
ممکن است گاهی برخی از لوازم آرایشی که خریداری می کنید تاریخ مصرفشان گذشته و فاسد شده باشند بدون اینکه شما اطلاعی از این قضیه داشته باشید و یا گاهی شما با نگه داشتن لوازم آرایش خود موجب فاسد شدن آنها می شوید. اما از کجا متوجه شویم که لوازم آرایش ما فاسد شده است و باید به دور انداخته شود؟
در ادامه به بیان نکاتی در این زمینه خواهیم پرداخت که شما با مشاهده این نشانه ها باید لوازم آرایش خود را به دور بیاندازید زیرا این لوازم آرایش منبع رشد باکتری شده است که برای پوست و چشم شما بسیار مضر است.
ریمل یکی از آن جمله لوازم آرایشی است که بسیار در معرض باکتری قرار دارد زیرا هربار که شما برس آن را بیرون می آورید در معرض هوا قرار می گیرد. چنانچه برس ریمل شما به همراه تعدادی باکتری وارد ریمل گردد موجب خارش، قرمزی و حتی گاهی ملتهب شدن چشم و گل مژه می شود.
بهتر است هر ۲ تا ۳ ماه یکبار ریمل خود را به کنار گذارید و ریمل نویی را خریداری نمایید. چنانچه ریمل فاسد شود بوی تند و شبیه گازوئیل به خود می گیرد.
بیشتر کرم پودر ها که بر اساس آب هستند در معرض باکتری قرار دارند. حتما کرم پودرهای خود را در محیطی دور از نور آفتاب و در مکانی خشک نگهداری نمایید. حتما به تاریخ آن نگاه کنید. اگر رنگ یا بوی کرم پودر تغییر کرد سریعا آن را کنار بگذارید زیرا موجب آسیب های پوستی مانند جوش، آکنه و حساسیت می شود.
از جمله لوازم آرایشی که می توانید تا مدت ۲ سال از آن استفاده کنید، پنکک است. پنکک چون پایه آب ندارد مخصوصا پنکک های گیاهی را می توان تا مدت طولانی مورد استفاده قرار داد.البته پنکک را باید به دور از رطوبت نگه داشت تا زمینه رشد باکتری را در آن فراهم نسازید.
رژلب را بهتر است زود به زود عوض کنید چون خیلی از مواقع به بیماری مانند تبخال دچار می شوید، رژلب شما هم آلوده خواهد شد. اگر در بافت و شکل ظاهری رژلب خود تغییری را مشاهده کردید و یا بدبو شد سریعا آن را بدور بیاندازید.
اگر رژلب فاسد شود ترکیبش سفت می شود و به راحتی بر روی لب کشیده نمی شود و یا بوی روغن مانده می گیرد.
در مورد سایه چشم خیلی حساس باشید زیرا با اینکه مانند پنکک و رژگونه جامد و خشک است اما از آنجا که با چشم تماس دارد باید بسیار در مورد آن دقیق باشید. سایه های غیر پودری و کرمی نیاز به نگهداری درست دارند زیرا بیشتر در معرض باکتری قرار می گیرند.
حتما از برس های مخصوص سایه استفاده کنید و هرچند وقت یکبار برس آن را بخوبی بشویید و خشک نمایید. اگر با انگشت عادت به سایه زدن دارید، حتما دستان خود را بخوبی قبل از آرایش بشویید.
خط چشم و یا مداد خود را هر ۳ ماه یکبار تعویض نمایید زیرا با چشم در تماس هستند و احتمال انتقال باکتری بیشتر می شود. البته اگر مداد خود را بطور مداوم بتراشید بیشتر از خط چشم می توانید آن را نگه دارید.
رژگونه اگر پایه آب نداشته باشد می تواند مدت طولانی مورد استفاده قرار بگیرد ولی اگر کرمی باشد باید بنا بر تاریخ انقضای آن بدور انداخته شود. رژگونه را در محیطی خشک و به دور از نور آفتاب نگه دارید. اگر ترکیب رژگونه شما سفت و سخت شده است نشانه فاسد شدن آن است.
نانو تکنولوژی در پزشکی وسلامت عمومی چه نقشی دارد؟
شنهای روان یا غبار غلیظ بر سلامت انسان چه تاثیری دارد؟
چه ورزش هایی سلامت کودکان را تامین می کند؟
کنترل آلاینده ها از طریق فن اوری نانو تکنولوژی
ورزش پیلاتس جدا از تمرینات آرامی که دارد موجب کالری سوزی بدن می شود. اگر به صورت منظم و با شدت کافی این تمرینات را انجام دهید ،می توانید به طور قابل توجهی موزن خود را کاهش دهید.
بسته به شدت ، توان و درجه مفید بودن کلاسهای پیلاتس ،این ورزش علاوه بر کالری سوزی، موجب تناسب و خوش فرم شدن اندام،کاهش دردهای پشت ،افزایش قدرت بدنی واستقامت آن خواهد شد.
ویلسن ،کارشناس ورزش پیلاتس،مزایای این فعالیت ورزشی و ورزشهای مشابه آن را برای کاهش وزن وتناسب بدن به صورت زیر بیان می کند:
پیلاتس و تمرینات هوازی موجب بهبود عملکرد عضلانی بدن می شود.
این فعالیت ورزشی ،در بهبود تکنیک های تنفسی عمیق و موثرتر بسیارمفید خواهد بود .
به علاوه این ورزش با ایجاد تعادل و هماهنگی کل بدن وشکل گیری توده عضلانی بدون چربی ، ازبهترین روش ها برای کاهش وزن و سوزاندن کالری محسوب می شود.
این فعالیت فیزیکی موجب تقویت و انعطاف پذیری هر چه بیشتر عضلات خواهد شد
فعالیت فیزیکی مثل پیلاتس ، طی انجام تمرینات ،موجب بهبود گردش خون و چرخش اکسیژن در عضلات ،دفع سموم و نهایتا عمر بیشتر و مفیدتر عضلات خواهد شد
نانو تکنولوژی در پزشکی وسلامت عمومی چه نقشی دارد؟
شنهای روان یا غبار غلیظ بر سلامت انسان چه تاثیری دارد؟
چه ورزش هایی سلامت کودکان را تامین می کند؟
کنترل آلاینده ها از طریق فن اوری نانو تکنولوژی
نانو تکنولوژی در پزشکی وسلامت عمومی چه نقشی دارد؟
شنهای روان یا غبار غلیظ بر سلامت انسان چه تاثیری دارد؟
چه ورزش هایی سلامت کودکان را تامین می کند؟
با رعایت 12 نکته اساسی برای سلامتی پوست و بدن می توانید تا حد زیادی از پیری زودرس در امان باشید .
1. لاغری شدید
بله! لاغری ضررهایی هم دارد. این روزها که همه سعی دارند هیکلی شبیه به مانکن ها و هنرپیشگانی که در سینما و تلویزیون می بینند داشته باشند، معایب و مشکلاتی که لاغری به همراه دارد در بسیاری از مواقع نادیده گرفته می شود. از دست دادن چربی های صورت ظاهری نحیف و خمیده و پیر به شما خواهد داد. همچنین رژیم های یویویی و کم و اضافه کردن مرتب وزن نیز باعث پیری زودرس می شوند. این که شما به طور مداو وزن اضافه کنید و سپس رژیم بگیرید و بعد باز هم وزن اضافه کنید باعث می شود پوستتان کش بیاید و شل شود.
راه حل: با رژیم غذایی و ورزش وزنتان را ثابت نگه دارید و مواد مغذی لازم برای صورتتان را به آن برسانید. مصرف برخی مواد غذایی مثل ماهی سالمون و گردو از چین و چروک ها جلوگیری می کنند و میوه ها و سبزیجات حاوی ویتامین ث مثل مرکبات و کیوی و اسفناج (با تولید کلاژن) و لیکوپن موجود در گوجه و گریپ فروت صورتی رنگ (با محافظت پوست در برابر نور خورشید) جوانی و شادابی صورت شما را حفظ خواهند کرد.
2. مالش چشم ها
طبق گفته پزشکان متخصص پوست، کشیدن، مالیدن و فشار دادن پوست حساس دور چشم باعث ایجاد تیرگی در ناحیه اطراف چشم می شود. از آنجایی که همراه با بالا رفتن سن پیگمنت های پوست تغییر رنگ می دهند، این مسئله باعث می شود شما چند سال پیرتر به نظر بیایید.
راه حل: اگر به طور مداوم در چشم خود احساس خارش و ناراحتی دارید حتما به پزشک مراجعه کنید تا دلیل این خارش را یافته و برطرف کند. همچنین هنگام آرایش کردن و گذاشتن و درآوردن لنزهای چشمی با پوست دور چشمتان با ملایمت رفتار کنید تا بدین وسیله از ایجاد تغییر رنگ و چروک در این ناحیه دوری کنید.
3. کم خوابی
خواب کافی به خاطر تاثیری که بر انرژی، تمرکز و رنگ چهره شما دارد از اهمیت ویژه ای برخوردار است. در هنگام خواب پوست شما به بازسازی خود می پردازد. نه تنها خودش را تعمیر می کند، بلکه میزان pH وچرخش آن نیز فرق می کند و به همین دلیل محصولات ضد پیری بهتر جذب پوست می شوند. علاوه بر این حلقه های سیاه دور چشم اصلا باعث جوانتر به نظر رسیدن شما نخواهند شد!
راه حل: برای اینکه خواب کافی داشته باشید طوری برنامه ریزی کنید که حتما 7-8 ساعت خواب شبانه داشته باشید. اتاق خوابتان را خنک، تاریک و آرام کنید. حداقل نیم ساعت پیش از خواب کامپیوتر و تلویزیون را خاموش کنید، نور صفحه آنا ترشح هورمون خواب آور ملاتونین را کاهش می دهد. یک برنامه آرام بخش قبل از خواب داشته باشید که به بدنتان پیام این که زمان خواب فرا رسیده است را بدهد. این کار می تواند گوش دادن به موسیقی آرامش بخش، نوشیدن یک فنجان چای بابونه و یا روشن کردن عود باشد.
4. به پهلو خوابیدن
وضعیت جنینی شاید راحت باشد ولی برای پوست شما بسیار مضر است. روی شکم خوابیدن نیز همینطور است. فشار دادن صورتتان روی بالش برای ساعت های طولانی که خواب هستید به مرور زمان در پوست شما ایجاد چین و چیروک می کند و به آن آسیب می رساند. این کار حتی باعث به وجود آمدن جوش بر روی پوست صورتتان خواهد شد. کافی است به سمتی از صورتتان که بیشتر روی بالش می گذارید توجه کنید.
راه حل: تمرین کنید که به پشت بخوابید و اگر نیمه شب بیدار شده و دیدید که به پهلو و یا شکم خوابیده اید حالت بدنتان را عوض کنید. این باعث کاهش تورم صورت و در نتیجه جلوگیری از کش آمدن و شل شدن پوست صورت می شود.
5. استفاد از نی برای نوشیدن مایعات
اگر برای جلوگیری از جرم گرفتن و خراب شدن دندان های عزیزتان و یا برای اجتناب از لب زدن به بطری و قوطی نوشیدنی ها، مایعات را با نی می نوشید، باید بدانید که این کار باعث ایجاد خطوط پیری زودرس در کنار لب هایتان خواهد شد.
جمع کردن لب ها برای استفاده از نی باعث ایجاد چین و چروک در کناره های دهانتان می شود. لازم به یادآوری است که کشیدن سیگار نیز همین حالت را ایجاد می کند.
راه حل: خوب این که مشخص است، دنبال راه حل می گردید؟ از نی استفاده نکنید!
6. استفاده از عوامل ضد پیری در محصولات نا مناسب
استفاده از محصولاتی که عوامل ضد پیری مانند رتینول، پپتاید و آنتی اکسیدان دارند برای بهبود بخشیدن به ظاهر پوست خوب است ولی نه در محصولاتی مثل پاک کننده پوست. این کار فقط هدر دادن پول است. محصولات آرایشی و بهداشتی زیادی هستند که دارای مواد و عوامل آنتی-ایجینگ هستند. این محصولات شامل کرم های مرطوب کننده، شیر پاک کن ها و یا حتی کرم پودرها می شوند. اما آنها غلظت کافی برای تامین نتایج رضایت بخش را ندارند و نمی توان برای مبارزه با روند پیر شدن پوست به آنها اکتفا کرد.
راه حل: برای مواد آرایشی بهداشتی حاوی مواد آنتی ایجینگ پول اضافه خرج نکنید. به جای این کار از کرم، لوسیون، یا سروم مخصوص آنتی ایجینگ استفاده کنید. این مواد به اندازه کافی روی پوست باقی می مانند و آنقدر در پوست نفوذ می کنند که نتیجه دلخواهتان را به شما بدهند.
نانو تکنولوژی در پزشکی وسلامت عمومی چه نقشی دارد؟
شنهای روان یا غبار غلیظ بر سلامت انسان چه تاثیری دارد؟
چه ورزش هایی سلامت کودکان را تامین می کند؟
سایت تخصصی مدگورو در مقالهای در این باره آورده است که این خوردنیها هر چند نمیتوانند مشکلات شدید پوستی و ریزش مو را به سرعت درمان کنند اما در واقع یک راهنمای تغذیهای هستند برای این که زیباتر و با پوستی شفافتر به نظر برسید. این خوردنی ها عبارتند از:
- تخم مرغ: تخم مرغ منبع غنی از پروتئین و آهن است که رشد موها را تقویت میکند. هم چند به دلیل دارا بودن مقادیر زیادی سولفور موها را نرم و صاف نگه میدارد. به گفته کارشناسان خوردن تخم مرغ به هر شکلی که طبخ شده باشد برای سلامت موها مفید است.
- موز: این میوه به پوست حالت انعطاف پذیری و ارتجاحی میدهد. پوست با بالا رفتن سن انعطاف پذیری خود را از دست میدهد و پتاسیم موجود در موز میتواند این خاصیت را که به نرمی و شادابی پوست کمک می کند، افزایش دهد.
- کلم قرمز: کلم قرمز غنی از ید و سولفور است و به همین خاطر از بدن سم زدایی میکند که بلافاصله روی پوست تاثیر میگذارد و موجب شفافیت و درخشش پوست میشود. هم چنین برای درمان آکنه نیز بسیار مفید است.
- میوه گویاو: این میوه که بومی مناطق گرمسیری آمریکا است غنی از آنتی اکسیدانهایی است که با مولکولهای مضر رادیکالهای آزاد مقابله میکنند. این مولکولها به پوست آسیب میرسانند و موجب میشوند شما پیرتر به نظر برسید. این میوه هم چنین سرشار از ویتامین C است.
-عدس: حبوبات و بنشن منابع مغزی بسیار مفیدی برای موها هستند. عدس، لوبیا قرمز و لوبیا چشم بلبلی حاوی ترکیبات مفیدی برای مراقبت از موها هستند. پروتئینهای فراوان در این گروه مواد غذایی به همراه عناصر حیاتی مثل آهن، روی و بیوتین زیاد به تقویت موها کمک می کند.
- چغندر: این سبزی حاوی یک ماده زیست فعال موسوم به «بتائین» است که به تجزیه چربی کمک میکند. آب چغندر نیز برای هضم غذا بسیار مفید است.
- اسفناج: سبزیها و میوههای سبز رنگ مثل اسفناج منبع غنی از آهن هستند. آهن هم چنین غنی از کاروتنوئیدها، لوتئین و زئاگزانتین است که همگی موجب شفافیت و درخشش چشمها می شود چون میتوانند چشم را از عفونتها پاک کنند.
- مرکبات: این میوهها نیز به دلیل این که سرشار از ویتامین c هستند به جذب بهتر آهن کمک میکنند و در نهایت رشد موها را تقویت مینمایند
نانو تکنولوژی در پزشکی وسلامت عمومی چه نقشی دارد؟
شنهای روان یا غبار غلیظ بر سلامت انسان چه تاثیری دارد؟
چه ورزش هایی سلامت کودکان را تامین می کند؟
کنترل آلاینده ها از طریق فن اوری نانو تکنولوژی
پس از خواندن این مقاله بدون شک تصمیم میگیرد که از این پس یک شیشه سرکهسیب را جزو محصولات اصلی بهداشتی و زیبایی خود نگه داری کنید.
به گزارش سرویس «سلامت» ایسنا، این چاشنی مایع، خوش طعم و مطبوع نه تنها برای مصارف خوراکی به ویژه همراه با سالاد قابل استفاده و لذت بخش است بلکه در عین حال میتوان از خواص طبیعی و منحصر به فرد آن به عنوان یک فرآورده مفید برای حفظ زیبایی و سلامت پوست و موها بهره برد.
متخصصان پوست همواره تاکید دارند که اغلب صابونها و شامپوهای صنعتی که اکثر ما روزانه از آنها استفاده میکنیم، پس از مدتی باعث از بین رفتن چربیهای طبیعی پوست و مو میشوند و در نتیجه در تمام بدن خود احساس خشکی میکنیم.
به گزارش سایت اینترنتی هلت می آپ، خاصیت اسیدی سرکهسیب قابلیت آن را دارد که با این فرآیند ناخوشایند مقابله کند و در واقع میتواند بین PH طبیعی پوست و مو تعادل برقرار نماید.
اما اگر میخواهید از خواص این محصول طبیعی برای مصارف زیبایی پوست و مو بهره بگیرید، مطمئن شوید که نوع مرغوب، مناسب و طبیعی آن را انتخاب کنید.
تاثیر مفید سرکه سیب بر سلامت موها این است که میتواند آلودگیها را از روی موها پاک کند و اگر به طور روزانه و منظم برای مراقبت طبیعی استفاده شود به تدریج موجب نرمی، لطافت و حتی درخشندگی تارهای مو میشود.
برای این منظور میتوانید مقداری سرکه سیب را با حجم یکسانی آب مخلوط کرده و پس از شست و شوی موها با شامپو، سر خود را با این محلول مرطوب کنید. اگر بتوانید با کمک اسپری به صورت افشانهای محلول سرکهسیب و آب را روی موهای خود بپاشید، نتیجه بهتری حاصل خواهد شد. سپس پوست سر خود را به آرامی ماساژ دهید و پیش از آبکشی مجدد، اجازه دهید چند دقیقه این محلول روی سرتان بماند. پس از آن، دیگر نیازی به استفاده از حالت دهنده نخواهید داشت چون سرکهسیب به تنهایی موهای شما را نرم و لطیف میکند.
در مورد خاصیت این سرکه برای پوست نیز تاکید میشود که سرکهسیب به طور کلی به زیبایی و بهبود ظاهری پوست کمک میکند چون پوست به طور طبیعی اسیدی است و سرکه سیب میتواند PH طبیعی پوست را متعادل سازد. در این صورت، بین چربی و خشکی پوست تعادل برقرار میشود.
سرکه سیب در عین حال به کاهش لکهها و دانههای قرمز روی پوست کمک میکند. به این ترتیب برای نرمی کلی پوست بهتر است دفعه بعد که به حمام میروید چند قاشق چایخوری از این سرکه را داخل وان پر از آب بریزید و مدتی در وان بمانید. محلول سرکهسیب و آب، پوست را مرطوب، تازه و از همه مهمتر پاکسازی میکند.
مطالب پیشنهادی
اثرات امواج تلفن همراه بر سلامت افراد
اقدامات اساسی در تخصیص منابع در نظام سلامت
عوارض شیرین کننده های بدون کالری چیست؟
ورزش چگونه در درمان و پیشگیری از سرطان سینه زنان کمک می کند؟
تیره شدن زیربغل علت های مختلفی دارد وخیلی هابااین مشکل دست وپنجه نرم میکنند وبرای رفع ان سراغ کرم ها وژل های سفید کننده میروند این کرم ها وژل ها تیرگی های رارفع میکند امااگردقت کرده باشید بعداز دوره درمان دوباره این لک ها برمیگردن وشمادوباره مجبورید این کرم هااستفاده کنید که ممکنه بعضی کرم ها گرون هم باشن که اصلا مقرون به صرفه نیستند پیشنهاد میدم از درمان های خانگی استفاده کنید که نیاز به خرج کردن زیاد نباشه وهم لک هابرنمیگردن ومیتوانید بصورت دائم استفاده کنید بدون اینکه شاهد عوارض ان باشید...
1.میتوانیداز اب لیمو با مقداری عسل طبیعی مخلوط کرده وبا پنبه بمالید وبعداز 20دقیقه بشورید.2.بعداز گرفتن دوش حمام مقداری جوش شیرین بمالید وتا10دقیه صبر کنید وبعدبشورید نیازی به شستن باصابون نیست بااب کافی میباشد.
3.اب لیمو وروغن زیتون مخلوط کرده وهرروز باپنبه بمالید این گفته پیامبر(ص)میباشد که هم تیرگی زیر بغل را ازبین میبرد وهم بوی بد عرق رارفع میکند .برای راحتی کار میتوانید یه قوطی مام خالی شده پیداکنید وخوب بشورید سپس ابلیمو وروغن زیتون راباهم مخلوط درون این قوطی بریزید وبجای مام استفاده کنید وبرای اینکه خراب نشود دریخچال یاجای خنک نگه داری کنید.
4.اب لیمو+اب خیار+زرچوبه باهم مخلوط کرده وبمالید .بعداز 20دقیقه بشورید این موثرترین روش هست.
5.اب لیمو بااب سیب تازه مخلوط وبعداز 20دقیقه بشورید ومیتونید هم نشورید تاحمام بعدی...
6.سرکه سیب هرروز به زیر بغل بزنید وبعداز 15دقیقه حتمابااب بشورید ونگه ندارید چون باعث میشه پوست له بشه..
7.ابلیمو با پودر حنا مخلوط کرده وهفته ای یکبار به زیربغل بزنید این کار باعث میشه پوست زیربغل همیشه روشن باشد.میتوانید اول هرروز به مدت یه هفته این مخلوط استفاده کرده وبعد که نتیجه دیدید وکم رنگ شد هفته ای یکبار استفاده کنید.نکته قابل توجه این مخلوط را درحمام استفاده کنید قبل از اینکه کیسه وصابون وشامپو بزنید.
دراخر بایدبگم هرکدوم ازاین روش ها که گفتم حداقل هفته ای یکبار استفاده کنید وبرای نتایج بهتر به طور مرتب زیربغل خودرا اسکراب یالایه برداری کنید باانواع کرم های اسکراب یالایه برداری هایی که توبازارموجود هست.از نظر من بهترین کرم های لایه بردار همان کرم های شنی هستند.ونکته بعدی اینکه افرادی که پوستشان حساس هست ازبجای مام از اسپری های دئورانت استفاده کنند ودراصلاح بجای ژیلت یاتیغ از موبر استفاده کنند.اگر دنبال موبر بدون بوی ناخوشایند میگردید سراغ موبر دپی بروید.امیدوارم از مطالب لذت برده باشید
مطالب پیشنهادی
اثرات امواج تلفن همراه بر سلامت افراد
اقدامات اساسی در تخصیص منابع در نظام سلامت
عوارض شیرین کننده های بدون کالری چیست؟
ورزش چگونه در درمان و پیشگیری از سرطان سینه زنان کمک می کند؟
اشتغال زنان در بیرون از خانه دارای امتیازاتی است؛ به عنوان مثال:
1) بهرهمندی از توانمندی علمی، هنری، فنی و...
2) کمک به اقتصاد خانواده و...
در بیان آسیبهای کار زنان نیز میتوان به مواردی اشاره کرد:
1) فرسودگی ناشی از بالا رفتن فشار عصبی به دلیل افزایش مسئولیتها؛ مدیریت همزمان کار بیرون و مسئولیت خانه داری
اگر خانم شاغلی نتواند به درستی زندگی خود را مدیریت کند، آسیبهای بیشتری متوجه زندگی او و خانوادهاش میشود
2) کاهش زمان استراحت، دیدارهای خانوادگی و بودن درکنار اعضای خانواده بخصوص همسر و فرزندان
3) آسیب دیدن فرزندان و احساس گناه مادران به هنگام ترک فرزندان خردسال و واگذاری آنها به دیگران.
4) تقویت رفتارهای مردانه، شکل گیری روحیه خشک و حسابگرانه بخصوص درصورت اشتغال در کارهای صرفا اقتصادی مثل بانکداری، معدن و...
5) استقلال مالی و احساس نیاز نداشتن به همسر، که موجب تضعیف اقتدار شوهران میشود و...
البته همه موارد بالا (آسیبها و امتیازات) با توجه به مدیریت زن و نحوه اشتغال وی قابل افزایش یا کاهش و یا تغییر به یکدیگر است، یعنی اگر خانم شاغلی نتواند به درستی زندگی خود را مدیریت کند، آسیبهای بیشتری متوجه زندگی او و خانوادهاش میشود.
در این مطلب قصد نداریم به این سوال پاسخ دهیم که اشتغال زنان خوب است یا بد و بیشتر به موضوع سوال مطرح شده خواهیم پرداخت.
آنچه در این میان مهم است اینکه حال زن از طریق محبت گرفتن از همسر، مشارکت در مسئولیتها، مراقبت، پرورش و تربیت فرزند (زایمان، شیردهی) و... خوب میشود که ناشی از ترشح هورمون عشق و الفت (اکسی توسین) است. یعنی وقتی زن در درجه اول کاری را برای کسی انجام میدهد و در ازای آن پول دریافت میکند هورمون مردانه (تستوسترون) افزایش مییابد (مانند حقوق گرفتن، پس انداز کردن و...) اما اگر همین درآمد (بدون اجبار!) صرف مشارکت در اقتصاد یا مسائل رفاهی خانواده شود میتواند اکسی توسین را تقویت و تحریک کند؛ یعنی اشتغال زن در راستای ماهیت زنانه وی است و موجب بهبود روحیه و حال او میشود اما اگر مدام در حال جمع کردن پول و سرمایه گذاری اقتصادی باشد رفتارهای مردانهاش را تقویت کرده است!
حال با توجه به اطلاعات محدودی که در سوال وجود دارد میتوان گفت: شما به نوعی درصدد تحریک هورمون عشق و الفت (اکسی توسین) هستید یعنی با فداکاری که میکنید و مشارکتی که در اقتصاد خانواده دارید نقش زنانه خود را خوب ایفا میکنید، اما به نظر میآید سه اشکال در کار شما وجود دارد:
این کار یعنی دادن حقوق به همسرتان به انتخاب خودتان نیست یا در انجام آن دچار تعارض هستید (حقوقم را باید بدهم یا برای خودم نگه دارم) وقتی با انتخاب خود کاری را نمیکنیم مدام دچار تنش و نداشتن احساس آرامش خواهیم بود پس بهتر است برای حل تعارض به این ترتیب عمل کنید:
1) اگر از حقوق خود، ریالی را به شوهرتان ندهید چه اتفاقات بدی میافتد؟ جنجال، آشفتگی وضع اقتصادی خانواده، قهر و...؟
2) اگر کار کردن را با این شرایط کنار بگذارید چه اتفاقات بدی میافتد؟
3) اگر خود را مجاب به ادامه همین وضع کنید چه اتفاقات بدی میافتد؟
با بررسی و تحلیل سود و زیان هر کدام از موارد بالا، دست به انتخاب درست بزنید و مسئولیت انتخاب خود را بپذیرید. در واقع باید ببینید کدام یک از موارد بالا ضررهای کمتر و سود بیشتری دارد سپس همان را انجام دهید.
وقتی زنان فداکاری میکنند اما دیده نمیشوند یا به اندازه کافی چیزی به دست نمیآورند (به عنوان مثال به اندازه کافی حمایت نمیشوند یا مورد قدردانی و توجه قرار نمیگیرند) فداکاری خود را یک فشار تلقی میکنند یعنی فداکاری منفی! ولی آنچه ارزش دارد یک فداکاری مثبت است.
در فداکاری مثبت زن با کنار گذاشتن آرزوها وخواستههای خود به منظور حمایت از دیگری (همسر، فرزند و...) اهمیت بیشتری به شخص مقابل میدهد و توانایی خود را در دوست داشتن تقویت میکند (که موجب ترشح اکسی توسین میشود).
فداکاری توام با «توقع» چندان موجب تحریک هورمون عشق و الفت نمیشود زیرا آمیخته با منفی بودن و عصبانیت است فداکاری بدون قید و شرط تولید کننده قوی آرامش و عشق است و هرگز فرد را دچار نفرت و پشیمانی نمیکند؛ مثل بیدار شدن در نیمه شب و مراقبت از فرزند مریض یا آرام کردن نوزادی که گریه میکند. البته برای حل چنین مشکلی میتوانید:
1) انتظارات خود از همسرتان را به او بگویید، به عنوان مثال به او بگویید که با یک تشکر ساده احساس بهتری در ادامه این رفتار خواهید داشت.
2) معنای مثبتی برای رفتارتان بیابید؛ مانند: کاهش فشار مالی از همسرتان، پیشرفت اقتصادی خانواده، انجام یک کار خیر و معنوی (گره گشایی از مشکلات مالی همسر)، تقویت احساس مردانگی در همسر و جلوگیری از احساس ضعف او و...
یک ترس مشترک میان بسیاری از زنان این است که اگر فداکاری را متوقف و به خود بیشتر توجه کنند مردان آنان را دوست نخواهند داشت اما این حقیقت ندارد چون مردان همیشه زنی راضی و موفق را دوست دارند.
*از آنجا که شما در بیرون از خانه انرژی و درآمدتان را فدای همسر و خانواده میکنید و در خانه هم به مسئولیت خانه داری میپردازید احتمالا دچار فشار عصبی شدهاید پس بهتر است تعادلی بین نیازهای زندگی مشترک و نیازهای شخصیتان برقرار کنید یعنی رسیدگی بیشتر به حال و اوضاع روانی خود؛ مثل رسیدگی به ظاهر، تفریح، ورزش، دید و بازدید و... تا از این فشار خارج شوید و احساس بهتری به نقش خود پیدا کنید.
* پول را از حرفهای روزمره خارج کنید. مهم نیست که یکی از شما 22 میلیون در سال درآمد دارد و آن دیگری 220 میلیون. مهم این است که هر دو شما کار میکنید و هر دو شما ساعتهای روز و هفتهتان را به خانواده اختصاص میدهید.
*حرف بزنید! این مشکلات در یک نشست گفتگو حل نمیشوند. همچنین نمیتوانید تصور کنید که تقسیم کارهای خانه، پول و قدرت تصمیمگیری به خودی خود حل میشود. این مسائل با احساسات درگیر است. ذهن هر زوج با الگوهای سنتی، انتظارات و توقعات خودشان و والدینشان برای موفق بودن، و نظرات خودشان و نسل کنونی درمورد یک مرد یا زن واقعی بودن، درگیر است. این مسائل ساده نیست و معمولاً به طرقی پیچیده و عجیب پیش میآیند.
* درمورد تصمیمگیریهای مالی صحبت کنید. در نسلهای قبلی، پول درآوردن بود که تعیین میکرد چه کسی تصمیمگیریهای مالی را انجام میدهد. شما بعنوان زوجهای پیشگام باید درمورد این تصمیمگیریها با هم بحث کنید - که البته بهتر است زمانی باشد که هیچ تصمیم مهمی لازم نیست آن زمان گرفته شود. در این مورد حرف بزنید که در خانواده هر کدامتان تصمیمات چگونه اتخاذ میشد و نتایج هرکدام چه بوده است.
*وقت بگذارید و در این مورد حرف بزنید که درآمد هر کدامتان چقدر است؟ به چه حسابهای بانکی نیاز دارید؟ کدامتان به کدام هزینهها و پولها دسترسی دارید؟ قبضها چطور باید پرداخت شوند؟ کدام تصمیمات مالی را باید به تنهایی و کدامها را در کنار هم بگیرید؟ و اگر باز هم بحث احساسی شد، بدانید که دیگر درمورد مسائل مالی حرف نمیزنید. وارد مسائل عمیقتری شدهاید.
* برای کمک گرفتن از متخصص تردید نکنید. اینکه مسائل مالی بخواهد یک رابطه خوب را خراب کند واقعاً ناراحتکننده است. باید بدانید که مسائل حول محور پول و قدرت، برای اکثر افراد مسائلی کهنه و عمیق هستند. اگر متوجه شدید که شما و همسرتان مدام سر بحثها مالی، تصمیمگیریها و کارهای خانه مشاجره میکنید، به این نتیجه نرسید که مشکل همسر شماست. ممکن است به یک مشاور متخصص و بیطرف نیاز داشته باشید که احساسات، برخوردها و رفتارهای هرکدام از شما را بررسی کند. یک مشاور خوب میتواند به شما کمک کند کنار هم باشید.
چگونه می توان جلوی آثار جانبی تشعشع لامپ های کم مصرف بر چشم و پوست را گرفت؟
ورزش های ضد استرس برای بهتر شدن وضعیت روانی و احساسی افراد کدامند؟
چطور میزان فعالیت فیزیکی خود را ارتقاء دهیم؟
ورزش های مخصوص افراد مبتلا به بیماران قلبی و دیابت
بااینکه چیزهایی که زنها درمورد مردها بدشان میآید ترکیبی از ویژگیهای کوچک و بزرگ است، اینجا به 10 مورد از آزاردهندهترین این ویژگیها اشاره میکنیم:
بااینکه بیشتر خانمها از قسم خوردن آقایان وقتی خودشان ناراحتند بدشان نمیآید اما از مردهایی که فکر میکنند قسم خوردن تنها راهی است که حرفشان را باور کنند متنفرند.
بیشتر خانمها مردی میخواهند که از آنها محافظت کند و به آنها احساس امنیت دهد اما به دنبال دیکتاتوری که به آنها دستور دهد چه بکنند و کجا بروند و با کی حرف بزنند و یا چه بپوشند نیستند. زنان از مردانی که قصد کنترل دارند میترسند و از آنها فرار میکنند.
خیلی مهم است که مردها درک کنند که وقتی همه چیز جدی میشود، زنها توقع دارند که شما دو نفر خودتان را محدود به همدیگر کنید. زنها از اینکه بازیچه کسی قرار بگیرند و با کسی بمانند که از متعهد شدن میترسد متنفر هستند.
زنها عشق واقعی همراه با حس ارتباط عاطفی به مردشان را میخواهند. اگر طرفتان احساس کند که فقط بخاطر رابطهجنسی سراغ او میآیید خیلی زود از شما دور شده و حتی اجازه دست زدن به خود را هم به شما نخواهد داد.
بااینکه ظاهر همه چیز نیست اما زنان به مردانی که به خود نمیرسند، موهایشان ژولیده است، بوی عرق میدهند، ناخنهایشان بلند شده، دهانشان بو میدهد و لباسهای چروک میپوشند جذب نمیشوند. علاوه بر این، متناسب نگه نداشتن اندامتان به خانمها نشان میدهد که احترامی برای خودتان قائل نیستید و هیچ انگیزه و نظمی در زندگی ندارید.
زنها واقعاً از مردان قابل پیشبینی که هیچوقت کار متفاوتی انجام نمیدهند بدشان میآید. آنها عاشق مردانی هستند که سرشار از سورپرایزهای عالی اند.
اگر از گذراندن وقت با دوستانتان خیلی بیشتر از همسر یا نامزدتان لذت میبرید و همسرتان هیچوقت نمیتواند ساعتی دونفره با شما داشته باشد، مطمئناً یک جای کار میلنگد.
زنها از مردهایی که هر صحبت کوچک را به بحثی ادامهدار و مشاجره تبدیل میکنند و باعث میشود آنها مجبور شوند مدام حالت دفاعی به خود بگیرند خوششان نمیآید.
بااینکه متاسفانه نگاه کردن به خانمها برای برخی آقایان مسئلهای عادی شده است (البته نه زیاد از حد آن)، اما وقتی اینکار را جلوی زن زندگیتان انجام دهید مشکلساز خواهد شد.هر چند فردی که نگاهش سالم باشد خیلی به حضور و عدم حضور همسرش کاری ندارد و همیشه مراقب نگاه خود است.
اعتمادبهنفس و استقلال ویژگیهایی بسیار جذاب در آقایان است، اما وابستگی و ناامنی اینطور نیست. زنها دوست ندارند با مردانی باشند که به خودشان اعتماد ندارند و برای روابط، کار و دوستیهایشان نیاز به تایید و حمایت دائمی دارند.
این 6 رفتار نادرست ، در واقع از مهمترین علل دعواهای زناشویی است ، باید به خانم های محترم هشدار بدهم که چنانچه این 6 رفتار را کنار نگذارند ، در قلب همسر خود جایی نخواهند داشت!
یکی از مهمترین انتقادات آقایان ، غر زدن های مدام خانم هاست ، البته من نمی گویم هیچ وقت از شوهرتان ایراد نگیرید و انتقاد نکنید ، ولی انتقاد کردن آداب و روشهایی - مخصوصا در مواجهه با آقایان- دارد که باید آنها را رعایت کنید ، 3 مورد غر زدن داریم که تضمینی زندگی شما را تلخ می کند!
- مواردی که از آن مدتها گذشته است.
مثلا سالها پیش همسر شما کمدی برای خانه خریده است ، شما هم مدت هاست دارید از آن استفاده می کنید ، دلیلی ندارد مدام این مسئله را پیش بکشید و به خرید همسرتان ایراد بگیرید.
- موارد که تصمیمی که باید در مورد آن - غلط یا درست - گرفته شده است.
وقتی در مورد کاری تصمیمی گرفته شد ، بهترین کار این است که هم شما و هم همسرتان هر دو تمام تلاش تان را برای تحقق درست آن تصمیم بکار بگیرید ، مثلا تصمیم گرفتید آخر هفته به مهمانی بروید ، کاری به شرایط نداریم بالاخره تصمیمی است که گرفته شده و بهتر است با همسرتان راه بیایید و به او در این تصمیم کمک کنید.
- مواردی که شما یا همسرتان کنترلی روی آن ندارید و در واقع کاری از دست تان بر نمی آید.
در زندگی مسائلی وجود دارد که شما نمی توانید برای تغییر آن کاری بکنید ، البته همیشه و در هر شرایطی می شود کاری انجام داد ، ولی شاید به دلایل خاص یا به دلیل قرار گرفتن در شرایطی خاص ممکن است شما نتوانید تغییری ایجاد کنید ، در چنین شرایطی بهتر است با همسرتان مدارا کنید و به او کمک کنید تا بالاخره بتوانید زمانی شرایط را تغییر دهید ، دوستی داشتم که در نزدیکی مادرش زندگی می کرد ، خب نزدیک بودن بیش از حد به خانواده هم برای زن و هم برای مرد ، خوب نیست ، ولی شرایطی بود که ایجاد شده بود ، همسر دوستم خیلی مایل نبود آنجا زندگی کند ، ولی واقعا شرایط دوست من طوری نبود که بخواهد خانه را عوض کند ، آنها تقریبا 2 سال آنجا زندگی کردند و بعد شرایطی برایشان فراهم شد که بتوانند مستقل زندگی کنند. پس حواستان را جمع کنید که وقتی شوهرتان کاری خارج از توان یا کنترلش است ، در این موارد غر نزنید و منتظر ایجاد شرایط بهتر باشید.
یادتان باشد یکی از مهمترین ویژگی های مشترک در زنان موفق این است که می توانند نگرانی خود را کنترل کنند.خانم ها معمولا نگران همه چیز می شوند و معمولا هم به بدترین اتفاق ممکن فکر می کنند ، باور کنید 99 درصد این فکرهای شما هیچ وقت اتفاق نمی افتد ، پس لطفا برای آرامش خودتان و شوهرتان از نگرانی و فکر کردن به اتفاقات منفی دور شوید و مطمئن باشید خیلی از اتفاقات منفی که ما به آن فکر می کنیم هیچ وقت در زندگی ما اتفاق نمی افتند.
اگر می خواهید شوهر خود را تبدیل به یک انسان بداخلاق و بی انگیزه کنید ، بهترین کار ممکن مقایسه کردن است ، باور بکنید یا نکنید بزرگترین مشکلات زناشویی چه از طرف مرد چه از طرف زن منشا مقایسه دارند ، حداقل شما در زندگی تان این اشتباه را مرتکب نشوید ، همسر شما هر کس که باشد ، همسر شماست ، به هیچ وجه به خود اجازه ندهید همسر خود را با کسی مقایسه کنید.
هیچ گاه در جمع به شوهرتان کنایه نزنید و شوخی نکنید ، مثلا شوهر شما دارد در مورد تاریخ سفری که سال گذشته به مشهد داشته در جمع صحبت می کند و می گوید ما بهمن ماه به مشهد رفتیم ، شما سریع می گویید :" نه اواخر دی بود رفتیم" ، این شاید از دید شما خیلی بی اهمیت باشد ، اما همین چیز بی اهمیت به نظر شما ، کم کم همسرتان را ضعیف می کند و باعث می شود نتواند تمام توانایی های خود را در زندگی نشان دهد. کنایه زدن ، تصحیح اشتباهات و انتقاد ، مرد را ضعیف می کند ، خواهش می کنم این رفتار را اگر تا امروز داشتید همین الان کنار بگذارید.
خانم محترم، خانواده حریمی دارد که باید حفظ شود ، تنها کسی که می توانید از مسائل زندگی خود با او صحبت کنید یک مشاور امین است و نه هیچ کس دیگر ، مشکلات زندگی خود را برای هیچ کس بازگو نکنید.
زن زرنگ وقتی چیزی می خواهد برنامه می ریزد ، صبوری می کند ، تلاش می کند ناامید نمی شود و در نهایت هم به چیزی که می خواهد می رسد و هم علاقه شوهر به خودش را بیشتر می کند.
و برعکس زنی که ناتوان و ضعیف و پرتوقع است از ایراد گرفتن و مقایسه کردن زندگی دیگران و بداخلاقی و ... چیزی کم نمی گذارد ! و اتفاقا او هم به همان چیز می رسد ولی دیگر جایگاهی در قلب شوهرش ندارد.
چگونه می توان جلوی آثار جانبی تشعشع لامپ های کم مصرف بر چشم و پوست را گرفت؟
ورزش های ضد استرس برای بهتر شدن وضعیت روانی و احساسی افراد کدامند؟
چطور میزان فعالیت فیزیکی خود را ارتقاء دهیم؟
ورزش های مخصوص افراد مبتلا به بیماران قلبی و دیابت
می توانیم اختلافات را به صورت آشکارا و صادقانه حل کنیم؛ که هر دو طرف بتوانند به نیازهای خودشان برسند و هیچ کس مجبور نباشد ببازد.
من و تو، با هم در مورد نیازهایمان اختلاف داریم. من نیازهای تو را محترم می شمرم، اما باید به نیازهای خودم هم احترام بگذارم. پس بیا توافق کنیم که با هم به دنبال راه حلی بگردیم که نیازهای تو را برآورد و هم مال مرا ارضا کند. تا این که هیچ کدام نبازیم.
- هیچ کدام در یافتن راه حلی برای اختلاف از قدرتشان استفاده نکنند.
- لازم است برای تأثیر گزاری بر همسرتان و ترغیب او به حل اختلاف بدون باخت، شما با پیام های من ... بازدارنده پیش قدم شوید: " من میل دارم ببینم آیا راه حل دیگری برای حل این مسئله هست؟ مثلا ممکنه ما با هم بنشینیم و راه حلی پیدا کنیم که هر دو دوست داشته باشیم؟" یا "من این قدر برای رابطه مان ارزش قائلم که جداً می خواهم راه های جدیدی را برای حل مسئله مان امتحان کنم. دوست دارم تو را هم در جریان این روش ها بگذارم."
- زمانی را انتخاب کنید که کاملا آزاد باشید. چون وقت بسیاری می گیرد. در خانواده ممکن است عصر جمعه وقت خوبی باشد.
- حتما راه حل های پیشنهادی برای مسئله را یادداشت کنید.
شش مرحله برای حل اختلاف بدون باخت وجود دارد:
درک روشن نیازهای یکدیگر برای حرکت به سوی راه حلی که ارضا کننده آن نیازها باشد، اساسی است. در این اولین قدم توجه شما به نیازها است و هنوز نوبت راه حل ها نیست. نیازهایی مثل: وقت آزاد بیشتر و یا آرزوی داشتن تفریح و ....
قدم دوم: به وجود آوردن راه حل های ممکن
مرحله ای که هر دوی شما می گویید:" بیا عقل هایمان را روی هم بگذاریم و یک راه حل سازنده پیدا کنیم."
برای این که از این مرحله بیشترین استفاده را ببرید، بهترین کار این است که :
- هر دوی شما این کار را به صورت یک تجربه خلاقانه حقیقی ببینید و آزادانه عقاید و نظرات خود را در مورد حل مسئله بیان کنید.
- همین طور از قضاوت یا انتقاد از راه حل های دیگران بپرهیزید
- سعی کنید فهرستی از تمام راه حل های ممکن تهیه کنید.
- اگر روال کار سست شد ، مسئله را به صورت نیازها بیان کنید. گاهی اوقات این کار دوباره چرخ ها را به گردش می اندازد.
راه حل هایی را که طبق توافق دو طرف کارایی لازم را ندارند حذف کنید. بعضی اوقات در زمان ارزش یابی راه حل ها ، یک راه حل کاملا تازه به نظر می رسد که از دیگر راه حل ها بهتر است.
اگر دو طرف راه حلی را آزادانه انتخاب نکنند ممکن است بعدا به آن عمل هم نشود. وقتی ظاهرا به یک نتیجه قابل قبول برای هر دو طرف نزدیک شدید، آن را بیان کنید تا مطمئن شوید هر دو طرف فهمیده اند تا سوء تفاهمی پیش نیاید.
راه حل یک چیز است و عمل به آن چیز دیگری. مشخص کنید چه کسی باید تا چه وقت چه کاری را انجام دهد.سازنده تر آن است که قبول کنیم دیگری به تصمیم عمل می کند، بنابراین هرگز سوال" اگر عمل نشد چه..؟" را مطرح نکنید. در بیشتر موارد لازمه ارتباط متقابل ، اعتماد متقابل و عملکرد موثر به آن است. سرزنش و غر زدن بیشتر باعث وابستگی و رنجش می شود تا به عهده گرفتن مسئولیت شخصی. اگر با گذشت زمان ، طرف دیگر به سهم خود از تصمیم گرفته شده عمل نکند لازم است بگویید مثلا: " من جداً نا امید و ناراحتم چون ما در مورد اختلافمان توافق کردیم و تو به توافق خودت عمل نکردی" آن وقت شخص دیگر متوجه می شود که شما از او انتظار داشتتید مسئول باشد.
حالا زمان آن فرا رسیده که تأثیر بخشی راه حل خود را با این سوال مورد ارزش یابی قرار دهید: آیا در حقیقت این راه حل به نیازهای هر دو ما پاسخ می دهد؟ ممکن است همیشه مطلوب ترین نتیجه به وجود نیاید و ممکن است با رسیدن به یک هدف ، هدف دیگری که از اولی مهم تر بوده به خطر بیفتد. اگر چنین اتفاقی افتاد ، اطمینان داشته باشید که درِ گفتگوی دوباره را همیشه باز نگه خواهید داشت.
چگونه می توان جلوی آثار جانبی تشعشع لامپ های کم مصرف بر چشم و پوست را گرفت؟
ورزش های ضد استرس برای بهتر شدن وضعیت روانی و احساسی افراد کدامند؟
چطور میزان فعالیت فیزیکی خود را ارتقاء دهیم؟
ورزش های مخصوص افراد مبتلا به بیماران قلبی و دیابت
دقیقا منظور از ناسازگاری یا اختلاف نظر چیست؟ برای بسیاری از ما معنی ناسازگاری "خشم" است. " تهاجم " و " خصومت" است. اختلاف و ناسازگاری یکی از بخش های گریز ناپذیر و لازم تجربه بشری است.
گاهی اوقات نیاز شما با نیاز همسرتان برخورد دارد. مثلا شما و همسرتان پس انداز کوچکی دارید. او می خواهد اتومبیل تازه ای بخرد و شما می خواهید آن را در زمین یا ملک سرمایه گذاری کنید. و یا این که شما می خواهید در آینده نزدیکی بچه ای داشته باشید و شوهرتان می خواهد چند سال دیگر صبر کند.
چرا این همه مردم از اختلاف هراس دارند؟ وضعیت هایی که در زندگی مان دربردارنده اختلاف با دیگران هستند ، بیش از هر چیز دیگر سبب ترس و فشار عصبی می شوند. نمی خواهیم ببازیم. می ترسیم رابطه مان آسیب ببیند. بیشتر ما آموخته ایم که از اختلاف هم مانند خشم و اضطراب باید پرهیز کرد. به روی خود نیاورد و آن را بیان نکرد. همه ما شنیده ایم که مردم می گویند: " در تمام سال های ازدواجمان ما هرگز هیچ عدم توافق جدی نداشته ایم" در حقیقت این آدم ها می گویند که اختلافاتشان هیچ وقت ظاهر نشده و به رو نیامده اند. آن ها خودشان خواسته اند که یا اصلا نفهمند که اختلافی با هم دارند و یا از راه های غیر مستقیم روی آن عمل کرده اند.
یک روش برای حل اختلاف وجود دارد که لازمه اش برنده شدن یکی به قیمت باخت دیگری است که اساسش بر تحمیل قدرت است و همیشه یک نفر می برد و یک نفر می بازد. از این روش اختلافات پنهان به صورتی مثبت و سازنده به سطح نمی آید.
در این وضعیت تو در رابطه برای رسیدن به نیازهایت از قدرت خودت به قیمت باخت دیگری استفاده می کنی. تو حرف خودت را پیش می بری. در نتیجه دیگری می رنجد و رنجش او به تو هم می رسد. از آن جا که نیاز او برآورده نشده او احساس بی عدالتی می کند . واکنش همسرت نسبت به عمل تو کاملا قابل پیش بینی است. مثل:
- از تو انتقاد می کند
- سعی می کند در راه برآورده شدن دیگر نیازهایت کارشکنی کند
- به تو دروغ می گوید
- اغلب پنهانی خواسته های خود را عملی می کند و به خواسته های دیگر تو توجهی نمی کند.
- دیگر نیازهای مهمش را با تو در میان نمی گذارد.
وقتی به قیمت باخت دیگری به نیازت می رسی ، رابطه صدمه می بیند. مشاوران ازدواج می گویند که کمتر ازدواجی است که بتواند تحت فشار زورگویی یکی از دو طرف به دیگری چندان دوام بیاورد. دیر یا زود یک حالت انفجار در کسی که تحت فشار دیگری و در موضع ضعیف، رنجش های خود را فرو برده به وجود می آید.
وقتی شما می بازید و تسلیم می شوید، حالا شما از دیگری رنجیده اید. این روش بیشتر از طرف کسانی به کار گرفته می شود که می خواهند از اختلاف پرهیز کنند. آن ها صلح را به هر قیمتی ترجیح می دهند.مسئله این است که آن ها برای این صلح قیمت بالایی می پردازند.
از آن جا که شما به نیازهای خود نمی رسید، ممکن است دچار بسیاری از این واکنش ها بشوید:
- شما نسبت به همسرتان احساس رنجش و خشم می کنید.
- شما به تدریج از چنین رابطه ای خود را کنار می کشید.
- شما احساس یأس و نگرانی می کنید که نتیجه نرسیدن به خواسته هایتان است.
- شما از اختلافات آینده جلوگیری می کنید.
- به تدریج احساس بی تفاوتی و افسردگی می کنید.
- اغلب پنهانی از جهات دیگر به نیازهای خود می رسید.
- تصمیم می گیرید بعدا برنده شوی، تلافی کنید
- احترام به خود و عزت نفس خود را از دست می دهید.
روشی که ما پیشنهاد می کنیم، اساس آن عدم استفاده از قدرت است. می توان در روابط انسانی اختلاف را به صورت آشکارا و صادقانه حل کرد؛ که هر دو طرف بتوانند به نیازهای خودشان برسند و هیچ کس مجبور نیست ببازد. از این راه می توان به نیازهای متقابل رسید.
بعضی از منافع کاربرد روش بدون باخت از این قرارند:
- باعث می شوند که اختلافات بیان شوند و منصفانه حل شوند
- هر شخصی خودش مسئولیت رسیدن به خواسته های خود را به عهده می گیرد، اما نه به حساب دیگران.( عدم اشتیاق به باخت یک عامل کلیدی است)
- وقتی مسئله ای به صورت منصفانه حل شد دیگر تکرار نمی شود.
- وقتی هر دو طرف ، در تصمیم گیری برای حل مشکلی شرکت داشته باشند بیشتر به انجام آن متعهد می شوند، تا این که آن تصمیم به آن ها تحمیل شده باشد.
- با یکدیگر احساس نزدیکی و عشق بیشتری می کنند. رنجش و دشمنی ناپدید می شود.
اختلافات ممکن است سالم باشند.می توانند به صورت نیرویی مثبت در زندگی مان وجود داشته باشند. می تواند به صورت دعوت به ایجاد ارتباطی منطقی، به وجود آورنده موقعیتی برای شرکت در یک روبه رویی آشکار و صادقانه باشد. آن ها می توانند با حل سوء تفاهمات جوّ ارتباط را پاک کرده و آدم ها را به هم نزدیک تر سازند.
در حقیقت عدم توافق ها در ارتباطات بسیار مفید تر از توافق است. چون به وجود آورنده تغییرات و رشد سالم در انسان ها هستند. بدون اختلاف ، تغییر و پیشرفتی در رابطه به وجود نیامده و زندگی یکنواخت و خسته کننده می شود. به اختلافات می توان بسیار مثبت نگریست. رابطه با همسرتان می تواند از طریق حل موثر اختلاف به رشد برسد.
در مقاله بعدی به راه حل های رفع اختلاف بدون باخت اشاره می کنیم.
چگونه می توان جلوی آثار جانبی تشعشع لامپ های کم مصرف بر چشم و پوست را گرفت؟
ورزش های ضد استرس برای بهتر شدن وضعیت روانی و احساسی افراد کدامند؟
چطور میزان فعالیت فیزیکی خود را ارتقاء دهیم؟
ورزش های مخصوص افراد مبتلا به بیماران قلبی و دیابت
بشر به حکم طبیعت و نیازهایش پیوسته با انسان های دیگر در ارتباط است و کیفیت روابط او به حدی مهم است که کیفیت زندگی اش را مشخص می سازد. مشابه رگ ها که وسیله تغذیه و رشد بدن هستند، رابطه انسان نیز ابزار رشد شخصی، شغلی، و اجتماعی او محسوب می شود. اگر همه رابطه هائی که یک فرد از کودکی تا بزرگسالی با دیگران برقرار می کند، در نظر مجسم کنیم، اثر آن ها را بر ترقی و تکامل او روشن تر می بینیم و تردید نمی کنیم که این داد و ستدهای انسانی در ایجاد شادی و پیروزی یا غم و بازماندگی فرد و اجتماع، نقشی بزرگ و اساسی به عهده دارند.
اثر و اهمیت رابطه و آگاهی از این که کیفیت رابطه های هر کس، کیفیت زندگی او را تعیین می کند، ما را مشتاق می سازد که بدانیم رابطه سالم، و سازنده، چه ویژگی هائی دارد. علاقه مندی ما به خانواده همسر و اقوام و نزدیکان و مخصوصاً ترس از جدائی های ناخواسته، این دانش را ضروری تر می سازد. داشتن این آگاهی ضروری است چون می دانیم که با به کارگیری آن بهتر می توانیم با مردم و افرادی که دوستشان داریم، ارتباط مطلوب و ثمربخش برقرار سازیم.
1- آگاهی از هدف ها
افرادی که با یکدیگر رابطه سالم و سازنده دارند، از هدف های رابطه خود با دیگران، کاملاً مطلع هستند. این افراد به بلوغ فکری لازم رسیده و دریافته اند که هیچ کس با دیگری رابطه ای برقرار نمی کند، مگر این که بخواهد به سودی برسد، این سود می تواند مادی، معنوی یا مجموعه ای از هر دو باشد. افراد قبل از ازدواج فکر می کنند هر که هستند و هر چه که باشند، زندگی شان به تنهائی کامل نیست، بنابراین فردی را برگزیده و با او ازدواج می کنند تا با ایجاد زندگی مشترک به تکاملی بهتر دست یابند. هدف کلی و انتظار ضمنی همسران، این است که زندگی مشترکشان به مراتب رضایت بخش تر از زندگی مجردی آن ها باشد. بنابراین به صورت مداوم، کیفیت دو دوره را با هم می سنجند تا هم خود شاهد رضایت بیشتر بوده و هم همسر خویش را به رضایت آرزو شده برسانند. آن ها بنا به هدف کلی که دارند، پیوسته می کوشند تا در هر شرایطی برای سلامت، خشنودی، شادی و سربلندی همسر برگزیده، یا فرد برتر زندگی خود، تلاش کنند و با او به استقبال آینده بروند.
خیلی از جوانان که به تازگی ازدواج کرده اند باید بدانند که ازدواج هدف اصلی زندگی نیست؛ بلکه وسیله ی کارآمد و موثری است که به کمک آن می توان به اهداف رسید. کسانی که تصور می کنند هدف آنها ازدواج کردن است، مخصوصا دختر خانم های کم سن و سال، همین که چند هفته از ازدواج آنها گذشت و شور و شوقشان خوابید و همسرشان مجبور شد تا دیر وقت برای اداره زندگی کار و فعالیت داشته باشد، به یکباره افسرده شده و کاخ آمال و آرزو هایشان را ویران می بینند و برخی دیگر توقع زیادی از همسر پیدا می کنند، البته نه توقع مالی، توقع رفتاری، مثلا این که هر شب برای آنها گل بخرد، همیشه نقش یک عاشق را بازی کند و ...
شما باید در زندگی اهداف بهتری داشته باشید، کسب مدارج عالی در تحصیل، کار کردن در یک گرایش خاص، سود رسانی به خلق خدا و ...
زن و شوهر موفق هر یک هدف خود را آگاهانه و با بصیرت انتخاب می کنند و تمامی راه های رسیدن به آن اهداف را بررسی می کنند و با مشارکت و تحلیل راه حل ها، بهترین و مناسب ترین و کوتاه ترین راه را بر می گزینند. آنان در صورت مواجه با موانع احتمالی که از رسیدن به هدف ها دورشان می سازد، نهراسیده و با بررسی مشکل، مانع یا موانع موجود را مرتفع می سازند. آنها می دانند که رسیدن به اهداف زندگی، همواره فراز و نشیب هایی دارد که بایستی با تفکر و بهره مندی از مجموعه توانایی های موجود خانواده ها، به درستی از تنگناها، به سلامت عبور کنند. همسرتان را از اهدافتان آگاه کنید و از اهداف او هم بپرسید و در رسیدن به اهدافتان، پشت یکدیگر باشید.
هر نوع رابطه ای برای ادامه یافتن باید از درجه ای از اعتماد برخوردار باشد و طرفین رابطه باید قابل اعتماد بودن خودشان را در عمل نشان دهند. هیچ چیز مثل اعتماد، ادامه رابطه را تضمین نمی کند، هر چه رابطه سالم تر باشد، میزان اعتماد افراد در آن رابطه نسبت به یکدیگر، بیشتر است و هر چه افراد در رابطه ای ریشه بدوانند، احتمال سلامت آن رابطه را افزایش می دهند. معمولاً همسران به دلیل اعتماد فراوان به یکدیگر، از همه اسرار، اطلاعات و خوبی و بدهای یکدیگر باخبرند. باید به یاد داشت اگر چه اعتماد بهترین راه اثبات عشق و دوستی است، سوءاستفاده از آن موجب سستی ارتباط و فقدان آن سبب گسستن آن می شود. در داشتن اعتماد نیز باید تعادل داشت زیرا که اعتماد مطلق می تواند به فریب خوردن و کم اعتمادی می تواند به زجر کشیدن، منجر شود. در این رابطه، اصل اساسی، اعتماد عملی است و صحبت از اعتماد که جنبه شعاری داشته باشد، به بهبود روابط و سلامت آن کمک نمی کند. نکته مهم این که هیچوقت حتی نزدیک کاری نشوید که اعتماد همسرتان نسبت به شما کم شود، اعتماد چیزی نیست که به راحتی به دست آید.
چگونه می توان جلوی آثار جانبی تشعشع لامپ های کم مصرف بر چشم و پوست را گرفت؟
ورزش های ضد استرس برای بهتر شدن وضعیت روانی و احساسی افراد کدامند؟
چطور میزان فعالیت فیزیکی خود را ارتقاء دهیم؟
ورزش های مخصوص افراد مبتلا به بیماران قلبی و دیابت
آیا رابطه احساسی شما و همسرتان ایده آل است؟ با بررسی میزان همدلی، صمیمیت و تعهد شما به همسرتان و همچنین همسرتان به شما، میتوانید برای داشتن زندگی عاشقانهتر و با کیفیت بیشتر برنامه ریزی کنید. اگر هم رابطه احساسی شما با همسرتان در حد مطلوبی باشد، باز هم دانستن نکاتی برای تقویت و حفظ آن ضروری به نظر میرسد.تست زیر به شما کمک خواهد کرد:
1 به شدت به فکر راحتی همسرم هستم
2 با همسرم روابط بسیار گرمی دارم
3 در مواقع دشوار، میتوانم روی همسرم حساب کنم
4 همسرم خیلی مرا از نظر عاطفی حمایت میکند
5 معتقدم که رابطه من با همسرم همیشه ثابت خواهد بود
6 هیچ اتفاقی نمیتواند در تعهد من نسبت به همسرم خلل وارد کند
7 همسرم من را خیلی خوب درک میکند
8 میتوانم به همسرم افتخار کنم
9 برخی اسرار خودم را به همسرم میگویم
10 هیچ چیزی مرا به اندازه دیدن همسرم خوشحال نمیکند
11 رابطه من با همسرم خیلی رمانتیک است
12 همسرم میتواند در مواقع دشوار، روی من حساب کند
13 آمادهام هر چه دارم با همسرم قسمت کنم
14 همسرم را خیلی جذاب میدانم
15 به نظر من همسرم یک فرد ایده آل است
16 اصلاً نمیتوانم فکر کنم که فرد دیگری مثل همسرم بتواند مرا این قدر خوشحال کند
17 هیچ چیزی در زندگی برایم، ارزش ناراحت کردن همسرم را ندارد
18 دیگران هم اعتراف میکنند که چقدر همسرم را دوست دارم
19 نمیتوانم بدون همسرم زندگی کنم
20 وقتی رمانهای عشقی میخوانم به یاد همسرم میافتم
21 درباره همسرم خیالپردازی میکنم
22 با همه وجودم قبول دارم که همسرم را دوست دارم
23 تلاش میکنم که رابطهام را با همسرم حفظ کنم
24 به علت تعهدی که نسبت به همسرم دارم، اجازه نمیدهم فردی بین ما دخالت کند
25 با همسرم خیلی خوب ارتباط برقرار میکنم
26 در زندگی، خودم را به همسرم بدهکار میدانم
27 افکار خودم را خیلی به همسرم نزدیک احساس میکنم
28 با همسرم روابط بسیار خوشایندی دارم
29 همسرم را از نظر عاطفی خیلی حمایت میکنم
30 به نظر خودم، همسرم را خوب درک میکنم
31 عشق من به همسرم تا آخر عمرم باقی خواهد ماند
32 نسبت به همسرم احساس مسئولیت میکنم
33 نمیتوانم تصور کنم که بین من و همسرم فاصله بیفتد
34 ازدواج خودم با همسرم را یک تصمیم گیری عاقلانه میدانم
35 حتی زمانی که همسرم رفتار نامناسبی با من دارد، سعی میکنم رابطه خود را با او حفظ کنم
حال که به همه سوالات این آزمون پاسخ دادهاید، نوبت آن است که امتیازتان را محاسبه کنید. برای محاسبه امتیازتان در سوالاتی که گزینه «هیچ وقت» را انتخاب کردهاید یک امتیاز، ««گاهی اوقات» 2 امتیاز و گزینه «همیشه» 3 امتیاز برای خودتان در نظر بگیرید. مجموع امتیاز همه سوالات، امتیاز نهایی شما خواهد بود که باید عددی بین 35 تا 105 باشد.
شما در زندگیتان دچار فقدان عشق شدهاید. به عبارت دیگر، در رابطه احساسی شما با همسرتان هیچ یک از عناصر تاثیرگذار عشق دیده نمیشود. اگر وضعیت احساسی با همسرتان از این نوع باشد، میتوان گفت رابطه شما در معرض خطرهای زیادی قرار دارد.
رابطه احساسی شما با همسرتان یک عشق خالی است. این حالت در زندگی زوجهایی دیده میشود که شور و اشتیاق و تعهد آنها به هم کم است، و صمیمیت آنها در حد متوسطی قرار دارد.
رابطه شما و همسرتان یک عشق ساده لوحانه است. به عبارت دیگر، تعهد و صمیمیت بین شما و همسرتان در حد متوسطی است. به احتمال زیاد شما در زندگیتان، هم به یکدیگر علاقه دارید و هم گاهی احساس میکنید که آن قدر از دست هم عصبانی شدهاید که به یکدیگر علاقهای ندارید.
رابطه احساسی شما و همسرتان، عشقی رمانتیک است. در این حالت، صمیمیت و تعهد بین شما و همسرتان در حد قابل قبولی است، البته هنوز برای رسیدن به عشق آرمانی باید تجربههای بیشتری در زندگی مشترک کسب کنید.
به شما تبریک میگوییم. شما و همسرتان در حال تجربه عشق آرمانی هستید. این عشق کامل 3 عنصر صمیمیت، شور و اشتیاق و تعهد را در بالاترین حد خود دارد. با این حال، طراح سوالهای این آزمون یعنی دکتر «استنبرگ» معتقد است که رسیدن به این مرحله خیلی آسانتر از نگه داشتن آن است.
اگر امتیاز شما در این آزمون حاکی از داشتن عشق آرمانی نیست، نگران نباشید چراکه با توجه به راهکارهایی که ارائه میشود میتوانید رابطه احساسی خود را با همسرتان تقویت کنید. فقط فراموش نکنید که تداوم بخشیدن به عشق سختتر از رسیدن به آن است.برای آنکه نمره ی خود را در آزمون عشق و علاقه به همسرتان بالا ببرید ، همراه مقالات خانواده ی ایرانی باشید.
چگونه می توان جلوی آثار جانبی تشعشع لامپ های کم مصرف بر چشم و پوست را گرفت؟
ورزش های ضد استرس برای بهتر شدن وضعیت روانی و احساسی افراد کدامند؟
چطور میزان فعالیت فیزیکی خود را ارتقاء دهیم؟
ورزش های مخصوص افراد مبتلا به بیماران قلبی و دیابت
بعضی ها فکر می کنند همین که با همسر و فرزندشان مشکل آنچنانی ندارند و صدای داد و بیدادشان، گوش فلک را کر نمی کند، خانواده سالمی دارند. آنها تصور می کنند، اگر اهل اعتیاد نیستند و تا به حال پایشان به پاسگاه پلیس و دادگاه کشیده نشده، پس جزو خانواده های سالم این مملکت هستند. درستی یا نا درستی تصورشان با خودشان، اما روانشناسان، ویژگی های دیگری را در مورد یک خانواده سالم عنوان کرده اند.
خانواده هایی که بتوانند خود را به تعادل برسانند و درگیر یا مغلوب مشکلات مختلف و موقعیت های چالش انگیز نگردند و از پا نیفتند و بتوانند از سیستم سالم مراوده و ارتباط مطلوب، مرز متناسب و... برخوردار گردند، در چرخه خود از سلامت و انسجام مناسبی برخوردار گردیده و اعضاء آن، خوشبختی و شادکامی را به صورت روشن تری احساس می کنند.
1- در خانواده های سالم، زن و مرد برای دیدن و رسیدن به یکدیگر لحظه شماری می کنند، ساعتی که مرد از یک روز شلوغ کاری، به خانه بر می گردد، برای زوج های خوشبخت و سالم ، ساعت اوج روز است، دلشان می تپد و خودشان را برای دیدن یکدیگر آماده می کنند، در صورتی که در خانواده های با سطح سلامت پایین تر، زن و شوهر به سفر رفتن و یا میهمانی رفتن یکدیگر به صورت جدا جدا، علاقه دارند و دائم می گویند: خدا کند امشب شوهرم دیر بیاید و یا ای کاش خانمم امشب خونه مادرش بماند!
2- در خانواده های سالم، زن و شوهر برای یکدیگر گفتنی بسیار دارند و هر گاه در کنار هم باشند، میان آن ها گفتگوی گرمی برقرار می شود، اتفاقات روز گذشته را برای یکدیگر بازگو می کنند، در مورد اطرافیان صحبت می کنند و نظر می دهند و نظر طرف مقابل را جویا می شوند، آب و هوا، تیترهای خبری، برنامه های آینده، جوک و ...خلاصه باهم حرف می زنند، در صورتی که خانواده های غیرخوشبخت، بیشتر لحظه ها به قهر می گذرد و پرسش و پاسخ ها میان آن ها بسیار کوتاه هستند و هر گاه زن و شوهر کنار هم قرار بگیرند، شوهر، روزنامه می خواند، جدول حل می کند، تلویزیون نگاه می کند یا برعکس... یا به عبارتی هر کس به کاری مشغول می گردد.
در خانواده های خوشبخت، اعتماد وجود دارد و اعضاء به راحتی گفته های یکدیگر را پذیرفته و در درستی آن تردید نمی کنند ولی در خانواده های غیرخوشبخت، برای دریافت پذیرش گفته خود، پیوسته بایستی برای دیگر اعضاء سوگند خورد
3- در خانواده های خوشبخت، همسران به سلیقه هم آشنا بوده و به آن عمل می کنند، برای نمونه، خوراک، پوشاک، معاشرت یا رفت و آمد و خرید. آن چیزی را می پوشند که عشقشان دوست دارد، آن رفتاری را می کنند که همسرشان می پسندد، در صورتی که در خانواده های غیرسالم، همسران نسبت به سلیقه طرف مقابل بی خبر و بی تفاوت بوده و تنها به خواسته های شخصی خود اندیشیده و عمل می کنند.
4- در خانواده های سالم و خوشبخت، اتحاد، همبستگی و یکپارچگی وجود دارد اما در خانواده غیرخوشبخت، گسستگی و تکروی، هر گاه میان اعضاء خانواده ای واژه هایی هم چون «به من چه»، «به تو چه»، «به من مربوط نیست»، «به تو مربوط نیست»، «به کسی مربوط نیست»، «به خودم مربوط است»، را بسیار شنیدید، این گمان را ببرید که با خانواده ای بدون آینده و غیر خوشبخت، رو به رو هستید. در خانواده سالم" منی" وجود ندارد، همه اش "ما"ست.
5 - در خانواده های خوشبخت، اعتماد وجود دارد و اعضاء به راحتی گفته های یکدیگر را پذیرفته و در درستی آن تردید نمی کنند ولی در خانواده های غیرخوشبخت، برای دریافت پذیرش گفته خود، پیوسته بایستی برای دیگر اعضاء سوگند خورد، سوگند به جان این و آن، یا به مقدسات شان و طرف مقابل، در تلاش برای فهمیدن صحت حرف همسر است و یا گرفتن یک سوتی که مشت او را باز کند!
6- در خانواده های خوشبخت، احترام وجود دارد، در ارتباطات گفتاری و غیرگفتاری و همین طور درخواست نیازها و پاسخ به آن ها و ارائه سرویس و برخورد با یکدیگر به گونه ای است که دارای استاندارد ادب و حرمت و با وجود صمیمیت، مدیریت و حرف شنوی از بزرگ ترها و در نظر گرفتن موقعیت کوچک ترها در یک مجموعه، رعایت گشته و لحاظ می شوند.
7- در خانواده های خوشبخت، بودن با یکدیگر را هر جایی که ممکن باشد، همچون میهمانی، مسافرت، خرید، پارک و حتی در مراسم سوگواری و به خاک سپاری به بودن با دیگران، ترجیح می دهند. در صورتی که خانواده های غیرسالم، مرد خانواده بیشتر به برنامه های مجردی مردانه، کشش و رغبت نشان می دهد و زن خانواده بیشتر به میهمانی و دوره ها و مسافرت های زنانه و غیرخانوادگی، علاقه نشان می دهد.
چگونه می توان جلوی آثار جانبی تشعشع لامپ های کم مصرف بر چشم و پوست را گرفت؟
ورزش های ضد استرس برای بهتر شدن وضعیت روانی و احساسی افراد کدامند؟
چطور میزان فعالیت فیزیکی خود را ارتقاء دهیم؟
ورزش های مخصوص افراد مبتلا به بیماران قلبی و دیابت
خیلی از ما فکر می کنیم که زندگی مشترک خوبی داریم، سال ها می گذرد و با خطاهای زیرپوستی و نه چندان مشهود که به چشم مان نمی آید ، کم کم مانند یک موریانه که پایه های میزی را می خورد ، پایه های زندگی مشترکمان را از بین می بریم. روزی به خودمان می آییم و می بینیم دو نفر غریبه هستیم که با هم زندگی می کنیم و فرزندان و خانه ی مشترک داریم، همین! پس باید قبل از آنکه دیر شود به چند « اگر» کوچک در زندگی و رفتار خود توجه کنید و در صورت مشاهده ی آنها خیلی زود و اورژانسی در جهت رفعش اقدام کنید.
چه بخواهید چه نخواهید، همسر شما همیشه به ظاهرتان توجه میکند و آراستگی شما برایش مهم است. هیچ زحمتی ندارد که سعی کنید کمی برای همسرتان به ظاهر خود برسید، حتی یک تغییر کوچک در ظاهرتان میتواند اثر زیادی در زندگی شما داشته باشد.
اینکه به کارتان اهمیت دهید یا گاهی به سراغ تفریحهای مورد علاقهتان بروید، اصلا بد نیست ولی هیچگاه فراموش نکنید که اولویت اول شما در زندگی، همسر و زندگی مشترکتان است. به طور حتم همسر شما دوست ندارد فکر کند که در زندگی شما نقشی ثانوی و نه چندان مهم دارد.
عشق مثل گلی است که باید هر روز به آن رسیدگی شود. کوچکترین محبت و عاطفهای که شما هر روز به هم ابراز کنید، صمیمیت و عشق شما را زنده نگه میدارد؛ اما متاسفانه بسیاری از زوجین این مسئله را فراموش میکنند. باور کنید کارهای خیلی ساده میتواند بسیار موثر باشد؛ مثلا هنگامی که در آشپزخانه هستید از او بپرسید چیزی احتیاج ندارد یا او را با کادوهای کوچک غافلگیر کنید (اصلا لازم نیست کادوها گرانقیمت باشد)، وقتی برای شما کاری انجام میدهد از او تشکر کنید (اصلا مهم نیست آن کار بزرگ باشد یا کوچک). باید بدانید این کارهای محبت آمیز فقط مخصوص دوران شروع زندگی نیست و حتی میتوان گفت اهمیت آنها برای ادامه زندگی مشترک بیشتر هم هست.
اگر به خودتان اجازه دهید که مدام از همسرتان انتقاد کنید به مرور به خوشبختی تان خدشه وارد میکنید. شاید شما با خود فکر کنید که همه انتقادهایتان منصفانه است اما، وقتی این روند را ادامه دهید حرفهایتان به غر و نق تبدیل میشود و در نتیجه ممکن است هر 2 نفر شما را عصبانی کند و در نهایت مدام بین شما دعوا پیش بیاید. باید یک جا این روند را قطع کنید، قرار نیست شما همسرتان را تربیت کنید. البته در زمان و مکان مناسب میتوانید با گفتوگو چنین مسائلی را بررسی و حل کنید.
این طبیعی است که شما با همه اعضای خانواده همسرتان نتوانید صمیمی باشید اما باید تمام تلاش خود را بکنید تا با افراد درجه اول او به فصل مشترکی برسید و احترام همه ی اعضای خانواده ی او را رعایت کنید. ممکن است همسر شما در برخی اختلافات حق را به شما بدهد اما اگر این شکایت از مادر و خواهرشوهر زیاد تکرار شود ، او خسته شده و رابطه تان خدشه دار می شود. در هر صورت فردی که با رفتارش شما را آزرده مادر اوست پس از دید همسرتان به این قضیه نگاه کنید.
دروغ از جمله اشتباهات مهلک در زندگی زناشویی است زیرا همانطور که گفته اند :ماه پشت ابر نمی ماند پس به روزی فکر کنید که دروغ تان برملا شود و رابطه تان گرفتار بی اعتمادی گردد. اعتماد زیر بنای ارتباط خوب زن و شوهر است پس سعی کنید با صداقت و راست گویی حتی اگر در آن زمان به ضررتان است، زندگی خود را بر پایه های قوی استوار کنید.
ما با دوستانمان می خندیم ، با اقوام مسافرت می رویم و بسیاری از لحظات خوش را با دیگران تجربه می کنیم ، نیاز داریم برخی تفریحات و لذت ها را برای با همسرمان تجربه کردن،داشته باشیم.خاطرات شیرین دو نفره می تواند در روزهای بحران به داد زندگی مان برسد. پس سعی کنید حساب بانگی لذت مشترک تان را بالا ببرید.
چگونه می توان جلوی آثار جانبی تشعشع لامپ های کم مصرف بر چشم و پوست را گرفت؟
ورزش های ضد استرس برای بهتر شدن وضعیت روانی و احساسی افراد کدامند؟
چطور میزان فعالیت فیزیکی خود را ارتقاء دهیم؟
ورزش های مخصوص افراد مبتلا به بیماران قلبی و دیابت
شاید بسیار واژه ی زنان ونوسی و مردان مریخی را شنیده باشید، تفاوت های زن و مرد آنقدر زیاد است که به راستی انگار هر دویشان از سیاره های دیگری آمده اند، اما اگر تفاوت ها را بشناسید و در زندگی پیاده کنید، دیگر شاید از کارهای همسرتان، متعجب و شاکی نشوید!
احتمالا داستان زیر، تا به حال برای شما اتفاق افتاده است، مردی با وجود مشغله های زیاد، همسرش را برای شام بیرون می برد، اما نیمی از بعد از ظهر مرد، صرف شنیدن صحبت های زن درباره ی این می شود که چطور غذاهای مختلف می توانستند بهتر هم پخته شوند و یا دکوراسیون رستوران اگر طور دیگری بود ، بهتر می شد!
برای زن این تنها یک مکالمه است و با صحبت در این مورد کاملا تخلیه روانی می شود، اما از دیدگاه مردان چنین موضوع هایی به منزله ی غرغر و شکایت کردن است، او منظور همسرش را از این جملات، نپسندیدن رستوران و ندید گرفتن شوق و ذوق شوهرش می پندارد و با خود تصمیم می گیرد که دیگر از این کارها نکند! می بینید توجه نکردن به تفاوت ها چگونه است؟
در یک ملاقات عاشقانه، مرد نیاز دارد که پیام های موفقیت آمیز را بشنود، زیرا حس موفقیت موجب ترشح هورمون کاهنده ی استرس یعنی تستوسترون می شود، او نیاز دارد از همسرش بشنود که از با هم بودن لذت می برد، زیرا بعداً می تواند از موفقیت در تدارک بعد از ظهری دلپذیر، احساس غرور و شادی کند.
این رویه ی درست است؛ وظیفه ی زن این است که بداند چه می خواهد و آن را مطالبه کند. وظیفه ی مرد بله گفتن و انجام آن خواسته است. مردان که فال گیر و یا پیشگو نیستند که از روی شواهد آسمانی تشخیص دهند که شما چه می خواهید؟ پس همه ی آن چیزی را که می خواهید بگویید
بعضی وقت ها زنان عشق را برای شوهران خود دشوار می کنند، به عنوان مثال بیشتر زنان از شوهر خود انتظار دارند همه کاری انجام دهد و حرف های عاشقانه بزند، اما زمانی که مردان همه ی تلاش خود را می کنند و موفق نمی شوند، زنان احساس ناامیدی می کنند و آن را ابراز می کنند. زنان باید در این مسئولیت، خود را سهیم بدانند. هر زنی به جای اینکه بازی بیست سوالی برای مرد راه بیندازد، باید به مردش اجازه دهد تا متوجه خواسته ی او شود و از او بخواهد تا آن کار را برایش انجام دهد.
این رویه ی درست است؛ وظیفه ی زن این است که بداند چه می خواهد و آن را مطالبه کند. وظیفه ی مرد بله گفتن و انجام آن خواسته است. مردان که فال گیر و یا پیشگو نیستند که از روی شواهد آسمانی تشخیص دهند که شما چه می خواهید؟ پس همه ی آن چیزی را که می خواهید بگویید.
در اینجا شیوه هایی را به عنوان نمونه مطرح می کنم که زن بتواند توجه شوهرش را جلب کند. اینها را امتحان کنید، اما به جای تمرکز روی خواسته هایی که به آن نمی رسید، باید برای قدردانی از آنچه از جانب شوهرتان دریافت می کنید، تمرین کنید.
- «به یک مهمانی دعوت شده ایم. می دانم مهمانی را خیلی دوست نداری، اما به خاطر اینکه من دوست دارم می آیی؟»
- «من یک روز خسته کننده داشتم. می خواهی برای شام بیرون برویم؟»
- «من امروز موهایم را رنگ کردم. توجه کردی؟ من خیلی دوستش دارم. تو چطور؟»[
- « خوب، چطور شدم؟ می دانم که همیشه فکر می کنی من زیبا هستم اما دوست دارم این جمله را از تو بشنوم.»
- «به نظر می آید پایان هفته هوا خیلی خوب باشد. بیا یکشنبه به کنار دریا برویم. برویم؟ من برنامه ی پیک نیک را می ریزم و تو رانندگی کن.»
- «من دیگر نا ندارم. می شود امشب تو مراقب غذاها باشی؟»
- « من بالاخره برای تمیز کردن انباری وقت پیدا کردم. ممکن است آخر هفته به من کمک کنی؟»
- «گاهی برای اینکه از تو جمله ی دوستت دارم را بشنوم دلم تنگ می شود. می دانم دوستم داری اما ترجیح می دم این را بشنوم. آیا مرا با گفتن این جمله غافل گیر می کنی؟»
همانطور که می بینید همه ی این درخواست ها مستقیم، کوتاه و مثبت است. خانم شکوه و شکایتی نمی کند و مسائل قدیمی را پیش نمی کشد تا خواسته ی خود برای حمایت شدن از سوی شوهرش را توجیه کند. تنها با استفاده از چند کلمه، مرد را آزاد می گذارد تا آن گونه که دوست دارد، رفتار کند و با او پاسخی را بدهد که دوست دارد.
گاهی اوقات سرگرم زندگی خود هستی ، صبح بیدار می شوی ، به سر کار می روی ، عصر بر می گردی ، سریال های آخر شب را نگاه می کنی و سری به سایت تبیان می زنی و بعد می خوابی! هر روز را همین طور می گذرانی و به خودت می آیی و میبینی ماه بهمن شد و یک سال دیگر هم تمام شد. نگاهی به تقویم سال نود و سه می اندازی ، تقویمی که انگار همین دیروز خریدی و در صفحه ی اولش نوشتی:
امروز روز شادی و امسال سال گل نیکوست حال ما که نکو باد حال گل
گل را مدد رسید ز گلزار روی دوست تا چشم ما نبیند دیگر زوال گل
قول و قرارهایی که گذاشتی و برنامه هایی که ریختی از مقابل چشمانت می گذرد و باخود فکر می کنی امسال هم مثل پارسال و پارسال ها گذشت ، حقه ی مهر به همان مهر و نشان است که بود.....
زندگی شخصی ، خانوادگی و حتی کاری ات را زیر و رو می کنی و جای خالی های زیادی می بینی که به حضور آنها عادت کرده ای. به نبودن رویاهای نوجوانی ات که از دنبال کردن شان خسته شدی و به غیبت احساس هایی که می خواستی تجربه کنی اما روزمرگی فرصت آن را به تو نداد. دلت یک چیز درست و حسابی می خواهد. چیزی که زندگی ات را بتکاند لب ایوان و تمام غبار هایش بریزد در حیاط خانه . دلت می خواهد پرانتزهای نیمه بار زندگی ات را ببندی و آرزوهایی که فراموش کردی را قطار کنی مقابل چشمت تا زندگی ات را آن طور که می خواهی بسازی. دلت یک چیز خوب می خواهد چیزی مثل انقلاب . مثل زیر و رو شدن!
گاهی اوقات اگر در زندگی شخصی و خانوادگی مان انقلاب نکنیم باید یک عمر زیر سلطه ی رویاهای دیگران و اجبار زمانه ، تظاهر به خوشبختی کنیم در حالی که حس خوب رضایت از زندگی چیزی است که همه ی ما در خلوتمان ، لحظات آخر شب ، لحظات آخر سال و لحظات آخر عمر ،به آن نیاز داریم و به دستش نمی آوریم مگر اینکه گاهی با یک رفتار انقلابی ، زندگی مان را طور دیگری بچینیم.
سال هاست باهم زندگی می کنید ، دو فرزند دارید و قسط خانه تان تازه تمام شده، بچه ها از آب و گل درآمده اند و تقریبا تمام سند چشم اندازی که روز خواستگاری ترسیم کردید ، تمام شده است و دیگر برنامه ای برای روزهای بعد ندارید جز به دست آوردن های بیشتر اما حسی در درون تان نمی گذارد احساس کنید به هر آنچه می خواهید ، رسیده اید. جدا از حس سیری ناپذیری و قانع نبودن ، که سرطان خوشبختی ما انسان هاست ، یک جای خالی بزرگ را در زندگی تان می بینید و هر چه سعی می کنید با چیزهای مختلف مثل سفر ، خرید ، مهمانی و...... جای آن را پر کنید ، موفق نمی شوید. انگار باید یکی بیاید و همه ی رابطه و احساس تان را زیر و رو کند تا حال تان خوب شود. اینجا همان جایی است که باید انقلاب کنید تا بتوانید از داشته های تان لذت ببرید. شما در سند چشم اندازتان مثل عقدنامه تان همه چیز را نوشته بودید جز اینکه اگر عاشق هم نباشید تمام حق و حقوقی که با امضا رد و بدل کردید و تمام آینده ای که میخواهید باهم بسازید ، چیزی نیست جز یک سرگرمی به نام زندگی مشترک و فقط زمانی این زندگی مشترک ، برای شما رضایت ایجاد می کند که در لحظه لحظه ی آن عشق موج بزند و این نیاز به یک بازنگری اساسی در روابط خاک گرفته ی شما و همسرتان دارد.
منظور از انقلاب زیر سقف مشترک این مفهومی نیست که این روزها خیلی ها به اشتباه تصور می کنند. آنهایی که فکر می کنند انقلاب در زندگی زناشویی یعنی طلاق (مگر در شرایط خیلی خاص،) اشتباه می کنند و به بیراهه می روند. انقلاب در زندگی مشترک یعنی کاری کنید تا عشق دوباره به رگ های تان تزریق شود ، حرف های تان گل کند و یک دنیا آرزوهای رنگی برای با هم بودن داشته باشید.
این انقلاب نه کار سختی است و نه نیاز به جنگ و دعوا دارد.فقط کافیست دوباره به چشمان هم نگاه کنید ، دوباره به هم پیامک بزنید ، دوباره در گوش هم زمزمه کنید و فکر نکنید باید به یک رابطه ی سرد و عادی عادت کنید .شما مستحق قشنگ ترین لحظات هستید و باید آن را در خانه تان بیافرینید. با یک حرکت انقلابی ، دوباره احساس روزهای اول را تجربه کنید وگرنه حفظ ظاهر هیچ کمکی به خلوت تان و حس رضایت از زندگی نخواهد داشت.
تنها رابطه ی شما و همسرتان نیست که باید گاهی دوباره ساخته شود بلکه خودتان ، روزهای تان ، برنامه های تان و حتی خواسته های تان نیاز دارید تا چند وقت یکبار انقلابی را تجربه کند تا گرفتار روزمرگی و فراموشی نشود. دوست داشتید تا چه مقطعی درس بخوانید؟ به فرزندان تان چه چیزهایی را بیاموزید؟ به کجاها سفر کنید؟ ......
اگر چیزی که شده اید با چیزی که رویای تان بود و هست فاصله دارد ، دست به کار شوید که روز مبادایی وجود ندارد.
http://www.tebyan.net/
مطالب پیشنهادی
اثرات امواج تلفن همراه بر سلامت افراد
اقدامات اساسی در تخصیص منابع در نظام سلامت
عوارض شیرین کننده های بدون کالری چیست؟
ورزش چگونه در درمان و پیشگیری از سرطان سینه زنان کمک می کند؟
مردها می توانند تنها با گفتن یا انجام دادن بعضی چیزهای کوچک وپیش پا افتاده در حق زن زندگیشان از بسیاری از رفتارهای نا خوشایند او جلوگیری کنید .رابطه صمیمی شما ارزشمند ترین سرمایه شماست .پس هر چه بیشتر درباره عشق و زنان بدانید کنترل بیشتری بر زندگی خود خواهید داشت و همسر بهتری خواهید بود.
بعض از امور هستند که به روابط شما آسیب جدی وارد می سازند .مواردی که به آن اشاره می شود می تواند همسر شما را آزرده ساخته تاثیرات منفی زیادی بر روح و روان او بگذارد.
1)با او حرف نزنید: حرف نزدن و سکوت کردن در زنها احساس بدی را ایجاد می کند .منظور از صحبت کردن پاسخ به نیاز زن برای صحبت درباره موضوعی مشخص و خاص است که ذهن او را به خود مشغول ساخته است. رفتارهای زیر می تواند زنها را دیوانه کند:
هنگامیکه آنها موضوعی را پیش می کشند و مردها ساکت می مانند یا جواب مشخصی نمی دهند. هنگامیکه مردها بخاطر چیزهایی که زنها می خواهند درباره آنها صحبت کنند عصبانی می شوند و آنها را به حماقت متهم می کنند .هنگامیکه مردها از صحبت کردن طفره می روند و وسط صحبت کردن بلند می شوند و به کار دیگری مشغول می شوند و می گویند بعداً درباره آن صحبت خواهیم کرد .این رفتارها تاثیرات بدی روی زنها خواهد داشت .آنها در این مواقع مضطرب و نگران می شوند و می ترسند احساس ناامنی می کنند، احساس نیازمند بودن می کنند، زورگو و لجباز ، نق نقو، پرتوقع و وسواسی جلوه می کنند .در نهایت از دست مردها عصبانی و بیزار می شوند.
باید بیاد داشت اصرار زنها برای صحبت کردن از سر کنترل کردن و سلطه جویی نیست بلکه تلاش برای برقراری ارتباط و مرتبط شدن با مردهاست. آقایان زمانیکه زن زندگیتان می خواهد با شما صحبت کند سکوت نکنید اگر در این زمان نمی توانید صحبت کنید زمانی را مشخص کنید تا درباره آن موضوع با یکدیگر صحبت کنید.
2)به صحبتهایش گوش ندهید و نیازهایش را نادیده بگیرید: آقایان هرگز زنتان را بحدی تحت فشار نگذارید تا مجبور شود شما را به جدایی تهدید کند یا به لحاظ جنسی نسبت به شما سرد شود یا به زنی نق نقو بدل شود تا سرانجام شما مجبور به گوش دادن به گفته های او شوید .رفتارهای زیر می تواند زنها را دیوانه سازد:
به گفته هایشان گوش نکردن ،نیازهایشان را بیجا تلقی کردن، خواسته هایشان را به تعویق انداختن ،وانمود به برآوردن نیازهای آنها کردن.
زنها در این مواقع احساس ناامنی می کنند و می ترسند، عصبانی می شوند ،نق نقو شده و از شما بیزار می شوند ،پر توقع شده و شما را تهدید می کنند ،بد جنس و مغرض ، زودرنج ،عصبی و تحریک پذیر می شوند. احساس می کنند آنها را دوست ندارید .پس مردان باید به گفته ها، خواسته ها و نیازهای زنهایشان گوش دهند.آنها را جدی بگیرند و نیازهای آنها احمقانه یا از روی هوس تلقی نکنند.
3)در مقابل او شورش کنید: مردها بنا به غریزه نیاز دارند مستقل باشند و از این که آزادی خود را از دست بدهند می ترسند .اما ممکن است در آنها احساس شورش نیز وجود داشته باشد ،این احساس از دوران نوجوانی که نوجوان می خواهد مستقل شود و احساس استقلال کند شروع می شود و اگر مادر نگذارد این احساس کامل شود به دوره های بعد انتقال می یابد .مشکل شورشی بودن این است که هر مراوده و تبادل کوچک با زن تان را به نبرد خواسته ها تبدیل می کند.
شورشی بودن احساسی به شما خواهد داد که انگار دوست دارید با همسرتان مخالفت کنید .رفتارهای که در این زمینه می تواند زنها را دیوانه سازد عبارتند از: در مقابل خواسته هایشان مقاومت کردن و خلاف آنرا انجام دادن ،خواسته های آنها را به اجبار و فشار تعبیر کردن ،عشق آنها را وسیله ای برای سلطه دانستن، از آسایش خاطر دادن به آنها خودداری کردن .و اما رفتارهای که در این مواقع از زنها سر می زند: از شما می رنجند و احساس محبوب نبودن می کنند، احساس ناامنی و محتاج بودن می کنند سلطه جو و تحریک پذیر می شوند . هرگاه در مقابل آنها همانند یک شورشی رفتار کنید از او یک دشمن می سازید.
راه حل:مردها باید منطقی باشند و موقعیت ها و مواقع را بسنجند .وقتی در خود احساس سرکشی و طغیان می کنید به خود یادآور شوید نیت همسرتان ایجاد رابطه صمیمی است و نه کنترل و سلطه جویی .
4)هرگز به او آسایش خاطر و آرامش خیال ندهید. هرگاه زنها ناراحت یا نگران هستند دوست دارند به گفته هایشان گوش بدهید ،آنها را در آغوش بگیرد و به آنها اطمینان بدهید که تمام مسائل حل خواهد شد اما مردها اغلب زنها را نصیحت می کنند و ر اه حل و دستورالعمل ارائه می کنند.
مردها به دلایل زیر اینگونه برخورد می کنند
الف) مردها احساس اجبار و الزام می کنند تا مشکل را حل کنند و وقتی نمی توانند ناراحت و سرخورده شده و احساس شکست می کنند .مردها راه حل مدار هستند و احساس مسئولیت می کنند که مشکل را حل کنند ولی آنها باید بجای حل و فصل مشکل ابتدا به تسلی خاطر و آرامش بپردازند. باید زنها را درآغوش بگیرند و او را درک کنند مطمئنا حال زنها در این مواقع بهتر خواهد شد .بعضی مردها در این مواقع چون نتوانسته اند مشکل را حل کنند از دست خود عصبانی میشوند ولی در ظاهر انگار از دست همسرشان عصبانی شده اند.ب) مردها به طرزی ناخودآگاه احساس گناه می کنند که مسول درد و رنج همسرشان هستند لذا از دست او عصبانی می شوند .
ج) مردها اغلب درخواستهای زنها را برای آسایش خاطر ،احساس امنیت و عشق را با سرزنش و انتقاد اشتباه می گیرند. رفتارهایی از مردها که ممکن است در این زمینه زنها را دیوانه سازد. سخنرانی کردن در موقع ناراحتی و نگرانی آنها ، دور شدن در موقع ناراحتی و نگرانی و درخواست آنها برای آسایش خاطر ،ناراحت و عصبانی شدن از دست آنها ، سرزنش کردن و برچسب زدن به آنها، بی اهمیت جلوه دادن احساسات آنها ، منطقی و تحلیل گر شدن در حالیکه زنها فقط به عشق و ملایمت و مهربانی در این زمان نیاز دارند .
این رفتارها می تواند در زنها باعث رفتارهای زیر شود احساس رها شدگی و محبوب نبودن ،ناامنی ، ترس، افسرده شدن و . . . . مردها در این موقع باید بخود یادآور شوند که مجبور نیستند زنها را نجات دهند باید آنها را تنها نگذارند در آغوش بگیرند و از آنها حمایت کنند . غرور خود را کنار بگذارند و به کمک بشتابند و احساس مرتبط بودن و آرامش خیال به زنها بدهند باید به یاد داشته باشند ارزشمند ترین چیز در این موقع عشق است نه راه حل .
5)از او انتقاد کنید: هرچه بیشتر اشتباهات زنها را به رخ آنها بکشید در این صورت اعتماد به نفس آنها کمتر می شود و عملکرد ضعیف تری خواهند داشت .زنها در این مواقع عصبی شده و بطور کلی احساس امنیت خود را از دست می دهند . هرگاه خواستید از همسرتان انتقاد کنید از خود بپرسید هدف من از این انتقاد چیست ؟ اگر هدفتان دادن اطلاعات و یا بروز احساسات باشد راههای بهتری نیز وجود دارد.
6) نا واضح و دو پهلو صحبت کنید.
7)فراموشکار باشید و کارها ر به تعویق بیاندازید. در این مواقع زنها فکر می کنند که برای شما مهم نیستند. پس حالت خصمانه تهاجمی گرفته و نق نقوتر می شوند و نقش یک مادر و افسر مافوق را بازی می کنند که مردها از آن خوششان نمی آید ،پس مردها باید قولها، قرارها و برنامه ریزیها را جدی بگیرند .زنها تمام جزئیات را به خاطر می سپارند.
8)به او بی توجهی کنید. زنها در این گونه زمانها احساس می کنند نامرئی هستند و کوچکترین اهمیتی ندارند.
9)از افکار و احساسات خود چیزی به آنها نگویید: برای زنها بسیار مهم است از افکار و احساسات مردی که دوستش دارند باخبر شوند.
http://www.tebyan.net/
مطالب پیشنهادی
اثرات امواج تلفن همراه بر سلامت افراد
اقدامات اساسی در تخصیص منابع در نظام سلامت
عوارض شیرین کننده های بدون کالری چیست؟
ورزش چگونه در درمان و پیشگیری از سرطان سینه زنان کمک می کند؟
زمان از جمله عناصری است که همه ما با آن سر و کار داریم مثل ماهی هایی که در آب غوطه ورند، ما هم در زمان غوطه وریم و مثل ماهی های آکواریومی که هر روز آب آن ها تازه می شود ما هم هر روز، زمان مان تازه می شود. روز قبل را از ما می گیرند تا روز بعد را به ما بدهند، ما زمان های محدودی را در اختیار داریم. ثروتمند و فقیر و پادشاه و گدا هم ندارد. مثلا اگر برای کارمندی که حقوق اش در ماه یک میلیون تومان است روز 24 ساعت است برای یک میلیاردر هم زمان همان 24 ساعت است و او حتی اگر بخشی یا همه دارایی اش را هم صرف کند نمی تواند یک دقیقه به زمان خود بیفزاید. زمان اندوختنی نیست و نمی توانیم مثلا جایی ترشی زمان بیندازیم. مثلا زمان را لای آب نمک بگذاریم تا برای مدت ها بماند یا نگهدارنده ای چیزی به زمان اضافه کنیم که امروز ما کش بیاید چون امروز به ما خوش گذشته به واسطه نگهدارنده ای قوی همچنان امروز را نگه داریم.
وقتی این عبارت ها را در ذهن مرور می کنیم می بینیم زمان مثل ماهی، لیز و مثل آدم برفی در معرض آب رفتن است از سوی دیگر زوجی که می خواهند زندگی آرام، پوشاننده و پیش برنده ای را با هم تجربه کنند بخواهند و نخواهند سر و کارشان با زمان می افتد.
در آغاز زندگی مشترک، زوج ها به خاطر آن که بیشتر در فضای مهیج و عاطفی - جنسی قرار دارند معمولا کم تر به نقش فردیت توجه نشان می دهند و اگر بتوانند دوست دارند حتی وقتی خوابند راهی برای ورود به دنیای همدیگر داشته باشند یعنی حتی در زمان های خواب هم همدیگر را تنها نگذارند. مثلا اگر قبل از خواب دست هایشان در دست همدیگر است به محض سنگین شدن پلک ها و ورود به دنیای خواب هم دست هایشان در دست همدیگر باشد و در خواب هرچه می بینند و هر کجا که می روند با هم باشند و تجربه مشترکی را از سر بگذرانند.
خوشبختانه دنیای خواب یک دنیای کاملا فردی است و زوج های عاطفی- احساسی ما هم نمی توانند به این دنیا کلک بزنند، به خاطر همین هرچقدر هم که تمرین کنند هر کسی خواب های خاص و متفاوت خودش را خواهد دید. پس به مرور زمان این زوج ها حس خواهند کرد که تنها شدن نه تنها در دنیای خواب حتی برای بیداری هم ضرورت دارد و قرار نیست ما همه زمان هایمان را به هم اختصاص دهیم.
تازه این وقت هاست که آن ها می فهمند اگر زمان را یک "هندوانه" تصور کنیم و وابستگی هایمان را یک "مهمانی" فرض بگیریم عاقلانه و منطقی و مودبانه نخواهد بود که دو نفر در یک مهمانی بنشینند و جلو چشم جمع یک هندوانه را قاچ کنند و همه قاچ های هندوانه را خودشان بخورند. این است که زمان را بین فردیت، روابط خانوادگی، فامیلی، همسایگی و دوستان قاچ می کنند و سهم هر کسی را می دهند.
گاهی تصور اولیه زوج ها از محبت و عاطفه این است که دایم به همدیگر بچسبند. این یک تصور خام است. یک زوج می توانند کنار هم باشند حس بسیار خوبی داشته باشند اما در آن زمان هر کسی کار مطلوب خود را انجام دهد. این به معنای آن نیست که یک زوج نباید هیچ کار مشترکی را با هم انجام دهند. اما به این معنا است که اگر مثلا در یک زمان واحد، یک طرف رابطه کتابی می خواند و طرف دیگر رابطه نقاشی می کشد حس کنیم شکافی بین آن دو افتاده است. آن لحظه زن از کشیدن نقاشی لذت می برد و مرد از خواندن کتاب. اما فرض کنید مرد به اجبار بخواهد زن را در لذت خواندن کتاب سهیم کند یا زن بخواهد مرد را دایم در جریان پیشرفت لحظه به لحظه نقاشی اش بگذارد. واقعیت آن است که این تجربه چندان خوشایند نخواهد بود.
اگرچه در روزهای آغازین زندگی مشترک ممکن است این با هم بودن های زمانی جذاب به نظر برسد اما دیر یا زود به تجربه ای کسالت آور تبدیل خواهد شد. این به آن معنا نیست که طرفین، همدیگر را در آن زمان اصلا در جریان کارهای هم نگذارند اما ظرافت هایی در این باره لازم است. مثلا زن درست در لحظه ای که فکر می کند حالا ارزش اش را دارد بوم نقاشی را به طرف مرد بگیرد و تجربه رنگ و قلم و هنرش را روی بوم به مرد نشان دهد این کار را انجام می دهد یا مثلا مرد بعد از خواندن 50 صفحه از یک رمان به پاراگرافی یا سطری می رسد که بسیار مشعوف کننده و جالب توجه است، به زن می گوید یک دقیقه وقت داری؟ یک دقیقه هم که می گوید واقعا یک دقیقه است. یعنی مرد با خود می سنجد که خواندن پاراگراف مورد نظرش چقدر زمان می برد؟ یک دقیقه کافی است؟ کافی است. پس به زن می گوید یک دقیقه وقت داری؟ زن قبول می کند و آن دو در یک دقیقه تجربه ای لذت بخش یا قابل تأملی را از سر می گذرانند.
بسیاری از اختلاف هایی که میان زوج ها پیش می آید به خاطر اهمیت ندادن به موضوع زمان است. اگر دقت کنید خیلی از گره های ارتباطی زوج ها زمانی پیش می آید که زمان خوبی برای بررسی یک موضوع انتخاب نشده است. مثلا وقتی یک زن احساس می کند مرد در آن لحظه تمرکز کافی ندارد - با توجه به "زبان بدن" و شناختی که از حرکات و رفتار مرد دارد- با این همه در آن لحظه از او مطالبه تمرکز می کند یا مرد دقیقا لحظه ای که می داند حساسیت زن در آن لحظه، اجازه بررسی منطقی تر آن موضوع را نخواهد دارد با این همه شروع به باز کردن صورت مسأله می کند.
در بخش های آتی تلاش می شود ادامه این مبحث از سر گرفته شود.
http://www.tebyan.net/
مطالب پیشنهادی
اثرات امواج تلفن همراه بر سلامت افراد
اقدامات اساسی در تخصیص منابع در نظام سلامت
عوارض شیرین کننده های بدون کالری چیست؟
ورزش چگونه در درمان و پیشگیری از سرطان سینه زنان کمک می کند؟
محکوم نکنید!
زن و مرد وقتی به مشاور مراجعه می کنند ، سعی دارند که طرف خود را محکوم کنند. مقصر بدانند، تحقیر کنند، خرد کنند . توجه ندارند وقتی من همسرم را خرد و خاکشیر کنم ، چگونه دیگر می توانم با او زندگی کنم. هنر زندگی کردن هنر محکوم کردن نیست! ممکن است همه ما آسیب های روانی داشته باشیم ، عقده و گره روحی داشته باشیم ، حس انتقام جویی داشته باشیم و در مقاطعی خشمگین و پرخاشگرشویم.
قدم اول برای تفاهم در زندگی مشترک این است که یکدیگر را محکوم نکنیم.می توانیم عیوب یکدیگر را با ذکر مورد و نشانه بگوییم. می توانیم علت یابی هم بکنیم. محکوم کردن یعنی بن بست ایجاد کردن. وقتی شما همسرتان را محکوم می کنید باید فاتحه این رابطه را بخوانید. نخستین توصیه این است که سعی کنید به جای محکوم کردن یکدیگر را بشناسیم. این که شوهر من به خانواده خودش علاقه مند تر است ببینیم چرا؟ این که با دختر من رابطه خوبی ندارد ببینیم چرا؟ این که مدام ذهنش مشغول است ببینیم چرا؟ پرخاشگری او برای چیست؟ چرا به زندگی خانوادگی علاقه ای ندارد؟ وقتی شما کسی را محکوم می کنید دیگر نمی توانید او را بشناسید . این طور نیست؟!
چطور اطمینان همسرم را بدست آورم؟
از آن جا که زن نیاز به محبت دارد، باید به او محبت کنی. محبت به زن می تواند از راه گوش باشد: دوستت دارم عزیزم. برای زن این جمله معادل میلیاردها تومان پول نقد است که به او ببخشی! دوم گل در زندگی نقش مهمی ایفا می کند . زن نیاز به امنیت دارد. اگر احساس کند که در کنار همسر امنیت دارد، برای او فداکاری هم می کند. با زن نباید از منطق و عقلانیت و استدلال حرف زد.نمی گویم که زن با منطق و عقلانیت سرو کاری ندارد . دارد، اما گفتمان زن بیشتر احساسی و عاطفی است. باید با او گفتمان احساسی و عاطفی برقرار کرد. همین عبارت دوستت دارم از هزار نوع منطق عقلانی کاربرد بیشتری دارد. بنابراین برای این که اطمینان همسرت را به دست بیاوری ، به او نزدیک شو .
قاتل رابطه زناشویی
عصبی بودن زن و مرد قاتل رابطه زناشویی است. عصبانیت را در تصمیم های آنی می بینید. در صورتی که زن و مرد عصبی باشند ، مصلحت خانواده را فدای گرایش های عصبی خود می کنند . و یا در مواقعی که حق هم با آنان است ، و از طرف مقابل هم غفلتی پیدا شده ، واکنش های تند عصبی و تخریبی نشان می دهند. از این رو هر لحظه رابطه را با نوسان و بالا و پایین رفتن روبرو می کنند.
بهتر است در گفتگو با هم هیجانی حرف نزنیم. لحن و آهنگ کلام خود را پایین بیاوریم. نفوذ کلام بیشتر می شود و ما نیز در برابر تحریک به خشم دیر تر برانگیخته می شویم و شاید هم نشویم . فاصله ای که بین بروز خشم و واکنش اتفاق می افتد ، می تواند ما را سر عقل آورد و خشونت های لفظی نکنیم و در صورتی که طرف ما هیجانی شد ، ما دیرتر در مقام پاسخ برمی آییم جو آرام می شود. این فاصله باعث می شود که ما دست از تعبیر و تفسیر های برانگیزاننده بر داریم.
قدری در کنش ها و واکنش ها تامل کنیم . در صورتی که دست از برخوردهای هیجانی برداریم ، می توانیم عاقلانه تر فکر کنیم و تصمیم بگیریم . می توانیم وضعیت نشستن و برخاستن خود را تغییر دهیم . می توانیم در این فاصله تصمیم بگیریم که محل را ترک کنیم تا موجب درگیری های بیشتر نشود.می دانیم که خشم ما ناشی از فکر و تعبیر و تفسیر و بعد به هم ریختن ترکیبات هورمونی و بیوشیمی خون است. وقتی فضا را تغییر دادیم شرایط روانی و عصبی ما نیز به فوریت تغییر می کند. ما برنامه ریزی شده و شرطی هستیم. یعنی با عادت های گذشته عجین شده ایم . تنها با تغییر وضعیت و فضا می توانیم عادت ها را در نطفه خفه کنیم. در غیر این صورت تسلیم عادت می شویم و از نو دسته گل به آب می دهیم.
http://www.tebyan.net/
مطالب پیشنهادی
اثرات امواج تلفن همراه بر سلامت افراد
اقدامات اساسی در تخصیص منابع در نظام سلامت
عوارض شیرین کننده های بدون کالری چیست؟
ورزش چگونه در درمان و پیشگیری از سرطان سینه زنان کمک می کند؟
همسرش به طور معمول بعد از ساعات کاری با دوستانش در جایی که بعد از سالها رفت و آمد دوران مجردی، پاتوق آنها محسوب میشود، قرار میگذارد و تا ساعتهای پایانی شب وقتش را با آنها میگذراند و روزهای تعطیل هم با همان دوستان که البته بیشتر آنها مجرد هستند، به بیرون شهر برای تفریح و به قول خودش عوض کردن آب و هوا میروند و او که انتظار داشته برای این روزهای تعطیل برای خود و همسرش برنامهای تفریحی بریزد و اسباب تفریح دونفرهشان را جمع کند.
حالا مجبور است طی یک وظیفه به قانون درآمده هر هفته بساط خوشگذرانی شوهرش را مرتب کند و در سبدی بچیند و به دستش بدهد و خودش در تنهایی منتظر گذران ساعتها باشد و از همه سختتر اینکه طوری رفتار کند که دیگران متوجه نشوند او روزهای تعطیل تنهاست تا او را به بیعرضگی و نداشتن قابلیت جذب همسرش به خانه و خانواده متهم نکنند.
مزیتهای داشتن دوست خوب بر هیچ کسی پوشیده نیست اما جایگاه همین دوستی و رفاقت باید در زندگی مشترک زوجین تعریف شود بهگونهای که مسلط بر زندگی نشده و زندگی را تحتالشعاع خویش قرار ندهد، برخی از مردها به جهت آزادی که دارند، رفیقباز هستند. هر کسی را به منزل میآورند و براساس غفلتی که دارند یک زمان به خودشان میآیند که در دام فساد گرفتار شدهاند. به قماربازی یا استعمال مواد مخدر یا میگساری عادت کرده و به شبنشینهای خانمانبرانداز قدم میگذارند و همین امر باعث سردی در زندگی شده و مقدمات پاشیده شدن آن را فراهم میآورد.
باید بر این نکته تاکید کرد در خانوادهای که مرد آن رفیقباز باشد همه چیز زندگی را فدای رفیقش میکند و همسرش را آزار میدهد و فرزندان از پدر بیزار میشوند و در نهایت کانون گرم خانواده از هم میپاشد.
ناپختگی زن و شوهر دلیل اصلی رفیقبازی همسران
فردی که در زندگی مشترک در انجام وظایف زناشویی و همسرداری کوتاهی میکند، خواسته یا ناخواسته باعث میشود که همسرش بیشتر از گذشته اوقات فراغت خود را با دوستانش سپری کند.
در این حالت ممکن است مرد یا زن رشد یافته باشند، اما چون همسرشان در ایفای نقش همسری ضعفهایی دارد، فرد با بودن بین دوستانش احساس آرامش بیشتری کند. در واقع وقتی یک مرد یا زن نتواند نقشآفرینی صحیحی در خانه داشته باشد، کانون خانواده سرد میشود و یکی از زوجین ترجیح میدهد نیاز عاطفیاش را در جمع دوستانش و گاه متاسفانه با نشاطهای کاذب تامین کند. البته کوتاهی همسر فقط یکی از دلایل رفیقبازی است، به عبارت دیگر رفتار نادرست همسر میتواند دلایل دیگری هم داشته باشد.اما در کل، ناپختگی زن و شوهر یکی از مهمترین دلایل توجه بیش از حد زن یا شوهر به دوستان خود و بیتوجهی نسبت به همسر است.
شاید شما مقصر رفیق بازی همسرتانید
فردی که در زندگی مشترک در انجام وظایف زناشویی و همسرداری کوتاهی میکند خواسته یا ناخواسته باعث میشود که همسرش بیشتر از گذشته اوقات فراغت خود را با دوستانش سپری کند. در این حالت ممکن است مرد یا زن رشد یافته باشند اما چون همسرشان در ایفای نقش همسری ضعفهایی دارد، فرد با بودن بین دوستانش احساس میکند آرامش بیش تری دارد. در واقع وقتی یک مرد یا زن نتواند نقش آفرینی صحیحی در خانه داشته باشند، کانون خانواده سرد میشود و یکی از زوجین ترجیح میدهد نیاز عاطفیاش را در جمع دوستانش وگاه متاسفانه با نشاطهای کاذب تامین کند.
البته کوتاهی همسر تنها یکی از دلایل رفیق بازی است به عبارت دیگر این رفتار نادرست میتواند دلایل دیگری هم داشته باشد.
رفیق بازی مساوی با طلاق عاطفی
بدترین پیامد داشتن رابطه بیش از اندازه با دوستان یا به اصطلاح عامیانهتر «رفیق بازی» این است که فاصله بین افراد بیشتر و بیشتر میشود و هر یک از زوجین ترجیح میدهند کمترین ارتباط را با یکدیگر داشته باشند.
در پی این نوع رفتارها به مرور زمان آن عاطفه و احساسی که اوایل ازدواج وجود داشته است از بین میرود و در نهایت ممکن است به طلاق عاطفی منجر شود.
دوران مجردی پایان یافته است
بهتر است بدانید بعد از ازدواج دوران مجردی پایان یافته است و خیلی چیزها در زندگی شما با ازدواج تغییر میکند. روابط دوستانه یکی از مواردی است که با این دوران تغییر میکند و همان طور که گفته شد وقت آزاد و اولویت بندی افراد با این تغییر شرایط عوض خواهد شد، اما یک راهکار دیگر هم وجود دارد؛ شما دیگر مثل گذشته زمان آزاد زیادی نخواهید داشت اما حذف کلی و قطع رابطه با دوستان هم درست نیست.
به همین دلیل یکی از راهکارها این است که در مورد روابط خود خوب فکر کنید. آنهایی که برایتان مهمتر است را در ذهن مشخص و برای تمدید روابط با آنها برنامه ریزی کنید. شما میتوانید دوستان جدیدی هم پیدا کنید. دوستانی که زوج باشند و شما بتوانید همراه با همسرتان در کنار آنها وقت بگذرانید، اما تمام این شرایط زمانی امکان پذیر است که زوجین با یکدیگر به نتیجه و تفاهم رسیده باشند و قبل از هر تصمیم گیری با یکدیگر گفتگو کنند.
اولین قدم: اصلاح رابطه خود
همسری که تلاش میکند عادت ناپسند رفیق بازی را از سر همسرش بیندازد ولی موفق نمیشود، به این دلیل است که ارتباط بین آنها کمرنگ شده است. در این مواقع ممکن است زن یا شوهر به دلیل دلسوزیهای زیادی که به هم دارند با شریک زندگیشان، با جملات امری یا دستوری برخورد کنند. این نوع صحبت کردن به طور خاص با روحیات جنس مذکر به هیچ وجه سازگار نیست. خانمها باید بدانند در صورتی که به خاطر عمل اشتباه شوهرشان، مرتب به او دستور بدهند، نه تنها مشکل حل نمیشود بلکه فاصله عاطفی آنها از هم زیاد میشود.
استفاده از جملات محبت آمیز را فراموش نکنید
فرض کنید مردی به خانه دیر میآید. همسرش هم نگران شده و به خاطر دلسوزی میگوید «باز که دیر آمدی و خبر ندادی؟» یا «تو همیشه دیر میآیی». این گونه جملهها با اینکه توهین نیست ولی به مرد شوک وارد میکند و ممکن است مرد هم در جواب بگوید «اصلا خوب کاری کردم، که دیر آمدم» یا «از این به بعد دیرتر هم خواهم آمد!» همین طور که میبینید استفاده از جملاتی نظیر این جملهها، ممکن است باعث قطع ارتباط عاطفی زوجین شود. حالا اگر خانم به همسرش بگوید «نگرانت بودم» یا «دلتنگت شده بودم». این جملات برای مردها یک بار عاطفی دارد و باعث میشود آنها درباره این عملشان بیشتر فکر کنند و درباره آن تصمیم جدیدی بگیرند. استفاده از جملات مثبت، یکی از مهارتهای ارتباط مطلوب است. این را هم بدانید که اگر این مشکل برطرف شد، باید خاطرات آن را در زبالهدان تاریخ زندگیتان بیندازید و هیچ وقت نه به آنها فکر و نه آن روزها را یادآوری کنید.
http://www.tebyan.net/
مطالب پیشنهادی
اثرات امواج تلفن همراه بر سلامت افراد
اقدامات اساسی در تخصیص منابع در نظام سلامت
عوارض شیرین کننده های بدون کالری چیست؟
ورزش چگونه در درمان و پیشگیری از سرطان سینه زنان کمک می کند؟
زمانی که عقد ازدواج بین دو شخص منعقد می شود ، می گویند ما با همدیگر زندگی را شروع کردیم ، منظور زوجین از زندگی این است که اینها در کنار هم اهداف مشترکی را دنبال خواهند کرد که در اصطلاح ما می گوییم زندگی مشترک ، یا می توانیم بگوییم زنده کردن اهداف مشترک و تفاوتهای فی ما بین، باید توجه داشته باشیم که رابطه بین زوجین زنده است نه راکد یا مرده، چون در این صورت به این رابطه نمی توان اسم زندگی را بار کرد مثلا اشخاصی که در حالت طلاق عاطفی یا متارکه به سر می برند، در واقع چیزی به اسم زندگی مشترک ندارند.
یکی از خصوصیات مهم موجودات زنده تغییر و تحول در جسم و روحشان می باشد و با گذشت زمان تغییرات فراوانی در جسم شان پدید می اید، گاهی مریض می شوند و گاهی سرحال و سر خوشند، همچنین گذشت زمان و تغییرات سن ، در جسم شان تحول ایجاد می کند و باید با جسم جدید سازگار شوند مثلا یک پیر مرد هشتاد ساله نباید رفتار یک جوان سی ساله را داشته باشد چون در صورت تقلید رفتارهای شخص جوان جسمش آسیب می بیند لذا باید از جسم خود بیشتر مراقبت کند.
رابطه مشترک نیز یک موجود زنده است و به همین خاطر به رابطه مشترک زندگی می گویند و همانند جانداران ممکن است رابطه دچار بی روحی و بیماری گردد که این مسئله طبیعی است ، با توجه به مطالب فوق به جرأت می گویم در رابطه زوجین اگر هیچ اصطکاکی نباشد می توان گفت یا زندگی شان راکد شده و یا کلا از بین رفته است و الا محال است که زوجی هیچ گونه اختلاف سلیقه با همدیگر نداشته باشند بنابراین وجود اختلافات در زندگی مشترک طبیعی است و در مواردی باعث رشد و پیشرفت نیز می گردد اما انچه که مهم است این است که راههای بیان عقاید و صحبت کردن را یاد بگیریم و الا اختلافات کوچک که نمک زندگی تلقی می شوند، نمک روی زخم خواهند شد و جز سوزش هیچ مزه ای نخواهند داشت به همین خاطر تصمیم گرفتیم در این پست راههای بحث کردن و دعوا کردن با همسر را بررسی کنیم اما قبل از آن یاد آور می شوم که اصولا هر دعوایی به معنی پایان زندگی مشترک و نفرت زوجین از همدیگر نیست مگر اینکه راه صحیح دعوا را بلد نباشیم.
1- یکی از عوامل مهم ریشه دار شدن دعواهای زوجین دخالت دادن اشخاص دیگر در دعوا می باشد. که این مسئله خودش به دو صورت نمود پیدا می کند:
صورت اول: اینکه دعوای موجود بین خود را به خانواده ها یا اشخاص دیگر نسبت دهیم مثلا اکثر خانمها در دعوا می گویند این حرف، حرف خودت نیست حتما مادرت چنین حرفی زده است یا خواهر و یا هر کس دیگر ... یا اینکه بعضی از مردان شروع به توهین و اهانت به خانواده همسر می کنند مثلا به خانم می گویند اینکه شما حرف متوجه نمی شوی و منطقی نیستی تقصیر خودت نیست چرا که مادر یا پدرت هم همین طور می باشد یا مثلا برادرت نیز فلان کاره می باشد...طرح چنین مسائلی ممکن است مثل پاشیدن بنزین روی جرقه های آتش باشد که در کوتاهترین زمان ممکن جرقه های ضعیف را که یک بچه می توانست خاموش کند ، تبدیل به آتش مهیب و خانمان سوز می کند که آتشنشان های ماهر هم نتوانند خاموشش کنند.
صورت دوم: دخالت عملی است و انتقال مباحث محرمانه خانواده به اشخاص دیگر می باشد هر چند این اشخاص پدر ومادر زوجین باشد چرا که دعوت این اشخاص برای قضاوت و پا در میانی فقط اتش دعوا را شعله ور می کند چون این افراد ذی نفع می باشند و غالبا قضاوت شان بی طرفانه نخواهد بود .بنا براین زوجین باید بدانند که مسئله پیش آمده فقط به خودشان مربوط می شود و هر اخلاق بدی داشته باشند مربوط به خودشان می باشد نه خانواده شان ، و باید با همدیگر گفتگو کرده و مسئله را حل نمایند یه به اشخاص متخصص و مشاور مراجعه نمایند.
2- ممکن است زوجین از همدیگر خواسته ای داشته باشند و این مسئله باعث تشنج در رابطه شان شود، اصل داشتن چنین خواسته هایی طبیعی است اما آنچه که مهم است نحوه بیان خواسته می باشد. بعضی از جملات به هیچ وجه برای جامه عمل پوشیدن خواسته ها مناسب نیستند مثل اینکه شما همسر را مخیر کنید بین ادامه زندگی یا قبول خواسته، چرا که در این صورت همسر شما نسبت به زندگی مشترک دید منفی پیدا می کند و با خود می گوید:آیا یک اختلاف کوچک هم وزن قوام زندگی ماست؟!
به عبارتی دیگر می گوید ارزش زندگی مشترک به اندازه همین مشکل کوچک می باشد و قطعا در مشکلات بزرگ من با شکست مواجه خواهم شد. لذا زوجین در دعواهای پیش آمده به هیچ وجه نباید پای اصل زندگی را به میان بکشند بلکه بر عکس قبل از بیان خواسته باید نسبت به اهمیت زندگی اشاره کنند مثلا بگویند من به پیوند مقدس مان احترام می گذارم و تا زمانی که جان در بدن دارم به زندگی ام عاشقانه جان خواهم بخشید و این خواسته من در راستای قوام و بهتر شدن زندگی می باشد.
3- استفاده از بعضی کلمات در حین دعوا ممنوع می باشد این کلمات عبارتند از هیچ وقت، همیشه ، هرگز ... به عبارتی از به کار گیری الفاظ منفی که کل زندگی را هدف قرار می دهد، باید خودداری کرد مثلا این جملات: هیچ وقت تو شوهر خوبی برایم نبودی، هیچ وقت مرا دوست نداشتی، همیشه فحاشی می کنی، هرگز به خانواده من احترام نگذاشتی ، هیچ خیری از تو ندیدم. امام صادق (علیه السلام) می فرمایند: هر زنی که به شوهر خود بگوید که از تو خیری ندیده ام عمل چنین زنی هیچ گشته و باطل می شود(وسائل الشیعه . ج14 . ص115) باید خودداری کرد تا از عواقب منفی و دلسرد شدن طرف مقابل نسبت به زندگی جلوگیری شود.
4- از مقایسه کردن بپرهیزیم؛ یادمان باشد یک دعوای کوچک انتهای زندگی مشترک نیست و نباید خطوط قرمز شکسته شود، یکی از خطوط قرمز مقایسه کردن همسر با دیگران می باشد ، گاهی اوقات طرفین شروع می کنند به تعریف و تمجید از دیگران و طعنه زدن به همدیگر، که این مسئله ممکن است دل شکستگی عمیقی بین زوجین ایجاد کند که التیامش مدتها طول بکشد.
5- از درد دل با نامحرم بپرهیزیم . از بازگو کردن اسرار خانواده و حرف دل به نامحرمان باید خودداری کرد چرا که این مسئله ضربه بزرگی بر پیکره زندگی وارد می کند، بعضی اوقات اشخاص قبل از اینکه از همسر خود جدا شوند شروع به ارتباط با نامحرم می نمایند و مسائل زندگی خود را با یک شخص اجنبی به اشتراک می گذارند که این مسئله تباهی زندگی دنیوی و ویرانی حیات آخرت را به دنبال دارد.
6- سعی کنیم دعوا را زود تمام کنیم و موجب عصبانیت بیش از حد همدیگر نشویم، می توان ادامه بحث را به زمان بهتر و موقعی موکول کرد که زوجین حال مساعدی دارند همچنین بعد از دعوا به مباحث و مسائلی که در بحث اتفاق افتاده نباید فکر کرد و همه انتقادها و بحث ها را خیلی سریع از خاطر خود پاک کرد و با یک شاخه گل زیبا و نوازش عاشقانه طراوت از دست رفته لحظات گذشته را باز پس گرفت.
فرض کنید شب قبل زن و شوهر بگو مگوی مختصری با هم داشته اند. مرد صبح از محل کارش با خانه تماس می گیرد. می بیند زن جواب نمی دهد، به تلفن همراه او هم زنگ می زند باز زن جواب نمی دهد. مرد در ذهن خود چنین نتیجه می گیرد که این جواب ندادن به خاطر بگومگوی دیشب است در حالی که زن به خرید رفته و یادش رفته تلفن همراهش را با خودش ببرد اما مرد همه خیالبافی های ذهن خود را معطوف این کرده است که زنش نمی خواهد به تماس های او جواب بدهد.
پیش داوری های منفی کُشنده است
از جمله موانعی که شیرینی های ارتباط ما با همدیگر را تلخ می کند پیش داوری است. البته منظور از پیش داوری بیشتر پیش داوری های منفی است. به این معنا که ما عموما درگیر پیش داوری های منفی هستیم. البته شاید به یک معنا گفت پیش داوری های مثبت هم به یک معنا در ارتباطات گسترده تر مشکل آفرین باشد گرچه حسن ظن داشتن به دیگران اخلاق پسندیده ای است اما حکم صادر کردن قطعی چه مثبت چه منفی در همان مواجهه اول اخلاقی به نظر نمی رسد.
اما مراد ما در این بحث درباره پیش داوری های منفی به ویژه در رابطه زوج ها با همدیگر است. اصلا پیش داوری چیست؟ ما به چه رفتاری پیش داوری می گوییم؟ اگر بخواهیم با مثال این موضوع را باز کنیم به نظر می رسد هر جاکه ما ندیده ایم و نشنیده ایم، نچشیده ایم و نبوییده ایم و لمس نکرده ایم اما درباره رنگ و صدا و خاصیت و جنس و عطر یک چیز صحبت می کنیم دچار رفتار پیش داورانه شده ایم. فرض کنید کسی که سیب را ندیده، لمس نکرده و نبوییده اما چنان درباره یک سیب سخنرانی می کند که انگار از ابتدای عمرش کاری جز انس با سیب نداشته است. این چنین فردی در واقع درباره سیب پیش داوری می کند.
یک ضلع را می بینند اما درباره کل منشور حرف می زنند
داوری کردن اگر نگوییم مشکل ترین و ظریف ترین و پردردسرترین کار دنیا است می توانیم بگوییم یکی از ظریف ترین و طاقت فرساترین رفتارهایی است که می تواند از آدمی سر بزند. ما وقتی درباره چیزی حکم صادر می کنیم در واقع با آن حکم می خواهیم از آن چیز تعریف به دست بدهیم. پس آیا قبل از صادر کردن حکم لازم نیست همه جوانب آن موضوع به خوبی بررسی شود و نکته بعد این که اصلا برای یک شخص امکان پذیر است که به همه جوانب یک امر چنان چیره و مسلط باشد که بتواند به راحتی درباره آن داوری کند؟ مثل این می ماند که کسی در برابر یک وجه از یک منشور قرار گرفته است و هر آن چیزی که از آن ضلع و وجه منشور می بیند به عنوان شکل کلی آن منشور بر زبان می آورد و به گمان خود به تصویری جامعه از آن منشور دست یافته است و می گوید منشور چیزی جز آنچه او دیده و بر زبان می آورد نیست در صورتی که اگر آن شخص کمی جابجا شود یا زوایه دیدش را تغییر دهد خواهد دید که منشور آن چیزی نبوده که او گمان می کرده است.
پیش داوری، فیل را تبدیل به ناودان و بادبزن و ستون می کند
مولانا در مثنوی معنوی داستانی درباره یک فیل دارد که قرار است در یک اتاق تاریک مورد قضاوت قرار گیرد: قضیه از این قرار بوده که فیلی را به اتاق تاریک می برند و آدمیانی هم که قبلا فیل ندیده بودند به آن اتاق می روند و دست بر فیل می زنند و وقتی بیرون می آیند روایت خود را از آنچه دیده بودند بر زبان می آورند. اما روایت ها از یک شی واحد چندگونه است. یک فیل بیشتر در اتاق تاریک نبوده اما آدم ها بسته به این که چه بخشی از فیل را لمس کرده اند روایت های گوناگونی بر زبان می آورند. کسی که خرطوم فیل را لمس کرده می گوید آنچه در اتاق تاریک بوده چیزی جز ناودان نبوده، کسی که پای فیل را لمس کرده می گوید ستون دیده است. آن که دستش به گوش های فیل می رسد می گوید بادبزن بزرگی دیده است. مولانا در این روایت در واقع ما را با نوعی پیش داوری مواجه می کند. پیش داوری های ما هم در تاریکی صورت می گیرد و چون در تاریکی حرف می زنیم دچار اشتباه می شویم. فیل که نماد حقیقت است وقتی با پیش داوری قضاوت شود به ناودان و مار و بادبزن و تخت و ستون تجزیه و تبدیل خواهد شد و ماهیتش در ذهن ما دچار دگرگونی خواهد شد.
حال از خود بپرسیم چند بار درباره فیل هایی – حقیقت هایی - سخن گفته ایم که در تاریکی بوده اند. چند بار در تاریکی حرفی زده ایم و سخنی را پرانده ایم که کاملا پیش داورانه بوده و در ضمن داوری مان را به عنوان یک داوری درست فرض گرفته ایم مثل آدم هایی که از یک فیل به یک بادبزن رسیده اند یعنی وجود فیل را در بادبزن دیده اند یا وجود او را در یک ستون یا ناودان.
شناخت عمیق از همدیگر به سادگی دست نمی آید
زوج هایی که می خواهند درباره هم داوری کنند متوجه باشند که اولا به واسطه آن که چند ماه یا حتی چند سال پیش هم بوده اند نمی توانند مدعی این باشند که به شناخت- حتی شناخت نسبی- از همدیگر رسیده اند. این شناخت ها آدمی را یاد برخی از این مسابقات تلویزیونی می اندازد که مرد و زن را به سویی جداگانه می برند و مثلا از زن درباره این می پرسند که مرد کدام غذا را بیشتر دوست دارد یا مثلا اگر بخواهد شلوار بپوشد ترجیح می دهد رنگ و جنس شلوارش چه باشد و وقتی هم که مثلا زن درست حدس می زند که مرد برای خورشت فسنجان می میرد و هلاک می شود و در آن سو هم مرد به دوربین دیگری می گوید که عاشق فسنجان است غریو شادی و تشویق ناشی از این شناخت در استودیو می پیچد غافل از این که این شناخت ها رویه و سطحی ظاهری از یک ندگی است و فی الواقع ارزش چندانی هم ندارد.
رسیدن به یک شناخت عمیق از خود و دیگران مستلزم هشیاری و باز بودن چشم های ادراک است. با این همه باز نمی توان به سادگی درباره نزدیک ترین آدم ها به خودمان هم داوری کنیم که آن ها را خوب می شناسیم و می توانیم حرف اول و آخر را درباره روحیات و ذهنیت های آن ها مطرح کنیم. از اینجاست که روشن می شود که داوری کردن آن هم پیش داورانه و در تاریکی چقدر می تواند مهلک باشد.
http://www.tebyan.net/
مطالب پیشنهادی
اثرات امواج تلفن همراه بر سلامت افراد
اقدامات اساسی در تخصیص منابع در نظام سلامت
عوارض شیرین کننده های بدون کالری چیست؟
ورزش چگونه در درمان و پیشگیری از سرطان سینه زنان کمک می کند؟
عذرخواهی یا پوزش یکی از ملموس ترین واژه هایی است که ما با آن مواجهیم و به ویژه اگر کسی در دنیای رسانه باشد متوجه این موضوع می شود. فصل مشترکی هم وجود دارد در رسانه ها که معمولا دست به قیاس می زنند و می گویند مثلا چرا مدیران و مسئولان ما در مقایسه با مدیران ژاپنی و کره ای یا اروپایی علاقه کم تری به عذرخواهی و پوزش دارند و در برابر وعده هایی که عمل نمی کنند یا اشتباهاتی که مرتکب می شوند کم تر مایلند عذرخواهی کنند.
در این مطلب درباره این موضوع که چرا در فرهنگ عمومی ما عذرخواهی و پوزش برای بسیاری از آدم ها رفتاری سنگین و ثقیل است صحبت نمی کنیم و ریشه یابی هم صورت نمی دهیم. مطلب را از رفتاری که در این سال ها شایع شده آغاز می کنیم و به درون خانواده ها تسری می دهیم.
عذر نخواهی به خاطر پارچه های نوشته عذرخواهی
در سال های گذشته و با نکوهش این موضوع که چرا در فرهنگ عمومی ما عادت به عذرخواهی و پوزش خواهی وجود ندارد چه به صورت فردی و چه به صورت سازمانی، معنایی صوری و سطحی از عذرخواهی و پوزش خواستن در جامعه رایج شد به این معنا که سازمان ها و اداراتی را دیدیم که پلاکاردهایی را به در و دیوار می زدند و از شهروندان به خاطر مزاحمت های به وجود آمده عذرخواهی می کردند در حالی که گاهی کم ترین نشانه های ایمنی برای حفظ جان شهروندان در آن پروژه رعایت نشده بود.
به عنوان مثال یک شرکت که اقدام به حفاری پیاده رو که مسیر رفت و آمد عابران پیاده بود می کرد پارچه نوشته ای را در حوالی آن حفاری نصب می کرد و از شهروندان عذرخواهی می کرد اما همان شرکت، شب ها یک چراغ هشدار در مکان حفاری نصب نمی کرد یا پروژه ای که قرار بود در سه ماه به سرانجام برسد و وعده آن را به شهروندان داده بودند در یک سال به اتمام نمی رسید. آن پارچه نوشته هم که هر روز در معرض باد و باران و آفتاب بود آرام آرام کم رنگ و کم رنگ تر شد. درست مثل وعده ای که به مرور کم رنگ و به فراموشی سپرده می شد. حالا هر روز شهروندانی که از آن معبر عبور می کنند پارچه نوشته ای را می دیدند که در آن از آن ها عذرخواسته می شد اما به واقع آن عذرخواهی به نقطه مقابل خود تبدیل شده بود یعنی آن شیوه از عذرخواهی بیشتر عصبی کننده بود و تنش ذهنی به شهروندان وارد می کرد.
عذرخواهی بدون جبران، نوعی گستاخی است
با این مثال آنچه در پی آن بودم مطرح کنم روشن تر می شود. ما امروز در زندگی هایمان به ویژه در خانواده ها با طرح صوری ترین معنا از عذرخواهی مواجه هستیم که نه تنها این شیوه از پوزش و عذرخواهی دردی از ما دوا نمی کند بلکه خود به یک عامل تنش و اصطکاک روانی در بین زوج ها یا زوج ها و فرزندان تبدیل می شود.
مردی را تصور کنید که مثلا هر روز یا هفته ای چند بار از همسرش بابت رفتارهایش عذر می خواهد. فرض کنید یک مرد اعتیاد شدیدی به اپلیکیشن های تلفن همراه پیدا کرده است و بخش قابل توجهی از زمانی که در خانه دارد با این اپلیکیشن ها سپری می کند وقتی هم در مقابل اعتراض همسرش قرار می گیرد از او عذر می خواهد ولی هر روز هم به رفتارش ادامه می دهد. آیا آن عذرخواستن ها به همراه تکرار رفتاری که باعث آن تنش ها شده می تواند تا مدت های طولانی دوام داشته باشد؟ بدیهی ترین و ساده ترین معنای عذر این است که فرد ضمن اظهار شرمندگی نسبت به رفتارش به صورت ضمنی تعهد می دهد که دیگر مرتکب آن رفتار نمی شود.
مثل این می ماند که کسی ترازوی مغازه اش خراب شده است، مشتریان او به تدریج به این موضوع پی می برند که میزان وزن اجناس فروخته شده به آن ها کم تر از آن چیزی است که قیمتش با آن ها حساب می شود. آن مشتریان این موضوع را با آن فروشنده در میان می گذارند و او هم از آن ها عذر می خواهد اما روزهای بعد هم هیچ اقدامی برای درست کردن ترازوی خود انجام نمی دهد. این فروشنده تا چه زمانی می تواند مشتریان خود را داشته باشد؟ آیا پس از مدت کوتاهی مشتریان او پراکنده نخواهند شد؟ در صورتی که اگر آن فروشنده حقیقتا دنبال عذرخواهی بود اولا در گام نخست درصدد جبران کم فروشی خود برمی آمد و حقی که از مشتریان خود ضایع کرده بود جبران می کرد و در گام بعد بلافاصله شاخص و ترازوی خود را اصلاح می کرد.
نشانه های عذر حقیقی چیست؟
ما امروز در روابط خانوادگی مان اعم از رابطه زوج ها با همدیگر، یا رابطه والدین با فرزندان یا رابطه فرزندان با همدیگر به اجرا و عملیاتی کردن معنای حقیقی پوزش و عذرخواهی نیاز داریم. اولا به این مفهوم نیاز داریم که هر کسی چه زوج ها و چه فرزندان اگر در برابر هم دچار خطایی شدند این تصور را نداشته باشند که اگر از یکدیگر - پدر از مادر، مادر از پدر، پدر و مادر از فرزندان، فرزندان از پدر و مادر- عذرخواهی کنند باعث حقارت آن ها می شود و در ثانی این معنا را در خانواده پیاده کنند که عذرخواستن یعنی اظهار شرمندگی در برابر یک خطا، و این اظهار شرمندگی فقط زمانی معنا پیدا می کند که فرد به جد دنبال آن باشد که اولا خطای خود را در حد امکان جبران کند و در گام بعدی به دنبال آن باشد که دیگر مرتکب آن رفتار نشود و گرنه عذر خواستن نه تنها گرهی را در برابر آن خطا باز نخواهد کرد بلکه به مرور با بی اثر کردن عذر خواستن، نفس پوزش خواستن به معنای مقابل خود- گستاخی - تبدیل خواهد شد و خطایی بزرگ تر از خطا خواهد شد.
http://www.tebyan.net/
پیامد های هدفمند کردن یارانه ها در حوزه سلامت
مدیریت انرژی در مراکز بیمارستانی
آمادگی ملی و سازمانی در مقابله با زلزله و مدیریت بحران
ارتقای کیفیت خدمات سلامت از منابع مالی یارانه ها
بیمه سلامت و نقش بیمه های مکمل بر آن
عشق و محبت از رکن های اصلی نظام خانواده است که در برخی از خانواده ها پس از گذشت اندک زمانی از ازدواج، سست شده و موجب مسائل و مشکلاتی می شود که اگر در اسرع وقت به این مهم توجه اساسی نشود ممکن است به مرور باعث از هم پاشیدگی زندگی مشترک زوج شده و آن را در معرض آسیب هایی چون جدایی عاطفی، خیانت و طلاق قرار دهد.
روان شناسان معتقدند: برای ایجاد و تقویت رابطه بهتر و موثر با همسر، افزایش سلامت روحی و روانی و تداوم زندگی، فراگرفتن مهارتهای اساسی لازم و ضروری است؛ به طوری که زن و شوهر می توانند با کسب آگاهی و شناخت مهارتهای لازم، زندگی مشترک مثبت و رضایت بخشی را به وجود آورند.
فراگیری مهارتهای زیر برای تداوم عشق و علاقه و ابراز محبت بین زوجین الزامی است:
احساساتی باشید
بسیاری از ما بر حسب عادت، تربیت غلط، تجربه های تلخ جوانی، شیوه زندگی پدر و مادر و یا اطرافیان و ... یاد گرفته ایم که از ابراز احساسات و اندیشه های خود پرهیز کنیم. اما ما توصیه می کنیم بجای تکیه بر این افکار واهی، آنها را رها کنید، احساسات و عاطفه مثبت خود را آغوش بگیرید و از ابراز آنها ترس و واهمه نداشته باشید. فراموش نکنید همسرتان همان کسی است که او را دوست دارید و او هم شما را دوست دارد، شما و همسرتان به هم رسیده اید تا نیازهایتان را مرتفع بسازید اگر به همسرتان ابراز عاطفه نکنید قرار است عاطفه تان را خرج چه کسی کنید! پس یادتان باشد هرگز شایسته نیست احساسات خود را پنهان کنید و همچون سنگ سخت در مقابل همسرتان بی انعطاف و خشک باشید. زمانی که نیازهای عاطفی تان را ابراز کنید و اجازه دهید همسرتان نیز چون شما رفتار کند بی تردید از پس بسیاری از مشکلات برخواهید آمد. مثلا اگر بر سر موضوعی اختلاف نظر با همسرتان پیدا کنید هرگز او را در جبهه مخالف خود نمی بینید و می توانید امیدوار باشید که از راه همدلی ، صبر و گذشت آن را رفع کنید.
همسرتان را همان گونه که هست بپذیرید
تغییر دادن دیگران کاری بس سخت، فرسایشی و بی نتیجه است . این اشتباه بزرگی است اگر فکر کنید می توانید همسرتان را مطابق میل تان درست کنید! شما قبل از ازدواج فرصت داشتید شخصی را که تشابهات روحی و فکری بیشتری با شما دارد انتخاب کنید، حال پس از ازدواج مجبورید با ویژگی های متفاوت و منحصر به فرد او برای یک عمر زندگی کنید. اگر چه ممکن است همسر شما فردی منعطف و تغییر پذیر باشد اما در عین حال مختار است برخی از جزئیات رفتاری و یا عادتی خود را منطبق با خواسته شما کند و یا آن که اصول فکری و عادات خاص خویش را داشته باشد و به هیچ وجه حاضر نباشد از انها دست بکشد.
هیچ یک از این دو حالت پسندیده نیست، قرار نیست همسرتان خودش را در شما ذوب کند و کسی دیگر غیر از خود شود و یا آن که آنقدر قاطع باشد که نخواهد برای احساس همدلی و همراهی هم که شده، چارچوب های خویش را نادیده بگیرد و مطابق دلخواه همسرش رفتار کند. یادتان باشد ازدواج برده داری نیست و شما هرگز مجاز نیستید همسرتان را شبیه خودتان کنید و یا بی تفاوت به خواسته های خود و دیگری باشید. این حق مسلم شماست که دوست داشته باشید همسرتان نوع خاصی از لباس را بپوشد و یا طرز فکرش را در برخی از زمینه ها تغییر دهد و... بنابراین در نخستین گام توصیه می کنیم با خودتان روراست باشید؛ بهتر است بیش از آنکه همسرتان را مجبور کنید خود را عوض کند، یک لحظه با خودتان فکر کنید و خواسته های خود را زیر سوال ببرید : " این فرد مناسب من است و من چنین همسری می خواستم؟"، "آیا من بسیار پرتوقع هستم؟"، " آیا من ظرفیت پذیرش چنین تغییراتی را دارم؟" و...
در دومین گام، سعی کنید ویژگی های همسرتان را آنگونه که هست بپذیرید تا بعدتر بتوانید با درایت و مدیریت عاقلانه پله پله او را به سمت تغییرات درست و دلخواه پیش ببرید.
حریم خصوصی تان را حفظ کنید
گاهی برخی از زوجین از سر ناآگاهی مشکلات زندگی خود را پیش مطمئن ترین افراد که پدر و مادر شان باشند بازگو می کنند غافل از آنکه گاهی راهنمایی های دلسوزانه آنها کار دستشان می دهد؛ مشکلات نه تنها حل نمی شوند بلکه آن موضوع حادتر و پیچیده تر می شود. به همین دلیل توصیه می کنیم سعی کنید مسائل خصوصی و خانوادگی خود را نزد هیچ کس حتی پدر و مادر و یا خواهر و برادرتان مطرح نکنید. بپذیرید شما و همسرتان به عنوان یک زن و شوهر و مدیران یک خانواده جدید، بیش از هر کسی به مسائل زندگی خود آگاه هستید و به همین دلیل هم می توانید درک روشن و واضحی از مشکلاتتان و راه حل های آن داشته باشید .
باهم باشید
اجازه ندهید پای عادت و یکنواختی به زندگی تان باز شود و بین شما و همسرتان فاصله بیندازد. به لحاظ عاطفی و احساسی در کنار هم باشید، برای یکدیگر وقت بگذارید و به یکدیگر توجه کنید تا کیفیت رابطه تان ارتقاء یابد . این توصیه بسیار فراتر از وقت گذرانی و خوش گذرانی است . چه بسا بسیاری از زن و شوهرهای خوشبخت، روزها و یا ماه ها بخاطر شرایط کار و موقعیت اجتماعی از هم دور هستند اما هرگز احساس نمی کنند بین آنها فاصله ای است این درحالی است که برخی دیگر با وجود آنکه شب وروز کنار همند اما از فاصله عاطفی که میان شان وجود دارد در عذابند و آزار می بینند.
اهداف شخصی و مشترک تان را بشناسید
داشتن اهداف شخصی و اهداف مشترک، از ملزومات یک رابطه سالم و موفق است. دربهترین و درستترین حالت، شما و همسرتان باید در اهداف تان همگام و همسو باشید و برای رسیدن به آن اهداف از هیچ کمک و تلاشی دریغ نکنید. اگر از اهداف مشترک یا شخصی همسرتان مطلع نیستید، بهتر است با همسرتان به صحبت بنشینید و راجع به آنها سوال کنید. حتی الامکان مشوق باشید و زمینه ای را فراهم آورید که خواسته های همسرتان تحقق یابد و یا اینکه به هدفش نزدیکتر شود.
اما اگر علایق بحق همسرتان، مورد پسند شما نیست نباید مانع تراشی کرده و او را محدود کنید. بهتر است خودتان را جای او بگذارید "اگر همسرتان نخواهد شما به خواسته ها و اهداف تان برسید و یا این که آنها را کم ارزش بداند و مسخره نماید، چه عکس العملی نشان خواهید داد؟" بی گمان مخالفت با اهداف و تمایلات همسر، منجر به پیدایش مشکلات جدیدتر و پیچیده تری بر سر راه زندگی تان خواهد شد.
رفتار اشتباه همسرتان را تلافی نکنید
ارتکاب به اشتباه، در زندگی مشترک اجتناب ناپذیر است. گاه یکی از زوجین بخاطر ناآگاهی، عدم درک و تجربه ناکافی مرتکب اشتباهی می شود در این میان اگر طرف مقابل، در صدد انتقام برآئید و یا بخواهد با مقابله به مثل کردن و یا لجبازی رفتار همسرش را تلافی کند بی تردید سنگ روی سنگ بند نمی شود و مشکلات دو صد چندان می گردد. در چنین شرایطی، بهترین کار گذشت است وجستجوی راهی برای متوجه کردن همسر به اشتباه و یافتن راه حلی برای اصلاح و پیشگیری از ارتکاب اشتباهات دیگر.
به جای متهم کردن یکدیگر، پرسش کنید
بجای قضاوت و پیشداوری های نابجا، سرزنش و انتقادهای ناسازنده و یا طرح مسائل اختلاف برانگیز، از یکدیگر پرسش کنید و علت را جویا شوید. مثلا بجای اینکه بگوئید :" من می دانستم تو بی عرضه ای و نمی توانی از من دفاع کنی!" ، از همسرتان بپرسید: " به چه علت از من دفاع نکردی؟"؛ با این پرسش نه تنها از نظر و چرایی رفتار همسرتان آگاه می شوید بلکه می توانید با درنظر گرفتن جوانب و گاه حتی با اصلاح برداشتهای اشتباه خود و یا همسرتان، پیش از بغرنج شدن موضوع، چاره ای برای آن بیابید و حل مساله کنید.
نسرین صفری
بخش خانواده ایرانی تبیان
مطالب مرتبط:
پیامد های هدفمند کردن یارانه ها در حوزه سلامت
مدیریت انرژی در مراکز بیمارستانی
آمادگی ملی و سازمانی در مقابله با زلزله و مدیریت بحران
ارتقای کیفیت خدمات سلامت از منابع مالی یارانه ها
بیمه سلامت و نقش بیمه های مکمل بر آن
گاهی افراد فکر می کنند که تنها زندگی زناشویی آنها پر از مشکلات و مسائل است و زندگی دیگران پر از شادی است. در حالیکه مشکلات و مسائل زاده انسان است و انسانها در همه شرایط و موقعیتها با مشکلات خود باید دست و پنجه نرم کنند .
در زندگی زن و شوهرها مسائل و مشکلات شایعی وجود دارد که باید با اراده، آموزش، بینش و صبوری بیشتر به حل آن بپردازند تا بتوانند ازنعمت زندگی آرامش بخش و عاطفی خوبی برخوردار شوند و آرامش زندگی زن و شوهر در سایه مهربانی و محبت کردن به یکدیگر و صبور بودن در برابر مشکلات است که محقق می شود و به آنها کمک می کند تا رضایتمندی زندگی زناشویی را بدست آورند. اصرار بر این مشکلات می تواند طعم شیرینی زندگی را به تلخی بدل کند.
مشکلات شایع بین زن و شوهر شامل موارد زیر است:
مشکلات ارتباطی : یکی از شایع ترین مسئله بین زن وشوهر نداشتن اطلاعات و آگاهی در مورد چگونگی برخورد با یکدیگر است. زن و مرد بدلیل تفاوتهای جنسیتی خود ، نوع نگاه ، نگرش، بیان احساسات و گفتگوهای آنان متفاوت است. همین مسئله می تواند موجب ایجاد اختلافات ارتباطی بین زن و شوهر شود. آنها قادر نیستند درباره موضوعات خود بدرستی با یکدیگر تبادل اطلاعات و همدردی نشان دهند. شناخت بیشتر در مورد تفاوتهای فردی همدیگر، در بدست آوردن بینش بیشتر به زن و شوهرکمک می کند.
مشاجره و خشونت: مشاجرات بیهوده و تکراری ، خشونت های کلامی و بدنی نشانه دهنده رابطه ضعیف بین زن و شوهر است. چنین مشاجراتی امنیت زن و شوهر را گاهی از بین می برد و دلسردی و نگرانی را در فضای خانه حاکم می کند. آمادگی و پذیرفتن آموزشهای بیشتر برای کنترل خود در بهبود روابط لازم و ضروری است.
علائم خفیف روان پزشکی در یکی از زوج ها : گاهی علائم خفیف خلقی در زن و شوهر وجود دارد که موجب کاهش شادی و افزایش تحریک پذیری آنان می شود. بهتر است در چنین مواردی با کمک روانپزشک داروی مناسبی مصرف کنند. البته در مورد مصرف دارو، معمولا افراد واکنش نشان میدهند . در چنین مواردی استفاده از دارو، موجب ثتبیت خلق فرد می شود و فضای خانوادگی را برای زن و شوهر بهبود می بخشد.
حسادت : گاهی حساسیت ها، شک و تردیدها، بدگمانی های بیش از حد زن و شوهر، دلخوری و نگرانیهای طرف مقابل را به همراه دارد. در نتیجه سردی روابط چاشنی زندگی می شود. در این گونه موارد باید عاقلانه در مورد زندگی و همسرتان فکر کنید تا دچار دلزدگی نشوید. تردید ها را از زندگی خودتان دور کنید.
بی توجهی : در روابط زن و شوهر نگاه ها و حرفهای آنان گاهی طوری است که بیشتر منعکس کننده بی توجهی و سردی روابط آنهاست و از فهرستهای مختلف زندگی برای ابراز احساسات خود استفاده نمی کنند یا اینکه طوری وانمود می کنند که انگار توجهی به طرف مقابل ندارند. مسلما بی توجهی دشمن روابط عاطفی زن و شوهر است. در حالیکه با یک نگاه یا سخن محبت آمیز و یا تعریف و تمجید کردن از یکدیگر و قدررانی کردن از زحمات یکدیگر می توانند محبت عمیقی را در دل همدیگر بوجود آورند.
وضعیت ظاهر: گاهی زن و شوهر بعد از ازدواج نسبت به ظاهر خود بی توجهی نشان می دهند و چندان اهمیتی به ظاهر خود در حضور همسر نمی دهند. این مسئله می تواند با گله های همسر نیز همراه باشد و آنرا دلیل بر بی توجهی طرف مقابل به خود تلقی کند.
امام باقر ( ع ) می فرمایند: " همانطور که شوهران دوست دارند زن خود را زینت شده ببینند زنها نیز دوست دارند شوهر خود را آراسته ببینند. " در خصوص آراستگی شوهر برای زن از ابی الحسین ( ع ) نقل شده است که فرمودند " آراستگی شوهر برای زن، عفت زن را زیاد می کند." توجه زن و شوهر به ظاهر خودشان در مقابل یکدیگر نشان دهنده توجه به یکدیگر است.
تمرکز روی نکات منفی : توجه به نکات منفی موجب دلسردی و ناامیدی از زندگی مشترک می شود. در حالیکه بزرگ کردن خوبی ها و توجه بیشتر به آنها، صمیمیت و عواطف بیشتری را برای زوج به همراه دارد و شیرینی زندگی را بیشتر می کند.
مسئله و مشکلات جزئی و پیش پا و یا بی توجهی به حل مساله مختلف، می تواند رابطه عاطفی زن و شوهر را خدشه دار کنند و آنطور که باید زن و شوهر نتوانند از زندگی مشترک خود بهره ببرند.
پیامد های هدفمند کردن یارانه ها در حوزه سلامت
مدیریت انرژی در مراکز بیمارستانی
آمادگی ملی و سازمانی در مقابله با زلزله و مدیریت بحران
ارتقای کیفیت خدمات سلامت از منابع مالی یارانه ها
بیمه سلامت و نقش بیمه های مکمل بر آن
اولیـن مـرحله مـــصالحه و سازش است. شما باید از فریاد زدن و سـرزنــش کردن بـه شـدت پرهیـز کنید و بـه نــظرات و عقاید یکدیگر احترام بگذارید. مرحله دوم شناسایی مشکل و مــطرح کـــردن آن است. این دو مرحله قبل از شروع هر بحثی باید انجام شوند در غیر این صورت هیچ گاه موفق به سازش نخواهید شد. زمانیکه آمادگی ورود به مرحله سوم را پیدا کـردید می بایست بر روی چند مطلب با یکدیگر به توافق برسید.
اصل اول: در طول بـحث بـرای شـکست هـا و پــیروزی های یکدیگر چوب خط نیندازید
متاسفانه این یکی از شایع ترین مشکلاتی است که اغلب زوج ها مرتکب آن میشوند. هنگامیکه یکی از طرفین دچار اشتباهی شد طرف مقابل آن را در ذهن خود ثبت میکند تا در یک موقعیت مناسب آن را بازگو کنـد. وقتـی یـکــــی از آنها شروع به گله و شکایت میکند دیگری هم آرام نمی نشیند و هر آنچه را در ذهن خود ثبت کـرده اســـت بــــاز گو میکند گویی با این عمل موفق تر از میدان بیرون می آید. در یک چنین وضعیتی حساب کردن برد و باخت ها به صورت مهمترین عامل در می آید و هـر دو طـــرف از حیــطه بحث اصلی خارج می شوند. عده ای فرصت دادن به شریک زندگی را ضـعـــف شخصیتی به حــــساب می آورند. چنین رفتاری باعث جدایی و دور شدن زوجین از یکدیگر و در نهایت ایجاد تنفر میشود.
مصالحه و سازش بـه معنای وجود ضعف در شخصیت افراد نیست. هرزگاهی چند اجازه رشد کردن را به طرف مقابل بدهیـد. نفس خود را به مبارزه دعــــوت کنید تا روح شما از هرگونه عیب و زشتی به دور باشد. اگر با کله شقی تمام تنها به جـــمع کردن امتیاز در یـک رابـطـه بـیـندیشـید دیـگر قــادر بـه دیـدن مشــکلات اصـلی نخواهید بود و تصمیمات نادرستی اتخاذ میکنید که به زندگی مشترکتان صدمات جبران نا پذیری خواهد زد.
اصل دوم: طرز حرف زدن عامل مهمی در تعیین نتیجه هر گونه بحثی است.
حـتی اگـــر حــــق با شما باشد، اگر به روش صحیح آن را مطرح نکنید ممکن است حق مسلم خود را از دست بدهید. پس سعی کنید شیوه درست را برگزیـنـید.اصـــــلا خوب نیست که با به کار بردن لغات و اصطلاحات توهین آمیز شریک زندگــی خود را مجبور به دفــــاع کنید. واکنش طبیعی نسبت به حمله و تجاوز از دو حال خـارج نیسـت: یـــا فـــرد متقابلا تصمیم به مبارزه میگیرد و یا اینکه به لاک دفاعی فرو می رود که در هر دو حالت مشکل به شیوه منطقی حل نخواهد شد.
سهل انگاری در انتخاب یک مکان مناسب بزرگترین اشتباه است که متاسفانه بسیاری از زوج ها مرتکب آن می شوند. انتخاب زمان مناسب به انـدازه مـکان از اهـمـیـت ویـژه بـرخـوردار اســت
اصل سوم: در یک زمان خاص تنها بر روی یکی از مشکلات خود تمرکز کنید تا به نتیجه برسید
یکی از اساسی تریــن مشکلات من هنکام روان درمانی زوج ها، دور نگه داشتن آنها از خلط کردن چند مبحث مختلف است. مـــوشکافی و تجزه تحلیل چند مساله مهم در آن واحد غیر ممکن است. و تنها دلیل شکست در راه حــل مشکلات آمیختن آنها با یکدیگر است. به تازگی من و همسرم در مورد مسایلی پیرامـــون مــــدیـــریت مالی زندگی به مشـکل بـر خـوردیـم و بـحـث و جـدال را شـروع کـردیـم. سپـس تـصمـیم گـرفتیم با قضیه منطقی برخورد کنیم. اشتباهاتمان را پذیرفتیم و به موضوع بحث اصلی پرداختیم. الـبته برای رسیدن به نتیجه مطلوب کمی تلاش لازم است.
با تمرکز بر روی یک موضوع مشخص میتوانید خیلی زود به نتیجه برسید. شـاید در نگاه اول کمی مشکل به نظر برسد اما ارزش تـوجـه بیـشتر را دارد. شاید شریک زندگیتان با پـرداخـتـن بـه یـک مـوضـوع دیـگر شـما را از ریـل اصـلی خارج کرده و به بیراهه بکشانـد. صحبت کردن پیرامون مسایل مختلف روشی موذیانه برای تغییر موضوع بـحث است.
اصل چهارم: زمان و فضای مناسبی را برای بحث و مذاکرات خود در نظر بگیرید
همیشه زمان و مـکان مـنـاسبــی برای حل مشکلات شما وجود دارد. ابتدا مکان: دقیقا نمی توان گفت کدامیک از اتاق های خـــانه مناسب است، فقط کافی است برای هر دو نفر فضایی آرام بخش باشد. تـوجــــــه داشته باشید که هیچ گاه در مـلا عام و یا خانه دوستان و آشنایان بحث خانوادگی را شـــروع نکنید. چنین گفتگوهایی ارزش برگزاری در یک مکان مناسب را دارند.
سهل انگاری در انتخاب یک مکان مناسب بزرگترین اشتباه است که متاسفانه بسیاری از زوج ها مرتکب آن می شوند.
انتخاب زمان مناسب به انـدازه مـکان از اهـمـیـت ویـژه بـرخـوردار اســت. در ایـن مبـحث می بایست سه امر اساسی مورد توجه قرار گیرد.
اولا شما باید (و واقعا باید) مشکلات را در نقطه شروع شناسایی کنید تـا قـدرت داشته باشید قبل از اینکه به یک خصوصیت اخلاقی در فرد مقابل تبدیل شوند آنها را رفع کنید. بسیاری از افراد پس از اینکه طرف مقابل برای بیستمین بار مرتـکـب اشتباهی میشود، احساس ناراحتی می کنند که دیگر آن زمان بسیار دیر است. هر چـه طرف مقابل مدت زمان بیـشتری بـه کـار اشــتباه خـود ادامـه دهــد شما باید نیروی بیشتری صرف کنید تا بتوانید او را از این عمل باز دارید. اگر دست روی دســت بگذارید و توقع داشته باشید که همه مسایل به خودی خود حل شوند هیچ گاه نباید انتـظار داشته باشید تا خواستهای شما برآورده شود و نیازهایتان مرتفع گردد.
ثانیا مطمئن شوید که به اندازه کافـی زمـان هسـت تـا بـتــوانید به طور کامل به موضوع مورد بحث بپردازید. عده زیادی از بـیـمـاران مـن مسـایل بسیار مـهــم را درست در زمان خاتمه جلسه بیان می کنند و بعد از اینکه من به آنها پایان جلسه را اعـلام میــکنم آنها عصبانی میــشوند. مورد مشابه در روابط خانوادگی وجود دارد. شروع بحث هنگام خروج از منزل یا رفتن به محل کار بی فایده است. البتـه تـوجـه داشـتـه بـاشیــد اگر بحث برای مدت زمان زیادی به تعویق افتد ممکن است مشکل شما بـه دسـت فـرامـوشی سپرده شـود و برای همیشه حل نشده باقی بماند. بنـابرایـن زمـان مناسبـی را بـرای شــــروع بحث رودر رو انتخاب کنید.
ثالثا اگـر ســاعت ها بر روی مشکل خود بحث کردید و به نتیجه مطلوب نرسیدید، شاید وقت آن رسیده باشد که جلسه را تعطیل کنید و ادامه آن را به زمان دیگری موکول کنید. زمانیکه هر دو طرف خسته باشند ممکن است بحث به حاشیه کشیده شود؛ پس بهتر است بر سر این مساله با یکدیگر توافق کنید و ادامه بحث را زمانی کـه هــــر دو طرف از آمادگی کامل برخوردار بودند ادامه دهید.
اصل پنجم: اگـر نسـبـت بـه هـمسر خود بی اعتنایی کردید و او را آزرده خاطر ساختید؛ از او عذرخواهی کنید.
عذرخواهی یـک عـمـل کوتاه و شیرین است. هیچ کس کامل و بی عیب نیست. گاهی پیش می آید که دانسته و یا نادانسته به احساسات طرف مـقـابل خود لطمه می زنید. ممکن است در آن لحظه ارواح خبیثه شما را احـاطـه کـرده بـاشـند اما چیزی که اهمیت دارد این است که در حال حاضر پشیمان هستید. غرورتان را کنار بگذارید و از همسرتان طلب بخشش کنید.در شرایط مشابه هنگامیکه شما نیز مورد بد رفتاری و بی احترامی قرار گرفتید، می توانید انتظار عذرخواهی از جانب همسرتان را داشته باشید.
اشتباهات خود را قبول کنید تا از هر قید و بنـدی بـه دور بـاشــیــد. برای شریک زندگی تان ارزش قائل باشید و اجازه ندهید تا مشـکـلات سرانــجام ناخوشی را برای شما به همراه داشته باشند
ممکن است شما والدینی داشتید که برای حقوق یکدیگر ارزشی قائل نـبودند، به حریم شخصی یکدیگر تجاوز میکردند و مشکلات زندگی روابط آنها را به راحتی پایــمال میکرد. من حاضرم با شما شرط ببندم که آنها هیچ گاه از یکدیگر عذرخواهی نمی کـردنـد. پس متفاوت باشید. اشتباهات خود را قبول کنید تا از هر قید و بنـدی بـه دور بـاشــیــد. برای شریک زندگی تان ارزش قائل باشید و اجازه ندهید تا مشـکـلات سرانــجام ناخوشی را برای شما به همراه داشته باشند.
اصول و فنون یاد شده را می تــوانـید در زمینه حل کلیه مشکلات خود به کار گیرید تا در حل تمام مشکلات روابط زناشویی خود به موفقیت دست پیدا کنید.
پیامد های هدفمند کردن یارانه ها در حوزه سلامت
مدیریت انرژی در مراکز بیمارستانی
آمادگی ملی و سازمانی در مقابله با زلزله و مدیریت بحران
ارتقای کیفیت خدمات سلامت از منابع مالی یارانه ها
بیمه سلامت و نقش بیمه های مکمل بر آن
خیلی از زوجین بدبینیهای بیمارگونه خود را نوعی رفتار طبیعی تلقی میکنند و آنرا با عناوینی همچون غیرت و تعصب و مراقبت توجیه میکنند، حال آن که واقعیت چیز دیگری است.
اساسا بدبینی به همسر در 3 حالت کلی بروز میکند:
گروه اول افرادی هستند که بدبینی در ذاتشان است. این افراد را از همان ابتدای زندگی براحتی میتوان شناخت؛ آن زمان که نسبت به هر موضوعی نیمه خالی لیوان را میبینند و در رابطه با پیرامون خود نوعی نگاه منفی دارند.
گروه دوم افرادی هستند که نوعی وسواس نیز در بدبینیهایشان نهفته است. این دسته از زوجین نسبت به برخی رفتارها و واکنشهای همسر خود به جنس مخالف، حال در محیط کاری باشد، نوعی وسواس فکری دارند که در پارهای اوقات همراه با بدبینی به وی است که البته در این فرم باز هم اختلاف بین زوجین خیلی پدیدار نمیشود.
گروه سوم که در حقیقت روزگاری جزو گروههای یک و دو بودند بشدت در معرض خطرند، چرا که مبتلا به اختلالات پارانوئیدال میشوند به این معنا که با کنار هم گذاشتن برخی پارامترهای خیالی به این نتیجه میرسند که همسرشان قطعا در حال خیانت به وی است و این فکر همچون خوره جسم و روح فرد را نابود میکند و اگر خوشبین باشیم که اتفاق ناگواری در این بین نیفتد، طلاق و جدایی بین زوجین مسالمت آمیز ترین اتفاق است.
** خیلی اوقات بدبینی و شک بین زوجین از علاقه و عشق زیاد به یکدیگر نشات میگیرد. خانم همسرش را تنها متعلق به خود میداند و طبیعتا هر نوع رفتار خارج از منزل برایش سخت و غیر قابل هضم است. بتدریج این عشق و علاقه به نوعی احساس شکست از دیدگاه خودش تبدیل میشود و هر آن فکر میکند که زندگی اش در حال فروپاشی است.
** عدم شناخت کافی از همسر، اساس بدبینی و شک به وی است. وقتی مرد از همسر آیندهاش تصویری دیگر را در ذهن میپرورانده با ورود به زندگی مشترک متوجه میشود که در انتخابش اشتباه کرده و این خود نوعی نفرت و انزجار را در وی نسبت به همسرش ایجاد میکند و طبیعتا این موضوع مهمترین دلیل میشود برای پیدایش بهانه گیریها و بدبینیهای بیمار گونه.
** فرزندان والدین بدبین و شکاک در طول زندگی یاد میگیرند که در آینده نیز نسبت به همسرشان و اطرافیان خود بدبین و شکاک باشند. این موضوع نقش تربیت خانواده را براحتی روشن میکند، اینگونه که فرزندتان از شما بدبینی و شک به همسرش را یاد میگیرد.
** مراقبت از خانواده در مقابل سنگ اندازی و حسادتهای دشمنان خانوادگی که عموما به شکل یک دوست وارد زندگی میشوند نیز اساس خیلی از بدبینیها و سوءتفاهمهاست. دوست شما به زندگیتان حسادت میکند و بر همین اساس پروژهای را پیاده میکند که اطمینان شما را به همسرتان سلب کند.
اگر فکر میکنید که همسرتان بی هیچ دلیلی به شما شک دارد، به او کمک کنید شکهایش را برطرف کند. اگر باز درست نشد، قبل از اینکه دیر شود از متخصص کمک بگیرید
چه بلایی سر همسر شکاک میآید؟ شک و سوءظن چه تاثیراتی میتواند بگذارد که فرای کنترل ماست؟
اگر سوءظن به یک اتفاق هر روزه تبدیل شود، میتواند مشکلساز شود. فرد شکاک معمولاً احساس ناامنی میکند و بدترین چیزها را درمورد همسرش تجسم میکند. حتی یک اتفاق ساده مثل برنداشتن تلفن توسط همسرش میتواند زندگی فرد شکاک و همچنین همسر و بقیه اطرافیانش را جهنم کند. افراد شکاک آرامش روحی و روانی را از خود و دیگران سلب میکنند.
گاهی اوقات سوءظن به خیانت درست به اندازه همان خیانت میتواند به رابطه آسیب بزند. اگر شکها نادرست باشند، همسر فرد شکاک حالت دفاعی گرفته و او را سرزنش خواهد کرد. گاهیاوقات حتی ممکن است وسوسه شود که واقعاً خیانت کند.
افراد شکاک افرادی شدیداً متزلزل هستند که احساس ناامنی میکنند و حتی ممکن است تا جایی پیش بروند که دست به کشتن همسرشان بزنند. حتی ممکن است به خاطر حس عدم امنیت و اطمینانشان خودکشی کنند. به همین دلیل اگر فکر میکنید که همسرتان بی هیچ دلیلی به شما شک دارد، به او کمک کنید شکهایش را برطرف کند. اگر باز درست نشد، قبل از اینکه دیر شود از متخصص کمک بگیرید.
چه چیزی باعث میشود که همسرتان به شما شک کند؟ آیا شما میتوانید این شکاکیت را از بین ببرید؟ دلایل زیادی وجود دارند که باعث میشوند شریک زندگیتان به شما شک کند. احساس عدم امنیت، بدبینی، سوءتفاهم، حسادت و بیاعتمادی انگیزههای همسرتان را برای سوءظن بیشتر میکنند. زندگی ترسناکی است اگر هر روز احساس کنید یک نفر شما را زیر نظر دارد، به هر کاری که میکنید حساس است و اجازه نمیدهد هرجایی بروید. شما حق دارید از همسرتان عصبانی شوید که شمارههای تماس، پیامکها و ایمیلهایتان را بدون اجازه شما کنترل کند بدون اینکه هرگز در طول رابطه زناشوییتان خطایی از شما سر زده باشد. دفاع از خودتان در برابر این سو ظن و پافشاری برای اینکه ثابت کنید کاری نکردهاید بیفایده است. همسرتان باید بفهمد که اشتباه میکند و از شما بخواهد تا کمکش کنید از شکاکیت رها شود.
کار آسانی نیست که به همسرتان بفهمانید او بیش از اندازه شکاک است به ویژه اگر شما تازه ازدواج کرده باشید. بعضی از واکنشهای خاص مثل داد و بیداد و قهر کردن در برابر پرسشهای همسرتان مثل اینکه «کجا بودی؟ با کی بودی؟ چرا تلفنت رو جواب ندادی؟ چرا این عطر خاص رو استفاده کردی؟» بسیار ناشیانه و بیفایده هستند.
پس اگر احساس میکنید همسرتان شکاک است باید به دنبال راهکارهای مفیدتری باشید:
مشکل از شما نیست: پیش از هر واکنشی مطمئن شوید همسرتان تا چه اندازه شکاک است.
او ممکن است تمام روز مشغول کنترل کردن شما باشد. ایمیلهایتان را چک کند و با نام کاربری شما در اینترنت فعالیت کند تا از روابط شما سر دربیاورد. اما این مشکل شما نیست و فقط بخاطر بیاعتمادی همسرتان است. واکنشهای آنی و دفاع از خودتان کمکی به وضعیتی که در آن هستید نمیکند. شما حق دارید ناراحت باشید اما حتی یک لحظه فکر نکنید شما غیرطبیعی هستید و راه و رسم برقراری یک رابطه عاطفی زناشویی را نمیدانید. این نکته را به راحتی میتوانید بفهمید؛ آیا شما هم مثل همسرتان بدبین و شکاک هستید و علاقهای به دخالت در امور شخصی همسرتان دارید؟
تحت تأثیر قرار نگیرید: زندگی با کسی که دوستش دارید اما او به شما اعتماد ندارد دشوار است اما شما نباید اجازه بدهید رفتار اشتباه او زندگیتان را برهم بزند، روزتان را خراب کند و غمگینتان کند. نیازی نیست از خودتان دفاع کنید. میتوانید تمام روز را با همسرتان به بحث درباره اینکه چه کسی را و کجا و در چه ساعتی دیدهاید و یا اینکه مغازه دار به شما چه گفته است و چه پوشیدهاید تلف کنید و یا فقط شنونده ترسها و بیاعتمادیهای همسرتان باشید.
شنونده باشید: به جای انتقاد یا واکنشهای تند کمی به حرفها و نگرانیهای همسرتان گوش بدهید. او از چه رفتار شما احساس نگرانی میکند؟ همین که او بتواند به شما اعتماد کند تا از ترسها و نگرانیهایش بگوید قدم مهمی برای بهبود احساس بیاعتمادیاش برداشته است. او میگوید: «نپوش، نرو، نیا، نگاه نکن» و وقتی شما پاسخ میدهید «به تو ربطی نداره» همه چیز در یک تنش تمام میشود. اما اگر بپرسید «چرا؟ از چی میترسی؟ چی شد که این ترسها به سراغت اومد؟ برام توضیح بده چه اتفاقی میافته اگه من با یه غریبه تلفنی حرف بزنم؟» همسرتان شروع به واکاوی احساساتش میکند و شما خوب میدانید که همه ما نیاز به یک شنونده بیطرف داریم!
یک مشاور یا روان درمانگر نه تنها میتواند علت شکاکیت در همسرتان را تشخیص بدهد بلکه میتواند راهکارهایی را برای رابطه و مشکل خاص شما پیشنهاد بدهد
روی رفتارتان کار کنید: بهانه به دست همسرتان ندهید. بعضی از رفتارهای شما ممکن است به نظر همسرتان شکبرانگیز باشند. اگر عادت دارید در جایی خلوت با تلفن حرف بزنید یا دیر به خانه بیایید آنها را کنار بگذارید.
با هم صحبت کنید: اگر از تلاش برای ایجاد اعتماد در همسرتان خسته شدید باید با همسرتان درباره احساساتتان حرف بزنید. به او بفهمانید که رفتارش چه احساس ناراحتکنندهای در شما ایجاد میکند.
با این حال اگر بعد از تمام تلاشهای شما برای اعتماد سازی در همسرتان ناکام ماند هنوز یک فرصت مهم دیگر دارید. این تنها راه باقی مانده کمک از متخصصان است. یک مشاور یا روان درمانگر نه تنها میتواند علت شکاکیت در همسرتان را تشخیص بدهد بلکه میتواند راهکارهایی را برای رابطه و مشکل خاص شما پیشنهاد بدهد. گاهی رفتارهای حسادتآمیز همسرتان صرفا بخاطر احساس ناامنی نیست بلکه ممکن است همسرتان شخصیت ناسازگاری داشته باشد و تربیت غلط ذهنیت او را نسبت به روابط تخریب کرده باشد و این مسالهای نیست که شما خودتان بدون کمک از یک متخصص آن را حل کنید.
پیامد های هدفمند کردن یارانه ها در حوزه سلامت
مدیریت انرژی در مراکز بیمارستانی
آمادگی ملی و سازمانی در مقابله با زلزله و مدیریت بحران
ارتقای کیفیت خدمات سلامت از منابع مالی یارانه ها
بیمه سلامت و نقش بیمه های مکمل بر آن
وقتی که شوهرتان به خانه بر می گردد و اتفاقی را که آن روز برایش افتاده است برایتان شرح می دهد، شما معمولاً چه واکنشی نشان می دهید؟
. برای درست شنیدن می باید از اندیشیدن درباره پاسخ دادن خودداری ورزید، و به جای آن، بر درک سخن و احساس طرفی که با شما حرف می زند تمرکز کنید
تاکنون چند بار شوهرتان مطلبی را با شما در میان گذاشته است. و شما، به جای تأیید او، از فرد دیگر حمایت کرده اید؟ برای مثال، او به خانه می آید و به شما می گوید ترفیع مقامی را که به گرفتش امیدوار بود نگرفته است. اقدام شما این است که به او بگویید:
1- او چقدر خوش اقبال است، چون احتمالاً در آن مقام چندان خشنود و راضی نمی شد؛ یا
2- رئیس او می باید دلیل خوبی برای ترفیع مقام ندادن او داشته باشد؛ یا
3- کسی که ترفیع مقام را گرفته، مدت بیشتری با آن شرکت همکاری می کرده است؛ یا
4- حالا شاید او بخواهد از این شرکت که ابلهانه اداره می شود، بیرون بیاید.
پاسخ دادن به هر یک از این عبارت ها، آشکارا نشان می دهد که شما درک نمی کنید او چه احساسی دارد. او دل شکسته است. توقع های او برآورده نشده است. واکنش شما می بایستی این گونه می بود: «چه بد! تو می بایستی خیلی غمگین شده باشد. تو خیلی کار کردی. مسئول های آن شرکت نمی دانند چقدر خوش اقبال هستند که تو را دارند.» راه حل ارائه ندهید. رهنمود ندهید.
هر گاه شوهرتان به نزدتان می آید تا موضوعی را نقل کند، دقیقاً باخود بگویید: «الن، فقط ساکت باش! او نصیحت و پند تو رو نمی خواد. اون فقط می خواد که تو اونجا باشی و گوش بدی.»
ما همیشه سعی داریم اوضاع را بهتر کنیم واز درد وآسیب ونومیدی جلوگیری کنیم در حالیکه باید بدانیم ما قادر نیستیم این گونه به همسرمان کمک کنیم همه کاری که می توانیم انجام دهیم آن است که در کنارش باشیم به طوری که او بتواند دردش را به ما بگوید، و سپس تأیید کنیم که هر آنچه احساس می کند درست است.
به این دلیل است که بهترین درمان، بودن در میان گروهی از افراد است که با وضعیت های مشابهی که شما در آن قرار دارید، پیش تر رویارو شده اند. برای مثال، تا به حال هرگز خانه مرا دزد نزده است، بنابراین، تنها می توانم مجسم کنم که چنین وضعی برای کسی که خانه اش مورد دستبرد قرار گرفته چگونه است.
بیشتر مردم به کسی که قربانی سرقت شده است می گویند او چقدر خوش اقبال است که هنگام وقوع دزدی در خانه نبوده است، و یا اجناس با ارزش او به سرقت نرفته است و او از این بابت باید خیلی هم شکرگزار باشد. اما اگر قربانی سرقت در میان گروهی باشد که خانه هایشان مورد دستبرد قرار گرفته است، آنان می توانند تأیید کنند که خشم و نگرانی او بابت کالای به سرقت رفته نیست. او به این دلیل آن احساس ها را دارد که به حریم خصوصی او تجاوز شده است. شاید یکی از افراد گروه بگوید هر وقت کلید خانه اش را در قفل آن فرو می برد، چه ترسی وجودش را فرا می گیرد، حتی با آنکه پلیس به وی اطمینان داده است سارقان هرگز به جایی که از آن سرقت کرده اند، باز نمی گردند. امکان دارد یکی دیگر از آن افراد اعتراف کند که گر چه دستگاه های ایمنی و دزدگیرهای جدید خریده است، هنوز هم از دزد می ترسد. آنان تنها احساس هایی را که دارند با یکدیگر در میان می گذارند و فرد قربانی سرقت، با دانستن این موضوع که او تنها نبوده- و اینکه آنچه را او احساس می کند، خیلی های دیگر احساس کرده اند- احساس بهتری پیدا خواهد کرد.
ما همیشه سعی داریم اوضاع را بهتر کنیم واز درد وآسیب ونومیدی جلوگیری کنیم در حالیکه باید بدانیم ما قادر نیستیم این گونه به همسرمان کمک کنیم همه کاری که می توانیم انجام دهیم آن است که در کنارش باشیم به طوری که او بتواند دردش را به ما بگوید، و سپس تأیید کنیم که هر آنچه احساس می کند درست است
وقتی که کسی شغل خود را از دست می دهد، گفتن مطالبی از این دست کمکی به او نمی کند: «اوه، نگران نباش. با دانش و استعدادی که تو داری، خیلی زود کار دیگه ای پیدا می کنی.» یا: «این بهترین اتفاقیه که ممکن بود برات بیفته. خواهی دید. اگر یک در بسته بشه، چند تا در دیگه باز می شه.» هیچ کس قبول نمی کند که او از این بابت که امکان یافتن شغل دیگر را ندارد و یا دردی که چنین شکستی به دنبال دارد، می ترسد.
همه ما این عبارت را شنیده ایم: «گریه کردم چون کفش نداشتم، تا آنکه کسی را دیدم که پا نداشت.» اما واقعاً گمان نمی کنم کسی که دچار بحران است، با شنیدن این عبارت احساس بهتری پیدا کند.
این افراد دوست دارند تا یک نفر پیدا شود و بگوید: «اوه، متاسفم. حتماً احساس خیلی بدی داری. چه ماجرای غم انگیزی. چه شکستی.»
ودردناک تر برای این افرادآن است که به او بگویند «بگذار موضوع فلانی و فلانی رو برات بگم»،اینجاست که طرف مقابل شما احساس می کند که شما به شکستی که خورده است اهمیت نمی دهید وبه عبارت واضح تر گوشی نیست تا حرف هایش را بشنود.
پیامد های هدفمند کردن یارانه ها در حوزه سلامت
مدیریت انرژی در مراکز بیمارستانی
آمادگی ملی و سازمانی در مقابله با زلزله و مدیریت بحران
ارتقای کیفیت خدمات سلامت از منابع مالی یارانه ها
بیمه سلامت و نقش بیمه های مکمل بر آن
شاید شما دیوانه وار عاشق همسرتان باشید اما اگر علاقه تان را پنهان کنید، او هرگز متوجه محبت بی پایان شما نسبت به خود نخواهد شد، به عبارت دیگر، هرچقدر هم که همسرتان را دوست داشته باشید اگر ابراز علاقه نکنید فایده ای ندارد و بی تردید همیشه نیز از جانب او به بی مهری متهم خواهید بود.
خانم ها ذاتا مهرطلب هستند، هیچ چیز به اندازه ابراز محبت و دوستی از سوی همسر برای زنان ارزشمند نیست.
اگر می خواهید سلطان قلب همسرتان باشید، عشق آتشین خود را در عمل نشان دهید. مهر و علاقه راستین خود را از گنجینه پنهان درون سینه تان بیرون آورید و با کلامی شیرین و یا رفتارهایی که نشان از صمیمیت و دوست داشتن است، محبت خود را ارزانی بانوی خانه کنید. بهتر است با توجه به شخصیت و علاقه مندی های همسرتان ابراز محبت کنید تا او این احساس عمیق شما را دریافت و احساس کند.
زنان هر قدر هم که قوی و مقتدر باشند، فطرتا نیازمند تکیه گاهی امن و مطمئنی از جنس مخالف می باشند، و غالبا همسرشان باید چنین نقشی را در زندگی شان ایفا کنند. آنان دوست دارند همسرشان را قدرت محض زندگی شان بدانند تا به وقت کاستی و نیاز، با سر گذاشتن بر شانه های نیرومند همسرشان بیارامند و امنیت بیابند. احساس نیاز به وجود تکیه گاهی امن در زنان، هرگز با قدرت نمایی کاذب و یا دروغین مردانه معنا نمی شود، بلکه با جلب اعتماد زن بوجود می آید. اگر شما می خواهید مرد رویاهای همسرتان باشید سعی کنید مدیر و مدبر باشید و تکیه گاه همیشه امن و مطمئن او؛ به همسرتان بفهمانید می توانید با کمی تدبر از پس همه مشکلات زندگی برآئید و همیشه و در همه حال همراه او خواهید بود و همگام با او پیش خواهید رفت. مثلا، به وقت اشتباه، پشت همسرتان را خالی نکنید بلکه خطاهای او را نادیده بگیرید و راهی برای حل آن بیابید.
زنان دوست دارند همیشه معشوقه مورد احترام همسرشان باشند.گاهی حرکت ناخوشایندی از جانب مرد، زن را چنان در خود فرو می برد و بی مهری همسر را بر دل می نشاند که هزاران محبت شاید هرگز جبران مافات نکند. در همه حال حتی به وقت خشم و عصبانیت، هتک حرمت نکنید، رفتار نامطلوبی نداشته باشید و یا چیزی بر زبان تان جاری نسازید که هرگز نتوانید زخم نشانده شده آن بر روح همسرتان را مرهم شوید و التیام دردش کنید. برای اجتناب از این حالت لازم است که احترام به همسرتان را نزد خانواده، دوستان، آشنایان و بالخص فرزندان جدی بگیرید.
یک مرد موفق، مردی است که این خصلت زنانه را بشناسد و با ترفندهایی به ارضاء این حس زنانه همسرش بپردازد. توصیه می شود ساعاتی از وقت تان را صرف هم صحبتی با همسرتان کنید و با دل و جان، گوش به حرف هایش بسپارید
تعلقات عاطفی زنان باعث می شود که آنان حساسیت افراطی به خانواده و خویشاوندانشان داشته باشند، این مهم، رازی است که بسیاری از مردان آن را نادیده می گیرند و به گمان غلط با فرو ریختن دیوار احترام و بهانه گیری های بجا و نابجا سعی می کنند زهرچشم از همسر بگیرند و یا با تحقیر آنان خود را والا و باارزش معرفی کنند. مثلا، برخی از مردان ناشیانه رفتار می کنند و بر سر هر منش و گفتار خانواده همسر، بهانه ای برای بحث و جدل ایجاد می کنند و یا گاه حتی کار را به بی احترامی و هتک حرمت به خانواده می رسانند. بهتر است که مسئولیت انتخابتان را بپذیرید و به یقین بدانید که قرار نیست خانواده همسر شما کپی برابر اصل خانواده شما باشند، آنها بر حسب شرایط فرهنگی شان عقاید،باورها و رفتارهایی خواهند داشت که ممکن است باب مزاج شما نباشد. در برابر این تفاوت ها چشم ببندید و نادیدنی ها را نبیند و آنچه که شنیدنی نیست را نشنوید! اگر مقابله به مثل کنید و یا بی حرمتی کنید، بی تردید مقصر همیشه خطاکار خواهید بود. بهتر است با همسرتان راجع به خانواده اش بحث و جدل نداشته باشید چون او جوابگوی رفتار اشتباه خانواده و یا آشنایانش نیست.
زنان کلامی هستند و دوست دارند با همسرشان ساعت ها به گفتگو بنشیند و از سیر تا پیاز همه ماجراهایی که برای خودشان و یا دیگران اتفاق افتاده را تعریف کنند، رفتاری که شاید چندان مساعد حال مردان نباشد. یک مرد موفق، مردی است که این خصلت زنانه را بشناسد و با ترفندهایی به ارضاء این حس زنانه همسرش بپردازد. توصیه می شود ساعاتی از وقت تان را صرف هم صحبتی با همسرتان کنید و با دل و جان، گوش به حرف هایش بسپارید.
قدردانی کنید
هرگز تصور نکنید همسرتان همچون شما موظف به انجام وظایفش است، پس لازم به تشکرکردن از او نیست. حس قدرشناسی، همچون تقویت کننده ای است که همسرتان را ترغیب و تشویق می کند که برای بهبود زندگی اش بیش از پیش وقت بگذارد و دچار دلزدگی و سردی نشود. به همین خاطر بهتر است فعالیت های هرچند کوچک و جزیی،همسرتان را در خانه ببینید و سپاس گزارش باشید.
مردان مسئولیت پذیر و وظیفه شناس مورد پسند زنان هستند. وظایف خود را به خوبی بشناسید و تا آنجایی که ممکن است از زیر بار مسئولیت شانه خالی نکنید. تاآنجایی که برایتان مقدور است رفاه و آسایش همسرتان را فراهم کنید، بدین طریق همسر شما هم خواهد دانست که شما همیشه در تلاش بهترین ها برای خانواده هستید و اگر گاهی موفق نمی شوید تقصیر شما نبوده و از بی توجهی و یا اهمال شما نیست بلکه شرایط امروزتان چنین ایجاب کرده است.
خلف وعده برای زنان بسیار دردناک است و باعث کمرنگ شدن اعتمادشان می شود. اگر می خواهید ایده آل همسرتان باشید سعی کنید هرگز قولی به او ندهید که نتوانید آن را انجام دهید. مثلا، نگوئید آخر هفته خریدهای خانه را انجام می دهید ولی در آخر هفته به روی خودتان نیاورید و فراموش کنید.
به طور مستقیم با همسرتان مخالفت نکنید، مخالفتهای مستقیم، از نظر زنان، بوی قلدری و زورگویی می دهد و ممکن است حس تنفر و یا خشم در همسرتان ایجاد کند. این حس های ناسالم باعث ایجاد حالت تقابل، کاهش عاطفه و صمیمیت و یا برداشت های غلط در زنان می شود. همیشه علت مخالفت خود را با دلیل و برهان های منطقی، توضیح دهید اگرچه ممکن است همسرتان در آن لحظه ناراحت شود اما قطعا بدانید در خلوت خود، به شما حق خواهد داد.
مثلا، اگر نمی توانید در مهمانی شرکت کنید به او بگوئید که به فلان دلیل نمی توانید همراه او در مهمانی آخر هفته باشید.
شوهر خوب بودن را از دیدگاه همسرتان تعریف کنید و بسیار تلاش کنید که مرد دلخواه وی باشید. خواسته های منطقی و بحق او را بشنوید و برای مورد دلخواه بودن از نظر او تغییراتی را در خود ایجاد کنید و تا حدودی بر طبق خواسته های همسرتان رفتار کنید. مثلا، اگر همسرتان دوست ندارد شما در جمع های خانوادگی سکوت کنید بهتر است مهارتهای ارتباطی خود را ارتقاء دهید.
دیابت را چگونه درمان کنیم؟
چگونه می توان از سرطان سینه جلوگیری کرد؟
کافئین بر بدن چه اثراتی خوب و بد دارد؟
حقایق بیماری ایدز چیست؟
چرا پزشکان از بیماران زیر میزی می گیرند?
چگونه می شود با فعالیت فیزیکی جلوی بیماریها را گرفت؟
ویژگی های ظروف آشپزی و اثر آن در پخت غذا
چگونه عملکرد فیزیولوژیکی و روانی میانسالان افزایش می یابد؟
و البته در این راستا قطعاً قصد و نیت به تنهایی کافی نیست چراکه 90 درصد کسانی که از وزن بدنشان می کاهند دوباره چاق می شوند و 85 درصد کسانی که ترک اعتیاد می کنند در مدت یک سال عادت دیرنه را از سر می گیرند، علتش این است که آن ها سبک و طرز زندگی که سبب این عادت ها می شود را تغییر نداده اند. باید بدانید که برای تغییر سبک زندگیتان و سالم نگه داشتن رابطه زناشویی تان به داشتن برنامه ای منظم نیازمندید.
در هر لحظه اگر احساس کردید کاری که انجام می دهید اولویت مهم زندگی شما را در نظر نمی گیرد دست از آن کار بکشید و کاری کنید که با اولویت شما سازگار باشد. باید در جهتی قدم بردارید که رابطه زناشویی خود را معنی دار کنید این اولویت شماست
توجه به اولویت ها:
یکی از کارهای مهمی که باید انجام دهید توجه کردن به اولویت هاست، که البته لازمهی آن شناخت اولویتهایتان آن می باشد. در این زمان باید از خود سوالاتی بپرسید، برای مثال "آیا این اندیشه، احساس یا رفتار اولویت مرا برای حفظ این رابطه تضمین می کند؟" اگر جواب منفی است شما کاری می کنید که اولویت شما در زندگی نیست بنابراین به مشکل و دردسر می افتید.در هر لحظه اگر احساس کردید کاری که انجام می دهید اولویت مهم زندگی شما را در نظر نمی گیرد و یا کاملاً در جهت خلاف اولویت زندگی شماست دست از آن کار بکشید و کاری کنید که با اولویت شما سازگار باشد. باید در جهتی قدم بردارید که رابطه زناشویی خود را معنی دار کنید این اولویت شماست. نمی توانید یک روز داغ و روز دیگر سرد باشید، نباید به امید و انتظار بنشینید تا ببینید چه اتفاقی خواهد افتاد. بی حالی، رخوت، دست روی دست گذاشتن و به انتظار نشستن کاری صورت نمی دهد مهم این است متعهد شوید کاری صورت دهید تا به خواسته خود برسید.
واقعیت این است که نمی توانید احساس سعادت کنید مگر آنکه دست به عمل بزنید. اگر احساس می کنید که از تبسم و خنده همسرتان لذت می برید کاری کنید که او را به تبسم وادار کند. کاری را که خواسته ی شما را برآورده می کند انجام دهید
مدیریت بر رفتار:
کار دومی که باید صورت دهید این است که راهتان را به سوی سعادت و خوشبختی هموار کنید و البته تنها در صورتی می توانید در جهت سعادت و خوشبختی قدم بردارید که برایتان مشخص باشد که شادی و سعادت برای شما چه معنا و مفهومی باشد. به طور کلی اشخاص مکدر تولید تکدر می کنند و افسرده ها دیگران را افسرده می سازند. اگر کسانی که مکدرند کارهای جالب تر انجام دهند برداشت و تجربه شان از زندگی تغییر می کند و اگر افسرده ها با زندگی شاداب تری برخورد داشته باشند، شاداب می شوند.
واقعیت این است که نمی توانید احساس سعادت کنید مگر آنکه دست به عمل بزنید. اگر احساس می کنید که از تبسم و خنده همسرتان لذت می برید کاری کنید که او را به تبسم وادار کند. کاری را که خواسته ی شما را برآورده می کند انجام دهید. در زندگی باید روحیه عمل گرا داشته باشید و آنچه را که آموخته اید به عمل در آورید. مطمئن باشید همسرتان هم متوجه این موضوع خواهد شد.
برای اینکه احساس عشق کنید و برای اینکه احساس کنید تحسین می شوید باید به بیان آن بپردازید. اگر همسرتان مجبور به ذهن خوانی باشد تا با احساس شما آشنا شود بدانید که از روی تنبلی کاری را انجام داده اید که به احتمال زیاد به نتیجه دلخواه هم نمی رسید. برای مثال نشان دادن تعهد اقدامی است که به همسرتان می گوید و به او اطمینان می دهد با بروز نخستین اختلاف زندگی زناشویی شما متلاشی نمی شود. رفتارتان نشان می دهد که تعهد شما بی قید و شرط است.
شما رفتارتان به گونهای است که به همسرتان می گویید که نمی خواهید جز او با کسی همسفر شوید. می گویید سعادت خود و همسرتان را می خواهید و قصد ندارید که به عمد به او لطمه بزنید، می گویید که در صورت نیاز در کنارش خواهید ماند، باور کنید و به شکلی رفتار نمائید که انگار رابطه بهتری اتفاق خواهد افتاد و سرانجام اینکه این نکته را همیشه به خاطر داشته باشید: بهترین نشانه ی رفتار آینده رفتار گذشته است چرا که روزها تبدیل به هفته ها و هفته ها تبدیل به ماه ها می شود، بگذارید از شما سابقه خوب، مثبت و مفیدی بر جای بماند.
دیابت را چگونه درمان کنیم؟
چگونه می توان از سرطان سینه جلوگیری کرد؟
کافئین بر بدن چه اثراتی خوب و بد دارد؟
حقایق بیماری ایدز چیست؟
چرا پزشکان از بیماران زیر میزی می گیرند?
چگونه می شود با فعالیت فیزیکی جلوی بیماریها را گرفت؟
ویژگی های ظروف آشپزی و اثر آن در پخت غذا
چگونه عملکرد فیزیولوژیکی و روانی میانسالان افزایش می یابد؟
اگر تازه نامزد کرده اید یا اگر مدتی است که ازدواج کرده اید، بدانید که مواردی وجود دارد که هیچگاه تغییر نمی کند مثل احساس نیاز به تقدیر و تشکر یا احساس نیاز به داشتن رابطه خصوصی، و این فقط مختص آقایان نیست بلکه خانم ها را نیز شامل می شود.
جملههای کلیدی برای جذب همسر را باید چون نهالى دانست که لازم است تمام تمهیدات را بهکار بست تا این نهال سست و شکننده، حفظ و بارور شود و به درختى تناور تبدیل گردد و ریشهی آن، در اعماق جان زن و مرد نفوذ کند. آنچه در این میان دارای اهمیت میباشد، محبت و شیوههاى صحیح ابراز آن است. محبت بین زن و مرد ، اکتسابى است، بدین معنا که هم زن و هم مرد، باید شیوههاى ابراز آن را آموزش دیده، تمرین کنند و به کار برند.
ابتدا به جملههای کلیدی که بیان آنها از زبان آقایان به همسرشان در ایجاد یک زندگی شاد و سالم، پراهمیت میباشد، می پردازیم و سپس به بررسی این مسأله در خصوص خانمها اشاره خواهیم داشت.
روز خوبی داشتی؟
هنگامیکه از همسر خود در مورد چگونگی گذراندن روزش پرسش میکنید، برداشت او این خواهد بود که شما انسان بافکری هستید و مشتاقاید بدانید او ساعات کاری خود را چگونه سپری کرده است این سؤال، به همسر شما مجوز آن را خواهد داد که مدتی در مورد کوچکترین اتفاقاتی که برایش افتاده، صحبت نماید. با این عمل، به او فرصتی میدهید تا با گفتگو، شما را بهعنوان محرم اسرار خود در نظر بگیرد.
تو زیباترینی!
این جمله باعث افزایش اعتمادبهنفس در او خواهد شد. شما به همسر خود اطمینان میدهید که او برای شما جذاب است و به او علاقه دارید. این تحسین و تعریف بسیار مهمی در دنیای زنانه محسوب شده و امتیاز شما را در نزد همسرتان، ارتقای چشمگیری خواهد داد. همچنین بیان این جمله، به او تفهیم میکند که شما تا چه حد برایش ارزش قائل هستید.
در مورد (هرچیزی) چه احساسی داری؟
پرسیدن این سؤال، به همسرتان نشانمیدهد که شما خالصانه برای احساسات او اهمیت قائل هستید. زنها عاشق بیان احساساتشان در مورد هر موضوع قابل تصوری میباشند. این سؤال، بیانگر جنبهی مهربانی و دلسوزی یک فرد است. وقتی همسرتان درمییابد که شما توجهتان را به او مبذول داشتهاید، او نیز متقابلاً احساسات خود را با شدت بیشتری، اهدا خواهد نمود.
تو واقعاً زرنگ و باهوشی
با تصدیق نمودن هوش و ذکاوت او، این مفهوم را میرسانید که علاوه بر محاسن ظاهری، متوجه ذهن و فکر توانمندش نیز شدهاید. همسر شما با شنیدن این جمله، در مورد همهی جوانب زندگی خود، احساس رضایت و خشنودی خواهد نمود. این سخن، نشانهی احترام از طرف شما برای همسرتان محسوب میگردد. زنها، عاشق مردان صمیمی و خوشقلب میباشند و هیچچیزی بهتر از بیان و تشخیص هوش و ذکاوت آنان، نمیتواند صفات عالی شما را آشکار نماید.
میخواهم همهی عمرم را با تو سپری کنم
هنگامیکه این جمله را بیان میدارید، او را به تداوم تعهدتان، مطمئن میسازید و بهتبع، همدلی همیشگی او را خواهید
داشت.
جملههای کلیدی برای جذب همسر زندگی زناشویی را باید چون نهالى دانست که لازم است تمام تمهیدات را بهکار بست تا این نهال سست و شکننده، حفظ و بارور شود و به درختى تناور تبدیل گردد و ریشهی آن، در اعماق جان زن و مرد نفوذ کند
تو بهترین دوست منی
به این معنی است که برای رابطهتان ارزش قائل هستید و مایلاید کارهایی را به همراه او انجام دهید که مردان دیگر ممکن است قادر به انجام آنها نباشند. همسرتان بعد از شنیدن این جمله، پیوستگی مقاومتناپذیری با شما پیدا خواهد نمود. این جملات، شما را در نظر او بهجای یک فرد عادی، به انسانی جذاب تبدیل میکند.
تو یک مادر ایدهآل خواهی شد یا هستی
اغلب زنها آرزو دارند که روزی بچهدار شوند، همچنین بیشتر مواقع با خودکلنجار میروند که آیا در این راه موفق خواهند بود یا نه. با گفتن این جمله، به او اطمینان میدهید که بهطورحتم به هدفش خواهد رسید، بهعلاوه با ارضای نیازهای درونیاش، باعث آرامش و تسکین او میشوید. بیان این کلمات از زبان شما بهعنوان یک همسر، او را تبدیل به خوشحالترین انسان روی زمین خواهد نمود.
تو زندگی منو کامل میکنی
این جمله میگوید که او، تنها فرد مورد علاقهی شماست. همهی زنها دوستدارند این جمله را از زبان شوهرشان بشنوند. بیان این عبارت، به مفهوم آن است که همسر خود را بهطور کامل پذیرفتهاید و او مکملی همیشگی برای شماست. به اینترتیب در همسرتان، احساسی لذتبخش و پایدار بهوجود خواهد آمد. این جمله تأکید میکند که شما در زندگی، به او نیاز داشته و نمیتوانید بدون او به زندگی ادامه دهید. زنها از شنیدن چنین جملاتی، بسیار دلگرم میگردند.
دوستت دارم
برایش اهمیت بسیار زیادی قائلایم، میتواند تأثیر شگرفی به همراه این جملهی دوکلمهای معروف و کوتاه که همگی ما داشته باشد. هر روز چندینبار این جمله را برای همسرتان تکرار نمایید چراکه گفتن این عبارت به او، باعث روشن نگاه داشتن شعلههای آتشی میگردد که همیشه نیاز به برافروزی دارند. اگر در بین شما، کسانی هستند که تا به حال این جمله را به همسرشان نگفتهاند، بدون تردید، آن را بیان کنید. وقتی اثر شگرف این جمله را در همسرتان ببینید، هرگز از تکرار آن کوتاهی نخواهید کرد.
خانم ها با گفتن شش جمله زیر به همسرانشان، آنها را سرشار از عشق و علاقه می کنند، این جملات عبارتند از:
عالی به نظر می رسی
مردها درست مثل خانمها احساس نا امنی می کنند. ممکن است که این ضعفشان را نشان دهند یا نه. اما گاهی اوقات تعجب می کنند اگر شکمشان بزرگ شده باشد و از کمربندشان جلوتر زده باشد یا موارد دیگر. پس گاهی اوقات باید از آنها تعریف و تمجید کرد.
من عاشق هیکل تو هستم.
ما با گفتن این جمله نمی خواهیم دروغ بگوییم.این جمله را بدون اینکه بخندید یا شرمنده شوید بگویید. مردها نسبت به بدنشان حساس هستند و همچنین آنها دوست دارند بدانند بدنشان شما را مجذوب می کند.
من به وفاداری تو اطمینان دارم
در اعماق قلب هر مردی این آرزو وجود دارد که همسرش با تمام وجود به او اعتماد داشته باشد. چند بار شده مردی را ببینید که به همسر خود می گوید: "فقط اگر به من اعتماد داشتی..."
این جمله " من به تو اعتماد دارم " ، به اعتماد به نفس او کمک می کند. با گفتن این جمله به او می فهمانید که به او مطمئن هستید و از این بابت که او توسط فرد دیگری گمراه نمی شود خیالتان راحت است.
حق با شماست
ما همه دوست داریم که حق با ما باشد که مردها هم از این مقوله مستثنی نیستند. شما می دانید چه مواقعی؟ گاهی اوقات، وقتی که حق با اوست بهتر است به او بگویید مخصوصا اگر با هم بحث کرده اید. مطمئنا فکر می کنید که با گفتن این جمله همسرتان فکر می کند که شما ترسیده اید یا در بحث کم آورده اید اما این جمله باعث می شود که بحثتان تمام
شود. با شنیدن این جمله، به همسرتان احساس خوبی دست می دهید و به او ثابت می شود که شما فردی منطقی هستید و اشتباهتان را پذیرفته اید و این به هموار کردن مخالفت های بعدیتان کمک می کند.
این پیچ را باز می کنی ؟
مردها دوست دارند احساس مردانه کنند. این نکته ریشه در فرهنگ ما دارد. کمک کردن در کارهای ساده به آنها احساس خوبی می دهد. ما نمی گوییم که شما از آنها کارهایی را بخواهید انجام دهند که از دست خودتان برمی آید اما اگر به دستیار نیاز داشتید، همسرتان مورد خوبی هستند که آنها را هم شاد می کند.
تو کچل نیستی؟
حدود یک چهارم مردها در سن 25 سالگی ریزش مو پیدا می کنند و تا سن 60 سالگی دو سوم موهایشان را از دست می دهند. از دست دادن موهایشان برای آنها ترسی را به دنبال می آورد. بنابراین حتی اگر همسرتان مقداری تاسی پیدا کرده است، به او بگویید که کچل نیستی. این جمله دقیقا معادل این است که شما بپرسید به نظر شما این لباسی که تن من است مرا چاق نشان می دهد؟
منبع: ماهنامه شادکامی و موفقیت
دیابت را چگونه درمان کنیم؟
چگونه می توان از سرطان سینه جلوگیری کرد؟
کافئین بر بدن چه اثراتی خوب و بد دارد؟
حقایق بیماری ایدز چیست؟
چرا پزشکان از بیماران زیر میزی می گیرند?
چگونه می شود با فعالیت فیزیکی جلوی بیماریها را گرفت؟
ویژگی های ظروف آشپزی و اثر آن در پخت غذا
چگونه عملکرد فیزیولوژیکی و روانی میانسالان افزایش می یابد؟
اکثریت قریب به اتفاق روان شناسان و درمانگران، بالخص زوج درمانگران، بر صحت و درستی این ادعا صحه گذاشته اند و امیدوارند با تصحیح اصول ارتباطی زوجین و آموزش شیوه های ارتباطی درست، بتوانند گامی بلند در جهت رفع این معضل اساسی که متاسفانه بسیاری از زوجین و خانواده های جامعه ما را درگیر خود نموده است، بردارند.
یکی از ارزشمندترین و اساسی ترین نیاز بشر در زندگی «ارتباط » است و حتی از ملزومات و ضروریات زندگی، بالاخص زندگی مشترک، قلمداد می شود. با یک نگاه کاملا گذرا و سطحی، اهمیت ارتباط برای شما محرز می گردد و دیدگاه و برداشت شما، چنین خواهد بود که نمی توان روابط انسانی را از زندگی حذف کرد. فضای خانواده و ارتباطات موجود در آن، برای رشد و بالندگی تک تک اعضاء به خصوص مهره های اصلی خانواده به عبارتی برای زوجین بسیار مهم و حیاتی است. فضای ارتباطی مغشوش و درهم ریخته فی مابین زن و شوهر، مشکلات عدیده ای را در زندگی زوجین فراهم خواهد آورد که متعاقب آن فرزندان نیز از پیامدهای ناگوار این شکست و ناکامی بی نصیب نخواهند ماند. بدین ترتیب می توان چنین ادعا کرد که با کوشش ثمربخش در«شناخت» موانع ارتباطی و یافتن راه های موثراصلاح این رفتارهای نامناسب، گامی در جهت حل مشکلات و تصحیح حرکت در مسیر درست و کاهش مشکلات بعدی و بهبود روابط زناشویی برداشت.
یکی از این مشکلات که بسیاری از زن و شوهرها در زندگی زناشویی با آن روبرو می شوند و زمینه ای برای درگیری و مشاجره زوجین محسوب می گردد، کم توجهی همسر است.
کوشش ثمربخش در«شناخت» موانع ارتباطی و یافتن راه های موثراصلاح این رفتارهای نامناسب، گامی در جهت حل مشکلات و تصحیح حرکت در مسیر درست و کاهش مشکلات بعدی و بهبود روابط زناشویی برداشت
بسیاری از خانم ها از این که شوهرشان ساعاتی را به خانواده اش اختصاص نمی دهد و به بودن در کنار آنها بی توجه اند، احساس ناراحتی و دلخوری می کنند و به کرات، زبان به اعتراض گشوده و می گویند من به خود او و وجود او در خانه نیاز دارم نه به پول و کارش. در مقابل بسیاری از مردان معتقدند که از صبح تا شب کار می کنند تا با افزایش درآمد، بتوانند آسایش بیشتری را برای زن و فرزندانشان فراهم آورند، اما خانواده شان این فداکاری و مشقت آنان را قدر نمی دانند. به دیگر سخن، مردان تنها به نیازهای مادی زن و فرزندانشان توجه دارند، در حالی که زنان بیشتر خواستار حضور فیزیکی همسر و رفع نیازهای روحی و روانی می باشند. این ناآگاهی و بی اطلاعی از خواسته ها، اندیشه و اهداف موجب ناراحتی و اعتراض افراد خانواده می شود. مشکل مطرح شده در فوق و مشکلاتی از این قبیل تحت عنوان«بی توجهی به من» در برخی از ارتباطات زناشویی نمود فراوانی دارد. در ادامه این مقاله ابتدا به بیان علت و یا علت های احتمالی این مساله خواهیم پرداخت و سپس راهکارهای حل و فصل آن و از همه مهمتر راهبردهای اجتناب از بروز این مشکل، اشاره می نمائیم.
علل بی توجهی مردان
- چشم وهم چشمی بانوان، یکی از دلایل اصلی بی توجهی مردان است. برخی از خانم ها به خاطر حسادت مفرط خود، مطالبات غیرمعقولی ازهمسر می کنند و یا گاها لوازمی خریداری می کنند که به هیچ وجه در وسع مردشان نیست و با وضعیت اقتصادی همسرشان تناسب نداشته، که این خود، موجبات زحمت مرد را فراهم می سازد و مرد را مجبور به کار بیشتر در ساعاتی بیشتر می کند و یا قرض گرفتن، گرفتن وام و... اختصاص زمانهای بیشتری برای کسب درآمد، زمینه ای برای تنش و دوری از یکدیگر می شود.
-
برخی از آقایان درک و شناخت درستی از نیازها و خواسته های همسرشان ندارند و از روحیات و دلبستگی های همسرشان فرسنگ ها فاصله دارند.
- متاسفانه برخی از آقایان، زندگی می کنند تا کار کنند. اشتغال مرد و اختصاص بیش از حد زمان به کار و شغل خود و ارزشگذاری و ارج نهادن مفرط به شغل بیش از خانواده، یکی از دلایل اصلی غفلت از همسر و خانواده است.
- عدم مدیریت صحیح شرایط زندگی و عدم آگاهی از فنون همسرداری، موجب می شود، مرد خانواده دائما به دنبال کسب در آمد بیشتر باشد تا بتواند از عهده خرج خانه و زندگی برآید.
- عدم مسئولیت پذیری و متاسفانه بی بند و باری برخی از آقایان بستری مهم برای بی توجهی شان محسوب می شود.
- گاهی مردان از حربه بی توجهی و بی احترامی به همسر، برای تنبیه و تادیب همسر و حتی حصول خواسته های بجا یا حتی نابجا استفاده می کنند.
- برخی از خانم ها محیط مناسب و آرام بخشی را در منزل برای همسرشان فراهم نمی کنند و خانه برای این مردان، به منزله صحنه نبرد و بازپرسی و رسیدگی است. لذا چنین مردانی بیشتر ترجیح می دهند، تا آنجایی که امکان دارد بیشتر اوقات خود را بیرون از خانه سپری کنند. خانه برای آنان تنها محلی برای خواب و خورد و خوراک است که این خود یکی دیگر از علتهای مهم بی توجهی است.
علل بی توجهی زنان
*زنان بنا بر طبیعت فطریشان، نیازمند وخواهان جلب توجه محبت وعلاقه همسرشان هستند. عدم توجه مردان به این نوع خاص از احساسات و عواطف همسرشان، به مرور زمان و به طور تدریجی موجبات دلسردی و بی توجهی زنان به زندگی و همسر را فراهم خواهد آورد و آنان مجبور به ارضاء این حس به طرق دیگر خواهند بود.
*خشونت و بی احترامی مرد به زن، باعث تکدر خاطر زن می شود و زمینه ای را برای تشویق و ترغیب وی برای جستجو و یافتن روشی برای مقابله و جبران و حتی گاها تقابل به مثل با رفتار مرد فراهم می سازد و او را به سمت لجبازی و انتقام از رفتارهای مرد سوق می دهد که بی توجهی یکی از آن تدابیر است.
* مسئولیت ناپذیری و عدم پذیرش تعهد زن نسبت به همسر و زندگی، یکی دیگر از دلایل بی توجهی زن به مرد است.
در مقاله بعدی تحت عنوان " با بی توجهی همسرم چه کنم؟" به ارائه راهکارهایی برای مواجه با این مشکل خواهیم پرداخت.
چگونه می توان جلوی آثار جانبی تشعشع لامپ های کم مصرف بر چشم و پوست را گرفت؟
ورزش های ضد استرس برای بهتر شدن وضعیت روانی و احساسی افراد کدامند؟
چطور میزان فعالیت فیزیکی خود را ارتقاء دهیم؟
ورزش های مخصوص افراد مبتلا به بیماران قلبی و دیابت
عذر خواستن یکی از موثر ترین روشهایی است که می تواند آتش معرکه را در خانواده خاموش کند و جو آرامی را دوباره به خانه تان بر گرداند.مخصوصا در این روزها که به عید نزدیک می شوید و اگر با هم قهر باشید تعطیلات بدی را تجربه می کنید.
اما عذر خواهی هم مانند هر کار دیگری ،چم و خم های مخصوص به خود را دارد مانند:
انتقاد را بپذیرید: گوش دادن به حرفهای همسرتان یک موضوع مهم برای پایان دادن به جر و بحث به شمار میرود؛ مجادلههایی که هر دوی شما تصور میکنید، حق با شماست و مشکل مربوط به همسرتان است.
این به خصوص زمانی صدق میکند که قبلا نیز مکررا بر سر موضوع فعلی بحث کرده باشید.
وقتی او از شما انتقاد میکند، نشان دهید که حرف او را میفهمید، همان گونه که انتظار دارید هنگامی که شما صحبت میکنید، او نیز متوجه منظورتان شود. باز فکر کنید، نظر خودتان را بدهید، ایده او را لحاظ کرده و جلو بروید.
به خود استراحت دهید: در اوج یک مجادله، فشار خونتان بالا میرود، تپش قلبتان بیشتر میشود و ممکن است چیزهایی بگویید که لزوما از بیان آنها منظوری ندارید. همیشه به مکانی خلوت نیاز دارید که در آن از هم جدا شده، آرام گرفته و افکار خود را جمع کنید. البته هنگامی که خیلی عصبانی هستید، از ماشینتان به عنوان یکی از مکانها استفاده نکنید. سعی کنید کمی قدمزده و یا بدوید یا به آشپزخانه رفته کمی از ظروف نشسته را بشویید.
انرژی خود را معطوف فعالیتهای مفیدتر و سودمندتر کنید و در عین حال به همسر خود مقداری فرصت دهید تا با خودش تنها باشد.برگشتن به بحث و مجادله بعد از یک استراحت کوتاه باعث میشود در مورد موضوع با دیدی بازتر و فکری آزادتر بنگرید و امید بیشتری برای رسیدن به یک نتیجه عملی و منطقی در شما ایجاد شود.
گذشته را یادآوری نکنید: اگر میخواهید به توافقی در آینده دست پیدا کنید با پیش کشیدن گذشتهها به هیچ کجا نخواهید رسید. مهم نیست که او بار آخر فلان چیز را گفته و یا شما چه گفتید. با هم عهد کنید که گذشتهها گذشته. به چیزی که اکنون در حال روی دادن است توجه کنید. آتشآور معرکه شدن راه به جایی نخواهد برد. با فراموش کردن گذشته زودتر به توافق خواهید رسید.
دوست داشته باشید: اگر به آرامی در مورد موضوعی بحث میکنید و همسرتان یک باره صدایش را بالا برده و از کوره در رفت،کافی است به طرفش رفته و او را آرام کنید. بگذارید بفهمد که این فقط یک مجادله بیاهمیت است و شما برای شنیدن صحبتهای او در کنارش هستید به علاوه این رفتار نشان دهنده این است که شما به او اهمیت داده و دشمن او نیستید.
تقصیر را نباید فقط به گردن آقایان انداخت، گاهی اوقات خانمها نیز میخواهند فقط حرف خودشان را به کرسی بنشانند، اما تا زمانی که نتوانید، کوتاه آمده و عذرخواهی کنید، به خصوص هنگامی که برایتان دشوار است، نمیتوان گفت که انسانی معتدل و منطقی هستید
جوی مناسب جهت ارتباط ایجاد کنید: در حالیکه او به حالت قهر به اتاق خواب میرود، چند عدد شمع روشن کرده، چای یا نوشیدنی بیاورید و از همسرتان بخواهید برای بحث و گفتوگو نزد شما بیاید. او اتاقی که با سوسو زدن شعلههای لطیف شمع روشن میشود را محلی مناسب برای تبادل نظر و اندیشه یافته و از حالت تدافعیش کاسته خواهد شد. محیط اطراف تاثیر مستقیمی روی احساسات ما دارد. عصبانیت یک احساس خشن است اما با مراقبت همراه با توجه محبت آمیز، همیشه میتوان آن را کنترل کرد.
مشکلترین کلمه را به زبان آورید: یک عذرخواهی واقعی میتواند یکی از دشوارترین پیشنهادات باشد برخلاف تصور عموم، همه افراد قادر به به زبان آوردن این کلمه 6حرفی «متاسفم» بوده و تا به حال هیچ کس بعد از گفتن آن غش نکرده است. میتوانید پیش از اینکه تسلیم شده و بگویید «متاسفم» به بحث و جدل ادامه دهید، اما بهتر است با بیان این کلمه آب را روی آتش ریخته و خیلی سریعتر غائله را ختم کنید. تقصیر را نباید فقط به گردن آقایان انداخت، گاهی اوقات خانمها نیز میخواهند فقط حرف خودشان را به کرسی بنشانند، اما تا زمانی که نتوانید، کوتاه آمده و عذرخواهی کنید، به خصوص هنگامی که برایتان دشوار است، نمیتوان گفت که انسانی معتدل و منطقی هستید.
جملهای دلپذیر بگویید: یک مجادله میتواند بسیار خسته کننده بوده و اثرات احساسی سوئی را به طور موقتی به همراه داشته باشد. با اینکه باید روشن و صادق بود، گاهی اوقات ابراز حقیقت تلخ باعث بروز صدمه میشود. بعد از مجادله و جر و بحثی طولانی، وقت کوتاهی را اختصاص دهید به اینکه به یکدیگر یادآوری کنید که آن فقط یک اختلاف نظر معمولی بوده و اگرچه ممکن است برخی از عقاید همسرتان باعث اذیت و آزار شما شود، اما در عوض بسیاری از محاسن دیگر وی را مانند خوش مشربی او، عشقش به فرزندانتان یا جدیتش دوست دارید، در این صورت همسر شما نیز به احتمال زیاد دست به مقابله به مثل خواهد زد. گاهی اوقات فراموش کردن حرفهای آزاردهنده کسی که دوستش دارید مشکل به نظر میرسد اما اگر چیزی قابل تعریف را با آن بیامیزید، روبه رو شدن با مسئله بسیار آسانتر خواهد شد.
گفتگوی آزاد داشته باشید: با وقت گذاشتن برای بحث و گفتوگوی منطقی و آزادانه در مورد مشکلات، در عین حالی که میدانید طرف مقابلتان را دوست دارید خواهید توانست اختلاف نظرها را تبدیل به وسیلهای برای پیشرفت و ابزاری آموزنده کنید. به یاد داشته باشید که همسرتان بهترین دوست شما است.
از خود بپرسید: آیا طرز رفتار یا صحبت من با یک دوست این گونه باید باشد؟ آنگاه در آینده به اختلافات به گونهای دیگر خواهید نگریست.
بگویید دوستش دارید: بسیار تاکید میکنیم همیشه، همیشه، همیشه هنگامی که میخواهید به حالت آشتی و صلح برگردید به همسرتان بگویید که دوستش دارید. اطمینان دادن اینکه احساس شما به همسرتان هیچگاه و تحت هیچ شرایطی تغییر نخواهید کرد، در دستیابی به یک نتیجه صلحآمیز و ماندنی نقش بسیار با اهمیتی خواهد داشت.
برای عصر برنامهریزی کنید: بعد از اینکه در خانه اوضاع آرام شد، برای آزاد شدن فکرتان از مجادله، برای انجام یک فعالیت تفریحی آماده شوید. اگر همسرتان قبلا برای رزرو بلیت سینما و یا گرفتن تاکسی اقدام میکرد، این بار شما پیشدستی کرده و این کارها را انجام دهید، او تحت تاثیر این اعمال نوظهور شما قرار خواهد گرفت و این به شما فرصتی میدهد تا بتوانید از این تغییر رفتاری لذت ببرید.
ممکن است زمانی توسط همسرتان «آدمی تنبل و نامرتب» مورد خطاب قرار گرفته و این موضوع را فراموش کرده باشید! اما در مورد زنان وضعیت متفاوت است آنها بسیار سخت میتوانند سخنی که برایشان گران تمام شده است را از ذهنشان خارج کنند. با پیشقدمشدن در پیشنهاد دادن یک فعالیت تفریحی، بهخصوص بعد از جر و بحث نه تنها ذهن خود را مشغول موضوعی دیگر میکنید، بلکه به همسرتان میفهمانید که هنوز هم دوستش دارید. وقتتان را با او بگذرانید. عذرخواهی تنها به این معنا نیست که بگویید متاسفید و آن اتفاق را برای همیشه فراموش کنید. در حقیقت، فراموشی باعث تجدید دوباره رابطهتان میشود.
ببخشایید، اما همیشه فراموش نکنید: عذرخواهی تنها به ایـن مـعنا نـیست کـه بـگویید متـاسفید و آن اتفاق را برای همیشـه فراموش کنید. در حقیقت، فراموشی باعث می گـردد کـه مسئـله مـورد نـظـر مسـتـعـد بازگشت و سرایت دوباره به رابطه تان شود. با وقـت گـذاشـتـن بـرای بـحـث و گـفـتـگوی منطقی و آزادانه در مورد مشکلات، در عین حالی که میـدانـید طرف مقابلتان را دوست دارید، خواهید توانست اختلاف نظرها را تـبـدیل به وسـیـله ای بـرای پیـشـرفت و ابـزاری آموزنده گردانید.
چگونه می توان جلوی آثار جانبی تشعشع لامپ های کم مصرف بر چشم و پوست را گرفت؟
ورزش های ضد استرس برای بهتر شدن وضعیت روانی و احساسی افراد کدامند؟
چطور میزان فعالیت فیزیکی خود را ارتقاء دهیم؟
ورزش های مخصوص افراد مبتلا به بیماران قلبی و دیابت
-عزیزم امشب بریم خونه مامانم اینها؟
-امشب؟ آخه امشب می خواستم بریم سینما، بذار آخر هفته بریم خونشون !
... - عزیزم گفتی آخر هفته بریم خونشون ، بریم؟
-وای اگه بدونی چقدر سرم درد می کنه! انشالا هفته دیگه!
ازدواج ، شروع ارتباط با یک گروهی هست که قرار نیست همسایه ، دوست و همکار شما باشند ، آنها از این پس، فامیل و خویشاوند شما می باشند. واقعا نمی توانید حساب همسرتان را از خانواده اش جدا کنید، یکی را بخواهید و بقیه را پس بزنید، ارتباط گیری با خانواده همسر ، یکی از مسائلی است که نیاز به مدیریت و توجه دارد.
وقتی دو نفر با هم ازدواج می کنند در واقع گستره ی وسیعی از ارتباطات اجتماعی را تشکیل می دهند. در این میان رابطه عروس با خانواده شوهر و داماد با خانواده زن، در فرهنگ ما اهمیت ویژه ای دارد. طبیعی است که عضو جدید در هر خانواده باید پذیرفته شود. اما گاه پیش می آید که به دلایل مختلف، خانواده ها وجوه مشترک کمی با یکدیگر دارند.
یکی از مسائلی که معمولاً زوج های جوان درباره آن می پرسند، شیوه برقراری ارتباط با خانواده همسرشان می باشد. برخی نیز در این زمینه، ضرورت آن می پرسند که چرا اصلا باید با خانواده همسرمان ارتباط برقرار کنیم؟ و یا مثلا مگر ما چقدر عمو و خاله های خود را می بینیم که حالا بخواهیم فامیل های همسرمان را ببینیم؟ برخی در مورد حدود این روابط دچار مشکل هستند، کی برویم؟ چقدر بمانیم؟ چند روز در هفته، ماه و یا ...؟ و گروهی دیگر اساساً اجازه برقراری ارتباط بین همسر و خانواده اش را به وی نمی دهند، می گویند عزیزم فکر نمی کنی ریشه همه ی اختلافاتمان خانواده ات هستند؟ پس بهتر نیست اصلا با آنها رفت و آمد نکنیم! آدم عاقل دندون کرم خورده رو می کنه و می اندازه دور!!! گروهی دیگر به صورت مستقیم و یا غیرمستقیم و با استفاده از انواع ترفندها، مانع برقراری فرد با خانواده اش می شوند، عزیزم امشب بریم خونه مامانم اینها؟ امشب؟ آخه امشب می خواستم ببرمت سینما، بذار آخر هفته بریم خونشون !... عزیزم گفتی آخر هفته بریم خونشون ، بریم؟ وای اگه بدونی چقدر سرم درد می کنه! انشالا هفته دیگه!
البته غالباً نیز ممکن است با نیت خیر، مثلاً حفظ کیان خانواده و پرهیز از سستی ارکان آن، افول و درگیری ها و کاهش اختلافات خانوادگی چنین کارهایی انجام شود و برخی نیز به خاطر آزردن همسرشان دست به چنین کاری می زنند که شمار این افراد اندک است و حال آن که هیچ یک از آن ها از نتیجه عمل خودآگاه نیستند و به پیامدهای آن توجه نمی کنند.
تمام این سوالات ، بهانه ها، ترس ها و ابهامات قابل حل شدن است، حال یا با بهره گیری از کتب و سایت های مفید و یا راهنمایی مشاور، اما مهمترین نکته این است که همسر ما در درون خانواده ای بزرگ شده است که برای او زحمات زیادی را متقبل شده اند، فداکاری ، از جان گذشتگی و شب زنده داری مادر ، تقبل هزینه های سرسام آور زندگی توسط پدر،رسیدگی به سلامت، درس و توجه به فرآیند تعلیم و تربیت او، همه سرمایه های بزرگی است که برای او هزینه شده است. پدر و مادرها عشق و علاقه ای سرشار نسبت به فرزندان خود دارند و خواهان دیدارشان هستند و می خواهند آن ها را یاری نمایند. زندگانی به دور از فرزند، برایشان بسی جانکاه و طاقت فرساست. آیا ظالمانه نیست که به دلایل بی اساس و نادانی ، این حق از دو طرف گرفته شود؟ ما خودمان در آینده پدر و مادر نخواهیم شد؟
همسرانی که پس از ازدواج با خانواده همسر خود رفت و آمد می نمایند، سلامت روانی یکدیگر را تضمین می کنند. امام باقر (علیه السلام) می فرماید: « بهترین چیزی که به وسیله آن می توان به خدا و رسول او متوسل شد عبارت است از: " صله رحم و دید و بازدید با بستگان که سبب می شود ثروت زیاد شده و بر عمر انسان اضافه شود. "
وقتی که به دیدار خانواده همسر خود می رویم، او به درددل کردن با خانواده خویش می پردازد و با درددل کردن احساس سبکی می کند که به آن پالایش روانی یا تخلیه می گویند . مادر و پدر وی نیز با او مشکلات خویش را در میان می گذارند و بدین ترتیب هر دو احساس سبکی می کنند؛ وقتی که درد دل ها مطرح شد، فشارهای روانی کاهش می یابد.
ناتان آکرمن که او را پدر خانواده درمانی نامیده اند، می گوید: « خانواده از طریق شرکت در مراسم، مناسک، جشن ها و سوگواری ها و مهمانی ها به سلامت روانی خود کمک می کند که به آن شفا بخشندگی خانواده می گویند. » وی معتقد است که این حالت التیام بخشندگی در طول تاریخ بشریت همواره وجود داشته است و قطعاً خانواده هایی می توانند از آن بهره بگیرند که اهل ارتباط با خانواده های خویشاوندان و بستگان خویش باشند.
در پایان باید رازی را به شما بگویم، اگر می خواهید خانواده ی سالمی داشته باشید، روابطتان را سالم کنید، روابط سالم مانند زمینی است که گیاهان شاداب و سرحال را در خود پرورش می دهد، پس خانواده سالم در گرو داشتن روابط سالم است.
فرآوری: زینب عشقی
بخش خانواده ایرانی تبیان
چگونه می توان جلوی آثار جانبی تشعشع لامپ های کم مصرف بر چشم و پوست را گرفت؟
ورزش های ضد استرس برای بهتر شدن وضعیت روانی و احساسی افراد کدامند؟
چطور میزان فعالیت فیزیکی خود را ارتقاء دهیم؟
ورزش های مخصوص افراد مبتلا به بیماران قلبی و دیابت
یکی از مهارتهای مهم و اساسی در زندگی زناشویی گفتگوی همسران با یکدیگر است. این مهارتها تنها روشی آگاهانه و تنظیم شده برای ایجاد ارتباط است، اما تنه درختی به شمار می رود که از آن تمامی مهارتهای دیگر شاخه می گیرد، منشعب می شود و روشی اساسی برای حفظ ارتباط و کار روی مشکلات است. در واقع، فرآیندی سه بخشی است که شامل آیینه سازی،اعتبار بخشی و همدلی است.
اگر شما و همسرتان می خواهید با یکدیگر روراست تر و صادق تر باشید و امیدوارید که چنین شرایطی بین تان به وجود آید، باید بر مهارت اساسی و اولیه مسلط شوید که شما را قادر می سازد با یکدیگر ارتباط برقرار کنید این مهارت چیزی جز شنیدن حرفهای یکدیگر نیست. در واقع قابلیت و توانایی گوش دادن به حرفهای یکدیگر پایه و اساس آینه سازی است.
منظور از اعتبار بخشیدن هم این است که تجربه درونی همسرتان از دیدگاه او معنا و مفهوم دارد. شما در اعتبار بخشیدن به ارتباطی که با همسرتان دارید در واقع خود را جای او می گذارید از دید او شرایط را می نگرید و آنگونه درک خود را به او انتقال می دهید که به نظر او برایش درست و صحیح است.
همدلی سومین و آخرین بخش از گفتگوی همسران است. پس از شنیدن و انعکاس حرفهای همسرتان و تایید یا اعتبار بخشی دیدگاههایش، همدل بودن با او یعنی فرآیند مجسم کردن احساسی که بیان می کند و گاهی حس و تجربه کردن آن در وجود خویش است. در کار همدلی با یکدیگر هم زن و هم مرد از لحظه جدا بودن از یکدیگر فراتر می روند و به راستی وحدت و یگانگی حقیقی را تجربه می کنند. این سطح عمیق از ارتباط دارای قدرت تاثیر گذاری شایان توجهی است.
در عمل، بیش تر زوجین نمی دانند چگونه پیام شان را به صورت شفاف و بدون آلودگی و ابهام، ارسال یا دریافت کنند؛ علت ادراک اشتباه ، این است که پیامها به صورت گنگ ارسال می گردد و طرف مقابل ناچار می گردد که با استفاده از تجربه های قبلی و خاطرات زندگی خود، پیام ما را حدس زده و تفسیر و تعبیر و سپس دریافت کند.
ارسال صحیح پیام خود یعنی مشاهده، احساس، باور و نیازمان به طرف مقابل، تنها با ارسال شفاف پیام امکان پذیر است
بدون مبالغه، اساس بسیاری از سوء تفاهم های زناشویی، به خاطر ارسال پیام های گنگ و آلوده است. دقت کنید روزانه چند بار از عبارات مبهم استفاده می کنید؛ اصطلاحاتی مانند «این چه وضعیه؟»، «تو و این کارها!»، «باشه، بعداً می فهمی!»، «درست حرف بزن!»، «این جوری نباش!»، «خُب باشه!»، «فهمیدم با تو چی کار کنم!»، «واقعاً که!»، «این شد زندگی؟»، «دیگه بسکن!» و...
متأسفانه ما از عبارات گنگ، بسیار زیاد استفاده می کنیم و نه تنها نمی توانیم احساس و فکرمان را به دیگری انتقال دهیم، بلکه موجب سوء تفاهم، دعوا، کینه و نفرت هم می شویم.
برای نجات از عوارض بسیار بد پیام های گنگ، باید آموزش ببینیم که پیام ها را شفاف ارسال کنیم و برای شفاف کردن پیام، باید لایه های آن را بشناسیم. معمولاً در هر پیامی، چهار لایه وجود دارد؛ لایهی اول، آن چیزی ست که عیناً اتفاق افتاده و ما شاهد آن بودیم، به عنوان نمونه خانم شاهد این بوده که همسرش به جای ساعت 9 شب، ساعت 10 شب به منزل آمده است.
این لایه را لایه ی «مشاهده» می نامیم. لایه ی دوم، حس و حالی است که براثر مشاهده، در فرد به وجود می آید، برای نمونه، احساس افسردگی، تنهایی یا احساس بی محبتی. لایه ی سوم، فکر و باوری است که در ذهن ما پدید آمده است، برای نمونه خانم فکر می کند که همسرش، او را دوست ندارد و برای همین است که دیر به منزل می آید و لایه ی چهارم، نیازی است که فرد پیام رسان دارد، برای نمونه نیاز خانم به این که همسرش دوستش داشته باشد.
درواقع، همین چهار لایه ی پیام است که به جای این که شفاف ابراز شود، به صورت یک پیام گنگ و آلوده در میآید.
ارسال صحیح پیام خود یعنی مشاهده، احساس، باور و نیازمان به طرف مقابل، تنها با ارسال شفاف پیام امکان پذیر است.
چون به ارسال پیام های گنگ و آلوده عادت کرده ایم، ممکن است ابتدا نیاز به تمرین داشته باشیم اما پس از انجام تمرین های لازم، قادر خواهیم بود با دنیای پیرامون مان رابطه ی درستی برقرار کنیم. شاید برخی تصور کنید بیان چهارلایه ی پیام، کمی دشوار و مکالمه را مصنوعی می سازد چون جمله هایی که نقل کردیم، بریده بریده به نظر می رسد اما پس از مدتی، تمرین چهار لایه ی پیام در عبارت ساده تری نیز تنظیم و ارسال می شود.
http://www.tebyan.net/
چگونه می توان جلوی آثار جانبی تشعشع لامپ های کم مصرف بر چشم و پوست را گرفت؟
ورزش های ضد استرس برای بهتر شدن وضعیت روانی و احساسی افراد کدامند؟
چطور میزان فعالیت فیزیکی خود را ارتقاء دهیم؟
ورزش های مخصوص افراد مبتلا به بیماران قلبی و دیابت
پیری در هر کس با اشکال در به یاد آوردن انواع خاصی از رویدادهای همراه است. در حالی که نام دوستان قدیمی، یا قسمتهای تشکیل دهندهٔ چیزی بهطور خودکار به ذهن میآید، جزئیاتی که زود فراموش میشوند مربوط به زمان و مکان است؛ مثلاً فراموش میکنید عینک خود را بردارید یا اتومبیلتان را کجا پارک کردهاید. |
|
اما این فراموشی پیری به کلی بد نیست و دلیل آن نیست که مغز شما رو به افول است. بسیاری از توانائیهای مغز (مثل خلاقیت) با افزایش سن تقویت میشود. گرچه بهندرت علامت شروع بیماری آلزایمر است. اگر ۷۳ سال دارید و نامها را فراموش میکنید، به احتمال ۹۹ درصد یک فراموشی طبیعی دارید. |
|
ـ درمان فراموشکاری: |
اگر فراموشی برایتان دردسر شده است، کارهای زیر را انجام دهید. افسردگی را درمان کنید. اگر دچار افسردگی یا تحت تنش روانی هستید، ممکن است گرفتار فراموشکاری شوید. با درمان بیماری اصلی اطلاعات فراموش شده باز میگردد. عجله نکنید. لزومی ندارد فراموشکاری خود را مخفی کنید یا از آن شرمنده شوید. پرسیدن نام تک تک افراد روش خوبی برای بهخاطر سپردن آنهاست؛ این طور 'صبر کنید ببینم اسم شما مسعود است، و شما هم دلآرا هستید، درست است؟' طبیعی است که افراد سالمند به آهستگی و شمرده شمرده اطلاعات را بهخاطر بسپارند و به یاد آورند. |
|
به حافظه عینی تکیه کنید. اگر پیشبینی وضع هوا میگوید امشب باران میبارد، همین حالا چترتان را بردارید. وقتی مطلبی به ذهنتان میآید، بلافاصله آنچه را لازم است انجام دهید. مثلاً اگر باید سر راه لباسهایتان را از لباسشوئی بگیرید، قبض آن را همین حالا در جلو چشم بگذارید. |
|
گره بزنید یادتان نرود. چیزهائی را که نمیخواهید فراموش کنید یادداشت کنید و در جاهائی بگذارید که در دید شما باشد، مثلاً روی آینه دستشوئی، در یخچال، روی در خروجی، یا داشبورد اتومبیل. بعضی افراد تعدادی کارت در جیب میگذارند و کارهای لازم را روی آنها مینویسند و با انجام هر کار، کارت آن را کنار میگذارند. |
|
جای چیزهای ضروری را مشخص کنید. جای ثابتی را در خانه برای وسائل لازم، مثل کلیدها اختصاص بدهید. مثلاً اگر کیف پولتان را از جیبتان برداشته و در کیف دستی میگذارید و بعداً فراموش میکنید، سبدی را در خانه بگذارید و به محض برگشت به خانه وسائل جیبتان را در آن بریزید و وقت بیرون رفتن آنها را بردارید. |
|
حواس را به کار بگیرید. ایجاد تصاویر ذهنی وسیلهٔ خوبی برای بهبود حافظه است. اگر فکر میکنید هنگام برگشت محل پارک اتومبیلتان را فراموش میکنید، به اطراف نگاه کنید و مسیر برگشت خود را در ذهنتان مجسم کنید. آیا بوئی در این مسیر میشنوید؟ مثلاً بوی دود یا غذا از یک رستوران؛ آیا صدای موسیقی میشنوید؟ استفاده از حواس راه بسیار خوبی برای به یاد آوردن است. |
|
با خود حرف بزنید. گفتگو با خود هم میتواند مفید باشد. مثلاً 'الان وارد لباس فروشی فروشگاه میشوم' یا 'حالا در را قفل میکنم' و 'دارم یک چک مینویسم و در جیبم میگذارم' . با این کار شما مطالبی را ضبط میکنید، به آنها توجه میکنید، و در ذهن سازمان میدهید که باید به یاد داشته باشید. اینها اصول یادآوری هستند. |
|
غذای کافی بخورید. اگر رژیم غذائی فاقد برخی مواد مغذی دارید، ممکن است دچار فراموشی شوید. مطالعات نشان داده است که رژیم غذائی غنی از ویتامین B۲، آهن و روی مفید است. ویتامین B را از لبنیات کم چربی، آهن را از سیبزمینی پخته، غلات، و غذاهای اسیدی (مثل سس گوجه فرنگی) تهیه شده در قابلمهٔ آهنی و روی را از غذاهای دریائی و گوشت به دست آورید. |
|
ورزش کنید. مطالعات نشان داده است که ورزش حافظهٔ کوتاه مدت را تقویت میکند. پیادهروی روزانه و شنا اکسیژن بیشتری به مغز میرساند و سوخت و ساز گلوکز را در آن افزایش میدهد که نقش مهمی در یادآوری دارد. پس بهطور منظم ورزش کنید |