طولانی شدن دوران عقد در کنار همه خطراتی که دارد، یک زنگ خطر خیلی ویژه را برای زوج های جوان به صدا در می آورد. شما فکر می کنید نسبت به یکدیگر سرد شده اید و همین عامل قهر و آشتی های پی در پی می شود.
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
قانونگذار مواد ۷۹۵ تا ۸۰۷ قانون مدنی را به عقد هبه اختصاص داده است.
هبه از عقود معین و دارای شرایط خاص انعقاد است. در آیه ۴ سوره نساء از مهریه زن به نحله تعبیر شده است؛ در بند ب تبصره ۶ ماده واحده طلاق، حق جدیدی به عنوان نحله (بخشش) برای زوجه مطلقه پیش بینی شده که تا تصویب این قانون، در ایران سابقه تقنین نداشته است و نحله نیز در اصطلاح به معنای هبه وهدیه از روی طیب نفس میباشد.
آیا ماهیت مهریه و نحله با هبه یکسان است؟
ماهیت مهریه در فقه و حقوق اختلافی است و از ۵ دیدگاه مختلف، یکی از آنها مستندا به آیه ۴ سوره نساء مهریه را هدیه دانسته است، به نظر میرسد در صورت پذیرش این نظریه، مهریه و یا حداقل مهرالمسمی شرایط و ویژگیهای هبه را داشته باشد، اما در رابطه با نحله که در ماده واحده مربوط به طلاق ذکر شده است، با توجه به این که خطاب قانونگذار به دادگاه میباشد و در این بند از رضایت زوج به عنوان مهم ترین ویژگی هبه که ارادی بودن آن است ذکری نشده است، نمیتوان آنرا هبه به معنای اخص قانونی دانست، ولی با توجه به اینکه قانونگذار صراحتاً این حقوق مالی زوجه مطلقه را نحله (بخشش) نامیده است به ناچار باید آن را به عنوان یک هبه (بخشش) اجباری پذیرفت.
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
یا صفحه ای که نام و مشخصات شما و همسرتان را کنار تاریخ عقد ثبت کرده؟ شما در عقدنامه تان بیشتر دنبال خاطرهها میگردید یا واقعا میدانید روزی که پشت سرهم زیر صفحاتی را که سردفتر تند و تند آنها را ورق میزند، امضا میکردید چه بار مسوولیتی را به دوش گرفتهاید.
حال و هوای حاکم بر دفترخانههای ازدواج وقتی زوجها به همراه خانوادههایشان برای هرچه زودتر جاری شدن صیغه عقد هیجان زده شدهاند، واقعا دیدنی است مخصوصا اگر سردفتر به چند خانواده به صورت همزمان وقت داده باشد و ازدحام جمعیت باعث کمبود وقت و سریع انجام شدن کارها شود. درست در چنین مواقعی است که زوجها وقتی با سند ازدواج روبه رو میشوند و میفهمند باید زیر تمام صفحات آن را امضا کنند تمایل دارند هرچه زودتر کار تمام شود بدون آنکه حتی کنجکاو شوند با این امضاها زیر بار چه تعهداتی میروند.
بیشتر سردفترها فقط صفحات عقدنامه را ورق میزنند و بدون هیچ توضیحی درباره مندرجات سند با انگشت نشان میدهند که زوجها کجاها را باید امضا کنند در حالی که سند ازدواج به خاطر مسوولیتآوربودنش سندی مهم است که زوجها بخصوص خانمها باید از بندبند آن مطلع باشند چون اگر غیر از این باشد وقتی پیچ و خمهای زندگی شروع شود تمام امضاها دست و پاگیر میشوند.
یکی از بندهای عقدنامه میگوید: زوج ضمن عقد شرط کرد که هرگاه طلاق بنا به خواسته زوجه نباشد و طبق تشخیص دادگاه، تقاضای طلاق ناشی از تخلف زن از وظایف همسری یا سوءاخلاق و رفتار وی نباشد زوج موظف است نصف دارایی خود را که در زمان زناشویی با او به دست آورده یا معادل آن را با نظر دادگاه به صورت بلاعوض به زوجه منتقل کند پس اگر مردی این شرط را امضا کند مشمول موضوع تصنیف در داراییهای مشترک میشود و زن مطلقه میتواند با ارائه دادخواست این مبالغ را مطالبه کند.
در یکی دیگر از بندهای عقدنامه آمده است زوج به زوجه وکالت بلاعزل با حق توکیل به غیر داد که با رجوع به دادگاه ودریافت مجوز پس از انتخاب نوع طلاق خود را مطلقه کند. پیداست اگر مردی با این شرط موافقت کند زن میتواند در دادگاه اقامه دعوا کرده و تخلف زوج از شروط مندرج در عقدنامه را اثبات کند و با حکم دادگاه به دفترخانه رسمی طلاق مراجعه کند چون در این صورت از سوی زوج وکیل است که اصالتا (شخص خودش) یا وکالتا (با انتخاب وکیل و تفویض وکالت به وی) خود را مطلقه کند.
پس لازم است مردها بدانند اگر پای چنین شرطی در عقدنامه را امضا میکنند حق طلاق را در صورت تحقق این دوازده شرط به همسرشان دادهاند: خودداری شوهر از دادن نفقه زن به مدت 6 ماه به هر عنوان حتی با توسل به اجبار، سوءرفتار یا سوءمعاشرت زوج به حدی که ادامه زندگی را برای زوجه غیرقابل تحمل کند، ابتلای زوج به بیماریهای خطرناک و درماننشدنی به نحوی که دوام زندگی زناشویی را برای زوجه به خطر بیندازد، جنون زوج در مواردی که فسخ نکاح شرعا ممکن نباشد، بیتوجهی به رای دادگاه در مورد منع اشتغال زوج به شغلی که طبق نظر دادگاه منافی با مصالح خانوادگی و حیثیت زوجه باشد، محکومیت شوهر به حکم قطعی به مجازات 5 سال حبس یا بیشتر یا به جزای نقدی که بر اثر ناتوانی در پرداخت منجر به 5 سال بازداشت شود یا به حبس و جزای نقدی منتهی به 5 سال بازداشت یا بیشتر شود و حکم مجازات در حال اجرا باشد، ابتلای زوج به هر گونه اعتیاد مضر که به تشخیص دادگاه به زندگی خانوادگی خلل وارد کند، زوج زندگی خانوادگی را بدون عذر موجه ترک کند یا 6 ماه متوالی بدون عذر موجه از نظر دادگاه غیبت کند، محکومیت قطعی زوج در ارتکاب به جرم و اجرای هرگونه مجازات اعم از حد و تعزیر که آبروی زوجه را به خطر بیندازد، باردار نشدن زوجه از زوج بعد از 5 سال به علت عقیم بودن یا عوارض جسمی دیگر، مفقودالاثر شدن زوج ومراجعه نکردن به دادگاه 6 ماه بعد از مراجعه زوجه به دادگاه و ازدواج مجدد زوج بدون رضایت زوجه یا اجرا نکردن عدالت بین همسران به تشخیص دادگاه.
پس با تحقق هر یک از این شروط و اثبات آن در دادگاه، زن میتواند با استفاده از وکالت ضمن عقد با مراجعه به دادگاه خانواده و پس از قطعیت حکم نسبت به اجرا و ثبت صیغه طلاق در دفتر رسمی ثبت طلاق اقدام کرده و خودش را مطلقه کند.
تقریبا بیشتر حقوقدانها و مشاوران خانواده بر این نکته اتفاق نظر دارند که داشتن شروط ضمن عقد از داشتن مهریههای سنگین بهتر است چون شروط ضمن عقد تلاشی است برای برابر شدن حقوق زن و مرد اما مهریه پولی است که زیاد هم نسبت به وصول آن نمیتوان امیدوار بود. برای همین زوجها قبل از جاری شدن صیغه عقد میتوانند توافق کنند تا حقوقی چون حق تحصیل، اشتغال، حق انتخاب محل سکونت یا شرط تضمین پرداخت مهریه از سوی یک یا 2 نفر از اعضای خانواده یا آشنایان زوج را در عقدنامه درج کنند.
در واقع شرط وکالت در طلاق یا همان چیزی که مردم به عنوان حق طلاق میشناسند هم از جمله این شروط است.
این شرط به زن حق میدهد تا خود را وکالتا طلاق دهد یعنی زن وکیل مطلق از طرف شوهر خود باشد که هر زمان بخواهد یا پس از تحقق امری معین و اثبات آن در دادگاه خود را مطلقه کند. البته درج این شرط در عقدنامه به این معنی نیست که دیگر مرد نمیتواند همسرش را طلاق دهد. در واقع مرد در شروط ضمن عقد فقط به صورت وکالتی این حق را به همسرش میدهد و زن هم به عنوان وکیل در طلاق این را میداند که این حق یا شرط ضمن عقد به معنای انتقال کامل و مطلق حق از سوی شوهرش نیست و مرد هم میتواند بنا بر شرایطی از این حق استفاده کند.
بد نیست بدانید که شروط ضمن عقد با محتوایی چون ممنوعیت ازدواج دوم برای مرد، عدم نزدیکی یا طلاق در مدت معین مثلا 5 سال قابلیت اجرا ندارد اما میتواند زن در شروط ضمن عقدش این نکته را بگنجاند که مثلا مهریه او به دخترش تعلق بگیرد (شرط صلح مهریه به فرزند).
http://www.divorce-attorney.ir
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
دوران ﻋﻘﺪ ﺗﻤﺮﯾﻦ ﺗﻔﺎﻫﻢ
دوران ﻋﻘﺪ ﮐﻪ در ﺟﺎﻣﻌﻪ ﻣﺎ از زﻣﺎن ﺟﺎری ﺷﺪن ﺻﯿﻐﻪ ﻋﻘﺪ ﺷﺮوع ﻣﯽ ﺷﻮد و ﺗﺎ ﺷﺮوع زﻧﺪﮔﯽ ﻣﺸﺘﺮک اداﻣﻪ ﻣﯽ ﯾﺎﺑﺪ، دوراﻧﯽ ﺣﺴﺎس،ﭘﺮاﻟﺘﻬﺎب و از ﺳﻮﯾﯽ ﺧﺎﻃﺮه اﻧﮕﯿﺰ و ﭘﺮﻃﺮاوت اﺳﺖ. در اﯾﻦ دوران، ﻧﻮﻋﺮوس و ﺗﺎزه داﻣﺎد ﮐﻪ دوره ﺟﺪﯾﺪی را ﺗﺠﺮﺑﻪ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده از ﺗﺠﺮﺑﻪ و ﮐﻤﮏ ﻫﺮ 2 ﺧﺎﻧﻮاده، آرام آرام ﺑﻪ ﺳﻮی زﻧﺪﮔﯽ ﻣﺸﺘﺮک ﮔﺎم ﺑﺮﻣﯽ دارﻧﺪ و ﺧﻮد را ﺑﺮای زﻧﺪﮔﯽ و ﭼﺎﻟﺶ ﻫﺎی ﭘﯿﺶ رو آﻣﺎده ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ.
ﺑﻪ اﯾﻦ ﺳﺒﺐ آﻣﺎده ﺷﺪن ﺑﺮای اﯾﻦ دوران ﺣﺴﺎس و رﻓﺘﺎرﻫﺎی ﻣﻨﻄﻘﯽ و ﻋﺎﻗﻼﻧﻪ ﺧﺎﻧﻮاده ﻫﺎ ﺑﺮ ﺷﮑﻞ ﮔﯿﺮی ﯾﮏزﻧﺪﮔﯽ ﺑﺎﺛﺒﺎت و ﺳﺎﻟﻢ ﮐﻪ ﻗﺮار اﺳﺖ زوﺟﯿﻦ ﭘﺎﯾﻪ ﻫﺎی اﺻﻠﯽ آن ﺑﺎﺷﻨﺪ، اﻫﻤﯿﺖ ﺑﺴﯿﺎری دارد. دﮐﺘﺮ ﻋﻠﯿﺮﺿﺎ ﺷﺮﯾﻔﯽ اﺳﺘﺎد ﭘﮋوﻫﺸﮕﺎه ﺗﻌﻠﯿﻢ و ﺗﺮﺑﯿﺖ درﺑﺎره ﻣﺪت زﻣﺎن اﯾﺪه آل دوران ﻋﻘﺪ ﺑﻪ ﺧﺒﺮﻧﮕﺎر ﻣﺎ ﮔﻔﺖ: ﻃﺒﻖ ﻣﻄﺎﻟﻌﺎت اﻧﺠﺎم ﺷﺪه 4 ﺗﺎ 9 ﻣﺎه ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﻓﺎﺻﻠﻪ زﻣﺎﻧﯽ ﺑﺮای ﻃﻮل دوران ﻋﻘﺪ اﺳﺖ. در اﯾﻦ ﻣﺪت ﺑﺎﯾﺪ ﻫﺮ دو ﻃﺮف ﭘﺲ از ﻓﺮوﮐﺶ ﮐﺮدن ﻫﯿﺠﺎن ﻫﺎی ﺟﻮاﻧﯽ، ﻋﺎﻗﻼﻧﻪ ﺗﺮ وارد زﻧﺪﮔﯽ ﻣﺸﺘﺮک ﺷﻮﻧﺪ ﺗﺎ ﻣﺸﮑﻼت ﺑﻌﺪی ﺑﻪ وﺟﻮد ﻧﯿﺎﯾﺪ.
دﮐﺘﺮ ﮐﯿﻤﯿﺎﯾﯽ درﺑﺎره ﺷﻨﺎﺧﺖ ﻃﺮﻓﯿﻦ از ﯾﮑﺪﯾﮕﺮ در دوران ﻋﻘﺪ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ: ﻫﺮ ﯾﮏ از ﻃﺮﻓﯿﻦ اﺑﺘﺪا ﺑﺎﯾﺪ ﻫﻮﯾﺖ ﻣﺴﺘﻘﻠﯽ ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﯾﮏ ﻓﺮد ﺑﺎﻟﻎ ﭘﯿﺪا ﮐﺮده ﺑﺎﺷﺪ، ﺗﺎ ﺑﺘﻮاﻧﺪ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﻫﻤﺴﺮ آﯾﻨﺪه ﺧﻮد ﺷﻨﺎﺧﺖ ﭘﯿﺪا ﮐﻨﺪ و ﻫﻢ ﭼﻨﯿﻦ ﺑﻪ ﺑﻠﻮغ ﻋﺎﻃﻔﯽ رﺳﯿﺪه ﺑﺎﺷﺪ و ﻗﺪرت ﻣﺪﯾﺮﯾﺖ ﻋﻮاﻃﻒ و اﺣﺴﺎﺳﺎت ﺧﻮد را داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ و ﻣﻬﻢ ﺗﺮ از ﻫﻤﻪ اﯾﻦ ﮐﻪ ﻗﺪرت ﺣﻞ ﻣﺴﺎﺋﻞ زﻧﺪﮔﯽ را ﭘﯿﺪا ﮐﺮده ﺑﺎﺷﺪ، ﯾﻌﻨﯽ آﻣﺎدﮔﯽ روﯾﺎروﯾﯽ ﺑﺎ ﻣﺸﮑﻞ و ﺣﻞ آن را داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ.
وی ﺗﺎﮐﯿﺪ ﮐﺮد: ﺷﻨﺎﺧﺖ زوﺟﯿﻦ از ﯾﮑﺪﯾﮕﺮ ﺑﺎﯾﺪ از ﻗﺒﻞ ﺻﻮرت ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ ﺗﺎ ﭘﺲ از ﻋﻘﺪ، زﻣﯿﻨﻪ ﻣﻨﺎﺳﺒﯽ ﺑﺮای ﺗﺸﮑﯿﻞ زﻧﺪﮔﯽ ﻣﺸﺘﺮک وﺟﻮد داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ. وی ﻣﯽ اﻓﺰاﯾﺪ: ازدواج ﺷﺎﻣﻞ ﭼﻬﺎر ﻣﺮﺣﻠﻪ آﺷﻨﺎﯾﯽ ﯾﺎ ﻧﺎﻣﺰدی، ﺷﻨﺎﺧﺖ، ﺻﻤﯿﻤﯿﺖ و ﺳﭙﺲ ازدواج اﺳﺖ. در ﻣﺮﺣﻠﻪ اول زوﺟﯿﻦ ﺗﺤﺖ ﻧﻈﺎرت ﺧﺎﻧﻮاده ﻫﺎ ﺑﺎ ﯾﮑﺪﯾﮕﺮ آﺷﻨﺎ ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ و ﺧﺼﻮﺻﯿﺎت ﻣﺸﺘﺮک
اﺧﻼﻗﯽ ﺧﻮد را ارزﯾﺎﺑﯽ و ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﯾﮑﺪﯾﮕﺮ ﺷﻨﺎﺧﺖ ﭘﯿﺪا ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ. اﯾﻦ ﺷﻨﺎﺧﺖ ﺑﻌﺪﻫﺎ ﺑﻪ ﺻﻤﯿﻤﯿﺖ و ﺳﭙﺲ ازدواج ﻣﯽ اﻧﺠﺎﻣﺪ. وی ﺗﺎﮐﯿﺪ ﮐﺮد: ﮐﻨﺘﺮل، ﻧﻈﺎرت و ﻣﺪﯾﺮﯾﺖ ﺧﺎﻧﻮاده ﻫﺎ در ﻣﺮﺣﻠﻪ آﺷﻨﺎﯾﯽ و ﺷﻨﺎﺧﺖ ﺑﺴﯿﺎر اﺳﺎﺳﯽ و ﭘﺮاﻫﻤﯿﺖ اﺳﺖ و ﺟﻠﺴﺎت ﺧﻮاﺳﺘﮕﺎری ﻣﺮﺳﻮم ﻣﯽ ﺗﻮاﻧﺪ 10 ﺑﺎر ﺗﮑﺮار ﺷﻮد ﺗﺎ دﺧﺘﺮ و ﭘﺴﺮ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﯾﮑﺪﯾﮕﺮ ﺷﻨﺎﺧﺖ ﭘﯿﺪا ﮐﻨﻨﺪ.
ﻣﺸﺎور ﺧﺎﻧﻮاده ﺑﺎ اﺷﺎره ﺑﻪ اﯾﻦ ﮐﻪ ازدواج ﺑﺮای ﺟﻮاﺑﮕﻮﯾﯽ ﺑﻪ 2 ﻧﯿﺎز ﺻﻮرت ﻣﯽ ﮔﯿﺮد، اﻇﻬﺎر داﺷﺖ: ﻧﯿﺎز ﺑﻪ داﺷﺘﻦ ﻣﮑﻤﻞ و ﻧﯿﺎز ﺑﻪ داﺷﺘﻦ ﻫﻤﺮاﻫﯽ ﮐﻪ وﺟﻮه ﻣﺸﺘﺮک اﺧﻼﻗﯽ ﺑﺎ ﻓﺮد داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ، ﺿﺮوری ﺗﺮﯾﻦ
ﻧﯿﺎزﻫﺎ در دوران ﻋﻘﺪ اﺳﺖ. اﮔﺮ 2 ﻃﺮف در ﻣﺴﯿﺮ ﺑﺮآوردن اﯾﻦ 2 ﻧﯿﺎز ﮔﺎم ﺑﺮدارﻧﺪ و روی ﻣﻮاردی ﮐﻪ ﺑﺎ ﻫﻢ ﺗﻔﺎﻫﻢ دارﻧﺪ ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ ﮔﺬاری ﮐﻨﻨﺪ و رواﺑﻂ اﯾﺠﺎد ﺷﺪه را ﻣﺒﺘﻨﯽ ﺑﺮ اﺣﺘﺮام ﻣﺘﻘﺎﺑﻞ و درک و ﻓﻬﻢ دوﺳﻮﯾﻪ ﺑﺮﻗﺮار ﮐﺮده ﺑﺎﺷﻨﺪ، ﺑﺎﯾﺪ ﮔﻔﺖ اﺳﺎﺳﯽ ﺗﺮﯾﻦ ﻧﯿﺎزﻫﺎی آﻧﺎن در دوران ﻋﻘﺪ ﺑﻪ درﺳﺘﯽ ﺑﺮآورده ﺷﺪه اﺳﺖ. ﺑﻨﯿﺎد ﯾﮏ زﻧﺪﮔﯽ ﺳﺎﻟﻢ و ﻣﺘﻌﻬﺪاﻧﻪ از دوران ﻋﻘﺪ ﺑﻨﺎ ﻣﯽ ﺷﻮد و ﻋﺒﻮر از اﯾﻦ ﻣﺴﯿﺮ ﻣﺨﺎﻃﺮه آﻣﯿﺰ ﻧﯿﺎزﻣﻨﺪ دراﯾﺖ و رﻓﺘﺎر ﺻﺤﯿﺢ از ﺳﻮی ﺧﺎﻧﻮاده ﻫﺎﺳﺖ.
دوران ﻋﻘﺪ ﺑﺎ ﺗﻤﺎم ﻓﺮاز و ﻧﺸﯿﺐ ﻫﺎ و ﺗﻠﺦ و ﺷﯿﺮﯾﻨﯽ ﻫﺎ ﺑﺎﯾﺪ ﻇﺮف ﻣﺪت ﻣﻌﻘﻮﻟﯽ ﺑﻪ زﻧﺪﮔﯽ ﻣﺸﺘﺮک ﺑﯿﻨﺠﺎﻣﺪ. دﮐﺘﺮ ﻋﻠﯿﺮﺿﺎ ﺷﺮﯾﻔﯽ درﺑﺎره ﻣﻌﺎﯾﺐ ﻃﻮﻻﻧﯽ ﺷﺪن دوران ﻋﻘﺪ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ: زوﺟﯿﻦ ﭘﺲ از ﻣﺮاﺳﻢ ﻋﻘﺪ ﺑﻪ ﻟﺤﺎظ رواﻧﯽ آﻣﺎده اﻧﺪ ﺗﺎ از ﻫﻤﻪ ﻣﻮاﻫﺐ ﻫﻤﺴﺮی ﺑﻬﺮه ﺑﺒﺮﻧﺪ اﻣﺎ ﻃﻮﻻﻧﯽ ﺷﺪن اﯾﻦ روﻧﺪ ﺑﻪ ﺳﺮﺧﻮردﮔﯽ و ﻧﺎﺳﺎزﮔﺎری ﻣﯽ اﻧﺠﺎﻣﺪ و ﻣﻤﮑﻦ اﺳﺖ در زﻧﺪﮔﯽ ﻣﺸﺘﺮک آن ﻫﺎ ﺗﺎﺛﯿﺮ ﻣﻨﻔﯽ ﺑﮕﺬارد. وی ﺗﺎﮐﯿﺪ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﻃﻮل دوران ﻋﻘﺪ ﮐﻢ ﺗﺮ از 4 ﻣﺎه و ﺑﯿﺸﺘﺮ از ﯾﮏ ﺳﺎل ﺗﻮﺻﯿﻪ ﻧﻤﯽ ﺷﻮد زﯾﺮا ﻃﺮﻓﯿﻦ را دﭼﺎر ﭼﺎﻟﺶ ﻫﺎی ﺟﺪی ﻣﯽ ﮐﻨﺪ.
دﮐﺘﺮ ﮐﯿﻤﯿﺎﯾﯽ درﺑﺎره ﻣﺸﮑﻼت دوران ﻋﻘﺪ ﻃﻮﻻﻧﯽ ﻣﺪت اﻇﻬﺎر داﺷﺖ: دﺧﺎﻟﺖ اﻃﺮاﻓﯿﺎن، ﻣﻘﺎﯾﺴﻪ زوﺟﯿﻦ ﺑﺎ دﯾﮕﺮان، اﻧﺘﻈﺎرات ﻏﯿﺮواﻗﻌﯽ، ﺑﺮوز ﺳﻮءﺗﻔﺎﻫﻢ ﻫﺎی ﺣﻞ ﻧﺸﺪه، ﺗﻮاﻓﻖ ﻫﺎی ﻣﺒﻬﻢ ﻫﻨﮕﺎم ﻋﻘﺪ، ﺣﺮﻣﺖ ﺷﮑﻨﯽ و ﻣﺴﺎﺋﻞ ﻣﺎﻟﯽ از ﻣﻬﻢ ﺗﺮﯾﻦ ﻣﺸﮑﻼت ﺟﻮاﻧﺎن و ﺧﺎﻧﻮاده ﻫﺎ در اﯾﻦ دوران اﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﺎﻋﺚ ﻣﯽ ﺷﻮد زوﺟﯿﻦ ﺑﻪ اﻫﺪاف اﯾﻦ دوره دﺳﺖ ﻧﯿﺎﺑﻨﺪ. وی اﻓﺰود: دوران ﻋﻘﺪ از ﻧﻈﺮ روان ﺷﻨﺎﺳﺎن دوران ﮐﻮدﮐﯽ زﻧﺎﺷﻮﯾﯽ اﺳﺖ، ﺑﻨﺎﺑﺮاﯾﻦ آﺳﯿﺐ دﯾﺪن اﯾﻦ راﺑﻄﻪ ﻣﺎﻧﻊ ﺟﺪا ﺷﺪن زوﺟﯿﻦ از ﺧﺎﻧﻮاده ﻫﺎ ﻣﯽ ﺷﻮد و ﺑﻪ دﺳﺘﯿﺎﺑﯽ آن ﻫﺎ ﺑﻪ ﯾﮏ ﻫﻮﯾﺖ ﻣﺴﺘﻘﻞ ﺑﺮای ﺗﺸﮑﯿﻞ ﯾﮏ زﻧﺪﮔﯽ ﻣﺸﺘﺮک ﻟﻄﻤﻪ ﻣﯽ زﻧﺪ. ﺑﻪ ﻋﺒﺎرت دﯾﮕﺮ ﻃﻮﻻﻧﯽ ﺷﺪن دوران ﻋﻘﺪ ﻣﺎﻧﻊ ﭘﯽ رﯾﺰی ﺻﺤﯿﺢ ﭘﺎﯾﻪ ﻫﺎی زﻧﺪﮔﯽ ﻣﺸﺘﺮک ﻣﯽ ﺷﻮد و وﻗﺘﯽ دوران ﻋﻘﺪ ﻃﻮﻻﻧﯽ ﻣﯽ ﺷﻮد ﻓﺮآﯾﻨﺪ ﺟﺪاﯾﯽ از ﺧﺎﻧﻮاده دﭼﺎر ﻣﺸﮑﻞ ﻣﯽ ﺷﻮد.
ﻣﺸﺎور ﺧﺎﻧﻮاده درﺑﺎره ﻣﺸﮑﻼﺗﯽ ﮐﻪ در دوران ﻋﻘﺪ رخ ﻣﯽ دﻫﺪ، ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ: اﯾﻦ ﻣﺸﮑﻼت ﺷﺎﻣﻞ 2 دﺳﺘﻪ درون ﻓﺮدی و ﺑﺮون ﻓﺮدی اﺳﺖ و ﺑﺎﯾﺪ ﺗﻮﺳﻂ ﻓﺮدی ﺻﺎﺣﺐ ﻧﻈﺮ و ﺑﯽ ﻃﺮف ﺣﻞ و ﻓﺼﻞ ﺷﻮد، ﻓﺮدی ﮐﻪ زوﺟﯿﻦ و ﺧﺎﻧﻮاده ﻫﺎ او را ﻗﺒﻮل داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ. ﯾﺎری ﮔﺮﻓﺘﻦ از ﺑﺰرﮔﺘﺮﻫﺎ و رﯾﺶ ﺳﻔﯿﺪﻫﺎ ﻫﻢ ﻣﯽ ﺗﻮاﻧﺪ ﺑﻪ ﺣﻞ ﻣﺸﮑﻞ ﮐﻤﮏ ﮐﻨﺪ اﻣﺎ در ﺻﻮرت ﺣﻞ ﻧﺸﺪن ﻣﺸﮑﻞ آن ﻫﺎ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﻪ ﻣﺸﺎوره ﺧﺎﻧﻮاده ﻣﺮاﺟﻌﻪ ﮐﻨﻨﺪ.
وی درﺑﺎره اﯾﻦ ﮐﻪ ﺑﺮﺧﻼف ﻣﺸﮑﻼت و اﺧﺘﻼف ﻧﻈﺮﻫﺎ در ﺑﺴﯿﺎری از ﻣﻮارد، ﺧﺎﻧﻮاده ﻫﺎ زوﺟﯿﻦ را ﺑﻪ ﺷﺮوع زﻧﺪﮔﯽ ﻣﺸﺘﺮک ﺳﻮق ﻣﯽ دﻫﻨﺪ اﻇﻬﺎر داﺷﺖ: ﺗﻌﺎرض و ﻣﺸﮑﻼت ﺣﻞ ﻧﺸﺪه در دوران ﻋﻘﺪ، ﺑﺎر رواﻧﯽ و
ﻫﯿﺠﺎﻧﯽ ﺑﺮای زوﺟﯿﻦ دارد و ﻣﯽ ﺗﻮاﻧﺪ ﺑﻪ اﯾﺠﺎد ﻣﺸﮑﻼت ﺑﺰرگ ﺗﺮ ﺑﯿﻨﺠﺎﻣﺪ و ﺑﻪ ﻋﺒﺎرت دﯾﮕﺮ ﺗﻤﺎم ﻣﺸﮑﻼت و اﺧﺘﻼف ﻧﻈﺮﻫﺎ ﺑﺎﯾﺪ در دوران ﻋﻘﺪ ﺣﻞ و ﻓﺼﻞ ﺷﻮد ﺗﺎ ﯾﮏ زﻧﺪﮔﯽ ﺑﺎﺛﺒﺎت ﭘﺎﯾﻪ ﮔﺬاری ﺷﻮد.
او در اداﻣﻪ اﻓﺰود: ﻣﻬﻢ ﺗﺮﯾﻦ ﺗﻮﺻﯿﻪ ﻣﻦ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻮاده ﻫﺎ اﯾﻦ اﺳﺖ ﮐﻪ وﻗﺘﯽ دﺧﺘﺮ ﯾﺎ ﭘﺴﺮی ازدواج ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ، اﺳﺘﻘﻼل و آزادی آن ﻫﺎ را ﺑﻪ رﺳﻤﯿﺖ ﺑﺸﻨﺎﺳﻨﺪ. ﺑﺴﯿﺎری از واﻟﺪﯾﻦ ﺑﻪ دﻟﯿﻞ واﺑﺴﺘﮕﯽ ﻫﺎی ﺷﺪﯾﺪ ﺑﻪ ﻓﺮزﻧﺪان ﺧﻮد، ﺣﺎﺿﺮ ﻧﯿﺴﺘﻨﺪ اﺳﺘﻘﻼل او را ﺑﻪ رﺳﻤﯿﺖ ﺑﺸﻨﺎﺳﻨﺪ و از دﺧﺎﻟﺖ ﻫﺎی ﺑﯽ ﻣﻮرد ﮐﻪ اﻏﻠﺐ رﯾﺸﻪ در ﻧﺎﮐﺎﻣﯽ ﻫﺎی ﺧﻮدﺷﺎن دارد، ﺑﭙﺮﻫﯿﺰﻧﺪ. آن ﻫﺎ ﺑﺎﯾﺪ ﺳﻮءﺗﻔﺎﻫﻢ ﻫﺎ و ﺗﻌﺎرض ﻫﺎ را در ﻣﻨﺎﺳﺐ ﺗﺮﯾﻦ زﻣﺎن ﺣﻞ و ﻓﺼﻞ ﮐﻨﻨﺪ و ﻧﮕﺬارﻧﺪ ﯾﮏ ﺳﻮءﺗﻔﺎﻫﻢ ﮐﻮﭼﮏ، ﻣﺸﮑﻼت ﺑﺰرگ ﺗﺮ ﺑﯿﺎﻓﺮﯾﻨﺪ.
واﻟﺪﯾﻦ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﻓﺮزﻧﺪان ﺧﻮد را ﺑﺎ دﯾﮕﺮان ﻣﻘﺎﯾﺴﻪ ﮐﻨﻨﺪ و ﺑﺎﯾﺪ دﺧﺘﺮ ﯾﺎ ﭘﺴﺮی ﮐﻪ وارد ﺧﺎﻧﻮاده آن ﻫﺎ ﺷﺪه را ﺑﺪون ﻗﯿﺪ و ﺷﺮط ﺑﭙﺬﯾﺮﻧﺪ و از ﻣﺤﺒﺖ ﻫﺎی اﻓﺮاﻃﯽ ﮐﻪ ﺗﻮﻗﻊ اﯾﺠﺎد ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﺑﭙﺮﻫﯿﺰﻧﺪ زﯾﺮا اﯾﻦ ﮔﻮﻧﻪ ﻣﺤﺒﺖ ﻫﺎ ﺑﻪ اﻧﺘﻈﺎرات ﺑﯽ ﺟﺎ ﻣﯽ اﻧﺠﺎﻣﺪ و واﻟﺪﯾﻦ ﺑﺎﯾﺪ از آن ﭘﺮﻫﯿﺰ ﮐﻨﻨﺪ.
دﮐﺘﺮ ﮐﯿﻤﯿﺎﯾﯽ درﺑﺎره اﯾﻦ ﮐﻪ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺑﺎﯾﺪ ﭼﺸﻢ ﺟﻮاﻧﺎن را ﺑﻪ روی وﻗﺎﯾﻊ دوران ﻋﻘﺪ ﺑﺎز ﮐﺮد و اﺳﺘﺪﻻل ﺟﻮاﻧﯽ را ﮐﻪ ﻣﺼﺮ اﺳﺖ در دوران ﻋﻘﺪ ﺑﺮ ﻣﺸﮑﻼت ﻣﻮﺟﻮد ﻏﻠﺒﻪ ﮐﻨﺪ ﻣﺤﮑﻮم ﮐﺮد، ﮔﻔﺖ: ﻣﻦ ﻓﮑﺮ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﮐﻤﮑﯽ ﮐﻪ ﻣﯽ ﺗﻮان ﺑﻪ اﯾﻦ ﺟﻮان ﮐﺮد اﯾﻦ اﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﺒﯿﻨﻨﺪ ﭼﻪ ﮐﺴﯽ روی ﺟﻮان ﻧﻔﻮذ دارد. ﻣﻤﮑﻦ اﺳﺖ ﻣﺒﻨﺎی ﺑﺮﺧﻮرد اﯾﻦ ﺟﻮان ﺑﺎ ﺧﺎﻧﻮاده اش و ﻋﺪم ﻧﺼﯿﺤﺖ ﭘﺬﯾﺮی او، راﺑﻄﻪ ﺑﯿﻤﺎر ﺑﺎ ﺧﺎﻧﻮاده ﺧﻮدش ﺑﺎﺷﺪ. در ﻧﻬﺎﯾﺖ آن ﻫﺎ ﻣﯽ ﺗﻮاﻧﻨﺪ از ﯾﮏ ﻣﺸﺎور ﺗﻮاﻧﻤﻨﺪ ﮐﻤﮏ ﺑﮕﯿﺮﻧﺪ.
ﺑﻪ ﮔﻔﺘﻪ وی ﻗﻀﺎوت درﺑﺎره راﺑﻄﻪ ای ﮐﻪ 8 ﻣﺎه ﺗﺎ ﯾﮏ ﺳﺎل ﻋﻤﺮ ﻧﺪاﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ، ﻏﯿﺮﻣﻤﮑﻦ اﺳﺖ. ﺑﻨﺎﺑﺮاﯾﻦ ﻃﯽ ﯾﮏ ﺳﺎل ﻣﯽ ﺗﻮان ﻗﻀﺎوت درﺳﺘﯽ از ﯾﮏ راﺑﻄﻪ ﺳﺎﻟﻢ داﺷﺖ و ﺑﻪ ﻋﻘﯿﺪه ﻣﺎ ﻣﺒﻨﺎی ﻃﻮل دوران ﻋﻘﺪ ﻫﻢ ﻫﻤﯿﻦ اﺳﺖ و اﻟﺒﺘﻪ اﯾﻦ ﻣﺪت ﺑﺮﺣﺴﺐ ﺷﺮاﯾﻂ ﻣﯽ ﺗﻮاﻧﺪ ﻣﺘﻐﯿﺮ ﺑﺎﺷﺪ.
ﻣﺸﺎور ﺧﺎﻧﻮاده درﺑﺎره ازدواج ﻫﺎی ﭘﺮﺧﻄﺮ ﮔﻔﺖ: زوﺟﯿﻨﯽ ﮐﻪ ﻗﺒﻞ از ازدواج ﺷﻨﺎﺧﺘﯽ از ﯾﮑﺪﯾﮕﺮ ﻧﺪارﻧﺪ، ﺑﻪ اﺣﺘﻤﺎل ﻓﺮاوان ﭘﺲ از ازدواج دﭼﺎر ﻣﺸﮑﻞ ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ و ازدواج ﯾﮏ ﺗﺼﻤﯿﻢ اﺳﺎﺳﯽ در زﻧﺪﮔﯽ اﺳﺖ ﮐﻪ
ﺑﺎﯾﺪ ﭘﺲ از ﺷﻨﺎﺧﺖ ﮐﺎﻣﻞ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺷﻮد و ﻣﻨﻄﻘﯽ ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ اول ﺗﺼﻤﯿﻢ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺷﻮد و ﺳﭙﺲ ﻣﻮرد ارزﯾﺎﺑﯽ ﻗﺮار ﮔﯿﺮد.
وی اﻓﺰود: ﺟﺪا ﺷﺪن از ﺧﺎﻧﻮاده اﺻﻠﯽ، ﺑﺮﻗﺮاری ارﺗﺒﺎﻃﺎت ﺟﺪﯾﺪ ﻋﺎﻃﻔﯽ و اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ، ﺑﺮﻗﺮاری ﻫﻮﯾﺖ ﺟﺪﯾﺪ و ﻣﺒﻨﺎ ﻗﺮاردادن آن ﺑﺮای ﺗﺸﮑﯿﻞ زﻧﺪﮔﯽ ﻣﺸﺘﺮک از ﻣﻬﻢ ﺗﺮﯾﻦ اﺗﻔﺎﻗﺎﺗﯽ اﺳﺖ ﮐﻪ در دوران ﻋﻘﺪ رخ
ﻣﯽ دﻫﺪ.اﺣﺘﺮام و ﺗﻔﺎﻫﻢ ﺧﻨﺜﯽ ﮐﻨﻨﺪه ﺗﻤﺎم ﻣﺸﮑﻼت اﺳﺖ و زن و ﺷﻮﻫﺮ ﻣﯽ ﺗﻮاﻧﻨﺪ ﺑﺎ وﺟﻮد ﺗﻤﺎم ﺗﻌﺎرﺿﺎت و ﻣﺸﮑﻼت ﺑﺮای ﺧﻮد اﻣﻨﯿﺖ ﺑﻪ وﺟﻮد آورﻧﺪ.
بیشتر بدانیم....
ارتباط بین فعالیت فیزیکی و کاهش بیماریها
ورزش های ضد استرس برای بهتر شدن وضعیت روانی و احساسی افراد
ورزش های مخصوص افراد مبتلا به بیماران قلبی و دیابت
ورزش های مفید برای بیماران مبتلا به آلزایمر
ورزش و بیماری های قلبی و استخوانی
چطور میزان فعالیت فیزیکی خود را ارتقاء دهیم؟
چه ورزش هایی سلامت کودکان را تامین می کند؟
ورزش چگونه در درمان و پیشگیری از سرطان سینه زنان کمک می کند؟
چگونه عملکرد فیزیولوژیکی و روانی میانسالان افزایش می یابد؟
تکنیک های توان بخشی ورزشی در بیماران مبتلا به آسم
ژن درمانی از درمان بیماری ها تا بهسازی نژادی و استفاده بعنوان یک سلاح
دیابت از شناخت علائم تا درمان و راههای پیشگیری
حقایقی در باره ایدز و لزوم آموش جنسی
ایجاد تعادل در بیماران مبتلا به ام اس
سرطان سینه و تمامی گفتنی های آن
نقش نانو تکنولوژی در پزشکی وسلامت عمومی
نقش مردان در زمینه بهداشت باروری همسران
تمرینات ورزشی در دوران حاملگی و قبل از زایمان
کاهش مرگ و میر زنان باردار با برنامه مادری ایمن
مادران شاغل و نگهداری کودکان
بررسی اثرات کافئین بر بدن
عوارض شیرین کنندههای بدون کالری
فست فود زیر ذره بین کارشناسان حوزه سلامت
ویژگی های ظروف آشپزی و اثر آن در پخت غذا
ظروف یک بار مصرف ومشکلات آن بر سلامت
اثرات امواج تلفن همراه بر سلامت افراد
کنترل آلاینده ها از طریق فن اوری نانو تکنولوژی
اثر شنهای روان یا غبار غلیظ بر سلامت انسان
آثار جانبی تشعشع لامپ های کم مصرف بر چشم و پوست
پیامدها و راهکارهای جلوگیری از تخلفات موتورسواران
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
از صفحات سند چند برگی ازدواجتان کدام یکی را بدقت خواندهاید؟
فقط صفحه مربوط به مهریه را یا صفحه شروط ضمن عقد را؟
یا صفحهای که نام و مشخصات شما و همسرتان را کنار تاریخ عقد ثبت کرده؟
شما در عقدنامهتان بیشتر دنبال خاطرهها میگردید یا واقعا میدانید روزی که پشت سرهم زیر صفحاتی را که سردفتر تند و تند آنها را ورق میزند، امضا میکردید چه بار مسوولیتی را به دوش گرفتهاید؟
حال و هوای حاکم بر دفترخانههای ازدواج وقتی زوجها به همراه خانوادههایشان برای هرچه زودتر جاری شدن صیغه عقد هیجانزده شدهاند، واقعا دیدنی است مخصوصا اگر سردفتر به چند خانواده به صورت همزمان وقت داده باشد و ازدحام جمعیت باعث کمبود وقت و سریع انجامشدن کارها شود. درست در چنین مواقعی است که زوجها وقتی با سند ازدواج روبهرو میشوند و میفهمند باید زیر تمام صفحات آن را امضا کنند تمایل دارند هرچه زودتر کار تمام شود بدون آنکه حتی کنجکاو شوند با این امضاها زیر بار چه تعهداتی میروند.
بیشتر سردفترها فقط صفحات عقدنامه را ورق میزنند و بدون هیچ توضیحی درباره مندرجات سند با انگشت نشان میدهند که زوجها کجاها را باید امضا کنند در حالی که سند ازدواج به خاطر مسئولیت آور بودنش سندی مهم است که زوجها بخصوص خانمها باید از بندبند آن مطلع باشند چون اگر غیر از این باشد وقتی پیچ و خمهای زندگی شروع شود تمام امضاها دست و پاگیر میشوند.
یکی از بندهای عقدنامه میگوید: زوج ضمن عقد شرط کرد که هر گاه طلاق بنا به خواسته زوجه نباشد و طبق تشخیص دادگاه، تقاضای طلاق ناشی از زن از وظایف همسری یا سوءاخلاق و رفتار وی نباشد زوج موظف است نصف دارایی خود را که در زمان زناشویی با او به دست آورده یا معادل آن را با نظر دادگاه به صورت بلاعوض به زوجه منتقل کند پس اگر مردی این شرط را امضا کند مشمول موضوع تصنیف در داراییهای مشترک میشود و زن مطلقه میتواند با ارائه دادخواست این مبالغ را مطالبه کند.
شروط دوازدهگانه
در یکی دیگر از بندهای عقدنامه آمده است زوج به زوجه بلاعزل با حق توکیل به غیر داد که با رجوع به دادگاه و دریافت مجوز پس از انتخاب نوع طلاق خود را مطلقه کند. پیداست اگر مردی با این شرط موافقت کند زن میتواند در دادگاه اقامه دعوا کرده و زوج از شروط مندرج در عقدنامه را اثبات کند و با حکم دادگاه به دفترخانه رسمی طلاق مراجعه کند چون در این صورت از سوی زوج وکیل است که اصالتا (شخص خودش) یا ا (با انتخاب وکیل و تفویض به وی) خود را مطلقه کند.
نکته: تقریبا بیشتر حقوقدانها و مشاوران خانواده بر این نکته اتفاق نظر دارند که داشتن شروط ضمن عقد از داشتن مهریههای سنگین بهتر است چون شروط ضمن عقد تلاشی است برای برابر شدن حقوق زن و مرد.
پس لازم است مردها بدانند اگر پای چنین شرطی در عقدنامه را امضا میکنند حق طلاق را در صورت تحقق این دوازده شرط به همسرشان دادهاند:
- خودداری شوهر از دادن نفقه زن به مدت ۶ ماه به هر عنوان حتی با توسل به اجبار،
- سوءرفتار یا سوءمعاشرت زوج به حدی که ادامه زندگی را برای زوجه غیرقابل تحمل کند،
- ابتلای زوج به بیماریهای خطرناک و درماننشدنی به نحوی که دوام زندگی زناشویی را برای زوجه به خطر بیندازد،
- جنون زوج در مواردی که فسخ نکاح شرعا ممکن نباشد،
- بیتوجهی به رای دادگاه در مورد منع اشتغال زوج به شغلی که طبق نظر دادگاه منافی با مصالح خانوادگی و حیثیت زوجه باشد،
- محکومیت شوهر به حکم قطعی به ۵ سال حبس یا بیشتر یا به جزای نقدی که بر اثر ناتوانی در پرداخت منجر به ۵ سال بازداشت شود یا به حبس و جزای نقدی منتهی به ۵ سال بازداشت یا بیشتر شود و حکم در حال اجرا باشد،
- ابتلای زوج به هر گونه اعتیاد مضر که به تشخیص دادگاه به زندگی خانوادگی خلل وارد کند،
- زوج زندگی خانوادگی را بدون عذر موجه ترک کند یا ۶ ماه متوالی بدون عذر موجه از نظر دادگاه غیبت کند،
- محکومیت قطعی زوج در ارتکاب به جرم و اجرای هرگونه اعم از حد و تعزیر که آبروی زوجه را به خطر بیندازد،
- باردار نشدن زوجه از زوج بعد از ۵ سال به علت عقیم بودن یا عوارض جسمی دیگر،
- مفقودالاثر شدن زوج و مراجعه نکردن به دادگاه ۶ ماه بعد از مراجعه زوجه به دادگاه و ازدواج مجدد زوج بدون رضایت زوجه یا اجرا نکردن عدالت بین همسران به تشخیص دادگاه.
پس با تحقق هر یک از این شروط و اثبات آن در دادگاه، زن میتواند با استفاده از ضمن عقد با مراجعه به دادگاه خانواده و پس از قطعیت حکم نسبت به اجرا و ثبت صیغه طلاق در دفتر رسمی ثبت طلاق اقدام کرده و خودش را مطلقه کند.
شروط ضمن عقد
تقریبا بیشتر حقوقدانها و مشاوران خانواده بر این نکته اتفاق نظر دارند که داشتن شروط ضمن عقد از داشتن مهریههای سنگین بهتر است چون شروط ضمن عقد تلاشی است برای برابر شدن حقوق زن و مرد اما مهریه پولی است که زیاد هم نسبت به وصول آن نمیتوان امیدوار بود.
برای همین زوجها قبل از جاری شدن صیغه عقد میتوانند توافق کنند تا حقوقی چون حق تحصیل، اشتغال، حق انتخاب محل سکونت یا شرط تضمین پرداخت مهریه از سوی یک یا ۲ نفر از اعضای خانواده یا آشنایان زوج را در عقدنامه درج کنند.
در واقع شرط در طلاق یا همان چیزی که مردم به عنوان حق طلاق میشناسند هم از جمله این شروط است. این شرط به زن حق میدهد تا خود را ا طلاق دهد یعنی زن وکیل مطلق از طرف شوهر خود باشد که هر زمان بخواهد یا پس از تحقق امری معین و اثبات آن در دادگاه خود را مطلقه کند.
البته درج این شرط در عقدنامه به این معنی نیست که دیگر مرد نمیتواند همسرش را طلاق دهد. در واقع مرد در شروط ضمن عقد فقط به صورت ی این حق را به همسرش میدهد و زن هم به عنوان وکیل در طلاق این را میداند که این حق یا شرط ضمن عقد به معنای انتقال کامل و مطلق حق از سوی شوهرش نیست و مرد هم میتواند بنا بر شرایطی از این حق استفاده کند.
بد نیست بدانید که شروط ضمن عقد با محتوایی چون ممنوعیت ازدواج دوم برای مرد، عدم نزدیکی یا طلاق در مدت معین مثلا ۵ سال قابلیت اجرا ندارد اما میتواند زن در شروط ضمن عقدش این نکته را بگنجاند که مثلا مهریه او به دخترش تعلق بگیرد (شرط صلح مهریه به فرزند)
بیشتر بدانیم....
ارتباط بین فعالیت فیزیکی و کاهش بیماریها
ورزش های ضد استرس برای بهتر شدن وضعیت روانی و احساسی افراد
ورزش های مخصوص افراد مبتلا به بیماران قلبی و دیابت
ورزش های مفید برای بیماران مبتلا به آلزایمر
ورزش و بیماری های قلبی و استخوانی
چطور میزان فعالیت فیزیکی خود را ارتقاء دهیم؟
چه ورزش هایی سلامت کودکان را تامین می کند؟
ورزش چگونه در درمان و پیشگیری از سرطان سینه زنان کمک می کند؟
چگونه عملکرد فیزیولوژیکی و روانی میانسالان افزایش می یابد؟
تکنیک های توان بخشی ورزشی در بیماران مبتلا به آسم
ژن درمانی از درمان بیماری ها تا بهسازی نژادی و استفاده بعنوان یک سلاح
دیابت از شناخت علائم تا درمان و راههای پیشگیری
حقایقی در باره ایدز و لزوم آموش جنسی
ایجاد تعادل در بیماران مبتلا به ام اس
سرطان سینه و تمامی گفتنی های آن
نقش نانو تکنولوژی در پزشکی وسلامت عمومی
نقش مردان در زمینه بهداشت باروری همسران
تمرینات ورزشی در دوران حاملگی و قبل از زایمان
کاهش مرگ و میر زنان باردار با برنامه مادری ایمن
مادران شاغل و نگهداری کودکان
بررسی اثرات کافئین بر بدن
عوارض شیرین کنندههای بدون کالری
فست فود زیر ذره بین کارشناسان حوزه سلامت
ویژگی های ظروف آشپزی و اثر آن در پخت غذا
ظروف یک بار مصرف ومشکلات آن بر سلامت
اثرات امواج تلفن همراه بر سلامت افراد
کنترل آلاینده ها از طریق فن اوری نانو تکنولوژی
اثر شنهای روان یا غبار غلیظ بر سلامت انسان
آثار جانبی تشعشع لامپ های کم مصرف بر چشم و پوست
پیامدها و راهکارهای جلوگیری از تخلفات موتورسواران
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
دوران عقد برای بیشتر زوجهای جوان، دورانی پر از اضطراب، ناشناختگی و نگرانی است. دورانی که باید در آن یاد بگیرند چطور با یکدیگر رفتار کنند و چطور خود را برای شروع زندگی مشترکشان آماده کنند. در اینجا 7 نکته مهمی را میخوانید که معمولا جوانها آن را فراموش میکنند یا درباره آن اطلاعاتی ندارند.
1ـ زندگى مشترک میدان جنگ نیست
همه چیز بستگی به این دارد که با چه نگاهی وارد زندگی مشترک میشوید. میخواهید ازدواج کنید تا روی در و همسایه و فامیل را کم کنید یا یک زندگی مستقل آرام داشته باشید. اگر هدف اول ذهنتان را پر کرده باشد، هر قدمی که بردارید در راستای مقایسه، خودنمایی، رقابت و جنگ و جدل خواهد بود. شما شاید بخواهید از نظر اطرافیان فوق العاده به نظر برسید اما برای این فوق العاده به نظر رسیدن، مجبورید مدام به نامزدتان فشار بیاورید و او را مطابق خواسته اطرافیان تغییر دهید.
چیزی که قطعا اصطکاک رابطه شما را بالا میبرد و باعث جنگ و دعوا میشود. سعى نکنید بر همسرتان تسلط داشته باشید. به عبارت دیگر با هم و در کنار هم باشید نه جدا از هم و رو در روى هم!
2ـ محبت را فراموش نکنید
شاید فکر کنید که همیشه به همسرتان محبت کردهاید اما این محبت چیزی است که شما میبینید یا او هم آن را احساس میکند؟ برای محبت کردن به همدیگر، با روش خودتان پیش نروید، سعی کنید بفهمید طرف مقابل چه چیزی را نشانه محبت شما میداند و همان کار را برایش انجام دهید. این کار فقط مربوط به روزهای اول ازدواج نیست بلکه با گذشت زمان اهمیت آن بیشتر و بیشتر میشود.
3ـ صادقانه اعتراف کنید
نترسید که باید از همین اول کار گربه را دم حجله بکشید و اقتدارتان را حفظ کنید. وقتی اشتباه مىکنید، با صداقت اظهار پشیمانى کنید. این تنها علاج واقعه است. قبول نکردن اشتباه و نپذیرفتن خطا، اختلافات را دامن خواهد زد.
4-خودتان را شریک کنید
در مطرح کردن مسائل ناخوشایند و نامطلوب سعى کنید خود را هم دخالت دهید. مثلاً به جاى اینکه بگویید «چرا با فلانى این طور برخورد کردى»، بهتر است بگویید: «کاش با فلانى این طور برخورد نمىکردیم.»
5-از کوره در نروید
همه ما ایرادهایی داریم که ممکن است طرف مقابلمان را آزرده کند. اگر قرار باشد هر کدام مرتب از همدیگر عصبانی شوید و سفره دلتان را پیش دیگران باز کنید که سنگ روی سنگ بند نمیشود. پیش پدر و مادرتان درددل نکنید و دعواها و اختلافات جزئی تان را به آنها نگویید. با این کار نه تنها آنها را نگران میکنید، بلکه باعث سست شدن پایههای زندگی تان هم میشوید. یادتان باشد که از قدیم گفتهاند حرمت امامزاده را متولیاش نگه میدارد. حرمت خانواده دونفرهتان را حفظ کنید!
6ـ با هم باشید
اگر مىخواهید عشق و علاقهتان تداوم داشته باشد، باید زمان کافى براى با هم بودن و ابراز محبت کردن اختصاص بدهید. سعى کنید به انگیزه عشق و ازدواجتان بیندیشید؛ با همسرتان در باره نخستین روزهاى آشنایى و دوران خوشِ اولین روزها گفتگو کنید. یادآورى شادىها و رویدادهاى شیرین، هم وجودتان را گرم کرده و هم تازگى و طراوت رابطه شما را با همسرتان حفظ خواهد کرد.
7ـ سازگاری را تمرین کنید
زندگیای که به زودی شروع میکنید، پر از دردسر و سختی های جدید خواهد بود. قرار نیست بترسید، همه عروس و دامادها یک روز این دوران را گذراندهاند و با این مشکلات دست و پنجه نرم کرده اند. تنها باید یاد بگیرید که انعطاف پذیر باشید و زود جا نزنید. برای این کار از اولین روزهای نامزدیتان تمرین کنید تا برای شروع زندگی آماده باشید.
رسانه ها در الگوی مصرف جامعه چه نقشی دارند؟
ارتقای کیفیت خدمات سلامت از منابع مالی یارانه ها
اصلاح ساختار نظام جامع مدیریتی اقتصادی بیمارستان
اقدامات اساسی در تخصیص منابع در نظام سلامت
بررسی مشکلات برنامه پزشک خانواده
بیمه سلامت و نقش بیمه های مکمل بر آن
تاثیر بیمه های مکمل بر قشرهای آسیب پذیر
توزیع عادلانه خدمات بهداشتی در ﺳﻴـﺴﺘﻢ ﻧﻈـﺎم ﺳـﻼﻣﺖ ﻛﺸﻮر
دریافت پول از بیمار بصورت مستقیم (یک خطای پزشکی)
راهکارهای اجرایی جهت اصلاح الگوی مصرف در بیمارستانها
راهکارهای قانونی و فرهنگی در مدیریت مصرف انرژی در سازمانها ، ادارات و مراکز پزشکی
عوامل مؤثر بر قاچاق کالا
مدیریت انرژی در مراکز بیمارستانی
مشکلات موجود در سیستم واردات وصادرات
مشکلات نظام سلامت در کشور ایران
مصرف کالاهای خارجی و قاچاق و تاثیر آن بر اشتغال و تولید
نحوه ارائه خدمات بهداشتی درمانی در برخی کشورهای دنیا
نقش سازمانهای بیمه گر اجتماعی و خصوصی در اقتصاد سلامت
وظایف دولت در بهبود شاخصهای سلامتی و نابرابری های اجتماعی
پیامد های هدفمند کردن یارانه ها در حوزه سلامت
چالش اصلی تامین مالی در نظام سلامت
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
از صراحت لهجه یا به اصلاح « رک بودن » و جملات ابهام آمیز بپرهیزید. بعضی از زوجین، از پر حرف بودن طرف مقابل گله می کنند و می گویند : که ایشان اصلاً مجال صحبت کردن به من را نمی دهد
دوران نامزدی دورانی است که چه بسا از شیرین ترین و به یاد ماندنی ترین روزهای تمام عمر هر زوجی محسوب می شود. ولی واقعا این دوران برای چه کاری پیش بینی شده است. وقت چه کاری است؟ چه کارهایی را باید در این دوران انجام داد و چه کارهایی را نه ؟!...
ملاقات و گفتگو و دیدار زوجین در این دوران نه تنها به آرامش روحی و ایجاد فضای مناسب برای شناخت بیشتر کمک می کند، بلکه مجال بیشتری را برای نزدیکی خانواده های دو طرف نیز فراهم می کند. بنابراین رعایت برخی نکات در ملاقات ها می تواند به مفید بودن آن کمک کند.
دیدارها
زوجین باید قبل از هر چیز، جهت قرار ملاقات ها با هم به توافق برسند. البته لازم است که خانواده ها را در جریان توافق خود قرار دهند.
چرا که خانواده عروس باید از زمان حضور دامادشان مطلع باشند تا آمادگی لازم جهت پذیرایی را داشته باشند و آقای داماد با عدم هماهنگی برنامه ها و احیاناً نامناسب بودن اوضاع ظاهری عروس خانم روبرو نمی شود. پس اعلام تلفنی قبل از به راه افتادن کاری بسیار به جاست.
وضع ظاهری
رسیدگی به وضع ظاهری داماد برای دیدار عروس خانم لازم است. پس آقایان اصلاح موهای سر، مرتب و تمیز بودن لباس و استفاده از عطر مورد علاقه عروس خانم را فراموش نکنند. عروس خانم هم بهتر است لباسی را بپوشد که به قول معروف بیشتر به او می آید و با آن از جذابیت بیشتری برخوردار می شود.
هدیه مناسب
خرید هدیه مناسب یا گل، برای عروس خانم سبب خشنودی او شده و این حلقه را محکم تر می کند. ولی اگر در شرایط خاصی قادر به تهیه آن نیستیم، حتماً به عروس خانم بگوییم « دلم می خواست هدیه ای برای شما تهیه کنم ولی فرصت مناسبی برای انتخاب آن پیدا نکردم. اما به محض شناخت سلیقه شما این کار را انجام خواهم داد.» به خاطر داشته باشید: همسری که زودتر از دیگری، از علایق و سلیقه های همسرش مطلع می شود، موفق تر است.
ولخرجی
اگر قرار است با همسر خود به گردش بروید، حتماً به اندازه کافی پول بردارید. چرا که در این دوران خانم ها به شدت نگران خست مردها هستند. در غیر این صورت عروس خانم با خود می گوید: "سالی که نکوست از بهارش پیداست."
چه بگوئیم؟
قبل از دیدار دو نفره، باید ملاقات با گفتگو و احوالپرسی با خانواده عروس یا داماد صورت گیرد، آن هم با عباراتی گرم و صمیمانه که حکایت از شدت علاقه؛ دیدار خانواده دارد.
تعریف کردن از یکدیگر، نوع رفتار، لباس و وضعیت ظاهری یکدیگر بر جذابیت این دیدار می افزاید. پس صرفه جویی نکنید و احساسات خود را به زبان بیاورید. بهتر است بیان این احساسات به زیباترین شکل موجود صورت گیرد. به طوری که زوجین یادآوری آن را برای سالیان دراز، قوت قلب خود قرار دهند. پس در این موضع، سکوت نمی تواند معنای خوبی داشته باشد. چرا که گاه سکوت کردن نشانه تردید داشتن تلقی می شود.
به خاطر داشته باشید که اگر یکی یا هر دوی شما کلاً فردی کم حرف و ساکت هستید، حتماً در اولین جلسه ملاقات این خصوصیت را بیان کنید تا سبب نگرانی طرف مقابل نشود. باید سعی شود گفتگوها در عین رسایی، گرمی و به جا بودن، با زبانی نرم و لین بیان شوند.
از صراحت لهجه یا به اصلاح « رک بودن » و جملات ابهام آمیز بپرهیزید. بعضی از زوجین، از پر حرف بودن طرف مقابل گله می کنند و می گویند : که ایشان اصلاً مجال صحبت کردن به من را نمی دهد. پس گفتگویی خوب است که به طور متناوب باشد، یعنی یکی گوینده باشد و دیگری سکوت کند و بر عکس.
نکته مهم دیگری که در این گفتگوها لازم بلکه اساسی است، رعایت صداقت است. دروغ گفتن از لطف کلام می کاهد و تداوم زندگی مشترک را به مخاطره می اندازد. اگر زوجین بدانند که دروغگویی تا چه حد مبنای زندگی مشترک را متزلزل می سازد، هرگز دروغ نمی گویند. migna.ir در این پروسه به خاطر داشته باشید که همسرتان را آن طور که هست بپذیرید و با تحقیر او موجبات دروغگویی او را فراهم نکنید.
پرهیز از مقایسه همسر با دیگران
اگرچه مقایسه ها ممکن است بر اساس نیت خیر و به قصد اصلاح طرف مقابل انجام شود، اما بهتر است از روش های مناسب جهت تغییر و اصلاح فرد بهره گرفته شود.
پرهیز از طولانی شدن زیاد دوره عقد
یکی از مسائلی که گاه باعث می شود دوران عقد به ازدواج ختم نشود، طولانی شدن بیش از حد دوران عقد است. به ویژه وقتی که زوجین از تجربیات کمتری برخوردار باشند و عوامل تشدید کننده ای همچون مداخلات خانواده نیز در کار باشد. نگرانی، احساس بلاتکلیفی، تکدر خاطر دختر و خانواده او از وضعیت موجود و خدای ناکرده به هم خوردن نامزدی از عوارض عقد طولانی است.
محبت متقابل
وجود نگرش های غلط، یکی از موانع محبت است. مثلاً دیده می شود که برخی می گویند اگر به همسر خود محبت کنیم، سوءاستفاده می کند، توقعات او بالا می رود یا حساب نمی برد، لذا از اظهار محبت دریغ می کنند. مراد از محبت، محبت افراطی نیست و محبت به جا و به اندازه درهر زمان و برای هر کجا و درهر سن وسالی لازم است./تبیان
رسانه ها در الگوی مصرف جامعه چه نقشی دارند؟
ارتقای کیفیت خدمات سلامت از منابع مالی یارانه ها
اصلاح ساختار نظام جامع مدیریتی اقتصادی بیمارستان
اقدامات اساسی در تخصیص منابع در نظام سلامت
بررسی مشکلات برنامه پزشک خانواده
بیمه سلامت و نقش بیمه های مکمل بر آن
تاثیر بیمه های مکمل بر قشرهای آسیب پذیر
توزیع عادلانه خدمات بهداشتی در ﺳﻴـﺴﺘﻢ ﻧﻈـﺎم ﺳـﻼﻣﺖ ﻛﺸﻮر
دریافت پول از بیمار بصورت مستقیم (یک خطای پزشکی)
راهکارهای اجرایی جهت اصلاح الگوی مصرف در بیمارستانها
راهکارهای قانونی و فرهنگی در مدیریت مصرف انرژی در سازمانها ، ادارات و مراکز پزشکی
عوامل مؤثر بر قاچاق کالا
مدیریت انرژی در مراکز بیمارستانی
مشکلات موجود در سیستم واردات وصادرات
مشکلات نظام سلامت در کشور ایران
مصرف کالاهای خارجی و قاچاق و تاثیر آن بر اشتغال و تولید
نحوه ارائه خدمات بهداشتی درمانی در برخی کشورهای دنیا
نقش سازمانهای بیمه گر اجتماعی و خصوصی در اقتصاد سلامت
وظایف دولت در بهبود شاخصهای سلامتی و نابرابری های اجتماعی
پیامد های هدفمند کردن یارانه ها در حوزه سلامت
چالش اصلی تامین مالی در نظام سلامت
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
حدّ فاصل بین عقد و عروسی را که با عنوان دوران عقد میشناسیم کارکردهای مهمّی دارد که دختران و پسران جوان باید بخوبی از آن بهره گرفته و سعادت و خوشبختی خود را در زندگی مشترک در این دوره پایهریزی کنند.
در این دوره که میتواند مشحون از خوشیها و لحظههای خاطرهانگیز باشد دختر و پسر یکدیگر را بیش از پیش شناسایی کرده و به لایههای عمیقتری از شخصیت همدیگر پی میبرند. براساس همین شناخت متقابل است که تصمیم میگیرند در طول زندگی با یکدیگر چگونه رفتار نمایند تا بیشترین رضایتمندی برایشان حاصل شود.
گاه برخی از ازدواجها در همین دورهی عقد با اختلافها، تردیدها و مسائلی مواجه میشود که باید به طور جدّی به آنها توجه کرد.
یکی از این مسائل، ارزیابی و جمعبندی هر یک از دو طرف برای ادامهی زندگی و تبدیل دورهی عقد به ازدواج و شروع زندگی مشترک است که البته ممکن است به دلیل کمآگاهی یا کمی تجربهی زوجین چندان عاقلانه و مدبرانه صورت نپذیرد.
در اینگونه موارد لازم است ملاکهایی را در اختیار آنان قرار دهیم تا با چنین ملاکهایی به ارزیابی صحیح از دوران عقد خود بپردازند و نسبت به آیندهی خویش تصمیمگیری نمایند.
مطلب حاضر که برگرفته از کتاب «دوران عقد» از تألیفات آقای دکتر محسن ایمانی است میتواند کمک شایانی به جوانان نماید.
از عزیزانی که در دورهی عقد بسر میبرند انتظار آن است که با مطالعهی دقیق و امعاننظر نسبت به این مطالب و حتیالامکان انجام مشاورههای تخصصی با کارشناسان ازدواج و خانواده نسبت به پایهریزی تفاهم و خوشبختی خود اقدام نمایند. مطالعهی کتاب ارزشمند «دوران عقد» را به کلیه جوانان توصیه میکنیم.
« 1 »
همگونی در عقاید دینی
یکی از ملاکهایی که میتواند مدنظر باشد و بر اساس آن نسبت به تداوم بخشیدن به حیات مشترک اخذ تصمیم شود، آن است که به بررسی و شناخت بیشتر عقاید همسر خود بپردازیم. پژوهشهای انجام شده حکایت از آن دارد که عقاید و باورهای دینی نقش مؤثری در تداوم و یا عدم استمرار حیات مشترک دارند و لذا دیده شده است که بیشترین میزان طلاقها متعلق به گروههایی بوده است که در این گروهها زن و شوهر هیچکدام پایبند مرام و مسلکی نبودهاند. در مرتبه دوم میزان طلاق زیاد در خانوادههایی اتفاق افتاده است که در آن زن و مرد دارای مذهب همگونی نبودهاند که در این حالت فردی با داشتن مذهبی خاص با فرد دیگری که دارای اندیشه و مذهب متفاوتی بوده است، ازدواج کرده است که به دلیل وجود تفاوت در دیدگاههای مذهبی، آنها زندگی خود را دستخوش اختلافات فراوانی دیدهاند. به همین دلیل باید نسبت به عقاید و باورهای همسر در دوران عقد حساس و دقیق بود.
وجود اختلافات عمده در عقاید مذهبی، حتی اگر به از هم پاشیدگی خانواده منجر نشود، تحمل آدمی را در زندگانی به سر میآورد و شیرینی و لطف زندگی را از بین میبرد. بدینترتیب زمینه بروز نارضایتیها فراهم میگردد و بچهها نیز در این میان دچار مشکلاتی جدی میشوند و پیامهایی ضد و نقیض از سوی والدین دریافت میکنند که موجب بروز تعارض در آنها میگردد و خود میتواند باعث بروز اضطراب در فرزندان شود.
اختلاف در دیدگاههای مذهبی میتواند تمام جنبههای زندگی خانوادگی مانند نوع غذا، وضع تعطیلات، تفریحات، تربیت کودکان و حتی طرز رفتار در بستر را تحت تأثیر قرار دهد.
زن و مردی که این تفاوت عمده در میزان گرایش به مذهب را دارند، در بسیاری از مسائل با یکدیگر دارای مشکل هستند، مثلاً در انجام عبادات و رفتن و یا نرفتن به مجالس و مراسم مذهبی، نحوه مراوده با نامحرمان، رفتن و نرفتن به مجالسی که در آن هنجارهای مذهبی رعایت نمیشود، گذشت و عدم گذشت، احترام به دیگران و بیاحترامی به آنها، تهمت زدن به دیگران و یا غیبت کردن از آنها و درآوردن پول حرام و یا حلال، که موافقت یا مخالفت زوجین در اینگونه موارد و نیز در موارد مشابه میتواند موجب بروز اختلافات جدی در میان آنان شود. در اینجا خالی از لطف نیست که بدانیم برخی از نشانههای فرد مذهبی چیست و در صورت دیدن چنین نشانههایی، با امید بیشتری در جهت تحقق ازدواج، گام را از دوران عقد فراتر نهیم و به وادی ازدواجی پایدار وارد شویم. این نشانهها عبارت است از:
1ـ اعتقاد داشتن به خدای تعالی و پیامبر| و معصومین^ و نیز آشنایی با مسئله تقلید از مرجعی دینی (و به تعبیر بهتر پایبندی به اصول دین و فروع آن).
2ـ داشتن گفتار و رفتارهایی منطبق بر آموزه های دینی.
3ـ برخورداری از اخلاق حسنه که نشان از اعتقاد و ایمان به خدای تعالی و روز قیامت دارد.
4ـ دفاع از آرمانهای دینی و پایبندی به آنها.
5ـ ترویج اندیشههای دینی برای دیگران.
6ـ تواضع کردن در برابر حق.
7ـ داشتن رفتاری عاقلانه (زیرا که عقل در اسلام، با هدایت توازی دارد).
8ـ انجام عبادات.
9ـ صداقت در گفتار و امانتداری.
10ـ پرهیز از گناهان کبیره وبی توجه نبودن به سایرگناهان.
البته موارد دیگری را نیز بر این موارد میتوان افزود.
نتیجه آن که اگر زن و شوهری که در حال سپری کردن دوران عقد خود هستند، هر چه که از دوران عقد آنها میگذرد، احساس میکنند که آرا و عقاید و عملکردهای مذهبی آنان با یکدیگر شباهت دارد و یا احساس میکنند که در زمینه عقیدتی هر روز که میگذرد، وجوه مشترک بیشتری را پیدا میکنند و به یکدیگر احساس نزدیکی بیشتری در بُعد عقیدتی مینمایند، در چنین شرایطی است که آنها میتوانند دوران عقد خود را به ازدواج تبدیل کنند، بدین ترتیب احتمال موفقیت زن و شوهری که با یکدیگر دارای تشابه مذهبی هستند، زیاد است.
اما اگر در دوره عقد رفتهرفته احساس میکنید که در اعتقادات و اعمال و رفتارهای مذهبی با یکدیگر شباهتی ندارید و روز به روز فاصله بیشتری را احساس میکنید و علاوه بر آن در سایر ملاکها نیز کم و بیش چنین وضعیتی وجود دارد، میتوانید ازطریق مشاوره نسبت به اخذ تصمیم درباره زندگانی خود اقدام نمایید. قطعاً اگر روند زندگی حکایت از دور شدن روز افزون شما در بُعد مذهبی از یکدیگر دارد و یکی احساس میکند که دیگری مذهبی نبوده و تظاهر بدان میکرده است و در عمل پایبندی به آن ندارد، دیگر ادامه زندگانی و تبدیل عقد به ازدواج لطفی نمیتواند داشته باشد.
« 2 »
اهداف مشترک
هدف جایگاهی است که قصد وصول به آن را داریم. در خصوص اهمیت هدف باید گفت وجود هدف عامل مهمی در به حرکت درآوردن آدمی است و آنگاه که هدفی در مقابل آدمی نباشد، او انگیزهای برای حرکت ندارد. نتیجه آن که یکی از نشانههای سلامت روانی، هدفداری است و آنان که از بهداشت روانی برخوردارند، در صدد تحقق اهدافی هستند که برای آنها جذاب و ارزشمند است. پس همین که فردی هدفدار است، این امر حکایت از آن دارد که او از بیماری حاد روانی برخوردار نیست و در صورت تلاشهای معقول برای تحقق آن به مرز سلامت روانی نزدیک است.
در انتخاب هدفها باید به عقاید، تواناییها و استعدادها و علایق خود و همسر و فرهنگ حاکم بر جامعه نظر داشته باشیم تا آنچه که برمیگزینیم با آنها همخوانی داشته باشد. همخوانی هدفها با موارد یاد شده، موجبات سهولت در تحقق اهداف را فراهم میآورد.
هدفها را به سه دسته تقسیم میکنند که شامل هدفهای بلندمدت، میانمدت و کوتاهمدت میشود.
مهمترین هدفی که باید در آن با همسر خود اشتراک داشته باشیم، هدف بلندمدت است که از آن تحت عنوان هدف غایی یاد میشود. برای تحقق هدف غایی، تأمین و دست یافتن به هدفهای میانمدت ضرورت دارد و لازمهی وصول به هدفهای میانمدت، تحقق بخشیدن به هدفهای کوتاهمدت است. اگر در خصوص هدفهای بلندمدت زندگانی و بخشهای عمدهای از هدفهای میانمدت با همسر خود توافق دارید، میتوانید در تنظیم هدفهای کوتاهمدت هم تا حدود زیادی با همسر خود کنار بیایید. در این صورت شما قادر خواهید بود که دوران عقد خود را با آرامش خاطر به ازدواج تبدیل کنید، زیرا در چنین حالتی با در نظر گرفتن ملاکهای دیگری که ذکر آن رفته و میرود، زندگی شما به احتمال قوی میتواند از پایداری خوبی برخوردار باشد، مثلاً در یک زندگانی الهی هدف غایی بندگی خداوند است در این گونه زندگی اهداف وسطی میتواند تقوا و هدایت یافتن و نظایر آن و اهداف جزیی شامل عمل صالح و گذشت و ایثار و فداکاری و مهربانی باشد.
اما داشتن هدف دوگانه میتواند مشکلآفرین باشد و مانع دست یافتن زوجین به مقصد گردد، زیرا آن دو، همسو و همجهت نیستند، بدین ترتیب نمیتوان به هدفی مشترک دست یافت. اگر هر یک برای خود هدفی دارد و حاضر نیست از آن دست بکشد و یا آن را مورد تجدید نظر قرار بدهد و مسئله به گونهای است که هر چه به پیش میروند و هر یک به هدف خویش نزدیکتر میشود، فاصلهی بیشتری از هم پیدا میکنند، بدینترتیب در روابط با یکدیگر و طی طریق زندگانی با همدیگر دچار مشکل میشوند، چرا که لازمه دست یافتن آنان به هدف خود، دور شدن از دیگری است.
لذا باید در صدد یافتن هدفی واحد در دوران عقد باشیم تا کیان خانواده از هم نپاشد، چرا که شرط لازم برای دوام حیات خانواده وجود وحدت در هدف و یا لااقل همسویی هدفهاست. به علاوه برای دست یافتن به زندگی پایدار باید به اهدافی مشترک نیز دست یافت، زیرا بدون داشتن هدفی مشترک، یا امکان ادامه زندگی خانوادگی میسر نیست و یا لااقل دشوار و غیرقابل تحمل است.
باید متذکر شد که آن چه موجب دست یافتن به اهداف همگون میگردد، وجود عقاید مشترک است که تحقق هدفهای مشابه را میسر مینماید و آن چه در این قلمرو مهم تلقی میشود، وجود عقاید دینی مشترک است که به سهولت زمینهی دست یافتن به اهداف مشترک را هموار مینماید. چنان که وقتی هدف آن دو در بُعد دینی عبودیت و بندگی خدای تعالی است، قطعاً این امر آنان را یاری میدهد تا در سایر زمینهها نیز بتوانند هدفهایی را انتخاب کنند که با یکدیگر شباهت داشته باشد.
زوجین جوان در دوره عقد و بعدها در تمامی دوران زندگانی خود، در تلاشاند که بُعد عقلانی وجود خویش را تعالی بخشند و لذا آن را با فراگیری علم و دانش متحقق میسازند، پس یکدیگر را به فراگیری بیشتر علم و دانش تشویق میکنند و زمینه رشد علمی همدیگر را فراهم میآورند و تلاش میکنند که تجارب خود را به یکدیگر منتقل نمایند.
آن دو تلاش میکنند که مسائل و مشکلات فیمابین را به طریق عاقلانه حل کنندو بدین ترتیب در پرتو روشهای عقلانی و اتخاذ رویههای مناسب و معقول، از استرس روانی کمتری نیز برخوردار گشته، به آرامش روانی دست مییابند. از سوی دیگر آنها در تعیین اهداف مشترک نیز با بهره گرفتن از عقل اقدام مینمایند و بدین ترتیب هدفهایی قابل وصول را تعیین میکنند و با تدارک هدفهایی معقول و قابل دسترسی، بیشتر احساس کامیابی و موفقیت مینمایند و چون احساس شکست و ناکامی کمتری دارند، لذا فضای روابط آنان کمتر دچار خشونت و پرخاشگری میشود و مطمئناً در چنین فضایی، بیشتر احساس آرامش و دلگرمی میکنند. وجود چنین عواملی میتواند حیاتی پردوام را برای آنان به ارمغان آورد.
در پرتو رشد عقلانی، آنها طریق گفتوگوی عاقلانه را مییابند و بدین ترتیب کمتر دچار اختلاف نظر و درگیری میشوند و بدین لحاظ گفتوگوی آنان لذتبخش بوده، رضایت بیشتری برای آنها فراهم میآورد. گفتمان عاقلانه آنها را به راهیابی بهتری برای زندگی رهنمون میگرداند. رقم زدن زندگی بر اساس عقل و منطق، موجبات دست یافتن به خوشبختی و نیکروزی را فراهم میآورد، زیرا در پرتو عقل، روشنایی و بهروزی میسر میگردد. با دست یافتن به حیاتی معقول، زندگانی رنگی دیگر میگیرد و اهدافی که از این طریق انتخاب میشوند، رضایتبخش بوده و زندگی زوجین را در دوران عقد شیرینتر میکند و آنجا که از عقل بهرهای گرفته نمیشود و یا کمتر بهره گرفته میشود، انتخاب اهداف نامعقول، عدم رضایت و درگیری را به دنبال میآورد. پس در چنین فضایی امید داشتن به آیندهای روشن چیزی جز داشتن تصوراتی واهی نخواهد بود و لذا این مسئله ممکن است زن و شوهر جوان را از تداوم بخشیدن به حیات مشترک باز دارد.
پس هر چه هدفهای زوجین به یکدیگر نزدیکتر و همگونتر باشد، امکان بیشتری برای تداوم حیات مشترک موجود خواهد بود، لذا میبینید آنچه زن میگوید، شوهر میخواهد و آنچه شوهر اظهار میدارد، زبان حال زن اوست و زن نیز با همه وجود اظهار میدارد که «جانا سخن از زبان ما میگویی». بدین ترتیب میبینید که تا یکی علاقه معاشرت با خویشاوندان را مطرح میکند، همسر او نیز بر آن صحه میگذارد؛ تا یکی قصد سفر میکند، دیگری نیز همراه او برمیخیزد و وسایل سفر را فراهم میکند، تا مرد قصد خدمت به بینوایی را میکند، زن امکانات لازم برای دستگیری از بینوایان را فراهم میکند؛ و چه خوب است همراهی زن و شوهر و چه زیباست با هم بودن آنها در سفری که به طول تمامی زندگانی آنهاست.
نتیجهای که حاصل میشود آن است که اگر در دوران عقد احساس میکنید که اهداف مشترکی دارید و هر چه که از دوران عقد شما میگذرد، به اشتراک بیشتری در زمینهی هدفها دست مییابید، میتوانید چنین عقدی را به ازدواج تبدیل کنید، زیرا احتمال پایداری آن بسیار فراوان خواهد بود. اما اگر هر چه از دوران عقد شما میگذرد، احساس میکنید که از اشتراک هدفهایتان کاسته میشود و وجه اشتراک زیادی در هدفهای خود ندارید، به احتمال قوی تبدیل چنین عقدی به ازدواج میتواند با عدم موفقیت قرین باشد، لذا جهت اخذ تصمیمی مناسب با یک مشاور خانواده مشورت کنید تا با کمکهای تخصصی او به تدبیر خوبی دست یابید و مؤثرترین راه حل را برای مشکل خود پیدا کنید.
« 3 »
محبّت متقابل
یکی از ملاکهایی که بر اساس وجود آن میتوان به دوام زندگانی دل بست، مسئله وجود محبت است. البته هنری که زوجین باید داشته باشند، این است که بتوانند محبت اولیه را حفظ و نگهداری کنند و رفته رفته بر کمیت و کیفیت آن نیز بیفزایند. انتظار میرود که افراد عادی و طبیعی، پاسخ محبت را با مهر بدهند. آنها که به کمال بیشتری دست یافتهاند، حتی در مقابل بدی دیگران، نسبت به آنها محبت کردهاند. همانند پیامبر| که به عیادت فرد یهودی رفت که همه روزه بر سر مبارک آن حضرت خاکستر میریخت.
آدمی میتواند برای دست یافتن به چنین کمالی تلاش کند و در این راه از اسوهای ارزشمند و متعالی نیز بهره گیرد، لذا در درون انسانها این توانایی هست که خود را به گونهای تربیت کنند که در مقابل بدی دیگران خوبی نمایند. هر اندازه کمالات فرد بالاتر است، توانایی در این زمینه بیشتر است و اگر آدمی به درون خود نگاهی بیندازد، حتی میتواند چنین توانی را بیابد.
سزاوار است که ما در برابر همگان چنین باشیم و قطعاً در مورد خویشاوندان همسر نیز چنین وظیفهای داریم. حقوق خویشاوندی، اعم از نسبی و سببی نیز برتوجه و ارتباط عاطفی بیشتر با آنان میافزاید. پس هم فطرتاً به محبت علاقه داریم و هم باید در جهت رشد و تعالی آن تلاش نماییم و هم خدای متعال ما را به مهربانی فرمان میدهد.
روانشناسان نیز از محبت به عنوان یکی از نیازهای اساسی روانی یاد کردهاند که همگان به آن نیازمندند و تا چنین نیازی تأمین نگردد، سلامت و تعادل روانی آدمی تأمین نمیگردد. اگر فردی به همسر خود در دوران عقد محبت نکند، باید به او آگاهی داد که او با این سردی و بیمهری به تدریج همسر خود را به سوی بیماری سوق میدهد و بعدها در زندگانی خود فرد بیماری را به عنوان همسر دارد که باید از آن مراقبت و نگهداری کند. چه بد و ناپسند است که به جای تلاش برای حفظ سلامت روانی همسر و برخورداری از حیات مشترک همراه با آرامش و زیستن در کنار فردی سالم، با بد رفتاری در هنگام عقد، همسر خود را بیمار سازیم و عمری را با بیماری او سر کنیم و یا خود نیز از بیماری او تأثیر پذیریم و بدین ترتیب فرزندانی بیمار به بار آوریم و آنها را بیمارگون پرورش دهیم. حال اگر دوره بیماری همسر ما کوتاه هم باشد، لااقل دردسر آفرین خواهد بود و خاطره بدی را در ذهن او بر جای خواهد گذاشت و حتی اگر این خاطره بد از ذهن همسرمان زدوده شود، دست کم پشیمان خواهیم شد که چرا ما که میتوانستیم خاطره خوشی را در ذهن او بر جای گذاریم، خاطرهای غمانگیز را پدید آوردیم. به راستی اگر مرد جوانی در دوره عقد برخورد مهربانانهای با زن خود نداشته باشد، زن او با چه امیدی میتواند به خانه او قدم بگذارد و یا اگر همسر مردی مهربان نباشد، او چگونه میتواند با حالتی امیدوار زن خود را به خانه ببرد. پس هنر زن و مرد باید در دوره عقد این باشد که با ارائه مهربانی در همسر خود نسبت به خویشتن کشش ایجاد کند.
حال باید دید که چه عواملی مانع ابراز محبت نسبت به همسر میشود و چگونه میتوان ابراز محبت کرد و یا نشانههای محبت همسر چیست؟ در وهله اول به بیان موانع محبت میپردازیم تا با شناخت آنها بتوانیم نسبت به برداشتن این گونه سدها و موانع اقدام نماییم.
1ـ نگرشهای غلط
وجود نگرشهای غلط یکی از موانع محبت است. مثلاً دیده میشود که برخی میگویند اگر به همسر خود محبت کنیم، سوء استفاده میکند و یا توقعات او بالا میرود، لذا آنها تلاش میکنند تا به رغم تمایل داشتن به محبت، از اظهار مهربانی نسبت به همسر خود دریغ ورزند؛ آیا این دیدگاه صحیح است؟ در پاسخ باید گفت که شاید محبت بیش از حد به بچههای کم سن و سال آنها را لوس و ننر کند و یا نازپرورده بار آورد که معمولاً هم عوارض محبت بیش از حد، بروز چنین حالاتی در کودکان است، اما این امر در زندگی خانوادگی و در ارتباط به همسر کمتر صدق میکند. اولاً همسر شما کودک نیست. ثانیاً مراد از محبت، ابراز محبت به صورت افراطی نیست و ثالثاً محبت به جا و به اندازه در هر زمان و برای هر کسی و در هر سن و سالی لازم است. رابعاً اگر در جایی همسر شما خواهان چیزی باشد که شما قادر به تهیه آن نباشید، باز هم شما قادر خواهید بود که با کلامی همراه با مهر او را متقاعد سازید و اگر مردی به همسر خود بگوید که من «آن قدر تو را دوست دارم که دلم میخواهد تمامی خواستههای خوب تو را برآورده کنم و تا به حال نیز برای تو تلاشهای زیادی کردهام، اما در دنیا محدودیتهایی وجود دارد که آدمی گهگاه احساس ناکامی میکند»، در این حال این سخن همراه با مهر و محبت را نیز همسر میپذیرد و چون قبلاً نیز مهربانی فراوان دیده است، آن را باور میکند.
برخی هم میگویند اگر با همسر خود مهربان باشیم، از ما حساب نمیبرد، غافل از آن که وقتی زن و مردی مهربان باشند، هر دو حرف یکدیگر را بهتر گوش میدهندو برای یکدیگر احترام بیشتری قائلاندو لذا امکان متابعت از دیگری در طرفین افزایش مییابد. علاوه بر آن حساببردنی که حاصل خشونت همسر و یا ترسیدن از او باشد، به انجام رفتاری ظاهری ختم میشود، اما در غیاب او دیگر چنین چیزی نخواهد بود و یا بدون آگاهی همسر، ممکن است زن فعالیتهای مورد علاقه خود را به انجام برساندو آن را از همسر خویش مخفی بدارد؛ آن هم فعالیتهایی که از ناحیه همسر منع شده ولی به لحاظ شرعی و عرفی انجام دادن آنها ممنوع نیست. تازه اگر علاقه نداریم که همسر ما کار خاصی را انجام دهد، بهتر است به جای خشونت و داد و بیداد، او را با مهربانی همراه با دلیل از انجام آن کار منصرف سازیم و یا عواقب منطقی آن را برایش روشن کنیم. بدین ترتیب او با آگاه شدن از امری سوء و وقوف یافتن بر فرجام بد آن، حاضر به ترک آن میشود و در این حال هم او احساس آرامش میکند و هم مرد و هر دو نیز میزان رضایت بیشتری از یکدیگر دارند و به رشد فکری همدیگر نیز کمک مؤثری کردهاند، چرا که طرفین برای اثبات و یا رد نظر دیگری باید به دلایلی توسل پیدا کنند و این خود موجب پرورش عقل آدمی میگردد،اما وقتی که فرد میخواهد همسر خود را از طریق خشونت از انجام کاری بازدارد، نه آرامش وجود دارد و نه مهربانی و نه استدلال و نه رشد فکری. علاوه بر آنها گاه امکان بروز ضرب و شتم نیز پدیدار شده است که از علاقه آن دو به یکدیگر میکاهد و خاطر هر دو را مکدر میسازد.
عده دیگر میگویند مهربانی نمیبینیم تا مهربانی کنیم.راستی در این گونه موارد چه باید کرد؟ در اینجا فرد میتواند برای همسر خود الگوی خوب مهربانی باشد. او باید تلاش کند تا رفتار محبتآمیز را ارائه کند و بدین ترتیب در طرف مقابل نیز شوق محبت کردن را برانگیزد. افراد طبیعی دارای این تمایل بهنجار هستند که در برابر مهربانی همسر خود مهربانی کنند. اما ممکن است شما که در اول دوران عقد، همسر خود را فردی مهربان دیده بودیدو اکنون مهربانی را در او نمیبینید و یا کمتر میتوانید او را مهربان بیابید، بد نیست از خود بپرسید که از من چه رفتاری سر زده است که او چنین واکنشی از خود نشان میدهد؟ یعنی از خود سؤال کنید که مگر ممکن است بدون دلیل، محبت همسرم نسبت به من کم شده باشد؟ شاید کاری کردهام که او از من رنجیده باشد. لذا در اینگونه موارد بد نیست که فرد علل کاهش محبت همسر خود را باز پرسد. او در برابر اینگونه پرسش ممکن است برگردد و بگوید با آن رفتاری که آن روز داشتی، فکر میکنی جایی هم برای محبت کردن باقی میماند؟ همسر در این جا میتواند علت کدورت را یافته و جهت رفع تکدر خاطر همسر خود تلاش نماید. او میتواند این کار را از طریق جبران کردن و یا عذرخواهی نمودن انجام داده و به ماجرا فیصله دهد تا ارتباطِ عاطفیِ قطع شده دوباره برقرار شود و یا اگر هم از ابتدا فردی مهربانی ندیده است تا مهربانی کند، همسر او باید الگویی از مهر باشد، تا به وی مهربانی را بیاموزد.
2ـ بی علاقگی
مانع دیگر ابراز محبت، بیعلاقگی فرد نسبت به همسر خویش است. این مورد در ازدواجهای تحمیلی بیشتر دیده میشود.
یکی از نکاتی که معمولاً در میان عدهای از مردم شایع است، بیان این مطلب است که «محبت بعد از ازدواج پیدا میشود». و عدهای نیز با پذیرفتن آن تن به ازدواجی تحمیلی دادهاند و دیدهاند که اتفاقاً در بعد از عقد نیز چنین مسئلهای تحقق نیافته و لذا چون علاقهای نداشتهاند، به همسر خود نیز محبتی نکردهاند. در اینجا باید گفت که اصل ازدواج تحمیلی غلط است و اگر فردی ناگزیر از انجام چنین ازدواجی بوده و باید در این زندگانی به دلایل خاصی بماند، پس چه بهتر که طوری زندگی کند که در آن مهر و محبتی حاکم شود. البته امکان دارد که در برخی از ازدواجهای تحمیلی هم محبتی پدید آید که موجبات تداوم حیات خانواده را فراهم آورد، اما وجود چنین موارد معدودی مجوزی جهت انجام و یا مباح دانستن ازدواجهای تحمیلی صادر نمیکند، اما اگر انجام ازدواج تحمیلی اجتنابناپذیر بوده است، لااقل کاری کنیم که در زندگانی مشترک خود با رفتار عاطفی و مناسب در ارتباط با همسر، او رنج کمتری ببیند تا هم او راحت باشد و با آرامش ناشی از عدم رنجش، رفتار بهتری با ما داشته باشد و هم خود ما کمتر ناراحت باشیم و بدینترتیب هر دو احساس راحتی کنیم.
3ـ محبت یکسویه
مانع دیگر ابراز محبت انجام محبتی یک سویه بوده است که در اثر محبت ندیدن از طرف مقابل، انگیزه فرد مهربان، از دست رفته و آن چه اکنون بر فضای خانه سایه افکنده است، روابطی سرد و تنشزاست. راستی در این گونه موارد چه باید کرد؟ در اینجا بد نیست که از مثالی بهره بگیریم.
همانطور که امواج دریا سنگها را میشکافند و در آن راه مییابند، دل همسر شما که دل انسان است و به مراتب از سنگ نرمتر، تحت تأثیر حالات انسانی شما قرار میگیرد و به هر حال با رفتار مهربانانه شما، مهرانگیز خواهد شد، مشروط بر آن که به سرزنش دیگران توجهی نکنید.
رقّت آب که چون رقیق بودن دلی رئوف است، میتواند حتی بر سنگ اثر بگذارد. آیا کلام نافذ شما که صادقانه از عمق جانتان برمیخیزد، نمیتواند بر روی همسر شما مؤثر باشد؟ پس بیایید چون موج، شوریده باشید و محبت شما چون آب زلال و صاف باشد که نرمی را به دنبال میآرود و برای شما در دل همسرتان جا باز میکند؛ بدین ترتیب پیوند دلها را فراهم میآورد و شما میتوانید به خوبی احساس کنید که زندگانی روی خوب خود را به شما و همسرتان نشان میدهد. با این حال میبینید که وجودی سرشار از محبت، ضمن بذل محبت به دیگری، او را نیز به مهربانی سوق میدهد.
متأسفانه در عصری زندگی میکنیم که همه خواهان آن هستند که مورد محبت قرار گیرند، اما خودشان کمتر به دیگران اظهار محبت میکنند. برای موفقیت در زندگانی مشترک نیازمند محبتی دوسویه هستیم و باید با همسر خود دادوستد عاطفی داشته باشیم.
لذا خوب است آنجا که محبت میبینیم، پاسخ را با مهر بدهیم، بدینترتیب زوجین به نیاز عاطفی یکدیگر پاسخ میدهند و هر دو میتوانند از سلامت و بهداشت روانی به صورت مطلوب برخوردار شوند. از این راه میتوان اقدام مؤثری در پیشگیری از بروز اختلالات عاطفی به عمل آورد و بدین ترتیب سلامت و بهداشت روانی را در خانواده حفظ کرد.
4ـ بیماریهای روانی
مسئله دیگری که میتواند مانعی بر سر راه ابراز محبت باشد، وجود برخی از بیماریهای روانی است که ممکن است بر فرد عارض شود. فرض بفرمایید که خانمی با آقایی دوران عقد را میگذرانند و با یکدیگر مهربان و صمیمی هستند. پس از مدتی یکی از بستگان خانم یا آقا فوت میکند و او در حال گذراندن دورهای است که در روانشناسی به آن «دوره عزا» میگویند. در این حال نمیتواند چندان مهربانی کند و چون گذشته صمیمی باشد و ممکن است همسر او هم که با این مسئله آشنا نیست، احساس کند که همسرش بدون دلیل خاصی نسبت به وی محبت نمیکند و لذا از محبت او نیز کاسته شود و وضعیت را بحرانیتر کند، در حالی که فردی که یکی از نزدیکان خود را از دست داده است نیاز به محبت بیشتری داد، به دلیل تصور غلط همسر خویش کمتر مورد توجه قرار میگیرد. این امر میتواند آغاز یک فرآیند بحرانی باشد و اگر دوران عزا هم سپری شد و مشکل همچنان ادامه داشت و رفتار همسر بهبود نیافت، این امر میتواند نشانه ابتلای او به بیماری افسردگی باشد که در این حال او نیازمند کمکی بیشتر و محبتی مضاعف است تا به سلامتی بازگردد. در این حال همسر او سه وظیفه دارد: یکی این که بداند که اگر محبت همسر او کم شده است، به دلیل آن نیست که از همسرش بدش میآید، بلکه به دلیل بیماری افسردگی است که او بدان مبتلا شده است، پس وقتی علت اصلی این امر را بداند از همسر خویش گله و شکایت نمیکند. ثانیاً باید بداند که او که دوران بیماری را میگذراند، نیاز به درمان دارد و ثالثاً علاوه بر اینها مهربانی بیشتر همسر را نیاز دارد. بدین ترتیب امید بهبودی وی میرود.
پس در این گونه موارد نباید از بیمهری و یا کم محبتی همسر گلایه کرد، بلکه باید با مراجعه به روانشناس، از او پرسید که در این دوره با همسرم چگونه رفتار نمایم تا او بهبودی حاصل نماید.
میتوان دلایل دیگری برای کمی محبت یافت، اما به ذکر همین موارد بسنده میشود و یادآوری میگردد که روابط محبتآمیز را میتوان چون بخشیدن انرژی محبت به دیگری دانست. یعنی وقتی که مردی به زن خود محبت میکند، به او انرژی محبت میبخشد و او در پرتو برخورداری از انرژی حاصله قدرت پیدا میکند تا به همسر خود محبت کند و متقابلاً به او انرژی محبت را ارائه کند و طبعاً اگر چنین حالتی صورت نگیرد و فقط پیوسته یکی به دیگری محبت کند، انرژی او تحلیل میرود و دیگر نمیتواند با پتانسیل بالایی به همسر خویش مهر ورزد و رفته رفته همچون باتریِ خالیای میگردد که قادر به تولید انرژی نیست. پس باید برای ارسال پیام محبتآمیز، فرستندهای قوی داشت و طرف مقابل نیز باید گیرندهای قوی و کارآمد داشته باشد و مدام جای این دو باید عوض شود. باید سراپا کوشید و محبت طرف مقابل را با عمق جان پذیرفت تا او نیز از محبت کردن دل سرد و مأیوس نگردد؛ بدین ترتیب نه کاستی عاطفی وجود دارد و نه امکان زیادی برای بروز اختلالات عاطفی مشاهده میگردد.
پس اگر روند زندگانی شما به گونهای بود که دیدید در دوران عقد، محبت شما روز به روز فزونی میگیرد و روند زندگی شما رضایت بخش است، و نیز از احساس محبتی که به همسر خود میکنید، رضایت دارید، زیرا پاسخی متقابل میبینید، به نشانه خوبی دست یافتهاید که میتواند تا حدود زیادی از پایداری زندگانی شما حکایت کند.
اما اگر روز به روز که از دوران عقد شما سپری میشود، به تدریج از محبت شما نسبت به همسرتان کاسته میشود و او نیز به شما محبت کمتری میکند، میتوانید با مشورت یک مشاور با تجربه نسبت به حل مشکلات اقدام نمایید و یا در صورت لزوم، از تبدیل چنین عقدی به ازدواج، جلوگیری به عمل آورید. البته باید تلاش اساسی در جهت حل مشکلات و تداوم حیات خانواده باشد و این حدیث پیامبر| هماره آویزه گوشمان گردد که فرمود: «مبغوضترین حلالها در پیش خداوند طلاق است».
« 4 »
حفظ احترام متقابل
شاید دانستن این امر بد نباشد که علل بروز جدایی در برخی از خانوادهها ناشی از مسئله بیاحترامی است. در برخی از خانوادهها مرد بیاحترامی میکند، در خانوادهای دیگر زن و در خانواده بعدی زن و مرد هر دو نسبت به یکدیگر بیاحترامی میکنند. سه حالت دیگر نیز در خانوادهها قابل مشاهده است که در خانوادهای مرد به زن احترام نمیگذارد و در خانوادهای زن برای مرد احترام قائل نیست و در خانواده سوم زن و مرد برای یکدیگر احترامی قائل نمیشوند.
زندگی در سه خانواده دوم قابل تحملتر است. در سه حالت دیگر، صرفاً مرد به زن احترام میگذارد. در خانواده بعدی فقط زن به مرد احترام میگذارد و در خانواده نوع سوم، زن و مرد هر دو احترام یکدیگر را رعایت میکنند؛ حالت سوم در این سه نوع خانواده بهترین حالت ممکن است و پایدارترین نوع خانواده را تشکیل میدهد.
با توجه به آن چه ذکر شد، باید به مسئله احترام اهمیت بیشتری بدهیم، چرا که نیاز به احترام و برخورداری از عزت نفس یک نیاز اساسی روانی است.
کارشناسان یکی از ویژگیهای خانواده بالنده را رعایت احترام زوجین در خانواده دانسته و میگویند در چنین خانوادهای ارزش «خود» بالاست. یعنی فرد احساس میکند که از ارزش بالایی برخوردار است، زیرا دیگران در خانواده برای وی احترام قائلاند. در فرهنگ اسلامی ارزش انسان با ایمان برتر از کعبه وآبروی مؤمن چون خون او محترم است.
حال که عزت و احترام مهم است و خدا آن را از ویژگیهای مؤمنین دانسته و روانشناسان آن را لازمه دست یافتن به شخصیت متعادل و طبیعی میدانند، باید زوجین جوان بدان توجه وافری داشته باشندو سزاوار نیست که آن را به هیچ انگارند و یا به سادگی آن را از بین ببرند. مسئلهای که باید یادآوری کرد آن است که هنر یک زن و مرد آن است که هم حرمت حریم خود را نگه دارندو هم احترام همسر خویش را. آنان که به اهمیت این امر خطیر پی نبرده اند، به راحتی از آن صرف نظر میکنند و حرمت دیگری را به زیر پای مینهند و بدین ترتیب دیگر شیرینی و لطف زندگانی از دست میرود.
اما سؤال این است که چرا باید روابط را محترمانه نگه داشت و چگونه میتوان چنین فضایی را تأمین نمود و چرا گاه احترام از میان میرود؟ در پاسخ باید گفت که وقتی احترام همسر را نگه میداریم، بدین ترتیب گام مؤثری در جهت حفظ بهداشت روانی او برداشتهایم و خود نیز به هنگام زندگی با فردی که از سلامت روانی برخوردار است، از آرامش برخوردار خواهیم شد. پس در رعایت احترام نفعی طرفینی وجود دارد و نکته دیگر آن است که آموزههای دینی بر رعایت حرمت دیگران تأکید فراوان داشتهاند و بدین ترتیب نفع دیگری که عاید ما میگردد، حفظ حرمت ماست. در روایتی چنین آمده است که «دیگران را نیکو مورد خطاب قرار بدهید تا نیکو جواب بشنوید» زیرا آنگاه که بد میگوییم، انتظار نیکو شنیدن، انتظاری عبث است.
و چون همگی علاقه دارند که محترم شمرده شوند، پس نباید کاری انجام دهند که احترام آنان خدشهدار شود، چرا که با شکستن حرمت همسر، در واقع حرمت خود را شکستهاند. باید دانست که رابطه احترام زن و شوهر رابطهای مستقیم و مثبت است، یعنی این دو با یکدیگر همبستگی مثبتی دارند. وقتی که احترام زن توسط شوهر افزایش مییابد، احترام خود شوهر نیز بالاتر میرود و بالعکس. لذا اگر مردی بداند که با شکستن احترام همسر خود در میان فامیل خویش قضاوت منفی آنها را نسبت به خود برمیانگیزد و از احترام خود نیز در نزد بستگان خویش میکاهد، هرگز تن به چنین کاری نمیدهد.
شایان ذکر است، زنی که حرمتش در نزد خانواده شوهر لطمه خورده است، میتواند با رفتار مؤدبانه و حفظ حرمت خانواده شوهر و یا از طریق خدمت به آنها، احترام آنان را برانگیزد و بدین ترتیب حرمت از دست رفته را بازسازی کند.
حُسن دیگری که بر روابط همراه با احترام حاکم است، وجود پایانی خوش در رابطه و ملاقات با همسر است. مثلاً وقتی که مردی در دوره عقد به دیدار همسر خویش میرود و با وی گفتاری مؤدبانه دارد و همسرش هم به او احترام میگذارد، یکی دو ساعتی که با هم ملاقات مینمایند، ملاقات به پایان خوشی میانجامد که در آن رضایت طرفینی وجود دارد. روابطی که به پایانی خوش انجامیده باشد، طرفین علاقه بیشتری برای تکرار آن دارند. گاه علت دیر آمدن مردها در دوران عقد به خانه همسر و یا به تعویق افتادن وقت ملاقاتها آن است که به نوعی احترام مرد زیر سؤال رفته است و بدین ترتیب او انگیزه کمتری برای ملاقاتی سریعتر با زن خود دارد. تکرار چنین مسائلی فضای صمیمانه زندگی را دستخوش بحران میکند.
احترام گذاشتن میتواند به ایجاد فضایی همراه با تفاهم کمک کند. اغلب زن و شوهرهایی که با یکدیگر مؤدبانه برخورد میکنند، دارای تفاهم بیشتری هم هستند. پس اگر زوجین جوان علاقه دارند که تفاهم خوبی بین آنها برقرار باشد، باید کاری کنند که احترام یکدیگر را محفوظ نگاه دارند، زیرا با وجود مسئله احترام، امکان تبعیت زوجین از یکدیگر افزایش مییابد و همین تبعیت طرفینی را نشانه وجود تفاهم میدانند. باید بدانیم که زندگی مبتنی بر تفاهم از دوام و پایداری برخوردار است.
مسئله بعدی که حاصل رعایت احترام است، این است که گفتار مؤدبانه آرامبخش است و تنشزا نیست، حال آن که فردی که مورد بیاحترامی قرار میگیرد، از تنش بیشتری برخوردار میشود و ایجاد تنشهای متوالی، بیماریزاست و به بهداشت روانی طرف مقابل لطمه میزند و او را به سمت بیماری سوق میدهد که قطعاً زندگی کردن با فردی بیمار دشواریهای زیادی را در پی دارد، و در مقابل، با گفتاری مؤدبانه که موجب حفظ عزت نفس همسر میشود، میتوانیم سلامت روانی او را تأمین نموده و خود نیز با زندگی در کنار فردی سالم کمتر دچار تنش شویم. باید به خاطر داشته با شیم که تنش، تنش میزاید و زندگی را به ورطهی ناامنی و ناپایداری میکشاند.
احترام گذاشتن به همسر، توقعات او را تعدیل میکند، بر صبوری او میافزاید، تصویر خوبی از همسر را در ذهن طرف مقابل ترسیم میکند و اعتماد برانگیز است. زندگانی با همسری که ادب را رعایت میکند، شیرین و پرحلاوت است. گاه زوجهای به دلیل آن که همسر مؤدب و محترمی دارد، با ارزیابی درست از وضعیت او، به تعدیل خواستههای خود میپردازد، چرا که از آن دل خوش است که تأمین کمتر خواستهها را احترام گذاشتن همسرش جبران میکند و بدین ترتیب همسر او تحت فشار زیادی قرار نمیگیرد. این امر میتواند نتیجه احترامی باشد که او برای همسر خود قائل بوده است.
نکته دیگر آن است که وجود تصویری خوب از همسر در ذهن فرد میتواند به برقراری روابط بهتر با او کمک شایانی کند، زیرا همسری که طرف مقابل را مورد بیاحترامی قرار میدهد، تصویر بدی را در ذهن همسر خود منتقل میکند. داشتن تصویر خوب از همسر، میتواند عامل امیدواری به زندگانی پُردوام و طولانی باشد و تصویر منفی همسر در ذهن فرد موجب کوتاه گشتن عمر زندگانی میگردد. با داشتن چنین تفسیری از زندگی، افراد گامهای مؤثری برای آن برنمیدارند و همین امر عامل تزلزل بیشتر آن میگردد. پس در دوره عقد که سرآغاز شکل گرفتن و تکامل یافتن تصویر همسر است، باید زوجین جوان تلاش نمایند که اثر تصویر آنان در ذهن همسر نشاطانگیز و امیدوارکننده باشد. چنین تصاویری در ذهن زنان معمولاً پایدارتر و دارای اثربخشی بیشتری است.
اینک سؤال این است که چگونه میتوان روابط را محترمانه نگه داشت؟ در پاسخ به این سؤال باید گفت که برخی در دوران قبل از عقد خوب تربیت نشدهاند و عادت نکردهاند که احترام دیگران را رعایت نمایند. وقتی که فصل ازدواج آنان فرا میرسد، برای این که بتوانند ازدواج کنند، به ظاهر خود را مؤدب نگه میدارند تا ازدواج سر بگیرد. اگر چنین افرادی تلاش کنند که این روابط مؤدبانه را پیوسته ادامه دهند، مشکل زیادی در این زمینه وجود نخواهد داشت، اما متأسفانه همین که ازدواج صورت گرفت، دوباره به روند قبلی بازگشت نموده و به ادای کلمات زشت و ناپسند همت میگمارند و تلخیها آغاز میگردد. حال اگر زن و شوهر جوان بدانند که رعایت احترام همسر چه فوایدی دارد دیگر سعی نمیکنند که حرمت یکدیگر را پاس ندارند.
مسئله دیگر در رعایت احترام آن است که برخی خواهان احترامی یک سویهاند. باید گفت که این خیال خامی است که معمولاً متحقق نمیگردد. در بسیاری از زندگیهای زوجین جوان دیده شده که در ابتدا یکی به شکستن حرمت دیگری پرداخته و طرف مقابل مدتی سکوت کرده و آنگاه او نیز مثل همسر خود عمل کرده است.
امور دیگری چون خلف وعده، عدم صداقت، بیتوجهی به خواست همسر، داشتن توقعات بیش از حد توان از همسر، شوخیهای بیش از حد، عدم محبت او، حضور بیش از حد در دوران عقد در خانواده همسر، عدم تلاش کافی برای کار و یا از دست دادن آن، تکبر داشتن در مقابل وی، خردهگیریهای فراوان از همسر و خانواده او و شکستن حرمت خانواده خود و اموری نظیر آن میتواند موجبات کاهش و یا از دست رفتن احترام را فراهم نماید. چرا که عمل کردن به وعدهها همسرمان را در حالتی قرار میدهد که او نتواند به ما بیاحترامی کند، زیرا مستمسکی در دست ندارد که آن را وسیله بیاحترامی قرار بدهد، اما وقتی خلف وعده میشود، این امر حکایت از آن دارد که فرد برای خود و سخن خودش احترام کافی قائل نیست، پس چرا ما در مقام همسر احترام او را نگاه داریم.
عدم صداقت نیز چنین نتیجهای را در پی دارد و برملا شدن دروغها، به تنزل شخصیت فرد دروغگو منتهی میشود و دیگر کمتر کسی روی حرفهای او حساب باز میکند. در روایات معصومین^ دروغگویی را عامل فضاحت و رسوایی دانستهاند. فردی که رسوا میشود، تا چه حد میتواند حرمت داشته باشد؟
پیامبر اسلام| دروغگویی را نشا نه بیایمانی میداند. زندگی با افراد بیایمان معمولاً بادوام نیست و اگر دوام یابد بیمخاطره نیست.
داشتن توقع بیش از حد که معمولاً همسر قادر به تأمین آن نیست، نیز موجبات عصبانیت او را فراهم میآورد و معمولاً در چنین حالتی فرد کمتر توان حفظ حرمت طرف مقابل را دارد. پس سعی کنیم که در دوران عقد و حتی بعد از آن برآوردی از توانایی همسرمان داشته باشیم. با تنظیم توقعات خود از او، حرمت خویشتن را پاس بداریم؛ او را به سوی پردهدری سوق ندهیم و با پیشه کردن واقعبینی، منزلت خود را حفظ نماییم و بدین ترتیب بر حلاوت زندگی خویش بیفزاییم.
شوخی زیاد نیز به شکستن حرمتها میانجامد. شایان ذکر است که نمیتوان زندگانی خوب و دلانگیزی داشت که در آن شوخی و مزاح راه نداشته باشد، اما آنچه که از اعتبار آدمی میکاهد، شوخی بیش از حد است. علی× میفرماید: «کثرت مزاح آبروی انسان را میبرد». باید توجه داشت که در این گونه موارد تدبیر عاقلانه آن است که برای شوخیها و بذلهگوییها حد و حصری در نظر بگیریم و با پرداختن بیش از حد به آنها احترام خود را از بین نبریم، زیرا اگر بیش از حد شوخی کردیم، همسر ما، حرفهای جدی ما را نیز ممکن است شوخی تلقی کند و یا این که وقتی حرفی جدی را از ما شنید، برگردد و بگوید به تو نمیآید که تا این حد جدی باشی. این ناباوری همسر، چیزی جز دردسر فراهم نمیکند و نتیجه کردار خود ماست. باید اذعان داشت که شوخی در میان مردها رایجتر است تا در میان زنها و از سویی در نظر زنها مردانِ جدیتر، بیشتر میتوانند قابل اتکا باشند. زنها از شوخیهای مردان گلایههای بیشتری دارند تا مردان از شوخیهای زنان.
وجود محبت در دوران عقد، میتواند احترام برانگیز باشد. معمولاً زنان و مردان آنگاه برای همسر خود احترام بیشتری قائلاند که آنها را مهربانتر یافته باشند. انسان علاقه وافری به افراد با محبت دارد و اگر زنی مهربان یا مردی چنین باشد، همسر او کمتر به خود اجازه میدهد که به وی بیاحترامی کند.
حضور بیموقع و بیش از حد در خانواده همسر را در دوران عقد عامل کاهش احترام میدانیم.گذشتگان در توصیه به رعایت حدود رفت و آمدها ضربالمثلی داشتند و میگفتند: «شیرین برو، شیرین بیا»، یعنی در وقتی بیایید که انتظار حضور شما را بکشند و دیدار شما باعث نشاط دیگران بشود و موجب حلاوت در زندگی آنان گردد، نه این که با رفت و آمد بیش از حد موجبات خستگی دیگران را فراهم کنید تا جایی که عدم حضور شما موجب فراغت و آرامش آنان شود و شیرینی و حلاوت زندگی را در غیبت شما بیابند. بنابراین از افراط در رفت و آمد به خانواده همسر در دوران عقد پرهیز نمایید.
تکبر داشتن در مقابل همسر نیز موجبات بیاحترامی را فراهم میآورد، چرا که آن چه میتواند زندگی خانوادگی را مسرتبخش کند، تواضع در مقابل همسر است. و در مقابل، خوب است که زنان در برابر مردان نامحرم تکبر ورزند. همچنین تکبر در مقابل فردی متکبر نه تنها عملی پسندیده است، که بر آن تأکید نیز شده است و آن را عبادت میدانند، زیرا نقش تربیتی و اصلاحی دارد، یعنی باعث میشود که او از تکبر خود دست بردارد، اما تکبر داشتن در مقابل همسر عملی نکوهیده است، چرا که وجود چنین حالتی در کسی، به معنای تحقیر طرف مقابل است و فردی که احساس حقارت کند، نمیتواند به انسان احترام بگذارد، لذا اگر هدف از داشتن تکبر در مقابل همسر، جلب احترام اوست و نیز محترم ماندن، هدف فرد متکبر است، باید گفت که این نقض غرض است و عکس آن هدف را تأمین مینماید.
تواضع موجب عزت نفس فرد متواضع است و برعکس تکبر او گاه موجب بروز احساس حقارت در همسر میگردد که فرد در این حالت یا به همسر متکبر خود چندان احترامی نمیگذاد و یا اگر به ظاهر احترام میگذارد، در باطن بدان اعتقادی ندارد. پس آن چه احترام واقعی را برمیانگیزد، متواضع بودن است که علاوه بر محترم شمردن همسر، علاقه به دیدار وی را نیز فزونی میبخشد و حال آنکه تکبر به سان حاجبی است که مانع دیدار میگردد.
خردهگیریهای فراوان از هسمر و خانواده او و یا شکستن حرمت خانوادهی خود، موجب از دست رفتن احترام میگردد. اگر کسی مدام از دیگری ایراد بگیرد و خردهگیری کند، حرمت خود را میشکند، زیرا هیچ فردی – به جز انسانهای معصوم – عاری از خطا و ایراد نیست. اما اگر وقتی که لب به سخن میگشاییم، در ابتدا به ایراد از همسر خود بپردازیم و خوبیهای او را در نظر نگرفته و از آنها ذکری به میان نیاوریم، همسر ما احساس میکند با طرح مداوم ایرادها، قصد شکستن حرمت او را داریم و او نیز متقابلا به خردهگیری میپردازد. بدین ترتیب تصور شخص ثالثی را که شاهد ماجراست در نظر بگیرید. آیا از نظر او برخورد این دو نفر با یکدیگر بیانگر رابطهای احترامآمیز است؟ قطعا چنین نخواهد بود و لذا برای محترم نگاه داشتن خود، باید از چنین رفتارهایی اجتناب ورزید.
گاه نیز لازم است که انسان خود را به تغافل بزند.پیامبر اکرم| فرمودند: با تغافل کردن از امور جزئی و ناچیز، قدر خود را محترم بدارید. بدین ترتیب فرد میتواند با تغافل نمودن در نزد همسر خود نیز از احترام برخوردار باشد.
برخی از زوجین جوان پس از اتمام خطبهی عقد، با سادهاندیشی خاصی به بیان مشکلات موجود در خانوادهی خود پرداخته و اعضای خانوادهی خود را مورد بیاحترامی قرار میدهند و گاه با انجام چنین کاری میخواهند علاقهمندی به همسر خویش را به اثبات برسانند، چنان که گویی میخواهند بگویند که دیگر آنها از نظر من مهم نیستند و کسی که مهم است توهستی. گاه فرد به دلیل شور و اشتیاق به او نوید رهایی از خانهی بحرانی والدین خویش را میدهد. بدین ترتیب وی از خانوادهی خود شکوه و گلایه میکند و او با این کار چنین فضایی را به ذهن همسر خویش متبادر میسازد که پلهای پشت سر من خراب است و تو باید از من نگهداری و دستگیری کنی. در چنین حالتی اگر طرف مقابل اهل سوء استفاده باشد،چون چنین حالتی را درمییابد، ممکن است ظلم و تعدی روا دارد که این امر در نهایت به نفع گلهکننده نیست.پس هر کس باید خانوادهی خود را محترم بشمارد تا همسرش احساس کند که از خانوادهی ارزشمندی همسر گرفته است و باید احترام او را حفظ کند. اگر دختری در دوران عقد به شوهرش بگوید که پدرم در خانه به من حرفهای رکیکی میزد، به یک معنا میگوید که من با چنین حرفهایی آشنا هستم و حرمت من قبلا در خانه شکسته شده است و مردی که خود اهل احترام گذاشتن نیست، احساس میکند که زمینهی آمادهتری برای احترام نگذاشتن میسر است.
اگر ما روزی در مقابل همسر خود به خانوادهی خویش توهین کنیم، نشان میدهیم که خود ما چندان مؤدب و محترم نیستیم. ثانیا راه را باز میکنیم تا او به خانوادهی ما توهین کند و ثالثا چون از توهین کردن به خانوادهی خود ناراحت میشویم، ممکن است به همسرمان ناسزا بگوییم و او نیز در این حالت ساکت نخواهد ماند و چون جواب بدهد، حرمت ما شکسته میشود. نتیجه آن که احترام ما و خانوادهی ما به دست خودمان است، یادمان باشد که آن را از میان نبریم. باید دانست که با شکستن حرمت دیگران، کسی حرمتشکنان را محترم نمیشمارد پس با توهین به دیگری حرمت او نمیشکند و قدر توهین کننده نیز بالا نمیرود.
پس اگر با سپری شدن ماههای متعدد از دوران عقد درمییابیم که رفته رفته احترام ما نزد همسرمان افزوده میگردد و قدر و منزلت ما رشد و تعالی مییابد، میتوانیم نتیجه بگیریم که در صورتی که چنین عقدی به ازدواج بینجامد، زندگانی ما میتواند دوام و قوام داشته باشد، در چنین حالتی ازدواج بلامانع است و امید پایداری آن میرود. اما اگر هر چه جلوتر میرویم در مییابیم که از حرمت ما کاسته میشود و روز به روز به جای این که شاهد رفتارهای مؤدبانه و احترامآمیز باشیم، روابط همسر را با خود تیرهتر و نابسامانتر میبینیم و احساس میکنیم که در زندگی با فردی فرومایه سروکارمان افتاده است، احتمالا امکان پایداری این زندگانی چندان نیست وحلاوت و شیرینی را در این زندگانی کمتر میتوان چشید.
البته اگر طرف مقابل در روش و رفتار خویش تجدید نظر کند، نتیجهی مناسبی عاید میشود، امّا اگر او در رویهی نامناسب خود تجدید نظر نمیکند ، خوب است که با یک مشاور خانواده مشورت کرده و با راهنماییهای او تصمیم مناسبی اخذ نماییم.
رسانه ها در الگوی مصرف جامعه چه نقشی دارند؟
ارتقای کیفیت خدمات سلامت از منابع مالی یارانه ها
اصلاح ساختار نظام جامع مدیریتی اقتصادی بیمارستان
اقدامات اساسی در تخصیص منابع در نظام سلامت
بررسی مشکلات برنامه پزشک خانواده
بیمه سلامت و نقش بیمه های مکمل بر آن
تاثیر بیمه های مکمل بر قشرهای آسیب پذیر
توزیع عادلانه خدمات بهداشتی در ﺳﻴـﺴﺘﻢ ﻧﻈـﺎم ﺳـﻼﻣﺖ ﻛﺸﻮر
دریافت پول از بیمار بصورت مستقیم (یک خطای پزشکی)
راهکارهای اجرایی جهت اصلاح الگوی مصرف در بیمارستانها
راهکارهای قانونی و فرهنگی در مدیریت مصرف انرژی در سازمانها ، ادارات و مراکز پزشکی
عوامل مؤثر بر قاچاق کالا
مدیریت انرژی در مراکز بیمارستانی
مشکلات موجود در سیستم واردات وصادرات
مشکلات نظام سلامت در کشور ایران
مصرف کالاهای خارجی و قاچاق و تاثیر آن بر اشتغال و تولید
نحوه ارائه خدمات بهداشتی درمانی در برخی کشورهای دنیا
نقش سازمانهای بیمه گر اجتماعی و خصوصی در اقتصاد سلامت
وظایف دولت در بهبود شاخصهای سلامتی و نابرابری های اجتماعی
پیامد های هدفمند کردن یارانه ها در حوزه سلامت
چالش اصلی تامین مالی در نظام سلامت
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
بیشتر از ۹۰ درصد مردم جهان حداقل یک بار در طول زندگی شان ازدواج می کنند و ۵۰ درصد ازدواج ها بعد از ۳ سال به یک چیز ختم می شود: «طلاق». این در حالی است که به عقیده روان شناسان، چیزی که می تواند به موفقیت یک ازدواج منجر شود به طور باورنکردنی ساده است؛ زوج های خوشبخت باهوش تر، پول دارتر و از لحاظ روان شناختی خارق العاده نیستند؛ آن ها صرفاً قبل از ازدواج به یک کلید طلایی و جادویی دست پیدا کرده اند: کلیدی به نام «شناخت».
ذره بینی در دستان شما
شناخت مهم ترین عامل برای یک ازدواج موفق است و از طریق تجربه به دست می آید نه صرفاً از طریق گفت وگو. حتی اگر در هر جلسه خواستگاری ساعت ها پای صحبت یکدیگر بنشینید، حتی اگر به روش های مختلف، تحقیق و پرس وجو کنید باز هم پس از تمام این مراحل، نمی توانید ادعا کنید که طرف مقابل تان را کاملاً شناخته اید. همیشه پنهان ترین زوایای شخصیت آدم ها یک جایی پشت حرف ها، نگاه ها و رفتارها پنهان می ماند و گاهی لازم است یک ذره بین بزرگ بردارید و شخصیت ها را از زیر آن تماشا کنید؛ دوران عقد مانند همان ذره بین است؛ لازم است شریک آینده زندگی تان را در جمع خانواده، دوستان و آشنایان ارزیابی کنید، از دور بایستید و نگاهش کنید، گاهی با او از فراز و فرود کوهی بالا و پایین بروید و قدرت اراده اش را بسنجید یا در یک مسافرت چند روزه میزان بردباری و خلاقیتش را محک بزنید. دوران عقد فرصتی برای شناخت کامل از همسر است.
چرا دوران عقد مهم است؟
دوران عقد به ۱۰ دلیل یک مرحله خیلی ضروری در ازدواج محسوب می شود.
* در آغاز آشنایی، آدم ها تلاش می کنند که خصوصیات مثبت خود را پررنگ و خصوصیات منفی را که می تواند موجب قطع رابطه شود، پنهان کنند، اغلب از صحبت کردن درباره تفاوت ها اجتناب می ورزند یا از کنار مشکلات ارتباطی با سکوت کردن می گذرند و به این ترتیب یک تصویر تحریف شده از خود ارائه می دهند. بنابراین دوران عقد برای شما فرصتی است که شریک زندگی تان را در شرایط عادی تری بشناسید.
* دوران عقد فرصتی فراهم می کند که آمادگی پیدا کنید تا مسئولیت زندگی جدید را به دوش بگیرید. یک زوج به هر حال به فرصتی نیاز دارند تا خود را در قالب جدید پیدا کنند و خودشان را در ترکیب با یک انسان دیگر کشف کنند. علاوه بر این طی این مدت خانواده ها هم می توانند برای تهیه مقدمات ازدواج آماده شوند.
* این دوران زمان مناسبی برای تأمین نیازهای روحی است تا به این وسیله هر یک از زوجین به آرامش و سکون برسند. یکی از این نیازها، نیاز به دوست داشته شدن است. داشتن آرامش روانی بیشتر در دورانی که از مشروعیت برخوردار است به یک تصمیم قاطع تر کمک می کند. در حالی که بعضی از واقعیت ها پشت عشق پرشور قبل از روزهای عقد پنهان مانده است.
دیگر کارکردهای دوران عقد
* دوران عقد این امکان را فراهم می کند که به اصلاح اخلاق و رفتارهای منفی خود از دید طرف مقابل بپردازید و به علایق و سلیقه همسرتان توجه کنید. هم چنین شناخت آداب و رسوم معقول خانواده همسر و احترام به عقاید آن ها میانبری برای برقراری یک ارتباط موفق با آن هاست.
* می توانید از لحظات با هم بودنتان، برای اندیشیدن به مسائل مختلف زندگی مشترک از جمله ادامه تحصیل، شغل و مسکن مناسب و تعیین خط مشی های زندگی استفاده کنید.
* برای داشتن روابط زناشویی سالم، آگاهی کامل از مسائل جنسی لازم است و دوران عقد فرصتی برای کسب این نوع آموزش هاست.
* در جر و بحث هایی که احتمالاً در این دوران پیش می آید، می توانید میزان تحمل پذیری خود و شریک زندگی تان را بسنجید.
* اگر از موقعیت اجتماعی - شغلی، میزان درآمد یا شرایط شغلی خود یا همسرتان ناراضی هستید، دوران عقد می تواند فرصت خوبی برای به دست آوردن یک شغل مناسب باشد، چرا که هنوز زندگی مستقل را آغاز نکرده اید و از نظر اقتصادی مشکل چندانی ندارید.
* دوران عقد می تواند شیرین ترین دوره زندگی شما باشد زیرا از موهبت داشتن همسر بهره مند هستید اما مسئولیت های کمتری نسبت به هنگام زندگی در زیر یک سقف دارید.
* و حتی اگر در دوران عقد، به این نتیجه برسید که «مشکل جدی و اساسی برای ادامه زندگی وجود دارد» بهتر می توانید با گرفتن مشاوره ها نسبت به حل این مشکلات اقدام کنید.
بهترین فاصله زمانی بین عقد و عروسی
درباره فاصله زمانی بین عقد و برگزاری مراسم عروسی برای شروع زندگی مشترک در زیر یک سقف عقیده بر این است که این زمان بیش از هر چیز به میزان شناخت افراد و خانواده ها از یکدیگر بستگی دارد. اگر خانواده ها یکدیگر را از قبل بشناسند، ضرورتی نیست که زمان بین عقد و عروسی زیاد باشد.
بسیاری از خانواده ها این گونه عقد را بیشتر می پسندند و ترجیح می دهند دوران عقد فرزندانشان کوتاه باشد. کم هزینه بودن، حفظ حرمت ها و احترام زن و شوهر و خانواده ها و تلاش بیشتر برای ورود به زندگی مشترک از محاسن عقد کوتاه مدت است اما از معایب آن نیز نمی توان چشم پوشی کرد؛ مثل نرسیدن به شناخت کافی از یکدیگر و نداشتن آمادگی لازم از نظر اقتصادی و فردی. در عقد بلندمدت که یک سال یا بیشتر طول می کشد، زوج ها می توانند بیشتر با هم آشنا شوند و معایب همدیگر را بشناسند و از نظر اقتصادی تلاش کنند و به رفاه نسبی برای شروع زندگی برسند.
با این حال دوره عقد بیشتر از یک یا ۲ سال چندان مورد تأیید مشاوران ازدواج نیست. بر اساس آمار، در کشور ما عقدهای طولانی مدت بین ۳ تا ۶ سال اغلب دچار مشکلاتی می شوند.
به این ترتیب شاید بتوان دوران عقد را مهم ترین زمان از زندگی مشترک دانست. بنابراین در دوران عقد، فرصت دارید که کلید طلایی تان یعنی «شناخت» را به دست بیاورید. بعد می توانید پاروها را بردارید و به دل جریان خروشان زندگی بزنید. یادتان باشد اگر شما و شریک زندگی تان در این مدت یاد گرفته باشید که چه طور هماهنگ با هم پارو بزنید، هرگز قایق زندگی شما در تلاطم مشکلات فرو نخواهد رفت و هرگز غرق نمی شوید.
رسانه ها در الگوی مصرف جامعه چه نقشی دارند؟
ارتقای کیفیت خدمات سلامت از منابع مالی یارانه ها
اصلاح ساختار نظام جامع مدیریتی اقتصادی بیمارستان
اقدامات اساسی در تخصیص منابع در نظام سلامت
بررسی مشکلات برنامه پزشک خانواده
بیمه سلامت و نقش بیمه های مکمل بر آن
تاثیر بیمه های مکمل بر قشرهای آسیب پذیر
توزیع عادلانه خدمات بهداشتی در ﺳﻴـﺴﺘﻢ ﻧﻈـﺎم ﺳـﻼﻣﺖ ﻛﺸﻮر
دریافت پول از بیمار بصورت مستقیم (یک خطای پزشکی)
راهکارهای اجرایی جهت اصلاح الگوی مصرف در بیمارستانها
راهکارهای قانونی و فرهنگی در مدیریت مصرف انرژی در سازمانها ، ادارات و مراکز پزشکی
عوامل مؤثر بر قاچاق کالا
مدیریت انرژی در مراکز بیمارستانی
مشکلات موجود در سیستم واردات وصادرات
مشکلات نظام سلامت در کشور ایران
مصرف کالاهای خارجی و قاچاق و تاثیر آن بر اشتغال و تولید
نحوه ارائه خدمات بهداشتی درمانی در برخی کشورهای دنیا
نقش سازمانهای بیمه گر اجتماعی و خصوصی در اقتصاد سلامت
وظایف دولت در بهبود شاخصهای سلامتی و نابرابری های اجتماعی
پیامد های هدفمند کردن یارانه ها در حوزه سلامت
چالش اصلی تامین مالی در نظام سلامت
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
پس از عقد، زوجی که در دو محیط مختلف بزرگ شده و انتظارات متفاوتی از زندگی دارند و همچنین ممکن است تصویر متفاوتی از همسر رویایی نسبت به سیمای واقعی همسر خود داشته باشند، زندگی را آغاز میکنند.
در این دوران به دلیل عدم استقلال زوجین و همچنین وابستگی و مراودات زیاد زوجین با خانوادههای خود انعطاف پذیری کمتری ممکن است در زوجین دیده شود. هر فرد تحت تاثیر فرهنگ خانواده خود قرار دارد و وقتی این فرهنگها منطبق نباشد تعارض آغاز میشود. هر کدام از زوجین برای غلبه هنجار فرهنگی خود تلاش میکند و به دلیل ارتباطات توام زوجین با همدیگر از یک سو و با خانوادههای خود از سوی دیگر، انعطاف زوجین کم میشود.
در این دوران خانوادهها مستقیم یا غیر مستقیم برای غلبه هنجار فرهنگی خود در خانواده تازه شکل گرفته تلاش میکنند. در بسیاری اوقات حتی تشویق و توصیههای مستقیم در انعطاف ناپذیری فرزند خود ارائه میدهند و اضافه میکنند اگر این هنجار در این مرحله غلبه نکند دیگر فرصتی برای ظهور ندارد. در هر خانوادهای سالها طول کشیده است تا طی چند نسل هنجاری شکل گرفته و پذیرفته شده است اما انتظار این است که فردی که تازه با این خانواده وصلت کرده طی چند ماه فرهنگ و هنجار خود را رها کرده و هنجار جدید را بپذیرد.
همچنین از فرزند خود انتظار دارند هنجاری را که هنوز به آن عادت نکرده است، حمایت کند و با تمام قوا و با تعصبات نسلی و قومی نگذارد که این هنجار از دست برود. اما حمایت خانوادهها از فرهنگ خانوادگی میتواند آغاز تعارضی مخرب در زندگی زوج جوان باشد. این مشکل در دوران عقد در اوج قرار دارد زیرا زوج جوان هنوز در وابستگی و تعلق خانوادههای خود قرار دارند. به نظر میرسد مهمترین مانع تفاهم در این دوران تفاوتهای فرهنگی و دخالت خانوادهها در غلبه هنجار فرهنگی است.
در صورتی که زوج جوان با این مرحله و تعارض طبیعی آن آشنا باشند، میتوانند کمتر تحت تاثیر تعارضات قومی و نسلهای قبل قرار گیرند. زوج جوان باید بدانند که مقدسترین نهاد مستقل اجتماعی را تشکیل دادهاند و میتوانند برای قرار دادن هنجارهای متناسب با خودشان در این محیط برنامهریزی کنند.
بهتر است در این دوران نگاههای قومی و قبیلهای را کنار گذاشته و با گفتوگو سعی در یافتن هنجارهایی کنند که با آرمانهای مشترک آنها سازگاری بیشتری دارد. همچنین با مراودات و محبتهای خود در حضور جمع به خانوادهها اعلام کنند که نهاد مستقل و محکمی تشکیل دادهاند و خود میتوانند در این فضا هنجار و فرهنگ مورد نظر خود را ایجاد کنند. همچنین نگرانیهای خانوادهها را نسبت به فنا شدن فرد در فرهنگ غیر از خانواده برطرف کنند.
زوج جوان باید بدانند که هر فرد با دیگری تفاوت دارد و همنشینی این افراد با هم نیز نهادهای متفاوتی به وجود میآورد. لذا باید بدانند کلیشه واحدی به عنوان بهترین هنجار برای خانواده آنها وجود ندارد و در نهایت این زوج جوان هستند که باید به تدریج هنجارهای مورد پذیرش خودشان را تدوین و بهینه سازی کنند و همچنین باید بدانند برای تثبیت یک هنجار گاه سال ها زمان لازم است و تا تثبیت هنجار مطلوب نیاز به تلاش وجود دارد. زوج جوان باید بدانند که تغییر همسری که سالها با یک هنجار بزرگ شده و با آن زندگی کرده نیاز به فرایندی تدریجی و طولانی دارد و انتظار نداشته باشند که این تغییر یکباره و ناگهانی صورت پذیرد.
زیرا نداشتن آگاهی از تدریجی بودن و طولانی بودن فرایند تغییر فرهنگی منجر به بروز رفتارهای نامناسب و اعمال فشار برای تغییر میشود و گاه این فشارها و تعارضات تمام بنای خانواده را به لرزه میاندازد. همچنین خانوادهها بایستی به زوج جوان فرصت دهند تا هنجارهای مطلوب خود را از بین هنجارهای دو خانواده انتخاب کنند و بدانند که نگاه متعصبانه و اصرار بر پذیرش هنجار قومی و فرهنگ خانوادگی میتواند به تعارضی مخرب منجر شود و گاه بقای یک خانواده را مورد تهدید قرار دهد.
ناهید هاشمیان
بیشتر بدانیم...
وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است
سفره عقد یکی از سفرههای سنتی ایرانی است که در مراسم عقد و یا هنگام عروسی پهن میشود و عروس و داماد بر سر آن مینشینند و به خطبه عقد گوش فرا میدهند. سفره عقد در اکثر شهرهای ایران رواج دارد و در آن شش ظرف که هرکدام محتوی چیزی است که بیانگر آرزویی برای عروس داماد است، قرار دارد این ظروف معمولاً شامل : گردو، بادام، فندق، نان و نبات و تخم مرغ میباشند. در میان اینها ظرف هایی از شیرینی و نان پنیر وسبزی، جام هایی از عسل و ماست که کنایهای از شیرینی و ترشی در کنار هم در زندگی مشترک میباشند قرار دارد . تخم مرغ نمادی است برای باروری و زایش اولاد توسط عروس ونان نمادی برای برکت ورزق ورورزی است.نبات برای شیرین کامی و...
اجزای سفره عقد به گواهی تاریخ یکی از رسوم و گزینش های پیشینیان بی حکمت و بی دلیل نبود . در واقع گستردن بساط عقد پیش از عروس و داماد نوعی کارت تبریک گویا با آرزوی سعادت برای زوج جوان بود . با این هدف وبه این مضمون هر ترکیب و ماده ای که در این سفره به کار می رفت ، معنایی ویژه و زیبا در خود داشت . شاید امروز بیشتر عروس و داماد ها و اطرافیان آنها ندانند که معنای ترکیب سفره عقد چیست و در اساس به چه منظور ی گسترده می شود . یعنی از یک رسم پر معنای دیرین فقط صورت ظاهری آن حفظ شده و به جا مانده است . در ادامه به معرفی اجزای سفره عقد می پردازیم : قرآن مجید کتاب خدا به نشانه ی مورد تایید قرار داشتن وصلت از سوی خداوند و طلب یمن و برکات الهی جلو آینه و بالای جانماز قرار می گیرد. آینه هچنان که در خرید عروسی آینه در سرلوحه و پس از قرآن مجید قرار دارد ، در سفره عقد نیز در صدر سفره و رو به عروس و داماد قرار می گیرد تا با نگریستن در آن دلهایشان نسبت به هم مانند آینه صاف و زلال باشد و سعادتمند شوند . یک جفت شمعدان شمعدانها در دو سوی آینه جای دارندو شمع های فروزان درون آنها هنگام جاری شدن صیغه عقد ،نشانه آرزوی روشنایی وگرمی در پیوند عروس و داماد است . جنس شمعدان با قاب آینه یکی و معمولا نقره برنز یا بلورین می باشد. جانماز پیشاپیش آینه گسترده می شود و روی آن مهر و تسبیح زیبایی قرار می دهند تا گواهی بر پای بندی زوج نسبت یه اصول دین اسلام باشد و تبرک آن شامل حال عروس و داماد شود . این سجاده و زیر مهری کوچک روی آن یا از جنس ترمه قدیمی به جا مانده در خانواده با آستر ساتن خوش رنگی مانند زرشکی و غیره می باشد یا آن را مخصوص عروس از مخمل سفید می دوزند و رویش را با نخ براق نقره ای سوزن دوزی می کنند . مهر این جا نماز به شکل قلب یا گل یا اشکال زیبا واستثنایی دیگر انتخاب می شود. کاسه نبات در یک سوی بالای سفره عقد توده ای از نبات را به شکل زیبای قالبی خاص که گاه در چندین طبقه تهیه شده است ، قرار می دهند . نبات نماد آروزی شیرینی پیوند عروس داماد است که معمولا آن را از نبات اعلای زعفرانی تدارک می بینند. نقل و سکه نقل به نشانه ی شیرین کامی و سکه برای افزایش روزی عروس و داماد سر سفره ی عقد گذاشته می شود . امروز مخلوطی از نقل سه مروارید و پولک را در بسته بندی های کوچک یا اشکال ابتکاری دیگر قرار می دهند واین تورها را با شکوفه و روبان تزیین می کنند.سکه های ویژه سفره عقد ،طلایی رنگ است که روی آن مبارک باد یا نام مبارک حضرت مهدی (عج) ضرب می شود . تخم مرغ از دیر باز تا کنون تخم مرغ نماد تولد وتداوم نسل است از این رو پیداست که نهادن آن بر سفره ی عقد به نیت ادامه نسل زن و مرد و باروری ازدواج آن دو می باشد. معمولا برای تبرک تعداد تخم مرغ ها را پنج دوازده یا چهارده به نیت پنج تن دوازده امام (ع)و چهارده معصوم(ع)انتخاب می کنند. فندق گردو و بادام این خوراکی های مقوی و پر مایه الهی رانیز به نشان گسترده بودن سفره خوراک عروس و داماد و توانمندی آنها سر سفره عقد می گذارند. نان و پنیر نان را به نشانه ی برکت خداوند و پنیر را با نیت وسعت روزی و سپید بختی بر سر سفره عقد می نشانند . امروز نان و پنیر را به صورت لقمه های کوجک در می آورند و با نایلون محافظ غذامی پوشانند. سبزی را به نشانه ی سلامتی سر سبزی و خرمی در سفره عقد می گذارند. سبزی عقد، سبزی خوردن است که از تره ریحان شاهی نعناع تربچه پیازچه تشکیل می شود. گل به نشانه شادابی و طراوات و به عنوان نمادی از زیبایی این پیوند سبدی از گل بر سفره عقد می نشانند. همچنین برای آراستن اجزای دیگرسفره عقد نیز از شاخه های گل و گلبرگ های رنگین استفاده می کنند . گل سرخ یا رز نماد شناخته شده عشق در سراسر جهان است . شیرینی آشکار است که شیرینی به نشانه به ارمغان آوردن شهد خوشبختی بر سر سفره عقد می نشیند. معمولا هر دو نوع شیرینی خشک و تر را به این منظور به کار می برند شیرینی سفره عقد باید خوش ریخت کوچک وتازه باشد. میوه: نهادن میوه های رنگین بر سر سفره عقد به منزله برخورداری عروس و داماد از مواهب رنگارنگ الهی ونعمت های طبیعی زندگی است. عسل : مراسم عسل در دهان همدیگر گذاشتن پس از جاری شدن صیغه عقد به منظور آن که عروس داماد در آینده مایه ی شیرین کامی و دلارامی هم باشند. جا حلقه ای: حلقه ی ازدواج زوج معمول امشابه هم است و در جعبه مخصوصی از طلا فروشی خرداری میگردد . این حلقه را بر جایگاه خاص و زیبایی پیش پای عروس و داماد می گذارند. تا پس از جاری شدن صیغه عقد آن را در انگشت هم جای دهند. خونچه نان و اسپند به مفهوم سفره کوچک است و در اصطلاح به طبق هایی چوبی گفته می شد که در آن وسایل عقد را قرار می دادند. نان: در گذشته نان سر سفره عقد سنگک بود اما امروزه هر نوع نانی رامی توان به این منظور مورد استفاده قرار داد. اسپند علاوه بر دود کردن اسپند در آغاز هر یک از مراسم و جشن های مربوط به ازدواج از جمله عقد به نیت دور داشتن چشم بد از وصلت جدید و از جان عروس و داماد. کله قند ساییدن یک جفت کله قند هم شکل و هم اندازه روی پارچه ای بر سر عروس و داماد به نیت فروباریدن شادی و شییرنی بر سر آنها طی زندگی مشترک صورت می گیرد. تور قند ساییدن حریر تور با پارچه نازک سپید رنگی را به شکل مربع یا مستطیل تهیه می کنند تا کله قند ها روی آن بر سر عروس و داماد ساییده شود .
بیشتر بدانیم....
رسانه ها در الگوی مصرف جامعه چه نقشی دارند؟
ارتقای کیفیت خدمات سلامت از منابع مالی یارانه ها
اصلاح ساختار نظام جامع مدیریتی اقتصادی بیمارستان
اقدامات اساسی در تخصیص منابع در نظام سلامت
بررسی مشکلات برنامه پزشک خانواده
بیمه سلامت و نقش بیمه های مکمل بر آن
تاثیر بیمه های مکمل بر قشرهای آسیب پذیر
توزیع عادلانه خدمات بهداشتی در ﺳﻴـﺴﺘﻢ ﻧﻈـﺎم ﺳـﻼﻣﺖ ﻛﺸﻮر
دریافت پول از بیمار بصورت مستقیم (یک خطای پزشکی)
راهکارهای اجرایی جهت اصلاح الگوی مصرف در بیمارستانها
راهکارهای قانونی و فرهنگی در مدیریت مصرف انرژی در سازمانها ، ادارات و مراکز پزشکی
عوامل مؤثر بر قاچاق کالا
مدیریت انرژی در مراکز بیمارستانی
مشکلات موجود در سیستم واردات وصادرات
مشکلات نظام سلامت در کشور ایران
مصرف کالاهای خارجی و قاچاق و تاثیر آن بر اشتغال و تولید
نحوه ارائه خدمات بهداشتی درمانی در برخی کشورهای دنیا
نقش سازمانهای بیمه گر اجتماعی و خصوصی در اقتصاد سلامت
وظایف دولت در بهبود شاخصهای سلامتی و نابرابری های اجتماعی
پیامد های هدفمند کردن یارانه ها در حوزه سلامت
چالش اصلی تامین مالی در نظام سلامت
بدون تردید دوران اول زندگی مشترک به دلایل متعدد دارای حساسیتهای زیادی است. از طرفی زوجین نسبت به روحیات هم شناخت کافی ندارند و از سویدیگر خانوادهها هم همواره درحال ارزیابی این زندگی نوپا بر اساس ایدهآلهای خود که معمولا به دلیل تعلق خاطرشان به فرزند تازه متاهل شدهشان است، هستند.
از سمت سوم هم زن و مردی که به تازگی تشکیل زندگی دادهاند از تجربه کافی برای حل مشکلات برخوردار نیستند و معمولا بر آتشهای کوچک و بزرگ پدید آمده، نفت و بنزین احساسی عمل کردن میریزند و حتی همان هفتههای اول و ماههای اول به این نتیجه میرسند که ازدواج ما از اول اشتباه بوده است و بیجهت نیست که در سه سال اول زندگی پدیده پرآسیب طلاق شکل میگیرد.
به همدیگر مهلت بدهیم
زندگی مشترک پهنه وسیعی از فرصتهاست که زوجین با آرامش و حساب شدگی، مشکلات را پایان کار نمیدانند بلکه آنها را بهانه و فرصتی برای آغاز جدید میدانند و با همدلی و همکوشی درصدد حل آنها برمیآیند و به هیچ وجه واقع بینی خود را قربانی ایدهآلنگری نمیکنند.
مشکلاتمان را خودمان حل کنیم
یکی از مهارتهای مهم در آغاز زندگی حل مسائل توسط خود زوجین است. زیرا زن و شوهر بهتر از هر کسی به موضوع آگاهی دارند و اکثر مسائل بیشتر به تفاوت سلایق و عرفهای زوجین است. از سویی اطرافیان ممکن است از نگاه و تجربه خودشان یا مثلا از سر محبت نسبت به فرزند پیشنهادی ارائه دهند که مناسب نیست.
از تفاوتهای جنسیتی و روحیات فردی و خانوادگی یکدیگر بیشتر آگاه شده و به آنها احترام بگذاریم. یک زوج موفق میداند که تفاوتهای زن و مرد تناسب است نه نقص و کمال. تا بدین وسیله تناسب بیشتری میان آنان، در زندگی مشترک ایجاد شود. زوجیت و دو جنسی در طبیعت بشر، برای هدف بزرگ آرامش در درون خانواده است. درنتیجه همسران باید با مطالعه و افزایش آگاهی از تفاوتهای جسمانی و روانشناختی یکدیگر، به مرور زمان شناخت خود را از حساسیتها و روحیات فردی و خانوادگی یکدیگر افزایش دهند و با آنان برخوردی شایسته نمایند.
با یکدیگر گفتگو کنیم
با هم صحبت کنید. این مهارت یکی از عوامل بسیار مهم در ارتباط موثر و رفع مسائل و مشکلات زندگی است. این امر، همچون کلیدی، بسیاری از درهای صمیمیت را به روی زوجین باز میکند و هنری است که از طریق آن میتوان از کاهش محبت و سوء تفاهم در زندگی مشترک پیشگیری نمود. در یک گفتگوی صحیح بایستی هر فرد برای برقراری ارتباط کارآمد مهارتهایی را در خود ایجاد نماید، که در ذیل به آنان اشاره میشود:
اینگونه سخن بگوییم
*ابتدا در خصوص سخن مورد نظر تامل کنید.
*به نرمی و تواضع همراه با خوشخویی، در فضای مهر و محبت و نه خشم و عصبانیت سخن بگویید.
*از سخن بیهوده گفتن و پرگوئی بپرهیزید و در موضوع مشکلتان حرف بزنید.
*اگر لازم است که در خصوص موضوع مورد نظر مفصل سخن به میان آید بایستی موقعیت و شرایط بیان سخن اثرگذار فراهم شده باشد.
*سعی کنید تا حدامکان سخنان را کوتاه و مفید مطرح کنید.
*برسخنتان تسلط لازم را داشته باشید و آنان را شمرده بیان کنید.
*سخنتان همراه با نرمی باشد و آن را در قالبی نیکو «براساس موقعیت مورد نظر» آراسته نمایید.
*از سخنان زشت که روش انسانهای خود باخته است جدا پرهیز نمایید.
*عاقل باشید و اگر موضوعی است که برایتان مهم است که مطرح شود، نترسید و با درایت آن را بیان کنید.
*مراقب باشید که با حفظ آرامش و تدبیر از شیوهی نامناسب یا کلماتی که باعث سوء برداشت میشود پرهیز نمایید.
* به دقت به سخنان طرف مقابل گوش دهید و نسبت به آنها واکنش مناسب نشان دهید.
*از مجموع سخنانتان در پایان، یک جمعبندی و نتیجهگیری روشن داشته باشید.
اینگونه سوالات بپرسیم:
*به همسرتان بگویید که به او اطمینان دارید و با پاسخ سوالی که در ذهن شما ایجاد شده، به نشاط و آرامش میرسید.
*آن را شایسته و درست مطرح کنید چرا که پرسش خوب، نیمی از آگاهی را برای شما فراهم میسازد.
*هدف از پرسیدنتان فهمیدن و درک حقیقت باشد نه برای آزردن و درمانده کردن طرف مقابل.
*درباره مسائل بیفایده از همسرتان سۆال نکنید. از لقمان پرسیدند: دانائی و حکمت تو چیست؟ گفت: از چیزی که به آن نیاز ندارم سوال نمیکنم و به آنچه بیهوده است نمیپردازم.
*در مورد پارهای موضوعات که پاسخ صریح آن باعث شرمندگی میشود خودداری شود.
اینگونه گوش کنیم
*اشتیاق خود را نسبت به شنیدن مسائلی که برای زندگی و خصوصا همسرتان مهم است، نشان دهید.
*پس از گوش کردن به تغییرات مفیدی که لازم است ایجاد شود عمل کنید! یادتان باشد این امر نشانه اهمیت دادن شما نسبت به همسرتان است و باعث افزایش حس اعتماد محبت در روابط میشود.
*خوب به سخن همسرتان گوش کنید و پیش از آنکه مفهوم مدنظر او را به درستی نیافتهاید قضاوت نکنید.
*از عواملی که سبب عدم تمرکز بر روی سخن همسرتان میشود پرهیز کنید.
*در برابر سخن همسر خود فروتن و صبور باشید و به سخن او دل دهید.
داشتن یگ گفتگوی صحیح
*صحبتتان را در موقعیتی مناسب و اثرگذار با همسرتان مطرح کنید
*سخنانتان را بگویید نه با هدف اثبات نظر خودتان، بلکه با این هدف که حق و حقیقت را متوجه شوید.
*دنبال این نباشید که حق توسط شما حتما باید آشکار شود بلکه اگر متوجه شدید خطا با شما بوده بپذیرید، خدا را شکر کنید و از همسرتان تشکر کنید.
*سعی کنید صحبتهایتان درباره واقعهای مهم که اتفاق افتاده یا به زودی روی خواهد داد باشد.
*با یکدیگر در خلوت و مکان مناسب گفتوگو کنید.
*اجازه دهید همسرتان دلایل خود و سوالاتی را که در ذهن دارد با آزادی و آرامش بیان کند.
*در بین سخنان همسرتان به دنبال مطالبی باشید که شما را به حقیقت نزدیک میکند.
*هدفتان خیرخواهی باشد. و منطقی و خالی از هرگونه تعصب و لجاجت با همسرتان گفتگو کنید.
*از «جدال» که زور گفتن و قبول نکردن حق و دلایل منطقی است دوری کنید زیر باعث میشود احترامتان را از دست بدهید.
مشورت کنیم
خود محوری در زندگی مشترک باعث کاهش محبت و نشاط در خانواده میشود. رسول رحمت (ص) مردی را که نسبت به همسرش خودمدار باشد و با تبختر رفتار کند دشمن خدا معرفی میکند. یادمان باشد هیچ چیز مانند خودمداری روابط میان همسران را تیره نمیسازد و زمینه تفاهم را از بین نمیبرد. همچنین برخی امور از حساسیت و ظرافتهای خاصی برخوردار است که با توجه به تجربه کم زوجین جوان بایستی در اولین فرصت با فردی دیندار ، عاقل با تدبیر و امانتدار مشورت کرد.
زبان نگه داریم
در اوایل زندگی مشترک به دلیل آگاهی کمی که زوجین و بستگان آنان نسبت به یکدیگر دارند ممکن است از سر دلسوزی، بستگان سخنانی را نسبت به همسر ما بیان کنند که بازگویی آنها سبب دلخوری و فاصله در ارتباطات خانوادگی شود. دراین زمینه ضرورتی ندارد این صحبتها به همسر انتقال داده شود، بلکه اگر آن مطالب برای رشد زندگی موثرند بدون ذکر نام فرد در موقعیت مناسب با شیوهای درست با همسر مطرح گردد.
لجاجت را کنار بگذاریم
در یک ارتباط موثر زوجین باید از یکدندگی و اصرار بر نظر خود به جد پرهیز کنند و در مقابل برای حل مسائل زندگی، منش حقگرایی و خطاپذیری را داشته باشند. اگر میخواهید در زندگی مشترک، آرامش و نشاط داشته باشید با ترک لجبازی به این امر کمک خواهید کرد.
از یکدیگر عیبجویی و سرزنش نکنیم
در زندگی خانوادگی، زن و مرد بایستی بدیهای یکدیگر را نادیده بگیرند. نقص زن، نقص مرد است و نقص مرد، نقص زن است و باید در روابطمان، نقصپوش باشیم. همچنان که قرآن زن و مرد را لباس هم معرفی کرده است.اگر خواهان محبت و حل مسائل در خانه هستیم باید منفیباف نباشیم. اگر به اشکال یا نقصی در طرف مقابلمان رسیدیم؛ نباید نگاه نقطهای داشته باشیم و تمام تمرکزمان را به آن معطوف کنیم بلکه آن را در کنار خوبیها و قوتهای او ببینیم و گاهی به نقصها و عیوب خودمان هم توجه کنیم تا بتوانیم از سرزنش کردن و عیبجو بودن فاصله بگیریم.
خشونت نورزیم
ملایمت، مبارک و خشونت، شوم است. هرگاه خداوند برای خانوادهای خیری بخواهد، ملایمت را وارد آن خانواده میکند؛ زیرا ملایمت، هیچگاه با هیچچیز همراه نمیشود؛ مگر این که آن چیز را زینت میبخشد و خشونت ، هرگز با چیزی همراه نمیشود، مگر این که آن چیز را زشت میکند. آیا بهتر نیست با رافت و ملایمت از سنگینیبار مشکلات زندگی بکاهیم؟
جایگاهی که مرد انتظار دارد
بالاخره دو نفر هر چهقدر هم با هم همدل و همراه باشند، در پارهای موضوعات اختلاف نظر دارند و دیدگاهشان متفاوت است. در این شرائط به ویژه اگر موضوع مهم باشد و گریزی از تصمیمگیری نباشد، عاقلانه این است که پس از مشورت، مسئولیت تصمیم نهایی به عهده شوهر باشد و خانم علیرغم عدم تمایل قلبی، در عمل با نظر شوهرش همراه شود و به او تکیه کند. هر چند دلایلی از نظر او وجود داشته باشد که اینگونه تصمیمگیری نشود.
احترام و اعتماد متقابل
اگر زوجین چه در محیط خانه و چه در جمع دوستان و فامیل همواره احترام همدیگر را حفظ کنند و پشتیبان همدیگر باشند، هم اعتمادشان نسبت به یکدیگر افزایش مییابد و هم هیچکس به خود اجازه دخالت در زندگی آنان را نمیدهد. یادمان باشد صمیمیت زوجین همراه با حفظ حریم و رعایت ادب، یکی از مهمترین مهارتهای رفتاری برای حل مشکلات زندگی زناشویی است.
اهل رفق و مدارا باشیم
رفق به معنای نرمی و سازش کردن است و مدارا رفتاری برخواسته از درایت و فهم متناسب با توان فرد است تا او را از جایی که فعلاً قرار دارد به نقطه مطلوب برسانیم. این موضوع یک ضرورت عقلی برای زیستن است. زیرا همانگونه که انسانها از نظر بیولوژیکی و فیزیولوژیکی متفاوتند؛ از نظر ذوق، کشش، اندیشه، ظرفیت نیز متفاوت هستند پس نیاز به رفق و مدارا در زندگی است. یکی از موارد رفق و مدارا که شاید مهمترین آن باشد؛ رفق و مدارا با نابهنجاریهای اخلاقی زن یا شوهر است. فرعون کجاندیش که خودش را خدا میداند، همسرش با او سازگاری میکند و یکی از زنان برگزیده عالم میشود. امام علی (ع) سلامت زندگی را در مدارا کردن میدانند. پس فراموش نکنیم اگر از بسیاری امور تغافل و چشمپوشی نکنیم، زندگیمان تیره میشود.
گردآوری توسط گروه عروس
بیشتر بدانیم....
رسانه ها در الگوی مصرف جامعه چه نقشی دارند؟
ارتقای کیفیت خدمات سلامت از منابع مالی یارانه ها
اصلاح ساختار نظام جامع مدیریتی اقتصادی بیمارستان
اقدامات اساسی در تخصیص منابع در نظام سلامت
بررسی مشکلات برنامه پزشک خانواده
بیمه سلامت و نقش بیمه های مکمل بر آن
تاثیر بیمه های مکمل بر قشرهای آسیب پذیر
توزیع عادلانه خدمات بهداشتی در ﺳﻴـﺴﺘﻢ ﻧﻈـﺎم ﺳـﻼﻣﺖ ﻛﺸﻮر
دریافت پول از بیمار بصورت مستقیم (یک خطای پزشکی)
راهکارهای اجرایی جهت اصلاح الگوی مصرف در بیمارستانها
راهکارهای قانونی و فرهنگی در مدیریت مصرف انرژی در سازمانها ، ادارات و مراکز پزشکی
عوامل مؤثر بر قاچاق کالا
مدیریت انرژی در مراکز بیمارستانی
مشکلات موجود در سیستم واردات وصادرات
مشکلات نظام سلامت در کشور ایران
مصرف کالاهای خارجی و قاچاق و تاثیر آن بر اشتغال و تولید
نحوه ارائه خدمات بهداشتی درمانی در برخی کشورهای دنیا
نقش سازمانهای بیمه گر اجتماعی و خصوصی در اقتصاد سلامت
وظایف دولت در بهبود شاخصهای سلامتی و نابرابری های اجتماعی
پیامد های هدفمند کردن یارانه ها در حوزه سلامت
چالش اصلی تامین مالی در نظام سلامت
http://maktoobshop.com/
دوران نامزدی دورانی است که چه بسا از شیرین ترین و به یاد ماندنی ترین روزهای تمام عمر هر زوجی محسوب می شود. ولی واقعا این دوران برای چه کاری پیش بینی شده است. وقت چه کاری است؟ چه کارهایی را باید در این دوران انجام داد و چه کارهایی را نه ؟!...
ملاقات و گفتگو و دیدار زوجین در این دوران نه تنها به آرامش روحی و ایجاد فضای مناسب برای شناخت بیشتر کمک می کند، بلکه مجال بیشتری را برای نزدیکی خانواده های دو طرف نیز فراهم می کند. بنابراین رعایت برخی نکات در ملاقات ها می تواند به مفید بودن آن کمک کند.
دیدارها
زوجین باید قبل از هر چیز، جهت قرار ملاقات ها با هم به توافق برسند. البته لازم است که خانواده ها را در جریان توافق خود قرار دهند.
چرا که خانواده عروس باید از زمان حضور دامادشان مطلع باشند تا آمادگی لازم جهت پذیرایی را داشته باشند و آقای داماد با عدم هماهنگی برنامه ها و احیاناً نامناسب بودن اوضاع ظاهری عروس خانم روبرو نمی شود. پس اعلام تلفنی قبل از به راه افتادن کاری بسیار به جاست.
وضع ظاهری
رسیدگی به وضع ظاهری داماد برای دیدار عروس خانم لازم است. پس آقایان اصلاح موهای سر، مرتب و تمیز بودن لباس و استفاده از عطر مورد علاقه عروس خانم را فراموش نکنند. عروس خانم هم بهتر است لباسی را بپوشد که به قول معروف بیشتر به او می آید و با آن از جذابیت بیشتری برخوردار می شود.
هدیه مناسب
خرید هدیه مناسب یا گل، برای عروس خانم سبب خشنودی او شده و این حلقه را محکم تر می کند. ولیاگر در شرایط خاصی قادر به تهیه آن نیستیم، حتماً به عروس خانم بگوییم « دلم می خواست هدیه ای برای شما تهیه کنم ولی فرصت مناسبی برای انتخاب آن پیدا نکردم. اما به محض شناخت سلیقه شما این کار را انجام خواهم داد.» به خاطر داشته باشید: همسری که زودتر از دیگری، از علایق و سلیقه های همسرش مطلع می شود، موفق تر است.
ولخرجی
اگر قرار است با همسر خود به گردش بروید، حتماًبه اندازه کافی پول بردارید. چرا که در این دوران خانم ها به شدت نگران خست مردها هستند. در غیر این صورت عروس خانم با خود می گوید: "سالی که نکوست از بهارش پیداست."
چه بگوئیم؟
قبل از دیدار دو نفره، باید ملاقات با گفتگو و احوالپرسی با خانواده عروس یا داماد صورت گیرد، آن هم با عباراتی گرم و صمیمانه که حکایت از شدت علاقه؛ دیدار خانواده دارد.
تعریف کردن از یکدیگر، نوع رفتار، لباس و وضعیت ظاهری یکدیگر بر جذابیت این دیدار می افزاید. پسصرفه جویی نکنید و احساسات خود را به زبان بیاورید. بهتر است بیان این احساسات به زیباترین شکل موجود صورت گیرد. به طوری که زوجین یادآوری آن را برای سالیان دراز، قوت قلب خود قرار دهند. پس در این موضع، سکوت نمی تواند معنای خوبی داشته باشد. چرا که گاه سکوت کردن نشانه تردید داشتن تلقی می شود.
به خاطر داشته باشید که اگر یکی یا هر دوی شما کلاً فردی کم حرف و ساکت هستید، حتماً در اولین جلسه ملاقات این خصوصیت را بیان کنید تا سبب نگرانی طرف مقابل نشود. باید سعی شود گفتگوها در عین رسایی، گرمی و به جا بودن، با زبانی نرم و لین بیان شوند.
از صراحت لهجه یا به اصلاح « رک بودن » و جملات ابهام آمیز بپرهیزید. بعضی از زوجین، از پر حرف بودن طرف مقابل گله می کنند و می گویند : که ایشان اصلاً مجال صحبت کردن به من را نمی دهد. پس گفتگویی خوب است که به طور متناوب باشد، یعنی یکی گوینده باشد و دیگری سکوت کند و بر عکس.
نکته مهم دیگری که در این گفتگوها لازم بلکه اساسی است، رعایت صداقت است. دروغ گفتن از لطف کلام می کاهد و تداوم زندگی مشترک را به مخاطره می اندازد. اگر زوجین بدانند کهدروغگویی تا چه حد مبنای زندگی مشترک را متزلزل می سازد، هرگز دروغ نمی گویند. در این پروسه به خاطر داشته باشید کههمسرتان را آن طور که هست بپذیرید و با تحقیر او موجبات دروغگویی او را فراهم نکنید.
پرهیز از مقایسه همسر با دیگران
اگرچه مقایسه ها ممکن است بر اساس نیت خیر و به قصد اصلاح طرف مقابل انجام شود، اما بهتر است از روش های مناسب جهت تغییر و اصلاح فرد بهره گرفته شود.
پرهیز از طولانی شدن زیاد دوره عقد
یکی از مسائلی که گاه باعث می شود دوران عقد به ازدواج ختم نشود، طولانی شدن بیش از حد دوران عقد است. به ویژه وقتی که زوجین از تجربیات کمتری برخوردار باشند و عوامل تشدید کننده ای همچون مداخلات خانواده نیز در کار باشد. نگرانی، احساس بلاتکلیفی، تکدر خاطر دختر و خانواده او از وضعیت موجود و خدای ناکرده به هم خوردن نامزدی از عوارض عقد طولانی است.
محبت متقابل
وجود نگرش های غلط، یکی از موانع محبت است. مثلاً دیده می شود که برخی می گویند اگر به همسر خود محبت کنیم، سوءاستفاده می کند، توقعات او بالا می رود یا حساب نمی برد، لذا از اظهار محبت دریغ می کنند. مراد از محبت، محبت افراطی نیست و محبت به جا و به اندازه درهر زمان و برای هر کجا و درهر سن وسالی لازم است.
بیشتر بدانیم....
رسانه ها در الگوی مصرف جامعه چه نقشی دارند؟
ارتقای کیفیت خدمات سلامت از منابع مالی یارانه ها
اصلاح ساختار نظام جامع مدیریتی اقتصادی بیمارستان
اقدامات اساسی در تخصیص منابع در نظام سلامت
بررسی مشکلات برنامه پزشک خانواده
بیمه سلامت و نقش بیمه های مکمل بر آن
تاثیر بیمه های مکمل بر قشرهای آسیب پذیر
توزیع عادلانه خدمات بهداشتی در ﺳﻴـﺴﺘﻢ ﻧﻈـﺎم ﺳـﻼﻣﺖ ﻛﺸﻮر
دریافت پول از بیمار بصورت مستقیم (یک خطای پزشکی)
راهکارهای اجرایی جهت اصلاح الگوی مصرف در بیمارستانها
راهکارهای قانونی و فرهنگی در مدیریت مصرف انرژی در سازمانها ، ادارات و مراکز پزشکی
عوامل مؤثر بر قاچاق کالا
مدیریت انرژی در مراکز بیمارستانی
مشکلات موجود در سیستم واردات وصادرات
مشکلات نظام سلامت در کشور ایران
مصرف کالاهای خارجی و قاچاق و تاثیر آن بر اشتغال و تولید
نحوه ارائه خدمات بهداشتی درمانی در برخی کشورهای دنیا
نقش سازمانهای بیمه گر اجتماعی و خصوصی در اقتصاد سلامت
وظایف دولت در بهبود شاخصهای سلامتی و نابرابری های اجتماعی
پیامد های هدفمند کردن یارانه ها در حوزه سلامت
چالش اصلی تامین مالی در نظام سلامت
http://maktoobshop.com/
بیشتر بدانیم....
ارتباط بین فعالیت فیزیکی و کاهش بیماریها
ورزش های ضد استرس برای بهتر شدن وضعیت روانی و احساسی افراد
ورزش های مخصوص افراد مبتلا به بیماران قلبی و دیابت
ورزش های مفید برای بیماران مبتلا به آلزایمر
ورزش و بیماری های قلبی و استخوانی
چطور میزان فعالیت فیزیکی خود را ارتقاء دهیم؟
چه ورزش هایی سلامت کودکان را تامین می کند؟
ورزش چگونه در درمان و پیشگیری از سرطان سینه زنان کمک می کند؟
چگونه عملکرد فیزیولوژیکی و روانی میانسالان افزایش می یابد؟
تکنیک های توان بخشی ورزشی در بیماران مبتلا به آسم
ژن درمانی از درمان بیماری ها تا بهسازی نژادی و استفاده بعنوان یک سلاح
دیابت از شناخت علائم تا درمان و راههای پیشگیری
حقایقی در باره ایدز و لزوم آموش جنسی
ایجاد تعادل در بیماران مبتلا به ام اس
سرطان سینه و تمامی گفتنی های آن
نقش نانو تکنولوژی در پزشکی وسلامت عمومی
نقش مردان در زمینه بهداشت باروری همسران
تمرینات ورزشی در دوران حاملگی و قبل از زایمان
کاهش مرگ و میر زنان باردار با برنامه مادری ایمن
مادران شاغل و نگهداری کودکان
بررسی اثرات کافئین بر بدن
عوارض شیرین کنندههای بدون کالری
فست فود زیر ذره بین کارشناسان حوزه سلامت
ویژگی های ظروف آشپزی و اثر آن در پخت غذا
ظروف یک بار مصرف ومشکلات آن بر سلامت
اثرات امواج تلفن همراه بر سلامت افراد
کنترل آلاینده ها از طریق فن اوری نانو تکنولوژی
اثر شنهای روان یا غبار غلیظ بر سلامت انسان
آثار جانبی تشعشع لامپ های کم مصرف بر چشم و پوست
پیامدها و راهکارهای جلوگیری از تخلفات موتورسواران