پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
فرارو- تا چندی پیش بسیاری از دختران و پسران دانشگاه را دروازهای میدانستند که آنها را به دنیای آرمانی و آزاد وارد میکند و از نفوذ و کنترل شدید خانوادهها میکاهد. به طوری که در موارد متعددی دانشجویان برای رسیدن به دنیای بیقید و بند دچار اشتباهات فراوان میشدند. این معضل آنقدر نادیده گرفته شد تا اینکه در سالهای اخیر به سنین پایینتر نیز نفوذ کرد. به این ترتیب سن ارتباط با جنس مخالف هر سال کمتر و کمتر میشود.
با اینکه آمار ازدواجهای موفق دانشجویی همواره موجب خوشنودی کارشناسان و جامعهشناسان بوده است؛ اما این دلیل نمیشود که مشکلات دیگر نادیده گرفته شوند و از پیامدهای مشکلآفرین ارتباط آزاد جنسی در دبیرستانها و دانشگاهها به سادگی عبور شود.
بیتردید قضاوت زودهنگام و ارائه تئوریهای یکجانبه نیز نه تنها هیچ مشکلی را حل نمیکند، بلکه به بحرانیتر شدن شرایط دامن میزند و پیامدهای غیرقابل جبرانی به بار میآورد.
آغاز ارتباط با جنس مخالف از سن یازده سالگی
دکتر محمود گلزاری در نشستی تحلیلی اعلام کرد که در چند سال اخیر سن ارتباط با جنس مخالف تا ۱۱ سالگی کاهش پیدا کرده است. به طوری که دوستی دختران و پسران با مسائل عاطفی آغاز میشود و سرانجام به روابط جنسی و حتی ارتباط با چند نفر کشیده میشود.
تحقیقات نشان داده است که ۴۰ درصد از دختران پیش از ورود به دانشگاه با پسری ارتباط داشتهاند و ۲۰ درصد دیگر قطع ارتباط کردهاند؛ بنابراین ۶۰ درصد آنها ارتباط با جنس مخالف را پیش از سن ۱۸ سالگی تجربه کردهاند.
همچنین مشخص شده است که حدود ۴۰ درصد این افراد در زمانی ارتباط خود را شروع کردهاند که سنشان کمتر از ۱۴ سال بوده است؛ یعنی در دوران راهنمایی.
دکتر گلزاری پیش از این اعلام کرده بود که ۸۰ درصد دختران دبیرستانی در ایران با یک پسر دوست هستند و حتی ممکن است ارتباط جنسی هم داشته باشند. در حالی که خانوادهها و مسؤولین مدارس از این موضوع بیاطلاع هستند.
هدفهای متفاوت دختران و پسران از ارتباط
یکی از مشاوران دانشگاهها هدف پسران از دوستی با دخترها را گذراندن وقت میداند در حالی که دخترها در ذهنشان خیال ازدواج را میپرورانند.
برخی از دختران نیز روابط محدود با پسران را پذیرفته و با آن کنار آمدهاند؛ در حالی میدانند شاید سرانجام این ارتباط به ازدواج منجر نشود. این افراد طی آموزههایی که از آن به زندگی مدرن تعبیر میکنند، برهم خوردن رابطه را شکست عاطفی نمیدانند.
نکته قابل توجه دیگر برقراری ارتباط توسط برخی از دختران مذهبی است با این توجیه که این رابطه عاملی برای ازدواج است. این دختران از طرف مقابل هم انتظار دارند که نیت ازدواج داشته باشند. آنها به آسانی درگیر مسائل عاطفی میشوند و در موارد بسیاری ضربههای شدید روحی میبینند. روانشناسان معتقد حس عذاب وجدان و احساس گناه برای سالیان طولانی با این افراد باقی میماند.
پسرها چه دخترهایی را میپسندند؟
مشاوران و مبلغان دانشگاه در نشست تحلیلی پژوهشگاه فرهنگ، اعلام کردند که این روزها بیشتر پسرها یا اصلاً طالب ازدواج نیستند و یا خواهان ازدواج با دختری هستند که ملاک ثروت و زیبایی را داشته باشد.
برای مثال پسری اهل یک شهرستان یا روستا که وقتی اولین بار به مشاور رجوع کرده تا زانو در خاک و گل بوده است، فقط میخواهد با دختری تهرانی و شمالشهرنشین وصلت کند که خانوادهای ثروتمند دارد.
روانشناسان عقیده دارند که این یکی از راههایی است که پسران را به رویای «یک شبه ره صد ساله رفتن» نزدیک میسازد. دیگر زمانهای که داماد سرخانه بودن ننگ محسوب میشد، گذشته است و امروزه بسیاری از افراد که چشمانداز روشنی را برای آینده خود متصور نیستند قصد دارند تا از ازدواج به عنوان پله ترقی استفاده کنند.
البته واضح است که این آرزو چندان هم به آسانی قابل وصل نیست و در نتیجه آمار ازدواج کمتر میشود و با تصمیمگیریهای نادرست بسیاری از زندگیها در چند سال نخست از هم میپاشد.
از سوی دیگر درجه زیباپسندی پسران به شدت بالا رفته است و دخترانی که خود را زیبا نمیدانند برای جبران مافات و به دست آوردن یک شوهر، بیش از حد لازم آرایش میکنند تا بتوانند بیشتر جلب توجه کنند. در کنار آرایش زیاد برای دیده شدن، گروهی از دختران به موارد حادتری از جمله مصرف مشروب و کشیدن سیگار نیز روی میآورند تا خود را مدرن و یا حتی مرفه جلوه دهند و از این طریق از غافله عقب نمانند و پسران را تحت تأثیر قرار دهند.
این درحالی است که روانشناسان معتقدند افرادی که با استفاده غیرطبیعی از لوازم آرایش تلاش میکنند توجه دیگران و بهویژه جنس مخالف را به خود جلب کنند، باید تحت مشاوره و رفتاردرمانی قرار بگیرند.
یک دانشگاه و چند نتیجه تحقیق!
چندی پیش فاطمه سادات محبی، از پژوهشگران حوزه زنان اعلام کرد که بر اساس تحقیقات به عمل آمده دلیل بیتمایلی ۸۷ درصد دانشجویان پسر به ازدواج، پوشش نامناسب دختران است.
اما رئیس انجمن مددکاری معیار ازدواج اکثر پسران را ثروت دختران میداند. دکتر مصطفی اقلیما معتقد است که در حال حاضر به علت شرایط نامناسب اقتصادی معیارهایی که جوانان برای ازدواج خود در نظر میگیرند، با گذشته تفاوت زیادی پیدا کرده است.
کارشناسان بسیاری نیز بر این عقیدهاند که معیار زیبایی به یکی از اصلیترین گزینههای انتخاب همسر برای مردان تبدیل شده است. حال این پرسش مطرح میشود که با توجه به نتایج مختلف و حتی متضاد تحقیقات در دانشگاهها، آیا میتوان به ارائه راهکارهای اساسی در این زمینه امید داشت؟
ایجاد تعادل در بیماران مبتلا به ام اس
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
خواستگاری، فرصت طلایی برای رسیدن به بیشترین شناخت ممکن است به شرط آن که جوانان و خانواده هایشان مهارت مدیریت این زمان و فرصت طلایی را آموخته باشند.
این ظرفیت ها هم شامل اعضای خانواده و بستگان نزدیک و مورد اعتمادتان مثل خاله ، دایی ، عمه ، عمو، پدربزرگ و مادربزرگ می شود و هم شامل راه هایی که شما را به شناخت بهتر می رساند مثل دوستان، اقوام، خانواده، همکاران و محل های رفت و آمد طرف مقابلتان.
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
۱۱ عامل که باعث از هم پاشیدن زندگی زناشویی میشود توصیه به زوج های جوان این است که زیاد سخت نگیرید. هیچ گاه به خود اجازه ندهید که طلاق به ذهنتان خطور کند. حتی در بحرانی ترین لحظات زندگی و در اوج کشمکش ها و اختلاف های زناشویی، طلاق تنها راه حل نیست. مطمئن باشید که پس از طلاق مشکلات و سختی های زیادی انتظارتان را می کشد. هر یک از نکات زیر می تواند زندگی زناشویی را به بن بست بکشاند: ۱) تعهد بیش از اندازه و خستگی جسمی وروحی :این مشکل در زوج های جوانی که در مدرسه یا دانشگاه تحصیل می کنند و یا تازه در جایی استخدام شده اند بیشتر به چشم می خورد . حتی الامکان سعی نکنید اوایل ازدواج به دانشگاه بروید ، کار تمام وقت داشته باشید، صاحب فرزندی شوید، خانه بسازید و یا کارو کاسبی جدیدی راه بیندازید. این کارها مشکلات و سختی های زیادی به همراه دارد و بسیاری از زوج ها ی جوانی که با این مشکلات روبه رو می شوند، پس از آن که ازدواجشان باشکست مواجه می شود با تعجب ازخود می پرسند : (( چرا چنین اتفاقی افتاد؟)) مسئولیت و مشغله های زیاد باعث می شود که زن و شوهر فرصت کمی برای همدیگر داشته باشند وبنابراین فاصله ی آن ها روز به روز افزایش می یابد و زمانی میر سد که برای هم مثل دو غریبه هستند، پس سعی کنید دراوایل ازدواج ، برای خود ، کار و دردسرنتراشید و وقت بیشتری را با هم بگذرانید تا همدیگر را بیشتر بشناسید. ۲) صورت حساب های بالا و بحث برسر نحوه ی خرج کردن پول :اجناس مصرفی خود را با پول نقد خریداری کنید، در غیر این صورت آن ها را به صورت قسطی نخرید . تمام پولتان را برای خرید خانه یا اتومبیل که استطاعت خرید آن را ندارید خرج نکیند. همیشه مقداری از پولتان را برای روز مبادا پس انداز کنید وبا ان به سفرهای کوتاه بروید و یا اگر صاحب فرزندی هستید، آن را برای مواقع ضروری کنار بگذارید. سعی کنید درآمدتان را عاقلانه و درست خرج کنید. ۳) خودپسندی :درجهان دوگروه از مردم وجود دارند، افراد بخشنده و افراد گیرنده . ازدواج دونفر بخشنده می تواند یک مسئله ی رضایت بخش و خوشایند برای هر دو طرف باشد، بین دونفر بخشنده و گیرنده همیشه اصطکاک وجود دارد ، اما دو نفر گیرنده در عرض شش هفته زندگی مشترک ، به جان هم می افتند و دمار از زندگی هم در می آورند. خودپسندی و خودخواهی ، ازدواج را به ورطه نابودی می کشاند. ۴) دخالت والدین :اگر زن یا شوهر به طور کامل از والدینشان جدا نشوند، احتمال بروز مشکل در زندگی زناشویی آن ها وجود خواهد داشت . ب عضی از والدین دوست ندارند فرزندشان پس از ازدواج دور شود و ترجیح می دهند که در کنارشان زندگی کند. آن ها به این مسئله توجه ندارند که دراین صورت ممکن است باعث به وجود آوردن مشکل در زندگی مشترک فرزندشان شوند. ۵) توقعات زیاد و بی جا :بسیاری از زوجین انتظار دارند که پس از ازدواج وارد یک سرزمین پر از شادی و خوشبختی شوند. آن ها همیشه رویای قصر پریان را در سر می پرورانند، غافل از این که گاهی اوقات درزندگی زناشویی مشکلاتی پیش می آید که عرصه زندگی آن ها را تنگ می کند. ۶- بحث و جدل :سخن ما با کسانی است که فضای خانه را با بحث و دعواهای خود مسموم کرده و باعث رنجش و نگرانی طرف مقابل خود می شوند و او را از ادامه ی زندگی مشترک دلسرد می کنند. بدبینی و حسادت ، یکی از علل ایجاد جروبحث زوجین است و خودبینی عامل دیگری است که باعث آزار رساندن به طرف مقابل می شود. ۷ ) اعتیاد :اعتیاد نه تنها باعث از هم پاشیدن زندگی مشترک می شود بلکه فرد را نیز از بین می برد. همیشه از مواد مخدر و مشروبات الکلی دوری کنید. ۸ ) خیانت و بی وفایی نسبت به همسر :ازدواج ، پیمان و تعهد بین دو نفر است و آن ها را متعهد می سازد که تا آخر عمر به هم وفادر بمانند و در غم و شادی های زندگی ، شریک یکدیگر ب اشند. متاسفانه بعضی از همسران به این تعهد پایدار نمی مانند و پس از مدتی از جاده درستی منحرف می شوند و به همسرشان خیانت می کنند و با این کار کتاب زندگی مشترکشان را برای همیشه می بندند. ۹ ) شکست در کارو تجارت :این مسئله به خصوص در مردان بسیار به چشم می خورد. اضطراب و نگرانی که به دنبال این شکست ایجاد می شود ، باعث آشفته کردن کانون خانواده می شود. ۱۰) موفقیت در تجارت و کسب و کار :شاید خطر موفق شدن در تجارت یا به اصطلاح یک شبه پولدار شدن بیشتر از شکست در تجارت باشد . گاهی اوقات ، ثروت یک باره ای که به طرف خانواده ها سرازیر می شود باعث دورشدن آن ها از یکدیگر و منجر به مرگ زندگی مشترک می شود. ۱۱) ازدواج درسنین پایین :آمار طلاق در بین دخترانی که در سنین ۱۷ - ۱۴ سالگی ازدواج می کنند دوبرابر بیشتر از دخترانی است که در سنین ۱۹ - ۱۸ سالگی ازدواج می کنند و نیز کسانی که در سنین ۱۹ -۱۸سالگی ازدواج می کنند ، ۷۵ برابر بیشتر از کسانی که در سنین ۲۰ سالگی پیمان زناشویی می بندند به دادگاه های طلاق قدم می گذارند . این آمارنشان می دهد که فشار ناشی از اضطراب و هیجان های دوران نوجوانی با مشکلات زندگی مشترک در هم می آمیزد و خیلی زود زن و شوهر را به پای میز طلاق می کشاند |
منبع : بیا تو جوانمطالب پیشنهادی:ارتباط بین فعالیت فیزیکی و کاهش بیماریها |
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
از نظر روان شناسی زن ها زودتر از مردها نسبت به مسائل زندگی عاقل تر می شوند و درکشان از مسائل درون خانواده و زندگی عمیق تر است؛ بنابراین مسئولیت پذیرند و یا بیشتر در این زمینه ها فکر می کنند.
چرا در ازدواج سن زنان باید کمتر باشد؟
فرهنگ سنتی ایران می گوید بزرگتر بودن مرد در ازدواج یک ارزش است و حتی در محافل و مناطق روستایی هم، شعرهایی در این خصوص سروده اند، بنابراین این گونه به نظر می رسد که اگر این ازدواج ها محکم نباشد، در مدت کوتاهی با شکست مواجه می شود.
جامعه شناسان دلایل گوناگونی را در این خصوص برمی شمارند. آنان معتقدند رشد علمی و فرهنگی زنان و به دست گرفتن بازار کار و کسب و دیگر موفقیت های اجتماعی در رشد آنان نقش داشته است؛ اما از سوی دیگر، افزایش سن ازدواج و بعد اقتصادی، از مهمترین عوامل چنین پیوندهای زناشویی است.
ازدواج زن با مردی که از خودش کوچکتر است، از دید جامعه شناسان غیر از بُعد اقتصادی، به مسائل عاطفی و احساسی منوط است. برخی جوانان با توجه به بالا بودن درایتی که زن در برخی موارد دارد، ممکن است تحت تأثیر قرار بگیرند و ترجیح بدهند با زنی ازدواج کنند که حتی تا 10 سال از خودشان بزرگتر است. بخصوص که در یک سن خاص زن خیلی بهتر می تواند مرد را رام کند. اگر آن زن از موقعیت اجتماعی و اقتصادی خوبی هم برخوردار باشد که این کار آسان تر انجام می گیرد، زیرا پسرانی که حداقل لوازم زندگی را دارند برای فرار از به دست آوردن این امکانات، ترجیح می دهند چنین ازدواج هایی داشته باشند.
در ازدواجی که مرد بر پایه عشق و یا ثروت خود را راضی کرده است که با زنی بزرگتر از خود ازدواج کند دو حالت پیش می آید: یا زن حاکم خانواده می شود و یا این مرد است که از قدرت برخوردار است. زیرا مردی که با توجه به شرایط اقتصادی زن ازدواج کرده است، برنامه ریزی می کند که چگونه از آن استفاده کند. در چنین شرایطی معمولاً جوان بودن خود را بهانه ای برای اخاذی قرار می دهد و زن نیز کوتاه می آید.
دردسرهای ازدواج با فاصله سنی معکوس
از نظر روان شناسی زن ها زودتر از مردها نسبت به مسائل زندگی عاقل تر می شوند و درکشان از مسائل درون خانواده و زندگی عمیق تر است؛ بنابراین مسئولیت پذیرند و یا بیشتر در این زمینه ها فکر می کنند.
حال اگر زنی چند سالی بزرگتر باشد، به طور ناخودآگاه انتظار دارد که مرد هم همانند او فکر کند و مسائل را بسنجد، برای همین زمانی که انتظارش برآورده نمی شود، این تصور تداعی می شود که مرد نسبت به خانه و خانواده بی مسئولیت است و در نهایت تنش فضای خانواده را پر می کند.
از سوی دیگر، مردی که با زن بزرگتر از خودش ازدواج می کند، ممکن است پس از چند سال زندگی، با فرسوده شدن جسم زن، احساس ضرر کند. به همه این موارد سال های محدود فرزند آوری در زنان و نامحدود مردان را از نظر نباید دور داشت. در مواردی که زن اختلاف سنی زیادی با شوهرش دارد، ممکن است باروری اش به دلایل مختلف به تاخیر افتد و برای همیشه امکان مادر شدن را از دست بدهد.
در شرایطی که شوهرش همچنان نخواهد و یا نتواند امکان پدر شدن خود را از دست بدهد و این موضوع خود عامل تنش های همیشگی این دسته از همسران خواهد شد. نکته دیگری که در ازدواجهای با بیشتر بودن سن دختر از پسر مطرح است، عدم تقاضا در روابط عاطفی و هیجانی بویژه روابط جنسی در بین زوجین خواهد بود چرا که اصولا مردان در میانسالی از انرژی بالایی به ویژه در مسائل جنسی برخوردارند و زنان در سنین بالاتر پاسخگوی تمام نیاز مردان نخواهند بود و این تعارضات زناشویی و سرخوردگی در روابط اتفاق می افتد که نتایج آن می تواند باعث شکست در ازدواج، طلاق، ازدواج مجدد یا بدتر از آن باعث روابط خارج از محیط زناشویی شود. از دیگر مشکلات این گونه ازدواجها عدم پذیرش اقتدار و مدیریت مرد است. در این ازدواج ها به نوعی جابجایی نقش ها اتفاق می افتد. معمولا زنان در این ازدواجها خواسته و یا ناخواسته به دلایل سن بالاتر و داشتن تحصیلات بالاتر نقش مادرانه، توصیه گرانه و نصیحت گرانه پیدا می کنند و این از نظر روانشناختی مخل یک زندگی خوب و خوشبخت خواهد بود.
بهترین و معمولی ترین وضعیت ازدواج این است که سن پسر کمی از سن دختر بیشتر باشد، یا حداقل مساوی باشند به عنوان مثال اختلاف سنی یک تا پنج سال باشد و این موضوع دلایل مهمی دارد. این در حالی است که ظاهراً در سالهای اخیر الگوی اختلاف سنی میان زوج و زوجه تغییر کرده است و به تدریج شاهد ازدواجهایی هستیم که زن بزرگ تر از مرد است و این اختلاف سنی به یک تا 3 سال و در مواردی به بیش از این و حتی تا 10 سال هم میرسد. البته یک نکته مهم این است که اگر ازدواج سنجیده و آگاهانه باشد و مولفههای دیگری مانند تحصیلات بالا، شغل خوب، خانواده اصیل و معتبر، زیبایی وو.. وجود داشته باشد که بتواند بالاتر بودن سن دختر را بپوشاند، تا دو سال بزرگتر بودن دختر نسبت به پسر مشکل چندانی پیش نمیآورد.
شرایط فیزیکی و فیزیولوژی مرد و زن باید در نظر گرفته شود که در افراد مختلف، متفاوت است. همچنین شرایط خانوادهها، میزان نفوذ و احاطه خانواده بر فرزند نیز می تواند در این موضوع تاثیر داشته باشد. در پایان به یاد داشته باشید ازدواج زن با فرد سن پایین تر به معنای بدبخت شدن نیست چرا که در مواردی خانوادههای خوشبخت نیز در میانشان دیده می شود و در مجموع تاکید می شود سن آقا از خانم بیشتر باشد اما اگر نهایتا سایر شاخصهها خوب باشد همسان بودن سن در مواردی اشکال ندارد و در موارد کمتر معمولی که سن خانم بالاتر باشد توصیه میشود حتماً از این نوع ازدواج پرهیز شود.
در این اینفوگرافیک میبینید که در سالهای اخیر دختران چه سنی با پسران چه سنی بیشتر ازدواج کردهاند.
به گزارش خبرآنلاین، این که آمار ازدواج کم شده یا زیاد، این که آمار طلاق کاهش داشته یا افزایش، ازدواج در کدام سالها کمتر بوده و در کدام سالها بیشتر و مسائلی از این دست نه تنها برای کارشناسان و تحلیلگران بلکه برای سایر افراد جامعه هم موضوعات مهم و قابل توجهی هستند. یکی دیگر از این آمار مقایسهای، بررسی گروههای سنی ازدواج دختران و پسران در سالهای مختلف است و این که دختران و پسران در کدام گروههای سنی بیشتر با یکدیگر ازدواج میکنند.
در اینفوگرافیک زیر میتوانید نگاهی داشته باشید به ازدواجهای صورت گرفته بین دختران و پسران کمتر از 20 تا بیشتر از 70 سال در سالهای 1383 تا پایان نیمه اول سال 1392 در کل کشور، بر اساس آمارهای ارائه شده سازمان ثبت احوال.
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
مقدمه : ازدواج یکى از اساسى ترین و در عین حال حساس ترین مراحل زندگى انسان به شمار مى رود. انسان بنابر سرشت و ماهیت وجودى خویش و وابستگى به غیر در پاسخ به نیازهاى درونى و بیرونى خود همواره از فردگرایى گریزان بوده است. حتى انسان بدوى نیز بى نیاز از زندگى مشترک (خانوادگى و گروهى) نبود. ازدواج اصلى ترین و عالى ترین نمود این پاسخ است و مظهرى از قانون گروه گرایى اوست.
از دیدگاه جامعه شناسی،ازدواج یک قرارداد اجتماعى و ضامن بقاى نسل انسان است و آرامش و امنیت در یک جامعه،نتیجه ازدواج سالم و محیط آرام بخش خانواده است. از آنجائیکه ازدواج عامل پیدایی خانواده و تاخیر و عقب افتادن آن باعث تاخیر در پیدایش و شکل گیری خانواده های جدید است موضوع قابل اهمیتی برای بررسی است.
در امر ازدواج و تشکیل خانواده در جوامع گوناگون، اهداف و انگیزه های متعددی مطرح بوده است، که به طور عمده می توان به: میل به داشتن فرزند،عوامل اجتماعی،نیاز اقتصادی و عشق اشاره کرد. این عوامل در دوره های مختلف متغیر بوده است. در جوامع علل اقتصادی و اجتماعی مهمترین عوامل تلقی شده و در تمدن های قدیم زاد و ولد و درمدرنیت های امروزی عشق و محبت اهمیت بیشتری یافته است. امروزه در ایران ماهیت و اشکال ازدواج و پیامدهای اجتماعی آن در خانواده و جامعه، و به طور کلی الگوی همسر گزینی و نظام خانواده،ازدواج های نا موفق و طلاق های زود هنگام و بالا رفتن توقعات برای آغاز زندگی،تغییر در نگرش افراد و انتظاراتی که از زندگی مشترک دارند عملا ً ازدواج را دچار مشکلات جدی کرده است که از جمله افزایش سن ازدواج جوانان را می توان جزو یکی از این مشکلات دانست. در این پژوهش سعی خواهد شد با برآورد عوامل اجتماعی موثر،به بررسی افزایش سن ازدواج پرداخته شود.
ازدواج بعنوان یکی از رویدادهای مهم وحیاتی در زندگی روزمره افراد جامعه می باشد و ازجنبه های مختلف می توان آن را مورد بررسی قرار داد. یکی از این زوایا سن شروع و به اصطلاح وارد شدن به ازدواج است.ازدواج علاوه بر پاسخگویی به نیازهای جنسیتی وعاطفی فرد،نیازهای اقتصادی،ارتباطات اجتماعی وفرهنگی او رانیز تنظیم می کند و بخاطر اهمیت و تاثیری که دارد،بعنوان هنجاری پذیرفته شده در تمامی کشورهای دنیا به حساب می آید. به لحاظ اجتماعی و فرهنگی بی توجهی والدین نسبت به ازدواج امری ناپسند به شمار می آید چرا که بقای خانواده در گرو بقا و ساماندهی ازدواج است (آزاد ارمکی،99:1386). در سالهای اخیر،پدیده ازدواج که منشاء وقوع ولادت و باروری، و بعنوان عامل بسیار موثر بر ساخت سنی و جنسی جمعیت و افزایش آن محسوب می شود، در کشور ما دستخوش تحولات قابل توجهی شده است. ازدیاد جمعیت دختر وپسر واقع در مدار ازدواج که بیش از یک سوم جمعیت کشور را تشکیل داده اند و حاصل افزایش شدید موالید دهه 60 می باشند از یکسو،و از سویی دیگر بازتاب تحولات واقع شده در حوزه های مختلف اقتصادی،اجتماعی و فرهنگی جامعه،نظیر افزایش شهرنشینی و باسوادی و به ویژه تحصیلات زنان،وتمایل به کسب درآمد و شغل مناسب در قبل از ازدواج که از نشانه های حرکت جامعه به سوی مدرنیزه شدن می باشد،افزایش سن ازدواج در کشور برای دولتمردان و جامعه محققین نگران کننده گردیده است (کاظمی پور،107:1385).
امروزه وقتی مساله ازدواج در خانواده ها و در میان جوانان مطرح می شود غالباً به جای اینکه به ضرورت این امر بیندیشند،تصوری مبهم در واقع کوهی از مشکلات و موانع در مقابل دیدگانش مجسم می گردد. مهریه سنگین ومخارج هنگفت خرید طلا وجواهر،هدایا و لباس های گوناگون،هزینه های هنگفت جشن های عقد و عروسی و هزینه اجاره،رهن و یا خرید مسکن،بارداری،فقدان شغل و ده ها مساله دیگر خانوادگی،اقتصادی و اجتماعی مساله ازدواج جوانان را به تاخیر می اندازد (اسکندری،11:1387).
ازدواج پیمان مقدسی است که در میان تمام اقوام و ملل در تمامی زمان ها و مکان ها وجود داشته است. ازدواج سرآغاز تشکیل خانواده است و خانواده یکی از قدیمی ترین نهاد های اجتماعی است که تاریخی به قدمت حیات انسان دارد (گیدنز،17،1387). در واقع میل به ازدواج از اصلی ترین و مهمترین نیازهای نوع انسانی در جامعه بشری است و چه بسا دختران و پسران که امید و آرزوی خود را در زندگی فردا می جستند حالا آن را پیش روی دارند و درصدد بهره برداری صحیح و دلپسند از زندگی می باشند. با این تفاوت که خانواده های امروزی در مسیر تحولاتشان با دو تحول عمده ساختاری و کارکردی در این زمینه درگیر شده اند. تحول ساختاری بر این مبنا که حوزه ساختاربندی قدرت در خانواده را تعیین می کند و حوزه کارکردی به وظایفی که خانواده در طول حیات خود بر عهده داشته است اشاره می کند. در راستای این تحولات است که جامعه شناسان مسیر تحولات خانواده را از خانواده های "گسترده" به "هسته ای" شناسایی کرده اند. با این نگاه به خانواده و آسیب شناسی تحولات آن می توان مسئله تأخیر سنی ازدواج را در میان جوانان به شیوه نوینی تبیین نمود. چرا که آنچه در جامعه امروزی ما مشهود است صحبت از تحول خانواده به سوی خانواده های هسته ای و در برخی مناطق در مرحله ی گذار از این وضعیت می باشد. با این توضیح مسئله تأخیر سنی ازدواج و سایر مسائل از قبیل افزایش طلاق و ... را می توان در نوع ساختار و کارکرد نهاد خانواده آن هم در بعد هسته ای تشریح نمود. چرا که نگاهی به گذشته خانواده های گسترده در ایران بیانگر آن است که زودرسی سن ازدواج و منع اجتماعی طلاق و تکیه بر ازدواج های درون همسری از مسائل خانواده در آن زمان بوده است ولی امروزه در خانواده های هسته ای با تأخیر سنی ازدواج، تکرار و افزایش طلاق و تکیه بر ازدواج های برون همسری مواجه هستیم. آمارهای موجود نشان می دهد که میانگین سن ازدواج در ایران با تحولات عمده ای روبرو شده است،بر این اساس سن ازدواج زنان بین سالهای (1381-1345) با افزایش تدریجی همراه بوده است واین افزایش در یکی دو دهه اخیر شتاب بیشتری داشته است،به طوری که در سال 1381بیش از یک چهارم دختران 29-25 ساله هنوز ازدواج نکرده بودند. همچنین سن ازدواج زنان در ایران در طی سالهای سرشماری (1381-1345) به تدریج افزایش یافته و از 4/18 سال به 2/23سال رسیده در صورتی که سن متوسط ازدواج مردان فقط از 8/25 سال به 9/25 سال رسیده است (کاظمی پور،106:1384).
تاخیر در سن ازدواج می تواند تبعات اجتماعی زیادی به همراه داشته باشد. از جمله آسیبها ومضرات دیر ازدواج کردن می توان به عدم مسئولیت پذیری و بی توجهی به آن در سایر زمینه های زندگی، گرایش به ارتباطات غیر متعارف دختر و پسر،هدر رفتن سنین جوانی و طراوت،بدخلقی در زندگی به دلیل عدم ارضای نیازهای فرد،دل نگرانی والدین از دیر ازدواج کردن فرزندان،افسردگی و اختلالات جنسی،پناه بردن به مواد مخدر وبسیاری از آسیبهای دیگر اشاره نمود. لذا با توجه به مسائلی که ذکر گردید، پژوهش حاضر درصدد بررسی عوامل مؤثر بر پدیده تأخیر در سن ازدواج جوانان از دید تئوری های جامعه شناختی و پژوهش های انجام گرفته قبلی می باشد.
اهمیت و ضرورت پژوهش:
اهمیت رویداد اجتماعی ازدواج در تغییرات سریع همسرداری در طول و جریان نوسازی و توسعه جوامع مختلف،همیشه مورد توجه بوده است،چراکه تغییر درزندگی ونیازهای جدیدی که در طول زمان درجامعه ایجادمی شود موجب تغییراتی درکیفیت رفتارهای انسانی می گردد که به نوبه خود تغییراتی را درجنبه های مختلف زندگی خانوادگی نظیر زمان ازدواج و تداوم زندگی زناشویی ایجاد می کند، و این امر ضرورت مطالعه مستمر و دقیق این واقعه حیاتی را در هر دوره زمانی و در جوامع مختلف، با بهره گیری از روش های مطالعاتی خاص ایجاد می کند. بررسی آمارهای ثبتی ازدواج در کشور(بر اساس آمارهای ثبت احوال کشور) طی پنج سال اخیر (سالهای 1383-1388) رشد 23 درصدی را برای ازدواج نشان می دهد، و این میزان رشد به نسبت جمعیت واقع در سن ازدواج که بیش از35 درصد جمعیت کشور را تشکیل می دهند رقم ناچیزی می باشد و علیرغم نفوذ اعتقادات مذهبی و ارزش های اجتماعی حاکم برجامعه ایران،نگران کننده بوده وجای مداقه وبررسی دارد (کاظمی پور،23:1385).
امروزه ازدواج جوانان یکی از چالشهای اصلی جامعه ایرانی به شمار می آید.جوانان به دلایل مختلفی از مبادرت به ازدواج دوری می کننند و پدیده تاخیر در سن ازدواج نه بعنوان یک مساله و مشکل شخصی بلکه بعنوان یک مساله اجتماعی نمود پیدا کرده است. جوانانی که به خاطرسنتهای غلط اجتماعی مجبور به خانه نشینی می شوند وجوانانی که دوست دارند مجرد بمانند،همه وهمه پدیده تجرد را بصورت یک مشکل عمومی درآورده است که بیشتر خانواده های ایرانی با آن مواجه هستند. جوانانی که تا سنین بالا با پدر و مادر خویش زندگی می کنند وبرای آغاز زندگی توقعات بالایی دارند عملا ازدواج را دچار مشکلات جدی کرده است(اسکندری چراتی،10:1387).
ازدواج می تواند ازاشاعه فحشا،فساد ورفتارهای ناپسندی که می تواند پیامد مستقیم عنان گسیختگی غرایز جنسی باشد جلوگیری کند و یکی از پایه های حفظ سلامت جامعه است. از نقطه نظر اجتماعی بدون تردید ازدواج واجد ارزش است و از آن جمله آداب اجتماعی است که در تمام جوامع بشری آن طور که تاریخ نشان می دهد تا به امروز متداول بوده و این خود دلیلی بر اینکه یک سنت فطری است می باشد. تغییر در الگوی ازدواج یکی از شاخص های اصلی تغییرات اجتماعی است. اگر شواهد نشان دهنده کاهش بسیار در میزان ازدواج باشد،جامعه با فروپاشی خانواده و در نهایت نوگرایی افراطی روبرو خواهد بود.
دختران و پسران کنونی مثل دوران گذشته نمی توانند همسر خود را ندیده و نشناخته انتخاب نمایند و امیدوار به همسانی فکری، ارزشی و هنجاری در زندگی مشترک آینده شان باشند، لذا توجه جوانان به همسانی فکری، اخلاقی و هنجاری در امر همسر گزینی به صورت یکی از مشکلات آنها درآمده و در بسیاری موارد به عنوان مانعی در امر ازدواج آنان قرار گرفته است. آنها به خوبی دریافته اند که عدم توجه به این امر می تواند موجب شکنندگی ازدواج شده و در نهایت به طلاق منجر شود (کاظمی پور،107،1384).
امروزه به دلایل مختلفی تعداد کثیری از جوانان جامعه از مبادرت به ازدواج دوری می کنند، به طوری که ملاحظه افرادی که ازدواج نمی کنند و سن ازدواجشان افزایش یافته، نگارنده را به این فکر واداشته است تا تاثیر عوامل اجتماعی موثر بر افزایش این پدیده را مورد شناخت و کاوش قرار دهد. لذا انجام مطالعه و پژوهش درباره افزایش سن ازدواج از دو جنبه نظری و کاربردی حائز اهمیت می باشد. از بعد نظری انجام مطالعه درباره موضوع فوق موجب رشد و ارتقای علمی می شود و این مطالعه به عنوان یک مطالعه بنیادی می تواند در جهت شناخت این پدیده موثر باشد. از جنبه کاربردی نیز می توان با شناخت عوامل موثر بر این پدیده، آگاهی های لازم را برای از میان برداشتن موانع موجود بر سر راه ازدواج جوانان کسب نمود و نتایج حاصل از این پژوهش می تواند راهکارهای مناسب را در اختیار خانواده ها، مسئولان متولیان بخش فرهنگی و دولتمردان قرار دهد تا بتوانند با شناخت عوامل تاثیر گذار بر این پدیده برنامه ریزی های مقتضی را جهت داشتن جامعه ای با سن ازدواج مناسب انجام دهند و ارزشهای جوانان را از ازدواج گریزی به سمت ازدواج گزینی سوق دهند.
از این روی است که توجه واهمیت به مقوله ازدواج همواره مورد تاکید عالمان و جامعه شناسان خصوصا در حوزه مطالعات خانواده بوده و عدم تحقق آن در شرایط وزمان بهنگام به عنوان دغدغه ذهنی و فکری مسئولین این حوزه می باشد. خانواده اساسی ترین در عین حال قدیمی ترین نهاد اجتماعی است و پویایی و استمرار آن و کارکردهایش همواره در طول زمان حائز اهمیت می باشد. هرچند پژوهشهای زیادی در مورد این موضوع انجام شده است که در جای خود محترمند ولی در اکثر موارد به عوامل ظاهری پرداخته اند و از بررسی تحلیلی و ریشه یابی دور بوده اند که در این پژوهش به نکات بسیاری توجه شده است. نتایج حاصل از این تحقیق می تواند راهگشای ذهنی مسئولین برای شناخت عوامل موثر بر تاخیر در سن ازدواج بوده و با شناخت این عوامل بر نامه ریزی جهت برداشتنن موانع و بهبود اوضاع اجتماعی تسهیل خواهد شد.
تعریف مفاهیم و اصطلاحات:
خانواده:
گروهی از افراد (دو یا بیشتر) که میان آنها روابط خویشاوندی برقرار است و در مکان واحدی زیست می کنند (مجدفر،229:1383).
ازدواج:
عملی است که پیوند بین دو جنس مخالف را بر پایه روابط پایای جنسی ، موجب می شود (ساروخانی ،25:1370).
سن ازدواج:
سنی است که افراد در آن سن به زندگی زناشویی وارد می شوند. طبق بررسی های به عمل آمده، عامل تعیین کننده آن در گذشته و حال تغییر یافته اند ولی سن زنان در اولین ازدواج در گذشته بستگی به نوسانات اقتصادی داشت (میشل ،33:1354).
تجرد قطعی:
کسانی را در بر میگیرد که هرگز ازدواج نکرده باشند و امیدی به ازدواج نداشته باشند (ساروخانی،29:1375).
تاخیر در سن ازدواج:
عبارتنداز میزان عقب افتادن سن مطلوب ازدواج جوانان در جامعه برحسب متغیرهای کمی سالها ویا متغیرهای کیفی میزان تاخیر سن ازدواج (کم،متوسط،زیاد) قابل بررسی ومحاسبه است (اسکندری،12:1387).
فردگرایی:
احساسی است که فرد به لحاظ عاطفی جدا از درون گروه خود است و با اتکای به خود بر تعقیب خوشبختی تاکید می کند (تریاندیس،166:1378).
خانواده هسته ای:
خانواده ای متشکل از والدین با فرزندان یا بدون فرزندان است(آزادارمکی،14:1386).
خانواده گسترده:
خانواده ای که در آن بیش از دو نسل از یک تبار خویشاوندی،با یکدیگر زندگی کنند (مجدفر،298:1383).
بی هنجاری:
وضعیت مغشوش و از هم گسیخته جامعه که هنجارها از بین رفته یا در تضاد قرار گرفته باشند (مجدفر،293:1383).
ارزشها:
باورهای اجتماعی افراد یک جامعه درباره آنچه خوب،درست و مطلوب است (مجدفر، 294:1383).
دیررسی ازدواج:
ازدواجی که دیرتر از سن مناسبی که هر جامعه برای ازدواج تعیین کرده صورت می گیرد (عمید،1463:1374).
پایگاه اجتماعی – اقتصادی :
ارزش و اعتباری است که گروه یا جامعه برای نقش اجتماعی - اقتصادی قائل است (مجدفر،296:1383).
نگرش:
گوردون آلپورت معتقـد است، "نگرش عبارتست از یک نوع آمادگی فکری و اعصابی (احساسی) که بوسیله تجربه سازماندهی میشود و بر روی عکسالعملهای انسان نسبت به کلیه پدیدهها و وضعیتهایی که با او سروکار دارند، تأثیری جهت دهنده یا پویا میگذارد" (رفیع پور،1372: 5).
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
سن ازدواج یکی از شاخصههای مهم برای ارزیابی میزان سلامت و بهداشت جسمی و روانی افراد یک جامعه محسوب میشود. در کشور ما که هنجارهای دینی نزد عموم مردم از مطلوبیت خاصی برخوردار است و جوانان بخش غالب جمعیت را تشکیل میدهند ، این ارزیابی در حوزه اخلاق اجتماعی و روحیه جمعی نیز مطرح میشود .
سن ازدواج، سن تمایل است و چنین برمیآید که در صورت نیاز اگر ترک آن موجب گناه شود، ازدواج واجب میشود. اما در جوامع امروزی سن ازدواج از سن بلوغ جسمی فاصله گرفته است و این شروع بسیاری از مشکلات است.
قرآن کریم بلوغ را سن ازدواج میداند و از آن با تعبیر بلوغ نکاح یاد میکند. روایات ائمه و تفاسیر مختلف نیز بر همین موضوع صحه میگذارند؛ به طوری که شیخ طوسی سن ازدواج را سن توانایی جنسی و رغبت به تاهل میداند. یعنی سن ازدواج، سن تمایل است و چنین برمیآید که در صورت نیاز اگر ترک آن موجب گناه شود، ازدواج واجب میشود. اما در جوامع امروزی سن ازدواج از سن بلوغ جسمی فاصله گرفته است و این شروع بسیاری از مشکلات است.
جوامع غربی این خلا زمانی یا در حقیقت دوره بحرانی را با روابط آزاد جنسی که پشتوانه قانونی دارد، میپوشانند اما جامعه دینی ما چنین راهکاری را برنمیتابد. بالطبع در چنین شرایطی، آشکار شدن آسیبهای دوره بحرانی ناگزیر است چرا که نه میتوان مطابق راهکار دینی، سن ازدواج را به دوران بلوغ نزدیک کرد و نه شرایط فرهنگی و اجتماعی دنیای معاصر اجازه میدهد جامعه در شرایطی سالم افزایش سن ازدواج را تاب بیاورد.
خویشتنداری فرمان خداوند متعال برای فردی است که به هر دلیل توانایی ازدواج ندارد و جنبهای موقت یا استثنایی دارد و هرگز یک راهکار عمومی برای اداره جامعه دینی محسوب نمیشود.
در این باره توسلی به آموزههای دینی مبنی بر خویشنداری تنها گزینه پیش روست که باز هم به دلیل شرایط فرهنگی روز و حاد بودن آسیبهای تاخیر در ازدواج به صورت عمومی و گسترده راه به جای نمیبرد. از زاویه دیگری نیز میتوان به این مساله نگاه کرد.
banoo.net
بیشتر بدانیم....
ارتباط بین فعالیت فیزیکی و کاهش بیماریها
ورزش های ضد استرس برای بهتر شدن وضعیت روانی و احساسی افراد
ورزش های مخصوص افراد مبتلا به بیماران قلبی و دیابت
ورزش های مفید برای بیماران مبتلا به آلزایمر
ورزش و بیماری های قلبی و استخوانی
چطور میزان فعالیت فیزیکی خود را ارتقاء دهیم؟
چه ورزش هایی سلامت کودکان را تامین می کند؟
ورزش چگونه در درمان و پیشگیری از سرطان سینه زنان کمک می کند؟
چگونه عملکرد فیزیولوژیکی و روانی میانسالان افزایش می یابد؟
تکنیک های توان بخشی ورزشی در بیماران مبتلا به آسم
ژن درمانی از درمان بیماری ها تا بهسازی نژادی و استفاده بعنوان یک سلاح
دیابت از شناخت علائم تا درمان و راههای پیشگیری
حقایقی در باره ایدز و لزوم آموش جنسی
ایجاد تعادل در بیماران مبتلا به ام اس
سرطان سینه و تمامی گفتنی های آن
نقش نانو تکنولوژی در پزشکی وسلامت عمومی
نقش مردان در زمینه بهداشت باروری همسران
تمرینات ورزشی در دوران حاملگی و قبل از زایمان
کاهش مرگ و میر زنان باردار با برنامه مادری ایمن
مادران شاغل و نگهداری کودکان
بررسی اثرات کافئین بر بدن
عوارض شیرین کنندههای بدون کالری
فست فود زیر ذره بین کارشناسان حوزه سلامت
ویژگی های ظروف آشپزی و اثر آن در پخت غذا
ظروف یک بار مصرف ومشکلات آن بر سلامت
اثرات امواج تلفن همراه بر سلامت افراد
کنترل آلاینده ها از طریق فن اوری نانو تکنولوژی
اثر شنهای روان یا غبار غلیظ بر سلامت انسان
آثار جانبی تشعشع لامپ های کم مصرف بر چشم و پوست
پیامدها و راهکارهای جلوگیری از تخلفات موتورسواران
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
یکی از مهمترین توصیههای متخصصان در شرایط شکست عاطفی یا طلاق این است که افراد بلافاصله وارد جریان عاطفی دیگری نشوند و حداقل به یک دوره زمانی نیاز است تا ناملایمات وارده از رابطهی قبلی را شناسایی و از طریق راهکارهای صحیح ترمیم شوند. البته بسیارند افرادی که رابطهی عاطفی مشکلداری را با شروع رابطهی عاطفی دیگر قطع میکنند؛ این رفتار بسیار خطرناک است و همسران را در زندگی مشترک دچار مشکل میکند. البته نباید فراموش کرد بعضی زودتر با طلاق خود کنار میآیند، اما برخی دیگر خیلی سخت شرایط جدید و جدایی را میپذیرند. بهطور کلی توصیه میشود افراد بعد از طلاق تا حداقل دو سال به فکر ازدواج مجدد نیفتند.
سن مناسب فرزند برای ازدواج مجدد والدین
فرآیند شناخت به گفتهی روانشناسان دو جنبه دارد؛ یکی شناخت خودآگاه و دیگری ناخودآگاه است. انسان هر دو جنبهی این شناخت را دارد اما حیوانات دارای شناخت ناخودآگاه هستند.
برهمین اساس شناخت در دورهی جنینی براساس ناخودآگاه انسان است و انسان بعدها نمیتواند آن دوران و مادر خود را به یاد بیاورد. همچنان که بسیاری از ما وقایعی که تا دو سالگی برایمان رخ داده است، به یاد نمیآوریم و از مادر چیزی در ذهن نداریم. به همین دلیل است که میگوییم تا سن پنج سالگی بسیاری از بچهها تغییر و جابهجایی والدین را تشخیص نمیدهند و این دوران، بهترین زمان برای ازدواج مجدد پدر یا مادر است.
اگر رابطهی خوبی بین زن و شوهر جدید برقرار باشد و بین او و والد جدید رابطهی مناسبی ایجاد شود، کودک بهسرعت او را میپذیرد و مشکلی به وجود نمیآید.
پس از سن پنج سالگی، کودک پدر یا مادر خود را کاملاً میشناسد و این جابهجایی را درک میکند اما این شناسایی نباید مانع ازدواج مجدد پدر یا مادر شود. به عبارتی پدر یا مادری که فرزند بین پنج تا ده- یازده ساله دارد نباید با این تصور که نمیتواند والد جدیدی را بپذیرد یا متوجه این جابهجایی شود، فرصت ازدواج را از دست بدهد. این دوره، دورهی پیروی و اطاعت از بزرگتر است. اگر بچه لجباز و آشفته تربیت نشده باشد و والد قبلی بهطور مسالمتآمیزی از زندگی او کنار رفته باشد و در سایهی اختلافات بین همسران صدمه ندیده باشد، میتواند والد جدید را بهراحتی بپذیرد.
اکنون که به سؤال اول پاسخ دادیم، باید به سؤال دوم پاسخ دهیم که چگونه میتوانیم یک پدرخوانده یا مادرخوانده خوب باشیم؟ روانشناسان حوزهی خانواده راهکارهایی را ارائه کردهاند که بهکاربردن آنها میتواند برای این منظور بسیار مفید و راهگشا باشد؛
1-طبیعت وجودی انسانها به گونهای است که به دلیل نیازهای عادن طفی جذب کسانی میشویم که به ما محبت میکنند. فرد بزرگسالی که بتواند به یک کودک توجه کند و او را با محبت کردن و پذیرفتن مسئولیتهای زندگیاش تحت مراقبت خود قرار دهد، بدون آنکه با او رابطهی خونی یا بیولوژیک داشته باشد، دلبستگی عاطفی این بچه را نسبت به خود تضمین کرده است. اگر بچههای همسرتان رفتارهای محبتآمیزتان را ببینند و تلاش شما را برای رفع نیازهای خود خالصانه احساس کنند بهزودی به جای نامیدن شما با اسم کوچک یا نام خانوادگی، مامان یا بابا صدایتان میکنند.
2-در ماهها یا حتا در سال اول زندگی نباید انتظار داشته باشید، بچهها رابطهی خوبی با شما داشته باشند. آنان گمان میکنند قصد دارید جای مادر یا پدرشان را بگیرید. بهترین کار این است که بهعنوان پدرخوانده یا مادرخواندهای آگاه این نگرانی را بکاهید و به بچهها بگویید: «پدر و مادر تو آدمهای خوبی هستند و هیچکس نمیتواند جای آنها را برای تو بگیرد.» هیچوقت نگویید اگر مادرت خوب بود، تو را رها نمیکرد! اگر بگویید پدر یا مادر او خوب هستند، در واقع به حفظ هویت او ـ که همان والدیناش هستندـ کمک کردهاید و امنیتخاطر خوب بودن را به او دادهاید.
3-نکتهای که باید از آن مطلع باشید رفتار اطرافیان است. حتا اگر فرزندخوانده به خاطر رفتارهای درستتان با احساسی خوب و از روی رضایت شما را تأیید کند، خواهند گفت: «حتماً نقشهای دارد که روی خوش خودش را نشان میدهد!» لازم است با درایت و مقاومت در خوب بودن، فرضیات غلطی را که در ذهن بچهها شکل گرفته پاک کنید. گذر زمان در این باره قضاوت خواهد کرد و معلوم میشود ذاتاً خوب هستید و نقشهای در کار نبوده است.
4-نباید تربیت بچههای همسرتان را زیر سؤال ببرید یا بدون مشورت با او کاری کنید. خیلی از مادرخواندهها سعی دارند مثل مادر در زوایای ریز تربیتی دخالت کنند و با مقاومت بچه مواجه میشوند. بهعنوان نمونه کافی است به همسرتان بگویید: «عزیزم، دخترمون مدتی است تلفنهای مشکوک دارد. دلم نمیخواهد این موضوع را بگویم و رابطهام را با او خراب کنم. لطفاً تو در این مورد هشیار باش که دوستهای جدیدش را بشناسی.» (نمونهی صحیح برخورد یک مادرخوانده)
5-باید این روزهای سخت و امواج ایام آغازین زندگیتان را بشناسید و منطقی با آنان مبارزه کنید تا کودک به شما ایمان بیاورد و باور کند آدم خوبی هستید. آن وقت میبینید او وکیلمدافع بسیار خوبی در همهی شرایط خواهد بود.
6- نکتهی دیگر، نامیدن شما و لفظی است که بچهها شما را با آن خطاب میکنند. اصولاً اگر بچهها کوچک باشند، رفتار کردن با آنها خیلی راحتتر است، چون نیاز دارند کسی را مامان صدا کنند. اما در مورد بچههای بزرگتر بهتر است مجبورشان نکنید. اگر رفتارهای محبتآمیزتان را ببینند و تلاش شما را برای رفع نیازهای خود خالصانه حس کنند بهزودی به جای نامیدنتان با اسم کوچک یا نام خانوادگی مامان یا بابا را جایگزین میکنند. بعضی مراجعان من میگویند ما دو تا مامان یا بابا داریم. در جشن عروسیمان هم مادر بیولوژیک و اصلی حضور داشت و هم مادری که ما را پرورش داد. آنان با همهی وجود این مادرخوانده را دوست دارند چون با چشم خود دیدهاند هرگز نسبت به مادرشان بدگویی نکرده است. به بچهها بگویید نباید نسبت به والدین اصلی خود بیمحبت باشند یا بیاحترامی کنند.
منبع: مجله سپیده دانایی
بیشتر بدانیم؟
بیشتر بدانیم....
ارتباط بین فعالیت فیزیکی و کاهش بیماریها
ورزش های ضد استرس برای بهتر شدن وضعیت روانی و احساسی افراد
ورزش های مخصوص افراد مبتلا به بیماران قلبی و دیابت
ورزش های مفید برای بیماران مبتلا به آلزایمر
ورزش و بیماری های قلبی و استخوانی
چطور میزان فعالیت فیزیکی خود را ارتقاء دهیم؟
چه ورزش هایی سلامت کودکان را تامین می کند؟
ورزش چگونه در درمان و پیشگیری از سرطان سینه زنان کمک می کند؟
چگونه عملکرد فیزیولوژیکی و روانی میانسالان افزایش می یابد؟
تکنیک های توان بخشی ورزشی در بیماران مبتلا به آسم
ژن درمانی از درمان بیماری ها تا بهسازی نژادی و استفاده بعنوان یک سلاح
دیابت از شناخت علائم تا درمان و راههای پیشگیری
حقایقی در باره ایدز و لزوم آموش جنسی
ایجاد تعادل در بیماران مبتلا به ام اس
سرطان سینه و تمامی گفتنی های آن
نقش نانو تکنولوژی در پزشکی وسلامت عمومی
نقش مردان در زمینه بهداشت باروری همسران
تمرینات ورزشی در دوران حاملگی و قبل از زایمان
کاهش مرگ و میر زنان باردار با برنامه مادری ایمن
مادران شاغل و نگهداری کودکان
بررسی اثرات کافئین بر بدن
عوارض شیرین کنندههای بدون کالری
فست فود زیر ذره بین کارشناسان حوزه سلامت
ویژگی های ظروف آشپزی و اثر آن در پخت غذا
ظروف یک بار مصرف ومشکلات آن بر سلامت
اثرات امواج تلفن همراه بر سلامت افراد
کنترل آلاینده ها از طریق فن اوری نانو تکنولوژی
اثر شنهای روان یا غبار غلیظ بر سلامت انسان
آثار جانبی تشعشع لامپ های کم مصرف بر چشم و پوست
پیامدها و راهکارهای جلوگیری از تخلفات موتورسواران
دوره ای که مردها با زن های 10 یا 20 سال کوچک تر از خودشان ازدواج می کردند، تقریبا گذشته است. امروزه ازدواج هایی که در آن زوج ها همسالند و یا ازدواج هایی که در آن زن بزرگ تر از مرد است بیشتر از قبل دیده می شود.
تفاوت سنی مناسب
اگر تفاوت سنی میان زن و مرد سه تا چهار سال باشد، از یک حد معمولی برخوردار است. این مورد بستگی به این دارد که چقدر زن و مرد بتوانند این فاصله را باور داشته باشند. این مساله را نمی توان به همه تعمیم داد و به این معنا نیست که همه کسانی که چنین اختلاف سنی ای دارند، زندگی خوبی هم دارند.
البته هرچه فاصله سنی زوجین کمتر باشد احتمال تفاهم بیشتر است. چراکه دو نفر با تفاوت سنی زیاد در دو مرحله متفاوت از زندگی هستند و نیازها و خصوصیات آنها بالطبع متفاوت است. فاصله سنی از 10 سال به بالا به دلیل اینکه تفاوت زمانی و یک دهه فاصله زندگی کردن بین دو فرد وجود دارد، مشکلاتی برای هر دو زوج به وجود می آورد. مشکلاتی چون عدم درک صحیح و متقابل، برآورده نشدن انتظارات دو طرف بعد از مدتی و بی حوصلگی فرد بزرگ تر، به خصوص احساس پشیمانی و بروز مشکلات بیشتر از عواملی هستند که بین زوج ها با فاصله سنی زیاد دیده می شوند.
یکی از معیارهای انتخاب همسر هماهنگی و تناسب بین زوجین از نظر فاصله سنی است. به هر حال افرادی که در محدوده سنی نزدیک هم باشند، تجربه ها و خاطره های یکسانی دارند و پیش زمینه فرهنگی مشابهی برای درک کردن هم خواهند داشت.
بزرگ تر بودن مرد
مرد ایرانی با خاصیت مردسالارانه ای که از گذشته در اطراف خود دیده و شنیده، مدیر بودن در خانواده و حرف آخر زدن را تعریفی از خود می داند. از سوی دیگر بزرگ تر بودن مرد نوعی توازن رفتاری را در خانواده به دنبال دارد. با این حال معیارها با گذشت زمان در حال تغییر و دگرگونی است.
حضور زنان در جامعه و فعالیت های اجتماعی آنها، توجه بیشتر آنها به تحصیلات و ارتقای علم و به دست آوردن موقعیت هایی برتر حتی بسیار معتبرتر از مردها تا حدودی باعث تغییر سن ازدواج شده و به همین خاطر است که در جامعه امروز زنانی که از همسران خود بزرگ تر هستند، بیشتر از قبل دیده می شوند.
بزرگ تر بودن زن
اگرچه هنوز مساله بزرگ بودن زن از مرد چه از نظر فرهنگی و چه از نظر اجتماعی در جامعه ما پذیرفته شده نیست اما نمی توانیم برای همه افراد، نسخه های واحد و یکسانی بپیچیم. اگر دو نفر تفاهم فرهنگی و اخلاقی داشته باشند، همسن بودن یا بزرگ تر بودن دختر از پسر، مشکل خیلی حاد و پیچیده ای نیست.
کسانی که مخالف بزرگ تر بودن زن هستند معمولا دلایل زیرا برمی شمارند:
ترس از اینکه این ازدواج ها بعد از مدت کوتاهی با شکست مواجه شود؛ به ویژه اگر این ازدواج به خاطر موقعیت مادی زن صورت گرفته باشد، همیشه موردتوجه است.
زنی که چندسال بزرگ تر باشد، معمولا انتظار دارد همسرش هم همانند او فکر کند و مسائل را بسنجد ولی وقتی با چیزی غیر از این مواجه می شود، این فاصله را بیشتر درک می کند.
از سوی دیگر، مردی که با زن بزرگ تر از خودش ازدواج می کند، ممکن است پس از چند سال زندگی، با تحلیل رفتن جسم زن، احساس ناخوشایندی پیدا کند و شاید به فکر جدایی و یا ازدواج دوم بیفتد و...
درحالی که این احتمال ها تنها مختص به زن هایی نیست که از شوهرانشان بزرگ ترند بلکه ممکن است در رابطه سایر زن ها با شوهرانشان نیز اتفاق بیفتد.
چنین ازدواج هایی جنبه های مثبتی هم دارد؛ ازجمله اداره زندگی از سوی زنی آگاه و مدیر. البته به شرطی که خود فرد پذیرای شرایطش باشد و بتواند نگاه جامعه و مردم را تحمل کند. چراکه تاثیرهای منفی برخورد جامعه و اطرافیان ممکن است در زندگی بروز پیدا کند.
می توان خانواده های زیادی را یافت که با بزرگ تر بودن زن از شوهر، زندگی هایی شاد و زیبا دارند. این مساله درصورتی که عشق و علاقه طرفین به همدیگر زیاد باشد و زندگی خوبی داشته باشند مشکل ساز نخواهد شد.
همسن بودن یا نبودن
تعریف تفاوت سن و پذیرش آن، کاملا به فرهنگ و تربیت خانوادگی بستگی دارد. در مساله ازدواج درصورت فراهم بودن نیازهای اساسی و شناخت متقابل نمی توان فاصله سنی را از عوامل و عناصر اصلی دوام زندگی دانست. با این حال هرچقدر فاصله و اختلاف سنی بین زن و مرد کمتر باشد آنها به درک بهتری از یکدیگر می رسند.
زن و مرد هرچقدر تناسب و سنخیت بیشتری داشته باشند پیوند و ازدواج مستحکم تری خواهند داشت.
یکی از معیارهای انتخاب همسر هماهنگی و تناسب بین زوجین از نظر فاصله سنی است. به هر حال افرادی که در محدوده سنی نزدیک هم باشند، تجربه ها و خاطره های یکسانی دارند و پیش زمینه فرهنگی مشابهی برای درک کردن هم خواهند داشت. دختر و پسری که در سن ازدواج قرار دارند باید از نظر فکری در یک سطح قرار گیرند. تفاوت سن در فرهنگ ما اهمیت دارد ولی میزان آن را هم هیچ علم و منطقی با قاطعیت تخمین نزده است.
آنچه از سن مهم تر است...
تفاوت در سن بلوغ دختر و پسر این روند را طوری نهادینه کرده که پسرها باتوجه به دیرتر بالغ شدنشان باید از دخترها بزرگ تر باشند. با این حال فاکتور سن به تنهایی نمی تواند تضمین کننده یک ازدواج موفق باشد.
انگیزه زوج ها برای ازدواج با یکدیگر در این زمینه بسیار دخیل است. هستند کسانی که با انگیزه های اقتصادی با افرادی ازدواج می کنند که تفاوت سنی بسیار زیادی با آنها دارند؛ ازدواجی بدون پایه های عاطفی و شناخت که نبودن عامل علاقه در این نوع از ازدواج ها آنها را با شکست مواجه می کند. در این صورت نمی توان گفت شکست این زندگی تنها به خاطر بالابودن سن یکی از دو زوج بوده است.
بیشتر بدانیم....
رسانه ها در الگوی مصرف جامعه چه نقشی دارند؟
ارتقای کیفیت خدمات سلامت از منابع مالی یارانه ها
اصلاح ساختار نظام جامع مدیریتی اقتصادی بیمارستان
اقدامات اساسی در تخصیص منابع در نظام سلامت
بررسی مشکلات برنامه پزشک خانواده
بیمه سلامت و نقش بیمه های مکمل بر آن
تاثیر بیمه های مکمل بر قشرهای آسیب پذیر
توزیع عادلانه خدمات بهداشتی در ﺳﻴـﺴﺘﻢ ﻧﻈـﺎم ﺳـﻼﻣﺖ ﻛﺸﻮر
دریافت پول از بیمار بصورت مستقیم (یک خطای پزشکی)
راهکارهای اجرایی جهت اصلاح الگوی مصرف در بیمارستانها
راهکارهای قانونی و فرهنگی در مدیریت مصرف انرژی در سازمانها ، ادارات و مراکز پزشکی
عوامل مؤثر بر قاچاق کالا
مدیریت انرژی در مراکز بیمارستانی
مشکلات موجود در سیستم واردات وصادرات
مشکلات نظام سلامت در کشور ایران
مصرف کالاهای خارجی و قاچاق و تاثیر آن بر اشتغال و تولید
نحوه ارائه خدمات بهداشتی درمانی در برخی کشورهای دنیا
نقش سازمانهای بیمه گر اجتماعی و خصوصی در اقتصاد سلامت
وظایف دولت در بهبود شاخصهای سلامتی و نابرابری های اجتماعی
پیامد های هدفمند کردن یارانه ها در حوزه سلامت
چالش اصلی تامین مالی در نظام سلامت
http://maktoobshop.com/
در هزاران مصاحبه ای که در شش قاره جهان انجام دادیم به این نتیجه رسیدیم که وقتی واقعاً کسی را دوست داشته باشید، سن شما و سن طرف مقابلتان دیگر چندان اهمیتی پیدا نمی کند. اما یک واقعیت هم وجود دارد و آن این است که موقعیت هایی هست که تفاوت سنی واقعاً مهم می شود.
وقتی 17 سالتان باشد، اقدام به ازدواج با کسی که 47 ساله است، ایده چندان جالبی به نظر نمی رسد. تجربیات زندگی یک نوجوان 17 ساله تقریباً هنوز بچگانه است. اما فرد 47 ساله فردی بالغ و باتجربه است و پستی و بلندی های زندگی را پشت سر گذاشته است. این تفاوت ها می تواند چالش بزرگی در رابطه ایجاد کند. پس اشتباه نکنید.
موفقیت یک ازدواج به سطح بلوغ و تجربیات دو طرف بستگی دارد. واقعیت این است که وقتی پای عشق و ازدواج به میان می آید، فاصله سنی جادویی وجود ندارد.
اما تجربه به ما می گوید که هر چه فاصله سنی دو طرف کمتر باشد، شانس ساختن عشقی ماندگار برایشان بیشتر می شود. این تفاوت سنی چه یکسال باشد، چه 5 سال، 10 سال، یا حتی بیشتر، عشق بر همه چیز غلبه می کند. مسئله این است که ببینید واقعاً عاشق هستید یا نه، نه اینکه ببینید کسی که دوستش دارید چند سالش است. عاشق بودن خیلی مهمتر از تفاوت سنی بین دو طرف است.
به یک مثال خوب اشاره می کنیم. بابک و سوزان 48 و 37 ساله هستند. هر دو طلاق گرفته اند. می توانیم صادقانه بگوییم که هر دو آنها ازدواج هایی واقعاً بد را تجربه کرده اند. اما فعلاً این را همین جا نگه می داریم.
خوشبختانه بابک و سوزان همدیگر را پیدا می کنند! درواقع، واقعاً عاشق هم می شوند.
وقتی گوش می دهیم که چطور عشق و محبتشان را به هم توصیف می کنند واقعاً سرحال می آییم. این دو نفر نه تنها عاشق هم هستند، بلکه فهمیده اند که مورد احترام قرار گرفتن، اعتماد کردن به هم، صادق بودن و ارزش گذاشتن بر همدیگر چه ارزشی دارد.
هم بابک و هم سوزان از ازدواج اولشان بچه دارند. هر دوی آنها واقعاً بچه هایشان را دوست دارند و می خواهند به خوبی از آنها مراقبت کنند. و در واقع، هر دوی آنها حاضر نیستند کسانی را که به فرزندانشان عشق نمی ورزند را دوست بدارند. و واقعاً خوشا به حالشان!
اول رابطه کمی درمورد اختلاف سنیشان تردید داشتند. اما دیگر اینطور نیست! الان فقط به عشقشان به هم فکر می کنند و بس! سنشان دیگر اهمیتی ندارد.
خوب، دوست دارید بدانید از سه دهه تحقیق درمورد اختلاف سنی در ازدواج چه دستگیرمان شد؟ فهمیدیم که عاشق بودن و دوست داشتن همدیگر بر همه چیز غلبه می کند. اکثر ازدواج ها وقتی تفاوت سنی بین دو طرف کمتر از 10 سال است موفق تر هستند اما وقتی این اختلاف بیشتر از 10 سال باشد، احتمال موفقیت ازدواج به تدریج کمتر می شود. به عبارت دیگر، واقعاً صحت دارد که اگر اختلاف سنی بین دو طرف کمتر باشد احتمال موفق بودن رابطه بیشتر است.
اما، درمورد عشق هیچ جادویی وجود ندارد. عاشق بودن خیل مهمتر از سن است. سن مسئله ای نسبی است. مهمتر از آن، سن در رابطه خیلی کمتر از عشق اهمیت دارد. عشق بی حد و مرز است. پس عاشق باشید و تا ابد با هم بمانید.
Funshad.com
بیشتر بدانیم....
ورزش های ضد استرس برای بهتر شدن وضعیت روانی و احساسی افراد
ورزش های مفید برای بیماران مبتلا به آلزایمر
چطور میزان فعالیت فیزیکی خود را ارتقاء دهیم؟
ورزش چگونه در درمان و پیشگیری از سرطان سینه زنان کمک می کند؟
ژن درمانی از درمان بیماری ها تا بهسازی نژادی و استفاده بعنوان یک سلاح
دیابت از شناخت علائم تا درمان و راههای پیشگیری
حقایقی در باره ایدز و لزوم آموش جنسی
سرطان سینه و تمامی گفتنی های آن
نقش مردان در زمینه بهداشت باروری همسران
بررسی اثرات کافئین بر بدن
عوارض شیرین کنندههای بدون کالری
فست فود زیر ذره بین کارشناسان حوزه سلامت
ویژگی های ظروف آشپزی و اثر آن در پخت غذا
ظروف یک بار مصرف ومشکلات آن بر سلامت
اثرات امواج تلفن همراه بر سلامت افراد
کنترل آلاینده ها از طریق فن اوری نانو تکنولوژی
اثر شنهای روان یا غبار غلیظ بر سلامت انسان
آثار جانبی تشعشع لامپ های کم مصرف بر چشم و پوست
علتهای رایج جدایی در سال های آغازین زندگی
سن پایین در زمان ازدواج ممکن است مشکلاتی را به وجود آورد. برای ازدواج چندین بلوغ لازم است، بلوغ جنسی، عاطفی و عقلی. بلوغ جنسی معمولا در سنین زیر ۱۸ سال اتفاق می افتد ولی برای رسیدن به بلوغ عقلی و عاطفی به زمان بیشتری نیاز است، هرچند نمی توان سن دقیقی را مشخص کرد؛ زیرا این موارد بسته به تجربیات هر فرد متفاوت است ولی به طور کلی آمال و آرزوها و همچنین اهداف افراد در سنین زیر ۲۰ سال و بعد از آن تفاوت های فاحشی با هم دارند. وقتی افراد در سنین بسیار پایین تصمیم به ازدواج می گیرند می توان انتظار داشت که پس از گذشت چند سال احساس کنند که انتظاراتشان از زندگی و همسرشان تغییر کرده است و همین موضوع زمینه ساز مشکلات و نارضایتی می شود.
سال های پرتنش
از سوی دیگر ۲سال ابتدایی ازدواج، سال هایی پرتنش است. مطالعات نشان داده است درصد زیادی از طلاق ها در این سال ها اتفاق می افتد. در این زمان زوج در حال شناخت ویژگی ها و عادات یکدیگرند، از آن جا که شیوه حل مسئله افراد با هم تفاوت دارد، به احتمال زیاد حتی اگر ۲ نفر بر سر وجود مشکل با هم توافق داشته باشند بر سر راه حل به توافق نمی رسند.
برخی از مشکلات رایج در سال های اولیه ازدواج عبارت است از: ارزش ها، مشکلات مادی، ارتباط با خانواده ها و خویشاوندان و برخی روابط زناشویی.
بسیاری از زوج ها قبل از ازدواج چشم خود را روی اختلافات و تفاوت هایی که با هم دارند می بندند ولی پس از ازدواج متوجه تفاوت در ارزش ها و عقاید خود می شوند و دیگر نمی توانند آن را نادیده بگیرند. تفاوت عقیده در مسائلی ازجمله مذهب، سیاست، شغل و نحوه پوشش می تواند مشکلات زیادی را باعث شود.
اختلاف بر سر خرج کردن پول از مهم ترین مشکلات زوج های تازه ازدواج کرده است. انتظارات متفاوت در این باره و ناتوانی در مدیریت مالی باعث بروز دلخوری می شود.
نقش خانواده ها
ازدواج باعث گسترش خانواده و اقوام می شود که سیستم حمایتی بسیار وسیعی را برای ما به ارمغان می آورد اما از طرف دیگر همین گسترش می تواند عامل بسیاری از اضطراب ها شود به خصوص اگر عروس یا داماد جدید از جانب یکی از اقوام نزدیک (به ویژه یکی از والدین) پذیرفته نشود و نتواند رابطه ای خوب با وی برقرار کند.
برخی از والدین به سختی می توانند ازدواج فرزندشان را قبول کنند و همین نپذیرفتن کامل می تواند در نخستین سال های ازدواج عامل اختلافات و درگیری های بسیاری شود. روابط زناشویی نیز از مشکل سازترین مسائلی است که زوجین ممکن است با آن مواجه شوند.
برای بسیاری از زن و شوهرهای جوان، اولین ارتباط زناشویی بسیار پراسترس و تنش زا خواهد بود. ازجمله عوامل به وجود آورنده این مسئله گاه وجود اطلاعات ناکافی و حتی نادرستی است که ازگوشه و کنار در اختیار افراد قرار می گیرد لذا باورها و انتظارات نادرستی در این زمینه در ذهن آن ها شکل گرفته است که باعث بروز استرس در آن ها می شود.
چه باید کرد؟
اگر مسائلی مشابه موارد ذکر شده، برای شما دردسرساز شده است، نگران نباشید راهکارهایی برای برطرف کردن این مشکلات وجود دارد ولی قبل از هر چیز پیدا کردن مشکل اصلی مهم ترین مسئله است:
با همسر خود صحبت و سعی کنید علت اصلی بی علاقه شدن اش به زندگی مشترکتان را بیابید، شنونده فعال بودن و قضاوت نکردن درباره احساسات همسرتان از اهمیت بسزایی برخوردار است. اگر وی احساس کند که شما به او و دلمشغولی هایش اهمیت می دهید و درصدد رفع مشکل هستید، با شما همکاری خواهد کرد. در صورتی که مشکل در تغییر اهداف و آرزوها باشد، بررسی اهداف جدید و پیدا کردن نقاط مشترک و برنامه ریزی برای دستیابی به آن ها می تواند به هر دو نفر انگیزه و امید بدهد. در نظر داشته باشید که هیچ کسی دقیقا مطابق انتظارات و خواسته های شما نیست، بنابراین پذیرش تفاوت های شخصی و اعتقادی کمک می کند که آرامش بیشتری را تجربه و ارتباط بهتری با همسرتان برقرار کنید.
گفت وگو کنید
گفت وگو کردن درباره اولویت های مالی و ایجاد یک برنامه کلی درباره نحوه و میزان خرج کردن پول می تواند از بروز اختلافات در این زمینه بکاهد. هرچه قدر دقیق تر این کار را انجام دهید به همان میزان از بروز مشکلات پیش گیری کرده اید.
تنظیم ارتباطات با خانواده ها امری مهم به شمار می آید. به یاد داشته باشید شما خانواده جدیدی تشکیل داده اید.
با خانواده خود و همسرتان با احترام رفتار کنید ولی در عین حال مرزی برای خود و آنها در نظر بگیرید. درددل کردن نزد خانواده ها و بدتر از آن بدگویی از همسرتان، باری از دوش شما برنمی دارد و تنها روابط را تخریب می کند.
درباره مسائل زناشویی با یکدیگر باز و روشن باشید. از خواسته ها و نگرانی های تان در این باره به صورت شفاف با هم صحبت کنید و در صورتی که اطلاعات شما ناکافی است به کتاب های معتبر و یا مشاوران دارای تجربه در این زمینه مراجعه کنید.
فراموش نکنید هر شخصی خصوصیات خاص خود را دارد، پس تلاش کنید با برقراری ارتباط مناسب و موثر با همسرتان او را بیشتر بشناسید و علت دلسردی وی را از بین ببرید. مراجعه به یک مشاور خانواده بسیاری از ابهامات را برطرف می کند و به شما در حل مشکلتان یاری می رساند. نادیده گرفتن مشکل و به تعویق انداختن حل مسائل باعث جدی تر شدن آن ها می شود.
منبع:خراسان
بیشتر بدانیم....
ورزش های ضد استرس برای بهتر شدن وضعیت روانی و احساسی افراد
ورزش های مفید برای بیماران مبتلا به آلزایمر
چطور میزان فعالیت فیزیکی خود را ارتقاء دهیم؟
ورزش چگونه در درمان و پیشگیری از سرطان سینه زنان کمک می کند؟
ژن درمانی از درمان بیماری ها تا بهسازی نژادی و استفاده بعنوان یک سلاح
دیابت از شناخت علائم تا درمان و راههای پیشگیری
حقایقی در باره ایدز و لزوم آموش جنسی
سرطان سینه و تمامی گفتنی های آن
نقش مردان در زمینه بهداشت باروری همسران
بررسی اثرات کافئین بر بدن
عوارض شیرین کنندههای بدون کالری
فست فود زیر ذره بین کارشناسان حوزه سلامت
ویژگی های ظروف آشپزی و اثر آن در پخت غذا
ظروف یک بار مصرف ومشکلات آن بر سلامت
اثرات امواج تلفن همراه بر سلامت افراد
کنترل آلاینده ها از طریق فن اوری نانو تکنولوژی
اثر شنهای روان یا غبار غلیظ بر سلامت انسان
آثار جانبی تشعشع لامپ های کم مصرف بر چشم و پوست