-عزیزم امشب بریم خونه مامانم اینها؟
-امشب؟ آخه امشب می خواستم بریم سینما، بذار آخر هفته بریم خونشون !
... - عزیزم گفتی آخر هفته بریم خونشون ، بریم؟
-وای اگه بدونی چقدر سرم درد می کنه! انشالا هفته دیگه!
ازدواج ، شروع ارتباط با یک گروهی هست که قرار نیست همسایه ، دوست و همکار شما باشند ، آنها از این پس، فامیل و خویشاوند شما می باشند. واقعا نمی توانید حساب همسرتان را از خانواده اش جدا کنید، یکی را بخواهید و بقیه را پس بزنید، ارتباط گیری با خانواده همسر ، یکی از مسائلی است که نیاز به مدیریت و توجه دارد.
وقتی دو نفر با هم ازدواج می کنند در واقع گستره ی وسیعی از ارتباطات اجتماعی را تشکیل می دهند. در این میان رابطه عروس با خانواده شوهر و داماد با خانواده زن، در فرهنگ ما اهمیت ویژه ای دارد. طبیعی است که عضو جدید در هر خانواده باید پذیرفته شود. اما گاه پیش می آید که به دلایل مختلف، خانواده ها وجوه مشترک کمی با یکدیگر دارند.
یکی از مسائلی که معمولاً زوج های جوان درباره آن می پرسند، شیوه برقراری ارتباط با خانواده همسرشان می باشد. برخی نیز در این زمینه، ضرورت آن می پرسند که چرا اصلا باید با خانواده همسرمان ارتباط برقرار کنیم؟ و یا مثلا مگر ما چقدر عمو و خاله های خود را می بینیم که حالا بخواهیم فامیل های همسرمان را ببینیم؟ برخی در مورد حدود این روابط دچار مشکل هستند، کی برویم؟ چقدر بمانیم؟ چند روز در هفته، ماه و یا ...؟ و گروهی دیگر اساساً اجازه برقراری ارتباط بین همسر و خانواده اش را به وی نمی دهند، می گویند عزیزم فکر نمی کنی ریشه همه ی اختلافاتمان خانواده ات هستند؟ پس بهتر نیست اصلا با آنها رفت و آمد نکنیم! آدم عاقل دندون کرم خورده رو می کنه و می اندازه دور!!! گروهی دیگر به صورت مستقیم و یا غیرمستقیم و با استفاده از انواع ترفندها، مانع برقراری فرد با خانواده اش می شوند، عزیزم امشب بریم خونه مامانم اینها؟ امشب؟ آخه امشب می خواستم ببرمت سینما، بذار آخر هفته بریم خونشون !... عزیزم گفتی آخر هفته بریم خونشون ، بریم؟ وای اگه بدونی چقدر سرم درد می کنه! انشالا هفته دیگه!
البته غالباً نیز ممکن است با نیت خیر، مثلاً حفظ کیان خانواده و پرهیز از سستی ارکان آن، افول و درگیری ها و کاهش اختلافات خانوادگی چنین کارهایی انجام شود و برخی نیز به خاطر آزردن همسرشان دست به چنین کاری می زنند که شمار این افراد اندک است و حال آن که هیچ یک از آن ها از نتیجه عمل خودآگاه نیستند و به پیامدهای آن توجه نمی کنند.
تمام این سوالات ، بهانه ها، ترس ها و ابهامات قابل حل شدن است، حال یا با بهره گیری از کتب و سایت های مفید و یا راهنمایی مشاور، اما مهمترین نکته این است که همسر ما در درون خانواده ای بزرگ شده است که برای او زحمات زیادی را متقبل شده اند، فداکاری ، از جان گذشتگی و شب زنده داری مادر ، تقبل هزینه های سرسام آور زندگی توسط پدر،رسیدگی به سلامت، درس و توجه به فرآیند تعلیم و تربیت او، همه سرمایه های بزرگی است که برای او هزینه شده است. پدر و مادرها عشق و علاقه ای سرشار نسبت به فرزندان خود دارند و خواهان دیدارشان هستند و می خواهند آن ها را یاری نمایند. زندگانی به دور از فرزند، برایشان بسی جانکاه و طاقت فرساست. آیا ظالمانه نیست که به دلایل بی اساس و نادانی ، این حق از دو طرف گرفته شود؟ ما خودمان در آینده پدر و مادر نخواهیم شد؟
همسرانی که پس از ازدواج با خانواده همسر خود رفت و آمد می نمایند، سلامت روانی یکدیگر را تضمین می کنند. امام باقر (علیه السلام) می فرماید: « بهترین چیزی که به وسیله آن می توان به خدا و رسول او متوسل شد عبارت است از: " صله رحم و دید و بازدید با بستگان که سبب می شود ثروت زیاد شده و بر عمر انسان اضافه شود. "
وقتی که به دیدار خانواده همسر خود می رویم، او به درددل کردن با خانواده خویش می پردازد و با درددل کردن احساس سبکی می کند که به آن پالایش روانی یا تخلیه می گویند . مادر و پدر وی نیز با او مشکلات خویش را در میان می گذارند و بدین ترتیب هر دو احساس سبکی می کنند؛ وقتی که درد دل ها مطرح شد، فشارهای روانی کاهش می یابد.
ناتان آکرمن که او را پدر خانواده درمانی نامیده اند، می گوید: « خانواده از طریق شرکت در مراسم، مناسک، جشن ها و سوگواری ها و مهمانی ها به سلامت روانی خود کمک می کند که به آن شفا بخشندگی خانواده می گویند. » وی معتقد است که این حالت التیام بخشندگی در طول تاریخ بشریت همواره وجود داشته است و قطعاً خانواده هایی می توانند از آن بهره بگیرند که اهل ارتباط با خانواده های خویشاوندان و بستگان خویش باشند.
در پایان باید رازی را به شما بگویم، اگر می خواهید خانواده ی سالمی داشته باشید، روابطتان را سالم کنید، روابط سالم مانند زمینی است که گیاهان شاداب و سرحال را در خود پرورش می دهد، پس خانواده سالم در گرو داشتن روابط سالم است.
فرآوری: زینب عشقی
بخش خانواده ایرانی تبیان
چگونه می توان جلوی آثار جانبی تشعشع لامپ های کم مصرف بر چشم و پوست را گرفت؟
ورزش های ضد استرس برای بهتر شدن وضعیت روانی و احساسی افراد کدامند؟
چطور میزان فعالیت فیزیکی خود را ارتقاء دهیم؟
ورزش های مخصوص افراد مبتلا به بیماران قلبی و دیابت
یکی از عوامل موثر بر رابطه همسران، رابطه آنها با خانوادههای طرف مقابل است. مشکلات در این رابطه ممکن است به اختلاف میان زن و شوهر بینجامد و در ایران با توجه به روابط خانوادگی نزدیکتر، این تاثیرات شدیدتر است. از شایعترین الگوهای رابطه با خانوادههای همسران که ممکن است به اختلاف بینجامد، میتوان به این موارد اشاره کرد:
1.دیدارهای مکرر و بدون برنامه با خانوادههای طرفین: یکی از آفتهای زندگی خانوادگی در ایران، دیدارهای مکرر، غیرضروری و بدون برنامه زوجها و خانوادههایشان است که گاه در طول هفته بارها تکرار میشود. متاسفانه مشاهده میشود زوج جوان هر روز از ساعت مشخصی تا پایان شب به خانه پدری خانم یا آقا میروند. این روش زندگی، ممکن است بیانگر وجود اختلاف و مشکلات بین زوج و نشاندهنده این باشد که زوج جوان بدون حضور اطرافیان، قادر به تحمل زندگی دونفره نیستند. وقتی زندگی زناشویی افراد بدون دغدغه و مشکلات عاطفی باشد، زن و مرد برای رسیدن به خانه و در کنار هم بودن لحظهشماری میکنند.
2.زیاد ماندن یکی از اعضای خانواده طرفین بهعنوان مهمان در منزل زوج: اینکه مادر یا پدر یکی از زوجها بهدلیل کهولت سن و تنهایی مدتها در خانه فرزندش زندگی کند، خیلی اتفاق میافتد و متداول است ولی گاهی والدین بهدلیل محبت زیاد یا هر مساله دیگر، بهمدت طولانی و بدون دلیل در خانه فرزندشان میمانند حتی گاهی ممکن است برادر و خواهر یکی از طرفین که سرباز یا دانشجو هستند، در خانه آنها سکونت کنند ولی این مساله آسیب خیلی زیادی به زندگی خصوصی زناشویی میزند و باعث بروز اختلاف میشود.
3.مکالمه تلفنی مکرر یا طولانیمدت در طول روز با خانوادهها: تماس تلفنی با اعضای خانواده، راهی است برای برونرفت زن و شوهر از تنهایی، زیرا موضوع صحبت نمیتواند چیزی جز بازگوکردن مسایل روزمره باشد و همین باعث میشود پای دیگران به حریم خصوصی زندگی باز شود و همسر فرد فکر کند در تصمیمگیرها ردپایی از افکار خانواده همسرش وجود دارد و احساس ناامنی زمانی در او ایجاد میشود که متوجه شود گاهی در این گفتوگوها رازهای خصوصی زندگیتان فاش میشود و همین مساله باعث خواهد شد ترجیح دهد به ناچار مطالبی را در خانه بازگو نکند که باعث دوری زوج از هم خواهد شد.
4.دخالت خانوادهها در امور اقتصادی زوج: این دخالتها باعث شکست احتمالی زوجها میشود، حتی اگر با نیت خیرخواهانه باشد. ادامه این دخالتها در امور اقتصادی، ممکن است باعث برهم خوردن زندگی زوج و حتی طلاق هم شود.
5.تحمیلکردن راه و رسم زندگی به زوج جوان: در بعضی از مناطق ایران که زندگی سنتی حکمفرماست، وقتی دختر جوانی به همسری پسری درمیآید، خانوادهها با بهانه بیتجربگی آنها، وادارشان میکنند در کنار خودشان زندگی کنند تا راه و رسم زندگی کردن را به آنها بیاموزند! اما سوال اینجاست اگر دختر و پسر راه و رسم زندگی را نمیدانند، چرا اجازه نمیدهند این آموزشها را مادر به دختر بدهد و بعد ازدواج کند؟ چرا باید دختری را در سنین پایین بهعنوان عروس انتخاب کنند که چیزی از زندگی نمیداند؟ دلیل آن شاید این باشد که میخواهند عروس نوجوان را با ارزشهای خانوادگی خود بزرگ کنند و عادت بدهند. متاسفانه این روش بهطور مطلق و قطعی، روشی شکستخورده است. نتیجه این همزیستی در سالهای اول زندگی، چیزی جز نفرت و کینه طولانیمدت بین عروس و مادرشوهر نخواهد بود. در دنیای امروز، دختران نوجوان بیش از پیش از طریق تلویزیون و رسانههای دیگر
راه و رسم زندگی مستقل را آموختهاند. گاهی والدین، بدون اینکه بخواهند زندگی فرزندشان را به هم بریزند، روشها و راهکارهایی به او پیشنهاد میکنند که چون براساس عواطف شکل گرفته، ممکن است کمتر منطقی باشد. هرکس باید بداند بهترین مشاور در هر زندگی زناشویی، همسر است.
6.وجود افراد خودشیفته در خانوادههای زوجین: اگر در خانواده زوج، شخصی وجود داشته باشد که فقط به خواستهها و ایدههای خود بیندیشد و طرفین را وادار به اجرای خواستههایش کند، بدون اینکه کوچکترین توجهی به احساسات، عواطف و علایق آنها کند، زندگی را به بیراهه خواهد کشاند. افراد خودشیفته و خودمحور، دوست دارند تفکرات خود را به همه القا کنند، حتی اگر آن تفکرات با زندگی آنها سازگار نباشد.
7.وجود افرادی در خانواده زوج که به الکل یا موادمخدر اعتیاد داشته باشند: علاوه بر تاثیرات ناخوشایند این مساله در کودکان باید اشاره کرد که بیماران معتاد، قسمت زیادی از انرژی خانوادهها را به سمت خود معطوف میکنند و باعث ایجاد تعارض و اختلاف میشوند. آنها فضای خانه را به سمت بیانگیزگی و بیمسوولیتی میبرند.
چگونه از این آثار زیانبار جلوگیری کنیم؟
توجه به این نکتهها به شما کمک میکند از آثار زیانبار دخالت بیجای خانوادهها در رابطهتان با همسرتان جلوگیری کنید:
1) در مورد اختلافاتتان با خانوادههایتان صحبت نکنید: اولین و مهمترین مسالهای که باید بدانید این است که هرگز نباید مسایل و اختلافهای خود را بدون اطلاع همسرتان با خانوادههای خود در میان بگذارید زیرا بعد از مدتی شما با همسرتان آشتی میکنید اما خانوادهها همچنان تصور میکنند زندگی شما پر از بدبختی و مشکلات است و ممکن است دچار ناراحتی و حتی کدورت شوند. آنها وقتی که فکر میکنند زندگی شما با مشکل روبرو است، براساس اطلاعات ناقصی که دارند، شروع به دادن راهکارها و راهحلهای اشتباه میکنند. مساله دیگر این است که وقتی والدین از زندگی شما باخبر میشوند، ناخودآگاه رفتارشان با همسرتان تغییر میکند و حتی زمانی که شما با او آشتی کردهاید، این تغییر رفتار ادامه دارد.
2) هرگز وفاداری خود را بین خانواده و همسرتان تقسیم نکنید: همسران باید یاد بگیرند که بعد از ازدواج شخص مقابلشان مهمترین فرد در زندگیشان است و اگر قرار باشد بعد از ازدواج همچنان والدین بانفوذترین فرد زندگی باشند، چه اصراری به ازدواج است؟
باور غلطی وجود دارد که بر اساس آن پدر و مادرها فکر میکنند اگر فرزندشان همسر خوبی باشد، فرزند خوبی برایشان نیست. زوجها هم به غلط تصور میکنند که اگر همسرشان فرزند خوبی برای والدین است، پس همسر خوبی برای آنها نخواهد بود. برقرارکردن تعادل در چنین شرایطی خیلی سخت است. اگر بتوانیم به همسر و پدر و مادرمان بقبولانیم که هریک جایگاه خاص خودشان را دارند، یک نوع هنرمندی است. اما به عنوان یک قانون روانشناختی، باید بپذیریم در تقسیم وفاداری، سهم بسیار عمده از آن همسر است، نه از آن پدر و مادر. اگر به هر دلیلی قادر به عمل با این الگو نیستید، حتما قبل از ازدواج آن را با طرف مقابلتان در میان بگذارید و به او اجازه انتخاب دهید. نکته مهم دیگر این است که زن و شوهر باید تحت هر شرایطی بدانند باید از یکدیگر در مقابل پدر و مادرهایشان و حتی فرزندانشان حمایت کنند.
3) مرزهای خانواده را مشخص کنید: بدون کوچکترین رودربایستی و تعارفی، با همسر خود در مورد الگوی رابطه با خانوادههای طرفین از نظر میزان و نحوه رفتوآمد، نحوه ارتباط اقتصادی، برنامه زمانبندی ارتباطها و... مذاکره کنید.
زن و شوهر باید درباره میزان کمکهای احتمالی مالی به خانواده پدریشان به همدیگر اطلاع بدهند و در مورد آن با هم مذاکره کنند. در بسیاری از موارد زن یا مرد از الگوی رفتوآمد یا الگوی مالی همسرش ناراضی است و وقتی آن را با همسرش در میان میگذارد، با واکنش تند و غیرمنطقی او مواجه میشود و پس از آن ترجیح میدهد سکوت کند و خشمش را در درون خود نگه دارد. هیچ خشمی برای به هم ریختن عاطفهها در خانوادهها به اندازه این خشمهای فروخورده قدرتمند نیست. یکی از مهمترین علل رابطههای خارج زناشویی که رفتهرفته در جامعه ایران در حال تبدیل به معضلی چشمگیر میشود، همین خشمهای سرکوب شده است.
زن و مرد باید درباره هر مشکل و تصمیم مهمی قبل از اینکه آن را با دیگران در میان بگذارند، با همسرشان مشورت کنند. باید دانست که تا چه اندازه به مشاوره افراد دیگری غیر از همسر نیاز است و با چه کسانی میتوان مشورت کرد و چه نوع صحبتهایی را میتوان با آنها در میان گذاشت؟ یکی از مهمترین عوامل اختلاف همسران این است که فرد ابتدا تصمیمها را به صورت فردی یا با مشورت خانواده پدری یا دوستانش میگیرد و آخرین کسی که از این تصمیم باخبر میشود، همسر اوست. این پدیده باعث میشود که همسر فرد احساس کند جایگاه واقعی در زندگی همسرش ندارد، این احساس در درازمدت منجر به سست شدن روابط عاطفی میشود.
اگر کسی درباره مسایل شما اظهارنظر و دخالتی کرد، از محبت و توجه او با احترام زیاد تشکر کنید اما در نهایت بگویید که تصمیم نهایی را با مشورت همسرتان خواهید گرفت.
دکتر سامرند سلیمی/متخصص اعصاب و روان، خانوادهدرمانگر / هفته نامه سلامت