(marriage ideal ) ازدواج ایده آل

(معیارهای انتخاب همسر- مراسم عروسی-روابط زناشویی موفق- مهارتهای زندگی و....)

(marriage ideal ) ازدواج ایده آل

(معیارهای انتخاب همسر- مراسم عروسی-روابط زناشویی موفق- مهارتهای زندگی و....)

چرا باید سن زن کمتر از مرد باشد؟


وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


http://maktoobshop.com/



از نظر روان شناسی زن ها زودتر از مردها نسبت به مسائل زندگی عاقل تر می شوند و درکشان از مسائل درون خانواده و زندگی عمیق تر است؛ بنابراین مسئولیت پذیرند و یا بیشتر در این زمینه ها فکر می کنند.

فرهنگ سنتی ایران می گوید بزرگتر بودن مرد در ازدواج یک ارزش است و حتی در محافل و مناطق روستایی هم، شعرهایی در این خصوص سروده اند، بنابراین این گونه به نظر می رسد که اگر این ازدواج ها محکم نباشد، در مدت کوتاهی با شکست مواجه می شود. جامعه شناسان دلایل گوناگونی را در این خصوص برمی شمارندآنان معتقدند رشد علمی و فرهنگی زنان و به دست گرفتن بازار کار و کسب و دیگر موفقیت های اجتماعی در رشد آنان نقش داشته است؛ اما از سوی دیگر، افزایش سن ازدواج و بعد اقتصادی، از مهمترین عوامل چنین پیوندهای زناشویی است.

ازدواج زن با مردی که از خودش کوچکتر است، از دید جامعه شناسان غیر از بُعد اقتصادی، به مسائل عاطفی و احساسی منوط است. برخی جوانان با توجه به بالا بودن درایتی که زن در برخی موارد دارد، ممکن است تحت تأثیر قرار بگیرند و ترجیح بدهند با زنی ازدواج کنند که حتی تا 10 سال از خودشان بزرگتر است. بخصوص که در یک سن خاص زن خیلی بهتر می تواند مرد را رام کنداگر آن زن از موقعیت اجتماعی و اقتصادی خوبی هم برخوردار باشد که این کار آسان تر انجام می گیرد، زیرا پسرانی که حداقل لوازم زندگی را دارند برای فرار از به دست آوردن این امکانات، ترجیح می دهند چنین ازدواج هایی داشته باشند.

در ازدواجی که مرد بر پایه عشق و یا ثروت خود را راضی کرده است که با زنی بزرگتر از خود ازدواج کند دو حالت پیش می آید: یا زن حاکم خانواده می شود و یا این مرد است که از قدرت برخوردار است. زیرا مردی که با توجه به شرایط اقتصادی زن ازدواج کرده است، برنامه ریزی می کند که چگونه از آن استفاده کند. در چنین شرایطی معمولاً جوان بودن خود را بهانه ای برای اخاذی قرار می دهد و زن نیز کوتاه می آید.


دردسرهای ازدواج با فاصله سنی معکوس

از نظر روان شناسی زن ها زودتر از مردها نسبت به مسائل زندگی عاقل تر می شوند و درکشان از مسائل درون خانواده و زندگی عمیق تر است؛ بنابراین مسئولیت پذیرند و یا بیشتر در این زمینه ها فکر می کنند. حال اگر زنی چند سالی بزرگتر باشد، به طور ناخودآگاه انتظار دارد که مرد هم همانند او فکر کند و مسائل را بسنجد، برای همین زمانی که انتظارش برآورده نمی شود، این تصور تداعی می شود که مرد نسبت به خانه و خانواده بی مسئولیت است و در نهایت تنش فضای خانواده را پر می کند.
از سوی دیگر، مردی که با زن بزرگتر از خودش ازدواج می کند، ممکن است پس از چند سال زندگی، با فرسوده شدن جسم زن، احساس ضرر کند. به همه این موارد سال های محدود فرزند آوری در زنان و نامحدود مردان را از نظر نباید دور داشت. در مواردی که زن اختلاف سنی زیادی با شوهرش دارد، ممکن است باروری اش به دلایل مختلف به تاخیر افتد و برای همیشه امکان مادر شدن را از دست بدهد.

در شرایطی که شوهرش همچنان نخواهد و یا نتواند امکان پدر شدن خود را از دست بدهد و این موضوع خود عامل تنش های همیشگی این دسته از همسران خواهد شد. نکته دیگری که در ازدواج‌های با بیشتر بودن سن دختر از پسر مطرح است، عدم تقاضا در روابط عاطفی و هیجانی بویژه روابط جنسی در بین زوجین خواهد بود چرا که اصولا مردان در میانسالی از انرژی بالایی به ویژه در مسائل جنسی برخوردارند و زنان در سنین بالاتر پاسخگوی تمام نیاز مردان نخواهند بود و این تعارضات زناشویی و سرخوردگی در روابط اتفاق می افتد که نتایج آن می تواند باعث شکست در ازدواج، طلاق، ازدواج مجدد یا بدتر از آن باعث روابط خارج از محیط زناشویی شود. از دیگر مشکلات این گونه ازدواج‌ها عدم پذیرش اقتدار و مدیریت مرد است. در این ازدواج ها به نوعی جابجایی نقش ها اتفاق می افتد. معمولا زنان در این ازدواج‌ها خواسته و یا ناخواسته به دلایل سن بالاتر و داشتن تحصیلات بالاتر نقش مادرانه، توصیه گرانه و نصیحت گرانه پیدا می کنند و این از نظر روانشناختی مخل یک زندگی خوب و خوشبخت خواهد بود.

خوشبخت می شوید اگر...

بهترین و معمولی ترین وضعیت ازدواج این است که سن پسر کمی از سن دختر بیشتر باشد، یا حداقل مساوی باشند به عنوان مثال اختلاف سنی یک تا پنج سال باشد و این موضوع دلایل مهمی دارد. این در حالی است که ظاهراً در سال‌های اخیر الگوی اختلاف سنی میان زوج و زوجه تغییر کرده است و به تدریج شاهد ازدواج‌هایی هستیم که زن بزرگ تر از مرد است و این اختلاف سنی به یک تا 3 سال و در مواردی به بیش از این و حتی تا 10 سال هم می‌رسد. البته یک نکته مهم این است که اگر ازدواج سنجیده و آگاهانه باشد و مولفه‌های دیگری مانند تحصیلات بالا، شغل خوب، خانواده اصیل و معتبر، زیبایی وو.. وجود داشته باشد که بتواند بالاتر بودن سن دختر را بپوشاند، تا دو سال بزرگتر بودن دختر نسبت به پسر مشکل چندانی پیش نمی‌آورد.

شرایط فیزیکی و فیزیولوژی مرد و زن باید در نظر گرفته شود که در افراد مختلف، متفاوت است. همچنین شرایط خانواده‌ها، میزان نفوذ و احاطه خانواده بر فرزند نیز می تواند در این موضوع تاثیر داشته باشد. در پایان به یاد داشته باشید ازدواج زن با فرد سن پایین تر به معنای بدبخت شدن نیست چرا که در مواردی خانواده‌های خوشبخت نیز در میانشان دیده می شود و در مجموع تاکید می شود سن آقا از خانم بیشتر باشد اما اگر نهایتا سایر شاخصه‌ها خوب باشد همسان بودن سن در مواردی اشکال ندارد و در موارد کمتر معمولی که سن خانم بالاتر باشد توصیه می‌شود حتماً از این نوع ازدواج پرهیز شود.

 

مطالب پیشنهادی

آمادگی سازمانهای غیر دولتی در حوادث و بلایا

آمادگی ملی و سازمانی در مقابله با زلزله و مدیریت بحران

آمادگی ملی در مقابله با زلزله

راهکارهای پیشگیری از پیامد های سیل

سلامت روان کودکان در بلایا طبیعی

چطور با همسرم قهر و آشتی نکنم؟

وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


http://maktoobshop.com/


آیا شما هم درگیر یک رابطه پیچیده هستید؟ از آن روابطی که مدام در حالت قهر وآشتی بسر می برد؟ شاید هم طلاق گرفته اید و الان به این فکر می کنید که دوباره به سراغ همان فرد بروید؟ تای و وندی زن و شوهری هستند  که بعد از 11 سال زندگی زناشویی از هم جدا شده اند و حالا قصد دارند که باز با هم ازدواج کنند. آنها از دکتر فیل تقاضا کرده اند که قبل از اینکه برای بار دوم به مشکل برخورد کنند به آنها کمک کند تا تا رابطه گسسته شده شان را بهبود ببخشد . 



دکتر فیل به آنها راه هایی پیشنهاد کرد که ما تحت عنوان یک راه حل پنج مرحله ای در این مقاله به آنها اشاره می کنیم:  

 

1- از عللی که موجب درگیری بین شما و همسرتان می شد یک لیست تهیه کنید و آنها را با همدیگر بررسی کنید:

این مرحله دقیقا شبیه این است که می خواهید تازه با هم ازدواج کنید ، با این تفاوت که این بار شما از یکدیگر شناخت بیشتری دارید و باید بیشتر دقت کنید تا دوباره به بن بست عاطفی نرسید. دکتر فیل می گوید: در مورد هر علت به خوبی بحث و بررسی کنید ؛ سعی کنید بفهمید که چگونه می توانید آن مورد را حل کرده و به نتیجه برسید. با یکدیگر در مورد مسائل مالی ، شغلی ، سکس ، تربیت فرزندان ، انتظاراتی که از یکدیگر دارید ، دین و مذهب ،‌والدین تان و تمام مسائلی که یک زوج در آستانه ازدواج صحبت می کنند ، بحث کنید. شما باید در مورد این مسائل صحبت کنید ، به دو علت؛ یک : شما یک هدف و برنامه دارید که می خواهید دو نفری در مورد آن به توافق برسید. و دلیل دوم اینکه : شما نیاز دارید که قبل از اینکه زندگی تان را شروع کنید، تمرین کرده که با همدیگر فکر کنید و تصمیم بگیرید. شما باید یاد بگیرید که به جای بحث و جدل کردن با همدیگر به راه حل برسید و راه حل مشکل تان را پیدا کنید.  

 


2- برای داشتن یک خانواده موفق و خوشبخت شرایط محیطی را بررسی کنید :

دکتر فیل می گوید: یکی از اصول داشتن یک خانواده خوشبخت این است که نقش هر فرد را در خانواده بررسی کنید ،‌مخصوصا بچه ها. بچه ها باید نقش خود را در خانواده بدانند و حس کنند که برای خانواده شان اهمیت دارند. دکتر فیل می  گوید: زمانیکه بچه بودم حس می کردم که نقش مهمی در خانواده دارم . چون سعی می کردم خانواده ام را به هر طریقی هست خوشحال کنم و از این کار احساس رضایت می کردم. 

 


3- دستورالعملی برای موفقیت و شادی در رابطه تان تهیه کنید :

دکتر فیل برای موفقیت در زندگی زناشویی یک فرمول دارد: کیفیت روابط دو نفر به این بستگی دارد که نیازهای هر کدام از آنها در این رابطه تا چه اندازه ای برآورده می شود. یعنی شما دو وظیفه دارید. از یک طرف وظیفه دارید که در این رابطه نیازهای خود را برآورده کنید و از طرف دیگر باید به نیازهای طرف مقابل تان نیز اهمیت دهید. شما و همسرتان باید در مورد نیازهایتان با یکدیگر صحبت کنید ، این کار دو فایده دارد : یکی اینکه از نیازهای یکدیگر آگاه می شوید و دیگر اینکه صمیمیت بین شما بیشتر خواهد شد. صمیمیت در یک رابطه فقط منحصر به نزدیکی جسمی و فیزیکی نیست. صمیمیت به این معنی است که طرف مقابل شما بداند که نقش مهمی در زندگی شما دارد .

  

 


4- بخشیدن را یاد بگیرید:

شما باید هر مسئله ای را که تا بحال برای تان بوجود آمده بود را فراموش کنید و طرف مقابل تان را ببخشید.  اگر نمی توانید این کار را بکنید نمی توانید رابطه تان را بهبود ببخشید و مجبورید که دوباره از همسرتان جدا شوید. دکتر فیل می گوید :" زمانیکه شما می گویید که همسرتان را بخشیده اید ، به این معنی نیست که او تغییر کرده و تبدیل به فرد منحصر به فردی شده است. این کار به این معنی است که " من به خودمان اجازه می دهم که گذشته را فراموش کنیم و دوباره شروع کنیم" . 

 


5- به یکدیگر قول بدهید که برای داشتن یک رابطه پایدار و با دوام سعی می کنید:

 اگر قصد دارید که رابطه خراب شده تان را ترمیم کنید ، سعی کنید که خوب برگردید! این را بدانید که فرزندان شما از داشتن والدین دمدمی مزاج و سست اراده اذیت می شوند. به این فکر نکنید که رابطه تان چه زمانی دچار مشکل می شود؟ افکاری از قبیل : " آیا این هفته دوباره با او دعوا می کنم و او ترکم می کند" یا " آیا او فقط برای تعطیلات کریسمس نزد ما آمده یا برای تولدم رفتارش را تغییر داده و به محض تمام شدن جشن تولدم ترکم می کند؟" سعی کنید به یک رابطه پایدار فکر کنید. 



 

بیشتر بدانیم....



ارتباط بین فعالیت فیزیکی و کاهش بیماریها
ورزش های ضد استرس برای بهتر شدن وضعیت روانی و احساسی افراد
ورزش های مخصوص افراد مبتلا به بیماران قلبی و دیابت
ورزش های مفید برای بیماران مبتلا به آلزایمر
ورزش و بیماری های قلبی و استخوانی
چطور میزان فعالیت فیزیکی خود را ارتقاء دهیم؟
چه ورزش هایی سلامت کودکان را تامین می کند؟
ورزش چگونه در درمان و پیشگیری از سرطان سینه زنان کمک می کند؟

چگونه عملکرد فیزیولوژیکی و روانی میانسالان افزایش می یابد؟
تکنیک های توان بخشی ورزشی در بیماران مبتلا به آسم

ژن درمانی از درمان بیماری ها تا بهسازی نژادی و استفاده بعنوان یک سلاح

دیابت از شناخت علائم تا درمان و راههای پیشگیری

حقایقی در باره ایدز و لزوم آموش جنسی

ایجاد تعادل در بیماران مبتلا به ام اس

سرطان سینه و تمامی گفتنی های آن

نقش نانو تکنولوژی در پزشکی وسلامت عمومی

نقش مردان در زمینه بهداشت باروری همسران
تمرینات ورزشی در دوران حاملگی و قبل از زایمان
کاهش مرگ و میر زنان باردار با برنامه مادری ایمن
مادران شاغل و نگهداری کودکان
بررسی اثرات کافئین بر بدن
عوارض شیرین کنندههای بدون کالری
فست فود زیر ذره بین کارشناسان حوزه سلامت
ویژگی های ظروف آشپزی و اثر آن در پخت غذا

ظروف یک ‌بار مصرف ومشکلات آن بر سلامت
اثرات امواج تلفن همراه بر سلامت افراد
کنترل آلاینده ها از طریق فن اوری نانو تکنولوژی
اثر شن‌های روان یا غبار غلیظ بر سلامت انسان

آثار جانبی تشعشع لامپ های کم مصرف بر چشم و پوست

پیامدها و راهکارهای جلوگیری از تخلفات موتورسواران

آمادگی سازمانهای غیر دولتی در حوادث و بلایا

آمادگی ملی و سازمانی در مقابله با زلزله و مدیریت بحران

آمادگی ملی در مقابله با زلزله

راهکارهای پیشگیری از پیامد های سیل

سلامت روان کودکان در بلایا طبیعی


http://maktoobshop.com/

چگونه زوجین از باهم بودن به تحمل کردن می رسند؟



تمام اعضای خانواده اش مخالف بودند، حتی بزرگترهای فامیل مثل سدی شده بودند تا او به کسی که دوست داشت نرسد. هیچ کس، حرف ها و موقعیت او را درک نمی کرد. همه سعی می کردند به هر بهانه ای او را از این کار منصرف کنند. 
پدر و مادرش با او اتمام حجت کردند که اگر با او ازدواج کند نه از جهیزیه خبری است و نه از مراسم عروسی، حتی بعد از ازدواجش، به هیچ عنوان روی کمک های آنها نمی تواند حساب باز کند. 
اما به نظر او همسر آینده اش هیچ مشکلی نداشت. اگر کسی که او انتخاب کرده بود سربازی نرفته بود، اهمیتی نداشت. اگر درسش را تمام نکرده بود، هیچ اشکالی نداشت، خیلی ها هستند که درس خوانده اند و کار ندارند. اگر سر کار نمی رفت و شغلی نداشت، مساله مهمی نبود، یک روز شغلی را برای خودش انتخاب می کرد. اگر یک ریال پس انداز نداشت تا برای خرید و مراسم عروسی خرج کند که دیگر اصلا اهمیتی نداشت، بالا خره با همه تهدیدات بزرگترها، کمک می کردند و هزینه مراسم جور می شد. نهایتا هم اگر سیگار می کشید و تفننی مواد مخدر استفاده می کرد، می شد چشم پوشی کرد تا بعد از ازدواج او را راضی به ترک کند. 
آن دو فکرهایشان را کرده بودند. بالا خره روی زمین به این بزرگی، جای کوچکی برای آنها پیدا می شد که زندگی مشترک شان را شروع کنند و لقمه نانی که شکمشان را سیر کنند. آنچه مهم بود علا قه و دوست داشتن بود که بین آنها وجود داشت و تحت هیچ شرایطی از بین نمی رفت. 
کسی که او انتخاب کرده بود اگر هیچ چیز نداشت، در عوض یک دنیا محبت داشت که بی دریغ و بی منت نثار او می کرد. زبان چرب و نرمی داشت که وقتی صحبت می کرد همه را مجذوب خود می کرد. همسر آینده اش کلی وقت آزاد داشت که در اختیار او بگذارد تا با هم به پارک، سینما، تئاتر، کافی شاپ و... بروند. 

با تمام مخالفت بزرگترها با هم ازدواج کردند، اما فقط یکی دو ماه اول خوب بود، بعد از آن مشکلا ت خودشان را نشان دادند. فکر می کرد می تواند تمام عمر را با همه سختی ها و مشکلا ت در نهایت تفاهم با همسرش زندگی کند. اما پستی و بلندی های زندگی بیشتر از آنچه که او فکر می کرد بود. 

بیکاری و مشکلا ت اقتصادی از یک طرف، اعتیاد و مشکلا ت اخلا قی همسرش از طرف دیگر باعث شد که زندگی مشترکشان بیشتر از چند ماه دوام نیاورد و از هم جدا شدند. 

از جمله معماهایی که در روابط امروز جوانان وجود دارد، این است که چرا روابطی که با دوست داشتن شروع می شود و با ازدواج می تواند به اوج برسد، یک باره سقوط می کند و در پشت ابرهای ناامیدی و دل تنگی پنهان می شود؟ چه بسیارند زوج هایی که زندگی زناشویی سعادتمندی را برای خود ترسیم کرده بودند و حالا از انتخاب خود و حتی از ازدواج شان نادم و پشیمان هستند. چه بسیارند زوج هایی که سال ها در کنار هم با خوشبختی زندگی کرده اند و حالا فقط همدیگر را تحمل می کنند. چه بسیارند زن و شوهرهایی که قبلا بر سر همه چیز توافق و تفاهم داشتند و حالا یک نقطه مشترک ندارند. 
چطور می شود که زن و شوهرها از شیفتگی به بیزاری، از محبت به تنفر، از رضایت به نارضایتی، از باهم بودن به تحمل کردن می رسند؟ 
چرا زن و شوهرها بعد از چند سال زندگی حسرت روزهای اول آشنایی و دوران نامزدی را می خورند؟ روزگاری که همه کارها و رفتارهای طرف مقابل زیبا و دوست داشتنی بود، حتی معایب و رفتارهای ناپسند طرفین زیبا و دلنشین بود. چه زودگذر بود اوقاتی که لحظه ای از یاد همدیگر غافل نمی ماندند و برای دیدن همدیگر لحظه شماری می کردند. چه زود به انتها رسید روزهایی که اوج نشاط و خوشوقتی، لحظه ملا قات یکدیگر بود و صحبت کردن از محبت و دوست داشتن، بهترین حرف ها بود. 

اما چطور می شود که چند سال و حتی چند ماه بعد از ازدواج همه چیز تغییر می کند. زن و شوهر بر سر همه چیز از یکدیگر انتقاد می کنند و از دست هم ناراحت می شوند. 
رفتارهای سبک سرانه، غیرمسوولا نه و سطحی همدیگر را نمی توانند بپذیرند و به هیچ وجه روی هم حساب باز نمی کنند. جای تعریف های گذشته را عیب جویی و عیب بینی می گیرد. 
خصوصیاتی که سابقا قابل تعریف و ستایش بود حالا برچسب منفی می خورد. آنچه در گذشته نشاط و شور و شوق بود، حالا رفتاری کودکانه و از روی بی خیالی است. 
مشکلا تی که سال های بعد از ازدواج برای زوج ها پیش می آید، به همان راحتی که بعضی جوان های خوش خیال در دوران نامزدی تصور می کنند، رفع و رجوع نمی شود و در بسیاری از موارد ازدواج های نسنجیده منجر به طلا ق می شود. 
در این نوشته کوتاه قصد نفی کردن ازدواج یا نهی کردن از این امر سفارش شده را نداریم. اگر ازدواج را مرحله ای از مراحل زندگی بدانیم، هر انسانی با توجه به خصوصیات شخصیتی و موقعیت فردی باید روزی از این مرحله عبور کند. 
این را قبول داریم که شرع و عرف، جوان ها را به ازدواج تشویق می کند اما شرایط هم باید مهیا باشد. شاید مهم ترین عاملی که اغلب برای ازدواج نادیده گرفته می شود، بلوغ شخصیتی افراد است. واقعا چند درصد از جوانانی که اقدام به ازدواج می کنند از نظر شخصیتی به درجه ای از رشد رسیده اند که بتوانند تمام عمرشان را در کنار شخص دیگری با ویژگی های فردی و فرهنگی متفاوت زندگی کند؟

بیشتر کسانی که بعد از ازدواج به دردسر می افتند تصورشان بر این است که همسرشان قبل از ازدواج ویژگی های منفی نداشته یا در نهایت بی صداقتی آن خصوصیات منفی را پنهان کرده است. اما اشتباه افراد همین جاست! مشکل از دروغگویی و فریبکاری طرف مقابل نیست. مشکل از آنجا ناشی می شود که در دوره قبل از ازدواج طرفین آنچه می بینند فقط خوبی هاست و حتی دوست ندارند به نقاط ضعف طرف مقابل فکر کنند. هر دو طرف، همسری ایده آل را در ذهن خود مجسم می کنند که تا قبل از ازدواج نمی خواهند حتی با فکر کردن به جنبه های ناخوشایند، این تصویر ذهنی مخدوش شود. 

اما اگر جوان ها (فقط گاهی اوقات!) به نصحیت های بزرگترها گوش کنند شاید بد نباشد و آن این که: قبل از ازدواج چشم هایتان را باز کنید و با دید کاملا باز همسر آینده تان را انتخاب کنید. تمام زوایا و خصوصیات شخصیتی، فرهنگی، خانوادگی و... را در نظر داشته باشید و تصمیم بگیرید. 

بعد از ازدواج کمی چشم هایتان را روی هم بگذارید و سعی کنید تا جایی که می شود نقاط ضعف همسرتان را کمتر ببینید و مانند روزهای اول آشنایی فقط خوبی ها را ببینید.


بیشتر بدانیم....


ارتباط بین فعالیت فیزیکی و کاهش بیماریها
ورزش های ضد استرس برای بهتر شدن وضعیت روانی و احساسی افراد
ورزش های مخصوص افراد مبتلا به بیماران قلبی و دیابت
ورزش های مفید برای بیماران مبتلا به آلزایمر
ورزش و بیماری های قلبی و استخوانی
چطور میزان فعالیت فیزیکی خود را ارتقاء دهیم؟
چه ورزش هایی سلامت کودکان را تامین می کند؟
ورزش چگونه در درمان و پیشگیری از سرطان سینه زنان کمک می کند؟

چگونه عملکرد فیزیولوژیکی و روانی میانسالان افزایش می یابد؟
تکنیک های توان بخشی ورزشی در بیماران مبتلا به آسم

ژن درمانی از درمان بیماری ها تا بهسازی نژادی و استفاده بعنوان یک سلاح

دیابت از شناخت علائم تا درمان و راههای پیشگیری

حقایقی در باره ایدز و لزوم آموش جنسی

ایجاد تعادل در بیماران مبتلا به ام اس

سرطان سینه و تمامی گفتنی های آن

نقش نانو تکنولوژی در پزشکی وسلامت عمومی

نقش مردان در زمینه بهداشت باروری همسران
تمرینات ورزشی در دوران حاملگی و قبل از زایمان
کاهش مرگ و میر زنان باردار با برنامه مادری ایمن
مادران شاغل و نگهداری کودکان
بررسی اثرات کافئین بر بدن
عوارض شیرین کنندههای بدون کالری
فست فود زیر ذره بین کارشناسان حوزه سلامت
ویژگی های ظروف آشپزی و اثر آن در پخت غذا

ظروف یک ‌بار مصرف ومشکلات آن بر سلامت
اثرات امواج تلفن همراه بر سلامت افراد
کنترل آلاینده ها از طریق فن اوری نانو تکنولوژی
اثر شن‌های روان یا غبار غلیظ بر سلامت انسان

آثار جانبی تشعشع لامپ های کم مصرف بر چشم و پوست

پیامدها و راهکارهای جلوگیری از تخلفات موتورسواران



                                http://maktoobshop.com/

رابطه جنسی در دوران عقد

وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


http://maktoobshop.com/





 معمولا در ازدواج های امروزی مدت کمی را به دوران نامزدی اختصاص می دهند و اکثر خانواده ها به خصوص خانواده طرف دختر ترجیح میدهند هر چه زودتر صیغه عقد دائم جاری شود حال با یک مراسم و تشریفات خاص یا در محضر و یا... به هر حال نکته ای که خانواده ها باید مدنظر داشته باشند اینکه دوران عقد مربوط به دوران شناخت نیست چرا که مرحله شناخت در دوران نامزدی باید سپری شود نه در دوران عقد و تا زمانی که این مرحله (مرحله شناخت) تا حد مطلوبی سپری نشده نباید صیغه عقد دائم جاری شود چرا که به محض جاری شدن این صیغه عرفا و شرعا دو طرف زن و شوهر محسوب می شوند و دیگر فرصت شناخت گذشته است.


در دوران عقد باید به اصلاح اخلاق و رفتارهای منفی از دید طرفین پرداخته شود. بعنوان مثال زوجی در دوران نامزدی شاهد برخی رفتارهای نادرست هستند که این رفتارها در حدی نیست که به خاطر آنها بشه یک رابطه رو زیر سوال برد در دوران عقد دو طرف باید سعی کنند این رفتارهای شناخته شده را اگر منفیست برطرف سازند تا برای آغاز زندگی این رفتارها مشکل ساز نشوند.


اکثر مواقع دوران عقد به علت عدم آمادگی به لحاظ شرایط خانوادگی طرف دختر یا وضعیت اقتصادی طرف پسر و یا اتفاقات غیر منتظره کمی طولانی میشود طولانی تر شدن رابطه عقد چنانچه با مدیریت رابطه همراه نباشد خود مشکل آفرین میشود.


رابطه جنسی در دوران عقد

اگر چه پس از جاری شدن صیغه عقد دائمی دو طرف عرفا و شرعا زن و شوهر محسوب می شوند اما نکته ای که مهم تلقی می شود اینکه دو طرف برخی روابط و رفتارهای خود را تا زمانی که زیر یک سقف نرفته اند باید کنترل کنند.


اولا هرگز توصیه نمی شود رابطه جنسی کامل (hard) را در این دوران تجربه کنند چرا که عطش جنسی دو طرف باید در این زمینه محفوظ مانده تا در جایگاه خود بتواند تاثیر گذار باشد. زوج های جوانی که در دوران عقد به سر می برند اگر می خواهند رابطه آنها تکرای نشده و شکل عادت به خود نگیرد سعی کنند از یک رابطه جنسی کامل اجتناب بورزند اما در مورد نیازهای جنسی خود آزادانه صحبت کنند و در این صحبتها سعی در تحریک یکدیگر نداشته باشند.


معاشقه در دوران نامزدی توصیه می شود در دوران عقد نیز معاشقه و در صورتی که دو طرف نتوانند خویشتن داری کنند و یا جهت آشنایی با امیال جنسی خود رابطه جنسی را به صورت محدود، تاکید می شود، محدود تجربه کنند اما به طور کامل هرگز. ممکن است در این تجربه با مشکلاتی روبرو شوند دوران عقد دوران مناسبی برای رفع سایر اختلالات جنسی است.


رفت و آمدها در دوران عقد

پس از عقد رسمی مسلما رابطه شکل جدی تر به خودش میگیره در عین حال که یکسری از محدودیتها برداشته می شود عدم مدیریت رابطه می تواند باعث بروز مشکلات و بحث های خانوادگی شود تا جایی که متاسفانه کار به طلاق برسد.


مسلما هر دو طرف علاقه مند هستند بیشتر در کنار هم باشند بیشتر رفت و آمد داشته باشند بیشتر کنار هم بخوابند و حتی مسافرت بروند بله ایندو زن و شوهر هستند پس از سالها خلاء احساسی و جنسی حال فرصتی برای بر طرف کردن این خلاء یافته اند شخصی مورد نظر خود را یافته اند هم دیگر و دوست دارند اما فاکتورهای مهم و اساسی عموما خانواده ها با رفت و آمد و اینکه دو طرف شب کنار هم بخوابند و با هم باشند مشکل دارند علت اصلی این مشکل عدم جلوگیری و کنترل غریزه جنسی از سوی دو طرف است که ممکن است باعث پیدایش مشکلاتی نظیر باردار شدن یا از بین رفتن باکرگی دختر شود عموما خانواده ها ترجیح می دهد قبل از ازدواج باکرگی حفظ شود به خصوص خانواده دختر توصیه می شود دو طرف به این خواسته ها احترام بگذارند.


نکته مهم بعدی به لحاظ وضعیت اقتصادی اکثر خانواده ها و معذب بودن خانواده ها در ابتدای رابطه جهت پذیرش عضو جدید عروس خانم یا آقا داماد و رودرواسیهایی که دارند مسلما هر دیدو بازدید مستلزم خرج و مخارجیست که بریابرخی از خانواده ها دشوار است دو طرف خود باید قبل ازاینکه بحثی پیش بیاید رفت و امدهای خود به منزل دو خانواده را کنترل کنند. جدای از این مسائل متاسفانه در این رفت و آمدها ممکن است حرفهایی ردو بدل شود که به علت عدم شناخت باعث پیدایش کدورتهایی بین خانواده ها بشود پس بحثهایی که در این خانواده پیش می آید نباید توسط عروس خانم یا اقای دامان به اون یکی خانواده منتقل شود.


دوران عقد دوران حساسی است. به جای انکه بیشتر به منزل یکدیگر بروید قرار های خود را بیرون تنظیم کنید و رفت وآمدهای منزل را در حد یک ناهار یا شام و در صورتی که خانواده ها مشکلی نداشتند شب را اطراق کنید. حفظ حرمت بسیار اهمیت دارد. کاری نکنید که به خاطر لحظاتی لذت دوران شیرین عقد خود را تلخ کنید. اما در مورد مسافرت رفتن، سفر کردن روش مناسبی برای شناخت خیلی از کنشها و واکنش های اخلاقی و رفترای یک فرد محسوب می شود اگر خانواد ه ها با این قضایا مشکلی ندارند یک سفر حتما در این دوران توصیه می شود البته از اعتماد خانواده ها نباید سو استفاده شود و اگر خانواده ها راضی نشدند که دو نفره به سفر بروید میتوانید با همراهی خانواده ها یک سفر ترتیب دهید. اگر چه دوران عقد دوران شناخت نیست چرا که به عبارت عام کار از کار گذشته.


مناسبت ها، رسم و رسومات

برخی از رسم و رسومات ما زیبا می باشد اما چون در هر دوره هر خانواده این رسم و رسومات را به نفع خود تغییر داده متاسفانه برخی از رسم و رسومات بیشتر دست و پا گیر شده و باعث شکل گیری مشکلاتی در دوران عقد میشود بعنوان مثال گروهی رسم بر این دارند که به مناسبت اعیاد مختلف هم خانواده پسر و هم خانواده دختر هدایایی رد و بدل کنند اگر سطح طبقاتی دو خانواده یکسان باشد که خب کمتر مشکل پیش می آید اما چنانچه سطح طبقاتی یکی از خانواد ه ها نسبت به خانواده مقابل کمتر باشد جرقه بحث و مشکلات زده می شود و به جای آنکه قبل از فرا رسیدن عید یا مناسبت خاصی اسباب خوشحالی فراهم شود بالعکس غم خرید هدیه ای که در خور هدیه دریافتی از خانواده مقابل باشد جایگزین شادی می شود.


توصیه می شود در همان ابتدای رابطه هر دو خانواده توافقی صورت دهند که پیرامون ان کلا هدیه ای رد و بدل نشود و یا اینکه هدیه سنگین نباشد. این رسم و رسومات در جهیزیه نیز تاثیر گذار بوده متاسفانه فرهنگ غلط جامعه در این است که اگر هر کسی تجملاتی تر باشد آبرو دار تر است و عموما این مشکلات همانطور که عرض شد در صورتی که دو خانواده از نظر سطح اقتصادی مطابقت نداشته باشند پیش می آید. و همینطور چشم روی چشم بندی، از همان ابتدای رابطه سعی کنید یا رسم و رسومات دست و پاگیر را توافقی کنار بگذراید یا اینکه رسم های یرا اجرا کنید که هر دو خانواده به یک میزان از عهده آنها برایند. و گرنه هدف چیزه دیگریست که ممکن است این رسومات دو طرف را از هدف اصلی دور کند. 




منبع : tanzimekhanevadeh.com




بیشتر بدانیم....

ارتباط بین فعالیت فیزیکی و کاهش بیماریها
ورزش های ضد استرس برای بهتر شدن وضعیت روانی و احساسی افراد
ورزش های مخصوص افراد مبتلا به بیماران قلبی و دیابت
ورزش های مفید برای بیماران مبتلا به آلزایمر
ورزش و بیماری های قلبی و استخوانی
چطور میزان فعالیت فیزیکی خود را ارتقاء دهیم؟
چه ورزش هایی سلامت کودکان را تامین می کند؟
ورزش چگونه در درمان و پیشگیری از سرطان سینه زنان کمک می کند؟

چگونه عملکرد فیزیولوژیکی و روانی میانسالان افزایش می یابد؟
تکنیک های توان بخشی ورزشی در بیماران مبتلا به آسم

ژن درمانی از درمان بیماری ها تا بهسازی نژادی و استفاده بعنوان یک سلاح

دیابت از شناخت علائم تا درمان و راههای پیشگیری

حقایقی در باره ایدز و لزوم آموش جنسی

ایجاد تعادل در بیماران مبتلا به ام اس

سرطان سینه و تمامی گفتنی های آن

نقش نانو تکنولوژی در پزشکی وسلامت عمومی

نقش مردان در زمینه بهداشت باروری همسران
تمرینات ورزشی در دوران حاملگی و قبل از زایمان
کاهش مرگ و میر زنان باردار با برنامه مادری ایمن
مادران شاغل و نگهداری کودکان

بررسی اثرات کافئین بر بدن
عوارض شیرین کنندههای بدون کالری
فست فود زیر ذره بین کارشناسان حوزه سلامت
ویژگی های ظروف آشپزی و اثر آن در پخت غذا

ظروف یک ‌بار مصرف ومشکلات آن بر سلامت

اثرات امواج تلفن همراه بر سلامت افراد
کنترل آلاینده ها از طریق فن اوری نانو تکنولوژی
اثر شن‌های روان یا غبار غلیظ بر سلامت انسان

آثار جانبی تشعشع لامپ های کم مصرف بر چشم و پوست

پیامدها و راهکارهای جلوگیری از تخلفات موتورسواران


رابطه جنسی در دوران نامزدی



وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


http://maktoobshop.com/



 دوران نامزدی به طور رسمی از زمان عقد آغاز می شود و تا شروع زندگی زیر یک سقف ادامه دارد. یکی از مهمترین دغدغه‌هایی که در این نامزدی رسمی وجود دارد، حد روابط دختر و پسر  است.

این که خانواده ها باید بر اساس عرف عمل کنند و مانع از روابط آزاد دختر و پسر به عنوان یک زوج شوند یا باید طبق مجوز شرع، روابط زناشویی را برای آنها مجاز بدانند و تصمیم گیری در این زمینه را به خودشان واگذار کنند؟


بطور کلی زمانی‌که عقد جاری می‌شود، زن و شوهر از لحاظ قانونی و شرعی به همدیگر محرم می‌شوند. اما یک سری روابط بین این دو تابع فرهنگ و اجتماع است.


به عنوان مثال ممکن است خانواده سختگیری بیشتری کنند که اینها زیاد با همدیگر ارتباط برقرار نکنند و این رابطه‌ها بستگی به فرهنگ خانواده زوجین دارد. اگر این زوج تابع یک محیط و یک خانواده و یک فرهنگ باشند طبیعتا بهتر می‌توانند با همدیگر کنار بیایند. ولی اگر فرهنگشان با هم متعارض و متفاوت باشد مشکلاتی ایجاد می‌شود.



در دوران عقد زوجین چه به هم بگویند؟


هرچقدر زوجین با همدیگر رک و راست تر باشند بهتر است؛یک مزیتی که در دوران عقد وجود دارد این است که اگر بین زوجین مشکلی به وجود آید، تا آنجا که ممکن است با مداخلات صحیح خانواده‌ها و مشورت کردن با آنها برطرف می‌شود و یا با مراجعه به مراکز مشاوره مشکلشان حل می‌شود. 


دوران عقد بهترین دوران شناخت است زیرا افراد با ارتباط عاطفی و زناشویی می‌توانند به روحیات و رفتار یکدیگر آگاه شوند. 


یک نکته مهم در دوران عقد این است که اگر زوجین در دوران عقد به این نتیجه رسیدند که واقعا با هم نمی‌توانند زندگی کنند، باید از هم جدا شوند. طلاق گرفتن قبل از عروسی، آسیب کمتری به زوجین وارد می‌کند تا بعد از عروسی و بچه دار شدن. 




 دوران عقد فرصت مناسبی جهت شناخت بهتر و عمیق‌تر زن و مرد از یکدیگر و در نتیجه ورود به زندگی با تفاهمی بیشتر است. به عبارت دیگر دوران نامزدی دوران آشنایی تکمیلی است و یک ازدواج نیمه تمام محسوب میشود. لذا نباید انتظار داشت که آنچه افراد در زندگی مشترک تجربه میکنند، در این دوره نیز تجربه کنند. 


از دیگر مسائل مهمی که وجود دارد مسائل ایدئولوژیک یا همان مسائل اعتقادی و مذهبی است در دوران عقد باید دقت بیشتری به آنها شود. 


این مسئله در زمینه مسائل اجتماعی ، فرهنگی و حتی سیاسی هم صدق می‌کند به عنوان مثال مواردی بوده که زوجین در بحران‌های سیاسی کارشان به طلاق کشیده شده است. برخی از خانواده‌ها در تب و تاب‌های سیاسی جامعه تازه می‌فهمند از لحاظ سیاسی هیچ هم خونی با همدیگر ندارند و اختلافات بالا می‌گیرد. 


این مسئله بسیار مهم است که طرف مقابل را اجبار نکنیم که حتما در همه زمینه‌ها مثل همسرش فکر کند. تمام زمینه ها مانند رفت و آمد خانوادگی، مسافرت رفتن، ، بچه دار شدن ، نحوه تربیت فرزندان با هم صحبت کنند و  اجازه بدهند فرد مقابل راحت و بدون رودربایستی حرف خود را بزنند و شنونده خوبی باشند.

 


منبع : bornanews.ir


بیشتر بدانیم....

ارتباط بین فعالیت فیزیکی و کاهش بیماریها
ورزش های ضد استرس برای بهتر شدن وضعیت روانی و احساسی افراد
ورزش های مخصوص افراد مبتلا به بیماران قلبی و دیابت
ورزش های مفید برای بیماران مبتلا به آلزایمر
ورزش و بیماری های قلبی و استخوانی
چطور میزان فعالیت فیزیکی خود را ارتقاء دهیم؟
چه ورزش هایی سلامت کودکان را تامین می کند؟
ورزش چگونه در درمان و پیشگیری از سرطان سینه زنان کمک می کند؟

چگونه عملکرد فیزیولوژیکی و روانی میانسالان افزایش می یابد؟
تکنیک های توان بخشی ورزشی در بیماران مبتلا به آسم

ژن درمانی از درمان بیماری ها تا بهسازی نژادی و استفاده بعنوان یک سلاح

دیابت از شناخت علائم تا درمان و راههای پیشگیری

حقایقی در باره ایدز و لزوم آموش جنسی

ایجاد تعادل در بیماران مبتلا به ام اس

سرطان سینه و تمامی گفتنی های آن

نقش نانو تکنولوژی در پزشکی وسلامت عمومی

نقش مردان در زمینه بهداشت باروری همسران
تمرینات ورزشی در دوران حاملگی و قبل از زایمان
کاهش مرگ و میر زنان باردار با برنامه مادری ایمن
مادران شاغل و نگهداری کودکان

بررسی اثرات کافئین بر بدن
عوارض شیرین کنندههای بدون کالری
فست فود زیر ذره بین کارشناسان حوزه سلامت
ویژگی های ظروف آشپزی و اثر آن در پخت غذا

ظروف یک ‌بار مصرف ومشکلات آن بر سلامت

اثرات امواج تلفن همراه بر سلامت افراد
کنترل آلاینده ها از طریق فن اوری نانو تکنولوژی
اثر شن‌های روان یا غبار غلیظ بر سلامت انسان

آثار جانبی تشعشع لامپ های کم مصرف بر چشم و پوست

پیامدها و راهکارهای جلوگیری از تخلفات موتورسواران


دوره نامزدی و مشکلات معمول

وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


http://maktoobshop.com/




دوره نامزدی همان‌قدر که اتفاق شیرینی است، همان‌قدر هم می‌تواند پر از اضطراب باشد اما باز هم برای کم‌کردن اضطراب این دوره، راه‌هایی وجود دارد



قرار است نقش شما در زندگی عوض شود؛ سبک زندگی‌تان ظرف چند ماه از این‌رو به آن رو شود و وظایفی را به‌عهده بگیرید که پیش از این، دیگران در قبال شما به‌عهده داشتند. از طرف دیگر، شما باید در مقابل ده‌ها نفر حساب پس بدهید. آن‌ها انتظار دارند که در عرض چند ماه آینده به عروسی شما دعوت شوند و در تمام این دوره قبل از ازدواج هم می‌خواهند تمام رفتارها و اتفاقات زندگی شما را زیر ذره‌بین بگیرند. همین انتظارات دیگران، می‌تواند یکی از دلایل اضطراب شما باشد. می‌ترسید نتوانید انتظارات دیگران را فراهم کنید و به همین دلیل به‌خودتان و نامزدتان فشار می‌آورید تا به بهترین شکل آن‌ها را راضی کنید. حالا تصور کنید که به همه این اضطراب‌ها، نگرانی‌های مالی هم وارد شود. هزینه‌های جشن عروسی و مراسم‌های قبل از آن. خرید یا اجاره کردن خانه. وسایل زندگی و هزینه‌های جاری یک زندگی خانواده ممکن است شما را با این سوال روبه‌رو کند که آیا این ازدواج ارزش این همه دردسر را دارد؟



چه کنیم؟


ممکن است شما در دوره نامزدی با مشکلات بسیاری روبه‌رو باشید نخستین اصلی که برای حفظ این ارتباط و تقویت‌کردنش باید به آن پایبند باشید، کمک به یکدیگر برای برطرف کردن این استرس‌هاست. با کمک راه‌های زیر این مرحله دشوار را هم به سلامت پشت سر بگذارید:


ستون اول


 قبل از هر تصمیمی (چه در مورد جشن عروسی، چه محل زندگی یا هرچیز دیگر) با هم بدون جهت‌گیری صحبت کنید. دوست دارید که این تصمیم چطور گرفته شود و چه فکری در مورد آن می‌کنید؟ حرف‌های یکدیگر را بدون پیش‌داوری بشنوید و اول روی نکاتی تمرکز کنید که هر دوی شما درموردش تفاهم دارید. از این طریق می‌توانید یک ستون مشترک برای تصمیمات‌تان بسازید. حالا شما روی یک سری از اصول توافق کرده‌اید.


ذره‌بین روی اختلاف‌ها


 حالا وقت رسیدگی به اختلافات است. شما دوست دارید یک جشن بزرگ و مجلل داشته باشید و او توان تامین مخارجش را ندارد؟ او دوست دارد خانه‌ای نزدیک به محل کارش داشته باشد و شما آن محله را دوست ندارید؟‌... یادتان نرود که این مشکلات به تنهایی بزرگ نیستند اما اگر حل نکرده باقی بمانند زندگی شما را شروع نشده از هم می‌پاشند. پس این اختلافات را دانه‌دانه بررسی کنید و مشترک‌ترین تصمیم ممکن را در موردشان بگیرید.


از بعضی خواسته‌ها بگذرید


  اگر در مواردی نظر نامزدتان با شما متفاوت است از روش اولویت‌بندی کمک بگیرید. ببینید که از کدام‌یک از این خواسته‌ها می‌توانید بگذرید و کدام‌یک برای‌تان کلیدی‌تر است. اگر همه خواسته‌های خودتان برای‌تان مهم باشد و همه گفته‌های او بی‌اهمیت، هیچ اتفاق خوبی در انتظار رابطه شما نخواهد بود. یادتان نرود که اگر می‌پذیرید از چیزی بگذرید، حق ندارید از این لحظه به بعد همسرتان را به خاطر گذشت‌تان زیر سوال ببرید. 


خودتان را نادیده نگیرید


 درست است که گذشت کردن جزو اصلی یک زندگی مشترک است اما قرار نیست برای گذشتن از این مرحله دشوار خودتان را نادیده بگیرید. اگر فکر می‌کنید سکوت کردن و تحمل کردن باعث ایجاد تنش کمتری می‌شود در اشتباه هستید. زیرا تنش‌هایی که با سکوت سرکوب‌شان کرده‌اید در آینده به زندگی شما حمله خواهند کرد. قرار نیست رابطه‌تان را پر از جنگ و آشوب کنید اما به‌خاطر ترس‌تان از دعوا یا دلخوری، خودتان را قربانی نکنید. با هم حرف بزنید و عادلانه تصمیم بگیرید. 


یکطرفه به قاضی نروید


 وقتی می‌گوییم عادلانه یعنی باید هم خودتان و آرزوهای‌تان را درنظر بگیرید و هم همسرتان و شرایطش را. تصمیمات مهم را با توافق با یکدیگر بگیرید. یادتان نرود که او هم به اندازه شما در این اتفاق نقش داشته و به اندازه شما آرزو دارد. پس نگرانی‌های او را هم درک کنید. ازدواج یک رابطه 2طرفه است. رابطه‌ای که پایه‌هایش روی بده‌بستان‌های 2طرفه بنا شده است. پس همان‌قدر که از او انتظار دارید، از خودتان هم انتظار داشته باشید.



مسابقه، پس همه چیز را منطقی پیش ببرید


آینده نگر باشید


 اگر می‌خواهید خواسته‌های خودتان یا توافق‌های 2نفره‌تان را به اجرا بگذارید، آینده را هم فراموش نکنید. هزینه‌ای که قرار است بکنید، چه تاثیری روی اوضاع مالی 2نفره‌تان بعد از این دوره خواهد گذاشت؟ اختلافاتی که به‌وجود آمده، چه مشکلاتی بین خانواده جدیدتان و خانواده‌های قدیمی ایجاد خواهد کرد.  قبل از اجراکردن هر چیز، راهی را درنظر بگیرید که کمترین آسیب را در آینده در پی دارد. شاید لازم باشد برای پیدا کردن این راه بعضی از آرزو‌های‌تان را هم قربانی کنید.


جلوی خانواده‌ها نایستید


 وارد جنگ با خانواده‌های هم نشوید. بعد از گرفتن تصمیمات، شما با خانواده خود صحبت کنید و از او هم بخواهید که این موضوعات را به‌عنوان تصمیمات خودش و نظرات مشترک‌تان به خانواده‌اش اطلاع دهد. هیچ وقت برای به کرسی نشاندن تصمیمات مشترک‌تان، خودتان را در مقابل خانواده او قرار ندهید. یادتان نرود که شما یک تازه وارد هستید و آن‌ها یک تیم قدیمی و این‌که همسرتان بهتر از شما با زبان آن‌ها آشناست.


فکر بردن نباشید


 قطعا برنامه 2نفره شما تا حد زیادی تغییر خواهد کرد، پس به دلیل این تغییرات یکدیگر را مقصر ندانید. از هم دفاع کنید اما به خانواده‌ها حمله نکنید. مهم نیست خانواده شما پیشنهاد داده است یا او. در این بازی به تنها چیزی که نباید فکر کنید بردن است.


داور تعیین کنید


  اگر مخالفت‌ها یا نظرات خانواده‌ها از نگاه هر دوی شما غیرمنطقی است و دوست ندارید طبق برنامه آن‌ها پیش بروید، بهتر است یک داور خوب را برای این اتفاق مشخص کنید؛ کسی که هم شما به او اعتماد دارید و هم خانواده‌تان روی حرفش حساب می‌کنند. اول با او حرف بزنید و حرف‌هایش را بشنوید. اگر برای‌تان مورد اعتماد باشد، راحت‌تر می‌توانید به پیشنهاد‌هایش فکر کنید. شاید شما در این تصمیم‌گیری خیلی جنبه‌ها را نمی‌دیدید. پس نگویید حرف، حرف خودمان است.


آشوب به‌پا نکنید


 شما نمی‌توانید خودتان و آینده 2‌نفره‌تان را قربانی کنید تا همه را راضی کنید اما حق ندارید که جنگ هم راه بیندازید. نحوه خداحافظی شما 2نفر از خانواده‌های‌تان روی زندگی آینده‌تان بسیار تاثیر گذار خواهد بود پس بدون پرخاشگری و قهر، خواسته‌های مشترک‌تان را پیش ببرید. اگر در این مسیر کسی شما را رنجاند، گناهش را به گردن همسرتان نیندازید و فراموش نکنید که او تنها مسئول کارهای خودش است و نمی‌تواند کوچک‌ترین رفتار‌های دیگران را تحت کنترل دربیاورد.


کمک بگیرید


 درست است که همه آدم‌ها مثل هم نیستند و مثل هم زندگی نمی‌کنند اما یادتان نرود که دیگران قبل از شما این مسیر را رفته‌اند. پس قبل از آن‌که در مقابل پیشنهادهای‌شان جبهه بگیرید، خوب به عواقب تصمیمی که گرفته‌اید، فکر کنید. اگر نمی‌توانید راه درست را به آسانی تشخیص دهید، بهتر است با هم به دفتر یک روان‌شناس بروید و قبل از هر تصمیمی کمی مشاوره بگیرید. شاید لازم باشد که بعد از چند جلسه خانواده‌تان را هم با این مشاور آشنا کنید و به این جنگ خانگی پایان دهید.


بیشتر بدانیم....

ارتباط بین فعالیت فیزیکی و کاهش بیماریها
ورزش های ضد استرس برای بهتر شدن وضعیت روانی و احساسی افراد
ورزش های مخصوص افراد مبتلا به بیماران قلبی و دیابت
ورزش های مفید برای بیماران مبتلا به آلزایمر
ورزش و بیماری های قلبی و استخوانی
چطور میزان فعالیت فیزیکی خود را ارتقاء دهیم؟
چه ورزش هایی سلامت کودکان را تامین می کند؟
ورزش چگونه در درمان و پیشگیری از سرطان سینه زنان کمک می کند؟

چگونه عملکرد فیزیولوژیکی و روانی میانسالان افزایش می یابد؟
تکنیک های توان بخشی ورزشی در بیماران مبتلا به آسم

ژن درمانی از درمان بیماری ها تا بهسازی نژادی و استفاده بعنوان یک سلاح

دیابت از شناخت علائم تا درمان و راههای پیشگیری

حقایقی در باره ایدز و لزوم آموش جنسی

ایجاد تعادل در بیماران مبتلا به ام اس

سرطان سینه و تمامی گفتنی های آن

نقش نانو تکنولوژی در پزشکی وسلامت عمومی

نقش مردان در زمینه بهداشت باروری همسران
تمرینات ورزشی در دوران حاملگی و قبل از زایمان
کاهش مرگ و میر زنان باردار با برنامه مادری ایمن
مادران شاغل و نگهداری کودکان

بررسی اثرات کافئین بر بدن
عوارض شیرین کنندههای بدون کالری
فست فود زیر ذره بین کارشناسان حوزه سلامت
ویژگی های ظروف آشپزی و اثر آن در پخت غذا

ظروف یک ‌بار مصرف ومشکلات آن بر سلامت

اثرات امواج تلفن همراه بر سلامت افراد
کنترل آلاینده ها از طریق فن اوری نانو تکنولوژی
اثر شن‌های روان یا غبار غلیظ بر سلامت انسان

آثار جانبی تشعشع لامپ های کم مصرف بر چشم و پوست

پیامدها و راهکارهای جلوگیری از تخلفات موتورسواران


رسیدن به تفاهم در دوران ﻋﻘﺪ

وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


http://maktoobshop.com/



دوران ﻋﻘﺪ ﺗﻤﺮﯾﻦ ﺗﻔﺎﻫﻢ


دوران ﻋﻘﺪ ﮐﻪ در ﺟﺎﻣﻌﻪ ﻣﺎ از زﻣﺎن ﺟﺎری ﺷﺪن ﺻﯿﻐﻪ ﻋﻘﺪ ﺷﺮوع ﻣﯽ ﺷﻮد و ﺗﺎ ﺷﺮوع زﻧﺪﮔﯽ ﻣﺸﺘﺮک اداﻣﻪ ﻣﯽ ﯾﺎﺑﺪ، دوراﻧﯽ ﺣﺴﺎس،ﭘﺮاﻟﺘﻬﺎب و از ﺳﻮﯾﯽ ﺧﺎﻃﺮه اﻧﮕﯿﺰ و ﭘﺮﻃﺮاوت اﺳﺖ. در اﯾﻦ دوران، ﻧﻮﻋﺮوس و ﺗﺎزه داﻣﺎد ﮐﻪ دوره ﺟﺪﯾﺪی را ﺗﺠﺮﺑﻪ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده از ﺗﺠﺮﺑﻪ و ﮐﻤﮏ ﻫﺮ 2 ﺧﺎﻧﻮاده، آرام آرام ﺑﻪ ﺳﻮی زﻧﺪﮔﯽ ﻣﺸﺘﺮک ﮔﺎم ﺑﺮﻣﯽ دارﻧﺪ و ﺧﻮد را ﺑﺮای زﻧﺪﮔﯽ و ﭼﺎﻟﺶ ﻫﺎی ﭘﯿﺶ رو آﻣﺎده ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ.

ﺑﻪ اﯾﻦ ﺳﺒﺐ آﻣﺎده ﺷﺪن ﺑﺮای اﯾﻦ دوران ﺣﺴﺎس و رﻓﺘﺎرﻫﺎی ﻣﻨﻄﻘﯽ و ﻋﺎﻗﻼﻧﻪ ﺧﺎﻧﻮاده ﻫﺎ ﺑﺮ ﺷﮑﻞ ﮔﯿﺮی ﯾﮏزﻧﺪﮔﯽ ﺑﺎﺛﺒﺎت و ﺳﺎﻟﻢ ﮐﻪ ﻗﺮار اﺳﺖ زوﺟﯿﻦ ﭘﺎﯾﻪ ﻫﺎی اﺻﻠﯽ آن ﺑﺎﺷﻨﺪ، اﻫﻤﯿﺖ ﺑﺴﯿﺎری دارد. دﮐﺘﺮ ﻋﻠﯿﺮﺿﺎ ﺷﺮﯾﻔﯽ اﺳﺘﺎد ﭘﮋوﻫﺸﮕﺎه ﺗﻌﻠﯿﻢ و ﺗﺮﺑﯿﺖ درﺑﺎره ﻣﺪت زﻣﺎن اﯾﺪه آل دوران ﻋﻘﺪ ﺑﻪ ﺧﺒﺮﻧﮕﺎر ﻣﺎ ﮔﻔﺖ: ﻃﺒﻖ ﻣﻄﺎﻟﻌﺎت اﻧﺠﺎم ﺷﺪه 4 ﺗﺎ 9 ﻣﺎه ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﻓﺎﺻﻠﻪ زﻣﺎﻧﯽ ﺑﺮای ﻃﻮل دوران ﻋﻘﺪ اﺳﺖ. در اﯾﻦ ﻣﺪت ﺑﺎﯾﺪ ﻫﺮ دو ﻃﺮف ﭘﺲ از ﻓﺮوﮐﺶ ﮐﺮدن ﻫﯿﺠﺎن ﻫﺎی ﺟﻮاﻧﯽ، ﻋﺎﻗﻼﻧﻪ ﺗﺮ وارد زﻧﺪﮔﯽ ﻣﺸﺘﺮک ﺷﻮﻧﺪ ﺗﺎ ﻣﺸﮑﻼت ﺑﻌﺪی ﺑﻪ وﺟﻮد ﻧﯿﺎﯾﺪ.


دﮐﺘﺮ ﮐﯿﻤﯿﺎﯾﯽ درﺑﺎره ﺷﻨﺎﺧﺖ ﻃﺮﻓﯿﻦ از ﯾﮑﺪﯾﮕﺮ در دوران ﻋﻘﺪ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ: ﻫﺮ ﯾﮏ از ﻃﺮﻓﯿﻦ اﺑﺘﺪا ﺑﺎﯾﺪ ﻫﻮﯾﺖ ﻣﺴﺘﻘﻠﯽ ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﯾﮏ ﻓﺮد ﺑﺎﻟﻎ ﭘﯿﺪا ﮐﺮده ﺑﺎﺷﺪ، ﺗﺎ ﺑﺘﻮاﻧﺪ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﻫﻤﺴﺮ آﯾﻨﺪه ﺧﻮد ﺷﻨﺎﺧﺖ ﭘﯿﺪا ﮐﻨﺪ و ﻫﻢ ﭼﻨﯿﻦ ﺑﻪ ﺑﻠﻮغ ﻋﺎﻃﻔﯽ رﺳﯿﺪه ﺑﺎﺷﺪ و ﻗﺪرت ﻣﺪﯾﺮﯾﺖ ﻋﻮاﻃﻒ و اﺣﺴﺎﺳﺎت ﺧﻮد را داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ و ﻣﻬﻢ ﺗﺮ از ﻫﻤﻪ اﯾﻦ ﮐﻪ ﻗﺪرت ﺣﻞ ﻣﺴﺎﺋﻞ زﻧﺪﮔﯽ را ﭘﯿﺪا ﮐﺮده ﺑﺎﺷﺪ، ﯾﻌﻨﯽ آﻣﺎدﮔﯽ روﯾﺎروﯾﯽ ﺑﺎ ﻣﺸﮑﻞ و ﺣﻞ آن را داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ.

وی ﺗﺎﮐﯿﺪ ﮐﺮد: ﺷﻨﺎﺧﺖ زوﺟﯿﻦ از ﯾﮑﺪﯾﮕﺮ ﺑﺎﯾﺪ از ﻗﺒﻞ ﺻﻮرت ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ ﺗﺎ ﭘﺲ از ﻋﻘﺪ، زﻣﯿﻨﻪ ﻣﻨﺎﺳﺒﯽ ﺑﺮای ﺗﺸﮑﯿﻞ زﻧﺪﮔﯽ ﻣﺸﺘﺮک وﺟﻮد داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ. وی ﻣﯽ اﻓﺰاﯾﺪ: ازدواج ﺷﺎﻣﻞ ﭼﻬﺎر ﻣﺮﺣﻠﻪ آﺷﻨﺎﯾﯽ ﯾﺎ ﻧﺎﻣﺰدی، ﺷﻨﺎﺧﺖ، ﺻﻤﯿﻤﯿﺖ و ﺳﭙﺲ ازدواج اﺳﺖ. در ﻣﺮﺣﻠﻪ اول زوﺟﯿﻦ ﺗﺤﺖ ﻧﻈﺎرت ﺧﺎﻧﻮاده ﻫﺎ ﺑﺎ ﯾﮑﺪﯾﮕﺮ آﺷﻨﺎ ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ و ﺧﺼﻮﺻﯿﺎت ﻣﺸﺘﺮک

اﺧﻼﻗﯽ ﺧﻮد را ارزﯾﺎﺑﯽ و ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﯾﮑﺪﯾﮕﺮ ﺷﻨﺎﺧﺖ ﭘﯿﺪا ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ. اﯾﻦ ﺷﻨﺎﺧﺖ ﺑﻌﺪﻫﺎ ﺑﻪ ﺻﻤﯿﻤﯿﺖ و ﺳﭙﺲ ازدواج ﻣﯽ اﻧﺠﺎﻣﺪ. وی ﺗﺎﮐﯿﺪ ﮐﺮد: ﮐﻨﺘﺮل، ﻧﻈﺎرت و ﻣﺪﯾﺮﯾﺖ ﺧﺎﻧﻮاده ﻫﺎ در ﻣﺮﺣﻠﻪ آﺷﻨﺎﯾﯽ و ﺷﻨﺎﺧﺖ ﺑﺴﯿﺎر اﺳﺎﺳﯽ و ﭘﺮاﻫﻤﯿﺖ اﺳﺖ و ﺟﻠﺴﺎت ﺧﻮاﺳﺘﮕﺎری ﻣﺮﺳﻮم ﻣﯽ ﺗﻮاﻧﺪ 10 ﺑﺎر ﺗﮑﺮار ﺷﻮد ﺗﺎ دﺧﺘﺮ و ﭘﺴﺮ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﯾﮑﺪﯾﮕﺮ ﺷﻨﺎﺧﺖ ﭘﯿﺪا ﮐﻨﻨﺪ.


ﻣﺸﺎور ﺧﺎﻧﻮاده ﺑﺎ اﺷﺎره ﺑﻪ اﯾﻦ ﮐﻪ ازدواج ﺑﺮای ﺟﻮاﺑﮕﻮﯾﯽ ﺑﻪ 2 ﻧﯿﺎز ﺻﻮرت ﻣﯽ ﮔﯿﺮد، اﻇﻬﺎر داﺷﺖ: ﻧﯿﺎز ﺑﻪ داﺷﺘﻦ ﻣﮑﻤﻞ و ﻧﯿﺎز ﺑﻪ داﺷﺘﻦ ﻫﻤﺮاﻫﯽ ﮐﻪ وﺟﻮه ﻣﺸﺘﺮک اﺧﻼﻗﯽ ﺑﺎ ﻓﺮد داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ، ﺿﺮوری ﺗﺮﯾﻦ

ﻧﯿﺎزﻫﺎ در دوران ﻋﻘﺪ اﺳﺖ. اﮔﺮ 2 ﻃﺮف در ﻣﺴﯿﺮ ﺑﺮآوردن اﯾﻦ 2 ﻧﯿﺎز ﮔﺎم ﺑﺮدارﻧﺪ و روی ﻣﻮاردی ﮐﻪ ﺑﺎ ﻫﻢ ﺗﻔﺎﻫﻢ دارﻧﺪ ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ ﮔﺬاری ﮐﻨﻨﺪ و رواﺑﻂ اﯾﺠﺎد ﺷﺪه را ﻣﺒﺘﻨﯽ ﺑﺮ اﺣﺘﺮام ﻣﺘﻘﺎﺑﻞ و درک و ﻓﻬﻢ دوﺳﻮﯾﻪ ﺑﺮﻗﺮار ﮐﺮده ﺑﺎﺷﻨﺪ، ﺑﺎﯾﺪ ﮔﻔﺖ اﺳﺎﺳﯽ ﺗﺮﯾﻦ ﻧﯿﺎزﻫﺎی آﻧﺎن در دوران ﻋﻘﺪ ﺑﻪ درﺳﺘﯽ ﺑﺮآورده ﺷﺪه اﺳﺖ. ﺑﻨﯿﺎد ﯾﮏ زﻧﺪﮔﯽ ﺳﺎﻟﻢ و ﻣﺘﻌﻬﺪاﻧﻪ از دوران ﻋﻘﺪ ﺑﻨﺎ ﻣﯽ ﺷﻮد و ﻋﺒﻮر از اﯾﻦ ﻣﺴﯿﺮ ﻣﺨﺎﻃﺮه آﻣﯿﺰ ﻧﯿﺎزﻣﻨﺪ دراﯾﺖ و رﻓﺘﺎر ﺻﺤﯿﺢ از ﺳﻮی ﺧﺎﻧﻮاده ﻫﺎﺳﺖ.


دوران ﻋﻘﺪ ﺑﺎ ﺗﻤﺎم ﻓﺮاز و ﻧﺸﯿﺐ ﻫﺎ و ﺗﻠﺦ و ﺷﯿﺮﯾﻨﯽ ﻫﺎ ﺑﺎﯾﺪ ﻇﺮف ﻣﺪت ﻣﻌﻘﻮﻟﯽ ﺑﻪ زﻧﺪﮔﯽ ﻣﺸﺘﺮک ﺑﯿﻨﺠﺎﻣﺪ. دﮐﺘﺮ ﻋﻠﯿﺮﺿﺎ ﺷﺮﯾﻔﯽ درﺑﺎره ﻣﻌﺎﯾﺐ ﻃﻮﻻﻧﯽ ﺷﺪن دوران ﻋﻘﺪ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ: زوﺟﯿﻦ ﭘﺲ از ﻣﺮاﺳﻢ ﻋﻘﺪ ﺑﻪ ﻟﺤﺎظ رواﻧﯽ آﻣﺎده اﻧﺪ ﺗﺎ از ﻫﻤﻪ ﻣﻮاﻫﺐ ﻫﻤﺴﺮی ﺑﻬﺮه ﺑﺒﺮﻧﺪ اﻣﺎ ﻃﻮﻻﻧﯽ ﺷﺪن اﯾﻦ روﻧﺪ ﺑﻪ ﺳﺮﺧﻮردﮔﯽ و ﻧﺎﺳﺎزﮔﺎری ﻣﯽ اﻧﺠﺎﻣﺪ و ﻣﻤﮑﻦ اﺳﺖ در زﻧﺪﮔﯽ ﻣﺸﺘﺮک آن ﻫﺎ ﺗﺎﺛﯿﺮ ﻣﻨﻔﯽ ﺑﮕﺬارد. وی ﺗﺎﮐﯿﺪ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﻃﻮل دوران ﻋﻘﺪ ﮐﻢ ﺗﺮ از 4 ﻣﺎه و ﺑﯿﺸﺘﺮ از ﯾﮏ ﺳﺎل ﺗﻮﺻﯿﻪ ﻧﻤﯽ ﺷﻮد زﯾﺮا ﻃﺮﻓﯿﻦ را دﭼﺎر ﭼﺎﻟﺶ ﻫﺎی ﺟﺪی ﻣﯽ ﮐﻨﺪ.

دﮐﺘﺮ ﮐﯿﻤﯿﺎﯾﯽ درﺑﺎره ﻣﺸﮑﻼت دوران ﻋﻘﺪ ﻃﻮﻻﻧﯽ ﻣﺪت اﻇﻬﺎر داﺷﺖ: دﺧﺎﻟﺖ اﻃﺮاﻓﯿﺎن، ﻣﻘﺎﯾﺴﻪ زوﺟﯿﻦ ﺑﺎ دﯾﮕﺮان، اﻧﺘﻈﺎرات ﻏﯿﺮواﻗﻌﯽ، ﺑﺮوز ﺳﻮءﺗﻔﺎﻫﻢ ﻫﺎی ﺣﻞ ﻧﺸﺪه، ﺗﻮاﻓﻖ ﻫﺎی ﻣﺒﻬﻢ ﻫﻨﮕﺎم ﻋﻘﺪ، ﺣﺮﻣﺖ ﺷﮑﻨﯽ و ﻣﺴﺎﺋﻞ ﻣﺎﻟﯽ از ﻣﻬﻢ ﺗﺮﯾﻦ ﻣﺸﮑﻼت ﺟﻮاﻧﺎن و ﺧﺎﻧﻮاده ﻫﺎ در اﯾﻦ دوران اﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﺎﻋﺚ ﻣﯽ ﺷﻮد زوﺟﯿﻦ ﺑﻪ اﻫﺪاف اﯾﻦ دوره دﺳﺖ ﻧﯿﺎﺑﻨﺪ. وی اﻓﺰود: دوران ﻋﻘﺪ از ﻧﻈﺮ روان ﺷﻨﺎﺳﺎن دوران ﮐﻮدﮐﯽ زﻧﺎﺷﻮﯾﯽ اﺳﺖ، ﺑﻨﺎﺑﺮاﯾﻦ آﺳﯿﺐ دﯾﺪن اﯾﻦ راﺑﻄﻪ ﻣﺎﻧﻊ ﺟﺪا ﺷﺪن زوﺟﯿﻦ از ﺧﺎﻧﻮاده ﻫﺎ ﻣﯽ ﺷﻮد و ﺑﻪ دﺳﺘﯿﺎﺑﯽ آن ﻫﺎ ﺑﻪ ﯾﮏ ﻫﻮﯾﺖ ﻣﺴﺘﻘﻞ ﺑﺮای ﺗﺸﮑﯿﻞ ﯾﮏ زﻧﺪﮔﯽ ﻣﺸﺘﺮک ﻟﻄﻤﻪ ﻣﯽ زﻧﺪ. ﺑﻪ ﻋﺒﺎرت دﯾﮕﺮ ﻃﻮﻻﻧﯽ ﺷﺪن دوران ﻋﻘﺪ ﻣﺎﻧﻊ ﭘﯽ رﯾﺰی ﺻﺤﯿﺢ ﭘﺎﯾﻪ ﻫﺎی زﻧﺪﮔﯽ ﻣﺸﺘﺮک ﻣﯽ ﺷﻮد و وﻗﺘﯽ دوران ﻋﻘﺪ ﻃﻮﻻﻧﯽ ﻣﯽ ﺷﻮد ﻓﺮآﯾﻨﺪ ﺟﺪاﯾﯽ از ﺧﺎﻧﻮاده دﭼﺎر ﻣﺸﮑﻞ ﻣﯽ ﺷﻮد.


ﻣﺸﺎور ﺧﺎﻧﻮاده درﺑﺎره ﻣﺸﮑﻼﺗﯽ ﮐﻪ در دوران ﻋﻘﺪ رخ ﻣﯽ دﻫﺪ، ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ: اﯾﻦ ﻣﺸﮑﻼت ﺷﺎﻣﻞ 2 دﺳﺘﻪ درون ﻓﺮدی و ﺑﺮون ﻓﺮدی اﺳﺖ و ﺑﺎﯾﺪ ﺗﻮﺳﻂ ﻓﺮدی ﺻﺎﺣﺐ ﻧﻈﺮ و ﺑﯽ ﻃﺮف ﺣﻞ و ﻓﺼﻞ ﺷﻮد، ﻓﺮدی ﮐﻪ زوﺟﯿﻦ و ﺧﺎﻧﻮاده ﻫﺎ او را ﻗﺒﻮل داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ. ﯾﺎری ﮔﺮﻓﺘﻦ از ﺑﺰرﮔﺘﺮﻫﺎ و رﯾﺶ ﺳﻔﯿﺪﻫﺎ ﻫﻢ ﻣﯽ ﺗﻮاﻧﺪ ﺑﻪ ﺣﻞ ﻣﺸﮑﻞ ﮐﻤﮏ ﮐﻨﺪ اﻣﺎ در ﺻﻮرت ﺣﻞ ﻧﺸﺪن ﻣﺸﮑﻞ آن ﻫﺎ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﻪ ﻣﺸﺎوره ﺧﺎﻧﻮاده ﻣﺮاﺟﻌﻪ ﮐﻨﻨﺪ.


وی درﺑﺎره اﯾﻦ ﮐﻪ ﺑﺮﺧﻼف ﻣﺸﮑﻼت و اﺧﺘﻼف ﻧﻈﺮﻫﺎ در ﺑﺴﯿﺎری از ﻣﻮارد، ﺧﺎﻧﻮاده ﻫﺎ زوﺟﯿﻦ را ﺑﻪ ﺷﺮوع زﻧﺪﮔﯽ ﻣﺸﺘﺮک ﺳﻮق ﻣﯽ دﻫﻨﺪ اﻇﻬﺎر داﺷﺖ: ﺗﻌﺎرض و ﻣﺸﮑﻼت ﺣﻞ ﻧﺸﺪه در دوران ﻋﻘﺪ، ﺑﺎر رواﻧﯽ و

ﻫﯿﺠﺎﻧﯽ ﺑﺮای زوﺟﯿﻦ دارد و ﻣﯽ ﺗﻮاﻧﺪ ﺑﻪ اﯾﺠﺎد ﻣﺸﮑﻼت ﺑﺰرگ ﺗﺮ ﺑﯿﻨﺠﺎﻣﺪ و ﺑﻪ ﻋﺒﺎرت دﯾﮕﺮ ﺗﻤﺎم ﻣﺸﮑﻼت و اﺧﺘﻼف ﻧﻈﺮﻫﺎ ﺑﺎﯾﺪ در دوران ﻋﻘﺪ ﺣﻞ و ﻓﺼﻞ ﺷﻮد ﺗﺎ ﯾﮏ زﻧﺪﮔﯽ ﺑﺎﺛﺒﺎت ﭘﺎﯾﻪ ﮔﺬاری ﺷﻮد.


او در اداﻣﻪ اﻓﺰود: ﻣﻬﻢ ﺗﺮﯾﻦ ﺗﻮﺻﯿﻪ ﻣﻦ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻮاده ﻫﺎ اﯾﻦ اﺳﺖ ﮐﻪ وﻗﺘﯽ دﺧﺘﺮ ﯾﺎ ﭘﺴﺮی ازدواج ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ، اﺳﺘﻘﻼل و آزادی آن ﻫﺎ را ﺑﻪ رﺳﻤﯿﺖ ﺑﺸﻨﺎﺳﻨﺪ. ﺑﺴﯿﺎری از واﻟﺪﯾﻦ ﺑﻪ دﻟﯿﻞ واﺑﺴﺘﮕﯽ ﻫﺎی ﺷﺪﯾﺪ ﺑﻪ ﻓﺮزﻧﺪان ﺧﻮد، ﺣﺎﺿﺮ ﻧﯿﺴﺘﻨﺪ اﺳﺘﻘﻼل او را ﺑﻪ رﺳﻤﯿﺖ ﺑﺸﻨﺎﺳﻨﺪ و از دﺧﺎﻟﺖ ﻫﺎی ﺑﯽ ﻣﻮرد ﮐﻪ اﻏﻠﺐ رﯾﺸﻪ در ﻧﺎﮐﺎﻣﯽ ﻫﺎی ﺧﻮدﺷﺎن دارد، ﺑﭙﺮﻫﯿﺰﻧﺪ. آن ﻫﺎ ﺑﺎﯾﺪ ﺳﻮءﺗﻔﺎﻫﻢ ﻫﺎ و ﺗﻌﺎرض ﻫﺎ را در ﻣﻨﺎﺳﺐ ﺗﺮﯾﻦ زﻣﺎن ﺣﻞ و ﻓﺼﻞ ﮐﻨﻨﺪ و ﻧﮕﺬارﻧﺪ ﯾﮏ ﺳﻮءﺗﻔﺎﻫﻢ ﮐﻮﭼﮏ، ﻣﺸﮑﻼت ﺑﺰرگ ﺗﺮ ﺑﯿﺎﻓﺮﯾﻨﺪ.


واﻟﺪﯾﻦ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﻓﺮزﻧﺪان ﺧﻮد را ﺑﺎ دﯾﮕﺮان ﻣﻘﺎﯾﺴﻪ ﮐﻨﻨﺪ و ﺑﺎﯾﺪ دﺧﺘﺮ ﯾﺎ ﭘﺴﺮی ﮐﻪ وارد ﺧﺎﻧﻮاده آن ﻫﺎ ﺷﺪه را ﺑﺪون ﻗﯿﺪ و ﺷﺮط ﺑﭙﺬﯾﺮﻧﺪ و از ﻣﺤﺒﺖ ﻫﺎی اﻓﺮاﻃﯽ ﮐﻪ ﺗﻮﻗﻊ اﯾﺠﺎد ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﺑﭙﺮﻫﯿﺰﻧﺪ زﯾﺮا اﯾﻦ ﮔﻮﻧﻪ ﻣﺤﺒﺖ ﻫﺎ ﺑﻪ اﻧﺘﻈﺎرات ﺑﯽ ﺟﺎ ﻣﯽ اﻧﺠﺎﻣﺪ و واﻟﺪﯾﻦ ﺑﺎﯾﺪ از آن ﭘﺮﻫﯿﺰ ﮐﻨﻨﺪ.


دﮐﺘﺮ ﮐﯿﻤﯿﺎﯾﯽ درﺑﺎره اﯾﻦ ﮐﻪ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺑﺎﯾﺪ ﭼﺸﻢ ﺟﻮاﻧﺎن را ﺑﻪ روی وﻗﺎﯾﻊ دوران ﻋﻘﺪ ﺑﺎز ﮐﺮد و اﺳﺘﺪﻻل ﺟﻮاﻧﯽ را ﮐﻪ ﻣﺼﺮ اﺳﺖ در دوران ﻋﻘﺪ ﺑﺮ ﻣﺸﮑﻼت ﻣﻮﺟﻮد ﻏﻠﺒﻪ ﮐﻨﺪ ﻣﺤﮑﻮم ﮐﺮد، ﮔﻔﺖ: ﻣﻦ ﻓﮑﺮ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﮐﻤﮑﯽ ﮐﻪ ﻣﯽ ﺗﻮان ﺑﻪ اﯾﻦ ﺟﻮان ﮐﺮد اﯾﻦ اﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﺒﯿﻨﻨﺪ ﭼﻪ ﮐﺴﯽ روی ﺟﻮان ﻧﻔﻮذ دارد. ﻣﻤﮑﻦ اﺳﺖ ﻣﺒﻨﺎی ﺑﺮﺧﻮرد اﯾﻦ ﺟﻮان ﺑﺎ ﺧﺎﻧﻮاده اش و ﻋﺪم ﻧﺼﯿﺤﺖ ﭘﺬﯾﺮی او، راﺑﻄﻪ ﺑﯿﻤﺎر ﺑﺎ ﺧﺎﻧﻮاده ﺧﻮدش ﺑﺎﺷﺪ. در ﻧﻬﺎﯾﺖ آن ﻫﺎ ﻣﯽ ﺗﻮاﻧﻨﺪ از ﯾﮏ ﻣﺸﺎور ﺗﻮاﻧﻤﻨﺪ ﮐﻤﮏ ﺑﮕﯿﺮﻧﺪ.


ﺑﻪ ﮔﻔﺘﻪ وی ﻗﻀﺎوت درﺑﺎره راﺑﻄﻪ ای ﮐﻪ 8 ﻣﺎه ﺗﺎ ﯾﮏ ﺳﺎل ﻋﻤﺮ ﻧﺪاﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ، ﻏﯿﺮﻣﻤﮑﻦ اﺳﺖ. ﺑﻨﺎﺑﺮاﯾﻦ ﻃﯽ ﯾﮏ ﺳﺎل ﻣﯽ ﺗﻮان ﻗﻀﺎوت درﺳﺘﯽ از ﯾﮏ راﺑﻄﻪ ﺳﺎﻟﻢ داﺷﺖ و ﺑﻪ ﻋﻘﯿﺪه ﻣﺎ ﻣﺒﻨﺎی ﻃﻮل دوران ﻋﻘﺪ ﻫﻢ ﻫﻤﯿﻦ اﺳﺖ و اﻟﺒﺘﻪ اﯾﻦ ﻣﺪت ﺑﺮﺣﺴﺐ ﺷﺮاﯾﻂ ﻣﯽ ﺗﻮاﻧﺪ ﻣﺘﻐﯿﺮ ﺑﺎﺷﺪ.


ﻣﺸﺎور ﺧﺎﻧﻮاده درﺑﺎره ازدواج ﻫﺎی ﭘﺮﺧﻄﺮ ﮔﻔﺖ: زوﺟﯿﻨﯽ ﮐﻪ ﻗﺒﻞ از ازدواج ﺷﻨﺎﺧﺘﯽ از ﯾﮑﺪﯾﮕﺮ ﻧﺪارﻧﺪ، ﺑﻪ اﺣﺘﻤﺎل ﻓﺮاوان ﭘﺲ از ازدواج دﭼﺎر ﻣﺸﮑﻞ ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ و ازدواج ﯾﮏ ﺗﺼﻤﯿﻢ اﺳﺎﺳﯽ در زﻧﺪﮔﯽ اﺳﺖ ﮐﻪ

ﺑﺎﯾﺪ ﭘﺲ از ﺷﻨﺎﺧﺖ ﮐﺎﻣﻞ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺷﻮد و ﻣﻨﻄﻘﯽ ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ اول ﺗﺼﻤﯿﻢ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺷﻮد و ﺳﭙﺲ ﻣﻮرد ارزﯾﺎﺑﯽ ﻗﺮار ﮔﯿﺮد.


وی اﻓﺰود: ﺟﺪا ﺷﺪن از ﺧﺎﻧﻮاده اﺻﻠﯽ، ﺑﺮﻗﺮاری ارﺗﺒﺎﻃﺎت ﺟﺪﯾﺪ ﻋﺎﻃﻔﯽ و اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ، ﺑﺮﻗﺮاری ﻫﻮﯾﺖ ﺟﺪﯾﺪ و ﻣﺒﻨﺎ ﻗﺮاردادن آن ﺑﺮای ﺗﺸﮑﯿﻞ زﻧﺪﮔﯽ ﻣﺸﺘﺮک از ﻣﻬﻢ ﺗﺮﯾﻦ اﺗﻔﺎﻗﺎﺗﯽ اﺳﺖ ﮐﻪ در دوران ﻋﻘﺪ رخ

ﻣﯽ دﻫﺪ.اﺣﺘﺮام و ﺗﻔﺎﻫﻢ ﺧﻨﺜﯽ ﮐﻨﻨﺪه ﺗﻤﺎم ﻣﺸﮑﻼت اﺳﺖ و زن و ﺷﻮﻫﺮ ﻣﯽ ﺗﻮاﻧﻨﺪ ﺑﺎ وﺟﻮد ﺗﻤﺎم ﺗﻌﺎرﺿﺎت و ﻣﺸﮑﻼت ﺑﺮای ﺧﻮد اﻣﻨﯿﺖ ﺑﻪ وﺟﻮد آورﻧﺪ.



 بیشتر بدانیم....

ارتباط بین فعالیت فیزیکی و کاهش بیماریها
ورزش های ضد استرس برای بهتر شدن وضعیت روانی و احساسی افراد
ورزش های مخصوص افراد مبتلا به بیماران قلبی و دیابت
ورزش های مفید برای بیماران مبتلا به آلزایمر
ورزش و بیماری های قلبی و استخوانی
چطور میزان فعالیت فیزیکی خود را ارتقاء دهیم؟
چه ورزش هایی سلامت کودکان را تامین می کند؟
ورزش چگونه در درمان و پیشگیری از سرطان سینه زنان کمک می کند؟

چگونه عملکرد فیزیولوژیکی و روانی میانسالان افزایش می یابد؟
تکنیک های توان بخشی ورزشی در بیماران مبتلا به آسم

ژن درمانی از درمان بیماری ها تا بهسازی نژادی و استفاده بعنوان یک سلاح

دیابت از شناخت علائم تا درمان و راههای پیشگیری

حقایقی در باره ایدز و لزوم آموش جنسی

ایجاد تعادل در بیماران مبتلا به ام اس

سرطان سینه و تمامی گفتنی های آن

نقش نانو تکنولوژی در پزشکی وسلامت عمومی

نقش مردان در زمینه بهداشت باروری همسران
تمرینات ورزشی در دوران حاملگی و قبل از زایمان
کاهش مرگ و میر زنان باردار با برنامه مادری ایمن
مادران شاغل و نگهداری کودکان

بررسی اثرات کافئین بر بدن
عوارض شیرین کنندههای بدون کالری
فست فود زیر ذره بین کارشناسان حوزه سلامت
ویژگی های ظروف آشپزی و اثر آن در پخت غذا

ظروف یک ‌بار مصرف ومشکلات آن بر سلامت

اثرات امواج تلفن همراه بر سلامت افراد
کنترل آلاینده ها از طریق فن اوری نانو تکنولوژی
اثر شن‌های روان یا غبار غلیظ بر سلامت انسان

آثار جانبی تشعشع لامپ های کم مصرف بر چشم و پوست

پیامدها و راهکارهای جلوگیری از تخلفات موتورسواران


مشکلات دوران نامزدی

وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


http://maktoobshop.com/



راه حلهای کم کردن مشکلات دوران نامزدی


مشکلاتی که در روابط میان دو نفر در دوران نامزدی یا زندگی مشترک به ایجاد استرس می انجامد معمولاً به خاطر الگوهای ارتباطی ناکارآمد می باشد . این روابط ناکارآمد شامل ناتوانی در ارتباط موثر، فقدان حمایت از همسر ، ضعف در حل مشکلات، فقدان زمان و نبود تجربیات لذت بخش و مثبت در کنار هم می شود.


ممکن است گاهی تصور کنیم که همسرمان دیگر چندان به ما راغب نیست یا دیگر دوستمان ندارد، درحالیکه مشکل می تواند خستگی او باشد یااینکه وقت کافی کنار هم نگذرانده ایم.


ارتباط ضعیف


ضعف ارتباط معمولاً در همه روابط مشکل دار به چشم می خورد. در بررسی مشکلات متداول در نحوه ارتباط همسران در ابتدا و یا ادامه زندگی مشترک، الگوهای ناکارآمد زیر شناخته شده اند:


• امتناع از ارتباط تحمیلی. این زمانی است که یک طرف سبک ارتباطی تجاوزگرایانه، مدعی مابانه یا تحمیل گرایانه را پیش می گیرد و طرف مقابل در پاسخ از ایجاد ارتباط سر باز می زند.


• احساسات منفی و برچسب زدن. این زمانی است که فرد از احساسات منفی مثل عصبانیت و ناراحتی و از الفاظ کلی برای معرفی او استفاده می کنید—مثل "تنبل"، "احمق"


• بطلان احساسی و گوش دادن غیرموثر. این زمانی اتفاق می افتد که فرد از زبان بدن و بازخورد کلامی مناسب برای ابراز نگرانی و درک خود استفاده نمی کند.

همسران


ضعف در حل مشکلات


موانع متداولی که در تلاش برای حل مشکل با آن روبه رو می شوید عبارتند از:


• ناتوانی در تشخیص مشکل اصلی. گاهی اوقات نمی توانیم بفهمیم مشکل اصلی از کجاست. مثلاً ممکن است گاهی تصور کنیم که همسرمان دیگر چندان به ما راغب نیست یا دیگر دوستمان ندارد، درحالیکه مشکل می تواند خستگی او باشد یااینکه وقت کافی کنار هم نگذرانده ایم.


• فکر نکردن کامل به همه راه حل های ممکن قبل از انتخاب یک راه حل. گاهی اوقات قبل از اینکه خوب به همه انتخاب هایی که روبه رویمان است فکر کنیم، سریع به نتیجه گیری می رسیم.


• صحبت نکردن یا مشورت نکردن با نامزد در انتخاب، اجرا و بازنگری. گاهی اوقات بدون اینکه با طرف مقابلمان مشورت کنیم سعی در حل مشکل می کنیم و این فرصت را از او می گیریم که در آن فرایند شرکت داشته باشد و گاهی اوقات هم وقتی کارها درست پیش نمی رود به جای اینکه در کنار هم برای حل آن تلاش کنیم، همدیگر را مقصر می کنیم. برای ادامه یافتن یک رابطه و شکوفا شدن آن هر دو طرف باید احساس کنند که از جانب دیگری به اندازه کافی حمایت می شوند. برآورده شدن این نیازها جو بسیار خوبی در رابطه ایجاد خواهد کرد که نیاز به مورد حمایت قرار گرفتن در هر دو طرف برآورده خواهد شد.


• خیلی مهم است که در تعیین نیازهای خود در رابطه با حمایت طرف مقابل کمی واقعگرایانه فکر کنید.


باید بدانید که همسر یا نامزد شما هم مثل شما یک انسان است و اشتباه می کند، خسته میشود و او هم نیازهای خاص خود را دارد.


• ناتوانی در برقراری ارتباط و حل مشکل برای برآوردن نیازها .نداشتن زمان و تجربیات لذت بخش کنار همدیگر مشکلی است که در خیلی از نارضایتی ها از روابط به چشم می خورد.



در کنار همسر خود برای حل مشکل تلاش کنید. برای حل مشکلات هر دو طرف رابطه باید درگیر شوند تا به یک میزان احساس مسئولیت کنند.


تقویت رابطه شما با همسر آینده


کارهای زیادی هست که می توانید برای شروع بهبود بخشیدن به ارتباط با نازد یا همسر آینده تان انجام دهید. ایجاد تغییر در نحوه برخورد و گذراندن زمان بین خود و او و تقویت مهارت های ارتباطی و حل مشکل می تواند تغییرات شگرفی در رابطه تان ایجاد کند و رضایت هر دو شما را از رابطه بالا ببرد.


وقتی می خواهید با هم صحبت کنید هر چیزی که حواستان را پرت کند، از بین ببرید. 


• وقتی نامزد شما مشغول صحبت است، حرف نزنید. ، چیزهایی که شنیده اید را برایش خلاصه کنید تا قبل از اینکه بخواهید پاسخش را بدهید مطمئن شوید که حرفهایش را درست متوجه شده اید.


• نامزد خود را مقصر نکنید و به او برچسب نزنید درعوض سعی کنید رفتار مشکل ساز را پیدا کنید.


سعی کنید حرفهایتان را طوری به زبان بیاورید که در عین صداقت روحیه طرفتان را تقویت کند و به جای ناراحت کردن او، به او دلگرمی دهد.


حل مشکل: طرح راه حل های موثر


• مشکلات بزرگ را به چند مشکل کوچکتر تقسیم کنید و هر زمان فقط یکی از آنها را حل کنید. برخی از مشکلات به نظر غیرممکن می رسد چون بسیار سخت و طاقت فرسا هستند.


• قبل از انتخاب یک راه حل، به همه راه حل های ممکن فکر کنید. گاهی اوقات غیرعادی ترین راه حل بهترین و مفیدترین راه حل است .


•در کنار همسر خود برای حل مشکل تلاش کنید. برای حل مشکلات هر دو طرف رابطه باید درگیر شوند تا به یک میزان احساس مسئولیت کنند.


• مثبت گرا باشید و سعی کنید از هر اتفاق درس بگیرید. ببینید کجای جریان خوب پیش رفته است؟ کدام جنبه از رابطه موفق بوده است؟


رک و واضح با نامزدتان درمورد نیازها و انتظاراتتان صحبت کنید. یادتان باشد که طرفتان کامل نیست و ممکن است به دلایل مختلف اشتباهاتی از او سر بزند. شما هم باگذشت و صبور باشید. 


منبع: ندای مشاور


 بیشتر بدانیم....

ارتباط بین فعالیت فیزیکی و کاهش بیماریها
ورزش های ضد استرس برای بهتر شدن وضعیت روانی و احساسی افراد
ورزش های مخصوص افراد مبتلا به بیماران قلبی و دیابت
ورزش های مفید برای بیماران مبتلا به آلزایمر
ورزش و بیماری های قلبی و استخوانی
چطور میزان فعالیت فیزیکی خود را ارتقاء دهیم؟
چه ورزش هایی سلامت کودکان را تامین می کند؟
ورزش چگونه در درمان و پیشگیری از سرطان سینه زنان کمک می کند؟

چگونه عملکرد فیزیولوژیکی و روانی میانسالان افزایش می یابد؟
تکنیک های توان بخشی ورزشی در بیماران مبتلا به آسم

ژن درمانی از درمان بیماری ها تا بهسازی نژادی و استفاده بعنوان یک سلاح

دیابت از شناخت علائم تا درمان و راههای پیشگیری

حقایقی در باره ایدز و لزوم آموش جنسی

ایجاد تعادل در بیماران مبتلا به ام اس

سرطان سینه و تمامی گفتنی های آن

نقش نانو تکنولوژی در پزشکی وسلامت عمومی

نقش مردان در زمینه بهداشت باروری همسران
تمرینات ورزشی در دوران حاملگی و قبل از زایمان
کاهش مرگ و میر زنان باردار با برنامه مادری ایمن
مادران شاغل و نگهداری کودکان

بررسی اثرات کافئین بر بدن
عوارض شیرین کنندههای بدون کالری
فست فود زیر ذره بین کارشناسان حوزه سلامت
ویژگی های ظروف آشپزی و اثر آن در پخت غذا

ظروف یک ‌بار مصرف ومشکلات آن بر سلامت

اثرات امواج تلفن همراه بر سلامت افراد
کنترل آلاینده ها از طریق فن اوری نانو تکنولوژی
اثر شن‌های روان یا غبار غلیظ بر سلامت انسان

آثار جانبی تشعشع لامپ های کم مصرف بر چشم و پوست

پیامدها و راهکارهای جلوگیری از تخلفات موتورسواران


دعواهای دوران نامزدی

وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


http://maktoobshop.com/


مهارت در مشاجره، چیزی است که شما پیش از وارد شدن به زندگی مشترک باید بیاموزید. چون عدم آگاهی از این مهارت باعث ایجاد مشاجره های متعدد و حتی دعوا و قهرهای بزرگی میان دختر و پسر در دوران نامزدی می شود


سارا با عصبانیت از خانه دوستش بیرون زد و سوار ماشین شد. امین هم بعد از چند دقیقه با لبخندی به لب سوار ماشین شد.
سارا که از لبخند امین خیلی ناراحت بود گفت : داری به حرف های دوست عزیزت می خندی؟ امین گفت : خداییش خیلی جالبه. دنیا مثل این آدم به خود ندیده!
سارا: بله! توی مسخره کردن و توهین کردن هم تکه! تنها هنرش همینه.
امین : در مورد دوست من درست صحبت کن. مگه چی گفته؟
سارا: ندیدی چطور من و خانوادمو مسخره می کرد و شمام ریسه می رفتی؟
امین: خوب حالا یه چیزی گفت توام فقط دنبال نقطه ضعف ها می گردی. از روز اول عقدمونم همین طور بودی فقط چیزای منفی منو میبینی. اصلاً نگاهت خرابه.
و این جریان تا ایجاد یک دعوای بزرگ ادامه میابد...
 
مهارت در مشاجره، چیزی است که شما پیش از وارد شدن به زندگی مشترک باید بیاموزید. چون عدم آگاهی از این مهارت باعث ایجاد مشاجره های متعدد و حتی دعوا و قهرهای بزرگی میان دختر و پسر در دوران نامزدی می شود

این معمولاً ماجرایی است که برای بیشتر جوان ها در دوران نامزدی و حتی بعد از آن در زندگی مشترک اتفاق می افتد. این که دو طرف برداشت متفاوتی از یک موضوع دارند و به دلیل همین برداشت، با هم اختلاف نظر پیدا می کنند و کارشان به جر و بحث می کشد. اما همه چیز با یک جر و بحث ساده تمام نمی شود و هر دو آنقدر ماجرا را دنبال می کنند که دیگر چگونه خاتمه دادن آن را نمی دانند! این طور می شود که شیرین ترین دوران زندگی تلخ می شود!

مهارت در مشاجره، چیزی است که شما پیش از وارد شدن به زندگی مشترک باید بیاموزید. چون عدم آگاهی از این مهارت باعث ایجاد مشاجره های متعدد و حتی دعوا و قهرهای بزرگی میان دختر و پسر در دوران نامزدی می شود. جالب آنکه این مهارت نه تنها مسئله پیچیده ای نیست بلکه شامل توجه و رعایت چند نکته ساده می باشد.

درست و اصولی دعوا کنید
برای آن که یک دعوای درست و حساب شده داشته باشید که بعدا بتوانید آن را جمع و جور کنید، باید چند اصل را بیاموزید.

1 - شناخت موقعیت : 
افراد باید توجه داشته باشند که در چه زمانی گفت وگو با نامزدشان به بحث تبدیل می شود. شناخت این موارد گام اول کنترل دعواست.
حتماً سعی کنید در میان بحث با فرد مقابل چندین بار چشم هایتان را ببندید و نفسی عمیق بکشید. این کار باعث خروج فشارهای روحی از ذهنتان شده و آرامتان می کند

2 - استفاده از روش های تغییر موقعیت : 
پس از شناسایی موقعیت دعوا و مشاجره سعی کنید با توجه به شرایط از یکی از روش های ذیل برای تغییر موقعیت استفاده کنید.

_ بسیار زیرکانه موضوع بحث را به یک موضوع بی ربط دیگر تغییر دهید.

_ از طنزی لطیف استفاده کنید. البته طنزتان باید به گونه ای باشد که حس تمسخر به نامزدتان دست ندهد.

_ از کلمات و جملات با محبت استفاده کنید. مثلاً عزیز دلم اتفاقیه که افتاده. ناراحت نباش ناراحتی تو منو عذاب میده. لبخند بزن مهربون لبخند زیبنده صورت ماه تو.

_ کوتاه آمدن. گاه شرایط به شکلی است که  نیاز است شما در مقابل عصبانیت نامزدتان کوتاه بیایید و عقب بکشید. یقیناً کوتاه آمدن در این شرایط نه تنها به معنای بازنده شدن شما نیست بلکه شما را برنده بلامنازع  جریان نیز معرفی می کند.

3 - نفس عمیق بکشید : 
حتماً سعی کنید در میان بحث با فرد مقابل چندین بار چشم هایتان را ببندید و نفسی عمیق بکشید. این کار باعث خروج فشارهای روحی از ذهنتان شده و آرامتان می کند.

4 - سکوت : 
اگر فعالیت های بالا به بن بست رسید باید به خود و نامزدتان فرصت دهید. به همین دلیل مدتی سکوت نمایید. سکوت کردن، به افراد فرصت می دهد تا ضمن اینکه خونسردی خود را باز می یابند و آرام می گیرند، بتوانند در مورد موضوع مورد بحث نیز فکر نمایند. سپس با ملایمت و آرامش بیشتری با فرد مقابل خود گفت وگو نمایند.
برای زمان سکوت فعالیتی چون قدم زدن در هوای آزاد بسیار توصیه می شود.

شاید از دید بسیاری انجام فعالیت های بالا و کسب تعادل، درست وسط مشاجره کار بسیار دشواری باشد اما یقیناً با کمی تمرین و ممارست هم راحت می شود و هم دوران نامزدی زیبا و بدون مشاجره را برای شما رقم می زند.



گردآوری : گروه سبک زندگی سیمرغ

 بیشتر بدانیم؟

ژن درمانی از درمان بیماری ها تا بهسازی نژادی و استفاده بعنوان یک سلاح

دیابت از شناخت علائم تا درمان و راههای پیشگیری

حقایقی در باره ایدز و لزوم آموش جنسی

ایجاد تعادل در بیماران مبتلا به ام اس

سرطان سینه و تمامی گفتنی های آن

نقش نانو تکنولوژی در پزشکی وسلامت عمومی

نقش مردان در زمینه بهداشت باروری همسران
تمرینات ورزشی در دوران حاملگی و قبل از زایمان
کاهش مرگ و میر زنان باردار با برنامه مادری ایمن
مادران شاغل و نگهداری کودکان
بررسی اثرات کافئین بر بدن
عوارض شیرین کنندههای بدون کالری
فست فود زیر ذره بین کارشناسان حوزه سلامت
ویژگی های ظروف آشپزی و اثر آن در پخت غذا

ویزگی های دوران عقد2

وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است



« 5 » دست یافتن به «احساس ما بودن»

یکی از مسائل مهم آن است که زن و شوهر تلاش نمایند که در دوران عقد به مفهوم «ما» دست یابند. به وجود آمدن «ما» به خانواده معنا می‌بخشد و موجب دوام آن می‌شود. ولی استفاده از کلمه‌ی ما با دست یافتن به «احساس ما بودن» تفاوت دارد. فرد با افزایش سن و تجربه و قرار گرفتن در یک ارتباط صمیمانه می‌تواند به آن دسترسی پیدا کند و هر چه این احساس قوی‌تر باشد، امکان پایداری زندگی مشترک نیز افزایش می‌یابد.


آن چه در اوایل دوران عقد وجود دارد، بیش‌تر توجه داشتن به مفهوم من است و اگر فرد در همان حال باقی بماند، همسر او در زندگی احساس شادی نمی‌یابد و زندگانی آن‌ها نیز دوام و پایداری چندانی را در پیش روی خود نمی‌بیند و در صورت تداوم و هم‌بستگی ظاهری زوجین، در وجود آنان گسستگی عمیق پدید می‌آید که اطلاق نام «طلاق پنهان» بر آن بدون مسمی نیست. هر چه از عمر دوران عقد سپری می‌شود، ‌باید احساس ما بودن نیز قوت بیش‌تری پیدا کند.به نحوی که زن وشوهر احساس تعلق بیش‌تری نسبت به هم پیدا کنند و در زندگانی صرفاً به دنبال دست یافتن به خواسته‌های شخصی نباشند، بلکه به گونه‌ای عمل کنند که حاصل کنش آنان در همسرشان احساسی را برانگیزد که او علاوه بر تلاش برای نیل به خواسته‌های خویش، ضمن مهم تلقی کردن خواسته‌های همسر خود، او را در راه دست یافتن به درخواست‌هایش کمک نماید. بدین ترتیب هر دو در جهت تحقق بخشیدن به خواست همسر گام بردارند و چون دست یافتن او را به خواسته‌ی خویش می‌بیند، با او بیش‌تر احساس هم‌بستگی و یک‌دلی می‌کند، چرا که موفقیت همسر را موفقیت خود قلمداد می‌نماید.

یکی از دلایلی که ازدواج در اسلام یک امر مقدس است، این است که ازدواج اولین قدمی است که انسان از خود‌پرستی و خود دوستی به سوی غیر دوستی بر می‌دارد. تا قبل از ازدواج فقط یک «من» وجود داشت و همه چیز برای «من» بود. اولین مرحله‌ای که این حصار شکسته می‌شود، یعنی یک موجود دیگر هم در کنار این «من» قرار می‌گیرد در ازدواج است.» و این قدم اولی است که انسان از حالت خود‌خواهی خارج می‌گردد و به سوی غیر دوستی می‌رود.


اگر آدمی صرفا در فکر خویشتن باشد، عاشق صادق به حساب نمی‌آید. البته گونه‌ی مطلوب دست یافتن به احساس ما بودن، در زندگی خانوادگی قابل تحقق است، ولی در دوران عقد نیز باید به میزانی اطمینان‌بخش متحقق شده باشد تا بر اساس چنین اعتمادی زندگانی استمرار یابد و بدین ترتیب دوران عقد را بتوان با موفقیت هر چه بیش‌تر به ازدواج تبدیل نمود.

وقتی که در زندگانی احساس ما بودن پدید آید، دو طرف موفقیت دیگری را، موفقیت خود تلقی نموده و از این امر احساس نشاط و شادی می‌کنند، یعنی شادی همسر را شادی خود تلقی می‌نمایند و چون او را در دست یافتن به خواسته‌ی خود کام‌یاب می‌بینند، خود او نیز احساس کام‌یابی و پیروزی می‌کنند و طرف مقابل نیز به چنین حالتی دست یافته است. علاوه بر آن هر دو نسبت به احساسات یکدیگر حساس بوده و تحت تأثیر همدیگر قرار گرفته، جهت بهبودی حالات و احساسات هم تلاش می‌نمایند. مثلا آن گاه که مرد برای دیدار همسرش به خانه‌ی آن‌ها می‌رود و در چهره‌ی همسر خود غم و اندوه را می‌بیند، متأثر می‌شود و غم و اندوه همسر نیز او را غمگین می‌کند و سعی می‌کند تا نسبت به زدودن غم وی اقدام کند، لذا درصدد علت‌یابی برآمده و جهت حل مشکل به همسر خویش راه‌حل‌هایی نشان می‌دهد، در این حالت زن احساس می‌کند که مشکل او و ناراحتی وی، گویی دقیقا مشکل شوهر اوست، لذا همان طور که او متأثر است، همسرش هم متأثر می‌گردد و آن چنان که او برای رهایی از غم تلاش می‌کند،‌همسرش نیز او را در تحقق این خواسته یاری می‌کند و بدین ترتیب او احساس می‌کند که دیگر تنها نیست و یاوری دلسوز و غم‌خوار در کنار خویش دارد. این‌ها همه حکایت از آن دارد که احساس «ما» پدید آمده و هر قدر چنین حالت‌هایی قوی‌تر شود، حاکی از آن است که احساس ما در جهت رشدی فزاینده به پیش می‌رود. این امر بر امید داشتن نسبت به دوام زندگانی می‌افزاید و در این صورت می‌توان به تداوم این حیات مشترک دل بست و می‌توان امید داشت که دوران عقد، تبدیل به ازدواجی موفق شود.

حال در نظر گرفتن حالت دیگری هم می‌تواند مطرح باشد و آن وقتی است که اگر تا حدی چنین احساسی در اوایل دوران عقد پیدا شده بود،‌هم اکنون در حال افول و نزول است و یا زن و شوهر احساس می‌کنند که گویی دو نفری در کنار یکدیگر قرار دارند که هر یک برای تحقق خواسته‌های خویش تلاش می‌کنند و یا حتی حوصله‌ی شنیدن خواسته‌های دیگری را ندارند و یا در مقابل احساسات همسر خود، احساسات مناسب و مقتضای موقعیت را ابراز نمی‌کنند. مثلا در هنگام دیدن غم‌های همسر، به جای هم‌دردی با او، نسبت به وی اعتراض می‌کنند که چرا غمگینی، آیا این هم شد زندگی؟ ما آمده‌ایم تا شما را ملاقات کنیم و احساس شادی کنیم، متأسفانه تو هم با این حالی که داری نمی‌توانی مشکلی از ما حل کنی و ... .

همسری که انتظار هم‌دردی دارد، اظهار تأسف و اعتراض همسر خود را می‌بیند و با خود می‌گوید: متأسفانه او حالت مرا درک نمی‌کند و به جای یاری رسانیدن به من،‌نسبت به من اعتراض می‌کند و بدون دلیل از من احساس دل‌خوری می‌نماید، راستی او چه قدر غیر منطقی و خودخواه است؛ نه برایم دلسوزی کرد و نه علت آن را پرسید ونه مرا به خوبی راهنمایی کرد. راستی به نظر می‌رسد که او اصلا به فکر من نیست و احساسات مرا درک نمی‌کند. بدین ترتیب ممکن است او نیز در مقابل چنین حالتی، نسبت به همسر خود احساس بی‌تفاوتی پیدا کند و روزی که او نیز غمگین است، زن هم عکس‌العمل مشابهی نشان دهد تا همسرش دریابد که بی‌تفاوتی یعنی چه. در این حال به مرد حالتی دست می‌دهد که زن قبلاً آن را تجربه کرده بود و آن احساس بی‌تفاوتی همسرش بوده است. بدین ترتیب تصوری که به هر کس دست می‌دهد، آن است که گویی هر کسی به فکر خودش است و غم او همسر را غمگین و متأثر نمی‌سازد و یا به هنگام سختی، همسر به داد او نمی‌رسد، در این حال طرفین نظر خوبی نسبت به هم ندارند و برای تداوم بخشیدن به حیات مشترک سخت دچار تردید می‌شوند.

برای این که فردی بتواند دست یافتن به احساس «ما» را مورد بررسی قرار دهد، باید توان بررسی آن را در وجود خود و در همسر خود داشته باشد. مثلا فردی که می‌تواند خود را به جای همسر خویش قرار دهد و به مشکل همانگونه نگاه کند که همسرش بدان می‌نگرد و یا قادر باشد جهان را از دریچه‌ی چشم او ببیند، گام مؤثری در این راه برداشته است. این امر زمینه‌ی خوبی را برای درک متقابل فراهم می‌سازد. درک هر فرد توسط دیگری، نشانه‌ی دیگری از دست یافتن به احساس «ما» است. نشانه‌ی دیگر آن است که فرد به هنگام تصمیم‌گیری درباره‌ی اموری که به زندگانی مشترک بر می‌گردد به نظرات و روحیات همسر خویش نیز توجه می‌کند و به مشورت کردن با همسر و خواستن نظر او نیز اقدام می‌کند. بدین ترتیب همسرش هم احساس می‌کند که افکار و اندیشه‌ها و خواسته‌های وی نیز در نزد همسر خود از جایگاه و منزلتی برخوردار است، لذا هر شوهری که چنین رفتاری دارد، در نزد همسر خویش از ارزش بیش‌تری برخوردار بوده، زن وی نیز احساس صمیمیت و سنخیت افزون‌تری با او دارد، اما وقتی که هر یک از طرفین بدون توجه به نظر و خواست دیگری برای امور مشترک تصمیم می‌گیرد، همسر وی احساس می‌کند که نه نظر و خواست او برای همسرش اهمیت دارد و نه حتی خود او احساس ارزش زیادی می‌کند، لذا در این گونه موارد نسبت به ادامه‌ی حیات مشترک دچار تردید می‌شود. اگر چه نمی‌توان گفت که همیشه و در هر امری تحقق نظر هر دو نفر، به ویژه وقتی که آن دو نظر متضاد می‌باشد، میسور است، ولی همین که با همسر مشورت شود، او از این امر احساس رضایت می‌کند و موقعیت خود را در نزد همسرش ارزشمند می‌یابد و احساس می‌کند که در ذهن همسر خود جایی برای وی باز شده که این جایگاه از اهمیت هم برخوردار است.

 اگر چه این موارد بعد از شروع زندگی مشترک، خود را بیش‌تر نشان می‌دهد، اما قراین آن می‌تواند در دوره‌ی عقد مشهود باشد. اگر فردی هم‌چنان پس از ازدواج دارای احساس «من» باشد و تنها به خواسته‌های فردی توجه کند و حتی از همسرش نیز توقع داشته باشد که فقط در خدمت خواسته‌های او باشد، همسر خیلی مناسبی نیست. در این حالت باید پرسید یک فرد تا کی می‌تواند صرفا در خدمت دیگری باشد. انجام خدمت یک طرفه فرد خدمتگزار را خسته می‌کند و این امر مانع تداوم زندگی است. زن و شوهر با داشتن احساس «ما» به این توجه می‌کنند که در مقابل خدمات همسر من چه خدمتی به او می‌کنم؛ مقدمه‌ی این کار، داشتن ارزیابی درست از خدمات همسر است. داشتن روحیه‌ی طلبکارانه و نیز متوقع بودن یک سویه از همسر و غوطه‌ور بودن در خود، مانع تحقق احساس «ما» می‌گردد.

شایان ذکر است که باید در گفتار نیز این امر محسوس باشد و فرد با گفتار خود نیز با کلمه‌ی ما و عبارت تصمیم ما، خواست ما، نظر من و تو و نظایر آن تأکید کند. وقتی همسر نظر خود، تفکر خود، خواست و تصمیمات خود را در بیان و گفتار همسر خود ببیند، احساس می‌کند که همسرش از حد من فراتر رفته و او نیز در اندیشه، سخن و عمل همسر خود جای دارد، لذا بر خود می‌بالد که در نزد همسرش موقعیتی دارد، بنابراین احساس ارزش کرده و نسبت به داشتن چنین همسری احساس رضایت نموده و به آینده و ادامه‌ی زندگی دل‌بستگی پیدا می‌کند.

نکته‌ی دیگری که از نشانه‌های دست یافتن به احساس «ما» است، این است که فرد سعی می‌کند جهت شناخت بیش‌تر همسر تلاش کند تا به زوایای وجودی همسر خود پی ببرد. در این صورت اگر واقعا خصوصیت و یا ویژگی خاصی را در همسر خود شناخت و آن را باور کرد، دیگر سخن بدبینان را نسبت به همسر خود نمی‌پذیرد، زیرا در آنجا که احساس «ما» پدید آمده است، دیگر تلاش سخن‌چینان و انسان‌های بدبین فاقد کارایی لازم است و به همین دلیل زندگی پایدارتر می‌ماند، چرا که دیگران نیز آن گاه می‌توانند جهت سست کردن حیاتی مشترک گام بردارند که احساس «ما» را نبینند. پس وجود احساس «ما» مانع جدی بر سر راه مداخله‌ی دیگران است و آن جا که رخنه‌ای وجود دارد، امکان نفوذ پدید می‌آید و نفوذ بدخواهان و بداندیشان مانع تداوم حیات مشترک است. پس باید در دوران عقد تلاش شود که احساس «ما» بودن هم در عمق و باطن افراد نفوذ یافته باشد و هم در ظاهر رفتارها مشهود باشد. این مسئله به قدری مهم است که حتی اگر دیگران ظاهر وجود احساس ما را هم ببینند، به خود کم‌تر اجازه‌ی مداخله کردن در زندگی ما را می‌دهند. یعنی حتی تظاهر به وجود احساس ما نیز می‌تواند مانع ایجاد مشکل و مداخله از سوی دیگران شود،‌چه رسد به آن که زن و شوهر در باطن نیز دارای چنین احساسی باشند.

احساس ما بودن، حکایت از عشقی واقعی دارد که حصار بین انسان‌ها را فرو می‌ریزد. بدین ترتیب غم یکی موجب غمگینی دیگری می‌شود و شادی او باعث نشاط همسر خویش.

پس روند یک زندگی موفق آن است که زن و شوهر هر چه با یکدیگر بیش‌تر ملاقات می‌نمایند و به گردش و تفریح می‌روند، احساس می‌کنند که احساس «ما» بودن در وجود آن‌ها رشد بیش‌تری پیدا می‌کند و نسبت به درک احساسات طرف مقابل توانایی بیش‌تری را کسب می‌نمایند و عکس‌العمل‌های مناسبی هم در برابر چنین احساساتی نشان می‌دهند که حکایت از درک همدلانه‌ی آن‌ها دارد و اگر چنین ملاکی تحقق یافت، می‌تواند مبنای تصمیم‌گیری برای ادامه‌ی زندگی باشد.

حال برای توجه بیش‌تر به ملاک احساس «ما» جهت اخذ تصمیم پیرامون تبدیل دوران عقد به ازدواج، وجود احساس نزدیک شدن به یکدیگر و آن هم به صورت تدریجی لازم است و اگر مقدار احساس «ما» که در ابتدای دوران عقد وجود داشته، اینک رو به کاهش گذاشته و به تدریج به احساس تهی بودن از دیگری می‌رسد به احتمال زیاد ادامه‌ی زندگانی چندان لطفی ندارد. پس برای تصمیم‌گیری در مورد ادامه و یا عدم ادامه‌ی زندگانی مشورت با مشاوری کارآمد ضروری است و نباید با تصوراتی واهی نسبت به تخریب بنای ارزشمند خانواده اقدام کرد.

« 6 »

دست یافتن به اعتماد متقابل

ملاک دیگری که بر اساس وجود و یا فقدان آن می‌توان نسبت به تبدیل عقد به ازدواج و یا احتمالا عکس آن اقدام نمود، اعتماد متقابل نام دارد. مراد از داشتن اعتماد به همسر آن است که او را در ابعاد اخلاقی و رفتاری و رازداری و تربیت نیکوی فرزندان فردی متعهد بدانیم و بتوانیم با خیالی آسوده و بدون دغدغه‌ی خاطر با او زندگی کنیم ؛ این صفت نیز باید طرفینی باشد. مورد اعتماد بودن و به دیگر اعضای خانواده اعتماد داشتن نشانه‌ی بالندگی خانواده است.

اگر انسان در خانواده‌ای زندگی کند که نه کسی به او اعتماد داشته باشد و نه او به دیگران، چنین خانواده‌ای را خانواده‌ی آشفته می‌نامند و دوام خانواده‌ی آشفته زیر سؤال است و اگر عدم اعتماد در دوران عقد پدید آید، موجب ناکامی در دست یافتن به حیاتی مشترک می‌گردد.

 حال به بررسی عواملی می‌پردازیم که می‌تواند موجب پدید آمدن جو اعتماد در دوران عقد شود:

صداقت

یکی از مهمترین عوامل برای دست یافتن به اعتماد متقابل وجود صداقت است. یعنی آنگاه که زن یا مرد به صدق زبان می‌گشاید، این امر به باور می‌انجامد و تا انسان از همسر خود دروغی نشنود، به گفتار او اعتماد دارد. گاه زن و مردی در ابتدای زندگانی یا در دوران عقد به همسر خویش چند دروغی گفته است و همین چند دروغ موجب سلب اعتماد همسر از او تا پایان عمر شده است. آری، چرا عاقل کند کاری که باز آرد پشیمانی.

دادن پیام دو سطحی مانع تحقق اعتماد است. مثلا اگر به همسر خود بگویید که دلم برای تو می‌سوزد و فقط این کلمات بر زبان شما جاری شود، اما حالت چهره‌ی شما با گفتارتان هماهنگ نباشد و مثلا سرد و بی‌تفاوت باشد، هرگز این ناهماهنگی میان چهره‌ و گفتار شما، حرکتی اعتماد برانگیز به حساب نمی‌آید. پس برای جلب همسر باید با وی صادقانه صحبت کنیم تا باور و اعتماد ایجاد کند.

عمل به ادعا

ادعا کردن و عمل نکردن به آن، به از بین رفتن اعتماد کمک زیادی می‌کند. مثلا وقتی که ادعا می‌کنیم که دلمان برای همسرمان می‌سوزد باید در عمل نیز دل‌سوزی و دوستی خویش را نشان دهیم. ادعاهای متکی بر عمل می‌تواند موجب اعتماد همسر شود و اگر قول و عمل یکی شود، امکان دست‌یابی به اعتماد را میسر می‌نماید.

امانت داری

از جمله عوامل دیگری که می‌تواند موجب اعتماد به همسر شود ادای امانت است. تصور بفرمایید که شما در دوران عقد چیزی را به رسم امانت نزد همسر بگذارید و او دفعه‌ی بعد آن را به شما باز نگرداند، در این حال شما کم‌تر می‌توانید به همسر خود اعتماد کنید و حال آن که اگر او امانت‌داری کرده بود، با این کار بر میزان اعتماد شما نسبت به خود می‌افزود، اما با این کار موجبات کاستی اطمینان شما را فراهم آورده است.

رازداری

رازداری نیز عامل دیگری است که باعث می‌شود مسئله‌ی اعتماد متقابل نضج گیرد. پس اگر همسرتان با شما رازی در میان نهاد و پس از تأکید بر محفوظ نگه داشتن آن توسط شما، آن را نزد دیگری یافت، کم‌کم اعتمادش نسبت به شما سلب خواهد شد، زیرا دیگر نمی‌تواند شما را فردی مطمئن برای حفظ اسرار خویش بداند و شما با افشای اسرار او برای دیگران زمینه بی‌اعتمادی را فراهم کرده‌اید.

پنهان کاری

مسئله‌ی دیگری که موجب سلب اعتماد می‌گردد، پنهان‌کاری است. اگر همسر شما احساس کند که شما همیشه از او اموری را پنهان می‌کنید قطعاً احساس می‌کند که او را محرم خود نمی‌دانید و پیوسته اموری را از او پنهان می‌نمایید. اگر شما خود چنین رفتاری را در همسر خود ببینید که چیزهایی را از شما مخفی نگه می‌دارد، چه احساسی پیدا می‌کنید؟ خوب حتماً احساس خوبی نخواهید داشت. البته منظور این نیست که هر چه در زندگانی شما می‌گذرد و اتفاق می‌افتد حتماً باید برای همسرتان گزارش بدهید، ولی لااقل آن چه را که مربوط به اوست و یا آن چه را که می‌تواند اثر قابل ملاحظه‌ای در زندگانی داشته باشد، باید با او در میان بگذارید. بدین ترتیب وقتی در دوران عقد آغازگر این امر باشید، قطعاً همسر شما خود را شریک زندگی شما تلقی می‌کند و از این که احساس می‌کند مورد اعتماد شماست، به احساس بالندگی دست می‌یابد. البته در بیان وقایع و مشکلات حتماً باید به میزان توانایی و ظرفیت همسر هم نگاه کنید و اگر بیان حادثه‌ای می‌تواند موجب پیدایش آسیب‌های روانی جدی برای همسر شود و نیازی هم نیست که او آن را بداند و واقعه به گونه‌ای اتفاق افتاده که بر ملا نمی‌شود،‌می‌توانید به خاطر حفظ سلامت روانی همسر از ذکر آن خودداری کنید، اما قطعاً نباید چنین رفتار شود که همسر شما احساس کند که در زندگانی شما «اسرار مگو» فراوان است. بدین ترتیب او ضمن از دست دادن اعتمادش نسبت به شما، از این به بعد درصدد کنجکاوی‌های فراوانی بر می‌آید تا به عمق مسائل پی ببرد و در زندگی مشترک هم همیشه بخشی از اوقات وی صرف کشف و اکتشاف اموری می‌گردد که شما آن را از وی پنهان می‌دارید و طبیعی است که انتظار برود که چون شما مخفی‌کاری می‌کنید و اموری را از وی پنهان می‌کنید، او نیز نسبت به شما رفتار متقابلی داشته باشد؛ دراین حال هر دو نسبت به یکدیگر اعتمادی ندارید.

پیش داوری

موضوع دیگری که موجب سلب اعتماد می‌گردد، مسئله‌ی پیش‌داوری‌های غلط است. مثلا گاه فردی در خانواده‌ای زندگی کرده است که مدام به او گفته‌اند که آدم نباید به دیگران اعتماد کند و یا به پسری در خانواده آموخته‌اند که نباید به زن‌ها اعتماد نمود و یا به دختری پیوسته گفته‌اند که نباید به مردها اعتماد کرد. شنیدن چنین سخنانی از سوی والدین، ذهنیت بدی را به فرزندان منتقل می‌سازد و آن‌ها وقتی که راهی منزل همسر خود می‌شوند و یا حتی قبل از آن وقتی که در دوران عقد با یکدیگر ملاقات می‌کنند، همیشه بر اساس آموخته‌های خود نسبت به همسر خویش قضاوت می‌نمایند. وجود این پیش‌داوری‌های غلط باعث می‌شود که قبل از آنکه از همسر خود عیب و ایرادی را دیده باشند، به او بی‌اعتماد گردند.

به همسر چنین فردی باید هشدار داد که اگر کسی که با او عقد بسته‌اید، دارای این گونه پیش‌داوری‌ها باشد، قطعاً رفتارهای نامناسب شما می‌تواند آن‌ها را تشدید نماید. پس داشتن رفتاری دقیق و سنجیده که متناسب با هنجارهای فرهنگی باشد، از استمرار پیش‌داوری‌های نامناسب پیش‌گیری می‌کند. مثلاً ذکر ویژگی‌های جاذب فردی از جنس مقابل موجبات سلب اعتماد همسر را فراهم می‌آورد.

آقایان باید بدانند که زن‌ها نسبت به بیان ویژگی‌های جالب زنان دیگر حساسیت فوق‌العاده و غیر قابل تحملی دارند و حاضر نیستند به چنین حرف‌هایی گوش بدهند و حتی اگر به ظاهر بشنوند و ناراحتی خود را نیز بروز ندهند، قطعاً در خفا سخت احساس رنجش می‌نمایند.

راستی نقل خصوصیت جالبی که همسر شما فاقد آن است و نیز نمی‌تواند آن را تغییر هم بدهد، جز استرس روانی چیز دیگری برای او در پی دارد؟ این امر جز ناامیدی نسبت به آینده را در او بر‌نمی‌انگیزد و حاصلی جز تزلزل زندگی به دنبال ندارد.

زنان و مردان با دریافت این نوع حساسیت‌ها باید نسبت به رفتارهای خود تجدید نظر کنند تا بتوانند فضایی اعتمادبرانگیز بیافرینند و نیز باید بدانند که انجام چنین رفتارهایی در دوران عقد، موجب ناامیدی همسر از ادامه‌ی زندگی می‌شود. گاه این امر به قدری مسئله‌آفرین می‌شود که برخی نیز حاضر به ادامه‌ی زندگی نمی‌شوند.

دروغ گویی

مسئله‌ی دیگری که به کاهش اعتماد متقابل می‌انجامد، دروغ‌گویی است. زن و شوهر باید همیشه با یکدیگر صادق باشند، چه در هنگام انتخاب و چه در موقع عقد و ازدواج، زیرا صداقت اعتماد‌برانگیز است و بالعکس وقتی که در دوران عقد دروغ‌گویی و عدم صداقت بر روابط زن و شوهر سایه افکند، از امید آنان به داشتن زندگانی موفق می‌کاهد و گاه خود دروغ‌گویی باعث افزایش مجدد آن می‌گردد و انسان‌ها را از دست یافتن به زندگانی امیدبخش ناکام می‌سازد.

وفای به عهد

وفای به عهد نیز عامل ایجاد اعتماد متقابل است. زن و مردی که در قول خود صادق می‌باشند و به وعده‌هایی که می‌دهند، وفا می‌کنند، زمینه‌ی اعتماد متقابل را فراهم می‌نمایند.

پس هر چه زن و شوهر در دوران عقد از یکدیگر پیام‌های صادقانه و امیدبخش بیش‌تری دریافت نمایند، بر میزان اعتمادشان نسبت به یکدیگر افزوده می‌شود و بالعکس وقتی پیام فرستنده، مدام پیام و وعده‌ای می‌دهد که به آن عمل نمی‌کند، به تدریج از اعتماد همسر خود نسبت به خویش می‌کاهد.

پس اگر می‌بینید که با گذشت دوران عقد، رفته رفته بر اعتماد شما افزوده می‌شود و به اعتماد متقابل دست می‌یابید امید به پایدار ماندن عقد و دست یافتن به زندگانی مشترک ماندگار افزایش می‌یابد و می‌توان چنین عقدی را به ازدواج تبدیل نمود و اگر به تدریج از اعتماد شما کاسته می‌شود احتمالا تبدیل چنین عقدی به ازدواج، کم‌تر می‌‌تواند زوجین جوان را به سوی زندگانی مشترک پایدار سوق دهد و به یقین مشورت با مشاوری خبره و متعهد می‌تواند فرد را در اتخاذ رویه‌ای مناسب یاری نماید.

رسانه ها در الگوی مصرف جامعه چه نقشی دارند؟

ارتقای کیفیت خدمات سلامت از منابع مالی یارانه ها

اصلاح ساختار نظام جامع مدیریتی اقتصادی بیمارستان

اقدامات اساسی در تخصیص منابع در نظام سلامت

بررسی مشکلات برنامه پزشک خانواده

بیمه سلامت و نقش بیمه های مکمل بر آن

تاثیر بیمه های مکمل بر قشرهای آسیب پذیر

توزیع عادلانه خدمات بهداشتی در ﺳﻴـﺴﺘﻢ ﻧﻈـﺎم ﺳـﻼﻣﺖ ﻛﺸﻮر

دریافت پول از بیمار بصورت مستقیم (یک خطای پزشکی)

راهکارهای اجرایی جهت اصلاح الگوی مصرف در بیمارستانها

راهکارهای قانونی و فرهنگی در مدیریت مصرف انرژی در سازمانها ، ادارات و مراکز پزشکی

عوامل مؤثر بر قاچاق کالا

مدیریت انرژی در مراکز بیمارستانی 

مشکلات موجود در سیستم واردات وصادرات

مشکلات نظام سلامت در کشور ایران

مصرف کالاهای خارجی و قاچاق و تاثیر آن بر اشتغال و تولید

نحوه ارائه خدمات بهداشتی درمانی در برخی کشورهای دنیا

نقش سازمانهای بیمه گر اجتماعی و خصوصی در اقتصاد سلامت

وظایف دولت در بهبود شاخصهای سلامتی و نابرابری های اجتماعی

پیامد های هدفمند کردن یارانه ها در حوزه سلامت

چالش اصلی تامین مالی در نظام سلامت

 

ویزگی های دوران عقد3

وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است



حدّ فاصل بین عقد و عروسی را که با عنوان دوران عقد می‌شناسیم کارکردهای مهمّی دارد که دختران و پسران جوان باید بخوبی از آن بهره گرفته و سعادت و خوشبختی خود را در زندگی مشترک در این دوره پایه‌ریزی کنند.

در این دوره که می‌تواند مشحون از خوشی‌ها و لحظه‌های خاطره‌انگیز باشد دختر و پسر یکدیگر را بیش از پیش شناسایی کرده و به لایه‌های عمیق‌تری از شخصیت همدیگر پی می‌برند. براساس همین شناخت متقابل است که تصمیم می‌گیرند در طول زندگی با یکدیگر چگونه رفتار نمایند تا بیشترین رضایتمندی برایشان حاصل شود.

گاه برخی از ازدواج‌ها در همین دوره‌ی عقد با اختلاف‌ها، تردیدها و مسائلی مواجه می‌شود که باید به طور جدّی به آ‌نها توجه کرد.

یکی از این مسائل، ارزیابی و جمع‌بندی هر یک از دو طرف برای ادامه‌ی زندگی و تبدیل دوره‌ی عقد به ازدواج و شروع زندگی مشترک است که البته ممکن است به دلیل کم‌آگاهی یا کمی تجربه‌ی زوجین چندان عاقلانه و مدبرانه صورت نپذیرد.

در اینگونه موارد لازم است ملاک‌هایی را در اختیار آنان قرار دهیم تا با چنین ملاک‌هایی به ارزیابی صحیح از دوران عقد خود بپردازند و نسبت به آینده‌ی خویش تصمیم‌گیری نمایند.

مطلب حاضر که برگرفته از کتاب «دوران عقد» از تألیفات آقای دکتر محسن ایمانی است می‌تواند کمک شایانی به جوانان نماید.

از عزیزانی که در دوره‌ی عقد بسر می‌برند انتظار آن است که با مطالعه‌ی دقیق و امعان‌نظر نسبت به این مطالب و حتی‌الامکان انجام مشاوره‌های تخصصی با کارشناسان ازدواج و خانواده نسبت به پایه‌ریزی تفاهم و خوشبختی خود اقدام نمایند. مطالعه‌ی کتاب ارزشمند «دوران عقد» را به کلیه جوانان توصیه می‌کنیم.

« 1 »

همگونی در عقاید دینی

یکی از ملاک‌هایی که می‌تواند مدنظر باشد و بر اساس آن نسبت به تداوم بخشیدن به حیات مشترک اخذ تصمیم شود، آن است که به بررسی و شناخت بیش‌تر عقاید همسر خود بپردازیم. پژوهش‌های انجام شده حکایت از آن دارد که عقاید و باورهای دینی نقش مؤثری در تداوم و یا عدم استمرار حیات مشترک دارند و لذا دیده شده است که بیش‌ترین میزان طلاق‌ها متعلق به گروه‌هایی بوده است که در این گروه‌ها زن و شوهر هیچ‌کدام پایبند مرام و مسلکی نبوده‌اند. در مرتبه دوم میزان طلاق زیاد در خانواده‌هایی اتفاق افتاده است که در آن زن و مرد دارای مذهب همگونی نبوده‌اند که در این حالت فردی با داشتن مذهبی خاص با فرد دیگری که دارای اندیشه و مذهب متفاوتی بوده است، ازدواج کرده است که به دلیل وجود تفاوت در دیدگاه‌های مذهبی، آن‌ها زندگی خود را دست‌خوش اختلافات فراوانی دیده‌اند. به همین دلیل باید نسبت به عقاید و باورهای همسر در دوران عقد حساس و دقیق بود.

وجود اختلافات عمده در عقاید مذهبی، حتی اگر به از هم پاشیدگی خانواده منجر نشود، تحمل آدمی را در زندگانی به سر می‌آورد و شیرینی و لطف زندگی را از بین می‌برد. بدین‌ترتیب زمینه بروز نارضایتی‌ها فراهم می‌گردد و بچه‌ها نیز در این میان دچار مشکلاتی جدی می‌شوند و پیام‌هایی ضد و نقیض از سوی والدین دریافت می‌کنند که موجب بروز تعارض در آن‌ها می‌گردد و خود می‌تواند باعث بروز اضطراب در فرزندان شود.

اختلاف در دیدگاه‌های مذهبی می‌تواند تمام جنبه‌های زندگی خانوادگی مانند نوع غذا، وضع تعطیلات، تفریحات، تربیت کودکان و حتی طرز رفتار در بستر را تحت تأثیر قرار دهد.

زن و مردی که این تفاوت عمده در میزان گرایش به مذهب را دارند، در بسیاری از مسائل با یکدیگر دارای مشکل هستند، مثلاً در انجام عبادات و رفتن و یا نرفتن به مجالس و مراسم مذهبی، نحوه مراوده با نامحرمان، رفتن و نرفتن به مجالسی که در آن هنجارهای مذهبی رعایت نمی‌شود، گذشت و عدم گذشت،‌ احترام به دیگران و بی‌احترامی به آن‌ها، تهمت زدن به دیگران و یا غیبت کردن از آن‌ها و درآوردن پول حرام و یا حلال، که موافقت یا مخالفت زوجین در این‌گونه موارد و نیز در موارد مشابه می‌تواند موجب بروز اختلافات جدی در میان آنان شود. در این‌جا خالی از لطف نیست که بدانیم برخی از نشانه‌های فرد مذهبی چیست و در صورت دیدن چنین نشانه‌هایی، با امید بیش‌تری در جهت تحقق ازدواج، گام را از دوران عقد فراتر نهیم و به وادی ازدواجی پایدار وارد شویم. این نشانه‌ها عبارت است از:

1ـ اعتقاد داشتن به خدای تعالی و پیامبر| و معصومین^ و نیز آشنایی با مسئله تقلید از مرجعی دینی (و به تعبیر بهتر پای‌بندی به اصول دین و فروع آن).

2ـ داشتن گفتار و رفتارهایی منطبق بر آموزه های دینی.

3ـ برخورداری از اخلاق حسنه که نشان از اعتقاد و ایمان به خدای تعالی و روز قیامت دارد.

4ـ دفاع از آرمان‌های دینی و پای‌بندی به آن‌ها.

5ـ ترویج اندیشه‌های دینی برای دیگران.

6ـ تواضع کردن در برابر حق.

7ـ داشتن رفتاری عاقلانه (زیرا که عقل در اسلام، با هدایت توازی دارد).

8ـ انجام عبادات.

9ـ صداقت در گفتار و امانت‌داری.

10ـ پرهیز از گناهان کبیره وبی توجه نبودن به سایرگناهان.

البته موارد دیگری را نیز بر این موارد می‌توان افزود.

نتیجه آن که اگر زن و شوهری که در حال سپری کردن دوران عقد خود هستند، هر چه که از دوران عقد آن‌ها می‌گذرد، احساس می‌کنند که آرا و عقاید و عمل‌کردهای مذهبی آنان با یکدیگر شباهت دارد و یا احساس می‌کنند که در زمینه عقیدتی هر روز که می‌گذرد، وجوه مشترک بیش‌تری را پیدا می‌کنند و به یکدیگر احساس نزدیکی بیش‌تری در بُعد عقیدتی می‌نمایند، در چنین شرایطی است که آن‌ها می‌توانند دوران عقد خود را به ازدواج تبدیل کنند، بدین ترتیب احتمال موفقیت زن و شوهری که با یکدیگر دارای تشابه مذهبی هستند، زیاد است.

اما اگر در دوره عقد رفته‌رفته احساس می‌کنید که در اعتقادات و اعمال و رفتارهای مذهبی با یکدیگر شباهتی ندارید و روز به روز فاصله بیش‌تری را احساس می‌کنید و علاوه بر آن در سایر ملاک‌ها نیز کم و بیش چنین وضعیتی وجود دارد، می‌توانید ازطریق مشاوره نسبت به اخذ تصمیم درباره زندگانی خود اقدام نمایید. قطعاً اگر روند زندگی حکایت از دور شدن روز افزون شما در بُعد مذهبی از یکدیگر دارد و یکی احساس می‌کند که دیگری مذهبی نبوده و تظاهر بدان می‌کرده است و در عمل پای‌بندی به آ‌ن ندارد، دیگر ادامه زندگانی و تبدیل عقد به ازدواج لطفی نمی‌تواند داشته باشد.

« 2 »

اهداف مشترک

هدف جایگاهی است که قصد وصول به آن را داریم. در خصوص اهمیت هدف باید گفت وجود هدف عامل مهمی در به حرکت درآوردن آدمی است و آن‌گاه که هدفی در مقابل آدمی نباشد، او انگیزه‌ای برای حرکت ندارد. نتیجه آن که یکی از نشانه‌های سلامت روانی، هدف‌داری است و آنان که از بهداشت روانی برخوردارند، در صدد تحقق اهدافی هستند که برای آن‌ها جذاب و ارزشمند است. پس همین که فردی هدف‌دار است، ‌این امر حکایت از آن دارد که او از بیماری حاد روانی برخوردار نیست و در صورت تلاش‌های معقول برای تحقق آن به مرز سلامت روانی نزدیک است.

در انتخاب هدف‌ها باید به عقاید، توانایی‌ها و استعدادها و علایق خود و همسر و فرهنگ حاکم بر جامعه نظر داشته باشیم تا آن‌چه که برمی‌گزینیم با آن‌ها همخوانی داشته باشد. همخوانی هدف‌ها با موارد یاد شده، موجبات سهولت در تحقق اهداف را فراهم می‌آورد.

هدف‌ها را به سه دسته تقسیم می‌کنند که شامل هدف‌های بلندمدت، میان‌مدت و کوتاه‌مدت می‌شود.

مهم‌ترین هدفی که باید در آن با همسر خود اشتراک داشته باشیم، هدف بلندمدت است که از آن تحت عنوان هدف غایی یاد می‌شود. برای تحقق هدف غایی، تأمین و دست یافتن به هدف‌های میان‌مدت ضرورت دارد و لازمه‌ی وصول به هدف‌های میان‌مدت، تحقق بخشیدن به هدف‌های کوتاه‌مدت است. اگر در خصوص هدف‌های بلندمدت زندگانی و بخش‌های عمده‌ای از هدف‌های میان‌مدت با همسر خود توافق دارید، می‌توانید در تنظیم هدف‌های کوتاه‌مدت هم تا حدود زیادی با همسر خود کنار بیایید. در این صورت شما قادر خواهید بود که دوران عقد خود را با آرامش خاطر به ازدواج تبدیل کنید، زیرا در چنین حالتی با در نظر گرفتن ملاک‌های دیگری که ذکر آن رفته و می‌رود، زندگی شما به احتمال قوی می‌تواند از پایداری خوبی برخوردار باشد، مثلاً در یک زندگانی الهی هدف غایی بندگی خداوند است در این گونه زندگی اهداف وسطی می‌تواند تقوا و هدایت یافتن و نظایر آن و اهداف جزیی شامل عمل صالح و گذشت و ایثار و فداکاری و مهربانی باشد.

اما داشتن هدف دوگانه می‌تواند مشکل‌آفرین باشد و مانع دست یافتن زوجین به مقصد گردد، زیرا آن دو، همسو و هم‌جهت نیستند، بدین ترتیب نمی‌توان به هدفی مشترک دست یافت. اگر هر یک برای خود هدفی دارد و حاضر نیست از آن دست بکشد و یا آن را مورد تجدید نظر قرار بدهد و مسئله به گونه‌ای است که هر چه به پیش می‌روند و هر یک به هدف خویش نزدیک‌تر می‌شود، فاصله‌ی بیش‌تری از هم پیدا می‌کنند، بدین‌ترتیب در روابط با یکدیگر و طی طریق زندگانی با همدیگر دچار مشکل می‌شوند، چرا که لازمه دست یافتن آنان به هدف خود، دور شدن از دیگری است.

لذا باید در صدد یافتن هدفی واحد در دوران عقد باشیم تا کیان خانواده از هم نپاشد، چرا که شرط لازم برای دوام حیات خانواده وجود وحدت در هدف و یا لااقل همسویی هدف‌هاست. به علاوه برای دست یافتن به زندگی پایدار باید به اهدافی مشترک نیز دست یافت، زیرا بدون داشتن هدفی مشترک، یا امکان ادامه زندگی خانوادگی میسر نیست و یا لااقل دشوار و غیرقابل تحمل است.

باید متذکر شد که آن چه موجب دست یافتن به اهداف همگون می‌گردد، وجود عقاید مشترک است که تحقق هدف‌های مشابه را میسر می‌نماید و آن چه در این قلمرو مهم تلقی می‌شود، وجود عقاید دینی مشترک است که به سهولت زمینه‌ی دست یافتن به اهداف مشترک را هموار می‌نماید. چنان که وقتی هدف آن دو در بُعد دینی عبودیت و بندگی خدای تعالی است، قطعاً این امر آنان را یاری می‌دهد تا در سایر زمینه‌ها نیز بتوانند هدف‌هایی را انتخاب کنند که با یکدیگر شباهت داشته باشد.

زوجین جوان در دوره عقد و بعدها در تمامی دوران زندگانی خود، در تلاش‌اند که بُعد عقلانی وجود خویش را تعالی بخشند و لذا آن را با فراگیری علم و دانش متحقق می‌سازند، پس یکدیگر را به فراگیری بیش‌تر علم و دانش تشویق می‌کنند و زمینه رشد علمی همدیگر را فراهم می‌آورند و تلاش می‌کنند که تجارب خود را به یکدیگر منتقل نمایند.

آن دو تلاش می‌کنند که مسائل و مشکلات فی‌مابین را به طریق عاقلانه حل کنندو بدین ترتیب در پرتو روش‌های عقلانی و اتخاذ رویه‌های مناسب و معقول، از استرس روانی کم‌تری نیز برخوردار گشته، به آرامش روانی دست می‌یابند. از سوی دیگر آن‌ها در تعیین اهداف مشترک نیز با بهره گرفتن از عقل اقدام می‌نمایند و بدین ترتیب هدف‌هایی قابل وصول را تعیین می‌کنند و با تدارک هدف‌هایی معقول و قابل دسترسی، بیش‌تر احساس کام‌یابی و موفقیت می‌نمایند و چون احساس شکست و ناکامی کم‌تری دارند، لذا فضای روابط آنان کم‌تر دچار خشونت و پرخاشگری می‌شود و مطمئناً در چنین فضایی، بیش‌تر احساس آرامش و دلگرمی می‌کنند. وجود چنین عواملی می‌تواند حیاتی پردوام را برای آنان به ارمغان آورد.

در پرتو رشد عقلانی، آن‌ها طریق گفت‌وگوی عاقلانه را می‌یابند و بدین ترتیب کم‌تر دچار اختلاف نظر و درگیری می‌شوند و بدین لحاظ گفت‌وگوی آنان لذت‌بخش بوده، رضایت بیش‌تری برای آن‌ها فراهم می‌آورد. گفتمان عاقلانه آن‌ها را به راه‌یابی بهتری برای زندگی رهنمون می‌گرداند. رقم زدن زندگی بر اساس عقل و منطق، موجبات دست یافتن به خوش‌بختی و نیک‌روزی را فراهم می‌آورد، زیرا در پرتو عقل، روشنایی و بهروزی میسر می‌گردد. با دست یافتن به حیاتی معقول، زندگانی رنگی دیگر می‌گیرد و اهدافی که از این طریق انتخاب می‌شوند، رضایت‌بخش بوده و زندگی زوجین را در دوران عقد شیرین‌تر می‌کند و آنجا که از عقل بهره‌ای گرفته نمی‌شود و یا کم‌تر بهره گرفته می‌شود، انتخاب اهداف نامعقول، عدم رضایت و درگیری را به دنبال می‌آورد. پس در چنین فضایی امید داشتن به آینده‌ای روشن چیزی جز داشتن تصوراتی واهی نخواهد بود و لذا این مسئله ممکن است زن و شوهر جوان را از تداوم بخشیدن به حیات مشترک باز دارد.

پس هر چه هدف‌های زوجین به یکدیگر نزدیک‌تر و همگون‌تر باشد، امکان بیشتری برای تداوم حیات مشترک موجود خواهد بود، لذا می‌بینید آنچه زن می‌گوید، شوهر می‌خواهد و آنچه شوهر اظهار می‌دارد، زبان حال زن اوست و زن نیز با همه وجود اظهار می‌دارد که «جانا سخن از زبان ما می‌گویی». بدین ترتیب می‌بینید که تا یکی علاقه معاشرت با خویشاوندان را مطرح می‌کند، همسر او نیز بر آن صحه می‌گذارد؛ تا یکی قصد سفر می‌کند، دیگری نیز همراه او برمی‌خیزد و وسایل سفر را فراهم می‌کند، تا مرد قصد خدمت به بینوایی را می‌کند، زن امکانات لازم برای دست‌گیری از بینوایان را فراهم می‌کند؛ و چه خوب است همراهی زن و شوهر و چه زیباست با هم بودن آن‌ها در سفری که به طول تمامی زندگانی آن‌هاست.

نتیجه‌ای که حاصل می‌شود آن است که اگر در دوران عقد احساس می‌کنید که اهداف مشترکی دارید و هر چه که از دوران عقد شما می‌گذرد، به اشتراک بیش‌تری در زمینه‌ی هدف‌ها دست می‌یابید، می‌توانید چنین عقدی را به ازدواج تبدیل کنید، زیرا احتمال پایداری آن بسیار فراوان خواهد بود. اما اگر هر چه از دوران عقد شما می‌گذرد، احساس می‌کنید که از اشتراک هدف‌هایتان کاسته می‌شود و وجه اشتراک زیادی در هدف‌های خود ندارید، به احتمال قوی تبدیل چنین عقدی به ازدواج می‌تواند با عدم موفقیت قرین باشد، لذا جهت اخذ تصمیمی مناسب با یک مشاور خانواده مشورت کنید تا با کمک‌های تخصصی او به تدبیر خوبی دست یابید و مؤثرترین راه حل را برای مشکل خود پیدا کنید.

« 3 »

محبّت متقابل

یکی از ملاک‌هایی که بر اساس وجود آن می‌توان به دوام زندگانی دل بست، مسئله وجود محبت است. البته هنری که زوجین باید داشته باشند، این است که بتوانند محبت اولیه را حفظ و نگهداری کنند و رفته رفته بر کمیت و کیفیت آن نیز بیفزایند. انتظار می‌رود که افراد عادی و طبیعی، پاسخ محبت را با مهر بدهند. آن‌ها که به کمال بیش‌تری دست یافته‌اند، حتی در مقابل بدی دیگران، نسبت به آن‌ها محبت کرده‌اند. همانند پیامبر| که به عیادت فرد یهودی رفت که همه روزه بر سر مبارک آن حضرت خاکستر می‌ریخت.

آدمی می‌تواند برای دست یافتن به چنین کمالی تلاش کند و در این راه از اسوه‌ای ارزشمند و متعالی نیز بهره گیرد، لذا در درون انسان‌ها این توانایی هست که خود را به گونه‌ای تربیت کنند که در مقابل بدی دیگران خوبی نمایند. هر اندازه کمالات فرد بالاتر است، توانایی در این زمینه بیش‌تر است و اگر آدمی به درون خود نگاهی بیندازد، حتی می‌تواند چنین توانی را بیابد.

سزاوار است که ما در برابر همگان چنین باشیم و قطعاً در مورد خویشاوندان همسر نیز چنین وظیفه‌ای داریم. حقوق خویشاوندی، اعم از نسبی و سببی نیز برتوجه و ارتباط عاطفی بیش‌تر با آنان می‌افزاید. پس هم فطرتاً به محبت علاقه داریم و هم باید در جهت رشد و تعالی آن تلاش نماییم و هم خدای متعال ما را به مهربانی فرمان می‌دهد.

روان‌شناسان نیز از محبت به عنوان یکی از نیازهای اساسی روانی یاد کرده‌اند که همگان به آن نیازمندند و تا چنین نیازی تأمین نگردد، سلامت و تعادل روانی آدمی تأمین نمی‌گردد. اگر فردی به همسر خود در دوران عقد محبت نکند، باید به او آگاهی داد که او با این سردی و بی‌مهری به تدریج همسر خود را به سوی بیماری سوق می‌دهد و بعدها در زندگانی خود فرد بیماری را به عنوان همسر دارد که باید از آن مراقبت و نگهداری کند. چه بد و ناپسند است که به جای تلاش برای حفظ سلامت روانی همسر و برخورداری از حیات مشترک همراه با آرامش و زیستن در کنار فردی سالم، با بد رفتاری در هنگام عقد، همسر خود را بیمار سازیم و عمری را با بیماری او سر کنیم و یا خود نیز از بیماری او تأثیر پذیریم و بدین ترتیب فرزندانی بیمار به بار آوریم و آن‌ها را بیمارگون پرورش دهیم. حال اگر دوره بیماری همسر ما کوتاه هم باشد، لااقل دردسر آفرین خواهد بود و خاطره بدی را در ذهن او بر جای خواهد گذاشت و حتی اگر این خاطره بد از ذهن همسرمان زدوده شود، دست کم پشیمان خواهیم شد که چرا ما که می‌توانستیم خاطره خوشی را در ذهن او بر جای گذاریم، خاطره‌ای غم‌انگیز را پدید آوردیم. به راستی اگر مرد جوانی در دوره عقد برخورد مهربانانه‌ای با زن خود نداشته باشد، زن او با چه امیدی می‌تواند به خانه او قدم بگذارد و یا اگر همسر مردی مهربان نباشد، او چگونه می‌تواند با حالتی امیدوار زن خود را به خانه ببرد. پس هنر زن و مرد باید در دوره عقد این باشد که با ارائه مهربانی در همسر خود نسبت به خویشتن کشش ایجاد کند.

حال باید دید که چه عواملی مانع ابراز محبت نسبت به همسر می‌شود و چگونه می‌توان ابراز محبت کرد و یا نشانه‌های محبت همسر چیست؟ در وهله اول به بیان موانع محبت می‌پردازیم تا با شناخت آن‌ها بتوانیم نسبت به برداشتن این گونه سدها و موانع اقدام نماییم.

1ـ نگرشهای غلط

وجود نگرش‌های غلط یکی از موانع محبت است. مثلاً دیده می‌شود که برخی می‌گویند اگر به همسر خود محبت کنیم، سوء استفاده می‌کند و یا توقعات او بالا می‌رود، لذا آن‌ها تلاش می‌کنند تا به رغم تمایل داشتن به محبت، از اظهار مهربانی نسبت به همسر خود دریغ ورزند؛ آیا این دیدگاه صحیح است؟ در پاسخ باید گفت که شاید محبت بیش از حد به بچه‌های کم سن و سال آن‌ها را لوس و ننر کند و یا نازپرورده بار آورد که معمولاً هم عوارض محبت بیش از حد، بروز چنین حالاتی در کودکان است، اما این امر در زندگی خانوادگی و در ارتباط به همسر کم‌تر صدق می‌کند. اولاً همسر شما کودک نیست. ثانیاً مراد از محبت، ابراز محبت به صورت افراطی نیست و ثالثاً محبت به جا و به اندازه در هر زمان و برای هر کسی و در هر سن و سالی لازم است. رابعاً اگر در جایی همسر شما خواهان چیزی باشد که شما قادر به تهیه آن نباشید، باز هم شما قادر خواهید بود که با کلامی همراه با مهر او را متقاعد سازید و اگر مردی به همسر خود بگوید که من «آن قدر تو را دوست دارم که دلم می‌خواهد تمامی خواسته‌های خوب تو را برآورده کنم و تا به حال نیز برای تو تلاش‌های زیادی کرده‌ام، اما در دنیا محدودیت‌هایی وجود دارد که آدمی گه‌گاه احساس ناکامی می‌کند»، در این حال این سخن همراه با مهر و محبت را نیز همسر می‌پذیرد و چون قبلاً نیز مهربانی فراوان دیده است، آن را باور می‌کند.

برخی هم می‌گویند اگر با همسر خود مهربان باشیم، از ما حساب نمی‌برد، غافل از آن که وقتی زن و مردی مهربان باشند، هر دو حرف یکدیگر را بهتر گوش می‌دهندو برای یکدیگر احترام بیش‌تری قائل‌اندو لذا امکان متابعت از دیگری در طرفین افزایش می‌یابد. علاوه بر آن حساب‌بردنی که حاصل خشونت همسر و یا ترسیدن از او باشد، به انجام رفتاری ظاهری ختم می‌شود، اما در غیاب او دیگر چنین چیزی نخواهد بود و یا بدون آگاهی همسر، ممکن است زن فعالیت‌های مورد علاقه خود را به انجام برساندو آن را از همسر خویش مخفی بدارد؛ آن هم فعالیت‌هایی که از ناحیه همسر منع شده ولی به لحاظ شرعی و عرفی انجام دادن آن‌ها ممنوع نیست. تازه اگر علاقه نداریم که همسر ما کار خاصی را انجام دهد، بهتر است به جای خشونت و داد و بیداد، او را با مهربانی همراه با دلیل از انجام آن کار منصرف سازیم و یا عواقب منطقی آن را برایش روشن کنیم. بدین ترتیب او با آگاه شدن از امری سوء و وقوف یافتن بر فرجام بد آن، حاضر به ترک آن می‌شود و در این حال هم او احساس آرامش می‌کند و هم مرد و هر دو نیز میزان رضایت بیش‌تری از یکدیگر دارند و به رشد فکری همدیگر نیز کمک مؤثری کرده‌اند، چرا که طرفین برای اثبات و یا رد نظر دیگری باید به دلایلی توسل پیدا کنند و این خود موجب پرورش عقل آدمی می‌گردد،‌اما وقتی که فرد می‌خواهد همسر خود را از طریق خشونت از انجام کاری بازدارد، نه آرامش وجود دارد و نه مهربانی و نه استدلال و نه رشد فکری. علاوه بر آن‌ها گاه امکان بروز ضرب و شتم نیز پدیدار شده است که از علاقه آن دو به یکدیگر می‌کاهد و خاطر هر دو را مکدر می‌سازد.

عده دیگر می‌گویند مهربانی نمی‌بینیم تا مهربانی کنیم.راستی در این گونه موارد چه باید کرد؟ در این‌جا فرد می‌تواند برای همسر خود الگوی خوب مهربانی باشد. او باید تلاش کند تا رفتار محبت‌آمیز را ارائه کند و بدین ترتیب در طرف مقابل نیز شوق محبت کردن را برانگیزد. افراد طبیعی دارای این تمایل بهنجار هستند که در برابر مهربانی همسر خود مهربانی کنند. اما ممکن است شما که در اول دوران عقد، همسر خود را فردی مهربان دیده بودیدو اکنون مهربانی را در او نمی‌بینید و یا کم‌تر می‌توانید او را مهربان بیابید، بد نیست از خود بپرسید که از من چه رفتاری سر زده است که او چنین واکنشی از خود نشان می‌دهد؟ یعنی از خود سؤال کنید که مگر ممکن است بدون دلیل، محبت همسرم نسبت به من کم شده باشد؟ شاید کاری کرده‌ام که او از من رنجیده باشد. لذا در این‌گونه موارد بد نیست که فرد علل کاهش محبت همسر خود را باز پرسد. او در برابر این‌گونه پرسش ممکن است برگردد و بگوید با آن رفتاری که آن روز داشتی، فکر می‌کنی جایی هم برای محبت کردن باقی می‌ماند؟ همسر در این جا می‌تواند علت کدورت را یافته و جهت رفع تکدر خاطر همسر خود تلاش نماید. او می‌تواند این کار را از طریق جبران کردن و یا عذرخواهی نمودن انجام داده و به ماجرا فیصله دهد تا ارتباطِ عاطفیِ قطع شده دوباره برقرار شود و یا اگر هم از ابتدا فردی مهربانی ندیده است تا مهربانی کند، همسر او باید الگویی از مهر باشد، تا به وی مهربانی را بیاموزد.

2ـ بی علاقگی

مانع دیگر ابراز محبت، بی‌علاقگی فرد نسبت به همسر خویش است. این مورد در ازدواج‌های تحمیلی بیش‌تر دیده می‌شود.

 یکی از نکاتی که معمولاً در میان عده‌ای از مردم شایع است، بیان این مطلب است که «محبت بعد از ازدواج پیدا می‌شود». و عده‌ای نیز با پذیرفتن آن تن به ازدواجی تحمیلی داده‌اند و دیده‌اند که اتفاقاً در بعد از عقد نیز چنین مسئله‌ای تحقق نیافته و لذا چون علاقه‌ای نداشته‌اند، به همسر خود نیز محبتی نکرده‌اند. در این‌جا باید گفت که اصل ازدواج تحمیلی غلط است و اگر فردی ناگزیر از انجام چنین ازدواجی بوده و باید در این زندگانی به دلایل خاصی بماند، پس چه بهتر که طوری زندگی کند که در آن مهر و محبتی حاکم شود. البته امکان دارد که در برخی از ازدواج‌های تحمیلی هم محبتی پدید آید که موجبات تداوم حیات خانواده را فراهم آورد، اما وجود چنین موارد معدودی مجوزی جهت انجام و یا مباح دانستن ازدواج‌های تحمیلی صادر نمی‌کند، اما اگر انجام ازدواج تحمیلی اجتناب‌ناپذیر بوده است، لااقل کاری کنیم که در زندگانی مشترک خود با رفتار عاطفی و مناسب در ارتباط با همسر، او رنج کم‌تری ببیند تا هم او راحت باشد و با آرامش ناشی از عدم رنجش، رفتار بهتری با ما داشته باشد و هم خود ما کم‌تر ناراحت باشیم و بدین‌ترتیب هر دو احساس راحتی کنیم.

3ـ محبت یکسویه

مانع دیگر ابراز محبت انجام محبتی یک سویه بوده است که در اثر محبت ندیدن از طرف مقابل، انگیزه فرد مهربان، از دست رفته و آن چه اکنون بر فضای خانه سایه افکنده است، روابطی سرد و تنش‌زاست. راستی در این گونه موارد چه باید کرد؟ در این‌جا بد نیست که از مثالی بهره بگیریم.

همان‌طور که امواج دریا سنگ‌ها را می‌شکافند و در آن راه می‌یابند، دل همسر شما که دل انسان است و به مراتب از سنگ نرم‌تر، تحت تأثیر حالات انسانی شما قرار می‌گیرد و به هر حال با رفتار مهربانانه شما، مهرانگیز خواهد شد، مشروط بر آن که به سرزنش دیگران توجهی نکنید.

رقّت آب که چون رقیق بودن دلی رئوف است، می‌تواند حتی بر سنگ اثر بگذارد. آیا کلام نافذ شما که صادقانه از عمق جانتان برمی‌خیزد، نمی‌تواند بر روی همسر شما مؤثر باشد؟ پس بیایید چون موج، شوریده باشید و محبت شما چون آب زلال و صاف باشد که نرمی را به دنبال می‌آرود و برای شما در دل همسرتان جا باز می‌کند؛ بدین ترتیب پیوند دل‌ها را فراهم می‌آورد و شما می‌توانید به خوبی احساس کنید که زندگانی روی خوب خود را به شما و همسرتان نشان می‌دهد. با این حال می‌بینید که وجودی سرشار از محبت، ضمن بذل محبت به دیگری، او را نیز به مهربانی سوق می‌دهد.

متأسفانه در عصری زندگی می‌کنیم که همه خواهان آن هستند که مورد محبت قرار گیرند، اما خودشان کم‌تر به دیگران اظهار محبت می‌کنند. برای موفقیت در زندگانی مشترک نیازمند محبتی دوسویه هستیم و باید با همسر خود دادوستد عاطفی داشته باشیم.

لذا خوب است آن‌جا که محبت می‌بینیم، پاسخ را با مهر بدهیم، بدین‌ترتیب زوجین به نیاز عاطفی یکدیگر پاسخ می‌دهند و هر دو می‌توانند از سلامت و بهداشت روانی به صورت مطلوب برخوردار شوند. از این راه می‌توان اقدام مؤثری در پیش‌گیری از بروز اختلالات عاطفی به عمل آورد و بدین ترتیب سلامت و بهداشت روانی را در خانواده حفظ کرد.

4ـ بیماریهای روانی

مسئله دیگری که می‌تواند مانعی بر سر راه ابراز محبت باشد، وجود برخی از بیماری‌های روانی است که ممکن است بر فرد عارض شود. فرض بفرمایید که خانمی با آقایی دوران عقد را می‌گذرانند و با یکدیگر مهربان و صمیمی هستند. پس از مدتی یکی از بستگان خانم یا آقا فوت می‌کند و او در حال گذراندن دوره‌ای است که در روان‌شناسی به آن «دوره عزا» می‌گویند. در این حال نمی‌تواند چندان مهربانی کند و چون گذشته صمیمی باشد و ممکن است همسر او هم که با این مسئله آشنا نیست، احساس کند که همسرش بدون دلیل خاصی نسبت به وی محبت نمی‌کند و لذا از محبت او نیز کاسته شود و وضعیت را بحرانی‌تر کند، در حالی که فردی که یکی از نزدیکان خود را از دست داده است نیاز به محبت بیش‌تری داد، به دلیل تصور غلط همسر خویش کم‌تر مورد توجه قرار می‌گیرد. این امر می‌تواند آغاز یک فرآیند بحرانی باشد و اگر دوران عزا هم سپری شد و مشکل هم‌چنان ادامه داشت و رفتار همسر بهبود نیافت، این امر می‌تواند نشانه ابتلای او به بیماری افسردگی باشد که در این حال او نیازمند کمکی بیش‌تر و محبتی مضاعف است تا به سلامتی بازگردد. در این حال همسر او سه وظیفه دارد: یکی این که بداند که اگر محبت همسر او کم شده است، به دلیل آن نیست که از همسرش بدش می‌آید، بلکه به دلیل بیماری افسردگی است که او بدان مبتلا شده است، پس وقتی علت اصلی این امر را بداند از همسر خویش گله و شکایت نمی‌کند. ثانیاً باید بداند که او که دوران بیماری را می‌گذراند، نیاز به درمان دارد و ثالثاً علاوه بر این‌ها مهربانی بیش‌تر همسر را نیاز دارد. بدین ترتیب امید بهبودی وی می‌رود.

پس در این گونه موارد نباید از بی‌مهری و یا کم محبتی همسر گلایه کرد، بلکه باید با مراجعه به روان‌شناس، از او پرسید که در این دوره با همسرم چگونه رفتار نمایم تا او بهبودی حاصل نماید.

می‌توان دلایل دیگری برای کمی محبت یافت، اما به ذکر همین موارد بسنده می‌شود و یادآوری می‌گردد که روابط محبت‌آمیز را می‌توان چون بخشیدن انرژی محبت به دیگری دانست. یعنی وقتی که مردی به زن خود محبت می‌کند، به او انرژی محبت می‌بخشد و او در پرتو برخورداری از انرژی حاصله قدرت پیدا می‌کند تا به همسر خود محبت کند و متقابلاً به او انرژی محبت را ارائه کند و طبعاً اگر چنین حالتی صورت نگیرد و فقط پیوسته یکی به دیگری محبت کند، انرژی او تحلیل می‌رود و دیگر نمی‌تواند با پتانسیل بالایی به همسر خویش مهر ورزد و رفته رفته همچون باتریِ خالی‌ای می‌گردد که قادر به تولید انرژی نیست. پس باید برای ارسال پیام محبت‌آمیز، فرستنده‌ای قوی داشت و طرف مقابل نیز باید گیرنده‌ای قوی و کارآمد داشته باشد و مدام جای این دو باید عوض شود. باید سراپا کوشید و محبت طرف مقابل را با عمق جان پذیرفت تا او نیز از محبت کردن دل سرد و مأیوس نگردد؛ بدین ترتیب نه کاستی عاطفی وجود دارد و نه امکان زیادی برای بروز اختلالات عاطفی مشاهده می‌گردد.

 پس اگر روند زندگانی شما به گونه‌ای بود که دیدید در دوران عقد، محبت شما روز به روز فزونی می‌گیرد و روند زندگی شما رضایت بخش است، و نیز از احساس محبتی که به همسر خود می‌کنید، رضایت دارید، زیرا پاسخی متقابل می‌بینید، به نشانه خوبی دست یافته‌اید که می‌تواند تا حدود زیادی از پایداری زندگانی شما حکایت کند.

اما اگر روز به روز که از دوران عقد شما سپری می‌شود، به تدریج از محبت شما نسبت به همسرتان کاسته می‌شود و او نیز به شما محبت کم‌تری می‌کند، می‌توانید با مشورت یک مشاور با تجربه نسبت به حل مشکلات اقدام نمایید و یا در صورت لزوم، از تبدیل چنین عقدی به ازدواج، جلوگیری به عمل آورید. البته باید تلاش اساسی در جهت حل مشکلات و تداوم حیات خانواده باشد و این حدیث پیامبر| هماره آویزه گوشمان گردد که فرمود: «مبغوض‌ترین حلال‌ها در پیش خداوند طلاق است».

« 4 »

حفظ احترام متقابل

شاید دانستن این امر بد نباشد که علل بروز جدایی در برخی از خانواده‌ها ناشی از مسئله بی‌احترامی است. در برخی از خانواده‌ها مرد بی‌احترامی می‌کند، در خانواده‌ای دیگر زن و در خانواده بعدی زن و مرد هر دو نسبت به یکدیگر بی‌احترامی می‌کنند. سه حالت دیگر نیز در خانواده‌ها قابل مشاهده است که در خانواده‌ای مرد به زن احترام نمی‌گذارد و در خانواده‌ای زن برای مرد احترام قائل نیست و در خانواده سوم زن و مرد برای یکدیگر احترامی قائل نمی‌شوند.

زندگی در سه خانواده دوم قابل تحمل‌تر است. در سه حالت دیگر، صرفاً مرد به زن احترام می‌گذارد. در خانواده بعدی فقط زن به مرد احترام می‌گذارد و در خانواده نوع سوم، زن و مرد هر دو احترام یکدیگر را رعایت می‌کنند؛ حالت سوم در این سه نوع خانواده بهترین حالت ممکن است و پایدارترین نوع خانواده را تشکیل می‌دهد.

با توجه به آن چه ذکر شد، باید به مسئله احترام اهمیت بیش‌تری بدهیم، چرا که نیاز به احترام و برخورداری از عزت نفس یک نیاز اساسی روانی است.

کارشناسان یکی از ویژگی‌های خانواده بالنده را رعایت احترام زوجین در خانواده دانسته و می‌گویند در چنین خانواده‌ای ارزش «خود» بالاست. یعنی فرد احساس می‌کند که از ارزش بالایی برخوردار است، زیرا دیگران در خانواده برای وی احترام قائل‌اند. در فرهنگ اسلامی ارزش انسان با ایمان برتر از کعبه وآبروی مؤمن چون خون او محترم است.

حال که عزت و احترام مهم است و خدا آن را از ویژگی‌های مؤمنین دانسته و روان‌شناسان آن را لازمه دست یافتن به شخصیت متعادل و طبیعی می‌دانند، باید زوجین جوان بدان توجه وافری داشته باشندو سزاوار نیست که آن را به هیچ انگارند و یا به سادگی آن را از بین ببرند. مسئله‌ای که باید یادآوری کرد آن است که هنر یک زن و مرد آن است که هم حرمت حریم خود را نگه دارندو هم احترام همسر خویش را. آنان که به اهمیت این امر خطیر پی نبرده‌ اند، به راحتی از آن صرف نظر می‌کنند و حرمت دیگری را به زیر پای می‌نهند و بدین ترتیب دیگر شیرینی و لطف زندگانی از دست می‌رود.

اما سؤال این است که چرا باید روابط را محترمانه نگه داشت و چگونه می‌توان چنین فضایی را تأمین نمود و چرا گاه احترام از میان می‌رود؟ در پاسخ باید گفت که وقتی احترام همسر را نگه می‌داریم، بدین ترتیب گام مؤثری در جهت حفظ بهداشت روانی او برداشته‌ایم و خود نیز به هنگام زندگی با فردی که از سلامت روانی برخوردار است، از آرامش برخوردار خواهیم شد. پس در رعایت احترام نفعی طرفینی وجود دارد و نکته دیگر آن است که آموزه‌های دینی بر رعایت حرمت دیگران تأکید فراوان داشته‌اند و بدین ترتیب نفع دیگری که عاید ما می‌گردد، حفظ حرمت ماست. در روایتی چنین آمده است که «دیگران را نیکو مورد خطاب قرار بدهید تا نیکو جواب بشنوید» زیرا آنگاه که بد می‌گوییم، انتظار نیکو شنیدن، انتظاری عبث است.

و چون همگی علاقه دارند که محترم شمرده شوند، پس نباید کاری انجام دهند که احترام آنان خدشه‌دار شود، چرا که با شکستن حرمت همسر، در واقع حرمت خود را شکسته‌اند. باید دانست که رابطه احترام زن و شوهر رابطه‌ای مستقیم و مثبت است، یعنی این دو با یکدیگر هم‌بستگی مثبتی دارند. وقتی که احترام زن توسط شوهر افزایش می‌یابد، احترام خود شوهر نیز بالاتر می‌رود و بالعکس. لذا اگر مردی بداند که با شکستن احترام همسر خود در میان فامیل خویش قضاوت منفی آن‌ها را نسبت به خود برمی‌انگیزد و از احترام خود نیز در نزد بستگان خویش می‌کاهد، هرگز تن به چنین کاری نمی‌دهد.

شایان ذکر است، زنی که حرمتش در نزد خانواده شوهر لطمه خورده است، می‌تواند با رفتار مؤدبانه و حفظ حرمت خانواده شوهر و یا از طریق خدمت به آن‌ها، احترام آنان را برانگیزد و بدین ترتیب حرمت از دست رفته را بازسازی کند.

حُسن دیگری که بر روابط همراه با احترام حاکم است، وجود پایانی خوش در رابطه و ملاقات با همسر است. مثلاً وقتی که مردی در دوره عقد به دیدار همسر خویش می‌رود و با وی گفتاری مؤدبانه دارد و همسرش هم به او احترام می‌گذارد، یکی دو ساعتی که با هم ملاقات می‌نمایند، ملاقات به پایان خوشی می‌انجامد که در آن رضایت طرفینی وجود دارد. روابطی که به پایانی خوش انجامیده باشد، طرفین علاقه بیش‌تری برای تکرار آن دارند. گاه علت دیر آمدن مردها در دوران عقد به خانه همسر و یا به تعویق افتادن وقت ملاقات‌ها آن است که به نوعی احترام مرد زیر سؤال رفته است و بدین ترتیب او انگیزه کم‌تری برای ملاقاتی سریع‌تر با زن خود دارد. تکرار چنین مسائلی فضای صمیمانه زندگی را دست‌خوش بحران می‌کند.

احترام گذاشتن می‌تواند به ایجاد فضایی همراه با تفاهم کمک کند. اغلب زن و شوهرهایی که با یکدیگر مؤدبانه برخورد می‌کنند، دارای تفاهم بیش‌تری هم هستند. پس اگر زوجین جوان علاقه دارند که تفاهم خوبی بین آن‌ها برقرار باشد، باید کاری کنند که احترام یکدیگر را محفوظ نگاه دارند، زیرا با وجود مسئله احترام، امکان تبعیت زوجین از یکدیگر افزایش می‌یابد و همین تبعیت طرفینی را نشانه وجود تفاهم می‌دانند. باید بدانیم که زندگی مبتنی بر تفاهم از دوام و پایداری برخوردار است.

مسئله بعدی که حاصل رعایت احترام است، این است که گفتار مؤدبانه آرام‌بخش است و تنش‌زا نیست، حال آن که فردی که مورد بی‌احترامی قرار می‌گیرد، از تنش بیش‌تری برخوردار می‌شود و ایجاد تنش‌های متوالی، بیماری‌زاست و به بهداشت روانی طرف مقابل لطمه می‌زند و او را به سمت بیماری سوق می‌دهد که قطعاً زندگی کردن با فردی بیمار دشواری‌های زیادی را در پی دارد، و در مقابل، با گفتاری مؤدبانه که موجب حفظ عزت نفس همسر می‌شود، می‌توانیم سلامت روانی او را تأمین نموده و خود نیز با زندگی در کنار فردی سالم کم‌تر دچار تنش شویم. باید به خاطر داشته با شیم که تنش، تنش می‌زاید و زندگی را به ورطه‌ی ناامنی و ناپایداری می‌کشاند.

احترام گذاشتن به همسر، توقعات او را تعدیل می‌کند، بر صبوری او می‌افزاید، تصویر خوبی از همسر را در ذهن طرف مقابل ترسیم می‌کند و اعتماد برانگیز است. زندگانی با همسری که ادب را رعایت می‌کند، شیرین و پرحلاوت است. گاه زوجه‌ای به دلیل آن که همسر مؤدب و محترمی دارد، با ارزیابی درست از وضعیت او، به تعدیل خواسته‌های خود می‌پردازد، چرا که از آن دل خوش است که تأمین کم‌تر خواسته‌ها را احترام گذاشتن همسرش جبران می‌کند و بدین ترتیب همسر او تحت فشار زیادی قرار نمی‌گیرد. این امر می‌تواند نتیجه احترامی باشد که او برای همسر خود قائل بوده است.

نکته دیگر آن است که وجود تصویری خوب از همسر در ذهن فرد می‌تواند به برقراری روابط بهتر با او کمک شایانی کند، زیرا همسری که طرف مقابل را مورد بی‌احترامی قرار می‌دهد، تصویر بدی را در ذهن همسر خود منتقل می‌کند. داشتن تصویر خوب از همسر، می‌تواند عامل امیدواری به زندگانی پُردوام و طولانی باشد و تصویر منفی همسر در ذهن فرد موجب کوتاه گشتن عمر زندگانی می‌گردد. با داشتن چنین تفسیری از زندگی، افراد گام‌های مؤثری برای آن برنمی‌دارند و همین امر عامل تزلزل بیش‌تر آن می‌گردد. پس در دوره عقد که سرآغاز شکل گرفتن و تکامل یافتن تصویر همسر است، باید زوجین جوان تلاش نمایند که اثر تصویر آنان در ذهن همسر نشاط‌انگیز و امیدوارکننده باشد. چنین تصاویری در ذهن زنان معمولاً پایدارتر و دارای اثربخشی بیش‌تری است.

اینک سؤال این است که چگونه می‌توان روابط را محترمانه نگه داشت؟ در پاسخ به این سؤال باید گفت که برخی در دوران قبل از عقد خوب تربیت نشده‌اند و عادت نکرده‌اند که احترام دیگران را رعایت نمایند. وقتی که فصل ازدواج آنان فرا می‌رسد، برای این که بتوانند ازدواج کنند، به ظاهر خود را مؤدب نگه می‌دارند تا ازدواج سر بگیرد. اگر چنین افرادی تلاش کنند که این روابط مؤدبانه را پیوسته ادامه دهند، مشکل زیادی در این زمینه وجود نخواهد داشت، اما متأسفانه همین که ازدواج صورت گرفت، دوباره به روند قبلی بازگشت نموده و به ادای کلمات زشت و ناپسند همت می‌گمارند و تلخی‌ها آغاز می‌گردد. حال اگر زن و شوهر جوان بدانند که رعایت احترام همسر چه فوایدی دارد دیگر سعی نمی‌کنند که حرمت یکدیگر را پاس ندارند.

مسئله دیگر در رعایت احترام آن است که برخی خواهان احترامی یک سویه‌اند. باید گفت که این خیال خامی است که معمولاً متحقق نمی‌گردد. در بسیاری از زندگی‌های زوجین جوان دیده شده که در ابتدا یکی به شکستن حرمت دیگری پرداخته و طرف مقابل مدتی سکوت کرده و آن‌گاه او نیز مثل همسر خود عمل کرده است.

امور دیگری چون خلف وعده، عدم صداقت، بی‌توجهی به خواست همسر، داشتن توقعات بیش از حد توان از همسر، شوخی‌های بیش از حد، عدم محبت او، حضور بیش از حد در دوران عقد در خانواده همسر، عدم تلاش کافی برای کار و یا از دست دادن آن، تکبر داشتن در مقابل وی، خرده‌گیری‌های فراوان از همسر و خانواده او و شکستن حرمت خانواده خود و اموری نظیر آن می‌تواند موجبات کاهش و یا از دست رفتن احترام را فراهم نماید. چرا که عمل کردن به وعده‌ها همسرمان را در حالتی قرار می‌دهد که او نتواند به ما بی‌احترامی کند، زیرا مستمسکی در دست ندارد که آن را وسیله بی‌احترامی قرار بدهد، اما وقتی خلف وعده می‌شود، این امر حکایت از آن دارد که فرد برای خود و سخن خودش احترام کافی قائل نیست، پس چرا ما در مقام همسر احترام او را نگاه داریم.

عدم صداقت نیز چنین نتیجه‌ای را در پی دارد و برملا شدن دروغ‌ها، به تنزل شخصیت فرد دروغ‌گو منتهی می‌شود و دیگر کم‌تر کسی روی حرف‌های او حساب باز می‌کند. در روایات معصومین^ دروغ‌گویی را عامل فضاحت و رسوایی دانسته‌اند. فردی که رسوا می‌شود، تا چه حد می‌تواند حرمت داشته باشد؟

پیامبر اسلام| دروغ‌گویی را نشا نه بی‌ایمانی می‌داند. زندگی با افراد بی‌ایمان معمولاً بادوام نیست و اگر دوام یابد بی‌مخاطره نیست.

داشتن توقع بیش از حد که معمولاً همسر قادر به تأمین آن نیست، نیز موجبات عصبانیت او را فراهم می‌آورد و معمولاً در چنین حالتی فرد کم‌تر توان حفظ حرمت طرف مقابل را دارد. پس سعی کنیم که در دوران عقد و حتی بعد از آن برآوردی از توانایی همسرمان داشته باشیم. با تنظیم توقعات خود از او، حرمت خویشتن را پاس بداریم؛ او را به سوی پرده‌‌دری سوق ندهیم و با پیشه کردن واقع‌بینی، منزلت خود را حفظ نماییم و بدین ترتیب بر حلاوت زندگی خویش بیفزاییم.

شوخی زیاد نیز به شکستن حرمت‌ها می‌انجامد. شایان ذکر است که نمی‌توان زندگانی خوب و دل‌انگیزی داشت که در آن شوخی و مزاح راه نداشته باشد، اما آنچه که از اعتبار آدمی می‌کاهد، شوخی بیش از حد است. علی× می‌فرماید: «کثرت مزاح آبروی انسان را می‌برد». باید توجه داشت که در این گونه موارد تدبیر عاقلانه آن است که برای شوخی‌ها و بذله‌گویی‌ها حد و حصری در نظر بگیریم و با پرداختن بیش از حد به آن‌ها احترام خود را از بین نبریم، زیرا اگر بیش از حد شوخی کردیم، همسر ما، حرف‌های جدی ما را نیز ممکن است شوخی تلقی کند و یا این که وقتی حرفی جدی را از ما شنید، برگردد و بگوید به تو نمی‌آید که تا این حد جدی باشی. این ناباوری همسر، چیزی جز دردسر فراهم نمی‌کند و نتیجه کردار خود ماست. باید اذعان داشت که شوخی در میان مردها رایج‌تر است تا در میان زن‌ها و از سویی در نظر زن‌ها مردانِ جدی‌تر، بیش‌تر می‌توانند قابل اتکا باشند. زن‌ها از شوخی‌های مردان گلایه‌های بیش‌تری دارند تا مردان از شوخی‌های زنان.

وجود محبت در دوران عقد، می‌تواند احترام برانگیز باشد. معمولاً زنان و مردان آنگاه برای همسر خود احترام بیش‌تری قائل‌اند که آن‌ها را مهربان‌تر یافته باشند. انسان علاقه وافری به افراد با محبت دارد و اگر زنی مهربان یا مردی چنین باشد، همسر او کم‌تر به خود اجازه می‌دهد که به وی بی‌احترامی کند.

حضور بی‌موقع و بیش از حد در خانواده همسر را در دوران عقد عامل کاهش احترام می‌دانیم.گذشتگان در توصیه به رعایت حدود رفت و آمدها ضرب‌المثلی داشتند و می‌گفتند: «شیرین برو، شیرین بیا»، یعنی در وقتی بیایید که انتظار حضور شما را بکشند و دیدار شما باعث نشاط دیگران بشود و موجب حلاوت در زندگی آنان گردد، نه این که با رفت و آمد بیش از حد موجبات خستگی دیگران را فراهم کنید تا جایی که عدم حضور شما موجب فراغت و آرامش آنان شود و شیرینی و حلاوت زندگی را در غیبت شما بیابند. بنابراین از افراط در رفت و آمد به خانواده همسر در دوران عقد پرهیز نمایید.

تکبر داشتن در مقابل همسر نیز موجبات بی‌احترامی را فراهم می‌آورد، چرا که آن چه می‌تواند زندگی خانوادگی را مسرت‌بخش کند، تواضع در مقابل همسر است. و در مقابل، خوب است که زنان در برابر مردان نامحرم تکبر ورزند. هم‌چنین تکبر در مقابل فردی متکبر نه تنها عملی پسندیده است، که بر آن تأکید نیز شده است و آن را عبادت می‌دانند، زیرا نقش تربیتی و اصلاحی دارد، یعنی باعث می‌شود که او از تکبر خود دست بردارد، اما تکبر داشتن در مقابل همسر عملی نکوهیده است، چرا که وجود چنین حالتی در کسی، به معنای تحقیر طرف مقابل است و فردی که احساس حقارت کند، نمی‌تواند به انسان احترام بگذارد، لذا اگر هدف از داشتن تکبر در مقابل همسر، جلب احترام اوست و نیز محترم ماندن، هدف فرد متکبر است، باید گفت که این نقض غرض است و عکس آن هدف را تأمین می‌نماید.

تواضع موجب عزت نفس فرد متواضع است و برعکس تکبر او گاه موجب بروز احساس حقارت در همسر می‌گردد که فرد در این حالت یا به همسر متکبر خود چندان احترامی نمی‌گذاد و یا اگر به ظاهر احترام می‌گذارد، در باطن بدان اعتقادی ندارد. پس آن چه احترام واقعی را برمی‌انگیزد، متواضع بودن است که علاوه بر محترم شمردن همسر، علاقه به دیدار وی را نیز فزونی می‌بخشد و حال آنکه تکبر به سان حاجبی است که مانع دیدار می‌گردد.

خرده‌گیری‌های فراوان از هسمر و خانواده او و یا شکستن حرمت خانواده‌ی خود، موجب از دست رفتن احترام می‌گردد. اگر کسی مدام از دیگری ایراد بگیرد و خرده‌گیری کند، حرمت خود را می‌شکند، زیرا هیچ فردی – به جز انسان‌های معصوم – عاری از خطا و ایراد نیست. اما اگر وقتی که لب به سخن می‌گشاییم، در ابتدا به ایراد از همسر خود بپردازیم و خوبی‌های او را در نظر نگرفته و از آن‌ها ذکری به میان نیاوریم، همسر ما احساس می‌کند با طرح مداوم ایراد‌ها، قصد شکستن حرمت او را داریم و او نیز متقابلا به خرده‌گیری می‌پردازد. بدین ترتیب تصور شخص ثالثی را که شاهد ماجراست در نظر بگیرید. آیا از نظر او برخورد این دو نفر با یکدیگر بیانگر رابطه‌ای احترام‌آمیز است؟ قطعا چنین نخواهد بود و لذا برای محترم نگاه داشتن خود، باید از چنین رفتارهایی اجتناب ورزید.

گاه نیز لازم است که انسان خود را به تغافل بزند.پیامبر اکرم| فرمودند: با تغافل کردن از امور جزئی و ناچیز، قدر خود را محترم بدارید. بدین ترتیب فرد می‌تواند با تغافل نمودن در نزد همسر خود نیز از احترام برخوردار باشد.

برخی از زوجین جوان پس از اتمام خطبه‌ی عقد، با ساده‌اندیشی خاصی به بیان مشکلات موجود در خانواده‌ی خود پرداخته و اعضای خانواده‌ی خود را مورد بی‌احترامی قرار می‌دهند و گاه با انجام چنین کاری می‌خواهند علاقه‌مندی به همسر خویش را به اثبات برسانند، چنان که گویی می‌خواهند بگویند که دیگر آن‌ها از نظر من مهم نیستند و کسی که مهم است توهستی. گاه فرد به دلیل شور و اشتیاق به او نوید رهایی از خانه‌ی بحرانی والدین خویش را می‌دهد. بدین ترتیب وی از خانواده‌ی خود شکوه و گلایه می‌کند و او با این کار چنین فضایی را به ذهن همسر خویش متبادر می‌سازد که پل‌های پشت سر من خراب است و تو باید از من نگه‌داری و دست‌گیری کنی. در چنین حالتی اگر طرف مقابل اهل سوء استفاده باشد،‌چون چنین حالتی را درمی‌یابد، ممکن است ظلم و تعدی روا دارد که این امر در نهایت به نفع گله‌کننده نیست.پس هر کس باید خانواده‌ی خود را محترم بشمارد تا همسرش احساس کند که از خانواده‌ی ارزشمندی همسر گرفته است و باید احترام او را حفظ کند. اگر دختری در دوران عقد به شوهرش بگوید که پدرم در خانه به من حرف‌های رکیکی می‌زد، به یک معنا می‌گوید که من با چنین حرف‌هایی آشنا هستم و حرمت من قبلا در خانه شکسته شده است و مردی که خود اهل احترام گذاشتن نیست، احساس می‌کند که زمینه‌ی آماده‌تری برای احترام نگذاشتن میسر است.

اگر ما روزی در مقابل همسر خود به خانواده‌ی خویش توهین کنیم، نشان می‌دهیم که خود ما چندان مؤدب و محترم نیستیم. ثانیا راه را باز می‌کنیم تا او به خانواده‌ی ما توهین کند و ثالثا چون از توهین کردن به خانواده‌ی خود ناراحت می‌شویم، ممکن است به همسرمان ناسزا بگوییم و او نیز در این حالت ساکت نخواهد ماند و چون جواب بدهد، حرمت ما شکسته می‌شود. نتیجه آن که احترام ما و خانواده‌ی ما به دست خودمان است، یادمان باشد که آن را از میان نبریم. باید دانست که با شکستن حرمت دیگران، کسی حرمت‌شکنان را محترم نمی‌شمارد پس با توهین به دیگری حرمت او نمی‌شکند و قدر توهین کننده نیز بالا نمی‌رود.

پس اگر با سپری شدن ماه‌های متعدد از دوران عقد درمی‌یابیم که رفته رفته احترام ما نزد همسرمان افزوده می‌گردد و قدر و منزلت ما رشد و تعالی می‌یابد، می‌توانیم نتیجه بگیریم که در صورتی که چنین عقدی به ازدواج بینجامد، زندگانی ما می‌تواند دوام و قوام داشته باشد، در چنین حالتی ازدواج بلامانع است و امید پایداری آن می‌رود. اما اگر هر چه جلوتر می‌رویم در می‌یابیم که از حرمت ما کاسته می‌شود و روز به روز به جای این که شاهد رفتارهای مؤدبانه و احترام‌آمیز باشیم، روابط همسر را با خود تیره‌تر و نابسامان‌تر می‌بینیم و احساس می‌کنیم که در زندگی با فردی فرومایه سروکارمان افتاده است، احتمالا امکان پایداری این زندگانی چندان نیست وحلاوت و شیرینی را در این زندگانی کم‌تر می‌توان چشید.

البته اگر طرف مقابل در روش و رفتار خویش تجدید نظر کند، نتیجه‌ی مناسبی عاید می‌شود، امّا اگر او در رویه‌ی نامناسب خود تجدید نظر نمی‌کند ، خوب است که با یک مشاور خانواده مشورت کرده و با راهنمایی‌های او تصمیم مناسبی اخذ نماییم.

رسانه ها در الگوی مصرف جامعه چه نقشی دارند؟

ارتقای کیفیت خدمات سلامت از منابع مالی یارانه ها

اصلاح ساختار نظام جامع مدیریتی اقتصادی بیمارستان

اقدامات اساسی در تخصیص منابع در نظام سلامت

بررسی مشکلات برنامه پزشک خانواده

بیمه سلامت و نقش بیمه های مکمل بر آن

تاثیر بیمه های مکمل بر قشرهای آسیب پذیر

توزیع عادلانه خدمات بهداشتی در ﺳﻴـﺴﺘﻢ ﻧﻈـﺎم ﺳـﻼﻣﺖ ﻛﺸﻮر

دریافت پول از بیمار بصورت مستقیم (یک خطای پزشکی)

راهکارهای اجرایی جهت اصلاح الگوی مصرف در بیمارستانها

راهکارهای قانونی و فرهنگی در مدیریت مصرف انرژی در سازمانها ، ادارات و مراکز پزشکی

عوامل مؤثر بر قاچاق کالا

مدیریت انرژی در مراکز بیمارستانی 

مشکلات موجود در سیستم واردات وصادرات

مشکلات نظام سلامت در کشور ایران

مصرف کالاهای خارجی و قاچاق و تاثیر آن بر اشتغال و تولید

نحوه ارائه خدمات بهداشتی درمانی در برخی کشورهای دنیا

نقش سازمانهای بیمه گر اجتماعی و خصوصی در اقتصاد سلامت

وظایف دولت در بهبود شاخصهای سلامتی و نابرابری های اجتماعی

پیامد های هدفمند کردن یارانه ها در حوزه سلامت

چالش اصلی تامین مالی در نظام سلامت

 

موانع زمینه‌ساز اختلاف در دوران عقد

                          وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


                                                   http://maktoobshop.com/

 

پس از عقد، زوجی که در دو محیط مختلف بزرگ شده و انتظارات متفاوتی از زندگی دارند و همچنین ممکن است تصویر متفاوتی از همسر رویایی نسبت به سیمای واقعی همسر خود داشته باشند، زندگی را آغاز می‌کنند. 


در این دوران به دلیل عدم استقلال زوجین و همچنین وابستگی و مراودات زیاد زوجین با خانواده‌های خود انعطاف پذیری کمتری ممکن است در زوجین دیده شود. هر فرد تحت تاثیر فرهنگ خانواده خود قرار دارد و وقتی این فرهنگ‌ها منطبق نباشد تعارض آغاز می‌شود. هر کدام از زوجین برای غلبه هنجار فرهنگی خود تلاش می‌کند و به دلیل ارتباطات توام زوجین با همدیگر از یک سو و با خانواده‌های خود از سوی دیگر، انعطاف زوجین کم می‌شود. 


در این دوران خانواده‌ها مستقیم یا غیر مستقیم برای غلبه هنجار فرهنگی خود در خانواده تازه شکل گرفته تلاش می‌کنند. در بسیاری اوقات حتی تشویق و توصیه‌های مستقیم در انعطاف ناپذیری فرزند خود ارائه می‌دهند و اضافه می‌کنند اگر این هنجار در این مرحله غلبه نکند دیگر فرصتی برای ظهور ندارد. در هر خانواده‌ای سال‌ها طول کشیده است تا طی چند نسل هنجاری شکل گرفته و پذیرفته شده است اما انتظار این است که فردی که تازه با این خانواده وصلت کرده طی چند ماه فرهنگ و هنجار خود را رها کرده و هنجار جدید را بپذیرد. 


همچنین از فرزند خود انتظار دارند هنجاری را که هنوز به آن عادت نکرده است، حمایت کند و با تمام قوا و با تعصبات نسلی و قومی نگذارد که این هنجار از دست برود. اما حمایت خانواده‌ها از فرهنگ خانوادگی می‌تواند آغاز تعارضی مخرب در زندگی زوج جوان باشد. این مشکل در دوران عقد در اوج قرار دارد زیرا زوج جوان هنوز در وابستگی و تعلق خانواده‌های خود قرار دارند. به نظر می‌رسد مهمترین مانع تفاهم در این دوران تفاوت‌های فرهنگی و دخالت خانواده‌ها در غلبه هنجار فرهنگی است.

در صورتی که زوج جوان با این مرحله و تعارض طبیعی آن آشنا باشند، میتوانند کمتر تحت تاثیر تعارضات قومی و نسل‌های قبل قرار گیرند. زوج جوان باید بدانند که مقدس‌ترین نهاد مستقل اجتماعی را تشکیل داده‌اند و می‌توانند برای قرار دادن هنجارهای متناسب با خودشان در این محیط برنامه‌ریزی کنند. 


بهتر است در این دوران نگاه‌های قومی و قبیله‌ای را کنار گذاشته و با گفت‌وگو سعی در یافتن هنجارهایی کنند که با آرمان‌های مشترک آن‌ها سازگاری بیشتری دارد. همچنین با مراودات و محبت‌های خود در حضور جمع به خانواده‌ها اعلام کنند که نهاد مستقل و محکمی تشکیل داده‌اند و خود می‌توانند در این فضا هنجار و فرهنگ مورد نظر خود را ایجاد کنند. همچنین نگرانی‌های خانواده‌ها را نسبت به فنا شدن فرد در فرهنگ غیر از خانواده برطرف کنند.


زوج جوان باید بدانند که هر فرد با دیگری تفاوت دارد و همنشینی این افراد با هم نیز نهادهای متفاوتی به وجود می‌آورد. لذا باید بدانند کلیشه واحدی به عنوان بهترین هنجار برای خانواده آن‌ها وجود ندارد و در نهایت این زوج جوان هستند که باید به تدریج هنجارهای مورد پذیرش خودشان را تدوین و بهینه سازی کنند و همچنین باید بدانند برای تثبیت یک هنجار گاه سال ها زمان لازم است و تا تثبیت هنجار مطلوب نیاز به تلاش وجود دارد. زوج جوان باید بدانند که تغییر همسری که سال‌ها با یک هنجار بزرگ شده و با آن زندگی کرده نیاز به فرایندی تدریجی و طولانی دارد و انتظار نداشته باشند که این تغییر یکباره و ناگهانی صورت پذیرد. 


زیرا نداشتن آگاهی از تدریجی بودن و طولانی بودن فرایند تغییر فرهنگی منجر به بروز رفتارهای نامناسب و اعمال فشار برای تغییر می‌شود و گاه این فشارها و تعارضات تمام بنای خانواده را به لرزه می‌اندازد. همچنین خانواده‌ها بایستی به زوج جوان فرصت دهند تا هنجارهای مطلوب خود را از بین هنجارهای دو خانواده انتخاب کنند و بدانند که نگاه متعصبانه و اصرار بر پذیرش هنجار قومی و فرهنگ خانوادگی می‌تواند به تعارضی مخرب منجر شود و گاه بقای یک خانواده را مورد تهدید قرار دهد.

 

ناهید هاشمیان


 بیشتر بدانیم...

ارتباط بین فعالیت فیزیکی و کاهش بیماریها
ورزش های ضد استرس برای بهتر شدن وضعیت روانی و احساسی افراد
ورزش های مخصوص افراد مبتلا به بیماران قلبی و دیابت
ورزش های مفید برای بیماران مبتلا به آلزایمر
ورزش و بیماری های قلبی و استخوانی
چطور میزان فعالیت فیزیکی خود را ارتقاء دهیم؟
چه ورزش هایی سلامت کودکان را تامین می کند؟
ورزش چگونه در درمان و پیشگیری از سرطان سینه زنان کمک می کند؟

چگونه عملکرد فیزیولوژیکی و روانی میانسالان افزایش می یابد؟
تکنیک های توان بخشی ورزشی در بیماران مبتلا به آسم

ژن درمانی از درمان بیماری ها تا بهسازی نژادی و استفاده بعنوان یک سلاح

دیابت از شناخت علائم تا درمان و راههای پیشگیری

حقایقی در باره ایدز و لزوم آموش جنسی

ایجاد تعادل در بیماران مبتلا به ام اس

سرطان سینه و تمامی گفتنی های آن

نقش نانو تکنولوژی در پزشکی وسلامت عمومی

نقش مردان در زمینه بهداشت باروری همسران
تمرینات ورزشی در دوران حاملگی و قبل از زایمان
کاهش مرگ و میر زنان باردار با برنامه مادری ایمن
مادران شاغل و نگهداری کودکان
بررسی اثرات کافئین بر بدن
عوارض شیرین کنندههای بدون کالری
فست فود زیر ذره بین کارشناسان حوزه سلامت
ویژگی های ظروف آشپزی و اثر آن در پخت غذا

ظروف یک ‌بار مصرف ومشکلات آن بر سلامت
اثرات امواج تلفن همراه بر سلامت افراد
کنترل آلاینده ها از طریق فن اوری نانو تکنولوژی
اثر شن‌های روان یا غبار غلیظ بر سلامت انسان

آثار جانبی تشعشع لامپ های کم مصرف بر چشم و پوست

پیامدها و راهکارهای جلوگیری از تخلفات موتورسواران

آمادگی سازمانهای غیر دولتی در حوادث و بلایا

آمادگی ملی و سازمانی در مقابله با زلزله و مدیریت بحران

http://maktoobshop.com/