهید دیگران شما را مورد سلطه جویی قرار دهند. بعد خانم کنت با اشاره به 2 نکته برای انتخاب مرد مورد نظر می گوید: مهم نیست چه قیافه ای دارید، چه گذشته ای داشته اید و چند ساله هستید.
به طور خلاصه مشاور ازدواج باید فردی متدین، خیرخواه، آگاه به مشاوره، خبیر در مسائل خانواده و انتخاب همسر، بی طرف، امین و رازدار باشد.
عامل دیگری که در احراز معیارها مؤثر است، تحقیق از کسانی است که به نحوی لباس مورد نظر را می شناسند یا با آن سروکار داشته اند. در انتخاب همسر تحقیق مهم ترین عامل شناخت بوده و از آنجا که فرد را در گستره ای وسیع و در طول زمان مورد بررسی قرار می دهد، بسیار حایز اهمیت می باشد. برخی نکاتی که فرایند تحقیق در گزینش همسر را نتیجه بخش تر می سازد، عبارت است از:
- تحقیق در مورد خود فرد، خانواده و دوستان او؛
- تحقیق از دوستان، همسایگان، فامیل، آشنایان، اهالی مسجد و...؛
- انجام تحقیق توسط فرد با تجربه، امین، بی طرف، با حوصله، صادق و...؛
- تحقیق در مورد ابعاد مختلف فرد و عدم اکتفا به یک بعد خاص؛
- طرح سؤالات عینی و جزیی و عدم اکتفا به پاسخهای کلّی؛
- جمع بندی دقیق نتایج حاصل از تحقیق.
بر خلاف موضوع انتخاب لباس که در آن گفت گو با لباس منتفی بوده و خریدار با فروشنده صحبت می کند، در گزینش همسر علاوه بر گفت گو با پدر و اطرافیان فرد، گفت گو با خود فرد نیز حایز اهمیت بوده و در کسب شناخت نسبت به شریک زندگی آینده نقش مؤثری دارد. توجه به نکات زیر می تواند فرایند گفت گو را از تأثیر بیشتری برخوردار نماید:
- پیش از جلسه سؤالات مورد نظر به صورت همه جانبه در نظر گرفته شود؛
- با طرح سؤالات عینی پاسخ دقیق تری دریافت و به پاسخهای کلّی و مبهم بسنده نشود؛
- در نحوه طرح سؤال، حتی الامکان موضع سؤال کننده مشخص نباشد تا طرف مقابل دیدگاه واقعی خود را ابراز کند؛
- در خلال پرسش و پاسخ، رفتار و حالات فرد مقابل ارزیابی شود؛
- ابهاماتی که در خلال تحقیق بروز کرده، در جلسه گفت گو مورد توجه قرار گیرد؛
- در پاسخ به سؤالات طرف مقابل کوتاهی نکرده و به طور شفاف به آنها پاسخ داده شود؛
- بهتر است جلسات گفت گو در منزل دختر برگزار شود و از برگزاری جلسات در محیطهای غیر رسمی چون پارک و... خودداری شود؛ چون علاوه بر آن که طرح سؤالات جدّی در این گونه محیطها به دور از واقعیت است، به دلیل غلبه فضای احساس بر تعقل، زمینه دلبستگی فراهم شده و آن فرد را از توجه به نقاط ضعف احتمالی طرف مقابل باز می دارد.
در خرید لباس پس از انتخاب اولیّه، فرد خریدار وارد اتاق پرو شده و هماهنگی خود با لباس مورد نظر را به طور عینی مشاهده کرده و پس از احراز آن، اقدام به خرید لباس می کند.
برخی بر این باورند که در انتخاب همسر نیز لازم است چیزی به اسم اتاق پرو وجود داشته و مثلاً دو طرف قبل از ازدواج مدتی با هم رابطه و رفت و آمد داشته باشند تا از خصوصیات هم شناخت بیشتری پیدا کرده و پس از احراز تناسب اقدام به ازدواج کنند.
برای بررسی این دیدگاه لازم است نخست علت تعبیه جایگاه پرو در فروشگاههای لباس را بررسی کنیم. فروشندگان لباس با وجود محدودیت مکانی، محلی را به عنوان اتاق پرو اختصاص می دهند تا فرد خریدار از تناسب خود و لباس از نزدیک مطمئن شود و در عین حال فروشنده نیز از عدم استفاده بی جای لباس و بروز آسیب های اجتماعی به آن اطمینان حاصل کند. فروشنده آگاه می داند که برای احراز تناسب همین مقدار کافی است و اگر بخواهد لباس را به مدّتی طولانی در اختیار فرد قرار دهد کاری عاقلانه انجام نداده است؛ چون لباس عاریتی ایمن از آسیب نخواهد بود.
در انتخاب همسر نیز لازم است همه مقدمات شناخت از جمله گفت گو به میزان لازم، تحقیق، مشورت و... انجام شود و جلسه گفت گو نیز خود به مشابه اتاق پرو است، ولی به دلایلی که در زیر به برخی از آنها اشاره می شود، ارتباط قبل از ازدواج توصیه نمی شود:
- در این گونه رابطه ها قصد طرف مقابل از ازدواج محرز نیست؛
- در این گونه روابط ابراز گفتار و رفتار تصنّعی محتمل است؛
- از آنجا که چنین روابطی زمینه دلبستگی را فراهم می کند، از رابطه نتیجه عکس حاصل می شود و فرد وابسته چشم خود را به روی نقاط ضعف طرف مقابل می بندد؛
- این گونه روابط از بعد اجتماعی نیز پیامدهای نامطلوبی داشته، و در صورت عدم تحقق این ازدواج، فرد را در ازدواجهای بعدی با مشکل مواجه می سازد؛
- در این گونه روابط تضمینی برای سوء استفاده جسمی و جنسی وجود ندارد؛
- آموزه های دینی مجوّز چنین روابطی را نداده است.
با این نگاه اجمالی روشن شد که خداوند متعال در بیانی موجز و با مثالی ملموس مهم ترین اصول مربوط به انتخاب همسر که عبارت از چهار اصل همسرگزینی، اختیار، تناسب و دقت می باشد را مورد توجه قرار داده و توجه جوانان را به این اصول جلب کرده تا از زندگی توأم با آرامش و تعالی برخوردار شوند.
1. در جستجوی عشق زندگی، ص 194.
2. سبزه مزبله.
3. وسایل الشیعه، ج 20، ص 48.
4. همان، ص 50.
5. همان، ص 28.
6. همان، ص 29.
7. همان.
8. همان، ص 32.
9. محمد بن علی بن الحسین بن بابویه قمی، من لا یحضره الفقیه، قم، انتشارات جامعه مدرسین، 1413، ج 3، ص 388.
10. وسایل الشیعه، ج 20.
11. همان، ص 54.
12. در جستجوی عشق زندگی، ص 4.
http://www.hawzah.net/
اثرات هدفمندسازی یارانه ها در حوزه سلامت
ارتقای کیفیت خدمات سلامت از منابع مالی یارانه ها
اصلاح ساختار نظام جامع مدیریتی اقتصادی بیمارستان
اقدامات اساسی در تخصیص منابع در نظام سلامت
بررسی مشکلات برنامه پزشک خانواده
بیمه سلامت و نقش بیمه های مکمل بر آن
تاثیر بیمه های مکمل بر قشرهای آسیب پذیر
توزیع عادلانه خدمات بهداشتی در ﺳﻴـﺴﺘﻢ ﻧﻈـﺎم ﺳـﻼﻣﺖ ﻛﺸﻮر
دریافت پول از بیمار بصورت مستقیم (یک خطای پزشکی)
راهکارهای اجرایی جهت اصلاح الگوی مصرف در بیمارستانها
راهکارهای قانونی و فرهنگی در مدیریت مصرف انرژی در سازمانها ، ادارات و مراکز پزشکی
رسانه ها در الگوی مصرف جامعه چه نقشی دارند؟
عوامل مؤثر بر قاچاق کالا
مدیریت انرژی در مراکز بیمارستانی
اگر شما در آستانه ازدواج هستید یا اگر به تازگی نامزد کرده اید می توانید با مروری به این مطلب، اطلاعات بیشتری از خواسته های همسر آینده تان به دست آورید.
خیلی وقت ها مهم ترین مشکل نامزدهای جوان، شناخت نداشتن از روحیات طرف مقابل است. این روحیات به طور کلی در دو دسته جا می گیرند. روحیات فردی، و روحیات عمومی که خاص زنان یا مردان هستند. آشنا بودن به ویژگی های عمومی رفتاری در زنان و مردان می تواند 50درصد از مشکل را حل کند.
زن ها چه می خواهند؟
1. محبت واقعی
زنها خواهان محبت و صداقت هستند. مثلاً اینکه طلا و جواه بیش از هر چیز خانم ها را خوشحال می کند بیشت مربوط به گذشته و کسانی بوده است که به وسیله این گونه هدایا زندگی خود ا تامین می کرده اند. اما زن هایی که به عشق واقعی ارج می گذارند به هدایای پرقیمت توجه ندارند. حتی گاه علاوه براینکه هدیه های گران قیمت را نشانه خودنمایی فرد مقابل می دانند، احساس میکنند که او قصد دارد به این وسیله محبت آنها را خریداری نموده و به شخصیت آنها اهمیت نمی دهد.
هدایایی که خانم ها را خوشحال می کند آنهایی است که با در نظر گرفتن سلیقه و خواسته های آنها انتخاب شده و نشان دهنده توجه و علاقه به تمایلات آنهاست.
2. علاقه به زیبایی
زیبا بودن از علایق طبیعی خانم هاست. خانم ها مایلند به آنها گفته شود که چقدر زیبایند. البته تنها گفتن اینکه از زیبایی بهره مند هستند کافی نیست بلکه باید با دقت و توجه زیاد این مسئله را به آنها گوشزد کرد. مثلاً گفتن اینکه فرم موهای شما قشنگ است یا پیراهن فلان رنگ شما را خیلی زیباتر جلوه می دهد و...
تعریف از جزئیات قیافه و اندام زنان به آنها اعتماد به نفس بسیاری داده، در روحیه آنها اثر مطلوب می گذارد.
3. ارزش کار و نتیجه
خانم ها به کار خود و نتیجه آن علاقه داشته و در این مورد حساس هستند. شغل و کاری که یک مرد انجام می دهد نشان دهنده شخصیت اوست. اغلب اوقات این مسئله در مورد خانم ها نیز صادق است و نباید کار آنها را با بی اعتنایی، بدون اهمیت تلقی کرد. پس بهتر است که آقایان علاوه بر ارزش نهادن به فعالیت و کار همسرشان، در موارد لزوم با آنها در این باره صحبت و مشورت کنند.
4. مصاحبت و گفتگو
زنها همیشه به یک هم صحبت و کسی که به گفته ها و درد ودل آنها گوش دهند احتیاج دارند. از نظر کلی گفتگوی زنها و مردها با یکدیگر متفاوت است. معمولاً گفتگوی مردها مربوط به روشن کردن یک مسئله و اظهار نظر درباره یک روش یا پیدا کردن راه حل مناسب برای یک مشکل است. بدین جهت ممکن است با سوالات خود گفته های طرف صحبت خود را قطع کنند و برای اثبات عقیده خود به مشاجره بپردازند. اما خانم ها علاقه دارند مدام احساسات و تمایلات خود را برای شنونده بیان نمایند. آنها گاه از این طریق عقده ها و ناراحتی های خود را بیرون ریخته و خود را تسکین می دهند. بدین جهت به شنونده ای که با سکوت خود حرف های آنها را بشنود بیشتر احتیاج دارند.
5. مقاومت در برابر مشکلات
میان خانم ها و آقایان در پیدا کردن راه حل برای مشکلات نیز تفاوت وجود دارد. اغلب مردها در برخورد با مشکلات به چاره جویی پرداخته، تصمیم می گیرند و تصمیم خود را عملی می سازند.اما خانم ها در این موارد تحمل بیشتری از خود نشان می دهند. آنها سعی می کنند به تدریج و به آرامی چاره ای پیدا کنند یا آنکه رفع مشکل را به گذشت زمان واگذار می نمایند.
6.آزادی شخصی
برخی از مردها خواهان آن هستند که همسرشان پیوسته در کنار آنها باشد و از تنهایی ناراحت می شوند. بدین ترتیب همسران خود را تحت کنترل قرار داده و آزادی آنها را محدود می سازند در حالیکه خانم ها نیز به اوقات فراغت نیاز دارند تا گاهی کتابی بخوانند، به امور شخصی شان برساند و... تا بدین وسیله به احساس آرامش دست یابند. بنابراین توجه به آزادی شخصی خانم ها در روابط زن و شوهر بسیار موثر است.
7.روابط محبت آمیز
زنانی که از کارهای سنگین خانه و نگاهداری از فرزندان و حتی گاه کار بیرون خسته می شوند دیگر به حد کافی فرصت و انرژی برای داشتن روابط عاشقانه و محبت آمیزبا همسر خو را ندارند. برخی از مردها به این مسئله توجه ندارند که کمک به همسر در امور خانه، پذیرفتن برخی از مسئولیت های منزل و نگهداری از بچه ها تا چه حد در آزادی وقت و انرژی همسرانشان و در نتیجه ازدیاد محبت بین آنها موثر است.
8. رفاقت صمیمانه
زنان مایلند دوست صمیمی شوهانشان باشند. کمتر زنی است که بدین قانع باشد که مادر بچه ها بوده و امور خانه را اداره کند. بلکه با گذشت زمان و اینکه تمایلات و هیجانات عاشقانه رو به تسکین گذارده و عشق به خانواده جایگزین آن می شود، احتیاج بدان دارند که شریک زندگی شان با آنها رفاقتی صمیمانه داشته، به خواسته های آنها توجه نماید تا محیطی آمیخته با صفا و صمیمیت در خانواده به وجود آید.
شاید مهمترین اتفاق زندگی هر فرد ازدواج او باشد. زمانی که یک زندگی مشترک شروع میشود، زن و شوهر در موقعیت خاصی قرار میگیرند که قبلاً آن را هرگز تجربه نکردهاند و هر دو در ابتدای کار بیتجربه و مبتدی هستند. بسیاری اوقات همین بیتجربگی باعث بروز تنشها و اختلافهای بین همسران میشود. متاسفانه خیلی از زوجها پس از گذشت چند سال و با داشتن فرزند باز هم با هم اختلاف دارند و زندگی پرتنش و آزار دهندهای را سپری میکنند. در ابتدا آنها یکدیگر را دوست داشتند، قول و قرارهایی با هم گذاشتند و عهد کردند که به آنها پایبند بمانند. حالا مدام تحت استرس و فشار عصبی هستند و زیر این فشار فرسوده و خسته و درمانده شدهاند. مسأله اینجاست که آنها حتی نمیدانند مشکلی که پیش آمده چیست و چرا همسری که عاشقانه دوستش داشتند، حالا به موجودی ناراحتکننده تبدیل شده که حتی گذراندن روزی با او هم آزاردهنده است.
آنها میدانند که یک جای کار میلنگد، ولی نمیدانند این مشکل از کجاست و کجای کارشان اشتباه است. شاید بارها برای پیدا کردن این نقطه مجهول با هم به گفت و گو هم نشسته باشند، ولی هربار یکی یا هردوی آنها برآشفته میشود و گفت و گویی که قرار بود سازنده و نتیجهبخش باشد، بیحاصل پایان مییابد و کدورت و تنش میان آن دو نفر را بیشتر میکند. در اینجاست که باید از یک مشاور کمک بخواهند تا کمکشان کند و به جای اینکه از اول سراغ کوتاهترین و بدترین راه یعنی طلاق بروند، با توجه به راهنماییهای او زندگی مشترکشان را نجات دهند.
البته در بسیاری اوقات اگر این فرد یک فرد عادی از اطرافیان آنها باشد، مراجعه به او سودی نخواهد داشت. در این موقعیت کمک یک حرفهای مورد نیاز است. در ضمن، درخواست کمک و مشاوره باید بموقع باشد و نگذارند کار به جایی برسد که دیگر کاری نتوان کرد. باید همان زمانی که اولین نشانههای بروز مشکل را میبینند و متوجه میشوند یکی از آنها از وضع کنونی راضی نیست، دست به کار شوند و کمک حرفهای درخواست کنند. اکثر مواقع مشکلاتی که بین زوجها ایجاد میشود، به خاطر این است که زن و شوهر نمیتوانند درست با هم ارتباط برقرار کنند. در واقع، آنها نمیتوانند به حرفهای هم گوش دهند و مهارت گوش دادن موثر را ندارند و نمیتوانند منظورشان را درست به هم تفهیم کنند.
مطالعه کتابها و مقالاتی درباره ازدواج موفق، ارتباط موثر، روابط بین زوجها و مسائلی از این قبیل هم میتواند به شما و همسرتان کمک کند تا گره کور زندگیتان را باز کنید و ابرهای تیرهای را که بر روابط شما سایه افکندهاند، کنار بزنید. مهم است که فرد یا منبعی که به آن مراجعه کردهاید، حرفهای باشد و بر پایه علایق و گرایشهای شخصی راهکار ارائه ندهد. او باید بیطرفانه موضوع را بررسی و از هر گونه قضاوت و پیشداوری خودداری کند.
همه در روز عروسی بسیار شادند و دوران ماه عسل هم اکثرا به خوبی سپری میشود؛ ولی گاه بعضی از زوجها نمیتوانند در زیر یک سقف با هم درست رفتار کرده و زندگی پربار و بدون تنشی را سپری کنند. به راستی چه اتفاقی میافتد که چنین حالتی به وجود میآید؟
در اینجا نکاتی برای استحکام بخشیدن به زندگی مشترک مطرح میشود:
زوجهای موفق مسائلشان را مستقیم مطرح میکنند
زمانی که شما دوران پیش از ازدواج یا نامزدی را میگذرانید، انتظاراتی از همسر آیندهتان دارید که با انتظاراتتان در زیر یک سقف تفاوت دارد. مثلا ممکن است در دوران نامزدی شوهر دانشجو باشد، ولی حالا که زندگی مشترک شروع شده، همسرش انتظار دارد برای گذران زندگیشان درآمد کافی داشته باشد. زوجهای موفق پیش از اینکه عروسی کنند و زیر یک سقف بروند، به صراحت درباره انتظاراتشان از یکدیگر با هم گفت و گو میکنند. هرگز در این موقعیت رو دربایستی نکنید و همه خواستهها و انتظاراتتان را مطرح کنید. هرگز با این فکر که پس از ازدواج همسرتان مطابق میل شما رفتار خواهد کرد، ازدواج نکنید؛ چون در بسیاری مواقع این طور نیست. همین سهلانگاری میتواند بنای تنش و فشار عصبی را در زندگی بگذارد. گاهی اوقات هم یکی از همسران به خواسته دیگری تن میدهد؛ ولی این موافقت اجباری موجب احساس سرخوردگی در او میشود و حس میکند زیر سلطه همسرش قرار گرفته و مورد ظلم واقع شده است و همین باعث تیرگی روابط میشود.
زوجهای موفق استقلال فردی خود را حفظ میکنند
هر قدر هم که شما پیش از ازدواج مستقل بوده باشید، ازدواج، شما را به همسرتان وابسته میکند؛ چرا که زندگیتان از زندگی شخصی به زندگی مشترک تغییر کرده است. این وابستگی به خصوص اگر شما صاحب فرزند شده باشید بیشتر هم خواهد شد. ولی زوجهای موفق میدانند که هرقدر هم زوجی یکدیگر را دوست داشته باشند و به یکدیگر عشق بورزند، هرکدام برای خود حریم شخصی دارد و شرط دوام ازدواج این است که هرکدام به حریم و زندگی شخصی دیگری احترام بگذارند. اگر زوجها مدام بگویند ” ما” و برای خود من” قائل نشوند، از سرگرمیها و علایق ” من “، ناراحتیهای ” من” و مشکلات ” من” صحبت نکنند، علاقهای که بین آنها وابستگی ایجاد کرده است، به مرور زمان کمرنگ خواهد شد؛ چرا که حس میکنند مدام وقف خانواده و همسرشان هستند و خودشان نادیده گرفته شده مورد بیتوجهی قرار گرفتهاند و موجودیت شخصی خود را از دست دادهاند. همین احساس در درازمدت میتواند به سرد شدن روابط بین زوجها بینجامد.
زوجهای موفق یکدیگر را در اولویت قرار میدهند
پیش از ازدواج و در دوران نامزدی، همسران جوان مدام به یکدیگرتعارف میکنند. وقتی به رستوران میروند، یکی صندلی را برای دیگری بیرون میکشد، اول غذا را به او تعارف میکند، در اتومبیل را برایش باز میکند و به حرفهایش با دقت گوش میدهد؛ ولی پس از ازدواج، انگار این رفتارها فراموش میشود و مانند کار، بچه، اتومبیل و بر همسر اولویت پیدا میکنند. همسران موفق یکدیگر را در اولویت اول قرار میدهند. البته منظور ما این نیست که زن و شوهر رفتاری تمام رسمی با یکدیگر داشته باشند و یکی مدام برای دیگری در اتومبیل را باز کند! بلکه منظور این است که به حرفهای همسرشان علاقه نشان میدهند، او را جدی میگیرند و در مقابل دیگران با کلمات احترامآمیز با او صحبت میکنند. به عبارت دیگر، آنها هیچ وقت یکدیگر را سرسری نمیگیرند و از کنار افکار، حرفها، احساسات، علایق و مشکلات یکدیگر به سادگی نمیگذرند.
زوجهای موفق صبورند و قادرند تعارضات بین خود را حل کنند
همیشه بین دو نفری که زیر یک سقف زندگی میکنند، تفاوت عقیده و سلیقه پیش میآید و گاهی اوقات این تفاوتها باعث دردسر و تنش هم میشوند. در این حالت زوجها دو رفتار را در پیش میگیرند: یا تحمل کرده سعی میکنند تعارض به وجود آمده را حل کنند و یا تحمل نمیکنند و فورا به آخرین راه فکر میکنند و با فکر کردن به جدایی، دست از تلاش میکشند و امید به بهبود اوضاع و حل مشکل را از دست میدهند. البته اشتباه نکنید تحمل اعتیاد، خشونت و همسرآزاری درست نیست و نباید تحمل این شرایط ظالمانه را با صبر و بردباری اشتباه کرد؛ ولی اگر همسر شما فقط کاری را انجام میدهد که مطابق میل شما نیست یا عقیدهای مخالف عقیده شما دارد، باید تلاش کنید تا به تفاهم برسید.
زوجهای موفق به روابط جنسی اهمیت میدهند
زوجهایی که زندگی پایدار و موفق دارند، همیشه روابط جنسی با همسرشان را حفظ میکنند و آن را زنده نگه میدارند؛ چون این میل پس از گذشت چند سال از ازدواج کمرنگ خواهد شد و همین کیفیت زندگی مشترک را پایین میآورد، ولی همسرانی که با شادی و موفقیت کنار هم زندگی میکنند، از اهمیت این رابطه باخبرند.
همسران موفق در کنار هم با تغییرات کنار میآیند
پس از گذشت چندین سال از ازدواج، همسر شما همانی نیست که در گذشته به دست او حلقه ازدواج کردهاید؛ بلکه به خاطر حوادث گوناگونی دارای شخصیتی متفاوت از پیش است. در واقع خود شما هم چنین شدهاید. زوجهای موفق میدانند که اکنون شرایط فرق کرده است و همسرشان دیگر همان آدم قبلی نیست و قواعدی که با هم برای زندگی خانوادگیشان وضع کرده بودند باید تغییر کند. برای اینکه زندگی همچنان پایدار بماند و به خوشبختی خانواده آسیبی نرسد، باید هر دو انعطافپذیر بوده خودشان را با شرایط جدید وفق دهند و قوانین جدیدی برای زندگی مشترکشان وضع کنند.
زن و شوهرهای موفق، مراقب زندگی مشترکشان هستند
گاهی اوقات ممکن است شمایی که سالهاست زندگی خوبی با همسرتان دارید، فکر کنید که زندگی خوشبخت شما تا ابد دوام خواهد داشت و هیچ چیز نمیتواند رابطه پایدار شما را خدشهدار کند. ولی این را بدانید که تغییرات آهسته و پیوسته شرایط و صدمههای جزئی وارد آمده به زندگی که طی سالها روی هم انباشته میشوند، میتوانند پایدارترین عشقها را هم نابود کنند. برای پیشگیری از چنین اتفاق دردناکی باید هر چند وقت یکبار با همسرتان بنشینید و زندگی و شرایط کنونی را مرور کنید و ببینید که کجای زندگی مشترکتان هستید با این گفتوگوها از احساسات یکدیگر باخبر شده و مطمئن خواهید شد که هر دو از زندگیتان راضی هستید.
هرگاه یکی از شما ناراضی باشد یا به مشکلی در رابطهتان برخورده باشید، باید برای برطرف کردن آن تلاش کنید. به این ترتیب مشکلات روی هم انباشته نمیشوند و رابطه شما از گزند آسیبها در امان خواهد بود. اگر دیدید که نمیتوانید از پس حل مشکل برآیید، حتما از یک فرد حرفهای کمک بخواهید و برای درخواست کمک خجالت نکشید. یادتان باشد که اگر این کار را پشت گوش بیندازد ممکن است بی آنکه خود بفهمید، جلوی میز دادگاه و برگههای طلاق قرار گیرید. اگر ازدواج کردن مشکلاتی داشته باشد، حفظ زندگی مشترک بسیار دشوارتر است.
مهارت زندگی در کنار یک فرد دیگر که خصوصیات منحصر به فرد خود را دارد، نیازمند داشتن مجموعه مهارتهایی است که مهمترین جزء این مجموعه هنر ارتباط برقرار کردن با دیگران است.
اینکه چطور بتوانیم گوش دهیم، بفهمیم و بفهمانیم، نتیجه بگیریم و شرایط نامناسب را به بهترین وجه به نفع خود و همسران تغییر دهیم، تنها چند مورد از هنرهایی است که برای دوام یک زندگی مشترک لازماند. بخشی از این مهارتها میتوانند پیش از ازدواج به دست آیند و بخشی دیگر تنها در حین زندگی مشترک کسب خواهند شد. کسب این مهارتها خود هنر دیگری است که نبودش شرایط را برای زوجها سخت خواهد کرد.
زیبــا شـــو دات کام
ژن درمانی از درمان بیماری ها تا بهسازی نژادی و استفاده بعنوان یک سلاح
دیابت از شناخت علائم تا درمان و راههای پیشگیری
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
اختلاف در دائم و موقت بود عقد
۱- چنانچه مجری صیغه نکاح بگوید که صیغه نکاح را منقطع خوانده ام – مثلا به مدت سه سال – ولی زن بگوید دائم خوانده و دایمی بوده ، آیا می توان در صورتی که مجری صیغه یک روحانی و اما جماعت موجه باشد قول وی را حجت دانست و حکم انقطاع بر آن جاری کرد ، یا آنکه باید طبق (( اختلاف در باب دوام و انقطاع )) عمل کرد ؟
استفتاء آیت الله العظمی امام خمینی ( ره )
قول مجری صیغه حجت نیست ، مگر موجب اطمینان شود .
۲- زنی به زید اجازه داده که او را به عقد دائمی در آورد و زید آن زن را به عقد انقطاعی به مدت پنج سال و یا ده سال صیغه کرد و به آن زن هم تذکر نداد و چند اولاد هم از ایشان به دنیا آمد و پس از مدتی به زن مزبور گوشزد کرد که من تو را به عقد انقطاع در آوردم ولی زن گفت من راضی نیستم در این صورت این عقد انقطاعی صحیح است یا نه و آن اولاد از پدر و مادرش ارث می برند یا نه ؟
استفتاء آیت الله العظمی سید محمد رضا گلپایگانی ( ره )
عقد مرقوم صحیح نیست و اولادی که پیدا کرده اند از پدر ارث نمی برد و پدر از آنها ارث نمی برد ولی توارث بین آنها و مادرشان ثابت است و بعدا می توانند عقد دائم یا منقطع بنمایند . و اگر پدر گمان می کرد که این عقد صحیح است بین پدر و پسر هم توارث ثابت است .
۳- اگر عقدی واقع شده باشد اما اکنون زن مدعی دوام و مرد مدعی انقطاع است ، این عقد از لحاظ شرعی چه حمی دارد ؟
استفتاء آیت الله العظمی ناصر مکارم شیرازی
این عقد در حکم انقطاع است و باید مادام که مدت عقد انقطاع وجود دارد احکام زوجیت اجرا شود و احتیاط مستحب آن است که در پایان مدت ، صیغه طلاق را نیز جاری کنند .
بطلان ازدواج موقت بدون تعیین اجرت
۱- کسی زنی را متعه کرده ولی اجرت قرار نداده و شخصی هم که مجری صیغه بوده متوجه نشده که بدون اجرت عقد را جاری کرده و بعد از عقد مزبور امر زناشویی هم انجام شده در این صورت عقد صحیح است یا باطل و باید عده نگه دارد یا نه و اگر شخصی او را متعه نموده و مجددا بخواهد به نکاح دائم او را بگیرد باید عده نگه بدارد یا لازم نیست ؟
استفتاء آیت الله العظمی گلپایگانی ( ره )
در فرض مساله عقد باطل است و اگر با جهل به مساله دخول واقع شده وطی به شبهه است و عده دارد و لکن برای خود واطی به شبهه عده ندارد و می تواند او را به عقد در آورد .
بطلان عقد ازدواج در صورت عمل زوج بر خلاف مورد وکالت
۱-زنی مردی را جهت اجرای صیغه عقد موقت وکیل نموده ؛ ولی مرد صیغه عقد دائم را اجرا می کند و به زن هم نمی گوید مگر بعد از مدتی زندگی کردن ، آیا این عقد صحیح است یا خیر ؟
استفتاء ایت الله العظمی امام خمینی ( ره )
عقد فضولی است ، اگر زن اجازه کند صحیح و الا صحیح نیست و با هم محرم نیستند .
۲- قصد نیت زوجین عقد غیر دائم بوده و زوجه هم حاضر و راضی به عقد دائم نبوده و صیغه عقد به عنوان غیر دائم اجرا شده است ، چون زوجین جاهل به مساله بوده اند مدت و مهر را معین نکرده اند . مرد گفته من تو را صیغه خود کرده ا و تو از امروز زن من هستی ، بعد از مدتی زن سوال کرده که من تا چه زمانی صیغه تو هستم ؟ مرد جواب داده : عمری ، و زن هم راضی به صیغه دائم نیست در این صورت حکم مسئله چیست ؟
استفتاء آیت الله صافی گلپایگانی
در فرض سوال ، عقدی که واقع شده است باطل بوده چون مرد بر خلاف مورد وکالت عمل نموده ولی اگر هر دو جاهل بوده اند گناهی نکرده اند و نزدیکی آنها وطی به شبهه بوده لکن به یکدیگر محرم نیستند ، فقط زن باید عده وطی به شبهه نگهدارد که مانند عده طلاق است و مبداء آن بنابر احتیاط از زمان برطرف شدن شبهه است و این در صورتی است که زن حامله نشده باشد و الا انقضاء عده به وضع حمل است مگر اینکه مدت باقی مانده برای وضع حمل کمتر از مقدار عده طلاق باشد در این صورت باید به مقدار عده طلاق عده نگهدارد و اگر زن یائسه است عده ندارد و اگر نزع در صورت مساله مرافعه شرعیه لازم است مع ذلک چنانچه قبلا جواب داده شد تجدید عقد به صورت دائم یا موقت یا طلاق و نگهداشتن عده موافق با احتیاط است.
بررسی اثرات کافئین بر بدن
عوارض شیرین کنندههای بدون کالری
فست فود زیر ذره بین کارشناسان حوزه سلامت
ویژگی های ظروف آشپزی و اثر آن در پخت غذا
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
عروس خانم های عزیز می توانید برای یافتن راه سالم زیستن با همسرتان به سایت زیر مراجعه کنید.
http://healthyfooddiet.blogfa.com/
مطالب بیشتر:
عروس خانم های عزیز می توانید برای یافتن راه سالم زیستن با همسرتان به سایت زیر مراجعه کنید.
http://healthyfooddiet.blogfa.com/
مطالب بیشتر:
عروس خانم های عزیز می توانید برای یافتن راه سالم زیستن با همسرتان به سایت زیر مراجعه کنید.
http://healthyfooddiet.blogfa.com/
مطالب بیشتر:
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
اگر در خود یا طرف مقابلتان این ویژگی ها را می بینید، دست نگه دارید. این خصوصیات چیزی نیستند که با مدارا، تلاش و صبوری و مهارت های ارتباطی شما بتوان کنترل شان کرد
ازدواج درست است که به یک هندوانه در بسته تشبیه می شود اما واقعیت این است که به جز برخی موارد خاص و محدود که زیر یک سقف مشخص می شوند، انتخاب شما تا حدود زیادی به دقت تان بستگی دارد. این که از پیوندتان یک هندوانه سرخ و شیرین نصیب ببرید یا یک هندوانه نارس و بدطعم، تنها به میزان شناخت و توجه و حساسیت های شما نسبت به زنگ خطرها مربوط می شود.
در ازدواج شما دو گام را باید بردارید. اول طرف مقابل تان را غربال کنید تا علایم هشدار دهنده در او وجود نداشته باشد و در مرحله بعد، باید با او دنبال نقاط تفاهم و سازگاری بگردید. هر دو این گام ها برای داشتن یک زندگی مشترک موفق ضروری است.
مرحله اول : علایم خطر در ازدواج
1 - زخم حل نشده از رابطه عاطفی قبلی
2 - هرج و مرج در سبک زندگی :
یعنی بی نظمی، بی هدفی، نوسان شدید در تصمیم گیری ها.
3-ناتوانی در بیان خود و احساسات خود
4 - انواع اعتیاد :
اعتیاد به مواد مخدر، الکل، اینترنت، سرگرمی های خاص، گیم، فیلم و...
5 - رابطه مخدوش با خانواده :
یعنی یا وابستگی زیادی که طرف فکر می کند ادب در برابر خانواده دارد در حالی که استقلال ندارد و یا بی اعتنایی به خانواده خود.
6 - وضعیت اجتماعی نامعلوم :
مثلا تکلیف سربازی و شغل و دورنمای آینده اش نامعلوم نباشد، هنوز نداند می خواهد ادامه تحصیل بدهد یا ندهد، نداند دقیقا شغلش چیست و قرار است در آینده چطور درآمد داشته باشد و...
7 - هنوز نداند می خواهد کجای کره زمین زندگی اش را شروع کند.
8 - اگر در خود یا طرف مقابلتان این ویژگی ها را می بینید، دست نگه دارید. این خصوصیات چیزی نیستند که با مدارا، تلاش و صبوری و مهارت های ارتباطی شما بتوان کنترل شان کرد: خودشیفتگی، خودکم بینی و تایید طلبی، کمال طلبی، پارانویا و شکاکیت، شخصیت وسواسی، اختلال دو قطبی، اعتیاد به هیجان، اعتیاد به نت، رابین هود بازی، توجه طلبی.
مرحله دوم : تفاهم ها
اگر از مرحله اول به سلامت گذشتید، در گام دوم انتخابتان به این مسائل توجه کنید :
1 - تفاهم و صمیمیت نسبی :
تفاهم باید در مرحله اول در مسائل اعتقادی و اهداف و چشم اندازهای زندگی باشد و بعد در سلایق و علاقه ها.
2 -خوش آمدن فیزیکی :
باید ظاهر یکدیگر را بپسندید. برای هم جذابیت داشته باشید و از آن مهم تر حس کنید از دیده شدن در جمع با این همسر معذب نخواهید بود.
3 - به دل نشستن اخلاق و معاشرت طرف.
4 - افقهای مشترک فلسفی و اهداف نزدیک به هم :
اگر یکی از شما آرزوی ادامه تحصیل و مهاجرت و تجربه فرصت های جدید و ریسک کردن داشته باشد و دیگری در رویای ثبات شغلی و زندگی آرام و بی دغدغه ای باشد، به مشکل برمی خورید. اهداف شما باید در یک زمینه مشترک باشند و تا حد امکان نزدیک به همدیگر.
5 - نقش های مشابه همسری در خانواده ها :
در خانواده های پدرسالار، مادرسالار یا مشارکتی، نقش های همسری تعریف متفاوتی دارند. این تعریف ها باید در خانواده شما و طرف مقابلتان به هم نزدیک باشد. در غیر این صورت ممکن است در تقسیم وظایف و انتظارات زن و مرد از همدیگر مشکل و تنش ایجاد شود. نقش زن و مرد عوض شود و دو طرف احساس کنند وظایف زیادی به آنها تحمیل شده یا طرف مقابل به اندازه کافی به آنها میدان نمی دهد.
6 - شباهت خانواده ها و امکان برقراری رابطه بین دو خانواده :
این همان کفویت فرهنگی و اجتماعی است که باید بین خانواده شما و طرف مقابل تان وجود داشته باشد. خانواده های شما باید توان کنار آمدن با همدیگر و درک آداب، مقررات، نقطه نظرها و قوانین طرف مقابل را داشته باشند و در حداقل حالت، بتوانند به نقطه مشترکی در این زمینه برسند.
گرآوری : گروه سبک زندگی سیمرغ
عروس خانم های عزیز می توانید برای یافتن راه سالم زیستن با همسرتان به سایت زیر مراجعه کنید.
http://healthyfooddiet.blogfa.com/
مطالب بیشتر:
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
به نظر میرسد که این روزها وقتی اخبار مربوط به طلاق گرفتن بعضی و ازدواج یا نامزد کردن بعضی دیگر را میشنوید، تعجب می کنید. واقعیت این است که ازدواج برای همه آدمها مناسب نیست. گاهیاوقات زمان آن هنوز نرسیده است؛ خیلی وقتها هم فرد موردنظرتان فرد مناسبی نیست. برای خیلیها قبول کردن این مسئله سخت است. اما اگر واقعیت را نپذیریم و کورکورانه وارد زندگی زناشویی شویم، اثرات آن به جز خودتان خیلیهای دیگر را هم درگیر خواهد کرد (در بسیاری از موارد شکست یک ازدواج موجب شکست بچهها و شکست کل جامعه میشود). یکی از دلایل مهم برای بالا رفتن میزان طلاق یک دلیل بسیار ساده است: خیلی از ما زمانی ازدواج میکنیم که اصلاً برای آن آمادگی نداریم.
بهترین راه برای کنار آمدن با یک ازدواج شکستخورده، این است که پیشدستی کنید زیرا وقتی یک ازدواج با شکست روبهرو شود، برگرداندن و درست کردن آن بسیار مشکل است. ازآنجاکه پیشگیری همیشه بهتر از درمان است، خیلی مهم است که بفهمیم چطور تشخیص دهیم برای ازدواج آمادگی داریم یا نه.
در زیر به ۱۲ نشانه عدم آمادگی افراد برای ازدواج اشاره میکنیم. البته نشانه های دیگری هم ممکن است وجود داشته باشد و شاید نشانهای را جا انداختهایم، ولی در هر صورت جوانب متعدد آمادگی برای یک ازدواج موفق را نباید دست کم گرفت.
1. بیشتر درگیر مراسم عروسی هستید تا خود ازدواج.
خیلیوقتها بیشتر زمان صرف آمادهسازی و برنامه ریختن برای جزئیات مراسم عروسی میشود تا اینکه خود ازدواج موردنظر قرار گیرد. اگر بیشتر از اینکه درمورد وضعیت بدهیهای همسر آیندهتان بدانید، در مورد سالن مراسم عروسی اطلاعات دارید، ازدواج هنوز برای شما مناسب نیست.
۲. هنوز بین شما اعتماد ایجاد نشده است.
اعتماد یکی از ضروریترین فاکتورهای ازدواج است. اما بعضیها فکر میکنند که نمیتوان به طور کامل به هیچکس اعتماد کرد، همسر آینده هم از این قاعده مستثنی نیست. اگر شما هم همینطور فکر میکنید، خودتان را برای یک رابطه و ازدواج پردغدغه آماده کردهاید. اعتماد یعنی باور داشتن به اتحاد فرد مقابل با شما. هیچ رابطهای بدون اعتماد باقی نمیماند.
۳. نمیتوانید تصور کنید پدر یا مادر فرزند او باشید.
وقتی با کسی وارد رابطه میشوید که قبلاً ازدواج کرده و از زندگی سابق خود بچه دارد، علاوه بر خود او، در واقع با فرزندش هم وارد رابطه شدهاید. خیلیها را میبینیم که میگویند، “خودش را خیلی دوست دارم اما بچهاش را نه”. متاسفانه این موقعیت اصلاً جالب نیست. بچهها بخش دائم و مهم این رابطه هستند.
۴. خیلی وقت است که با کسی رابطه نداشتهاید.
در مورد این مورد آمار حرفهای بیشتری دارد. اکثر تحقیقات تمایزی دقیق در میزان طلاق برحسب تعداد سالهایی که زوجها رابطه قبل از ازدواج دارند نشان میدهند. اگر زوج در کمتر از دو سال با هم آشنا شده و ازدواج کنند، میزان طلاق بسیار بالاتر از زمانی است که زمان بیشتری را قبل از ازدواج با هم در ارتباط بودهاند. یک مورد جالب اینکه زمان بسیار زیاد برای آشنایی قبل از ازدواج نیز (بالاتر از ۵ سال) عواقب منفی را در زندگی زناشویی نشان داده است.
۵. در مورد مسائل حیاتیتان توافق نکردهاید.
اگر بدون اینکه در مورد مسائل مهم زندگی با هم حرف بزنید و تصمیمگیری کنید سر سفره عقد رفتهاید، کارتان اشتباه است. مسائل حیاتی ازدواج، ارزشهای شما، تیپ شخصیتیتان و مسائل غیرقابل توافق است. اینها همه چیزهایی هستند که باید بدانید و هیچوقت آنها را برای کسی تغییر ندهید. مسائل مهم و حیاتی شما اهمیت زیادی دارند زیرا کلید یک رابطه موفق ارتباط و گفتگو و حل اختلافات است. با این مسائل باید بعنوان فرصتهایی برای تبادل نظر و عقیده و حل مشکلات استفاده کنید.
۶. آماده مصالحه نیستید.
هیچوقت نمی توانید یک ازدواج موفق داشته باشید مگراینکه تمایل به مصالحه داشته باشید. در زمانها و شرایط سخت، آدمها معمولاً به یکی از این دو روش واکنش میدهند: یا خودخواه میشوند و فقط به خودشان فکر میکنند و یا ازخودگذشته میشوند و فقط به طرف مقابلشان فکر میکنند. اگر از نوع اول هستید، هنوز آمادگی ازدواج را پیدا نکردهاید.
۷. تحت فشار هستید.
آیا به این دلیل میخواهید ازدواج کنید که تحت تهدید یا اولتیماتوم هستید؟ اگر اینطور است، اصلاً نباید اینکار را بکنید. ازدواج باید آزادانه و با عشق و احترام از طرف هر دو نفر انتخاب شود. اگر کسی برای ازدواج مجبورتان کرده یا تحت فشارتان گذاشته است، بهتر است که یک بازنگری در مورد اساس و بنیاد رابطهتان داشته باشید.
۸. زبان عشقتان یکی نیست.
ناتوانی برای درک و دریافت و یا ابراز زبان عشق طرفمقابلتان موجب ویرانی رابطه است. اگر عشقتان را به زبانی که طرفمقابلتان درک میکند ابراز نکرده یا عشق طرفمقابل را به زبان خودتان دریافت نکنید، به این معنی است که شما و همسرتان هیچوقت به طور کامل عشق را احساس نخواهید کرد.
۹. جذابیت جنسی برای هم ندارید.
خیلی ساده است، ممکن است شوهرتان بهترین مرد روی کره زمین باشد اما اگر از نظر جنسی به او جذب نشوید، رابطهتان خیلی زود برهم خواهد خورد.
۱۰. با اعتیاد یا مشکلات روانی دست و پنجه نرم میکنید.
آسیبشناسی چیزی است که خیلی در گفتگوهایی که در مورد ازدواج میشود، موردنظر قرار نمیگیرد. افراد بسیار زیادی در کشور ما و سرتاسر جهان از آسیبشناسی منفی رنج میبرند. این یعنی خیلیها به مشکلاتی مثل اختلال شخصیتهای غیراجتماعی، اجتماعپریش و روانپریش مبتلا هستند. خط آخر اینکه داشتن ذهن و روان سالم پیشنیاز داشتن یک رابطه سالم است.
۱۱. بیش از حد توانتان انرژی میگذارید.
وصل شدن دو نفر، وصل شدن دو خانواده و دو گروه دوستان هم هست. فشار اجتماعی معمولاً یکی از مهمترین علتهای طلاق است. باید از خودتان بپرسید، “من به چه قیمتی در این رابطه هستم؟” اگر قرار است از دوستانتان یا خانوادهتان به خاطر طرفمقابل بگذرید، این قیمت بسیار بالایی است که باید بپردازید. دلیل آن این است که اگر همه چیز بین شما و طرفمقابل برهم بخورد، شما هم از نظر احساسی و هم اجتماعی شکست خواهید خورد.
۱۲. ذهنتان هنوز سردرگم است.
اگر به این دلیل نگران ازدواج هستید که احساس میکنید فردی بهتر ممکن است بعدها بر سر راهتان قرار گیرد، ازدواج هنوز مناسب شما نیست. وقتی ازدواج میکنید، باید اطمینان کامل داشته باشید که این فرد، بهترین برای شماست و بدون او قادر به زندگی کردن نیستید.