(marriage ideal ) ازدواج ایده آل

(معیارهای انتخاب همسر- مراسم عروسی-روابط زناشویی موفق- مهارتهای زندگی و....)

(marriage ideal ) ازدواج ایده آل

(معیارهای انتخاب همسر- مراسم عروسی-روابط زناشویی موفق- مهارتهای زندگی و....)

انتخاب همسر زیبا



مهم ترین مساله در سنجش ویژگی های ظاهری یک فرد، این است که قبل از هر چیز سلیقه فیزیکی خود را بدانید و دقیقا مطلع باشید که از چه جور ظاهری خوشتان می آید. چه چیزی در ظاهر طرف مقابل برایتان مهم است که نبودنش باعث می شود به دلتان ننشیند و چه تیپ و قیافه ای مطلوب شما است.

مطلوبیت فیزیکی به سلیقه شخصی شما مربوط می شود اما بنا نیست در آن وسواسی بشوید یا فقط روی یک آیتم دقت کنید

همیشه مقدار اولیه ای از مطلوبیت فیزیکی  لازم است. بدون وجود این مطلوبیت و بدون این که طرف مقابل از نظر شما خوشایند و دلنشین باشد، ادامه راه کار سختی است. در مواقعی که با فردی برای ازدواج آشنا می شوید، با دیدار او می توانید تشخیص بدهید که این فرد به لحاظ ظاهری به دل شما نشسته است؟ یعنی طرف مقابل می تواند شما را به هیجان بیاورد یا خیر. در صورتی که ظاهر او در شما حالت ناخوشایند ایجاد نکرد می توانید سایر جذابیت ها را برای خودتان بررسی کنید و به یک جمع بندی درباره او برسید. 

اما اگر ظاهر او آنقدر برایتان ناخوشایند است که دیده شدن در کنار او و حتی قدم زدن با او برای شما اذیت کننده است، مطمئن باشید با گذر زمان هم این مساله حل نمی شود و در آینده نیز به همین منوال خواهد بود. زیبایی شاید برای شما عادی شود اما چیزی که زشت می پندارید، هیچ وقت برایتان عادی نمی شود و بی توجهی به سلیقه فیزیکی و نداشتن هیچ گونه کششی به طرف مقابل در آینده و در زندگی زناشویی تاثیر بدی می گذارد.

زیبایی و جذابیت جنسی

باید بدانید که رضایت جنسی تنها به بحث مطلوبیت فیزیکی مربوط نمی شود و به عوامل دیگری مانند سواد و آگاهی جنسی دو نفر، آراستگی (لباس مناسب پوشیدن، تمیز بودن، استفاده از عطر و...)، نظافت شخصی، مهارت های قابل یادگیری و گفت و گو درباره سلیقه و خواسته های دو نفر نیز مربوط می شود .

همیشه مقدار اولیه ای از مطلوبیت فیزیکی لازم است. بدون وجود این مطلوبیت و بدون این که طرف مقابل از نظر شما خوشایند و دلنشین باشد، ادامه راه کار سختی است

در صورتی که این جذابیت با تغییراتی در پوشش ظاهری، استفاده از ادکلن، ورزش کردن و... ایجاد می شود، شاید بتوانید به شکل محترمانه به طرف مقابلتان خواسته ها و تمایلاتتان را اعلام کنید. اما با این فکر که «ازدواج می کنیم، بعد تیپش را تغییر می دهم» یا «ازدواج می کنیم بعد از او می خواهم لاغر/چاق شود» و... جلو نروید. بلکه بعد از اعلام خواسته هایتان، در یک بازه زمانی او را زیر نظر داشته باشید تا ببینید که آیا واقعا انگیزه و تلاش برای تغییر دارد یا نه (یعنی برای خودش تغییر کردن و مطلوب تر شدن مهم است یا نه) و آیا در کشش شما نسبت به او تغییری ایجاد شده است یا خیر؟

سوزنتان روی ظاهر گیر نکند

مطلوبیت فیزیکی به سلیقه شخصی شما مربوط می شود اما بنا نیست در آن وسواسی بشوید یا فقط روی یک آیتم دقت کنید (مثلا بگویید قدش فلان قدر باشد، رنگ چشمش خاص باشد و...). جذابیت یک ویژگی ترکیبی است که تیپ و اندام و چهره و البته رفتار و سکنات و شیوه صحبت کردن در آن دخیل است. 

دقت کنید که تمرکز بر روی یک مسئله در انتخاب همسر، سبب نادیده گرفتن برخی آیتم های اساسی می شود و ضریب خطا را بالا می برد.

برای یک انتخاب خوب، نباید انتظار داشت که تمام ایده آل های ما در فردی وجود داشته باشد. اگر حداقل های خود را در فردی یافتید، با مدتی معاشرت و بررسی تناس بها، می توانید تصمیم گیری کنید.

بعد از ازدواج با یک فرد، باید همیشه یادتان باشد که ممکن است در زندگی با اشخاصی زیباتر از او رو به رو شوید. اما تعهد و مسئولیت پذیری یعنی چشم بستن بر هوا و هوس های بعدی و احترام گذاشتن به انتخابی که قبلا داشته اید. بعد از ازدواج، ما دیگر حق داشتن رابطه های موازی نداریم و این بهایی است برای داشتن یک فرد دائم که به ما آرامش و امنیت می دهد و با او می توانیم یک زندگی را بسازیم و فرزند داشته باشیم، می پردازیم.

http://ezdevaj.tebyan.net/

مطالب پیشنهادی:

چرا آمار طلاق در کشور ما بالاست؟

زنگ خطر بالا رفتن سن ازدواج

مهم ترین ملاک های ازدواج موفق

ازدواج موفق

هدف از ازدواج چیست

ازدواج دانشجویی انتخابی مناسب 

باورهای منطقی در مورد انتخاب همسر

           

فرآیند انتخاب همسر برای هر فرد بالغ و مجرد، مرحله ای بسیار مهم و اغلب دشوار محسوب می‌شود. شاید کمتر انتخاب دیگری ممکن است تا این اندازه در طول زندگی زوج‌ها مرکز توجه و بسیار با اهمیت تلقی گردد.
اما متأسفانه، در بحبوحه‌ی دروان معاشقه (نامزدی) افراد جوان اغلب بی ملاحظه می‌شوند و مشکلات اساسی را در ازدواج نادیده می‌گیرند و یا این که آنها را بررسی نمی‌کنند. علاوه بر این نگرش‌ها و عقاید خاصی در جامعه‌ی ما رواج یافته است که موجب نا امیدی و نارضایتی در فرآیند انتخاب همسر می‌گردند. در این میان برخی از عقاید و باورها در فرآیند ازدواج و انتخاب همسر غیرمنطقی و محدود کننده به نظر می‌رسند.
باورها و یا عقاید غیرمنطقی (محدود کننده) درباره انتخاب همسر که به عنوان باورهای شخصی تعریف شده‌اند:
الف- زمان ازدواج و امتخاب فرد مورد نظر برای ازدواج را محدود می‌کنند.
ب - تلاش برای پیدا کردن فرد مناسب برای ازدواج را دچار افراط و یا تفریط می‌کنند.
ج - از بررسی اندیشمندانه‌ی توانایی‌ها و ضعف‌های بین فردی و شناختن فاکتورهای قبل از ازدواج که در موفقیت ازدواج مؤثر هستند، جلوگیری می‌کنند.
د- مشکلات و موانع انتخاب همسر را تداوم می‌بخشند و گزینه‌های بعدی برای حل مشکلات را به حداقل می‌رسانند.
به عنوان مثال یکی از این عقاید محدود کننده می‌تواند اینگونه باشد که زوج‌ها با این اعتقاد وارد زندگی شوند که تنها عشقشان نسبت به یکدیگر برای غلبه کردن بر تمام مشکلات کافی است.
نگرش‌ها و طرز تفکر منطقی و غیرمنطقی افراد درباره فرایند انتخاب همسر به هنگام ازدواج یکی از فاکتورهای بسیار مهمی‌ است که می‌تواند ازدواج را با موفقیت یا شکست مواجه نمایند.
آگاه بودن افراد درباره‌ی نگرش‌ها و طرز تفکر و عقیده‌ی خودشان درباره‌ی انتخاب همسر و در پیش گرفتن نگرشی منطقی و واقع‌بینانه می‌تواند در داشتن ازدواجی موفق آنها نقش بسزایی داشته باشد.
برداشت ما از نگرش مجموعه ای از شناخت‌ها ، باورها، عقاید و واقعیت‌ها (دانسته‌ها) است که حاوی ارزشیابی‌های مثبت و منفی (احساسات) باشد.
 
نُه باور غیر منطقی (محدود کننده) درباره انتخاب همسر
موضوعی که به طور وسیع در پیشینه‌ی تجربی که در زمینه‌ی انتخاب همسر نادیده گرفته شده است مربوط به نقش و تأثیر باورهای شخصی در فرایند انتخاب همسر می‌باشد. از بررسی  سوابق موجود در زمینه‌ی نقش باورها در انتخاب همسر: لارسن(1992) نُه باور غیر منطقی که افراد اغلب درباره انتخاب همسر دارند را بیان کرده است.
 
1 -   اعتقاد به اینکه من فقط می‌توانم عاشق یک نفر باشم.
 شخصی که دارای این عقیده است گمان می‌کند که تنها یک نفر در دنیا برای ازدواج با او مناسب است. این تفکر بسیار شبیه این عقیده است که ما جایی در دنیا همزاد و یا نیمه‌ی دومی ‌داریم که با ازدواج با او همه چیز به تکامل می‌رسد.
این افکار غالباً غیرمنطقی هستند، چرا که باید به هنگام روبرو شدن با تنها فرد به خصوص، او را شناخت. البته چگونه این دیدگاه به سرانجام می‌رسد روشن نیست. همچنین شاید این عقیده دعوت به انتظار غیر فعالی باشد برای رسیدن به دقیقه اعجاز برانگیزی که چشم‌انداز یک ازدواج خوب را نوید می‌دهد.
 
2 - همسر کامل
اعتقاد به تفکر که «تا زمانی که فردی کامل برای زندگی پیدا نکنم، نباید ازدواج کنم». کسی که این اعتقاد را داشته باشد شاید برای تصمیم گرفتن برای ازدواج دچار محدودیت شود چرا که هیچ فردی کامل نیست و شاید برای پیدا کردن چنین فردی باید زمانی طولانی صرف شود.
 
3 - تکامل خود
کسی که اینگونه فکر می‌کند و می‌گوید:«تا زمانی که نتوانم به خودم به عنوان یک همسر اعتماد کنم، نباید ازدواج کنم».
این اعتقاد نیز محدود کننده و غیر منطقی است از آن جهت که هیچ کس کامل نیست و احساس کامل بودن به عنوان یک همسر را نخواهد داشت. احساس آمادگی برای ازدواج ضروریست، اما شاید اشخاصی را برای تصمیم گیری درباره ازدواج دچار اضطراب کند.
 
4 - ارتباط کامل
 صاحب این عقیده این چنین می‌اندیشد:«ما باید قبل از ازدواج ثابت کنیم که ارتباط مؤثری خواهیم داشت».
توجه به فاکتورهای پیش بینی کننده‌ی پیش از ازدواج بسیار عاقلانه است.
مانند ارتباط خوب و مهارت‌های حل مشکل و تشابه و همانندی ارزش‌ها و عقاید. جستجوی چنین ارتباطی و چنین همسری که این مهارت‌ها و قابلیت‌ها را داشته باشد عاقلانه است.
با این وجود ، از آنجا که موفقیت در ازدواج را نمی‌توان تضمین کرد، برای کم کردن محدودیت این تفکر می‌توان اینگونه اندیشید که هیچ راهی برای تضمین خوشبختی پیش از ازدواج میسر نمی‌باشد.
 
5 - تلاش بیشتر
این اعتقاد با این تفکر شکل می‌گیرد که من با هرکسی که برای ازدواج انتخاب کنم خوشبخت خواهم شد به شرط آن که به قدر کافی تلاش کنم.
لارسن (1992) تأکید می‌کند که تلاش دو همسر برای حل مشکلات و مؤثر ساختن یک ازدواج ، دو فرد بالغ و متفکر را می‌طلبد. از آنجا که هر کسی آنقدر متمایل به حل مشکلات نخواهد بود. بنابراین کمی‌دقت در انتخاب همسر در ابتدای ضروری به نظر می‌رسد.
 
6 - عشق کافی است
فرد دارای این عقیده شاید چنین بگوید:«عاشق کسی شدن برای من دلیل کافی برای ازدواج است». جامعه‌ی غربی عشق رمانتیک را به عنوان شرطی لازم برای ازدواج ارزشمند می‌شمارد.
در واقع، اشخاص کمی‌هستند که ازدواج را بدون عشق تصور کنند. اگر عشق به عنوان تنها معیار در نظر گرفته شود، سایر توانایی‌های اساسی فردی و بین فردی از نظر دور خواهد ماند.
 
7 - همزیستی
این عقیده چنین است: «اگر من و همسر آینده ام قبل از ازدواج با هم زندگی کنیم، شانس وخوشبختی مان را افزایش خواهیم داد».
مرور سوابق همزیستی و موفقیت‌های بعدی در ازدواج نشان داده است که افرادی که قبل از ازدواج با هم زندگی می‌کنند آمادگی بیشتری را برای نارضایتی از زندگی وجدایی دارا می‌باشند در مقایسه با کسانی که با هم همزیستی نکرده اند.
این ارتباط معمولاً با خصوصیات کسانی که همزیستی می‌کنند به نسبت کسانی که همزیستی نمی‌کنند مشکلات بیشتری در رابطه با تعهد دارند و تمایل کمتری برای ارزشمند شمردن ازدواج ونگرش مثبت تری نسبت به طلاق دارند.
 
8 - فرد مکمل و تضاد
در این نگرش شخص اینگونه می‌اندیشد: «من باید با کسی ازدواج کنم که خصوصیات شخصیتی او متضاد با خصوصیات من باشد».
 اگر چه تفکر رایج مبنی بر آنکه افراد با خصوصیات کاملاً متفاوت می‌توانند کامل کننده‌ی ضعف‌ها و قوت‌های یکدیگر باشند، اما فاکتورهای پیش‌بینی کننده‌ی موفقیت در ازدواج نشان می‌دهند که قویترین عامل خوشبختی ، همانندی در ارزش‌ها، نگرش‌ها و خصوصیات شخصی است.
 
9 - انتخاب باید آسان باشد
این عقیده که انتخاب یک همسر باید ساده باشد و این انتخاب حامل یک شانس و یا اتفاق است. بنابراین فرد شاید تصور کند که برای انتخاب همسر به جای عمل کردن باید در انتظار یک اتفاق بماند.
چنین فردی در انتظار شانسی برای دیدار و عشق در اولین نگاه است بدون آنکه از تفکر محتاطانه آمادگی لازم، یا انجام عملی برای نزدیک تر شدن به هدف ازدواج کمک گرفته شود.
مواردی که عنوان شدند فقط تعدادی از نگرش‌ها و باورهای غیر منطقی افراد نسبت به انتخاب همسر می‌باشند.
نحوه‌ی نگرش افراد نسبت به فرایند انتخاب همسر امری بسیار حیاتی است و همچنین با درک شیوع باورهای غیرمنطقی و محدود کننده درباره انتخاب همسر در میان افراد مجرد زن و مرد، در صورتی که این نگرش‌ها و عقاید نادرست و غیر منطقی افراد تغییر یابند و در جهت صحیح هدایت شوند، شاهد افزایش ازدواج‌های مؤفق در جامعه خواهیم بود.
و همچنین با توجه به مشکل ساز بودن نگرش‌های نادرست، می‌توان درمانگران ، مشاوران قبل از ازدواج و تعلیم دهندگان ازدواج را یاری کرد تا به افراد کمک کنند تا برای ازدواج بهتر آماده شوند.
 
 
منبع:
دکتر اسماعیل اسد پور -  مشاوره خانواده
http://www.shamisapsy.com/psy_ezdevaj2.htm

باورهای منطقی در مورد انتخاب همسر

           
فرآیند انتخاب همسر برای هر فرد بالغ و مجرد، مرحله ای بسیار مهم و اغلب دشوار محسوب می‌شود. شاید کمتر انتخاب دیگری ممکن است تا این اندازه در طول زندگی زوج‌ها مرکز توجه و بسیار با اهمیت تلقی گردد.
اما متأسفانه، در بحبوحه‌ی دروان معاشقه (نامزدی) افراد جوان اغلب بی ملاحظه می‌شوند و مشکلات اساسی را در ازدواج نادیده می‌گیرند و یا این که آنها را بررسی نمی‌کنند. علاوه بر این نگرش‌ها و عقاید خاصی در جامعه‌ی ما رواج یافته است که موجب نا امیدی و نارضایتی در فرآیند انتخاب همسر می‌گردند. در این میان برخی از عقاید و باورها در فرآیند ازدواج و انتخاب همسر غیرمنطقی و محدود کننده به نظر می‌رسند.
باورها و یا عقاید غیرمنطقی (محدود کننده) درباره انتخاب همسر که به عنوان باورهای شخصی تعریف شده‌اند:
الف- زمان ازدواج و امتخاب فرد مورد نظر برای ازدواج را محدود می‌کنند.
ب - تلاش برای پیدا کردن فرد مناسب برای ازدواج را دچار افراط و یا تفریط می‌کنند.
ج - از بررسی اندیشمندانه‌ی توانایی‌ها و ضعف‌های بین فردی و شناختن فاکتورهای قبل از ازدواج که در موفقیت ازدواج مؤثر هستند، جلوگیری می‌کنند.
د- مشکلات و موانع انتخاب همسر را تداوم می‌بخشند و گزینه‌های بعدی برای حل مشکلات را به حداقل می‌رسانند.
به عنوان مثال یکی از این عقاید محدود کننده می‌تواند اینگونه باشد که زوج‌ها با این اعتقاد وارد زندگی شوند که تنها عشقشان نسبت به یکدیگر برای غلبه کردن بر تمام مشکلات کافی است.
نگرش‌ها و طرز تفکر منطقی و غیرمنطقی افراد درباره فرایند انتخاب همسر به هنگام ازدواج یکی از فاکتورهای بسیار مهمی‌ است که می‌تواند ازدواج را با موفقیت یا شکست مواجه نمایند.
آگاه بودن افراد درباره‌ی نگرش‌ها و طرز تفکر و عقیده‌ی خودشان درباره‌ی انتخاب همسر و در پیش گرفتن نگرشی منطقی و واقع‌بینانه می‌تواند در داشتن ازدواجی موفق آنها نقش بسزایی داشته باشد.
برداشت ما از نگرش مجموعه ای از شناخت‌ها ، باورها، عقاید و واقعیت‌ها (دانسته‌ها) است که حاوی ارزشیابی‌های مثبت و منفی (احساسات) باشد.
 
نُه باور غیر منطقی (محدود کننده) درباره انتخاب همسر
موضوعی که به طور وسیع در پیشینه‌ی تجربی که در زمینه‌ی انتخاب همسر نادیده گرفته شده است مربوط به نقش و تأثیر باورهای شخصی در فرایند انتخاب همسر می‌باشد. از بررسی  سوابق موجود در زمینه‌ی نقش باورها در انتخاب همسر: لارسن(1992) نُه باور غیر منطقی که افراد اغلب درباره انتخاب همسر دارند را بیان کرده است.
 
1 -   اعتقاد به اینکه من فقط می‌توانم عاشق یک نفر باشم.
 شخصی که دارای این عقیده است گمان می‌کند که تنها یک نفر در دنیا برای ازدواج با او مناسب است. این تفکر بسیار شبیه این عقیده است که ما جایی در دنیا همزاد و یا نیمه‌ی دومی ‌داریم که با ازدواج با او همه چیز به تکامل می‌رسد.
این افکار غالباً غیرمنطقی هستند، چرا که باید به هنگام روبرو شدن با تنها فرد به خصوص، او را شناخت. البته چگونه این دیدگاه به سرانجام می‌رسد روشن نیست. همچنین شاید این عقیده دعوت به انتظار غیر فعالی باشد برای رسیدن به دقیقه اعجاز برانگیزی که چشم‌انداز یک ازدواج خوب را نوید می‌دهد.
 
2 - همسر کامل
اعتقاد به تفکر که «تا زمانی که فردی کامل برای زندگی پیدا نکنم، نباید ازدواج کنم». کسی که این اعتقاد را داشته باشد شاید برای تصمیم گرفتن برای ازدواج دچار محدودیت شود چرا که هیچ فردی کامل نیست و شاید برای پیدا کردن چنین فردی باید زمانی طولانی صرف شود.
 
3 - تکامل خود
کسی که اینگونه فکر می‌کند و می‌گوید:«تا زمانی که نتوانم به خودم به عنوان یک همسر اعتماد کنم، نباید ازدواج کنم».
این اعتقاد نیز محدود کننده و غیر منطقی است از آن جهت که هیچ کس کامل نیست و احساس کامل بودن به عنوان یک همسر را نخواهد داشت. احساس آمادگی برای ازدواج ضروریست، اما شاید اشخاصی را برای تصمیم گیری درباره ازدواج دچار اضطراب کند.
 
4 - ارتباط کامل
 صاحب این عقیده این چنین می‌اندیشد:«ما باید قبل از ازدواج ثابت کنیم که ارتباط مؤثری خواهیم داشت».
توجه به فاکتورهای پیش بینی کننده‌ی پیش از ازدواج بسیار عاقلانه است.
مانند ارتباط خوب و مهارت‌های حل مشکل و تشابه و همانندی ارزش‌ها و عقاید. جستجوی چنین ارتباطی و چنین همسری که این مهارت‌ها و قابلیت‌ها را داشته باشد عاقلانه است.
با این وجود ، از آنجا که موفقیت در ازدواج را نمی‌توان تضمین کرد، برای کم کردن محدودیت این تفکر می‌توان اینگونه اندیشید که هیچ راهی برای تضمین خوشبختی پیش از ازدواج میسر نمی‌باشد.
 
5 - تلاش بیشتر
این اعتقاد با این تفکر شکل می‌گیرد که من با هرکسی که برای ازدواج انتخاب کنم خوشبخت خواهم شد به شرط آن که به قدر کافی تلاش کنم.
لارسن (1992) تأکید می‌کند که تلاش دو همسر برای حل مشکلات و مؤثر ساختن یک ازدواج ، دو فرد بالغ و متفکر را می‌طلبد. از آنجا که هر کسی آنقدر متمایل به حل مشکلات نخواهد بود. بنابراین کمی‌دقت در انتخاب همسر در ابتدای ضروری به نظر می‌رسد.
 
6 - عشق کافی است
فرد دارای این عقیده شاید چنین بگوید:«عاشق کسی شدن برای من دلیل کافی برای ازدواج است». جامعه‌ی غربی عشق رمانتیک را به عنوان شرطی لازم برای ازدواج ارزشمند می‌شمارد.
در واقع، اشخاص کمی‌هستند که ازدواج را بدون عشق تصور کنند. اگر عشق به عنوان تنها معیار در نظر گرفته شود، سایر توانایی‌های اساسی فردی و بین فردی از نظر دور خواهد ماند.
 
7 - همزیستی
این عقیده چنین است: «اگر من و همسر آینده ام قبل از ازدواج با هم زندگی کنیم، شانس وخوشبختی مان را افزایش خواهیم داد».
مرور سوابق همزیستی و موفقیت‌های بعدی در ازدواج نشان داده است که افرادی که قبل از ازدواج با هم زندگی می‌کنند آمادگی بیشتری را برای نارضایتی از زندگی وجدایی دارا می‌باشند در مقایسه با کسانی که با هم همزیستی نکرده اند.
این ارتباط معمولاً با خصوصیات کسانی که همزیستی می‌کنند به نسبت کسانی که همزیستی نمی‌کنند مشکلات بیشتری در رابطه با تعهد دارند و تمایل کمتری برای ارزشمند شمردن ازدواج ونگرش مثبت تری نسبت به طلاق دارند.
 
8 - فرد مکمل و تضاد
در این نگرش شخص اینگونه می‌اندیشد: «من باید با کسی ازدواج کنم که خصوصیات شخصیتی او متضاد با خصوصیات من باشد».
 اگر چه تفکر رایج مبنی بر آنکه افراد با خصوصیات کاملاً متفاوت می‌توانند کامل کننده‌ی ضعف‌ها و قوت‌های یکدیگر باشند، اما فاکتورهای پیش‌بینی کننده‌ی موفقیت در ازدواج نشان می‌دهند که قویترین عامل خوشبختی ، همانندی در ارزش‌ها، نگرش‌ها و خصوصیات شخصی است.
 
9 - انتخاب باید آسان باشد
این عقیده که انتخاب یک همسر باید ساده باشد و این انتخاب حامل یک شانس و یا اتفاق است. بنابراین فرد شاید تصور کند که برای انتخاب همسر به جای عمل کردن باید در انتظار یک اتفاق بماند.
چنین فردی در انتظار شانسی برای دیدار و عشق در اولین نگاه است بدون آنکه از تفکر محتاطانه آمادگی لازم، یا انجام عملی برای نزدیک تر شدن به هدف ازدواج کمک گرفته شود.
مواردی که عنوان شدند فقط تعدادی از نگرش‌ها و باورهای غیر منطقی افراد نسبت به انتخاب همسر می‌باشند.
نحوه‌ی نگرش افراد نسبت به فرایند انتخاب همسر امری بسیار حیاتی است و همچنین با درک شیوع باورهای غیرمنطقی و محدود کننده درباره انتخاب همسر در میان افراد مجرد زن و مرد، در صورتی که این نگرش‌ها و عقاید نادرست و غیر منطقی افراد تغییر یابند و در جهت صحیح هدایت شوند، شاهد افزایش ازدواج‌های مؤفق در جامعه خواهیم بود.
و همچنین با توجه به مشکل ساز بودن نگرش‌های نادرست، می‌توان درمانگران ، مشاوران قبل از ازدواج و تعلیم دهندگان ازدواج را یاری کرد تا به افراد کمک کنند تا برای ازدواج بهتر آماده شوند.
 
 
منبع:
دکتر اسماعیل اسد پور -  مشاوره خانواده

دسترسی به مطالب علمی  در سایت

 
                                                                                     

معیارهای انتخاب همسر

وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


http://maktoobshop.com



معمولاً هر فردی در ازدواج، معیارها و ملاک های خاصی برای انتخاب همسر خود در نظر می گیرد. برخی از آدم های ساده و بی شیله پیله خوششان می آید و برخی دیگر از افراد پیچیده و باهوش. عده ای به افراد مذهبی علاقه دارند و عده ای دیگر انگار میانه خوبی با مذهب ندارند. گروهی سراغ ورزشکاران، افراد فعال یا جنبشی ها می روند و گروه دیگر بیشتر افراد آرام و گوشه گیر را می پسندند و... اما علت این همه تفاوت سلیقه در انتخاب همسر چیست؟

طبق نظر روان شناسان دو نظریه مهم در انتخاب همسر وجود دارد: نظریه « همسان همسری » و نظریه « ناهمسان همسری ».

نظریه همسان همسری:
بر طبق این نظریه آنچه در انتخاب همسر اولویت اصلی افراد می باشد شباهت ها است. یعنی هر چه شباهت ها و همانندی های دختر و پسر بیشتر باشد، دو طرف بیشتر مایل به ازدواج با یکدیگر هستند. معمولاً افراد این گروه همانندی های قومی، فرهنگی، اجتماعی، ارزش های مشترک مذهبی ، سن و سال نزدیک به هم، سطح تحصیلاتی مشابه، علایق مشترک و... توجه کرده و آنها را بنیان و پایه استواری برای انتخاب همسر و شروع زندگی مشترک قرار می دهند.

البته آن‌چه گفته شد به این معنی نیست که اگر دو نفر در برخی از حوزه ها و امور با یکدیگر متفاوت باشند، حتماً ازدواجشان ناموفق و ناپایدار خواهد بود. زیرا افرادی هستند که علیرغم تفاوت در برخی زمینه های جزئی، ازدواج موفقی داشته اند. پس به طور عام هر چه مشترکات میان طرفین بیشتر و تفاوت هایشان در جزئیات باشد ازدواج و زندگی راحتتر و آسانتری خواهد داشت. به همین دلیل متخصصان اکثراً معتقدند که اگر می خواهید ازدواجی موفق، باثبات و شادمان داشته باشید باید به سراغ فردی بروید که خصوصیات وکیفیاتی نزدیک به شما دارد.

نظریه ناهمسان همسری :براساس این نظریه برخی از افراد بیشتر مایلند با افرادی ازدواج نمایند که نه تنها عیوب و نواقص آنها را ندارند بلکه با ویژگی هایشان قادر به تکمیل ضعف آنها می باشند. به بیان دیگر افرادی را برای ازدواج انتخاب می کنند که نواقص آنها را جبران می نمایند. مثلاً برخی از افراد خجالتی از افراد جسور خوششان می آید، یا افراد اجتماعی و اهل رفت و آمد، فرد اهل مطالعه و منزوی را جذب خود می کنند. پس فرض اصلی نظریه ناهمسان همسری این است که برخی برای ازدواج به دنبال افرادی می روند که دارای چیزهایی هستند که آنها ندارند ولی مایلند که آنها را داشته باشند.

برطبق نظر روان شناسان و هم چنین آنچه تحقیقات نشان می دهد، ازدواج گروه اول یا افرادی که بر طبق نظریه همسان همسری ازدواج می کنند موفق‌تر بوده و در رسیدن به خانواده ای پایدار سربلندتر می باشند.

مطالب پیشنهادی

ارتباط بین فعالیت فیزیکی و کاهش بیماریها
ورزش های ضد استرس برای بهتر شدن وضعیت روانی و احساسی افراد
ورزش های مخصوص افراد مبتلا به بیماران قلبی و دیابت

انتخاب همسر

وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


http://maktoobshop.com/




اگر عاقل هستید با یک دیوانه ازدواج کنید!


برای نوشتن سناریو باید پرانرژی باشی و از ترس ها و سختی های گذشته درس بگیری. راهنمایی های پروفسور باهر به شما کمک می کند بهتر و دقیق تر، دوباره تصمیم بگیرید.


● توالی و تعالی، نتیجه انتخاب شماست


انتخاب همسری درست شبیه خودتان نه تنها باعث آرامش و آسایش شما می شود بلکه این آرامش به تمام ابعاد زندگی تان سایه می افکند.زوج هایی که سال ها در کنار هم زندگی می کنند بدون آن که کسی حتی یک بار ناراحتی یا گلایه آن ها را دیده یا شنیده باشد و همیشه زبانزد همه هستند، نمونه بارز شیوه همسان گزینی هستند. ۲ نفر با تمام علائق و دیدگاه های یکسان و شبیه به هم، آنچنان خوش و خرم هستند که هر روزشان مثل روز اول آشنایی شان است. به عبارتی دیگر می توان گفت زندگی شان توالی آرامش است.


برعکس این موضوع هم هست، زوج هایی که از همان روزهای اول ازدواج با هم درگیرند و بر سر مسائل کوچک و بزرگ کارشان به بگو مگو و کشمکش می کشد و هر کدام به دنبال اثبات خود به دیگری است؛ این زندگی ها با عشق ۲ طرف شروع شده و منطق نقش کمی در تشکیل آن داشته است ولی آنچه باعث بقا و تداوم زندگی مشترک می شود، همین است. نمونه این زوج ها را در اطراف خود بارها و بارها دیده ایم. این افراد برای رسیدن به مراتب بالاتر تلاش زیادی می کنند و همین باعث «تعالی» زندگی شان می شود. می توان گفت تفاوت شان به تعالی شان کمک کرده است.


● همسان یا غیرهمسان، مسئله این است


تصمیم گیری در مورد ازدواج ۲ راهبرد و الگوی مهم داشته که هرکدام ویژگی ها و امتیازاتی دارد و البته عواقب و نتایجی متفاوت. این ۲ عبارتند از، همسان گزینی و غیرهمسان گزینی. روش همسان گزینی یعنی تشابه همه جانبه ۲ طرف از هر نظر. مثلا از ۲۰ فاکتور مهم برای ازدواج که دختر و پسر آن را درنظر می گیرند مثل سن و سال، تحصیلات، موقعیت اجتماعی و... اگر هر ۲۰ مورد مثل هم و کاملا مطابق هم باشند، می شود شیوه همسان گزینی. اگر بین موارد مهم و تاثیر گذار در انتخاب، بین دختر و پسر کمترین تشابهی وجود داشته باشد ولی به دلیل عشق یا علاقه ای که ۲ طرف دارند به هیچ عنوان نتوانند از هم چشم پوشی کنند و ازدواج صورت گیرد، می شود گفت شیوه غیرهمسان گزینی را انتخاب کرده اند.


● زندگی با کم خرد، عاقل تان می کند


ازدواج های غیرهمسان یا ازدواج هایی که اختلاف فازهای زیادی دارند در همه موارد بد نیست؛ برای مثال خانمی که هوش و درک بیشتری نسبت به همسرش دارد، برای زندگی یا باید کوتاه بیاید و ادامه ندهد و به تعبیری دیگر، طلاق بگیرد یا این که به دنبال راه چاره ای باشد تا بتواند در کنار این آقا زندگی کند. همین تلاش ها برای پیدا کردن راه چاره و تداوم زندگی باعث می شود خانم مطالعه و تحقیق و پرس و جوی بیشتری داشته باشد و همه این ها کمک می کند تا خانم عاقل تر و پخته تر شود. پس به تعبیری می توان گفت ازدواج با یک دیوانه، عاقل تان می کند.


● هم تنی یا همسری


ازدواج هایی که تنها براساس منطق و عقل باشد، ازدواج هایی است که تداوم دارد و با یک شیب آرام از خوشبختی و آرامش ادامه پیدا می کند که این مدل از زندگی را می توان هم تنی نامید. ازدواج هایی که عقل کمترین میزان تاثیر گذاری در انتخاب را داشته و عشق و علاقه محور اصلی تشکیل خانواده بوده است به همسری ختم می شود. اگر بخواهیم در هر چیز میانه رو و معتدل باشیم باید میانه را بگیریم یعنی ۵۰ درصد عقل و ۵۰ درصد عشق را در این ماجرا دخیل کنیم. این ازدواج ها تداوم و تعالی را در کنار هم دارند و با ثبات ترین هستند. با این اوصاف در جامعه امروز ایران ۳ شیوه ازدواج داریم؛ ازدواج های همسان، غیر همسان و میانه. در توضیح ازدواج به شیوه میانه باید گفت در این مورد هم ۲ شیوه متفاوت دیده می شود. یکی این که زوج ها با این موضوع کنار می آیند که درصدی از عشق دارند و درصدی از منطق؛ در خیلی از موارد عشق و شور آنچنانی وجود ندارد ولی منطق و عقل حضور پررنگی دارد. در مواجهه با این موضوع افراد تصمیم های متفاوتی می گیرند یا ادامه می دهند و با پیدا کردن مسیری از با هم بودن لذت می برند یا این که در میانه راه خسته شده و از هم جدا می شوند. سقراط جمله معروفی دارد که می گوید: « ازدواج کن یا خوب از آب در می آید یا این که فیلسوف می شوی.»


● بدانید از زندگی چه می خواهید


افراد باید بدانند از زندگی چه چیزی می خواهند، هرچه اختلاف فاز کمتر باشد میزان درگیری و کشمکش کمتر و آرامش و هماهنگی بیشتر است و به تعبیری زندگی شان توالی می یابد و هرچه فازها و نظرات متفاوت تر باشد، آرامش کمتر است در عوض تعالی و شکوفایی هر ۲ نفر بیشتر است. عموم عرفا و فلاسفه محصول این نوع زندگی مشترک هستند. این افراد به دلیل آن که در زندگی خانوادگی شان همسان یا حتی شبیه هم نبودند برای رسیدن به مراتبی از آرامش به دنبال علائق شان می رفتند که همان علم و عرفان و فلسفه و... بوده است.


● ۵۰ درصد را نادیده نگیرید


توصیه من به کسانی که می خواهند دوباره برای ازدواج تصمیم بگیرند این است که شیوه میانه را انتخاب کنند. در این شیوه ۵۰درصد عقل و ۵۰درصد احساس در تصمیم گیری تاثیرگذار است. توصیه من به جوانان این است که ۵۰ درصد عقل را جدی تر و مهم تر تلقی کنند و به آن اهمیت بیشتری بدهند یعنی همان شیوه سنتی در ازدواج یا همگنی را بیشتر مد نظر قرار بدهند بعد عشق و عاشقی را چون به محض حضور عشق در ماجرا عقل کور می شود.


● ازدواج شروع طلاق است


ازدواج مقدمه طلاق است این جمله معروف نباید نگرانی ایجاد کند بلکه باید ما را نسبت به موضوع حساس تر کرده و تشویق مان کند بیشتر و دقیق تر بررسی کنیم.به تعبیری می توان گفت طلاق بدون ازدواج ممکن نیست ولی ازدواج بدون طلاق ممکن است. این که افراد تصمیمی بگیرند بر پایه احساس و بدون توجه به عقل و فاکتورهای مهم همسانی و همگنی، باعث می شود بعد از مدتی به راحتی به طلاق فکر کنند؛ به همین دلیل تلاش همه ما بر این است ازدواجی بر پایه عقل و شناخت صورت بگیرد تا مقدمه ای بر جدایی و طلاق نباشد. مطمئن باشید اگر در ازدواج دقت نظر نباشد به طلاق منتهی خواهد شد.


● فرمول ریاضی برای محاسبه عشق


در محاسبه ریاضی زمانی که بخواهید مساحت یک شکل هندسی را محاسبه کنید از این فرمول استفاده می کنید، طول ضرب درعرض. شما تصور کنید یک مستطیل به عرض ۴۰ و طول ۶۰، حاصل ضرب این ۲ عدد می شود ۲۴۰۰. در این حال، عرض و طول با هم اختلاف دارند و این اختلاف هرچه بیشتر شود تغییری در حاصل ضرب ایجاد نمی شود. حالا شما این مستطیل را مربعی با ابعاد کاملا مساوی ۵۰ درنظر بگیرید؛ حاصل ضرب این ۲ عدد می شود ۲۵۰۰. یعنی بیشتر از زمانی که بین عرض و طول اختلاف وجود داشته باشد. همین موضوع را در مورد انتخاب همسر نیز درنظر بگیرید؛ اگر مجموع عقل و عشق را عدد ۱۰۰درنظر بگیریم و درصدی را به عقل و بخشی را به عشق اختصاص دهیم حاصل چه چیزی می شود؟هرچه میزان عقل یا عشق بیشتر باشد و تناسبی بین این ۲ وجود نداشته باشد، حاصل یا برآیند هرکدام از این ها در زندگی کمتر و بی رنگ تر می شود. هرچه این ۲ موضوع به هم نزدیک تر و اختلاف کمتر باشد برآیند آن ها که آرامش و تداوم زندگی عاشقانه همراه با تعالی است، بیشتر می شود.


● مخالف تو بزرگ ترین معلم توست


زمانی در رابطه شاگرد و معلمی، به دلیل اختلاف سنی و اختلاف معلوماتی که وجود دارد، همه چیز را می پذیری و می آموزی ولی در تعامل با فردی که هم سطح توست و در واقع همسر یا دوست توست اگر کاملا یکسان یا هماهنگ باشی چیزی نمی آموزی یا تعامل سازنده ای نداری. زمانی برنده و پیروز هستی که در تعامل با فردی زندگی کنی که کاملا یا تا حدی مخالف تو باشد چون در این حالت به شدت دنبال پیدا کردن عیب ها و ایرادات توست و تو باید دائم دنبال آن باشی که این نقص ها را برطرف کنی یا بپوشانی؛ همین باعث می شود تعالی پیدا کنی و در رابطه ات پیشرفت کنی. حالا اگر این ارتباط فراتر از دوستی و در واقع در قالب زندگی مشترک باشد به شدت تو را جلو برده و پرورش می دهد.


● انتخاب های قدیمی پردوام بودند


در گذشته پدر، دامادش را در محل کار یا مسجد می دید و انتخاب می کرد و مادر هم عروسش را در مجالس زنانه یا محیط های خاصی می دید و انتخاب می کرد. آن ها فرد مورد نظرشان را از نظر شکل، شمایل، عقل و خانواده بررسی می کردند و وقتی به تشابه های خانوادگی یا عقلانی می رسیدند به پسرشان این دختر یا خانواده اش را معرفی می کردند تا آشنایی بیشتری صورت بگیرد یا این که درصورت خواستگاری از دخترشان به آن خانواده جواب مثبت یا منفی می دادند. پدر و مادر کاری به موضوع عشق نداشتند فقط کار عقل با آن ها بود به همین دلیل افرادی که از نظر عقلی خوب بودند یا ارزش فکر کردن داشتند را مدنظر قرار می دادند.در زمان حال، قضیه برعکس شده. پسر یا دختر یکدیگر را در محیط دانشگاه، محل کار یا... می بینند و یک دل نه، صد دل عاشق می شوند، دل می بندند و همه حرف های شان را می زنند؛ بعد از این ماجرا ها خانواده های شان را در جریان می گذارند و می خواهند و اصرار دارند که خانواده شان هم طرف را قبول کنند درحالی که کمترین سنخیت و هماهنگی را با هم دارند و نتیجه اش این می شود که می بینیم.


● تیپولوژی ازدواج


یکی از موارد مهم در انتخاب همسر شناخت تیپ ازدواجی خود و طرف تان است. براساس دسته بندی تیپ شخصیتی زنان و مردان در طبیعت ۴ دسته معرفی می شوند.تیپ اول در بین زنان، مادر است، عده ای از زنان همیشه مادر هستند. مادر بچه شان، مادر همسرشان، مادر همکاران شان و... این ها عادت دارند مثل مادر همه را زیر بال و پر خود بگیرند و مواظب شان باشند. مثالی که در طبیعت می بینیم مثل کبوتر که همیشه دنبال دانه دادن به بچه هایش است. این افراد ذاتا علاقه مندند مادر بشوند حتی عده ای دوست دارند مادر بشوند حتی به قیمت آن که همسرشان برود.تیپ دوم همیشه محبوب است؛ شخصیتی است که دوست دارد همیشه محبوب باشد. محبوب پدر و مادر، محبوب همسر و... مهم نیست که ازدواج کرده باشند یا نه، دوست دارند همیشه مورد تمجید و تعریف باشند.تیپ سوم تیپ خانم فاخر است؛ به این معنی که دوست دارند در جامعه کار کنند و فعال باشند، در خانواده یک مادر خوب و یک همسر ایده آل باشند و همچنان که خودشان و موجودیت شان را حفظ می کنند محبوب و درنظر باشند.تیپ چهارم تیپ غوغاسالار است؛ به این معنی است، که همیشه دوست دارند با هیاهو و قیل و قال به اهداف شان برسند. از ابتدای تولد با گریه وزاری و نق زدن به اهداف شان می رسند و تا پایان زندگی شان هم به همین شیوه به خواسته های شان می رسند.


درست متناظر این ۴ تیپ زنانه، ۴ تیپ مردانه هم وجود دارد. تیپ پدر که دوست دارند همیشه پدر یک خانواده باشند؛ کار کنند، پول در بیاورند و همراه خانواده تفریح و پیک نیک بروند. تیپ دون ژوان مردان تنوع طلبی هستند و دوست دارند همیشه محبوب باشند. تیپ مرد جذاب، یک مدیر موفق در کار یک همسر فوق العاده و یک پدر مهربان. تیپ شارلاتان و غوغاسالار مردانه که دست به هر کاری می زند. ظاهری کاملا موجه و نرمال دارد و در باطن بسیار درگیر و نامتعادل است. در مشاوره ها ما راهنمایی می کنیم که تیپ های شخصیتی ۲ طرف با هم هماهنگ باشند مثلا اگر تیپ شخصیتی پدر با تیپ شخصیتی مادر ازدواج کند بسیار عالی و موفق خواهد بود ولی اگر تیپ مادر با مرد دون ژوان ازدواج کند دائم درگیری و گرفتاری خواهند داشت چون او زندگی می خواهد و دیگری تنوع های زندگی را. این تیپ ها، تیپ های پایه است و به صورت ترکیبی هم دیده می شود. ما معمولا قطب ها را درنظر می گیریم و در درجه بندی ها بین کمترین تا بیشترین درصد آن را تعیین می کنیم. برای مثال بین سیاه و سفید، بی نهایت رنگ خاکستری وجود دارد و درست عین این حالت وجود دارد که یک فرد می تواند در آن واحد چند حالت روحی مختلف و متفاوت داشته باشد.


● کار دل با شما، کار عقل با مشاور


متاسفانه جامعه ما هنوز فرهنگ مشاوره را نمی فهمد و قبول ندارد. هنوز افراد فکر می کنند یا باید دیوانه باشند یا کارشان گیر پیدا کند تا پیش مشاور بروند. افرادی که برای مشاوره مراجعه می کنند، کسانی هستند که به آخر خط رسیده اند ولی یکی از ۲ نفر می خواهد زندگی کند و یکی دیگر می خواهد جدا شود. طرفی که می خواهد به زندگی ادامه دهد به هر دری می زند تا طرفش را راضی کند به همین دلیل با بروز مشکل و گرفتاری سراغ مشاور می روند وگرنه با نخستین اختلاف به صورت توافقی طلاق را بر زندگی ترجیح داده و تمامش می کنند. درحالی که مشاور به دلیل تجربه و دانشی که در این زمینه دارد، می تواند به هر ۲ طرف کمک کند تا تصمیم عاقلانه ای بگیرند و برای دوام و بقا تلاش کنند نه فنا و قطع ارتباط. ما برای عده ای که می خواهند ازدواجی با ثبات داشته باشند و دل نگران عاقبت ازدواج شان هستند، تست هایی را طراحی کرده ایم که براساس آن میزان تفاهم و همگنی های شان را می سنجیم و بر همین اساس به آن ها توصیه می کنیم روی تصمیم شان پافشاری کنند یا این که از ازدواج با فرد مورد نظرشان منصرف شوند.

مطالب پیشنهادی

بررسی مشکلات برنامه پزشک خانواده

بیمه سلامت و نقش بیمه های مکمل بر آن

تاثیر بیمه های مکمل بر قشرهای آسیب پذیر

توزیع عادلانه خدمات بهداشتی در ﺳﻴـﺴﺘﻢ ﻧﻈـﺎم ﺳـﻼﻣﺖ ﻛﺸﻮر

دریافت پول از بیمار بصورت مستقیم (خطای پزشکی)

دانستنی های ازدواج



http://maktoobshop.com/




از جمله سنت های حاکم بر زندگی انسانها که عامل دوام و بقای نسل بوده و از سوی کلیه قوانین بشری نیز پذیرفته شده، ازدواج و تشکیل خانواده است.

اهمیت خانواده از بعد فردی و اجتماعی و تأثیرگذاری آن بر جامعه به حدی است که قانونگذار در اصل ۱۰ قانون اساسی آن را واحد بنیادی جامعه اسلامی دانسته است زیرا چنانچه خانواده را اجتماعی مرکب از پدر، مادر و فرزندان بدانیم که با رشته های عاطفی به یکدیگر پیوسته اند، هر اندازه که استحکام این رشته ها قوی تر باشد، ارتباط افراد خانواده با یکدیگر و رابطه این گروه با جامعه عمیق تر خواهد بود و بالعکس.

هر قدر میزان این رابطه عاطفی متزلزل تر و ضعیف تر شود، پیوند اعضای خانواده از یکدیگر و از جامعه گسسته تر خواهد شد.

چنانچه افراد خانواده با حقوقشان آشنا باشند و خود را ملزم به رعایت آن بدانند، قوانین اجتماعی را نیز محترم خواهند شمرد. در مقابل خانواده ای که در آن تنش و ناسازگاری وجود داشته باشد و اعضای آن حقوق یکدیگر را نادیده انگارند، در جامعه نیز نسبت به قوانین بی توجه خواهند بود.

به عبارت دیگر جامعه در حکم آیینه ای است که کنش، رفتار و منش خانواده به خوبی در آن منعکس می شود.

انتخاب همسر

پر واضح است که اولین قدم در تشکیل خانواده انتخاب همسر مناسب است. این امر در نقاط مختلف کشور بر حسب آداب، رسوم و عرف محل متفاوت بوده و نحوه برگزاری آن متغیر است.

در انتخاب همسر رعایت تناسب هایی که ضریب اطمینان را برای رسیدن به یک زناشویی سالم و بدون تنش بالا می برد، ضروری است. صرف نظر از اینکه در بسیاری از نقاط کشور هنوز دختران در انتخاب همسر خویش نقشی ندارند، در نظر گرفتن تناسب بین دو طرف از نظرموقعیت اجتماعی، میزان تحصیلات، وضع خانوادگی و برخی موارد دیگر از سوی والدین لازم به نظر می رسد. یکی از مسائل مهم در زمان انتخاب همسر در نظر گرفتن سن او است.

متاسفانه هنوز در بعضی از شهرها و مناطق کشور، دختران کم سن و سال بر حسب عرف و عادت یا به دلیل مشکلات مالی خانواده راهی خانه شوهران نادیده خود می شوند. حتی به ندرت پیش آمده است که سرپرست خانواده به دلیل بدهکاری، دختر خود را در قبال پرداخت بدهی یا دریافت وجه نقد به عقد ازدواج فردی مسن در می آورد. وجود اختلاف در نوع نگرش، خواست ها و برداشت ها در مقاطع سنی مختلف انکار ناپذیر است. بنابراین بدیهی است فردی که ایام جوانی را پشت سر گذاشته، میل به تفریح و گردش و آنچه را که اقتضای سنین جوانی است از دست داده است. همین عامل می تواند مانع از ادامه یک زندگی سالم شود و چنانچه به دلایلی منتهی به جدایی نشود، باعث افسردگی، خودسوزی و امثال آن خواهد شد.

نکته دیگری که بیانش لازم به نظر می رسد، لزوم تناسب بین سطح تحصیلات طرفین است. نمی توان انکار کرد که سپری کردن مقاطع تحصیلی مختلف بر میزان دانش و اندوخته های فرد خواهد افزود و تأثیر این امر بر نوع نگرش، رفتار و کردار، موجب تکامل شخصیت انسان خواهد شد. در این ارتباط خانمی که با وجود داشتن مدرک دکترا علی رغم مخالفت های شدید خانواده حدود پنج سال قبل با مردی که تحصیلات متوسطه داشت ازدواج کرده بود، اکنون پس از گذشت مدتی، اختلاف در دیدگاه ها و سلیقه ها آن ها را به جایی رسانده است که قادر به تحمل یکدیگر نیستند تا جایی که هر دو طرف حتی از رفت و آمد با خانواده های یکدیگر نیز خودداری می کنند.

به هر حال تناسب تحصیلی یکی از عامل های مؤثر در دوام و بقای زندگی زناشویی است که لازم است در هنگام انتخاب همسر به آن توجه شود. البته عواملی که از آن ها یاد شد هر چند در موفقیت نسبی زناشویی مؤثر هستند اما مسائل دیگری مانند تناسب سطح اقتصاد و فرهنگ خانواده را نیز نمی توان نادیده انگاشت.

خواستگاری

خواستگاری «بیان رسمی تقاضای ازدواج» است زیرا گرچه ممکن است تقاضا به طور خصوصی بین دو طرف مطرح شده باشد اما با توجه به عرف و عادت معمول اجتماعی تا زمانی که خانواده ها در این امر مداخله نکرده باشند، رسمیت پیدا نمی کند. مطابق عرف حاکم بر جامعه ما، پس از انتخاب فرد مناسب، خانواده پسر به خواستگاری دختر می روند ولی چنین رسمی مانع از این نیست که دختر نسبت به تقاضای ازدواج اقدام کند. هر چند قانون انجام این عمل را منع نکرده است اما با توجه به فرهنگ جامعه امری غیر متعارف به شمار می رود. به همین لحاظ دختران این آداب را به منظور پیشگیری از عواقب بعدی رعایت می کنند. طبیعی است با توجه به اقوام مختلفی که در سرزمین پهناور ایران بسر می برند، آداب خواستگاری نیز متفاوت و متغیر باشد ولی آنچه بدیهی به نظر می رسد، عدم تعهد دختر و پسر یا خانواده آنها در این مرحله است، بدین معنا که به راحتی می توانند از ادامه رفت و آمد یا اقدامات بعدی خودداری کنند.

دیدگاه قانون بر امر خواستگاری

در مورد خواستگاری، قانون در زمینه شکل انجام آن، ویژگی های خواستگار و / / / دخالتی نکرده و آن را به توافق طرفین و عرف حاکم بر جامعه واگذار کرده است. اما در خصوص زنی که از او خواستگاری می شود شرایطی معین کرده است که در بحثی تحت عنوان «موانع نکاح» مطرح می شود.

به موجب قانون هر زنی را که فاقد موانع نکاح باشد می توان خواستگاری کرد. حال باید دید که موانع نکاح کدام است البته عرف مسئله را به گونه ای حل کرده است مثلاً زنان محرم از جمله این افراد به شمار می روند. به عنوان مثال کسی به خواستگاری خواهر یا خاله یا عمه خود نمی رود. سوای منسوبین نزدیک که خود جامعه به آن آگاهی کامل دارد، یکی از مواردی که مانع نکاح است ازدواج با زنی است که در قید زوجیت دیگری است. همچنین زنی که در عده دیگری است. یعنی زنی که با همسر خود متارکه کرده و صیغه طلاق جاری شده است، تا سه ماه و ۱۰ روز نمی تواند با مرد دیگری ازدواج کند یا زنی که همسرش فوت کرده، تا چهار ماه و ۱۰ روز از نکاح خودداری می کند. ازدواج همزمان با دو خواهر حتی اگر به صورت موقت باشد نیز تابع همین شرایط است.

ازدواج با دختر خواهر زن (خواهر زاده زن) و دختر برادرزن(برادر زاده زن ) نیز منوط به اجازه زن است.

نامزدی

نامزدی دورانی است برای آشنایی هر چه بیشتر دختر و پسری که در صدد ازدواج و آغاز زندگی جدید مستقل هستند. این دوران در عین شیرینی، زمان پایه ریزی برای یک زندگی دادم و همیشگی در کنار یکدیگر است. در این عمل مرد و زن مقید به نام یکدیگر می شوند تا شخص ثالث را مجال خواستگاری نباشد. از سوی دیگر خانواده دختر نیازمند زمانی است تا وسایلی را تهیه کند که خود را مقید کرده تا به عنوان جهیزیه به همراه فرزند خویش روانه کند.

البته در قانون اشاره ای به جهیزیه و تکلیف خانواده ها به فراهم کردن آن نشده است و تنها اشاره شده که مطابق عرف و به منظور رفع حاجت زوجین در آغاز زندگی تهیه می شود اما متأسفانه این مسئله این روزها به دستاویزی برای خودنمایی بدل شده و مانعی برای ازدواج دختران شده است به طوری که سرمایه و پس انداز زیادی از خانواده ها را صرف خود می کند و بسیار مشاهده می شود که برخی خانواده ها تنها ملکی را که خود در آن سکونت دارند برای مهیا کردن جهیزیه به فروش می رسانند.

به هر حال به موجب ماده ۱۰۳۵ قانون مدنی، نامزدی ایجاد علقه زوجیت نمی کند. هر چند تمام یا قسمتی از مهریه که بین طرفین برای موقع ازدواج مقرر شده، پرداخته شده باشد. چنانچه تمام یا قسمتی از مهریه به دختر پرداخت شده باشد، در صورت بهم خوردن وصلت قابل استرداد است زیرا مهر به منظور ازدواج مقرر شده و می توان آن را باز پس گرفت.

در مواردی هم که به دلیل رعایت جنبه شرعی و به لحاظ محرمیت دختر و پسر صیغه عقد جاری شده باشد نیمی از مهر قابل استرداد است. چنانچه صیغه عقد برای مدت محدود و معینی جاری شده باشد، تابع مقررات جداگانه ای است که در مبحث عقد منقطع یا موقت به آن پرداخته می شود. در ماده مذکور قید شده است که هر یک از زن و مرد مادامی که عقد نکاح جاری نشده می تواند از وصلت امتناع کند و طرف دیگر به هیچ وجه نمی تواند او را مجبور به این ازدواج کند یا از جهت امتناع از وصلت درخواست خسارت کند. چنانچه ملاحظه می شود این ماده قانونی، نامزدی را موجب تعهد طرفین نمی داند.

منطق نیز حکم می کند با توجه به اینکه دوره نامزدی مقدمه ای برای ازدواج است و در واقع دوران آشنایی طرفین با خلقیات و روحیه یکدیگر برای برنامه ریزی یک زندگی دایمی است، چنانچه به این نتیجه برسند که امکان شروع زندگی با یکدیگر را ندارند از آن منصرف شوند. به عبارت دیگر تا زمانی که فرزندی به وجود نیامده یا پایبندی های دیگر مانع از جدایی نشوند و از متارکه به شخص سومی آسیب وارد نمی شود، این اقدام صورت گیرد. ذکر این نکته ضروری است در مورد افرادی که با اجرای صیغه عقد حتی برای مدتی کوتاه جنبه شرعی موضوع را رعایت کرده اند، شرایط دیگری برای بر هم زدن این وصلت وجود دارد. طبق قانون زن و مرد از جهت مخارجی که متحمل شده اند نمی توانند درخواست خسارت کنند.

بدیهی است تا زمانی که ازدواج صورت نگرفته است زن مالک مهر نیست بنابراین اگر مهریه دریافت شده باید باز پس داده شود.

با این وجود حتی اگر مخارجی که جهت برگزاری جشن نامزدی، مراسم خواستگاری و امثال آن بر خانواده ها تحمیل می شود به عنوان خسارت پرداخت شود، آسیب های روحی و روانی و صدماتی که بر اثر نامزدی و نزدیکی قلب ها و اطلاع اقوام و خویشان از این نامزدی بر زن و مرد وارد می شود را نمی توان نادیده گرفت.

پر واضح است با توجه به عرف جامعه، دختری که در یک نامزدی با شکست مواجه شده است شانس خواستگاری های بعدی و در نهایت ازدواج او کمتر خواهد شد.

در ماده ۱۰۳۶ قانون مدنی که در سال ۱۳۶۱ حذف شد پیش بینی شده بود که اگر یکی از نامزدها، ازدواج را بدون علت موجه به هم بزند در حالی که طرف مقابل یا والدین او یا اشخاص دیگر با اطمینان از وقوع ازدواج مخارجی متحمل شده باشند، طرفی که وصلت را به هم زده است باید خسارات وارد شده را پرداخت کند. این ماده می توانست به نوعی خسارت های مادی وارد شده بر دختر، پسر یا خانواده های آنان را جبران کند به خصوص در مورد افرادی که به منظور سوءاستفاده اقدام به نامزدی های متعدد کرده و به دلایل واهی آن را بر هم می زدند، از تکرار موضوع پیشگیری می کند. با این وجود ماده قانونی مذکور در تاریخ ۱۳۶۱ /۱۰ /۸ حذف شد. البته این ماده تنها خسارت های مادی ناشی از مخارج وصلت را دربرمی گرفت در حالی که زیان های معنوی حاصل از بر هم خوردن نامزدی بیش از ضرر و زیان مادی آن موجب تألم خاطر می شود.

خسارت های مادی به هر حال و از هر طریق قابل جبران است و آنچه همواره در خاطر انسان باقی می ماند، رنج، تألم و دردی است که بر هم زدن نامزدی به وجود می آورد.

توجه خوانندگان را به این نکته جلب می کند که مطابق اصل ۴۰ قانون اساسی هیچ کس نمی تواند اعمال حق خویش را وسیله ضرر زدن به دیگران قرار دهد. ماده یک قانون مدنی نیز مقرر می دارد هر کس بدون مجوز قانونی عمداً یا در نتیجه بی احتیاطی به جان، سلامتی، مال، آزادی، حیثیت، حسن شهرت یا به هر حق دیگری که به موجب قانون برای افراد ایجاد شده لطمه ای وارد کند که موجب ضرر مادی یا معنوی فرد دیگری شود، مسئول جبران خسارت ناشی از عمل خود است. چنانچه ملاحظه می شود، قانون مسئولیت مدنی پرداخت کلیه خسارت ها اعم از مادی یا معنوی، به عمد یا غیر عمد را شامل می شود.

بنابراین طرفی که از بر هم خوردن نامزدی دچار آسیب روحی شده می تواند با استناد به قانون مزبور، درخواست خسارت معنوی کند.

باز پس دادن هدایای نامزدی

چنانچه معمول و متداول است در مدت نامزدی و به منظور شیرین تر کردن این ایام، دختر و پسر یا خانواده های آنها به تهیه و رد و بدل کردن هدایایی اقدام می کنند از جمله در دیدارها با اهدای گل و شیرینی یا در مناسبت های مختلف مانند اعیاد مذهبی با تولد طرفین، هدایایی مثل لباس، طلا و امثال آن رد و بدل می شود که در صورت به هم خوردن نامزدی قانونگذار تکلیف هدایا را به این صورت روشن کرده است:

بر طبق ماده ۱۰۳۷ قانون مدنی هر یک از نامزدها می تواند در صورت به هم خوردن وصلت، هدایایی را که برای ازدواج به طرف دیگر یا والدین او داده است مطالبه کند. اگر عین آن هدایا موجود نباشد هدیه دهنده مستحق دریافت قیمت هدیه هایی خواهد بود که از روی عادت نگه داشته می شوند مگر این که آن هدایا بدون تقصیر طرف دیگر از بین رفته باشند.

آنچه از این ماده برداشت می شود این است که به طور کلی از هدایای نامزدی چیزی که ماندگار و از روی عادت قابل نگهداری را می توان باز پس گرفت، بنابراین هدایای نامزدی را می توان به دو نوع تقسیم کرد:

الف: وسایل مصرف شدنی و غیر قابل نگهداری مانند: گل و شیرینی که قابل باز پس گیری نیستند.

ب: آنچه ماندگار است مانند لباس، پارچه، جواهرات یا ظروفی که به عنوان پیشکش اهدا شده است. در مورد این گونه هدایا آنچه موجود است عیناً باز پس داده می شود مثلاً اگر هدیه عبارت از یک دستبند بوده که موجود است، به همان صورت به اهدا کننده باز می گردد و چنانچه تلف شده باشد و عین آن موجود نباشد، مبلغ آن به اهدا کننده داده می شود. در بعضی موارد فقدان هدیه تقصیر مصرف کننده نیست که در این صورت ضامن پرداخت قیمت نیز نیست.

مثلاً اگر اهدایی ظرفی باشد و بدون تقصیر استفاده کننده یا طلایی باشد که مفقود شده یا به سرقت رفته باشد. ذکر این نکته ضروری است که منظور قانونگذار در تقصیر غیر عمدی هدیه، آن است که هدیه گیرنده به طور عمدی آن را تلف نکرده باشد.

استرداد هدایا در صورت فوت یکی از نامزدها:

ماده ۱۰۳۸ قانون مدنی یادآور شده است در مورد پرداخت قیمت هدایایی که عیناً موجود نیست چنانچه در اثر فوت یکی از نامزدها وصلت به هم بخورد، طرف مقابل وظیفه ای از بابت برگرداندن بهای هدایا به خانواده متوفی نخواهد داشت.

در این ماده با توجه به فوت یکی از طرفین خاطرات وی محترم شمرده شده و در مورد اموالی که عیناً موجود نباشد قیمت آن را قابل دریافت نمی داند. بنابراین چنانچه خود مال موجود باشد و طرف مقابل نیز مایل به باز پس گیری آن باشد، می تواند همان مال اهدایی را دریافت کند در غیر این صورت نمی تواند بهای آن را درخواست کند.

اداره آموزش های مردمی معاونت آموزش قوه قضائیه

معیارهای ازدواج موفق


وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


http://maktoobshop.com



در دهه های اخیر توجه بسیاری از پژوهشگران و متخصصان بالینی و خانواده به کیفیت روابط زناشویی ، رضایت زوجین و تأثیر آن در سلامت خانواده جلب شده است. بطور کلی آنچه در مباحث روانشناسی ازدواج مورد توجه است بررسی عوامل مؤثر بر ازدواج و عوامل ارتقاء دهنده شرایط کیفی ازدواج است که مباحثی چون نقش عوامل مادی ، فرهنگی ، روانی ، شخصیتی را بر تصمیم گیری ازدواج و رضایت ازدواج را در بر می گیرد.

تاریخچه روانشناسی ازدواج

ازدواج به عنوان یکی از رویدادهای مهم مرحله انتقال به بزرگسالی مقوله ای بسیار پیچیده است. شروع مطالعه علمی و دقیق در این مورد به سال ۱۹۳۰ بر می گردد، که بطور گسترده تر در سال ۱۹۵۰ تغییراتی عمیق در پروژهشهای مربوط به آن صورت گرفت. اولین تحقیق منتشر شده در مورد روانشناسی ازدواج اثر ترمن و همکارانش بود. آنها تلاش کردند به این سؤال پاسخ دهند که چه تفاوتهایی می تواند بین ازدواج موفق و نا موفق داشته باشد.

مباحث روانشناسی ازدواج

بطور کلی می توان گفت در روانشناسی ازدواج دو دسته مبحث کلی مورد توجه است. یک دسته مباحثی است که به شرایط قبل از ازدواج و در واقع به مرحله تصمیم گیری برای ازدواج می شود، در دسته دیگر مطالبی را شامل می شود که به مراحل حین ازدواج و بعد از ازدواج مربوط هستند. در زیر به برخی از آنها می پردازیم.

تصمیم گیری برای ازدواج

در این مرحله تلاش می شود سؤالاتی از این قبیل پاسخ داده شود که یک فرد چگونه می تواند زوج مناسبی برای خود انتخاب کند؟ در انتخاب زوج چه اولویتهایی را مد نظر قرار دهد؟ آیا شرایط مادی مهمتر هستند یا شرایط خانوادگی و فرهنگی؟ عوامل شخصیتی تا چه اندازه می تواند ازدواج موفقی را پیش بینی کند؟ آیا تناسب و همانندی در صفات شخصیتی مهمتر است یا مکمل بودن این خصوصیات؟ چگونه می توان فهمید دو نفر از لحاظ شخصیتی چقدر با یکدیگر تناسب دارند و غیره. روانشناسی ازدواج تلاش کرده با انجام تحقیقاتی به سؤالات فوق پاسخهای مناسب ارائه داده و نتایج یافته های خود را در فرآیند مشاوره ازدواج در اختیار افراد قرار دهد.

آنچه در فرآیند مشاوره ازدواج در این مرحله مورد توجه است، رعایت اصل تناسب و اصل اولویت بندی است. بر اساس اصل تناسب گفته می شود هر اندازه افراد از لحاظ شرایط مادی ، فرهنگی و شخصتی ، تحصیلی متناسب با یکدیگر باشند ازدواج موفقتری خواهند داشت. به همان اندازه که ازدواج یک فرد از طبقه اقتصادی بسیار بالا با فردی از طبقه اقتصادی پایین عدم هماهنگی و در نتیجه احتمال عدم موفقیت را به همراه خواهد داشت، عدم تناسب ویژگیهای شخصیتی نیز (حتی بیشتر) مشکلات عمیق را بروز خواهد داد.

تصور کنید ازدواج یک فرد با ویژگی شخصیتی برونگرایی با فردی با ویژگی شخصیتی درونگرایی را. با توجه به اینکه افراد برونگرا تمایلات شدید به شرایط بیرونی مثل برقراری روابط اجتماعی ، حضور در جمع و غیره دارند و افراد درونگرا برعکس تنهایی را بیشتر می پسندند، به نظر شما ازدواج موفقی خواهند داشت. بر اساس اصل الویت بندی گفته می شود چون در عمل ، امکان ازدواج با فردی که از تمام جنبه ها مطابق با شرایط و مدارکهای فرد باشد پایین است، بنابراین توصیه می شود با اولویت بندی و امتیاز دهی به هر یک از جنبه های مورد ملاک ، تصمیم گیری را آسانتر انجام دهند. این نوع اولویت بندی در کلیه تصمیم گیریها مورد نظر است.

شروع و تداوم ازدواج

در این مرحله مسائلی مورد بررسی قرار می گیرند که آغاز یک ازدواج موفق و تداوم آنرا تحت تأثیر قرار می دهند. با توجه به اینکه دو فردی که با امر ازدواج تصمیم می گیرند زندگی مشترکی را زیر یک سقف آغاز کنند، تفاوتهای عمیقی دارند که بخشی از آن به تفاوتهای زن و مرد و بخش دیگر به تفاوتهای اقتصادی ، فرهنگی ، تربیتی و خانوادگی و ... باز می گردد. رسیدن به یک خط تعادلی مشترک به نظر ، کلی مشکل می رسد. البته در اوایل زندگی با توجه به ویژگی آرمانگرایی که هر دو طرفین دارند، این مشکلات هر چند وجود دارند اما شاید کمتر به چشم بخورند.

در هر حال لازم است افراد در شرف ازدواج و زوجهای جوان مطالبی را که معمولا به عنوان عوامل آسیب رسان به رابطه همسران شناخته می شوند بشناسند و در مواردی که به استحکام روابط آنها کمک می کنند آموزش بینند. روان شناسی ازدواج در این مرحله آشنایی با تفاوتهای زن و مرد ، روند حل مسأله ، مواجهه با تغییرات اساسی ، شیوه تعاملات مناسب را آموزش می دهد.

چه عواملی تأثیر منفی بر ازدواج می گذارند؟

عوامل زیر در عدم موفق ازدواج تأثیرات اساسی دارند:

عدم تناسب فرهنگی ، اجتماعی ، شخصیتی و اقتصادی

ـ عدم آشنایی زوجها با برقراری ارتباط مناسب و تعاملات سازنده: زوجهایی که روابط متعادلتری برقرار می کنند، معمولا موفقتر هستند. زوجهای ناموفق افرادی بوده اند که یک یا هر دو آنها توان برقراری رابطه مثبت را نداشته اند یا بیش از حد به این روابط بها داده اند، بطوری که به نوعی وابستگی کشانده شده اند. به عبارتی به همان اندازه که سردی در روابط عمدتا مشکل آفرین است، علاقمندی مفرط و خارج از حد که به صورت وابستگی و چسبندگی ظاهر می شود مشکل آفرین خواهد بود.

ـ عدم آشنایی زوجها با فرآیندهای حل مسأله و مواجهه با تغییرات اساسی زندگی: با توجه به اینکه هر فردی در طول زندگی خود با مسائل و مشکلاتی مواجه می شود، برای حل این مسائل فنونی را بکار می برد. برخی از این فنون منفی و برخی دیگر مثبت هستند. هر چه زوجها توان حل مشکلات را به شیوه مثبت داشته باشند و مثلا بجای قهر ، داد و بیداد و غیره که شیوه های منفی هستند، به شیوه مؤثرتری مثل بحث و گفتگوی آرام و ... مسائل ما بین خود را حل و فصل کنند، موفقتر خواهند بود.

اـ زدواج قبل از ۲۰ سالگی و یا پس از ۳۰ سالگی

ـ زوجین بعد از یک اتفاق یا حادثه ناراحت کننده ازدواج کرده باشند.

ـ یک یا هر دو شریک زندگی در صدد فاصله گرفتن از خانواده اصلی خود باشند، یا یکی یا هر دو آنها به خانواده خود وابسته باشند.

ـ زوجین دارای منظومه ای از برادران و خواهران ناسازگار باشند.

ـ زوجین در محلی بسیار نزدیک یا بسیار دور از هر یک از خانواده های اصلی خود سکونت داشته باشند.

ـ زوجین از نظر مالی ، فیزیکی و یا عاطفی به خانواده خود وابسته باشند.

ـ زوجین قبل از یک دوره آشنایی ۶ ماهه و یا پس از دوره نامزدی سه ساله ازدواج کرده باشند.

ـ جشن ازدواج بدون حضور اعضاء خانواده یا دوستان برگزار شده باشد.

ـ زن پیش از ، یا در طول اولین سال ازدواج باردار شده باشد.

ـ هر یک از زوجین با برادران ، خواهران و یا والدین خود رابطه ضعیفی داشته باشد.

ـ هر یک از زوجین دوران کودکی یا نوجوانی خود را دوران ناخوشایند تلقی می کنند.

ـ الگوها در هر یک از خانواده های زوجین بی ثبات باشد.

مطالب پیشنهادی

سرطان سینه و تمامی گفتنی های آن

نقش مردان در زمینه بهداشت باروری همسران
کاهش مرگ و میر زنان باردار با برنامه مادری ایمن
مادران شاغل و نگهداری کودکان

تمرینات ورزشی در دوران حاملگی و قبل از زایمان

معیارهای ازدواج موفق




وبلاگ زیر جهت دریافت مقالات علمی و افزایش اگاهی شما عزیزان ایجاد شده است


http://maktoobshop.com

یکی از دلایل شکست در زندگی زناشویی این است که افراد پیش از ازدواج مکالمه طولانی و جدی با یکدیگر ندارند. در اینجا سوالاتی را مطرح کرده ایم که به شما در شناخت بهتر همسر آینده تان کمک می کند. حقیقتا این سوالات، کلیدهایی طلایی هستند و اگر شما و همسرتان این نکات را از یکدیگر بدانید امکان شکست در ازدواج تان کمتر خواهد بود.

چه عادت هایی دارد؟

آیا شما سحرخیز هستید؟ همسر آینده تان چطور؟ چند ساعت در شبانه روز تلویزیون تماشا می کنید؟ آیا طرف مقابلتان آدم ولخرج، مقتصد یا خسیسی است؟ چقدر کار می کند؟ بهتر است بدانید همسر آینده تان چقدر زمان صرف حمام رفتن، خوابیدن یا کارهای شخصی اش می کند؟ آیا این زمان ها با ساعت طبیعی زندگی شما در تداخل است یا نه؟

زبان ابراز عشق طرف مقابلتان چیست؟

وقتی از صمیم قلب به کسی که دوستش دارید، حرف های دلتان را می زنید در او احساس عشق را بیدار می کنید. برخی افراد زمانی که یک هدیه دور از انتظار از طرف مقابل دریافت می کنند به اوج عشق می رسند. روشی که به وسیله آن افراد به عشق می رسند «زبان عشق» آنهاست. این زبان می تواند تماس فیزیکی، سپری کردن اوقات فراغت با یکدیگر یا کلمات عاشقانه و هدیه باشد. مطمئن شوید که زبان عشق یکدیگر را پیدا کرده اید.

نظر طرف مقابل در مورد فرزند چیست؟

آیا شما فرزند می خواهید؟ چند تا؟ آیا شما و همسر آینده تان بر سر تعداد فرزندان موافق هستید؟ بسیار مهم است که هر دو موافق یک نوع روش تربیتی خاص باشید.

روابط خانوادگی او چگونه است؟

خانواده او چگونه هستند؟ افراد خانواده چگونه با یکدیگر رفتار می کنند؟ دانستن این مطالب به این معنا نیست که شما حتما در آینده خانواده ای شبیه خانواده همسرتان خواهید داشت، اما به شما در شناخت بهتر و بیشتر او کمک می کند. بیشتر شخصیت او در همان خانواده شکل گرفته است. همه خانواده ها مشکلاتی دارند، از ابتدا موضع خود را مشخص کنید، آیا دوست دارید با آنها بیش از حد صمیمی شوید یا می خواهید فاصله را با آنها نگه دارید؟

طرف مقابل چگونه از پس لحظات سخت برمی آید؟

ازدواج همیشه آسان نیست، اختلاف نظر همیشه وجود دارد. گاهی اوقات شما و همسرتان هر دو خسته اید و به کمی تنهایی نیاز دارید. در کنار مشکلات کوچک مشکلات بزرگ هم به وجود می آید.

از دست دادن شغل، بارداری بدون برنامه ریزی، سقط بی دلیل جنین، فوت یکی از اعضای خانواده، تصادف ماشین، بیماری های جدی و... مشکلات غیرقابل پیش بینی هستند. آیا شما و همسرتان در مواجهه با این مشکلات دلسرد می شوید؟ آیا شما یا همسرتان برای کنترل امور به یکدیگر کمک می کنید؟ آیا یکدیگر را در شرایط سخت تنها نمی گذارید، حتی اگر زندگی آن طور که تصور می کردید پیش نرفته باشد؟

آیا هر دو اعتقادات مذهبی یکسانی دارید؟

همسر آینده شما ممکن است یا بسیار مذهبی باشد یا اصلا مذهبی نباشد، اما به هر حال بیشتر افراد حد معقولی از مذهب را در زندگی شان دخالت می دهند. اگر شما و همسرتان اعتقادات مذهبی متفاوتی دارید، چگونه می خواهید فرزندانتان را تربیت کنید؟ حتما لازم نیست که بر سر کوچک ترین مسائل دینی با هم موافق باشید، اما باید در اصل پیرو یک اعتقاد باشید.

انتظار او از ازدواج چیست؟

از کار خانه گرفته تا حساب های پس انداز، همسرتان از شما انتظار دارد در زندگی زناشویی چه مسوولیتی داشته باشید؟ شما از او چه انتظاری دارید؟ آیا انتظار دارید یک زندگی زناشویی عاشقانه داشته باشید یا فکر می کنید این کارها مربوط به پیش از ازدواج است؟

هر دو طرف باید منظور و انتظار واقعی خود از ازدواج را بدانند و برای درک انتظارات طرف مقابل کوشش کنند.

اهداف زندگی طرف مقابلتان چیست؟

در لحظاتی که بسیار عاشق هستید و مطمئنید این دختر یا پسر همان است که می خواهید، فراموش نکنید هدف های زندگی طرف مقابل را بشناسید. یک سوال قدیمی وجود دارد که همه باید از همسر آینده خود بپرسند: «تو ۱۰ سال آینده خود را کجا می بینی؟» یا «می خواهی ۲۰ سال آینده چه زندگی ای داشته باشی؟»

اهداف شغلی طرف مقابلتان چیست؟ کجا می خواهد زندگی کند؟ دوست دارد در جایی ثابت باشد یا هر جا باد می وزد برود؟

هر کس یک طرح یا آرزوی اصلی دارد. دریابید. آیا شما می خواهید همسفر رویاهای همسر آینده تان باشید یا نه؟!

البته نمی توانید همه چیز را در مورد همسرتان بفهمید. گذر زمان شما را پخته تر خواهد کرد و مطالب بیشتری در مورد هم می فهمید. اگر مسائل اصلی و اولیه را از ابتدا درست کنار هم قرار دهید تا آخر عمر یک زندگی شاد خواهید داشت.

از: پایگاه فرهنگی هنری ایران ناز

مطالب پیشنهادی

سرطان سینه و تمامی گفتنی های آن

نقش مردان در زمینه بهداشت باروری همسران
کاهش مرگ و میر زنان باردار با برنامه مادری ایمن
مادران شاغل و نگهداری کودکان

تمرینات ورزشی در دوران حاملگی و قبل از زایمان

۷ ترفند برای ۱ ازدواج موفق



http://maktoobshop.com/



اگر تازه عروسید یا اینکه حتی جزو آن گروهی هستید که سالهاست این مسیر را پیموده اند، آیا می دانید چطور می توانید ازدواج موفقی داشته باشید یا زندگیتان را در مسیر ازدواجهای موفق بیاندازید؟ برای پاسخ به این سوال در یک کلام می توان گفت به کارهایی که زوجهای موفق انجام می دهند و به رازهایی که انها در روابطشان اعمال می کنند توجه کنید. این رازها را در ادامه بخوانید.

۱ زوجهای موفق انتظاراتشان را از یکدیگر صریحا بیان میکنند.

ازدواج با دوران نامزدی متفاوت است.پس از ازدواج شما انتظاراتی از همسر خود دارید که با انتظارات دوران نامزدی تفاوت دارد.به عنوان مثال درطول دوران نامزدی شما از زندگی دانشجویی ودرامد اندک رضایت دارید اما بعد از ان یعنی بعد از ازدواج شما توقع دارید تا همسرتان حقوق ثابتی را دریافت نماید.زوجهای موفق قبل از ازدواجشان صریحا در مورد انتظاراتشان از یکدیگر گفتگو میکنند واگر یک اختلاف جدی میان انها وجود داشته باشد به عنوان مثال مرد فرزند بخواهد ولی زن مخالفت کند در این زمان انها درباره این مسئله که ایا با یکدیگرازدواج کنند یا نه به طور جدی فکر میکنند.بعد از ازدواج نیز زوجهای موفق مداوم با یکدیگر گفتگو میکنند تا انتظاراتشان را از زندگی زناشویی مرورکنند.اگر این انتظارات با یکدیگر در تضاد بود زوجین ارتباطشان را با یکدیگر حفظ میکنند تا به یک توافق ودرک متقابل برسند.

۲ زوجهای موفق هوییتشان را حفظ میکنند.

اگر چه شما قبل از ازدواج مستقل بوده اید اما بعد از ان شما درگیر شخص دیگری میشوید که زوج شما خواهد بود مخصوصا اگر ازدواج فرزندانی در پی داشته باشد، روز به روز زندگیتان به طور چشمگیری به یکدیگر نزدیک تر خواهد شد ونتیجه این است که اغلب هردوی شما به یکدیگر وابسته میشوید،به گونه ای که احساس میکنید شخصی دائما به شما چسبیده است. زوجهای موفق به خوبی به این مطلب اگاهند که ازدواج میتواند احساس در مخمصه افتادن را به انها القا کند ،حتی اگر عشق زیادی بین انها وجود داشته باشد.پس انها همدیگر را دائما به با هم بودن تشویق نمیکنند،بلکه همدیگر را ترغیب میکنند تا زمانی را به خود اختصاص دهند،یعنی به تنهایی لحظاتی را با سرگرمی ها ودوستانشان سپری کنند.با این روش هرکدام از زوجین با هوییتشان وارد ازدواج میشوند وان را حفظ میکنند وهمیشه هوییت خود را زنده نگه میدارند.

۳ زوجهای موفق یکدیگر را در راس امور قرار میدهند.

به محض این که ازدواج میکنید این امکان وجود دارد که ادب و احترام در بین شما کمرنگ شود.در دوران نامزدی ویا اوایل ازدواج چیزهای کوچکی از قبیل کمک کرد ن به یکدیگر را به یاد داشتید ومسائل بزرگتری همچون محترمانه به حرف هم گوش کردن را فراموش نمیکردید،اما ازدواج میتواند باعث دنیایی از تغییرات شود.اغلب بعد از ازدواج احترام گذاشتن به یکدیگر را فراموش میکنید واین امکان وجود دارد که اهمیت دادن به زوجتان کمتر شود وتوجه شما بیشتر به مسائل دیگری همچون کار،سرگرمی ها ،ویا بچه ها معطوف شود وبه جای همسرتان انها را در اولویت قرار دهید.

زوجهای موفق بیش از هرچیز دیگری به یکدیگر اهمیت میدهند،انها به عقاید زوجشان علاقه نشان میدهند وهمسرشان را جدی میگیرند.این زوجین زمانی که با دیگران صحبت میکننداز همسرشان با الفاظ زیبایی یاد میکنند وخلاصه اینکه هرگز وجود یکدیگر را بی اهمیت نمیدانند وقدر یکدیگررا به خوبی میدانند وهمیشه به خاطردارند از اینکه با هم ازدواج کردند،چقدر خوش بختند.

۴ زوجهای موفق یاد میگیرند تا به خوبی مشکلاتشان را حل کنند.

جان گوتمن،روانشناس امریکایی به مدت بیست سال برروی زوجها تحقیق و بررسی کرد وبه این نتیجه رسید که عامل اصلی موفقیت ویا شکست درازدواج این است که ایا زوجین میتوانند مشکلاتشان را با یکدیگر حل کنند یا نه ؟

زمان هایی وجود دارد که شما با یکدیگر توافق ندارید واینجاست که این اختلافات باعث رنجش شما میشود ،مطمئنا نمی بایستی با اضافه کردن خشونت و بد رفتاری این رنجش را زیاد تر کنید.اما اگر همسرتان چیزهایی را برخلاف میلتان میخواهد ویا کارهایی را انجام میدهد که با نظر شما مغایرت دارد،شما می بایستی این اختلافات را با همدیگر حل نمایید.

زوجهای موفق هرچند که احساس بد در بین انها حکمفرما باشد اما درعین حال ارتباطشان را حفظ میکنند.انها در مورد اختلافاتشان با یکدیگرگفتگو میکنند وبنا براین گفتگوی بین انها به یک نتیجه مسالمت امیز منتهی میشود.زوجین به یکدیگر لبخند میزنند وبه جای نق زدن وعیب جویی کردن ازیکدیگر حمایت میکنند.زوجهای موفق کاملا به این موضوع واقف هستند که عشق ورزیدن بسیار مهمتر از پیروز بودن در یک بحث وگفتگو است.

۵ زوجهای موفق به خوبی از یکدیگر لذت میبرند.

در شروع ازدواج عشق و علاقه زیادی بین زوجین وجود دارد،اما باید به یاد داشته باشید زمانی که ازدواج میکنید سالهایی را در پیش رو خواهید داشت که قرار است این علاقه عمیق تر شود.به علاوه امروزه ازدواج اغلب با فشارهای روانی بسیا ر زیادی همچون تولد اولین فرزند همراه است.

زوجهای موفق میدانند که چگونه از یکدیگر لذت ببرند شما می بایستی با جدیت رابطه عاشقانتان را در اولویت قراردهید وزمان وفضای لازم را برای این کار فراهم کنید.شما نیازمند این هستید تا به صورت مداوم از نیازهای جنسی همسرتان اگاهی داشته باشید وراههای جدید را برای راضی نگه داشتن یکدیگر پیدا کنید.

زوجهای موفق مهربان و با عاطفه هستند.اگر گاهی اوقات بین انها ازنظر عاطفی خلا ایجاد شود انها به واسطه دلبری کردن، در اغوش گرفتن، و رمانتیک بودن از شر این احساس خلاص میشوند.

۶ زوجهای موفق با یکدیگر رشد میکنند.

شخصی که شما با ان ازدواج میکنید بعد از گذشت ده سال از زندگی همان شخص باقی نخواهد ماند ،هردوی شما تغییر خواهید کرد،مخصوصا این تغییرات در لحظات سخت و حساس زندگی از قبیل شروع زندگی مشترک،از دست دادن یکی ازوالدین محسوس تر خواهد بود.

زوجهای موفق به خوبی به این مطلب اگاهی دارند که در این لحظات یکی از انها ویا هردو شخصیتشان تغییر خواهد کرد به گونه ایی که میتوان این چنین احساس کرد که گویی قوانین تغییر کرده است،واین بدان معناست که به منظورهمراه شدن با رابطه های در حال تغییر،شما نیز می بایستی تغییر کنید.

زوجهای موفق تغییرات را به خوبی پیش بینی میکنند وبرانها مسلط میشوند.انها به جای این که خواهان این باشند که همیشه با یک شخصیت ثابت زندگی کنند بیشتر در طلب تغییردر بهبود یافتن شخصیتشان هستند وبه خوبی از تغییرات مثبت شخصیتشان ومشارکتی که به دنبال ان اتفاق میافتد ،استقبال میکنند.

۷ زوجهای موفق به طورکارامد و عملی رابطه خود را حفظ میکنند

زمانی که ازدواج کردید ودر کنار زوج مورد علاقه تان زندگی مشترک را شروع کردید ممکن است به این موفقیتهای به دست امده اکتفا کنید واین چنین احساس کنید که هیچ چیز نمیتواند به پیوندتان اسیبی وارد کند.اما اگاه باشید! گذشت زمان ویک احساس نادرست از امنیت حتی عمیق ترین وقوی ترین عشق ها را میتواند ازبین ببرد.

بنابراین زوجهای موفق این احساس اشتباه را به وقت دیگری موکول میکنند ودر زمانی که ان را برای گفتگو اختصاص داده اند وان را یه عنوان یک قانون پذیرفته اند ،به ان مشکل میپردازند و در باره ان گفتگو میکنند،تا اطمینان حاصل کنند که هردوی انها شاد و از یکدیگر راضی هستند.اگر یکی از شما و یا هردویتان گله مند ویا ناراضی هستید،مشکل خود را بیان کنید واز کمک گرفتن از افراد متبحر و کارشناس اجتناب نکنید. زوجهای موفق هرگز قبل از رفتن به نزد مشاوره اجازه نمیدهند تا برگه طلاق امضا شود،انها در اولین فرصت ممکن مشکل خود را حل میکنند.

مطالب پیشنهادی
چه ورزش هایی سلامت کودکان را تامین می کند؟
ورزش چگونه در درمان و پیشگیری از سرطان سینه زنان کمک می کند؟

چگونه عملکرد فیزیولوژیکی و روانی میانسالان افزایش می یابد؟
تکنیک های توان بخشی ورزشی در بیماران مبتلا به آسم

تشخیص علائم عشق برای انتخاب همسر



http://maktoobshop.com/



 به دنبال عشق حقیقی اند، خیـلی هـای دیـگر هم فکر می کنند که عشق واقعی خود را پـیدا کـرده اتد امـا خیـلی هـا هم در رابـطه هایی به سر می برند که چندان برایشان خوب نیسـت چون فکر می کنند هر عشقی بهتر از بی عشق بودن است! نکته هایی که در ادامه آمده راهنمایی است برای تشخیص به همسر عاشق در زندگی.



به گزارش جام جم سرا، اگر عشق حقیقی خود را پیدا نکـرده ایـد، یا اگر در ایـن بـاره مطـمئن نیستیـد، دراین مقاله می خواهیم به شما کمک کنیم که چطور آن شریک زندگی خاص و ویژه را از آنِ خود کنید و اگر به خاطر ترس از تنهایی در یک رابطه بد مانده اید، باید بدانید که چیزهای بدتر از تنهایی هم وجود دارد، مثل از دست دادن احترام خود، از دست دادن اعتماد به نفس، و ارزشمندی خود. وقتی این سه چیز را از دست بدهید، در خطر از دست دادن میل و خلاقیت لازم برای درک اهداف زندگی، کنار از رسیدن به آنها، خواهید بود.



کشش جنسی، عشق نیست


به نوشته روزنامه پزشکی ایران، خیلی از آهنگ ها، فیلم ها، کتاب ها و... تصویری تحریف شده از عشق نشان می دهند. آنها شما را مجاب می کنند که باور کنید می توانید در نگاه اول عاشق شوید، قلبتان عاشقانه بتپد، کف دستانتان عرق کند، و همه فکر و ذکرتان مملو از فردی شود که ناگهان دلتان را دزدیده است. درست است، این اتفاق می افتد اما عشق واقعی نیست. این فقط یک کشش جنسی است که ممکن است نسبت به هر کس دیگری هم پیدا کنید که «فرومون»ها را در مغزتان فعال کند.


آنچه که فرومون ها به آن توجهی ندارند این است که آیا دو نفر از نظر شخصیتی هم جفت خوبی برای هم هستند و می توانند همدیگر را عاشق کنند یا نه؟



فرومون ها وقتی بدن ما در بدن فرد دیگری وجود یک DNA خاص را کشف می کند، تولید می شوند. بدن ما این DNA را در بدن شخصی دیگر از بوی او کشف می کند. اما چنین کشش جنسی که به واسطه فرومون ها پدید می آید، فقط نشاندهنده یک چیز می تواند باشد: این دو نفر که چنین اتفاقی را تجربه می کنند می توانند از نظر ژنتیکی جفت خوبی برای هم باشند، یعنی ترکیب DNA آنها یک نوزاد سالم تولید خواهد کرد. آنچه که فرومون ها به آن توجهی ندارند این است که آیا این دو نفر از نظر شخصیتی هم جفت خوبی برای هم هستند و اینکه می توانند همدیگر را عاشق کنند یا نه؟



یک مشکل بزرگ کشش جنسی از این نوع آن است که این کشش معمولاً شما را مجبور به انجام کارهایی می کند که قبلاً اصلاً فکر انجام دادن آن را هم نمی کردید. این کشش باعث می شود کارهای خجالت آوری انجام دهید. دروغ، فریب، دزدی یا حتی کشتن دیگران یا خودتان. این کشش احمقانه جنسی بود که باعث شد رومئو و ژولیت وقتی فهمیدند که دیگر نمی توانند به این عشق مسموم خود ادامه دهند، خود را کشته و به زندگی خود پایان دهند.



یکی دیگر از مشکلات چنین کششی این است که بادوام و ماندگار نیست. اما گاهی اوقات این روابط پرآشوب چندین سال به طول می انجامد، خیلی پس ازاینکه این کشش جنسی دیگر مرده و از بین رفته است. شاید این زوج ها به عبث امیدوارند که یک روز شعله عشقشان دوباره زبانه کشد. یا شاید هم تصور می کنند سرنوشت این بوده که چون بهترین هوس و بزرگترین درد را باهم تجربه کرده اند باید با هم بمانند.



اما عشق حقیقی بدون هیچگونه کشش جنسی از نوع فرومونی ایجاد می شود. حتی بالاترین کشش جنسی هم اگر بدون عشق واقعی باشد، بی فرجام خواهد بود. تصور من این است که برای برنده شدن در این مسابقه، باید به دنبال ترکیب این کشش جنسی و عشق حقیقی باشید که شانس زیادی می خواهد. اما من که تابه حال به چنین موردی در زندگی حقیقی برخورد نکرده ام و فقط در فیلم ها و آهنگ ها در مورد آن دیده و شنیده ام.



اگر کشش جنسی عشق واقعی نباشد، پس عشق واقعی چیست؟


یکی از نشانه های عشق واقعی میل به حمایت و نگهداری از فرد مقابل، شاد کردن و کمک به موفقیت اوست. این با کشش جنسی که فقط به دنبال مجبور کردن فرد مقابل به ایجاد حس لذت و رضایت در شماست، خیلی فرق دارد. وقتی شما واقعا و حقیقتاً کسی را دوست داشته باشید، به هیچ وجه او را مجبور نخواهید کرد که دوستتان داشته باشد. البته، دوست دارید که آنها هم شما را دوست داشته باشند اما اگر آنها کس دیگری را بخواهند، شما او را رها می کنید چون دوست دارید که همیشه شاد و خوشبخت باشند. شما از تصمیمات مهم آنها در زندگی حمایت می کنید حتی اگر با آنها هم عقیده نباشید.



اما اگر فقط این بود، باید ما با همه دوستان نزدیکمان عشق حقیقی داشته باشیم. به همین دلیل می گویم به کمی کشش هم نیاز است. الیبته این کشش شباهتی به کشش جنسی که گفتیم ندارد اما برای شروع یک رابطه عاشقانه و رمانتیک کافی است. قلبتان از سینه بیرون نمی زند اما همراهی با این فرد به شما آرامش می دهد. وقتی با او هستید زمان خیلی خوب و خوشایند برایتان می گذرد و گاهی اوقات خیلی هم با هم خوش می گذرانید.



هرچه شما دو نفر همدیگر را بیشتر بشناسید، حس مسئولیت و حمایت طرف مقابلتان برای شما بیشتر می شود. در این صورت، اگر این احساس دوطرفه باشد، شما دو نفر می توانید تدریجاً یک عشق بسیار عمیق و غنی پرورش دهید که بسیار لذت بخش تر و رمانتیک تر از هر کشش جنسی است.


هیجان اولیه تفاوت های زیاد، سرانجام وقتی ماه ها تبدیل به سال ها می شوند رنگ و بوی خود را از دست می دهد و شما مدام به این فکر خواهید کرد که چه می شد اگر طرف مقابلتان حرف شما را درک می کرد یا حداقل همیشه با حرف های شما مخالف نبود



افراد متفاوت و مخالف با شما ممکن است شما را به خود جلب کنند اما یار و معشوق حقیقی شما نیستند. یار و معشوق حقیقی کسی است که عشق واقعی شما و بهترین دوستتان است. اگر به دنبال معشوق حقیقی خود هستید، نباید کسی را انتخاب کنید که خیلی از شما متفاوت باشد. یک ضرب المثل است که می گوید، افراد متضاد همدیگر را جذب می کنند اما با هم ازدواج نمی کنند. متاسفانه خیلی از این متضادها با هم ازدواج می کنند و آخرسر می فهمند که زندگی زناشویی بسیار بدی دارند.



گرچه یعضی از زوج ها به مرور زمان یاد می گیرند که تفاوت های همدیگر را تحمل کنند، اما وقتی با کسی زندگی کنید که علایق، ارزش ها، مشغولیات و سرگرمی های مشترکی داشته باشید و از چیزهای مشترکی لذت ببرید، زندگی بسیار لذتبخش تر خواهد بود. فقط در این حال است که شریک زندگیتان همان معشوق واقعی و حقیقیتان خواهد بود.



هیجان اولیه تفاوت های زیاد، سرانجام وقتی ماه ها تبدیل به سال ها می شوند رنگ و بوی خود را از دست می دهد و شما مدام به این فکر خواهید کرد که چه می شد اگر طرف مقابلتان حرف شما را درک می کرد یا حداقل همیشه با حرف های شما مخالف نبود. درنتیجه هر چه زمان جلوتر می رود شما وقت کمتری را با هم سپری می کنید و آخر کار محبور می شوید یا از هم جدا شوید یا شما یا طرق مقابلتان از بیخ و بن عقاید و علایق خود را عوض کند.



وقتی آن احساسات خوب اولیه از بین می رود، شما دو نفر به خاطر وجود بچه یا کار یا عادت یا حرف مردم یا حتی ترس از اینکه شاید چیز بهتری به دست نیاورید هنوز هم کنار هم می مانید. اما هیچوقت برای شما دیر نیست. ماندن با کسی که دوستش ندارید، یا فکر می کنید معشوق واقعی شما نیست، شانس حداقل چهار نفر را برای خوشبختی از بین می برد: شما، همسرتان، و دو نفر دیگر در جهان که می توانند معشوق واقعی شما یا همسرتان باشند. تاثیرات منفی یک رابطه بد به اعضای خانواده شما، دوستانتان، همکارانتان، و اطرافیانتان منتقل می شود و همه باید از گلایه ها، دعواها، و جنجال های همیشگی شما در عذاب باشند.



صبر و گذشت نشانه های عشق واقعی هستند


وقتی یک نفر واقعاً شما را دوست داشته باشد، صبر و گذشت زیادی را دربرابر بی دقتی ها یا رفتارهای زشت و بی ادبانه شما نشان خواهد داد. اما نباید از این قضیه سوء استفاده کنید. اگر چنین کاری کنید، یک نشانه مسلم از این است که شما واقعاً طرف مقابلتان را دوست ندارید. زوج هایی که واقعاً همدیگر را دوست داشته باشند وقتی می فهمند که احساسات طرف مقابلشان را جریحه دار کرده اند، واقعاً ناراحت و پشیمان می شوند.



هیچوقت عشقتان را فقط محض آزمایش کردن، آزمایش نکنید. ببینید وقتی جای آن طرف باشید واقعاً چه احساسی خواهید داشت؟ آیا او به نیازهای شما توجه دارد؟ شما چه؟ به نیازهای او توجه میکنید؟ آیا دادن ها و گرفتن ها در رابطه به یک میزان است یا همه چیز یک طرفه است؟ آیا اکثر اوقات به هم نگاه می کنید، همدیگر را ناز و نوازش می کنید یا به چشمان هم خیره می شوید؟



خودتان را در کنار همسرتان در ۲۰ سال آینده تجسم کنید. آیا آن تصویر قلبتان را مملو از ترس می کند یا از تصور آن لبخند می زنید؟ اگر همسرتان بیشتر از اینکه از شما انتقاد کند، شما را تحسین می کند مطمئناً از تجسم آن تصویر لبخند روی لبانتان می آید. هیچکس دوست ندارد با یک منتقد زندگی کند، حتی اگر روزی عاشق این فرد بوده باشید.



دوستی به علاوه کشش جنسی بهترین نشانه عشق حقیقی است


عشق واقعی دوستی به اضافه کشش جنسی است. اگر شما از گذراندن هر لحظه از زندگیتان در کنار همسرتان لذت می برید، پس او بهترین دوست شماست. این نوع رابطه اعتماد به نفس و عزت نفس شما را بالا می برد و به شما برای رسیدن به بالاترین درجه کمال کمک می کند. درعوض، شما هم به طرف مقابلتان کمک می کنید که به این چیزها دست پیدا کند. وقتی هر دو شما عشق واقعی را احساس کنید، دیگر می توانید هر کاری را در کنار هم انجام دهید

مطالب پیشنهادی
چه ورزش هایی سلامت کودکان را تامین می کند؟
ورزش چگونه در درمان و پیشگیری از سرطان سینه زنان کمک می کند؟

چگونه عملکرد فیزیولوژیکی و روانی میانسالان افزایش می یابد؟
تکنیک های توان بخشی ورزشی در بیماران مبتلا به آسم